تارا فایل

طرح پژوهشی بررسی اوزان نوحه ها


به نام خدا

طی سالیان دراز تحقیق در وزن و قافیه شعر فارسی و نوشتن کتابهایی در این زمینه از جمله :
1. بررسی وزن شعر عامیانه فارسی از انتشارات آگاه
2. بررسی منشا وزن شعر فارسی انتشارات آستان قدس رضوی
3. کتاب وزن و قافیه دبیرستان وزارت آموزش و پرورش
4. کتاب وزن و قافیه دانشگاه انتشارات نشر دانشگاهی
5. فرهنگ اوزان شعر فارسی دانشگاه فردوسی (جهت ویراستاری برای چاپ ارسال گردید )
6. مقاله در مجلات مختلف در مورد وزن و قافیه
مدتی پیش بر آن شد که اوزان نوحه ها را بررسی کند . چون نوحه ها گنجینه گرانبهایی از اوزان شعر فارسی بسیار متنوع و ارزنده . لذا آنرا به عنوان طرحی پژوهی در دانشگاه آزاد ارائه داد ، متاسفانه بعلت اینکه کتاب نوحه در دسترس نبود وقفه ای در کا ر رخ داد و سرانجام مشکل حل گردید . اینک این کارپر زحمت با استخراج 95 وزن خاص از کتابهای مختلف نوحه تقدیم می گردد .
تقی وحیدیان کامیار

طرح پژوهشی بررسی اوزان نوحه ها
نوحه به معنی اخص کلمه به اشعاری گفته می شود که در مراسم سوگواری امامان شیعه علیهم السلام با صوت حزین و ناله و زاری خوانده می شود . سرایندگان این اشعار اغلب مردمی ساده و بی سواد هستند که درس شاعری نیاموخته اند و ادعای شاعری هم ندارند و تنها از روی ذوق و سوز دل و عشق و ایمان شعر گفته اند و بهتر است بگوئیم عقده دل گشوده اند .
شاعر نوحه سرای خوش ذوق وقتی ستم هایی را که برخاندان پیامبر گرامی (ص) رفته است در نظر می آورد و برناروائیهایی که جباران و ستمگران دنیاپرست بر این عزیزان ، بویژه بر سرور ازادگان امام حسین (ع)و اهل بیت و یارانش روا داشته اند می اندیشد چنان دلش به درد می آید و جانش آزرده می شود که از خود بی خود می گردد و تاب و تحمل از کف می دهد و بی اختیار عقده دل می گشاید و شعر بر لبش می نشیند و زمزمه کنان در رثای آنان نوحه می سراید . نوحه شعری ساده است و دور از هر تکلف ، و بی آلایش و پاک ، و چه باک اگر ادیبانه نباشد .نوحه از دل برمیخیزد و لاجرم بر دل می نشیند . از طرفی این اشعار امتیازات و ویژگیهایی دارند که شعر رسمی فارسی با همه عظمتش در مواردی دست نیاز به سوی آنها دراز کرده و از آنها بهره برده است .
نوحه ها را از دیدگاه های مختلف مثل مضمون ، زبان ، تصویر سازی ، قالب ، قافیه و وزن می توان بررسی کرد . اما آنچه از همه مهمتر و غنی تر و متنوع تر و زیباتر است اوزان نوحه هاست که ما در این گفتار به بررسی آنها می پردازیم .
سرایندگان نوحه ها گرچه عروض نمی دانند اما از روی ذوق لطیف و سرشار خود تنها اوزان تازه و دلنشین می آفرینند بلکه شیوه های تازه ای نیز در وزن ابداع کرده اند که هرگز به فکر ادیبان و شاعران گذشته هم نرسیده است . این ویژگیهای اوزان نوحه ها را می توان به سه گونه تقسیم کرد :
1. کوتاهی و بلندی مصرع ها .
2. تغییر وزن به اقتضای مضمون و آهنگ
3. اوزان نو
اینک به بررسی اینها می پردازیم :
1. کوتاهی و بلندی مصرع ها
در شعر فارسی تمام مصرع های یک شعر از نظر طول مساوی هستند فی المثل تمام صد و بیست هزار مصرع شا هنامه فردوسی از نظر تعداد هجاها برابرند .بنابراین اگر یک مصرع آن مثل "به نام خداوند جان آفرین " را در نظر بگیریم تمام مصرع های دیگر همین تعداد هجارا دارند (البته قالب مستزاد و بحر طویل عامیانه وضعی متفاوت و مخصوص به خود دارد و از طرفی کاربرد آنها بسیار کم بوده است ) . البته مساوی آوردن طول مصرع ها کاریست غیر طبیعی ، زیرا طول جمله های زبان با هم برابر نیستند و اینکه شاعران ما مجبور بودند به تبعیت از سنت ، مصرع های هر شعر را مساوی بیاورند کاری نادرست و برخلاف طبیعی و واقعیت زبان است و افتخار بزرگ " نیما یوشیج " در این است که سنت رعایت تساوی طول مصرع ها را شکست و اشعارش را به اقتضای مضمون در مصرع های کوتاه و بلند سرود . نیما احتمالا "ایده" کوتاهی و بلند آوردن مصرع ها را باید از نوحه ها یا اشعار عامیانه و ترانه ها الهام گرفته باشد زیرا در بسیاری از این گونه اشعارعدم تساوی مصرع ها دیده می شود .
مقصود از کوتاهی و بلندی مصرع ها اینست که شاعر نظم میان هجاهای کوتاه و بلند را حفظ می کند اما طول مصرع ها را به اقتضای مضمون با موسیقی و جز اینها کوتاه یا بلند می آورد فی المثل اگر هجای کوتاه را با علامت "u" و هجای بلند را با علام "-" نشان بدهیم (1) ممکن است نظم وزن شعری به صورت – u – – (یعنی به ترتیب یک هجای بلند + یک هجای کوتاه + دو هجای بلند ) باشد . حال اگر شاعر ، سنت گرا است در هر شعرش تعداد هجاهای هر مصرع نیز باید برابر باشد اما شاعر نوپرداز نظم میان هجاها را همه جا رعایت می کند ولی طول مصرع هایش به اقتضای معنی و جز آن متغیر است . یعنی هر یک از مصرع ها از یک یا چند – ن – – تشکیل می شود و حتی ممکنست مصرعی از یک – u – – هم کوتاهتر باشد یعنی یک یا چند هجا از آخر آن حذف شود چنانکه در این شعر می بینیم *
هان کجاست = – u –
پایتخت این کج آئین قرن دیوانه ؟ = – u – – / – u – – /- u – – / –
یا شبان روشنش چون روز = – u – – /- u – – / –
روزهای تنگ و تارش چون شب اندر قعر افسانه
– u – – / – u – – / – u – – / – u – – / – (2)
(اخوان ثالث)
کوتاهی یا بلندی مصرع ها در نوحه ها به صورت های مختلف دیده می شود ولی اغلب به صورت مستزاد یا مستزاد گونه است ، مثل شعر زیر که نظم هجاهای آن به صورت – – ن – است :
ای خفته اندر خاک و خون ، بابا علی اکبر
ای شبه پیغمبر
اندرعزایت نوحه گر نالم برای تو
ای غرقه خون جگر
ای مه لقاء ای غرقه خون ، بهرتو گریانم
آرام جانم ای علی ، با آه و فغان…. (کاروان کربلا) (3)
یا این نوحه :
اصغر ز قربانگه ، خونین بدن آمد
این مرغ خونین پر، اندرچمن آمد
اصغر ز میدان شد روان
مادر بر او سینه زنان
دارد بر او آه و فغان
گرید که واویلا ، گل پیرهن آمد …(کاروان کربلا)
یانوحه زیر که نظم آن به صورت – – u u است :
حاضر ز پی دادن جان در ره داور
شد حر دلاور
با دیده گریان به برسط پیمبر
شد حر دلاور
گفتا به شه تشنه جگر حر وفادار
با ناله بسیار
با دیده خونبار …(آزادگان واقعه کربلا)(4)
یا این نوحه که نظم آن به صورت – – u – است :
شد قتل حیدر ، شد قتل حیدر – – u – / – // – – u – / – /
گریان زمین و اسمان الله اکبر
مولاعلی مولا علی جان پرور جانها علی
آرامش دلها علی شمس جهان آرا علی
سرمایه تقوی علی سردفتر معنی علی
آن آیت کبری علی آمد به مسجد
بنمود آهنگ اذان
الله اکبر
(مصائب الائمه ) (5 )
در نوحه های فوق گرچه مصرع ها کوتاه و بلند است اما دو یا سه یا چند مصرع هموزن پی هم آمده است ولی در نوحه زیر کوتاهی و بلندی مصرع ها به صورت غیر متوالی نیز آمده است 🙁 باید توجه داشت که در نوحه زیر تغییر وزن نیز هست که به آن نیز می پردازیم ) .

نزدیک شد کرببلا عمه جان زینب
کامد نسیم جانفزا عمه جان زینب
عمه شمیم دلربای کربلا آید برملا آید
هم عطر از گلزار دشت نینوا آید ، سوی ما آید
بوی عبیر از گلشن آل عبا آید
شد فضا خوشبو نافه آهو آید از هر سو
برمشام جان مرا عمه جان آید
این شمیم دلربا عموست یا عنبر ، در فضا یکسر
(منتخب الامصائب ) (6 )

2. تغییر وزن :
هر شعر فارسی از فرد یا رباعی گرفته تا مثنوی چند ده هزار بیتی طبق سنت باید در یک وزن سروده شود یعنی وزن مصرع اول هر شعر نمودار وزن بقیه مصرع هاست . از طرفی از آنجا که هر مضمونی باید در وزن مناسب خود سروده شود و از آنجا که به ویژه در اشعار طولانی یعنی مثنوی ها به ناچار تغییرمضمون پیش می آید لذا ثابت بودن وزن در تمام یک شعر منطقی نیست ، چه در یک شعر ممکنست هم حماسه و رزم باشد و هم عشق و دلدادگی و هم پند و اندرز و هم سوگ و مرثیه و غیره و پیداست که هر یک از این مضامین وزنی خاص خود می طلبند و نباید همه در یک وزن سروده شوند*. زیرا وزن در حقیقت موسیقی متن شعر است و اگر با مضمون ناهماهنگ باشد این دوگانگی به شعر لطمه می زند و اثر نامطلوبی در گوش شنونده می گذارد .
تغییر مضمون در اشعار کوتاهتر نیز ممکنست پیش بیاید . فی المثل شعری با وصف شب و سکوت و آرامش آغاز گردد سپس ابری سیاه بر آسمان پر بکشد و غرش رعد و صدای رگبار فضا را پر کند یا ناگهان نبری سهمناک سکوت را بشکند و صدای سم اسبان و چکاچک شمشیرها یا غرش توپ و انفجار همه جا بپیچد . شک نیست که در چنین شعری تغییر وزن به اقتضای مضمون ضروری است . متاسفانه تا روزگار ما تغییر وزن به اقتضای مضمون در هیچ شعری معمول نبوده است و در این روزگار نیز چند شعری که با تغییر وزن سروده شده است به هیچوجه اشعاری موفق نیست .(7)
اما در نوحه ها تغییر وزن به اقتضای مضمون یا موسیقی زیاد دیده می شود . گاه این تغییر وزن چنان طبیعی صورت می گیرد که خواننده یا شنونده ممکنست متوجه انتقال از یک وزن به وزن دیگر نشود مثلا" در نوحه زیر :
فرزند زهرا سبط پیمبر
گفتا به زینب الوداع ای جان خواهر
الوداع ای جان خواهر(8)
(کاروان کربلا )
وزن مصرع دوم به صورت – – u – / – – u – / – – u / – است و مصرع سوم به صورت – u – – / – u – – ولی خیلی عادیست که شعر به طوری خوانده شود که از نظر وزن هجای آخر مصراع دوم با هجای اول مصراع سوم همراه باشد یعنی به صورت – – u – / – – u – / – درآید به عبارت دیگر وزن مصرع سوم را با هردونظم می توان در نظر گرفت .
در نوحه زیر نیز تغییر وزن هست اما چندان محسوس نیست چندان که خواننده یا متوجه تغییر وزن نمی شود یا به راحتی آن را میپذیرد :
اکبر مه پیکر لیلا مرو سوی عدوای گل رعنا مرو
از برم نو گل رعنا مرو
اکبرم ، مادرم ، ترک سفر کن
ترک سفر کن (9)
نظم وزن این نوحه به صورت – – u – ( با اختیار شاعری نوحه ها و در این شعر -u- هم آمده است که صورت محذوف – u u – است (10).

مثال دیگر
از تیغ جفا گشته دو تا تارک حیدر
داماد پیمبر
دردامن محراب به خون گشته شناور
علی ساقی کوثر
علی کشته دین است
به محراب عبادت
رنگین شده از خون جبین چهره صفدر
علی ساقی کوثر
درخانه حق حجت حق یافت ولادت
بنگر به سعادت
دربیت خدا شیر خدا یافت شهادت
هنگام عبادت…(زمزمه کربلا)
وزن این نوحه به صورت – – u/ u – – u /u – – u / u – – است ( و در بعضی مصرعها به صورت – – u / u – – ) اما در برخی مصرع ها به صورت u – – u / u – – در می آید که هموزن دو جزء پایانی وزن اصلی است .
گاه تغییر وزن به صورت محسوس تری است مثلا" در نوحه زیر :
مجتبی به زینب گفت خواهر من وقت دادن جان ، باش بر سر من
خون شد جگرم خواهر اندر شررم خواهر
طشتی تو بیاور
طشتی تو بیاور (زمزمه کربلا)
نوحه ای دیگر با تغییر وزن :
ای گل پرپرم شیرخوار اصغرم اصغرم اصغرم
از خون تو احیا شده این دین و قرآن
ای طفل نالان
نوگل احمرم غنچه پرپرم اصغرم اصغرم
از خون تو احیا شده این دین و قرآن
ای طفل نالان (کاروان کربلا)

3. اوزان نو
بعضی از نوحه ها در اوزانی سروده شده است که در شعر رسمی نیز به کار می رود مانند این نوحه :
امشب است آن شب که فردا روز محشر می شود
خون دل جاری زچشم خلق یکسر می شود(کاروان کربلا)
من زاده علی مرتضایم
من شاهباز ملک لافتایم (کاروان کربلا)
گلی گم کرده ام می جویم او را
به هرگل می رسم می بویم او را (کاروان کربلا)
اربعین شاه مظلومان رسید
روز آه و ناله و فغان رسید (کاروان کربلا)
گفت ای غرقه به خون من به فدای سر تو
جان ما در به فدای تو و چشم تر تو ( کاروان کربلا)
اما بسیاری از نوحه ها در اوزان تازه سروده شده است که در شعر رسمی دیده نمی شود .بررسی اوزان جدید نوحه ها نیاز به گفتاری دیگر دارد اما اینجا برای نمونه به چند شعر که در اوزان جدید سروده شده است اکتفا می کنیم . یکی از این اوزان نو را که سنگین و غم انگیز و پرسوز است در این نوحه می بینیم :
مران یک دم ساربان اشتر ناقه زینب رفته اندر گل
بده ظالم مهلتی آخر زآنکه دارم من ، عقده ها در دل
مران ناقه تا که بنشینم بر سر نعش شاه مظلومان
مران ناقه زآنکه دارم من از جفای چرخ ، ناله و افغان
مران ناقه تاکه گویم من درد دل با این ، پیکر عریان
بیا ای مرگ تا شوم را حت زان به مرگ خود گشته ام مایل
(کاروان کربلا)
وزن این نوحه به صورت : u – – – / – u – – / – / – u – – / – / – u – – / – می باشد .
نوحه ای دیگر :
از حرم می رسد صدا به گوش العطش
ای عموجان رسان آب بر این این کودکان
وزن این نوحه به صورت : – u -/- u – / u – u – / – u – است .
(آثار نوحه سرایان )(11)
و نوحه ای دیگر که وزن آن به صورت : – – u – / – – u – / – – u – / u – – می آیم اندر هرشب جمعه به کربلایت مادرشود فدایت
مینالم و می گریم و می سوزم از برایت مادرشود به فدایت
درهرشب جمعه من ای مادر ز راه احسان آیم به دشت کربلایت با دو چشم گریان
ریزم سرشک دیده از خون جگر چوباران برسینه کوبم بافغان گویم حسین حسین جان
گردش کنم پیوسته در دور حرمسرایت مادرشود فدایت
ازماتمت چون بلبلی بر لب ترانه دارم ترا اندر درون دل نشانه دارم
(منتخب المصائب)
به هر حال چنانکه دیدم اوزان نوحه ها از نظر تنوع از اوزان شعر رسمی فارسی غنی تر است و از نظر ابداع اوزان جدید ، سرچشمه ای فیاض است چنانکه نه تنها مرتب به تعداد اوزان نوحه ها افزوده می گردد بلکه شعر فارسی نیز از این اوزان به خوبی بهره می برد .
نوحه به زبان گفتار
اخیرا بدعت شده که نوحه به زبان گفتارسروده شود حال آنکه حتی نوحه سرایان بیسواد از زبان نوشتار در سرو دل نوحه استفاده می کردند ضمنا تقطیع این اوزان تابع وزن شنیداری است یعنی فقط از راه گوش می توان آنها را تقطیع کرد ، ناگفته نماند که زبان گفتار برای سر و دل نوحه هیچ مناسب نیست .
دلم می خواهد یه بار دیگه به خیمه ها سر بزنم
کنار گهواره برم ، بوسه به اصغر بزنم
دلم می خواهد یه بار دیگه رقیه رو بغل کنم
برای اون آب ببرم به وعده ام عمل کنم
کامرانی دانا ص 223
ناگفته نماند که زبان نوحه ها زبان ادبی به ویژه سنت گرا نیست بلکه زبان نوشتاری معمول و ساده امروز است اما نوحه هایی که بعضی از نوحه سرایان اخیرا سروده اند به زبان گفتار است و این گونه نوحه ها به حق مورد استفاده نیز قرار گرفته است .
امکان خطا در اوزان نوحه
اوزان نوحه ها با در نظر گرفتن امکان کوتاه و بلند بودن مصرع ها و امکان تغییر وزن و سرودن نوحه به زبان گفتار در اوزان شینداری یعنی امکان بلند تلفظ کردن هجای کوتاه و برعکس طبق وزن اصلی شعر . اما در مواردی نیز خطاهایی در اوزان دیده می شود و سبب آ شنا نبودن شاعر با عروض است مانند :
برخیز و اینک بابا را نظر کن رحمی به چشم گریان پدر کن
ای نور دیده دلبندم اکبر آرام جانم فرزندم اکبر
که واژه "بابا" در مصرع اول وزن منفعل 2 بار را مختل ساخته است
در دنباله این شعر با فاصله چند بند این شعر آمده است :
برخیز و صحرا را به هم در نوردیم (که وزنش مستفعلن است )
با هم به سوی میهن بازگردیم ( که وزنش مستفعلن مفعولن است )
ر.ک نوحه های محرم و صفر گردآورنده حسین باقری ص83

بررسی اوزان نوحه ها
در این بررسی 72 وزن جدید در نوحه ها کشف شد که در هیچیک از دیوانهای شعر فارسی در طی قرنها به کار نرفته است . در حقیقت نوحه ها گنجینه ای از اوزان بدیع شعر فارسی است البته بندرت نوحه در اوزانی سروده شده که گرچه شاعران بدانها شعر نسروده اند اما در کتابهای عروض ذکر شده است شک نیست که نوحه سرایان از جنس اوزانی آگاه نبوده اند .

نوحه ها اغلب سروده شاعرانی هستند که نه وزن و قافیه می شناسند و نه معانی و بیان می دانند و نه اصلا ادعای شاعری دارند . اوزان این نوحه ها معمولا ارتباطی با عروض شعر کلاسیک ندارد . حتی اوزان مشترک میان عروض رسمی و نوحه ها نیز ، ماخوذ از عروض رسمی نیست ، بلکه صرفا در هردونوع شعر ، مشترک است . بعضی از این اوزان نیز مختص نوحه بوده که شاعران آنها را در شعر رسمی به کار گرفته اند . از طرفی بسیاری از اوزان نوحه ها ، چندان نو و متفاوت با اوزان شعر کلاسیک هستند که حتی اسمی در عروض کلاسیک برای آنها نمی توان یافت ، به عبارت دیگر ، در قواعد عروض کلاسیک نمی گنجند ، با این همه ما می کوشیم حتی الامکان این اوزان را با همان ارکان عروض کلاسیک تقطیع کنیم و نامی – اگر بشود – برا آنها بیابیم .
اینک به بررسی اوزان نوحه ها می پردازیم ، در این بررسی ، ا ساس تقسیم بندی را نظم میان هجاهای وزن قرار می دهیم و از اوزان کوتاهتر شروع می کنیم به این صورت که هر وزنی که مثلا از تکرار فاعلاتن ( – u – – ) درست شده باشد پی هم می آید و ابتدا از اوزانی شروع می کنیم که ارکان کمتری دارند :

1. فاعلاتن فع ( – u – – / – )
در هیچ کتاب عروض ، از این وزن یاد نشده است ، اصولا هجاهای اوزان شعر رسمی معمولا طولانی است ؛ به عبارت دیگر ، میان ده هجا تا شانزده هجاست .( به ندرت هشت هجایی و بیست هجایی نیز دیده می شود و در یک مورد بیست و چهار هجایی نیز سروده شده است ) تنها ، فیض کاشانی – شاعر قرن یازدهم – در این وزن شعر سروده است :
جان من بستان دل ببر خون کن
این چنین باشد دردم افزون کن
البته هر مصرع شعر فیض از دو فاعلاتن فع تشکیل شده است و با این ترتیب در حقیقت با این وزن در نوحه ها که هر مصرعش یک فاعلاتن فع است ، تفاوت دارد .
"سیمین بهبهانی " شعری در این وزن نوحه ها سروده است احتمالا باید نظر به این وزن نوحه داشته باشد .
آسمان سرخ است کهکشان نیز
ماه و یرخش روشنانش نیز
معمولا نوحه ها و شعرهایی که در این وزن سروده شده ، به چند بخش پنج مصرعی تقسیم می شود که سه مصرع اول هموزن و هم قافیه است ، اما مصرع چهارم در وزن فاعلاتن فع (دوبار) است و مصرع پنجم ، درهمین وزن اما به صورت ترجیح :
شاه مظلومان جگر عطشان
بدن عریان
جمله حرم زار و حیران مگر امشب شام غریبان است
گفت ای داور
ازچه دراین دشت عید قربان است مگر امشب شام غریبان است
در این شعر چنانکه ملاحظه می شود ، برخلاف عروض کلاسیک ، فعلاتن ، به جای فاعلاتن آمده است .

2. فاعلاتن فاعلن ( – u – – / – u – )
این وزن را می توان رمل مربع محذوف نام نهاد . هیچیک از شاعران شعر رسمی در این وزن شعری نسروده اند . تنها در کتاب " معیارالاشعار" از این وزن با مثال زیر یاد شده است:
باده برگیرای صنم رودبردار و بزن
الول ساتن ، نیز ضمن نقل مثال معیارالاشعار، این وزن را در گروه اوزانی که شاعران پارسی گوی شعری در آن نسروده اند آورده است .
این وزن در نوحه ها به صورت بیتی یا دو بیت به عنوان ترجیح یا برگردان شعر به کار رفته است :
من خدا را مظهرم زاده پیغمبرم …
بقیه ابیات این شعر ، دروزن " فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن " سروده شده است .
نمونه های دیگر نیز چنین است :
نوجوانم کشته شد تن به خون آغشته شد
اگر شعر زیر را نوعی مستزاد بدانیم ، وزن آن نیز فاعلاتن فاعلن است و جز الحاقی نیز بروزن فاعلاتن فع است .

3. فاعلاتن فاعلاتن ( – u – – / – u – – )
این وزن را می توان به صورت فاعلاتن فاعلاتن تقطیع کرد . در این وزن نیز چنان که الول ساتن مشخص کرده ، شاعران شعری نسروده اند ؛ فقط این بیت – در معیارالاشعار- در این وزن هست که شاید ساخته خود خواجه نصیر باشد :
من همیشه مستمندم وزغم عشقت نژندم
اما اشعار عامیانه نیز در این وزن وجود دارد مانند :
هرکه دارد خال گردن آن نشان سربریدن
درنوحه ها و مراثی نیز ظاهرا ابیات ترجیح یا در اشعار چندوزنی بیتی در این وزن هست ،مانند این دو بیت در کتاب نهضت عاشورا:
من علی را یادگارم حجت پروردگارم
عرش حق را گوشوارم بیکسم در این دیارم
بقیه شعر ، در وزن رمل مثمن سالم است و بعد از هر دو بیت ، بیت اول در فوق تکرار شده است مثال دیگر :
غرقه در خون اکبر من خفته اندر برمن
که در شعری از کتاب " قیام عاشورا" در آغاز شعر و بعد از هر دو بیت تکرار شده است معمولا این ابیات ، برگردان ، در اوزان رمل مثمن سالم می آید ؛ اما در شعر در وزن ، فاعلاتن فاعلاتن فاعلن آمده است :
…. افسرا بشنو که از عرش برین گوید امشب حضرت روح الامین
شام عاشوراست امشب لیله الاسرااست امشب

4. فاعلاتن فع ، فاعلاتن فع ( – u – – / – / – u – – / – )
این وزن به صورت " فاعلاتن فع ، فاعلاتن فع " تقطیع می شود . ظاهرا این وزن در قدیم برای شاعران شناخته نبوده است . اما الول ساتن ، بیتی از ادیب الممالک در این وزن نقل می کند ؛ بدون اینکه اسمی برای این وزن یافته باشد .
ضمنا طبق آمار الول ساتن ، از 42 نو شاعری که وزن اشعارشان را بررسی کرده تنها ادیب الممالک و آن هم یک شعر ، در این وزن سروده است :
بشنو ای فرزند تا از این دفتر خوانمت از بر راز تیموری
به هرحال این وزن و بعضی دیگر از اوزان مراثی و نوحه ها را در دوره قاجاریه و بعد ، شاعران شعر رسمی شناخته و به کارگرفته اند ( که بعد از اوزان دیگر از این قبیل اشاره خواهد شد ) .
در این وزن اشعار زیادی سروده شده است ، مانند این نوحه که به نام "نوحه سینه زنی و زنجیرزنی " آمده است :
شاه مظلومان ، خسروخوبان ماندچون بیکس دولت عدوان
درحرم آمد ، گفت با زینب اصغرم آور، نزدم از احسان …(174 آزادگان)
یا این شعر که در قالب "ترکیب بند " است (به مطلع ):
یابن عم بنشین در کنار من بین دم آخر حال زار من (مصائب)

5. فاعلاتن فع سه بار ( – u – – – / – u – – – / – u – – – )
اگر شعری که در اولین وزن از آن یاد شد به صورتی که در کتاب چاپ شده در نظر بگیریم ، مصرع هایی به وزن فوق یعنی سه بار ، فاعلاتن فع خواهیم داشت که این وزن در شعر رسمی به کار گرفته نشده است :
شاه مظلومان ، جگر عطشان ، بدن عریان
هجای اول در بخش های دوم و سوم کشیده تلفظ می شود و این ویژگی در بعضی از نوحه ها و در شعر عامیان و اشعار نخستین فارسی دیده می شود .

6. فاعلاتن فع چهار بار (- u – – -/ – u – – – /- u – – – / – u – – – )
این وزن که به صورت چهار (فاعلاتن فع ) تقطیع می شود ، در شعر رسمی شناخته نبوده است ، این وزن مختص نوحه هاست . یکی در کتاب " گلچین حقیقی " این شعر به چند سه مصرع تقسیم شده است که در پایان آنها بیتی بروزن فاعلاتن فع ، فاعلاتن فع ، تکرار شده است . در آغاز شعر نیز این بیت آمده است . از سه مصرع ، دومصرع اول همقافیه است و مصرع سوم همقافیه با شعر برگردان :
امشب ای خواهر شام هجران است آخر عمر نوجوانان است
دیدم ای خواهر امشب اندر خواب چه یابم با مادرم زهرا
هم به مهمانی خواندنم فردا سوی فردوس جنت الماوا
چه را برسر امشب ای خواهر شوق مهمانی ذوق جانان است
یا این شعر که مانند قبلی در قالب قصیده است :
یا حسین جان ما فدای تو روز و شب نالیم در عزای تو (قیام)
در این وزن ترکیب بند نیز ساخته شده است : مانند ترکیب بندهای زیر :
یابن عم بنشین در کنار من بین دم آخر حال زار من (مصائب)
یا
هرشب جمعه ازچنان زهرا کربلا آید با دوصد غوغا( مصائب)
یا
آمدی بابا کنج ویرانه باصفا کردی این عزاخانه ( گلچین)

در صفحه 186 مصائب ، 4 مصرع در این وزن در آغاز آ'ده و بقیه شعر در وزن " مفاعلین فاعلاتن فع ، فاعلاتن فع ، فاعلاتن فع " است . از بعضی اشعاری که در این وزن هستند برمی آید که این وزن دوری باشد . مانند :
ربی یا الله ، از جهان سیرم چارده سالست زیرزنجیرم
ای خداوندا ، اندراین زندان باشم اندربندچون خطاکاران
روز میباشم تا به شب نالان کی کند تاثیر آه شبگیرم
همدهمم هرشب دانه زنجیر مونسم هرروز ناله شبگیر( ص134 عاشورای گلگون)
در درون سه مصرع فوق ، قافیه نیز هست ، اما در بقیه شعر معمولا چنین نیست مانند :
می نشین خواهر ، گوشه خلوت تاکنم با تومن وصیتها
کن به جان من صبر و ای خواهر درغم و درد و در مصیبتها
شعر دیگر ، از کتاب قیام عاشوراست (ص166 ) که نوشته شده نوحه زمان استراحت سینه زنهاست . در این شعر ، قافیه درونی گاه بیشتر رعایت شده اما یک بیت آن اصلا قافیه ندارد :
زاده زهرا ، روز عاشورا درتف گرما ، اندر آن گره
توتن تنها ، تشنه لب شاها جنگ با اعدا، روز عاشورا
زاده زاهرا ، ما سیه پوشان درکجا بودیم ، جان فدا سازیم
هرچه فرمودی تشنه ام تشنه کس ندادت آب ، تشنه جان دادی…

7. فعلاتن فعلن ( – u – – /u u – )
این وزن به صورت " فاعلاتن فعلن تقطیع می شود . ظاهرا شاعری به این وزن شعر نسروده و عروضیان نیز به آن اشاره نکرده اند ، زیرا نه شمس قیس رازی به آن اشاره کرده و نه در مجموعه اوزان شعری فارسی مسعود فرزاد و نه الون ساتن از آن یاد کرده است ( البته مسعود فرزاد به وزنی که هر بخش مرکب از دو مصرع این وزن است اشاره کرده است . )
این وزن در نوحه ها ، به صورت بیت یا دو بیت برگردان در یک شعر است . وزن شعر اصلی به صورت " فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن " یا به صورت " فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن " است مانند :
یا غریب الغربا یا معین الضعفا
مالک مملکت طوس غریب الغربا شاه با عزت و ناموس غریب الغربا( عاشورا73 )
یا مثال دیگر :
یاحسین کوفه میا زاده خیر النساء
چونکه شد مسلم به کوفه بیکس و بیخانمان گفت هردم بادل پرخون و بااشک روان (ازادگان) .
در یک مستزاد ، قسمت الحاقی بر این وزن است . همچنین ( در یک مورد ) و دو بیت برگردان ، براین وزن است :
اهل بیت شد لب تشنه شدند با تب و تاب وارد شام خراب
زینب غمزده با اهل حرم چشم پرآب اشکریزان چوسحاب
ای فلک شو تو خراب این چه ظلم است و عقاب
زاده هند نگر تکیه بربالش پر
بندش هیچ خبر ازخداوند بشر(خزامین الاشعار)

8. فعلاتن فع فعلاتن فع ( u u – – – / u u – – – )
این وزن را می توان به صورت " فعلاتن فع ، فعلاتن فع " تقطیع کرد . در (کتاب) شمس قیس هست ؛ همراه با بیتی که خود به عنوان شاهد ساخته است :
نه غم وصلم نه غم هجران چه کنم زاری چه کنم افغان
اما ظاهرا شاعری به این وزن شعر نسروده است . مسعود فرزاد هم مثالی برای آن نیافته و همان مثال شمس قیس را آورده است .
درمراثی هم ، جز یک شعر ، من به این وزن برنخورده ام که سروده " فراهی " نامی است؛ در دوازده بیت . شعر به صورت قطعه است ، اما در فاصله میان ابیات ، بیتهایی که هرکدام قافیه مستقل دارد گنجانده شده است . عنوان شعر ، نوحه و سینه زنی به مناسبت عصر عاشورا و شام غریبان است :
زچه روعالم ، زغم و ماتم شده پرفریاد و فغان امشب
مگر از داغ شهدا سوزد همه عالم را دل و جان امشب
همه گلهای علوی پرپر ز ابالفضل و ز علی اکبر
نه به تن دست و نه به پیکر سر بود از بیدادخسان امشب
علی اصغرآن گل افسرده که ز عطشانی شده پژمرده
به گلویش تیرجفاخورده نبود دیگر به فعان امشب (حقیقی286 )
این وزن دوری است . با این همه در بعضی مصرع ها ( چنانکه ملاحظه می شود )کلمه در پایان مصراع اول ختم نمی شود و این از مختصات اوزان دوری نوحه هاست . ( بود از بیدادخسان امشب )…

9. متفاعلن متفاعلن ( u u – u – / u u – u – "دوبار")
این وزن سنگین و دشوار و طولانی را به صورت چهاربار " فعلات فع " یا دوبار " فعلات متفعلن فعل " و جز اینها تقطیع کرد . وزنی است دوری و در کتب عروض از آن یاد نشده و مسعود فرزاد و الول ساتن ، هم چنین وزنی را نمی شناخته اند و اختصاص به مراثی دارد . در شعر در این وزن سروده شده است : یکی در کتاب " خزاین الاشعار" که بیشتر آن به سه مصرع همقافیه ختم می شود و مصرع چهارم قافیه ندارد :
چوحسین به خیمه اطهرش بنهاد پیکر اکبرش زحرم برآمده مادرش به نوای گفت علی علی
چه شد آن روان رسای تو شده تیره روی چوماه تو من و هجر و درد و فراق تو به جهان علی علی
شده طلعت ] ![ مه تو به خاک شوم ای جوان زغمت هلاک که ترابدن شده چاک چاک زره نفاق علی علی ( ص 260 خزاین الاشعار)
شعر دیگر از صغیر اصفهانی است در کتاب مصیبت نامه ( ص 71 ) :
همه بوی نافه سحرگهان به مشام جان زصبا رسد
نکنم اگر که خطا ،صبا زدیار کربلا رسد
به زمین کرببلا اگر گذری میشنوی همی
که نوای ناله العطش زخیام شه به سما رسد
که به جز حسین علی زجان بخرد به جان و تن از وفا
به وی آنچه در ره عشق حق ، غم و رنج و درد و بلا رسد
این وزن دوری است و میان دو قسمت هر مصرع مکثی می شود . شعر دیگری که در این وزن سروده شده مخمسی است . ساخته افسر خوانساری در کتاب " نهضت عاشورا" (ص20) ( هر مصرع این شعر در چاپ به صورت دومصرع چاپ شده است ):
زفراز عرش عظیم زمین چوفتاده پیکر اکبری
نبوی خدی ، علوی قدی به خدامظاهر و مظهری

10. فاعلات فع ، علامت فع ( – u – u – / – u – u – )
این وزن را می توان به صورت" فاعلاتُ فع ، فاعلاتُ فع " تقطیع کرد . ظاهرا تا زمان جامی به کار نرفته و احتمالا از ابتکارهای اوست . الول ساتن ، مثالی را که برای این وزن آورده از جامی است :
خط عنبرین بر شکر مکش طوق مشک چین گرد خورمکش
البته این وزن را می توان به اسم " رمل مربع مکفوف مجحوف" نامید . در وزن مثمن آن بعدها " قاآنی" شعر سروده است و "الهی" در وزن مسدس آن (ر.ک ص 611 مجموعه ) نگارنده در مراثی تا کنون به یک شعر در قالب ترکیب بند برخورده که سروده سید محمود حسینی زاده و در کتاب مصائب الائمه (ص247 ) است و به هر حال از اوزان مراثی است اما تنها جامی هم در این وزن شعر سروده است و دیگر شاعران آنرا نمی شناخته اند :
یاحسین تومحبوب داوری نونهال باغ پیمبری
یاحسین تویی شمع بزم ما از درخت عیان نور کبریا
میوه دل خیر النساء هم محب و محبوب داوری
" سیمین بهبهانی " نیز شعری در این وزن سروده است :
خارهای زشت خارهای پیر
چون خطوط هیچ رسته در کویر

11. مستفعلن فع ( – – u – -)
این وزن را می توان به " مستفعلن فع " یا " مستفعلاتن " تقطیع کرد ولی هیچیک از عروضیان به چنین وزنی اشاره نکرده اند و هیچ شاعری به این وزن کوتاه شعر نسروده است . اما اشعار عامیانه ای به این وزن سروده شده است . (رک ص 155 و 156 وزن شعر عامیانه فارسی ) .
در نوحه ها ، ابیاتی که در این وزن است به تناوب با مصرع ها یا ابیات دیگری در وزن " مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع " می آید :
جان برادر ای جسم بی سر
بادانگهدارت خداوند جهانت
تاشام ویران ای شاه خوبان
من دیده گریان می روم با کودکانت
از جور اعداء باشور و غوغا
راست به نوک نی به دست دشمنانت
ماه مدینه یعنی سکینه
بهر تو گریان نوگل شیرین زبانت
تاروز محشر بادیده تر
آزادی غمدیده باشد نوحه خوانت (ازادگان ص 44)
در بعضی مستزادها ، قسمت الحاقی و بیت بعد آن به این وزن سروده شده است :
ای حی سبحان وی پاک یزدان
شد کشته در راه وفایت اکبر من هم اصغر من
با تیغ بران در این بیابان
راضی شدم شمرلعین بّرد سر من آن کافر من
این آه طفلان آن نوجوانان ( ص 44 کاروان )
گاهی ابیاتی که در این وزن سروده شده ، همراه با ابیاتی است در وزن " مستفعلن مفعولن"
فرزند زهرا دلبند طه
درکربلا تنها شد شور و نوا برپا شد یا حجهالله یا حجهالله
گفتا به خواهر بهرم بیاور
آن کهنه پیراهن را تا من بپوشم تن را یاحجهالله یاحجهالله ( ص 275 حقیقی)
در یک شعر در این وزن ، فقط مصرعهای دوم قافیه دار هستند . اما در کتاب ، مرز مصرع ها با فاصله مشخص شده است :
لیلا زغم گفت با اکبرزار
یکدم تو بنگر برچشم خونبار
مادرتوبگذر از رزم کفّار
برسینه دارم آه شرربار
بگذر تو از میدان کین مادر علی جان
رحمی به لیلای حزین کن حق قرآن
دامادیت را مادرندیدم
من بزم شادی بهرت نچیدم
گفتم به پیری دستم بگیری
شدم قسمتم این دم روم مادر اسیری

12. مستفعلن فع لن ( – – u – – – )
این و زن را در قالب " مستفعلن فع لن " یا " مستفعلان فع " می توان تقطیع کرد و فقط در

13. مستفعلن مفعولن ( – – u – – – – )
این وزن را می توان به صورت " مستفعلن مفعولن " تقطیع کرد . اما نه شاعران به این وزن شعر ساخته اند و نه عروضیان از آن یاد کرده اند . گرچه الول ساتن از این وزن اسم برده و آن را در شمار اوزانی می آورد که عروضیان از آن یاد کرده اند اما حتی مثالی برای آن ذکر نکرده اند .
از این نوحه ها نیز به ندرت استفاده شده و فقط گاه بیت یا ابیاتی در ضمن بعضی اشعار دو وزنی در این وزن آمده است :
برروی نعش قاسم نوجوان نوجوان می گفت و گویامادرش بافغان بافغان
رعناجوانم قاسم ارام جانم قاسم (152 مصائب الائمه )
مثال دیگر که قبلا در وزن " مستفعلن فع " آوردیم :
فرزند زهرا دلبند طه
درکربلا تنها شد شور و نوا برپا شد …
آن کهنه پیراهن را تامن بپوشم تن را (275 حقیقی )

14. مستفعلن مستفعلن ( – – u – / – – u – )
این وزن در کتب عروضی به نام " رجز مربع سالم " نامیده شده و معادل " مستفعلن مستفعلن " است . ظاهرا شاعران قدیم ، هیچکدام در این وزن کوتاه شعر نسروده اند ، اما در المعجم یک بیت به عنوان نوحه ها آن هم اندک به کار رفته است :
ای بی وفا زینب بی اقربا زینب
بی یار گشتی از جفا درکربلا زینب ( 187 منتخب)
مثال دیگر:
ای سبط پیغمبر از این سفر بگذر
ای زاده حیدر از این سفر بگذر ( 34 گلستان)
باید دانست که شعر بر وزن " مستفعلن فع لن ، مستفعلن فع لن " زیاد است و گاهی جهت نوحه خواندن همین وزن را به دو قسمت می کنند و در کتاب هم بین دو قسمت فاصله می گذارند ؛ مانند :
کای کوفیان مسلم ابن عقیلم من
بر گمرهان دین بالله دلیلم من ( 33 گلستان )

سیمین بهبهانی در این وزن مستفعلن فع لن شعری نسروده است :
ای بسته تو در تو برگردمن دیوار
یک روز خواهم رست از این پیازین وار
آه این چه پیوند است ضرب رقم در هیچ
حاصل چه خواهد داشت یک هیچ اندرهیچ
او قلب تاریخ است محتاج دفتر نیست
او روح ایمان است جز عین باورنیست …

15. مستفعلن مستفعلاتن فع ( – – u – – – u – – )
این وزن درالمعجم به صورت " مستفعلن مستفعلاتن " تقطیع شده و این بیت هم به عنوان مثال ذکر شده است :
بی تو مرا زنده نبینند من ذرّه ام تو آفتابی
الول ساتن هم همین بیت را مثال زده و این وزن را از گروه اوزانی که شاعران در آن اوزان شعر نسروده اند و عروضیان مثال آورده اند ، ذکر کرده است . ( الول ساتن اشتباها شعر را به معیارالاشعار نسبت داده است ) . مسعود فرزاد نیز همین مثال را آورده ، اما آن را به رودکی نسبت داده است . بهرحال ظاهرا شاعران ما به این وزن شعر نسروده اند . در مراثی نیز کاربردش زیاد نیست :
من سبط ختم الانبیائم
زینت ده عرش علایم
از سوی سبحان رهنمایم
کمترجفا دیگر – برآل پیغمبر- ای قوم خونخوار
ای کوفیان من عابدینم
افسر فرق ساجدینم
فرمانده احکام دینم
هستم شه والا – برمردم دنیا- ای قوم خونخوا … (ص 84 شبه )

16. مستفعلن مستفعلن فع لن ( – – u – – – u – – – )
این وزن را می توان به صورت " مستفعلن مستفعلن فع لن " تقطیع کرد . این وزن در المعجم و معیارالاشعار و فرهنگ عروض نیست . الول ساتن هم از آن یادنکرده ، فقط در مجموعه اوزان شعری فارسی ، بیتی از " ج . محبت " در این وزن نقل شده است .
نگارنده ، اول بار در کتاب " شورش عاشورا" سروده حسینقلی معلم حوری ، این وزن را دید که این نوحه را در سال 1334 در طبس سروده :
روز وفات مجتبی باشد صاحب عزا خیرالوری باشد
حاتم نشین شیرخداباشد شیون کنان خیرالنسا باشد
ارض و سما ماتم سراباشد ( ص 78 )
مثال دیگر از همان کتاب :
باز اربعین شاه دین آمد جن و بشرماتم نشین آمد
ازشش جهت شد اشک غم جاری شد برفلک صوت عزاداری
جمع ملائک تعزیت گویان نزد امیرالمومنین آمد …(ص60 )
همچنین در صفحات 30،31 و 32 اشعار دیگری در این وزن هست .
مثال دیگر از کتاب گلچین حقیقی :
یارب اگر بی یار و غمخوارم قربانی ششماهه ای دارم
از بهر قربانی ، ای حّی سبحانی

17. مستفعلن مستفعلن مفعولن (- – u – / – – u – / – – – )
این وزن در المعجم ، به صورت " مستفعلن مستفعلن مفعولن " ( رجز مسدس مقطوع " تقطیع شده است . الول ساتن ضمن نقل همان مثال المعجم ، این وزن را در شمار اوزانی که شاعران در آنها شعر نسروده اند آورده . مسعود فرزاد نیز ، مثال المعجم را نقل کرده . در این وزن نوحه هایی سروده شده و باید از اوزان خاص مراثی باشد . زیرا بسیار بعیدبلکه محال است که نوحه سرایی در کتب عروضی بگردد و یک وزن نادر را پیدا کند و در آن شعر بسراید :
گفتار به خود آن راهب نصرانی امشب نصیبت باشد این مهمانی
مهمان تو باشد شه ربانی خسرو خالقین نام خوبش حسین
الله الله الله
این گفت و کردی شانه گیسوانش زد بوسه بر لعل لب عطشانش
دادی قسم به خالق سبحانش کاش شه ممتحن ، گوکلامی به من
در این شعر چنانکه ملاحظه می شود ، " فعولن " به جای " مفعولن " آمده است .

18. مستفعلن فع مستفلن فع لن ( – – u – /- / – – u – / – – )
این وزن را می توان به صورت " مستفعلن فع ، مستفعلن فع لن " تقطیع کرد . این وزن را نه در کتابهای عروض می بینیم و نه شاعری به این وزن شعری سروده است . تنها شاعری که در این وزن دیده ام ، در کتاب " معراج عاشورا" سروده حسینعلی ساعی خوانساری است :
بهراسیری خواهر مهّیا مشو اندر عزایم ، زینب شکیبامشو
گفتا به زینب سلطان مظلومان آخروداع است ای غمکش دوران
صبروتحمل ، از حق تو جویاشو بهر اسیری ، خواهر مهیا شود
برطفلهایم ، یا یارو یاور باش از بهر یک یک ، مانند مادرباش( ص 188)

19. مستفعلن مستفعلن مستفعلاتن فع ( – – u -/ – – u – / – -u – – )
این وزن در المعجم به صورت " مستفعلن مستفعلن مستفعلاتن " تقطیع شده . مسعود فرزاد مثال المعجم را ( با تغییر مصرع دوم ) آورده است . در فرهنگ عروضی نیز ، مثال المعجم آمده است . اما الول ساتن ، بیتی از عارف نقل کرده :
رحم ای خدای دادگر کردی نکردی ابقا به فرزند بشر کردی نکردی
به احتمال زیاد این وزن نوحه است و اول بار عارف از این وزن نوحه استفاده کرده است زیرا نوحه هایی که در این وزن است بسیار است :
من قهرمان انقلاب کربلایم
من دختر شاه نجف شیرخدایم
من یادگاری از علی مرتضایم
من حافظ حجابم ، من دخت بوترابم ( زمزمه جلد 1ص71)
ای امتان زهرا اگر گردد مکّدر آزرده گردم من یقین به حق داور
آزار من آزار حق باشد مکّدر گفتاچنین درحق زهرا شاه انور…(ص 113 )
افسرده لیلااز پس اکبر شتابان آمدبرون از خیمه گه افتان و خیزان (38 آثار)
بابا چراخونین بود روی نکویت بردامن غم میچکد خون گلویت …(181 منتخب)
یا این شعر که مصرع واسطه اش بر وزن " مستفعلن فع ، مستفعلن فع " است :
از جورمنصور دغا آن کافر دور از خدا
گشته مدینه کربلا بنگرتو باشور و نوا
امشب یتیم است موسی جعفر…(94 ناله های شب )
شعر صفحه 99 از همین کتاب وضع را دارد .
مثال دیگر از کتاب خزاین الاشعار که در یک وزن است :
لیلای زار ناتوان گفتا به صدآه و فغان
کای اکبررعناجوان اکبرمرو، اکبر مرو
ای شبه پیغمبرمرو(ص180 )
ابیات این شعر از همان کتاب ، در بیش از یک وزن سروده شده است :
امشب پیمبر در فغان حیدرزمژگان خونفشان (ص256 خزاین الاشعار)
ص 197 مصائب الائمه ترجیح بند در همان وزن 114 کتاب بی جلد
مثال دیگر که بر مصرع آن همراه بیتی بروزن "فاعلاتن فع " است :
ای یادگار مصطفی نوجوان اکبر شبه پیغمبر
قربانی کوی وفا نوجوان اکبر شبه پیغمبر
نادیده کام ای نوجوان ازجهان رفتی درجنان رفتی…(ص44)
مثال برای این وزن نقل شده :
ای بهتر از هر داوری بگشای کا رم را دری
در" معیارالاشعار نیز این بیت آمده :
ای دلبرآزاده خو تاکی عتاب و جنگ تو
الول ساتن ، یک بیت از سرمد را که در این وزن است نقل کرده است .
مراثی و نوحه هایی که در این وزن سروده شده ، بیشتر در قالبهایی نظیر ترکیب بند یا ترجیح بند است :
ای ساربان ای ساربان رحمی براین خونین دلان
بهرخدای ای اشتران آهسته ران آهسته ران
ای ساربان جان برلب است بیمار در تاب و تب است
از ظلم قومی الامان آهسته ران آهسته ران (ص167 آزادگان)
و اغلب شعرهایی که در این وزن است ، همراه با مصرع یا مصرع هایی در وزن دیگر است . مانند شعر زیر که مصرعهای دیگرش در وزن " مستفعلن فع لن (2 بار) ا ست :
ای آه و واویلا باز اربعین آمد اعظم عزا از نو ، اندر زمین آمد
گشته جهان ماتم سرا ذرات عالم در عزا
افلاکیان اندرنوا
در ناله و افغان ، روح الامین آمد … ( ص 90 آزادگان )

20. مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع لن ( – – u – – – u – – – u – – – )
این وزن که به صورت " مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع لن " تقطیع می گردد . در کتب و نوشته های عروضی اعم از المعجم ، معیارالاشعار ، فرهنگ عروضی و مجموعه اوزان شعری فارسی ، وجود ندارد . فقط الول ساتن از آن یاد کرده و این بیت شعر را نیز از "شاکری" نامی برای مثال آورده است :
اکبرچو دید و بیکسی شا ه بحر و بر گشته غریب و بینواآن وارث حیدر
پیداست که این بیت از نوحه ای است . هم از نظر مضمون و هم به سبب وجود "و" بعد از "دی" که در نوحه ها ، بعد از هجای " صامت + مصوت بلند + صامت " که 5/1 (272) واحدی است . تلفظ و در بسیاری کتابها در خط ظاهر می شود ولذا این وزن نیز از اوزان مختص مراثی است و هنوز شاعری از آن در غیر مراثی استفاده نکرده است . کاربرد این وزن بسیارزیاد است ؛ از جمله در مستزادها که قسمت های الحاقی بر وزن مستفعلن فع لن است :
گفتاشراب تشنگان بازینب اطهر ای مهربان خواهر
خواهر شدم عازم به جنگ فرقه کافر ای مهربان خواهر(117 مصائب)
چون آفتاب از مطلع آن نوجوان زدسر آمدسوی لشکر، آن شبه پیغمبر
تیغ علی بسته کمر ، کرده زره بر تن آن شبل پیل افکن آمدسوی دشمن(132 مصائب )
ای شیر حق در کربلا فرماگذر بنگر بنما نظر بنگر (45 شورش)
دربعضی ترکیب بند یا ترجیح ها یا شبیه آنها ، بیت یا مصرع های بند بر وزن " مستفعلن فع لن مستفعلن فع لن " می آید :
ای آه و واویلا باز اربعین آمد حشر غم انگیزی اندرزمین آمد
امروز اندرما سوافریاد و واویلاست اندرزمین کربلا هنگامه عظماست (153 معراج)
و در کتب دیگر .

21. مستفعلن 3بار+فع + مستفعلن فع (- – u – / – – u – / – -u – / – / – – u- – / – )
این وزن که به صورت "مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع ، مستفعلن فع " تقطیع می شود . در کتب عروض وجود ندارد و من تنها در کتاب "نهضت عاشورا" دیده ام . این وزن شبه مستزاد ، به نظر می رسد . اما از نظر قافیه شباهتی با مستزاد ندارد :
ظالم مزن چوب جفا، این سرعزیز پروردگار است
جور و ستم منما براو،اندوه و رنج اوبیشماراست
درمجلس شوم یزید ،زینب بگفتا با آه و ناله
کن بیحیا شرمی نما این غرفه خون سر بیحدفکاراست

امن یجیب المظصر اذا دعاه یکشف السوء
زینب به سوی اکبرم بنمانگاه و بین پرتورو
بنمود روز من چوشب افشانده گیسو، افشانده گیسو
عازم به میدان شدعلی ، قولوالاالله این آیه برگو
امن یجیب المظصر اذا دعاه یکشف السوء (ص84)

22. مستفعلن فع لن 2بار( – – u – – – / – – u – – – )
این وزن دوری است و متشکل از دوبار " مستفعلن فع لن " است . این وزن در هیچیک از کتابهای عروض نیست و شعری هم به این وزن سروده نشده و مخصوص نوحه ومراثی است . وزنی مطبوع است و نوحه ها و مراثی بسیار زیادی در این وزن سروده شده است:
حارث مزن سیلی ، مابرتو مهمانیم آواره و بیکس درکوفه ویلانیم (قیام عاشورا35 )
اصغربه قربان لبهای عطشانت تیرجفا کردی ، بابا پریشانت (قیام عاشورا119)
امروز عاشورا ، یاعید قربان است کرببلا یکسر از خون گلستان است
ملک و ملک گریان ، ارض و سما لرزان آدم به بی تابی عالم در افغان است (268 حقیقی)
این شعرو بسیاری از اشعاری که این وزن را دارند ، همراه با بیت یا ابیات دیگری در وزن "مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع " هستند .
مثال دیگر :
اصغر به گهواره لبیک یاری گفت لبیک جانبازی با آه و زاری گفت (آزادگان59)

23. مستفعلن فعولن ( – – u – / u – -)
تقطیع این وزن در المعجم ، مستفعلن فعولن است . مسعود فرزاد ، متذکر این وزن نشده و شمیسا که از این وزن یادکرده ، همان مثال المعجم را آورده است و هم الول ساتن .
به علاوه الول ساتن ، این وزن را در شمار اوزانی که شاعران در آن اوزان شعری نسروده اند آورده است . ( مثال المعجم : حلقه شدست پشتم همچو دوزلفکانت )
البته باید یادآور شد که علامه قزوینی معتقد است که درست این وزن " مفتعلن فعولن " است این وزن در نوحه ها کاربردش فراوان و بیشتر به صورت ترکیب بند است :
لیلا به آه و افغان گفتا که ای علی جان
صبری نمازاحسان تاآیم از قفایت
آهسته روتو اکبر بنما نظر به خواهر
گوید که ای برادر حیف از قد رسایت …(130شبه 1 )
ای شاه تشنه کامان ای تشنه لب عموجان …(75 آزادگان)
مسلم چوشدمهیا از بهر قتل اعدا…(8 کاروان )
ای زینب پریشان بنگر روم به میدان…(187 منتخب)
آمد شه شهیدان از خیمگه به میدان …(شیدا135 )
لیلای زار و خسته شد بال و پر شکسته
دیگر پسرندارد (شیدا132 )

24. مستفعلن (سه بار) فعولن ( – – u – – – u – – – u – u – – )
این وزن چنین تقطیع می شود :" مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعولن " این وزن در هیچیک از کتابهای عروض نیست و هیچ شاعری در این وزن شعر نساخته است و از اوزان مخصوص نوحه هاست . در نوحه ها نیز تنها شعری که من دیده ام، سروده " صیامی " است در کتاب "منتخب المصائب ":
می آیم اندرهرشب جمعه به کربلایت مادرشود فدایت
می نالم و می گریم و می سوزم از برایت مادرشود فدایت
درهرشب جمعه من ای مادر زراه احسان آیم به دشت کربلایت بادوچشم گریان
گردش کنم پیوسته در دورحرمسرایت مادرشودفدایت
از ماتمت چوبلبلی برلب ترانه دارم داغ ترا اندر درون دل نشانه دارم (ص98)

25. مستفعلن 2بار+ فعولن 2بار(- – u – / – – u – / u – – / u – – )
این وزن که به صورت "مستفعلن مستفعلن فعولن فعولن " می تواند تقطیع شود ، خاص مرثیه و نوحه است و در هیچ کتاب عروض به این وزن اشاره نشده و شاعری هم به این وزن شعر نسروده به جز مرثیه گویان . از اوزان مشهور و پرکاربرد نوحه و مرثیه است :
سلطان دین ، یاضامن غریبا رضا جان ای جان ، مایکسر ترا به قربان رضاجان
ای از وجودت خلقت دوعالم تمامی بهر سجودت پشت آسمان خم مدامی
محبوب حّی داوری به قرآن رضاجان
از غربت توچون به خاطر آرم به دوران خوناب دل از دیدگان ببارم چوباران(مصائب297)
خوب از امام و دین خود حمایت نمودی دریاری دین سعی بی نهایت نمودی (حقیقی215)
شد اکبرت در موسم جوانی برادر غلطان به خون در این جهان فانی برادر (شورش39)
دربعضی ابیات "مفعولن " به جای "فعولن " آمده است :
امروز در کوی رضا طوفان است طوفان است
از غم ملک اندرفلک گریان است گریان است
(نهضت171)
بنابراین گرچه بعضی اشعار بر وزن " مستفعلن مستفعلن مفعولن مفعولن " ساخته شده ، اما چون در بعضی مصرع ها " فعولن " به جای " مفعولن " آمده ، این وزن را جداگانه به حساب نیاوردیم . ( ر. ک ص 140 قیام ، 155 آزادگان ).

26. مستفعلن 2بار+ فاعلاتن فع (- – u – – – u – – u – – – )
این وزن که به صورت "مستفعلن مستفعلن فاعلاتن فع " یا فاعلاتن فع لن تقطیع می شود،خاص مرثیه است و تاکنون فقط در یک شعر (نوحه)دیده ام . سروده "قیاسی اشتر":
ای نو گل باغ هدا، اصغرم اصغر پژمرده از تیرجفا اصغرم اصغر
اندرزمین کربلا، اصغرم اصغر آماج پیکان بلا ، اصغرم اصغر
بردامن مادرچنین درتب و تابی اندرکنار نهرآب تشنه آبی
برگویمش رفتی زهوش یا که درخوابی این لحظه خاموشی چرااصغرم اصغر
درانتظارت حرمله ،مانده در میدان خواهد که سیرابت کند ازدم پیکان(آثارص 42)

27. مستفعلن + فعولن 3 بار ( – – u – / u – – /u – – /u – – )
این وزن نیز که به شکل " مستفعلن فعولن ، فعولن ،فعولن ، فعولن " می توان تقطیعش کرد . از ا وزان خاص نوحه ها و مراثی است و در کتب عروض نیست و هیچ شاعری هم به این وزن شعر نسروده ؛ جز مرثیه گویان .
در شعر زیر ، بیت برگردان در وزن " مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن " است اما بقیه شعر در وزن فوق است : ای زینب بلاکش ، ای یار و یاور من
ای یادگار زهرا ، غمدیده و خواهر من (بیت برگردان )
در خون خویش خواهر چوگردم شناور شمر لعین ببرد سرم را ز پیکر
بیرون میا زخیمه تو ای جان خواهر گیسو مکن پریشان تو ای خواهر من
با طفلهای ویلان تو غمخوار می باش درشام وکوفه خواهرپرستارمی باش (قیام عاشورا145)
در شعر زیر گا ه " مفعولن " به جای " فعولن " آمده است :
یارب به حق قرآن یاربی یا الله ای کردگار سبحان یاربی یا الله
بخشا خطای مارا به حق پیمبر آن رحمت خلایق رسول مطهر … (آشوب189 )
زدچاک جامه برتن ، علی شیریزدان آل نبی کشیدند زدل بانگ و افغان… (آشوب 76 )
گردد دلش پر ازخون زبیداد اعدا نعشش پس از شهادت شود تیرباران… (شوش76)
28. مستفعلن فاعلاتن فاعلاتن ( – – u -/-u – – )
این وزن در المعجم ، به صورت " مستفعلن فاعلاتن فاعلاتن " تقطیع شده ؛ (ص162) و ضمن آوردن بیتی برای مثال ، آن را بر اصل دایره عربی ، ذکر کرده است . مسعود فرزاد نیز ، همان بیت المعجم را مثال آورده و دیگر عروضیان از آن یاد نکرده اند . بهرحال شاعران ایرانی ، در این وزن شعر نسروده اند ، از مرثیه گویان نیز ، من تاکنون جز نوحه ای که در کتاب "کاروان کربلا" آمده است ، ندیده ام . این شعر به صورت "مستفعلن فاعلن مستفعلن فع " خوانده می شود :
طفل یتیم حسین گم گشته امشب زینب از این غم پریشان گشته امشب
باخواهرش ام کلثوم جگرخون گه دور خیمه گهی اندر بیابان(ص135)
– – u – / – u – – مستفعلن فاعلاتن 2بار در اوزان شعر کلاسیک هست که به صورت بالا.
از صفای اصفهانی :
دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من دیدی چه آوردی آخر از دست غم برسرمن (ص149 ).
و از سیمین بهبانی : …. اسطوره پایداری تاریخ ای فصل روشن زین روزگاران تاری…

29. مستفعلن سه بار + فاعلن 2بار (- – u – / – – u – / – u – /- u – )
این وزن یعنی وزن " مستفعلن مستفعلن فاعلن فاعلن " در کتابهای عروض نیست و شاعری شعری به این وزن نسروده است . در نوحه هایی که در این وزن ساخته شده ، فاعلن دوم ، تکرار فاعلن اول است : لیلا بگفتا با فغان اکبرم اکبرم ای مایه تاب و توان اکبرم اکبرم (مصائب 190 )
اهل حرم از قتل تو موکنان موکنان طفلان ویلانت همه در فغان در فغان (قیام 152 )

30. مستفعلن فاعلاتن فع مستفعلن فاعلاتن فع( – – u – / – u – – / – )
این وزن نیز اختصاص به نوحه دارد و در کتب عرض از این وزن یاد نشده و شعری در این وزن ساخته نشده است . در نوحه ها نیز جز یک شعر بلند در کتاب " مصائب الائمه" سروده " هاشمی " ندیده ام :
اکبر چو عازم به میدان شد میدان ز رویش گلستان شد
دشت بلا نور باران شد
از بهر قربان شدن برخاست رخت شهادت به تن آراست
شوری عیان از چپ و از راست
پیچید و در سماوات از پرتو تجلات (!)…
چون جای و در قلب لشکر کرد هنگامه روز محشر کرد او شامه ها را معطر کرد . (ص 137 )

31. مستفعلن مستفعلن فاعلاتن (- – u – / – – u -/ – u – – )
این وزن در اشعار غیر مرثیه دیده نمی شود و مختص نوحه است . در نوحه ها نیز در این وزن اشعار زیادی سروده نشده است . اینک دومثال :
ای شیعیان در روز دفن شهیدان دشت بلا گردیده پر شور و افغان
آن اسد از بهر تدفین اجساد جمع آمدند اما به صد داد و فریاد …
تاسوی آن اجسادشان دیده افتاد گریان شدند و مات و مبهوت و حیران (منتخب ج5 ص111)
ایام عمرم شد به سرای پسرعم دارم به سر شوق پدرای پسرعم
(منتخب ج 4 ص78)

32. مستفعلن مستفعلن فاعلاتن فع ( – – u -/ – – u – / – u – – / – )
این وزن اختصاص به نوحه ها دارد و هیچ شعر دیگری در این وزن سروده نشده و در کتب عروض هم از آن یاد نشده است . نوحه های بسیار زیادی در این وزن سروده شده است :
ای کشته غلطان به خون ای علمدارم بردی ز دل صبر و سکون ای علمدارم
ای زاده حیدر چه شد زور بازویت ازچه زرین گشتی نگون ای علمدارم(حقیقی213)
در این سرا خوش آمدی دخت پیغمبر تاشرح حالم بشنوی مادر ای مادر
دارم شکایتها من از فرقه کافر شد شادی قایم عزا ، ای یازهرا…(162 منتخب ج 5 )
حرّ ریاحی شد شهید آه و واویلا درخاک و خون جسمش تپید آه و واویلا
اندرزمین کربلا ، غمگساری کرد برنورچشم مصطفی ، جان نثاری کرد …(45 کاروان)
شعر زیر نیز مستزادی در این وزن است :
در گوشه زندان غم ، من پریشانم ای رضا جانم
زودی بیا اندربرم نورچشمانم ای رضا جانم
بادخترم معصومه گو ، آن دل افکاریم ماه رخسارم …( گلستان 23 )

33. فاعلن فاعلن ( – u – / – u – )
وزن فاعلن فاعلن ، مختص نوحه هاست و هرگز شاعران شعر رسمی به آن شعری نسروده اند و عروضیان از آن یادی نکرده اند ، تنها شمس قیس ، وقتی از "ت" بعد از صامت در وزن شعر یاد کرده ، این مثال را آورده است . ( البته نه به عنوان وزنی مستقل ) : " باخت دل با تو مهر"
به علاوه وزن آن را هم " مفتعلن فاعلان " دانسته . ( ر.ک ص 100) و مسعود فرزاد آن را به عنوان وزنی مستقل گرفته و همین جمله یا مصرع شمس قیس را آورده است . دیگران از جمله الون ساتن آن را در شمار اوزان نیاورده اند و شاعران هم شعری در این وزن ندارند .
مرثیه گویان نیز ، تمام یک شعر را در این وزن نسروده اند . بلکه همیشه شعری که در این وزن است بعضی از مصرعها در اوزان طولانی تر است :
نوجوان اکبرم نورچشم تَرَم
ای گل احمرم ناکام بابا- ناکام بابا
ای گل پرپرم مادرت در حرم
غرق اندوه و غم ناکام بابا- ناکام بابا … ( زمزمه 1 ص 33 )
در این شعر مصرع برگردان بر وزن " مستفعلن فع ، مستفعلن فع " است . در شعر زیر نیز بعد از هر سه مصرع ، مصرع ترجیح بروزن " مستفعلن مستفعلن فع " (دفاع) سه بار آمده است :
زینب ای خواهر نورچشم تَرَم
ای به غم یاورم
خواهر حسینم را بکن اکنون خبردار… (زمزمه 2 ص 9 )
در بعضی اشعار گاه " فعولن " یا " مفعولُ" یا "مفعولن " به جای فاعلن آمده که این طبق اختیارات شاعری نوحه هاست : یک نظر به حالم کن که در ملالم
شده وقت ماتم
بشکسته ای پشت مرا ای نورچشمان (شیداص134)
در شعر فوق ، " فعولن " به جای فاعلن آمده و در شعر زیر " مفعول " یا " مفعولن " :
شهزاده اکبرم من تو را مادرم
بنگر چشم تَرَم میدان مرو ای نوجوان گلعذارم
باحال مضطرم ای مه انورم
چون روی از برم از داغ رویت سربه صحرامی گذارم (آزادگان ص 42 )
لذا ، وزن " فاعلن مفعولن " را مثلا در شعر زیر :
…برسوی صحرا شد شور غم برپا شد ( آزادگان 39 )
را نمی توان وزن مستقلی دانست .

34. فاعلن فاعلت فاعلن فع ( – u – / – u – / – u – / – )
این وزن در کتب عروضی قدیم نیست و شاعران قدیم هم بر آن شعر نسروده اند . مسعود فرزاد از این وزن یاد کرده ؛ با بیتی از " افسانه " نیما . الول ساتن نیز با بیتی از پور داود. این وزن در اشعار عامیانه به کاررفته است . آقای " ابوالحسن نجفی" نوشته اند که :" بسیاری از شاعران معاصراز صد سال پیش بر این وزن شعر سروده اند ؛ از جمله افسانه نیما یوشیج ، ولی شاعران این وزن را از اشعارعامیانه گرفته باشند یا از اشعار تعزیه ( ص 186 بررسی وزن شعر عامیانه ) چون عکس این اکنون نظری است که این وزن را باید از اوزان نوحه ها تقلید کرده باشد ممکن نیست زیرا شاعران نوحه ها معمولا کم سواد حتی بیسواد هستند . از شعر نیما نمی توانند گرفته باشند بلکه برعکس است .
این وزن یکی از پرکاربردترین اوزان مرثیه است .
ای صبا یکدم از راه یاری سوی کرب و بلا کن گذاری
گو به بابم به صد آه و زاری ای پدرجان امان از جدایی
گو که صغرای تو بی پناه است روز و شب همدم اشک و آه است
در مدینه دوچشمش به راه است ای پدرجان امان از جدایی ( خزاین الاشعارص132)

اصغرم شد لبت کهربائی لایی لایی
کی شودغنچه لب گشائی لایی لایی
از چه خاموشی ای بلبل من ای گل من
خیز و کن بهر مادر نوایی لایی لایی ( حقیقی 232 )
کربلا پُربلا گشته امروز نینوا بانوا گشته امروز (قیام عاشورا 155 )
گفت لیلا به شهزاده اکبر ای جوان کن نظر سوی مادر… (گلستان35 )
غرقه خون اکبرم رودم ای رود نوجوان اکبرم رودم ای رود …( نهضت 34 )

35. فاعلن فاعلن فاعلن فاعلن ( – u – / – u – / – u – / – u – )
این وزن متدارک مثمن سالم نام دارد . " هتری بلوخمن " در کتاب " عروض فارسی " معتقد است که بجز متدارک را که منسوب به " اخفش " است ، فارسی زبانان به کار نمی برند(1) . خواجه نصیر نیز در معیارالاشعار ، بجز متدارک را جزو بحور فارسی به شمار نیاورده و در این باره اعتقاد دارد که ….. فاعلن چهار بار و این بحر مستعمل نیست و خلیل آن را غریب و رکض و نسق نام نهاده و اندکی شعر تازی بر آن بحر، بعد از خلیل یافته اند و پارسیان هم بیتی چند به تکلف گفته اند .(2)
در المعجم برای مثال بیت دایره ، این وزن آمده که بیتی سست است و ظاهرا ساخته مولف و صرفا ارزش یک مثال را دارد و اینک آن بیت :
خیز و این دفترت نزد سرهنگ بر تا خوری از هنرهات و فرهنگ بر
در فرهنگ عروض ، همین مثال ذکر شده ، مسعود فرزاد نیز همین بیت را نقل کرده است . اول ساتن در فهرستی که از اوزان 42 شاعر که همه شاعران بنام را شامل می شود ، ارائه داده است ، این وزن دیده نمی شود ، اما جایی که این وزن را ذکر کرده بیتی از "مشتاق " نقل کرده است . نتیجه اینکه ظاهرا شاعران این وزن را در قدیم به کار نمی برده اند و تنها در دوره قاجار " مشتاق" از را ه مراثی و ( به احتمال بعید از طریق کتب عروض ) این وزن را گرفته و در آن شعر ساخته است به هر حال این وزن خاص نوحه ها و مرثیه هاست و بسیار به کار رفته است :
امشب اندرجهان شورش محشر است قدسیان را همه خاک غم بر سراست
کربلا موج خون میزند ای خدا سینه زن ، نوحه گر، زینب مضطراست
برزمین پاره پاره تن شاه دین یک طرف غرق خون پیکر اکبراست…
(معراج عاشورا133)
لای لای لای لای ای علی اصغرم یکدم آرام شو نور چشم تَرَم …
(آثار 44 )
دیده بگشا ببین چشم خونبار من باش غمخوار من ای وفادار من …
(شورش 78 )
مادر مضطرم الوداع الوداع مهربان مادرم الوداع الوداع
شور محشر در این دشت برپا شده نور حق خوار در چشم اعداء شده …
( خزاین 195 )
ای گل تازه گلشنم اکبر ای عزیز دلم من تو را مادرم …
(معراج 80 ) علی اکبر
شد چو در کربلا قحط و نایاب آب از عطش شد جگرهای طفلان کباب… ( قیام 99
دید چون نوگل گلشن شاه دین سرجدا غرق خون جسم سلطان دین …
(قیام 197 )
36. فاعلن فاعلن مفاعلن فاعلن ( – u – / – u – / u – u – / – u – )
این وزن به نوحه ها و مراثی اختصاص دارد . کاردبردش زیاد نیست و من جز دو شعر در این وزن ندیده ام . در این وزن به کار رفتن " مفتعلن " به جای " مفاعلن " که یکی از اختیارات شاعری است بسیار عادی است :
از حرم می رسد صدا به گوش العطش ای عموجان رسان آب بر این کودکان…
مشک بردوش خود گرفت سقازجان شد روان جانب شریعه با صد فغان…(آثار115)
گفت ای بیحیا ، لشگر خونخوار من کودک ناز من اصغر شیرخوار من
کرده غش از عطش رحم بر مادرش وای اماما ، وای شهیدا
از عطش در حرم غلغه برپاشده نوگلان نبی زکینه پَرپَر شده …( آثار 43 )

37. فاعلن فاعلن مستفعلن فع ( – u – / – u – / – – u – – )
این وزن نیز به نوحه اختصاص دارد ، ولی نگارنده تاکنون فقط یک شعر در این وزن دیده است و آنهم سروده "نادعلی کربلایی" و در کتاب آثار نوحه سرایان است . مصرع برگردان این شعر بروزن " مستفعلاتن مستفعلاتن " است :
حارثا رحم کن برما یتیمان حق پیغمبر و آیات قرآن
ما بی پناهیم در شهر غربت
یعطمون الطعام گوید به قرآن رحم و کن برما یتیمان و غریبان
ما بی پناهیم در شهر غربت
مایتیم و غریب و بی پناهیم بی کس و بی معین و بی گناهیم
ما بی پناهیم در شهر غربت
مادر زار ما چشم انتظار است بهر دیدار طفلان اشکبار است
ما بی پناهیم در شهر غربت (ص 7 )
38. فاعلن فاعلن مستفعلن مستفعلن ( – u – / – u – / – – u – / – – u – / )
این وزن نیز به نوحه اختصاص دارد و تاکنون فقط یک شعر کوتاه در این وزن مشاهده شده که سراینده آن " رمضانعلی حاج قربانی " می باشد . نکته ای که در مورد این شعر گفتنی است اینکه در هر مصرع فاعلها هم قافیه هستند :
شد خزان در جهان گلهای باغ مصطفی خون چکد تا ابد زچشم شاه کربلا
بی پسر ، خون جگر ، گشته زتیغ اشقیا اکبرش ، اصغرش ، به راه دین گشته فدا
قاسمش ، مسملش ، زکینه گشته سرجدا از کمین ، شد زکین ، فرق علمدارش دوتا
(ناله های شیدا127 )
در این شعر ، چنانکه مشاهده می شود طبق اختیارات شارعی مرثیه " مفاعلن و مفتعلن " به جای " مستفعلن " به کار رفته است .

39. فاعلن فعولن / فاعلن فعولن ( – u – / u – – / – u – / u – – )
این وزن در هیچیک از کتب عروضی نیست و هیچ شاعری هم در این وزن شعر نسروده است فقط " مسعود فرزاد " این مصرع را " هرشب از فراقش تا سحر بنالم " که در این وزن است را از شاعری به اسم " الهی " آورده است ، و معلوم نیست چرا یک مصرع را آورده ، شاید یک مصرع از شعر نو بوده است (1). به هر حال مساله روشن است که این وزن خاص مراثی است و مراثی بسیار زیادی در این وزن سروده شده است ، در این وزن گاه طبق اختیارات شاعری مرثیه ، " مفعولُ" به جای " فاعلن " به کار رفته است :
شاه تشنه کامان گفت خواهر من آخرین وداعت روز آخر من
نوبت فراق و موسم جدایی است کز عطش رسیده جان به حنجرمن
از غم جوانان زنده گر بمانم می کشید تعینم ، داغ اکبر من …(خزاین الاشعار116)

درخرابه شام ، کودکی سه ساله از فراق بابا در فغان و ناله
می کشد ز دل افغان روز و شب بود نالان
دختر سه ساله ، دختر سه ساله … ( زمزمه ص81 )
در شعر فوق و اغلب شعرهای دیگر ، چنانکه مشاهده می شود بعد از هر بیت در وزن فوق بیتی در وزن " فاعلن مفاعلین " سروده شده و " دختر سه ساله " که بر وزن " فاعلن فعولن " است تکرار شده است .
بین تو ای حسینم یاوری ندارم یاورم تو بودی بین که بی قرارم …( مصائب 235)
تیره گشته در چرخ روی ماه و انجم
شد شام عریان بهر شاه هفتم
آن غریب بی یاور هست موسی جعفر
یاکریم و یا رب … ( منتخب 240 )
ای صبا پیامی ده تو بر شهیدان گو که در ره آید خیل غم نصیبان… (حقیقی329)
درخانه خولی ، محشر شده برپا فریاد برآمد از عالم بالا … ( حقیقی 319 )
ای امام هشتم ، ضامن غریبان رهنمای عالم ، مقتدای امکان…( منتخب249)

40. فاعلاتُ مفعولن " یا " فاعلن مفاعلین " ( – u – u / – – – )
این وزن را شاعران ما به کار نبرده اند ، اما در بعضی از کتب عروض هست . مثلا در "المعجم " هست به نام " مقتضب مربع مطوی مقطوع " همراه با این بیت :
از وفا چه برگردی چون مرا سمر کردی ( ص 55 )
درفرهنگ عروض همین مثال آمده و مسعود فرزاد نیز همین مثال را آورده ، منتها آن را به صورت " فاعلن مفاعلین " تقطیع کرده است . الول ساتن همین مثال را آورده و این وزن را در شمار اوزانی آورده که شاعران در آنها شعری نسروده اند و فقط عروضیان مثال آورده اند . " بلوخمن " در کتاب عروض فارسی ، در بحر مقتضب می نویسد که :" جامی چهار وزن مربع ذکر کرده " که سومین آنها " فاعلاتُ مفعولن " است و این بیت را که وزن " فاعلات مفعولن " می باشد از او نقل می کند :
ای نگار سیمین بر در اسیرخود بنگر
البته در عروض سیفی که در ضمیمه همین کتاب بلوخمن است . از این وزن یاد نشده است (ص37) بهرحال ، شاعران شعر رسمی – جز جامی – در این شعری نسروده اند .(1) و برخلاف آنها شاعران مرثیه گوی اشعار نسبتا زیادی در این وزن گفته اند و پیداست که این وزن فقط در مراثی به کار می رفته است :
شاه اولیایم من سبط مصطفایم من
مگه و منایم من مظهر خدایم من …
ای گروه بی ایمان عابدین بیمارم … ( زمزمه ص 75 )
شمس مشرقین آمد نورنیرین آمد
در عزای مظلومان مادرحسین آمد … ( خزاین الاشعار 273 )
چنانکه قبلا گفتیم معمولا این وزن همراه با وزن " فاعلن فعولن 2 بار" می باشد :
بین تو ای حسینم یاوری ندارم یاورم تو بودی بین که بیقرارم
زینب زند بر سر بهرت ای مه انور
ای جان برادر…( 2 بار ) (مصائب 235 )
این وزن در اشعاری که در میلاد ائمه (ع) سروده شده نیز به کار رفته است :
… ای شیعه نما شادی باکمال آزادی
زانکه مهدی الهادی شدرخش عیان به به … ( منتخب 294 )
باید دانست که در این وزن گاه طبق اختیارات شاعری مرثیه ، " مفعول" به جای " فاعلن " یا به عبارت دیگر " مستفعلُ" به جای " فاعلات " می آید :
… کو قاسم ناشادم آن نوگل شمشادم
ای جان برادر (2 بار ) … ( مصائب 236 )
… از علی عمرانی عالم شده نورانی … ( حقیقی 102 )

41. مفاعلن ، مفاعلن ( u – u – / u – u – )
این وزن کوتاه در هیچیک از کتب عروض نیامده و اختصاص به مرثیه دارد . منتها در مرثیه نیز کاربردش اندک است و بنده جز یک شعر در این وزن ندیده ام :
چو دید زینب حزین لب حسین و چوب کین
به طعنه گفت ای لعین بزن که خوب می زنی
سری که شمر بی حیا بریده از ره قفا
مزن تو چوب از جفا بزن که خوب میزنی … ( خزاین الاشعار 166 چاپ ندبه)
42. مفاعلن فع ، مفاعلن فع ( u – u – – / u – u – – )
به این وزن ، عروضیان قدیم اشاره ای ندارد . اما از شاعران قدیم بیتی از رودکی در این وزن هست که مسعود فرزاد و الول ساتن هم که از این وزن یاد کرده اند ، همین بیت رودکی را آورده اند . الول ساتن در آماری که از اوزان 42 تن شاعر گرفته معتقد است که ادیب الممالک هم شعری در این وزن دارد . بهرحال از بیت رودکی که بگذریم ، می توان گفت که این وزن نیز در مرثیه به کار رفته و ادیب الممالک هم این وزن را از مرثیه ها یا از رودکی گرفته است :
کجایی ای باب تاجدارم زهجر رویت فکار و زارم
رقیه فرزند شاه خوبان زهجر باش به شام ویران
شد او به ناله به آه و افغان که ای پدرجان غریب و خوارم
کجایی ای باب تاجدارم
زهجر رویت فکار و زارم
به بزم ماها چرا نیایی نهان زچشمم پدرچرایی
زمن پدر جان چرا جدایی زدوری تو سرشکبارم …( نهضت 89 )

به دیر راهب چو کرد ماوا سررشید عزیز زهرا
چو دید راهب سری پرازخون جراحت او به جسم افزون
دودیده اش تر ز اشک گلگون چو خور مشعشع به چشم ترسا …( نهضت 64 )

43. مفاعلن فع لن ( u – u – / – – )
از این وزن در هیچ جا یاد نشده و اختصاص به نوحه دارد . در نوحه نیز نگارنده جز به بیتی در آغاز یک شعر مثال دیگری نیافته است :
نقی زدنیا رفت به سوی عقبی رفت
رفت از جهان بسط نی فرزند پیغمبر نور دل حیدر…(عاشورا140 )

44. مفاعلن فع لن ، مفاعلن فع لن ( u – u – / – – / u – u – / – – )
از این وزن نه در کتب عروضی یاد شده و نه شاعری در این وزن شعر سروده ، جز مرثیه گویان و لذا اختصاص به مرثیه دارد . وزن خوشی ا ست و اینک ابیاتی از اشعاری که در این وزن سروده شده است :
به دوشم ای زنجیر چه شورها داری در این جهان گویا توهم عزاداری
وقایعی از تو مرا به خاطر شد کز آن مرا آهی غمنده وبه ظاهرشد
حوادثی خونین زکربلا داری به دوشم ای زنجیرچه شورها داری (معراج127)
……………………………….
چوحّر نام آور به روز عاشورا قیامتی دیدی به پا درآن صحرا
چو آن دیدی غوغا زلشکر اعدا به خود همی گفتا که آه و واویلا
عزیز پیغمبر بود غریب اینجا بلا براو آید زلشکر اعدا
چراچنین حربی زمن شود پیدا چو حرّنام آور به روز عاشورا (آزادگان111)
………………………………..
الاعزاداران دوباره طوفان است به گوشه غربت رضا پریشان است
عزیز پیغمبر ز زهر کین نالان فتاده در بستر به ناله و افغان
زبهر درد او دگرنه درمان است الا عزاداران دوباره طوفان است … (معراج165)
این وزن دوری است . ضمنا در هریک از سه شعر فوق بعد از چند مصرع ، یک مصرع تکرار شده که نوعی ترجیح است .
45. مفاعلن فاعلن ( u – u – / – u – )
این و زن در " المعجم " آمده ؛ همراه با یک بیت و در دیگر کتب عروضی نیست . مسعود فرزاد ، الول ساتن ، بلوخمن و شمیسا هم عینا مثال المعجم را ذکر می کنند . این وزن در کتاب الول ساتن جزو آن دسته اوزان است که شاعری به آنها شعر نسروده و عروضیان برای مثال بیتی ساخته اند . در مرثیه ها هم ، تاکنون جز به یک نمونه در این وزن برنخورده ام :
…. فاطمه آید به خروش و نوا
به قتلگاه حسین به خیمه گاه حسین
به وعده گاه حسین …
غریب کرب و بلا شهید راه خدا
قتیل تیغ جفا…
چو شد علمدار تو یاور و غمخوار تو
سرو سپه دار تو
شدم به محنت قرین زداغ مرگت غمین
به ناله آتیشین …
خاصه به سینه زنان آذر وهم نوحه خوان
ببخش پیر و جوان
چنانکه ملاحظه می شود در چند مورد طبق اختیارات شاعری " مفتعلن " به جای " مفاعلن " آمده است . بعضی اشعار در وزن " مفتعلن فاعلن " است و به جای مفتعلن " "مفاعلن " نیامده ؛ با اینهمه ما آن را وزن جداگانه به شمار نمی آوریم . مثلا درخزاین الاشعار ( چاپ سری ص149) 16 بیت در این وزن است و در چاپ سنگی همین کتاب ، 2 بیت ، همچنین در کتابهای شورش عاشورا و زمزمه کربلا .
46. مستفعل فع ، مستفعل فع ، مستفعل فع ، فعولن ( – – u u – /- – u u – / – – u u – / u – – )
این وزن خاص نوحه است و عروضیان به آن اشاره ای نکرده اند و شاعران شعر رسمی در آن شعری نسروده اند کاربرد این وزن در نوحه بسیار است . نوحه هایی که در این وزن سروده شده معمولا در قالب مستزاد است و همراه با بیت یا ابیاتی در وزن " مستفعل فع فعولن " یا " مستفعلن فع فعولن 2 بار " است :
شاه شهدا در کرببلا ، چون بی کس و بی یاور شد
بی اکبر و بی اصغر شد
از بهر وداع اهل حرم عازم به دو چشم تَر شد
اول به برخواهر شد
ای خواهر بی مددکار گردی تو اسیر اشرار
جان تو و آن اطهار هستی همه را پرستار
امروز جدا با تیغ جفا سر از بدن می گردد اینجا وطن می گردد
عریان به زمین کرب و بلا افتاده تن می گردد خونها کفن می گردد… ( شورش129 )
در این وزن " مفعولن " طبق اختیارات شاعری مراثی به جای " فعولن " به کار رفته است :
ای نوردوچشم زهرا قربان لب عطشانت ای تشنه لب این صحرا قربان تن عریانت
زینب برسرنعش شه دین با ناله و آه وزاری با حالت بی قراری
می گفت به آه و ناله چنین ای حجت حق و باری ازچه کفن نداری
درخاک تنت بی غسل و کفن ای نور دل پیغمبر ای نسل جلیل حیدر
همچون تو شهی صدپاره بدن ای پادشه بی لشگر ای مانده تن تو بی سر (قیام170)
جده پدرم نیامد آن تاج سرم نیامد
اکبرپسرم نیامد شمس قمرم نیامد
از هجر پدرخون شد جگرم جده پدرم نیامد
ای جده چرا از راه وفا اکبرپسرم نیامد
جانم به لب آمد از غم او ، شمس و قمرم نیامد
از دوری او در تاب و تبم آن تاج سرم نیامد … ( شورش 160 )
ای سرتوصفی اللهی یانوح نجی اللهی
چون داد وزدمی بگرفت و سری آن راهب عیسی فطرت آم مرد مسیحا سیرت
پس گفت و به سر ، بادیده تر ، ای سرتو صفی اللهی یانوح نجی اللهی
ای سرملکی ، اوج فلکی ، یامهری و تابان گشتی از شرق نمایان گشتی
ای سدره نشین ، از عرش برین یا آنکه کلیم اللهی یانوح نجی اللهی (نهضت62)
در شعر اخیر ، چنانکه ملاحظه می شود ، در هر مصرع " مستفعلُ فع " های اول و دوم قافیه مستقل دارند و چنین است اشعار صفحات 60 ،102 ، 172 ، در کتاب " قیام عاشورا" در حالی که در همین کتاب ، شعر صفحه 75 از نظر قافیه چنین خصوصیتی را ندارد.

47. مفعول فعولن / مفعول فعولن ( – – u u – – / – – u u – – )
ظاهرا این وزن در هیچ کتاب عروض نیست ، نه در المعجم و نه در معیارالاشعار ، نه بلوخمن از آن اسم برده ، نه مسعود فرزاد و نه شمیسا . فقط الول ساتن از آن یاد کرده ، همراه با یک بیت از دیوان شمس . ولی باز در آماری که از اوزان شاعران از جمله مولوی داده ، این وزن فراموش شده است .
( این بیت از مولوی است : زان نغمه که شد جنت ما تربت آدم از خاک برآمد برچرخ معظم )
از قرار معلوم ، جز یک غزل از مولوی ، شعر دیگری در این وزن سروده نشده و شگفتا که مسعود فرزاد ، نه در اوزان مولوی از این وزن یادکرده و نه در مجموعه اوزان شعرفارسی ، بهرحال اگر در ادب فارسی یک غزل در این وزن سروده شده ، در مراثی اشعار بسیار زیادی در این وزن سروده شده است . ضمنا باید توجه داشت که در این وزن ، طبق اختیارات شاعری مرثیه ، " فاعلن " به جای " مفعول " به کار می رود ؛ به علاوه تقریبا در همه اشعار این وزن ، وزن دیگری نیز همراه است :
امشب همه عالم گشته نورباران سر سدندالی کای جمله محبان
ام الحسنین آمد نور نیرین آمد
گوئید و خوش آمد … ( حقیقی 102 )
درگوشه ویران ، دخت شاه بطحا رفته او زدنیا تازه کرده غمها
تازه شد غم زینب رنج و ما تم زینب … ( مصائب 266 )
ای باب یتیمان ، سلطان ولایت جان همه عالم بادا به فدایت … ( گلستان 14 )
مسموم شد امشب از کینه اسما نورچشم حیدر مه پاره زهرا… ( حقیقی161 )
یک شعر این وزن به صورت " مفعولُ فعولن " که نیمی از همین وزن است و در عین حال وزن جداگانه ای است ، چاپ شده ؛ با یک مصرع قافیه دار :
خرّم زوجودش شد گلشن ایمان
از کینه عدوان دریاری قرآن ( آثار109 )

48. مفعول مفاعلن فع = مستفعل فاعلاتن ( – – u u – u – – )
شمس قیس ، از این وزن با یک بیت یادکرده که ظاهرا بیت ساخته خود اوست . دیگران به این وزن اشاره ای نکرده اند ؛ جز فرزاد و الول ساتن که ماخذ و حتی مثال را از شمس قیس نقل کرده اند . این وزن در مراثی نیز نادر است . اما من تاکنون دوبیت در کتاب " گلستان کربلا" تهیه و تنظیم "مرتضی خراسانی" در این وزن دیده ام :
ای فاطمه جوانم وی مادرکودکانم
غمزاده مهربانم از بهر تو درفغانم … ( گلستان کربلا ص 11 )

49. مستفعل فع مستفعلن فع ( مفعول فعل ، مفعول فعل ) ( – – u u – / – – u u – )
از این وزن عروضیان قدیم یادنکرده اند . تنها مسعود فرزاد و الول ساتن به این وزن اشاره کرده اند و هریک بیتی از دیوان شمس را مثال آورده اند . از آماری که الول ساتن از اشعار42 شاعر تهیه کرده برمی آید که فقط مولوی است که این وزن را به کاربرده ( در پنج غزل ) و پور داوود در یک شعر ، و دیگران در این وزن شعری نسروده اند . ضمنا الول ساتن اسم این وزن را " متدارک مثمن فحبون مقطوع " نامیده که غلط است . مرثیه گویان این وزن را زیاد به کاربرده اند: اما اینکه آیا آنها این وزن را از مولوی و به خصوص از پورداوود گرفته باشند . عادی نمی نماید : چه اولا مرثیه سازان و نوحه سرایانی که اوزان خاص نوحه در اشعارشان هست . آنها که سوادی ندارند و با متون شعری کلاسیک آشنا نیستند و آنها که آشنایند . برعکس معمولا از پرکاربردترین اوزان استفاده می نموده اند . به علاوه از میان آن همه عزل دیوان شمس تنها پنج تای آنها در این وزن است که کمتر توجه را جلب می کند . اینک نمونه هایی از اشعاری که در این وزن سروده شده است :
بابا بنگر این چشم تَرَم در سن شباب خم شد کمرم
بشکسته عدوپهلوی مرا بنموده کبود بازوی مرا
بابانظری کن روی مرا گردیده چه سان نیلی پدرم
آتش زده اند برخانه من سوزانده عدوکاشانه من
لبریز غم است پیمانه من عالم سیه است پیش نظرم … ( زمزمه 1ص7 )
در این شعر ، هجای آخر کلمات شباب ، کبود و زده اند ، به جای یک و نیم واحد به صورت یک واحدی به کار رفته که در شعر رسمی یه کار نمی ورد و در شعر عامیانه فراوان به کار رفته است :
لیلا بنگر سوی سفرم بادیده حسرت کن نظرم
مادرتو وصایایم بشنو دل ازپسرت بردار و برو … ( مصائب 130 )
……………………
ای تشنه لب بی غسل و کفن وی مانده جدا از شهر و وطن
افتاده ز زین چون شاه زمن شد نقش زمین گلگونه تن … ( قیام 178 )
………………….
لیلا زبرت رو در سفرم مشکل نگری بار دگرم … ( منتخب ج 4 ص 262)

50. مفعول مفاعلین فع ( – – u / u – – – / – )
این وزن در کتب عروض نیست و در شعر رسمی نیز به کار نرفته است . به عبارت دیگر مختص نوحه و مراثی است . تنها دو مصرع این وزن به صورت یک مصرع ، در یک شعر یکی از شعرای معاصر به کار رفته که به آن اشاره خواهد شد :
ای تازه جوانم اکبر ای روح روانم اکبر ( قیام 60 )
شد کشته حسین واویلا آن نور دوغین واویلا ( قیام 188 )
ای پادشه بی همتا ای غرقه به خون یا مولا
ای نوردوچشم زهرا ای غرقه به خون واویلا ( نهضت 62 )
ای سرتو صفی اللهی یانوح نجی اللهی (نهضت 62)
… هستی به ره قرآن داد در راه حقیقت جان داد
زین عالم فانی شد جانب رضوان …
مذهب و دین را احیا کرد حکم خدا را اجرا کرد …
منصور جنایت پیشه برریشه دین زد تیشه…
حضرت موسی بن جعفر افکنده به دلها آذر … ( آثار 109 )
این وزن گرچه گونه ای از وزن مستفعل مستفعل فع است ( مستفعل دوم با اختیارات شاعری می تواند به صورت مفعولن در آید ) اما چون در تمام مصرعها جنس است در حقیقت اصل وزن جنس است و وزن جدیدی است . در این وزن بیشتر بیت یا بیتها ترجیح آمده یا بیت نخستین شعر ، در مثال اخیر نیز همراه با ابیاتی در وزن " مفعولن فعولن " آمده است .
( وزن بیت های دیگر این اوزان فرق دارد و یا هموزن دوبرابر خود است ).

51. مفعول مفاعلین فع / مفعول مفاعلین فع ( – – u u – – – – /- – u u – – – – )
این وزن به مراثی و نوحه ها اختصاص دارد و هیچ شاعری در قدیم شعری در این وزن نسروده و از معاصران نیز ظاهرا جز شعری که " سیمین بهبهانی " شاعره معاصر ساخته ، شعر دیگری – جز مراثی – در این وزن ساخته نشده است . سیمین بهبهانی نیز باید این وزن را از نوحه ها به عاریت گرفته باشد ، چه خود نیز می گوید که شعری نوحه دار سروده است ( شان سرودن شعر در مورد روزنامه هاست که به جهت سانسور در مهرماه 1357 از انتشار خودداری کردند ) و مطلع آن چنین است :
برسفره چرمین امشب یک نامه و یک دفتر کو یک سطر به تنهایی نه یک واژه تنهاترکو؟
این وزن در مراثی و نوحه ها بسیار به کار رفته است :
در ماه محرم امسال گلهای چمن می ریزد از بادخزان درگلشن پرهای سمن می ریزد
طوفان زمان می آید دروری دمن می ریزد دل خون شده همچون دیده باهم زدهن میریزد
جبرئیل امین میگوید شدکشته حسین واویلا شد کشته حسین واویلا آن نور دوعین واویلا
طفلان یتیم مسلم دنبال پدر می گردند در کوفه ویران هر دو با دیده تر میگردند
(معراج35)
پایان شب عاشورا مااحمد دین معراجیم خون روی زمین می جوشد ما بر سراومواجیم
(نهضت24)
امروز بود عاشورا گردیده جهان طوفانی امرو به خون می غلطد از جوروجفا سلطانی
(آزادگان98)
ای سرتومگر عیای ، مانند گلت می بویم از روی به خون آلودت من نورخدا میجویم
(معراج144)

52. مفعول مفاعلین ، مفاعیل مفاعلین فعولن ( – – u / u – – u / u – – u /u – – )
در این وزن شاعران ما شعری نسروده اند و کتب عروض هم از این وزن یاد نکرده اند . البته وزن " مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن " ( که یک مفاعیل کمتر دارد ) از اوزان مشهور فارسی است ، ولی به این صورت به کار نرفته است . در کتب مراثی نیز تاکنون به بیش از یک مورد نخورده ام و آنهم غزلی است سروده " سید هاشم طباطبائی " که چند بیت آن نقل می شود :
درکوی تو گر سربرود محو شود باک ندارم
من عاشقم از دادن جان دررهت امساک ندارم
دروادی عشق تومن آن گمشده بیخبرستم
غیر از غم هجران تو آذوقه به فتراک ندارم
یک عمر حسین گفته ام از ماه رخت دل شده روشن
جز روی تو ای مه ، قمری در همه افلاک ندارم
مردم همه اندرپی جلب نظر شاه و زیرند
من غیر حسین بسط پیمبر شه لولاک ندارم
(شعر حقیقی 247 )

53. مفتعلن مفتعلن فاعلن فاعلن ( – u u – / – u u – / – u – / – u – )
این وزن نیز خاص مرثیه است ولی تا کنون در یک شعر بیشتر دیده نشده و آن هم در بعضی از این مصرعها :
… شبه علی ساقی کوثر کجاست در کجاست ثانی حیدرکجاست ؟
… گوی که فرمانده لشگر کجاست درکجاست ثانی حیدرکجاست؟
… جان پدر عم دلاورکجاست درکجاست ثانی حیدرکجاست؟
پورعلی حیدرصفدرکجاست درکجاست ثانی حیدرکجاست ؟
آن که ترابود برادر کجاست در کجاست ثانی حیدرکجاست؟

54. مفتعلن مفعتلن مفتعلن فاعلن ( – u u – / – u u – / – u u – /- u – )
این وزن در شعر رسمی فارسی بکارنرفته است . درمراثی نیز تاکنون یک مورد بیشتر دیده نشده است و آن شعری است مفصل در کتاب "مصائب الائمه "و اشعار از "مشمولی" دانسته شده است . چنانکه می دانیم وزن " مفتعلن مفتعلن فاعلن " یکی از مشهورترین اوزان شعر فارسی است . اما با یک مفتعلن اضافی یعنی به صورت مثمن به کار نرفته است :
کاشف قرآن ، ولی و والی و والا علی خسروعقبا علی همسرزهرا علی
وصی پیغمبرم اکرم شه بطحا علی خسروعقباعلی همسرزهراعلی
مظهر حق حامی دین ناطق قرآن علی حجت یزدان علی
ظلمت شب را مه تابنده و تابان علی گوهر رخشان علی
باعث ایجاد همه عالم و امکان علی جنت و رضوان علی
آدم و نوح و نبی و حضر وسلیمان علی یوسف کنعان علی
فخر عرب میرعجم مسیح و موسی علی خسروعقبا علی همسرزهرا علی
آنکه میان حرم خالق لیل و نهار مظهر پروردگار
علی اعلی که خدا خواست شود نامدار به ماسواافتخار…
55. مفاعلین فعولن ( u – – – u – – )
شاعران به این وزن شعر نسروده اند اما در المعجم از این وزن یادشده با این بیت بعنوان مثال:
بیاجا ناکجایی چرا با ما نیایی
مسعود فرزاد و شمیسا نیز همین مثال را آورده اند .
الول ساتن نیز همین بیت را آورده است منتها این وزن را در شمار اوزانی دانستند که فقط عروضیان شعری برای مثال سروده اند .
در معیارالاشعار نیز یک بیت دیگر آمده است :
بماند ستم عزیزان من از بیداد هجران
درمراثی نیز مثال کم است . اینک نوحه ای در این وزن از ساعی در کتاب کا روان کربلا:
درآ از خیمه خواهر بنگر بر نعش اکبر
نمانیلی تو در بر زمیدان اکبر آمد ( 2بار)
براندامش تو بنگر ببین شد پاره پیکر
بزن بر سینه و سر زمیدان آمد اکبر (2بار)
به خون آغشته باشد عزیزم تشنه باشد
بنگر بادیده تر زمیدان اکبر آمد (2بار)
دگر اکبر ندارم برایش اشکبارم
بیا با جان مضطر زمیدان اکبر آمد ( 2 بار )
( کاروان کربلا 69)
56. مفاعلین مفاعلین ( u – – – / u – – – )
از این وزن در بعضی کتب عروض یاد شده ، مثلا در المعجم (ص103) شمیسا نیز بیت المعجم را نقل کرده است . مسعود فرزاد از این وزن یاد نمی کند ، اما بلوخمن نوشته که این وزن را همراه با بیتی جامی ذکر کرده می آورد . الول ساتن از این وزن یاد میکند همراه با این مثال از اوحدی :
چه عشق است این که در دل شد کزوپایم دراین گل شد
ولی از آماری که از شعر 42 شاعر گرفته برمی آید که از میان اشعار 42 شاعر تنها خواجو است که شعری در این وزن ساخته است اینک نوحه هایی در این وزن :
شب است و مخفی از دشمن بریز آب روان اسماء
که تادر زیرپیراهن بشویم پیکر زهرا
کجایی ای روان من ضیاء دیدگان من
که امشب کودکان من کنند افغان و واویلا… ( آثار 6 )
الهی من زجان سیرم به زیرکند و زنجیرم
نجاتم ده از این زندان ولی آهسته آهسته
توبینی آه شبگیرم در این زندان زمین گیرم
ز زهر کینه می میرم نجاتم ده از این زندان ( شیدا102 )

57. مفاعلین مفاعلین فعولن فعولن (u – – – / u – – – u – – /u – – )
این وزن نیز خاص مراثی است ولی در متون شعری مورد مطالعه ، بیش از یک شعر مشاهده نشده است. این شعر طولانی و سروده "سراج " نامی است :
… تو آخر زینت عرش برینی عزیزم چرا امشب توخاکستر نشینی عزیزم
تونور چشم خیرالمرسلینی عزیزم چرا از پیکر انور، تودوری حسین جان
حسین جان ، حسین جان ، بامن نما تکلم
به رویم ، عزیزم چون گل نما تبسم
نداده این چنین ظلمی به عالم کسی یاد که مهمان را به مطبخ جای داده زبیداد؟
نه اینگونه ستم نمرود کرده ، نه شدّاد عجب خولی به بیباکی جسور است حسین جان
حسین جان، حسین جان ، بامن نماتکلم
به رویم عزیم چون گل نما تبسم
عجب کردند و کوفی میهمانت چه بیرحم است و خولی میزبانت بمیرم
که داده روی خاکستر مکانت بمیرم تودر آزار طلم دین شروری حسین جان…
چنانکه ملاحظه می شود ، بیت ترجیح بروزن " فعولن فعولن مستفعلن فعولن" است .
(منتخب ج 5 ص 157)

58. مفاعلین فاعلاتن فع فاعلاتن فع فاعلاتن فع (u – – – / – u – – – / – u – – – /-u – – – )
این وزن نیز اختصاص به نوحه دارد و شعر رسمی در آن سروده نشده است . نوحه های زیادی در این وزن گفته شده است که در کتابهای شعر " کا روان کربلا"و " مصائب الائمه " جلد چهار و پنج و " منتخب المصائب " هست . هر مصرع این وزن بعد از هر رکن ، مکثی دارد و درچاپ این مکث را با فاصله یا علامت مکث مشخص کرده اند .
مران یکدم ، ساربان اشتر، ناقه زینب ، مانده اندر گل
بده ظالم مهلتی آخر، زانکه دارم من ، عقده ها در دل
مران ناقه تا که بنشینم ، برسرنعش ، شاه مظلومان
مران ناقه ، زانکه دارم من ، از جفای چرخ ناله و افغان
مران ناقه تا که گویم من ، درددل با این پیکر عریان
بیا ای مرگ ، تاشوم راحت ، زان به مرگ خود ، گشته مایل
بده مهلت تا بمانم من ، درکنار این پیکر بی سر
از آن ترسم ، ساربان امشب ، آید و بّرد دستش از پیکر
ندارد چون طاقت دیدن ، مادرم زهرا ، باب من حیدر
در این صحرا ، ای شترداران ، ماندنم آسان ، رفتنم مشکل
(کاروان کربلا167)
این شعر و سه شعر دیگر در این وزن در کتاب " کاروان کربلا " سروده "خاشع " ا ست .
صبا بگذر ، جانب بطحا ، عرض زینب را ، گوبه پیغمبر
که یا جدا ، بین حسینت را ، خفته اندرخون ماتن بی سر (منتخب ج5 ص108)
بیا عمه ، چاره کن دردم ، شد زکف امشب، طاقت و تابم
دلم خون شد ، از غم دوری ،گوبه من عمه پس چه شد بابم

دوشعر اخیر سروده " حائف " است :
علمدارم ، یاروغمخوارم ، ای علمدارم ، سروسالارم
علمدارم ، ناصرو یارم ، ای علمدارم ، ای مددکارم
(منتخب ج 4 ص 39)
شعر زیر سروده " قریشی " است که در آغاز آن دو بیت در وزن " فاعلاتن فع ، فاعلاتن فع " آمده است :
زیب دامانم ، شیرخوار اصغر قوت جانم شیرخوار اصغر
به گهواره تانیاسودی ، از عطش هردم درنوا بودی
زبی شیری ، ناله می کردی ، این لبانت چون کهربا بود
(مصائب 186 )

59. مفاعیل فعولن ( u – – u u – – )
از این وزن در المعجم یاد شده ، همراه با این بیت برای مثال :
چرا باز نیایی عذابم چه نمایی
مسعود فرزاد و شمیسا نیز همین مثال المعجم را آورده اند . الول ساتن نیز همین شعر را آورده و طبق تقسیم بندی او ، در این وزن شاعری شعر نسروده و عروضی مثال آورده است . بلوخمن می نویسد که جامی بیتی را مثال آورده است . درمراثی این وزن به کار رفته ؛ گرچه خیلی رایج نیست .
گل باغ پیمبر عزیز دل حیدر
حسین ای شه خوبان مروجانب میدان
…………….
تو ای پور یدالله شوی بیکس و تنها ؟
برادر به تو قربان مروجانب میدان
…………..
فدای دل زارت چه شد مونس و یارت
خزان گشته بهارت زدآه تو شرارت
مرا بر دل و برجان مروجانب میدان
…………..
آیا روح و روانم در این وادی پرغم
دوچشمت شده پُرنم زهجرت به فغانم
نِگر دیده گریان مروجانب میدان …. ( مصائب 195 )
…………..
به من یار ابوالفضل مددکار ابوالفضل
وفادار ابوالافضل علمدار ابوالفضل … ( مصائب 174 )
………….
علی سید سجاد علی رهبر آزاد
علی اعبد عباد علی علت ایجاد
………….
یتیم حسنی تو مه انجمنی تو
عقیق یمنی تو گل یاسمنی تو … ( زمزمه ج 2 ص 35 )
………….
صبا زود گذر کن حسین را تو خبرکن
بگو ای شه خوبان به مسلم تو نظر کن ( زمزمه ج 2 ص13 )
…………
علی رهبر دین است شه ملک یقین است …
کند زینب نالان فغان با دل سوزان …
که ای مردم دنیا شدم بیکس و مولا…
شده از کفم امشب عزیز دل زینب … ( ناله های شیداص28)
جز شعر اول ، بقیه مثالها از بیت یا بیتهای آغاز یا پایان شعر یا بیتهای بند شعر است .

60. فعولن فعولن مستفعلن فعولن ( u – – u – – / – – u – u – – )
این وزن نیز به مرثیه اختصاص دارد و در کتابهای عروضی از آن یاد نشده است . ضمنا این وزن دوری است . منتها برخلاف اوزان دوری دیگر ، دوقسمت آن ، یکسان نیست و این خصوصیت در اوزان دوری شعر رسمی دیده نمی شود .در این وزن بعد از فعولن اول نیز مکثی هست که در حقیقت در آنجا نیز ویژگی وزن دوری دیده می شود . در این وزن تنها یک مرثیه تا به حال مشاهده شده که سروده " رضایی " است :
حسینم حسینم ای نازنین برادر عزیزم ، عزیزم ، ای نورچشم خواهر
برادر به خواهر اکنون بکن نگاهی به جانم توانی نبودی غیر آهی
عزیزم برادر آخر تو پادشاهی خداراتومارا بنگر به جان مادر
……………..
حسینم نگاهی نما به حال زینب که روزش به پیشش تاریکتر شد امشب
گمانم پس از تو گردیده ختم مطلب ندانم چه آید من را پس از تو برسر
…………….
سپارم حسینم من برتونوجوانان چه رفتم عزیزم ، جان تو و عزیزان
توماندی برادر تنها در این بیابان ولی من روانم همراه قوم کافر
……………..
برادرخواهرگویا خبرنداری رسیده به زینت بین موسم سواری
زجاخیز و بنما بهرم رکابداری روانم زکویت من با دودیده تر
…………….
عزیزم توبرگوعباس نوجوان را هدایت نماید از لطف کاروان را
نشاند به اشتر این جمع کاروان را بگوتاکه محمل بندد برای خواهر ( زمزمه ج2 ص91)
علاوه بر این شعر ، مصرع برگردان شعر دیگری نیز در این وزن است :
ابوالفضل مخورآب ، زاده زهرا تشنه لب توسقای لشگری ، هوادار زینبی (قیام94 )

61. فع لن ، فع لن ، مستفعلن فع لن ، مستفعلن فع لن ( – – /- – /- – u – – – /- – u- – – )
این وزن نیز خاص مرثیه است و تاکنون در آن شعری سروده نشده است جز یک مرثیه که در کتاب " کاروان کربلا" چاپ شده ، اما سراینده آن مشخص نیست . این وزن نیز دوری است که علاوه آخر ، " مستفعلن فع لن " اول بعد از هر " فع لن " نیز وجود ویژگی دوری به نظر می رسد :
شاها، شاها ، عزم سفردارم ، ای یاور و یارم
گِریم گرِیم اندرفراق تو ، نیلی به برادرم
درخون درخون افتاده ای بی سر، ای شبه پیغمبر
هردم ، هردم ، برجسم پرخونت ازدیده خون بارم
شاها، شاها ، عزم سفر دارم ، بی یاور و یارم
زینب ، زینب، از دوریت نالان ، بادیده گریان
شاها شاها عزم سفر دارم ، بی یاور و یارم
اینجا ، اینجا با پیکر اکبر، مانی تو ای سرور
گریان ، گریان ، این راه غم افزا ، باناله بسپارم
شاها ، شاها عزم سفر دارم بی یاور و یارم
جسمت ، جسمت ، در این زمین امروز ، جانا بود عریان
درره ، در ره ، اینک روان زینجا ، با لطف وادارم
(کاروان 188 )

62. فعولن فاعلن فاعلن فاعلاتن فع ( u – – / – u – / – u – / – u – – – )
این وزن که تقطیعش به صورت فوق باید باشد ، خاص مرثیه و وزنی دوری است که بعد از هر رکن مکثی دارد . در این وزن تا کنون یک شعر بیشتر مشاهده نشده و آن در کتاب " خزاین الاشعار" است :
بلاکش خواهرم الوداع ، زینب ای زینب
غریب و مضطرم ، الوداع زینب ای زینب
دم مردن بیا از وفا ساعتی بگذر
به زانویت سرم الوداع زینب ای زینب
مرا در این زمین بعد از این زندگی مشکل
زداغ اکبرم ، الوداع زینب ای زینب
در این دشت بلا ، گوییا یک مسلمان نیست
که گرد و یاورم الوداع زینب ای زینب
بگو با شمردون ساعتی مهلت ای ظالم
بیاید مادرم الوداع زینب ای زینب
من از سوز عطش کرده ام غش قطره آبی
رسان برحنجرم الوداع زینب ای زینب
(خزاین الاشعار چاپ سربی183 )
63. مستفعلن 2 بار + مستفعلن فع 2 بار ( – – u – / – – u – / – – u – – / – – u – – )
این وزن نیز خاص مرثیه است و تنها شعری که در این وزن در دست است ، سروده " حسینعلی ساعی خوانساری" است .
64. فعولن فاعلن فاعلن فاعلاتن فع ( u – – / – u – / – u – / – u – – – )
این وزن که تقطیعش بصورت فوق باید باشد خاص مرثیه و وزنی است دوری که بعد از هر رکنی مکثی دارد . در این وزن تاکنون یک شعر بیشتر مشاهده نشده و آن در کتاب خزاین الاشعار است :
بلاکش خواهرم الوداع ، زینب ای زینب
غریب و مضطرم ، الوداع زینب ای زینب
دم مردن بیا از وفا ساعتی بگذر
به زانویت سرم الوداع زینب ای زینب
مرا در این زمین بعد از این زندگی مشکل
زداغ اکبرم ، الوداع زینب ای زینب
در این دشت بلا ، گوییا یک مسلمان نیست
که گرد و یاورم الوداع زینب ای زینب
بگو با شمردون ساعتی مهلت ای ظالم
بیاید مادرم الوداع زینب ای زینب
من از سوز عطش کرده ام غش قطره آبی
رسان برحنجرم الوداع زینب ای زینب
(خزاین الاشعار چاپ سربی183 )

65. مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع + مستفعلن فع( – – u – / – – u – / – – u – – /- – u – –
این وزن نیز خاص مرثیه است و تنها شعری که در این وزن در دست است سروده "حسینعلی ساعی خوانساری "است .
اللهم صلی علی محمد و آل محمد قاسم به میدان شد روان آن نونهال گلزار احمد
……………….
شهزاده قاسم نوگل باغ رسالت آمد به میدان
گفتی زبرج خیمه گه گشتی نمایان چون برفلک ماه
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
گیسوی پرپیچ و خمش همچون کمندی دل میرباید
میدان روان شد آن جوان با صدوقار و باحشمت وجاه
اللهم صل علی محمد و آل محمد
از ترس رفعت سوار با عشق سوزان باچشم گریان
بهر غریبی حسین هردم کشیدی از سینه او آه
اللهم صل علی محمد و آل محمد
آمد به میدان جدال مانند حیدر آن بهر تابان
کردی نهیب آن تشنه لب برآن گروه بیدین و گمراه
اللهم صل علی محمد و آل محمد
میدان منوراز رخش لشگر به حسرت براونظاره
اندرفلک گفتا ملک با چشم گریان تبارک الله
اللهم صل علی محمد و آل محمد
ساعی از این رفتی مگو از قتلگاهش برگوتوشرحی
آنگه که افتادی ززین آمد عمویش باناله و آه
اللهم صل علی محمد و آل محمد
( معراج عاشورا59 )

66. فاعلاتن فاعلاتن فع
می گدازد جان زهرا را داغ هجران رسول الله

67.فاعلاتن فاعلاتن مستفعلن مستفعلن فع لن
رحمه للعالمین بودی درتمام عالم امکان
آسمان خون گرید از سوز و داغ فقدان رسول الله
68. مستفلن مفعولن
هنگام سحر خونین فرق مرتضی گردد

69. مفتعلن مفتعلن مفعولن ( در تمام مصرع ها )
وای علی شیرخدا خاموش است مردمناجات ، ودعا خاموش است

70. مستفعلن فع لن (2بار)
ای حیدر کرار میرد و جهانم درسوگ تو مولا در آه و فغانم

71. مستفعل فع لن
رفتی زکنارم ای راحت جانم
از هجر تو بس خون ازدیده فشانم

72. مفاعلین مفاعلین فعولن مفاعلین فعولن – مفاعلین فعولن
جگر سزد که آمد ضربه در ، نه برپهلوی زهرا که برپهلوی حیدر

73. مفتعلن فع 2 بار
قضّه بیا دمی در پیش من نشین بشکسته سینه ام از جور مشرکین

74. فاعلاتن فاعلاتن فع
آمد آن ساعت که مولا عزم میدان کرد
باوداعش اهل بیتش را پریشان کرد

75. مفاعلین فاعلاتن فع
توئی خونین خفته در میدان منم برنعشت علی گریان

76. مستفعلن فع لن ( 2بار)
فرزند رشیدم ای شبه پیمبر
ای روح و روانم جانم اکبر

77. فعلات فاعلن (3 بار)
علی اکبر منی مه نور منی گل احمر منی

78. فاعلن فاعلن فع لن
قهرمان دلیرانی شرزه شیری به میدانی

79. مستفعلن مستفعلن فاعلن فعولن
بنگر لب تفتیده و خشک دخترم را
بنگر که می سوزد عطش کام اصغرم را

80. مفتعلن مفتعلن فاعلن فعولن
خیز و علم به پا نما میر لشگر من
خیز و نشان قطره آبی به دختر من

81. مستفعلن (3 بار ) + فعولن
ای کشته لب تشنه در خاک و خون تپیده
برخیز حسینت را بنگر باقامت خمیده
82. مفاعلن فع لن ( 3 بار) فاعلاتن فع
به خواهرش گفتا ، میر مظلومان چو جسم من بینی اندراین میدان

83. مستفعلن ( 2 بار ) + فاعلن فعولن
شرمنده ام از روی این تشنگان برادر
می سوزم از یادلب تشنه است برادر

84. فاعلن فاعلن مفعولن
ای حسین ای عزیز زهرا پاسخی خواهرت را فرما

85. مستفعلن مستفعلن مفتعلن فاعلن
ازخیمه گه تا قتلگه گشتم ندیدم ترا
جسم شریفت یاحسین برگو فتاده کجا؟

– 1 –


تعداد صفحات : 49 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود