تارا فایل

دختران فراری


مقدمه :
همه روزه شاهد درج عکسهایی از کودکان و نوجوانان در جراید رسمی کشور هستیم که بدون اطلاع والدین، خانه و کاشانه خود را ترک نموده و به دیگر سخن اقدام به فرار از خانه نموده اند و چشمان مضطرب خانواده ای را بی صبرانه در انتظار بازگشت خویش به دور انداخته اند. البته این تنها بخش کوچکی از جامعه آشنا با مطبوعات را شامل شده که دسترسی به جراید داشته و با درج آگهی در آن، ملتمسانه مردم را در یافتن فرزند خویش به استمداد طلبیده اند در صورتیکه بسیاری از خانواده های بحران زده آشنایی چندانی با جراید نداشته تا بنابر دلایلی! "بالاخص در ترس از آبرو" از درج آگهی در مطبوعات خودداری نموده اند. بعلاوه هیچ آمار دقیقی از تعداد فراریان از منزل در ایران وجود ندارد و مسئولین اداره آگاهی نیز از ارئه آمار به دلایل مختلف طفره رفته اند. همچنین مشخص نیست از میان فراریان نوجوانان، چه تعدادی دوباره پس از برخورد با مشکلات خود به منزل مراجعت می کنند؟ یا آنکه بوسیله نیروهای انتظامی دستگیر شده و به والدین تحویل می گردند؟ یا با در پیش گرفتن کاری شرافتمندانه مستقل از والدین خانواده به زندگی خود ادامه می دهند؟ وتعداد زیادی نیز پس از ارتکاب جرمی دستگیر شده و پس از تشکیل پرونده تحویل کانون اصلاح و تربیت گردیده تا اقدامات تعلیمی و تربیتی لازم در مورد آنان صورت گیرد و این تنها قسمتی است که در صورت همکاری مقامات زیربط در آگاهی آمار دقیقی دارد که متاسفانه ارائه نگردیده است.

فصل اول :کلیات تحقیق
اهمیت مساله:
در تحقیقی که در سال 1365 بوسیله انجمن اولیاء و مربیان در مورد علل انحرافات، اخلاقی و فرار دختران انجام گرفته است متوسط سن فرار 16 سال می باشد. دلایلی چون: اختلافات شدید خانوادگی، عاشق شدن، داشتن رابطه نامشروع و ترس از برملا شدن آن، داشتن نامادری، ناپدری و بدرفتاری والدین را برای فرار آنها ذکر نموده اند. "فراهانی، 1365" بنابر گزارش سازمان بهداشت جهانی، یکصد میلیون کودک و نوجوان در جهان وجود دارد که در کوچه ها و خیابانها زندگی می کنند و در برابر مواد مخدر و خشونتهای جسمی آسیب پذیرند. موضوع مهم در این فرارها یافتن پاسخ برای سئوالات زیر است:
1 . نوجوانان چرا خانه های خود را ترک می کنند؟
2 . نوجوانان در مدتی که خانه را ترک می کنند کجا بسر می برند؟
3 . اوقات خود را چگونه و با چه کسانی سپری می کنند؟
4 . هزینه های زندگی خود را از چه محلی تامین می کنند؟
گروه فراریان دختران از خانه و کاشانه رقم عمده ای را تشکیل می دهند. آنها به هر علتی از خانه فرار کرده باشند امروزه در وضعیتی قابل مطالعه بسر می برند. اختلافات خانوادگی، وضع مدرسه و تحصیل، روابط بین دوستان و اطرافیان همه مسائلی هستند که ممکن است به امنیت، استقلال و شخصیت نوجوانان لطمه بزنند و آنها را دچار نگرانی کنند و در این موارد است که ما باید آنها را درک کنیم و به آنها کمک کنیم تا بتوانند استقلال و امنیت از دست رفته خود را باز یابند. این کار ارزش آن را دارد که قبلاً مورد توجه قرار گیرد و از آن پیشگیری گردد.

تعریف علمی واژه ها:
فرار بخشی از رفتار ناسازگارانه ای است که کودکان و نوجوانان مرتکب می شوند که ابتداء برای رفع نیازهای عادی خود یا پرکردن اوقات فراغت و سپس به اعمال ناهنجار دیگری از قبیل دزدی، ولگردی، روی می آورند. از همه مهمتر یافتن افراد همسن و سال خود در پارکها و کوچه ها و خیابنها به تشکیل گروههای بزهکاری مبادرت می ورزند.
نوجوانی:نوجوانی به دوره ای اطلاق می شود که حدفاصل بین کودکی و میانسالی است 18 – 12 سالگی و آغاز بزرگسالی، به عبارت دیگر فرد از کودکی به بزرگسالی، از مرحله ای می گذرد که نوجوانی گویند "نوایی نژاد، 1366".
بحرانی ترین ادوار زندگی به حساب می آید. چون عوامل زیست، روانی، اجتماعی، تواماً در بروز نوجوانی دخالت دارند. تعیین سن دقیقی برای آغاز و پایان آن امکان پذیر نیست ولی معمولاً نوجوانی در دختران سنین 15 – 11 و در پسران 16 – 12 سالگی را شامل می شود.
کجروی یا انحراف: انحراف نوعی درد، عارضه یا بیماری است که آن را آسیب اجتماعی نام نهاده اند. بدین خاطر که آثار و عوارض آن در اجتماع ظهور می یابد.

فصل دوم :فرار دختران از خانه
مقام زن در جهان بینی اسلامی:
اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن درباره خلقت زن و مرد چیست؟ لازم است به مساله سرشت زن و مرد که در سایر کتب مذهبی نیز مطرح است توجه کنید، قرآن نیز در این موضوع سکوت نکرده است، قرآن با کمال صراحت در آیات متعددی می فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی که در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبی بجا گذاشته است این است که زن عنصر گناه است و از وجود زن شر و وسوسه برمی خیزد. قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده ولی هرگز نگفته است که شیطان یا مار، حوا را فریفت و حوا ادم را، قرآن نه حوا را به عنوان مسئول اصلی معرفی می کند و نه او را از حساب خارج می کند قرآن می گوید: به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت مسکن گزینید و از میوه های آن بخورید قرآن آنجا که پای وسوسه شیطانی را به میان می کشد ضمیرها را به شکل تثنیه می آمد و می گوید: شیطان آن دو را وسوسه شیطانی را به میان می کشد ضمیرها را به شکل تثنیه می آورد و می گوید: شیطان آن دو را وسوسه کرد یا شیطان آن دو را به فریب راهنمایی کرد و یا شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را نمی خواهد.
در قانون اساسی کشورمان در بسیاری قوانین تساوی مرد و زن به وضوح دیده می شود. برای مثال بند 14 از اصل 3 قانون اساسی "تامین تساوی عموم در برابر قانون" با اصل بیستم "همه افراد ملت" اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.
ولی مطابق برخی اصول، زنان اجازه ورود به برخی حیطه ها را ندارند برای نمونه طبق اصل 115، رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی انتخاب گردد. البته در این پژوهش مجالی نیست تا به تحلیل قانون اساسی و سایر قوانین مدنی، حقوقی و کیفری و یا مقرارت فقهی بپردازیم فقط به این مقدار بسنده می کنیم که در حال حاضر در جامعه مان زنان با محدودیت هایی مواجه هستند بدون آنکه دلیلی برای آن وجود داشته باشد. با توجه به تمام مطالب به نظر می رسد جامعه ما به متمایز بودن وظیفه مردان و زنان معتقد است و انتظار دارد زنان در خانه نقش بارزتری را ایفاء کنند.

فرار دختران از خانه:
فرار نوجوانان و جوانان از خانواده امروزه در جهان به عنوان یک مساله و مشکل اجتماعی توجه صاحبنظران را به خود جلب کرده است اهمیت این مساله از آنجا بیشتر آشکار می شود که جامعه شناسان بقاء جامعه را در گرو بقای خانواده و موفقیت و شکست جامعه را در سلامت و یا گسستگی نهاد خانواده، یافته اند خانواده به عنوان سازمان اجتماعی کوچکی برخوردار از روابط تعاملی والدین ـ فرزندان است و روابط فرزندان، والدین و سایر اعضاء خانواده چون شبکه و نظامی در هم پیچیده است که افراد آن در کنش متقابل با یکدیگر و این نظام در مجموعه ای از نظامهای اجتماعی بزرگتر قرار گرفته است جامعه بزرگتر خود جزئی از زمینه فرهنگی برای الگوهای رفتاری خانواده است و در تثبیت یا تزلزل آن تاثیر دارد.
کانون خانواده، اساسی ترین سهم را در آن دارد. مسیر رشد، دوره بلوغ و نوجوانی از حساس ترین مراحل زندگی است که از آن به عنوان دوره بحران یا دوره بی سر و سامانی روحی تعبیر می شود، در این مرحله اگر والدین درک و شناخت درستی از شرایط روحی، عاطفی و جسمانی فرزندان نداشته باشند و برای گذر بی مخاطره و کم مخاطره این بحرانها او را مشتاقانه و آگاهانه همراهی نکند امکان بروز کجروی و رفتارهای نابهنجار از سوی آنان افزایش خواهد یافت، فرار نوجوانان و جوانان از خانه یک زنگ خطر و هشدار است که علاقمندان و دلسوزان جامعه را برای حفظ کیان خانواده و سلامت و تعادل جامعه به چاره اندیشی فرار می خواند.
اصطلاح نوجوان فراری بر کسی اطلاق می شود که منزل را بدون قصد بازگشت ترک نماید، به نظر می رسد این پدیده از معضلات خانوادگی و اجتماعی فراگیر در سطح جهان است و طی سالهای اخیر در کشورها، رو به افزایش است، "اقلیما، 4: 1380"
برای مثال: انجمن کودکان در انگلستان اطلاعات زیر را در مورد کودکان فراری گزارش کرده است:
هر سال 100000 کودکزیر 16 سال فرار می کنند. 80 درصد فراری ها از مشکلات موجود در خانه فرار می کنند، به دلائلی از قبیل خشونت، آزار و تعارض با والدین.
4/1 بچه های فراری، اولین فرارشان قبل از 8 سالگی است.
3/1 پسرها و 5/1 دخترها وقتی که اولین بار فرار می کنند 11 ساله هستند.
بسیاری از بچه های فراری بعد از یک روز به خانه بر می گردند و آسیب جدی ای نمی بینند، اگر چه 4/1 از آنها در شرایط سختی می خوابند، مثلا: در کوچه ها، روی زمین و یا ایستگاه اتوبوس.
7/1 بچه ای فراری مورد تجاوز جنسی یا حمله های خشونت بار و یا هر دو قرار می گیرند.
41 درصد فراریها، از مدرسه اخراج شده اند "انجمن کودکان انگلستان 1999"
دکتر مصطفی اقلیما در پژوهشی با عنوان بررسی عوامل موثر در بازگشت مجدد زنان و دختران آسیب دیده اجتماعی بر مراکز باز پروری سازمان بهزیستی، معتقد است که از جمله آسیب های اجتماعی، مساله فرار دختران از خانواده و به دنبال آن مساله روسپیگری است و با مطالعه در علل این پدیده و به خوبی روشن می شود که فقط بیکاری، جنگ، تنوع طلبی، فریب خوردگی، طردشدگی، شکست در عشق، تمایل بر درآمد بیشتر، علل جنسی و عوامل خانوادگی مهمترین عواملی هستند که هر روز بر تعداد لطمه های جدید روسپیگری می افزاید با توجه به اینکه در جامعه ما این مساله به عنوان جرم محسوب می گردد افرادی که مرتکب چنین عملی می گردند به مراکز باز پروری جهت انجام فعالیتهای بازپروری ارجاع می گردند. "اقلیما، 1380: چکیده"

نقش عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی در انحراف:
نقش مسائل اجتماعی در انحراف: وقایع اجتماعی و امور جریانات آن در رفتارهای انحرافی دارای نقش و تاثیری فوق العاده است آن چنان که حتی عده ای از جامعه شناسان آن را علت اصلی آسیب های اجتماعی ذکر کرده اند از مسائل اجتماعی که در دامن زن به انحرافات و یا زمینه سازی در آن اثر دارند موارد بسیاری را می توان نام برد که برخی از آنها عبارتند از:

تراکم جمعیت:
گسترش روزافزون صنعت و توسعه، بدون توجه به نظارت جوانب آن خود سبب تراکم جمعیت بیش از اندازه است کم اثر شده و فقر و محرومیت افزایش می یابد در نتیجه زمینه برای آسیبها فراهم می گردد.
بررسی ها دور کیم نشان داده است افزایش جنایات با تراکم و افزایش جمعیت، نسبت مستقیم دارد در اماکن پرجمعیت، شلوغ، سوءاستفاده ها، فحشاء اعتیاد بیشتر به چشم می خورد و این امر در جوامع صنعتی ودر توسع ه های شهرنشینی بیشتر نمایان است زیرا در جوامع متراکم و پرجمعیت، کنترل ها ضعیف شده و به سبب تعارض فرهنگی، و رسوم اخلاقی گوناگون و ایدئولوژیهای متفاوت موجب می گردد که دوستی های متقابل کاهش یابد و امکان آشنایی های عمیق از بین رفته و روابط صوری شود.

محل سکونت:
همیشه این سئوال مطرح است که چه رابطه ای بین محیط اقامت و انحراف وجود دارد؟ پاسخ این پرسش در مناطق بسته به موقعیت فرق می کند تفاوت روشنی که بین میزان انحرافات شهرهای بزرگ و پایتختها و شهرهای کوچک و روستانشین وجود دارد، بیانگر این واقعیت است.
برای مثال محل سکنای متصل بر خطوط راه آهن یا کارگاهها یا اماکن صنعتی و یا مناطق گرم و دور افتاده نیز محیط مناسبی به شمار نمی رود از آنجا که اغلب، طفل یا نوجوان مقیم این گونه اماکن، همواره احساس محرومیت می کند چه بسا که گرفتار طغیان و عصیان نیز می گردد که اغلب بر ارتکاب جرائم منجر می شود، اقامت در محلات پست یکی از عوامل مساعد کننده زمینه انحراف است.

مناطق جرم خیز:
در بیشتر شهرهای صنعتی مجرمین در نواحی نامناسب و فقیر شهر زندگی می کنند و البته آنچنان نیست که در مناطق اغنیا از جرم و انحراف خبری نباشد، بلکه در آنجا کمتر آشکار است در نواحی فقیرنشین، بیکاری، هرج و مرج، بیماری، انحراف دائماً رو به توسعه است. بیشترین بودجه رفاهی و درمانی درست در مناطق جرم خیز صرف می شود، سوءاستفاده و دزدی، فحشاء و دیگر آلودگیها مربوط به این مناطق است. اگر دولتها بودجه ای را که به دستگیری، حبس، محاکم این افراد اختصاص می دهند برای سلاح آن صرف کنند به صرفه تر است.
اغلب جرائم در مناطق فقیر و کثیف شهر صورت می گیرد و یا در زاعه ها و مناطق پرت و متروکه و یا شلوغ و پرهیاهو، این امری است که در کشورهای دیگر هم مصداق دارد.
مهاجرت:
مهاجرت های بی حساب و حرکتهای دائمی مردم از منطقه ای به منطقه ای دیگر، مشکلات بسیاری را در رابطه با آسیبهای اجتماعی پدید می آورد، مهجران به سختی می توانند خود را با شرایط قانونی و حیات جدید و از همه مهمتر، فرهنگ آن منطقه سازگار کنند. ضمن اینکه افزایش جمعیت ناشی از مهاجرت در یک محدوده و منطقه مساله اجتماعی پدید می آورد.
مهاجرین در طریق جا انداختن تثبیت موقعیت خود گاهی رفتاری خلاف انتظار از خود بروز می دهند و البته این امر درباره نسل اول مهاجران اندک است و نسل های بعد که خود را در آن منطقه صاحب آب و گل یافتند، زیادتر می گردند. کودکان مهاجر که در اقلتند از وجود والدین احساس شرمساری می کنند و این خود منشا بسیاری از نابسامانیهاست. گسستگی روابط، کاهش دوستی ها و صمیمیت ها، طرح اندک روابط متقابل، دیر مانوس شدن با محیط اجتماعی خود سبب پیدایش و گسترش دشواری است.

ماهیت زندگی شهری:
ماهین زندگی در شهر همانند عاملی از عوامل انحرافی است اصولاً این نوع زندگانی فرار از دست قانون، پلیس، اختفاء از نظر قدرتها را بیشتر مهیا و آماده می سازد و همچنین در شهرهای بزرگ بسیار از درهای خوشگذرانی و بطالت بر روی اشخاص خصوصاً جوانان باز است. آنان می توانند در اوقات فراغت روشهای غیر قانونی را فراگیرند، طبیعتاً در شهرهای بزرگ، مجال انتشار خانه های فساد و دوایر قماربازی زیاد است، در حالیکه این انگیزه ها در مناطق کم جمعیت بسیار نادر است.

دوستان و رفقا:
تکوین شخصیت فرد، متکی به عناصر موجود در محیط داخلی و خارجی اوست، در این میان پدر و مادر نقش اساسی دارند، وقتی جوان با شخص منحرف ارتباط دارد عملاً منحرف می گردد.
همنشینی اطفال با دوستان منحرف که در سنین بلوغ به سر می برند اثرات عمیق تر و نتایج شدیدتری به دنبال دارد، اگر فردی در ابتدای سنین نوجوانی با افراد شرور بالغ برخورد داشته باشد، شخصیت او به طرز شدیدی تحت تاثیر قرار می گیرد، خواه این برخورد به صورت تصادفی و یا غیر مترقبه و یا به طور تماس دائم باشد، و اعم از اینکه شناسایی در خانواده انجام پذیرد یا در خارج از منزل، در هر حال جوان کم سن و سال از عناصر شخصیت دوست بالغ خود متاثر می شود و نسبت به عناصر نادرست شخصیت او اعتقاد پیدا می کند. انحراف آن دوست بزرگتر را شجاعت و شهامت تصور می کند و دشمنی با دیگران را نشانه مرد بودن تلقی می کند.

تاثیر عوامل فرهنگی بر انحراف:
فرهنگ را می توان شامل عقاید و افکار، دانش و تربیت، آداب و رسوم و سنن، اخلاق و رسوم اخلاقی، فلسفه و هنر، ادبیات، ابداعات و اختراعات دانست یا مجموعه ای در مواریث اجتماعی که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود، کار فرهنگ، تعیین و تنظیم قواعد و آداب و رسوم جامعه است و می تواند از عوامل کنترل کننده به حساب آید که همه شئون زندگی انسانها را زیر نظر می گیرد. برخی از جرم شناسان معتقدند کجروی و انحراف حاصل از تضادهای فرهنگی و منحرف پرورش یافته فرهنگ جامعه خویش است و پای بندی به فرهنگ جامعه است که او را کجرو بار آورده است.

تاثیر عوامل اقتصادی بر انحراف:
عدم تامین اقتصادی، روشهای کسب پول و مبارزه با نداری، نداشتن شغل و مسکن نامناسب، عدم امکان بهره مندی از غذا، بهداشت و بلاخره با فقر دست به گریبان بودن، تنگدستی، بیکاری و . . . زمینه را برای تن در دادن به بسیاری از کجرویها فراهم می نماید، البته اگر موجبات رشد و پیشرفت اقتصادی و امکان رفاه و آسایش پدید آید، همه مسائل و دشواریهای بشر حل نخواهد شد، اما اگر احتیاجات اولیه انسان برآورده شود مانع بسیاری از مفاسد و آلودگی ها خواهد شد.
فشارهای اقتصادی موجب پیدایش تجاوزات، اعتیاد و تن دادن به روسپیگری می شود. با پیشرفت اندیشه بشری و ظهور عقاید جدید درباره تربیت، اهل تحقیق بر وجود تاثیر عوامل اقتصادی در تعیین شخصیت و رفتار انسان پی بردند و متوجه شدند که انحراف به صورت بارزی با فقر و اقتصاد نادرست ارتباط دارد.
گرسنگی و برهنگی، کمبود موادغذایی و عدم ارضای نیازمندیهای ضروری، از بزرگترین عواملی است که منجر به ظهور رفتار ضد اجتماعی می گردد. فقر افراد به خصوص افراد جوان را برای پذیرش انحراف آماده می کند و این آمادگی وقتی با عوامل کمک کننده دیگری همراه شد به احتمال زیاد باعث سقوط می گردد.
خلاصه اینکه، فقر ذاتاً سبب انحراف نیست، ولی بی گمان به وجود آورنده سختیها و ناملایماتی است که اگر نتوان در قبال آنها مبارزه کرد، خواه ناخواه انسان را به زانو در می آورد. اغلب محرومیتها و برآورده نشدن تمایلات که باعث عدم اطمینان اجتماعی است متکی به عامل فقر است و نمی توان آن را نادیده گرفت.

خانواده و انحراف:
نخستین محیطی که کودک در آن پرورش می یابد و در رفتار بعدی فرد فوق العاده موثر است، خانواده است. آنچنان که حتی عده ای از جرم شناسان آن را عامل سلامت یا بیماری آینده فرد ذکر کرده اند و مخصوصاً ظهور آثار آن را در دوره جوانی فوق العاده دانسته اند.
جامعه شناسان رابطه ای بین جنایات و حیات خانوادگی یافته اند به طور یکه میزان جنایات را در خانواده از هم گسسته بسیار زیاد می دانند. رویدادهای خانوادگی در سرنوشت افراد موثرند، روابط ناخوشایند والدین، فوت و طلاق، جدایی و متارکه، مشکلات بسیاری برای افراد می آفرینند.
مطالعات انجام یافته دانشمندان و متخصصان علوم اجتماعی و انسانی و دستورات و راهنمایی هایی که پیامبران الهی برای هدایت و رشد و کمال و تربیت انسانها از منبع وحی ابلاغ کرده اند بر نقش نهاد خانواده به عنوان اصلی ترین کانون پرورش و تربیت تاکید شده است.
خانواده، زنجیره ارتباطی اجتماع و تضمین کننده آرامش و ثبات جامعه است. کودکان نخستین وابستگی های عاطفی نزدیک و صمیمی خود را در خانواده برقرار می سازند و درونی کردن ارزشها و هنجارهای فرهنگی را در ان آغاز می کنند.
کارکرد عاطفی خانواده از نیاز انسان به محبت و وابستگی ها ناشی می شود، بدون وجود محبت و احساس پیوستگی، خانواده ممکن است با مشکلات عاطفی و روانی مواجه گردد. دختران نوجوانی که کمبود محبت دارد به هرکس که سر راه او قرار گیرد و به او اظهار محبت کند علاقه مند می شود و چه بسا در این مسیر تباه شود.

خشونت والدین و اثرات آن:
انظباطهای سخت و خشن، مانع رشد فکری، بدنی، اخلاقی و عاطفی کودکان می شود. فرزندانی که در چنین خانواده هایی رشد نموده اند، زمینه های ابتکار و خلاقیت در آنها کمرنگ شده و همواره در تصمیم گیری مردد هستند، غالباً افرادی بی ارده بار آمده و در نتیجه کرامت انسانی آنها مخدوش می گردد.
هنگامی که به خاطر انظباط سخت، آزادی فرد محدود و یا نقش ها از بین برود امر تربیت دچار خطر می گردد و امکان رشد را از آنان سلب می نماید، کنجکاوی هایشان را می کشد،طفل را وا می دارد که راه خموری، بی حالی، غیرفعال بودن را در پیش بگیرد و از راه و رسم رشد فرو ماند.
این خطر هنگامی شدید می شود که والدین هراز گاهی فرزندان خود را وسیله ای برای فرونشاندن خشم فرد قرار دهند و طفل را به باد کتک و خشونت گیرند. بی رحمی های پدر، کتک کاری او به قصد کشت، چنان ناامنی و وحشتی در آنان پدید می آورد که گاهی خواب و قرار از آنان می ستاید.

فساد و آلودگی والدین:
اعتیاد و سرگرمیهای آلوده در محیط خانواده، از عوامل ویران کننده و متلاشی کننده بنای خانواده و تربیت است. کودکی که شاهد آلودگی ها و انحرافات والدین خویش است از آنها درس می آموزد، ولی درس خطرآفرین و ویران کننده والدین با عمل انحرافی خود الگوی بدن برای کودک خود می شوند حتی اگر کودک در سنی باشد که ار این مسائل سر در نیاورد مشاهده آن برای او خطرناک است.
خانه ای در آن آمد و شد برای افراد ناباب و معاشران آلوده باشد خانه خوبی نیست زمینه ساز انحرافات فکری و اخلاقی برای کودکانی است که در آنجا زندگی می کنند.
بررسی های آسیب شناختی نشان داده است که حاصل اعتیاد را در این سردی کانون و سستی پیوند عاطفی در این کانون و وارض ناشی از تبهکاران و آلودگی والدین، بدآموزی تقلید ناروا، احساس شرمساری، نابسامانی زندگی، استعداد انحراف و سرانجام منجر شدن به ارتکاب جرم می باشد معمولاً والدین و اعضاء معتاد خانواده، تنها فکر تهیه مواد جهت رفع خماری خود بوده و نسبت به فرزندان و سایر اعضای خانواده خود احساس مسئولیت نمی کنند زندانی دوربند شدن والدین به خصوص مادر که کانون مهر و شرافت و پاکدامنی طفل می باشد علاوه بر اینکه باعث جدایی طفل از مادر می گردد باعث عوارض نابهنجاری خواهد گردید.
از دیگر عوامل خانوادگی که در بروز انحراف و بزهکاری موثر است، می توان از طرد و بی مهری، توجه بیش از حد به فرزندان، عدم مراقبت و بی توجهی والدین و سرپرستان بر امور فرزندان و خانواده و فقر مالی خانواده، مرگ یا جدایی والدین، نفاق و ناسازگاری والدین نام برد. (اقلیما، 81: 1380 ـ 45)

فصل سوم:علل فرار
چه کسانی از خانه فرار می کنند؟
همه انسانها اگر در جایی که به سر می برند "اعم از خانه و محل کار" احساس رضایت نکنند و فضای حاکم بر محیط موجب رنج و عذابشان شود، به فکر فرار می افتند. ولی از میان خیل انسانهای ناراضی و ناراحت، درصد بسیار کمی فکر خود را عملی می کنند و آنهایی که مانده اند سعی کرده اند مشکلات و موجبات ناراحتی خود را در محیط بر طرف کنند یا خود را با شرایط موجود تطبیق دهند تا محیط قابل قبول و تحمل پذیر گردد.
تمایل بر فرار از محیط در مورد جوانها به خصوص در افراد 12 ساله تا 20 ساله قویتر و جدی تر است. فرار از خانه برای نوجوان، نتیجه یک مساله عاطفی و لاینحل، برای خانواده یک مساله مربوط به روابط متقابل و برای جامعه یک مساله احتمالی است.
فرار نوجوان از خانه، یک مشکل و معضل حاد و عمومی مبتلا به نهاد خانواده نیست، ولی نمود آشکاری از وجود مساله ای عمیق تر و پیچیده تر به نام مساله ارتباط نوجوان با والدین است.
نوجوان گاهی برای رهایی از رنج و ناراحتی، نجات از سرزنش های مداوم و تحقیرهای مکرر و خردشدن شخصیت خود از خانه می گریزد. گاهی برای مقابله و نتبیه والدین و گاهی به خاطر احساس بی پنهای و عدم امنیت. پشت پا زدن به عواطف و پای بندیهای موجود در خانواده و نادیده گرفتن انتظارات جامعه مسلماً یک نوع رفتار عادی و طبیعی به هنجار نیست ولی عکس العمل طبیعی و به هنجار، رویارویی و برخورهای کسالت آور و خسته کننده موجود در محیط نابهنجار خانوادگی است.
جوانان فراری از خانه مانند ولگردن برای تهیه مایحتاج زندگی خود و خوراک، مرتکب سرقت، جیب بری و اعمال منافی عفت، خودفروشی، و در دختران آشنایی با افراد مفسد به فحشاء کشانده می شوند.

شرایط عمومی افراد فراری:
بررسی ها نشان داده است که افراد فراری از نظر فردی، خانوادگی و اجتماعی دارای این شرایط هستند: از نظر فردی: اختلال منش دارند، افرادی ضعیف الاراده اند، حساس و زودرنجند، عقب ماندگی درسی دارند، برای امور غیر درسی ارزش بیشتری قائلند، برخی از آنها عقب ماندگی ذهنی دارند، شخصیتی تلقین پذیر داشته و یا به انحرافات و اختلالات و بیماریهای روانی از جماه صرع، اسکپرونرمنی پارانویا مبتلا هستند و به علت عدم تکوین شخصیت، ثبات و انظباط اجتماعی ندارند. اگر چه افراد باهوش هم در بین آنها اندک نیست و حتی در بین آنها نوابغ هم دیده می شود.
برخی از اینان که البته بیشترشان نوجوانند دچار رنج عصبی هستند، بیخوابی دارند، احساس گناه آنان را آزار می دهد، دسته ای از این اطفال و نوجوانان از لحاظ وضع جسمی و روانی سالم و عاری هستند. ممکن است تحت تاثیر محیط خانوادگی و محیط تحصیلی برای تفریح و خوشگذرانی و یا تقلید از فیلم ها و ماجراجویی اقدام به فرار کنند.
از نظر خانوادگی:
به علت نفاق، ناسازگاری، اهتیاد پدر و مادر، تشنج در محیط خانوادگی، طرد و تحقیر، کمبود محبت، از هم گسیختگی خانواده "طلاق، جدایی، فوت" و عدم مراقبت و بی توجهی والدین و سرپرستان نسبت به امور تحصیلی بویژه در خانواده های پر جمعیت، ترس از تنبیه در صورت عدم موفقیت در تحصیل، اقدام به فرار از منزل و ترک تحصیل می کنند. اطفال نازپرورده که دائم تحت مراقبت، نظارت شدید قرار دارند برای کسب آزادی و استقلال از خانه فرار می کنند.

از نظر اجتماعی:
اغلب در منطقه و محیطی زندگی کرده اند که مناسب برای داشتن حیات شرافتمندانه نبوده است. در محیط اجتماعی شان رفتار ضد اجتماعی، آلودگی، اعتیاد وجود داشته است. با تیپ بی بندوبار و پرخاشگر مواجه بوده اند. بدآموزی در زندگی شان بسیار بوده است، مشکل انظباطی و اخلاقی داشته اند. منطقه زندگی شان منطقه شکست، خواری ها، سرافکندگی ها بوده و این خود زمینه را برای محدود ساختن فرد و حوزه معاشرتی او فراهم کرده است. (همان منبع، 148 و 149)
کاتر در مقاله ای تحت عنوان "شناخت فرار نوجوانان و پیشگیری آن" علل فرار از منزل را به شرح زیر می داند:
1) اجتناب از عواقب و نتایج ناخوشایند رفتار یا اعمالی که فرد انتظار دارد، در آینده با آن مواجه شود. مثل تهدید به تنبیه و یا تنبیه والدین در مقابل شکست تحصیلی فرزند.
2) فرار از دام مواجهه با تجربه ای مستمر و پیش رونده نامطلوب. دردناک یا سخت در زندگی مثل آزار جسمی و جنسی در منزل.
3) پیشگیری از ترک فعالیتها، ارتباطات یا دوستی هایی که برای فرد مهم و با ارزش به نظر می رسند مثل جلوگیری والدین از معاشرت نوجوانان با دوستانش بدون جایگزینی و با تحکم.
4) به منظور بودن با افرادی که به رغم ایشان حمایتگر، مشوق و فعال هستند، مثل زندگی با همسالان.
5) برای بودن با افراد یا مکانهایی که آنها را از مشکلات دیگر زندگی شان دور می سازد.
6) تغییر یا توقف آنچه که در حال انجام است یا قرار است انجام گیرد مثل ازدواج نامناسب توام با تهدید والدین. همچنین معتقد است مشکلاتی که خطر بروز فرار کودکان و نوجوانان را افزایش می دهد عبارتند از:
1) کودک آزاری یا غفلت نسبت به کودک.
2) استفاده از الکل یا مواد مخدر.
3) طلاق یا جدایی که مواجهه با آن بدرستی انجام نشده است.
4) رفتار متضاد و، مماند والدین که با تخیلات نامناسب نوجوان ترکیب شده باشد.
5) آمیزش با یک گروه همسالان ضد اجتماع
6) مرگ یکی از اعضای خانواده که مواجهه با آن به درستی انجام نشده باشد.
در کنفرانسی که در اکتبر سال 2000 در شهر ادمونتون با عنوان فراهم کردن امنیت در مورد افراد معلول و کاهش خطر آزار و سوءرفتار برگزار شد، یکی از مقالات مطروحه با عنوان سوءرفتار با افراد معلول و یک شخص از این مقاله در مورد علائم هشدار دهنده بود و در آن یکی از اثرات سوءرفتار را فرار از خانه ذکر کردند.

اقسام فرار:
فرار اقسام مختلفی دارد. از جمله فرار صرعی، فرار هیستریک، فرار فراموشی و فرار معمولی، که در این پژوهش فرار معمولی مورد نظر بوده است. در فرار صرعی: بیمار ممکن است دست به جنایت یا قتل بزند و بعد از اتمام آنها را فراموش کند. در فرار عادی کاملاً بر فعالیتهای خود، چه قبل و چه بعد از فرار آگاهی دارد "بیرجندی، 1346" به عقیده راندوشستروم میل به فرار از زیر بار فشارهای خانوادگر و اجتمایی و پناه بردن به محیطی که نیازهای نوجوان در آن بهتر صورت پذیرفته و مورد توجه قرار گیرد همیشه در فکر نوجوانان وجود دارد. در این دوره تمایل به عضویت در گروههای اجتماعی به اوج می رسد "راندوشستروم، 1356" نوجوان می خواهد از سیطره خانواده آزاد بوده تا فردیت و استقلال خود را احساس کند. "شاری نژاد، 1364" قائمی امیری در کتاب خود تحت عنوان آسیبها و عوارض اجتماعی، پیرامون علل فرار چنین می نویسد: "فرار از جمله پدیده هایی است که عوامل مختلفی می تواند سبب آن گردد.
تحقیقات انجام شده در کنورهای مختلف هر یک به بخشی از عوامل موثر در بروز فرار اشاره دانسته اند که در اینجا به تناسب امکانات به تعدادی از آنها، اشاره می شود:
1 – وجود شرایط تنبیه و اذیت و آزار کودک و طاقت فرسا بودن محیط خانه
2 – فرار به علت انتقام گرفتن از والدین
3 – از هم گسیختگی خانواده و نبودن سرپرست در خانه
4 – فرار به منظور جلب توجه دیگران
5 – وجود نامادری یا ناپدری در خانه
6 – تبعیض در خانه
7 – دوستان ناباب و مشکل دار
8 – آموزشهای نادرست "بالاخص فیلم های نیمایی و ویدئویی مبتذل"
9 – ریسک و ماجراجویی و انجام کارهای متهورانه

علل فرار:
1 – فقدان یکی یا هر دو والدین:
فقدان والدین هم برای فرار و هم برای اجتماع عواقب وخیمی را به دنبال دارد. اکثر محققین آن را یکی از مهمترین علل ولگردی، عقب ماندگی درسی و تمایل به بزهکاری ذکر کرده اند. "صاحب الزمانی، 1347" یکی از روانشناسان آلمانی در تحقیقی نشان داد که 40 درصد کودکانیکه در مدرسه مردود شده اند اطفال محروم از پدر و 30 درصد بی مادر بوده اند.
تحقیق دیگری در آلمان نشان می دهد که از میان 2704 تبهکار نوجوان بیش از 43 درصد از داشتن یکی از والدین محروم بوده اند. تحقیقات انجام شده در آمریکا نیز این موضوع را مورد تایید قرار داده است. در تحقیقی که در مورد دخترانیکه در دارالتادیب نگهداری می شوند انجام شده نشان داده است که 70 درصد آنان از یک طرف یا دو طرف یعنی هم از مادر و هم از پدر محروم بوده اند. "صاحب الزمانی، 1347"
2 – جدایی و طلاق
جدایی و طلاق یکی از عوامل مهم ایجاد نابسامانی در روح کودک و نوجوان به حساب آمده و گاهی وی را بر انجام کارهای سخت و نادرست توانا می سازد. تحقیقات فراوانی این مطالب را تایید نموده که بسیاری از بزهکارن نوجوان و مجرمین مسن تر از خانواده های کمتر در اثر طلاق به جامعه تحویل داده شده اند و محصول مستقیم طلاق به حساب می آیند. فحشاء تکدی، پرخاشگری، ناسازگاری، توقف یا ایست تحصیلی، مشکلات متعدد شخصیتی، بیماریهای عصبی و روانی و هزاران آسیب اجتماعی دیگر در کنار سایر عوامل مربوط می شود "کیهان، 1309". یک پژوهش در کانون اصلاح و تربیت مشهد نشان می دهد که 26 نفر از آنان متعلق به خانواده هایی بوده اند که در آنان طلاق رخ داده است. "احمدی، 1361"
گریف می نویسد: "اگر پدر فوت کرده باشد عاطفه مادر می تواند تا حدی آن را جبران نماید ولی طلاق وضع دیگری پیدا می کند، زیرا اکثراً با مشکلات فراوانی نظیر زدوخورد، منازعه و کشمکشهای پدر و مادر و عدم توافقهای آنها روبروست و یا گرفتار خصومت نامادری است. "جگسون، 1957"
دکتر خزائی در کتاب خود تحت عنوان بزهکاری اطفال چنین می نویسد: "در کشور فرانسه هر ساله نزدیک به 2500 ولگرد کمتر از 18 سال نزد قاضی فرستاده می شوند تا تحت اقدامات تربیتی و حمایتی قرار گیرند. این افراد که اغلب از خانواده جدا شده اند فرار اختیار کرده اند.
ضمن ولگردی غالباً به فحشاء و پسرها به روابط جنسی مردانه می پردازند. حمایت از این قبیل اطفال و پیشگیری از سقوط آنان در دامهای تبهکاری نیز امروزه شدیداً مورد توجه متخصصین می باشد "خزائی، 1373".
فرار به مبناء انتقام از والدین: بچه ها اصولاً دوست دارند در برابر اعمال ناشایست و یا زندگی ناسازگارانه ای که دارند، دست به تلافی بزنند و با افکار محدود خود این تلافی را به شکل فرار ظاهر می کنند. برخی از این افراد برای انجام مقصود خویش ماهها اقدام به جمع آوری پول توجیبی خود کرده و حتی در بعضی موارد اشیاء قیمتی را از خانه ربوده تا بتوانند با فروش آن پولی را بدست آورده و دیگر محتاج والدین نباشد، اینها اکثراً در روزهای اول فرار با دست و دلبازی فراوان پولهایی را که همراه دارند خرج می کنند.
لیکن پس از گذشت چند روزی که پولشان ته کشید تازه به فکر می افتند که چه کنند؟
و این مرحله حساسترین مرحله گریز آنها از خانه و کاشانه می باشد. متاسفانه، تعداد زیادی از والدین به علت بی اطلاعی و نادانی با فرزند خود بدرفتاری می کنند و موجب می شوند که ناراحتیها و غمهای آشکار و پنهان کودک آنها جانشان را بخورد و بعید نیست بعدها هم به صورت عقده های گوناگون که در مسیر کودک و نوجوان نقش بسته به اشکال دیگر تجلی کند.
عدم درک صحیص والدین از موفقیت خاص نوجوانان، عدم درک صحیح والدین از موقعیت خاص نوجوانان و سوءبرخورد آنان با نوجوانان نیز می تواند مشکلاتی را بوجود آورد. زیرا والدین به شرایط خاص نوجوانان که نیازمند کسب تجربه و استقلال می باشد، توجه نداشته با دخالتهای بی مورد و بی جا، روح او را آزار نموده و سبب بروز طغیان و سرکشی در وی می گردند. اگر پدر و مادر این واقعیت روحی و روانی را درک نکنند که آنرا پدیده ای غیر طبیعی به شمار آورند و اجازه ندهند تا نوجوان این مرحله را پشت سر گذارند، فاصله بین دو نسل هر روز عمیق تر شده تا جاییکه پدر و فرزند قادر به تحمل یکدیگر نخواهند بود و عاقبت می توانند سبب فرار نوجوان از خانه گردد. تحقیقات انجام شده نشان می دهد که 82 درصد نوجوانان مورد مصاحبه قادر نبوده اند مسائل و مشکلات خود را با والدین خود در میان گذارند. "ملک آبادی. 1355".
در یک نظرخواهی که از نوجوانان سطوح راهنمایی و دبیرستان به عمل آمده است این سوال مطرح شد که در برخورد با مسائل و مشکلات مایلند آنرا با چه کسانی در میان گذارند؟ دوست، معلم، والدین و . . . متاسفانه تنها 23 درصد پاسخ دهندگان والدین را انتخاب کرده، آنها را محرم اسرار خویش دانسته اند، این پاسخ ضعیف حاکی از آن است که والدین نتوانسته اند رابطه عاطفی سالمی با فرزندان خود برقرار نمایند. "سعیدی، 1371".

وجود ناپدری یا نامادری:
وجود نامادری و برخورد غرض آلود و آکنده از تبعیض او با فرزندان شوهر نیز می تواند محیط خانه را به محیطی ناامن برای زندگی نوجوان تبدیل نماید. تحت چنین شرایطی وقتیکه تحمل آن از عهده نوجوانان خارج می گردد، فرار را بر قرار در آن خانه ناامن ترجیح می دهند. نامادریها غالباً به محض تولد اولین فرزند خود با فرزندخوانده ها از در ناسازگاری در می آیند و از آنها بهانه های عجیب و غریب می گیرند. آنها را به بداخلاقی و انحرافاتیکه اکثراً زاییده فکر و اندیشه خودشان است متهم می کنند. در این مرحله هنگامی که نوجوان با بی مهری و کج خلقی نامادری مواجه می شود، به تدریج مقاومت و تحمل خود را از دست داده و ناگزیر از خانه فرار می کند. "مکتب مام، شماره 86".

فقر عاطفی
یکی از عوامل مهم ترک خانواده محسوب می شود. اگر خانه که باید محل امنی برای تامین نیازهای عاطفی کودک و نوجوان باشد به محیطی عاری از محبت و عواطف مبدل شود طبیعی است که نوجوان حساس و زودرنج تر شده و در جستجوی محبت پا را از خانه بیرون گذاشته و در میان گروههای هم سن و سال یا دسته جات خلافکار وارد شود. تجارب تلخی برایش فراهم می سازد می گریزد و از اینکه خود را شریک یا عضوی از آن گروه بداند روی برمی گرداند. زیرا توان همسازی رفتار خود با آنان را ندارد.
سیروس ایزدی به تحقیقی که پیرامون علل فرار نوجوانان در کانون اصلاح و تربیت کرج به انجام رسانیده اند اشاره نوجوانان احساس طرد شدگی می کند. محیط طوری است که نیازها و عواطف او را که برای رشد شخصیت اش لازم و ضروری است مانند استقلال، قبول شدن و یافتن محلی برای تخلیه هیجانات را نادیده گرفته و می کوشد او را در سطح یک کودک نگهدارد نوجوان ترجیح می دهد که از خانه فرار نماید، "ایزدی، 1355".
نقش محبت و تاثیر خانواده به خصوص در سالهای اولیه رشد کودک انکارناپذیر است. کودکانیکه از مراقبت و نوازش مادر محروم بوده و در پرورشگاهها نگهداری می شوند، رشد عادی آنان دچار اختلال شده و حتی برخی از صاحب نظران اعتقاد دارند که بر رشد ذهنی و هوشی آنان نیز تاثیر منفی گذارد. کودکان برای رشد متعادل جنسی و روانی و اجتماعی نیاز مبرمی به آرامش و امنیت و محبت در خانواده دارند. الاین ایدر می گوید: "ما فرصت پیدا نمی کنیم تا به حرف فرزندان و نوجوانان خود توجه کنیم".
بنابر گزارش وزارت دادگستری تنها در سال 1988 میلادی، 127 کودک و نوجوان توسط والدین به زور از خانه اخراج شده اند که این مساله حاکی از سردی روابط خانوادگی و نابودی پیوندهای عاطفی در آن می باشد. "اطلاعات، 1369". تحقیقات نگارنده نیز این مطلب را تایید کرده است به عنوان مثال نوجوانی اظهار داشت: "پدر و مادرم همیشه مرا مورد شماتت قرار می داده اند و می گفتند اگر تو به دنیا نمی آمدی وضع ما خیلی بهتر بود، اصلاً تو بد قدم بودی، حتی در مواردی گفته بودند تو اصلاً بچه ما نیستی، از اینجا برو و من هم در یک فرصت مناسب از خانه فرار کردم".
گاهی نیز علت فرار، تنهایی یا احساس تنهایی بیش از حد نوجوان در خانه است. نوجوان احساس می کند شدیداً تنهاست و کسی از اعضای خانواده با وی تماس عاطفی ندارد و مورد توجه و محبت قرار نمی گیرد. تحقیقات نشان داده است که احتمال بروز بزهکاری نوجوانان در خانواده هایی که خصومت متقابل، بی اعتنایی و بی احساسی وجود دارد حتی از خانواده های از هم پاشیده بیشتر است "ماسن، 1981".

شکست تحصیلی و نگرانی از سرزنش یا تنبیه والدین:
شکست تحصیلی و نگرانی از سرزنش یا تنبیه والدین یکی دیگر از عوامل فرار از خانه محسوب می شود. آمار نشان می دهد که گریز از خانه در ماههای خرداد تا شهریور به شدت افزایش پیدا می کند. به طوریکه در روزهای عادی هر روز 3 نفر و در روزهای امتحان و اعلام نتیجه هر روز 5 نفر کودک و نوجوان از خانه فرار می کنند. این آمار در اواخر شهریور ماه و در اوایل مهر که نتایج امتحانات تجدیدی تحصیلی را مشخص می کنند از 5 نفر در روز نیز تجاوز می کند، که این امر می تواند رابطه فرار با شکست تحصیلی را مشخص نماید.
این بحران گاهی آنقدر شدید رخ می نماید که ممکن است نوجوان تحت شرایطی خاص پس از فرار از خانه اقدام به خودکشی نماید "کیهان". تحقیقات در امریکا نشان می دهد که 95 درصد 17 سالگان فراری و بزهکار در اثر شکست تحصیلی مدرسه را ترک کرده بودند "صفوی، 1364".
تحقیقات انجام شده در کانون اصلاح و تربیت مشهد نیز ارتباط بین فرار و شکست تحصیلی را مورد تایید قرار داده است "علوی، 1361".
در تحقیقی که پیرامون علل انحراف اخلاقی و فرار دختران بوسیله انجمن اولیاء و مربیان انجام گرفته است نشان می دهد که 30 درصد افراد مورد پژوهش علت اصلی فرار خود را شکست تحصیلی قید نموده اند "فراهانی، 1365".
اطلاعات بدست آمده نشان می دهد که 90 درصد نوجوانان فراری قبل از اقدام به فرار مدرسه را ترک نموده و به دیگر سخن، ترک تحصیل نموده اند. حدوداً 90 درصد، به کرات از مدرسه بدون عذر موجه گریخته اند. در صورتیکه در گروه کنترل تقریباً 77 درصد پاسخ دهندگان

سخت گیری و وجود شرایط تنبیه:
سختگیری و وجود شرایط تنبیه عامل دیگری در بروز پدیده فرار است: تحقیقات مکرر کوک نشان می دهد که کودکانیکه در خانواده های معمولی و سخت گیر تربیت یافته اند امکان بیشتری برای انحراف آنان وجود دارد، همین تحقیق درصد افراد پرورش یافته در خانواده های سخت گیر را 7/26 درصد و در خانواده های معمولی 8/15 درصد ذکر کرده است. شلدوون و الینورگلوک در تحقیقات خود نشان داده اند که سخت گیری و فشار بیش از حد والیدن خصوصاً پدر یکی از عوامل مهم فرار از خانه محسوب می شود. در این شرایط تنها عده معدودی از نوجوانان ارتباط خود را با خانواده حفظ می کنند "مهران، 1354".
دکتر تیم انداز در مقاله ای که در مجله دانشکده بچاپ رسیده اظهار می دارد: " والدینی که به فرزندان خود آزادی بدون قید و شرط می دهند، همانطور دچار مشکلات می شوند که والدین سخت گیر زیرا اغلب فرزندان آنها خودخواه، نظم ناپذیر، و بی توجه بار می آیند به قول هاروکس، ریشه هر نوع انحراف و بزهکاری نوجوانان را باید در خلال اطلاعات ناقص یا سختگیریهای بیجا و غیرمنطقی بزرگسالان جستجو کرد. البته نباید تصور کرد که مفهوم ضمنی آن لجام گسیختگی و لاقیدی نوجوان است. بلکه توجه کردن به زندگی نوجوان در حقیقت نوعی احترام گذاردن به نیازهای منطقی و پذیرفتن خواسته ها و تفریحات مشروع آنان می باشد "شایو ریان، 1378".
بنابر گزارش وزارت دادگستری امریکا تنها در سال 1988 میلادی، 45 هزار تن به علت "سختی زندگی" از خانه فرار کرده اند. زیرا تقریباً 100 درصد نوجوانان فراری نیز آنها به زنجیر بسته و ساعتها در زیر زمین خانه حبس نموده اند و همین فشارهای جسمانی و روانی بوده که فکر فرار از خانه را در ذهن و مخیله آنها بروز کرده است و آنرا در فرصتی مناسب عملی ساخته اند.
فقر اقتصادی نیز عاملی مهم و زمینه ساز پدیده فرار بوده است. فقر اقتصادی یکی از عوامل زمینه ساز در بروز پدیده "فرار" به حساب می آیدو وجود فقر طبیعتاً کج خلقی والدین و آسیب پذیری آنان را به دنبال دارد و همین امر سبب می شود تا نوجوان حساس و زودرنج را در جستجوی کار به بیرون از خانه و گاهی شهر و دیار راهی شهرهای بزرگ نماید.
بعلاوه والدین نیز در تذمین معاش خویش تن به کارهای سخت و طاقت فرسا داده و شبانگاه که خسته و کوفته به خانه باز می گردند. در برابر تمینات کودکان خود با خشونت و کتک کاری آنها را ساکت می کنند. این گونه افراد معمولاً برای بهره گیری از نیروی کار فرزندان تمایلی در فرستادن آنها به مدرسه نیز از خودشان نشان نمی دهند و همین امر آنها را در مسیر فرار از خانه و ارتکاب جرم قرار می دهد.

تمایل به دیدن نقاط دیدنی:
تحت تاثیر فیلمهای سینماییو ماجراجویی جوانان، قصه ها و ماجراهای جسورانه به تقلید از قهرمانان فیلم یا قصد فی المثل برای بدست آوردن گنج یا زندگی مطلوب، خانه و کاشانه خود را ترک می کنند اکثراً با گروهی از دوستان هم سن و سال اقدام به اینکار می کنند و پس از مدتی غلط بودن محاسبات خود را به تجربه دریافته و سرافکنده و پشیمان نزد والدین خود بازمی گردند.

فصل چهارم : نحوه ارائه خدمات به دختران فراری
ژنحوه ارائه خدمات در ایران به افرادی که از خانه فرار می کنند:
در ایران، ارائه خدمات به این افراد توسط چند ارگان انجامئ می شود از جمله سازمان بهزیستی کشور و شهرداری، سازمان بهزیستی در قالب طرح بازپروری زنان و دختران آسیب دیده اجتماعی طرح "مداخله در بحران" و طرح "خانه سلامت" بر ارائه خدمات می پردازد. البته درصدی از مددجویان مراکز کودکان خیابانی سازمان بهزیستی و خانه های سبز و ریحانه شهرداری، شامل کودکان و نوجوانان فراری هم می شود. چون موضوع تحقیق در مورد مراکز نگهداری دختران فراری است فقط به توصیف طرحهای مربوط به زنان و دختران در معرض آسیب و یا آسیب دیده اجتماعی می پردازیم.

مرکز باز پروری زنان و دختران آسیب دیده اجتماعی:
به استناد ماده واحده لایحه قانونی راجع به تشکیل سازمان بهزیستی کشور مصوب مورخ 24/3/1359 شورای انقلاب با الحاق اصلاحیه 24 مرداد ماه 1359 و اصلاحات و الحاقات به عمل آمده در جلسه 19/11/1375 مجلس شورای اسلامی، در خصوص تجدید تربیت منحرفین اجتماعی "آسیب دیدگان اجتماعی" و نظر بر اجرای نهاد آئین نامه اجرائی مصوب هیات محترم وزیران به شماره 60615/ت 85/هـ مورخ 3/3/71 در رابطه با دختران و زنان در معرض آسیب اجتماعی حاد و زنان آسیب دیده اجتماعی مسئولیت بازپروری به منظور اصلاح، بازتوانی بازگشت به زندگی سالم اجتماعی به سازمان بهزیستی واگذار گردید که در سازمان با عنایت به کمبود اعتبار، کمبود نیروی متخصص، عدم تجهیزات و نداشتن ساختمان مناسب و مطابق استاندارد جهت بازپروری نهایت سعی و تلاش را در این امر بکار می برد.
مراکز حمایت و بازپروری دختران آسیب دیده اجتماعی به مراکز اطلاق می شود که طبق وظایف قانونی محوله، این افراد را نگهداری و یا به صورت شبانه روزی تحت پوشش داشته و از طریق ارائه خدماتی نظیر مددکاری اجتماعی، روانشناسی، آموزشهای فنی و حرفه ای و فرهنگی زمینه ی بازگشت آنان به زندگی سالم را از طریق پیوند مجدد با خانواده آموزش و ایجاد اشتغال و کسب درآمد مشروع، ازدواج و تشکیل خانواده فراهم آورده و در تامین حداقل نیازهای اقتصادی و حل و فصل مسائل و مشکلات یاری می نماید.

خانه سلامت:
مقدمه: برای اینکه انسانها بتوانند در جامعه، زندگی سلمی داشته باشند و فرصت لازم برای رشد طبیعی را بدست آورده، بتوانند توان و استعدادهای بلقوه خویش را بالفعل ساخته و از گزند هر نوع آسیب در امان بمانند باید بتوانند از مواهب اجتماعی و اقتصادی موجود در جامعه استفاده کنند حال اگر به هر دلیل، چه فردی، خانوادگی، فرهنگی و اقتصادی عده ای از افراد جامعه از جمله زنان و دختران را از حضور در صحنه اجتماعی، تعلیم و تربیت و فعالیتهای اقتصادی و غیره مانع شوند طبعاً فرصتی برای آسیب بیشتر آنان فراهم خواهد شد.
بنابراین رفته امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، به منظور نگهداری و حمایت از دختران نیازمند حمایتهای اجتماعی تا زمان استقلال و خودکفایی فردی و اجتمعی آنان اقدام به ایجاد خانه های سلامت برای دختران نموده است.
خانه سلامت به مراکزی اطلاق می شود که طبق وظایف قانونی محوله، دختران در معرض آسیب اجتماعی و فاقد حمایت های خانوادگی و اجتماعی را تحت پوشش قرار داده و از طریق ارائه خدمات زمینه های کسب استقلال اقتصادی و اجتماعی را فراهم آورده و در تامین حداقل نیازهای اقتصادی و جلوگیری از ابتلاء به آسیب های اجتماعی یاری می نماید.
دختران نیازمند حمایت اجتماعی به دخترانی اطلاق می شود که به دلائلی چون فقدان حمایت خانوادگی موثر یا وجود سوءرفتار در محیط خانوادگی به طور موقت آمادگی و درایت اجتماعی و روانی لازم را از دست داد و به دلیل عدم توان اجتماعی ـ اقتصادی لازم برای زندگی مستقل، در معرض خطر آسیب اجتماعی قرار دارند.
اهداف:
1) حمایت و نگهداری از دختران نیازمند حمایتهای اجتماعی که مشکلات اخلاقی نداشته و نیازمند خدمات بازپروری نیستند.
2) فراهم نمودن زمینه های تحصیلی، اشتغال، خودکفائی و استقلال این افراد.
3) شناخت استعدادها و توانمندیهای دختران و هدایت آنان بسوی استفاده از این توانمندی ها.
4) جلوگیری از ابتلاء دختران به آسیب های اجتماعی.
شرایط پذیرش:
1) ایرانی بودن یا داشتن تابعیت جمهوری اسلامی ایران.
2) فوت والدین و یا فقدان حمایت خانوادگی موثر با ارائه مدارک لازم و قانونی.
3) زندانی بودن یکی از والدین با تایید مقامات قضائی یا انتظامی و عدم صلاحیت آنها بنابر تشخیص کیمته امور آسیب دیدگان اجتماعی استان.
4) بیماری یا فقدان توانمندی جسمانی یا روانی والدین یا سرپرست قانونی با تایید اداره پزشکی قانونی.
5) عدم شناسایی و دسترسی به والدین یا بستگان به تایید مقامات قضائی.
6) عدم صلاحیت والدین به تایید مقامات قضائی یا تشخیص کیته امور آسیب دیدگان اجتماعی استان.
7) داشتن گواهی پزشکی قانونی مبتنی بر باکره بودن دختر.
8) نداشتن سوءپیشینه کیفری.
نحوه پذیرش:
به منظور ایجاد هماهنگی در امر پذیرش های، خانه سلامت توسط کمیته امور آسیب دیدگان اجتماعی استان انجام خواهد گرفت. از ابتدای شروع فعالیتها باید کوشش در زمینه فراهم آوردن امکانات بازگشت دختر به خانواده و یا بستگان و یا سایر روشهای ترخیص به منظور کوتاه نمودن زمان زندگی، مورد نظر باشد.

کمیته امور آسیب دیدگان اجتماعی استان:
متشکل از معاونت امور اجتماعی، کارشناس امور آسیب دیدگان اجتماعی، کارشناس امور حقوقی، مددکار اجتماعی و روانشناس است که به منظور ایجاد هماهنگی بر جریان کار، نظارت مستقیم دارد.
مدت زمان حمایت مالی از دختران در خانه سلامت حداکثر 76 ماه می باشد و ظرف این مدت، کمیته تمور آسیب دیدگان اجتماعی استان موظف به تامین شغل و فراهم آوردن زمینه استقلال مالی دختران می باشد به استثنای زمانی که دختران خانه سلامتی، با تایید کیته امور آسیب دیدگان اجتماعی، توانایی لازم را برای ادامه تحصیل در مقاطع مختلف تحصیلی و دانشگاهی را دارا باشند در اینصورت تا پایان سال اشتغال یا تحصیل باید از حمایت های اقتصادی ـ اجتماعی لازم برخوردار باشند.
در این مرکز، زمینه های فراگیری آموزشهای فنی و حرفه ای، اشتغال و استقلال این دختران، باید فراهم گردد. همچنین تدوین برنامه اوقات فراغت باید به گونه ای باشد که موجب آشنایی هر چه بیشتر این دختران با ارزشها، آداب و رسوم و فرهنگ جامعه شود.
موارد انضباطی، توسط تیم مرکز و "مسئول مرکز، مددکار اجتماعی و روانشناس" مورد بررسی قرار گرفته و کلیه موارد و تصمیم ها در فرم صورتجلسه بایستی مکتوب گردد.

روشهای ترخیص:
روشهای ترخیص عبارتند از:
1) تحویل به خانواده یا بستگان نسبی و سببی.
2) زندگی مستقل با حفظ شرایط قانونی.
3) ازدواج.
4) ادامه تحصیل.
شرایط و مراحل ترخیص و تحویل به خانواده یا بستگان:
1) شناسایی خانواده یا بستگان نسبی و سببی با استفاده از مدارک قانونی یا از طریق مراجع ذی صلاح.
2) تایید وضعیت کلی تحویل گیرندگان توسط کمیته امور آسیب دیدگان اجتماعی استان و در موارد خاص تایید از مقامات ذی صلاح قضائی الزامی است.
3) ارائه راهنمایی های لازم به تحویل گیرنده در مورد خصوصیات اخلاقی دختر.
4) ارائه اطلاعات بهداشتی و پزشکی دختر به فرد تخویل گیرنده.
5) تهیه گزارشات لازم توسط مددکار اجتماعی به استناد بازدید منزل و تحقیقات انجام شده.
6) ارائه خدمات اقتصادی و اجتماعی با استفاده از موارد دستور العمل.
7) گزارشات جامع اقدامات انجام شده به کمیته امور آسیب دیدگان سازمان بهزیستی کشور.
8) تنظیم صورتجلسه ترخیص توسط اعضاء کمیته امور آسیب دیدگان اجتماعی استان.
شرایط و مراحل زندگی مستقل:
1) ارائه راهنمایی های لازم به دختران در زمینه اشتغال و انتخاب محل سکونت.
2) ارائه راهنمایی های لازم به منظور رعایت قوانین و مقررات، عرف و عادات موجود در جامعه و توجه به احکام اسلامی.
3) فراهم آوردن زمینه روانی ـ اجتماعی مناسب برای پذیرش موقعیت جدید اجتماعی.
4) تهیه گزارش های لازم توسط مددکار اجتماعی به استناد بازدیدها و پیگیری های انجام شده.
5) توصیه دختران در مورد اینکه خروج از خانه سلامت بر فراز قطع نظارت بر زندگی آنها نبوده و تا هنگام ازدواج، رفتار و سلوک اجتماعی آنان تحت نظارت سازمان بوده و بعداً نیز به عنوان مشاور و حامی در اختیار آنان خواهد بود.
6) تکمیل صورتجلسه ترخیص توسط اعضاء کمیته امور آسیب دیدگان اجتماعی استان و اعلام اقدامات انجام شده به دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور.
شرایط ترخیص از طریق ازدواج:
1) فراهم آوردن زمینه مساعد به منظور تسهیل در امر ازدواج دختران، با توجه به مسائل و ضوابط شرعی.
2) ارائه راهنمایی های لازم و کمک به دختران، جهت انتخاب همسر مناسب.
3) بررسی موقعیت اجتماعی و اخلاقی خواستگار توسط مددکاراجتماعی و ارائه گزارشهای لازم.
4) طی کردن دوره آموزشهای مهارتی زندگی زناشوئی.
5) توجیه خواستگار و والدین وی از موقعیت فردی و اجتماعی فرد در جهت تحکیم خانواده ها.
6) ترتیب دیدار طرفین ازدواج و توجه به اصول مذهبی اخلاقی و عرف جامعه و رعایت اثرات روانی و عاطفی فردی و جمعی.
7) ارائه راهنمایی های لازم به دختر، جهت پذیرش موقعیت جدید و راعایت شئون و روابط خانوادگی با توجه به عرف جامعه و ایجاد تفاهم و جلوگیری از بروز اختلافات خانوادگی.
8) مشارکت در برگزاری مراسم ازدواج و رعایت آداب و رسوم متناسب با شئونات طرفین.
9) تکمیل صورتجلسه ترخیص توسط اعضاء کمیته امور آسیب دیدگان اجتماعی استان و اعلام اقدامات انجام شده به دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی.

شرایط ترخیص از طریق ادامه تحصیل:
1) ارزیابی توانایی ها و استعاداد ها توسط روانشناس و مددکاراجتماعی.
2) فراهم نمودن زمینه هدایت تحصیلی مناسب.
3) تایید کمیته امور آسیب دیدگان اجتماعی.
4) پذیرش در مراکز آموزشی و دانشگاهی و اطلاع از وضعیت تحصیلی و ارئه گزارشها و انعکاس آن در پرونده تحصیلی.
5) 0 در مورد دخترانی که در مراکز دانشگاهی غیر دولتی پذیرفته می شوند کمیته از محل بودجه حمایت از دانشجویان هزینه های مربوط به تحصیل را پرداخت می نماید.
6) دختران تا زمانیکه شاغل به تحصیل هستند می توانند از خدمات حمایتی، روانی اجتماعی و اقتصادی، برخوردار باشند کمیته امور آسیب دیدگان اجتماعی، موظف بر تنظیم برنامه ترخیص دقیق بوده که امکان بازگشت مجدد دختران به حداقل برسد.

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
توصیه و پیشنهادات یکی برای مسئولین:
برای آنکه انحرافی پدید نیاید لازم است تا خانواده به عنوان کسب کانون مقدس بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. همچنین باید:
1) امنیت خانواده از هر حیث تعیین شود.
2) نابسامانیها و اختلافات و بگومگوها تعطیل گردد یا حداقل از انظار کودکان پنهان باشد.
3) به امر تعلیم و تربیت فرزندان توجه گردد.
4) به حقوق زوجین از نظر اسلام توجه گردد.
5) والدین با آموزشهای مستمر با اصول و مبانی تربیتی آشنا گردند "ارتقاء سطح فرهنگ خانواده".
6) والدین تشویق گردند تا ساعات بیشتری را در خانواده و با اعضاء آن بگذرانند.
7) زمینه ها و عوامل ایجاد و تزلزل در خانواده از بین برود.
8) پرورش مذهبی و رعایت اخلاق اسلامی سرلوحه کارها و فعالیتهای اجتماعی قرار گیرد.
9) روح عدالت طلبی و رعایت مساوات بین فرزندان گسترش یابد.
10) همواره شخصیت فرزندان بویژه در حضور دیگران مورد تکریم قرار گرفته و از سرزنش و تحقیر آنان جداً پرهیز گردد.
11) تشکیل دوره های فشرده و کوتاه مدت قبل از ازدواج برای زوجهای جوان و استفاده از اساتید مجرب و صاحب نظر برای ارائه آموزهای لازم، زیرا بسیاری از زوجهای جوان با مسئولیتهای سنگین خود در قبال فرزندان خود آگاهی ندارند.
12) فراهم نمودن تحصیلات لازم برای اوامر تحصیل فرزندان، خانواده های بی سرپرست و آسیب پذیر، زیرا بسیاری از نوجوانان فراری بدلیل فشارهای اقتصادی ترک تحصیل نموده و ابتدا در جستجوی کار به شهرهای بزرگ روی آورده اند و بعداً بر اثر همنشینی با افراد منحرف به سوی انحراف سوق پیدا کرده اند.
13) تاسیس یک موسسه شبانه روزی برای نگهداری کودکان بی سرپرست و یا کودکانیکه گرفتار سوءسرپرستی می باشند که متاسفانه مورد دوم بسیار بیشتر است و در عین حال کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال نوجوانی 13 ساله به پژوهشگر گفته بود پدر و مادرش هر دو مفسد بوده اند و با سوءاستفاده از وی در جهت خرید و فروش مواد وی را نیز معتاد کرده اند. نوجوان دیگری گفته بود که مادر من برای آنکه 2 کودک دیگرش در هنگام تکدی در معابر مزاحمش نشوند آنها را معتاد کرده بود و آنها دائماً در خواب بودند.

چند توصیه به والدین:
والدین باید توجه داشته باشند که از نظر اسلامی وظیفه دارند تا نسبت به تعلیم و تربیت صحیح فرزندان خود از هیچ کوششی فروگذار ننمایند. روایات و احادیث بسیاری به این مهم تاکید دارند به علاوه ضرورت دارد تا به موارد زیر توجه نمایند:
1) فرزندان خود را از محبت سیراب نموده تا دچار کمبود محبت سبب نشود و در جستجوی این نیاز مهم به بیگانه و افراد فاسد و منحرف روی آورند زیرا بسیاری از انحرافات نه به دلیل پول و یا ارضاءشهوات انجام می گیرد بلکه فقط به دلیل کمبود محبت شدید عاطفی و نیاز به محبت بوجود آمده است.
2) اگر چه ممکن است در هر خانه ای گهگاهی مشاجره و درگیری رخ دهند، اما هرگز نباید این اختلافات و درگیریها، به میان فرزندان کشانده شود و از ذکر این گونه مباحث در حضور آنان جداً خودداری گردد. زیرا اساس امنیت آنها را در خانه متزلزل خواهد نمود.
3) والدین خانواده به محیطی امن، صمیمی و دوست داشتنی برای فرزندان تبدیل نموده تا آنها در خانه احساس امنیت نمایند. مسلماً جذبه چنین خانواده هایی مانع از گریز کودکان و نوجوانان از خانه خواهد بود.
4) به فرزندان خود احترام بگذارند و صادقانه بکوشند تا آنها را جهت برخورد با مشکلات خویش و حل آن یاری دهند و از پندواندرز مستقیم به آنها بالاخص در حضور دیگران پرهیز نمایند.
5) در هر فرصتی سعی شود تا با فرزندان گفتگو نموده و به سخنان آنها نیز گوش فرا دهید و با جلب اعتماد آنها زمینه ای را فراهم آورید تا براحتی بتوانند مسائل و مشکلات خود را با شما در میان گذارند در پژوهشی که شده نشان داده شده است که چنین رابطه ای کمتر بین والدین و نوجوانان وجود دارد. در پاسخ به این سوال که هنگام برخورد با مشکلات مایلند آن را با چه کسی در میان گذارند؟ معلم، سرپرست، والدین و دوستان . . . 27 درصد آنهاوالدین را انتخاب نموده اند که متاسفانه حکایت از سستی روابط عاطفی والدین با فرزندان دارد.
6) هرگز فرزندان خود را با دیگر هم سن وسالان پرهیز نمایند و امتیازات دیرگان را به رخ او نکشید.
7) بیش از حد توان آنها تکلیف به آنها واگذار نکنید زیرا عدم توفیق در انجام تکالیف محوله وی را دچار احساس بی کفایتی و عدم اعتمادبه نفس می نماید در صورتیکه توفیق در انجام وظایف محوله به وی اعتمادبه نفس و احساس خودباوری می بخشد. پیامبر اکرم(ص) بسیار تاکید فرموده اند که به فرزندان خود احتران کنند و به آنان به اندازه توازن تکلیف واگذارید.
8) به فرزندان خود بیاموزید که از برخورد با مشکلات نهراسیده و در دفع آن به طور منطقی و شجاعانه اقدام نمایید و هر گونه پیشرفت آنها را در این مسیر مورد تشویق قرار دهید.
9) روح معنویت را در خانه زنده نگدارید و سعی نمایید تا در اعماق دل فرزندان آن را رسوخ دهید زیرا بهترین نیروی بازدارنده از هرگونه اغزش و انحرافات فرد و جامعه همان تقویت روح معنویت ایمان به خالق جهان است.
10) باید توجه داشصت که زمان برای فرزندان با زمانیکه خود در آن رشد یافته اند متفاوت بوده و هرگز نباید توقع داشت نسل جدید نیز همان شیوه پیشینیان را در زندگی، لباس پوشیدن پیشه خود سازند.
حضرت علی(ع) فرمودند:
"خوشا به سعادت کسیکه فرزندان خود را در برابر نیازهای زمانه تربیت کند".

نتایج پژوهشهایی که در خصوص دختران انجام شده است
نتایج یک پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی نشان داد: میزان افسردگی در دختران نوجوان بیشتر از پسران است. نصرت الله نوروزی در پایان نامه خود با موضوع ارتباط بین افسردگی، احساس تنهایی و باورهای غیرمنطقی در نوجوان و تفاوت های جنسی، آورده است: "میزان افسردگی در دوران نوجوانی از هر دوره سنی دیگر بیشتر است و طرف دیگر در دوران نوجوانی تفاوت های جنسی در ارتباط بین افسردگی و احساس تنهایی و باورهای غیرمنطقی خود را نشان می دهند، ولی چگونگی این تفاوت های جنسی سوال برانگیز است.
بدین معنی که با وجود میزان افسردگی بیشتر دختران نسبت به پسران، دختران تنهاتر از پسران نیستند، همین طور با وجود همبسته بودن افسردگی و باورهای غیر منطقی، میزان باورهای غیرمنطقی در دختران بیشتر از پسران نیست. ولی با وجود اهمیت دوران نوجوانی، تحقیقات زیادی در این ارتباط در داخل کشور صورت نگرفته است. بنابراین با توجه به نکات فوق این سوالات مطرح گشته اند که، در جامعه ایرانی از نظر میزان افسردگی و احساس تنهایی چه تفاوتهایی بین نوجوانان دختر و پسر وجود دارد و آیا ارتباط بین افسردگی و احساس تنهایی در دختران و پسران نوجوان متفاوت است و یا اینکه باورهای منطقی تا چه حد در این تفاوت ها موثر می باشند."
نتایج این پایان نامه که در سال 1377 با راهنمایی دکترمحمود ساعتچی در دانشگاه علامه طباطبایی تدوین شده، می افزاید: میزان افسردگی در نوجوانان دختر بیشتر و میزان تنهایی نیز در نوجوانان دختر بیشتر است. از نظر میزان باورهای غیرمنطقی در بین دو جنس تفاوتی وجود ندارد. همبستگی بین افسردگی و احساس تنهایی در نوجوانان دختر بیشتر از نوجوانان پسر است و همبستگی بین افسردگی و باورهای غیرمنطقی در دو جنس تفاوتی با هم ندارند.
در این پایان نامه برای بررسی این مساله، فرضیات تحقیق عبارتند از:
1) میزان افسردگی در نوجوانان پسر بیشتر از نوجوانان دختر است.
2) از نظر میزان احساس تنهایی تفاوتی بین دختران و پسران نوجوان وجود ندارد.
3) از نظر میزان باورهای غیرمنطقی تفاوتی بین دختران و پسران نوجوان وجود ندارد.
4) همبستگی بین افسردگی و احساس تنهایی در نوجوانان پسر بیشتر از نوجوانان دختر است.
5) همبستگی بین افسردگی و باورهای غیرمنطقی در نوجوانان پسر بیشتر از نوجوانان دختر است.
برای آزمون این فرضیه ها از بین جامعه آماری "دانش آموزان سالهای دوم و سوم دبیرستان شهرستان نکا" تعدادیک دبیرستان دخترانه و یک دبیرستان پسرانه و از هر دبیرستان تعداد 5 کلاس انتخاب شدند که در مجموع 117 پسر و 126 دختر در تحقیق شرکت داشته اند و میانگین سنی پسران شرکت کننده در پژوهش برابر 8/16 سال است و میانگین سنی دختران برابر 3/16 سال است. اما پس از جمع آوری اطلاعات، نمرات آزمودنی ها از طریق برنامه کامپیوتری SPSS مورد تجزیه و تحلیل کامپیوتری قرار گرفت و بر اساس نتایج حاصله فرضیه های اول و سوم تایید شدند ولی فرضیه های دوم، چهارم و پنجم تحقیق رد شدند.
تبعیض جنسی در خانواده و جامعه می تواند منجر به مشکلات روانی "آرزوی مرگ، انزجار از جنس مذکر، پرخاشگری، افسردگی و غیره" و مشکلات اجتماعی "فرار از منزل، فساد و فحشا، تن به ازدواج اجباری و نامناسب، عدم پیشرفت تحصیلی و غیره" در دختران می شود.
نتایج تحقیقات مشترک سرور پرویزی و لیلا جویباری دانشجوی دکتری پرستاری دانشگاه های علوم پزشکی گرگان و تهران که به بررسی تبعیض جنس "توصیف علل، عوارض" از دیدگاه دختران نوجوان پرداختند، می افزاید: توصیف دختران نوجوان از تبعیض جنس و علل و عوارض آن بیانگر آن است که تبعیض می تواند تمام ابعاد سلامت را تحت تاثیر قرار دهد. عمق آثار سوءتبعیض با توجه به اینکه دختران امروز، فردا نقش مادری، تربیت فرزند و مدیریت خانه را تجربه خواهند نمود بیشتر می شود.
فرهنگ سازی، توجه و رفع علل و عوامل زمینه ساز اقتصادی، اجتماعی با پیشگیری از تبعیض می تواند موجب شود به جای اندیشه خودکشی با نشاط و سالم زندگی کنند.
پژوهشگران در این مطالعه از پدیدارشناسی توصیفی برای کمک به درک تجارب زندگی پیرامون موضوع مورد پژوهش استفاده کردند.
مشارکت کنندگان در این پروژه 26 دختر نوجوان با سنین 14 تا 26 ساله شاغل به تحصیل در یکی از مدارس راهنمایی ویژه بزرگسالان جنوب شهر تهران بوده اند که با نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. همچنین داوطلبان دارای تجربه غنی در این زمینه بوده و در بحث گروهی و مصاحبه ای انفرادی باز و نیمه ساختار یافته شرکت جستند، مکالمات بر روی نوار ضبط صوت و سپس کلمه به کلمه دست نویس و مطابق شیوه کلایزی مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها نشان می دهد، از تحلیل دست نوشته ها، تم های زیر در مورد توصیف اشکال تبعیض جنس در خانواده و جامعه به دست آمد که شامل محدودیت "در امکانات رفت و آمد، خواب و استراحت، لباس و اشتغال، تفاوت چشمگیری در برخورداری از حمایت های مالی و غیره در خانواده و جامعه و تمایل جامعه به داشتن فرزند پسر، محبت بیشتر به پسران، توجه بیشتر به فرزند ذکور در میزان وجه روزانه، تغذیه، البسه و غیره" مورد بی احترامی واقع شدن "بی احترامی در خانه، جامعه و بی اعتمادی به آنان" و سوءاستفاده "تنبیه بدنی، استثمار در منزل و محل کار" و نداشتن قدرت انتخاب "حاکمیت پسران در منزل، عدم نظرخواهی در ازدواج و تحمیل شرایط و غیره" می باشد.
یافته های این تحقیق می افزاید: به نظر نوجوانان علل ایجاد تبعیض جنسی در خانواده و جامعه عبارتند از: باورهای فرهنگی "اقامت موقت در منزل پدری و ازدواج، هزینه تهیه جهیزیه، سربلندی و حفظ نام خانوادگی توسط پسران" مشکلات اجتماعی ـ اقتصادی "بیکاری، تورم، فقر و بیماری روانی والدین".
نتایج پژوهش دانشگاهی نشان داد که میزان اختلالات رشدی در دختران بیشتر از پسران است.
نتایج پژوهش شیرین حسن پور کارشناس ارشد مامایی و مربی باعنوان "رشد کودکان تحت مراقبت در مراکز بهداشتی درمانی شهر تبریز در دو سال اول تولد در سال 81" می افزاید: "65 درصد کودکانی که دچار اختلالات رشدی بودند در 2 سال اول تولد خود دچار بیماری های عفونی و اسهال شده بودند، اما هیچ ارتباط معنی داری بین اختلالات و سایر متغیرهای مورد بررسی وجود نداشت."
بنابر نتایج این تحقیق که در دانشگاه پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تبریز بر روی 50 دختر و 50 پسر 2 ساله انجام شده، "11 درصود کودکان مورد بررسی از رشد مطلوب برخوردار بوده و 89 درصد آنان از الگوی رشد مطلوب منحرف شده بودند."
این محقق در پایان آورده است: "با توجه به آمار بالای اختلالات رشد در نمونه های مورد پژوهش و اینکه این اختلالات در دختران بیشتر از پسران می باشد، بنابراین، ارتقای سطح فرهنگی خانواده ها، آموزش کادر بهداشتی ـ درمانی و مادران در زمینه خطر رعایت نکردن نکات بهداشتی و تغذیه ای کودک، استفاده بجا و صحیح از غذاهای کمکی و لزوم تغذیه با شیر مادر و پیشگیری از بیماریهای عفونی و واگیردار و توجه مسوولین امر به اهمیت موضوع پایش در رشد کودکان ضروری است.
تحقیقات نشان می دهد: عفونت دستگاه ادراری یکی از بیماریهای شایع بویژه در کودکان و در جنس مونث است که شیوع آن در دختران سه برابر پسران است.
نتایج تحقیقات دکترمهرانگیز امیری و دکترعلی شبستانی منفرد از بخش پزشکی هسته ای بیمارستان شهید بهشتی دانشگاه علوم پزشکی بابل که به ارزش تشخیصی اسکان رادیوایزوتوپ در بررسی ریفلاکس در عفونت های اداری کودکان پرداختند، حاکی از آن است که اهمیت تشخیص و درمان به موقع و پیگیری مناسب کودکان مبتلا به عفونت از طریق اسکن رادیوایزوتوپ را با توجه به حساسیت بالا و دز تشعشعی کم، برای پیشگیری از عوارض زیانبار ریفلاکس مشخص می سازد.
در این مطالعه توصیفی قطعی که به منظور بررسی میزان فراوانی ریفلاکس و زیکویورترال در بیماران 28 روزه تا 14 ساله مراجعه کننده به مرکز پزشکی هسته ای بیماران شهیدبهشتی با تشخیص عفونت ادراری صورت گرفت، اسکن رادیوایزوتوپ برای همه بیماران انجام شد و نتایج به تفکیک سن، جنس و شدت بیماری مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته های تحقیق نشان می دهد، در طی این مطالعه از 30 بیمار مراجعه کننده با عفونت ادراری، بعد از انجام مراحل مختلف جمع آوری و آنالیز اطلاعات، مشخص نمود که عفونت ادراری تمام دوره های سنی کودکان را درگیر می کند. همچنین درصد بالایی از این کودکان همزمان با عفونت ادراری یا در طی پیشگیری بعد از عفونت ادراری دچار ریفلاکس و زیکویورترال به درجات مختلف بودند.
شایان ذکر است، با استناد این موضوع هرچه سن ابتلا به عفونت ادراری و ریفلاکس کمتر باشد احتمال بروز عوارض زیانبار آن بیشتر خواهد بود.
پژوهشگران یادآور شده اند: عفونت ادراری به رغم پیشرفت فزاینده ی طب کودکان، هنوز از بیماریهای قابل بحث و بعضاً از مشکلات طب امروزی است. به دلیل آسیب پذیری دستگاه ادراری و کلیوی در این محدوده سنی، عوارض عفونت بسیار جدی بوده و در صورتی که درمان صحیح و پیشگیری مناسب صورت نگیرد، مشکلات فروانی به دنبال خواهد داشت.
از سوی دیگر علیرغم درمان های متفاوت و آنتی بیوتیک های متعددی که در درمان عفونت ادراری اطفال به کار برده می شوند، هنوز میزان شیوع عوارض این بیماری در اطفال بالاست.
در ادامه این تحقیقات امده است: این بیماری در حد 20 درصد مراجعات پزشکان متخصص اطفال را تشکیل می دهد و مسوول 10 درصد افزایش فشار خون اطفال و نیز پیوند کلیه در کودکان است، از میان روشهای تشخیصی علل عفونت ادراری، تکنیک سیتوگرافی رادیوایزوتوپیک در مقایسه با VCUG "با استفاده از اشعه X "، از نظر تابش اشعه به کودک ایمن تر بوده و همچنین در ارایه اطلاعات کمی که با تکنیک های رادیو گرافیک قابل دسترسی نیست، بسیار کم کننده است.
مقایسه میزان مطالعه درسی و غیردرسی دختران و پسران نشان داد که دختران در مطالعات درسی و غیردرسی بیش از پسران وقت صرف می کنند.
بگزارش سرویس پژوهش ایسنا، دکترمحمود بحرانی عضو هیات علمی دانشگاه شیراز با بررسی عوامل موثر بر میزان کتابخوانی و مطالعه آزاد دانش آموزان متوسطه استان فارس ضمن تحقیق در این زمینه اظهار داشت: 8 درصد کل اوقات فراغت دختران و 6 درصد کل این اوقات پسران صرف مطالعه غیردرسی می شود.
بر اساس پژوهش عضو هیات علمی دانشگاه شیراز، میانگین اوقات فراغت دانش آموزان پس از ترک مدرسه تا زمان خواب هشت ساعت برآورده شده است که بیش از 3/1 آن فاقد برنامه ریزی می باشد.
بر اساس این تحقیق 8/22 درصد اوقات آزاد جامعه آماری که به صورت تصاوفی گزینش شده است به انجام امور درسی طی می شود و 17 درصد این زمان به تماشای تلویزیون تخصیص می یابد و تنها یک درصد از این زمان صرف مطالعه غیردرسی می شود.
پژوهنده در پایان این تحقیق تاکید می کند که مدرسه و معلمان می توانند در پژوهش عادت خواندن نقش مهمی را ایفا کنند. در حال حاضر اغلب مدارس اقدام به دایر کردن کتابخانه های کوچکی در محل آموزشگاه کرده اند اما صرف دسترسی به کتاب کافی نیست بلکه مهمتر از آن ایجاد رغبت و انگیزه در دانش آموزان است.
به عقیده ی پژوهنده، این کار از طریق برگزاری جلسات روخوانی و نقد کتاب، روزنامه ها و مجلات امکان پذیر است و می توان در قالب ساعت های پژوهشی با ارائه خلاصه ای از کتاب های جذاب و مطالعه مهم روزنامه ها و مجلات به ترویج این عادت پرداخت.

منابع:
1) زواره ای، فاطمه: بررسی علل خانوادگی و اجتماعی فرار دختران "20ـ14" ساله از منزل.
2) پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی "نصرت الله نوروزی" با راهنمایی دکترمحمود ساعتچی در دانشگاه علامه طباطبایی تدوین شده است.
3) گدازنده، زهرا: بحران و فرار "تعریف، علل و پیشنهادهایی برای پیشگیری و درمان"، مقاله، مرکز مداخله در بحرانهای اجتماعی شهیدنواب صفوی. 1380.
4) اقلیما، مصطفی: بررسی عوامل موثر در بازگشت مجدد زنان و دختران آسیب دیده اجتماعی به مراکز بازپروری سازمان بهزیستی، معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1380.
5) رفیع پور: فرامرز: کندوکاوها و پنداشته ها، تهران: شرکت سهامی انتشار، چاپ دهم 1378.
6) توسلی، غلام عباس: نظریه های جامعه شناسی، انتشارات سخت، چاپ پنجم، بهار 74.
7) دلاور، علی: مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، تهران: انتشارات رشد، چاپ سوم 1378.
8) پاکدل سلطانی، علی اصغر و پرویز شمس: ریشه های مفاهیم مدکاری اجتماعی در ادب فارسی، تهران: انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، چاپ اول 1374.
9) ارونسون، الیوت: روانشناسی اجتماعی، ترجمه حسین شکرشکن، انتشارات رشد.
10) آلافیلیپ، دانیل و دیگران، درآمدی بر روانشناسی اجتماعی، مجموعه ضرورت های جامعه شناسی روانی، ترجمه درتضی کتبی، تهران نشرنی، چاپ اول 1379.
11) بولتن ها و مقالت سازمان بهزیستی، بررسی عوامل موثر در بازگشت مجدد دختران آسیب دیده اجتماعی "فراری" به مراکز بازپروری.
12) دکتر محمود بهرانی عضوء هیات علمی دانشگاه شیراز، بررسی چگونگی گذراندن اوقات فراغت در بین دختران و پسران.

علل فرار دختران 1


تعداد صفحات : 57 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود