تارا فایل

روانشناسی چیست



روانشناسی چیست؟

روان شناسی عبارت است از مطالعه و شناخت علمی چگونگی و چرایی ابعاد مختلف رفتار موجود زنده، به ویژه انسان. در این تعریف بیشترین توجه به رفتار و جنبه های مختلف آن است. به دیگر سخن، به یک معنا می توان روان شناسی را رفتار شناسی نامید، چرا که موضوع اصلی روان شناسی به عنوان یک علم رفتاری ، مطالعه فعالیت ها و واکنش های حیوان وانسان در شرایط و موقیعت های مختلف است.
و اما منظور از " رفتار" آن دسته از حالت ها، عادت ها، فعالیت ها، کنش ها و واکنش های نسبتاً پایداری است که از انسان سر می زند و همواره قابل مشاهده، اندازه گیری ، ارزیابی و پیش بینی است.
رفتارهای انسانی را می توان به انواع مختلف تقسیم کرد، از جمله:
رفتار شخصی: رفتاری است که کاملاً جنبه شخصی دارد، مثلاً فردی همواره لباس قهوه ای رنگ می پوشد و یا عادت دارد روزی سه مرتبه مسواک بزند.
رفتار شغلی: یعنی رفتار خاص یا عادتی که انسان در کار و حرفه از خود نشان می دهد، مثلاً همیشه بعد از نماز صبح کارش را شروع می کند ویا همواره با دو انگشت تایپ می نماید.
رفتار تحصیلی: عبارت است از رفتار کودک یا بزرگسال در ارتباط با امور تحصیلی، فی المثل دانش آموزی همیشه قبل از تدریس معلم درس مورد نظر را مطالعه می کند و یا این که برای یادگیری بهتر خلاصه نویسی کرده، با صدای بلند درس می خواند.
رفتار اجتماعی: رفتار فرد در تعاملات بین فردی و معاشرت های اجتماعی است، به عنوان نمونه خوش قول بودن و تقدم درسلام داشتن.
در ارزیابی رفتار باید توجه کرد که رفتار چه کسی، در چه شرایط و موقعیتی و با چه فراوانی و شدتی مورد بررسی قرار می گیرد؛ چرا که زمانی می توانیم برداشت وتفسیر جامعی از رفتار یک فرد داشته باشیم که شرایط زمانی و مکانی، موقعیت بروز رفتار و ویژگی های زیستی ، ذهنی و روانی وی را مورد توجه کافی قرار دهیم.
شاخه های مختلف روان شناسی
از زمانی که روان شناسی به عنوان یک علم مستقل مطرح شده است، روان شناسان در زمینه موضوعات خاص، پژوهش های فراوانی به عمل آورده اند، به گونه ای که امروزه شاهد شعب و شاخه های مختلف روان شناسی هستیم.
متداول ترین شاخ های روان شناسی عبارت است از:
1- روان شناسی رشد و کودک
روان شناسی کودک به مطالعه مستمر رشد از زمان تشکیل نطفه تا دوران بلوغ و نوجوانی می پردازد.
موضوعاتی از قبیل نقش وراثت و محیط در شکل گیری شخصیت کودک، چگونگی رشد بدنی، ذهنی،عاطفی، کلامی، اجتماعی ، حسی و حرکتی، همچنین نحوه بازی، خویشتن داری، تقلید و همانند سازی کودک و نوجوان و تحولات دوران بلوغ در این شاخه از روان شناسی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد.

2- روان شناسی شخصیت
در این شاخه از روان شناسی ابعاد مختلف شخصیت، جنبه های ادراکی، هیجانی، ارادی و بدنی افراد و چگونگی سازگاری فرد با محیط مورد مطالعه قرار می گیرد.

3- روان شناسی اجتماعی
روان شناسی اجتماعی ازتعامل فرد واجتماع، قانون های روانی گروه ها و سازمان های اجتماعی بحث می کند و در زمینه هایی از قبیل: معیارها و هنجارهای اجتماعی، مناسبات بین گروهی، باورهای عام، تکوین بازخوردها وتغییرنگرش ها و نقش رسانه ای جمعی به مطالعه و تحقیق می پردازد.
4- روان شناسی بالینی
این رشته از روان شناسی ویژگی های شخصیتی، اختلالات عاطفی و مشکلات رفتاری افراد را با بهره گیری از ابزارهای روان شناختی مورد بررسی ودرمان قرار می دهد.
5- روان شناسی مرضی
در این شاخه از روان شناسی اختلالات عاطفی و رفتاری و بیماری های مختلف روانی مورد بررسی قرار گرفته، روش های درمانی متداول در جهت حفظ بهداشت روانی ارائه می شود.
6- روان شناسی کودکان استثنایی
روان شناسی کودکان استثنایی به مطالعه ویژگی های جسمی، روانی، حسی، حرکتی، شناختی و اجتماعی کودکان عقب مانده ذهنی، نابینا و نیمه نابینا، ناشنوا و نیمه ناشنوا، ناسازگار، مصروع، کودکان معلول جسمی- حرکتی، دانش آموزان مبتلا به اختلال خاص در یادگیری و کودکان و نوجوانان تیز هوش و خلاق می پردازد. این شاخه از روان شناسی همچنین در زمینه علل مختلف معلولیت، راه های پیشگیری از معلولیت و روش های اصلاح و ترمیم نارسایی ها و اختلالات رفتاری مباحثی را مطرح می کند.
7- روان شناسی تربیتی
این رشته ازروان شناسی که درواقع مهمترین وکاربردی ترین رشته های روان شناسی است، تلاش دارد اصول، قوانین و یافته های روان شناسی و شاخه های مختلف آن را در قلمرو تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار دهد. در روان شناسی تربیتی موضوعاتی از قبیل: روشهای مختلف یادگیری و قوانین آن، فرایند تفکر و اندیشیدن، یادآوری و به یادسپاری، حافظه و فراموشی، هوش و انگیزش، سنجش و اندازه گیری و کاربرد آزمون های روانی، نقش معلم و متعلم در انتقال یادگیری، شرایط و موقعیت یادگیری، انضباط و پیشرفت تحصیلی مورد توجه و مطالعه قرار می گیرد.
روان شناسی تربیتی و قلمرو آن
همان گونه که پیش تر اشاره شد موضوع اصلی روان شناسی تربیتی یا پرورشی به کار بستن قواعد و یافته های شاخه های مختلف روان شناسی در فرایند تعلیم و تربیت است. به عبارت دیگر هدف اصلی روان شناسی تربیتی توجه عمیق به امر مهم آموزش و پرورش و پرداختن به عوامل موثر در یادگیری، پیشرفت تحصیلی، سازگاری، تحول ذهنی و روانی و رشد متعادل انسان است.
ارکان اصلی روان شناسی تربیتی
به طور خلاصه می توان موضوعات، پایه ها یا ارکان اصلی روان شناسی تربیتی را در هفت محور زیر مورد توجه قرار داد:
1- قوانین و عوامل موثر در فرایند یادگیری
2- ویژگی های یادگیرنده یا تربیت شونده
3- موضوع یادگیری یا پیام تربیتی
4- موقیعت یادگیری یا شرایط انتقال پیام تربیتی
5- روش های تعلیم و تربیت یا انتقال پیام
6- ویژگی های مربی یا انتقال دهنده پیام
7- ارزیابی و ارزش سنجی
تعریف شخصیت

در رابطه با "شخصیت"، تعریف واحدی که مورد قبول تمامی روان شناسان و متخصصان دیگر رشته های وابسته باشد، وجود ندارد. ما در اینجا به تعریفی که در "روان شناسی هیلگارد" به عنوان یکی از معتبرترین کتاب روان شناسی دنیا، آمده است، اشاره می نماییم:شخصیت را می توان الگوهای معین و مشخصی از افکار، هیجان ها، و رفتارها تعریف کرد که سبک شخصی تعامل هر فرد با محیط مادی و اجتماعی را شکل می دهند. (آتکینسون، 1383، ج 2؛ 104.)اگر در زندگی روزمره از ما بخواهند که شخصیت کسی را توصیف کنیم، احتمالاً از صفات شخصیتی چون باهوش، برون گرا و باوجدان استفاده می کنیم. روان شناسان شخصیت همواره کوشیده اند با ضابطه مند کردن نحوه استفاده از صفات شخصیتی در زندگی روزمره به روش هایی رسمی برای توصیف و سنجش شخصیت دست یابند. روان شناسان در پاسخ به این سوال که "عوامل پایه ای شخصیت چه تعداد هستند؟" به چندین دسته تقسیم گشته اند. مثلاً ریموند کتل (Raymond Cattel) (1966;1957) عوامل پایه ای شخصیت را به 16 صفت و هانس آیزنک (Hans Eysenk) روان شناس انگلیسی این عوامل را به 2 یا 3 صفت تقسیم نموده اند، محققان دیگر هر کدام به اعداد دیگری رسیدند اما آنچه که مشخص است حتی با روش تحلیلی دقیق نیز نمی توان جواب قاطعی به این سوال داد. برخلاف تمام این اختلاف نظر ها بسیاری از پژوهشگران در مورد پنج بُعد صفتی اجماع کرده اند که امروزه به نام "خمسه کبیره" خوانده می شوند و برای تلخیص آنها از واژه "باروت" استفاده می کنند:"برون گرایی، اشتیاق برای تجارب تازه، روان نژندی گری، وجدان گرایی و توافق پذیری" (OCEAN)(1) قابل ذکر است که برای هر یک از این پنج عامل، نیز مقیاس های صفتی خاصی برای ارزیابی مشخص نموده اند. به نظر بسیاری از محققان و روان شناسان، کشف و معتبر شناخته شدن این خمسه نقطه عطف بزرگی در روان شناسی شخصیت در دوران معاصر به شمار می رود. تا اینجا به طور اجمال با مفهوم شخصیت و عوامل مشخص کننده آن آشنا شدیم، اینک می پردازیم به عوامل تاثیرگذار در تنوع شخصیت افراد یا به عبارت دیگر بررسی ریشه های تنوع رفتاری افراد که رفتارپژوهان و زیست شناسان بیش تر آن را در عوامل ژنتیکی و محیطی (environmental & genetic factors) دنبال می نمایند.

تعریف دنیای درون شخصیت ا نسان

زمانی که انسان تفکرات خود را بدست میگیرد ، و سیستم فکری اش از حال و هوای غریزی با اندیشیدن رو به تکامل میرود ، هر از گاهی در تضاد با قوانین عمومی جامعه انسانی در فضای ذهنی خود چارچوب هایی با قوانین و ضابطه های مخصوص و دلخواه خود ، تریسم میکند.ریشه های این قوانین عموما در تقابل آنچه بصورت عرفی در جامعه انسانی ای که در آن زندگی میکند ، شکل میگیرد.خواستهای یک انسان در دنیای درونی شخصیتش ، بگونه ایست که صرفا در همان محدوده ، بدون مقایسه با قوانین و عرفیات دنیای بیرونی مشروعیت پیدا میکند .و در صورتی که هر چیزی از آن ، با قوانین و ضوابط دنیای بیرومی منطبق شود دیگر از شکل متعلقات دنیای درون شخصیت انسان خارج میگردد.این فضای ذهنی ، غالبا بدون در نظر گرفتن یک بعد مشخص و با حجم خاصی در ذهن شکل میگیرد و هر لحظه امکان تغییر وضعیت و یا تعاریف را دارد. نبود محدودیت در پردازش قوانین و حتی تغییر در مواضع ، یکی از بارز ترین مشخصه های دنیای درون شخصیت انسانی بشمار میرود. بزرگی مختصات شخصیت درونی این اجازه را به انسان میدهد که به صورت سیال و با فراغ خاطر ، آنچه را که در شخصیت بیرونی اش ، نمیتواند به آن عمل کند را ، بصورت یک اندیشه پویا و فعال در ذهن خود پرورش دهد. دنیای درونی شخصیت انسان تمام زوایای خود را از محدودیت های بیرونی کسب میکند و شاید به زبانی ساده تر هر آنچه در دنیای بیرونی شخصیت انسان اورا محدود میکند ، در دنیای درونی شخصیتش بصورت یک عضو فعال و قابل توجه در می آید.
این عضو قابلیت تغییر و تکثیر به صورت های مختلف را دارد.جالبست توجه داشته باشیم که یکی از مهمترین خصایص اندیشه ای دنیای درون شخصیت انسان ، تضاد با قوانین دنیای بیرونیست. بدین معنی که هر پدیده ای که در دنیای درونی شخصیت انسان مشروعیت دارد، قطعا در دنیای بیرونی شخصیت وی مورد تهاجم قرار خواهد گرفت.این تهاجم هم از سوی شخصیت بیرونی آن انسان به خودش صورت میگیرد و هم دیگر اعضای آن جامعه انسانی ای که با فرد در یک عرف و قانون زندگی میکنند.
منظور از قانون در اینجا صرفا قوانین حکومتی و ولایتی نیست.این قوانین حتی در ساختار باور ها و اعتقادات جامعه نیز به چشم میخورد.این باور ها میتواند باور های مذهبی ، دینی ، روانی ، فلسفی ، اجتماعی و غیره باشد .که در نهایت به عرفیات یک جامعه انسانی منتهی میشود. داشتن یک باور خاص در دنیای بیرونی شخصیت یک انسان عموما ریشه در کششهای محیطی ، ژنتیکی ، جغرافیایی ، خانوادگی و …دارد . اما باور های دنیای درونی شخصیت انسان میتواند متاثر از آن کششها باشد، اما قطعا خود آن کششها نیست.بلکه لزوما بایستی شاخه های جدیدی یا فلورانسهایی در راستای جهت هایی غیر از کششها ایجاد کند .به همین دلیل میگوییم که قطعا خود آن کششها نیست، اما میتواند متاثر از آنها باشد . باید توجه داشته باشیم که تمام باور ها و قوانین دنیای درون شخصیت انسان ، ساخته ذهن وی خواهد بود که در مراحل ابتدایی فقط به فقط برای خود شخص ، آنهم در دنیای درونی شخصیت وی مشروعیت دارد . اما نباید غافل بود که این فضای قوانین و باور ها قابلیتی بسیار ارزشمند را دارند.
و آن امکان خروج از ذهن و دنیای درونی شخصیت انسان و جای گیری در دنیای درونی شخصیت دیگر انسانها و نهایتا در آمدن بصورت یک عرف اجتماعی و یا قوانین مشترک دنیای بیرونی شخصیت یک جامعه انسانی است . البته این اتفاق بسیار نادر است .اما بی تردید غیر ممکن نیست .همانگونه که در تاریخ تمدن بشر مشاهده میشود ، تمام انسهانهایی که بگونه ای ، بخش مهمی از تاریخ تمدن انسانی را ساخته اند ، یک سری قوانینی را در دنیای درونی شخصیت خود تعریف و پس از سازماندهی و قوت بخشیدن به آن ، با استفاده از توانایی که بر اثر ایمان به آنجه که دریافته اند ، آن را به دنیای درونی شخصیت دیگر انسانها منتقل میکنند . تکثر در انتقال خود ایجاد عرف میکند و کم کم به بخشی از دنیای بیرونی تبدیل میشود . البته اصل قوت شخصیت دنیای درونی را نباید از یاد برد .
یعنی هیچ انسانی بدون داشتن یک دنیای درونی قوی در شخصیت خود نمی تواند سهمی در سازندگی تاریخ تمدن انسان را داشته باشد .پیامبران ، اندیشمندان بزرگ و یا کشور گشایانی همچون چنگیز هیتلر و یا فلاسفه بزرگ ، میتوانند مثال های خوبی از این دست باشند .بدون استثنا هر حرف نو و جدیدی که در جامعه انسانی مطرح میشود ، و اثری در پی بیانش بر روی جامعه انسانی میگذارد ، قطعا ساخته و پرداخته دنیای درونی شخصیت یک انسان است . که بطور جدی آن را در درون خود پردازش کرده است .
البته با توجه به مطالبی که گذشت نباید از خاطر ببریم ، که اثرات دنیای درونی شخصیت انسان ، لزوما نبایستی حتما در عرف و قوانین یک جامعه انسانی بزرگ به ابعاد کره زمین و یا کوچک به ابعاد یک خانواده اثر بگذارد .عموما این دنیای درونی شخصیت یک انسان ، صرفا نیاز های روانی را بصورت انفرادی مرتفع میکند و گاها در صورتی که از قوت بالایی بر خوردار باشد میتواند در دیگر اعضا یک سیستم انسانی رسوخ کند . اما در مرحله اول این ساختار برای رهایی یک عضو سیستم از قیود و بند های عرفی و اجتماعی در درون فضای ذهنش شکل میگیرد. از آنجاییکه هر آنچه در شخصیت دنیای درونی یک انسان شکل میگیرد ، در تضاد با باور های بیرونی شخصیت خود و یا اجتماعی که در آن زیست روانی دارد ، میباشد ، بایستی تا آنجا که میتواند ، از ظهور و بروز آن تا زمان قوت بخشیدن به چار چوبهایش ، خودداری کند .چرا که بطور طبیعی ، شخصیت بیرونی اجتماع ، به لحاظ یک باور مشترک ، به مقابله با آن خواهند پرداخت.
و اگر شخص در درون خود به قوت ساختار دنیای درونی شخصیتش دست نیافته باشد ، نه تنها در مقابل دیگر انسانها دچار مشکل خواهد شد ، بلکه حیثیت دنیای بیرونی اش نیز دچار اختلال میگردد.
باور ها و قوانین موجود در دنیای شخصیت درون انسان در مواقع نیاز و گاها در پنهان از چشم دیگران در شخصیت بیرونی وی به تمرین میپردازد و یا در رفتار انسان بروز میکند .عموم رفتار های بسیار خوب و یا بسیار بد به لحاظ ارزشی که در حرکات و رفتار یک انسان مشاهده میشود و به نحوی در تضاد و یا تفاوت با دنیای بیرونی شخصیت عرفی یک جامعه است ، همه و همه ریشه در دنیای درون شخصیت یک انسان دارد.
عوامل تاثیرگذاردرشکل گیری شخصیت

عده ای از روان شناسان و متخصصان ژنتیک، "عوامل ژنتیکی" را تنها عامل شکل دهنده شخصیت انسان قلمداد می نمایند. بدین مفهوم که علاوه بر خصوصیات ظاهری، شخصیت انسان و در پی آن تمام رفتارهای فردی و اجتماعی او به الگوی ژنی به ارث رسیده از والدین بستگی دارد. یعنی اگر پدر فردی تند مزاج و عصبانی بود فرزند او نیز تند مزاج خواهد شد یا اگر والدین کودکی بزهکار باشند فرزند آنان نیز بزهکار خواهد شد چراکه ظهور تمام این خصوصیات ظاهری صرفاً به عوامل ژنتیکی وابسته است. این دسته از افراد به نحوی معتقد به "جبر ژنتیکی" هستند یعنی اینکه تمام خصوصیات فیزیکی و رفتاری فرد را صرفاً در الگوی ژنتیکی وی جستجو می نمایند.گروه دیگری نیز هستند که معتقدند اساساً عوامل اجتماعی و تجارب آدمی، تعیین کننده رفتار شخصیتی فرد می باشند و تفاوت شخصیتی افراد بستگی به تجارب محیطی فرد با زمینه های متفاوت اجتماعی، قومی، و فرهنگی، دارد. این گروه اصلاً معتقد به عوامل ژنتیکی نیستند و استناد آنها به نمونه های خاص رفتار فردی و اجتماعی افراد است که اصلاً در والدین آنها دیده نمی شده است. این دسته نیز در واقع قایل به "جبر محیطی" هستند یعنی تنها عامل تاثیرگذار در شکل گیری شخصیت و رفتار متنوع افراد، عوامل محیطی هستند نه ژنتیکی. بدیهی است که هیچ کدام از این عقاید به تنهایی مورد قبول نبوده بلکه باید به تاثیر متقابل دو عامل ژنتیک و محیط به عنوان عوامل تاثیرگذار در تربیت و شکل گیری شخصیت و الگوی رفتاری انسان توجه نمود. هیچ کدام از عوامل ذکرشده علت تامه شکل گیری شخصیت و الگوی خصوصیات رفتاری افراد نبوده بلکه این عوامل به نحو اقتضا تاثیرگذار هستند که بدان اشاره می شود. اینک به چگونگی اثرگذاری هر یک از دو عامل ژنتیک و محیط در شکل گیری شخصیت آدمی می پردازیم.
1. عوامل ژنتیکی
افراد از همان بدو تولد از لحاظ خصوصیات فیزیکی و رفتاری متفاوت هستند که این تفاوت ها عمدتاً معلول تفاوت های ژنتیکی آنها می باشد. تفاوت های ژنتیکی نیز خود معلول تنوع ژن های افراد می باشد که در درون کروموزم های هر فرد یافت می شود.
تعداد کروموزم های سلول بدنی (Somatic cell) و سلول جنسی (Germ cell) انسان به ترتیب 46 (23 جفت) و 23 عدد است. پس از لقاح از ترکیب سلول جنسی نر (اسپرم) و سلول جنسی ماده (تخمک)، سلول تخم (Zygot) حاصل می شود که دارای 23 جفت کروموزم (46 عدد) می باشد. پس از این مرحله سلول تخم سیر تکاملی خود را در رحم مادر طی می نماید تا آنکه به یک انسان کامل تبدیل گردد.شاید اولین نقطه تنوع افراد را باید در چگونگی جفت شدن کروموزم های اسپرم و تخمک جستجو نمود چراکه احتمالات بسیار زیادی برای این جفت شدن متصور است. به قول "هریس و لیبرت" (Haris & Liebert, 1984) از آنجا که کروموزم های 23 عددی سلول تخمک یا اسپرم هر یک به طور تصادفی از جفت های کروموزمی جدا می شوند به طور نظری 2 یا 8388608 احتمال ژنتیکی متفاوت برای شکل گیری تخمک و اسپرم وجود دارد. این سلول های جنسی از نظر چگونگی وضعیت کروموزمی، همگی دارای تفاوت های جزئی با یکدیگرند. این بدان معناست که یک صفت سلول جنسی زن و مرد که با یکدیگر ترکیب می شوند به طور نظری احتمال ایجاد 70368744177664 گونه، نطفه متفاوت ژنتیکی را دارد. به بیان دیگر احتمال اینکه شما به صورت کنونی خود از پدر و مادرتان متولد شده اید کمتر از 1 در 70 تریلیون بوده است.
غرض اینکه از یک پدر و مادر احتمال حدود 70 تریلیون نطفه متفاوت وجود دارد که هر کدام از آنها مسلماً خصوصیات ظاهری و رفتاری متفاوتی دارند و این بدان معنا است که با دانستن خصوصیات ژنتیکی پدر و مادر نمی توان دقیقاً مشخص نمود که فرزند چه الگوی ژنتیکی را خواهد داشت.
ژن های رفتاری
همان طور که ذکر شد تفاوت های ژنتیکی حاصل از ژن ها خود عامل مهمی در گوناگونی خصوصیات ظاهری و رفتاری می باشد چرا که ژن ها اطلاعات و برنامه هایی را به همراه دارند که ویژگی های ظاهری نظیر ساختمان بدن، جنس، رنگ پوست، مو، چشم، وضعیت جسمانی و همچنین ویژگی های رفتاری فرد را مشخص می کنند. دانشمندان محاسبه نموده اند که حدود 20 هزار ژن در هر کروموزم انسانی یافت می شود لذا در یک سلول بدنی که حاوی 46 کروموزم است حدود 960000 ژن یافت می شود که در برگیرنده تمام خصوصیات ظاهری و رفتاری وی است.امروزه یکی از زیرمجموعه های رشته ژنتیک که خود به عنوان یک رشته مستقل مطرح است بحث "ژنتیک رفتاری" (behavior Genetics) است. البته در این حوزه برای مطالعه نحوه به ارث رسیدن صفات رفتاری از ترکیب شیوه های ژنتیک و روان شناسی (psycology) استفاده می شود. (Plomin 1991) در واقع "ژنتیک رفتاری" می خواهد بداند که صفات روانی مثل توانایی ذهنی، مزاج، پایداری هیجانی و نظایر آن، تا چه اندازه از والدین به فرزندان منتقل می شود. (Bouchard,1994) پس از مدت ها که دانشمندان درجستجوی کشف ژن های رفتاری بودند برای نخستین بار در تاریخ، چند ژن منفرد که کدی برای انواع مشخصی از رفتار هستند مجزا گشتند. یکی از تحولات قابل توجه، کشفی بود که در سال 1996 رخ داد. در این کشف معلوم شد ژن واحدی که fru نامیده می شود تقریباً تمام حرکات و رفتارهای عاشقانه پروانه میوه نر را کنترل می کند.در 1996 ژنی که در ایجاد "اضطراب" موثر است کشف شد. این ژن در انواع بلند و کوتاه وجود دارد. افراد واجد ژن های بلند در آزمون شخصیت، نظرات خوش بینانه ای نسبت به آینده دارند و افراد واجد ژن های کوتاه دارای اضطراب، نگرانی و نوروتیسم بالایی هستند.در همان سال، روان شناسان دانشگاه مینه سوتا با بررسی 2000 دوقلوی متولد شده در سال های 1936 تا 1955 در ایالت مینه سوتا اعلام کردند که در نقطه استقرار شادمانی نظم و ترتیبی وجود دارد که ظاهراً مبیّن ارتباط و اتصال استواری با ژن های ما است. (کاکو، 1381: 348ـ 345.)در سال 1997، دانشمندان ژنی را کشف کردند که در حافظه انسان تاثیرگذار است که این امر نقطه عطفی در تحقیقات ژنتیکی به شمار می رود. والتر ژیلبرت (W. Gilbert) معتقد است که تا سال 2020 این امر می تواند دانشمندان را قادر سازد داروهایی بسازند که می تواند به افرادی که حافظه ضعیفی دارند کمک کنند."الکلیسم" شکل دیگری از رفتار است که تاکنون دانشمندان شواهدی برای ژن های ایجادکننده آن در کروموزم های 1، 4، 8 و 16 یافته اند. شناسایی ژن های رفتاری انسان همزمان با "پروژه ژنوم انسانی" (Human Genome project) به سرعت دنبال می شود. دانشمندان معتقدند که با کمک این پروژه تا چند سال دیگر تمام ژن های موثر در الگو های رفتاری انسان را کشف خواهند نمود اینکه به ارتباط ژن ها با رفتار آدمی می پردازیم:
ارتباط ژن ها با رفتار آدمی
یکی از زمینه هایی که می تواند موجب سوء تفاهم شود چگونگی ارتباط بین ژن ها و رفتار آدمی است و پاسخ به این سوال که آیا رفتار ما معادل ژن ها است؟ آیا فقط تعامل بین ژن ها رفتار ما را مشخص می کند؟ آیا کپی نمودن ژن ها در واقع همان کپی نمودن رفتار است؟ آیا فرد اصل و کلون رفتار یکسانی خواهند داشت؟ و… در پاسخ به این سوالات باید گفت که رفتار آدمی صرفاً متاثر از ژن ها نیست بلکه به نحوی از آن تاثیرپذیر است به عبارت دیگر تاثیر ژن ها بر رفتار آدمی به نحو اقتضاست نه به نحو مطلق. از این رو، اگر به سادگی بگوییم که چون فلان شخص، ژن رفتاری X را داراست، لزوماً رفتار X از او صادر خواهد شد، از واقعیت بسیار فاصله گرفته ایم چرا که رفتار آدمی بسیار پیچیده تر از آن است که صرفاً و به طور مطلق، ژن ها در آن دخیل باشند.آرتور کاپلان (A. Kaplan) از مرکز اخلاق زیستی (Bioethics) دانشگاه پنسیلوانیا معتقد است که سی یا چهل سال بعد ارتباط بین ژن ها و رفتار همانند "یک بمب ساعتی پیچیده" خواهد بود. در حالی که وی بر این باور است که استعداد ریاضی، انواع شخصیت، بیماری روانی (نظیر افسردگی و اسکیزوفرونی)، همجنس گرایی، و چاقی، همگی ریشه های ژنتیکی دارند اما هشدار می دهد:کار احمقانه ای است اگر بپنداریم که رفتار ما معادل با ژن ها است، آشکار شده است که حتی دوقلوهای همسان (identical twins) یک خانواده، رفتاری کاملاً مشابه ندارند". ژن ها فقط اجزای یک مخلوط هستند.فرانسیس کولینز (Franciss Collins) مجری "پروژه ژنوم انسانی" می گوید:… الگوهای رفتاری در حالی که ممکن است از راه های ظریفی تحت تاثیر عناصر ژنتیکی قرار گیرند اما هرکز با تبیین همه رشته های DNA ژن های آدمی شناخته نخواهند شد، لااقل بخش اعظم آنها بر همین وضع خواهند بود. (همان، ص 213.)تا سال 2020 وقتی که نقشه ژنوم انسانی به طور کامل ترسیم شود احتمالاً ادعاهای بسیاری مطرح می گردد که ژن های رفتار X یا Y و یا غیره را کشف کرده اند، اما همان طور که ذکر شد ژن های کشف شده به نحو اقتضا در بروز رفتار مورد نظر تاثیرگذار می باشند بنابراین صحیح نیست که ژن کشف شده را تنها عامل بروز آن رفتار خاص بدانیم چه اینکه هم اکنون نیز اشتباهات و خطاهایی در این باب صورت گرفته است.در 1996 اعلام این که ژن D4DR "تفحص جدید و بدیع" را در انسان ها کنترل می نماید در صفحه نخست روزنامه نیویورک تایمز منعکس شد. اما مطالعه پی گیر و خستگی آوری روی 331 نفر از نشان دادن چنین ارتباطی عاجز ماند.ادعای بحث انگیز دیگری که هنوز محقق نگردیده، ارتباط ژنتیکی با بزهکاری است. مباحثه اولیه از مطالعه ای که در سال 1995 صورت گرفته، نشات یافته است. در این مطالعه گزارش شده که 5/3 درصد از 197 نفر بیماری که در بیمارستان روانی اسکاتلند بستری بوده اند، دارای کروموزوم غیر طبیعی XYY بوده اند. شایع شده بود که وجود کروموزم XYY در مردان، نشانه خلاف کاری و خشونت و نابهنجاری است. جراید کروموزم Y را "کروموزم جنایت" نامیدند. مطالعات بعدی عملاً نشان دادند که مردانی با کروموزم XYY بیش از تصور قبلی وجود دارند و 96 درصد آنها زندگی و رفتاری کاملاً طبیعی دارند. (بیش ترین خصایص مشترک در بین مردان با داشتن کروموزم XYY ظاهراً بلندی قد، داشتن هوش بیش از میزان نرمال و مهارت در بیان است.)موارد این چنینی، محققان و دانشمندان را متقاعد ساخته است که: "رفتار آدمی معادل ژن ها نیست" بلکه عوامل بسیاری که تحت عنوان "محیط" (environment) مطرح می باشند در بروز رفتار آدمی تاثیرگذار هستند. ژن ها فقط بخشی از رفتار را شکل می دهند، بخش دیگر آن مربوط به عوامل محیطی است که بدان می پردازیم. اما قبل از پرداختن به عوامل محیطی، می خواهیم به یکی از مهم ترین پروژه های تاریخ در رابطه با انسان یعنی "پروژه ژنوم انسان" بپردازیم.
پروژه ژنوم انسان
امروزه یکی از محوری ترین و بحث انگیزترین مباحث، "پروژه ژنوم انسان" است. این طرح که در واقع یکی از طرح های بلند پروازانه در تاریخ پزشکی محسوب می شود قصد کُدگذاری و تعیین محل کلیه ژن های بدن آدمی را دارد. از این رو، با این طرح بشر می تواند تعداد ژن های هر یک از اعضای اصلی بدن و محل آنها را مشخص نماید به طور مثال تعداد ژن های مورد نیاز مغز آدمی احتمالاً 3195، قلب 1195 و چشم 574 عدد است.وقتی این پروژه پایان گیرد اثرات آن بسیار چشم گیر خواهد بود. همان طور که یک شیمی دان بی نیاز از جدول مندلیف درباره عناصر شیمیایی نیست، بر همین قیاس، زیست شناسی و پزشکی آینده ممکن است بدون نقشه ژنتیکی انسان که با این پروژه فراهم می شود قابل تصور و تعمق نباشد.با اتمام این طرح تقریباً شناخت کاملی از اساس ژنتیکی امراض کهن عرضه خواهد شد و به تعبیر فرانسیس کولینز مسئول پروژه ژنوم انسانی:امر معقول و مستدلی است که در سال 2010 وقتی شما به سالروز تولد 18 سالگی خود می رسید می توانید کارت چاپی حاوی خطرات فردی امراض آتی را براساس ژن های موروثی در اختیار داشته باشید.به اعتقاد ژیلبرت در سال 2020 یا 2030 همه این کشفیات به کدهای DNA شخصی منتج می شوند:شما می توانید به داروخانه بروید و رشته DNA مربوط به خودتان را دریک سی دی بگیرید، سپس آن را در خانه با مکینتاش تجزیه و تحلیل کنید.و هم او پیش بینی می کند که در قرن آینده زمانی پیش می آید که شما: "یک سی دی را از جیب خود بیرون آورید و بگویید: این یک وجود آدمی است، این منم!"این سی دی عالی ترین نتیجه میلیاردها دلاری است که صرف تحقیق شده است و به ما این نوید را می دهد که در سال 2020 نقشه ای از 100.000 ژن وجود آدمی ترسیم خواهد شد. لذا به تعبیر "ویلیام هازلتین" استاد ژن شناسی، بسیاری از بیماری های ژنتیکی قابل پیش بینی خواهد بود.
ما در عنصری پا خواهیم گذاشت که در آن عصر بیماری پیش از آنکه عارض گردد پیش بینی خواهد شد. پزشکی اساساً به سوی تحول و تغییر از درمان به پیشگیری روی خواهد برد و علاج واقعه قبل از وقوع خواهد کرد.
بی شک دستاوردهای پروژه ژنوم انسانی بسیار ارزشمند و حایز اهمیت است چرا که به وسیله آن بسیاری از بیماری های موروثی شناسایی و قبل از آنکه بروز نماید، درمان می شود. البته این پروژه دستاوردهای دیگری نیز به همراه دارد که از آنها صرف نظر می نماییم اما اینک باید به این سوال پاسخ دهیم که: آیا پروژه ژنوم انسان اعمال و نحوه تعامل ژن ها را نیز مشخص می سازد؟ که اجمالاً بدان اشاره گردید.
پروژه ژنوم انسانی و کنش ژنتیکی
یکی از مسائلی که از معضلات و مشکلات دانشمندان محسوب می شود، تعیین چگونگی اعمال و وظایف ژن ها و همچنین تعامل آنها با یکدیگر می باشد؛ فرایندی که آن را "کنش ژنتیکی" (genetic interaction) نام نهاده اند.امروزه هر چند دانشمندان در پروژه ژنوم انسانی به سختی مشغول شناسایی ژن های اعضای اصلی بدن انسان هستند لیکن باید دانست که بسیاری از خصوصیات و صفات انسان یا فنوتیپ (phenotype) توسط تعامل تعدادی از ژن ها بروز می نماید که این خود بر پیچیدگی شناخت ژن های انسان می افزاید.با بررسی فنوتیپ انسان به وضوح روشن می شود که ما فقط با یک حالت دوگانه از صفات روبرو نیستیم بلکه در هر صفتی حالات پیوسته ای مشاهده می گردد مثلاً این گونه نیست که بگوییم سفید پوست و سیاه پوست، بلند قد و کوتاه قد، با هوش و کم هوش و … بلکه ما با یک حالت پیوسته از بیشترین تا کمترین میزان بروز صفات روبرو هستیم رنگ پوست سفید یک رنگ مطلق نیست بلکه تنوع بسیاری در همین رنگ سفید در پوست انسان ها یافت می شود در بقیه صفات مثل رنگ چشم، مو، قد، وزن، هوش و … با این چنین حالتی مواجه هستیم.امروز در ژنتیک چندین نوع توارث مطرح است که برخی از آنها عبارت اند از:
ـ توارث تک ژنی (Monogenic inheritance): که فقط یک ژن مسئول ایجاد یک فنوتیپ (صفت) است.ـ توارث چند ژنی (Polygenic inheritance): وراثتی است که تحت کنترل ژن های متعدد واقع در جایگاه های ژنی متفاوت و توام با اثرات افزایشی کوچک می باشد به این حالت "توارث کمّی" (Quantitative inheritance) نیز گفته می شود و شامل صفاتی چون قد، وزن، رنگ، و … می گردد. (حاجی بیگی، 1381: 218.) در این نوع توارث هر ژن اثر اندکی در بروز صفت مورد نظر ایفا می کند مثلاً اگر اثرات 5 آلل (A قد بلند، a کوتاه قد) در تشکیل قد دخیل باشد فردی که بیشترین تعداد آلل A را داشته باشد بلند قدتر از سایرین است پس ژنوتیپ AAAAA بلند قدترین و aaaaa کوتاه قدترین فرد خواهد بود و سایر افراد چون Aaaaa,AAAAa و … در حد فاصل این دو قرار خواهند گرفت.ـ توارث چند عاملی (Multifactorial inh): در 2 نوع توارث ذکر شده فقط یک عامل یعنی ژن با تعداد آلل های مختلف در بروز یک صفت دخیل می باشد. در حالی که در وراثت چند عاملی، ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی مسئول ایجاد فنوتیپ هستند که هر کدام از این عوامل دارای اثر اندکی می باشند.امروزه هر چند برخی از ژن های ایجادکننده یک صفت خاص را شناسایی نموده اند لیکن ممکن است ژن های دیگری نیز در تجلی آن صفت خاص تاثیرگذار باشند که هنوز شناسایی نشده است، علاوه بر این چگونگی تعامل این ژن ها با یکدیگر و همچنین تعامل آنها با سایر عوامل محیطی به عنوان یکی از مشکلات و معضلات دانشمندان مطرح است که مطالعات و تحقیقات در این مسیر همچنان ادامه دارد.احتمالاً دانشمندان تا سال 2020 قادر نخواهند بود کاری بیش از مجزا سازی ژن های کلیدی فردی که در صفات چند ژنی موثرند، انجام دهند و از این رو، حتی پروژه ژنوم انسانی نیز قادر به تعیین چگونگی "کنش ژنتیکی" نخواهد بود و این موضوعی است که خود محققان بدان اذعان دارند. کریستوفر ویلز (Christopher) از دانشگاه کالیفرنیا می گوید:تعیین توالی کامل DNA، بدان معنی نیست که ما هر چیزی را که باید درباره وجود آدمی بدانیم فرا گرفته ایم، یعنی چیزی بیش از نگاه کردن به توالی نت های بتهوون در یک سونات، به ما توان نواختن آن را می دهد. در آینده صاحبان فضیلت در ژن شناسی کسانی خواهند بود که می توانند این اطلاعات را به کار اندازند و قادرند که اساس و ذات اعمال ژن ها را با یکدیگر و با محیط دریابند.
چگونگی شکل گیری شخصیت دنیای درونی انسان

در شکل گیری و ایجاد شخصیت هر انسانی ، کششهای متفاوتی اثر گذار است.از جمله این کششها میتوان از کششهایی مانند محیط اجتماعی -خانواده- جغرافیا -آب و هوا -ژنتیک -فرهنگ و غیره نام برد. هر یک از این عوامل به طرقی در ساختمان شخصیت یک انسان جایگاهی برای خود ایجاد میکند.بطور مثال انسانهایی که در یک جغرافیای کوهستانی و آب و هوای سرد رشد میکنند ، عموما مردمان دلیر ، شجاع و غیوری هستند. و یا بالعکس کسانی که در یک منطقه آب و هوایی معتدل رشد میکنند ، غالبا انسانهایی رمانتیک و احساساتی هستند. در هر جامعه کششهای مخصوص همان جامعه بر روی شخصیت فرد اثر میگذارد و انسان را به سمت خواستهای عمومی جامعه میکشاند.
ژنتیک نیز یکی دیگر از کششهای غالب به شمار میآید.که بصورت طبیعی یک سری از خصلتهایی که در پدر مادر و یا اجداد انسان موجود بوده را به وی منتقل میکند.ویا به تعبیری او را به سمت خود میکشاند.فرم تربیت خانواده نیز یکی دیگر از شایع ترین کششهایی است که در ساخت و شکل دهی شخصیت یک انسان اثر میگذارد.اگر دقتی در بسیاری از رفتار های ساده خود مثل نحوه غذا خوردن با خوش آمد و بد آمد نسبت به یک امر ساده داشته باشیم، در میابیم، همه در کپیه برداری ما از تربیت و رفتار خانواده ساخته شده است .
حال که عوامل مختلف اثر گذار در شخصیت یک انسان بطور مختصر بیان گردید ، این سوال پیش می آید که چگونه دنیای درونی در ذهن و شخصیت انسان شکل میگیرد؟!!
در روانشناسی انسان به 2 دسته تقسیم میشود .1انسان طبیعی 2 انسان غیر طبیعی .
انسانی که به موازات کششهای وارده از سوی محیط – خانواده – اجتماع – جغرافیا – ژنتیک – آب و هوا و …رشد پیدا میکند ، انسان طبیعی نامیده میشود.
این طبیعی بودن در معنی ارزشی کلمه در محاوره عام نمیباشد و صرفا یک واژه روانشناختی است . بدین گونه که اگر در خانواده ای که همه دزد هستند ، فرزندی دزد پرورش پیدا کند ، این فرزند به لحاظ روانشناسی یک انیان طبیعی بشمار می آید.بدین سبب که مطابق با کششهای محیطی و خانوادگی که او را به سمت دزد شدن سوق میداده هیچ مقاومت روانی نشان نداده و همانگونه که کششها وی را جذب میکردند ، پاسخ داده و به سمت آنها بصورت طبیعی روانه شده است. اما انسان غیر طبیعی ، انسانی است که بر خلاف کششهای وارده عمل نماید و شاخه های جدیدی را بنام فلورانس در بین کششها ایجاد کند.
بطور مثال اگر در همان خانواده دزد ، فرزندی تحصیل کرده و مخالف با افکار دزدی پرورش پیدا کند ، وی از لحاظ روانشناسی موجودی غیر طبیعی می باشد. چرا که به کششهای محیط و خانواده پاسخ مثبت نداده و بر عکس فلورانسهایی در بین کششهای مختلف ایجاد نموده است .به بیانی ساده تر آنگونه که کششها وی را به سمت خود میکشاندند ، عمل ننموده و بطور غیر طبیعی از جریان کششها خارج شده است. تا اینجا مسئله چندان خارق العاده ای اتفاق نمی افتد .پس از این روند که شخص در بین کششها فلورانسهایی ایجاد میکنند و لزوما هم متعدد خواهند بود ، خود شاخه های جدیدی در دنیای ذهن و روان وی ایجاد میکند .
این شاخه های جدید ، گونه ای نو و مغایر از کششها در روان شخص ایجاد میکند .و بصورت غیره منتظره ای اورا به سمت خود جذب میکند. تا اینجا هم مشکل چندانی به چشم نمیخورد.!! مشکل زمانی آغاز میشود که این شاخه های جدید و فلورانسها ، بایستی با یک هندسه معرفتی و شناخت هماهنگ از جهان پیرامون همراه باشد .در غیر اینصورت هریک از شاخه های ایجاد شده در ذهن ،وی را به سمت خود میکشاند و بعضا میتواند ریشه بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی را در این فرم برخورد با فلورانسها جستجو نمود.چرا که خود هر فلورانسی به تنهایی نمایانگر یک تضاد تفکر وذهن فرد با کششهای محیطی ، خانوادگی….و غیره است. و بصورتی میتوان آن را خروج از هنجار های پذیرفته کششهای اجتماعی ، خانوادگی و….. نام برد.و نا هنجاری واقعی زمانی اتفاق میافتد که یک هندسه معرفتی ( حاصل از شناخت و تعریف هماهنگ بین مفاهیم جهان بیرونی ) بر روی فلورانسها ایجاد نگردد.
هر انسانی به فراخور نوع جامعه و فرهنگ و اجتماعی که در آن رشد میکند ، نوعی نگاه و باور نسبت به جهان پیرامون خود پیدا میکند که جهان بینی مینامیم .اما این جهان بینی ، از فیلتر ها و زوایای مختلف تعاریف و مشختصات مختلفی را به انسان نشان میدهد.زوایای دید فلسفی ، علمی ، عرفانی ، هنری ، دینی …که همگی یک تعریف کلی در ذهن از دنیای پیرامون و جایگاه انسان میسازد. هندسه معرفتی پدیده ایست که وظیفه هماهنگی و یک سو کردن کلیات باور ها و دانش های انسان را نسبت به جهان پیرامون به عهده دارد.

تست روا نشناسی شخصیت

تست روانشناسی رنگها یکی ازراههای روانشناسی شخصیت می باشد.
• یک رنگ به تنهائی بیانگر شخصیت نیست بلکه در انتخاب گروه ها و زوج های رنگ است که شخصیت افراد تحت آزمایش کاملا نشان داده می شود .
• شرایط روحی و جسمی افراد را قبل از آزمایش رنگ نیز باید به حساب آورد ، زیرا امکان دارد که افراد در شرایط متفاوت ، انتخاب های مختلف داشته باشند .
• جنبه نسبی بودن نتایج آزمایش را باید همواره به خاطر سپرد زیرا انسان موجودی ناشناخته است
• این آزمایش کاملا جنبه روانشناسی و روانکاوی داشته و نباید آنرا در ردیف آثار سرگرم کننده و غیر علمی که در زمینه طالع بینی و نظایر آن منتشر شده است دانست .
◊ انجام آزمایش
• به مربع های رنگی زیر نگاه کنید و رنگی را که بیشتر از سایرین دوست دارید انتخاب کنید . در انتخاب رنگ دلخواه سعی نکنید که آنرا با رنگ چیز دیگری نظیر پارچه ، مبلمان ، اتومبیل سواری ، تیم مورد علاقه فوتبال و غیره مقایسه کنید بلکه فقط آنرا به عنوان یک رنگ مورد علاقه تان برگزینید .
• سپس به رنگ های باقی مانده نگاه کنید و رنگی را که بیشتر مورد علاقه شماست انتخاب کنید و این عمل را در مورد سایر رنگهای باقیمانده نیز ادامه دهید .
• بعد از انتخاب اول باید یک بار دیگر رنگهای مورد علاقه خود را انتخاب کنید . عملا سعی نکنید که انتخاب اول رنگ ها را به خاطر بیاورید و یا به همان ترتیب اول انتخاب کنید در عین حال عمدا تلاش نکنید تا آنها را فراموش نمائید ، بلکه در انتخاب رنگها طوری رفتار کنید که گوئی آنها را برای اولین بار می بیند . توصیه می شود بین دو انتخاب یک دقیقه فاصله اندازید .

منابع:
http://bashgah.net/
http://www.tebyan.com
http://www.bayatinet.com
www.gaisecurity.com

فهرست مطالب
روانشناسی چیست؟ 1
شاخه های مختلف روان شناسی 2
1- روان شناسی رشد و کودک 2
2- روان شناسی شخصیت 3
3- روان شناسی اجتماعی 3
4- روان شناسی بالینی 3
5- روان شناسی مرضی 3
6- روان شناسی کودکان استثنایی 3
7- روان شناسی تربیتی 4
روان شناسی تربیتی و قلمرو آن 4
ارکان اصلی روان شناسی تربیتی 4
تعریف شخصیت 5
تعریف دنیای درون شخصیت ا نسان 6
عوامل تاثیرگذاردرشکل گیری شخصیت 10
1. عوامل ژنتیکی 11
ژن های رفتاری 12
ارتباط ژن ها با رفتار آدمی 14
پروژه ژنوم انسان 16
پروژه ژنوم انسانی و کنش ژنتیکی 17
چگونگی شکل گیری شخصیت دنیای درونی انسان 19
تست روا نشناسی شخصیت 22
تست روانشناسی رنگها یکی ازراههای روانشناسی شخصیت می باشد. 22
منابع: 24

25


تعداد صفحات : 25 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود