مرکز پیام نور …
موضوع:
رابطه جهت گیری مذهبی واضطراب دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز
استاد:
جناب آقای …
تهیه کننده:
….
شماره دانشجویی: ….
رشته: علوم تربیتی(پیش دبستانی و دبستانی)
بهار 92
چکیده
امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند تفکر و اندیشه در باب تاثیرگذاری تقیّدات دینی بر تمامی امور انسانی، به ویژه مسائل عاطفی و روحی، هستیم. بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران بر این باورند که مذهب تاثیر انکارناپذیری بر سلامت روح و جسم و دیگر ابعاد زندگی بشر دارد.
دستورات اسلام پیرامون بهداشت جسم و روان و سایر امور، کامل ترین فرامین است، به گونه ای که طبقه بندی رفتار از نظر اسلام متاثر از مفاهیم بهنجار و نابهنجار است و تا زمانی که سلامت و بهنجاری اعتقادی حاصل نشود، سلامت روانی هم حاصل نمی شود و می توان گفت که این دو به طور اجمال رفتار فرد مقید و پایبند را نشان می دهند؛ یعنی رفتار سالم و بهنجار با تمامی معانی آن.با توجه به ایمکه اضطراب نیز یکی از جنبه های سلامت روانی است بادی توجه ویژه ای به آن به خصوص در بین دانشجویان شود.
در این تحقیق به بررسی رابطه بین گرایش های مذهبی و اضطراب در بین دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز پرداخته شد و از میان دانشجویان این رشته 30 نفر اعم از 15 نفر مرد و 15 نفر زن به طور تصادفی انتخاب شدند و روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی است و با استفاده از پرسشنامه اضطراب بک و پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت انجام پذیرفت.
کلید واژه ها: جهت گیری مذهبی، اضطراب
فهرست مطالب
چکیده 2
کلید واژه ها: جهت گیری مذهبی، اضطراب 2
فصل اول 1
کلیات تحقیق 1
مقدمه 2
ضرورت و اهمیت تحقیق 3
بیان مسئله و سوالات تحقیق 4
سوالات تحقیق: 5
فرضیه های تحقیق 5
اهداف تحقیق: 6
تعاریف عملیاتی 7
فصل دوم 9
ادبیات تحقیق 9
پیشینه تحقیق 10
تعریف مذهب در دیدگاههای متفاوت 15
فطری بودن دین : 18
تعریف دین از دیدگاه قرآن : 19
مراتب دین : 21
فلسفه دین چیست ؟ 22
دین از دیدگاه مطهری 23
اضطراب 31
علت های اضطراب 32
منشا اضطراب و انگیزه های آن 32
اضطراب پایین در برابر اضطراب بالا 32
شیوع اضطراب 33
اختلالات اضطراب 33
اختلالات اضطرابی 34
اختلال اضطراب فراگیر 34
اضطراب و نگرانی، چرا؟ 35
اضطراب مطلوب و اضطراب بیمارگونه 36
علت اصلی اضطراب و نگرانی چیست؟ 36
آیا می توان اضطراب را به صِفر کاهش داد؟ 36
آیا راه کارهای علمی به تنهایی در درمان اضطراب، کافی است؟ 37
درمان اضطراب 38
اضطراب و مکانیزم های دفاعی از دیدگاه فرید 39
نیاز به دین و معنویت 40
اضطراب و افسردگی در افراد غیرمذهبی 41
مذهب و درمان اضطراب 42
1 . دعا و نیایش و درمان اضطراب 42
2 . توکل به خدا و درمان اضطراب 43
3 . نگرش مثبت به زندگی و پیشگیری از اضطراب و نگرانی 44
تحقیقات انجام شده در ایران 45
پایان نامه ها 45
مقالات 46
فصل سوم 49
روش اجرای تحقیق 49
روش تحقیق و روش گردآوری اطلاعات : 50
جامعه آماری: 50
نمونه آماری (حجم نمونه) و روش نمونه گیری: 50
معرفی ابزار پژوهش 50
اعتباریابی BAI در جمعیت ایران 51
پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت 51
معرفی: 51
پایایی و روایی 52
منابع و مآخذ 53
ضمائم 58
پرسش نامه جهت گیری مذهبی آلپورت 58
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
نیاز انسان به دین قدمتی به عمر تاریخ دارد. زیرا بشر از همان آغاز زندگی خود به حامی مقتدر و تکیه گاهی نیرومند احساس نیاز می کرده است. موضوع دین مورد بحث محققان پیشگامی همچون جیمز (1929) فروید (1907)، یونگ (1875-1961) و دیگران بوده و پس از آن اندیشمندانی نظیر آلپورت (1967)به تبیین مذهب پرداخته اند.
مطالعه و نظریه پردازی در زمینه های مختلف مذهبی، قدمتی بس طولانی دارد، اما مطالعه مذهب از دیدگاه روانشناختی از حدود تقریبا یکصد سال پیش آغاز شده است . روانشناسی مذهب به صورتی که امروز مشاهده می کنیم موجودیتش را مدیون مطالعات تطبیقی ادیان در قرن نوزدهم در اروپا است. گفته می شود که پیدایش مطالعات روانشناسی مذهب با دو رشته روان تحلیگری و روانشناسی فیزیولوژیک آغاز می شود(خدایاری، 1378).توسعه مطالعات دینی – مذهبی در حوزه روانشناسی علمی را می توان محصول مطالعات فروید و یونگ به عنوان روان تحلیلگر در این زمینه دانست که هر یک دید متفاوتی نسبت به دین داشته اند. فروید در اغلب آثار خود، دین را پندار یا توهم تلقی می کند. در صورتیکه یونگ معتقداست که همه پدیده ها از جمله رویاها و توهمات، واقعیت هستند و به اعتقاد او مفاهیم دینی بهترین توضیح درباره انسان است و روانشناسی تحقق پیدا نمی کرد مگر با دین. استانلی هال (1881) نیز که از پایه گذاران روانشناسی فیزیولوژیک است در زمینه روانشناسی دینی به تحقیقات تجربی پرداخت . از جمله کارهایی که توسط گروه هال انجام شد. بررسی تغییر اعتقادات مذهبی با توجه به متغیرهای سن و جنس در مراجعان آنها بود (نقل در خدایاری فرد، 1378). سرآمد دانشمندانی که در زمینه روانشناسی دین مطالعه کرده اند ویلیام جیمز را می توان نام برد. او تلاش کرد به مذهب مفهومی کاربردی دهد(الیاده .1375).
ضرورت و اهمیت تحقیق
گرایش به دین در تامین سلامتی نه تنها نقش بسیار موثری را ایفا می کند ، بلکه دوری از آن نیز به نوبه خود می تواند مشکلاتی را برای بشر به همراه داشته باشد. در این رابطه یونگ ( به نقل از آلستون و همکاران ، ترجمه توکلی ، 1376 ) می نویسد :
در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم حیاتشان با آنها مواجه بوده ام ، … یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله چیزی جز مشکل یافتن نگرشی نسبت به حیات باشد . با اطمینان می توان گفت که همه آنها از اینرو احساس بیماری می کردند که فاقد آن چیزی بودند که ادیان زنده ی هر عصر به پیروان خود عرضه می دارند . و هیچ یک از آنان ، قبل از یافتن بینش دینی خود شفای واقعی نیافته است . ( ص 163 )
نتایج تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از افراد شدیداً متدین از نوعی آرامش و کنترل نفس بر خوردارند و این توان را دارند که فشارهای عاطفی را تحمل کنند .
این سوال برای بسیاری از درمانگران پیش می آید که آیا می توان با دادن یک داروی معنوی به بیمار ، میزانی از آرامش روانی را در او ایجاد نمایند ؟
کسانی که بر نقش سنتی دین در روان درمانگری تاکید می کنند معتقدند که اقتضای درمان موثر ، توسعهء ایمان دینی است . ( آلستون و همکاران ) .
مطالعات روان شناختی سنتهای روحانی شرقی به ویژه ذن بودیسم و یوگا رفته رفته نشان داده است که
پدیده هایی چون تنظیم تنفس ، مراقبت ، ذکر ، و نظایر آنها ، نه فقط آغاز گر بسیاری از شیوه های روان درمانی بوده اند ، بلکه امروزه هم از شیوه های بسیار موثر تلقی می گردند . ( الیاده ، 1987 )
بیان مسئله و سوالات تحقیق
انسان امروز را اگر انسان مضطرب و نگران بخوانیم، سخنی به گزاف نگفته ایم. صنعت و تکنولوژی از یک سو و دوری از معنویت از سوی دیگر روح انسانها را دچار سردرگمی و پریشانی کرده است.
البته انسانهای مومن و دانا از این قاعده مستثنی هستند و آنها در سایه یاد و ذکر حضرت حق، به آرامش وآسایش رسیده اند.
بحث از دین و مذهب برای مقابله (عمدتاً پیش گیری) با بیماری ها قرن هاست که مطرح می شود؛ از زمان های پیش از میلاد که علت بیماری را گناه فرد می دانستند تا زمان بعثت پیامبر اکرم?، که عمده مردم مشکلات و ناراحتی های خود را با عمل به دستورات قرآن و پیامبر، همچون آیه شریفه "کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا" برطرف می کردند. هرچند که اهمیت مذهب در رابطه با بیماری، به ویژه بیماری روانی، فراز و فرود بسیاری داشته است.
امروزه برخلاف چندین دهه قبل که انسان را موجودی سه بعدی متشکل از زیست، روان و اجتماع5 می دانستند، بعد چهارمی هم بدان اضافه نموده اند و آن بعد روحی6 و یا معنوی است (طهماسبی و کمانگیری، 1375). در حقیقت، ترکیب انسان، رفتار انسان، سلامت انسان، بیماری انسان و سایر افعال و حالاتی که بر انسان حادث می گردد ناشی از یک بعد خاص نیست، بلکه تمام ابعاد چهارگانه با ترکیب و تاثیر متقابل بر هم، حالاتی را بر انسان حکمفرما می نماید.
در مقاله حاضر نتایج چند تحقیق که با هدف ارزیابی ابعاد جهت گیری مذهبی انجام شده، مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیقات سعی شده است که به این سوال ها پاسخ داده شود:
سوالات تحقیق:
سوال اصلی:
آیا میان جهت گیری مذهبی (که همان گرایش به مذهب را شامل می شود) واضطراب دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز رابطه معنادار وجود دارد؟
سوالات فرعی:
1. آیا میان جهت گیری مذهبی درونی با اضطراب دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز رابطه معنادار وجود دارد؟
2. آیا میان جهت گیری مذهبی بیرونی با اضطراب دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز رابطه معنادار وجود دارد؟
3. آیا میان جهت گیری مذهبی و جنسیت افراد دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز رابطه معنادار وجود دارد؟
4. آیا میان جهت گیری مذهبی و سن دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز رابطه معنادار وجود دارد؟
فرضیه های تحقیق
فرضیه های اصلی
میان جهت گیری مذهبی (که همان گرایش به مذهب را شامل می شود) واضطراب دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز رابطه وجود دارد.
فرضیه های فرعی:
1. میان جهت گیری مذهبی درونی با اضطراب دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز رابطه معنادار وجود دارد.
2. میان جهت گیری مذهبی بیرونی با اضطراب دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز رابطه معنادار وجود دارد.
3. میان جهت گیری مذهبی و جنسیت افراد دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز رابطه معنادار وجود دارد.
4. میان جهت گیری مذهبی و سن دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز رابطه معنادار وجود دارد.
اهداف تحقیق:
هدف اصلی
بررسی رابطه میان جهت گیری مذهبی (که همان گرایش به مذهب را شامل می شود) واضطراب دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز
اهداف فرعی:
1. بررسی رابطه میان جهت گیری مذهبی درونی با اضطراب دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز
2. بررسی رابطه میان جهت گیری مذهبی بیرونی با اضطراب دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز
3. بررسی رابطه میان جهت گیری مذهبی و جنسیت افراد دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز
4. بررسی رابطه میان جهت گیری مذهبی و سن دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز
تعاریف عملیاتی
اضطراب : عبارت است از یک احساس نا خوشایند و مبهم و دلواپسی با منشا ناشناخته که به فرد دست می دهد و شامل عدم اطمینان، درماندگی، و برانگیختگی فیزیولوژی است . وقوع مجدد موقعیت هایی که قبلاً استرس زا بوده اندیا طی آنها به فرد آسیب رسیده است باعث اضطراب در افراد می شوند ولی اضطراب مزمن و شدیدغیر عادی و مشکل ساز است. تحقیقات و بررسی هانشان می دهد که اضطراب در خانم ها ،طبقات کم درآمدو افراد میان سال بیشتر دیده می شود .
تعریف نظری اضطراب : کاپلان وسادوک اضطراب را از دیدگاه بالینی چنین تعریف می کنند "یک علامت هشدار دهنده که خبر از خطری قریب الوقوع میدهد و شخصب رای مقابله با تهدید آماده می سازد" (ترجمه پور افکاری، 1379)
تعریف عملیاتی میزان اضطراب: منظور از میزان اضطراب در پژوهش حاظر نمره ای است که آزمودنی در مقیاس اضطراب سنج کسب می کند .
مذهب
گرایش مذهبی ، مجموعه ای از اعتقادات ، احساسات و اعمال فردی یا جمعی است که حول مفهوم حقیقت غائی را می توان بر حسب تفاوت ادیان با یکدیگر ، واحد یا متکثر ، مشخص یا نا مشخص ، الوهی یا غیر الوهی و نظیر آن تلقی کرد ، به هر نوع ایمانی که هر کس نوعی گرایش برای باور داشتن به آن احساس کند حتی اگر قابل اثبات یا تکذیب نباشد حقانیت و اعتبار می بخشد ، بعد اعتقادی یا باورهای دینی عبارتند از باورهایی که انتظار می رود پیروان آن
دین بدانها اعتقاد داشته باشند .
تعریف مفهومی عقاید و باورهای دینی:
منظومه ای از اعتقاد به قدرت خدایی یا فوق بشری و عبادت یا آیین های دیگری که به سوی چنین قدرتی جهت گیری شده اند.
تعریف عملیاتی عقاید و باورهای دینی:
در این تحقیق منظور از عقاید دینی میزان نمره ای است که هر دانشجو در آزمون (عقاید مذهبی ) به دست آورده است که در دو گروه بالا و گروه پایین تقسیم بندی شده اند.
"مذهب" به معنای راه و روش است و در مفهوم دینی، به مسیر اعتقادی افراد، مذهب گفته می شود. در این تعریف، می توان مذهب را در ارتباط با اصل دین هم به کار برد، به عنوان نمونه، پیامبر (صلی الله علیه وآله)، بنیان گذار مذهب اسلام بوده است، اما اکنون در مورد اصل اسلام از واژه "دین" و یا "آیین" استفاده می شود.( دائره المعارف طهور )
متغیر های به کار برده شده در تحقیق
الف ) متغیر مستقل = اضطراب
ب ) متغیر وابسته = گرایش های مذهبی
فصل دوم
ادبیات تحقیق
پیشینه تحقیق
علی رغم آنکه تاکنون در خصوص مذهب و پیامدهای روانشناختی آن نتایج پژوهشی کافی منتشر شده است، هنوز تبیین ساختارهای روانشناختی مذهب و نیز چگونگی اثرگذاری مذهب بر سلامت روان و بهزیستی بسیار محدودند. همچنین دستیابی به یک مقیاس مناسب که از اعتبار و روایی قابل قبول برخوردار و همراه با فرهنگ اسلامی توسعه یافته باشد، دشوار است. مقاله حاضر درصدد است تا برخی مسایل جاری مرتبط با موضوع مذهب نظیر سلامتی و بیماری و مفاهیمی نظیر آن را بررسی کرده و از سوی دیگر به ارزیابی توانایی ابزار جهت گیری مذهبی (بهرامی احسان،1381) برای تمایز در گروه های مختلف نمونه ای بپردازد.
روان شناسان ، روان پزشکان و مددکاران اجتماعی زمانی می توانند به بهداشت و سلامت روانی جامعه به نحو مطلوب کمک نمایند که مولفه ها و عوامل تاثیر گذار در بهداشت روانی جامعه را شناسایی کرده و تاثیر آن عوامل تاثیر گذار در بهداشت و سلامت روانی افراد را در دوره های مختلف سنی مورد بررسی قر ار دهند . از نظر برخی پژوهشگران ، مذهب می تواند به عنوان یک سیستم اجتماعی و پیچیده تاثیر زیادی بر روی رفتار و نگرش های مهم از جمله برنامه ریزی برای خانواده ، کار ، سیاست ، و چگونگی تفسیر رویدادهای زندگی روزانه داشته باشد . در نتیجه مذهب به عنوان محرک در زندگی توصیف می گردد . از نظر این پژوهشگران باورها و نگرشهای مذهبی در مولفه های شناختی از جمله تفسیر وقایع ، خوش بینی ، بد بینی ، و نوع تفکرات تاثیر گذاشته و این مولفه ها نیز به نوبه ی خود در روابط بین جسم و ذهن اثر دارد .
ازحدود یکصد سال پیش که ابتدایی ترین مطالعات در زمینه روانشناسی مذهب آغاز شده، روز به روز شاهد غنی تر شدن این مطالعات بوده و در دهه اخیر توجه بسیاری به این مقوله جلب گردیده و پژوهش های فراوانی انجام شده است . به طورکلی پژوهش های انجام شده دراین قلمرو را می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد:
1. مطالعاتی که به بررسی اثرات مذهب در شئون فردی و اجتماعی انسان پرداخته اند.
2. مطالعاتی که در زمینه روش شناسی مطالعه باورها و رفتارهای مذهبی انجام گرفته اند (خدایاری فرد، 1378).
از جمله پژوهش هایی که در گروه اول تقسیم بندی قرار می گیرند مربوط به کارهای الیس (1981) و برگین (1983) است (نقل در قیامی 1381). الیس در گزارش هایی ادعا می کرد که افراد مذهبی دارای اغتشاش های هیجانی بیشتری در مقایسه با افراد غیرمذهبی اند و تاکید داشت که مناسب ترین راه های درمان در حل مشکلات هیجانی ، فقط راه های غیرمذهبی است. وی معتقد بود که مذهبی بودن افراطی به طور قابل توجهی با اغتشاش های هیجانی رابطه دارد(الیس . 1981). درپاسخ به نظریه الیس، برگین به بررسی فراتحلیلی در مورد تمام پژوهش های انجام شده تا سال 1979 که درآن ها به نقش مذهب اشاره داشتند، پرداخت. او درصدد بود که با این بررسی، نقش مذهبی بودن و تاثیر و ایجاد انواع اختلالات روانی را آزمون کند. وی در جمع بندی نهایی خود 30 تاثیر بدست آورد: در 23 محور تاثیر معناداری مشاهده نشد، در5 محور اثر مثبت مشاهده شد و در 2 مورد اثر منفی بین مذهبی بودن و علائم آسیب شناختی به دست آمد. وی اعلام کرد که شواهد به دست آمده، فرضیه الیس را اثبات نمی کند و همچنین شواهد اندکی نیز وجود دارد که نقش مثبت مذهب در درمان را نشان دهد
اضطرابو افسردگی، مفهوم خود)، باورهای غیر منطقی و سایر اندازه های عینی ارزشیابی شخصیت و سلامت روانی قرار می گیرند. این یافته ها و تحقیقات دیگری که از دهه 80 به بعد انجام شد نشان داده اند که اعتقاد مذهبی عملاً در خدمت سلامت روانی هستند (بهرامی احسان ، 1380).شواهد پژوهشی به صورت روز افزون ازاین موضوع حمایت می کنند.
بیکر و گورساچ (1982) در افراد سالخورده رابطه ای مثبت میان سلامت جسم و روان آنها با مذهب بدست آورد. همچنین در تحقیق آلوارادو و همکاران (1995) مشاهده کردند که در سنین پیری، نگرش مذهبی قوی باعث کاهش اضطراب و افسردگی ناشی از مرگ می شود و اثر این نگرش مذهبی از انجام اعمال مذهبی به مراتب بیشتر است.
آکلین (1983)، براون و موگر (1983) در مطالعه ای که درباره بیماران سرطانی انجام دادند، مشاهده کردند که افراد مبتلا به سرطان با نگرش مذهبی، نگرش مثبتی به زندگی داشته و از انزواطلبی پرهیز می کنند. در سال های بعد، جکینز و پارگامنت) (1995) نشان دادند که مذهب می تواند کنار آمدن با بیماری را تسهیل کند. فرانسیس و دارای گرایش مذهبی بالا دارای خشنودی بیشتری از زندگی هستند و شادمانی و نشاط بیشتری دارند و در مواجهه با رویدادهای رنج زای زندگی، پیامدهای روانی – اجتماعی منفی کمتری را نشان می دهند (الیسون،1991). از طرف دیگر در مطالعه شوماخر (1991) درباره افراد غیرمذهبی، نشان داد که این افراد از سلامت روانی ضعیفی برخوردارند (بهرامی احسان، 1380). در تحقیق نلسون (1989) درباره سفیدپوستان، سیاهپوستان، و مکزیکی ها این نتیجه به دست آمد که میزان افسردگی با جهت گیری مذهبی رابطه عکس دارد (بهرامی احسان، 1381)؛ و همچنین در مطالعه میتون (1989) نیز رابطه میان ارتباط با خدا و کاهش اثرات موقعیت های ضربه آمیز اساسی مثل مرگ فرزند و تاثیر مثبت بر افسردگی، میزان سازگاری و حرمت خود گزارش شده است. همچنین پارک و همکاران (1990) نیز به نقش تعدیل کننده مذهب بر موقعیت های استرس زا پی بردند.
در ایران نیز اخیرا استقبال گسترده ای در خصوص بررسی ابعاد، ویژگی ها و پیامدهای روانشناختی مذهب پدید آمده است. به طور مثال، بهرامی مشعوف (1373) رابطه منفی معناداری میان میزان عبادت و نوروزهای افسردگی و اضطراب یافت. همچنین تحقیق اسلامی (1376) نیز وجود همبستگی منفی میان افسردگی و نگرش مذهبی را تایید کرد. در مورد منفی بودن رابطه میان مذهبی بودن و اضطراب نتایج تحقیق بیرشک و همکاران (1380) قابل استناد است. تحقیقات امینی و ملکشاهی (1380) و گله دار و ساکی (1380) که به صورت تجربی و شبه تجربی اجرا شدند نیز نشان دهنده اثر برخی آداب و اعمال مذهبی بر کاهش اضطراب هستند.
در زمینه رابطه نگرش مذهبی و جنبه های گوناگون سلامتی ، یافته های غالب پژوهشها رابطه ای مثبت بین نگرش مذهبی و سلامت روانی و جسمانی را نشان داده اند . آکلین ، براون و موگر ( 1983 ) رابطه مذهب و قدرت مقابله با سرطان را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیدند که نگرش مذهبی موجب می گردد افراد مبتلا به سرطان ، نگرشی مثبت به زندگی داشته باشند و از سوی دیگر بیشتر در جمع حضور پیدا کنند و از انزواطلبی اجتناب کنند . کاکزروسکی ( 1989 )نیز در مطالعات خود روی بیماران مختلف ، نشان داد که مذهب باعث کاهش اضطراب ناشی از بیماری می شود .
همچنین در پژوهش لو و هاندال (1995 ) بر روی 500 دانشجو که از نظر سنی بین 16 تا 47 سال قرار داشتند محققین اظهار کردند که رابطه معناداری بین مذهب و سازگاری با دانشگاه به ویژه در دانشجویان تازه وارد وجود دارد .
از سوی دیگر ، رابین و فرانسیس ( 1996 ) در یافتند که بین خلق مثبت و مولفه های مذهبی ارتباط قوی وجود دارد . در پژوهش دیگری فرانسیس و استابز ( 1987 ) رابطه بین مذهب و احساس خرسندی راخاطر نشان کردند . در تحقیق مشابهی ، ویراسینگ و پترمان ( 1994 ) دریافتند که مذهب باعث می شود که افراد زندگی شادتری داشته باشند .
در رابطه با اضطراب و افسردگی ناشی از انتظار مرگ علی الخصوص در سنین پیری ، آلوارادو ، تمپلر و تومان دابسون (1995 ) در پژوهشی نتیجه گرفتند که هر چه نگرش مذهبی قوی تر باشد ، میزان اضطراب و افسردگی ناشی از انتظار مرگ کاهش پیدا خواهد کرد .
این پژوهشگران همچنین دریافتند که اثر نگرش مذهبی به مراتب از انجام عمل مذهبی در کاهش دادن اضطراب و افسردگی بیشتر است .
در مطالعه ی پارک ، کوهن و هرب ( 1990 ) مشخص گردید که در بین پیروان مذهب پروتستان هر چقدر میزان جهت گیری درونی مذهبی بالاتر باشد ، احتمال ابتلا به افسردگی پایین تر خواهد بود . مطالعه نلسون( 1989) نیز موید یافته ی فوق می باشد . این پژوهشگر که هم سفید پوستان ، هم سیاه پوستان ، نیز مکزیکی ها را مورد بررسی قرار داده بود، نشان داد که در هر سه گروه ، میزان افسردگی با جهت گیری درونی مذهبی ، رابطه معکوس دارد .
در مطالعه ی مشابه در ایالات متحده آمریکا ، با نمونه ی مشتمل بر 881 دانش آموز که در کلاس حضورمی یافتند ( 528 پسر و 353 دختر ) ، پژوهشگران نتیجه گرفتند که نمره ی روان پریشی و برون گرایی دانش آموزان پسر در حد معنی دار از نمره ی جامعه ی نرمال پسران آمریکایی کمتر است . در مورد دانش آموزان دختر نیز ، تنها نمره ی دروغ سنج پرسشنامه به طور معنا داری از نمره ی جامعه ی نرمال دختران آمریکایی ، پایین تر به دست آمده است ( فرانسیس و پیرسون 1992 ) . همچنین در مطالعه دیگری که بر روی دانشجویان صورت گرفت ، این نتیجه حاصل شد که گرایش مذهبی می تواند نقش مهمی در پیش بینی سازگاری اجتماعی دانشجویان داشته باشد . ( لو و هاندال ، 1995 ) .
در ایران نیز ، بهرامی ( 1373 ) با استفاده از پرسشنامه چند وجهی شخصیتی مینه سوتا (MMPI) و آزمون عبادت سنج ( محقق ساخته ) رابطه ی منفی معنا داری را بین میزان عبادت و نوروزهای افسردگی و اضطراب پیدا کرده است .
در یک بررسی بر روی دانش آموزان ایرانی نیز یافته ها حاکی از همبستگی منفی بین افسردگی و نگرش مذهبی بوده است ( اسلامی ، 76 ، 1375 ) .
تعریف مذهب در دیدگاههای متفاوت
مذهب در گذشته به مکتبهاى فکرى درون یک دین (مانند مذاهب چهارگانه یا پنجگانه فقه اسلامى ) اطلاق مى شد. در مغرب زمین ، واژه ((Religion)) به معناى مکتبهاى درون یک دین و به معناى خود دین به کار مى رود و حدود نیم قرن است که متجددان کشور ما تحت تاءثیر این موضوع ، کلمه مذهب را به هر دو معنا استعمال مى کنند. این اصطلاح در زبان عربی و فارسی به دو مفهوم بکار رفته است.
الف : مفهوم خاص که عبارتست از شاخه ای مخصوص از دین مانند مذاهب شیعه و تسنن نسبت به دین اسلام.
ب : مفهوم عام و کلی که با مفهوم دین مترداف و همسان است. چنانکه گفته می شود مذاهب اسلام و مذهب زرتشت که مقصود دین اسلام و دین زرتشت می باشد.
استاد مطهری می گوید: اسلام به حکم اینکه مذهب است و به حکم اینکه دین خاتم است بیش از هر مذهب آسمانی دیگر برای بر پاداشتن عدالت اجتماعی آمده است چنانچه در آیه 25 سوره حدید به این مسئله اشاره می کند و هدف اسلام نجات محرومان و مستضعفان و نبرد و ستیز با ستم پیشیگان است . (مطهری، ص 50)
مذهب در نگاه ماکس پلانک
ماکس پلانک می گوید: مذهب رشته پیوند انسان و خداست. هدف اعلای انسان مذهبی هم این است که خود را با او همساز ببیند و نظر او را به خودش جلب کند. مذهب در وجدان خرد ریشه می کند. اعمال مذهبی پیروانش را با هم متحد می سازد و ناگزیرشان می کند که به مذهب خود شکل معینی بدهند تا برای تمامی امت فهم پذیر باشد. مذهب مثل ارتش یا هر جماعت دیگر مظهر و نمودهایی به نام آداب و رسوم دینی و مناسک عبادی دارد که مثل پرچم است و معتقدان هر مذهبی به آن احترام می گذارند. بنابر یافته های علوم دقیق امروز، جهان تابع قوانینی است مستقل از فکر انسان که هدف مشخصی دارد. این قوانین، نظام منطقی جهان اند که طبیعت و بشریت تابع آن است. پس علم هم مثل دین از پیروانش توقع دارد که این نظام منطقی را که نساخته و پرداخته قدرتی مافوق اوست، بپذیرد. علم و ایمان یا دانش دین، لااقل در 3 مورد مهم با یکدیگر هماهنگ هستند:
• هردو وجود قدرتی اسرارآمیز و مستقل از فکر و ذهن انسان را می پذیرند.
• در اعتقاد به وجود نظامی معقول و هدف مند برای جهان، اشتراک نظر دارند.
• نظام و قدرت یاد شده را مستقیماً قابل فهم برای انسان نمی دانند.
به همین دلایل هیچ چیز ما را از آن باز نمی دارد که این دو قدرت اسرارآمیز، یعنی نظام جهان علوم طبیعی و خدای مذهب را یکی بدانیم.
انیشتین نابغه علمی قرن بیستم میگوید: " در عالم مجهول ، نیروی عاقل و قادری وجود دارد که جهان گواه وجود اوست ( کتاب اثبات وجود خدا، چاپ سوم، ص 76 به نقل "مارلین بوکس کریدر").. انیشتین ، دانشمند متخصص در فیزیک و ریاضی است نه در مسائل روانی و انسانی و مذهبی و فلسفی . او پس از تقسیم مذهب به سه نوع ، نوع سوم را که مذهب حقیقی است مذهب وجود یا مذهب هستی مینامد واحساسی که انسان در مذهب حقیقی دارد این چنین شرح میدهد : " در این مذهب ، فرد ، کوچکی آمال و هدفهای بشر و عظمت و جلالی که در ماورای پدیدهها در طبیعت و افکار تظاهر مینماید حس میکند ، او وجود خود را یک نوع زندان میپندارد چنانکه میخواهد از قفس تن پرواز کند و تمام هستی را یک باره به عنوان یک حقیقت واحد دریابد " (دنیائی که من میبینم ص . 57) .
این دانشمند مدعی است که احساسات موجد مذهب متفاوت است ، علت گرایش به مذهب را در همه طبقات نمیتوان یکسان دانست . او میگوید : برای یک انسان ابتدائی ، ترس : ترس از مرگ ، ترس از گرسنگی ، ترس از جانور وحشی ، ترس از مرض ، ایجاد کننده زمینه مذهبی است . فکر محدود و عدم رشد عقل انسان بدوی برای خود موجودات کم و بیش شبیهی میسازد ، این موجودات را با دست و فکر خود میسازد و بعد از این آفریدن باین فکر میافتد که چگونه از خشم آنها جلو بگیرد ، چطور بر سر لطفشان بیاورد . اینگونه مذهب را مذهب ترس باید نامید و خدائی که در این مذهب پرستیده میشود خدای واقعی نیست و منجر به نوعی بت پرستی میشود " . میگوید : " خصیصه اجتماعی بشر نیز یکی از تبلورات مذهب است . یک فرد میبیند پدر و مادر ، خویشان و رهبران و بزرگان میمیرند یک یک اطراف او را خالی میگذارند ، پس آرزوی هدایت شدن ، دوست داشتن ، محبوب بودن و اتکاء و امید داشتن بکسی ، زمینه قبول عقیده بخدا را در او ایجاد میکند. (گرایش به مادیگرایی، ص 57)
به عقیده انیشتین خدائی که ناشی از این احتیاج است نیز خدای واقعی نیست ، صفاتی که برای او فرض میشود همه صفات انسانی است ، کتاب مذهبی یهودیان و همچنین انجیل این چنین خدائی را معرفی میکنند ، این مذهب نسبت به مذاهب ترس یک درجه تکامل یافته است . آنگاه چنین میگوید : " ولی فراموش نشود که در این بین عده قلیلی از افراد و اجتماعات یافت میشوند که یک معنی واقعی از وجود خدا را ورای این اوهام دریافتهاند که واقعا دارای خصائص و مشخصات بسیار عالی و تفکرات عمیق و معقول بوده بهیچ وجه قابل قیاس با آن عمومیت عقیده نیستند. مقصودش اینست که گمان نرود در میان اجتماعاتی که آن دو نوع مذهب وجود داشته و دارد همه افراد فکرشان در باره خدا سطحی است ، افرادی هم در همان جماعات یافت میشوند که خدا را آن چنان که شایسته قدس و جلال او هست در نظر میاورند و پرستش مینمایند . آنگاه چنین میگوید : " یک عقیده و مذهب ثالث بدون استثناء در ذهن همه وجود دارد ، گرچه با شکل خالص و یکدست در هیچ کدام یافت نمیشود . من آن را " احساس مذهبی آفرینش یا وجود " مینامم . بسیار مشکل است که این احساس را برای کسی که کاملا فاقد آن است توضیح دهم ، به خصوص که در اینجا دیگر بحثی از آن خدا که به اشکال مختلفه تظاهر میکند نیست .
در این مذهب ، فرد به کوچکی آمال و هدفهای بشر و عظمت و جلالی که در ماورای امور و پدیده ها در طبیعت و افکار تظاهر مینماید پی میبرد . او وجود خود را یک نوع زندان میپندارد ، چنانکه میخواهد از قفس تن پرواز کند و تمام هستی را یکباره بعنوان حقیقت واحد در یابد . . . مطابق این بیان در انسان و حداقل در افراد رشد یافته انسانها چنین احساسی وجود دارد که میخواهد از وجود محدود خود خارج شود و خود را بقلب هستی رساند . در انسان میلی وجود دارد که آرام نمیگیرد مگر آنکه خود را با خدا و منبع هستی متصل ببیند . این همان است که قرآن کریم فرموده است : " " الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله 0 الا بذکر الله تطمئن القلوب، رعد 28 "" تنها با یاد خدا و جای گرفتن خدا در قلب است که دل آدمی آرامش خویش را باز مییابد .
فطری بودن دین :
دین امری فطری است ؛ بدین معنا که دین مجموعه اعتقادات و اعمالی است که فطرت و
ساختار وجودی آدمی آن را اقتضا می کند و در پرورش استعدادهای آدمی موثر است . بی شک
توحید ، نبوت و معاد به عنوان عناصر اصلی دین ، اقتضای وجود آدمی است . ( آیت الله جعفر سبحانی و دکتر محمد محمد رضایی ، 1387 ، 22 )
معرفت و گرایش به خدا در نهاد آدمی سرشته شده و از آن جدایی ناپذیر است . میل به جاودانه زیستن و میل به جاودانه زیستن و میل به راحتی مطلق که در عالم آخرت میسر است ، نیز میلی فطری می باشد . این در حالی است که کلیات تعالیم و دستورهای دینی از جمله عبادات و پرستش خداوند و یا فرمان هایی برای تنظیم روابط اجتماعی ، مطابق با فطرت و ساختار وجود آدمی است و از این روست که هر کس از فطرت خود فاصله نگرفته ، با کمال میل به آن گردن می نهد . بنبراین فطری بودن دین ، یعنی مطابق بودن محتوای دین با ساختار وجودی انسان .( آیت الله جعفر سبحانی و دکتر محمد محمد رضایی ، 1387 ، 22 )
تعریف دین از دیدگاه قرآن :
دین در نزد خدا اسلام است . یعنی تسلیم در برابر بودن ، از این رو هر کس جز دین اسلام
دین دیگری را طلب کند و پیرو آن گردد ، هرگز از وی پذیرفته نیست . ( آیت الله جعفر سبحانی و دکتر محمد محمد رضایی ، 1387 ، ص 21 )
دینداری همراه است با مجموعه ای از اعتقادات و محوری ترین اعتقادات در این زمینه
اعتقاد به وجود خداوند ، نقش خداوند در هستی و وحدانیت خداوند است ، بر اساس گفتگوهایی که فقهای ما مطرح می کنند نیز رکن دینداری ، اعتقاد به خداوند است . هر دینی با مناسکی همراه است و در مورد اسلام انجام فریضه نماز یکی از محورهای مهم در دینداری است . در مورد عواطف و احساسات دینی می توان به احساس نیاز به خدا ، ترس از خدا ، توبه و احساسات معنوی که با حضور در برخی از اماکن دینی مثل امامزاده ها و حرم ها صورت می گیرد ، اشاره کرد . اما وقتی به ابعاد مناسکی نظر می کنیم ، دو تفکیک وجود دارد : یکی مناسک فردی است و دیگر مناسک جمعی . ( حسین سراج زاده ، ص 1)
اصولاً دین عبارتست از باورها و عباداتی که ناظر به موجودات مقدس متعالی و الگوهای
اجتمائی ارتباط با آنها است . ( سراج زاده ، 1377 ، ص 105)
دورکیم دین را در قالبی که هم جوهری و هم کارکردی باشد به این صورت تعریف کرده است : نظامی است یگانه از اعتقادات و اعمال مربوط به امور مقدس – جدا از امور غیر مقدس و ممنوع – این اعتقادات و اعمال کسانی را که به آنها باور دارند در یک اجتماع اخلاقی به نام کلیسا
( سازمان دینی ) متحد می کنند . ( توسلی ، 1380 ، ص 221 )
مشاهدات و تجربیات نشان می دهد که در مورد اکثر جوانان ما اینگونه ضعف ایمانی و بی
علاقگی معلول عدم تحقیق و نداشتن مطالعات کافی در زمینه مسائل فکری و اعتقادی دینی می
باشد و به ندرت مشاهده شده که فرد تحصیل کرده ای مدعی باشد پس از تحقیق و بررسی و
مطالعه و پرسشهای کافی ، نتوانسته است مبانی اعتقادی خود را براساس منطق و استدلال استوار
سازد . در اینجا باید با کمال تاسف این واقعیت تلخ را یادآور شد که اکثر جوانانی که دچار ضعف ایمان و یا تزلزل اعتقادی هستند نه تنها از قبول مسئوولیت فکر و مطالعه و تحقیق درباره حقایق دینی ، شانه خالی می کنند ، اصولاً به جای اعتراف به نداشتن مطالعه و نرفتن به دنبال بررسی و تحقیق با مشتی ایرادهای سطحی ، ضعف اعتقادی خود را توجیه می کنند . غافل از این که اینگونه ایرادهای واهی بدان جهت به دل آنها راه یافته است که درباه مسائل اعتقادی و مبانی دینی بهمان تقلیدی – به ذهن سپرده اند ، اکتفا نموده و نخواسته اند پایه های اعتقادی خود را ، براساس رشد فکری و معلومات جدیدی که اندوخته اند استحکام بخشند و در نتیجه با بالا رفتن سطح تحصیلات و طرز تفکر و توسعه معلومات این ابهام و فاصله روز به روز بیشتر و در نظرآنان به صورت مشکلی غیر قابل هضم و عقده ای ناگشودنی درآمده است . و از طرف دیگر با گسترش انواع سرگرمی های نا مشروع ویا بیهوده که قسمت عمده وقت جوانان را به صورت تاسف آوری تباه کرده است مشکل اعتقادی جوانان را به شکل لا ینحل تر و بغرنج تری درآورده و بی علاقگی و حس بی تفاوتی آنان را نسبت به مسائل مذهبی تشدید نموده است . ودر این میان تحریکات عمدی جمعی مغرض و تبلیغات زهرآگین عده ای فرصت طلب و ایادی ضد اسلامی نیز به نوبه خود در ایجاد تزلزل اعتقادی به ویژه در مورد جوانان که نزدیکترین شکار برای دام های گسترده آنان می باشند از عوامل خطرناک و موثری است که در زمینه بررسی عوامل انحراف عقیده ای و علل سست شدن نیروی ایمان در جوانان باید کاملاً مورد توجه قرار گیرد .( عباسعلی عمید زنجانی ،1354 ، ص 4 و 5 )
موضوع مذهب یک چیز مشخص و منفردی نیست و همین طور است اعمال مذهبی که آنها
هم یکی نمی باشند ، بنابراین مذهب عبارت خواهد بود از : تاثرات و احساساتی که برای هر انسانی در عالم تنهایی و دور از همه بستگی ها برای او روی می دهد . به طوریکه از این مجموعه او در می یابد که بین او و آن چیزی که او آن را امر خدایی می نامد ، رابطه برقرار است . ( جیمز ، ترجمه قائمی ، 1356 )
مراتب دین :
شریعت ها و مذاهب ، در طول تاریخ ، دارای حقیقت واحدی هستند که همان اسلام ( تسلیم بودن در برابر خدا ) است . اختلاف انها نیز بر حسب درجات کمال است که در استعدادهای امت های گذشته و آینده ریشه دارد . به تعبیری شرایع مختلف مانند سالهای مختلف یک دوره تحصیلی و یا مانند مراحل درمان یک بیماری است . همه مراحل درمانی که پزشک تجویز می کند ، دارای هدف مشترک و واحدی است . بی گمان شرایط و زمان و طبیعت بیمار ، چنین مراحلی را اقتضا کرده است . از این روست که قرآن می فرماید :
لکل جعلنا منکم شر عه و منهاجا ؛ برای هر یک از شما { امت ها } شریعت و راه روشنی قرار داده ایم . همه این شریعت ها و روش ها ، راه هایی برای رسیدن به اصول و اهداف کلی هستند که فراخور استعدادهای امت ها و مقام انبیا شکل گرفته است . این راه ها مکمل هم اند ، نه ناسازگار باهم . نخستین راه و روش صحیح را حضرت آدم (ع) به فرزندان خود آموخت . خداوند نیز به وسیله نوح (ع) اولین شریعت را برای هدایت انسانها نازل فرمود . آخرین و کاملترین شریعت ها نیز شریعت پیامبر گرامی اسلام (ع) است . ( آیت الله جعفر سبحانی و دکتر محمد محمد رضایی ، 1387 ، 22 )
فلسفه دین چیست ؟
زمانی فلسفه دین کلاً به معنای تفکر فلسفی در باب دین یعنی دفاع فلسفی از اعتقادات دینی
دانسته می شد . فلسفه دین به عنوان ادامه دهنده نقش و کارکرد الهیات ( = عقلی ) که متمایز از
الهیات ( وحیانی ) بود ، شناخته می گردید . غایت آن اثبات وجود خدا از طریق براهین عقلی بود و خدا از طریق براهین عقلی را ( الیات طبیعی ) ( = عقلی ) و دفاع فلسفی از عقاید دینی را ( مدافعه دینی ) بنامیم . از این رو می توان اصطلاح ( فلسفه دین ) را ( در قیاس با اصطلاحاتی نظیر فلسفه علم ، فلسفه هنر و غیره ) در معنای اخص آن یعنی تفکر فلسفی در باب دین به کار برد .
بنابر این تعریف ، فلسفه دین وسیله ای برای آموزش دین نیست . در واقع ، اساساً ضروری
نیست از دیدگاه دینی به آن نگاه کنیم . کسانی که به خدا اعتقاد ندارند ، لا ادریون و افراد متدین به یکسان می توانند به تفکر فلسفی در باب دین بپردازند و در واقع همین کار را هم می کنند . از این رو فلسفه دین شاخه ای از الهیات نیست ( در اینجا منظور از الهیات تدوین و تنسیق منظم عقاید دینی است) ، بلکه شعبه ای از فلسفه است . فلسفه دین مفاهیم و نظام های اعتقادی دینی و نیز پدیدارهای اصلی تجربه دینی و مراسم عبادی و اندیشه ای را که این نظام های عقیدتی بر آن مبتنی هستند ، مورد مطالعه قرار می دهد .
بنابراین فلسفه دین دانش ثانوی یا مع الواسطه است و از موضوع تحقیق خود استقلال دارد . خود فلسفه دین جزئی از قلمرو موضوعات دینی نیست ، بلکه به عنوان مثال مانند فلسفه حقوق است نسبت به حوزه مطالعات حقوقی و مفاهیم و دلائل قضائی و مانند فلسفه هنر است نسبت به پدیده های هنری و نسبت به مقولات و روشهای مباحث زیبائی شناسی .
از این رو فلسفه دین مربوط است به ادیان خاص و مکاتب کلامی کلیه ادیان به همان صورت که فلسفه علم به علوم خاص مربوط است . فلسفه دین می کوشد به تحلیل مفاهیمی نظیر خدا ، تکلیف اخلاقی ، برهمن ، رستگاری ، عبادت ، خلقت ، قربانی نیروانا ، حیات ابدی و نظایر آنها بپردازد و ماهیت زبان دینی را در مقایسه با زبان عادی روزمره ، زبان کشفیات علمی ، زبان اخلاق و زبان تعابیر خیال آمیز هنرها مکشوف سازد . ( جان هیک ، 1372 ، ص 21 و 22 )
کثرت گرایی را می توان از مطرح ترین مباحث در حوزه های مختلف در سالهای اخیر دانست . در فلسفه دین نیز کثرت گرایی دینی از اهمیت بسیار برخوردار شده و توجه به آن روزافزون است.
( پترسون ، مایکل ، شماره 5 و 6 ، ص 98 )
دین از دیدگاه مطهری
تاریخ بشری کمتر جامعه ای را سراغ دارد که از دین و باورهای دینی احساس بی نیازی نموده باشد و این بدان سبب بوده است که دین بسیاری از نیازهای روحی و اجتماعی انسانها را برآورده می کرده است و به تعبیر جامعه شناسان دین دارای کارکرد مثبت برای انسانها بوده است، شهید مطهری در این زمینه می گوید: "بشر هم از لحاظ شخصی احتیاج به دین دارد و هم از لحاظ اجتماعی نیازمند دین است. همینقدر که ابدیت به فکر بشر می آید به جهان دیگر پیوند پیدا می کند. این قدرت فکری و تصوری در او احساسات و تمایلات ابدیت خواهی به وجود می آورد. پیدایش اینگونه تصورات وسیع و گسترده و پیدایش اینگونه تمایلات و خواسته های عظیم و پهناور در انسان با ساختمان بدنی و جسمانی محدود و فانی شونده انسان به هیچ وجه جور در نمی آید. تنها چیزی که این احساس و این احتیاج را به صورت کامل و مطمئن تامین می کند احساسات و عقاید مذهبی و پرستش است" (مطهری، ص 46 و 44.) بنابراین می توان گفت دین یکی از نیازهای درونی و به تعبیر شهید مطهری نیازهای فطری بشر است. شهید مطهری بر آن است که کار دین و رسالت دین محور غرایز نیست، تعدیل و اصلاح و رهبری و حکومت و تسلط بر آنهاست: چون غرایز را نمی توان و نباید از بین برد، قهراً در اجتماعاتی که با نام خدا و دین و مذهب برای نابودی غرایز قیام می کنند و خداپرستی را با زندگی، متضاد معرفی می کنند خود این معانی و مفاهیم عالی شکست می خورند و ماتریالیسم و سایر مکتب های ضد خدایی و ضد دینی رواج می گیرد. لهذا بدون تردید باید گفت که زاهد مآبان جاهل هر محیطی از عوامل مهم گرایش مردم به مادیگری می باشند. (مطهری، عمل گرایش به مادیگری، ص 167)روح و درونمایه اصلی اغلب آثار شهید مطهری فلسفه است و لذا به مقوله دین نیز از نظر فلسفه می نگرد و تعریف او از دین نیز تعریفی فلسفی است آنچه را که او به عنوان مکتب یا ایدئولوژی از آن یاد می کند نیز چیزی جز دین نیست. بنابراین می توان گفت مجموع اندیشه های هماهنگ که با زندگی عملی یعنی با بایدها و نبایدها بستگی داشته باشد یک مکتب می باشد که بر پایه اندیشه های نظری قرار دارد که آن اندیشه های نظری روح آن مکتب به شمار می رود و برای این می گوئیم بر پایه آنها که می گفتیم هر ایدئولوژی براساس یک جهان بینی است و خود جهان بینی نظر درباره جهان است آنچنانکه هست و ایدئولوژی نظر درباره انسان است آنچنان که باید باشد و باید بشود پایه و مایه مکتب همان روحی است که همه را به صورت یک دستگاه و یک مکتب درآورده است و دیگر چیزها به منزله اعضاء و جوارح رئیسه و غیر رئیسه است و حتی بعضی به منزله موهایی است که بر پیکر می روید یعنی اینقدر جنبه غیر اصیل دارد مانند لازم، غیر لازم و واجب و مستحب و تنها اندیشه ای می تواند روح مکتب را تشکیل دهد که از طرفی پایه جهان بینی آن مکتب باشد یعنی نوعی بینش و دید و ارزیابی درباره هستی باشد و از طرف دیگر آرمان ساز باشد و این همان مطلب است که گفتیم ایدئولوژی هم باید پایه فلسفی داشته باشد و هم پایه ایمانی. (بازرگان ، مذهب در اروپا، ص 43-42. )پس دین علی الاصول برای عمل است اگرچه پشتوانه ای نظری دارد اما باید دید که دین تا چه میزان و در چه حدودی در زندگی آدمیان مداخله می کند و به عبارت دیگر انتظارآدمیان از دین در چه مواردی باید باشد. شهید مطهری دین را دارای کارکردهایی می داند که مهمترین آنها عبارتند از:
1. کارکرد تعیین رابطه انسانها با هم: تنها دین است که می تواند حسن رابطه انسان با خود و حسن رابطه انسان با انسانهای دیگر را تامین کند هیچ چیزی قادر نیست و نخواهد بود که جای دین را بگیرد.
( مطهری، تکامل اجتماعی انسان، ص 26-25.)
2. کارکرد تعیین معیارهای ارزشهای انسانی: ارزش مذهب این است که ملاکها و معیارهای ارزشی را در انسان احیاء می کند. مذهب نه فقط از راه بهشت و جهنم جبر اخلاق را تحمیل می کند بلکه در اعتقادات انسان چیزهایی از انسانیت را احیاء می کند و به عبارت دیگر انسانیت انسان را به شکل خاصی احیاء می نماید که در پرتو احیای آن تمامی ارزشهای انسانی که امروز واقعاً و عملاً بی معنی است معنای منطقی و دقیق پیدا می کند.
3. دین پشتوانه اخلاق و قانون: رکن اساسی در اجتماعات بشری اخلاق است و قانون. اجتماع قانون و اخلاق می خواهد و پشتوانه قانون و اخلاق هم فقط و فقط دین است … تمام مقدساتی که اجتماع بشر دارد: عدالت، مساوات، آزادی، انسانیت و همدردی، هر چه فکر شما برسد تا پای دین در میان نباشد حقیقت پیدا نمی کند … انسانیت مساوی است با دین و ایمان و اگر دین و ایمان نباشد انسانیتش نیست. (مطهری، تعلیم و تربیت دراسلام، ص 241.) بنابراین از مجموع سخنان مطهری در مورد کارکردهای دین می توان نتیجه گرفت که جز دین، هیچ عامل دیگری نیست که قسمت اعظم تکامل بشریت یعنی تکامل بشریت در ماهیت انسانی خودش را تامین کند.
اما با همه این کارکردها و قوانینی که دین دارد چرا فرد یا افرادی و گاهی جامعه ای نسبت به دین حالت تنفر و انزجار پیدا کرده و از دین اعتراض می کنند. پاسخ استاد آن است که علاوه بر آلوده بودن محیط زندگی آدمی و هواپرستی که انسان را از خدا دور می کند نحوه تبلیغ مبلغان دینی نیز گاهی اثر معکوس باقی می گذارد. یکی دیگر از موجبات اعراض و روگرداندن از دین جنگ و ستیزی است که برخی از داعیان و مبلغان دینی بی خرد میان دین و سایر غرایز فطری بشر ایجاد می کنند و دین را به جای اینکه مصلح و تعدیل کننده غرایز دیگر معرفی کنند آنرا ضد و منافی و دشمن سایر فطریات بشر معرفی می کنند. (همان منبع، ص 55)شهید مطهری همچنین هرگونه تناقض و مخالفت میان علم ودین را منتفی دانسته و بلکه دین را محرک علم به سوی تحقیق معرفی می کند. (همان، ص 67.)شهید مطهری در این باره می گوید: "برای بشریت هیچ چیز گران تر و مشئوم تر از جدایی دین و دانش نیست این جدایی تعادل اجتماعی بشری را از بین می برد، هم دنیای قدیم، هم دنیای جدید، گاه دچار بی تعادلی شده و تعادل خود را از دست داده است. زمانی مردم گرایش دینی خود را جدا از علم جستجو می کردند این بیماری عمده دنیای قدیم بود همچنانکه بیماری عمده دنیای جدید این است که عده ای در جستجوی علم منهای دین هستند، اکثر انحرافات و بدبختی هایی که بشر امروز را تهدید می کند ناشی از اینست که علم را جدا از ایمان می خواهد، همای سعادت آن روز بر سر بشر سایه خواهد گسترد که وی عمیقاً پی ببرد که به هر دو اصل مقدس نیازمند است، بداند مرغی است که به دو بال نیاز دارد، بالی از دانش و بالی از ایمان". (مطهری، انسان کامل، ص 200.)
از این بیان بدست می آید که دین نه تنها منافی با علم نیست بلکه محرک آن به سوی تحقیق نیز بوده است، اما شهید مطهری اظهار می کنند که در بین مسلمین عده ای دیندار و مقدس مآب به نام دین با حرکات نامعقول، علم را مقابل دین قلمداد می کنند و همین افراد و تندروی، زمینه تقابل علم و دین را فراهم آورده است. (مطهری، مجموعه آثار، جلد 3، ص 403)حال آنکه اسلام نه عالم بی دین می خواهد نه جاهل دیندار و به نظر استاد جهالت بدتر به اسلام ضربه زده است تا علم. ( مطهری، مجموعه آثار، جلد 3، ص 403. ) به نظر شهید مطهری زمانی برخی خیال می کردند که اگر تمدن پیشرفت کند جائی برای دین نخواهد بود، اما امروز معلوم شده که پیشرفت علم و تمدن نیازی را که بشر به دین برای یک زندگی خوب دارد رفع نمی کند، بشر هم از لحاظ شخصی احتیاج به دین دارد و هم از لحاظ اجتماعی، انسان علم را در اختیار می گیرد و در هر جهت که بخواهد آنرا به کار می برد اما دین انسان را در اختیار می گیرد و جهت انسان و مقصد او را عوض می کند.
دین از دیدگاه کانت
کانت در مرحله اول دین را به دو قسم تقسیم می نماید: دین وضعی و دین عقلی، او معتقد است دین وضعی براساس وحی و عقیده ای که به ما ابلاغ شده است و همچنین براساس وقایعی که در جریان تحقیق و رشد آن دین اتفاق افتاده، استوار است و از این رو، ایمان به این دین را نوعی ایمان تاریخی به حساب می آورد. از طرف دیگر، دین عقلی به معنای دینی که براساس عقل استوار گشته است مطرح می شود. این دین چون ریشه در عقل انسان دارد نوعی اتحاد و اتفاق را بر محور کانون خود به ارمغان می آورد. ( ویل دورانت، تاریخ فلسفه، پی نوشت 6، ص 13. ) از نظر کانت دین، همان دین عقلی است، چرا که ارتباط دین با اخلاق در دیدگاه او منجر به وصول نهایی اخلاق به دین می شود. از این روست که اخلاق وسعت و گستردگی پیدا کرده و قدرت عظیمی را خارج از انسان در پی حمایت خود بسیج می کند. بنابراین دین با اخلاق همپوشی و تطبیق پیدا می کند و بدین لحاظ دین از نظر کانت به دین اخلاقی مشهور شده است. (همان منبع، ص 11-10 ) نه تنها دین و دینداری حقیقی راهی است به سوی اخلاق بلکه تنها انسان اخلاقی است که می تواند به ایده ای حقیقی از خدا دست یابد. کانت که همانند روسو ندای وجدان را ندای خدا می داند، خدا را گذارنده قانون اخلاقی و وجدان را شناسایی این قانون می شمارد. او به رغم عالمان الهیات و بسیاری از فیلسوفان به جای پی افکندن اخلاق بر دین، الهیات و اندیشه، آنها را بر اخلاق استوار می کند. (نقیب زاده، فلسفه آموزش و پرورش، ص 141. ) از اینروست که او می گوید: "چه اینکه یک شخص مذهبی منظماً به کلیسا پا به زیارت مرقدهای لورتو و فلسطین برود و چه اینکه او را در دعاهایش به درگاه حاکمان آسمانی را با لبهایش بیان کند و چه اینکه مانند تبتی ها … این کار را با چرخاندن چرخ های عبادت انجام دهد و چه هر طریق دیگری را برای خدمت اخلاقی به خداوند برگزیند ارزش کارش یکسان است". ( وانت و کلیموفسکی، حمیدرضا ابک، کانت) و یا می گوید: "اگر دین با دانستگی اخلاقی همراه نگردد، در خدمت خرافه خواهد بود. زیرا در این صورت مردم به ستایش خدا و تعظیم قدرت و حکمت او خواهند پرداخت بی آنکه حکمت او را بشناسند و یا در آن باره بیندیشند. اینگونه سرود خواندنها، چیزی نیست جز دارویی آرام بخش برای وجدان چنان مردمی و بالشی برای خوابی آرام". (وانت و کلیموفسکی، حمیدرضا ابک، کانت )همچنین کانت بر آن است که معجزات نمی توانند دلیل و گواه یک دین باشند زیرا ما نمی توانیم به گواهانی که آن را تصدیق می کنند، اعتماد داشته باشیم. هر چند کانت دین الهیاتی (وضعی) را انکار می کند اما هرگز دینی را که براساس عقل عملی و اخلاق استوار شده است ناکارآمد و غیر موثر قلمداد نمی کند. وی معتقد است دین وضعی آنگاه که معتقدانش آن را از رهگذر عقل بدست آورده باشند با دین عقلی که از قبل تحقق یافته است، مفید و ضروری برای نجات نوع انسان جلوه دهد. از طرف دیگر رمز اعتقاد به خدا و دین در نظر کانت تمهید نوعی تضمین برای نیل انسان به سعادت کامل و وصول به خیر برین است بنابراین احتیاج به دین از این جهت نیز مدنظر قرار می گیرد که چون انسان واجد قوه عقل و حس است و صرفاً به قوه ذاتی خود توانایی سیر در سعادت بیکران را ندارد و قادر نیست تا بی نهایت بر اراده نیک خود باقی بماند و در برابر تمایلات طبیعی مقاومت کند، ناچار نیازمند به متمسکی قویتر از اراده ذاتی خود است و این امر غیر از دین و لطف الهی نخواهد بود. بنابراین دین نوعی امیدواری را در انسان احیاء می کند. اینجاست که فلسفه دین از نظر کانت ناظر به چگونگی زندگی کردن نیست بلکه او دین را در قالب نوعی احساس مثبت و نوعی امیدواری تبیین می کند. ( مشایخی، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 22، ص 107.)
کانت همواره از آداب دینی گریزان بود و آدابی از قبیل دعا، اظهار عبودیت و پرستش چه فردی و جمعی را بی ارزش تلقی می کرد و می گفت: دین حقیقی این نیست که بدانیم خدا برای نجات ما چه کرده است. بلکه این است که بدانیم ما چه باید بکنیم که شایسته نجات باشیم … در مورد لزوم آن همه ممکن است مطمئن باشند بی آنکه احتیاجی به کتاب مقدس باشد. خود انسان از نظر اخلاقی مسئول خوب یا بد بودن خویش است. چه امری سبب اهمیت قائل شدن کانت برای دین و گرایشهای مربوط به آن شده است؟ یگانه ملاک در رویکرد دینی، تطبیق آن با اخلاق و میزان ابتینای آن بر اخلاق است. کانت می گوید: "اگر دین به اخلاق متصل نباشد، فقط به سعی در جهت جلب التفات تبدیل می شود. سرودخوانی، دعا، نماز و کلیسا رفتن فقط باید به مردم برای به پیشرفت نیروی تازه و جرات عطا کند یا این اعمال باید زبان حال قلبی ملهم از وظیفه شناسی باشد". بنابراین مشاهده می شود اگر علقه و علاقه ای به برخی از آداب دینی وجود دارد نه به عنوان آداب صرف، بلکه زمینه ای برای رشد اخلاق و همدلی در سطح فردی و اجتماعی است. لذا او معتقد است هیچ یک از این اعمال عبادی و آداب و رسوم دینی نباید به عنوان عمل صالح تلقی گردند، بلکه صرفاً تمهیداتی برای اعمال صالح قلمداد می گردند، خشنودی خداوند در گرو انجام مناسک خشک بدون دریافت و انعکاس تاثیر اخلاقی آن نیست بلکه مردم برای خشنودی خداوند راهی جز بهتر شدن ندارند. ( براون، میکائیلیان، فلسفه و ایمان مسیحی، پی نوشت 2، ص 75.)
کانت بر آن است که آفت دین (دین به عنوان یکی از لوازم اخلاق) بی اعتقادی است که آن تردید در امکان تحقق فضایل اخلاقی است. اگر این حالت در وجود انسان قوت بگیرد دین و اخلاق هر دو را به نابودی می کشاند. اساس فضیلت و تقوا در وجود انسان قرار دارد و بی اعتقادی به انسان القاء می کند که وجود انسان هیچ ملازمتی با اخلاق و دین و فضیلت و تقوا ندارد، لذا بی اعتقادی آفت دین و اخلاق است. بی اعتقادی اساس تشریفات ظاهری در دین است. اعتقاد به خدا موجب بروز افعال خاصی در وجود انسان نسبت به خدا می شود. این اعمال شامل سه نوع است: تقدیس کردن او، دوست داشتن او و ترسیدن از او. ما خدا را به عنوان یک قانونگذار مقدس تقدیس می کنیم، به عنوان یک حاکم خیرخواه دوست داریم و به عنوان یک قاضی عادل از او می ترسیم. خطاها و لغزشهای دینی باید از خطاهای کلامی متمایز شود. خطاهای کلامی مربوط به شناخت خداوند است، اما خطاهای دینی مربوط به رفتار اخلاقی است. خطاهای کلامی را باید در خداشناسی اصلاح کرد، اما خطاهای دینی را باید در اخلاق اصلاح کرد. از اینجا نتیجه می گیریم که هیچ ملازمه ای بین این دو خطا نیست. چنانکه خطاهای کلامی (لغزش در خداشناسی) موجب خطاهای دینی (اصول رفتار اخلاقی) نمی شوند. عمده ترین و بزرگترین خطاهای کلامی الحاد و انکار خداوند است. سفسطه، خرافه، بی حرمتی و تعصب از موارد دیگر خطاهای کلامی است. ( صانعی دره بیدی، فصلنامه حوزه و دانشگاه/ شماره 21.)
توجه داشته باشید که مغز یک پدیده وسیله و بغرنج است با فعالیتهای گوناگون که یکی از مهمترین فعالیتهای آن فکر کردن است. (مصفا، محمد جعفر، 1386، ص 25) فکر در حالت توصیف یک کیفیت وحشت زده و هول و هراس شدید پیدا می کند (مصفا، محمدجعفر، 1386، ص 79)
اضطراب
یکی از شایع ترین نشانه های روان رنجوری ترس دائم است . برخلاف ترس عادی که پاسخی به محرک های تهدید آمیز در زمان حال است ،ترس روان رنجورانه پاسخی به ناراحتی های مورد انتظار در آینده است. به منظور تشخیص انواع ترس ها از یکدیگر ، ترس روان رنجورانه را اضطراب می گویند. اضطراب می تواند خفیف یا شدید ، اتفاقی یا دائمی باشد . وقتی اضطراب خفیف ام ادائمی باشد آن را نگرانی گویند. وقتی اتفاقی اما شدید باشد آن را وحشت می نامند .
یک فرد عادی می داند که نگرانی قابل توجیه است . روان پزشکان نمی توانند انکار کنند که دنیا پر از خطر ها و ناراحتیهای محسوس و پیش بینی نشده است . بی شک عاقلانه آن است که در برابر رویدادهای چاره ناپذیر یا احتمالی جانب احتیاط را از دست ندهیم اما پیشاپیش ترسیدن بی فایده و حتی زیان آور است حتی وقتی که این قبیل رویدادها اتفاق بیفتند، ترس تنها در صورتی سودمند است که فرار جسمی بهترین سازگاری باشد چنین چیزی خیلی بعید است و مسلماًدر مورد مرگ فرار امکان ندارد با وجود این مرگ و آسیب دیدن احتمالی خود شخص یا خویشاوندان وی موضوعهای معمولی و مشترک نگرانی است این مطلب گویای آن است که نگرانی با اینکه ظاهراً واکنش منطقی در برابر بدبختی آینده است در واقع ترس از چیز دیگری است . حمله های وحشت مدرک محکمی است بر اینکه ترس روان رنجورانه در واقع معلول محرک های ظاهری آن نیست یک دلیل آنکه آن حمله ها غالباً بدون هیچ علت نمایانی روی می دهند فرد دفعاً و بدون هیچ پیش آگاهی و به یک عارضه ترس شدید مبتلا می شود این ترس فقط پنج دقیقه و شاید کمتر ادامه می یابد و سپس فروکش می کند این نوع حمله هاممکن است ماهی یک بار یا حتی روزی چند بار اتفاق بیفتد . که علامت های بدنی ترس شامل تپش قلب ، ضربان تند نبض، اشکال در تنفس، عرق کردن ، نیاز به ادرار یا تخلیه و سر گیجه است گاه گاهی چند تایی یا فقط یکی از این علامتهای ترس در اثنای حمله اضطرای حاد احساس می شود . (روانشناسی،اسپرلینگ،ترجمه محی الدین بناب،ص 384)
علت های اضطراب
نگرانی که بعد از مراعات احتیاط ادامه یابد و وحشتی که خود به خود اتفاق بیفتد نشانه های ترسی هستند که محرکهای آن بازدارای شده اند اضطراب نشانه برانگیختی هیجانی سرکوب شده می باشد .
بر انگیختگی هیجانی، بطوری که درفصل پیش نشان داده شد، واکنشی به ناکامی است .مبتلایان به این نوع اضطراب مسلماًخاطره یک انگیزه یک مانع یا انگیزه ایجاد شده برای فرار یا مبارزه را در زمانی درگذشته سرکوب کرده اند . یک یا چند تا از این عناصر ناکامی فرد را ترسانده اند و تمام موقعیت سرکوب شده است . روان پزشک که با بیمار مضطرب مواجه می شود ممکن است تصور روشنی از این موضوع داشته باشد که دقیقاًکدامیک ازانگیزه های بیمارناکام شده اند و یا در حال ناکام شدن می باشند (روانشناسی ،اسپرلینگ، ترجمه محی الدین بنات،385)
منشا اضطراب و انگیزه های آن
از علل و منشا آن وحشت از عدم امکان وصول به هدف و ترس از عدم امکان یک موقعیت ها حاصل آن از نظر نوجوان و جوان بی آبرو شدن درمیان همگان و پیدایش حالت افسردگی یا اضطراب شدید، مجادله با والدین و دوستان است . هوشیاری در باره یک مسئله نا خوشایند یا عدم فراموشی درد یا رنج خود از دیگر منشا اضطراب است که باعث بمباران شدید فکر و اندیشه آدمی می شود و او را آشفته و دچار هیجان می کند . گاهی احساس گناه افراد را وا می دارد تا مضطرب شوند از عوارض دیگر در این زمینه اختلال هیجانی ، پاشیدگی وضع و نظام خانواده، از دست دادن پدر یا مادرکه برای او تکیه گاه امن بود و به ویژه آنگاه که نقطه اتکای جدید برای خود نیابد(قائمی،1364)
اضطراب پایین در برابر اضطراب بالا
افرادی که در عامل اضطراب نمره پایین کسب می کنند اصولاً کسانی هستند که زندگیشان به طور کلی رضایت بخش بوده و کسانی هستند که قادرند به چیز هایی که برایشان مهم به نظر می رسد دست یابند هر چند که نمره فوق العاده پایین در این عامل همان گونه که عموماً در مطالعات مربوط به اضطراب و کسب موفقیت انجام شده است، می تواند به معنی فقدان انگیزه برای انجام کارهای دشوار باشد .
افرادی که در این عامل نمره بالا کسب می کنند به گونه ای که در کل شناخته شده ه اند از حیث اضطراب در سطح بالایی می باشند لازم نیست که آنها فردی عصبی باشند زیرا اضطراب می تواند قائم بر وضعیت باشد اما این احتمال وجود دارد که ناسازگاری هایی وجود داشته باشد مثلاً آنها ممکن است از میزانی که قادرند خواسته هایشان را از زندگی تامین کنند و به آنچه که می خواهند برسند ناراضی باشند اضطراب بسیار بالا معمولاً مخل کارایی و موجب اختلال جسمانی می باشد . (آشیانی،1388ص91)
شیوع اضطراب
طبق آمار منتظره از آنجا که واکنش اضطرابی درصد بالایی را نشان می دهد از آنجا که اکثرا ًبا علائم روانی جسمانی همراه است 4/1 کل جمعیت بیماران روانی دچار اضطراب شدید هستند، از مطالعات مارکس در سال 1981 بدست می اید که 2/3 درصد مبتلایان به اضطراب ازشان تشکیل می دهند . در بخش دیگری از یافته های این تحقیقات اظهار شده که مردان بیشتر از زنان از اضطراب خود جلو گیری می کنند و تنها زمانی که از اضطراب به طور جدی ناتوان شده باشندممکن است به معالجه مبادرت نمایند سن متوسط برای بروز این علائم بیماری قبل از 50سال بوده است . (پایان نامه،تربیت معلم تهران، 1382)
اختلالات اضطراب
اضطراب به منزله بخشی از زندگی در همه افراد در حدی اعتدال آمیز وجود دارد در این حد به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی می شود به گونه ای که می توان گفت اضطراب نبود همه ما پشت میزهایمان به خواب می رفتیم . فقدان اضطراب ممکن است ما را با مشکلات قابل ملاحظه ای مواجه کند . اضطراب است که باعث می شود ما در جاده لغزنده با احتیاط رانندگی کنیم و به این طریق زندگی سالم تری خواهیم داشت . بالعکس، اضطراب مرضی نیز وجود دارد چرا که حدی اضطراب ممکن است سازنده باشد و اغلب مردم اضطراب را تجربه می کنند اما این حالت ممکن است جنبه مزمن و مداوم بیابد که در این صورت باید آن را به منزله شکست و سازش نایافتگی گسترده ای تلقی کرد که فرد از بخش عمده ای از امکاناتش محروم می کند در یک جمع بندی کلی شاید بتوان اضطراب را به عنوان احساس رنج آوری که با یک موقعیت ضربه آمیز کنونی یا با انتظار خطری که با شئ نا معینی وابسته است تعریف کرد به عبارت دیگر اضطراب مستلزم مفهوم نا امنی با تهدیدی است که فرد منبع آن را به وضوح درک نمی کند در حالی که اصطلاح ترس به احساس پوشش می دهد که در مقابل یک شئ که به منزله شئ خطرناک محسوب می شود به وجود می آید . (دادستان،1376)
اختلالات اضطرابی
شامل گروهی از اختلالات است که اضطراب علامت اصلی آنهاست (اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وحشت زدگی ) و وقتی تجربه می شود که فرد سعی می کند غیر انطباقی مشخصی را کنترل کند (مثل اختلال هراس و اختلال وسواسی – اجباری ) اختلال فشار روانی بعد از حادثه که از مشخصات آن بروز اضطراب بعد از یک سانحه است ، حادث می شود (اتکینسون،هیلیگارد،1383)
اختلال اضطراب فراگیر
در TR- IV -DSM ملاک های اختلال اضطراب فراگیر این طور اعلام شده است : الف) نگرانی و اضطراب مضر ب) فرد احساس کند تسلط و مهار این نگرانی دشوار است ، ج) اضطراب و نگرانی آنها دست کم سه علامت از علائم زیر را داشته باشد : 1- بی قراری 2- به راحتی خسته شدن 3-مشکل درتمرکز 4- تحریک پذیری 5- تنش عضلانی 6- دشواری در به خواب رفتن
اضطراب فراگیر مزمن است و نشانه های اضطراب کم و بیش به طور مداوم در آن حضور دارند هر چند همه ما ممکن است گهگاه نگران باشیم اما افراد مبتلا به اضطراب فراگیر بیشتر اوقات احساس ناراحتی و تشویش مبهم دارند و در باره گسترده ای وسیع از رویدادها و مسائل احساس نگرانی می کنند و عملکرد روانی و رفتاری آنها را تحت تاثیر قرار می دهد از این رو برخی به این نوع اضطراب در این اختلال اضطراب شناور می گویند .
اضطراب و نگرانی، چرا؟
روند گذشته، حال و آینده بشر نشان می دهد که اضطراب و نگرانی همواره در زندگی بشر بوده و هست ؛ اما آنچه تازگی دارد این است که در دهه های اخیر، اضطراب، گسترش وسیعی پیدا کرده و محققان، معتقدند که علت اصلی آن، پیچیدگی های جاری تمدن، سرعت تغییرات و بی توجهی نسبت به مذهب و ارزش های خانوادگی افراد و اجتماع است. مارکس و لیدر، در مورد اضطراب، تحقیقات زیادی انجام داده اند و به این نتیجه رسیده اند که تقریبا سه درصد از جامعه مورد پژوهش آنان (قابل تعمیم به دیگر جوامع)، به حالت اضطراب دچار هستند. پژوهش دیگری نشان داده است که درصد حالت های اضطرابی در افراد، بیشتر از اختلال های هراس و وسواس فکری و عملی است. که وارد و کوپر نیز گزارش نموده اند که 27 درصد بیمارانی که با علائم روانی به پزشکان عمومی خود مراجعه می کنند، دچار حالت اضطراب هستند.( توزنده جانی، ، 1374، ص 18 .)
توجّه به این تحقیقات و آمارهای تکان دهنده و نامه ها و پرونده های جوانان و نوجوانان در مراکز مشاوره و… این پرسش را در ذهن انسان به وجود می آورد که: چگونه می توان با معضل اضطراب، مبارزه کرد و نقش دین در این زمینه چیست؟
اضطراب مطلوب و اضطراب بیمارگونه
مقداری از اضطراب برای هر کسی در زندگی، لازم است ؛ زیرا ما همیشه به هشیاری، برانگیختگی و مقاومت جسمانی نیاز داریم. به تعبیر برخی، اگر اضطراب نبود ما پُشت میزهایمان به خواب می رفتیم.( پریرخ دادستان، 1376، ج 1 .) اضطراب است که ما را وامی دارد تا برای امتحان آماده شویم، برای معاینات پزشکی و درمان به پزشک مراجعه نماییم، در یک جاده لغزنده، با احتیاط رانندگی کنیم و… . این مقدار اضطراب، کاملاً طبیعی و مطلوب است؛ اما اگر اضطراب از این حدّ، فراتر رود، به گونه ای که شدّت آن با محرک یا پدیده برانگیزنده، تناسب نداشته و غیر منطقی باشد، در این صورت، اضطراب، جنبه بیمارگونه پیدا می کند.
علت اصلی اضطراب و نگرانی چیست؟
روان شناسان درباره اضطراب، تحقیقات زیادی انجام داده اند و دیدگاه های متفاوتی ارائه نموده اند. اما یکی از آنها در این زمینه، نظریه "شناختی" است. البرت الیس، بیشترین تحقیقات را در این مورد انجام داده و نظریه منطقی ـ هیجانی او امروزه شهرت جهانی یافته است. او معتقد است که اضطراب و افسردگی، از افکار، احساسات و باورهای نادرست انسان در مورد وقایع و رویدادهای مختلف زندگی ناشی می شود. پیام او به انسان های خسته و مضطربِ عصر تکنولوژی (فناوری) این است که: اگر می خواهید به جنگ نارحتی بروید و با اضطرابْ مبارزه کنید، از این پس، عاقلانه تر فکر نمایید. به واقعیت بچسبید. فرضیه هایتان را در مورد خودتان، دیگران و دنیا وارسی کنید.( مهرداد فیروزبخت،رشد، 1379.)
آیا می توان اضطراب را به صِفر کاهش داد؟
روان شناسان معتقدند که انسان نمی تواند ناراحتی و اضطراب را به طور کامل از زندگی خود حذف کند. نهایت کاری که می تواند انجام دهد این است که اضطراب و نگرانی را به حدّاقل برساند. اما داعیه دین، این است که اضطراب و نگرانی را به طور کامل از زندگی انسان حذف کند. برخی روان شناسان این کارکرد دین را پذیرفته اند. آنها می نویسند: علم و دانش روان شناسی اگرچه نمی تواند چنین راه کاری را در اختیار انسان قرار دهد، اما دین و مذهب می تواند آرامش و سعادت کامل را در زندگی انسان به ارمغان آورد.
آیا راه کارهای علمی به تنهایی در درمان اضطراب، کافی است؟
پاسخ این سوال، بستگی به این دارد که ما از اضطراب چه تصوّری داریم. اگر اضطراب های انسان را به "اضطراب امتحان"، "اضطراب اجتماعی" و امثال آن خلاصه کنیم، در این صورت، علم می تواند مهارت هایی را در اختیار انسان قرار دهد تا انسان در صحنه های اجتماعی بهتر ظاهر شود؛ امّا واقعیت این است که اضطراب های انسان به این موارد، خلاصه نمی شود. بخش عمده ای از اضطراب های انسان، مربوط به بحران معنویت، پوچ انگاری و بی معنا دانستن زندگی و در یک کلام: "فقدان یک جهان بینی سالم و قابل قبول" است. اگر اضطراب را در این گستره در نظر بگیریم، علم، نه تنها راه کار مناسبی برای آن ندارد، بلکه خود، یکی از عوامل اصلی ایجاد اضطراب و بحران معنویت در جوامع انسانی است. بنا بر این، "علم" و "دین" از دو زاویه متفاوت به پدیده اضطراب، نگریسته اند. نگاه دین به پدیده اضطراب، نگاه ارزشی است، یا به تعبیر دیگر، در متون دینی از آن دسته اضطراب هایی سخن به میان آمده است که از گناه، نگاه بدبینانه و منفی درباره جهان و انسان، غفلت از یاد خدا و دوری از معنویت ناشی می شود و در واقع، یک بیماری اخلاقی ـ روانی است.
علم، به هیچ وجه نمی تواند جهان بینی برای انسان اعطا کند و اضطرابی را که از گناه و فساد اخلاقی به وجود آمده است درمان نماید. همان گونه که دین نیز دغدغه درمان اضطراب امتحان و امثال آن را ندارد. نتیجه آن که، کاربرد علم و دانشِ روان شناسی و روان پزشکی در درمان اضطراب، بسیار محدود و سطحی است. علم، فقط بخشی از اضطراب ها و نگرانی ها را می تواند مهار کند؛ اما بخش دیگر آن، جُز از طریق دین و عمل نمودن به آموزه ها و دستورهای مذهبی، امکان پذیر نیست.
درمان اضطراب
بعضی از موارد اضطراب اصولاً بیماری و بدون نیاز به پزشک می تواند درمان شود به این موارد ، اضطراب طبیعی می گویند که طی آن اضطراب به خوبی توسط بیمار کنترل و بر طرف می شود ( مثل اضطراب ناشی از امتحان ) اضطراب طبیعی می تواند با روشهایی از قبیل حمام گرفتن به مدت طولانی ، تنفس عمیق ، صحبت کردن با شخصی مورد اعتماد ، استراحت در یک اتاق تاریک و … تحت کنترل در آید.
مراجعه به پزشک زمانی ضروری می شود که خود درمانی فرد جواب ندهد یا فرد دچار هراس بیش از حد یا علائمی جدید و غیر قابل توجیه شود در آن صورت پزشک درمان دارویی یا درمان غیر دارویی ( روش های کلاسیک ) را به او پیشنهاد می کند از داروهایی که امروزه برای درمان اضطراب مورد استفاده قرار می گیرند می توان موکستین ( پروزاک ) دارو هایی از خانواده بنزودیازپین ها ( برای مدت کوتاه ) سرتالین و … را مثال زد. درمانهای دارویی گاه در برخی بیماران دارای عوارضی هستند از بین درمانهای غیر دارویی می توان تن آرامی ( آرام سازی ) حساسیت زدایی ، توقف تفکر ، سر مشق دهی و … را مثال زد. در این روشها به بیمار آموزش داده می شود که بدن خود را برای مقابله موثر و مستقیم با عوامل تنش زا آماده کند. (مهرافزون ، 1380 )
نشانه های لازم برای شناخت درمانی اختلات اضطرابی
اختلال اضطرابی مستژ ( با حملات وحشتزدگی یا بدون آنها )
اختلال وحشتزدگی ( در مواردی که علائم ناشی از تنفس نامنظم است )
اضطراب به عنوان یک علامت همراه با افسردگی
با دارو یا بدون دارو
اضطراب و مکانیزم های دفاعی از دیدگاه فرید
اضطراب حالتی دردناک است که تحمل آن برای مدتی طولانی نا ممکن است. وقتی خطری من را تهدید می کند من دچار اضطراب می شود. فرید اضطراب را به صورت مبهم تعریف کرد او اضطراب را تجربه هیجانی دردناکی دانست که توسط برانگیختگی اندام های درونی تولید می شود از دیدگاه فرید می توان اضطراب را به سه دسته تقسیم کرد نوع اول اضطراب واقعی است این اضطراب می تواند کاملاً عادی باشد و علت آن تهدید های ناشی از خطرهای موجود در دنیای واقعی است. اضطراب نوع دوم ، اضطراب اخلاقی است این اضطراب از تهدیهای فرامن ناشی می شود. من این اضطراب را به صورت احساس گناه یا شرم تجربه می کند. فرید خاطرنشان کرد که یک شخص بسیار شریف یا فرامنی نیرومند از فردی که کمتر شریف است ، دچار اضطراب اخلاقی بسیار بیشتری خواهد شد. ( پروین ، 1372 ، لاندین ، 1378 ) اضطراب نوع سوم ، اضطراب نروتیک است در این نوع اضطراب تهدیها از جانب نهاد است. کنار آمدن با این نوع اضطراب بسیار دشوار از دو نوع قبلی است، زیرا نهاد کاملاً ناهشیار است. من یا الگو به چند صورت دچار این ترس می شود. گاهی اوقات اضطراب فراگیر است. ( اضطراب شناور ) در این حالت شخص مضطرب می شود اما دلیل آن را نمی داند، هراس ها و واکنش های وحشت زدگی جلوه های دیگر اضطراب نروتیک است. ( لاندین ، 1378 ) برای کنار آمدن با اضطراب من باید چندین واکنش دفاعی را پرورش دهد که مهمترین آنها از نظر فرید مکانیزم دفاعی سرکوبی است. در این مکانیزم من انرژی خود را بسیج می کند و افکار ناخوشایند را وا پس می زند. خاطره ناخوشایند دارای انرژی است و در ناهشیار ذهن باقی می ماند در اینجا بین فکر سرکوب شده ای که می خواهد ابراز شود و نیروهای سرکوب کننده من تعارض ایجاد می شود. خرید بین سرکوبی نخستین و سرکوبی واقعی تمایز قائل شد در سرکوبی نخستین افکار یا امیال عزپزی که هرگز هشیار نبوده اند در نهاد نگه داشته می شوند در سرکوبی واقعی افکاری که در ابتدا هشیار نبوده اند در نهاد نگه داشته می شوند در سرکوبی واقعی افکاری که در ابتدا هشیار بوده اند توسط سرکوبی به نهاد ناهشیار رانده می شوند. ( دارابی ، 1384 ، ص 44 )
نیاز به دین و معنویت
به دیگر سخن انسان گرایش و جذبه و کشش های دائمی به سوی معبود خویش دارد و تلاش ها، کوشش ها، زمزمه ها، طلب ها و راز و نیازهایش برخاسته از آن کشش هاست، عبادت تجلی خواست درونی بشر است و منظومه عبادات نیز شکل دادن بر آن حقیقت و تجلی فطری است. بنیامین راش پدر روانپزشکی آمریکا می گوید: دین آنقدر برای پرورش و سلامت روح آدمی اهمیت دارد که هوا برای تنفس. آرنولدتوین بی می گوید: بحرانی که اروپائیان در قرن حاضر دچار آن شده اند اساساً به فقر معنوی باز می گردد، ولی معتقد است: تنها راه درمان این فروپاشیدگی اخلاقی که غرب از آن رنج می برد
بازگشت به دین است.
حماسه سرای بزرگ ابوالقاسم فردوسی در این زمینه می گوید:
ز دانش نخستین به یزدان گرای
که اویست جان تو را رهنمای
ویلیام جیمز فیلسوف و روانشناس آمریکایی می گوید: ایمان نیرویی است که باید برای کمک به انسان در زندگی وجود داشته باشد، فقدان ایمان زنگ خطری است که ناتوانی انسان را در برابر سختی های زندگی اعلام می دارد. ولی معتقد است: زندگی مذهبی به یک معنا شکستن بن بست هاست زندگی مذهبی همراه شدن (هم نوازی) با هستی است. و نیز می گوید: اگر از من بپرسند وجود خداوند چگونه ممکن است در حوادث و رویدادهای بشر تغییری را سبب شود به سادگی جواب می دهم با اتصال بشر در موقع دعا ایشان معتقد است: انسان متدین واقعی، تسلیم اضطراب نمی شود و توازن شخصیت خویش را حفظ می کند و همواره آماده مقابله با مسایل ناخوشایندی است که احتمالا روزگار برایش پیش می آورد.
دکتر توماس هایسلوپ می گوید: مهمترین عامل آرامش بخش که من در طول سالهای متمادی تجربه کرده ام و در مسایل روانی به آن پی برده ام همین نماز است.
دکتر الکسیس کارل می گوید: دعا و نماز قوی ترین نیرویی است که انسانها می توانند ایجاد کنند.
دکتر پول ارنست P.E.Adolph متخصص جراحی عمومی دانشگاه پنسیلوانیا می نویسد: مهمترین عامل شفای انسان مریض ویتامین ها، داروها، معاینات و جراحی نیست بلکه امید و ایمان است.
وایلر willer (۱۹۸۸) اظهار می دارد که: فرد مذهبی از طریق اعتقادات دینی بر مشکلات چیره می شود.
قرآن کریم: انسان مومن و معتقد به خدا از حزن و اندوه گذشته و از ترس و نگرانی و اضطراب آینده به مجمع الجزایر امن امان و صلاح و سعادت رهنمون می شود.
(الا ان اولیاءالله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون . http://blogfa)26.blogfa.com/cat-166)
اضطراب و افسردگی در افراد غیرمذهبی
تصویری که ما از دنیا و خودمان داریم تا حدّ زیادی در ابتلا یا مصونیت از اضطراب، نقش دارد. اگر دنیا را پوچ و بی هدف بدانیم و معتقد باشیم که انسان، همین طوری به دنیا آمده و روزی خواهد مُرد، در این صورت، نمی توانیم تصویر درستی از زندگی و جهان داشته باشیم. افرادی که تصورشان از جهان این است، وقتی در موقعیت های سخت و دشوار زندگی قرار می گیرند، به شدّت، خود را درمانده و ناتوان احساس می کنند و چشم امید به هیچ نیرویی ندارند که بتواند آنها را یاری رساند.
تحقیقات تجربی نیز نشان داده است که میزان اضطراب و افسردگی در افراد غیر مذهبی به مراتب، بیشتر از افراد مذهبی است.( محمّدصادق شجاعی، 1382، ص 135 ـ 140) همچنین افرادی که از نظر مذهبی، ضعیف تر هستند و ایمان سطحی دارند، نسبت به افرادی که از ایمان قوی تری برخوردارند، بیشتر در معرض اختلالات روانی و اضطراب و افسردگی اند. با توجّه به نتایج تحقیقات انجام شده در سال 1989م، سازمان جهانی بهداشت، رسما اعلام نمود که باید از توانمندی ها و پتانسیل باورهای دینی و اعتقادی افراد در پیشگیری و درمان اضطراب و ارتقای سلامت روانی آنان بهره گیری شود.( بیان زاده، ، شماره اوّل، ص 63 ـ 68 .)
مذهب و درمان اضطراب
به طور کلی، اضطراب، محصول احساس ناتوانی و ضعف، احساس پوچی و بی معنا دانستن زندگی، عدم دریافت حمایت از سوی دیگران، درماندگی در برابر موقعیت های تنیدگی زا و بحران های زندگی، ترس از شکست و نداشتن کنترل بر محیط است. جهان بینی توحیدی تفسیر واقع بینانه ای از حوادث و رویدادها ارائه نموده و برای پیشگیری و درمان اضطراب، روش های بسیار موثری را تدارک دیده است.
1 . دعا و نیایش و درمان اضطراب
در قرآن کریم، درمان تمام نگرانی ها و اضطراب ها یاد و ذکر خدا معرفی شده است: "بدانید و آگاه باشید که یاد خدا و ذکر او باعث آرامش دل هاست".( سوره رعد، آیه 28) یکی از مصادیق کامل ذکر خدا "نماز" است و خداوند متعال فلسفه نماز را تجلّی یاد خدا در دل ها بیان کرده است: "نماز را به خاطر ذکر من و یاد من به پا دارید".( سوره طه، آیه 114.)
تحقیقات تجربی نشان داده است افرادی که اهل دعا و نیایش هستند و در مراسم مذهبی شرکت می کنند، از اضطراب کمتری برخوردارند. در ایران نیز پژوهش ها نشان می دهد که هر قدر جوانان و نوجوانان به نماز مقیدترند، اضطراب آنها کمتر است.( سیّد احمد واعظی، تهران: 1382، ص 163 .)
2 . توکل به خدا و درمان اضطراب
یکی از روش های موثر در پیشگیری و درمان اضطراب، توکل به خداوند است. علامه طباطبایی(ره) کاربرد توکل به خدا را در پیشگیری و درمان اضطراب، این گونه تبیین نموده است: "در برخورد با رویدادهای جهان دو نوع بینش وجود دارد : ایمان به خدا یا عدم ایمان. فردی که به پروردگار هستی ایمان ندارد، در پدیده های جهان، تنها به علل و اسباب ظاهری توجّه می کند و از آن جا که علل و اسباب طبیعی همیشه فراهم نیستند و کارایی لازم را ندارند، فرد، دچار اضطراب و افسردگی می شود. اما انسان مومن، اداره جهان را در تصرف خدا و در احاطه اداره او می داند.
از سوی دیگر، در مواجهه با مسائل زندگی و نیل به موفقیت به دو دسته از عوامل نیازمندیم: 1 . فراهم آوردن اسباب طبیعی 2 . فراهم نمودن شرایط روانی خاصی که بتوانیم بهتر با مسائل، رو به رو شویم. گاهی اضطراب، ترس و ضعف اراده، باعث می شود که نتوانیم از راه حل های ممکن، به صورت مطلوب استفاده کنیم. در این گونه موارد، توکل و واگذاری کارها به خداوند، می تواند در کاهش اضطراب و تقویت اراده، نقش موثری ایفا نماید.( تفسیر المیزان، ج 4، ص 67 .)
غباری و همکارانش در سال 1381، تحقیقی را بر روی 514 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران انجام داده اند و به این نتیجه رسیده اند که دانشجویانی که میزان توکل آنها در سطح بالاتر بود، میزان اضطرابشان به مراتب از گروه دیگر، پایین تر بود. افراد مذهبی با تکیه و اعتماد به خدا احساس قوی بودن می کنند و مطمئن هستند که با امداد غیبی از سوی خدا بر حوادث، پیروز خواهند شد و پشتشان به پشتیبانی خدا گرم است.
بسیاری اوقات، اضطراب ما ناشی از این است که نمی دانیم در آینده چه اتفاقی رُخ خواهد داد. نگران آینده زندگی، شُغل و رشته تحصیلی خود هستیم. اگر به خدا توکل کنیم و معتقد باشیم که او ما را در هر شرایطی یاری می کند و خیر و صلاح ما را می خواهد، هیچ گاه دچار اضطراب نخواهیم شد. شرایط سخت اقتصادی، اوضاع نابه سامان سیاسی و اجتماعی، تهدیدات استکبار جهانی، خطر مبتلا شدن به انواع بیماری ها و از جمله ایدز، عواملی هستند که به شدّت، جامعه ما و بخصوص جوانان و نوجوانان ما را نگران و مضطرب نموده است. در چنین شرایطی، یگانه راه موفقیت و مصون ماندن از اضطراب و افسردگی، توکل به خداوند متعال است.
3 . نگرش مثبت به زندگی و پیشگیری از اضطراب و نگرانی
روان شناسان معتقدند که اضطراب، از باورهای غلط و افکار منفی ناشی می شود. در اسلام، سعی شده است با ارائه نگرشی مثبت به افراد و تفسیر واقع بینانه از پدیده ها و رویدادهای زندگی، از اضطراب و نگرانی و احساس پوچی در زندگی، جلوگیری شود. این نوع شناختْ باعث می شود انسان، جهان هستی را پدیده نظام مند، درهم تنیده و دارای قانون بداند که حتی در پس پدیده های به ظاهر ناخوشایند و متناقض نیز نوعی اراده، تدبیر و معنا نهفته است. از این رو، در انسانِ معتقد به دین، احساس آشفتگی، پوچی و بی معنایی رخ نمی دهد. اعتقاد به مصلحت الهی سبب می شود که شخص در برابر پدیده ها و رویدادهای زندگی و نیز وقایع غیرقابل کنترل، چون بیماری، بلایای طبیعی، مرگ عزیزان، شکست ها و ناکامی ها، به سادگی دچار اضطراب و نگرانی نگردد و انسجام شخصیتی و سلامت روانی خود را حفظ نماید.
برای مصونیت از اضطراب، مذهبی تر شویم!
آری! جلو حوادث را نمی توان گرفت؛ اما همان گونه که با پوشیدن بارانی و در دست گرفتن چتر، می شود از باران و برف در امان بود، با توکل به خدا، تقیُّد به نماز و برقراری رابطه عاطفی و صمیمی با پروردگار هم می توان در مقابل حوادث پایداری کرد و از اضطراب و افسردگی، جان سالم به در بُرد.
تحقیقات انجام شده در ایران
پایان نامه ها
بررسی رابطه جهت¬گیری مذهبی با رضامندی از زندگی زناشویی در خانواده های معلمان مرد شهرستان قم
نویسنده:حیدری، مجتبی
استاد راهنما: دکتر بهرامی احسان، هادی
مقطع: کارشناسی ارشد
دانشگاه: موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی
تاریخ دفاع: 1382
چکیده:
موضوع: بررسی جهت گیری مذهبی و رضامندی از زندگی زناشویی در خانواده های معلمان مرد شهرستان قم، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه جهت گیری مذهبی و رضامندی از زندگی زناشویی در خانواده های معلمان مرد شهرستان قم انجام شده است. برای انجام این بررسی 50 نفر از معلمان شهرستان قم و همسرانشان به طور تصادفی انتخاب شدند. پس از اجرای دو آزمون (آزمون جهت گیری مذهبی و پرسشنامه رضایت زناشویی تجدید نظر شده اشنایدر)، داده های به دست آمده: 1- بین جهت گیری مذهبی و رضامندی از زندگی زناشویی در مردان و زنان رابطه معنی دار مثبت وجود دارد. البته این رابطه در مردان قوی تر از زنان است. 2- بین جهت گیری مذهبی مردان و رضامندی زناشویی زوج ها رابطه معنی دار مثبت وجود دارد اما بین جهت گیری مذهبی زنان و رضامندی زناشویی زوج ها رابطه معنی دار وجود *. 3- از بین متغیرهای متعدد محاسبه شده (نظیر سن، تحصیلات و جهت گیری مذهبی) در مردان، تنها جهت گیری مذهبی، رضامندی زناشویی را در سطحی معنی دار تبیین می کند، و در زنان هیچیک از متغیرها (از جمله جهت گیری مذهبی)، رضامندی زناشویی را در سطحی معنی دار تبیین درست کند. و در زوج ها تنها میزان تحصیلات مردان، رضامندی زناشویی زوج ها را در سطحی معنی دار، البته به طور معکوس، تبیین می نماید.
مقالات
ابعاد رابطه میان جهت گیری مذهبی و سلامت روانی و ارزیابی مقیاس جهت گیری مذهبی 1
بهرامی احسان هادی,تاشک آناهیتا
به منظور بررسی ابعاد مختلف رابطه میان جهت گیری مذهبی و سلامت روانی، اختلالات روانی، عزت نفس، اضطراب و نیز ارزیابی توانایی تمیز و تشخیص آزمون جهت گیری مذهبی سلسله ای از پژوهش ها در یک برنامه دو ساله به تدریج اجرا و نتایج آن جمع بندی شد. برای این تحقیق مجموعاً 316 نفر در 7 گروه آزمودنی زن و مرد و با تحصیلات دانشگاهی و غیر دانشگاهی مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور بررسی ابعاد پیش گفته، از آزمون ها و مقیاس های سلامت عمومی (گلدبرگ، 1972)، اضطراب حالت – صفت (اشپیل برگر، 1983). عزت نفس (کوپر اسمیت، 1967)،SCL-90-R ( دراگوتیس، 1972)، مقابله مذهبی (پارگامنت، 1990) و جهت گیری مذهبی (بهرامی احسان، 1381) استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که جهت گیری مذهبی با افزایش سلامت روانی و کاهش اختلالات روانی رابطه داشته و قادر است تا بصورت مثبت سبک مقابله مذهبی مثبت را پیش بینی کند. همچنین رابطه عزت نفس و جهت گیری مذهبی مثبت است. نتایج نشان داد علاوه بر همگرایی بین دو مقیاس جهت گیری مذهبی و مقابله مذهبی، مقیاس جهت گیری مذهبی قادر است تا گروه های موجود با تفاوت در جهت گیری مذهبی را از یکدیگر تفکیک و متمایز سازد. موضوعی که به عنوان شاهدی برای روایی تمایزی این آزمون می توان به آن استناد کرد.
کلید واژه: جهت گیری مذهبی. سلامت روانی. عزت نفس. اضطراب. مقابله مذهبی
رابطه بین جهت گیری مذهبی، اضطراب و حرمت خود 2
بهرامی احسان هادی3
به منظور بررسی "رابطه بین جهت گیری مذهبی، اضطراب و حرمت خود"، 60 دانشجو از دانشگاه تهران انتخاب شدند. برای بررسی متغیرهای جهت گیری مذهبی، اضطراب و حرمت خود، مقیاس جهت گیری مذهبی (بهرامی احسان، 1378)، سیاهه حالت – رگه اضطراب، (اشپیلبرگر، 1981) و سیاهه حرمت خود (کوپراسمیت، 1967) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج به دست آمده از اجرای آزمون های فوق نشان می دهد که جهت گیری مذهبی دارای رابطه ای مثبت با حرمت خود (p<0.003, r=0.387) و نیز واجد همبستگی منفی با هر دو جنبه حالت و رگه اضطراب است. تحلیل داده نشان می دهد که جهت گیری مذهبی دارای همبستگی منفی با حالت اضطراب (p<0.001,r=0.398) بوده و نیز مقدار همبستگی با رگه اضطراب (p<0.001,r=-0.414) است. یافته های این پژوهش نشان میدهد که مذهب قادر است تا نقشی درون روانی در تامین سلامتی ایفا کند. چارچوب های مرجع مذهبی قادرند تا نظیر مکانیزم های مقابله ای، حرمت خود و اضطراب را اداره کنند.
کلید واژه: جهت گیری مذهبی، اضطراب، حرکت خود
بررسی رابطه جهت گیری مذهبی با اضطراب و افسردگی در دانشجویان4
بیانی علی اصغر5,گودرزی حسنیه,بیانی علی,کوچکی عاشورمحمد
مقدمه: گرایش انسان به دین با تاریخ بشر مقارن است. پژوهش های تجربی حاکی از عدم هماهنگی یافته ها در خصوص رابطه بین جهت گیری مذهبی و بهداشت روانی است. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی با اضطراب و افسردگی در دانشجویان بود.
روش کار: روش غالب بر این پژوهش روش توصیفی- همبستگی بود. 571 دانشجو از بین 3500 دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر به طور تصادفی انتخاب شدند. آزمودنی ها 324 نفر زن و 247 نفر مرد با میانگین سنی 22 سال بودند که به پرسش نامه جمعیت شناختی محقق ساخته، آزمون افسردگی بک، مقیاس جهت گیری مذهبی و پرسش نامه صفت- حالت اشپیل برگر پاسخ دهند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و در سطح توصیفی و استنباطی و با آزمون تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: بین جهت گیری مذهبی دانشجویان با اضطراب و افسردگی آن ها رابطه معکوس و معناداری از لحاظ آماری وجود داشته و با افزایش جهت گیری مذهبی دانشجویان، افسردگی و اضطراب آن ها کاهش یافت (p<0.05).
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که بین جهت گیری مذهبی دانشجویان و اضطراب و افسردگی آنان رابطه تنگاتنگی وجود دارد لذا به نظر می رسد تقویت و درونی سازی ارزش های دینی می تواند منجر به افزایش سطح سلامت روانی دانشجویان گردد.
کلید واژه: اضطراب، افسردگی، دانشجو، مذهب
فصل سوم
روش اجرای تحقیق
روش تحقیق و روش گردآوری اطلاعات :
روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی است و با استفاده از پرسشنامه اضطراب بک و پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت
جامعه آماری:
جامعه آماری در این تحقیق کلیه دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز می باشد
نمونه آماری (حجم نمونه) و روش نمونه گیری:
نمونه آماری در این تحقیق، شامل 30 نفر از دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور الیگودرز می باشد که به صورت تصادفی انتخاب شدند.
معرفی ابزار پژوهش
برای دستیابی به اطلاعات بیشتر درباره ویژگی های روان سنجی پرسشنامه اضطراب بک (BAI) این پرسشنامه همراه با پرسشنامه افسردی بک (BDI) و SCL-90-R بر روی 470 بیمار سرپایی با انواع اختلال های روانی اجرا شد.(بک، استیر و رانیری 1993)
ثبات درونی BAI بالا بود (α=92%) و به طور معناداری با خرده مقیاس اضطراب SCL-90-R (81/0=r).
در پژوهشی میان فرهنگی که توسط کانتر راس و همکاران در سال 2004 انجام شد، BDI و BAIبر روی 2703 آمریکاریی قفقازی و 1110 دانشجوی لاتین اجرا شد. در مورد هر ابزار تحلیل عامل اکتشافی به همراه چرخش محور اصلی که بر روی هر یک از دو گروه قومی به طور جداگانه به اجرا درآمد، ساخت های عاملی مشابهی را در بین دو گروه نشان داد. همانطور که از ضرایب ثبات درونی بر می آمد پایایی خوب بود؛ به طوری که تمامی آلفاها از 82/0 فراتر بود.
همچنین نتایج پژوهشی دیگر که توسط اسمن و همکاران در سال 2002 به اجرا در آمد حاکی از شواهد معتبر روایی و پایایی پرسشنامه اضطراب بک بود.
اعتباریابی BAI در جمعیت ایران
در یک تحقیق (کاویانی و موسوی ، 1387) روایی و پایایی اضطراب بک در جمعیت بیمار و غیر بیمار ایرانی سنجیده شد. 1513 نفر زن و مرد در گروه های سنی-جنسی مختلف تهران به طور تصادفی (خوشه ای) به مطالعه دعوت شدند و آزمون BAI را پر نمودند. همچنین 261 بیمار اضطرابی مراجعه کننده به درمانگاه و مراکز درمانی در مطالعه شرکت داشتند.
برای بدست آوردن ضریب پایایی ( با روش آزمون-بار آزمون)، 112 نفر از آزمودنی های قبلاً آزمون شده از جمعیت بهنجار در فاصله یک ماه از مرحله اول، مجدداً به تکمیل مقیاس BAI پرداختند. همچنینی برای سنجش ضریب روایی، 150 نفر از بیماران مبتلا به اضطراب بالینی مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند و به طور موازی دو ارزیاب بر اساس یک مقیاس 10-0 درجه ای میزان اضطراب افراد را ارزیابی کردند. دو ارزیاب نسبت به نمرات بدست آمده از BAI بی خبر بودند.
نتایج تحقیق نشان داد که مقیاس اضطراب بک در جمعیت ایرانی دارای روایی (72/0=r)، پایایی (83/0=r) و هماهنگی درونی (92/0=α) است.
پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت
معرفی:
این پرسشنامه دارای 20 ماده بود که 11 ماده آن مربوط به جهت گیری مذهبی بیرونی External religious orientation و 9 ماده آن مربوط به جهت گیری مذهبی درونی religious orientation Internal بود. در سال 1963 فگین یک نسخه 21 ماده ای ساخت که تمام گزینه های پرسشنامه آلپورت در آن انتخاب شده بودند و علاوه بر آن یک گزینه دیگر نیز به آن افزود که این گزینه همبستگی بالایی (61/0) با جهت گیری بیرونی داشت.
پایایی و روایی
طبق تحقیق آلپورت، همبستگی بین ماده های جهت گیری مذهبی درونی با ماد های جهت گیری مذهبی بیرونی (21/0-) بود. در تعدادی از مطالعات دیگر از جمله مطالعاتی که توسط فگین صورت گرفت، همبستگی جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی 20/0- بود. بعلاوه اعتبار پرسشنامه توسط جان بزرگی با استفاده از روش آلفای کرونباخ 74/(جان بزرگی، 1377)0 و توسط مختاری و همکاران 71/0 گزارش شده است.(مختاری، 1380)
منابع و مآخذ
1 . شناخت درمانی افسردگی و اضطراب، ماری بلک برن، ترجمه: توزنده جانی، مشهد: آستان قدس رضوی، 1374، ص 18 .
2 . روان شناسی مرضی، پریرخ دادستان، تهران: سمت، 1376، ج 1 .
3 . زندگی عاقلانه، آلبرت الیس و رابرت هارپر، ترجمه: مهرداد فیروزبخت، تهران: رشد، 1379.
4 . رابطه میزان توکل به خدا با حرمت خود، محمّدصادق شجاعی، پایان نامه کارشناسی ارشد، 1382، ص 135 ـ 140.
5 . "ضرورت نگاه به ارزش های دینی در مشاوره و روان درمانی"، بیان زاده، ماه نامه روان شناسی دین، شماره اوّل، ص 63 ـ 68 .
6 . سوره رعد، آیه 28 .
7 . سوره طه، آیه 114.
8 . اسلام و بهداشت روان، سیّد احمد واعظی، تهران: دفتر نشر معارف، 1382، ص 163 .
9 . همان جا.
10 . تفسیر المیزان، ج 4، ص 67 .
اسلامی، احمد علی (1376). "بررسی نگرش فرد نسبت به مذهبی بودن و رابطه آن با افسردگی در دانش آموزان سال آخر دبیرستانهای اسلام شهر در سال تحصیلی 76 – 1375". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی.
امینی،فریبا و ملکشاهی،فرید (1380). "بررسی تاثیر دعا بر کاهش اضطراب قبل از امتحان در دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی خرم آباد در سال 1379". چکیده مقالات اولین همایش بین المللی نقش دین در بهداشت روان، سال پنجم،شماره 19.
الیاده،میرچا (1987). دین پژوهی، جلد اول. ترجمه بهاءالدین خرمشاهی (1375). تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
باقری یزدی،سید عباس (1372). "بررسی همه گیرشناسی اختلالات روانی در مناطق میبد یزد". پایان نامه کارشناسی ارشد، انسیتو روانپزشکی ایران.
بهرامی احسان،هادی (1380). "بررسی مقدماتی میزان اعتبار و قابلیت اعتماد مقیاس جهت گیری مذهبی". مجله روانشناسی و علوم تربیتی، سال ششم، شماره 1، صفحه 67-90.
بهرامی احسان،هادی (1381). "رابطه بین جهت گیری مذهبی، اضطراب و حرمت خود". مجله روانشناسی،24، سال ششم، شماره 4.
بهرامی احسان،هادی و قیامی،زهرا (1381). "رابطه درونی مقیاسهای مقابله مذهبی و جهت گیری مذهبی" (در دست انتشار).
بهرامی مشعوف،عباس (1373). "بررسی رابطه بین میزان عبادت و سلامت روان در دانشجویان پسر مرکز تربیت معلم همدان". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تربیت معلم.
بیابانگرد،اسماعیل (1370). "بررسی رابطه بین مفاهیم کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان سال سوم دبیرستان های شهر تهران در سال تحصیلی 70 – 1369". مجله تعلیم و تربیت، سال هشتم، شماره 2.
بیابانگرد،اسماعیل، (1380). "روش های افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان". انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، چاپ ششم.
بیرشک، بهروز و همکاران (1380)."بررسی نقش مذهب در تجربه و رتبه بندی استرس های زندگی، افسردگی و اضطراب". چکیده مقالات اولین همایش بین المللی نقش دین در بهداشت روان. سال پنجم، شماره 19.
تقوی، سید محمدرضا (1380). "بررسی روایی و اعتبار پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ)". مجله روانشناسی، 20، سال پنجم، شماره 4.
جان بزرگی، مسعود (1378)."بررسی اثر بخشی روان درمانگری کوتاه مدت آموزش خودمهادگری با و بدون جهت گیری مذهبی بر مهار اضطراب و تنیدگی در سطح دانشجویان دانشگاه تهران". رساله دکتری، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی.
جیمز،ویلیام (1929). دین در روانشناسی، ترجمه محمد قائنی. انتشارات آموزش و پرورش.
خدارحیمی، سیامک و جعفری،غلامعلی (1379)."روان درمانی و مذهب". مجله دانشگاه اسلامی (ویژه اسلام و طب). سال چهارم، شماره 12 و 13.
خدایاری فرد،محمد؛ غباری بناب،باقر؛ نصفت،مرتضی و شمشیری،بابک (1378)."تهیه مقیاس اندازه گیری اعتقادات و نگرش مذهبی در دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف". گزارش نهایی طرح پژوهشی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران.
رجبی، بتول (1377)."مقایسه رابطه عزت نفس و سبک های اسناد در زنان و مردان". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران.
غباری بناب،باقر؛ خدایاری فرد،محمد؛ شکوهی یکتا، حسن وفقیهی،علی نقی (1380)."رابطه توکل با خدا با اضطراب و صبر و امیدواری در شرایط ناگوار در دانشجویان دانشگاه تهران". چکیده مقالات اولین همایش بین المللی نقش دین در بهداشت روان. سال پنجم، شماره 19.
غباری بناب،باقر (1374)."باورهای مذهبی و اثرات آن در بهداشت روانی". فصلنامه اندیشه و رفتار. سال اول، شماره 4، صفحه 54-48
گله دار، مزین و ساکی، ماندانا (1380)."تاثیر قرآن بر کاهش اضطراب پیش از آزمون دانشجویان". چکیده مقالات اولین همایش بین المللی نقش دین در بهداشت روان. سال پنجم، شماره 19.
میرهاشمیان، حمیرا(1377)."تاثیر اعتقادات مذهبی در شکل گیری منبع کنترل". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا.
واعظی،سید احمد؛قدمی، صهبا و فراغتی، مریم (1380)."بررسی رابطه دعا و اضطراب". چکیده مقالات اولین همایش بین المللی نقش دین در بهداشت روان. سال پنجم، شماره 19.
وهاب زاده، عبدالوهاب؛ ولایی، دهقانی، نیما؛ و خراسانی، ملیحه (1380)."اعتقادات دینی و تاثیر آن در کاهش اضطراب". چکیده مقالات اولین همایش بین المللی نقش دین در بهداشت روان. سال پنجم، شماره 19.
– روانشناسی ( روش علمی در شناخت ماهیت آدمی ) آبرهام اسپرلینگ ، ترجمه مهدی محی الدین بناب.
2- شناخت درمانی افسردگی و اضطراب ( راهنمای برای پزشکان ) ابوی – ماری بلک برن – کیف ام – دیو سرسون ، ترجمه حسن توزنده جانی ، 1374
ضمائم
پرسش نامه جهت گیری مذهبی آلپورت
دانشجوی گرامی، با عنایت به اینکه پاسخ های ارائه شده از سوی شما با کمال امانتداری حفظ خواهد ماندخواهشمند است با صداقت به سوالات مطرح شده پاسخ داده و هیچ پرسشی را بدون پاسخ نگذارید .
میزان حضور در مراسم مذهبی: الف – همیشه ب- غالبا ج- بندرت د- تقریبا هرگز
1- فکر می کنم مذهب تنها در هنگام غم ها و بدبختی ها است که به من بیشترین آسودگی و آرامش را می بخشد.
الف- کاملا مخالفم ب- تقریبا مخالفم
ج- تقریبا موافق د- کاملا موافقم
2- یکی از دلایل اینکه به اماکن مذهبی می روم این است که چنین حضوری به استحکام روابط دوستانه من در اجتماع کمک می کند.
الف- کاملا نادرست است. ب- تقریبا نادرست است
ج- تقریبا درست است. د- کاملا درست است
3- هدف از عبادات مذهبی تامین یک زندگی شاد و آرام است.
الف- کاملا مخالفم ب- تقریبا مخالفم
ج- تقریبا موافقم د- کاملا موافقم
4- برای من داشتن یک زندگی اخلاقی مهم تر از اعتقادات مذهبی است.
الف- کاملا مخالفم ب- تقریبا مخالفم
ج- تقریبا موافقم د- کاملا موافقم
5- اگر چه من فردی مذهبی هستم اما اجازه نمی دهم که ملاحظات مذهبی در امور روزمره زندگی ام دخالت کنند.
الف- در مورد من کاملا نادرست است ب- در مورد من تقریبا نادرست است
ج- در مورد من تقریبا درست است د- در مورد من کاملا درست است
6- مسجد به عنوان یک مکان برای فراهم کردن روابط اجتماعی خوب، بسیار مهم است.
الف- کاملا مخالفم ب- تقریبا مخالفم
ج- تقریبا موافقم د- کاملا موافقم
7- اگر چه من فردی مذهبی هستم اما فکر می کنم چیزهای مهمتری نیز در زندگیم وجود دارند
الف- کاملا مخالفم ب- تقریبا مخالفم
ج- تقریبا موافقم د- کاملا موافقم
8-من عمدتا به این دلیل نماز می خوانم که به من آموزش داده اند نماز بخوانم
الف- در مورد من کاملا نادرست است ب- در مورد من تقریبا نادرست است
ج- در مورد من تقریبا درست است. د- در مورد من کاملا درست است
9- من عمدتا به این دلیل به مکان های مذهبی می روم که در چنین اماکنی از ملاقات افرادی که آنها را در آنجا می شناسم ، لذت می برم.
الف- در مورد من کاملا نادرست است ب- در مورد من تقریبا نادرست است
ج- در مورد من تقریبا درست است د- در مورد من کاملا درست است
10- گاهی اوقات ضروری می بینم که به منظور حفظ رفاه اقتصادی و اجتماعی ام در اعتقادات مذهبی ام تجدید نظر کنم.
الف- کاملا مخالفم ب- تقریبا مخالفم
ج- تقریبا موافقم د- کاملا موافقم
11-من عمدتا به خاطر کسب حمایت و آرامش نماز می خوانم.
الف- کاملا مخالفم ب- تقریبا مخالفم
ج- تقریبا موافقم د- کاملا موافقم
12- مذهب همان کاری را می کند که عضویت من در گروه دوستان و آشنایان می کند. یعنی کمک می کند که زندگیم را متعادل و پایدار نگهدارم.
الف- کاملا مخالفم ب- تقریبا مخالفم
ج- تقریبا موافقم د- کاملا موافقم
13- تلاش زیادی می کنم که مذهب را در تمام اعمال و رفتار زندگیم وارد کنم
الف- کاملا مخالفم ب- تقریبا مخالفم
ج- تقریبا موافقم د- کاملا موافقم
14- اغلب حضور خداوند را در زندگیم احساس می کنم.
الف-کاملا درست است ب- تقریبا درست است
ج- تقریبا نادرست است د- کاملا نادرست است.
15- اعتقادات مذهبی من پشتوانه واقعی دیدگاه کلی من به زندگی هستند.
الف- کاملا همینطور است ب- تقریبا همینطور است
ج- تقریبا اینطور نیست. د- مطلقا اینطور نیست.
16- نمازهایی که در هنگام تنهایی می خوانم به همان اندازه که آنها را در جمع می خوانم برایم حس و معنا دارد.
الف- تقریبا همیشه ب- اغلب موارد
ج- بعضی مواقع د- بندرت
17- اگر اتفاق غیر منتظره ای برایم پیش بیاید به مسجد می روم.
الف- بیش از یک بار در هفته ب- حدودا هفته ای یکبار
ج- کمتر از یک بار در ماه د- کمتر از یک بار در سال
18- اگر قرار باشد که در مسجد به یکی از گروه های زیر ملحق شوم، ترجیح می دهم که :
1-به گروهی که مشغول خواندن قرآن هستند ملحق شوم/
2- به گروهی که فعالیت های سیاسی انجام می دهند ملحق شوم
الف- ترجیح می دهم که به گروه اول ملحق شوم.
ب- احتمالا گروه اول را ترجیح خواهم داد
ج- احتمالا گروه دوم را ترجیح خواهم داد
د- ترجیح می دهم که به گروه دوم ملحق شوم.
19- مذهب خاصه از این لحاظ مهم است که به بسیاری از سوالات من در خصوص معنای زندگی پاسخ می دهد.
الف- کاملا مخالفم ب- تقریبا مخالفم
ج- تقریبا موافقم د- کاملا موافقم
20- من پیرامون مذهب خودم مطالعات زیادی انجام می دهم
الف- اغلب ب- معمولا
ج- بندرت د- هرگز
21-برای من مهم است که اوقاتی از وقت خود را صرف تامل و تفکر درمورد مذهب بکنم
الف- کاملا مخالفم ب- تقریبا مخالفم
ج- تقریبا موافقم د- کاملا موافقم
1 – روانشناسی و علوم تربیتی پاییز و زمستان 1383; 34(2):41-63.
2 – مجله روانشناسی زمستان 1381; 6(4 (پیاپی 24)):336-347.
3 – دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران
4 – اصول بهداشت روانی پاییز 1387; 10(3 (پیاپی 39)):209-214.
5 – ایران، آزادشهر، خیابان شهید رجایی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد آزادشهر
—————
————————————————————
—————
————————————————————
1