تارا فایل

رموز ازدواج موفق


رموز ازدواج موفق
آیـا تصمیم به ازدواج دارید؟ و یا آنکه در حـال حـاضـر متاهل مـی باشـیـد؟ شـمـا قادر به بـنیان نـهادن یک ازدواج موفق و پایدار خواهید بود. من بر اساس تجربیات پیشـیـن خـود می دانـم کـه پـایدار نگاه داشتن یک ازدواج موفق مستلزم تـلاش و کـوشـش مسـتمـر است. باید متوجه باشـیـد کـه مفهوم ازدواج چیزی فراتـر از یـک پـیـمان قـانـونی و مشروع میباشد که به واسطه آن به زن و مرد اجازه میدهد بعنوان زن وشوهر در کنار یکدیگر زندگی کنند.
اهمیت مشاوره پیش از ازدواج
مـشاوره پیش از ازدواج را شدیدا به شما توصیه میکـنـم. شــانس ایجاد یک ازدواج موفق هنگامی که زن وشوهر قادر باشند با یکدیگر در رابطه با مـسائـل ذیـل گـفـتـگو کـرده و بـه یـک تـفـاهـم رضایت بخش و دو سویه در عرصه زندگی مشترک دست یابند، افزایش می یابد:
1- عقاید و رسوم مذهبی و معنوی.
2- روابط جنسی ( نگرشها و علایق جنسی )
3- مادیات ( اهمیت آن، نحوه خرید و تدابیر سرمایه گزاری)
4- بهداشت فردی و انتظارات و نگرشها نسبت به تناسب اندام.
5- مدیریت خانواده ( وظایف ومسئولیت ها )
6- پرورش و تربیت فرزندان و تعداد آنها.
7- ورزش ها، سرگرمی ها، فعالیت های تفریحی و نحوه گذراندن تعطیلات.
8- دید و بازدید از خوشاوندان خود و همسرتان.
9- تعهدات اجتماعی.
10- اهداف و آرزوهای فردی.
اینکه از پیشینه خانواده هـمسـرتـان آگـاهـی یـابـیـد بـسیـار ضـروری مـی بـاشـد. چـون شـخـصـیـت کنونی شما تا حد زیادی برگرفته شده و حاصل همان تجاربی است کـه در شرایط و محیط یک خانواده خاص کسب کرده اید. خـانـواده پـیـونـد دهنده فرد بـا گـذشته مـی باشد. مـا شـدیـدا مـتـاثر نگرشها، رفتار و کنشهای خانواده ای هسـتـیـم کـه در آن پرورش یافته ایم. بله درست است شما تنها با یک فرد نیست که وصلت میـکنید بلکه با طرز تربیت خانوادگی وی نیز تا آخر عمرتان سر و کار خواهید داشت.
مفهوم تعهد در ازدواج
ازدواج خوب و مـوفـقـیـت آمـیـز وجـود دارد امـا ازدواج بـی عیب و نقص و تمام عیار میسر نمیباشد. هر ازدواج موفق و پایدار شامل متعهد گشتن بی قید و شـرط نـسـبـت بـه یک فرد نا کامل است. این انتظار که همسرتان کامـل و فـاقـد هـر گـونه عیبی باشد واهی و نا معقولانه می باشد. امروزه که جدایی ها و طلاق های شـتابـزده در کوچکترین نشانه اختلاف و مشکلات زندگی اتفاق می افتند مهم است که از خودتان سوال کنید که تعهد شما نسبت به ازدواج چیست؟ تـعـهد بـه ازدواج بـه مـفهـوم آن اسـت که زن و شوهر به یکدیگر چنین گفته باشند: " مـا نسبت به زنـدگی مـشـتـرکـمان بـی اعتنا و بی اهمیت نیستیم. ما ازدواجمان را بر پایه عشق، احترام، شرافت و عـلاقـه دو سـویه و خالصانه با یکدیگر آغاز کرده ایم. ما اعتقاد داشتیم و داریم که به یکدیگر وفادار بمانیم، صـادق بـوده و دروغ نـگویـیـم و بـه یکدیگر اعتماد داشته باشیم. چـه در حـضـور یـکدیـگر چـه در غیاب یکدیگر ". رعایت نکات زیر سبب تحکیم تعهد به زندگی مشترک میگردد:
* سازگاری معنوی
* سازگاری شخصیتی
* خود شناسی آگاهانه
* توانایی در ارتباط برقرار کردن با یکدیگر (بیاموزیم که چگونه بحـرفهای همسرمان گوش دهیم و پرسشهای وی را واضح، مشخص، بـدون پـیش داوری و بدون کینه ورزی و انتقام جویی پاسخ گوییم.)
* علاقه دو سویه بیکدیگر
خصایص اثر بخش
1- افرادی که در ازدواجشـان یـک نـظام ارزشـی مـقـتـدر را بکار می بندند، بسیار زیاد در مـحقق گشتن یک ازدواج و ارتباط موفق و صحیح به آنها کمک خواهد کرد. نـظـام ارزشی که دربـرگیـرنـده صـفـات و خـصـوصـیات: صـداقت، راستی، همـبستگی، اعتماد، احترام، عشق، گذشت، تفاهم و وفاداری به یکدیگر مـی باشد. ازدواجی که در آن زن و شـوهـر دارای انـتـظارات متـضاد و خـواسـته هـای غیر قابل انعطاف می باشند، شـانـسـی برای موفقیت وجود نخواهد داشت.
2- مشـاجـرات و اخـتـلافـات را بـه شیوه سازنده و ثمر بخش حل و فصل کنید. که شامل تمرکز بـر دغدغه های هر دو فرد و یافتن گزینه ها و راههایی می باشـد کـه هـر دو طـرف منتفع گشته و به خواسته هایش دست یابد. تـقـریـبـا در هـر اخـتـلاف یـک نفر احساس می کند که مورد بی مهری، بی احترامی و بی توجهی قرار گرفته است. در ازدواج نباید ایـن چـنـین باشد که همواره یک فرد برنده و فرد دیگر بازنده گردد. چـون آن دیـگر مـذاکـره نبوده بلکه تحکم و سلطه گری می باشد.
3- دوام ارتـباط زناشویی هنگامی که زن و شـوهر زمـان و مـیـدان بـیـشتـری در اخـتـیـار یکدیگر قرار میدهند تا اندکی آزاد باشند، افزایش می یابد.
4- فراتر از هر چیز آنکه ایمان داشته باشید. ازدواج میتواند تجربه ای سودمند برای شما باشد. با کمی همت و تلاش ازدواج شما موفقیت آمیز خواهد بود.
نگاه اجمالی
حدود 95 درصد از آدمیان در برهه ای از زمان ازدواج می کنند و دلیل خوبی نیز برای این کار وجود دارد. داده ها حاکی از آن است که افراد متاهل از لحاظ روانی و جسمانی نسبت به افراد مجرد کارکرد بهتری دارند. همچنین ازدواج با شادکامی بیشتر رابطه دارد. درمان گران معتقدند که یک ازدواج خوب از لحاظ روانی نیز خاصیت درمانی داشته و می تواند به شخص در غلبه بر عوارض ناخوشایند دوران کودکی کمک کند.

بر طبق تحقیقات میان نا آرامی های ناشویی و اختلال جسمانی و عاطفی یک رابطه صریح و روشن وجود دارد. از آنجایی که ازدواج موفق و سالم با کارکرد عمومی سالم و ازدواج ضعیف و ناموفق با کارکرد کلی ضعیف رابطه دارد، درک عواملی که این دو حالت را از یکدیگر مجزا می سازند، نکته با ارزشی خواهد بود.
عوامل مربوط به شرایط زندگی
درآمد و اشتغال
درآمد کم و ناامنی شغلی با رضایت مندی زناشویی پایین همراه است. هنگامی که زوجین دائما درباره پول نگرانی داشته باشند، رضایت مندی زناشویی پایین خواهد بود. بویژه برای شوهرها ، رضایت مندی شغلی با خشنودی زناشویی رابطه دارد. اما موفقیت شغل نیز ممکن است مسائل و مشکلات خاص خود را داشته باشد. معلوم شده است که اگر شوهران پر درآمد مجبور باشند قسمت عمده ای از زمان را بیرون از خانه به سر ببرند، رضایت مندی زناشویی کاهش می یابد. بررسی ها درباره اثرات زمان مصرف شده برای کار به جای بودن در خانه ظاهرا می تواند حاکی از آن باشد که اگر زنان در خارج از خانه کار بکنند، ازدواج ها به خطر می افتد.
فرزندان
هوفمان و می نیس گزارش کردند که بسیاری از والدین معتقدند داشتن فرزند باعث نزدیکی زن و شوهر به یکدیگر می شود. و برخی از زوجها به این امید بچه دار می شوند که این کار رابطه آنها را تقویت کند. گزارش ها حاکی از آن است که بسیاری از زن و شوهرهایی که پس از تولد فرزندان در خطر تباهی زناشویی قرار دارند آنهایی هستند که سازگاری زناشویی شان قبل از ورود فرزندان در نازلترین درجه بوده است. زوجهایی که قبل از تولد کودکان کارکرد سالمی داشته اند، با تجربه پدر و مادر بودن کنار می آیند. ظاهرا فرزند داشتن به امید بهبود یک ازدواج متزلزل کاری اشتباه است.

بهترین کار این است که ابتدا ازدواج را بهبود بخشید. والدین بالقوه می توانند با بحث راجع به معایب و محاسن احتمالی پدر و مادر شدن ، خود را برای بچه دار شدن آماده سازند. ممکن است آنها به بحث راجع به موضوعهایی از قبیل تنظیم مسئولیتهای مربوط به فرزند پروری و فنون آن بپردازند. عشق به کودک بطور خود به خود در زمان تولد به جوش نمی آید. در اینجا نیز به مانند سایر صورتهای کشش و جاذبه بین فردی ، هنگامی که تجربه های زندگی به قدر کافی به دست آمد، این علاقه بوجود می آید.
بیماری
بیماری همسر می تواند در حکم بحران باشد. این همان زمانی است که رابطه تضعیف یا تقویت می شود. دوثرمن دریافت که به دنبال حمله قلبی شوهر ، عده قلیلی از ازدواجها به تباهی می گرایند، قسمت عمده ای از ازدواجها تغییر نمی کنند و مابقی نیز بهبود می یابد. تعجبی ندارد بدانیم که کارکرد زناشویی قبل از وقوع بیماری ، عامل مهمی در تعیین نحوه مقاومت خانواده در برابر فشار روانی ناشی از بیماری به شمار می آید.

ایثار همسر سالم در هنگام بیماری صرفا زمانی می تواند به تحکیم ازدواج کمک کند که فرد بیمار معتقد باشد انگیزه این ایثار عشق بوده است. اما اگر در حکم وظیفه تلقی شود، چنین تحکیمی صورت نخواهد گرفت. اگر ازدواج مذبور پیش از بیماری به عنوان رابطه ای عاشقانه محسوب گردد، احتمالا ساده تر آن است که انگیزه این ایثار را عشق بدانیم.
حسادت
با این که عده ای حسادت را مدرک غیر مستقیمی برای عشق نیرومند تلقی می کنند، اما اگر قرار باشد که این وضعیت سالها به طول بینجامد آن گاه می تواند امری ناراحت کننده و ناخوشایند باشد. میزان حسادت در ازدواج با رضایت مندی زناشویی رابطه معکوس دارد؛ هر چه حسادت بیشتر باشد کیفیت رابطه پایین تر است.
ضرورت و اهمیت مشاوره قبل ازدواج
ازدواج مساله بسیار مهمی است که بسیاری از جنبه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان را تحت تاثیر قرار می دهد. امروزه شمار روز افزون مواد طلاق موجب شده است تا صاحبنظران به فکر پیدا کردن راه حلهایی باشند که یک ازدواج موفق و سالم را فراهم شاخته مانع از شیوع و افزایش آمار طلاق که یقینا عواقب بعدی آن بسیار دشوارتر و سخت تر شود. مشاوره قبل از ازدواج ابتدا در زمینه مسائل پزشکی ، مساله گروههای فوتی و ژنتیکی آغاز گردید و امروزه کم کم در زمینه مسائل شخصیتی و روانی و روابط نیز در حال شکل گیری و کاربرد است. در این مقوله کارکردهای مشاوره قبل از ازدواج بسیار مهم هستند که به آنها می پردازیم.
بررسی ملاکهای ازدواج سالم در مشاوره قبل از ازدواج
مشاوره قبل ازدواج در الویت اول به روشن ساختن ملاکهایی می پردازند که برای داشتن یک انتخاب مناسب در ازدواج ضروری هستند. عدم توجه به تعیین چنین ملاکهایی و ارزش گذاری و اولویت بندی نامناسب آنها اغلب موجب ناکامیهای بعدی می شوند. بر این اساس در مشاوره قبل از ازدواج تلاش می شود ملاکهای افرادی که قصد ازدواج دارند بررسی شده و راهنمایی لازم در مورد نظر داشتن ملاکهای مناسب ارائه گردد.
بررسی آمادگی طرفین برای ازدواج
سن ازدواج عامل مهمی است که می توانند رضایت از زندگی مشترک را تحت تاثیر قرار دهد هر چند این عامل به تنهایی نمی تواند تعیین کننده باشد، اما عامل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس لازم به نظر می رسد میزان آمادگی سنی ، روانی و اجتماعی طرفین مورد بررسی قرار گیرد. بطوری که عدم پختگی روانی ، عاطفی ، جسمانی و اجتماعی طرفین مشکلات زیادی را به بار خواهد آورد و روشن است رسیدن به سن و سالی که از لحاظ اجتماعی مناسب برای ازدواج به نظر می رسد به تنهایی قابل تکیه کردن نخواهد بود چرا که افراد مختلف در سنین متفاوتی به پختگی و آمادگی لازم برای ازدواج می رسند. یک فرد 25 ساله ممکن است از پختگی و رشد و تکامل روانی ، اجتماعی و عاطفی برخوردار باشد در حالیکه فرد دیگری در سن 35 سالگی چنین آمادگی را نداشته باشد.
بررسی تطابق و تناسب شخصیتی طرفین در ازدواج
ویژگیهای شخصیتی بسیار متنوع و متعدد هستند، اما برخی از آنها دخالت بیشتری در رضایت از زندگی مشترک دارند. مطمئنا فردی که بسیار به نظافت و تمیزی اهمیت قائل هست، نخواهد توانست با فردی که چندان در قید و بند این امور نیست زندگی موفقی داشته باشد.

از ویژگیهای مهم شخصیتی که تاثیر قابل توجه در این زمینه دارند می توان به درون گرایی و برون گرایی اشاره کرد. افراد درون گرا تمایل زیادی به گذراندن اوقات خود به تنهایی دارند در حالیکه برای افراد برون گرا تحمل چنین شرایطی بسیار سخت و آزار دهنده است. افراد درون گرا سرگرمیهایی چون مطالعه و … دارند در حالیکه افراد برون گرا در شرایط جمعی و سرگرم کننده لذت می برند مثل بازیهای دسته جمعی.

چنین ویژگیهایی به تعداد زیادی وجود دارند که البته گاه همان بودن ویژگیهای طرفین و گاه ناهمسانی آنها می تواند فاکتوری برای ازدواج موفق باشد. به عنوان مثال ازدواج فرد درون گرا با فرد درون موفق آمیزتر خواهد بود تا ازدواج درون گرا با فردی برون گرا در حالیکه سلطه جوئی یک ویژگی است که حتما باید ناهمسانی آن در طرفین مورد توجه قرار گیرد. دو فرد سلطه جو میزان تسلط بیشتری در زندگی مشترک خواهند داشت تا ازدواج فردی سلطه جو با فردی سلطه پذیر.
طلاق
دید کلی
روز به روز ازدواجهای ناشاد بیشتری به طلاق ختم می شوند. حدس و گمانهایی راجع به خاستگاه افزایش نرخ طلاق وجود دارند که عبارتند از: افت اخلاقی ، خودخواهی فزاینده نسل من ، جستجو برای تجارب جدید و ناتوانی آدمیان در ایجاد روابط عمیق. امروزه تحریم های اجتماعی در برابر طلاق از بین رفته است. شاید شگفتی واقعی در آن نباشد که نرخ طلاق این چنین افزایش یافته است. شگفتی حقیقی آن است که در دوره ای که هزینه های متارکه که تا چنین حد کافی کاهش یافته ، تا بدین اندازه دیرپا و مقاوم است.
جنبه های مختلف طلاق
محققی به نام بوآن اظهار می دارد که وقتی ازدواج از هم می پاشد، در اثر آن چندین نوع طلاق ایجاد می شود:
* طلاق عاطفی زمانی رخ می دهد که ازدواج دستخوشی تباهی می شود (اما ممکن است تا بعد از حکم طلاق ادامه یابد.)
* طلاق قانونی
* طلاق اقتصادی ، که در رابطه با پول و توافقهای مالی (مانند مهریه) است.
* طلاق هم والدی ، که در ارتباط با نگهداری و سرپرستی از فرزند ، خانواده های تک والدی ، یا حق ملاقات یا فرزندان است.
* طلاق اجتماعی ، که در زمینه تغییر روابط با جمع دوستان همسر رخ می دهد.
* طلاق روانی ، که در حضور مسائل مربوط به بازیابی خود پیروی فردی و مشکلات مربوط به فکر کردن براساس ضمیر "من" و نه "ما" است.
اثرات طلاق
پس از طلاق ، به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود. بسیاری از افرادی که متارکه کرده اند خود را شخصی ناپسنده و فاقد توان کافی برای ازدواج مجدد می دانند. مردان و زنان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می دهند، با یکدیگر فرق دارند. مردان گرایش به آن دارند که طلاق را به عنوان چیزی به ناگهان رخ کرده است، ادراک کنند. زنان بیشتر احتمال می رود که آن را به عنوان نقطه پایانی بر یک فرآیند طولانی قلمداد کنند. به همین خاطر است که زنها کمتر احساسهای منفی را درباره طلاقشان گزارش می کنند. طلاق برای زنان تنش زاتر و گسلنده تر است تا مردان. ممکن است این زنی باشد که تردید کمتری درباره نفس طلاق داشته باشد. اما هم اوست که در برقراری زندگی جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت.

آدمیان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می دهند، بسیار متفاوت اند، بسیاری از هم می پاشند، اما برخی دیگر ، نوعی تعالی عاطفی را تجربه می کنند. اگر طلاق را نقطه مقابل ازدواج موفق و خوب تلقی کنیم، در این صورت ، پدیده ای غمبار قلمداد خواهند شد. اما برای بسیاری از کسانی که طلاق گرفته اند، انتخاب هایی که در اختیار واداشته اند یا طلاق بوده است و یا یک ازدواج ناموفق و بد. با در دست داشتن این انتخابها برخی شواهد حاکی از آن است که طلاق می تواند شخصا مفید و سودمند باشد. محققین به این نتیجه رسیده اند که ممکن است بار آمدن در خانه از هم نپاشیده ای که ویژگی آن نزاع و جنجال است، آسیب رسانتر و مضرتر از بزرگ شدن در خانه ای باشد که در اثر طلاق فروپاشیده است.
کنار آمدن با طلاق
سازگاری با طلاق به عوامل بسیاری وابسته است: نگرش در مورد ازدواج ناموفق ، شخصیت فرد و محیط اجتماعی. برای کنار آمدن با طلاق ، کمکهای بیرونی از سوی متخصصان بهداشت روانی و گروههای خود یاری متشکل از افراد مطلقه (مانند والدین بی همسر) در دسترس هستند. همچنین حتی هنگامی که طرفین عزم خود را برای طلاق جزم کرده اند مشاوره با زوجها می تواند مفید واقع شود. برخی از فنون مسئله گشایی و مهارتهای حل تعرضی هم که برای بهبود ازدواجها بکار میروند می تواند برای کمک به حل آسیبهای ناشی از جدایی موثر باشد.
ازدواج، شباهت ها و تفاوت ها
رفتارها

از زمان های خیلی دور همواره این سوال بین روانشناسان خانواده مطرح بوده است که آیا شباهت ها باعث به وجود آمدن ازدواج موفق می شود یا تفاوت ها؟

پژوهش های به عمل آمده نشان می دهد که با ثبات ترین ازدواج ها آنهایی هستند که زن و شوهر بیشترین شباهتها را با هم داشته اند.

استفن وایت معتقد است: "با توجه به بررسی های بالینی، شباهت های اخلاقی و شخصیتی زن و شوهر روی موفقیت ازدواج آنها نقش تعیین کننده ای دارد."

میزان بی ثباتی و طلاق در زوجهای به هم شبیه، کمتر مشاهده می شود. با توجه به نتایج به دست آمده، نداشتن شباهت با بی ثباتی و طلاق همراه است.

بعضی از روانشناسان شباهت های موجود بین زوجین را در حکم سپرده بانکی تلقی می کنند و اشاره می کنند اگر میزان سپرده بانکی شما رقم بزرگی باشد و میزان بدهی بانکی شما کم باشد در آن صورت در مقابل نوسان های اقتصادی بهتر می توانید مقاومت کنید و به نحو احسن می توانید احساس امنیت نمایید، ولی اگر میزان بدهی های شما نسبت به سپرده بانکی کم باشد به همان نسبت احتمال اینکه دچار مشکل شوید زیاد خواهد بود.

این تشابه نشان می دهد که هر قدر تشابه بین زوجین بیشتر باشد به همان نسبت ازدواج آنان از استحکام و دوام بیشتری برخوردار خواهد بود و هر قدر تفاوت آنها بیشتر باشد به همان نسبت احتمال اینکه دچار بحران شوند زیاد خواهد شد، سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که وجود کدام یک از تشابهات مطلقاً برای ازدواج لازم هستند؟

هوش

اگر هوش زن و شوهر به یک اندازه باشد رابطه زناشویی با گرفتاری کمتری روبه رو می شود. توجه داشته باشید که "تحصیلات" ملاک نظر نیست چرا که بعضی از اشخاص بسیار باهوش، به هر دلیل ممکن است به کالج و دانشگاه راه پیدا نکنند.

منظور این است که زن و شوهر به لحاظ بهره هوشی باید در یک ردیف قرار داشته باشند، باید بتوانند اشیاء و امور را به یک شکل ببینند و درباره آنها به یک شکل صحبت کنند.

اگر یکی از طرفین ازدواج اغلب گمان می کند که همسرش متوجه منظور او نشده است، شرایط خوشایندی بین آنها برقرار نمی شود. بررسی های به عمل آمده نیز نشان می دهند، اگر بهره هوشی زن و شوهر در یک ردیف یا نزدیک به هم باشد ثبات ازدواج بیشتر می شود.

ارزش ها

لازم است که زن و شوهر درباره بسیاری از ارزشها وحدت نظر داشته باشند. مثلاً مهم است که زن و شوهر درباره معنویات و یا زندگی خانوادگی اختلاف نداشته باشند. اگر در این زمینه ها وحدت نظری وجود نداشته باشد، بروز اصطکاک میان آنها حتمی است.

علایق

اگر زن و شوهر در بسیاری از زمینه ها علایق مشترک داشته باشند، زندگی به کامشان شیرین می شود. در این میان هر چه تنوع علایق مشترک بیشتر باشد بهتر است.

توقع از نظامات خانوادگی

زن و شوهر بایستی درباره وظایف و مسئولیتهای یکدیگر در رابطه زناشویی وحدت نظر داشته باشند.

طرز فکر افراد در این زمینه کلاً به دو نوع تقسیم می شود. بعضی از افراد در مورد وظایف و مسئولیت های زن و شوهر به طور سنتی فکر می کنند، بدین معنا که مدیریت داخلی منزل به عهده زن است و مرد نیز به عنوان مدیر بیرونی منزل، یا نان آور خانواده تلقی می شود.

فردی که در این زمینه به طور سنتی فکر می کند باید با فردی ازدواج کند که با او همفکر است. اما در حال حاضر که نقش های زن و مرد دستخوش تغییرات زیادی شده است، عده ای معتقد به تساوی حقوق بین زن و مرد هستند و وظایف و مسئولیتهای مشابهی نیز برای آنان قائل می شوند.

افرادی که این اعتقاد را دارند باید با همفکران خود ازدواج کنند. سوال دیگری که مطرح می شود این است: تفاوتهای مسئله ساز کدام ها هستند؟ یا به عبارت دیگر، چه تفاوتهایی می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی آسیب برسانند؟

در پاسخ به این سوال باید گفت وجود اختلافاتی که می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی لطمه بزنند عبارتند از:

میزان انرژی

وقتی یکی از طرفین ازدواج پر انرژی باشد و در مقابل همسر او کم انرژی، اینان با مشکلات عدیده ای برخورد می کنند.

اختلاف در میزان انرژی در زمینه های مختلف خود نمایان می شود که از جمله می توان به معاشرتهای اجتماعی، فعالیتهای مذهبی و غیره اشاره کرد.

در انجام فعالیتهای مربوط به خانه نیز سطح انرژی میان زن و شوهر اغلب مسئله ساز می شود، مثلاً ممکن است زن بخواهد کارهایی را در روزهای تعطیل آخر هفته در منزل انجام دهد و شوهر علاقه مند به این باشد که روبه روی تلویزیون بنشیند و یا روزنامه بخواند.

عادات شخصی

وقتی زن و شوهر عادتهای شخصی متفاوتی داشته باشند، به تدریج وحدت میان آنها رو به نقصان می رود.

از جمله عادتهای مسئله ساز می توان به این موارد اشاره کرد: وقت شناسی، نظم و ترتیب، وابستگی مسئولیت … می توان به عادات شخصی متعددی اشاره کرد که زن و مرد باید قبل از ازدواج به آن توجه داشته باشند.

مثلاً اگر یکی از آنها سیگار بکشد و دیگری نکشد، این اختلاف می تواند در رابطه زناشویی آنها دردسر ساز شود. اگر یکی از آنها به خوردن غذاهای مقوی و مغذی علاقه مند باشد و دیگری به اینکه چه می خورد بها ندهد، مشکلاتی در زندگی زناشویی ایجاد می کند.

استفاده از پول

بسیاری از زوجها در اثر نداشتن توافق بر سر مسائل مالی دچار مشکل می شوند. یکی به فکر آینده است و می خواهد پولش را پس انداز کند و دیگری به خرج کردن پول و خوش بودن در لحظه حال علاقه مند است.

یکی معتقد به ریسک کردن است و دیگری فکر می کند که باید به تدریج و با ضریب اطمینان بالا بر دارایی های خود بیفزاید.

یکی می گوید که درآمد را باید خرج فرزندان کرد و دیگری می خواهد پول را نگه دارد. اختلافاتی از این قبیل می تواند شیرازه زندگی زناشویی را تحت تاثیر قرار دهد، به همین دلیل لازم است که قبل از ازدواج در این موارد بیشتر موشکافی شود.

علایق و مهارتهای کلامی

اگر یکی از طرفین ازدواج زیاد حرف بزند و دیگری کم حرف باشد چه مشکلی پیش می آید؟ اگر زن یا مرد علاقه مند به گفت وگو و دیگری خواهان سکوت باشد، استرس فراوانی ایجاد می شود.

اگر کسی به هنگام صرف غذا علاقه مند به صحبت باشد و همسرش بخواهد هنگام صرف غذا سکوت کند و یا اگر یکی از طرفین ازدواج به صحبت تلفنی طولانی علاقه مند باشد زمینه های اختلاف را پایه ریزی کرده اند.

سوالی که با توجه به مسائل فوق مطرح می شود این است اگر افرادی با هم ازدواج کنند که در موارد فوق اختلاف داشته باشند چه ویژگی را باید در خود بپرورانند تا بتوانند به زندگی زناشویی ادامه دهند؟

در پاسخ باید اشاره کرد، اگر زوجین دارای ویژگی انعطاف پذیری باشند می توانند به جای اینکه تحت تاثیر اختلافات قرار بگیرند، با تفاوتها کنار بیایند و برای حل مشکلات راه حل های مناسب پیدا کنند.
زندگی دلپذیر
مقدمه
هر کس زندگی را از دریچه ای می بیند و به باور هر کس رسیدن به یک دسته از آرزوها و اهداف و یا فراهم شدن شرایط و موقعیتهای مختلف موجبات دلپذیر بودن زندگی او را فراهم می سازد. با اینکه بیم افراد مختلف در مورد اینکه چه چیز زندگی آنها را شیرین تر و مطبوع تر خواهد ساخت تفاوتهای فردی وجود دارد. اما یکسری اصول کلی نیز وجود دارند که می توانند به عنوان اصول کلی در آفزینش و خلق یک زندگی سعادتمند مورد کاربرد قرار گیرند.
هدفمن بودن برای داشتن یک زندگی دلپذیر
زندگی بی هدف ، یک زندگی شلوغ و بی سر و سامان است. افراد بی هدف بطور سرسام آوری با انواع مشکلات مواجه می شوند که موجب ایجاد استرس و ناراحتی در آنها می شود. کسالت ، درماندگی ، تشویش و اضطراب حاصل یک زندگی بی هدف هستند. بر این اساس تا می توانید شکل واضحی به اهداف خود بدهید. آنها را دسته بندی کنید و برای خود مشخص کنید که کدامیک از اهمیت بیشتری برایتان برخوردار هستند. در این راستا فرق نمی کند اهداف شما مالی باشد، یا علمی ، یا مربوط به زندگی روزمره و یا سایر اهداف. داشتن هدف مهم است.
پاک سازی ذهن از افکار منفی
افکار منفی انسان باعث هدر رفتن نیرو و انرژی روانی او می شوند و در واقع مثل موانعی هستند که مسیر فرد را برای رسیدن به اهدافش سد می کنند و حتی مانع این می شوند که فرد بتواند برای خود اهدافی را معین کند. افکار منفی احساس نشاط و شادابی را از زندگی فرد می گیرد، موجب کاهش اعتماد به نفس او و اعتقاد به تواناییهایش می شود.
رضایت شغلی خود را بالا ببرید.
بیشتر ساعات انسان در جریان شغلی اش می گذرد. بنابراین لذت بردن از این ساعات بسیار بااهمیت خواهد بود. همیشه و در هر شغلی حتما چیزهایی وجود دارد که بتواند برای شما جذاب باشد حتی در شغلی که علاقه چندانی به آن ندارید. با کمی فکر کردن می توانید این جنبه های لذت بخش را پیدا کرده و برای خود پررنگ نمایید. خواهید داد که چه تغییراتی به این ترتیب در احساسات شما پیدا خواهد شد. سعی کنید به جای وقت گذراندن و احساس نارضایتی کردن مهارتهای مناسب را یاد بگیرید و به دنبال مواردی باشید تا باعث پیشرفت شما در کارتان شود.
توجه به سلامتی جسمی و روحی خود
برخی افراد بیش از حد نگران سلامتی خود هستند و برخی توجه چندانی به سلامتی خود ندارند. این دسته از افراد به کارهایی که انجام می دهند و ممکن است سلامتی آنها را تهدید کند ادامه می دهند و یا در صورت بروز مسائلی در سلامتی آنها ، آنها را دست کم می گیرند. در هر دو حال داشتن یک زندگی لذت بخش برای این افراد به خطر می افتد. به دنبال یاد گرفتن اطلاعات و مطالب جدید برای بالا بردن سلامتی خود باشید و آنها را در زندگی پیاده کنید.
گسترش و سالم سازی روابط و ارتباطات خود
برقراری یک ارتباط مناسب بسیار مهم است. در زمینه برقراری چنین روابطی نکات بسیار ریز و دقیقی وجود دارد که ممکن است ارتباطات مختلف شما را خدشه دار کند بدون اینکه متوجه باشید. شنونده خوب بودن و محبت کردن در موقع مناسب یکی از اصول برقراری ارتباط صحیح هستند. به مواردی از این قبیل توجه کنید تا بتوانید روابط خود را گسترش دهید. علاوه بر گسترش روابط حفظ روابط را نیز یاد بگیرید. برخی افراد به راحتی روابطی را آغاز می کنند اما نمی توانند آنها را پایدار نگه دارند.
خلاق باشید.
برای رسیدن به خلاقیت لازم نیست شغل ویژه ای داشته باشید، یا در سن خاصی باشید، زن باشید یا مرد. در هر شرایطی و هر سنی و هر جنسی باشید خلاقیت کمکهای زیادی به شما خواهد کرد. افراد خلاق انسانهایی هستند مخاطره پذیر ، اهل ریسک ، مصر ، با انگیزه ، پذیرای افکار نو ، مستقل و دارای اعتماد به نفس. آنها در برخورد با مشکلات زندگی نیز می توانند از قدرت خلاقیت خود استفاده کنند و به شیوه های جالبتری با مشکلات مواجه شوند.
توجه به فرزندان
فرزندان افراد مهم زندگی والدین هستند. اکثر والدین نگران تربیت فرزندان خود هستند و گاهی این نگرانی زندگی آنها را مغشوش و پر از اضطراب می سازد. نگرانی هیچ فایده ای ندارد. روشهای برقراری ارتباط با فرزندان ، و تربیت آنها یاد بگیرید و با آرامش و خونسردی آنها را پیاده کنید. به این ترتیب نگران آینده فرزندان خود نیز نخواهید بود، می دانید که بهترین کارها را برای او انجام می دهید که در توان خود دارید. برای آنها وقت بگذارید، آنها را بشناسید و به آنها احترام بگذارید.
توجه به سرگرمیها و علائق
برخی افراد به دلیل برنامه ریزی خوبی که دارند به بهترین شیوه از برنامه ها و فعالیتهای مختلف استفاده می کنند. ممکن است فعالیت شغلی گسترده ای داشته باشند اما به همان اندازه نیز به علائق و سرگرمیهای خود توجه نشان دهند. مشغله کاری یا سایر مشکلات آنها را از علائق خود دور نمی کند. در واقع گذراندن اوقاتی با فعالیتهای مورد علاقه موجب تامین انرژی لازم برای فعالیتهای اساسی زندگی می شود. بدون چنین اوقاتی فرد به مرور خسته و خسته تر خواهد شد. این سرگرمیها بسته به ویژگیهای خود شما دارد. لازم نیست حتما مواردی را انتخاب کنید که دیگران توصیه می کنند. گوش کردن به موسیقی ممکن است برای یک فرد یک فعالیت لذت بخش تلقی شود اما برای فردی دیگر ورزش کردن و … .
اعمال مدیریت و کنترل بر فعالیتهای خود
بر انجام فعالیتهای خود جدی باشید. آنها را مهم بشمارید و برایشان برنامه ریزی کنید و برنامه ها را بطور منظم اجرا کنید و به نتایج برنامه ها توجه کنید و در نهایت از نتایج خوب و بد برای برنامه ریزی بعدی درس بگیرید. این روند کامل یک مدیریت خوب است. یک نظاره گر خوب و یک ارزیاب سخت گیر برای امور خود باشید. فعالانه امور زندگی خود را پیگیری کنید و به موفقیتهای خود پاداش دهید مثل یک مدیر خوب در یک سازمان.
راهکارهای اصولی برای ازدواج سالم
مهمترین نیازهای احساسی
از چه طریق می توانید سریع ترین راه سپرده گذاری در بانک عشق را پیدا کنید؟ شاید این مورد، یکی از سوالاتی باشد که هزاران بار از زوج ها پرسیده ام. پرسش فوق تنها یک پاسخ دارد و آن ارزش قائل شدن برای نیازهای عاطفی یکدیگر است.
شما و همسرتان تنها به این دلیل عاشق یکدیگر شده اید که می توانستید موجبات خوشحالی هم را فراهم آورید. خوشحالی نیز فقط در سایه برآورده کردن نیازهای عاطفی میسر می شود. در این صورت حتی در زمانیکه احساس محبت رفته رفته کم می شود و یا در مواردی به طور کامل محو می گردد، با به کار گیری این شیوه، وضعیت برای مدت زمان طولانی به این منوال سپری نخواهد شد. هر زمان که تصمیم بگیرید مجددا در بانک عشق خود از نو سرمایه گذاری کنید، تمام احساسات خوب گذشته دومرتبه رنگ می گیرند و زندگی عاشقانه شروع می شود.
پیش از هر چیز باید بدانید که مهمترین نیازهای عاطفی شریک زندگیتان چیست (فرم پاسخنامه نیازهای عاطفی را برای خود در ذهنتان پر کنید) سپس کارهایی که میتواند منجر به ارضای احساسی همسرتان شود را تکرار کنید.
کاملا طبیعی است که اولویت بندی احساسی شما و همسرتان یکسان نباشد. شاید مسئله ای که در نظر شما اهمیت فراوانی دارد در نظر شریک زندگیتان از همان میزان اهمیت برخوردار نباشد. شاید احساس کنید مشغول انجام دادن کارهایی هستید که به هیچ وجه برایتان اهمیت ندارند؛ اما از سوی دیگر باید به خاطر داشته باشید که همسرتان تنها با اتکا به شماست که می تواند آنها را مرتفع سازد. اگر بتوانید در این کار موفق ظاهر شوید، به راحتی میزان سپرده خود را در بانک عشق و علاقه بالا برده اید.
راهکار اصولی 4# تکنیک توجه کامل
شما و همسرتان باید در طول هفته زمانی را معین کنید که با آسودگی و بدون وجود هیچ گونه دغدغه ای مدت زمانی را در کنار هم بگذرانید، در غیر اینصورت قادر نخواهید بود تا مهمترین نیازهای عاطفی یکدیگر را برآورده سازید. ما هم به نوبه خود برای اینکه بتوانیم به زوج ها، کمکی در این راه کرده باشیم، تکنیک توجه همه جانبه را به وجود آوردیم: باید هر هفته زمانی در حدود 15 ساعت تمام را صرفا به همسرتان اختصاص دهید. از این زمان می توانید در جهت رفع نیازهای عاطفی، گفتگو، گردش و تفریح، اظهار محبت، و ارضای نیازهای جنسی بهره بگیرید. همچنین این روش به شما کمک می کند تا دچار یکی از بزرگترین اشتباهات در زندگی مشترک که همان "بی توجهی به همسر" است نشوید.
با به کارگیری این استراتژی نه تنها می توانید به سادگی نیازهای عاطفی همسرتان را برآورده سازید، بلکه قادر خواهید بود کلید راه گشای سایر تکنیک های مطلوب را نیز بدست آورید. اگر زمانی را به طور مجزا به همسر خود اختصاص ندهید، نمی توانید به راحتی با هم گفتگو کنید و دیری نخواهد گذشت که موهبت الهی "برقراری ارتباط" را نیز از دست خواهید داد. با توجه به این نکته اساسی می توانید توجه خود را به جزئیتات مهم زندگی معطوف کنید.
اما متاسفانه به محض اینکه دو نفر با هم ازدواج می کنند و یا پای فرزندی به زندگی آنها باز می شود، معمولا وقت کافی برای در کنار هم بودن را از دست می دهند. شاید همان کارهای گذشته را انجام دهید اما برآوردن نیازها را موکول می کنید به "وقت اضافه"؛ همانطور که خودتان هم می دانید با توجه به شیوه ماشینی زندگی نوین، در برنامه روزانه افراد، کمتر، چیزی به نام "وقت اضافه" دیده می شود. نبود وقت کافی برای تجمع دو نفره به مرور زمان باعث بروز ناخوشی می شود و شادی های گذشته رنگ می بازند. حتی کار به جایی می رسد که شما احساسات و عواطف واقعی تان را هم با همسرتان در میان نمی گذارید، چرا؟ چون وقتی برای این کار به شما داده نمی شود!
سعی کنید اولین اولویت خود را خالی کردن وقتی برای جمع دو نفره تان قرار دهید. با این کار دیگر وقت ارزشمند خود را صرف امور بی ارزش نخواهید کرد. در کنار هم بودن باید نسبت به مسائل شغلی، و امور مربوط به بچه ها ارجحیت داشته باشد. در کنار هم بودن شما دو نفر امری حیاتی و ضروری است پس سعی کنید به هر قیمتی شده آنرا به وجود آورید.
من می توانم پیشنهاد کنم که : 1) در زمان مذکور جایی روید که دور از فرزندان و یا فامیل و دوستان باشید. 2) از این زمان در جهت رفع نیازهای مهم عاطفی، گفتگو، تفریح و سرگرمی، و ارضای جنسی کمک بگیرید. 3) سعی کنید حداقل هفته ای 15 ساعت با هم تنها باشید. زمانی که با هم قرار می گذارید تمام محبت خود را به طرف مقابل اظهار کنید و دوباره عاشق هم شوید. زمانیکه سر خود را به چنین کارهایی گرم کنید، عشقتان نیز به مرور زمان جاودانه شده و هرگز از بین نخواهد رفت. البته باید توجه داشته باشید که هیچ گاه نباید عشق ورزیدن را محدود به زمان خاصی کنید. چرا باید فقط در زمان معاشقه، به هم محبت کنید؟ چه اشکالی وجود دارد که عشق به بطن زندگیتان وارد شود؟ هیچ اشکالی در این زمینه وجود ندارد؛ پس سعی کنید تا همیشه صمیمانه به هم عشق بورزید.
راهکار اصولی 5#
اگر بتوانید مهمترین نیازهای عاطفی همسرتان را برآورده کنید، به عنوان بزرگترین منبع مولد خوشحالی او در می آیید. اما اگر مراقب نباشید، این امکان وجود دارد که موجبات ناراحتی او را به وجود آورید.
اگر به محض اینکه در بانک عشق سپرده گذاری می کنید، کاری انجام دهید که موجب افت حساب شود، تلاش های شما به طور حتم بی نتیجه خواهد ماند و هیچ ارزش خاصی در بر نخواهد داشت. به همین دلیل علاوه بر اینکه نیازهای مهم عاطفی او را برآورده می نمایید، در عین حال باید از همسرتان پشتیبانی کنید و جلوی برداشت های گاه و بی گاه ناشیانه خود را بگیرید. سعی کنید با توجه بیشتر به کارهای روزانه، اموری که باعث ایجاد ناراحتی برای شریک زندگیتان می شود را از برنامه خود حذف کنید.
خصوصیاتی نظیر خشم، بی اعتنایی، رنجش، خودخواهی، استقلال طلب، بی احساسی و ناپاکی جزء ویژگی هایی هستند که در وجود تمام انسان ها یافت میشوند. باید کاری کنید تا هیچ گاه احساساتی از این دست بر شما غلبه نکنند و باعث از بین رفتن گرما و محبتتان نشوند. شاید این احساسات جزء خصوصیات طبیعی هر انسانی باشند اما من آنها را "مخرب عشق" نامگذاری کرده ام چرا که باعث از بین رفتن عشقی که زوج ها نسبت به هم دارند می شوند. اگر با خود تصمیم بگیرید که موجبات ناراحتی همسرتان را به وجود نیاورید، هر کاری که از دستتان بربیاید را برای غلبه بر این احساسات منفی، انجام خواهید داد. با حذف "مخرب های عشق" از زندگی، نه تنها به نوعی از همسرتان حمایت می کنید بلکه به طور ناخودآگاه محبت و توجه او را نیز به سمت خودتان جلب می کنید.
راهکار اصولی 6# صداقت عمقی و حقیقی
رعایت اصل صداقت کار ساده ای نیست. امروزه انسان ها به صداقت و درستی کمتر توجه می کنند و اکثر زوج ها تصور می کنند که ملزم نیستند تعهدی در این زمینه به یکدیگر ارائه دهند. بسیاری از مشاوران خانواده و رهبران بزرگ دینی نیز به اشتباه معتقدند که شاید صداقت همیشه راه حل مناسبی نباشد. آنها بر این باورند که افشای حقایق گذشته کاری ظالمانه بوده و به نوعی خودخواهی محسوب می شود. اگر بازگو کردن حقیقتی موجب رنجش همسرتان می شود، بهتر است آنرا به صورت یک راز در سینه خود مخفی نگه دارید. در نهایت آنها اظهار می دارند که در مورد اشتباهات خود به همسرتان دروغ بگویید و یا اگر راضی به این کار نمی شوید می توانید در مورد آنها هیچ سخنی به میان نیاورید.
در جایی که دروغ گفتن در مورد اشتباهات گذشته نکوهیده به شمار نمی رود، پس چرا در مورد خطاهای حال و یا حتی آینده دورغ نگوییم؟ به نظر من این کار درست شبیه به این است که در قایقی که خودتان هم سرنشین آن هستید سوراخی ایجاد کنید. به تدریج خودتان هم با آن غرق خواهید شد. همیشه صادق باشید؛ در غیر اینصورت مجبور می شوید برای دغل بازی هایی که درآورده اید، عذر بدتر از گناه بیاورید.
برای اینکه زوج ها همواره به خاطر داشته باشند که صداقت در زندگی مشترک از چه جایگاه مهمی برخوردار است من تکنیک صداقت ریشه ای را خلق کردم: تمام اطلاعات مربوط به خودتان را در اختیار همسرتان قرار دهید. این اطلاعات می توانند شامل: عقاید، افکار، احساسات، عادات، علایق، دلزدگی ها، تاریخچه زندگی خصوصی، کارهای روزانه و برنامه های زندگی آینده باشند.
صداقتی که با اراده شخصی خودتان به وجود بیاید ضامن سلامت و سعادت زندگی مشترک خواهد بود. صداقت نه تنها شما دو نفر را از نظر احساسی به یکدیگر نزدیک تر می کند بلکه عادت زشت راز داری در مقابل همسر را نیز در شما از بین می برد.
استراتژی صداقت ریشه ای و به همراه تکنیک توافق دو جانبه دست به دست هم می دهند و شما را به سمت یک زندگی متحد و یکپارچه رهنمون می سازند. در آن زندگی هر کس به طور تضمینی تا پایان عمر به دیگری عشق می ورزد. در این حالت دیگر خبری از خیانت و زندگی دومی که بخواهید از همسر اولتان مخفی نگه دارید (همانطور که می دانید این امر یک تهدید جدی در هر رابطه ای به شمار می رود) نخواهد بود.

طلاق دلایل گوناگونی دارد. این دلایل متناسب با موقعیت، طبقه و جایگاه اجتماعی زوجین متفاوت است. شناخت عوامل موثر در شکل گیری این پدیده، در کنترل و کاهش آن نقش بسزایی خواهد داشت.

از بدو پیدایش انسان بر روی کره زمین، همواره زنان و مردان، با تشکیل کانونی به نام خانواده، عمری را در کنار هم گذرانده و فرزندانی در دامان پر مهر خود پرورش داده و از این جهان رخت بربسته اند. در یک نگاه ظاهری متوجه می شویم که عناصر اصلی تشکیل دهنده خانواده، یک زن و یک مرد است که مطابق آداب و رسوم اجتماعی خویش با یکدیگر پیوند زناشویی بسته اند و بعد فرزند یا فرزندانی بر جمع آنها افزوده شده است.
شاید بتوان در یک تقسیم بندی کلی زندگی انسان را به دو بخش اساسی تقسیم کرد. این دو بخش شامل دوران مجردی و دوران متاهلی است. متاهل کسی است که ضمن تعهد به شخصی دیگر و پای بندی به پیوند بین خود و او در قبال آن شخص وظایف و حقوقی را برعهده دارد. ازدواج مرز جداکننده مجردی از متاهلی است. در هر حال چه ازدواج را پیوند میان دو روح تلقی کنیم و چه آن را صرفاً قراردادی اجتماعی بدانیم، دارای تاثیرات اساسی در زندگی فرد و اجتماع می باشد. اساسی ترین و آشکارترین کارکرد ازدواج بقای نسل می باشد و علاوه بر آن کارکردهای دیگری نیز بر آن مترتب است. طبیعی ترین شکل خانواده همین است که هیچ عاملی جز مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفکند. اگر ازدواج را قراردادی بین دو شخص برای زندگی مشترک بدانیم، این قرارداد همواره دایم نیست و گاهی بنا به دلایلی فسخ می شود. جریان فسخ قرارداد بین یک زوج را اصطلاحاً طلاق می گویند.
هیچ دختری در آغاز زندگی و در پای سفره عقد تصور نمی کند که ممکن است روزی مشکلات چنان بر او غلبه کند و شرایطی بر او تحمیل شود تا دادخواست طلاق داده و به زندگی مشترکش پایان دهد.
طلاق، احساس باخت و بازنده بودن در ارتباط زناشویی است که طرفین آن برای رهایی از این احساس، اقدام به جدایی می کنند. گاهی طلاق، تنها راه منطقی، برای حل مشکل به نظر می رسد. آنچه دارای اهمیت است، نگرش متفاوت افراد جامعه، نسبت به این پدیده است.
طلاق دلایل گوناگونی دارد. این دلایل متناسب با موقعیت، طبقه و جایگاه اجتماعی زوجین متفاوت است. شناخت عوامل موثر در شکل گیری این پدیده، در کنترل و کاهش آن نقش بسزایی خواهد داشت.
عوامل موثر در طلاق
به گفته کارشناسان ازدواج هایی که در آنها هماهنگی بیشتری میان زوجین وجود دارد موفق ترند و کمتر به طلاق می انجامند. تشابهاتی مانند طبقه اجتماعی، سطح تحصیلات، سطح هوش، هم نژاد بودن، دین مشابه داشتن، هم زبان بودن و…، یک ازدواج موفق را رقم می زند. ازدواجی که با تشابه نژادی- زبانی- روانی و اجتماعی صورت بگیرد ازدواجی موفقیت آمیز است.
تفاوت طبقاتی یکی از عواملی است که با امکانات اجتماعی؛ معمولاً دیدگاه های مختلفی را به وجود می آورد. البته اگر دو نفر، آن اندازه از آگاهی لازم برخوردار باشند که این تفاوتها را به رسمیت بشناسند ازدواجشان منعی ندارد. دکتر آقاجانی (جامعه شناس)، معتقد است: "طلاق به عنوان مساله اجتماعی یکی از مهم ترین پدیده های حیات انسانی است. می توان گفت کمتر پدیده اجتماعی به پیچیدگی طلاق وجود دارد. علل و عوامل طلاق متفاوتند و این علل و عوامل یا در لایه های عمیق اجتماعی قرار دارند یا در لایه های ظاهری. اما باید توجه داشت که درک، فهم و تفسیر لایه های عمقی کار پیچیده ای است."
دکتر آقاجانی علل و عوامل تاثیرگذار در طلاق را این گونه بیان می کند:
۱- عدم تفاهم و توافق اخلاقی، ۲- ناسازگاری و عدم سازش، ۳- بداخلاقی و بدرفتاری، ۴- خشونت (کتک زدن)، ۵- تفاوت و تضاد در زندگی، ۶- تفاوت های فرهنگی، ۷- سوءظن ۸- اعتیاد ۹- عدم شناخت و درک یکدیگر ۱۰- ازدواج دوم ۱۱- دخالت دیگران در زندگی ۱۲- اختلاف سن ۱۳- عدم علاقه ۱۴- بیماری روحی ۱۵- بیکاری ۱۶- عدم توافق در مسائل جنسی(زناشویی) ۱۷- ازدواج اجباری
البته از دیدگاه دکتر آقاجانی در میان طبقات مختلف اجتماعی (بالا، متوسط، پایین)، تفاوتهای اساسی در علت طلاق وجود دارد. به طور مثال، در طبقه پایین جامعه، مهمترین علت طلاق مشکلات مالی عنوان می شود و بیکاری و ندادن نفقه، اعتیاد، خشونت و بداخلاقی و بدرفتاری از جمله دیگر علل طلاق است. تفاوت های طلاق در میان دو طبقه بالا و متوسط نیز مختلف است. مثلاً مهمترین عامل طلاق در میان طبقه بالا، عدم تفاهم و توافق اخلاقی است. در حالی که درمیان طبقه متوسط، تفاوت های فرهنگی مهم ترین عامل است.
سوالات ما و پاسخ های روانشناس
برای آشنایی با دیدگاه های روانشناسی و طلاق به سراغ خانم وحیده دبیریان (روانشناس) رفتیم. ایشان به سوالاتی در این زمینه پاسخ دادند.
* از دیدگاه روانشناسی، طلاق در چه زمانی به عنوان یک راه حل به زوجین پیشنهاد می شود؟ به عبارت دیگر آیا می توان در مواردی طلاق را سودمند دانست؟
– زمانی که به خود واقعی ما صدمه وارد می شود و باعث پایین آمدن عزت نفس می شود، آن موقع است که طلاق منفورترین حلال است. زمانی که ما به خودمان ضربه وارد می کنیم و تحمل زندگی برایمان سخت می شود. زمانی که تحملمان را پشت سر گذاشتیم، آن لحظه است که خود واقعی فرد هیچ احساسی به طرف مقابل ندارد و تنها راه نجاتش را طلاق می داند.
از دیدگاه روانشناسی فروپاشی یک خانواده یک رویداد ساده نیست زیرا باید همه خاطرات و تجربیات نامطلوب زندگی از ذهن پاک شود و از بین برود تا فرد بتواند خود را با شرایط آتی زندگی هماهنگ سازد.
وقتی دوام زندگی دچار مشکل شود، اعتماد به نفس و آرامش انسان به خطر می افتد و همراه با این به خطر افتادن، اگر طلاق صورت نگیرد باعث نابودی خود فرد می شود.
* چه عواملی در طلاق تاثیرگذار هستند؟ به نظر شما مهم ترین عوامل کدامند؟
– در اصل مهمترین دلایل طلاق توقعات نادرستی است که طرفین از یکدیگر دارند. در عین حال موارد زیر نیز قابل اشاره است:
۱- عدم آگاهی جنسی
۲- شهرت یکی از طرفین
۳- بیماری و یا نقص جسمانی
۴- نبود امنیت شغلی
۵- تضاد فرهنگی
۶- فقر مالی
۷- و عدم درک متقابل افراد از یکدیگر
اما یکی از مهم ترین عوامل طلاق در جامعه امروز ما بحران شخصیت است. همان بحرانی که سبب می شود ازدواج ها صورت گیرد. بحران تنهایی یا یک خلاء عاطفی. خلائی که باعث می شود در سن پایین، فرد تصمیم بگیرد با ازدواج این گره یا عقده را از هم بگسلد. چنین افرادی که هنوز به بلوغ روانی کامل نرسیده و آگاهی لازم را جهت ازدواج ندارند، فقط برای اینکه تنهایی خود را پر کنند به سراغ ازدواج می روند. این افراد نه به روابط جنسی، نه به مادیات و نه به ظواهر و… به هیچ چیز توجه نمی کنند و تنها توجه آنها به تشکیل زندگی تازه و استقلال فردی در نتیجه جدا شدن از خانواده خود است. همین بحران شخصیت باعث می شود که فرد به هیچ کدام از تفاوتهای فرهنگی و… با فرد مقابل توجه نکند، تا فقط به استقلال فردی دست یابد. بنابراین بحران شخصیت به طور غیرمستقیم، طلاق را نیز برای فرد رقم می زند.
* راه های کاهش وقوع طلاق چیست؟
– از آن جایی که ناآگاهی در زمینه های مختلف یکی از مهم ترین عوامل طلاق است، بنابراین مشاوره دادن به افرادی که می خواهند ازدواج کنند و بالا بردن سطح آگاهی آنها، در جهت موفق بودن ازدواج کمک شایان توجهی است. در جامعه ما از مراکز مشاوره خانواده استفاده می شود.
در کشور ما آگاهی های مناسبی در مورد جنس مخالف داده نمی شود و این خود می تواند عاملی باشد برای شکست در ازدواج و در نتیجه طلاق.
* آثار سوء طلاق بر فرد و جامعه چیست؟
– مهم ترین اثری که دارد احساس جدا شدن، تنهایی و منزوی شدن فرد است که این اتفاق احتمال سوء تعبیرها و حتی خودکشی را افزایش می دهد و در اینجاست که فرد از زندگی لذت نمی برد و احساس پوچی به او دست می دهد و با خود می گوید من برای چه زنده ام؟ حالا چه بر سر من می آید؟ از این پس چگونه باید زندگی کنم؟ بعد از این عامل بدبینی فرد نسبت به جنس مخالف و تعمیم آن نسبت به همه افراد جامعه شکل می گیرد. یک عامل که باعث تشدید این حس می شود این است که افراد جامعه نسبت به این افراد احساس ترحم می کنند و به آنها برچسب می زنند، در نتیجه فرد احساس کمبود بیشتری کرده و تنهایی او تشدید می شود. از طرفی، دلسوزی بیش از حد اطرافیان و جامعه نیز، باعث می شود مشکلات روحی افراد مطلقه تشدید شده و جو بی اعتمادی بوجود آید.
* چه کنیم تا کودکان طلاق آسیب کمتری ببینند؟
– باید تا حد امکان حقیقت را برای کودکان بیان کرد. چون در غیر این صورت دلایل اشتباهی برای طلاق تصور خواهند کرد و از لحاظ روانی صدمه زیادی بر آنها وارد می شود.
در هنگام طلاق ۵ ترس برای کودکان بوجود می آید:
۱- حالا چه بر سر من می آید؟ ۲- کجا باید زندگی کنم؟ ۳- چرا پدر یا مادر مرا ترک کرد؟ ۴- چه کسی از من مراقبت می کند؟ ۵- همه اتفاق ها تقصیر من بود.
برخورد آگاهانه والدین باعث می شود، کودک بتواند بر این ترس ها غلبه کرده و پاسخی مناسب برای سئوال هایش بیابد.
عامل مهم و فراموش شده طلاق
دکتر مجد عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و موسس اولین مرکز مشاوره جنسی در ایران، می گوید: "متاسفانه باید اعلام کنم که عدم آگاهی زوج ها از ارتباط جنسی باعث جدایی بین آنان می شود و این جدایی ها روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود."
دکتر مجد در مورد این عدم آگاهی می گوید: "هر فردی در مورد مسائل مهم زندگی اش باید اطلاعات و دانش کافی داشته باشد، اما در ایران متاسفانه در مورد رابطه زناشویی اطلاعات کمی داده شده و اگر هم اطلاعاتی داده شده به صورت علمی و تخصصی بوده که برای مردم عادی غیرقابل دسترسی است. از این رو افراد، زمانی به متخصصی مراجعه می کنند که مشکلات آنان حاد شده و برای حلش خیلی دیر شده است."
دکتر مجد در پاسخ به این سئوال که چرا در ایران در این مورد بسیار کم صحبت می شود و یا اصلاً صحبت نمی شود، می گوید: "البته ریشه اصلی، مشکل فرهنگی است، یعنی در همه جوامع یکسری مسائل وجود دارد که مردم در موردش صحبت نمی کنند، یا خجالت می کشند یا دلایل دیگری دارد و این عادت در طول تاریخ گسترش پیدا کرده و مشکل یکسال یا دو سال هم نیست، بلکه به قرن ها قبل برمی گردد. الان هم سعی نشده که عرف جامعه شکسته شود، بلکه به زبان علمی یکسری مسائل، به جامعه یاد داده می شود، اینکه زوج ها چطور باهم زندگی کنند و …"
مجد در ادامه می گوید: "به هر حال باید قبول کرد که ارتباط جنسی یکی از مهمترین ارکان یک زندگی مشترک است و کوچکترین خللی در این ارتباط، پایه های زندگی مشترک را ویران می کند و حتی باعث می شود که زن و شوهر به فکر جدایی بیفتند. البته این دلیل نمی شود که اگر یک زوج ارتباط جنسی سالمی داشته باشند، زندگی زناشویی شان هم خوب است و خوشبخت هستند، این فکر کاملاً اشتباه است، زیرا ما پارامترهای زیادی برای گرمی زندگی زناشویی داریم، اما بازهم می گویم این پارامتر خیلی تعیین کننده است."
آمارها نشان می دهد که یک ارتباط جنسی مناسب ۶۰ تا ۷۰ درصد باعث رونق زندگی زناشویی می شود و متاسفانه دیده می شود که خیلی از طلاق ها به خاطر نداشتن یک ارتباط زناشویی مناسب است.
آمار طلاق در ایران
نرخ ازدواج و طلاق در سال ۸۲ نسبت به سال ۸۱ به ترتیب ۶/۴ و ۵۹/۷ درصد افزایش یافت.
به گزارش ایسنا، نرخ ازدواج در کشور طی سال ۸۱ ، ۶۵۰ هزار و ۹۶۰ مورد بوده که این رقم در سال ،۸۲ به ۶۸۰ هزار و ۹۳۴ فقره افزایش یافته است.
همچنین طلاق ثبت شده در کشور طی این مدت از ۶۷ هزار و ۲۵۶ به ۷۲ هزار و ۳۵۹ مورد رسیده است.
براساس آمار سازمان ثبت احوال، بیشترین و کمترین نرخ طلاق طی سال گذشته به ترتیب با ۲۰ هزار و ۲۴۴ و ۱۸۳ فقره در تهران و ایلام رخ داده است.
همچنین بیشترین و کمترین نرخ ازدواج در کشور طی سال ۸۲ در شهرهای تهران و ایلام به ترتیب با ۱۱۱ هزار و ۱۵۱ و ۴ هزار و ۶۷۷ فقره گزارش شده است.
به گزارش ایسنا بیشترین رشد طلاق در سال ۸۲ نسبت به سال پیش از آن با ۱۸/۴۴ درصد مربوط به استان اصفهان و کمترین با ۱۳/۲۲ درصد مربوط به استان ایلام بوده است.
آخرین آمار منتشره در خصوص طلاق و ازدواج در کشور همچنین حاکیست استانهای کهکیلویه و بویراحمد و چهار محال و بختیاری به ترتیب دارای بیشترین و کمترین رشد ازدواج با ۶۷/۱۶ و ۱۴/۷ درصد بوده اند.
گفتنی است نرخ ازدواج و طلاق شهری در شهر تهران طی سال گذشته به ترتیب ۱۰۴ هزار و ۹۴ و ۱۹ هزار و ۵۶۲ مورد و میزان ازدواج و طلاق روستایی به ترتیب ۷ هزار و ۵۷ و ۶۸۲ مورد بوده است.
بدین ترتیب نرخ رشد ازدواج و طلاق شهری و روستایی در پایتخت طی سال ۸۲ نسبت به سال ۸۱ به ترتیب ۵/۳ و ۱/۵ درصد افزایش نشان می دهد.
به گزارش ایسنا: طی ۶ ماه اول سال ۸۴ طلاق رشدی ۷ درصدی داشته است. آیت اللهی رییس سازمان ثبت احوال با اشاره به طلاقهای ثبت شده در ۶ ماه نخست امسال گفت: از ابتدای سال جاری تا پایان شهریور ماه، چهل هزارو ۸۰۴ فقره طلاق در کشور ثبت شده است که این رقم در مدت مشابه سال گذشته (۳۸۰۲۲ مورد) بود و بیانگر رشد ۳۱۷/۷ درصدی است.
زندگی پس از طلاق
طلاق ضربه و بحران زندگی است که تاثیری عظیم بر شخص می گذارد. اگر طلاق را تجربه کرده اید یا اینکه در حال تجربه طلاق هستید قلب ما نیز با شما همدرد است. افراد مشکلات مشترکی در مورد طلاق دارند. خیلی ها احساس شکست، خیانت و سردرگمی می کنند. البته این پایان داستان نیست. برای بسیاری از طلاقها سوال اصلی این است (حالا چی؟) طلاق انتهای راه نیست. البته اصلا ساده نیست و چیزی هم نیست که ما انتخابش کرده باشیم اما هنوز هم راه حلهایی وجود دارد که شما می توانید انتخاب کنید.
ازدواج در اسلام
پافشاری اسلام در تحقیق برای انتخاب همسر بسیار قابل توجه است. زیرا سهلانگاری و بیتوجهی در این امر مهم، ممکن است نسلهای بعدی را به بدبختی و بیماری مبتلا کند. یعنی از طریق ازدواج با افراد نالایق، خصوصیات و آفتها بیماریهای گوناگون جسمی و روحی به فرزندان و نسلهای بعدی انتقال مییابد. لذا رسول اکرم ـص ـ در روایتی میفرماید.
برای نطفههای فرد جای مناسب برگزینید چرا که خویشاوندان همسر نقش اساسی در تکوین کودک دارند.
و در معانی الاخبار ص 47 از حضرت پیامبر نقل شده است که:
همسر مانند گردنبند است، بنابراین بنگر که چه کسی را به همسری برمیگزینی
اسلام به خاطر حفظ سلامت نسل و عدم انحطاط و سقوط خانوادهها تاکید فراوان به عمل آورده که با افراد نالایق، نادان و احمق فرومایه ازدواج نشود. چنانچه امام صادق ـ ع ـ میفرماید.
شما را از ازدواج با احمق برحذر میکنم که همنشینی با او و فرزند حاصل از او موجب تباهی است
(مزرع کافی ج 2 ص 13و 11)
برای انتخاب صحیح همسر روانشناسان و متخصصان امور، معیارها را ذکر کردهاند. این معیارهای باید به خوبی در مد نظر گرفته شوند تا انتخاب صحیح و درست صورت گیرد.
1- ظاهر طرفین مورد پسند باشند: زوجین باید از نظر ظاهر و قیافه یکدیگر را بپسندند. زندگی کردن با فردی که از نظر ظاهر پسندیده نیست کاری بسیار مشکل است. بنابراین دختر و پسر در ابتدا باید یکدیگر را ببینند و در نظر بگیرند که آیا وضعیت ظاهری فرد مقابل برای وی قابل قبول است یا خیر. و در چه درجهای از اهمیت قرار دارد. آیا میتواند با مشکلی که در ظاهر طرف مقابل وجود دارد کنار بیاید و یا برعکس تحمل آن برایش آسان نیست. در نظر بگیرد که آیا میتوان آن مشکل را رفع و یا برطرف نمود. و برای برطرف نمودن آن چه راههایی وجود دارد و چه محاسنی به آن معایب را میپوشاند و در چه حدی.
2- برخورداری از سلامت جسم و روان: باید تحقیق نمود که زوجین اختلال ژنتیکی و روحی ندارند. اختلافاتی مانند تالاسمی، هموفیلی، دالتونیسم، اسکیزوفرنی از بیماریهای ارثی میباشند که با تحقیق و آزمایشهای دقیق خونی میتوان به آنها پیبرد اختلالاتی مانند افسردگی ـ وسواس ـ شخصیتهای پارانوئید(بدبین) و میستریک و نارسیستیک(خود شیفته) جزء با مشاوره روانشناسی قابل تشخیص نمیباشند. با اینکه میتوان در ظاهر تا حدودی به افسردگی و وسواس اسکیزونرنی و دیگر بیماریهای جدی روانشناختی پیبرد، اما در اغلب موارد مشاوره ازدواج برای زوجین ضروری است تا ابعاد شخصیتی آنان و اختلالات نهان آنها بارز شود. معلولیتهایی که احیاناً در زوجین وجود دارد، قبل از ازدواج باید عنوان شود تا بعدها مشکلی ایجاد نشود. طرفین با آگاهی کامل از سلامت جسم و روان یکدیگر باید به اتخاذ تصمیم بنشینند.
3- سن: تفاوت سنی مطلوب از نظر روانشناسان 8-3 است. مرد باید از زن بزرگتر باشد.
4- تحصیلات: تحصیلات زوجین یا باید برابر باشد یا تحصیلات مرد بیشتر از زن باشد و بهتر است فقط یک مقاطع فاصله داشته باشند بدینصورت که اگر مرد لیسانس است زن لیسانس یا دیپلم باشد. نه مرد فوق لیسانس و زن دیپلم و پائینتر و برعکس. بهتر است هر دو تحصیلات دانشگاهی داشته باشند و یا هر دو دیپلمه باشند. حتی المقدر بهتر است تحصیلات مرد بیشتر از تحصیلات زن باشد. تحصیلات کمتر مرد به هیچ وجه مورد تایید نیست.
5- شغل: شغل طرفین باید مورد بررسی قرار گیرد. آیا مرد به ادامه فعالیت و کار زن راضی است یا نه؟ آیا زن میتواند از کار در بیرون از منزل منصرف شود؟ آیا اختلافی بین تمایل زن(برای کارکردن) و مرد وجود دارد یا نه؟ این موارد باید قبل از ازدواج بررسی شوند. اما شغل مرد و در صورت شاغل بودن زن، شغل زن باید ثابت و سالم باشد در اکثر مواقع تغییردادنهای بیدلیل شغل میتواند ناشی از وجود کی نوع اختلال شخصیت باشد. فردی که بدون دلیل موجه دائماً شغلش را عوض میکند برای ازدواج مناسب نیست در ضمن مشاغلی مانند کوپنفروشی دست فروشی شغل ثابت محسوب نمیشود. اما شغل باید سالم باشد محیط کار طرفین از نظر اخلاقی و اجتماعی محیطی سالم باشد تا به بافت خانواده لطمه نزند در کتاب شرح نهجالبلاغه بنابی الحدید ج 20 ص 270 میخوانیم امیرالمومنین فرموده است وقتی محیط اجتماع آلوده باشد. سجایای انسانی بیرونق و زیانآور میشود و برعکس رذائل در جامعه رایج و سودبخش میگردد.
همچنین در کارهایی مانند قاچاق، کارهای خلاف و غیرقانونی نباید مشغول باشد مرد باید دارای شغل و درآمد باشد.
6- اقتصاد خانواده: طرفین ازدواج نباید از دو طبقه مختلف اقتصادی باشند وضعیت مالی و مادی خانواده ها باید برابر باشد تفاوت زیادی نداشته باشد چه در مورد زن و چه در مورد مرد این نکته صدق میکند. هر دو باید در یک سطح باشند. از نظر وضعیت اقتصادی حداقل در رفاه نسبی باشند چنانچه در بحارالانوار ج 15 ص 236 می خوانیم: موسی بن جعفر ـ ع ـ فرمود: خوشبخت انسان با ایمانی است که برای گذراندن زندگی درآمد کافی داشته باشد.
7- وضع فرهنگی خانواده: خانواده ها باید هم فرهنگ باشند و در یک سطح فرهنگی قرار گرفته باشند. مثلاً خانواده ای که شغل آنان بازاری است و خانواده ای که جزء طبقه فرهنگی محسوب می شود هر کدام فرهنگ زندگی خاص خود را دارند و در یک سطح قرار نمی گیرند در عین حال زوجین باید هم دین باشند یعنی هر دو مسلمان یا هر دو مسیحی علاوه برآن باید مذهب باشند هر دو شیعه هر دو سنی هر دو کاتولیک و غیره. روانشناسان معتقدند بهتر است زوجین حتی هم زبان باشند یعنی ازدواج ترک با ترک کرد با کرد و ترکمن با ترکمن موارد بسیاری از طلاقها ناشی از عدم هماهنگی وضع فرهنگی زوجین می باشد. گاهی اوقات فقط اختلاف زبان منجر به گسستگی پیوند زناشویی شده است. نقش خانواده به دوستان و آشنایان در زندگی فرد باید بررسی گردد. محیط دوستان نزدیکان همسایگان اگر نامناسب باشند در روی افراد تاثیر قابل توجهی دارند. شعر زیر گواه این مطلب است.
پسر نوح با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاب کهف روزی چند
پی نیکان گرفتار و مردم شد
و در کتاب شرح نهج البلاغه می خوانیم: حضرت علی ـ ع ـ فرمود: از مصاحبت با افراد فاسد بپرهیز زیرا طبیعت به طور ناآگاه بدی و ناپاکی را از طبع منحرف می دزدد در حالیکه تو از آن بی خبری
8- اخلاق و ایمان: اخلاق یعنی خوش رویی ـ عصبانی نبودن ـ پرخاشگری نبودن تحمل داشتن و صبور بودن همچنین عدم اعتیاد به مواد مخدر و الکل نیز در این مقوله جای میگیرد. الکل هم حیا را می برد و هم خشونت می آورد. لذا در انتخاب همسر باید دقت نمود تا فرد از نظر اخلاقی موردی نداشته باشد زوجین باید از تحمل و صبر برخوردار باشند تا بتوانند معایب یکدیگر را تحمل نموده و در مواقع بروز مشکلات صبوری نشان دهند کسانیکه از صبر بی بهره اند امکان بروز اختلافات روحی در آنان وجود دارد. همچنین عصبی شدنها و پرخاشگریهای ناگهانی ناشی از عدم تحمل و صبوری است که می تواند منجر به بروز مشکلاتی دیگر من جمله کتک زدن و فحاشی ها و درگیریهای لفظی و بدنی شود اعتیاد به مواد الکل نیز این مشکلات را به بار می آورد. لذا داشتن وجدان و ایمان و اعتقادات مذهبی و صداقت و وفاداری از جمله ویژگیهای فردی است که به همسری انتخاب می شود. هر یک از زوجین باید در مورد خانواده طرف مقابل و فضائل اخلاق و رذائل اجدادی اطلاع داشته باشند از نظر اسلام فضائل یا رذائل آباء و اجداد و نیاکان در نسلهای آینده بدون شک اثر دارد و فرزندان وارث خصوصیات آنان می باشند خداوند متعال از زبان حضرت نوح ( ع ) فرموده است: پروردگارا: این مردم کافر و گمراه را از صفحه روزگار برانداز، چه اگر آن ها را به حال خود واگذاری از طرفی مایه گمراهی دیگران می شوند و از سوی دیگر فرزندانی که می آورند جز آلوده و پلید نخواهد بود. ترجمه سوره نوح، آیه های 26-27 اسلام به خاطر پاکی نسل ، مراقبتهای عمیق و لازم به عمل آورده است و تاکید نموده که با افراد بداخلاق و ناشایسته ازدواج صورت نگیرد در کتاب مسائل الشیعه ج 5 ص 10 آمده است: حسین بن بشار واسطی به حضرت امام رضا ( ع ) نامه ای نوشت: یکی از بستگانم درخواست وصلت با من دارد ولی بداخلاق است حضرت در جواب نامه فرمود اگر اخلاقش بد است با او ازدواج نکن. با معیارهایی که ذکر شد که البته لزوماً کافی نیستند، می توان به انتخاب و تصمیمی عاقلانه مبادرت نمود به خاطر داشته باشیم برای یک ازدواج موفق یکی از شرایط انتخاب صحیح است.

چگونگی افزایش اختلافات بین زن وشوهر درنظام اقتصادی برپایه مکانیسم بازار:

یکی از بزرگترین معایب سیستم اقتصادی باز یا برپایه مکانیسم بازار ، کاهش مداوم استحکام دربین خانواده ها می باشد که منجربه ازهم گسیختگی نظام خانواده ها می گردد.
برای بررسی علت عدم استحکام خانواده ها درسیستم اقتصادی آزاد، ابتدا به تعریف دونوع اقتصاد بسته وباز می پردازیم تا شاید بتوانیم به راهکاری مناسب جهت حل معضل کاهش مداوم استحکام درنظام خانواده ها دست یابیم.
درنظام اقتصادی بسته یا برنامه ریزی شده ، بعلت اینکه هیچگونه رقابتی وجود ندارد وهمگان ازمزایا ونیز امتیازات یکسانی برخوردار هستند ، خانواده ها کمتردچار ازهم پاشیدگی می گردند. زیرا افراد دراین جوامع مزیتی نسبت به یکدیگرندارند تا منجربه اختلاف گردد.بهمین منظور دراینگونه نظام اقتصادی ، افراد به ساده زیستی خوگرفته وازتجمل گرائی خودداری می نمایند. مراسم ازدواج نیزبسادگی برگزار می شود وافراد بجای رقابت با همدیگر همکاری ومساعدت می نمایند. بهمین دلیل اختلافات زنان ومردان روبه کاهش گذاشته ومنجربه استحکام روزافزون درنظام خانواده ها می گردد.
اما درنظام اقتصادی آزاد یا به اصطلح برپایه مکانیسم بازار بعلت اینکه رقابت بین افراد بشدت وجوددارد، بهمین دلیل آنانی که توانائی رقابت ندارند بتدریج ازجامعه گریزان شده ودچار یاس وافسردگی می شوند، که بسیاری ازآنان مبتلا به بیماری روانی می گردند.
دراین نوع جوامع اقتصادی اختلافات بین زن وشوهر افزایش یافته که منجربه ازهم پاشیدگی خانواده آنان می گردد.دراینکونه جوامع ، زنان شوهران خودرا با مردان دیگراجتماع مقایسه می نمایند ومردان برای جلوگیری ازفروپاشی نظام خانواده خود ناگزیر به تهیه امکانات رفاهی برای خانواده خود ازهرطریق ممکن می گردند وهنگامی که قادربه رقابت با مردان دیگر دراینگونه سیستم اقتصادی نباشند ، آنگاه خانواده آنان دچار ازهم گسیختگی می گردد. هرچه میزان رقابت بشترباشد بهمان نسبت احتمال ازهم پاشیدگی خانواده ها بیشتر می گردد.
ازویژگیهای مهم این نوع نظام اقتصادی تجمل گرائی بسیارشدید دربین خانواده ها می باشدکه زنان شوهران خودرا مجبور به تهیه امکانات رفاهی بهتروبیشتر ازدیگران تشویق می نمایند. زمانی که مردان قادر به تهیه امکانات بیشترازدیگران نباشند ، اختلافات بین زنان وشوهران روبه افزایش گذاشته وتاجائیکه منجربه از هم پاشیدگی خانواده آنان می گردد. ضمنا" مراسم عروسی نیز دراین نوع جوامع اقتصادی بسیارپرتجمل برگزار می شود.
عده ای از اندیشمندان براین عقیده اتفاق نظردارند که هرچه میزان سواد ومعلومات زنان ومردان افزایش یابد ، تجمل گرائی روبه کاهش گذاشته وخانواده ها ازاستحکام بیشتری برخوردارشده وکمتردچار ازهم پاشیدگی می گردندولی تجربه نشان داده عده اندکی ازمردان وزنان که ازسطح بالای علمی برخوردار می باشند واهداف خاصی را دنبال می نمایند ، دردام تجمل گرائی گرفتار نمی گردند واکثرآنان که دراینگونه جوامع زندگی می نماینددچار بیماری لاعلاج تجمل گرائی می گردند.
با این توصیف ، برای جلوگیری ازافزایش اختلافات بین زنان ومردان درنظام اقتصادی برپایه مکانیسم بازار ، بایستی چاره اندیشی نمود ، زیرا با افزایش رقابت درسیستم اقتصادی آزاد اختلافات درخانواده ها روبه افزایش گذاشته ونتیجه آن ازهم گسیختگی خانواده ها می باشد.


تعداد صفحات : حجم فایل:168 کیلوبایت | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود