تارا فایل

مقاله بررسی جامع پیامبران


"مقدمه"
اولین انسانی که پای برعرصه وجود نهاد وزندگی را درزمین آغازید، پیامبری از پیامبران خدا بوده است. این سخن را می توان از ویژگیهایی که قرآن کریم برای وی می شمرده دریافت: به یقین خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را برمردم جهان برتری داده است1
و]خدا[ همه اسما را به آدم آموخت2
سپس آدم ازپروردگارش کلماتی را دریافت کرد3
هم چنین به استناد ادله ای که درباب ضرورت وجود وحی و رسالت درزندگی انسان، درگفتار پیشین گذشت، نیز می توان این ادعا را – که اولین انسان پیامبر بوده است، ثابت کرده؛ زیرا او نیز برای رستگاری خویش نیاز به امداد الهی داشته است. از آن روز تا کنون بشر همواره مورد لطف الهی بوده است و پیامبران الهی برای راهنمایی اوپیاپی آمده اند:
درتورات ، انجیل و قرآن کریم، تنها به نام برخی از این پیامبران و داستان زندگانی آنان اشاره شده است.
ما هم چنان که به نوح و پیامبران بعد از او وحی کردیم، به تو ]نیز[ وحی کردیم و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان ]نیز[ وحی نمودیم و به داود زبور بخشیدیم و پیامبرانی را ] فرستادیم[ که درحقیقت ]ماجرای[ آنان را پیش تر برتو حکایت نمودیم و پیامبرانی که ]سرگذشت[ ایشان را برتو بازگو نکرده ایم4.
برخی از این فرستادگان، کسانی بوده اند که خداوند ایشان را برمی انگیخت تا قوم و قبیله ای را از انحراف عقیدتی یا اخلاقی و اجتماعی ویژه ای که بدان دچار شده بودند، برهانند. اینان طبیبانی برای آن بیماران بودند و بیش از این رسالتی نداشتند . رسالت این گروه از پیامبران به مکان و زمان خاصی محدود می شد و پیام جهان شمولی نداشتند.
از میان فرستادگان الهی، کسانی نیز بوند که تبلیغ و استقرار شریعت پیامبران بزرگی مانند حضرت نوح و موسی (ع) را برعهده داشتند. آنان می بایست چراغ هدایتی را که پیامبران صاحب شریعت روشن کرده بودند، فروزان نگاه دارند و آن پیام را در دیگر محدوده های جغرافیایی و زمانی بگسترانند.
ما تورات را که درآن رهنمود و روشنایی بود، نازل کردیم. پیامبرانی که تسلیم ]فرمان خدا[ بودند، به موجب آن برای یهود داوری می کردند. 5
گروه سوم از فرستادگان الهی کسانی بودند که دراصل فقط برای یک قوم یا ملت خاصی پیام الهی را می آوردند و خود نیز دعوی جهان شمولی نداشتند. قرآن کریم درباره حضرت یونس (ع) می فرماید:
و او را به سوی یک صد هزار ]نفر از ساکنیان نینوا[ یا بیشتر روانه کردیم. پس ایمان آوردند و تا چندی برخوردار شان کردیم.6
افزون بر همه آنان، پیامبرانی نیز بودند که رسالتی عظیم تر داشتند و همگان مخاطب پیام الهی آنان بودند. قرآن کریم نیز پیامبر اسلام را فرستاده خدا بسوی همگان می داند:
بگو"ای مردم! من پیامبر خدا بسوی همه شما هستم"7 اما پیامبر بزرگ اسلام(ص) ویژگی دیگری نیز دارد که او خاتم پیامبران و دین او آخرین برنامه سعادت انسان است.
اعتقاد به این که ماجرای پیامبری و نبوت با آوردن حضرت محمد(ص) پایان می گیرد و سلسله ای که ازآدم شروع شده بود یا حضرت محمد(ص) به فرجام می رسد لذا با این مقدمه می خواهم به بخشی از وظایف پیامبران از حضرت آدم تا حضرت محمد(ص) در قرآن بپردازم.

بخش اول
فصل اول : تعاریف لغوی واصطلاحی نبی و رسول
نبوت از شوون بسیار مهم فرستادگان الهی است و دانشمندان اسلامی درمورد پیامبر اسلام نیز نبوت را نخستین و بارزترین شان او می دانند. نبی اگر از ماده "نبا" باشد به مفهوم صاحب خبر مهم و اگر از ماده "نبو" باشد به معنای دارای مقام والا و برجسته است؛
نبی از نبوت به معنای رفعت است ونبی رابه سبب جایگاه بلند او نسبت به سایر مردم بدین نام خوانده اند.8
"فراهیدی" قدیم ترین لغت شناس اسلامی می نویسد: نبی به معنای راهی است که انسان را به مقصد مطلوب خود می رساند9. و کسایی گفته است : النبی الطریق و الانبیاء طرق الهدی10.
درباره رسول باید گفت معنای لغوی آن از رسل است که به گفته راغب به معنای برانگیختن با نرمش و ملایمت است11 و دراصطلاح برنده سخن و حامل پیام و صاحب رسالت.
به هر حال، نبی و رسول، صرف نظر از مصادیقشان هر دوبرای بشارت و انذار و دیگر وظایف هدایتی مبعوث می شوند.
پیامبران بسیاری درطول تاریخ برای هدایت بشر مبعوث شده و هریک دارای رتبه ای خاص از قرب به درگاه الهی و منزلت آسمانی بوده اند وبنا به مشیت الهی درشرایط مکانی و زمانی خاص، برای هدایت مردم مبعوث شده اند. برخی از ایشان به عنوان نبی و برخی به عنوان رسول و برخی با هردو عنوان و برخی با لقب اولوالعزم شهرت یافته اند.
درباره تفاوت نبی و رسول:
آنچه می توان پذیرفت این است که نبی از نظر مصداق (نه از نظر مفهوم) اعم از رسول است. یعنی همه پیامبران دارای مقام نبوت بوده اند. ولی مقام رسالت اختصاصی به گروهی از ایشان داشته است و حسب روایتی تعداد رسولان313 نفر می باشد و طبعاً مقام ایشان بالاتر از مقام انبیا خواهد بود. چنان که خود رسولان هم، از نظر مقام و فضیلت یکسان نبوده اند. 12با توجه به عدم اشاره قرآن به عدد پیامبران، ناگزیر از مراجعه به روایات دراین خصوص هستیم. مطابق روایات مشهور، 124 هزار نبی ازسوی خدا به سوی بشر گسیل شده اند. درحدیث امام رضا می خوانیم که پیامبر فرمود: "خداوند 124 هزار پیامبر آفرید که من بالاترین ایشانم و مباهاتی نیست"13
علامه طباطبایی درجمع بندی روایات این بخش می گوید:
آنچه روایات دلالت می کند روایات آحادی است مختلف المتون که مشورترینشان روایت ابوذر از رسول خداست که فرموده :
ان الانبیاء مانه و اربعه و عشرون الف نبی و المرسلون منهم ثلاثمائه و ثلائه عشر نبیاء14
تعداد پیامبران 124 هزار و از این میان عدد رسولان 313 است.15
فصل دوم : پیامبران درقرآن
ازمیان خیل عظیم پیامبران و رسولان الهی، نام برخی از ایشان درقرآن مجید ذکر شده و اززندگی عبرت آمیز، دعوت پیگیر و فرجام کارشان سخن به میان آمده است. از این رو باید پیامبران را در مجموع به سه دسته تقسیم نمود:
اول: که نام و داستانشان درقرآن ذکر شده
دوم : آنانکه داستانشان بدون نام ذکر شده
سوم: آنها که نام و داستانشان هیچ یک ذکر نشده است. قرآن دراین باره می فرماید:
"ولقد ارسلنا رسلا من قبلک منهم من قصصنا علیک و منهم من لم نقصص علیک"
و مسلماً پیش از تو فرستادگانی را روانه کردیم که ماجرای برخی از ایشان را برتو حکایت کردیم و برخی از ایشان را برتو حکایت نکردیم.16
ازطرفی هر چند عدد پیامبران الهی درقرآن مشخص نشده ولی از بعضی آیات استفاده می شود که شماره آنها بسیار زیاد بوده است، چنان که درآیه 24 سوره فاطر می خوانیم:
"ان من امه الا خلا فیها نذیر"17
و هیچ امتی نبوده مگر اینکه درآن هشدار دهنده گذشته است.
به هر حال بانگرشی به قرآن با دو دسته از پیامبران مواجهیم، پیامبران با نام و پیامبران بی نام.
1-گروه پیامبران با نام :
مطالعه آیات قرآن نشان می دهد که عدد پیامبرانی که نام آنها صریحا درقران مجید آمده است ، 26 نفر است که عبارتند از :
آدم، نوح، ادریس، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، الیسع، ذوالکفل، الیاس، یونس، اسحاق، یعقوب، یوسف، شعیب، موسی، هارون، داود، سلیمان، ایوب، زکریا، یحیی، اسماعیل صادق الوعد، عیسی و محمد صل الله علیه اجمعین.
از این میان، نام هجده پیامبر درسوره انعام طی آیات 83 تا86 ذکر شده است؛
و آن حجت ما بود که به ابراهیم دربرابر قومش دادیم… و به او اسحاق و یعقوب بخشیدیم. و همه را به راه راست درآوردیم، و نوح را ازپیش راه نمودیم، و ازنسل او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را هدایت کردیم و این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را، که همه از شایستگان بودند و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط، که جملگی را برجهانیان برتری دادیم.
نام آدم درآیه 31 بقره و چندین آیه دیگر، و "علم ادم و الاسماء کلها"
نام صالح درآیه 73 اعراف؛ والی ثمود اخاهم صالحا.
نام هود درآیاتی ازجمله آیه 89 سوره هود آمده است؛ و یا قوم لا یجرمنکم شقاقی ان یصیبکم مثل ما اصاب قوم نوح او قوم هود اوقوم صالح .
درآیه 36سوره عنکبوت به نام شعیب اشاره شده است. و لی مدین اخاهم شعیبا و ذوالکفل و اسماعیل در آیه 48 سوره ص مذکور است، والذکر اسماعیل و الیسع وذاالکفل و کل من الاخیار.
و نام ادریس در آیه 56 سوره مریم این چنین آمده است، والذکر فی الکتاب ادریس انه کان صدیقا نبیا.
و سرانجام به نام مبارک محمد خاتم پیامبران درچهار آیه با نام محمد و دریک آیه با اسم احمد تصریح شده است؛
ومامحمدالا رسول قد خلت من قبله الرسل18.
ماکان محمد ابا احد من رجالکم رسول الله و خاتم النبیین19.
و امنوا بما نزل علی محمد و هو الحق من ربهم20 .
محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم21 .
2-گروه پیامبران بی نام :
تعدادی از پیامبران الهی نیز با ذکر بخشی از داستان حیاتشان مورد اشاره قرآن قرار گرفته اند و ازروایات موجود، نام و مشخصات دیگر آنها استخراج و یا استنباط شده است؛ این گروه عبارتند از:
-خضردرآیاتی از سوره کهف، از جمله : فوجدا عبدا من عبادنا انبیاه رحمه من عدنا و علمتاه من لدنا علما. 22
-اشمعونیل یا شمعون . پیامبر دوران طالوت درآیه : ادم تر الی العلما من بنی اسرائیل من بعد موسی اذقالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکا نقاتل فی سبیل الله23 .
-ارمیا یاحزقیل درآیه : اوکالذی مرعلی قریه و هی خاویه علی عروشها.24
-سه فرستاده عیسی به انطاکیه، درآیه : اذ ارسلنا الیهم اثنین فکذبو هما فعززنا بثالث فقالوانا الیکم مرسلون.25
-برخی دو فرستاده اول را شمعون و یوحنا و سومی را پولس معرفی کرده اند26ولی مولف تفسیر کشاف و برخی تفاسیر دیگر نام سومی را شمعون ذکر کرده اند. 27
فصل سوم : ویژگی پیامبران
از آن جا که محور بحث ما ، شیوه های دعوت چهره های قرآنی است، ضرورت دارد، از این زاویه به ویژگی های اساسی انبیا نظری افکنیم، تا اهمیت و جایگاه دعوت و تبلیغ دررسالت انبیا بیش از پیش روشن گردد. می توان گفت تمام ویژگی ها و خصوصیاتی که درانبیا و سیره و رسالتشان مشاهده می شود، اموری است که آنان را درتبلیغ بهترو موثر تر یاری و راهنمایی می نماید.
در راس ویژگی های ایشان، عصمت است که بی شک کار تبلیغ را آسان تر، موثر تر و نتیجه بخش تر می نماید، چراکه نخستین اثر اعتقاد به عصمت، اعتماد کامل به پیامبر درگفتار و رفتار و همه عکس العمل ها و دریک کلام حجت بودن سنت اوست؛ و چون سنت و سیره پیامبر حجیت یافت، تاسی و پیروی کامل صورت می گیرد و این به مفهوم توفیق کامل دعوت است. علامه طباطبایی دراین باره می گوید:
پیامبر که از انجام دادن گناه، چه فعل حرام و یا ترک واجب، معصوم است، بدین سبب است که اگر معصوم نباشد ممکن است برخلاف دین تبلیغ نماید.28
ویژگی دوم پیامبران، اعجاز، نیز کاملاً درجهت تاثیر بخشی بیشتر تبلیغ است. یکی از ارکان تعریف معجزه این است که، معجزه نشانه صدق ادعای پیامبران است. چه، با صدور معجزه اعتماد و اطمینان به صداقت پیامبر حاصل می شود که مقدمه پذیرش پیام های الهی اوست.
به عبارت دیگر معجزه مقدمه کامیابی دعوت است؛ البته باید توجه داشت که آنچه معجزات انبیا (ع) مستقیما اثبات می کند، صدق ایشان درادعای نبوت است و اما صحت محتوای رسالت و لزوم اطاعت از فرمان هایی که ابلاغ می کنند، مع الواسطه و به طور غیر مستقیم ثابت می شود. 29
ویژگی دیگر، یعنی کثرت تعداد پیامبران نیز در همین جهت است. از آنجا که نیاز بشر به هادیان و اسوه ها، یک نیاز همیشگی است و شرایط روانی و اجتماعی افراد نیز درزمان ها و مکان های گوناگون است، و همچنین امکان دستبرد و انحراف دررسالت قبلی وجود دارد، ناگزیر تعداد انبیا ضرورت می یابد. امیر مومنان درباره توالی نبوت ها می فرماید:
کلما مضی منهم سلف قام منهم بدین الله خلف حتی اقصت کرامه الله سبحانه و تعالی الی محمد30؛
هریک از پیامبران که رسالت خود را به پایان می برد و از دنیا می رفت پیامبر دیگری برای پیاده کردن دین خدا برمی خاست تا آن که کرامت خدا به محمد(ص) اضافه گردید.
تاثیر تعداد انبیا دردعوت است که ، وقتی تمام شرایط برای گسترش دعوت فراهم می شود، نبوت به پایان میرسد و این زمانی است که خاتم پیامبران ظهورکرده و دعوتش را ارائه کند؛
هرگاه شرایط زندگی بشر به گونه ای باشد که دعوت پیامبر به همه جهانیان برسد و پیام های او برای آیندگان ، محفوظ و مصون بماند و دگرگونی شرایط اجتماعی، مستلزم تشریعات اساسی جدید و تغییر احکام و قوانین موجود نباشد ارسال پیامبر دیگری ضرورت نخواهد داشت. 31
هماهنگی دراصول عقاید و کلیات احکام، دیگر ویژگی انبیاست که این ویژگی نیز میتواند دعوت هر پیامبر را به موفقیت نزدیک تر سازد؛ چه درصورت یکسانی تعالیم با رووس پیام ها و برنامه های انبیای دیگر، اعتماد مخاطبان به او فزونی یافته و دامنه تاثیر و اقناع، بیشتر می شود؛
همه آنها علاوه بر یکسانی دراصول عقاید و مبانی اخلاقی، درکلیات احکام فردی و اجتماعی نیز هماهنگی داشته اند. مثلا نماز درهمه ادیان آسمانی وجود داشته هرچند کیفیت ادا یا قبله نماز امت ها متفاوت بوده است، یا زکات و انفاق درهمه شرایع بوده گرچه مقدار یا موارد آن یکسان نبوده است.32
به همین دلیل، ایمان به همه پیامبران بدون هیچ گونه تفاوتی دراصل ایمان ضروری شمرده شده است:
شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا والذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الدین و لاتتفرقوا فیه؛33
ازاحکام دین، آنچه را که به نوح درباره آن سفارش کرد، برای شما تشریح کرد و آنچه را به تو وحی کردیم و آنچه را که درباره آن به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم که : دین را برپا دارید و درآن تفرقه اندازی می کنید"
یا ایها الذین امنوا بالله و روسوله و الکتاب الذی نزل …؛34
ای کسانی که ایمان آورده اید، به خدا و پیامبر او و کتابی که برپیامبرش فروفرستاد، و کتاب هایی که قبلاً نازل کرده بگروید. و هرکس به خدا و فرشتگان او و کتاب ها و پیامبرانش و روز با بازپیسن کفر ورزد، درحقیقت دچار گمراهی دور و درازی شده است.
والذین امنوا بالله و رسوله و لم یقرقوا بین احد منهم… غفوراً رحیما؛35
و کسانی که به خدا و پیامبرانش ایمان آورده و میان هیچ کدام از آنان فرق نمی گذارد به زودی خدا پاداش آنان را عطا می کند، و خدا آمرزنده مهربان است.
قل امنا بالله و ماانزل علینا و ماانزل علی ابراهیم…،
بگو: به خدا و آنچه برما نازل شده، و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و یعقوب و اسباط نازل گردیده و آنچه به موسی و عیسی و انبیای دیگر ازجانب پروردگارشان داده شده ، گرویدیم؛ و میان هیچ یک از آنان فرق نمی گذاریم و ما او را فرمانبرداریم. و هرکه جز اسلام ، دینی دیگر جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود، و وی درآخرت از زیانکاران است.
بنابر بعضی از آیات، تکذیب یک پیامبر به منزله تکذیب همه ایشان است.
آخرین ویژگی پیامبران نیز که داشتن صبغه الهی و بشری است، زمینه را برای بازدهی بیشتر دعوت و پذیرش سریع راهنمایی های انبیا فراهم می کند . انبیا از یکسو مقربان درگاه الهی و با فضیلیت ترین انسان های روزگار خویش بوده اند، و ازسوی دیگر، ازلحاظ نیازهای جسمی و شرایط روحی و گرایش های فردی و اجتماعی بادیگر مردمان هماهنگی داشته اند؛
انبیا بشرند و آنچه به مقتضای بشریت برای سایر مردم است از شادی و حزن و رنجوری درمصیبت و خوشی از نعمت ها برای آنان نیز هست و رسول خدا بر فرزندش ابراهیم گریست و فرمود:
ان القلب یحزن و العین تدمع و لانقول الا ما یرضی ربنا و انا لفراقک یا ابراهیم لمحزونون.36
دل غمین می گردد و دیده اشک می ریزد، اما سخنی برخلاف رضای پروردگارمان نمی گوییم و برای فراق تو ای ابراهیم، اندوهگین و غمزده ایم.

"بخش دوم"
فصل اول: پیامبران و فرستادگان خدا کیانند؟
پیامبران و فرستادگان کسانی هستند که خداوند آنان را ازمیان افراد بشر برگزیده است . آنان حاملان رسالت او برای بندگانش بوده و گروندگان به خدا و نیک کرداران را به پاداش نیکو دردنیا و آخرت مژده می دهند و کافران و بدکاران را ازکیفر و عذاب سخت برحذر می دارند. خداوند سبحان دراین زمینه فرموده است:
ومانرسل المرسلین الا مبشرین و منذرین فمن امن و اصلح فلاخوف علیهم و لا هم یحزنون ؛37
این پیامبران و فرستادگان، دانش خود را به وسیله عقل و حواس و به روشهای گوناگون، مانند الهام، شنیدن مستقیم ازفرشته ای به صورت انسان، رویای صادقانه و دیگر حالات روحی که غیر از پیامبر کسی آنها را درک نمی کند- دریافت می کنند. این شیوه آموختن که برخلاف روش های معمولی است، وحی خوانده می شود.
امکان وجود پیامبران
فلسفه های مادی، شبهات زیادی بر اصل نبوت وارد ساخته و وجود پیامبران را نفی و درنتیجه جهان ماوراءالطبیعه راانکار کرده اند، ولی پژوهشگری که حقیقت نبوت را بررسی کند، وقایع تاریخی ثابت و قانع کننده ای را دربرابر خود می بیند که جای هیچ گونه شک و تردیدی را برای او باقی نمی گذارد.
امروزه دربشتر نقاط جهان ادیانی وجود دارد که پیامبران بی شماری مردم را به آن ادیان دعوت کرده اند و میلیون ها نفر درزندگی مادی و معنوی خویش احکام آنها را به کار می بندند.
این ادیان درجزئیات احکام خود با یکدیگر اختلاف دارند، ولی دراصل دعوت و اعتقادات از قبیل اعتقاد به یگانگی خدا و جهان پس از مرگ که هر انسانی پاداش کار نیک دنیایی خویش را می بیند-با یکدیگر سازگارند.
این شمول و عمومیت به طور قطع و یقین بر این امر دلالت دارد که نبوت، نیاز روحی تمام بشریت است، به وپژه آن که درگذشته به جهت فاصله زیاد و غیر قابل پیمودن بین کشورها، مردم با یکدیگر آشنایی نداشتند و چون وسایل ارتباط جمعی مانند رادیو و تلویزیون ، مجلات، روزنامه ها ، پست مراسلات و دیگر وسایل آن گونه که امروزه هست وجود نداشت، از این رو ارتباطی نیز میان ملت ها برقرار نبود.
ادیانی که تاکنون وجود داشته و صدها میلیون نفر پیرو آنها هستند، خود گواهی بر وجود نبودند؛ زیرا تمام این ادیان از نبوت سرچشمه گرفته اند و دین بدون پیامبر وجود ندارد.
الهام یا شعور حیوانات
نبوت، امری دور از عقل و خرد نیست؛ زیرا درجهان امروز، برخی از موجودات دارای شناختی غیر از راه حواس و جدای از عقل هستند که آن عبارت است از : الهام حیوانات.
جانور شناسان به وجود شعور خاصی دربرخی از حیوانات ریز اعتراف کرده اند، از جمله: جستجوی غذا، یا ساختن خانه ها و نگهداری تخم های خود، که از تصور انسان خارج است.
بنابراین زمانی که این واقعیت های علمی مورد قبول دانشمندان است، از خرد به دور نیست که خداوند عده ای از انسان ها را ]برای ابلاغ دین[ به وحی خود اختصاصی دهد و آنچه را بخواهد- بدون شیوه آموزش محصول میان بشر- بدان ها بیاموزد.
روان شناسی کنونی
دانش امروزی به جهانی ماوراء الطبیعه و مستقل از ماده اعتراف دارد و این امر، جواز اعتبار نبوت و وحی را برای ما صادر می سازد. دکترمسمر، دانشمندآلمانی، درسال 1770 م. خواب مغناطیسی (هیپنوتیزم) را کشف و به تجربه ثابت کرد که انسان، تنها ابزاری مادی نیست، ولی دربردارنده روحی است که به هیچ وجه با ماده سنخیت ندارد و تا زمانی که عمل طبیعی بدن از کار نیفتاده است، برانسان تسلط دارد و این عقل باطنی و روح انسان است که بالاتر از عقل ظاهری است و به جهان فرا طبیعی ارتباط دارد.
این اکتشافات، دانشمندان مادی گرا را ، که یک قرن با این واقعیت مبارزه می کردند، به وحشت انداخت، ولی این حقایق ثابت، بر همه منکران پیروز شد و علم نیز آن را به رسمیت شناخت و درنتیجه ثابت شد که انسان، به این جسم حیوانی منحصر نبوده و موجودی است که با دارا بودن قوای پیچیده و درونی و برتر و با درجاتی متفاوت، به جهان ماورای طبیعت اتصال و ارتباط دارد و این ارتباط روحانی میان نفس بشری و جهان ماورای طبیعت، نشانگر این است که خداوند ارواحی راکه ارتباطشان باجهان ماورای طبیعت زیاد بوده ، برگزیده است تا بوسیله آنان اعتقادات قلبی و تعالیم اخلاقی راکه بندگانیش باید بدان عمل کنند و به مصلحت آنان است- به آنان وحی کند.
درپایان قابل یادآوری است که رویای صادقه نیز از حقایق شناخته شده و از اسباب وحی است که خداوند به واسطه آن، پیامبرانش را راهنمایی کرده است. برخی، رویای صادقه را مشاهده کرده و دانشمندان نیز به وجود آن اعتراف و اذعان داشته اند.
جهان شمولی رسالت
رسالت الهی شامل تمام افراد بشر است؛ زیرا خداوند، پروردگار جهانیان است نه خدای یک ملت خاص.
ولقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت فمنهم من هدی الله و منهم من حقت علیه اضلاله38؛
تحقیقا درهر امتی فرستاده ای برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از پرستش طاغوت بپرهیزید، خداوند برخی از آنها را هدایت کرد وبرخی به ورطه گمراهی افتادند.
این برخلاف عقیده یهود است. آنان منکر این بودند که خداوند هرکس از بندگانش را که بخواهد مشمول نعمت و رحمت خویش می گرداند. آنان نبوت را ویژه خود می دانستند؛ گویی سایر انسان ها آفریدگان خدا نیستند.
فصل دوم : وظایف پیامبران
وظیفه پیامبری درسه چیز خلاصه می شود:
1. دعوت به پرستش خدا و اعتقاد به یگانگی او؛
2. ایمان به جهان پس از مرگ و پاداش اعمال؛
3. بیان دستورات و احکامی که درآن صلاح و سعادت دنیا و آخرت انسان هاست.
1-ایمان به خدا
ایمان به خداوند درسرشت انسان هاست؛ زیرا هر انسانی خویش را متمایل به سوی نیرویی برتر از نیروی خویش می انگارد، ولی مردم درتعیین و مرزبندی آن نیرو وقدرت متفاوتند. برخی آن را به نیروی طبیعی و بعضی به بت هایی که به دست خود می ساختند و برخی دیگر، آن را به چیزهایی دیگر، تشبیه می کردند. پیامبران برای تصحیح این گمراهی هامبعوث شدند تا عقل و خرد مردم را به چیزهایی دیگر، تشبیه می کردند. پیامبران برای تصحیح این گمراهی ها مبعوث شدند تا عقل و خرد مردم را به اعتقاد به خدا و یگانگی او رهنمون شوند. بنابراین نخستین دعوت وبزرگترین هدف پیامبران درهر زمان و محیطی، تصحیح اعتقاد مردم نسبت به خدای تعالی و رابطه بین بنده و پرودگار بوده است و نیز دعوت به این که دین خالص تنها از آن خدا بوده و پرسش، تنها او را سزد و اوست که سود و زیان می رساند و تنها او سزاوار پرستش و دعا و نیایش است.
لبه تیز حرکت انبیا متوجه دوگانه پرستی و شرکی بوده که به گونه ای روشن و آشکار دربت پرستی و انسان پرستی و حتی پرستش صالحان و مقدسان زنده و مرده تجسم یافته بود.
اگر عقل انسان به تنهایی و به طور مستقل بخواهد این حقایق را دریابد، به هدف و خواسته خود نخواهد رسید، به ویژه درامور غیبی که انسان بدون یاری وحی – که خداوند آنرا به پیامبران ابلاغ کرده – توان شناخت آنها را ندارد.
فلسفه یونان و غیرآن، درمسائل الهیات به تلاش پرداختند و آرا و نظرات سست، بیهوده و متناقضی را به ارمغان آوردند؛ از این رو اخیراً اندیشمندان با اعتماد بر اندیشه خود، درتفسیر این الهیات به اختلاف پرداختند در حالی که پیامبران دربیان این مسائل و تبیین این نیروی الهی، براهینی آوردند که عقل و خرد به واسطه آن آرامش می یابد.
2-ایمان به آخرت
بیان این اعتقاد نیز ازجمله وظایف پیامبران است، چرا که از امور غیبیه بوده وعقل بدون هدایت پیامبران به فهم و درک آن دست نمی یابد.
بنابراین هر انسانی احساس می کند که این زندگی، با سپری شدن عصر به پایان نمی رسد، بلکه پس از مرگ، زندگی دیگری وجود دارد که به شکلی دیگر آن را به وجود می آورد. این احساس کلی را که بیشتر مردم از آن برخوردارند نمی توان آن گونه که دانشمندان مادی مدعی هستند. از انحرافات و یا از اوهام عقل شمرد؛ زیرا عدم اذعان عقل به جهان پس از مرگ، مصیبت روحی و اجتماعی بزرگی برای نوع بشر به شمار می آید.
هر انسانی درمعرض مشکلاتی، همانند بیماری ها، ستم ها و شکنجه ها و یا از دست دادن عزیزان است؛ بنابراین ، اعتقاد به زندگی آخرت و محاسبه اعمال، درانسان احساسی درونی به وجود آورده، او رابه کار نیک وادار می کند و از کار ناپسند بازمی دارد. انسان بدون هدایت و ارشاد پیامبران، آن گونه که باید و به دور از وهم و خیال، ازتوان درک خصوصیات این پاداش عاجز است.
3-بیان احکام دین
ازجمله وظایف پیامبران ، راهنمایی مردم به سوی فضایلی است که سعادت دنیا و آخرت آنها- به واسطه احکامی که از خداوند دریافت می کنند- درگرو کسب آن فضایل است؛ زیرا انسان ها نمی توانند با عقل وخرد خود، به تمام ارزش ها و رفتار براساس آن ارزش ها برسند، چرا که انگیزه های غریزی، مصالح و خواهش های درونی آنها یکدیگر متفاوت است.
بنابراین چه بسا گاهی شر که توام با منافع مادی است، به صورت خیر و خوبی جلوه می کند و خوبی، به خاطر این که بر وفق مراد و هواهای نفسانی نیست، رها می شود. روشن ترین دلیل این امر، ظلم و ستم، دشمنی و زیرپاگذاشتن حقوق ضعیفان دردنیای امروز است. دنیایی که مدعی است به بالاترین رتبه ترقی و تمدن رسیده است به همین دلیل، رسالت پیامبران، تبین اعمال صالحی است که از رهگذر آن، انسان، شایسته خشنودی پروردگار و اصلاح جامعه شده و از کردار ناشایستی که به خشم خداوند و فساد جامعه می انجامد، برحذر می ماند.
تردیدی نیست که تعیین کارهای نیک و بد و تشریح سود و زیان و پاداش و کیفر آنها، عاملی است تا در روان آدمی، میل به انجام کار نیک و بیم از ارتکاب کار ناپسند شکل گیرد و درپی آن، روح و روان انسانیت، تاثیری فوق العاده یابد.
فرستادن پیامبران به سوی مردم، راه عذر و پوزش رابرستمکاران بسته و هیچ بهانه ای برای آنان دراین رابطه که خداوند راه هدایتی برایشان ترسیم نکرده است، باقی نمی گذارد. قرآن ، این حقیقت را این گونه بیان کرده است:
رسلا مبشرین و منذرین لنلا یکون للناس علی لله حجه بعد الرسل و کان الله عزیزا حکیما39؛
فرستادگانی مژده آور و بیم دهنده، تا خداوند پس از پیامبران برمردم اتمام حجت کرده باشد و خداوند توانا و آگاه است.
آری، سنت الهی بر دینی جاری است که هیچ کس را مواخذه نمی کند، مگر آن گاه که پیامبری را به سوی آنها فرستاده باشد: "و ماکنا معدبین حتی نبعث رسولاً"40
فصل سوم : وجوب ایمان به پیامبران :
وجوب ایمان به پیامبران
دین اسلام، ایمان به پیامبران رااز ارکان اعتقادات اسلامی قرار داده است. دراین زمینه خدای متعادل می فرماید:
دین اسلام، ایمان به پیامبران رااز ارکان اعتقادات اسلامی قرار داده است. دراین زمینه خدای متعال می فرماید:
قولوا امنابالله و ما انزل الینا و ماانزل الی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الاسباط و ما اوتی موسی و عیسی و ما اوتی النبیون من ربهم لا تقرقی بین احد منهم و نحن له مسلمون؛41
بگویید: به آنچه برما و ابراهیم واسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران بنی اسرائیل نازل شده و آنچه به موسی و عیسی داده شده و آنچه از سوی خداوند به دیگر پیامبران وحی شده است، ایمان آورده ایم، هیچ تفاوتی میان آنان قائل نیستیم و تسلیم خداییم.
هم چنین درشرح و بیان اعتقادات مومنان می فرماید:
امن الرسول بما انزل الیه من ربه و المومنون کل امن بالله و ملائکته و کثبه و ورسله…؛42
پیامبر به آنچه ازسوی پروردگارش نازل شده ایمان دارد و مومنین همگی به خدا و فرشتگان و کتاب های او وفرستادگانش ایمان دارند]و می گویند:[ ما تفاوتی بین هیچ یک از پیامبران خدا نمی گذاریم.
مسلمانان به تمامی پیامبران الهی ایمان داشته و به آنها ارج می نهند، تا آن جا که اگر فردی به یکی از پیامبران کفر ورزد و یا پیامبرانی را که نامشان درقرآن آمده است، دشنام دهد درحقیقت به آنچه برحضرت محمد (ص) نازل شده است، ایمان ندارد. خداوند سبحان درمورد این مساله می فرماید:
این الذین یکفرون بالله و رسله ویریدون ان یقرقوا بین الله و رسله ای و یقولون نومن ببعض و نکفر ببعض ویریدون ان یتخدوا بین ذالک سبیلاً اولئک هم الکافرون حقا43…،
کسانی که به خدا و فرستادگانش کفر می ورزند و می خواهند بین خدا و فرستادگان او جدایی افکنند و می گویند: به بعضی ایمان می آوریم و به برخی کفر می ورزیم و می خواهند میان کفر و ایمان راهی برگزینند، درحقیقت اینها کافرند…
براساس این آیات، اسلام اساساً برای شناخت بیشتر مسلمانان نسبت به یکدیگر و برادری و وحدت بین ملل جهان آمده است؛ زیرا اگر مردم به همه فرستادگان خدا ایمان داشته باشند، درمورد اختلافات بین خود نیز آسان تر به تفاهم می رسند.
یکی از ویژگیهای دین اسلام این است که امکان نزدیک شدن به این دین و سایر ادیان الهی وجود دارد؛ از این روست که می بینیم ایمان و احترام به سایر پیامبران ملل، برمسلمانان واجب شده است.
عصمت پیامبران
حکمت الهی اقتضا می کند که خداوند پیامبران خود را از لحاظ جسم و خلق و خوی، کامل ترین افراد و ازنظر دانش و شرافت و صداقت، برترین آنها و ازحیث عقل ودرایت، هوشمندترین انسان ها قرار دهد. همچنان که آنان را از عیوب اخلاقی و جسمانی مانند بیماری های نفرت انگیز مصون می دارد.
پیامبر از حمایت پروردگار برخوردارند و عنایت و رهنمودهای الهی شامل حال آنهاست خدای سبحان پیرامون این حمایت به رسول گرامی اسلام(ص) خطاب می کند:
واصبر لحکم ربک فانک یاعیننا؛
درانجام فرمان پروردگارت پایدار باش، زیرا درحفظ و حمایت ما هستی.
و خطاب به حضرت موسی (ع) می فرماید:
ولتصنع علی عینی؛
تا زیر نظر من پرورش یابی.
بنابراین، خداوند خود عهده دار تربیت و هدایت پیامبران است و آنان را ازابتلای به گناه حفظ می کند؛ زیرا زندگی آنها، برای خودشان نبوده،بلکه اینان سمبل هایی برای هدایت و راهنمایی بشر بوده اند. بعداز مرگ نیز سنت ها و خاطره های پیامبران، همانند چراغ هایی روشن است که زندگی تاریک انسانیت را روشنایی می بخشد و آنان را به راه هدایت رهنمون می سازد. بنابراین آنها راهنمایانی هستند که خداوند دستور پیروی از آنها را به ما داده است. خدای متعال درباره دسته ای از پیامبران می فرماید:
اولئک الذین اتیناهم الکتاب و الحکم و انبوه فان یکفر بها هولاء فقد و کلنا بها قوما لیسوا بها یکافرین اولئک الذین هدی الله فیهداهم اقتده44 …
پیامبران کسانی اند که کتاب وفرمان و نبوت به آنها دادیم . بنابراین اگر اینان به نبوت پیامبران کفر ورزند، گروهی را که به نبوت پیامبران کفر نمی روزند، روی کار خواهیم آورد. آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان فرموده است، بنابراین تو نیز از هدایت آنان پیروی کن…
این پیامبران درنهایت اطاعت و بندگی خدا بوده و کار نیک انجام می دادند.
هم چنین درجایی دیگر می فرماید :
و جعلنا هم ائمه یهدون یامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلاه و ایتاء الزکاه و کانوا لنا عابدین45؛
آنها را پیشوایانی قرار دادیم که طبق دستور ما هدایت کنند و انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و پرداختن زکات را به ایشان و حی کردیم و آنان پرستش ما می کنند.
هنگامی که آیات قرآن رامورد بررسی قرار می دهیم ملاحظه می کنیم که کامل ترین صفات و بالاترین ارزش ها را برای هریک از پیامبران ذکر کرده است که مانیز درجای خود، آنها را یادآور خواهیم شد.
اگر پیامبران دراین مرتبه ازکمال انسانی نبودند، اهمیت و ارزش آنها درنظر مردم کوچک شمرده می شد و کسی دعوت آنها را اجابت نمی کرد واگر دروغ گفته ، خیانت کرده یا رفتار ناپسند می داشتند، اعتماد مردم به آنان سست می شد و به جای ارشاد، مردم را به گمراهی می کشانند، تا آن جا که حکمت الهی در مورد بعثت ایشان، بیهوده تلقی می شد.
به همین دلیل خدای سبحان صفت خیانت را از همه پیامبران نفی کرده و فرموده است:
و ماکان لنبی ان یعل؛46
هیچ پیامبری خیانت نورزید.
دیدگاه قرآن کریم درباره پیامبران با دیدگاه تورات دراین زمینه کاملاً متفاوت است؛ زیرا تورات، پیامبران را به دروغگویی و نیرنگ و ارتکاب گناه، توصیف می کند؛ به حضرت یعقوب نسبت نیرنگ می دهد و ادعا می کند که حضرت لوط با دو دخترش زنا کرده است؛ درباره هارون ] برادرموسی[ اظهار می دارد که وی، بنی اسرائیل را به گوساله پرستی دعوت کرده است؛ به حضرت داود نسبت زنا با اوریا، همسر فرمانده لشکرش می دهد و درباره حضرت سلیمان مدعی است که وی برای خرسندی زن هایش، بت پرستیده است؛ درحالی که قرآن کریم، دربیان سرگذشت این پیامبران، هیچ یک از این ادعاها را نپذیرفته است.
این ویژگی، قرآن را ازتورات متمایز می سازد، چرا که توصیف پیامبران با چنین بی احترامی و دیگر صفات ناپسند موجب می شود تا شخص مومن به خود آید و با خود بیندیشد اگر پیامبران وفرستادگان خدا چنین باشند، چه اشکالی دارد که ما هم مانند آنها باشیم و همین برداشت ناصواب، مستمسکی برای افراد بیمار دل قرار می گیرد تا در منجلاب گناه غوطه ور شوند، به علاوه بر این نتیجه می رسیم که این نسبت های ناروا عاری ازحقیقت بوده و با عصمت انبیا و اجتناب آنها از گناهان بزرگ منافات دارد . بنابراین از دیدگاه قرآن، پیامبران از گناه گریزانند.
گاه پیش آمده که پیامبران درمقابل یک ترک اولی ، که حتی ارتباطی به امور اعتقادی یا اخلاقی نداشته و عمل به آن چندان مهم نبوده است، مورد نکوهش حق تعالی قرار گرفته اند.
ازطرفی دیگر پیامبران، خود را درپیشگاه خداوند مقصر می دانسته اند و از آن جا که به شکوه و عظمت خداوند آگاهتر از مردم بوده اند، نسبت به تقصیرشان، ازخداوند آمرزش خواسته اند نه این که مرتکب گناهی شده باشند.
پیامبران، الگوی بشر
از آن جا که پیامبران درمرتبه ای والا از اطاعت و بندگی بوده و ازخواسته های نفسانی و گناهان دور بوده اند، خداوند به مادستور پیروی از آنها و عمل به آیین ایشان می دهد:
اولئک الذین هدی الله فیهداهم اقئده …؛
آنان کسانی اند که خدا هدایتشان کرده، بنابراین ازهدایت آنها پیروی کن.
درهمین راستا خداوند، مسلمانان را به پیروی از پیامبرش، حضرت محمد(ص) دستور می دهد:
لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیراً؛47
رفتار پیامبر برای شما بهترین الگو و سرمشق است، برای کسی که به خدا و پاداش روز رستاخیز امیدوار بوده و خدا را بسیار به یاد آرد.
خدای متعال درسوره فاتحه که مسلمانان هر روز درنمازهای پنجگانه آن را تکرار می کنند، این دعا را قرار داده است:
اهدنا الصراط المسقتیم* صراط الذین انعمت علیهم؛
ما را به راه راست راهنمائی کن، راه کسانی که به آنها نعمت عطا کردی.
و پیامبران پیشقراولان کسانی بودند که خدای سبحان به ایشان نعمت ارزانی داشت، لذا خداوند به مومنین می آموزد که باید درتمام گفتار و کردار خود، پیامبران را سرمشق و الگو قرار دهند.

فصل چهارم: معجزات پیامبران
معجزات پیامبران
هرشخص با ایمان باید اذعان داشته باشد که خداوند پیامبرانش را درجهت اثبات درستی دعوتشان برای مردم با تاییدات خاص خویش مورد توجه قرار داده است، تاییداتی که ازحیطه عقل و اندیشه بشری خارج و گواهی بر این امر است که آنان فرستادگان خدایند. بر این گونه تاییدات گاهی لفظ "معجزات" یا "نشانه ها" یا "بینات" اطلاق می شود؛ زیرا کارهایی برتر از قدرت بشر و خارج از حد توانایی و ماورای دانش و فهم انسان ها و مخالف سنت های مادی و قوانین متعارف طبیعی است. دراین زمینه لفظ "معجزات" بیشتر به کار برده می شد و از این رو "معجزه" نامیده شده که بشر، از انجام اموری مانند آن عاجز و ناتوان است. دانشمندان معجزه را اموری فوق العاده دانسته اند که خداوند به دست پیامبران به اجرا درمی آورد تا ایشان به وسیله آن، بر صدق نبوت خویش اقامه دلیل کنند. این معجزات، ذاتاً محال نبوده و عقل و واقعیت، موید آنها هستند. چه بسا مردانی که در طول تاریخ به پاخاسته، مدعی پیامبری شدند و با کارهای خارق العاده خویش، مردم را به مبارزه می طلبیدند. مردم نیز آن کارها را آشکارا دیدند و عده زیادی بدان ها گرویده، ایمان آوردند.
بنابراین، پیامبر فرمان خداوند را به مردم ابلاغ می کند. کسانی که داری فطرتی سالمند، نور حقیقی راکه پرتو افکن شده، دریافت می کنند ولی آنان که فطرتی تباه شده دارند، ازسرعناد و تبختر این نور هدایت را نادیده می گیرند. به همین دلیل حکمت الهی اقتضا می کند که پیامبران با دلیل و برهان حمایت شوند تا زبان ستیزه جویان و بدخواهان کوتاه، عذر آنها رد و حجت برآنها تمام شود.
معجزه، فرمول علمی ندارد و نمی توان آن را با ابزار انجام داد، ولی سحر و جادو دارای ابزار و قوانین است و امکان دارد شخص آن را بیاموزد و جادوگری کند و کارهایی همانند امور خارق العاده انجام دهد، درصورتی که آن کار از امور خارق العاده نیست.
انواع معجزات
پیامبران چند نوع معجزه داشته اند. ازجمله معجزات طبیعی، مانند بیرون جستن آب از سنگ دراین رابطه گفتنی است زمانی که پیروان موسی (ع) از او درخواست آب کردند، آن حضرت عصای خویش را به سنگی زد و آب از سنگ بیرون جهید. ازدیگر معجزات طبیعی، سایه افکندن ابر بر بنی اسرائیل دربیابان تیه است. همچنین شکافته شدن رود نیل و کنار رفتن آب برای عبور حضرت موسی(ع) و بنی اسرائیل و فرار از فرعون ازدیگر معجزات طبیعی است.
ازدیگر انواع معجزات، اخبار غیبی است؛ حضرت عیسی(ع) قوم خود را ازآنچه که می خوردند و آنچه ذخیره می کردند آگاه کرد. برخی از معجزات، اموری و مخالف قوانین طبیعت بوده؛ ماند آتشی که کافران برای سوزاندن حضرت ابراهیم (ع) افروختند و خداوند آتش را بر آن حضرت سرد و سالم قرار داد. هم چنین معجزاتی که به طور اتفاقی و به اندازه نیاز به وجود می آمد.
حکمت الهی چنین اقتضا کرد که معجزه هرپیامبری مطابق با اموری باشد که رایج میان مردم زمان خودش بوده ، تا برای تایید فرستاده اش و اثبات رسالت وی، رساتر باشد؛ مانند معجزه حضرت عیسی (ع) که مردگان را ] به اذن خدا[ زنده می کرد، زیرا یهود، مذکر وجود روح بودند و نیز معجزه حضرت موسی (ع) که عصای او به صورت اژدهایی درآمده و تمام ساز و برگ جادوگران را بلعید، چراکه مصریان درآن دوران، درجادوگری سرآمد بودند. به طور کلی معجزاتی را که پیامبران قبل از حضرت ختمی مرتبت (ص) آوردند، از همین قبیل بوده است، چون انسان های آن روز چندان رشد فکری نکرده بودند که دلایل عقلی، آنها را قانع سازد و راهی جز پذیرش امور خارق العاده نداشتند که با بروز آن، اندیشه آنها را خیره و مبهوت سازد و انگیزه ای باشد که آنان را به صدق نبوت پیامبران وا دارد.
معجزه رسول اکرم (ص)
معجزات، پیوسته بدین شیوه بود تا آن که بشریت به رشد و کمال عقلی خویش رسید و اراده خداوند تعلق گرفت که رسالت عامه را توسط حضرت محمد(ص) فروفرستد. از این رو وی به وسیله قرآن که معجزه عقلی جاودان است مورد حمایت خویش قرار داد. قرآن، با شیوه خاص و بلاغت خود و هدایت و علوم و معارفی که در بردارد معجزه بود و حضرت محمد(ص) به وسیله آن عرب را به مبارزه طلبید تا یک سوره مانند آن را بیاورند، اما آنان عاجز و ناتوان گشتند، درحالی که اعراب درفصاحت شهر بوده درفنون سخنوری مهارت داشتند.
معجزه رسول اکرم(ص) از سایر معجزات گذشته متمایز بود؛ زیرا قرآن، معجزه ای ماندنی است و درطول روزگار در دسترس هر پژوهشگر و هر حقیقت جویی، جاودان مانده است، درحالی که معجزات دیگر پیامبران، حوادث ووقایعی بوده که با سپری شدن آنها کسانی که درزمان پیامبران بوده اند آنها را دیده اند، و کسانی که پس از آنان آمده اند، آن معجزات رامشاهده نکرده اند،بلکه برای آنها نقل شده است، و این خود سبب ضعف تاثیر آنهاست، به ویژه امروزه که نسبت به ادیان شبهات فراوانی وجود دارد.
به همین دلیل، دیدگاه اسلام درباره معجزات ، این است که مردم را از درخواست آنهامنصرف نموده و آنان را به دقت و اندیشه درموضوع رسالت اسلام و هدایت متبلور درقرآن کریم واداشته است. برخی از اهل تردید دردوران رسالت رسول اکرم (ص) درخواست معجزه هایی کردند و پاسخ خداوند متعال به آنان این بود که درقرآن و هدایت موجود درآن و دلایل عقلی بیندیشند ] تا بدانند[ که قرآن وحی الهی است. خدای سبحان فرمود:
وقالوا لولا انزل علیه آیات48 من ربه قل انما الایات عند الله و انما انا نذیر مبین او لم یکفهم انا انزلنا علیک الکتاب49 یتلی علیهم ان فی ذلک لرحمه و ذکری لقوم یومنون50؛
و کافران گفتند چرا از پروردگارش براو نشانه هایی نازل نمی شود. بگو نشانه ها نزدخداست و من تنها بیم دهنده ای آشکار هستم، آیا کتابی که برتو فرستادیم تا برایشان خوانده شود برای آنها کافی نبود؟ براستی در آن کتاب رحمت و یادآوری برای کسانی است که ایمان می آورند.

"نتیجه گیری"
وظایف پیامبران بعنوان مصلحان توجه به اصلاح امور اجتماعی جوامع بشری است این پیش فرض است که می بینیم آیاتی از قرآن که تاکید به اصلاح امور اجتماعی می نماید زیرا اصلاح امور اجتماعی ازجهاتی دارای اهمیت است از این جهان می توان به 1- بستری سازی مناسب برای تکامل افراد جامعه 2- ایجاد امنیت 3- مقابله با فساد و عدم بروز ناهنجاریهای اجتماعی می توان نام برد.
ازجمله وظایف پیامبران ، راهنمایی مردم بسوی فضایلی است که سعادت دنیا و آخرت آنها – بواسطه احکامی که از خداوند دریافت می کنند – درگرو کسب آن فضایل است، زیرا انسان ها نمی توانند صرفاً با عقل و خرد خود، به تمام ارزش ها و رفتار براساس آن ارزش ها برسند، چرا که انگیزه های غریزی ، مصالح و خواهش های درونی آنها با یکدیگر متفاوت است.
درقرآن کریم برای رسول خدا چهار وظیفه یا قلمروبیان شده است .
1-دریافت و ابلاغ وحی 2- تعیین و تبیین تعالیم دین 3- ولایت و سرپرستی جامعه برای اجرای قوانین الهی 4- ولایت معنوی
و درخاتمه میتوان گفت که آیات نورانی قرآن به مانشان می دهد که پیامبران الهی همه دارای یک هدف واحد بوده اند و هدف آنها این بود که خدا را به مردم معرفی کنند و مردم خد ارا بشناسند و از دستورات او اطاعت کنند و پیامبران مامور شده بودند که درهر زمانی خدا و دین او را درخور عقل و فهم مردم همان زمان معرفی کنند.
"و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم"
"ما هیچ پیامبری را نفرستادیم جزء به زبان قومش تا بتوانند برای آنها به روشنی بیان کند"
سوره ابراهیم آیه 4

منابع و ماخذ
1- قرآن کریم
2- تفسیر المیزان – محمد حسین طباطبایی
3- آموزش عقاید- محمد تقی مصباح یزدی
4- معارف اسلامی 2 – علیرضا امینی و محسن جواری
5- سید رضی-نهج البلاغه
6- محمد باقر مجلسی، ب
7- حار الانوار
8- http://www.balagh.net
1 . سوره آل عمران، آیه 33
2 . سوره بقره آیه 31
3 .سوره بقره آیه 37
4 .سوره نساء آیات 163و164
5 .سوره مائده آیه 44
6 .سوره صافات آیات 147-148
7 .سوره اعراف آیه 158
8 .راغب،مفردات
9 .فراهیدی، العین ج 8
10 .ابن منظور، لسان العرب ج 14
11 .راغب .مفردات
12 محمد تقی مصابح یزدی، آموزش عقاید، ج 2
13 .محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 11
14 .همان،ص 32
15 .محمد حسین طباطبایی المیزان ج 2
16 . سوره مومن 40 آیه 78
17 . سوره فاطر 35 آیه 24
18 .آل عمران ، آیه 144
19 . احزاب ، آیه 40
20 . محمد آیه 2
21 . فتح آیه 29
22 . کهف آیه 365
23 .بقره آیه 246
24 . همان آیه 259
25 .یس آیه 14
26 .خزائلی اعلام قرآن
27 .زمحشری الکشاف ج 4
28 .محمد حسین طباطبایی المیزان ج 20
29 .محمد تقی مصباح یزدی آموزش عقاید ج 2
30 .سید رضی نهج البلاغه ، صبحی صالح
31 . محمد تقی مصباح یزدی. آموزش عقاید ج 2
32 . همان ص 103
33 .شوری آیه 13
34 . نساء آیه 136
35 . همان آیه 152
36 . آل عمران آیات 84 و 85
37 . انعام آیه 48
38 .نحل آیه 36
39 .نساء آیه 164
40 . اسراء آیه 15
41 .بقره آیه 136
42 .بقره آیه 285
43 .نساء آیات 150و151
44 .انعام آیه 89و90
45 .انبیاء آیه 73
46 . آل عمران آیه 161
47 . احزاب آیه 21
48 .لولا انزل علیه آیات: یعنی آیا برمحمد(ص) معجزاتی فروفرستاده نشده تابر صداقت وی دلالت داشته باشد.
49 .الکتاب یعین قرآن
50 . عنکبوت آیه 50 و 51
—————

————————————————————

—————

————————————————————

1


تعداد صفحات : 38 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود