معنای معاد
معاد از نظر لغوی به معنای برگشتن است و در اصطلاح به معنای دوباره زنده شدن آدمی پس از مرگ است .
اهمیت معاد
از موضوعات بسیار مهم و سرنوشت ساز انسان معاد است . انسان به دو دلیل به تحقیق درباره معا علاقه مند است :
اول انسان ذاتا" علم دوست و حقیقت جوست . انسان می خواهد بداند که آیا زندگی اش با مرگ پایان می یابد یا پس از آن زندگی دیگری خواهد داشت . دوم شناخت غایت و هدف زندگی برای انسان از اهمیت زیادی بر خوردار است زیرا در شکل گیری فعالیت ها و اعمال انسان نقش مهمی دارد .
اهتمام قرآن به موضوع معاد:
پس از توحید موضوع مهمی که قرآن به آن اهتمامی ویژه دارد معاد است . شمار آیات قرآن درباره جهان پس از مرگ بیش از 1400 آیه است و این تعداد آیه نشانگر اهمیت معاد است .
وابستگی معاد به روح:
معاد ارتباط تنگاتنگی با حقیقت انسان دارد و هر نظریه ای که در باب حقیقت انسان پذیرفته شود در آن تاثیر می گذارد . معنای لغوی و اصطلاحی معاد عبارت است از بازگشت و زنده شدن آدمی پس از مرگ . ازمعنای معاد بر می آید که باید حقیقت ثابتی در انسان باشد که بازگشت کند . از دیدگاه قرآن انسان موجودی دو ساحتی است ترکیبی از بدن مادی و حقیقتی به نام نفس یا روح انسانی . حقیقت انسان همان روح او است که با متلاشی شدن بدن مادی باقی است .
نمونه های مشابه معاد:
خداوند در قرآن به نمونه های مشابه معاد اشاره می نماید تا روشن گردد که خدا قدرت آن را دارد که دوباره انسانها را زنده کند همان گونه که خلقت اولیه ی آنها نیز به دست خدا بوده است .
1-ابراهیم و احیای مردگان
2-زنده شدن عزیر
3-اصحاب کهف
4-زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسی
5-رویش گیاهان
براهین عقلی معاد:
1-برهان فطرت : فطرت به معنای نوع آفرینش است یعنی انسان به گونه ای آفریده شده است که میل به زندگی جاویدان و بقا دارد و از نیستی و فنا بیزار است . دنیا شایستگی ابدیت ندارد . بنابراین حیات جاویدان یا سرای آخرت و معاد ضروری خواهد بود .
2-برهان حکمت : خداوند حکیم و بی نیاز مطلق است و هیچ کار لغو و بیهوده ای انجام نمی دهد . از این رو آفرینش هر موجود و نیز شرایط رشد و تکامل آن را به گونه ای بر نهاده است که به کمال مطلوب خود برسد . از سوی دیگر در انسان میل به جاودانگی و همجنین قابلیت جاودانگی و بقا برای روح غیر مادی او وجود دارد و از آن جا که خداوند حکیم و بی نیاز است و هیج کار لغو و بیهوده ای انجام نمی دهد شرایط را برای جاودانگی انسان مهیا نموده است.
3-برهان عدالت : از صفات خداوند عدل است و آفرینش او نیز بر عدالت است با این همه ما در جهان می بینیم که انسان های با فضیلتی به پاداش اعمال خود نرسیده و در مقابل انسانهای شروری نیز به کیفر اعمال خود نمی رسند پس باید جهان دیگری باشد که عدالت خدا را برتابد و در آنجا پاداش و کیفر هر کس بنا بر عملش داده شود .
4-برهان معقولیت : اگر آدمی اعتقاد به معاد و عدم اعتقاد به معاد را هم کنار بگذارد و مزایا و معایب هر یک را محاسبه کند پی می برد که اعتقاد به معاد از رجحان بیشتری برخوردار است بنابراین اعتقاد به معاد معقول تر است.
منکران معاد و انگیزه ی انکار :
قرآن بیان می دارد که منکران معاد زندگی را منحصر به این دنیا می دانند و ادعای آنها بر سر جهل است . البته برخی می دانند که با اعتقاد به معاد دیگر نمی توانند به امیال نفسانی و شهوانی خود جامه ی عمل بپوشانند و از این رو معاد را انکار می کنند .
برخی از شبهات در این باره :
شبهه ی اعاده ی معدوم : برخی پنداشته اند که حقیقت انسان همین بدن مادی است که با متلاشی شدن از بین خواهد رفت و بر فرض که آفرینش جدیدی برای انسان صورت پذیرد پیوندی با آفرینش نخستین ندارد بلکه انسان دیگری خواهد بود .
شبهه ی قدرب فاعل : برخی منکران معاد به دلیل جهل به مقام ربوبی تصور کرده اند که زندگی کردن انسان و آغاز زندگی جدید خارج از قدرت الهی است .
شبهه ی علم فاعل : ای شبه را کسانی مطرح کردند که علم خدا را با علم خود قیاس کردند و تصور درستی از علم خدا به اجزای عالم نداشتند .
انواع معاد :
اول . برخی اعتقاد دارند که بعد از مرگ و حتی در قیامت فقط روح مجرد محشور می گردد و دیگر بدنی که روح به آن تعلق داشته به محشر گام نمی دهد . به این معنا معاد را روحانی میگویند .
دوم . گاه منظور از جسمانی و روحانی بودن آن است که بدن یا روح به تنهائی و یا هر دو متعلق پاداش و کیفر قرار گیرند از این رو معاد جسمانی به این معناست که تا بدنی در میان نباشد پاداش و کیفر تحقق نمی پذیرد، این نوع معاد را جسمانی می گویند ولی اگر علاوه بر چنین لذت ها و آلام جسمانی یک رشته پاداش ها و کیفر های روحی و عقلی نیز وجود دارد که نفس در ادراک آنها به بدن و قوای حسی نیازمند نیست به آن معاد روحانی می گویند .
قرآن و معاد جسمانی و روحانی:
کسانی که معتقدند در عالم آخرت فقط روح به تنهائی محشور می شود دیدگاه آنها مخالف دیدگاه قرآن است .
درباره لذت های روحی و غیر جسمانی به نمونه های زیر می توان اشاره کرد :
1-لذت خشنودی خدا : قرآن مجید پس از یاد آوری دسته ای از لذتهای جسمانی موضوع خشنودی خدا را پیش می آورد و برتر از لذتهای جسمانی می شمارد که به عنوان پاداش برتر به بندگان شایسته ی الهی داده می شود .
2-رنج فراق محبوب : چنانکه رضایت و خشنودی خدا و نیل به لقا الله موجب خشنودی روحی است فراق از او مایه ی رنج روحی است .
تناسخ و معاد:
برخی آئین ها معاد دینی را انکار کرده اند ولی پاداش و کیفر اعمال را در شکل تناسخ پذیرفته اند . تناسخ به این معناست که روح انسان پس از مرگ به بدن انسان دیگر، حیوان یا گیاهی منتقل می شود.
تناسخ و مسخ:
مسخ با تناسخ اصطلاحی تفاوت بنیادی دارد زیرا در تناسخ روح پس از جدائی از بدن به جنین یا بدن دیگر تعلق می گیرد ولی در مسخ روح از بدن جدا نمی شود بلکه تنها شکل و صورت بدن تغییر می کند تا انسان تبهکار خود را به صورت میمون و خوک ببیند و از آن رنج ببرد .
مرگ ، پنجره ای به زندگی نو :
مرگ واپسین مرحله ی زندگی و سر آغاز زندگی جدید انسان است .
آشنائی با ویژگی های این منزل از دیدگاه قرآن :
1-معنای مرگ : کاربرد کلمه ی مرگ برای انسان به معنای آن است که بدن او قابلیت ابزار بودن خود را برای روح از دست داده است و آنها از هم جدا شده اند .
2-آیا مرگ امر عدمی است ؟ : هنگام مرگ فرشتگان روح غیر مادی را می ستانند و بعد از آن اجزای بدن متلاشی می شود . بدین سان حقیقت انسان که روح است از مرحله ای وارد مرحله ای از زندگی می شود .
3-مرگ ، سنت حتمی و همگانی :
4-وحشت از مرگ : کسانی که به معاد یقین دارند و مرگ را مرحله جدیدی از زندگی می دانند از آن حراس به دل راه نمی دهند .
5-انواع مرگ ها در قرآن :
الف) مرگ های دشوار و آسان : از قرآن و روایات بر می آید که فرشتگان وحی ، جان همه انسان ها را یکسان نمی گیرد .
ب) مرگ تن و قلب : از دیدگاه قرآن مرگ هم عارض تن می شود هم عارض قلب .
ج) مرگ فرد و جامعه : قرآن برای جامعه همانند فرد مرگ قائل می شود و مرگ بر اثر ظلم و ستم و گناه و نافرمانی خدا پیش می آید .
د) مرگ افتخار آمیز : در میان مرگ ها گونه ای هست که شایسته است انسان به آن افتخار کند و آن مرگ در راه خدا برپایی قسط و عدل و. . . است .
6-توبه در حال مرگ :بنابرآیات قرآن ، توبه و ایمان در لحظه مرگ قبول نمی شود .
7- وصیت در حال مرگ : در دستورات الهی آمده است که هر مسلمانی هنگام مرگ اموال خود را وصیت نماید .
8- نا آگاهی انسان از مرگ خویش : از لطف های الهی در این است که انسان از لحظه مرگ خود آگاه نیست .
تصویر رستاخیز
1-نشانه های رستاخیز : در روز قیامت زین شکافته می شود و مردگان از آن بیرون می آیند کوهها از جا کنده شده و به صورت غیر متعادل به حرکت در می آیند ، آسمان دگرگون می شود و ستارگان از جای برکنده می شند و یکی از نشانه های روز قیامت نفح (دمیدن ) صوراست ، که یکی نفح مرگ و دیگری نفح حیات است .
2-اوصاف رستاخیز : واقع شدنی و تردید ناپذیر ، نزدیک بودن ، حق ، خبر بزرگ ، فراخوانی همراه رهبر ، فریاد ، فرار از بستگان ، قطع پیوند ها و جدایی ،پیر کننده ، آشکار شدن راز ها سود ندادن مال و فرزند ، پذیرفته نشدن عذر ها ، حسرت
قیامت و حساب بندگان :
یکی از نامهای قرآنی قیامت روز حساب است ، روزی که خداوند به
حساب اعمال بندگان میرسد .
برخی آیات دلالت بر آن دارند که خداوند خود بر اعمال بندگان رسیدگی می کند و برخی دیگر از آیات نفس آدمی را برای حسابرسی کافی می دانند . در آخرت همه اعمال آدمی موضوع سوال و بازخواست است . حسابرسی خدا به گونه ای است که حجت بر بندگان تمام می شود و هیچ انسانی نمی تواند برای گناه خود عذر بیاورد .
میزان :
از موضوعات مربوط به قیامت میزان است یعنی در قیامت اعمال خوب و بد انسان ها را وزن می کنند و کسانی که اعمال نیک آنها سنگین تر است رستگارند و کسانی که اعمال نیک آنها سبک است اهل جهنم خواهند بود .
گواهان روز رستاخیز :
گواهان روز رستاخیز به دو گروه تقسیم می شوند : یکی وجود خود انسان و اعضا و جوارح او و دیگر ، شاهدان بیرون از وجودش مانند خداوند ، پیامبران ، اوصیای الهی و . . .
تجسم اعمال :
موضوع تجسم اعمال هم مربوط به پاداش و عقاب اخروی است و هم مربوط به گواهان روز قیامت ، زیرا تجسم عمل بهترین گواه بر عمل است .
بهشت و جهنم :
بهشت جایی است که خداوند برای نیکوکاران آماده ساخته است و همه نعمت ها در آن یافت می شود . جهنم نیز جایی است که در آن گنهکاران و ظالمان به انواع عقوبت گرفتار می شود . از آیات قرآن و روایات به روشنی بر می آید که خداوند ، بهشت و جهنم را هم آکنون آفریده و برای آماده ساخته است .
راه رسیدن به بهشت :
هر عمل نیکی که برای رضایت خداوند باشد آدمی را به بهشت رهنمون می کند که برخی از آنها عبارتست از : ایمان و عمل صالح ، تقوا ، پیروی از خدا و رسول ، راستی و راستگویی ، احسان و نیکوکاری ، صبر و بردباری در راه خدا ، اهتمام به نماز ، انفاق در راه خدا ، هجرت و جهاد و جهاد در راه خدا .
منابع:
www.tebyan.com
www.alshiae.com
11