تارا فایل

عوامل پیشرفت فرد و جامعه


عوامل پیشرفت فرد و جامعه
مقدمه:
پیشرفت فرد در جامعه و نیز پیشرفت جامعه در میان دیگر جوامع به وجود سه عامل اساسى بستگى دارد:
1. صاحبان اندیشه با انگیزه الهى و به دور از هر گونه فخر فروشى و قدرت طلبى مى توانند با تولید علم و آموزش همگانى، از طریق نگارش و بیان، سطح دانش افراد جامعه و قدرت اندیشه آنان را افزایش دهند و با تربیت افراد شایسته و گسیل دادن آنها در میان طبقات جامعه و عمومى کردن علم، استعدادهاى آنان را شکوفا کنند تا شخصیت فرد و جامعه با بروز توانایى هایشان به اثبات برسد و همه احساس شخصیت کنند.
2. قوى بودن اخلاق انسانى فرد و جامعه است، چرا که نقش اخلاق اجتماعى در پیشرفت فرد و جامعه بسیار مهم است و اهل بیت(علیهم السلام) در سخنان خود بر رعایت آن تاکید کرده اند، از این رو بزرگ ترین بخش کتاب بحارالانوار که یک مجموعه حدیثى شیعى به شمار مى رود، درباره مسائل اخلاقى است.
نقل شده است که: منصور دوانیقى براى این که بتواند فرزندان امام حسن مجتبى (علیه السلام) را که با حکومت او مخالف بودند تضعیف و در نهایت سرکوب کند، با استفاده از ابزار دروغ که یک عمل ضد اخلاقى است امام حسن مجتبى(علیه السلام) را متهم به کثرت ازدواج و طلاق مى کرد تا با این شیوه از جاذبه روحى آنان در میان مردم بکاهد و زمینه سرکوبشان را فراهم کند.
شخصى نماز جماعت پر جمعیتى داشت، اما رفته، رفته از تعداد مامومین او کاسته شد. هنگامى که علت آن را جویا شدیم، معلوم شد او از همه لحاظ خوب بوده، اما در منزل با اعضاى خانواده اش بد اخلاقى مى کرده است که خبر آن به مردم رسیده و مردم از گرد او پراکنده شده اند. این داستان ها نشان دهنده جایگاه ارزشمند اخلاق در جذب افراد است.
3. داشتن انگیزه و نیت صحیح و ارائه برنامه هاى عملى و وفادار ماندن به آن، که این ویژگى بدون وجود احزاب آزاد ممکن نیست. کشور پاکستان که از هنگام استقلال از هند به علت مسلمان بودن مردم آن، به این اسم نامیده شده است، در مقابل کشور هند قرار دارد که بیشتر مردم آن سیک، نجس (طبقه اى از مردم هند که زندگى سختى را مى گذرانند) و بودایى و جز آن هستند، پاکستان دو حزب بزرگ دارد. یکى حزب مردم وابسته به بى نظیربوتو و دیگرى حزب مسلم لیگ، اما به این دلیل که هرگاه حزب مردم به قدرت مى رسد، آزادى هاى اجتماعى بیشترى به مردم مى دهد، غالب مردم طرفدار آن حزب هستند، ولى حزب مسلم لیگ که انحصار طلب است و بر خلاف آموزه هاى اسلامى به فکر قدرت خود هستند، نه به فکر منافع مردم، از حمایت کمترى برخوردار است و این نشان مى دهد که مردم دوستدار اخلاق بوده، گرد کسانى که داراى اخلاق انسانى هستند جمع مى شوند.
بى اعتمادى، عامل نابودى
نقل شده است: عبدالرحمان بن عوف که بر اساس شروطى خلافت را به عثمان واگذار کرد، هنگامى که دید او به تعهدات خود عمل نکرد، در قتل او نقش مهمى ایفا کرد و در توجیه عمل خود گفت: به گونه اى اعتمادم از او سلب شده است که حاضر نیستم عقال شترى را نزد او امانت بگذارم. وى هنگام شورش مردم علیه عثمان که به قتل او انجامید، یکى از مخالفان سرسخت او بود.
دست پنهان استعمارگران
شخصى از قول معمارى نقل مى کرد: کسى از من خواست براى او کار کنم و من نیز پذیرفتم و هنگامى که براى دیدن نوع کار به محل موردنظر رفتیم، دیدیم سفارت انگلیس است و نوع کار هم ساختن دویست دستگاه توالت بود. شگفت زده، پرسیدم: چرا این سفارت با وجود 10 ـ 15 نفر کارمند و چند نفر ارباب رجوع مى خواهد این تعداد توالت بسازد؟
به من گفتند: شما کار کن و مزدت را بگیر. من هم مشغول کار شدم و آن تعداد توالت را ساختم. اما پس از مدت ها جریان انقلاب مشروطیت پیش آمد و مردم ضد حکومت قاجار راهپیمایى کردند، سپس به طرف سفارت انگلیس رفتند و در آن متحصن شدند و در آن زمان توالت ها به کار آمد. ملاحظه مى کنید که بدرفتارى قاجاریه و نقشه انگلیس چند سال بعد نتیجه داده است.
همچنین در طرح دیگرى، انگلیسى ها با همکارى و همدستى پادشاهان سعودى، مکه و مدینه را که محل تجمع مسلمانان و رمز وحدت و هم فکرى آنان در برابر دشمنان اسلام است با اختراع آیین وهابیت به مرکز نفاق و کانون دشمنى میان مسلمانان تبدیل کردند. از این رو وهابى ها قبور ائمه مدفون در بقیع را خراب کردند. البته هنگام تخریب حرم پیامبر(صلى الله علیه وآله) مسلمانان جهان به خصوص مسلمانان هند علیه سعودى ها تظاهرات کردند و انگلیسى ها به پادشاه سعودى توصیه کردند فعلا دست نگه دارد و به مردم اعلام کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در خواب دیده که به او فرمودند: فعلا مصلحت نیست حرم مرا خراب کنید. به هر حال، از ترس خروش و قیام یکپارچه مسلمانان دنیا حرم پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را خراب نکردند.
اخیراً صدام نیز از طریق رادیو و تلویزیون اعلام کرده است براى شما خبر مهمى دارم و آن این که من جدم پیامبر را در خواب دیدم که فرمودند، فعلا مصلحت نیست کویت را اشغال کنى، فقط "بوبیان و وربه" را برگردان.
یکى از نوکران انگلیس اخیراً گفته بود هفت میلیون نفر از جمعیت هفده میلیونى عراق شیعه هستند که مظلوم هم مى باشند، اما حق آنان در حکومت به اندازه همان هفت میلیون نفر است و ما حق آنان را به همین نسبت مى دهیم و متاسفانه هیچ کس پیدا نشده است که پاسخ سخنان نادرست او را بدهد و از حقوق شیعه که اکثریت جمعیت عراق را تشکیل مى دهند دفاع کند. شایان توجه است که بر اساس آمار منتشر شده، 85% جمعیت عراق را شیعیان تشکیل مى دهند. البته ممکن است این نوکر انگلیس نیز همین روزها خواب ببیند که فعلا مصلحت نیست این گونه سخن بگوید.
سفیر سابق آمریکا در ایران در کتاب خاطراتش نوشته است: ما از طرف دولت متبوع خود به شاه ایران توصیه کردیم که براى تحکیم پایه هاى حکومتش پنج کار مهم را با شدت و قاطعیت انجام دهد:
1. پاپ هاى مسلمانان را با هر وسیله ممکن متهم کند. توجه داشته باشید که مقصود او از پاپ ها، فقها، علما و مراجع شیعه است.
2. جوانان مسلمان را به فساد اخلاقى و روحى و اعتیاد و بازى هایى مانند فوتبال سرگرم کند.
3. از افزایش و رشد جمعیت روحانیون از طریق بردن آنان به سربازى و محدود کردن تعداد آنان با وضع قوانین دست و پاگیر جلوگیرى کند.
4. اقلیت هاى دینى مانند: یهودیان، مسیحیان و بهائیان را بر اکثریت مسلط کند و پست هاى مهم و حساس را در اختیار آنان قرار دهد.
5. برگزارى مجالس روضه خوانى و پند و ارشاد را ممنوع کند و در عوض مجالس سرگرمى و لهو ولعب و نمایش فیلم هاى مبتذل در تلویزیون و سینماها را رواج دهد و خلاصه مردم را از مجالس روضه و به خصوص از مجالس عزاى امام حسین(علیه السلام) به مجالس فساد بکشاند.
وى مى افزاید: اما به توصیه هاى ما عمل نکرد و در نتیجه سقوط کرد.
یکى از اهالى کویت نقل مى کرد: جنگ کویت را از دو سال قبل طراحى کرده بودند، زیرا یکى از بستگانم که در لندن، ریاست مرکزى با کاربرى سرمایه گذارى را به عهده دارد قبلاً به ما گفته بود: حکومت کویت پابرجا نیست و امکان دگرگونى و نابودى آن وجود دارد و حتى امکان دارد کشور عربستان، عراق یا ایران آن را اشغال و ضمیمه کشور خود کنند. از این رو به آنان سفارش مى کرد که با احتیاط سرمایه گذارى کنند و به گونه اى سرمایه هاى خود را به کار گیرند که اگر اتفاق ناگوارى در آن کشور روى داد، سرمایه هاى شان نابود نشود و مورد دست برد دیگران قرار نگیرد.
سوالى که در این جا ممکن است مطرح شود این است که انگلیسى ها از طرح این نقشه ها چه سودى مى برند؟ و آیا غیر از ننگ و عار نتیجه دیگرى نصیب آنان مى شود؟
پاسخ: آنان با طرح همین نقشه هاى دقیق و حساب شده، برترى و سلطه جویى خود بر دیگر کشورها را حفظ مى کنند و این نقشه ها یکى از راه هاى حفظ برترى قدرت، ثروت و پول آنان است. آنان با طرح این نقشه ها، ثروت هاى هنگفتى از مسلمانان را به باد دادند و آسیب فراوانى به آنان رساندند و پس از این که کویت از اشغال صدام خارج شده، به دست کویتى ها باز گردد نیز براى بازسازى کشور و فراهم کردن اثاثیه منزل و لوازم زندگى، میلیاردها دلار پول مسلمانان به جیب غربى ها سرازیر مى شود، زیرا تمام آن وسایل را باید از کشورهاى غربى تهیه کنند.

اتحادى خجسته
اگر روزى دولت هاى اسلامى با هم متحد شوند و مرزها و قوانین تفرقه افکنانه را از میان بردارند و همه مسلمانان در برابر غربى ها بایستند، مى توانند براى همیشه، خود را از سلطه سیاسى و اقتصادى آنان نجات دهند، اما اجانب سیاست ایجاد تفرقه و جدایى میان مسلمانان را به اجرا گذاشته و فکر اتحاد و همبستگى ملت ها و کشورهاى اسلامى را حداقل یک قرن به تاخیر انداخته اند و خلاصه این که انگلیس توانسته است با سیاست ایجاد تفرقه میان مسلمانان و کسب منافع نامشروع و غیر انسانى همچنان برترى خود را بر کشورهاى اسلامى حفظ کند.
بنابراین، اگر ما مسلمانان بخواهیم کشورهاى اسلامى، از جمله عراق حکومت اسلامى و شیعى داشته باشند، باید شخصیت شیعى عراق و اخلاق اجتماعى اسلامى خود را نشان دهیم و شیوه کار و اخلاق اسلامى و راهکار وفادار ماندن به آن را به جهانیان نشان دهیم، والله المستعان.
عوامل پیشرفت یک کشور
امروز ما باید کشور عزیزمان ایران را بسازیم. ساختن ایران عزیز، نیازمند چند عامل است. البته خداوند متعال همه امکانات، استعدادها و شرایط را براى انجام این ماموریت در اختیار ملت ایران قرار داده است؛ منابع عظیم زیر زمینى از نفت و گاز، معادن، زمینهاى کشاورزى، دریا، آب، موقعیت سیاسى و سوق الجیشىِ ویژه و منحصر به فرد ملت و کشور ایران؛ و از اینها مهم تر، ملتى با فرهنگ، مومن و پاک، انقلابى و مهم تر از همه خداوند یک هدیه استثنایى به ملت ایران داده است و آن عبارت است از جوانان مومن، پاک و هوشمند ایران اسلامى که بهترین جوانان عالم هستند. ما با اتکا به این استعدادها باید کشورمان را بسازیم و ان شاءالله با همت بلند شما این اتفاق خواهد افتاد.
ما براى ساختن کشور به چند عامل نیازمندیم. عامل اول، وحدت و انسجام است. یک ملت متحد و همدل، شکست ناپذیر است. یک ملت متحد مى تواند همه قله هاى ترقى و پیشرفت را فتح کند. دشمنان ما طى 27 سال گذشته به انحاء و روشهاى مختلف تلاش کردند بین صفوف متحد ملت ما خلل و خدشه وارد کنند.
عنصر دومى که باید مورد توجه قرار بدهیم عبارت است از کار. یک ملت با صحبت، وقت تلف کردن، توجه به مصرف و بهره مندیهاى کاذب به هیچ نقطه اى از تعالى نخواهد رسید. ملتهایى که قله هاى ترقى را فتح کرده اند، در یک دوره اى به طور فشرده و سنگین کار، تلاش و مجاهدت کرده اند.
جوانان عزیز! مردم مومن دشتى! خودتان را آماده کنید، کمربندها را ببندید، آستینها را بالا بزنید، همتها را براى یک دوره پرتلاش و مجاهدت سنگین براى ساختن ایران عزیز بسیج کنید. هرکس در هر کجا هست، باید یک عنصر فعال، دلسوز و مجاهد در راه ساختن ایران عزیز باشد. جوانان دشتى باید دشتى را بسازند، تنگستانیها تنگستان را و بوشهریها بوشهر را تا همه این نقاط این کشور مقدس و عزیز [آباد شود.]
عامل و عنصر دیگرى که ما نیاز داریم عبارت است از عدالت؛ عدالت محور و رکن جامعه اسلامى است. عدالت ستون خیمه جامعه نمونه است. عدالت رکن حاکمیت اسلامى است. عدالت روح انقلاب اسلامى است.
بدون عدالت پیشرفتى اتفاق نخواهد افتاد. بدون عدالت کشور ساخته نخواهد شد و بدون عدالت استعدادها و ذخایر انسانى و مادى شکوفا نخواهد شد. عدالت تضمین پیوند دلها و مهرورزى است.
عزیزان من! عدالت یعنى همه جاى کشور باید با هم پیشرفت بکند. عدالت یعنى امکانات کشور به طور عادلانه در همه این سرزمین توزیع بشود. عدالت یعنى جوانان عزیز دشتى به اندازه جوانان اصفهان، تبریز، مشهد و شیراز فرصت پیشرفت، ترقى و شکوفایى استعدادهایشان را در اختیار داشته باشند. عدالت یعنى اگر امکانى در یک نقطه از کشور هست، اول مردم آن نقطه و بعد مردم سایر نقاط کشور از آن استفاده کنند.
موفقیت فردی و پیشرفت جامعه
درعالم مبلغان! موفقیت ‏‏مدلی است که 10 یا 15 سال پیش از آقای احمد حلت ( مدیر نشریه موفقیت ) وقتی دبیرستان می خواندم با آن آشنا شدم و بد نیست کمی به آن بپردازیم .
دایره ای را به عنوان یک چرخ یاغلطک در نظر بگیرید و آنرا به تعداد فاکتورهای موثر در موفقیت خودتان تقسیم کنید . این فاکتورها و شاخص ها بسته به فرد متغیر است و برای یکی ممکن است 5 تا و برای دیگری 15 تا باشد .
با توجه به شکل از نقاط تقسیم به مرکز دایره ، شعاع دایره را کشیده و آنرا از مرکز 0 تا روی دایره به تعداد مساوی تقسیم کنید. [روی دایره نمره کل یا ایده آل و مرکز صفر می باشد]
فاکتورهای مختلف را روی دایره نوشته و نمره مورد نظرتان در روی هر شعاع دایره مشخص کنید . توجه داشته باشید که نمره شما نباید مقایسه باشد بلکه باید میزان رضایت قلبی خودتان را در نمره دادن تاثیر بدهید.
نقاط مشخص شده خود را به هم وصل کنید و چرخ زندگی خود را مشاهده نمایید ! آیا این چرخ یا غلطک می تواند در مسیر سنگلاخ و ناهموار زندگی در کشور عقب افتاده ای چون ایران به راحتی حرکت کند یا نه نیاز به بازسازی و رسیدگی دارد.

شکل 1

مثال بالا نمونه پر شده ای است. که فاکتورهای زیر در آن دیده می شود.شمامی توانید شاخص های موفقیت خود را با آنها عوض کرده بعضی را حذف و یا به آن اضافه کنید.
1. مسائل و برخورداری مالی
2. علم و دانش
3. فرهنگی و مذهبی
4. سلامت روان وقدرت ذهن
5. بهداشت و ورزش
6. خانواده و زندگی زناشویی
7. شغل و کار
8. سیاسی – اجتماعی
برای پیشرفت در هر زمینه ای به سرمایه گذاری نیاز است اندکی ریسک و شجاعت را هم به آن باید افزود و پشتکار داشت.
همه اینها بدون مطالعه و تحقیق و جمع آوری آگاهی و اطلاعات میسر نیست وبدون پرداختن به سلامت روان و جسم هیچکدام به نتیجه نمی رسد. برای برخورداری از سلامت روان و جسم به آسایش و امنیت خانوادگی و شغل مناسب نیازداریم و نیز نبود مشکلات تحمیلی سیاسی – اجتماعی پیشرفت را آسانتر خواهد ساخت.
در اداره کشورنیز این مدل قابل پیداشدن است . کشوری پیشرفت خواهد کرد و چرخ حرکت رو به جلوی مملکتی سریع خواهد بود که در همه جنبه ها و شاخصها و متغیرها کم و بیش یکسان پیشرفت کند.
شما پیشرفتهای هسته ای و پزشکی و… مملکت را با ارتباطات و مخابرات و سیستم بانکی کشور و سیستم آموزش و پرورش و وضعیت بیمارستانها مقایسه کنید ، رادیو تلوزیون را نگاه کنید که مثل شربت گوارا ثروت مملکت را سر می کشد و چندین کانال تلوزیون و رادیویی مجهز و برخوردار از آخرین سیستم های بروز دنیا را با سیستم بانکی کشور مقایسه کنید که در آن 85 درصد عملیات بانکی فقط اپراتوری و تنها 15 درصد سرمایه گذاری می باشد که کاملا برعکس سیستم دنیا و کاملا ضررده می باشد
ما بیشترین هزینه ها را در راه دین و تبلیغ آن در جامعه می کنیم اما از لحاظ اخلاقی یکی از منحط ترین جامعه ها را داریم و در آن در کمتر از 2 ماه بیش از بیش از 70 نفر را به جرم شرارت اعدام می کنند و گوشی های موبایل مردم از بی اخلاقی ترین کلیپ های واقعی از زندگی مردم پر است ، که در هر کجای دنیا چنین کلیپها مشمول جرایم سنگینی خواهد بود.
بیشترین هزینه ها را برای نهادهای متولی فرهنگ و ارشاد در نظر می گیریم اما مردم ما کمترین مسائل فرهنگی را رعایت نمی کنند.
راستی جامعه ما کجا می رود!!!!؟
به نظر من پایه هر پیشرفتی داشتن آزادیست.اما آزادی چیست و چگونه به آن می توان رسید مهمتر از جمله اول است .
در پست قبل اشاره کردم که در پرداختن به مفهوم آزادی همه توجه ها به جامعه معطوف می شود در حالی که آزادی درونی مهمتر و از نگاه فرایندی ، قابل توجه تر آرمانها را تحت الشعاع خود قرار می دهد.
عامل اصلی پیشرفت جامعه معلم است
در فرهنگ غنی سرزمین پرافتخار ما برای معلم ارج فراوان و مقام شامخی وجود دارد. در گفته های بزرگان دین از معلم و آموزگار با کلمه مولا تکریم شده است و در فرهنگ مدنی جامعه ما معلم را بحیث پدر و مادر معنوی, قدر می کنند که گردهمائی امروزی ما نیز نمادی از ارج گذاری ملت, به مقام رفیع معلم بحساب می آید.
تجلیل ازین روز شایسته نه تنها ارج گزاری به خدمات ارزنده معلم, بلکه بزرگداشت از عظمت, شخصیت و حوصله مندی معلمان عزیزی است که در تربیت و آموزش فرزندان وطن نقش احسن ایفاء نموده فرزندان صالح و مفیدی را جهت خدمت گزاری به جامعه و وطن تقدیم میدارند.
دورنمای تعلیم و تربیت در کشور با فراهم کردن زمینه تعلیمات بهتر و با کیفیت برای همه بدون درنظر داشت جنسیت, قومیت, زبان, مذهب, موقعیت های جغرافیائی و اجتماعی ترسیم می شود. زیرا باور ما اینست که منابع انسانی کشور باید با روحیه ملی تربیت یافته و در مسیر بازسازی, اعمار و انکشاف متوازن افغانستان نوین سهم فعال ایفا نماید. برای نیل به این اهداف, تطبیق قانون اساسی در عرصه معارف, توجه به پیشینه تاریخی و فرهنگی افغانستان و استفاده از دست آوردهای علمی و تخنیکی معاصر و تجارب مثبت سایر کشورها, توزیع مساویانه فرصت های آموزشی در سطح کشور, ارتقای میزان شمولیت دختران به مکاتب, توجه به فراهم آوری تسهیلات آموزشی از طریق بازسازی و اعمار مکاتب جدید, تهیه و اکمال کتب و لوازم درسی, توامیت و هماهنگی فعالیت های تعلیمی و تربیتی از جمله سیاست ها و راهکارهای سنجیده شده دولت محسوب می شود.
اما جامعه ما بحیث میراث دار مشکلات و دشواریهای ناشی از دو دهه جنگ و تشتت, با کمبود معلمان مسلکی, کمبود معاشات و امتیازات, نازل بودن سطح مهارتهای علمی و مسلکی کارمندان ادارات, کمبود ویا نبود تاسیسات ساختمانی, وسایل تخنیکی, کتب و لوازم درسی, عدم احصائیه دقیق کمی و کیفی در سطح ملی برای پلانگذاری فعالیت ها و معضلات مالی و بودجوی شدیداً مبتلا است.
دولت نوپای جمهوری اسلامی به حیث نخستین دولت منتخب مردم افغانستان, مشکلات بزرگی را در پیشرو دارد, بودجه کنونی این دولت هنوزهم یک بودجه مساعدتی است که به همکاری مالی جامعه بین المللی تامین می شود, با وصف آن اقدامات انجام شده و دست آوردهای حاصله در همه عرصه ها منجمله معارف قابل توجه و تقدیر است. ولی نمی تواند برای ملت ما که با عشق و امید فراوان, دورنمای روشن جامعه خویش را در نور معرفت, در وجود معلم و فردای متعلمین او می نگرد, بسنده باشد.
ازدید ما عامل اصلی و نیروی محرکه بسوی پیشرفت و ترقی جامعه معلم است و خواست ها, مطالبات, مشکلات اجتماعی, ضعف اقتصادی و بی سرپناهی آنان و از همه مهمتر بازیابی هویت فرخنده معلم نیز برای دولت جمهوری اسلامی افغانستان مهم است. بدین منظور طی مدت گذشته سعی کرده است تا امکانات و زمینه های کمک درجهت رفع مشکلات معلمین کشور را جستجو نماید تا جنبه عملی داشته باشد. لذا طرحی را برای اجرای معاشات منطقوی معلمین مورد مطالعه قرارداده و مقدمات طرحی را برای رفع مشکل سرپناه معلمین نیز روی دست گرفته است. اما, تنها متکی شدن به دولت کافی نیست, در ملت ما ظرفیت باالقوه ای موجود است که می تواند در یک مشارکت ملی در شکل دهی فردای روشن معارف کشور سهم گیرد.
آنچه به معلمین ارجمند ما مربوط می شود آگاهی بیشتر از نسل جدید کشو است که در گوشه گوشه شهرها با وجود فقر و فاقه خانواده گی, برای رشد علمی و آموزشی به کورس ها میروند و از محیط مکتب خویش نیز سویه بهتر تعلیمی می طلبند و بر شاگردان عزیز ما است تا انضباط و اخلاق حسنه و احترام به مقام معلم را به مثابه شاخصه شاگرد خوب رعایت نموده بهتر از گذشته بیاموزند تا کار ساختمان افغانستان آینده را بهتر انجام دهند.
وقتی به پس منظر علم, دانش, تعلیم و تربیه در افغانستان بطور اجمالی نظر می اندازیم, از یک جانب در وجود ما هیجانات شور انگیزی مبنی بر رضاییت ما از بزرگان علم و معرفت و مراکز و کانون های آموزش و پرورش, خلق می گردد. و ایمان و اعتقاد مان به اینکه دلسوزترین و صبورترین معلمین, معلمین میهن ماست و ساعی ترین و لایق ترین متعلمین, متعلمین میهن ماست, راسختر و محکمتر می شود, اما از سوی دیگر وقتی خود را در عرصه تمدن نسبت به جهان دیگر عقب افتاده می یابیم, احساس تالم و تاثر بر روح و قلب ما مستولی می شود. امیدواریم روزی فرا رسد که کلیه اطفال و جوانان کشور مان با داشتن معلم و مکتب, کتاب و قلم به مکتب روند و از نعمت بزرگ علم و دانش بهره مند گردند و در بستر زمان معاصر و مستقبل این سرزمین کهن بحیث وارثین شایسته ابن سینای بلخی, ابوریحان بیرونی, حکیم ناصر خسرو, مولانا جلالدین بلخی, امیرعلی شیرنوائی, حکیم سنائی, مولانا عبدالرحمن جامی و ده ها حکیم و اندیشمند, عارف و شاعر, ادیب و فیلسوف که همه شاگرد معلم بوده و به مدارج عالیه علمی, عرفانی, فکری و فرهنگی رسیده و نه تنها بحیث مشاهیر و افتخارات کشورما, بلکه بعنوان ثروت های ماندگار جامعه بشری, شهرت یافته اند, احراز موقعیت کنند و میراث دار والاترین ارزشهای این مرز و بوم باشند.
در پایان سخنم یکبار دیگر روز فرخنده معلم را به همه شما تبریک و تهنیت گفته برای اهل معارف کشور سعادت و سلامت و برای افغانستان عزیز پایندگی, ترقی و رفاه از درگاه خداوند متعال استدعا می نمایم.
نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت جامعه
قرن 21 از سوی سازمان آموزشی علمی و فرهنگی ملل متحد به نام عصر اینترنت نام گذاری گردید . پدیده جهانی شدن و گسسته شدن مرزها بر اهمیت و ضرورت شناخت کارکردهای وسایل ارتباط جمعی و مخاطبان آن می افزاید . نظریه ها در هر علم اساس شناخت عناصر وروابط حاکم بر آن علم می باشد و به گونه ای اجتناب ناپذیر شناخت آنها بر هر طالب علمی در آن زمینه واجب می نماید . بدون شناخت دقیق و درست از اجزاء و عناصر شکل دهنده هر علم نمی توان در مورد آن به ارزیابی و پیش بینی پرداخت و جهت آنرا در تبیین پدیده ها تشخیص داد . علم ارتباطات از این قاعده مستثنی نبوده و نمی تواند باشد . با توجه به پیچیدگی های بالای علوم اجتماعی و به ویژه دانش ارتباطات که ابعاد سیاسی اجتماعی فرهنگی اقتصادی حقوقی فناوری و غیره را جملگی دربرمیگیرد تعداد نظرات در آن زیاد و تنوع دیدگاهها فراوان است . از سوی دیگر فعالیت ارتباطی بشر که از آغاز زیست جمعی و اجتماعی با او همراه بود دچار تحولات فراوان شده ودر هر عصر وزمانه به نوعی خاص جلوگر شده است . اینک که در هزاره سوم تمدن بشری وارد عصر ارتباطات و اطلاعات شده است بر توجه و اثربخشی علم ارتباطات افزوده شده است و یکی از مطرح ترین علوم در عرصه روابط بشری به حساب می آید . امروزه رسانه های جمعی و وسایل ارتباطی نقش مهمی در تمامی کشورها برعهده دارند . درک دنیای پیرامون و اطلاع از حوادث و رویدادها به خوبی تاثیرات وسایل ارتباط جمعی را برای ما روشن می سازد . در عصر جهانی شدن فرهنگ حالتی یکپارچه می یابد و در گذر زمان تغییر و تحولات زندگی بشر و پاسخگویی به نیازهای اساسی اندیشه ها و دانستنیها اهمیت وسایل ارتباط جمعی را محرز می نماید .
آگاه سازی جامعه و آموزش همگانی و توسعه مشارکت در پرتو رشد وشتاب روزافزون رسانه ها اهمیت فراوان دارد و نقش اطلاع رسانی به مردم وبالا بردن فهم و شعور سیاسی جامعه از اهم وظایف وسایل ارتباط جمعی است . در عصری که جهان پیوسته در حال کوچک شدن به سوی دهکده ای جهانی پیش می رود شناخت عملکرد و ماهیت رسانه ها برای احراز هویت فرهنگی و ارزشهای ملی نقش موثر و مفیدی دارد .
در مجموع انسان موجودی اجتماعی می باشد و به طور انفرادی نمی تواند زندگی کند و همواره از انزوا بیزار بوده است . امروزه دانشمندان به روشنی اعلام می کنند که حتی انسان های اولیه و قارنشین هم به طور اجتماعی زندگی می کردند و گوشه گیری و عدم ارتباط با دیگران را نوعی بیماری روانی می دانند که سرچشمه بسیاری از اعمال غیر انسانی ودر نهایت به پوچی و حتی خودکشی فرد منجر می شود . نکته جالب این که در تمام تحقیقاتی که در مورد خودکشی در زندانهای خارج صورت گرفته محققین به این نتیجه رسیدند که بیشتر این خودکشی ها به صورت انفرادی و در سلول های انفرادی صورت گرفته است .
تعاریف ارتباط : کلمه ارتباط یا communication از ریشه لاتین communis به معنی اشتراک گرفته شده است . این کلمه در زبان فارسی به صورت مصدر عربی باب افتعال به کار می رود که در لغت به معنی پیوند دادن و ربط دادن و به صورت اسم مصدر به معنی بستگی پیوند پیوستگی و رابطه کاربرد دارد .
در مورد تمایز دو واژه ارتباط یکی به معنای مفرد communication و دیگری به معنای جمع communications محققان عقیده دارند کلمه ارتباطات به صورت مفرد نشانگر فرایند و جریانی است که پیام را از منبع یا فرستنده به مقصد یا گیرنده ارسال می کند اما کلمه ارتباطات به صورت جمع به معنی ابزار و وسایل پیام رسانی می باشد .
در صورتی که قصد پیام دهنده از انتقال پیام برای گیرندگان زیادی مطرح باشد آن را ارتباط جمعی می گویند . ویلبر شرام در کتاب فراگرد و تاثیر ارتباط جمعی می گوید : (( در فراگرد ارتباط به طور کلی ما می خواهیم با گیرنده پیام خود در یک مورد و مسئله معین همانندی یا اشتراک فکر ایجاد کنیم .)) فرهنگ انگلیسی به فارسی آریان پور برای لغت communication معادل های فارسی زیر را ارائه داده است : ارتباط خطوط ارتباطی وساسل ارتباطی مبادله گزارش ابلاغیه ابلاغ اطلاعیه نقل و انتقال مراوده اخبار مشارکت جلسه رسمی و سری فراماسیون ها عمل رساندن کاغذ نویسی مکاتبه و سرایت را ارائه داده است .
ارسطو فیلسوف یونانی شاید اولین اندیشمندی باشد که حدود 2300 سال پیش نخستین بار در زمینه ارتباط سخن گفت . او در کتاب مطالعه معانی بیان ( ریطوریقا ) که معمولا آن را مترادف ارتباط می دانند در تعریف ارتباط می نویسد : (( ارتباط عبارت است از جست و جو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران . ))
انجمن بین المللی تحقیقات ارتباط جمعی تعریف زیر را برای ارتباط ارائه داده است : (( منظور از ارتباط روزنامه ها نشریات مجلات کتاب ها رادیو تلویزیون آگهی ارتباطات دور و پست است . همچنین ارتباط چگونگی تولید و توزیع کالاها و خدمات مختلفی را که وسایل و فعالیت های فوق به عهده دارند و مطالعات و تحقیقات مربوط به محتوای پیام ها و نتایج و آثار آن را در بر می گیرد . ))
ژوزف تی کلاپر در کتاب تاثیر ارتباط جمعی می گوید : (( ارتباط جمعی عبارت است از رساندن اطلاعات ایده ها و برداشتها از طریق وسایل ارتباط و دریافت این اطلاعات به وسیله عده زیادی از انسان ها در یک زمان . )) او در این مورد اضافه کرد که یکی از ویژگیهای ارتباط جمعی عظمت نفوذ آن است .
سادنی هید در کتاب برنامه های رادیو و تلویزیون در آمریکا در این باره می گوید : (( واژه ارتباط جمعی حاوی پنج ویژگی است :
1- تعداد گیرندگان وسایل ارتباط جمعی نسبتا زیاد است .
2- ترتیب گیرندگان بسیار متنوع است .
3- با ارسال پیام از طریق وسایل ارتباط جمعیی نوعی تکثر پیام به وجود می آید .
4- توزیع پیام سریع است .
5- هزینه برای مصرف کننده کم است .
تعاریف گوناگونی درمورد ارتباط وجود دارد که از بحث این تحقیق خارج است . چون هر دانشمندی از یک نقطه نظر به ارتباط نگاه کرده است . بعضی به پیام توجه کرده اند و بعضی به معنی یا فرستنده و گیرنده پیام و حتی تاثیرات آن بر محیط و جامعه ولی به طور کلی تعریف جامع زیر نوشته دکتر علی اصغر کیا در کتاب ارتباطات جمعی و روابط بین الملل جالب است : (( ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده مشروط برآن که در گیرنده پیام مشابهت معنی با معنی مورد نظر فرستنده پیام ایجاد شود . )) این تعریف یک توضیح ریاضی نیز دارد . هر چه معنای مورد نظر در فرستنده پیام با معنی متجلی شده در گیرنده پیام مشابهت بیشتری داشته باشد ارتباط کاملتر خواهد بود .

نظریه ها
نظریه های انتقادی و رادیکال : به طور کلی نظریات انتقادی بر نقد جایگاه و آثاراجتماعی وسایل ارتباط جمعی و پیامد های ارتباطی استوار است . از مجموع نظریات رادیکال می توان به موارد زیر اشاره نمود .
1- مارکسیسم کلاسیک ( orthodox marxism ) :
مارکس ضمن تفکیک زیربنا و روبنا در جامعه نقش اصلی را به زیربنا می دهد و روبنا را متعین می داند . به عقیده وی ساختار اقتصادی موجب تغییرات فرهنگی می شود . وی زیربنا را همان شیوه معیشت می داند و روبنا را ایدئولوژی . به اعتقاد مارکس طبقه ای که ابزار تولید را مالک است . یعنی بر زیربنا مسلط است برای بقا و ماندگاری خود اندیشه های متناسب با آن را تولید می کند . به عبارت دیگر اندیشه هیئت حاکمه اندیشه حاکم بر جامعه است . لذا وی آزادی جامعه بورژوایی را ناممکن می داند و معتقد است وقتی امکانات و اختیارات جامعه در دست طبقه کارگر باشد آزادی واقعی مطبوعات میسر می شود و خلاصه این که نگرش مارکسیسم کلاسیک سلطه سرمایه داری بر امکانات و شیوه های تولید را موجب ناکارایی وسایل ارتباط جمعی می داند .
2- نظریه اقتصاد سیاسی رسانه ها ( political economic ) :
این نظریه بر وابستگی جهان بینی به زیرساخت اقتصادی تاکید دارد و توجه پژوهش و تحقیق را متوجه تحلیل تجربی ساختار مالکیت و انواع عملکرد نیروهای بازار رسانه ها می داند و به همین دلیل است که نهاد رسانه ای را بخشی از نظام اقتصادی می پندارد که با نظام سیاسی پیوند تنگاتنگ دارد . ویژگی بارز اطلاعاتی که رسانه ها برای جامعه تولید می کنند از طریق ارزش مبادله ای پیامهای مختلف رسانه ای و منافع اقتصادی مالکان و تصمیم گیرندگان روشن می شود . نتیجه چنین وضعی را باید در کاهش منافع رسانه ای مستقل تمرکز بر بازارهای بزرگ تر و نفی بخشی های ضعیف تر و فقیرتر مخاطبان بالقوه مشاهده کرد . طبق نظریه اقتصادی سیاسی رسانه ها موسسات فرهنگی نیز اسیر چنگال سرمایه هستند و به آنها مانند یک موسسه تجاری و سودآور نگریسته می شود . یعنی در یک کلام منطق بازار مسلط بر حوزه اندیشه و فرهنگ است .
مطالعت فرهنگی ( cultural studies ) : در این نظریه در مقایسه به نظریات مارکسیسم کلاسیک و اقتصاد سیاسی رسانه ای جایگاه مستقل و آزادتری برای فرهنگ درنظر گرفته می شود و به اقتصاد صرف تاکید نمی شود . در این نظریه کسانی مثل گرامشی لوییی آلتوسر و روژه گارودی هر کدام عامل فرهنگی را موثرتر از اقتصاد می دانند . از دیدگاه مک کوئیل این نظریه به جای پرداختن به عوامل ساختاری و اقتصادی جهان بینی که گرایش به طبقه دارد بیشتر به خود جهان بینی نظر دارد . به این ترتیب وسایل ارتباط جمعی از نظر گرامشی جزئی از ابزارهای تفوق یا هژمونی سرمایه داری و از نظر افرادی چون آلتوسر جزو ابزارها و دستگاههای ایدئولوژیک سرمایه داری محسوب می شوند .
3- مطالعات فرهنگی ( cultural studies)
در این نظریه در مقایسه با نظریات مارکسیسم کلاسیک و اقتصاد سیاسی رسانه ای جایگاه مستقل و آزادتری برای فرهنگ در نظر گرفته می شود و به اقتصاد صرف تاکید نمی شود . در این نظریه کسانی مثل گرامشی لویی آلتوسر و روژه گارودی هر کدام عامل فرهنگی را موثرتر از اقتصاد می دانند . از دیدگاه مک کوئیل این نظریه به جای پرداختن به عوامل ساختاری و اقتصادی جهان بینی که گرایش به طبقه دارد بیشتر به خود جهان بینی نظر دارد . به این ترتیب وسایل ارتباط جمعی از نظر افرادی چون آلتوسر جزو ابزارها و دستگاههای ایدئولوژیکسرمایه داری محسوب می شوند .
4- مطالعات فرهنگ توده ( mass culture studies )
مجموعه نظریاتی است متاثر از مکتب فرانکفورت . معروف ترین صاحب نظر در این مجموعه ادگارمورن است با طرح نظریه زمان زدگی به مسئله صنایع فرهنگی و فرهنگ توده شکل تازه ای بخشیده است .وی عقیده دارد با پایان قرن نوزدهم عصر استعمار مادی و جغرافیایی به پایان می رسد و با آغاز قرن بیستم استعمار فکر و اندیشه که دارای زمینه های نامحدود است آغاز می شود . با تحولات صنعتی صنایع فرهنگی جدید هم به وجود می آید که دارای همان خصوصیات تولید تجاری هستند . فرهنگ توده محصول همین صنایع فرهنگی است . این فرهنگ فرهنگی سطحی و مبتذل است که در سطح انبوه پیش می رود و خلاقیت و ابتکار را از بین می برد و کار فرهنگی را تبدیل به کالای تجاری می کند . در حقیقت صنایع فرهنگی در پی فروش فکر به صاحبان کالا هستند . به این ترتیب ادگارمورن معتقد است که به جای نویسنده در مطبوعات و رسانه های جدید نویسا به وجود می آید . چنین فرهنگی که عمدتا از رسانه ها تراوش می شود مبتنی بر ستاره پرستی و شخصیت سازی است تا با تولید ظاهری و خودبیگانگی جامعه افراد را در اضای دو نیاز تقویت شده یاری دهد نیاز به همانند جویی و نیاز به فرافکنی زمان زدگی از نظر مورن به معنای غیر سیاسی شدن جامعه است که از فرهنگ توده به وجود می آید .
5- مکتب فرانکفورت ( frankfurt school )
بیشتر مطالعات مکتب فرانکفورت در جهت انتقاد از جامعه نوین و اجزای سازنده اش بوده است . در حالی که نظریه مارکسیست کلاسیک بیشتر راجع به اقتصاد بود جهت گیری این مکتب معطوف به سطح فرهنگی و انچه که واقعیت جامعه سرمایه داری نوین می خواند بوده است . طبق نظریه مکتب فرانکفورت کانون تسلط جهان نوین از قلمروی اقتصادی به قلمروی فرهنگی منتقل گشته است . طبق این نظر در جامعه نوین سرکوب ناشی از عقلانیت جای استعمار اقتصادی را به عنوان مسئله اجتماعی غالب گرفته است .
مکتب فراکفورت تفکیکی را که وبر میان عقلانیت صوری و عقلانیت ذاتی قائل شده آشکارا پذیرفته است . عقلانیت صوری به منزله کارآمدترین وسایل برای حصول اطمینان از رسیدن به مقصود است که این عقلانیت را خرد تکنولوژیک می خوانند و هدفش خدمت به خدمت به نیروهای سلطه گر است نه رهاساختن مردم از بند تسلط . در مقابل عقلانیت ذاتی یا فرهنگی مستلزم ارزیابی وسایل برای رسیدن به عدالت شادمانی و صلح است . ویژگیهای عمده این مکتب عبارت اند از :
1- مکتب فرانکفورت با مکتب مارکسیسم کلاسیک شباهت زیادی دارد اما ار احزاب کمونیستی به اندازه احزاب دست راستی دور است .

2- قائل به جدایی و تفکیک ارزش از دانش نیست .
3- تلاش انسان را برای تسلط بر طبیعت به سرکوبی آزادی فردی و محدودیت آگهیهای بشر می داند .
4- جوامع را به سوی یکپارچگی و اداره شدن واحد می پندارد .
آدورنو و هورکهایمر از شاخصهای این نظریه هستند و دیدگاهی انتقادی از مارکسیسم داشتند و معتقد به مارکسیسم بدون پرولتاریا بودند . اساسا دیدگاه ای مکتب بر نقد اثبات گرایی یا پوزیتیویزم استوار است .
امنیت ؛ زمینه ساز موفقیت و پیشرفت جامعه
حضرت آیت الله خامنه ای در این مراسم امنیت را زمینه ساز موفقیت و پیشرفت جامعه در عرصه های مختلف دانستند و با اشاره به وظیفه بسیار مهم و افتخار آمیز نیروی انتظامی در برقراری امنیت تاکید کردند: امروز نیروی انتظامی در خدمت مردم، در کنار مردم و پشتیبان آنان است و آحاد مردم نیز به این نیرو افتخار می کنند و به آن اعتماد دارند.
ایشان عطوفت و رافت با مردم و اقتدار در مقابل قانون شکنان و برهم زنندگان نظم را دو جنبه مهم وظیفه نیروی انتظامی برشمردند و افزودند: خداباوری، تعهد، احساس مسئولیت، مردم دوستی و شجاعت در مقابل اخلال گران در امنیت جامعه از ویژگی های مهمی است که باید در نیروی انتظامی متبلور باشد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به افتخارات و عزت ملی که ملت ایران در منطقه و جهان به دست آورده است، خاطرنشان کردند: بدخواهان این ملت، موفقیت و عزت ملت ایران را در مقابل منافع نامشروعی که برای خود تعریف کرده اند می بینند، بنابراین درصدد اخلال در مسیر پیشرفت های علمی و سیاسی، و ایجاد ناامنی هستند که نیروی انتظامی باید بسیار هوشیار باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص ایجاد امنیت برای آحاد مردم تصریح کردند: همه آحاد جامعه با هر مذهب و قومیتی و همچنین با هر گرایش سیاسی و سلیقه ای، در برخورداری از امنیت یکسان هستند و فقط باید اخلال گران در امنیت مردم احساس ناامنی کنند.

منابع :
1- سایت آفتاب :
www.aftab.ir
2- سایت دانشنامه رشد :
www.daneshnameh.roshd.ir
3-شبکه اطلاع رسانی تبیان :
www.tebyan.net
3- موتور جستجوگر گوگل :
www.google.com

1


تعداد صفحات : 27 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود