شفاعت
چنان که آشکار است، شفاعت عبارت است از واسطه گری آبرومندان درگاه خدا نظیر فرشتگان، پیامبران، ائمه و اولیاء علیهم السلام برای بی آبرویان درگاه خدا تا آنان را به درگاه خود بپذیرد و از خطاهایشان درگذرد و مواهبی نصیبشان سازد.
نقل است، بعضی مثل پیامبر اسلام(ص) و برخی از ائمه(ع) از خدا خواسته اند که شفاعت امت را نصیبشان کند. به نظر می رسد، راز و رمز چنین خواسته ای اموری است که در پی می آید:
عاشقی خدا
خدا به بندگانش و حتی همه مخلوقاتش بسیار عشق می ورزد، بیش از عشقی که مادر به کودکش دارد و لذا بی گزاف او را "ارحم الراحمین" خوانده اند و برای تقریب به ذهن چنین گفته اند که مادر جز واسطه ای برای خلقت کودک نیست. آن هم واسطه ای که هیچ چیزی از خود ندارد و هرچه دارد، متعلق به خداست. با این حال مادر تمام مهر و عشقش به کودکش است. او از تمام وجودش برای کودکش مایه می گذارد. از خواب خود می گذرد. پیوسته در این اندیشه است که چه وقت گرسنه می شود، به او شیر بدهد. وقتی تب کند، برای او تب می کند. وقتی ناتوانی و بیماری اش را بنگرد، برای او می گرید. کودکش را می بوید و می بوسد و حتی لباس هایش را به چشمانش می مالد و قلبش به یاد او می تپد. اگر مدتی از او جدا بماند، فراقش او را می کشد و ….
این در حالی است که مادر همه وجود کودک را نیافریده است. حال قیاس کنید، عشق مادر را به عشق به خدا که تمام وجود آدمی را آفریده است.
شباهت عشق خدا به عشق آدمی
نباید تصور شودد که عشق خدا با عشق آدمی سنخیتی ندارد و لذا قیاس مذکور را نا بجا دانست؛ چون آن عشق مادری که ذکر شد، خصلت روح آدمی است و روح آدمی هم از سنخ روح خداست؛ چنان که خدای تعالی فرمود: وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی (سوره ص، آیه72)؛ بنابر این آنچه را که آدمی احساس می کند، خدا هم همان را احساس را به نحو کامل و مطلق دارد.
عشق خدا به مخلوقاتش
خدا به همه بندگان و مخلوقاتش عشق می ورزد؛ زیرا هر حال مخلوق و بنده او هستند؛ چنان که مادر به همه فرزندانش عشق می ورزد. حتی فرزندانی که او را بیازارند، تحمل رنج و گرفتاریشان را ندارد. همه مخلوقات و بندگان نزد خدا حرمت و احترام دارند؛ همان طور که همه فرزندان نزد مادر چنین اند؛ طوری که اگر به آنان بی حرمتی و بی احترامی شود، آزرده و بر آشفته می شود.
عشق عاشقان به متعلقات معشوق
فرشتگان و پیامبر و ائمه و اولیاء نیز که این حقایق را درباره خدا دریافته اند، مهم ترین راه جلب مهر و محبت خدا را به خود خدمت به مخلوقات او و دستگیری از آنان می دانند. تجربه نشان داده است که هرگاه کسی به مخلوقی از مخلوقات حاجتمند خدا خدمتی کند، مورد لطف خدا قرار می گیرد. به همین جهت است که عاشق خدا عاشق مخلوقات او نیز هست. عاشق خدا همواره در پی جلب نظر و محبت خداست و لذا هر چه که نظر و محبت خدا را به او جلب کند، عاشق آن هم می شود. عاشق دنبال این است که معشوق چه می خواهد.
به علاوه عاشق هرچه را که به معشوقش تعلق داشته باشد، دوست دارد؛ چنان که مادر لباس کودکش را هم دوست دارد و به چشم می کشد. این عشق به معشوق هرچه بیش تر شود، عشقش به خودش بیش تر از میان می رود و به جایی می رسد که همه وجود عاشق عین وجود معشوق می شود و عاشق به همان چیزی عشق می ورزد که معشوق به آن عشق می ورزد.
شفاعت
سوال : شفاعت فقط مربوط به ائمه معصومین علیهم السلام میشه؟و شامل حال چه کسانی میشود ؟ همه انسانها ؟ یا فقط مسلمانان ؟ یا دینداران ؟
2- "شفاعت" در لغط به معنای دوتا شدن است "وتر" یعنی تک و یگانه هنگامیکه به عللی این یگانگی با پیوستن به دیگری یا الحاق دیگری دوگانه شود شفاعت اتفاق افتاده است و در اصطلاح اسلامی و دینی هرگاه طی مسیر الی الله بطور فردی ممکن نباشد – که در هیچ حالتی نیست – شفاعت اتفاق افتاده . اصولا انسانها در تلاشند آنچه را که در ذهن دارند به دیگران تحمیل کنند و به نوعی خود را رهبر و پیشرو قلمداد مینمایند و این ریشه یی غریزی و درونی در انسانها دارد . خداوند متعال هم برای هدایت این انگیزش درونی ملاکهایی را معرفی کرده است که برخی قطعی و شناسنامه دار است و برخی تشخیصی و درک و تحصیل کردنی هستند . قرآن کریم ، انبیاء و اولیای الهی و در راس همه ، معصومین سلام الله علیهم اجمعین ، نماز ، اخلاق پسندیده و بسیاری از امور حسنه ی دیگر شفیعان انسان مومن در راه رسیدن به رضای خدا هستند .
نوع دوم از شفاعت رسیدن هر یک از مومنین بواسطه افکار و اعمال صادقانه و صالحانه شان به مقام شفاعت است که مثلا شهید در بالاترین منزل قرار دارد و بیشترین شفاعت را در حق اطرافیانش میتواند بکند .
شفاعت محدوده زمانی خاصی ندارد اما تجلی و تظاهر آن در آخرت خواهد بود اما تحقیق و وقوع آن در همین زندگی دنیایی است انسانهای مومن – منظور ایمان قلبی حقیقی است – به هر اندازه با هریک از این شفعای الهی مرتبط باشند در ظاهر یا در قلب و باطن به همان اندازه از شفاعت بهره مند هستند یعنی به همان اندازه از دام شیطان رهیده و از آتش دور می شوند اگر چه ظاهرا این خروج از یگانگی و کمک گرفتن از یک قدرت و دست توانا به اراده خود ما انجام میگیرد اما با کمی دقت مومنانه در می یابیم که اراده ما برای جلب امداد از سوی شفیعان در پی جذبه و خواست ایشان است "
تا که از جانب معشوق نباشد کششی *** کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد "
و این بر اساس جریان رحمت الهی و سبقت رحمت خدا بر دیگر صفات اوست .
البته بر مبنای عقاید توحیدی یگانگی مختص خدا و زوجیت از یکسو و بهره مندی از شفاعت در سوی دیگر لازمه بندگی ماست .
به این ترتیب باید عشق پیامبر و سایر آبرومندان خدا به بندگان و شفاعت آنان را در دنیا و آخرت عین عشق آنان به خدا دانست.
نتیجه این که راز شفاعت آبرومندان خدا برای بندگان خدا عشق آنان به خدا و متعلقات خداست. عشق به خدا چیزی جدای از عشق به خلق خدا نیست.
ایمان شرط شفاعت است
شفاعت به چه چیز تعلق مىگیرد؟
خواننده عزیز توجه فرمود، که شفاعت دو قسم بود، یکى تکوینى، که گفتیم: عبارتست ازتاثیر هر سببى تکوینى در عالم اسباب، و یکى تشریعى، که گفتیم: مربوط است به ثواب و عقاب، حال میگوئیم: از این قسم دوم بعضى در تمامى گناهان از شرک گرفته تا پائینتر از آن اثرمىگذارد، مانند شفاعت و وساطت توبه، و ایمان البته توبه و ایمان در دنیا و قبل از قیامت – .
و بعضى دیگر در عذاب بعضى از گناهان اثر دارد، مانند عمل صالح که واسطه میشود درمحو شدن گناهان، و اما آن شفاعتى که مورد نزاع و اختلافست، یعنى شفاعت انبیاء و غیر ایشاندر روز قیامت، براى برداشتن عذاب از کسیکه حساب قیامت، او را مستحق آن کرده، در گذشتهیعنى در تحت عنوان شفاعت در حق چه کسى جریان مىیابد، گفتیم: که این شفاعت مربوط استباهل گناهان کبیره، از اشخاصى که متدین بدین حق هستند، و خدا هم دین آنانرا پسندیده است.
شفاعت چه وقت فائده میبخشد؟
منظور ما از این شفاعت، باز همان شفاعت مورد نزاع است، شفاعتى که گفتیم: عذاب روزقیامت را از گنهکاران بر میدارد، اما پاسخ از این سئوال، این استکه آیه شریفه: (کل نفس بما کسبترهینه، الا اصحاب الیمین، فى جنات یتسائلون: عن المجرمین، ما سلککم فى سقر؟) (2) ، کهترجمهاش چند صفحه قبل گذشت، دلالت دارد بر اینکه شفاعت بچه کسانى مىرسد، و چه کسانىاز آن محرومند، چیزیکه هست بیش از این هم دلالت ندارد، که شفاعت تنها در فک رهن، و آزادىاز دوزخ، و یا خلود در دوزخ موثر است، و اما در ناراحتىهاى قبل از حساب، از هول و فزعقیامت، و ناگواریهاى آن، هیچ دلالتى نیست بر اینکه شفاعت در آنها هم موثر باشد، بلکه میتوانگفت: که آیه دلالت دارد بر اینکه شفاعت تنها در عذاب دوزخ موثر است، و در ناگواریهاى قبل ازآن موثر نیست.
این نکته را هم باید دانست که از آیات نامبرده در سوره مدثر میتوان استفاده کرد که سئوالو جوابیکه در آن شده مربوط است به بعد از فصل قضا، و رسیدگى بحسابها، بعد از آنکه اهلبهشت جاى خود را در بهشت گرفته، و اهل دوزخ هم در دوزخ قرار گرفتهاند، و در چنین هنگامى ؛
1 – سوره حدید آیه 19 2 – سوره مدثر آیه 42 شفاعتشامل جمعى از گنهکاران شده، و آنان را از آتش نجات میدهد، براى اینکه کلمه: (فىجنات)الخ، در این آیات آمده، و این کلمه استقرار در بهشت را مىرساند.و نیز جمله: (ما سلککم) الخ، در آن هست، که از ماده سلوک، و بمعناى داخل کردن است، البته نه هر داخل کردنى، بلکهداخل کردن با نظم و با ردیف خاص، (نظیر داخل کردن نخ در دانههاى تسبیح، که از کوچکترهاگرفته تا بزرگ و بزرگترها همه را نخ مىکشند) پس در این تعبیر معناى استقرار هست، و همچنیندر جمله(فما تنفعهم)، چون کلمه(ما)براى نفى حال است، (دقت بفرمائید). و اما نشاه برزخ، و ادلهای که دلالت مىکند بر حضور پیامبر(ص)و ائمه علیه السلام در دممرگ، و در هنگام سئوال قبر، و کمک کردن آنحضرت در شدائد، که روایاتش بزودى در ذیل آیه: (و ان من اهل الکتاب الا لیومنن به) (1) خواهد آمد، ربطى بشفاعت در درگاه خدا ندارد.
بلکه از قبیل تصرفها و حکومتى است که خدایتعالى بایشان داده، تا باذن او هر حکمى کهخواستند برانند، و هر تصرفى خواستند بکنند، همچنانکه در باره آن فرموده: (و على الاعرافرجال، یعرفون کلا بسیماهم، و نادوا: اصحاب الجنه.ان سلام علیکم، لم یدخلوها، و هم یطمعون، – تاآنجا که مىفرماید – و نادى اصحاب الاعراف رجالا یعرفونهم بسیماهم، قالوا: ما اغنى عنکمجمعکم، و ما کنتم تستکبرون، ا هولاء الذین اقسمتم: لا ینالهم الله برحمه ادخلوا الجنه، لا خوفعلیکم، و لا انتم تحزنون، و بر اعراف، (که جایگاهى میان بهشت و دوزخ است)مردمى هستند، که هر کسى را از سیمایش مىشناسند، باصحاب بهشت داد مىزنند: که سلام بر شما، با اینکه خودتاکنون داخل بهشت نشدهاند، ولى امید آنرا دارند – تا آنجا که مىفرماید – اصحاب اعراف مردمىرا که هر یک را با سیمایشان مىشناسند، صدا مىزنند، و میگویند: دیدید که نیروى شما از جهتکمیت و کیفیت بدردتان نخورد؟آیا همین بهشتیان نیستند که شما سوگند مىخوردید: هرگز مشمولرحمتخدا نمیشوند؟دیدید که داخل بهشت میشوند، و شما اشتباه مىکردید آنگاه رو به بهشتیانکرده مىگویند حال به بهشت درآئید، که نه ترسى بر شما باشد، و نه اندوهناک میشوید)، (2) .
و از این قبیل است آیه: (یوم ندعوا کل اناس بامامهم، فمن اوتى کتابه بیمینه) (3) (روزیکه هرقومى را بنام پیشواشان صدا مىزنیم، پس هر کس کتابش بدست راستش داده شود، چنین و چنانمیشود)که از این آیه نیز بر مىآید: امام واسطه در خواندن و دعوت است، و دادن کتاب از قبیلهمان حکومتى است که گفتیم خدا باین طائفه داده، (دقت بفرمائید).
پس از بحثى که در باره شفاعت گذشت، این نتیجه بدست آمد: که شفاعت در آخرین موقف از مواقف قیامت بکار مىرود، که یا گنهکار بوسیله شفاعت مشمول آمرزش گشته، اصلا داخلآتش نمیشود، و یا آنکه بعد از داخل شدن در آتش، بوسیله شفاعت نجات مىیابد، یعنى شفاعتباعث میشود که خدا باحترام شفیع، رحمتخود را گسترش میدهد.
9