تارا فایل

سیستم های تولید انعطاف پذیر




دانشگاه آزاد اسلامی
واحد تهران مرکز

عنوان :
سیستم های تولید انعطاف پذیر

استاد :
جناب آقای دکتر سید محمد سید حسینی

دانشجو:
احمد دره کردی

بهار 1385

مقدمه
در جهان صنعتی امروز، به تولید به عنوان یک سلاح رقابتی نگریسته می شود و سازمانهای تولیدی در محیطی قرار گرفته اند که از ویژگیهای آن می توان به افزایش فشارهای رقابتی، تنوع در محصولات، تغییر در انتظارات اجتماعی و افزایش سطح توقع مشتریان اشاره کرد. محصولات در حالی که باید بسیار کیفی باشند، تنها زمان کوتاهی در بازار می مانند و باید جای خود را به محصولاتی بدهند که با آخرین ذائقه، سلیقه و یا نیاز مشتریان سازگار هستند. بی توجهی به خواست مشتری و یا قصور در تحویل به موقع ممکن است بسیار گران تمام شود. شرایط فوق سبب گردیده تا موضوع اطلاعات برای سازمانهای تولیدی از اهمیت زیادی برخوردار شود. از طرف دیگر، آخرین بررسیها حاکی از آن است که استراتژی رقابتی مبتنی بر بازار خود نیز به تدریج در حال گذر است وچشم انداز استراتژیک رقابت در آینده مبتنی بر منابع خواهد بود. به عبارت دیگر در حالی که شرکتها امروزه موفقیت را در تبعیت و استفاده درست از قوانین، فرصتها و شرایط دیکته شده توسط بازار می دانند، استراتژی مبتنی بر منابع بر این موضوع تاکید دارد که منفعت و موفقیت بیشتر با اتکا بر مزیتها و منابع منحصر به فرد و قابل اطمینان شرکت و سرمایه گذاری به منظور توسعه و حفاظت از آنها حاصل خواهد شد.

البته منابع تولیدی مورد نظر تنها شامل سرمایه، زمین، ماشین آلات و تجهیزات نمی شوند، بلکه بنای تولید نسل آینده بر تاکید و توجه به اطلاعات، مدیریت دانش و توجه ویژه به مسئله آموزش افراد خواهد بود.
وضعیت به وجود آمده و تحولات صورت گرفته مذکور در حوزه فعالیتهای تولیدی، اگرچه خود حاصل به کارگیری گسترده و همه جانبه فناوریهای اطلاعاتی در این حوزه است، ولی در عین حال باعث توجه مضاعف سازمانها و شرکتهای تولیدی به مقوله اطلاعات و فناوریهای مرتبط با آن شده است. این تحقیق با هدف تبیین موضوع فوق صورت گرفته است و سعی دارد تا نقش و تاثیر فناوری اطلاعات در وضعیت کنونی تولید و ساخت کالاها را به تصویر بکشد. اهمیت این بررسی از آنجا ناشی می شود که چند سالی است در کشور، افزایش تعداد واحدهای تولیدی و به تبع آن تحقق نسبی فضای رقابتی باعث گردیده تا توجه تولیدکنندگان و شرکتهای صنعتی به کیفیت محصولات، افزایش سهم بازار و مسئله صادرات معطوف گردد. از همین رو به نظر مــی رسد دانستن تحولات صورت گرفته در بخشهای تولیدی جوامع پیشرفته می تواند در تعیین و شناخت بهتر مسیری که سازمانهای تولیدی و صنعتی کشور برای ارتقای توان رقابتی خود باید طی کنند موثر واقع شود. در این مقاله شرح داده خواهد شد که چگونه توسعــه های اخیر در حوزه فناوری اطلاعات به ویژه هوش مصنوعی و سیستم های خبره، وضعیت تولید در جوامع صنعتی را دگرگون ساخته است.

تولید انعطاف پذیر

در پایان قرن بیستم تولید انعطاف پذیر جای خود را به تولید انبوه داده است.
در عصر کنونی با تغییر شیوه های تولید، چهره زندگی دگوگون خواهد شد.
تولید انعطاف پذیر فلسفه ای متفاوت دارد که در آن رابطه بین قیمت، تعداد، کیفیت و سود برقرار می گردد که با تفکرات گذشته متفاوت است.
گفته می شود مشکل کمبود زمین یکی از دلایل شکل گیری سیستم تولید انعطاف پذیر است.
توانایی خلق مزیت نسبی و رقابتی در محیط پویا و پرتحول صنعت امروزی یک ارزش است.
تولید انعطاف پذیر سیاست نسبتاً جدیدی است که توسط شرکتهای موفق برای توسعه و افزایش رقابت به کار گرفته می شود.
بااستفاده از تولید انعطاف پذیر می توان انواع محصولات متناسب با نیاز مشتری را تولید کرد.
کارگران تنها زمانی به تولید انعطاف پذیر پاسخ می دهند که نوعی حس تعهد دوجانبه موجود باشد.
این نکته قابل انکار نیست که در هیچ قرنی حجم تغییرات و سرعت تحول در تمام زمینه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و هنری به شدت این قرن نبوده است.
در واقع می توان گفت قرن 20 قرنی است گسترده بین دوانقلاب، انقلابی در آغاز قرن و انقلابی در پایان آن.
انقلاب آغازین همانا ظهور تولید انبوه و پایان گرفتن تولید دستی است و انقلاب پایانی ظهور تولید انعطاف پذیر و خاتمه یافتن عصر تولید انبوه است. اکنون جهان در عصری جدید به سرمی برد، عصری که در آن دگرگونی شیوه های تولید محصولات و ساخته های بشر چهره زندگی را یکسره دگرگون خواهد کرد.
هنری فورد و آلفرداسلون مدیر جنرال موتورز معتقدند تولیدات صنعتی راه را برای ورود به عصر تولید انبوه هموار ساخت و آی جی تویودا و تاای چی او هنو در شرکت تویوتا پیشگام تولید انعطاف پذیر شدند.
این مقاله به دنبال آن است که بیان کند تولید انعطاف پذیر و کارکرد آن چیست و چگونه می توان آن را به تمام گوشه و کنار جهان برد، به گونه ای که همگان از آن منتفع شوند. تولید انعطاف پذیر چیست؟ شاید بهترین راه برای تبیین این سیستم مقایسه آن با تولید دستی و تولید انبوه است.
یک تولیدگر دستی از کارگران بسیار ماهر و ابزارهای ساده اما انعطاف پذیر استفاده می کند تا دقیقاً آنچه را که مشتری می خواهد بسازد. در مجموع مشخصات تولید دستی از این قرار است:
O وجود نیروی کاری که در طراحی، ماشین کاری و اندازه کردن مهارت داشته باشد؛
O وجود سازماندهی غیرمتمرکز؛
O به کارگیری ماشین آلات چندمنظوره؛
O حجم بسیار پایین تولید.
تولیدگر انبوه در طراحی محصولات از متخصصان استفاده می کند اما این محصولات توسط کارگران نیمه ماهر و ماهر ساخته می شود. این محصولات در حجم بسیار تولید می شود. در این سیستم تولیدگر به منظور افزایش کارایی و کاهش قیمت از ایجاد هرنوع نوآوری جلوگیری می کند و این امر به دلیل وجود روشهای کاری یکسان، محیط کاری را برای کارکنان ملال آور و فاقد روح می گرداند.
در مقابل تولید انعطاف پذیر مزایای تولید دستی و تولید انبوه را با یکدیگر تلفیق کرده و از قیمت بالای اولی و انعطاف ناپذیری دومی اجتناب می کند. بنابراین تولیدگر انعطاف پذیر برای تولید محصولات بسیار متنوع، افرادی را از همه سطوح سازمانی و با مهارتهای مختلف گردآورده و به صورت گروهی به کار می گیرد، و نیز از ماشین آلاتی استفاده می کند که هم به طور فزاینده خودکار هستند و هم بسیار انعطاف پذیر. در تولید انعطاف پذیر در مقایسه با تولید انبوه، همه چیز را به میزان کمتر مورد استفاده قرار می دهند. یعنی نیروی انسانی موجود، فضای لازم برای تولید، سرمایه ای که صرف ابزارآلات می شود. نیروی مهندسی لازم برای به وجودآوردن محصول جدید و زمان مورد نیاز برای ساخت محصول جدید، همه و همه را به مراتب تقلیل می دهد. همچنین میزان موجودی موردنیاز به مقدار معتنابهی کمتر می شود.
اساساً تولید انعطاف پذیر فلسفه ای متفاوت دارد که در آن رابطه ای بین قیمت، تعداد، کیفیت، سود برقرار می گردد، که با تفکرات گذشته متفاوت است. طبق نظر مدیران سنتی رابطه زیر بین سود، مقدار قیمت و هزینه وجود دارد:
=R سود=P قیمت =C هزینه =Q تعداد
R = Q(P-C)
به نظر مدیران، تعداد محصولات فروخته شده، قیمت فروش و هزینه سه عاملی هستند که به طور مستقل می توان آنها را کنترل کرد. در سیستم تولید انبوه، مدیران می خواستند با بالابردن حجم تولید، هزینه ها را کاهش دهند. روش تولید انعطاف پذیر، تفکر دیگری است؛ برخلاف تفکر تولید انبوه که محصول با کیفیت را گرانتر می داند، تولید انعطاف پذیر بر این اساس کار می کنند که محصول با کیفیت، لزوماً با هزینه های بالا تولید نمی شود.
در یک تحقیق کلارک و فوجی موتو در مورد شیوه های تولید انبوه و انعطاف پذیر به چهار تفاوت اصلی بین این دو شیوه تولید رسیدند. این چهار تفاوت عبارتند از: 1 – تفاوت در شیوه رهبری 2 – کار گروهی 3 – ارتباط با دیگران 4 – تکوین همزمان.
در این چهار مورد است که اعمال شیوه های انعطاف پذیر به کار سرعت می بخشد و از میزان نیروی کار می کاهد.
O رهبری : تولیدکنندگان انعطاف پذیر بدون استثنا از نوعی رهبری به نام شوسا(SHUSA) که تویوتا پیشگام آن بود، استفاده می کنند. شوسا به معنی کارفرما است. او رهبر گروهی است که وظیفه اش طراحی و مهندسی محصول جدید و آماده کردن برای تولید است. در بهترین شرکتها مقام شوسا دارای قدرت بسیاری است و چه بسا این مقام بیشترین انگیزه را ایجاد می کند و کارمندان در پی موقعیتی هستند که آنها را به این مقام نزدیک کند.
O کار گروهی: با بررسی دومین عنصر توسط کلارک و فوجی موتو، یعنی گروه کاری منسجم، مشکل رهبری آشکارتر شد. چنانکه گفته شد، شوسا گروه کوچکی را برای اجرای پروژه تکوین محصول، گرد می آورد. اعضای این گروه همه از بخشهای اجرایی شرکت هستند، نظیر بخشهای ارزیابی بازار، طراحی محصول، طراحی صنعتی، تکنولوژی پیشرفته، طراحی تفصیلی، مهندسی تولید و عملیات کارخانه، البته افراد گروه پیوند خود را با بخشهای اجرایی مربوطه حفظ می کنند. ولی در طول برنامه آنها مشخصاً تحت فرمان شوسا هستند. اینکه آنها چگونه در گروه عمل کنند، امری که قضاوتش با شوسا است، انتصاب بعدی آنها را تعیین می کند که ممکن است در گروه تکوین دیگری باشد.
O ارتباط با یکدیگر: مسئله دانش مشترک اعضای سازمان را با مشخصه دیگری از تولید انعطاف پذیر یعنی ارتباط با یکدیگر آشنا می کند. در این سازمانها اعضای گروه رسماً متعهد می شوند که دقیقاً کاری را انجام دهند که همه اعضای گروه بر سر آن به توافق رسیده اند.
O تکوین همزمان: با توجه به سه مورد قبلی، به علت تماس مستقیم و رو در رویی افراد با یکدیگر، مراحل کار به طور همزمان و به موازات همدیگر انجام می گیرد مثلاً در شرکتهای خودرو که استراتژی انعطاف پذیر را اعمال می کنند تولید قالب را همزمان با طراحی آغاز می کنند و…

در پی تحقیق دیگری که توسط رابرت و تامپسون انجام گرفته است، آنها بر این اعتقاد هستند که اولین گام برای تبدیل شدن به سازمان انعطاف پذیر شناسایی اتلاف است. از دید تایچی دراوهنو پایه گذار روش JIT ، اتلاف چیزی است که باعث ایجاد ارزش در محصول یا خدمت نمی شود. ارزش چیزی است که به یک مشتری آگاه انگیزه می دهد تا برای محصول پول بپردازد. بدین ترتیب هر چیزی که در فرایند وجود دارد و جلو ایجاد محصول کامل با زمان تحویل مناسب را می گیرد. اتلاف محسوب می شود.
در استراتژی تولید انعطاف پذیر با شناسایی عوامل اتلاف، مجموعه ای از اهداف بدون اتلاف را شناسایی کرده و برای دستیابی به آنها برنامه ریزی می شود. این عوامل عبارتند از:
َ مشتری گرایی (نارضایتی مشتری صفر)؛
َ رهبری (ناهماهنگی صفر)؛
َ سازماندهی انعطاف پذیر (کاغذ بازی صفر)؛
َ مشارکت (نارضایتی صفر)؛
َ معماری اطلاعات (اطلاعات بی فایده صفر)؛
َ فرهنگ بهبود (خلاقیت از دست رفته صفر)؛
َ تولید انعطاف پذیر (کارهای بدون ارزش افزوده صفر)؛
َ مدیریت تجهیزات انعطاف پذیر (خرابی و نقص صفر)؛
َ مهندسی انعطاف پذیر (فرصت از دست رفته صفر).
در نهایت استفاده از نمودار رادار می تواند وضعیت سازمانی را ازلحاظ دوری یا نزدیکی نسبت به هدف اصلی، یعنی سیستم انعطاف پذیر بازگو کند. در مقیاس موردنظر، عدد 5 بدترین وضعیت (حالت تولید انبوه) را نشان می دهد. نهایتاً وقتی به هدف اصلی نزدیک می شود که چندضلعی در سطح یک قرار گیرد.
اساساً پیشگام تولید انعطاف پذیر شرکت تویوتا در ژاپن است. بنابه گفته نویسنده کتاب "ماشینی که جهان را دگرگون کرد." شرکت تویوتا به یک سیستم تولیدی نیاز داشت که موجودی اقلام فراوان نداشته باشد. در سال 1950 تولید سالانه تویوتا به میزان 2هزار و 685 دستگاه خودرو بود. این در حالی بود که شرکت فورد تنها در یک کارخانه اش هرروز تعداد 7 هزار دستگاه خودرو تولید می کرد.
برای افزایش میزان تولید در شرکت تویوتا، فرایند تولید به یک دگرگونی ژرف نیاز داشت. این دگرگونی از طریق شتابان کردن آهنگ تولید ایجاد نشد. بلکه باتوجه به مجموعه ای از اقدامات فنی محقق گردید. زیرا برای ژاپنی ها امکان ایجاد کارخانه های گسترده و پهناور وجود نداشت. چرا که آنها با مشکل کمبود زمین روبرو بودند و شاید این یکی از دلایل شکل گیری سیستم تولید انعطاف پذیر بود. این حقیقت را تای چی او کانو سرمهندس تویوتا در سال 1950 هنگام بازدیدش از کارخانه فورد واقع در دیترویت عیان کرد. اما این مهندس زیرک ژاپنی به خوبی آگاه بود که با بهبود فرایند تولید آنها قادرند از گستردگی واحدهای تولید تا حد چشم گیری جلوگیری کنند. در این مورد نویسنده کتاب "ماشینی که جهان را دگرگون کرد" اعتقاد دارد، حتی در دهه 90 نیز کارخانه های خودروسازی شیوه های سنتی تولید انبوه را به کار می گیرند. بنابراین 20 درصد از فضا و وسعت کارخانه و 25 درصد از نیروی کار صرف شده به علت غلط بودن شیوه های تولید به هدر می رود.

مزیت رقابتی تولید انعطاف پذیر
یکی از ارزشهای محیطی در صحنه رقابت بین المللی، توانایی خلق مزیت نسبی و مزیت رقابتی در محیط پویا و پرتحول صنعت امروزی است. در این رابطه استفاده از سیستم های بهبودیافته و منعطف در محصولات و فرآیند تولید مورد تاکید بوده و برای نائل شدن بدان توجه مستمر به کیفیت و نیازهای مشتریان اجتناب ناپذیر است. بنابراین برای اینکه سازمانها و به خصوص شرکتهای صنعتی بتوانند به محیط پویا و پیچیده خود پاسخ بدهند، باید قادر باشند که این ارزشهای محیطی را وارد سازمان کنند و با فراگیرکردن اجرای مستمر، آن را به صورت یک پیش فرض اساسی و ارزش درون سازمانی درآورند. به عبارتی بهبود و نوآوری و ایجاد انعطاف در تولید که نوعی تغییر استراتژیک در یک سازمان است را به عنوان یک ارزش حیاتی به صورت نهادی درآورند.
در گذشته تکنولوژی و دانش فنی در مورد طراحی و تولید دو عامل اصلی در تعیین توانایی رقابت شرکتها به حساب می آمدند. اما امروزه نقش تکنولوژی ضعیف گردیده و موفقیت به معیارهای اثربخشی هزینه، نظیر کاهش هزینه امکانات، به روزکردن تجهیزات و نگهداری نیروی کار قوی بستگی دارد. توانایی در تغییر و انجام تولیدات متنوع، سود قابل توجهی را برای تولیدکنندگان به همراه خواهد داشت. شرکتهایی که تکنولوژی تولید انعطاف پذیر را به تکنولوژی ساخت سنتی ترجیح می دهند، بهتر و سریع تر می توانند در برابر تغییرات بازار عکس العمل نشان دهند. در جلب رضایت مشتریان موفق تر هستند و بدین ترتیب از درصد بالای سود برخوردار خواهند شد. تحقیقات نشان داده است که اتخاذ سیاستهای درست و به کارگیری اصولی تکنولوژی، تعیین کننده توان رقابتی یک سازمان در آینده است. سیاستی که مبتنی بر تکنولوژی تولید انعطاف پذیر باشد سازمان را قادر می سازد تا بهترین موفقیت را در عرصه مبارزه ای که پیش رو دارد برای خود فراهم کند. تولید انعطاف پذیر، سیاست نسبتاً جدیدی است که توسط شرکتهای موفق برای توسعه و افزایش رقابت در بازار رقابتی به کار گرفته می شود. یک شرکت با به کارگیری تولید انعطاف پذیر این امکان را فراهم می کند که انواع متنوعی از محصولات را متناسب با نیاز مشتریان تولید کند. خانم وود (WOOD) تولید انعطاف پذیر را چنین تعریف کرده است:
"دستیابی به تسهیلات کلی که نیازهای بازار در حال تغییر را، در حداقل زمان ممکن از تاریخ ارائه سفارش تا مرحله فروش کالا با به کارگیری سرمایه کم برآورده سازد."
تولید انعطاف پذیر به شرکتها این امکان را می دهد که مراحل تولید بین تولید محصولات متعدد را تغییر دهد. و به طور سریع و موثر پاسخگوی نیازهای مشتریان باشد. هرچند که به کارگیری این روش در برخی از صنایع امکان پذیر نیست ولی عمده شرکتهای موفق از جمله صنایع اتومبیل سازی نسبت به اجرای آن اقدام کرده اند.
برای مثال سازندگان اتومبیل در آمریکا و ژاپن که تغییر خط تولید براساس تولید انعطاف پذیر را دنبال می کنند، آنها را قادر کرده است که طرح ها و خطوط تولید را به سرعت و با هزینه های بسیار کم و در کمترین زمان تغییر دهند، کیفیت تولیدات خود را افزایش و هزینه های تولید را کاهش دهند. و آن را با سلیقه های مشتریان سازش دهند، تا بدین ترتیب رضایت آنان را جلب کنند. مثلاً شرکت تویوتا درصدد است که مدلهای جدیدی را به خواست و انتخاب خود مشتری از قبیل نوع رنگ و سایر خصوصیات در عرض سه روز تحویل دهد. شرکت فورد نیز در زمینه تغییر خط تولید و به کارگیری شیوه های انعطاف پذیر و تجارب ژاپنی ها در میان شرکتهای آمریکایی پیشرو به شمار می رود. فورد برنامه تغییرات و دگرگونی در ابزار و امکانات تولیدی خود را در سراسر جهان به اجرا گذاشت. در این زمینه 28 میلیارد دلار صرف به کارگیری اتوماسیون در تولید شد. تعداد کارگران شرکت فورد در سراسر جهان از 506 هزارو 500 نفر به 390 هزار کاهش یافت. در یک دوره 9 ساله تعداد روباتها در کارخانه های فورد واقع در آمریکای شمالی از 326 به 1300 روبات افزایش یافت و از این طریق 80 هزار کارگر ساعتی و 16 هزار کارگر حقوق بگیر جای خود را به ماشین ها دادند. تعداد کارگران ساعتی به میزان 47 درصد کاهش یافت و بهره وری تا حد 57 درصد افزایش پیدا کرد.

در استراتژی های جدید، مدیران نیاز به طرز تفکر و اندیشه نوینی دارند و باید به این مسئله آگاه باشند، که وقتی استراتژی سازمان مبتنی بر تولید انعطاف پذیر گردید. اداره آن به طرز تفکر جدیدی نیاز دارد. اساساً اتخاذ این نوع استراتژی تاثیر عمیقی بر کلیه ابعاد و زیرسیستم های سازمان می گذارد. از آنجایی که تولیدکنندگانی که تولید انعطاف پذیر را دنبال می کنند در یک محیط پویا و رقابتی عمل می کنند، مدیران باید روشهای خلاقی را برای مدیریت و هدایت و کنترل وظایف گوناگون اتخاذ کنند. تا بتوانند همگام با تغییر و تحول محیط بیرونی سازمان، محیط درونی سازمان را با محیط بیرونی تطبیق دهند و نسبت به نیازهای متغیر محیط بیرونی و درونی واکنش کامل نشان دهند.
تولید انعطاف پذیر می تواند تاثیر مهمی روی این مسئله که چگونه باید سازمان اداره شود، داشته باشد. شرکتهایی که سیستم های تولید انعطاف پذیر را به کار می گیرند باید همکاری و هماهنگی وسیعی را بین واحدهای مختلف سازمان ایجاد کنند، به طوری که همه واحدها در مورد محصولاتی که تولید می شود و هم چنین در مورد هریک از ابعاد محصول و تغییرات لازم در آن اطلاعات کامل در اختیار داشته باشند. در ساختار سازمانی اینگونه شرکتها به همراه هر فروشنده یک مهندس اجرایی به کار گرفته می شود. این تعداد در مورد شرکتهایی که تولید آنان براساس روش انبوه است به ازای هر 16 نفر یک مهندس اجرایی می باشد. این امر باعث می شود که مهندسان و فروشندگان دست در دست هم و به همکاری و همدلی نسبت به تامین نیازهای مشتریان تلاش کنند.
یکی از محققان مشاهدات خود را در مورد کارخانه نابی که استراتژی تولید انعطاف پذیر را اتخاذ کرده بدینگونه ترسیم می کند:
کارگران خط تولید در این کارخانه به صورت گروهی کار می کنند ویک سیستم اطلاع رسانی ساده اما گسترده وجود دارد که به هر کس این امکان را می دهد تا سریعاً به مشکلات پاسخ دهد و بتواند وضعیت کلی کارخانه را درک کند.
در کارخانه نابی همه اطلاعات از قبیل اهداف روزانه تولید، خودروهایی که تا آن وقت روز تولید شده اند، خرابی تجهیزات، کسری کارکنان، نیاز به اضافه کاری و غیره روی تابلوهای آن دُن (ANDON) (نمایش گرهای الکترونیکی) نمایش داده می شوند، این تابلوها از هر سکوی کار قابل رویت است. بدین صورت هر زمان در هر کجای کارخانه که مشکلی روی می دهد، هر کارگری که بداند می تواند کمک کند.
در واقع قلب کارخانه نابی، همانا گروه کار پویا است. ایجاد چنین گروههای کار آسانی نیست. نخست به کارگران گستره متنوعی از مهارتها را آموزش می دهند. شغلها در گروهها، کاری چنان طراحی شده که وظایف میان کارگران گردشی است و کارگران براساس آن می توانند جای خالی یکدیگر را پر کنند. کارگران در شرکت نابی دارای مهارتهای متعددی هستند از جمله تعمیر ابزارآلات ساده، کنترل کیفیت، تمیزکاری، سفارش مواد مورد نیاز، بنابراین آنها تشویق می شوند تا فعالانه فکر کنند، به طوری که پیش از جدی شدن مشکلات، راه حلهایی برای آنها بیندیشند.
طی مطالعات صورت گرفته کارخانجاتی که تولید انعطاف پذیر را عمل کرده اند آشکارا مشخص شده است که کارگران تنها زمانی به تولید انعطاف پذیر پاسخ می دهند. که نوعی حس تعهد دو جانبه موجود باشد.

رفتار با مشتری
هدف یک سازمان موفق اساساً ایجاد و گسترش یک رابطه درازمدت، محکم و سودمند با مشتریان از طریق فراهم کردن محصولاتی با کیفیت عالی و ارائه خدمات موثر به آنان است.
شرکتهایی که براساس استراتژی تولید انعطاف پذیر عمل می کنند نسبت به سایر شرکتهای دیگر محصولات با کیفیت بهتری تولید می کنند. زیرا محصولات آنها مطابق با نیاز مشتری است. از طرف دیگر اساس این استراتژی براین طرز تفکر قرار گرفته است که تولید محصول مشتری پسند نیاز به ایجاد یک رابطه محکم با مشتریان است.
اغلب این شرکتها رضایت مشتریان را به عنوان شاخص موفقیت درنظر می گیرند. در اینگونه شرکتها ابتدا نیازهای مشتریان را مشخص می کنند، سپس کلیه امکانات و منابع را جهت تامین این نیازها فراهم می کنند.
مطالعات آلدن هایاشی نشان می دهد که سازندگان تولید انبوه بندرت قادرند که در برابر نیازهای متنوع مشتریان عکس العمل نشان دهند و اغلب آنان دارای این طرزتفکر هستند که: "می خواهی بخواه، نمی خواهی نخواه." اساساً در اینگونه تولیدات روابط بین تولیدکننده و مصرف کننده یک رابطه زورمدارانه است. به این مفهوم که کارخانه سعی می کند برای هموارکردن تولید، کالاهایشان را به مشتریان تحمیل کنند. و هیچگونه تعهد درازمدتی از سوی طرفین وجود ندارد و این امر حس بی اعتمادی را به حداکثر می رساند.
آلدن هایاشی در تولید انعطاف پذیر رفتار با مشتری را باتوجه به سه اصل زیر بیان می کند:
نخست اینکه سیستم فروش فعال است نه منفعل یعنی به جای اینکه آنان منتظر مشتری باشند خود به سراغ مشتریان می روند.
دوم اینکه مشتری در نظر تولیدکننده انعطاف پذیر جزء تفکیک ناپذیر روند تولید است. سوم اینکه سیستم، انعطاف پذیر است به این مفهوم که کل سیستم فروش به اندازه سه هفته موجودی کالا دارد که تازه بیشتر آن قبلاً فروخته شده است.

افزایش توانایی جهت رقابت
اساساً امروزه نمی توان تاثیر تکنولوژی را بر روند تولید و بهبود آن نادیده گرفت. کاپن و گلارز در یک تحقیق به این نتیجه رسیده اند که بهبود و پیشرفت تکنولوژی نه تنها موجب کوتاه شدن چرخه عمر محصول می شود بلکه موجب تغییر در بخشهایی از بازار نیز می گردد. چرخه کوتاه عمر محصولات و افزایش رقابت بر اهمیت سرعت و تناسب سازمانی می افزاید. تولیدکنندگان اگر تجهیزاتشان را طوری طراحی کنند که نسبت به خطوط و فرآیندهای تولید تغییرپذیر و منعطف باشند، موقعیت بهتری نسبت به رقبا در بازار کسب خواهند کرد.
تولید انعطاف پذیر شرکت را قادر می سازد تا محصولات متعدد و متنوع تری را تولید کند. از طرف دیگر، منعطف بودن فرآیند تولید، باعث گسترش تغییرات سریع در طرحها و افزایش نوآوری در سازمان می گردد. از آنجایی که شرکت می تواند با آهنگ مناسب تولیداتش را مطابق با نیاز و خواست بازار تغییر دهد. به سهولت نیز می تواند در برابر رقبا و تغییر تقاضای مشتریان مقابله کند.

کریج گالبریس و آلکس دنوبل براین اعتقاد هستند: "وقتی که فرآیند تولید براساس تولید انعطاف پذیر طراحی گردد از همان امکانات و تجهیزات نیز می توان برای تولید محصولات دیگر استفاده کرد، بنابراین محصولات مشتری پسند در یک طیف وسیع و به آسانی ساخته می شود."
در دنیای متحول امروز هرگاه شرکتی بتواند در عرضه محصولی که متناسب با نیاز مشتریان وبازار است پیش قدم باشد، سود کلانی را برای سازمان به ارمغان خواهد آورد. تولید به روش انعطاف پذیر، مدت زمان عرضه محصول به بازار را کاهش می دهد. ساکسینان در تحقیقات خود متوجه این نکته شد که زمان متوسط عمر کالا برای کارخانجاتی که خطوط تولید آنان مجهز به تکنولوژی انعطاف پذیر است 6 هفته می باشد. این مدت برای تولیدکنندگان سنتی و انبوه که فرایند تولید آنان تنها براساس یک محصول طراحی شده 16 هفته است. مضافاً زمان مونتاژ در تولید انعطاف پذیر به 4 روز کاهش یافته اما این مدت برای سایر سازندگان دیگر 6 هفته است. در مجموع مدت زمان تولید محصول و عرضه آن در تولید انعطاف پذیر به 9 ماه کاهش پیدا کرده است. در حالی که این مدت برای تولید انعطاف پذیر 2 سال یا بیشتر است.

در زمینه طراحی و مهندسی محصول نیز، این استراتژی سازمان را قادر می سازد، که با تغییر در برنامه کامپیوتری، طرحهای خود را ظرف چندروز تغییر دهد. در حالی که برای سازمانهایی که به طور سنتی و انبوه تولید می کنند این امر مستلزم ماهها وقت است.

تعریف جدید از سازمان
وقتی از شرکتهایی که تولیداتشان برمبنای روش انبوه است، سئوال شود: "شما چه محصولاتی را تولید می کنید." بلافاصله محصولات خود را فهرست می کنند. در حالی که وقتی از سازندگانی که روش تولید انعطاف پذیر را به کار می گیرند سئوال شود: "شما چه چیزی را تولید می کنید." پاسخ می دهند: "هرچه شما بخواهید." امروزه در بازاری که شتابان در حال تغییر است. توانایی تغییرات سریع در محصول می تواند به عنوان یک سلاح رقابتی قوی به شمار آید.
شرکتهایی که روش تولید انعطاف پذیر را به کار می گیرند قادرند که افکار خود را بر روی "روزنه های فرصت بازار" متمرکز کنند. و به محض اینکه روزنه ها شروع به باز و بسته شدن می کنند، به سرعت می توانند طرحهایشان را تغییر دهند و از فرصتهای پیش آمده به نحو مطلوب استفاده کنند. تولید انعطاف پذیر همراه با بازاریابی احتمال این خطر را که ممکن است شرکت محصولی را تولید کند و خریداری نداشته باشد را کاهش می دهد. اما سازندگانی که به طور سنتی تولید می کنند، اساساً برای تولید یک کالا بااستاندارد مشخص و به منظور افزایش کارایی و کاهش قیمت واحد کالا سازماندهی شده اند. و این خطر همواره آنها را تهدید می کند که نتوانند به سرعت در مقابل تغییرات عکس العمل نشان دهند. و این باعث می شود که فرصتهایی که در بازار برای آنها پیش می آید از دست بدهند. تجهیزات و ماشین آلات نیز در این نوع سازمانها تا مدت زمانی که عمر تجهیزات اجازه می دهد و یا تا مدت زمانی که مشتریان مایل به خرید محصولات باشند به تولید ادامه می دهند. اما در تولید به روش انعطاف پذیر سپری در برابر تغییرات محیطی فراهم می شود که اکثر شرکتهای سنتی از آن بی بهره هستند.

آزادی عمل در قیمت گذاری
تولیدکنندگان انعطاف پذیر ضمن جلب رضایت مشتریان سعی می کنند که محصولات را طبق خواست مشتری و مناسب با بازار تولید کنند. براین اساس آنها می توانند محصولات خود را با قیمت بهتر و بالاتر بفروشند تا بدین ترتیب مرزهای سود بالاتر را حفظ کنند. اما رقبایی که به شیوه انبوه تولید می کنند بیشتر تحت تاثیر بازار هستندو این بازار و مشتری است که قیمت را بر آنها تحمیل می کند. اغلب دیده شده است که تولید کالاهای مشتری پسند در محیطی که از تکنولوژی بالایی برخوردار است مشکل و حتی ممکن است فروش نرود. در این شرایط تولیدکنندگانی که استراتژی انعطاف پذیر را اتخاذ کرده اند، می توانند با اتخاذ استراتژیهای منعطف و به موقع از این شرایط جان سالم بدر ببرند.
اما تولیدکنندگان انبوه به علت اصرار در حفظ وضعیت موجود دچار چالش می گردند، که رهایی از این وضعیت هزینه های بسیار فراوان را به سازمان آنها تحمیل می کند. البته استراتژی تولید انعطاف پذیر خالی از مشکل نیست و این استراتژی مانند سایر استراتژیهای دیگر مشکلات مربوط به خود را دارد. از جمله تثبیت قیمت در بازار مستلزم مذاکره بین فروشنده و خریدار است و تغییر در قیمت، زمان بیشتر و توجه بیشتر مدیران را می طلبد. زیرا ممکن است که در هر معامله ای قیمتها نیاز به ارزیابی مجدد داشته باشد.

خط سیر انتقال کالا
از آنجا که تولیدکنندگان انعطاف پذیر به تکنولوژی سطح بالا مجهزند روابط بسیار نزدیکی با عرضه کنندگان و مشتریان برقرار می کنند تا بتوانند سریع به نیازهای بازار در حال تغییر پاسخ دهند. تولیدکنندگان انعطاف پذیر دست به تلاشهای مشترکی با عرضه کنندگان ومشتریان بی واسطه می زنند. این نوع همکاریها به آنها این امکان را می دهد که به آسانی محصولاتی را که کاربرد ویژه دارند، توسعه دهند. باوجود همکاری وسیع، توانایی تولیدکنندگان انعطاف پذیر در تغییر سریع محصول اغلب باعث عدم انطباق خط سیر کالا با عرضه کنندگان مواد اولیه و توزیع کنندگان می شود.
تولیدکنندگانی که تولید انعطاف پذیر را به کار می گیرند ممکن است نتوانند قراردادهای طویل المدتی برای مواد اولیه موردنیاز ببندند. اساساً ممکن است بین اهداف تولیدکنندگان که می خواهند قیمت محصولات را کاهش دهند و توزیع کنندگانی که می خواهند باایجاد قراردادهای بلندمدت به سود بیشتر دست یابند نوعی تضاد و اختلاف ایجاد کند.
توزیع کنندگانی که محصولات این گونه تولیدکنندگان را توزیع می کنند، احتمال دارد که مشکلات زیادی را تجربه کنند، کار اصلی توزیع کننده این است که تولید را با عرضه محصول محدود به آخرین مصرف کننده هدایت کند. اگر توزیع کننده ای قادر نباشد به آسانی از یک بازار به بازار دیگر گریز بزند، موجودی آن به میزان قابل ملاحظه ای کاهش می یابد
اتخاذ استراتژی تولید انعطاف پذیر لازمه اش روابط جدیدی در خط سیر کالا است. تولیدکنندگان در جستجوی روابط گسترده و عمیقی با عرضه کننده هستند زیرا برای توزیع هر کالا مستلزم یک توزیع کننده خاص است. از طرف دیگر توزیع کنندگان نیز مایل هستند که با ادامه همکاری از سود بیشتری بهره مند گردند. در سیستم تولید انبوه توزیع کنندگان کالا باانبوهی از مشتریانی مواجه اند که متقاضی کالاهای مشابه هستند. این امر موجب کاهش هزینه و افزایش سود می گردد. اما در چارچوب جدید توزیع کننده با تک تک مشتریان که متقاضی کالاهای متفاوتی هستند باید روابط نزدیک و تنگاتنگ برقرار کند. و لازمه این روابط داشتن کارکنان بیشتری است. و این موضوع باعث می شود تا هزینه تولیدکنندگان انعطاف پذیر افزایش یابد. به هرحال ایجاد انعطاف پذیری یک توانایی اساسی برای تولیدکنندگانی است که می خواهند سودمند باقی بمانند.

روشهای تبلیغاتی
تولیدکنندگانی که روح انعطاف پذیری را عینیت می بخشند نوآوری و همسویی در بازار را تمرین می کنند. در این نوع استراتژی تولیدکنندگان متناسب با نیاز مشتریان کالایی را تولید می کنند، سپس به محض تغییر در نیازها نسبت به تولید کالای دیگر اقدام می کنند. توانایی تغییر در محصول مستلزم تغییر در عناصر تبلیغاتی است. عناصر تبلیغاتی برای تولیدکنندگان انبوه نسبتاً ساده است و برنامه های تبلیغاتی آنها بیشتر درصدد تبلیغ شکل محصول است که ماشین آلات آنها برای تولید آن محصول اختصاص یافته است. تولیدکنندگانی که در چارچوب استراتژی انعطاف پذیر عمل می کنند با پیچیدگیهای خاص در زمینه تطبیق عناصر تبلیغاتی مواجه نیستند.
تولیدکنندگان انعطاف پذیر به جای تبلیغ ویژگیهای خاص محصول، بیشتر محور تبلیغات خود را در جهت حل مشکلات مشتریان متمرکز می کنند و برنامه های تبلیغاتی آنان همسو با نیازهای مشتریان است. به عنوان یک مزیت در تولید انعطاف پذیر می توان اشاره کرده که با تغییر در تولید نیاز به تجدید مجدد عناصر تبلیغاتی نیست و این امر موجب کاهش هزینه نیز می شود.

ماهیت فعالیتهای فروش
منعطف بودن تولید، بر روی پرسنل فروش و سایر فعالیتهای فروش تاثیر می گذارد. پرسنل فروش و مهندسان اجرایی برای اینکه بتوانند با تولیدات و تقاضاهای جدید همسو باشند نیاز به آموزش گسترده و مداوم دارند و باید خلاقانه تر عمل کنند. هم چنین کار خود را پرمخاطره تر بدانند. و نیز از دانش و تجربه کافی برخوردار باشند، چرا که در تولید انعطاف پذیر هدف این است که همه افراد در هر رده سازمانی باید مسئولیت پذیر باشند.
در این سیستم، پرسنل فروش باید ارتباط تنگاتنگ با مشتریان برقرار کنند و بیشتر به نظرات آنان و اینکه آنها طالب چه کالایی هستند، گوش بدهند: اساساً عامل موفقیت فروش در این سیستم ها براساس سه عامل زیر است:
O فروشندگان به حرفهای مشتریان گوش می دهند؛
O مطالبی که مشتریان می گویند در محصول پیاده می کنند؛
O ایجاد ایستگاههای شنوایی: دائماً به نظرات مشتریان گوش می دهند و آن را منتقل می کنند.
ایجاد ایستگاههای شنوایی یا گرفتن نظرات مشتری به یکی از طریق زیر انجام می گیرد.
الف: توفان مغزی؛ از مشتریان خواسته می شود که نظرات خودشان را در مورد محصول بیان کنند؛
ب: رفتن به محل کار مشتری؛
ج: خدمات بعد از فروش؛
د: آزمایشگاه در محل کارخانه؛
م: از طریق پرسشنامه.
توماس ورتوباTHOMAS WORTOBA اعتقاد دارد: "فروشندگان در این سیستم باید اشخاصی باشند که ترکیب ویژه ای را خلق کنند که مناسب نیازهای ویژه هر خریدار باشد." از آنجایی که عامل دانش مستلزم آموزش مداوم است. سازندگانی که تولید انعطاف پذیر را به کار می گیرند باید پرسنل فروش را با روحیه ای خلاق پرورش دهند. برقراری حدود میزان فروش مستلزم توجه مدیریت و ایجاد جو مناسب برای نوآوری است. در این سازمانها از اعضای فروش انتظار می رود که سهمیه های واحد را برای محصولاتی که تولید شده اند فراهم کنند و مدیران فروش سیستمی را ایجادکنند که میزان مشتری یابی فروشندگان و سودی که آنها برای شرکت فراهم می کنند را ارزیابی کنند.

اقدامات و فعالیتهای مدیران
به کارگیری استراتژی تولید انعطاف پذیر، درگیریها و مشغله های وسیعی را برای مدیران به همراه دارد. نخست اینکه فعالیت مدیران در این سیستم که در آن محصول، خط سیر کالا و مشتریان در حال تغییر است، مستلزم تلاش، مهارت، صبر و حوصله زیادی است، ثانیاً تغییرات مداوم در فرایند تولید، تعیین قیمت مناسب، تطبیق عناصر تبلیغاتی و متوازن ساختن توزیع، کار پیچیده و مشکلی است. هم چنین مدیران باید در ارتباط مستمر با فروشندگان ومهندسان اجرایی باشند و به آنها در ارتباط با تغییراتی که قرار است در مورد محصول داده شود، آموزش دهد، علی رغم این همه مشکلات، اینگونه شرکتها در تحویل کالاهایی که مشتریان در جستجوی آن هستند از رقبایشان که در چارچوب تولید انبوه تولید می کنند، تواناترند و موفق تر عمل می کنند و این برقوت قلبی و اراده و اعتمادبه نفس مدیران می افزاید.
علاوه بر اینها تولید انعطاف پذیر مستلزم شرکت گسترده و مشارکت کلیه کارکنان است. مدیران باید فضایی را ایجاد کنند تا کارکنان ترغیب و تشویق به مشارکت گردند.

اتوماسیون
جستجو به منظور یافتن راهی بهتر برای تولید قطعات، همواره عامل محرک و اساسی در خودکارسازی یا اتوماسیون بوده است. تعویض نیروی کار انسانی با ماشین را می توان ابتدایی ترین مرحله خودکارسازی تولید دانست که حدوداً در سال 1775 میلادی به وقوع پیوست و انقلاب صنعتی نقش موثری در رابطه با آن داشت. دستگاه تراش و نقاله ها نمونه هایی از مکانیزاسیون ایجاد شده بودند. روند اتوماسیون، در سال 1952 با ساخت اولین ماشین NC در دانشگاهMIT وارد مرحله جدیدی شد که مشخصه بارز آن عبارت بود از جایگزینی کنترل انسانی با کنترل خودکار ماشین. نوعی از اتوماسیون قابل برنامه ریزی بود که عملیات آن به وسیله اعداد و نشانه ها کنترل می شد.
مجموعه ای از اعداد، یک برنامه را شکل می دادند که ماشین را برای تولید قطعه هدایت می کرد. در نتیجه، در این نوع ماشین ها برای تولید محصول جدید، به جای اینکه ماشین تعویض گردد، تنها برنامه آن تعویض می شد که این موضوع به بالارفتن سطح انعطاف پذیری منجر گردید. با ورود این فناوری به کارخانجات در دهه های 1950 و 1960، کنترل دستی جای خود را به کنترل عددی داد و به دنبال آن با ورود رایانه به عرصه تولید، این نوع کنترل نیز با کنترل کامپیوتری (CNC) جایگزین گردید و به تدریج استفاده از اتوماسیون نرم متداول گشت(1). البته خودکارسازی، تنها محدود به فرایند تولیدی نمی شد و بخشهای اداری و مالی کارخانجات را نیز در بر می گرفت. درحقیقت سیستم هایی مانند پرداخت حقوق و دستمزد و صدور فاکتور از جمله نخستین کاربردهای رایانه در صنایع هستند. نمونه مهم دیگر در این زمینه، سیستم برنامه ریزی احتیاجات مواد (MATERIAL REQUIREMENT PLANNING) بود که به منظور خودکارسازی عملیات برنامــه ریزی احتیاجات مواد طراحی گردید. از آنجا که تمامی پیشرفتهای یادشده در این مرحله از اتوماسیون، تنها حول یک ماشین یا عملیات خاص صورت پذیرفت، واژهاتوماسیون نقطه ایبرای آن در نظر گرفته شد. در این نوع اتوماسیون، مواردی از کاربردهای ابتدایی فناوری اطلاعات به چشم می خورد.
در دهه 70، با ظهور رایانه های ارزانتر و کارآتر و پیشرفتهای الکترونیکی و مخابراتی، اتوماسیون های نقطه ای نیز به تدریج گسترش یافته و با پیوستن به یکدیگر تبدیل به اتوماسیون های گسترده تری به نام جزایر اتوماسیون شدند. جزایر اتوماسیون نشانگر مجموعه ای از زیرسیستم های یکپارچه خودکار شده در کارخانه هستند. سیستم های تولید انعطاف پذیر، سیستم مدیریت تولید، سیستم های یکپارچه جابجایی و انبارسازی مواد و سیستم های CAM وCAD نمونه هایی از جزایر اتوماسیون ایجاد شده هستند. انگیزه غایی، همانا خواست انسان برای افزایش هرچه بیشتر اتوماسیون در سیستم تولیدی به منظور دستیابی به بهره وری بالاتر است.
باادامه فعالیت و تحقیق بر روی جزایر اتوماسیون، این جزایر نیز به مرور توسعه پیدا کرده و شروع به همپوشانی و رقابت با یکدیگر کردند.
این مسئله به همراه جایگزینی تدریجی اندیشه سیستمـی و کل نگر به جای اندیشه جزء نگرانه، همچنین پیشرفتهـای صورت گرفته در زمینه فناوری اطلاعات باعث شد تا برخی به فکر یکپارچه سازی کلیـه عملیات تولیدی با یکدیگر بیفتند و به این ترتیب موضـوع "تولید یکپارچه رایانه ای" COMPUTER INTEGRATED MANUFACTURING = CIM) مطرح گردید.
تولید یکپارچه رایانه ای اگرچه پایان تلاشهای محققان در خودکارسازی امور تولیدی و صنعتی نیست اما از آنجا که نمایانگر خودکارسازی و یکپارچه سازی کلیه فعالیتهای مرتبط با تولید به وسیله به کارگیری رایانه ها، روبات ها و شبکه های ارتباطی در درون یک کارخانه است دارای اهمیت بسیار زیادی است.
تولید یکپارچه رایانه ای
تولیدیکپارچه رایانه ای نوعی فناوری است که می تواند به هر صنعت وابسته شده و توسط آن صنعت هدایت شود، بدین معنی که هر صنعت برحسب مجموعه تجارب، نیازمندیها و موقعیتهای خاص خود، شرایطی ویژه برای تولید یکپارچه رایانه ای فراهم می آورد. از این رو، تعاریف و توصیفهای متفاوتی برای آن وجود دارد. در زیر نمونه هایی از توصیف های صورت گرفته ارائه شده است.
سیستم یکپارچه رایانه ای شامل رایانه ای کردن فراگیر و سیستماتیک فرایند تولیدی است. چنین سیستم هایی بااستفاده از پایگاه داده های مشترک، فعالیتهایی همچون طراحی به کمک رایانه، ساخت به کمک رایانه، مهندسی به کمک رایانه، انجام تست ها، تعمیرات و مونتاژ را یکپارچه می سازند.
(اسپریت، کمیسیون انجمن های اروپایی 1982) سیستم تولید یکپارچه رایانه ای عبارتست از به کارگیری یکپارچه اتوماسیون بر پایه رایانه و سیستم های پشتیبانی تصمیم گیری به منظور مدیریت فعالیتهای سیستم تولیدی، از طراحی محصول تا فرایند تولیدی و نهایتاً توزیع به انضمام مدیریت تولید و موجودی و مدیریت منابع مالی.
(هارن و براون 1984) سیستـم تولید یکپارچه رایانـه ای، پردازنـده های مواد و اطلاعات است که سه زیر سیستم اصلی آنها عبارتند از: سیستم فیزیکی کارخانه، سیستم تصمیم و سیستم اطلاعاتی.
(مایر 1990) تولید یکپارچه رایانه ای عبارت است از علم و هنر خودکارسازی بااستفاده از یکپارچگی حاصل از فناوری اطلاعات در فرآیندهای تولیدی. (یومانز و همکاران 1986)
با کمی دقت در توصیفها و دیدگاههای مذکـور در مورد تولیـد یکپارچه رایانـه ای مـــی توان به نقش و اهمیت اطلاعـات و فناوریهای اطلاعاتی در تحقق سیستم تولید یکپارچـه رایانه ای پی برد. به بیان دیگر، می توان گفت که این سیستم در طی روند توسعه فناوری اطلاعات به مانند فعالیت مهمی در کنار آن ظاهر گردیده و گسترش یافته است.
برای بررسی نقش فناوری اطلاعات در این سیستم بهتر است که ابتدا دیدگاه مذکور کمی شفاف تر شود. همانگونه که هارن، براون و شیونان در کتابشان اشاره می کنند، درک مسئله این سیستم بستگی به زمینه تجربی و دیدگاه اشخاص نسبت به آن دارد. از این رو است که نگرشها و دیدگاههای متفاوتی در رابطه با آن وجود دارد که آنها در اثر خود به برخی از آنها اشاره کرده اند. آنچه در اینجا به عنوان ملاک در نظر گرفته می شود، دیدگاهی است که خودهارن و همکارانش در مورد این سیستم ارائه کرده اند. این دیدگاه که در شکل یک نشان داده شده است به لحاظ جامعیت و نگرش سیستمی، مناسبترین دیدگاه از بین دیدگاههای موجود به نظر می رسد .
طوط ارتباطی نشانگر یکپارچگی مجموعه عملیات و نیز نشاندهنده مدار بسته بازخورد اطلاعات هستند. به طور خلاصـه، مـی توان گفت که تولید یکپارچه رایانه ای به معنی یکپارچگی جزایر اتوماسیون مرتبط با عملیات اداری – مالی، پشتیبانی مهندسی، مدیریت تولید و عملیات مربوط به سطح اجرایی است. این فرایند به وسیله ارتباطات رایانه ای و تسهیلات ذخیره سازی داده ها انجام می شود.

CAD و فناوری اطلاعات: در گذشته طراحی قطعات و محصولات به صورت دستی و بااستفـاده از میزهای بزرگ و ابزارهای نقشــــه کشی انجام می گرفت و نقشه ها غالباً برروی کاغذ ترسیم می شدند. به همین سبب طراحیها عموماً وقت گیر و پردردسر بودند. همچنین در صورت ترسیم اشتباه و یا تغییر طرح، اصلاح و رسم مجدد نقشه ها زمان زیادی را به خود اختصاص می داد. این مسئله در مواردی که محصول از قطعات متعدد و پیچیده برخوردار بود نمود بیشتری داشت. نگهداری نقشه ها و مراقبت از آنها نیز مسئله دیگری بود که هم فضای زیادی را می طلبید و هم زمان قابل توجهی را برای کدگذاریبایگانی و بازیابی مجدد به خود اختصاص می داد. بااین همه این نقشه ها تنها نمایانگر شکل و وضعیت هندسی و مکانی قطعات نسبت به یکدیگر آن هم به صورت دو بعدی بودند.

به تدریج با بکارگیری رایانـه در امر نقشــه کشی و ایجاد و توسعه نرم افزارهای CAD ، تحولی در امور طراحی به قوع پیوست. کاهش خطاهای طراحی و تولید، ایجاد تناسب میان نقشه و روشهای تولید، تشخیص آسان روابط اجزای قطعه در مرحله تحلیل، تسهیل در آمــاده سازی مستندات و بهبود یا افزایش استانداردهای طراحی از مزایای طراحی به کمک رایانه بودند.

امروزه باافزایش توان رایانه ها در ذخیره و پردازش داده و همچنین پیشرفتهای صورت گرفته در زمینه فناوریهای اطلاعاتی به ویژه هوش مصنوعی، امکانات و قابلیتهای سیستـــم های CAD به طور چشمگیری افزایش یافته است. نرم افزارهای پیشرفتهCAD امروزی، امکان ایجاد مدلهای توپر سه بعدی را برای طراح فراهم آورده اند. این نرم افزارها با بهره برداری وسیع از تکنیــک های هوش مصنوعی و به لطف سیستم های خبره تعبیه شده در آنها، قابلیت تجزیه و تحلیل طرحها را نیز دارا هستند. به عنوان مثال آنها قادرند جرم طرح، حجم طرح و مرکز ثقل قطعات را محاسبه و تعیین کنند.
می توانند محل برخورد یا فصل مشترک قطعات مونتاژی را بررسی کنند و خواص مکانیکی قطعات نظیر تنش و یا جریان گرمایی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. برخی از این نرم افزارها می توانند حرکت قطعات را نیز مورد مطالعه قرار دهند و برخی دیگر قادرند نقاط و زمانهای بازرسی قطعه را تعیین سازند. آنها حتی پایگاه اطلاعاتی مورد نیاز تولید محصول را به وجود می آورند. پایگاه مذکور شامل تمام اطلاعات مربوط به محصول از دید طراحی، از اطلاعات هندسی، لیست مواد و قطعات، مشخصات مواد و غیره گرفته تا اطلاعات اضافی مورد نیاز برای تولید می شود. سیستم های قدرتمندCAD فعلی، همچنین قابلیت تبادل اطلاعات با سیستم های بانک اطلاعاتی و انتقال داده ها به سایر نرم افزارهای تولیدی را نیز دارا هستند که این ویژگی، کارآیی آنها را به نحو چشمگیری افزایش داده است.

فناوری اطلاعات در طراحی فرآیند به کمک رایانه: یکی دیگر از جزایر اتوماسیون ایجاد شده در زمینه تولید، سیستم طراحی فرآیند به کمک رایانه (COMPUTER-AIDED PROCESS PLANNING=CAPP) است. این سیستم هـا بـه منظور انجام خودکار طراحی فرایند تولید قطعاتی که در گذشته توسط متخصصان روشهای تولیـدی انجام می گرفت ایجاد گردیده اند. این سیستم ها از نظر یکپارچـــــه سازی اهمیت بسیاری دارند چرا که یکی از نقاط کلیدی در ایجاد ارتباط میانCAD و CAM به شمار می روند. خروجیهای یک سیستم طراحی فرآیند عبارتند از: انتخاب عملیات مناسب و تعیین توالی عملیات مزبور بر روی قطعه، انتخاب ماشین آلات ضروری برای اجرای عملیات، تعیین ابزارآلات و فیکسچرها و همچنین دستورالعملهای اجرایی برای تنظیم دستگاه، مسیر حرکت ابزارها، پارامترهای عملیات نظیر سرعت، مدت، میزان بار و… البته باید خاطرنشان ساخت از آنجا که برنامه ریزی و طرح ریزی فرایند ساخت قطعات بسیار متکی به تجربه و قضاوت برنامه ریزان است، خودکارسازی کلیه فعالیتهای یادشده، کاری بس دشوار بوده و غالب سیستم های موجود طراحی فرآیند، توان اجرای تمامی فعالیتهـای فوق را ندارند، بلکه در اکثـر موارد تنهـا مــــی توانند خدمات پشتیبانی تصمیم گیری ارائه کنند.

نقش فناوری اطلاعات در سیستم طراحی فرآیند نیز بسیار مشهود است. به طور کلی در توسعه این نوع سیستم ها دو رویکرد مطرح است: 1 – رویکرد بهبودی یا متنوع؛ 2 – رویکرد مولد یا بنیادی.

در رویکرد بهبودی که اساس آن استفاده از فناوری گروهی و ابزارهای دسته بندی و کدگذاری است، از یک قطعه مرکب اصلی برای نشان دادن دامنه اشکال تولیدی در یک خانواده استفاده می شود. هرگاه که سیستم قطعه جدیدی را به عنوان عضوی از یک خانواده خاص شناسایی کرد، طرح ریزی فرآیند قطعه مرکب آن خانواده را به گونه ای اصلاح می نماید که بتواند طرح فرآیند آن قطعه جدید را ایجاد کند. سیستـم در این رویکرد، برای تعیین شکل قطعـات از تکنیک های طبقـه بندی قطعات استفاده کرده و آنها را با اشکال متناظـر در قطعات اصلی مطابقت مـــی دهد.

در رویکرد بنیادی، طرح فرآیند براساس اطلاعات موجود در پایگاه داده های تولید ایجاد می شود. در این رویکرد، سیستم طراحی فرآیند در شکل سیستـم های دانش – پایه و هوش مصنوعی و در برخی موارد نیز به صورت یک سیستمDSS عمل کرده و با دریافت اطلاعات جزئیات قطعه موردنظر، انواع عملیات تولیدی در دسترس و توانایی آنها برحسب دقت و تلرانس، تجربه مربوط به قطعات پیشین و… اقدام به طراحی فرآیند مناسب جهت قطعه می کند.
تلاش برای رایانه ای کردن خبرگی و منطق قضاوت مورد نیاز در عملکرد طرح ریزی فرآیند قطعات همچنان ادامه دارد.
برنامه ریزی منابع تولید و فناوری اطلاعات: سیستم مدیریت تولید (MRP II) به دلیل یکپارچگی که در عملیات مختلف تولیدی به وجود می آورد، یکی از جزایر مهم اتوماسیون محسوب می شود. این سیستم که صورت تکامل یافته برنامه ریزی منابع تولید است ، سیستم نسبتاً کاملی است که رویکردی یکپارچه را برای مدیریت منابع تولیدی ارائه می دهد و شامل توابع عملیاتی و مدولهای متعددی نظیر سربرنامه تولید(MASTER PRODUCTION SCHEDULE=MBS) ، برنامـــه ریزی سرانگشتی ظرفیت، برنامه ریزی احتیاجات ظرفیت، کنترل فعالیت تولید، خرید و مدولهای مالی می شود. شکل (2) ساختار سیستم مذکور را نشان می دهد.

سیستم مدیریت تولیـد را می توان یک سیستم یکپارچه ارتباطی و پشتیبانی تصمیــــم گیری دانست که کلیه فعالیتهای تولیدی – تجاری را پشتیبانی می کند. از جمله مهمترین عللی که به استفاده گسترده از این سیستم به عنوان یک تکنیک مدیریت تولید منجر گردیده است، استفاده آن از قابلیتهای رایانه برای ذخیره سازی و دستیابی به حجم بالایی از اطلاعات است که این امر خود برای هر شرکت ضروری می نماید. علاوه براین& سیستم مدیریت تولید به ایجاد هماهنگی و یکپارچگی میان فعالیتها و قسمتهای مختلف مانند مهندسی تولید و مواد در واحد تولیدی کمک می کند.
سیستـم هایMRP II به تدریج از سیستـــم های ذخیره داده ها به صورت فایل، به سیستم های مدیریت پایگاه داده تبدیل شده و به طور خاص به سیستم های پایگاه داده های ارتباطی گرایش یافتــه اند. به عبارت دیگر، داده ها باید به گونه ای ذخیره گردند که از طرفی از ذخیره سازی زائد آنها در جاهای مختلف اجتناب شود و از طرفی دیگر دستیابی به هر حالت دلخواه (اعم از جستجو یا گزارش) را تسهیل سازند. پایگاه داده های تولید مورد نیاز این سیستم شامل اطلاعات اصلی قطعات (نظیر شماره قطعه، شرح، واحد شمارش، سیاست اندازه انباشته، موقعیت در انبار و…) اطلاعات موجودی، لیست مواد، اطلاعات مسیر (مجموعه عملیات ساخت یا مونتاژ قطعه)، اطلاعات مراکز کاری (ظرفیت، هزینه و…) و اطلاعات ابزارآلات می شود.
باتوجه به حجم زیاد داده های مورد نیاز سیستـم های MRP II و درنظرگرفتن این نکته که کارآیی این سیستم ها بستگی زیـادی به صحت و به روز بـــودن داده های مذکور دارد، لذا می توان گفت که ایجاد مکانیسم هایی جهت جمع آوری اتوماتیک داده های یادشده می تواند میزان استفاده از این سیستم ها و همچنین کارآیی آنها را به نحو چشمگیری افزایش دهد. این موضوعی است که مورد توجه پژوهشگران مسائل تولیدی واقع شده است به گونه ای که امروزه سیستم های خودکار جمع آوری داده ها با سیستم های ردیابی مواد در MRP II مرتبط گشته و در نتیجه یک سیستم بلادرنگ برای دسترسی آنی به اطلاعات قطعات در جریان ساخت فراهم گردیده است.
فناوری اطلاعات و کنترل کیفیت: به طور سنتی وظیفه کنترل کیفیت با بهره گیری از روشهای بازرسی دستی و رویه های نمونه برداری آماری انجام می گرفته است. روشهای دستی عمومـــاً وقت گیـر بوده و به پرسنل ماهر و صرف دقت بسیار نیاز داشت. در ضمن به دلیل نمونه برداری امکان ارائه محصول معیوب به بازار نیز وجود داشت. همچنین در روشهای مذکور غالباً قطعه از مجاورت ماشین برداشته شده و به ناحیه جداگانه ای منتقل می شد که این امر بعضاً موجب بروز تاخیر و یا ایجاد گلوگاه در زمان بندی تولید می گردید.
آنچه در حال حاضر به عنوان کنترل کیفیت به کمک رایانه مطرح است، استفاده از قابلیتهای رایانه، حساسه ها، سیستم های بینائی مصنوعی، تکنیک های هوش مصنوعی و سیستم های خبره در بازرسی و تست قطعات است.
فناوری اطلاعات در سایر جزایر اتوماسیون: با نگاهی به وضعیت جزایر اتوماسیون می توان دریافت که نقش فناوری اطلاعات در آنها شبیه به یکدیگر بوده و بیشتر در رابطه با نیاز آنها به حجم زیاد اطلاعات و استفاده از قابلیت ذخیره و پردازش داده ها توسط رایانه های پیشرفته و همچنین تلاش در جهت به کارگیری اتوماسیون تصمیم گیری به وسیله سیستم های خبره و سایر تکنیک های هوش مصنوعی است. در مورد سایر جزایر اتوماسیون نیز وضع به همین صورت است.
سیستم انباشت و برداشت خودکار که به آن انبار اتوماتیک نیز گفته می شود سیستمی است که مواد را بااستفاده از جرثقیل های تحت کنترل رایانه انبار کرده و در موقع لزوم فراخوانی می کند. سیستم مزبور هر پالت دریافتی را نوعاً بااستفاده از سیستم بارکد شناسایی کرد، یک موقعیت خالی و مناسب در قفسه ها را برای آن انتخاب می کند و جرثقیل را در مسیری که به موقعیت مزبور منتهی می شود هدایت می کند. همچنین زمانی که درخواستی برای فراخوانی یک پالت انبار شده می رسد، رایانه موقعیت آن را شناسایی کرده و جرثقیل را برای برداشتن پالت مورد نظر به آن موقعیت هدایت می کند.
روبات ها از دیگر مصادیق و کاربردهای سیستم های دانش پایه و خبره هستند. روبات صنعتی یک ماشین همه منظوره و برنامه پذیر است که ویژگیهای خاصی از انسان را داراست. از روبات ها در کارهایی نظیر انتقال و جابجایی مواد، جوشکاری، روکش کاری، مونتاژ قطعات و بازرسی استفاده می شود. امروزه تلاش زیادی در جهت هوشمندسازی روبات ها و افزایش توان آنها در شناخت تغییرات محیطــی (و به تبع آن انجام واکنش مناسب) صـورت می گیرد.مایر معتقد است که یک روبات هوشمند باید قادر به حس کردن (دیدن و لمس کردن)، فکرکردن (تصمیم سازی) و فعالیت کردن (حرکت و کنترل کردن) باشد. او کاربرد هوش مصنوعی در رابطه با مسائل روبات ها را در چهار موضوع مهم می داند که عبارتند از: طراحی، انتخاب روبات، نحوه استقرار فضای کار، برنامه ریزی و نگهداری و تعمیرات.
سیستم هایCAM نیز از اهمیت ویژه ای در تولید برخوردارند. یک سیستم CAM شامل برنامه ریزی، برنامه ریزی تولید، ماشین کاری، مونتاژ، و نگهداری و تعمیرات است که در زمینه ماشین کاری و مونتاژ از فناوری هوش مصنوعی و روبات ها به طور چشمگیری استفاده می شود.
هر یک از جزایر اتوماسیون به انبوهی از داده ها و اطلاعات نیازمند است که در قالب پایگاههای داده در این سیستم ها ساختاردهی شده و در موقع لزوم فراخوانده می شوند. اطلاعات مورد نیاز برخی از این جزایر در کتاب "یومانز" تشریح شده است(2).
فناوری اطلاعات و ارتباط جزایر اتوماسیون: یکی از مزایای تولید یکپارچه رایانه ای این است که در آن، آگاهی فزاینده ای در مورد نیاز به طراحی برای تولید و مونتاژ وجود دارد. به عبارت دیگر، سعی می شود که طراحی محصول به گونه ای انجام گیرد که امکان ساخت و مونتاژ آن با دستگاهها و تجهیزات موجود وجود داشته و حتی المقدور به سهولت انجام شود.
همچنین در صورت یکپارچگی اطلاعاتی اگر در قسمتی از داده ها و برنامه ها تغییراتی رخ دهد، پیامد آن در سرتاسر سیستم اعمال شده و سیستم باتوجه به شرایط جدید بهینه می گردد. در مجموع، یکپارچگی، کارآیی سیستم را افزایش داده و زمان پیشبرد قطعه را به میزان قابل توجهی کاهش خواهد داد. اما در این میان مشکلی وجود دارد. از آنجا که جزایر اتوماسیون به طور جداگانه شکل گرفته و هریک برای حل مشکل خاص و یا خودکارسازی فرایند مشخصی توسعه یافته اند ایجاد ارتباط بین آنها دشوار و پر دردسر است. عدم وجود ساختار یکسان و مورد توافق باعث گردیده که فروشندگان اینگونه سیستم ها، محصولاتشان را به راههای مختلف آماده کنند و در نتیجه شرکتهای تولیدی با دشورایهای بزرگی برای یکپارچه کردن محصولات خریداری شده از فروشندگان مختلف روبرو شوند.
در ایجاد ارتباط میان جزایر اتوماسیون، میلر و همکارانش سه نوع یکپارچه سازی را ضروری شمرده اند: یکپارچگی فنی، یکپارچگی رویه و یکپارچگی در هدف. یکپارچگی فنی به ایجاد ارتباط الکترونیک میان مناطق مختلف عملیاتی می پردازد.
یکپارچگی رویه هنگامی به دست می آید که یک نگرش یکسان در مورد چگونگی تعبیر و تفسیر اطلاعات بر گروههای مختلف عملیاتی حاکم باشد. در نتیجه، این گروهها که اطلاعات را میان یکدیگر مبادله می کنند، توانایی استفاده از رویه های مشترک و مناسب را خواهند داشت. در نهایت، یکپارچگی در هدف زمانی به دست می آید که نواحی مختلف عملیاتی (یا جزایر اتوماسیون) از داده ها و اطلاعات مشترک جهت نیل به اهداف عمومی مشترک استفاده کنند.
موضوع قابل توجه دیگر در این زمینه، نحوه ارتباط جزایر اتوماسیون با مدیریت تولید است این ارتباط توسط کنترل فعالیت تولید صورت می گیرد.
در بین تلاشهایی که در جهت ایجاد یک رویه استاندارد برای ساخت سیستم های تولید یکپارچه رایانه ای انجام گرفته پروژه اروپایی برنامه استراتژیک اروپایی برای تحقیق و توسعه در فناوری اطلاعات یکی از موارد جالب توجه است. هدف اساسی این پروژه که پایه کتاب یومانز و همکارانش (1985) را تشکیل می داد ارائه ساختاری برای سیستم های تولید یکپارچه رایانه ای در اروپا بود. بدین منظور آنها در مطالعه خود ابتدا سعی در تقسیم و مدوله کردن کل تولید یکپارچه رایانه ای در زیر سیستم های مجزای عملیاتی و شرح حداقل مشخصات و مسئولیت هر زیرسیستم و تعیین انواع داده های ورودی و خروجی آنها کرده و پس از آن، نحوه ارتباط بین زیرسیستم ها و روابط آنها با یکدیگر را مورد بحث قرار داده اند. آنها موضوعهایی همچون حفاظت شبکه، قابلیت اطمینان، سازمانهای سخت افزاری، پروتکل ها و نگهداری و تعمیرات را موارد حائز اهمیت در حوزه ارتباطات در شبکه دانسته اند.
یومانز و همکارانش همچنین انواع ارتباطات در سیستم تولید یکپارچه رایانه ای را به سه دسته کلی ارتباطات در فاز طراحی، ارتباطات در مرحله ساخت و ارتباط این دو قسمت با یکدیگر تقسیـم و هریک را به طور جداگانه تشریح کرده اند. به عنوان نمونه آنها در ارتباطات طی مرحله ساخت، سه نوع شبکه منطقی(3) تعریف می کنند:

شبکه کنترل برای راندن و به جریان انداختن ماشین ها، روبات ها؛
شبکه نظارت برای محافظت و اطمینان از صحت عملکرد زیر سیستم ها؛
شبکه مدیریت برای بهینه سازی عملیات خط تولید.
لازم به ذکر است از آنجا که ایجاد ساختار متنوعی از سیستم تولید یکپارچه رایانه ای به گونه ای که تمامی نیازمندیهای کلیه شاخه های صنایع تولیدی را پوشش دهد غیر ممکن است، دامنه مدل آنها محدود به فعالیتهایی شد که مستقیماً مربوط به طراحی و تولید محصولات و قطعات ماشین کاری شده در بخش مهندسی مکانیک بودند.
در این جا مجدداً یادآوری می شود که میزان یکپارچگی و سطح اتوماسیون در صنایع مختلف متفاوت بوده و هر شرکت تولیدی به فراخور پیچیدگی و شرائط حاکم بر آن و در نظر گرفتن موقعیتها و نیازهایش در این مسیر گام برداشته است. از همین رو، فعالیتهای تحقیق و توسعه در زمینه خودکارسازی تولید و کارآمدتر و هوشمندتر کردن جزایر اتوماسیون هنوز هم ادامه دارد و قابلیتها و توانمندیهای هریک از این جزایر با توجه به توسعه روزافزون فناوری اطلاعات و کاهش دائمی هزینه فناوری رایانه، در حال تغییر، تکامل و پیشرفت است.

سطوح سلسله مراتبی سیستم های اتوماسیون صنعتی
سیستم های اتوماسیون صنعتی می توانند خیلی مجتمع و پیچیده باشند ولی عموماَ به سطوح سلسله مراتبی ساختاربندی می شوند. هر سطح شرایط متفاوتی در شبکه ارتباطی دارد. در مثال فوق یک ساختار سلسله مراتبی از یک اتوماسیون صنعتی نشان داده شده است.
سطح Element
سطج فیزیکی اتوماسیون دستگاها و سنسورهای عمل کننده است که پردازش های فنی را انجام می دهند.
سطح فیلد Field Level
پایین ترین سطح اتوماسیون سطح Field است که شامل دستگاههای کتنرلی ماند PLC1 و CNC2 است. دستگاههای فیلد اصلی معمولاَ طبقه بندی شده اند. کار دستگاهها در سطح فیلد انتقاب بین پروسه تولید محصول و پردازش های فنی است. اطلاعات ممکن است باینری یا آنالوگ باشد.
جهت ارتباط سطح فیلد معمولاَ از کابلهای چند رشته ای و رابطهای سریال استفاده می شود. استانداردهای ارتباطی سریال مانند: RS485,RS422 و RS485 ئ و نوعهای عمومی د یگر با استاندارد ارتباطی موازی IEEE488 با هم استفاده می شود.
روشهای ارتباطی نقطه به نقطه در شبکه ارتباطی از لحاظ قیمت کابل کشی و کیفیت ارتباط مقرون به صرفه بودند. امروزه Filed Bus( یک نوع شبکه صنعتی) اغلب برای انتقال اطلاعات در سطح فیلد بکار می رود. از آنچائیکه در یک فرآیند اتوماسیونی زمانبندی درخواستها باید بطور دقیق اجرا شود برنامه های کنترل کننده های این سطح عملیات انتقال چرخشی نیاز دارند. که اطلاعات را در فواصل زمانی مشخص انتقال دهند و اطلاعات تعیین شده را برای کم کردن زمان انتقال به قسمتهای کوچکتر تقسیم کنند.
سطح: (Call Level )Cell
در سطح Cell جریان داده ها اساساَ شامل: بارگزاری برنامه ها، مقادیر و اطلاعات است که در طول فرآیند تولید انجام می شود.
جهت دستیابی به درخواستهای ارتباطی در این لایه از شبکه های سرعت بالا استفاده می شود. بعد از تعریف اصطلاحات CIM و Dccs بسیاری از شرکتها قابلیتهای شبکه هایشان را جهت سطح Cell سیستم اتوماسیون افزایش دادند.

Etherenet 3 همراه با TCP/IP 4 بعنوان یک استاندارد برای این سطح مورد قبول واقع شد هر چند نتو.انست یک ارتباط وابسته به زمان(Real Time ) را فراهم کند.
سطح(Areal Level)Area
در سطح Area ‏، Cell گروه بندی شده و توسط یک برنام عملاَ شبیه سازی و مدیریت می شوند. توسط لایه Area عملکرد کنترل کننده ها بررسی شده و فرآیند و اعمال کنترل کننده ای مانند: تنظیمات تولید، خاموش و روشن کردن ماشین و فعالیتهای ضروری تولید می شود.
سطح: (Plant Level)
بالاترین سطح یک سیستم اتوماسیون صنعتی است که کنترل کننده آن اطلاعات مدیریتی سطح Area را جمع آوری و کل سیستم اتوماسیون را مدیریت می کند.

منابع :
1- احمد جعفرژاد : مدیریت تولید و عملیات
2- www.imi.ir.tadbir
3- www.ayandehnegar.org
4- www.technologystudent.com

1 ( Programmable Logiv Controller) PLC کنترل کننده منطقی قابل برنامه ریزی
2 – ( Computer Numeric Control) CNC ماشینی که بطور خودکار توسط کامپیوتر اجرا می شود.
3 – ( Programmable Logic Controller) PLC
4 – ( Computer Nurmeric Control) CNC
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 55 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود