تارا فایل

تحقیق در مورد اهمیت اجتماعی تربیت


اهمیت اجتماعی تر بیت
اگر فرد را چون خشتی و مهره ای در حیات اجتماعی بدانیم خواهیم یافت که تربیت هر یک از افراد بمثابه ساختن و بعمل آوردن مهره ای است که در گردانندگی چرخ حیات وجودش ضروری است . مساله تربیت از دیدی مساله ملتها و جمعیات هاست وآن بابت که رفتار فرد و اجتماع درهم تاثیر دارند . هوشمندی فردی گاهی ممکن است درزندگی و سرنوشت اجتماعی عظیم موثر باشد .
پیدایش جنگ های عظیم وبین المللی نشان داده اند که تربیت غلط فرد و اجتماع چه حقوقی را از بین برده وچه سدهائی را هم در هم میشکند .
بهنگامیکه فرد یا افرادی تحت تربیت قرار میگیرند بحقیقت کوششی برای تغییر وضع او و جامعه اش بعمل میآید و درویژگی رفتار فردی و اجتماعی دگرگونی حاصل میگردد . بسیاری از پیکره بندی های سنتی اندیشه های قالبی در سایه تربیت حاصل میگردند .
و بالاخره اهمیت تربیت از لحاظ اجتماعی بحدی است که بسیاری از بزرگان از مرحله بردگی نجات یافته و صاحب کمالات یک انسان آزاده شده اند و هم چنین آمادگی یافتند در مرحله جدیدی از حیات وارد شوند به حقوق خود و دیگران احترام بگذارند و اجتماع خود و دیگران را بسازند .
فوائد تربیت
در ضمن بیان اهمیت تربیت ، از فوائد آن هم تلویحاً سخن بمیان آمد ، درعین حال برای تکمیل بحث ضروری است فوائد تربیت را از دیده ها و جنبه های مختلف نیز بررسی شود .
1-درجنبه اجتماعی : انسانها بحکم اثر غریزه و یا محیط اجتماعی هستند . حیات اجتماعی ایجاب میکند که زندگی براساس ضوابط و مقرراتی باشد . اصول و قواعدی برای حیات اجتماعی مورد نظر باشد و تربیت قادر است آن قواعد و اصول را به افراد القاء کند و آدمی را وادار نماید راه و روش جدید و ارزنده تری را برای حیات ارائه دهد .
تربیت سبب تکمیل انسان و ترقی اجتماعی است . موجبات پدید آمدن یک حیات سالم و اندیشیده را فراهم می آورد و انسانها را آماده عضویت مفید وموثر در اجتماع میسازد .
تربیت قادر به حل و رفع مشکلات اجتماعی ، سازمان دادن افراد و نیروها ، از میان برداشتن دشواریها تکمیل توانائیهای اجتماعی ایجاد تغییر و تحول فرهنگ و در زیر بنای اندیشه مردم است از طریق آن میتوان از میزان جرائم کم کرد ، مردم به سازندگی و اصلاح محیط واداشت ، قدرت داوری را درآنها رشد داد و میل به رفع و ریشه کن کردن مفاسد رادر آنان پدید آورد و جلوی استضعاف ها و استثمار ها را گرفت .
2- در جنبه سیاسی : تربیت قادر است برای مردم حکومت صالح فراهم آورده رشد فکری و سیاسی اجتماعی را بالا برد ، نیروی مقابله با خصم رادر افراد تقویت کند ، جنگ ها و درگیری ها را به مسالمت بشکاند و برای بشریت صلح و صفا آورد .
تربیت موجبی برای تشکل و تحزب افراد همسان و هم عقیده است و پدیده آورنده رهبر سازنده کادر رهبری جامعه است ، نیروهای گرداننده چرخ جامعه رامیسازد ،به افراد مسوولیت میآموزد ، انگیزه ای درآنان برای دفاع از موجودیت وشرف پدید میآورد .
تربیت عاملی برای ایجاد تفاهم در سطح بین المللی است. میتواند شکافها و موانعی که در سر راه رشد و کمال آدمی وجوددارد از میان برداشته وبرمشکلات فائقش گرداند ، زمینه رابرای پای بندی افراد به ضوابط انسانی فراهم کرده وبرای بشریت عدالت وصفا آورد .
تربیت موجبی برای همکاریهای اجتماعی ، همبستگی بین انسانها ، گسترش روح تفاهم و همکاری ، اطاعت از قوانین و مقررات پای بندی به نظم و انضباط است و از این طریق میتواند شرایط رشد جامعه را فراهم آورد .
پیشرفت و ترقی ملل مربوط به وجود سرمایه های مادی و بودجه های گزاف نیست بلکه مربوط به رشد فکری و سیاسی یک جامعه است که در سایه سرمایه گذاری ها دراین زمینه حاصل میشود . پیروزیهای انقلابی در هر جامعه ناشی از اندیشه های سیاسی پیروز است .
3- درجنبه اقتصادی : متخصصان اقتصادی تعلیم و تربیت را نوعی سرمایه گذاری برای جامعه میشناسند نه از نوع کالا ومصرفی ومیگویند اندوختن دانش ها و مهارتها، توسعه کارآموزیها وآموزش عالی اگر چه مستلزم هزینه هائی است ولی این اثر نه تنها قسمتی سرمایه گذاری برای هر فرد است بلکه سرمایه گذاری برای جامعه نیز بحساب میآید .
چنین تحقیقاتی که درشوروی در زمینه منافع اجرای تعلیمات اجباری چهار ساله شده است نشان میدهد که بازده آن حدود 43 برابر هزینه ای بود که درآن راه مصرف شده است و هم چنین بررسیها نشان داده اند هریک ریال سرمایه گذاری در زمینه آموزش مهارت ها بازدهی معادل 30 ریال داشته اند ازنظر علمی رابطه ای بین تربیت و توسعه اقتصادی است از آن بابت که افراد تربیت شده کمتر در معرض خطر بیکاری هستند ، تولید آنها در همه زمینه ها بیشتر است ، غیر قابل پیش بینی آنها زیادترند ، کنترل بودجه اش امکان پذیر تر است .
ذخیره های تحصیلی هر جامعه (یعنی مجموعه سنوات تحصیلی افراد اجتماع بخش بر عده آنها ) نشان دهنده میزان سرمایه ملی است . قدرت عملی که چنین ذخیره پدید می آورد میتواند محیر العقول باشد واصولاً اگر تربیت بتواند هر چند سالی یک مخترع ارزنده تحویل اجتماع دهد ، همه سرمایه گذاری ها در تربیت جبران میشوند .
هم چنین میتوان از دیگر فوائد تربیت در این زمینه یاد کرد فی المثل تنها آموزش زخم بندی به دانش آموزان آموزش رعایت و حفظ بهداشت ، قدرت خرید بهتر وگزیده تر اگر در سطح جامعه ای حساب شود ، خود بیتهائی میتواند رقم درشتی را نشان دهد و جلوی بسیاری از اتلاف ها را بگیرد وضع بهمین گونه است درموارد تولید و مصرف . تجارت وکسب که آموزش آن میتواند نتایج اجتماعی نیکوئی به بار آورد .
4- در جنبه فرهنگی : تربیت وسیله ای برای انتقال میراث فرهنگی ،نشر و توسعه علم و فکر ، آموزنده راه و رسم زندگی ،آداب وسنن ، طرز فکر ، شعائر وسنن ، فنون ومهارت هاست و بهتر بگوئیم آموزنده عین زندگی و منتقل کننده میراث هاست .
از طریق تربیت میتوان محتوای فکر و اندیشه فرد یا جامعه را تغییر و یا جهت داد ، راه و رسم جدیدی رادر زندگی پدید آورد ، روش ارزنده ای را برای تمتع از زندگی عرضه کرد . قوای مادی و معنوی انسان را رشدداد ، موجبات ترقی و نجات جمعی را از بردگی ها و استثمارها فراهم نمود .
تربیت عاملی برای رساندن فرد است از نادانی به دانائی از ظلمت به نور از تنگناهای زندگی به وسعت وفراخی آن ، از محدود اندیشی به وسیع اندیشی و بالاخره از خود بینی و خودمداری به جهان بینی وداشتن و دیدنی همه سونگر .
تربیت عامل رشد است ، رشد در فکر ، درزندگی و عمل ، و عاملی است برای غنی کردن زندگی خواه در جنبه مادی خواه در جنبه معنوی ، آدمی رادر برابر آداب و رسوم ارزیاب میکند ، آرمانهای زندگی را رشد داده و بارور میسازد وبالاخره موجبات یک زندگی لایق را برای افراد فراهم میآورد .
و بالاخره : تربیت دلیل عمده عقب ماندگی ها و پیشرفت هاست . عقب ماندگی تربیتی است که بعدها به عقب ماندگی اقتصادی و سیاسی و اقتصادی منجر میشود . و نیز پیشرفت مادی و معنوی تربیت است که باعث پیشرفت سیاست مادیگرانه و یا خداپسندانه خواهد شد .
تربیت یک صنعت است که درسایه آن افراد موفق میشوند اشیاء و جریانات رابراساس مقاصد خودسیر دهند و رفتار و حالات شان دارای بازدهی باشد و موجبات بهبود و شرایط حیات را فراهم کند . تربیت عاملی برای تجدید مداوم زندگی است ، وجود آن را تایید میکند ، موجب جلبها وجذبها و نیز طردها وردها میشود : اگر درجامعه ای قدرت است و امنیت است ، آشفتگی است ، درهمی و بی نظمی است ناشی از تربیت است . چه بسیارند افرادی که دراثر ضعف اراده ناشی از ضعف تربیت درمراسم و مسائل ، در احساسات و تنگ نظریهای خود غرق میشوند و نمیتوانند سرپای خود بایستند .
نظریه وجود همین فوائد و اهمیت هاست که والدین را مسوولیتی عظیم در این زمینه است ئ باید امر تربیت را از طریق الفت وانس محبت و خیرخواهی بر فرزندان تحمیل کنند و آنها را افرادی نمونه براساس مدل مکتب مورد قبول بار آورند .

فصل 12 – وظیفه تربیت
انسان راموجودی لایق وصول به مراتب کمال معرفی کرده اند وتربیت را وسیله ای برای وصول به این مقصد . اما اینکه در سیر بسوی مقصد و منتها چه وظایفی برعهده تربیت است باید گفت از نظر کلی دو وظیفه اساسی مورد نظر است : 1- ساختن و بعمل آوردن ، 2- رهائی و تخلیص .
درجنبه ساختن به دو مساله باید توجه شود : سازندگی وبازسازی که این هر دو از طریق ایجاد تغییر درفرد است بمنظور سیر به سوی کمال و رسیدن به سعادت و خوشبختی .و درجنبه رهائی غرض نجات دادن اوست از پای بندی وعواملی که آدمی را گرفتار میکنند ومانع وصول او به سعادت و کمالند.
چه بسیارند عقاید خرافی و قیدها وبندها که آدمی دانسته یا نادانسته به دام آن میافتد واز صعود و ترقی بازمیماند وچه بسیارند صفاتی چون شجاعت ، گذشت ، صدق وصفا ، پاکی واخلاق ، جرات و شرافت که وجود آنها ضرورت یک حیات انسانی است واز طریق تربیت باید در آدمی پدید آمده و یا ریشه های آن تثبیت گردد .
وظیفه تربیت از دو دیددیگر نیز قابل بررسی است : از دید آموزش انسان ، واز دید پرورش او .
درجنبه آموزش : کار تربیت دراین زمینه وسیع و شامل همه زمینه هائی است که آدمی در زندگی حال و آینده بدانها نیازمند است میدانیم که آدمی بدنیا می آید درحالیکه اگر دو دسته از آگاهیهای فطری و غریزی را در او نادیده گیریم یاید بگوئیم تو هیچ نمی داند . آگاهی ها و اطلاعات مورد نیاز از طریق القاآت و تذکرات دیگران ، آموزش مربیان ، مطالعه و تامل خود فرد بدست خواهد آمد . آنچه که دراین زمینه برعهده والدین و مربیان و درجمع بعنوان وظیفه تربیت است بسیار و از آن جمله است :
1-آموزش در زمینه مکتب : کودک نیازمند به آگاهیهائی است که درزمینه مکتب برای او باید حاصل شود او باید بداند دین چیست ؟ مسائل آن کدام است ؟ تعلیمات آن در چه زمینه است ؟ چه راه و رسمی رابرای حیات سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فر هنگی ، مادی و معنوی و ….. عرضه میکند اوچه آگاهیهائی دراین زمینه باید داشته باشد ؟ چگونه باید خودرا با تعالیم آن وفق دهد ؟
درآنچه که مربوط به تعالیم اسلامی میشود او باید بداند اعمال و رفتار خداپسندانه چیست وچرا باید آنچنان رفتاری را داشته باشد ، رضای خدا در چیست ؟ دراصول وفروع مذهب باید چه کند و چه مواضعی را باید اتخاذ نماید و …..
2-آموزش حدود و حقوق : ما اجتماعی هستیم ، دراجتماع ودربین مردم باید زندگی کنیم وزندگی اجتماع تابع نظم ، وقانون وحدود شناخته شده است .کودک از آغاز باید بااین قوانین وضوابط آشنا شود ، مقررات و نظم ها را بشناسد .
هم چنین انسانها نسبت بهم برابر هم مسوولیت دارند . حقوق و وظایفی درکنار یکدیگر دارند که نوع آن نسبت به افراد مختلف متنوع است . مثل حقوق فرد نسبت به خود، نسبت به آفریدگار خود ، نسبت به پدر و مادر ، همسر ، فرزندان ، همسایگان ، اهل کتاب و…… که مرز هرکدام مشخص است .
3- آموزش دفاع و تهیه ضروریات کودک نیاز دارد مستقل و آزاد بار آید ، آنچنان که بتواند بارزندگی خود را در آینده ای نزدیک شخصاً بردوش کشد . نان خود را تهیه کند . زندگی و مایحتاج خود را فراهم نماید از خود واز حیثیت خود ، از شرف و آبروی خویش دفاع نماید :
کودک باید بداند چگونه به تلاش در راه تهیه معاش اقدام کند ؟در کسب مادیات چه هدف برتری را تعقیب نماید . چراکار کند و تا چه حد در این مورد خودرا به زحمت افکند ؟ حاصل درآمد و تلاشش درچه راهی صرف شود تا چه حد مالک درآمدو ثروت خویش است وبچه میزان و به چه صورتی درآن حق تصرف دارد .
4- آموزش فن یادگیری : این مساله مهم است که کودک بداند از چه راهی با کمترین تلاش موفق به یادگیری خواهد شد . از چه فنونی استفاده کند تا بهتر بیاموزد ؟ وجلوی اتلاف ها را بگیرد ؟ او چگونه میتواند مربی خودباشد و به کسب تجربه به درغنی کردن آگاهیها و معرف خود بپردازد .
چه بسیارند افرادی که سالهای سال کارو تلاش میکنند و سرانجام نمی دانند چگونه به مهارت خود بیفزایند و یا از چه طریق درامر فراگیری خود سرعت پدید آورند . تربیت این وظیفه را دارد که به افراد راه و رسم نیکو اندیشیدن و نیکو آموختن رایاد میدهد .
5- آموزش میراث ها : و بالاخره تربیت وظیفه دارد علوم ، افکار ، آداب و سنن ، مراسم وشعائر آئین ها ، هنر ، ادبیات ، تاریخ حیات سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی وفرهنگی جامعه را بیاموزد ، او رااز روش استدلالی درستی برخوردار نماید ، به او منطق بیاموزد ، اخلاق یاد دهد مهارت بیاموزد و ……
هم چنین ضروری است همه آنچه به نحوی به زندگی حال و آینده این جهان و آن جهان انسان مربوط میشود به کودک آموخته شود . و شک نیست که دراین آموزش مقتضای سن، درک و فهم ، ویژگیهای جنسی ، حدود شرع ، نیاز افراد و اجتماع ، جنبه تاریخی مطرح ومورد نظر است و مربی باید این نکات را در نظر گیرد .
در جنبه پرورش : تربیت عامل تغییری درفرد برای سیر او به سوی کمال است و دراین راه نشو و نمای همه قوای انسانی مورد نظر است این در وظیفه تربیت است که جسم و روان ، فکر و اخلاق ، عقل و استعداد های فرد را بپروراند .نیازهای او را متعادل سازد . غرائز او را تعدیل کند . او را صاحب نیروئی کند که در سایه آن بتواند بدون هیچگونه احساس ضعفی به پیش رود و خود را بسازد .
دراین زمینه پرورش همه ابعاد وجودی انسان مورد نظر است و کلا تکیه و توجه به سه بعد است (تن ، فکر و ذهن ، وروان ) که این با همند و جدای از هم معنی ندارند .
1- در جنبه بدن : گفته اند بدن مرکب روح و تجلی عقل قائم به اوست .ضعف یا قدرتش درجنبه حیات فردی و اجتماعی بی تفاوت و یکسان نیست . بدنهای پرورده و رشید درعرصه تنازع بقاء قادرند خود را از مهلکه ها نجات بخشند ودرمبارزه علیه باطل ایفای وظیفه کنند .
تربیت وظیفه دارد بدن را بسازد و دراین ساختن غرض آن نیست که تن را به رخ بکشد بلکه میخواهد وسیله ای باشد برای حمل صفات اخلاق و کمال وانسانیت .
بخشی از این وظایف متوجه رشد و پرورش حواس است از آن بابت که حواس دریچه هائی برای عقلند . عقل و اندیشه از طریق آنها متوجه دنیا و آنچه در آن است میشود هم چنین مهارت که نقطه مثبتی برای انسان است چیزی نیست جز پرورش حواس با بکارگیری عقل و هوش . دراین راه پرورش عضلات ، ایجاد هماهنگی بین اعضاء افزایش قدرت و مقاومت آن ، آگاهی از روش حفظ و نگهداری آن از بلاها و بیماری ها ، خطرات و آفات مطرح است .
بخش دیگر از وظایف تربیت متوجه پرورش و تعدیل غرائز است و آموزش اعمال آن بصورت صحیح وبه اندازه .سعی براین است که غرائز پرنگیرند و بی موقع بیدار نشوند . پرورش آنها از آن بابت که ابزار حیات و سببی برای بقاء نسلند ضروری است و نابود کردن آنها امری خلاف عقل و شرع است .
2- درجنبه ذهن و خرد : مادارای هوش و زمینه هائی برای فهم و توجیه مسائل و امور ، شناخت زشت از زیبا ، تحلیل منقدانه ، عاقبت اندیشی ، آینده نگری و ….. هستیم که وجود آنها درآدمی سبب بازداشتن فرد است از فروافتادن درخطر . آدمی عقل دارد یعنی وسیله ای بازدارنده و جلوگیری کننده از کارهائی که نارواست .
تربیت وظیفه دارد ذهن و خرد آدمی را بپروراند موجبات دوری وبرکناری آن از خطر انحراف فراهم سازد ، برای ورزیدگی ومهارت آن اقدام کند ، دریچه های عقل رابرای پرورده شدن ذهن باز نماید .
تربیت وظیفه دارد عقل را بپروراند ، ازآن بابت که انسان وابسته به قدرت عقل است ، از طریق آن تشخیص میدهد . با استفاده ازآن امور را می شناسد مناسبات خود را با دیگران بهبود می بخشد ، از ظاهر امری قادربه درک باطن آن میگردد .
تربیت وظیفه دارد طرق مربوط به کشف و تمیز ،انتخاب زیباتر ، تحلیل مسائل ،محاکمه و قضاوت رشد و تقویت فکری ، اظهار نظر ، آزاد اندیشی ، توسعه موجبات دقت ، مقایسه ، استدلال ، کنجکاوی ، مآل اندیشی را فراهم آورد .
2- درجنبه روان : تربیت وظیفه دارد جنبه های مربوط به روان آدمی را بپروراند ، موجبات رشد و ادراک جهت دادن رغبت ها وتمایلات اراده و آزاد اندیشی ، استقلال طلبی رادرآدمی فراهم سازد و اورا به گونه ای بپروراند که حاضر باشد درراه اهداف اندیشیده حیات گام بردارد .
تربیت وظیفه دارد قابلیت های فطری رادر افراد بپروراند ؛ میل به فداکاری و ایثار ، گذشت و اغماض ، عفو وحلم ، خیر خواهی و نیک اندیشی را درانسانها پرورش دهد ، آنها را به کسب معرفت و کنجکاوی وا دارد و شوق به کارو تلاش جهت دار را در افراد فراهم آورد .
از دیدگاه مذاهب و بخصوص اسلام به پرورش روان توجه بسیار شده است از آن بابت روان موجودیت وارزش انسان و هم از مرکز ذات بشری بحساب می آید ، نگهبان برای حیات و راهنمای آدمی بسوی خیرو نور است . از طریق آن پیوند وارتباط حقیقی با خداوند امکان پذیر بوده وروان شدیدترین نیروی متصل به حقایق انسان است .
مسائلی چون حق جوئی و حق دوستی ، اقامه عدل ، مهار هوس ها ، پذیرش حکومت ،مذهب وعقل برحیات ، کنترل وجود و رفتار توسط وجدان و نفس لوامه به این بعد از حیات مربوط میشود .
دیگر وظایف : وظایف تربیت بهمین مقدار خلاصه نمی شود . همه تغییراتی که بنحوی دررفتار و درسرنوشت انسان موثر است از طریق تربیت باید ایجاد شود طبعاً موثر است از طریق تربیت باید ایجاد شود طبعاً رشدو پرورش همه ابعاد وجودی جزو این وظایف است از دیگر وظایف ایجاد عادات مفید . روح بزرگ منشی . جرات ، وشهامت ، دوری از نفرت وچاپلوسی ، تکامل حساسیت دربرابر امور اخلاقی ، بیداری وجدان مذهبی و پرورش آن ، هدایت بسوی صراط مستقیم ،ایجاد تعادل و موزانه بین ابعاد وجودی ، توافق بین ماده و معنی .رشد و پرورش امورذوقی و فکری ایجاد اعتماد به نفس ، رهائی از خرافات ، علم دوستی . واقع بینی ، جهت دادن بسوی ارزشهای عالی و بالاخره زمینه سازی جهت کسب توشه برای ادامه حیات دردوسرای است .


تعداد صفحات : 13 | فرمت فایل : .DOC

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود