فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
بیان مسئله
تعریف اختلال خواندن
توصیف وضع موجود
گردآوری اطلاعات (شواهد1)
تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها
انتخاب راه حل جدید
استفاده از کارتهای حافظه آموزشی زودآموز
تهیه تابلو ارزشیابی توصیفی
اجرای راه حل و نظارت برآن
گردآوری اطلاعات (شواهد2)
ارزیابی اقدامات انجام شده
نارساییهایی که به مشکلات خواندن منجر می شوند
عواملی که در آموزش می بایستی مورد توجه باشد
نتیجه گیری
منابع وماخذ
مقدمه
اختلال در خواندن" یکی از اختلالات ویژه است. متاسفانه تا مدت های طولانی دانش آموزانی را که در یادگیری یک یا چند درس مشکلات جدی داشتند با اصطلاحات معلول ادراکی، آسیب دیده مغزی و آسیب دیده عصبی معرفی می کردند و به بسیاری از این دانش آموزان برچسب کودن، کم ذهن، عقب مانده و امثال آن می زدند که هیچ کدام صحیح نیست. در واقع این افراد به علت مشکلی که در خواندن دارند نمی توانند کتاب های درس علوم، ریاضی و امثال آن را بخوانند و بنابراین در آن درس ها نیز با مشکلاتی روبه رو می شوند. امروزه همه بررسی ها نشان می دهد این اختلال قابل درمان است و آموزگاران و حتی والدین اگر به دانش و حوصله لازم مجهز باشند، می توانند این مشکل را حل کنند و حتی ممکن است بسیاری از این دانش آموزان در زمینه های متعدد به پیشرفت های چشمگیری دست یابند.
همچنین ممکن است تصور کنند فرزندشان موجبات سرشکستگی آنان را فراهم کرده است و بنابراین نسبت به فرزندشان احساس خصومت کنند، ممکن است به علت دلسوزی نسبت به فرزند به دلیل وجود اختلال در او، حمایت افراطی در پیش گیرند، ممکن است برای سرپوش گذاشتن بر چیزی که در نظر آنان نوعی حقارت و ننگ است، به بیان مبالغه آمیز موفقیت های خود و فرزندشان بپردازند. همچنین ممکن است درباره هزینه درمان مشکل داشته باشند، ممکن است به نتیجه کار درمان مطمئن نباشند، ممکن است فکر کنند درمانگر مشکل آنان را در جایی فاش خواهد کرد و ممکن است دانش آموز دارای اختلال خواندن خود را سرزنش کند، یا عزت نفس و اعتماد به نفسش را از دست داده باشد، ممکن است… افراد مشهور و بسیار موفقی چون نلسون راکفلر، آلبرت اینشتین و توماس ادیسون دارای اختلال یادگیری بوده اند.
بیان مسئله
طبقه بندی های مختلفی از اختلالات خواندن ارائه کرده اند که یکی از این طبقه بندی ها توسط مایکل باست انجام شده است. مایکل باست افرادی را که دچار اختلال خواندن هستند، به سه دسته تقسیم می کند. اول گروهی که اختلال خواندن آوایی دارند. این افراد مجموعه لغات نسبتاً زیاد و قابل توجهی را در ذهنشان ذخیره کرده اند اما هجی کردن آنها ضعیف است. گروه دوم افرادی هستند که اختلال خواندن ایده یی دارند، این گروه می خوانند و هجی می کنند اما در ساختار بینایی لغت اشکال دارند و گروه سوم افرادی که مشکل هر دو گروه را دارند. می توان گفت سبب شناسی این اختلال تقریباً در تمام تئوری ها بر پایه چهار اصل بنا شده است؛
1- درک بینایی و حافظه بینایی مختل
2- ترکیب بین حسی مختل
3- یادآوری مختل نظم تداعی ها و سری ها
4- پردازش کلامی مختل
در رویکردهای تربیتی و بازپروری، طبقه بندی های مختلفی درباره علل و انواع اختلال خواندن صورت گرفته است که این امر حاکی از دقت های نظری محققان و پژوهشگران است – اگرچه هر قدر اطلاعات درمانگر از دیدگاه های گوناگون بیشتر باشد، دانایی بیشتری خواهد داشت اما درمانگر اختلالات یادگیری، بیش از اینکه به ظرافت های نظری تئوری ها آشنا باشد، باید به توانمندی در درمان و بازپروری مجهز شود. نکته دیگری که برای درمانگر لازم است پرهیز از تشخیص گذاری های قالبی است. اگرچه مشکلات یادگیری و ویژگی های افراد دارای مشکلات یادگیری مشخص شده است، اما حتماً باید به این نکته توجه داشت که هر کودک موجودی است بی همتا و بی مانند و مشکل او نیز بی همتا است و شیوه درمانش نیز بی همتا و بی مانند باید باشد.
تعریف اختلال خواندن
اصطلاح "دیسلکسیا" از ترکیب دو کلمه یونانی "dys" و "lexicos" تشکیل شده است. "dys" به معنای مشکل، دردناک یا نابهنجار است و "lexicos" به معنای "کلمه" می باشد. بنابراین، اصطلاح دیسلکسیا به طور دقیق، وجود مشکلات در مورد کلمه ها را نشان می دهد. (دادستان، 1379).
تانسن (1995) براساس دیدگاه نظری خود برمبنای علائم و سبب شناسی به تعریف نارساخوانی پرداخته اند( به نقل از اسمایت و اورات 2004). به اعتقاد رید (2003) یک تعریف مناسب از نارساخوانی، باید بر دیدگاهی نظری مبتنی باشد که خود نیز توسط پژوهش های معتبر و شواهد بالینی حمایت گردد. این تعریف باید دارای ساختارهایی باشد که پیوسته مورد ارزشیابی قرار گیرد و برای تشخیص نارساخوانی، نشانه های روشنی ارائه نماید. در اینجا با درنظر گرفتن ملاک های نارساخوانی، به پاره ای از تعاریف مهم در زمینه نارساخوانی اشاره می گردد:
بر مبنای تعریف انجمن نارساخوانی انگلستان "نارساخوانی ترکیبی از تواناییها و مشکلاتی است که فرآیند یادگیری را در یک یا چند زمینه از جمله خواندن، نوشتن و هجی کردن تحت تاثیر قرار می دهد. این اختلال ممکن است با مشکلاتی در زمینه های سرعت پردازش، حافظه کوتاه مدت، توالی، ادراک دیداری/ شنیداری، زبان گفتاری و مهارتهای حرکتی نیز همراه باشد (به نقل از رید، 2003، ص2).
به اعتقاد فارمرو کلین( 1995) نارساخوانی تحولی نوعی اختلال خاص خواندن است که کودکان مبتلا علیرغم داشتن هوشبهر طبیعی و آموزش مناسب و فقدان نارسایی حسی آشکار در زمینه خواندن دچار مشکل هستند (لارسو و همکاران، 2004). نارساخوانی اکتسابی[نوعی از اختلال خواندن است که براثر آسیب مغزی در افرادی ایجاد شده است که قبلاً از توانایی خواندن طبیعی برخوردار بوده اند (مارتین، 1998).
اختلال خواندن برمبنای DSM-IV-IR چنین تعریف شده است: حالتی که در آن پیشرفت خواندن پایین تر از حد مورد انتظار بر حسب سن، آموزش و هوش کودک است. این اختلال به میزان زیادی مانع موفقیت تحصیلی یا فعالیت های روزانه مستلزم خواندن می شود. طبق ملاک های DSM-IV-TR در صورت وجود یک اختلال عصبی یا حسی، میزان ناتوانی خواندن بیش از آن حدی است که معمولاً با اختلالات دیگر دیده می شود.
بنابراین، تعاریف فوق از نارساخوانی براساس دیدگاه های عصب شناختی، شناختی، زبان شناختی و ادراکی صورت گرفته اند. متخصصان براساس دیدگاه نظری خود به تعریف نارساخوانی برمبنای علائم و سبب شناسی پرداخته اند.
نارساخوانی شایع ترین نوع اختلال یادگیری است که مورد شناسایی قرار گرفته است، به طوریکه 80 درصد کودکان مبتلا به اختلال های یادگیری، دارای اختلال خواندن می باشند(لی یون، 1995 ؛ کرک و همکاران، 1975، به نقل از لرنر، 1997) . پاره ای از محققان براین باورند که میزان شیوع نارساخوانی بستگی به تعریف و ملاک های تشخیصی دارد(کاوال وفورنس، 1995 ، به نقل از ازمن ، 2001) . محققان مختلف بدلیل وجود تعاریف و تبیین های متفاوت از نارساخوانی، ارقام متفاوتی را درباره فراوانی این اختلال ارائه داده اند. اغلب محققان رقم 4% را پذیرفته اند. در آمریکا نیز حدود 4 درصد از کودکان سنین مدرسه دچار اختلال خواندن هستند که میزان شیوع آن بین 2 تا 8 درصد است(کاپلان و سادوک، 2003 ، ترجمه رفیعی ورضاعی،1382) . براساس نتایج تحقیقات شکیبا(1381) ، میزان شیوع اختلال های یادگیری در ایران 11 درصد اعلام شده است که حداقل 9 درصد آنها مبتلا به نارساخوانی هستند.
در مورد رابطه فراوانی نارساخوانی با جنس باید گفت که به رغم وجود این اختلال در هر دو جنس، فراوانی آن در پسران 3 تا 4 برابر بیشتر از دختران است. اما از آنجایی که اختلال خواندن در پسران در اغلب مواقع با اختلال های رفتاری همراه است و به مراکز درمانی بیشتر ارجاع داده می شوند در نتیجه، تشخیص اختلال در آنها با فراوانی بیشتری صورت می گیرد. تحقیقات نشان داده اند که اگر از یک روش تشخیصی منظم و ضوابط دقیق استفاده شود، میزان فراوانی اختلال خواندن در پسران و دختران یکسان است.( کاپلان و سادوک، 2003،ترجمه رفیعی ورضایی،1382)
توصیف وضع موجود
اینجانب .. آموزگار پایه …. آموزشگاه .. دارای …. سال سابقه تدریس در آموزش و پرورش هستم. امکانات مدرسه در حد محدود بوده و وسایل آموزشی به ندرت دیده می شد . والدین اغلب کشاورز و دامدار بو دند و در ابتدای سال تحصیلی فرصتی برای رسیدگی به امور تحصیلی فرزندشان نداشتند . دانش آموزان در حالی که مشتاق به نظر می رسیدند ازامکانات زیادی برخوردار نبودند با توصیف چنین شرایطی تصمیم گرفتم در حد امکان از تمام امکانات برای رشد و پیشرفت دانش آموزان و بخصوص دانش دیر آموز م استفاده نمایم
حدود سه ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود. پس از چندین جلسه تدریس . درباره پیشرفت دانش آموزان در درس فارسی نگرانی هایی احساس کردم . به نظر می رسید آنها در خواندن حروف و کلمات تدریس شده مشکل داشتند . دانش آموزی که از پیشرفت بالایی برخوردار باشد باید بتواند حروف را بشناسد و به راحتی کلمات تدریس شده را بخواند و در فرایند تدریس حضور فعالی داشته باشد ، در حالی که بعضی ازدانش آموزان در فعالیت های کلاسی شرکت جدی نداشتند و نمی توانستند درس های تدریس شده قبلی را بخوانند و در درس املا نیز نمره پایینی کسب می نمودند .دانش دیر آموزم نیز وضعیتش از بقیه بدتر بود و با مشکلات جدی در این زمینه روبرو بود. این موضوع بسیاراهمیت داشت چراکه آموزش مهارت خواندن ازمهم ترین اهداف آموزش دوره ابتدایی می باشد. " مکبن تاش" (1964) خواندن را سومین مرحله از مراحل چهارگانه زبان آموزی می داند. خواندن وسیله ای اساسی و پایه برای سایر مواد درسی است و شکست در برنامه های تحصیلی تا حد بسیار زیادی به سبب بی کفایتی های مهارت های خواندن رخ می دهد . بنا به اهمیت موضوع تصمیم گرفتم با انجام مطالعات بیشتر مهارت های خواندن را در دانش آموزان را تقویت نمایم .
گردآوری اطلاعات (شواهد1):
برای آگاهی از میزان توانایی های دانش آموزان در مهارت ، خواندن آزمونی را براساس محتوای مواد تدریس شده به صورت شفاهی تدارک دادم و نمره های دانش آموزان ضعیف را برای ارزیابی بیشتر ثبت نمودم .
شماره
دانش آموز براساس ردیف دفتر کلاسی
1
2
3
4
5
6
نمره
5
11
2
8
12
11
جدول شماره 1 : نمرات آزمون روان خوانی قبل از اجرای روش آزمایشی که نمره 2 مربوط به دانش آموز دیر آموزم می باشد.
جدول نمرات دانش آموزان را نزد مدیر مدرسه و همکاران بردم . مدیر که قبلا برای ارزیابی دانش آموزان به کلاس آمده بود و ضعف دانش آموزن را در مهارت های خواندن متذکر شده بود ، تاکید کرد فعالیت های انجام شده در امر یادگیری را کافی نمی داند و باید در روش های تدریس شده تجدید نظر به عمل آید . همکاران معتقد بودند سطح نمرات دانش آموزان پایین است و برای بهبود وضع موجود اولا : زمینه ها و ریشه های ضعف دانش آموزان بررسی شود و دوما : از طریق ارتباط با سایر همکارانی که در پایه اول تدریس می نمایند موضوع مطرح وراهکارهای مناسب اتخاذ گردد .
جهت کسب اطلاعات بیشتر اقدام به تهیه دو پرسشنامه نمودم . پرسشنامه اول مربوط به اولیا بود که از آنها خواسته شد برای بهبود وضعیت فرزندشان سوالات مطرح شده را به دقت پاسخ بدهند . اطلاعات حاصل از این پرسشنامه در شناسایی وضعیت دانش آموزان کمک فراوانی کرد. والدین دانش آموز عنوان نمودند ، در منزل کسی نیست که به وضعیت تحصیلی فرزند شان رسیدگی نماید. متوسط رسیدگی به وضعیت تحصیلی بعضی از آنها کمتر از نیم ساعت بوده و استفاده از وسایل آموزشی مانند رسانه های آموزشی ، بازیهای فکری و آموزشی ، کلاس های کمک آموزشی و کتاب داستان به ندرت مشاهده گردید . پرسشنامه دوم مربوط به همکاران پایه چهارم در سایر مدارس بود . در این پرسشنامه ازآنها خواسته شد به دقت سوالات را پاسخ داده تابتوانم از رهنمودهای آنها در حل مشکل روان خوانی دانش آموزان استفاده نمایم . آنها ضمن پاسخ نکات ارزشمندی را یادآوری کردند که مورد استفاده واقع شد. همچنین مراجعه به نظریه ها ، تحقیقات وپژوهش های نظریه پردازان وصاحب نظران چشم اندازجدیدی را برای حل مشکل روان خوانی برای من باز نمود .
تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها :
ضعف در مهارت های خواندن مشکل اکثر کودکانی است که نمی توانند در برنامه های مدرسه پیشرفت هایی داشته باشند و از لحاظ تاریخی آموزش خواندن اولین مسولیت مدارس است (فریار و رخشان ، 1369). بنابراین تمرکز روی این مساله و بررسی راهکارهای مناسب برای حل مشکل ضرورت دارد .
در جمع بندی اولیه یافته هایی که از طریق پرسشنامه های مربوط به همکاران ، والدین و مصاحبه با مدیر مدرسه ، معلم راهنما و دست اندرکاران به دست آمد علل ضعف دانش آموزان در مهارت خواندن چنین عنوان شد .
1- اشتغال بیش از حد والدین و عدم رسیدگی به امور تحصیلی فرزندان
2- سطح سواد پایین والدین
3- عدم رشد و پختگی کافی دانش آموزان به دلیل اینکه دوره آمادگی را سپری نکرده اند .
4- عدم بهره گیری دانش آموزان از وسایل آموزشی و رسانه های آموزشی
5- عدم بهره گیری از روش های نوین در تدریس
6- انگیزه های پایین دانش آموزان و پایین بودن سطح محرک های انگیزشی
7- کم دقتی دانش آموزان
نتایج یافته های حاصل از تحقیقات محققین و نظریات صاحب نظران بسیاری از موارد فوق را تایید می نمایند . " مکین تاش " (1964) معتقد است زبان آموزی از چهار مرحله اساسی تشکیل می شود . 1- گوش دادن 2- سخن گفتن 3- خواندن 4- نوشتن . دانش آموز قبل از رسیدن به مرحله سوم که خواندن است باید در دو مرحله قبلی به پختگی رسیده باشد . گوش دادن و سخن گفتن دو مهارت اساسی است و می توان آن را از طریق ممارست و آموزش بهبود بخشید. گذراندن دوره های آمادگی ، استفاده از وسایل آموزشی و بازیهای هدف دار و همچنین نحوه تعامل در خانواده به لحاظ تاکید فراوان بر مهارت های گوش دادن فعال و سخن گفتن و آموزش این مهارت ها به دانش آموز نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. به نظر" هاریس"(1970) کودکان برای پختگی در خواندن باید چهار مرحله اساسی را بگذرانند. 1- توسعه آمادگی خواندن 2- نخستین مرحله فراگیری 3- توسعه سریع مهارت های خواندن 4- مرحله خواندن گسترده 5- پالایش مرحله خواندن . مرحله اول از هنگام تولد تا دبستان را شامل می شود و نقش پیش دبستانی و مهد کودک در پرورش آن بسیار مهم است . کودکستان ها و مراکز پیش دبستانی وظیفه دارند از طریق تمرینات و برنامه های مناسب در جهت تقویت مهارت های گوش دادن ، سخن گفتن ، تحریک حواس پنج گانه ، پرورش دقت و تمرکز و رشد حافظه دیداری تلاش نمایند. در تایید مرحله اول خواندن (توسعه آمادگی خواندن) " رضایی " (1382) در پژوهش خود نقش حافظه دیداری را در تقویت مهارت هار خواندن بسیار مهم ارزیابی کرده است.
تحقیقات زیادی نیز وجود دارد که نقش وسایل و بازیهای آموزشی را در کمک به حل مشکلات یادگیری تایید می نمایند . " مهتاج " (1360) در تحقیقی استفاده از وسایل آموزشی را برای کمک به کودکانی که در آستانه خواندن قرار دارند بهترین کمک به آنها می داند. " احدیان" ( 1373) عنوان نموده است هنگام استفاده از بازیهای آموزشی از تمام حواس پنج گانه استفاده می شود در حالی که درتدریس بدون استفاده از وسایل آموزشی بیشتر بر حس شنوایی تاکید می شود که فقط 13در صد یادگیری از طریق این حس شکل می گیرد .
همچنین از جمله عوامل موثر بر یادگیری مساله انگیزش است . تا زمانی که انگیزش کافی در دانش آموز نباشد تمایلی به تحرک و یادگیری مشاهده نمی شود . انگیزه پیشرفت می تواند یادگیری را تسهیل نماید و افرادی که انگیزه پیشرفت زیادی دارند با کوشش و جدیت بیشتری به تلاش می پردازند ( مک کللند و همکاران،1961). به باور " هب " (1995) یک محرک زمانی بیشترین اثر را دارد که برانگیختگی تولید کند و اگر انگیزش در حد مورد نیاز برای فرد ایجاد شود فرد را به تلاش وادار می نماید . " پارسا" (1374) انگیزش را مهم ترین شرط یادگیری می داند وتاکید به فوریت درپاسخ به بازخوردهای دانش آموزان دارد . وی معتقد است اگر دانش آموزی اول هفته جوابی بدهد و تا پایان هفته پاداش نبیند انگیزش او کاسته می شود . " پریمانی" (1380) نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسید که بین میزان انگیزش و مهارت خواندن رابطه مستقیمی وجود دارد .
پس از تجزیه وتحلیل یافته های اولیه و بررس نتایج تحقیقات و مطالعات صاحب نظران علل ضعف دانش آموزان به دو دسته تقسیم شد.
1- توانایی دانش آموزان در کسب مهارت های خواندن ضعیف است و مهارت های قبل از خواندن ( گوش دادن و سخن گفتن ) را به خوبی فرا نگرفته اند که این هارت ها از طریق گذراندن دوره پیش دبستانی ، وسایل آموزشی و مسایل فرهنگی درون خانواده به کودک آموخته می شود. همچنین با توجه به این که کودکان در مرحله دوم پختگی در خواندن (نخستین مرحله فراگیری خواندن) هستند جهت موفقیت در مرحله دوم باید مرحله اول (توسعه آمادگی خواندن) را با مو فقیت سپری کرده باشند.غنی نبودن محیط قبل از دبستان با توجه به اطلاعاتی که از پرسشنامه به دست آمده است بیانگر است که دانش آموزان برنامه مشخص و هدف دار و مناسبی در جهت تقویت مهارت های لازم از جمله پرورش دقت و تمرکز ،رشد حافطه دیداری ، مهارت های گوش دادن و سخن گفتن و … را نداشته اند . از طرفی نقش وسابل کمک آموزشی در تدریس جدی گرفته نشده است در حالی ابزار آموزشی به جهت همه جانبه نگری در استفاده از حواس و با توجه به این که یادگیری را ملموس و جذاب می نماید ، باعث ایجاد علاقه و توجه در دانش آموزان می شود و در تسهیل سازی فرایند یادگیری موثر است .
2- درحالی که بسیاری از صاحب نظران از جمله مک کللند ، هب ، پارسا و پریمانی نقش انگیزه را در یادگیری تاکید قرار داده اند ولی به لایل مذکور انگیزش دانش آموزان نسبت به یادگیری کافی به نظر نمی رسد . اولا : عدم رسیدگی والدین آنها به وضعیت درسی فرزند از میزان انگیزش آنها می کاهد. زمانی که دانش آموز درسی را یاد گرفته باشد اگردر منزل نخواند و تشویق نشود به احتمال زیاد بر یادگیری های بعدی وی تاثیر می گذارد . دوما : به گفته پارسا اگر تشویق به موقع نباشد و زمان آن طولانی شود از اثرش کاسته می شود .
پس از بررسی و تجزیه و تحلیل علل ضعف در مهارت های خواندن تصمیم گرفتم روشی اجرا نمایم که به تقویت این مهارت ها بینجامد . مطمئننا این روش باید به شیوه ای باشد که بتواند انگیزه دانش آموزان را تحریک نماید و بر اساس توانایی های آنها باشد . موقعیت سنی دانش آموزان ایجاب می کند روش تدریس به صورت عینی باشد ، بازیهای آموزشی به جهت همه جانبه نگری در استفاده از حواس و ملموس نمودن جریان یادگیری مناسب ترین روش می باشد .
انتخاب راه حل جدید:
نظریات و یافته های صاحب نظران و رهنمودهایی که همکاران در پرسشنامه ها داده بودند را بررسی نمودم و تصمیم گرفتم از دو شیوه کمک بگیرم .
1- استفاده از کارتهای حافظه آموزشی زودآموز: این کارت ها یک وسیله آموزشی ساده می باشد که ضمن آموزش خواندن کلمات فارسی به دانش آموزان و تقویت حافظه دبداری آنها به جذاب شدن محیط آموزشی منجر می شود و بر اساس روش های جدید تدریس تهیه گردیده است. هر بسته از کارت هاشامل 24 برگ کارت در ابعاد 5 در 7 سانتیمتر می باشد که 12 کلمه را آموزش می دهد (کلمات روی کارت ها از روی نگاره ها و نشانه ها انتخاب شده اند). هر دو کارت به اتفاق یک کلمه را آموزش می دهند با این تفاوت که در یک کارت شکل نوشتاری بزرگ و تصویر آن کوچک در قسمت پایین کارت کشیده شده است . و در کارت مکمل همین عمل بر عکس انجام شده است (تصویر بزرگ و شکل نوشتاری آن کوچک). روش بازی به این صورت است که ابتدا کارت ها بر زده می شوند و از پشت به روی زمین چیده می شوند. هر بازیکن می تواند در نوبت خود دو عدد از کارت ها را رو کرده و این کارت ها را به دیگران نشان بدهد ( یا نشان ندهد ) . اگر کارت ها هم شکل نبودند آنها را به حالت اول برمی گرداند و اگر هم شکل بودند آن ها را به عنوان امتیاز برای خود بر می دارد و اجازه دارد دو کارت دیگر را رو کرده و مانند حالت قبل عمل کند . سپس نوبت بازی کنان بعدی است و بازی تا وقتی که همه کارت ها از روی زمین بر چیده شوند ادامه پیدا می کند . برنده بازی کسی است که در پایان تعداد کارت بیشتری داشته باشد .کودک وقتی در هنگام بازی دو کارت مثل هم را برمی دارد در واقع روی یک کارت تصویر بزرگ و نوشته کوچک و در تصویر دیگر که مکمل است تصویر کوچک و نوشته بزرگ می باشد. هنگامی کودک دو تصویرمکمل را نگاه می کند در واقع در یک کارت تصویر و در دیگری شکل برجسته است که کودک پس از بارها بازی این تداعی برایش به وجود می آید که تصویر ونوشته آن یک معنی را دارد و بعدها هر زمان که آن نوشته را در جای دیگر ببیند می تواند به راحتی معنای تصویر آن را به خاطر بیاورد، کلمه را بخواند و به این ترتیب یاد گیری صورت می گیرد ( این بازی برای 2 تا 5 نفر طرح شده و در صورت مشکل یا ساده بودن بازی کودک می تواند چند تصویر را از بازی حذف یا به آن اضافه نماید).
2- تهیه تابلو ارزشیابی توصیفی : جهت تحریک دانش آموزان و ایجاد انگیزه در آنها تهیه گردید . برای تهیه این تابلو ابتدا یک عدد آکاسیو در ابعاد 50 در 70 سانتیمتر انتخاب شده و توسط رنگ گواش به سه قسمت قرمز ، آبی و سبز تقسیم گردید . حاشیه آن تزیین و به صورت جذاب بر دیوار کلاس نصب شد. تصویر هر یک از دانش آموزان به صورت رنگی گرفته شد و در ابعاد 5 در 7 سانتیمتر چاپ و در کارت های مخصوص قرار گرفت . دانش آموزان باید هر روز مورد ارزیابی قرار بگیرند و جایگاه آنها روی این تابلو مشخص شود . اگر آنها بتوانند یک هفته کامل جایگاه خود را در قسمت بالای تابلو حفظ نمایند پاداش دریافت می نمایند. در این روش دانش آموزان به راحتی خودشان را ارزیابی می کنند. به رقابت می پردازند .
روش ارائه شده را در جلسه معلمان مطرح کردم ، هر یک از آنها نظراتی دادند. بعضی همکاران معتقد بو دند استفاده از کارت ها اجرایی نیست و مشکلاتی دارد که با توضیحات من قانع شدند و در نهایت مورد تایید همکاران و مدیریت مدرسه قرار گرفت . آن گاه جهت اجرای بهتر این روش ها پیشنهادات سایر همکاران را مورد توجه قرار دادم .
اجرای راه حل و نظارت برآن:
برای اجرای روش های مورد نظر ابتدا مدیر مدرسه را از انجام چنین فعالیت هایی در جریان گذاشتم ، سپس با همکاری وی از والدین خواستم تا در جلسه توجیهی حضور یابند . در این جلسه برنامه های مورد نظر و اهمیت آن را تشریح کردم و تذکرات مورد نیاز هنگام اجرا را به والدین یادآوری نمودم . در اولین جلسه اجرا ، چند نمونه از کارت های آموزشی را به کلاس برده و در اختیار دانش آموزان قرار دادم و از آنها خواستم ابتدا هر بسته کارت را باز نموده و به مشاهده بپردازند . سپس کارت ها را جمع آوری کرده و روش بازی را به آنها آموختم . برای آموزش بهتر با هر یک از گروه های دانش آموزان که دو یا سه نفره بودند یک بار بازی را انجام دادم . در مرحله بعد از دانش آموزان خواستم هر گروه یک بسته کارت را دریافت نموده و به بازی بپردازند و اشکالات آنها را برطرف نمودم . در ضمن بازی از دانش آموزان خواستم هر موقع دو کارت مکمل را برمی دارند به هر دو کارت نگاه کنند و نام آن را به دوستانشان بگویند. به مدت یک هفته بازی در کلاس انجام می گرفت . و در پایان بازی شکل نوشتاری کلماتی که روی کارت بود از آنها سوال می کردم .
از هفته دوم به بعد به هر یک از دانش آموزان یک بسته کارت دادم و از آنها خواستم هر شب با کمک اعضای خانواده به بازی بپردازند . و روز بعد از آن تعداد کلماتی را که یاد گرفته اند بخوانند در کلاس مطرح نمایند . هر زمان بتوانند تمام کلمات آن بسته را بخوانند یک بسته کارت دیگر دریافت می کنند .
برای تشویق بیشتر دانش آموزان از تابلو ارزشیابی توصیفی استفاده کردم . تابلو روی دیوار کلاس نصب شد و عکس دانش آموزان روی آن بود . پس از ارزیابی دانش آموزان در مهارت های خواندن به طور روزانه تصویر آنها را به ترتیب میزان پاسخگویی و مشارکتشان از بالا به پایین مرتب می نمودم . دانش آموزانی که عکس آنها به مدت یک هفته در بالاترین قسمت قرار می گرفت مورد تشویق واقع می شدند وپاداش در یافت می کردند . مشارکت دانش آموزان به شکل جدی در آمد ، در هفته اول همکاران و مدیر مدرسه طرح اجرا شده را موجب ایجاد شعف در دانش آموزان دانستند و حتی دانش آموزان سایر پایه ها از معلم مربوطه می خواستند از این روش استفاده نماید . والدین نیز تابلو ارزیابی توصیفی را موجب تلاش بیشتر فرزندشان می دانستند .
چند هفته از اجرای طرح گذشته بود . علاقه و اشتیاق فراوانی از طرف دانش آموزان در اجرای طرح دیده می شد و حتی اگر یک روز به علت خاصی از دادن کارت به آنها خودداری می شد با اعتراض شدید مواجه می شدم . همچنین دانش آموزانی که توانسته بودند پاداش دریافت نمایند علاقه بیشتری نشان می دادند. ولی مشکلاتی هم دیده شد که تجدید نظر در اجرای طرح را موجب شد . اولا : بعضی دانش آموزان پیشرفت زیادی نداشتند و موقعی که علت را جویا شدم معلوم شد آنها در منزل کسی را ندارند که به آنها به بازی بپردازد . بنابراین تصمیم گرفتم از میان همکلاسان دوستانی را برای بازی با آنها معرفی نمایم . دوما : با توجه به این که هر روز یک دانش آموز می توانست بالاترین موقعیت را کسب نماید . احتمال کسب پاداش برای بسیاری از دانش آموزان و به خصوص دانش آموزان ضعیف تر وجود نداشت ، بنابراین منطقه قرمز را منطقه پاداش تعیین نموده واعلام کردم دانش آموزانی که بتوانند یک هفته در این منطقه بمانند پاداش دریافت می کنند.
همزمان با پایان یا فتن بخش دوم کتاب بخوانیم تعداد زیادی از دانش آموزان توانستند تمام کارت های مربوط به نشانه ها را به پایان برسانند و تمام کلمات را به راختی بخوانند . همچنین دانش آموز دیر آموزم نیز از وضعیت بالایی برخوردار شده بود.
گردآوری اطلاعات (شواهد2):
حدود 12 هفته از اجرای طرح جدید گذشته بود . طی جلسه ای که با مدیر مدرسه داشتم برای ارزشیابی اثر بخشی روش انجام شده تصمیم به انجام آزمونی گرفتم و مهارت های خواندن دانش آموزان را در یک امتحان شفاهی مورد ارزیابی قرار دادم .
شماره
دانش آموز براساس ردیف دفتر کلاسی
1
2
3
4
5
6
نمره
15
20
14
12
17
17
جدول شماره2 : نمرات آزمون روان خوانی بعد از اجرای روش آزمایشی که نمره 14 مربوط به دانش آموز دیر آموزم می باشد.
با ارائه جدول نمرات دانش آموزان به سایر همکاران نظرات آنها را جویا شدم . آنها تغییرات ایجاد شده را واقعی دانستند وعلت آن را استفاده ازروش های علمی و مناسب عنوان کردند . مدیر مدرسه برای ارزیابی دقیق تر به کلاس درس آمد و دانش آموزان را مورد ارزیابی قرار داد . وی از پیشرفتی که روان خوانی دانش آموزان داشته است ابراز خرسندی نمود . او اظهارداشت از هنگام اجرای طرح دانش آموزان به درس علاقه دو چندانی نشان می دهند و کارت های آموزشی ضمن فعال نمودن دانش آموزان به یادگیری آنها کمک نموده است . دانش آموز دیر آموزم نیز علاقه زیادی به درس پیدا کرده بود.
ارزیابی اقدامات انجام شده:
تحلیل یافته های تحقیق نشان داد روش های انجام شده در چهار جهت تاثیر گذار بوده است . 1- تقویت مهارتهای خواندن 2- ایجاد تعامل بین دانش آموز با سایر اعضای خانواده 3- تقویت حافظه دیداری و افزایش میزان توجه 4- راغب نمودن دانش آموزان به درس و یادگیری با توجه به جذاب بودن روشهای اجرا شده .
استفاده از کارت های آموزشی در ایجاد تعامل دانش آموزان با سایر اعضای خانواده و همکلاسی ها موثر واقع شد و توانست میزان توجه دانش آموزان را افزایش داده ، حافظه دیداری آنها را تقویت نموده و با توجه به آسان بودن انجام آن در راغب نمودن دانش آموزان به یادگیری موثر واقع شود . این همان فعالیت هایی است که هاریس (1970) آن را توسعه آمادگی خواندن می نامد و برای پختگی در خواندن لازم است .
همچنین یافته های تحقیق نظرات مهتاج و احدیان را تایید می نماید زیرا در این تحقیق کارت ها توانسته است به نحو چشمگیری درتقویت مهارت های خواندن دانش آموزان موثر واقع شود . مهتاج (1360) ، نقش وسایل آموزشی را در کمک به مشکلات یادگیری دانش آموزان مورد تاکید قرار داده و احدیان (1373) به علت استفاده از تمام حواس در بازیهای آموزشی آن را مفید دانسته است و با توجه به اینکه نتایج تحقیق نشان داد ، استفاده از این کارت ها به شیوه ای طراحی شده که حافظه دیداری را تقویت می کند، یافته های پژوهش با تحقیقات رضایی (1382) همسویی دارد .
ازسوی دیگر تحلیل نتایج نشان داد استفاده از کارت های آموزشی و تابلو ارزشیابی توصیفی توانسته به عنوان محرکی درجهت ایجاد یادگیری بیشتر دانش آموزان موثرواقع شود و با تحریک انگیزش دانش آموزان مهارت های خواندن را درآنها تقویت نموده است. بنابراین نتایج پژوهش نظرات هب (1995) ، پارسا (1374)، و پریمانی (1380) را تایید می نماید .
بنابراین تحقیق نشان داد روش های انجام شده به نحو چشمگیری می تواند در فرایند یادگیری دانش آموزان موثر واقع شود و برهمین اساس پیشنهاد می شود :
1- استفاده از وسایل آموزشی در جریان تدریس به عنوان یک اصل قرار گیرد و بهترین کارایی این وسایل آموزشی زمانی است که به صورت بازی ارائه گردد . بر اساس تجربیات محقق بعضی وسایل آموزشی به دلیل خشک و خسته کننده بودن و توجه نکردن به خصوصیات دانش آموزان نتوانسته است جذبه لازم را داشته باشد . بنا براین زمانی که وسایل آموزشی در قالب بازی ارائه گردند بهترین اثر را خواهند داشت .
2 – استفاده از ابزارهای تشویقی مانند تابلو ارزیابی توصیفی علاوه بر پایه اول در پایه های دیگر نیز مورد تاکید قرار می گیرد . تابلو ارزیابی توصیفی به دو علت ارجحیت بیشتری نسبت به سایر روش های ارزشیابی دارد . اولا : باعث ایجاد رقابت و شور شوق در دانش آموزان می شود و آنها را به تلاش وادار می کند . دوما : با توجه به این که دانش آموزان دبستان در مرحله انتزاعی نیستند این شیوه از ارزشیابی را بهتر درک می کنند .
بر خلاف تصور ، کودکان دیر آموز فاقد استعداد نیستند ، بلکه مطالب را دیرتر از سایر کودکان فرا گرفته و توجه آن ها به دروس، کمتر از هم کلاسی هایش می باشد . شناسایی سریع این دانش آموزان توسط مربیان در یاری این دانش آموزان بسیار موثر می باشد .
محیط مدرسه نباید برای آن ها سرد و خسته کننده و غیر قابل پذیرش شود و در این راستا نوع و روش تدریس مربی بسیار حائز اهمیت می باشد .
دیر آموزی کودکان می تواند علل گوناگونی داشته باشد . از جمله این عوامل می توان به بیماری ها ، تعلیم و تربیت نادرست ، محیط خانوادگی نامناسب ، فقر غذایی ، بی دقتی و رفتار نا صحیح مربیان یا اطرافیان اشاره کرد . در ادامه ی مطلب ما به 14 توصیه آموزشی برای بهبود وضعیت کودکان دیر آموز خواهیم پرداخت .
1 – روش اجتماعی کردن کودکان و فعالیت های تجربی در تدریس بسیار مفید است .
2 – تکرار مطلب در غالب شرایط واقعی زندگی مفید می باشد .
3 – فهماندن معنی کلمات در موقعیت ها و مسائل دنیای واقعی .
4 – در آموزش به این دسته از کودکان باید جلوی عادات نا پخته آن ها ( مثل شمارش با انگشتان و ………..) گرفته شود و در عوض اَشکال و تصاویر را جایگزین آن ها نمود .
5 – روی تمرکز و دقت این دانش آموزان بیشتر کار شود .
6 – مشخص کردن موقعیت های زمانی برای این دسته از کودکان لازم به نظر می رسد .
7 – قبل از تدریس درس جدید از آموخته ها و مهارت های قبلی او اطمینان حاصل کنید . ( از فراگیری درست دروس قبلی توسط کودک دیر آموز اطمینان یابید .)
8 – تکرار و تمرین در قالب های گوناگون و جذّاب ما را در تدریس بهتر به این دانش آموزان یاری می کند .
نکته : نباید این تکرار موجب خستگی و زدگی کودک شود .
9 – تدریس مهارت ها و مطالب ( به ویژه در درس ریاضی ) باید به گونه ای باشد که تداعی معانی ، درک روابط و مبانی و مفاهیم اساسی را در کودکان دیر آموز تقویت کند .
10 – کودکان دیر آموز نمی توانند توجه خود را برای مدت زیادی به یک موضوع معطوف کنند و باید به آن ها فرصت انجام آن را داد .
11 – آموزش ها یا باید بر اساس علایق و تجارب کودک دیر آموز باشد یا برایش ایجاد انگیزه کند که نوع تدریس ما در ایجاد این انگیزه بسیار مهم می باشد .
نکته : استفاده از وسایل کمک آموزشی مناسب بسیار موثر است .
12 – در بعضی زمان ها و موقعیت ها مربی باید به صورت تک به تک یا انفرادی با کودکان رابطه برقرار کند و بر اساس ذهن و فکر او به تدریس یا مرور دروس بپردازد . ( با زبان خود او و در کنار او به مرور دروس بپردازد .)
13 – تنوع در روش ها و موضوعات باعث ایجاد علاقه و توجه در کودک می شود .
14 – محیط تدریس یا کلاس را به گونه ای باید مدیریت کرد تا باعث ایجاد حواس پرتی در کودکان دیر آموز نشود ، زیرا آن ها با کوچک ترین تحرک غیر معمول در کلاس توجه و تمرکز خود را نسبت به درس از دست می دهند .
درمان این اختلال ها دارای 12 گام و به شرح زیر است.
گام اول – انگیزه درمانگر؛ اولین گام عشق درمانگر به انسان ها است. اگر درمانگر به درجه یی از انسان دوستی رسیده باشد که موفقیت مراجعه کننده را نوعی تکامل و ارتقای روحی برای خودش بداند، از پشتوانه بزرگی برای موفقیت برخوردار است.
گام دوم – داشتن ارتباط خوب؛ درمانگر باید با ایجاد رابطه بسیار خوب و با استقبالی گرم پذیرای فرد دارای اختلال خواندن باشد. جملاتی که درمانگر هنگام ملاقات با آنان می گوید، حالت چهره و اندام، لحن و تن صدا و… می تواند اضطراب های آنان را کاهش دهد.
گام سوم – گوش کردن فعال؛ درمانگر پس از برقراری ارتباط خوب باید از آنان بخواهد علت مراجعه را بیان کنند. وقتی آنان شروع به صحبت می کنند، به خوبی به آنها گوش دهد. گوش دادن فعال فقط با گوش صورت نمی گیرد بلکه با تمامی بدن صورت می گیرد. گوش کردن خوب، شنیدن درست و کامل همان مطلبی است که گوینده در نظر دارد.
گام چهارم – پرسشنامه والدین و مدرسه؛ در این مرحله لازم است اطلاعات ضروری را از مراجعه کننده و سیستم خانوادگی او به دست آوریم. پس از تکمیل پرسشنامه والدین، به خاطر کسب اطلاعات از اوضاع و اصول مراجعه کننده در مدرسه، لازم است پرسشنامه مناسبی برای معلم دانش آموز ارسال کنیم.
گام پنجم – هوشبهر؛ پس از کسب اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه باید مطمئن شد کودک عقب ماندگی ذهنی ندارد. برای کسب این اطمینان می توان از آزمون های هوشی استاندارد شده استفاده کرد.
گام ششم – انجام کار گروهی؛ بهتر است درمان مشکلات یادگیری در مراکز راهنمایی و مشاوره متشکل از گروهی از تخصص های مختلف صورت گیرد. در این گروه باید روانپزشک، متخصص مغز و اعصاب، متخصص روانسنج، گفتاردرمانگر، شنوایی سنج، بینایی سنج، مشاور روانشناس بالینی، مددکار اجتماعی، روانشناس تربیتی و متخصص درمان اختلالات یادگیری حضور داشته باشند و برنامه درمانی با تایید همه اعضای گروه طراحی شود.
گام هفتم – مصاحبه با درمانجو؛ درمانگر باید سعی داشته باشد با درمانجو رابطه حسنه یی برقرار کند. غالب درمانجویان مختل در یادگیری، ممکن است خودپنداره ضعیفی داشته باشند، یعنی مشکل یادگیری آنان و اظهارنظر های نامناسب اطرافیان، عزت نفس شان را کاهش داده باشد یا از برچسب خوردن هراس داشته باشند به همین دلیل درمانگر پس از سلام و احوالپرسی صمیمانه و برقراری ارتباط باید سعی کند محاسن و نقاط قدرت و توانمندی های درمانجو را بیان کند.
گام هشتم – تعیین متن برای آزمون و سنجش خواندن؛ برای ارزیابی و سنجش میزان توانایی خواندن و در نتیجه میزان مشکل یادگیری در خواندن باید دو متن از کتاب فارسی دانش آموزان تهیه شود. انتخاب متن به میزان درس های تدریس شده در پایه یی که دانش آموز تحصیل می کند بستگی دارد.
گام نهم – سنجش و تشخیص؛ در این مرحله، درمانگر برای تشخیص و طراحی درمان به میزان و معیاری نیاز دارد که چگونگی و کمیت مشکل دانش آموز را مشخص کند. در واقع این بخش دقیق ترین بخش مربوط به کار درمان است زیرا طراحی برنامه درمان با عنایت به این تشخیص گذاری صورت می گیرد.
گام دهم – طراحی برنامه درمان؛ با تشخیص علل اختلال گام بسیار مهمی برای درمان برداشته شده است. پس از مشخص کردن نوع و میزان مشکلات تعدادی از افراد دارای مشکلات خواندن مشخص می شود که آنان یکدست نیستند و برای هر کدام باید برنامه درمانی ویژه یی تدارک دید.
گام یازدهم – تهیه امکانات برای درمان؛ در این مرحله ابزار و شرایط لازم برای درمان فراهم می شود. وسایل درمان باید بسیار ساده و ابتدایی و قابل دسترس باشد تا کودک در خانه نیز بتواند از آنها استفاده کند.
گام دوازدهم – ارائه اطلاعات به والدین و کتاب درمانی؛ پس از طرح برنامه درمانی لازم است وضعیت دانش آموز و مشکلات آموزشی که دارد به اطلاع والدینش برسد. از کتاب درمانی نیز می توان برای دانش آموزان و درمانجویان استفاده کرد.
پس از پیمودن دوازده گام، نوع مشکلات دانش آموزان در خواندن مشخص می شود و درمانگر دیدگاه روشنی برای درمان به دست می آورد.
در پایان می توان گفت اگر نظام عصبی در طول زندگی کودک مراحل رشد طبیعی خود را طی می کند کودک دچار مشکل یادگیری نخواهد بود و چنانچه کودکان مراحل رشد و تشکل عصبی را که بر اثر تعامل بین فرد و جهان خارج است به خوبی طی کنند، در یادگیری دچار مشکل نخواهند شد.
اشکال در تشخیص حروف الفبا و صدای آنها
-معکوس خواندن کلمات.
-جا انداری کلمات.
-کند خوانی٬آهسته خوانی٬ بریده خوانی جملات.
-گم کردن خط به هنگام خواندن.
-بی رغبتی به خواندن.
-اشکال در بخش و صداکشی(هر چند که ممکن است جزو برنامه آموزشی نباشد).
-تغییر افعال به میل خود.
-بکار بردن کلمه هم معنی کلمه مورد نظر.
-ضعف در درک مطلب.
عدم رعایت علائم نگارشی مانند: (:- ؟ -!-٬ و…)
-بکار بردن حرفی بجای حرف دیگر و یا کلمه ای بجای کلمه دیگر.
عوامل دخیل در اختلال خواندن
*عوامل جسمی(مانند نقایص بینایی-نقایص شنوایی-برتری جانبی وتصویر بدن).
*عوامل دخیل روانشناختی تحولی(مانندزبان-توجه یا دقت-عملکردهای شنیداری-تجسم یا حافظه بینایی-بندش بینایی وشنوایی(مانند تکمیل تصویر یا کلمه).
نارساییهایی که به مشکلات خواندن منجر می شوند
1- ضعف در تشخیص دیداری:مثال:کودک درتشخیص حروف مشابه مثل (ب-پ-ت-ث-)(ع-غ)(س-ش)(ک-گ)مشکل دارد.
2-ضعف در تشخیص شنیداری: ضعف در تشخیص کلماتی که تلفظ آنها به هم شبیه است مثل:مار-تار-کار-و…
3- ضعف در ترکیب صداها:کودک نمی تواند حروف را به هم پیوند دهد وکلمه بسازد مثال: ﺑ +ا+د=باد
در این مورد معلم میبایستی بر ترکیب هجاها تاکید کند.
4-ضعف در حافظه:در بخاطر آوردن ترتیب حروف مشکل دارد.مثلا به جای کلمه کبریت میخواند=کربیت.
5-در مهارتهای تحلیل کلمه(بخش وصدا کشی)مشکل دارد هرچند که ممکن است بخش وصدا کشی در آموزش مورد تاکید زیادی نباشد.
6-مشکل در استفاده از کلما ت دیداری آشنا(مانند :کلمه هایی که کودک با دیدن آنها بلافاصله می خواند).
7-مشکل در مهارتهای درک لفظی( دانش آموز در درک کلمه ها ومطالب مشکل دارد)مثلا در درک معانی مختلف کلمه (شیر) مشکل دارد.
8-مشکل در مهارتهای خواندن انتقادی:شامل:نتیجه گیری،قضاوت کردن در باره متن، عدم تشخیص بین حقیقت وتصور.
9-مشکل در مهارتهای درک تحلیلی:مثل :قضاوت نقادانه،استنباط،پیش بینی نتایج.
عواملی که در آموزش می بایستی مورد توجه باشد
1-فضای یادگیری.
2-زمان یادگیری.
3-کاهش میزان تکالیف درسی.
4-میزان دشواری دروس(نباید بیش از توان کودک از او انتظار داشت).
5-سادگی زبان آموزشی(باید از استعمال کلمات مبهم وپیچیده پرهیز نمود).
6-روابط شخصی بین معلم ودانش آموزدر حد مطلوب وحسنه باشد.
نتیجه گیری:
خواندن یکی از پیشرفته ترین وپیچیده ترین تواناییهای ذهنی انسان است.خواندن یعنی ارتباط کلی فرد بایک سری اطلاعات سمبلیک (نمادین)که به جنبه بصری یادگیری اطلاق می شود(یعنی تبدیل نوشتاری به گفتاری).کیفیت وبازدهی خواندن ومطالعه به میزان اصلاح روشهای آموخته شده در دوران ابتدایی بستگی دارد. درفرهنگ روانشناسی٬ اصطلاح اختلال خواندن(نارسا خوانی) به هر گونه ناتوانی در خواندن اطلاق می شود که بواسطه آن دانش آموزان از سطح پایه کلاس خود در زمینه خواندن عقب می مانند و هیچ گونه شواهد عینی دال بر نارسایی هایی چون عقب ماندگی ذهنی٬آسیب مغزی٬مشکلات هیجانی و فرهنگی٬و مشکلات گفتاری وجود ندارد. دانش آموزان نارسا خوان٬ دارای نقایص بسیار گوناگونی هستند که منشاء آنها عملکرد نامناسب مغز است.این عملکرد نامناسب لزوما ناشی از آسیب مغزی نیست بلکه به سبب این است که مغز این افراد عملکردی متفاوت از کودکان عادی دارد.
نارسا خوانی که به تاخیر و نقص در توانایی خواندن مربوط می شود با اصطلاحاتی مانند: دیسلکسی٬ آلکسی٬عقب ماندگی خواندن٬اختلال ویژه در خواندن همراه است.
-منابع وماخذ:
– آهنچیان ، محمد رضا ، و همکاران . ( 1383) . اقدام پژوهی : راهبردی برای بهبود آموزش وتد ریس .
تهران ، وزارت آموزش و پرورش ، پژوهشکده تعلیم و تربیت .
– احدیان ، محمد . ( 1386). مقدمات تکنولوژی آموزشی . تهران ، انتشارات بشری ، چاپ سی و چهارم.
– پارسا ، محمد . ( 1374) . روان شناسی یادگیری بر بنیاد نظریه ها . تهران ، انتشارات سخن .
– پریمانی ، شعبان . (1380) . رابطه بین انگیزه های درونی و بیرونی با مهارت خواندن در دانش
آموزان ایرانی . گرمسار، دانشگاه آزاد اسلامی ( پایان نامه دفاع شده کارشناسی ارشد).
– دادستان ، پریرخ . ( 1379) . اختلالات زبان ، روش های تشخیص و بازپروری . تهران ، انتشارات
سمت .
– رضایی ، پریسا . ( 1382) . تعیین رابطه بین مهارت خواندن و حافظه بینایی در دانش آموزان پایه
اول دبستان های منطقه 2 اصفهان . تهران ، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی ایران ( پایان
نامه دفاع شده کارشناسی ارشد).
– غضنفری ، آمنه . ( 1354) . سنجش کارایی در خواندن فارسی . دانشگاه تهران ( پایان نامه دکترا) .
چکیده:
مشکلات یادگیری کودکان، ارتباط تنگاتنگی با مسائل فرهنگی، خانوادگی، اقتصادی، تغذیه، بهداشت و مسائل مربوط به محیط آموزشی و… دارد. وقتی دانش آموز یا والدینش برای درمان مراجعه می کنند، مطمئناً از چیز یا چیزهایی رنج می برند. ممکن است والدین احساس گناه کنند، فکر کنند وظایفشان را در مورد فرزندشان به خوبی انجام نداده اند، ممکن است فکر کنند در دوران بارداری فرزندشان غفلت های زیادی کرده اند، ممکن است تصور کنند مردم آنان را به خاطر مشکل یادگیری فرزندشان تحقیر می کنند.
پژوهش حاضر به منظور تقویت مهارت های خواندن در علیرضا دانش آموز پایه…این آموزشگاه انجام شد .بررسی اولیه نشان داد این دانش آموز در روان خوانی ضعیف است. پس از انجام مطالعات کتابخا نه ای و اجرای پرسش نامه های مربوط علل ضعف دانش آموزان در روان خوانی به دو گروه طبقه بندی شد. الف:عوامل مربوط به توانایی های دانش آموزان ب:عوامل مربوط به انگیزش. جهت حل مشکل موجود دو روش به اجرا در آمد . 1- استفاده از بازی کارت های حافظه آموزشی زودآموز 2-تهیه تابلو ارزشیابی توصیفی . نتایج پیشرفت خوبی را نشان داد و نمره روانخوانی این دانش آموز افزایش یافت. مدیر مدرسه نیز در ا رزشیابی که از دانش آموزان به عمل آورد رشد مهرت های خواندن را مطلوب تشخیص داد. در پایان بر نقش استفاده از بازی های آموزشی و به کار گیری روش های نوین در بالا بردن انگیزش او مانند تابلوی ارزشیابی توصیفی تاکید شد.
باسمه تعالی
جمهوری اسلامی ایران
اداره کل آموزش و پرورش استان …
اداره آموزش و پرورش شهرستان …
عنوان اقدام پژوهی :
چگونه توانستم مهارت خواندن را در علیرضا دانش آموز پایه .. تقویت نمایم؟
نام و نام خانوادگی مولف اول/مجری اصلی :
پست سازمانی :
رشته تحصیلی :
آخرین مدرک تحصیلی :
دوره تحصیلی :
سمت فعلی :
شماره پرسنلی :
21