دستاوردهای علمی درباره نرخ بهره و تحلیل تاثیر آن
بر تورم و وضعیت اقتصاد ایران
چکیده
یکی از بارزترین ویژگی های اقتصاد اسلامی، عدم وجود ربا در آن است. در آیات قرآن و روایات معصومان بارها به انسان ها سفارش شده است که از این عمل بپرهیزند. دستاوردهای علمی دوران اخیر به روشنی نشان می دهد که بهره چگونه باعث ایجاد تورم و بیکاری می شود. امروزه کشورهای پیشرفته، سیاست های خود را در جهت استفاده از نظریات علمی پیشین سازماندهی می کنند.
تجربیات اخیر نشان می دهد کاهش شدید نرخ بهره و حتی به صفر رساندن آن امکانپذیر است؛ ولی برخلاف تمام دستورهای شرع مقدس اسلام، دستاوردهای علمی و تجربیات کشورهای پیشرفته، متاسفانه در برخی ممالک اسلامی از جمله ایران، نرخ بهره بسیار بالا است. در مقاله حاضر سعی شده است در ابتدا جایگاه نرخ بهره در شرع مقدس اسلام روشن؛ سپس عمده ترین نظریات علمی درباره تاثیرات نرخ بهره به طور خلاصه بررسی شود. در پایان مقاله نیز به طور خلاصه، تشتت آری صاحب نظران اقتصاد ایران در زمینه کاهش یا افزایش نرخ بهره که متغیر سیاست پولی در غالب دیدگاه های گوناگون موجود است، بررسی می شود.
مقدمه
بیش از یک پنجم آیات قرآن، به طور کلی یا جزئی از آن چه امروز به عنوان امور اقتصادی فرد و جامعه از آن یاد می شود، سخن می گوید؛ از جمله این سخنان می توان به آیات مکرر درباره حرمت ربا و رباخواری اشاره کرد. در دین مبین اسلام مشابه با دیگر ادیان الهی، منبعث از دستورهای وحی، مکرر از سوی بزرگان دین، به انسان ها سفارش شده است که از رباخواری بپرهیزند؛ از جمله می توان به آیات و روایات ذیل اشاره کرد:
1. یَااَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَاکُلُوا الرٍّبَا اَضعَافاً مُضَاعَفَهً وَ اتَّقُوا اَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتِی اُ عِدَّت لِلکَافِرِینَ وَ اَطِیعُوا اَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُم تُرحَمُونَ.3
ای مو منان! ربا [= سود پول] را چند برابر نخورید. تقوای الاهی داشته باشید تا رستگار شوید. از آتشی که برای کافران آماده شده، بپرهیزید و خدا و فرستاده او را اطاعت کنید تا مشمول رحمت شوید.
2. یَمحَقُ اُ الرٍّبَا وَیُربِی الصَّدَقَاتِ وَ اُ لاَ یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ اَثِیمٍ.4
خداوند، ربا را نابود می کند و صدقات را افزایش می دهد و خداوند هیچ انسان ناسپاس و گنهکار را دوست نمی دارد.
3. فَاًِن لَم تَفعَلُوا فَاذَنُوا بِحَربٍ مِنَ اِ وَرَسُولِهِ وَ اًِن تُبتُم فَلَکُم رُو وسُ اَموَ الِکُم لاَ تَظلِمُونَ وَ لاَ تُظلَمُونَ.5
اگر چنین کنید [= تحریم ربا را اجرا نکنید] بدانید که با خدا و رسول او به جنگ برخاسته اید و اگر توبه کنید، اصل سرمایه از آن شما است. در این حال، نه ستم کرده، و نه به ستم تن داده اید.
4. از پیامبر اسلام9 روایت شده است که به امام علی6 فرمود: "ای علی! ربا هفتاد شعبه دارد که آسان ترین آن در حد زنای مردم با مادر خود در خانه خدا است. گناهِ یک درهم آن، از هفتاد بار زنا با محارم در خانه خدا بزرگ تر است".6
امام صادق فرمود: "هر گاه خداوند بخواهد قومی را نابود کند، ربا را میان آن ها ظاهر و معلوم می کند".7
5. امام باقر6 فرمود: "خبیث ترین شغل ها، کسب و درآمد ربا است".8
6. پیامبر9 فرموده است: "کسی که رباخوار باشد، خداوند در قیامت به اندازه ربایی که خورده، شکمش را از آتش جهنم پر می کند و سایر اعمال او را نمی پذیرد و پیوسته مورد لعنت خدا و فرشتگان خواهد بود!"
از طرف دیگر، دستاوردهای علمی دوران اخیر، در تایید دستورهای دین اسلام بر حرمت ربا و رباخواری، تاکید می ورزند. مطالعات نشان می دهد از جمله مهم ترین شاخص ها در اقتصاد، نرخ بهره پولی است. نرخ بهره پول، تعیین کننده متغیرهای کلانی از جمله تولید، اشتغال و قیمت ها است. بسیاری از اقتصاددانان صاحب نام معتقدند: (به طور صریح یا در لفافه) که بهره پولی بزرگ تر از صفر، تخصیص بهینه منابع را با اشکال مواجه می سازد و به بیکاری و تورم می انجامد. امروزه اقتصادهای پیشرفته به این ظرایف علمی عمیقاً توجه دارند و سیاست های خود را در جهت بهره گیری هر چه بیش تر از نتایج پیشین سازماندهی می کنند.
نرخ بهره پولی در اقتصادهای مدرن، مرتب در حال کاهش است. تجربیات، حاکی از آن است که در وضعیت بالابودن نرخ بهره پولی، دستیابی به اهداف اقتصاد کلان محال است. ما مفتخریم که دین اسلام 1400 سال پیش با درنظر گرفتن جمیع شرایط، به دقایق علمی پیشین و دیگر نکات توجه کرده است؛ ولی متاسفانه آن چه امروزه در اقتصاد ایران مشاهده می شود، خلاف دستورهای دینی و دستاوردهای علمی است. هم اکنون نرخ بهره (حدود 60 درصد) بسیار بالا است. طبیعی است که با این نرخ بهره، نرخ های بیکاری و تورم دو رقمی را داشته باشیم. از جمله عمده توجیه هایی که امروزه درباره وجود بهره عنوان می شود، حفظ ارزش زمانی پول به سبب تورم است. در حالی که دستاوردهای علمی، خلاف نظر پیشین، رای می دهند. طبق نظریات علمی، وجود تورم، به سبب وجود بهره پولی اسمی بزرگ تر از صفر است. در ادامه به ترتیب به بررسی دستاوردهای علمی درباره بهره پولی خواهیم پرداخت و پس از آن، واقعیات اقتصاد ایران را از دیدگاه های گوناگون در زمینه نرخ بهره عرضه خواهیم کرد.9
دستاوردهای علمی
کینز (1936)
شاید مهم ترین وجه تمایز بین اقتصاد کینز و اقتصاد نئوکلاسیک، نوع نگرش این دو مکتب به تقاضای پول باشد. از دیدگاه نئوکلاسیک، پول فقط واسطه مبادله و سنجش ارزش است یا به عبارتی، پول فقط به سبب انگیزه های معاملاتی و احتیاطی تقاضا می شود؛ در حالی که در نگرش کینز، پول افزون بر پاسخ به انگیزه های پیشین وظیفه سفته بازی را نیز بر عهده دارد. این وجه تمایز آن قدر اهمیت دارد که با کنار گذاشتن آن، اقتصاد کینزی حالتی خاص از اقتصاد نئوکلاسیک خواهد شد؛ البته نه این که نئوکلاسیک نرخ بهره را در تحلیل های خود لحاظ نمی کردند. کینز از طریق وارد کردن آن در بازار پول، کوشید نقش با اهمیت تری به نرخ بهره بدهد.
در اقتصاد کینز، وجود حساسیت تقاضای پول درباره نرخ بهره، یگانه دلیل برای بیکاری است. مادامی که سفته بازی با پول رواج داشته باشد، اقتصاد در اشتغال ناقص خواهد بود. کینز به صراحت بیان می کند که نرخ بهره، نقش ویژه در محدود کردن سطح اشتغال ایفا می کند؛ زیرا پایه ای را می گذارد که کارایی نهایی سرمایه باید به آن برسد.10 به عبارتی دیگر، نرخ بهره بر سرمایه گذاری ها حد می زند. هر چه نرخ بهره بالاتر باشد، فقط سرمایه گذاری هایی انجام می شوند که بازده انتظاری بالایی متناسب با نرخ بهره پیشین داشته باشند و همچنین محدودیت در سرمایه گذاری، حجم اشتغال را کم می کند و اقتصاد را در اشتغال ناقص قرار می دهد؛ بدین سبب باید دولت با دخالت خود، کمبود سرمایه گذاری ها (کمبود تقاضای مو ثر) را تامین کند.
با مطالعه کارهای کینز به روشنی در خواهیم یافت که او از پیشگامان مخالف با بهره است؛ ولی هیچ گاه در نوشته های خود به طور مستقیم به این مساله اشاره نمی کند. شاید تصور کینز این بوده که حذف نرخ بهره یا غیرممکن است (به سبب تاثیرات بوم باورک، 1981) یا دست کم در بسیار کوتاه مدت، جای بحث ندارد.
کینز با پذیرش این مساله که به هر حال، چه بخواهیم و چه نخواهیم، تقاضا برای پول به نرخ بهره حساس است یا به عبارتی دیگر، به جای این که واسطه مبادله باشد، بسیاری از مواقع، خود نقش کالا را ایفا می کند، کوشید کمبود تقاضای مو ثر ناشی از وجود حساسیت تقاضای پول به نرخ بهره را از جایی دیگر (مخارج دولتی) جبران کند. کینز را می توانیم در گروهی قرار دهیم که در کارهای خود، به بررسی تاثیرهای ناشی از وجود بهره بر اقتصاد می پردازند. اقتصاد کینز به اقتصاد رکودی هم شهرت دارد؛ زیرا به تحلیل طرف تقاضای اقتصاد و ویژگی های زمانی مربوط به آن می پردازد و می کوشد تاثیرهای ناشی از وضع حاکم بر تقاضای اقتصاد را برطرف عرضه نگاه کند. به عبارت دیگر می کوشد این گونه القا کند که مشکلات موجود در طرف عرضه (بیکاری) از ویژگی های خاص طرف تقاضا ناشی می شود (وجود حساسیت تقاضای پول به بهره)؛ البته از لابه لای نوشته های کینز می توان به تفسیرهای بسیار بکری دست یافت مبنی بر این که بهره، افزون بر کاهش سطح اشتغال، سبب ایجاد تورم هم می شود، این که چرا کینز به این زاویه به طور گسترده نپرداخته، یک علت دارد:
بحران 1930 به خاطر کمبود تقاضای مو ثر بود. آن چه آن روزها اهمیت داشت، کاهش خیل عظیم بیکاران بود. قیمت ها، روند افزایشی نداشت، مشکل اساسی اقتصاد بیکاری بود، نه تورم.
بهره (به صورت پدیده ای در طرف تقاضا)، هم طرف عرضه (بیکاری) را حد می زند و هم در طرف تقاضا مشکلاتی (تورم) ایجاد می کند. برای بررسی این که وجود بهره چگونه سبب ایجاد تورم می شود، در پایان همین بخش استدلال هایی عرضه خواهد شد.
فریدمن (1969)11
فریدمن در جایگاه اقتصاددان پولی و سردسته مخالفان کینز، اعتقاد دارد: وجود بهره، باعث افزایش قیمت ها خواهد شد. به عقیده فریدمن، بهترین قاعده برای سیاست پولی در حالتی اتفاق می افتد که رشد پولی منتج از قاعده مذکور، قیمت ها را افزایش ندهد و شرایط لازم و کافی برای این که رشد پولی سبب رشد قیمت ها نشود، وجود نرخ بهره اسمی برابر صفر است.
فریدمن از چنین قاعده ای به نام قاعده پولی بهینه نام می برد. قاعده فریدمن، قاعده ای است که در فضای نرخ بهره اسمی صفر، اقتصاد را در وضع تخصیص بهینه پارتو قرار می دهد.
جیمز توبین (1965)12
توبین در مقاله ای درباره نظریه رشد پولی، می کوشد به روش خود، مدل رشد نئوکلاسیک سولو را بررسی کند. او در مقاله خود عنوان می کند: سولوxk طلایی خود را در اقتصادی به دست می آورد که در آن، به پول بهره تعلق نمی گیرد. توبین با این استدلال می کوشد مدل مذکور را در حالتی حل کند که افراد، سبد دارایی خود را به دو شکل نقدینه بدون بازده و دارایی با بازده (اوراق قرضه) نگهداری می کنند و نتیجه می گیرد که قاعده انباشت طلایی در مدل اخیر، به مراتب ازxk سولو کم تر است.
وان نیومن (1932)13
نیومن در زمستان 1932 طی کنفرانس ریاضی در دانشگاه پرینستون، به ارائه مقاله ای با نام "مدل تعادل عمومی اقتصاد" می پردازد. او در مقاله خود می کوشد با ارائه مدلی ریاضی، به بررسی وضعیت تعادل و عدم تعادل نظام اقتصادی بپردازد. اودر کار خود شرط قرار گرفتن نظام در وضعیت تعادلی را نرخ بهره صفر می داند.
تحلیل رابطه بین بهره و تورم
نظریه مقداری پول را در نظر می گیریم:
(1) Mtyt= PtYt
از طرفین رابطه پیشین لگاریتم گرفته؛ سپس مشتق لگاریتمی می گیریم:
(2)
از رابطه پیشین رشد پولی سازگار با ثبات قیمت ها را می توان استخراج کرد:
(3)
یعنی برای این که تورم ایجاد نشود، باید رشد پول در گردش به اندازه رشد تولید واقعی باشد؛ ولی در اقتصاد پولی،14 هیچ گاه شرط برقرار نیست؛ یعنی همواره علت این عدم تساوی، وجود انگیزه سفته بازی برای پول است.
(4)
در اقتصاد پولی، حجم پول در گردش بیش تر از حجم تولید واقعی است؛ یعنی:
(5) MtYt<Yt
به بیان دیگر، همواره سطح عمومی قیمت ها بزرگ تر از واحد (1(P< است. برای بیان علت این پدیده، رابطه مقداری پول را دوباره در نظر می گیریم:
(6) MtYt=Yt
در رابطه پیشین اگر 1P= باشد آن گاه MtYt=Yt خواهد بود؛ یعنی حجم پول در گردش دقیقاً برابر با میزان تولیددر گردش است. به عبارتی، قیمت ها بیانگر ارزش ها هستند. دقیق متناسب با تولید، وسیله مبادله مورد نیاز آن نیز وجود دارد. این رابطه بر اقتصادی صادق است که تقاضا برای پول فقط از تقاضای معاملاتی ناشی باشد. در چنین اقتصادی، مردم به این سبب پول تقاضا می کنند که بتوانند آن را واسطه مبادلات خود قرار دهند. به بیان دیگر، دراین اقتصاد، پول فقط وسیله مبادله و سنجش ارزش است؛ ولی در اقتصاد پولی افزون بر انگیزه های معاملاتی و احتیاطی، انگیزه سفته بازی نیز وجود دارد. سفته بازی با پول بدین مفهوم است که از خود پول، پول آفرینی کنیم. برای این که پول بتواند به این انگیزه پاسخ دهد، باید مدتی از جریان خارج باشد (کشش پول). اگر بخواهیم این وظیفه را در اقتصاد غیرپولی انتظار داشته باشیم، لازمه آن، نقصان در مبادلات است؛ زیرا در اقتصاد غیرپولی که MtYt=Yt است، برای پاسخ به انگیزه سفته بازی، باید بخشی ازMtYt از جریان خارج شود، و این سبب رکود خواهد شد. پول هنگامی می تواند سفته بازی کند که وظیفه اصلی خود یعنی واسطه مبادلات را به خوبی انجام داده باشد و چون یک واحد مشخص پول همزمان نمی تواند این دو وظیفه را با یک دیگر انجام دهد، باید حجم پول موجود در جریان، در مقایسه با تولید واقعی بیش تر باشد؛ یعنی
MtYt<Yt
و این مساله سبب می شود که قیمت ها بزرگ تر از واحد باشند تا داشته باشیم:
MtYt=Yt
به عبارتی دیگر، در اقتصاد پولی، همواره در بلند مدت، قیمت ها، ارزش را متورم بیان می کند؛ بنابر استدلال پیشین در اقتصاد پولی، حجم پول در گردش بیش تر از تولید واقعی است؛ برای این که در بلند مدت، این رابطه حفظ شود، باید نرخ رشد پول در گردش از نرخ رشد تولید واقعی بیش تر باشد؛ یعنی نرخ رشد تولید هر چه باشد، نرخ رشد پول از آن بیش تر است:
(7)
البته شاید مطرح شود برای این که MtYt<Yt باشد، کافی است که نرخ رشد هر دو مساوی باشد و لازم نیست حتماً نرخ رشد پول بیش تر از نرخ رشد تولید باشد.
پاسخ: این امکان، محال است؛ زیرا استدلال شد که حجم پول در گردش از تولید واقعی بیش تر است و علت آن، تقاضای سفته بازی برای پول است. حال اگر قرار باشد نرخ رشد پول نیز متناسب با نرخ رشد، تولید باشد، این جمله بدین مفهوم است که میزان پول لازم برای پاسخ به تقاضای سفته بازی پول همواره در همان حد ثابت قبلی خود باقی مانده و در بلندمدت، هیچ افزایشی نداشته است؛ زیرا نرخ رشد متناسب پول با تولید، به این مفهوم است که برای تولیدات اضافه شده، واسطه مبادله مورد نیاز به همان اندازه فراهم شده است و این مساله هیچ تاثیری در افزایش تقاضای سفته بازی برای پول ندارد. به عبارتی، در اقتصاد پولی با رشد مبادلات، تقاضای سفته بازی در همان حد اولیه خود ثابت باقی مانده است.
استدلال پیشگفته درست نیست؛ زیرا طبیعی است که هر چه مبادلات در اقتصاد پولی در بلند مدت رشد کند، تقاضای سفته بازی نیز با هر نرخی رشد داشته باشد. اگر در عدم رشد تقاضای سفته بازی در بلند مدت تامل کنیم، باید در بلند مدت نسبت حجم تقاضای سفته بازی پول به کل تقاضای پول، متناسب با رشد تولید به صفر گرایش کرده باشد؛ در حالی که امروزه در دنیا، پدیده سفته بازی جزئی از انگیزه های تقاضای پول بوده و هست؛ بدین سبب نرخ رشد پول در بلند مدت از نرخ رشد تولید بیش تر است که MtYtYt در حال افزایش بوده و همواره سطح بالاتر و بالاتری از قیمت ها لازم است که برابری MtYt=Yt را برقرار کند. به عبارتی دیگر، نابرابری (7) برقرار است و تورم ناشی از سفته بازی، گزیرناپذیر است.
تورم و بیکاری در اقتصاد ایران و دیدگاه های موجود
1. دیدگاه فشار تقاضا: در این دیدگاه عنوان می شود که علت تورم فعلی در کشور، بالابودن تقاضای کل در مقایسه با عرضه کل موجود اقتصاد است؛ زیرا دولت در سال های اخیر، هر وقت با کسری بودجه مواجه می شده، با استقراض از بانک مرکزی به چاپ اسکناس مبادرت ورزیده است. این اقدام باعث افزایش نقدینگی بخش خصوصی شده و افزایش مکرر قیمت ها را دامن زده است. برای کنترل قیمت ها باید نقدینگی مازاد بخش خصوصی جذب شود. این کار را می توان با بالا بردن نرخ بهره یا دست کم جلوگیری از کاهش آن انجام داد؛ زیرا نرخ بهره، هزینه فرصت نگهداری پول نقد است که هر چه بالاتر باشد، هزینه فرصت نگهداری پول نقد نیز بالاتر خواهد رفت. مردم برای پرهیز از این هزینه، منابع پولی خود را در اختیار بانک ها قرار می دهند و این گونه نقدینگی مازاد کنترل شده و رشد قیمت ها متوقف خواهد شد.
2. دیدگاه رکودی: این نگرش اعتقاد دارد: علت تورم، بالا بودن تقاضای کل در مقایسه با عرضه کل نیست؛ بکله برعکس، علت تورم، پایین بودن عرضه کل در مقایسه با تقاضای کل اقتصاد است. در این دیدگاه عنوان می شود که تقاضای کل اقتصاد در سطح عادی و معمول خود قرار دارد. به هر حال، مردم در شبانه روز نیازهایی دارند که موجد تقاضای آن است؛ به ویژه در وضعیت تورمی، مردم تقاضای خود را کنترل می کنند. این طرف عرضه اقتصاد است که پایین بوده، قادر به پاسخگویی نیست. دلیل آن هم وجود جمعیت عظیم بیکار جویای کار است. براساس این دیدگاه، برای کنترل قیمت ها باید عرضه کل را افزایش داد. راه حل پیشنهادی این گروه، کاهش نرخ بهره به هر طریقی ممکن است؛ زیرا با کاهش نرخ بهره، سرمایه گذاری ها به دو علت افزایش می یابد: اول، آن عده که سرمایه نقدی دارند و همواره با مقایسه نرخ بهره با بازده انتظاری سرمایه گذاری ها، به سرمایه گذاری با عدم سرمایه گذاری تصمیم می گیرند. اگر نرخ بهره کاهش یابد، فرصت های بیش تری را برای سرمایه گذاری می توانند برگزینند. دلیل دوم نرخ بهره در واقع هزینه اخذ وام تلقی می شود که با کاهش آن خرید وام ارزان تر شده؛ بنابراین، حجم سرمایه گذاری هایی که به صورت وام تامین مالی می شوند، افزایش خواهند یافت.
افزایش سرمایه گذاری ها به سبب دو دلیل پیشگفته، تولید و اشتغال را بیش تر از افزایش سرمایه گذاری ها افزایش خواهد داد؛ (زیرا ضریب افزایش، از واحد بزرگ تر است) و این گونه، هم تورم و هم بیکاری کنترل می شوند.
3. دیدگاه معتقدان به نرخ بهره طبیعی: با اط لاع از نظریات گروه اول و دوم در خواهیم یافت که نرخ بهره، شاخص بسیار مهم و اساسی در نظام اقتصادی است. دیدگاه سوم بیان می کند: به فرض که بپذیریم نرخ بهره را باید کاهش داد، نرخ بهره فقط پدیده پولی نیست که بتوان آن را با سیاست های پولی هر وقت لازم باشد، بالا یا پایین برد. بهره، شاخص اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی است. بهره، عنصری دو شخصیتی است. از یک طرف علتی برای ایجاد بیکاری و تورم است و از طرف دیگر شاخصی است که وجود آن، معلول شرایطی از جمله کیفیت الگوی مصرف، چگونگی توزیع بین نسلی، تحو لات جمعیتی و… است؛ به طور نمونه، هر چه اسراف در مصرف بیش تر باشد، نرخ بهره بالاتری بر اقتصاد تحمیل می شود و نرخ بهره بالاتر در مرحله بعدی، بیکاری و تورم بیش تری را گریبانگیر اقتصاد خواهد کرد؛ بنابراین بهره، صرفاً ریشه های پولی ندارد. بخش اعظم مسائلی که سبب افزایش بهره می شوند از ریشه های غیرپولی ناشی است که تاثیرگذاری بر آن ها، افق بلندمدت را می طلبد.
4. دیدگاه تورم پولی: این نگرش با پذیرش دیدگاه سوم به طرح این مساله می پردازد که می توان با اتخاذ سیاست های پولی مناسب، بهره را در کوتاه مدت تا حد بسیاری کاهش داد. در این دیدگاه، بازار کالاها و خدمات و بازار پول هر دو کنار هم بررسی می شوند. این گروه معتقدند: تورم پدیده صرفاً پولی است و باید ریشه های آن را در بازار پول جست به عبارتی دیگر، وضع حاکم بر بخش واقعی اقتصاد کشور به گونه ای است که طرف تقاضای کل اقتصاد، از طرف عرضه کل اقتصاد پایین تر است؛ گرچه عرضه کل واقعی پایین تر از عرضه اشتغال کامل است؛ زیرا در حال حاضر، سهم بسیاری از جمعیت فعال، بیکار هستند.
از دیگر سو، در بازار پول، وضع به گونه ای است که تقاضای پول، از عرضه پول بالاتر است. و این مساله سبب شده تا قیمت پول (نرخ بهره) افزایش یابد. همواره به سبب فراوانی طرفداران دیدگاه اول در دستگاه های پولی کشور و کسری بودجه مکرر در سال های اخیر، دولت منابع پولی را با محدودیت شدیدی مواجه کرده است. به عبارتی دیگر، آن قدر پول عرضه نمی شود که پاسخگوی نیاز پولی مردم باشد و این مساله او لا در بازار پول، نرخ بهره را به شدت افزایش، و در ثانی در بخش واقعی اقتصاد، تقاضای کل را (به جهت تورم) در سطح بسیار پایینی قرار داده است. نخستین اثر بالارفتن نرخ بهره، انجام نگرفتن بسیاری از سرمایه گذاری ها و روانه شدن حجم پول سرگردان به سمت دارایی ها و فعالیت هایی است که بازده بالاتری از نرخ بهره داشته باشند. کاهش سرمایه گذاری های مولد به بخش دولتی فشار می آورد تا به صورت جبری جایگزین بخش خصوصی در انجام سرمایه گذاری ها شود، و دولت هم برای پرهیز از چنین جانشینی، به مردم روی آورده و با بالابردن نرخ بهره، آن ها را به خرید اوراق مشارکت جهت شرکت در سرمایه گذاری های انجام نشده ناشی از بالابودن اولیه نرخ بهره تشویق می کند. این اقدام دولت دوباره نرخ بهره را افزایش می دهد؛ زیرا مردم هنگامی به خرید اوراق مشارکت روی می آورند که سود بالاتری در مقایسه با بازده سرمایه گذاری های متعارف داشته باشند، و اقتصاد دوباره در دَور باطل نرخ بهره قرار می گیرد.
در این دیدگاه پیشنهاد می شود: با برداشتن محدودیت از روی منابع پولی و آزادسازی پولی، نرخ بهره کاهش یابد. با کاهش نرخ بهره، تقاضای کل افزایش می یابد و طرف عرضه اقتصاد را نیز به دنبال خود بالا خواهد برد و هم تورم و هم بیکاری همزمان کاهش خواهند یافت.
نتیجه گیری
امروزه، اقتصادهای پیشرفته در جهت بهره گیری از نظریات علمی در خصوص کاهش مداوم نرخ بهره می کوشند. در حال حاضر، نرخ بهره اسمی در برخی کشورهای پیشرفته از جمله ژاپن صفر شده است! امریکا و کشورهای اروپایی مرتب در حال کاهش نرخ های بهره اسمی هستند و بدون تردیددر آینده ای بسیار نزدیک، نرخ های بهره خود را به صفر خواهند رساند.
به اعتقاد بسیاری از دانشمندان، بهره از مهم ترین شاخص های اقتصادی، و تعیین کننده متغیرهای کلانی از جمله تولید، اشتغال و قیمت ها است؛ به گونه ای که در پی افزایش نرخ بهره، سطح عمومی قیمت ها و بیکاری افزایش خواهند یافت.
ظرایف علمی پیشین چهارده قرن پیش در ادله قرآن و سنت بارها ذکر شد، و انسان ها را از فعالیت های متضمن ربا بر حذر داشته است.
با این که این مساله قرن ها پیش برای دین اسلام حل شده، امروزه در جوامع اسلامی از جمله ایران نرخ های بهره سنگین بر اقتصاد تحمیل می شود که جای تاسف دارد.
بسیار بجا است که همه مسو ولان اقتصادی کشور تمام تلاش خود را مصروف مبارزه با این پدیده کنند. پدیده ای که هم به لحاظ شرعی نکوهیده است و هم از جنبه علمی و نظری آثار زیانبار آن بررسی شده و به لحاظ تجربی، حذف آن امکان دارد. چنین تلاشی بدون تردید چهره واقعی اقتصاد اسلامی را بهتر نمایان خواهد ساخت.
پی نوشت ها
1عضو هیات علمی و مدیر گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان.
2عضو هیات علمی دانشگاه یزد.
.3 آل عمران، (3): 130 – 131.
.4 بقره (2): 276.
.5 بقره (2): 279.
.6 رغبه الناس فی الربح، (وسائل الشیعه)، ج 12، ص 426.
.7 میزان الحکمه، ج 4.
.8 وسائل الشیعه، ج 2، ص 423.
.9 همان، ص 427.
.10 جان مینارد کینز: تئوری عمومی اشتغال بهره و پول، ترجمه منوچهر فرهنگ؛ فصل هفدهم بند اول.
.11969. "the Optimum Quantity of Money", Chicago, 1
2. Http://Cepa. new School. edu/ het Thought. htm.1
.31932. Mathematical Seminar of Princeton University, 1
.14 منظور از اقتصاد پولی، اقتصادی است که در آن افزون بر انگیزه های معاملاتی و احتیاطی (اقتصاد غیرپولی)، انگیزه سفته بازی نیز برای پول وجود داشته باشد.
منابع و مآخذ
Friedman, Milton. "the Optimum of Money", In the Optimum Quantity of Money and. .196other Chicago: Aldine Publishing Company,
Ireland, Peter N. "Implementing the Friedman Rule", Boston College and NBER,. .2000August
Newman Von, "A Model of General Economic Equilibrium". this Paper read for the. 239 at the Mathematical Seminal of Princeton University.1First Time in the Winter of
/ Cepa. Newschool. edu/ het/ thought./؛ Tobin, James. "Monetary growth theory", Http. htm.
. جان مینارد کینز، تئوری عمومی اشتغال، بهره و پول، ترجمه دکتر منوچهر فرهنگ، 1349 ش.