تارا فایل

مقاله بررسی جامع کودکان خیابانی




دانشگاه آزاد اسلامی
واحد تهران مرکزی

رشته:
حسابداری

موضوع:
کـودکـان خیـابـانی

استاد:
سرکار خانم مریم روحی عزیزی

دانشجو:
سیده شهلا مقیمی دینانی

پاییز 1387

فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول
مقدمه 2
فرضیه 4
فصل دوم
بچه های خیابانی کیستند 6
عوامل موثر بروز پدیده بچه های خیابانی 10
پدیده کودکان خیابانی و عوامل موثر در آن 15
مددرسانی 17
فصل سوم
7/5 میلیون کودک در جهان بردگی می کنند 22
سوء استفاده از کودکان خیابانی 25
نگاهی به وضعیت کودکان خیابانی بر طبق آمار خانه سبز 28
فصل چهارم

فصل پنجم
آقازاده ها بخوانند : کودکان خیابانی جمعه ها به مدرسه می روند 38
اهداف و آرزوها 44
فردای روشن 46
فصل ششم
منابع 50

فصل اول

مقدمه
انتشار آمار 200 هزار نفری کودکان خیابانی واکنش های متفاوتی را در پی داشته است. رئیس سازمان بهزیستی کشور آمار واقعی را یک دهم این عده می داند و آن را نیز با عناوین متفاوتی تفکیک می کند. در هر حال واقعیت تلخی که همچون بمب ساعتی زیر پای اجتماع ما قرار دارد ، قربانیانی با نام "کودکان خیابانی" هستند که در تمام شهرهای کشور شب و روز به چشم می خورند.
پدیده کودکان خیابانی که طی سالهای اخیر به شدت آماری رو به رشد داشته بنابر دلالی که تشدید شده همچنان ادامه دارد و باتوجه به اینکه 50 درصد جمعیت کشور سنی کمتر از بیست سال دارند به تهدیدی جدی تبدیل خواهد شد. براساس تعریف صندوق کودکان سازمان ملل متحد ( یونیسف) کودکان خیابانی کسانی هستند که عمده وقت خودرا بدون سرپرست بزرگسال در خیابانها می گذرانند. تحقیقات کارشناسان نشان داده است که آغاز ولگردی در میان کودکان از سن 10 تا 13 سال بیشتر است و در آستانه بلوغ که تغییرات جسمی و روحی به وجود می آید این ناهنجاری شدت می یابد.
محققان معتقدند که وضعیت اقتصادی خانواده ، تاثیر به سزایی بر ولگردی دارد و غالب کودکان به علت فقدان معیشت کافی و وضع نامساعد خانوادگی به تکدیگری و ولگردی می پردازد. وضع نامطلوب خانوادگی مرگ زود رس پدر و مادر ، چند زنه بودن پدر، تعدد فرزندان و فقدان محبت از جمله عوامل در افزایش کودکان خیابانی است.
براساس بررسی های پزشکی قانونی غالب کودکان ولگرد و خیابانی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند و به ناچار تن به هر کاری داده اند.
در مشهد طی یک سال تعداد کودکان از 185 مورد به بیش از 400 نفر افزایش یافته و به مسئله ای بسیار حساس تبدیل شده است.
در اراک پدیده کودکان خیابانی نیز رشد روز افزون داشته و آمار کودکان خیابانی این بحث را به سطوح مسئولان و افکار عمومی کشانده است. مسئول دفتر آسیب های اجتماعی بهزیستی گلستان می گوید در طرح سال 1379 ، 69 کودک و در طرح سال 80 ، 516 کودک خیابانی را درمرکز استان پذیرش دادیم ولی تعداد واقعی آنان بیش از این رقم است در عین حال مراکز نگه داری آنان موفقیت چندانی ندارد، در هر حال کودکان خیابانی که امروز قربانی ضعف سیستم اجتماعی هستند ، فردا بزهکارانی خواهند شد که از جامعه انتقام می گیرند روند اجباری زندگی آنان ، آن ها را به سرنوشت تاسف باری می رساند آنان که به دلیل بی سرپرستی بد سرپرستی و تک سرپرستی به کار اجباری رو آورده اند معمولا با مشاغل(روزنامه فروشی، گل فروشی و ..) شروع می کنند و به مشاغل سیاه ( فروش مواد مخدر ،توزیع نوار و مشروب) می رسند تعداد کودکان خیابانی و کودکان کار در اغلب شهرهای کشور و به خصوص شهرهای بزرگ غالباً با کودکان فراری نیز افزایش می یابد. کودکانی که به علت رفتارهای تربیتی نامناسب، خشونت خانوادگی، فقر، اعتیاد، جدایی والدین، فریب خوردگی کانون خانواده را ترک می کنند و غالباً در اثر زرق و برق های شهرهای بزرگ به آن جا پناه می برند این کودکان در برخی موارد جذب باندهایی می شوند و در پایان هر روز بخشی از درآمد کار، تکدی گری و … را به ناچار به آن ها می دهند تا بتوانندبه کار خود ادامه دهند. اگر این روند با یک برنامه ریزی منسجم و هماهنگ بین دستگاهها مرتبط متوقف نشود و یا کاهش نیاید، خطراتی جدی به زودی جامعه را تهدید خواهد کرد برنامه ای که موجب جلوگیری از سوء استفاده از کودکان خیابانی ، تامین مکانی برای خواب شب. تهیه غذا و آموزش آنان برای تبدیل شدن به کارگر ماهر شود.
فرضیه:
فقر، طلاق، بی سرپرستی و بد سرپرستی در خیابانی شدن کودکان موثرند.

فصل دوم

بچه های خیابانی کیستند؟
مطالعه به عمل آمده در خیابان های تهران نشان می دهد که کودکان خیابانی از سنین خیلی پایین در پارک ها و چهار راه های شلوغ پر رفت و آمد دیده می شوند. اکثر این کودکان همراه با خانواده هایشان از نقاط دیگر ایران و همچنین کشورهای همسایه مانند افغانستان و پاکستان به تهران مهاجرت کرده اند. این خانواده های مهاجر یا در ساختمان مخروبه سکنی می گزینند و یا حداکثر می تواند در بدو ورود به تهران یک اتاق برای اقامت همه افراد خانواده که معمولا تعدادشان بیش از 6 تا 8 نفر است اجاره کنند. اکثر والدین این کودکان بیسواد بوده و پایکارند و یا فاقد مهارت های حرفه ای و در نتیجه به کارهایی مشغول می شوند که در آمد بسیار ناچیزی دارند. به این ترتیب کودکان هم مجبور می شوند برای کمک به اقتصاد خانواده تحصیلات رسمی را رها کرده و به مشاغلی خیابانی مانند دستفروشی و گدایی متوسل شوند زیرا آن ها هم فاقد مهارت ملی حرفه ای هستند.
مسائل دیگری مانند از هم پاشیدن خانواده و مرگ یا معلولیت والدین نیز کودکان را به خیابان می کشد. کودکانی که از هر دو جسنیت می توان دید که در خیابان ها کار می کنند و برخی از آنها بیش از 5 سال ندارند. این کودکان با خطرات گوناگون و گاه ناشناخته ای مواجهند. از تصادف با اتومبیل و استنشاق دودهای مسموم کننده گرفته تا خشم وغضب رانندگان و مسافران شهری و همچنین دستگیر شدن توسط ماموران به جرم پرسه زدن در خیابان ها و سد معبر، این بچه ها همچنین در معرض خطر تبهکاران بزرگسال و سازمان یافته ای هستند که از آنان بر اجیری دزدی و فروش مواد مخدر استفاده می کنند و یا برای رسیدن به هدفهای پلیدشان آنان را مورد سوء استفاده بدنی وجنسی قرار می دهند این کودکان به علت محرومیت از غذای مناسب دچار سوء تغذیه بوده و در نتیجه محروم بودن از امکانات پزشکی و آموزش های بهداشتی از بیماری های پوستی و گوارشی رنج می برند و به طور کلی سالم نیستند این کودکان هر روز با سوء استفاده های روانی فراوان به شکل حملات شفاهی ( فحاشی) ، بزرگتر ها ، والدین و همقطاران خود رو به رویند.
کودکانی که از خانه فرار کرده اند ، گروهی دیگر از این کودکان هستند آنان به دلیل سوءاستفاده های بدنی و روانی پدر و یا ناپدری و نامادری از خانه فرار کرده اند و فرار آنان پیامد طلاق ، مرگ ، ترک خانواده ویا ازدواج مجدد یکی از والدین است.این کودکان با خانواده های خود ارتباطی ندارند در نتیجه خانه ای هم ندارند که پس از کار به آن پناه برند و اغلب در مساجد ، اتوبوس های پارک شده و حتی کانال های تهویه دارها و قنادی ها می خوابند.این دسته از کودکان برای تبهکاری بزرگسال لقمه های آماده ای هستند و خیلی زود به وسیله این حرفه ای ها با دنیای تبهکاران آشنا می شوند. کودکانی که به دست این تبهکاران می افتند در طی دوره کارآموزی چنان مورد سوء استفاده جنسی و بدنی قرار می گیرند که چشم انداز زندگی آینده آنان شکل نگرفته کور می شود. آنان خیلی زود روشهای تبهکاران را فرا می گیرند و به تدریج تمایل می یابند که به کارهای ضد اجتماعی وجسورانه تر دست زنند ، از جیب بری و ماشین دزدی تا سرقت منازل ، تبهکاران حرفه ای از تعدادی از این کودکان نگه داری می کنند ودر نتیجه حضور آنان دردنیای تبهکاران سازمان یافته کم و بیش تثبیت می شوند و تداوم می یابند.
به این ترتیب دستیابی به این گروه از کودکان برای کسب اطلاعات از وضعیت کنونی و همچنین سوداهایی که برای آینده به نظر می رسد که به آینده خوش ببنند. حتی برخی ازآنان آرزو دارند در آینده معلم ، دکتر، مغازه دار و یا تاجر شوند هر چند کودکی آنان زیربار امرار معاش و نگه داری از افراد خانواده مدفون شده و مجالی برای دنبال کردن تحصیلات و یا حتی بازی های کودکانه ندارد.
در موارد خاصی بچه ها برای یک "صاحب کار" کار می کنند صاحب کار بزرگسالی است که یک گروه از کودکان را نگه داری می کند.از دستگیری آنان جلوگیری می کند و اجناسی را که کودکان باید بفروشند در اختیار آنها می گذارد این صاحب کار مقدار فروش و درآمد روزانه را معین می کند و در پایان هر روز بچه ها نخست باید درصد معینی ازدرآمدشان رابه صاحب کار بدهند و آنگاه می توانند بقیه آن را برای خود و خانواده هایشان نگه دارند.
بنابراین کودکان خیابانی از کلیه حقوق بقا، رشد ، امنیت اجتماعی ،مراقبت های بهداشتی ، حفاظت از سوء استفاده های جسمی وروحی و محیط خانوادگی سالم محرومند و در نتیجه گروه بسیار آسیب پذیری را تشکیل می دهند که محتاج توجه و رسیدگی فوری است.

عوامل موثر در بروز پدیده های بچه های خیابانی
زمینه خانوادگی
تقریبا در 90 درصد از مواد بررسی شدن ، کودکان پدر ومادری دارند و با آن ها زندگی می کنند وتعداد اندکی از آن ها یتیم و یا فراری هستند در اکثر موارد ، والدین بیسوادند و بقیه نیز به زحمت قادر به خواندن ونوشتن هستند. پدران که اغلب بیسواد وفاقد مهارت حرفه ای هستند به کارهایی از قبیل پینه دوزی ،دستفروشی ، گدایی و گاهی سنگتراشی اشتغال دارند و درآمد حاصل از این گونه مشاغل برای معیشت خانواده کافی نیست.
مادران این کودکان عمدتاً خانه دار بوده و سهمی در درآمد خانواده ندارند .و خانواده ها غالباً پرجمعیتند. تعداد اعضای خانواده از 5 تا 10 نفر متغیر بود ، و میانگین آن 8 نفر است. در حدود 80 درصد از این خانواده ها مهاجر هستند 240 درصد از روستاها و شهرهای دیگر مانند تبریز ، مشهد ، اردبیل ، بومهن، مشکین شهر ، و سبزوار به تهران مهاجرت کرده اند و در حدود 36 درصد مهاجران افغانی هستند که پس از جنگ به ایران پناهنده شده اند.این خانواده ها در منطقه ورامین درجنوب تهران میدان شوش و منطقه افسریه سکنی دارند.
اکثر خانواده ها در یک اتاق اجاره ای که کلیه افراد خانواده ها را در خود جای می دهد سکونت دارند. این اتاق ها معمولا از امکانات آب و برق برخوردارند. اما گاز و توالت مستقل ندارند. بعضی از مهاجران افغانی که در کشور خود از رفاه نسبی برخوردار بوده اند در محل سکونت خود تلویزیون هم دارند خانواده ها و حتی گروه هایی از کودکان هستند که در خرابه ها و ساختمانهای نیمه کار زندگی می کنند.
در میان مهاجران ، افغانی ها گروه بسیاربسته ای هستند . آنها به دلیل نا آشنایی به زبان فارسی و همچنین ترسی از دستگیری و اخراج از کشور از مصاحبه اجتناب می کنند. این گروه از کودکان معمولاً تحت سرپرستی یکی از اعضای بزرگسال جماعت خود قرار دارند. همچنین از آن جایی که اکثر پناهندگان افغانی کارت شناسایی ندارند فرزندان آنها از امکانات اولیه آموزش و مراقبت های بهداشتی محرومند اعضای این خانواده ها از نظر شغلی آمیزه ای ندارند.
خانواده های ایرانی شناسنامه دارند و بعضی از فرزندان کوچکتر از آن ها به مدرسه می روند اما به دلیل محدودیت های اقتصادی ، بسیاری از فرزندان بزرگتر مجبورند ترک تحصیل کنند و مسئولیت خانواده را به دوش بکشند ، یک گروه تقریبا هزار نفری هم در نزدیکی میدان شوش زندگی می کنند که ظاهراً کولی بوده و در خانه های متروکه سکنی دارند.سایر ساکنین این منطقه از این گروه بیزارند چون آن ها مشکوک به ترویج فحشا و مواد مخدر می دانند.
مصاحبه با بچه هایی که از خانه خود فرار کرده اند نشان می دهد که فرار این کودکان اغلب به دلیل سوء استفاده و آزارهای (جسمی و روحی) پدرانشان ، پس از مرگ مادر و ازدواج مجدد پدر بوده است. و در برخی از موارد یکی از والدین خانواده را ترک گفته و باعث بروز محیطی ناسالم در خانواده شده است و در بعضی دیگر پدر درحادثه ای و یا زلزله کشته شده، بر خورد بین خواهران و برادران منجر به فرار کودکان شده است.
سن و جنسیت
95 درصد از کودکان خیابانی از جنس مذکر هستند . مشاهدات نشان می دهد که معمولاً دختران به تنهایی در خیابان ها دیده نمی شوند به طور سنتی دختران اغلب در خانه می مانند و به امور مربوط به خانه می پردازند. سن کودکان خیابانی بین 5- 18 سال است. کار کودکان در خیابان ها غالباً به خود آنها واگذار می شود و ظاهراً بزرگسالی بر آن نظارت ندارد. در مواردی به نظر می رسد برخی از این کودکان می ترسند و پیش از آن که بتوانند آزادانه صحبت کنند لازم است که از بزرگسالان اجازه بگیرند ظاهرا این بزرگسالان ( صاحب کار یا مراقبین ) هر چند که به چشم نمی آیند بر گروه کودکان خود کاملا تسلط دارند.
برخی از این کودکان اظهار داشتند که یک بزرگسال هر روز صبح آن ها را به سر کار می آورد و در آخر روز به خانه برمی گرداند. همچنین مشاهده شد که تقریبا 55 درصد کودکان شناسنامه دارند. آنهایی که کارت شناسایی ندارند معمولاً از خانواده های افغانی هستند. از آن جایی که صدور کارت شناسایی اخیرا متوقف شده است، افغانی ها اگر هم بخواهند نمی توانند کارت شناسایی داشته باشند.
سلامتی وبهداشت
کودکان خیابانی از سن خود کوچکتر به نظر می رسند. اکثر آنها دچار سوء تغذیه بوده از مشکلات پوستی ، بیماری های دندان وورم معده و روده رنج می برند. در بسیاری از مواقع کودکان از سردرد وسرگیجه شکایت دارند به دلیل سرمای گزنده در شب ، این کودکان از خواب کافی بهره مند نمی شوند و این مسئله هم برسلامتی آنان اثر می گذارد حداکثر موارد بیماری آنان علاج نشده باقی می ماند کودکان خیابانی تحت پوشش بیمه درمانی قرار ندارند و برای مداوا باید زیر بار هزینه هایی بروند که میزان آن وابسته به خواسته پزشکان معالج است. در خیابان ها،غذای روزانه این کودکان عمدتا پس مانده های رستوان ها و ته مانده های ساندویچ ها، اگر خوش شانس باشند یک تخم مرغ و کمی پلو و خورش است. آن هایی که با خانواده هایشان زندگی می کنند، قبل از اینکه کار روزانه شان را در خیابان ها شروع کنند و پس از پایان کار برای شام به خانه می روند چیزکی برای خوردن دارند که عمدتاً مقداری برنج است فراری ها و کودکانی که خانواده ندارند.غالباً نمی توانند دوبار در روز غذا بخورند. بهداشت دراین بچه ها بسیار پائین است.اغلب این کودکان یا هفته ای یک بار و یا در فواصل کار طولانی تر حمام می کنند بسیاری از بچه ها حتی ماهی یک بار هم استحمام نمی کنند و در نتیجه احتمال این که عفونت های پوستی آنان وخیم تر شود بیشتر است.
کار
همه کودکان خیابانی برای امرار معاش خود و یا کمک به درآمد خانواده کار می کنند و هر چند که به نظر می رسد گدایی یکی از پردرآمدترین شغل ها می باشد . تعداد قلیلی از این کودکان ( تنها در حدود هفت درصد ) برای امرار معاش گدایی می کنند. معمولاً دختران گدایی می کنند واغلب دیده می شود که زنان در حالی که بچه های کوچکی به همراه دارند به گدایی مشغولند.
به طور کلی کودکان در خیابان های مختلف و به تنهایی کار می کنند. اما کودکان افغانی معمولاً به طور گروهی دیده میشوند.به نظر میرسد رایج ترین شغل در میان کودکان خیابانی فروش آدامس،شیرینی و گل می باشد.در مرحله دوم فروش روزنامه ، کوپن وفالنامه قرار دارد.
کودکان اغلب خیابان ها ، پارک ها و یا میدان های ثابتی دارند که هر روز در آن جا کار می کنند .ساعت کار آنان از 30/6 تا 7 صبح تا حدود 9 تا 10 شب است یعنی حدوا 12 ساعت در روز معمولاً از طرف والدین و یا صاحب کاران مقدار فروش روزانه اجناس بچه ها معین می شود. کودکان کوشش می کنند که در پایان روز به این حد نصاب دست یابند و در نتیجه مجبورند اجناسشان را با اصرار زیاد به مشتریان عرضه کنند .درصد معینی از این درآمد روزانه به این قیم ها و یا صاحب کاران می رسد و در مقابل در برابر بزرگسالان دیگر مثل پلیس و یا ماموران شهرداری از کودکان حمایت می کنند.
تعدادی از پیران بزرگتر (16 تا 17 ساله ) از صبح خیلی زود تا حدود ساعت 2 بعد از ظهر در خیابان ها مشغول جمع آوری زباله و مواد قابل بازیافت می شوند. یک گروه ده الی دوازه نفری از این پسران اظهار داشتند که به طور دسته جمعی در اتاقی که در افسریه اجاره کرده اند زندگی می کنند. در میان صحبت با کودکان ، آنها تعریف کردند که در ناحیه هایی ( مانند میدان ونک و میدان امام خمینی ) دسته های متشکلی فعالیت دارند که هر روز صبح بچه ها را در آن مناطق تخلیه و آخر شب جمع آوری می کنند
پدیده کودکان خیابانی و عوامل موثر در آن
بسیاری از کودکان خیابانی تحت سیطره افرادی سودجو به شکل باندهای بزرگ برای مقاصد خاص مورد استفاده قرار می گیرند که نبود مدیریت صحیح و برنامه ریزی مناسب فرهنگی و اقتصادی در پیدایش این پدیده شوم دخالت دارد.
بسیاری از کودکان خیابانی از سنین هفت و هشت سالگی اقدام به کارهای دور از شان و شخصیت خود می کنند و در نوجوانی به عنوان کودکان فراری از خانه مطرح می شوند که اغلب تحت تاثیر افرادی دیگر مورد سوء استفاده واقع می شوند . این کودکان با گل فروشی در معابر و خیابان ها ، واکس زدن . دستفروشی پاک کردن وشستن شیشه ها و تکدی گری امرار معاش می کنند و تازمانی که باندهای خاص، از کودکان سوء استفاده کرده و با کنترل و حمایت و هدایت خود آن ها را تشویق و با زندگی آن ها بازی می کنند که در نتیجه آن ها دارای آینده درخشانی نخواهند بود. مهم ترین عوامل ظهور این پدیده را فقر اقتصادی ، فقر فرهنگی ،عدم آگاهی افراد ،اعتیاد پدر و مادر طلاق والدین و مشکلات زندگی وخانوادگی است این درحالی است که خیلی از افراد هم هستند که فکر می کنند وجود فرزندان زیاد موجب افزایش درآمد و رونق کار می شوند وباطبع شخصیت چنین افرادی در سطح پایین قرار دارد و در مقابل بسیاری خانواده ها در عین حال که پرجمعیت وفقیر هستند اما تکدی گری نمی کنند وی با اشاره به بالا بودن آمار کودکان خیابانی در جامعه اظهار داشت ، بی برنامگی و بی مسئوولیتی سازمان ها و مراکز ذیربط و نداشتن برنامه های توسعه ای مناسب ، ضعف مدیران و عدم حمایت از خانواده های کم درآمد و آسیب دیده در زمینه افزایش کودکان خیابانی اثر گذار است. دسته هایی از کودکان خیابانی را بچه های افغانی تشکیل می دهند که از زادگاه و موطن اصلی خود مهاجرت کرده و در ایران سکنی گزیده اند و دسته دیگر را کولی های مهاجر داخل کشور تشکیل می دهند که زندگی یکجا نشینی را تجربه نکرده و دایم از شهری به شهر دیگری در حال کوچ هستند.
تعداد بسیاری از کودکان خیابانی را کودکان بزهکار تشکیل می دهند که این افراد عموما نوجوانان بزهکاری هستند که زیر سن 15 سال قرار دارند و اقدام به کارهای خلاف قانون در سطح پایین مانند پرخاشگری دزدی می کنند.
راهکارهای فرهنگی و اجتماعی برای مقابله با این معضل گسترش مراکز فرهنگی هنری رایگان، برنامه ریزی مفید اقتصادی تحصیلی اجتماعی برای کودکان و نوجوانان و جوانان است و هم چنین حمایت از خانواده های بی سرپرست محروم و مراکز و سازمان هایی که کودکان و نوجوانان خیابانی را تحت پوشش خود قرار می دهند.
یونیسف
مددرسانی
در طی تحقیقات نشان داده شده است که در تهران هیچ ارگان وسازمانی ( چه دولتی و چه غیر دولتی ) وجود ندارد که به طور اخص به مسایل و رفاه کودکان خیابانی بپردازد . تاکنون هیچ گونه اطلاعاتی یا آماری رسمی از آنان موجود نیست .اما به هر حال در تهران ودیگر شهرهای مهم ایران سازمان های رفاهی و خیریه ای وجود دارند که مراکز آنها کودکانی را می پذیرند که شرایط زیر را داشته باشند :
الف ) یتیم و بی پدر باشد
ب ) پدرانشان معتاد ویا زندانی باشند
ج ) رها شده اند ویا محیط خانوادگی منفی ( نامناسب ) داشته باشد
و به هر حال این کودکان فقط در صورتی مورد مراقبت این سازمان های رفاهی قرار می گیرند که سابقه ارتکاب جرم و یا اقامت در کانون اصلاح و تربیت را نداشته باشند این کودکان از طریق دادگاه و یا نیرویهای انتظامی که آن ها را از خیابان جمع آوری کرده ، سازمان رفاهی معرفی می شوند. سازمان رفاهی مسئولیتی در مورد جمع آوری کودکان از خیابان ها ندارند.
از این کودکان به طور غیرمستقیم حمایت به عمل می آید.این حمایت ها به صورت مالی است و یا ازطریق قراردادن بچه ها در خانواده هایی که محیط آنها برای رشد و تحصیلات شایسته مساعد است
همچنین مراکزی هم ،مثلا در کهریزک و شور آباد تحت نظارت فرمانداری وجود دارند که نیروی انتظامی، کودکانی را که از خیابان ها جمع آوری کرده است به آنجا می فرستد. اما این مراکز هیچ برنامه و یا فعالیت مشخصی برای کودکان ندارند . و کودکان پس از مدتی آزاد می شوند.
در تهران همچنین یک مرکز اصلاح و تربیت کودکان ( کانون) وجود دارد که هر ساله حدود 1500 مجرم جوان و نوجوان را در خود جای می دهد.
در سلول های کانون، در کنار افرادی که به دلیل ارتکاب جرم های مختلف توسط پلیس دستگیر و به این محل منتقل شده اند ، کودکان خیابانی بسیار دیده می شوند. محیط کانون سازنده و مثبت است. مسئولین این مرکز سعی دارند که کودکان تحت نظارت دقیق و یا راهنمایی های مناسب مشاوران و مددکاران اجتماعی تعلیم دیده ، به فعالیت های تحصیلی ،هنرهای زیبا ،بازی و فعالیت های فرهنگی بپردازند. کودکان درفضای خانوادگی این مرکز خوشحال و راضی به نظر می رسند و مایلند تا حد امکان در آن جا بمانند. اما فقط تا زمان بازجویی یا محکومیت به آن ها اجازه اقامت در کانون داده می شود ، مسئولین کانون همچنین حداکثر تلاش خود را به کار می برند که تا جایی که امکان دارد ، کودکان را به آغوش خانواده هایشان بازگردانند.
اطلاعات جمع آوری شده از کودکان خیابانی آشکار می کنند که بعضی اوقات آنها عمداُ جرایم کوچکی را مرتکب می شوند تا به وسیله پلیس دستگیر شوند و به کانون فرستاده شوند. جایی که می توانند برای مدتی ازیک زندگی خوش و راحت برخوردار شوند . پس از اتمام دوره محکومیت در کانون ، کودکان آزاد ورها میشوند ، حدود 40 درصد از کودکان آزاد شده به خانواده هایشان باز می گردند ، اما حدود 30 درصد دیگر ، باوجود اینکه به خانه و کاشانه ای هم دارند ،به خانه نمی روند زیرا یا افراد خانواده مایل به پذیرفتن آنها نیستند و یا خودبه دلیل ارتباط ضعیف و یا نادرست با اعضای خانواده ، از بازگشت به خانه امتناع می کنند. بنابراین 60 درصد کودکانی که از کانون مرخص می شوند دوباره به خیابان ها باز می گردند و دور باطل را ادامه می دهند.

فصل سوم

7/5 میلیون کودکان در جهان بردگی می کنند
سازمان بین المللی کار در گزارشی اعلام کرد، 5 میلیون و 700 هزار کودک در جهان به کار اجباری و بردگی زنجیر دار مشغول هستند در این گزارش که با عنوان آینده ای بدون کار برای کودکان منتشر شده است آمده است 73 درصد از کودکان کارگر جهان هم اکنون در بدترین نوع شرایط کاری نظیر سواستفاده های جنسی ، کار الزام آور ، قاچاق مواد مخدر و کالا و نیز کارهای مخاطره انگیز فعالیت می کنند در پی انتشار این گزارش صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل یونیسف با صدور اعلامیه ای از دولت های عضو این سازمان خواست که قاطعانه و فوری برای پایان بخشیدن به این پدیده آزار دهنده تلاش کنند. این اطلاعیه که به طور همزمان در ژنو و نیویورک و در پاسخ به گزارش سازمان بین المللی کار منتشر شده به شرایط کاری خطرناک 246 میلیون کودک و نوجوان 5 تا 11 ساله در جهان نیز اشاره کرد. کارول بلامی مدیر اجرایی یونیسف نیز گفت: برای رفع این پدیده خطرناک در جهان نیازمند آن هستیم که رهبری قاطعی از دولت ها ببینیم.
طرح ممنوعیت کودک آزاری بدون رای مخالف تصویب شد
یکی از مدرسین حمایت از حقوق کودک گفت: طرح 14 ماده ای ممنوعیت کودک آزاری اخیرا در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده است.
مسعود مشایج روز گذشته در 15 کارگاه آموزشی حمایت از حقوق کودک افزود: این طرح که توسط شیرین عبادی از مشاوران انجمن حمایت از حقوق کودکان ایران تهیه شده است، در شور اول و دوم مجلس شورای اسلامی بدون رای مخالف از تصویب نمایندگان گذشت وی گفت براساس این طرح کودک آزاری جرم محسوب شده و نیازبه شاکی خصوصی ندارد.
یکی دیگر از مدرسین حقوق کودک گفت: براساس آمار 8/1 میلیون کودک در کشورمان ضمن محروم بودن از تحصیل به کار دایمی مشغول اند که 400 هزار نفر از آنان زیر 15 سال می باشند.
فرخنده زیادی افزود، این کودکان ناخواسته جهت تعادل هزینه های زندگی خانواده به شرایطی تن می دهند که مقاوله نامه ها و کنوانسیون های بین المللی مرتبط با حقوق کودکان به تقبیح آن پرداخته است وی افزایش جمعیت و مشکلات ناشی از مهاجرت به شهرهای کلان را از جمله دلایل بروز این مشکلات برشمرد. وی گفت: بر اساس قانون کار جمهوری اسلامی ایران کار کودکان تا سن 15 سال ممنوع است. این کارشناس حقوق کودکان گفت: پیمان نامه حقوق کودک در سال 1989 در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسیده است وی افزود: در حال حاضر جزآمریکا و سومالی تمامی کشورها از جمله ایران به عضویت این پیمان نامه در آمده اند.
به گفته زیادتی، در این پیمان نامه 53 ماده ای حقوق فردی و اجتماعی کودکان از هنگام تولد تا 18 سالگی لحاظ شده است.
آسیب پذیرترین قشر اجتماع
خانه سبز به عنوان مرکزی برای جمع آوری، طبقه بندی و نگه داری کودکان خیابانی از سوی معاونت امور اجتماعی شهرداری تهران اداره می‎شود و گزارشی که اخیرا از سوی واحد آمار خانه سبز تهیه و منتشر شده است بیانگر خلاصه وضعیت کودکان خیابانی و فعالیت های خانه سبز است.
در مقدمه گزارش یاد شده می خوانیم:
هر جامعه ای امید آن دارد که کودکانش در بزرگسالی بتوانند در بهبود وضع آن موثر باشند. شک نیست جامعه اسلامی مایه تاسی از شیوه های تربیتی نبی گرامی اسلام حضرت محمد (ص) بهتر از هر جامعه دیگری بر این امید و آرزو و بر تربیت صحیح کودکان استوارتر باشد.
کودکان همیشه آسیب پذیرترین قشر اجتماع بوده اند و فقر، سوء تغذیه ، بیماری، جنگ، انواع سوء استفاده ها، بهره کشی کاری، استثمار جنسی، نداشتن امنیت و از سوی دیگر آمال و آرزوها و امیال کودک از جمله مواردی است که در سراسر جهان کودکان را مورد تهدید جدی قرار داده است . به این ترتیب کشورهای جهان کودکان بی شماری همه روز به اشکال گوناگون با رنج ها و فشارهای روحی و روانی رو به رو هستند.
سوء استفاده از کودکان خیابانی
آنچه امروز به نام "خانه سبز" و زیر نظر معاونت امور اجتماعی شهرداری تهران به وجود آمد و به زعم اکثر کارشناسان داخلی و بین المللی نمونه (مدل) موفق است، تنها می‎تواند به عنوان یک پایگاه اطلاعاتی ریل ارتباطی کودکان و خانواده در زمینه کودکان متواری و رانده شده از خانه عمل کند که البته تعداد این کودکان نسبت به کودکان خیابانی به بیش از 60 درصد می رسد. آنچه که دل هر انسان مسلمانی را به درد می‎آورد وجود گروه های کثیری از کودکان بدسرپرست، تک سرپرست، بی سرپرست است که شهرهای بزرگ مانند تهران، مشهد، شیراز، خرم آباد، کرمانشاه، همدان، تبریز، سنندج، اراک، قم، بندرعباس، زابل، زاهدان، گنبد، گرگان، ساری و حتی بسیاری از شهرهای کوچک به صورت پراکنده یا گروهی و تحت پوشش افراد سودجو فرصت طلب و بعضا در استخدام گروههای تبهکار و توزیع کنندگان مواد مخدر و ابزار مفاسد اخلاقی و اجتماعی فعالیت دارند.
نگرانی و اضطراب زمانی شدت می یابد که بسیاری از این کودکان پس از سواستفاده های فراوان به علت های گوناگون مانند اعتراض به عمل قبیحانه گروه ها و یا خوف ؟؟ از به دام افتادن و به کیفر رسیدن از سر راه برداشته می‎شوند و به گفته کارشناسان برنامه ریزی های مقطعی نمی تواند چاره ساز مشکل "کودکان خیابانی" باشد و مراکز موجود نیز توان پذیرش حجم بالای این کودکان را ندارند.
از سوی دیگر گروه کثیری از کودکان به لحاظ تمرین مداوم رفتار ضد اجتماعی و قرار گرفتن در مسیر کجروی اخلاقی و رفتاری بایستی به طور ویژه نگریسته شوند و همین ویژگی ها از جمله دلایلی است که مراکز موجود بهزیستی از پذیرش آنها سرباز می زنند ضمن آنکه این مراکز با نوع اداره سنتی و ظرفیت محدود توان نگه داری از کودکان به هنجار را در حجم فعلی ندارند.
فرارهای متعدد کودکان از این مراکز و پیوستن آنان به جمع کودکان خیابانی از جمله دلایلی مبرهنی است که حاکی از ضعف برنامه و امکانات مراکز شبانه روزی نگه داری این کودکان است.
در ادامه گزارش واحد آمار خانه سبز می خوانیم:
شاید تصور شود که مراکزی مانند کانون اصلاح و تربیت بتوانند در کاهش پدیده کودکان خیابانی و تقلیل جرم موثر باشد اما باید اذعان کرد کانون اصلاح و تربیت با همه امکانات مطلوب و برنامه های موفق در مقطعی کوتاه میزبان این گروه است آن هم میزبان کسانی که به چنگ قانون گرفتار می آیند و کانون لایه میانی جامعه و برگی از مثنوی بزرگ زندگی است و اگر چه می‎تواند به عنوان یک مسکن و ابزاری مطمئن جهت بازدارندگی و در مواردی عامل پیشگیری عمل کند لیکن این ابهام و اضطراب در خصوص کودکان فاقد سرپرست، بد سرپرست و تک سرپرست کانون ها نیز پیوسته وجود دارد امید این که با ذکر موارد مزبور که از باب ادای تکلیف ادا شد، متولیان و برنامه ریزان امور اجتماعی "خانه سبز" را در ایجاد مراکز نگه داری ویژه و سرپرستی از این گونه کودکان فاقد متولی به صورت خصوصی، عمومی و دولتی تشویق کنند و در تسریع اقدام از مساعدت دریغ نورزند. ایجاد یک نمونه (مدل) موفق در کوتاه مدت برگرفته از تجربیات کارشناسان و فعالیت های اجرایی خانه سبز و رفع اشکالات آن می‎تواند الگوی مناسبی جهت تعمیم این مراکز به سایر استانهای آسیب پذیر در بخش کودکان خیابانی باشد.

نگاهی به وضعیت کودکان خیابانی
به گزارش واحد آمار خانه سبز به طور کلی کودکان خیابانی به دو دسته عمده ساکن و مهاجر تقسیم می‎شود که گروه مهاجرین بیش از 65 درصد از آمار کودکان خیابانی تهران را تشکیل می‎دهد. دسته بندی کودکان خیابانی از لحاظ گذراندن امور زندگی به شرح زیر است:
– کارگران خیابانی دارای مشاغل واقعی
– کارگران خیابانی دارای مشاغل کاذب
– ولگردان تلکه گیر و باج گیر
– متکدیان
– گروه عمده بزهکاران
عموم این کودکان در یک نگاه کلی در "آستانه آسیب پذیری" و اعمال ضد اجتماعی قرار دارند بسیاری از آنان برخی آسیب ها را تجربه کرده اند و به خاطر اعمال مجرمانه با پلیس و سایر نیروهای نظارتی درگیر شده اند و سرانجام به زندان یا کانون اصلاح و تربیت راه یافته اند.
در مورد دسته بندی کودکان خیابانی از لحاظ وضعیت اجتماعی و خانوادگی می‎توان گفت اغلب آنان از طبقات غیرمرفه و تنگ دست جامعه اند، البته قلیلی از آنان دارای خانواده های متوسط و از لحاظ مذهبی از پایه های محکم هستند که این گروه قلیلی تحت تاثیر گروه همسالان و بر اثر فشارهای ناشی از تعصبات خانه گریز می‎شوند. اما گروه کثیری از لحاظ اجتماعی در وضعیت نامناسب قرار دارند و عواملی مانند فقر اقتصادی، فرهنگی و عاطفی، پست بودن بنیان خانواده، تک سرپرستی، بد سرپرستی ، پرجمعیت بودن خانواده و تبعیض اعضای خانواده باعث فرار کودکان از خانه می‎شوند.
انواع سو استفاده از کودکان
خانه سبز بر این باور است که تقویت مراکزی مانند این خانه با هدف پیشگیری و نهادینه شدن فعالیت های آن می‎توان گروههای زیادی از کودکان رانده شده یا گریزان از خانه را با مشاوره و حمایت های مادی و معنوی به آغوش خانواده بازگرداند. ایجاد مراکز مراقبت ویژه تحت نظر شهرداری های شهرهای آسیب پذیر نیز به منظور سامان بخشی به وضعیت کودکان بدسرپرست و بی سرپرست موثر و بی شک با تقویت این حرکت از رشد جمعیت کیفری جامعه جلوگیری به عمل می‎آید.
براساس بررسی های خانه سبز انواع سوء استفاده از کودکان خیابانی به طور خلاصه به شرح زیر است:
– استفاده از تکدیگری های فردی و گروهی
– استفاده در دستفروشی
– استفاده در سرقت، جیب بری، کیف قاپی، تخلیه منزل و مغازه ها
– توزیع مواد مخدر
– توزیع نوار، فیلم، عکس و دیسک های مبتذل
– تربیت برای انجام سرقت های مسلحانه
– تربیت برای معرکه گیری با انگیزه های متفاوت
– سوء استفاده های جنسی
– اجاره به خانه های مجردی جهت سواستفاده های جنسی توسط برخی از افاغنه و کارگران فصلی
– فروش کودکان بی سرپرست و فاقد قیم که تمایل به اعمال خلاف اخلاق دارند به برخی از افاغنه برای بهره کشی های جنسی
– فروش کودکان به گروههایی که در زمینه تجارت اعضای بدن و به ویژه کلیه فعالیت دارند.
کودکان خیابانی به روایت آمار
یونسکو شمار کودکان خیابانی در جهان را حدود 135 میلیون نفر اعلام کرده است به سهم ایوان در آمار یاد شده 400 هزار نفر است به گفته کارشناسان آمار اخیرا اغراق انگیز و نادرست است. ولی بررسی وضع موجود نشان می‎دهد که تعداد کودکان خیابانی در کشور ما حدود 200 هزار نفر است.
در سطح شهر بزرگ تهران علاوه بر افاغنه بیش از 20 هزار کودک خیابانی اعم از ساکن در شهر و یا مهاجر به تهران در آستانه ابتلا به آسیب های اجتماعی قرار دارند.
وضعیت مددجویان بر حسب سن
خانه سبز با تقسیم مددجویان "کودکان خیابانی" به 7 گروه سنی تعداد آنان را به شرح زیر اعلام کرده است :
گروه سنی 13-7 ساله :
249 نفر
گروه سنی 14 ساله :
496 نفر
گروه سنی 15 ساله :
537 نفر
گروه سنی 16 ساله:
725 نفر
گروه سنی 17 ساله :
403 نفر
گروه سنی 18 ساله :
174 نفر
گروه سنی 19 ساله :
73 نفر
وضعیت مددجویان خانه سبز بر حسب تحصیلات آنان به شرح زیر است:
ابتدایی (اول تا پنجم)
914 نفر
راهنمایی (اول تا سوم):
1002 نفر
دبیرستان :
88 نفر
بیسواد:
496 نفر
نامعلوم:
184 نفر
از سوی دیگر با بررسی زادگاه و محل سکونت مددجویان پراکندگی آنان به این شرح تعیین شده است:
تهران و حومه 536 نفر
کردستان 272 نفر
خراسان 146 نفر
مرکزی 110 نفر
آذربایجان شرقی 88 نفر
همدان 78 نفر
اصفهان 48 نفر
قزوین 48 نفر
فارس 75 نفر
مازندران 91 نفر
گیلان 25 نفر
گلستان 72 نفر
خوزستان 58 نفر
یزد 33 نفر
لرستان 416 نفر
زنجان 99 نفر
کرمانشاه 392 نفر
اتباع بیگانه 153 نفر
تعداد پذیرفته شدگان در خانه سبز
بررسی فعالیت خانه سبز از بدو تاسیس تا تاریخ 12 آذرماه 1378 نشان می‎دهد که در این مدت 2 هزار و 657 نفر به عنوان مددجو در این محل پذیرفته شده اند که وضعیت آن ها به شرح زیر بوده است:
– اعزام و تحویل به خانواده پس ازشناسایی و انجام مشاوره 2 هزار و 550 نفر
– اقامت در خانه سبز به دلیل بی سرپرستی یا بدسرپرستی 31 نفر
– اعزام به مراجع قضایی به علت حضور در گروههای بزهکاران 20 نفر
– فرار از خانه سبز 56 نفر
– اشتغال به تحصیل 6 نفر
– اشتغال به کار 2 نفر
– در بررسی افرادی که تحویل خانواده هایشان شده اند آمارهای زیر جلب نظر می‎کند:
– بازگشت مجدد از بستر خانواده 51 نفر
– حداقل حضور در خیابان یک هفته
– حداکثر زمان حضور در خیابان 4 سال
– کمترین سن پذیرفته شدگان 21سال
شیوه های جذب مددجویان نیز از این قرار بوده است:
– جذب توسط گروه جمع آوری خانه سبز (شعبه مرقد حضرت امام (ره) و دفاتر خانه سبز مستقر و سایر در پایانه های مسافربری) 2 هزار و 598 نفر
– اعزام از سازمان بهزیستی 2 نفر
– معرفی از یگان های انتظامی 32 نفر
– معرفی از کانون اصلاح و تربیت 15 نفر
– معرفی از اداره سرپرستی دادگستری 11 نفر

فصل چهارم

فصل پنجم

آقازاده ها بخوانند!
بچه های خیابانی جمعه ها به مدرسه می روند
به یادم می‎آید بچه که بودم صبحه ها با نان و چای صبحانه می خوردم و زنگ های تفریح هم به بچه ها گیر می دادم تا از بیسکویت آن ها هم بی بهره نمانم. هر چه باشد خانواده ما خانواده ای فقیر و کم درآمد بود اما لبخندی که هر روز مادرم قبل از اینکه کتابهایم را توی کیفم بگذارم تحویلم می داد می گفت عزیزم برو خدا پشت و پناهت و برایم از یک دنیا باارزش تر بود.
امروز که می گویند برای خودم مردی شده ام هنوز هم با نان و چای صبحانه می خورم اما دیگر مادری نیست تا هر روز که برای رفتن به محل کار با زمین و زمان مسابقه می‎دهم تا دیر نرسم ماشین های شیک و مدل بالا که بچه هایی 4 و 5 ساله را به مدرسه می برند روی در آنها نوشته خودرو دولتی استفاده اختصاصی ممنوع!
با خود فکر می کنم دنیای بعضی ها خیلی با دنیای ما فرق دارد و دنیای این آقازاده ها هم بیشتر … شاید شما هم این روزهای شیطنت آمیز مدرسه را به یاد داشته باشید و شاید هم یک نان خالی و چای و صبحانه ای عالی خورده باشید اما در یک گوشه از این شهرمان که آقازاده هایش با بچه فرق دارند در نیوکاسل انگشتان درس می خوانند، مدرسه ای است که به عکس مدرسه های دیگر جمعه ها باز است ، مدرسه ای که بچه هایش با همه فرق می کنند نه از شری و طراوت یک زندگی اشرافی اثری دارند و نه از یک لبخند مهربانانه مادر یا پدری با محبت مدرسه بچه های خیابانی مدرسه ای است که یک زندگی سخت و بدون محبت و صفا را می توانی از چهره درد کشیده تک تک بچه ها ببینی!
بچه های خیابانی که هر روز می بینی که با اصرار می خواهند کفشتان را واکس بزنند یا با اصرار می خواهند تا از آنها یک فال حافظ بخرید اصلا حال و هوای مدرسه آن ها خیلی دیدنی است.
به میانشان که می روند تعداد زیادی از آنان دور ما جمع می شوند، برخی با شکلک درآوردن و شیطنت های بچه گانه گرداگرد ما حلقه می زنند و ما را از حرکت بازمی دارند اما به نظر می رسند همه خواهان ارتباط با پیرامون خود هستند ارتباطی که در نگاهشان موج می زند . وارد مدرسه که می شویم از زنگ تفریح لحظاتی گذشته و غوغای کودکانه فضای مدرسه را دربرگرفته است. یکی شعر می خواند یکی به سرعت می دود، یکی آرام در کناری در افکار خود غوطه ور شده و یکی هم کارش شده اذیت کردن بروبچه های هم مدرسه ای خود.
از بدو ورود، با نگاهی به سرووضع بچه ها و حال و هوای مدرسه به راحتی می‎توان حدس زد این مدرسه با سایر مدارس شهر تهران متفاوت است کودکان بدون توجه به فضای اطراف خود، در میان یکدیگر می لولند. و بازی هایشان نیزمتفاوت با دیگر بچه مدرسه ای ها به نظر می رسد در بین آنها پسری خود را به ما نزدیک کرد و با صدای بلند و با قیافه جدی در حالی که سعی داشت بقیه را ساکت کند با صدای بلند گفت "خانم!خانم با من صحبت کنید" و وقتی اسمش را پرسیدم با سماجت اصرار داشت که خودش اسمش را در دفترچه ای که در دستم بود بنویسد و بالاخره با سماجت دفتر را از دستم می کشد و در آن می نویسد "رسول" 12 سال، کلاس دوم. و در جواب سوالهایم می گوید که در یک خانواده 9 نفره زندگی می‎کند و پدرش هم شوفر ماشین است. رسول سپس ادامه می‎دهد که هر سال نزدیک عید برای کمک به خانواده اش حاجی فیروزمی شود و در خیابان های تهران جلوی ماشین ها با رقص و آواز از رانندگان پول خوبی به جیب می زند. از وقتی صحبت هایش تمام می‎شود باچهره ای مصمم می گوید "دوست دارم درس بخوانم که بتوانم به دانشگاه هم بروم و درس دکتری بخونم و دکتر شوم.
نیلوفر هم دختر عموی رسول است،بچه ها او را نیلوفر انگشتی صدا می زنند. او 7-8 ساله به نظر می رسد و همین طور که کنار ما ایستاده ، انگشت سبابه اش را مدام می مکد . در جواب سوال هایم سکوت می کند. بچه ها داد می زنند. " خانم ,نیلوفر دو مامان داره یکی از خونشون رفته ویکی هم می ره رخت می شوره "
عسل پسری است که مرتب نق می زند و می گوید " خانم از من هم سوال کنید" وقبل از اینکه سوالی از بپرسم ، می گوید که 11 سال دارم و کلاس اولم وآن وقت بچه ها ادامه
می دهند که پدرش چاقو تیز کنه وگاهی وقت ها تو مدرسه سیگار می کشد.
آنچه که در این مدرسه بیشتر جلب توجه می کند این است که اکثر بچه ها علاقه دارند از
خودشان ودرباره خودشان دروغ بگویند! تا حقیقت، برای مثال آن ها از گفتن سن شان،
شغل خود و خانواده شان هم طفره می روند. شاید دلیل آن این باشد که از کودک بودن
بودن فقط زور شنیدن کتک خوردن و مجبور شدن به کاری راکه دوست ندارند و شاید
هم برای این که بیشتر آنان مجبورند مانند بزرگترها، کار کنند وهم وغم خرجی خانه را
داشته باشند.
دبستان شهید محمد منتظری مدرسه آخر هفته بچه های خیابان در حوالی خیابان شوش
(محله دروازه غار ) در جنوب تهران واقع شده است .
این مدرسه در طول هفته برای بچه های محله دایر است و جمعه ها درهای خودرا بر
برروی 250 بچه کار وخیابان می گشاید. این کودکان برخلاف سایر دانش آموزان فقط
جمعه ها از ساعت 8، ، 30 دقیقه صبح تا 13/30 دقیقه بعدظهر به مدرسه می آیند.
در این مدرسه از ضوابط سایر مدارس خبری نیست، سر کلاس ها دختران و پسران بین
سنین 7 تا 15 سال به صورت مختلط با همان لباس هایی که در کوچه و خیابان برتن
دارند. حاضر می شوند ، یکی با روسری، دیگری با مقعنه ،, یکی بلوز و دامن و دیگری بادمپایی وشلوار…..
"قاسم حسنی "یکی از اعضای انجمن حمایت از حقوق کودکان که در این روز مدیریت و سامان دادن به نظم مدرسه را برعهده دارد. پذیرای ما می شودوبا اشاره یکی از معلمان مدرسه ،تعدادی از بچه ها برای خوشامد گویی کنار یکدیگر به ردیف می ایستند. باصدای بلند می خوانند " خوشحال وخندانم و….." چمنی "در حالی که می خواهد به انضباط مدرسه برسد وهم سوالات مارا بدون جواب نگذارد،,شتاب زده می گوید : " این کودکان از اقشار آسیب پذیر جامعه هستند که در سراسردنیا در برابر ناملایمات اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی قربانی می شوند" به گفته وی ، متاسفانه هر روز هزاران کودک به جای حضور در کلاس های درس برخورداری از امکانات آموزشی وبهداشتی و…… به ناجار برای گذراندن زندگی در خیابان ها ومنازل کار می کنند. به اعتقاد حسنی اشکال مختلف کار کودکان بایدمحو شود و این نیازمند عزم ملی واصلاح زیر ساختهای اقتصادی ، اجتماعی، است و در وهله اول باید مراکزی تا سیس شود برای حمایت از تمامی کودکان این سرزمین به ویژه اقشار تهیدست وآسیب پذیر جامعه .
وی می افزاید: در ایران ، مفاد پیمان نامه "حقوق کودکان " در سال 1372 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید واز سال 73 انجمن " حمایت از حقوق کودکان" به عنوان یک سازمان نیمه دولتی با هدف تبلیغ و ترویج اصول مندرج در اساسنامه این انجمن
شکل گرفت.
" انجمن با فعالیت های جمعی از اعضای داوطلب خود ، در شناساندن وتفهیم این حقوق به
همه ایرانیان به برداشته شدن موانع عینی و ذهنی و برخورداری هرچه سریع تر کودکان
این سرزمین از این حقوق ، یاری می رساند.
حسنی می گوید : دغدغه وبحث آموزش کودکان خیابانی ، انجمن حمایت از حقوق کودکان را بر آن داشت تا در اوایل سال 79 در د رکتابخانه خواجوی کرمانی در پارک
خواجو کرمانی با ثبت نام از کودکان خیابانی که بیشتر آنان در همان اطراف زندگی
می کردند اولین کلاس های آموزشی برای این کودکان را برگزارکند.
حسنی می گوید که این طرح با استقبال بچه ها و استقبال نیروهای داوطلب برای کمک و
تدریس روبه رو شده است. وی می افزاید: ما در شروع کار با خانواده ها صحبت کردیم که اجازه دهند بچه ها به مدرسه بیایند بعد آن کم کم خود بچه ها برای ثبت نام آمدند.
حسنی می گوید: در حال حاضر وپس از گذشت 2 سال از آغاز این کار، آموزش و پرورش روزهای جمعه ، مدرسه ای را برای آموزش این کودکان در اختیار ما گذاشته است و با کمک نیروهای داوطلب نیروهای دانشجو و جوان هستند، اینک تا مقطع دوم
دبستان در این مدرسه تدریس می شود . عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان ادامه می دهد: وقتی به صورت عملی دیدیم هفته ای یک روز بچه ها را در مدرسه جمع کردن کافی نیست ورابطه ما در طول هفته بابچه ها قطع می شود، تصمیم گرفتیم مرکزی را به وجود آوریم که در طول هفته بتوانیم با بچه ها ارتباط داشته باشیم ، لذا خانه کودک را باتوان مردمی و غیر دولتی به وجود آوردیم. خانه کودک در طول هفته پذیرای این کودکان است در زمینه های مختلف آموزش مهارت های زندگی، فعالیت هنری، حمایت های بهداشتی و مددکاری فعالیت می‎کند.
اهداف و آرزوها
بررسی نشان می دهد که اهداف و آروزهای این کودکان بنا به عوامل زیر متفاوت است:
1- محیط خانوادگی
2- طول مدت زمانی که در خیابان ها به سر برده اند
3- تجربیاتی که در خیابان به دست آورده اند
1- مشاهده شده است که کودکانی که قبل از ورود به خیابان ها تجربیاتی تلخ و تکان دهنده خانوادگی را پشت سر گذاشته اند ، به طور قطع رابطه با خانواده ودیدگاه های منفی نسبت به زندگی گرایش پیدا می کنند.
این کودکان غالباً دارای روحیه ای انتقام جویانه و پرخاشگرانه هستند و امیال وآروزهای حول دزدی از خانه ها ، زدن بانک ها و انتقام گیری از خانواده هایشان دور می زند ، از طرف دیگر کودکانی که با خانواده هایشان در تماس هستند وبا والدینشان زندگی می کنند ، آرزو دارند که تحصیلاتشان را دنبال کنند و اکثر ،بازیکن فوتبال مغازه دار و یا از این قبیل شوند.
2- کودکانی که زمان بیشتری را در خیابان ها سپری کرده اند و دیدگاهشان نسبت به زندگی روز به روز پرخاشگرانه تر می شود ،به اصول اخلاقی کمتری پایبند هستند و سعی دارند از هر راهی شده به سرعت پولدار شوند.
4- کودکانی که در خیابان ها از سوء استفاده های بدنی ، روحی و جنسی زیادی رنج نبرده اند ، در آرزوی مظاهری از آسایش ( مانند خانه های خوب و تمیز خانواده خوشحال و راحت ، وقتی برای بازی و غذای کافی ) به سر می برند و در مقابل کودکانی که مورد سوء استفاده های بدنی ، روحی و جنسی قرار گرفته اند از آرزوی سرقت بانک ، فروش مواد مخدر وتصاحب همه پول های دنیا را دارند.
فردای روشن کودکان
به نظر می‎آید دنیایی که بزرگسالان خلق کرده اند آمادگی پذیرش میلیون ها کودکی را که در آن زندگی می کنند، ندارد حق طبیعی کودک برای بقا رشد، حفاظت و حمایت از او برای مشارکت در جامعه ای که در آن نشو و نما می‎کند. توسط شهروندان به نحو گسترده ای نادیده می‎شود دنیا نمی تواند چشم به آینده روشن داشته باشد. در حالی که نیازهای اولیه گروهی بی شماری از ساکنانش برآورده نشده است. و باید توجه داشت فردای روشن فردایی است که باید توسط کودکان امروز ساخته شود. امروزه در دنیا پدیده کودکان خیابانی یکی از مبرزترین برآیند سوء رفتار و نبود پایگاه اجتماعی و رعایت و تامین نیازهای اولیه کودکان است. این پدیده نوظهور نیست و در هر جامعه ای که به نوعی با آسیب ها و ناهنجاری ها دست به گریبان بوده اند، بروز کرده در بعضی کشورها با برنامه ریزی متولیان امور رو به افول نهاده و وضعیت نابسامان آن بهبود بخشیده شده و در برخی کشورها و به ویژه کشورهای در حال توسعه سیر صعودی داشته و در مواردی نیز غیرقابل کنترل شده است. در بسیاری از کشورها پدیده شوم تبهکاری و اعمال مجرمانه جنایی با بهره کشی و تربیت ناصحیح این گروه از کودکان انجام می‎گیرد.
بنابرآخرین اطلاعات منتشر در شبکه اینترنت در آسیا و شهرهای دهلی در هندوستان و مانیل در فیلیپین از جمله شهرهای بزرگی هستند که با این پدیده دست به گریبانند. در فیلیپین توسط ریاست جمهوری این کشور 8 میلیون پزو برابر با 305 هزار و 343 دلار آمریکا برای تجهیز مراکز نگه داری کودکان خیابانی اختصاص یافته است.
در زامبیا با همکاری صلیب سرخ جهانی خانه هایی جهت نگه داری و تربیت این کودکان تشکیل شده است. در آرژانتین خانه های موقت جهت سازمان دهی وضعیت کودکان خیابانی به وجود آمده است و در اکثر کشورهای آمریکای لاتین، کلوبهای متعددی جهت سامان بخشی به وضعیت کودکان ایجاد شده و برخی کشورها موضوع کودکان خیابانی از حد کنترل خارج شده و جهت سامان بخشیدن به آن اتحادیه هایی به وجود آمده است. به عنوان مثال در شهر ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی، اتحادیه کودکان خیابانی در سپتامبر 1994 به وجود آمده و گروههای بسیاری را به صورت خصوصی و خیریه و با بهره گیری از امکانات داخلی و بین المللی تشکیل داده است.
همچنین در "برزیل" این گونه اتحادها در قالب انجمن های کودکان خیابانی که مرکز آن "ریودوژانیرو" است به وجود آمده و برای پیشگیری از پدیده کودکان خیابانی مراکزی نیز مانند شیرخوارگاه به منظور نگه داری از کودکان بی سرپرست و بدسرپرست تاسیس شده است. با توجه به مطالب فوق در می یابیم چنانچه امروزه با پدیده کودکان خیابانی که بنا به علل گوناگون در کشور ما رو به فزونی است برخورد اصولی و منطقی صورت نپذیرد فردا خیلی دیر است و در صورتی که در این زمینه قدمی برداشته شود و اعتباری تخصیص یابد سرمایه گذاری ارزشمندی خواهد شد که نتایج و سود مطلوب آن را در آینده ای نزدیک شاهد خواهیم بود. اما اگر چشم خویش را بر روی این واقعیت تلخ ببندیم بعید است فردا بتوانیم با هزینه های کلان از حداقل تبعات منفی آن که رشد "جمعیت کیفری جامعه" و بالا رفتن میزان اعمال محرمانه و ضد اجتماعی است مقابله کنیم.

فصل ششم

منابع:
کودکان خیابانی، عباس علی علیرضا دوانلو نشریه خراسان
کودکان خیابانی کیستند؟ خلاصه ای از تحقیق سازمان ملل متحد یونیسف نشریه همشهری
مشکلی به نام کودکان خیابانی نشریه همشهری
پدیده کودکان خیابانی و عوامل موثر در آن نشریه مردم سالاری
علل پیدایش و گسترش کودکان خیابانی در ایران نشریه اصلاح و تربیت
بررسی وضعیت کودکان خیابانی، علل پیدایش و راهکارها نشریه اصلاح و تربیت
بچه های خیابانی جمعه ها به مدرسه می روند آقازاده ها بخوانند نشریه ابرار
کتاب
فرجاد محمد حسین (1374) آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات انتشار بدر چاپ ششم

2


تعداد صفحات : 50 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود