بسمه تعالی
مقدمه ای بر
تکنیک تحلیل محتوا
تهیه کننده: حامد بخشی
زمستان 1385
فهرست
مقدمه 2
مروری بر تعریف تحلیل محتوا 3
تعریف تحلیل محتوا 3
ویژگیها و شروط تحلیل محتوا 5
انواع تحلیل محتوا 6
تاریخچه تحلیل محتوا 8
طرح های تحلیل محتوا 14
فنون تحلیل محتوا 18
بررسی حضور و غیاب نمادهای مهم 18
تحلیل احتمال وقوع: 18
تحلیل ارزشیابی 18
موارد کاربرد تحلیل محتوا 19
طرح تحقیق تحلیل محتوا 21
فرآیند تحلیل محتوا 24
تعریف محتوای مربوطه 24
تعریف عملیاتی مفاهیم 26
نوشتن دستورالعمل کدگذاری، کدنامه و تهیه فرم ثبت 26
مشخص کردن جامعه آماری و نمونه گیری 27
آموزش کدگذاران و محاسبه قابلیت اعتماد آزمایشی 27
کدگذاری و ثبت داده ها توسط کدگذاران 28
محاسبه قابلیت اعتماد نهایی 28
تحلیل و گزارش نتایج تحقیق 31
معرفی پژوهش های تحلیل محتوا 32
پژوهش های خارجی 32
پژوهش های داخلی 33
1.
مقدمه
هر چند اولین نشانه های ظهور تکنیک تحلیل محتوا را به اواخر قرن هفدهم نسبت می دهند، لیکن توجه جدی به این تکنیک در اواسط قرن نوزده و در جریان جنگ جهانی دوم صورت گرفت. تا این زمان میان انواع تحلیل های اسنادی که بر روی متون انجام می گرفت، سلطه اصلی مربوط به تفسیر یا تاویل متون مذهبی و مقدس بود. توجه علما و دانشمندان یا بر روی مطالعه و استخراج نظرات مطرح و هدفمند نویسندگان به منظور ارائه تلفیقی نوین از این نظرات و یا انتقال و بکارگیری این داده ها بود و یا اینکه با تامل و غور بر روی متون مقدس تلاش می شد منظور نظر صاحب مقدس متن کشف گردد و از زبان رمز گونه آن رمز گشایی شود.
اواخر قرن نوزده با رواج روزنامه در کشورهای غربی و به ویژه ایالات متحده آمریکا، موجی از نگرانی ها نسبت به تحولات این نشریات به وجود آمده بود. محافظه کاران عمدتاً از نظرات و اندیشه هایی که این جراید به خوانندگان خود عرضه می کردند واهمه داشتند و البته برای محکوم نمودن
آنها و اثبات اتهامات خود نیاز به شیوه های علمی و محکمه پسند داشتند. شیوه ای که نتوان آن را به سلیقه محافظه کاران نسبت داد و می توان همچون مدرکی محکم به دادگاه ارائه داد. در اینجا بود که اولین گونه های ساده تحلیل محتوا به شیوه شمارش مضامین و الفاظ خاص بروز پیدا نمود. با این حال چنانچه گفته شد بروز جنگ جهانی دوم و بکار گیری وسیع از رسانه های صوتی(رادیو) و متنی(جراید ) به عنوان ابزارهای تبلیغاتی این ایده را در ذهن دریافت کنندگان تبلیغات دشمن(متحدین) به وجود آورد که شاید بتوان با تحلیل دقیق سخنان رهبران دشمن(همچون هیتلر) و یا تبلیغات آنان به عناصر قصد ناشده ای از اطلاعات مهم دست یافت که برای نیروهای خودی ذی قیمت باشد. این حدس البته به وقوع پیوست چنانچه با تحلیل دقیق تبلیغات نازیها، تحلیل گران توانستند با اختلاف دو هفته، زمان پرتاب موشکی خاص به انگلستان را تعیین کنند. همچنین میزان پیشروی دشمن، شکست یا پیروزی او در جبهه ای خاص، وضعیت پشتیبانی نیروها، قدرت روحی سربازان و… نیز از لابلای سخنان و نوشتارهایی که برای منظور دیگر انتشار می یافت، قابل کشف بود. بدین ترتیب تحلیل محتوا به عنوان ابزاری استراتژیک در موسسه مطالعات جنگ ایالات متحده مطرح گردید و بودجه مطالعاتی خاص خود را یافت. پس از جنگ متد های بکار رفته تا حدودی دوباره جمع آوری گردید و این تکنیک پژوهشی از ابزاری استراتژیک در جنگ به حوزه علو آکادمیک راه یافت. امروزه با وجود کثرت فراوان داده ها و حجم عظیم آنها، امکان اشراف و تحلیل ذهنی آنها وجود ندارد. تعیین نوع محتوای برنامه های یک شبکه تلویزیونی، جریان سینمایی کشور در دهه ای خاص، سرمقاله های یک روزنامه در مدت یک سال و… با مطالعه ضمنی و بدون روش امکان پذیر نمی باشد. از سوی دیگر شناخت خط مشی و رویکردهای این رسانه ها چه برای کنترل آنها و یا باز شناسی آنها برای خود تولید کنندگان اهمیتی ویژه یافته است.
مسئولان پژوهشکده ای خاص مایلند از رویکرد کلان پژوهشی خود مطلع شوند، مدیران علمی دانشکده ها نیازمند آن هستند تا بدانند پایان نامه های ارائه شده از سوی دانش جویان بیشتر بر روی چه مسایلی متمرکز بوده است. از سوی دیگر و در پژوهش هایی تلفیقی ممکن است مایل باشیم به علل تولید محتوایی خاص پی ببریم و یا تاثیر ارائه محتوا و پیامی را بر مخاطبان بسنجیم و در تمامی این پژوهشها تحلیل محتوا بکار ما می آید. تحقیقات نشان می دهند که میزان گرایش به این تکنیک و درصد پژوهشهای انجام شده به وسیله آن سال به سال در حال افزایش هستند که نشان از کار بردی شدن آن در تحقیقات حوزه های مختلف علوم ارتباطات، علوم اجتماعی و حتی سایر حوزه های علمی می دهد.
2.
مروری بر تعریف تحلیل محتوا
تحلیل محتوا از تکنیک های مربوط به روش اسنادی در پژوهش علوم اجتماعی می باشد. روش اسنادی به کلیه متدهایی گفته می شود که در آن ها هدف پژوهش با مطالعه، تحلیل و بررسی اسناد و متون برآورده می شود.
چنانچه از نام تحلیل محتوا پیداست، این تکنیک به تحلیل و آنالیز محتوا می پردازد و می کوشد با استفاده از تحلیل داده هایی را در مورد متن استخراج کند. با این حال آنچه تحت نام تحلیل محتوا نامیده شده است، گونه خاصی از تحلیل است که با شیوه های دیگری که می کوشند یافته هایی را از متن استخراج کنند، تفاوت دارد. هیژمن 8 نوع تحلیل محتوا را شناسایی کرده و توضیح داده است، که عبارتند از: تحلیل معانی بیان، تحلیل اسطوره و روایت، تحلیل گفتمان، تحلیل ساختاری یا نشانه شناختی، تحلیل تفسیری، تحلیل محاوره، تحلیل انتقادی و تحلیل نرماتیو.
گاهی اوقات این گونه های تحلیل محتوا تحت عنوان تحلیل محتوای کیفی به کار می روند، ولی نقطه آغاز بحث ما در مورد تحلیل محتوا تکنیکی است که به گونه ای خاص و با هدفی ویژه به تحلیل داده می پردازد.
2-1. تعریف تحلیل محتوا
از تحلیل محتوا تعاریف گوناگونی به عمل آمده که بخشی از اختلاف به تاریخچه این تکنیک و روند تکاملی آن بر می گردد و بخشی دیگر از آن مربوط به تفاوت در حوزه گسترده این تکنیک است.
کریپندورف تحلیل محتوا را تکنیکی پژوهشی معرفی می کند که به منظور استنباط تکرارپذیر و معتبر از داده ها در مورد متن آنها بکار می رود (کریپندروف، 1378: 25). او هدف این تحلیل را همانند سایر تکنیک های پژوهشی فراهم آوردن شناخت، بینشی نو، تصویر واقعیت و راهنمای عمل می داند(همان).
برلسون- از پیشگامان تحلیل محتوا- این تکنیک را "پژوهشی برای توصیف عینی، سیستماتیک و کمی محتوای آشکار پیام" معرفی می کند (1959، 18، به نقل از کریپندورف، 1378، 26) .
در تعریفی دیگر تحلیل محتوا تکنیکی پژوهشی دانسته شده که برای استنباط هایی برحسب شناسایی نظام روز و عینی ویژگیهای خاصی در یک متن بکار می رود(همان، 28).
لورنس باردن نیز به نقل از لانذری می نویسد:
"تحلیل محتوا فنی است که توصیف های ذهنی و تخمینی را تلطیف و تصفیه می کند و ماهیت و قدرت نسبی محرک هایی را که به شخص داده می شود، به صورت عینی آشکار می سازد (باردن، 1374، 35) .
دانیل رایف تحلیل محتوا را بطور خلاصه چنین تعریف می کند:
"قراردادن قاعده و محتوای ارتباطات در طبقات (مقوله های) خاص براساس قواعد، و تحلیل روابط بین آن مقوله ها با استفاه از آزمون های آماری" (رایف، 1381، 4) .
کاپلان در این زمینه اظهار داشته که "روش تحلیل محتوا، معناشناسی آماری مباحث سیاسی است" (کاپلان، 1943، 230، به نقل از: هولستی، 1373، 13).
بارکوس معتقد است که تحلیل محتوا به معنای تحلیل علمی پیام های ارتباطی است. از نظر وی این روش کاملاً علمی است و با وجود جامع بودن، از نظر ماهیت نیازمند تحلیلی دقیق و منتظم است. (بارکوس، 1959، 8). پسیلی بر این است که تحلیل محتوا مرحله ای از جمع آوری اطلاعات است که در آن محتوای ارتباطات از طریق بکارگیری عینی و منتظم قواعد مقوله بندی به اطلاعاتی که می توانند خلاصه و با هم مقایسه شوند، تغییرشکل می یابد.
استمپل (1981)، تحلیل محتوا را سیستمی رسمی برای انجام کاری می داند که همه ما بطور غیر رسمی آن را انجام می دهیم، یعنی استخراج نتیجه ناشی از مشاهده محتوا.
وبر (1991) نیز در رابطه با تحلیل محتوا می گوید "روش تحقیقی است برای گرفتن نتایج معتبر و قابل تکرار از داده های استخراج شده از متن.
کرینجر (1973) نیز آن را روش مطالعه و تحلیل ارتباطات به شیوه ای قاعده مند، عینی و کمی به منظور بخش متغیرها می داند. با این حال، از بیشتر تحلیل های محتوا برای مشخص کردن تاکید یا فراوانی انواع مختلف پدیده های ارتباطی استفاده می شود، نه برای پی بردن به مفاهیم مهم نظری.
نئوندورف نیز در اثری جدید تحلیل محتوا را چنین تعریف می کند:
تحلیل سیستماتیک، عینی و کمی ویژگی های پیام که شامل بررسی دقیق تعاملات انسانی، تحلیل ویژگی تصاویر در آگهی های تجاری تلویزیون، فیلم ها و رمان ها، بررسی کامیپوتری کاربرد کلمات در اخبار منتشره و سخنرانی های سیاسی و بسیاری چیزهای دیگر می شود (neuendorf,2002: 1)
هولستی نیز تحلیل محتوا را فنی برای یافتن نتایج (پژوهش) از طریق تعیین عینی و منتظم ویژگی های شخصی پیام ها می داند. او معتقد است که این تعریف سه معیار را به هم پیوند می دهد: اینکه روش تحلیل محتوا باید عینی و منتظم باشد و اگر قرار است از بازیافت اطلاعات، فهرست بندی یا اقدامات مشابه متمایز شود، باید پشتوانه نظری داشته باشد. هولستی در تعریف خود به کمی کردن اشاره نمی کند، چرا که معتقد است قائل شدن تمایز شدید میان کیفی و کمی برای مستثنی کرد، نه بررسی های معین، همچون نمونه های تحلیل منتظم اسنادی، یا فقط برای افزایش یا کاهش اعتبار روش تحلیل محتوا، امری غیر مجاز است. همچنین این تعریف شرط محدود کردن روش تحلیل محتوا را به توصیف ویژگی های آشکار پیام ها می پذیرد. هر چند تنها ویژگی های آشکار متن را می توان رمزگذاری کرد، ولی استخراج دوباره معانی پنهان پیام ها مجاز است، اگرچه باید این استنباط ها با مدارک مستقل تایید شود (هولستی، 1373، 38).
چنانکه ملاحظه می شود تعاریف همگی بر غیر بودن این تکنیک و نیز سیستماتیک بودن آن تاکید دارند. در واقع تحلیل محتوا، تکنیکی برای استخراج داده ها از متن است که دارای ویژگی های خاص خود می باشد.
2-2.
ویژگیها و شروط تحلیل محتوا
چنانکه اشاره شد، تحلیل محتوا تکنیکی برای استخراج داده ها از متن است که البته دارای ویژگیهای مشخص کننده ان از دیگر متون روش اسنادی است.
هولستی سه شرط عینیت، انتظام (سیستماتیک بودن) و عمومیت(generality) را برای تحلیل محتوا اساسی دانسته است. وی دو شرط "کمی بودن" و بررسی "محتوای آشکار" را قدری جدل آمیز تر از سه شرط اولیه دانسته است.
شرط عینیت تصریح می کند که سیر مرحله از فرآیند پژوهش باید براساس قواعد، احکام و روش های مشخص انجام گیرد. این که چه مقوله هایی باید بکار گرفته شود به مقوله الف چطور باید از مقوله ب تغییر داده شود ؟ و این که برای تصمیم گیری در مورد این که یک واحد تحلیل محتوا (کل، موضوع، داستان و نظایر آن) بیشتر در کدام مقوله قرار گیرد، چه معیارهایی را باید بکار گرفت؟ این شرط اشاره به آن دارد که این تصمیم ها یا تصمیم های دیگر توسط مجموعه صریحی از قواعد هدایت می شوند، بطوری که این احتمال را به حداقل می رسانند که یافته های تحقیق بیش از آن که محتوای اسناد تحلیل شده را منعکس کنند، تمایلات ذهنی تحلیل گرد را منعکس می سازند- اگر چه احتمالاً تمایلات مذکور هرگز از بین نمی روند. پژوهشگری که نتواند روش ها و معیارهای انتخاب اطلاعاتش را برای تعیین مناسب و نامناسب بودن اطلاعات و تفسیر یافته ها به دیگر پژوهشگران انتقال دهد، در برآوردن شرط عینیت ناکام خواهد ماند.
شرط انتظام، هنگامی تحقق می یابد که دایره شمول و طرح محتوا یا مقوله ها بر طبق قواعد کاربردی ثابتی مشخص گردد. پس شرط آشکارا تحلیل هایی را که فقط به دنبال جمع آوری مویدات فرضیه های پژوهشگر است طرد می کند. همچنین به طور ضمنی بیان می دارد که مقوله ها را باید به شکلی تعریف کرد که بر طبق قواعد کاربردی ثابت قابل استفاده باشند، به بیانی دیگر، مقوله ها باید با قوانین عمومی و معین ساخت مقوله مطابقت داشته باشند.
شرط عمومیت داشتن، زمانی معنا می یابد که یافته ها با هم ارتباط نظری داشته باشند. اطلاعات توصیفی صرف درباره محتوا، بدون ارتباط با دیگر ویژگی های اسناد یا خصوصیات فرستنده و گیرنده پیام ارزش چندانی ندارد. چنین نتایجی هنگامی معنادار است که با موارد زیر مقایسه شود:
الف) ویژگی های دیگر همان اسناد،
ب) اسناد حاصل از منابع دیگر،
ج) خصوصیات اشخاصی که این اسناد را به وجود آورده اند،
د) شرایط اجتماعی جامعه ای که صاحب سند در آن زندگی می کرد،
ه) مخاطبانی که این اسناد به منظور استفاده آنها تهیه شده است؛
به بیانی دیگر ماخذ مربوط به محتوای ارتباطاتی زمانی معنی دار است که حداقل با ماخذی دیگر مرتبط شود.
ارتباط بین ماخذ بوسیله بعضی از تئوریها نشان داده می شود. بنابراین تحلیل محتوا وابسته به مقایسه است و نوع مقایسه را چارچوب نظری پژوهشگر استفاده می کند.
شرط کمیت غالبا هم توسط کسانی که این فن را علمی تر از دیگر روش های تحلیل اسنادی می دانند و هم توسط کسانی که انتقادی ترین موضع را نسبت به آن دارند، به یک اندازه ضروری قلمداد شده است.
دیدگاه اخیر بر آن است که: "دلیل واضح و مشخصی برای بکارگیری روش تحلیل محتوا وجود ندارد. مگر این که سئوالی که شخصی درونی پاسخگویی به ان است کمی باشد (لاسول، لرنز و پول، 1952، 45) .
بهرحال درباره معنای "کمی" به نحوی که در روش تحلیل محتوا بکار گرفته می شود: اختلاف نظر قابل ملاحظه ای وجود دارد. محدودترین تعریف ها آنهایی هستند که روش تحلیل محتوا را در قالب بخش فراوانی نمادها یا دیگر واحدهای مقوله های گوناگون بیان می کنند. برخی نیز تحلیل محتوا را با بیان عددی مقوله ها یکسان دانسته اند. از نظر آنها "هدف تحلیل محتوا، طبقه بندی محتوای پیام های ارتباطی در عبارت های عددی است که از عبارت هایی با تفاوت های کم و بیش احساسی دقیق تر است" (کامپلانو گولدن، 1949، 83).
محدودیت تعریف های دیگر حتی از این هم کمتر است و بررسی هایی را شامل می شوند که در آن یافته ها با کلماتی از قبیل "بیشتر"، "کمتر" یا "بطور فزاینده" شرح داده می شود (برلسون، 1952، 17). سرانجام گروه دیگری نیز وجود دارند که تمایز بین "بررسی کمی" و "بررسی کیفی" را می پذیرند، اما اصرار دارند که بررسی های منتظم اسنادی از نوع اخیر، شکل مهم و شاید معنادارتری از روش تحلیل محتواست(هولستی، 1373) .
رایف نیز در تحلیلی مشابه، دو ویژگی نظام مندی و تکرار پذیری را خاص تحلیل محتوا می داند و حوزه و میدان مطالعه در این تکنیک را "نمای ارتباط" معرفی می کند.
2-3. انواع تحلیل محتوا
در یکی از جدی ترین تقسیم های تحلیل محتوا، دوگونه کمی و کیفی ذکر می شود. روش کیفی تحلیل محتوا که گاهی استنباط نتایج بر اساس بودن یا نبودن ویژگی هایی که در پیام تعریف شده است، غالباً برای اجرای بهتر مسایل در علوم اجتماعی- کاربردی مورد توجه قرار گرفته است. حامیان فنون کیفی این فرض را مورد تردید قرار داده اند که برای نتیجه گیری فراوانی شاخص ها لزوماً نشانه اهمیت آنهاست. از نظر این گروه، ممکن است وجود یا حذف صنعتی واحد در اسناد، از فراوانی نسبی خصوصیات دیگر اهمیت بیشتری داشته باشد. (هولستی، 1373، 22). موضوع تحلیل محتوای کیفی می تواند تمامی انواع ارتباط ثبت شده در دست نوشته های مصاحبه ها، گفتمان ها، قواعد مشاهدات، نوارهای ویدئو، مستندات و…) باشد.
در تحلیل کمی، از شمارش واحدهای محتوایی استفاده می شود و تلاش می گردد تا ویژگی های خاصی در متن اندازه گیری شود.
2-4- محتوای آشکار و محتوای پنهان
یکی از مسایل بحث انگیز در حوزه ی تحلیل محتوا مربوط به این امر است که آیا تحلیل محتوا تنها به قواعد آشکار و مشخص درون متن می پردازد و یا این که به محتوای پنهان و ضمنی در متن نیز توجه دارد. مدافعان تحلیل محتوای آشکار استدلال می کنند که پرداختن به محتوای پنهان عینیت تحقیق را دچار خدشه و خلل می کند و ذهنیت محقق را در استنباط محتوای پنهان باز می گذارد. از سوی حامیان پرداختن به محتوای پنهان در تحلیل محتوا معتقدند محدود کردن تحلیل محتوا به محتوای آشکار، این تکنیک را سطحی و فاقد یافته های علمی قابل توجه می سازد.
فیلیپ میرینگ بر این نظر است که تحلیل محتوا صرفاً محتوای آشکار داده ها را چنانچه نام آن ممکن است بدین مضمون دلالت داشته باشد تحلیل نمی کند. بکر و لیس من(1977) سطوح محتوا را بدین سان متمایز کرده اند. مضامین1 و ایده های اصلی متن به عنوان محتوای اولیه و اطلاعات زمینه ای به مثابه محتوای پنهان.
معمولاً گرایش به تحلیل محتوای پنهان با کیفی بودن تحلیل محتوا رابطه پیدا می کند. کیفی گرایان دو نکته اساسی را بر کمی گرایان در تحلیل محتوا وارد می دانند:
1- کمی بودن تحلیل محتوا باعث سطحی شدن تحلیل و غفلت از داده های معدود ولی با ارزش زیاد می شود. گاهی اوقات حضور حتی یک نماد می تواند ارزش حیاتی داشته باشد. این افراد معتقدند آنچه باعث کارآمدی تحلیل محتوا در جریان جنگ جهانی دوم گردید، استفاده از تحلیل محتوای کیفی و دقت در نمادهای اندک ولی معنی دار بوده است.
2- پرداختن به محتوای آشکار و غفلت از محتوای پنهان متون، که باعث می شود بخش مهمی از متن مغفول بماند(رایف، 1381، 5-34).
رایف در پاسخ به این مدعا و در مقام حمایت از تحلیل محتوای کمی و محتوای آشکار، مزایای زیر را برای این نوع تحلیل بر می شمارد:
1. تحلیل محتوای کمی، ناخودآگاه و غیر کنش پذیر است.
2. از آرشیو این مطالعات می توان تحقیقات طولی انجام داد.
3. تقلیل محتوای فراوان به داده های قابل کنترل، به توسط تحلیل محتوای کمی و آشکار تحقق می یابد.
4. این نوع تحلیل محتوا، در رشته های مختلف کاربرد فراوانی دارد(همان: 6-35).
هولستی در مقام جمع بین تحلیل محتوای آشکار و پنهان معتقد است که در سطح ثبت و گردآوری داده ها بایستی حتماً به محتوای آشکار توجه کنیم تا عینیت تحقیق حفظ شود. وی می گوید، اگر توجه خود را به عملیات رمزگذاری محدود کنیم، روش تحلیل محتوا به ویژگی های آشکار متن محدود می شود(هولستی، 1373، 26).
3.
تاریخچه تحلیل محتوا
تاریخچه اولین کندوکاو تجربی محتوای ارتباطات به مطالعات الهیات در اواخر سده هفدهم بر می گردد که به نگرانی کلیسا نسبت به گسترش مطالب غیرمذهبی در روزنامه ها مربوط می شودکریپندورف، 1373، 13)، با این حال مورخان آغاز این تحقیقات را به کارهای آن دسته از دانشمندان علوم سیاسی نسبت می دهند که به تاثیر تبلیغات و سایر پیام های اقناعی علاقمند بودند (سورین و تنکارو، 1992 به نقل از رایف، 1381: 5).
اولین مورد مستند تحلیل کمی مطالب مکتوب، تحلیل محتوایی است که در قرن هیجدهم در سوئد انجام شده است. این بررسی بر روی مجموعه اشعاری شامل 90 سرود مذهبی است که شاعر ناشناسی تحت عنوان سرودهای صهیون منتشر می کند. این مجموعه اشعار از سانسور دولتی مصون می ماند ولی به زودی متهم به تضعیف روحانیت ارتدوکس کلیسای دولتی می شود و دستاویز گروهی مخالف قرار می گیرد. مجادله ای علمی بر سر خطرناک بودن یا نبودن مضمون این اشعار می گیرد. یک سری این مجادله نمادهای مذهبی بکار رفته در این اشعار را بر می شمرد و طرف دیگر نیز بهمان نماد را در کتاب شعر رسمی بر می شمرد و تفاوتی بین آنها نمی یابد(کریپندروف، 1373: 14). هدف این بررسی ها این بود که مشخص شود آیا این سرودها این خطر را دارند که بر پیروان کلیسا اثر نامطلوب بگذارند یا خیر؟ از این رو تحلیلی از مضامین مختلف مذهبی، ارزش و کیفیت پیدایش(مطلوب یا نامطلوب بودن) و همینطور پیچیدگی سبک آنها انجام شد.
رویکردهای تاریخی به تحلیل محتوا متاثر از تعریفی است که محققان از تحلیل محتوا دارند. لورنس باردن که تعریفی عام و وسیع از این تکنیک داده کار بی. باربون فرانسوی را در جهت نشان دادن اصطلاحات مربوط به هیجانات و تمایلات در زبان، تحت عنوان تحلیل محتوا می آورد. باربون بخشی از تورات "مهاجرت" را به طریقی نسبتاً دقیق، با آماده کردن متن و طبقه بندی موضوعی کلمات معنی دار کار کرد(باردن، 1374: 9).
در آلمان لوبل(1903) طرح طبقه بندی مبسوطی برای تحلیل "ساختار درونی محتوا" بر حسب کارکردهای اجتماعی عملکرد روزنامه ها منتشر می کند. این کتاب در جرگه روزنامه نگاران آوازه ای به هم می رساند، ولی محرک تحقیقات اجتماعی نمی شود(کریپندورف، 1378: 14) .
کمی بعد(19-1908) مطالعه ای وسیع و جامعه شناسانه در مورد یکپارچگی مهاجران لهستانی اروپایی در آمریکا توسط توماس و زنانیکی انجام شد که باردن(1374) آن را جزو تاریخچه تحلیل محتوا قرار می دهد. به عقیده او روش بکار رفته، تکنیکی ابتدایی از تحلیل محتوا- یا به عبارت بهتر نظم دادن به قرائت ساده متون- بود که از اسناد گوناگون مانند خاطرات، نامه ها، مقالات روزنامه ها و نحوه روابط رسمی تشکیل شده بود (باردن، 1374، 9)
در اولین گردهمایی انجمن جامعه شناسی آلمان در 1910، ماکس وبر (1911) طرحی برای تحلیل محتوای گسترده مطبوعات پیشنهاد می کند که به دلایل گوناگونی جامه عمل نمی پوشد. در همان ایام مارکف (1913) روی نظریه زنجیره و نمادها کار می کند و تحلیلی آماری از نمونه ای از رمان منظوم پوستکین پوژن اونژین منتشر می کند (کریپندورف، 1378، 14).
در 1893 تحلیل منتشر می شود که به این پرسش می پردازد که "آیا روزنامه های امروز مطالب ارزشمند ارائه می دهند؟" این تحلیل نشان میدهد که از 1881 تا 1893 در روزنامه ای عمده نیویورک، افتراء، شایعات، وزرش و مطالب پیش پا افتاده تا حد زیادی جایگزین مطالب مذهبی، علمی و ادبی شده است. مطالعه دیگری می کوشد نشان دهد که عرضه روزنامه ها عمدتاً به جای اخبار ارزشمند، به مطالب غیراخلاقی، مضر و پیش پا افتاده اختصاص یافته است (1910، mathews به نقل از کریپندروف، 1378، 14).
در آستانه قرن بیستم افزایش محسوسی در تولید انبوه کاغذ روزنامه در آمریکا توجه به ارزیابی بازارهای انبوه و توجه به افکار عمومی پدید آمد. مکتب های روزنامه نگاری پا گرفته به لزوم معیارهای اخلاقی و لزوم مطالعه تجربی روزنامه ها کشید (همان). در این دوره مادامی که مورد تحلیل قرار می گیرد اصولاً مطالب مطبوعات است و دقت علمی که مراعات می شود اندازه گیری است. مکتب روزنامه نگاری کلمبیا به این امر اهمیت می دهد و کار بررسی کمی روزنامه ها افزایش می یابد. فهرست عناوین مختلف تهیه می شود، تحول یکی از مطبوعات مورد توجه قرار می گیرد و میزان "هیجان بخشی" مقالات آن اندازه گیری می شود. هفته نامه های روستایی و روزنامه های شهری مقایسه می شوند و اندازه گیری و شمارش به طرز خیره کننده ای فراگیر می شود (حجم مقالات، اندازه و عناوین و جای مقاله در صفحه) (باردن، 1374: 10).
در 1912 تنی2 به فراخوان پیمایش بزرگ و مستمر محتوای مطبوعات برای برقراری نظام ثبت "اوضاع اجتماعی" می پردازد که دقیقاً قابل قیاس با آمار اداره هواشناسی باشد. وی دستورالعمل اجرای این پیمایش را در چند روزنامه نیویورک جهت گروه های مختلف قومی ارائه می دهد اما عملاً تحقق نمی یابد. چنین رویکردی به تحلیل محتوا در مطالعه روزنامه محلی توسط جامعه شناس ویلی3 به اوج خود می رسد. ویلی در این مدل مطالعه پیدایش هفته نامه های محلی را ردگیری می کند و تعداد تیراژ آنها، تغییر محتوای آنها و نقش اجتماعیی که در رقابت با روزنامه های شهرهای بزرگ کسب می کنند، توصیف می کند(کریپندورف، 1378: 15) .
تجربیات حاصل از تحلیل افکار عمومی موجب اولین توجه حدی به مسایل روش شناسی تحلیل محتوا شد که وودوارد(1934) آن را "تحلیل کمی روزنامه" به منزله تکنیک نظرسنجی می نامد. از مطالبی که درباره افکار عمومی نوشته می شد، توجه به پیشداوری های اجتماعی به صور مختلف وارد تحلیل ارتباطات شد. حال دیگر پرسش هایی همچون نحوه ترسیم سیمای سیاه پوستان در مطبوعات فیلادلفیا (simpson, 1934)، نحوه ترسیم جنگ های آمریکا در کتابهای درسی در مقایسه با نحوه ترسیم آنها در کتابهای دشمنان سابق (wlworth , 1938) یا نحوه بیان ملی گرایی در کتابهای کودکان آمریکا، انگلستان و سایر کشورهای اروپایی (martin, 1936) با اهمیت به شمار می آمد.
آزمایش های روانشناسی در پخش شایعه، آلپرت و فدنر را به مطالعه محتوای روزنامه ها از دیدگاه کاملاً تازه ای می کند. "پنج قانون آزمایشی روانشناسی روزنامه ها" که آلپرت و فدنر مطرح کرده اند، کوششی است برای تبیین تغییراتی که اطلاعات در مسیر خود از نهادها تا انتشار در مطبوعات دستخوش آن می گردند.
توجه به نمادهای سیاسی ویژگی دیگری به تحلیل پیام های عمومی افزود. مک دایر مید سخنرانی افتتاحیه 30 رئیس جمهور آمریکا را برحسب نمادهای هویت ملی، ارجاع تاریخی، ارجاع به مفاهیم بنیادی حکومت و واقعیت و انتظارات تحلیل کرده است. خصوصاً لاسول ارتباطات عمومی را در چارچوب نظریه روانکاوی خود درباره سیاست نگریسته و نمادها را به مقولاتی چون "خود" و "دیگران" و به انواع "افراط" و "محرومیت" طبقه بندی کرده است. تحلیل نمادی وی به "پیمایش توجه جهانی" کشید که در آن روزنه های فراوانی نمادهای ملی براساس محتویات روزنامه های رسمی چند کشور مقایسه شده است.
تحلیل محتوا به عرصه مطبوعات و علوم ارتباطات محدود نشد. چند رشته علمی به مطالعه روزنامه های خود در دانش پژوهی به صورتی که در عناوین نشریات معروف منعکس شده پرداخته اند. این مطالعه اول بار در رشته فیزیک در روسیه (rainoff , 1929) صورت گرفت و سپس بطور کامل تر در خور جامعه شناسی و سپس روزنامه نگاری ارائه یافت ( کریپندورف 1378: 17)
جنگ دوم جهانی، بدون شک نقطه عطف قابل توجهی برای تحلیل محتوا به شمار می رود. احتمالا اولین محرک عمده در کاربرد عملی وسیع تحلیل محتوا در جنگ جهانی دوم پدید آمد. این تحلیل محتوا، بررسی تبلیغات سیاسی است. تحلیل تبلیغات بصورت ابزاری برای تشخیص افرادی که منبع نفوذ غیر اخلاقی، بودند آغاز گردید. در دهه 1940 در آمریکا جنگ کانون تبعه قرار گرفت. اولین نامی که در این عرصه تاریخ تحلیل محتوا را واقعا روشن می کند، "هارولد لاسول" است. او تقریباً از سال 1915 تحلیل هایی از مطبوعات و تبلیغات به عمل می آورد. در سال 1927 تکنیک های تبلیغات در "دنیای جنگ " منتشر می شود. هارولد لاسول و همکارانش در بخش مطالعه ارتباطات دوران جنگ کتابخانه فعالیت می کردند.هانس اسپایر نیز گروه تحقیقی را در سرویس اطلاعات سخن پراکنی های خارجی کمیسیون ارتباطات فدرال آمریکا به راه انداخته بود تا رویدادهای آلمان نازی و متحدانش را شناخته و پیش بینی کند و اثر عملیات نظامی را بر روحیه جنگ برآورد کنند. بعد از جنگ جورج به بررسی این گزارش ها پرداخت که نتیجه آن کتاب تحلیل تبلیغات بود که سهم عمده ای در اهداف مفهوم سازی و فرآیند های تحلیل محتوا پیدا کرد.
در این دوره 25 درصد از بررسی های تجربی در زمینه فنون تحلیل محتوا به بررسی های سیاسی اختصاص یافت. این تحقیقات بسیار عملی بودند و هدف مشخص آنها بررسی تضادی بود که دنیا را به جدال و آشوب کشیده بود. برخی از روش های متعددی از تحلیل محتوا که در جهت اهداف جنگ بکار رفت عبارتند از:
– کشف مضامینی که به نفع دشمن بود و محاسبه درصد آنها به سایر مضامین.
– مقایسه بین محتوای روزنامه متهم(گالیلن) و مضامین مطبوعات نازی که به ایالات متحده فرستاده می شد.
– مقایسه دو نشریه مظنون (تودی چنج و فوروم آبزرور) با دو نشریه که میهن پرستی آنها آشکار بود (ریدرز دایجست و ساتردی ایوی نینگ).
– تحلیل مفید یا غیر مفید بودن بسیاری از کتب و نشریات ادواری در مورد دو مضمون "اتحاد جماهیر شوروی موفق می شود" و "اعتقادات کمونیستی واقعی هستند".
– تحلیل لغوی از روی فهرستی از کلماتی که به عنوان کلمات کلیدی در سیاست تبلیغاتی نازیها در نظر گرفته شده بود.
بعد از جنگ جهانی و احتمالاً در نتیجه اولین تصویر ترکیبی از تحلیل محتوا که لازارسفلد(1948) و برلسون (1952) ارائه کردند، تحلیل محتوا به تعدادی از روشته های علمی دامن گسترد.
در سال 1947 رمان اتوبیوگرافی "پسر سیاه" نوشته ریچارد رایت توسط ار.کا. وایت تحلیل شد. این تحلیل یک تحلیل آماری ارزش ها بود که با تفسیر حاشیه ای کتاب، کدگذاری آن با کمک سه نوع نماد آشکار شده بود. این نمادها عبارت بودند از: اهداف یا مقاصد (غذا، جنس، دوستی و…) قواعد اخلاقی، (واقعیت و تمدن) و اشخاص (ار. رایت، سیاهان، سفیدها و…). این نمادها می توانستند بطور مرکب در یک جمله وجود داشته باشند. تحلیل آماری فوق اطلاعاتی به دست داد که تحلیل ذهنی معمولی به تنهایی نمی توانست بدست دهد(باردن، 1374، 13-12) .
تحلیل نامه های جنی کوماسترسون نیز همان توجه به عینیت و برتری یا تکمیل یک فن منظم را نسبت به ادراک بالینی که انعکاسی از احساسات و استنباط های شخصی است نشان می دهد. این نامه ها که تعدادشان 167 عدد بود جزء موارد انتخابی روان شناسان اجتماعی شدند، زیرا این نامه ها که در سال 1942 توسط بالدوین تحلیل گردید، توجه آلپرت را به خود جلب کرد.
در روان شناسی تحلیل محتوا سه کاربرد اساسی پیدا کرد:
1) تحلیل ضبط مکالمات برای کشف خصوصیات انگیزشی، روانشناختی یا شخصیتی. بعد از رساله آلپورت (1942) در باب استفاده از اسناد شخصی، اعمال تحلیل ساختار شخصی توسط بالدوین(1942) درباره ساختار شناخت و مطالعات وایت (1947) در مورد ارزش این کاربرد بصورت سنت درآمده است.
2) استفاده از داده های کیفی که به صورت پاسخ به پرسش های باز، واکنش کلامی به آزمون ها و ساخت داستان های آزمون درک موضوع گردآوری می شوند.
3) حوزه فرآیندهای ارتباطات است که محتوا جزء لاینفکی از آن است. به عنوان مثال تحلیل فرآیند تعامل رفتار گروه های کوچک، مکالمات را به منزله داده هایی بکار می برد که با آن می توان فرآیندهای گروهی را مورد بررسی قرار داد.
آغاز استفاده انسان شناسان از تکنیک های تحلیل محتوا برای تحلیل افسانه ها، قصه های عامیانه و چیستان ها به همراه تحلیل اصطلاحات خویشاوندی یکی از نمونه های فراوان سهم خاص این رشته در تحلیل محتواست.
تاریخ دانان که همواره در جستجوی شیوه های منظم تر تحلیل مجموعه های بزرگی از اسناد تاریخی موجود بودند تحلیل محتوا را تکنیک مناسبی برای تحلیل اسناد تاریخی یافتند.
در این دوران لزوم عینی بودن تحقیق و مقیاس های پژوهشی مورد توجه عام قرار گرفت. از نظر روش شناسی، اواخر سال های 50-1940 به خصوص به دلیل تعیین قواعد تحلیل توسط "برلسون" با کمک لازارسفلد قابل اهمیت است. تعریف مشهوری که برلسون از تحلیل محتوا می دهد اعتقادات مربوط به فنون و قواعد این دوران را نشان می دهد:" تحلیل محتوا یک فن تحقیق برای توصیف عینی، منظم و مقداری محتوای آشکار ارتباط است".
دهه 1950 با گسترش و بکارگیری فن تحلیل محتوا در رشته های مختلف و با مطرح شدن پرسش ها و پاسخ های جدید در زمینه روش شناسی مشخص می شود. در ابتدای سال 1950، کمیته شورای تحقیقات اجتماعی در زمینه های روان شناسی و زبان شناسی مجامع متعددی در مورد مسایل، زبان شناسی روانی بر پا کرد. آخرین این مجامع که به دلیل محل و محدوده برگزاری، کنفرانس آلرتون نام گرفت. در سال 1955 برگزار شد. محققان و شرکت کنندگان که از نقاط مختلف آمده بودند از این زمان به تحلیل محتوا توجه یافتند و اگرچه مشکلات قبلی تماماً حل نشده بودند، ولی راه حل های روش شناختی، روشنگر راه شد. بنابراین مجمع دستاورد قابل توجهی داشت و می توان گفت تحلیل محتوا به اولین دوره شکوفایی خود قدم گذاشت.
در زمینه معرفت شناختی، دو نمونه ارتباط "وسیله ای" که از طرف آ. ژرژ و ژ.مال ارائه شده بود و نمونه "نمایشی" که اوزگود از آن دفاع می کرد در مقابل هم قرار گرفتند. نمونه نمایشی بدین معنی است که در پیام های ارتباطی مساله مهم عبارت است از آنچه بوسیله محتوای داده های لغوی آشکار می شود، یعنی چیزی که در کلمات پیام، معرف های معتبر را مشخص می کند و تحلیل گر بدون در نظر گرفتن موقعیت ها فقط به پیام توجه دارد. منظور از نمونه وسیله آن است که مساله مهم آن چیزی نیست که صورت ظاهر پیام در مرحله اول می گوید، بلکه با توجه به قرائن و موقعیت ها، پیام آن چیزی است که کلمات حامل آن اند.
همچنین در این دهه به لحاظ روش شناختی بحث و جدل بیان برداشت کمی و کیفی برخاست. در تحلیل کمی، اطلاعات از بسامد بعضی از خصوصیات متن به دست می آید. در تحلیل کیفی، حضور یا غیاب یک خصوصیت معین یا مجموعه خصوصیات در بعضی از قسمت های متن مورد نظر قرار می گیرد. در سطح منحصراً فنی، اوزگود طرق متعددی را پیشنهاد می کند و بسیاری از روش های سابق را تصحیح می کند. "تحلیل ارزش های یک پیام" و تحلیل رخدادهای توام از کارهای اوست. بعد از او تایلور روش کلوز(بسته) را ارائه می کند؛ بعلاوه در این دوره کار مهم دیگری که "اندازه گیری معانی" است انجام شده است. در این جا توجه اصلی به گرایش هایی است که از نظر ارزشیابی عاطفی یا تلویحی در دال ها یا جملات یک ارتباط وجود دارد و هدف این است که نشان داده شود این گرایش ها دو قطبی اند و روی مقیاس قابل اندازه گیری هستند و بعضی از ابعاد بررسی شده آن، صرفنظر از فرهنگ های مختلفی که شنوندگان دارند، جهان شمول است(باردن، 1374).
اولین اثر مهم که در مورد تحلیل های جدید با کامپیوتر نوشته شده و سعی شده در مورد مشکلات حتی که در این امر وجود دارد راه حل هایی ارائه دهد، تحت عنوان Genenal Inquirer در سال 1966 منتشر شد. زمانی که نتیجه مجموعه برنامه کامپیوتری که توسط استون و همکارانش تهیه شده بود، چاپ شد.
در مورد نشانه شناسی بررسی ها گرچه نامنظم بود ولی به دلیل گستردگی در زمینه ای که تا بحال روی آن کار نشده بود، توانست یک سلسله علایم غیرزبان شناسی را که تا آن وقت ناشناخته مانده بود کشف کند.
قلمرو فراگیر نشانه شناسی که محدوده آن خوب شناخته نشده بود، از طریق موضوع های جدید و تصویر، باسمه و موسیقی) یا از طریق زمینه های زیرساز نظری جان تازه ای در تحلیل محتوا دمید.
با رشد نرم افزارهای کامپیوتری، برنامه های کامپیوتری شمارش کلمات پدیدار گشت. این برنامه ها از جمله پایه و اساس رشته جدیدی شدند که بعدها "سبک شناسی کامپیوتری" نام گرفت و انقلابی در کار شاق پردازش متون نظیر تهیه فهرست الفبایی پدید آوردند. احتمالاً اولین تحلیل محتوای کامپیوتری، کار اسبوک و زیپس(1985) در استفاده از شیوه بازیابی اطلاعات برای تحلیل حدود 4000 قصه عامیانه سرامیس (قومی در شرق روسیه) است.
اگر به آخر دهه 50 نظر کنیم، مشاهده می شود که تحلیل محتوا با تصاعد هندسی رشد کرده است. برحسب معیارهای آماری تحول نحو زیر بوده است.
بازده زمانی
تعداد تحقیق در سال
1920-1900
5/2
30-1920
3/13
40-1930
8/22
50-1940
3/43
60-1950
بیش از 100 تحقیق در سال
از سال 1960 به بعد سه پدیده عمده بر تحلیل محتوا اثر گذاشته اند.
1) استفاده از کامپیوتر
2) توجه به بررسی های مربوط به ارتباط غیرشفاهی و شکوفایی نشانه شناسی
3) قاطعیت مطلوبی که تحقیقات زبان شناختی در برداشته است.
جمع بندی
باردن نقاط عطف و نیروهای را در سابقه تاریخی تحلیل محتوا بدین سان مشخص می کند:
1) پیشروان، که شامل رویکردهای متفاوتی به تحلیل و مقایسه متون در زمینه های هرمنوتیکی (مانند تفاسیر انجیل)، تحلیل روزنامه قدیم و روندهای خط شناسی تا تحلیل رویا توسط زیگموند فروید می شود.
2) بنیاد تئوریکی ارتباط براساس تحلیل محتوای کمی توسط پل اف. لازارسفلد و هارولد لاسول در آمریکا در دهه های 20 و 30 قرن بیستم بنا نهاده شد و اولین کتاب درسی درباره این روش منتشر شد.
3) توسعه چند رشته ای و افتراق، در دهه شصت قرن 20 رویکرد روش شناختی راه خود را به زبان شناختی، روان شناسی، جامعه شناسی، تاریخ، هنر و… باز کرد. روندها پالایش شوند و مدل های مختلف ارتباط بررسی شد.
4) انتقادات کیفی، از اواسط قرن بیستم ضدیت هایی علیه تحلیل صوری بدون در نظر گرفتن محتواهای پنهان و زمینه ها که با ساده سازی و کمی سازی تحریف کننده کار می کرد برخاست(کراکائر، 1952). به دنبال آن رویکردهای کیفی به تحلیل محتوا ایجاد شد.
4.
طرح های تحلیل محتوا
طرح های تحلیل محتوا بسته به این که بر روی چه حوزه ای متمرکز شوند قابل دسته بندی به اقسامی می باشند. رایف ارتباطات را به لحاظ فرم پیام به سه دسته تقسیم نموده است :
1- ارتباطات نوشتاری
2- ارتباطات کلامی، نظیر ارتباط از طریق گفتگو
3- ارتباطات بصری، نظیر کوشش برای برقراری ارتباط از طریق نمادهای غیرمتنی که با چشم پردازش می شوند.
این سه شکل ارتباط پایه و اساس ارتباطات را تشکیل می دهند که در همه رسانه می توان آنها را یافت(رایف، 1381). طرح های تحلیل محتوا براساس این که بر کدام گونه از پیام ها مرتبط می شوند به اقسامی تقسیم بندی می شوند. هولستی در یک تقسیم بندی عام تر، اجزای یک ارتباط را به 6جزء تقسیم کرده است:
1) منبع پیام یا فرستنده، که به پرسش چه کسی؟ و کی؟ پاسخ می دهد.
2) پیام؛ که در مورد چه ؟ و چطور؟ توضیح می دهد.
3) فرآیند رمزگذاری (encoding)؛ که به سئوال چرا؟ جواب می دهد.
4) مجرای انتقال پیام؛ که به چگونگی ارسال پیام می پردازد.
5) فرآیند رمزگشایی (decoding)؛ که به تاثیر پیام بر مخاطب توجه می کند و به سئوال "با چه تاثیری؟" پاسخ می دهد.
6) گیرنده پیام؛ که به پرسش "به چه کسی؟" می پردازد.
در میان این اجزای ارتباط، روش تحلیل محتوا بیشتر برای توصیف "ویژگی های پیام" بکار می رود، بدون ارجاع به نیات فرستنده (فرآیند رمزگذاری) و یا اثر پیام برکسانی که پیام مخاطب به آنهاست (فرآیند رمزیابی).
بخش اعظم چنین پژوهش هایی نیز معطوف به سئوال هایی است که با "چه؟" عنوان می شوند و غلبه موضوع ها نیز مربوط به گرایش های موجود در ارتباطات و یا تفاوت های موجود در رسانه ها می باشد.
از سوی دیگر پژوهش تحلیل محتوا می تواند بر گیرنده و مخاطب پیام تمرکز کند و به سئوال "به چه کسی؟" پاسخ دهد: مانند آزمون فرضیه هایی درباره راههایی که با کاربرد آنها محتوای پیام برای مخاطبان متفاوت خواهد شد.
اینگونه طرح های تحقیقاتی معمولاً آمیزه ای از روش تحلیل محتوا به همراه تکنیک های آزمایشگاهی یا پیمایشی است.
گونه ای دیگر از طرح های تحلیل محتوا نیز به سئوال مربوط به "چطور؟" پاسخ می دهند که بررسی های مربوط به سبک یا فنون اقناع از این دست می باشند(هولستی، 1378).
کریپندورف طرح های تحقیق تحلیل محتوا را بطور کلی به سه دسته تقسیم می کند:
1) طرح هایی که به برآورد پدیده ها در متن داده ها می پردازند. این گونه طرح ها اصلی ترین نوع طرح تحقیق هستند و صرفا از روش تحلیل محتوا استفاده می کنند. این نوع طرح ها نیز به نوبه خود به دو دسته تقسیم می شوند.
الف) طرح برآورد پارامتر، نظیر استنباط سطح اضطراب بیمار روانی در طی مصاحبه روانپزشکی، تعیین نگرش ها و یا موضوع ایدئولوژیک یا ارزش های یک سخنگو.
ب) طرح آزمون فرضیه هایی درباره چند پارامتر برآورد شده.
2) طرح های آزمون جایگزین پذیری یک روش با تحلیل محتوا: در این طرح ها برای داده های یکسان یا داده های متفاوتی که از وضعیت یکسانی به دست آمده اند، دو یا چند روش اعمال می شوند تا معلوم شود این دو روش نتایج قابل مقایسه ای به بار می آورند یا نه. مقایسه بهره راحتی – ناراحتی که در مورد داده های مصاحبه و قضاوت هیاتی از روانپزشکان در مورد سطح اضطراب سخنگو اعمال می شود، از این گونه طرح ها می باشند. معمولاً یکی از روش ها معتبرتر از تحلیل محتوا به شمار می آید اما تحلیل محتوا از لحاظ هزینه، سرعت و غیر مخل بودن برتری دارد. غالباً مجموعه کاملی از روش های مختلف و از جمله تحلیل محتوا برای داده های وضعیت یکسانی اعمال می شود. این طرح تحقیق بنیان چیزی را فراهم می آورد که به عملیاتی کردن چندگانه معروف است.
3) طرح های آزمون فرضیه که برای مقایسه نتایج تحلیل محتوا با داده هایی که بطور مستقل به دست آمده است و درباره پدیده هایی است که با تحلیل محتوا استنباط نشده اند. این نوع طرح تحقیق شناختی درباره روابطی فراهم می آورد که ممکن است در بین پدیده های مورد نظر تحلیل محتوا و شرایط پیرامونشان وجود داشته باشد. مانند تحلیل محتوای برنامه های تلویزیون برای پیدا کردن ویژگی یعنی و مقایسه آن با داده های مصاحبه درباره برنامه های ترجیحی برای پی بردن به رابطه قشربندی اجتماعی با ویژگی مورد نظر(کریپندورف، 1378، 7-65).
رایف نیز طرح های تحلیل محتوا را سه دسته تقسیم می کند:
1. طرح هایی که مربوط به بررسی تاثیر محتوای ارتباطات بر تاثیرات مفروض یا ثابت شده، فوری یا با تاخیر و فردی، اجتماعی یا فرهنگی است.
2. توصیف صرف محتوای برای آزمون واقعیت، مانند بررسی میزان حضور زنان و اقلیت ها در آگهی های تلویزیونی.
در یک بررسی مقایسه ای میان انواع تقسیم بندی های میان طرح های تحلیل محتوا، سنخ بندی هولستی کاملتر از دیگران به نظر می رسد. براین اساس طرح های پژوهشی تحلیل محتوا- به اقسام زیر تقسیم می شوند :
1- توصیف ویژگی های پیام: این گونه تحلیل ها برای توصیف ویژگی های پیام به کار می رود، بدون ارجاع به نیات فرستنده و یا اثر پیام بر مخاطبان. این تحلیل ها به گونه های زیر تقسیم می شوند:
1-1- تحلیل محتوای متن و مقایسه یافته ها با اطلاعات دیگر
این طرح، ساده ترین نوع یک تحلیل محتوای علمی است، چرا که فراهم آوردن مدارک های علمی مستلزم آن است که انجام یک مقایسه است.
1-2- مقایسه پیام ها در طول زمان
در این نوع طرح تحلیل محتوا، اطلاعات متن در طول زمان مورد تحلیل قرار گرفته و مقایسه می شود. در واقع در این نوع طرح پژوهشی، اثرات زمان بر محتوای ارتباط بخش می شود.
1-3- مقایسه پیام ها در موقعیت های مختلف
در این طرح، پیام های توصیه شده توسط یک منبع ارسال پیام، در موقعیت های مختلف مورد بررسی قرار می گیرند. در این نوع پژوهش، اثرات موقعیت بر محتوای ارتباط اندازه گیری می شود.
1-4. مقایسه پیامهای تولید شده برای مخاطبان متفاوت
محتوای پیامهایی که برای گروهای مختلف مخاطبان نوشته شده است مورد مقایسه و بررسی قرار می گیرد. در این طرح کوشش می شود اثر مخاطبان بر محتوای ارتباط سنجیده می شود.
1-5. تحلیل بین پیامی4: دراین نوع طرح، محتوای ارتباط در طول زمان و نیز با در نظر گرفتن موقعیت ارتباط یا مخاطبان پیام مقایسه می شود.
1-6. مقایسه پیامهای تولید شده توسط چند منبع فرستنده یا تولیدکننده پیام متفاوت پیامهایی که توسط چند منبع مختلف ارسال می شوند به لحاظ محتوایی مورد بررسی و مقایسه قرار می گیرند.
1-7. مقایسه محتوا با برخی الگوهای عملی
در این طرح تحلیل محتوا نمونه ای از پیام های تولید شده توسط دسته ای از برقرار کنندگان ارتباط (مانند بیماران شیزوفرنیک) معیارهایی به دست می دهد که تولیدات هر برقرار کننده ارتباط را بتوان با آن مقایسه کرد. این مقایسه ها به سه نوع می تواند صورت گیرد.
الف – مقایسه اطلاعات با برخی الگوهای ساخته شده قیاسی و پیشینی
ب- استنتاج الگوها از محتوا به شیوه استقرایی.
ج- تهیه معیار و الگو با شاخص های غیر محتوایی خاص، نظیر نقطه کارشناس یا مجموعه اطلاعات معین. در این گونه گروهی کارشناس الگوهای معینی را تعیین می کنند.
2- بررسی علل ارتباط
این سنخ از طرح های تحلیل محتوا به منظور دستیابی به نتایجی درباره علل شکل گیری یا پیشینه های پیام و به طور خاص در مورد نویسنده انجام می شود.
این حوزه پیامها را با هدف پاسخگویی به سوال هایی درباره "که" و"چرا" بررسی می کنند، یعنی چه کسی نویسنده سندی خاص است؟ یا معانی، پیوستگی ها، ارزش ها و انگیزه ها و یا نیات برقرار کننده ارتباط – که از پیامش قابل استنباط است – چیست ؟ چنین کاربردی از نوشتن تحلیل محتوا یعنی ارتباط بین اظهارات فرد و انگیزه ها و شخصیت، نیات و دیگر ویژگیهای او در نهایت فقط بصورتی مهم دانسته می شود؛ چرا که تاکنون هیچ نظریه مناسبی در زمینه ارتباط نمادی وجود نداشته است که بوسیله آن بتوان پیش بینی کرد که چگونه ارزش ها، ایستارها یا ایدئولوژی معینی در قالب نمای های آشکار بیان می شوند(لاسول، لرنر و پول، 1952: 49 ) به علت تفاوتهای اجتماعی در شیوه های ابراز احساسات، نیات و دیگر ویژگیهای توسط مردم، نمی توان نتایج مربوط به علل مقدم بر پیام را که منحصراً از اطلاعات محتوا بدست آمده اند، به خودی خود معتبر دانست. بدین ترتیب هر قدر هم که مقایسه های درباره محتوای ارتباط دقیق باشد، بدون داشتن مدرک تایید کننده از اطلاعات مستقل غیرمحتوایی، دستیابی به نتایجی درباره نویسنده، آن هم مستقیماً از اطلاعات محتوا خبرهای تصادفی دارد.
در مورد نحوه ارتباط محتوا و متن با نویسنده و تولیدکننده پیام الگو وجود دارد.
الف- الگوی بیانی5، که خبرهای مهم ارتباط را آن چیزی می داند که توسط اقلام لغوی (lexical )موجود در آن آشکار می شود. از این دیدگاه تصور می شود که کلمات، احساسات درونی نویسنده را به درستی نشان می دهند، بدین ترتیب، ولو بطور اجتماعی روابط پایداری بین محتوای ارتباطات و انگیزه های اساسی نویسندگان وجود دارد.
ب- الگوی ابزاری(instrumental ): که برآن است که نه معنای ظاهری پیام، بلکه آنچه نقل می شود، همراه با بیان زمینه و شرایط آن حائز اهمیت است. ازاین دیدگاه، ارتباط وسیله ای برای نفوذ – به دنیای دیگران است، بنابراین محتوای پیامهای ممکن است با نیت برقرارکننده ارتباط برای هدایت مخاطبانش به جهاتی خاص شکل بگیرد. این وضعیت که نتایج ناشی از پیام با توجه به نیات و احساسات نویسنده که از اطلاعات محتوا استنباط می شوند، نیازمند تایید بوسیله شواهد مستقلی است تا اندازه ای به مکتب ابزاری نزدیکتر است. به منظور رسیدن به نتایجی معتبر درباره منابع از طریق پیامهایی که آنها می فرستند، اطلاعات محتوا را باید بطور مستقیم یا غیر مستقیم با ارائه شواهدی از منابع مستقل مقایسه کرد.
طرح های تحقیقاتی که به بررسی علل ارتباط می پردازند، به گونه هایی تقسیم می شوند.
2-1. مقایسه مستقیم بین اطلاعات محتوا و معیارهای مستقل رفتار
در این نوع طرح تحقیقاتی فرض براین است که نشانه های خاص منتنج محتوا، نشانگر رفتارهای خاصی است، به عنوان مثال می توان تحقیق در رابطه میان تعداد کودکان در داستان ها و میزان باروری جامعه پرداخت.
2-2. ارتباط غیر مستقیم بین رفتار نمادی و دیگر اشکال رفتاری
در این طرح، فرض براین است که در وضعیتی معین، افرادی که الگوهای رفتاری شان است پیامهایی با ویژگیهای ایجاد می کنند. اگر در شرایطی مشابه منبعی پیامهایی با خصوصیت به وجود آمد، می توان نتیجه گرفت که آن منبع به الگوی رفتاری وابسته بوده است.
2-3. رابطه بیان نمادها در محتوا و ارزش ها، ایستارها، انگیزه ها، و علایق همان منبع در گذشته.پیش فرض این گونه تحلیل آن است که با توجه به اینکه افرادی که نمادهایرا بروز داده اند، در گذشته رفتارهای را داشته اند، پس اگر نماداز فردی بروز پیدا کرد، می توان نتیجه گرفت در گذشته دارای رفتار بوده است. به عنوان مثال یک روان پزشک می تواند نه اظهارت بیمارش را برای پی بردن به ویژگیهای گذشته وی بررسی کند. نقطه ضعف این گونه تحلیل آن است که چنین ارتباطی بین رفتار نمادی و سایر اشکال رفتار بیش از آنکه تایید شده باشد جنبه فرضی دارد.
3. بررسی آثار پیام:
این حوزه به بررسی سوال "با چه اثری؟" می پردازد که از جهاتی مهمترین جنبه الگوی ارتباط است. تحلیل گران این گونه طرح های تحقیقاتی نمی تواند ارتباط سایر این را میان محتوای پیام و انگیزه ها، ارزش ها یا ایستارهای کسانی که آنها را ایجاد کرده اند مسلم بگیرد. همچنین نمی تواند چنین فرض کند که محتوای پیامی معین بر تمام اشخاص تاثیری یکسان خواهد گذاشت. شواهدی قوی جود دارد که نشان می دهد گیرندگان پیام محتوای ارتباط را در پرتو اعتقادشان درباره اعتبار منبع، موقعیت، شخصیت و سایر عوامل مربوط به آن، مورد تفسیر و تحلیل قرار می دهند. از این رو پژوهشگری که می خواهد آثار ارتباط را ارزیابی کند، نمی تواند تحلیل خود را صرفاً به محتوای پیام محدود کند، بلکه باید شواهد مربوط به گیرنده پیام را نیز در برگیرد.
دو نوع مقیاس را می توان برای سنجش تاثیر پیام بکار برد.
3-1. پژوهشگری می تواند تاثیر پیامهاA بر B با تحلیل محتوایی پیامهای بعدی B تعیین کند.
3-2. رفتار گیرنده اطلاعات را قبل و بعد از دریافت اطلاعات، با آزمون های مستقل می سنجیم. تفاوت میان این دو رفتار با کنترل عوامل جالبی، نشانگر تاثیر پیام است. با این حال اغلب دستیابی به اطلاعاتی درباره گیرنده، تنها پس از دریافت پیام ممکن است، که شکل ناقص از الگوی فوق است و اطمینان به نتایج به دست آمده بطور قابل ملاحظه ای کمتر می شود.
5.
فنون تحلیل محتوا
اگر چه تحلیل محتوا از یک سری اصول عام پیروی می کند، اما دارای فنون و شیوه های خاصی نیز می باشد. در واقع در درون تکنیک عام تحلیل محتوا، می توان از روش ها و اسلوب ابتکاری خاصی استفاده نمود.
5-1. بررسی حضور و غیاب نمادهای مهم
در این شیوه به جای محاسبه فراوانی نمادهای خاص، صرفاً حضور یا عدم حضور آن نمادها در واحدهای شما شخص سنجیده می شود. از این فن جزء تحلیل محتوای کیفی محسوب می شود(هولستی 1375: 19).
5-2. تحلیل احتمال وقوع:
فن تحلیل احتمال وقوع(contingency analysis ) شیوه دیگری است که درآن رمزگذاری مطالب بیشتر مبتنی بر بودن یا نبودن صنعت خاصی در اسناد یا بخشی از اسناد یا بخشی از اسناد مورد مطالعه است تا بر فراوانی آن صفت(اوزگود، 1959: 63 ) در این شیوه استنتاج ها براساس مجاورت دو یا بیشتر از در صفت موافق انجام می گیرد(هولستی 1375: 19) بدین معنی که می خواهم ببینم آیا بین مفاهیم بکار برده شده، ارتباط تداعی کننده، وجود دارد یا نه(رفیع پور 1382: 133).
5-3. تحلیل ارزشیابی
هدف از تحلیل ارزشیابی آن است که با تحلیل کمی متن مورد بررسی، بتوان به نوع گرایش و ارزش گذاریهای تولیدکننده متن پی برد. در این متن فن واحدهای محتوایی و علایم زبانی(لغات و جملات و…. ) که دارای بار ارزشی هستند شمرده می شوند و جهت و شدت با ارزش آنها تعیین می شود(همان :128)
6.
موارد کاربرد تحلیل محتوا
بطور کلی روش تحلیل محتوا بررسی سه دسته کلی از مسایل پژوهشی می تواند مناسب باشد.
1) هنگامی که دسترسی به اطلاعات دست اول مشکل است و پژوهشگر صرفاً به مدارک و اسناد بر جای مانده دسترسی دارد. 2) گاهی اوقات با وجودیکه پژوهشگر به موضوع های پژوهشی اش دسترسی مستقیمی دارد. ممکن است ترجیع دهید اطلاعاتش را از طریق بعضی از اشکال روش تحلیل محتوا جمع آوری کند؛ زیرا حتی بهترین آزمایش ها، پیمایش ها، با وجود اهمیت واقعی شان در پژوهش، موضوع مورد و پاسخ هایشان را در وضعی بسیار مصنوعی مطالعه می کنند. آگاهی شخص از اینکه موضوع بررسی است باعث می شود تا در بعضی مواقع جنبه های رفتاری مورد تحلیل را بطور کلی تغییر دهد. چنانچه شخص دلیلی بر تاثیر کنش متقابل مداوم تحلیل گردد و موضوع مورد بررسی بر ماهیت پاسخ ها داشته باشد. تصویر مهمی که اینگونه از روش تحلیل محتوا ارائه می شود این است که این روش، فن پژوهشی ‹‹بدون واکنش ›› یا ‹‹ بدون مزاحمت ››، است (وب و دیگران، 1966 )
3) همچنین تحلیل محتوای اسناد می تواند منبعی برای تکمیل اطلاعات محسوب شود. این کاربرد روش تحلیل محتوا، حتی هنگامی که دسترسی مستقیم به موضوع شکلی را مطرح نسازد، بسط زمینه مستقل برای معتبر سازی اطلاعات بدست آمده از طریق روش های دیگر را ممکن می سازد. پژوهشگر می تواند نتایج اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه، مصاحبه را با مقایسه آنها از طریق تحلیل محتوای منابع موضوع بررسی، مورد رسیدگی قرار دهد. همچنین تحلیل گری که پرسشنامه یا مصاحبه با سوال باز استفاده کرده است، می تواند با بکارگیری روش تحلیل محتوا از چنین اطلاعاتی به بهترین نحو استفاده کند.
اما براساس ابعاد پیام، می توان موارد کاربرد علمی برای تحلیل محتوا – که تا کنون در تحقیقات بکار رفته است – ذکر نمود در خورد توصیف ویژگیهای محتوا، تحلیل محتوای می تواند در موارد زیر به کار گرفته شود:
1- توصیف گرایش های موجود در محتوای ارتباطات
در این زمینه می توان ایستارهای ملی درباره سیاست بین المللی را مورد اندازه گیری قرار داد و یا اینکه شدت و جهت اظهارات یک شخص را در بررسی ایستارهای، از لحاظ موافقت، بی طرفی یا مخالفت نسبت به موضوع یا بدبینی و خوش بینی او مورد سنجش قرار داد.
برخی پژوهش های خاص اجرا شده در این زمینه بدین قرار هستند :
– بررسی ایستارهای سیاسی در
– سنجش گرایش های عمده در سیستم بین المللی جدید براساس تحلیل مقاله های روزنامه ها
– تحلیل کیفیت مواعظ مذهبی برای بررسی خوش بینانه یا بدبینانه حاکم بران مواعظ
– بررسی تعیین علایق در رشته علمی با تحلیل مجلات علمی آن رشته
2- یافتن ویژگیهای شناخته شده یک منبع با پیامهایی که تولید می کند
معمولاً بصورت مقایسه محتوای تولید شده، در منبع شناخته شده با ویژگیهای متفاوت بکار می رود و کاربردها و نمونه های علمی آن عبارت است از :
– ارتباط بین ابعاد ایدئولوژی رسانه ها و ماهیت اخباری که پخش می کند مانند بررسی روزنامه ها، احزاب مخالف و یا نوشتن خبرهای کاندیداهای ریاست جمهوری
– مقایسه محتوای روزنامه های کشورهای مختلف
– مقایسه ترکیب فصلی فیلمهای بریتانیایی، فرانسوی و آمریکایی (ص84 )
– بررسی و مقایسه ایستارهای دانش آموزان مکتب های مختلف
بررسی ادبیات و سرودهای گروهای جوان در آلمان نازی و ایالات متحده
3- بررسی محتوای ارتباطات براساس یک سری معیارهای بیرونی
از نظر تاریخی انگیزه عمده توسعه روش تحلیل محتوا، علاقه به قضاوت درباره انواع مختلف ادبیات به کمک الگوهای شخص مربوط است.
عمده ترین ضعف بررسیهایی که از الگوی پیشینی استفاده می کنند از فقدان مبانی تعریف شده برای قضاوت می گیرد
یک پاسخ به مساله شیوه ها شخص کردن الگو هایی برای رسیدگی – منابع، ساختن مقیاسهای در مقابل سایر منابع است، به عبارت دیگر – معیارهای کلی از گروهای گیرندگان ارتباط از طریق قیاسی به دست می آید.
در حوزه نحوه ارائه پیام نیز تحلیل محتوا در موارد زیر بکار برده می شود.
1- تحلیل فنون اقناع (persuasion)
به نحوه کدگذاری یا ارائه پیام(از لحاظ شکل، سبک و…) می پردازد و در بررسی شیوه تبلیغات در اقناع توده ها، بررسی فنون تبلیغی و ابعاد تبلیغات کاربرد زیادی دارد.
آشکارترین ضعف تحلیل تبلیغات، فقدان پژوهشی نظام یافته برای مرتبط ساختن مقوله های خواسته ها، فنون و ابعاد(یا ترکیبی از اینها) با نتایج آنهاست. اینکه چه نوع خواسته هایی بیشترین تاثیر را دارند؟ در چه شرایطی؟ با کدام مقوله های موضوعی؟ و برای چه مخاطبانی؟
2- تحلیل سبک
دامنه این بررسی ها از پژوهش درباره نویسنده ای واحد تا تحلیل های مربوط به زبانی کامل متغیر بوده است. فراوانی نسبی بخش های مختلف گفتار(مثلا، نسبت فعل، اسم، صفت) برای توصیف ویژگیهای ثابت و متغیر سبک شعری پنج قرن مورد استفاده قرار گرفت(مازیار، 1951) و اجزای ساختاری در بررسی داستانهای محلی(پروپ، 1958)، اسطوره شناسی(لوی استراوس، 1964) به کار رفت.
این دسته از تحقیقات معمولا در:
– بررسی ارتباط میان ویژگیهای سبک و توفیق تجاری داستان ها و
– جنبه های دستورزبانی سخنرانی، نظیر طول جمله، ساخت جمله و اشکال گفتار، در سخنرانیهای روسای جمهور به کار رفته است.
و نیز در رابطه با مخاطبان، می توان دو گونه کاربرد از روش تحلیل محتوا سراغ گرفت:
– یافتن ارتباط بین ویژگیهای شناخته شده مخاطبان با پیامهایی که برای آنان تولید می شود.
– توصیف الگوهای ارتباط
معمولا الگوها به سه شیوه ساخته می شوند:
1. ساخت الگو به طریق پیشینی که البته معمولا فاقد مبانی تعریف شده برای قضاوت است.
2. ساخت مقیاس هایی در مقابل سایر منابع، همانند استفاده از فن تقریب های متوالی برای ساختن شاخص
3. تهیه الگو با استفاده از شاخص های غیر محتوایی، نظیر اطلاعات سرشماری
از کاربردها و نمونه های تحقیق در این نوع پژوهش می توان:
– مقوله بندی موضوعات روزنامه ها در مقولات تعیین شده
– بررسی میزان انحراف اخبار روزنامه ها از واقعیت های موجود
– بررسی رابطه هدف- وسیله در برنامه های تلویزیون، نام برد.
7. طرح تحقیق تحلیل محتوا
تحلیل محتوا همچون سایر طرح های تحقیقاتی دیگر دارای مراحل یک روش علمی است. با این حال مانند هر روش و تکنیک پژوهشی دیگر، در عین داشتن مشترکات مراحل روش تحقیق، مراحل خاص خود را نیز دارا می باشد. طرح پژوهشی، طرحی برای جمع آوری و تحلیل اطلاعات، به منظور پاسخگویی به سوال پژوهشگر است(هولستی، 1373: 48).
رایف برای اجرای هر تحقیق سه فاز عمده را معرفی می کند:
1. تعریف مفاهیم آن پدیده
2. برنامه ریزی یا ریختن طرح تحقیق
3. جمع آوری و تحلیل داده ها(رایف و دیگران، 1382: 37)
دو فاز اول تحقیق را که شامل تعریف مفاهیم موضوع مورد بررسی است به موارد زیر تقسیم می کند:
– تعریف مفاهیم و بیان اهداف تحقیق
– تعریف مساله
– مروری بر نظریه ها و تحقیقات گذشته
– طرح سوال یا فرضیه تحقیق
همچنین برنامه ریزی طرح تحقیق در تحلیل محتوا را شامل موارد زیر می داند:
– تعریف محتوای مربوطه
– مشخص کردن طرح تحقیق
– ایجاد جدول های تصنعی برای مشخص کردن دقیق رابطه بین متغیرهایی که باید سنجیده شوند.
– مشخص کردن جمعیت آماری و نحوه نمونه گیری، و
– انجام پیش آزمون و تعیین شیوه های محاسبه ضریب قابلیت اعتماد.
در مرحله تحلیل نیز موارد زیر بایستی انجام شوند:
– پردازش داده ها
– به کارگیری روش های آماری، و
– تفسیر داده ها و ارائه گزارش از یافته های تحقیق(همان).
کریپندورف(1374) طرح تحقیق را مراحل تحلیل که اطلاعات علمی طبق آن پردازش می شوند، می نامد. وی می نویسد:
"طرح تحقیق تشریح شیوه گردآوری داده ها، پردازش داده ها در جریان تحلیل و ارائه دستورالعمل انجام آن به منظور تکرار نتایج است."
او اجزا یا مراحل فرایند تحلیل محتوا را اینگونه متمایز می کند:
– گردآوری داده ها، شامل:
o واحد بندی
o نمونه گیری
o گزارش
– تقلیل داده ها
– استنباط
– تحلیل
باردن(1374) مراحل مختلف تحلیل محتوا را همانند هر بررسی جامعه شناختی و تجربی، شامل سه مرحله اصلی می داند:
1. تحلیل ابتدایی
2. به دست آوردن مواد اولیه تحقیق
3. بررسی نتایج استنباط و تفسیر
او مرحله اول را شامل سه ماموریت می داند:
– انتخاب مدارکی که باید تحلیل شوند
– تنظیم فرضیات و اهداف
– تعیین معرف هایی که تفسیر نهایی بر مبنای آنها خواهد بود.
در مجموع از نظر باردن جریان کامل تحلیل به شکل زیر می باشد:
7-1. فرآیند تحلیل محتوا
با جمع بندی نظرات فوق و کنار گذاردن عمومیات همه طرح های تحقیقی، می توان مراحل هفت گانه زیر را برای اجرای تحلیل محتوا برشمرد:
7-1-1. تعریف محتوای مربوطه
در این مرحله محتوای پیامی که بایستی مورد تحلیل قرار گیرد، تعریف و تحدید می شود. محتوای مساله، موضوعی است که در متن مورد بررسی به دنبال آن می گردیم. در این راستا تلاش می شود تا واحد های تحلیل محتوا مشخص شود. در تحلیل محتوا، دو دسته واحد داریم: واحد های محتوا و واحد های تحقیق.
1) واحد های محتوا
واحدهای محتوا عناصری هستند که به طور خاص به معنی و تولید محتوا مربوط می شوند و بیانگر عناصری هستند که به طور مستقل از تحقیق و اغلب به وسیله تولید کننده محتوا تعریف می شوند.
کریپندورف این واحد ها را به رغم تفاوت کارکردی که دارند، به پنج دسته تقسیم می کند:
الف- واحد های عینی، که آنقدر بدیهی می نمایند که به سختی درخور توجه اند؛ مانند گزارش مالی، شماره روزنامه، نامه و…
ب- واحد های نحوی و خبرها، نظیر مطالب خبری در پخش یا نماهای تدوین در فیلم و…
ج- واحد های اشاره، که می تواند بر حسب اشیاء، رویدادها، اشخاص، کنش ها، کشورها یا آرای مورد اشاره تعریف شود. هر عبارتی که به نوعی دلالت بر موضوع مورد نظر داشته باشد، خواه یک کلمه یا چند کلمه، و خواه مستقیم یا غیر مستقیم، یک واحد محسوب می شود.
د- واحد های گزاره ای، گزاره ای در رابطه با موضوع است که می تواند به اجزای خاص و تعیین شده ای شکسته شود. به عنوان مثال، اوزگود همه گزاره ها را به دوشکل زیر بیان می کند:
– موضوع نگرش/ اصطلاح عام معنا/ فعل ربطی
– موضوع نگرش اول/ موضوع نگرش دوم/ فعل ربطی
ه- واحد های موضوعی، بر حسب تطابق و تناظرشان با تعریف ساختاری محتوای داستان، بیان یا تفسیر مشخص می شوند و تمایز آنها از هم بر مبنای مفهومی صورت می گیرد و بر حسب برخورداری از ویژگیهای ساختاری مطلوب در تقابل با بخش باقیمانده مطالب بی ربط قرار می گیرند.
باردن(1374) واحدهایی را که بیشتر از آنها استفاده می شود، از این قرار می داند:
– کلمه
– مضمون، که عبارت است از تایید یک موضوع
– موضوع یا مرجع، که به مضامین محوری که گفتگو یا مقاله در اطراف آن ها دور می زند.
– اشخاص نمایش
– حادثه یا رویداد، که در حکایت ها و داستان ها می تواند به کار رود.
– سند یا واحد نوعی، که در آن ویژگی های کلی در نظر گرفته می شود.
رایف نیز واحدهای محتوا را به دو دسته کلی واحدهای فیزیکی و واحدهای نمادین یا معنایی تقسیم می کند.
الف- واحد های فیزیکی، اندازه های محتوا را از نظر زمان، فضا و تعداد موارد مورد سنجش قرار می دهند. این واحد ها به طور کلی به دو گونه مکانی و زمانی تقسیم می شوند.
در ارتباطات مکتوب، معمولا نوعی مکانی مورد استفاده قرار می گیرد و میزان فضایی که به یک مطلب اختصاص داده شده، سنجیده می شود. بر عکس در ارتباطات شفاهی و بصری، به جای مکان، زمان سنجیده می شود؛ مثلا مدت زمانی را که به پخش برنامه اختصاص یافته است، اندازه گیری می کنند. از واحدهای فیزیکی معمولا برای شناخت ارزش های فرستنده پیام و تاثیر آن ارزش ها روی گیرنده استفاده می شود. هر قدر تعداد واحدهای فیزیکی در مقدار معینی از محتوا بیشتر باشد، حاکی از ارزش بیشتری است که فرستنده برای آن قائل شده و همچنین نشان دهنده تاثیر بیشتر مطلب بر خواننده است؛ اگرچه این همبستگی کامل نیست.
ب- واحدهای نمادین یا معنایی، که به سنجش معانی درون متن می پردازد و خود به چهار دسته قابل تفکیک است که همان چهارگونه واحدی است که کریپندورف بر شمرده است(رایف، 1382:67).
2) واحدهای تحقیق
منظور از واحدهای تحقیق، واحدهایی است که برای انجام یک تحقیق از نوع تحلیل محتوا می بایستی مشخص شوند. این واحدها اجزایی از محتوا هستند که از سوی محقق انتخاب و تعریف می شوند. این واحدها به چهار دسته تقسیم می شوند:
الف- واحد نمونه گیری
واحدهای فیزیکی هستند که از میان کل محتوای مورد مطالعه انتخاب می شوند. بر اساس این واحد ها است که حجم نمونه مشخص می شود. به عنوان مثال چنانچه بخواهیم آثار سینمایی یک جشنواره را تحلیل محتوا کنیم، می توان واحد نمونه گیری را یک فیلم، مدت زمان آثار، سکانس ها و یا صحنه ها در نظر گرفت. در این مثال، بر اساس اینکه کدام واحد نمونه گیری را انتخاب کنیم، جامعه آماری می تواند 428 فیلم، 6234 دقیقه و یا 4250سکانس باشد که بر مبنای آن می بایستی نمونه ای بیانگر از فیلم ها، زمان و یا سکانسها انتخاب نمود.
ب- واحد ثبت
عناصری از محتواست که در فرایند کدگذاری طبقه بندی می شوند(رایف، 1382: 67). یک واحد ثبت، جزئی از محتواست که توسط کدگذاران شناسایی، ارزشیابی و در طبقه مورد نظر قرار داده می شود. واحد ثبت ممکن است با واحد نمونه گیری یکی باشد و ممکن است با آن متفاوت باشد. می توان یک فیلم را به عنوان واحد نمونه گیری انتخاب کرد و مضمون کلی هر فیلم را در طبقه بندی های مناسب قرار داد. در این صورت واحد ثبت و نمونه گیری یکسان هستند. همچنین می توان یک فیلم را به عنوان واحد نمونه گیری انتخاب کرد، ولی صحنه ها، کنش ها و یا نمادهای موجود در فیلم را به عنوان واحد ثبت قرار داد.
ج- واحد متن یا زمینه ای
در بسیاری موارد، یک واحد ثبت را به تنهایی نمی توان مورد بررسی و طبقه بندی قرار داد. درواقع بر اساس اینکه این واحد ثبت در چه زمینه و متنی قرار گرفته باشد، معناهای متفاوتی می یابد و لذا در طبقه بندیهای متفاوتی قرار خواهد گرفت. در این وضعیت، لازم است تا واحدی دیگر به عنوان واحد متن یا زمینه ای انتخاب شود. این واحد به بخشی از محتوا اشاره دارد که می تواند واحد ثبت مورد نظر را در آن معنا کرد. واحد های متن می توانند بزرگتر از واحدهای ثبت باشند، ولی نمی توانند کوچکتر باشند.
د- واحد تحلیل
واحدهایی هستند که از نظر آماری تحلیل می شوند تا به سوال تحقیق پاسخ داده شود و یا فرضیه مورد آزمون قرار گیرد. واحد ثبت می تواند هر عمل پرخاشگرانه در فیلم باشد، در حالیکه واحد تحلیل میانگین اعمال پرخاشگرانه در یک فیلم قرار گیرد. لذا واحد ثبت و تحلیل لزوما بر یکدیگر منطبق نیستند. یک واحد تحلیل هرگز نمی تواند کوچک تر از واحد ثبت باشد.
7-1-2. تعریف عملیاتی مفاهیم
در این بخش مفاهیم و متغیرهای به کار گرفته شده در تحقیق به طور عملی – یعنی به گونه ای که بتوان از روی تعریف، مصادیق آن را در محتوای مورد نظر مشخص کرد- تعریف می شوند. موضوع تحقیق در فرایند تعریف مساله، تبدیل به سوال یا سوالات محوری تحقیق می شود. این سوالات به دنبال خود متغیرهایی را برای اندازه گیری طلب می کنند و در نهایت متغیرهای تحقیق برای اینکه بتوانند به طور صحیح اندازه گیری شوند، می بایستی عملیاتی شوند، یعنی شاخص ها و مصادیق عینی قابل سنجش برای آنها تعریف شود.
در تحلیل محتوای نمودهای دینی مندرج در آثار سینمایی جشنواره رویش، ابتدا دین و نمود دینی مورد تعریف قرار گرفت و بر اساس تعریف دین و مشخص کردن ابعاد آن، هر یک از شاخص های دینی مورد تعریف عملیاتی قرار گرفت. این که منظور از شخصیت های دینی چه کسانی است و یا تعریف عینی رویدادهای دینی کدام است، در این مرحله صورت می گیرد. تعاریف عملیاتی بایستی چنان دقیق باشند که کدگذاران بتوانند از روی این تعاریف، به راحتی واحدهای ثبت را درون طبقات قرار دهند. یک یاز عوامل تهدید کننده عینیت و قابلیت اعتماد تحقیق، ابهام در تعاریف عملیاتی است.
7-1-3. نوشتن دستورالعمل کدگذاری، کدنامه و تهیه فرم ثبت
پس از تعریف عملیاتی مفاهیم، می بایستی قواعدی شفاف برای طبقه بندی مقولات تدوین شود تا کدگذاران بتوانند واحدهای مورد نظر را در طبقات مربوطه قرار دهند. برای این منظور می بایستی دستورالعمل یا پروتکل کدگذاری تهیه شود.
پروتکل تحلیل محتوا مدرک مستندی است که تحقیق را به طور کلی و قواعد کدگذاری را به طور خاص تعریف می کند.
در وهله اول، پروتکل حاوی قوانین کلی حاکم بر تحقیق و قواعدی است که محقق را مجبور می کند به طریق خاصی محتوای مورد نظر را تعریف و اندازه گیری کند. این قوانین در طول اجرای یک تحقیق قابل تغییرند. محتوا باید به همان شکلی که روز اول کدگذاری شده است، روز صدم هم کدگذاری شود.
در وهله دوم، پروتکل سند قابل نگهداری از عملیات و تعاریف تحقیق است که نشان می دهد تحقیق چگونه سامان پذیرفته است. بنابراین وجود یک پروتکل به سایر محققان امکان می دهد که نتایج را تفسیر یا تحقیق را تکرار کنند(رایف، 1382: 125).
کدنامه مستندی است که به هر مقوله از واحد ثبت کد خاصی را می دهد و جایگاه آن را در نظام طبقه بندی تحقیق مشخص می کند. در تحلیل محتوای نمودهای دینی آثار سینمایی جشنواره رویش، هر یک از شاخص های دینی در کدنامه، کد خاصی یافت و علاوه بر آن موقعیت آن شاخص در سلسله مراتب ابعاد و شاخص های دینی مشخص شد. به عنوان مثال، مقوله "ایام و رویدادهای دینی" در موقعیت بعد نظری دین<– مفاهیم دینی قرار داشت و بدان کد 2-1-1 داده شده بود.
همچنین به منظور جمع آوری ساده تر و یکسان داده ها و سهولت انتقال این داده ها به رایانه و یا بتدیل آنها به اقلام آماری، فرم های مشخص و استانداردی تهیه می شود که کدگذاران را موظف می کند هر قلم محتوایی و ویژگیهای آن را در موقعیت های مشخص یادداشت کنند. این فرم ها، فرم ثبت نامیده می شوند.
7-1-4. مشخص کردن جامعه آماری و نمونه گیری
جامعه آماری تحقیق بر اساس بازه ای که مساله تحقیق مشخص می کند، تعیین می شود. چنانچه مساله تحقیق تعیین فراوانی نمودهای دینی آثار سینمایی یک جشنواره باشد، جامعه آماری کلیه آثار سینمایی ارسال شده به آن جشنواره را تشکیل می دهد. به لحاظ نظری مطمئن ترین راه برای پاسخگویی به مساله تحقیق آن است که تمام جامعه آماری مورد تحلیل قرار گیرد ولی به دلایل عمومی روش های تحقیق تجربی، در مواردی که حجم جامعه آماری بالاست، نمونه گیری صورت می گیرد. معمولا بهترین نوع نمونه گیری، نمونه گیری احتمالی است که می تواند به صورت های احتمالی ساده، خوشه ای، طبقه بندی و… باشد. حجم نمونه نیز بر اساس همان فرمول های کلی – نظیر فرمول حجم نمونه کوکران- محاسبه می شود و بدین لحاظ این بخش از تحقیق تابع شرایط عمومی تحقیق علوم اجتماعی است.
آنچه در نمونه گیری اهمیت دارد، انتخاب واحد نمونه گیری است. در واقع واحد نمونه گیری بر پارامترهای حجم نمونه تاثیر می گذارد و شیوه نمونه گیری را می تواند تحت الشعاع قرار دهد.لذا ابتدا باید یک واحد نمونه گیری مناسب تحقیق انتخاب کرد و سپس به نمونه گیری مبادرت نمود.
7-1-5. آموزش کدگذاران و محاسبه قابلیت اعتماد آزمایشی
هر چقدر عملیاتی سازی مفاهیم، دستورالعمل کدگذاری، کدنامه و فرم های ثبت صریح و شفاف باشند، باز هم نیاز به آموزش کدگذاران وجود دارد. آموزش کدگذاران میزان قابلیت اعتماد تحقیق را بالا می برد و از خطاهای احتمالی ناشی از تفسیرهای متفاوت از متون جلوگیری می کند. آموزش کدگذاران می تواند به دو بخش آموزش نظری و کارگاه عملی تقسیم شود.
در آموزش نظری، موضوع تحقیق مساله یا سوالات محوری و متغیرها و نحوه عملیاتی سازی آنها برای کدگذاران توضیح داده می شود و آنان در جریان روند تحقیق قرار می گیرند. همچنین در حضور آنان پروتکل تحلیل محتوا، فرم ثبت و کدنامه مرور می شود و موارد آن برای کدگذاران تفهیم می شود و چنانچه اشکال یا ابهامی در آنها وجود داشته باشد، برطرف می گردد.
در کارگاه عملی، تعدادی از متون نمونه تحقیق انتخاب و به طور عملی ابتدا به طور دسته جمعی و همراه با هم و سپس به صورت انفرادی و مقایسه تفاوت ها، تحلیل محتوا صورت می گیرد.
پس از رسیدن به اجتماع کافی، نمونه ای احتمالی از متن به کدگذاران داده می شود و پس از تحلیل محتوا، میزان قابلیت اعتماد میان آنان اندازه گیری می شود. چنانچه این قابلیت اعتماد به حد کفایت برسد، مجوز اجرای تحلیل داده ها صادر می شود.
تعداد کدگذاران در قابلیت اعتماد نهایی تاثیر گذار است و نسبت تعداد کدگذاران به حجم نمونه باید میزان بهینه ای باشد. در صورتی که تعداد کدگذاران کمتر از این حد باشد، حجم زیاد داده هایی که هر کدگار بایستی تحلیل کند، می توند زمان زیادی بگیرد و یا در صورت فشار آوردن به کدگذاران برای تسریع در کدگذاری، دقت کدگذاری کاهش می یابد و خود باعث پایین آمدن قابلیت اعتماد تحقیق می شود. از سوی دیگر عیب تعداد زیاد کدگذاران این است که هم به توافق رسیدن در مورد مفاهیم میان آنها مشکل تر است و هم نحوه به کارگیری مفاهیم ممکن است باعث بروز مشکلاتی شود که با کدگذاران کم یا یک کدگذار پیش نمی آمد(رایف، 1382: 138).
7-1-6. کدگذاری و ثبت داده ها توسط کدگذاران
پس از آموزش کدگذاران و به حد کفایت رسیدن قابلیت اعتماد آزمایشی، فرآیند کدگذاری آغاز می شود. همانطور که گفته شد، قابلیت اعتماد مفاهیم و عملیاتی سازی شفاف و دقیق متغیرها به کدگذاری قابل اعتماد کمک بسیاری می کند.
به منظور کاهش یا به حداقل رساندن تفاوت میان کدگذاران، مطالعه باید دارای رویه واحد در طول کار باشد و کدگذاران همیشه از آن رویه پیروی کنند. مثلا آن رویه واحد مشخص می کند که چه مقدار محتوا در طول یک جلسه کدگذاری شود یا حداکثر زمان یک جلسه کدگذاری چقدر باشد. یک رویه هم ممکن است تصریح کند که هر جلسه کدگذاری با خواندن و مرور کامل پروتکل شروع شود. هدف از این کار تجدید حافظه کدگذاران در مورد تعاریف طبقات است(رایف، 1382: 139).
به طور کلی اختلاف نظر میان کدگذاران دو منشاء می تواند داشته باشد:
الف- مشکلات ناشی از طبقه بندی، که به دلیل طبقه بندی مبهم، تداخل میان طبقات، قابلیت تعدد تفاسیر از مفاهیم عملیاتی سازی شده و یا مشکلات ساختاری طبقه بندی می تواند بروز پیدا کند.
ب- مشکلات کدگذاران، که می تواند ناشی از عدم توجیه یا کارایی برخی از کدگذاران باشد.
7-1-7. محاسبه قابلیت اعتماد نهایی
اگر بناست نتایج تحقیق معتبر باشد، داده هایی که پایه و اساس آنها هستند، افراد مشمول در تحلیل محتوا و اعمالی که نتایج را به بار می آورد باید از پایایی برخوردار باشند. پایایی شرط لازم برای اعتبار است، هر چند شرط کافی نیست. پایایی یا قابلیت اعتماد ارزیابی این امر است که هر طرح تحقیقی، هر بخشی از آن و هر داده ای که حاصل آن است تا چه حد معرف تغییرات در پدیده های واقعی است تا شرایط بیرونی و اضافی سنجش، ویژگیهای منحصر به فرد پنهان تحلیل گران منفرد و اریب های پنهان نحوه عمل. آزمون های پایایی نوعی تکرار کارهای اساسی است. یک عمل پایا باید نتایجی یکسان از یک رشته یکسان از پدیده ها و قطع نظر از شرایط اعمال آن به بار آورد(کریپندورف، 1378: 175).
معمولا قابلیت اعتماد در تحلیل محتوا به میزان توافق میان کدگذاران تحویل می شود و ضرایب قابلیت اعتماد تحقیق، مرتبط با ضرایب توافق میان داوران است. فرمول های چندی برای محاسبه ضریب توافق داوران ارائه شده است که در زیر معرفی می شود:
1) آزمون اسکات
این آزمون ارزش های طبقات را هم در نظر می گیرد و توافق های شانسی را در محاسبه ضریب پایایی اصلاح می کند. ضریب اسکات توافق شانسی یا توافق مورد انتظار را بر پایه دفعاتی که ارزش های خاص یک طبقه مود استفاده قرار گرفته اند محاسبه می کند. بنابر این توافق مورد انتظار بر پایه نظریه احتمال به دست می آید. فرمول Pi اسکات به صورت زیر می باشد:
که در آن
OA: درصد توافق مشاهده شده، و
EA: درصد توافق مورد انتظار است.
2) فرمول کاپا
کوهن(1960) فرمول کاپا را ابداع کرد که شبیه فرمول Pi اسکات است. این فرمول به صورت زیر ارائه می شود:
که در آن:
Po: توافق مشاهده شده، و
Pe: توافق مورد انتظار است.
فرمول کاپای کوهن و pi اسکات در نحوه محاسبه توافق مورد انتظار با هم متفاوت هستند. در حالیکه در فرمول pi اسکات نسبت های مشاهده شده در هر یک از ارزش های یک طبقه به توان 2 می رسد، در فرمول کاپا، نسبت یک ارزش خاص در یک طبقه که به وسیله کدگذار استفاده شده است، در نسبت استفاده از همان ارزش به وسیله کدگذار دوم ضرب می شود. این نسبت ها سپس با هم جمع می شوند تا توافق مورد انتظار به دست آید(رایف، 1382).
3) آلفای کریپندورف
کریپندورف در سال 1980 ضریبی به نام آلفا ابداع کرد که شبیه pi اسکات و کاپای کوهن است. معادله آلفای کریپندورف به شکل زیر است:
که در آن:
Do: عدم توافق مشاهده شده، و
Dc: عدم توافق مورد انتظار است.
فرایند محاسبه Do و Dc به سطح سنجش متغیر مورد مطالعه بستگی دارد. تفاوت آلفا و Pi این است که آلفا را می توان در سطوح سنجش غیر اسمی هم به کار برد. آلفا همچنین برای نمونه های کوچک قابل تصحیح است(همان).
پارامترهای Do و Dc در ضریب آلفای کریپندورف به صورت زیر محاسبه می شوند:
که در آنها:
C: تعداد سطرهای ماتریس ارزش ها و کدگذاران
K: تعداد ستونهای ماتریس ارزش ها و کدگذاران
Ock: حاصل جمع عناصر c و k است.
این فرمول توسط آندرو اف. هایز با نوشتن یک ماکرو، قابل ارائه به spss گردیده است( Hayes, A. F.,2005).
4) همبستگی مومان – مضربی پیرسون
بعضی مواقع از ضریب همبستگی پیرسون(r) به منظور کنترل صحت سنجش با داده های سطح نسبی و فاصله ای استفاده می شود. این آماره درجه اختلاف دو متغیر یا دو کدگذار را اندازه می گیرد. ضریب همبستگی را می توان در مواقعی به کار برد که کدگذاران بخواهند زمان یا فضای اختصاص داده شده به مطلب را بسنجند(رایف، 1382: 153).
حجم نمونه برای محاسبه قابلیت اعتماد
در مورد حجم نمونه برای محاسبه ضریب قابلیت اعتماد، میان محققان اختلاف وجود دارد. ویمر و دومینیک بین 10 تا 20 درصد محتوا را پیشنهاد کرده اند؛ کید و وازروث معتقدند بین 5 تا 7 درصد کل محتوا کافی است(همان: 142).
سطح مطلوب قابلیت اعتماد
هر یک از فرمول های پیشنهاد شده، سطح خاصی را پیشنهاد کرده اند. اندازه معمول ضریب قابلیت اعتماد مورد پذیرش برای اکثر تحقیقات بین 80 تا 90 درصد است؛ اما تحقیقاتی که برای اولین بار وارد عرصه های جدید می شوند و دارای مفاهیمی هستند که ارزش تحلیلی بالایی دارند می توانند سطح قابل پذیرش را کمی پایین بیاورند. به هر حال تحقیقات اساسی و مهم در تحلیل محتوا که ضریب قابلیت اعتماد آنها از 70 درصد کمتر باشد، برای تفسیر دستاوردهای خود و تکرار تحقیق با مشکل روبرو خواهند بود(همان: 151).
7-1-8. تحلیل و گزارش نتایج تحقیق
تحلیل داده ها بایستی در راستای پاسخگویی به سوال و مساله تحقیق باشد. مسلما حجم داده ها، تحلیل های فراوانی را برای یک محقق بر می انگیزد؛ با این حال بایستی توجه داشت که در تحلیل بر روی سوال تحقیق متمرکز شد و از ارائه اطلاعات و تحلیل های زائد خودداری کرد.
معمولا در تحلیل داده ها، استفاده از آزمون های آماری مورد نیاز است. نرم افزارهای آماری عمومی نظیر SPSS، SAS، STATISTICA و… می توانند در این زمینه به محقق کمک کنند. همچنین نرم افزارهای خاصی برای تحلیل محتوا تولید شده است که می توان از آنها استفاده کرد. با این حال استفاده از این نرم افزارها برای متون فارسی با مشکل مواجه است، چرا که معمولا قابلیت های زبانی متعدد ندارند و به دلیل استفاده از فرهنگ لغت خاص خود، در زبان فارسی نیاز به نگارش مجدد دارند.
در تحلیل محتوا می توان وجود روابط، میزان شدت روابط بین متغیرها و نیز جهت رابطه ها را تحلیل کرد. همچنین می توان فراوانی شاخص های مختلف را محاسبه کرده، آنها را با استفاده از آزمون های آماری با هم مقایسه نمود.
8.
معرفی پژوهش های تحلیل محتوا
در این بخش برخی از کاربردهای تحلیل محتوا در عرصه تحقیقات معرفی می شود. به دلیل عدم دسترسی به اصل تحقیقات در مورد تحقیقات خارجی، صرفا به ارائه گزارشی از آنها اکتفا شده است و در مورد تحقیقات داخلی به تناسب در دسترس بودن آنها، توضیحات به اجمال و تفصیل آورده شده است.
8-1. پژوهش های خارجی
8-1-1. سینمای کره و هالیوود
"سینمای کره وهالیوود" از سونجی اوه(2005) به بررسی سینمای کره و تاثیرپذیری آن از هالیوود می پردازد. سینمای کره بطور وسیعی از ناحیه سبک فیلم و نیز جنبه های صنعتی هالیوود تحت تاثیر قرار گرفته است. در این تحقیق، سینمای کره در سطح متنی و سطح صنعتی در راستای تاثیر هالیوود بر سینمای کره بررسی شده است، همچنین سینمای ملّی کره نیز در مقابل هالیوود مطالعه گردیده است. این تحقیق ابتدا تاریخچه مختصری از سینمای اولیه کره را مرور نموده است. سپس دوره زمانی موج نو سینمای کره به شیوه تحلیل تاریخی مورد بحث قرار گرفته و چهل و شش فیلم پرفروش در طول این دوره خاص (1985- 1996) بر اساس شباهت به فیلم های هالیوودی تحلیل شده اند. این مطالعه آشکار کرد که به همان میزانی که بازار فیلم کره تحت سلطه هالیوود درمی آید، متن سینمای کره ای به هالیوود شباهت بیشتری پیدا می نماید. و در نهایت، اینکه اکنون سینمای ملی کره در چه جایگاهی قرار گرفته، مورد بحث واقع شده است. فیلم های مورد بررسی به لحاظ ژانر به هشت طبقه تقسیم شده اند که شامل فیلم های اکشن یا حادثه ای، کمدی، تاریخی، عاشقانه، جنسی و جنگی می شوند. به لحاظ محدودیت های موضوعی تحقیق، مشخصات درون فیلم ها نظیر دوربین، وضعیت، نور و… از تحلیل محتوا خارج گردیده است. در مرحله دوم، محتوای فیلم به لحاظ دارا بودن یا فقدان مقولات زیر مورد بررسی قرار گرفت:
1. تضادهای ایدئولوژیک میان تقسیم شمالی و جنوبی کره،
2. وضعیت های سیاسی و اجتماعی کره (حکومت نظامی، جشن دانشجویی و…)،
3. مسایل اجتماعی در کره (نظیر بیکاری و مهاجرت از کشور)، و
4- مقولاتی که از فرهنگ سنتی کره وارد شده اند، مانند کنفوسیوس گرایی(برتری پسران و محدودیت های اجتماعی سخت برای زنان).
در مرحله سوم، مشخصه های اصلی فیلم ها بررسی شده اند تا مشخص شود آیا این فیلم ها بطور شفاف توصیف شده اند یا خیر. و در نهایت روایت فیلم ها مورد مطالعه قرار گرفته تا به لحاظ قابلیت درک یا ابهام فیلم ها، مورد سنجش واقع شوند. نتایج بدست آمده از این تحقیق حاکی از آن است که از میان 46 فیلم مورد بررسی، فیلمهای عاشقانه با 6/32درصد بیشترین فراوانی را داشته اند و موضوعات کمدی بیشتر در میان فیلمهای عاشقانه وجود داشته است. همچنین9 فیلم(20درصد) آشکارا مضامین ملی را آشکار ساخته بودند و یک فیلم نیز در مورد مسایل زنان، مبتنی بر یک طرح عاشقانه بود. تظاهرات مدنی و جنبش کارگری با 2 فیلم، تقسیم شمال و جنوب، وضعیت سیاسی کره و نقد اجتماعی هر کدام با یک فیلم، مسایل زنان با 3 فیلم و در نهایت هنر سنتی و مشکلات مهاجرت به آمریکا، هر یک با یک فیلم، موضوعات مطرح در سینمای کره بوده اند.
8-1-2. بررسی بازاریابی سیگار در فیلم های سینمایی آمریکا
مورد دیگر، بررسی بازاریابی سیگار در فیلم های سینمایی آمریکا توسط جیمز سارگت و همکاران(2001) می باشد. نمایش علامت تجاری یک سیگار در فیلم سینمایی، از طریق پیوند آن با شخصیت ها و فضای کل فیلم، به آن مارک تمایز مشخص می دهد. از این رو محققان، مارک های سیگار را در یک نمونه 10 ساله از فیلم های معاصر بررسی نموده اند. روش پژوهش تحلیل محتوا بوده و محتوای 25 فیلم پرفروش در هر سال، از سال 1988 تا سال 1997(و مجموع 250 فیلم) مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحلیل نمایش مارک سیگار بر روی پرده، ظهور مارک یا لوگو یا نام تجاری آن روی محصولات یا موافقت هنرپیشه به عنوان نمایش یک مارک، هنگامی که سیگار در دست دارد یا مشغول استعمال توتون است، ضبط شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن بوده اند که بیش از 85درصد فیلم ها حاوی مصرف توتون بوده و مارک های توتون در 70 فیلم(28درصد) نمود داشته اند. این ظهور و بروز در فیلم های مناسب بزرگسالان، 32 تا 35درصد و در فیلم های کودکان و نوجوانان 20درصد بوده است.
8-1-3. تحلیل محتوای سخنرانیهای هیتلر و روزولت
وایت در تحقیقی به تحلیل محتوای شعارهای ارزشی در سخنرانیهای هیتلر و روزولت قبل از جنگ جهانی دوم پرداخته و آنها را با هم مقایسه نموده است. نتیجه به دست آمده از تحلیل او این بود که هیتلر ار ابزار احساسی و تحریک احساسات مردم استفاده می کرد، در صورتیکه روزولت با طرح مسایل اقتصادی که بیشتر عقلانی هستند، نمی توانست مردم خود را آنچنان تحت تاثیر قرار دهد(رفیع پور، 1382).
8-2. پژوهش های داخلی
8-2-1. تحلیل محتوای 5 فیلم پربیننده سینمایی و ویدئویی عرضه شده در فروشگاه های محصولات فرهنگی استان اصفهان
این تحقیق توسط فروغ السادات عریضی(1374) انجام شده است و جامعه آماری پژوهش پنج فیلم از میان فیلمهای عرضه شده در فروشگاه های محصولات فرهنگی، شامل فیلم های سینمایی "سایه شوگان"، "از کرخه تا راین"، "صادق خان"، "دستبرد1" و "دستبرد2" بوده است. روش پژوهش همانطور که گفته شد تحلیل محتوا بوده و تحقیق در سطح توصیفی صورت گرفته است. عریضی در تحقیق خود دو گونه فیلم های سینمایی تعلیقی یا انتظاری و فیلم های کاهش سائق را معرفی می کند. منظور از فیلم های تعلیقی، فیلم های سینمایی است که خصوصیات انتظاری دارند؛ یعنی به گونه ای هستند که مخاطب و بیننده را در یک حالت انتظار قرار می دهند، به صورتی که بیننده در تمام لحظات فیلم در انتظار آن است که برای قهرمان فیلم چه اتفاقی خواهد افتاد. محقق فیلم های ملودرام، تراژدی، پلیسی، دلهره و جاسوسی را در این گروه قرار می دهد. فیلم های کاهش سائق به فیلم هایی اطلاق می شود که در تاثیرش بر مخاطب یا بیننده، به گونه ای است که در او حالت پرخاشگرانه را ایجاد و یا تعدیل می نماید. به عبارت دیگر نوعی پالایش روانی در وی انجام می گیرد و یا نیازهای جنسی او را ارضا می کند. فرضیات اصلی تحقیق که مورد بررسی قرار گرفته اند، عبارتند از:
1. بینندگان و مشتریان فروشگاههای عرضه محصولات فرهنگی بیشتر علاقمند به دیدن فیلم های انتظاری( تعلیقی) هستند.
2. بینندگان و مشتریان مذکور، کمتر علاقمند به دیدن فیلم های کاهش سائق هستند.
3. بینندگان و مشتریان این مراکز، کمتر علاقمند به مشاهده فیلمهایی هستند که به عوامل شناختی توجه دارند.
8-2-2. تحلیل فیلمهای پرمصرف ویدئویی
بهروز گرانپایه(1374) در تحقیقی به تحلیل فیلم های پرمصرف ویدئویی پرداخته است. این بررسی به منظور بررسی عناصر فرهنگی فیلم های پرمصرف ویدئویی مجاز و غیرمجاز -یعنی توزیع شده از طریق مراکز رسانه ای تصویری و فیلم های توزیع شده از طریق کانالهای غیر رسمی- صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش 60 فیلم شامل 30 فیلم سینمایی پر متقاضی توزیع شده از طریق مراکز توزیع محصولات فرهنگی و 30 فیلم توزیع شده از طریق کانال های غیرمجاز بوده که به شیوه تحلیل محتوا مورد تحلیل قرار گرفته است. گرانپایه اهداف این تحقیق را:
* ارائه یک تقسیم بندی موضوعی از فیلم های پرمصرف ویدئویی،
* شناخت نوع فیلم به لحاظ سبک ارائه محتوا،
* شناخت جایگاه و کنش قهرمانان و ضد قهرمانان در فیلم، و
* شناخت آهنگ ارائه شده در فیلم، شرایط کنش و… معرفی می کند.
برای نیل به این اهداف، متغیرهای مستقل تعریف شده در تحقیق، شامل مجاز یا غیرمجاز بودن فیلم، داخلی یا خارجی بودن، موضوع، نوع فیلم، وجود و تعداد صحنه های جنسی در فیلم، وجود و تعداد صحنه های خشن، محتوای فیلم، نحوه آغاز فیلم به لحاظ شکل ارائه، محتوا، سرعت و وضوح پیام، خاتمه فیلم از نظر نتیجه، محتوا، پیام و سرعت، وجود قهرمانان فیلم و تعداد آنها، وجود تعداد شخصیت های مرد و زن در فیلم، ارزش های اخلاقی و غیر اخلاقی، ارزش های اجتماعی فیلم و… گردیده است. متغیر وابسته تحقیق، یک فیلم بوده است.
8-2-3. تحلیل محتوای پربیننده ترین فیلم های ویدئویی موسسات رسانه های تصویری در استان هرمزگان
این تحقیق توسط یعقوب علی پور(1374) اجرا شده و به دنبال یافتن پاسخی برای پرسش های زیر بوده است:
* مضمون و شکل فیلم بر چه بنیادهایی استوار است؟
* فیلم چرا موفق است؟
* فیلم ها چگونه به این هیات درآمده اند؟
* فیلم ها چه الگوها و ساخت هایی را از طریق بصری کردن اندیشه ها به عنوان یک هنر مطرح می کنند؟
محقق از میان 219 فیلم رسیده به این مراکز، بر اساس میزان درخواست ها، پربیننده ترین 5 فیلم را انتخاب نموده و به تحلیل و بررسی مفاهیمی چون تقارن، نظم، تعادل یا پایداری، سادگی، وحدت، صرفه جویی، مبالغه، آرامی، تحرک، تلویح، صراحت، تاکید، شفافیت، تنوع، یکدستی، بعد تکرار و سستی پرداخته است. روش پژوهش با توجه به عام بودن مفاهیم و کلیت اهداف، تحلیل محتوای کیفی از یک سو و مطالعات اسنادی به منظور بررسی نظرات نویسندگان و منتقدان سینمایی در رابطه با فیلم های برگزیده، بوده است.
8-2-4. تحلیل محتوای فیلمهای پرمصرف ویدئویی
سیدرضا نقیب السادات(1374) به دنبال یک پرسش اصلی به تحلیل محتوای فیلم های پرمصرف ویدئویی در سال 1374 دست زده است. پرسش این بوده که شبکه توزیع فیلم های مجاز فاقد چه عناصری هستند که مردم در پی دست یابی به آنها به فیلم های غیرمجاز روی می آورند؟ به عبارت دیگر چه عناصر فرهنگی از طریق شبکه های توزیع فیلم غیرمجاز عرضه می شود که افراد را به خود جذب می کند؟ این پژوهش با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای در سطح شهر تهران و نمونه گیری سهمیه ای از مراکز توزیع فیلم، در نهایت 30 فیلم مجاز و 50 فیلم غیرمجاز را مورد بررسی قرار داده است.
داده ها و اطلاعات مورد نیاز با دو تکنیک "مقوله ای" و "ارزیابی" در روش تحلیل محتوا از فیلم های منتخب استخراج گردیده است. در تحلیل محتوای مقوله ای، فیلم های ویدئویی بر اساس تعاریف عملیاتی در مقولات مختلف دسته بندی و جداول توزیع فراوانی برای هر یک از آنها ترسیم گردیده است. به منظور امکان پذیرکردن سنجش شدّت، وسعت و اهمیت عناصر مورد نظر در محتوا و نیز شناسایی مضامین مهم و کانون های توجه و تفکیک آنها از یکدیگر، تجزیه و تحلیل داده ها از طریق محاسبه ها، فراوانی ها و درصدها صورت گرفته است. تحلیل ارزیابی نیز با توجه به شدت تفاوت ها، موضع گیریها و پیام های عرضه شده، انجام گردیده است. واحد تحلیل، "فیلم" و در بررسی صحنه های خشن و جنسی،"صحنه" بوده است.
نقیب السادات با اجرای تحقیق مذکور، توانسته میزان ارزش های موردنظر خود را در فیلم ها بسنجد و بدین ترتیب در کل فیلم های بررسی شده فراوانی، ارزش های اجتماعی 3/33درصد، ارزش های فرهنگی 20درصد، ارزش های اقتصادی 3/8درصد، ارزش های قانونی 7/6درصد و ارزش های مذهبی 2/3درصد بوده است. همچنین نتایج نشان می دهد که در 75درصد فیلم های مورد بررسی هیچ گونه تبلیغی علیه ارزش های دینی یا مخالفت با آنها وجود نداشته است. اما در 25درصد باقیمانده(15 فیلم)، تبلیغ منفی علیه ارزش های دینی و یا مخالفت با آنها به چشم می خورد.
8-2-5. تحلیل محتوای پربیننده ترین تولیدات سینمایی در دو دهه اخیر از جهت ارائه ارزش های اجتماعی
تحقیق مورد بحث توسط مژگان عظیمی هاشمی(1383) به اجرا درآمده است. عظیمی اهداف پژوهش خود را شناسایی ارزش های ارائه شده در فیلم های پرفروش سینمایی تولید داخل و نیز طبقات و سلسله مراتب این ارزش ها در فیلم های پرفروش دو دهه اخیر معرفی می نماید. جامعه آماری تحقیق شامل پربیننده ترین فیلم های سینمایی تولید داخل در اکران عمومی طی سال های 1359 تا 1379 بوده که با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفته است. اطلاعات فیلم ها به عنوان واحدهای محتوا از طریق تحلیل محتوای مضمونی و تحلیل ارزیابی گردآوری شده است. در تحلیل محتوای مضمونی، با استفاده از طبقه بندی عناصر سازنده یک مجموعه از طریق تشخیص تفاوت آنها و گروه بندی مجددشان بر اساس معیارهای تعیین شده قبلی، مقوله بندی انجام می شود. در تحلیل ارزیابی نیز به شدت تفاوت ها و موضع گیری ها در ارائه پیام پرداخته شده و جهت طبقه بندی آن، هر موضع و ارزش ثبت شده از لحاظ شدت، طبقه بندی می شود. عظیمی واحد تحلیل خود را یک فیلم و واحد ثبت را شخصیت های اصلی داستان در سکانس ها و پلان های مختلف فیلم در نظر گرفته است که البته علاوه بر شخصیت ها، نمادهای فیلم و اجزای دیگر صحنه (از قبیل کالاها و…) نیز در نشانه شناسی و تحلیل کیفی رمزگان فیلم، ثبت و مقوله بندی گردیده است. واحد نمونه گیری در این بررسی وجود نداشته و واحدهای متن یا واحدهای زمینه ای، سکانس ها و پلان های فیلم در نظر گرفته شده که به منظور تبدیل صحیح محتوا به واحدهای ثبت بررسی شده اند.
در تحلیل مضامین و ثبت آنها، ارزش ها محور اصلی بوده اند که در طبقه بندی ارزش های ارائه شده توسط شخصیت اصلی، از چارچوب پارسنزی استفاده شده است. بر این اساس ارزش ها مبتنی بر تعلق به هر یک از چهار خرده نظام فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی طبقه بندی می شوند. به لحاظ کمّی، زمان اختصاص داده شده به هر ارزش برحسب دقیقه ثبت می شود و شدت هر مضمون نیز بر حسب محتوای ارائه شده و تاکید در فیلم طبقه بندی گردیده است. علاوه بر آن در کدگذاری رمزگان فیلم، نشانه ها یا دال هایی(نظیر: شیوه تزیین خانه، معماری، روش غذاخوردن شخصیت ها و….) در تکمیل تحلیل ارزش های ارائه شده در فیلم مورد استفاده قرار گرفته است. محقق هر کنش شناسایی شده در فیلم را با استفاده از متغیرهای نوع شخصیت کنشگر (شخصیت اول یا دوم، مرد یا زن)، سمعی یا بصری بودن کنش، ابهام یا وضوح کنش، ارزش یا ضد ارزش ارائه شده، شدت پیام بر اساس بعد سمعی (شامل طبقات: ارائه پیام با شک و تردید، به طور معمولی و یا با قاطعیت و صلابت) و شدت پیام بر اساس بعد بصری(شامل دو مقوله کلی زمان نمایش و اندازه تصویر) سنجیده است. در نهایت از میان 140 ارزش یا الگوی رفتاری، درسه طبقه کلی ارزش های اجتماعی- فرهنگی، سیاسی و اقتصادی که در فیلم ارائه شده، ارزش های اجتماعی- فرهنگی با فراوانی 8/63درصد، مهمترین طبقه تشخیص داده شده است. ارزش های اجتماعی- فرهنگی نیز خود به پنج دسته، شامل ارزش ها، ضد ارزش ها و رفتارهای ناظر بر دینداری، معضلات اجتماعی، اخلاقیات در خانواده، عدالت جنسیتی و سایر تقسیم شده اند که در این میان ارزش ها و ضد ارزش های مربوط به اخلاقیات در خانواده با 3/37درصد بیشترین فراوانی را دارا بوده اند.
8-2-6. تحلیل محتوای فیلمنامه های سریال های پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی ایران
تحقیق مذکور به بررسی فیلمنامه های سریال های شبکه های مختلف تلویزیونی، در خلال سال های 1374تا 1375 می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهند اغلب شخصیت های فیلمنامه ها دارای اسامی اسلامی بوده و در نقش مثبت و در فعالیت های مثبت به ویژه مشاغل رده بالا نظیر پزشکی، مهندسی، دانشجویی و… بازی داشته اند، و فقط درصد کمی از آنها در نقش ها و فعالیت های منفی ظاهر شده اند. در سریال های مورد بررسی، اسامی مردان غالباً دلالت بر شجاعت و قاطعیت و اسامی زنان عموماً بر عفت و زیبایی و… دلالت داشته است. در مورد تحصیلات، بیش از نیمی از شخصیت ها با هر نوع اسمی دارای سطح تحصیلی زیر دیپلم بوده اند.
8-2-7. تحلیل محتوای ارزش های مندرج در فیلم ها و سریال های سیمای جمهوری اسلامی ایران
حامد بخشی و همکاران(1383) در تحقیق خود به بررسی فیلم ها و سریال های شبکه های اول تا سوم سیما در بازه زمانی دهم شهریور تا دهم آبان ماه سال 1382 پرداخته اند. این تحقیق که به شیوه تحلیل محتوای کیفی اجرا شده، به شمارش مضامین ارزشی(مثبت و منفی) مندرج در فیلم ها و سریال های سیما پرداخته است. محققین با استفاده از نمونه گیری تصادفی، 138 فیلم و برنامه سریالی را انتخاب نموده و مضامین 38 ارزش برگزیده را در آنها برشماری نموده اند.
بر اساس نتایج این تحقیق، ارزش های "بی احترامی و بی ادبی" (ارزش منفی)، با میانگین 89/4 بار پخش در هر برنامه، ابزار محبت و همدردی با میانگین 88/3 و "ایثار و فداکاری" با میانگین 70/2، بیشترین میانگین پخش را داشته اند در مقابل ارزش های منفی "لامذهبی و عدم تقید مذهبی" با 1 بار طرح در طول مدت دو ماهه تحقیق و "فرار از خانه"، "قاچاق کالا" و "رباخواری"، هر کدام با مجموع پنج مرتبه طرح، کمترین میزان را در برنامه های تلویزیونی به خود اختصاص داده اند. نتایج این تحقیق به تفکیک داخلی یا خارجی بودن برنامه و شبکه های پخش کننده مورد بررسی قرار گرفته است.
8-2-8. "وسایل ارتباط جمعی و تغییر ارزش های اجتماعی"
تحقیقی از فرامرز رفیع پور(1378) است که با هدف ردیابی تغییر ارزش های اجتماعی پس از سال 1368، به تحلیل محتوای چند فیلم سینمایی مطرح پرداخته است. وی معتقد است: "یکی از مهمترین تغییرات که از سال 1368 شروع شد، دگرگونی ارزشی است که برای اکثریت مردم، حتی افراد عادی، کم و بیش محسوس است و ناشی از عوامل و اقدامات گوناگونی است که وسایل ارتباط جمعی فقط یکی از آنهاست." محقق برای آزمون فرضیه خود به بررسی چهار فیلم سینمایی برزخی ها(1360)، بایکوت(1365)، عروس(1370) و هنرپیشه(1372) پرداخته است. ملاک انتخاب فیلم ها، از میان آثار سینمایی پس از انقلاب، دو ضابطه میزان فروش فیلم و متعلق بودن به یکی از سال های 1360، 1365، 1370 و 1372 بوده است.
تحقیق مورد بحث از تکنیک تحلیل محتوا استفاده کرده است. به منظور سنجش انواع و میزان ارزش های منتقل شده و نیز بررسی ادراک بینندگان از فیلم ها و ارزش های انتقال یافته و تحلیل محتوای فیلم های سینمایی، ابتدا فیلم های مورد نظر روی نوارهای ویدئویی ضبط و سپس محتوای هر کدام استخراج شده و از آنها مطالبی به عنوان گزارش پیش نویس تحقیق تهیه گردیده است. در این تحلیل رفتارهای بازیگران و نیز اشیاء مورد استفاده هم به لحاظ مدت زمانی که در معرض دید تماشاگر قرار گرفته اند و هم اندازه تصویر، و هم قیمت کالاها سنجیده شده است.
مهمترین ارزش های مورد بررسی در این تحقیق عبارتند از:
1. میزان مشروعیت بخشیدن به ثروت و تبدیل آن به یک ارزش مثبت،
2- میزان تایید و مشروعیت دادن به نابرابریهای اجتماعی یا کاهش آن،
3- میزان گسترش ارزش مادیگری و سودجویی یا کاهش آن،
4- میزان گسترش ارزش و روحیه مصرف گرایی یا کاهش آن، و
5- میزان تقویت یا تضعیف ارزش های مذهبی.
8-2-9. تحلیل محتوای نمودهای دینی در آثار سینمایی جشنواره سینمای دینی رویش
حامد بخشی(1385) در تحقیق خود به تحلیل محتوای نمودهای دینی مندرج در آثار سینمایی ارسال شده به جشنواره فیلم دینی رویش پرداخته است. در این طرح از مجموع بیش از 1300 اثر رسیده به دبیرخانه این جشنواره، 596 فیلم و 166 فیلمنامه نمونه گیری و مورد تحلیل محتوا قرار گرفت و در مجموع نزدیک به 55،000 نمود دینی در این آثار برشماری و استخراج شد.
هدف این تحقیق به طور کلی آن بوده تا با تحلیل محتوای آثار سینمایی ارسال شده به جشنواره مذکور که شامل فیلم ها(داستانی، مستند، پویانمایی، نماهنگ) و فیلم نامه ها هستند، به این شناخت دست یابد که:
1- چه ابعاد، شاخص ها و ویژگیهایی از دین، در این آثار ظهور و نمود داشته اند؟
2- میزان ظهور هر یک از این ابعاد و شاخصه ها به چه میزان است؟
در تحلیل نظری تحقیق، ابتدا کوشش گردیده تا مفاهیم اصلی تحقیق مشخص شوند. اینکه هنر دینی و به تبع سینمای دینی چیست و مهمتر آنکه چه تعریف می توان از دین ارائه داد و عملیاتی سازی آن چگونه خواهد بود.
تحلیل نظری این تحقیق در کلی ترین ابعاد خود به بررسی تعاریف دین، هنر و رابطه میان آن دو پرداخته است.
تعاریف دین
در حوزه دین، کلیه تعاریف دینی به دو دسته تعاریف درونی و آرمانگرا و تعاریف بیرونی و واقع گرا تقسیم گردید. تعاریف آرمانگرا بیشتر نظر به آنچه دین حقیقی پنداشته می شود و نه لزوما آنچه تحت عنوان دین در جامعه موجود است می پردازند. در این نظر، دین برنامه ای است که از طرف پروردگار، توسط پیامبر برگزیده او به انسانها فرستاده شده است و حاوی عقاید و دستوراتی است که اعتقاد و عمل به آنها سعادت این جهان و جهان پس از مرگ انسان ها را تضمین خواهد کرد.
تعریف مشخصات دین از نگاه درونی
خداوند
مبداً:
راهنمایی و هدایت بشر، سعادت درستکاری واسطه، پیامبر برگزیده از سوی خدا
غایت:
عقاید
محتوا:
اخلاقی اخلاقیات
دستورات:
عملی فقهیات، احکام و تکالیف
در مقابل تعاریف واقع گرا، بیشتر ناظر بر تعریف آن چیزهایی هستند که تحت عنوان دین در جوامع مختلف بشری وجود دارد و تلاش می کنند وجوه و مولفه های مشترک این "دین نامیده ها" را مشخص نمایند.
جمع بندی تعاریف برون دینی مطرح شده پیرامون دین
حوزه اصلی
حوزه فرعی
1- نظری
تصورات
تصدیقات
ارزش ها
دستورات
2- درون- فردی
درک احساسی
کنش احساسی
ارتباط احساسی
3- رفتاری
اعمال انفرادی
اعمال اجتماعی
4-نهادی- اجتماعی
تقسیم بندی تعاریف هنر
در عرصه هنری نیز تعاریف در دو دسته آرمانگرا و واقع گرا قابل تقسیم گردیده که تعاریف آرمانگرا به هنر حقیقی که تجلی حق در ذهن و احساس و آفرینش هنری هنرمند هستند دلالت می کنند. تعاریف واقع گرا، آنچه را توسط مردمان به عنوان هنر تولید و تحت این عنوان ادراک می شود، هنر می نامند. نویسنده بر اساس تلفیق این دو دسته تعاریف دین و هنر، هنر دینی را دارای تقیسم بندی چهارگانه ای به شرح زیر می داند:
دین آرمانگرا، هنر آرمانگرا
در تعاریفی که دین و هنر به مفهوم آرمانی خود در نظر گرفته می شود، نوعاً از دین لبّ و جوهره آن که وحدت ذات الهی است برگرفته می شود و هنر، تجلی یافته غیب در جان هنرمند و سپس احساس و اثر او قلمداد می شود. تعاریف آرمان گرایانه از هنر، عموماً تکیه بر انکشاف حقیقی توسط هنرمند و سپس تجلی آن در مراتب نازله وجود او دارند. این نظر چنانچه با هنر به مفهوم آرمانی آن پیوند خورد، از انکشاف حقیقت، ذات دین یا حق تعالی مراد می شود. این نوع تعاریف هنر حقیقی را گره خورده با ذات دین می دانند، چرا که حقیقت را جدای از دین نمی دانند.
دین آرمانگرا، هنر واقع گرا
هنگامی که از این تعریف آرمان گرایانه هنر به تعاریف واقع گرایانه عدول می کنیم، هنر همچون دیگر تولیدات انسانی است، با این تفاوت که به سوی هدفی متفاوت معطوف شده است. در این نگاه تولیدات انسانی به دو دسته عمده "هنر" و "صنعت" تقسیم می شوند؛ در حالیکه در صنعت، فایده و سودمندی تولید مدنظر قرار می گیرد و به این انگیزه انجام می شود. در تولیدات انسانی دیگری به نام هنر، احساس زیبا شناختی و تولید و درک زیبایی، مراد و منظور قرار می گیرد. حال چنانچه این آثار هنری، مجلای ظهور حق قرار گیرد و یا به نحوی حق و حقیقت دین در این آثار ظهور کند، این آثار، نام هنر دینی به خود می گیرند. به عبارت دیگر، فارغ از نحوه و فرآیند تولید اثر هنری، آثاری که نشان دهنده دین باشند، در زمره آثار هنری دینی قرار می گیرند. رویکرد سفارشی در تولید آثار هنری دینی، از این دیدگاه نشات می گیرد، یعنی می توان با تعریف موضوع و محتوای اثر هنری که برگرفته از دین باشد، تولید هنری آنها را به هنرمند سفارش داد.
دین واقع گرا، هنر آرمانگرا
رویکرد سوم با اتخاذ هنر آرمانی و دین تحقق یافته در جوامع گوناگون، ضمن پذیرش فرآیند تولید اثر هنری به عنوان انکشاف حقیقت در جان هنرمند معتقد است، این تجلی در مراتب نازله آن، به سنت ها و معتقدات دینی جامعه هنری که هنرمند در آن می زید، رنگ آمیزی می شود و رنگ و بوی دینی به خود می گیرد.
آثار هنری نابی که صرفاً رنگ و بویی از ظواهر یک دین خاص(عموماً مناسک و نمادها) را در خود دارند، در این زمره قرار می گیرند؛ لذا ممکن است یک اثر هنری در کنه و اصل خود، توحیدی باشد در حالی که نمودهایی از ثنویت تثلیث و یا ظواهر دینی جامعه هنرمند را در بر داشته باشد که لزوماً مطابق حق و حقیقت نباشد.
دین واقع گرا، هنر واقع گرا
در نهایت دیدگاه چهارم با نگاهی واقع گرایانه به هنر و دین هر گونه تولید انسانی زیباشناختی را که به عنوان هنر در جامعه شناخته می شود و به نوعی در بردارنده عناصر دینی عام یا مولفه های دینی خاص جامعه هنرمند است، هنر دینی می نامد.
چکیده دیدگاه ها در مورد هنر دینی
هنر، آرمان گرا
پیوند هنر و دین، انکشاف حقیقت دین در جان و اثر هنرمند
آرمان گرا
هنر واقع گرا
دیدگاه سفارشی در تولید اثر هنری، ظهور و نمود دین در آثار هنری
دین
هنر، آرمان گرا
اثر پذیری انکشاف هنری هنرمند از سنتهای دینی جامعه
واقع گرا
هنر، واقع گرا
ظهور معتقدات و سنت های دینی در تولیدات زیبا شناختی
پس از آن نویسنده به روش تحقیق و تکنیک سنجش خود پرداخته و مراحل تحلیل محتوا را گام به گام به پیش می رود.
1. در تعریف محتوای مربوطه، محقق واحد ثبت خود را هر کنش، گفتار، حالت، نما و غیر آن که در بردارنده یک مضمون دینی باشد، انتخاب نموده و واحد نمونه گیری را نیز یک فیلم در نظر گرفته است. واحد تحلیل یک مقوله یا شاخص دینی و واحد متن را از یک سکانس تا یک فیلم انتخاب کرده است.
2. در بخش عملیاتی سازی مفاهیم، کلیه شاخص های دینی بر اساس تعریف چهار بعدی از دین، تعریف عملیاتی شده اند.
3. پس از آن محقق در دستورالعمل کدگذاری اولویت های ثبت یک نمود دینی را در هر یک از حوزه های چهارگانه دین مشخص نموده و سپس مبتنی بر تعاریف عملیاتی دین، کدنامه تحقیق را ارائه کرده است.
4. در بخش مشخص کردن جمعیت آماری و نمونه گیری، جامعه آماری تحقیق، فیلمها و فیلمنامه های ارسالی به جشنواره سینمایی فیلم کوتاه رویش آبان ماه 1384 که در مشهد برگزار گردید، معرفی شده است. تعداد کل فیلمهای ارسال شده 1011 و تعداد کل فیلمنامه های ارسالی 297 است. از این میان 428 فیلم داستانی، 348 فیلم مستند، 84 فیلم پویانمایی و 134 نماهنگ بوده است. از میان این آثار با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران، 207 فیلم داستانی، 186 فیلم مستند، 101 نماهنگ، 70 پویانمایی و 171 فیلمنامه انتخاب شده است.
5. محقق سپس به توضیح نحوه آموزش کدگذاران و محاسبه قابلیت اعتماد آزمایشی می پردازد. او این ضریب را با استفاده از ضریب آلفای کریپندورف محاسبه کرده است که در سطوح مختلف مقادیر متفاوت به دست آمده است. در سطح اول مقولات، این ضریب 0.758 به دست آمده است.
نتایج و یافته های تحقیق
بخشی از نتایج و یافته های تحقیق به شرح زیر می باشد:
در مجموع آثار ارائه شده، فراوانی نمودهای دینی در آثار سینمایی مستند بیش از سایر انواع آثار بوده که این امر البته به خاطر سهولت بیان و نمایش نمودهای دینی در آثار مستند به نسبت دیگر انواع فیلم و فیلمنامه است.
نمودار فراوانی متوسط نمودهای دینی در هر فیلم در آثار سینمایی جشنواره رویش به تفکیک نوع اثر
به لحاظ ظهور و بروز انواع نمودهای دینی، در مجموع فراوانی نمودهای رفتاری و نهادی بیش از نمودهای نظری- اعتقادی و درون- فردی بود.
نمودار درصد ظهور ابعاد دین در آثار سینمایی جشنواره
در مجموع آثار سینمایی تحلیل شده می توان 5 شاخص دارای بیشترین فراوانی را به شرح زیر نام برد:
1. نمودهای دینی که به ضوابط و معیارهای رابطه بین دو جنس می پردازند.
2. ابزار و ادوات دینی که برای انجام اعمال دینی مورد استفاده قرار می گیرند.
3. آداب عزاداری و سوگواری شخصیت های دینی
4. اماکن و ابنیه دینی
5. مفاهیم نهادی- اجتماعی که در گفتارهای مردم ظهور و بروز دارد.
بررسی تحلیلی یافته ها
نتایج این تحقیق نشان می دهد آنچه تحت عنوان سینمای دینی به جشنواره ارسال شده است، بیشتر تلاش نموده تا در فرم و صورت دینی باشد تا در محتوا و پیام.
شاهد این مساله فراوانی بالای نمایش ابزار و ابنیه دینی در این آثار است. در واقع کارگردانان این آثار به جای تولید پیام های دینی ترجیح داده اند از نمادهای تولید شده و ماندگار دینی استفاده کنند. نمایش مسجد، حسینیه، تسبیح، انگشتر عقیق و… همگی ساده ترین فرم های تولید نمودهای دینی در یک فیلم می باشند.
از سوی دیگر، در عرصه رفتارهای دینی بیشترین نمودهای دینی به دو حوزه عبادات دینی و عزاداریهای دینی اختصاص یافته است. در عرصه عبادات نیز بیشتر به عبادات مناسکی همچون نماز، ختم صلوات، بیان اذکار دینی و… اکتفا شده است. در یک جمع بندی از شاخص های دو عرصه نهادی و رفتاری که دارای بیشترین نمود در آثار سینمایی جشنواره بوده اند، مشاهده می شود که رفتارها و اشیائی که در ارتباط با مناسک دینی بوده اند در صدر نمودهای دینی مندرج در آثار سینمایی قرار دارند که بیانگر سلطه بی چون و چرای مناسک گرایی در عرصه آثار سینمایی دینی است.
1. مراجع
باردن، لورنس(1374): تحلیل محتوا، ترجمه ملیحه آشتیانی و محمد یمنی دوزی سرخابی، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
بخشی، حامد و همکاران(1383): تحلیل محتوای ارزش های مندرج در فیلم ها و سریال های سیمای جمهوری اسلامی ایران، مشهد، مرکز افکارسنجی جهاد دانشگاهی
بخشی، حامد(1385): تحلیل محتوای نمودهای دینی در آثار سینمایی جشنواره رویش 1384، مشهد، حوزه هنری خراسان رضوی
خوشنویس، اعظم (1376): تحلیل محتوای فیلمهای سینمایی شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی ایران، همان
رایف، دانیل و دیگران(1381): تحلیل پیام های رسانه ای، ترجمه مهدخت بروجردی علوی، تهران، نشر سروش
رفیع پور، فرامرز (1378): وسایل ارتباط جمعی و تغییر ارزش های اجتماعی، تهران، کتاب فرا
عریضی، فروغ السادات (1374): تحلیل محتوای پنج فیلم سینمایی ویدئویی پربیننده
عظیمی هاشمی، مژگان، تحلیل محتوای پربیننده ترین تولیدات سینمایی در دهه اخیر از جهت ارائه ارزش های اجتماعی، مشهد، پژوهشکده اقبال جهاد دانشگاهی
علی پور، یعقوب (1374): تحلیل محتوای پربیننده ترین فیلمهای ویدئویی موسسه رسانه های تصویری در استان هرمزگان، تهران، موسسه پژوهشی فرهنگ، هنر و ارتباطات
کریپندورف، کلوس(1378): تحلیل محتوا، ترجمه هوشنگ نایب، تهران، انتشارات روش
گرانپایه، بهروز (1374): تحلیل محتوای فیلم های پرمصرف ویدئویی، تهران، موسسه پژوهشی فرهنگ، هنر و ارتباطات
مستوفی، شکوفه و نیک نژاد، فاطمه (1368): چهره عمومی سیما، تهران، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامه ای
هولستی، ؟(1373): تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و انسانی، ترجمه نادر سالار زاده امیری، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی
؟ (1380): "مخاطب و اندیشه سینمای دینی"، مجله گزارش فیلم، سال دوازدهم، شماره 180، صص 30-34
Hayes, A. F. (2005). An SPSS procedure for computing Krippendorff's alpha [Computer software].
Available from http://www.comm.ohio-state.edu/ahayes/macros.htm.
Neondorf, Kimberly A. (2002): the content analysis guidebook, London, sage pub.
Sargent, james D etall. (2001): Marketing cigrettes in cinema fils, vol 357, No. 9249, http: //www. mas cot coalition. org/ education/ mories/ lancet.htm
1 themes
2Tenny
3 Willey
4 inter message
5 representational
—————
————————————————————
—————
————————————————————
26
مقدمه ای بر تکنیک تحلیل محتوا
27
مقدمه ای بر تکنیک تحلیل محتوا