تارا فایل

تحقیق خشونت علیه زنان در جامعه


جامعه
در تحقیقات اجتماعی، صرف نظر از انتخاب هر رویکرد کمی، کیفی و یا ترکیبی، محقق نیازمند مرور ادبیاتی است که توسط دیگران انجام شده است. این امر می تواند منبع با ارزشی در هدایت تحقیق و معرفی نظریه های برای آزمون و تفسیر های احتمالی از مشاهدات باشد و در واقع به محقق کمک می کند تا حیطه مورد مطالعه اش را محدود کند و اهمیت موضوع مورد مطالعه را مشخص سازد (دواس1،1383: ؛ کرسول2،2003: ).

2-2- مروری بر پیشینه داخلی
مولاردی در پژوهشی تحت عنوان علل و ریشه های خشونت علیه زنان، مهم ترین ریشه های خشونت علیه زنان را مناسبات نابرابر میان زن و مرد در برخورداری از قدرت (از نظر روابط کاری و اقتصادی، روابط خانوادگی و زمینه روابط علمی و آموزشی)، الگوهای فرهنگی نشات گرفته از سنت های غلط و عقاید قالبی، طرح ها و روش های حل و فصل درگیری ها و اختلافات، اهمال و قصور حکومت ها، تاثیر سوابق کودکی (چرخه خشونت)، تاثیر رسانه های گروهی، استعمال مواد مخدر، داروها و الکل، می داند. وی در تحقیق خود کلیه
خشونت هایی را که علیه زنان صورت می گیرد توضیح داده است و سپس به تشریح اقدامات بین المللی برای مقابله با خشونت علیه زنان پرداخته است. او عقیده دارد میزان خشونت های اعمال شده علیه زنان به مراتب بیش از میزان برآورده شده آن و همچنین از موانع بزرگ توسعه اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جوامع می باشد، لذا جامعه بین المللی برای مقابله با این خشونت دست به اقداماتی زده است. با این حال به نظر نگارنده، با توجه به میزان خشونت علیه زنان، این اقدامات هنوز کافی نیست (مولاردی،1378).
کار در تحقیقی تحت عنوان پژوهشی درباره خشونت علیه زنان در ایران، معتقد است که خشونت علیه زنان در ایران، در دو حوزه خصوصی و عمومی اتفاق افتاده است. به نظر نگارنده، حوزه خصوصی در بردارنده کلیه خشونت هایی است که در محیط خانواده چه در خانه پدر و چه در خانه همسر بر زنان اعمال می شود؛ که از جمله این خشونت ها می توان به عدم آزادی دختران در زمینه خروج از منزل، آزاد نبودن در انتخاب همسر، محرومیت از تحصیل و پرداختن به خانه داری، ناسزاگویی، تحقیر، کتک زدن، کنترل رفت و آمدهای دوستانه، محدودیت های مالی و سوء رفتار جنسی اشاره نمود. به نظر محقق، خشونت علیه زنان در حوزه عمومی عرصه گسترده تری را در بر می گیرد؛ از جمله، آداب، رسوم و سنت های غلط که در بسیاری موارد توجیه کننده خشونت علیه زنان می باشند. موسسات اجتماعی از قبیل مدرسه، سایر مراکز آموزشی، مطبوعات، رادیو، تلویزیون، سینما و نظام سیاسی نیز هر کدام به نوعی توجیه کننده و زمینه ساز خشونت علیه زنان در ایران هستند. کار عقیده دارد که عوامل سیاسی و دینی در ایران از جمله عوامل مهمی است که زمینه ساز تدوین قوانینی
می باشند که خشونت علیه زنان را تجویز و تشویق می نمایند (کار،1379).
زنگنه در بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر خشونت شوهران علیه زنان در خانواده : مطالعه موردی شهر بوشهر، با توجه به دو دیدگاه نظری؛ یعنی نظریات یادگیری اجتماعی در سطح خرد و نظریه خرده فرهنگ خشونت در سطح کلان به بررسی عوامل موثر بر خشونت شوهران علیه زنان پرداخته است. نتایج حاصله نشان می دهد که متغییر های سن زن و شوهر، سن ازدواج زن و شوهر، طول مدت ازدواج بین همسران، تعداد فرزندان، میزان پایبندی همسران به اعتقادات دینی، میزان آزادی همسران در انتخاب همسر، میزان تحصیلات زن و درآمد شوهر دارای رابطه معکوس و معنی دار با متغیر وابسته یعنی خشونت شوهران علیه زنان در خانواده داشته و متغیرهای تفاوت سنی همسران، دخالت خویشاوندان و نزدیکان همسران، تجربه و مشاهده خشونت والدین توسط همسران در خانواده خاستگاه و میزان تحصیلات شوهر همگی دارای رابطه مثبت و معنی داری با خشونت شوهران علیه زنان در خانواده بوده است. همچنین به نظر وی، همسان همسری، احتمال اقدام شوهران به انواع خشونت علیه همسرانشان را تقلیل می دهد (زنگنه،1380).
فتاحی مفرح در پژوهشی تحت عنوان بررسی وضعیت خشونت نسبت به زنان در خانواده های تهرانی، به بررسی وضعیت خشونت علیه زنان در شهر تهران پرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و پیمایشی و ابزار سنجش نیز پرسشنامه بوده است. جمعیت نمونه 1521 نفر زن و مرد متاهل ساکن شهر تهران بوده اند که حداقل یک فرزند 7 تا 20 ساله داشته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که به طور کلی 5/16 درصد از پاسخگویان، وجود خشونت را در خانواده هایشان گزارش کرده اند. از این میزان 5/14 درصد به خشونت زیاد و متوسط و 2 درصد به خشونت کم در خانواده هایشان اشاره داشته اند. خشونت نسبت به زنان در خانواده های تهرانی با سطح تحصیلات مردان، بعد خانوار و اقتدار مرد در خانواده ارتباط معنی داری را نشان می دهد. اما از سوی دیگر میان عواملی نظیر فاصله سنی همسران، سن همسران به هنگام ازدواج، سطح تحصیلات، اشتغال زنان، طول دوران زناشوئی و خشونت علیه زنان در خانواده خاستگاه، ارتباط معنی داری مشاهده نشده است (فتاحی مفرح،1380).
بگرضائی در تحقیق تحت عنوان عوامل موثر بر خشونت مردان نسبت به زنان در خانواده (مطالعه موردی در شهرستان ایلام)، به بررسی عوامل موثر بر میزان خشونت مردان نسبت به زنان پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که رابطه میان تجربه و مشاهده خشونت توسط مرد در خانواده خاستگاه، میزان پایبندی مرد به اعتقادات مذهبی، میزان دخالت خویشاوندان فرد در زندگی خانوادگی، میزان رضایت و علاقه زن در انتخاب همسر، میزان سوء ظن مرد نسبت به زن، تعداد فرزندان، پایگاه اقتصادی اجتماعی مرد، اختلالات روانی (پرخاشگری)، تحصیلات زن، اعتیاد مرد به مواد مخدر و الکل و میزان خشونت مرد نسبت به همسر خود رابطه ای معنا دار وجود دارد درحالیکه بین میزان تصمیم گرفتن زنان در امور مهم زندگی با میزان خشونت مردان نسبت به همسرانشان رابطه معناداری وجود ندارد. به نظر نگارنده، اکثر زنان نمونه آماری از طرف همسرانشان مورد خشونت قرار گرفته اند. شایع ترین خشونت، نیز خشونت روحی و روانی بوده است (بگرضائی،1382).

2-3- مروری برپیشینه خارجی
بال – روکیچ3 در تحقیقی تحت عنوان ارزش ها و خشونت: آزمون فرضیه خرده فرهنگ خشونت، این فرضیه را که رفتار خشونت آمیز از تعهد به ارزش های خرده فرهنگی ناشی می شود، مورد بررسی قرار داده است. او برای این منظور به بررسی دو نوع رفتار خشونت آمیز یعنی خشونت میان فردی و جرایم خشونت آمیز پرداخته است. در مورد ارتباط بین ارزش ها و نگرش ها با خشونت بین افراد، نمونه مورد مطالعه او 1429 بزرگسال آمریکایی بود که از سطح ملی به صورت تصادفی انتخاب شده بودند و در مورد ارتباط بین ارزش ها و نگرش ها با جرایم خشونت آمیز، نمونه مورد بررسی او 363 مرد زندانی بود. نتایج این تحقیق نشان می دهند در حالی که بین ارزش ها و رفتار خشونت آمیز رابطه ای وجود نداشته، بین نگرش ها و رفتار خشونت آمیز رابطه نسبتاً ضعیفی بر قرار بوده است. به عبارت دیگر به نظر محقق، داده ها تبیین خرده فرهنگ خشونت را از خشونت تایید نمی کنند. سایر یافته ها نشان می دهد که در نمونه ملی بین پایگاه اقتصادی اجتماعی با خشونت میان فردی و همچنین بین ارزش های اجتماعی با رفتار خشونت آمیز رابطه ای وجود نداشته است (بال- روکیج،1973).
دیبل4 و اشتراوس5 تحقیقی را تحت عنوان برخی ساختارهای اجتماعی تعیین کننده ناهماهنگی بین نگرش ها و رفتار: مورد خشونت خانوادگی، با نمونه 2143 زوج آمریکایی که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، انجام دادند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که رفتار و نگرش به یکدیگر وابسته بوده و بیشترین هماهنگی بین نگرش و رفتار، در افرادی است که دارای نگرش مثبتی به خشونت می باشند و همسری خشونت گر دارند. به نظر محققان، هماهنگی رفتار فرد با عقیده اش در مورد خشونت، وابسته به نقش های خاص و شرایط زندگی است که چنین رفتار هماهنگی را تقویت می کند. سایر یافته ها بیانگر این است که در میان شوهران با منابع و درآمد بالا، نگرش خشونت علیه همسران، همبستگی کمی با رفتار دارد. آن ها در حالت معمول کمتر اقدام به کتک کاری نسبت به همسرانشان می کنند. بنابراین به نظر محققان، درآمد بالای شوهران و منابع اعتباری و اقتصادی، امکان کنترل همسران را بدون استفاده از زور و خشونت فراهم می کنند (دیبل و اشتراوس،1980).
کالموس6، پژوهشی را تحت عنوان انتقال بین نسلی پرخاشگری زناشوئی، با هدف بررسی رابطه بین پرخاشگری خانوادگی با پرخاشگری شدید زناشوئی در نسل بعد انجام داد. نمونه مورد مطالعه کالموس شامل یک نمونه تصادفی از 1183 زن و 960 مرد در امریکا بود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هر چند بین مشاهده خشونت زناشوئی توسط نوجوانان و همچنین کتک زدن نوجوان به وسیله والدین و پرخاشگری در نسل بعدی رابطه معنی داری وجود داشته است؛ اما مشاهده خشونت زناشوئی در مقایسه با کتک خوردن از والدین، پیش بینی کننده بهتری برای پرخاشگری زناشوئی در نسل بعدی می باشد. یافته های کالموس نشان
می دهد که مشاهده خشونت زناشوئی احتمال قربانی شدن و یا ارتکاب خشونت زناشوئی دختران و پسران را افزایش می دهد. بنابراین، به نظر کالموس، مشاهده خشونت زناشوئی والدین تاثیر مخربی بر جوانان و زندگی آن ها دارد و باعث می شود که آن ها در زندگی زناشوئی آینده خود دست به خشونت علیه همسران خود بزنند. بطور کلی، این نتایج بیانگر انتقال پرخاشگری خانوادگی در بین نسل ها است (کالموس،1984).
مارکویتز7 تحقیقی را تحت عنوان نگرش ها و خشونت خانوادگی: پیوند تئوری های بین نسلی و تئوری های فرهنگی، با استفاده از تئوری انتقال بین نسلی و تئوری فرهنگی (نگرشی)، انجام داد. وی در این تحقیق از دو نمونه استفاده کرده است: 1 – یک نمونه 245 نفری معرف از جمعیت عمومی و 2- یک نمونه 141 نفری از متخلفین سابق که در اجتماع زندگی کرده بودند. یافته ها نشان داد درصد نسبتاً بالایی که نگرش و خشونت علیه زنان داشتند، همان متخلفین قدیمی، سیاه پوستان و افراد با پایگاه اجتماعی اقتصادی پایین تر بودند. به نظر وی، احتمال بیشتری دارد که متخلفین قدیمی خشونت بیشتری نسبت به همسرانشان اعمال کنند. با این حال، در مقایسه با جمعیت عمومی، آن ها تا اندازه ای کمتر موافق خشونت علیه کودکان بودند . محقق نشان می دهد که مردان و غیر سفید پوستان بیشتر موافق خشونت علیه همسرانشان بودند؛ اما در عمل، غیر سفیدها سطوح کمتری از خشونت علیه همسران و بچه هایشان را گزارش کردند.او در پایان چنین نتیجه میگیرد که نگرشها برای تفاوتهای جمعیت شناختی در خشونت علیه کودکان و همسران به حساب نمی آیند (مارکویتز،2001).
نایاک8 و همکارانش پژوهشی تحت عنوان نگرش ها نسبت به خشونت علیه زنان : یک مطالعه بین ملیتی، انجام دادند. نمونه مورد مطالعه آنها ،1182 دانشجوی مرد و زن (486مرد و 696 زن) از چهار کشور هند، ژاپن، کویت و ایالات متحده بود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که هم جنسیت و هم ملیت، هر دو تاثیر مهمی بر نگرش افراد نسبت به خشونت علیه زنان دارند. در این تحقیق، مردان بیش از زنان با خشونت علیه همسران موافق بودند و مردان بیش از زنان باورهایی را که در مورد خشونت زناشوئی به صورت سرزنش قربانی بود تایید می کردند. یافته های این تحقیق نشان می دهد در حالی که زنان و مردان چهار کشور در نگرش ها نسبت به خشونت فیزیکی نسبت به همسر متفاوت بودند؛ تنها زنان و مردان کویتی در نگرش هایشان نسبت به خشونت جنسی از یکدیگر متفاوت نبودند. که این عدم تفاوت می تواند به بی عدالتی های جنسیتی برگردد که بصورت منحصر بفردی در تعاملات بین زنان و مردان عرب مشهود است. بطورکلی به نظر محققین، تغییرات در تفاوت های جنسیتی میان کشورها نشان می دهد که بویژه در مورد نگرشهای مربوط به خشونت جنسی علیه زنان ، عوامل اجتماعی – فرهنگی تاثیر به مراتب قوی تری در مقایسه با جنسیت دارند (نایاک و دیگران،2003).

3- چهارچوب نظری
3-1- مقدمه
تعریفی که کرلینجر9 از نظریه ارایه می دهد تا به امروز همچنان پایدار است:
مجموعه ای از سازه ها (متغیر های) به هم وابسته، تعاریف و قضایایی که دیدگاه نظام مندی از پدیده ها را با مشخص نمودن روابط میان متغیرها و اهداف تبیین پدیده های طبیعی ارایه
می کند (کرسول10،2003: 120). نظر به این که تحقیق ما در مورد نگرش نسبت به خشونت علیه زنان است، ما در این قسمت به دو دسته از نظریات اشاره می کنیم؛ اول، نظریه هایی که مربوط به نگرش11 می باشند و دوم، نظریه هایی که بیشتر از دیدگاه های روان شناسی اجتماعی و جامعه شناسی سعی در تبیین خشونت علیه زنان دارند.

3-2-نظریه های مربوط به نگرش
3-2-1-نظریه عمل منطقی12 آیزن و فیش باین
آیزن13 و فیش باین14 در طی مطالعات متعدد خود به این نتیجه رسیدند که نگرش ها با رفتار رابطه نسبتا بالایی دارند. آن ها خاطر نشان کردند که نگرش و رفتار را می توان با توجه به چهار خصوصیت تشریح کرد: 1- عنصر عمل: چه رفتاری بررسی می شود؟؛ مثلاً، رای دهی و کمک رسانی، 2- عنصرهدف : هدف رفتار چیست؟؛ مثلاً تشکل سیاسی و نوع دوستی، 3- عنصر بافت یا زمینه: رفتار در چه بافتی انجام می شود؟؛ مثلاً، در جامعه توتالیتر یا دموکراتیک یا در مکان عمومی یا خصوصی و 4- جزء زمان: رفتار در چه مقطعی از زمان رخ می دهد؟؛ مثلاً، بلافاصله یا سال بعد. بدین ترتیب آن ها استدلال کردند که نگرش باید در این عناصر چهار گانه با رفتار هم خوانی و مطابقت داشته باشد و فقدان چنین همخوانی معمولاً به رابطه غیر
معنی داری میان نگرش ها و رفتارها می انجامد (شکرکن،1366: 22). بر طبق این نظریه، حلقه ما قبل بروز رفتار، "نیت" انجام یک رفتار است. اما نیت ،خود متاثر از دو متغیر دیگر است که عبارتند از : 1- نگرش به رفتار، که متغیری فردی و شخصی است و طی آن رفتار از منظر خود فرد کنشگر ارزیابی می شود و2- هنجارذهنی، که منعکس کننده نفوذ و فشار اجتماعی است که شخص آن را برای انجام یک کار (رفتار)، احساس و ادراک می کند. میزان هر یک از این دو متغیر در به وجود آمدن نیت، همیشه یکسان نیست و بستگی به شخصیت فرد و شرایط اجتماعی دارد. در این نظریه، نگرش به رفتار، خود تابع دو عامل دیگر در نظر گرفته می شود: 1-انتظار فایده، به این معنی که یک شخص تا چه حد از یک پدیده انتظار منفعت دارد و2- ارزیابی فایده و به عبارتی ارزشیابی پیامدها که طی آن شخص ارزیابی می کند آیا پدیده مورد نظر برای او دارای منفعت بوده است یا خیر. متغیر هنجار ذهنی نیز بیان گر آن است که شخص تا چه حد رفتارش مورد تایید یا توبیخ افراد یا گروه های خاصی قرار خواهد گرفت. هنجارذهنی نیز متشکل از دو جزء است: 1- مشتمل بر این ادراک است که آیا به پندار اشخاص و یا
گروه های خاص مرجع او این رفتار باید انجام بگیرد یا نه و 2- مشتمل بر انگیزش شخص است برای متابعت از این اشخاص یا گروه های مرجع (آیزن و فیش باین ،1977: 918-888).

مدل نظریه عمل منطقی (TRA) منبع: (آیزن و فیش باین،1977: 890).

3-2-2- نظریه رفتار برنامه ریزی شده15 آیزن و مادن
آیزن بعدها با مادن16، نظریه علمی منطقی خود را کامل تر کرد. این نظریه نسبت به نظریه عمل منطقی (TRA)، یک متغیر پیش بینی اضافی با نام "کنترل رفتار درک شده" دارد که در واقع پیش بینی رفتارهایی را افزایش می دهد که فرد نسبت به آن ها کنترل اختیاری کاملی ندارد. به عنوان مثال، رفتارهای پیچیده ای که به برنامه ریزی جامع یا آماده سازی نیاز دارند (مثلا اجرای ماراتون). فردی که فکر می کند دو ماراتون کار مشکلی است کمتر احتمال دارد هدف رفتاری برای انجام این کار در خود ایجاد کند و وقتی هم که هدفی برای عمل در خود ایجاد نمود احتمال موفقیت کمتری دارد. آیزن و مادن دریافتند که این نظریه (TPB) نسبت به نظریه (TRA)، در پیش بینی های رفتاری و رفتار، در زمانی که انجام رفتار مورد مطالعه مشکل است اولویت دارد (آیزن و مادن،1986: -453).

مدل نظریه رفتار برنامه ریزی شده (TPB) (منبع: آیزن و مادن،1986: 474).

3-2-3- الگوی MODE 17 فازیو18
فازیو الگوی فرآیند دوگانه روابط نگرش – رفتارخود (الگویMODE) را برای در نظر گرفتن هر دو موقعیت ارادی و عمدی و آن هایی که افراد به صورت غیر ارادی و خود به خودی در آن عمل می کنند، مطرح نمود. .MODE، مخفف عبارت "انگیزش و فرصت به عنوان عوامل تعیین کننده" است. در این جا فرصت ها می توانند زمان، منابع و ظرفیت شناختی باشند. مطابق با این الگو نگرش هایی که دسترس پذیری بالا به موضوع را دارند اغلب بصورت مستقیم و خودکار بر رفتار ما اثر می گذارند. اما در موقعیت هایی که در آن دقت تصمیمات رفتاری اهمیت دارد و ظرفیت ارادی و عمدی در سطح بسیار بالایی است، ممکن است فرآیند کنترل شده تاثیر، فعال سازی خودکار نگرش را از بین ببرد. به عبارت دیگر این الگو، مفهوم روابط نگرش- رفتار را با یکپارچه سازی دو فرآیند بسط می دهد که نگرش به واسطه آن ها رفتار را هدایت می کند؛ فرایند تشکیل نیت که به انگیزش و فرصت نیاز دارد و دیگری فرآیند فعال سازی فوری رفتار از طریق نگرش های با دسترس پذیری بالا که بدون نیت یا آگاهی عمل می کند (فازیو،1990: 109-75).

3-3- نظریه های تبیین کننده خشونت علیه زنان
3-3-1- نظریه یادگیری اجتماعی
نظریه یادگیری اجتماعی بر نقش های برجسته فرآیندهای نمادی و خود تنظیمی تاکید می کند و طی آن گفته می شود توانمندی خارق العاده انسان برای استفاده از نمادها به او یاری می دهد تا رویدادها را باز نماید، تجربه آگاه خود را تحلیل کند و با دیگران در هر فاصله زمانی و مکانی ارتباط بر قرار کرده و به طرح، خلق، تصور و پرداختن به اعمال دور اندیشانه اقدام ورزد (باندورا19 ،1372: 10). این تئوری به چگونگی تاثیر گذاری وضعیت های اجتماعی و محیطی بر پرخاشگری افراد تاکید دارد. در این جا پرخاشگری و خشونت به عنوان رفتارهائی اجتناب ناپذیر تلقی نمی شوند. به عبارت دیگر، در کانون توجه این نظریه، فرآیند مدل سازی قرار دارد که در آن شخص، رفتار اجتماعی دیگران را به وسیله مشاهده و تقلید یاد می گیرد و آموختنی ها از طریق پاداش و تنبیه تقویت می شوند. خشونت و رفتارهایی از این قبیل (مانند کتک زدن توسط پدر) و تقویت آن به بچه ها آموزش می دهد که چگونه خشونت گر باشند
(بارنت و دیگران20،1997: 28؛ اولیری21،1988: 41و42؛ احمدی،1384: 4و95).
با این وجود، همه افرادی که در خانواده های خشن رشد می کنند، در بزرگسالی رفتار خشونت آمیز از خودشان نشان نمی دهند؛ اما وجود تاریخچه خشونت در خانواده، خطر وقوع آن را در بزرگسالی افزایش می دهد (شهنی ییلاق،1376: 49). در واقع همگونی با نگرش های دیگران فرآیندی است که در طول عمر فرد ادامه دارد و به دوره کودکی محدود نمی شود.
در راستای تئوری یادگیری اجتماعی، اولیری مدلی را با در نظر گرفتن پنج عامل ارایه می دهد که می تواند در جهت پیش بینی پرخاشگری زناشوئی به کار رود . پنج عامل این مدل عبارتند از: 1- خشونت در خانواده خاستگاه، 2- پرخاشگری به عنوان یک سبک شخصیت، 3- فشار، 4- استفاده از الکل و 5- نارضایتی از زندگی زناشوئی (اولیری، 38:1988).

3خانواده می باشد. از نظر مارتین22 خشونت در درون خانواده چیزی بیش از تعامل
صرفاً شخصی در میان اعضای آن است. خشونت در خانواده مساله ای پیچیده است که
ریشه های آن در سنت های تاریخی ما قرار دارد: نگرش های ما نسبت به زنان و ازدواج، خدمات قانون مدنی و کیفری و همچنین آژانس های خدمات اجتماعی. بطور خلاصه
ساختارهای اجتماعی و اقتصادی جامعه کنونی ما وابسته به محرومیت، انقیاد و استثمار زنان است (برسانی و چن،1988: 72). بنابراین، پدرسالاری یک نظام باور فرهنگی است که به مردان اجازه می دهد قدرت و امتیاز بیشتری را نسبت به زنان در سلسله مراتب اجتماعی داشته باشند و در شکل افراطی آن، ظاهراً به مردان حق تسلط و کنترل بر زنان و بچه ها را می دهد. در همین راستا اشتراوس، برخی از معیارهای فرهنگی را ذکر می کند که نه تنها خشونت علیه زنان را مجاز می سازد، بلکه آن را تایید و ضمانت نیز می کند. این معیارها عبارتند از: 1- اقتدار بیشتر مردان در فرهنگ، 2- پرخاشگری مردانه و این عقیده که پرخاشگری نه تنها یک ابزار قابل پذیرش برای یک مرد است بلکه روشی برای اثبات هویت مردانه نیز می باشد، 3- نقش مادری و زن بودن به عنوان پایگاه عرضه شده برای زنان و 4- سلطه مردان و حمایت نظام کیفری از آنان (بارنت23 و دیگران،1997: ).

3-3-8- نظریات فمینیستی
هر چند که در زمینه خشونت علیه زنان دیدگاه فمینیستی واحدی وجود ندارد، ولی همه رویکرد های فمینیستی، خشونت نسبت به زنان را در متن وسیع تری بررسی می کنند که همان جایگاه فرودست زنان نسبت به مردان است. به اعتقاد فمینیست ها،
زمینه ای که باید برای توضیح این جرایم در نظر گرفت ،هم اقتدار مردانه است و هم این واقعیت که در جامعه ما خشونت جنسی و فیزیکی برای مردان رفتاری متعارف به حساب می آید (آبوت24 و والاس25،1381: 232). در واقع از این دیدگاه روابط دو جنس اساساً رابطه قدرت است و به کارگیری خشونت توسط شوهران، منعکس کننده قدرت، اختیار و موقعیت اجتماعی بالاتر مردان است و مرد با اعمال خشونت های فیزیکی، کلامی و روانی همسر خود را تحت سلطه و انقیاد در می آورد. بطور کلی، نظریه فمینیستی بر 1- تجربه جنسیت تاکید می کند، 2- تشخیص می دهد که زن در جامعه، در درجه دوم قرار دارد و 3- این دیدگاه متعهد می شود که به این اختلاف پایان بخشد (اوسموند26 و تورن27،1993 ). از دید فمینیست ها که اصولاً رفتار خشن را به معنای رفتار خشن مردان نسبت به زنان وکودکان درنظر می گیرند، علت اصلی خشونت، وجود ساختار اجتماعی پدرسالار در جامعه است که در سلسله مراتب موجود سازمان ها و نهادهای اجتماعی و همچنین در روابط اجتماعی افراد، قابل مشاهده است. از این دیدگاه، خشونت خانوادگی را نمی توان تنها بصورت پدیده ای در نظر گرفت که در رابطه میان یک زن و یک مرد وجود دارد، بلکه از آن جا که خشونت خانوادگی بازتاب یک نظام اجتماعی پدر سالار است، باید آن را در شکل حاکمیت کلیه مردان بر کلیه زنان در نظر گرفت (اعزازی،1385: 31).

3-3-9- نظریه ارتباطی ستیر
ستیر28، از معروف ترین چهره های خانواده درمانی است. شیوه های او ترکیبی از
انسان گرایی و ارتباطات است و تاکید اصلی او بر بهبود ارتباطات در جهت افزایش عزت نفس در خانواده می باشد. او معتقد است که در خانواده هایی که سیستم ارتباطی بین اعضای آن ضعیف است، اعضاء دارای عزت نفس پایینی بوده و همین باعث می شود که در نقش های طبیعی و واقعی اعضای خانواده ،اختلال به وجود آید. در این سیستم است که مرد درارتباط با اعضای خانواده ، خشونت نشان می دهد. ستیر، دو نوع خانواده را با ویژگی هایی که دارند، از یکدیگرتفکیک می کند: اول، خانواده های آشفته و دوم، خانواده های بالنده. ویژگی های خانواده های آشفته عبارتند از 1- پایین بودن عزت نفس، 2- غیر مستقیم و مبهم بودن ارتباط، 3- خشک، بی روح و ناسازگار بودن قواعدی که اعضای خانواده برای بیان احساسات و اعمال خود به کار می برند و 4- ارتباط اعضای خانواده بر مبنای ترس، خشم و سرزنش. در حالی که، ویژگی های خانواده بالنده عبارتند از: 1- سطح بالای عزت نفس، 2- واضح، صریح و صمیمانه بودن ارتباط، 3- قابل انعطاف و انسانی بودن قواعدی که افراد خانواده برای بیان احساسات و اعمال خود به کار می برند. از دیدگاه ستیر، همه خانواده ها در مقیاس بین بالنده و آشفته قرار دارند. بنابراین، هر چه خانواده بیشتر
ویژگی های خانواده های آشفته را دارا باشد، احتمال وقوع خشونت در آن بیشتر می شود (استریت29،1379: ).

3-3-10- نظریه آسیب شناسی روانی
این نظریه فرض می کند که اشکال متنوع خشونت خانوادگی از قبیل بچه آزاری یا همسر آزاری به وسیله افرادی انجام می شود که بصورت جدی به سبب بیماری های ذهنی و روانی، بی نظمی شخصیت یا بعضی دیگر از نقص های فردی مضطرب و پریشان حال شده اند (زنگنه،1380 ). بر طبق این نظریه، هیچ تبیینی برای صدمه زدن به یک فرد دوست داشتنی وجود ندارد. این نظریه بر ویژگی های شخصیتی خشونت گر به عنوان تعیین کننده های اصلی خشونت تاکید می کند و عواملی چون بیماری روانی و وابستگی به مشروبات الکلی و مواد مخدر یا دیگر عوامل غیر عادی درون فردی را به خشونت خانوادگی ربط می دهد (شهنی ییلاق،1376: 48و49).

3-4- چارچوب نظری تحقیق
آن چه اساس یک مطالعه اجتماعی را تعیین می کند، چارچوب نظری است. بر پایه چارچوب نظری، محقق در واقع یک زاویه نگرش برای خود انتخاب می کند. به عبارت دیگر، از طریق چارچوب نظری است که می توان مشخص نمود روی چه نکاتی باید تاکید داشت و چگونه پدیده مورد نظر را مطالعه کرد (لهسائی زاده،1383: ).
آمیختن نظریه های انحراف اجتماعی، چنان چه بر توان مندی نسبی هر یک بنا شود، توانایی تبیین آن را افزایش خواهد داد، این امر مستلزم آن است که دریابیم رهیافت های مختلف، چه موضوعاتی را پیشنهاد می کند (احمدی،1378: 12). با رجوع به تعابیری که
نظریه های مختلف انحرافات اجتماعی از جرم و بزه کاری ارایه داده اند، به نظر می رسد که هیچ نظریه ای نمی تواند بطور کامل همه جرایم و بزه کاری را تبیین نماید (احمدی،1377: 127). بنابراین، با توجه به پیچیدگی پدیده اجتماعی، که در این جا موضوع مورد بررسی، نگرش نسبت به خشونت علیه زنان است، به نظر می رسد که استفاده تنها از یک نظریه چندان صحیح نباشد و می بایست در چارچوب نظری، دیدگاه های گوناگونی را با هم تلفیق نمود.
محققان عوامل پیچیده ای را که عمدتا در بر دارنده هنجار ها و ارزش های فرهنگی ، یادگیری رفتار خشونت آمیز و در معرض رسانه های جمعی بودن می باشند را به تبیین خشونت خانوادگی علیه زنان نسبت می دهند. در حالی که این عوامل ممکن است نقشی را در تعیین این که آیا یک مرد خشونت گر خواهد شد یا نه ، بازی کند ، عامل خیلی قوی در تعیین احتمال خشونت خانوادگی ، همان نگرش است (بریر، 1987،69-61؛ کلمن ، 1996 ،6؛ ایسیکویتز، 1991،72). "البته، ارتباط بین نگرش و رفتار الزاماً به معنای آن نیست که نگرش می تواند به ایجاد رفتار بینجامد. تنها معدودی از مطالعه ها، نقش علی نگرش را با تغییر دادن دسترس پذیری نگرش مشخص کردند. اکثریافته هایی که تاثیر هدایت کننده نگرش بر رفتار را نشان می دهند، با این نظریه موافقند که افراد به هنگام انجام قضاوت نگرش، همچون زمان اخذ تصمیم رفتاری، از اطلاعات ورودی مشابهی استفاده می کنند. به عبارت دیگر، نگرش ها رفتارها را پیش بینی می کنند؛ اما لزوماً آن ها را ایجاد نمی نمایند" (شوارز30 و بوهنر31،2001: 457-436). بنابراین، همانطور که تئوریهای نگرش نیز نشان دادند ،نگرش می تواند نقش پیش بینی کننده ای را برای رفتار خشونت آمیز شوهران نسبت به همسرانشان ایفا نماید، هر چند که لزوماً آن ها را ایجاد نمی کند .
در تبیین خشونت علیه زنان، ما هشت نظریه را با هم تلفیق نمودیم. این هشت نظریه بترتیب سهمی که در نظریه تلفیقی ما داشته اند، عبارتند از: 1- نظریه منابع، 2- نظریه خرده فرهنگ خشونت، 3- نظریه یادگیری، 4- نظریه ارتباطی ستیر، 5- نظریه پدرسالاری، 6- نظریه انتقال بین نسل ها، 7- نظریه کنترل اجتماعی و 8- نظریه آسیب شناسی روانی.
از نظریه منابع، متغیرهای درآمد شوهر، تفاوت درآمد همسران، تحصیلات شوهر، تفاوت تحصیلات همسران قابل استنتاج است. متغیرهای خویشاوند همسری، مداخله خویشاوندان همسران، پایبندی شوهر به اعتقادات دینی و اعتقاد شوهر به کلیشه های جنسیتی نیز
می توانند از نظریه خرده فرهنگ خشونت استخراج شوند. متغیرهای تجربه خشونت شوهر در خانواده خاستگاه، میزان استفاده شوهر از وسایل ارتباط جمعی، پایبندی شوهر به اعتقادات دینی از نظریه یادگیری قابل دریافت می باشند. از نظریه ارتباطی ستیر، نیز می توان متغیرهای زیر را استنتاج نمود: تجربه خشونت شوهر در خانواده خاستگاه، میزان بالندگی خانواده و علاقه شوهر نسبت به همسر. همچنین، متغیرهای مداخله خویشاوندان همسران و اعتقاد شوهر به کلیشه های جنسیتی را می توان از نظریه پدرسالاری نیز استنباط نمود. متغیر تجربه خشونت شوهر در خانواده خاستگاه هم از نظریه انتقال بین نسل ها قابل استنتاج است. تئوری مبادله یا کنترل اجتماعی می تواند متغیر مداخله خویشاوند همسران را در برگیرد و بالاخره این که متغیر وابستگی شوهر به مواد مخدر به تئوری آسیب شناسی روانی مربوط است. به عبارتی در اخذ متغیرها از نظریات ، برخی متغیرها همزمان از چند نظریه قابل استنتاج می باشند.

3-5- مدل تحقیق

عوامل اقتصادی ، اجتماعی

وابستگی شوهر به مواد مخدر

تجربه خشونت شوهر در خانواده خاستگاه

میزان بالندگی خانواده

علاقه شوهر نسبت به همسر

درآمد شوهر

تفاوت درآمد همسران

خویشاوند همسری

مداخله خویشاوندان همسران

نگرش شوهران نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسران

عوامل فرهنگی

تحصیلات شوهر

تفاوت تحصیلات همسران

میزان استفاده شوهر از وسایل ارتباط جمعی

پایبندی شوهر به اعتقادات دینی

اعتقاد شوهر به کلیشه های جنسیتی

عوامل جمعیت شناختی

سن شوهر

سن زمان ازدواج شوهر

اختلاف سنی همسران

تعداد فرزندان

جنسیت فرزندان

طول مدت ازدواج

تفاوت منزلت شغلی همسران

3-6- فرضیات تحقیق
1-به نظر می رسد بین وابستگی شوهر به مواد مخدر و نگرش وی نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسر، ارتباط معناداری وجود داشته باشد.
2- به نظر می رسد بین تجربه خشونت شوهر در خانواده خاستگاه و نگرش وی نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسر رابطه معناداری وجود داشته باشد.
3- به نظر می رسد بین میزان بالندگی خانواده و نگرش شوهران نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسران رابطه معناداری وجود داشته باشد.
4- به نظر می رسد بین علاقه شوهر نسبت به همسر و نگرش وی نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسر رابطه معناداری وجود داشته باشد.
5- به نظر می رسد بین درآمد شوهر و نگرش وی نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسر رابطه معناداری وجود داشته باشد.
6- به نظر می رسد بین تفاوت درآمد همسران و نگرش شوهران نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسران رابطه معناداری وجود داشته باشد.
7- به نظر می رسد بین خویشاوند همسری و نگرش شوهران نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسران رابطه معناداری وجود داشته باشد.
8- به نظر می رسد بین مداخله خویشاوندان همسران و نگرش شوهران نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسران رابطه معناداری وجود داشته باشد.
9- به نظر می رسد بین تحصیلات شوهر و نگرش وی نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسر رابطه معناداری وجود داشته باشد.
10- به نظر می رسد بین تفاوت تحصیلات همسران و نگرش شوهران نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسران رابطه معناداری وجود داشته باشد.
11- به نظر می رسد بین میزان استفاده شوهر از وسایل ارتباط جمعی و نگرش وی نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسر رابطه معناداری وجود داشته باشد.
12- به نظر می رسد بین پایبندی شوهر به اعتقادات دینی و نگرش وی نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسر رابطه معناداری وجود داشته باشد.
13- به نظر می رسد بین اعتقاد شوهر به کلیشه های جنسیتی و نگرش وی نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسر رابطه معناداری وجود داشته باشد.
14- به نظر می رسد بین سن شوهر و نگرش وی نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسر رابطه معناداری وجود داشته باشد.
15- به نظر می رسد بین سن زمان ازدواج شوهر و نگرش او نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسر رابطه معناداری وجود داشته باشد.
16- به نظر می رسد بین اختلاف سنی همسران و نگرش شوهران نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسران رابطه معناداری وجود داشته باشد.
17- به نظر می رسد بین تعداد فرزندان و نگرش شوهران نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسران رابطه معناداری وجود داشته باشد.
18- به نظر می رسد بین جنسیت فرزندان و نگرش شوهران نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسران رابطه معناداری وجود داشته باشد.
19- به نظر می رسد بین طول مدت ازدواج و نگرش شوهران نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسران رابطه معناداری وجود داشته باشد.
20- به نظر می رسد بین تفاوت منزلت شغلی همسران و نگرش شوهران نسبت به خشونت فیزیکی و روانی علیه همسران رابطه معناداری وجود داشته باشد.

4- روش شناسی
4-1- روش تحقیق
انتخاب یک روش یا تکنیک همواره بستگی به شرایط دارد (رفیع پور،1382: 17). یکی از مهم ترین شرایطی که روش تحقیق را تعیین می کند، موضوع تحقیق است. با توجه به موضوع تحقیق یعنی، بررسی عوامل اجتماعی- اقتصادی، فرهنگی و جمعیت شناختی موثر بر نگرش شوهران نسبت به خشونت علیه زنان، ما روش کمی را انتخاب کردیم. اصولاً نگرش سنجی در تحقیقات کمی بهتر سنجیده می شوند. "بعلاوه چنین بررسی هایی کم هزینه تر از بررسی های کیفی هستند و انجام آن ها آسان تر است و علاوه بر این با این تحقیقات می توان سریع تر به نتیجه رسید" (احمدی،1384: ). بنابراین، روش تحقیق ما کمی است.

4-2- تکنیک تحقیق
هرگاه جامعه مورد نظر از وسعت زیادی برخوردار باشد و دسترسی به تک تک افراد امکان پذیر نباشد و یا لزومی هم نداشته باشد، مناسب ترین تکنیک به کارگیری پیمایش است (لهسائی زاده،1383: ). پیمایش، عمده ترین روش تحقیق در تحقیقات کمی است که از
ویژگی های بارز آن شیوه گردآوری داده ها و روش تحلیل آن هاست. مشخصه پیمایش، مجموعه ساختمند یا منظمی از داده ها است (دواس،1383: ).

4-3- جامعه آماری
جامعه آماری مجموعه ای از افراد هستند که یک یا چند صفت مشترک دارند (ساعی،1381: 26). بنابراین، مجموعه اشیاء یا نمودهایی را که یک یا چند صفت مشترک داشته باشند و یکجا در نظر گرفته شوند، جامعه آماری می نامند. به عبارت دیگر، مجموعه افراد جامعه را که نمونه ای از آن ها بتواند نمایانگر و معرف آن باشد، جامعه آماری می نامند (منصورفر،1380: 2). جامعه آماری ما کلیه مردان متاهل بین 25 تا 64 ساله شهر شیراز
می باشد که طبق برآورد سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان فارس، این رقم در سال 1384 تقریباً برابر 265000 نفر می باشد (بی نا، ).

4-4- حجم نمونه و شیوه نمونه گیری
نمونه، زیر مجموعه یا بخشی از جامعه است که شامل تعداد محدودی از اعضای جامعه مورد نظر می باشد (شیولسون،1374: ) و باید دارای صفاتی چون نمایا و معرف بودن و تعمیم پذیری باشد (ساروخانی،1383: 157). برای تعیین حجم نمونه، رقم جامعه آماری را در جدول لین قرار دادیم و در سطح 95% تقریباً به عدد 400 رسیدیم.
شیوه نمونه گیری ما در این تحقیق، "نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای" است. "وقتی که گردآوری فهرست کاملی از عنصرهایی که جمعیت را تشکیل می دهند، ناممکن یا غیر عملی باشد، می توان از نمونه گیری خوشه ای استفاده کرد" (ببی،1381: 454). در این جا، کسب نمونه نهایی، متضمن انتخاب چند نمونه مختلف است. کار اصلی این است که ابتدا از میان مناطق نمونه ای انتخاب گردد. بدواً از میان مناطق بزرگ نمونه گیری می شود و رفته رفته از هر منطقه بزرگ مناطق کوچک تری نمونه گیری می شوند.نهایتا ً کار به انتخاب نمونه ای از خانوارها و استفاده از روشی برای انتخاب افراد در خانوارهای منتخب ختم میشود (دواس،1383: 74).

4-5- ابزار جمع آوری اطلاعات
اگر چه می توان از تکنیک هایی چون مصاحبه عمیق، مصاحبه ساختمند، مشاهده، تحلیل محتوا و …. در پیمایش استفاده کرد، اما پرسشنامه، عمده ترین تکنیک مورد استفاده در این روش است (دواس،1383: 87). بطور کلی، تصمیم گیری برای انتخاب یک روش مناسب در جمع آوری داده ها به مسایلی چون اهداف تحقیق، واحد تحلیل مطالعه، حجم نمونه و نوع موضوع مورد مطالعه بستگی دارد (سینگلتون32 و استریتس33،1999: ). جهت سنجش نگرش نیز از طیف لیکرت استفاده خواهد شد که ارزش خاص این طیف به دقت و اعتبار آن و بی نیازی به قضاوت داوران بر می گردد (رفیع پور،1378: 261) .

4-6- اعتبار و روایی
اعتبار34 اشاره به این نکته دارد که یک سنجه تجربی تا چدحد معنای واقعی مفهوم مورد بررسی را به قدر کافی منعکس می کند (ببی35،1381: ). اعتبار در این تحقیق، اعتبار صوری است. "این اعتبار اصل دست یافتنی است. داوری به وسیله گروهی از صاحب نظران در این مورد است که آیا معرف در واقع سازه را اندازه گیری می کند (منصوریان،1381: ).
روایی36 یا پایایی، با اعتمادپذیری یک شاخص سروکار دارد. بدین معنا که اگر پژوهشگران در پژوهش خود از یک معرف یا شاخص قابل اعتمادپذیر برخوردار باشند، هر بار که همان چیز را می سنجند، همان نتایج را بدست می آورند (البته این امر در صورت دگرگون نشدن آن چیز مورد سنجش است) (همان منبع، ) برای سنجش روایی تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده خواهد شد.

4-7- واحد تحلیل
واحد تحلیل، واحدی است که اطلاعات از آن گردآوری می شود. غالباً در تحقیق پیمایشی واحد تحلیل فرد است (دواس،1383: ). در این تحقیق، واحد تحلیل فرد است و نتایج تحلیل به افراد تعمیم داده می شوند.
4-8- نحوه تجزیه و تحلیل داده ها
نحوه تجزیه و تحلیل داده ها در این تحقیق هم آمار توصیفی است و هم
آمار استنباطی. "آمار توصیفی اطلاعاتی درباره مثلاً، متوسط درآمد پاسخگویان فراهم می آورد یا نشان می دهد که سطح تحصیلات برالگوی رای دادن افراد نمونه موثر است یا نه" (دواس،1383: و138). از آمار استنباطی نیز برای آزمون فرضیه ها استفاده می کنیم "کار آمار استنباطی نشان دادن این نکته است که آیا الگوهای کشف شده در نمونه، کاربردی در مورد جمعیتی که نمونه از آن انتخاب شده، دارد یا نه (همان منبع، 138). برای انجام این کارها از نرم افزار آماری SPSS استفاده خواهیم کرد.

4-9- تعریف و سنجش متغیرها
4-9-1- متغیرهای مستقل
4-9-1-1- عوامل اقتصادی، اجتماعی
4-9-1-1-1- وابستگی شوهر به مواد مخدر
هر گونه وابستگی جسمی و روانی شوهر به کلیه مواد مخدر، به گونه ای که رهایی از وابستگی آن برای فرد به آسانی ممکن نباشد.
4-9-1-1-2- تجربه خشونت شوهر در خانواده خاستگاه
کلیه خشونت های فیزیکی و روانی از سوی هر یک از اعضای خانواده پدری شوهر که قبل از ازدواج نسبت به وی اعمال شده است. سنجش این متغیر به وسیله طیف لیکرت انجام خواهد شد.
4-9-1-1-3- میزان بالندگی خانواده
حدی که اعضای خانواده از سطح عزت نفس بالایی برخوردار باشند و ارتباط میان
آن ها صریح، مستقیم و صمیمانه باشد و قواعدی که برای بیان احساسات و اعمال خود
به کار می برند، قابل انعطاف و تغییر باشد و پیوند آن ها با اجتماع نیز باز و امید بخش باشد
(استریت،1379: 36). سنجش این متغیر با استفاده از طیف لیکرت خواهد بود.
4-9-1-1-4- علاقه شوهر به همسر
منظور میزان علاقه و دلبستگی عاطفی زوج نسبت به زوجه می باشد. این متغیر نیز به وسیله طیف لیکرت سنجیده خواهد شد.
4-9-1-1-5- درآمد شوهر
منظور مقدار درآمدی است که شوهر در هر ماه کسب می کند، به عبارت دیگر درآمد ماهیانه. که این متغیر در یک گزینه مورد سنجش قرار می گیرد.
4-9-1-1-6- تفاوت درآمد همسران
منظور تفاوت درآمد ماهیانه شوهر از همسرش می باشد.
4-9-1-1-7- خویشاوند همسری
در این جا، این سوال مد نظر است که همسران قبل از ازدواج با هم نسبت خویشاوندی ولو اندک داشته اند یا نه.
4-9-1-1-8- مداخله خویشاوندان همسران
در سنجش این متغیر، این سوال پرسیده می شود که خویشاوندان همسران تا چه اندازه در زندگی آن ها مداخله کرده یا می نمایند.

4-9-1-2- عوامل فرهنگی
4-9-1-2-1- تحصیلات شوهر
تحصیلات رسمی هر یک از همسران مدنظر است.
4-9-1-2-2-تفاوت تحصیلات همسران
تفاوت سطح تحصیلات شوهر از زن را تفاوت تحصیلات همسران می نامیم.
4-9-1-2-3- میزان استفاده شوهر از وسایل ارتباط جمعی
وسایل ارتباط جمعی "شکل های ارتباط، مانند روزنامه، مجلات، رادیو یا تلویزیون که به منظور پیام به پیام گیرندگان انبوه طرح ریزی شده اند" می باشند (گیدنز،1379: ). در این تحقیق میزان استفاده شوهر از این وسایل را خواهیم سنجید: تلویزیون، رادیو ، روزنامه، مجلات و کتب داستانی، فیلمهای ویدئویی،سی دی و دی وی دی، ماهواره، اینترنت و سینما.
4-9-1-2-4- پایبندی شوهر به اعتقادات دینی
این که شوهر تا چه اندازه به احکام و دستورات دینی عمل می کند. سنجش این متغیر به وسیله طیف لیکرت انجام خواهد شد.

4-9-1-2-5- اعتقاد شوهر به کلیشه های جنسیتی
افکار قالبی که ویژگی های زنانگی، ویژگی های منفعل بودن، وابستگی، و قربانی بودن را به زنان نسبت داده و در مقابل ویژگی های فاعل بودن، تسلط داشتن و غیره را به جنس مرد نسبت می دهد (احمدی،1384: ). در این جا میزان اعتقاد شوهر به این دسته از افکار مدنظر است که توسط طیف لیکرت سنجیده خواهد شد.

4-9-1-3- عوامل جمیعت شناختی
4-9-1-3-1- سن شوهر
منظور سن تقویمی شوهر است که از پاسخگو پرسیده می شود.
4-9-1-3-2- سن زمان ازدواج شوهر
سن شوهر زمانی که ازدواج کرده است، مد نظر می باشد.
4-9-1-3-3- اختلاف سنی همسران
تفاضل سنی زن و شوهر که در این جا، سن زن را از سن مرد کم می کنیم.
4-9-1-3-4- تعداد فرزندان
تعداد فرزندانی که زن و شوهر از زندگی مشترک خود دارا هستند.
4-9-1-3-5- جنسیت فرزندان
جنسیت هر یک از فرزندان زن و شوهر، مورد نظر است که از پاسخگو پرسیده می شود.
4-9-1-3-6- طول مدت ازدواج
مدت زمانی است که همسران از بدو ازدواج تاکنون با هم زندگی مشترک داشته اند.
4-9-1-3-7- تفاوت منزلت شغلی همسران
شغل مجموعه فعالیت هایی است که در یک دوره معین در قبال آن مزدی دریافت
می شود. ضمناً شغل دارای یک نقش اجتماعی نیز است (حیدری،1383: ). بنابراین، شغل دارای یک منزلتی در بین مردم می باشد. در این تحقیق، ما شغل مردان و همسرانشان را سوال نموده، منزلت آن ها را از طبقه بندی کرده و سپس تفاوت منزلت شغلی بین همسران را با توجه به تفاضل منزلت شغلی مرد از زن بدست می آوریم.

4-9-1-4- متغیر وابسته (نگرش نسبت به خشونت علیه همسران)
نگرش، نظامی با دوام است که شامل یک عنصر شناختی، یک عنصر احساسی و یک تمایل به عمل می باشد (کریمی،1382: 224) . بخش شناختی شامل باورها، ادراک ها و مجموعه آگاهی ها نسبت به یک پدیده می باشد. بخش احساسی، مربوط به احساس هایی است که افراد گوناگون را بر می انگیزد و احساس خوشایند، محبت آمیز و یا تنفر را نسبت به یک شیء، فردی ویژه، گروه و مانند آن در فرد به وجود می آورد. بخش آمادگی برای عمل، آمادگی برای عمل یا رفتار نسبت به آن موضوع است (احمدی،1382: ). خشونت علیه زنان نیز عبارت است از هر نوع رفتاری که مرد به قصد اثبات قدرت برای نظارت بر زن داشته باشد (اعزازی،1376: ). خشونت فیزیکی، شامل انواع بدرفتاری ها مثل هل دادن، لگد زدن، ضربه زدن، کشیدن موی سر و … تهدید با چاقو و اسلحه….. و سرانجام تظاهر به کشتن یا کشتن قربانی است. خشونت روانی نیز شامل بدرفتاری های کلامی و عاطفی مثل تمسخر در جمع، تحقیر وضعیت جسمانی و ظاهری، داد و فریاد، دشنام و ناسزا گفتن است که نتیجه آن از بین رفتن اعتماد به نفس و بهم خوردن تعادل روانی و پیدایش تصورات واهی و تمایل به خودکشی است (همان منبع، 209). در این تحقیق ما فقط خشونت فیزیکی و روانی علیه زنان را
می سنجیم. در این جا، از شوهران خواسته می شود که واکنش خود را در برابر تعدادی گویه که در حالت کلی گرایش آن ها را نسبت به این دو نوع خشونت علیه همسرانشان نشان می دهد، بیان کنند. برای سنجش این متغیر از طیف لیکرت استفاده می کنیم.

منابع
آبوت، پاملا و والاس، کلر (1376). مقدمه ای بر جامعه شناسی (نگرش های فمینیستی)، ترجمه
مریم خراسانی و حمید احمدی، تهران: انتشارات دنیای مادر.
احمدی، حبیب (1377). نظریه های انحرافات اجتماعی، شیراز: انتشارات زر.
_________(1378) "رهیافت نظری ترکیبی در تبیین انحرافات اجتماعی." فصلنامه
علمی- پژوهشی دانشگاه الزهرا، سال نهم، شماره 32 ، زمستان، صص 16-2.
__________(1382). روان شناسی اجتماعی، شیراز: انتشارات دانشگاه شیراز.
__________(1384)، جامعه شناسی انحرافات، تهران: انتشارات سمت.
استریت، ای. دی (1379). مشاوره خانواده: نظر و عمل در نگرش سیستمی، مترجم مصطفی
تبریزی و علی علوی نیا، تهران: فراروان.
اعزازی، شهلا (1376). جامعه شناسی خانواده، تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان. _________(1385)"خشونت خانوادگی – خشونت اجتماعی." نامه مربی، شماره 37، خرداد
و تیر، صص 19-17.
باندورا، آلبرت (1372). نظریه یادگیری اجتماعی، ترجمه فرهاد ماهر، شیراز: انتشارات راهگشا.
ببی، ارل (1381). روش های تحقیق در علوم اجتماعی، جلد اول، ترجمه رضا فاضل، تهران:
انتشارات سمت.
بگرضائی، پرویز (1382). بررسی عوامل موثر بر میزان خشونت مردان نسبت به زنان در خانواده،
مطالعه موردی شهر ایلام، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه علامه
طباطبایی، دانشکده علوم اجتماعی، گروه مطالعات زنان.
بی نا، (1384). سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان فارس، معاونت برنامه ریزی و امور
فرهنگی.
حیدری، اله رحم (1383). بررسی عوامل موثر بر رابطه هویت ملی و قومی: ( مطالعه موردی: شهر نور آباد ممسنی )، پایان نامه کارشناسی ارشد، شیراز: دانشگاه شیراز، بخش جامعه شناسی و برنامه ریزی.
درویش پور، مهرداد (1378). "چرا مردان به اعمال خشونت علیه زنان ترغیب می شوند." مجله
زنان، سال هشتم، شماره 56، صص 54-50.
دواس، دی ای (1383). پیمایش در تحقیقات اجتماعی، ترجمه هوشنگ نایبی، تهران: نشر نی.
رفیع پور، فرامرز (1382). تکنیک های خاص تحقیق در علوم اجتماعی، تهران: شرکت سهامی
انتشار.
_________ (1378).کند وکاوها و پنداشته ها، تهران: شرکت سهامی انتشار.
رفیعی فر، شهرام و بهنام، بهراد (1377) امروز پرخاشگری، فردا خشونت، تهران: واحد آموزش
مرکز امور مشارکت زنان.
زنگنه، محمد (1380). بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر خشونت شوهران علیه زنان در
خانواده: مطالعه موردی شهر بوشهر، پایان نامه کارشناسی ارشد، شیراز: دانشگاه
شیراز، بخش برنامه ریزی و جامعه شناسی.
ساروخانی، باقر (1383). روش های تحقیق در علوم اجتماعی، جلد اول، تهران: انتشارات
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعه فرهنگی.
ساعی، علی (1381)، تحلیل آماری در علوم اجتماعی با نرم افزارspss، تهران: کیان مهر.
شکرکن، حسین (1366)"رابطه میان نگرش و رفتار." مجله علوم تربیتی و روان شناسی
دانشگاه شهید چمران اهواز، دوره جدید، شماره اول، زمستان، صص 44-17.
شهنی ییلاق، منیجه (1376) "رابطه برخی عوامل جمعیت شناختی با خشونت مردان نسبت به
همسران خود در اهواز." مجله علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شهید چمران
اهواز، دوره سوم، سال چهارم، شماره های 1و 2، صص 63-39.
شیولسون، ریچارد (1374). استدلال آماری در علوم رفتاری، ترجمه علیرضا کیامنش، تهران:
انتشارات جهاد دانشگاهی.
فتاحی مفرح، مریم (1380). بررسی وضعیت خشونت نسبت به زنان، پایان نامه کارشناسی
ارشد، تهران: دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی.
کار، مهرانگیز (1379). پژوهشی درباره خشونت علیه زنان در ایران، تهران: انتشارات روشنگران
و مطالعات زنان.
کریمی، یوسف (1382). روان شناسی اجتماعی، نظریه ها، مفاهیم و کاربرد، تهران: ارسباران.
گیدنز، آنتونی (1379). جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی.
لهسائی زاده، عبدالعلی (1383). جامعه شناسی آبادان، تهران: کیان مهر.
منصورفر، کریم (1380). روش های آماری، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
منصوریان، محمد کریم (1381). روش های پژوهش کیفی و کمی در علوم اجتماعی، شیراز:
انتشارات نوید.
مولاردی، شهیندخت (1378). "علل و ریشه های خشونت علیه زنان." حقوق زنان، شماره 10،
صص 23-17.

Ajzen, I., & Madden, T. J. (1986). "Prediction of goal-directed behavior: Attitudes, intentions, and perceived behavioral control", Journal of Experimental Social Psychology, vol.22, pp.453-474.
Ajzen, I., Fishbein, M. (1977). "Attitude-behavior relations: A theoretical analysis and review of empirical research", psychological Bulletin, vol.84, pp.888-918.
Ball-Rokeach, Sandra J. (1973). "Values and Violence: A Test of the subculture of violence Thesis", American Sociological Review, vol.38, pp. 736-749.
Barnett, W. et al. (1997). Family Violence Across the Life Span, California: Terry Hendrix
Bersani, Carl A. & Chen, Huey T. (1988). "Sociological perspective in family violence" in Handbook of Family Violence, edited by Van Hasselt et al., pp.57-86.
Bookwala, J., Frieze, I. H., Smith, C., & Ryan, K. (1992). "Predictors of dating violence: a multivariate analysis", Violence and Victims, vol.7, No.4, pp.297-311.
Briere, J. B. (1987). "Predicting self-reported likelihood of battering: Attitudes and childhood experiences", Journal of Research in Personality, vol.21, pp.61- 69.
Colman, A. (1996). "Attitude survey", Youth Studies, vol.15, No.1, p.6.
Creswell, John (2003). Research design, qualitative, quantitative and mixed methods approaches, London: Lincoln
– Dibble, Ursula & Straus, Murray A. (1980). "Some Social Structure Determinants of Inconsistency between Attitudes and Behavior: the Case of Family Violence", Journal of Marriage and the Family , vol.42, No.1, pp. 71-88
– Eisikovits, Z. C., & Edleson, J. L. (1991). "Cognitive styles and socialized attitudes of men who batter: Where should we intervene?" Family Relations, vol.40, No.1, pp.71-80.
– Fazio, R. H. (1990). "Multiple processes by which attitudes guide behavior: The MODE model as an integrative framework", Advances in Experimental Social Psychology, vol.23, pp. 75-109.
– Franzol, L. Stephen (2000). "Young females' images of motherhood", Sex Roles, vol.43, pp.433-474.
– Gayford, J.J. (1975). "Wife battering: A preliminary survey of 100 cases" British Medical Journal, vol.1, pp.194-197.
– Gelles, R. J. (1983). "Violence in the family: a review of research in the seventies" In D. H. Olson & B. C. Miller (Eds.), Family studies review yearbook, vol.1, No.1, pp.873-885. Beverly Hills, CA: Sage.
– Gordon, L. (1988). Heros of their own lives. New York: Viking.
– Johnston, M. E. (1988). "Correlate of Early Violence Experience among Men Who Are Abusive toward Female Mates", in Family Abuse and Its Consequences: New directions in Research, edited by G. T. Hotaling et al., Newbury park, CA: Sage.
– Kalmuss, Debra (1984). "The Intergenerational Transmission of Marital Aggression", Journal of marriage and the Family, vol.46, No.1, pp.11-19.
– Kilen, Renate, C. A. (1998). Multidisciplinary Perspective on Family Violence, London: Rutledge
– Lips, Hilary M. (2003). A New Psychology of Women, New York: McGraw-Hill Higher Education
– Margolin, Gayla (1988). "Wife battering" in Handbook of Family Violence, edited by Van Hasselt et al., pp.89-117, New York: Plenum Press.
– Markowitz, Fred E. (2001). "Attitudes and Family Violence: Linking Intergenerational and Cultural Theories", Journal of Family Violence, vol. 16, No.2, pp.205-218.
– McMillan, R. and Gartner, R. (1999). "When she brings home to bacon: Labor-force participations and the risk of spousal violence against women." Journal of Marriage and the Family, vol.61, pp.947-959.
– Nayak, Madhabika B. (2003). "Attitudes toward Violence Against Women: A Cross-Nation Study", Sex Roles, vol. 49, pp. 333-340.
– Newman, David M. and Grauerholz, Liz (2002). Sociology of Families, London: Pine Forge Press.
– O'Brien, J. E. (1971). "Violence in divorce prone families", Journal of Marriage and the Family, vol.30, pp.692-698.
– O'Leary, K. Daniel (1988). "Physical aggression between spouses: A social learning theory perspective" in Handbook of Family Violence, edited by Van Hasselt et al., pp.31-55, New York: Plenum Press.
– Osmond, M W., and B. Thorne (1993). "Feminist Theories: The Social Construction of Gender in Families and Society", in Sourcebook of Family theories and Methods: A contextual Approach, editing by P. G. Boss et al., pp. 591 -623, New York: Plenum Press.
– Patterson, G. R. et al. (1982), " A Comparative Evaluation of Parent Training Procedures", Behaviore Thrapy, Vol. 13, pp.638-650.
– Schowarz, N., & bohner, G. (2001). The construction of attitudes. In A. Tesser & N. Schwarz (Eds.) Blakwell handbook of social psychology, vol.1. Inter individual processes, pp.436-457, Oxford, UK: Blackwell.
– Silverman, J.G et al. (2001). "Dating violence against adolescent girls and associated substance use, unhealthy weight control, sexual risk behavior, pregnance, and suicidality." Journal of the American Medical Association, vol.286, pp.572-579.
– Singleton, Royce and Bruce Straits (1999). Approches to Social Research, New York: Oxford university press.
– Snyder, M. & Kendzieski, D. (1982). "Acting on one's Attitudes: Procedures for Linking Attitude and Behavior", Journal of Experimental social psychology, vol.18, 165-183.
– Straus, M. A. (1977), " a Sociological Perspective on the Prevention and Treatment of Wife beating " , in Battered Women: A Psycho sociological Study of Domestic Violence, edited by M. Roy, pp. 194-239 , New York : van Nostrand Reinhold.
– Tuchman, G. (1981). "The symbolic annihilation of women by the mass media", in S. Cohen and J. Young (eds.), The manufacture of News, London, Constable
– Van Hasselt et al (1988), Handbook of Family Violence, New York: Plenum Press.
– Walker, L. (1979). The Battered Women, New York: Harper & Row publishers.
– Wolfgang, M. E. & Ferracuti, F. (1967). The Subculture of Violence. Beverly Hills, CA: Sage.
– Yllo, K. (1993). "Through a feminist lens: Gender, power and violence." In RJ. Geles & D.R. Loeske (Eds.), Current controversies on family violence. Newburry Park, CA: Sage.

1-D. A. De Vaus
2-Cresswell
1-Ball- Rokeach
1- Dibble
2- Straus
3- kalmuss
1- Fred E. Markowitz
2-Madhabika B. Nayak
1-Kerlinger
2- creswell
3-Attitude
4- Theory of reasoned action
5- Ajzen
6- Fishbein
1-The theory of planned behaviour
2-Madden
1-Motivation and opportunity as determinants
2-Fazio
1-Bandura
2- Barnett & Others
3- O'Leary
1- Martin
2- Barnett
3- Abbott
4- Wallace
1-Osmond
2- Thorne
3-Virginia Satir
4- Street
1- Schwarz
2- Bohner
1-Singleton
2- straits
3-validity
4- Babbie
5- Relaiability
—————

————————————————————

—————

————————————————————

47


تعداد صفحات : 44 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود