تارا فایل

تحقیق در مورد معضلات آموزشی نظام آموزشی هند


معضلات آموزشی نظام آموزشی هند
پائین بودن نرخ سواد در هندوستان که فقر اقتصادی از جمله مهم ترین عوامل آن محسوب می گردد مهم ترین معضل آموزشی کشور است. بنابر برآوردهای به عمل آمده بیش از یک سوم جمعیت هندوستان زیر خط فقر زندگی می کنند. اگر چه حضور در مدارس رایگان می باشد اما هزینه تهیه کتاب، لباس مدرسه و حمل و نقل برای خانواده های فقیر هزینه ای هنگفت به شمار می رود. در خانواده های فقیر، مشارکت دختران در نگهداری از کودکان و فعالیت های روزمره خانواده، چنین معضلی را ایجاد نموده است. اگر خانواده ای به دلیل مواجه با مسائل مالی مجبور به انتخاب در مدرسه فرستادن فرزندان دختر یا پسر خود باشد قطعاً این پسر خانواده از فرصت تحصیل برخوردار می گردد. واکنش منفی والدین در امر آموزش دختران، خود به عنوان مانع بزرگ در حوزه آموزش دختران محسوب می گردد. اغلب والدین از آموزش پسران تحت عنوان سرمایه ای بزرگ یاد می کنند. چرا که در زمان پیری والدین، این فرزند پسر است که از استعلاعت مراقبت از آنان برخوردار می باشد. به عبارت دیگر، اکثر والدین هندی از دختران تحت عنوان اتلاف هزینه یاد می کنند. چرا که دختران پس از ازدواج با خانواده شوهر زندگی کرده و والدین مستقیماً از این وضعیت سودی نمی برند. علاوه بر این دخترانی که از سطح بالای آموزشی برخوردارند نیز به واسطه ازدواج با پسران همسطح و هم پایه خود از لحاظ تامین جهیزیه هزینه هنگفتی برای خانواده های خود به بار می آورند. از جمله مهمترین معضلات نظام آموزشی کشور هند می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

1 استقلال مطلق دانشگاهها :
دانشگاههای سراسرکشوردرفعالیت های مختلفی نظیر پذیرش دانشجو، گزینش استاد،تدارک برنامه های درسی ،نحوه ارزشیابی تحصیلی و…… به صورت مستقل عمل نموده و سازمان هایی نظیر کمیسیون اعتبارات دانشگاهی (یو.جی .سی ) منحصرا از نقش پیشنهاد دهنده برخوردار می باشند.
2 اختلاف سطح و امکانات گروههای آموزشی :
اغلب گروههای آموزشی از جهت کادرآموزشی ، منابع مالی ، تجهیزات ،کتابخانه تخصصی و ساختمان در وضعیت نامناسبی قرار داشته و تنها معدودی از دانشگاهها از موقعیت بهتری برخوردار می باشند.
3- عدم وجودمرکزملی تائید و اعتباربخشی آموزشی :
اگرچه کمیته بررسی کمیسیون اعتبارات دانشگاهی به تعیین معیارها و استانداردهای آموزشی مبادرت می نماید ،با این وجود ارگان ملی خاصی عهده دار نظارت بر عملکرد اجرایی دانشگاه ها نبوده و مکانیسم نظارتی خاصی نیز وجود ندارد.
4 گسترش بی رویه دوره های آموزش عالی و ظرفیت پذیرش دانشجو :
طی دهه گذشته دانشگاههای هند درایجاد و گسترش دوره های آموزشی علوم مختلف شتاب بی مورد به خرج داده و بدون فراهم آوری زیربنای لازم به تشکیل دوره های جدید ویا افزایش نرخ پذیرش دانشجو مبادرت نمودند. از این روی تضعیف دوره ها اثر چاره ناپذیری بر استانداردها و معیارهای آموزشی کشورگذارده است .چراکه از دانشجویانی که به اتمام دوره های آموزشی بدون امکانات زیربنایی نائل آمده اند، نمی توان انتظار داشت از شایستگی های برابر با آن دسته از دانشجویانی که از دانشگاههایی با امکانات بهتر فارغ التحصیل میگردند،برخوردار باشند. اگرچه مدرک هر دو مشابه است . طبعاً دانشجویانی که از آموزش بهتر برخوردار بوده اند، درگزینش شغل و در میدان عمل ،از وضعیت بهتری برخوردار می باشند. طبق اطلاعات بدست آمده، تعداد فارغ التحصیلان دانشگاههای هند در اغلب رشته های تحصیلی تا 4 برابر میزان مورد نیاز بازار کار است . در نتیجه بسیار عادی است اگر چنانچه شخصی با وجود برخورداری از مدرک کارشناسی ارشد در پستی بسیار پائین تر از سطح خود مشغول به کار شود. از سوی دیگر این مسئله سبب سوئ استفاده برخی ازکارفرمایان شده و به استخدام افرادی با مهارت و صلاحیت هایی بسیار بالاتر از درجه نیازمندی مبادرت می نمایند که این امرخود به تحقیر افراد برخوردار از تحصیلات عالیه منتهی می گردد.
5 فقدان سیاست ملی منسجم :
ازجمله مشکلات عمده نظام آموزشی هند می توان به عدم وجود نهاد یا سازمان خاص جهت برآورد میزان نیروی متخصص مورد نیاز بازار کار در سطوح مختلف و اتخاذ سیاست گذاری وبرنامه ریزی صحیح در این زمینه اشاره نمود. در نتیجه تعداد فارغ التحصیلان بسیار بیشتر از نیاز بازار کار بوده که این امر خود به عدم اشتغال و یا گرایش به اشتغال در سطوح پایین تر آموزشی منجر می گردد. این درحالیست که اتخاذ سیاست ملی منسجم در جهت تعیین لزوم یا عدم لزوم تشکیل و یا گسترش گروههای آموزشی مطابق با شناخت نیازهای متفاوت بازار کار ضروری بوده و به عدم رشد بی رویه دوره های آموزشی منتهی می گردد.
6- ناکافی بودن تسهیلات آموزشی
عم کفایت تسهیلات آموزشی در هندوستان، مانعی دیگر برای آموزش به شمار می رود. اغلب ایالات کشور از تعداد کافی مدرسه جهت سرویس دهی به کلیه کودکان واجد شرایط برخوردار نمی باشند. بعلاوه مدارس موجود نیز از امکانات اولّیه نظیر بهداشت و آب، محروم می باشند. در برخی ایالات نیز مشکل عدم وجود جای کافی با مشکل ازدیاد کودکان مدرسه ای به دلیل رشد سرسام آور جمعیت، توام گردیده است. به عنوان مثال، طی سال 1993، ایالت آتارپرداش جهت ثبت نام از کلیه کودکان رده های سنی 6 الی 10 سال به 214000 مدرسه اضافی نیازمند بود. نیاز به مدارس اضافی به خاطر رشد جمعیت، همچنان پابرجاست. گفتنی است که در مقابل دولت هندوستان در عوض سرمایه گزاری جهت احداث مدارس بیشتر، به ارتقاء کیفت آموزشی می پردازد.
7- کمبود معلمین زن
عدم برخورداری از معلم زن به اندازه کافی، مانعی دیگر حوزه آموزش کشور محسوب می گردد. چرا که با افزایش تعداد معلمانِ زن در مدارس احتمال حضور دختران در مدارس، به مقدار متنابهی افزایش می یابد. این امر به ویژه در خصوص کشوری نظیر هندوستان که از تفاوت جنسی فاحش بروخوردار است مصداق بیشتری می یابد. در حال حاضر، معلمان زن کشور تنها 22 درصد از کل معلمان کشور را تشکیل می دهند (1992). این میزان نشان می دهد که تعداد محدودی از زنان هندی شایسته تدریس می باشند. به هر حال این سهم احتمالاً در آینده ای نه چندان دور افزایش خواهد یافت؛ چرا که تعداد زنانی که جهت تدریس آموزش می بینند نصف دانشجویان را تشکیل می دهند. در اینجا، بازهم در میان ایالات مختلف، تفاوت وجود دارد. آندسته از ایالاتی که از میزان رشد افراد باسواد برخوردار می باشند، به همان نسبت نیز از تعداد زنان معلم بیشتری برخوردار می باشند. اختلافات جنسی ناعادلانه ای همچنان در سیستم آموزشی کشور مشهود می باشد. از سال 1965 دولت هندوستان با دوباره نویسی کتاب های آموزشی در جهت به تصویر کشیده نشدن زنان در قالب های مختلف جنسی در این کتابها موافقت نموده است. با این حال طبق مطالعات به عمل آمده در خصوص کتابهای درسی طی سال 1980 نشان داد که شخصیتهای اصلی این کتابها اغلب مردان می باشند. در این کتابها، مردان شخصیت های غالب را به خود اختصاص داده و از آنان به عنوان افراد قوی، ماجراجو و زیرک یاد شده است. درست برعکس، هنگامی که در این کتابها از زنان یاد می شود موجوداتی ضعیف و بدبخت به تصویر کشیده شده که قربانی سوءاستف اده ها و آماج تنبیهات بدنی می باشند. لازم به ذکر است که این تصاویر خود مانعی بزرگ جهت ارتقاء منزلت زن در اجتماع محسوب می گردد.
چالش های ناشی از نظام طبقاتی هند، میراث حاکمیت برهمنان
اعتراض پزشکان و دانشجویان مراکز آموزشی و علوم پزشکی هند در دهلی نو به اختصاص ‪۲۷‬درصد از ظرفیت پذیرش دانشجو به طبقه باعنوان،"اقشار عقب مانده" وارد شانزدهمین روز خود شد.
این تخصیص علاوه بر افزایش سهمیه اقشار باعنوان "اقشار پایین اجتماعی" در ادارات و موسسات آموزشی دولتی از ‪۲۲/۵‬درصد به ‪۴۹/۵‬درصد در سال های گذشته است.
عده ای از دانشجویان موسسه ها آموزشی هند چندین روز است که دست به اعتصاب غذا زده اند و دانشجویان دیگر دانشکده های پزشکی و موسسات علمی هند همچون موسسه فناوری هند و دانشگاه دهلی و برخی از نهادهای اجتماعی را نیز با خود همراه کرده اند.
این اعتصاب پزشکان و دانشجویان پزشکی فعالیت بیمارستان ها را در سراسر هند مختل کرده و بیماران بویژه از قشر کم درآمد را با مشکل مواجه نموده است هر چند که پزشکان بیماران را در چادرهای برپا شده در حاشیه خیابان های اطراف بیمارستان ها مداوا می کنند.
در این میان حامیان اختصاص سهمیه به افراد متعلق به اقشار پایین و عقب مانده جامعه هند طی روزهای گذشته در موسسات عالی هند نیز تظاهرات وسیعی را در چندین شهر هند از جمله دهلی ترتیب داده اند.
تظاهرات روز جمعه گذشته این افراد در "پاتنا" مرکز ایالت "بیهار" به خشنونت انجامید به طوری که صدها نفراز آنان در این شهر به نیروهای پلیس حمله کردند که ‪۵۰‬نفر از جمله هفت خبرنگار در جریان این درگیری زخمی شدند.
دانشجویان رشته پزشکی خواسته دکتر "ای.پی.جی. عبدالکلام"، رییس جمهوری و " مان موهان سینگ"، نخست وزیر هند، مبنی بر خاتمه دادن به اعتراضات را رد کرده اند و مذاکره آنان با "پی.سی. هوتا"، قائم مقام وزارت کشور هند، نیز به نتیجه ای نرسیده است.
اکثریت کارشناسان و دست اندرکاران صنایع هند با اختصاص سهمیه به اقشار پایین و عقب مانده اجتماعی این کشور در موسسات عالی تراز اول هند مخالفت کرده و می گویند که افراد متعلق به این اقشار در مدارس سطح پایین تحصیل کرده اند و ورود آنان به موسسات عالی علمی موجب کاهش کیفیت علمی این موسسات خواهد شد.
این کارشناسان می گویند که دولت باید به جای اختصاص سهمیه به این افراد در موسسات عالی، کیفیت تحصیلی آنان را در دوره های ابتدایی و متوسطه بهتر کند و از سوی دیگر تعداد کرسی های این موسسات را به حدی افزایش دهد که همه افراد واجد شرایط بتوانند در آنها پذیرش بگیرند.
بر اساس محاسبات انجام شده در این خصوص، ‪۷۷/۵‬درصد از کرسی های موسسات عالی هم اکنون در اختیار اقشار متوسط به بالا از نظر وضع مالی قرار دارد و تعداد کرسی های این موسسات، درصورت اختصاص ‪۲۷‬درصد از آنها به افراد متعلق به اقشار عقب مانده، باید به میزان ‪۴۵/۳۶‬درصد افزایش یابد و دولت باید ‪۸۰‬میلیارد روپیه اضافی را برای انجام این کار هزینه کند.
دولت هند ‪۱۲۴/۱۵‬میلیارد روپیه را به امر آموزش و پرورش در طول سال تحصیلی جاری اختصاص داده که ‪۸۶/۹۲‬میلیارد روپیه از آن برای آموزش عالی و فنی در نظر گرفته شده است.
موضوع اختصاص سهمیه به اقشار پایین اجتماعی در نهادها و موسسات آموزشی دولتی هند به سال ‪۱۹۵۰‬میلادی باز بر می گردد.
نظام اجتماعی در هند بسیار پیچیده است و اقشار اجتماعی در جامعه این کشور، بخصوص درمیان هندوها، بر مبنای شغل افراد تعیین و هر شغلی به عنوان یک قشر اجتماعی تلقی می شود.
اما قوانین مندرج درقانون اساسی هند حکایت از آن دارد که تدوین کنندگان قانون اساسی این کشور بعدازاستقلال این کشوراز استعمار انگلیس تلاش داشته اند تا فارغ از میراث به جا مانده از دوره های گذشته در زمینه دسته بندی جامعه هند بویژه توسط آیین هندوها، برای بهبود وضع مستمندان و عقب ماندگان جامعه هند و شامل کردن آنان در امور کشور قوانینی را وضع کنند، هر چند که هنوز هم در برخی از شهرها و بویژه روستاها طبقه بندی جامعه به شهروند درجه یک و دو همچنان بر روابط اجتماعی این کشور سایه افکنده است.
فصل شانزدهم قانون اساسی هند دارای مقررات خاصی در رابطه باایجاد طبقه اجتماعی در هند است.
بر اساس موادی از این قانون، اختصاص درصد مشخصی از کرسی ها در مجلس نمایندگان هند و نیز مجالس قانونگذاری در ایالت ها به "اقشار و عشایر مشخص" اجباری شده است.
در ماده ‪۳۳۶‬قانون اساسی هند تصریح شده است که نهاد خاصی تحت عنوان "کمیسیون ملی اقشار و عشایر مشخص" باید به منظور ترفیع وضعیت رفاهی آنان تشکیل شود.
در ماده ‪۳۴۱‬این قانون نحوه شناسایی افراد و طبقه های مشمول فهرست "اقشار و عشایر مشخص" و یا حذف از فهرست، تشریح شده است.
تعداد اقشار" دالیت" یا "نجس" که در قانون اساسی هند از آنان به عنوان اقشار وعشایر مشخص نامبرده شده است که درواقع همان افراد عقب مانده هستند به هزاران نفر می رسد و آنها شامل رفتگران، پینه دوزان، مرده سوزان و توالت شویان می شوند.
"دالیت ها" ‪۱۶/۲‬درصد، گروه های عشایری ‪۸/۲‬درصد، دیگر اقشار عقب مانده ‪۵۲‬درصد، اقلیت های مذهبی ‪۱۸/۴‬درصد واقشار دیگر ‪۵/۲‬درصد از جمعیت هند را تشکیل می دهند.
در آیین هندوها که حدود ‪۸۰‬درصد از جمعیت هند را تشکیل می دهند، افراد به چهار طبقه شغلی یا اجتماعی کاملا متمایز تقسیم شده اند.
"برهمنان " (شامل کاهنان معابد و علمای آیین هندو) بالاترین قشر را در این گروه بندی اجتماعی تشکیل می دهند و "کشاتریا"ها (جنگجویان و محافظان برهمنان)، "ویش"ها (تجار، کسبه و بازاریان) و "شودرا"ها( طبقه پست آیین هندو که به قشر نجس شهرت داشته و از نظر عقیدتی خارج از آیین هندو بشمار می رود) به ترتیب رده های دوم، سوم و چهارم را اشغال می کنند.
این اقشار دوباره به گروه های کوچک و کوچکتر تقسیم می شوند.
مدیریت اداری و سیاسی، آموزش و تدریس علم، دانش، موسیقی و هنر و نیز انجام مراسم مذهبی از وظایف "برهمین ها" است حال آنکه افراد متعلق به قشر "کشاتریا" به کار نگهبانی و جنگ با دشمن، افراد متعلق به قشر "ویشیه" به انجام تجارت و افراد متعلق به قشر "شودر" به انجام خدماتی چون رفتگری، پینه دوزی ، نظافت توالت و فاضلاب اشتغال دارند.
"برهمنان" اقشار پایین، مخصوصا "شودرها"، را به عنوان "نجس" تلقی می کنند و شدت این رفتار غیر انسانی در برخی از روستاها به حدی است که "شودرها " نباید خود را به"برهمنان" نزدیک یا از گذرگاه های مورد استفاده آنان عبور کنند.
به اعتقاد صاحبنظران مسایل اجتماعی و فرهنگی، حکومت ‪۸۰۰‬ساله مسلمانان و استعمار ‪۲۰۰‬ساله انگلیس ها در هند و نظام سیاسی دمکراسی حاکم در این کشور بعدازکسب استقلال از انگلیس موجب بروز تغییرات وسیعی در نظام اجتماعی هند شده است بطوریکه "برهمنان" اکنون در بازار فعالند و یا درنیروهای مسلح خدمت می کنند وافراد متعلق به طبقه"دالیت"ها یا"نجس"ها به امر سیاست پرداخته و به پارلمان و وزارتخانه های دولت مرکزی نیز راه یافته اند.
"مهاتما گاندی"، رهبر فقید جنبش آزادی هند، به"دالیت"ها عنوان "هریجان" (بندگان خدا) داد و خواستار اختصاص کرسی هایی به آنان در ادارات و موسسات آموزشی دولتی به منظور ترفیع وضعیت اجتماعی و اقتصادی آنان شد.
قانون اساسی هند در سال ‪۱۹۵۰‬اختصاص کرسی هایی را در مجالس قانونگذاری این کشور برای پایین ترین اقشار اجتماعی (شودر، دالیت یا نجس) و گروه های عشایری مندرج در این قانون اجباری ساخت و اصلاحیه این قانون در سال ‪۱۹۵۱‬ به دولت های محلی اجازه داد که کرسی هایی را در موسسات آموزشی به این اقشار اختصاص دهند.
دولت وقت هند در سال ‪۱۹۵۳‬کمیسیونی را تحت ریاست "کاکا کاللکار" و تحت عنوان "کمیته دیگر اقشار عقب مانده" به منظور شناسائی افراد بیشتری از جامعه که به دلیل فقر و تنگدستی از همه شئونات زندیگی باز مانده اند، تشکیل داد اما گزارش سال ‪۱۹۵۵‬این کمیسیون چندان مفید واقع نشد.
وضعیت اجتماعی و مالی افراد متعلق به طبقه "دیگر اقشار عقب مانده" به مراتب بهتر از "دالیت ها" است و آنها شامل گاوداران، کشاورزان کوچک، کارگران کشاورزی ، قصابان، سلمانی ها و بناها می شوند.
دیوان عالی هند، طی حکمی در سال ‪،۱۹۶۳‬تصریح نمود که سهمیه اختصاصی به اقشار "دالیت" و "دیگر اقشار عقب مانده" در نهادها و موسسات آموزشی دولتی نباید از ‪۵۰‬درصد تجاوز کند.
دولت وقت هند درسال ‪۱۹۷۸‬کمیسیونی را نیز تحت ریاست "مندل" به منظور بررسی امکان اختصاص سهمیه به اقشار اجتماعی محروم تشکیل داد.
"کمیسیون مندل"، در پایان تحقیقات خود، توصیه کرد که ‪۲۷‬درصد از کرسی ها در نهادها و موسسات آموزشی دولتی به "دیگر اقشار عقب مانده" اختصاص داده شود.
"ویشونات پراتاب سینگ"، نخست وزیر پیشین هند، در سال ‪۱۹۸۹‬اعلام کرد که دولت وی خواهان اجرای توصیه های "کمیسیون مندل" مبنی بر اختصاص سهمیه به "دیگر اقشار عقب مانده" در نهادها و موسسات آموزشی دولتی است.
این اعلان "وی.پی. سینگ" با عکس العمل شدید اقشار بالای اجتماعی مواجه شده بطوری که عده ای از دانشجویان متعلق به این اقشار خود را در اعتراض نسبت به این تصمیم سینگ آتش زدند.
دیوان عالی هنداختصاص ‪۲۷‬درصد از کرسی ها را به "دیگر اقشار عقب مانده" در سال ‪۱۹۹۲‬تایید ولی تصریح کرد که این سهمیه نباید خانواده های مرفه این اقشار را شامل شود.
اختصاص سهیمه به "دالیت ها" اولین بار برای ‪۱۰‬سال منظور گردید ولی برخورداری دالیت ها از حق رای موجب شده که همه دولت های متوالی، مدت اختصاص سهمیه را به آنان تاکنون تمدید کنند.
اختصاص سهمیه به دالیت ها در ادارات و موسسات آموزشی دولتی موجب شده که وضعیت اجتماعی و اقتصادی آنان در مقایسه با گذشته بهتر شود بطوری که عده ای از آنان هم اکنون وزیر دولت مرکزی، سروزیر ایالت، دکتر، مهندس و استاد دانشگاه هستند. "ان.کی. نارایانان"، رئیس جمهوری قبلی هند، یک "دالیت" بود.
مشکلات زبان فارسی در هند
هند در نظر ایرانیان، تنها کشوری نزدیک به آن، و یا کشوری بیگانه نیست؛ بلکه مردم ایران پیوندی عاطفی با مردم این سرزمین دارند. در افسانه ها و فولکلور ایران، هند سرزمین زیبایی ها و شگفتی هاست.
هند در نظر ایرانیان، تنها کشوری نزدیک به آن، و یا کشوری بیگانه نیست؛ بلکه مردم ایران پیوندی عاطفی با مردم این سرزمین دارند. در افسانه ها و فولکلور ایران، هند سرزمین زیبایی ها و شگفتی هاست. روند تاریخ از دوره باستان تاکنون نیز بر این پیوند افزوده و در دیرند تاریخ، انگیزه های این پیوند فراهم آمده است. این جستار پرداختن به سویه های تاریخی را برنمی تابد؛ از این رو تنها به راه های استوار کردن این پیوستگی بسنده می کند. در واقع یکی از بنیادی ترین راه ها گسترش زبان و ادب فارسی در هند بزرگ است که می تواند بر ستبری و استواری این پیوند بیفزاید.دشواری هایی که در راه گسترش و فراگیری زبان فارسی در این سرزمین در دوره اخیر به نظر می رسد می تواند ذیل این عنوان ها خلاصه شود:
دانشجو
با توجه به این که حدود هفتصد هشتصد سال، زبان فارسی در کشور هند از زبان های رسمی بوده است، این زبان برای آنان تنها یک زبان نیست، بلکه آکنده از بار عاطفی و بازتاب فرهنگ مشترک هند و ایران نیز است. پس زبان فارسی جزئی از فرهنگ کذشته این سرزمین به شمار می آید و تاثیر مستقیمی در همه سویه های فرهنگ هند دارد، آن گونه که در ژرفای فرهنگ و زبان های هند بزرگ رسوخ کرده است. از این رو فراگیران زبان فارسی با انگیزه های گوناگون جذب یادگیری این زبان می شوند. برای نمونه یکی ازانگیزه هایی که موجب جذب دانش آموزان و دانشجویان به زبان فارسی می شود، وجود خانقاه ها و مراکز عرفان و تصوفی است که در جای جای هند دایر هستند. از آنجا که بیشتر این خانقاه ها و مراکز عرفان و تصوف اسلامی، ریشه در سلسله های عرفان ایرانی ـ اسلامی دارند و نیز بیشتر آثار نوشته شده و باقیمانده این مراکز به زبان فارسی است، از این رو نوآموزان آنها علاقه مند به فراگیری زبان فارسی هستند.
یکی دیگر از انگیزه های جذب به این زبان، نسل ایرانیانی است که در دوره های تاریخی به علت های گوناگون، در سراسر سرزمین هند سکنا گزیده اند: در دوره کنونی فرزندان آنان با توجه به ریشه های عاطفیشان که در سرزمین ایران جایگیر است، علاقه مند به فراگیری زبان فارسی هستند.علت سوم، دین اسلام است. در دیرند تاریخ، ایران همیشه مرکز تبلیغات اسلامی بوده و در راه گسترش اسلام در سرزمین های دیگراز هیچ کوششی دریغ نکرده است. از این رو ایران و اسلام برای مردم هند مفهومی یگانه هستند. البته عوامل دیگری نیز در راه جذب به این زبان در هند وجود دارند که برای کوتاهی این گفتار از آنها چشم می پوشیم.
مواد درسی و منابع قابل دسترسی
در پیوند با فراگیری زبان فارسی و گسترش آن، کمبود کتاب های درسی مناسب، یکی از دشواری ها و مشکلات بنیادین فراگیران زبان فارسی در سرزمین هند است. کتاب هایی که در آنجا برای تدریس این زبان به کار می روند، نه تنها کافی نیستند، بلکه از لحاظ محتوا به سی چهل سال پیش تعلق دارند. مواد درسی ارائه شده به دانشجویان نیز جوابگوی نیازهای دانش آموزان و دانشجویان در دوره تحصیلی آنان و پس از فراغت از تحصیل نیست.
پیشنهاد می شود در کنار آموزش زبان فارسی در سطح های مختلف، مواد درسی دیگری نیز چون تاریخ (تاریخ هند، تاریخ ایران و تاریخ ادبیات گذشته و معاصر هند و ایران) در برنامه های درسی آنان گنجانده شود و نیز به کلاس های مکالمه زبان فارسی اهمیت بیشتری داده شود و در ضمن، درس ها به زبان فارسی تدریس شوند.
اشتغال شاید بتوان گفت بزرگ ترین مشکل فارسی آموزان در سرزمین هند مسئله اشتغال و امرار معاش است.
دانشجویان زبان فارسی در هند، با هر انگیزه ای که جذب یادگیری زبان فارسی شده باشند، با کمال تاسف پس از فراغت از تحصیل، هیچ گونه وسیله امرار معاش از طریق رشته تحصیلی خود را ندارند. این مسئله خود می تواند موجب از بین رفتن یا کم شدن انگیزه جذب برای فراگیری زبان فارسی در هند باشد. برای رفع این مشکل، چند پیشنهاد ارائه می شود:
۱. دانشجویان زبان فارسی هند، بتوانند تا حد امکان برای تکمیل و یادگیری کاربردی زبان فارسی به ایران مسافرت کنند و از راه دادن بورسیه های بیشتر (بیش از آنچه امروزه هست) امکان آمدن آنها به ایران فراهم آید.
۲. ایجاد بازارهای کار برای فارغ التحصیلان این رشته، مانند تربیت و پرورش دانشجویان رشته زبان فارسی برای فهرست کردن نسخه های خطی فارسی موجود در کتابخانه های سراسر هند، که بیشتر آنها تاکنون ناشناخته، دست نخورده و تحقیق نشده باقی مانده اند، و استخدام فارغ التحصیلان توسط رایزنی فرهنگی ایران در هند به همین منظور، پس از فراغت از تحصیل.
۳. به وجود آوردن انگیزه هایی برای راه اندازی شرکت ها و محل های ترجمه های فارسی در هند (مثلاً برای ترجمه مدارک زائران هند که به عتبات مقدس ایران سفر می کنند). همین امر می تواند راه درآمدی برای فارغ التحصیلان رشته زبان و ادب فارسی به شمار آید.
۴. تا حد امکان جذب فارغ التحصیلان زبان فارسی در خانه های فرهنگ و رایزنی ایران در هند.
۵. حمایت مالی از فراگیران و فارغ التحصیلان برای تحقیق و پژوهش های علمی در زمینه های ایران شناسی و۰۰۰
۶. گنجانیدن مواددرسی ویژه در دوره تحصیل و فراگیری زبان فارسی تا این که دانشجویان بتوانند پس از فراغت از تحصیل، در جامعه هندر جذب بازار کار شوند و از لحاظ امرار معاش در تنگنا قرار نگیرند.
از این رو بازنگری مواد درسی ای که در دوره های تحصیل ارائه می شوند ضروری به نظر می رسد. به همین منظور کارشناسانی آگاه و علاقه مند از تحصیل کردگان و برنامه ریزان هند، باید در این راه همکاری کنند. گنجانیدن واحدهای آموزش رایانه، درس های جامعه شناسی، و کتابداری از جمله این موارد بازنگری می تواند باشد که آموزش دادن آنها امکان جذب فارغ التحصیلان به بازار کار هند را بیشتر می کند.

مدرسان
در راستای گسترش زبان فارسی در هند پرتلاش ترین وبنیادی ترین کوشندگان این راه یعنی مدرسان زبان فارسی هند نیز دچار مشکلات و دشواری هایی در آموزش این زبان هستند. این تلاشگران علاقه مند را می توان به دو گروه تقسیم کرد: گروهی که از دانشگاه های ایران فارغ التحصیل شده اند و یا امکان مسافرت های پی در پی به ایران را داشته اند. گروه دوم فارغ التحصیلانی که از رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه های هند فارغ التحصیل شده اند و امکان مسافرت به ایران را یا به دست نیاورده اند، یا آن که موفقیتشان در این زمینه اندک بوده است.گروه اول که این زبان را به طور کاربردی در ایران فرا گرفته اند چندان مشکلی در آشنایی با نکته های ظریف این زبان ندارند و برای تدریس نیز دشواری چندانی ندارند. اما گروه دوم که از دانشگاه های هند فارغ التحصیل شده اند و امکان مسافرت به هر دلیلی برایشان مهیا نشده است، در تدریس، با مشکلات زیادی مواجه اند، از همه مهم تر این که در آنجا تدریس، بیشتر به زبان اردو یا انگلیسی صورت می گیرد!
دشواری دیگر در راه گسترش زبان فارسی در هند، این است که پاره ای از دانشگاه های بزرگ هند هنوز ازداشتن استاد زبان فارسی محروم اند و بخش های زبان فارسی آنها موقتاً تعطیل و یا حتی به کلی برچیده شده است. برای نمونه بخش زبان فارسی دانشگاه مدرس (چینای) در جنوب هند، که یکی از دانشگاه های برجسته و بزرگ هند به شمار می آید، سال هاست که در تعطیلی به سر می برد.
به طور کلی مسائل و نیز راه حل های مربوط به مشکلات استادان محترم زبان فارسی هند را فهرست وار می توان چنین بازگو کرد:
۱. پاره ای از مدرسان زبان فارسی هند، که فارسی را در هند به زبان اردو یا انگلیسی فرا گرفته اند، برای تکمیل تحصیلات خود و تسلط بر این زبان هنوز امکان آمدن به ایران را پیدا نکرده اند.
۲. کمبود مواد آموزشی (تدریس). یکی از مشکلات مدرسان زبان فارسی در راه تدریس این زبان به دانشجویان و دیگر فراگیران، کمبود کتاب های درسی و دیگر وسایل آموزشی این زبان، و کتاب هایی است که روزآمد با شنود به فراگیری این زبان کمک کنند. در واقع می توان گفت نبود امکان تحقیق و مطالعه برای زبان فارسی در هند، از دسترسی نداشتن به کتاب ها و منابع موردنیاز سرچشمه می گیرد. از این رو تجهیز و آماده سازی بخش فارسی کتابخانه های دانشگاه ها و مراکز فرهنگی هند، ضروری به نظر می رسد. (البته در این راستا یکی دو دانشگاه چون دانشگاه های دهلی و جواهر لعل نهرو استثنایند.)
۳. مشکل مالی استادان و صاحب نظران زبان فارسی هند، برای ترجمه و نشر آثار فارسی در هند. با توجه به این که استادان زبان فارسی هند به زبان های اردو و انگلیسی و دیگر زبان های هند نیز تسلط دارند وتوانایی ترجمه آثار ایرانی ـ اسلامی و ایرانی ـ هندی به زبان انگلیسی و زبان های هندی را دارا هستند، بنابراین می توانند فرهنگ و ادب فارسی را به گونه ای بهتر باز شناسانند و در همین راستا، انگیزه مطالعات فرهنگ و ادب فارسی را در آنجا فراهم آورند.
۴. روزآمد کردن صنایع و در دسترس قرار دادن تازه ترین کتاب هایی که در زمینه زبان و ادبیات فارسی (شعر، داستان، تاریخ، و …) در ایران به چاپ رسیده است.
۵. امکان مسافرت استادان زبان فارسی به ایران.
۶. تشکیل دوره های بازشناخت و بازآموزی، با روشی جدیدتر بدون ایجاد خستگی و ملال، در ایران و هند برای استادان محترم زبان فارسی هند.
۷. پوشش دانشگاه های واجد شرایط سراسر هند از لحاظ داشتن کرسی زبان و ادبیات فارسی و ایجاد امکانات برای آنها.
۸. علاقه مند کردن استادان زبان فارسی هند به تخصص خود، با چاپ کتاب های آنها در ایران و هند.
مهوش واحددوست .

22


تعداد صفحات : 22 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود