عقل و جهل
احادیث امام علی (ع) در مورد عقل و جهل :
1- درشتی هیکل و اندام رعنا برای کسی که از عقل تهی است سودی ندارد.
2- از تکیه بر آمال و آرزوهای خام بپرهیز که آن سرمایه احمقان و مردمان نادان است.
3- احمق ترین مردم کسی است که به خیال خود عاقل ترین مردم است.
4- مردم آنچه را که نمی دانند و نمی شناسند دشمن می دارند.
5- آدم نادان همواره در کارهایش یا افراط می کند یا تفریط !
6- بهترین دلیل بر روشن بینی عقل ، حسن کفایت و مال اندیشی است.
7- آدم عاقل وقتی به سن پیری می رسد عقل او جوان می شود ولی آدم نادان زمانی که به سن پیری می رسد نادانی او شکوفا می شود.
8- تجربه ها به انسان دروس نوینی می آموزند ، آدم عاقل کسی است که از آنها پند و اندرز بگیرد.
9- زبان آدم عاقل ماورای قلب او و قلب آدم نادان ماورای زبان اوست.
10- هیچ سرمایه ای سودمندتر از عقل و خرد نیست و هیچ بی نوائی زیانبارتر از جهل و نادانی نیست.
11- فاصله گرفتن از آدم نادان به اندازه همدم شدن ا یک انسان عاقل ارزش دارد !
12- امتیاز مرد به عقل و خرد اوست و زیبائیش سجایا و فضائل اخلاقی او می باشد.
13- میزان عقل و خرد تو همین بس که طریق ضلالت و هدایت را هر دو تو ارائه نماید.
14- چه بسیار عقلهائی یافت می شوند که در برابر فرمانروائی هوی و خواسته های نفسانی اسیر و گرفتارند.
15- عقل که به کمال رسید غرائز سرکش و خواسته های ریانبار را سرکوب می نماید.
16- مجالست با مردمان عاقل و خردمند بر شرافت و حیثیت انسان می افزاید.
الله
احادیث امام علی (ع) در مورد الله :
1- هر کار با ارزشی که یا با نام خرا آغاز نشود ، ناقص و ناتمام خواهد بود.
2- شگفتا از آنکس که در وجود خدا شک دارد در حالیکه خلق خدا را دارد می بیند!
3- تکیه گاهت در تمام امور تنها خدای قادر یکتا باشد که براستی قلعه ای است منیع و پناهگاهیست مطمئن و حصاری محکم و استوار می باشد.
4- جز به خداوند به هیچ کس امیدوار نباشید و جز از گناه خود از هیچ چیز نهراسید.
5- خداوند شما را جز به اعمال پسندیده امر نمی کند و جز از کارهای زشت نهی نمی فرماید.
6- هر کس رابطه خود را با خدای خویش نیکوگرداند خداوند نیز روابط او را با مردم بهبود می بخشد.
قرآن
احادیث امام علی (ع) در مورد قرآن :
1. قرآن را فرا بگیرید و آن را به خوبی بیاموزید ، قرآن شاد کننده ی دلها و بهترین کلام و گفتارها است.
2. قاری و مستمع قرآن هر دو در اجر و پاداش یکسانند.
3. تلاوت قرآن که در آن تدّبر و اندیشه نباشد سودی ندارد.
4. بر شما باد که از قرآن پاسداری کنید و نگذارید که دیگران در عمل بر شما سبقت بگیرند.
5. کسی که از این امت اسلام قرآن بخواند و در پایان راهی دوزخ گردد ف از کسانی بشمار می رود که سخن خدا را به استهزاء می گرفته است.
6. فضیلت روخوانی قرآن از حفظ و برخوانی آن بالاتر است.
اخلاق
امام علی (ع) در مورد اخلاق می فرمایند:
1- بهترین یاور و همراه ، اخلاق پسندیده است.
2- سرآمد ایمان ، داشتن اخلاق خوب و خود آرایی به زیور و صداقت و راستی است.
3- در اخلاق خوب و پسندیده ، گنجهای روزی نهفته است. (اخلاق خوب باعث توسعه ی روزی است.)
4- فضائل اخلاقی و صفات پسندیده چه به سختی به دست می آیند و چه به آسانی از دست می روند!
5- آدم بد اخلاق ، تنها خود را شکنجه می دهد و بیش از هر کس به خشم و نفرت مردم سزاوارتر است.
6- در هنگام بخشش ، گشاده روئی خوش است
7- خوشرویی و بشاشت ریسمان مهر و مودت است
8- اخلاق بد، دوستان و نزدیکان را از خود بیزار و افراد بیگانه را گریزان می نماید.
9- اخلاق خوب ، دلیل بر رتبه والای حسب و اصالت آدمی است.
10- چه بسا عزیزانی که بواسطه اخلاق بدشان به ذلت و خواری افتادند و چه افراد ذلیلی که با اخلاق خوبشان بعزت و سروری رسیدند.
11- همانگونه که آتش با هیزم ، خالص و تزکیه می گردد تو دل خود را نیز با ادب تزکیه کن، براستی که ادب چه خوب معین و یاوری است.
12- هیچ ارثی برای وارثان بهتر از ادب و اخلاق گرانمایه نیست.
حضرت امیر (ع) در مورد تفکر و دوراندیشی می فرمایند:
1- رمز پیروزی و موفقیت نتیجه فکر و دوراندیشی است و دور اندیشی به آزمودگی و تجربیات بستگی دارد.
2- تجربیات آدمی پایان ندارد و معلومات انسان عاقل بوسیله ی تجربه همواره رو به افزایش است.
3- کسی که در کارها با تهور و بدون دوراندیشی اقدام کند، راههای گریز از آن بر او بسته خواهد شد.
4- آدم کم تجربه زود فریب می خورد.
5- لجاجت و خود کامگی فکر آدمی را تباه می کند.
6- تفکر و دوراندیشی قبل از شروع کار، سبب مصونیت از پشیمانی است.
7- شخص دانا و هوشیار، از هر حادثه و پیش آمدی پند گیرد.
8- از سرنوشت گذشتگان عبرت بگیرید پیش از آنکه آیندگان از سرنوشت شما عبرت بگیرند!
9- به راستی که عبرت ها چه بسیارند ولی عبرت گرفتن تا چه اندازه کم!
10- کسی که از سرگذشت دیگران پند و عبرت نیاموزد در زندگی برای خود پشتوانه نخواهد داشت.
11- انسان عاقل از وقایع گذشته سر مشق می گیرد و آن را در زندگی پشتیبان خود قرار می دهد
12- کسی که تجربه ها را بیاموزد کارهایش در روند صحیح و دور از خطا انجام می پزیرد.
13- هر کس از وقایع گذشته عبرت بگیرد بینا می شود و کسی که بینا یی پیدا کرد می فهمد و آن کس که فهمید عامل می گردد.
ارزش کارو کارگر
از هنگامی که آدمی بر کره زمین پدید آمد، برای رفع نیازهای خود نیازمند کوشش بود. زندگی انسان بر محور کار می گردد و کار، تلاش انسان جهت حصول به هدف معین است. کلید گشایش هر استعدادی در درون انسان کار است. کار بزرگ ترین و شاید زیربنایی ترین بخش زندگی انسانی است. چرا که از کار می توان به جوهره درونی افراد پی برد و وقتی این جوهره های درونی آشکار شوند و استعدادهای بالقوه به منصه ظهور برسند می توان به وجود جامعه ای پویا امیدوار بود.
مکاتب کوناگون بشری دیدگاه های مختلفی درباره کار داشته اند. در اندیشه یونان باستان از آنجا که کار به بردگان اختصاص داشت فعالیتی تحقیرآمیز و پست شمرده می شد و این دیدگاه در آثار فلاسفه یونان نیز وجود دارد. بتدریج در قرون وسطا وحاکمیت کلیسا بر اروپا تشویق به انجام کار برای کسب درآمد به وجود آمد. با گذشت زمان در دوران رنسانس و شکل گیری عقاید جدید درباره انسان و دین و دنیا ، کار جایگاه و اصالت خاصی یافت. در جهان بینی اسلامی ، کار مفهوم ویژه ای دارد و آثار آن تمام صحنه هستی را می گیرد و دنیا و آخرت را به هم گره می زند .
در فرهنگ غنی اسلامی ما، سلوک الهی دارای دو بخش است: بخش مادی و بخش معنوی، بخش مادیش کار است و بخش معنویش نماز، و از اینجا می توان به اهمیت کار در جامعه اسلامی پی برد.
کارگر از نظر قانون کار، کسی است که به هر عنوان در مقابل دریافت حق السعی، اعم از مزد، حقوق، سهم سود و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار می کند. طبقه کارگر یک طبقه اجتماعی است و از افرادی تشکیل می شود که در مشاغلی کار می کنند که نیاز به قدرت بدنی و کار دستی دارد. کارگر از دیدگاه اسلام بسیار محترم و ارزشمند است. کارگران شریف ترین انسان های اجتماع هستند، بطوری که رسول گرامی اسلام(ص) و امیرالمومنین علی(ع) و سایر امامان معصوم(ع) از کار کردن به عنوان عملی دنیوی و اخروی که دارای اجر و ثواب بسیار است یاد نموده و نسبت به آن توصیه های بسیار شده کرده اند. در این آموزه ها، به کارگری که برای اداره زندگی خانواده اش سعی و تلاش می کند عنوان "جهاد کننده در راه خدا اطلاق شده است." امامان و پیشوایان دین(ع) در سخن و در عمل به مسئله کار و اشتغال تاکید داشته و از بیکاری به شدت دوری کرده اند. در روایات آمده است کسی که به کار و تلاش مشغول است، از کسی که کار را رها کرده و به عبادت خدا مشغول است اجر و پاداشی فزون تر دارد. و نیز در روایات است که دعای بیکار هر چند عابد باشد مستجاب نمی شود. همچنین در خبر آمده است که پیامبر اکرم(ص) کارهای خانه را انجام می داد و در احادیث ذکر شده است که امام صادق(ع) فرمود: هر آنکس که جامه خود را بدوزد و نعلینش را وصله زند وکالای مورد نیاز خانه را خود حمل کند از تکبر ایمن باشد. در مکتب اسلام دستورهای متعددی وارد شده که از مجموع آنها می توان به دیدگاه ارزشی اسلام درباره کار پی برد:
1- محبوب بودن و قداست شغل
انجام کار، مطلوب خداوند است و همچون عبادت و جهاد در راه خدا مقدس است. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: عبادت هفتاد پاره است و برترین آن، طلب روزی حلال است. مقام معظم رهبری در خصوص قداست شغل می فرماید: تقدس کار و تکریم کارگر باید در راس برنامه ها باشدو در منطق اسلام، کار، عمل صالح و عبادت است که این، جایگاه و ارزش کارگر را در نظام اسلامی نشان می دهد.
2- منفور بودن بیکاری
در مکتب اسلام بیکاری و نیازمند دیگران بودن امری ناپسند شمرده شده است. امام صادق(ع) می فرماید: خداوند متعال بیکاری را دشمن انسان می داند.
3- وجوب کسب معیشت
از واجبات مسلم بر هر فرد مومن لزوم انجام کار برای تامین زندگی خود و خانواده است. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: استفاده از صدقه و زکات برای شخص بی نیاز ، نیرومند ، سالم، صاحب مهارت و توانایی جایز نیست.
4- وظیفه اجتماعی انسان و خدمت رسانی به جامعه: مسئولیت اجتماعی شخص مومن، رفع نیازهای جامعه در حد توان است. بر آوردن نیازهای جامعه واجب کفایی است و شخص باید در برآوردن آن بکوشد.
5- رشد عقلانی
کار، وسیله کسب تجربه انسان است و بر رشد عقلانی و اجتماعی او می افزاید. امام صادق(ع) می فرماید: " التجارت تزید فی العقل ، تجارت عقل را رشد می دهد.
6- کسب آرامش روحی
انسان با کسب درآمد از نظر روحی آرامش می یابد. زیرا فرد نیازمند از نظر روحی در اضطراب و نگرانی است پیامبر(ص) می فرماید: انسان هر گاه نیازهای خود را تامین کند آرام می گیرد.
7-سلامت جسم
با کار، اعضای انسان توان خود را بروز می دهد. امیرالمومنین(ع) می فرماید: من یعمل یزدد قوه. هر کس کار کند بر توان او افزوده می شود.
8 -رفع فقر و تامین اجتماعی نیازمندان
با کار و تلاش فقر دفع می شود. کسب در آمد باعث می شود فرد بتواند به دیگران کمک کند. فرد باید در بعد اجتماعی مفید و موثر باشد. امام باقر(ع) می فرماید: هر کس برای بی نیازی از مردم و تلاش برای رفاه خانواده و مهربانی و خیرخواهی به همسایه در طلب مال و امکانات زندگی بر آید روز قیامت در حالی که صورتش همچون بدر درخشان است خداوند را ملاقات می کند.
در بررسی رابطه مسائل اخلاقی و اعتقادی با کار، دیدگاه کلی اسلام درباره کار مشخص گردید و معلوم شد که امور اعتقادی و اخلاقی اسلام مانعی در ایجاد جامعه توسعه یافته نیست. کار اقتصادی ذاتاً مطلوبیت دارد و مومن حتی اگر درآمد کافی داشته باشد، نباید از کار دست بکشد.
مقام معظم رهبری در خصوص کار و کارگر فرموده است: من به کارگران سفارش می کنم در هر بخشی و در هر جایی که مشغول هستند کار را عبادت بدانند. این کاری که شما برای توسعه و پیشرفت کشور می کنید یک عبادت قطعی است. به مسئولان هم سفارش می کنم که ارزش طبقات کارگر و محروم و مستضعف و این مردم مومن را بدانند. کارگران قدر خود را بشناسند و بفهمند که وجود آنها چقدر در سرنوشت یک ملت موثر است.
تاریخچه کار در ایران
کار در تعالیم زرتشت
بر مبنای تعالیم زرتشت و دستورات مذهبی وی در کتاب اوستا، کشاورزی در زمان صلح، تهور به هنگام جنگ و اطاعت از پادشاه، برای مادها و ایرانیان قدیم هم چون یک قانون اخلاقی بوده است . بر مبنای اندیشه های زرتشت کسی که بیشتر کار کند، تلاش کند، شخم بزند و محصول برداشت کند دارای فضیلت است. پس در اوستا کار مورد ستایش قرار گرفته است.
دوره هخامنشیان
در دوره هخامنشیان، کشاورزی و دامداری و البته جنگاوری در هنگام نبرد مورد احترام بوده است. البته چنان که مورخان بیان می کنند، در آن دوران ایرانیان، تجارت را کار پستی می دانستند. به طوری که بازار در نظر آنان جای نیرنگ و دروغ بود
در میان اقوام پارس، تمایل و ابتکار چندانی در زمینه صنعت و هنر وجود نداشته و علم نیز کالایی به شمار می آمد که وارد کردن آن از کشورهای دیگر آسان تر به نظر می آمد. اما در زمینه حمل و نقل، ایرانیان ابتکاری بیش از کالاهای صنعتی و هنری از خود نشان می دادند.
دوره اشکانیان
در دوره اشکانیان نیز فعالیت های تجاری و توسعه امور مربوط به راهداری به دلیل ضعف نسبی فعالیت های کشاورزی مورد توجه قرار گرفت.
دوره ساسانیان
اما در عهد ساسانیان با وجود شکوفایی بیشتر نسبت به دوره پیشین، روش های ستمگرانه اداره اقتصاد که عده ای را به بردگی می کشید و همین طور به وجود آمدن تضاد طبقاتی سبب کم رنگ شدن اندیشه در مورد کسب درآمد و یا ارتقای سطح زندگی شد.
پس از اسلام
پس از اسلام و دوره تسلط اعراب بر ایران، بر این که مسلمانان و به ویژه اعراب نباید به زراعت و صنعت بپردازند تاکید می شد. علت این مخالفت سران عرب با اشتغال مسلمانان به امور تولیدی و کشاورزی این بود که کشاورزی و گرایش به تمدن و شهر نشینی اعراب را از جنگ باز می دارد. به این ترتیب زراعت و تولید مخصوص مردم کشورهای مغلوب بود.
در زمینه فراورده های صنعتی در ایران، صنعت پارچه بافی اهمیت ویژه ای داشت و در آن زمان بسیار مورد توجه اعراب قرار گرفت. البته با وجود اهمیت این صنعت، نساجی در ایران مانند دیگر نقاط مشرق زمین در زمره مشاغل " کثیف " قرار داشت.
دوره حکومت های ایرانی
با روی کار آمدن حکومت های ایرانی با به وجود آمدن امنیت نسبی وضعیت اقتصادی از حالتی یکنواخت برخوردار شد. به این ترتیب وضع توده مردم رو به بهبود نهاده و تا زمان حمله مغول یعنی اوایل قرن هفتم پیشرفت بازرگانی و حرف ادامه داشت. از خصایص ویژه بازرگانان ایرانی در آن زمان از تلاش، پشتکار و حسابگری آنان یاد شده است.
پیش از تشکیل حکومت صفویه، اوضاع اقتصادی به شدت آشفته و امنیت بسیار کم شد به طوری که مردم سرمایه ها را در زیر زمین مدفون می کردند، تجارت از رونق افتاد و کشاورزی و صنعت نیز راکد شد. اما پس از روی کار آمدن شاه عباس اول اوضاع اقتصادی سروسامان یافت. از جمله اقدامات وی انتقال صنعت گران را می توان ذکر کرد.
مولا علی (ع) :
آرام باش،توکل کن،تفکر کن،آستینها را بالا بزن آنگاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست به کار شده اند .
کسب و کار در اسلام
اسلام برای اینکه روابط اقتصادی نیز همانند روابط اجتماعی با صداقت و راستی و از روی عدالت و رضایت انجام پذیرد و مصالح فردی و اجتماعی تامین گردد و نیز از هر گونه هرج و مرج و اختلاف و درگیری جلوگیری شود و مردم در تمام عرصه های زندگی از جمله معاملات با خیال راحت و خوشی و خرّمی و آرامش زندگی کنند، در زمینه تجارت و معاملات نیز احکام و قوانینی مقرر داشته است تا با اجرای آنها بتوانند زندگی سالم و خداپسندانه ای داشته باشند.
کسب و کار و معاملات و سایر مشاغل از نظر اسلام همانند اعمال دیگر پنج قسم دارد:
1. واجب: همانند کار و کسب و معامله ای که برای تامین مخارج زندگی خود و خانواده انسان و حفظ آبرو باشد.
2. مستحب: همانند اشتغالاتی که برای جامعه و خانواده مفید و سودمند باشد.
3. مکروه: همانند اشتغال به کفن فروشی و امثال آن به عنوان یک شغل و تجارت در آن کالا.
4. مباح: مانند معاملاتی که نه موجب زیان افراد و جامعه است و نه مورد نیاز آنان.
5. حرام: مانند معاملاتی که مربوط به مواد مخدر و اجناس مضرّ و غیر پاکیزه همانند هروئین و مشروبات الکلی و اموال مسروقه انجام می گیرد.
عموم حرفه ها و اشتغال های تولیدی و توزیعی و خدماتی مثل کار بنگاه داری و آژانس و امثال آن در صورتی که با شرایط صحیح و طبق دستور شرع انجام گیرد، علاوه بر تامین زندگی خود و خانواده و حفظ آبروی شخص و خانواده یک نوع خدمت به خلق است که آن هم گاهی واجب و گاهی مستحب است و ثواب زیادی به همراه خواهد داشت و عبادت حساب می شود. این کارها در واقع یکی از مصادیق و نمونه های کارگشایی برای مردم و خوشحال کردن و زدودن غم و اندوه از همنوعان است که در روایات، به آن تشویق و ترغیب و آثار زیادی برای آن بیان شده است.
فردی که ساعت ها در محل کسب و کار، بنگاه یا آژانس می نشیند و منتظر می ماند تا فردی که به خانه یا ماشین نیاز دارد، نیاز او را برطرف و مشکل او را حل کند، در واقع در حال عبادت و بندگی است و کار او در نزد خدا و مردم ارزش دارد.
اینک روایاتی را در این زمینه مرور می کنیم:
مشکل گشایی
1. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
"والله لقضاء حاجه المومن خیر من صیام شهر و اعتکافه؛ به خدا قسم، برآوردن حاجت مردم از روزه و اعتکاف یک ماه بهتر است".
2. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
"قضاء حاجه المومن افضل من طواف و طواف و طواف و…؛ حتی عَدّ عشراً؛ برآوردن نیاز مومن از طواف و طواف و طواف و … بهتر است و آن حضرت تا ده بار طواف را شمرد؛ یعنی حتی از ده بار طواف هم بهتر است".
3. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
"انّ الله فی عون المومن مادام المومن فی عون اخیه المومن؛ تا زمانی که مومن در یاری برادر مومن خود باشد، خدا هم در کمک و یاری او خواهد بود".
4. از پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) سوال شد: محبوب ترین مردم پیش خدا چه کسی است؟ پیامبر فرمود:
"کسی که بیشترین سود و خدمت را به مردم ارائه دهد".
بنابراین در معاملات باید به فکر رساندن سود بیشتر به دیگران بود، نه اینکه انسان فقط به فکر سود خود باشد.
5. امام صادق علیه السلام در حدیثی فرمود:
خداوند متعال فرموده است: "مردم خانواده من هستند، پس محبوب ترین آنان پیش من کسانی اند که با مردم مهربان تر باشند و در تامین نیاز های آنان کوشاتر باشند".
6. و نیز فرمود:
"وقتی برادر مسلمانی پیش انسان بیاید و نیاز خود را مطرح کند، اگر به کمک و یاری او برخیزد، همانند کسی است که در راه خدا جهاد کند".
خوشحال کردن دیگران
7. رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
"من سرّ مومناً فقد سرّنی و من سرّنی فقد سرّ الله؛ کسی که مومنی را خوشحال کند، مرا خوشحال کرده و کسی که مرا خوشحال کند، خدا را خوشحال کرده است.
8. و در حدیث دیگری فرمود:
"محبوب ترین اعمال در پیشگاه الهی سه چیز است: ایجاد خوشحالی در دل مومن، رفع گرسنگی، زدودن غم و اندوه از چهره او".
چه زدودن غمی بالاتر از اینکه انسان، مشکل شخصی را که به مسکن یا وسیله نقلیه ای نیاز دارد و گرفتار تنگناهای زندگی است، حل و او را خوشحال کند و غم و اندوهش را برطرف سازد و آسایش او را تامین کند.
حرکت برای خدمت
9. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
"مشی المسلم فی حاجه المسلم خیر من سبعین طوافاً بالبیت الحرام؛ حرکت مسلمان در مسیر برآوردن حاجت مسلمان دیگر از هفتاد طواف خانه خدا بهتر است".
10. و در حدیث دیگر فرمود:
"به خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان نیاورده کسی که وقتی برادر مومنش نیازش را پیش او مطرح می کند، با خوشرویی برخورد نکند. پس در صورتی که قدرت دارد، نیاز او را برطرف کند و اگر خودش نتوانست با کمک دیگری اقدام می کند تا آن را برطرف نماید. اگر مومنی چنین عملی نکند، ولایتی بین ما اهل بیت و او نخواهد بود".
11. امام باقر(علیه السلام) فرمود:
"کسی که در مسیر برطرف کردن نیاز برادر مسلمانش حرکت کند و کوشش نماید تا آن را به اتمام برساند، خداوند قدم های او را در روزی که قدم ها می لرزد ثابت و استوار خواهد کرد".
12. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
"من عرقت جبهته فی حاجه اخیه فی الله عزّوجل لم یعذّبه بعد ذلک؛ کسی که پیشانی اش در مسیر برآوردن نیاز برادر دینی خود عرق کند، خداوند او را بعد از آن عذاب نخواهد کرد".
هدف صحیح در کارها
یکی از مهم ترین ارکان هر کار، هدف آن است؛ هر کاری با شناخت هدف شروع شود سریع تر و بهتر به نتیجه می رسد. پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
"یا ایها النّاس انّما الاعمال بالنیات؛ ارزش و اهمیت کارها به نیت و هدف بستگی دارد".
از نظر اسلام تمام کارهای انسان می تواند با داشتن هدف صحیح عبادت به حساب اید، تا هم مورد توجه پروردگار قرار گیرد و هم انسان با انجام دادن آنها به هدف نهایی خود نزدیک تر گردد.
اگر انسان در همین کارهای تجاری و مبادلات هم توجه به هدف و شرائط آن داشته باشد، می تواند همه آنها را به عنوان اطاعت الهی انجام دهد و خود را به هدف برساند.
تا در طلب گوهر کانی، کانی
ور در پی عمر جاودانی، جانی
من فاش کنم حقیقت مطلب را
هر چیز که در جستن آنی، آنی
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
"طلب الحلال فریضه علی کل مسلم و مسلمه؛ در پی مال حلال بودن، بر هر مرد و زن مسلمان لازم و واجب است".
امام باقر(علیه السلام) در حدیثی از پیامبر عظیم الشان9 نقل کرده که فرمود:
"العباده سبعون جزءاً افضلها طلب الحلال؛ عبادت هفتاد قسمت است و برترین آن پی روزی حلال رفتن است".
و از امام هفتم(علیه السلام) نقل شده است که فرمود:
"من طلب هذا الرزق من حلّه لیعود به علی نفسه و عیاله کان کالمجاهد فی سبیل الله؛ کسی که در جستجوی رزق و روزی از راه حلال آن باشد تا خود و خانواده خود را اداره کند، همانند کسی است که در راه خدا جهاد کند".
از این احادیث می توان این نتیجه را گرفت که انسان مسلمان می تواند به تمام کارهای خود را رنگ خدایی بزند و همیشه و در همه حال در حال عبادت و بندگی باشد و این در صورتی است که دنیا را وسیله قرار دهد و به عنوان وسیله به آن نگاه کند تا به وسیله آن به هدف اصلی خود که همان بندگی خداست، برسد و بنده کامل خدا و انسان واقعی شود. در قرآن هم هدف از خلقت چنین بیان شده است: "من جن و انس را آفریدم تا بندگی کنند"؛ یعنی همیشه در حال بندگی باشند و این کار، همیشگی است و در همه حال و همه جا می توان در حال بندگی خدا بود.
انسان اگر در اندیشه بندگی خدا باشد و هدف اصلی او انسان کامل و بنده واقعی شدن باشد، می تواند تمام کارهای خود را برای خدا و در راه رسیدن به بندگی قرار دهد؛ حتی خوردن و خوابیدن، لباس پوشیدن، راه رفتن، کار کردن، تجارت کردن، ازدواج کردن، کمک کردن به دیگران و … . اگر همه اینها را انسان برای خدا انجام دهد و برای این باشد که وظایف فردی و اجتماعی و سیاسی خود را انجام دهد و زندگی سالم و خداپسندانه ای داشته باشد، همه این امور عبادت به حساب می اید. به عبارت دیگر، خوردن و خوابیدن و … را با این هدف انجام می دهد که وظایف خود را در مقابل خدا و خلق انجام دهد و اگر کار با این هدف انجام گیرد، طبیعی است همیشه خدا را در نظر می گیرد و هیچ کاری را که رضای خدا در آن نیست، انجام نمی دهد. از این روست که وقتی دیدگاه اسلام را در رابطه با دنیا مطالعه می کنیم، می بینیم این دید را به انسان القا می کند که دنیا وسیله است و سفارش می کند که از دنیا به عنوان وسیله استفاده کنید.
امیر مومنان(علیه السلام) می فرماید:
"شما را از دنیا برحذر می دارم؛ زیرا دنیا منزل کوچ کردن است، نه جای اقامت".
یعنی هدف جای دیگری است و اینجا محل عبور و توشه برداشتن است؛ همان طور که طبق نقلی، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
"الدنیا مزرعه الآخره"یعنی دنیا محل کشت و زرع برای آخرت است و هدف اصلی آخرت است که باید برای آنجا کار و تلاش کرد و کِشت.
امیرمومنان در نهج البلاغه به صورت هشدار می فرماید:
"یا ایها الناس، انّما الدنیا دار مجاز، و الاخره دار قرار، فخذوا من ممرّکم لمقرّکم؛ ای مردم! دنیا سرای گذر است و آخرت خانه قرار و همیشگی. پس، از گذرگاه خویش برای قرارگاه که هدف اصلی است، توشه تهیه کنید.
بنابراین انسان مسلمان و مومن باید زیرک و هشیار باشد؛ همان طور که در روایت هم آمده است که مومن زیرک است. او باید از این دنیا و از این وسیله بیشترین بهره برداری را بکند و خود را برای زندگی جاودانه آماده سازد، و زیور و زینت و ظاهر دنیا او را از هدف اصلی بازندارد و او را کر و لال نکند تا از هدف اصلی و حیات جاودانه غافل بماند.
امیر مومنان(علیه السلام) در نهج البلاغه می فرماید:
"من ابصر بها بصّرته، و من ابصر الیها اعمته؛ کسی که به عنوان وسیله به دنیا بنگرد خدا به او بصیرت می دهد و آن کس که به عنوان هدف به آن بیندیشد، کورش می کند".
دنیا همانند عینک است. اگر از آن به عنوان وسیله دید نگاه کنی و به عنوان عینک از آن استفاده کنی، دنیا و حقایق آن را برای تو نشان می دهد و روشن می کند؛
امّا اگر عینک را به دست خود بگیری و به خودش نگاه کنی و هدف، نگاه کردن به حقیقت و جنس خود عینک باشد فقط عینک را می بینی و نگاه به عینک به عنوان عینک و جنس آن، تو را از دنیا و آنچه از پشت آن می شود دید، غافل می کند.
بنابراین انسان مسلمان از دنیا هم همانند عینک باید به عنوان وسیله و نردبان ترقی و کارخانه انسان سازی استفاده کند و از آن برای ارتقای معنوی خود و رسیدن به مقام انسانیت و قرب الهی بهره برد و خود را به دنیا نفروشد؛ چون به فرموده پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم):
"فان الدُّنیا خُلقت لکم و انتم خُلقتم للاخره؛
دنیا برای شما آفریده شده است (نه شما برای دنیا) و شما برای حیات جاودانه و آخرت آفریده شده اید".
پس هدف از آفرینش دنیا شما هستید؛ خدا دنیا را آفریده تا شما از آن، حیات جاودانه بسازید و هدف شما بالاتر از دنیاست.
با این دید، انسان مسلمان در هر پست و مقام و هر شغلی باشد، می تواند در تمام کارها خدا را طرف حساب خود قرار دهد و همه چیز را به حساب خدا بگذارد.
بنابراین در همه شغل ها از جمله تجارت و معاملات، انسان مسلمان می تواند شغل خود و فعالیت های خود را که در واقع یک نوع کارگشایی است، به عنوان بهترین عبادت به حساب آورد و علاوه بر پاداش دنیوی، از ثواب های اخروی و الهی برخوردار گردد. البته روشن است انسان در صورتی می تواند به این کار رنگ خدایی بخشد و آن را به حساب خدا بگذارد که در همه حال، شرایط و آداب آن و دستورهایی را که خدا در مورد هر کاری مشخص کرده است، مراعات کند و از حدود و ثغور آن تجاوز نکند.
"برداشتی از یک روایت "
کسانی که با اقتصاد غرب آشنا هستند. می دانند عمر این علم از دو قرن تجاوز نمی کند. اما چه شد که نهادهای متناسب با این اقتصاد شکل گرفت و خیلی زود به اهداف از پیش تعیین شده دست یافت، هم جامعه غربی را به رفاه رساند و هم جهان سوم را به استثمار کشیده، برده خویش ساخت. به نظر می رسد آنچه غرب را به اینجا رسانید، حرکت در راستای مبانی فلسفی مورد قبولشان بود آنها خدا را از صحنه روزگار حذف نموده و با خلقت جهان کار خالق را تمام شده تلقی کردند. از اعتقاد به فلسفه طبیعی یا دئیسم، آزادی اقتصادی و لیبرالیسم شکل گرفت و در نتیجه خصوصی سازی و سرمایه داری متولد شد تا در پناه آن افرادی به اندازه تولید ناخالص ملی یک کشور به انباشت سرمایه بپردازند شایسته است تمام زیربخشهای اقتصاد غرب نیز با همین دیدگاه مطالعه شود. در مورد اقتصاد اسلامی و مفاهیم آن نیز باید همین روش را برگزید. در آموزه های قرآنی و حدیثی ما خداوند علاوه بر آنکه خلق کرد، در صحنه زندگی باقی ماند و برای ارتباط پیوسته با او مفاهیم زیبایی چون ذکر و شکر را مطرح نمود.
در قرآن آمده است:
قطعا شما را در زمین قدرت عمل دادیم و برای شما وسایل معیشت نهادیم اما چه کم سپاسگزاری می کنید. (1)
با این دیدگاه بر آنیم تا به بررسی روایتی بپردازیم که عمل به آن بهره وری را بالا برده در عین حال ارتباط با خدا نیز حفظ می شود.
از امام کاظم (ع) نقل شده است :
"اجتهدوا فی ان یکون زمانکم اربع ساعت، ساعه لمناجاه الله و ساعه لامرار معاش و ساعه لمعاشره الاخوان و الثقاه الذین یعرفونکم عیوبکم و یخلصون لکم فی الباطن و ساعه تخلون فیها للذاتکم فی غیر محرم " . (2)
بکوشید ساعات خود را به چهار بخش تقسیم کنید:
1- ساعتی برای عبادت و مناجات با پروردگار
2- ساعتی برای تامین زندگی و کسب و کار
3- ساعتی برای رفت و آمد، معاشرت با برادران دینی و دوستان مورد اعتماد و مخلص، تا شما را از عیوبتان آگاه کنند.
4- و ساعتی برای استراحت و برخوردار شدن از لذتهای غیر حرام.
پیامبر (ص) در مورد لذتهای غیر حرام فرمود:
فان هذه الساعه عون لتلک الساعات. یعنی این زمان کمکی به سه زمان دیگر و مایه آسودگی و رفع خستگی دلهاست (3)
چهار مفهوم در روایت ذکر شده است.
مناجات با خدا – کسب و کار – معاشرت با برادران – لذتهای حلال
1. مناجات با خدا
در مورد دعا آیات و روایات فراوان دیده شده و در وصف آن گفته ها گفته اند و شعرها سروده اند ولی چون بحث در مورد بهره وری است و جنبه اقتصادی دارد دو نکته اهمیت دارد:
اول اینکه در نظام اقتصادی اسلامی رابطه با خداوند در هیچ حالت قطع نمی شود، بر خلاف نظام سرمایه داری و اقتصاد کلاسیک.
دوم اینکه در میان دعا مضامینی وجود دارد که روابط تنگاتنگی بین دعا و کسب را بیان می کند یکی از شرایط استجابت دعا در روایات حلال بودن کسب و کار و کسب درآمدهای مشروع است.
پیامبر (ص) فرمود:
بنده ای با لقمه حرام دست به دعا برمی دارد وقتی حال او اینگونه است چگونه دعایش مستجاب شود؟ (4)
در بیان دیگری فرمود:
از راه حلال کاسبی کن تا دعایت مستجاب شود، کسی که لقمه حرام می خورد تا چهل روز دعایش مستجاب نمی گردد. (5)
2. کسب و کار
از تعمق در آیات قرآن این نتیجه را می توان گرفت که خداوند ضمن توجه دادن انسان به توحید در خالقیت او را دعوت به حرکت و استفاده از موهبت های الهی می نماید و در این مسیر او را به شکافتن زمین و استفاده از راههای دریایی توجه داده و در نهایت، کار و تلاش را "حرکت برای دریافت فضل خدا" نامیده است.
"و آخرون یضربون فی الارض یبتغون من فضل الله; و برخی به سفر برای کسب و تجارب از کرم خدا روزی می طلبند." (6)
روایات نیز ضمن تاکید بر کار انسان را از بیکاری برحذر داشته اند.
پیامبر (ص) فرمود:
خداوند مومن شاغل را دوست دارد. (7)
و در روایت دیگری فرمود:
"ان کان الشغل مجهده فالفراغ مفسده;
گر چه کار کردن مایه رنج و زحمت است اما بیکاری موجب فساد و تباهی است " . (8)
امام کاظم (ع) فرمود:
خداوند از بنده پر خواب نفرت دارد.
خداوند از بنده بیکار نفرت دارد. (9)
امروزه بحث کار و بیکاری فراتر از یک مسئله اقتصادی است و شکل سیاسی به خود گرفته است. با یک جستجوی سطحی حدود هفت هزار پایگاه و مقاله در مورد کار و بیکاری در اینترنت قابل دسترسی است که حاکی از اهمیت فوق العاده جهان به این مسئله است. امروزه در اقتصاد سیاسی این مسئله به حدی اهمیت پیدا کرده است که کارگزاران اقتصاد سیاسی حاضرند جامعه، زیر بار کمرشکن تورم برود اما مقداری از بیکاری کم شود و همین مشکل بیکاری و نوشتن مقاله ای در مورد آن به ویلیام فیلیپس شهرت جهانی بخشید و دریچه های جدید بر روی اقتصاد دانان بزرگی مانند ساموئلسون و سولو گشود. (10)
امروزه دنیای اسلام با دو نگرانی مواجه است:
اولا کشورهای اسلامی هنوز مزیت های نسبی خود را در عرصه جهانی پیدا نکرده اند. ثانیا از نیروی کار فراوان استفاده بهینه نمی شود در نتیجه به عنوان نیروی کار ارزان قیمت روانه کشورهای دیگر می شوند. با این ثروت خدادادی نفت را بدون ارزش افزوده و به صورت خام به دیگر کشورها صادر نمایند حال آنکه بااینهمه نیروی کار می توان نفت را به صورت کالای نهایی صادر کرد.
3. معاشرت با برادران
گرچه تنهایی و درون گرایی می تواند انسان را در شناخت جنبه های مختلف یاری کند و او را به شناخت و معرفت خویش که مقدمه معرفت خداست برساند اما از سوی دیگر ارتباط با مردم و شخصیت های مختلف می تواند از انسان شخصیتی اجتماعی بسازد. جنبه های مثبت وجودی خود را تقویت نموده و کاستی ها را جبران نماید. راز کامیابی پیامبران الهی این بود که با دیگران معاشرت می کردند و به قدر فهمشان با آنان سخن می گفتند.
"انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم علی قدر عقولهم،
به ما پیامبران امر شده است که با مردم به اندازه فهم و درکشان سخن بگوییم. (11)
آنچه در معاشرت مهم بود و رعایت می کردند خوشرویی، سخاوتمندی، پاکیزگی و استعمال عطر از کارهای همیشگی آنان بوده است. (12) و این شد که خداوند مزد این معاشرت را "شرح صدر" (13) قرار داده آنها دریا دل شدند قطره ها در آنها اثر نگذاشت و موج هم بنیانشان را بر باد نداد.
4. بهره مندی از لذتهای حلال
آنچه می تواند به سه بخش دیگر کمک کند همین قسمت چهارم است که در اقتصاد امروزی به فراغت تعبیر می شود نکته مهم اینکه در روایات ما مراد از فراغ، بیکاری است که این دو واژه در اقتصاد اسلامی و اقتصاد غرب از بیکاری به (employment) و از فراغت به (leisure) تعبیر می شود پس بیکاری در روایات معادل (employment) است که در حالتی اتفاق می افتد که عرضه نیروی کار بر تقاضای آن فزونی یابد. کارگران حاضرند با حقوق و دستمزد رایج در جامعه مشغول کار شوند اما کار وجود ندارد. در اقتصاد بیش از هشت نوع بیکاری تعریف کرده اند (14) که مشهورترین آنها بیکاری ارادی و غیر ارادی است. اگر نیروی کار با سطح حقوق معین حاضر به کار نباشد و با اختیار خود بیکاری را انتخاب نماید در این صورت بیکاری ارادی (voluntary unememployment) به وجود می آید. فرض کنید فارغ التحصیلان آموزش عالی به علت علاقه به شغلهای دولتی حاضر به فعالیت در بخش خصوصی نباشند، در نتیجه بیکاری را ترجیح دهند و بیکار باشند. اما گاهی شخص حاضر است هر کاری را انجام دهد ولی به علت عرضه فراوان نیروی کار و کمبود تقاضا کسی او را استخدام نکرده و بیکاری ناخواسته بر او تحمیل شود این نوع بیکاری را بیکاری غیر ارادی گویند (voluntary unememployment) .
همانطور که اشاره شده بیکاری یک جنبه منفی در اقتصاد است اما فراغت در غرب دارای ارزش مثبت است. نیروی کار حاضر است بخشی از کار خود را کم کرده و بر فراغت بیفزاید. به عبارت دیگر فراغت را با درآمد مبادله کند ودر درآمدهای بالا کار او کمتر از فراغت شود. مثلا وقتی درآمد او سه برابر شود از کار کم کرده و فراغت را جایگزین می کند (15) علت این کار دقیقا همان چیزی است که در روایت آمده، چون علاوه بر اینکه جسم و روح را فرسوده نمی کند می تواند کار یا خدمتی را که تولید می کند از یفیت بهتری برخوردار باشد. تا اینجا با اقتصاد غرب اختلافی نیست اما نکته ارزشمند حدیث "لذتهای غیر حرام " است که باید به تناسب جامعه امروزی مصداقهای آن را شناخت. تفسیر این بحث به آینده موکول می شود اما برای نتیجه گیری می توان به نکته ای اشاره کرد.
یک سوال و یک پیشنهاد:
علامه طباطبایی در یکی از مباحث اجتماعی، کلامی به این مضمون دارد که دین قدرت اداره جامعه را دارد. همانطور که در صدر اسلام از این توانایی برخوردار بود. ایشان در توضیح می فرماید: مردم امروز با آن زمان از نظر خصوصیات و نیازهای جسمانی تفاوت ندارد. آنها به آب و غذا و سفر و… نیازمند بودند امروز نیز همین نیازها مطرح است فقط شکل رفع نیازها فرق کرده است. این کلام علامه قابل تامل است. حال سوال این است: چگونه در آن زمان که آغاز تولد اسلام بود و از وسایل تفریحی خاصی استفاده نمی شد، اما مسلمین با شور و نشاط به جنگ و جهاد می پرداختند.
علاوه بر آن از انس با خدا و مناجات هم زیباترین حکایتها در متون دینی و تاریخی آمده است. زمانی که شماره گذاری و پلاک در کوچه ها مرسوم نبوده رسول خدا منزل صحابه را از روی صوت قرآن آنها تشخیص می داده است. آیا واقعا برای نشاط و فرح بخشیدن به جامعه باید از لذتهای حرام استفاده کرد و در این مسیر از فرهنگ بیگانه سود برد؟
امروزه سرانه اختصاصی برای زندگی هر فرد کافی نیست. مسئولین فرهنگی باید به جای هزینه کردن در موارد کم بازده یا دیربازده، بودجه فرهنگی را به افزایش تفریح گاههای سالم، ارزان کردن سفر و توسعه ورزش همگانی اختصاص دهند تا لذتهای حلال جایگزین لذتهای حرام گردد. عمروبن حریث خدمت امام صادق (ع) که در منزل (تفریحگاه) برادر خود عبدالله بن محمد تشریف داشت، عرض کرد: فدایت شوم چه شده که اینجا آمده اید؟ حضرت فرمود: برای گردش. (16) پیامبر (ص) فرمود: "سافروا تصحوا و تغنموا" . مسافرت کنید تا سالم بمانید و بهره (مادی و معنوی) ببرید. (17)
نتیجه:
از مجموع روایت امام کاظم (ع) که ساعات را به چهار بخش تقسیم فرمودند، این تفاوت با اقتصاد غرب حاصل شد که در آن اقتصاد در منحنی هایی که ترسیم می کنند و در قسمت افقی زمان و در قسمت عمودی منحنی درآمد در هر زمان را نشان می دهد و زمان را در بخش افقی به کار و فراغت اختصاص می دهند و با درآمد اضافی، فراغت را می خرند. (18)
اما در اقتصاد اسلامی هر مسلمان بخشی از درآمد را رها کرده و به جای آن به مناجات با خداوند و محاسبه نفس می پردازد.
قرآن در مورد نماز جمعه می فرماید: "یا ایهاالذین آمنوا اذا نودی للصلوه من یوم الجمعه فاسعواالی ذکرالله و ذرواالبیع ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون; ای کسانی که ایمان آورده اید چون برای نماز جمعه ندا در داده شود به سوی خدا بشتابید و داد و ستد را واگذارید، اگر بدانید این برای شما بهتر است." (19)
از آیه می توان استفاده کرد که باید بخشی از درآمد دنیوی را با بهره های اخروی عوض کرد. چون "و للآخره خیرلک من الاولی و لسوف یعطیک ربک فترضی " (20)
اولا آخرت بهتر از دنیاست و به جای آنچه که در دنیا از دست دادی آنقدر پروردگارت به تو عطا خواهد کرد تا خرسند گردی.
در مورد اختصاص بخشی از اوقات به محاسبه نفس هم گرچه ظاهرا درآمدی از دست رفته است، اما امام علی (ع) فرمود: هر کس نفس خویش را به محاسبه کشید سود برد و هر کس از آن غفلت نمود خسارت نمود. (21)
امید است خداوند توفیق فهم کتاب و سنت را بر ما ارزانی دارد و بر اساس آن، جامعه آرمانی اسلام را بنا نموده و تا همه چیز و همه کس رنگ خدا بگیرد که: "صبغه الله و من احسن من الله صبغه و نحن له عابدون " (22) .
33