تارا فایل

مبانی نظری افسردگی در دانش آموزان نابینا و عادی


تاریخچه افسردگی
10
تعاریف افسردگی
11
طبقه بندی انواع افسردگی
13
علائم افسردگی
17
بیماری افسردگی
18
عوامل موثر بر افسردگی
20
علائم و نشانه های افسردگی
22
علل افسردگی
30
برخی از راههای مقابله ای در انواع افسردگی
36
سن بروز و شیوع افسردگی
43

همه گیر شناسی
ماهیت افسردگی
درجات افسردگی
دوره های افسردگی
بررسی نظریه های مربوط به افسردگی و سبب شناسی
الف) دیدگاه زیست شناسی
مکانیسم های دفاعی افسردگی
دیدگاه روان پویایی
دیدگاه یادگیری
ب)دیدگاه شناختی
نظریه لوینسون در مورد افسردگی
نظریه شناختی
دیدگاه اصالت وجود انسان گرایی
درمان افسردگی
شناخت درمانی
تحقیقات انجام شده داخل کشور
تحقیقات انجام شده خارج کشور
تاریخچه نابینایی در جهان و ایران
تعاریف مربوط به نابینایی
سازمان بهداشت جهانی تعریف فوق را از نابینایان بیان می کند
تعریف کودکان استثنایی
نابینا
آثار روانی مبتلایان به اختلالات بینایی
مسائل و ویژگیهای خاص کودکان و دانش آموزان نابینا
مشکلات نابینایان
خدمات ویژه نوجوان نابینا
تحقیقات انجام شده داخل کشور
تحقیقات انجام شده خارج کشور

46
47
49
51
57
57
58
59
61
62
63
64
67
67
71
74
75
78
79
80
80
81
83
85
86
88
89
92

تاریخچه افسردگی:
حدود 450 سال قبل از میلاد بقراط، اصلاح مانی و ملانکولی را برای توصیف اختلافات روانی به کار برد در حدود صد سال قبل از میلاد گزرفیلوس و سلوس در کتاب Demedicina افسردگی را ناشی از صفرای1 سیاه2 معرفی نمود.
این اصطلاح پزشکان دیگر از جمله ارسطو(120تا180سال بعد از میلاد) نیز به کار بردند رازی و ابن سینا و پزشک یهودی میمونید، ملانکولی را به بیماری شخص تلقی می نمودند در سال 1851 روانپزشکان کلاسیک فرانسه جنون دو وجهی و سپس جنون ادواری3 را توصیف کردند در رساله ژیلبر با سه هم اشکال اختلالهای مده رای از جمله پسیکوو عودکننده سریع را می توان مشاهده کرد که امروزه تحت عنوان بیماریهای دوره ای سریع نامگذاری شده اند.
افسردگی در روان شناسی جزو اختلالات خلقی محسوب می شود که در مورد تاریخچه ی آن باید اینگونه اشاره کنیم که مردم از اختلالات خلقی و خلاصه افسردگی را ثبت نموده اند که در ذیل به گوشه ای از آنها اشاره می کنیم.
داستان عهد عتیق شاه سائول4 و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد هومر هر دو یک افسردگی را به نوبه ی خود توصیف کرده اند.
در سال 1882 کارل کامبام روانپزشک آلمانی با استفاده از اصطلاح سیکلوتایمی، مانی و افسردگی را مراحل مختلف یک بیماری توصیف نمود.
امیل کرپلین در سال 1899 بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی مفهوم بیماری مانیک- دپرسیو را شرح داد که شامل بیشتر ملاکهای تشخیصی بیماری و اختلال I قطبی است که امروزه بیشتر روانشناسان و ران پزشکان برای تشخیص آن اختلال استفاده کنند.
(کاپلان – سادرک (1382) خلاصه روانپزشکی (پورافکاری) مشهد، انتشارات شهر آب)
تعاریف افسردگی:
1- افسردگی از نظر پزشکی عبارت است از کاهش یافتن نیرو و فعالیت جسمانی و روانی به سبب آزدگی و انزوا افسردگی را اضطراب ثانوی نیز می نامند (آگاه، 1355 ص 30)
2- افسردگی اصطلاحی است که به مجموعه رفتارهایی اطلاق می شود که عناصر مشخص آن کندی حرکت و کلام و گریه کردن، غمگینی ، فقدان پاسخ های شاد، خود کم بینی، فقدان علاقه، کم ارزشی، بی خوابی، بی اشتهایی، خلق افسرده، بازداری از تفکر است. (احمدی ، 1368 ، ص 66)
3- افسردگی اصطلاحی است وسیع، و مبهم، برای شخیص عادی حالتی مشخص، با غمگینی و گرفتگی و بی حوصلگی و برای پزشک گروه وسیعی از اختلالات عاطفی یا زیر ساخته های متعدد در اتداعی می کند. (پورافکاری ، 1364، ص 65)
4- افسردگی یعنی دلشکستگی، از دست دادن علایق، انتظار بی معنی (برآوردن)5
5- افسردگی یک احساس نومیدی در بین به اهداف مشخص است و این نومیدی بیشتر معلول کمبود های شخصی است6
6- بیماری افسردگی بیماری است که خصوصیات اول و عمده آن تغییر خلق است و شامل یک احساس غمگینی است که از یک نومیدی خفیف تا احساس یاس شدید ممکن است نوسان داشته باشد. این تغییر خلق نسبت ثابت و برای روزها و هفته ها و ماه ها و سالها ادامه دارد. همراه این تغییرات مشخص در رفتار، نگرش ، تفکر،کارایی و اعمال فیزولوژیک وجود دارد . (لینفورد رئیس ، 1366، ص 241)
7- ادوارد ارد برینگ افسردگی را چنین تعریف می کند : افسردگی را می توان بیان عاطفی از حالت درماندگی ، ناتوانی خود EGO بدون در نظر گرفتن آنچه باعث شکست مکانیزمهای مربوط به احترام به خود گردیده است و افسردگی ممکن است در نتیجه عدم توانایی در افکار، جنبه های عقدید کننده محیط به خود بوجود می آید تعریف کرد7. (اخوت و جلیلی ، 1362، ص 20)
8-افسردگی کم شدن تنفس عضلانی – روانی است که روی خلق و احساس که شخص از وجود خودش وارد اثر گذاشته و این حالت با علائم متعدد روانی و اجتماعی همراه
می گردد. (بطحئی، 1360، ص 52)
9- افسردگی عبارت است از شکست ساختهای شخصی که منجر به احساس تهدید، گناه، خصومت، پرخاشگری در شخص می شود.8
10- افسردگی عبارت است از نا امیدی، درماندگی، دست کم گرفتن خود، عجول بودن در کارها، بر چسب زدن، ترس از موفقیت، ترس از انتقاد، کم طاقتی، سرزنش کردن خویشتن است. (قراچه داغی، 1370).
11- افسردگی عبارتند از یک انحراف طبیعی از خلق بصورت اندوه، حالت اندوه بر حسب اینکه شدت و مدت زمان آن از حد متعارف تجاوز کند، بر حسب شرایط خاصی می تواند جنبه بیمار گونه بخود بگیرد. (مهریار، 1372)
12- افسردگی حالتی است که خلق که با احساس بی کفایتی، یاس، کاهش فعالیت ها با واکنشها، بدبینی، نگرانی، علایم مربوط مشخص می شود.9
طبقه بندی انواع افسردگی :
از نظر تاریخی اختلاف نظر در مورد طبقه بندی افسردگی در آغاز این محور بود که آیا افسردگی یک بیماری است . (دیدگاه وحدت گرا) و یا در واقع چند نوع بیماری است (دیدگاه کثرت گر) کریپلین در سال 1986 با تفکیک جنونهای فونسگیونل به دو گروه جنون جوانی و مانیک دیرسپو ، مهم خود را در روانپزشکی ادا کرد و مانی کوز یا جنون جوانی را مزمن و بدون دوره های بهبود بوده و عاقبت نیکی نداشته تلقی کرد . اما مانیک درپرسیو برخلاف آن به جنون جوانی تبدیل نمی شد . (پورافکاری ، 1364، ص 6).
در دهه گذشته گزارشهایی چاپ شد که نشان می دهد اختلال عاطفی اولیه را به دو شکل یک قطبی و دوقطبی می توان تقسیم نمود. در دوقطبی هم مانی و هم افسردگی وجود دارد و در نوع یک قطبی فقط یکی از دو را داراست. بیمارن مبتلا به نوع دوقطبی شیوع معمولاً زودتر از نوع دیگر است، دوره های آن کوتاه و متعدد است. (همان منبع ، ص8).
پورافکاری ، 1368 صفحه 67 انواع افسردگی را چنان بیان می کند .
افسردگی پنهانی10:
اصطلاحی است که از سال 1950 به بعد عمومیت یافت این نوع افسردگی ممکن است در لباس هر نوع شکایت جسمی که نسبت به درمانهای طبی مقاوم بوده است ، ظاهر شود. چنین شکایتی جسمی معمولاً با درمانهای ضد افسردگی مثل داروهای سه حلقوی یا الکتروشوک بهبود می یابد.
افسردگی اتکایی11:
سندرومی است در بچه ها در نیمه دوم یک سالگی به دنبال محرومیت از توجه مادر یا کسی که نقش مادری داشته باشد ظاهر می شود. چنین طفلی ابتدا با خشم و اعتراض به غیبت مادر واکنش نشان می دهد و پس از آن یاس و بی تفاوتی و به دنبال آن بی اشتهایی و تحلیل قوا و بالاخره مرگ ممکن است پیش آید .
افسردگی رجعتی یا افسردگی دروه یائسگی12:
در چهل سالگی و بالا شایع است و با آشفتگی و بیقراری شدید همراه است و احتمال اقدام به خودکشی یکی از خطرات جدی این افسردگی است. سندروم آشیانه خالی، اصطلاحی است که گهگاهی به این نوع افسردگی اطلاق می شود.
افسردگی بعد از زایمان13:
بروز علایم افسردگی شدید چند روز پس از زایمان عارضه نادری نیست. بی علاقگی و بی تفاوتی به نوزاد ، ازجمله اضطراب انگیز این نوع افسردگی برای مادر است که تمایل به درک منزل ، یا درک نشدن و مقبول نبودن، بیقراری، بدخلقی و پرخاشگری شایع است . بد اخمی ، تعلل در شرکت در جریانات خانوادگی و کناره گیری از فعالیتهای اجتماعی و پناه آوردن به اطاق خصوصی خود فراوان مشاهده می شود .
مسایل مربوط به مدرسه بسیار متحمل است. ممکن است بی توجهی به ظاهر خود و هیجان زدگی همراه با حساسیت شدید و طرد شدن در روابط عاشقانه دیده می شود . از جوانان مبتلا به این سندروم افسردگی اساسی ممکن است دچار توهم و هزیان گردند . در اکثر موارد، این علائم پیسکوتیک از نظر محتوی هماهنگ با خلق افسرده هستند در ضمن دو افسردگی معمولاً در بدترین زمان آن دوی داده و حاوی انواعی نظیر صداهایی که با هم بحث می کنند یا به بیمار اشاره می کنند (که بیشتر مختص اسکیزوفرنی هستند) نمی باشند . این موارد افسردگیها پیسکوتیک خوانده می شوند .
در حالیکه توهم افسردگی معمولاً به صورت صدای واحدی است که خطاب بیمار صحیت می کند . از خارج سر او ریشه می گیرد و محتوی موهن و انتظار دارد و هذیانهای افسردگی مایه های احساس گناه ، بیماری جسمی ، مرگ و نیستی ،
بی کفایتی شخص یا گاهی گزند و آسیب دارند. این هزیانها در کودکان نابالغ نادر است احتمالاً بدلیل عدم تمایل شناختی است. اما تقریباً در نیمی از نوجوانان دچار افسردگی پبیسکوتیک مشاهده می گردد . (پور افکاری، 1368).
افسردگی دوران کودکی و نوجوانی: ابتدا تصور می شد که افسردگی مخصوص سنین بلوغ است ولی تحقیقات بعدی خلاف آنرا به ثبت رساند و اینطور نتیجه گیری شد که در واقع سنین ابتدایی عمر هم مهمی در تکامل شخصیت دارد. رابطه نوزاد و مادر و بعداً پدر تا حدودی میزان شکنندگی شخصیت و استواری آنرا مشخص می نماید . در دوره نوجوانی انسان در معرض تغییرات و تحولات عمیق جسمی روانی واقع می شود . تغییرات هورمونی و رشد جسمی از یکطرف عوامل روانی و بلوغ فکری و علاقه به استقلال از سوی دیگر نوعی عدم تعادل ایجاد می نماید که هیچ فردی از گزند آن مصون نیست ، لذا تعجبی ندارد که دوران نوجوانی، انسان امتداد زیادی برای ابتلا به افسردگی دارد . (پورافکاری، 1368، ص 68).
افسردگی گاهی در نوجوانی با واژه عبارت اشفتگی عواطف همراه با احساس بدبختی و ناخوشحالی مشخص می شود . این احساس همیشه همراه با اختلاف خواب و تغذیه است . (اخوت و جلیلی، 1362، ص 59).
علائم افسردگی:
شخص مبتلا به این بیماری عموماً علائمی مانند آنچه در زیر ملاحظه می کنید را از خود بروز می دهد:
* قادر به لذت بردن نیست.
* نمی تواند تمرکز کند.
* عادات غذا خوردن و اشتهایش تغییر می کند.
* تغییر وزن داده، چاق یا لاغر می شود.
* عادات خوابیدنش تغییر می کند.
* به دلیل کمبود انرژی توانایی لازم برای انجام کار روزانه و مسئولیت هایش را دارا نمی باشد.
* احساس گناه و نا امیدی دارد ، با خود می گوید : آیا زندگی ارزش ماندن دارد محله
هر یک از این علائم می تواند زندگی روزمره شما را تحت تاثیر قرار دهد. حتی اگر مبتلا به افسردگی مزمن نباشید ، اگر چند مورد از این علائم را به مدت دو هفته در خود احساس کردید ، ممکن است در معرض ابتلا به افسردگی باشید ، پس بهتر است به درمان فکر کنید . اگر در مراحل اولیه به وجود این بیماری در خود پی ببرید، درمان آن به مراتب آسان تر از زمانی خواهد بود که افسردگی مزمن مبتلا شوید.
بیماری افسردگی
بیماری افسردگی یکی از پدیده های جدید نیست و در طول قرون و اعصار گریبان گیر انسانها بوده است. همانطور که گفته شد اگر در بیماری عادی جسم زیان می بیند ولی در افسردگی این مشکل برای روح پیش می آید که بسیار خطرناک است .
از دلایل این بیماری می توان به نکات زیر اشاره نمود :
* حوادث زندگی :
یکی از دلایل افسردگی در رابطه با وقایع زندگی به خصوص وقایعی که منجر به احساس بی ارزشی و نا امیدی می شود . این احساسات منجر به استرس در انسان می شود و چنان که این مسئله ادامه یابد می تواند فرد را به شرف این بیماری سوق دهد .
* تاثیر پدر و مادر:
تحقیقات نشان می دهد که هر چه پدر و مادر فرزند افسرده تر باشند این مسئله به فرزند نیز سرایت می کند .
گاهی اوقات نیز والدین ندانسته نا امیدی را به فرزندان خود منتقل می کنند .

* اختلال عملکرد خانواده :
هنگامی که کودکان در مواجه با مشکلات مختلف استراتژ اتخاد شده توسط اولیاء خود را تحلیل می کند به نتایج شگرفی دست می یابد بدون اغراق از ماندگارترین مسائل در ذهن کودکان همین تصمیم بزرگتر ها در واقع خاص می باشد .
* مشکلات مدرسه :
این امر نیز به نوبه خود تاثیراتی بر ذهن کودکان می گذارد . به خصوص در هنگام تغییر مقطع تحصیلی که کودک با محیط جدید آشنایی ندارد . در این موقعیت بدترین حالت ممکن سوء استفاده از کودک توسط بزرگترهای مدرسه است که در این حالت فرد کاملاً احساس امنیت خود را از دست می دهد .
* زنان :
متاسفانه عموماً زنان وقایع استرس زای بیشتری را نسبت به مردان تجربه می کنند . آنان معمولاً نسبت به سرنوشت خود کنترل کمی ندارد و از نظر اقتصادی نیز درآمد کمی دارند و نیز به دلایل فرهنگی و… در برخی جوامع و محیط های کاری به آنان بیشتر به عنوان کالا نگاه می شود. در حالی که این موجود کاملاً احساسی می باشد و مانند برگ گل روحی لطیف دارد. سوء استفاده های جنسی در جامعه و محل درس و کار و حتی بعضاً خانواده ها دلایلی بر این مدعا هستند .(www.aftab.com).

عوامل موثر بر افسردگی:
جنس :
تحقیقات و شاهدات نشان می دهد، افسردگی یک قطبی را در زنها دوبار شایعتر از مردها نشان داده است، هر چند عامل این اختلال معلوم نیست . پژروهشها نشان
می دهد که آنرا می توان به روشهای تشخیصی تقلب آمیز ارتباط دارد علل این تفاوت ممکن است در استرس های متفاوت زایمان، درماندگی آمیخته شده و آثار هورمونی نهفته باشد .
سن :
متوسط شروع اختلال افسردگی اساسی حدود 40 سالگی است و از 50٪ بیمارن سن شروع 50-30 سالگی است. اختلال افسردگی هم ممکن است در کودکی یا سالمندی شروع شود، هر چند ندرتاً چنین است . بعضی از داده ها همدیگر شناختی جدید حاکی است که میزان بروز اختلال افسردگی اساسی احتمالاً در افراد بیست سال نزول است .
نژاد :
اختلال خلقی از نژادی به نژاد دیگر متفاوت نیست و متخصصین میل دارند در کسانی که زمینه فرهنگی و نژادی متفاوتی دارند کمتر از معمول و اسکیزوفرنی را بیشتر از معمول تشخیص دهند . (www.aftab.com)
وضع تاهل :
افسردگی یک قطبی که فاقد رابطه بین فردی نزدیک هستند یا از همسر خود طلاق گرفته و یا متاهل دیده می شود و این اختلال نشان دهنده شروع زودرس و ناهماهنگی زناشویی حاصل از آن است که از خصوصیات این اختلال شمرده می شود. (همان منبع).
علائم و نشانه های افسردگی :
افسردگی ممکن است به صورتهای زیر زندگی آدمی را تحت تاثیر قرار دهد :
تغییرات در احساسات و ادراکات :
* گریه های مکرر و فقدان پاسخدهی عاطفی.
* ناتوانی از لذت بردن از هر چیزی.
* احساس نا امیدی و یا بی ارزشی.
* احساس افراطی گناه و یا خود سرزنشی.
* فقدان صمیمیت نسبت به خانواده و دوستان.
* بدبینی نسبت به آینده.
* احساس درماندگی – افکار خودکشی.
* غمگینی، اضطراب، خشم و دیگر عواطف ناخوشایند.
تغییرات در رفتار و نگرش:
* فقدان علاقه نسبت به فعالیتهای قبلی و کناره گیری از دیگران.
* غفلت از مسئولیت ها و توجه نکردن به ظاهر شخصی.
* تحریک پذیری و به آسانی دستخوش خشم شدن.
* فقدان انگیزه به منظور پیگیری اهداف.
* نارضایتی کلی از زندگی.
* کاهش توان حافظه، ناتوانی در تمرکز، بلا تصمیمی و آشفتگی (تغییرات شناختی).
* کاهش تونایی رویارویی با مسائل روزمره.
تغییرات جسمانی و شکایات بدنی:
* خستگی مزمن و فقدان انرژی.
* فقدان کامل اشتها و یا خوردن اجباری.
* بی خوابی، بیداری زود هنگام صبحگاهی و یا خواب بش از حد.
* سر دردها، پشت دردها و سایر شکایات مشابه بدون دلیل.
* مشکلات گوارشی شامل درد معده، تهوع، اشکال در عضم و تغییر در کارکردهای روده ای مثل یبوست.
* چرخه های نامنظم قاعدگی.
* کاهش و یا افزایش غیر متعارف وزن.
* فقدان و یا کاهش تدریجی میل جنسی.
* توجه به این نکته ضروری است که با توجه به علائم و انواع افسردگی گفته شده، وجود برخی از علائم در افراد، دلیل بر بیماری و اختلال نیست، بلکه صرفاً شناسایی انواع افسردگی می باشد و تشخیص بایتس صرفاً توسط افراد متخصص صورت گیرد. (www.google.com)
افراد افسرده نه تنها نسبت به زندگی بلکه به خودشان نیز بی علاقه اند . اغلب کمبود ها و نارسائی ها را در زمینه هوشی ، جذابیتهای بدنی، سلامتی و مهارتهای اجتماعی نسبت می دهند .
در افراد افسرده جریان های ذهنی نیز مانند جریان های بدنی معمولاً کاهش پیدا
می کند . تمایل به تردید و دو دلی دارند و غالباً مشکلاتی در تفکر و تمرکز و یادآوری نشان می دهند . (آزاد، 1372).
دو مشخصه ی اساسی افسردگی نا امیدی و غمگینی است . شخص رکود وحشتناکی احساس می کند و نمی تواند تصمیمی بگیرد یا فعالیتی را شروع کند یا به چیزی علاقمند شد (اتیکنیون واستکنسیون ، ترجمه براهنی و همکاران، 1369).
نوسان شدید غم و انوده ، گوشه گیریو سکوتهای طولانی ، احساس کسالت ، بدینی ، احساس بی کفایتی ، اضطراب و یاس و نا امیدی ، گریه ، آرزوی مرگ ، ناتوانی در تمرکز حواس ، بیقراری و تحریک پذیری ، عدم اعتماد به نفس ، دلهره و نگرانی ، تحقیر و سرزنش خود و اطرافیان ، زودرنجی ، بی حوصلگی ، نپذیرفتن مسئولیت، احساس گناه ، کاهش شدید علاقه نسبت به تمام فعالیتهای روزمره با فکر خودکشی و احساس بی ارزشی از علائم بالینی افسردگی می باشند . (شفیع آبادی، 1373).
خمیدگی قامت ، پایین بودن سر ، حالت چهره محزون ، صدای یکنواخت ، همه حاکی از افسردگی است که فرد تحمل می کند . حرکات بیانی و خود انگیختگی از بیم می رود حرکات بطئی است . کندی عمومی روانی – حرکتی وجود دارد . ممکن است بیمار تمام روز دمپائی و لباس و حوله حمام خود را بیرون نیاورد ، اگر هم لباس بپوشد نا مرتب و کثیف است و موها ژولیده و شانه نشده است . زن های افسرده آرایش نمی کنند و مردهای افسرده اصلاح صورت کوتاهی می کنند و رفتار شخص آشکارا نشان می دهد که وی دیگر به چیزی اهمیت نمی دهد . (کاستلو، ترجمه پورافکاری، 1373).
علائم بالینی در افسردگی های خفیف :
فرد تا حدی غمگین و مضطرب است و نسبت به مسائل زندگی بی علایقی و بی تفاوتی مشهودی از خود نشان می دهد . همواره احساس گناه و بی حوصلگی می کند ، حرفهایش یکنواخت و خسته کننده است . قوای عقلانی او مانند هوش ، حافظه ، شناخت زمان و مکان دست نخورده است و علائم توهم و هذیان در او یافت نمی شود . بیمار سعی می کند که با افسردگی خود مبارزه کند . معمولاً اگر به درمان نیاز باشد ، درمان سرپایی می تواند به رفع آن کمک نماید . گاهی بدون درمان و بر اثر مرور زمان و یا تغییر شرایط ، این حالات بهبود می یابد . (شاملو ، 1368، ص 168)
علائم بالینی در افسردگی متوسط :
علائم بالینی اساسی عبارتند از : خلق پایین ، ناتوانی در کسب لذت و کاهش انرژی که همه آنها منجر به افت کارایی شخص می گردند . ظاهر شخص مشکل مشخصی دارد . راه رفتن آهسته است ، در موقعیتهایی که احساس غمگینی عادی اصولاً از بین می رود ، اضطراب نیز شایع بوده ولی از اجزای دائمی آن شمرده نمی شود .
یک علامت شایع دیگر تحریک پذیری ، یعنی تمایل به ابزار واکنش مشخص با ناراحتیهای بی دلیل نسبت به درخواستهای جزئی است . (پورافکاری، 1368، ج اول، ص312).
علایم بالینی در افسردگی شدید :
همان علایم افسردگی قبل را فقط با شدت بشتری ، علایم اضافی اختصاصی نیز ممکن است به صورت هذیان و توهم پیدا شود . در این حال اختلال را گاهی افسردگی پسیکوتیک می خوانند . هذیان گناه، هذیان هیپوکندریاک که بیمار معتقد است به سرطان مبتلا شده است فیزودروی مشهود است . (همان منبع، 313).

افسردگی بهت زاده :
این حالت شدید ترین درجه افسردگی و فقط در تعداد معدودی از افراد دیده می شود . اگر درمان شد بیمار مدتها بیحرکت و بدو ن هیچگونه واکنش می ماند . تیرگی و شعور و هوشیاری و فقدان تکلم ممکن است در بیمار مشاهده شود . (شاملو، 1368، ص 171).
افسردگی درونزا:
(بیولوژیک) که دارای علایم بسیاری است . موارد پیشرفته آن غالباً همراه با بیماری مانیک – دپرسیو است که می تواند یک قطبی باشد . غالباً پس از برطرف شدن علت بیولوژیک ، افسردگی نیز بر طرف می شود و یا اینکه لازم است . داروهای ضد افسردگی مانند ایمی پرامین و شوک الکتریکی کمک گرفته شود . (احمدی، 1361، ص 62).
افسردگی واکنشی :
(روان نژند – محیطی) از نظر رفتارشناسی روان نژدی دارای خصوصیات نوسانی است . که به تغییرات در شدت اضطراب بستگی دارد. در این مورد هنوز جای تحقیقات بسیاری وجود دارد . (همان منبع، ص 67).
پورافکاری علایم بالینی افسردگی را چنین بیان می کند :
ظاهر شدن بیمار مشکل شخصی دارد و ممکن است به لباس و ظاهر خود توجه نکند . قیافه بیمار با پایین افتادن گوشه های دهان و چین های عمودی ابروها حالت شخصی دارد . حرکات وضعیتی بدن کاهش پیدا می کند . (پورافکاری، 1368، ص 313) .
اختلالات جسمی ، علایمی نظیر بی اشتهایی ، یبوست ، اختلال خواب و ناراحتیهایی نظیر سردرد ، گرفتگی نفس ، احساس فشار در سینه، خشکی دهان ، اشکال در بلع ، اختلال قاعدگی و بی اشتهایی چه بطور جداگانه و چه به صورت چند نشانه در توصیف افسردگیها مورد مطالعه قرار گرفته است . (اخوت ، 1362، ص 7).
اختلال در شناخت و تفکر :
جریان فکر و تمرکز فکر و محتوی آن دستخوش تغییراتی می شود . (همان منبع ، ص 8).
اختلال در هیجان و احساس :
احساسات و تمایلات همساز و هماهنگ با افکار و خلق افسرده می گردد . مفاهیم مانند میل، علاقمندی ، دوستی ، دوست داشتن ، عشق و صمیمیت ونظایر آن دیگر معنی و صورت واقعی ندارد و جای آنها را بی میلی ، بی تفاوتی ، دلسوزی ، دلمردگی ، بی حوصلگی اشغال کرده اند . (همان منبع، ص 16).
علائم دیگر:
علائمی مانند کندی روانی – حرکتی بیمار مبتلا به افسردگی راه رفتن و حرکاتش آهسته است . بیمار شوقی برای فعالیت ها و مشغولیتهایی که بطور طبیعی از آنها لذت می برد نشان نمی دهد . کاهش انرژی از علایم شخص است. بیمار احساس بی حالی می کند . هر کار جزئی برای او مشکل است و اقدامات خود را ناتمام می گذارد . (پورافکاری، 1368، ص 313).
هر چند ممکن است اضطراب در تمام انواع افسردگی یکی از علائم باشد معهذا در افسردگی های خفیف ممکن است شدت آن به همان اندازه افسردگی های شدید باشد.
این یافته سبب شده است که بسیاری تصور کنند که این اختلالات افسردگی خفیف فرمهای شدید و متوسط و خود سندرم مستقلی است. این افسردگی در حد فاصل میان افسردگی عادی و خفیف است . (شاملو، 1368، ص 175).
افسردگی منجر به زودتر از خواب بلند شدن در صبح با عدم توانایی در به خواب رفتن مجدد و گاهی منجر به خواب منقطع می شود . (اطلاعات علمی، 1370، ص 18).
کاهش عزت نفس :
کاهش عزت نفس همراه است با بی کفایتی، عدم شایستگی و برداشت نامطلوب از خویش کاهش ، علایق جنسی که این علامت شایع در افسردگی است ولی به عنوان یکی از علامتهای اول عرضه نمی شود. مردان افسرده گاهی از نظر جنسی ناتوان هستند .
علل افسردگی:
گرچه برخی از متخصصین افسردگی را فقط با عوامل زیست شناختی جسمی تبین کرده و برخی دیگر نیز با همان اطمینان تبین های صرفاً روان شناختی را مطرح می سازند. ولی بهتراست افسردگی را حاصل عوامل گوناگون فرض کنیم، که با یکدیگر تعامل دارند اگر بپذیریم که مغز اندام ذهن است پس می توان علل زیست شناختی، روان شناختی جنبه های فیزیکی، افسردگی را توصیف می کند و تبیین های روان شناختی توضیح می دهند که افسردگی چطور ما را تحت تاثیر قرار می دهد. (بلک برن، 1373)
1- وراثت:
پژوهشهای زیادی نشان داده اند که افراد ممکن است ژنهایی را به ارث ببرند که آنها را نسبت به افسردگی آسیب پذیر کند. بررسی های خانوادگی حاکی از آنند که خویشاوندان خونی کسانی که مبتلا به افسردگی اساسی هستند احتمال بیشتری برای ابتلا به افسردگی دارند. هر چقدر این ارتباط خونی نزدیکتر باشد آسیب پذیری نیز بیشتر خواهد بود. برای مثال دوقلوهای یکسان در خطر بیشتری "اگر یکی از آنها مبتلا به افسردگی باشد 65٪ احتمال دارد که دیگری نیز بیماری را نشان دهد". سبک وراثت هنور دقیقاً مشخص نشده است ولی باید به خاطر داشت آنچه فرد به ارث می برد فقط یک آسیب پذیری فزاینده نسبت به بیماری است و نه خود بیماری جنسیتی افراد ممکن است آسیب پذیری را به ارث ببرند ولی تعداد زیادی از آنها هرگز مبتلا به بیماری افسردگی نمی شوند. این مسئله حاکی از آن است که عوامل دیگری هم وجود دارند که در کنار وراثت ژنتیک ابتلا به بیماری افسردگی را تحت تاثیر قرار می دهند.(www.aftabgardan.com(
2- تغییرات مغزی:
درست قبل از آغاز بیماری شدید افسردگی و یا در حین بیماری، تغییرات زیستی مختلفی در مغز اتفاق می افتد. تغییراتی در سیستم نورواندوکرین یا هورمونی و در سیستم انتقال دهنده های شیمیایی خاص در مغز و نیز در فعالیت الکتریکی مغز دیده می شود . البته این تغییرات پایدار و دائمی نیستند، تمامی نشانه های زیستی با بهبود بیمار ناپدید شده و از فردی که هرگز مبتلا به بیماری افسردگی شدید نبوده، غیر قابل تشخیص است.

3- انتقال دهنده ی عصبی:
این باور وجود دارد که در حین افسردگی فعالیت یک یا چند سیستم انتقال دهنده عصبی بویژه آدرنالین و هیدروکسی پتامین در مناطقی از مغز که مسئول تنظیم کارکردهایی هستند که در افسردگی مختل می شود. برای مثال خواب، اشتها، مسائل جنسی و شاید خلق کاهش پیدا می کنند. این کاهش سطح انتقال دهنده عصبی، ارتباط بین سلولهای عصبی را کاهش داده و علائم تیپیک افسردگی را بوجود می آورد. بعضی از داروها که این انتقال دهنده های عصبی را در مغز کاهش می دهند "برای مثال زرپین که برای کاهش فشار خون تزریق می شود"، می تواند باعث بروز افسردگی شود، علاوه بر این، آن دسته از داروهای ضد افسردگی که در درمان افسردگی بسیار موثر هستند در دسترس بودن این انتقال دهنده های عصبی را در مغز افزایش می دهند. ( بلک، برن، 1378)

4- علل ژنتیکی:
علل ژنتیکی در انواع متوسط و شدید اختلالات خلقی و مطالعه شده است، ولی در موارد خفیف تر چنین تحقیقاتی صورت نگرفته است (آزاد، 1368).

5- علل بیولوژیکی:
آمینهای بیوژینک14 نوراپی نفرین و سروترنین در ناقل عصبی هستند که بیش از همه در فیزیوپاتولوژی اختلالات خلقی مطرح می باشند. مطالعات متعدد بر روی بیماران خلقی ناهنجاریهایی گوناگون در متابولیسم آمینهای بیولوژیک در خون، ادرار و مایع مغزی نخاعی انجام شده است. یافته های گزارش شده با این فرضیه، که اختلالات خلقی با بی نظمی های ناهمگونی سیستم های بیوآمین، مربوطند، هماهنگی دارد. (پورافکاری، 1368،جلد اول).
6- علل روانی – اجتماعی:
عوامل مربوط به زندگی مشترک (چه ازدواج و چه بودن ازدواج) عوامل خانوادگی
* عدم سازش
* جدایی
* مرگ همسر
* عوامل قانونی
* عوامل مربوط به شغل و حرفه
* عوامل و شرایط زیستی
* عوامل مادی. (پورافکارت، 1368)
– عوامل فرهنگی و اجتماعی:
عوامل اجتماعی شامل طبقه اجتماعی، خانواده، دوستان، همسن و سالان مدرسه، وضعیت اقتصادی، میزان درآمد، سطح سواد و دانش و سطح خانواده می باشد و تمام این عوامل با یکدیگر در ارتباط هستند . تاثیر فراگیر متغییرهای اجتماعی، اقتصادی را می توان در تمام طبقه های اجتماعی دید . اما این متغییر ها بویژه در طبقات پایین چشمگیر است. (منشی طوسی ، 1365).
8- علل عضوی15:
جراحتی، ضربه ای16 در اثر جراحت سر و ضربه به مغز و عملهای جراحی معینی بویژه بر روی بخشهایی از بدن که از اهمیت خاصی برخوردارند، مانند: سر، دستها، چشمها، گوش ها و اندام تناسلی و مانند آن.
9- عفونی:
بویژه در اثر آنفولانزا و در اثر عفونتهایی مانند: انسفالیت (تب مغزی) (هپاتیت "تورم کبدی")، عروقی17 بدنبال ضربه ای که به مرگ منجر نشود اما موجب خونریزی یا لخته شدن خون گردد ، فلج عضوی یا اختلال و عدم توانایی در گفتار عارض می شود.
هورمونی تغییرات بیوشیمیایی :
در بدن مانند ، تغییراتی که بدنبال زایمان رخ می دهد (عارضه های ناشی از زایمان18 تاثیر یا تغییر زیستی مانند یائسگی و نیز هنگامیکه غده های معینی در بدن بدرستی کار نمی کنند ، مثل غده تیروئید و میکزدوم. (Maxocema بیماری آماسن و خشکی پوست در اثر کم کاری غده تیروئید است.
10- صرعی:
بیماری صرع همیشه بشکل حمله ظاهر نمی شود، بلکه در عوض می تواند به دگرگونی های غیر قابل پیش بینی حالتهای خلق، یا به تغییرات فاحش رفتار "صرع حرکتی – روانی" منجر می گردد.
فرسودگی در نتیجه پیری تدریجی، مغز کارایی خود را از دست می دهد، شخص ممکن است از این مجموع و در نتیجه افسرده گردد.
برخی مغزها پیش از موضع می گردند و گفته می شود که شخص دچار پیری زودرس19 شده است. سالخوردگی می تواند با از دست رفتن کارآئی غیر قابل برگشت مغز بینجامد که جنون20 نامیده می شود و بیماران جنون اغلب احساس افسردگی می کنند.(Degenerative) با فرسودگی موجب بیماری می شود.
11- دارویی:
داروهای معینی که به منظور درمان بیمارهای دیگری تجویز می گردند. در افراد مستعد می توانند موجب افسردگی شود و پزشک باید مراقب این موضوع باشد. در نتیجه داروهایی که برای کنترل فشار خون بالا داده میشوند و در اثر مصرف انواع معینی از قرص های ضد بارداری ممکن است افسردگی پدید آید. باید گفت که این امر اجتناب ناپذیر نیست، بلکه در برخی افراد مستعد رخ می دهد. (خواجه پور، 1369، ص74).
برخی از راههای مقابله ای در انواع افسردگی :
سوگ یا غم فقدان :
– برای یادآوری شخص مورد علاقه از دست رفته ، راههایی ایجاد کنید. فعالیت هایی مثل خاطره نویسی برای تجدید خاطرات .
* از نظر روحی خود را در مرکز توجه قرار دهید و سعی کنید و سعی کنید شیوه هایی را که شخص از دست رفته برای موفقیت شما در نظر داشت ، به یاد آورید و بر روی آنها کار کنید .
* آینده ای پر امید را برای خود مجسم کنید ، افکار و احساسات خود را به دیگران بگویید و اجازه دهید دیگران در این مقطع حساس زندگی با شما همراه باشند .
* سعی کنید از نظر جسمی فعال مانده و به زیبایی های اطراف زندگی خود حساس باشید .
* به هنگام سوگواری به دیگران کمک کنید، به صحبت های شخص سوگوار گوش دهید و در مورد فقدان با او صحبت کنید .
* از قضاوت در مورد احساسات شخص به هنگام سوگواری خودداری کنید و سعی کنید آنها را بپذیرید و با آنان همدلی و همدردی کنید .
* به شخص سوگوار اجازه دهید تا مطمئن شود در دسترس او هستید و اهیمت ارتباط حمایتی با او مورد توجه قرار دهید .
* خود را برای این موضوع که شخص سوگوار سوالات دشواری در مورد زندگی و مرگ خواهد داشت ، آماده کنید .
غم غربت یا افسردگی ناشی از دوری از خانواده :
* بپذیرید که به آن دچارید، واقع بینانه با آن روبرو شوید و بدانید که غم غربت پاسخی طبیعی به این احساس فقدان است .
* با خواهر و برادر خود یا دوستی که او هم از خانه دور است ، در این باره صحبت کنید .
* چند وسیله آشنا و مانوس خود را از خانه تان به محل جدید بیاورید تا حس تداوم به شما بدهند .
* سعی کنید در اطراف محیط جدید قدم بزنید و با آن بیشتر آشنا شوید . بدین ترتیب بهتر می توانید بر احساسات خود مسلط شوید .
* از دیگران بخواهید شما را در کشف محیط تازه همراهی کنند . دوست یابی قدمی بزرگ در تخفیف غم غربت است .
* – با اعضای خانواده تان در تماس باشید ، اما تلفن های خود را محدود کنید .
* سعی کنید انتظارات خود را منطقی و واقع بینانه کنید . شما با تنظیم یک هدف کمال گرایانه، خود را به دردسر می اندازید .
* کاری کنید ، منتظر نشوید تا غم غربت خود بر طرف شود ، سرگرمی هایی برای خود دست و پا کنید .
اختلالات خلقی فصلی :
* نشانه های خود را با متخصص بهداشت روانی در میان بگذارید . داروهای ضد افسردگی ، اغلب می تواند موثر باشد .
* به منظور به دست آوردن حمایت و توجه خانواده و دوستان نزدیک ، خودتان و آنها را در مورد ماهیت این اختلال آموزش دهید .
* در فصل زمستان تا آنجا که ممکن است از نور استفاده کنید و از حضور در مکان های تاریک اجتناب نمایید .
* وقتی دما مناسب است ، اجازه دهید نور طبیعی از پنجره بتابد . دیوار ها را با رنگ روشن نقاشی کنید، پرده های ضخیم را بردارید .
* برای خودتان سرگرمی هایی پیدا کنید و تا پایان موقعیت فشارزا انرژی و توجه خود را به آن معطوف نمایید.
* عبادت می تواند تاثیری آرام بخش بر بدنتان داشته باشد .
* استفاده از روش های آرام بخشی برای کاهش تنش ها ، می تواند کمک زیادی در اداره کردن فشار روانی بنماید .
روش آرام سازی عضلانی یا تن آرامی را به طور روزانه تمرین کنید .
راحت بنشینید، چشمانتان را ببندید ، تمام عضلات خود را به صورت عمیق آرام و رها نمایید و حالت آرامش را حفظ کنید . از طریق بینی نفس بکشید . به موازات بیرون دادن نفس در مورد کیفیت تنفس خود فکر کنید و واژه ای (مثلاً عدد یک) را به طور آرام برای خود تکرار کنید . از طریق تمرکز بر تکرار واژه، جلوی حواسپرتی توسط افکار پراکنده را بگیرید. این عمل را 10 تا 20 دقیقه ادامه دهید. بعد از تمرین، سریع و ناگهانی بلند نشوید و با چشمان باز چند دقیقه بنشینید .
راههای مقابله ای در مواجهه با انواع افسردگی ها :
* علت افسردگی خود را مورد بررسی قرار دهید و در صورت امکان به منظور بر طرف نمودن عامل، از حمایت خانواده و دوستان بهره مند شوید.
* افکار منفی خود را شناخته و آنها را با افکار مثبت تعویض کنید و بر تجارب مثبت خود تمرکز نمایید .
* فهرستی از تکالیف مثبت هفتگی تهیه و بر روی آن کار کنید .
* از نظر اجتماعی فعال باشید .
* سعی کنید برای خود اهداف واقع گرایانه ای انتخاب کنید و از تمرکز بر روی اهداف بلند مدت یا دور از دسترس و آرمانی اجتناب نمایید .
تنهایی (فیزیکی و روانی) و بیکاری ، هر دو عامل هجوم و افکار منفی هستند. سعی کنید برای رفع این دو موقعیت برای خود برنامه ریزی هایی داشته باشید .
بپذیرید که هر کس توانایی های خاص خود را دارد و به ویژگی ها و اعمال مثبت خود توجه کنید .
* سعی کنید نقاط قوت خود را شناخته و توسعه دهید .
* به هنگام بیان خشم ، جرات داشته باشید .
* برای کاهش تنش ، بهبود وضعیت گوارش، ایجاد آرامش و احیاناً بهبود خواب خود ، ورزش کنید به ویژه ورزش های پر تحرک و مفرح مثل شنا .
* از موقعیت های فشار زای قابل اجتناب، دوری کنید .
* با انتخاب اهداف کوچک روزانه و سعی در عمل به آنها ، به برنامه روزمره خود شکل دهید .
* به خود اجازه تجربه کردن احساسات خود را بدهید. اگر به گریه کردن نیاز دارید، گریه کنید.
* کاغذی بردارید و چگونگی احساس و تفکر خود را یادداشت نمایید. این روش راهی مطمئن برای تجربه احساسات خودتان می باشد.
* از نگهداری احساسات خود در درون تان خودداری نمایید. این روش راهی مطمئن برای تجربه درد دل کنید.
* یک تیم از افراد حمایت کننده یاریگر برای خود فراهم کنید، شامل هر کسیکه
می تواند حمایت کننده، تشویق کننده و متعادل کننده باشد.
* با هر گونه خودگویی منفی که ممکن است به خودتان داشته باشید، مبارزه کنید .
* از نتیجه گیری ها و فرضیه سازی های شتاب زده خودداری نمایید.
* اگر علایم افسردگی ادامه یافت، حتماً از کمک های حرفه ای و تخصصی (دارویی و مشاوره ای) استفاده کنید.
چگونه می توان به یک فرد افسرده کمک نمودمحله
* مهمترین عامل در کمک به یک فرد افسرده، حمایت کننده بودن است. شکیبایی فرد حمایت کننده بسیار مهم است.
* بسیار مهم است که به شخص فرصت دهید تا دریابد که نگران او هستید و می خواهید به او کمک کنید.
* سرزنش شخص به خاطر افسردگی، کوشش در جهت ترک سریع افسردگی و سایر روش های مداخله ای غیر اصولی وضع را بدتر می کند .
* به فرد افسرده نگویید که می دانید او چه احساسی دارد، زیرا ممکن است این امر او را نسبت به شما خشمگین کند .
* در هنگام برخورد با شخص افسرده می توانید از گوش دادن به صحبت های وی تا تشویق او برای دنبال کردن کمک های حرفه ای کمک کنید .
(www.google.com)
به نظر می رسد اضطراب و افسردگی هر دو از اختلالهایی هستند که عموم مردم و درمان جویانی که به درمانگاه مراجعه می کنند بطور مشترک از آنها شکایت دارند . بر اساس مطالعاتی که در اروپا و ایالات متحده آمریکا انجام شده برآورد شده که بین 9 تا 26 درصد زنان و 5 تا 12 درصد مردان در طول زندگی خود یک بیماری افسرده ساز عمده داشته اند . همچنین برآورد شده است که بین 5/4 تا 3/9 درصد زنان و 3/2 تا 2/3 درصد مردان در برهه ای زمان به این اختلال دچار هستند . بنابراین زنان در برابر بیشتر از مردان به افسردگی دچار هستند و این افسردگی در این اشخاص نسبت به افراد مسنتر بیشتر است و نیز احتمال تجربه مجدد بیماری در آنها کمتر می باشد . (روبینز و همکاران ، 1984 و بلاکروکلا 1987) بیماران مراجعه کننده به پزشکان عمومی نشان می دهند که شیوع افسردگی اساسی در حدود 5 درصد است و این میزان سبب شده از اختلال افسردگی یکی از شایعترین مشکلات بالینی پزشکی عمومی تلقی شود .
تخمین زده شده که حدود 10٪ بیماران مراجعه کننده به پزشکان عمومی که دچار افسردگی هستند به خدمات روانپزشکی ارجاع داده می شوند. (بلک برن ، دیویدسون ، ترجمه توزنده جلی ، 1374).
اختلال افسردگی به عنوان عمده ترین اختلال با شیوع در طول عمر به میزان 15٪ و احتمالی بیش از 25٪ برای زنان اختلال افسردگی جزئی مطرح می باشند. (کاپلان ، همکاران 1994، ترجمه پورافکاری 1375) .
شیوع افسردگی در طبقات اجتماعی اجتماعی – اقتصادی پایین به خوبی بی تناسب بیشتر از طبقات اجتماعی – اقتصادی بالاست همچنین شیوع افسردگی در زنان دو برابر مردان است . احتمال ابتلا به این اختلال در زندگی معین درصد کسانی که در بعضی از مراحل زندگی خود افسردگی شدید را تجربه نموده اند. (آزاد، 1372).
سن بروز و شیوع افسردگی :
زنان بیشتر از مردان دچار افسردگی می شوند . در واقع قسمت افسردگی زنان دو برابر مردان است . این اختلاف افسردگی در میان دو جنس در مواردی که افسردگی بعنوان اثرات بالینی بیماران مورد درمان بررسی اجتماعی افرادی که تحت درمان نبوده اند ، مطالعه منجر به خودکشی واقدامات مربوطه به خودکشی یا واکنش نسبت به داغدیدگی تعریف شده ملاحظه گردیده است . تنها ممکن است به دلیل عده زنان افسرده بیشتر از مردان باشد که عده بیشتری از آنها برای مطالعه مراجعه می کنند . این اختلاف در میزان وقوع افسردگی در بین زنان به نظر می رسد که واقعی باشد نه ساختگی21. در حال حاضر بشترین شیوع افسردگی در بین جوانان است . شواهدی وجود دارد که افسردگی ناسازگار بطور معمول در خلال دوره های تغییرات سریع اجتماعی رو به افزایش است .
عامل اجتماعی دیگر این است که افراد ممکن است بطور قضاوت نسبت به رفتار افسرده زنان و مردان واکنش نشان دهند . در حالیکه مردان افسرده تمایل بیشتری به
کناره گیری و شکایات بدنی دارند . زنان بیشتر خود انتقادگر هستند و احساس عدم کفایت می کنند . (خواجه پور، 1369، ص 16).
طبق تحقیقاتی که برروی نوجوانان دختر و پسر صورت گرفته نشان داده که دختران نشانه های بیشتری از افسردگی ، وقایع استرس زای روانی تصور منفی درباره بدن خود و عزت نفس را بدعت می دهند . تحقیقات برای اندازه گیری و تفاوت های افسردگی در نوجوانان کمتر صورت گرفته است و بیشتر در مودر بزرگسالان است. بنابراین آنچه در بزرگسالان بدست آمده نمی توان به نوجوانان تعمیم داد. شیوع افسردگی در نوجوانان نشان نی دهد که در آنان میزان افسردگی بیشتر از بزرگسالان است .
خودکشی در نوجوانان بیشتر دیده می شود و علت اساسی خودکشی ، افسردگی است ، پژوهشگران بالینی ، توجه خود را به سوی مطالعه در این گروه سنی معطوف نموده اند. داشتن تصور بد از خون می تواند باعث افسردگی گردد و طبق تحقیقات این طرز فکر در دختران بیشتر از پسران دیده می شود و همین باعث افزایش افسردگی در زنان
می شود. اگرچه افسردگی بطور معمول در جمعیت بزرگسالان شیوع دارد، وجود آن در طی کودکی نسبتاً غیر معمول است . (همان منبع، 2 17).
در میان افرادی که دست به خودکشی می زنند نوجوانان افسرده به وضوح بیشتر از نوجوانی است که دچار افسردگی نیستند. (منشی طوسی، 1367، ص 318).
افسردگی گرچه در نظر کودکان و افراد مسن، فراوان دیده می شود، لکن در دوران بیش از هر موقع دیگر شخصیت فرد را تحت تاثیر قرار می دهد، نوجوانان اغلب اوقات گوشه گیر و افسرده هستند . به هیچ وجه به چیزی علاقه نشان نمی دهند. آنان
نمی توانند حتی برای چند لحظه هم که شده در اتاق تنها بمانند و آرام بگیرند و به کار و مطالعه بپردازند ، آنها مدام به دنبال تحریکی می گردند که بدان وسیله تشویشهای درونی خود را تخفیف دهند. (بهرامی، 1358، ص 94).
ظهور افسردگی هم در زنان و هم در مردان که قبلاً بیشتر شیوع را داشت به نظر
می آید که کاهش یافته است و در حال حاضر بیشترین شیوع افسردگی در بین جوانان که قبلاً بود به عوامل روان شناختی نسبت داده شود. (آزاد 1367، جزوه اختلالات عاطفی، ص 14).
تمام انسانها با هر گونه الگوی شخصیتی وابسته، وسواسی، جبری ، هیستری ، درمعرض خطر بیشتری برای افسردگی هستند تا شخصیتهای ضد اجتماعی ، پارانوئید و سایر شخصیتهایی که از مکانیزمهای برونسازی استفاده می کنند. (مهریای . همکارانش ، 1370، ص 50).
افسردگی اگر قبل از اواسط دوران دیده شود به احتمال زیاد به افزایش سن از بین خواهد رفت ولی اگر قبل از بعد از اواسط نوجوانی بروز کند به قابلیت های رفتاری نا سالم و کمابیش پایداری در سنین بالاتر دلالت خواهد کرد. (پورافکاری، 1368، ص 305).
این اختلال تقریباً تمامی گروه های سنی را درگیر می کند و سن خاصی را برای شروع اختلال نمیتوان ذکر کرد. علت این امر، آسیب پذیری روانی افراد به دلایل و علل مختلف یاد شده، در تمامی مراحل زندگی است. همان طور که قبلاً گفته شد، ازاین اختلال در مرحله کودکی، به اختلال افسردگی دوران کودکی و یا اختلال دلبستگی یاد می شود . افسردگی های دوران نوجوانی و جوانی ، اغلب با رفتارهای ناسازگار و افت عملکرد تحصیلی مشخص می شود و شامل اختلال سازگاری با خلق افسرده اختلالات اضطرابی ، درصد زیادی از مردم را مبتلا می کند و به عبارت دیگر یکی از شایعترین اختلالات روانی محسوب می گردد .

همه گیر شناسی :
در هر لحظه از زمان 15 تا 20 درصد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه های مختلف افسردگی شدید از خود نشان دهند. حداقل 12 درصد از جمعیت کشورهای پیشرفته در طول عمر خود برای معالجه علائم افسردگی شدید به متخصصات روانی مراجعه می کنند و حدس زده می شود که 75٪ افرادی که در موسسات درمانی روانی بیشتر می شود و دچار افسردگی می گردد . (مهریار، 1373) .
اختلال افسرده خوئی در زنهای زیر 63 سال شایع تر از همه گروه های سنی در مرد ها است. (کاپلان ، همکاران 1994، ترجمه پورافکاری ، 1375).

ماهیت افسردگی :
افسردگی به عنوان یک حالت :
ما همه دوست داریم خود را فردی با خلقیات متعادل، ثابت و ملایم در هر حالت مسلط بر احوال خویش بنمایانیم چنین خواستی یک باور غلط را تقویت می کند که حال هر روزه ما ثابت است و ما در تمام احوال در یک موقعیت عاطفی قرار داریم احساسات ما تابع یک الگوی اداری است ، گاهی اندک بالا ، گاهش اندک پایین، تغییراتی کوچک و لحظه به لحظه، ساعت به ساعت و روز به روز این حالت تابع الگوی سایر عملکردهای جسمانی نظیر درجه حرارت و میزان مواد شیمیایی در خون است، این قابلیت تغییر بر اساس ریتمهای 24 ساعته قرار دارد، چرخشهای 24 ساعته و فعالیتهایی که شاید با جابجایی نور در تاریکی هم در ارتباط باشند، همچنان که شب و روز جانشین یکدیگر می شوند . حالت عاطفی ما یعنی مجموع احساسات ما در یک زمان معین نیز دگرگون میشوند ، احساسات، چه خوب و چه بد، به همراه یکدیگر به ما درک کلی از "سر خوش بودن" یا بیمناک بودن را می دهد .
افسردگی به عنوان یک تجربه :
تجربه ای که بر طریق غیر قابل اجتناب با حالت افسردگی همراه است عبارت است از احساس بی ارزشی و از دست دادن این احساس که دیگران او را دوست دارند و قدر او را می دانند. این احساس کمبود، افسردگی خوانده می شود و در نهایت منجر به ایجاد حالت افسردگی می شود همانند احساس افسردگی ، تجربه از دست دادن یک چیز با ارزش می توان احساس سرخوردگی و رنجش را به همراه خود بیاورد . وقتی افسرده هستیم اغلب میل داریم به گوشه ی بخزیم و در خود فرو رویم و وقتی سر خورده یا رنجیده می شویم می خواهیم به عامل سرخوردگی و رنجش خود حمله کنیم .
رابین رانات تاگور فیلسوف هندی می گوید : هیچ انتظاری نداشته باش تا ناامید نشوی.
پس نقطه نظر یک فرد افسرده چنین است در هیچ فایده ای ندارد که به امید چیزی باشیم همیشه بدترین نصیب من می شود . پس شایان به ذکر است که میان بدبینی گذرا که بخشی از حالت افسردگی محسوب می شود با نگرش بد بینانه پایدار که جزعی از شخصیت افسرده است تفاوت قائل می شویم . بد بینی نوعی اول پاسخ به یک محرک و بدبینی نوع دوم نگرشی در قبال زندگی است. (همان منبع www.aftabgardan.com)
افسردگی بعنوان یک بیماری :
حالات ، تجارب و نقطه نظرهای ما می تواند برای همه عادی باشد ممکن است این حالات ما را شاد سازد ولی لزوماً به این مناسبت که ما بیماریم آنها نشان می دهند که ما ، در یک زمان خاص چگونه ایم و چه حالی داریم و در حالیکه بیماری نشانه ناهماهنگی و تغییر از سلامت به ناخوشی است شخص در یک لحظه خوب و سرحال با عملکردهای رضایت بخش است . ناگهان بیمار می شود ، تبدیل می شود به بیماری که احساس افسردگی می کند، کارایی خود را از دست
می دهد و در عملکردهای جسمانی و روانی او اختلال بوجود می آید به قول معروف "دیگر خوش نیست".
افسردگی به همراه اندوه و اشکهایی که جز آن است لحاظ روانی اثری پالایشی نیز دارد و بالاخره افسردگی را می توان دورانی دانست که طی آن شخص در حالی که با وقایع خارجی نوعی سازگاری نشان می دهد ، تمام انرژی خود را متوجه درون وجودش
می کند. فشاری که منجر به افسردگی می شود و خود را به شکل افسردگی طبیعی و یا غیر طبیعی که قابلیت بالقوه ایجاد اختلال را دارد نشان می دهد. (همان منبع)
درجات افسردگی :
تعدادی از محققان معتقدند که شدت حملات افسردگی را می توان به سه درجع تقسیم کرد :
* افسردگی ساده22:
در این درجه از افسردگی، فرد تا حدی غمگین و مضطرب است و نسبت به مسائل زندگی بی علاقگی و بی تفاوتی مشهودی از خود نشان می دهد. همواره احساس گناه و بی حوصلگی می کند و حرفهایش یکنواخت و خسته کننده است. قوای عقلانی او مانند هوش، حافظه شناخت زمان و مکان دست نخورده است و علائم توهم و هزیان در او یافت نمی شود . (شاملو، 1368).

افسردگی حاد23:
حالات بارز افسردگی حاد عباتند از استیصال به بن بست رسیدن در زندگی ، غم سنگین ، احساس درماندگی و بیچارگی بسیار شدید در آن حالت ، دو نوع واکنش شهره جسمانی وجود دارد .
یکی اینکه بیمار مدتها غم زده و بی توجه به خود و دیگران در گوشه ای می نشیند و دوم اینکه دائم قدم می زند و از نقصان قوای شناختی خود مانند هوش، حافظه، عدم تمرکز حواس و فکر شکایت می کند. (همان منبع).
افسردگی بهت زده24:
* این حالت شدیدترین درجه افسردگی است و فقط در تعداد معدودی از انسانها دیده می شود. اگر درمان نشود، مدتها بی حرکت و بدون هیچ گونه واکنشی مانده و حتی با امکانات پزشکی به او غذا داد . (همان منبع).
شدت حملات افسردگی را به چهار درجه می توان تقسیم بندی کرد :
* افسردگی یک هیجان بشری است. این افسردگی عادی25 با علائمی مثل غمگینی ، دل شکستگی ، نومیدی ناکامی یا نا شادی مشخص می شود.
* اندوه26 یک غمیگین خلق عادی و متناسب در پاسخ به یک فقدان قابل ملاحظه خارجی است ناشی از محرومیت .
* افسردگی خفیف که عامل ایتولوژیک27 دادن نسبت به اندوه عادی وضوح کمتری دارد افسردگی یا شدیدتر از اندازه عادی است و یا بی حرکت ادامه پیدا می کند.
* افسردگی شدید ، این نوع به حدی شدید است که بیمار ممکن است رابطه خود را با واقعیت از دست بدهد، دچار هزیان شود و چه بسا به خودکشی دست نزند. (واو، ترجمه واهاب زاده، 1366)
دوره های افسردگی :
دوره های افسردگی دارای شروع متغییر بوده و علایم در طول مدتی بین چند روز تا چند هفته پیدا می شود . بسیاری از دوره های افسردگی در خود محدود بوده و بدون درمان خاصی بهبود پیدا می کنند ، با استفاده از درمان، طول دوره های افسردگی از چندین ماه به چند هفته تقلیل می یابد. تخمین زده می شود که حداقل نصف افرادی که مبتلا به یک دوره افسردگی بزرگ شده اند سرانجام محلهمحلهمحله دیگری نیز خواهند داشت .
افسردگی مزمن: تقریباً 15٪ موارد اختلالات افسردگی فرض می شوند بیماران به تجربه خلق افسرده اختلالات خواب و انواع بدنی ادامه می دهند .
دوره های سرخوشی یا مانی :
بسیاری از بیماران با دوره های مانی دارای دوره های افسردگی می باشند .

طبقه های تشخیص اختلالات خلقی :
دوره های مانی یا افسردگی بزرگ اختلالات خلقی بزرگ با یک یا چند دوره شیدایی مانی عبارتند از : خلق شاد و سرخوش ، تحریک پذیری همراه با فعالیت مفرط ، فشار صحبت ، زیادی خود را قبول داشتن ، پرش افکار ، انحراف خاطر ،کاهش نیاز به خواب.
خصیصه اصلی یک دوره افسردگی عبارت است از افسردگی خلق یا از دست دادن فراگیر علاقه و حسن لذت، همراه با آشفتگی خواب و اشتها، تغییر وزن ، تحرک یا کندی روانی حرکتی ، کاهش انرژی، احساس بی ارزشی و افکار خودکشی، اختلال دو قطبی درمانیک ، دپرمیو باهر دو دوره سرخوشی و افسردگی همراه است . لازم به ذکر است اختلال افسردگی اساسی و اختلال دو قطبی را غالباً اختلال عاطفی می نامند .
(www.aftabgardan.com)
اختلال افسرده خوئی :
اختلال افسرده خوئی فرض مشخص با وجود خلق افسرده و یا تحریک پذیری در کودکان و نوجوانان است که قیمت عمده روز دوام دارد و اکثر روزها وجود دارد . طبق چهارمین ویراست راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی (DSM-IV) مشخص ترین ویژگیهای اختلال عبارتند از :
احساس بی کفایتی ، احساس گناه ، تحریک پذیری و خشم ، مردم گریزیه فقدان علاقه ، عدم رضایت و فقدان سازندگی اصطلاح "دیس تایمی" که به معنی تنگ حوصلگی در سال 1980 معرفی شد و در DSM-IV به اختلال خوئی تغییر یافت .
اختلال افسرده خوئی اختلال سریع در کل جمعیت است که 3 تا 5 درصد مردم را مبتلا می سازد . (کاپلان و سادوک ، ترجمه پورافکاری 1380).
سوء مصرف مواد الکل :
بیماران مبتلا به اختلال افسرده خوئی در خیلی از موارد واجد ملاک ها تشخیص وابسته به مواد نیز می باشند . با توجه به فراوانی استفاده بیماران مبتلا به اختلال افسرده خوئی از روشهای مقابله ای برای کنار آمدن با حالت افسردگی فرض خود وجود این ترکیب منطقی به نظر رسد . بنابراین بیماران مبتلا به افسرده خوئی احتمال دارد که الکل به داروهای محرک (مثلاً کوکائین) ماری جوانا استفاده کنند و انتخاب ماده احتمالاً بستگی به زمینه اجتماعی – روانی دارد.
اختلال افسردگی عود کننده گذار :
اختلال افسردگی عود کننده گذار با دوره های متعدد و نسبتاً کوتاه (کمتر از دو هفته) علائم افسردگی مشخص است که به جزء طول مدت کوتاه آن ملاک های تشخیصی اختلال افسردگی اساسی را در بر می گیرد . میزان شیوع سالانه آن در جمعیت کلی حدود 50٪ است این ارقام حاکی است که اختلال افسردگی عود کننده گذار بین جوان ها شایع تر از گروه های سنی دیگر است. زندگی مبتلایان به اختلال عود کننده به دلیل تغییرات متعدد خلق آنها در مقایسه با بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی که در دوره های افسردگی انها به فواصل مشخص روی می دهد آشفته تر و گسسته تر است . میانگین فواصل دوره های افسردگی در اختلال عود کننده کذار 18 روز محاسبه شده است در مطالعه ای دیگر گزارش کرده است که آشفتگی خواب رابطه زمانی با دوره های افسردگی دارد. اختلال افسردگی به گونه ای دیگر مشخص نشده است .
اگر بیماری به عنوان ویژگی عمده علائم افسردگی نشان می دهد اما واجد ملاک های تشخیصی برای او اختلال افسردگی که به گونه ای دیگر مشخص نشده است می باشد. (کاپلان و ساواک ، ترجمه پورافکاری 1379).
اختلال افسردگی جزئی (مینور) :
ملاک های تشخیصی برای اختلال افسردگی جزئی علائمی خفیف تر از اختلال افسردگی اساسی اما برابر با آن را از نظر طول مدت ذکر کرده است ویژگی های بالینی اختلال افسردگی جزئی در واقع مشابه به ویژگی های اختلال افسردگی اساسی است به استناد اینکه شدت آنها کمتر است . علائم مرکزی هر دو اختلال یکی است . یعنی خلق افسرده.
دمانس کاذب :
دمانس کاذب در لومین چاپ تجدید نظر شده راههای تشخیصی اختلالات روانی به عنوان سندروم دمانس افسردگی تشخیص گذاری شده است . در سالمندان دیده می شود . در کسانی که سابقه اختلال خلقی دارند سایع تر است . (همان منبع).
سندروم کوتارد :
فرم به خصوصی از اختلال افسردگی است که به وسیله روان پزشک فرانسوی کوتارد28 توصیف شده است علامت مشخص آن وجود نوع شدیدی از هذیان ها نسبت گرا
می باشد . از زبان فرانسه گاهی هذیان تفی29 خوانده می شود. (گلیدر ، مه یو ، گات، ترجمه پورافکاری، 1369).
سوگ:
این سندروم عبارت است از مجموعه ای حالات هیجانی و عاطفی باز خوردهای روانی که فرد، تمام یا قسمتی از این مجموعه را در مقابل فقدان یک شی موقعیت یا شخص مهم و با ارزش از خود نشان می دهد . (کایر، رشیدی، 1371).
سوگ یکی از اختلال افسردگی واقعی نیست در DSM III داغدیدیگی بدون عارضه شناخته شده است غمگین عمیق ثانوی بر یک فقدان بزرگ از افسردگی اساسی با توجه به فقدان افکار افتخاری و احساس عمیق درماندگی و بی اندیشی تفکیک
می شود. (کاپلان و سادوک ، ترحمه پورافکاری، 1372).
تفاوت میان واکنش سوگ و مالیخولیا30 در طبیعی بودن سوگ است در حالیکه فرد افسرده خشم و خصومت خود را متوجه فروپاشی مورد علاقه که آن را از دست داده
می کند و متعاقباً به او احساس گناه دست می دهد. (کاشانی، 1981).
افسردگی تهییجی :
افسردگی با اضطراب همراه است که در این صورت در افسردگی تحریکاتی31 نامیده
می شود. شخص احساس خستگی می کند به زندگی بی علاقه می شود. اما در عین تنش و بیقراری32 دارد و نمی تواند آرام بگیرد. این نوع افسردگی بیشتر در افراد میانسال و سالمند دیده می شود تا جوانها . (اتکینسون واکلیسون، ترجمه براهنی ، 1369).
کج خلقی یا دیس تایمی :
کج خلقی33 مبتلا به فرد زا افسردگی مشهور بود. خفیف تر از افسردگی اساسی است در زنها شایعتر و مزمن تر است . علائم در اواخر روز میل به شدت نشان می دهد شروع معمولاً در دهه سوم یا چهارم عمر است گرچه نوع زود آغازی هم وجود دارد که قبل از 21 سالگی شروع می شود. (کاپلان و سادوک ، ترجمه پورافکاری، 1372).
بررسی نظریه های مربوط به افسردگی و سبب شناسی آن :
در این قیمت از پژوهش به بررسی برخی از نظریه های مربوط به سبب شناسی خواهد شد. گرچه نظریه های مختلفی در رابطه با اختلالات عاطفی و اتیولوژی این اختلالات و همچنین نشانه ها و تشخیص در درمان آنها وجود دارد ولی در اینجا فقط به چند نمونه مهم اشاره می شود :

الف) دیدگاه زیست شناسی :
بیش فرضهای نظریه زیست شناسی این است که عادت افسردگی یا در ژنها نهفته است که از طریق توارث از والدین به فرزندان منتقل می شود و یا نارسایی کم دو نسل از بستگان آنها رفتارهایی مشابهی داشته اند. (آزاد، 1368، ص 15).
یک زمینه پژوهش عمده، پژوهش درباره عمل زیست شناسی افسردگی مربوط به نقش انتقال دهندگان عصبی، سالهاست که نظریه کته کولامین در مورد افسردگی حاکم بوده است این نظریه بیان کننده این است که افسردگی مربوط به کته کولامین ها به خصوص نورایی نفرین در محلهای گیرنده مخصوص در مغز است. (همان منبع، ص 17).
رابطه دوپامین نیز با افسردگی مربوط شناخته شده است . دو پامین با گروه نرونهای مربوط به هماهنگ تنظیم غذا و مایعات و اثرات کورتیزول در اغلب موارد منجر به افسردگی می گردد و اما در تعدادی دیگر منجر به حالت مانیامی شود. میزان بالایی یا اختلال دو قطبی ، در خویشاوندان مبتلا به اختلالات خلقی وجود دارد. در بین تمام بیماران روانی، شواهد و دلایل زیادی وجود دارد که نشان می دهد، بیماری های عاطفی اساس ارثی و جنبه های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی بیشتر دارد. پژوهشهای مربوط به خانواده در افسردگی یک قطبی، شیوع این بیماری به مراتب کمتر از بیماری دو قطبی نشان می دهد. در پژوهشهای مربوط به دوقلو ها همبستگی آماری در دو قلوهای یکسان حدود 40٪ و دوقلوهای غیر یکسان تقریباً 11٪ بدست آآمده بدست آمده است. (شاملو، 1368، ص 177).

مکانیسم های دفاعی افسردگی :
معمولی ترین مکانیسم های دفاعی در افسردگی عبارتند از :
1- جابجایی34:
توجه فرد از یک مسئله تهدید کننده به موضوع دیگری که تهدید کمتری در آن نهفته است و پذیرش آن آسانتر است معطوف می شود.
2- تبدیل35:
انرژی روانی فرد تا تنها تبدیل و جابجا می شود و سایر احساسات ان را
می پوشاند. بلکه در یک معنا به تجارب دیگر معطوف می شود.
2- انکار36:
فرد خود را قانع می کند که فلان مطلب، فلان طور نیست و امیدوارد است که با این ترتیب موضوع به کلی منتفی می شود.
دیدگاه روان پویایی :
مطالعات روان شناختی درباره افسردگی با زیکموند فروید و کارل آبراهام شروع گردید هر دو در مقالات جداگانه خود درباره افسردگی، اختلال را به عنوان یک واکنش پیچیده نسبت به از دست دادن چیزی توصیف تمایلات جنسی، عامل ذکر کرده بود . (آزاد، 1368، ص 30).
فروید عقیده داشت که فرد مبتلا به افسردگی، یک وجدان یا فراخود نتیجه کننده قوی دارد. او بر احساس گناه و وجدانی موجب آن می شود تاکید می ورزد، فروید یکی از کسانی است که در مقاله خود بنام "عزاداری و مالیخولیا" 1917، به مسئله افسردگی پرداخت. او افسردگی را از غم طبیعی و سالم تفکیک نمود و آن را مخصوص افراد خود خواه و خود محور دانست، زیرا در غم انسان سالم، خود خواهی و خود محوری شدید وجود ندارد. مکتب روانکاوی مکاتب وابسته عمل زیر را موجب بروز افسردگی می دانند :
1- خشم به درون گرائیده تبدیل غریزه خشم و ستیزه جویی به افسردگی.
2- از دست دادن غریزه یا معبود: جدایی انقطاع عاطفی بدن بیمار و غریزه از دست رفته.
3- نقصان حس اعتماد به نفس: عدم توانایی در رسیدن به ایده آلهای شخصی.
4- اختلال در ارزیابی واقعی و درک امور: ناامیدی. (صافی، 1368، ص 45).
یکی دیگر از بدیع ترین تحقیقات این نظریه را مدیون بیبرتیک (1935) هستیم.
به نظر وی، حالت مرحله دهانی، از هم پاشیدگی کشاننده ها درون فکنی، چیزی جزء جنبه های ثانوی نیستند و افسردگی قبل از هر چیزی پدیده ای عاطفی است که با حالت استیصال (من) همبستگی دارد و از دست دادن موضوع عشق یا آنچه بدینگونه احساس شده باشد، منتهی به سقوط ارزش خویشتن و حالت استیصال می شود. (منصور و و دادستان، 1368، ص 84).
بنظر کارن آبراهام37 دورهای آشکار بیماری را فقدان شی لیبیدوئی تشریح می کند، این فقدان به فرآیند قهقرایی می انجامد که ضمن آن Ego (من) از حالت عملکرد پخته به حالتی که در ان ضربه خردسالی و هانی سادیستی رشد لیبیدوئی مسلط است. بعلت تثبیت به دوران کودکی پناه برد. (پورافکاری ، 1368، ص 305).
در مرحله افسردگی جریان درونیگری شدن می گیرد. این موضوع از طرفی بعلت کاهش مکانیسم برون فکنی است و از سوی دیگر بعلت این است که کودک کشف نموده است که وجود مستقلی دارد و احتمال این هست که از وی دور شود. این کشف و درک نیاز کودک را بع تملک مطلوب شیء و نگهداری وی در درون خود چنانچه ممکن باشد و چنین محافظت وی از تهاجمات پرخاشگرانه و ویرانکارانه، خود می باشد. وضع و حالت افسردگی در مرحله دهانی وقتی که مهر و محبت و نیاز فرد بلعیدن را موجب می شود. (اردو بادی، 1351، ص 100)
دیدگاه یادگیری :
نظریه پردازان معتقدند که اختلالات روانی بطور کلی نتیجه آموختن پاسخهای ناکامی برای روشن شدن با مسایل زندگی یا نیاموختن پاسخهای لازم برای حل مشکلات
می باشد. برای تعداد زیادی از این نظریه پردازان علت اصلی بیماری افسردگی را در افراد انسان کاسته شدن تقویت و فعالیت فرداست . (مجله بازتاب، 1361، ص 12).
نظریه های یادگیری درباره افسردگی، بیشتر بر شیوه های زندگی فعلی فرد تمرکز دارند تا تجارب گذشته او در چهارچوب نظریه یادگیری دو رویکرد عمده در تحلیل علل افسردگی وجود دارد یکی از آنها بر تقویت تاکید دارد و دیگری بر عوامل شناختی.
رویکرد تقویت مثبت:
افراد به این علت افسرده می شوند که محیط اجتماعی آنها، تقویت مثبت فراهم
نمی آورد، مثلاً مرگ یکی از عزیزان ، شکست در شغل، نداشتن سلامتی در عین حال امکان تقویت مثبت موجب کاهش بیشتری در آن دسته از فعالیت ها و جلوه های رفتاری می شوند که احتمال اینکه پاداش به دنبال داشته باشد زیاد است و دور باطلی پیش می آید که هم فعالیت ها و هم یادداشت ها را کاهش می دهد.
دیدگاه شناختی :
رویکرد شناختی بر دیدگاه افراد درباره ی خود و جهان اطراف خود تاکید دارند بر اعمال افراد بر طبق یکی از نظریه های شناختی در افراد مستعد افسردگی این نگرش کلی پرورش یافته که خودشان را از دیدگاه منفی و انتقاد آمیز بنگرند38.
آنان بیشتر در انتظار شکست هستند تا موفقیت و ارزیابی کارهای خود معمولاً شکستها خود را برزگتر و موفقیتهای خود را ناچیز به حساب می آورند هر وقت در کارهایشان به مشکلی بر می خورند بیشتر خود را مهمتر می دانند تا شرایط و موقعیت ها را بر طبق این نظریه تشویق فردا افسرده به اینکه از لحاظ اجتماعی بیشتر فعالی شود تا به تقویت مثبت بیشتری دست یابد به خودی خود کارساز نخواهد بود. چون آنان به راحتی بهانه های دیگری برای سرزنش خود پیدا می کنند .
اگر چه بنظر می رسد که انتظارات منفی درباره ی خود و جهان اطراف خود نقش مهمی در افسردگی دارد . اما هنوز روشن نیست که اینگونه افکارات تا چه اندازه پیشاییند افسردگی هستند و تا چه اندازه همایند با آن نگرشهای سرزتش آمیز نسبت به خود و احساس درماندگی ممکن است به افسردگی منجر شوند. اما این امکان نیز وجود دارد که خود افسرده شدن موجب پیدایش افکار شود.
نظریه لوینسون39 در مورد افسردگی :
این نظریه چند فرضیه دارد :
1- احساس افسردگی و علایم دیگری مانند اینکه رفتار تقویتی دریافت نمی شود.
2- عدم تقویت باعث کاهش فعالیت می شود حتی بیشتر از زمانی تقویت کم وجود دارد.
3- فراوانی تقویت مثبت به عملکرد 3 مجموعه زیر بستگی دارد :
الف) تعدادی عوامل تقویت کننده همچون سن، جنس، جذابیت برای دیگران.
ب) تعدادی عوامل تقویت کننده قابل دسترس مانند محیط (خانه ، زندان و …).
ج) وجود رفتارهای شخصی که تقویت هایی مثل مهارتهای حرفه ای و اجتماعی را بتوان کسب کرد40.
تعدای از نظریه پردازان یادگیری معتقدند که علت اصلی بیماری افسردگی در انسان کاهش تقویت و فعالیت فرد است. این صاحبنظران معتقدند که انسان دچار اختلالات عاطفی و به خصوص افسردگی می شود که زمان یادگیری مراحل زیر طی می شود :
1- وقتی رفتار فرد از جانب محیط تقویت و تشویق می شود.
2- بعلت این عدم تشویق و تقویت، کمیت رفتار فرد به نحو چشمگیری کاهش
می یابد و این امر به نوبه خود باز هم از تشویق و تقویت می کاهد. (شاملو 1366، ص 180).
بطور کلی پیش فرضهای نظریه یادگیری آن است که افسردگی و فقدان تقویت به هم نزدیک است.
نظریه شناختی :
احتمالاً با نفوذ ترین نظریه های روان شناختی که امروزه درباره افسردگی وجود دارد نظرگاه شناختی است. این نظریه با این اندیشه است که یک تجربه معین ممکن است روی هر فرد تاثیر بسیار متفاوتی بگذارد، قسمتی از این قضاوت امکان دارد به دلیل روش متفاوت تفکر آنها درباره آن حادثه و حدود شناخت آنها نسبت به آن باشد. آرون یک معتقد است که افراد افسرده بدین دلیل افسرده اند که در نحوه کردارشان خطا
می کنند یا به راه میانبر می روند. شخص افسرده ی نظریه منفی درباره خود، دنیا و آینده اش دارد طبق نظر بک41 این شناخت های منفی و نه سایر چیزهای پیرامون شخص، علت افسردگی است. ممکن است برای یک حمله افسردگی حوادث برونی عامل تشدید کننده ای باشد ولی حتی در آن صورت نیز شخص درباره ی آن حادثه فکر
می کند و نه آن حادثه به خودی خود می تواند عامل ایجاد کننده افسردگی باشد. (بک، 1967، بک و دیگران، 1978) به نقل از آزاد، ص 1382).
بنظر بک طرز استدلال و تفکر افراد، تعیین کننده حالت عاطفی آنهاست و نحوه تفکر افراد افسرده، دارای حالات و خصوصیات زیر است .
اتفاقات نامربوط را به خود نسبت می دهند اگر هوا ابری است و نمی تواند به گردش برود آن را به دلیل بدشناسی خود می داند .
اگر در موضوعی اشتباهی از او سر بزند ، آن را تعیم می دهد و کل وجود خود را بی کفایت و نالایق می پندارد.
افراد افسرده تمایل به بزرگ کردن عیوب و کوچک شمردن محاسن خود دارند42 و بسیاری از روان پزشکان افکار غم آلود بیمار افسرده را ثانوی به اختلال اولیه خلق
می دانند . معهذا، بک (1967) چنین اظهار عقیده کرده استکه این شناختهای افسردگی ممکن است اختلال اولیه بوده یا حداقل در تشدید و دوام بخشیدن اختلال عوامل مهمی بوده باشند، یک شناختهای افسردگی را به سه جزء تقسیم می کند، اولی جریانی از افکار منفی است، مثلاً من در نقش مادری یک شکست خورده هستم، دومی یک سری دگرگونی های شناختی که چهار نمونه از آن را می توان ارائه داد. (پورافکاری ، 1369، ص 320).
الف) استنباط دلخواه : نتیجه گیری وقتی که قراینی برای اثبات آن وجود نداشته باشد، حتی قرائن بر علیه آن نتیجه گیری وجود دارد.
ب) انتزاعی انتخابی: تمرکز بر روی یک جزء نادیده
ج) تعمیم مفرط : یعنی نتیجه گیری کلی از یک رویداد واحد .
د) شخصی سازی : ربط دادن اتفاقات خارجی به خود به طریقی غیر منطقی.
یک معتقد از یکی که عادتاً این طرز تفکر ها را بر می انگیزد در مقابل مسایل جزئی امتداد بیشتری برای ابتلا به افسردگی دارد. مثلاً مورد پذیرش واقع نشدن درکی که آن را معادل همین یک مورد را عمومیت می دهد و آنرا علیرغم قرائن مثبت حاکی از محبوبیت خود، مورد تمرکز قرار می دهد بیشتر در معرض افسردگی در شخص قرار می گیرد.
دیدگاه اصالت وجود انسان گرایی :
نظریه های اصالت وجود بر محور از دست دادن عزت نفس دور می زنند . شیء از دست رفته می تواند واقعی یا سمبلیک باشد. مانند قدرت اجتماعی، پول و غیره. بسیاری از افراد خود پنداره خود را بر پایه این که هستند، چه دارند بنا می کنند. علت شایع افسردگی در مردان از دست دادن شغل است. شغل بیانگر ارزش شخص در نظر خودش می باشد .
مسئله تنها از دست دادن شخص مورد علاقه نبوده است، بلکه منبع اصلی ارزش وی بوده است. نظریه های انسان گرایی ممکن است بر خلاف "من آرمانی شخص" و ادارک وی از حالت واقعی امور تاکید بگذارد. افسردگی بر اساس این نظریه، احتمالاً زمانی ظاهر میشود که اختلاف بین "من واقعی" و "من آرمانی" خیلی زیاد است و بطوریکه برای تشخیص قابل تحمل نباشد . (آزاد، 1368، ص 63).
درمان افسردگی :
فقط آن گروه از بیماران افسرده قادر خواهند بود از حداکثر امکانات درمانی موجود استفاده نمایند که از ته دل به مطالب زیر اعتقاد داشته باشند .
1- اعتراف و اعتقاد به این موضوع که افسردگی یک نوع بیماری است .
2- در حدود 75-80 درصد این بیماری قابل درمان است .
3- در موقعیتی که افسردگی عارض می شود هیج عامل نخواهد توانست مسیر آن را تغییر دهد و در اکثریت موارد هیچکس جز یک پزشک ماهر و تحصیل کرده و آشنا با درمان های جدید قادر به درمان نخواهد بود. درمان های موثر زیادی برای افسردگی وجود دارد که از ان جمله می توان از داروها انواع روان درمانیها الکترونیک درمانی و غیره نام برد .
در این قسمت از پژوهش به بررسی چند نمونه پرداخته شده است .
1- دارو درمانی :
از سه نوع ترکیبات ضد افسردگی یعنی محرکهای مستقیم مهار کنندهای آنزیم منوآمین اکسیداز و ضد افسردگیهای سه حلقه ای، نوع اخیر تا حالا پرمصرف ترین ترکیب ضد افسردگی بوده است. عموماً این ترکیبات موثر بوده و از طریق مسدود کردن برداشت (جذب) نورنی آمینها به درون انتهای پیش مینابسی عصب عمل می کند. (وهاب زاده، 1366، ص 247).
داروهای منبع کننده MAD نوراپی نفرین به عقب می اندازند به طوری که مدتی طولانی فعال باقی می ماند. داروهای a تری سیکلیک از طریق نرون انتقال دهند جدب مجدد آن را کند می سازد و بدین ترتیب در سیناپس بالا می رود . برخی از داروها موثر ضد افسردگی عبارتند از :
در پی رامین ، ایمی پرامین ، داکسی پین ، پروترپ تیلن ، ماپروتیلین ، آنوکساپین ، میانسرین .
داروهای محرک روانی- حرکتی نیز گاهی بعنوان داروهای ضدافسردگی مورد استفاده قرار می گیرد. اخیراً از فنوتیازین ها، نیز برای کنترل علائم با افسردگی های یپیکوتیک استفاده شده است .
پورمازین، تیوریدازین، بخصوص دارویی اخیراً اثرات ضد افسردگی خود را در نشان داده اند . همچنین کربنات لیتیم نیز برای درمان ضد افسردگی مفید شناخته شده است.اگر چه اخیراً نسبت به درمان تردید های پیدا شده است ولی داروی به نام سی.پی زد به جایی آن معرفی شده است.(وهاب زاده.1366.ص349)
2-از این شیوه درمانی برای افسردگیهای عمیق و در موارد که بیمار به داروهای ضد افسردگی عمیق و در مواردکه بیمار به داروهای ضد افسردگی پاسخ نمی دهند استفاده می کنند. معاینه کامل بالینی بخصوص از جنبه اعصاب،مغز و قلب اولین مرحله این آزمایش خواهد بود،بهتر است در صورت لزوم الکترو کار دیوگرافی نیز به عمل آید.
الکتروشوک درمانی درمانی است از عبور جریان الکترونیکی بین 70 تا 130 ولت درون سر بیمار در آغاز یک دارو بیهوش و یک داروی شل کننده عضلانی به بیمار داده می شود.
داروهای شل کننده به منظور جلوگیری از آسیب های تشنجهای الکتریکی به بار می آورند. تجویز می شود. جریان الکتریکی از طریق الکترودها که روی یک یا هر دو قسمت سر قرار گرفته است بکار می رود. قرار دادن الکترودها روی یک سمت سر در حال حاضر مرجع است. زیرا به نظر می رسد که این روش رویه شانس از دست دادن حافظه را کاهش می دهد. (آزاد، 1368، ص 17).
روان درمانی
از بین روشهای مختلف روان درمانی دو روش مهمتر و مقبولترند.
الف) روان درمانی حمایتی.
ب) شناخت درمانی.
روان درمانی حمایتی:
همه دانشمندان روانشناختی بر این توافق دارند که افسردگی یک اختلال محدود کننده است که طی آن فرد باور دارد که مرکز بهتر نخوهد شد و بیماران بعد از بهبود گزارش می دهند که قوت قلب آنها از وعده درمانگر برای بهبودی و اصرار وی در کار اطمینان بخش مانع خودکش و قابل تحمل تر کردن زندگی هاشان بوده است43.
به طور کلی در ایجاد رابطه درمانی با بیماران افسرده در گروه های مختلف باید به شکل و ساخت قدرت های کلامی و تفکر و محتوای آن توجه شود ایجاد رابطه درمانی با بیماران افسرده قبل از دارو درمانی بسیار دشوار و غیر ممکن است و در روان درمانی با بیماران افسرده قبل از دارو درمانی بسیار دشوار و غیر ممکن است و در روان درمانی افسردگی باید به نحوه تجلی علائم افسردگی، یعنی اختلال خلق، کاهش کارایی ذهنی، اختلال وضع ظاهر، اختلالات جسمی و اضطراب توجه شود و علاوه بر اتخاذ تدابیر لازم برای درمان این علائم به علل احتمالی مترتب به بیماری مانند وابستگی، جدایی و فقدان، پرخاشگری و احساس گناه اهمیت داده می شود (سلطانی فر، 1369، ص184) بستری ساختن کوتاه مدت بیمار، تهیه تاریخچه اقدام، درجه ایمان، اقدامات خود، ارزشیابی وضع مالی و نگرانیهای احتمالی در این مورد به همراه بررسی امکان وجود بیماریهای جسمانی، به منظور تهیه یک طرح درمانی موثر توصیه می شود. (اخوت، 1363، ص 44).
بطور کلی در ایجاد رابطه درمانی با بیماران افسرده در گروه های مختلف، باید به شکل و ساخت قدرتهای کلامی و تفکر و محتوای آن توجه شود. در افسردگیهای خفیف، اختلالی در تکلم دیده شده و کندی بارزی در این مورد دیده شده است. اما در افسردگیهای عمیق، بیمار به سطح سطح برگشت کرده است که قادر به ادارک و برداشت صحیح از رفتار و گفتار دیگران نمی باشد. (اخوت، 1362، ص 39).
شناخت درمانی:
پایه های اساسی در شناخت درمانی عبارتند از:
1- انوشیه افراد نقش مهمی در زندگی آنها ایفا می کنند.
2- اینکه اندیشه درست از اهمیت زیادی برخوردار است.
3- ارتباط اندیشه با موضعات دیگر44.
اقدامات درمانی بر اساس عوامل قابل مولد استرس.
ج) کمک نمودن به بیمار بطوریکه بتواند شخصیت خود را بدست آورد.
د) درمانهایی نیز یکی که ممکن است هدف درمان خاص ژنتیک یا بطور ساده تخفیف علائم روانی و به منظور امکان برقراری ارتباط با بیمار باشد.
مشاور45:
این روش عبارت از آن است که بررسی مشترک در مورد شکل به او یاری می کند. "بیا ما دو نفر بنشینیم و درباره وضعیت تو صحبت کنیم و به اتفاق راه چاره ای برای آن پیدا کنیم". مشاوره متضمن دریافت حقایق است و تشخیص اینکه چه رخ می دهد، هم در واقعیت و هم در خیال، این روش همچنین عبارت است از گرآوری:
الف) اطلاعات در یکجا و به گونه ای که جریانهای متحمل عمل پیش می آورند. یعنی ارائه اندرز و پیشنهاد های سودمند به دفعات مکرر، گواهینامه این کار با مضایقه انجام می گیرد. تنگ نظران خواهند گفت که در واقع هرگز شخصی طالب اندرز نیست، تنها برای تایید بودن در اصل حاکی از آن اسن که تو دیدی در ذهن شخص وجود دارد S آیا تصمیم او با واقعیت مطابقت می کند. مشاوره همچنین عبارت است از ابزار حمایت عاطفی، در زمانی که تصمیم های دشوار یا در شرف گرفتن هستند یا در کار انجام یافتن. (خواجه پدر، 1369، ص 109)
کلوتومی46
مانند بسیاری از پیشرفتهای پزشکی کلوتومی روشی بود که تقریباً بر حسب تصاوف کشف شد. در سال 1936 اگن47 مونیز یک جراح اعصاب، به این فکر افتد تا ضایعات فلزی را در بیماران بشدت افسرده و به شدت مضطرب با عمل جراحی تحت کنترل مورد آزمایش قرار دهد. نتیجه رضایت بخش بود. کلوتومی، برداشتن بافتهای مفید نغیر، یک جریان بسیار بسیار ظریف و تخصصی است. مانند ECT48، این عمل تنها در مورد بیماران برگزیده پیشنهاد می شود آنهایی که دچار افسردگی دشوار – درمان پذیر همراه با تنش و انگیزه های نابودی خویشتن هستند و به درمان های دیگر پاسخ
نمی دهند.
اغلب پس از لکوتومی، درمانهای دیگر که پیش از آن بی اثر بودند ممکن است موثر واقع شوند. ممکن است بیمار به دارو یا EXT پاسخ دهد. (خواجه پور، 1369،
تحقیقات انجام شده داخل کشور:
تحقیقات انجام شده در خصوص روستاهای حاشیه مرکزی ایران نشان می دهد که از کل جمعیت آنان دچار افسردگی هستند نیاز به درمان دارند . (اخوت و جلیلی ،1369،ص15)
پژوهشهای انجام شده بر 2398 نفر شامل ، 1494 پسر و 904 دختر مشخص می کند که حدود 14٪ از پسران و 8٪ از دختران بیش از 15 ٪ کل جامعه فوق از عمیقترین درجه افسردگی رنج می برند. (پرتو، 1354،صٌ11)
آمار اختلاف رفتاری دانش آموزان در ایران در سال تحصیلی 63-62 نیز موید این نکته است که افسردگی بیشترین فراوانی را در بین دیگر اختلالات رفتاری داراست .
جدول شماره(1-2) مقایسه فراوانی افسردگی در بین دانش آموزان در ایران در سال تحصیلی 63-62 ( سالنامه آماری سال 1363 ص 62 ، 79)

افسردگی
8222نفر
5317
بی قراری و اضطراب
6128 نفر
3710نفر
پرخاشجویی و حالات تهاجمی
5218 نفر
3807 نفر
فرار از مدرسه
4783 نفر
3660 نفر
دزدی
3028نفر
3858 نفر
ولگردی
2621نفر
3710 نفر

جدول 1-2 نشان می دهد افسردگی بعنوان یک اختلال رفتاری در دانش آموزان 62-1363 بیشترین ولگردی کمترین فراوانی را داشته است .
تحقیقات انجام شده در خارج کشور:
پیکل49 و همکارانش در سال 1969 تحقیقی انجام دادند که در آن 85 نفر بیمار افسرده را که با متغیرهای اجتماعی با گروه گوا مقایسه شدند مورد مطالعه قرار دادند .
این پژوهشگرا ن لیستی تهیه کردند که با آن رویدادهای 6 ماه قبل از شروع افسردگی را بررسی و ثبت می کردند .
رویدادهای مربوط به خروج کسی از محیط اجتماعی مورد مطالعه ، در 25 ٪ بیماران افسرده و 50 ٪ گروه کنترل گزارش گردید.
تفاوتهایی که در سطح 1 ٪ حائز اهمیت بودند از نظر ابعاد نیز پر اهمیت شمرده
می شد.
پیکل خاطر نشان می سازد که این یافته ،چنانچه کل جمعیت گروه کنترل نیز در نظر گرفته شوند ،اهمیت کمتری نشان خواهد داد.
ارقام دقیق از بروز افسردگی با شدت بالینی در کل جمعیت در دست نیست .پیکل با احتساب تضمین 2٪ موارد تازه در ضمن 6 ماه،رقم مورد انتظار را در 10000 نفر از کل جمعیت بدست آورد این رقم البته 200 مورد افسردگی جدید در مقابل 9800 نفر از افراد غیر افسرده خواهد بود گروه اخیر را می توان شمرد.
هر چند برخی از افسردگیهای قدیمی ممکن است در بین این گروه وجود داشته باشد. بر طبق نتایج این مطالعه ،خروج کسی از زندگی شخصی باید در صد افراد نرمال ،یعنی 490 نفر و 25٪ بیماران افسرده ،یعنی 50 نفر روی داده باشد .
تعداد کل کسانی که خروج کگسی از زندگی را تجربه کرده اند باید 490 بعلاوه 50 یعنی 540 نفر از جمعیت ده هزار نفر باشد فقط 50 نفر از این عده در حدود 9٪ دچار افسردگی خواهند شد و اکثریت آنها خیر.(پور افکاری ،1361 ،ج اول ص156)
بروان و هاریس 1978 عده ای از زنهای طبقه کارگررا در منطقه ای کمبرول لندن زندگی می کردند مورد بررسی قرارداده و عوامل زیررا در بروز افسردگی آنها عوامل آسیب پذیری تشخیص داده اند. مراقبت از اطفال زیر 5 سال ،نداشتن دوستان نزدیک ،عدم رو ابط خوب با همسر،فقدان مادر از 5 سالگی.(پور افکاری ،1361،ص54)
کادوره50 در سال 1974 ، 8 بچه را که از والدین مبتلا به اختلال متولد شده بودند و بوسیله افراد سالم بزرگ شده بودند ، تحت مطالعه قرار داد ، 3 نفر از 8 نفردچار اختلال خلقی بودند.(پور افکاری ، 1368، ص 338)
استولز 51 در تحقیقات خود نشان داد که 8 ٪ از پسران در اثر کوتاه بودن قد خود ، احساس حقارت می کنند و 13 ٪ دختران به علت بلند بودن قدشان دچار افسردگی می شوند . ( احمدی 1368 ، ص 28 )
احتمال ابتلا به افسردگی برای زنها در طول عمر تقریباً 20 ٪ و برای مردها
10 ٪ است . (پور افکاری ، 1368 ، ص 30)
کواکس و بک ، گزارش دادند که حدود از 63 کودک اول ، دوم و سوم راهنمایی در طبقه های افسرده متوسط و یا شدید جای گرفته اند.(منشی طوسی ،1368 ، ص 318) .

تاریخچه نابینایی در جهان و ایران:
در تمامی قرون و اعصار، از زمان پیدایش بشر، آدمی با افرادی رو به رو بوده است که به واسطه بیماری، تصادف و توراث از قدرت بینایی محروم بوده اند، اما به خاطر برخوردار بودن از سایر استعدادها مورد توجه قرار گرفته اند.
از این رو مروو تاریخی مساله نابینایی در جهان، گواه نمونه های نسبتاً کم و پراکنده ای از موفقیتهای هوشی بسیار خوب افراد نابینای باهوشی بوده است که می تواند در قرن چهارم قبل از میلاد مسیح به ثبت رسیده باشد.
در این اثنا کشورهایی مانند فرانسه، آمریکا، انگلستان، ژاپن، مصر و هندوستان در توجه به کودکان نابینا و آموزش و پرورش آنان پیشگام بوده اند، که از این نظر شایسته است سهم هر یک از آنها حتی الامکان حدود بررسی قرار گیرد.
ایران، اولین مدرسه ویژه نابینایان در شهر تبریز توسط کشیش آلمانی به نام پاستور ارنست کریستوفر در سال 1299 تاسیس گردید. بعدها در اصفهان مدرسه کریستوفر برای پسران نابینا ساخته شد و در سال 1330 مدرسه نوآئین برای درختران نابینا ایجاد گردید.
سازمان خدمات اجتماعی سابق در سال 1328 مدرسه شبانه روزی نابینایان را در خیابان ری با عنوان کار و آموزش رودکی بنیان نهاد. به تدریج چند سازمان دیگر مانند: ابابصر، گلییدی دراصفهان، نیمروز، نظام مانی، خزایی، شهید محبی (رضا شاه پهلوی) سابق بوجود آمد.
در سال 1348 آموزشکاه نابینایان ابابسر در اصفهان بنیاد نهاده شد، در سال 1358 سومین آموزشگاه نابینایان تهران برای دختران تاسیس گردید، مجتمع شیغ خیابانی در شهر ری دانش آموزان نیمه بینا و نابینا را تحت پوشش خود قرار داد.
در حال حاضر در بسیاری از شهرهای ایران همچون شیراز، اهواز، سنندج، مشهد و تبریز مراکز ویژه ای برای آموزش نابینایان وجود دارد، که با داشتن معلمان و مریبان دلسوز و متخصص فعالانه به کار خود ادامه می دهند. (نشر گفتان خلاق، 1379، ص 25و 31).
تعاریف مربوط به نابینایی
معلولیت از نظر سازمان بهداشت جهانی:
عبارت از مجموعه ای از اختلالات جسمی که مانع ادامه زندگی فرد به طور مستقل از نظر شخصی و اجتماعی گردد و جهت ادامه حیات نیاز به توان بخشی داشته باشد. (توفیق 1361، ص 84).
از نظر تربیتی:
افراد نابینا به کسانی اطلاق می شود که نقص بینایی شان به اندازه ی شدید است که مجبورند خواندن را بوسیله خط بریل یا با استفاده از روشهای سمعی یاد بگیرند. (شریفی در آمدی، نشر گفتان طلاق، 1379).

سازمان بهداشت جهانی تعریف فوق را از نابینایان بیان می کند:
نابینایی عبارت است از ناتوانی شمارش انگشتان دست از فاصله سه متری. نابینا کسی است که دید و بینایی او علیرغم برخورداری از امکانات چشم پزشکی مانند عینک و غیره در یک چشم یا هر دو چشم گردد یا کمتر باشد. به عبارت دیگر آنچه را که با چشم عانی می توان در 200 متر دید یا تعریف فوق فرد بینا تنها کادر در 2 قدمی ببیند (باز نویسی از معاونت آموزش، آموزشی توان بخشی و تربینی نابینایان، تابستان 75).
تعریف کودکان استثنائی:
کودک استثنائی اول یک کودک است (انسان است با همه خصوصیات و صفاتی که بر آن اشاره شد) و بعد کودکی است که با خصوصیات، تفاوت ها و ویژگی های استثنایی نسبت به همه کودکان دیگر:
کودکان استثنایی کسانی هستند که برای شکوفا شدن استعداد های بالقوه که از آن برخوردارند. به آموزش و پرورش خدمات ویژه ای نیازمندند آنها به این دلیل به چنین آموزشها و خدماتی نیازمندند که در یک یا چند جنبه از جنبه های زیر با اغلب کودکان تفاوت آنها ممکن است دچار مشکلاتی از این قبیل باشند، عقب ماندگی ذهنی، ناتوان در یادگیری، ناراحتی ها و آشفتگی عاطفی، نقاس جسمانی، نقص در سخن گفتن، عیب شنوایی عیب بینایی با استعداد های درخشنان و نیز هوشی. (هالاهان، ترجمه: جوادیان، 1377).
نابینا:
دل من از آئینه ها سرشار است.
چون بال نسیم … دل تو شاید از باغچه عادی گل می چیند. دل من اما چون بال نسیم دوست دارد نفسی. با کل رنگ رنگی دم بزند. رشد نیلوفر را گوشی کند. دست پروانه رنگینرا، در دست با صداقت نفشارد تا به ادراک پرستو برسد.
دل من چشم نمی خواهد دست هایی دارد به زلالی گل یاش و به مواجی دریای حقیقت پر نور. دل من آینه ها سرشار است دل می شاید بوی ادراک زمستانی را
می فهمد. حس تنهایی سپیداری سرشار است.
نابینا معلول ناتوان نیست. برخی از افراد جامعه به اشتباه بر این باورند که نابینایان افراد متعهد فعال و پروانی هستند که قادرند مانند تمامیم افراد جامعه از عهده وظایف خویش برآیند به طوری که مانند آنها بسیارند و خواهند بود. زهرا آبادی، نابینای 17 ساله چه خوب می گوید: "نابینایی نشان از ناتوانی نیست بلکه نبود یک حس از 5 حس انسان است".
ما قادریم با نبود بینایی چشم زندگی کنیم ادامه تحصیل بدهیم کارهای بزرگ انجام دهیم و در اجتماعی در کنار همنوعان بینای خود فعالیت اجتماعی نیز داشته باشیم.
او می گوید: درست است که ما چشم نداریم اما چهار حس دیگر، ما را در انجام کارها یاری می دهند. بر اساس یافته های سرشماری سال 1365، 980 هزار نابینای مطلق در کشور وجود نداشته است و در بررسی دیگری که توسط سازمان بهزیستی علوم توانبخشی که در سال 1372 انجام شد. جمعیت نابینا 2 در زهرا براورد شده است که 120 تا 130 هزار نفر را شامل می شود.
اما طبق آمارهای جهانیی 8/2 درصد جمعیت جهان نابینا هستند.
در کشور ما بیشتر نابینایان سنی بالای 50 سال قرار دارتد با پیشرفت علوم پزشکی و بهداشت و پیشگیری به میزان قابل توجهی از این تعداد کاسته شده است. در گذشته بیشتر نابینایان به علت بیماریهایی تراخم، آب سیاه، آب مروارید و دیابت، عوامل ژنتیکی یا حوادث دچار معلولیت نابینایی می شدند که به مردم با پیشرفت علوم و دانش پزشکی در این براه می گوید. سازمان بهزیستی برای ارائه خدمات توان بخشی به نابینایان خدمت پزشکی اجتماعی، حرفه ای، فرهنگی، رفاهی را برنامه ریزی کرده و امکانات و تراپی را تدارک دیده است.
در طیف توان بخشی 50 مرکز در زمینه تشخیص میزان بینایی و نوع ضایعه فعالیت دارند. در بخش توان، بخش اجتماعی به نابینایان مهارت های لازم برای زندگی شخصی جهت یابی و تحرک استفاده از توانایی های مهارت های لازم برای زندگی شخصی جهت یابی و تحرک استفاده از توانایی مهارت های لازم برای زندگی شخصی جهت یابی و تحرکت استفاده از توانایی های لمسی و شنوایی را داده می شود.
این توانمندی ها شامل عضا زدن، تحرک، فراگیری خط بریل، تایپ، مهارت های حسی و لمسی است تا فرد بتواند نیازهای خود را برطرف کند در توان بخشی حرفه ای معمولاً مهارت های شغلی و کارهای از طریق تکرار و تمرین انجام می گیرد.
میر خانی در ادامه می گوید: بخشی دیگر خدمات تدراک وسایل کمک توان بخشی است که نقش ارزنده ای در بازتوانی و اعتماد به تفس در نابینایی است و همزمان حمایت دفاعی از خدمات دیگری است که به علت ویژگی های جسمانی و مشکلات عدیده ای از زمینه ابعاد اقتصادی با آن رو برو هستند.
معلولین به طور مستمر از خدمات استفاده می کنند .
و به خصوص دانش آموزان و دانشجویان نابینا از کمک هزینه بهره مند می شوند. ( همشهری – سال پنجم – شماره 1420)
آثار روانی مبتلایان به اختلالات بینایی :
در این حالت احساسی که کودک نابینا از خهان اطراف خود دارد به تدریج و به وسیله سایر خواص برای او فراهم می آید. کودک نابینا از درک شکل کلی اشیا عاجز است لذا برای شناسایی عالم خارج به کمک دیگران احتیاج دارد. کودکان نابینا از لذت مشاهده و در نتیجه تقلید و همانند سازی که نقش مهمی در رشد شخصیت فرد را ایفا نمی کنند محرومند.و از یادگیری بسیاری از مطالب و حتی کسب مهارت های ساده مانند:غذا خوردن،لباس پوشیدن و رفع احتیاجات روزمره که کودکان دیگر از آن بهرمند هستند عاجزند مسلماً این وضع نا مطلوب موجب حساسیت فوق العاده و عصبانیت و خشم زیاده از حد این کودکان می گردد.
نابینایان از لحاظ تحصیلی و حرکتی و عقب مانده تر از سایر اشخاص جلوه می کنند اگر چه ممکن است از لحاظ هوشی کاملاً عادی باشند در بهره هوشی افراد نابینا مطالعات نشان داده است که نابینایی به خودی خود باعث هوشی کمتر نمی شود و در صورتیکه امکانات آموزشی باشد این نوع کودکان بهره هوشی عادی خواهند یافت به عبارت دیگر با آموزش مناسب می توان سطح پیشرفت این کودکان را به اندازه ای افزایش داد که کودکان بینا برابر شوند بخصو ص که این افراد به سایر حواس خود بیش تر متکی بوده و از دقت توجه و کنجکاوی زیادی برخوردارند پیشرفت تحصیلی کودکان نابینا به اندازه پیشرفت تحصیلی کودکان ناشنوا دچار آسیب نمی شوند و انگیزه های یادگیری را در کودکان نابینا بهتر می توان بوجود آورد. عقیده بر این است که کودکان نابینا در فاصله 6 ماهگی تا 2 سالگی دچار فعالیت بیش از حد و بعد از دچار فقدان هیجان ، لاقیدی ، بی دقتی و بالاخره افسردگی می شوند .
بدیهی است وقتی کودک اطراف خود را نشناسد و با آن ها سرگرم نشود طبعاً به حرکات عضلانی می پردازد تا بدین وسیله رضایت خاطری حاصل کند.
این کودکان به طوری مرتب سر خود را تکان می دهند انگشتانشان را روی چشمانشان فشار می دهند یا بی قراری می کنند و همه این تلاش ها برای شناسایی محیط اطراف است. برای جلوگیری از ظهور این عوارض باید کودکان نابینا به علت مشکلات خاص خود در معرض خطر خستگی و ضعف روانی ( توراستنی ) قرار دارند ولی ناراحتی شدید روانی در آنها کم تر به چشم می خورد چون جامعه نسبت به نابینایان اغلب به صورت ترحم صورت می گیرد لذا نابینایان اغلب سازش با محیط را به طور نسبتاً عادی برقرار می کنند. ( میلانی فر ، بهروز -1379 )

مسائل و ویژگی های خاص کودکان و دانش آموزان

نابینا :
مهم ترین مسئله و مشکل افراد نابینا در زندگی ، چگونگی سازگاری آنان است و به عبارتی دیگر کسانی که نابینا به دنیا آمده و یا در مرحله ای از طول حیات خود بینایی خویش را از دست داده و یا می دهند باید حقیقت خود را پذیرفته و سعی در انطباق و سازگاری با محیط و اجتماع با شرایط خاص جسمانی خود نمایند. تحرک و جهت یابی که برای افراد نابینا به منزله خیمرمایه زندگی است ، در جهت همین سازگاری فردی و اجتماعی می باشد .
فردی که بینایی خود را با عللی از دست می دهد ، تا اندازه ای توانایی ها ، علایق و مشاغلش تغییر می نماید. البته نابینایی لزوماً و به خودی خود همواره با ناسازگاری عاطفی و اجتماعی نمی باشد .
در واقع تا حدودی این رفتار و عکس العمل های خانواده و اجتماع است که چگونگی قدرت سازگاری و انطباق افراد نابینا را مشخص می نماید. ( افروز ، 1379 ، ص 81،2 )
مشکلات نابینایان :
نابینایان علاوه بر مشکلات حرکتی ، اجتماعی با مسائل گوناگونی روبه رو هستند امکانات محدود است .
از نظر آموزشی در تنگنا قرار دارند و یا به راحتی وسائل آموزشی ، مطالعاتی در دسترسی آنان قرار ندارد. علاوه برآن برای استفاده از توانمندی و تخصص و مهارت
نمی توانند شغل مناسبی راپیدا کنند . به راحتی نمی توانند ازدواج کنند بخصوص دختران . زیرا به علت وضعیت خاص نابینایان کم تر از هم شناخت دارند و یا به هم معرفی می شوند .
در زمینه تحصیل ، امکانات محدود یا شامل امکانات آموزش رایج در جامعه است که نابینایان در کنار افراد عادی مشغول به تحصیل می شوند و شهرهای کوچک یا دور افتاده این قبیل امکانات وجود ندارد به طوری که حتی در برخی موارد نابینایان از داشتن یک مربی یا معلم آموزشی برای سوادآموزی نیز محروم می باشند . وسائل کمک آموزشی مثل لوح ، قلم ، کتابهای ویژه در سیستم آموزشی محدود است و یا با تاخیر در اختیار نابینایان قرار می گیرد.
معاون امور توانبخشی می گوید :
از هر چهار نفر داوطلب کنکور یک نفر وارد دانشگاه می شود درحالی که در روش اشتغال تنها سهم معلولین 3٪ است که اغلب کارفرمایان و مدیران و مراکز آموزشی دولتی و غیر دولتی راغب به جذب این نیروها نیستند زیرا فکر می کنند که این افراد کارآیی یک شخص سالم را نداشته باشند.
برای همین شغل های ساده مثل اپراتوری تلفن ، تایپ به عنوان کار رایج برای روشن فکران مطرح می شود درحالیکه این افراد در سطح آموزشی کارکرده اند ، مثل دکتر خزائمی یا گلچین که در دانشگاهها استاد بوده و هستند اما در بخش آموزشی کار کم تر است .

با توجه به این می توان تسهیلات ویژه ای از قبیل :
حذف حق بیمه ، ایجاد شغل های مناسب و درخور توانمندی نابینایان ایجاد شود.
میرخانی از بعد فرهنگی می گوید :
" نابینا تا حدی با تکدی گری مترادف شده ، مردم عادت کرده اند که با ترحم به این معلولین نگاه کنند . در حالی که اینها نیاز به ترحم ندارند نیاز به دلسوزی دارند تا دست یاری کننده آنها را حمایت کند."
در سراسر جهان عصای سفید نابینایان مثل چراغ قرمز هشدار دهنده است و در مجموع تدابیری اتخاذ شده که این افراد بتوانند به راحتی در اجتماع زندگی کنند .
اما در کشورها ، بعضی رانندگان دقت لازم را ندارند.
مردم باید نگرش خود را تغییر دهند معلولیت مترادف با عجز و ناتوانی نیست در این باره وسائل ارتباط جمعی باید علاوه بر تغییر نگرش ها و طرز تلقی در جلب حمایت مشترک مردم و مسئولین تلاش کنند .
یک نابینا زمانی موفق می شود که یک دلسوز در کنارش باشد .( جعفری ،همشهری ، سال پنجم ، 142 )

خدمات ویژه نوجوان نابینا :
برنامه سازگاری شخصی .
این خدمات برای جوانان 9 تا 17 سال ، برنامه ریزی هفتگی را طی تابستان و فعالیت های ماهانه در خلال سال تحصیلی با تاکید بر تفریح در گسترش مهارت های اجتماعی شدند، تحرک و سایر فعالیت های زندگی روزمره ارائه می کنند .
برای استخدام مذکور با فراهم کردن حمایت های لازم برای درک بهتر انتظارات محیط کار رقابتی بین جوانان نابینا یا مبتلا که اختلال های بینایی و فرصت های اشتغال تابستانی و ارتباط برقرار می سازد. ( نامنی و همکاران ، 1381 ،ص285 )

تحقیقات انجام شده داخل کشور :
بر اساس آمار به دست آمده از تعداد افراد معلول در آموزشگاههای استثنایی استان اصفهان در سال تحصیلی 1372-1371 تعداد نابینایان 346 نفر برآورد شده است که تعداد اندکی از آنها در مراکز توانبخشی به سر می برند. از این افراد 50 درصدشان برای بررسی و مقایسه انتخاب شده اند. از مراکز هفتم تیر 10 نفر پسر و از مرکز فاطمه زهرا (س) 10 نفر دختر برای مقایسه میزان افسردگی به صورت تصادفی برگزیده شده اند. محدوده سنی افراد مورد تحقیق 20 تا 25 سال و میانگین سنی آنها 22 سال بود. ابزار جمع آوری اطلاعات تست افسردگس " بک " بود که به صورت پرسشنامه ای خودسنج تنظیم شده و توسط فرد فرد در مدت 10 دقیقه قابل جواب دادن است. پرسشنامه " بک " بر مبنای انتخاب یک گروه از نشانه های نشانه های ویژه بیماران افسرده از روی علائم بالینی که در سال 1961 توسط آرون تی بک و همکارانش تدوین شده و سطوحی از افسردگی را درجات خفیف تا بسیار شدید می سنجد. مقیاس افسردگی بک یا " BDI " با سه بعد کاملاٌ همبستگی دارد. این ابعاد عبارتند از:
1. نگرشهای منفی فرد از وقایع و اتفات محیطی.
2. اختلال عملکرد.
3. آشفتگی های جسمی.
در این پرسشنامه در برابر هر جنبه که نشانه رفتاری ویژه افسردگی زاست، چهار جمله شماره گذاری و نوشته می شود. جدول تعیین درجه افسردگی بر اساس تست بک به شرح زیر است.

جدول1 – تعیین درجات افسردگی بر اساس تست بک
درجات افسردگی
سطح نمرات
هیچ یا کمترین حد
خفیف
متوسط
وخیم
4-0
7-5
15-8
از 16 به بالا
با اجرا پرسشنامه در افراد آزمودنی میانگین به دست آمده از نمرات تست افراد نابینا 7 بود. با مراجعه به جدول بالا مشخص شد افراد فوق به نوعی از افسردگی رنج می برند. جدول شماره 2 سطح افسردگی نابینایان مورد تحقیق را نشان می دهد.
جدول 2 – نتایج آزمون تست بک در اصفهان
سطح افسردگی
میانگین نمرات
جمع نمرات افسردگی
تعداد
7 – 5
6
140
30

برای مقایسه میزان افسردگی پسران و دختران، محاسبات آماری لازم انجام و مشخص شد که دختران مورد آزمون نسبت به پسران افسرده تر هستند. ( جدول شماره 3 و4 ) حدود دسته ها، کرانه ها، فراوانی، فراوانی تراکمی، هیستوگرام، و پلی گان دو گروه را نشان می دهد.
محاسبه ضریب همبستگی بین جنسیت و میزان افسردگی نشان داد که جنسیت افراد با افسردگی آنها رابطه دارد ( ضریب همبستگی به دست آمده 71/12 می باشد که از نمره جدول بالاتر است.)محاسبه 02/0 " خی2" نشان داد، میزان افسردگی دختران نسبت به پسران بیشتر است. 2% ( خی2 ) مشاهده شده 9/16 است که طبق جدول محاسبات آماری، ارقام بالاتری را دارا می باشد. بنابراین می توان با اطمینانی حدود 95 درصد اظهار کرد که دختران نابینا نسبت به پسران نابینا افسرده تر بوده و تفاوت معنی دار است.
در سال 1374 مطالعهای مقدماتی و آزمایشی Pilot Study در زمینه افسردگی در
نابینایان صورت گرفت. نتایج مقدماتی حاکی از اینکه نابینایان دارای افسردگی
خفیفی هستند.
نتایج همچنان نشان داد که دختران نابینا نسبت به پسران نابینا
افسرده ترهستند. در این تحقیق محدودیت هایی از جمله تهیه پرسشنامه به خط بریل
و اجرای آن وجود داشت. اما مهمترین محدودیت حجم نمونه می باشد که در تحقیق
جامعی که در حال اجرا بود کل جامعه آماری نابینایان تحت پوشش بهزیستی و مراکز
توانبخشی استان اصفهان مورد سنجش قرار گرفت.
افسردگی در نابینایا
افسردگی در پسران و دختران نابینا
دختران نابینا نسبت به پسران نابینا افسرده تر هستند.
منابع:
1- اخوت، ولی ….، جلیلی ،احمد ،(1362) .افسردگی . تهران :انتشارات دانشگاه تهران.
2- اخوت ،ولی …. (1362) . تشخیص اختلالات روانی تهران :انتشارات رز.
3- احمدی ،سید احمد .(1364) روانشناسی نوجوانان و جوانان .اصفهان :انتشارات مشعل.
4- افروز ،غلامعلی، نشریه ماهنامه ،مهر 1383
5- افروز ،غلامعلی ، (1373) مقدمه ای بر رو انشناسی و آموزش و پرورش کودکان استثنایی ،تهران .
6- بلک برن ،مارس ،کیت ،دیوید سون .(1374) . شناخت درمانی افسردگی و اضطراب . (توزنده جانی ،حسن) . تهران :انتشارات آستان قدس رضوی .
7- بری ،بلک ،ماری ،آیدی .(1378).مقابله با افسردگی . (فتحعلی ،لواسانی ،فهمیه، مدرس ،عباس علی) . تهران : انتشارات موسسه.
8- برنز ،د . (1370) . شناخت درمانی و روانشناسی افسردگی . (قراچه دا غی ،مهدی )تهران :انتشارات روشنگران.
9- برنز ، د ،(1368) . روانشناسی .(قراچه داغی ،مهدی ). تهران انتشارات روشنگران .
10- بهرامی ،غلامرضا ،(1364) . بیماری روانی ،تهران :انتشارات بی با .
11- بلاچی ،کلادیتون ،جیمزاری ،بارت . (1367) . درمان افسردگی و اختلاف نظر های گذشته و نگرش جدید . (سلطانی فر ، حسن ) . تهران :انتشارات آستان قدس رضوی .
12- بیابنگرد، اسماعیل ، نشریه پیوند ،اسفند 1379
13- باز نویسی از معاونت آموزش و توانبخشی و تربیتی ،تابستان ،1375
14- دادستان ،پروین ،منصور ،محمود .(1365). لغت نامه روانشناسی . تهران ،انتشارات ژرف .
15- راس ، میچل . (1369) .افسردگی . خواجه پور ،غلامرضا) .تهران :انشارات مینا .
16- ریتا ، ویکس ،وانس سی ، (1367) . اختلالات روانی کودکان . )منشی طوسی ، تقی زاده). مشهد : انتشارات آستان قدس .
17- ساراسون ، ایوچین ،ساراسون ،باربارا . (1375) . روانشناسی مرضی . (نجاریان ،بهمن ، دیگران ) . تهران : رشد .
18- شاملو ، سعید ، (1366) . بهداشت روانی ، تهران : انتشارات رشد .
19- فیش ،جی . (1364) . روانپزشکی . (پور افکاری ، نصرت الله ). تهران :انتشارات ذوقی.
20- کرین ، آراس . اختلالات روانی کودکان .(مهریار ، امیر هوشنگ ، یوسفی ، فریده ) . تهران :انتشارات رشد .
21- کلاس ، جی . (1366) ،مباحث عمده در روانشناسی . ( وهاب زاده ، مهدی ) . تهران : انتشارات آموزش و پرورش .
22- معانی ،ایرج . ( 1368) . افسردگی روانی . تهران : چاپخش .
23- ها ناسینکال ، ج . (1351) . روانکاوی صلاخی کلاین . (اروبادی . حسین) . شیراز : دانشگاه شیراز .

1. Clone.
2. Melon.
3. Follies Circularize.
4. Celsius
5 -marrey,garden,lurrie,1970,p.1
6-lichyen bery 1957,p.8
Edward bring-7
8-marry" garden ", lurrie 1970,p.5
1-reber aratuut,1985,p.1.8
1. Masked Depression.
2. Anaclitic Depression.
3. Innovational Melancholia.
1. Post Partum depression.
1. Mhpghva.S.Hiasa
1. Organic Causes.
2. Traumatic.
3. Vascular.
4. Pvere Peral.
1. Pemeentia.
2. Pharmagical.
1. Iornal of Psychoanatic Research 1990. P15.
1. Sample depression.
2. Acte depression.
3. Stupor depression.
4. Normal.
1. Acute depression.
2. Sample depression.
1. Cotard.
1. Desired Negations.
2. Melancholia.
3. Agitate.
1. Restless.
2. Systemic.
1. Displacement.
2. Conresion.
3. Idential.
1. Carl. Abraham.
1. Beck 1970, P.123.
2. Levisohn.
1. Shanmvghm 1981 L.133.
1. Beck.
2. Beck 1970 P.135.
1. Beck, 1970, P.136.
1. Beck 1970, P.136.
1. Counseling.
1. Lauctomany.
2. Economize.
3. Elector Convrusive.
49 – Pickel
50 – Brown Aner HARIC
51 – Stol
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 79 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود