عوامل موثر در استحکام خانواده
مقدمه
وابستگی طبیعی دو همسر به یکدیگر و نقشی که هر یک در ارضای تمایلات اصیل و زمینه سازی جهت تکامل دیگر ایفا می کند آنها را سخت به هم نیازمند ساخته هر یک را به اهمیت موقعیت دیگری به عنوان بخشی از هویت خویش توجه می دهد. این وابستگی و نیاز متقابل و آثار متنوع آن تقریباً همه عرصه های زندگی فردی و اجتماعی بشر را متاثر ساخته و در هر جا به تناسب، به گونه ای جلوه نمایی کرده است . بی تردید این تدبیر حکیمانه که تکویناً در متن عالم هستی تعبیر شده، در صورتی که با دیگر زمینه ها و شرایط تاثیر گذار و شکل گیری و تداوم صحیح این پیوند اصیل همراه شود. ضامن تحکیم و تثبیت خانواده خواهد بود.
هر یک از زن و مرد به دستگاه تولید مثل خاص مجهز شده اند، به گونه ای که در عمل هر یک کار دیگری را تکمیل می کند و تولید نسل برآیندی از مجموع آن دو است. پس هر یک از زن و مرد فی النفسه ناقص و نیازمند دیگری است. به دلیل همین نقص و نیازمندی است که هر یک از آن دو به سوی دیگری کشیده می شود.
خانواده یکی از بارزترین جلوه گاه های مودت و رحمت است. از این تبیین غایت شناسی که بگذریم از منظر تجربی، شکل گیری یک کانون خانوادگی مستقیم و با ثبات به عوامل فردی و اجتماعی گوناگون بستگی دارد. که در این فصل به بررسی شان می پردازیم.
مقدمه
همت دین آن است که در روابط زناشویی، پیوسته نشاط برقرار باشد. استهلاک قوا و تنش ها به پایین ترین حد برسد، حتی الامکان خانواده با طلاق گسسته نشود، و در صورت وقوع طلاق پیامدهای آن به حداقل برسد، تاکید آموزه های اسلامی بر توجه به دو ویژگی حسن خلق و دین داری به ویژه در ناحیه شوهر می تواند این اثر مهم را در پی داشته باشد که هم روابط خانوادگی بر مدارا و گذشت پایه ریزی شود و هم ترس از خداوند به مثابه مهار کننده ای قوی در عرصه خصوصی عمل کند. نگاهی به سیاست اسلام در زمینه چهار خصوصیت خانگی، به ویژه در احادیث نبوی نشان نگاهی جامع است. این نگاه با آنکه گاه توسل به روش های قهرآمیز برای رویارویی با ستمگری در حریم خانواده را از سوی حاکمیت مجاز می شمارد، آن را راه حل منازعات خانوادگی نمی داند چون بسنده کردن به راه حل های حقوقی به دلیل خصوصی بودن عرصه خانواده و عدم امکان ارائه بینه در بیشتر موارد، انس موجود میان زن و مرد و رضا ندادن به طرح دعوا بر ضد یکدیگر و ترس از پیامدهای اقامه دعوا توسط زن، نمی تواند راهکاری اساسی برای کاستن خشونت خانگی تلقی شود، از این رو همت اصلی خود را به فرهنگ سازی و تقویت بنیادهای اطلاقی معطوف کرده و بر چند مطلب مهم پای فشرده است.
1- تاکید بر مدارا و حسن خلق
"رفق و مدارا بر چیزی قرار نگرفت، مگر آنکه به زیبایی اش افزود، و از چیزی گرفته نشد، مگر آنکه بد نمایش کرد " "حسن خلق از سعادت شخصی است و بد اخلاقی از بدبختی او" "سهل گیر باش نه سخت گیر و گشاده رو باش نه سبب نفرت"
2- دعوت به صبر و مهار خشم
"آن کس که خشم خو را در حالی که توان اعمل آن را دارد، مهار کند، خداوند او ررا از ایمان و آرامش سرشار خواهد ساخت" "هر کس بر بد خلقی همسرش به توقع پاداش از خداوند صبر پیشه سازد خداوند پاداش شکر گذاران را به وی عطا می کند"
3- نهی از زمینه سازی خشونت
"هر مردی که به همسرش ضرر رساند تا آنجا که زن با پیشنهاد فدیه خود را برهاند خداوند به مجازاتی کمتر از آتش در حقش رضا نخواهد داد، زیرا خداوند همچنانکه به علت ظلم به یتیم غضب می کند برای ظلم به زن نیز غضبناک می گردد …"
"هنگامی که زن به شوهرش بگوید: هرگز از تو خیریندیده ام، اعمال نیکش بی اثر می شود"
4- کم کردن زمینه های بد بینی
"حق مرد بر زن آن است که … بدون اجازه شوهر از خانه خارج نشود و کسی را که شوهرش خوش ندارد، به منزل نیاورد" "سزاوارترین شخص به متهم شدن کسی است که با افراد متهم (بد نام) همنشین می شود"
5- تعدیل انتظارها از یکدیگر
"دخترم از همسرت چیزی مخواه، مگر آنکه او خو برای تو آماده کند" "بدترین زنان شما کسانی اند که …هیچ عذری را از همسر نمی پذیرند و خطایی را از او نمی بخشند"
6- تقبیح خشونت به سفارش به مهار آن
"آیا گمان می برید که نیرومندی در حمل سنگ گران است؟ نیرومندی آن است که دل شما از خشم لبریز شود سپس بر آن غلبه کنید" "جایز نیست مسلمان بیش از سه روز با مسلمان دیگر قهر کند و هرز کس در باز کردن باب گفت و گو پیش قدم شود در وررود به بهشت نیز پیش قدم خواهد بود" "جز شخص کریم، زنان را تکریم نمی کند و جز شخص پست به آنان اهانت روا نمی دارد"
7- دعوت به اصلاح روابط زناشویی و نهی از ایجاد اختلاف های خانوادگی
"فرزند آدم هیچ کرداری به ارزشمندی نماز و اصلاح رابطه میان مومنان وحسن خلق ندارد" "کسی که همسر مردی را فریب دهد از ما نیست"
سیاست اسلام برای استحکام بخشیدن به خانواده – چنانکه اشاره شد – کم کردن زمینه های طلاق، مگر در مواردی که سازش ممکن نیست، در خور توجه است. "نزد خداوند چیزی نکوهیده تر از خانه مسلمانی نیست که با طلاق ویران شده باشد" "پیامبر اکرم (ص) به مردی فرمود: با همسرت چه کردی ؟ گفت طلاقش دادم؛ فرمود: بدون هیچ گناهی؟ گفت: بدون هیچ گناهی. پیامبر فرمود: خداوند متعال مرد و زن ذواق را دشمن می دارد."
8- انتظارات معقول
تداوم و استحکام خانواده در مراحل مختلف نیازمند غلبه عقلانیت بر ابعاد گونگون زندگی مشترک است. بدون شک هرچه انتظارات زوجین معقول تر و واقع بینانه تر باشد عوارض پیش بینی شده یا پیش بینی نشده کمتر به وحدت و انسجام خانواده لطمه می زنند.
9- پراکندن محبت:
ساختار خانواده در اسلام باید بر اساس محبت و روابط خوب، باشد و نیز باید در بین تمام افراد یک خانواده مسلمان، مهر و محبت، حاکم باشد. چرا که این موضوع تمام افراد یک خانواده مسلمان، مهرو محبت، حاکم باشد، چرا که این موضوع، اثر غیر قابل انکاری ر شکل گیری شخصیت کودکان آن خانواده دار. روانشناسان نوین، این موضوع را به اثبات رسانیده اند که: کودکی که در یک خانواده سرشار از محبت و دارای پایه های محکم و ثابت رشد کند از صفات زشت کینه توزی و تجاوز طلبی در امان خواهد ماند.1
10- همکاری
یکی از عوامل تحکیم و پیوند خانواده تعاون و همکاری میان زن و شوهر در تمام مراحل زندگی است.
رسول خدا (ص) زیباترین مثلی برای تعاون و همکاری میان همسران خود به اصحاب خود می فرمود:
خیرکم خیرکم لاهله و انا خیرکم لاهلی
بهترین شما کسی است که با خانواده اش بهترین باشد و من از تمام شما نسبت به خانواده ام نیکو کردارترم.2
11- اطلاعات زن از شوهر
اسلام زن را به این موضوع ملزم کرده و اخبار متواتر در این زمینه وجود دارد که زن بر اطاعت از همسر خود و هماهنگ بودن با او در :
ساختن زندگی زناشوئیشان بر اساس شالوده هایی مطمئن و سر شار از محبت و عاطفه . تشویق کرده است تا نسلی شایسته از آنان ظهور کند و با آن نسل خود و جامعه را سعدتمند سازد.3
1. الامراض النفسیه و العطیه (ص 74)
2. نظام خانواده در اسلام – ترجمه لطیفه راشدی – ص 124
3. همان – ص 125
12- اجتناب از سخنان زشت
مباحثروانشناسی ثابت کرده است که سخنان نیش دار موجب تباهی و فساد زندگی زناشویی خانواده می شود، محبت و روابط عاطفی میان زوجین را به خطر می اندازد، دین اسلام زن را حتی از یک حرف رکیک که مور آزار و اذیت شوهر می شود، منع نموده است.
امام صادق (ع) می فرمایند :4
ایها امراه قالت لزوجها: ما رایت قط من وجهک خیراً فقد حبط علمها
هر زنی که به شوهرش بگوید : از تو خیری ندیده ام، خداوند سبحان اعمال خوب او را تباه می کند.
13- نرمی و مدارا
چنانچه سخن زشتی از یکی سرزد بر دیگری لازم است که گذشت نماید و آن را دنبال نکند. در
این باره رسول گرامی (ص) می فرمایند:
من صبر علی خلق امراء سئسیه الخلق و احتسب فی ذلک الجرا عطاه الله ثواب الشاکرین .5
هر مردی بر اخلاق زشت زن بد اخلاقش شکیبایی به خرج دهد در مقابل آن از خداوند پاداش بخواهد خداوند ثواب و پاداش اهل شکر را عطا می فرماید.
4. وسائل الشیعه 7/115
5 . همان – 7/202 – چاپ اول
عوامل استحکام خانواده:
1- پاکی و تقوا:
بنای زندگی خانوادگی باید بر پاکی و تقوا نهاده شود، این پاکی شامل رفتار و گفتار بر کناری از عوامل ریا و فریب و حقه بازی است زن و شوهری ک از آلودگی ها و فسادها دور هستند در حقیقت عامل دوری آنها همان تقوا است. چرا که تقوا مانند هاله ای است که افراد خانواده را در بر می گیرد و نمی گذارد که چیزی به جز آن وارد شود. همانطور که گفته شد تقوای کرداری و
گفتاری مورد نظر است از سوی دیگر باید توجه داشت که تقوا برای یک زندگی شرافتمندانه
امری ضروری است. زیرا همسران باید بدانند که تنها سرمایه آنان اسلام بوده و اسلام اساس تقوا و خود نگهداری است اگر اینان در قول وضعشان به درجه ای برسند که نتوانند خود را نگهداری کنند، آنگاه تعادل و امنیت برای خانواده مفهوم چندانی نخواهد داشت. بنابراین باید تمام اعضای آن تقوا داشته باشد. چشم تقوا داشته باشد تا از نگاه های هوس آلود به نا محرم بپرهیزد. گوش باید تقوا داشته باشد تا از شنیدن سخنان یاوه و دو به هم زن، دروغ و غیبت پرهیز نماید، و بالاخره اینکه بر تک تک افراد خانواده واجب است که از هر جهت مراعات تقوا را داشته باشند.6
2- حفظ عفت
6 . مظاهری – حبیب الله – سیری در مسائل خانواده – ص 104
در یک خانواده متعال از جمله چیزهایی که بر وفور یافت می شود عفت می باشد که خود باعث استحکام این خانواده است. زن و شوهر باید پس از ازدواج و چه قبل از آ" اعضای خود مخصوصاً چشم خود را از آلوده کردن و آلوده شدن حفظ نمایند، در بینش اسلامی نگاه به نامحرم تیری از تیرهای شیطان به حساب آمده که مایه هلاکت نگاه کننده است.7
اینگونه نیست که عفاف از جانب زن به تنهایی یا مرد به تنهایی یا مرد به تنهایی باشد. اما برای زن سفارش بیشتری شده است، زیرا اسلام می خواهد مظهر پاکی و عفاف باشد و دیگران از او حتی از دیدار قد و قامت و اندام بدن او متلذذ نشوند، مگر از راه مشروع یعنی ازدواج و در روایتی از رسول خدا وارد شده است که خداوند بر زن شوهر داری که چشم خود را بر مردی غیر از شوهرش بدوزد سخت غضب می کند: "اشتد غضب الله علی امراه ذات بعل ملات عینها من غیر زوج ها.8
3- ارج نهادن به تفاوت ها
یکی دیگر از راه هایی که باعث استحکام بین افراد خانواده و زن و شوهر می شود ارزش قائل
7 . حر عاملی – محمدبن حسن – وسائل الشیعه – چ 14 – ص 138
8 . تویسرکانی – لئالی الاخبار – ص 496
شدن به تفاوت ها ست. به این معنی که پدر و مادر باید به تفاوتی که فرزندشان با دوران کودکی آنها دارد احترام بگذارند. نه اینکه این موضوع آنها غم زده کند که چرا فرزندم مانند من نیست، و همچنین دو زوج که با هم زندگی می کنند متوجه این مساله هستند که تفاوت در نقطه نظرها و اندیشه ها نه تنها محزب نیست بلکه باعث استحکام بین آنها می شود به این گونه که نتیجه ای که از عملکرد کارهای آنها وارد می شود بهتر از ثمره کار یک نفر است چرا که همیشه مشورت و تجمع عقول ثمربخشتر بوده و همین احترام به تفاوت ها، سبب استحکام بیشتر بین خانواده میشود9
4- تقارن سنتی
به طور یقین یکی از شرایط استحکام خانواده این است که زن و شوهر از نظر سنتی با یکدیگر تقارن نسبی داشته باشند، رعایت این عامل خود باعث استحکام خانواده خواهد شد یکی از عوامل گسترش فساد و تباهی در برخی از خانواده ها در دوره های گذشته این بود که افراد با نفوذی همانند حاکمان و خوانین، دختران کم سن و سال را به عقد و ازدواج خود در آورند، بدیهی است که انجام این چنین کارهایی فساد و تباهی را به روی و سبب استحکام نیست بلکه یکگی دیگر از مواردی که باعث استحکام خانواده می شود هم کفو بودن هر دو طرف است، کفویت فقط در
9 . استفان کاوی – هفت عادت خوب خانواده
ثروت و فقر و سطح فرهنگی نیست بلکه بنا بر گفته پیامبر عظیم الشان
اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ، کفویت در تقوی و اسلام است:
"من غلام خود را زید بن حارثه را به شوهری زینب دختر حبش درآورده ام و مقداد را به همسری ضباغه دختر زیبر تا بدتنید که گرامی ترین شما نزد خداوند مسلمان ترین شماست.10
تفسیر نمونه – جلد 14 – ص 459
امنیت و آزادی در محیط خانه
بی شک وجود انسان دارای دو بعد است ، بعد فردی و بعد اجتماعی ، و به همین دلیل دارای دو نوع زندگی است : زندگی خصوصی و عمومی که هر کدام برای خود ویژگی هایی دارد و آداب و مقرراتی.
انسان ناچار است در محیط اجتماع قیود زیادی را از نظر لباس، طرز حرکت و رفت و آمد تحمل کند ، ولی پیدا است : ادامه این وضع در تمام مدت شبانه روز خسته کننده و دردسر آفرین است.
او می خواهد مدتی از شبانه روز آزاد باشد، قید و بندها را دور کند به استراحت پردازد، با خانواده و فرزندان خود به گفتگو های خصوصی بنشیند، و تا آنجا که ممکن است از این آزادی بهره
10 . محمد ری شهری – محمد – میزان الحکمه . ص 423
گیرد،و به همین دلیل، به خانه خصوصی خود پناه می برد، با بستن درها به روی دیگران زندگی خویش را موقتاً از جامعه جدا می سازد، و همراه آن از انبوه قیودی که ناچار بود در محیط اجتماع برخورد تحمیل کند، آزاد می شود.
حال باید در این محیط آزاد ، با این فلسفه روشن ، امنیت کافی وجود داشته باشد، اگر بنا باشد هر کس سرزده وارد این محیط گردد، و به حریم امن آن تجاوز کند ، دیگر آن آزادی ، استراحت و آرامش وجود نخواهد داشت، و مبدل به محیط کوچه وبازار می شود.
به همین دلیل ، همیشه در میان انسانها مقررات ویژه ای در این زمینه بوده است ، و در تمام قوانین وارد شدن به خانه اشخاص بدون اجازه آنها ممنوع است و مجازات دارد، و حتی در جایی که ضرورتی از نظر حفظ امنیت و جهات دیگر ایجاب کند که بدون اجازه وارد شوند، مقامات محدود و معینی حق دادن چنین اجازه ای را دارند.
در اسلام ، نیز در این زمینه دستور بسیار موکد داده شده ، و آداب و ریزه کاری هایی در این زمینه وجود دارد که کمتر نظیر آن دیده می شود.
در حدیثی می خوانیم، "ابوسعید" از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اجازه ورود به منزل گرفت ، در حالی که روبه روی در حالی که روبه روی در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ایستاده بود، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: به هنگام اجازه گرفتن روبه روی در نایست!
حتی در روایات اسلامی می خوانیم : انسان به هنگامی که می خواهد وارد خانه مادر، پدر و یا حتی وارد خانه فرزند شود، اجازه بگیرد.
در روایتی آمده است : مردی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: آیا به هنگامی که می خواهم وارد خانه مادرم شوم باید اجازه بگیرم؟
فرمود: آری .
(تفسیر فخر رازی) ج 23 – ص 198 –
ترجمه (نیایش به درگاه حق در مقام تکریم والدین) الهی مرا آنگونه فرزندی قرار ده که از پدر و مادر چون سلطان مقتدر بهراسم و طاعت و فرمانبرداری آنان را برای من از آبی که بر لب تشنه رسد گواراتر ساز تا بتوانم خواسته آنانرا بر میل و خواسته خود مقدم دارم و خشنودی آنان را بر خشنودی خود ترجیح دهم هر چند ناچیز باشد و خوبی خود را در حق آنان خرد پندارم هرچند که عظیم باشد ، چه حقی اولتر و چه احساسی برتر و چه منتی عظیم تر از آنکه من با آنان به عدل و داد رفتار کنم . پروردگارا چه رنج ها که در نگهداری من متحمل نشدند ذو چه ایام درازی که به تربیت من نهپرداختند و چه سختی ها که در راه آسایش من بر خود روا نداشتند. هیهات چگونه می توان حق والدین را ادا کرد و من از ادای حقوق آنان اینگونه که شاید و باید رو مانده ام و من نمی توانم وظیفه خود را در خدمت به آنان که در خور مقام ابوین است انجام دهم.
آری هرگاه روابط پدر و فرزندی بر پایه مظاهر معنوی و ارزش های اخلاقی استوار گردد خانواده ها به کانون مهر و محبت و عشق و فداکاری مبدل گشته و همان سعادت و کامیابی بر فراز آن سایه می افکند.
اسلام و خانواده
اقتصاد خانواده
اقتصاد خانواده از مهمترین و حساسترین مسائل خانواده است ، و در حقیقت می توان گفت که اقتصاد خانواده طبق بررسیهای دقیق کارشناسان اقتصاد و مسئولان دادگاه های خانواده اساس و ریشه اکثر اختلافات خانوادگی است و باید دانست که نابسامانی اقتصاد خانواده که غالباً منجر به از هم پاشیده شدن کانون مقدس خانواده می گردد ناشی از میزان درآمد و به طور کلی زایده بینه اقتصادی خانواده نیست زیرا همه کم و بیش خانواده هایی سراغ دارند که از نظر تمکن در رده های بالای جامعه قرار دارند ولی در نتیجه عدم رعایت اصول اقتصاد زندگی مردمی ناکام و غیر موفق می باشند و چه بسا خانه های وسیع که از هر گونه تجملات زندگی روز در آن یافت می شود ولی در اثر نداشتن روح مسئولیت در برابر کانون خانواده افرادی شکست خورده در زندگی زناشویی می باشند و برای اثبات این مدعی نیازی به اقامه دلیل نیست. چه بسا به مثل معروف آنجا که عیان است، چه حاجت به بیان است. و خوانندگان گرامی به خوبی می توانند مصداق این گونه همسران را در محیط خانواده ها بیابند . بنابراین منظور ما از اقتصاد خانواده و یا به عبارت روشن تر هدف کیش مقدس اسلام از اقتصاد زندگی کیفیت آن است نه کمیت و بنا بمثل معروف که می گویند بدست آوردن پول با تامین کردن سعادت و خوشبختی ملازمت ندارد ولی تحصیل مال و اندوخته دنیوی وسیله ای که می توان با آن سعادت را به وجود آورد و به طور کلی آنچه از نظر شارع مقدس اسلام در اقتصاد خانواده مورد اهمیت است که با حس مسئولیت در برابر افراد خانواده برنامه اقتصادی خود را طبق اصول و موازین عقلی و علمی و مذهبی طرح ریزی کنند و ریز موارد صرف هزینه زندگی را تا آنجا که ممکن است پیش بینی نمایند و بودجه خانواده را بمیل و هوی و هوس یک جانبه تنها به مصرف و به محض ادعای تملک پول و مال تباه و ضایع نگرداند و یا خدای نخواسته از روی جهل و نادانی تنها بدعوی اینکه روزی ده خالق متعال است "و رزقکم فی السماء و لا توعدون"11 – هر آنکس که دندان دهد نان دهد – با سرنوشت فرزندان و عزیزان خود بازی کنیم. صحیح است که خداوند روزی ده رهنمای روزی هر انسان و حیوان و جنبنده را از باب قاعده لطف تضمین کرده است.
"از در بخشندگی و بنده نوازی – مرغ هوا را نصیب ماهی دریا" ولی نکته ای را که باید توجه کنیم آن است که کیفیت تصرف در روزی هم بدست ایزد یکتا و هر گونه اختیار را در این جهان از ما سلب کرده است؟! هرگز چنین نیست بلکه با "توکل زانوی اشتر به بند" پس آن کس که خود در تنظیم برنامه اقتصادی خانواده در هر سطح که باشد کاهلی و سستی می ورزد و همیشه از این اشتباه بنام برج بیش از خرج است از زندگی شکایت دارد فردی است ناکامیاب و غیر موفق آری بسیاری از قیود زندگی اجتماعی که اکثر آنها زائیده اشتباهات خودمان هستند و به صورت یک بیماری مزمن گریبانگیر غالب خانواده ها شده است ما را از تبعیت و پیروی از طریق صواب باز می دارد.
11 . سوره اسراف آیه 31.
خداوند بارک و تعالی در کتاب آسمانی بشر را برای فراهم ساختن سعادت زندگی و تامین آسایش جسمی و روحی به یک اصل و شرب را که هسته اساسی حیات برای هر ذی روحی می باشد عنوان کرده و بدین وسیله راه و روش زندگی صحیح را به انسان می آموزد در آنجا که می فرماید "اکلو و اشربوا و لا تسرفوا"12 بخورید و بیاشامید و اسراف و تبذیر مکنید – این آیه شریفه بهترین سرمشق برای افراد خانواده های مسلمان می باشد که از خوردن و آشامیدن به مفهوم کلی و عام آن راه میانه روی و اقتصاد را در پیش گیریم و از حالت تعادل هرگز پافراتر ننهیم و چنانچه در دیگر آیه شریفه فرماید "و لا تسرفوا، ان الله لا یحب المسرفین" اسراف مورزید، خداوند اسراف کنندگان را دوست نمی دارد بنابراین باید قبل از هر چیز در کیفیت صرف هزینه زندگی دقت کامل به عمل آورد و از بسیاری مخارج اضافی که به ظاهر پسندیده می نماید چشم پوشی کرد البته همانگونه که عرض شد این کیفیت باید در هر سطحی متعادل با موقعیت آن خانواده منظور گردد و تنها چیزی که از نظر اسلام مذموم و زشت است اسراف کردن و بی جا و بی مورد خرج کردن است و گرنه ولیمه دادن یا به اصطلاح امروز میهمانی دادن و دعوت کردن از بستگان و خویشان و دوستان خود فی حد ذاته امری پسندیده است و از نظر شارع اسلام ممدوح و بلامانع ولی نه آن ولیمه که اقتصاد خانواده را متزلزل کند نه آن میهمانی بر پا کردن که باصطلاح معروف
12 . سوره انعام آیه 141
از گلوی عزیزان خود بریدن و در حلقوم دیگران کردن از باب رقابت و چشم و هم چشمی یا خدای نکرده تظاهر به مال و مکنت و جاه که می خواهد از این راه به رُخ دوستان و بستگان خود بکشد، اسلام با چنین رویه سخت مخالف است و آنرا عملی شیطانی و غیر انسانی معرفی کرده است ولی چنانچه این ولیمه ها و میهمای ها براساس و اصول صحیح انسانی استوار باشد نه تنها از نظر شارع مقدس اسلام مذموم نیست بلکه بسیار ممدوح و پسندیده نیز می باشد و بطور کلی اطعام دادن یکی از صفات برجسته و فضائل و کمالات اخلاقی انسان بشمار می آید و رسول اکرم (ص) و ائمه طاهرین هر کدام نمونه ارزنده در جهت سخاوت و کرم و میهمان نوازی بودند و همه این حدیث را شنیده ایم که در مقام تکریم و تجلیل از میهمان فرموده اند "اکرم الضعیف و لو کان کافرا" ولی جنبه معنوی مساله را نباید با جنبه مادی آن مخلوط کرد و باز باصطلاح معروف برگ سبزی است تحفه درویش هر کس باید در خور استطاعت خود به برپا داشتن ضیافت همت گمارد و از آن جمله تحکیم بخشیدن به روابط افراد یک خانواده و یک فامیل است که متاسفانه در اثر عدم رشد فکری و عدم توجه به اصل روابط دوستی و خویشاوندی در اغلب اوقات از اینگونه میهمانی ها نتیجه معکوس گرفته شده و به اصطلاح علمی باید گفت نقض غرض می شود که به جای تقویت و تحکیم بخشیدن به عوامل انس و الفت و داد و محبت بین افراد خانواده تیرگی و کدورت و دلسردی را فراهم کرده است که این خود زیانی بزرگ به پیکر خانواده، وارد می آورد و ان شالله چنانچه توفیق رفیق و ایام مساعد بود در مقاله آینده خوانندگان گرامی را با نمونه هایی از این گونه مسائل که به فلج شدن نیروی اقتصاد خانواده منتهی می گردد آشنا می سازیم
که دارد نمی تواند همانند مرد در اداره خانه موفق باشد، در حالی که مرد از عقل و خرد بیشتری برخوردار بوده به آسانی می تواند احساسات و عواطف را کنترل کرده، آنچه که به صلاح و مصلحت خانواده نیست انجام ندهد.
پرواضح است که در تمام مدیریت ها دیگران موظف هستند در برابر نظرات مدیریت تابع و پیرو باشند، و این منافاتی با این ندارد که مقام مدیریت با اعضاء خانواده به شور و مشورت نشسته پس از وصول به مصالح بلافاصله انجامک آن را از همه اعضاء خانواده در خواست نماید.
بدیهی است روانشناسی مدیریت اتخاذ هر نوع روش دیکتاتوری را زیان آور می داند.
در روایت اسلامی چنین آمده است که :
من استبدبرایه هلک13 هر که دچار استبداد فکر گردد به ناچار به هلاکت خواهد رسید.
سازش و تفاهم در محیط خانوادگی
هر دختر و پسری مرحله بحران بلوغ را پشت سر گذاشته در حالی که همه وجودشان را نیازمندی جنسی فراگرفته به تشکیل خانواده اقدام می نمایند.
13 . کتاب سفینه البحار باب شور و مشورت جلد اول ص (717)
درست است که دختر و پسر یکدیگر را دیدار کرده به توافق می رسند و همینطور پدر و مادر هر دو تحقیقات لازم را انجام می دهند تا معیارهای توافق را بهتر و کاملتر در نظر بگیرند ، ولی با همه اینها آ"چه که قطعی به نظر می رسد تمایل شدید دختر و پسر به یکدیگر و نیازمندی به تشکیل خانواده موجب می گردد تا با یکدیگر ازدواج نمایند.
پس از گذشت زمان کوتاهی پس از فرو کش کردن نیاز جنسی در هر دو کم کم از تاب و تب افتاده در می یابند ، آنطور که قبلاً خیال و اندیشه می کردند نمی باشند بلکه در زمینه های مختلف خلفی و اخلاقی و فرهنگی با یکدیگر اختلاف دارند.
بدیهی است زن و مرد پس از وقوف به این واقعیت احساس عدم رضایت نموده و از زندگی مشترک کمی زده می شوند ، و همین بی رغبتی ها در رفتار و کردار زن و مرد به تدریج آشکار می گردد.
به اعتقاد ما با توجه به این نکات برای هر خانواده ای لازم و ضروری است، دختران و پسران باید به این نکته توجه داشته باشند که در تشکیل خانواده نباید دچار شتاب زدگی گردند و زود موافقت خود را ابراز دارند، بلکه در انتخاب همسر و شریک زندگی عمیق تر مطالعه و بررسی کنند.
در مشاوره هایی که در انجمن اولیاء و مربیان انجام گرفته در بعد بررسی اختلافات خانوادگی به این واقعیت وقوف می یابیم که دختران و پسران نوعاً مدعی هستند که در امر ازدواج عجله و شتاب کرده بوده اند.
برخی می گویند پدران و مادران ما را به این ازدواج مجبور ساختند. بدیهی است در مواردی هم پدران و مادران به دختر و پسر هشدار داده آنان را از ازدواج با یکدیگر پرهیز می دهند ولی شور و علاقه جوانی مانع از آن می گردد که عمق هشدار پدر و مادر را درک کنند.
بدهی است در اینگونه ازدواج ها و همچنین ازدواج هایی که بدون موافقت پدران و مادران تحقق می یابد پس از گذشت زمان کوتاهی گرمی و شور از بین رفته و سردی و دلزدگی جایگزین آن می گردد.به اعتقاد ما ازدواج و زندگی مشترک علاوه بر نیاز طبیعی احتیاج به بصیرت و بینش دارد و به عبارت دیگری اداره کردن زندگی خانوادگی خود هنر است و زن و مرد منهای هنرمندی قادر به ادامه زندگی نخواهند بود.
اگر عقل و خرد را قاضی قرار دهیم متوجه می شویم که تحقق وحدت و یگانگی به طور کامل یک دختر و پسر تقریباً محال و یا دشوار به نظر می رسد زیرا:
در درجه اول عوامل ژنتیکی در دختر و پسر دو گونه است، از این گذشته هر یک از یک نوع تربیت خاصی برخوردار بوده اند.روی این اصل با اختلاف ژنتیک و روشهای تربیتی گوناگون چگونه می توان انتظار داشت که دختر و پسری در جمیع امور با یکدیگر توافق داشته باشند، گرچه هر دو به یکدیگر تعهد داده باشند که با یکدیگر صمیمی باشند.
روی این اصل از اول باید دختر و پسر آگاهی داد که هر دو موجودی دوگانه می باشند درست است که هر دو تحصیل کرده در مواردی با یکدیگر توافق خلقی و رفتاری دارند، ولی اساساً هر دو دوگونه می باشند لازمه دو بودن برخورداری از روحیات گوناگون و سلیقه های مختلف است.
منتهی در برخی از زوجین عوامل اشتراکی بیشتر و در بعضی عوامل اشتراکی کمتر است.
بزرگترها باید به دختران و پسران این نکته حساس را آشکارا تبین نمایند: که دختر و پسر دو موجود متفاوت می باشند ضرورت های طبیعی آن دو را به یکدیگر پیوند داده است ، درست است که هر دو با مطالعه و اندیشه به چنین پیوندی جواب مثبت داده اند، ولی با همه اینها در بخشی و یا بسیاری از رفتارها و کردارها با یکدیگر اختلاف دارند.
سیاست گزاری اقتصادی در محیط خانوادگی
یکی از مسائل مهم و اساسی که در استحکام خانواده نقش بسزایی دارد ، موضوع رعایت اصول اقتصادی است. خوشبختانه برخی از خانواده ها این اصل را رعایت کرده هرگز بی گدار به آب نمی زنند.
در قبال این وعده ، خانواده هایی نیز وجود دارند که فاقد برنامه ریزی صحیح اقتصادی می باشند. چنین خانواده هایی به جای صرفه جویی و قناعت ، گرفتار اسراف و زیاده روی هستند.
پس از گذشت مدت زمان کوتاهی تار و پود زندگی آنان بر باد می رود، در مواردی شوهر از زندان سر درآورده و یا گرفتار مصادره اموال می گرداند، و گاه اعضا چنین خانواده هایی بر اثر معاشرت های بی قید و حساب دچار مشکلات اخلاقی و ناموسی نیز می شوند.
در حالی که اگر حد و حدود خانوادگی را رعایت کرده از گلیم خود قدمی فراتر نمی گذاشتند به این گونه مشکلات و دشواری ها گرفتار نمی شدند.
در کتاب سفینه البحار این روایت وارد شده است:
من خرج عن زیّه فدمه هدر14
"هر که از گلیم خود قدمی فراتر گذارد خون او ریخته خواهد شد."
متاسفانه در کشور ما آن طور که شایسته است آمار جای خود را باز نکرده است و ما نمی توانیم با ارقام و آمار بحث خود را دنبال کنیم ولی یقین داریم اکثریت خانواده هایی که دچار پاشیدگی و به هم خوردگی می شوند بطور قطع برخی از آنان از درجه و منزلت خود قدمی فراتر گذارده بوده اند. در عصری که زندگی می کنیم چیزی که اساساً مطرح نمی باشد شناسایی و درک موقعیت ها و منزلت ها است ، همه تلاش می کنند که خود را به بالاترین ها برسانند.
ناگفته نماند منظور ، این نیست که انسان ها دچار رکود شده خود را از تلاش و کوشش باز دارند و در برابر ضعف ها و ناتوانی های مالی سر تسلیم فرود آورند.
بلکه هر انسانی موظف است عمق هویت وجودی خود را شناسایی کرده به بهترین وجه از ذخایر وجودی خود بهره بگیرد، و همه دشواری ها را از فرا راه زندگی خود بر طرف سازد. ولی این به آن معنی نیست که هر کسی از موقعیت و شان خویش خود را خارج گرداند.
14 . کتاب سفینه البحار باب زی ص (584)
باید توجه داشته باشیم که لامحاله همانطور که انسانها از نظر هوشی متفاوت می باشند همچنین از نظر حیثیت و شان نیز از یکدیگر متمایز می باشند ، و بر همین اساس هیچ طایفه و گروهی نباید از زیّ موقعیت خود خارج گرداند مگر آنکه از مرحله ای گذشته به مقام و موقعیت خود را خارج گرداند مگر آنکه از مرحله ای گذشته به مقام و موقعیت دیگری درآمده باشد و این خروج از شان خود نمی باشد ، بلکه این کار را رفرم گویند.
به عبارت دیگر می توان اینطور تعبیر کرد ، که پیش از وصول به مرحله و حیثیت تازه باید حد و حدود اجتماعی را رعایت کرده به آنچه که راضی و قانع باشیم، و بی گدار از حدود و موقعیت خود تجاوز ننماییم.
قبلاً هم اشاره کردیم که منظور ما این نیست که انسان ها دچار رکود و توقف شده از حرکت و پویایی باز ایستند بلکه همه هدف ما این است که بر اساس رقابت های نامعقول و چشم و هم چشمی ها که نوعاً در خانواده ها وجود دارد ، برخی بدون در نظر گرفتن موقعیت ها تلاش می کنند رفتار و زندگی خود را با دیگران مطابقت دهند، و هرچه دیگران دارند آنها هم داشته باشند، و هر کاری که آنان انجام می دهند، آنها هم انجام دهند.
در حالیکه اگر عقل و منطق را حاکم قرار دهند خود اقرار خواهند کرد که انجام چنین کارهایی به صلاحشان نبوده است.
به عبارت فشرده ای یکی از مسائل اساسی که باید در محیط خانوادگی کاملاً مورد توجه قرار گیرد سیاست گزاری اقتصادی است.در این مرحله زن و مرد هر دو مسئول می باشند، هر دو باید در این زمینه با یکدیگر همکاری داشته باشند.
به اعتقاد ما زن نقش عمده تری را در عهده دارد زیرا بر اساس غلبه بر احساسات و عواطف زن زودتر تحت تاثیر قرار گرفته بدون در نظر گرفتن معیارهای عقلی و منطقی بر اساس رقابت های غیر منطقی بین خانواده ها در عقدها و عروسی ها حتی در مهمانی ها بسیاری دیگران را الگو قرار داده می کوشند برنامه های خیر و شر خود را با دیگران مطابقت دهند.
در نتیجه سادگی و ساده زیستی از میان رفته به جای آن تکلیف و دشواری جایگزین شده و همه در سختی و دشواری قرار گرفته اند.
فراموش نکنیم رسول خدا می فرماید:
کل مشکل حرام ولیس فی الدین من مشکل15
"هر کار دشوار و مشکلی حرام است و در آیین اسلام اساساً دشواری وجود ندارد." روی این اصل ایجاد دشواری ها خود یک نوع انحراف از آیین اسلام قلمداد می گردد.
15 . کتاب نهج الفصاحه در ماده شکل
با بررسی های دقیق به دست می آید که یکی از عوامل تهاجم فرهنگی غربی ها همین روحیه تجمل پرستی است که بسیار ماهرانه و زیرکانه پی ریزی شده است، در حالی که در اسلام از این روحیه جلوگیری به عمل آمده است.
خداوند می فرماید:
ولا تمدن عینیک الی ما متعنا به زهره الحیوه الدنیا16
یعنی هرگز چشمان خود را به آنچه که از امکانات دنیوی ، ما به دیگران داده ایم مدوز ، تا آرام آرام به آنها تمایل و رغبت پیدا نمایی.
اسلام با اجرا این برنامه کوشیده روحیه چشم و همچشمی را در آغازین مرحله بخشکاند. بدیهی است ابتدای چشم و هم چشمی از همین مرحله آغاز می گردد که فلان کس چگونه زندگی می کند و از چه امکاناتی برخوردار است؟ خانه او چگونه است؟ وسیله نقلیه او چسان است؟
بدیهی است این چشم و هم چشمی ها از همین مرحله آغاز می گردد و پایانی ندارد، و هیچکس به نهایت و پایان آن نخواهد رسید، زیرا روحیه افزون طلبی را نهایتی نمی باشد.
انسان های شایسته افرادی هستند که غنا و ثروت آنان در برخورداری از روحیات ارزنده انسانی و اتکا و التجاء به قدرت لایزال الهی است، اینگونه افراد ضمن برخورداری از امکانات
16 . سوره الحجر آیه 88
دنیوی اعتماد و شوق آنان به وابستگی به پروردگار متعال و توکل بر او بیشتر و عمیق تر است و همین اتکا و وابستگی به خدا به آنان سکون و ثبات می بخشد، و همین اتکا و اعتماد به خدا موجب می گردد که برکات لایزال الهی برآنان فرود آید.
مطالعه و آگاهی از وضع خانوادگی دانشمندان ربّانی حاکی از این است که همه از یک زندگی ساده برخوردار بوده هرگز پای بندی به تشریفات و زرق و برق ها و برخورداری از الفت و صمیمیت فوق العاده بین زن و شوهر بوده است.
اهتمام و تلاش این انسان های نمونه عمدتاً در تحصیل ایمان و تقوی مصروف می گشته . و هرگز گامی در اسراف و تبذیر بر نمی داشتند.
اکنون به بخشی از روایاتی که در این زمینه از پیشوایان دینی سلام الله علیهم وارد شده اشاره می نمایم.
امیر المومنین علیه السلام در هنگام وفات به امام حسن مجتبی (ع) چنین می فرمود:
و اقتصدی یابنی فی معیشتک و اقتصد فی عبادتک و علیه فیها بالامر الدائم الذی تطیقه17
پسرم در زندگی جانب اقتصاد را رعایت کن و در انجام عبادات نیز میانه روی و اقتصاد را پیشه خود ساز و بر اساس توانایی و قدرت روشی را برگزین که بتوانی همیشه آن را استمرار دهی.
17 . سفینه البحار باب اقتصاد در عبارت جلد اول ص (431)
از دقت و تامل در مضمون این روایت به خوبی آشکار می گردد، که رعایت اصول اقتصادی چنانچه در امور زندگی مطلوب است در بعد طاعت و عبادت نیز باید روشی را برگزید که به طور دائم و مستمر بتوان آن را ادامه داد.
بطور ضمنی اشاره شد، که نباید راه و روشی را انتخاب کنیم که پس از گذشت مدت زمان کوتاهی از انجام آن عاجز و ناتوان گردیم.
از علی علیه السلام نقل شده است که فرموده:
لا یذوق المرء من حقیقه الایمان حتی یکون فیه ثلث خصال الفقه فی الدین و الصبر علی المصائب و حسن التقدیر فی المعاش
هیچکس حقیقت ایمان را نمی چشد مگر آنکه سه خصلت در او وجود داشته باشد اول به مسائل دینی کاملاً آگاهی داشته باشد دوم در گرفتاری ها و دشواری ها شکیبا باشد سوم در امور زندگی بر اساس اصول اقتصادی گام بردارد، و به عبارت دیگری از حسن تدبیر برخوردار باشد.
از این روایت به خوبی استفاده می شود که رعایت اصول اقتصادی جزء ایمان برشمرده شده است یعنی اقتصاد و اعتدال در زندگی بخشی از ایمان است. ضمناً می توان استنباط کرد روش های زندگی افراد نمی تواند از ایمان آنان برکنار باشد.
اشخاص می توانند در پرتو اعتدال و میانه روی ایمان خویش را حفظ کرده و در تکامل آن تلاشگر باشند، چنانچه با اسراف و زیاده روی نیز پایه های ایمان را سست و لرزان کرده ، خانه ایمان را بر باد می دهد.
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
ضمنت لمن اقتصدان لایفتقر18
هر کس در زندگی، دنیا اصول اقتصادی را رعایت نماید هرگز جامعه فقر بر تن نخواهد کرد. مشابه همین مضمون از علی علیه السلام نقل شده است که فرمود:
ما عال امر اقتصد19
هرگز فردی که اصول اقتصادی را رعایت کند به فقر و فاقه گرفتار نخواهد شد.
امام صادق (ع) نقل شده است :
خمس من لم تکن فیه لم یتها بالعیش الصحه و الا من والغنا و القناعه و الانبس الموافق.
پنج چیز است که اگر در کسی جمع نگردد زندگی بر او گوارا نخواهد بود. اول سلامت دوم امنیت سوم بی نیازی ار مردم چهارم قناعت و اقتصاد پنجم برخورداری از انیس و مونسی که با او همگام و هماهنگ باشد.
بدیهی است منظور از بخش پنجم در ارتباط با همسری موافق و هم آهنگ است. ناگفته نماند در زندگی اسلامی اصول قناعت و اقتصاد مورد توجه قرار گرفته و مومنین همه موظف هستند از اسراف و زیاده روی خویش را برکنار دارند،ولی از زمانی که زندگی غربی ها برای شرقی ها مدل
18 . سفینه البحار باب اقتصاد جلد اول – ص (431)
19 . سفینه البحار باب اقتصاد جلد دوم – ص (431)
و الگو قرار گرفت یکی از سجایای بسیار نیکو و زیبای اسلامی که روحیه قناعت کردن بود به تدریج رو به کاهش نهاد در زمانه ما جز عده ای از خانواده ها که اصول کلی زندگی اسلامی را تا به امروز حفظ کرده اند بقیه در فرهنگ غربی استحلال شده اند در نتیجه سکون و آرامش قلبی از بین رفته، به جای آن تزلزل و درگیری میان زن و مرد به وجود آمده است.
از امام صادق علیه السلام روایت شده است:
من قنعبالمقسوم استراح من الهم ولکد والتعب20
هر که به آنچه که دئر قسمت و روزی اوست قانع باشد از غم و غصه رهایی یافته ، از تحمل رنج ها و دشواری خویشتن را بر حذر خواهد داشت مطالعه و بررسی وضع زندگی خانواده ها حاکی از این است که خانواده ها نوعاً گرفتار دشواری و مشکلات می باشند و بر خلاف گذشته زن و مرد هر دو صبح ها و بعد از ظهرها در تلاش می باشند، با همه این ها آرامش و سکون در خانواده ها وجود ندارد، و اضطراب و تشویش و درگیری میان زن و مرد افزایش یافته است. به اعتقاد ما هر قدر خانواده ها از اصول و آداب اسلامی فاصله گرفته و با آداب و رسوم غربی ها بیشتر خو می گیرند ارکان خانواده ها متزلزل تر می گردد، نتیجه آنکه تا خانواده به اصل اولیه خود که همان آداب و رسوم و سنت های ارزنده اسلامی است بازگشت ننماید هر چه جلوتر برویم تزلزل و سستی در پایه های ازدواج بیشتر و عمیق تر تحقق خواهد یافت.
20 . سفیه البحار جلد دوم باب قناعت ص (452)
شاید بتوان ادعا کرد که به طور قطع و یقین علاوه بر علل متعدد، یکی از عواملی که موجب این پریشانی گشته است فقدان روحیه ساده زیستن و رعایت اصول قناعت و اقتصادی است که متاسفانه بر اساس اقتباس غلط از فرهنگ غربی نوع خانواده ها آلوده اند و این بزرگترین بلایی است که تهاجم فرهنگی در شئون خانوادگی ما به وجود آورده است.
امروزه همه جوامع فرهنگی ما باید بسیج شده ، و در برابر این تهاجم فرهنگی ایستادگی کرده همه سنن اسلامی منجمله سنت های ارزنده ازدواج و ساده زیستن و قانع بودن را دوباره در بین مردم احیاء نمایند و باز باید توجه داشته باشیم همانطور که رشد و تعالی ملت ها در گرو بعد فرهنگی است همین طور شکست و عقب گرد ملت ها نیز در گرو انحطاط فرهنگی است.
مدیریت مرد در محیط خانوادگی
یکی از وظایف حساس و دقیق که در زندگی خانوادگی نقش حیاتی و اساسی دارد اطاعت زن از همسر خود می باشد.
بدیهی است این وظیفه بطور معمول و کلی مطرح است زیرا بطور استثنایی گاه رشد عقلی و درایت و تدبیر زن آنچنان استوار و قوی است که همگان بر هوشمندی او اقرار و اعتراف می نمایند.
پر واضح است که در این موارد استثنایی در گذریم در بقیه موارد بر اساس اداره خانواده و پرهیز از هرج و مرج و آشفتگی ، زن باید ، مطیع مرد باشد چه نوعاً صلابت فکری و عقلی مرد از زن بیشتر است.
از این گذشته اداره خانواده احتیاج به مدیریت دارد چه اصل عقلی حاکم بر این است که اداره هر نهادی بدون مدیریت امکان پذیر نمی باشد.حال باید دید عقل سلیم ایجاب می کند که مدیریت خانه در عهده زن باشد؟ یا مرد؟ یا در اختیار هر دو پر واضح است که قسم سوم صحیح نمی باشد . زیرا طبق آیه :
لوکان فیها الهه لفسد تا21 اگر در اداره جهان هستی خدایان متعددی نقش داشتند به طور یقین نظام آسمان و زمین از هم پاشیده می شد.
در قسم اول نیز مطلب روشن است زیرا اداره خانواده اگر در عهده زن قرار می گرفت باز مشکلات متعددی به وجود می آمد زیرا مدیریت بر اساس احساس و عواطف فاقد صلابت و دور اندیشی بوده به ضرر و زیان خواهد انجامید.
بر همین اساس مدیریت خانواده باید در عهده مرد خانه قرار بگیرد. زن وظیفه دارد در همه ابعاد از او اطاعت نماید. از بحثهای بالا به خوبی آشکار گردید که منظور از اطاعت زن از مرد موضوعی
21 . سوره انبیاء آیه 22
و مقطعی نمی باشد چنانچه برخی گمان می کنند که منظور اطاعت زن از مرد تنها در مسائل جنسی است ، بلکه در همه امور و شئون زندگی است به طوری که حتی خروج زن از خانه را نیز در بر می گیرد.
در فقه اسلامی در موارد نادری به زن اجازه داده شده که بدون اذن مرد از خانه خارج شود به عنوان مثال اگر زن نسبت به وظایف دینی خود آگاهی نداشته باشد و همسرش برای او معلمی در خانه فراهم نیاورد تا مسائل شرعی را به او بیاموزد زن حق دارد برای تعلم احکام واجبه بدون اجازه مرد از خانه خارج گردد.
بررسی و تحقیق حاکی است که چون زن نوعاً موجودی عاطفی و احساساتی نباید مورد پیروی و اطاعت قرار گیرد و همینطور نباید امکانات مالی زیاد در عهده او قرار داده شود، و بالاخره تدبیر و اداره خانه نباید در اختیار او قرار بگیرد.
مطالعه این واقعیت را آشکار می سازد که اسلام نیز بر اساس خلقت و آفرینش زن و مرد مدیریت خانه را در اختیار مرد قرار داده است چون مرد از صلابت فکری و اندیشه بیشتر و کامل تر برخوردار است.
از علی (ع) نقل شده است:
معاشر الناس لا تطیعوا النساء علی حال و لا تا منوهن علی مال و لا تذروهن یدبرن امر لعیال22
22 . نهج البلاغه ماده دّبَرَ ص (320)
ای مردم هرگز از زنان پیروی ننمایید و آنان را بر امکانات مالی سلطه ندهید و اجازه ندهید که زنان تدبیر خانواده و مدیریت را در عهده بگیرند.
از رسول خدا (ص) نقل شده است فرمودند:
یا علی من اطاع امراته اکبه الله علی وجهه فی النار فقال علی علیه السلام و ما تلک الطاعه قال یاذن فی الذهاب الی الحمامات و العرسات و الناکحات ولبس الئیاب الرقاق23 . ای علی هر که همسرش را اطاعت کند خداوند او را بر رو در آتش می افکند. علی علیه السلام می پرسد منظور از این اطاعت چیست رسول خدا می فرماید : اجازه می دهید در عروسی ها و عزاداری ها شرکت جسته و جامعه های بدن نما بر تن کند.
پس از گذشت یک هزار و چهارصد سال امروزه صدق فرمایش رسول اکرم به خوبی آشکار می گردد همه ما امروزه مشاهده می کنیم که چگونه زنان در عزاداری لباس ها و چادر های بدن نما و جوراب های نازک به تن کرده در مراسم ختم شرکت می نمایند.
بدیهی است وقتی زنان در برگزاری مراسم عزاداری این چنین به خودنمایی می پردازند پس در برنامه های جشن و عروسی خدا می داند تا چه حدودی اختیار و زمام نفس را رها می سازند. از این حدیث به خوبی استفاده می شود که منظور اطاعت مرد از زن در بد آموزیها مورد نکوهش قرار گرفته است، والا اگر زنی پیشنهادات بسیار ارزنده و سودمندی را به مرد ارائه دهد واضح است که مشمول این حدیث نخواهد بود در اینجا حال این موضوع مطرح می گردد که زن باید باید به طور در بست و کامل از مرد اطاعت کند ، حتی در مواردی که مرد روش مرد سالاری را در پیش گرفته باشد؟
در بحث های قبلی اشاره شد که زن باید از مرد اطاعت کند، تردیدی نداریم که محتوای این اطاعت بنابر محور و چهارچوب مسائل منطقی و عقلی باید دور بزند ، نه اینکه در محیط خانوادگی دیکتاتوری برقرار باشد.
پر واضح است در محیطی که پدر سالاری و دیکتاتوری وجود داشته باشد نشان از صمیمیت و الفت به چشم نخورده آرامش و سکون نیز در چنین جوی وجود نخواهد داشت .
از همه مطالب ذکر شده این واقعیت آشکار می گردد که رابطه زن و مرد باید بر اساس صمیمیت و الفت استوار باشد و زن و مرد هر دو حرمت و احترام یکدیگر را حفظ کرده ، اداره و مدیریت خانه در عهده مرد قرار گرفته باشد و زن از پیروی تمایلات نفسانی خود را بر حذر دارد.
در اینجا سوال دیگری مطرح می گردد و آن این است چرا اداره امور بین زن و مرد تقسیم نشده بلکه فرماندهی به مرد تفویض شده است.
در پاسخ به این سوال باید صریحاً گفت : اداره و سرپرستی هر محیطی احتیاج به مدیریت دارد، خواه این محیط مدرسه یا خانواده باشد ، بدیهی است در اجراء هر نوع برنامه ای پس از تعیین هدف و تهیه ابزار اولین شرط تعیین مدیریت است یعنی فردی به عنوان مدیریت عهده دار اداره جمعی شوون خانه باید گردد همانطور که هر فرد مدیری از مرکز فرماندهی عقل الهام گرفته همه نفی و اثبات ها را بر محور صلاح دید عقلی انجام می دهد مدیر خانواده نیز باید فردی منطقی باشد.
بطور قطع محیط خانه که اصیل ترین نهاد است نمی تواند بدون مدیریت صحیح رشد و تعالی یابد. روی این اصل اداره خانمه نیز خواه دو نفر یا بیشتر باشند ، احتیاج به مدیریت دارد.
بدیهی است با شناختی که از هویت وجودی زن و مرد داریم به خوبی تشخیص می دهیم که سزاوارترین فرد برای اداره خانه مرد است نه زن زیرا بر اساس عواطف و احساسات رقیق فراوانی توجه به این نکات دختر و پسر را از ایده آلی فکر کردن بیرون آورده به جای پرداختن به ذهن و خیال هر دو را در عالم واقع قرار می دهد.
هر دو در می یابند که ازدواج پیوندی بین دو موجود متغایر است ، لذا هر دو موظف می باشند در دوره زندگی در مسائل اختلاقی با یکدیگر سازش و تفاهم داشته باشند.
فشرده و جان سخن اینکه از اول پدران و مادران باید فکر تطابق را از سر فرزندان خود خارج ساخته به آنان تلقین کنند: همانطور که آنان موظف هستند با دیگر افراد اجتماعی سازش و سازگاری داشته باشند، نسبت به زن و شوهر آینده نیز باید چنین باشند.
نتیجه ای که بر اثر این تفکر در دختر و پسر بوجود می آید این است وقتی با روحیات مخالف برخورد می کنند ، دچار هراس نشده این امر را یک واقعیت طبیعی تلقی خواهند کرد.
نتیجه آنکه به جای غصه خوردن و نق زدن ها به سازش و سازگاری می پردازند و از زندگی مشترک لذت بیشتری عاید شان می گردد.
از این گذشته زندگی در محیط خانوادگی تجربه خوبی برای زندگی اجتماعی می باشد وقتی فردی این توان را در خود به وجود بیاورد که با شخص مغایری اعم از زن یا مرد بتواند به زندگی بپردازد ، بطور قطع و مسلم چنین فردی قادر خواهد بود که در زندگی اجتماعی با همه گونه افراد کنار آمده بدون برخورد و درگیری با آنان به معاشرت بپردازد.
مطالعه تاریخ انبیاء و زندگی دانشمندان بزرگ همه حاکی از این است که برخی از آنان همسرانشان در طول زندگی مزاحم آنان بوده اند، آنان به جای در گیری ها و طلاق دادن ها با درایت و شکیبایی همه اذیت ها و آزار آنان را تحمل کرده به کمترین مقدار از حق و حقیقت انحراف نیافته استحکام خانواده را کماکان حفظ نمودند.
به عنوان مثال ساری همسر ابراهیم پیامبر دستور می دهد که ابراهیم زن دومش را در بیایان رها سازد در حالی که کودک نوزادی را نیز به همراه دارد .
ابراهیم پیامبر در سن 95 سالگی از زن و فرزند دلبندش دل بریده سخن ساری را انجام می دهد.
بدین مناسبت به برخی از روایات وارده در این زمینه اشاره می نماییم . حافظ که یکی از علما و دانشمندان بنام است می گوید:
امام محمد باقر علیع السلام صلاح دنیا را در دو کلمه کوتاه جمع آوری کرده و می فرماید:
صلاح جمیع المعاش و التعاشر ملاء مکیال ثلثان نطنه و ثلث تغافل23
23 . سفینه البحار جلد دوم ماده غفل ص (323)
صلاح و مصلحت کلی زندگی همانند ظرفی است که دو سوم آن هوشمندی و کیاست و یک سوم آن تغافل است.
به عبارت فشرده زندگی با دیگران احتیاج به گذشت و تحمل دارد ، تا فردی از عیوب و نواقص دیگران نگذرد نمی تواند با آنها به زندگی بپردازد، علی علیه السلام در فرازی می فرماید:
العاقل نصفه تحامل و نصفه تغافل.24
انسان عاقل کسی است که نیمی از وجودش را تحمل و نیمی دیگر از تغافل تشکیل یافته است.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که رسول خدا فرموده:
امر نی ربی بمداراه الناس کما امرنی باداء الفرائض.25
پروردگار من همانطور که مرا به انجام واجبات دستور داده به سازش و مدارا کردن با مردم نیز تاکید نموده است.
از پیامبر گرامی (ص) نقل شده است که فرمودند :
اعقل الناس اشد هم مداراه للناس و اذل الناس من اهان الناس.26
24 . نهج البلاغه ماده غفل ص (73)
25 . سفینه البحار باب مداراه الناس ص (441)
26 . سفینه البحار باب مداراه الناس 441
خردمندترین فرد کسی است که بیشتر از همه از سازگاری برخوردار باشد و خوارترین فرد کسی است که مردم را خوار و پست دارد.
برخی از دانشمندان اعتقاد دارند که سازش و سازگاری با افراد فاسق و بی ایمان نیز مباح می باشد چنانچه مداهنه با گناهکاران و بی ایمانان حرام و ممنوع است.
بدیهی است فرق این دو اینست که در سازش بخاطر صلاح دین و دنیا شخص از اموال دنیوی می گذرد ولی در مداهنه شخص به خاطر دنیا برخی از اعتقادات خود را از دست می دهد. ضمناً ناگفته نماند که سازش و سازگاری وقتی انجام می گیرد که طرف مقابل داری خلقی تند و خشن باشد یا از روحیات غیر منطقی برخوردار باشد والا ارتباط با افرادی که دارای اخلاق نیکو است سازش و سازگاری مفهوم و معنایی ندارد.
در پایان این بحث متذکر می گردم که هر فردی ضمن اینکه از کمالاتی برخوردار است نواقص و عیوبی را نیز دارا می باشد. افرادی که استحکام کانون خانوادگی خود را متزلزل ساخته همسر خود را طلاق می دهند باید متوجه باشند، که اگر به ازدواج های متعددی دست بزنند ، لامحاله همسران تازه ممکن است عیوب همسران قبلی را نداشته باشند ، ولی بدون تردید ممکن است عیوب بسیار بزرگ تری را نسبت به همسر اول دارا باشند . تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
درخاتمه تاکید می نماییم به جای نق و نوق زدن ها باید بکوشیم توان تحمل و شکیبایی را در خود بالا ببریم تا از زندگی لذت برده از رنج و تعب روحی خود را برهانیم.
فصل سوم
پیامدهای فروپاشی خانواده
فضای مساعد و نامساعد خانواده
فضای مساعد خانواده
محیط و شرایط خانوادگی می تواند عاملی تشویق کننده و یا بازدارنده در مراحل رشد باشد. خانه ای که افراد و اعضای آن با هم کار و تفریح می کنند و با اتفاق نظر تصمیمات مهم می گیرند ، بی تردید کودکان و نوجوانانی دارای اعتماد به نفس می پرورند. از سوی دیگر ف کودکان و نوجوانانی که در خانه هایی مملو از سوءزن و عیب جویی و پرتنش بزرگ می شوند ، دریافتن هویت خویش و ایجاد روابط مطلوب با گروه همسالان دچار مشکل خواهند بود . نوجوانان متعلق به اینگونه خانه ها اغلب فراری است و احتمالاً به خیابان و گروه های مختلف از جمله گروه بزهکاران پناه می برد.
اثرات رفتار والدین بستگی به این دارد که کودک چگونه رفتار والدین را مشاهده و معنای آن را چگونه درک می کند، نوجوانی که با والدین خویش یک رابطه بنیادی مطلوب دارد، معمولاً روش های نظارت والدین را تایید می کند ، در حالی که نوجوان دیگر که نسبت به رفتار والدین خویش نگرش منفی دارد به نظرات والدین اعتراض می کند.
ماهیت جو و محیط خانوادگی که شامل روابط والدین نسبت به یکدیگر و والدین نسبت به هم است می تواند در ایجاد اعتماد و استقلال در کودکی و نوجوان تسهیل کننده یا بازدارنده باشد. در خانواده های از هم پاشیده ، خواه به علت مرگ یکی از والدین ، طلاق و یا جدایی ، به هر دلیل ، نوجوان احتمالاً جریان آزادسازی خویش را از خانواده سرعت می بخشد و متاسفانه گاه این عمل به قیمت فشار و تنش های عاطفی شدید در او تمام می شود.27
پیامدهای فروپاشی خانواده
عواقب و پیامدهای ناشی از طلاق ، به ویژه اثرات شدید روانی آن بر کودکان این نکته را هشدار می دهد که ازدواج ها باید با بصیرت ، شناسایی و آگاهی عمیق تری از ویژگی های اخلاقی و روانی طرفین صورت می گیرد . در غیر این صورت باید ناظر حدایی و از هم گسیختگی خانواده بود متاسفانه در اکثر موارد این فرزندانند که قربانی امیال و خواسته های زودگذر والدین خود می شوند. البته زن و شوهر طلاق گرفته نیز از این پیش آمد متضرر می شوند و مخصوصاً زن بیش از مرد از آن رنج می کشد . در جوامعی نظیر ایران که مردها عموماً نان آور خانواده محصوب می شوند و زن ها کمتر کار می کنند ، اگر زنی که طلاق می گیرد درآمد ثابت نداشته باشد ، مشکلاتی بیش از زن شاغل خواهد داشت .
سنجش اثرات جدایی والدین بر کودکان دشوار است ، میزان ستیزه میان پدر و مادر قبل از جدایی ، سن کودکان در آن زمان ، اینکه آنان برادر یا خواهر دارند یا خیر ، وجود پدر-
27 . درآمدی بر جامعه شناسی و آسیب شناسی خانواده نابسامان – ص 177
بزرگ و مادر بزرگ و سایر خویشاوندان ، روابط آنها با هر یک از والدین ، اینکه اغلب تا چه حد پدر و مادر را می بینند ، همه این عوامل و عوامل دیگر می توانند بر فرآیند سازگاری تاثیر داشته باشند چون کودکانی که والدینشان از ازدواج خود راضی نیستند اما با هم زندگی می کنند ، ممکن است تحت تنش ناشی از روابط آنها قرار بگیرند ، ارزیابی پیامدهای طلاق برای تمام اعضای خانواده اظطراب زاست و رفتار کودکان بعد از طلاق نشان دهنده این اضطراب است ، پس از طلاق بلافاصله میزان اختلالات عاطفی و رفتاری در کودکان بالا می رود . پسران بیشتر از دختران تحت تاثیر طلاق قرار می گیرند.
والدین بخصوص در سال اول طلاق به شدت دچار اضطراب ، احساس تنهایی و فشار عاطفی می شوند. برخی نیز گرفتار مشکلات مالی شدید می شوند ، والدین اغلب به دلیل اینکه خود تحت فشار قرار می گیرند و از لحاظ عاطفی تکیه گاهی ندارند ، نمی توانند به هنگام نیاز فرزندانشان به آنان محبت کنند یا برایشان تکیه گاهی باشند.
فرزندان والدین مطلقه اغلب به اختلالات روانتنی ، به ویژه آسم و کولیت دچار می شوند . آسیب طلاق بر نوجوانان کمتر از آسیب بر کودکان نیست ، بلکه این دو کیفیت متفاوتی دارند!
عواقب و پیامد های احتمالی طلاق یا تاثیر ضمنی طلاق در پدیده های روانی و اجتماعی را می توان چنین برشمرد:
1. بزهکاری کودکان و نوجوانان ، ناسازگاری ها و رفتارهای ضد اجتماعی آنان
2. روسیبی گری به ویژه در نتیجه فقر و ناآگاهی
3. اعتیاد زنان ، مردان و کودکان و استفاده از کودکان در توضیع مواد مخدر و دیگر فعالیت های غیر مجاز.
4. پرخاشگری و ناسازگاری کودکان ، فرار از منزل و ولگردی آنان
5. افت تحصیلی ، خودکشی زن یا شوهر و یا حتی کودکان
6. کاهش میل به ازدواج در دیگر افراد خانواده به ویژه بچه های طلاق
7. اهمال و مسامحه والدین در تعلیم و تربیت فرزندان ، ایجاد آسیب های روانی و اجتماعی برای آنان.
8. فرزندان پسر طلاق در همانند سازی مردانه دچار اشکالات زیادی خواهند شد و در بسیاری از موارد تمایلات همجنس گرایانه از خود بروز می دهند و اتکای به نفس آنان نیز به شدت کم می گردد. اصولاً میزان افسردگی و خودکشی در آنان به نحو شاخص افزایش می یابد . این گونه کودکان خیلی بیشتر از دیگر همسالان خود مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند و بی بند و باری و اعتیاد نیز در میان آنان شیوع بیشتری پیدا می کند.
9. بچه های طلاق با گذشت سالها به هیچ وجه نمی توانند ثبات هیجانی و عاطفی خود را به دست بیاورند . از آنجا که هستند مرکزی شخصیت افراد به نظر بسیاری از پژوهشگران روان شناسی در دوران کودکی شکل می گیرد . اینگونه کودکان در بسیاری ارز موارد دچار اختلالات شخصیتی خواهند شد .
10. بچه های طلاق آینده خوبی برای خود تصور نمی کنند و اطمینان خود را به ارکان زندگی از دست می دهند و از آنجا که عدم توجه خانواده را به مسایل و نیازهای خود لمس می نمایند ، در آینده نسبت به افراد پیرامون خود و در مقیاس بالاتر اجتماع ، به نوعی بی اعتنایی و بی توجهی کشیده می شوند.28
نوجوانان و جوانان از بزرگسالان و هموندهای خانواده به ویژه والدین انتظارات نطقی زیر را دارند:
1- محرم اسرار بودن
نوجوانان به بزرگسالانی نیاز دارند که به حرف های آنان گوش کنند ، آن ها را درک کنند و از همه مهم تر رازدار آن ها باشند این اشخاص می توانند پدر ، مادر و یا معلم آن ها باشند . این اشخاص می توانند پدر ، مادر و یا معلم آنان باشند .
2 – مورد اعتماد بودن
نوجوان قبل از رازداری می خواهند که در زندگی خود افراد مورد اطمینان و اعتماد داشته باشند . زمانی که نوجوان مرتکب خلافی می شود باید به او فرصت توضیح داد. برای یک نوجوان دردمند هیچ چیزی آرامش بخش تر از وجود والدینی که بتواند آزادانه حرفش را به آنان بگوید ، نیست.
28 . هدایت الله ستوده – آسیب شناسی اجتماعی – چاپ 4 – تهران ، انتشارات آوای نور – 1376 – ص 214 و 215
3- آزادی در تصمیم گیری
نوجوانان می خواهند مشکلاتشان را در خود حل کنند ، و بر اساس کمک های والدین و یا معلمان در تصمیم گیری آزاد باشند . والدینی که این فرصت را به فرزندان خویش نمی دهند ، در حقیقت آنان را ، هم از اعتماد به نفس در مواجهه با موقعیت باز داشته اند ، و هم از تجربه ناشی از حل مسئله را ببینند. به بیان دیگر سازگاری در خانواده ای که در آن یک الگوی منطقی حاکم است و زندگی بر مبنای رابطه متقابل یعنی دادن و گرفتن است مطلقاً دشوار نیست . بدیهی است که این الگوی منطقی در چارچوبی که ارزش های والای انسانی و اخلاقی بر آن حاکم است ، معنی می دهد.
4- توجه و علاقه مداوم والدین
کودکان ، نوجوانان و حتی جوانان دوست دارند که والدین مسئولیتی داشته باشند. دانستن این که می توانند روی چنین والدینی حساب کنند ، به آنان اطمینان و تمنیت می بخشد.
5 – همخوانی در رفتار والدین
نوجوانان در حد متعادلی انتظار هم خوانی در رفتار والدین خویش را دارند ، ولی رفتار والدین گاه غیر قابل پیش بینی است، هر چند آنان نیز مشکلات و مسائل خود را دارند .
عدم توافق بین والدین نیز منبع دیگری از ناهمخواهی در رفتار با کودک و نوجوان است. به طور کلی ناهمخوانی در رفتار بزرگسالان ، کودکان و به ویژه نوجوانان را ناراحت و گاه عصبانی می کند . عده ای از والدین پیوسته بین سهل گرفتن و سخت گرفتن در مورد فرزندان در نوسانند . کودکان و نوجوانان می خواهند از امنیت حاصل از دانستن اتین که چه کارهایی می توانند بکنند و چه کارهایی نمی توانند بکنند ، برخوردار باشند . آنان دوست ندارند در یک دنیای نامطمئن زندگی کنند . دنیایی که در آن به خاطر یک عمل یک روز مجازات شوند و روز دیگر همان عمل به کلی نادیده گپرفته شود.
نوجوانان به خوبی از ناهمگنی و ناهماهنگی بین گفتار و والدین خویش به ویژه در زمینه مسائل اخلاقی و ارزشی آگاه هستند و نسبت به آن حساسیت دارند. آنان دئر حلذ و فصل مواردی که دارای ارزش ها و معیارهای تعارض آمیز است ، به کمک نیاز دارند. جوانان سخت گیری و خشونت والدین را اگر ناشی از عشق و علاقه و بر اساس ضوابط صحیح و در عین باشد، بهتر از ناهمخوانی در رفتار آنان یعنی گاهی سخت گیری و زمانی سهل گیری، می پذیرند. روان شناسان گزارش می دهند که سخت گیری و یا آزادی بی حد برای شکل یافتن شخصیت به مراتب خطرش کمتر از ناهمخوانی در انضباط و دیسیپلین است.
6- تشویق
نوجوانان به تشویق و تحسین در کاری که شایستگی آن را دارند ، نیازمندند. متاسفانه در بسیاری از خانواده ها آن چه بیشتر دریافت می کنند ، انتقاد است. هیچ کس دوست نمی دارد به تنهایی و بدون کترین تایید و تشویقی در خانواده بزرگ شود. 29
29 . شکوه نوابی نژاد ، رفتارهای به هنجار و نابه هنجار – چاپ 4 – تهران – انجمن اولیاء و مربیان – 1373 – ص 200 – 201 – 202
خانواده مطلوب و ایده آل خانواده ای است که امنیت عاطفی ، احساسی ارزشمندی ، احساس تعلق و مورد عشق و علاقه بودن را تامین می کند. هنگامی که کودکی مورد علاقه و احترام خانواده اش باشد ، امکان و فرصت بیشتری برای نیل به استقلال و مسئولیت خواهد داشت و برای برنامه ریزی و انتخاب امور مربوط به خود در چارچوب معیارهای اخلاقی از تشویق لازم بر خوردار خواهد شد. کودک و نوجوان در خانواده ای که همخوانی و عدم تعارض ارزش ها ، گرمی ، ثبات و اعتماد و احترام متقابل بین والدین و بین والدین و فرزندان در آن حاکم است ، به سهولت با زندگی سازگاری می یابد.
فضای نامساعد خانواده
برای آن که کودک بتواند به شیوه ای سالم و بهنجار رشد و تکامل یابد، نیازهای شخصیتی ، فیزیکی و اجتماعی او باید در حد معقول ارضا شود. مشکلات رفتاری ، بزهکاری و ناشادی کودک و نوجوان ، اساساً مربوط به ناکامی و سرانجام ناسازگاری می کند . از جمله این شرایط ، خانواده های از هم پاشیده ، طرد شدگی ، سختگیری و محدودیت شدید ، فقر و کمبودهای شخصی و نبودن معیارهای درست اعتقادی و اخلاقی در خانواده و غیره را می توان نام برد .
1- خانواده های از هم پاشیده
خانواده ممکن است به دلایل مختلف از هم بپاشد ، مرگ یکی از والدین و یا هر دوی آن ها ، غیبت یکی از والدین به علت طلاق و یا تعهدات نظامی و شغلی ، بیماری طولانی و غیره، همه می توانند خانمواده های از هم گسیخته ای را به وجود بیاورند. کودکی که یکی از والدین خود را از دست بدهد، به ویژه در نخستین سال های دبستان ، در پاره ای از موارد دچار بحران های عاطفی و احتمالاً نا امنی خواهد شد.
2- طرد شدگی
بسیاری از کودکان متعلق به خانواده هایی هستند که از عشق و علاقه و احترام کافی والدین خویش برخوردار نبوده اند ، به این جهت نیاز کودک به محبت و امنیت مورد تهدید قرار گرفته و در او احساس بی پناهی و تنهایی بر جای مانده است . رفتار والدین می تواند در اشکال مختلف در کودک متجلی گردد؛ از جمله بی توجهی و بی اعتنایی به کودک ، جدایی از او ، نق زدن به او ، نتیجه و تهدید کودک به جدایی از او ، نق زدن به او تنبیه و تهدید کودک ، تحقیر او در حضور دیگران و مقایسه غیر عادی با کودکان دیگر در خانواده کودکانی که طرد شده والدین خود هستند ، در خانه ، مدرسه و موقعیت های دیگر نشانه های ناسالم از خود بروز می دهند . یکی از این موارد ، رفتار خاص به منظور جلب توجه است که در کودکان نا آرام و بی قرار و بی نهایت شیطان و فعال به خوبی مشاهده می شود. کودکانی که والدین با آنان با خشونت رفتار میکنند و یا آنان را طرد می کنند ، دچار بی ثباتی عاطفی و در ارتکاب تقصیر فاقد احساس گناه و پشیمانی هستند کودکانی که کمتر با پاسخ های عاطفی والدین خود مواجه بوده اند بیشترین مشکل را در ایجاد رابطه نزدیک با دیگران خواهند داشت و تا زمانی که اطمینان نیابند که با محبت پاسخ داده خواهند شد ، محبت کردن را بسیار دشوار می یابند.
3- محدودیت زیاد
والدینی که خود احساس ناامنی و اضطراب می کنند اغلب در مورد فرزندان خود بسیار سخت گیر خواهند بود . این گونه والدین خواسته های مادی فرزند خود را به هر ترتیب بر می آورند ولی احمالاً از بازی کردن او با همسالان خود ، و یا رفتن به بیرون خانه ، سخت برای او محدودیت ایجاد می کنند . این گونه کودکان ویژگی های رفتاری خاصی دارند مانند خود خواهی ، پرخاشگری ، عدم مسئولیت و به طور کلی گرایش به رفتار کودکانه ، عادات عصبی چون مکیدن انگشت ، شب ادراری و از کوره در رفتن ، اغلب در بین این گونه کودکان دیده می شود . مشکل عمده آنان ناسازگاری اجتماعی است ، بدین معنی که در رابطه با بزرگسالان گاه خشن بی ادب و نافرمانند . به طور کلی این گونه کودکان به اجتماعی شدن نیاز فراوان دارند ، در عین حال به همدردی و درمان قاطع و واقع بینانه نیازمندند . پس از طی مدت نسبتاً طولانی این گونه کودکان می توانند از طریق مجالست و معاشرت با افراد خارج از خانواده رفتار اجتماع پسند را بیاموزند.
4- عیوب و نقائص
چنانچه کودکی که از لحاظ جسمی یا ذهنی توانایی انجام وظیفه ای را که به او محول گردیده است نداشته باشد ، مطمئناً احساس ناکامی می کند. کودک معلول در مقایسه با کودک بهنجار و معمولی ، با مشکلات بیشتری برای سازگاری مواجه با مشکلات بیشتری برای سازگاری مواجه است . ناسازگاری بین افراد معلول جسمی و دارای نقص عضو احتمالاً به مراتب بیش از افراد بهنجار و سالم از لحاظ جسمی است.
باید توجه داشت که شرایط به تنهایی علت ناسازگاری نیست ، بلکه نگرش و برداشت کودک از وضع خود است که واکنش های او را تعیین می کند.
5- فقر
همه کودکان متعلق به خانواده های غیر مرفه کودکان دشوار نیستند ولی شرایط و موقعیت اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ، بدون تردید برای سازگاری مطلوب فرد زمینه های نامساعد شرایط نامطلوب می باشند.30
به طور خلاصه موقعیت کودک در خانواده ، تعداد و جنسیت فرزندان و تربیت تولد آنها ، روابط بین آنان و با والدین ، وجود ارزش ها و معیارهای صحیح اخلاقی و اعتقادی در خانواده ، حضور دیگر افراد فامیل در خانه ، روابط با همسالان و بچه های محل و دیگر عوامل مربوط ، مانند عوامل اقتصادی و فرهنگی همگی با تعادل و در هم ورزی خود شخصیت کودک را شکل می دهند.31
30 . شکوه نوابی نژاد – رفتارهای بهنجار و نابهنجار – چاپ چهارم تهران- انجمن اولیائ و مربیان – 1373 – ص 206
31 . درآمدی بر جامعه شناسی و اسیب شناسی خانواده نابسامان – ص 182
تیپ های خانواده
خانواده ها را از حیث کیفیت روابط درونی و میزان استحکام آنها می توان به سه تیپ تقسیم نمود که هر یک ویژگی ها و مفاهیم خاص خود را داراست . این تیپ ها عبارتند از :
الف) خانواده متزلزل ب) خانواده متعادل ج) خانواده متکامل
الف) خانواده متزلزل
1. خانواده متزلزل ، از هدف اصلی خویش بازمانده ، آرامش را از دست داده است .
2. خانواده متزلزل از درون تهی گشته است ، با هر ضربه بیشتر می ریزد.
3. در خانواده متزلزل ، مسئولیت ها به کنار رفته ، وانهادگی برآن حاکم است.
معنی و مفهوم خانواده متعادل
تصویر واقع بینانه از خانواده متعادل ، نوعی بصیرت و اعتماد به نفس در انسان می آفریند ، منظور از خانواده متعادل ، سازمان فاقد عیب و نقص نمی باشد ، بلکه این مفهوم به شبکه ای از روابط متقابل اطلاق می شود که اعضای آن درگیر با مشکلات و موانع احتمالی بوده وضعف های کم و بیش قابل اعتنایی نیز دارند، لیکن در مقابله با موارد مذکور ، شیوه منطقی اتخاذ می کنند و برای مسائل اهمیتی در خور آنها قائل می شوند و در برابر موقعیت های دشوار که ناگزیر از انتخاب باشند ، تصمیم به موقع و مقتضی اتخاذ می کنند.
ج) خانواده متکامل (بالنده)
روان شناسان مکتب کمال معتقدنهد که خانواده پس از حصول تعادل به تکامل و بالندگی می رسد و آن زمانی است که حداکثر قابلیت ها و توانایی های وجودی اعضای آن (خانواده) کشف شود و مورد پرورش و توسعه و گسترش قرار گیرد .
درچنین صورتی ، اعضای خانواده متکامل ، نه تنها خود مشکلی ندارد و از تعادل لازم برخوردارند، بلکه "مشکل زا" نیز هستند و در رفع آسیب های روانی و اجتماعی سایرین و خانواده ها وابسته گام بر می دارند.
اعضای خانواده متکامل ، هدف هایی فراتر از منافع شخصی در سر می پرورانند و علاوه بر آن مستل از اظهار نظرها و داوریهای مردم عمل می کنند ، هم به لحاظ درستی عملشان و هم از جنبه اتکا به معیارهای مطمئن و دقیق که در ارزیابی هر رفتار از آن برخوردارند.32
( خانواده متعادل )
مطلوب ترین و مناسب ترین نوع خانواده از دیدگاه های مختلف ، خانواده متعادل است. خانواده متعادل خانواده ای است که بر اساس ضوابط معقول و مشروع تشکیل گردیده نظمی مبتنی بر
32 . مشاوره ازدواج و خانواده درمانی – شکوه نوابی نژاد – چاپ پنجم – ص 37
حقوق و تعاملی بر اساس صمیمیت و اخلاص و روابطی اندیشیده و هدف دار در آن برقرار است و اندازه و توازن و اعتدال در آن حاکم است و روشی عاقلانه و انسانی در اداره این خانواده به کار گرفته می شود.33
اختلافات خانوادگی
اگر کسی همیشه سالم باشد و گه گاه به زکامی ، تب و سر دردی مبتلا نشود ، قدر سلامتی را نمی داند و در حفظ آن نمی کوشد. اگر انسانی به خطر نیفتد ، قدر آسایش و آرامش نمی داند و داستان او داستان غلامی است که سوار کشتی شد ، شروع به داد و فریاد کرد و سرنشینان کشتی را ناراحت ساخت ، حکیمی دستور داد که او را به دریا بیفکنند و چون در آستان غرق شدن و خفه شدن قرار گرفت دستور داد بیرونش کشند ، از آن پس بی سرو صدا و آرام در گوشه کشتی خزید و دم بر نیاورد !
فراز و نشیب های زندگی و بیماری ها و تندرستی ها و غم و شادی ها برای جامعه و فرد سازنده است . خانواده هم نمی تواند یکنواخت باشد. آن خانواده ای که همواره طوفانزده اختلافات و کشمکشی است، نه محیط جذب و انجذاب ، بلکه محیط دفع و اندفاع است و عدمش به ز وجود!
33 . احمد صافی – خانواده متعادل – تهران – انجمن اولیا و مربیان ایران 1374 – ص 65
و آن خانواده ای که در آن هیچگونه انتقاد و بحث و مشاجره ای وجود ندارد ، محیط تفاهم کامل نیست و حتماً طرفین قضیه ، هر چه عقیده دارند، در دل نگاه می دارند و دردها و رنج ها را بروز نمی دهند و در موارد اعتراضو انتقاد ، مهر سکوت بر لب می زنند و گلایه ها و شکوه ها را همچون آتشی در زیر خاکستر پنهان می سازند ، تا کی شعله کشد و همه چیز را در کام خود بسوزاند.
بعضی از دانشمندان روانشناس معتقدند که اگر محیط خانواده گه گاه ، جرو بحثی میان زن و شوهر باشد مفید است و زندگی را از یکنواختی نجات می دهد و عقده ای در دل کسی باقی نمی ماند و زمینه برای تفاهم و هم فکری و هماهنگی بیشتر فراهم می شود و طرفین ، بهتر می توانند با همزیستی مسالمت آمیز ، زندگی کنند و یکدیگر را درک نمایند .
واقعیت هم همین است ، سخن از این است که دو انسان یکدیگر را درک کنند . مسلناً هیچ انسانی فاقد نقطه های ضعف روحی و عاطفی و اخلاقی نیست. اگر بناست دو انسان به درک کامل یکدیگر برسند ، حق همین است که همه نقاط مثبت و منفی و جنبه های قوت و ضعف یک شخصیت به ظهور کامل برسد. تا برای دیگری معلوم شود که این انسان، چند درصد قابل اعتماد و دوست داشتنی و جذب شدنی است. بنابراین ، پوشاندن عقده ها و گله ها و گلایه ها و اعتراض ها و انتقادها ، حل مشکل نمی کند . بلکه مولد اشکال است. بهتر این است که شخصیت هرکسی آنگونه که هست برای دیگری عریان و آشکار گردد و آن دیگری نیزدر برابر هرچه قبول ندارند ، بی تحملی خود را عریان و آشکار سازد . تا تلاقی نظرها و سلیقه ها پیش آید و حد گذشت و سختگیری هر یک ظاهر گردد و هر یک بتواند خود را آنگونه که برای همزیستی لازم است ، بسازد.
خواننده گرامی توجه دارد که ما مساله را دو جانبه مطرح می کنیم نه یک جانبه . نمی خواهیم به یکی بی اندازه میدان بدهیم و یکی را خفه و خاموش کنیم.
می خواهیم بگوییم : محیط خانواده ، نباید محیط قلدری و حاکمیت مطلق مرد یا زن باشد ، باید هرکس بتواند در برابر نقطه های ضعف دیگری اضهار نظر ، انتقاد و اعتراض کند و دیگری نیز حق دفاع داشته باشد، اما هر دو باید توجه داشته باشند که : این را مقدمه درگیری ها و انتقام جویی های طولانی قرار ندهند بلکه زمینه ساز تفاهم ها و آشتی های بهتر و عمیق تر و همه جانبه تر باشد .
لطف زندگی در جنگ و کشمکش طولانی نیست، بلکه در صفا و صمیمیت طولانی است زن و مرد باید خود راز آسایش و آرامش را درک کنند و با توقعات غیر معقول زندگی را به کام خود و دیگری تلخ ننمایند.
جالب این که بسیاری از زنها و شوهرها در ضمن جروبحث های طولانی توجه دارند که باید آشتی کنند و در عین حال آنچنان تاخت و تاز می کنند که گویی هرگز نباید به یکدیگر روی آورند.
شاید فرخی شاعر به همین درد گرفتار بوده که می گوید:
آشتی کردم لا او پس از جنگ دراز
هم بدین شرط که دیگر نکند با من ناز
زنها باید بدانند که اگر جهاد مرد در سنگرها و جبهه ها و حمله ها و دفاع ها ی هوایی و زمیینی و دریایی است ، جهاد آنها در سنگر مقدس خانواده ، کوشش و تلاش در راه هر چه بهتر شوهرداری کردن است. زیرا امام موسی کاظم علیه السلام فرمود:
جهادُ المراهِ حُسنُ التَبعُل34
در عین حال اگر رویزی ایجاب کرد، زن هم برای دفاع از مکتب و مبارزه با ظلم و استکبار ، این حق برایش محفوظ است که سلاح بر کف گیرد و جان بازی کند.
زنها فکر نکنند امروزه بیدار شده اند و برای دفاع از حقوق خویش حرف های تازه ای می زنند که گذشتگان نزده اند.
در صدر اسلام هم زنان و روشنفکرانی بودند که خدمت پیامبر می رفتند و حرف های خود را می زدند و جواب می گرفتند.
اسماء دختر یزید ، خدمت پیامبر آمد و خود را نماینده زنان دیگر معرفی کرد و مطالب و اشکالات خود را اینگونه توضیح داد:
خداوند ترا به پیامبری مبعوث کرد و ما ایمان آوردیم ما زنها در خانه نشسته ایم و خواسته های
34 . تفسیر المیزان ج 4 ص 373
شما مردان را برآورده می کنیم و فرزند می زاییم و شما مردان به نماز جمعه و جماعت و عیادت بیماران ، تشییع جنازه و حج و از همه مهمتر جهاد در راه خدا ، بر ما برتری یافته اید در غیبت شما اموال را حفظ می کنیم و لباستان را آماده می سازیم و فرزنداننتامن را تربیت می کنیم . آیا در اجر با شما شریک نیستیم؟!
پیامبر رو به اصحاب کرد و فرمود:
آیا هرگز در مسائل و مشکلات دینی، سخنی بهتر از این از زنی شنیده بودید؟
اصحاب گفتند:
گمان نمی کردیم زنی اینگونه سخن بگوید.
سپس رهبر عالیقدر اسلام متوجه او شد و فرمود:
برو به زنها بگو: اگر شما در برابر همسرانتان ، وظیفه همسری را خوب انجام دهید و در پی خشنود ساختن آنها باشید و در راه جلب موافقت آنها کوشش کنید ، با همه اینها برابری می کند.
اسماء در حالی که تکبیر و تحلیل می گفت خوشحال از پیش پیامبر رفت.35
این حقیقت را هم مردها باید توجه کنند ، هم خود زنها که در وجود زنان آنچه اصالت دارد
35 . تفسیر المیزان ج 4 ص 373
قهرمانیگری در میدان های جنگ و سیاست و ورزش و … نیست. آنها از دیدگاه اسلام (ریحانه ) زندگی هستند و همچون گلهای زیبا و طراوت دارند و این لطافت را نمی شود به دست طوفانهای متداوم اختلافات و مشاجره و ضرب .و جرح ، سپرد که : جای گل در گلدان و در محفل انس و صفا است.
به سخن امیرالمومنین بیندیشیم که فرمود:
ان المراه ریحانه و لیست بقهرمانه 36
زن در گلزار زندگی ، گل است ، نه قهرمان
اشاره کردیم که اگر ضرورت ایجاد کند ، همین که لطافت و طراوت گل دارد، قهرمانگری هم می کند و همچون جمیله پوپاشای الجزائری و صدها زن مجاهد و فداکار ، در عرصه مبارزات رهایی بخش ، قدم به پیش می گذارد و افتخار آفرینی می کند.37
اما پر واضح است که : هرگز نباید اصل را فدای فرع کرد و هرگز مردی نباید به دلیل قدرت جسمی و بعضی جنبه های دیگر ، از ارزش و اعتبار کلی که در بوستان خلقت ، به نام زن و همسر و مادر و شریک زندگی با یک دنیا طراوت و لطافت روییده و شکفته ، بکاهد و او را اسیر مشت و سیلی و لگد و حربه های شکننده و جراحت بار کند .
36 . برای شناخت هر چه بهتر قهرمانان زنان به دو کتاب : زنان قهرمان و زنان نامدار در تاریخ اسلام ، به همین قلم ، مراجعه فرمایید.
37 . تفسیر المیزان ج 4 ص 373
به راستی که آیین اسلام ، دقیقاً به ویژگی های زن توجه دارد و به مردان هشدار می دهد که : مبادا این گوهر لطیفی که به وسیله دلگرمی و دلخوشی و صفای زندگی شماست و بی او هیچ و پوچید، تضییع کنید و رسالت آسمانی او را در تحکیم و استوار ماندن خانواده ، فراموش نمایید.
همه این ویژگی ها در سخن جاودانی و حکیمانه پیامبر اسلام نهفته است که فرمود:
انما المراه لعبه من اتخذها فلا یضیعها38
زن در محیط خانواده ، وسیله دلخوشی است مبادا کسی که او را می گیرید تضییعش کند.
شرم آور است که : باید به نشان هماهنگی و صفا و صمیمیت ، در دست و در گردن دیگری باشد، سیلی های گیج کننده ، و مشت های کوبنده و شکننده بزندً
احمقانه است که : دستی در برابر شریک زندگی خود گاهی مظهر قهرذ و خشم و زنندگی و کوبندگی و گاهی در دست و در گردن او و لابد برای ارضاء یکجانبه غریزه جنسی خودً به لطف و نوازش بپردازد!
پیامبر خدا از اینگونه مردم تعجب کرده ، می فرماید:
کیفَ تعانق المراه بید ضُربت بها؟! 39
39 . همان مدرک
چگونه دستی که زن را زده است به گردن او حلقه می شود؟
یا می فرماید:
ایضرِبُ اَحَکُم المراه ثم یظلُ مُانقها؟40
آیا همسر خود را می زنید و بعد با او دست به گردن می شوید ؟ مگر نه قرآن مجید می گوید:
فان اطعنکم فلا تبعوا علیهنَ سبیلاً
اگر زنها شما را اطاعت کنند ، برای اذیت آنها بهانه جویی نکنید باید حدود وظایف و مسئولیت های هر یک مشخص شود، تا اگر تخلف کرد، قابل مواخذه و تعقیب و حتی تنبیه اشد.
اکثر اختلافات خانوادگی ، مخصوصاً اگر از جانب مرد باشد ، نتیجه توقعات و انتظاراتی است که از حدود وظائف و مسئولیت های هر یک خارج است .
اگر انسان به پرونده های دادگاه ها نظری بیفکند ، متوجه می شود که بیشتر شکایات زنان از مردان به خاطر ندادن نفقه و تخلف از وظایف شوهری است و به ندرت می افتد که مردی از زنی شکایت داشته باشد که وظایف لازم خود را انجام نداده است.
زن چه وظیفه ای دارد؟ حدود این وظایف چیست؟ قرآن در یک جمله با معرفی زنان صالح ، حد و مرز وظایف آنها را مشخص کرده ، می گوید
فالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٍ لِلغَیبِ (نساء 34)
40 . همان مدرک
زنان صالح ، در برابر شوهران متیع و متواضع اند و در غیاب آها حافظ مال و نلموس آنهایند.
زن شایسته ، از نظر قرآن ، زنی است که در برابر شوهرش قانت یعنی مطیع و متواضع است و به وظایف زناشویی و نه چیزهای دیگر مطیع و متواضع است. در غیاب شوهر ، چنین زنی ، بستر و خانه و ثروت او را در معرض دستبرد خائنان قرار نمی دهد.
اگر در خارج از این محدوده ، مرد از زن توقعاتی دارد و زن نمی خواهد یا نمی تواند برآورده سازد ، نباید تحمیل و اجبار کرد . در اینجا مرد حق قدرت نمایی و شکایت کردن و پرونده سازی ندارد چرا با توقعات بیجا انسانی را پریشان و محیط زندگی را صحنه نبرد و کشمکش سازیم ؟ اگر هر کسی به وظایف خود عمل کند و هر کسی مواظب باشد که توقعات خود را در حدی که وظیفه و تکلیف ایجاب می کند، محدود سازد، زندگی آرامش بخش خواهد بود . آنن وقت است که هر کسی قدر گذشت و فداکاری و ایثار دیگران را می داند و از جان ودل سپاسگذار است.
ما می گوییم: زن فداکاری کند. مادری کند . در زندگی مشترک خانوادگی هرچه در توان دارد ، به کار بیندازد و هر چه بهت ، مایه دلگرمی و سربلندی و اطمینان و آسایش شوهر باشد.
اما می گوییم : مرد هم باید بداند که اینها در قلمرو وظیفه و تکلیف و مسئولیت زن نیست. قرآن وظیفه او را محدود کرده است به آنجه گفتیم . بنابر این ، اگر زن فداکاری می کند ، خود را طلب کار او نداند و اجرش را ضایع نکند و اگر فداکاری نکر، جاروجنجال راه نیندازد وظیفه اش نیست ، مجبور نسازد.
مرد باید بداند که در این زندگی مشترک و در این پیوند مقدس، کتاب آسمانی اسلام دو وظیفه بر دوش او نهاده و حق هم همین است.
1- انفاق هزینه زندگی زن در حد متعارف و معمول.
قرآن می گوید:
الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعضً و بما انفقوا (نساءء 34)
مردان تکیه گاه زنانند. به خاطذ اینکه خدا بعضی را بر بعضی برتری داده و به خاطر اینکه مردان انفاق می کنند .
واژه قوام در زبان عربی مبالغه قیم است و قیم به کسی گفته می شود که : به رفع حوائج زندگی دیگری قیام می کند و از آنجا که هم در جامعه و هم در مردان گذاشته شده ، قوام و قیم شده اند.
2- حسن معاشرت و رفتار
قرآن مجید به مردان چنین دستور می دهد:
و عاشِرونَ بِا المعروفِ (نساء 19)
با زنان ، به معروف معاشرت کنید.
قبلاً گفته ایم که : مقصود از معروف ، پسندیده و نیکوست و هدف این است که در جامعه اسلامی ، نیکی ها معروف و شناخته و بدیها ، منکر و ناشناخته باشد. در نظام زندگی اجتماعی و خانوادگی ، همه باید نفع برسانند . معروف و پسندیده در این است که : هر عضوی همانطوری که نفع می رساند ، نفع هم بگیرد و اصالت و استقلال هیچکس فدای اصالت و استقلال دیگری نشود.
هنگامی که قرآن از بعضی از سنتها ی ناپسند یده عربی در مورد زنان از قبیل به ارث گرفتن آنها و زیر فشار گذاشتن آنها برای آنکه از مهریه خود چشم بپوشند ، سخن می گوید ، خاطر نشان می کند که :
بَعضُکُم مِن بَعضٍ (نساء 19)
شما زنان و مردانهمه اعضای یک پیکرید و همه به یکدیگر نیاز دارید و هیچکس از شما نمی تواند اصالت و استقلال و فردیت دیگری را فدای اصالت و استقلال و فردیت خود سازد.
اکنون هم در چارچوب وظایف مرد مشخص است و هم چارچوب وظایف زن ، ما باز هم درباره اینکه معاشرت مرد در محیط خانواده با همسر چگونه باید باشد و وظایف متقابل آنها به تفسیل گفتگو می کنیم اینجا می خواهیم ملاک ها و معیارها را مشخص کنیم . تا جلو آنگونه اختلافاتی که زاییده توقعات بیجاست گرفته شود و هر کس به وظایف خودش آشنا باشد و تخلف نکند و نیز با وظائف دیگری آشنا باشد وتووقع اضافی نداشته باشد.
قبل از اینکه: درباره کیفیت رفع اختلاف و روش به راه آورن زن و شوهر ، برای اداء وظایف خویش ، سخن بگییم ، تذکر یک نکته قرآنی به همه مردان لازم می دانیم و آن این است که : حسن معاشرت با زنان ، به قدری دامنه اش وسیع است که حتی اگر در دل نسبت به همسر خویش ، احساس کراهتی هم بکننند ، نباید در رفتار آنها تاثیری بگذارد.
قرآن در این باره می گوید:
فَان کَرِهتُمونَ فعسی اَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ یَجعَلَ اللهُ فیهِ خیرً اکثیراً (نساء 19)
اگر همسرانتان مورد کراهت شما باشند ، باید توجه داشته باشید که ممکن است چیزی را نپسندید و خدا در همان چیز ، خیر فراوان قرار دهد.
ایمنجاست که خدا در چنین مواردی توصیه به حسن معاشرت کرده و وعده خیر فراوان می دهد.
چگونگی رفع اختلافات خانوادگی
اختلافات و مشاجرات و دعواهای متداوم ، برای پیکر خانواده ، بیماری است بیماری را هم از از لحاظ پیشگیری مورد بحث قرار دهیم و هم از لحاظ درمان.
گفتار پیش ، بر محور پیشگیری اختلافات دور می زند ، اکنون می خواهیم شمه ای هم درباره کیفیت رفع اختلافات و درمان سخن بگوییم توجه به وظایف و مسئولیت های خود و طرف مقابل و محدود کردن توقعات ، به آنچه وظایف دیگری است ، نه تنها عامل جلوگیری از بروز اختلاف ، بلکه عامل رفع اختلاف هم هست.
مبارزه با هوای نفس و خودخواهی و غرور و خود پسندی ، نه تنها جلو بروز اختلاف را می گیرد ، بلکه می تواند اختلافات موجود را هم به صلح و آشتی و تفاهم تبدیل کند.
گاهی چنین است که هر یک از طرفین ، از دیگری انتقادهایی دارد و هیچیک هم حاضر به پذیرفتن انتقادات دیگری و برداشتن گامی در جهت تفاهم و توافق نیست.
گاهی چنین است که یکی از زن و شوهر ، از انجام وظیفه خود تخلف می ورزد ، یا زن از اطاعت همسر در محدوده امور زناشویی سربار می زند و حاضر نیست طبق گفته قرآن در برابر همسر خویش قانت باشد و یا در غیاب او حافظ مال و ناموسش باشد ، از دادن نفقه و حسن معاشرت ، خودداری می کند.
گاهی هم چنین است که هر یک از طرفین با صدر به تذکرات و انتقادهای دیگری توجه می کند و با صداقت و صمیمیت ، مسائل و مشکلات را حل می کنند و نیازی به هیچگونه توصیه و اقدامی از ناحیه ای نیست.
یکی از حالاتی که شدیداً مورد توجه قرآن مجید است و باید برای آن چاره اندیشی شود، حالت (نشوز) زنان در زنئدگی خانوادگی است .
این حالت ، نقطه مقابل (قنوت است . گفتیم زن قانت زنی است که در محدوده زناشویی در برابر شوهر مطیع و متواضع است بنابراین زن ناشزه زنی است که در همان محدوده به عصیان و سرکشی روی می آورد.
قرآن مجید از مردمان خواسته است که سعی کنند طبیبانه در صدد علاج برآیند و گرمی و جذابیت را به کانون خانواده برگردانند و در این راه استفاده از چند تاکتیک را تجویز و توصیه کرده است.
در این باره می گوید:
والاتی تَخافُونَ نُشُوزَهونَّ واَهجُرونَ فِی المَضاجِعِ وَ اضرِبُوهُنَّ (نساء 34)
زنانی که از نافرمانی آنها بیم دارید ، موعظه کنید و آنها را در بسترها ترک کنید و بزنید.
در حقیقت ، قرآن مجید توصیه کرده است که از تاکتیک های سه گانه : موعظه و بی اعتنایی به آنها در بستر خواب و زدن استفاده شود.
به کار بردن این تاکتیک ها تدریجی است ، در نتیجه اول باید مرد سعی کند از راه ارشاد و موعظه ، زن را به راه آورد ، اگر این تاکتیک موثر واقع نشد به تاکتیک دوم و سوم روی می آورد.
مقصود از رها کردن زن در بستر خواب که دومین تاکتیک است و در صورت عدم تاثیر موعظه و اندرز ، به کار گرفته می شود چیست؟
یک احتمال ترک همخوابی است و احتمال دوم این است که بدون ترک همخوابی مرد در بستر نسبت به زن بی اعتنایی کند و او را مورد بی مهری قرار دهد ، البته احتمال دوم با توجه به کلمه مضاجع قوی تر است.
طبیعی است که این تاکتیک ها همه مقدمه آشتی و جذب و انجذاب است و نباید به صورتی عمل شود که به جای جذب و انجذاب ، دافعه و گریز ، حاکم گردد.
زبان موعظه باید زبانی شیرین و لحن آن باید لحنی دل نشین باشد ، موعظه کننده ، حتماً باید ثابت کند که دلسوز و امین و خیرخواه است و تسلیم هوای نفس و اغراض و مقاصد شیطانی نیست.
مردی که از اول او را موظف کرده اند که واعظ باشد ، چگونه قابل قبول است که از او بخواهند که به قهر تمام عیار روی آورد و اقدام به ترک همخوابی کند؟!
مگپر در زندگی زناشویی قاعده صحیح این نیست که مرد مظهر احسان باشد؟!
آیا بهترین نوع احسان این نیست که اگر زن مرتکب خطا و جهالتی بشود ، مرد با گذشت و بزرگواری در صدد اصلاح او برآید؟! آیا راه اصلاح ، دوری کردن و فاصله گرفتن در حدی است که راه آشتی و الفت باز بماند یا بستن این راه است؟
بهتر است برای اینکه مرد بداند تا چه حد وظیفه او در قبال همسر و تحکیم روابط همسری سنگین است ، به سختی از امام ششم (ع) توجه کنیم .
از آن بزرگوار پرسیدند : حق زن بر مرد چیست که اگر مرد آن حق را به جایب آورد ، مظهر احسان باشد؟
فرمود:
یُشبِعُها وَ یَکسُوها وَ اِن جَهِلَت غَفَرَلَها41
او را سیر می گرداند و بدنش را می پوشاند و اگر جهالتی کند ، او را مورد گذشت قرار می دهد .
زنی که در برابر شوهر به نشوز روی آورده گرفتار یک نوع جهالت شده است . جهالت را نباید با جهالت پاسخ داد . مهم این است که اشخاصی روی آورده اند ، اصلاح بشوند ، راه اصلاح این نیست که به جهالت پاسخ دهیم . چنین رویه ای هم برای زندگی خانوادگی مضر است و هم برای زندگی اجتماعی . شیرینی زندگی خانوادگی و اجتماعی در تجاذب است نه تدافع ، جهالت
41 . روضه المتقین ج 8 ص 449
را با جهالت پاسخ دادن ، تدافع است . اما پاسخ دادن جهالت با وعظ و ارشاد وحداقل قهر- که همان بی اعتنایی در بستر خواب است – زمینه ساز تجاذب است و امید می رود که با به کار گرفتن اینگونه تاکتیک ها بار دیگر پیوند الفت و وحدت ، استحکام یابد و دفع و گریز و نفرت ، از کانون خانواده رخت بربندد.
با این توضیحات که داده شد ، در مورد تاکتیک سوم نیز معلوم است مه هدف اعمال قدرت و درهم کوبیدن جسم نحیف و اندام لطیف زن نیست.
شاید اگر انسان با یک نظر بدوی بخواهد در مورد سومین تاکتیکی که در قرآن توصیه شده است ، قضاوت کند ، فکر کند که اسلام در این مورد خواسته است دست مرد را باز بگذارد تا هرگونه بخواهد در مورد زن اعمال قدرت کند و با کتک کاری و مشت و سیلی و لگد او را در برابر خود تسلیم گرداند . در حالی که هرگز چنین نیست.
بدیهی است که زدن مراتبی دارد . از یک پس گردنی بسیار معمولی و بی درد و رنج گرفته تا مرحله ای که شخص از حرکت بیفتد ، ولی نمیرد ، همه زدن محسوب می شود . تنها آن وقتی که شخص بر اثر زدن ، قلب و پیکرش از کار بیفتد ، دیگر زدن نه ، بلکه کشتن است !
نکته مهم این است که حد و مرز زدن را چه کسی باید مشخص کند؟ آیا مرد حق دارد درباره حدو مرز زدن خودش تصمیم بگیرد و پیکر نحیف زن مظلومی که گفتیم : اسلام (ریحانه) خلقت و گل زیبا و باطراوت بوستان هستیش می داند ، آنچنان در زیر ضربات شلاق و مشت و لگد و سیلی و چوب در هم بکوبد که پژمرده شده و آنجا که تجویز شده ، چگونه زدنی؟! چه کسی باید حد آن را تعیین کند؟! شوهر یا مقام دیگری ؟! ما قبلاً گفتیم که وجوب اطاعت زن از شوهر و به اصطلاح قرآنی (قنوت) زن صرفاً در محدوده زناشویی است و شوهر حق اینکه او را به جاروکشی و کهنه شویی و آشپزی و لباسشویی و اینگونه کارها وادار کند ، ندارد. اینها چیزهایی است که از راه تفاهم و صمیمیت و همکاری و همفکری و گذشت و ایثار باید به وسیله خو زن و شوهر حل شود و بتابراین ، شوهر در این گونه امور ، حتیس حق مواخذه کردن زن هم ندارد ، تا چه رسد به اینکه بخواهد قلدری کند و با ضرب و جرح او را تسلیم اراده خود سازد.
مرد باید بداند که : کلفت یا کنیز به خانه نیاورده ، بلکه همسر ، همکار ، همفکر و یار و مددکار ، به خانه آورده و از او باید فقط انتظار (قنوت) و (حفظ) داشته باشد .
بنابراین ، تاکتیک های سه گانه در محدوده خاص نشوز زن و ترک قنوت است و ربطی به مسائل و اموری که معمولاً در محیط خانواده ، زن ها به خاطر همکاری و همفکری و همدلی انجام می دهند ، ندارد.
این پاسخ سوال اول. و اما پاسخ سوال دوم ، یعنی اینکه : حد و مرز زدن تا کجاست؟ خوشبختانه ، در این مورد ، این مرد نیست که هرگونه بخواهد عمل کند . بلکه اسلام ، اینقدر او را در این راه محدود کرده که اگر بگویم اینگونه زدن ها به نوازش کردن شبیه تر است تا تنبیه بدنی ، گزاف نگفته ام.
زدنی که اسلام تجویز کرده ، زدنی است دوستانه و آشتی انگیز ، نه قهر انگیز و رنج آور و رنجش آور.
وقتی مرد حق اینکه در برابر جهالت زن، جهالت کند ندارد و مواظب است که مظهر احسان باشد. پر واضح است که دست او برای زدن ، بسته شده و حق اعمال زور و قدرت مردانه خود در این مورد ندارد و بهتر است زور و قدرت خود را برای جبهه های جنگ و دفاع از استقلال میهن و مکتب نگاه داری کند.
فقهای ما می گویند :
مرد حق ندارد زن خود را طوری بزند که جای آن بشکند یا زخم و جراحت ایجاد شود و حتی رنگ پوست کبود و سرخ شود.
لازمه این مطلب این است که: اگر مردی زن خود را طوری بزند که استخوان بشکند یا جای آن مجروح شود یا کبود و سرخ گردد ، باید قصاص شود یا دیه آن را طبق دستور اسلام به زن بپردازد.
از امام باقر علیه اسلام روایت شده است که :
اِنّهُ الضَرَبُ بِالسِواکِ42
مقصود زدن با مسواک است.
معلوم است که وقتی مرد برای زدن همسر از حربه ای چون مسواک بتواند استفاده کند ، تا چه
42 . تفسیر المیزان ج4 ص 371
اندازه حق اعمال قدرت پیذا می کند؟!
در قرآن راجع به زدن زن داستان شیرینی داریم.
ایوب در آن حالت رنجوری و دردمندی از شکوه همسرش خشمگین شد و او را که یگانه پرستار مهربانش بود از خود راند و سوگند یاد کرد که اگر بهبود یابد ، صد ضربه شلاق بزند.
اما هنگامی که بهبود یافت ، خداوند به او دستور داد :
خُبِیَدِکَ ضِغثاً فاضرِب بِهِ ولاتَحنَت (ص 44)
یک دسته گیاه بردار و او را بزن و با سوگند خود مخالفت نکن.
معلوم است که اینگونه زدن ، به نوازش کردن شبیه تر است تا آزردن و ناراحت کردن!
و بدینترتیب ، باید در برابر عظمت قرآن و رهبران اسلام ، سر تعظیم فرود آوریم که در مساله زدن زنان ، عاملی باز دارنده هستند نه تحریک کننده! زنی که می بیند شوهرش در برابر جهالت او موعظه می کند و عکس العمل او در برابر این جهالت ، در صورت عدم تاثیر موعظه ، یک بی اعتنایی در بستر خواب است و در عین داشتن قدرت ، به هیچ وجه حاضر به آزردن جسمی او نیست و همچون ایوب ، صبر و بردباری پیشه می کند ، چگونه واکنشی نشان می دهد؟!
یقینا اگر قابل اصلاح است ، با همین تاکتیک ها اصلاح می شود، و اگر قابل اصلاح نیست ، آزردن جسم او نیز دردی را دوا نمی کند و باید فکر دیگری کرد.
یکی از نویسندگان مصری در توجه مساله زدن زن ، گفته است که بعضی بیماری مازوشیسم – که در مقابل بیماری سادیسم است – هستند. کسی که بیماری سادیسم دارد ، از آزار دیگران لذت جنسی می برد و کسی که بیماری مازوشیسم دارد ، از آزار خویش!
وی می گوید: نظر به اینکه بعضی از زنان به یک بیماری خفیف مازوشیسم مبتلا هستند ، از این جهت قرآن تجویز کرده است که وقتی موعظه و بی اعتنایی در بستر خواب اثر نکرد او را بزنند.
از وی باید سوال کرد: اگر مرد به این بیماری مبتلا شد ، چه باید کرد ؟ اگر یکی از اینها گرفتار سادیسم شدند ، تکلیف چیست؟!
وانگهی در صورتی این خودآزاری زن می تواند به حال او مفید باشد که واقعاً مرد حق آزردن جسمی او را داشته باشد. در حالیکه او حتی حق اینکهطوری او را بزند که جای آن سرخ هم بشود ، ندارد.
به علاوه اگر زن بیمار است باید درمان شود و معلوم است که زدن درمان بیماری او نیست بلکه تشدید بیماری است !
گمان من این است که تاثیر عاطفی و اخلاقی اینگونه تعبیرات ، به مراتب بیشتر از این است که صریحاً دستور نزدن داده بشود. تا تو خواننده گرامی چگونه بیندیشی؟!
اما اگر مرد نتواند با اینگونه تاکتیک ها زن را به راه آورد چه باید کرد؟ اگر خود مرد هم مقصر باشد و زن هم نتواند با تذکرات او را متنبه سازد ، جاره چیست؟!
خلاصه اگر محبت جای خود را به عداوت و گذشت جای خود را به شدت عمل و وحدت جای خود را به کثرت داد ، چه کنیم؟!
شقاق به جای وفاق و سازگاری
آیا جامعه در برابر متلاشی شدن خانواده ها حق دارد ، بی تفاوت بماند؟ آیا محاکم خانوادگی ، وظیفه دارند گسیختن پیوند زناشویی و دادن اجازه نامه طلاق را اولین اقدام قرار دهند یا آخرین اقدام؟ اگر توجه کنیم که اسلام ، طلاق را به عنوان یک (حلال منفور) معرفی کرده و به هیچ وجه موافق متلاشی شدن خانواده ها نیست ، جواب همه سوالات فوق روشن می شود.
خوشبختانه ، باز هم خود قرآن ، کلید حل معما را به دست ما داده و در این مورد گفته است:
وَ اِن خِفتُم شِقاقَ بَینَهُما فَابَثُوا حَکَماً مِن اَهلِهِ وَ حَکماً مِن اَهلِها اِنیُریدا اِصلاحاً یُوفقٍ اَللهُ بَینَهُما
(نساء 35)
اگر بیم دارید که در میان آنها عداوت و دشمنی واقع شود ، یک داور از بستگان شوهر و یک داور از بستگان زن ، مامور حل اختلافات کنید. اگر مایل به اصلاح باشند، خداوند میان آنها توافق برقرار می کند.
در این دستور العمل قرآنی سه نکته جلب توجه می کند.
1 – داوران باید از بستگان زن و شوهر باشند تا هم از مسائل خانوادگی آنها اطلاع بیشتری داسته باشند و هم طرح پاره ای از مسائل ، نزد آنها به شئونات خانوادگی صدمه و لطمه ای نزند و زن و شوهر بتوانند سفره دل خود را پیش آنها بگشایند و داوران خانوادگی را در راه حل اختلاف ، یاری کنند.
در اینجا تکلیف دادگاه های خانواده هم روشن می شود ، اینگونه دادگاه ها در چنین مواردی وظیفه دارند برای حل اختلافات ، به داوران خانوادگی متوسل شوند تا در کار خود موفقیت بیشتری داشته باشند.
پیوند عاطفی موجود میان زن و بستگان نقش مهم و موثری می تواند داشته باشد.
اسلام خواسته است برای التیام دادن میان زن و شوهر و استوار داشتن بنیان مقدس خانواده ، از همه این جنبه ها استفاده کند و با به میان کشیدن پای بستگان زن و شوهر ، از همه احتمالات و امکانات برای رام کردن دو قلب و دو روحی که از یکدیگر گریزان گشته و احیاناً نسبت به هم نفرتی پیدا کرده اند ، استفاده کند.
با توجه به اینکه اسلام در تقویت عواطف خویشاوندی نیز نقش موثری دارد ، بهتر می توانیم به اهمیت داوری های خانوادگی پی ببریم . گاهی زن نسبت به برادر یا خواهر یا یکی از بستگان خود علاقه شدیدی دارد و مرد نیز در بین بستگان ، فردی را بیشتر دوست می دارد اینگونه افراد ، خوب می تواننذ میان زن و شوهر آشتی بدهند.
ریش سفید های خانواده ها هنوز هم در جامعه سخت مورد احترام اند، اسلام هم می خواهد که اینگونه افراد در میان فامیل نقش پیامبر در میان امت داشته باشند به یقین اینها می توانند از تجارب و نفوذ کلام خود بهره بگیرند و پیوند زناشویی را از پاره شدن حفظ کنند .
2 – درست است که داوران خانوادگی از نفوذ کلام و تجارب خود در راه حا اختلافات ، استفاده می کنند. اما خواست خود زن و شوهر از هرچیزی موثرتر تاست وقتی کار زن یا شوهر و یا هر دو به مرحله ای رسیده باشد که اگر طرف مقابل خلق و خوی و جمال و کمال و صفای حوران یا فرشتگان هم پیدا کند ، باز هم احساس علاقه و دلبستگی نمی کند ، چه می شود کرد؟
یک وقت است که هر یک از طرفین اختلاف ، طرف مقابل را با شرایطی حاضر است بپذیرد. اینجاست که داوران خانوادگی می توانند میان آنها ایجاد توافق کنند . در حقیقت ، زمینه آشتی فراهم است، فقط داوران خانوادگی باید سعی کنند ، زمینه موجود را تقویت کنند و مورد استفاده قرار دهند.
در اینجا خدا هم کمک می کند . زیرا قرآن می گوید : اگر زن و شوهر طالب اصلاح باشند ، خداوند میان آنها توافق برقرار می کند.
اما یک وقت هم هست که یکی از آنها دیگری را حاضر نیست به هیچ وجه بپذیرد ، اینجا دیگر از داوران کاری ساخته نیست و خدا هم دخالتی نمی کند.
2 – از آنجا که ممکن است ریش یفیذعل و بزرگتر ها به جای کوشش در ایجاد تفاهم و توافق ، سعی کنند به اجبار و تهدید ، آنها را رام و مقید سازند و مخصوصاً چنین احتمالی در مورد بستگان بسیار قوی است قرآن رسیدن به آشتی و توافق را منوط به خواست هر دوی آنها ساخته و برای هیچکدام آنها امتیازی قائل نشده و از هیچکدام نیز سلب اختیار نکرده است.
این خود زن و شوهرند که باید طالب اصلاح و آشتی باشند . اصلاح و آشتی تحمیلی چه دردی را دوا می کند؟!
همانطوری که در بستن پیمان زناشویی زن و شوهر باید آزادی کامل داشته باشند ، در آشتی کردن و خاتمه دادن به جنگ و دعوا و دشمنی نیز باید خودشان آزادی کامل داشته باشند.
همانطوری که در بستن پیمان زناشویی ، زن و شوهر باید آزادی کامل داشته باشند، در آشتی کردن و خاتمه دادن به جنگ و دعوا و دشمنی نیز باید خودشان ، آزادی کامل داشته باشند.
همانطوری که در بستن پیوند زناشویی بستگان زن و مرد نقش کدخدا منشی دارند و هیچکس حق تحمیل نظر و عقیده و سلیقه خود را بر آنها ندارند، در این مرحله نیز باید کدخدامنشانه عمل کنند و به هیچ وجه در کار آنها دخالت نداشته و از آنها سلب آزادی ننمایند.
چنین برخوردی با مساله ، یک برخورد صد در صد قرآنی و اسلامی است و اگر همه این تدبیرها بی نتیجه ماند، راهی جز طلاق و متارکه باقی نمی ماند.
تعالیم اسلام و مشکلات خانوادگی
خانواده از مجموعه افرادی تشکیل شده که مسئولیت های متقابلی بر عهده آنها ست . این افراد نیازهای مادی ، عاطفی و اجتماعی دارند که باید در محیط خانواده برآورده شود . گذشته از این ، اعضای خانوادهمعمولاً بیشتر مدت زندگی و ساعات روزانه را با هم به سر می برند ، به گونه ای که با هیچ فردی دیگر به این میزان تعامل ندارند . در عصر حاضر تماسهای بین برخی اعضای خانواده مانند کودکان و والدینشان کمتر شده ریا، ولی تعامل بین آنها از نظر زمانی طولانی تر شده است ؛ زیرا امید زندگی بیشتر شده و گاه سه نسبل سالها با هم زندگی می کنند . اعضای خانواده ، بر خلاف بسیاری از گروه های اجتماعی دیگر ، معمولاً افرادی از مراحل مختلف ، بر خلاف بسیاری از گرو ههای اجتماعی دیگر ، معمولاً افرادی از مراحل مختلف سنی و با جنسیت مختلف اند. همه این عوامل باعث می شود زمینه اختلاف بین اعضای خانواده بیش از هر گروه اجتماعی دیگر است . "خانواده به عنوان گروه اعضایش را با احساس صمیمیت ، همکاری و تشریک مساعی به هم پیوند می دهد، یعنی رابطه اعضای خانواده بر پایه صفت صمیمیت و زندگی اجتماعی در داخل گروه استوار است . صمیمیت مشخصه اساسی و غیر قابل تفکیک خانواده است و همین صفت آن را از سایر گروه ها ی اجتماعی متمایز می کند"43
43 . کارسون ، ج ، خانواده درمانی ، ص 22.
44 . روزون بام ، خانواده به منزله … ، ص 95 .
در صورتی که عوامل دلبستگی در خانواده تضعیف نشود ، بسیاری از اختلافات به کمک همین روابط عاطفی مثبت و بسیار نزدیک ، قابل حل و فصل است . در این بخش ، به بررسی عوامل اختلاف در خانواده و سپس به ارائه راه حل های پیشگیرانه و برطرف کننده برخی اختلافات می پردازیم.
1- عوامل موثر بر تعارضها و اختلافات خانوادگی
در بررسی عوامل مشکلات خانوادگی که گاه خانواده ها را به فروپاشی کامل می کشاند ، به مواردی متعدد بر می خوریم که در گستره ای از مسائل روانی ، اجتماعی ، فرهنگی ، دینی ، اقتصادی و جسمانی جای می گیرد. اینک با اذعان به تفاوت میزان نقش این عوامل در اختلافات خانوادگی ، به بررسی اجمالی آنها می پردازیم.
1-1 عوامل روان شناختی: از عوامل عوامل موثر در اختلافات خانواده ، مسائل شناختی و هوش زوجین است ، نقص در رشد و تحول اجتماعی و عقلانی و به عبارتی دیگر ، عدم پختگی ، موجب رفتارهای نسنجیده و نامناسب با شرایط مختلف می شود. افزون بر این ، واکنش مناسب به رفتارهای دیگران نیز نیازمند تحول یافتگی مناسب است . همین مساله زمینه اختلاف زن و شوهر را فراهم می کند . در بسیاری موارد ، افراد آگاهی کافی از وظایف و حقوق متقابل ندارند و به همین جهت ، گاه در انجام وظایف و رعایت حقوق دیگران نا موفق اند . کم سن و سالی زن و مرد از عوامل دیگر این امر است ، به گونه ای که پس از مدتی با فروکش کردن نسبی هیجان جنسی نبود رشد کافی یا بروز رفتارهای ناسازگرانه روشن می شود . این مشکل در جامعه ما نیز دیده می شود.45 پژوهشی نشان داد که سن ازدواج در زنان در شرف طلاق در مقایسه با افراد دیگر ، به طور معناداری کم تر است.46 تفاوت زیاد در بهره هوشی زن و مرد نیز زمینه برای لختلاف آنها ست . از آنجا که هوش در انجام رفتار سازگار بسیار موثر است ، فاصله زن و شوهر در آن به فاصله در رفتار ها می انجامد . افزون بر این ، درک متقابل نیز در صورت تفاوت هوشی زیاد دشوار می شود و افراد در ابراز واکنش مناسب ، دچار تعارض خواهند شد.47
برخی اختلافات زن و مرد به چگونگی روابط کلامی و غیر کلامی آنها باز می گردد. عواملی در تعامل زن و مرد به چکونگی روابط کلامی و غیر کلامی آنها باز می گردد. عواملی در تعامل زن و مرد مانند سایر تعامل های اجتماعی اختلال ایجاد می کند . بسیاری از افراد تصور می کنند دیگران از مقاصد و مسائل آنان آگاهی دارند و همین امر موجب می شود در روابط کلامی به بیان همه نکات نپرداخته ، با کنایه و استعاره سخن گویند . استفاده از واژه های مبهمی مانند "این" ، "آن" و "چیز" نیز مانعی برای تفاهم است. افراد گاه در مقام توضیح و بیان مسائل ، از واژه هایی که در بردارنده معنای داوری و قضاوت است،استفاده می نند و همین امر موجب می شودناخواسته
45 . فرجاد، محمد حسین ، آسیب شناسی اجتماعی ستیزه های خانواده و طلاق ، ص 154
46 . میر احمدی زاده ، علیرضا ، "رضامندی زناشویی" اندیشه و رفتار ، ش 32 ، ص ، 6
47 . عسکری ، حسین ، نقش بهداشت روان در ازدواج ، ص 260
به داوری روی آورند . نکته دیگر آنکه برخی افراد برای بیان قدرشناسی ، کم تر از الفاظ استفاده می کنند، در حالی که در انتقاد و ایراد گرفتن ، صراحت بیشتری دارند و کم رویی نشان نمی دهند.48 ارتباط دو سطحی نیز که پیشتر به آن اشاره شد ، عامل مهمی در اختلاف خانواده هاست. در متون اسلامی به اثر مخرب جدال یا بگو مگو در روابط انسانی اشاره شده است ؛ از جمله این که گذر زندگی را دشار می کند،49 روابط عاطفی بین افراد را ضعیف می نماید 50 و به روابط دورویانه می کشاند،51 نوعی برتری جویی52 و کینه ورزی53 به دنبال دارد، از حرمت و احترام فرد می کاهد، 54 و در مجموع افراد را به قطع روابط می کشاند.55 از آن جا که در بگو مگوها به ویژه بین زن و شوهر ، افراد بیشتر به دنبال برتری جویی هستند و غالباً ناهشیارانه از رفتار مناسب
48 . ستیر، آدم سازی در روانشناسی خانواده، ص 69 – 90
49 . "لم یصبح لیله" نهج البلاغه ، حکمت 31.
50 . آمدی ، غررالحکم، ح 523 10 ، کلینی ، ج 2 ، ص 300 ، ح 1 .
51 . "آیّاکم و المراء و الخصومه فانّهما یُمرضان القلوب علی الاخوان و ینبت علیهما" کلینی ، کافی، ج 2 ، ص 300
52 . محمدی ری شهری ، میزان الحکمه ، ج 11 ، ص 5538 .
53 . آمدی ، غررالحکم ، ص 5524 .
54 . "من ظّنَّ بعرضه فلیدع المراء" نهج البلاغه ، حکمت 362 .
55 . محمدی ری شهری ، میزان الحکمه ، ج 11 ، ص 5538
سرباز می زنند ، حتی در موردی که فرد احساس می کند بر حق است ، توصیه می شود از جدال خودداری کند.56
در روابط غیر کلامی ، خودبرتربینی یا تکبر عاملی برای اختلاف است . تکبر معمولاً در وضعیت بدنی فرد بروز می کند. به نظر می رسد خودمحوری و عدم پذیرش ویژگی های فردی دیگران ، مانع مهمی برای تفاهم و همکاری در زندگی خانوادگی است . عدم شناسایی فردیت و تلاشهای بیهوده در جهت یکسان سازی آمرانه فضای خانواده هزینه های عاطفی سنگینی را برای تفاهم و همکاری در زندگی خانوادگی است. عدم شناسایی فردیت و تلاش های بیهوده در جهت یکسان سازی آمرانه فضای خانواده هزینه های عاطفی سنگینی را بر اعضای آن تحمیل می کند که خود بیگانگی اعضا کم ترین و فروپاشی خانواده بزرگترین پیامد رفتار و نگرش فوق است؛ از این رو ، در متون اسلامی در مورد تکبر و خودمحوری نکوهش هایی وارد شده57 و حتی گفته شده است که اگر ذره ای تکبر در وجود فرد باشد ، وارد بهشت نمی شود.58
در روابط عاطفی ، عدم توجه به نیازهای یکدیگر به نارضایتی در زندگی و اختلاف می انجامد. گاه روابط عاطفی اعضای خانواده با افراد بیرون خانواده قویتر و با خود اعضایخانواده سرد و منفی است.
56 . "ان یترک المراء و ان کان محقّاً" همان ، ص 554
57 . نهج البلاغه ، خطبه 192 ؛ محمدی ری شهری ، میزان الحکمه ، جلد 11 ، ص 5076 .
58 . "لا یدخل الجنه من فی مثقال ذره من کبیر" کلینی ، کافی ، ج 2 ، ص 309 .
چنین خانواده ای با مشکلات جدی عاطفی روبه رو است و اعضا ، خانواده را محیط مناسبی برای ارضای نیازهای عاطفی خود نمی بینید در روابط عاطفی بی اعتنایی ، نفرت ، وابستگی ، حسادت و خودخواهی موجب کشمکش ها در خانواده است.59
عدم ارضای نیازهای جنسی ، عامل دیگری برای اختلاف زن و شوهر است. عدم توجه به نیازهای جنسی یکدیگر که به ناتوانی ، بی میلی یا سرد مزاجی فرد مربوط می شود، با لطمه به روابط زن و شوهر ، افراد را دچار عصبانیت و دلسردی نسبت به همسر و زندگی می کند و به تدریج موجب بروز رفتارهای پرخاشگرایانه و در نهایت افسردگی می شود. مشکل ترین وضعیت برای افرادی است که همسرشان دچار سردمزاجی ، بی میلی جنسی یا نوعی اختلال جنسی است. این افراد به دلیل ممنوعیتها و شرایط اجتماعی ، اقتصادی و خانوادگی ، وابستگی به فرزندان و نگرانی نسبت به آینده ، به ناچار شرایط را با فشار تحمل می کنند . گاه ایرادگیری از هم ، نارضایتی از زندگی ، قهرهای طولانی مدت ، کوبیدن یکدیگر ، تهدید به جدایی ، ابراز خستگی و تمارض ، از عوارض برآورده نشدن نیازهای جنسی زن و شوهر است.60 ارضای نیازهای جنسی در خارج از محدوده خانواده نیز عامل مهم در بروز اختلافات زن و شوهر است که در جامعه ما نیز دیده می شود.پژوهشی در کشور نشان داد که در میان زوجین متقاضی طلاق ، 11% عدم تمکین و 2%
59 . قائمی ، نظام حیاط خانواده در اسلام ، ص 294 .
60 . عسکری ، نقش بهداشت روان در ازدواج ، ص 244.
سردمزاجی یا ناتوانی جنسی را عامل درخواست طلاق اعلام کرده اند .61 در متون اسلامی نیز بر اهمیت روابط جنسی در نظام خانواده و تاثیر کوتاهی هر یک از زوجین و رفتارهای جنسی خارج از محدوده خانواده و تاثیر کوتاهی هر یک از زوجین و رفتارهای جنسی خارج از محدوده خانواده بر اختلافات 62 تاکید شده است. عدم آمادگی مرد و رفتار نامناسب او در این زمینه ،63 مشغولیت ذهنی و رفتاری به دیگران 64 و عدم توجه به نیازهای مناسب زن؛65 همچنین رفتارهای خلاف شرع زن در حد جزئی یا بیشتر در گفتار و حرکات که بار جنسی دارد، به روابط جنسی مناسب و مطلوب زن و شوهر آسیب رسانیده ، زمینه را برای مشکلات و فروپاشی خانواده فراهم می آورد.66
2-1 . عوامل اجتماعی و فرهنگی : هرخانواده فرهنگ ویژه ای دارد که به اموری مانند نگرش خصوصی خانواده در رفتارها، سنتها ، سنتها و شیوه روابط با دیگران ، مربوط می شود 67
61 . فرجاد ، آسیب شناسی اجتماعی ستیزه های خانواده و طلاق ، ص 208
62 . حرّ عاملی ، وسائل الشیعه ، ج 18 ، ص 183 و 129 .
63 . همان ، ج 14 ، ص 183
64 . همان
65 . همان ، ص 83 و 100
66 . این موضوع در بحث "مرزها در خانواده" ، بررسی شد.
67 . عسکری ، نقش بهداشت روان در ازدواج ، ص 196-261.
زن و شوهر در دو خانواده جدا رشد یافته اند که تفاوت های فرهنگی ، علاقه ها و سلیقه های گوناگون دارند؛ در نتیجه در روند سازگاری زوجین باید برخی ویژگی ها و سلیقه ها را پذیرفت و برخی را کنار گذاشت . عدم توجه به این امر ، اختلف و ناسازگاری را در پی دارد . نوع تربیت هر خانواده نیز متفاوت است ، به گونه ای که شوخی ها و ناسازگاری را در پی دارد . نوع تربیت هر خانواده نیز متفاوت است ، به گونه ای که شوخی ها و ناسازگاری را در پی دارد . نوع تربیت هر خانواده در محدوده خاصی که با خانواده دیگری متفاوت است ، تربیت یا مهار می شود و همین نکته می تواند موجب اختلاف گردد.68
عامل دیگری که در اختلافات خانواده نقشی مهم دارد و با فرهنگ ویژه خانواده های اصلی زن و شوهر بی ارتباط نیست ، دخالت های دیگران در تصمیم ها و امور زندگی خانواده جدید است . 27% از متقاضیان طلاق در ایران ، دخالت بی جای خویشاوندان و آشنایان و آشنایان را علت تقاضای جدایی دانسته اند؛ 69 این عامل از نظر فراوانی در رتبه دوم عوامل موثر در طلاق قرار دارد . و چنان که در بحث روابط خویشاوندی به شمار می رود . البته این روابط خویشاوندی بیان شد ، از آسیب های روابط خویشاوندی به شمار می رود. البته این روابط می تواند حمایت اجتماعی و عاطفی مناسبی را برای افراد ، به ویژه خانواده های نوپا ، فراهم کند.
68 . همان ، ص 262-263
69 . فرجاد، آسیب شناسی اجتماعی … ، ص 208
زندگی شهری و توسعه صنعت نیز زمینه ای برای اختلافات در خانواده است و تفاوت این نوع زندگی با زندگی های پیشین را به راحتی می توان در سرنوشت ازدواج ها ، ملاحظه کرد.70 گسترش روابط اجتماعی ، دور شدن از خانواده های اصلی و حمایت آنها ، مشکلات خانواده هسته ای و تفاوتهای فرهنگی بین زن و مرد ، زمینه مناسب برای تحصیلات زنان ، و موارد دیگر ، از آثار توسعه های صنعتی جوامع کنونی است . همه این امور می تواند زمینه ای برای اختلافات در خانواده باشد. اختلاف بسیاری در تحصیلات ، انتظارات متفات را موجب می شود و همین امر درک متقابل را دشوارتر می سازد .
از ویژگی های زندگی صنعتی و پیشرفته کنونی ، تاثیر بسیار شدید و عمیق محیط اجتماعی بر خانواده هاست . امروزه خانواده ها با گستره وسیعی از افراد با ویژگی های گوناگون که گاه مرضی و مضر است ، تعامل دارند. افراد در معاشرت با دیگران ، خواه ناخواه و هشیارانه یا به طور ناهشیار ، ویژگی های شناختی و عاطفی و رفتاری دیگران را در خود جای داده71 و با آنها همانند سازی می کنند . اعضای خانواده ها به ویژه زن و شوهر ممکن است در اثر معاشرت های مختلف ، شیوه هایی را در پیش می گیرند که زمینه ای برای اختلاف درون خانواده است . در تعلیم اسلامی نیز نوع معاشرت و تاثیر عمیق آن مورد توجه قرار گرفته است ؛72 برای نمونه ، معاشرت
70 . کی نیا ، عوامل اجتماعی طلاق ، ص 17-7
71 . "الاصدقاء نفس واحده فی جسوم متفرقه" آمدی ، غررالحکم ، ح 2059
72 . محمدی ری شهری،منتخب میزان الحکمه ، ص 101 (صدیق) و ص 348 (معاشرت)
با افراد نادان و کم خرد ،73 بزهکاران و افراد دارای رفتارهای نامناسب نهی 74 شده است.
بخشی از تاثیر محیط که پیش از روابط اجتماعی و معاشرت ها ، بر خانواده تاثیر دارد، رسانه های جمعی به ویژه رادیو و تلوزیون است . اکنون گرد هم آمدن شبانه خانواده ، صرف غذا و حتی گفتگوی اعضای خانواده ، در ضمن تماشای تلوزیون صورت می گیرد. ارتباطات در خانواده ها معمولاً با توجه به تلوزیون، بریده و منقطع می شود. البته خانواده های کم درآمد و کم سواد از تلوزیون ، بیشتر استفاده می کنند ، در حالی که دیگران با ورزش ، مسافرت ، مطالعه کتاب و امور دیگر اوقات فراغت خود را صرف می کنند.75 در حل حاضر در خانواده ها، بسیاری از فرصتهای تعامل با یکدیگر صرف تماشای تلوزیون می شود. صرف نظر از آثار مثبت تلوزیون ، از جمله آثار تربیتی ، تنویر افکار عمومی ، آموزش، هدایت و کمک به افراد و حتی ایجاد وحدت در خانواده با جمع کردن افراد در خانه ،76 نباید از آثار منفی آن غفلت کرد . زندگی خانوادگی نمایش داده شده در تلوزیون ایران ؛ با سنتهای خانوادگی متفاوت است ، و این مسئله در رابطه زن و شوهر ، والدین و فرزندان ، نوع خانواده هسته ای ، نقش ها در خانواده ، مسئولیت مادری ، و
73 . "ایاک و مصادقه الاحمق فانه یرید ان ینفعک فیرّک" مجلسی ، بحارالانوار ، ج 74 ، ص 198
74 . آمدی ، غررالحکم ، ح 2601
75 . اعزازی ، شهلا ، خانواده و تلوزیون ، ص 54
76 . وهبی ، زهرا ، نقش تلوزیون در بزهکاری اطفال و نوجوانان ، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی نراق ، ص 93
رابطه میان خواهران و برادران به راحتی قابل مشاهده است .77 این امور زمینه مناسبی را برای بروز تعارض در خانواده فراهم می کند و از این رو باید نقش تلوزیون را در کشمکش های خانوادگی جدی گرفت.
3-1 . عوامل اقتصادی : بخش مهمی از اختلافات خانوادگی به مسائل اقتصادی باز می گردد. تحقیقی در ایران نشان داد از میان متقاضیان طلاق ، 12% علت درخواست طلاق را مشکل امرار معاش ، 4% بی کاری و 11% ندادن نفقه اعلام کرده اند. افزون بر این ، 6/49% اعلام کرده اند میزان حقوق آنها در زمان طلاق کفاف زندگی شان را نمی داده است.78 فقر و بیکاری ، به ویژه مرد را در زمان طلاق تحت فشار قرار می دهد و عاملی برای تعارضات به شمار می رود. در متون اسلامی نیز به تاثیر این مشکل به فشارهای خانوادگی79 و آثار ناخوشایند آن در زندگی دنیا و آخرت اشاره شده است80 همچنین ممکن است توقعات مادی زیاد در خانواده ، موجب تعارض و اختلاف شود. مرا اگر توان برآوردن خواسته های روز افزون اعضای خانواده را نداشته باشد ، با تندی به آنها واکنش نشان می دهد و زمینه رفتارهای ناسازگارانه را فراهم می کند، و یا حالت تسلیم و درماندگی را پذیرفته ، سر رشته را از کف می دهد و در هر صورت ، نظام خانواده با
77. اعزازی ، خانواده و تلوزیون، ص 96-14
78 . فرجاد، آسیب شناسی اجتماعی …، ص 208
79 . محمدی ری شهری ، میزان الحکمه ، ج 10 ، ص 4662-4660
80 . همو ، منتخب میزان الحکمه ، ص 408
مشکلات و اختلافات جدی روبه رو خواهد شد . از سوی دیگر ، تجمل طلبی و غوطه ور شدن
در مواهب مادی و احساس بی نیازی مستانه نیز به رفتارهای برتری طلبانه81 و ناسازگاری می انجامد.گاه رسیدن ناگهانی یک خانواده به ثروت نیز به عاملی برای خودفراموشی و سرکشی و اختلاف تبدیل می شود. توجه زیاد به تجملات و ظواهر زندگی ، زمینه ای برای دور شدن از روابط انسانی مناسب فراهم کرده82 و افراد را به امتیازهای مادی و تجملی می دهند. از آنجایی که انسان در این موارد سیری ناپذیر است، 83 هیچ گاه از زندگی و تعامل با دیگران رضایت نخواهد داشت؛84 سپاس گزاری نیز در او کمرنگ شده و روابط افراد به سوی نفرت می گراید.85 مسائل مربوط به اشتغال مرد و زن نیز ممکت است زمینه برخی اختلافات شود. تصدی برخی مشاغل در فرهنگ ویژه خانواده زن یا مرد، ممکن است نامناسب به نظر آید و موجب کشمکش زن و شوهر
81 . "انَّ الانسن لَیطغی ان رَّءاهُ استغنَی" علق ،6 و 7
82 . "الماء ماده الشهوات" نهج البلاغه ، حکمت 58
83 . قال رسول الله (ص) :"منهومان لا یشبعان : طالب دنیا و طالب علم …" کلینی ، کافی ، جلد 1 ، ص 46 و "منهوم بالمان…" مجلسی ، بحارا، ج1 ، ص 168
84 . همان ، کافی ، ج 2 ، ص 316 و 138
85 . "لا یجتمع المال الا بخصال خمس : بخل شدید و امل طویل و حرص غالب و قطیعه الرحم و ایثار الدنیا علی الاخره" الخصال ، ص 282 ، ح 29
گردد. اشتغال زنان در بیرون خانه ، با توجه به سنگینی مسئولیت های آنان به ویژه در فرهنگ ما ، ممکن است آنان را از ایفای مسئولیت های خانوادگی ناتوان کرده و موجبات اختلاف را فراهم آورد. گاه اشتغال زن ، زمینه ای برای استقلال و جدایی وی از خانواده می شود. مسئله مادران مجرد در برخی کشورها ، ناشی از همین استقلال طلبی است که به نوعی کیان خانواده را به خطر انداخته است . همچنین کار بیش از اندازه که موجب حضور کمتر در محیط خانواده است ، به روبط عاطفی مناسب ضربه زده و موجبات اختلاف را فراهم می کند.
4-1 . عوامل جسمانی و بدنی : از عوامل موثر های بر اختلاف در خانواده ، بیماری های جسمانی است که سازگاری های جدی تری را می طلبد و ممکن است اعضای خانواده توانایی سازگاری با آنها را نداشته باشند. اختلالات روانی شدید نیز به مرتبه بالاتری از سازگاری نیازمند است . نازایی زن یا مرد ممکن است به سردی فضای عاطفی خانواده بینجامد. فرزندداری در مرد نشانه کمال و در زن نشانه نوعی شکوفایی استعداد است .86 فرزند نداشتن از مشکلات جدی برخی خانواده هاست که ممکن است در اثر عوارض پس از ازدواج مانند معلولیت و بیماری پدید آید. این مشکل بیشتر برای زن و مردهایی بروز می کند که بدون توجه به زیبایی های ظاهری ، به ازدواج اقدام کرده اند و پس از مدتی این نکات برای آنها برجسته شده است . ناتوانی جنسی نیز از این موارد است که پیش تر به آن اشاره شد. اعتیاد که امری روان شناختی و بدنی است، از نظر فراوانی سومین عانل اختلافات و درخواست طلاق در ایران می باشد . 18% مارد است عامل اختلاف و درخواست طلاق را تشکیل می دهد .87 این امر موجب رفتارهای نابهنجار و در نهایت، ناسازگاری می شود . با ورود اعتیاد به یک خانواده پدر که معمولاً اعتیاد از او آغاز می شود ، برای حفظ رابطه همسری و جلوگیری از فرو پاشی خانواده ، همسر را نیز به مشارکت در مصرف مواد سوق می دهد . البته بررسی ها نشان می دهد ، بسیاری از زنان با بردباری و استواری تا آخرین نفس برای نجات خانواده تلاش می کنند . آنان در طول زمان به خاطر وحشت از آبروریزی و پرهیز از رسوایی دم فرو می بندند و با شرایط خوی گیرنده و مشکلات اقتصادی شدیدی را متحمل می شوند . در نهایت نیز گاه زن راه طلاق یا ناسازگاری را در پیش می گیرد، و یا مهره ای دست آموز و انعطاف پذیر می شود که ممکن است به رفتارهای نابهنجار دیگری نیز کشیده شود. ارکان خانواده در این گونه خانواده ها ، سرنوشت کودکان به گونه ای نامطلوب و خطرناک رقم می خورد ، زمینه بزهکاری در اثر همانند سازی با والدین در آنان فراهم می شود. در شرایط حاد ، در صورتی که نتوان خانواده را از این آسیب اجنتماعی و فروپاشی باز داشت ، نجات کودکان از محیط فاسد خانواده و پیشگیری از زوال اخلاقی و اجتماعی آنها ضروری است.88
86 . در بحث "فرزندان" به کلمات اولیای دین (ع) در این مورد اشاره شد
87 . فرجاد، آسیب شناسی اجتماعی …، ص 208
88 . کار ، مهرانگیز ، بچه های اعتیاد ، ص 25-24 و 45-41
5-1 . عوامل دینی : عدم توجه اعضای خانواده به باورهای دینی و انجام رفتارهای خارج از محدوده مجاز شرعی ، زمینه ای برای ضربه به روابط عاطفی مثبت اعضای خانواده و بروز اختلافات می شود. بخشی از این امر به عدم رعایت موازین شرعی در روابط زن و مرد باز می گردد که پیش از این بررسی شد . همه رفتارها، حالات عاطفی آسیب می رسانند . در اینجا به مواردی که بیشتر بر خانواده اثر دارد اشاره می کنیم.
آزار به والدین و ناخشنود ساختن آنها 89 گاه موجب فروپاشی ساخت خانواده و واکنش تند و نامتعادل والدین نسبت به فرزندان می شود . در وظایف فرزندان ، به آثار دنیوی و اخروی این امر اشاره شد . نسبت ناروای بی عفتی ، به ویژه به زنان پاکدامن ، به راحتی می تواند روابط عاطفی زن و شوهر را خصمتنه و زمینه اختلاف شدید آنها را فراهم کند، به همین جهت ، در متون اسلامی با تقبیح و تهدید شدید90 برای جلوگیری افراد از این رفتار تلاش شده است . شراب خواری که موجب رفتارهای نابهنجار 91 و پیامد های نامطلوب بهداشتی و در نهایت ، روانی می شود، می تواند از دو جهت به خانواده آسیب رساند، در روابط زوجین و تنظیم روابط جنسی اختلال ایجاد کند، موجب خشونت و بدرفتاری با همسر شود؛ همسر را از نقش همسری و مادری
89 . "وَبَرَّا بِلوالدتی و لَم یَجعلنی جبّارَّا شقِیّاً" مریم ، 32
90 . "اِنَّ الذینَ یرمونَ المُحصَنَتِ الغفِلَتِ المومنتِ العنُوا فِی الدُنیا وَ لَهم عَذابٌ عَظیمٌ" نور ، 23
91 . مائده ، 90
دلسرد کند، و پایگاه اجتماعی زن را تنزل دهد. در روابط با فرزندان نیز ممکن است موجب رفتارهای نابهنجاری مانند زنای با محارم شود، زمینه پرورش نسل معیوب و بیمار را فراهم کند، مراقبت از کودکان و فرآیند جامعه پذیری آنان را مختل نماید، پایگاه اجتماعی فرزندان را تنزل دهد و در نهایت ، امنیت اقتصادی خانواده را سست گرداند.92
ترک وظایف دینی به ویژه نماز ، خواه ناخواه بر زندگی فرد آثار ناخوشایند بر جای می گذارد . غیبت کردن ، ظاهر نمودن نقص های فرد در غیاب او است که با عیب جویی و محاکمه غیابی ، حرمت فرد شکسته می شود و به روایط بین فردی آسیب می رساند . قرآن این رفتار را به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه کرده93 تا نفرت افراد را نسبت به آن" برانگیزاند.این رفتار در خانواده نیز اختلاف به وجود می آورد ؛ زیرا انتقاد فقط با صراحت ، بدون کنایه و در حضور فرد و بدون قصد تحقیر و توهین مناسب است. سخن چینی که در آن گفتار افراد به واسطه نفر سومی به هم منتقل می شود، 94 می تواند اختلاف بین دو نفر را تشدید95 کند.گاه افراد در غیاب دیگران
92 . ضمیری ، محمدرضا ، "مشروب خواری ، جرمی علیه زنان و خانواده" کتاب زنان ، ش 20 ، ص 3و2
93 . حجرات ، 12
94 . محمدی ری شهری ، میزان الحکمه ، ج 13 ، ص 6476
95 . "النمیمه القااه بین الناس" متقی هندی ، کنز العمال ، ح 8348
سخنان درباره آنان مطرح می کنند که در حضور آنان هیچ گاه مطرح نمی کنند . نفر سومی که این سخنان را به طور مرتب به آنان انتقال می دهد ، شعله اختلاف را افروخته تر می کند؛96 از این جهت سخن چینی 97 در متون اسلامی بسیار مزمت شده است. از دیگر رفتارهای مخل به روابط مناسب در خانواده ، آوازخوانی و سرگرمی های نامشروع است 98 آوازه خوانی حرام مطالبی نامناسب را شامل می شود و به رفتارهای نامشروع اشاره دارد و لحن و آهنگ صدا نیز متناسب با چنین رفتارهایی است 99 گاه با شنیدن این نوع آواز ، فرد از جهت عاطفی و شناختی به حالتی دجار می شود که زمینه بروز رفتارهای نابهنجار از جمله روابط جنسی نامشروع در او فراهم می شود100 بدیهی است شنیدن این امور ، فرد را به این رفتارها متمایل می کند. مسئولیت ها و وظایف مهم نیز ممکن است در اثر شنیدن چنین آوازهایی مورد غفلت قرار گیرد و زمینه ای برای اختلاف در خانواده فراهم شود101 . یکی از سرگرمی های حرام قمار است102 که افزون بر آسیب اقتصادی
96 . "تورث الضغائن ، تزرع الشحاء فی قلوب الرجال" درآمدی ، غررالحکم ، ح 2663 ، مجلسی ؛ بحارالانوار ، ج 71 ؛ ص 293
97 . "هما و مشاء بنمیم" قلم 11 ؛ کلینی ، اصول کافی ، ج 4 ، ص 75
98 . برای حرمت این رفتار دلایلی از قرآن و کلمات معصومین وارد شده است ؛ از جمله : حج ، 30 ؛ لقمان ، 6 ؛ مجلسی ، بحارالانوار ، ج 79 ، ص 241-252 ؛ صدوق ؛ من لا یحضره الفقیه ؛ ج 2 ، ص80
99 . انصاری ، مرتضی، مکاسب، بحث غنا ، ص 113-103
100 . "الغناء عُش النفاق" و "الغناء رقیه الزنا" ، محمدی ری شهری ، المیزان الحکمه ، ص 4420
101 . "ثلاث یقسین القلب: استماع اللهو …" مجلسی ، بحارالانوار ، ج 79 ص 252
102 . بقره 291
به عزت نفس افراد خدشه وارد می کند ؛ زیرا گاه آبروی خود و خانواده خویش را در این جهت فدا می کنند.103
برخی سرگرمی هایی که حرام نیستند نیز ممکن است در شرایطی موجب اختلاف در خانواده شود.گاه افراد با زیاده روی در این امر ، نسبت به مسئولیت های خانوادگی کوتاهی نموده و زمینه اختلال در روابط مناسب را فراهم می آورند. همچنین سرگرمی ممکن است در تصمیمات مهم اختلال ایجاد کند ،104 و گاه افراد را به دشمنی و درگیری بکشاند105 و باورهای دینی آنان را متزازل کند.106 سرگرمی زیاد؛ افراد را از رفتارهای مناسب و معقول باز می دارد 107 و موفقیت و نیل به اهداف را مشکل می سازد.108 البته اصل سرگرمی به ویژه با همراهی خانواده امری مطلوب است و آموزه های اسلام برآن تاکید دارد.109 توصیه مهم ، دوری از زیاده روی در سرگرمی است تا افراد از انجام مسئولیت ها باز نمانند.
103 . کلینی ، کافی ، ج 5 ، ص 122 ح 1 و ص 123 ، ح6
104 . "اللهو یفسد عزائم الجد" آمدی ، غررالحکم ، ص2165
105 . "اول اللهو لعب و آخره حرب" همان ح 3132
106 . "مجالس اللهو تفسد الایمان" همان ، ح 9815
107 . آمدی ، غررالحکم ، ح 7969 ، همان ص 240
108 . همان ص 333
109 . بحار الانوار ج76 ، ص 59؛ کلینی ، کافی ج 5 ص 50 محمدی ری شهری ص 5360
یکی از عوامل مهم اختلافات در خانواده ها ، استفاده از روشهای غیر موجه و نامتعارف برای برقراری متناسب بین اعضای خانواده به ویژه بین زن و شوهر است. در متون اسلامی به مواردی اشاره شده که برای ایجاد روابط عاطفی مثبت یا برای اختلاف افکنی از روشهایی مانند جادوگری استفاده شده است .110 فال گرفتن که یکی از این موارد است ، در عصر حاضر نیز شیوع دارد ، و گاه به عنوان وسیله ای برای ایجاد روابط مثبت یا حل مشکلات و اختلافات خانوادگی به کار می رود.111 معمولاً در فالگیری ها و روش های ناموجه که از دیدگاه دین و علم نا درست است ، به افراد توصیه هایی می شود یا برای آنها ذهنیت هایی ایجاد می گردد که در اثر عمل به آنها زمینه ای برای رفتارهای نابهنجار و تشدید کنندذه اختلاف فراهم می آید 112 تفاوت مراتب ایمانی و برداشت ها از دین نیز به تعارضاتی در خانواده می انجامد . گاه در ابتدازن و شوهر شناجت کافی نسبت به هم ندارند و پس از مدتی با درک تفاوت های عقیدتی و به تبع آن رفتاری ، به توافق و سازگاری نمی رسند و هر روز به کشمکش بیشتری می پردازند. پژوهشی در شهر کرمان نشان می دهد تفاوت در باورهای دینی از عوامل موثر در گسست پیوند زناشویی است.113
110 . بقره 102 ، و حدیث رسول اکرم (ص) که زنی را به دلیل سحر کردن شوهرش به قصد محبت کردن بیشتر به او ، به شدت سرزنش کرد .کلیتی ، کافی ،ج 2 ص60
111 . حسینی ، ک "نگاهی به پدیده فال …" مجله ایران دخت ش11
112 . سالاری قاینی ، سحر و جادو "تاثیر سحر و جادو در اختلافات خانوادگی " ص 100
113 . بنی اسدی ، حسن ، بررسی عوامل موثر اجتماعی – فردی در زوج ها سازگار و ناسازگار در شهر کرمان، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه مدرس ، چکیده
2 – راههای پیشگیری از اختلافات خانوادگی در آموزه های اسلام
همه عوامل موثر بر اختلافات خانوادگی که به آنها اشاره شد ، می تواند نخست به ناسازگاری ، سپس به برداشت های منفی اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر ، و پس از آنها به تعارض در روابط کلامی ، و غیر کلامی ، و در مرحله بعد به تشدید و تعمیق اختلاف و گاه طولانی شدن آن و در نهایت به جدایی عاطفی و قانونی زن و شوهر بیانجامد البته این امور صرفاً زمینه اختلاف را فراهم می کند و اغلب خانواده ها با وجود این مشکلاتن دچار فروپاشی نمی شوند .توجه و عمل به راه کارهای پیشگیرانه که در این بخش بررسی می شود ، می تواند مانع اختلاف شود ، یا در مراحل اولیه و قبل از تشدید آن را مرتفع سازد . برخی از این راه ها در بخش های دیگر با تفصیل بیشتری بررسی شد و در این جا بیشتر به تاثیر آنها در حل اختلاف ها اشاره می شود.
1-2 . توجه به گزینش همسر مناسب: وظیفه مهم دختر و پسر در آستانه ازدواج ، شناخت شرایط لازم برای همسر و تطبیق آن بر فرد مورد نظر است . انجام این وظیفه ، بسیاری از اختلافات بعدی را پیشگیری می کند . تاکید بر همسان همسری یا همکفو بودن در تعالیم اسلام ، می تواند اختلافات تاشی از تفاوت در بهره هوشی و امور فرهنگی از جمله تفاوت و اختلاف در باورهای دینی و حتی مراتب ایمانی را پیشگیری کند اساس ناسازگاری ها دو همسر به تفاوت آنها در احساسات ؛ شناختها و رفتارها باز می گردد . هر چه افراد در این زمینه مشابه باشند اختلافات کمتری بروز می کند و برخی از اختلافات به رفتارهای نابهنجاری ناشی از بداخلاقی و صفات نامناسب و رفتارهایی مانند شراب خواری و قماربازی مربوط می شود . بروز این رفتارها معمولاً هنگام ازدواج تا حدی اشکار است ، یا دست کم نشانه هایی از آنها در فرد وجود دارد و با توجه به آسیب های شدید آنها به افراد و خانواده تعالیم انسان نسبت به گزینش چنین همسرانی هشدارهایی جدی دارد . رفتارهای جنسی خارج از محدوده مجاز هم اینچنین است و در صورت بروز باید گزینش چنین افرادی با تامل بیشتری باشد . این جمله در قرآن که "پاک ها به پاک ها تعلق دارند" 114 در واقع نوعی بینش دادن به افراد در انتخاب همسر است . همچنین برخیمشکلات ناشی از امور اقتصادی مانند نوع اشتغال و سطح درآمد هنگام گزینش افراد تا حدی قابل پیش بینی است . بدیهی است اقدام به ازدواج با چنین افرادی در صورتی که با آگاهی و بینش صورت گیرد ، زمینه مساعد تری برای حل مشکلات و اختلافات فراهم خواهد کرد.
2-2 . آموزش زوجین: بسیاری از مشکلات خانواده ها ناشی از عدم شناخت وظایف ، راه حل ها ی برقراری رابطه و روش حل مسائل است . یکی از راهبرد های مهم حل مسائل خانوادگی ، رویکرد روانشناختی- آموزشی است که شامل مراحل زیر است :115
1. روشن شدن اهداف و ارزشهایی که در این قسمت مقاصد هر یک از زوجین و انتظارات آنها برای یکدیگر بیان شده و زمینه تعدیل آنها فراهم می شود . در اینجا توجه به ارزش های فرهنگی و دینی یکدیگر دارای اهمیت است.
114 . "الطیبتُ للطیبینَ وَ الطیبونَ للطیبتِ" نور ، 26
115 . کارلسون ، خانواده درمانی ، ص 263
2. آموزش ارتباط و تبادل نظر در صورتی که نارسایی زوجین در مهار تهای ارتباطی روشن شده باشد . مهارت هایی مانند گوش دادن ، روشن ساختن مفهوم من یا هویت فردی ، بازخورد ، در خواست کردن و ابراز وجود و جنبه های مثبت ارتباط کلامی باید به آنها آموخته شود.
3. آموزش مهارت های مذاکره و قرارداد بستن که در این قسمت "اصل انصاف روابط برابر و رضایت بخش زوجین " مورد توجه قرار می گیرد .
4. فنون تنظیم وقت به ویژه برای خانواده هایی که زن و مرد هر دو شاغل اند ، بسیار ضروری است . تعیین اولویت ها و برنامه ریزی امور خانواده و شغل و در نهایت ، تصمیم گیری های واقع بینانه با این فنون تامین می شود.
5. فنون کنترل فشار روانی که خواه ناخواه در همه خانواده ها و برای همه افراد بروز می نماید ، به افراد کمک می کند که با فشار کمتری زندگی کنند ؛ برای نمونه در مشکلات اقتصادی و زندگی شهری پر اضطراب باید به افراد شیوه های مقابله مانند تن آرمیدگی عظلانی ، کنترل تنفس، ورزش ، تغذیه مناسب و سرگرمی را آموخت .
3-2 آموزش دینی : آموزش نقش اعتقادات دینی در امور زندگی و حل مشکلات و اختلافات ، برای پیشگیری از برخی اختلافات دارای اهمیت است شناخت وظایف و حقوق متقابل اعضای خانواده براساس تعالیم اسلام برای عمل به آنها ضروری است . راهکارهایی که در فصل چهارم بررسی شد می توانند مانع بروز بسیاری از مشکلات شوند که از پای بند نبودن به ارزشهای اخلاقی ناشی می گردد . گاه شروع اختلاف و اغلب تشدید آن به پرخاشگری در رفتار و گفتار مربوط می شود . ضرب و شتم اعضای خانواده به ویژه زنان ، هنوز در کشورهای پیشرفته هم آمار بالایی دارد . در فرانسه ، زنان 95 % قربانیان خشونت های گزارش شده را تشکیل می دهند و از این میان 51% آنها مورد تعدی شوهران خود قرار گرفته اند. در آمریکا تخمین زده شده است که سالانه دو میلیون زن به دست شریک زندگی خود کتک می خورند و تقریبا نیمی از آنها نیاز به مداوای پزشکی دارند.116 مهار رفتار و گفتار می تواند مانع بسیاری از این گونه نابهنجاری ها باشد . در صورتی که اعضای خانواده به ویژه زوجین در مهار کلامی و رفتاری به هم کمک کنند ، مشکل زودتر حل می شود ، برای نمونه اگر مشاجره برخواست یکی از آ"ها سکوت در پیش گیرد و دیگری را به آرامش و مهار خویش دعوت کند ، در این باره کلمات اولیای دین علیه السلام می تواند تا حدی مهار کننده باشد برای مثال گفته شده است اگر فرد خشمناکی قادر بر رفتار پرخاشگرایانه باشد ولی خود را مهار کند و خشم خویش را فرو نشاند خداوند در قیامت قلب او را سرشار از آرامش و ایمان خواهد کرد .117 همچنین برای مهار خشم توصیه شده است که فرد وضعیت بدنی خود را تغییر دهد ؛ مثلاً اگر نشسته ، به حالت خوابیده قرار بگیرد . تماس آرام بدنی با فردی که مورد خشم قرار گرفته از مهار کننده های بسیار موثر پرخاشگری در محیط خانواده است .118
116 . مارسومی ، رادمیکاکو، "حقوق بشر و خشونت علیه زنان " ش 8 ، ص 79
117 . مجلسی ، بحار الانوار ، ج 7 ، ص 33
118 . همان ج 72 ص 264 ؛ نراقی معراج السعادت ص 169
آموزش عقاید و رفتارهای دینی در پیشگیری از اعتیاد نیز می تواند موثر باشد تحقیقات متعدد نشان می دهند که تربیت دینی ، پایبندی به اصول دینی و گرایش به شرکت در مراسم و آیین های دینی ، با مصرف مواد مخدر ارتباط منفی دارد . ژان بوژه می گوید : باید این واقعیت آشکار را بپذیریم که مصرف مواد مخدر از زمانی اوج گرفت که نگرش های دینی از ذهن ها تحلیل رفت ؛ بنابراین آموزش و تربیت دینی می تواند در پیشگیری از اعتیاد و برطرف کردن آن نقش موثری داشته باشد.119
4-2 . رعایت حدود و مرزها در خانواده: بخشی از مشکلات خانواده ها از بی توجهی به حدود و مرزها ناشی می شود.که رعایت آنها برای سلامت روابط اعضای خانواده و رفتار مناسب آنها ضروری است . این حدود در فصل سوم بررسی گردید . از مهمترین روابط عاطفی رضایت بخش بین زن و شوهر رعایت حدود روابط زن و مرد نامحرم است . مهار تماس های چشمی و روابط کلامی بین زن و مرد نامحرم در محدوده عرفی لازم و دوری از نگاه ها روابط کلامی معنادار که حتی بار جنسی کمی داشته باشد . در پیش گیری از اختلافات نقش مهمی دارد . تحقیقات نیز این نقش را تایید می کنند برای نمونه آزمایشات نشان داد هنگامی که مردها عس های زنان بسیار زیبا را می بینند همسران مورد علاقه خود را با جذابیت کمتری ارزیابی می کنند بدیهی است ارزشگذاری کمتر به همسر ضمینه ای برای روابط عاطفی ضعیف تر است .
119 . حاجی ده آبادی ، محمد علی مجموعه مقالات برکزیده …، ص 139
کمترین تاثیر نگاه ها و روابط عاطفی لذت بخش همراه با بار جنسی یا ارضای آنها در بیرون از محدوده خانواده سرد شدن این روابط در در خانواده است . از حدود دیگری که به زنان مربوط می شود پوشش شرعی است که این امر افزون بر خود زنان ، بر مردانی که آنها را می بینند تاثیر می گذارد . در تحقیقی پوشاندن زیبایی های زنان بررسی و از لحاظ تجربی ثابت گردید که این امر مانع از افزایش آستانه ادراکی مردان و در نتیجه موجب کاهش اختلاف زناشویی است ، زیرا با افزایش آستانه ادراکی مرد به محرک های درون خانواده دیرتر پاسخمی دهد و زمینه برقراری روابط عاطفی لذت بخش فراهم نمی شود.
5-2 توجه به کسب مشورت و کسب توافق در خانواده: تطابق رفتارها و تصمیم گیری ها در برخی موارد دقیقاً یا تا حد زیادی با قوانین و اصول عقلی و شرعی نسبتاً آسان است. به نظر می رسد در مسائل دیگر خانواده نیز مناسب است از نظر اعضای خانواده استفاده شود . در آیه ای دیگر ، توصیه شده است امور خانواده از جمله مسائل فرزندان با مشاورهشایسته انجام گیرد . می توان گفت حتی در مسائل مهم و امور دینی نیز باید تلاش کرد تا باشیوه های مناسب ، موافقت اعضای خانواده جلب شود . نمونه ای از این امر را می توان در برخورد حضرت ابراهیم(ع) با فرزندش یافت.در صورتی که در محیط خانواده زمینه مشورت فراهم شود تصمیم گیری در مشکلات آسان و زمینه پذیرش تصمیمی که بر اساس تضارب آرا اتخاذ شده ، بیشتر خواهد بود. در خانواده هرچه کودکان بزرگتر شوند و در بعد شناختی رشد کنند باید از نظریات و افکار آنها بیشتر استفاده شود . در مقابل مشورت نکردن با نوجوان در خانواده موجب عدم تحول شناختی و عاطفی و پراکندگی هویت و ضعف اعتماد به نفس در وی خواهد شد.
مشورت با همسر با توجه به رشد یافتگی و تدبیر زنان در عصر حاضر و تاثیر بسیار آنان در محیط خانه ، در حل مسائل اساسی خانواده موثر است . هرچند مشورت در مسائل مربوط به زنان و دختران ضروری است ، در سایر امور خانواده جلب توافق همسر و همراهی او لازم است . بر اساس کلمات اولیای دین (ع) ؛ خشنودی همسر برای جلب همکاری او به کارگیری شیوه های جلب محبت و زضایت او و نیز عدم اجبار و تحمیل رای و ناخوشنود ساختن همسر ، اصل زندگی خانوادگی به شمار می آید.
3- راهکارهای حل اختلاف خانوادگی براساس تعالیم اسلام
در این بخش به رااهکارهایی اشاره می کنیم که پس از بروز اختلافات و تشدید آن مورد استفاده قرار می گیردو بیشترین جنبه رفع مشکل دارد تا پیشگیری از آن .
1-3 پذیرش و تعهد نسبت به سلسله مراتب در خانواده:یکی از کاربرد ههای سلسله مراتب درخانواده حل مشکلات در مواردی است که اعضای خانواده پس از بحث و بررسی و ارائه دلایل متعدد به تصمیم یکسانی نمی رسند و اختلافات همچنان بر جای می ماند . در این شرایط در برخی مسائل باید نظر مرد خانواده یعنی شوهر ، مورد توجه قرار گیرد و به آن عمل شود ؛ برای نمونه خروج زن از منزل باید به اجازه شوهر باشد . بدیهی است اگر بین زن و شوهر در این مورد اختلافی بروز کند و هیچ یک نتوانند دیگری را قانع کند برای حل اختلاف از نظر تعالیم اسلام پیروی زن از شوهر مناسبترین راه ممکن است . همینطور در مورد کودکان و نیز انتخاب محل سکونت اگر مشورت به توافق نینجامید باید نظظر شوهر رعایت شود. زیرا این مسائل متضمن هزینه های اقتصادی است که شوهر متکلف آن است.
2-3 حل مشکلات عاطفی و جنسی :گاه روابط عاطفی زن و مرد به علت رفتارهای نامناسب مانند پرخاشگری کلامی و غیر کلامی و بی اعتنایی نسبت به هم به سردی می گراید در این صورت توجه به توصیه های اسلام به هریک از زن و مزد می تواند تا حدی مشکلات را حل کند . یک توصیه اساسی به مرد آن است که در هر صورت با همسرش مدارا کند از سویی دیگر به زنان نیز توصیه هایی شده از جمله اینکه بکوشند به هنگام اختلاف سوء تفاهم ها در کم ترین زمان ممکن رفع شوند . در این خصوص گفته شده زن سعی کند مسائل اخلاقی حتی به روز بعد کشیده نشود و در همان شبانه روز اول خاتمه یابد پذیرش معذرت خواهی همسر و گذشت از خطای او به حل مش کلات کمک می کند . در روابط جنسی ، از زن خواسته شده که در حد امکگان با مرد همراهی کند و از مخالفت و درگیری در این زمینه خودداری کند . به مرد توصیه شده نیاز زن را در نظر بگیرد و فقط به فکر ارضای نیاز خود نباشد.
قرآن و حل اختلافات
در مباحث پیشین بیان شد که زنو شوهر نسبت به هم حقوق و مسئولیت هایی دارند . معمولاً اختلاف وقتی بروز می کند که یکی از آنان یا هر دو از ایفای وظایف همسری خودداری کنند .قرآن از این امر به نشوز و شقاق یاد کرده است . نشوز زن عبارت است از ترک وظایف لازم نسبت به همسر . قرآن کریم در این شرایط برای حل مشکل شیوه ای سه مرحله ای ارائه کرده است : نصیحت زن ، دوری از او در بستر و تنبیه.
3-3 مکشاوره و حکمت:همانگونه که اشاره شد برخی از مشکلات خانوادگی به مسائل جوامع صنعتی کنونی باز می گردد که جامعه ما از آن مستثنا نیست . بزرگترین تحول ساختاری در خانواده های ایرانی در دهه های اخیر تبدیل خانواده گسترده به هسته ای است در این شرایط حل مش کلات غالباً بر عهده زوجین است با توجه به نکات یاد شده در اختلافات استفاده از دیگران به ویژه متخصصان خانواده درمانی ضروری است تعالیم اسلام استفاده از نظریات دیگران را در همه امور زندگی تایید کرده ایت . البته مشاور باید از شرایط و توانایی های لازم برای حل اختلافات خانواده برخوردار باشد.برخی شرایط عمومی مشاور عبارتن از : آگاهی لازم در مورد موضوع مورد مشاوره و زمینه های آن ، توانایی ایجاد ارتباط عاطفی با دیگران ، خلوص و خالی بودن از هرگونه سوء نیت ، حلم و برد باری ، راز داری ، توانایی ادامه مشاوره ، الگوی مناسب بودن تقوا .نکته مهم دیگر توجه به باورها و ارزش های زوج است .
4-3 جدایی زن و شوهر : آخرین شیوه برخورد با مشکلات خانوادگی جدایی رسمس زن و شوهر یا طلاق است . در شرایطی که همه راه ها اصلاح و حفظ بنیان خانواده به بن بست می رسد جدایی زن و شوهر راهی برای خاتمه مشکلات و تنیدگی اعضای خانواده است . از نظر اسلام جدایی زن و شوهر امری نا خوشایند است و گفته شده که منفورترین امور نزد خداوند خانه ای است که به واسطه طلاق و جدایی ویران شود . سخنان اولیای دین (ع) زشتی و فاجعه آمیز بودن طلاق را گزارش می کند تا آنجا که پیامبر (ص) فرمود: به حدی به من در مورد زن سفارش شد که گمان کردم طلاق دادن زن جز در صورت ارتکاب زنا از سوی او شزاوار نیست ، ولی در شرایطی که ادامه زندگی به صورت متعادل با آرامش روانی ، ممکن نباشد ، ترک طلاق نامناسب و حتی ادامه زندگی مشترک موجب ضرر است . از سوی دیگر اسلام حق طلاق را سه بار قرار داده است تا اگر مردی پس از مرتبه سوم بخواهد با همسر مطلقه خود ازدواج کند لازم باشد پیش از آن زن با مرد دیگری ازدواج کند و پس از طلاق بتواند دوباره به عقد همسر اول درآید . این قانون در واقع شیوه ای برای جلوگیری از طلاق های مکرر و بدون دلیل است . طلاق به هر دلیل آثار روانی مخربی براعضای خانواده دارد . بیماری و رنجوری (68%،94%)، خستگی (70%) بی اعتمادی نسبت به دیگران ، کمیت و کیفیت کار ، احساس شکست در زندگی (75%)، نگرانی نسبت به فرزندان ف ستیزه جویی ، خودکشی ، انحرافات اجتماعی ، نا امیدی نسبت به آینده ، اضطراب ، دلتنگی ، عصبانیت و احساس گناه و پریشانی افراد از عوارض روانی طلاق در زن و مرد است .بر اساس مطالعات فرزندان طلاق در سال اول جدایی والدین دچار احساس خشم، ترس ، افسردگی و احساس گناه شدید می شوند و افزون بر اینها در دراز مدت واکنش هایی از قبیل کم شدن نمره در آ زمون های پیشرفت و هوش، و فقدان الگوی منتسب برای ایفای نقش زن یا مرد خوب بودن از خود بروز می دهند . و در نهایت به مشکلات عاطفی و جنسیتی و دشواری هایی در زندگی زناشویی آینده گرفتار می شوند1 . پرداختن به همه این مشکلات مجالی مستقل می طلبد و ما در اینجا تنها به ارائه راه حل ها یی برای پذیرش طلاق از سوی کودکان می پردازیم.
در مرتبه اول ، فرزندان باید از پیش با مسئله طلاق و جدایی آشنا شوند ، که در این صورت درک و پذیر ش همه مراحل آن برایشان بسیار ساده تر خواهد بود . بدین منظور والدین باید چند روز قبل از حدایی آمادگی و فرصت کافی برای درک مسئله به فرزند خود بدهند و در مرتبه دوم باید پس از جدایی برنامه ای منظم برای دیدار با کودک فراهم کنند ، به گونه ای که در هفته اول جدایی اگر امکان داشته باشد هر روز به دیدار کودک بروند و سپس برنامه تماس و ملاقات منظمی با کودک ترتیب دهند . در مورد طلاق باید برای کودک توضیحاتی ارائه شود ، این در حالی است که تحقیقات نشان می دهد به 80% کودکان در مورد طلاق مطلبی گفته نمی شود . مطلب مهم دیگر مطمئن کردن کودک از ادامه رابطه با پدر و مادر است که در صورت تحقق آن احساس ناامنی و تردید در کودک کم تر خواهد شد.2
از دیدگاه اسلامی، اگر والدین به مسئولیتشان نسبت به فرزندان توجه کنند و استمرار این مسئولیت حتی پس از طلاق و نیز وظایف مالی و عاطفی آنان نسبت به فرزندان به آنها گوشزد شود ، مشکلات فرزندان می تواند تا حدی تقلیل یابد . به نظر می رسد اصل قرآنی "رها کردن با احسان" حداقل چیزی است کهه میزان و کیفیت رابطه زن و شوهر مطلقه را در نگهداری و تربیت فرزند ، حفظ و تقویت می کند.
1 . تایبر ، بچه های طلاق ، ص10-40
2- همان، ص 58-52
چکیده
نهاد خانواده یکی از اصلی ترین و مرکزی ترین عناصر اجتماع است و می توان گفت سنگ بنای اجتماع بشری بر نهاد خانواده کذارده شده است . خانواده در اعصار گذشته تا حال اشکال مختلفی به خود دیده است که می توان این را دلیل بر تنوع فرهنگ و گوناگونی افراد تشکیل دهنده آن دانست.
خانواده بهد از شکل گرفتن اگر در مسیر عادی خود حرکت کند و به دور از اغتشاش باشد آن وقت یک خانواده متعادل و برعکس اگر در جریان زندگی نتواند جوابگوی خواسته های درونی و بیرونی خود بتشد در جرگه خانواده متزلزل قرار می گیرد .
در این تحقیق سعی شده است که در ابتدا جایگاه خانواده تبیین و پس از آن به عوامل تاثیر گذار بر استحکام و تزلزل خانواده اشاره شود.
مباحث در یک مقدمه و سربخش بیان شده است .
در بخش اول به مباحث مقدماتی پرداخته شده است . یعنی بحث از کلیات تحقیق است هدف تبین موضوع اهمیت و ضرورت تحقیق و پیشینه آن مورد بررسی قرار گرفته است .
و پس از آن به مفهوم شناسی می پردازیم یعنی تبیین مفاهیمی چون ، استحکام خانواده ، اسلام البته به لحاظ لغوی ، چرا که به دلیل شیوایی مفاهیم از تعریف اصطلاحی مستغنی می باشد.
در بخش دوم به بیان مباحث می پردازیم.
102