دانستنیهای جغرافیایی فلات ایران
– محیط طبیعی
1-1 برجستگی راههای دسترسی
ایران فلات مرتفعی است که درعرض جغرافیایی متوسط ( 25 تا 39 درجه عرض جغرافیایی )واقع شدهاست که کوهها در برگرفته اند و با امتداد و پیوستگی قابل توجهی درآن دامن گسترده اند.
جبهه بیرونی پیرامون فلات ایران برخلاف که استیپهای خشک هستند، غالباً مرطوب بوده وحتی درنواحی دریای خزر بسیار پرآب میباشند. این سرزمین پهناور که دارای وسعتی معادل سه برابر کشور فرانسه است، از تاثیرات دریا بسیار دور است و ارتفاع متوسطی از سطح دریا(1000-1500 متر ) و دو فرو رفتگی را در بر میگیرد: دشت کویر درمرکز (ارتفاع 450 متر)،ودشت لوت درشرِ ( ارتفاع 360 متر) که هر دو در زمره گرمترین بیابانهای کره زمین به شمارمیروند
الف – موانع
فلات ایران، به جز مناطق کوهستانی ارمنستان و افغانستان، در سایر نقاط از هر طرف توسط زمینهای پست و کم ارتفاع احاطه شده است : مانند بین النهرین درغرب ( ارتفاع 50 + متر)،فرورفتگی خزر ( ارتفاع 28 – متر ) و ترکمنستان ( ارتفاع کمتر از 100 متر ) درشمال، سیستان (ارتفاع 450متر) درشرِ و دشت ساحلی اقیانوس هند و خلیج فارس در جنوب. تنها همین ویژگیی کفایت میکند تا از نظر جغرافیای زیستی توجه بسیار زیادی به ایران مبذول گردد.
موانعی که راههای نفوذ داخل ایران را سد میکند عمدتاً مناطقی است که دارای گذرگاههای غیرقابل عبور است.
درناحیه شمال، رشته کوههای البرز از استپ مغان شروع میشود و بدون انقطاع تا مشهدامتداد مییابد و باعث قطع کامل دریای خزر از فلات(ایران) میگردد. قله کوهها بسیار مرتفع بوده و نزدیک بـه 3000 متر ارتفاع دارند و آتشفشان خاموش دماوند با 5680 متر مرتفع ترین نقطه این رشته کوه است. رشته کوههای ارمنستان و قره داغ زنجیره فوِ را به سمت شمال غرب گسترش میدهد.
درغرب، رشته کوههای موازی و بسیار مرتفع کردستان و زاگرس، این فلات را از زمینهای پست عراِ جدا میسازد. از طرف دیگر، مرز ایران از نزدیک این بریدگی میگذرد و از نظرزمین شناسی، گیاهشناسی، جانورشناسی و جنبههای دیگر حائز اهمیت فراوان است. مثلاً درزمستان پرندگان بیشماری در مسیر عمودی مهاجرت خود داخل دشت فرود میآیند و تا فصلبهار درآن جا میمانند:
Petrocles orientalis L.
Athene nuctua L.
COorvus Ffrugilegus L.
درجنوب نیز رشته کوههای بلند و پیوسته بختیاری و لارستان و مکران به چشم میخورد. وسرانجام در شرِ، موانع بامپوشت و پلنگ کوه قرار گرفته اند. البته سیستان( زابلستان ) از این مجموعه رشته کوههای تقریباً لاینقطع خارج است.
به همین ترتیب در داخل کشور نیز موانعی وجود دارد: فلات توسط رشته کوههای بلندی به بخشهای کم و بیش دور و نزدیک تقسیم میگردد و دو فرو رفتگی بیابانی کویر مرکزی و کویرلوت از مهمترین موانع داخلی آن است.
دراینجا این نکته مهم را باید خاطر نشان کرد که بیابان مرکزی دشت کویر به مقدار زیاد به سمت شمال گسترش یافته و به دامنه رشته کوه البرز بین گرمسار و سمنان ( به فاصله صد کیلومتر)میرسدو مانعی برای انتشار بسیاری از گونه های پستانداران مانند:
جرد بزرگ Rhombomys opimus به سمت غرب و جرد تریسترام MerionesTristrami به سمت شرِ ) میباشد. و این یک مانع فیزیکی مهم است.
ب – راههای نفوذ
گذر از جلگه به فلات تنها از چند راه معین امکان پذیر است و به هیچ عنوان راه دیگری وجود ندارد. تنها راه نفوذ از ناحیه شمال غربی به داخل فلات ایران، دره ارس است، این دره تنهاگذرگاهی است که میتوان از طریق نخجوان و استپ مغان از ارمنستان به آذربایجان رفت و به اینترتیب از راه اردبیل به جلگه قدمنهاد.
ازطریق کناره دریای خزر تنها راههای نفوذ، دره سفید رود و گذرگاههای مرتفعی است که مسیر مهاجرت پرندگان میباشد. از ناحیه شرِ وارد خراسان میشویم و آسانترین راه ورود بهایران نیز این ناحیه است و گذر از مرو به مشهد به راحتی امکان پذیر میباشد.
برعکس این ناحیه غرب کشور کاملاً محصور و غیر قابل عبور است. کردستان دارای گذرگاههای بسیار مرتفع و خطرناک است، با اینحال مناسبترین راه، دره زابکوچک و نیزگذرگاه کرمانشاه میباشد، که آن هم بسیار مرتفع است ( ارتفاع 2100متر). راه نفوذ در لرستان دره کارون است. بالاخره جنوب کشور کاملاً مسدود میباشد و تنها یک راه کوهستانی بوشهر رابه شیراز و اصفهان مرتبط میسازد. همچنین بندرعباس تنها با راههای کوهستانی مرتفع به کرمان متصل میگردد. شرِ نیز بسیار صعب العبور بوده و کوههای بلوچستان و بیابانهایسیستان-بلوچستان موانع مهم این ناحیه را تشکیل میدهند.
به طور خلاصه راههای نفوذ به داخل ایران به این ترتیب است: دره ارس، سرزمین مشهد،گذرگاه کرمانشاه و کارون از راه خوزستان.
همچنین باید خاطر نشان کرد که میتوان بدون این که نیازی به گذشتن از فلات باشد، بااستفاده از راه کناره ساحلی خلیج فارس از عراِ به پاکستان رفت.
پ – تنوع مناظر طبیعی
1 – فلات ایران: این سرزمین استپی خشک و کم حاصل است که برای پربار شدن تنها به آب نیاز دارد. درفصل آب شدن برفها سیلابهای زیادی از کوههاسرازیر میشود و به طرف بیابانهاجاری میگردد و در آن جانیز هدر میرود. غالباً از ماه اردبیهشت تا آبان شاهد روزهایی هستیم که حتی یک قطره باران هم نمیبارد. اینگونه تلاقی فصل تابستان با فصل خشک، چهره فلات ایران را که 1200 متر از سطح دریا ارتفاع دارد خشکتر از آنچه که هست نشان میدهد.
2 – فلات کردستان : این فلات با داشتن ارتفاع بیشتر ( حدود 2000 متر)، در بخش غربی مرطوبتر است و برعکس در قسمت شرقی بسیار خشک است. به نسبت سایر نقاط کشور،تابستان در این سرزمین کمتر گرم میشود و زمستان آن بسیار سرد تر میباشد. بهار آن دیر رس است ورشد گیاهان بهاره تا پایان نهم تیرماه به طول می انجامد .
درشرِ بیجار، سرزمینی وجود دارد که دارای خصوصیات ویژهاست. این سرزمین آِبولاِ مرشداکینلو است که در فصل آخر کتاب به بررسی آن میپردازیم. بخش مذکورترکیبی است از فلاتهای مرتفع که دره های عمیق و بسیار پر پیچ و خم آن را قطعه قطعه کرده اند وآدمی خواه ناخواه در آن جاگم میشود. این دشتهای آهکی که براثر فرسایش برش خورده اند،در فصل تابستان بسیار خشک هستند و رشد گیاهی بسیار اندکی دارند.
3 – آذربایجان: خصوصیات دو منطقه را داراست، کوه های آن مانند داخل ایران خشک است، در صورتی که دره های آن همانند ارمنستان بقدر کافی آب دارند و محصولات خوبی ارائه میدهند. این استان درفصل بهار بسیار سرسبز است.
4 – کوهها: ایران کوههای بسیار خشکی دارد و پوشش گیاهی آنها بسیار اندک است. حتی درارتفاعات بالایی دامنه جنوبی البرز تنها گیاهان مناطق خشک شامل شمار زیادی از گونه های جنس Dianthus Astragalus ,Gypophyla, و Arctoides و غیره به چشم میخورد.
5 – بیابانها: بیابانها فرورفتگی های نمکزار و بسیار گرمی هستند که رویش گیاهی اندک بهاره آنها، در فصل تابستان به طور کامل از بین میرود. دشت لوت علاوه برآن دارای مناطقی است که تپه های شن روان درآن وجود دارد.
6- حاشیه دریای خزر: دراین سرزمین وفور بارندگی درتمام فصلهای سال زمینه رشد جنگل بسیار بزرگی را فراهم مینماید؛ مناطق پست غالباً باتلاقی است و تاسالهای اخیر مازندران وگیلان کانون تب نوبه (Paludisme)بوده است.
خشک شدن تدریجی دریای خرز همه ساله باعث عقب نشینی خط ساحلی میگردد؛ به عنوان مثال این پدیده در کناره بسیار مسطح بندرگز محسوس میباشد و مقدار سالیانه آن 20 تا30 متر است. سطح کنونی آب دریای خزر 28 – متر است .
7- استپ ترکمن: این استپ محدود به دشت شمال گرگان و امتداد استپ ترکمنستان میباشدکه پست، شنزار، دارای تابستانهای بسیار گرم و دارای رویش گیاهی خاص نمک زارهااست.
– استپ مغان: این استپ با قرار گرفتن در شمالی ترین نقطه آذربایجان، محیطی کاملاًمتفاوت با استپ کوههای اطراف دارد. و سرزمینی است پست (با حداکثر ارتفاع 90 + مترازسطح دریا)، گرم و دارای رطوبت بالا و پوشیده از گیاهان خاص نواحی شور. تمام آبهای آن بهجز دره ارس، لب شور هستند. این استپ ویژگیهای بیشمار آرالی- خزری دارد و محیط طبیعیدور افتاده و تنهایی را تشکیل میدهد و گیاهان آن عمدتاً Artemisia و خار است که ارتفاع آنها در برخی مناطق به 50/1 متر میرسد.
9- منطقه آلپی: دارای شرایط خشک و بیابانی شدید است و گیاهان آن شامل گونه های متعددانواع Astragalus است. در دامنه های آتشفشان دماوند ( 5680 متر ) رویش گیاهی فقط تاارتفاع 4300 متر به چشم میخورد، و نواحی مرتفع تراز دی تا مهر فاقد برف است و قله آندرتمام فصلهای سال یخ زده و پوشیده از برف میباشد.
10- بیشه های پسته: درجنوب و شرِ کشور، منطقه ای کوهستانی وجود دارد که تحت عنوان"جنگلهای پسته " معروف است. مسلماً اصطلاح جنگل برای این نوع پوشش گیاهی مناسب نیست؛زیرا درختان آن بسیار پراکنده هستند وگیاه جنگلی هم در آن به چشم نمیخورد .
11- جنگلها و بوته زار زاگرس: بخش غربی کوههای مرتفع زاگرس دارای ناحیهای پوشیده ازدرختان بیشمار بلوط (Qucrcas brandti ) است که مسکن طبیعی سنجاب ایرانی(Sciurus anomalus ) میباشد
ب – گستردگی پدیدههای آب و هوایی
الف- وضعیت فشارهوا
ب – گستردگی پدیدههای آب و هوایی
ویژگی خاص کوههای ایران، این کشور را از سرزمینهای دیگر جداکرده است؛ با اینحال در سطح وسیعی تابع تاثیرات خارجی از نظر فشار هواست.
درماه بهمن یک منطقه کم فشار(545 میلیمترجیوه) درهند بوجود میآید که بتدریج تا ماه مرداد گسترش مییابد و در شهریورماه از بین میرود. این زمان، مصادف با فصل باران در جنوب غربی دریای هند است وتعجب آور است که ایران با وجود واقع شدن در جوار این دشت وسیع،حتی یک قطره باران دراین فصل دریافت نمیکند. البته علت آن بادهای تابستانی است که جهت وزش آنها شمال غربی است و جنوب غربی نمیباشد. دلیل پدیده فوِ احتمالاً خشکی هوا درسند و جهت حرکت توده هواست.
دردریای عربستان بادهایی که از جانب جنوب غربی می وزند به سمت شرِ منحرف میشوند و هرچه به طرف شمال پیش برویم این انحراف نمایان تر میشود. این بادها، گرایش خود رابه سمت شمال کاملاً از دست میدهند و بدون درنگ به جانب شرِ یا حتی جنوب شرقی متمایل میشوند.
به این ترتیب بادهای باران آور فقط منطقه جنوب غربی عربستان (تا ظفار) را پوشش میدهد و ایران و بلوچستان پاکستان که دراین فصل کاملاً خشک هستند باران دریافت نمی کنند.زیرا توسط بادهای قاره ای که از جانب کردستان و ارمنستان به جنوب می وزند منحرف میشوند .
در شرِ کردستان وزش باد کاملاً محسوس و دائمی است و آن را باد " شمال " یا "سامون"می نامند که با شدت زیاد میوزد و گرد و خاک زیادی ایجاد میکند. درماه ژوئیه، همگام باگسترش منطقه کم فشار در هندوستان این باد نامنظم ترمیگردد و باد کردستان در این فصل گرم شده و برفراز فلاتهای ارمنستان، منطقه کوچک کم فشار مستقر میشود.بادفوِ درکردستان تحت تاثیرپدیده فون (foehn ) مضاعف میشود و به سمت فلات ایران سرازیر میگردد.
درشرِ ایران درمنطقه سیستان،باد در تمام مدت تابستان به طور کاملاً منظم می وزد. این همان بادمشهور 120 روزه است که از پایان ماه مه تا پایان سپتامبر با سرعت 70 تا 125 کیلومتردرساعت میوزد. ( Stratil – Sauer, 1952)
2- در مهرماه درجه حرارت فلاتهای مرتفع آسیای مرکزی به سرعت کاهش می یابد ومنطقه ای پرفشار (776 میلیمتر جیوه ) بوجود میآید که تا اسفند ماه ادامه دارد و مرکز آن مغولستان میباشد.
مرکز ایرانبه سرعت تحت تاثیر این تغییر قرار نمی گیرد، زیرا روزهای آن بشدت گرم است، امّا کردستان که بسیار مرتفعتر است دراین فصل درتمام مدت روز و بخصوص بعداز ظهرهامورد هجوم بادهای بسیار شدید قرار میگیرد که از شمال یا شمال غرب باسرعت 80 کیلومتردرساعت میوزند.
این باد ها 3 تا 4 دفعه در ماه تحت تاثیر منطقه کم فشار دارای منشا مدیترانه ای با بادهای غربی که مقداری باران همراه دارند موقتاً متوقف میشود.
3- هوای کردستان درماه دسامبر و هوای فلات ایران درماه ژانویه عموماً درحدود صفردرجه سانتیگراد است. حوالی 10 تا 15 دسامبر اولین دانه های برف برزمین میافتند که این بار ازشمال شرقی می وزند، زیرا دراین فصل فشار زیاد جو آسیای مرکزی به صورت فراگیر این منطقه را میگیرد که وزش بادهای شمال شرقی درایران موید این مطلب است. بااین وجود، ورزش بادهای مذکور درکردستان چندان محسوس نیست، زیرا ارمنستان که خود تحت تاثیر یک دوره سرد شدن شدید هواست، نوعی آنتی سیکلون محلی بوجود میآورد(770 میلی متر جیوه).
مقارن 15 نوامبر نخستین اثر محسوس این چرخش در بادهای فوِ نمایان میشود که با یکدوره کوتاه سرما و آوردن دانه های برف از ناحیه شمال همراه است.این برف بعضی مواقع حتیدرحاشیه جنوبی دریای خزر به زمین می نشیند.در این ارتباط میتوان به برف سال 1952 و1953 ( نمودار 1) اشاره کرد.
4- در کردستان تاماههای دی ،بهمن و اسفند برف بر روی زمین باقی میماند و راه هایارتباطی مسدود میشود و جاده تهران – بغداد از مسیر کرمانشاه (2100 متر ارتفاع از سطحدریا) و جاده سلطانبولاِ (2300 متراز سطح دریا) بین همدان و قزوین همواره پوشیده از برفاست و عبور و مرور وسایط نقلیه در آن بادشواری صورت میگیرد
ب – ذوب برفهاو بارانهای بهاره
بیشترین قسمت از باران در ایران در بهار میبارد( حدود اوایل فروردین ). این پدیده اهمیت قابل توجهی در زندگی حیوانات، بویژه جوندگان دارد(شکل 2 ).این بارانها معمولا پساز ذوب ناگهانی برفها خصوصاًدر قسمتهای پست فلاتها(1300-1100متر)شروع به باریدنمیکند. خاک که بر اثر آب شدن برفها کاملا سیراب شده، دیگر قادر به جذب آب بیشتر نیست ودر نتیجه باعث جاری شدن سیلاب میگردد.
اهمیت پدیده فوِ را بلافاصله مشاهده میکنیم: در واقع اگر باران کمی زودتر از موعدببارد، چون این بارش همزمان باآب شدن برفهاست؛مقدار آب انباشته شده روی زمین به میزان قابل توجهی افزایش مییابد و باعث می شود اغلب زمینهاغرِ آب شود و تعداد زیادی ازجوندگان نابود گردند. چنین موردی در سال 1954 در کردستان بوقوع پیوست؛ باران اواسط ماه مارس(اواخر اسفند) -یعنی حدود 3 هفته زودتراز موعد معمول- شروع به باریدن کرد و درسرزمین وسیعی که بین قزوین، همدان، کرمانشاه، سنقر و میانه است، باعث نابودی بیش از 910جمعیت جرد ها(Merione) گردید.
معمولا دو یا سه هفته پس از آب شدن برف، فلاتها به باطلاِ تبدیل می شوند و بعضی اوقات عبور از گردنه ها تا ماه مه ( اردیبهشت ماه ) غیر ممکن است.جاده ها تبدیل به چاله های پرآب میشوند و همه چیز تبدیل به گل و لای میگردد. در قسمت های پست، آب شدن برف ویخ به طور ناگهانی صورت میگیرد و در قله ها به طور تدریجی تا اواسط شهریورماه و گاهی اوقات تا آبان ماه به طول می انجامد.
یکبار در23 مهر از دماوند بالا رفتیم و برف واقعی را تنها در ارتفاع 5300 متری مشاهده کردیم. از ارتفاع 4300 متر به بالاتنها توده های برف یخ زده که مورد فرسایش بادی قرارگرفته به چشم می خورد. ایران دارای 20 قله کوه استکه ارتفاع آنها به بیش از 4000 متر میرسد.
ج- داده های آب و هوایی
– درجه حرارت
ایران در زمره سرزمینهایی است که بیشترین روزهای آفتابی رادارد.این آفتابزدگی شدیدبا فقدان باران در تابستان تلاقی میکند و باعث افزایش بی آبی می گردد و در شهریور شدتمیگیرد.
درکردستان و آذربایجان تا 26 خرداد آسمان ابری است. آسمان شمال غربی کشور عموماًاز جنوب شرقی پر ابر تر است و در حاشیه دریای خزر، در طول سال بیشترین مقدار ابر درآسمان رشت به چشم می خورد و کوهها به دلیل متوقف شدن ابرها در امتداد دامنه ها(pent)دارای آفتاب کمتری هستند.
– رطوبت نسبی
ایران در زمره سرزمینهایی است که بیشترین روزهای آفتابی رادارد.این آفتابزدگی شدیدبا فقدان باران در تابستان تلاقی میکند و باعث افزایش بی آبی می گردد و در شهریور شدتمیگیرد.
درکردستان و آذربایجان تا 26 خرداد آسمان ابری است. آسمان شمال غربی کشور عموماًاز جنوب شرقی پر ابر تر است و در حاشیه دریای خزر، در طول سال بیشترین مقدار ابر درآسمان رشت به چشم می خورد و کوهها به دلیل متوقف شدن ابرها در امتداد دامنه ها(pent)دارای آفتاب کمتری هستند.3- رطوبت نسبی
رطوبت جوی از ماه فروردین تا مهر به طورمنظم افزایش مییابد و در زمستان به طورمحسوسی بالا میرود و در فصل بهار به حداکثر خود می رسد.این رطوبت از جنوب شرقی به طرف شمال غربی پیش می رود. سرزمینهای غرب کشور، بویژه قسمتهایی که در غرب رشته کوههای کردستان واقع شده اند، بسیار مرطوب هستند. در کرکوک ( شمال عراِ) حداقل درجه رطوبت نسبی به ثبت رسیده 25% است که میزان نسبتاً بالایی می باشد؛ به عکس در شرِ اینرشته کوهها، از حدود کرمانشاه و سقز، منطقه خشک به یکباره آغاز میشود و گیاهان مناطق خشک(Xerophile) پوشش گیاهی آن جارا تشکیل میدهند.
وضعیت سایر نقاط داخلی کشور حتی در ارتفاعات بالا به همین نحو است. با اینحال در قله آتشفشانی سبلان از ارتفاع 3000 متر به بعد منطقه ای مرطوب مانند آنچه در کردستان وجوددارد به چشم می خورد.
از 26 مردادتا آبانماه درصد رطوبت جوی ممکن است کاهش بسیار زیادی داشته باشد.مثلا در منطقه آکینلو(21 مهر ماه، ساعت 14، دمای 25 درجه) میزان رطوبت که معمولا 30%است به 7% کاهش پیدا کرد. در این فصل معمولا بادهای شدیدی می وزد و در فصل پاییز درصدتبخیر قابل توجه است.
در دامنه های دریای خزر اختلاف رطوبت بین فلات و ساحل دریا بسیار محسوس است،مثلا این پدیده در فیروز کوه به محض این که از گذرگاه عبور کنیم قابل رویت است. درآذربایجان نیز از حدود اردبیل و مشکین شهر به بعد این افزایش رطوبت محسوس است(20+درصد) حتی در ساحل دریا و فرورفتگی کورا -استپ مغان – رطوبت نسبی به 65 تا85 % می رسد. دره میانی ارس (جلفا) در مرز ارمنستان نیز مرطوب تر از فلات است. در دشت کویر رطوبت نسبی تا 3 % کاهش پیدا می کند
-نزولات جوی
فصل بارندگی در فلات از مهر تا آبان می باشدکه حداکثربارش از آذر تا فروردین و حداقلآن در پایان تابستان است و در پاییز بارندگی به این حداکثر نمی رسد. ترکمنستان، ارمنستان،افغانستان و ایران (کابل،اصفهان،دیاربکر،مرسیفون،ایروان )( Coppen et Geiger 1972)در این محدوده قرار دارند.
معمولا در فلات ایران رگبار زیادی نمیبارد؛ با اینحال در طول تابستان 1954 هر هفته یکبار این منطقه شاهد رگبار بود. در بخش جنوب غربی دریای خزر ( رشت،لنکوران ) در فصل پاییز باران به حداکثر خود می رسد. فصل زمستان فاقد بارندگی است و حداکثر بارش در ماه اردیبهشت است و در ماه فروردین و خرداد نیز بارندگی نسبتاً خوب است و بدین ترتیب فصلباران در این منطقه دیرتر از فلات ایران ( Persan) آغاز میشود
تاثیر بارندگیها
پس از خشکی تابستان و به دنبال بارانهای مهر و آبان، آب تنها سطح خاک را خیس می کند؛هفدهم اکتبر سال 1953 در آکینلو باران بسیار شدیدی بارید که به مدت 7 ساعت به طول انجامیدو با تماماینها آب تنها تا عمق 6 سانتی متری خاک نفوذ کرد.بدینگونه مرطوب شدن خاک مدت زمان زیادی می طلبد که این مدت تا حدود 26 آبان و یا حتی بیشتر از این به طول می انجامد.اهمیت زمان بارشهای بهاره را قبلا متذکر شدیم. در فصل بهار خاک به طور منظم و به آرامی خشک می شود؛ و در اوایل تیر ماه تقریباً همه رطوبت خود را از دست می دهد.طوفانهای تابستان اثر مخربی بر لانه های جوندگان دارد. یک روز عصر تعدادی تله موش در مدخل لانه هایی بر روی یک تپه قرار داده شد. شب هنگام طوفان شدیدی بر پا شد.روز بعد یافتن لانه ها غیرممکن بود و تنها وجود تله ها محل آنها را مشخص می کرد.گل و لای، اغلب جوندگان را درون لانه هایشان از بین برده بود و بعضی از آنها هم که موفق شده بودند لانه خود را ترک کنند بر اثرسرما تلف شده بودند
د- آب و هوای حاشیه دریای خزر
فرو رفتگی خزر ( ارتفاع 28- متر) امتداد فلات ایران ( ارتفاع 1000 متر)را تشکیل میدهد وبوسیله رشته کوه البرز ( 3000 تا 3500 متر ارتفاع) آن را از این فلات جدا می کند.
مشخص ترین مانع بین این دو منطقه ( فرو رفتگی خزر و فلات ایران)، مانع آب هوایی است.دشت جنوبی ساحل دریای خزر در امتداد کوهها گسترش دارد و بسیار کم عرض است (2 تا 25کیلومتر).این دشت تباین عجیبی را با خشکی فلات ایجاد می کند. در این منطقه باران بسیار زیادی در همه فصول سال می بارد و بنابه دلایل زیادی امکان رشد جنگل ابتدایی (foretprimaire)با شکوهی را بوجود می آورد که دارای خصوصیات نیمه گرمسیری (Semi -Tropical) و تنهادر قسمتهای پست و در ارتفاعات بالا تخریب شده است. در آنببر،پلنگ،خرس و قرقاول به چشم می خورد. این جنگلها نوعی جنگل پونتیک (Pontic )بااصل هندی است که دارای پیچک است و نمایی کاملاً استوایی دارد. درختهای آن زیبا و با شکوه هستند؛ بهره برداری از درختان عظیم گردو در حدی است که تمام جنگل خزر را در معرض نابودی قرار میدهد.
دریای خزر باعث تعدیل آب و هوا میگردد؛درجه حرارت زمستان ملایم و مطبوع است(12 درجه سانتی گراد)و در فصل تابستان علیرغم درصد بالای رطوبت نسبی (65%) گرمای طاقت فرسایی ندارد. بخش غربی کناره خزر (رشت،فومن،آستارا) پر آب ترازبخش شرقیاست؛از بهشهر به بعد و به جانب شرِ مخصوصاًدر پاییز باران کمی میبارد و تابستان بسیار گرماست. بندر خمینی ـ در کناره جنوب شرقی ـ آب و هوای استپ ترکمن را دارد.
از گرگان به سمت مشهد جنگل رفته رفته تحلیل میرود و فقط در ارتفاعات کوهها مشاهده میشود و بتدریج جنگل های پسته وحشی (Distacia mutica)جای آن را میگیرد. اگر جنگل در کناره جنوبی خزر توسط انسان نابود نمیشد از همه طرف به دریا میرسید.
در این منطقه وضعیت بادها کاملا شبیه وضعیت فلات است:در فصل تابستان باد شمال غربی(باد گیل) و در زمستان باد شمال شرقی (باد دشت ) میوزد.
پدیده بسیارعجیبی باعث میشود که بر فراز دریای خزر پیوسته باران ببارد.این پدیده به این دلیل است که بر فراز قله شمالی البرز توده هوای مرطوب خزری با جبهه هوای گرم و خشک فلات برخورد میکند و باعث بارندگی میشود.
در سال 1931، لاو طی یک پرواز مطالعاتی در ارتفاع بین 1800 و2000 متر ناحیه تماس (Zone de contact)را مشاهده کرد که در آن میزان رطوبت به یکباره 45% کاهش مییابد و دمای هوا 7 درجه سانتیگراد زیاد میشود. این اختلاف در تهران نیز مشاهده میشود.در قسمت توده های ابر در حال پیشرفت بطرف جنوب توسط هوای گرم جنوبی متوقف شده وبدین ترتیب دائماً در دامنه شمالی البرز به چشم میخورد.
پایداری این وضعیت کاملامحسوس و آشکار است (Garius,1948),(SCHNEIDER و (BOBEK,1934) و برای ارتفاعات جنگلی که بر اثر آن تنها تاارتفاع 2400 متری رشد میکند اهمیت زیادی دارد.این نقطه که تلاقی توده هوای خزر (شمال قارهای) و باد خشکی است که از فلاتهامی وزد، در اردبیل و فیروز کوه کاملا محسوس است و باتشکیل یک التوستراتوس و ایجاد اثر فوهن Foehn در طرفین البرز مشخص میشود که فقط در شیب جنوبی البرز محسوس است. این مکانیسم مخصوصاً در آذربایجان نیز مشاهده میشود(Bobek).بوکستون (1923) توجه خود رابه بادهای بسیار شدید و دائمی که به هنگام تابستان دردره سفید رود می وزد و تنها عامل اتصال حاشیه خزر به فلات میباشد، معطوف میدارد. منشخصاًپدیده فوهن را دیده ام؛ که در حوالی منجیل در حدود ساعت 16 حداکثر شدت خود رانشان میدهد.
اینطور به نظر میرسدکه عامل ایجاد بارانهای زمستانی در فلات، برخورد بادهای گرم ومرطوب غربی با هوای سرد قاره ای شمال شرقی باشد(Bobek). در امتداد منطقه جنگلی جنوب دریای خزر، فرورفتگی کورا دارای خصوصیت ویژه ای است.در این منطقه بارندگی شدید است(1000 میلی متر)و نمیتوان عنوان جنگل به آن اطلاِ کرد؛ بلکه یک استپ مرتفع است.تنهابخش ایرانی آن، قسمت جنوبی استپ مغان است و بقیه آن در جمهوری آذربایجان واقع شده است.
این سرزمین مجموعه ای از خصوصیهای عجیب را دارد و به منزله ناحیه ای نیمه استوایی میباشد که در عین حال غربی ترین بخش ناحیه دارای پوشش گیاهی مدیترانه ای است؛ اگر چه که در زمینهای باتلاقی پست ارس (همینطوردر حوالی لاهیجان)علوفه هندی میشود
**مدیریت قبیله ای در جغرافیای ایران **
جهان صنعتی و علم اقتصاد در تجربه سه قرن اخیر، دستاوردها و قاعده های قانون مندی را برای زندگی بشر تدوین کرده که توجه به آنها و اجرای این قواعد، به رشد و بالندگی زندگی اقتصادی بشر کمک خواهد کرد و هر کشوری که برخلاف این روند به خلاف قاعده ها پرداخته و از اصول و قانون مندی های علم مدیریت اقتصادی پیروی نکرده، با خسارت ها و از دست رفتن فرصت های بسیار همراه بوده است.
یکی از این خلاف قاعده ها در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته، بی توجهی به ساختار و تشکیلات مدیریتی سازمان ها و شرکت های اقتصادی و صنعتی، متناسب با تخصص و کارآمدی و پاسخگویی در حوزه عملکرد آنهاست و اقتصادهایی چون اقتصاد ایران به خاطر بی توجهی به ضوابط و قواعد علمی در تعیین ترکیب هیات مدیره و مدیران عالی و میانی، خسارت های بسیاری را متحمل شده اند.
تجربه مدیریت اقتصادی و صنعتی در کشورهای صنعتی و توسعه یافته، به آنها آموخته است که فارغ از دیدگاه های سیاسی، گروهی و باندی، به تعیین ترکیب هیات مدیره و ساختار مدیریتی و تشکیلاتی سازمان های اقتصادی و شرکت های تولیدی و خدماتی بپردازند و از شاخص های علمی، تخصصی، کارآیی، تجربه و پختگی افراد و مدیران برای تشکیل هیات مدیره و مدیران عالی سازمان ها و شرکت ها، بهره ببرند و خود را در قید و بندهای سیاسی، گروهی و باندی، گرفتار نکنند. در نتیجه، تغییر دولت ها و دیدگاه های سیاسی و اقتصادی مدیران کلان جامعه، شاهد دگرگونی کلی در ساختار هیات مدیره و مدیریت شرکت ها نیستند و در بسیاری از شرکت های بزرگ چندملیتی و شرکت های معتبر و شناخته شده، مدیران کارآمد و متخصص و باتجربه، سال ها سکان مدیریتی شرکت را در دست دارند و در پست های گوناگون، به کارآفرینی و ایجاد ارزش افزوده و خدمت مشغولند.
این واقعیت، امروز در بسیاری از شرکت های اروپایی، آمریکایی و شرق آسیا، به سادگی قابل درک و مشاهده است و با روی کار آمدن دولت سوسیال دمکرات یا لیبرال دمکرات، محافظه کار، حزب کارگر، جمهوری خواه، دمکرات و… به جای حزب و گروه رقیب پیشین و پیروزی یک حزب بر رقیب خود در انتخابات و تغییر ترکیب مدیریت کلان و کابینه به معنای تغییر عمده و سراسری در همه سطوح مدیریتی سازمان ها و شرکت های اقتصادی نیست و مدیران موفق و متخصص و کارآمد، بدون تاثیرپذیری از نتایج انتخابات و دگرگونی های سیاسی در ترکیب مدیریت شرکت ها باقی می مانند و به کار خود، بدون هیچ گونه نگرانی ادامه می د هند و شاخص انتخابات هیات مدیره و مدیریت شرکت ها، کارآیی، ارزش افزوده، تجربه علمی و تخصصی افراد است، نه خاستگاه حزبی و دیدگاه سیاسی آنان.
این تجربه گرانبها در حقوق تجارت و اساسنامه شرکت ها و تشکیلات اقتصادی و صنعتی این کشورها نیز ظهور یافته و در تعیین اعضای هیات مدیره به حضور موثر اعضای موظف هیات مدیره و نظارت هر یک از اعضا بر بخش های مختلف تخصصی شرکت ها توجه می شود. به عبارت دیگر، یک عضو هیات مدیره، متناسب با تخصص و زمان مفید خود، طی هفته و ساعات کار روزانه، در اختیار شرکت است و در امور بخش خصوصی و تحت نظارت خود مسلط بوده و نیز از همه تحولات، برنامه ها، پیشرفت ها و عملکردهای بخش مربوطه، آگاه است.
یک مدیر ارشد و عضو هیات مدیره، وقت خود را صرف شرکت می کند، احساس تعلق دارد و می داند که باید در اختیار شرکت باشد و عضو هیات مدیره یا ساختار تشکیلاتی شرکت دیگری نیست؛ در نتیجه، یک کشور صنعتی و توسعه یافته بین پنجاه تا صد هزار مدیر باتجربه، کارآزموده، متخصص و تمام وقت را به جامعه تحویل داده است و لازم نیست که از یک مدیر سیاسی یا اقتصادی در چند سازمان و شرکت استفاده کنند و معیار انتخاب مدیران نیز تجربه، تخصص، نوآوری، کارآفرینی و تحصیلات مرتبط آنها با حوزه فعالیت تخصصی شان است.
اما متاسفانه، اقتصاد ایران به دلایل تاریخی و مشکلات ساختاری اقتصاد، از این تجربه دنیای صنعتی، بی بهره است و در موارد بسیار، شاهد هستیم که یک فرد خاص، بدون ارتباط با تخصص حرفه ای خود در چند سازمان و شرکت غیرمرتبط و ناهمگن، مشغول فعالیت است؛ برای مثال یک مدیر که لیسانس نیم بندی در علوم انسانی دارد، هم عضو هیات مدیره یک فدراسیون ورزشی است و هم عضو هیات امنای یک بیمارستان، هم عضو هیات مدیره یک شرکت خدمات صنعت نفت، هم عضو هیات مدیره یک سازمان مرتبط با تامین اجتماعی، هم عضو هیات مدیره یک شرکت صنعتی و… . حال پرسش اساسی، این است که این مدیر، چگونه می تواند به همه امور موظفی خود عمل کند و بر همه بخش های مختلف و پراکنده و غیرمرتبط با هم نظارت کافی داشته باشد و در قبال مردم و مدیران کلان جامعه پاسخگو باشد.
در سال پاسخگویی، لازم است به این معضل مدیریتی جامعه بپردازیم و آن را به خوبی بررسی کنیم. در حال حاضر، ساختار مدیریت شرکت ها در اقتصاد ایران، گرفتار معضلی اساسی است که ابعاد و تاثیرات مختلفی را موجب شده و با توجه به جایگاه شرکت ها در اقتصاد کشور، خسارت های زیادی را باعث شده است. این معضل اساسی، عضویت هم زمان افراد در هیات مدیره سازمان ها و شرکت های مختلف است و انتخاب آنان عمدتا بر پایه نتیجه انتخابات سیاسی و پیروزی یک جناح یا حزب سیاسی بر گروه رقیب است که باعث شده، عده ای وارد یک شرکت شوند و زمام امور مدیریتی آن را به دست گیرند و عده ای دیگر که بازنده انتخابات بوده اند، از آنجا خارج شوند. این معضل به "تغییرات اتوبوسی مدیران" مشهور شده است؛ یعنی اتوبوس، گروهی را می آورد تا ریاست کنند و گروهی را که شکست خورده اند، می برد تا به کار دیگری مشغول شوند یا مدتی را بی کار بمانند. متاسفانه، در انتخاب این مدیران، تجربه، تخصص، سابقه مدیریتی و… شاخص تعیین کننده نیست، بلکه ارتباط سیاسی، جناحی، رفاقت ها و فامیلی و… تعیین کننده است و عده ای تلاش کرده اند تا رفقا و نزدیکان خود را بیاورند و به بهانه آن که باید به افراد اعتماد داشته باشند، عده ای غیرمتخصص را بر پست های مدیریتی نشانده اند. اگر به حجم بودجه دولت و نقش دولت در اقتصاد ایران توجه کنیم، به این واقعیت می رسیم که حدود دوسوم بودجه دولت، به شرکت های دولتی اختصاص دارد. با توجه به نقش 80 درصدی دولت در اقتصاد ایران و سهم بودجه دولت در تولید ناخالص داخلی، می توان دریافت که شرکت های دولتی، 50 درصد در تولید ناخالص داخلی سهم دارند. بنابراین انتخاب مدیران، هیات مدیره و مدیرعامل این شرکت ها به اندازه انتخاب مدیریت کلان کشور در دولت، مجلس، قوه قضائیه و دیگر نهادها و سازمان ها اهمیت دارد. این سهم 50 درصدی در کل اقتصاد، ایجاب می کند که در تعیین اعضای هیات مدیره، دقت کافی داشته باشیم و در انتخاب آنان به تخصص و سابقه مدیریتی و حضور موثر مدیران در حوزه وظایف مدیریتی توجه کنیم.
اما متاسفانه، ساختار مدیریتی شرکت ها با معضلات گوناگونی همراه است، به گونه ای که بیشتر اعضای هیات مدیره، فاقد تخصص مرتبط با فعالیت و وظایف سازمانی خود هستند. بسیاری از مدیران، هم زمان در چند شرکت، عضو هیات مدیره هستند و جالب این که ارتباط معنی داری میان این شرکت ها وجود ندارد. برای مثال؛ مثلا کسی که عضو هیات مدیره یک شرکت خدمات هوایی است، هم زمان عضو هیات مدیره یک شرکت نفتی و عضو هیات مدیره یک شرکت تامین اجتماعی و بیمه نیز هست و مهم تر این که هیچ یک از تخصص های لازم را نیز ندارد.
نکته اساسی در ترکیب مدیریتی برخی شرکت ها، این است که مدیران و اعضای هیات مدیره در قبال عملکرد شرکت ها و حوزه وظایف و امور تحت نظارت خود، پاسخگو نیستند و در قبال سهم هشتاد میلیارد دلاری بودجه شرکت ها و عملکرد آنها کمتر پاسخگویی و شفافیت دیده می شود. مثلا؛ اگر صد شرکت اصلی را در صنعت و خدمات کشور در نظر بگیریم، حدود چهارصد نفر، عضو هیات مدیره این شرکت ها هستند و برخی مدیران، هم زمان در سه، چهار شرکت فعالیت می کنند، در حالی که اگر نخبگان کشور، استادان دانشگاه ها و بدنه کارشناسی کشور در دیگر بخش ها را دعوت به همکاری کنیم، آنان به طور ثابت، تنها در یک شرکت عضو هیات مدیره هستند، پس در نتیجه، عملکرد بهتری را از این مدیران شاهد خواهیم بود، بنابراین می توان برای مجموعه شرکت های کشور، حدود پنجاه هزار مدیر کارشناس، متخصص و کارآمد را به جامعه معرفی کرد؛
اعضای هیات مدیره این شرکت ها نباید با تغییرات سیاسی و پیروزی جناح اصلاح طلب یا اصولگرا و شکست جناح رقیب تغییر کنند، بلکه باید سال ها در حوزه فعالیت خود و در پست های مدیریتی مرتبط با تخصصشان، فعالیت داشته باشند و البته در مورد عملکرد خود و امور تحت نظارتشان، پاسخگو باشند و تنها عامل اخراج آنها باید ناکارآمدی تخصصی و حرفه ای آنان باشد، نه تعلقات سیاسی و جناحی.
پیشنهاد می شود، برای آگاهی از شدت معضلات مدیریتی و عمق و گستره افراد غیرمتخصص در ترکیب هیات مدیره شرکت ها، حضور افراد سیاسی خاص در شرکت های مختلف و ناهمگن با یکدیگر و تغییرات اتوبوسی در کشور، توسط گروهی از کارشناسان یا یکی از نهادهای مسئول ساختار مدیریت کشور، یک گزارش تحقیقی و تفصیلی درباره ترکیب هیات مدیره شرکت ها و حضور افراد خاص به طور مشترک در چند شرکت تهیه و مشکلات و معضلات خاص آن بررسی شود و حتی اگر این امر هم امکان پذیر نیست، دست کم لیست اعضای هیئت مدیره صد شرکت اصلی کشور، منتشر شود.
________________________________________
– هرمهای ماسه ای و ریگ:
عالی ترین و مرتفع ترین شکل تراکم ماسه، هرمهای ماسه ای است که از تراکم برخانها بر روی یکدیگر و اتصال سیفها با دخالت گردبادها به وجود می آیند. این عوارض همیشه در محل تلاقی بادهای مختلف الجهت شکل می گیرند. هرمها با قلل مرتفع و مشخص، اشکال عظیمی هستند که از تلاقی بازوهای بسیار عظیم به وجود آمده و در فواصل این بازوها حفره های گود و بسیار بزرگ بدون ماسه وجود دارند. بسته به موقع و شرایط محلی هر هرم ماسه ممکن است از حداقل 3 تا حداکثر 6 بازوی همگرا داشته باشد. قله هرم در محل همگرایی بازوها قرار دارد (شکل …). مرتفع ترین هرمهای شناخته شده دنیا حداکثر 300 متر ارتفاع دارند (لیبی). اما در ایران ارتفاع تعدادی از هرمهای ریگ لوت حداکثر به 475 متر می رسد که مرتفع ترین هرم ماسه ای دنیا نیز خواهد بود. تعداد هرمهای بیش از 300 متر در ریگ لوت فراوان است. وسعت قاعده بعضی از هرمهای ریگ لوت گاهی به دو کیلومتر می رسد.
باد مجموعه اشکال ماسه ای را در محلی به دور هم متمرکز می سازد که وسعت آنها بسیار متفاوت است. هر چند در بیابانهای مختلف اصطلاحات گوناگونی درباره آنها به کاربرده می شود، اما رایج ترین آن هارگ [1] است که معادل آن در ایران ریگ نامیده می شود (ریگ لوت، ریگ حلوان، بندریگ و …) وسیعترین ریگهای دنیا در ربع الخالی عربستان حدود 500000 کیلومتر مربع وسعت دارد. در حالیکه بزرگترین ریگ ایران به نام ریگ لوت فقط کمی بیش از 10000 کیلومتر مربع است. اما یکی از پیچیده ترین ریگهای دنیا می باشد***********************ویژگی ماسه های بادی
بادرفتها دارای ویژگیهای خاصی هستند که از طریق این ویژگیها شناسایی می شوند. ماسه هایی که کاملاً وسیله باد ساییده شده باشند، گرد وکدر می باشند. به عبارت دیگر درشت ترین دانه ها که از طریق غلتیدن جابجا می شوند، کاملاً گرد می شوند و ساییدگی دانه های دیگر بر اثر مالش در اثنای جهش حاصل می شوند. اما ضربات دانه های در حال جهش تیرگی سطح آنها را توجیه می کند. گرد و غبارهای بسیار ریز و معلق، چهره مشخصی ندارند.
باد قادر است رسوبهای هم اندازه را کاملاً از هم تفکیک کند، چینه بندی ذرات معلق در اثنای فرود تابع توپوگرافی زمین می باشند و ساختمان خاصی ندارند، اما دانه های در حال جهش می توانند در اثنای توفانهای مکرر چینه بندی متقاطع به وجود آورند که از ویژگیهای خاص رسوبهای بادرفتی است. هر چند در اثنای یک مرحله رسوب گذاری از شیب سطحی عارضه قبلی تبعیت می کند و در پایان توفان شیب جدیدی به وجود می آورد. چینه بعدی به همین ترتیب از آن شیب جدید پیروی کرده و بسته به قدرت توفان و حجم ماسه بادی ممکن است بخشی از چینه قبلی را نیز از بین ببرد. لذا چینه ها نسبت به هم متقاطع خواهند بود .
*************************سیلک:
سیلک¬ها ساده¬ترین ناهمواری ماسه¬ای هستند و از سیف نتیجه می¬شوند و به صورت خطوط موج¬داری از اتصال سیف¬ها بوجود می¬آید و تشکیل آن بستگی به باد غالب منطقه دارد. به طور کلی سیلک¬ها مهمترین ناهمواری ماسه¬ای را پس از بارخان در ارگ تشکیل می¬دهند به طوری که گاهی منطقه¬ای به طول 40 کیلومتر و به عرض 50 تا 200متر را اشغال می¬کنندولی در مرکز ارگ، عرض آن کاهش یافته و به 30تا50متر می¬رسد.
شکل کلی سیلک¬ها دندانه¬دار و مارپیچی است.سیلک¬ها ممکن است که فعالیت چندانی ندارندو به عبارت دیگر پیشروی نمی¬کنند. دلیل فعال نبودن آنها را فعال نبودن دامنه روبه باد می¬دانند (احمدی،1377 ).
احمدی(1377)سیلک¬ها را برحسب عوامل مختلف به انواع زیر تقسیم¬بندی کرده است:
الف- براساس ضریب شکل: که بستگی به تعداد دندانه¬های سیلک دارد(شکل11)
ب- براساس طول و شعاع انحناء:
1-برحسب طول و شعاع انحناء در بخش معقر سیف، سه نوع سیلک وجود دارد: الف- سیلک نیم دایره ب- سیلک دندانه¬ای ج- سیلک کمانی
2- برحسب بی قرینگی یا عدم تقارن که در سیلک بوجود می¬آید، موجب پیچیدگی شکل سیلک می¬گردد و سیلک¬های غیرهمگن را بوجود می¬آورند. این نوع سیلک¬ها از سیف¬های نامنظم بوجود می¬آیند.
ج-براساس درجه انحناء: بر این اساس سه نوع سیلک را می¬توان مشخص نمود:
1- سیلک¬های خطی: که همان پیکان ماسه¬ای است و در اثر مانعی بوجود می¬آید.
2- سیلک غیرهمگن:این سیلک¬ها از منحنی¬هائی به اشکال مختلف تشکیل یافته¬اند که اغلب به صورت نیم¬دایره و یا دندانه¬ای دیده می¬شوند.
3- سیلک مارپیچی: این گونه سیلک¬ها به شکل مارپیچی و نامتقارن هستند و پیدایش آنها در شرایط خاصی انجام می¬گیرد.
د- برحسب منشاء: این سیلک¬ها در اثر طویل شدن یکی از بازوهای بارخان بوجود می¬آیند و ابعاد آن کوچکتر از انواع دیگر سیلک است.
ح- اشکال مرکب سیلک: سیلک¬ها همیشه بصورت منفرد دیده نمی¬شوند و ممکن است بصورت گروهی مشاهده شوند.این سیلک¬ها اغلب در کناره¬های ارگ¬ها دیده می¬شوند و دارای دو قسمت ساقه و خوشه هستند. سیلک¬های مرکب به انواع زیر تقسیم می¬شوند:
1- سیلک متقارن: در صورتی که جهت باد غالب تابت باشد در این صورت سیلک متقارن تشکیل می¬شود که از دو بخش اصلی ساقه و خوشه بوجود می¬آید.
2- سیلک نامتقارن: در صورتی که علاوه بر باد اصلی، بادهای فرعی دیگری در منطقه وجود داشته باشد سیلک¬های نامتقارن تشکیل می¬شوند.
3- سیلک راست گرا:در صورتی که جهت باد غالب طوری بوزد که خوشه سیلک به طرف راست ساقه منحرف شود سیلک راست گرا بوجود می¬آید.
4- سیلک چپ گرا:در صورتی که جهت باد غالب طوری بوزد که خوشه سیلک به طرف راست ساقه منحرف شود سیلک چپ گرا بوجود می¬آید.
5- سیلک حدواسط: این نوع تپه¬ها در اثر دو باد مختلف بوجود می¬آیند.
6- الب: از اشکال دیگر سیلک¬های مرکب الب است که در ارگ یافت می¬شوند و از ترکیب سیلک و بارخان بوجود می¬آید.الب¬ها از سیف بوجود می¬آطند و تفاوت آن در عرض الب است که در مقاطسه با سیلک زیادتر بوده و به کیلومتر می¬رسد در صورتیکه عرض سیلک کم و اغلب به صورت خطی و باریک است. **********************۸۸ -سیف یا شمشیر
سیف تپه ماسه¬ای کشیده است، به طوری که نوک آن تیز و انتهای آن مدور می¬باشد، شکل کلی آن شبیه شمشیر و قسمت پیشانی آن مثلثی با یالهای تیز و گاهی قوسی شکل است. بنابر این دامنه¬های ایجاد شده پرشیب بوده به طوری که در نیمرخ یک سیف، دامنه مخالف باد، شیب تندتری نسبت به دامنه جهت باد دارد. به طور کلی نیمرخ سیف¬ها، نامتقارن و دارای دامنه¬های محدب و مقعر می¬باشند(احمدی،1377 ).
محمودی(1374) معتقد است چنانچه جهت بادها به طور متناوب در عکس جهت یکدیگر بوزند، رشته های جدیدی به اسم شمشیر (سیف) تشکیل می شوند. این شمشیرها راس تیز و مارپیچی شکلی دارند و دامنه های متقابل آن نامتقارن هستند که تقارن دامنه ها در طول این رشته های سیف مرتب تغییر می کند. یعنی اگر در یک محل شیب دامنه کم باشد، در طرفین آن و روی همان دامنه، شیب یکباره افزایش می یابد (شکل8). در دامنه مقابل قضیه دقیقاً عکس آنست. یعنی همیشه در برابر یک شیب ملایم در یک دامنه، شیب تندی در دامنه مقابل وجود دارد. بنابراین نه تنها رشته های سیف نامتقارن می باشند بلکه شیب دامنه های متقابل در امتداد عارضه، مرتب تغییر می کند. این عارضه بر اثر جریان بادهای متقابل به وجود می آید.
احمدی(1377) با استفاده از مطالعات انجام گرفته بر روی عکسهای هوائی ثابت کرده که تمام انواع تپه¬های ماسه¬ای فعال از سیف بوجود می¬آیند و سیف را به عنوان واحد اصلی تشکیل تپه¬های ماسه¬ای دانسته است.
مراحل چگونگی تشکیل تپه سیف بشرح زیر است(1):
الف-مرحله تجمع مواد و تشکیل با حالت تحدب در قسمت پیشانی تپه.
ب-توسعه و گسترش تپه تا تشکیل قله آن،
ج-مرحله تحول شکل تپه، این مرحله نه فقط بستگی به میزان ماسه حمل شده دارد بلکه به شدت باد و میزان ریزش ماسه روی یکدیگر و تشکیل یال اصلی دارد که موجب شیب ملایم در جهت باد و شیب تند در خلاف باد می¬گردد.به طور کلی سیف¬ها دارای سه نوع نیمرخ بشرح زیر می¬باشند: (شکل 10 )
1- در اعلب موارد شیب قسمت مقعر بیشتر از شیب قسمت محدب است. علامت متبت شیب تند و علامت منفی شیب کم یا ملایم را نشان می¬دهد.
2- شیب تند همیشه در جهت مخالف باد و تحدب سیف در جهت باد است.
3- شیب دو طرف یکسان است ولی همیشه قسمت مقعر در جهت باد و قسمت محدب در قسمت خلاف باد است
(((((*،،،)))))))
برخان یا پیکرا
یکی از فراوان ترین و مشخص ترین چهره تراکم ماسه، تپه های هلالی شکلی است که در بیابانهای ترکستان به برخان شهرت دارند و در ایران پیکرا نامیده می شوند. برخانها از ماسه های متحرک می¬باشند. اما در اثنای حرکت شکل خود را حفظ نموده و حتی اغلب بر حجم آنها نیز افزوده می شود. برخان از یک بدنه هلالی شکل با شیب ملایم در جبهه رو به باد تشکیل شده و در دو انتهای هلال دو بازوی مشخص دارد که در امتداد باد کشیده شده اند (شکل3 ). وجود بازوها نشانه سرعت بیشتر باد در حاشیه این عارضه است. زیرا در قسمت مرکزی جبهه پشت به باد پرتگاهی وجود دارد که در پای آن فشار باد به حداقل ممکن می رسد.
حرکت ماسه ها دانه به دانه بر سطح شیب ملایم رو به باد انجام می شود. هنگامی که ماسه ها به قله آن می رسند، بر اثر دخالت نیروی جاذبه به پای پرتگاه سقوط می کنند. بنابراین جابجایی دانه به دانه ماسه ها با حفظ شکل آن موجب حرکت و جابجایی برخان در مسیر باد می شوند. حجم برخانها متغیر است. بزرگترین پیکراهای شناخته شده حدود 80 متر ارتفاع دارند. هر اندازه حجم پیکرا کوچکتر باشد، سرعت حرکت آن بیشتر است. بنابراین در نواحی مساعد تشکیل این عارضه، برخانها به صورت گروهی وجود دارند و چون از حجم برابری برخوردار نیستند، سرعت حرکت آنها متفاوت است. از طریق علامت گذاری می توان به حرکت برخانها پی برد و حتی میانگین حرکت سالیانه آنها را محاسبه نمود. سرعت حرکت آنها در دشتهای هموار و خشک و نسبتاً مقاوم بیش از دشتهای ناهموار و سست است. میانگین حرکت آنها بسته به نواحی مختلف از 10 تا 30 متر در سال متفاوت است. اما در توفانهای شدید و استثنایی به چندین صدمتر هم می رسد. در اثنای حرکت به دلیل اختلاف سرعت، اغلب پیکراها به یکدیگر متصل می شوند. برحسب چگونگی اتصال، اشکال متنوعی می سازند که مهمترین آنها برخانهای دابل یو (w)، میدان برخان و سرانجام برخانهای طولی و عرضی است. برخان دابل یو از اتصال جانبی دو برخان به وجود می آید (شکل 4). چنانچه برخانهای متعددی، پهلو به پهلو به یکدیگر متصل شوند، برخان عرضی تشکیل می شود که امتداد آنها گاهی به چند کیلومتر می رسد. از توالی برخانهای عرضی پهنه ای وسیع مملو از برخان به وجود می آید که آن را اصطلاحاً میدان برخان می نامند (شکل 5).
چنانچه علاوه بر باد مسلط مولد برخان، بادهای فرعی دیگری با جهتی غیر از باد اصلی ولی در همان امتداد وجود داشته باشند، رشد بیش از حد یکی از بازوهای برخان اولیه را به دنبال خواهد داشت و به شکلی شبیه عصا تبدیل می شود (شکل 6) که آنرا برخان نامتقارن می نامند. از اتصال بازوهای طویل برخانهای نامتقارن، برخانهای طولی به شکل رشته هایی بسیار ممتد در امتداد ده ها کیلومتر شکل می¬گیرند (شکل 7).
یکی دیگر از اشکال مهم و شناخته شده، رشته های موازی از تپه های ماسه ای است که غالباً نامتقارن می باشند. یعنی شیب یکی از دامنه ها، کمتر یا بیشتر از دامنه دیگر است. اگر امتداد این تپه ها عمود بر جهت بادهای مسلط باشد آن را رشته عرضی می نامند. اما اگر امتداد بادهای توفان زا با جهت تپه ها یکسان باشند، آنرا رشته های طولی می گویند (ریگ جازموریان، ریگ جن و …). هنوز علل اصلی تشکیل این نوع تپه ها شناخته نشده اند. بعضی از محققین بادهای نزولی را علت تشکیل آن می دانند.******
استرالیا
French/German حکومت: فرمانداری کل (وابسته به انگلیس) مساحت : 850 ، 686 ، 7 کیلو متر مربع جمعیت : 19,913,144 نفر رشدسالانه جمعیت : 9/0 درصد پایتخت : کانبرا زبان : انگلیسی دین : مسیحی واحد پول : دلار استرالیا Daily Exchange Rates ششمین کشور بزرگ جهان است و به نوبه خود، یک قاره نیز به شمار می رود. قسمتهای مرکزی و غربی استرالیا که بیش از 50 درصد وسعت این کشور را شامل می شوند، سرزمینهایی هستند خشک و بیابانی، با پوشش گیاهی خار و بوته، و میانگین بارش کمتراز 25 سانتی متر در سال . اما در نواحی نیمه گرمسیری شمال و شرق این کشور، میانگین بارندگی به بیش از 100 سانتی متر در سال می رسد . اکثر مردم استرالیا درشهرهای کناره جنوب شرقی این کشور سکونت دارند. استرالیا از لحاظ خاک کشاورزی و منابع طبیعی ، غنی بوده وبیشترین صادرات آن را، پشم گوسفند- گندم – گوشت – شکر ولبینات شامل می شود. . طی سالیان اخیر رشد مبادلات تجاری استرالیا با کشورهای جنوب آسیا و به ویژه ژاپن و اروپا، باعث توسعه اقتصادی این کشور شده است
26