تارا فایل

مقاله بررسی تاثیر نفت عراق بر اقتصاد جهان پس از سرنگونگی رژیم صدام




دانشگاه آزاد اسلامی
واحد علوم و تحقیقات
دانشکده حقوق و علوم سیاسی

موضوع پژوهش:
تاثیر نفت عراق بر اقتصاد جهان پس از سرنگونی رژیم صدام

خرداد 1384

فصل اول (کلیات)
طرح مساله:
حمله امریکابه عراق با وجود هزینه های کلان سیاسی و اقتصادی اش برای این کشور، از دیدگاه اقتصادی گسترش و تعمیق و تحمیل رژیم سرمایه داری است، که قلب تپنده آن را نفت تشکیل می دهد. این جنگ به خاطر تصاحب منابع نفتی عراق نبود، ولی نفت همواره ماده ای استراتژیک برای اقتصاد نظام سرمایه داری محسوب می شود. از لحظ موقعیت ژئوپلتیک عراق در بطن منطقه نفت خیر خاورمیانه قرار دارد. به دلیل سیاستهای غلط حزب بعث در اقتصاد عراق، در حال حاضر بیش از 95% درآمدهای این کشور را در آمدهای حاصل از فروش نفت تشکیل می دهد.(1) 0(یعنی اقتصاد کاملا تک محصولی) ذخایر اثبات شده نفت این کشور 115 میلیارد بشکه است که بعد از عربستان دومین کشور نفت خیز جهان است و هنوز ذخایر اثبات نشده فراوانی نیز وجود دارد. اما تولید روزانه نفت در عراق به روزی 2 میلیون و 300 هزار بشکه محدود مانده است. به دلیل آنکه در اثر جنگ صنعت نفت عراق به شدت صدمه دید و بعد از جنگ نیز تاسیسات و خطوط لوله های نفت در عراق به ویژه خط لوله شمال که نفت را از کرکوک به بندر جیحان در ترکیه انتقال می دهد، به وسیله انفجارات بمب بی مصرف ماند. در رابطه با میزان استخراج نفت عراق با روزانه 1/2 میلیون بشکه نفت تولید می کند که حدود3/1میلیون بشکه آن صادر می شود. با در نظر گرفتن قیمت نفت بشکه ای 50 دلار میزان درآمدهای نفتی این کشور روزانه 56 میلیون دلار و در سال بیش از 23 میلیارد دلار خواهد بود. این در حالی است که میزان تولید نفت عراق در زمان رژیم صدام روزانه بیشمار از 9/2 میلیون بشکه بوده است. جنگ عراق موجب افزایش شاخص سهام بورس در کشورهای حاشیه خلیج فارس شد و بسیاری از شرکت های این کشورها قراردادهای پرسودی را امضا کردند اماکارشناسان اقتصادی عقیده دارند در دراز مدت کشورهای حاشیه خلیج فارس با بازگشت عراق به بازار نفت بیشتر از سودی که در آغاز احیای اقتصادی عراق به دست می آورند، زیان خواهند دید.(2) با اینکه هنوز برای سخن گفتن از رونق اقتصادی عراق زود است. اما نشانه هایی وجود دارد که غول خفته عراق درآینده امکان دارد به یک قدرت اقتصادی منطقه ای تبدیل شود. علاوه بر ذخایر عظیم نفتی، این کشور دارای یک نیروی کار ماهر و یک اساس مستحکم برای توسعه کشاورزی نیز می باشد. در دراز مدت، رونق اقتصادی عراق عوارض منفی برای سایر کشورهای منطقه خواهد داشت. از همه مهمتر افت قیمت نفت است. پس از اینکه عراق تولید و صادرات نفت را با ظرفیت کامل آغاز کند. قیمتها سقوط خواهند کرد و درآمدهای نفتی سایر کشورهای خلیج بین 20 تا 25 درصد کاهش خواهد یافت. بدیهی است با توجه به عملیتهای انتحاری انفجار خطوط نفت و تاسیسات نفتی عراق، تیراندازی پراکنده به نیروهای ائتلاف، غارت تجهیزات نفتی، رواج گسترده قاچاق محصولات نفتی، جملگی حکایت از آن دارند که تامین امنیت وثبات وراه اندازی تولید نفت عراق با دشواریهای فراوان مواجه است.(3) در شرایطی که سرمایه گذاری لازم فقط برای رسیدن به سطح تولید پیش از جنگ، 7 میلیارد دلار برآورده شده است، روزانه حدود 7 تا 8 میلیون دلار هزینه اضافی نیز بر اثر عملیات خرابکارانه درماههای اول پس از سرنگونی صدام بر این کشور تحمیل شده است. البته نحوه بازسازی عراق آغاز شده است و طبق طرحهای آمریکا محور قرار گرفتن نفت به عنوان مهمترین منبع برای بازسازی این کشور مورد توجه قرار گرفته است. و آمریکا قصد دارد صنعت نفت عراق را به طور کامل خصوصی کند. در این زمینه گفته می شود که یکی از مدیران بریتیش پترولیوم به عنوان مسئول بازسازی صنعت نفت عراق تعیین خواهد شد.
اهداف تحقیق:
از آنجائیکه کشور عراق دومین کشور ثروتمند جهان از لحاظ منابع نفتی است، هدف از این پژوهش آن است که تاثیرات جنگ بر کشورهای حوزه خلیج فارس، صادرات نفت عراق بر اعضای اوپک و اقتصاد جهان مورد بررسی قرار گیرد.
اهمیت تحقیق:
اهمیت این پژوهش در آن است که نشان می دهد افزایش بهای قیمت نفت و سرازیر شدن دلارهای نفتی به اقتصاد کشورهای صادر کننده نفت(به ویژه خلیج فارس وایران) آیا قادر خواهد بود موجبات توسعه این کشورها را فراهم آورد؟ یا برعکس همانند گذشته (مثلا زمان رژیم شاه) باعث وابستگی هر چه بیشتر این کشورها به غرب و برگشت سرمابه سمت کشورهای صنعتی خواهد شد. یا اینکه به دلایل مختلف این پطرودلارها حیف ومیل خواهدشد.
سوال اصلی:
تاثیر نفت عراق بر اقتصاد جهان پس از سرنگونی رژیم صدام چیست؟
سوال فرعی:
آیا افزایش تقاضای جهانی نفت، به سرنگونی رژیم صدام مربوط است؟
فرضیه تحقیق:
یکی از دلایل افزایش تقاضای جهانی نفت، کاهش صادرات محصولات نفتی عراق بعد از سرنگونی صدام می باشد.
متغیرها و مفاهیم عملیاتی:
کاهش دلایل افزایش تقاضای جهانی نفت چیست؟
دلایل صادرات محصولات نفتی عراق چیست؟
روش تحقیق:
روش این پژوهش مبتنی بر جستجو در سایتهای اینترنتی بوده است. کلیه منابع فارسی به جز منابع انگلیسی از اینترنت اقتباس شده است.

مشکلات وموانع تحقیق:
ازمشکلات این پژوهش می توان کمبود اطلاعات موجود در زمینه موضوع تحقیق در منابع کتابخانه و فیلتر گذاری بسیاری از سایتهای اینترنتی می توان شمرد که جای تاسف است.
سازماندهی تحقیق
این پژوهش مشتمل بر یک مقدمه، سه فصل و یک نتیجه گیری می باشد. در فصل اول ابتدا در طرح مسئله یک تصویر کلی از وضعیت نفت عراق وآینده آن در معادلات اقتصادی جهان ترسیم شده است و بعد به ترتیب اهداف تحقیق، اهمیت تحقیق، سوالات اصلی وفرعی، فرضیه تحقیق، متغیرها و مفاهیم عملیاتی و روش تحقیق و مشکلات و موانع تحقیق و در نهایت سازماندهی تحقیق ذکر گردیده است. در فصل دوم به رابطه میان نفت عراق و جنگ دوم خلیج فارس پرداختیم که این فصل شامل دو گفتار است: الف- ریشه های جنگ دوم خلیج فارس و مسئله نفت که به مشکلات اقتصادی در آمریکا و مسئله تقاضا اشاره می کند و گفتار دوم: ب- اثرات جنگ دوم خلیج فارس بر افزایش قیمت نفت، دراین قسمت ضمن بررسی علل افزایش نفت یکی از دلایل آن کاهش صادرات محصولات نفتی عراق از مجموعه کشورهای صادر کننده و دیگر افزایش جهانی مصرف نفت وازدیاد تقاضا اشاره می شود. در فصل سوم به مبحث نفت و اقتصاد جهانی پرداختیم که شامل سه گفتار می باشد و در پایان از بحث یک نتیجه گیری کلی گرفته ایم.

فصل دوم: نفت عراق ومسئله جنگ
الف – ریشه های جنگ دوم خلیج فارس ومسئله نفت:
از آنجائیکه اصالت سود در اقتصاد حرف اول را می زند واصولا اخلاق جایی در نظام سرمایه داری ندارد لشکرکشی و حمله به سایر کشورها نیز معنا پیدا می کند. به این شرط که در بلند مدت سود اقتصادی را افزایش دهد.(4)جنگ خلیج فارس به خاطر نفت نبود بلکه به دلیل اقتضاعات ونیازهای رژیم سرمایه داری بود بدین صورت که اقتصاد آمریکا برای نخستین بار در 1929 دچار یک بحران (رکود) گردید وبه تبع آن چون ایالات متحده با بسیاری از کشورهای جهان دارای مبادله و مراودات اقتصادی بود، اقتصاد جهانی دچار بحران گشت و در همان زمان کینز ظهور کرد ونظریه دخالت دولت در اقتصاد برای رفع موانع اقتصادی را مطرح کرد. در سده اخیر دولتمردان آمریکا نوع دیگری از دخالت در امور اقتصادی را برگزیده اند وآن ایجاد بحران وجنگ در سایر نقاط جهان برای افزایش تقاضا می باشد. چرا که اصولا کینز معتقد است که مشکل اقتصاد در سمت تقاضا می باشد و نه در سمت عرضه واعلان می دارد. که حتی اگر هیچ کاری برای یک گروه از انسانهای قادر به کار وجود نداشت، برای تقاضا آنها را به دو دسته تقسیم کنید. گروه اول مشغول به کندن زمین شوند و گروه دوم آن را پرکنند و به این ترتیب با پرداخت حقوق ومزایا به انها تقاضا ایجاد می شود. عملکرد در حزب دموکرات و جمهوری خواه در آمریکا و یا کارگر و محافظه کار در انگلستان در صورتیکه منافع ملی تهدید شود، یکی است. (مثلا کودتای 28 مرداد که در زمان حزب کارگری در انگلستان رخ داد و یا واقعه طبس که زمان کارتر از دموکراتها رخ داد) ولی به طور کلی مشاهده می کنیم امریکاییها با بازی دو حزب دموکرات جمهوری خواه هرگاه که اقتصاد آمریکا دچار بحران گشته جمهوری خواه ها را به میدان فرستاده اند تا در سایه جنگ طلبی آنان بتوانند کمی برای اقتصاد تقاضا ایجاد کنند و سپس با کناره گیری آنان دموکراتها می آیند که هم از بعد سیاسی و کاهش فشار روانی افکار عمومی گره گشا هستند هم می توانند ثمرات جنگی را که جمهوری خواهها به راه انداخته اند، جمع کنند.(5) در اوایل سال 1991 وقتی اقتصاد آمریکا با بحران مواجه بود، صدام حسین به کویت حمله برد (البته با چراغ سبز آمریکا) و سپس ایالات متحده با رهبری بوش پدر به عنوان ناجی بین المللی وارد صحنه شد و با ریختن هزاران بمب و موشک و برحاک عراق حجم انبوهی تقاضای نظامی ایجاد کرد. سپس دموکراتها با ریاست جمهوری کلینتون وارد صحنه شدند و دست آوردهای اقتصادی آنرا بر چیدند، به نحوی که رشد اقتصادی آمریکا در آن زمان به معجزه اقتصادی تشبیه شد. (البته دلایل دیگری هم در حمله به عراق وجود داشت وآن این بود که صدام یک مهره بود تا زمانی که مورد استفاده آمریکا و غرب واقع می شد، خوب بود وزمانی که تاریخ مصرف او تمام شد، بد شد. و از طرفی دیگر نظام بین الملل و اقتصاد جهانی نمی توانست بپذیرد که بیش از ذخایر نفت دنیا (عراق + کویت) در اختیار یک آدم روانی مانند صدام حسین باشد – حال و در آستانه رکود مجدد اقتصاد آمریکا بایستی تدبیری اندیشه می شد تا از این رکود جلوگیری شود و هیچ بهانه ای برای این کار بهتر از حادثه یازدهم سپتامبر وجود نداشت. آمریکا آنرا به القاعده و طالبان نسبت داد و به افغانستان یورش برد و با کمک نیروهای شمال (البته پس از ترور احمد شاه مسعود) افغانستان را فتح کرد. با این حساب باید مشکل آمریکا برای رفع رکود اقتصادی بر طرف شده باشد. پس دیگر حمله به عراق چه توجیهی داشت؟
یک علت مهم امنیت اسرائیل بوده است ولی از طرفی دیگر تفسیرهای متفاوتی از این مسئله شد. هرمان شر متخصص امور انرژی و تسلیحاتی درباره جنگ عراق معتقد است که "نفت بیش از هر چیز دیگر توجیه کننده رفتار آمریکا و انگلستان است. از شش شرکت بزرگ نفتی وبین المللی جهان اکثر آنها انگلیسی و آمریکائی هستند و از طرف دیگر در چهار سال آینده باید تولید نفت ارزان شود. هم اکنون اقتصاد امریکا 25% کلیه تولیدات نفتی رامصرف می کند و از اینرو آنهامایلند که کنترل تحولات بهای نفت را در اختیار داشته باشند (حوائج و نیازهای سرمایه داری) ، 26 حوزه از 40 حوزه عظیم نفتی که 60% نفت جهان را تامین می کنند در خلیج فارس قرار دارند. بزرگترین ذخایر در عربستان سعودی و بعد در عراق قرار دارند، آنهایی که در عربستان سعودی قرار دارند ده مرتبه بیشتر مورد استخراج قرار گرفته و سریعتر به پایان می رسند. این به آن معناست که زیر خاک عراق آخرین قطعات نفت دنیا نهفته است. عراق بدون شک منابع عظیم ودست نخورده نفت دارد و در مقابل هر پنج عضو ثابت شورای امنیت سازمان ملل دارای شرکتهای بزرگ نفتی هستند که می خواهند از این منابع غنی نفع ببرند.6از هنگام وقوع حادثه یازدهم سپتامبر، بسیاری از دولتمردان امریکایی به دنبال کاهش وابستگی کشور خود به نفت عربستان سعودی اند و آمریکائیها در حقیقت با دستیابی به نفت عراق در واقع بایک تیر دو نشان خواهند زد. البته درحال حاضر شرکتهای نفتی غربی که بعد از پایان جنگ به عراق یورش آوردند، حالا از این کشور بیرون رفته اند. علت اصلی فقدان امنیت در عراق است البته برخی دیگر به علت مشکلات مالی خارج شده اند.
ب- اثرات جنگ دوم خلیج فارس بر افزایش قیمت نفت
طبق پیش بینی های قبلی جنگ خلیج فارس تاثیر عمیق و وسیعی بر اقتصاد جهان گذاشته و اقتصاد هریک از کشورهای جهان در اثر این جنگ باتحولات گوناگونی مواجه شده است. یکی از اثرات مهم افزایش قیمت نفت در جهان می باشد.
افزایش بی سابقه قیمت نفت به مرز بیش از 60 دلار تا به حال بی سابقه بوده است. اگر روزی قیمت نفت پایین بیاید، بعید است به زیر بشکه ای 30 دلار برسد. در حال حاضر همین پدیده افزایش بی رویه قیمت نفت عطش کشورهای صنعتی به ویژه آمریکا و ژاپن را برای خرید نفت مازاد و افزایش ذخایر اتراتژیکشان بالابرده است.
حال می پردازیم به این سوال که علت این شوک اقتصادی چیست؟
قیمت نفت در بازار جهانی در اوایل سال 2004 بشکه ای 40 دلار بود که ادامه بحران و جنگ در عراق درماه گذشته آنرا به 50 دلار رساند. قیمت نفت در سال1991 برای هر بشکه 28 دلار و در سال 1980 برای هر بشکه 18 دلار بوده است و هرگز این زیگ زاگ فعلی را نداشته است. کارشناسان معتقدند که نوسان قیمت نفت بین 40 تا 80 دلار و یا حتی100 دلار خواهد بود و این به معنی مرگ تولید است نه تنها به ضرر فروشنده بلکه به ضرر خریدار نیز هست. چونکه کدام کشور قادر است هر بشکه نفت را 100 دلار بخرد؟ افزایش 5/1 میلیون بشکه ای نفت توسط اوپک هم نتوانست قیمت آنرا پایین بیاورد. به هر حال کارشناسان اقتصادی معتقدند که خروج عراق از گردونه کشورهای صادر کننده نفت باعث افزایش قیمتها شده است و البته حوادث ونزوئلا و نیجریه و ظهور قدرتهای اقتصادی نظیر چین و هند وبرزیل نیز در این مسئله دخیل بوده است.
اگر به همین صورت قیمت نفت افزایش پیدا کند، معلوم نیست که در 5 تا 10 سال آینده چه می شود؟ و کدام منطقه صادرات نفت جهان را به عهده خواهد گرفت آیا باز هم اوپک در منطقه خاورمیانه از لحاظ نفتی مقام اول را خواهد داشت؟
یامنطقه دریایی خزر و یا نفت آفریقا و یا نفت روسیه بازار را به انحصار خود در می آوردند. انستیتوی بین المللی مطالعات استراتژیک در واشنگتن آماری را انتشار داده است که در آن قید شده است، ذخایر شناخته شده نفت در جهان در سال1988 از 1000 میلیارد بشکه سهم خاورمیانه و شمال آفریقا 716 میلیارد بشکه معادل 68% نفت جهان است و در همین گزارش آمده است که خاورمیانه در مورد ذخایر نفت و صادرات آن تا بیست سال آینده حرف اول رامی زند. بحران نفتی سال 1973 ضربه بسیار سختی بر اقتصاد جهانی زد مخصوصا به آمریکا- اروپا و ژاپن، بعد از آن این کشورها تصمیم گرفتند انحصار را به دست بگیرند مخصوصا امریکا و ژاپن که با انباشت ذخایر استراتژیک و ایجاد بزرگترین ناوگان نفتکش دنیا توسط ژاپن این کار را انجام دادند هر وقت قیمت نفت بالا می رفت ذخایر استراتژیک خود را به بازار وارد می کردند وازاین رو اوپک به شدت تحت فشار بود. اما اینک اوضاع از کنترل آنها خارج شده است ونمی توانند قیمت نفت را پایین بیاورند. روسیه در حال حاضر صدور نفت خود را از 6 میلیون بشکه به 10 میلیون بشکه رسانده است. که در تاریخ تاسیس این کشور، حتی در زمان شوروی سابقه ندارد و به سرعت در حال تجهیز اقتصادی و توسعه خود می باشد. اخیرا آمریکایی ها در پی فشارهای بین المللی اذعان کرده اند. که به خاطر نفت عراق در این کشور هستند. به هر حال منطقه خلیج فارس و خاورمیانه همواره جزء منافع امنیتی آمریکا بوده است. این مسئله را کارتر اعلان کرد که به هیچ وجه در منطقه خاورمیانه اجازه کنترل و اشغال این منطقه را نخواهیم داد. چینی معاون رئیس جمهور آمریکا اعلان کرد که اجازه نمی دهیم هیچ کشوری عراق را ببلعد. چون عراق 20% منابع نفتی جهان را در خود جای داده است. و امیدواریم آنرا از چنگ صدام حسین که بر علیه منافع ماست درآوریم.(7)برکسی پوشیده نیست که اقتصاد جهان در بیست سال آینده به صدور قیمت نفت در جهان بستگی دارد. در حال حاضر آمریکا بیش از 200 میلیارد دلار تنها در جنگ عراق هزینه کرده است. آیا کشورهای اروپایی که از سال 1990 تاکنون میلیاردها دلار برای اروپا و گسترش اتحادیه اروپا سرمایه گذاری کرده اند و مرزهای آنرا تا روسیه افزایش داده اند، و در آمد ناخالص خود را با درآمد آمریکایی کرده اند و از نظر جمعیت نیز بیشتر از آمریکا هستند، و از نظر تکنیکی و نظامی نیز می توانند به سرعت خود را به آمریکا برسانند و طی سالهای گذشته واحد پولی خود را یکی کرده و به یک ارز قابل رقابت جهانی رسانده و دلار آمریکا را پشت سر گذاشته و از همه مهمتر بزرگترین تولید و صادرات جهان را در انحصار خود دارند، حاضرند به این راحتی تن به پذیرش برنامه های آمریکا بدهند؟ و اگر چنین است پس چرا بسیاری از کشورها ارز خود را به یورو تبدیل کرده اند؟ و چرا به دنبال تشکیل یک ارتش واحد هستند؟ (8) برای آمریکا آسان نخواهد بود که از کفار اروپا بگذرد وآنرا نادیده بگیرد و اگر چنین کند که در عمل هم می کند مقاومت اروپا بیشتر خواهد شد. اروپاییان نیز چشم از کنترل منابع انرژی جهان بر نخواهند داشت. اروپا حتی پیشنهاد آمریکا برای تضمین صدور نفت به این کشورها را برای بیست و پنج سال آینده به شرط کنترل خاورمیانه نپذیرفته است. و اگر چنین می کرد طی پنج سال آینده، تنها شرکتهای آمریکایی قادر خواهند بود که با آن سرمایه کلان اروپا را مهار و کنترل کنند. کشورهای چین وهندوستان و برزیل نیز که قدرتهای بزرگی شده اند نمی توانند بپذیرند که کنترل نفت در انحصار آمریکا باشد. چین دومین کشور وارد کننده نفت در جهان است که بالاترین میزان خسارت را از انحصار نفت توسط آمریکا متحمل خواهد شد. ولی تاکنون وارد رقابت با آمریکا و اروپا نشده است. چون بر این باور بوده است که رقابت افسارگسیخته در جهان اصل اساسی عرضه و تقاضا را در روابط بین المللی متلاشی خواهد ساخت.(9) نکته دیگر اینکه کشورهای تولید کننده نفت، علاوه بر اینکه نفت خود را گران می فروشند، از مشتریان خود درخواست ارز یورو را دارند که این مسئله به هیچ وجه به نفع دلار و خود امریکا نیست واگر امریکا نتواند دلار خود را تقویت کند و دوباره آنرا در صدر قرار دهد، آن وقت تمام سیاستهایش شکست می خورد و ذخایر نفتی خود را باید با قیمت گران در خود آمریکا بفروشد.(10) مدتهاست که بورسها نیز از یورو در مبادلات خود استفاده می کنند. و این مسئله نشان می دهد که اقتصاد جهان دیگر مونوپولی نیست و نمی تواند در انحصار یک کشور خاص باشد.

فصل سوم: نفت و اقتصاد جهانی
علت افزایش عوائد نفتی اوپک از سال 2003 به بعد:
اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) عوائد نفتی خالص اوپک در سال 2003 را 223 میلیارد دلار پیش بینی کرده است. که 19 درصد بیش از سال2002 و 16 درصد بیش از پیش بینی این سازمان در دسامبر گذشته است. بخش قابل توجهی از این افزایش در آمد، افزایش 11 درصدی قیمتهای نفت نسبت به سال گذشته است. علت این افزایش قیمتها به شرح زیر اعلام شده است: 1- ناآرامی ها و کاهش قابل توجه تولید نفت در ونزوئلا که از دسامبر سال 2002 آغاز شد.
2- زمستان سرد در شمال شرقی آمریکا 3- پایین بودن مداوم ذخایر در ایالات متحده 4- جنگ عراق که منجر به کاهش صدور نفت عراق ازمیانه ماه مارس سال 2003 شد. 5- مشکلات نیجریه که باعث کاهش تولید نفت این کشور از مارس 2003 به بعد شده است. علاوه بر افزایش قیمتها، افزایش صدور نفت اوپک به میزان 8/6 درصد نسبت به سال گذشته نیز از عوامل افزایش عوائد اوپک بوده است. عوائد نفتی عراق در سال 2002 ، 4/12 میلیارد دلار بوده است. (11)درسال 2003 عوائد نفتی این کشور با 15 درصد کاهش به 6/10 میلیارد دلار رسیده است. چندین کشور اوپک نیز در سال 2003 شاهد افزایش درآمد قابل توجهی داشته اند. در راس این کشورها عربستان قراردارد که در این سال حدود 70 میلیارد دلار درآمد داشته است. این رقم 27 درصد بیش از عواید سال 2002 یعنی 55 میلیارد دلار است. عربستان سعودی، ملی 5 ماه اول سال 2003 از بالا بودن قیمتهای نفت بهره فراوان برده وبا بهره گیری از ظرفیت مازاد خود، کمبودهای عرضه ونزوئلا، عراق و نیجریه را جبران کرده است.(12) سایر کشورهای اوپک که در سال 2003 شاهد افزایش قابل توجه درآمد خواهند بود ، عبارتند از : الجزایر (38+ درصد) کویت (32+ درصد) امارا متحده عربی (24+درصد) ایران (23+ درصد) لیبی (25+ درصد) نیجریه وقطر (19+ درصد) عربستان سعودی با 31 در صد کل درآمد اوپک در سال 2003 بیشترین سهم را به خود اختصاص می دهد سایر تولید کنندگان عمده اوپک و سهم هر یک به شرح زیر است: امارات متحده عربی (10 درصد) ایران (10 درصد)نیجریه (9درصد)، ونزوئلا (9درصد) والجزایر(8 درصد) عوائد نفتی اوپک با نرخهای تعدیل شده نسبت به تورم د رحال حاضر قدری بالاتر از میانگین سالانه در دهه 1990 می‎باشد. اما بسیار پایین تر از فاصله سالهای 1974 تا 1985 است. دوره های رونق و رکود عواید نفتی طی 30 سال گذشته به شرح زیر است: 1973و 1979 افزایش شدید قیمتها و وقوع شوک نفتی 1986-1985، سقوط قیمتها 1991- 1990، بحران عراق و بالارفتن قیمتها، 1978- 1977 بحران اقتصادی آسیا و سقوط قیمتها، ابهام کنونی در مورد حملات تروریستی، وضعیت عراق و اقتصاد جهانی و افزایش قیمتها و ادامه این وضعیت بی ثبات، برنامه ریزی بودجه ای را در بسیاری از کشورهای اوپک با دشواری مواجه می کند. (13) آنچه که مسلم است دونگرانی عمده برای اعضای اوپک وجود دارد: 1- میزان تقاضای چین است و دیگری آینده عرضه نفت عراق که اگر عراق به ثبات برسد، آن وقت باید منتظر تاثیر مازاد عرضه بر بازار و سقوط قیمت نفت باشد.

تاثیر افزایش قیمت نفت بر اقتصاد کشورهای صادر کننده نفت:
قیمت نفت همچنان بیشتر از 55 دلار باقی مانده است. قیمتهای نفتی تعیین کننده مهم عملکرد اقتصاد جهانی است. درآمدهای حاصل از افزایش قیمت نفت منجر به رشد اقتصادی کشورهای تولید کننده نفت می شود. افزایش قیمت نفت و طولانی بودن آن فشار بیشتری را به اقتصاد کلان وارد می کند. برای کشورهای صادر کننده خالص نفت، افزایش قیمت به طور مستقیم، در آمد ملی حقیقی را از طریق پیشرفت دریافتی های صادراتی، افزایش می دهد که البته ممکن است بخشی از این منفعت از طریق زمان ناشی از تقاضای کمتر برای صادرات که به طور معمول نتیجه فشار بحران اقتصادی برای طرفهای تجاری است، از دست برود. طبق برآوردهای صندوق بین المللی پول با افزایش قیمتهای نفت، کشورهای اوپک رشدی نزدیک به 120 میلیارد دلار در تراز تجاری خود داشته اند که 13 درصد پایین تر از رشد اقتصاد جهانی است. مثلا در ایران طبق آمار اوپک به دلیل افزایش قیمت نفت پیش بینی می شود که اقتصادش 6 درصد رشدکند. فشار بالای قیمت به انجام سیاستهای اجباری برای اوپک منجر شده است. که یکی از این سیاستها کاهش سهم از تولیدات نفتی بوده است. به طوریکه سهم کشورهای اوپک از 40 درصد در سال 1999 به 38 درصد در سال 2003 رسیده است. براساس گزارشهای آژانس بین المللی انرژی از چشم انداز انرژی آینده دنیا سهم اوپک در سال به 40 درصد و در سال 2020 به 54 درصد خواهد رسید. از نتایج عمده افزایش قیمت نفت برکشورهای صادر کننده نفت آن است که با تغییرات در موازنه تجاری، ارزش دلار افزایش می یابد و صادر کنندگان نفت باید بخشی از درآمدهای بدست آمده را برای غلبه بر دلار آمریکا صرف کنند. بدیهی است به دلیل وجود جوامع مصرفی در کشورهای نفت خیز خلیج فارس و وجود رهبران نالایق دراین کشورها و رقابتهای تسلیحاتی این دلارهای نفتی دوباره به سمت غرب وآمریکا سرازیر خواهد شد وتوسعه در این کشورها رخ نخواهد داد.
تاثیر افزایش قیمت نفت بر اقتصاد کشورهای وارد کننده نفت:
میزان تاثیر مستقیم افزایش قیمت نفت در اقتصاد کشورهای وارد کننده به سهم هزینه های نفتی در درآمد ملی، وجه وابستگی به نفت وارداتی، توانایی مصرف کننده قیمت نفت ، مدت شدت مصرف گاز در اقتصاد و فشار قیمتهای بالاتر نفت بر دیگر انواع انرژی بستگی دارد.(14)قیمتهای بالای نفتی منجر به رکود افزایش هزینه های مواد اولیه، کاهش تقاضای غیر نفتی وسرمایه گذاری کمتر در کشورهای وارد کننده خالص نفت منجر می شود. سقوط درآمدهای مالیاتی و افزایش کسری بودجه نرخ بهره را بالا می برد. به علت مقاومت در کاهش دستمزد حقیقی، دستمزد اسمی بالا می رود. فشار دستمزد به علاوه کاهش تقاضا، حداقل در کوتاه مدت بیکاری را افزایش می دهد. افزایش در قیمت نفت همچنین موازنه تجاری میان کشورها و نرخ ارز را تغییر می دهد. کشورهای واردکننده نفت به طور معمول سقوطی را در موازنه تراز پرداختها از سر می گذرانند که علت آن فشار روی نرخهای ارز به سمت پایین است. واردات گرانتر می شود وصادرات ارزشی کمتر می یابند. درنتیجه در آمد ملی حقیقی این کشورها کاهش می یابد. بالطبع کشورهای اروپایی که به طور نسبتا زیادی به واردات نفت وابسته اند، در کوتاه مدت آسیب بیشتری می بینند و میزان بالای بیکاری دراین مناطق تشدید خواهد شد. ایالت متحده آمریکا به دلیل تامین چهل درصد نیاز نفتی خود از منابع داخلی، نسبت به اروپا وژاپن کمترین فشار را متحمل می شود.(15)این فشار در کشورهای آفریقایی وارد کننده نفت منجر شده است تولید ناخالص این کشورها نزدیک به 3 درصد کاهش بیابد. آسیا به عنوان وارد کننده زیاد نفت ، یک سقوط 8/0 درصدی در تولیدات اقتصادی داشته وتراز حساب جاری هم پس از افزایش قیمت نفت وضعیت بدی داشته است. بعضی از کشورها از جمله فیلیپین، هند و چین وضعیت بدتری داشتند. به طوری که حساب جاری اینها 35 میلیارد دلار کاهش نشان می دهد. به علاوه نرخ تورم در این دوره در آسیا در مقابل افزایش قیمت نفت وضعیت بهتری داشته است. رشد اقتصادی در آمریکای لاتین تنها 2/0 درصد کاهش داشته است. کشورهای درحال توسعه علاوه براینکه با افزایش قیمتها وضعیت بدتری پیدا می کنند، بامحدودیت جانشینی سوخت هم روبه رو هستند. هنگامی که واردات نفتی کشورهای در حال توسعه افزایش پیدا می کند، این کشورها نرخ تورمی بیشتری را از سرمی گذرانند، شرایط تجاری کشورهای در حال توسعه باکاهش ارزش پول این کشورها و وارد شدن جریان سرمایه به دورانی از رکود بدتر می شود. در مجموع افزایش قیمت منجر به کاهش درآمدها وافزایش تورم شده و بربازارهای مالی کشورهای واردکننده نفت تاثیر می گذارد. (16)نتیجه دیگر اینکه نبود تعادل مالی در کشورهای واردکننده نفت موجب درآمدهای پایین تری می شود و کشورهای در حال توسعه در این میان وضعیت بدتری را پیدا می کنند همانند هند واندونزی که این نبود تعادلها به افزایش قیمتها منجر شده است. شوک نفتی همچنین بر سرمایه گذاری و پس انداز هم تاثیر دارد. (17) قیمتهای بالای نفتی تاثیر مستقیم بر افزایش قیمت گاز و تاثیری غیر مستقیم بر قیمتهای برق دارد. تاثیر نهایی افزایش قیمت نفت برنرخ تورم است. نتیجه آنکه قیمتهای نفت یک متغیر کلیدی و مهم در اقتصاد کلان است. که قیمتهای بالا، آسیبهای اساسی را به کشورهای وارد کننده نفت وارد می کند.
نتیجه گیری:
رشد شتابان قیمت نفت که معمول افزایش تقاضای جهانی برای این ماده است، سبب شد ضمن تلاش برای کاهش وابستگی به نفت وتلاش برای صرفه جویی و یافتن انرژی جانشین صادر کننده نفت به منظور افزایش تولید از یک سو و تسریع در راه اندازی ظرفیتهای بالقوه منابع هیدروکربنی از سوی دیگر بپردازند. تشویق کشورهای صادر کننده نفت و به ویژه ریاض به افزایش تولید در خلال تلاشهای جرج بوش وتلاش برای استقرار امنیت و ثبات در عراق از طریق تقویت دولت این کشور و تلاش برای بهره برداری از ظرفیتهای فراوان عراق در تولید نفت را باید در این جهت ارزیابی کرد. بدیهی است بودجه لازم برای تامین نیازهای مالی طرحهای بازسازی عراق دوباره در قالب قراردادهای بازسازی در اختیار غرب و آمریکا قرار می گیرد. طبق گفته وزیر نفت سابق عراق میزان درآمدهای نفتی زمان سقوط رژیم صدام به 4/13 میلیارد دلار رسید. که میانگین تولید نفت در روز 5/2 میلیون بشکه بود. عراق برای بازسازی خود حداقل نیاز به تولید 4 میلیون بشکه در روز دارد و در این راستا با نمایندگان شرکتهای بین المللی نفتی فرانسه، کانادا، ایتالیا، چین و هلند درباره تاسیس پالایشگاه نفت مذاکره داشته است که بتواند روزانه 10 میلیون بشکه معادل عربستان سعودی تولید کند. عراق امیدوار است برای بازیافتن نقش خود در کارتل نفتی اوپک بتواند صادرات نفت خود رابه سطح یک سال پیش برساند بدیهی است بازگشت تولید عراق به سطح یک سال قبل سبب خواهد شد تا نفوذ این کشور در داخل سازمان کشورهای صادرکننده نفت، (اوپک) افزایش یابد وباعث می شود تا جایگاهش را در بازار بین المللی نفت بازیابد وبه تثبیت قیمتها بپردازد.(18)نفت 60 درصد تولید ناخالص داخلی عراق راتامین می کند و اگر چه قیمتهای جهانی نفت بسیار بالارفته است. اماچشم اندازهای تاثیر نفت بر اقتصاد این کشور ضد و نقیضی است. تولید نفت عراق آنقدر که امید می رفت، افزایش نیافته است. مطلب دیگر آنکه در پی افزایش بهای نفت اروپا موج پرتلاطمی از این بحران در دنیا جریان یافته که سیاست و اقتصاد کشورهای اوپک را متشنج ساخته است. آمریکا، کانادا و سایر کشورهای اروپایی به دنبال افزایش تقاضای نفت با افزایش بهای آن نیز مواجه گشته اند19. این کشورها دلیل عمده این رخداد را کاهش سقف تولیدات نفتی اوپک اعلام کرده اند واین درحالی است که کشورهای عضو اوپک نظیر قطر وکویت بارها گفته اند که 3 تا 5/3 میلیون بشکه در روز مازاد تولید مواجه هستند و دلیل عمده افزایش بهای نفت را در بحرانهای موجود کشور عراق و نیز افزایش نیازهای آمریکا، چین وهند دانسته اند. ناگفته نماند که اوپک کنترل حدود نیمی از صادرات نفت جهان را در اختیار دارد اساسا نفت یک کالای اقتصادی وسیاسی واستراتژیک است و کشورهایی که در دنیا علاقه مندند به تسلط بر جهان و به پیشبرد سیاستها و اهدافشان برسند، سعی می کنند هژمونی خود را درمسائل انرژی دنیا به نحوی حفظ کنند.زمانی این سلطه در اختیار انگلیسیها بود. بعد از جنگ دوم جهانی وآمدن آمریکا به صحنه بین المللی در نقاط مختلف، چالش بین انگلیس و آمریکا به انحاء مختلف شکل گرفت و در نهایت آمریکائی ها، یا انگلیسی ها را به عقب راندند و یا از آنها سهمی گرفتند، کما اینکه در ایران پس از کودتا علیه مصدق و انعقاد قرارداد کنرسیوم ، امریکایی ها 40% انگلیسیها و 40% و 20% بقیه هم به شل و کمپانیهای نفتی فرانسه رسید. پس قضیه از بعد سیاسی روشن است. یعنی قدرتهای بزرگ در صددند تا باتسلط بر منابع نفتی کنترل آنرا به دست گیرند، اما ازنظر اقتصادی و تعیین قیمت نفت همیشه سه عامل مطرح بوده است: الف: شرایط اقتصادی جهان و وضعیت عرضه و تقاضا-ب- آینده نگری-ج- اقتصادی شدن آن دسته منابع نفتی که در شرایط خاص اقتصادی نبوده اند. در اوپک همیشه دو قطب وجود داشته است یک قطب به دنبال قیمت بیشتر و قطب دیگر طرفدار افزایش سهم بازار می باشد. کشورهایی مانند عربستان، کویت وامارات به دلیل دارا بودن منابع بسیار عظیم نفت، سالهای متمادی در بازار حضور خواهند داشت. بنابراین اولویت آنها جذب سهم بیشتر از بازار مصرف است. اماتولید کنندگان با منابع محدود، خواهان قیمتهای بالا می باشد. عربستان به جز دوران اخیر، همیشه مدافع قیمتهای پایین نفت بوده است. دولت عربستان با ذخایر انرژی 80-70 میلیارد دلاری و جمعیت نسبتا کم و درآمد سرشار نفتی به توسعه شتابان اقدام نمود و ضمن مصرفی نمودن جامعه خود، هزینه های دولت، ارتش وصنایع نیز به شدت افزایش یافت. حتی در حرکتی نمایشی به منظور خود کفایی گرانترین گندم دنیا راتولید نمود. در جنگ عراق و کویت تمام اندوخته های عربستان از بین رفت وبرای توسعه منابع نفتی خود مقداری هم بدهکار شد و در نتیجه نفت زیر 20 دلار نمی تواند هزینه های روزمره عربستان راتامین کند، لذا سیاست جدید عربستان درپذیرش قیمتهای بالاتر نفت قابل درک است. (20)به همین دلیل است که عربستان گفته از موجودیت اوپک حمایت خواهد کرد و به روسیه در زمینه افزایش مصادرات نفتی خود هشدار داده است. آنچه آمریکائیها می خواهند "کنترل قیمت" است، نه قیمت پایین یا بالا بنابراین محور اصلی سیاست آنها، کنترل منابع وقیمت است. به نظر می رسد خط آمریکا تضعیف و فروپاشی اوپک از طریق جنگ قیمتها باشد.
افزایش بی سابقه تقاضای نفت در آسیا، کاهش قیمت دلار و کاهش سطح تولید میدانهای قدیمی نفت موجب افزایش ساختاری قیمت نفت گردیده است. در چنین شرایطی، با توجه به پایین بودن سطح فعلی مازاد ظرفیت تولید، هر گونه اختلال در چرخه تولید نفت می‎تواند موجب افزایش شدید قیمت نفت گردد. طبق محاسبات سازمان انرژی آمریکا کاهش عرضه نفت به میزان یک میلیون بشکه در روز موجب 4تا 6 دلار افزایش د رقیمت نفت (به قیمت ثابت) خواهد شد. اکنون سطح تقاضای جهان برای نفت نزدیک به ظرفیت تولیدی این صنعت یعنی 82 میلیون بشکه در روز می باشد. بر اساس محاسبات آژانس بین المللی انرژی تا سال 2030 تقاضای جهان برای نفت، بر فرض آن که میانگین نرخ رشد اقتصاد جهانی برابر 3 درصد در سال باشد، به متجاوز از 120 میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت. یعنی به طور متوسط سالانه 7/1 درصد در سال رشد خواهد کرد. آمریکا و چین به ترتیب مسئول 20 درصد و 16 درصد این افزایش خواهند بود. بر اساس محاسبات (OECD) این امر، بدون احتساب نرخ تورم، موجب 30 درصد افزایش در قیمت ثابت نفت خواهد گردید. چنانچه آهنگ رشد اقتصادی جهان سریعتر باشد، رشد قیمت نفت می تواند 75 درصد افزایش یابد. این در صورتی است که روند تولید با وقفه بلند مدتی همراه نباشد در صورت اختلالهای طولانی درچرخه تولید، قیمت نفت می تواند (از مرز 80 دلار به نرخ ثابت 2003) فراتر رود. تولید ذخایر موجود نفت تا 40 سال آینده به پایان خواهد رسید و نزدیک به 80% ذخایرنفتی جهان درخاورمیانه قرار دارد با توجه به اینکه بخش عمده این ذخایر در کشورهایی متمرکز است که دارای مشکلات اقتصادی و سیاسی متعددی می باشند، این نگرانی وجود دارد که سرمایه گذاری در صنعت نفت به میزانی که پاسخگویی نیازمندیهای اقتصاد جهانی باشد، صورت نگیرد. کسری تراز پرداختهای خارجی آمریکا، کسری بودجه دولت مرکزی آن و افزایش قیمت نفت ریسکهای عمده ای می باشند که چشم انداز اقتصاد آمریکا و به تبع آن اقتصاد جهان را تهدید کنند. (21)قابل پیش بینی است که طی چند سال آینده دولت آمریکا هم خود را متوجه کنترل و کاهش این ریسکها نماید. بحران خاورمیانه به ویژه شرایط عراق یکی از عوامل پایه ای این ریسکها می باشد. با روی کار آمدن یک رژیم مورد تائید آمریکا در عراق می توان عرضه نفت در منطقه را تغییر و عراق را مبدل به یک صادر کننده بزرگ نفت کرد. عراق با توجه به نیاز سازماندهی اقتصادی خود ازیک سو و جبران کاهش فروش نفت آن در طی سالهای اخیر و بدهیهای سنگین، بدیهی است تولید خود را به شدت افزایش می دهد و اینکه عراق می تواند جایگاه ایران را به عنوان دومین تولید کننده نفت اوپک مورد تهدید قرار بدهد. به هر حال تولید نفت این کشور در سال 2020 به 8 میلیون بشکه در روز می رسد. حال آنکه طبق برآوردهای تولید نفت ایران در آن زمان 6 میلیون بشکه در روز خواهدبود. مسئله دیگر اینکه بزرگترین مصرف کنندگان نفت دنیا در دو دهه آینده روزانه 25 میلیون بشکه در روز، آمریکای شمالی با 26 میلیون بشکه در روز و اروپا با 19 میلیون بشکه خواهد بود. ضمن اینکه تولید بسیاری از کشورها از جمله ونزوئلا پایین خواهند آمد وآمریکا مجبور خواهد بود نیاز خود را از خاورمیانه تامین کند وذخایر بعضی از کشورهای دیگر نیز تا 40 سال آینده تمام خواهدشد. مسئله دیگر رفتاراوپک با عراق خواهد بود. عراق در آینده توان تولید نفت زیادی را خواهد داشت که اگر از اوپک منفک شود، توسعه منابع نفت این کشور و افزایش تولید برای اوپک مشکل ایجاد می کند و این امر تنها با همکاری عراق قابل حل است. این رویکرد اوپک می تواند پاسخ مشابهی نیز از سوی عراق داشته باشد که به ترک سازمان روی آورد تا بتواند آزادانه تولید کند به هر اندازه که نیاز دارد صادر کند و از سهمیه اوپک پیروی نکند. مطلب دیگر آنکه طبق اظهارات صندوق بین المللی پول، قیمت نفت، به خاطر فراوانی تقاضا و کمبود عرضه (عرضه نفت عراق) جهان باید حداقل تا 2 سال دیگر گرانی قیمت نفت را تحمل کند. مسئله بعدی نقش نفت در اقتصاد کشورهای نفت خیز است. ایران وعراق را به عنوان نمونه ذکر می کنم. در ایران زمان شاه به بهانه توسعه، ساختارها به کلی دگرگون شد. به عنوان مثال کشاورزی ایران به سرعت دچار افول شد، در عراق هم همینطور بود. توسعه صنعتی درایران و عراق، به شکل جانشینی واردات به ویژه تولید فراورده های صنعتی سنگین و جدید دارد. هزینه کردن درآمدهای نفتی و الگوی مصرف حاصل ازاین درآمدها معمولا مشوق صنایع خدماتی است. متاسفانه بخش اعظم سرمایه گذاری، راهی بخش ساختمان سازی شده است. دهه 1970 دهه انفجار مصرف وحتی مصرف گرایی در کشورهای نفتی خاورمیانه بود. تغییر الگوی مصرف به محض پاگرفتن آن دشوار است و ممکن است در آینده آثاری بر چشم انداز سیاسی واقتصادی این کشورها داشته باشد. تغییر پذیری و نوسانهای قیمت به طور عمده دربی ثباتی درآمد ملی و رشد اقتصادی نمود می یابد. به خاطر الگوی شدید مصرف در کشورهای نفت خیز خلیج فارس واشتهای این کشورها به خرید تسلیحات و حیف و میل نمودن ثروتهایشان و وارد نمودن صنایع مونتاژ بعید است، در این کشورها توسعه اقتصادی رخ دهد. در حقیقت با افزایش درآمدهای کشورهای اوپک آنها متقاضی کالاهای صنعتی خواهند شد واز این طریق تقاضا تحریک می شود پس اگر قیمت نفت پایین باشد، کشورهای اوپک تقاضای کمتری برای خرید خواهند کرد و بدین ترتیب اقتصاد کشورهای صنعتی دچار رکود می شود. به نظر ژان کلود تریشه رئیس بانک مرکزی اروپایی اقتصادی جهانی متحمل یک شوک جدید خواهد شد و این مسئله از مضرات افزایش قیمت نفت است. افزایش قیمت نفت روی همه چیز تاثیر خواهد گذاشت. از جمله: حمل و نقل ، فولاد، شیمی، صنایع و پلاستیک، فلزات بسته بندی و رشته حمل ونقل مخصوصا هوایی که باید یک فاکتور 76 میلیارد دلار را پرداخت کند. عوامل بیشماری برای بالا نگه داشتن قیمت نفت وجود دارند که ریسکی ازآنها کمبود عرضه نفت عراق است و دیگر تقاضای آمریکا، هند وچین است. البته خطر جنگ در خلیج، عدم اطمینان روی وضع مناطق نفتی شمال عراق، کشمکش میان آمریکا و ونزوئلا، و بین تهران و واشنگتن درباره مسائل اتمی ایران، تجدید تهدید اعتصاب نیجریه، چنین عدم اطمینانهائی موجب از دست دادن 8/1 میلیون بشکه نفت د رسال 2004 بوده است. مسئله آخر آنکه در حمله به عراق و اشغال آن کشور اگر چه عامل نفت و تصرف منابع نفتی عراق نقش اساسی داشته است، اما هدف اصلی آمریکا از حمله به عراق، تضمین هژمونی آمریکا در آسیا به خصوص خاورمیانه است.(22)ضمن آنکه اکنون بر دولت آمریکا روشن شده است که نفت عراق علیرغم مشکلاتی که بر سر راه استخراج و هزینه کردن آن وجود دارد، می تواند کمبود عرضه جهانی نفت را جبران کند. امروز دیگر مشخص شده است که دولت آقای بوش، روابط نزدیکی با اربابان صنعت نفت دارد. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که جورج بوش پدر خود یکی از سهامداران عمده یکی از این شرکتهای نفتی است. برخی از مناسبی که در این مورد وجود دارد عبارتند از: (23) کوندولیزارایس، مشاور امنیتی رئیس جمهور و وزیر امورخارجه آمریکا عضو هیات نظارت بر شرکت چورون (1991تا 2000) چورون یک کشتی نفتکش را به نام وی نامیده است.
گیل نورتون، وزیر کشور، وکیل دادگستری و مشاور شرکتهای فعال در زمینه انرژی اسپینسر آبراهام، وزیر انرژی، سناتور اهل میشیگان که از سوی صنایع خودرو سازی حمایت مالی می شود.
جورج دبلیوبوش ، رئیس جمهور، مدیر شرکتهای نفتی آربوستو، بوش اکسپلوریشن (1978 تا 1984) و هارکن(1986-1990) دیک چینی معاون رئیس جمهور،رئیس شرکت خدمات رسانی نفتی هالی برتون (1995 تا 2000) دانالد ایوانز ، وزیر تجارت، رئیس شرکت نفتی تام براون (1979 تا 2000) در میان دولتمردان بوش تنها کسانی که وقوف بیشتری بر امور نفت عراق از خود نشان داده اند، همان افرادی بوده اند که اتفاقا بیش از همه جنگ راتبلیغ و رهبری می کرده اند. کسانی نظیر پل ولفووتیز دوگلاس فیث، لوئیس لبی و دیگر همراهان که به اردوگاه محافظه کاران جدید تعلق دارند. اینان به دنبال آن بودند که دموکراسی را به سایر کشورهای خاورمیانه صادر کنند و با کشف و استخراج منابع نفتی عراق اوپک را متلاشی ساخته وقیمت نفت را به بشکه ای 15 دلار برسانند. این گروه امید بسته بودند که اقتصاد کشورهایی چون ایران، سوریه، لیبی را که اصطلاحاً کشورهای یاغی خوانده می‎شوند را متلاشی ساخته تا فرصت دیگری برای تغییر رژیم و صدور دموکراسی را به آن کشورها فراهم نمایند. این طرح نه تنها برای دولتهای یاغی بلکه برای دوستان آمریکا در دنیا نیزمضر بود مکزیک ، کانادا، نروژ، اندونزی، کویت و عربستان سعودی از آن جمله اند. سعودی ها با صراحت اعلان کرده اند که از موجودیت اوپک حمایت خواهند کردو تولید خود را بالا خواهند برد که هیچ شرکت نفتی اکتشاف واستخراج نفت در عراق را با صرفه و اقتصادی ندانسته و در نتیجه از به خطر انداختن سرمایه خود در عراق دوری کند. اما مسئله جور دیگری شد مقامات کاخ سفید و پنتاگون که در ابتدا بر این باور بودند که می توانند اوپک را با کمک صادرات نفت عراق متلاشی سازند وقتی با آن همه مخالفت از جانب اعضای اوپک مواجه شدند، واقعیت را دریافتند. آنها می خواستند هزینه مخارج جنگ خود را در عراق از طریق نفت این کشور تامین سازند ولی بعد از تصرف عراق فهمیدند که توسعه نفت عراق نه تنها زمان زیادی را می گیرد بلکه بهای سنگینی نیز دارد. به طور مثال برای حفظ وتعمیر همین زیر بنای موجود صنعت نفت عراق و تعمیر چاهها وتلمبه خانه ها، لوله هاو… حدود یک میلیارد دلار هزینه لازم است. بالابردن تولید نفت به سطح 5/3 میلیون بشکه در روز مستلزم اقلا سه سال وقت و هشت میلیارد دلار هزینه برای تعمیر پالایشگاههای نفت خواهد بود واین هنوز قبل از احتساب 20 میلیارد دلاری است که باید صرف تعمیر کارخانه های برق و برق رسانی به این تلمبه خانه ها و پالایشگاهها شود.(24) در نهایت برای بالابردن سطح تولید نفت به حدود 6 میلیون بشکه در روز بایستی حداقل 30 میلیارد دلار هزینه کنند و این جدای مخارج هنگفتی است که باید هر روزه برای حراست از تاسیسات نفتی عراق درمقابل حملات تروریستی بپردازند. این ارقام برای کشوری که تنها 15 میلیارد دلار درآمد دارد ارقام ناچیزی نیست به علاوه خرج نگهداری نیروهای نظامی آمریکا در عراق سالیانه به حدود 12 تا 42 میلیارد دلار بالغ شده و اقساط وامهای110 میلیارد دلاری عراق، سالانه 5 تا 12 میلیارد دلار می رسد.
البته عراقیها شانس آوردند که به لطف حمایت غرب و آمریکا از آنان، از پرداخت خسارت جنگ با ایران که در حدود یک تریلیون دلار بود معاف شدند. این بود که دولتمردان آمریکا از فکر اضمحلال و نابودی اوپک به کلی صرف نظر کردند و در عوض به فکر راههایی افتادند که بتوانند درآمد نفت عراق رابه هر قیمت ممکن افزایش دهند.(25) پس نفت در محاسبات آمریکا برای حمله به عراق هم ارزش استراتژیک داشته است هم اقتصادی، بدین مفهوم که در درجه اول تضمین هژمونی آمریکا و تحمیل رژیم سرمایه داری مطرح بوده است. و در مرحله بعدی نفت به عنوان قلب طپنده اقتصاد این رژیم حاکم قرار داشته است که بایستی منابع نفتی جهان در اختیار دیکتاتوری مانند صدام نباشد.در جایی که صدام با ایران می جنگید و متحد غرب و آمریکا به شمار می آمد نفت عراق خطری برای غرب وآمریکا محسوب نمی شد ولی آنجایی که به کویت حمله کرد ومنابع نفتی این کشور را نیز ضمیمه خود نمود، برای منافع حیاتی آمریکا مضر و خطرناک به شمار آمد.

منابع وماخذ:
1- ذاکر، جواد. کارشناس اقتصادی، عنوان مقاله: افت یارانه های حزب بعث برای مدیران جدید اقتصاد عراق، جمعه 129 آوریل 2005 جام جم آن لاین
2- شر، هرمان. عنوان مقاله: چالش های صنعت نفت در عراق، ترجمه : عباس فیاض منش، مجله آفتاب ، شماره 23 اسفند 1382
3- کولیک ، هولکر. عنوان مقاله: بی نصیب از نفت عراق، مترجم: آتوسا بی طرف متبع: اکونومیست، 5 آوریل 2005
4- سادوفسکی، یحیی. جنگ برای نفت، منبع لوموند دیپلماتیک، 2003
5- لین، جان. خبرنگار بی بی سی در وزارت امورخارجه آمریکا، عنوان مقاله: نفت عراق، رویا یا سراب، منبع: خبرگذاری بی بی سی، 27/9/2003
6- موسی خانی، علیرضا. امید به افزایش تولید عراق شانا، گروه مقاله: 25/2/1384
7- پوشا، جهانگیر. ژئوپلتیک نفت در جهان، مترجم: علیرضا کوهکن، منبع: اکونومیت یکشنبه 8 خرداد 1384
8- موسی خانی، علیرضا. نقش دولت در اقتصاد کشورهای نفت خیز، شانا، گروه مقاله 12/2/1384
9- International Economic out look , sep 2004
10- مولوی محمدعلی . تحولات قیمت نفت در بازار جهانی، منبع: نشریه نیمروز جمعه 13 خرداد 1384
11- Isard and D. Laxton."the macroanomic effects of higher oil prices" , IMF.B.Hunt , p
12- Years on "Economic outlook , october 2004 jhon H.Makin" the recovery three
13- صندوق بین المللی پول: قیمت نفت تا دوسال دیگر بالا می ماند. BBC Persion. Com یکشنبه 20 مارس 2005
14- october 2004, price water house coopers Also see: OECD , European Economic out look
15- out look no 76 , 2004 OECD Economic
16- Institute for , martin neil baily and jacob
funk Kirkegaard, The us.Economic out look
17- زمان، هادی. عنوان مقاله: معمای عراق و اوپک، خبرگزاری فارسی، چهارشنبه 30 دی 1383
18- تقی خانی، زهرا. عنوان مقاله: تشنجات سیاسی بهای اشک سیاه را لرزاند ، خبرگزاری موج، تاریخ : 25/2/1383
19- OECD Econamic out look
Interlink model simulations ,2004
20- راستی، سعید. نگاه قیمتهای نفت به عاقبت عراق، منبع روزنامه شرق، یکشنبه 3 آبان1383
21- محمدی، مهدی. عراق از صادرات نفت خام 20 میلیارد دلار کسب کرد، خبر گزاری فارس 16/3/84
22- Consequences and policy relicy Responses , OECD oil prise developments: Drivers, .Economic. 18/2004
23- الحکیمی، علی. لشکرکشی آمریکا، استراتژی تنوع منابع نفت، ترجمه: امید صبوری، نشریه اکونومیست (12 سپتامبر 2004)
24- زمانی، هادی. چشم انداز اقتصاد آمریکا وبحران خاورمیانه روزنامه شهری دشنبه 1 اردیبهشت ماه 1383
25- موسی خانی، علیرضا. جنگ نفت (بخش آخر) روزنامه جام جم دوشنبه 1384 16خرداد
26- هندلز بلات، عنوان مقاله: از طلای سیاه کردستان عراق چیزی به کردها نمی رسد، مترجم: جواد طالعی، دفتر اروپایی شهروند

تقدیم به :
تمامی شهدای صنعت نفت ایران که نگذاشتند حتی یک روز در زمان جنگ تحمیلی صادرات نفت ایران متوقف شود.

فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول (کلیات)
طرح مسئله 1
اهداف تحقیق 3
اهمیت تحقیق 3
سوال اصلی 4
سوال فرعی 4
فرضیه تحقیق 4
متغیرها و مفاهیم عملیاتی 4
روش تحقیق 4
مشکلات و موانع تحقیق 5
سازماندهی تحقیق 5
فصل دوم: نفت عراق و مسئله جنگ
الف: ریشه های جنگ دوم خلیج فارس و مسئله نفت 6
ب: اثرات جنگ دوم خلیج فارس بر افزایش قیمت نفت 9
فصل سوم: نفت و اقتصاد جهانی
الف: علت افزایش عوائد نفتی اوپک از سال 2003 به بعد 14
فهرست مطالب
عنوان صفحه
ب: تاثیر افزایش قیمت نفت بر اقتصاد کشورهای صادر کننده نفت 16
ج: تاثیر افزایش قیمت نفت بر اقتصاد کشورهای وارد کننده نفت 17
نتیجه گیری 19
منابع و ماخذ 29
1- جواد ذاکر کارشناسی اقتصادی، عنوان مقاله افت یارانه های حزب بعث برای مدیران جدید اقتصاد عراق جمعه 29 آریل 2005 جام جم آن لاین
1- هرمان شر، عنوان مقاله: چالشهای صنعت نفت در عراق، ترجمه: عباس فیاضی منش، مجله آفتاب، شماره 23 اسفند 1382
1- هوکمرکولیک، عنوان مقاله: بی نصیب از نفت عراق، مترجم آتوسابی طرف منبع اکونومیست، 5 آوریل 2005

1- یحی سادوفسکی، جنگ برای نفت، منبع اوموند دیپلماتیک 2003
1- همان منبع
1- جان لین خبرنگاری بی بی سی در وزارت امور خارجه امریکا، عنوان مقاله: نفت عراق، رویا یا سراب 27/9/2003 منبع : WWW.BBC.Persian.com
1- جهانگیر پوشا ژئوپلتیک نفت درجهان، مترجم: علیرضا کوهکن، منبع: اکونومیست یکشنبه 8 خرداد 1384 جمعه 13 خرداد 1384
1- دکترمحد علی مولوی، تحولات قیمت نفت در بازار جهانی، نشریه نیمروز، جمعه 13خرداد 1384
2- علیرضا موسوی خانی، نقش نفت در اقتصاد کشورهای نفت خیز، شانا، 12/2/1384
10 Iternatinal Economic ontook ,sep zoot
1- Isard and D . laxtn on "the macroeconomic effects of higher oil prices " IMF . B. Hunt , p
1- years on " Economic out look . october 2004 jhouH Makin , " The Recivery Three
2- صندوق بین الملی پول: قیمت نفت تا دوسال دیگر بالا می ماند. BBC.persion . comیکشنبه 20 مارس 2005
1- october 2004 , perice water house coopers Also see: oecD, Economic out look
1- out look ,no76,2004, OECD Economic
2- Institute for. Mar tin neil Baily and jacob funk kirkegaard . the us. Economic out look
17 هادی زمانی، عنوان مقاله: معماری عراق و اوپک، خبرگذرای فارسی، چهارشنبه 30 دی 1383
1- زهرا تقی خانی، عنوان مقاله: تشنجات سیاسی های اشک سیاه را لرزاند، خبر گذاری موج، تاریخ 25/2/1383
1- سعید راستی، نگاه قیمتهای نفت به عاقبت عراق، روزنامه شرق، یکشنبه- 13 آبان 1383
1- مهدی محمدی عراق از صادرات نفت خام 20 میلیارد دلار کسب کرد. خبرگزاری فارس 16/3/84
1-Cansequences and policy responses, Oecd Oil Deve lopm,ents : Driveers , Economic 18 2004
1- هادی زمانی، چشم انداز اقتصاد آمریکا وبحران خاورمیانه، روزنامه همشهری دوشنبه 1 اردیبهشت
1- علیرضا موسی خانی، جنگ نفت (بخش آخر) روزنامه جام جم، دوشنبه 16 خرداد 1384

1- هند لزبالت، عنوان مقاله: از طلای سیاه کردستان عراق چیزی به کردها نمی رسد، مترجم: جواد 1-
25 همان منبع پیشین
—————

————————————————————

—————

————————————————————

1

2


تعداد صفحات : 35 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود