موضوع تحقیق:
صنعت چاپ
فهرست مطالب
عنوان:
تاریخچه صنعت چاپ ونشر درایران
روز صنعت چاپ
افتتاح نشر گردون، تنها چاپخانه ایرانی در شهر برلین
منابع
تاریخچه صنعت چاپ ونشر درایران
صنعت نشر کتاب در ایران (که با صنعت نشر روزنامه تفاوت دارد)، بدون آنکه بخواهیم وارد جزئیات امر شویم، به طورکلی قدمتی صد ساله دارد و مرکزیت آن هم در پایتخت محسوس است. این امر تقریباً در تمام کشورهای دیگر نیز مصداق دارد و پایتخت کشورها مرکز تمرکز ناشران است. (تنها تفاوت در امریکاست که شهر نیویورک مرکز کلیه ناشران مهم این کشور است).
نسل اول ناشران ایران، گرچه به طور عمده در نواحی بازار و تیمچه حاجب الدوله و بازار بین الحرمین و خیابان ناصرخسرو کار خود را شروع کردند، اما به علت گسترش شهر تهران، کتابفروشی های خود را به خیابان شاه آباد و خیابان نادری < خیابان جمهوری اسلامی > و بعدها به مقابل دانشگاه نیز توسعه دادند.
یکی از نام های مشهور نسل اول ناشران ایران، "علمی" ها هستند: میرزا علی اکبرخان خوانساری، جد "علمی" ها، در خوانسار به پیشه کتابفروشی اشتغال داشت. او به تهران می آید و در تیمچه حاجب الدوله کتابفروشی دایر می کند. پسر او، میرزا محمد اسماعیل، ابتدا با پدر، سپس به طور مستقل در خیابان ناصریه (ناصرخسرو بعدی) دکانی باز می کند و به فکر چاپ و نشر می افتد.
در این زمان به او خبر می دهند که روس ها در مشهد، قصد فروش چاپخانه ای را دارند. میرزا محمد اسماعیل (که حالا حاجی هم شده است) به مشهد می رود و یک دستگاه ماشین چاپ سنگی با لوازم آن را خریداری می کند و با خود به تهران می آورد و شروع می کند به کار چاپ کتاب. حاجی محمد اسماعیل پنج پسر داشته است: حاجی محمدعلی، حاج محمدحسن، محمدجعفر، عبدالرحیم و علی اکبر که همگی با نام خانوادگی "علمی" شناخته می شوند. انتشارات علمی، نام یکی از پرکارترین و مشهورترین ناشران نسل اول صنعت نشر کتاب در ایران است. (چاپخانه متعلق به حاج محمدعلی در باغچه علیجان کوچه خدابنده لو قرار داشت که تقریباً تمام کارهای چاپی آنها را انجام می داد). اینان نخست در بازار و خیابان ناصرخسرو و بعدها در خیابان شاه آباد و سپس مقابل دانشگاه به تاسیس کتابفروشی پرداختند و زیر نام های علمی و "انتشارات جاویدان" به کار خود ادامه دادند.
شادروان نصرالله صبوحی که من ایشان را چند بار در زمان حیاتش دیدم بنیانگذار "کتابفروشی مرکزی" بود و انتشارات خود را زیر همین نام منتشر می کرد و کتابفروشی او هم در خیابان ناصرخسرو قرار داشت. (ایشان، پس از تاسیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، یکی از روسای اولیه این اتحادیه بود).
شادروان محمد رمضانی، انتشارات کلاله شرق را داشت. (کتابفروشی "کلاله خاور" نخست در ابتدای لاله زار قرار داشت و بعد به خیابان شاه آباد نزدیک کوچه سیدهشام و بعدها به خیابان اکباتان منتقل شد). او هم از پیشگامان نسل اول ناشران ایران بود.
هم ایشان "نخستین نشریه ادواری خاص و مستقل در زمینه کتاب" را به نام فصلنامه کتاب (در 64 صفحه) در فروردین 1311 (یعنی 72 سال پیش) منتشر کرد. (از این فصلنامه فقط چهار شماره منتشر و انتشار آن متوقف شد).
ایشان بعدها جزوه های هفتگی "افسانه" را منتشر کرد (در 8 تا 16 صفحه) که در آنها ادبیات جهان و برخی از آثار فارسی معرفی می شد. جزوه های "افسانه" بخش مهمی از فعالیت های فرهنگی ایران بین سال های 1300 تا 1310 را نشان می دهد.
شادروان ابراهیم رمضانی (انتشارات ابن سینا)، شادروان حسن معرفت (کانون معرفت)، شادروان عبدالغفار طهوری (کتابخانه طهوری)، زوار (کتابفروشی زوار)، عبدالرحیم جعفری (انتشارات امیرکبیر)، جواد اقبال (انتشارات اقبال)، محمدی (کتابفروشی محمدی)، برادران مشفق (بنگاه مطبوعاتی صفی علیشاه)، محمود کاشی چی (انتشارات گوتنبرگ)، یهودا بروخیم و اسحق بروخیم (انتشارات بروخیم) و چند نام دیگر که اکنون در خاطر من نیست، نسل اول ناشران ایران را به وجود آوردند که هنوز هم برخی از بنگاه های انتشاراتی آنها در صحنه های صنعت نشر کتاب ایران به فعالیت های خود ادامه می دهند. (البته خواننده این سطور توجه دارد که من فقط به صنعت نشر کتاب در بخش خصوصی می پردازم و سازمان های دولتی و نیمه دولتی از بحث من خارج است. گرچه، از نظر زمانی، انتشارات دانشگاه تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب و موسسه انتشارات فرانکلین در دایره همین نسل اول می گنجند).
نسل اول ناشران ایران را می توان نسل خانوادگی و موروثی تلقی کرد که کار نشر کتاب به طور سنتی از پدر به پسر یا برادر منتقل می گشته است. این نسل از ناشران، با آنکه از عاشقان کتاب بوده اند و فی الواقع به این کار عشق می ورزیده اند، اما صاحبان و بنیانگذاران این نسل به گروه "فرهیختگان" تعلق نداشتند. (فی المثل، علی اکبر علمی که صاحب "بنگاه علی اکبر علمی" بود، خواندن و نوشتن نمی دانست). اینان هیچکدام با زبان های خارجی آشنایی نداشتند و آثاری را که منتشر می کردند، از طریق مترجمان دریافت می کردند که لزوماً از بهترین ترجمه ها نبود. (یکی از همین ناشران نسل اول، فی المثل، داستانی از یک نویسنده ایرانی دریافت می کند، اما آن را برای چاپ مناسب تشخیص نمی دهد. این ناشر به نویسنده می گوید بهتر است که او یکی از آثار اشتیفن تسوایک را که آن روزها هواخواه بسیار داشته است، ترجمه کند. در این صورت، او حتماً آن را چاپ خواهد کرد. نویسنده پس از چند ماه، همان داستان فارسی خود را، با تغییر نام های فارسی به آلمانی، به ناشر تحویل می دهد و این نوشته به نام "عشق های اشتیفن تسوایک به قلم خودش" چاپ می شود. به این ترتیب، از این نویسنده اتریشی،در ایران، یک کتاب افزون بر کتاب هایی که او در سرزمین مادری خود چاپ کرده، منتشر شده است.*
این کتاب نوظهور، "عشق اشتیفن تسوایک" به قلم خودش، ترجمه حسین مسعودی خراسانی است که کانون معرفت آن را در سه مجموعه صد کتاب بزرگ از صد نویسنده بزرگ جهان منتشر کرد. این جزئیات را مدیون نادر نادرپور هستم که حالا آن را به پانویس بالا اضافه می کنم[.
نسل اول ناشران ایران، تا پیش از 1300، تنها 10 موسسه انتشاراتی و در میان سال های 1301 تا 1310، جمعاً 16 موسسه انتشاراتی را در ایران بنیاد کرده اند.
در دهه 30 و 40 و 50، رفته رفته نسل دوم ناشران ایران، پا به عرصه صنعت نشر کتاب می گذارد. این نسل، نسلی است که صفت "فرهیختگی" در مورد اکثر آنان مصداق دارد. اینان با زبان های بیگانه آشنا هستند، برخی از آنها نویسنده و مترجم و منتقد ادبی هستند و بر روی هم برآنند تا خون تازه ای را وارد صنعت نشر کتاب کنند.
در نسل دوم ناشران ایران، کار نشر از پدر به پسر نمی رسد و رویکرد اینان به امر نشر کتاب، موروثی نیست. نام هایی چون انتشارات نیل، زمان، آگاه، مروارید، خوارزمی، روزن، سپهر، توس، دنیا، بامداد، دهخدا و دیگران را کسانی بنیاد گذاشتند که این شغل به صورت موروثی در خانواده آنان رواج نداشت.
فرهیختگی و آگاهی درباره ادبیات نوین، انگیزه آنان در تاسیس چنین موسساتی بود که برخی از آنها حتی به صورت شرکت سهامی و با سهام سهامداران، پا به عرصه وجود گذاشتند. (مثل موسسه انتشارات خوارزمی یا شرکت انتشار).
هرچه نسل اول به ادبیات کلاسیک فارسی و متون مذهبی گرایش داشت، نسل دوم نماینده ادبیات مدرن فارسی و ادبیات مدرن جهان بود. با دو استثنا یعنی بنگاه ترجمه و نشر کتاب و موسسه انتشارات فرانکلین که سهم عمده ای در نشر ادبیات مدرن جهانی در ایران داشته اند بیشترین سهم چاپ آثار نوین فارسی و غیر فارسی مدیون نسل دوم ناشران کتاب در ایران است.
کلیه آثار سارتر و کامو و به طورکلی قلمرو ادبیات متعهد و آثار وجودنگرانه (اگزیستانسیالیستی) و نمایشنامه های مدرن و آثار همینگوی و فالکنر و اشتاین بک و موج ادبیات نو اروپا و امریکا، توسط این ناشران در دهه های 30 و 40 و 50 به دست خوانندگان مشتاق خود رسیده است.
سهم این ناشران در پیشبرد چامه نو در میان خوانندگان فارسی زبان چه در ایران و چه در کشورهای فارسی زبان دیگر، پاک روشن است. (در نیمه دهه پنجاه، شمار ناشران نسل اول و نسل دوم در سال 1355 به رقم 127 ناشر در تهران و 56 ناشر در شهرستان ها می رسد).
با انقلاب 1357 نسل سوم ناشران پا به عرصه وجود می گذارد. این نسل از ناشران، جوانانی هستند که با پدیده کتاب های "جلد سفید" به بازار کتاب می پیوندند. اینها که اکثرشان کارکنان شاغل در کتابفروشی های نسل اول و نسل دوم بوده اند و در عمل از عطش جوانان به خواندن کتاب های سانسور شده و ممنوع، اطلاع دارند، با چاپ کتاب های ممنوع با جلد سفید (هم به دلیل پنهان کاری از تعقیب حکومت و هم به دلیل فرار از پرداخت حق التالیف به صاحبان اثر) وارد عرصه نشر کتاب می شوند.
بخش عمده فعالیت های انتشاراتی در ماه های اول انقلاب،در تیول این جوانان است. یکی از آنان، با یک حرکت انقلابی، حتی یکی از کتابفروشی های امیرکبیر را که خود در آن فروشنده بود قبضه کرد و نام آن را به نام "انتشارات خلق" تغییر داد و فروشگاه را از آن خود ساخت. (بعدها که موسسه انتشارات امیرکبیر به دست بنیاد مستضعفان مصادره می شود، این فروشگاه هم از دست این جوان خارج می گردد).
با استعفای دولت موقت و سخت گیری وزارت ارشاد پدیده کتاب های "جلد سفید" فروکش می کند، اما تعداد بی شماری از همین جوانان، همراه با جوانان دیگری که جاذبه کار نشر، دامانشان را رها نمی کرده است، به صورت نسل سوم و با داشتن جواز نشر از طرف وزارت ارشاد، پا به میدان می گذارند. نام هایی چون: انتشارات روشنگران، دماوند، فرزان، فرهنگ معاصر، رسا، هیرمند، کتاب سرا، نشر آزمون، نشر مرکز، طلایه، پرواز، نشر گفتار، نشر خرم، نشر چشمه، نیلوفر، جامی، کاوش، صابرین، طرح نو، البرز، فکر روز، حدیث، احیای کتاب و… و صدها نام دیگری که همگی پس از انقلاب پا به عرصه وجود گذاشته اند. (تعداد ناشران براساس آمار رسمی هم اکنون از مرز 2500 گذشته که بیشترین آنها متعلق به نسل سوم هستند).
اگر نسل اول به دلیل موروثی بودن شغل و نسل دوم به دلیل فرهیختگی ناشران آن نسل از یک نوع همرنگی برخوردارند، نسل سوم اما از این یکرنگی برخوردار نیست. گروهی صرفاً به دلیل اقتصادی و گروهی به دلیل آرمان خواهی به این صنعت روی آورده اند.
آنچه تا اینجا یادآوری کردم مربوط به ایران است.
اما نسل سوم ناشران فارسی زبان، ادامه خود را به خارج از کشور نیز کشانده است. همان شرایط و انگیزه هایی که با تغییر اوضاع و احوال اجتماعی ایران، گروهی را به صحنه نشر کتاب کشانید، گروه دیگری را با یک جابجایی جغرافیایی در خارج از کشور وارد این قلمرو کرد. ناشران ایرانی خارج از کشور ادامه همان نسل سوم است. تقریباً همان عوامل و انگیزه هایی که باعث پدیدار شدن نسل سوم در داخل ایران شد، همان انگیزه ها در خارج از کشور نیز صنعت نشر فارسی را به وجود آورده است که عمدتاً در دو عامل اصلی خلاصه می شود: آرمان خواهی (به معنی پیشبرد اهداف سیاسی، ملی، مذهبی و فرهنگی) و عامل اقتصادی (به معنی قلمرو تازه ای که می تواند برای یک مهاجر، ممر معاشی را فراهم آورد).
نام هایی چون نشر باران، نشر آرش، شرکت کتاب، نشر کتاب، کتاب سرا، نشر زمانه، نشر پازند، چشم انداز، نشر هنر، نشر افرا، کتابفروشی ایران، کتاب جهان، نشر افسانه، نشر نیما، انتشارات پارس، کلبه کتاب، مرکز فرهنگی و کتاب نارنجستان، فرهنگ فردا، نشر ری را و ده ها نام دیگر به همان نسل سومی تعلق دارد که ساقه اصلی آن در روزهای بعد از انقلاب در ایران پا گرفت و شاخه ای از آن اکنون از هوای مهاجرت استنشاق می کند.
تعدادی از ناشران نسل اول، زندگی را وداع گفته اند، برخی از آنان هنوز در میان ما هستند، برخی از ناشران نسل دوم، روی در نقاب خاک کشیده اند و برخی کار نشر را رها کرده اند و از میان نسل سوم نیز تعداد بی شماری صحنه را ترک کرده اند. اما جالب آنکه این سه نسل، هم اکنون در کنار هم و به موازات هم، در صحنه صنعت نشر کتاب حضور دارند و به تلاش فرهنگی خود ادامه می دهند؛ گیرم که تعداد نسل اول کمتر، تعداد نسل دوم بیشتر و تعداد نسل سوم بیشترین این نام ها را تشکیل می دهند.
روز ملی صنعت چاپ
اختراع چاپ، انقلاب فرهنگی بشر
بشر از ابتدا در تلاش برای انتقال اطلاعات و دانش شفاهی خود بوده است. در مجموع سیر تکامل خط و ارائه اندیشه و گفتار به صورت مکتوب و مضبوط را می توان چنین بیان کرد:1-تصویرنگاری 2-اندیشه نگاری 3-واژه نگاری 4-آوانگاری؛ هجانویسی و خط الفبائی.
پس از بوجود آمدن خط و تکامل نسبی آن بشر به فکر محملهایی برای ثبت مکتوبات خود افتادند. سنگ نوشته در طول تاریخ اولین محمل انتقال اطلاعات می باشد. الواح زرین و سیمین، الواح مسی، مفرغی، چوبین والواح گلین از دیگر محملهای مهم اطلاعات باستان بوده اند که البته با توجه به مناطق مختلف بعضاً نوع این محملها متفاوت بوده است؛ بعنوان مثال در بین النهرین به علت وفور گل رس در سواحل دجله و فرات الواح گلین رایج بوده است. طومار پاپیروس از دیگر محملهای ثبت اطلاعات در دوران باستان بود که اوایل در مصر بکار برده می شد و بعدها عمومیت یافت.
در بررسی سیر تحول این محملها از سنگ سخت به کاغذ نرم می رسیم. اختراع کاغذ توسط چینی ها مقدمه ای برای دیگر انقلاب فرهنگی بشر یعنی اختراع چاپ بود که به قولی زمینه رنسانس و انقلاب صنعتی را فراهم آورد. این اختراع که نقطه عطفی در تاریخ تمدن بشر بود در سال 1439 میلادی توسط یوهان گوتنبرگ صورت گرفت. او در ابتدا کار چاپ را با حروف چوبى انجام میداد ولی بزودى دریافت که بخاطر دشوارى کنده کارى، حروف چوبى بى خاصیت است و به همین علت از حروف متحرک فلزی برای تکثیر و چاپ مواد اطلاعاتی استفاده کرد و با این کار توانست زنجیر کتاب های کم تعداد قرون وسطایی که پیشتر در انحصار درباریان، روحانیان و طبقات برگزیده بود خارج کند ودر اختیار همگان قرار دهد و کتابها به نحو راحت تر، ارزانتر و زیادتر در دسترس خوانندگان قرار گیرد. تحول چاپ پس از گوتنبرگ حرکتی کند داشت و تا قرن هفدهم تغییر عمده ای در آن رخ نداد. در سده هجدهم و ارائه عصر انقلاب صنعتی همزمان با پیشرفت سایر تکنولوژی هایی چون صنعت نساجی ماشین های بخار و شیمی، چاپ نیز به رشد تدریجی خود ادامه داد. در آغاز سده نوزدهم، تحولات چاپ همزمان با تکنولوژیهای جدید راه آهن و مهندسی مکانیک، سرعت گرفت. " در سال 1803 میلادی ماشینی اختراع شد که کاغذ را به شکل رول و به دور یک استوانه تولید می کرد. حدود 1810 میلادی چاپ استوانه ای اختراع شد.
در سال 1830 از ماشین بخار و نیروی آن برای چاپ استفاده شد که بر سرعت تولید کتاب افزود. حدود 1845 میلادی چاپ دوار یا روتاتیو رواج یافت. در اواخر قرن نوزدهم، تحولات عکاسی باعث تغییرات و دگرگونیهای عظیمی در فن چاپ شد". در قرن بیستم با ظهور و گسترش تکنولوژی های نوینی چون الکترونیک، میکروالکترونیک در دهه های ١۹۳٠ تا ١۹٧٠ و گسترش آنها به تدریج از دهه های ١۹٨٠ و ١۹۹٠ با ظهور انواع رایانه ها و بکارگیری این وسیله جدید و ترکیب آن در فرآیند چاپ تحولات شگرفی در این صنعت بوجود آمد.
ورود صنعت چاپ به ایران
با توجه به تمدن غنی ایران, ورود صنعت چاپ به ایران, تحول شگرفى در آثار ادبى، فرهنگى آن و همچنین اسلام به حساب مى آید. اولین چاپخانه را در ایران مسیحیان در اصفهان در عهد شاه عباس دوم صفوى دایر نمودند که بنا به دلائلی با موفقیت روبرو نشد. در سال 1233ق عباس میرزا کارخانه چاپ سربى را در تبریز دایر و اولین کتاب چاپ سربى را منتشر کرد و بدین ترتیب نشر کتاب از دستنویس به چاپ تغییرِ ماهیت داد. ولى چاپ سربى در ایران دیرى نپایید و چاپ سنگى جایگزین آن گردید. نخستین مطبعه چاپ سنگى را محمدصالح شیرازى از روسیه به تبریز وارد کرد و اولین نسخه اى که در آن مطبعه چاپ شد, قرآن مجید به خط میرزا حسین خوشنویس معروف به سال 1250 بود. از اولین کتاب هاى چاپ سنگى ایران مى توان کتاب هاى زادالمعاد تالیف علامه محمدباقر مجلسى, چاپ شده در سال1251ق وحدیقهالشیعه, تالیف ملااحمد مقدس اردبیلى, چاپ شده در 1260ق. نام برد. از میان روزنامه ها نیزمی توان روزنامه ملتى تبریز و روزنامه وقایع اتفاقیه را نام برد. در اوایل سده چهاردهم هجرى, چاپ سربى دوباره به کار افتاد و به تدریج جاى چاپ سنگى را گرفت. شوراى عالى انقلاب فرهنگى کشور هر سال روز یازدهم شهریور را به عنوان روز صنعت چاپ نامگذارى کرده است.
افتتاح نشر گردون، تنها چاپخانه ایرانی در شهر برلین
با سرب، فوتون های نور یا مدارهای دیجیتال: نقش کلمه بر روی کاغذ
صنعت و فرهنگ در روند تکامل اجتماع انسانی دو جزء وابسته و جدائی ناپذیرند. همان طور که صنعت ابزار های لازم برای جنگ و خشونت را به جامعه انسان ها وارد کرد، قادر شد در نقطه مقابل آن راه فرهنگ و خوی تمدن گستر آدمی را هم هموار کند. نقطه اوج این فتح طلائی اختراع صنعت چاپ به دست یوهانس گنس فلایش گوتنبرگ در سال های 1440 تا 1450 میلادی بوده است. گوتنبرگ با اختراع خود در قرون وسطی انجیل مقدس و بسیاری دیگر از متون کلاسیک را تبدیل به کتاب چاپ شده کرد، تا در اختیار عموم قرار بگیرد (تصویر 1).
صنعت چاپ در تحول تاریخی خود سه دوره را سپری کرده است، دوره صنعتگری کوچک، دوره صنایع بزرگ ماشینی و دوره صنایع مدرن.
تصویر 1
عصر صنعتگری
در این دوره صنایع اتوماتیزه شده ماشینی هنوز پا نگرفته بودند، دستگاه های چاپ با حروف سربی کار می کردند و فرم دهی آن ها با دست صورت می گرفته است. روش چاپ گوتنبرگ به صورت اهرم های پرس دستی با حکاکی حروف بود که تا قرن نوزدهم ادامه داشت، یعنی قدمتی نزدیک به 500 سال. در تصویر 2 یک کارگاه چاپ در قرن 18 میلادی نمایش داده شده است.
تصویر 2
تصویر 3 کاغذهای فرم بندی شده برای کار صحافی در همان دوران را نشان می دهد. این ها نمونه ای از روش کار گوتنبرگی در صنعت چاپ هستند.
تصویر 3
عصر صنایع بزرگ و انقلاب صنعتی
حروف چینی ماشینی با دستگاه های اتوماتیک از مشخصات صنعت چاپ در دوره ای است که از قرن نوزدهم آغازشد. از پیشتازان این دوره لینو تایپ (تصویر 4، اوتگار مرگنت هالرز) و مونو تایپ (تالبوت لنزتانز) در سال 1965 بودند. با این دستگاه ها می توان به راحتی گذار به دوره چاپ نوری (افست) از دهه 70 را پی گیری کرد. این تحولات در چاپ تصاویر رنگی نیز صورت گرفت. در سال های 1796 تا 1798 با اختراع اولین دستگاه لیتوگرافی و چاپ سنگی توسط زینفلدرتحولات اساسی ایجاد شد. او با دستگاه کرومولیتوگرافی اختراعی اش موفق شد تصاویری با رنگ های بسیار طبیعی تولید کند. گئورگ مایزن باخ در سال های 1882 تا 1889 اولین مبتکر روش تجزیه نقطه ای تصویر و انتقال آن ها به صفحاتی از جنس روی بود.
تصویر 4
عصر مدرن
در حال حاضر الکترونیک عرصه های مربوط به متن و تصویر را فتح کرده است. از دهه هفتاد دستگاه های حروف چینی نوری سیستم های سنتی چاپ با حروف چینی سربی را کنار زدند. حروف در این سیستم یا به صورت فیلم سیاه سفید منفی و یا به طورالکترونیکی به صورت داده های دیجیتالی ذخیره می شوند. برای تولید عکس از دستگاه های الکترونیکی (اسکانر) استفاده می شود. نرم افزار متن و تصویر را صفحه بندی می کند و فایل ذخیره شده را با یک دستگاه نورافکن بر روی یک فیلم مخصوص ذخیره می کند. اولین ماشین چاپ دیجیتال با نام دیجی ست اکنون در موزه تاریخ آلمان نگهداری می شود. تصویر 5 یک نمونه از ایستگاه های چاپ دیجیتال (دسک تاپ پاپلیشینگ) را نمایش می دهد.
تصویر 5
در عصر مدرن پیشرفت صنعت چاپ به سوی چاپ دیجیتال تمایل دارد. با سیستم های دیجیتالی روش های تولید فیلم و زینگ با کار مستقیم نرم افزار جایگزین می شود و عمل چاپ بدون تدارکات واسطه ای صورت می گیرد. از این رو با این روش توانائی انعطاف پذیری در تیراژ مورد نظر به مراتب بالاتر از روش چاپ افست است. سفارش دهنده برای چاپ کتاب های با تیراژ کم و یا متوسط می تواند با قیمتی مناسب تر از روش های چاپ سنتی سفارش خود را عملی کند. از سوی دیگر کیفیت چاپ دیجیتال با شتاب به رقابت با چاپ افست پرداخته است. در سطح کنونی از صنعت چاپ دیجیتال در اکثر موارد ممکن شده است همان کاغذهائی را که برای افست به کار می روند، در این روش نیز به کار گیرند.
منابع:
http://fa.wikipedia.org/
http://www.irib.ir/
http://behshad.malakut.org/
19