موضوع تحقیق:
مدیریت مشارکتی
( ارتباطات و الگوهای ارتباطی در سازمان ها )
فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
فرایند ارتباطات
رسانه های ارتباطی ومیزان غنای آنها
موانع ارتباطات موثر بین فردی
ایجاد شبکه های ارتباطی موثر در سطح سازمان
شیوه های ارتباطی بین فرهنگی
ارتباطات فرهنگی دربافت های فرهنگی قوی – ضعیف
فرهنگ وفاصله زمان در ارتباطات
منابع
چکیده
این مقاله تلاش دارد تا با شناسائی موانع ساختاری و میان فردی ارتباطات سازمانی، راههای غلبه بر این موانع را مورد مطاله قرار دهد و شیوه های ارتباطی موثر در سازمان را پیشنهاد نماید. توضیح آنکه، انسان ها از بدو تولد می دانند که چگونه باید با محیط و واقعیت های پیرامون تعامل و ارتباط داشته باشند و از موقعیت هایی که تهدید کننده قدرت ، ارزشها و خواسته های آنان است دوری نموده و فرصت های جدید را خلق نمایند. این تجربه به انسان ها می آموزد که در ارتباطات خود تا چه حد تهاجمی و تا چه اندازه تدافعی رفتار نمایند . اما اینک که سازمان ها به شدت اجتماعی شدهاند و جوامع متشکل از بنگاه ها و سازمان ها شدهاند، موانع ساختاری و میان فردی فراوانی ارتباطات سازمانی و ارسال موثر پیام را تهدید می کنند.
واژگان کلیدی: ارتباطات، الگوهای ارتباطی، موانع ارتباطی، رسانه، ارتباطات فرهنگی، فضای شخصی.
مقدمه
در دنیای متحول امروز فرستنده پیام درپی آن است که ادراک مشترکی ازیک پیام برای هرگیرنده پیامی به دست آورد. بنابراین هدف ارتباطات، دستیابی به اقدام هماهنگ بین پیام دهنده وگیرنده پیام می باشد. این بدین معناست که مفهومی که از درون فردی برخاسته است به میان دیگران راه یافته و توسط دیگران برداشت میشود. یعنی درواقع ارتباطات، برخی ازمفاهیم وتفکرات ومعانی ویا به عبارت بهترپیام ها را به دیگران تفهیم می کند. براین اساس ،ارتباطات را انتقال مفاهیم ویا انتقال نشانه ها ونیزانتقال ویا تبادل پیامها می دانند (فرهنگی،6:1373).
منظور از ایجاد ارتباطات می تواند انجام اقدام های هماهنگ، مشارکت در اطلاعات و بیان احساسات و عواطف باشد. ارتباطات از عناصر اولیه مدیریت است. مدیران باید در سطوح مختلف با اشخاص، خواه زیردست، خواه بالا دست و یا همتراز خود ارتباط برقرار کنند. نحوه ارتباط مدیریت با کسانی که برای اوکارمی کنند، ممکن است مهمترین ضرورت باشد.
برخی از تعاریف ارتباطات را می توان به شرح زیر برشمرد:
1ـ ارتباطات بیانگر فراگرد ایجاد معنی است (دین،بانلود ،1962).
در این میان دو نکته نهفته است :
الف- ایجاد
ب- معنی
2ـ ارتباطات فراگرد تفهیم وتفاهم وتشریک مساعی است (نلسون و پیرسون ،5:1983).
دراین تعریف سه نکته نهفته است:
الف- ارتباطات یک فراگرد است.
ب- ارتباطات تفهیم معناست.
ج- ارتباطات تشریک معناست.
3ـ ارتباطات به گونه ای وسیع وگسترده تجارب مشترک تعریف شده است (فرهنگی،1373).
ارتباطات از واژه لاتین کومیونِ برآمده که به معنای مشترک(عموم) است.
به طورکلی می توان چنین گفت که ارتباطات در بسیاری از فعالیت های سازمان وجود دارد و مهمتراینکه ارتباط، فرایندی است که فعالیت های فردی وگروهی ومراوده ها برای افزایش اثربخشی ازطریق آن هماهنگ می شود.
فرایند ارتباطات
ارتباطات به عنوان یک فرایند، شامل اطلاعاتی است که از طریق علائم و نشانه ها ارسال و یا دریافت می شود. این اطلاعات شامل کلمات، حرکات غیرکلامی، نگرش ها و حالات می باشد. به عبارت ساده چنین گفته می شود که ارتباطات دربردارنده این است که" کی چه می گوید؟ به چه طریقی می گوید؟ برای چه کسی و با چه درجه ای از تاثیر پیام می فرستد "(اچ. لاسول ،1948 51-37).
مدل ساده شده ای ازفرایند ارتباطات درشکل آمده است.
به هرحال بایدگفته شودکه افراد اطلاعات ارسالی و دریافتی و اطلاعات رک و بی پرده(صریح) کمی را تبادل می کنند. این به دلیل آن پرده ادراکی ما می باشد.
ارتباطات بین شخصی(افراد) متضمن فرایندی است که حداقل با چهارفاکتورتبیین می شود:
الف- احساس در مورد خود.
ب- احساس درمورد دیگری.
ج- احساسات درمورد محتوای آن چیزی که باید مورد بحث قرارگیرد.
د- احساسات درمورد موضوعی که مورد توجه قرارمی گیرد.
این چهارعامل نیزبه عنوان پرده های ادراکی به شکل زیرمی تواند ترسیم گردد:
پرده های ادراکی نه تنها تحت تاثیر متغیرهای موقعیتی و آنی است، بلکه همچنین تحت تاثیر فرهنگ فردی، سیستم شخصی (ادراک ازخویشتن، عوامل شخصیتی، حالات، قدر و منزلت) و ساخت (بافت) سازمانی نیز می باشد. به عنوان مثال مدیری که نسبت به خود احساس عدم امنیت می کند و یا نسبت به دریافت کننده پیام نگرش منفی دارد، پیامی کاملا ً متمایز از آن مدیری که اعتماد به نفس داشته و نسبت به گیرنده پیام اعتماد دارد، می فرستد.
مدیران وکارکنان می توانند اثربخشی و هدفمندی خود را با انعکاس هوشیارانه پرده های ادراکی خود و با بهره گیری از فرایندی که در مدل اول آمده است بهبود بخشند. اعضای سازمانی چهارعامل زیر را می توانند به عنوان چک لیست عملی مورد استفاده قرار دهند:
چهارچوب ذهنی من چیست؟
دربارهُ X(گیرنده یا فرستنده) اطلاعات چگونه فکرمی کنم(چه احساسی دارم)؟ تعصب ها
وموضعگیری های من نسبت به او چیست؟
من دربارهُ محتوای خاص پیام چه فکرمی کنم(چه احساسی دارم)؟ تعصب ها وموضعگیری های من دراین مورد چیست؟
در بارهُ موضوع پیام چه فکر می کنم؟
توجه به این نکته ضروری است که انتخاب رسانه ای که توسط آن پیام ها را دریافت یا ارسال می کنیم بر میزان و چگونگی ارتباطات تاثیر می گذارد.
رسانه های ارتباطی ومیزان غنای آنها
جدول زیر رسانه های مختلفی را که ازطریق آنها ما ایجاد ارتباط می کنیم به صورت مقایسه ای نشان می دهد.
جدول شماره 1: آنچه رسانه های مختلف ایجاد ارتباط می کنند.
ظرفیت داده ای
غنای اطلاعاتی
رسانه های ارتباطی
پائین ترین
بالاترین
مذاکره چهره به چهره
کم
بالا
تلفن
متوسط
متوسط
پست الکترونیکی
متوسط
متوسط
نامه فردی
متوسط
متوسط
یادداشت ها و خاطرات شخصی
زیاد
کم
گزارشات مکتوب رسمی
زیاد
کم
بولتن
بالاترین
پائین ترین
گزارش رسمی رمزدار
Source: Based on R.L. Daft – R. H. Len gal. Information Richness. A New Approach to managerial Behavior- Organizational Design 1984.
رسانه ها درصورتیکه دارای اثربخشی(ارسال پیام هدفمند) وکارایی(صرفه جویی درهزینه های انتقال) مورد نظرباشند، موفق ارزیابی می شوند. این رسانه ها از زیادترین(بالاترین) بعد غنای اطلاعات و کمترین ظرفیت (تبادلات چهره به چهره) تا پائین ترین سطح ازغنای اطلاعات و زیادترین ظرفیت داده (مثل گزارش رسمی رمزدار) روی یک طیف قرار می گیرند.
انتخاب رسانه مناسب تاحد زیادی بر ادراک گیرنده و پذیرش پیام تاثیر می گذارد. به عنوان مثال ازآنجا که پیام ها معانی پیچیده وتحریک آمیز را به همراه معانی مبهم و ناپیدا(ناآشکار) با خود دارند، ارسال یک فاکس(نمابر) ویا پست الکترونیکی وسیلهُ مناسبی جهت اطلاع فرد از مرگ یکی از اعضاء خانواده اش نیست.
هدف اساسی ارتباطات این است که اولاً پیام مشخص(مورد نظر) توسط گیرنده پیام درک و مورد قبول واقع شود و سپس اقدام (عمل) لازم همانطور که انتظارش می رود انجام پذیرد. همینطور بایستی اختلالات ـ یعنی آن چیزی که در درک و پذیرش پیام دخالت می کند ـ شناسایی و اثر آن کاهش یابد.
سوالات مشخصی وجود دارد که مدیران وکارکنان قبل از ارسال پیام به داخل و یا بیرون سازمان می توانند از خود بپرسند، آنها به قرار زیر می باشند:
1ـ ماهیت اطلاعات چیست؟ پیامی که بایستی ارسال شود چیست؟
2ـ مناسبترین رسانه برای ارسال این پیام چیست؟
3ـ اگر پیام ازطریق رسانه غیرمناسبی ارسال شود، چه نتایجی به بار می آورد؟
انتخاب رسانه مناسب (صحیح) اولین گام در ایجاد ارتباطات موثر بین فردی، بین گروهی و بین سازمانی است.
موانع ارتباطات موثر بین فردی
موانع ارتباطات بین فردی ریشه در پردهُ (ساختار) ادراکی فرستنده و گیرنده پیام (اطلاعات) دارد. منظور از اطلاعات، بدنه زبان و نشانه ها و نیز کلمات و واژه هاست. یکی ازراه های معمول شناخت و درک موانع برسرراه ارسال و دریافت موثر پیام، مجموعهُ علائم مشخصه ای است که روی پیوستار شکل زیر تحت عنوان نزاع یا تفاهم آمده است.
شکل شماره 1: علائم شناخت و درک موانع
پیوستار نزاع ـ تفاهم و رفتارهای تاییدی
به نظر می رسد که آدمی از بدو تولد می داند که چگونه باید تفاهم موثر داشته باشد و یا از موقعیت هایی که تهدید کننده مکان، زمان، نیازها و ارزشهای اوست، بگریزد. رفتارهای تهاجمی (نزاع و جدال) و تدافعی (احساس) به صورت طبیعی بروز می کند و مبنای غالب ارتباطات بین فردی است. هم رفتارهای ارتباطی تهاجمی و هم تدافعی (فروتنی) بر پایهُ فقدان احترام برای خود و دیگران استوار است. به علاوه اینکه نتیجهُ رفتارهای تهاجمی یا تدافعی و ارتباطات اینگونه، غالباً غیر کارآمد و تخریبی هستند.
موا نع ارتباطا ت موثر سازمانی
درحالیکه موانع بسیار عظیمی بر سرِ راه ارتباطات موثر فردی در سازمان وجود دارد، گاهی ساختار و دیوانسالاری سازمانی هم برسرراه ارسال و دریافت موثر پیام به عنوان یک مانع عمل می نماید.
تعدادی از موانعی که در روابط بین شخصی در سازمان اختلال وارد می کنند به شرح زیر می باشد، این موانع می تواند به عنوان معیار سنجش مهمی برای تشخیص ارتباطات فرد و دیگران در سازمان عمل نماید:
1ـ قضاوت کردن
قضاوت کردن می تواند به عنوان یک مانع ارتباطی محسوب شود، به عنوان مثال هنگامی که یک مدیرمی گوید : من نمی توانم شما را باور کنم، قضاوتی رخ می دهدو این داوری می تواند در سازمان نقش غیر سازنده ایفاء نماید.
2ـ شیوه های نامناسب برای ارائه راه حل ها
در زمانی که راه حلی درخواست نشده و فقط زبان تهدید و پست و مقام سخن می گوید یکی دیگر از موانع ارتباطات بین فردی بروز می نماید. به عنوان مثال دستوردادن به فرد برای انجام کاری، یا تهدید فرد به انجام کار، روش های مشخصی از ارائه راه حل هاست. موعظه کردن نیز روشی از ارائه راه حل زیرِ عنوان مساعدت کردن و کمک رساندن می باشد.
3ـ مقابله با منافع و علایق دیگران
مقابله با منافع و علایق دیگران نیز می تواند ارتباطات بین فردی را سد نماید. مقابله و اجتناب شامل سرگرم شدن در مصاحبت های غیرضروری، استفاده از مذاکرات غیرمنطقی و این که علائق انگیزشی افراد را نادیده بگیریم نیز از جمله حرکت های فردی و جزء موانع ارتباطی در سازمان است.
با توجه به مشکلات و موانع پیش گفته، یکی از وظایف مدیران در سازمان ایجاد شرایط ارتباطی موثر و مفید در سطح سازمان است.
ایجاد شبکه های ارتباطی موثر در سطح سازمان
مدیران و گروه های کاری باید بدانند که چگونه افراد را سازماندهی کنند تا ارتباطات موثری در واحدهای کاری، گروهی و تیمی داشته باشند. پاسخ به این سوال که چگونه افراد را به بهترین روش سازماندهی کنیم، تا اطلاعات را با یکدیگر تبادل نمایند و موجب انجام کارها و حل مشکلات شوند، بستگی به مقدار متغیّرها، ماهیّت کار، منابع موجود و تجربه مورد نیاز دارد.
جدول زیر پنج وضعیت شبکه ارتباطی را جهت سازماندهی و تسهیل ارتباطات به صورت مقایسه ای نشان می دهد.
شکل2: انواع ارتباطات و ویژگیهای تبادل اطلاعات
Source : Based on A. Bavelas " Communication Patterns in task- oriented groups "Journal of Acoustical society of America, 22, 1950; 725-730
به هرحال، یک یا دو تا از این وضعیت ها برای تبادل اطلاعات مورد نیاز در هر گروه کفایت می کند. این وضعیت ها به گروه ها کمک می کند تا گلوگاه ها(تنگناها)، موانع و فرصتها را جهت تسهیل در ارتباطات مورد شناسایی قرار دهند.
همانطور که در جدول مشاهده می شود، شبکه تمام کانال ها، درگیری مشارکت آمیز را افزایش داده و جریان اطلاعات چند بعدی (وظیفه ای) بیشتر از سایر مدل ها در آن وجود دارد. به هرحال، سرعت تبادل اطلاعات وجود دارد.
رهبری و تمرکز که میزانی از مسولیت انفرادی فرد درتصمیم گیری است، در اینجا عامل های مهمی به حساب نمی آیند.
همچنین باید یادآور شد که اقناع و اشباع ـ جایی که اطلاعات برابر و مساوی به همهُ اعضاء می رسد ـ نیز زیاد خواهد بود.
شیوه های ارتباطی بین فرهنگی
ارتباطات بین فرهنگی زمانی پدید می آید که فردی از یک فرهنگ خاص برای فردی با فرهنگ دیگر، پیامی ارسال می نماید. عدم ارتباطات بینِِِ فرهنگی زمانی پیش می آید که فردی که از فرهنگ دوم می باشد، منظورِ ارسال کننده پیام را دریافت نکند. هرچقدر تفاوت بین فرهنگ های ارسال کننده پیام و گیرنده پیام بیشتر باشد، احتمال عدم ارتباطات بین فرهنگی بیشتر می شود.
برای ایجاد ارتباط موثر با وجود تمایزات فرهنگی، افراد و گروه ها باید در ابتدا ادراک لازم از فرهنگ خویش داشته باشند و سپس از مفروضات اساسی و تمایزات فرهنگ دیگری شناخت داشته باشند.
پاسخگویی به سوالات زیر می تواند ما را در ایجاد ارتباطات موثرتر در محیط های چند فرهنگی، یاری رساند.
1ـ چه چیزهایی بایستی درباره آداب ورسوم تجاری(بازرگانی) واجتماعی کشورها بدانیم؟
2ـ چه مهارتهایی نیازداریم تا بتوانیم به عنوان یک مذاکره کننده درسایرکشور ها موثرباشیم؟
3ـ چه نوع تبعیضات(غرض ورزی ها) وکلیشه نگریهایی بایستی درباره مردم سایر کشورها داشته باشیم؟
4ـ چگونه این موارد برتعاملات مااثرمی گذارند؟(ادوارد هال،1976)
اینکه فرهنگ ها چه چیزی دارند، ادواردهال آن را یک " زبان صامت " می نامد.
این زبان شامل زبان زمان، فضا (فاصله)، اشیاء و قراردادهاست. زبانِ زمان به حال، گذشته و آینده مربوط است. فرهنگ های گذشته، سیاست ها، تغییرات و نوآوری ها را برحسب میزان تطبیق آنها با آداب و رسوم وسنّت ها ارزیابی می کنند. چین و خاورمیانه مثال هایی ازفرهنگ های گذشته مدارند. فرهنگ آمریکایی آینده محور است. البته تمام افرادی که دراین فرهنگ ها زندگی می کنند دارای ویژگی های مشابه نیستند. یادآوری می شود که در اینجا ما درباره زمینه فرهنگ صحبت می کنیم. به نظر هال، بافت فرهنگی سازمان، فکر و ذهن را هدایت می کند وآن نیز تاثیری عمیق روی طریقه هایی که افراد به اشیاء می نگرند، رفتارسیاسی می کنند، تصمیم گیری می نمایند، تمایلات خود را شکل می دهند و نحوه فکر کردنشان، می گذارد.
مردمی که دارای دیدگاه های زمانی گذشته مدارند، نیازمند دانشی از باورهای تاریخی و ارزش ها و اینکه چگونه احترام متناسب را برای این باورها وارزش ها قائل باشند، هستند.
معنا و مفهوم و استفاده ازفضا (فاصله) موضوع همجواری است. همجواری، مطابق طبیعت فاصله قراردادی و ویژه ای است که افراد به صورت طبیعی نگه می دارند. ارزش فرهنگ ها و رفتار(تلقی های) عمومی و خصوصی نسبت به فضا متفاوت است. به طور مثال مردمان آمریکای لاتین و خاورمیانه در تقسیم بندی فضاهای عمومی هرچه کوچکتر بودن فضا را روا و جایز می داند؛ و هر دو با آشنا ها و غریبه ها فاصله نزدیک را رعایت می کنند، درحالیکه آمریکایی ها که به فاصله خصوصی ارزش می دهند، فاصله های بزرگتر(بیشتر) را درجداسازی ها رعایت می کنند.
گاهی زبان خاموش اشیاء نیز می توانند فریاد بزنند. نماد های شغلی مثل کارت های بازرگانی، نحوه لباس پوشیدن فرد، ساعت او و کفشهایش، بسیار مهم هستند و می توانند علامت اعتبار فرد در انجام تجارت درکشورهایی مثل ژاپن، چین و دیگرکشورهای آسیایی باشند. درحالیکه در ایالت متحده آمریکا، اگرچه اشیاء ازدرجه اهمیت بالایی برخوردارند، اما غیررسمی بودن معمولا ً شکل عمومی وغالب است.
زبان خاموش قراردادها نیز در ارتباطات تجاری مهم می باشد. در کشور آمریکا قراردادهای مکتوب آخرین توافقات بوده که دارای اعتبار طولانی مدت است. برعکس، به عنوان مثال در چین یک قرارداد ممکن است در شروع مذاکرات و خیلی راحت نوشته شود ولی انتظار می رود این قرارداد تغییر یابد و اصلاح شود. درک (شناخت) یا آگاهی ارزش های فرهنگی مستتر درکشوری و بافت های ناگفته " اولین گام " درانجام تجارت درسطح جهانی درمحیط های چند فرهنگی است.
ارتباطات فرهنگی دربافت های فرهنگی قوی – ضعیف
ادواردهال همچنین بین فرهنگ های با بافت قوی و ضعیف تمایز قائل است. بافت یا زمینه در اینجا به معنای این است که چگونه ارتباطات و مذاکرات براساس بافت هرفرهنگی متمایز می باشد. فرهنگ های با بافت قوی شامل فرهنگ کشورهای چین، ژاپن، کره، ویتنام، کشورهای عربی، یونان واسپانیا می باشد. فرهنگ های با بافت ضعیف شامل کشورهایی ازقبیل: آلمان، سوئد، اسکاندیناوی، کشورهای آمریکای شمالی، انگلیس وایتالیا می باشد. شکل زیر نشانگر تفاوت های بین فرهنگ های با بافت قوی و ضعیف می باشد. به عنوان مثال: فرهنگ های با بافت قوی قبل از انجام تجارت ایجاد اعتماد می کنند،
فرهنگ های با بافت قوی برای روابط شخصی و حسن تفاهم قبل از تجارت وبازرگانی ارزش قائل هستند،
فرهنگ های با بافت قوی اساس قراردادها را براعتماد می گذارند، نه بر ویژگی ها وخصوصیات و قراردادهای مکتوب قانونی. درمذاکرات خیلی آرام وتشریفاتی حرکت می کنند.
خیلی ساده است که شاهد باشیم که چگونه این تمایزات موجب ایجاد تضاد وتعارض می شوند وچگونه درک آنها و احترام به آنها موجب تسهیل هماهنگی می شود.
شکل 3: تفاوت فرهنگ های بابافت قوی و ضعیف
فرهنگ های با بافت ضعیف :
فرهنگ های با بافت قوی :
اول اقدام به تجارت می کند. اول اعتماد اجتماعی ایجاد می کند.
به تجارت و بازرگانی ارزش می دهد. به روابط شخصی و حسن تفاهم ارزش می دهد.
از طریق قراردادهای قانونی، شخصی توافق کسب می کند. با اعتماد عمومی اعتماد کسب می کند.مذاکرات درحدامکان برکارایی تاکید دارد. به آرامی و با تشریفات انجام می شود.
فرهنگ وفاصله زمان در ارتباطات
باید به این نکته توجه کرد که فرهنگ به صورت غیرمستقیم به ما می آموزد که چگونه با دیگران به روش های مختلف ارتباط برقرار کنیم. فرهنگ به ما می گوید که از آواها و صدای خویش، از حرکات و جنبش خود و حتی از طریق لباس پوشیدن خود پیام یا پیام هایی را به دیگران منتقل و با آنان ارتباط برقرارکنیم. هر فرهنگ به اعضای خود می آموزد که دنیا را چگونه و از چه زاویه ای ببیند و رفتارهای خود را چگونه شکل دهد.
در چارچوب فرهنگ به تدریج تصورات ما از دنیای پیرامونمان شکل می گیرد. نشانه ها از این تصورات منبعث شده و الگوی ارتباطی ما را پدید می آورند. نشانه های ما درمورد فاصله و زمان نیز به شدت تحت تاثیر فرهنگ بوده و نمی توانند از نفوذ فرهنگ به دور باشند.
اگر شما وارد یک مکان عمومی شوید که درآنجا فقط یک مشتری می باشد، احتمال اینکه شما درست کناراوبنشینید، بسیارکم است، معمولا ًًً شما جایی را انتخاب می کنید که با او فاصله نسبی داشته باشد، این فاصله را فرهنگ تعیین میکند. دریک جا فاصله کمتر و در جای دیگر زیادتر می شود. ادواردهال فرهنگ شناس آمریکایی که پژوهش های زیادی در رفتارهای بین فرهنگ ها داشته است، بر این باوراست که هرچند آمریکاییان به فاصله بیشترداشتن با دیگران علاقمندند، ولی عرب ها با نزدیکی بیشتری به این مقوله می نگرند.
با توجه به پژوهش های انجام شده اطلاعات نسبتاً وسیعی نسبت به وقت، رنگ، فاصله و نکات بسیاری ازفرهنگ های گوناگون دردست است که ازنظر ارتباطات بین فرهنگی و در سطح جهانی حائز اهمیت است.
هال به مطالعات مربوط به فضا و فاصله اصطلاح همجواری را داده و آن را فاصله بین دو یا چند نفر در ارتباطات اجتماعی برمی شمارد.
روابط انسان ها براساس فاصله به چهاردسته تقسیم می شود:
1ـ صمیمانه یا دوستانه
فاصله صمیمانه یا دوستانه از فرهنگی که آقای هال مورد بررسی قرارداده است چیزی حدود 18 اینچ یا کمتراست، یعنی چیزی کمتر از50 سانتی متر. این فاصله در مرحله دور آن 6 تا 18 اینچ یعنی بین 15 تا 50 سانتی متر و معمولاً در مورد مسائل خصوصی شکل می گیرد و ارتباط با جدایی که بیشتر به نجوا شباهت دارد، ادامه می یابد.
2ـ فاصله شخصی
ادواردهال درمورد مقایسه فاصله شخصی، آنرا حدود 45 سانتی مترتا یک مترو20 سانتی متربین فرد ودیگری برمی شمارد. هرانسان یا موجود زنده ای برای خود قلمرویی قائل است که به آن فاصله شخصی می گویند، او به سختی اجازه عبور دیگران در این فاصله را می دهد. موضوعاتی که در این ارتباط مطرح می شود کاملا ً شخصی است. مرحله بسیارنزدیک آن بین 45 سانتی متر تا 75 سانتی متر و مرحله بسیار دور آن بین 75 تا 120 سانتی متر است.
3ـ فاصله اجتماعی
فاصله اجتماعی بین 120 تا 360 سانتی متر است وآن را به عنوان فاصله روانشناختی مطرح کرده اند. فاصله نزدیک آن 120 تا 210 سانتی متر(مناسب برای گفتگوهای مربوط به کسب وکار در نشست های اجتماعی) و فاصله دور بین 210 تا 360 سانتی متر مناسب برای نشست های بازرگانی و کسب و کار در دفاتر اداری است.
4ـ فاصله عمومی
این فاصله بیشترین فاصله ای است که انسان ها در روابط بین خود از آن استفاده می کنند و اندازه آن از6/3 متر بیشتر است. این فاصله کاملا ُ به فرهنگ و عوامل حاکم بر آن بستگی دارد و از فرهنگی به فرهنگ دیگر تغییر می کند. در فرهنگ های غربی این فاصله به روشنی بیشتر از مشرق زمین خصوصاً خاورمیانه است.
جدول زیر خلاصه ای از اینکه چگونه محتوای پیام وعوامل آوایی آن با توجه به فاصله میان طرفین ارتباطات دگرگون می شود و از حالتی به حالت دیگر تغییر می کند را شاهد هستیم.
محتوی و صوت با توجه به فاصله
محتوای پیام
ویژگیهای آوایی
شرح فاصله
فاصله
بسیار خصوصی و محرمانه
نجوای ملایم
<font face="Tahoma" style="font-size: 9pt
منابع:
Chang Woo- Young. 2005. Online Civic Participation, And Political Empowerment: online media and public opinion formation in Korea. Media, Culture & Society 27(6): 925-935
Graber Doris. A. 2005. Political Communication Faces The 21st Century. Journal Of Communication. 55( 3).
Heaton Terrye. TV news in a postmodern world a the Genius of ohmy news
http://donatacom. com/papers/pomo22. hgm
Internet World Stats
http://internetworldstats. com/stats. htm
Krasnoboka, Natalya. 2000. Real Journalism Goes Underground. Gazzete:The International Journal For Communication Studies. 64(5):479-499.
Severin Werner J. and James W. Tankard. 2001. Communication Theories, origins, methods, and uses in the mass media 5th ed, Addison Wesley: longman Inc.
The digital divide in Europe
http://epp. eurostat. cec. eu. int
Whee Gook Kim. (1998), Evolution of Democracy and Economic Development: A case of South Korea
8