تارا فایل

خانواده و سلامت معنوی جامعه


عنوان مقاله :
خانواده و سلامت معنوی جامعه

تنظیم کننده :

مقدمه
خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار می گیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تاثیرات محیطی که فرد دریافت می کند از محیط خانواده است و حتی تاثیرپذیری فرد از سایر محیطها می تواند نشات گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد.عواملی چون شخصیت والدین ، سلامت روانی و جسمانی آنها ، شیوه های تربیتی اعمال شده در داخل خانواده ، شغل و تحصیلات والدین به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده ، محل سکونت خانواده ، حجم و جمعیت خانواده ، روابط اجتماعی خانواده و بی نهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند، شخصیت فرزند ، سلامت روانی و جسمانی او ، آینده شغلی ، تحصیلی ، اقتصادی ، سازگاری اجتماعی و فرهنگی ، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تاثیر قرار می دهند.
نوزاد در خانواده به دنیا می آید و اولین تعاملات خود را با محیط آغاز می کند. در این کانون اولیه اولین تاثیر و تاثرات متقابل آغاز می شود و کودک کم کم در فرآیند رشد و اجتماعی قرار می گیرد. همانطور که روان شناسان معتقدند سالهای اولیه کودکی نقش بسزایی در رشد شخصیت و آینده او دارد. بیشتر طرحواره ها و شناختهای کودک از خود ، اطرافیان و محیط در این دوران شکل می گیرد. میزان سلامت جسمانی و روانی کودک بسته به ارتباطی است که خانواده با وی دارد و تا چه حد تلاش می کند نیازهای او را برآورده سازد. کودکانی که در این سنین از لحاظ عاطفی و امنیتی در خانواده تامین نمی شوند به انواع مشکلات مبتلا می شوند. مشکلات این کودکان اغلب با شیطنتها ، دروغگوییها و حرف نشنیدنهای ساده شروع می شود و با توجه به وضع نابسامان خانواده به بزهکاریها و جنایات بزرگسالی منتهی می شود. سخت گیری زیاد والدین یا بی توجهی آنها ، یا ننر و لوس بار آوردن کودک و برآورده ساختن کلیه نیازهای منطقی و غیر منطقی او ، شخصیت سالمی را به بار نخواهد آورد. سلامت خود خانواده ، تعادل شخصیتی والدین و آشنایی آنها به اصولی که می تواند محیط خانواده را سالمتر سازد، بسیار حائز اهمیت است.
سخت گیری زیاد والدین و خانواده در این دوران و همچنین سهل گیری و آزاد گذاری آنها فرزند را موجودی سرکش ، طغیانگر و متزلزل بار خواهند آورد. از این گذشته این دوران ، دوران الگو گیری و همانند سازی و لازم است خانواده الگوهای مناسبی را برای نوجوان خود فراهم سازند. میزان حضور خانواده در اجتماع نیز در این اهمیت بسزایی دارد. هابز معتقد است که بسیاری از نوجوانان پریشان حال و آشفته به خانواده هایی تعلق دارند که از زندگی اجتماعی مجزا و بیگانه اند. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است، مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است. افراد سالم جامعه ، افراد موفق و افراد فعال اجتماعی از داخل خانواده های سالم بیرون آمده اند و افراد ناسالم پرورش یافته خانواده های ناسالم هستند.
بیان مسئله
پدرومادر ،الگوهای فرهنگی وارزشهای جامعه خود رادرست همان طور که به وسیله پدرومادر ،معلمین وغیره به آنها تحمیل شده است درکودک خود منعکس می کنند. کودک همراه رشد خود ،ارزشها ،آرمانها، گرایشهای اجتماعی وطرحی از نقش خود در اشیاء وامور ، ونیز رابطه بین آنها پیدا می کند. پدرومادر ،از آن جهت دررشد شخصیت کودک اهمیت دارند که اثر خود رادردوره های اولیه رشد،وآن گاه که کودک برآنها متکی است ،ونیز شکل پذیرترین سالهای حیات فرزند خودبراو می گذارند،وکودک تامدتها تحت نفوذ آنها می باشد.
به عبارتی این خانواده با نحوه تعامل خود با کودکان امروز و زنان و مردان فرداست که به شخصیت اجتماعی آنان و بالتبع به شخصیت اجتماع شکل می دهد.در ارزیابی انواع خانواده ها در میان روانشناسان نهایتا آنان به ضرورت تعامل متعادل اعضای خانواده با یکدیگر و بویژه کودکان رسیده اند.بر مبنای تعریف این کارشناسان تربیتی خصوصیات خانواده متعادل باید در رفتار همه خانواده ها تجلی یابد.بر این مبنا ، خصوصیات خانواده متعادل را می توان در دو زمینه ارتباط با همسر و ارتباط با فرزندان مورد بررسی قرار داد. انحرافات خانواده ، عدم سلامت روانی خانواده ، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده از لحاظ تاثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. افراد پیوند میان خانواده و اجتماع هستند. افراد پرورش یافته در خانواده وارد اجتماع می شوند و ویژگیهای سالم یا ناسالم خود را که در خانواده دریافت کرده وارد اجتماع می کنند. از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانواده های آن وابسته است.
لامارک و لوپله و دیگران ، خانواده را مهمترین کانونی می دانند که جامعه از آن تغذیه می کنند. به این ترتیب فرد در کنار تاثیری که از اجتماع خود می پذیرد با توشه ای که از خانواده خود دریافت کرده است محیط پیرامون خود را تحت تاثیر قرار می دهد. چنین تاثیراتی علاوه بر مسائل پیرامونی جزئی بلکه بر مسائل کلان اقتصادی – اجتماعی و سیاسی یک جامعه نیز نقش دارند. به این ترتیب به نظر می رسد که اصلاح یک جامعه ، پیشرفت و ترقی آن از جنبه های مختلف تاثیر اصلاح خانواده ، توجه افراد به اهمیت خانواده و آموزش آنهاست.
تعریف واژه های تحقیق:
1- خانواده: "خانواده" گروه کوچکی است که فاصل بین فرد و جامعه قرار گرفته است.صاحب نظران تعریف های متعددی برای خانواده ارائه کرده اند، ولی هر تعریف به بُعدی از خانواده توجه داشته است؛ از این روی شاید مناسب باشد که خانواده را با توجه به ویژگی های اساسی آن تعریف کنیم:
الف- از عمومی ترین سازمان های اجتماعی است که براساس ازدواج بین یک مرد و یک زن شکل می گیرد.
ب- در آن؛ مناسبات خونی یا اسناد یافته[پذیرش فرزند] به چشم می خورد.
ج- معمولاً دارای نوعی اشتراک مکانی است.
د- معمولاً کارکردهای گوناگون شخصی، جسمانی، اقتصادی، تربیتی و جز این ها را بر عهده دارد.
2- مفهوم سلامت معنوی:
سلامت معنوی چیست؟
ما مخلوقاتی هستیم که در این دنیا خود را غریب، سرگردان و پا در هوا احساس می کنیم و به دنبال این هستیم که معنایی از اتفاقات این جهان به خود عرضه کنیم تا خود را از غربت نجات دهیم و اتصال خود را به مبدایی نشان دهیم تا بتوانیم خود را از تنهایی رها کنیم.
نیازهای معنوی به عنوان یکی از عمیق ترین نیازهای بشر از نیازهایی است که شناسایی و تامین آن در ارتقای سلامت و توسعه پاسخ به بیماری، جایگاه ویژه ای دارد. امروزه، شناسایی نیازهای معنوی اهمیت خاصی پیدا کرده است. برای مثال جورج گالوپ، ریاست موسسه بین المللی جورج گالوپ با بهره گیری از تحقیقات معنوی و مذهبی متنوع و بسیار به شناسایی ۶ نیاز معنوی پایه و بنیادی مردم آمریکا در زمان حاضر پرداخته است:
۱- نیاز به اینکه معتقد باشند زندگی معنا دار است و هدفی دارد.
۲- نیاز به داشتن حس اجتماعی و ارتباطات عمیق تر.
۳- نیاز به قدردانی شدن و مورد احترام واقع شدن.
۴- نیاز به گوش داده شدن و شنیدن.
۵ -نیاز به این احساس که ایمانشان در حال رشد است.
۶- نیاز به کمک عملی در توسعه ایمانی کارآمد.
شناسایی راهکار مناسب در تبیین سلامت معنوی
کمیسیون الحاقی اعتبار ی سازمان مراقبت سلامت نیز بر لزوم اعمالی که شناخت و تامین نیاز های معنوی و مذهبی بیماران را فراهم می کند تاکید کرده است. با این تفاسیر چنین به نظر می رسد که پرداختن به معنویت بدون بذل توجه کافی به مسایل زیربنایی تر آن مانند شناسایی نیازهای معنوی ما را به سرمنزل مقصود که سلامت معنوی است، نخواهد رسانید. از این رو پژوهشگران متعددی به شناسایی و طبقه بندی مولفه هایی که در زمره نیازهای معنوی قرار می گیرند پرداخته اند.
این مولفه ها عبارتند از:
▪ نیاز به معنا و هدف
▪ نیاز به عشق و وابستگی
▪ نیاز به بخشودن
▪ نیاز به منبع امید و قدرت
▪ نیاز به آفرینندگی و خلاقیت
▪ نیاز به اعتماد
▪ نیاز به ابراز باورها و ارزش های فردی
▪ نیاز به فعالیت های معنوی
▪ نیاز به بیان باور فرد به خدا
در اینجا باید توجه داشت که معنویت و نیازهای معنوی با اعمال و باورهای پذیرفته شده یک فرهنگ خاص بیان شده و شکل می گیرد. برای مثال در جامعه ما معنویت اغلب توسط یک چارچوب مذهبی، برانگیخته شده یا توسعه یافته است که بالطبع به دنبال آن نیازهای معنوی ما نیز تحت تاثیر این آموزه ها و اید ئولوژی ها قرار می گیرد. با وجود این و با وجود جایگاه معنویت و مذهب به خصوص در زمان بحران مانند تشخیص و درمان بیماری های مزمن یا کنارآمدن با مشکلات در فرهنگ ایرانی اغلب به طبقه بندی هایی از نیازهای معنوی استناد می کنیم که براساس پژوهش هایی با محوریت رویکردهای یهودی – مسیحی به معنویت بنا نهاده شده اند. این مطلب به معنای نادیده گرفتن اهمیت این طبقه بندی ها نیست بلکه مقصود آن است که پذیرش این طبقه بندی ها به عنوان نیازهایی فطری و جهان شمول نباید باعث نادیده انگاشتن آثار ناشی از خلا شناسایی این نیازها در زمینه فرهنگ بومی ما شود.
علی رغم پژوهش های بسیاری که در مورد سلامت معنوی در طول دهه های گذشته انجام شده، فقدان ارائه یک تعریف کاری یا تئوریک قابل قبول از سلامت معنوی،کماکان مشاهده می شود به گونه ای که مشکل شناسایی، تعریف و اندازه گیری ابعاد سلامت معنوی، هم چنان پا برجا است لکن قابل توجه است که از لحاظ منطقی بین معنویت و سلامت معنوی یک سری هم پوشانی های وجود دارد که بر اساس آن می توان یک تعریف ارائه داد.
3- توانمندسازی: فرایندی است که طی آن افراد جامعه برای غلبه بر موانع پیشرفت، فعالیتهایی انجام میدهند که باعث تسلط آن ها در تعیین سرنوشت خود شود. واژه توانمندسازی به مفهوم غلبه بر نابرابریهای بنیانی است. براین اساس فرایند توانمندسازی فرد را قادر می سازد تا بایک مدیریت مناسب بر هر گونه وضعیت مشکل آفرین غلبه کند و به موانع و مشکلات بهعنوان بخشی از زندگی با مبارزه مثبت نگاه کند. در نهایت توانمندسازی انرژی غلبه بر اکثر موانع ذهنی و مشکلات بیرونی را در زندگی شخصی فراهم می کند.
ویژگی های خانواده متعادل:
▪ همه افراد خانواده به تناسب موقعیت شرایط و امکانات خویش به اظهارنظر در امور خانه و دخالت در اداره آن می پردازند.
▪ در این خانواده زن و شوهر یکدیگر را دوست دارند و برای هم ارزش قائل هستند.
▪ بچه ها در این خانواده ها از محبت والدین بهره مند می شوند.
▪ در این خانواده ها اصل بر این است که بزرگ و کوچک حق دارند در مسائل مربوط به خود اظهارنظر کنند و بزرگترها به کوچکترها کمک می کنند تا خود اعمال خویش را کنترل و اداره نمایند.
▪ در خانواده متعادل پدر و مادر از نظر اخلاق، برخورد و رفتار برای فرزندان الگوی مناسبی هستند.
▪ بچه ها به عنوان اینکه بچه هستند مورد اهانت نبوده و مورد احترام هستند.
▪ در خانواده روحیه زن توسط مرد و روحیه مرد توسط زن از طریق همدلی، دل جویی و بهره گیری از کلمات گرم و نرم و اثر بخش تقویت می گردد.
در چنین خانه ای که رفتار یک خانواده متعادل در آن تجلی می یابد با کودکان نیز به گونه ای خردمندانه و متعادل برخورد می شود.
خصوصیات فرزندان در این خانواده ها:
▪ به موقع از محبت والدین بهره مند می شوند.
▪ مشکلات خود را با والدین در میان می گذارند و آزادانه عقیده خود را ابراز می کنند.
▪ وظایف خود را به موقع انجام می دهند و دلیل انجام هر کاری را می دانند.
▪ در محیط خانه احساس امنیت می کنند و شرایط را برای رشد ابعاد وجود خود مساعد می یابند.
▪ از نظر عاطفی در محیط خانه و مدرسه دچار اشکال نخواهند بود و قادرند بزودی با بچه های دیگر به سر برند.
▪ برای همکاری با دوستان خود آمادگی زیادی دارند.
▪ در تصمیمات مربوط به امور خانواده و قبول مسئولیت و کمک به مشکلات والدین احساس مسئولیت می کنند.
در همین راستا کارشناسان تربیتی شاخصه ها و خصوصیات خانواده ،با والدین قاطع واطمینان بخش را به صورت زیر برمی شمرند:
▪ همه افراد قابل احترام هستند.
▪ تمام افراد ،حق اظهار نظر درتصمیمات زندگی رادارند.
▪ روش عقلانی درکلیه شئون زندگی نفوذ دارد.
▪ والدین برای دستورات ،راهنمایی ها ونظرات خود دلایل منطقی و قانع کننده ای ارائه می دهند.
▪ والدین ضمن محبت به فرزندان ،با آنها گرم وصمیمی هستند.
▪ والدین به تصمیمات ونظرات فرزندان احترام می گذارند.
▪ بین افرادخانواده همکاری وصمیمیت وجود دارد.
نباید فراموش کرد که هرگونه رفتاری در یک خانواده کوچک در جامعه بزرگ هم اثرات خود را نشان می دهد .
رفتاری دیکتاتور مسلکانه با کودک او را مهیای پذیرش رفتار های نامعقول ستم پیشگی در جامعه می کند.
در همین راستا ، برای رسیدن به جامعه ای قانونمند باید ابتدا قوانین تربیتی در خانواده به روشنی تبیین شده و اجرا گردد.
برای بهبود وتوسعه رفتار مناسب در خانواده و در قبال کودکان توجه به قوانین زیر ضرورت دارد:
ـ قانون اول : پاسخها ورفتارهای مناسب کودک باید با تقویتکننده ها توام گردند تاادامه یابند.
ـ قانون دوم: پاسخها ورفتارهای نامناسب باید باتنبیه کننده ها توام شوند تااز تکرار آنها جلوگیری به عمل آید.
ـ قانون سوم: تقویت نکردن رفتار درزمان معین نقش تنبیه کننده راایفاءمی نماید ودرنتیجه رفتار ویاپاسخی رااز بین می برد.زمان ولحظه تقویت درتغییر رفتار تاثیر بسزایی دارد.
توصیه های روانشناسان هم برای اجرای بهینه این قوانین تربیتی این است که والدین دراین مورد بایداصول زیر را رعایت کنند:
۱) تقویت بایدبلافاصله بعداز رفتار انجام گیرد.
۲) درمراحل اولیه یادگیری رفتار هرنوع پاسخ مطلوب تقویت گردد.
۳) پیشرفت کودک درانجام کار باید تقویت گردد.
نگاهی به این قوانین به روشنی ذهن را بر این واقعیت هدایت می کند که این قوانین نه فقط در یک خانواده بلکه اگر به درستی بیان کنیم راههای هدایت اجتماعی نیز می باشد.
به همین دلیل ایجاد کارآمدی در خانواده می تواند به کارآمدی اجتماعی بینجامد چنانچه افزایش خلاقیت در خانواده نیز مارا به جامعه ای خلاق رهنمون خواهد شد.
ویژگیهای خانوادهای که از سلامت معنوی برخوردارند
1- ایمان و خداباوری: هدف اصلی آفرینش انسان عبودیت در ظل معرفت الهی و تقرب حاصل از آن است. از آنجایی که انسان بنده خدا است و باید تمام عمردر پی انجام وظایف الهی و دستورات شرع مقدس اسلام باشد در زندگی باید شیوهای را انتخاب کند که اورا به مقام قرب الهی برساند، در اندیشه اسلامی هرکاری، از جمله تشکیل نهاد مقدس خانواده ، باید در راستای عبودیت و تقرب الی الله قرار گیرد قرآن کریم می فرماید: درخانه ای که در آن الفت و راز ونیاز با خدا باشد برکت و محبت خدواند است."فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو والآصال، رجال لاتلهیهم تجاره ولا بیع عن ذکرالله و اقام الصلاه و ایتاء الزکواه یخافون یوماً تتقلب فیه القلوب والابصار"؛" در خانه هایی[مانند معابد و مساجد و منازل انبیاء و اولیاء الله] خداوند رخصت داده که آنجا رفعت یابد و در ان ذکر نام خداوند شود و مردانی صبح و شام تسبیح و تنزیه پاک او کنند. آن پاک مردانی که هیج گاه کسب و تجارتی آنان را از یاد خدا غافل نگرداند، نماز بپا دارند و زکات دهند …).
ایمان به خدا و راز ونیاز با او، به انسان امید و توان میدهد و انسان احساس میکند به پناهگاهی مطمئن و قدرتمند متکی است. از اینرو، احساس نشاط و توانمندی میکند. اگر ارتباط انسان با منبع عظمت و رحمت الهی قطع گردد احساس دلتنگی و نگرانی در او ایجاد می شود و به بیماری روانی گرفتار می آید. و اگر انسان بخواهد در زندگی روزمره با روانی شاداب و روحیه ای بالا بامشکلات زندگی مواجه شود و با امید و اطمینان آن را ادامه دهد باید به ذکرخدا در قالب نماز و دعا پناه ببرد و از آثار روانی و معنوی آن برخوردار شود. از این رو، پیروان تمامی ادیان الهی تا زمانی که زنده هستند، باید نماز را بر پا دارند و آنرا ادامه دهند؛ زیرانماز و دعا در سعادت و سلامت رون آنها نقش عمده ای ایفا می کند.
حضرت علی(ع)می فرمایند: " پروردگارا! تو از هرمونسی برای دوستانت مونس تری و از همه آنها برای کسانی که به تو اعتماد کنند ، برای کارگزاری آماده تری، پروردگارا ! آنان را در باطن دلشان مشاهده می کنی ودر اعماق ضمیرشان بر حال آنان آگاهی، میزان معرفت و بصرتشان را می دانی، رازهای آنان نزد تو آشکار است و دل های آنان در فراق تو بی تاب. اگر تنهایی سبب وحشت آنان گردد، یاد تو مونس آنهاست و اگر سختی ها بر آنان فرو ریزد به تو پناه می برند". به این حقیقت، روانشناسان و روان کاوان بزرگی همچون یونگ، اریک فروم، ویلیام جیمز و دیگران اشاره کرده اند و ایمان به خدا را اساس پیش گیری و معالجه بیماری روانی می دانند.
رولو (1953)روانشناس بالینی معتقد است: دین راستین از دو جهت در سلامت روانی و پرورش شخصیت سالم در فرد موثراست، یکی از آن جهت که هدف زندگی را مشخص می کند و به زندگی معنا می بخشد. دوم از آن جهت که آموزه های دینی به خیر، ارزشمندی، اخلاق و مسئولیت را در برابر خود با دیگران و از جمله اعضای خانواده تقویت می کنند.
تحقیقات نشان داده که آموزه های دینی با تغییر سبک زندگی و سازمان دهی روابط بین فردی و سلامت اخلاقی و معنوی همبستگی دارد پایبندی عملی به باورهای مذهبی با دستگاه عصبی- روانی آدمی رابطه داشته و باعث افزایش سلامت روانی و اخلاقی در افراد می شود.
2- مسئولیت پذیری: خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است که در واقع بنیان اجتماع بزرگ را تشکیل می دهد. اعضای این واحد کوچک هر کدام مسئوایت های متعددی را برعهده دارند. پدر، مادر، خواهر وبرادر هرکدام مسئولیت جداگانه ای را در محیط خانه به عهده دارند ومی توانند در قبال مسئولیت شان ارائه دهنده نقش خاص خودشان باشند. قرآن مجید می فرماید: " یا ایهاالذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم ناراً وقودها الناس والحجاره …"؛" ای کسانی که ایمان آورده اید خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ هاست، نگه دارید". البته در این میان والدین نقش محوری تری در کانون مقدس خانواده دارند. آنها می توانند با تعلیم وتربیت سالم آینده فرزندان خود را تضمین کرده و افراد صالحی تحویل اجتماع دهند. با توجه به اهمیت نقش والدین در خانواده، رسول اکرم(ص) فرمودند: " الا کلکم راع، و کلکم مسئول عن رعیته، فالامیر علی الناس راع، و هو مسئول عن رعیته، والرجل راع علی اهل بیته، و هو مسئول عنهم، فالمرئه راعیه علی اهل بیت بعلها و ولده، و هی مسئوله عنهم، الا کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته"؛ "آگاه باشید که همه شما تا حدودی فرمانروا و نگهبان هستید و در مورد فرمانبرداران خویش مواخذ و مسئولید، زمامداران کشور فرمانروایان جامعه هستند و در برابر آنان مسئول، مرد که رئیس خانواده است فرمانروای زن و فرزند خویش است و در برابر آنان مسئولیت دارد، زن بر کودکان خود فرمامانروا و حاکم است و در برابر آنان مسئولیت دارد. آگاه باشید همه شما فرمانروا و نگهبان هستید و همه شما در مورد فرمانبرداران خویشتن مواخذ و مسئولید ". در حدیثی امام علی(ع) می فرماید: "علموا انفسکم و اهلیکم الخیر و ادبوهم"؛ "خود و خانواده خویش را نیکی بیاموزید و آنها را ادب کنید". بنابراین خانواده در توسعه و رشد اعتقادات مذهبی، سلامت معنوی و شکل دادن شخصیت مذهبی وی نقش برجسته ای دارد به ویژه در سال هایی که "خود مذهبی کودک" در حال رشد و شکل گیری است، نقش تقریباً انحصاری دارد و معمولاً در گرایشات و تفکراتی که کودک در مراحل اولیه رشد کسب می کند مانند اعتقاد به امور غیر مادی، انسجام مراسم و مناسک و… نهاد خانواده در ایجاد و استقرار آنها نقش اساسی دارد..
پس از منظر اسلام، انسان موجودی مسئول است، یعنی باید جوابگوی عملکرد خود باشد و در آنچه از او سر می زند بی اعتنا وسهل انگار نباشد، بلکه باید برای هرکاری دلیلی منطقی داشته باشد. بیان دستورهای دینی، اعم از واجب و حرام، در واقع بیان مسئولیت ها و تعهد هایی است که برعهده انسان است وتذکربه وی در دستورات اسلامی کمکی است به او تا به نیکی از عهده مسئولیت ها برآید و اگر بر اساس آن عمل کند به راحتی از عهده پاسخ گویی به عملکردش برخواهد آمد. آن گاه که اعضای خانواده در مقابل یکدیگر احساس مسئولیت کنند، به ادای وظایف و مسئولیت های خود پایبندباشند و ازرفتارهای ناسالم اجتناب ورزند، در کلمات اولیای دین در ازای اجرای وظایف خانوادگی وعده پاداش داده شده است. توجه به این پاداش ها و نعمت هایی که فرد در جهان آخرت به آن می رسد و سبب آسایش وی در زندگی اخروی می شود، در فرد برای انجام دادن کار انگیزه ایجاد می کند و اورا برای فعالیت و کسب نعمت ها و پاداش تشویق می کند. وقتی عضوی از اعضای خانواده در قرآن کریم می خواند: "شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت می شوید. سینی ها از طلا و جام هایی از نقره در برابر آنها می گردانند و درآنجا آنچه دل ها بخواهد و چشم ها از آن لذت ببرد، موجود است و شما در آن جاودانید، واین همان بهشتی است که به پاس اعمالی که انجام می دادید، وارث آن شدید". برای رفتار مناسب و متعادل شوق و انگیزه مضاعف می یابد و رفتارهای بهنجار خانواده را کارآمد خواهد کرد. در روایات در مورد پاداش پرستاری از بیمار آمده است، فردی که یک شبانه روز در کنار بیمار بماند خداوند اورا با حضرت ابراهیم(ع) محشور می کند و او با سرعت برق از پل صراط می گذرد. همچنین اگر کسی غذای مناسب میل بیمار را تهیه و به او بخوراند، خداوند از میوه های بهشتی روزی او خواهد کرد. چنین تشویق هایی اعضای خانواده را برمی انگیزاند که حتی در شرایط دشوار با شوق و انگیزه، دیگر اعضای خانواده را یاری کنند. در چنین شرایطی هم فرد یاری دهنده احساس عاطفی مطلوب و مثبتی نسبت به خود و دیگر اعضای خانواده پیدا می کند؛ زیرا می داند حتی در صورتی که پاداش دنیوی دریافت نکند، از پاداش اخروی که بیشتر به آن نیاز دارد بی نصیب نخواهد ماند و هم بیمار با احساس رضایت از یاری عضو دیگر خانواده اش به سرعت بهبود خواهد یافت؛ با احساس مسئولیت و ارتباط عاطفی عمیقی که بین خانواده بر قرار خواهد کرد، سعی خواهد کرد در موقع نیاز اعضای دیگر خانواده، آنرا جبران کند. در هر صورت چنین رفتارهایی که مبتنی بر باورهای دینی است سبب استواری روابط اعضای خانواد و وکارآمدی آن خواهد شد.
3- حمایت اعضای خانواده از همدیگر: حمایت های عاطفی، فکری و مادی اعضای خانواده آ ن چنان تاثیر گذار و عمیق است که نظیری برای آن نمی توان یافت مردان بزرگ وموفق همواره همسرانی ارجمند و فداکار را در کنار خویش داشته اند و فرزندان بزرگ از حمایت های پدر و مادری دلسوز و شایسته برخوردار بوده اند.
خدیجه(س) بانوی بزرگ خانواده پیامبر(ص) با حمایت های بی نظیر خویش، نقش اساسی در موفقیت های مهم نهضت عظیم اسلامی داشت. در دوران سه سال محاصره اقتصادی مسلمانان، با مال خویش به یاری رسول خدا(ص)برخاست و تمام اموال خود را خرج کرد تا آنجا که گفته اند: خدیجه پس از محاصره اقتصادی، ثروتی نداشت، او علاوه براین، از خویشاوندانش درخواست کمک کرد تا مسلمانان را یاری رسانند..حمایت های خدیجه(س) آن چنان بود که پیامبر(ص) فرمودند: " هیچ ثروتی همچون ثروت خدیجه(س) برای من سودمند نبود".
حمایت های خانواده نه تنها از سوی زن و شوهر از همدیگر بسیار اساسی است بلکه حمایت و روابط عطفی فرزندان با پدر و مادر و با یکدیگر می تواند نقش اساسی در اعتدال و آرامش روحی و روانی خانواده باشد و در نتیجه در توانمندی خانواده تاثیر مهمی داشته باشد.
4-برخورداری از فضایل اخلاقی: تعریف اخلاق" اخلاق عبارت است ز علم چگونه زیستن. اخلاق می خواهد به انسان پاسخ دهد که زندگی نیک برای انسان کدام است و آدمیان چگونه باید عمل کنند. علاوه براین، مفهوم دیگری در متن اخلاقی بودن یک کار، مندرج است و آن این است که چگونه باید مقدس و متعالی زیست، یعنی ارزش داشتن و برتر از فعل عادی بودن، جز مفهوم فعل اخلاقی است. اخلاق دستورچگونه زیستن را در دو ناحیه به ما می دهد: چگونه رفتار کردن و چگونه بودن. چگونه رفتارر کردن به اعمال و از جمله، گفتار انسان، و چگونه بودن به چگونگی و کیفیت خوی ها و ملکات انسانی مربوط می شود".در رابطه با اخلاق گاه تصور می شود، داشتن باورهای دینی وعمل به احکام عبادی و فقهی در دینداری مهم است و رفتارها و صفات اخلاقی فقط حکم ظاهر برای دینداری دارد. در سنجش دینداری نیز معمولاً به رفتارهای عبادی و حضور در محل های عبادت توجه می شود و امور اخلاقی کمتر به عنوان مولفه ای ازدینداری لحاظ می شود. تصور دیگر آن است که"دین مربوط به ارتباط ما با خدا و انجام مراسم و آیین های مذهبی و رعایت و اجبات و دوری از محرّمات است و اخلاق مربوط با دیگران و جامعه است. باید گفت که دین به رابطه ما با دیگران نیز کار دارد و این مسائل معمولاً بخشی اساسی از تکالیف دین را تشکیل می دهند" این امردر منابع اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و دینداری بدون مسائل اخلاقی، قابل تصور نیست. مومن واقعی باید هم رابطه ای عمیق با خدا داشته باشد و هم رابطه ای مناسب با مردم. به نظر می رسد پیشوایان دینی در مقام ارائه معیار صحیح برای تشخیص دینداران واقعی، به مسائل اخلاقی توجه بیشتری نشان داده اند. امام صادق(ع) فرمود:"نگاه به رکوع و سجود طولانی افراد نکنید؛ زیرا ممکن است این اعمال برای آنان عادت شده باشد، به طوری که اگر آن ها را ترک کنند، ناراحت می شوند. درعوض(برای تشخیص دینداری شان) به راستگویی و امانتداری آنان بنگرید".( لا تنظروا الی طول رکوع الرجل و سجوده فانّ ذلک شیء اعتاده فلو ترکه استوحش لذلک ولکن انظروا الی صدق الحدیث و اداء امانته".
5- پشتکار داشتن: زندگی همانند میدان کارزار است. دریک صحنه، یکی پیروز می شود و جلو می رود و دیگری زمین می خورد و دچار شکست می شود. اولی غرق در سرور و شادی ودومی دردمند و غمگین است.
بدون تردید، در فراز و نشیب زندگی، عده ای فاتح و پیروزند وبه هدف هایی که دارند دست می یابند. این عده کسانی هستند که اگر زمین بخورند و گرفتار مشکلات شوند، بجای یاس و ناامیدی دوباره به پا خاسته، به راه خود ادامه می دهند. شکست و مشکلات نه تنها به اراده آنها صدمه ای وارد نمی کند، بلکه عزم و اراده آنانرا استوارتر می کند. اینان بر اثر همین روحیه شکست ناپذیری و خالی نکردن میدان، هر مانعی را از سر راه خود برمی دارند و سر انجام به اهداف عالی خود نائل می شوند.
در نقطه مقابلِ این گونه افرد، گروه دیگری وجود دارند که دایم دچار تردید و یاس هستند و با یک سختی و شکست، همه موجودیت خود را از دست می دهند و خود را به امواج گرفتاری می سپارند تا به هرجا که خواست آنانرا ببرد.
بسیاری می پندارند که سعادت و خوشبختی کیمیایی است که در خارج از وجود آنان قرار دارد و اگر ستاره اقبال و بخت در آسمان زندگی کسی بدرخشد، اورا به سعادت خواهد رساند. این گونه افراد باور ندارند که سعادت زاییده خود انسان است و انسانها می توانند با ایمان، تلاش و پشتکار، توانمند شوند و آینده خود را بسازند. خوشبخت ترین افراد کسانی اند که به عمق وجودی خود بهتر پی برده، عملاً عالی ترین بهره ها را از ذخایر وجودی خود می برند. البته واضح است که ذخایر وجودی افراد با همدیگر متفاوت است و همچنین هر فردی استعداد و تونمندی ویژه ای دارد که با دیگری متفاوت است و همچنین هر فردی در محیط اجتماعی خاص و خانواده خاصی زندگی می کند ولی اینها چندان مهم نیست، بلکه مهم آن است که هر کسی در هر شرایطی از استعداد و توانمندی خود استفاده کند و در همان محدوده وجودی خودش، تلاش کند و زندگی خود را بسازد.
مرحوم قدوسی در باره علت موفّقیت و رمز ترقی علمی ومعنوی علاّمه طباطبایی می نویسد: " استعداد، عامل مهمی برای پیشرفت انسان است، اما پشتکار بسیار موثر است. علاّمه طباطبایی پشتکار عجیبی داشتند. چندین سال برای تفسیر المیزان زحمت کشیدند، اصلاً احساس خستگی نکردند، شب و روز نمی شناختند، از صبح زود تا دوازده ظهر مشغول مطالعه و تحقیق بودند. بعد از نماز ظهر و عصر و صرف غذا و مقداری استراحت، تا مغرب کار و فعالیت داشتند. هرچند شرایط زندگی ایشان بسیار مشکل بود و از نظر اقتصادی ومسایل دیگر در سختی بودند- مخصوصاً این که در پنج سالگی مادر و در نه سالگی، پدر را از دست داده بودند- ولی لحظه ای از تلاش و فعالیت باز نمی ایستادند".
نتیجه جدیت و تلاش و استمرار در کارها، پیروزی و موفقیت است و امکانات زیاد نقش چندانی در موفقیت ندارد؛ اگر چه سهمی در پیشبرد آن دارد. انسان مومن و مسلمان، در پرتو آموزه های دینی برای رسیدن به قله های بالندگی و به دست آوردن نعمت های دنیوی و کسب کمالات اخلاقی و اخروی، استقامت زیادی از خود نشان می دهد و از ناملایمات، زخم زبان ها، بی مهری اطرافیان و دشواری ها نمی هراسد و به راهی که ایمان دارد، ادامه می دهد. حال اگر همه اعضای خانواده دارای روحیه پشتکاری داشته باشند به طور حتم در توانمندسازی آن خانواده نقش بسیا مهمی خواهد داشت.
عوامل موثر در توانمندسازی خانواده
سلامت معنویت فضائی را در خانواده ایجاد می کند که پدر و مادر و سایرین می توانند احساسات و باورهای دینی شان را در آن رشد و پرورش دهند و این باعث پایداری و توانمندسازی بیشتر خانواده می شود. به همین دلیل برای ارتقاء هرچه بیشتر فرهنگ خانواده باید بر روابط، ساختار و فرایند حاکم بر خانواده تاکید داشت و راهکارهای دینی، برای پیشرفت آنان تدوین نمود.
بدیهی است هر خانواده ای در طول مسیررشد و زندگی خود، بعضاً دچار شرایط بحرانی می شود. مشکلاتی از قبیل بیکاری و مشکلات اقتصادی، بیماری، تنش های ناشی از کار و بحران های عاطفی از جمله چیزهایی هستند که اگر تمام اعضای خانواده برای حل آنها به یکدیگر کمک کنند، روابطشان مستحکم تر از قبل خواهد شد. سختی ها و ناملایماتی که اعضای یک خانواده پشت سر می گذارند، باعث تقویت روابط بین آنها و شناخت بهتر آنان نسبت به هم . همکاری، همدلی بیشتر آنها خواهد شد.
عواملی که باعث توانمندسازی خانواده ها می شود، یقیناً از ناحیه سلامت معنوی است، که بدین شرح است:
1- همدلی و قدرشناسی: توانمندسازی خانواده ها با همدلی و قدرشناسی از زحمات یکدیگر امکان پذیر است. برای مثال زمانی که یکی از اعضای خانواده مثلاً پدر دارای اضطراب و نگرانی باشد همسر او می تواند بایک مدیریت درست این نگرانی و اضطراب را برطرف کند." مردی خدمت رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: همسری دارم که هرگاه وارد خانه می شوم به استقبالم می آید و چون خارج می شوم بدرقه ام می کند و زمانی که مرا اندوهگین می بیند، می گوید: اگر برای روزی[مخارج زندگی] غصّه می خوری، بدان که دیگری[ خداوند متعال] آنرا بعهده گرفته است و اگر برای آخرت غمگین هستی، خداوند اندوهت را زیاد کند[ بیشتر به فکر آخرت باش]. رسول خدا(ص) فرمود: خداوند در روی زمین عاملان و کارگزارانی دارد و این زن یکی از عاملان و کارگزاران خداست، او نصف پاداش شهید را دارد". یکی دیگر از اصول اخلاقی که در رشد، و تعالی شخصیت و استحکام روابط بین اعضای خانواده ودر نتیجه در توانمدسازی خانواده نقش دارد، خصلت قدردانی و سپاسگزاری نسبت به خدمات اعضای خانواده است. در آموزه های دینی، اعتقاد بر این است که تشکر از دیگران، تشکر از خداست. بنابراین، کسی که از دیگران تشکر نکند، مانند این است که از خدا تشکر نکرده است. اعضای خانواده باید توجه داشته باشند که کوچکترین کلمه تشکر و قدردانی که بر زبان جاری می شود، بزرگترین و عمیق ترین آثار روانی را در طرف مقابل از خود به جا می گذارد در نتیجه قدردانی و سپاس از زحمات دیگران و مخصوصاً اعضای خانواده از یکدیگر در توانمندسازی خانواده نقش مهمی دارد.
2- تدبیر امور منزل: خانواده یک نهاد اجتماعی است. در هر نهاد اجتماعی، کارها بر اساس همکاری و تعاون پیش می رود و اگر برخی از اعضا همکاری نکنند، آن نهاد دچار اختلال و آشتفتگی خواهد شد. در اسلام، وظیفه مدیریت کلان خانواده بر عهده مرد و اداره درون خانه بر عهده زن است. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است: "هریک از فرزندان آدم، فرمانروا است؛ مرد فرمانروای اهل و عیال خویش و زن فرمانروای خانه خویش می باشد" مردها به حکم آن که سرپرست خانواده اند و وظیفه دارند هزینه و مخارج اعضای خانواده را تامین کنند، به طور معمول روزها در بیرون خانه به سر می برند. در این وضعیت اگر زن کارهای خانه را انجام ندهد کارها روی همدیگر انباشته می گردد و امور خانه را مختل می کند و کم کم شیرازه خانه از هم می پاشد؛ از اینرو، ضروری است که خانم ها کارهای داخل خانه را انجام دهند و شوهر را در اداره خانه یاری کنند.این همان دستورالعملی است که ما از زندگانی علی(ع) و فاطمه زهراء(س) می آ موزیم. امام صادق(ع) از پدر بزرگوار خود نقل می کنند که فرمودند: " فاطمه(س) از پیامبر اکرم(ص) درخواست کردند که کارهای خانه را میان او و همسرش تقسیم کنند. ایشان کارهای داخل خانه را به فاطمه(س) و کارهای بیرون خانه را به علی(ع) و اگذار کرد. حضرت زهراء(س) پس از این قضاوت پیامبر اکرم فرمود: کسی جز خدا نمی داند از این که پیامبر(ص) مرا از رنج معاشرت با مردان معاف داشت، چقدر خوشحال شدم. آن وقت رسول خدا(ص) مزد زنانی راکه در خانه کمک کار شوهر باشند چه اجر وثواب را مقررکرده اند و فرمودند: " هر زنی که در خانه شوهر به منظور اصلاح امور خانه، چیزی را جابجا کند، خداوند به او نظر رحمت می کند، و کسی که خدا به او نظر کند عذابش نخواهد کرد". درست است کار در خانه برای زن، از نظر اسلام، لازم نیست. ولی برای اداره هرچه بهتر خانه و کمک رسانی به شوهر در مدیریت خانواده، امری بسیار مطلوب وحیاتی است و در توانمندسازی خانواده نقش بسیار مهمی دارد. همچنین اخلاق اسلامی حکم می کندکه مردها، همسران خود را در انجام کارهای خانه کمک کنند و آنان را در انجام وظایف مربوط به مدیریت داخل منزل یاری رسانند. پیامبر اکرم(ص) به علی(ع) چنین توصیه می فرماید: " یا علی ! کسی که خدمت به خانواده را ننگ نداند[و به خانواده خود خدمت کند]، بدون حسابررسی وارد بهشت می شود". عائشه همسر پیامبر اکرم(ص) می گوید: " رسول خدا(ص) در خانه لباسش را می دوخت و کفشش را وصله می کرد".
3- متعهد بودن: تمامی اعضای خانواده نسبت به همدیگر احساس مسئولیت می کنند. آن چه را که برای خانوادشان بسیار با ارزش و مهم است، این است که وقتی در سختی ها و دشواری های زندگی قرار گرفته اند یقیناً در صدد بر طرف کردن مشکلات به یکدیگر کمک می کنند.
یکی از این احساس مسئولیت ها در بین اعضاء خانواده، پایبند بودن به سلامت معنوی است. سلامت معنوی، شامل هر گونه فعالیت یا مراسم خاصی می شود که اجرا و انجام دادن برای خانواده ها مهم و با ارزش باشد. این معنویت می تواند حتی در قالب دعا باشد. امام صادق(ع) در باره پدر بزرگوارشان امام باقر(ع) فرموده است: " هنگامی که پدرم از مسئله ای نگران می شد، زنان و کودکان را جمع می کرد، ودعا می نمود و آنها آمین می گفتند" از آنجا که این گونه آداب معنا و مفهوم خاصی برای هر یک از اعضای خانواده دارد، می تواند باعث صمیمیت، نزدیکی و محبت بیشتر آنان نسبت به یکدیگر شود.. سلامت معنوی می تواند احساس امنیت، ثبات و پایداری را بین افراد خانواده قوت بخش و توانمندسازی خانواده را تقویت نماید.
4- روابط خانوادگی: طی قرن ها، عمیق ترین روابط انسانی، روابط بین اعضای خانواده است. به همین جهت می توان گفت نقش خانواده در ابعاد مختلف بهداشت روانی ، سلامت شخصیت و توانمندسازی از سایر عوامل مهم تر و موثرتر است. هرچند، گاه تآثیر رابطه های مشابه روابط خانوادگی را در ردیف تآثیر این روابط می دانند، ولی بیشتر تحقیقات، تاثیر روابط خانوادگی در بهداشت روانی و به تبع آن کار آمدی خانواده می دانند. خانواده های توانمند با یکدیگر روابطی پایدار و مستحکمی دارند، در صورت بروز اختلافی در بین افراد خانواده سلسله مراتب اعضای خانوادگی را مراعات می کنند. در آموزه های اسلام خانواده سالم و کارآمد را مشروط به رعایت مراتبی از سوی اعضا می داند که مرتبه اول والدین نسبت به فرزندان و لزوم نوعی اقتدار برای آنهاست. از آنجا که مسئولیت اداره فرزندان و پرورش آنها بر عهده پدر و مادر است، در موقع بروز اختلاف و تشخیص مصالح، نظر والدین در اولویت قرار دارد. بر همین اساس، متون اسلامی اهتمام بسیاری به لزوم احترام والدین دارد.، به طوری که حتی عبادات مستحب را در صورت ناخشنودی والدین بی ثمر و نادرست اعلام می کند. [ مانند روزه مستحبی فرزند بدون رضایت والدین]. و یا در احکام سفر اگر انسان به مسافرت برود با شرایطی باید نماز را قصر بخواند و روزه را افطار کند. اما اگر سفر بدون رضایت والدین باشد این سفر حرام است و باید نماز را تمام بخواند و حق روزه گرفتن را ندارد. امام خمینی(ره) می فرماید: "سفری که اسباب اذیت پدر و مادر باشد، حرام است و انسان باید در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد".بنابراین تحکیم باورهای دینی در اعضای خانواده، راه بسیار موثری برای توانمند سازی خانواده است.
5- روابط وحرمت ها: نقش روابط اعضای خانواده در شکل گیری استحکام خانواده و کارائی آن کاملاً روشن است. در نگرش اسلامی تمام افراد خانواده موظفند، با توجه به اصل "احترام متقابل" و "صممیت" و بارعایت حرمت ها و حریم های شخصی با یکدیگر تعامل داشته باشند و با وجود ارتباطاتی شایسته و مهربانانه در خانواده نماینده سلامت و کمال یک خانواده و در نتیجه در توانمندی آن نقش داشته باشند
قرآن کریم شفقت و مهربانی نسبت به خانواده را از خصوصیات اهل بهشت بر می شمارد و می گوید: گفتند ما پیش از این در میان خانواده خود با شفقت و مهربان بودیم. پیامبر اکرم(ص)نیز در رابطه با برقراری رابطه مبتنی بر مهر و محبت میان اعضای خانواده فرموده اند: از همه ایمان داران، ایمان آن کسی راستین و کامل تر است که اخلاق و منش او نیکوتر باشد و نسبت به خانواده خود پر مهرتر. و من مهربان ترین فرد با خانواده خود هستم.
به طور کلی، تعاملات در محیط خانواده را می توان در سه سطح" والدین با یکدیگر"، " والدین با فرزندان"، و " فرزندان با یکدگر" مو.رد بررسی و ملاحظه قرارر داد.
الف- روابط انسانی و مودبانه والدین با همدیگر در یک خانواده سالم نقش بسیار مهمی در توانمندسازی خانواده دارد. در چنین خانواده ای تمام وظایف ومسئولیت ها بر عهده یک فرد نیست، بلکه به عبارتی وجود یک تیم مدیریتی متشکل از پدر و مادر متکفل کارهای منزل است. برقراری رابطه ای عاشقانه همراه با حفظ حریم و حرمت همدیگر و کوتاه آمدن و از خود گذشتگی در حین بروز مشکلات و مسائل روزمره نوید بخش پیوند مستحکمی است که بنیان خانواده را تحکیم بخشیده و نتایج ثمربخشی را به دنبال دارد که سکینه وآرامش در زندگی و رشد وشکوفایی فرزندانی سالم و شایسته از جمله این نتایج است.. پروردگار متعال در قران کریم یکی از نشانه های خود را وجود مودت و رحمت میان زن و شوهر ذکر می کند. و همچنین، در جایی دیگر آنها را به لباس یکدیگر تشبیه می کند: زنان شما لباس شما هستند و شما لباس آنها هستید . این از آن رو است که زن و شوهر باید پوشاننده عیب ها و بر اورنده نیازها و کاستی های یکدیگر باشند. استمرار روابط مطلوب و رضایت بخش والدین از وظایف مهم آنه است و ملاک مطلوبیت این روابط بر اساس آیات قرآن، "معاشرت به معروف": با آنان، به طورشایسته رفتار کنید. رفتار مناسب با همسر بر درجه ایمان مرد دلالت دارد. از این رو پیامبر اکرم( فرمودند: بهترین شما کسی است که با همسرش نیکوتر باشد و من نیکوترین مردم نسبت به همسرانم هستم. از زنان نیز خواسته شده است که در حد توان خود، رضایت همسر را در همه جوانب زندگی جلب کنند. به عنوان نمونه صبر و بردباری زن در مشکلات و تحمیل نکردن رفتارهایی به شوهر و همراهی او در مشکلات اجتماعی و اقتصادی می تواند زمینه مناسبی برای روابط مطلوب بین آنها را فراهم کند.
ب- در باره روابط والدین و فرزندان و لزوم احترام متقابل میان آن ها آیات و روایات بسیار زیادی در مکتب اسلام وجود دارد که این امر نشان دهنده تاکید زیاد اسلام بر نقش انسان ساز خانواده است. به عنوان نمونه، در برخی از آیات قرآن کریم، نیکی به والدین و برقراری رفتاری شایسته با آن ها به طور مستقیم پس از دستور به یکتاپرستی و عبادت پروردگار آمده است: جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید و در برخی دیگر از آیات، امر به سپاس والدین پس از امر به سپاس آفریدگار هستی آمده است: برای من و پدر و مادرت شکر به جا آور. در مسائل اقتصادی خداوند متعال کمک به والدین را بر دیگران مقدم می دارد. خداوند می فرماید: " از تو سوال می کنند که چه چیز انفاق کنیم؟ بگو: از بهترین اموال و آنچه انفاق می کنید، برای والدین باشد و برای خویشان و ایتام و راه ماندگان"
آیاتی از این دست در قرآن کریم که نیکی و لطف به والدین و فروتنی و تواضع در برابر ایشان را گوش زد کرده است، بسیار ملاحظه می شود. همچنین، دستورات، راهنمایی ها و سیره ائمه ی معصومین (ع) نیز تحت تاثیر قرآن مملو از ارزش گذاری بر رفتار شایسته ی فرزندان با والدین است. از سوی دیگر، نحوه ی برخورد والدین با فرزندان و نوع ارتباط برقرار کردن آنها علاوه براین که مقدمه لازم هر گونه آموزش و تربیت آنان می باشد، آنها را برای زیستن در فضایی عاطفی همراه با حس مسوولیت جهت انجام وظایف و تکالیف فردی و اجتماعی خود آماده می سازد و نیز به گونه ای غیر مستقیم، نحوه برقراری ارتباط صحیح با هم سالان و اطرافیان را به ایشان آموزش می دهد. و خانواده ای که چنین ارتباط مستحکمی با هم دارند خانواده ای قوی و کارآمدی هستند. به عنوان نمونه، پیامبر اکرم(ص) درباره لزوم رفتار عادلانه والدین نسبت به فرزندان فرموده اند: میان فرزندانتان به دادگری رفتار کنید؛ همان سان که دوست دارید آنان در نیکی و مهر با شما بر اساس عدالت رفتار کنند. از این رو، آموزه های دینی، خانواده پیوند وثیقی با اخلاق و تربیت اسلامی دارد.
ج: روابط شایسته والدین با یکدیگر و آموزش نحوه بر قراری ارتباطات شایسته با دیگران به فرزندان مقدمه ای برای ورود فرزندان به فضای ارتباطی بین خود و خانواده است. و باعث توانمند شدن اعضای خانواده خواهد شد. فرزندان با یادگیر گرفتن نکات دقیق در مورد نحوه ایجاد یک ارتباط سالم با دیگران می توانند علاوه بر رفع بسیاری از مشکلات خود با یکدیگر و حل مسائل خود به گونه ای مشارکتی، کمک بزرگی به تسهیل کارها در خانواده داشته باشند. مذاکره، همکاری، رقابت سالم، حمایت از یکدیگر دوستی در مجموعه خواهران و برادران آموخته می شود. در اسلام، روابط خواهران و برادران در بزرگسالی تحت عنوان صله رحم بیان می شود. روابط خواهران وبرادران در بزرگسالی تحت عنوان صله رحم بیان می شود. با وجود این، بر اساس اولویت خویشاوندان،در بر قراری روابط مناسب خویشاوندان، روابط بین خواهران و برادران از اهمیت بیشتری بر خوردار است. در روایتی از رسول خدا(ص) نقل شده که آن حضرت فرمودند: "ثواب صدقه دادن، ده برابر است و ثواب قرض دادن هیجده برابر، و صله دادن به برادران، بیست برابر و صله دادن به خویشاوندان، بیست وچهار برابر". این روایت دلالت دارد هرچه نسبت خانوادگی بهم نزدیکتر باشد در اولویت نزدیک تر قرار دارند. و چنانچه روابط خانوادگی با همدیگر مستحکم تر باشد. توانمندی خانواده در سطح بالاتری خواهد بود.
نقش خانواده در سلامت روان
یکی از عوامل موثر در شکل گیری رفتار فرد، خانواده است. فضای خانه، نخستین و بادوام ترین عاملی است که، در رشد شخصیت افراد تاثیر می گذارد. به گونه ای که می توان گفت پدر و مادر نیرومندترین آموزگار افراد در زندگی، آموزش خانوادگی پایدارترین آموزش و محیط خانه مهم ترین آموزشگاه برای هر فرد می باشد. فراموش نکنیم که کودکان شما پیش از آن که به پند و اندرز شما عمل کنند رفتار شما را الگو قرار می دهند. نفوذ والدین در این موضوع تنها محدود به جنبه های ارثی نیست.
در آشنا کردن کودک به زندگی جمعی و فرهنگ جامعه، خانواده نقش بسیار موثری را اجراء می نماید. میزان آگاهی خانواده در طرز رفتار با کودکان، موقعیت اجتماعی خانواده، وضعیت مالی آن، اندیشه و باورها، آداب و رسوم، ایده آل ها و آرزوهای والدین، تاثیر فراوان دارد. چنان چه می دانیم خانواده ها در زمینه اجتماعی، اقتصادی، تربیتی، دینی، هنری و مانند این ها با هم اختلاف هایی دارند. ترکیب خانواده ها طرز ارتباط اعضای هر خانواده با یکدیگر و جامعه ای که خانواده در آن بسر می برد، در تمام موارد یکسان نیست. بنابراین تاثیر خانواده ها در رفتار افراد متفاوت است. اغلب افراد مبتلا به مشکلات مختلف شخصیتی از خانواده های ناسالم برخاسته اند. از این رو تامین بهداشت روانی افراد خانواده سهم به سزائی در تامین و حفظ بهداشت روان جامعه دارد و عدم تامین بهداشت روان خانواده آسیب های شدیدی بر پیکره جامعه وارد می کند. برای ایجاد و حفظ سلامت روان در خانواده لازم است تک تک اعضای آن با مهارت های لازم برای زندگی آشنا شوند. بهداشت روان خانواده به همه افراد کمک می کند تا در جهت رشد و تکامل و بهره گیری از استعدادهای خود گام بردارند. تلاش در جهت ارتقاء بهداشت روان خانواده کمک به ارتقاء بهداشت روان جامعه می باشد، پس برای رسیدن به یک جامعه سالم باید ابتدا خانواده سالمی داشته باشیم. برای رسیدن به یک خانواده سالم و شاد باید به نکات زیر توجه کنیم:
1- ایجاد روابط سالم بین اعضای خانواده: شیوه های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده های فاقد روابط گرم و محبت آمیز، خانواده های دارای روابط خصومت آمیز و شیوه های ارتباطی شدیداً وابسته در خانواده معمولاً ناسالم گزارش شده اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه نشان دهنده ی خانواده سالم است.
2- توجه به سلامت جسمی افراد خانواده: تغذیه سالم، فعالیت فیزیکی(ورزش) مناسب، پرهیز از دخانیات و کنترل بیماری های مزمن به حفظ سلامت جسمی ما کمک می کند.
3- تلاش در جهت شناخت یکدیگر و تقویت اعتماد به نفس.
4- گوش دادن به صحبتهای یکدیگر: به حرف های یکدیگر با دقت گوش کنیم ، به یکدیگر توجه کنیم بدون اینکه قضاوت، پیشداوری ویا نصیحت کنیم.
5- فراهم کردن شرایط گفتگو و تبادل نظر برای همه افراد خانواده: با فراهم کردن محیطی گرم و صمیمانه فرصت اظهار نظر به همه افراد خانواده داده شود تا همه بتوانند مشکلات خود را در محیطی دوستانه مطرح کنند.
6- انجام فعالیت های گروهی: برنامه ریزی جهت انجام گروهی برخی از وظایف در خانواده، تماشای برنامه تلویزیونی به صورت جمعی و….
7- خود داری از سرزنش افراد خانواده.
8- مسئولیت پذیر بودن نسبت به یکدیگر.
9- احترام به اعتقادات مذهبی و غنا بخشیدن به ارزش های معنوی افراد خانواده.
10- عمل کردن به آن چه می گوییم.
11-هماهنگ بودن والدین با یکدیگر و اطلاع از نیازهای افراد خانواده.
12- پرهیز از توهین و سرزنش و پر خاشگری والدین نسبت به هم.
13- توجه به رفتارهای مثبت یکدیگر و تشویق و ترغیب رفتارهای پسندیده اعضای خانواده: در یک خانواده سالم تبادل افکار وجود دارد و به عبارت دیگر خانواده سالم خانواده ای است که از سلامت روان و آرامش روانی و معنوی هر یک از اعضای خانواده حمایت می کند. کودکی که زندگی را با دوستی می گذراند، می آموزد که دنیا مکانی زیبا برای زیستن است. به طور کلی نگرش و رفتار والدین می تواند تسهیل کننده و یا مانعی در جهت رشد و تکامل کودک باشد. موقعیت کودک در خانواده، تعداد و جنسیت فرزندان، ترتیب تولد آن ها، روابط بین آن ها، وجود ارزش ها و معیارهای صحیح اخلاقی و اعتقادی در خانواده، حضور دیگر افراد فامیل در خانه، روابط با همسالان و بچه های محل و عواملی مانند عوامل اقتصادی و فرهنگی در کنار استعداد سرشتی کودک، شخصیت او را شکل می دهند. طبیعت انسان ها با خشونت و اجبار سازگاری ندارد. مراقبت مداوم، تسلط بیش از حد، محافظت بیش از اندازه و دلسوزی افراطی والدین به شخصیت کودکان آسیب می رساند. برای رسیدن به خانواده سالم والدین باید به بچه ها توجه کنند و وقت کافی برای آن ها و نیازهای عادی آن ها در نظر بگیرند، با آن ها صادق باشند و از توهین و سرزنش و تنبیه بدنی آن ها بپرهیزند.
نتیجه گیری:
اگر خانواده از سلامت کافی برخوردار نباشد، افراد بیمار خانواده نیز پس از ورود به جامعه، بیماری خویش را به دیگران انتقال داده و ساختار جامعه را از هم فرو می پاشند. گاهی ممکن است یک رفتار نامعقول اجتماعی در اثر همین تعاملات به صورت یک رفتار پسندیده در جامعه ظهور کند. همین طور اگر خانواده های یک جامعه به صورت متعادل و سالم باشند جامعه نیز از سلامت روانی برخوردار خواهد بود. بچه در خانه با فلسفه ی اجتماعی جامعه آشنا می شود. درخانواده سالم اشتراک و همراهی آن ها برای تعیین هدف های خانواده و تامین مصالح خانواده، پیروی از روش های عقلانی در کلیه امور خانوادگی، شرکت دادن تمام اعضای خانواده در تصمیم گیری هایی که مربوط به امور خانوادگی است و تقسیم کار و مسئولیت میان اعضای خانواده و هم چنین فرصت دادن برای اظهار نظر افراد در محیط خانواده به چشم می خورد. به این ترتیب بچه نیز از این وضع استفاده می کند و اسباب رشد او در جنبه های مختلف شخصیتی بهتر فراهم می گردد. خانواده ها در آشنا کردن بچه ها به میراث ادبی، علمی، فلسفی، دینی، و هنری جامعه بسیار نقش آفرینند و اهمیت این میراث را در زندگی اجتماعی و وحدت معنوی جامعه برای فرزندان خود روشن می کنند و در این راستا باید بدون تعصب ارزش و اعتبار این میراث را برای بچه های خود مشخص سازند و در این باره به بچه ها کمک کنند تا آن ها بوسیله مطالعه به شناخت میراث فرهنگی و ملی خود اقدام نمایند. ضمناً آن ها را تشویق کنند، که برای توسعه و پیشرفت این میراث فعالیت نمایند.

منابع:
1-سپیده امید، تعریف سلامت معنوی: مفاهیم و چالش ها، پژوهش ها میان رشته ای قرآن کریم، ش1، سال 1385ش، ص17
2- نعیمه سید فاطمی و همکاران، اثر دعا بر سلامت معنوی بیماران مبتلا به سرطان، پایش، ش20، ص1
3-علی فتحی آشنا و خدابخش احمدی، بررسی ازدواج های موفق در بین دانشجویان، دانشور رفتار دانشگاه شاهد، دوره جدید ش7، ص9
4-محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج100، ص222
5-سپیده سهرابی، به نقل از: محمدعلی خرازی و همکاران، بررسی دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد پیرامون عوامل موقر بر ازدواج، مجله دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی – درمانی شهید صدوقی یزد، ش1، ص27
6-سپیده امید، تعریف سلامت معنوی: مفاهیم و چالش ها، پژوهش ها میان رشته ای قرآن کریم، ش1، سال 1385ش، ص17
7-بافر ساروخانی، مقدمه ای برجامعه شناسی خانواده، ص136
8- سپیده امیدواری، فصلنامه تخصصی پژوهش های میان رشته ای قرآنی، سال اول، ش اول، سال1387، ص6
9- شهربانوی پاپی نژاد، فاطمه محبی، شاخص های سنجش وضعیت زنان و خانواده،1389ش، ص50
10- مهدی پروا، روانشناسی یکتا پرستی، ص78
11-مبانی و روش تربیت، ص126
12- دیلی کارنگی، آیین زندگی، ترجمه ریحانه سیف، ص203
13- حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، 1416ق، ج1، ص478
14- محمدتقی فلسفی، جوان از نظر عقل و احساسات، 1353ش، ج1، ص440)
15- مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ص189-190
16- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار،ج 68، ص 387
17- محمد بن یعقوب کلینی، کافی ،ج5، ص65
18- سالاری فر، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، 1386ش، ص 85
19- حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ج1، ص293

ا


تعداد صفحات : 21 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود