تارا فایل

مقاله بررسی خشونت علیه زنان در ایران


خشونت علیه زنان در ایران
دکتر صمدی راد- عضو هئیت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
تنظیم: مهدیه تقوا دانشجوی کارشناسی مشاوره

اعمال خشونت علیه زنان و بدرفتاری با آن ها از رایج ترین جرایم اجتماع بوده، که مردسالاری را در جهان امروز و تقریباً در تمام ملیتها و گروههای اجتماعی متذکر می شود. در این بین خشونت و اهانت روانی ـ بیرونی بیشتر از خشونت خانگی ـ فیزیکی بر روحیه زنان و دختران تاثیر می گذارد، که گاهی اوقات باعث اقدام به خودکشی و یا انزوا طلبی و دوری از ورود به اجتماع در میان زنان مجرد، و انتقام از همسر و خستگی از زندگی زناشویی، در زنان متاهل می شود. گزارش ها در طی آبان ماه و آذر ماه سال 83 حاکی از این است که درصد بالایی دچار انزواطلبی، افسردگی شده و حدوداً 7/91 درصد دچار خستگی از زندگی و 4/78 درصد انتقام گیری از همسر را تجربه کرده اند.
با توجه به عواملی از جمله، ساختار سنتی ازدواج در سن معینی در جامعه ما، ماندن زن در خانه شوهر به

هر قیمت و یا هر مشقتی، تمام مشکلات ناشی از یک ازدواج بد و تنها تاکید بر داشتن یک سرپرست که حداقل بتواند مشکلات اقتصادی را برطرف کند، می توان نتیجه گرفت که "بی همسری" برای زنان مجرد (مطلقه، بیوه) و دختران هرگز ازدواج نکرده مترادف با "مشکل" است. در حالی که در این انگاره انسانیت و حقوق فردی زنان به عنوان یک انسان دارای آزادی نادیده گرفته شده است. آخرین تحقیقات در خصوص مشکلات زنان و دختران مجرد نیز گویای این است که این دسته از بانوان از عدم "امنیت خاطر" کافی در زندگی محل کار و تحصیل رنج می برند. رفتار نابهنجار برخی مردان نسبت به دختران و زنانی که سن آنها از بیست و چندسالگی گذشته و مجرد مانده اند باعث آزار روحی و روانی و سلب اعتماد و امنیت روانی آنها و خانواده هایشان می گردد. از جمله این رفتارها می توان به تحقیرها، متلک ها و رفتارها دور از اخلاق این مردان اشاره کرد.
براساس یافته های گوناگون در مورد زنان مجرد، می توان دریافت که زنان بدون همسری که دارای درآمد شخصی بوده اند، بیش از زنان بدون همسر فاقد درآمد شخصی، تمایل به ازدواج مجدد دارند. نزدیک به نیمی از زنان مطلقه، دارای درآمد شخصی هستند، در حالی که این موضوع تنها در مورد 4/27 درصد زنان بیوه صدق می کند بنابراین می توان ادعا کرد زنان شاغل و دارای استقلال مادی، آمادگی بیشتری برای رهایی از زندگی مشقّت بار و غیر قابل تحمل با مردان خشن وبدرفتار را دارند. همچنین زنانی که مستمری دریافت نمی کنند کمتر از زنانی که مستمری دریافت می کنند، درآمد شخصی دارند. با توجه به اینکه بهره مندی از امکانات تفریحی و اوقات فراغت یکی از مسائل مهم در آرامش زندگی و بهداشت روانی فرد محسوب می شود، زنانی که دارای درآمد شخصی هستند بیشتر از زنانی که دارای درآمد شخصی نیستند از برنامه های ورزشی و تفریحی استفاده می کنند و این امر تا حدی سبب آرامش روانی آنها می شود که خود نشان دهنده نقش موثر درآمد شخصی برای زنان است.
در جامعه ما خانواده ها بر اساس تعصبات و با ملاحظه شرایط نابهنجار برخوردهای اجتماعی با زنان و دختران مجرد، محدودیتهای بیشتری برای زنان جوان مطلقه قائل می شوند. بر همین اساس زنان بدون همسر شاغل بیشتر از زنان بدون همسر غیر شاغل از مزاحمتهای خانوادگی شکایت دارند که علت شاید آن باشد که زنان غیرشاغل به دلیل اجبار در پذیرش هنجارها و قید و بندهای خانوادگی کمتر از زنان شاغل و مستقل از مداخلات خانوادگی به عنوان مزاحمت یاد می کنند در جامعه ما، زنان مطلقه بیش از زنان بیوه از پیامدهای منفی زندگی بدون همسر احساس نارضایتی می کنند که علت می تواند نگرش منفی جامعه، خانواده، اطرفیان به زنان مطلقه باشد و یا اینکه زنان بیوه از هم حسی و مقبولیت بیشتری در میان مردم و جامعه برخودارند پس تا زمانی که با نگرش ها، باورهای سنتی مبارزه نشده، زنان یا باید با زندگی نابهنجار با مردان خشن و بدفتار بسازند و یا باید پس از جدایی، زندگی سخت و مشقت باری را چه از نظر اقتصادی و چه از لحاظ برخوردهای نامناسبت مردان در جامعه تحمل کنند. به نظر می رسد در جامعه کنونی مشکل زنان اعم از دختران هرگز ازدواج نکرده، زنان مطلقه و بیوه مساله "فقر همسر" باشد، فردی به عنوان شوهر که زیر سایه نام او موجودیت اجتماعی داشته باشند؛ و این درست در تناقض با آزادی های فردی برای هر انسان خصوصاً زنان می باشد. متناقض با اصل مختار بودن و دارای حق انتخاب بودن زنان است. در پایان باید توجه داشت که همه زنان بیوه و مطلقه، خوشبخت و یا بدبخت مطلق نیستند بلکه نکته مهم توجه به حیثیت، حرمت و شان و منزلت انسانی زنان در همه ی جوامع است چه بسا هستند دخترانی که به دلایلی از جمله، فقدان تحصیلات کافی، کار، درآمد، نداشتن امکان معاشرت و آشنایی برای ازدواج، نداشتن خانواده آبرومند و صاحب مکنت و اعتبار، نداشتن جمال و اندام متناسب و یا دختران دارای معلولیتهای جسمی، ذهنی و روانی نمی توانند همسر دلخواه و مناسبی برای خود انتخاب کنند و یا مورد انتخاب قرار می گیرند و مشکلات و مسائل خاص خود را دارند که شناخت ابعاد آن حائز اهمیت می باشد.
منابع:
ـ مجله فرهنگ و پژوهش، دکتر صمدی راد، شماره
ـ ماهنامه "همراه" خشونت علیه زنان، شماره 19، 1383
ـ مجله فرهنگ و پژوهش ، آسیب های اجتماعی زنان و خشونت علیه آن ها، شماره 178

(EIQ) Ematiamal inteligence quatiemts
دکتر پرویز شریفی درآمدی
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی
تنظیم: علی تیموری، دانشجوی کارشناسی مشاوره

یکی از مباحثی که در سال های اخیر به ویژه از سال 1990 مطرح شده است هوش هیجانی است که این بحث توسط صاحب نظرانی نظیر سالوی، گلدمن ارائه شد .
هوش هیجانی به معنی توجه به احساسات و ابزاری جهت استفاده دررابطه ای سالمتر و راحتر آنطور که معنویت انسان اقتضا می کند مطرح می شود .
هوش هیجانی از سه زاویه مورد بررسی قرار می گیرد 1- عملی 2- ارزشی 3- خلاقانه
بعد عملی هوش هیجانی بیشتر مورد بررسی قرار
می گیرد که بیشتر در مورد ارتباط است .
تاریخچه هوش هیجانی :
حدود 2000 سال پیش افلاطون در کتاب جمهوریت مطلبی را مطرح می کند که زیر بنای تمام یادگیری ها ، احساسات و هیجانها است از آن زمان به بعد در مقابل این نظریه افلاطون سه جناح بوجود می آید.
جناح اول در مقابل افلاطون می ایستند وتوجهی به احساسات و هیجانها ندارند و تابع عقل هستند و عقیده دارند که هر چه عقل گفت باید آن را انجام داد که این گروه عقلیون هستند.

جناح دوم که در برابر عقلیون موضع گیری دارند و توجه آنها به احساسات و عواطف است.
جناح سوم که به عناصر عقلی و احساسی با همدیگر توجه داشتند .
در سال 1920 ثرندایک هوش را به سه دسته تقسیم می کند :
1- فنی یا مکانیکی
2- اجتماعی
3- انتزاعی
و هوش اجتماعی را وسیله ای برای روابط اجتماعی مطرح می کند.
در سال 1950 مزلو در طرح سلسله نیاز های انسان به هیجانات و عواطف اشاره میکند که انها را نه تنها باعث پیشرفت بلکه باعث شکوفایی انسان می داند.
در سال 1990 سالوی مقالاتی در مورد احساسات و عواطف انسان می نویسد که صاحبنظران بعدی عقاید سالوی را به عنوان هوش هیجانی یاد می کنند .
در سال 1995 گلدمن بر اساس یافته های خود و اندیشمندان قبلی تعریفی از هوش هیجانی ارائه می کند .
هوش هیجانی عبارت است مجموعه ای از توانائیهای درک ، شناخت و توصیف احساسات خود و دیگران به منظور ارائه واکنش مناسب به موقعیت ها و محیط های مختلف به عبارت دیگر در روابط بین فردی از این توانایی استفاده کنیم که به احساسات و عواطف طرف مقابل در لحظه مناسب واکنش درست نشان دهیم یعنی این توانایی را داشته باشیم که صرف نظر از نژاد و مذهب و لهجه طرف مقابل بتوانیم احساسات، عواطف، هیجانات و رفتار او را چه در رفتارهای کلامی و چه در رفتار های غیر کلامی اش درک کنیم و در لحظه و ثانیه ارتباط سالم و انسانی با او برقرار کنیم و کرامت و شان انسانی او را پایمال نکنیم پس اهمیت هوش هیجانی استفاده از توانایی برای درک احساسات خود و طرف مقابل برای ارائه واکنش مناسب در لحظه ودر زمان است برای برقراری یک ارتباط سالم و بی نقص به طوری که بتوانیم احساسات و عواطف طرف مقابل را درک کنیم و متناسب با آن و اکنش نشان دهیم باید از ساده ترین کلید هوش هیجانی یعنی گوش دادن استفاده کنیم که بهتر ین نوع گوش دادن، گوش دادن فعال است چند ین نوع گو ش دادن وجو د دارد که آفت شنوایی است و با آن نمی توان ارتباط مناسب با طرف مقابل برقرار کرد برای مثال گوش کردن به منظو رحکم کردن یا قضاوت کردن یعنی به حر فهای کسی گوش بدهیم تابعد در مورد او قضاوت کنیم وحکمی را علیه او یا حتی به نفع او صادر کنیم این طرز گوش دادن رابطه رادر نقطه کور قرار می دهد. هوش هیجانی این نوع گوش کردن را رد می کند .
ـ گوش دادن توام با نصیحت کردن: یعنی به حر ف های طرف گوش کنیم تا او را نصیحت کنیم.
ـ گوش دادن توام با تداعی معانی: یعنی درحالی که طرف مقابل برای ما صحبت میکند ناگهان یاد موضوعی که قبلا برایمان اتفا ق افتاده بیفتیم. نوع دیگری از گوش دادن که افت شنوایی تلقی می شود وقتی است که فرد در حالی که حرف می زند به انجام کاری مشغول باشیم که باعث می شود ارتباط در نطقه کوری قرار بگیرد. نوع دیگر گوش دادن، گوش دادن همدردانه است. این نوع گوش دادن هم مفید نیست. چون برای فرد این طرز فکر تلقی می شود که او به خاطر اینکه دردی مثل درد من دارد به حرفهای من گوش می دهد.
لذا یکی از بهترین نوع گوش دادن ها که بر اساس ارزش های هوش هیجانی مثبت تلقی می شود گوش دادن همدلانه است که در این نوع گوش دادن که بر اساس ارزش های هوش هیجانی مثبت تلقی می شود گوش دادن همدلانه است. که در این نوع گوش دادن شخص فقط به خاطر شان و منزلت انسانی اش به حرف های طرف مقابل گوش می دهد یعنی هیچ سودی برای دو طرف ندارد ولی با تمامی وجود به حرف های او گوش می دهد. نکته مهم در گوش دادن همدلانه به عنوان یکی از ارزش های برجسته هوش هیجانی این است که همدلی به معنای تایید طرف مقابل نیست.
کسی که از هوش هیجانی بالایی برخودار است به اتکای این توان مندی می تواند ارتباط های سنجیده داشته باشد. هوش هیجانی در ارتباط به وجود می آید و به رشد ارتباط صحیح کمک می کند، هوش هیجانی در قضاوت به وجود می آید و به رشد قضاوت صحیح کمک می کند. هوش هیجانی در ارتباط خلق می شود و به پردازش اطلاعات صحیح و درست منجر می شود.
قدم بعدی برای داشتن یک ارتباط سالم که شان و منزلت فرد را حفظ کند این است که بر احساسات و هیجانات که به قلیان درمی آید کنترل داشته باشیم و طرف مقابل را درک کنیم، مراحلی وجود دارد که بر احساسات و عواطف خویش کنترل کنیم و بتوانیم از هیجانات خود به طرز درستی استفاده کنیم، چون غرض از هوش هیجانی استفاده صحیح و درست از هیجانات است، استفاده صحیح از هیجانات دو بعد را شامل می شود: 1ـ تسلط بر هیجانات منفی که در ما به وجود می آید 2ـ استفاده معقول و متعادل از هیجانات مثبت است.
گلدمن مدلی را در جهت مهار هیجانات در خود و دادن واکنش صحیح به خود و دیگران ارائه کرده است که عبارتند از:
1ـ پایش (self-regard): به معنی پائیدن و مواظبت کردن احساسات و هیجانها است، یعنی مواظب باشیم که هیجانات بر ما تسلط پیدا نکنند.
2ـ درگیری احساسات؛ یعنی روی احساساتی که در مقابل محرک های مختلف به ما دست می دهد، اسم بگذارید برای مثال: حسادت، تعصب، خوشحالی، کینه
3ـ کناره گذاری: یعنی یادبگیریم که احساسی را که به ما دست داده آن را کنار بگذاریم برای مثال نسبت به کسی احساس نفرت یا حسادت داریم، باید سعی کنیم که این احساس را کنار بگذاریم.
4ـ از کی و چه وقت؛ یعنی اینکه اولین دفعه ای که این احساس ها به ما دست داده چه زمانی بوده است.

نام کتاب : ایجاد رابطه با خود و دیگران
مولف : ویرجینیا ستیر
مترجم : مریم مرتاض
ناشر : روشنگران
تاریخ انتشار : 1375
قیمت : 800 تومان

همانطور که از نام این کتاب پیداست مطالب کتاب درباره نحوه برقراری رابطه با خود و دیگران می باشد در ابتدا تاکید فراوانی به برقراری ارتباط سالم و درست با خود و سپس به برقراری ارتباط سالم با دیگران شده است که برای نیل به این ارتباط به موارد گوناگونی اشاره می شود.
درادامه بخشی از کتاب آورده شده است .
بخشی از کتاب:
ایجاد رابطه مسابقه نیست که در آن پیروز شوی و تمام عمر با خوشحالی زندگی کنی وسیله ای است که با آن میتوانی یک رابطه صادقانه و صمیمی برقرار کنی ایجاد رابطه دستاویزی است که عزت نفس تو را رشد می دهد و ارتباط های تو را با خود و دیگران تقویت می کند رسیدن به افق رشد حاصل یک عمر پژوهش وتلاش است شناخت خود و ایجاد رابطه با دیگران کلید این پژوهش است هر چه بهتر و کامل تربا خود و

دیگران ارتباط برقرار کنیم احساس با ارزش بودن دوست داشتن و سلامتی ما را زود تر در حل مشکلاتمان پیروز می گرداند .
شعر "اهداف من " بیانی است از این که چطور
می شود آن چه را که گفته ام به کار گرفت:
می خواهم
بدون اسارت دوستت بدارم
با آزادی در کنارت باشم
بدون اصرار تو را بخواهم
با احساس گناه ترکت نکنم
با سرزنش از تو انتقاد نکنم و با تحقیر به تو کمک نکنم
و اگر تو نیز با من چنین باشی یکدیگر را غنی خواهیم کرد
ایجاد رابطه دو انسان را در یک زمان به دو شکل درگیر می کند.
هر انسانی در ارتباط با خودش و هر کدام در ارتباط با دیگری

نام کتاب : اعتماد به نفس و دست یابی به آن و زندگی با آن
مولف : باربارادی انجلیس
مترجم : هادی ابراهیمی
ناشر :نسل نو اندیش
تاریخ انتشار : 1383
قیمت : 1000 تومان
در این کتاب درباره اعتماد به نفس صحبت شده است وابزار های لازم برای خلق اقتدار شخصی اعتماد به نفس و عشق ارائه می شود و حرارت را چه در شغل و کار و چه در روابط در اختیار شما قرار می دهد در این کتاب خواهید آموخت.
* چگونه ممکن است موفقیت و خوشبختی را با دستان خودتان خراب کنید ؟
* چگونه "به تاخیر انداختن " را به تاخیر بیندازید و زندگی کردن را از همین الان آغاز کنید ؟
* چگونه با صنایع عظیم اقتدار شخصی و نیروی بی کران درونی ارتباط برقرار کنید .
* چگونه بر ترس هایمان غلبه کرده و عشق و شور و حرارت را به زندگی خود برگردانیم ؟ و هنگامی که اعتماد به نفس و خودباوری خود را بر اساس " آن که " و " آن چه" که به راستی مستقیم و نه بر اساس آن چه توانائی و پتانسیل انجام دادنش را داریم بنا می کنیم چیزی در خود خلق می کنیم که هیچ کس و هیچ چیز یارای گرفتنش را از ما نخواهد داشت .

نام کتاب : زوج درمانی کوتاه مدت
(یاری به زوجین برای کمک به خودشان )
مولف : کیم هالفورد
مترجمان : دکتر مصطفی تبریزی، مژده کاردانی، فروغ جعفری
ناشر : فرا روان
تاریخ انتشار : بهار 1384
قیمت : 3500 تومان
در بررسی عوامل مربوط به رضایت زناشوئی زوجین ، عوامل ارتباطی یکی از مهمترین علل در ایجاد تعارض سازگاری و میزان رضایت زناشوئی زوجین می باشد در سال های اخیر روش های جدید مداخله گری با تکیه بر این عوامل در دنیا مطرح شده اند که یکی از مهمترین آنها توسط هالفورد و همکاران ارائه شده است .
ازآنجائی که در ایران کتاب هایی که با مباحث عملی بتواند مشاوران و زوج درمانگران را در زمینه زوج درمانی کمک کند تا در طول درمان خود از جلسات ساختار یافته و هدفمند استفاده کنند بسیار اندک وحتی نادر می باشد این کتاب با استفاده از رویکرد خود نظم بخشی، توانایی آن را دارد که بهترین کتاب راهنما برای درمانگران در مورد نحوه اجرای زوج درمانی کوتاه مدت و هم یک کتاب فوق العاده به منظور استفاده زوجین برای تقویت عشق و شادی در رابطه شان باشد مطالعه این کتاب به مشاوران، دانشجویان مشاوره و همه کسانی که به نوعی دست اندرکار کمک به خانواده ها و زوجین هستند توصیه می شود .

رویکرد خود نظم بخشی (SRCT)
فروغ جعفری-کارشناس ارشد مشاوره

تعریف رویکرد

خود نظم بخشی 1 به فرایندهای درونی یا محاوره ای اشاره می کند که افراد را قادر می سازد فعالیت های هدفمند خودشان را در طی زمان و در شرایط متغیر هدایت کنند. نظم بخشی بر تعدیل افکار، احساسات و رفتار با استفاده از مکانیزم های خاص و مهارت های حمایتی دلالت می کند. فرایندهای خود نظم بخشی هنگامی آغاز می گردد که فعالیت های روزمره کند می شود مانند ظهور یک مشکل اساسی، شکست الگوهای عادی و غیره. (کارولی، 1993)
خود نظم بشخی به تازگی بر تمام شاخه ها و رشته های گوناگون روانشناسی و مشاوره سایه انداخته است و جلسات درمانی را تحت الشعاع خود قرار داده است. هالفورد2 و همکاران (1194) ایده تغییر خود نظم بخشی را به منظور یک چارچوب یکپارچه از رویکردهای زوج درمانی شناختی ـ رفتاری ، زوج درمانی عاطفه مدار و بینش مدار به کار برده اند که در درون آن، اثر بخشی رویکردهای موجود در زوج درمانی بهتر درک می شود (هالفود 2001) ترجمه تبریزی و همکاران 1384)

محتوای اساسی SRCT این است که خود زوحین و نه درمانگر، تغییرات طولانی مدت را در رابطه زناشویی شان ایجاد کنند. بنابراین اهداف تغییر شخصی در طی این فرایند درمانی توسط خود زوجین و نه درمانگر تعیین می شود و وظیفه درمانگر تنها کمک به آنان برای بررسی همه جانبه و کشف اهداف درمانی آنهاست.
درمانگران شناختی رفتاری که به شکل سنتی جلسات درمانی مشترک برگزار می کنند، تلاش می کنند تا هر دوزوج را هم زمان در طول درمان تغییر دهند. این تمرکز مناسب برای جبران این نقص، مدل خود تنظیمی در عملکرد زناشویی است . در این الگو بر مسئولیت افراد در خود کاوی و یافتن نقص ها و زیاده روی های رفتاری تاکید می کند، هدف های تغییر رفتار توسط فرد شناسایی می شودو این خود شخص است که معیارهای عملکرد را تعیین می کند و به نتیجه مناسبی دست می یابد.
الگوی خود نظم بخشی می تواند در جلسات درمانی مشترک یا انفرادی مورد استفاده قرار بگیرد و به مشکلات زناشویی بپردازد. از چشم انداز خود نظم بخشی، فرآیند زناشویی درمانی معمولاً شامل حرکت مراجع از جایگاه سرزنش همسر به سوی الگویی خود نظم بخش برای حل مشکلات زناشویی است. این تغییر دیدگاه، مراجع را تشویق می کند تا تغییراتی را که می تواند، برای بهبود رابطه اش انجام بدهد برگزیند و آن را بر انتظار تغییر از سوی همسرش ترجیح بدهد. (ایترنت)
نقطه نظرات مهم درمانی
درمانگرانی که قصد دارند از این روش درمانی استفاده کنند باید سه نقطه نظر عمده را مبنای کار خود قرار دهند:
1ـ نقطه نظر نخست: خود نظم بخشی تغییری است که درمانی ست کوتاه مدت در حدود 2 تا 5 جلسه، در خود تغییری درمانگر به زوجین کمک می کند تا اهداف خود را که مایلند در رابطه شان ایجاد کنند را تعریف کرده و سپس آن تغییرات را خود زوجین به تنهایی و مستقل از درمانگر اجرا کنند. بسیاری از اهداف بر اساس ارزیابی های اولیه درمانگر است و طی آن سئوالاتی طرح می شود که زوجین با پاسخ دادن به آنها به نقاط مشکل ساز و استرس زای روابط خود پی می برند. در این مرحله تلاش می شود تا مراجع چهار صلاحیت را در خود تقویت کند:
الف ـ خود ارزیابی: این صلاحیت به معنی توانایی تحلیل فرایندهای سازگاری هم در قالب شناخت ها، عواطف و رفتارهای مفید و هم در قالب شناخت ها، رفتارها و عواطف مخرب است.
ب ـ هدف گذاری معطوف به خود: با تقویت این توانایی فرد کارهای خاصی را که می تواند برای تقویت کار کرد رابطه انجام دهد تعریف می کند.
ج ـ خود تغییری: فرد تلاش می کند تا اهدافی را توصیف کرده و سپس طرح خاصی را برای دست یابی به اهداف انتخابی خودش درنظر گیرد.
دـ خود ارزشیابی از تلاش های تغییر: خود ارزیابی فرد به این محدود می شود که آیا تغییرات مطلوب واقعاً رخ داده و تاثیرات جانبی تغییرات چه بوده است.
2ـ دومین نقطه نظر، جنبه روانی تربیتی ارتباط است. یک درمان مختصر شامل5 تا 9 جلسه است. در جنبه های روانی پرورشی رابطه، درمانگر یک فرایند آموزشی را به کار می برد تا به زوحین در اجرای اهداف خود تغییری شان کمک کند. در این مرحله درمانگر نقش پند واندرز دهنده را ایفا نمی کند، بلکه رشد ادراک زوجین از موضوع توافق شده و تاثیر آن بر تعاملات ارتباطی شان را برای آنان توضیح می دهد. همچنین به زوجین کمک می کند تا بر عاطفه ی منفی شدیدشان غلبه کنند و دانش همسران را درباره تعامل سازگارانه آنان افزایش دهد.
3ـ سومین نقطه نظر: تغییر رهنمود شده درمانگر است که درمانی طولانی مدت و شامل 10 تا 25 جلسه است. در تغییر رهنمود شده، درمانگر به طور جدی با زوحین کار می کند و برای توسعه مهارت های ارتباطی به آن ها کمک می کند تا آن ها بتوانند به خود تغییری در رابطه شان بپردازند. این مرحله وقتی اتفاق می افتد که زوجین اهداف ارتباطی مشترک را مشخص کرده باشند و خود تغییری را که می خواهند انجام بدهند بشناسند، اما به خاطر فقدان مهارت های ارتباطی لازم قادر نباشد به خود تغییری دست یابد. درمانگر تعاملات مثبت روزمره زوجین را از طریق فنونی مثل روزهای عاشقانه، افزایش حمایت همسران از یکدیگر و تاریخ های معین هر یک از فعالیت ها، افزایش می دهدو به آنها کمک می کند تا بتوانند تعارضهای خود را حل نمایند و اندیشه ها و احساسات منفی خود را از طریق امکان کنترل و خود تحلیلی منطقی رفع نمایند.
ارزیابی از نتایج کار در تمام مراحل درمان صورت می گیرد و در صورت نقص برای رفع آن تلاش می شود.
نقطه عطف این درمان همکاری و تلاش مشترک زوجین و درمانگر در دسترسی به اهداف تعیین شده توسط زوجین است و از میان برداشتن موانع فردی و ارتباطی که تعاملات آنها را تحت تاثیر قرار می دهد می باشد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه این رویکرد و نحوه کاربرد آن در زوج درمانی می توانید به کتابی تحت عنوان زوج درمانی کوتاه مدت که به تازگی به چاپ رسیده مراجعه فرمایید. هالفورد، 2001، ترجمه تبریزی و همکاران 1384)
منابع:
1ـ هالفورد، کیم، 2001، زوج درمانی کوتاه مدت، ترجمه مصطفی تبریزی، مژده کاردانی، فروغ جعفری، 1384. تهران. انتشارات فراروان.
2-www/aabt, org/publicateion/BT/ bt 25.3 thml.
3- Karoly, p. (1993). Mechanismsof self – regucation: Asystems view. Anhual Rewiew of Psychology, 44,23-52.

تجربه ای که من داشتم ….

دانشجویان عزیز رشته مشاوره دوست دارید خودتان را درک کنید و به وجود خودتان پی ببرید و احساسساتتان را تجربه کنید و مستقلاً عمل نمائید؟
حتماً عبارت کوتاه جامع و پر معنی شرتزر واستون را در رابطه با تعریف راهنمایی و مشاوره به خاطر دارید " فرآیند کمک به فرد در جهت شناخت خود دنیایش و توانایی بعهده گرفتن مسئولیت و خود کفائی "
این عبارت پر محتوا در واقع اشاره ایست به اهمیت خود شناسی در مشاوره و بگونه ای توجه به یکی از وظایف مهم مشاوره در امر مشاوره که به فرد مراجع در جهت شناخت خودش کمک می کند ازطرفی نیز یک مشاور، باید خود را شناخته باشد تا این مهم را در فرد مراجع تحقق بخشد خود شناسی به فرد اجازه می دهد که آگاهانه به تجربه خود بپردازد و از طریق فرایند تجربه به رشد شخصی و بالندگی دست یابد .
این هشیاری و اگاهی در تجربه فرد را قادر می سازد تا عملکرد موثرتری داشته و بطور خلاقانه ای مسئولیت زندگی خود را بعهده گیرد .
به اعتقاد پرلز آگاهی از خود می تواند به رشد و کمال شخصیت بیانجامد با آگاهی کامل از خود می توانیم به ارگانیسم خود امکان رهبری و تنظیم رفتارمان را بدهیم وبه یک معنا میتوانیم به حکمت وجود اتکا کنیم .
از نظر کارل راجزر نیز هنگامی که فرد هشیارانه به تجربه می پردازد به طور واقعی به رفتار خود توجه دارد، از استعداد های بالقوه خود استفاده می کند، با همه جنبه های وجود خود در ارتباط است و هیچکدام را آزار دهنده و تهدید کننده نمی یابد و این فرد فردیست سالم خود واقعی اش و با کارآیی فراوان.
هدفم از بیان مطالب فوق نتیجه گیری مهم از آن به عنوان یک تجربه شخصی است در دوره دانشجویی خود دریافتم که جلسات مشاوره، فرآیند آن و شخص مشاور، عواملی موثر در معنی بخشیدن به افکار احساسات و رفتار مراجع هستند .

استفاده بهینه از فرآیند های مشاوره تغییری مثبت در طرز فکر و از آن رهگذر تغییری مثبت در رفتار فرد پدید می آورد در واقع برای کسی که مصمم به خود شناسی می باشد در این فرآیند این امکان به وجود می آید که با خودش صادق باشد به کنکاش کیفیت احساساتش بپردازد بکوشد که انگیزه های واقعی خود را بشناسد، رابطه خود را با اطرافیانش بررسی کند و چگونگی رفتار نوعی خود را آنطور که در واقع هست بفهمد .
خلاصه سخن اینکه تجربه کردم برای تبدیل شدن به یک مشاور مفید و کارا تمرین مراجع بودن لازمست که در این تمرین تمامی آنچه گفته شد لحاظ می گردد و در یک کلام خود بودن خود " یعنی "خلوص" یعنی آنچه برای یک مشاور از ضروریات می باشد تحقق می یابد .
از اینرو به کلیه دانشجویان عزیزم بخصوص در رشته مشاوره توصیه می کنم که از مرکز مشاوره دانشگاه که زیر نظر جناب آقای شفیع آبادی مدیریت می گردد و مشاوران با تجربه و ارزشمندی را به همکاری گرفته اند بهره بگیرید و از این فرصت گرانبها در جهت خود شناسی و مشاوری کارآ شدن استفاده نمایید .
با آرزوی موفقیت برای تمامی دانشجویان عزیزم

"عزت نفسم را اظهار می کنم"
اسداله ویسی کارشناسی ارشد خانواده
من منم
هیچ کس در تمام دنیا کاملاً شبیه من نیست، هر چیزی را که من در مورد خودم اعلام می کنم برای من معتبر (قابل اطمینان) است به خاطر اینکه من آن را به تنهایی انتخاب کرده ام. من مالک هر چیزی در مورد خودم، بدنم جسمم احساساتم، دهانم صدایم همه اعمالم هستم، خواه آنها مطلوب دیگران با شد یا مطلوب خودم، من مالک همه اعمال، رویاها، امیدها، ترسهای خود هستم. من مالک رویاها تخیلات، پیروزیها،موفقیت هاو همه شکست ها و اشتباهات هستم. به این دلیل که من صاحب خودم هستم من می توانم صمیمانه با خود آشنا شوم بوسیله آنچه که انجام می دهم، من می توانم خودم را دوست داشته باشم و با خودم در همه اوقات رفیق باشم من آن جنبه هایی را در مورد خودم که برایم معما گونه است می دانم ، من می توانم با جرات و امیدوارانه حل این معماها را جستجو کنم. و راههای بیشتری را در مورد خودم پیدا کنم. هر چیزی می بینم و می شنوم، هرقدر من می گویم و عمل می کنم، هر قدر من فکر می کنم و احساس می کنم، لحظه ای به من دز زمان داده شده که برای من اصیل است – اگر بعداً یا بعدها بعضی قسمت های از آنچه دیده ام، شنیده ام، فکر کرده ام و احساس کرده ام برای من نامناسب از آب در آمد یا برازنده من نبود) من می توانم و دور بریزم آنچه که نامناسب من است یا برازنده من نیست. آرامشم را حفظ می کنم و چیز تازه ای برای آنچه دور ریخته ام می سازم.
من ابزاری دارم برای زنده ماندن و صمیمی شدن با دیگران، ثمربخش بودن با ایجاد احساس و نظم بیرون از دنیای مردم و اشیاء غیر از خودم ،من صاحب خودم هستم و بنابراین می توانم مهندس خود باشم.
من ، منم و من خیبلی خوبم
اسم کتاب: تکنیک های مشاوره
ویرجنیاستیر ، 1975 عزت نفس

معمـای عشق

پروانه علایی دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره خانواده

در زمینه عشق و ازدواج سخن های بسیاری گفته شده و تحقیقات متعددی انجام گرفته است و نظریه پردازان مختلف سعی نموده اند با رویکرد خود به معمای عشق پاسخ بگویند در زیر به برخی از نظریات مطرح به اختصار اشاره می شود .

عشق ورزیدن ـ دوست داشتن
Loving Living
روبین (1973 ) با مطرح نمودن این نظریه بین عشق ورزیدن و دوست داشتن تمایز قایل می شود. عشق از ترکیب سه عنصر زیر تشکیل می شود. دلبستگی (attachment) تمایل شدید برای بودن در کناردیگری، برقراری تماس جسمانی، مورد تائید قرار گرفتن و مراقبت شدن.
1- صمیمیت (Intimacy) پیوند بین دو فرد.
2- مراقبت (Caring) میل برای فداکاری خود در قبال دیگری.
روبین در تفاوت عشق ورزیدن و دوست داشتن بر میزان ارزیابی فرد تاکید می کند ما به این خاطر کسی را دوست می داریم که فکر می کنیم از نظر اخلاق و هوش مناسب است و ارزش احترام ما را دارد .

عشق شهوانی و مصاحبتی
ompanionate vs passionate love
هاتفیلد و همکاران وی (1978ـ 1988 ) عشق را به دو نوع اصلی تقسیم می کند:
1- عشق شهوانی Passionate love حالتی از میل و اشتیاق شدید فرد برای وصلت با کس دیگری که مبتنی بر تحریک فیزیولوژیکی عمیق است .
2- عشق مصاحبتی (companionate love ) علاقه و عاطفه ای است که فرد نسبت به دیگری دارد و حس می کند که زندگی اش عمیقاً با او در هم تنیده شده است .
به اعتقاد روبین بهترین شکل عشق آنست که این دو نوع دریک رابطه با هم ادغام شوند. در این حالت است که زوجین میتوانند به اتفاق هم کارهای نشدنی و غیر ممکن را عملاً به انجام برسانند .

مدل چرخه رنگ سبک های عشق
or wheel model of love styles
لی ( 1973) مدل رنگ های عشق را معرفی می کند که در آن فقط سه رنگ زرد، قرمز و آبی وجود دارد و در نتیجه سه سبک نخستین عشق وجود دارد.
1. Eros عشق به یک فرد ایده آل.
2. Ludus : عشق بعنوان بازی عشق تفننی.
3. Storg عشق دوستانه.
ترکیبات این سه سبک نخستین سبک های ثانویه عشق را به وجود می آورند برخی از سبک های ثانویه عشق ویژگی های متفاوتی ازعناصر سازنده خود دارند عبارتند از :
* pragma : عشق واقع بینانه و عملگرا : که ترکیبلی از لودوس و استورگ است
* mania: شیدایی : ترکیبی از لودوس و اروس
* Agape: عشق وظیفه شناسانه و عاری از نفس پرستی : ترکیبی سازنده اصلی قابل شناسایی است : ludic – Eros – storgic – ludus – storgic – eros
همچنین سبک های ثالثیه عشق هم هستند که دربر گیرنده ترکیبات مختلف سبک های عشقی نخستین و ثانویه هستند .

نظریه مثلثی عشق :
A triangular theory of ove
نظریه مثلثی عشق در سال 1986 توسط استنبرگ مطرح شد وی با رویکردی روانسنجی عشق را ترکیبی از سه جزء می داند :
1. intimacy صمیمیت شامل خود افشا از طریق عواطف و داستان های مشترک با فرد دیگری است.
2. passion شهوت : علایق شهوانی که وصال جنسی را در بر می گیرد.
3. commitment or decision تعهد / تصمیم : یعنی تصمیم گیری برای ماندن در کنار یک شریک و متعهد شدن به او یعنی به تعویق انداختن این نوع روابط با دیگر شرکاءبالقوه
وقتی که همه عناصر به طور متوازن حضور دارند کاملترین عشق یعنی تمام عیار و کامل (consummate love ) بوجود می آید مطابق با نظریه استنبرگ این نوع عشق به سختی اتفاق می افتد و معمولاً افراد فقط بر روی یک یا دو عنصر تاکید دارند که نتیجه آن عشق هایی از این نوعند :
* infatuated love عشق احمقانه :شهوت زیاد و صمیمیت و تعهد کم
* empty love عشق تهی : تعهد زیاد ولی صمیمیت و شهوت کم
* romantic love : عشق خیالی : صمیمیت و شهوت زیاد ولی تعهد کم
* fatuous love عشق بلاهت آمیز : شهوت و تعهد بالا ولی صمیمیت کم
* companionate love : عشق مصاحبتی : صمیمیت و تعهد بالا شهوت پائین
* liking علاقه مندی صمیمیت زیاد و شهوت و تعهد کم
* no love بدون عشق : هیچ یک از عناصر عشق موجود نیستند .
استنبرگ معتقد است که هر چقدر مثلث های دو زوج بیشتر با هم همسو باشند سطح رضامندی بیشتری را در روابط خود تجربه خواهند کرد و نیز در یک رابطه خاص اجزای عشق جزئیات مختلفی را طی می کنند مثلاً در روابط دراز مدت سطح شهوت بعد از آنکه به اوج خود رسید تنزل می یابد اما سطح صمیمیت به سیر صعودی خود ادامه می دهد امکان دارد که دو شریک در یک زمان به عناصر واحدی اهمیت ندهند در این صورت برای آنکه رابطه موفق و پایدار باشد؛ باید شرکاء اختلافاتشان را برطرف نمایند همچنین استنبرگ مقیاس مثلث عشق را ساخته و روایی و پایایی آن را سنجیده است .

عشق به مثابه قصه love as A story
استنبرگ اذعان می دارد نظریه سه وجهی عشق با وجود کارآمدی آن یک سوال بسیار مهم را بی پاسخ می گذارد چرا من و نه کس دیگری عاشق فرد خاصی می شود و نه عاشق فرد دیگری و نیز آنکه چرا من و نه کس دیگری قادر است با انسان خاصی رابطه عاشقانه برقرار کند و با انسان دیگری نه ؟ که شاید این فرد خاص با معیار های قبلاً لیست شده وی هم کاملاً متفاوت باشد جالب آنکه خود شخص در تجارب عاشقانه پیشین خود انتخاب های مشابهی از این دسته داشته که به ناکامی وی منجر شده است و اینک گویی دوباره همان قصه را تکرار می کند بی آنکه علت آن را بداند (استنبرگ 1994)
استنبرگ با انتقاد از نظریه سه وجهی عشق و سایر رویکرد های موجود دراین زمینه نظریه ی جدیدی را مطرح نمود. عشق به مثابه این دیدگاه مبتنی بر این فرض است که آدمیان گرایش دارند عاشق کسانی شوند که قصه هایشان با هم یکی یا مشابه است اما نقش این کسان در قصه مکمل نقش خود آنان است و بدین ترتیب این کسان از جهاتی مثل خود آنان هستند و از جنبه های بالقوه متتفاوتند اگر از سر اتفاق عاشق کسانی شوند که قصه ای کاملاً متفاوت داشته باشند؛ آن وقت است که هم رابطه آنان وهم عشقی که زیر ساخت این رابطه است وضعیتی متزلزل پیدا می کند از طرفی شواهد و تجارب نشان داده است که وقتی دو شریک قصه های مشابه و همسازی داشته باشند رابطه آنها پایدار خواهد بود تداوم آن بیشتر و سطح رضایتمندی آنان از زندگی زناشوئی خود نیز بالاتر خواهد بود .
در این الگو افراد از زمانی که متولد می شوند شروع به شکل دادن داستان هایی در این مورد می کنند که ما معتقدیم که عشق چه باید باشد همچنین ارتباط با والدین و دیگران، رسانه ها و نمایشنامه های تلویزیونی و مطالعه کتاب و مجله و شخصیت خود آنان همه و همه انتظار فرد را راجع به روابط عاشقانه شکل می دهد همین تجارب متفاوت باعث شکل گیری قصه های افراد می شود و این قصه های مختلف توجیه کننده آن است که چرا دو شریک یک رویداد واحد را یک جور نمی بینند. البته افراد هیچگاه نوشتن قصه های خود را متوقف نمی کنند و همواره در حال تغییر و دستکاری آن هستند عجیب آنکه به گفته استنبرگ همین قصه ها هستند که فرد را در بزرگسالی برای انتخاب شریک بالقوه ای مستعد می سازد و دقیقاً افراد کسانی را می یابند که در پی آنان بودند حتی به صورت نا خودآگاه این کسان تکمیل کننده نقش های قصه آنان هستند حتی اگر تجارب قبلی وی ناکام کننده بوده باشند.
استنبرگ قصه ها را به پنج گروه اصلی تقسیم می کند .
قصه های عشق عبارتند از :
1. قصه های نامتقارن : در این قصه ها عدم تقارن میان جفت ها اساس بنیادین رابطه صمیمانه نزدیک است. قصه معلم ـ شاگرد قصه ایثار (فداکاری )، قصه حکومت، قصه پلیسی، قصه زشت نگاری (پورنوگرافی ) قصه وحشت جزو این گروه به حساب می آیند.
2. قصه های شیء : این گروه به دو زیر گروه تقسیم می شود:
* شخصی در مقام شیء : در قصه هایی که شخص به عنوان شیء نگریسته می شود شخص نقش شیء را ایفا می کند : قصه علمی ـ تخیلی ، قصه مجموعه و قصه هنر .
* رابطه به مثابه شیء : در این قصه ها رابطه به صورت وسیله ای در می آید برای نیل به هدفی که مستقیماً هیچ ربطی به رابطه ندارد و اگر دارد بسیار اندک است قصه خانه و خانواده قصه بهبودی قصه دین و قصه بازی.
3. قصه های مشارکت : در این قصه ها به عشق از این زاویه نگریسته می شود؛ که همپای همکاری جفت ها برای آفریدن یا حفظ چیزی عشق نیز کامل می شود، این قصه ها عبارتند از : قصه سفر ، قصه بافندگی و دوزندگی ، قصه باغ و باغچه ، قصه تجارت ، قصه اعتیاد .
4. قصه های روایی : در این قصه ها ، جفت ها معتقدند نوعی متن واقعی یا خیالی بیرون از رابطه وجود دارد و به طرق زیادی معین می کند. که رابطه چگونه باید باشد این گروه شامل: قصه خیال (افسانه پریان ) قصه تاریخی ، قصه علم ، قصه آشپزی .
5. قصه های گونه (ژانر): شیوه یا روش حضور در رابطه کلید موجودیت و حفظ آن رابطه است، بعد جاری خاصی در رابطه بر جنبه های دیگر آن تسلط و برتری دارد قصه جنگ قصه تاتر قصه طنز و قصه معما.
استرنبرگ و مهرداد حجت (1996) در بررسی قصه عشق چهل و سه زوج دریافتند که هر چه بین قصه های زوجین همخواننی بیشری باشد سطح رضامندی بالاتر خواهد بود و هر چه بین دیدگاه جفت ها نسبت به قصه ها تفاوت بیشتری باشد آن جفت ها در رابطه خود نامراد ترند .
منابع :
استرنبرگ رابرت جی (1382) قصه عشق نگرشی تازه به روابط مرد و زن مترجم : بهرامی هادی ، تهران : جوانه رشد .

مداخلات روانشناختی در توانمند سازی سالمندان
شهرزاد دیبائیان- کارشناس ارشد مشاوره

غروب زندگی نیز باید اهمیت خود را داشته باشد این غروب نمی تواند تنها امتداد رقت باری بر صبحگاه زندگی باشد .
کارل گوستاویونگ
تنها در چند سال اخیر است که به پدیده سالمندی در کشور ما توجه شده است در حال حاضر 6/6% از جمعیت کشور ما (در حدود 5/4 میلیون نفر ) سالمند هستند با در نظر گرفتن ترکیب سنی و جهشی جمعیت در سالهای 1340 و 1360 پیش بینی می شود که جمعیت ما در چند سال آینده به سرعت پیر خواهد شد ضروری است برنامه ها و سیاست گذاریهایی در سطح کلان در برخورد با این پدیده انجام پذیرد اولین جلسه شورای ملی سالمندان در دی ماه 1383 تشکیل گردید هدف این شورا بهبود و ارتقای کیفیت زندگی سالمندان و تربیت سالمندانی فعال پویا و مفید می باشد طرح های توانمند سازی به منظور ارائه خدمات گوناگون به قشر سالمندان انجام می شود خدمات مشاوره ای در این طرح ها مورد توجه خاص است لذا تربیت و پرورش مشاوران و روانشناسانی که در زمینه سالمندی دارای تجربه و مهارت لازم باشند ضروری به نظر می رسد . متاسفانه تحقیقات روان شناسی نیز در این زمینه بسیار اندک و ناکافی می باشد . بسیاری از مردم سالمندی را دوران رکود فعالیت های جسمانی

شناختی و اجتماعی می باشد. دیدگاههای منفی قالبی درباره سالمندی، این دوران را با عناوینی چون بیماری، ناتوانی، ناکارآمدی رکود ذهنی بی حاصلی انزوا فقر و افسردگی همراه کرده است حتی در تعریف علم پیری شناسی 3گفته اند علمی است که درباره ترسیم خطوط شیب دار رو به پائین صحبت می کند (مسنلکر 1990) اما خوشبختانه این دیدگاههای منفی در سالیان اخیر به نقد کشانده شده است حضور فزاینده سالمندان در عرصه های مختلف اجتماعی دیدگاهها و پیشداوریهای عمومی درباره سالمندان را تغییر داده است بررسی زندگی سالمندانی که تا سالهای پایانی عمر زندگی رضایت بخشی دارند پژوهشگران را به نتایج جالب توجهی رسانده است .
پایه های اصلی علم پیری شناسی به دهه های اول قرن بیستم باز می گردد ولی در نیمه دوم این قرن بود که توجه محققان و همچنین عامه مردم نسبت به پدیده سالمندی به میزان زیادی افزایش یافت که علت عمده آن افزایش شمار سالمندان در جهان می باشد از سال 2000 تا 2030 جمعیت سالمندان بالای 65 سال جهان از 550 میلیون نفر به 973 میلیون نفر خواهد رسید یعنی رشد آن از 8/6% به 12 % افزایش خواهد یافت دبیر کل سازمان ملل در روز بین المللی سالمندان گفت جوانان امروز تا سال 2050 بزرگترین جمعیت سالمندان جهان را به وجود می آورند در دومین مجمع جهانی سالمندی که دو سال پیش برگزار گردید طرز تفکر و تلقی نسبت به سالمندی تغییر یافت در این مجمع از سالمندی به عنوان پدیده ای جهانی نام برده شد و از کشور های در حال توسعه خواسته شد تا فرصت هایی را برای مشارکت فعال جمعیت سالمند در فرایند توسعه فراهم آورند .
افزایش امید به زندگی انگیزه محققان را برای یافتن اصول سلامت جسمانی و روانی این مرحله از زندگی تقویت کرده است پژوهش هایی که در زمینه ادراک و پندار های قالبی سن و سالمندی انجام گرفته است نشان می دهد که دیدگاه مثبت نسبت به سالمندی عامل حمایت کننده ای بر علیه اثرات سن بر ارگانیسم است (لوپین ودان 4 ، 2004) متاسفانه اغلب طرز تلقی ها و نگرش ها و پندارهای قالبی درباره سالمندی منفی است این گونه ادراکات منفی درافراد سالمند درونی می شود و در صورتی که با فقدان هایی مانند همسر ، شغل ، خانه ، دوستان و… همراه گردد منجر به کاهش خود پنداره و احساس کفایت شخصی و افزایش منبع کنترل بیرونی می گردد (سبب ، 2004 5 ) هر چه افراد سالمند پندارهای قالبی منفی را کمتر بپذیرند با تغییرات مرتبط با سن به صورت سازگارانه تری مقابله می کنند ( ریف 6، 1996 )
انتظار سالمندان و باور آنها به اینکه قابلیت های کمتری دارند ( نوعی احساس درماندگی ) از جمله عواملی است که اعتماد به نفس آنان را کاهش داده و باعث عملکرد ضعیف آنان می شود (احدی و جمهری ، 1382 )
سالمندانی که احساس کنند بر زندگی خود کنترل دارند و کارایی شخصی در حد مطلوبی دارند راههای موثر تری برای مقابله با ضعف های دوران سالمندی انتخاب می کنند .(باندورا، (1986) نشان داد که انتظارات مربوط به کفایت و کارآمدی عملکرد افراد را تحت تاثیر قرار می دهد خود کفایی در بر گیرنده احساس کنترل ، خود مختاری، انتظارات مثبت ، امیدواری و عزت نفس است (استورانت 7 ، 1989 ) سالمندانی که از مواجه شدن با تغییرات سالمندی طفره می روند و آنها را غیر قابل کنترل می دانند از نشانه های جسمانی و روانی بیشتری خبر می دهند (اسپیک 8 ،1987؛ وایات بورن و پریموس ، 1996 )
لانگر و رودین 9 در پژوهش های تجربی خود به این نتیجه رسیدند که با بازگرداندن حق تصمیم گیری و احساس شایستگی به سالمندان میتوان برخی پیامدهای پیری را به تاخیر انداخت ، معکوس و یا حتی پیشگیری کرد (دبلیو و زندن10 ، 1996) بنابراین سالمندان ممکن است نیازمند کمک در یافتن احساس کنترل بر زندگی و درک توانمندیها و شایستگی هایشان باشند (لوپین ، وان 2004)
واژه توانمند سازی در طول دهه گذشته به میزان فزاینده ای مورد استفاده قرار گرفته است توانمند سازی به معنای ایجادشرایطی است که بر اثر آن انگیزه فرد برای انجام تکالیف خود از طریق رشد احساس کفایت شخصی افزایش می یابد (سیپ11، 2004) تحقیقات تجربی نیز نشان داده اند که تعاملات و تجارب گروهی روند توانمند سازی را بهبود می بخشد (والرستاین12، 1992) شرایط گروهی غالبا عوامل زیر را برای سالمندان فراهم می آورد:
1) تقویت احساسات جمعی و تعلقی
2) تقویت تعاملات و حمایت گروهی
3) کاهش انزوا و گوشه گیری اجتماعی
4) کشف منحصر به فرد بودن
5) کسب مهارتهای انطباقی
6) حل مشکلات
7) بازگرداندن احساس کنترل، خود اندیشی و تمامیت (توماس13، 1991)
واژه سالمندی موفقیت آمیز که در ادبیات علمی و عامه به وجود آمد. پندارهای قالبی منفی درباره سالمندی را کم اثر می سازد. گرچه تعریف واحدی از مولفه های پیری موفقیت آمیز که مورد تائید تمامی پژوهشگران باشد، وجود ندارد ولی در دیدگاه کلی سالمند موفق فردی است که ویژگی های فیزیولوژیکی و روان شناختی او در سالهای پایانی بالاتر از منحنی نرمال جمعیت سالمندان باشد (سیپ، 2004).
سالمندان موفق کسانی هستند که بر ضعف های جسمانی و شناختی خود غلبه کنند. آنان راههای موثرتری را برای به حداقل رساندن ضعف ها و به حداکثر رساندن قوت ها ایجاد کرده اند که مهمترین آنها عبارتند از:
کنار آمدن با تغییرات جسمانی و رویدادهای ناگوار زندگی؛ خوش بینی و کارایی در بهبود تندرستی و عملکرد جسمانی؛تقویت خود پنداره؛ تقویت آگاهی هیجانی و خودگردانی هیجانی که به روابط اجتماعی ارزشمند کمک می کند به پذیرفتن تغییر که احساس رضایت از زندگی را افزایش می دهد؛ ایمان و معنویت پخته که امکان پیش بینی مرگ را با آرامش و متانت فراهم می آورد؛ کنترل شخصی در زمینه های وابستگی و استقلال در داشتن روابطی با کیفیت عالی که حمایت اجتماعی و مصاحبت لذت بخش را تامین می کند. (برک14، 2001).
بر اساس نظریه اریک اریکسون آخرین مرحله رشد نواحی اجتماعی انسان، دوران سالمندی است و در صورتی که فرد سالمند درانجام تکالیف رشدی خود در این مرحله توفیق یابد به انسجام، یکپارچگی و خردمندی دست می یابد. اریکسون این مرحله را با عنوان مرحله انسجام من در برابر ناامیدی نام می برد.
حتی در سالمندی نیز می توان امید را برگزید اما نه امید به جاودانگی یا جوانی بازگشته بلکه امید به جستجوی مداوم در هر لحظه برای یافتن خویشتن و دستیابی به خردمندی . در این زمان تامل و ارزیابی زندگی و یافتن معنایی از آن ضرورت پیدا می کند. در سالمندی تجارب هیجانی شدیدتر، عمیق تر و پخته تر ادراک می شوند. مازلو این مرحله را زندگی پس از مرگ می نامد و آن را به صورت زمانی توصیف می کند که همه چیز ارزشی دو چندان می یابد و زیبائی ها، گل ها و کودکان تا اعماق روح آدمی اثر می کنند.

منابع فارسی
1ـ احدی حسن و فرهاد جمهری (1382) روان شناسی انتشارات پردیس . تهران
2ـ برک، لوراای (2001): روان شناسی رشد. ترجمه یحیی سیدمحمدی (1383) انتشارات ارسباران، تهران.
3ـ دبلیو، جیمز؛ وندرزندن (1996). روان شناسی رشد ترجمه حمزه گیتی (1377) انتشارات بعثت: تهران.
4ـ واندن بوس گری، مارتاالتورانت (1989). روان شناسی سالمندی ترجمه سیامک خدارحیمی (1373) انتشارات آستان قدس رضوی: مشهد.

منابع انگلیسی
1- dupien S.j, N. wan(2004). Successful aging. Laboratory of human research. McGill university.
2-Sipe, Marian Elizabeth (2004) An interrenticn for Psychclogicla mpowerment. ACSM meeting.Indianapolis, IN.

فمنیست، نظریه، درمان
روح الله بای کارشناسی ارشد مشاوره
تنظیم: سیمه گودرزی، دانشجوی کارشناسی مشاوره

مقدمه:
فمنیسم15 به معنی عصیان در برابر تمامی ساختارهای قدرت، قوانین و قطعنامه هائی که زنان را سرسپرده، فرودست و جنس درجه دوم نگه می دارد، است. فمنیسم، جنبشی انسانی و اجتماعی است که قصد براندازی اندیشه مردسالار و هرگونه تبعیض جنسی، برای رسیدن به برابری همه انسانها بدون در نظر گرفتن جنسیت شان را دارد و در این مسیر تلاش می کند . یک زن فمنیسم خود را انسانی کامل میداند که خصوصیات، رفتارها، امیال و احساسات زنانه اش را می پذیرد، نه ضعیفه و ابسته و طفیلی یک مرد.
فیمنست ها سر جنگ دارند ولی نه با مردان که با مناسبات مردسالارانه که حتی مردان را قربانی می کند. فمنیست ها ضد مرد نیستند. اصطلاح فمنیست در واژه نامه اینگونه تعریف شده: کسی که طرفدار این اصل است که زنان باید از حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برابر با مردان برخودار باشند.
سابقه تاریخی فمینست:

فمنیست ها حرکت خود را تحت عنوان فمنیسم، از دنیای غرب و همزمان با پیروزی انقلاب فرانسه آغاز کردند. نهضت برابری طلبی زنان به صورت منجسم و
نام و نشان دار، عمری بیش از 150 سال دارد اما از اواخر قرن نوزدهم اندیشه های زن گرایانه غربی در قالب آثار مکتوب به کشورهای اسلامی راه یافته است.
گرایش های مختلف فمنیست
فمنیستهای نولیبرال، فمنیست های رادیکال، مارکسیست، سوسیالیست، سیاهپوست ، پست مدرن مسلمان
شخصیت
نابرابریهای قدرت و انتظارات نقش جنسی از لحظه ای که کودک متولد می شود، ساختار شناختی او را شکل می دهد. افراد، چه زن و چه مرد، رفتارها و ارزشهای والدین و اجتماع را از کودکی در خود درونی می کنند. پسرها از عروسک بازی منع می شوند واین کار برای پسرها یک ضد ارزش که با ویژگیهای مردانه در تضاد است، معرفی می شود.
پسرها نباید گریه کنند چون "مرد که گریه نمی کند" و در نتیجه آنها از همان کودکی می آموزند که احساساتشان را بروز ندهند و عواطفشان را با دیگران حتی ، نزدیکترین افراد مثل پدر و مادر و همسر و در میان نگذارند.
معیارهای ما برای انتخاب همسر نیز تا حدی زیادی با این موضوع ارتباط دارد. انتخاب های مردان در امر ازدواج با ابژه ها و یا زنانی که در زندگی آنها نقش داشته اند، ارتباط تنگاتنگ دارد. و همچنین انتخابهای زنان در مورد ازدواج نیز با ابژ های مرد و مردان تاثیر گذار در زندگی شان، ارتباط دارد. می توان گفت تعریفی که در ذهن هر فردی از "زن" و "مرد" وجود دارد، برگرفته از زندگی گذشته و روابط اولیه وکودکی اوست.
طرحواره های جنسی:
انسانها در طی رشد و تکامل شخصیت شان، طرحواره هائی را از موجودات و مفاهیم در ذهن خود ایجاد می کنند. این طرحواره ها در تعامل با محیط و اجتماع شکل می گیرند و بسط می یابند. یکی از این طرحواره ها، طرحوارهای مربوط به جنسیت است که خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی شالوده آن را بنا می نهد.
بسیاری از مشکلات زنان امروز بطور مستقیم یا غیرمستقیم از طرحواره های جنسی موجود نشات می گیرد. بسیاری از طرحواره های جنسی مردان و زنان جامعه را می توان تحت عنوان باورهای غلط، همان چیزی که الیس و آدلراز آن بسیار سخن گفته اند، یاد کرد.

آسیب شناسی:
تحقیقات نشان می دهد که خشونت و آزارهای جسمی در خانه یا در محیط کار علیه زنان بیشترین بیماریهای زنانه را به ارمغان می آورد. حداقل یک پنجم زنان در زندگی شان قربانی خشونت مردان می شوند. خشونت باعث بیماری می شود. این امری است ثابت شده. نه فقط بدن کبود شده و فک شکسته توسط همسران بلکه تمامی اشکال دیگر از قبیل بی خوابی، تنگی نفس، ناراحتی معده، اختلالات غذایی، آسم، درد مداوم زیر شکم و همه و همه از مظاهر و نتایج خشونت مردان علیه زنان است. به عبارت دیگر، خشونت یکی از عوامل اصلی ایجاد بیماریهای زنانه است و سازمانهای بهداشت جهانی و همچنین پزشکان هیچ گونه مسوولیتی در این رابطه بر دوش نمی گیرند.
عده ای معقتدند که پرخاشگرتر بودن مردها نسبت به زنها راباید در رفتار اجتماع جستجو کرد، به علت وجود نگرشهای مردسالارانه در اجتماع، به نظر آنها اجتماع کنونی پرخاشگری را از همان دوران کودکی حق مسلم پسرها می داند و دخترها را از این کار منع می کند.
درمانگران فمینستی از بسیاری فنون مانند جرات آموزی، ایفای نقش، بازسازی و تواناسازی، کتاب درمانی، تحلیل قدرت و تحلیل نقش جنسی، برای درمان زنان استفاده می کنند. مهمترین هدف درمانگر در این رابطه درمانی این است که ابراز عواطف درمانجو را تسهیل کند، به خصومت او بپردازد و خشم وی را به کانالهای مناسبتری هدایت کند. درمانگر به مراجع می آموزد که چگونه با تبعیض و خشم مقابله نماید. درمانگر در جهت کاهش اضطراب و افزایش عزت نفس بیمار تلاش می کند.
درمان برای مردان:
نقش جنسی مردانه روان درمانی را دشوار می کند. مردان کمک خواستن را بسیار دشوار می انگارند زیرا فکر می کنند انجام این کار به معنی پذیرش ضعف است که این خود عزت نفس آنها را بیشتر تهدید می کند. مردان اغلب از هیجانات خود، واقعاً آگاه نیستند برخورد با مردان در جریان درمان کاری دشوار است. مردان معمولاً از صمیمت می ترسند و رابطه درمانی قطعاً رابطه صحیحی است. مردان معمولاً از پذیرفتن مشکلات خود و سهیم کردن درمانگر در آنها اکراه دارند.
درمانگران فمنیستی معقتدند که شرکت مردان در درمانهای گروهی فمنیستی به ابراز وجود و خود افشائی احساسات آنها کمک خواهد کرد. همچنین درمانگران فمنیستی از طریق تحلیل نقش، تحلیل قدرت، آموزش مهارتهای گوش دادن و مهارتهای حل مسئله، مردان را در رفع مشکل و بهبود روابطشان کمک می کنند.

سرفمنیستی و انتقاد از خانواده درمانی:
خانواده درمانگر فمنیستی به افزایش آگاهی نسبت به ارزشهای جنسی اعضاء اهیمت زیادی می دهد. خانواده درمانگر فمنیستی زن و شوهر را برابر و یکسان می داند. آگاه کردن اعضا نسبت به نقش جنسی شان می تواند آنها را در بهبود روابط زناشویی شان کمک کند. یکی از موضوعاتی که مورد توجه خانواده درمانگران فمنیستی است، مساله قدرت در خانواده است. برای پیشرفت در درمان آگاهی از چگونگی تاثیر تفاوتهای قدرت در زندگی زناشویئ اهمیت زیادی دارد.
تعدادی از خانواده درمانگران پیشرو در نهضت آزادی زنان لوپنیتس (1988) و گلدنر(1985) نظر همگان را به سیاستهای جنسی تایید شده ای جلب می کنند که به اعتقاد آنها در ذات نظریه ها و روشهای بسیاری از خانواده درمانگران به چشم می خورند. نظریه سیستم ها نیز از انتقاد دور نمانده است، مخصوصاً این فرض تلویحی که اگر تمامی اعضای یک نظام در مشکل نقش داشته باشند، پس آنها از موضع قدرت یکسانی عمل کرده اند. کاربرد مفهوم علیت حقلوی برای تجاوز، زنا، یا خشونت بر زنها از دید طرفداران برابری زنان مفهومی مشمئز کننده به شمار می آید. زیرا این مفهوم اظهار می دارد که فرد مقصر و قربانی، هر دو در مشکل نقش داشته و در ایجاد و قوام مشکل به یک اندازه مسوول هستند.خانواده درمانگران طرفدار جنبش زنان قویا به مفاهیم دانش فرمانش، مثل "علیت حلقوی" که معرف تقابل و دو جانبه بودن ارتباط زن و مرد است، حلمه می کنندو مدعی هستند که این مفاهیم تلویحاً به معنای آنند که طرفین از قدرت و اختیارات یکسانی برخودارند، حال آنکه به ادعای این خانواده درمانگران قضیه معمولا به همین شکل است.
تحقیقات و نتیجه گیری:
جانسون (1970) طی تحقیقات خود به این نتیجه دست یافت که درمان گروهی فمنیستی بسیار موثرتر از درمان فردی توسط درمانگر مرد است. اسن نیز طی تحقیقات خود پی برد که تلفیق گروههای پرورش ذهن با دیگر درمانها، بسیار موثرتر از درمان فردی یک رویکرد به تنهائی است.
طرز تفکری که زن را موجودی ضعیف، در درجه دوم و مجموعه ای محدود در چهاردیواری خانه معرفی می کند، جز اینکه از او موجودی فاقد اعتماد به نفس و غیر اجتماعی بسازد ثمری ندارد. کسی نمی تواند منکر وجود تفاوتهای زن و مرد شود، اما تفاوت کلی زنان و مردان بسیار کمتر از تفاوتهائی است که بین گروه زنان و گروه مردان وجود دارد. بدین معنی که ما شاهد تفاوتهای آشکاری بین جنس مذکر هستیم و همین تفاوتها را بین جنس مونث نیز مشاهده می کنیم.
هیچ زن و یا دختری به استثنای آنان که بیمارند واقعاً و به صورت جدی، نمی خواهند مرد باشند.
مطالعه دقیق قرآن کریم و دیگر متون اسلامی نشان می دهد که اسلام نیز زن را هم در اصل آفرینش و خلقت، هم در نظام ارزشی و حقوق انسانی، هم در قابلیت رسیدن به کمال و بالندگی و هم جایگاه و نقش او (زن) در نظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و به طور کلی در تمام امور با مرد برابر و یکسان می داند.

منابع:
1ـ گلدنبرگ، ایرنه و هربرت، (1934) خانواده درمانی، ترجمه برواتی و نقشبندی، تهران، نشر روان.
2ـ گنجی ، حمزه ( 1369). روانشناسی تفاوتهای فردی، تهران، انتشارات بعثت.
3ـ گلادینگ. سامویل (1998)، خانواده درمانی، تاریخچه. نظریه و کاربرد، ترجمه بهاری و تبریزی و…. تهران، انتشارات امیر کبیر.
4ـ خاقانی. علی، (1376) زن از نگاه شاعر، تهران، انتشارات ندای فرهنگ.
5ـ کارلسون، جان و اسپری. لن و لویث، خانواده درمانی. تضیمن درمان کارآمد، ترجمه نوابی نژاد، (1378)، تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان.
6ـ پروچاسکا. جیمزاو و نورکرس، نظریه های روان درمانی، یحیی سیدمحمدی، (1381)، تهران، انتشارات رشد.
7ـ جونز، الزا، درمان سیستم های خانواده، ترجمه دکتر فرزین رضایی، (1378)، تهران، انتشارات رشد.
8ـ اصغری، فرهاد (1379). مقایسه ویژگی های شخصیتی فرزندان خانواده های پدر سالار و مادر سالار، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی.
9ـ رضایی راد، زهره (1380). بررسی تحلیلی نقش جنسیتی پنهان در کتاب های دوره ابتدایی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی.
10- Cory, G.(1989). Theory and pracice of conseling and psychotherapy (5 th).
11- Sharf. Richard, (1996)," Theories of psychotheray and counseling" ,Amercan, Brooks/cole Punlishing Company
12-www.google.com
13-www.golna.com
14-www.persian blog.com

منابع انتخاب موضوع تحقیق
مترجم : محمد مجتبی زاده ، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی

اولین مانعی که محقق با آن روبرو می شود انتخاب موضوع مناسب برای بررسی علمی میباشد
به همین خاطر در اینجا منابع انتخاب موضوع تحقیق مورد بحث و بررسی قرار می گیرد که به شرح زیر می باشد.
1- علاقه شخصی
موضوعات تحقیق اغلب به این خاطر انتخاب می شوند که محقق به بعضی از جنبه های رفتار انسان به سبب تجربه شخصی علاقه نشان می دهد برای مثال یکی از جامعه شناسان تحقیق درباره آزار و اذیت زنان توسط مردان را تا اندازه ای به این خاطر انجام داد که توسط شوهرش مورد بدرفتاری قرار می گرفت .
2- مسائل اجتماعی
در انتخاب موضوعی برای تحقیق بررسی روزنامه های روزانه منجی بسیار خوب به شمار می رود چرا که وقتی روزنامه ها را مطالعه می کنیم با مسائل اجتماعی زیادی که در جامعه وجود دارد روبرو می شویم مسائلی مانند جرم ، بزهکاری ، فقر ، آلودگی ، سوء مصرف دارو ، الکلیسم بیماری ، بیماری روانی ، انحراف جنسی ، تبعیض که هر کدام از اینها موضوعی مناسب برای تحقیقات اجتماعی هستند.
3- نظریه آزمایی
بعضی از مسائل بر اساس استفاده شان در آزمون و اثبات یک نظریه بخصوص انتخاب می شوند بسیاری از نظریه ها مربوط به خدمات انسانی می باشند که به طور دقیق و کامل آزمون نشده اند بطوریکه به طور دقیق نمی توانیم اعتبار آنها را تعیین کنیم به همین خاطر لازم است این نظریه ها دوباره مورد آزمون قرار گیرند .
4- تحقیقات پیشین
یکی از منابع پر بار ما در انتخاب موضوع تحقیق تحقیقات گذشته می باشد برای اینکه یافته های طرحهای تحقیقاتی محدودیت دارند اگر چه به بعضی از سوالها پاسخ داده می شود ولی سوالهای دیگر غالباً بدون پاسخ باقی می مانند به علاوه سوالهای تازه ای ممکن است از یافته های پیشین ناشی شود.
5- ارزشیابی برنامه ها
ارزشیابی برنامه بر روی سنجش اثر بخشی یا کارآمدی تعدادی برنامه یا عمل تمرکز می کند چنین تحقیقاتی که به خاطر دلایل علمی گسترش پیدا کرده است میتواند به شکل های گوناگون نتیجه بخش باشد برای مثال یک موسسه اجتماعی ممکن است به تحقیق درباره سنجش نیاز ها تاکید کند برای اینکه اطلاعاتی در زمینه مراجعان به دست آورد تابه این مسئله پی ببرد که آیا خدمات به طور کار آمد به مراجعان ارائه می شود یا نه توسط یک پزشک ممکن است نیاز داشته باشد که بداند کدام راهبرد مداخله ـ کارگروهی روانی درمانی ، رفتار درمانی یا دیگر موارد ـ تاثیر بیشتری بر روی بیمار دارد
منبع :
Applied social Resarch Tool for the human service Fifth edition wads worth 2002 Duane R . Monette , thomasy sullivam And cornellr . Dejony

یکی از معضلات جوامع امروزی همجنس گرایی است این پدیده از یکی از غرائز طبیعی و مهم نشات می گیرد اما بنا به دلایل مختلف که مطرح خواهد شد منحرف می شود. در کتابهای مختلف تعاریف متنوعی از آن شده است اما به طور کلی میتوان گفت هم جنس طلب یا هموسکسوئل کسی است که غریزه جنسی او فقط با تماس با هم جنس خود ارضا می شود به هر میزان که سن بالاتر رود و کودک به

نوجوانی و بلوغ نزدیکتر شود دامنه آن شدید تر می گردد 4% اشخاص بالغ در طول عمر خود همجنس گرا هستند و 13 % دیگر حداقل به مدت سه سال بین 16 تا 55 سالگی غالباً هم جنس گرا هستند.
خصوصیات بالینی هم جنس گرایان مرد یا زن همانقدر با مهم متفاوت است که خصوصیات مردان و زنان غیر هم جنس گرا همجنس گرایان نیز نظیر غیر همجنس گرایان ممکن است روشهای خاصی را از بوسیدن و نوازش کردن گرفته تا رابطه (دهانی ـ تناسلی ) تحریک ژنیتال با دست و لواط را ترجیح دهند در عمل هموسکسیو آلتیه به دو دسته افراد برخورد می کنیم یک دسته آنهائیکه فاعل جنسی اند و دسته دیگر آنهائیکه مفعولند آنهائیکه مفعول جنسی هستند اکثراً زمینه و استعدادی از نظر ساختمانی بدنی و وضع روحی برای این کار دارند شکل خارجی و وضع ظاهریشان بی شباهت به زنان نیست این افراد اکثراً رفتاری شبیه به دختران داشته و آواز و صدای آنها مانند صدای مردان بم نیست و اغلب به کارهای سبک و ظریف مانند دوزندگی بافندگی ، آشپزی و کارهای هنری و… علاقه مند بوده و بطور خلاصه زن مآب اند .
این افراد شخصاً برای مفعول واقع شدن عمل جنسی فعالیت کرده و نسبت به این کار تمایل زیادی نشان می دهند و تا آخر عمر هم از آن روگردان نمی باشند .
علل هم جنس گرایی :
علل رفتار همجنس گرایانه مبهم و متناقض است فروید هم جنس گرایی را وقفه رشد روانی جنسی معرفی نموده و عقیده داشت که در صورت مشهود نبودن عدم رشد آثاری از مرحله پیشین رشد وجود خواهد داشت (هم جنس گرایی پنهان ) این هم جنس گرایی پنهان با مکانیسم والایش به رفتار محبت آمیز نسبت به هم جنس و یا در مردها تمایلات انفعالی و در زنها به گرایشهای پرخاشگرانه تبدیل می گردد. هابدر لیست بلندی از موقعیت های مختلف دوران کودکی را که میتواند به همجنس گرایی در مرد منجر شود ارائه داد که شامل وابستگی شدید به مادر، فقدان روابط با پدر، مهارشدن رشد مردانگی بوسیله مادر، تثبیت یا برگشت به مرحله خود شیفتگی، رشد روانی جنسی و باخت در رقابت با خواهران و برادران .
دکتر قائمی در کتاب خود تحت عنوان خانواده و مسائل جنسی کودکان از عواملی که در محیط خانواده و اجتماع سبب هم جنس گرایی
می شود نام می برد 1- وابستگی های شدید کودک به والدین 2- ساخت خانواده سلطه یکی از والدین بر روابط خانواده 3- ضعف والدین فقدان یک پدر کار آمد و نیرو مند در زندگی کودک 3- وجود خدمتکاران که از اخلاق سوئی برخوردار هستند
4- کیفیت حیات : از سنین کودکی باید بستر خواب خواهر و برادر از هم جدا باشد.
از عواملی که در اجتماع به آن اشاره می کند عبارتند از : 1- عامل فریب 2- معاشرت های نا صواب 3- بد آموزیهای اجتماعی 4- احساس کمتری 5- زندگی در مراکز شبانه روزی به خصوص مراکزی که کنترل کافی ندارند و یا جا برای تفریح و سر گرمی های مناسب وجود ندارد.
درمان :
از آنجا که علت قطعی هم جنس گرایی هنوز مشخص نشده است لذا معالجه مشخص و قطعی هم وجود ندارد و در این درمان تصویر ذهنی نا خوشایند به عنوان محرک مضر مورد استفاده قرار می گیرد ابتدا به بیمار یاد داده می شود که مثل روش رفع حساسیت منظم و لپ عضلات خود را شل کند آنگاه به او یاد داده می شود که عمل هم جنس گرایانه را در ذهن خود مجسم کند در حالیکه به طور همزمان حالت تهوع واستفراغ شدیدی را نیز مجسم می نماید که رفع آن فقط با روگرداندن از یار همجنس امکان پذیر است.
البته از آنجا که علت قطعی هم جنس گرایی هنوز مشخص نشده است. لذا راه معالجه مشخص و قطعی

هم وجود ندارد. دکتر قائمی با اشاره به این مطلب اعتقاد دارد که مادر مواردی در رابطه با درمان نیاز به پزشک داریم و آن هنگامی است که ابتلای آن ها ناشی از وضع زیستی و ترشحات غده ای نا متعادل باشد، که در آن صورت پزشک راه نوعی مداوا را در پیش می گیرد. در عین حال نیاز به درمان روانی هم چنان وجود خواهد داشت درآخر آنچه بسیار مهم است از همان دوران خردسالی باید جنبه مقاومت و دفاع در کودک را پدید آورد طوری که بتواند خود را حفظ کند و از خطر مصون دارد به آنها بفهمانید که رفتار آنها غلط و ناروا است. و با ارائه وسایل بخواهند و از آن دست بردارند و در همه حال باید معاشرت و اعمال و رفتار فرزندان خود را زیر نظر داشته باشید .
منابع :
1- خانواده و مسائل جنسی کودکان : دکتر قائمی
2- آسیب شناسی روانی ، سعید شاملو
3- مسائل جنسی هارولدکاپلان بنیامین سادوک
4- مسائل و اختلاف جنسی در زن و مرد دکتر میراحمد هاشمی فر

مولف : ریتا استریکلند
مترجم : علی محب خسروی
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم : خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی گفتم : اگر وقت داشته باشید خدا لبخند زد، وقت من ابدی است، چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی از من بپرسی ؟ چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟ خدا پاسخ داد … این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند و عجله دارند که زود تر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را میخورند این که سلامت شان را صرف به دست آوردن پول می کنند و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند این که با نگرانی نسبت به آینده زمان حال فراموششان می شود آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی می کنند و نه در حال این که چنان زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و چنان می میرند که گویی زنده نبوده اند خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم بعد پرسیدم … به عنوان خالق انسان ها می خواهید آنها چه درس هایی از زندگی را یاد بگیرند ؟ خدا با لبخند پاسخ داد یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد اما می توان محبوب دیگران شد یاد بگیرند که خوب نیست خود را بادیگران مقایسه کنند یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد .
یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه میتوانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقاً دوست دارند اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند و یاد بگیرند که من اینجا هستم همیشه .

مترجم: صلاح شهنازی، دانشجوی کارشناسی

واقعیت این است که در هر رابطه ای اختلاف نظر و تعارض وجود دارد نوع اختلاف نظرها، از رابطه ای به رابطه دیگر فرق می کند. اما در هر حال حتی در نزدیکترین روابط بین فردی نیز اختلاف نظر وجود دارد. در جامعه ما داشتن تعارض یا اختلاف، بد و غیر قابل پذیرش به نظر می رسد و روابط خوب، روابطی محسوب می گردد که هیچ تعارضی در آن نباشد، اما این برداشت واقع بینانه نیست. عدم وجود تعارض نشانه ی بی تفاوتی و خنثی بودن است و چنین رابطه ای سالم نیست. این شکست در حل موثر تعارض است که ویرانگر است و نه صرف وجود تعارض و اختلاف.

اختلاف نظر می تواند موجب غنای روابط بین فردی شود:
1) اختلاف نظر ، تغییر ایجاد می کند. مواقعی هستند که باید تغییر کرد، مهارت های جدید را یاد گرفت، دیدگاههای گذشته را کنار گذاشت و دیدگاههای جدید را اتخاذ کرد. زمانی که موضوع را از دید یک نفر دیگر می بینید، دیدگاه و نظرات خودتان نسبت به موضوع تغییر می کند. 2) اختلاف، زندگی را جالب تر می کند. بسیاری مواقع کنجکاوی و علایق ما را تحریک می کند. بحث در مورد سیاست ، ورزش، کار، مشکلات اقتصادی و نظایر آن تعاملات بین فردی را پویاتر و خوشایندتر می کند.وقتی دیگران با نظر شما مخالف هستند در شما این انگیزه را ایجاد می کنند که در مورد آن موضوع اطلاعات بیشتری را جمع آوری کنید. 3) زمانی که اختلاف نظر بین تصمیم گیرندگان وجود دارد، تصمیم های مناسب تر و بهتری گرفته می شود. اختلاف نظر در تصمیم گیری باعث می شود تا در مورد تصمیمی که می خواهید بگیرید دقت بیشتری داشته باشید.
4) اختلاف نظر به شما کمک می کند خودتان را به عنوان یک فرد بشناسید، در یک اختلاف متوجه می شوید چه چیزهایی شما را عصبانی می کند، چه چیزهایی باعث ترس شما می شود و چه چیزی برای شما مهم است. شما همچنین فرا می گیرد که در یک اختلاف نظر، بحث و مجادله را چگونه مدیریت کنید.
5) داشتن اختلاف نظر می تواند باعث تفریح و شادی افراد وگروه شود، تنوع علایق و نظرات نسبت به ورزش، کتاب، فیلم و …. زندگی را جالب تر می کند.
6) اختلاف نظر می تواند روابط را غنی تر وعمیق تر نماید. در هنگام بروز اختلاف نظر یاد می گیرید که دیدگاه دیگری را نیز به حساب آورده و به آن احترام بگذارید.
داشتن اختلاف نظر یک قسمت جدا نشدنی از ارتباط شماست و می تواند باعث رشد و ارتقاء مهارتهای بین فردی شما گردد، بنابراین بسیار مهم است که به جای تلاش در جهت حذف اختلاف نظر، سعی کنید مهارتهایی را برای حل موثر اختلافات و تعارضات بین فردی بیاموزید، یادتان باشد که اگر از بحث و جدل پرهیز کنید و مشکلات بین فردی خود را به شیوه ای نامناسبت و ناکافی حل کنید، آنگاه در درازمدت با مشکلات بسیار جدی تری در روابط بین فردی خود روبرو خواهید شد.
از کجا بدانیم که اختلاف ما سازنده است یا مخرب؟ ما بر اساس چهار عامل تعیین می کنیم که اختلاف سازنده است یا مخرب:
1) اگر به دنبال تعارض و اختلاف رابطه مستحکم شده، ما و فرد مقابل را توانمندتر کند تا بهتر با هم کار کنیم و تعاملات بهتری داشته باشیم، در این زمان تعارض به صورت سازنده حل شده است. 2) اگر هر دو نفر بعد از حل بیشتر همدیگر را دوست داشته و به هم علاقمند شده و به هم بیشتر اعتماد کنند، اختلاف به طور سازنده حل شده است 3) اگر هر دو نفر از نتیجه اختلاف احساس رضایت و خشنودی کنند نیز، اختلاف به شیوه ای سازنده حل شده است. 4) و بالاخره اگر هر دو طرف خود را در حل مسایل و اختلافات در آینده توانمندتر ببینید، اختلاف به شیوه ای سازنده حل شده است.
سبک های حل اختلاف
پنج اختلاف عمده ای که در طی سالهای گذشته با اطرافیان داشته اید به خاطر بیاورید. آنها را روی کاغذ یادداشت کنید. پس روبروی آنها بنویسید از چه راه هایی برای حل این اختلاف استفاده کردید؟
آدم های مختلف برای حل اختلاف راهبردهای مختلفی دارند. هنگامی که ما درگیر یک اختلاف می شویم دو موضوع را باید مد نظر قرار دهیم که میزان اهمیت هر کدام بر راهبردهای حل اختلاف ما تاثیر می گذارند.
1) رسیدن به اهداف شخصی: در یک اختلاف اهداف ما با هداف فردی دیگر در تضاد است. این اهداف شخصی می تواند اهمیت فراوان یا اهمیت اندکی داشته باشد.
2) حفظ ارتباط خوب با فرد مقابل: از طرف دیگر ما نیاز داریم که رابطه خود را با فرد مقابل حفظ نماییم. حفظ این ارتباط می تواند برای ما اهمیت فراوان و یا اندک داشته باشد. اینکه اهداف و روابط ما هر کدام تا چه اندازه برای ما اهمیت دارند، منجر به پنج سبک حل اختلاف می گردد:
* سبک اول را می توان لاک پشتی یا سبک کنارگیرانه نامید. لاک پشتها به لاک خود عقب نشینی می کنند تا از اختلاف بپرهیزهند. آنها از موضوعاتی که می توانند اختلاف برانگیز باشند و از افرادی که با آنها اختلاف دارند پرهیز می کنند. به نظر لاک پشتها سعی در حل اختلافات بین فردی کاری بیهوده است، به نظر آنها دور شدن از اختلافات و تعارضات بین فردی کاری بیهوده است. به نظر آنها دور شدن از اختلافات و تعارضات بین فردی آسانتر از روبروشدن با این اختلافات است.
* سبک دوم را می توان روش کوسه وار یا سبک زورگویانه نامید. کوسه ها سعی می کنند که عقیده و نظر خود را در مورد شیوه حل اختلاف به فرد مقابل تحمیل کنند. این افراد اهدافشان برایشان اهمیت خاصی داردو این روابط بین فردی برای آنها بی اهمیت است. آنها در پی آن هستند که به هر قیمتی که شده به اهدافشان برسند. آنها به نیازهای آدم های دیگر فکر نمی کنند. برایشان مهم نیست که دیگران آنها را می پذیرند یا خیر.
کوسه ها بر این باورند که در حل اختلاف یک طرف می بازد و یک طرف می برد و آنها می خواهند که برنده باشند کوسه ها سعی می کنند با اعمال قدرت، زورگویی و فشار بر دیگران غلبه کنند.
* سبک سوم را می توان سبک خرس اسباب بازی یا سبک توام با نرمش نامید. خرس کوچولو های اسباب بازی، به روابط با دیگران اهمیت زیادی می دهند در حالی که برای رسیدن به هدف اهمیت چندانی نمی دهند.
خرس کوچولوهای اسباب بازی می خواهند که دوست داشتنی و محبوب باشند. به نظر آنها باید از تعارض پرهیز کرد تا به این ترتیب هماهنگی و تعادل حفظ شود. به نظر خرس کوچولوهای اسباب بازی صحبت در مورد اختلافات به روابط بین فردی آسیب می رساند. آنها می ترسند که اگر تعارض ادامه یابد، بالاخره یک نفر آسیب می بیند و رابطه خراب می شود خرس کوچولو می گوید که من از خواسته ها و اهدافم می گذرم تا تو به خواسته ها و اهدافت برسی و به این ترتیب تو مرا دوست خواهی داشت. خرس کوچولها سعی می کنند اختلاف و تعارض بین فردی را کم رنگ کنند چون می ترسند که رابطه آسیب ببیند.
* سبک چهارم روش روباه وار یا سیاست مدارانه یا مذاکره کننده است. روباه ها هم نگران اهداف خود و هم نگران حفظ روابط بین فردی خود هستند. به همین دلیل روباه ها به دنبال نوعی رضایت و توافق دو جانبه می گردند . آنها از بخشی از اهداف خود می گذرند و دیگران را نیز وادار می کنند تا از بخشی از اهداف خود صرف نظر کنند. آنها به دنبال راه حلی می گردند که هر دو طرف در آن سودی ببرند و حد میانه را می گیرند.
* سبک پنجم روش جغد دار یا مقابله توام با درایت است. جغدها هم برای اهداف و هم برای روابط بین فردی ارزش زیادی قائل هستند به نظر آنها اختلاف نظر یا تعارض یک مسئله یا مشکل است که باید حل شود و به دنبال راه حلی می گردند که هم خودشان و هم فرد مقابل به اهدافش برسد. به نظر جغدها حل تعارض روشی برای بهبود روابط و کاهش تنش بین دو فرد است آنها به دنبال راه حلی می گردند که هم رضایت انها و هم فرد مقابل را جلب نماید. به این ترتیب روابط بین دو طرف حفظ می گردد. جغدها راضی نمی شوند. مگر اینکه هم اختلاف نظر درمورد هدف و هم احساسات منفی هر دو کاملاً حل شوند، راستی شما از چه سبکی بیشتر استفاده می کنید؟
منبع :
www.Psychology.com

درمان بیماریهای روان:

روان درمانی در لغت به معنای مداوای روان و یا بهتر بگوییم مداوای اختلالات روانی توسط شیوه هایی که به رفع اختلالات تفکر و ذهن، احساس وانگیزه و قابلیت دریافت حسی محیط و بازسازی کلیه این قابلیت ها می انجامد. در این زمینه می توان از اختلالاتی نام برد نظیر اختلالات اضطرابی، اختلالات افسرده گی، اختلالات جنسی و هویت جنسی، اختلالات خواب، اختلالات سازگاری با محیط و غیره.
از این گذشته روان درمانی برای مداوای اختلالات جسمانی نیز بکار می رود یعنی برای آندسته از اختلالاتی که بواسطه تاثیر روان انسان بر روی جسم بوجود می آیند و خود را در اشکالی مانند سردردهای مزمن، اختلالات دستگاه گوارش و تنفس و از این نوع ،نمایان می سازند. بدون اینکه برای آن ها علتی مانند آسیب جسمی وجود داشته باشد.
طبق آنچه که تاکنون گفته شد روان درمانی شیوه ای از درمان اختلالات روانی است که برای انجام آن باید به متخصصینی رجوع شود که با نام روان درمانگر به کار مشغولند. روان پزشکان و متخصصین مغز و اعصاب فقط در صورت داشتن عنوان "روان درمانگر" در کنار تیتر روان پزشک و متخصص مغز و اعصاب می توانند به اینکار اقدام کنند. که در این حال شیوه ای که برای درمان بکار می برند نمی تواند تنها شامل دارو درمانی باشد.
به غیر ازآنچه که تاکنون درباره تفاوت بین روان درمانی و شیوه های دیگر گفته شد باید به این نکته نیز اشاره کرد که طول مدت مداوا در کار روان درمانی در مقایسه با شیوه های دیگر بسیار طولانی تر است. حداقل زمانی که برای درمان اختلالات روانی وجود دارد حدود 25 جلسه 50 دقیقه ای است که بصورت هفته ای یکبار به اجرا در می آید. جلسات درمان در روانشناسی می توانند بنابر تشخیص روان درمانگر بصورت گروهی، انفرادی (مراجع و روان درمانگر) و یا برای برخی از آزردگی های روحی بصورت گروهی (بین چهار تا هشت نفر از افرادی که ناراحتی مشترک دارند و یا افراد یک خانواده با حضور یک یا دو روانشناس) به اجرا در بیایند.
روح الله بای- کارشناس ارشد مشاوره

هدف اصلی در روی آوردن به یوگا رسیدن به رهایی و سعادت جاودانی است. در این مسیر برخی از دست آوردهای جانبی و تبعی هم حاصل می آیند که مهم ترین آنها سلامت جسمی و روانی می باشد.
یوگا1 یکی از قدیمی ترین سیستمهای مرتبط با سلامتی است، با قدمتی چند هزارساله، ب. ک. س آین گار2 که امروزه طرفداران بیشماری در سراسر دنیا دارد.
معنی کلمه یوگا وحدت و یگانی است، یکی شدن انرژی های جسمی، ذهنی، یکی شدن روح فردی با روح کیهانی. قوانین یوگا برای اولین بار توسط باتانجلی3 در قرن دوم قبل از میلاد در مجموعه گفتارهایی با نام "یوگا سوتراها"4 به طور سیستماتیک تدوین شد.
اگر که ذهن به طور مداوم بیقرار و مضطرب باشد، سلامت بدن به خطر می افتد و اگر بدن در شرایط مناسبی از لحاظ سلامتی به سرنبرد، وضوح ذهن و قدرت اراده کاهش می یابد. (دکتر فریدون نیک بین و حاتمی منزه،0 138).
یوگا از جهاتی پایه ای ترین درمان طبیعی است. برای انجام آن به چیزی جز جایی دنج و آرام و چند دقیقه وقت برای تنفس کشیدن بدن و مراقبه احتیاج ندارید. یوگا تمرین ها و روش های خاصی را برای پیشگیری و درمان انواع مختلف بیماری ها ارائه می دهد.
متخصصان غربی براین باورند که یوگا به دو طریق درمان می کند. اولین راه ایجاد آرامش و ریلکس شدن فرداست.
آرامش عمیق قوی ترین شفابخش می باشد. راه دیگر تشدید حرکت خون در ارگانها و اعضای بدن و رسانیدن مواد مغذی بیشتر به اندامهای می باشد.
یوگا در درمان بسیاری از ناراحتی ها و بیماریهای انسان موثر است.
یوگا و درمان استرس:
ما از نقش مهم غدد درون ریز که هورمون استرس زا را در مواقع استرس ترشح می کنند آگاهیم. اختلال هر یک از این غدد می تواند به از هم گسیختگی تمامی سیستمها می انجامد. آساناها (حرکات بدنی یوگا) در سیستم های مربوط به همه ی قسمتهای بدن مانند سیستم های گردش خون – اعصاب – تنفس و گوارش – هماهنگی ایجاد می کند.
تنفس سریع و نامنظم تنش را در ذهن و بدن تشدید می کند، در حالی که تنفس عمیق و ریتم دار علامت آرامش ذهن و سلامت جسم است. تمرین آساناها و نیز آگاهی برتنفس و عمیق کردن دم و بازدم، باعث تعادل ذهن و از بین رفتن هیجانات کاذب می گردد.
چه مواردی را باید در هنگام انجام حرکات و تمرینات یوگا در نظر داشته باشیم؟ (اصول یوگا)
1- آرامش حرکات در یوگا اجرای آرام و باطمئانینه حرکات بسیار مهم است. اگر آرام حرکت کنید از بدن خود آگاه می شوید. و دقیقاً احساس می کنید که چه وقت به اندازه کافی جلو رفته اید و آنگاه توقف خواهید کرد.
2- تمرکز برحرکت همراه با حرکتی که به آهستگی انجام می شود، می تواند ذهنتان را برروی آن قسمت از بدن که در حال تمرین است متمرکز کنید با انجام این کار از بدن خود آگاه می شوید.
3- ماندن دریک وضعیت برخلاف تمرین های ورزشی رایج که در آنها تکرار حرکت مهم است، در هاتا یوگا معمولاً ماندن در یک وضعیت اهمیت دارد و کشش مداومی که در این هنگام ایجاد می شود منجر به ایجاد تاثیرات آن
می گردد.
4- تنفس پلی است میان ذهن و بدن لذا در یوگا اهمیت ویژه ای دارد. به عنوان یک قانون کلی، وقتی بدن به جلو خم می شود. "بازدم" انجام شده و هنگامی که بدن به عقب متمایل می شود "دم" صورت می پذیرد.
5- زمان :مناسب ترین هنگام برای انجام حرکات بدنی (آساناها) صبح می باشد یعنی زمانی که معده خالی است.
6- لباس: لباس یوگا باید راحت بوده و تنگ نباشد. لباسهای سفید رنگ مناسب هستند.
7- ترتیب تمرینات: معمولاً از حرکات بدنی (آسانا) شروع ، در ادامه تمرینات تنفسی (برایامانا) و در آخر تمرینات مدی تیشن.

مدی تیشن1 چیست؟
هزاران سال است که مدی تیشن به عنوان روشی برای رسیدن به تعادل جسمی، ذهنی روانی در جوامع مختلف بشری سابقه دارد. آثاری از این طریقت در مذاهب بزرگ اسلام، مسیحیت، بودائیسم و هندوئیسم نیز به چشم می خورد.
برخی از افراد مدی تیشن را به "مراقبه" ترجمه کرده اند. مدی تیشن یا مراقبه در کشور ما ایران از سابقه ای طولانی برخوردار است. جملاتی مانند "درویشی را دیدم که سر برجیب مراقبه فرو برده و در دامن مکاشفه غوطه ور شده بود" در کتب قدیمی ما زیاد به چشم می خورد. (و به بل ماهاترا، 1988).
برطبق نظر دکتر جون بوریسنکر1 یکی از پیشگامان عرصه پزشکی ذهن و بدن در یک نگاه کلی می توان مدی تیشن را چنین تعریف کرد: هر عملی که توجه را به طور خوشایندی در لحظه حال نگه دارد. گر چه این تعریف کامل نیست اما نشان می دهد که هنگامی که ذهن آرام و متوجه زمان حال است نه مشغول واکنش به خاطرات گذشته و نه درگیر با نقشه های آینده. دو علت اصلی استرس از ذهن پاک می شود.

طبق تعریف "فرهنگ پزشکی جایگزین" اثر دکتر سکن2 ، مدی تیشن واژه ای عمومی است که به هر روشی که شخص برای رهایی از افکار مزاحم به منظور ارتقاء ذهنش به سطحی بالاتر و متفاوت یا رهایی از افکار دنیوی انجام می دهد اطلاق می شود.
مدی تیشن کاری است که شرقی ها در برابر روانکاوی غربی ها انجام می دهند. با این تفاوت که در روان کاوی شخص درون خود را برای دیگری باز می کند. ولی در مدی تیشن شما درون خود را در برابر خودتان می گشایید نه دیگری.
آیا برای مدی تیشن زمان و مکان معینی لازم است؟
اگر بتوانید در روز ساعات معینی را به مدیتیشن یا مراقبه بپردازید خیلی مفید است. زیرا مکانیزم بدن در همان ساعات انتظار آن حالت را دارد. در سیستم های عرفانی به ساعات قبل از طلوع خورشید بسیار اهمیت داده می شود. گفته شده بهتر است مکان خاصی برای مدیتیشن در نظر بگیرید. و در آن مکان فقط مدیتیشن انجام دهید.
نظر دکتر شان متخصص اعصاب و روان که خود متوجه عرفان نیز بوده است درباره لزوم است و در مدی تیشن چنین است. بسیاری از متخصصین عقیده دارند که کار جدی بدون استاد غیر ممکن است. عقیده من چنین است که یک معلم خوب مسلماً می تواند پیشرفت شما را سرعت بخشد، یک استاد به عنوان نصحیت گو، دوست باتجربه و راهنما که از علم کافی هم برخوردار باشد در پیشرفت شما کمک بی نظیری است( و لشان، 1987).
تحقیقاتی که برروی مدی تیشن (به خصوص بر روی مدی تیشن ماوایی یا TM) در خلال 30 سال گذشته انجام شده است، نشان می دهد که مدی تیشن با ایجاد یک حالت آرامش طبیعی سبب کاهش عمومی بسیاری از شاخص های فیزیولوژیک و بیوشیمیایی می گردد. مانند کاهش ضربان قلب، کاهش فشار کورتیزول پلاسما و یک هورمون اصلی (ترس) و افزایش موج آلفا در الکترو انسفالوگرافی1 (موج مغزی آلفا در حالت آرامش تولید می شود)
دکتر پاتریشیا نوریس2 مدیر کلینیک بیوفیدبک و سایکو فیزیولوژی موسسه مننگرمی گوید:
"تجربه ما نشان داده است که تکنیک های مدیتیشن در افزایش عملکرد و توانایی سیستم ایمنی در بیماران سرطانی، ایدزی و کسانی که از بیماریهای خود ایمنی، رنج می برند موثر بوده است. همچنین ما برای طبیعی کردن شیمی مغز و ریتم های مغزی در اعتیاد به مواد مخدر و الکل نیز جهت خود تنظیمی در بیماری هایی همچون اضطراب و فشار خون بالا و برای کنار آمدن با عوامل استرس زا استفاده می کنند. ما مدی تیشن را به هر فردی که در پی تندرستی و میزان سلامتی بالایی است، توصیه می کنیم."

فهرست منابع
1- آموزش مراقبه (مدی تیشن)، تالیف و ترجمه جلال موسی نسب، انتشارات فرراوان 1377
2- آموزش یوگا سوامی ساتیانا ندا ترجمه ساناز فرهت انتشارات فراروان 1372
3- به خود آمدن به خدایی رسیدن و ونربل ماهاترا مترجم کامبیز شمس انتشارات نشر نواندیش 1379
4- فراتر از آرامش فرید نیک بین و حاتمی منزه انتشارات بهجت 1381

گپی با شما

اسداله ویسی، شهناز ریحانی
بنا به درخواست برخی خوانندگان نشریه نظرسنجی درباره کلمات (تداعی کلمات) انجام شد.
کلید واژه های پیشنهادی شامل موارد زیر بود. "پول" ، "زندگی" و "دو صندلی" به این ترتیب که بلافاصله بعد از هر واژه اولین عبارتی که به ذهنشان می رسید مطرح نمودند. در این نظر سنجی که مورد استقبال گرم دوستان دانشجو قرار گرفت 100مورد جمع آوری شد که از میان آنها تعدادی به عنوان نمونه ارائه شده است. بطور کلی دیدگاه دانشجویان در مورد واژه دو صندلی 80 درصد مثبت و 15 درصد منفی 5 درصد خنثی و در مورد واژه زندگی 62 درصد مثبت، 17 درصد منفی و 21 درصد خنثی است. در مورد پول دید چندان مثبتی وجود نداشته است. راستی نظر شما در مورد این کلید واژه ها چیست؟ مرور برخی از جملات خالی از لطف نیست
* زندگی:
– حسرت همیشگی
– زندگی: دوست داشتن است.
– زندگی زیباست
– زندگی آینده
– زندگی یعنی مقاومت
– زندگی زیباست زشتی ها تقصیر ماست
– همه محکوم به زندگی کردن هستیم
– زندگی بی فایده است مگر با بودن عشقت
– خیلی بی معنی و در پیتی است
– تکرار بیهوده
– زندگی بالاخره تمام می شه

* دو صندلی:
– من و کسی که دوست می دارم به یادم
می آورد.
– زن و شوهر
– دادگاه
– یکی اضافه ست
– دو صندلی برای من
– دوصندلی برای دو نفر که یکدیگررادوست دارند.
– پر از گل
– جایی برای نشستن و نوشتن و فکر کردن تنها، تنها البته پاهات رو روی صندلی روبرو دراز کنی
– ازدواج
– دو صندلی، پارک، رئیس و مرئوس، عروس و داماد
– دو صندلی ماشین من خراب شده
– مشاجره
– از اون حرفهای مزخرف

* پول:
– کاغذپاره هایی که عشق و زندگی را فنا می کند
– پول ویران کننده ارزشها – ارضاء کننده عقده ها
– با پول به همه چیز می توان رسید.
– پول کشنده ترین نیروی مادی .

این تصویر گویای یک اصل اساسی در مشاوره است. کسی که بتواند در کوتاه ترین پاراگراف ممکن، به این مهم اشاره کند( با توضیحات لازم) به قید قرعه جایزه ای به او تعلق خواهد گرفت.

پاسخ خود را به دفتر انجمن علمی مشاوره دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی اتاق 322 تحویل دهید.

1 -Self- regulation
2 -Holford
3 Gerontology
4 – LUPIEN , WAN
5 – SIPE
6 – RIFE
7 – STOANT
8 – SPAKE , Born
9 – langer , Rodein
10 – w. zenden
11 -Rejesteri
12 -Wallerstien
13 -Tomas
14 -Berk
15-Femenism
1 – Yoga
2 -Ain gar
3 – Batanji
4 -Yoga sotraha
1 -Meditation

1 -Jon Borisnker
2 -Dr.Segen
1- Ansfalogeraphy
2 -Noris
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 43 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود