تارا فایل

تحقیق در مورد نیکى به پدر و مادر


(۱۳) نیکى به پدر و مادر
نیکى به پدر و مادر، وظیفه‏اى اخلاقى است که در واجب بودن شکر منعم ریشه دارد. انسان فطرتا شاکر و سپاسگزار کسى است که به او نیکى کرده است.
سپاسگزارى از پدر و مادر، نشانه و گواه سلامت فطرت است و کسى که به پدر و مادر خود نیکى مى‏کند، از فطرت خود پاسدارى کرده است. اهمیت سپاسگزارى از پدر و مادر، چنان است که خداوند پس از امر به شکرگزارى از خود، شکر پدر و مادر را آورده است:
و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه و هنا على و هن و فصاله فى عامین ان اشکر لى و لوالدیک الى المصیر؛ (۲۴۶)
و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش به هنگام باردارى او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مى‏یابد آرى او را سفارش کردیم که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت همه به سوى من است.
و همان طور که کسى نمى‏تواند شکر پروردگار به جاى آورد، شکرگزارى از پدر و مادر نیز بسیار دشوار و در حد محال است.
از پیامبراکرم(ص) روایت شده است:
لن یجزى ولد عن والده حتى یجده مملوکا فیشتریه و یعتقه؛ (۲۴۷)
هرگز فرزندى پاداش پدرش را ادا نمى‏کند، مگر آن که پدر مملوک باشد و فرزند او را بخرد و آزاد سازد.
و نیز از ایشان روایت شده است:
بر الوالدین افضل من الصلوه و الصوم و الحج و العمره و الجهاد فى سبیل اللَّه؛ (۲۴۸)
نیکى به پدر و مادر برتر از نماز و روزه و حج و عمره و جهاد در راه خداست.
نیکى به پدر و مادر چنان اهمیتى دارد که حتى پدر و مادرى که از نظر عقیده دچار انحراف هستند و یا به فرزند خود ظلم کرده‏اند باید مورد احترام واقع شوند و فرزند به آنان نیکى کند. (۲۴۹)
مادر حق ویژه‏اى دارد و نیکى به او مقدم است. امام صادق(ع) فرمودند:
شخصى نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و پرسید اى پیامبر! به چه کسى نیکى کنم؟ فرمودند: مادرت پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به مادرت. باز پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به مادرت، دوباره پرسید: سپس به چه کسى؟ فرمودند: به پدرت. (۲۵۰)
وجوب پرهیز از آزار پدر و مادر
خداوند در قرآن کریم نیکى به پدر و مادر را وظیفه‏اى واجب معرفى فرموده است؛ وظیفه‏اى که پس از توحید در پرستش ذکر شده است:
و قضى ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلا هما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما؛ (۲۵۱)
پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید؛ اگر یکى از آن دو یا هر دو در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها حتى اف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى.
مطابق این آیه به پدر و مادر امرى واجب وکوچک‏ترین بى‏احترامى به آنان ممنوع است.این وجوب و ممنوعیت چنان که گفتیم پس از بیان وجوب یگانه پرستى ذکر شده است و این گواه اهمیت حقوق والدین است.
اهانت و بى‏احترامى نسبت به والدین به هیچ روى پذیرفته نیست؛ حتى کوچک‏ترین رفتار یا گفتارى که موجب آزار آنان باشد بر طبق این آیه ممنوع است.
امام رضا (ع) فرمودند:
اگر لفظى کوتاه‏تر و سبک‏تر از اف وجود داشت خداوند آن را در آیه ذکر مى‏فرمود.
(۲۵۲)
و در روایت دیگرى آمده است که مقصود از اف کمترین ازار است و اگر کلمه‏اى وجود داشت که بر آزارى کوچک‏تر دلالت مى‏کرد، خداوند از آن نهى مى‏فرمود.(۲۵۳) روایات بسیارى در نهى از آزار پدر و مادر آمده است. امام باقر(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل فرموده‏اند:
ایاکم و عقوق الوالدین فان ریح الجنه توجد من مسیره الف سنه و لا یجدها عاق… (۲۵۴)
از آزار پدر و مادر بپرهیزید، زیرا بوى بهشت از هزار سال فاصله بوییده مى‏شود، ولى آزار دهنده پدر و مادر آن را نمى‏یابد.
آزار والدین حتى اگر آنان ظالم باشند جایز نیست. امام صادق(ع) فرمود:
من نظر الى ابویه نظر ماقت و هما ظالمان له لم یقبل اللَّه تعالى له صلوه؛ (۲۵۵)
کسى که به پدر و مادرش به حالت دشمنى و تنفر نگاه کند خداوند نمازش را نمى‏پذیرد.
فروتنى در برابر والدین
فروتنى در برابر پدر و مادر از سر مهربانى، سفارش خدا و مصداقى از نیکى به پدر و مادر است و نشانه‏اى از روح شکرگزارى به شمار مى‏رود:
واحفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب رحمهما کما ربیانى صغیرا؛ (۲۵۶)
دو بال فروتنى خویش را از سر مهربانى در برابر آنان فرود آر، و بگو: پروردگارا! آن دو را رحمت کن چنان که مرا در خردى پروردند.
از این بخش از آیه که فرمود: و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا مى‏توان دریافت که طلب رحمت و بخشایش براى والدین نیز ریشه در احساس شکرگزارى انسان دارد.
امام صادق(ع) فرمودند:
لا تملا عینیک من النظر الیهما الا برحمه و رقه، و لا ترفع صوتک فوق اصواتهما، و لا یدک فوق ایدیهما، و لا تقدم قدمهما؛ (۲۵۷)
چشمانت را جز به مهربانى و نرمى به آنان مدوز و صدایت را از صداى آنان بلندتر مکن و دستت را بالاتر از دست آنان مبر و بر آنان پیشى مگیر.
وظیفه فرزند پس از درگذشت والدین
فرزند حتى پس از آن که پدر و مادرش از دنیا مى‏روند. همچنان وظیفه‏اى اخلاقى دارد. او باید براى آنان نماز بگزارد و از خداوند برایشان درخواست رحمت و مغفرت کند. از امام باقر(ع) روایت شده است:
ان العبد لیکون باراً بوالدیه فى حیاتهما ثم یموتان فلا یقصى عنهما دینهما و لا یستغفر لهما فیکتبه اللَّه عاقاً و انه لیکون عاقا لهما فى حیاتهما غیر بار بهما فاذا ما تا قضى دینهما و استغفر لهما فیکتبه اللَّه باراً؛ (۲۵۸)
هر آینه کسى که نسبت به پدر و مادر خود نیکوکار بوده پس از مرگ آنها دین آنان را ادا نمى‏کند و براى آنان استغفار نمى‏نماید پس خداوند او را در شمار آزار دهندگان قرار مى‏دهد. و بسا که کسى آزار دهنده پدر و مادرش بوده و در حیاتشان به آنان نیکى نمى‏کرده است ولى پس از مرگ آنها دین آنها را ادا کرده و برایشان استغفار نموده است پس خداوند او را در شمار نیکى کنندگان به والدین قرار مى‏دهد.
از این روایت فهمیده مى‏شود که اولا: وظیفه سپاسگزارى از پدر و مادر با مرگ آنها خاتمه نمى‏یابد و دیگر این که خداوند راه را براى جبران کوتاهى‏هاى فرزند خطا کار باز گزارده است.
خواهر و برادر
رابطه میان فرزندان یک خانواده رابطه‏اى حساس است. عاطفه‏اى که میان والدین و فرزندان وجود دارد در رابطه خواهرى و برادرى رقیق‏تر مى‏شود. از طرف دیگر خواهران و برادران با یکدیگر به اندازه‏اى که پدر و مادر با فرزندان مدارا مى‏کنند، مدارا نمى‏نمایند؛ به همین دلیل اصطکاک و برخورد سلیقه‏ها و اراده‏ها میان آنان بیشتر است.
فرزندان خانواده در روابط متقابل خود به تدریج آماده ظاهر شدن در جامعه مى‏شوند؛ آنها روابطى را برقرار مى‏کنند که عواطف شدیدى همچون رابطه والدین و فرزندان در آنها نیست. کودک در رابطه با پدر و مادر خود بسیارى از مشکلات این رابطه را به سبب محبت پدر و مادر از سر مى‏گذراند و به سبب اعتمادى که به آنها دارد قادربه ایجاد رابطه مثبت با آنان است. اما در جایى که چنین اعتمادى نیست و چنان محبتى هم وجود ندارد طرف مقابل گذشت کمترى مى‏کند و براى ایجاد ارتباط تشخیص درست انسان‏هاى صالح و درستکار از بدکاران را ضرورى است. اگر کودک از کنار پدر و مادر خود ناگهان به جامعه منتقل شود، در واقع از فضایى که محبت و اعتماد در آن فراوان بوده است به فضایى منتقل مى‏شود که این دو عنصر بسیار کمتر است این انتقال دفعى او را با مشکلاتى در برقرارى رابطه مواجه خواهد ساخت؛ اما اگر در خانواده فرصت ایجاد رابطه با خواهران و برادران خود را داشته باشد حالت میانه‏اى را تجربه مى‏کند که متوسط رابطه والدین و فرزند و رابطه عمومى شهروندان است. بنابراین رابطه خواهرى و برادرى بسیار اهمیت دارد. تجربه نیز نشان مى‏دهد که فرزندان خانواده‏هاى تک فرزند به اندازه کسانى که خواهر و برادر داشته مهارت برقرارى رابطه با همسالان و همکاران را ندارند.
به میزانى که رابطه اعتماد و محبت میان خواهران و برادران کمتر از اعتماد و محبت میان والدین و فرزندان است، حقوق آنان نیز بر یکدیگر کمتر است. در عین حال خواهران و برادران حقوق زیادى نسبت به یکدیگر دارند و وظایف اخلاقى آنان بسیار با اهمیت است. رعایت حقوق خواهران و برادران رابطه عاطفى آنان را تقویت مى‏کند و تقویت این رابطه در واقع نیکى به پدر و مادر است؛ زیرا والدین همواره دوست دارند فرزندانشان رابطه‏اى محبت‏آمیز با هم داشته باشند و اگر این خواسته خود را برآورده ببینند، خشنود خواهند شد.
براى آشنایى با حق خواهران و برادران به رساله الحقوق امام زین العابدین (ع) رجوع مى‏کنیم:
و اما حق اخیک فتعلم انه یدک التى تبسطها و ظهرک الذى تلتجى الیه و عزک الذى تعتمد علیه و قوتک التى تصول بها فلا تتخذه سلاحا على معصیه اللَّه و لا عده لظلم بحق اللَّه و لا تدع نصرته على نفسه و معونته على عدوه و الحول بینه و بین شیاطینه و تادیه النصیحه و الاقبال علیه فى اللَّه، فان انقاد لربه و احسن الاجابه له و الا فلیکن اللَّه آثر عندک و اکرم علیک منه؛ (۲۵۹)
و اما حق برادر تو این است که بدانى که او برایت چون دستى است که مى‏گشایى و پشتوانه‏اى است که به آن پناه مى‏برى و عزتى است که به آن تکیه مى‏کنى و نیرویى است که به وسیله آن چیرگى مى‏یابى. پس او را وسیله‏اى براى معصیت خدا و کمکى براى ستم به حق خداوند مگیر و در یارى او کوتاهى مکن و او را در برابر دشمنش یارى کن و میان او و شیاطینش فاصله انداز و او را نصیحت کن و در راه خدا به او روى آور. پس اگر مطیع فرمانبر پروردگارش بود با او باش و گرنه باید که خداوند در نزد تو محبوب‏تر و بزرگ‏تر از او باشد.
از این جملات در مى‏یابیم که در نسبت برادرى اصل بر آن است که برادران دو وظیفه را نسبت به هم انجام مى‏دهند:
۱ – یار و حامى یکدیگر باشند.
۲ – در راه خدا ناصح و خیر خواه یکدیگر باشند.
این دو وظیفه یکدیگر را تکمیل مى‏کنند و هیچ یک بدون دیگرى وظایف برادرى را کامل نمى‏کند به نظر مى‏رسد رابطه خونى و عاطفى برادرى تا اندازه بسیار موجب حمایت برادران از یکدیگر مى‏شود ولى اگر این حمایت توام با بصیرت نسبت به اهداف زندگى نباشد به حمایت‏هاى ناروا و ظالمانه مى‏انجامد براى پیشگیرى از این گونه حمایت‏هاى ناروا لازم است فقط از کسى که هدف اخلاقى و الهى را تعقیب مى‏کند حمایت شود و اگر کسى در مسیر ناصواب حرکت مى‏کند. از آن راه باز داشته و نصیحت شود. توجه به حق بودن یا نبودن آن چه مورد حمایت واقع مى‏شود، حمایت کننده و حمایت شونده را از گناه و ظلم باز مى‏دارد. هر گاه برادرى در مسیر مخالف خدا گام زند وظیفه برادران او نصیحت کردن است و چون در طریق الهى حرکت کند وظیفه برادران حمایت از اوست.
اگر حمایت و نصیحت با هم جمع شوند، مصداق حقیقى نیکى کردن پدید مى‏آید. نیکى حقیقى به پدر و مادر نیز باید ترکیبى از این دو باشد؛ با این تفاوت که پدر و مادر حتى اگر نصیحت‏پذیر نباشند باز هم باید از آزردن و جدایى از آنها پرهیز کرد، ولى رابطه برادرى و خواهرى این گونه نیست.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است‏۶
بر امک و اباک و اختک و اخاک ثم ادناک فادناک؛ (۲۶۰)
به مادر و پدر و خواهر و برادرت نیکى کن، سپس به خویشاوندان نزدیک و آن گاه به خویشان دور نیکى کن.
صله رحم
پس از اعضاى اصلى هر خانواده خویشاوندان قرار دارند. رابطه خویشاوندانى که رابطه‏اى خونى و مادرى (رحم) دارند، ادامه روابط خانوادگى خواهران و برادران است. داشتن رابطه و احترام به خاله دایى و نزدیکان مادر که مادر روزى با آنان در یک خانه زندگى کرده و رابطه‏اى عاطفى با آنان دارد و هنوز خواستار ادامه رابطه با آنهاست احترام به خواسته مادر تلقى مى‏شود. در مورد عمه و عمو نیز همین مسئله صادق است؛ احترام به آنان و حفظ و ادامه رابطه عاطفى با آنها نیز، در واقع احترام به خواسته پدر است.
در روابط خویشاوندى نیز محبت میان طرفین شدید است ولى به اندازه محبت میان والدین و فرزندان نیست. حفظ پیوند عاطفى و محبت‏آمیز میان خویشاوندان محافظت از مهربانى در گستره‏اى وسیع است. خویشاوندى در حقیقت زمینه روحى و عاطفى مناسب براى نیکى کردن به دیگران است.
پیوند با ارحام موجب مى‏شود برخى شئون مربوط به ارحام را شانى از خود تلقى کنیم و نیکى به آنان را نیکى به خود بدانیم. این ویژگى رابطه خویشاوندى انگیزه نیکى کردن را افزایش مى‏دهد و توفیق عمل صالح را بیشتر مى‏سازد. و عمل صالح بیشتر موجب نزدیک شدن انسان به هدف زندگى است. پیامبر اکرم(ص) فرموده‏اند که خداوند فرمود:
انا الرحمن و هذه الرحم، شققت لها اسماً من اسمى فمن وصلها وصلته و من قطعها بتته؛
(۲۶۱)
من الرحمن هستیم و اینان رحم از نام خود نامى برایشان جدا کردم، پس کسى که به رحم بپیوندد به او مى‏پیوندم و کسى که از رحم بگسلد از او بگسلم.
رحم مادران مایه پیوند مهرآمیز آدمیان است و این رحمت و مهربانى میان خویشاوندان را خداوند قرار داده است؛ همان گونه که رحمت میان مومنان را به رحمت خویش پدید آورد. خداوند همه انسان‏ها را از یک پدر و مادر آفرید؛ آدمیان همه خویشاوند هستند و اگر به این موضوع اندیشه کنند مهربانى میان آنان بیشتر خواهد بود:
یا ایها الناس اتقوا ربکم الذى خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساءاً و اتقوا اللَّه الذى تساءلون به و الارحام ان اللَّه کان علیکم رقیباً؛ (۲۶۲)
اى مردم، از پروردگارتان که شما را از نفس واحدى آفرید و جفتش را نیز از او آفرید و از آن دو مردان و زنان بسیارى پراکنده کرد پروا دارید، و از خدایى که به نام او از همدیگر درخواست مى‏کنید پروا نمایید و زنهار از خویشاوندان مبرید که خدا همواره بر شما نگهبان است.
اولیاء خدا حتى جنگ با گمراهان را براى بسط توحید و از سر مهربانى به انسان‏ها انجام داده‏اند.
به هر حال رحمت طبیعى میان ارحام، راه پیوندهاى انسانى را هموارتر مى‏کند و کسى که از ارحام خود بگسلد، به گسستن از بیگانگان نزدیک‏تر است و از همین روست که قطع رحم نکوهش شده است.
امام صادق(ع) فرمودند:
اتقوا الحالقه فانها تمیت الرجال، قلت: و مالحالقه؟ قال: قطیعه الرحم؛ (۲۶۳)
از حالقه بپرهیزید که مردان را مى‏میراند. شخصى پرسید: حالقه چیست؟ امام پاسخ دادند: گسستن از خویشاوندان.
امیرالمومنین(ع) در خطبه‏اى چنین فرمودند:
اعوذباللَّه من الذنوب التى تعجل الفناء؛
از گناهانى که نابودى را زود هنگام مى‏کنند به خدا پناه مى‏برم. شخصى پرسید: مگر گناهى هست که نابودى زودرس آورد؟ ایشان فرمودند:
نعم و یلک قطیعه الرحم؛
آرى، واى بر تو، بریدن از خویشاوندان. سپس فرمودند:
ان اهل البیت لیجتمعون و یتواسون و هم فجره فیرزقهم اللَّه جل و عز، و ان اهل البیت لیتفرقون و یقطع بعضهم بعضا فیحرمهم اللَّه و هم اتقیاء (۲۶۴)
بسا خویشاوندانى که گناهکارند و لى با هم اجتماع و تواسى مى‏کنند، پس خداوند بزرگ عزیز آنان را روزى مى‏دهد، و بسا خویشاوندان پرهیزکارى که از یکدیگر دورى مى‏کنند و از هم مى‏گسلند، پس خداوند آنان را محروم مى‏سازد.
هر چه بریدن از خویشاوندان نکوهیده و داراى آثار سوء است، صله رحم ستوده و مبارک است:
ان افضل ما توسل به المتوسلون الى اللَّه سبحانه الایمان… وصله الرحم فانها مثراه فى المال؛
(۲۶۵)
همانا بهترین چیز که نزدیکى خواهان به خداوند به آن دست یازیده‏اند ایمان… و پیوند با خویشان است که مال را افزون سازد و اجل را واپس اندازد.
و نیز فرمود:
فرض اللَّه الایمان تطهیرا من الشرک… و صله الرحم منماه للعدد؛ (۲۶۶)
خدا ایمان را واجب کرد تا موجب پاکى از شرک باشد… و پیوند با خویشان را واجب کرد تا سبب رشد و فراوانى عدد گردد.
امام سجاد(ع) از رسول خدا(ص) روایت فرمود:
من سره ان یمداللَّه فى عمره، و ان یبسط له فى رزقه فلیصل رحمه؛ (۲۶۷)
کسى که خوش دارد خدا عمرش را دراز کند و روزیش را گشاده سازد پس به خویشاوندانش بپیوندد.
آثار صله رحم در برکات دنیاى خلاصه نمى‏شود، بلکه با جلوگیرى از گناه آخرت را نیز آباد مى‏کند:
امام صادق(ع) فرمود:
ان صله الرحم و البر لیهونان الحساب و یعصمان من الذنوب فصلوا ارحاکم و بروا باخوانکم و لو بحسن السلام و رد الجواب؛ (۲۶۸)
پیوند با خویشاوندان و نیکوکارى، حساب آخرت را آسان مى‏کند و از گناهان باز مى‏دارد. پس به خویشان خود بپیوندید و به برداران خود نیکى کنید، حتى اگر به نیکى سلام و دادن جواب باشد.
پرسش‏ها
۱ – در ضمن چند سطر از وظایف فرزند نسبت به والدین در حیات و ممات آنها بنویسید؟
۲ – چه تفاوتى بین رابطه فرزندان با والدین و فرزندان با یکدیگر رابطه خواهر برادرى وجود دارد؟
۳ – اهمیت رابطه خواهر و برادرى در چیست؟
۴ – علت توصیه فراوان به صله رحم و دورى از قطع رحم چیست؟
۵ – آیا صله رحم و قطع آن داراى ارزش اخلاقى هستند؟ چرا؟

پى‏نوشتها
(۲۴۶) – لقمان، ۱۴.
(۲۴۷) – المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۴۳۴.
(۲۴۸) – همان.
(۲۴۹) – همان، ص ۴۴۲، ۴۴۱.
(۲۵۰) – همان، ص ۴۳۹.
(۲۵۱) – اسراء، ۲۳.
(۲۵۲) – اصول کافى، ج ۲، ص ۳۴۱، حدیث ۷.
(۲۵۳) – مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۳۱.
(۲۵۴) – همان، ص ۴۴۲.
(۲۵۵) – همان.
(۲۵۶) – اسراء، ۲۴.
(۲۵۷) – المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۴۳۸.
(۲۵۸) – همان، ص ۴۴۱.
(۲۵۹) – تحف العقول، رساله الحقوق، ص ۲۶۴.
(۲۶۰) – المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۴۳۵.
(۲۶۱) – همان، ص ۴۲۸.
(۲۶۲) – نساء، ۱.
(۲۶۳) – المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۴۳۱.
(۲۶۴) – همان، ص ۴۳۲.
(۲۶۵) – نهج‏البلاغه، الخطبه ۱۱۰.
(۲۶۶) – همان، قصار الحکم، ۲۵۲.
(۲۶۷) – المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۴۳۲.
(۲۶۸) – همان، ج ۳، ص ۴۳۳.


تعداد صفحات : 15 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود