عنوان :
پیش کنشی و خلاقیت
مقدمه
با پیشرفت روز افزون دانش و تکنولوژی و جریان گسترده اطلاعات، امروزه جامعه ما نیازمند آموزش مهارت هایی است که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود. هدف باید پرورش انسان هایی باشد که بتوانند با مغزی خلاق با مشکلات روبرو شده و به حل آنها بپردازند. به گونه ای که انسان ها بتوانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و با بهره گیری از دانش جمعی و تولید افکار نو مشکلات را از میان بردارند. امروزه مردم ما نیازمند آموزش خلاقیت هستند که با خلق افکار نو به سوی یک جامعه سعادتمند قدم بردارند. رشد فزاینده اطلاعات، سبب شده است که هر انسانی از تجربه و علم و دانشی برخوردار باشد که دیگری فرصت کسب آنها را نداشته باشد، لذا به جریان انداختن اطلاعات حاوی علم و دانش و تجربه در بین انسان ها یکی از رموز موفقیت در دنیای امروز است. هیچ کس قادر نیست به میزان اطلاعات واقعی هر کس که در گوشه ذهن او نهفته است پی ببرد. این اطلاعات زمانی به حرکت در می آید که انگیزه ای قوی سبب رها شدن آن به بیرون ذهن می شود. در این مرحله انسان ها به سرنوشت یکدیگر حساسند و در جهت رشد یکدیگر می کوشند و در نهایت سبب می شود جریانی از علم و دانش و تجربیات میان آنها جاری شود که همین امر زمینه ساز نوآوری و خلاقیت خواهد بود. یکی از عوامل موثر در بروز خلاقیت در یک جامعه، زمینه سازی و بسترسازی در بین انسان ها جهت ایجاد فرهنگی است که در آن همگان در تلاش برای رشد دادن دیگری هستند و با تاثیر بر روی یکدیگر به پیشرفت جامعه کمک می کنند. یکی از شرایط لازم برای پدیدار شدن افکار نو، وجود آرامش برای مغز است. به همین خاطر لازم است انسان ها بکوشند در جامعه شرایطی پدید آید که در بستر آن مغز بیندیشد و تکامل یابد و سبب ساز افکار نو شده و شرایط برای سازندگی در جامعه مهیا شود. با افزایش سپرده گذاری های اخلاقی می توان شرایط را برای شکل گیری یک محیط آرامبخش در جامعه فراهم کرد. کاهش سپرده گذاری های اخلاقی در جامعه سبب می شود که زمینه برای گسسته شدن روابط اجتماعی گسترش یابد و با سست شدن پیوندهای اجتماعی، شرایط لازم برای بروز خلاقیت در جامعه سخت تر می شود. زیرا فرصتی برای تفکر کردن وجود نخواهد داشت.
پیش کنشی ونوآوری
این موارد مشابه به نظر می رسند، ولی تا حدودی ایده های متفاوتی هستند. برای مشاهده روابط میان این دو، ابتدا ما در مورد هریک به صورت مجزا بحث می کنیم.
پیش کنشی
پیش کنشی در مورد درخشش فردی و تغییر در جهت ارتقای اثربخشی فردی و سازمانی می باشد، مثلاً با ایجاد اصلاحات و بهبودهایی برروی رویه های کاری یا استفاده از ابتکار فرد برای حل کردن یک مشکل. در نوشته های علمی، بسیاری از ساختارها با پیش کنشی مرتبط می باشند. این ساختارها برطبق اینکه آیا پیش کنشی به عنوان یک ویژگی فردی نسبتاً ثابت به نظر برسد یا به عنوان یک پیامدی که در موقعیت ها متفاوت می باشد، متنوع هستند؛ به عنوان یک رفتار یا یک وضعیت روانی؛ و به عنوان یک ساختار سطح فردی یا یک ساختار سطح سازمانی. در اینجا، ما برروی رفتارهای پیش کنشی سطح فردی تمرکز می کنیم که می توانند در موقعیت ها متفاوت باشند. ما ویژگی های ثابت (مانند سبک شخصیت پیش کنشی) و وضعیت های روانی (مانند انگیزش پیش کنشی) را به عنوان مولفه ها به جای تعیین جنبه های این رفتار در نظر می گیریم.
پیوند پیش کنشی و نوآوری
تعریف نوآوری برحسب رفتارهای طراحی شده برای ایجاد و پیاده سازی ایده های جدید، آن را بسیار نزدیک به تعریف پیش کنشی به عنوان مجموعه ای از رفتارهای درخشش فردی و عملکرد جهت دار طراحی شده برای تغییر محیط یک فرد یا خود فرد قرار می دهد.به هرحال، پیش کنشی گسترده تر از نوآوری می باشد؛ می تواند منجر به خلاقیت و ابداع شود، ولی در عین حال می تواند منجر به سایر پیامدهایی مانند حل مشکل به صورت موثر و سازگاری با تقاضاها شود. با این حال، پیش کنشی یک عامل مهم ابداع می باشد. جزء درخشش فردی از پیش کنشی با خلاقیت، شناسایی مشکلات به صورت خاص و ایجاد راه حل های جدید مرتبط می باشد. پایداری و تمرکز برروی اعمال تغییر به صورت خاص با پیاده سازی ایده مرتبط می باشد و دربرگیرنده رفتارهایی مانند جستجو به دنبال حمایت از ایده ها و ایجاد پشتیبانی می باشد.
با وجود شباهت های میان این مفاهیم، آنها سابقاً مرتبط نبوده اند. تا اخیراً، حتی خلاقیت و ابداع در رشته های پژوهشی مجزایی قرار داشتند. در حالیکه پیش کنشی و ابداع به صورت خاص گرایش به سمت حوزه های سازمانی دارند، پژوهش خلاقیت غالباً در آزمایشگاه ها انجام شده است و یک گرایش کلی تر داشته است. به علاوه، پژوهش خلاقیت بسیار زودتر از پژوهش ابداع و پیش کنشی نمایان گردید و از این رو به صورت کامل تری توسعه یافته است. ما احساس می کنیم که ایجاد این رشته ها و به دست آوردن یک مدل ترکیبی که از جنبه های مشترک و منحصر به فرد هر مفهوم استفاده می کند، حائز اهمیت است. بدین منظور، اکنون ما در مورد تاثیرات برروی پیش کنشی و ابداع کارمندان، بحث می کنیم.
سازمان ها چگونه می توانند پیش کنشی و ابداع کارمندان را ارتقا و بهبود دهند؟
در زمان دویدن در یک دوی ماراتن، فردی می خواهد تا عواملی که به برنده شدن در مسابقه کمک می کنند را بشناسد. این عوامل دربرگیرنده ویژگی های شخصی خوب (مانند بنیه، کشش ماهیچه)، ابزارها و زمینه صحیح (مانند کفش ها، نوشیدنی ها/ خوراک)، زمینه اجتماعی صحیح (مانند تیم مربی گری) و استراتژی درست (مانند ورود به مسابقه صحیح) می باشند. پرسش مشابه در خصوص مولفه های موثر را می توان در مورد ابداع و پیش کنشی نیز مطرح نمود.
عوامل اختلاف فردی
مقایسه عواملی که پیش کنشی را پیش بینی می کنند با عواملی که خلاقیت و ابداع را پیش بینی می کنند، نشان دهنده برخی تمایلات برجسته می باشد. مولفه های پیش کنشی مایلند تا آنهایی باشند که فعالیت را افزایش می دهند، مانند نیاز به موفقیت، احترام به نفس، برون گرایی و پیروی از وجدان . مولفه های خلاقیت مایلند تا آزادی را نشان دهند (مانند جاذبه برای پیچیدگی، منافع گسترده، کنجکاوی، جستجو برای احساس و غیره)، درحالیکه مولفه های پیاده سازی مجدداً بسیار عمل گرا تر می باشند (مانند پایداری، اعتماد به نفس). شاید این اختلافات اشاره کننده به اختلاف های میان پیش کنشی و ابداع باشند. رفتارهای پیش کنش لزوماً خلاقانه نیستند، و به همین صورت، ممکن است آنها نیازی مستلزم آزادی نباشند. به هرحال، زمانیکه یک ایده ایجاد شود، غالباً باید پیش کنش باشد تا پیاده سازی شود.
آخرین توضیح در مورد عوامل اختلاف فردی مورد نیاز می باشد. اکنون بدیهی است که پژوهش بیشتری در این حوزه انجام شده است، بالاخص در پیش بینی خلاقیت و ابداع. این یافته ها مبتنی بر یک تنوع وسیع از جمعیت های نمونه با استفاده از شیوه شناسی های بسیار متفاوت می باشند، و محدوده وسیعی داشته و نا متجانس هستند. متاسفانه، بیشتر این پژوهش در یک حالت تدریجی انجام شده است و مقایسه اهمیت نسبی عوامل متفاوت اختلاف فردی، دشوار می باشد.
عوامل انگیزشی
به صورت خلاصه، می توان مشاهده نمود که انگیزه به شدت برروی مشارکت و رقابت موفق تلاش های نوآوری و پیش کنشی تاثیر می گذارد و می توان این موضوع را از سه منبع نتیجه گیری نمود : پاسخ ها به وظیفه، پاسخ ها به نقش، و پاسخ ها به عوامل خارجی. هرچند برخی اثبات می کنند که انگیزه برون گرا برای نوآوری زیان آور می باشد، ولی ما براین باوریم که این سه نوع انگیزه در یک حالت افزوده اثر گذار می باشند. به بیان دیگر، رفتارهای ابداعی و پیش کنشی غالباً زمانی رخ می دهند که یک کارمند فی نفسه توسط وظیفه دارای انگیزه می شود، یک گرایش نقش منعطف و کارآیی مستقل وسعت نقش دارد و به طور مناسب دارای انگیزه و تقدیر می شود.
پس، دوندگان ماراتن اکنون دارای ویژگی های فردی صحیح و انگیزش مورد نیاز می باشند. از اینرو، آنها هنوز در مسابقه برنده نخواهند شد، مگر اینکه زمینه از این کیفیت های انگیزشی و فردی پشتیبانی و حمایت کند. این عوامل که ضمنی نامیده می شوند، اکنون مورد بحث قرار خواهند گرفت.
عوامل ضمنی
می توان مشاهده نمود که برخی عوامل ضمنی ممکن است برروی پیش کنشی و ابداع تاثیر گذار باشند. این عوامل عبارتند از طرح وظیفه و کار (خودگردانی، پیچیدگی و محرک های تنش زا)، ویژگی های اجتماعی (ارتباط دانشکده ای، کار گروهی، رهبری) و ویژگی های سازمانی (آب و هوا/ فرهنگ، الگوهای منابع انسانی، طرح سازمانی). این عوامل برروی عملکرد پیش کنش و ابداعی به واسطه تشویق (محرک های تنش زا، فرهنگ و هنجارها)، پشتیبانی (الگوهای منابع انسانی، طرح) و فرصت (خودگردانی، رهبری) تاثیر می گذارند.
تعریف خلاقیت
از خلاقیت تعریف های زیادی شده است. در اینجا برخی از تعاریف مهم را مورد برسی قرار می دهیم: خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان خلاقیت بکارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است خلاقیت یعنی توانایی پرورش یا به وجود آوردن یک انگاره یا اندیشه جدید (در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یک محصول جدید است) خلاقیت عبارت است از طی کردن راهی تازه یا پیمودن یک راه طی شده قبلی به طرزی نوین
تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناسی
خلاقیت یکی از جنبه های اصلی تفکر یا اندیشیدن است. تفکر عبارت است از فرایند بازآرایی یا تغییر اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت. تفکر بر دو نوع است: تفکر همگرا: تفکر همگرا عبارت است از فرایند بازآرایی یا دوباره سازی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت. تفکر واگرا: تفکر واگرا عبارت است از فرایند ترکیب و نوآرایی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت، خلاقیت یعنی تفکر واگرا. براساس این تعریف خلاقیت ارتباط مستقیمی با قوه تخیل یا توانایی تصویرسازی ذهنی دارد. این توانایی عبارت است از فرایند تشکیل تصویرهایی از پدیده های ادراک شده در ذهن و خلاقیت عبارت است از فرایند یافتن راه های جدید برای انجام دادن بهتر کارها؛ خلاقیت یعنی توانایی ارائه راه حل جدید برای حل مسائل؛ خلاقیت یعنی ارائه فکرها و طرح های نوین برای تولیدات و خدمات جدید و استمرار آن پس از غیبت آن پدیده ها.
تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی
خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقاء کمیت یا کیفیت فعالیت های سازمان؛ مثلاً افزایش بهره وری، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینه ها، تولیدات یا خدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و غیره. روبرت جی استرنبرگ و لینداای اوهارا در بررسی های خود شش عامل را در خلاقیت افراد موثر دانسته اند:
1- دانش: داشتن دانش پایه ای در زمینه ای محدود و کسب تجربه و تخصص در سالیان متمادی.
2- توانایی عقلانی: توانایی ارائه ایده خلاق از طریق تعریف مجدد و برقراری ارتباطات جدید در مسائل.
3- سبک فکری: افراد خلاق عموماً در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مدیریت ارشد، سبک فکری ابداعی را بر می گزینند.
4- انگیزش: افراد خلاق عموماً برای به فعل در آوردن ایده های خود برانگیخته می شوند.
5- شخصیت: افراد خلاق عموماً دارای ویژگی های شخصیتی مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهای بیرونی و داخلی و نیز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند.
6- محیط: افراد خلاق عموماً در داخل محیط های حمایتی بیشتر امکان ظهور می یابند. این محققان مشخص کردند که عمده ترین دلیل عدم کارایی برنامه های آموزش خلاقیت تاکید صرف این برنامه ها بر تفکر خلاق به عنوان یکی از شش منبع موثر در خلاقیت می باشد. جایی که سایر عوامل نیز تاثیر بسزایی در موفقیت و شکست برنامه های آموزشی خلاقیت ایفا می کنند جورج اف نلر در کتاب هنر و علم خلاقیت برای خلاقیت مراحل چهارگانه: آمادگی، نهفتگی، اشراق و اثبات را ذکر کرده است. از این دید، افراد خلاق ابتدا با مسئله یا یک فرصت آشنا شده و سپس از طریق جمع آوری اطلاعات با مسئله یا فرصت مورد نظر درگیر می شوند. در مرحله بعد افراد خلاق روی مسئله تمرکز می کنند، در این مرحله فعالیت ملموسی مشاهده نمی شود و فرد سعی در نظم دادن تفکرات، اندیشه ها، تجارب و زمینه های قبلی خود جهت نیل به یک ایده دارد. درگیری ذهنی عمیق فرد (خودآگاه و ناخودآگاه) فراهم کردن فرصت (جهت تفکر بر مسئله) منجر به خلق و ظهور ایده ای جدید و بدیع می شود. در نهایت فرد خلاق در صدد برمی آید صلاحیت و پتانسیل ایده خویش را به اثبات برساند.
نوآوری
منظور از نوآوری خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگر نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوری همانا ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار است؛ نوآوری بکارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است.
خلاقیت و نوآوری چگونه با هم مرتبط شده اند؟ خلاقیت به طور عام یعنی توانایی ترکیب اندیشه ها به شیوه ای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیرمعمول بین اندیشه ها. یک سازمان که مشوق نوآوری است سازمانی است که دیدگاه های ناشناخته به مسائل یا راه حل های منحصر برای حل مسائل را ارتقا می دهند. نوآوری فرایند کسب اندیشه ای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یک روش عملیاتی مفید است.
نوآوری شامل چه چیزهایی است؟ بعضی افراد براین باورند که خلاقیت ذاتی است، برخی دیگر باور دارند که با آموزش هرکس می تواند خلاق شود. در دیدگاه دوم خلاقیت را می توان فرایندی چهار مرحله ای دید مرکب از ادراک، پرورش، الهام و نوآوری. ادراک یعنی نحوه دیدن چیزها. خلاق بودن یعنی چیزها را از زاویه ای منحصر به فرد دیدن. به عبارتی یک کارمند ممکن است راه حل های یک مسئله را طوری ببیند که دیگران نمی توانند آن طور ببینند. رفتن از ادراک به حقیقت به هر حال فوراً اتفاق نمی افتد. در عوض اندیشه ها از فرایند پرورش می گذرند. بعضی اوقات کارکنان نیاز دارند که در مورد اندیشه های خود تعمق کنند. این به معنای فعالیت نکردن نیست بلکه در این مرحله کارکنان باید داده های انبوهی را که ذخیره، بازیابی، مطالعه و دوباره شکل دهی کرده اند در نهایت در قالب چیزی جدید بریزند. گذشت سالیان برای طی این مرحله امری طبیعی است. در فرایند خلاقیت الهام آن لحظه ای است که تمامی تلاش های قبلی شما به طور موفقیت آمیز به ثمر می رسند. گرچه الهام به شعف می انجامد اما کار خلاقیت تمام نشده است. خلاقیت نیاز به تلاشی نوآور دارد. نوآوری یعنی گرفتن آن الهام و تبدیل آن به تولیدی مفید- خدمت یا روش انجام چیزی. این گفته را به ادیسون نسبت می دهند که "خلاقیت یعنی یک درصد الهام و ?? درصد عرق ریختن" به عبارتی ?? درصد نوآوری را آزمودن، ارزشیابی کردن و باز آزمودن آن چیزهایی تشکیل می دهد که توسط الهام دریافت شده است. معمولاً در این مرحله است که یک فرد دیگران را بیشتر مطلع و درگیر آن چیزی می کند که روی آن کار کرده است.
چگونه متغیرهای ساختاری بر نوآوری اثر می گذارند؟ براساس پژوهش های گسترده، با توجه به متغیرهای ساختاری می توانیم سه گزاره را بیان کنیم. اول این که ساختارهای مکانیکی اثری مثبت بر نوآوری دارند زیرا که تخصص کاری آنها پایین تر است، قوانین کمتری دارند و عدم تمرکز در آنها بیشتر از ساختارهای مکانیستی است. همچنین انعطاف پذیری، قدرت انطباق و بارور کردن را که پذیرش نوآوری ها را آسان تر می کند بیشتر می کنند. دوم این که دسترسی آسان به منابع فراوان عامل کلیدی نوآوری است. فراوانی منابع به مدیران این توانایی را می دهد که بتوانند برای نوآوری هزینه کنند و شکست ها را بپذیرند. در نهایت ارتباط بین واحدها با تسریع در کنش متقابل خطوط سازمانی به شکستن سدهای احتمالی در برابر نوآوری مدد می رساند. البته هیچ یک از این سه متغیر نمی تواند وجود داشته باشد مگر این که مدیران ارشد به این سه عامل متعهد باشند.
چگونه فرهنگ سازمانی بر نوآوری اثر می گذارد؟ سازمان های نوآور فرهنگی مشابه دارند. آنها تجربه کردن را تشویق می کنند. آنها هم به موفقیت ها و هم به شکست ها پاداش می دهند. آنها از اشتباهات تجربه کسب می کنند. یک فرهنگ نوآور دارای هفت ویژگی زیر است:
*- پذیرش ابهام
*- شکیبایی در امور غیر عملی
*- کنترل های بیرونی کم
*- بردباری در مخاطره
*- شکیبایی در برخوردها
*- تاکید بر نتایج تا بر وسایل
*- تاکید بر نظام باز سازمان از نزدیک محیط را کنترل می کند و سریعاً به تغییرات آن طور که اتفاق می افتند پاسخ می دهد.
کدام متغیرهای منابع انسانی بر نوآوری اثر می گذارند؟ در مقوله منابع انسانی در می یابیم که سازمان های نوآور فعالانه آموزش و توسعه دانش اعضای خود را آن طور که روزآمد باشد تشویق می کنند. امنیت شغلی در سطح عالی برای کارکنان خود فراهم می آورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را کاهش دهند و به افراد جرات می بخشند که تغییرپذیر باشند. زمانی که اندیشه ای جدید تکامل می یابد پیشتازان تغییر فعالانه و با شور و شوق اندیشه را تعالی می بخشند و آن را حمایت می کنند بر مشکلات چیره می شوند و اطمینان می دهند که نوآوری به مرحله اجرا در خواهد آمد.
چهار P خلاقیت و نوآوری
– محصول(Product):نتیجه فرآیند خلاقیت و نوآوری باید محصولی(کالا،خدمات،اطلاعات،سیستم ها و…..)باشد و بگونه ای که دارای ارزش و یا ارزش معنی دار و قابل توجه باشد.
– امکانات(Possibilities):برای اینکه خلاقیت و نوآوری روی دهد باید امکانات وجود داشته باشد(عوامل تولید)
– فرآیند(Processes):تکنیک های متعدد برای افزایش خلاقیت حل مسائل در سازمان به کار بست که باید آنها را یاد گرفت
– خلاقیت فردی و گروهی(Personal and group creativity):
فرآیند خلاقیت :
به منظور ایجاد تفکر نو یا به کارگیری افکار تازه فرآیندهای متعددی مطرح شده است که اجماع نظر آنها را می توان در مراحل زیر خلاصه کرد :
1- ایجاد نگرش موافق برای پذیرش افکار جدید : در این مرحله ایجاد نگرش مثبت و تقویت فکر در رابطه با یک پدیده مطرح می شود تا از تنبلی ذهنی و موانع فرهنگی و ناامیدی و یاس از نداشتن دانش لازم را کاهش داده و زمینه موافق ایجاد نماید . برخی از موانع فرهنگی خلاقیت عبارتند از : میزان دانش افراد در مراحل پیشین گروه و جمع دوستان و نهاد هایی که بر الگوهای رفتاری فرد نفوذ دارند .
2- افزایش حساسیت افراد نسبت به مسئله : تقویت فراگرد موفقیت هنگامی موثر است که افراد بدانند چرا ارائه طرح ها و فکر های جدید ضرورت دارد . حساس بودن افراد به مسئله به تمرکز ذهن آنان کمک میکند .
3- مهیا ساختن شرایط خلاقیت از طریق فراهم کردن مواد خام لازم : از طریق مطالعه – مشاهده – مصاحبه با اشخاص آگاه باید افکار و طرح های جدید را برای اندیشیدن فراهم ساخت . کسب اطلاعات باید همه اجزای مسئله را پوشش دهد تا ذهن بتواند به زایش تفکر بپردازد . افکار در خلا شکل نمیگیرد از اینرو تلاش منظم برای کسب اطلاعات در رابطه با شناخت واقعیات مربوط به مسئله توصیه می شود .
4- ایجاد سلامت و روان فکر : برای روان سازی فکر توجه به نکات زیر ضرورت دارد :
– توان گردآوری فکر ها و طرح های متنوع و متعدد در مورد مسئله
– کمیت فکر و طرح ها
– تعیین قرار زمانی برای مثال حداکثر شش ماه به جمع آوری افکار و اطلاعات پرداخته شود
– ارزیابی پس از اتمام قرار زمانی
در واقع این یک اصل خلاقیت است که "تا یک موعد معیین باید تلاش شود که حتی المقدور طرح ها و فکر های مفید گردآوری شود . در این مرحله از فراگرد خلاقیت اجتناب از ارزیابی طرح ها و افکار جدید ضروری است .
5-استمرار فعالیت ضمیر ناخودآگاه بر روی مسئله : کار سخت و تمرکز بر روی مسئله ممکن است موجب پدیدار شدن حالت عجز در افراد گردد . در این حالت باید ذهن خودآگاه را از مسئله فارغ ساخت و برای مدتی ذهن را آسوده گذاشت . تحقیقات نشان می دهند که ذهن ناخودآگاه به تدریج در پیرامون مسئله پدیدار میگردد این مدت را خواب بر روی مسئله می نامند .
6 – درخشش ناگهانی یک فکر : شاید بتوان گفت اکثر ابتکارات و خلاقیت ها حاصل جرقه زدن یه فکر جدید در یک حالت غیر منتظره بوده است . یعنی افراد خلاق به اجبار نمی توانند خلاقیت ارائه دهند . ولی با داشتن زمینه – موقعیت شناسی و استقبال از طرح های ابتکاری به آنها کمک می نماید تا در لحظاتی حتا پس از سالها که از تفکر بر مسئله گذشته راه حل بر آنها هویدا گردد .
ویژگی های افراد خلاق
روانشناسان سعی داشته اند تا مشخصات افرادی که دارای سطح بالایی از خلاقیت هستند مشخص کنند، "استیز" عوامل زیر را برای افراد خلاق بیان داشته است: سلامت روانی و ادراکی: توانایی ایجاد تعداد زیادی ایده به طور سریع انعطاف پذیری ادراک: توانایی دست کشیدن از یک قاعده و چارچوب ذهنی ابتکار: توانایی در ایجاد و ارائه پیشنهادهای جدید ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی: توجه کردن و در نظر گرفتن چالش های جدید مسائل پیچیده استقلال رای و داوری: متفاوت بودن از همکاران در ارائه نظرات و اندیشه های نو عده ای دیگر ویژگی های افراد خلاق را به صورت زیر دسته بندی می کنند: خصوصیات ذهنی: کنجکاوی دادن ایده های زیاد در باره یک مسئله ارائه ایده های غیرعادی توجه جدی به جزئیات دقت و حساسیت نسبت به محیط به خصوص به نکاتی که در نظر دیگران عادی به شمار می روند روحیه انتقادی علاقه وافر به آزمایش کردن و تجربه نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی خصوصیات عاطفی: آرامش و آسودگی خیال شوخ طبعی علاقه به سادگی و بی تکلفی در نوع لباس و جنبه های گوناگون زندگی دلگرمی و امید به آینده توانایی برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه با دیگران اعتماد به نفس و احترام به خود شهامت خصوصیات اجتماعی: پیش قدمی در قبول و رویارویی با مسائل مسئولیت پذیری و توانایی سازمان دادن به فعالیت های گوناگون قدرت جلب حس اعتماد و اطمینان دیگران.
فرصت های خلاقیت
فرصت های خلاقیت در چهار گروه فرصت داخلی و سه گروه فرصت های خارجی تقسیم بندی شده است: فرصت های داخلی وقایع غیرمنتظره: مثل شکست ها یا موفقیت های غیرمنتظره ناسازگاری ها نیازهای فرایندی و تغییرات در صنایع و بازارها فرصت های خارجی (در محیط علمی و اجتماعی سازمان) تغییرات جمعیتی تغییر نگرش دانش جدید
نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری
نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه فردی
خلاقیت و نوآوری عامل رشد و شکوفایی استعدادها و سوق دهنده به سوی خودشکوفایی
خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت های فردی، شغلی و اجتماعی.
نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه سازمانی
خلاقیت و نوآوری عامل پیدایش سازمان
خلاقیت و نوآوری عامل تولیدات و خدمات
خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کمیت، تنوع تولیدات و خدمات
خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت
خلاقیت و نوآوری عامل کاهش هزینه ها، ضایعات و اتلاف منابع
خلاقیت و نوآوری عامل افزایش انگیزش کاری کارکنان سازمان
خلاقیت و نوآوری عامل ارتقای سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی کارکنان سازمان
خلاقیت و نوآوری عامل ارتقای بهره وری سازمان
خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت مجموعه مدیریت و کارکنان سازمان
خلاقیت و نوآوری عامل رشد و بالندگی سازمان
خلاقیت و نوآوری عامل تحریک و تشویق حس رقابت
خلاقیت و نوآوری عامل کاهش بوروکراسی اداری؛ کاهش پشت میزنشینی و مشوق عمل گرایی
خلاقیت و نوآوری عامل تحریک و مهیا کردن عوامل تولید
ویژگی های سازمان خلاق
برخی از ویژگی های سازمان خلاق عبارتند از:
رقابت کامل و فشرده است:
در یک سازمان در صورتی خلاقیت صورت می پذیرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد.
فرهنگ:
یکی از عوامل عمده ای که به بالندگی مدیریت کمک می کند فرهنگ مردم است. برپایه یک فرهنگ خوب، اتلاف وقت گناه محسوب می شود. بدیهی است در چنین بستر مناسبی جهت رقابت، خلاقیت یا سازمان های پویا بهتر شکل می گیرد.
دسترسی به مدیران:
در سازمان های خلاق بر این اعتقاد هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است و مدیران به راحتی می توانند افکار و نظرات دیگران را مستقیم و بدون واسطه دریافت کنند.
احترام به افراد:
ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند که می توانند همگام با نیازهای سازمان، رشد کنند.
ارائه خدمات مردمی:
هدف نهایی در این سازمان ها توجه به نیازمندی های اجتماع و جلب رضایت آحاد مردم است.
تخصص:
در سازمان خلاق افراد دارای یک تخصص ویژه نیستند و این امکان را دارند که برای قرار گرفتن در جایگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند.
کارگروهی رابطه کارکنان با سازمان:
روابط دایمی و بلندمدت کارکنان با این نوع سازمان ها و در نتیجه برخورداری آنها از امنیت شغلی از دیگر ویژگی های این سازمانهاست. استقبال مدیران از عامل تغییر: در این سازمان ها تمامی مدیران، مسئله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریزناپذیر می دانند و با خشنودی آن را پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی کنند. طبیعی است در چنین سازمانی ضرورت ندارد که مدیر بخش زیادی از وقت خود را برای جلوگیری برخورد با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه به این باور رسیده اند که تغییر یک ارزش مثبت است.
نقش مدیر در پرورش خلاقیت
نقش مدیریت در مجموعه هایی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت و نوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد او می تواند مانع این امر حیاتی شود. هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیدا کردن ذهن های خلاق. مدیر خلاق باید فضایی بیافریند که خودش بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیز برای خلاقیت تحریک کند و این فضا، فضایی است که از کار روزمره به دور است و به نحوی تفویض اختیار می کند تا هر کسی خود مشکل خودش را حل کند. برای این که افراد در سازمان به تفکر بپردازند باید محیطی ایجاد شود که در آن به نظریات و اندیشه ها امکان بروز داده شود. یکی از شیوه های بسیار مهم و پرجاذبه پرورش شخصیت انسان ها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد اجتماعی مشورت است و بدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند و آنان که اهل آن نیستند از این امتیاز بهره ای ندارند. یک سازمان خلاق تا اندازه زیادی به خودکنترلی کارکنانش وابسته است. خودکنترلی خودش را در خواستن و تمایل برای ارائه ابتکار و خلاقیت به نمایش می گذارد. مدیران می توانند هر سه مولفه خلاقیت یعنی تخصص، مهارت های تفکر خلاق و انگیزش را تحت تاثیر قرار دهند. اما واقعیت آن است که تاثیرگذاری بر دو مولفه اول بسیار دشوارتر و وقت گیرتر از انگیزش است. انگیزش درونی را می توان حتی با تغییرات جزیی در محیط سازمان به طور قابل ملاحظه ای افزایش داد. این بدان معنا نیست که مدیران باید بهبود تخصص و مهارت های تفکر خلاق را فراموش کنند. اما زمانی که اولویت بندی در اقدام مطرح می شود، آنها باید بدانند که اقدامات موثر بر انگیزش درونی، نتایج فوری تری را موجب خواهند شد.
روش های افزایش قدرت خلاقیت
خلاقیت روح مهندسی است و در اینجا مختصری درمورد مقوله راه هائی برای خلاقیت بیشتر بیان ارائه می شود.
– تمرکز خود را روی اجزای اشیا کوچک امتحان کنید.
– از مسائل روز یادداشت برداری کنید.
– از خود سئوال کنید که از چه راهی بهتر می توان کارها را انجام داد.
– با تمرکز گوش دادن را تمرین کنید.
– اول بفهمید و بعد قضاوت کنید.
– فکر باز داشته باشید و بسته فکر نکنید.
– از ایده های کوچک افکار بلند بسازید.
– سئوالات خلاق طرح کنید(چه کسی؟چه چیزی؟کجا؟چرا؟…..)
– همیشه بهترین انتظار را از خود داشته باشید.
– اقتباس و اصلاح کنید.
– بطور سازنده انتقادگرا باشید.
– عادت فکر خلاق و خیال بافی را در خود ایجاد کنید.
موانع خلاقیت : 5 دسته کلی دارد.
موانع محیطی خلاقیت :
تاثیرات عوامل اقتصادی محیط
تاثیرات عوامل بازار و عرضه کنندگان
ویژگی و مشخصات صنعت مربوطه
سیاست های دولت
قوانین و مقررات
نظام آموزشی و پرورش سنتی
وضعیت نظام وظیفه
موانع سازمانی خلاقیت :
1 – عدم دسترسی به اطلاعات
2 – فقدان ارتباطات افقی و عمودی مناسب
3 – اندازه سازمان برای سودآوری
4 – انزوا و گوشه گیری مدیریت ارشد
5- ساختار نامناسب سازمان
6- افق زمانی کوتاه مدت مدیران
7 – فقدان سیستم پیشنهادات موثر و سریع
8 – فقدان لوازم و ابزار لازم
9- فقدان سیستم تشویق و پاداش هدفمند و منعطف
10- ناسازگاری ، استرس و نارضایتی کارکنان
11- مبارزات و سیاست بازی های سازمانی
12 – دلگرمی زیاد از حد مدیر
13- فشار به اخذ نتیجه سریع
موانع فرهنگی خلاقیت :
1- مذهب 2- خیال پردازی به معنی (وقت تلف کردن ، تنبلی و دیوانگی) 3- بازی و بازی گوشی فقط مخصوص کودکان است . 4- ترجیح دادن سنت ها به تغییر و تحولات 5- هر مشکلی با پول و تفکر علمی حل می شود .
موانع فردی خلاقیت : 1- موانع احساسی(بی ارزش بودن ، کمروئی و…) 2- هیجانی(ترس از شکست، عدم تحمل مسائل مهم ، تمایل به قضاوت در مورد ایده ها ، نداشتن هیجان شور و رقایت پذیری ، ضعف خیال پردازی)
موانع ادراکی خلاقیت : 1- مانند سختی جدا کردن مسئله از سایر امور 2- سختی تعریف دقیق و صحیح مشکل 3- تمایل به محدود کردن قلمرو مشکل 4- ندیدن مشکل از زوایای مختلف 5
– استفاده نکردن از همه حواس 5 گانه
انواع تکنیک های خلاقیت
1. تکنیک های خلاقیت فردی و گروهی
اساساً تکنیک های خلاقیت از نظر استفاده کننده به سه دسته کلی تقسیم می شوند، تکنیک های خلاقیت فردی، تکنیک های خلاقیت گروهی و تکنیک های خلاقیت فردی گروهی.
الف) تکنیک های خلاقیت فردی: تکنیک هایی هستند که فقط توسط یک فرد قابل اجرا و استفاده بوده و نمی توان آنها را به صورت گروهی به کار برد. تکنیک های فردی این کتاب عبارتند از:
تکنیک تعمیق(Meditation)
تکنیک توهم اخلاق (Creative Illusion)
تکنیک حل مسئله ناخودآگاه (Unconcsious Problem Solving)
تکنیک خواب خلاقیت (Creative Dream)
تکنیک DO IT
تکنیک رسم علائم (Doodles)
تکنیک شقوق مختلف (APC)
تکنیک نگاه با چشم ذهن (View With Mind's Eyes)
ب) تکنیک های خلاقیت گروهی: تکنیک هایی هستند که به منظور استفاده در گروه طراحی شده اند و امکان استفاده بوسیله یک فرد به تنهایی را ندارند. تکنیک های گروهی این کتاب در این زمینه عبارتند از:
تکنیک ایده کاتور (Ideatoon)
تکنیک ایفای نقش (Role Playing)
تکنیک تخته داستان (StoryBoard)
تکنیک T.K.J
تکنیک جدل (Dialectic Technique)
تکنیک دلفی (Delphi Technique)
تکنیک سینکتیکس (Synectics)
تکنیک شش کلاه فکری (Six Thinking Hats)
تکنیک گروه تخیلی (Speculative Excursion)
تکنیک گروه اسمی (Nominal Gruop)
تکنیک یورش فکری (Brainstorming)
تکنیک یورش فکری کتبی (Brianwriting)
تکنیک یورش فکری معکوس (Inverse Brainstorming)
ج) تکنیک های خلاقیت فردی – گروهی: تکنیک هایی هستند که می توان از آنها به هر دو صورت فردی و گروهی استفاده کرد. تکنیک های فردی – گروهی این کتاب در این زمینه عبارتند از:
تکنیک آینه های ذهنی (Mind Mirrors)
تکنیک ارتباط (Free Association)
تکنیک ارتباط اجباری (Forced Association)
تکنیک اسکمپر (SCAMPER)
تکنیک P.I.C.L
تکنیک P.M.I
تکنیک P.P.C
تکنیک تجزیه و تحلیل ماتریسی (Matrix Analysis)
تکنیک تجزیه و تحلیل مورفولوژیک (Morphological Analysis)
تکنیک چه می شود اگر … ؟ (؟ … What if)
تکنیک چرا؟ (Why ? TechniQue)
تکنیک درنگ خلاق (Creative Pause)
تکنیک در هم شکستن مفروضات (Assumption Smashing)
تکنیک رسم مشکل (Drawing Problem)
تکنیک زنجیر تراز (Leven Chain Techique)
تکنیک شکوفه نیلوفر (Lotus Bloosum)
تکنیک شم معنی شناسی (Semantic Intuition)
تکنیک فهرست خصوصیات (Attribute Listing)
تکنیک گوردون (Gordon)
تکنیک نقشه های ذهنی (Mind Maps)
تکنیک نقشه های روند (Trend Maps)
تکنیک وارونه سازی (Problem Reversal)
تکنیک واژه تصادفی (Random Word)
2. تکنیک های عمومی خلاقیت
بطور کلی تکنیک های خلاقیت به منظورهای مختلفی طراحی گردیده اند، بسیاری از آنها فقط جهت منظور خاصی مثل ایده یابی طراحی شده اند، بعضی از آنها به منظور تقویت قدرت شهودی افراد و بعضی دیگر به منظور افزایش توان فکری و رهایی از قالبهای ذهنی و همچنین تعدادی از تکنیک ها به منظور شناسایی موانع خلاقیت و یا به کارگیری روشهای حل خلاق مسئله طراحی شده اند. در این کتاب تکنیک های خلاقیت براساس مراحل هشتگانه حل خلاق مسئله طبقه بندی و ارائه گردیده است، اما تعدادی از آنها با وجود آنکه در قسمت خاصی ارائه شده است اما مزایا، آثار و کاربردهای بیشتری دارند و به کمک آنها می توان ابعاد بیشتری از خلاقیت را در فرد (افراد) تقویت نمود. اینگونه تکنیک ها که کاربردهای وسیعتری دارند تکینک های عمومی خلاقیت نامیده می شوند .تکنیک های زیر از نوع عمومی هستند.
تکنیک P.PC
تکنیک تعمق (Meditation)
تکنیک تخته داستان (Storyboard)
تکنیک توهم خلاق (Creative Illusion)
تکنیک چرا؟ (Why? TechiniQue)
تکنیک چه می شود اگر … ؟ (؟ … What if)
تکنیک حل مسئله ناخودآگاه (Unconcsious Problem Solving)
تکنیک خواب خلاقیت (Creative Dream)
تکنیک در هم شکستن مفروضات (Assumption Smashing)
تکنیک DO IT
تکنیک رسم علائم (Doodles)
تکنیک زنجیر تراز (Leven Chain Technique)
تکنیک سینکتیکس (Synectics)
تکنیک شش کلاه فکری (Six Thinking Hats)
تکنیک شکوفه نیلوفر (Lotus Bloosum)
تکنیک فهرست خصوصیات (Attribute Listing)
تکنیک گردش تخیلی (Speculative Excursion)
تکنیک نگاه با چشم ذهن (View With Mind's Eyes)
تکنیک وارونه سازی (Problem Reversal)
تکنیک یورش فکری (Brainstorming
تکنیک های توسعه خلاقیت گروهی
سازمان ها می توانند از انواع تکنیک های توسعه خلاقیت گروهی به شکل جدی و مستمر استفاده کنند. این تکنیک ها از این قرارند:
طوفان فکری
یکی از تکنیک های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشه ها به صورت گروهی تکنیک تحرک مغزی است. در این تکنیک مسئله ای به یک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته می شود فی البداهه و به سرعت به آن واکنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخ ها بر روی تابلویی نوشته می شوند به طوری که همه اعضای جلسه می توانند آنها را ببینند. این امر باعث می شود تا ذهن اعضاء به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقه ای از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرک مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است، افراد در حالت گروهی بیش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز می دهند. رقابت نیز عامل دیگری است که در جلسات تحرک مغزی موجب افزایش اثربخشی می گردد. همچنین عدم وجود انتقاد و ارزیابی های سریع باعث می شود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد. نکته دیگری که در موثر بودن تحرک مغزی قابل ذکر است فی البداهه بودن نظرات است.
تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر
ادوارد دوبونو پدر تفکر خلاق در کتاب "شش کلاه تفکر" یک روش خلاقانه ارائه می کند و از طریق آن می کوشد نشست افراد به دور یکدیگر را به اقدامی ثمربخش و کارا تبدیل کند. "دوبونو" سعی می کند به کسانی که به دور هم جمع می شوند، بیاموزد که به تفکر خود نظم دهند و آنگاه در این میان به راه های خلاقانه بیاندیشند و با یک هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقه بندی و اولویت بندی کرده و در تصمیم گیری ها از آن استفاده کنند. اگر شما می خواهید با تکنیک شش کلاه تفکر در جلسات قدم بگذارید، بهتر است این مقاله را بخوانید و آنگاه عمل کنید. تصور کنید به یک جلسه قدم گذاشته اید و شما مسئول نظم دهی، هدایت و نتیجه گیری از آن جلسه هستید. در اینجا کلاه آبی را بر سر شما خواهند گذاشت، زیرا هنگامی که کسی کلاه آبی را بر سر می گذارد باید به موارد زیر دقت کند: رنگ آبی نماد آسمان آبی رنگ است که چتر آن بر همه جا گسترده شده است و کسی که کلاه آبی بر سر خود می گذارد باید بتواند افکار جاری در محیط جلسه را در ذهن خود به جریان درآورد و نظم و تمرکز دهد. کلاه آبی همچون یک نرم افزار است که تلاش می کند به تفکر کردن جمع، جهت دهد و یا برنامه ای مشخص آن را به سرانجام برساند و گویی همچون یک کارگردان تفکر ما را هدایت می کند. با کلاه آبی اولویت ها و محدودیت ها تعیین می شود. اکنون بر روی صندلی خود بنشینید و موضوع و یا مشکل مورد بحث را بر روی تخته سیاه بنویسید. در نخستین اقدام و با هدایت شما همه اعضا باید کلاه سفید را بر سر بگذارند و در مورد موضوع بیان شده بیاندیشند. هنگامی که کلاه سفید را بر سر می گذارید، نباید به چیزهایی که شامل الهامات، قضاوت های متکی به تجارب گذشته، عواطف، احساسات و عقاید است توجه کنید و تنها باید همچون یک رایانه، فقط اطلاعات ارائه کنید. حال شما باید اطلاعات به دست آمده از حاضرین در جلسه که به واسطه تفکر با کلاه سفید ارائه شده است را جمع بندی کنید و اعضای جلسه را وارد مرحله بعد کنید تا با گذاشتن کلاه قرمز بر سر، شروع به تفکر کنند. هنگامی که حاضرین می خواهند با کلاه قرمز در مورد موضوع مورد نظر تفکر کنند باید به نکات زیر توجه کنند: اجازه دهید احساسات و عواطف بر وجود شما حاکم شده و به زبان درآیند و هر کسی می تواند از الهامات و دریافت های ناگهانی خویش سخن گوید و دیگر نیازی به استدلال نیست. اگر به احساسات اجازه بروز ندهیم بدون شک ناخواسته و بدون دقت نظر، در تصمیم گیری ها وارد شده و چه بسا سبب بروز مشکلاتی برای ما شوند. پس از این که تمام نظرات اعضای جلسه ارائه شد، شما اقدام به جمع بندی تراوشات فکری حاضران کرده و آن گاه به مرحله بعد قدم بگذارید و اجازه دهید حاضران کلاه سیاه را بر سر بگذارند. با گذاشتن این کلاه بر سر نباید احساسات منفی بدون منطق بیان شوند بلکه فرد باید دیدگاه های منفی خود را در خصوص مشکل یا موضوع مورد بحث به صورت منطقی بیان کند. بدون شک اگر از این کلاه به خوبی استفاده شود، می تواند ما را از مخاطراتی که در آینده از چشمان ما دور می ماند آگاه کند. تفکر منفی به گفته "دوبونو" جذاب است، زیرا دستاوردهای آن را می توان به فوریت مشاهده کرد. اثبات خطای دیگران برای ما رضایت در پی دارد و حمله کردن به یک دیدگاه در ما احساس برتری می بخشد و برعکس ستودن یک نظر سبب می شود در خود احساس کنیم با فرد برتری روبرو شده ایم. نتایج بحث های ارائه شده توسط شما جمع بندی شده و در نهایت ثبت شود و آنگاه بار دیگر اجازه دهید حاضران کلاه زرد را بر سر خود بگذارند و شروع به تفکر کنند. زرد نماد آفتاب است و آفتاب شروعی برای سازندگی، شادابی و خوش بینی است. گویی هرجا سراغ از خورشید گرفته می شود گرمی زندگی و زایشی دیگر در میان است و تفکر مثبت باید به همراه کنجکاوی و شادمانی و سرور و تلاش برای درست شدن کارها باشد. فرد با گذاشتن کلاه زرد تلاش می کند به نکات ارزشمند و مثبت موضوع بنگرد. اصولاً افکار سازنده به سوی مثبت گرایی تمایل دارند. یکی از تمریناتی که فرد با کلاه زرد می تواند انجام دهد بهره گیری از تجربیات ارزشمند گذشته است. کلاه زرد در ابتدا در صدد کشف فواید موجود در موضوع مورد بحث است و هر آنچه می کاود، بیان می دارد. اکنون بار دیگر به جمع بندی نظرات به دست آمده بر اثر کلاه زرد بپردازید. اکنون حاضران باید کلاه سبز را بر سر بگذارند. کلاه سبز، کلاه خلاقیت است هنگامی که افراد کلاه سبز را بر سر می گذارند، باید به راه های نو بیاندیشند که می تواند در آن موضوع مورد نظر اثرگذار بوده و به تصمیم گیری های خلاقانه منجر شود. هنگامی که حاضران کلاه سبز را بر سر می گذارند، فرصتی می یابند که به جست و جوی چیزهای کشف نشده هدایت کنند. حال فرصتی به حاضران دهید تا ایده های نو ارائه کنند و آنگاه به ثبت این ایده ها پرداخته و به جمع بندی نظرات بپردازید. بدون شک برای خلاقانه اندیشیدن باید فرهنگ خلاقیت را بر فضای جلسه حاکم کنید. اکنون شما باید تلاش کنید که با کلاه آبی که بر سر گذاشته اید به ارزیابی نتایج پرداخته و به یک جمع بندی مناسب برسید و در نهایت در جهت حل مشکل یا پیگیری مورد نظر تصمیم نهایی را بگیرید. بدون شک هر یک از اعضا می توانند کلاه آبی را به امانت گرفته و با آن به تفکر بپردازند و در اتخاذ تصمیمات به شما کمک کنند. در پایان شما درمی یابید هنگامی که جلسه را این گونه مدیریت می کنید، دیگر تنها شاهد آن نخواهید بود که یک فرد تنها با کلاه سیاه به جلسه قدم بگذارد و یا فرد دیگری تنها با کلاه قرمز تفکر کند؛ بلکه همه مجبورند با شش کلاه مذکور تفکر کنند و اندیشه های ذهن خود را ارائه کنند.
گردش تخیلی
روانشناسی به نام گوردون الپورت نتایج پژوهش های ده ساله خود را در مورد افراد خلاق منتشر نمود و ضمن آن اعلام داشت که ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتکار در یک حالت خاص روانی است که اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد نماییم خلاقیت امکان وجود می یابد. او در گروه های ایجاد خلاقیت اعضای گروه را از طریق بکارگیری یک جریان تمثیلی و استعاره ای به گردشی تخیلی ترغیب می نمود و در این حالت ایده ها و نظرات بدیعی را کشف می کرد. ذهن افراد در این گردش خیالی با دستاویز استعاره ها به نکاتی نو که هدف جلسه خلاقیت بود می رسید و روابط تازه ای را بین پدیده ها پیدا می کرد. آنان پدیده هایی را که چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و ترکیب می کردند و به ایده های جدیدی دست می یافتند. در جلسات خلاقیت به کمک استعاره و تخیل کار تلفیق و ترکیب در ذهن افراد انجام می گرفت و از این رو روش گوردون را شیوه تلفیق نامتجانس ها نیز نامیده اند. تهییج ذهنی یا تکنیک گوردون روشی است بسیار مناسب جهت یافتن راه حل های جدید برای مسئله و نیز برای اکتشافات علمی و فنی. این روش فرآیندی خاص و منحصر به فرد و در عین حال موثر دارد. واژه Synectics یک واژه یونانی بوده و مفهوم آن پیوند اجزای متفاوت و ظاهراً بی ارتباط به یکدیگر است. فرایند بکارگیری این رویکرد عبارت است از: شناسایی و تجزیه و تحلیل مشکل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن کشف راه حل هایی برای آن جوهره از طریق دیدگاه غیر مرتبط با موضوع تلاش برای تبدیل راه حل های به دست آمده به راه حل نهایی. در جلساتی که از این روش استفاده می شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی که مطرح می شود دقیقاً اصل موضوع نیست بلکه موضوعی نزدیک به آن است.
تفکر موازی
واضع این شیوه ادوارد دو بونو روش معمول تفکر را همانند حفر گودالی توصیف می کند که با افزایش اطلاعات فرد همان گودال را عمیق تر می سازد و از دیدن جاهای دیگر برای حفر کردن بازمی ماند در حالی که تفکر موازی نگاه فرد را به نقاط جدید معطوف می سازد و اطلاعات و تجربه های جدید صرفاً به اندیشه های قبلی افزوده نمی شود، بلکه آنها را تغییر داده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد می کند. یکی از راه های تحقق تفکر موازی، ایجاد یک اندیشه واسطه غیرممکن است. این اندیشه موجب طیران فکر و ذهن شده و با تعدیل آن می توان به اندیشه نو و عملی دست یافت. راه دیگر در تفکر موازی پیوند تصادفی است. فرض کنید کتاب فرهنگ لغت را می گشایید و لغاتی را می خوانید و می کوشید تا آن را با موضوع مورد نظر پیوند داده و به نتیجه ای برسید. در این کار شما از روش پیوند تصادفی استفاده کرده اید.
تکنیک چرا ؟
تکنیک چرا دقیقا مثل چراهای مکرر کودکی است که کودکان برای گسترش فهم خود از دنیایاطرافشان از والدین می پرسند . اما با این تفاوت که در بزرگسالی باید یاد گرفته هایمان را زیر سوال ببریم سادگی این تکنیک باعث شده است ، بسیاری از مردم متوجه اهمیت و نقش آن نشوند و این تکنیک برای ایده یابی و ایده پردازی به کار می رود . به عنوان مثال برای شناسایی و تعریف درست و کامل مسئله می توان از این تکنیک استفاده کرد. بلکه استفاده از این تکنیک به ما کمک می کند تا موقعیت و وضعیت را بهتر وروشنتر مشخص کنیم و در فرآیند آن به ایده های جدیدی دست یابیم .
تکنیک توهم خلاق
خیلی اوقات آنچه را که فکر می کنیم واقعیت است ، واقعیت نیست . واقعیتهابا پنج حس انسان درک می شوند. چیزهایی که چشم می بیند و طوری که مغز آن را تفسیر میکند باعث این خطا می شود . چشم می بیند ، اما وظیفه ی ذهن چیز دیگری است . کار ذهنمرتب کردن ، دسته بندی و قابل فهم کردن جرقه هایی است که پس از دیدن ، مغز آن راایجاد می کند بنابراین تصاویری که در ذهن است ، کپی مستقیم اشیاء نیست بلکه کدهایخلاصه ای است که از طریق شبکه ی عصبی مغز می رسد . منظور و هدف این تکنیک این استکه شما بتوانید با قدرت توهم بعضی از اوقات با خطاهای عمدی طور دیگری به مسائل نگاهکرده تا بدین وسیله اصل و واقعیت موضوع را دریابید . این سعی باعث می شود مقداریاطلاعات از شکاف های موجود در بافتهای عصبی ، آزاد شده و به وسیله پیوند با اطلاعاتقبلی ، الگوی ذهنی جدیدی ساخته شود و یا موضوع از الگوی ذهنی قبلی به الگوی دیگریانتقال یابد .
تکنیک پی . ام .آی (P.M.I)
یکی از ارزش های این تکنیک آن است که انسان را مجبور می سازد تا دقایقی بر خلاف قالبهای ذهنی اش تفکر کند و به مرور نسبت به قالب های ذهنی خود آگاه تر و مسلط تر شود ، لذا آمادگی ذهنی بیشتری برای خلاقیت پیدا می کند . نام این تکنیک بر گرفته از حروف اول سه کلمه به معنی افزودن ، کاستن و جالب می باشد . روش کار چنین است که ابتدا فرد توجهش را به نکات مثبت موضوع یا پیشنهاد و سپس به نکات منفی و نهایتا به نکات جالب و تازه ی آن که نه مثبت است و نه منفی ، معطوف می کند و در پایان نسبت به تهیه لیست نکات مثبت یامزایای موضوع ، لیست موانع ، محدودیت ها و نکات منفی موضوع و لیست نکات جالب و تازهی موضوع اقدام می کند . یکی از مهمترین کاربردهای این تکنیک زمانی است که نسبت به یک قضیه اطمینان داریم نه مواردی که نسبت به آن شک و ابهام داریم . به عبارت دیگرهر چه نسبت به موضوعی بیشتر بدبین یا خوشبین باشیم استفاده از این تکنیک کار گشاترو اثر بخش تر خواهد بود.
برای یافتن نکات جالب کافی است که جمله ی (( چقدر جالب می شود اگر ……)) را کامل کنیم.
تکنیک DO IT
نام این تکنیک از حروف اول چهار کلمه ی Define به معنی تعریف کردن Open به معنی باز کردن Identify به معنی شناسایی Transform به معنی تبدیل کردن ، تشکیل شده است . منظور از انتخاب این واژگان این است که برای حل مشکل لازم است ابتدا موضوع و مسئله را دقیق تعریف و مشخص نمود و سپس ذهن را برای راه حلها ی مختلف باز نگه داشته تا بهترین راه حل شناسایی و در نهایت آن را به عمل تبدیل کرد.
تکنیک شکوفه ی نیلوفر آبی
این تکنیک توسط یاسوآماتسومورا طراحی و ارائه شده است . طرح این ایده بر گرفته از شکوفه نیلوفر آبی می باشد بدین صورت که گلبرگ های شکوفه نیلوفر آبی به دور یک هسته مرکزی خوشه می زنند و از آن نقطه گسترش می یابند . با ایجاد پنجره هایی مشابه با پنجره های مورد استفاده در برنامه کامپیوتری ، بخش هایی از یک تابلوی ایده را می توان به صورتی تقسیم بندی کرد که یک موضوع اصلی برای استخراج ایده در پنجره های جانبی ،مورد استفاده قرار گیرد به نوبه خود مراکز مجموعه های جدید پنجره را تشکیل می دهد .
تکنیک چه می شود اگر. ….؟
به طور کلی برای خلاقیت باید فکر ، از قالبهای ذهنی ، شرایط موجود ، پیش فرض ها ، عادات و استانداردها آزاد شود تا بتواندموضوع را از زوایای مختلف رویت و ایده های جدیدی را تداعی کند . بر همین اساس این تکنیک کمک شایانی به آزاد سازی فکر برای جمع آوری ایده های جدید می کند . در این روش توصیه می شود برای یافتن ایده های جدید از سوالات (( چه می شود اگر…؟ استفاده کنید و آن را به قدری تکرار و تمرین کنید که برایتان یک عادت شود. از این تکنیک میتوان برای یافتن افزایش قدرت خلاقیت بدون داشتن موضوع بخصوصی استفاده کرد ،ضمن اینکه بعنوان یک تفریح یا شوخی و سرگرمی در همه ی اوقات قابل استفاده است .
تکنیک اسکمپر SCAMPER
این تکنیک کاربرد اصلی آن بر پایه ایده یابی فردی طراحی شده است که می تواند به نحو بسیار اثر بخشی برای گروه ها نیز مفید باشد . هدف اصلی این تکنیک قدرت تصور است تا آن را در جهات و بعد مختلف وضروری به حرکت درآورد. این تحریک بوسیله یک سری سوالات تیپ و ایده بر انگیز صورت می گیرد که شخص در رابطه با مسئله مورد نظرش از خود سوال می کند و در نهایت با افزایش ایده ها ، کیفیت ایده ها تضمین و ارتقاء می یابد .واژه SCAMPER از ابتدای حروف واژه های سوال برانگیزگرفته شده که در دستیابی ایده های نو بسیار موثر است .
حرف S بر گرفته از کلمه Substitution به معنی جانشین سازی است
حرف C بر گرفته از کلمه Combine به معنی ترکیب کردن است .
حرف A بر گرفته از کلمه Adapt به معنی رفاه ، سازگاری و تعدیل کردن است .
حرف M بر گرفته از کلمه Maginfy به معنی بزرگ سازی است .
حرف P بر گرفته از کلمه Put to other uses به معنی استفاده در سایر موارد است .
حرف E بر گرفته از کلمه Ellimination به معنی حذف کردن است .
حرف R بر گرفته از کلمه Reverse به معنی معکوس سازی است
ارتباط اجباری
یکی دیگر از شیوه های آشکار ساختن خلاقیت ها و ظاهر ساختن توانایی آفرینندگی موجود در افراد، شیوه ارتباط اجباری است. در این شیوه همان طور که از نام آن استفاده می شود باید بین دو گروه از پدیده ها، ارتباطی اجباری ایجاد کرد.
نتیجه گیری
ایده های جدید، بـااندیشیدن به دست مــی آید. که در آن ذهن به طور عمیق با یک مسئله درگیر می شود و به تجسم آن می پردازد و با حذف و یا ترکیب واقعیتهای موجود، به روشن شدن فکر جدید کمک می کند. بینشی که بــــدین ترتیب حاصل می شود، قوه تصور را در یافتن فکرهای جدید تغذیه می کند. منشاء فکـــر جدید، قوه تصور و تخیل است نه قدرت منطقی بشـر. سرنخهای مختلفـی که به دست می آید، مورد ارزیابی قرار گرفته و به هم ربط داده می شود تا بهترین فکر به دست آید. افکار بشری با یکدیگر ارتباط دارند و بافت به هم پیوسته ای را تشکیل می دهند به همین دلیل قدرت تداعی در ایجاد و ظهور یک فکر جدید بسیار کارساز و موثر است.به طور کلی، وجود محیط خلاق از مهمترین عوامل رشد خلاقیت است. در محیط نامطلوب برای پرورش خلاقیت از اندیشه های جدید و نو بیشتر انتقاد می شود و تمایلات دگرگونی و تغییر با مقاومت و ممانعت تقابل می کنند.یکی از روشهای مهم متبلورکردن خلاقیت به وجودآوردن فضای محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است، بدین گونه که مسئولان ســـــازمان باید به طــور مستمر آمادگی شنیدن اندیشه های بدیع و نــوین را داشته باشند و نظرات جدید و ارائه راههای تازه را تقویت کنند. متاسفانه بسیاری از مـــدیران نمی توانند چنین جوی را در سازمان خود بپذیرند. آنها نمی توانند فرآیند مستمر تغییر، که لازمه خلاقیت هست، به صورت دائم تحمل کنند.باتوجه به اینکه تاکید اصلی در این مقاله بر مولفه خلاقیت و نوآوری بوده است. در این راستا تلاش شده تا ضمن بیان خلاصه ای از اهمیت مسئله خلاقیت و نوآوری در توسعه، رشد و بقای سازمانها، مباحث مورد نظر مورد بررسی قرار گیرد
منابع
استیفن پی. رابینز و دیوید ای. دی سنزو. مبانی مدیریت دکتر محمد احمدپور داریانی- کارآفرینی- تعاریف- الگوها- ناشر شرکت پردیس
جلیل صمدآقایی- سازمان های کارآفرینی- ناشر مرکز آموزش مدیریت دولتی
پیتر دراکر- رشته علمی به نام خلاقیت- مترجم سیدصالح واحدی- مجله تدبیر
علی نیلی آرام- خلاقیت و نوآوری در سازمان مجله تدبیر
تراز ام امابایل- خلاقیت را چگونه از بین ببریم- مترجم حسین حسینی- مجله تدبیر
دکتر سید مهدی الوانی- مدیریت عمومی- نشر نی "