1
تاریخ ادبیات ایران و جهان
گردآورنده:
—
دبیر مربوطه :
—
پاییز 94
ادبیات اروپا در قرن بیستم
( جنگ های جهانی/ مکتب های نوین ادبی)
در نخستین دهه ی سده ی بیستم ، رقابت های مستعمراتی بریتانیا با آلمان شدت گرفت. به همین دلیل ، انگلستان سلسله اتحادهایی را در اروپا تشکیل داد.
در نتیجه ، اروپا که به علت رقابت های سیاسی، اقتصادی ، و نظامی قدرت های بزرگ در آستانه ی جنگ اروپا گرفته بود، صحنه ی مسابقات تسلیحاتی شد.
5
اندیشمندان قرن نوزدهم، قرن آینده را قرن سعادت بشر می پنداشتند و بسیار به آن دل بسته بودند اما این آرزو به یاس بدل شد؛ زیرا پس از اولین دهه ی قرن بیستم، جنگ جهانی اوّل در گرفت و ثابت کرد اکه انسان با سعادت حقیقی قرن ها فاصله دارد.
جنگ جهانی اوّل (1918- 1914) چون سلسله جبالی به رنگ خون از میان این قرن سربرآورد. در نتیجه ی کشتارهای جنون آمیز این جنگ، دست کم ده میلیون اروپایی که بیش تر جوان بودند، جان خود را از دست دادند.
به هر صورت، این جنگ چون کاردی بر استخوان اروپا نشست و هیچ اروپایی هوشمند و حساسی نتوانست خود را از حوزه ی تاثیر و فشار آن بر کنار دارد.
در این میان ، دستاوردهای قرن نوزدهم اروپا و پیشرفت های روزافزون صنعتی حتّی در جنگ نیز، بر سرعت انسان می افزود.
یکی ازمنتقدان فرانسوی می گوید: معمولاً هر نویسنده ای کلمه ی مورد علاقه ای دارد که اگر ما آن را کشف کنیم، کلیدی بگردیم، همانا کلمه ی مدرن را خواهیم یافت.
کلمه ی مدرن، جوهره و ستون فقرات هنر و ادبیّات قرن بیستم را تشکیل می دهد از علل طرح ادعای مدرن بودن، از ناحیه ی نویسندگان پر مایه ای که از حیث مشرب و ذوق با هم تفاوت آشکار داشتند، عناصری چند را می توان برشمرد. رشد سریع جمعیت، همراه با بسط و اشاعه ی فرهنگ ، توده ی کثیری از مردم کتاب خوان را به وجود آورد که می بایست در سطوح گوناگون زمینه ی خرسندی آنان فراهم گردد.
مدرن کردن و اندیشه ی نو گرایی در جنگ جهانی دوم (1945- 1939) نیز چهره ی خود را نشان داد. این جنگ که نسبت به جنگ اوّل بسیار مخرب تر و کاربرد ماشین در آن بیش تر بود، سرانجام با شکست آلمان و تسلیم بدون قید و شرط این کشور پایان پذیرفت.
نیمه ی نخست سده ی بیستم با تحوّلات حیرت انگیزش حتی تیزبین ترین مورّخان اجتماعی را در ترسیم طرحی روشن از این دوره با دشواری روبه رو می سازد؛ کار مورّخان ادبیّات به مراتب دشوارتر است؛ زیرا این عصر مجموعه ی پیچیده ای از استعدادها، ستیزه کاری ها و ره یافت های گوناگون است و نوگرایی، چشم گیرترین ویژگی ادبیّات این عصر محسوب می شود.
بروز دو جنگ جهانی اوّل و دوم در فاصله ای اندک، متفکّران جدید را بر آن داشت تا علل این دو پدیده را پی جویی کنند. نخستین پرسش این بود که چرا بشریت مدرن و آگاه غرب به تجای حرکت در مسیر واقعی انسانی ، در مسیر جدیدی از بربریت افتاد.
در 1916 مکتب دادائیسم ظهور کرد. هنرمندان پیرو این مکتب از افلاس عقل دم می زدند. این مکتب، روشی ضد هنری داشت و واکنشی عصیانگرانه در برابر هر نهاد و بنیاد و سنّت بود.
مکتب دادائیسم هر چند با بی مهری مواجه شد و مقبول هیچ کس واقع نگردید اما زمینه را برای ظهور مکتب اصیل و انسانی و هم گرایی (سوررئالیسم) آماده کرد. این مکتب در اواخر جنگ جهانی اوّل، – مقارن افول دادائیسم – پیدا شد.
بنای مکتب سوررئالیسم بر اصالت وهم و رویا و تداعی آزاد و صورت های پنهان در ضمیر ناخودآگاه است. و همگرایان ( سوررئالیست ها) از نظریات فروید در روان کاوی بهره می گرفتند و خود اغلب روان پزشک بودند.
در حقیقت، مکتب وهم گرایی به هر نوع خواب دیدن در حالت بیداری اصالت هنری می بخشید.
زرافه ی شعله ور، از نقاشی های مشهور سالوادور دالی، یکی از بهترین آثاری است که چهارچوب مکتب وهم گرایی را به نمایش می گذارد.
در تمامی مکتب های جدید هنری نوعی گریز از بیرون به درون می توان یافت. آثار خود را به شیوه ی غیربازنمایی یا غیرشیئی ارائه می دادند. آیا این بدان معنا نیست که هنرمند نمی خواهد چیزی را بیان کند بلکه می خواهد آن را پنهان کند؟
همان طور که رولان بارت نقاد معاصر فرانسوی گفته است که « شعر، بیان ِ کتمان است». تردیدی نیست که در قرن بیستم پس از بروز آن همه فجایع انسانی، هنر و ادبیّات راه طغیان در پیش گرفت. این طغیان اگرچه به نوعی به هرج و مرج شباهت داشت اما در حقیقت، درون گرایی حاد و پیچیده ای بود
که نشان می داد انسان امروز به درون خویش گریخته است و آنچه در بیرون او و در برابر چشمانش بروز می کند، برایش قابل تصور و پذیرش نیست. انسان له شده در زیر چرخ دنده های فنّاوری و جنگ، می خواهد برای ذات خویشتن معنایی بیابد و چون ناامید می شود، به یاس فلسفی می رسد و دست بسته ، منتظر مرگ می ماند.
آیا این تصوّرات ، ادامه ی فلسفه ی بد بینی برخی از فیلسوفان گذشته است یا خود پیامدی مستقل است که از جنگ های جهانی اوّل و دوم ناشی می شود؟
از آنجا که در قرن بیستم مکتب های هنری بسیاری پدید آمده اند که بررسی همه ی آن ها امکان پذیر نیست، در این جا تنها به معرفی چند مکتب مهم وهنرمندان شاخص آن ها اکتفا می کنیم.
رفتارهای غیر کلامی
دکتر محمد کمالی- 1383
23
متشکریم