فصل دوم: ادبیات تحقیق
مقدمه
الف: پیشینه نظری تحقیق
خودباوری بالا ، خودباوری پایین
ب: تحقیقات انجام شده در ایران و خارج از ایران
مقدمه:
بررسی و مطالعه دقیق مبانی نظری و تئوریکی هر موضوع تحقیق به محقق اجازه میدهد که با دیدی روشن و بدون ابهام و کنترل متغیرهای مختلف که ممکن است به پدیده یا پدیدههای مورد تحقیق تاثیرگذار باشد اقدام کرده و به نتایجی که بدانها دست مییابد. اطمینان و اعتماد بیشتری داشته باشد. در این فصل ابتدا پیشینه نظری موضوع تحقیق و متغیرهای خودباوری بالا و پایین را بررسی و توضیح خواهیم داد و بعد تحقیقات انجام شده در ایران و خارج از ایران در این زمینه را یادآور میشویم.
الف: پیشینه نظری تحقیق
خودباوری برای روانشناسان مهمترین موضوع از جنبه نظر فردی، اجتماعی و روان شناختی است. موضوع خودباوری سالهاست که ذهن روانشناسان را مشغول کرده است یکی از این روانشناسان "آلفرد آدلر" میباشد وی از سه منبع عمده که خودباوری را کاهش میدهد که عبارتند از:
1- حقارت عضوی: با پدید آمدن نقص جسمانی و احساس کهتری حاصل از آن خودباوری تحت تاثیر قرار میگیرد. آدلر با گسترش این مفهوم اصطلاح عقده حقارت در رابطه با احساس ضعف و بیکفایتی که هر کس با آن زاده میشود و باید بر آن تسلط یابد را عنوان مینماید.
2- احساس حقارت: تجربه و پیامد این حقارت که دربردارنده احساس اتکایی و انتظار حمایت دیگران یا برعکس نوعی پرخاشگری را به همراه دارد.
3- نازپروردگی: به نظر آدلر کودکان نازپرورده، نیز دستخوش احساس کهتری میباشند و مستبد و خودرای میباشند، از نظر اجتماعی پرورش نایافتهاند و از بلوغ لازم روانی برخوردار نیستند (اسمیت، 1967).
به نظر آدلر، محیط عامل اصلی در احساس کهتری میشود. که محیط خانوادگی از مهمترین محیطهایی است که شخصیت کودک در آن شکل میگیرد و تاثیر زیادی در میزان خودباوری کودکان دارد. در این محیط پدر و مادر در راس قرار میگیرند که در صورت عدم رفتار صحیح و اعمال رفتار مستبدانه کودک از خودباوری مناسب و بالایی برخوردار نخواهد شد.
در واقع هر چه میزان ارتباطات و تعاملات کودک با والدینش بیشتر و صمیمانهتر باشد، به آسانی شیوههای کنترل رفتار خود را فرامیگیرد و از سویی دیگر پذیرفته شده در بین همسالان و ارتباطات اجتماعی مداوم موجب خودباوری مثبت میگردد (هارتر، 1983). ناسازگاری والدین در محیط خانواده، کوچک شمردن نوجوانان. عدم نشان دادن محبت و مورد تایید قرار ندادن حرفهایی که باید والدین آنها را قبول کند، احساس ضعف و ناتوانی و کمبود خودباوری را در وجود آنها میگذراند، که این کار خود باعث میشود که نوجوان به سمت بزهکاری گرایش پیدا کند.
خودباوری بالا و خودباوری پایین
خودباوری بالا به عنوان یک دیدگاه سالم از خود مورد بررسی قرار گرفته است. بطور واقعگرایانه کمبودها و نکات ضعف را دربرمیگیرد و نه ؟؟ که منجر به انتقاد شدید از فرد شود. شخصی که خودباوری مثبت دارد. خودش را به طریق مثبتی ارزشیابی میکند و نظر مناسبی در مورد نکته نظرات مثبت خود و دیگران دارد. در مقابل کسی که به خودباوری پایین مبتلا است، اغلب یک نگرش مثبت مصنوعی نسبت به دنیا از خود نشان میدهد و در ناامیدی تلاش میکند تا به دیگران و خودش نشان دهد که او شخص لایقی است و یا ممکن است در درون خودش انزوا گزیند و از ارتباط با دیگرانی که از آنها میترسد اجتناب نماید. شخص مبتلا به خودباوری پایین فردی است که احساس غرور کمی در خودش ادراک نموده است.
کارل راجرز: هسته مرکزی شخصیت به نظر راجرز "خود" است که مفاهیم دیگر پیرامون آن قرار میگیرد. خود یا خویشتن شامل تمام افکار، ادراکات و ارزشهایی است که من را تشکیل میدهد. من شامل آنچه هستم و آنچه میتوانم انجام دهم میشود و این خویشتن ادراک شده به نوبه خود بر ادراک فرد از جهان و هم بر رفتار او تاثیر میگذارد. فردی که از یک خودپنداره قوی و مثبت برخوردار باشد در مقایسه با فردی که خودپنداره ضعیف دارد، نظرگاه کاملاً متفاوتی نسبت به جهان خواهد داشت.
تحقیقات انجام شده در ایران
خادمیان (1372) در تحقیق خود اظهار میدارد که بین نگرش تربیتی والدین و خودباوری کودکانشان رابطه معنیداری وجود دارد وی ابراز میدارد که رابطه نگرش تربیتی والدین با خودباوری پسران بیشتر و قویتر از رابطه تربیتی والدین با دختران است وی در بررسی فوق دریافت که در مناطقی که وضعیت اجتماعی خانوادهها متوسط و بالا بوده است رابطه بین نگرش تربیتی والدین و خودباوری دخترها معنیدار است و در مناطقی دیگر که خانوادهها از وضعیت اجتماعی پایین برخوردار بودهاند، رابطه معنیداری بین خودباوری کودکان و نگرش تربیتی والدین آنها مشاهده نشد. تحلیل میانگین نمرات دو گروه نشان داد که میانگین نمرات خودباوری پسران بیشتر از دختران است و میانگین و میانگین نمرات خودباوری در مناطقی که از وضعیت اجتماعی اقتصادی بالاتری برخوردارند از مناطق سطح پایین بیشتر بوده است.
معماریان، بابایی، زندهطلب (1377) گزارش دادند که در بسیاری از موارد عدم آگاهی والدین از نحوه (صحیح) رفتار با کودک علت اصلی پایین بودن میزان خودباوری کودکان است. در این تحقیق، نگرش منفی و مثبت والدین در زمینه خودباوری نوجوانان قبل و بعد از برنامه مشارکت والدین مقایسه شده، نشان داد که نگرش منفی والدین بعد از شرکت در برنامه مشارکت به صفر رسید و نگرش مثبت والدین نیز چند برابر شد. در نتیجه بعد از شرکت والدین در برنامه آ موزش مهارتهای رفتاری خودباوری فرزندان آنان افزایش یافت.
تحقیقات انجام شده در خارج از ایران
هیگنز و مارینا (1998) یک نمونه پنجاه نفری والدین کودکان بین سنین 12-5 سال را مورد بررسی قرار دادند. این والدین رفتارهایی از قبیل خشونت و ناسازگاری با کودکان مرتکب شده بودند این تحقیق نشان داد که ناسازگاری والدین تاثیر بسزایی بر ابعاد مختلف شخصیت کودکان از جمله خودباوری آنان گذاشته و باعث کاهش خودباوری در کودکان شده است.
لوز، ماری و دیگران (1997) ناسازگاری والدین از قبیل سوء استفاده جسمی آنها و سوء استفاده گفتاری، غفلت احساس و دیگر گونههای ناسازگاری را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که سوء استفاده جسمی والدین و سوء استفاده گفتاری آنان، موجب خشم و غفلت احساسی موجب تنهایی و انزواطلبی اجتماعی میشود. که این فراتر و ماوراء دیگر گونههای تاثیر ناسازگاری جلوه کرد. این محققان بیان کردند که بین ناسازگاری والدین و خودباوری کودکان رابطه منفی وجود دارد و این رابطه در پسرها قویتر است.
واریا، ریچارد، واس (1996) در پژوهش خود به بررسی ادراک از سوء استفاده "روانی، جسمانی و جنسی" میپردازند و همچنین تاثیر روانی و سازگاری اجتماعی را در یک گروه نمونه مورد بررسی قرار میدهند. در این میان دیگر موارد ناسازگاری خودباوری و مسائل جمعیتشناسی مورد بررسی قرار گرفت، تحلیلها نشان داد که افرادی که مورد سوء استفاده و بهرهکشی قرار گرفته بودند مشکلات زیاد سازگاری روانی و اجتماعی داشتند که به مراتب پیش از گروهی بود که مورد سوء استفاده قرار نگرفته بودند که این افراد " سوء استفاده شدگان" نسبت به دیگر موارد بررسی شده مشکلات بیشتری داشتند از جمله خودباوری بسیار پایینی داشتند.
کوپر اسمیت (1967) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که کودکان با خودباوری بالا افرادی هستند که احساس خودباوری ، استعداد، خلاقیت و ابراز وجود میکنند و به راحتی تحت تاثیر عوامل محیطی قرار نمیگیرند. وی اظهار نمود در بررسیهای خود دریافتم که خودباوری قابل تعریف و اثبات شدنی است. او خودباوری را به عنوان بازخوردهای ارزیابی کنندهای که فرد نسبت به خود دارد تعریف نمود که حوزهای از باورهای فرد را پیرامون توانمندیها، ارزشمندیها، تایید، عدم تایید و موثر بودن را دربرمیگیرد بنابر دیدگاه وی خودباوری قضاوت شخص پیرامون و ارزشمندی خود است این تجربه ذهنی است که موجب افتراق گزارشهای کلامی و رفتار آشکار افراد از یکدیگر است.
منابع و مآخذ فارسی
1- اسلامینسب، علی، روانشناسی اعتماد به ، انتشارات مهرداد، 1373.
2- مظاهری، علیاکبر، هشدارهای تربیتی، موسسه انتشارات هجرت، 1377،صفحه 80-79 و 85-83.
3- معماریان، بابایی، زندهطلب، ربابه، غلامرضا، بررسی تاثیر برنامه "مشارکت والدین در زمینه مهارتهای رفتاری بر خودباوری نوجوانان"، 1377، فصلنامه علمی، پژوهش دانشگاه شاهد، شماره 25، سال هفتم، پاییز 1378، صفحه 62-57.
4- ماهنامه علمی - خانوادگی "مشاوره خانواده"، خودباوری چیست؟ شماره 21، شهریور 1381، صفحه 40-39.
5- شرفی، محمدرضا، "با فرزند خود چگونه رفتار کنیم؟"، انتشارات جهاد دانشگاهی، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1371.
6- خادمیان، "ملیحه سادات، بررسی رابطه نگرشهای تربیتی والدین با خودباوری دانشآموزان، پایاننامه".
7- نادری، نراقی، 1380، روشهای تحقیق در علوم انسانی.