تارا فایل

رابطه رضایتنمندی و تهییج پذیری جنسی بر سلامت روان در زنان


موضع گیریهای نظری شخصیت
تعریف شخصیت
انواع شخصیت
شخصیت نافعال – پرخاشگر
شخصیت ناکارآور
شخصیت هیستریایی
شخصیت ادوارخویی
شخصیت اسکیزوئیدی
شخصیت ضعیف
شخصیت پارانویایی
شخصیت وسواس فکری-عملی
شخصیت انفجاری
شخصیت ضد اجتماعی
شخصیت سالم
ارتباط ویژگیهای شخصیت با زناشویی
پیوندجویی
موضع گیریهای نظری در خصوص روابط زناشوئی
تعریف غریزه جنسی
اهمیت روابط جنسی

– موضع گیری های نظری شخصیت
2-1-1- تعریف شخصیت
شخصیت را شاید بتوان اساسی ترین موضوع علم روانشناسی دانست، زیرا محور اساسی بحث در زمینه هایی مانند یادگیری ، انگیزه ؛ ادراک ، تفکر، عواطف و احساسات هوش و مواردی از این قبیل است به عبارتی موارد فوق الذکر که اجزاء تشکیل دهنده شخصیت به حساب می آیند بنابراین حتی مطالعه بیماریهای روانی و بخصوص بیماری های روانی کنش 1 که از دیدگاه روانشناسان شامل اکثر پسیکوزها مانند : اسکیزوفرنی ، پسیکوزی های عاطفی، تمام نوروزها و تمام اختلالات شخصیتی و مَنشی رفتارهای ضد اجتماعی ، ضد اخلاقی، اعتیادها و انحرافها می شود را می توان جزو امراض شخصیت دانست.(شاملو، 68 ، ص 78 )
صاحبنظران حوزه شخصیت و روان شناسی از کلمه شخصیت تعریفهای گوناگون ارائه داده اند، از نظر ریشه ای گفته شده است که کلمه شخصیت که برابر معادل (personality) است.
درحقیقت از ریشه لاتین persona گرفته شده که به معنی نقاب یا ماسکی بوده که دریونان و روم قدیم بازیگران تئاتر بر چهره می گذاشتند.
( کریمی،1370، ص 25)
این تعبیر اشاره به این مطلب دارد که شخصیت هر کس ماسکی است که او بر چهره می زند تا وجه تمایز او از دیگران باشد.
در زبان عامه، شخصیت به معنای دیگری به کار می رود، مثلاً وقتی گفته می شود که کسی با شخصیت است یعنی اینکه او دارای ویژگیهای است که می تواند افراد دیگر را تحت نفوذ خود قرار دهد با متانت و وقار ویژه ای دارد. همینطور در برابر آن بی شخصیت به معنی داشتن ویژگی های منفی است. که البته باز هم دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد، اما در جهت منفی.(همان منبع، 1370،ص36)
اما در روان شناسی شخصیت به مفهوم متفاوت از آنچه که ذکر شد تعریف می شود، مثلاً در روان شناسی همه کس دارای شخصیت است و بنابراین اصطلاحی به نام بی شخصیتی در روان شناسی وجود ندارد. (همان منبع ، 137، ص 45)
در اینجا برخی از تعریفهایی که از شخصت شده است عبارتند از :
در شخصیت مجموعه ای پایدار از ویژگیها و گرایشهاست که مشابهت و تفاوتهای رفتاری روان شناختی افراد (افکار، احساسات ، ) که دارای تداوم زمانی بوده و ممکن است به واسطه فشارهای اجتماعی و زیست شناختی موقعیت های بلاواسطه شناخته می شوند یا به آسانی درک نشوند ، مشخص می کنند. (مدی (1 ) ، 1972، ص 105)
"شخصیت را بر اساس صفت بارز، یا مسلط و یا شاخص فرد نیز تعریف کرده اند و بر این اساس است که افراد را دارای شخصیت برونگرا، یا درونگرا و یا پرخاشگر و امثال آن می دانند. در واقع می توان گفت که در شرایط مختلف، حالت بارز، یکی پرخاشگری و دیگری، درونگرایی است، اینگونه برداشت ، در محدوده تیپ شناسی می گنجند. (شاملو، 1368، ص 91)
اگر وجوه مشترک تعریفهای فوق را مورد نظر قرار دهیم می بینیم که اولاً همه آنها به یک رشته از ویژگیها و خصوصیات جسمی و روانی اشاره دارد. ثانیاً در همه تعریفها به مساله تمایز ، افتراق و مشخص کردن فرد از افراد دیگر بطور صریح یا بطور نسبی حاوی ویژگی های مشترک تعریفهای ذکر شده باشد.
"شخصیت عبارت است از مجموعه ویژگیهای جسمی، روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می کند" (کریمی ، 1370، ص 63)
2-1-2-1- انواع شخصیت
این تصور که مردم را می توان به تیپها یا دسته های مختلفی از افراد تقسیم کرد که دست کم به زمان بقراط (حدود سال 400 قبل از میلادکه جالینوس حدود سال 150 میلادی ) بعدها به عقاید وی شاخ و برگ داد ، باز می گردد. در آن دوران قدیم این اعتقاد وجود داشت که افراد را می تو ان به چهار گروه :
1) صفراوی (به معنی تحریک پذیر)
2) سوداوی ( یا افسرده)
3) دموی (یا خوش بین )
4) بلغمی (یا آرام)
تقسیم کرد . این فرض وجود داشت که تیپ شخصیتی فرد بازتابی از غلبه یکی از چهار خلط بدنی مایعاتی در بدن که تصور می رفت که برای حیات جنبه حیاتی دارد، می باشند. (رضوانی ، 1375، ص 54)
از زمان بقراط به بعد تیپ شناسیهای دیگری ابداع شد که دست کم یکی از آنها اساساً بیشتر ماهیتی روان شناختی دارد تا زیست شناختی. به کلامی دقیقتر – یونگ (1933) معتقد بود که مردم در یکی از دو دسته قرار می گیرند. افراد درونگرا و افراد برونگرا. یک فرد درونگرا اغلب میل دارد تنها باشد ، طوری رفتار می کند که کمرو به نظر می رسد و فعالیتهایی که مستلزم تعامل اجتماعی است ترجیح می دهد. یک فرد برنگرا درست بر عکس آن است. یعنی کسی است که واقعاً کمرو نیست و ترجیح می دهد که وقت خود را بیشتر با دیگران بگذراند، تا اینکه تنها باشد . افراد برونگرا هنگامی که با عوامل فشار روانی مواجه می شوند احتمالاً درصدد یافتن گروهی برمی آیند تا مسائل را با آنها در میان بگذارند . (همان منبع ، 1375، ص 67)
در کتاب راهنمایی تشخصی آماری بیماریهای روانی روی هم رفته ده الگوی اختلال شخصیت به شرح زیر معرفی شده است :
شخصیت نافعال – پرخاشگری (1 ) ، شخصیت ناکارآور(2 ) شخصیت هیستریایی(3 )، شخصیت ادواری خوی ، شخصیت اسکیزوفرنی، شخصیت ضعیف(4 ) ، شخصیت پارانویایی(5 )، شخصیت وسواس فکری – علمی(6 )، شخصیت انفجاری(7 ) ، شخصیت جامعه ستیز(8 ) ، (همان منبع ، 1370، ص 83)
در اینجا هر یک از الگوهای شخصیتی را به اختصار بررسی می کنیم.
1- شخصیت نافعال – پرخاشگر :
این الگوی شخصیتی با اخم کردن، طفره رفتن ، یا ناکارآمدی عمومی که به قصد ناکام کردن دیگران انجام می گیرد، مشخص می شود. (همان منبع،1370، ص 96)
2- شخصیت ناکارآور :
یک طبقه نه چندان معمول شخصیت ناکارآور است. یک شخصیت ناکارآور به اندازه یک شخصیت نافعال – پرخاشگر ، نافعال است ،اما کمتر تمایل به ارتباط با دیگران است. این برچسب در مورد افرادی به کار می رود که رفتار آنان با پاسخهای نامفهوم بی نتیجه به محرکهای فیزیکی، عقلی، اجتماعی و عاطفی – مشخص می شوند. این چنین شخصیتی از نظر عقلی دچار نقش نیست. (همان منبع ، 1370 ، ص 108)

3- شخصیت هیستریایی :
شخصیت هیستریایی نمایش دهنده الگویی از عدم ثبات عاطفی، خودنمایشی، خودمحوری، وابستگی و اتکاء به دیگران است . این شخصیت در عین حال، فعال و برقرار کننده ارتباط است.
4- شخصیت ادوارخویی :
غالباً تمیز دادن یک شخصیت هیستریایی از شخصیت دیگری که کمتر مرسوم است ، یعنی شخصیت ادوارخویی ، که بیشتر در مورد مردان به کار می رود دشوار است. این شخصیت ، از لحاظ مرحله فعالی به شخصیت هیستریایی بسیار شبیه است. اما از لحاظ گوشه گیری به شخصیت اسکیزوئیدی شباهت داشته و به روشنی از شخصیت هیستریایی قابل تمیز است. (همان منبع ، 1370 ، ص 136)
5) شخصیت اسکیزوئیدی :
بر خلاف شخصیتهایی که با محیط تماس برقرار می کنند، شخصیت اسکیزوئیدی عملاً به خود بیگانه(1) است. شخصیت اسکیزوئیدی با ویژگیهایی از قبیل خجول بودن ، حساسیت بیش از حد، انزوا، مردم گریزی، و اجتناب از روابط نزدیک یا بخصوص روابط رقابت آمیز شخص شده است.
6) شخصیت ضعیف :
شخصیت ضعیف نیز مانند اسکیزوئیدی، با ویژگی خودبیگانگی ، مشخص می شود. علاوه بر آن ، این شخصیت با سطح پائینی از انرژی ، زود خسته شدن و فقدان اشتیاق و علاقه مشخص می شود. شخصیت ضعیف علاقه بسیار کمی به برقراری ارتباطات متقابل اجتماعی با دیگران دارد، از لحاظ همه الگوهای پاسخی نافعال و سلطه پذیر است، و حتی حالتهای علاقه مندی شخصیت اسکیزوئیدی به الگوهای فکری خود را فاقد است. (همان منبع، 1370 ، ص 149)
7- شخصیت پارانویایی :
شخصیت پارانویایی از این لحاظ که الگوی رفتاری او نیز شکل حقیقی از روان پریشی به نظر می آید ، شبیه شخصیت اسکیزوئیدی وادواری خوی است ، این شخصیت در کتاب راهنمایی تشخیصی و آماری بیماری های روانی به صورت فردی حسود، شکاک، خشک و انعطاف ناپذیر و بیش از حد حساس توصیف شده است، شخصیت پارانویایی عموماً دارای وجود از خودبیگانگی و نافعالی است. الگویی از روابط متقابل اجتماعی غیر رضایت بخش و نامطلوب ، همراه با این توضیح که تقصیر با دیگران است، آنها مرا دوست ندارند، نیز از ویژگیهای شخصیت پارانویایی است. به گفته (کامرون(1) ، 1947 ، ص 31) شخصیت پارانوئید قادر نیست که در روابط سالم و آزاد با دیگران برقرار کند و به علت نداشتن رشد اجتماعی کافی الگویی از رفتار عیب جویی از دیگران در او شکل گرفته است.
8) شخصیت وسواس فکری-عملی :
شخصیت فکری – عملی با توجه به افراطی به همرنگی با معیـارها مــــشخص می شود و دارای ویژگی از خود بیگانگی و فعال بودن است. خستگی، زیاده از حد با وجدان وظیفه شناس بودن ، بازداریهای قوی در برابر خود جلوه گری و آرامش از دیگر مشخصه های این شخصیت است. بجای آن که این شخصیت را شکل ضعیف تری از روان پریشی بدانیم، باید آنرا شکل مزمن تر، و در عین حال ناآشکارتری از روان رنجوری وسواس فکری – عملی به حساب آوریم.
9- شخصیت انفجاری :
شخصیت انفجاری یا صریح وار اولین بار در کتاب راهنمای شخصیت و آماری بیماری های روانی معرفی شد. این شخصیت غالباً از نظر سازگاری بهنجار است، اما در دوره های خشم انفجاری خود از نظر پرخاشگری و از خود بیگانگی راه افراط می پیماید.
مهمترین مشخص کننده این شخصیت وجود دوره های قابل توجه از رفتار است که شخص کاملاً در آن روزها بهنجار بنظر می رسد.
10- شخصیت ضد اجتماعی :
این طبقه از اختلالات شخصیتی ، از این نظر که استحقاق بررسی از لحاظ تحول و تکامل آن تا مرحله ضد اجتماعی شدن را دارد ، بسیار جالب است. از نظر ساخت، این شخصیت دارای ویژگی فعال – از خود بیگانگی است.
شخصیت سالم :
در جریان مطالعاتی که مزلو در مورد افراد خود شکوفا انجام می داد، به این تصور رسیدکه این افراد با دیگر مردم از نظر عوامل انگیزش تفاوت دارند. ولی در مورد انگیزش افراد خود شکوفا نظریه ای وضع کرد. به نام فراانگیزش1که به آن آگاهی انگیزش B یا شدن گفته است. (کریمی ، 1370 ، ص 152)
مزلو پیشوند "فرا" را در این مورد به کار برده است تا مشخص کند که فراانگیزش ، آنان در جستجوی جبران کاستی ها یا کاهش تنش خود نیستند. هدف آنان غنی سازی و بسط و گسترش دادن به زندگی خود، افزودن تنش در خود از طریق تجربه های چالش انگیز و متنوع است.
تحقیقات مزلو در مورد بهترین و سالمترین افرادی که او آنها را جوانه رویان بشریت یا افراد خود شکوفا می نامد، پایه و اساس نظریه شخصیت اوست. به گفته مزلو خودشکوفا دارای ویژگیهایی هستند که آنها را از افراد دیگر متمایز می کند. این ویژگی ها از سوی مزلو به صورت زیر عنوان شده اند. ( همان منبع ، 1370، ص 155)
1- ادراکی بسیار کارآور از واقعیتها
2- پذیرش خود، دیگران و طبیعت به طور کلی
3- خودانگیختگی ، سادگی و طبیعی بطور کلی
4- تمرکز روی مشکلات بجای تمرکز روی خود
5- نیاز به داشتن استقلال و حریم خصوصی
6- احساس قدرشناسی مداوم نسبت به پدیده های جهان
7- تجربه های متعالی و صوفیانه
8- علاقه اجتماعی
9- روابط بیان فردی
10- خلاق بودن
11- ساختار منش دموکراتیک
12- مقاومت در برابر فرهنگ پذیری
2-1-3-1 ارتباط ویژگیهای شخصیت با زناشویی :
پیوندجویی :
زمینه شخصیتی دارد و بیشتر در افرادی که مستعد بیماری های مانی و هیپومانی هستند ، دیده می شود.
در شخصیتهای پیوندجو در صورتی که فرد سالم بــاشد هم از وجود دیگران بهره مند می شود و هم به دیگران بهره می رساند. بنابراین می توان استنباط کرد که این افراد در امور زناشویی با مشکلی مواجه نیستند، چون هم از همنشین لذت می برند و هم به او لذت می رسانند.
در شخصیتهای نارَسیستی که خودنمائی و خودنمایش دیده می شود. این افراد مرد را جذب می کند اما در روابط جنسی بسیار سرد مزاج اند بنابراین می توان گفت که این افراد در امور زناشویی از چندان موفقیتی برخوردار نیستند.

2-2- موضع گیریهای نظری در خصوص روابط زناشوئی
2-2-1- تعریف غریزه جنسی
موجود انسانی دارای مجموعه ای از غرایز و نیازهای متفاوت می باشد که در حقیقت ستونهای شخصیتی او را می سازند . بنابراین عدم ارضاء را نقص در ارضاء هر کدام از این غرایز و نیازها باعث ایجاد تزلزل در شخصیت فرد می شود. (مهابادی راد ، 1371، ص 12)
یکی از این نیازها نیاز جنسی می باشد که با تغییر و تحولات جسمانی در دوران بلوغ خود را ظاهر می سازد و باید مانند تمام غرایز دیگر به شکل مناسبی ارضاء شود. البته ما نباید این مسئله را از جنبه مادی و جسمانی آن نگریم ، چرا که در این تحولات فکری و اخلاقی روانی هم دخیل هستند. بدین معنی که با ارضاء شدن علاوه بر نیاز جسمــانی فرد از لحـــاظ روانی و فکری و اخلاقی هم به آرامش می رسد.
بنابراین فرد پس از ازدواج می تواند این غریزه را با روش معقول و پسندیده ارضاء نموده و در سایه ارضاء آن که آرامش است یابد و با توجه به ارتباط آن با دیگر جنبه های وجودی انسان موجبات رشد و شکوفایی را فراهم آورد .
(همان منبع ، 1371، ص32)
باید بخاطر داشت که وجود غرایز جنسی به تنهایی کافی نمی باشد از طرفی دوره تحریک جنسی در بلوغ این غرایز و تحرکها تحت تاثیر فشارها و محدودیتها واقع شده است. بنابراین بازگشت به اصلیت جنسی نیازمند تحرک محدود و کسب آگاهی بیشتر می باشد. به علاوه مسئله (پورحکمت ، 1371، ص 22)
اگر بدون مهارت و اصلاح ، اقدام به این کار شود به صورت تعیین مشکلات و ناراحتی هایی به وجود خواهد آمد. پس باید گفت که عمل جنسی باید از طریق آموزش فراگیری شود نه از روی غریزه یا طبیعت انسان .
(همان منبع،1377،ص 27)
محققی به نام پارسلی در کتابی به نام " تولید مثل در انسان " یادآور شده است، در بسیاری از حیوانات عمل جنسی به صورت غریزی صورت می گیرد. بعضی احتیاج به تعلیم و آموزش ندارد. حتی اگر حیوانی دور از اجتماع حیوانی و طبیعت باشد. بعد از بلوغ مانند سایر حیوانات انتخاب جفت کرده و با آن رقابت می کند. اما این مسئله در موجودات عالی فرق می کند. انسان و میمون برای برقراری رابطه جنسی لازم است که با تقلید یا آموزش این عمل را انجام دهند. از این مطلب این نکته استنباط می شود که برقراری رابطه جنسی لازم است که طرفین تحت آموزش قرار گیرند. (همان منبع ، 1377، ص 46)
فروید می گوید :
غریزه جنسی تنها انگیزه تشکیل خانواده و یگانه ضرورت ایجاد رابطه میان زن و مرد است، به حقیقت مساله رابطه جنسی هرگز نباید جدا از عشق و محبت زناشویی باشد، این را نیز قبول داریم.
" زندگی های فاقد احساس جنسی شروع " هیچگاه به نیک بختی نینجامیده است. و خوشبخت زنان و مردانی که می توانند در تمام دوران زندگی خود احساس جنسی مشروع ، نشان دهند و آنرا عاملی بس پر اهمیتی سالی بر سال های زندگی مشترکشان به شمار آورند، (صدری ، 1315، ص 30)
غریزه ذات جانداران است و باید ارضاء شود. منتها در انسان به شکل مطلوب پس غریزه نفسانی تنها بد نیست بلکه هیچ کس نمی تواند معترض آن باشد، هیچ کس نمی تواند به اصل آن با بی اعتنایی حتی با بی احترامی بنگرد ، بنابراین موضوع غریزه برای هر یک از زن و شوهر هم حق است و هم وظیفه و در این رهگذر، زیور و آرایش (جلوه نما) زن و محبت و عشق ورزی (نیاز و طلب) شوهر از عملیات دل انگیز دنیای زناشوئی است. مگر نه باید حق خود را بشناسیم و به اندازه آن بهره مند باشیم ؟
مگر نه اینکه باید حق دیگری را شناخته وظیفه خود را هر چه کاملتر نیکوتر انجام بدهیم؟ (همان منبع ، 1375 ، ص 41)
شنیدنی است که بدانیم : د رتاریخ بشریت، کار غرایز جنسی اشکال مختلف به خود گرفته ، مثلاً مذاهب بدون امور جنسی را به یک عمل آسمانی تلقی می کردند، بعدها امور جنسی را به عنوان وسیله ای در اختیار شیطان دانستند و آنوقت با ریاضت و امساک را تبلیغ کردند(همان منبع 1375، ص 46)
قرآن کریم به ما یادآوری می کند و چنین تعلیم می دهد :
" خداوند از جنس خودتان برای شما همسرانی قرار داده ، برای شما از همسرانتان ، فرزندان و نوه ها و از طیبات به شما روزی داده ، آیا به باطل ایمان می آورند و نعمت خدا را انکار می کنند."
امام صادق (ع) می فرماید :
" از لذیذترین کارها همبستر شدن با زنان است. منتها از نظر دور نمی داریم که این قلب انسان است نه بدن او که افکار تزلزل ناپذیر ایجاد می کند"
این زیبایی و لذت معنوی آنگاه دقیق تر از همه می شود که با این حکمت ، شرع مقدس اسلام بیشتر توجه کنیم در زندگی همسران ، روزهای معذوریت زنان، ممنوع است ، چرا؟
زیرا اگر این دستور رعایت نشود لذت صرفاً محدوده غرایز خواهد بو دو بعداً به زجرها و زشتی های ندامت بار و غیر قابل جبران تبدیل خواهد شد
( همان منبع ، 1375، ص 51)
یکی از خواسته های تعیین کننده در رضایت زناشویی انگیزه جنسی است . هرچه رضایت جنسی افزایش یابد، خشنودی زناشویی بیشتر می شود.
به نظر می رسد که انگیزه جنس تحت تاثیر ملاحظات فرهنگی و معنویات مربوط به نظامهای ارزش جوامع قرار می گیرد. جوامع غربی و نظامهای ارزش فردگرا به این انگیزه در امر مبادرت به ازدواج اولویت بیشتر می دهند، از سوی دیگر عامل جنسیت نیز در این امر دخالت دارد، یعنی رضایت جنس زن بستگی بیشتری به ویژگیهای اجتماعی ، اقتصادی و خصایص سنی شوهر دارد (کاظمی،1377،ص26)
ظاهراً هر چه رضایت جنسی مرد بیشتر باشد جامعه پذیری وی نیز افزایش می یابد، در هر حال زن و شوهر با ارضای انگیزه مزبور بر عزت نفس و احساس معمولی نیز نایل می شوند. وی بر حسب ظاهر نیز معمولی و خودشکوفایی برای رضایت زناشویی مرد موثر و مهمتر هستند.
شاید بر اساس معین دلایل اصولاً رضایت شوهران از پیوند زناشویی بیشتر است و سازش یافتگی آنها در زندگی مشترک برجستگی افزونتری به انسان می دهد. یعنی معمولی، خودشکوفایی و رضایت جنسی آنها بیشتر تامین شده است .
( همان منبع ،1377؛ ص 30)
با این توضیح ، رابطه میان رضایت از لحاظ جنسی ، معمولی و خودشکوفائی با سازگاری زناشویی بستگی به دو عامل جنسیت و فرهنگ دارد.
وجود رابطه میان رضایت جنسی با سازش یافتگی زناشویی نشان می دهد که انگیزه جنسی یکی از انگیزه های بنیادی و پایه ای زوجین برای ازدواج و ایجاد (پیوند زناشویی است. امّا این انگیزه تحت الشعاع شرایط فرهنگی، آداب و رسوم و خصوصیات اجتماعی جوامع گوناگون قرار دارد. (همان منبع ، 1377، ص 41)
در فرهنگ و آداب وسنن خاص کشورهای شرقی و جوامعی که به زندگی خانوادگی طایفه ای توجه دارند ارضای انگیزه ها و خواسته های غیر جنسی در ازدواج، از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این جوامع ازدواج در شرایطی انجام می گیرد که خواسته ها و تقاضاهای غیر جنسی ارضاء شوند. یعنی روابط زناشویی می تواند ادامه یابد، حتی اگر رضایت و خشنودی جنسی وجود نداشته باشد به نظر می رسد که عوامل اجتماعی ازدواج در شرق نیرومند که هستند و مردم بیشتری از استحکام پیوند زناشویی برخوردارند.
(برگرفته از کتاب پاسخ به مسائل جنسی و زناشویی مانا استوان، ابراهام استوان )
اهمیت روابط جنسی :
به اعتقاد بسیاری، روابط جنسی زن و شوهر مهمترین علل تعیین کننده زندگی زناشویی است.
با این حال ، ارتباط در جویباری از شکست و در آتشفشانی از خشم از هم می پاشند .
در پیچ بخشی از روابط زناشویی معانی سمبلیک تا این اندازه فعال و نقش آفرین نیستند. مثلاً زن ممکن است پیش خود نتیجه نگیرد که نمی تواند شوهرش را ارضاء کند، ممکن است نگران آن باشد که چون نمی تواند درحد توقع شوهرش به روابط جنسی آن تن در دهد، و چون کمتر از شوهر خود به تماس جنسی خود را ضعیف دانسته نگران آن باشد که از سوی همسرش مورد تحقیر قرار گیرد. دلواپسی هایی از این قبیل می تواند کار تماس جنسی را به اختلال بکشاند (قره چه داغی ، 1369، ص 92)
بر خلاف تصورات مردم کودک از همان ابتدای زندگی با مسائل جنسی انسان آشنا می شود. کودکی که از پستان مادر شیر می خورد ، ابتدا ناخودآگاه پستان مادر را یکی از عوامل لذت می شمارد و همچنانکه رشد می کند از طرق مختلف احساس والدین خود را درباره مسائل جنسی درک می کند.
اگر رفتار آنها نسبت به هم گرم و مهربان باشد، بزرگ می شود . بسیار مشکل است بتواند روش دیگری اتخاذ کند (دکتر نجاتی ، 1377، ص 62).
بیشترین گرفتاری های مربوط به روابط جنسی حول محور تعداد برقراری در روابط جنسی زمان ارضاء و کیفیت آن دور می زند و هر کدام از این موارد معانی سمبلیک بخصوص را تداعی می کنند و به سهم خود تحت تاثیر آن قرار می گیرند . زن و شوهر اغلب درباره تناوب برقراری تماس جنسی و زمان بندی ارضاء می تواند معانی سمبلیک قدرتمندی داشته باشند .
( قره چه داغی، 1369، ص 103)
ممکن است، عبارت در هر وقت بخواهم می توانم روابط جنسی داشته باشم، برای شوهر به مفهوم برخوردار بودن از عشق و علاقه زن و برای زن به مفهوم زیر سلطه بودن و مورد بهره برداری واقع شدن از سوی شوهر باشد.
( همان منبع ، 1369، ص 108)
در ابتدای ازدواج جهت بهبود، شناخت و اصلاح روابط جنسی خود باید در مورد توقعات ، رفتار و ارزشها با هم به گفتگو بنشینند، گفتگو به منظور بهبود بسیار سازنده است و موجب تقویت جنبه های مختلف ازدواج می شود. اگر زوجین قادر نباشند در مورد مسائل جنسی و چگونگی آمیزش آزادانه به گفتگو بنشینند، مسلماً از نحوه بینش یکدیگر با خبر نمی شوند و نمی توانند بطور مطلوب رضایت خاطر را فراهم آورند (نجاتی، 1378، ص 32)
اصرار زن یا شوهر برای برقراری تماس جنسی ، بیش از آن میزان که دیگری می خواهد ممکن است مشکلاتی نظیر آنچه در مورد صرف وقت زن و شوهر با یکدیگر از آن حرف زدیم بوجود آورد. زن یا شوهر ممکن است خود را محق بداند که هر آینه بخواهد بتواند تماس جنسی داشته باشد، در حالیکه هر دو ممکن است خواهان زمینه های عاشقانه باشد (قره چه داغی ، 1369، ص 91)
غرور هم اغلب در روابط جنسی نقش بازی می کند. برداشت زن از زن بودن، و نظر مرد از مردانگی اغلب با واکنش طرف مقابل ارتباط دارد. زنی از اینکه شوهرش به خواسته های جنسی مکرر او پاسخ مثبت نمی داد، احساس بدی پیدا کرده بود. این زن همیشه احساس غرور کرده بود که از جذابیت جنسی زیادی برخوردار است. در این شرایط بی تفاوتی شوهرش را به حساب توهین می گذاشت. از سوی دیگر، شوهری از آن طرف که زنش هنگام هم بستری احساس به خرج نمی داد، خشمگین بود و در نظر او این رفتار که زنش هنگام هم بستری احساس به خرج نمی داد، خشمگین بود و در نظر او این رفتار زنش نشانه آن بود که او مرد نیست. (همان منبع ، 1369، ص 121)
احساس اهمیت ، مورد پذیرش قرار گرفتن و لذت متقابل ، تقویت کننده غریزه جنسی و کاهش احساس عشق و صمیمیت و پذیرش ، تضعیف کننده آن است. کاهش میل جنسی و در نتیجه عملکرد جنس ممکن است به حساب تخفیف عشق و محبت گذاشته شود. در نتیجه دایره بسته ای شکل می گیرد. کاهش احساس نیاز به یکدیگر، جذابیت و ارضای جنسی را کاهش می دهد و در اثر آن میزان احساس نیاز به یکدیگر کمتر می شود. (همان منبع ، 1369، ص 132)
باید قبول کرد که ابتدا برای زوجین بسیار سخت است که با صراحت در مورد مسائل جنسی با هم صبحت کنند و شاید در مواردی موجب ناراحتی آنها شود، اما این کار نه تنها ضروری است بلکه امری مهم در سرنوشت آینده آنها تاثیر عمیقی دارد. با مطرح شدن این مسائل ، رفته رفته ، آرامش لازم حاصل می شود ، با پیشرفت کار روابط گرم و صادقانه بدون ترس، بین زوجین برقرار می شود (همان منبع ، 1369، ص 136)
اصلاً اینگونه برداشتها جز با گفتگو ، همیاری و محبت کردن زوجین با هم امکانپذیر نمی باشد. بدون تماس و یگانگی کامل، بسیار بعید است و با کدام حرکت باعث انگیزش و تحریک بیشتر خواهد شد، و چه عاملی باعث می شود هیجان لازم بدست آید، بسیاری از مردها از قدرت جنسی زن می رنجند و فکر می کنند زنان نیز همچون مردها تحریک می شوند و یا عده ای تصور می کنند که زن تحریک پذیر نیست و یا از مسائل جنسی لذت نمی برند و یا آنها تنها وسیله ای برای لذت طرف مقابل خود هستند (همان منبع ، 1369، ص 140)
زنها نیز تصوراتی غلط همچون مردها دارند و بسیاری از آنها نمی دانند مردها بـــه سادگی تحریک می شوند و با دیدن اندام لخت زن به شدت هیجان زده می شوند. پر واضح است که تا زمانی که این چنین برداشتهای غلط وجود داشته باشد تعادل جنسی برقرار نمی شود. گاهی تماس بدون کلمات بهترین روش است و زن و مرد می توانند بسیاری از امیال را تشخیص دهند. زنی که شوهرش را عملاً هدایت می کند . دیگر احتیاجی به تشریح امیال خود ندارد. اغلب اختلافات زناشوئی در مدت همخوابگی از بین می رود، زمانی که زن و شوهر در مورد مسائل جنسی با هم اختلاف دارند بهترین راه آن است که در مورد اختلافات با هم به گفتگو بپردازند. نخستین قدم درک افکار خود در مورد موضوع اختلاف برانگیز است و دومین قدم می تواند این باشد که بررسی کنید آیا احساس شما درست است یا خیر. با درک هم، زن و شوهر می توانند تدابیری اتخاذ کنند که هر دو از روابط جنسی لذت ببرند. (همان منبع ، 1369، ص 143)
زن و شوهر باید تمامی خواسته های خود را به زبان بیاورند و تغییرات حاصله از روابط جنسی و میزان هیجان حاصله در اوج لذت را برای هم به روشی توضیح دهند.
باید هیچ گونه ترسی از انتقاد نداشت و به شریک خود اعتماد کنند. گذشت زمان در اغلب موارد موجب می شود که در روابط جنسی پیشرفت مثبت ایجاد شود و از لحاظ روحی و روانی زوجین به هم نزدیک تر شوند و زندگی جنسی لذت بخش تری برای هم فراهم آورند . رفتار محبت آمیز با هم امکان اظهار عشق در روابط صحیح را فراهم می کند. به این ترتیب بدون هیچ گونه ترس و واهمه با خونسردی و اعتماد در مورد این قبیل مسائل به گفتگو بپردازند.
( همان منبع ، 1369، ص 154)
2-2-2- فرآیند روابط زناشوئی :
اهمیت آمادگی روانی برای آمیزش :
روابط جنسی بسیار پیچیده است . روابط جنسی به قدری همه جانبه است که نمی تواند فقط به خاطر ارضاء جسمی باشد . یکی از موارد مهمی که در روابط جنسی مطرح است آمادگی روانی می باشد. میزان آمادگی روانی بستگی به تجربیات ، اطلاعات و مطالعات قبل از ازدواج دارد. ایجاد آمادگی روانی برای برقراری ارتباط جنسی به طول می انجامد. آمادگی روانی عقل از نزدیکی در گذشته به ندرت رعایت می شد. زن و شوهر در همان آغاز بدون در نظر گرفتن آمادگی روحی و روانی به آمیزش می پرداختند . این کــار اثر روانـی شدیدی به جای می گذاشت . فقط به خاطر اینکه فرصت کافی جهت شناخت رو انی هر یک از طرفین در نظر گرفته نشده بود (نجاتی، 1377، ص 62)
اهمیت عشقبازی :
معمولاَ پس از پایان آمیزش تمایل زن نسبت به مرد بیشتر است. مرد در اینگونه مواقع باید این خلاء را با عشقبازی برطرف کند. در اینگونه موارد زنها تصور می کنند مردشان او را فقط به منظور برطرف کردن امیال خود می خواهد و هیچگاه امیال و خواسته های زنش را در نظر نمی گیرند. مرد باید پس از آمیزش برای برطرف کردن این فکر به عشقبازی و دلجویی از زن ادامه دهد تا اینکه او نیز رضایت کامل را بدست آورد. در آغاز ازدواج عشقبازی بعد از نزدیکی از اهمیت زیادی برخوردار است. عشقبازی نمایانگر این مسئله می باشد که عشق تنها به منظور ارضاء جنسی نیست و بعد از ارضاء جنسی نیز عشق ورزی پایان نمی یابد. عشقبازی طرفین را قادر می سازد که ناامیدیها را از خود دور کرده و با درک یکدیگر، احساس خرسندی و رضایت را در هم ایجاد کنند.
( همان منبع ، 1377، ص 75)
در این تحقیق نکاتی را یادآور می شویم که هماهنگی و موفقیت رضایت بیشتری را امکان پذیر می کنند :
1- زوجین باید در رابطه با دستگاه تناسلی طرفین اطلاعات کافی داشته باشند، در این رابطه بالزاک بیان می دارد : زمانی مردی برای ازدواج آماده می شود که بطور کلی از وضعیت جنسی زن مطلع باشد.
2- در حین عمل جنسی متوجه تغییرات تمام اعضاء در طرفین باشد زیرا در مواقع ارتباط جنسی تغییرات شایانی بروز می کند. بطوریکه تمام قسمتهای بدن به فعالیت می افتد، از طرفی آلت تناسلی مرد را تحریک به حالت نـــعوظ می آید به همین صورت در زن نیز تغییراتی بوجود می آید . دیـــواره های مهــبل پرخون شده غده کلیتوریس و لبهای کوچک سفت می شوند، علاوه بر این مسائل فعالیت عضلانی مانند تند شدن ضربان قلب و تنفس تا زمان انزال وجود دارد.
3- در اولین مقاربت در زنان پاره شدن پرده بکارت همراه با درد و خونریزی می باشد. اگر پرده بکارت سخت و محکم باشد در مقابل دخول آلت مرد مقاومت می کند و تا زمان اتساع کامل ایجاد ناراحتی خواهد کرد . در این زمان با رعایت وضعیت طرفین می توانند ناراحتی و درد را کاهش داد.
4- باید دانست که روابط جنسی در روح و جسم زوجین تاثیر می گذارد به همین لحاظ مرد و زن باید به عکس العمل های جنس یکدیگر توجه و آشنایی داشته باشند و در این رابطه هماهنگی بوجود بیاورند. این هماهنگی با بازی و تماس بدن طرفین و بیدار شدن احساسات و تحریک انجام می شود.
5- میل جنسی در مردان زودتر بیدار می شود و در مدت کوتاهی به انزال می رسد. در زنها مدت طولانی تری طول می کشد تا تحریک شده و به اوج شهوت برسد.
6- تحریک شدن طرفین به وضعیت روحی، نحوه عشق بازی ، حساسیت فردی خلق و خو بستگی دارد.
7- ابتدا لازم است طرفین از نظر روحی ، پس از نظر جنسی تحریک شوند، نوازش ، لمس، بوسه از عوامل تحریک روانی و روحی می باشد.
8- گردن لبها، آویزهای گوش، پستانها، لبهای کوچک مبهل ، ناحیه کلیتوریس ، قسمتهایی هستند که دارای بیشترین تحریک هستند. برای تحریک و آماد گی برای مقاربت لازم است مرد، زن را در آغوش گرفته و با نوازش کردن، لمس کردن نقاط حساس بدن، بوسه ، احساسات او را برانگیزد. حساس ترین قسمت تحریک کننده زن، تمام قسمت دستگاه تناسلی و نوک پستانها می باشد، این قسمتها پس از تحریک به حالت نعوظ در می آیند.
9- ترشح مایع در اطراف مهبل توسط غدد باروتولین نشان های اوج جنسی در زنان است برای رسیدن به اوج شهوت لازم است مردان خود را با این لحظه در زن هماهنگ کنند تا هر دو به یک اندازه از این لذت جنسی استفاده کنند.
10- هنگام مقاربت ، زن باید در وضعیتی قرار بگیرد که از لحاظ روحی و جسمی کاملتر و بهتر باشد و باعث ناراحتی در طرفین نشود.
11- هیچ عمل بدتر از آن نیست که بر خلاف میل باطن، طرفین در روابط جنسی از خود دلسردی نشان بدهند. (استون واتسون)
مراحل واکنش جنسی طبیعی :
زن و مرد یک سلسله واکنش های فیزیولوژیک به صورتی طبیعی خود را در چهار مرحله پیدایش انگیزش ، پلاتو، ارگاسم و فرونشینی اتفاق می افتد.
1) مرحله پیدایش انگیزش :
مرحله انگیزش با تحریک روانی ، تخیل و تجسم وجود موضوع مطبوع و دلخواه یا ترکیبی از هر دو بوجود می آید که علائم آن در مرد با نعوظ و در زن با لیز و مرطوب شدن مهبل که با فاصله ای در حدود 10 ثانیه پس از تحریک پدید می آید . کلیتوریس سفت و متورم می شود. نوک پستانها در هر دو جنس راست می شود لبهای کوچک و بزرگ آلت تناسلی زن ضخیم تر می شود . این مرحله از چند دقیقه تا چند ساعت طول می کشد (همان منبع ، 1377، ص 87)
2) مرحله پلاتو :
با ادامه یافتن تحریک ، در مرحله ارگاسمی انضباط مشخص اتفاق می افتد ، کلیتوریس بالاتر قرار می گیرد، و به آسانی قابل لمس نیست حجم پستانها در زن افزایش می یابد و همینطور آلت مرد سفت و متورم می شود در مهبل تغییرات خاص ایجاد و لبهای کوچک پهن تر می شود. یکسری انقباضات غیر ارادی در گروهی از عضلات می افتد. این مرحله بین 30 ثانیه تا چند دقیقه نوسان است (همان منبع ، 1377، ص 92)
3) مرحله ارگاسم :
این مرحله عبارت است از اوج لذت جنس و رها شدن تنشهای جنسی ارگاسم در مرد با احساس ذهنی غیر اجتناب بودن انزال شروع شده و با دفع پایان می یابد. اما ارگاسم در زن با انقباض غیر ارادی در محوطه ارگاسمی مبهل مشخص می شود. همین طور در رحم انقباضهای تنابنیک از پایین به سمت گردن می گیرد. ارگاسم ، با چند اسپاسم پروستات مجراهای ترشح بیضه کیسه های منی و مجرای ادرار همراه است. در هر دو جنس انقباض اسفنکتر خارجی و داخلی مقعد پیدا می شود (همان منبع ، 1377، ص 103)
انقباض های به فاصله 18 ثانیه روی می دهد. تغییرات دیگری چون حرکات غیر ارادی و ارادی عضلانی، زیاد شدن فشار خون، تعداد ضربان قلب، روی می دهد. پس از ارگاسم مرد، تا مدتی ارگاسم دیگری ندارد، (ناگذاری) اما یک زن می تواند ارگاسم های متعدد و پشت سر هم داشته باشد.
4) مرحله فرونشینی :
بازگشت بدن به حالت سکون اولیه، احساس آرامش ، خوشی ، دفع ، کنشهای عضلانی از مشخصات این مرحله اســت با ظهور ارگاسم این مرحله سریع روی می هد (همان منبع 1377، ص 106)
ارگاسم زنانه :
ارگاسم زنانه عبارت است از اوج لذت جنسی در رها شدن تنشهای جنسی به عبارت دیگر، ارگاسم یک تجربه، روانی – فیزیولوژیکی است که در زمینه ای با تاثیرات روانی (اجتماع بروز وضعی پیدا می کند. حادثه کوتاهی که در پاسخ به محرکهای جنسی رخ می دهد (همان منبع ، 1377، ص 135)
از دیدگاه روان شناسی ، ارگاسم درک ذهنی اوج عکس العمل فیزیکی نسبت به محرکهای جنسی است. و عقیده بر این است که دوره واکنش جنسی انسان از نیازها و با منشا بیولوژیکی رفتار سرچشمه می گیرد.
شروع فیزیولوژیکی ارگاسم با انقباضهای اعضای هدف مشخص می شود. موقع ارگاسم ظاهر چین و شکنج در صورت زن ، کنش خاصی را در سرتاسر بدن او نشان می دهد.
ارگاسم با یک احساس توقف شروع می شود ، این احساس از یک حالت ملایم به حالت شوک می رسد. با پیشروی حالت ارگاسمی ، احساس گرما، نخست در ناحیه لگن شکل می گیرد و نهایتاً در سرتاسر بدن پیشروی می کند. (همان منبع ، 1377، ص 138)

دفعات مقاربت و سازگاری جنسی :
اختلافات شدید در انگیزه جنسی مرد و زن ممکن است منشا عدم هماهنگی و اشکال جنسی شود و برای اینکه به نحو شایسته ای تطابق انجام گیرد حس تفاهم و همدردی لازم است.
از طرف دیگر نباید دفعات مقاربت فقط باب میل شوهر باشد، بلکه باید با آمادگی و عکس العمل زن نیز مطابقت داشته باشد. شوهر به هیچ وجه نباید هنگامی که زنش به دلایلی از مقاربت امتناع می ورزد، او را مجبور کند، بلکه بایدکوشش کرد تا موقعی را انتخاب کندکه زن لذت بیشتری را ببرد. همچنین شوهر نباید همیشه رول شروع کننده را بازی کند. اگر زن گاهگاهی در روابط جنسی قدم اول را بردارد خیلی لذت بخش تر خواهد بود.
( همان منبع ، 1368، ص 36)
زن و مردی که از جهات دیگر کاملا ًتطابق داشته و اظهار محبت و همدردی بیشتری نسبت به یکدیگر دارند، در تطبیق زمان و دفعات مقاربت ، جهت ایجاد هماهنگی و لقاح دو جانبه اشکالی نخواهد داشت. باید آنها کاملاً در بیان امیال و احساسات خود به یکدیگر علنی باشند. (همان منبع، 1368، ص 54)
برای این مساله (دفعات مقاربت ) اختلاف نظریه های فراوانی وجود دارد ، ولی تنها چیزی که به عنوان اصل می توان در نظر گرفت این است که تغذیه ، استراحت ، شرایط جسمانی، فشار روحی و …. در تعداد دفعات آمیزش جنسی تاثیر زیادی دارد. کسانی که دارای سوء تغذیه یا ناراحتی های روانی هستند در آنها روندکاهش نشان داده می شود. دفعات مقاربت در زوجین از یک بار در هفته تا 5 روز در هفته دیده می شود. اگر زوجین جوان از شرایط سالم برخوردارد باشند ، ممکن است هر روز هفته آمیزش داشته باشند. ولی اگر سن زوجین بالا باشد یا عوامل دیگری مانع بروز احساسات جنسی شود این رقم از یک یا دو بار در هفته تجاوز نخواهد کرد. (حکمت پور ، 1377، ص 130)
برای اینکه زوجین بتواند تعداد دفعات مقاربت را تنظیم و هماهنگی لازم را در خود بوجود بیاورند، لازم است که با یکدیگر تفاهم داشته باشند. ممکن است زنها در ابتدای امر زناشویی کلیه قدرت جنسی خود را به نمایش نگذارند و این میل در آنها به مرور زمان ظهور کند، پس تا هماهنگ شدن زن در امر میل جنسی تعداد دفعات مقاربت را نمی توان تحت کنترل گرفت.
باید بدانیم که میل جنسی زن در طول، یا در قبل از قاعدگی و بعد از آن تغییر می کند. با شناخت این روزها می توان روابط زناشوئی را با این مواقع تطبیق داد. (همان منبع، 1377، ص 135)
ریتم میل جنسی در زنان :
شدت میل جنسی در زنان دارای ریتم می باشد. مطالعات الیس استویس ، داوید و دیگران نشان می دهد که در طی یک ماه میل جنسی زن نوسان دارد، مطالعات آنها نشان داده که :
خیلی از زنها اظهار می کنند که تمایل جنسی آنها یک یا چند روز قبل از قاعدگی و یا بلافاصله بعد از شروع قاعدگی افزایش می یابد. اگر چه در حالت دوم ممکن است به این دلیل باشد که در زمان قاعدگی از این امر برخوردار می شود. استوپس می گوید که این میل در وسط هم شدید می شود.
بدون شک در این دایره اختلاف در میل افراد، زیاد می باشد. و هر فرد ریتم مخصوص خودش را دارد و می تواند بهتر تشخیص دهد. (اخوان، 1368، ص 36)
ریتم میل جنسی در مردان :
در بعضی از انواع حیوانات ، جنس نر هم مانند ماده ریتم مخصوص دارد در اینگونه موجودات جنس نر به هیچ وجه اسپرم تولید نمی کند مگر در مورد معینی در سال و همین موقع است که فعالیت جنسی آنها زیاد است. در موجودات عالی ، جنس نر برخلاف جنس ماده در تمام ایام اسپرم ساخته و در نتیجه قادر است در هر موقع جنس ماده را آبستن کند. و میل و فعالیت جنسی ، آنها هیچ گونه ارتباطی با تغییرات فصل و موقع ندارد. البته در مورد احتیاجات جنسی خود دچار جذر و مد می شود. ولی این مربوط به تغییرات محیط یا شرایط روحی است نه مربوط به عوامل فیزیولوژیکی مخصوص بنابراین، بهتر است که شوهر از دوران تشدید میل جنسی در زن اطلاع داشته باشدو تا حد امکان روابط زناشویی را با این مواقع تطبیق بدهد. ولی لازم نیست که روابط فقط محدود به این دوره شود (همان منبع ، 1368 ، ص 51)
میل جنسی طبیعی :
زن و مرد یک سلسله واکنشهای فیزیولوژیکی به شکل طبیعی نسبت به تحرکات جنسی از خود بروز می دهند، این واکنش ها به شکل طبیعی خود را در چهار مرحله (انگیزش ، پلاتو، ارگاسم و تحلیل یا فرونشینی) نشان می دهد. برای مرد کلاً یک الگوی جنسی می توان در نظر گرفت در صورتیکه برای زن می توان الگوهای متفاوتی را فرض کرد. مرحله اول یا مرحله انگیزش، دوره واکنش جنسی آدمی از هر یک منبع جسمی یا روانی احتمال دارد بوجود آید. عامل تحریکی تاثیر فوق العاده ای را در برقراری افزایش کافی و مناسب کنشهای جنسی و همین طور ، ادامه سیکل و اکنش جنسی دارد(نجاتی ، 1377؛ ص 40)
در صورت کافی نبودن تحریک ، شدت و اکنش معمولاً افزایش می یابد و مرحله انگیزش سریعاً اتفاق می افتد محرک جنسی موثر زن یا مرد ، با گذر از مرحله انگیزش وارد مرحله پلاتو می شود، مرحله ای که تنشهای جنسی شدت بیشتری یافته ، و به اوج می رسد که در نهایت شخص را به ارگاسم نزدیک می کند، طول مدت پلاتو بستگی نزدیکی به اثر محرک مورد استفاده و انگیزه فرد برای رسیدن به اوج تنش جنسی دارد.
مرحله ارگاسمی محدود در چندثانیه است این نقطه اوج ، غیر ارادی و در هر سطحی که نشان دهنده حداکثر افزایش جنسی برای هر مورد مشخص است، بوجود می آید. (همان منبع ، 1377؛ ص 58)
کانون اصلی ارگاسمی در لگن است به صورتی که در مرد، در آلت رجولیت ، کیسه های بیضه و پروستات و در زن هم در کلیتوریس ، مهبل و رحم است. کل بدن انسان در واکنش به تنشهایی جنسی درگیر است . با اوج گرفتن حالت ارگاسم، آخرین مرحله دوره واکنش جنسی ، "فرونشینی" ظاهر می شود. در مرد مرحله فرونشینی شامل یک دوره ناگذاری نیز می شود که تحریک مجدد فقط پس از خاتمه یافتن این دوره ناگذاری نیز می شود که تحریک مجدد فقط پس از خاتمه یافتن این دوره ناگذاری امکان پذیر است . در حالیکه در زن این توانایی وجود دارد که از هر نقطه از فرونشینی در صورت تحریک کافی مجدداً به تجربه ارگاسمی جدید برسد. همیشه باید تفاوتهای فردی قابل توجهی را در طول مدت و همینطور شدت واکنش به تحریک جنسی را در نظر گرفت.
پختگی جنسی :
رشد جسمی و پختگی جنسی بر فرآیندهای زیستی و هورمونی استوارند. و هدفشان سوق دادن فرد در جهت کسب توانایی تولید مثل است. در مورد دختران ، اولین عادت ماهانه، نشانه آغاز باروری است. عادت ماهانه بین 12 تا 16 روز پس از آزاد شدن اسپرماتوزوئید ها به وسیله بیضه ها و انزال که معمولاً بر اثر تحریک بوجود می آید ، همراه است.
اولین عادت ماهانه و اولین انزالها، پایان بلوغ جنسی را نشان می دهد و از نظر روانی اهمیت زیادی دارند. جلوه های انگیزش جنسی بیش از پیش قوی تر و فراوانتر می شود و رویاهای شهوانی را به همراه می آورند( گنجی،1377،ص30)
معمولاً بین 13 تا 15 سالگی است که پسران اوج لذت جنسی را درخواب تجربه می کنند.
رویاهای شبانه همراه با اوج لذت جنسی و انزال معمولاً در نوجوانان و مردان جوان 20 ساله دیده می شود. البته دختران و زنان نیز رویاهای شهوانی دارندکه به اوج لذت جنسی شبانه منجر می شود، اما آنها متوجه نمی شوند، مگر اینکه به موقع از خواب بیدار شوند. (همان منبع ، 1376، ص 45)
قدرت جنسی :
ویژگیهای قدرت جنسی عبارت است از :
تولید اسپرم، نعوظ و انــــزال سلولهای اسپرم در لوله های داخلی بیضه ساخته می شود.
در هر ماه بین 30-10 میلیون اسپرم ساخته می شود که رشد کامل آن 72-60 روز به طول می کشد. در طول این مدت سلولهای اسپرم در اپیدیویم ذخیره می شوند و تا زمان ایجاد حالت انزال در همین محل باقی می مانند. تولید اسپرم فقط در درجه حرارتی برابر با 4-3 درجه فارنهایت کمتر از درجه حرارت بدن انجام می شود.
درجه حرارت زیاد بدن از ساخته شدن اسپرم جلوگیری کرده و اسپرمهای انباشته شده را از بین می برد و این خود آغاز ناباروری دائمی یا موقت است. نعوظ در تمام سنین دیده می شود ولی می توان گفت ایجاد نعوظ با بلوغ آغاز می شود و با زیاد شدن سن از میزان این قدرت کم می شود. (نجاتی ، 1377، ص 70)
نعوظ به تدریج بروز می کند و به سرعت یا به کندی فروکش می کند و نهایتاً انزال که با وقوع آن مایع منی از راه پیشابراه دفع می شود، مقدار حجم این مایع، با تکرار انزال کمترمی شود.
عناصر مختلف منی به صورتی و با ترتیبی خاص ظاهر می شود و مایع منی شیری رنگ و شفاف است (همان منبع ، 1377، ص 78)
چند نکته را باید در نظر گرفت . در مورد فعالیتهای جنسی مرد نقش فاعل را بازی می کند و زن از لحاظ بیولوژیکی نقش مفعول را بازی می کند. و این حالت مفعولیت در اجتماع امروزها روز به روز تشدید می شود. اگر چه در بعضی از اجتماعات زن و مرد به طور مساوی ، در مقاربت و عمل جنسی تشریک مساعی می کنند ولی اکثر جوامع انتظار دارندکه زن در روابط جنسی مفعول باشد.
( حکمت پور، 1377، ص 121)
و روی این اصل دفعات مقاربت به میل شوهر خواهد بود. در حقیقت انگیزه جنسی زنها، خاموش ونهانی است و در ابتدا به ندرت ممکن است به قدرت و احتیاجات جنسی خود واقف باشند. پس از برقراری ارتباط که امیال شهوانی اولیه رشد و تکامل حاصل می نماید. بنابراین، تا این مدت نمی توان روابط را راهنمایی برای دفعات مقاربت انگاشت (همان منبع، 1377، ص 125)
دفعات مقاربت تا اندازه زیادی مربوط به مرد است و آن به این دلیل است که ، زن با وجود نداشتن میل ، تسلیم روابط جنسی می شود ولی مرد تا از لحاظ جنسی تحریک نشده و نعوظ نکند نمی تواند مقاربت کند. بنابراین هنگامی که میل جنسی نداشت و یا موقتاً خفته است، داشتن روابط برای مرد غیر ممکن است . روی این اصل قدرت مرد در دفعات مقاربت کاملاً روشن می گردد.
(اخوان، 1368، ص 31)
2-2-3- مشکلات روابط زناشویی
الف – مشکلات جنسی زنان
بر اساس طبقه بندی هاتن (1985) مشکلات جنسی به شش مقوله تقسیم بندی می شوند :
1- کاهش میل جنسی 9:
کاهش میل جنسی شایع ترین شکل زنان است " بنگرف" (1989، هاتن، 1985)
اختلاف میل جنسی در مواردی به صورت فقدان میل جنسی خود انگیخته ظاهر می شود، یعنی شخص ، تمایل به آغازگری فعالیتهای جنسی ندارد هر چند با انجام تحریکات جنسی از سوی همسرش قادر خواهد بود.
انگیختگی جنسی و ارگاسم را تجربه می کند. در بعضی از موارد این اختلال به
آغازگری جنسی محدود نمی شود و شخص از دریافت تحریکات جنسی هم متنفر است. کاهش میل جنسی معمولاً در چهارچوب یک رابطه ، هنگامی که زندگی زوجین را متاثر می سازد به عنوان مشکل ظاهر می شود.
2- کاهش انگیختگی جنسی :
کاهش انگیختگی جنسی یا ناپاسخ دهی یا فقدان پاسخهای فیزیولوژیکی معمول چون لیزی مهبل و انبساط مجرای مهبل و یا فقدان احساسهای وابسته، به تحریک جنسی منتهی می شود. این مشکل معمولاً در پی تغییرات هورمونی پس از زایمان و پس از یائسگی بوجود می آید.
3- کاهش وری ارگاسمی10 :
ناکنش وری ارگاسمی یا بی ارگاسمی11، مشخص کننده ناتوانی نرد در رسیدن به ارگاسم است. ناکنش وری ارگاسمی در شکل اولیه و مطابق آن اختلال نسبتاً شایع است. (بنگرف، 1989، مستر و جانبین 1970، ص 89)
ناکنش وروی ارگاسمی ثانوی معمولاً از دشواریهای رابطه زن با شوهرش ناشی می شود. اگر فعالیتهای جنسی برای مشخصی لذت بخش باشد فقدان تجربه ارگاسمی الزاماً یک اختلال محسوب نمی شود. (هاتن ، 1985، ص 28)

4- انقباض مهبلی12 :
در این وضعیت بر اثر اسپاسم عضلانی معمولاً پیش از آمیزش یا موقع دخول اتفاق می افتد . (لاهونت، 1978) و از علل اصلی ازدواج های بی زفاف 13محسوب می شود. (دودل14 ، 1977) انقباض مهبلی معمولاً یک ناکنش وری نخستین است، هر چند که شکل ثانوی آن هم یک پدیده بالینی شناخته شده است. در این حالت در پی آسیبهای مهبلی ، همانند اپیزیوتومی15 ترمیم نیافته اند یا زخمها ومهبل باهراس16 از دخول مهبلی در ارتباط قرار می گیرد (هاتن) ترس شدید از در میان نیز در مواردی مشاهده شده است.
انقباض مهبلی ممکن است جزئی از یک اختلال جنسی گسترده تر ، مانند بازداری عمومی میل جنسی و تنفر نسبت به تماسهای جنسی باشد و نه به شکل مستقل.
5- دخول دردناک :
دخول دردناک در جریان آمیزش جنسی به دو شکل بالینی قابل تشخیص است، سطحی و عمیق. در شکل اول احساس درد در مدخل محصل متمرکز می شود و در شکل دوم دخول عمیق درد زاست. دخول دردناک سطحی، تحت تاثیر عوامل چون، انقباض مهبل خفیف ، فقدان انگیختگی ، عفونت مهبل یا کیت بارتولین17 بوجود می آید اما دخول دردناک عمقی معمولاً علت جسمانی دارد.عفونت مهبلی مانند برفک یا تبخال ، بیماری تخمدان یا آند ومتریوژ و سایر اختلالات لگنی ، البته گاه کاهش (انگیختگی همراه است. هراس ممکن است بسیار اختصاصی باشد مانند تنفر از دست زدن به احلیل یا منی شوهر یا تعمیم یافته ، چون تنفر از پیش نوازی های18 جنسی . هراس جنسی الزاماً مانع لذت بردن از دیگر فعالیت های جنسی نمی شود. اما در مواردی، انگیختگی جنسی را کاملاً متوقف می سازد.
هراسهای جنسی بعضاً با یک تجربه آسیب زای پیش ، مانند تجاوز جنسی یا زنا با محارم در ارتباط قرار می گیرد.
ب- مشکلات جنسی در مردان :
مشکلات جنسی در مردان در طبقه بندی هاتن (1985) عبارتند از :
1- کاهش میل جنسی :
کاهش میل جنسی درمردان یکی از مشکلات جنسی شایع است.
(کاهلن 1977 و 1979) . و در غالب موارد باعث اختلال جنسی دیگر ناکنش و ری نعوظ می شود. (هاتن 1985) وقتی کاهش میل جنسی یک مشکل اولیه باشد احتمال وجود یک عامل عضوی افزایش می یابد به کاهش میل جنسی ثانوی در مردان نیز همچون حاصل مشکلات رابطه ای بین زن و شوهر است، اگر چه افسردگی و بیماریهای جسمانی هم از علل شناخته شده هستند.

2- ناکنش وری نعوظ19 :
ناکنش وری نعوظ (ناتوانی جنسی20 ) : یعنی ناتوانی کامل یا دشواری نعوظ که در دو مرحله فرد را با مشکل مواجه می سازد : مرحله تشکیل نعوظ و مرحله تداوم نعوظ.
ناکنش وری نعوظ از شایع ترین اختلالات جنسی مردان است (اسپکتروکرمی 21 1995، هاتن ، 1985) میانگین سن مردانی که دچار ناتوانی جنسی می شوند بیش از میانگین سنی مردان است که از دیگر اختلالات جنسی رنج می برند . کنش وری نعوظ در برابر عوامل روان شناختی مخصوصاً (اضطراب ، اختلالات هیجانی) و اثرات جانبی داروها به شدت آسیب پذیر است.
ناکنش وری نعوظ اولیه مطلق نسبتاً نادر است و معمولاً اساس جسمانی دارد ، حتی اگر تشکیل نعوظ ناقص امکان پذیر باشد. ( واگنروگرین 22،1981)
ناکنش وری نعوظ نخستین ، اگر موقعیتی باشد ، یعنی وضعیتی که تشکیل نعوظ در تنهایی امکان پذیر است اما در خصوص همسر مشکل، باید محض تلاش برای ادخال فرو نشیند، معمولاً اساس روان شناختی دارد.

3- زود انزالی23 :
تعریف دقیق این وضعیت بالینی به منزله یک ناکنش وری جنسی ، دشوار است. رسیدن به اوج لذت جنسی پیش از تکمیل فعالیت جنسی رضایتبخش برای زوجین و ارگاسم فوری از مشخصه های اصلی این اختلال است.
اما معیار سرعت و فوریت چیست ؟
مفاهیم " زمان" و "کنترل" ارادی یعنی به تاخیر انداختن انزال، تا رسیدن شر یک جنسی به مرحله ارگاسم، بحث انگیز و مبهم هستند. (کاپلن، 1979، ص 35)
میزان مداخله این شکل در فعالیت و لذت جنسی زوجین معیاری است مناسب.
برای مثال، انزال پیوسته پیش از ادخال یا بلافاصله پس از ادخال قطعاً با اختلال زود انزال مطابقت می کند. در حالی که ارگاسم سریع، گهگاهی مشکل محسوب نمی شود، همانند ناکنش وری نعوظ، زود انزال می شوند ، مطلق و یا موقعیتی و اولیه و یا ثانوی باشد.
4- دیر انزالی24 :
ناتوانی در انزال و تجربه ارگاسم و به رغم تحریکات جنسی فراوان، مشخص کننده این اختلال نسبتاً نادر است (داو، 1981، مستر زوحانین ، 1970، ص 89)
تکامل بالینی دیر انزال تشخیص داده شده است : دیر انزال کامل ، در این حالت فرد در همه موقعیتها و آمیزش، استمناء و خواب، با مشکل مواجه می شود. دیر انزالی ناقص، در این وضعیت انزال ضمن آمیزش جنسی مختل می شود. در حالیکه در موقعیتهای دیگر بهنجار است. سخت انزال یا انزال دشوار، در این حالت انزال مستلزم تحریکات جنسی گسترده وار بسیار طولانی است.
ناتوانی در انزال پس گستر25 (درون ریز) متمایز می شود چرا که در حالت دوم مشخص ارگاسم را تجربه می کند اما منی به درون مثانه می ریزد. این وضعیت معمولاً تحت تاثیر عوامل جسمانی مانند برداشتن پروستات26، دیابت27، و یا داروهای چون آرامبخش های قوی28 بوجود می آید.
5- درد انزالی (انزال دردناک) 29:
انزال دردناک معمولاً تحت تاثیر عفونت مجرای ادرار، کیسه های منی غده پروستات ، یا مثانه بوجود می آید. احساس سوزش در احلیل پس از انزال ، نشانه اختصاصی این اختلال است. در مواردی مردان کاملاً سالم گزارش می دهند پس از انزال تماس ناحیه حشفه بسیار دردناک است. این درد به دلیل حساسیت پذیری بیش از حد حشفه پس از انزال است (کاپن، 1979، ص 58)
انزال دردناک و درد پس از انزال رابا اسپاسم عضلات میانه و راهی به دلیل اضطراب مرد نسبت به انزال مرتبط می دانند.
6- ادخال دردناک 30:
ادخال دردناک یا درد حین آمیزش در مردها بسیار نادر، است (بنگریت، 1989، ص 31) و معمولاً علت جسمانی دارد، مانند عفونت موضعی یا پارگی حشفه.
7- هراس جنسی 31 :
مردها به ندرت از تنفر نسبت به جنبه های خاص رفتار جنسی رنج می برند، هراس جنسی بیشتر به صورت جزء مهم از ناکنش وری دیگر ظاهر می شود. برای مثال ، در ناکنش وری نعوظ تنفر جنسی نسبت به تحریک جنسی شدید شریک جنسی یا به لیزی مهبلی دیده شده است.
2-2-4- بهداشت و درمان روابط زناشویی
غالب مشکلات جنسی چند عامل هستند(کرور جونز 1992، ص 34- هاتن، 1980، ص50)
تکامل مجموعه ای از عوامل، شامل خصیصه های فردی و کیفیت رابطه زوجین نقش تعیین کننده دارند.
به طور کلی عوامل تعیین کننده مشکلات جنسی به دو دسته روان شناختی و جسمانی تقسیم می شوند. در اینجا با تعدادی از تعیین کننده های روان شناختی مشکلات جنسی آشنا می شویم.
الف – جهل جنسی 32:
فقدان دانش جنسی یا اطلاعات نادرست درباره مسائل جنسی با افزایش آسیب پذیری فرد، زمینه پیدایش ناکنش وری جنسی می شود (بنگرفت ، 331989- ریلبرگل، 1987- مسترز وجانسن، 1970- هاتن، 1985) مردان جوان با تصوری نادرست از قدرت مهار انزال و این باور که هیجان بسیار طولانی تر از آن است که واقعاً هست، نسبت به سرعت رسیدن به اوج لذت جنسی بسیار نگران و مضطرب می شوند، وضعیتی که به ایجاد و استقرار مشکلات نعوظ و انزال کمک می کند. فقدان دانش جنسی و اندیشه های نادرست در زنان هم به ترس از آمیزش جنسی منجر می شود، مانند این تصور که آمیزش جنسی الزاماً دردناک است، وضعیتی که زمینه ساز دشواریهای واقعی می شود.
در گروههای فرهنگی خاص ، وجود بعضی باورها می تواند به دشواریهایی در سازش جنسی منجر شود. برای مثال اگر زن جایگاه کلیتوریس را نداند و یا اساساً از علت آن بی اطلاع باشد ، در مقابل ناکنش وری ارگاسمی آسیب پذیر خواهد بود. جهل جنسی مشابه از سوی مرد نیز، به ناکنش وری جنسی زن دامن می زند. دانش جنسی نسبت به جنس مخالف هم غالباً ضعیف و نادرست است.
ب – اضطراب عملی34 :
اضطراب عملی ، نگرانی وسواس شخصی در مورد در کفایت اجرایی عملیات جنسی ، یکی از نیرومندترین تعیین کننده های ناکنش وری های جنسی است.
تاثیر اضطراب عملی، بیش از دیگر اختلالات جنسی در ناکنش وری نعوظ، انزال زودرس و اختلالات ارگاسمی قابل مشاهده است.
مردی که از ناکنش وری نعوظ رنج می برد، درهر نوبت از عملیات جنسی بیش از هر چیز نگران است که آیا قادر به تشکیل نعوظ خواهد بود یا نه؟ و در صورت تشکیل نعوظ آیا می تواند آن را به پا نگهدارد تا آمیزش جنسی صورت پذیرد و همسرش را ارضاء نماید. اضطراب این افراد در آستانه ادخال، یعنی دقیقاً زمانی که بیشترین نیاز به نگهداری نعوظ احساس می شود، افزایش می یابد. جریان فزاینده اضطراب عملی، تجربه ناکنش وری نعوظ را ادامه می دهد و موضع شخص را در برابر مشکل تضعیف می کند.
پویای اضطراب عملی در مورد زنی که با مشکل تجربه ارگاسم مواجه است، فرآیندی مشابه دارد.
افکاری چون، اگر زود ارگاسم نشوم، شوهرم خسته می شود، از من زده می شود، به غرورش برمی خورد و …. ذهنش را مشغول و آرامشش را مختل می کند و بدینسان به اضطرابش می افزاید. با وجود چنین افکاری و متقابلاً تقاضاهای فزاینده مرد از زن در رسیدن به ارگاسم به منظور ارضای نیاز به موقعیت های اجرایی خود، پدیده بالینی تظاهر به ارگاسم از سوی زن توجیه می شود.
بنابراین اضطراب عملی با نگرانی و وسواس و نیاز نابهنجار شخص، نسبت به اجرای موفق عملیات جنسی یا ارضای شریک جنسی بدون در نظر گرفتن لذت و ارضای شخصی مطابقت می کند.
ج- مشکلات رابطه ای :
کیفیت رابطه ای : کیفیت رابطه زوجین خاستگاه بسیاری از ناکنش وری های جنسی است (گردوریدلی ، 1990-وری ، 1992) . مشکلات رابطه ای ، فراوانترین علل ناکنش وریهای جنسی برآورد شده است (هاتن ، 1985، ص 45) . دشواریهای جنسی به سادگی در ضمن یک رابطه زناشویی هست و لرزان پدیدار می شود. این مشکلات با سلطه گری (جنگ قدرت) ، حسادت، تنبیه، ترس، از بی وفایی و تعارض های مداوم در زمینه های دیگر زندگی همبستگی دارد.
( هارپین و گمبیل35 ، 1997)
متقابلاً مشکل جنسی و رابطه ای به رویکرد درمانگری سیستمی نزدیک می شویم و بر اهمیت مفهوم علیت چرخه ای تاکید می کنیم. در تعادل دائم دو عنصر یک سیستم، اعمال یک عضو، علت اعمال عضو دیگر محسوب می شود و بالعکس. در سلسله پیوست تعامل زوجین ، اسناد مشکل خاصی به یک عضو سیستم، بی معنا و اختصاصی سرزنش، به عضو دیگر ، مثبت است. درمانگر در جستجوی الگوهای تعامل زوجین به درمان رابطه همسان و همزمان، با درمان کنش وری جنسی اقدام می کند. رابطه جنسی به منزله مینیاتور1 رابطه عمومی است. وجود جو دائمی خشم و عصبانیت بین زوجین فرصتهای شیرین و رمانتیک2 را سلب کرده ، مجالــی بـــرای تحریک هـــوس جنســــی وبــــرقراری رابطه جنســـی نــمی ماند.(بشارت،1377)
میزان اعتماد زوجین نسبت به هم نیز تاثیری بر روابط جنسی دارد. هر عاملی که احساس اعتماد به نفس را تضعیف کند، انگیزش جنسی را به تحلیل می برد. فزون حمایتگری و وابستگی بین زوجین هم از خصیصه های رابطه ای مشکل زا است. در این وضعیت ، رابطه زوجین بیشتر به رابطه " پدر، مادر – فرزندی" یا " پرستار – بیمار" شبیه است و هر نوع ارتباط جنسی به منزله شکستن نوعی کاپو، به حساب می آید. (بشارت ، 1377، ص 28)
چنین الگوهایی معمولاً در بیماران روانی و همسرانشان مشاهده می شود. برای مثال ، کاهش میل جنسی بیمار افسرده با اصرار همسرش، به اجتناب از سکس به عنوان حمایت از بیمار، عیناً منعکس می شود. فراسوی این واقعیت بالینی و مشکل ارتباطی ، در حقیقت هر دو ممکن است نیاز به یک زندگی جنسی بهنجارتر را احساس کنند، اما هیچ یک قادر نیستند در این مورد بحث کنند.
(همان منبع ، 1377، ص 38)
یکی دیگر از مشکلات ارتباطی همین دشواری گفتگو درباره سکس است. زوجین قادر نیستند درباره موضوعات جنسی ارتباط برقرار کنند، تا بر سر اهداف و انتظارات شان از یک رابطه جنسی به تفاهم برسند. پدیده ازدواجهای بدون زفاف، نمونه ای از این نوع مشکلات است. یکی از مشخصه های تکاملی این زوجها که ردپای آن در مشکل ارتباطی نیز مشاهده می شود این است که هم زن و هم مرد در ابراز عواطفشان بازداری شده اند و از ایجاد، یا تجریه هر نوع ناراحتی یا اختلال در وضع کنونی، رابطه جداً پرهیز می کنند.
در چارچوب این مشکل خاص از تعامل، زوجین برای دخول تلاش نمی کنند و رابطه بدون زفاف ادامه می یابد. (همان منبع ، 1377، ص 59)
د- مشکلات جسمانی36 :
نقش عوامل جسمانی مانند بارگی طولانی، دیابت، پیری، آسیبهای عصب شناختی، داروها و …. در ایجاد مشکلات جنسی به تحقیق ثابت شده است.
(بنکرفت ، 1989، ص 56)
(کولونی، مسترزوجانسن، 1979) یک علت جسمانی مستقیماً مسئول شکل جنسی است ، اما غالباً تاثیر روان شناختی وضعیت موجود ، مانند احساس بیماری یا ناتوان پنداری37 ، متغیر واسطه ای تعیین کننده است. در عین حال تشخیص دقیق و رد علل جسمانی بیش از آنکه یک شکل جنسی رو انزاد تلقی می شود در بعضی موارد یک ضرورت است.
از نظر تاریخی ، چندین رویکرد روان شناختی بر منظور درمان مشکلات جنسی مطرح هستند که ما در اینجا فقط به تشریح یکی از آنها یعنی رویکرد رفتاری اکتفا می کنیم :
سکس درمانی : رفتاری به منزله درمان منتخب مشکلات جنسی در کلینیکهای معتبر جهان طی دهه گذشته کارایی و موفقیت خود را تثبیت کرده است .
(گیلان ، 1987، ص 19)
اندیشه های نخستین سکس درمان رفتاری را می توان در تحقیقات اولیه، در آفریقای جنوبی ردیابی کرد.
گر چه کارولپه به عنوان مبدع رفتار درمانی جدید بیشتر در زمینه هراسها و دیگر اختلالات نوروزی(2) بوده است. رفتار درمانی ، ناکنش وریهای جنسی نیز گزارش شده است. (ولپه، 1958) تاثیر قطع اضطراب بر مشکلات جنسی را تشخیص داده و کاهش اضطراب را به عنوان عضو کلیدی در شیوه درمانی اش برای این دسته از مشکلات به کار برد.
اصل همکاری زوجین در دمان، ضرورت حذف فشار برای اجرای عملیات جنسی و استفاده از فعالیتهای تدریجی که در نهایت بر آمیزش جنسی ختم می شوند ، ارکان اصلی رویکرد ولپه بودند.
این سه اصل به منزله سه عنصر اصلی سکس درمانی جدید می باشند. ولپه مواردی از ناکنش وری نعوظ و زودانزالی را ذکر می کند که این تکنیک ها را با موفقیت برای درمان آنها به کار برده است.
اما در فرهنگ جدید سکس درمانی، عمیقاً اعتقاد بر این است که تکنیکهای سکس درمانی، رفتاری حاصل تلاشهای ویلیام مسترز و ویرجینیا جانسن، 1970 ) هستند.
عناصر اصلی رویکرد سکس درمانی رفتاری مشترک به این شرح خلاصه می شود:
1- درمان مشکل به عنوان مشکل مشترک زوجین : این تکنیک نگرانی و احساس گناه همسران را کاهش می دهد و بر نیاز مشترک زوجین، به بازآموزی چگونگی روابط جنسی تاکید می کند.
2- کاهش اضطراب : تحریم تلاش برای آمیزش جنسی با مکانیسم حذف فشار اجرای عملیات جنسی، اضطراب را کاهش می دهد. آرامش آموزی38 (آرامش تنش زدایی) به عنوان یک تکنیک کمکی به کار می رود.
3- تعیین تکالیف و ماموریتهای جنسی برای انجام در خانه، شامل ملامسه ، نوازشگری و ….
دو مرحله اصلی این تکالیف عبارتند از :
در حس گذاری غیر تناسلی39 و در حس گذاری تناسلی 40
تماس با اعضای تناسلی و پستانها در مرحله اول ممنوع است و در مرحله دوم آموزش مجاز آموزش شیوه درست داد و ستد لذت بین زوجین بدون اضطراب یا فشار تقاضای عملیات جنسی، هدف این تکالیف است. جهت حرکت این تمرینها از تعاملهای کمتر به سوی تعاملهای بیشتر جنسی ، تعیین می شود.
4- آموزش دانش جنسی به زوجین، شامل کالبد شناسی اندام جنسی، فیزیولوژی انجام جنسی، وضعیتهای جماعی و ….
5- کمک به زوجین به منظور توسعه مهارتهای ارتباط جنسی .
6- کاربرد تکنیکهای درمانی خاص بر ناکنش وری های جنسی معین.
بندهای یک تا پنج مجموعه تکنیک های عمومی درمان اند و معمولاً در همه موارد مشکلات جنسی توصیه می شوند. بند 6 گستره وسیعی از مداخلات درمانی خاص را بر حسب ناکنش وری های جنسی معین پیشنهاد می کند. این مرحله اختصاصی درمان، پس از انجام مرحله عمومی در دستور کار قرار می گیرد. این مجموعه دو مرحله ای سکس درمانی، یک رویکرد رفتاری است.
زیرا هیچ تلاشی برای تغییر رفتارهای نشانه ای (نشانه های بیماری) بر اساس مفاهیم روان پویشی نمی شود و تکالیف رفتاری بخش اعظم مجموعه را تشکیل می دهند.
کاهش اضطراب یک جزء کلیدی این مجموعه است، ممنوعیت تلاش برای آمیزش جنسی تامین کنند. هدف مذکور است. چنانچه بلافاصله اضطراب عملی در مورد ترس از درد در زن از بین می رود، سایر تکنیکهای کاهش اضطراب در صورت ضرورت به کار بسته می شوند (مک کاتی، 1977، 1992)
تمرینهای حس گذاری به زوجین کمک می کند تا با همکاری و همراهی یکدیگر شیوه های تنش زدایی را بیاموزند و از تماس و تعامل جسمانی، بدون نگرانی از شکست عملیات جنسی لذت ببرد.
در این وضعیت بدون تنش و لذت بخش، اعتماد لازم برای حرکت به سمت تعاملهای صمیمانه تر جنسی در زوجین بوجود می آید.
ذکر این نکته شاید مفید باشد که پیشروی از حس گذاری تناسلی و از آنجا به فعالیتهای اختصاصی تر و آشکارتر جنسی، از بسیار ی جهات به برنامه حساسیت زدایی شبیه است.
تن کاوی41 و خودانگیختگی42 ممکن است در صورت نیاز به برنامه اضافه شوند، ارتباطهای کلامی و غیر کلامی در موضوعات لذت، احساسات و پاسخهای ترغیب و آموخته می شوند.

2-3- پژوهشهای انجام شده در خصوص موضوع :
در تحقیقاتی که رابطه بین سلامت روان و رضایتمندی زناشوئی مورد بررسی قرار گرفت، نشان می دهد که بین رضایت از زندگی زناشوئی و سلامت روانی رابطه وجود دارد و فشارهای زناشوئی با آسیبهای روانی خصوصاً افسردگی، اختلالات اضطرابی و بیماری های جنسی ارتباط دارد ( مکر، 1982 – چملینگ و کلوسپون، 1989- ویزمن، 1987)
همچنین در تحقیقی کررومن و همکاران او در سال 1995 انجام دادند به این نتیجه رسیدند که خودشکوفایی و همدلی به عنوان پیش بینی کننده های رضامندی زناشویی در مردان بستگی داشتند اما در زنان خیر.
رویکرد مطنقی هیجانی الیس معتقد است رضامندی زناشویی حاصل مبادله رفتارهای پاداش بخش است (الیس ، 1375، ص 10) شواهد قابل توجهی موجود هستند که نبود روابط صمیمی و حمایتگر می تواند پیامدهای جدی در بر داشته باشد ، آمارهای شورای بیمه زندگی آمریکا (1987) به طرز حیرت آوری نشان می دهندکه افراد تنها یا غیر وابسته احتمال بیشتری دارد که دچار مشکلات سلامتی از قبیل سکته، سل، سرطان، الکلیسم و تصادفات گردند ودر مقایسه با افراد متاهلی که در شبکه ای از روابط صمیمی زندگی می کنند نرخ مرگ و میر و خودکشی بالاتری دارد (جوزف بی فرگاس، 1373، ص 40)
کمیل کانورس و راجرز (1976) این مسئله را که اهمیت موضوعات مختلف برای مردم چقدر است بررسی کردند. آنها پی بردند که در بیشتر پاسخها داشتن دوستان خوب و ازدواج و زندگی خانوادگی کامروا بیش از پیشرفتهای عالی و حرفه ای اهمیت داشتند.

منابع انگلیسی :
1. Bancroft y. (1989) Human senuality and 1ts problems, 2 and end. (Edinbargh, Churchill living stone)
2. Hawton,k . (1985) sea therapy. Apractical Guide (ouford, on ford university press).
3. Masters, w.H. and Johnson, V.E. (1996) Human senunal Response, Boston : little Brown.
4. O. sullvian, k . (1979) observation on vaginismus in Irish women, Archives of general psychiatry.
5. Spence, S.H (1991) Pshchosenual therapy . Acognitire Behaviral Approach (London, chapman and hall)

منابع فارسی
4- آلیس ، آلبرت و همکاران، زوج درمانی ، مترجمان ؟؟ و صالحی ، نشر میثاق ، تهران ، 1375.
5- بک ، آرون تی، عشق هرگز کافی نیست، ترجمه مهدی قره چه داغی، چاپ اول، 1369.
6- شاملو، سعید ، بهداشت روانی، انتشارات رشد چاپ دهم، پاییز 1372.
7- شاملو، سعید، مکتب ها و نظریه ها در روان شناسی شخصیت، انتشارات رشد ، زمستان 1368.
8- شولتز داون و سیدی الن شولتز، نظریه های شخصیت ، ترجمه یحیی سید محمدی، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد رودهن، پاییز 1375.
9- صادقی جانبهان ، محمود، محرومیت جنسی و اضطراب ، نشر مفید ، 1373.
10- صدری، سید ضیاء الدین ، آئین ازدواج و روابط همسران ، چاپ سوم ، 1375.
11- فرگاس، جوزف، پی، روانشناسی تعامل اجتماعی ، ترجمه خشایار بیگی و فیروز بخت، زمستان 1373.
12- کاظمی حقیقی، ناصرالدین ، ازدواج پایدار و شرایط آن ناشر، کانون فرهنگی، چاپ اول، 1377.
13- کاظمی خلخالی، زین الدین ، زناشویی راز خوشبختی ، چاپ تابش، چاپ دوازدهم، 1377.
14- کارور، چارلز، اس و مایکل اف شی یر ، نظریه های شخصیت ، ترجمه اصدر رضوانی، نشر آستان قدس رضوی، چاپ اول ، تابستان 1375.
15- کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت ، ویراستار حضره گنجی، انتشارات پیام نور، چاپ بهمن، 1370.
16- مهاباد راد، ناهید، روان شناسی ازدواج ، انتشارات حافظ، چاپ اول، بهار 1371.
17- نجاتی، حسین ، روان شناسی زناشویی ، چاپ بهارستان ، چاپ دوم، تابستان 1377.
18- وندرزن ، جیفر دبلیو، روان شناسی ازدواج، ترجمه حضره گنجی، 1376.

1 Passive – aggressive
2 Inadequte
3 Hysteric
4 Asthenic
5 paranid
6 Obsessive – compulsive
7 Explosive
8 Antisocial
9 Inpaired seuod interest/pesire
10 Orgasmic pystumction
11 Non.Respo-Nsiren siveness
12 viginismas
13 Non – Cansamuted
14 puddle
15 Episio.tome
16 bartholins
17 bartholins
18 farapley
19 Erectile dys eanction
20 impotenc
21 spectovoocarey
22Wagner & Green
23 permatare
24 Petardedej Eculation

25 Retrograde
26 Prostate
27 Diabetes
28 Major Trang aillizer
29 Ejaculatory pain
30 Dispareunia
31 Sezual phabia
32 Lanorence
33 Zilberfgeld
34 Performance Anritep
35 Harbin & Comble
36 Physical problems
37 Invalidism
38 Relaktion
39 Non – genital sensate focus
40 Genital sensate focus
41 Self – Eaploration / Sdelf – Focus
42 Slef – Stimalation
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 56 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود