تارا فایل

تحقیق در مورد تفسیر موضوعی قرآن راجع به قیامت


قیامت در قرآن:
حقیقت قیامت : نامهای قیامت در قرآن
1- قیامت
به افعال انسان هایی که سیر کمالی دارند ، "قیام" اطلاق می شود (به استناد آیه شریفه قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی) . در سیر کمالی ، چون شخص سالک ، قائم به الله است ، لذا کمال انسانی در اثر این تکیه به خداوند محقق می شود و آن کمال ، قوام وجودی انسان است . اینکه می گویند : نماز را "اقامه" کنید ؛ برای آن است که نماز مقوّم شما باشد ؛ تا نماز قوام وجودی شما باشد . حال اگر کسی در اثر عدم اتکاء به خداوند ، قوام وجودی پیدا نکرد ، چنین شخصی ، اصلاً انسان نیست ـ اگر چه عرفاً و به حمل شایع به وی انسان گفته می شود .ـ به همین خاطر به حرکات و افعال انسان گناهکار قیام نمی گویند .مطلب دیگر اینکه امام زمان (عج) امام انسان است، پس علت اینکه آن حضرت
نمی آیند این است که جز عده ای معدود، انسانی وجود ندارد تا آن حضرت برای آنان قیام کند .
روایت شده است روزی یکی از اصحاب حضرت صادق (علیه السلام) به هنگام طواف خانه خدا از کثرت جمعیت حاجیان به وجد آمده و خوشحال بود و به آن حضرت عرض نمود :
امسال حاجیان چقدر زیاد هستند! که حضرت در جواب فرمود : " ما اکثر الضجیج و اقل الحجیج…" این طور نیست ، ضجه کنندگان زیادند و حاجیان کم ! آنگاه اشاره به آن شخص نمود که از لابلای انگشتان آن حضرت به مردم نگاه کند ، پس با تعجب دید که غیر از دو سه نفر ، اکثر آنها حیواناتی هستند که به گِرد خانه خدا
می گردند .
از مطالب فوق اینگونه نتیجه گیری می شود که وجه تسمیه قیامت ، "قیام مومنین" است . به قیامت ، قیامت می گویند زیرا در آن مومنان به سوی الله قیام می کنند .
منتهی اگر انسان توانست قیام کند ، قیامت را ـ حتی در این دنیا ـ می بیند :
" رو قیامت شو قیامت را ببین "
همچنانکه حضرت امیر المومنین (علیه السلام) چنین بود و فرمود : " لو کُشِفَ الغِطاءُ ما ازدَدتُ یقیناً" : اگر پرده ها کنار روند ، ذره ای بر ایمان من افزوده نمی گردد . چرا که آن حضرت همه چیز را دیده است ، چیزی بر او پنهان نیست تا اگر آشکار شود بر یقین او بیفزاید .
2- آخرت
از نامهای دیگر قیامت در قرآن ، "آخرت" است . (و الدار آلاخره خیر للذین یتقون : اعراف/69) . به قیامت ، آخرت گفته
می شود به این خاطر که چهره اُخرای عالم است . عالم هستی دارای مُلک و ملکوت است . آنچه ما از این عالم می بینیم فقط صورت و انعکاس نوری اشیاء موجود در عالَم است ، ما حتی مُلک را هم نمی بینیم ؛ چرا که لازمه دیدن مُلک ، مشاهده ملکوت است . در مورد معرفت الهی نیز چنین است ، اول باید خدا را شناخت تا بتوان پیامبر را شناخت .
لذا به ما توصیه شده است که از خداوند چنین بخواهید :
" اللهم عرفنی نفسَک ، فانّک ان لم تعرّفنی نفسَک لم اعرِفْ
نبیَک …" : خدایا اگر تو خودت را به من نشناسانی ، من پیامبرت را نخواهم شناخت .
به همین خاطر فرمود حضرت ابراهیم (علیه السلام) برای شما اسوه است : "قد کانت لکم اسوه حسنه فی ابراهیم و الذین
معه : ممتحنه/4 " زیرا ابراهیم (علیه السلام) ملکوت آسمانها و زمین را دید . "و کذلک نُرِیَ ابراهیم ملکوت السماوات و الارض : انعام /75"
پس آخرت (چهره اُخرای عالم : ملکوت) الآن هم هست ، ولی ما نمی بینیم ولی پس از مرگ ، وقتی از این عالم رخت بربستیم و
پرده ها کنار رفت، متوجه می شویم که قیامت بود ولی ما
نمی دیدیم ! چنانچه در آن روز خطاب به گنهکاران گفته می شود :
"لقد کنتَ فی غفله من هذا فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید : ق/22" : (به او خطاب مى‏شود) تو از این غافل بودی، و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیز بین است!
آری، آنهایی که به بافته های ذهنی و خیالات خود سرگرم شده و گرفتار دنیا(ی مذموم) شدند، از قیامت غافلند و وقتی چشمانشان باز می شود که دیگر سودی برایشان نخواهد داشت .
پس قیامت روز ظهور است ، نه روز حدوث ؛ روز ظهور آنچه قبلاً بوده است . کسانی که در این دنیا کور بودند در آنجا نیز کور خواهند بود : " و من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی و اضل سبیلا : اسراء/72 " ؛" و نحشره یوم القیامه اعمی: طه /124"
در مورد بهشتیان نیز چنین است :
… می ‏گویند این همان است که قبلا به ما روزی شده بود (کُلَّما رُزِقوا منها مِن ثمرهٍ رزقاً ، قالوا هذا الذی رُزِقنا مِن قبل و اُتوا به متشابهاً)
در نتیجه کسی که الآن قیامت را ببیند و ببیند که در همه حال با اعمالی که انجام می دهد ، یا در بهشت است و یا در جهنم ، چنین شخصی لحظه ای غافل نمی ماند ، فرصت ها را لحظه ای از دست نمی دهد .
3- معاد
به قیامت ، "معاد" گفته می شود ، از آن جهت که "محل بازگشت" است ؛ بازگشتن به جایی که قبلاً آنجا بود . اگر کسی بخواهد برای اولین بار به جایی برود که قبلاً در آنجا نبود ، می گویند "به آنجا رفت" یا "به اینجا آمد"، ولی هنگامی که به جایی که قبلاً آنجا بود برود ، نمی گویند "رفت" یا "آمد" بلکه می گویند : "به آنجا بازگشت".
ما نیز چون از آنجا ـ از عالم ملکوت ـ آمده ایم و قبلاً (در عالم ذر) آنجا بوده ایم ، دوباره به آنجا بازخواهیم گشت . "انّا لله و انّا الیه راجعون."

حقیقت قیامت :
هر عملی که انسان انجام می دهد یک چهره اولی دارد و یک چهره اُخری . [ چهره اولای اعمال انسان همان جنبه ظاهری آن است که می بینیم و چهره اخرای آن حقیقتی است که در نتیجه آن عمل حاصل می شود و بر روی نفس آدمی اثر می گذارد چنانچه در آیات متعددی از قرآن کریم به این امر اشاره شده است :
انّ الذین یاکلون اموال الیتامی ظلماً ، انما یاکلون فی بطونهم ناراً و سیصلون سعیراً : النساء/10 (کسانى که اموال یتیمان را از روى ظلم و ستم مى‏خورند، تنها آتش مى‏خورند و به زودى در شعله‏هاى آتش (دوزخ) مى‏سوزند.) یا در جای دیگر می فرماید : و لا یغتب بعضکم بعضاً ، ایحبّ احدکم ان یاکل لحم اخیه میتاً ؟ فکرهتموه ؛ و اتقوالله ان الله تواب رحیم :الحجرات/12 (هیچیک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید، تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است.)]
کسی که غیبت دیگری را می کند مثل این است که می خواهد به یک حساب بانکی پولی واریز کند اما بخاطر نادرست نوشتن شماره حساب در فیش ، آن مبلغ به حساب شخص دیگر می رود .
همچنانکه وقتی دو کشاورز گندم می کارند ، موقع برداشت محصول می بینیم که یکی مرغوب و دیگری نامرغوب شده است ، عوامل زیادی در این مرغوبیت دخالت داشته اند از جمله نوع بذر(اصلاح بذر) ، کیفیت زمین ، مشاوره با مهندسین کشاورزی و … ، اعمال ما نیز چنین است . همچون کاشتن مزرعه ای است [الدنیا مزرعه الاخره] باید بالا برویم تا ببینیم چه کاشته ایم . البته وقتی با اعمال خود ، چیزی در مزرعه وجود خود کاشتیم ، بلافاصله ثمرچ
می دهد ؛ فقط وقتی به آخرت رفتیم آن ثمر و محصول را که از قبل ایجاد کرده ایم خواهیم دید ، نه اینکه در قیامت ، چهره اخرای اعمال ما ایجاد می شود . متّقین قیامت را در این دنیا می بینند . [رجوع کنید به خطبه متقین نهج البلاغه (خطبه 193)]
مثل این است که بخواهیم به "تهران" برویم ؛
چنین نیست که وقتی ما به تهران می رسیم ، تهران ایجاد می شود بلکه ، وقتی به آنجا رسیدیم ، تهرانی که قبلاً وجود داشته را می بینیم .
پس :
چنین نیست که وقتی ما به قیامت می رسیم ، قیامت ایجاد می شود بلکه ، وقتی به آنجا رسیدیم ، قیامتی که قبلاً وجود داشته را
می بینیم .
فـردا که آفتـاب حقیـقت شـود پـدیـد
شرمنده رهروی که عمل بر مَجاز کرد
مومن با یقین عمل می کند نه با شک و تردید و خیال. " انّ الظن لا یغنی من الحقّ شیئاً : یونس/36 "
چنین نباشد که فقط خیال کنیم نماز خوانده ایم و شک کنیم که آیا نمازی که من خواندم آیا واقعاً نماز بود یا نه! چرا که نمازی که بدون حضور قلب باشد ، اصلاً نماز نیست " لا صلاه الّا بحضور القلب." لذا از این نماز نمی توان چیزی برداشت نمود چرا که نمازی که به ما گفته بودند (نماز با حضور قلب) را نخوانده ایم و نمازی را هم که ما خواندیم (بدون حضور) ، از ما نخواسته بودند .
دنیای مذموم و دنیای پسندیده
دنیایی که در قرآن و نهج البلاغه از آن ستایش شده است ، چهره مُلکی آخرت است ؛ همان دنیایی که آیت الهی است و مخلوق خداوند .
عالَم امکان دو چهره دارد : چهره اولی و چهره اخری ؛ چهره اولای این عالم ، دنیا و چهره اُخرای آن آخرت است . دنیا به این معنا هیچگاه مذمت نشده است .
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشـقم بر همـه عالم که همه عالم از اوست
دنیایی که مذمت شده است ، در واقع وجود خارجی ندارد ؛ فقط خیال و وهم و بافته های ذهن انسان است . امور اعتباری و قراردادی است که ظرف وجودی آن فقط ذهن انسان است . در چنین دنیایی وقتی کسی بر بلندی ایستاد ، وقتی بر صدر مجلسی نشست ، وقتی منزل و مرکَب گران قیمتی داشت ، خیال می کند بزرگ است و بر همه فخر فروشی می کند . [مغرور می شود و طغیان می کند : کلّا ، انّ الانسان لیطغی ان رآه استغنی : وقتی خیال کرد بی نیاز شده است ، سر به طغیان می نهد .]
اینکه به ما می گویند فرزند دنیا نباشید ، یعنی فرزند وهم و خیال نباشید و وقتی به ما می گویند فرزند آخرت باشید ، نه به معنای آن است که خانه نسازید و سوار ماشین نشوید ؛ آری وقتی سوار ماشین شد و خودش را گم کرد ، این مذموم است .
دنیا خیلی بزرگ است ، قرار است ما در این دنیای بزرگ که به اندازه هفت آسمان و زمین است بزرگ شویم و رشد کنیم . این عالم رَحِم است برای ما . ما باید در این رَحِم [به اندازه ظرفیتی که دارد] بزرگ شویم و بعد از آن در آخرت بسیار بیشتر از آن می توانیم رشد کنیم . البته منظور از بزرگ شدن ، معنای حقیقی آن است ؛ درست است اگر بدانیم که خورشیدی هست و الآن روز است و سایر اطلاعات علمی را درباره خورشید بدانیم ، تا حدودی بزرگ شده ایم ولی بزرگی حقیقی در جایی است که بتوانیم به خورشید برسیم و آن را تصرف کنیم . به همین خاطر است که وقتی امام زمان (عج) ظهور نماید ، تمامی کرات آسمان کشف خواهند شد و به آنها دسترسی و تسلط پیدا خواهد شد .
اگر نتوانیم در این مدت عمری که در دنیا به ما داده شده
است ، بزرگ شویم ، ما را با زور و فشار از این رحم خارج
می کنند ؛ همچنانکه اگر جَنین نتواند در مدت 9 ماه در رحم مادر به اندازه کافی رشد کند ، هرطور شده حتی با عمل جراحی او را خارج می کنند .
این جهان ، طفل جان را حامله
مرگِ دردِ زادن است و زلـزله
ولی اگر به رشد کافی برسیم ، به راحتی زایمان خواهیم شد و در عالم برزخ متولد می شویم . اگر کامل رشد کنیم ، در آخرت سالم متولد می شویم ولی اگر ناقص باشیم ، در آنجا کَر و کور و ناقص متولد می شویم .
همچنانکه این دنیا رحم است برای برزخ ، برزخ نیز برای قیامت رحم است .
در قیامت خطاب به انسانهایی که نتوانستند خوب بزرگ شوند ، گفته می شود که به تو ظرفی به این بزرگی و عظمت داده شده بود ولی تو به اندازه یک قاشق در این ظرف ریخته ای ! ما باید این ظرف را پُر کنیم . امام زمان (عج) می آید تا ما را به اندازه ظرفمان (هفت آسمان و زمین) بزرگ کند . حتی رجعت نیز که برای برخی از انسانها حاصل می شود بخاطر این است که عده ای از آنها ناقص رشد کرده اند ، بازگردانده می شوند تا دوباره در این دنیا [در محضر امام زمان (عج)] کامل شوند همچون نوزادی که ناقص متولد شده است و چند روزی در دستگاهی نگهداری می شود تا کامل گردد .
تفسیر موضوعی قرآن کریم (جلسه مورخه 22/2/85) قیامت در قرآن

عالم برزخ
از جمله موضوعاتی که در بحث قیامت در قرآن مطرح است ، عالم برزخ می باشد . تمام انسانها پس از اینکه از این دنیا گذر می کنند ، وارد عالم برزخ می شوند مگر انسانهای آخرالزمان که مستقیماً وارد قیامت می شوند ؛ البته اینکه آیا بین آخرالزمان و قیامت فاصله ای وجود دارد یا نه ، بحث دیگری است . برزخ
نشئه ای است که انسان در آنجا منتظر می ماند .
هر عملی که انسان انجام می دهد ، تا زمانی که این دنیا وجود دارد ، آن اعمال ادامه می یابد . هر لحظه از زندگی که عملی از ما صادر می شود ، همانند ایجاد موج در عالم طبیعت است ؛ هر لحظه با دیدن ، شنیدن ، سخن گفتن ، رفتن و آمدن ، مطالعه و هر عمل دیگری ، موج ایجاد می کنیم و تا زمانی که دنیا برپا است این امواج وجود دارد . البته ما نمی دانیم که این موجی که مثلاً در این مسجد ایجاد کرده ایم ، چقدر وسعت پیدا می کند . این صحبتهایی که در اینجا می شود شاید تا میلیاردها انسان گسترش یابد . چون افرادی که این سخنان را می شنوند تا حدودی تاثیر می پذیرند . انسانها دائم در اثر حسن اختیار و یا سوء اختیار در حال اثر گذاری و اثر پذیری هستند . این تاثیرها یا تاثیر تکوینی است و یا تشریعی ؛ تاثیر تکوینی تاثیری است که بر خود ، نسل خود و دیگران می گذارد به طوری که با انجام عملی در نطفه خود و در نتیجه در نسلش اثر می گذارد و یا در دیگران تاثیر می گذارد و فردی که آن سخنان را می شنود تصمیم می گیرد که تحولی در زندگی خود ایجاد کند ؛ این تحولات در خود آن شخص و در اعضای خانواده و نسل او تاثیر می گذارد . [چه این اعمال نیک و پسندیده باشد یا زشت و
ناپسند .]
امواجی که با اعمال خود ایجاد کرده ایم و بر دیگران تاثیر کرده است ، در برزخ ، اثرات و بازتاب آن امواج را می بینیم ؛ همانند سپرده سرمایه گذاری در بانک که روز به روز بر سود آن افزوده
می شود . چرا که این عمل ما فرضاً بر ده نفر اثر گذاشته و هرکدام از آن ده نفر هم بر ده نفر دیگر اثر می گذارد .
از انقلابی که حضرت امام (ره) نمودند ، تمامی پیامبران ، امامان (علیهم السلام) ، شیخ طوسی و شیخ مفید ، علامه طباطبایی ، خانواده آنها ، کسانی که به آنان خدمت کرده اند ، همه و همه تاثیر داشته اند و در نتیجه ثواب هم می برند .
ما را در برزخ نگه خواهند داشت تا این بازتاب اعمال (چه اعمال نیک و چه بد) به ما برسد .
سوالی که در اینجا مطرح می شود آن است که چگونه اعمال نیک محدودی که ما در این دنیای محدود و در عمر کوتاه خود انجام می دهیم مستحق چنان بهشتی است که وسعت آن به اندازه آسمانها و زمین است ؟! بنابراین در نگاه اول چنین به نظر می رسد که تناسبی بین اعمال ما و پاداش اخروی آن وجود نداشته باشد !
پاسخ این سوال آن است که عمر ما محدود به زمانی که جسممان در این عالم وجود دارد ، نیست ؛ بلکه هزاران سال عمر می کنیم ؛ به این صورت که هم با گذشته ارتباط داریم و هم با آیندگان .
هم در اثر اعمال نیک ما به گذشتگان ثواب می رسد و چون ثواب ما به آنان رسیده ، متقابلاً از آنها نیز به ما ثواب می رسد ؛ ما موجود گسیخته از گذشته و آینده نیستیم .
بعلاوه یک نوع ارتباط دیگری هم انسان با گذشته دارد ؛ انسان می تواند در تمام اعمال نیک گذشتگان از اول خلقت تاکنون شریک باشد کسی که نیّتش این باشد که در محضر پیامبران می بود وآنان را یاری می داد ، این نیّت در او تاثیر خواهد داشت . چرا که "انّما الاعمال بالنیّات" [لکُلِّ امْرِءٍ ما نَوَی] .
[ پس از پیروزی در جنگ بصره یکی از یاران امیرالمومنین(علیه السلام) به حضرت عرض کرد : دوست داشتم برادرم با ما بود و می دید که خداوند چگونه تو را بر دشمنانت پیروز کرد !
امام (علیه السلام) پرسید : آیا فکر و دل برادرت با ما بود ؟
گفت : آری.
حضرت فرمود : پس او در این جنگ با ما بود بلکه با ما در این جنگ شریکند آن کسانی که هنوز در صُلب پدران و رَحِم مادران
می باشند ، ولی با ما هم عقیده و آرمانند ؛ به زودی متولد می شوند و دین و ایمان بوسیله آنان تقویت می گردد . ]
در برزخ این نیت ها بازتاب دارد ؛ این روحیه در چرخش ستارگان ، در بارش باران و در اعمال آیندگان تاثیر خواهد داشت ؛ لذا انسانها را در برزخ نگه می دارند تا آن اثرات را ببیند . مگر انسانهای آخرین ، که در برزخ نگه داشته نمی شوند بلکه در عصر امام زمان (عج) چنان تربیت می شوند و به جایی می رسند که دیگر لازم نیست در برزخ نگه داشته شوند [و همه اثرات اعمال خود را بدون اینکه در برزخ باشند ، به قیامت می برند.]
برزخ برای مومنان ، بزرگ تر ، روشن تر و شیرین تر از این عالم است ، در آنجا [فرد مومن] منتظر است تا دوستان و آشنایان زودتر به او ملحق شوند و برای آنها دعا می کند . او نمی تواند آنجا برای خودش عمل کند ولی نتیجه اعمال خود را که در دنیا انجام داده ، می بیند . البته می تواند برای دیگران دعا کند . به همین خاطر از لحظه مرگ، قیامت انسان آغاز می شود . زیرا برزخ پُل بین دنیا و قیامت است ؛ هم حال و هوای قیامت را دارد و هم دنیا را ؛ هم شبیه دنیا است و هم شبیه آخرت ؛ برزخ از آن جهت که در آن نمی توان برای خود عملی انجام داد شبیه قیامت است و از آن جهت که هنوز اثرات اعمال در عالم برزخ به انسان می رسد ، شبیه دنیا است . در قیامت حساب بسته می شود و دیگر ثوابی به انسان نمی رسد .
این یک لطف الهی است که برزخ را برای انسانها قرار داده است . برزخ پیش نیازی است برای قیامت ؛ تا آماده شود و آموزش ببیند برای وارد شدن به قیامت .
اگر انسان بداند که از بین نمی رود ، زندگی برایش شیرین
می شود ، بزرگ ترین نگرانی انسان ، از بین رفتن و معدوم شدن است . البته اگر باور کند که همیشه خواهد بود و فقط منزل را عوض می کند . چنین شخصی دیگر نگرانی و دلهره نخواهد داشت و راحت زندگی خواهد کرد . در برزخ ، تا مومن چشمش را باز می کند ،
می بیند که زن و فرزند و دوستانش زود به او ملحق شده اند . در این دنیا است که تحمل و انتظار ، سخت است . برای مومنان ، گذر زمان در برزخ ـ چون مجرد و غیر مادی است ـ آسان و کوتاه است و روزها و سالهای آن با این عالم فرق دارد . [برعکس ، برای گناهکاران ، گذر زمان بسیار طولانی و دردآور خواهد بود.]
منظور از قبر ، برزخ است ؛ در قرآن هست که همه پس از مرگ وارد برزخ می شوند … یک عده در دریا می میرند ، عده ای دیگر چنان
می میرند که اصلاً در قبر به آن معنی که ما در نظر داریم ، دفن نمی شوند . آتش جهنمی که در برزخ ظهور پیدا می کند ، در این عالم هست . چنانچه می فرماید : کسانی که اموال یتیمان را
می خورند ، در حقیقت ، آتش می خورند . البته اختصاص به خوردن مال یتیم ندارد بلکه هر مال حرامی را شامل می شود … کسی که همه شئونات زندگی او حرام باشد ، انگار مادر او آتش است و از او شیر آتشین می خورد : فاُمُّهُ هاویه + آیه 56 سوره نساء
پس منظور از قبر ، داخل خاک مدفون شدن نیست ، لذا فشار قبر اختصاص به جایی ندارد که انسان در آن دفن می شود . زیرا فشار را جان انسان می کشد بلکه منظور این است که بر بدن برزخی فشار وارد می آید .
تمامی بابهای معرفتی درباره قیامت با این کلید باز شده و فهمیده می شود که " قیامت روز ظهور حقیقت است ." قیامت روز ظهور است نه ظرف حدوث . در قیامت چیزی ایجاد نمی شود . بلکه آنچه بود ، دیده می شود و ظهور پیدا می کند . ندیدن ما دلیل بر عدم نیست .
اما چه چیزهایی هست که ما نمی بینیم و در قیامت مشخص شده و نشان داده می شود . در تفسیر سوره حمد چنین مطرح
می شود که : … منظور از یوم الدین این است که تمام دین (حقیقت توحید ، نبوت ، عدل ، امامت و معاد) در قیامت آشکار می شود و بعضی ، یوم الدین را به روز جزا معنی می کنند ، در حالی که جزا یکی از مصادیق حقیقت است که در قیامت آشکار می شود . حقیقت نماز ، روزه و سایر احکام عبادی در آن روز آشکار می شود . حقیقت زمین و [آسمان] آشکار می شود .
در آن روز دانسته می شود که در یک روز چندین بلا از انسان دفع شده و علت آن نیز دانسته می شود . این حقیقت آشکار
می شود که چرا فلان روز جوراب خود را دیر پیدا کردی و کمی دیر بیرون رفتی ، چرا بیمار شدی چه شهاب بلاها و خطراتی که انسان را تهدید می کرد و خداوند از انسان محافظت نمود .
در راس حقایقی که در آن روز آشکار می شود ، توحید است . … آشکار شدن توحید ، انسان را دیوانه می کند . (یعض الظالم علی یدیه)

18


تعداد صفحات : 18 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود