فصل اول
جنبش های دانشجویی
و کودتای 28 مرداد
روشنفکران:
موثرترین قشر بر ایده ها و گرایشات دانشجویان، روشنفکران می باشند. به عبارت بهتر یکی از گروه هایی که همواره هدف گروه های روشنفکری قرار گرفته اند دانشجویان می باشند.
در دوران دهه 1320 روشنفکران خصائص رادیکال پیدا می کنند و مبارزات ضد استعماری اوج می گیرد. در این دهه به دلیل امکان فعالیت های باز سیاسی دانشجویان ایرانی به احزاب سیاسی و روشنفکران ملی و چپ (جبهه ملی و حزب توده) گرایش دارند.
پس از کودتای 28 مرداد به دلیل مدرنیسم آمرانه پهلوی، روشنفکران ایرانی به سوی فرهنگ ضد تجدد گام بر می دارند و در دهه 40 و 50 این مبارزات به اوج خود می رسد.
طیف ملی گرایان به دلیل مطرح شدن به عنوان ایدئولوژی رسمی شاهنشاهی و طیف چپ به دلیل اینکه تجلی فرهنگ ما دیگرایانه است، در میان دانشجویان و مردم مورد استقبال قرار نمی گیرد. در عوض گرایش دینی شدید در میان دانشجویان و نقش شریعتی در پل زدن بین دانشجویان و توده مردم، زمینه را برای افزایش نفوذ اندیشه های مذهبی فراهم می کند.
دوره پیش از انقلاب، جامعه روشنفکری ایران، تنها مانع برای تولیدات فکری و فرهنگی خود را دخالت دولت محدود بودن آزادی می دانستند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی جریان روشنفکری به طور دهه جانبه در روند انقلاب اسلامی وارد شد و به نوعی دهه 1360 ادامه همان گرایش های دهه 1350 است.
گرایش مسلط در آغاز انقلاب، اندیشه های شریعتی است. حتی بسیاری از روحانیون در این دوره تلاش می کنند اندیشه های خود را با وام گیری از زبان و مفاهیم ساخته و پرداخته شریعتی ارائه دهند. اما، پس از حدود دو سال، با تحکیم پایگاه روحانیت در ساختار قدرت سیاسی، اندیشه شریعتی به تدریج توسط روحانیت سنتی کنار زده می شود.
در این مقطع اندیشه رضا داوری که نشانه استمرار گفتمان رادیکالی انقلاب اسلامی است بازسازی مذهب سنتی را با خود به همراه دارد. در واقع اندیشه های داوری همزمان با عملیات وسیع اسلامی سازی در اوایل دهه 1360 آغاز می شود و بازتاب این اندیشه های اسلامی سازی در انقلاب فرهنگی و تعطیلی دو نیم سال دانشگاه ها به وضوح دیده می شود. دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز ادامه منطقی همان اندیشه هاست.
پایان جنگ و تغییرات ساختاری در سه عرصه بین المللی منطقه ای و داخلی باعث تجدید نظر و بازسازی دیدگاه ها و اندیشه ها گردد و در این مقطع شاهد ظهور نسل جدید با دیدگاه های نوین هستیم. در این دوران دیدگاه های دکتر سروش به بسیاری از مطالبات اجتماعی و سیاسی جوانان و دانشجویان پاسخ می دهد. تاکید ایشان بر عقلانیت، جامعه مدنی و گفتگو با غرب، نشانه های گست از گفتمان انقلاب اسلامی است.
در اواخر دهه دوم انقلاب، نشانه هایی از افول نظریات داوری و سروش آشکار می گردد. و با احیاء و بارسازی اندیشه های شریعتی فصل جدید در تاریخ روشنفکری آغاز می شود.105
بنابراین در آغاز انقلاب شریعتی در میان دانشجویان مسلمان هوادارانی دارد اما به تدریج دیدگاه های سنت گرایی و اقتدارگرایی دینی جایی برای این تفکر نمی گذارند.
دانشجویان در طی دوران جنگ بطور صادقانه در خدمت نظام قرار می گیرند و در این مقطع تاکید بر غرب ستیزی و عدالت خواهی مهمترین شعار آنهاست. پس از پایان جنگ دانشجویان و روشنفکرانی که تجربه انقلاب و جنگ داشتند به جای نگاه بیرون و موضعگیری ستایش آمیز یا خشم آلود علیه آن، به یک نگاه درون چشم می اندازند.
در دهه 1370 دانشجویان به همراه روشنفکران (بویژه روشنفکران دینی) به توسعه سیاسی، دموکراسی حقوق شهروند و مدنی و آزادی و… روی می آورند.
روحانیون:
در دو دهه 1360و 1350 یک ارتباط دو طرفه میان روحانیون و دانشجویان وجود داشت. در دهه 1360 روحانی برای دانشجویان مسلمان با ارزش شناخته می شد. در همین دهه بحث وحدت حوزه و دانشگاه مطرح می شود. اما به تدریج روحانیون با مسلط شدن بر اوضاع و در دست گرفتن حاکمیت نیازی به ارتباط دو طرفه با دانشجویان نمی دیدند و بیشتر رابطه یک طرف و میرد و مرادی مطرح می شود.
اما دانشجویان هم مرید محض نشدند و پیروی را مشروط و مقید می دانستند بطوری که در انتخابات دوره دوم، سوم و چهارم مجلس این اختلافات خود را نشان می دهند.
در انتخابات شاهد نزدیکی بخشی از روحانیون (روحانیون مبارز) به دانشجویان هستیم در حالی که بخشی از روحانیون (روحانیت مبارز) بیشتر رابطه مراد و مریدی با دانشجویان برقرار می کردند و همین سبب دوری دانشجویان از این بخش از روحانیون گردید.106
در مجموع دانشجویان با روحانیونی که در نقش هم پیمانان سیاسی آنها ظاهر می شدند، بیشترین ارتباط را داشتند. روابط بین آنها تا حدودیدو طرفه بود (انجمن های اسلامی و روحانیون مبارز) اما روحانیانی که بیشتر با زبان قدرت با دانجشویان سخن می گفتند (روحانیت مبارز) در میان دانشجویان مسلمان طرفدار نداشتند و حتی شاهد برخوردهای دانشجویان مسلمان انجمن های اسلامی با روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه در صحنه های مختلف سیاسی (بویژه انتخابات) هستیم.
جناحها و نیروهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی تا 1376:
در جامعه ایران تشکل های سیاسی و خوبی سازمان یافته آن چنان که در جوامع اروپایی یا سایر جوامع دموکراتیک ملاحظه می گردد، حضور ندارند. با وجود این، دوگانگی راست و چپ در دنیای امروز جنبه جهانشمول دارد و در همه جوامع به اشکال مختلف خودنمایی می کند.
در ایران هر دو جریان به گرایش کلی تر یعنی به جریان تجدد تعلق دارند. به لحاظ فرهنگی اگر به دو حوزه فرهنگی مجزا منجر نشوند حداقل از نظر فرهنگی – سیاسی کاملاً متفاوت هستند.
پیدایش این دو جریان به سالهای انقلاب مشروطیت بر می گردد. در مجلس دوم این دو جریان در قالب دو حزب (دموکرات عامیون با گرایشهای چپ و حزب اجتماعیون اعتدالیون) با گرایش ملایم تر و محافظه کار (نه) تجلی یافتند.
پس از انقلاب مشروطه تحت تاثیر احزاب کمونیست اروپا و روسیه، در ایران نیز حزب سوسیالیست از استحاله حزب دموکرات بوجود آمد.
طیف راست در واکنش به جریان چپ تولد یافت و عمدتاً در قالب ملی گرایی پا به عرصه گذاشت. البته جریان راست به ملی گرایی ختم نمی شود بلکه طیفی از جریان مذهبی و گروه های اجتماعی و اقتصادی مثل بازاریان را نیز شامل می شود.107
همانطور که اشاره شد هر چند تشکل های سیاسی و حزبی ایران در مقایسه با احزاب جوامع دموکراتیک غرب بسیار متفاوتند. اما علیرغم فقدان احزاب سیاسی (به معنای خاص آن که در جوامع دموکراتیک اروپایی وجود دارد)، گروه ها و تشکل هایی به مرور زمان و بویژه پسی از سال 1361 به تدریج شکل گرفته و هویت یافته اند که به نظر برخی از کارشناسان مسائل سیاسی، کارکرد احزاب را دارا هستند و به عبارتی حالتی از شبه حزب از کارشناسان می دهند. این گروه ها را عمدتاً در دو جناح راست و چپ طبقه بندی کرده اند که به لحاظ محتوایی با احزاب سیاسی (چپ و راست) اروپایی متفاوتند.
به نظر دکتر حسین بشیر به چهار بلوک از احزاب سیاسی در سالهای پس از پیروزی انقلاب پدیدار شدند: 1- احزاب و گروه های سکیولاریست و لیبرال طبقه متوسط جدید (نهضت آزادی، گروه جنبش، حزب جمهوری خواه خلق مسلمان و…
2- احزاب غیر لیبرال و بنیادگرای متعلق به روحانیت سیاسی (حزب جمهوری اسلامی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران)
3- گروه های اسلام گرای رادیکال متعلق به بخشی از طبقه روشنفکران (سازمان مجاهدین خلق، جنبش مسلمانان مبارز و…)
4- احزاب هوادار سوسیالیسم108 (سازمان فداییان خلق، سازمان پیکار، سازمان طوفان …) نهضت آزادی سمبل جناح لیبرال محسوب می شود. این نهضت با فضای باز سیاسی سال 1339 و به دنبال آن در اردیبهشت 1340 تاسیس شد.
با تحولات 15 خرداد این نهضت به سمت مبارزه مسلحانه رفت و در سال 1344 سازمان مجاهدین خلق از دل آن بوجود آمد. در دهه 1350 با نهضت روحانیون هماهنگ شد و در زمان انقلاب و بعد از آن تا برکناری و عزل بنی صدر نفوذ فراوانی داشت (در کابینه موقت 60% وزراء به این نهضت تعلق داشت)109
با عزل بنی صدر و تشکیل دولت با هنر و رجایی و بروز اختلاف میان دو تشکل مهم (سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب جمهوری اسلامی) شاهد شکل گیری دو جناح چپ و راست هستیم.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در سال 1358 از وحدت 7 گروه اسلامی مسلح (امت واحده، توحیدی خلق، توحیدی فلاح، توحیدی بدر، موحدین، توحیدی صف، منصورون) تشکیل گردید ولی به دلیل اختلافات چپ و راست در 1365 منحل شد اما در مورد 1370 طیف چپ آن دوباره فعالیت خود را آغاز کرد110
حزب جمهوری اسلامی در 1360 برای جلوگیری از تفرقه گروه های انقلابی تشکیل شد. واحدهای این حزب شامل: واحد امور خارج از کشور، شاخه کارگری، واحد دانشجویی، روحانیون و دانش آموزی می شود.111
در درون این حزب نیز بین افرادی که به فقر سنتی معتقدند (طیف راست) و افرادی که به فقه پویا معقتدند (طیف چپ) اختلافاتی پیش آمد که در نهایت باعث انحلال این حزب سیاسی در این سالها را به شش دسته (بر اساس کتاب "کالبد شکافی جناحهای سیاسی ایران (1358 تا 1370"، به شرح زیر تقسیم می کنیم:
جناح چپ سنتی، جناح راست سنتی، جناح راست مدرن، جناح راست سنتی افراطی (رسا)، جناح چپ مدرن، جناح روشنفکر تلفیقی.
در سطور زیر بطور مختصر به بررسی هر یک از این جناحها می پردازیم:
جناح چپ سنتی:
گروه های وابسته به جناح چپ سنتی که برخاسته از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز بود پس از عزل بنی صدر در سالهای 68-1360 قدرت را در دست داشتند. در مجالس اول، دوم و سوم اکثریت از این جناح بود و به تدریج قوه قضائیه و اجرائیه را نیز در دست گرفتند.
از مهمترین گروه های منتسب به این طیف، مجمع روحانیون مبارز و انجمن اسلامی داشنجویان بود.
با شکاف در هیات حاکمه در اواخر دهه 1360 از درون جامعه روحانیت مبارز، مجمع روحانیون مبارز شکل گرفت. این مجمع در مجلس سوم با حمایت انجمن های اسلامی اکثریت کرسیهای مجلس را بدست آورد. اما در مجلس چهارم با مسئله رد صلاحیتها مواجه گردید و شکست را پذیرفت. مجمع روحانیون مبارز در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از سید محمد خاتمی حمایت نمود.
گروه دیگر منتسب به جناح چپ سنتی، انجمن های اسلامی دانشجویان بودند. انجمن های اسلامی دانشجویان در دهه اول انقلاب نماینده تفکر چپ سنتی بود اما از دهه 1370 به تدریج به تجدید نظر و بازسازی در دیدگاه های خود پرداختند و در این دهه به عنوان نماینده چپ مدرن عمل کردند.
بطور خلاصه می توان گفت چپ سنتی از 1360 خصلت رادیکال و انقلابی داشت و طرفدار اسلام سیاسی و متعلق به بخشی از طبقه روشنفکران و تحصیل کردگان بود و در دهه اول انقلاب به حذف مخالفان خود پرداختند. مهمترین ابزار عملیاتی این طیف انجمن های اسلامی دانشجویان بودند.
سال 1358 به تسخیر و تصرف سفارت آمریکا در ایران پرداختند در 1359 طرح اولیه انقلاب فرهنگی را ریختند و پس از آن در هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به عنوان یک تشکیلات دولتی در صحنه ها و رده های مختلف جنگ شرکت نمودند.
جناح راست سنتی:
از مهمتریت تشکلهای جناح راست سنتی عبارتند از : جامعه روحانیت مبارز و تشکلهای اسلامی بند "جیم" که شامل تشکلهایی نظیر جمعیت موتلفه اسلامی، جامعه زینب، جامعه اسلامی مهندسان، جامعه اسلامی کارگران، جامعه اسلامی کارمندان، جامعه اسلامی دانشجویان، جامعه و عاظ، جامعه اصناف و بازار، جامعه اسلامی فرهنگیان، جامعه اسلامی پزشکان و کانون فراغ التحصیلان شبه قاره هند.112
جامعه روحانیت مبارز تهران در مجلس چهارم و پنجم موقعیت ممتازی پیدا کرد. این جامعه هسته مرکزی و اصلی راست سنتی را تشکیل می دهد.
جامعه اسلامی دانشجویان در دهه 1370 برای شکستن انحصار دفتر تحکیم وحدت در دانشگاه ها، توسط جناح راست سنتی بوجود آمد.
در مجموع جناح راست سنتی پس از فوت امام ورودی کار آمدن دولت سازندگی، ابتدا دولت و از سال 1371 مجلس را بدست آورد و به تدریج تمام قوا در دست جناح راست قرار گرفت و جناح چپ و رادیکال اسلامگی از صحنه اجرایی طرد شد.
جناح راست مدرن:
این جناح شامل افرادی میانه رو و معتدل هر دو جناح راست سنتی و چپ سنتی می شود به عبارتی جناح راست مدرن از تلفیق افراد معتدل و واقع بین دو جناح راست سنتی و چپ سنتی بوجود آمد.
مهمترین تشکل منتسب به جناح راست مدرن، حزب کارگزاران سازندگی می باشد. گروه کارگزاران سازندگی در آستانه پنجمین دوره انتخابات مجلس با صدور بیانیه ای اعلام موجودیت کرد. همگی اعضاء گروه کارگزاران در دولت هاشمی دارای سمت های اجرایی مهم بودند. در مجموع طیف راست مدرن در دهه 1370 و بویژه در انتخابات دوره پنجم مجلس فعال بود و به شدت از تغییرات سیاسی و اقتصادی دفاع می کرد و در نهایت گروه کارگزاران سازندگی در اواسط دهه 1370 از کاندیداتوری سید محمد خاتمی حمایت کردند.
جناح راست سنتی افراطی (رسا):
این جناح در دهه اول انقلاب هویت مستقل نداشت و پس از پایان جنگ با نام انصار حزب الله وارد عرصه سیاسی شد.
تاریخ تشکیل انصار حزب الله به دی 1370 (سالهای پس از اتمام جنگ و شروع تویعه اقتصادی و بهبود روابط با کشورهای خارجی و شعار تنش زدایی و …) بر می گردد. گروه انصار حزب الله در سالی 1372 تشکلی به نام موسسه فرهنگی انصار حزب الله را تشکیل و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز فعالیت گرفت.
فعالیت این گروه تا 1376 بیشتر به صورت امر به معروف و نهی از منکر و حضور در تمام صحنه هایی که مورد لزوم تشخیص می دادند بود و تا این مقطع از ورود به صحنه های سیاسی خودداری می کردند.113
خاستگاه این گروه در پایگاه های بسیج در سراسر کشور بویژه بسیج های دانشجویی مستقر در دانشگاه ها) بود.
جناح راست سنتی افراطی در انتخابات مجلس پنجم و انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری با طیف راست سنتی دست به ائتلاف تاکتیکی زدند که در اولین انتخابات به پیروزی رسیدند ولی در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدای آنها رای نیاوزد.
جناح چپ مدرن:
پس از طرد جناح چپ سنتی از سمتهای اجرایی در سالهای بعد از 1368، برخی از اعضاء این جناح به تجدید نظر در دیدگاه های خود پرداختند و با دور ماندن از قدرت به مراکز علمی و دانشگاهی برگشتند. در دهه 1370 این جریان در میان طبقات متوسط، دانشجویان و اقشار مذهبی و بخشهای روحانیون و روشنفکران مذهبی طرفداران بسیاری پیدا کرد.
از مهمترین گروه های منتسب به جناج چپ مدرن (تا 1376)، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دفتر تحکیم وحدت بودند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در 1358 تشکیل شد اما پس از مدتی بیان نیروهای سنتی ـ اسلامی این سازمان شکاف افتاد و در 1361 اعضاء چپ این سازمان کناره گیری کردند اما دوباره در سال 1370 تحت عنوان همان سازمان مجوز فعالیت گرفتند. این سازمان در دهه 1370 نقشی بسیار مهمی در گسترش روند مشارکت سیاسی ایفا کردند و در نهایت به حمایت از سید محمد خاتمی در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری برخاستند. دفرت تحکیم وحدت گروه دیگر منتسب به جناح چپ مدرن می باشد. دفتر تحکیم وحدت در دهه اول انقلاب به عنوان نماینده جناح چپ سنتی در دانشگاه ها عمل می کردند.
با پایان جنگ ورودی کار آمدن هاشمی و بحث خصوصی سازی و تعدیل اقتصادی… دفتر تحکیم وحدت دچار نوعی دوگانگی و سرگردانی فکری شد. بنابراین به تجدید نظر در دیدگاه های خود پرداختند و تحت تاثیر جریانات روشنفکری دینی و تعابیر دموکراتیک از دین، در دهه 1370 به عنوان نماینده چپ مدرن در دانشگاه ها مطرح شدند.
جناح روشنفکر تلفیقی:
پس از انقلاب شاهد رشد و گسترش مراکز علمی و دانشگاهی هستیم. این رشد روز افزون بویژه در دهه 1370 تشدید شد. جناح روشنفکر تلفیقی محصول این گسترش روز افزون مراکز علمی و دانشگاهی است.
افراد منتسب به این جناح را در کل طیف ها می توان یافت. به نظر نویسنده کتاب "کالبد شکافی جناحهای سیاسی ایران (1358 تا 1378" مهمترین افراد منتسب به این جناح، مهدی بازرگانی، عبدالکریم سروش، عزت الله سحابی، محمد جواد لاریجانی، سعید حجاریان، مصطفی تاج زاده، عبدالله نوری، هاشم آقاجری، حسین بشیریه، جواد طباطبائی، صادق زیبا کلام، محمود سریع القلم مجتهد شبستری، عطاءالله مهاجرانی و … می باشند. در نهایت نویسنده این کتاب، جناح روشنفکر تلفیقی را، تلفیقی از دستاورد های مثبت سه شکاف اسلامی، غربی و ملی به حساب می آورد.114
در مجموع می توان احزاب و جریانات سیاسی مقطع 76-1357 را به صورت زیر فهرست و سپس در نمودار هر کدام از آنها را در یکی از سه طیف (ملی راست و چپ مذهبی) جای دهیم: جامعه روحانیت مبارز، مجمع روحانیون مبارز، حزب کارگزاران سازندگی، جمعیت موتلفه اسلامی، نهضت آزادی ایران، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران،حزب همبستگی ایران اسلامی، دفتر تحکیم وحدت، نیرو های ملی ـ مذهبی (ایران فردا)، جنبش مسلمانان مبارز، انصارحزب الله، جمعیت زنان جمهوری اسلامی، حزب جامعه زینت، جامعه زنان انقلاب اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، حزب ملت ایران و جمعیت دفاع از ارزشها.
پی نوشت ها
1- The Encyclopedia of higher education,
2- سید حسین سیف زاده، مدرنیت و نظریه های علم سیاست، تهران: نشر دادگستر، 1379، صص50-46.
3- محمد تقی قزلسفلی، بازخوانی اندیشه68، تهران: فرهنگ و اندیشه 1377،ص12.
4- افشین متین، کنفدراسیون تاریخ بخش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور 57- 1332، ترجمه ارسطو آذری، تهران: موسسه نشر و پژوهش شیرازه، 1378، صص 50-32.
5- شهر بارزرشناس، نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران: مروری بر روشنفکری در غرب، بیداری روشنفکری در ایران و نسل اول روشنفکران مشروطه، تهران: کتاب صبح، 1383، ص 163.
6- افشین متین، همان، ص 37.
7- همان، صص 43 و41 و38.
8- ـــــ، ص 47.
9- محمدرضا، خلیلی خو، توسعه و نوسازی ایران دوره رضاشاه؛ تهران: مرکز انتشارات جهاد دانشگاهی، واحد شهید بهشتی، 1373، صص 169-157.
10- علی اصغر حکمت، سی خاطره، تهران: وحید، 2535، ص332.
11- علی اکبر دهخدا، لغت نامه، جلد49 حرف د، 1340.
12- افشین متین، همان، صص 47-44.
13- همان، صص52-48.
14- گفتگو با مهندس بازرگان، "دانشجو، دانشگاه و جنبش دانشجویی"، ایران فردا، سال اول، شماره4 آذر و دی 1371،ص 52.
15- افشین متین، همان، ص 52.
16- علیرضا کریمیان، جنبش دانشجویی در ایران از تاسیس دانشگاه تا پیروزی انقلاب اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، صص 113-112.
17- افشین متین، همان، ص 18.
18- علیرضا کریمیان، همان، ص 18.
19- همان، ص 116.
20- ـــــ، صص117-116.
21- ـــــ، ص 117.
22- ـــــ، ص 117.
23- یادنامه سومین سالگرد شهادت دکتر کاظم سامی، تهران: چاپخش، 1370، صص 87-86.
24- حسین راضی، نقدی برمقاله الگوهای نوآوری سیاسی در ایران، فصلنامه گفتگو، شماره 18، زمستان 1376، صص 161-160.
25- غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، جلد اول، تهران: رسا، 1371، ص 99.
26- همان، صص 109-103.
27- همان، صص 112-110.
28- غلامرضا نجاتی، شصت سال خدمت و مقاومت، خاطرات مهندس بازرگان، تهران: رسا 1375،ص319.
29- غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، جلد اول، تهران: رسا، 1371،ص 112.
30- حسین شاه حسینی، سه قطره خون، ماهنامه ایران فردا، شماره 38، آبان و آذر 1376، ص 10.
31- علی سرخوش، جنبش دانشجویی ایران، ماهنامه ایران فردا، شماره4، آذر و دی 1371، ص 62.
32- مهدی بازرگان، "مدافعات"، نهضت آزادی ایران خارج از کشور، 1356،ص 344.
33- غلامرضا نجاتی، مصدق: سالهای مبارزه و مقاومت، جلد دوم، تهران: رسا، 1371، صص358-357.
34- کاوه بیات، "دانشگاه تهران: اول بهمن 1340"، فصلنامه گفتگو، شماره 5، پاییز 1373، صص 50-47.
35- افشین متین، همان، ص 84.
36- مهدی خانبابا تهرانی، روایتی از سرگذشت کنفدراسیون، مجله مطالعات سیاسی، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی کتاب اول، پاییز 1370، ص 106.
37- علیرضا کریمیان، همان، ص 181-180.
38- صادق زیبا کلام، مقدمه ای بر انقلاب اسلامی، تهران: روزنه، 1372، صص 229-218.
39- یرواند آبراها میان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، چاپ سوم، تهران: نی، 1378،صص559-558.
40- غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ص 473.
41- یرواند آبراهامیان، همان، صص 595-592.
42- حمید شوکت، کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)، تهران: عطایی 1378، صص 283-279.
43- غلامرضا نجاتی، شصت سال خدمت و مقاومت، خاطرات مهندس بازرگان، صص 183-170.
44- مسعود سفیری، دیروز، امروز و فردای جنبش دانجشویی ایران، تهران: نی، 1379،ص 13.
45- محمد ملکی، دیروز و امروز …: گزیده یادداشتهای سیاسی- اجتماعی 76-1358، تهران: قصیده 1377، ص 191.
46- مسعود سفیری، همان، ص 70.
47- محمد ملکی، دانشگاه تهران و جای پای امپریالسم آمریکا، بی تا، تهران، 1359، ص 21.
48- مسعود سفیری، همان، ص 164.
49- مسعود بهنود، 275 روز بازرگان، تهران: نشر علم، 1383، صص 397-396.
50- محمد ملکی، دیروز و امروز… : گزیده یادداشتهای سیاسی- اجتماعی 76-1358،ص 17.
51- گفتگو با عباس عبدی، بررسی نحوه شکل گیری حرکت های دانشجویی از آغاز، کیهان سال، ویژه سالهای 66 و 65، دوره جدید شماره دوم، جلد دوم، ص 8.
52- مصاحبه با خوئینی ها، نشستی با سه تن از دانشجویان پیرو و خط امام، کیهان 13/8/1360 رجوع شود همچنین به محمد ابراهیم اصغرزاده، تسخیر سفارت آمریکا، ماهنامه بیان، شماره دهم مهر و آبان 1369 ص 14 و روزنامه جمهوری اسلامی 25/5/59.
53- مسعود بهنود، همان، ص 802.
54- همان، ص 799.
55- مسعود سفیری، همان، ص 176.
56- روح الله رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترجمه علیرضا طیب، تهران: نی، 1380 صص 66-62.
57- مسعود سفیری، همان، ص 84.
58-
59- محمد ملکی، دیروز و امروز …: گزیده: یادداشتهای سیاسی – اجتماعی 46-1358، ص 176.
60- موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی، بی جا، 1376، ص 132.
61- نک روزنامه اطلاعات، تصمیم های تازه ی شورای انقلابی تزکیه ی دانشگاه تهران، 12 فروردین 1359،ص2.
62- نک روزنامه اطلاعات 27 فروردین 1359، ص 12.
63- همان.
64- نک روزنامه بامداد، 30 فروردین 1359، صص 1و3.
65- ناهید روشن نهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383،ص 236.
66- Parvin Paridar, Women and The Political in Twentieth century Iran, university press, 1995,pp312-314.
67- داوود علی بابایی، بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟ ( از بازرگان تا خاتمی)، جلد دوم، تهران: امید فردا، 1382.
68- حسین بشیریه، دیباچه ای بر جامعه شناسی سیاسی ایران دوره جمهوری اسلامی ایران، تهران: موسسه نگاه معاصر، 1381، ص 48.
69- سید محسن صالح، روایت دگردیسی: بازخوانی گفتمان دفتر تحکیم وحدت در دو دهه گذشته (1360-1380)، قم: انتشارات وثوق، اردیبهشت 1380، صص 72 و 71.
70- همان، ص84.
71-
رجوع شود همچنین به محمد علی نجفی، طرح برگزاری کنکور سراسری دانشگاه ها آماده شد، اطلاعات 9 مرداد 1361، ص 10.
72- صحیفه نور جلد 19، صص 81-80.
73- ناهید روشن نهاد، همان، صص 216-209.
74- فرخزاد داداش پور، دانشگاه در بحران: شناختی تازه از مسائل جوانان و آموزش، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی، بی تا، صص 175و145.
75- مسعود سفیری، همان، ص 211.
76- حسین بشیریه، همان، ص 48.
77- مسعود سفیری، همان، 178.
78- همان، صص 140و 139.
79- مراد ثقفی، دانشجو، دولت و انقلاب فصلنامه گفتگو. شماره5، پاییز 1373، ص 9.
80- حسین بشیریه، همان، ص 141.
81- همان.
82- فرخزاد داداش پور، همان، ص 145.
83- عباس شادلو، اطلاعاتی درباره احزاب و جناحهای سیاسی ایران امروز، تهران: نشر گستره، 1379،صص 339-338.
84- همان، ص 339.
85- نک به بیانیه های انجمن اسلامی در روزنامه کیهان 30/2/58 و 27/9/61 همچنین اطلاعات 12/1/65 و 26/11/67.
86- مجید محمدی، درآمدی بررفتار شناسی سیاسی دانشجویان در ایران امروز، تهران: کویر، 1378، ص 107.
87- علی باقری، بررسی یک دهه جنبش دانشجویی، روزنامه سلام، سال هشتم، 3 آذر 1377، ص 6.
88- حسین بشیریه، همان، ص 139.
89- مجید محمدی، همان، ص 127.
90- جزوه آموزشی واحد تشکیلات شماره 2 (راه مهر)، چاپ جامعه اسلامی دانشجویان، دوم شهریور 1383،صص 19-18.
91- مجید محمدی، همان، ص 108.
92- نک روزنامه رسالت شماره 238، ص 6.
93- مجید محمدی، همان، صص 128-127.
94- همان، ص 132.
95- ـــــ، ص 133.
96- نک کیهان 12/7/1373 همچنین مجید محمدی، ص 126.
97- مجید محمدی، همان، ص 108.
98- آشنایی با بسیج دانشجویی، چاپ سازمان بسیج دانشجویی، خرداد 1382، صص 31-30.
99- سید مصطفی ترابی و نبی الله روحی، بسیج در پرتو قانون، تهران: سازمان تحقیقات خودکفایی بسیج، 1379، ص 143.
100- آشنایی با بسیج دانشجویی، همان. ص 37.
101- سید مصطفی ترابی و نبی الله روحی، همان، ص 144.
102- آشنایی با بسیج دانشجویی، همان، ص 39.-
103- سید حسین صالح، همان، ص 94.
رجوع شود همچنین به روزنامه سلام 4/5/1379.
104- در فصل اول در مورد چرایی وابستگی تشکلات دانشجویی به احزاب و جناحها بطور مفصل بحث شده است.
105- مسعود پدرام، روشنفکران دینی و مدرنیته در ایران پس از انقلاب، تهران: گام نو، 1382، صص 17-7.
106- مجید محمدی، همان، صص 160-153.
107- احمد نقیب زاده، تاثیر فرهنگ ملی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: وزارت امور خارجه مرکز چاپ و انتشارات، 1381، صص 146-144.
108- حسین بشیریه، همان، صص 33-27.
109- حمیدرضا ظریفی نیا، کالبد شکافی جناحهای سیاسی ایران ( 1358تا 1378)، تهران: آزادی اندیشه 1378، ص 45.
رجوع شود همچنین به عزت الله نوذری، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، شیراز: نوید شیراز، 1380، صص 130-95.
110- حمیدرضا ظریفی نیا، همان، 62-60.
111- همان، ص 64.
112- حسین بشیریه، همان، ص114.
113- عباس شادلو، همان، صص183-178.
114- حمیدرضا ظریفی نیا، همان ، صص 129-128.
فصل دوم
نسبت و ارتباط نیروهای سیاسی با جنبش دانشجویی سالهای 76-1357
جامعه شناسان و پژوهشگران مسائل سیاسی رفتارهای جمعی سیاسی را به دو دسته تقسیم می کنند: دسته اول شامل فعالیت های سیاسی سازمان یافته احزاب و گرو ه های سیاسی می شود و دسته دوم از رفتار های جمعی، فعالیت های کمتر سازمان یافته جنبشهای اجتماعی را شامل می گردد.
جنبش های اجتماعی نسبت به احزاب سیاسی از سازمان یافتگی کمتری برخوردارند و ممکن است دارای هیچگونه عضویت منظم نباشند و یا چیزی مانند دفتر یا ستاد مرکزی نداشته باشند.
اما احزاب از سازمان یافتگی بالایی برخوردارند دارای ستاد و دفاتر مختلف می باشند و مستقیماً برای کسب یا حفظ قدرت مبارزه می کنند در صورتی که جنبش های اجتماعی دنبال کسب قدرت نیستند و به شیوه ای پراکنده تر عمل می کنند.
مهمترین عواملی که در ظهور جنبش های اجتماعی موثرند، عبارتند از:
1- وجود تبعیض و آگاهی از آن (به عبارت دیگر جنبش های اجتماعی زمانی ظهور می کنند که بخشی از اعضای سازمان یافته جامعه قصد آن دارند تاریکی از عرصه های اجتماعی تغییر ایجاد کنند یا از وقوع تغییرات جلوگیری کنند.
2- وجود گروه هایی که بتوانند اهداف جنبش را پیگیری کنند.
3- فضا و ساختارهای موجود به گونه ای باشد که امکان اعتراض وجود داشته باشد. به عقیده نگارنده جنبش های اجتماعی برای موفقیت به چند شرایط وابسته اند:
1- داشتن ایدئولوژی برای گردآوردن اعضای جنبش
2- داشتن استراتژی و برنامه هایی برای رسیدن به اهداف خویش
3- داشتن رهبر قوی، لایق و مصصم.
4- نیازمندی به نیروها و گروه های سیاسی سازمان یافته.
همین شرط اخیر باعث کشیده شدن جنبش های اجتماعی به سمت گروه های سیاسی می شود. در مجموع می توان گفت جنبشهای اجتماعی از مولفه های بسیار تاثیر گذار در عرصه تحولات اجتماعی جوامع نوین هستند به لحاظ توانایی شان در سازماندهی افراد و ایجاد وفاق و همدلی بین قسمت عمده اعضای جامعه در جهت نیل به اهداف مشترک به عنوان یکی از اهرم های عمده ایجاد تغییر در جوامع مطرح می باشند. چرا گه امروز تحولات جوامع نه بوسیله یک فرد بلکه اکثراً توسط اجتماعات منسجم و گروه های ذینفع به انجام می رسند.
جنبش دانشجویی به عنوان یکی از مهم ترین و موثرترین جنبشهای اجتماعی دهه های اخیر محسوب می شود.
جنبش دانشجویی به لحاظ ساختار و نحوه سازماندهی، همانند جنبشهای اجتماعی دچار عدم تمرکز اند.
این جنبشها دارای یک رهبر عالی مقام و ستاد مرکزی واحد نمی باشند.
همانطور که اشاره شد کارکرد و کار ویژه جنبش های اجتماعی (بویژه جنبش دانشجویی ) با کار ویژه احزاب متفاوت است. جنبش دانشجویی به لحاظ بافت و ساختارش اصولاً نمی تواند قدرت را در دست بگیرد، اساساً کارکرد و وظیفه اصلی جنبش دانشجویی کسب قدرت نیست.
کارکرد اصلی جنبش دانشجویی روشنگری و افشاء است باید اعتراض و انتقاد کند و به مثابه سیستم هشدار دهنده برای نظامهای کارکرد و روشنفکر است ویژگی اساسی روشنفکر احساس مسئولیت توام با آگاه سازی جامعه و نقد وضعیت موجود است.
اما آیا جنبش دانشجویی در ایران پس از انقلاب تا 1376 از چنین رسالتی برخوردار بوده است؟
نگارنده ضمن ارائه پاسخ منفی به این پرسش، معتقد است جنبش دانشجویی در ایران سالهای 76-1357 دنباله و احزاب و نیرو های سیاسی خارج از دانشگاه بوده است.
همانطور که در فصل اول (چارچوب نظری) اشاره شد نسبت به ارتباط جنبش دانشجویی با نیروهای سیاسی خارج از دانشگاه سه نظر به شرح زیر وجود دارد:
1- جنبش دانشجویی در سالهای 76-1357، جنبشی هدف ساز، مستقل و پیشرو بود. نیروهای سیاسی و احزاب خارج از دانشگاه از این جنبش تاثیر پذیرفتند.
2- جنبش دانشجویی در سالهای 76-1357 هم بر نیروهای سیاسی خارج از دانشگاه تاثیر گذاشت و هم از آنها تاثیر پذیرفت (تاثیر متقابل)
3- جنبش دانشجویی در سالهای 76-1357 دنباله رو، ابزار و بازوی عملی احزاب و نیروهای سیاسی خارج از دانشگاه بود.
تاثیرگذاری و تحریکات خارج از دانشگاه بر دانشجویان و دانشگاه را می توان به سه دسته تقسیم نمود:
1- تحریکاتی که توسط نیروهای خارجی یا داخلی به نفع کشورها یا گروه های بیگانه (و خارجی) دنبال می شود.
2- تحریکاتی که توسط رژیم و نظام حاکم برای رسیدن به مقاصد خویش، باعث برپا گشتن تظاهرات و اعتصابات و سایر فعالیت ها می گردد.
همسویی دفتر تحکیم وحدت اتحادیه (انجمن های اسلامی سراسر کشور) با دولت و گروه های حاکم در سالهای پسی از انقلاب تا پایان جنگ بیانگر این امر است:
در بیست و دوم اسفند 1357، صدها هزار از مردم تهران به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان علیه قرارداد صلح مصر و اسرائیل و همچنین به منظور افشای توطئه های امپرایالیسم علیه انقلاب اسلامی ایران، اجتماع نمودند.1
در چهارده خرداد 1358 راهپیمایی و اجتماع در مقابل سفارت آمریکا در تهران در اعتراض به صدور قطعنامه 17 ماه مه سنای آمریکا به دعوت انجمن های اسلامی صورت گرفت.2
در وقایعی چون آبان 1358 (تسخیر سفارت آمریکا)، فروردین و اردیبهشت 1359 (انقلاب فرهنگی) و هشت سال جنگ عراق علیه ایران، دانشجویان پیرو خط امام، همسو با حاکمیت عمل نمودند.
در بیانیه دفتر تحکیم وحدت (تاریخ 13/2/1368)، چنین آمده است:
"اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور ضمن گرامی داشت مقام شهدای انقلاب فلسطین، هم گام و هم راه با ملت مسلمان ایران، در راهپیمایی بزرگ روز قدس شرکت کرده و اعلام می نماید که نجات فلسطین تنها از طریق گلوله های متکی به ایمان قابل دست یابی است و ایجاد روند مذاکرات سیاسی و راه های دیپلماسی مبتنی بر سازمان ملل نه تنها تمهیدات استقلال و پیروزی را فراهم نمی آورد که خود چون مشکل عمده تری مانع از در آغوش کشیدن استقلال و آزادی خواهد گردید".3
3- تحریکات گروه ها و احزاب غیر حاکم (در سالهای 59-1357 و سالهای پس از 1368 جنبش دانشجویی و تشکلات دانشجویی تحت تاثیر گروه ها و احزاب سیاسی غیر حاکم و حاکم بودند)
در مجموع دانشجویات نقش فعال و برجسته ای در مناسبات اجتماعی و سیاسی داشته اند. لیکن جنبش دانشجویی هیچ وقت مستقل از جنبش سیاسی جامعه نبوده است. به عبارت دیگر، جنبش دانشجویی تابعی از جریان های سیاسی در جامعه بوده و همان تقسیم بند فکری – سیاسی جامعه در فضای دانشگاه نیز دانشجویان سیاسی را به گروه های مختلف وابسته به احزاب و جریان های سیاسی مختلف تقسیم می کند.
از آسیب های بالقوه این جنبش احتمال وابستگی آنان به گروه ها و طیف های فعال حرکت و نیز گروه های سیاسی و احزاب خارج از دانشگاه است. این وابستگی، کارکرد انتقادی این جنبش را از بین برده و جریانات را از دایره نقد دانشجویان بیرون می گذارد. لیکن در باب استقلال جنبش دانشجویی باید گفت که استقلال جنبش دانشجویی به هیچ عنوان به معنای عدم همکاری و همفکری با جریانات دیگر سیاسی نیست. به معنای اعلام خود مختاری و جمود فکری هم نیست، حتی به معنای نگرفتن امکانات فعالیت از دولت نیز نیست، بلکه به معنای نقد همه جانبه و فراگیر است.
ما در این فصل برای آزمون و مستندسازی فرضیه پژوهش، سال های 76-1357 را به چهار مقطع تقسیم می نمائیم و در هر مقطع به بررسی احزاب و نیروهای سیاسی (حاکم و غیر حاکم) و ترکیب و چینش آنها در دولت می پردازیم و سپس ارتباط و تاثیرگذاری آنها برجنبش دانشجویی و تشکلات آن را نشان خواهیم داد.
1- احزاب و نیروهای سیاسی سالهای 59-1357 و ارتباط آنها با جنبش دانشجویی (وتشکلات آن) این مرحله با نخست وزیری مهندس مهدی بازرگان و حاکمیت دولت موقت شروع و با اشغالی سفارت ایالات متحده آمریکا توسط دانجشویان پیرو خط امام و استعفای مهدی بازرگان و در نهایت با انقلاب فرهنگی در اردیبهشت 1359 به پایان می رسد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت موقت بازرگان، عهده دار اولین دولت انقلابی شد که وظیفه اش انتقال انقلاب به رئیس جمهور آینده، برگزاری انتخابات و تاسیس مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی بود.
اکثریت اعضای دولت بازرگان از جناح لیبرال بودند و با استعفای بازرگان، شورای انقلاب تشکیل شد که اعضای آن از نیروهای انقلابی بدون گرایش به راست یا چپ (تقریباً اجناحی) بودند.
بنابراین در این مرحله (سالهای 59-1357) قدرت متوسط احزاب لیبرال طبقه متوسط جدید و گروه های بنیادگرا و روحانیون متکی به حمایت توده ها و طبقات بازاری، اشغال شد.
البته در این دوره یک اختلاف و دوگانگی بین دولت موقت و انقلابیون رادیکال پیرو امام وجود داشت در واقع دولت موقت ملزم به پذیرش محورهای مدنظر رهبر انقلاب بود و در هم امور داخلی و هم بین المللی آزادی عمل کافی نداشت.
در کتاب "انقلاب ایران در دو حرکت" این دو گانگی و اختلاف از قول نویسنده (مهندس بازرگانی) اینگونه بیان شده است:
"هدف اتخاذی دولت موقت خدمت به ایران از طریق اسلام بود، در حالی که هدف امام خمینی (ره) خدمت به اسلام از طریق ایران بود".4
دولت موقت در زمینه داخلی طرفدار فعالیت آزاد نهادهای قانونی و تقویت جامعه مدنی بودند. در نظر بازرگان و دولت موقت منافع و معیارهای ملی در اولویت بود. در عرصه بین المللی نیز تابع مقررات بین المللی و مدافع پرهیز از دخالت در امور داخلی دیگر کشورها بودند.
دولت مهندس بازرگان طرفدار این طرز تفکر بودند که برای حرکت به سمت توسعه، نیازمند تکنولوژی غرب هستیم و همین گرایش به غرب و آمریکا یکی از دلایلی بود، در کنار دلایل دیگر، که بالاخره به بهانه ملاقات بازرگان با برژینسکی، شرایط خروج بازرگان از صحنه رسمی سیاست را فراهم کرد. اوج این اختلاف و دوگانگی و صفحه بندی را در انتخابات مجلس خبرگان شاهدیم. در این انتخابات میان گروه های لیبرال و احزاب اسلام گرا تعارض ایجاد شد. در تهران دو اتئلاف مهم شکل گرفت: یکی ائتلاف احزاب و گروه های اسلامی که شامل حزب جمهوری اسلامی، مجاهدین انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران، شورای انقلاب، فدائیان اسلام و جامعه روحانیت مبارز تهران می شدند. ائتلاف دوم از احزاب میانه رو و لیبرال شامل جبهه ملی، حزب جمهوری خواه خلق مسلمانی، حزب رادیکال و برخی گروه های کوچکتر می شدند که همگی انتخابات مجلس خبرگان را تحریم کردند.
بااین حال نهضت آزادی در انتخابات شرکت کرد و لیست به عنوان نامزد ارائه داد.
به جز دو ائتلاف عمده فوق، دو ائتلاف دیگر نیز تشکیل شد: یکی ائتلاف احزاب چپ و رادیکال اسلام گرا شامل سازمان مجاهدین خلق، سازمان اسلامی شورا، جاما و جنبش مسلمان مبارز.
ائتلاف دوم سامل احزاب چپ غیر مذهبی نظیر سازمان فدائیان خلق، پیکار و چها گروه کوچکتر می شدند.
در مجموع در سراسر کشور 80% از کاندیدهای مجلس خبرگان از روحانیون بودند.5
با توجه به صف بندی فوق در بیرون از دانشگاه، در سطور زیر به جریانات و تشکلهای دانشجویی و ارتباط آنها با صف بندی بیرون از دانشگاه می پردازیم و به نقش و تاثیر گروه های سیاسی خارج از دانشگاه در تشکلات دانشجویی و دانشگاه که در نهایت به انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاه ها در اردیبهشت 1359 گردید، اشاره خواهیم کرد.
در سالهای 57-1356 دانشگاه ها قلب تبنده ی انقلاب بودند دانشگاه کانون مبارزه در طول چهار دهه تا پیروزی انقلاب بود. بنابراین پس از انقلاب تمامی گروه ها دانشگاه را محل و مرکز فعالیت فکری و سیاسی خود قرار دادند.
در چنین شرایطی، دانشجویان تحت تاثیر جاذبه های انقلابی و سیاسی، علاقمند و مجذوب گروه های مختلف سیاسی شدند و دانشگاه عملاً به صورت دفاتر حزبی و سیاسی درآمد. هر دسته و جمعیت فکری و سیاسی در صددد بود تا بر دانشجویان نفوذ بگذارد. در این میان جریان های چپ (مارکیتی و یا اسلامی) بیشترین نفوذ را در دانشگاه ها داشتند در مقابل، حزب جمهوری اسلامی نقش و تاثیر چندانی نداشت. در چنین شرایطی جنگ قدرت برای تصاحب کانون های انقلاب و حکومت بین دو طیف اسلامگراها (حوزوی و خط امامی) از یک سو و جریان های روشنفکری و دانشگاه ها از سوی دیگر آغاز شد. حزب جمهوری اسلامی در مساجد و منابر و نهادهای انقلابی رسمی بیشتر قدرت نمایی می کرد و طیف روشنفکری و گروه های سیاسی در دانشگاه فعالیت می کردند.
احزاب و سازمان هایی نظیر فدایی خلق، پیکار، راه کارگر، رزمندگان و مجاهدین نقش اپورسیون را ایفا می کردند و حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب، هیات های موتلفه و جامعه روحانیت در یک چنین فضایی، تشکلهای گوناگون دانشجویی بوجود آمد که مهمترین آنها را در زیر فهرست می کنیم:
1- دانشجویان پیشگام (طرفدار سازمان چریکهای فدایی خلق)
2- انجمن دانشجویان مسلمان (طرفدار سازمان مجاهدین خلق)
3- دانشجویان مبارز (دانشجویان مخالف مشی چریکی و مخالف حزب توده که شامل چپ های مستقل نظیر پیکار و فدائیان می شدند)
4- سازمان جوانان و دانشجویان دموکرات (دانشجویان طرفدار حزب توده)
5- دانشجویان راه کارگر
6- سازمان دانشجویان مسلمان (وابسته به دانشجویان پیرو خط امام)
7- دانشجویان پیرو خط امام
8- دانجشویان طرفدار جبهه ملی، نهضت آزادی، جنبش مسلمانان مبارز و …6
بنابراین ملاحظه می شود همان تقسیم بندی فکری ـ سیاسی جامعه در فضای دانشگاه نیز دانشجویان را به گروه های مختلف وابسته به احزاب مختلف تقسیم می کند و این تشکلات به نوعی از بیرون از دانشگاه خط می گیرند.
در این میان احزاب و گروه های چپ گرای اسلامی (طرفدار اسلام سیاسی) که شامل احزاب و سازمانهایی چون: جنبش مسلامانان مبارز، جنبش انقلابی مردم مسلمان، جنبش اسلامی شوراها و سازمان مجاهدین خلق می شدند، از نفوذ بیشتر در میان دانشجویان برخوردار بودند. (سازمان مجاهدین خلق در میان دانش آموزان و دانشجویان نفوذ بسیار زیادی داشت) دکتر حسین بشیریه در این زمینه می نویسند:
"دموکراسی شورایی" یعنی استقرار "شوراهای اسلامی" در همه موسسات و نوادهای دولتی بود، زیرا به نظر آنها اساس حکومت در اسلام همان شورا است".7
در مجموع سالهای 59-1357 تحت تاثیر شرایط انقلابی و آزادی های سیاسی، تکثر سیاسی در سطح جامعه و دانشگاه به وضوح دیده می شد اما این تکثر سیاسی بی قاعده بود. شرایط به گونه ای بود که هر چند نفر با تشکیل گروهی دست به فعالیت سیاسی و حتی نظامی می زدند. دانشگاه به جای درس و تحصیل به مرکز آموزش و تعلیمات نظامی تبدیل شده بود.
در این مقطع می توان گفت جنبش دانشجویی به دو بخش کلی تقسیم شده بود؛ بخش چپ و مارکیتی و بخش اسلامی.
دانشگاه تهران کانون اصلی تقابل این دو طیف بود. با چنین شرایطی تمامی مسئولان آن زمان، رهبران حزب جمهوری اسلامی، بنی صدر، طیف نهضت آزادی و عناصر مستقل از وضعیت دانشگاه ها راضی نبودند و ظاهراً همه معتقد به برخورد و حل مشکل (در واقع معتقد به بیرون راندن گروه ها از دانشگاه ها بودند ) اما اختلاف نظر در چگونگی برخوردوجود داشت تا اینکه گروهی از دانشجویان خط امام با یک سلسله عملیات دست به اشغالی و تعطیلی دانشگاه ها زدند و برای جلوگیری از بروز خشونت های بیشتر با تصویب شورای انقلاب و تائید رهبر انقلاب، نباشد تا دانشگاه از 15 خرداد 1359 تعطیل شود که در نهایت بنی صدر (رئیس جمهور وقت) به دانشگاه رفت و در آن جا سخنرانی کرد. این حرکت به انقلاب فرهنگی شهرت یافت.
بنابراین در این مرحله شاهد درگیری گروه های سیاسی مختلف هستیم که هر کدام از انها یک دفتر یا تشکیلاتی در دانشگاه (بویژه دانشگاه تهران و تبریز) ایجاد کرده بودند. در این میان گروه های اسلامی که اکثراً حول مواضع امام شکل گرفته بودند ابتدا در آبان 1358 با تسخیر سفارت آمریکا و سپس با پیشگامی در انقلاب فرهنگی توانستند جو حاکم بر دانشگاه را بدست بگیرند و از این زمان تا اواخر دهه 1360 بطور انحصاری در دانشگاه عمل نمایند.
2- احزاب و نیرو های سیاسی سالهای 62-1359 و ارتباط آنها با جنبش دانشجویی:
سالهای 62-1359 شامل دولت بنی صدر (هر چند بنی صدر در طیف لیبرال جای می گرفت ولی اکثریت اعضای کابینه وی از نیرو های انقلابی و بدون گرایش به راست یا چپ بودند)، دولت شهید رجایی با گرایش چپ مذهبی، تشکیل دولت موقت مهدوی کنی (جناح چپ و راست هر دو در کابینه حضور دارند)، و در نهایت اوایل دولت مهندس میرحسین موسوی با گرایش چپ ذهبی می شد.
در این مقطع حزب جمهوری اسلامی نقش حزب واحد مسلط را ایفا کرد و به مشارکت توده ای و بسیج عمومی از طریق تشکلات خود در سراسر کشور پرداخت. در اولین انتخابات ریاست جمهوری، به دلیل منع روحانیون از نامزد شدن در انتخابات، نتوانستند ریاست جمهوری را به دست آوردند اما پس از عزل بنی صدر منصب ریاست جمهوری را تصرف کردند. این حزب در اولین انتخابات مجلس با ائتلاف با گروه های اسلام گرای دیگر مانند جامعه روحانیت و فدائیان اسلام اکثریت مجلس را در دست داشت. همین اکثریت پارلمانی با اقدامات و انتصابات رئیس جمهوری (بنی صدر) به مخالفت برخاست و سرانجام محمد علی رجایی را به رغم تمایل رئیس جمهوری به نخست وزیری گماشت و بالاخره پساز حکم رهبر انقلاب، بنی صدر را برای تصدی منصب ریاست جمهوری ناصالح شناخت. از این زمان به بعد ضدیت گروه های اسلام گرا با لیبرالیسم شدت بی سابقه ای پیدا کرد.8
بنابراین پس از این، با تسلط گروه های اسلام گرا موج تازه ای از پوپولیسم و رادیکالیسم ایدئولوژیک به عنوان پشتوانه بسیج توده ای ظاهر شد.
شکل گیری جناج چپ و راست را در واقع باید از این زمان یعنی بعد از عزل بنی صدر و تشکیل دولت باهنر و رجایی جستجو کرد.
اصولاً امام با تفرقه نیروهای انقلابی مخالف بود به همین جهت قبل از انقلاب دستور تشکیل حزب الله را صادر نمودند و پس از پیروزی انقلاب، حزب جمهوری اسلامی تاسیس شد. تا از تفرقه نیرو های انقلابی جلوگیری شود اما این استراتژی نتوانست از اختلافات جلوگیری کند و بروز اختلافات در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب جمهوری اسلامی باعث ظهور چپ و راست گردید.
در مجموع در این مقطع طیف چپ سنتی که از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز برخاسته بود پس از عزل و برکناری بنی صدر حضوری فعال در صحنه سیاسی کشور داشت.
این گروه با روی کار آمدن دولت های رجایی و باهنر به سرعت دست به قبضه قدرت زدند و با تشکیل کابینه میرحسین موسوی، نمود کامل تفکر چپ سنتی در این کابینه مشاهده می شود.
طیف چپ سنتی در مجالس اول، دوم و سوم اکثریت را داشت و تا سال 1368 قوه قضائیه و مجرئیه را نیز در دست گرفت.
جامعه روحانیت در زمان بنی صدر، در دولتهای باهنر، رجایی و میرحسین موسوی در اقلیت بودند اما در شورای انقلاب، اغلب اعضای شورای مرکزی آن، عضو بودند.
بنابراین در این مقطع با عزل بنی صدر، دوره حاکمیت رسمی حزب الله آغاز شد و لیبرالها در موضع اقلیت قرار می گیرند.
در این دوره اکثریت قاطع مجلس قانون گذاری، شورای نگهبان، شورای عالی قضائی و هیئت دولت در اختیار پیروان خط امام بود.
در دانشگاه هم با انقلاب فرهنگی بخشی از جنبش علیه بخش دیگر آن وارد عمل شد و به عبارت دیگر فعال بودن زیاده از حد سازمان های سیاسی در درون دانشگاه بها نه ای شد برای شروع انقلاب فرهنگی.
پس از اشغال سفارت آمریکا و وقوع انقلاب فرهنگی، جنبش دانشجویی کاملاً وابسته به هیئت حاکم شد و در واقع پس از انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاه ها با اخراج گروهی از دانشجویان و استادان، سعی شد دانشجویان بازگشته به دانشگاه ها یا همسویی فکری و فرهنگی با گردانندگان نظام داشته باشند یا چنان از مسائل سیاسی و اجتماعی سرخورده باشند که به چیزی جز اتمام تحصیل نیاندیشند.
بنابراین این مقطع و ادامه آن تا 1368 دوره خاموشی جنبش دانشجویی بود. با بازگشایی دانشگاه ها (در سال 1361) شاهد یک محیط کاملاً تک صدایی هستیم. تنها تشکل دانشجویی موجود، دفتر تحکیم وحدت بود. این سالها همزمان با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز هست. انجمن های اسلامی به عنوان تنها تشکل دانشجویی در خدمت نظام قرار می گیرند و در رده های مختلف جنگ خدمت می کنند.
بطور خلاصه می توان گفت در این مقطع چپ سنتی با حذف و کنار زدن لیبرالها و سایر گرو ه های مختلف خویش بصورت رادیکال و انقلابی عمل می کند. در مجلس،دولت و سایر نهادها قدرت را بدست می گیرند و در واقع دهه امام دهه است که جناح چپ و قدرت را در دست دارد و امام نیز حامی آنهاست.
انجمن اسلامی دانشجویان در این سالها (62-1359) و حتی پس از آن تا 1368 به عنوان ابزار عملیاتی طیف چپ سنتی در دانشگاه ها عمل می کرد و محدودیت های سختی را در دانشگاه ها اعمال نمودند.
اولین حضور سیاسی دانشجویان در عرصه سیاسی انتخابات در سال 1362 بود. انجمن های اسلامی در این سال در اطلاعیه ای که به مناسبت دومین دوره انتخابات مجلس در مورخ 3/6/1361 صادر می کنند، بیانگر حضور سیاسی آنها در صحنه است:
"واقعیت این است که در مقاطع حساسی که بین از دست رفتن کل انقلاب می رود، ناچار گردانندگان انقلاب مجبورند با اتکاء به اعتماد کل مردم بر آنان در امور جزئی تر و دقیق تر، خود راساً تصمیم گیری نمایند و یا تکلیف را بصورت مشخص تری به مردم معرفی نمایند تا مبادا عناصر منحرف و خاص با توجه به عدم مشارکت مردم از آنان، بتوانند در ارکان انقلاب رخنه کنند."9
بنابراین دفتر تحکیم وحدت در این سالها (62-1359) دارای گرایش چپ اصولگرا و ارزشی بودند و ما در این مقطع شاهد حمایت طیف چپ سنتی و انقلابیون سیاسی از مواضع دفتر تحکیم وحدت و ترویج دیدگاه های خود در بین اعضای این دفتر هستیم.
3- احزاب و نیرو های سیاسی سالهای 68-1362 و ارتباط آنها با جنبش دانشجوی در این مقطع دولت میرحسین موسوی با گرایش چپ سنتی قدرت را در دست دارد اما قرار داشت. شخصیت کارفرمایی رهبر در این دوران محور سیاست بود. امام تصمیم گیرنده نهایی در مسائل مربوط به جنگ و صلح محسوب می شد و بانی مهمترین نهادهای سیاسی کشور بود.
در سالهای دهه 1360 دو همزمان با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران) دو گرایش اصلی در درون نظام جمهوری اسلامی قدرت را بدست داشتند:
گرایش اول شامل مواضع جامعه روحانیت مبارزه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه تجار و اضناف می شد.
گرایش راست سنتی هوادار مالکیت خصوصی، عدم دخالت گسترده دولت در اقتصاد و عدم کنترل تجارت داخلی و خارجی بود.
گرایش دوم مواضع اکثریت مجلس شورا (مجلس سوم)، مواضع دولت و نگرش های گروه هایی مانند مجمع روحانیون مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، دفتر تحکیم وحدت، خانه کارگر و انجمن اسلامی معلمان را در برمی گرفت.
گرایش چپ سنتی که به خط امام هم شهرت داشت حامی نوعی اقتصاد اسلامی، اصلاحات ارمنی، قسط و عدالت، مداخله دولت در اقتصاد، ملی کردن تجارت و غیره بود. در طی سالهای دهه 1360 میان این دو گرایش اختلافاتی بروز کرد. گرایش اول در شورای نگهبان مسلط بود و گرایش دوم در مجلس و قوه مجریه دارای اکثریت بود. امام در عمل از چپ سنتی حمایت می کرد هر چند به نظر دکتر حسین بشیریه امام "ظاهراً بر فراز مناقشات گروهی قرار داشت ]اما[ در عمل از گرایش دوم ] چپ سنتی[ حمایت می کرد.10" بنابراین دهه امام خمینی، دهه ای بود که جناح چپ قدرت را قبضه کرده بود. در این سالها روحانیت در اوج انسجام قرار داشتند و از توان بسیج توده ای گسترده ای برخوردار بودند این طیف در مجالس اول، دوم و سوم اکثریت را داشت و تا سال 1368 قوه قضائیه و مجریه را نیز در دست گرفت.
این طیف به تندرو، اصولرا و خشونت گرا معروف بودند و نمود کامل آن را در دولت میرحسین موسیوی شاهدیم.
خصلت رادیکال و انقلابی این طیف سبب برخورد با مخالفین و حذف و طرد آنها گردید.
جناح راست سنتی از ابتدای انقلاب، در مقابل این طیف موضعگیری کرد و در دولت پس از انقلاب کمترین نقش را ایفا نمود.
همانطور که اشاره شد چپ سنتی به شدت تحت تاثیر رهبری امام بود و با فوت امام بزرگترین ضربه به این جناح وارد شد و به تدریج (پس از 1368) کرسی های مجلس، دولت و قوه قضائیه به دست جناح راست سنتی افتاد.
در چنین شرایطی که غلبه اسلام سیاسی و اسلام انقلابی و رادیکال (چپ سنتی) در دهه 1360 آشکار بود. جنبش دانشجویی (البته اگر بتوان نام جنبش را در طی این سالها بر آن گذاشت) در انجمن های اسلامی دانشجویان خلاصه می شد.
انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت) به عنوان ابزار عملیاتی چپ سنتی و نماینده چپ سنتی در دانشگاه ها عمل می کرد.
همانگونه که چپ سنتی در بیرن از دانشگاه نسبت به مخالفان برخورد می کرد. انجمن های اسلامی دانشجویان نیز با خشونت و رفتار تند و افراطی با بسیاری از دانشجویان و اساتید برخورد می نمود.
مهمترین ویژگی دفتر تحکیم وحدت در این مقطع انحصار طلبی و تک صدایی بودن آن است در این دوره انجمن های اسلامی دانشجویان تنها به تقویت و تثبیت نظام فکر می کردند این تشکل در دوران جنگ نقش مهمی در بسیج دانشجویان و اعزام آنها به پشت جبهه و خط مقدم ایفا نمود.
بنابراین جنبش دانشجویی در این مقطع تحت زعامت یک جناح (چپ سنتی) درآمد و به شدت ایدئولوژی گرا شد. هر گونه حرکت اعتراضی سرکوب می شد. تمامی گروه های مارکیتی و مجاهدین قلع و قمع شدند.
طیف لیبرال نیز از داشتن هر گونه تربیون و نشریه رسمی محروم شد و تنها انجمن های اسلامی که همسو و هماهنگ با حاکمیت بودند، در دانشگاه ها فعال مایشاء عمل می کردند. رفتار سیاسی دانشجویان در این مقطع در چارچوب یک رفتار انقلابی جای می گرفت و حرکت سیاسی آنها بیشتر در این سالها (68-62) بر احساس و آگاهی ذهنی متکی بود. بطور خلاصه می توان گفت با سرنگونی رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 تا 1359 دانشگاه ها صحنه فعالیت و رقابت احزاب، گروه های سیاسی مختلف هستند.
در اوایل سال 1359 انقلاب فرهنگی با پیشگامی دانشجویان پیرو خط امام و در اطاعت از فرمان امام بوقوع پیوست.
نیمه دوم 1359 و آغاز جنگ و به دنبال آن تا هشت سال (همزمان با دولت چپ مذهبی و اسلام گرا و رادیکال) همه امکانات و قوای کشور از جمله دانشگا ه ها و دانشجویان در خدمت دفاع از کشور به کار گرفته می شوند.
جنبش دانشجویی و هر گونه حرکت اعتراضی به عنوان تحریک و اقدام علیه نظام و انقلاب توسط دانشجویان پیرو خط امام که در این زمان ابزار و نماینده چپ سنتی هستند، سرکوب می شود.
با خاتمه جنگ و به دنبال آن فوت امام، مهمترین بحث در کشور موضوع سازندگی است که در قالب برنامه های اقتصادی آقای هاشمی رفسنجانی به اجرا گذاشته می شود.
4- احزاب و نیروهای سیاسی سالهای 76-1368 و ارتباط آنها با جنبش دانشجویی با پذیرش قطعنامه 598، پایان هشت سال جنگ، بازنگری قانون اساسی، فوت امام و انتخابات آقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری از یک سو و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بین المللی شدن سرمایه داری از سوی دیگر دورانی در ایران آغاز می شود که با آرمانگرایی و نگاه ایدئولوژیک سابق هماهنگی ندارد.
مقطع 76-1368 سالهای دولت آقای هاشمی رفسنجانی با گرایش راست است. هاشمی به عنوان عضو شاخص در جامعه مبارز (راست سنتی) توانست ابتدا جناح تندرو انقلابی (چپ سنتی) را از صحنه اجرایی کشور طرد نماید و پس از آن در 1371 مجلس (چهارم) و سایر قوا عملاً تا اوایل دهه 1370 در دست جناح راست قرار گرفت
جامعه روحانیت مبارز در مجلس چهارم با شعار "پیروی از امام، اطلاعت از رهبری و حمایت از هاشمی "وارد عرصه انتخاباتی شد و موفق به کسب اغلب کرسی های مجلس گردید. پس از مجلس چهارم بتدریج مناصب مهم حکومتی را قبضه کرد و در قوای قضائیه، مقننه، شورای نگهبان و سپاه و سایر نهادها نفوذ پیدا کرد.11
بنابراین از سال 1368 به بعد با تسلط گرایش راست، مسیر انقلاب به سمت اتخاذ سیاستهای سرمایه داری، خصوصی سازی و تعدیل اقتصادی سوق داده شد و جناح چپ سنتی در موضع انفعال قرار گرفت.
در این مقطع حکومت به نوعی الیگارش تمایل یافت و عنصر انقلابی، رادیکال و بسیج توده ای کاهش یافت جناح راست سنتی پس از کنار زدن چپ سنتی، بر سر مسئله تعدیل اقتصادی با گروه کارگزاران سازندگی اختلاف پیدا کرد و در آستانه انتخابات مجلس پنجم موضعگیری های متقابل شدت گرفت و در نهایت گروه کارگزاران سازندگی از جناح راست فاصله گرفت و در مقابل جامعه روحانیت موضعگیری نمود.
به هر حال جناح راست مدرن به تدریج مورد حمله است سنتی قرار گرفت و ابتدا در مجلس پنجم با نمایندگان ائتلاف گروه های خط امام، مجمع حزب الله را تشکیل دادند و در اواسط دهه 1370 همگام با مجمع روحانیون مبارز، از کاندیداتوری خاتمی حمایت کردند.12
اما جناح چپ سنی که از سال 1368 از قدرت طرد شد در مراکز علمی و دانشگاهی حصور یافتند و به تدریج در مواضع خود تجدید نظر و بازنگری نمودند و به جریان چپ مدرن مشهور شدند. پایگاه اجتماعی این جریان را باید در طبقات متوسط، دانشجویان و اقشار مذهبی و بخش های روحانیون و روشنفکران مذهبی داشت.
از مهمترین گروه های منتسب به چپ مدرن، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دفتر تحکیم وحدت است.
همانطور که اشار شد دفتر تحکیم وحدت چهار دوره را پشت سر گذاشته است: دوره اول سالهای 1359 تا 1368 که سالهای انحصار طلبی و تک صدایی این دفتر بود دوره سالهای 1368 تا 1372 که طرح اهداف و شعارهای آرمانی و تاکید بر عدالت محور بر نامه این دفتر بود.
دوره سوم سالهای 72-1373 دوران سکوت و فشار بر دفتر تحکیم وحدت از سوی جناح راست و دوره ایجاد تشکلهای موازی دانشجویی با آن بود.
در نهایت، دوره چهارم از سال 1374 به بعد است که شعارهای آزادی و توسعه سیاسی مورد تاکید بود.
با پایان جنگ ورودی کار آمدن دولت هاشمی و اجرای برنامه هایی چون خصوصی سازی، تعدیل اقتصادی و رابطه با شرکت های آمریکایی و غیره پرسشهای جدیدی برای دانشجویان (بویژه انجمن های اسلامی دانشجویان) مطرح شده بود و به عبارتی دچار سرگردانی و دوگانگی کرده بود.
در چنین شرایطی برای بازسازی فکری و پاسخ به سئوالات جدید بر روشنفکران مذهبی و چپ سنتی که در دانشگاه حضور داشتند، روی آوردند.
از این زمان به تدریج شاهد، افزایش سخنرانیها و سمینار در دانشگاه هستیم که توسط انجمن های اسلامی برگزار می شد بنابراین در دهه 1370 انجمن های اسلامی پس از یک رکود و انفعال، با اتخاذ مواضع جدیدی نظیر تاکید بر آزادی و توسعه سیاسی، به عنوان نماینده چپ مدرن در دانشگاه عمل می کنند.
پی نوشت ها
1- روزنامه کیهان 23 اسفند 1357
2- روزنامه کیهان 12،13،14 و 15 خرداد 1358
3- سید حسین صالح، روایت دگردیسی: بازخوانی گفتمان دفتر تحکیم وحدت در دو دهه گذشته (1360 -1380)، قم: انتشارات وثوق، اردیبهشت 1380،ص 26.
همچنین رجوع شود به بیانیه دفتر تحکیم وحدت 13/2/1368 (بولتن داخلی) انجمن اسلامی دانشجویان)
4- مهدی بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، چاپ چهارم، تهران: انتشارات مظاهر، 1363، ص 93.
5- حسین بشیریه، دیباچه ای بر جامعه شناسی ایران دوره جمهوری اسلامی ایران، تهران: موسسه نگاه معاصر، 1381،ص 39.
6- محمد ملکی، دیروز و امروز …: گزیده یادداشتهای سیاسی ـ اجتماعی 76-1358، تهران: انتشارات قصیده، 1377، ص 176.
7- حسین بشیریه، همان، ص 31.
8- همان، ص 43.
9- اطلاعیه انجمن های اسلام به مناسبت دومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی 3/6/1361 (بولتن داخلی انجمن اسلامی دانشجویان)
همچنین رجوع شود به روزنامه جمهوری اسلامی 3/6/1361.
10- حسین بشیریه، همان، ص 82.
11- حمیدرضا ظریفی نیا، کالبد شکافی جناحهای سیاسی ایران 1358 تا 1378، تهران: آزاری اندیشه، 1378، ص 91.
12- همان، ص 107.
نتیجه گری
موضوع این پژوهش بررسی ارتباط نیروهای سیاسی با جنبش دانشجویی در مقطع
76-1357 بود سوال اصلی ما این بود که چه ارتباطی بین نیروهای سیاسی خارج از دانشگاه با جنبش دانشجویی در مقطع 76-1357 وجود داشت؟
در راستای آزمون و اثبات ای فرضیه در فصل نخست این پژوهش ابتدا به مباحث نظری مربوط به نسبت و ارتباط نیروهای سیاسی با جنبش اجتماعی (و دانشجویی) پرداختیم در این فصل سه نظر در این خصوص مطرح شد (استقلال، دنباله روی و تاثیر متقابل) و نگارنده، دیدگاه دوم یعنی دنباله رو بودن جنبش دانشجویی نسبت به نیرو های سیاسی خارج از دانشگاه را به عنوان فرضیه پژوهش برگزید و در پایان این فصل به علت و چرایی این دنباله رو بودن جنبش های دانشجویی پرداختیم.
در فصل دوم به منظور بررسی و آزمون فرضیه ابتدا به سید تاریخی و توصیفی جنبش دانشجویی پرداختیم در این بخش جنبش دانشجویی به قبل و پس از انقلاب تقسیم شد. جنبش دانشجویی در سالهای 76-1357 را به چهار مقطع تقسیم نمودیم و در پایان مقطع چهارم (76-1368) به بررسی چهار تشکل دانشجویی (اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور، جامعه اسلامی دانشجویان، انجمن های اسلامی دانشجویی، بسیج دانشجویی) پرداختیم.
آخر فصل دوم به بررسی نیروها و جریانات سیاسی سالهای 76-1357 اختصاص یافت در این بخش ابتدا اشاره مختثر به روشنفکران و روحانیون و تاثیر آنها بر دانشجویان در سالهای 76-1357 نمودیم و سپس جناحها و نیروهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی تا سال 1376 را به 6 دسته سنتی افراطی (رسا)، چپ مدرن و جناح روشنفکر تلفیقی.
اشاره شد که این 6 جناح تاثیر و نقش روشنفکران و روحانیون بر دانشجویان را نیز در بر می گیرد.
فصل سوم این پژوهش در جهت آزمون فرضیه پژوهش به مستندسازی ارتباط نیروهای سیاسی با جنبش دانشجویی در سالهای 76-1357 اختصاص یافت.
به منظور رسیدن به این هدف سالهای 76-1357 به چهار مقطع ( 59-1357، 62-1359، 68-1362،76-1368) تقسیم شد در ذیل هر مقطع احزاب و نیروهای سیاسی آن مقطع و ارتباطشان با جنبش دانشجویی بطور عینی و موردی بیان شد. به نظر نگارنده، با این مستندسازی فرضیه پژوهش به اثبات رسید.
جنبش دانشجویی در مقطع 76-1357 ابزار و بازوی عمل نیروهای سیاسی بود و در رویدادهای مهم دنباله رو جناحها و نیروهای سیاسی خارج از دانشگاه بود. البته این به معنای آن نیست که جنبش دانشجویی به طور کلی از لحاظ فکری و عملی در اختیار نیرو های سیاسی بیرون از دانشگاه بوده است، چرا که همراهی و دنباله روی تشکل های دانشجویی با احزاب و نیروهای سیاسی از یک سو مطلق نیست و از طرف دیگر در مقاطع مختلف متفاوت است در مجموع می توان گفت جنبش دانشجویی از دهه 1370 تا حدودی در جهت استقلال و خود فهمی و خودآگاهی گام برداشته است اما جنبش دانشجویی زمانی می تواند به صورت یک جنبش مستقل و نه دنباله رو عمل کند که:
1- جنبش دانشجویی و تشکل های آنها نهادینه شوند.
2- استقلال مالی داشته باشند چرا که وابستگی اقتصادی باعث وابستگی سیاسی هم خواهند شد.
3- در جهت نقد قدرت گام بردارد و جنبه روشنگری و انتقادی داشته باشد نه آنکه در به دنبال کسب و حفظ قدرت باشد.
4- احزاب و جامعه مدنی قوی باشد. با ضعف احزاب و جامعه مدنی، زمینه بای تاثیرگذرای برجنبش دانشجویی بیشتر فراهم می گردد جنبش دانشجویی بلندگوی احزاب و جناحها می شود و کارکرد حزبی پیدا می کند.
5- در جهت پی ریزی یک تئوری برای عمل گام بردارد. چرا که پیدا کردن مبنای تئوریک قوی جنبش دانشجویی را از وابستگی تئوریک به نیروهای سیاسی بی نیاز می سازد.
کتابنامه
منابع فارسی
1- آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه محمد گل محمدی و محمد ابراهیم و فتاحی، تهران: نی، 1377.
با تامور، تام، جامعه شناسی سیاسی، ترجمه منوچهر صبوری کاشانی، تهران: انتشارات کیهان، زمستان 1368.
بازرگان، مهدی، انقلاب ایران در دو حرکت، چاپ چهارم، تهرام: انتشارات مظاهر، 1363.
ــــــــــــ، مطالعات، نهضت آزادی ایران خارج از کشور، 1356.
بشیریه، حسین، دیباچه ای بر جامعه شناسی سیاسی ایران دوره جمهوری اسلامی ایران، تهران: موسسه نگاه معاصر، 1381.
بهنود، مسعود، روشنفکران دینی و مدرنیته در ایران پس از انقلاب، تهران: گام نو، 1382.
ترابی، سید مصطفی، روحی، بنی الله، بسیج در پرتو قانون، تهران: سازمان تحقیقات خود کتابی بسیج، 1379.
حکمت، علی اصغر، سی خاطره، تهران: وحید، 2535.
خلیلی خود، محمدرضا، توسعه و نوسازی در ایران دوره رضا شاه، تهران: مرکز انتشارات جهاد دانشگاهی، واحد شهید بهشتی، 1373.
دایسون، اندرو، فلسفه و اندیشه سیاسی سبزها، محسن ثلاثی، تهران: آگاه، 1377.
داداش پور، فرخزاد، دانشگاه در بحران: شناختی تازه از مسائل جوانان و آموزش، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی، بی تا.
دوورژه، موریس، جامعه شناسی سیاسی، ترجمه ابوالفضل قاضی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، تیر 1376.
دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، جلد 49، 1340.
راضی، حسین، نقدی بر مقاله الگو های نوآوری سیاسی در ایران، فصلنامه گفتگو، شماره 18، زمستان 1376.
رمضانی، روح الله، چارجوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترجمه علیرضا طیب، تهران: نی روشن نهاد، ناهید، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380،1383.
روشه، گی، تغییرات اجتماعی، ترجمه دکتر منصور وثوقی، چاپ سوم، تهران: نی، 1370.
زاهد، سعید، جنبش های اجتماعی معاصر ایران، تهران: سروش، 1381.
زرشناس، شهریار، نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران، مروری بر روشنفکری در غرب بیداری روشنفکری در ایران و نسل اول روشنفکران مشروطه، تهران: کتاب صبح، 1383.
زیبا کلام، صادق، مقدمه ای بر انقلاب اسلامی، تهران: روزنه، 1372.
سفیری، مسعود، دیروز، امروز و فردای جنبش دانشجویی ایران، تهران: نی، 1379.
سیف زاده، سید حسین، مدرنیته و نظریه های جدید علم سیاست، تهران: نشر دادگستر، 1379.
شرکت، حمید، کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)، تهران: عطایی، 1378.
صالح، سید محسن، روایت دگردیسی: بازخوانی گفتمان دفتر تحکیم وحدت در دو دهه گذشته (1360-1380)، قم: انتشارات وثوق، اردیبهشت 1380.
ظریفی نیا، حمیدرضا، کالبد شکافی جناحهای سیاسی ایران 1358 تا 1378، تهران: آزادی اندیشه، 1378.
علی بابایی، داوود، بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟ (از بازرگان تا خاتمی)، جلد دوم، تهران، امید فردا، 1382.
قزلسفلی، محمدتقی، بازخوانی اندیشه 68، تهران: فرهنگ و اندیشه، 1377.
کریمیای، علیرضا، جنبش دانشجویی در ایران از تاسیس دانشگاه تا پیروزی انقلاب اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381.
گیدتر، آنتونی، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، چاپ چهارم، تهران: نی، 1377.
لیتل، دانیل، تبین در علوم اجتماعی: (درآمدی به فلسفه علم الاجتماع)، ترجمه عبدالکریم سروش، تهران: موسسه فرهنگی صراط، 1373.
متین، افشین، کنفدراسیون تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور 57-1332، ترجمه ارسطو آذری، تهران: موسسه نشر و پژوهش شیرازه، 1378.
محمدی، مجید، درآمدی بر رفتار شناسی سیاسی دانشجویان در ایران امروز، تهران: کویر، 1378.
معاونت خدمات مدیریت و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور، اسنادی از جنبش دانشجویی در ایران، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد، 1373.
ملکی، محمد، دانشگاه تهران و جای یای امپریالیسم آمریکا، بی تا، تهران، 1359.
دیروز و امروز …: گزیده یادداشتهای سیاسی ـ اجتماعی 76-1358، تهران: قصیده، 1377.
موصصه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی، بی جا، 1376.
مارش، دیوید، استوکر، روش و نظریه در علوم سیاسی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1378.
نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، جلد اول، تهران: رسا، 1371.
ـــــــــ، شصت سال خدمت و مقاومت، خاطرات مهندس بازرگان، تهران: رسا،1375 .
ـــــــــ، مصدق، سالهای مبارزه و مقاومت، جلد دوم، تهران: رسا، 1376.
نقیب زاده، احمد، تاثیر فرهنگ ملی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات، 1381.
نوذری، عزت الله. تاریخ احزاب سیاسی در ایران، شیراز: نوید شیراز، 1380.
هانتیگتون، سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: علم، 1370.
هولاب، رابرت، یورگن های برماس: نقد در حوزه عمومی، ترجمه حسین بشیریه، تهران: نی، 1375.
یادنامه سومین سالگرد شهادت دکتر کاظم سامی، تهران: چاپخش 1370.
اصغرزاده، محمد ابراهیم، تسخیر سفارت آمریکا، ماهنامه بیان، شماره دهم، مهر و آبان1369.
باقری، علی، بررسی یک دهه جنبش دانشجویی، روزنامه سلام، سال هشتم 3 آذر 1377.
مقالات:
بیات، کاوه، "دانشگاه تهران: اول بهمن 1340"، فصلنامه گفتگو، شماره 5، پاییز 1373.
ثقفی، مراد، دانشجو، دولت و انقلاب، فصلنامه گفتگو، شماره 5، پاییز 1373.
خانبا با تهرانی، مهدی، روایتی از سرگذشت کنفدراسیون، مجله مطالعات سیاسی، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی،کتاب اول، پاییز1370.
سرخوش، علی، جنبش دانشجویی ایران، ماهنامه ایران فردا، شماره 4، آذر و دی 1371.
شاه حسینی، حسین، سه قطره خون، ماهنامه ایران فردا، شماره 38، آبان و آذر 1376.
گفتگو با عباس عبدی، بررسی نحوه شکل گیری حرکتهای دانشجویی از آغاز، کیهان سال، ویژه سالهای 66-1365.
گفتگو با مهندس بازرگان، "دانشجو، دانشگاه و جنبش دانشجویی"، ایران فردا، سال اول، شماره 4، آذر و دی 1371.
مصاحبه با خوئین ها، نشستی با سه تن از دانشجویان پیرو خط امام، کیهان 13/8/1360.
هابرما سایورکن، رسالت دانشگاه در جامعه مدرن، ترجمه حسین علی نوذری، فصلنامه سیاست علمی و پژوهشی رهیافت، شماره ششم، بهار 1373.
کتابچه ها جزوات و بولتن های تشکلهای سیاسی:
1- اطلاعات، 12 فروردین 1359.
2- ــــــــ، 27 فروردین 1359.
3- ــــــــ، 9 مرداد 1361.
4- ـــــــــ، 12 فروردین 1365.
7- ـــــــــ، 26 بهمن 1367.
6- بامداد، 30 فروردین 1359.
7- جمهوری اسلامی 25 ر مرداد 1359.
8- ــــــــــ، 3ر شهریور 1361.
9- سلام، 3ر آذر 1377.
10- ـــــــــ، 4 مرداد 1379.
11- کیهان، 23 اسفند 1357.
12- ـــــــــ،30 ر اردیبهشت 1358.
13- ـــــــــ، 12،13،14 و 15 خرداد 1358.
14- ـــــــــ، 13ر آبان 1360.
15- ـــــــــ، 27 ر آذر 1361.
منابع انگلیسی:
1- Banks, J.A. , The sociology of social movenenl, london: Macmillan, 1972, P.7.
2- Paridar, parvin, women and The political in Twentieth century Iran, university press, 1995, PP 312-314.
3- The Ency clope dia of higher edcation,
جزوه آموزشی جامعه اسلامی
آشنایی با بسیج دانشجویی
بولتن داخلی انجمن های اسلامی
1
54