فصل اول
مقدمه
روان شناسان در دهه های اخیر در بررسی اختلالات رفتاری و انحرافات به این نتیجه رسیده اندکه بسیاری از اختلالات و آسیبها در ناتوانی افراد در تحلیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش عدم احساس کنترل و کفایت شخصی جهت رویارویی با موقعیت های دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل زندگی به شیوه ی مناسب ریشه دارد.بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگی های روز افزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی آماده سازی افراد به خصوص نسل جوان جهت رویارویی با موفقیتهای دشوار امری ضروری به نظر میرسد .در همین راستا روان شناسان با حمایت سازما نهای ملی و بین المللی جهت پیشگیری از بیماریهای روانی و ناهنجاریهای اجتماعی آموزش مهارتهای زندگی را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نموده اند .
تلاش برای برقراری ارتباط مفید و موثر با دیگران خود شناسی و توجه به ارزشها که از فصول اساسی درس مهارتهای زندگی است به کرات در قر آن نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و احادیث منقول از سایر معصومین مورد تاکید قرار گرفته است .هدف اصلی سازمان بهداشت جهانی از ایجاد طرح مهارتهای زندگی در زمینه بهداشت روانی این است که جوامع مختلف در سطوح جهان نسبت به گسترش به کارگیری و ارزیابی برنامه آموزش مهارتهای زندگی را متمرکز بر رشد توانایی های درونی مانند:حل مسئله مقابله با هیجانات خودآگاهی سازگاری اجتماعی و کنترل استرس بین کودکان و نوجوانان است اقدام نمایند.
سازمان بهداشت جهانی مهارتهای زندگی را بر عناوین ده گانه زیر مشخص کرده است:
خود آگاهی :مهارت خود آگاهی توانایی شناخت از نقاط ضعف و قوت خواسته ها نیازها رغبتها و تصویر واقع بینانه از خود است تا حقوق فردی اجتماعی و مسئولیتهای خود را بهتر بشناسیم با کسب این مهارت به این سوال اساسی که من کیستم ؟ پاسخ میگوییم.
همدلی: یعنی اینکه فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد درک کند همدلی روابط اجتماعی را بهبود میبخشد و به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده نسبت به انسانهای دیگر منجر میشود .
ارتباط موثر : کسب این مهارت به ما می آموزد برای درک موقعیت دیگران چگونه به سخنان آنان فعالانه گوش دهیم و چگونه دیگران را از احساس و نیازهای خود آگاه کنیم تا ضمن به دست آوردن خواسته های خود طرف مقابل نیز احساس رضایت کند.
روابط بین فردی : مهارتی است که موجب میشود ضمن تقویت روحیه مشارکت روابط بین فردی مثبت و موثر فرد با انسانهای دیگر ایجاد شود .
تصمیم گیری : مهارت تصمیم گیری به ما کمک میکند تا با اطلاعات و آگاهی کافی با توجه به اهداف واقع بینانه خود از بین راه حل های مختلف بهترین راه حل را انتخاب کرده و به کار بگیریم و پذیرای پیامدهای آن نیز باشیم.
توانایی حل مسئله: مهارت حل مسئله ا ین توانایی را به ما می آموزد که با توجه به تجارب عملی و توانمندیهای ذهنی خود بتوا نیم در جهت حل مسئله یا مشکل قدم برداشته و به نتیجه مطلوب دست یابیم تفکر خلاق : فکر کردن مهارتی است که از کودکی می آموزیم .مهارت تفکر خلاق قدرت کشف و تولید اندیشه جدید را برای ما فراهم می آورد مهارت تفکر خلاق به ما کمک میکند در مواجهه با حوادث ناگوار چگونه احساسات منفی خود را به احساسات مثبت تبدیل کنیم .تفکر خلاق نوع دیگر دیدن است.
تفکر انتقادی : تفکر نقادانه نوع دیگر از تفکر است .کسب این مهارت به ما میآموزد تا هر چیزیرا به سادگی قبول یا رد کنیم . کسانی که از تفکر نقادانه بر خوردارند فریب دیگران را نمیخورند و به راحتی جذب گروهها و افراد و…نمیشوند چرا که همواره با سوال کردن به عاقبت کار می اندیشند.
مقابله با هیجانهای نا خوشایند : این توانایی فرد را قادر میسازد تا هیجانها را در خود و دیگران تشخیص دهد نحوه ی تاثیر هیجانها بر رفتار را بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجانهای مختلف نشان دهد .توانایی مقابله با استرس : این توانایی شامل شناخت استرسهای مختلف زندگی و تاثیر آنهابر فرد است.
بیان مسئله :
رشد انسان در زمینه های روانی اجتماعی جسمانی جنسی شغلی شناختی الگو (خود ) اخلاقی و عاطفی صورت میگیرد هر یک از زمینه ها نیازمند مهارت و توانایی میباشد .
در واقع میتوان گفت که تکامل مراحل رشدی وابسته به مهارتهای زندگی است .زمانی که افراد مهارتهای زندگی اساسی را کسب نمایند در عملکرد بهینه خود پیشرفت میکنند .
آموزش مهارتهای زندگی نقش اساسی را در بهداشت روانی ایفا میکند و البته زمانی که در یک مقطع رشدی مناسب ارائه شود نقش بر جسته تری خواهد گذاشت . به طور تعیین میتوان گفت که بسیاری از نوروزها و سایکوزها ناشی از نقض در رشد مهارتهای زندگی اساسی است در واقع آموزش مهارتهای زندگی نقش درمانی دارد (گتیتر)گاز داو داردن همانگونه که بروکز اشاره کرده است :رویکرد مهارتهای زندگی یک چهارچوب سازمان یافته ای را برای مراکز مشاوره و بهداشت روانی فراهم میکند و یک عنصر آموزشی یک سوی و مهم برای مدارس ابتدایی و دبیرستان میباشد .
اهمیت و ضرورت:
فواید و کاربردهای مهارت زندگی برای ما :
نحوه ی کنار آمدن با انتظارات متفاوت خود خانواده همسر فرزندان دوستان همکاران فامیل
-روابط لذت بخش و رشد دهنده با امکانات و محیط زندگی دفع فشارهای روانی از طرف محیط های متفاوت سازگاری با مسائل اقتصادی و نیازهای معیشتی در مدیریت خانواده و تربیت فرزندان تقویت اعتماد به نفس رشد و تقویت عواطف و احساسات انسانی در شناخت وکنترل هیجانات و احساسات خود دیگران و تقویت مهارتهای ارتباطی و تامین سلامت جسمی و بهداشت روانی رفع درگیریها و تنش های درونی و تامین آرامش و لذت زندگی و در نهایت به رشد شخصی خود شکوفایی بالندگی خوشبختی و شادابی . امروزه در سراسر جهان بر اهمیت بهداشت روانی تاکید میشود و روز به روز با انجام تحقیقات وسیع و گوناگون اهمیت و نقش آن در زندگی فردی -اجتماعی آشکارتر میگردد. به طوری که سال 2001میلادی از طرف سازمان بهداشت جهانی تحت عنوان سال جهانی بهداشت روانی اعلام گردید.سازمان مذکور در این سال شعار 0(غفلت بس است مراقبت کنیم ) را جهت آشکارتر ساختن موضوع مطرح نمود .(سازمان بهداشت جهانی 2001)
یکی از دلایلی که در اهمیت این موضوع مطرح است شیوع روز افزون ابتلا به انواع اختلالات روانی در سطح جهان است و دلیل مهم دیگر آن اهمیت و ضرورت پیشگیری از بیماریهای روانی است میتوان گفت عمده ترین هدف بهداشت روانی پیشگیری است و از سه نوع پیشگیری که در بهداشت روانی مطرح میشود پیشگیری اولیه مورد توجه بیشتری قرار دارد .
در پیشگیری اولیه جمعیت سالم در جامعه مورد نظر است و تمام اقداماتی که در این حیطه صورت میگیرد در جهت آماده سازی افراد و فراهم نمودن شرایط مناسب برای زندگی سالم از تمامی جنبه های جسمانی روانی اجتماعی میباشد .بنابراین هدف افزایش آمادگی و توانایی افراد در برخورد صحیح و مناسب با رویدادهای زندگی میباشد .
حسینی (78 3 1) معتقد است آموزش اساسی ترین روش پیشگیری اولیه است از طرفی دیگر مهم ترین و موثر ترین دوره سنی جهت آموزش پیشگیرانه دوره نوجوانی است تحقیقات بی شمار نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی عاطفی ریشه های روانی اجتماعی دارند .برای مثال تحقیق در زمینه اعتیاد و سو مصرف مواد نشان داده است که سه عامل مرتبط با سو مصرف مواد عبارت اند از :
عزت نفس ضعیف-ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارتهای ارتباطی .
اهداف پژوهش:
بین آموزش مهارتهای زندگی و سلامت روانی افراد رابطه وجود دارد.؟
فرضیه ها :
1 :بین افسردگی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آنهایی که آموزش ندیده اند تفاوت وجود دارد.
2 :بین شکایات جسمانی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آنهایی که آموزش ندیده اند تفاوت وجود دارد.
3:بین وسواس اجبار کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آنهایی که آموزش ندیده اند تفاوت وجود دارد.
4:بین حساسیت در روابط بین فردی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آنهایی که آموزش ندیده اند تفاوت وجود دارد.
5:بین اضطراب کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آنهایی که آموزش ندیده اند تفاوت وجود دارد.
6:بین پرخاشگری کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آنهایی که آموزش ندیده اندتفاوت وجود دارد.
7:بین خوبی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آنهایی که آموزش ندیده اند تفاوت وجود دارد.
8:بین افکار پارانوئیدی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آنهایی که ندید ه اند تفاوت وجود دارد.9:و10:بین روان پریشی و سلامت روانی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آنهایی که آموزش ندیده اند تفاوت وجود دارد.
سوال تحقیق:
آیا بین آموزش مهارتهای زندگی و سلامت روان افراد رابطه وجود دارد؟
تعریف مفاهیم:
وریس ای الیاس از دانشگاه راجرز در آمریکا و مولف کتاب تصمیم گیری اجتماعی و رشد مهارتهای زندگی مفهوم عامی از مهارت های زندگی ارائه میدهد .
مهارتهای زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر انجام مسئولیت های اجتماعی انجام تصمیم گیریهای صحیح حل تعارض ها و کشمکش ها بدون توسط به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زنند.0(نوری و خانی7 7 3 1 ص6 1 )
در پژوهش حاضر منظور از مهارتهای زندگی آموزش هایی است که دراین مراکز به افراد در زمینه های تفکر مثبت تفکر خلاق ازدواج تصمیم گیری تفکر نقاد اضطراب افسردگی داده میشود .تعریف علمی و عملیاتی سلامت روان فرهنگ بزرگ روان شناسی لاروس بهداشت روانی را چنین تعریف میکند:استعداد روان برای هماهنگ خوشایند و موثر کار کردن در موقعیت های دشوار انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خویش توانایی داشتن (گنجی9 37 1ص 9)و یا سازمان بهداشت جهانی بهداشت روانی را چنین تعریف میکند :بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای میگیرد و بهداشت معنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی روانی و جسمی بهداشت تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست .
فصل دوم
مقدمه:
مهارتهای زندگی توانایی هایی هستند که با تمرین مداوم پرورش می یابند و شخص را برای رو به رو شدن با مسائل روزانه زندگی افزایش توانایی های روانی اجتماعی و بهداشتی آماده میکنند. سازمان جهانی بهداشت مهارتهای زندگی را چنین تعریف نموده است :توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با چالشها و ضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاید .
مهارت های زندگی :
امروزه مهارتهای زندگی هم به صورت یک راهکار ارتقای سلامت روانی و هم به صورت ابزاری در پیشگیری از آسیبهای روانی اجتماعی مبتلا به جامعه نظیر اعتیاد خشونت های خانگی و اجتماعی آزار کودکان خود کشی ایدز و موارد مشابه قابل استفاده است به طور کلی مهارتهای زندگی ابزاری قوی در دست متولیان سلامت روانی جامعه در جهت توانمند سازی جوانان در ابعاد روانی _اجتماعی است این مهارتها به افراد کمک میکنند تا مثبت عمل کرده هم خودشان و همجامعه را از آسیبهای روانی – اجتماعی حفظ کرده و سطح بهداشت روانی خویش و جامعه را ارتقا بخشند .
مهارت های زندگی چه کاربردی دارند:
بر اساس پیشنهاد سازمان بهداشت جهانی سه شیوه برای توسعه و بهبود مهارتهای زندگی وجود دارد که هر یک از ما بسته به اینکه به موقعیت و جایگاه خود و نیز این که به صورت فردی یا سازمانی اقدام میکنیم میتوانیم این شیوه ها را برای بهبود جامعه خود به کار بگیریم :
1-کارگاه آموزشی :در این شیوه ممکن است در قالب آموزش های کوتاه مدت میان مدت یا بلند مدت مهارتهای زندگی را آموزش دهیم .
2-آموزش در عمل :در این شیوه قرار نیست آموزش رسمی بر قرار باشد .بلکه هر کس میکوشد بسته به فضایی در آن حضور دارد در قالب فیلم یا داستان نوشته ای که منتشر میکند و مطلبی که در شبکه های اجتماعی مینویسد و یا برخوردی که با دیگران در فضای فیزیکی یا مجازی میکند نمونه هایی از رفتار مناسب (متناسب با مهارتهای زندگی )را آموزش دهد .
3-آموزش به افراد آسیب پذیر :چه در میان کودکان و چه در میان بزرگسالان همیشه افراد آسیب پذیری وجود دارند که به علت شرایط شان نمیتوانند برای یادگیری مهارتهای زندگی اقدا م کنند یا ممکن است اصلا ندانند که چنین مهارتهایی برایشان مفید است .
این افراد هم ممکن است توسط دولتها سازمانها های مردم نهاد و یا توسط هر یک از ما در برخوردهای روزمره ای که با آنها داریم آموز ش ببینند .
مهارت های زندگی چه فوایدی دارند:
نحوه ی کنار آمدن با انتظارات متفاوت خود خانواده همسر فرزندان دوستان و همکاران در جامعه برقراری رابطه لذت بخش با امکانات تکنولوژی و محیط زندگی دفع فشارهای روانی از طرف محیط سازگاری با مسائل اقتصادی و نیازهای معیشتی تقویت مدیریت خانواده و تربیت فرزندان تقویت اعتماد به نفس تقویت مهارت های ارتباطی تامین سلامت جسمی و بهداشت روانی خود شکوفایی بالندگی خوشبختی و شادابی به طور کلی آموزش و پرورش برخی مهارتهای پایه ای بهتر است در محیط خانواده انجام شود و پدر و مادر در آموختن آنها به فرزندان نقش مهمتری را ایفا کنند ودر این میان سطح فرهنگ اجتماعی تحصیلی پدر ومادر وضعیت اقتصادی و نوع نگرش آنها به زندگی در کسب مهارتها توسط کودکان در محیط خانواده نقش دارد بنابر این یادگیری این مهارتها توسط والدین ضروری است تا بتوانند آنها را به درستی به فرزندان خود آموزش دهند .
انواع مهارت های زندگی :
1 مهارت خود آگاهی
1 مهارت همدلی
2 مهارت روابط بین فردی
3 مهارت ارتباط موثر
4 مهارت مقابله با استرس
5 مهارت مدیریت بر هیجانها
6 مهارت حل مسئله
7 مهارت تصمیم گیری
8 مهارت تفکر نو آور (خلاق)
9 مهارت انتقادی یا (نقادانه)
مهارت خود آگاهی :
هر یک از ما در زندگی موفقیت هایی را کسب کرده ایم که ناشی از تواناییها و استعدادهای مان است که آجرهای ساختمان اعتماد به نفس ما را تشکیل میدهد اعتماد به نفس هم مانند خود پنداره و عزت نفس در تعاملات اجتماعی شکل میگیرد .کسب مهارت خود آگاهی نقش مهمی در سلامت و بهداشت روان ما دارد. اولین جز ء خود آگاهی شناخت ویژگی ها و صفات خویش است .یک قسمت با اهمیت از نحوه نگریستن به خودمان عبارت است از :ارزیابی مثبت و منفی راجع به خودمان این نحوه ی نگرش به خود عزت نفس ما را میسازد شکل گیری عزت نفس و خود پنداره در ما از دوران کودکی آغاز می شود . دومین جزءاز خود آگاهی شناخت توانایی ها استعدادها و پیشرفت های مان است .یکی دیگر از اجزای خودآگاهی تصویر واقع بینانه ای است که از خود داریم .
پذیرفتن خود واقعی و هم سو کردن آن با ایده آل تصویری که ما دوست داریم و میخواهیم مانند او باشیم نیازمند تمرین و کسب مهارت خود آگاهی است .جزءچهارم خود آگاهی شناخت افکار ارزشها و باورهای مان است مجموعه افکار ما باورهای ما را میسازند و مجموعه ای از این باورها ارزشهای ما را به وجود می آورند .در حقیقت افکار باورها و ارزشهای ما چارچوب و ساختار ذهنی ما را تشکیل میدهد و ما بر اساس این چارچوب یا ساختارهای ذهنی اطلاعات در یافتی از محیط پیرامون را پردازش میکنیم و بر مبنای آن به دنیا و محیط پیرامون مان نگاه میکنیم .
ودر خصوص دیگران خودمان و محیط اجتماعی خود رفتار و قضاوت میکنیم آخرین جزءو مهمترین جزءخود آگاهی که رابطه تنگاتنگی با دیگر اجزای آن دارد شناخت احساس رضایت و نارضایتی ما از خودمان زندگی خود یا احساس تغییر است .شناخت اشتباه ها نقاط ضعف نار ضایتی ها و شکست ها اولین قدم در جهت شناخت تغییر و اقدام در جهت رفع و اصلاح آن است از آنجا که نوع رفتار ما ناشی از احساسات افکار و نگرشها نوع برداشت ها طرز تلقی باورها و میزان اعتماد به نفس و عزت نفس ماست .کسب مهارت خود آگاهی عامل مهمی در ارتباطات موفقیتها و شکست های مان به شمار می رود .
این توانایی عاملی است که موجب میشود افکار ما به توانمندی ها و نقاط مثبت مان معطوف شود به طور کلی کسب مهارت خود آگاهی منشارفتارهای سازنده مفید مسئولانه و احترام به خود است در آموزش مهارت های زندگی برای اینکه کودک بتواند از خود ارزیابی مثبتی داشته باشد و خود را با ارزش بداند باید از خصوصیات مثبت توانایی ها زیبایی ها و استعدادها ی خود آگاه بوده و به آنها ارج نهد و از این ویژگی ها احساس خوشحالی و رضایت کند .علاوه بر این کودک باید قادر باشد به طور واقع بینانه محدودیت ها کاستی ها و ناتوانی های خود را ببیند و آنها را به عنوان قسمتی از خود بپذیرد و از وجود آنها شرمنده نباشد .قبول اشتباه ها و یادگیری از آن یکی دیگر از نکاتی است که باعث افزایش عزت نفس و کسب مهارت خود آگاهی در کودکان و نوجوانان میشود .
حضرت علی (علیه السلام )میفرمایند :من عرفه نفسه فقد عرفه ربه یعنی هر کسی خودش را شناخت خدایش را خواهد شناخت . این در حالی است که در دهه های اخیر روان شناسان در بررسی اختلال های رفتاری و انحراف های اجتماعی به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از اختلال ها آسیبها در ناتوانی برخی افراد در تحلیل های خود از موفقیت ریشه دارند .
مولفه های مهارت خود آگاهی :
عناصر بنیادی برای کسب مهارت خود آگاهی عبارت اند از :
1-آگاهی از ویژگی های جسمانی و بدنی :داشتن تصویری واقع بینانه از خود یکی از عوامل موثر در شناخت خود است .بدین منظور میتوانید در مقابل آینه ای تمام قد با یستید و ویژگی های ظاهری تان را بار دیگر از نظر بگذرانید .همه ما دارای ویژگیهای ظاهری مثبت و منفی در کنار هم هستیم با شناسایی آن دسته از ویژگیهای منفی در ظاهرتان که قابل تغییرند سعی کنید برای بهبود آنها تلاش کنید تا به احساس رضایت بیشتری نسبت به خود دست یابید .
2-آگاهی از نقاط قوت خود : همه افراد از برخی ویژگیهای مثبت و نقاط قوت بر خوردارند شاید شما هم بسیاری از آنها را در خود سراغ داشته باشید در عین حال ممکن است از برخی نقاط قوت در خودتان غافل شوید نقاط قوت افراد عبارت اند از :خصوصیات و ویژگیهای مثبت استعدادها و توانایی ها و پیشرفت ها و موفقیت ها شناسایی این نقاط قوت به شما کمک می کند تا اعتماد به نفس و خود باوری بیشتری پیدا کرده و استعدادهای بالقوه تان را شکوفا کنید.
3-آگاهی از نقاط ضعف خود : علاوه بر شناخت نقاط قوت آگاهی از نقاط ضعف نیز برای شناخت هر چه بیشتر خود لازم است برخی افراد نقاط ضعف خود را انکار میکنند چون توانایی روبرو شدن با آنها را ندارند برخی نیز نقاط ضعفشان را به قدری بزرگ میکنند که خود را فردی ضعیف و سرشار از ویژگیهای منفی می پندارند هر دو گروه مذکور قادر به شناخت واقعی خود نخواهند بود واز رسیدن به خود آگاهی ناتوانند
4-آگاهی از افکار خود :تا کنون به این موضوع فکر کرده اید که رفتاری از شما صادر میشود از کجا می آید؟ چه چیز باعث میشود که در اوقات گوناگون احساسات مختلفی داشته باشید ؟
بله آنچه که احساس و رفتار ما را شکل میدهد افکار و گفتگوهای درونی ما است ما بر اساس آنچه که فکر میکنیم دست به عمل میزنیم .
5-آگاهی از باورها و ارزش های خود : باورها ارزش ها و نگرش های هر فرد روی ادراک وی از دنیای پیرامون و چگونگی پاسخ او به محیط اثر می گذارد در واقع ما بر اساس یک چارچوب ذهنی منحصر به فرد عمل می کنیم و برای شناخت خود آگاهی از این چارچوب ذهنی امری لازم و ضروری است باورهای ما شامل اصولی هستند که باطنا آنها را پذیرفته و قبول داریم ارزشها نیز عبارت اند از ملاک و معیار هایی که به وسیله آنها افکار و رفتار خود و دیگران و هر آنچه که در محیط رخ میدهد را ارزیابی میکنیم .
6-آگاهی از اهداف خود : طبیعی است که هر فردی در زندگی برای خود اهدافی را دنبال میکند وقتی به مدرسه میروید وقتی در محل کارتان حاضر میشوید وقتی برای تعطیلات تان برنامه ریزی میکنید هدف و برنامه ای خاص در ذهن تان دارید .برخی از این اهداف کوتاه مدت برخی میان مدت و برخی هم بلند مدت اند .
مهارت همدلی :
/همدلی یعنی اینکه فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد درک کند همدلی به فرد کمک میکند تا بتوانند انسانهای دیگر را حتی وقتی با آنها متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام گذارد .همدلی روابط اجتماعی را بهبود میبخشد وبه ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده نسبت به انسانهای دیگر منجر می شود .زمانی که از همدلی صحبت می کنیم منظورمان این است که بتوانیم با کفش های فردی دیگر قدم بزنیم با عینک فرد مقابلمان دنیا را ببینیم و به طور کلی خودمان را بتوانیم تا حد ممکن جای افراد مقابل بگذاریم و آنچه برای ما مهم است را فراموش کنیم و آنچه برای فرد مقابل است را بیابیم .
همدلی چه کارایی دارد
شاید فکر کنید که همدلی فقط برای فرد مقابل ما خوش آیند است اما این موضوع به کلی اشتباه است یعنی نه تنها همدلی باعث میشود که شما فردی بسیار دوست داشتنی تر و معتبرتر به حساب بیایید.
بلکه باعث میشود که یک درک عمیق شکل بگیرد و وقتی دیگری را عمیقا درک کنیم فرد مقابل برای شنیدن و درک ما بسیار پذیراتر و آماده تر است .همدلی به ما فرصت بزرگ تری میدهد تا بتوانیم
نیازها و ارزش ها یمان را به واقعیت برسانیم
اجزای تشکیل دهنده همدلی :
1_علاقه داشتن به دیگران
2_تحمل افراد مختلف
3_رفتار بین فردی همراه با پرخاشگری کمتر
4_دوست داشتنی تر شدن (دوستیابی)
5_احترام قائل شدن برای دیگران
اثرات همدلی :
1-عامل پیشگیری بسیاری از رفتارهای ناخوشایند میشود .
2_در طرفین احساس خوشایند و مثبت به وجود می آورد
3_فرد را از احساس تنهایی نجات میدهد
4_موجب اخذ تصمیم گیریهای صحیح میشود
5_از بسیاری تعارضات و سوء تفاهم ها جلوگیری میکند
6_همدلی به جا ومناسب موجب تعدیل و اصلاح شناخت احساس و رفتار میشود
7_در تحکیم روابط همسران میتواند نقش مهمی داشته باشد
8_احساس آرامش و قوه ی ادراک فرد را افزایش میدهد
9_موجب افزایش اعتماد به نفس میشود
10_زمینه شناخت بهتر و بیشتر از دیگران را فراهم می آورد
11_روابط خانوادگی و اجتماعی را بهبود میبخشد
12_امنیت روانی و آسایش خاطر را تقویت مینماید
13_میل به شرکت در فعالیت های گروهی را افزایش میدهد
14_بیان احساسات خود و درک احساسات دیگران را آسان تر میکند
بزرگ ترین مانع همدلی :
همدلی کردن نیازمند کنجکاو بود ن و مهربانی شماست .بزرگترین مانع برای همدلی نکردن این است که مردم در ذهن خود به صحبت هایی فکر کنید که میخواهید بعد از حرفهای روبرویی بزنید این کار که بسیار متداول نیز هست باعث میشود به گفته های دیگران توجه نکنید و در نهایت حرفی بزنید که به کل اشتباه و بی ربط باشد .نکته کلیدی این است که به جای تمرکز بر افکار و احساسات خود روی صحبت های دیگران تمرکز کنید .این یعنی از خود محوری بیرون بیاییم و در ارتباطات دیگر محور باشیم .برای استفاده از این مهارت قدرتمند یک نکته بسیار مهم را به عنوان راز موفقیت خود در همدلی به خاطر بسپارید .ذهنیت کمک کردن و حل مسئله نداشته باشید هدف از همدلی گوش کردن و درک کردن طرف مقابل است .اکثر ما آدم ها همین را می خواهیم این که کسی ما را درک کند وقتی طرف مقابل ناراحت است زمان مناسبی برای حل مسئله نیست (مگر آنکه خودش تقاضای کمک فردی و ارائه پیشنهاد کند )هنگام همدلی این را در فکر و قلب خود حک کنید که هدف شما کمک کردن و حل مسئله ای که طرف مقابل را آزار میدهد نیست .بلکه هدف این است که نشان دهید واقعا او را درک میکنید .برای این منظور دست از بیان و ترویج افکار و احساسات و نیازهای خود بردارید خود را فراموش کنید نه قضاوت کنید نه سرزنش به عبارت دیگر به طرف مقابل چیزی ندهید بلکه تنها سراپا گوش باشید و در این حالت چیزی به او میدهید که بسیار با ارزش است .
مهارت روابط بین فردی :
در زمانه ای که هر لحظه اش در گرو تغییرات شگفت انگیز است ارتباطات حرف اول را می زند و به همین دلیل کیفیت زندگی هر کس بستگی به کیفیت ارتباطات او با دیگران دارد .تحقیقات مختلف حاکی از آن است که حدود هفتاد وپنج در صد از اوقات روزانه ی ما به نحوی در تماس و ارتباط با دیگران می گذرد بنابر این افرادی که از مهارتهای ارتباطی قوی تری برخوردارند بیشتر مورد پذیرش اطرافیان خود قرار میگیرند و فرصت های ارزشمندی را به دست می آورند .سیستم ارتباطی خانواده و نوع ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر می تواند از مهمترین عللی باشد که افراد در برقراری ارتباط دچار مشکل شده و کمرو خجالتی و منزوی بار می آیند .افراد از طریق برقراری ارتباط صمیمانه قادر خواهند بود که احساسات و عواطف خود را به اعضای خانواده دوستان و نزدیکان خود ابراز نمایند ودر این صورت باکمک و یاری خواستن به موقع از دیگران موفق خواهند شد که با مسائل و مشکلات پیش آمده ی خود به بهترین نحو ممکن رفتار نموده و راه حل های جدیدی را کشف کنند .ارتباطات مجموعه ای از مهارت ها ست اما مهمترین آنها درک نقطه نظرات طرف مقابل و تفهیم نقطه نظرات خود ما می باشد .از آن جایی که امروزه برقراری ارتباط صمیمی بین دو یاچند نفر نیازمند آگاهی از فنون و روش ها ست روابط بین فردی جزءیکی از مهارتهای زندگی محسوب میشود .
تعریف علمی روابط بین فردی :
توانایی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش متقابل که به وسیله نزدیکی عاطفی صمیمیت محبت کردن و محبت گرفتن توصیه میشود .روابط میان فردی شایستگی است که ما بر اساس توانایی خود به منظور آغاز و تداوم بخشیدن به دوستی ها ی بلند مدت آن را هویدا میسازیم .مهارت ما در روابط میان فردی عامل تعیین کننده ای است که معلوم می گرداند آیا سایر افرادی که در زندگی ما وجود دارند مشتاق هستند که باز هم ما را ببینند یا این که از ملاقات با ما واهمه دارند در خلال همین روابط است که نیازها خواست ها و انتظارات ما مورد تحلیل و پیش بینی قرار میگیرند شناخته میشوند بها داده میشوند و مورد احترام قرارمیگیرند و یا حتی بر اساس این روابط ممکن است مقولات فوق خنثی شده ویا نادیده گرفته شوند .کیفیت روابط میان فردی ما باعث میشود جو هیجانی و اجتماعی در خانواده محیط زندگی و محل کار ما استقرار یابند .وقتی روابط ما خوب عمل کنند زمینه ای مشترک را مهیا می سازند تا ما بتوانیم از تجربه های شخصی خود در طول مشارکت با دیگران لذت ببریم .استین و بوک شایستگی روابط بین فردی را این گونه توصیف کرده اند :
توانایی استقرار و حفظ روابط رضایت بخش دو جانبه ای که به واسطه صمیمیت و رد و بدل عواطف مشخص میشوند .
مهمترین انواع روابط بین فردی شامل :روابط خانوادگی _روابط همسالان _و روابط عاشقانه میباشد
مهارتهای اساسی در روابط بین فردی :
در روابط بین فردی مهارت های زیادی موثر هستند که در زیر تحت 2عنوان کلی مهارتهای کلامی و غیر کلامی می آوریم .وقتی در جریان یک ارتباط پیام ها به صورت رمز کلامی انتقال مییا بند به آن ارتباط کلامی می گویند که مهمترین مهارت های ارتباط کلامی شامل سوال کردن تایید کردن تحسین کردن و تعبیر و تفسیر کردن است .اما هر گاه پیام به صورت علایم یا رمزهای غیر کلامی انتقال یابد به آن ارتباط غیر کلامی گویند که مهمترین مهارتهای ارتباط غیر کلامی شامل تکان دادن سر حالات چهره و تماس چشمی مستقیم است .
راهکارهایی برای تقویت روابط بین فردی :
در برقراری ارتباط به شخصیت افراد توجه کنیم و متناسب با شخصیت افراد رفتار کنیم مثلا نحوه ی ارتباط ما با کودکان همسالان بزرگسالان سالخوردگان و بیماران باید متفاوت بایکدیگر باشد برای تقویت رابطه از پرگویی و پراکنده گویی اجتناب کنیم از تحقیر و توهین به دیگران خودداری کنیم .
در صورت قطع ارتباط تنها دیگران را مقصر ندانیم و برای ارتباط مجدد پیش قدم شویم با احترام به دیگران احترام به خود را تضمین کنیم در صورت روبرو شدن با نظر مخالف دیگران بهتر است باصبر و بردباری برای تداوم را بطه بین فردی تلاش کنیم .
مهارت ارتباط موثر :
ارتباط موثر رابطه ای است که در آن طرف مقابل پبام شما را با حداکثر دقت ممکن دریافت و درک کند .اکثر متخصصان ارتباطات بخش اصلی و گاه تمام مسئولیت ارتباط موثر را برعهده ی ارسال کننده ی پیام میگذارند . البته این به معنای انکار اهمیت نقش دریافت کننده نیست بلکه تاکیدی بر این امر است که فرستنده ی پیام ها مسئولیت دارد از تمام توان خود برای افزایش اثر بخشی ارتباط استفاده کند و به سادگی بی توجهی یا بی دقتی مخاطب را به بهانه ای برای کاهش اثر بخشی ارتباط تبدیل نکند .تقریبا تمام آنچه در بحث پرورش مهارت ارتباطی مطرح میشود به نوعی به همین مسئله باز میگردد مهارت سخنرانی و مهارت ارائه مهارت گوش دادن مهارت اسلاید سازی تسلط کلامی و هر انچه که معمولا از آن حرف میزنیم هیچ کدام هدف نیستند بلکه ابزارهایی هستند که قرار است به اثر بخشی ارتباط کمک کنند .
مهارت های برقراری ارتباط موثر :
1_گوش دادن موثر 2_پیام های کلامی (سخن گفتن ) 3_پیام های غیر کلامی 4_اعتماد کردن
5-همدلی 6_گفت وگو
اهمیت گوش دادن :کیفیت دوستی ها به هم پیوستگی ها روابط خانوادگی و کارایی شغلی همه تا حد زیادی به توانایی شما در گوش کردن وابسته است تقریبا همیشه حرفهای گوینده از یک گوش وارد شده و از گوش دیگر خارج میشود .در مدرسه های معمولی دانش آموز اغلب به جای تعلیم دیدن در زمینه ی گوش کردن اثر بخشی آموزش ضد گوش کردن را دریافت می کنند بسیاری از معلمان هم چنین والدین شنوندگان خوبی نیستند آنان در طول یک روز تحصیلی بی توجهی ها و یا قطع مکرر صحبت دیگران را از خود نشان میدهند تکرار و ماهیت خسته کننده ی صحبت های معلم نیز مشکل را تشدید میکند .شنیدن تنها گرفتن ارتعاشات صداست .
1_گوش دادن عبارت است از دریافت معنی آن چه که فرد می شنود یعنی در گوش دادن انسان باید محرک های صدا را به یاد آورد به صداها توجه کند و آن ها را تفسیر نماید .
در بیان شنیدن و گوش کردن پروفسور جان در یکفورد گفته است :شنیدن کلمه ای است که برای توصیف آن بخشی از فرایندهای حسی به کار میرود که از طریق آن تحریک های شنیداری توسط ساختار گوش دریافت شده وبه مغز منتقل میشود . اما از سوی دیگر گوش کردن به فعالیت روان شناختی پیچیده تری اشاره دارد که درک و تعبیر اهمیت یک تجربه ی حسی را شامل میشود .
مهارت های گوش دادن موثر با تمام بدن : گوش دادن موثر عبارت است از مشارکت فعال در یک گفت و شنود فعالیتی که گوینده را در انتقال منظور خویش یاری می کند .
بیان روشن و موثر خواسته ها احساسات افکار نیمی از فرایند ارتباط است که برای تاثیر گذاری و ارتباط بین فردی لازم میباشد .نیم دیگر گوش کردن و درک بیانات دیگران است .
هنگامی ارتباط موثر وجود دارد که دریافت کننده پیام فرستنده را به همان صورت که منظور اوست درک میکند. قابلیت شنوندگی ماهرانه پایه ی اصلی ساختن یک رابطه ی مثبت با دیگران است ادگار واتسون هاو یک بار به شوخی گفته است :هیچ کس به حرف زدن شما گوش نخواهد داد مگر این که بداند نوبت بعدی اوست .
2_سخن گفتن :ویژگی های ارتباطات کلامی :سمبلیک معنادار و دارای الگوهای مشخص استفاده از واژگان برای برقراری ارتباط آگاهانه تنها 7%از مجموع ارتباطات با آن انجام میشود .
تک حسی (تنها حس شنوایی تحریک میشود )عدم استفاده از رفتارهای غیر کلامی موانع ارتباط کلامی :شنونده:جذب مطلب نشدن و گوش ندادن _توجه بیش از حد به آنچه باید در پاسخ گفته شود .پیدا کردن اشکال در صحبت های گوینده _ارزیابی و قضاوت درباره گوینده و پیام – عدم در خواست برای روشن کردن مطلب وقتی که متوجه پیام نمی شوند گوینده : صدای بسیار کوتاه -پیام پیچیده و حاوی نکات جزیی و غیر ضروری مشخص نبودن هدف و نکته اصلی در ارتباط -ناهماهنگی پیام کلامی و غیر کلامی توجه بیش از اندازه به عکس العمل های گیرنده پیام .
3_ارتباط غیر کلامی : شامل اشاره ها حرکات صورت و حرکات هر یک از اعضای بدن میشود هر نوع حرکتی از اعضای بدن دارای مقصود و معنای خاصی است . هیچ حرکتی تصادفی نیست با توجه دقیق تر به رفتارهای غیر شفاهی سایر مردم توانایی خود شما در برقراری ارتباط غیر شفاهی نیز افزایش و بهبود خواهد یافت .اگر حرف های آدم ها با رفتارهای غیر شفاهی آنها همخوانی نداشت شما باید حواستان را جمع کنید . برای نمونه کسی ممکن است به شما بگوید که خوشحال است در حالی که اخم کرده و به زمین خیره شده است .پژوهش ها نشان داده اند که هنگامی که کلمات با علائم غیر شفاهی همخوانی ندارند معمولا مردم آنچه را گفته شده نشنیده گرفته ودر عوض به علائم غیر شفاهی مثل حالت ها و هیجان ها توجه میکنند
4_اعتماد کردن : اگر میخواهیم دیگران به ما اعتماد کنند ما نیز باید به آنها اعتماد کنیم و مدام در صدد کشف نقاط ضعف شان نباشیم امکان برقراری ارتباط موثر با فردی که به او اعتماد نداریم و یا او به ما اعتماد ندارد بسیار کم تر خواهد بود .
5_همدلی :تلاش برای حس کردن تجارب فرد مقابل و شرط ضروری آن تشخیص صحیح افکار و احساسات جاری در درون اوست .هر قدر درک فرد از علل رفتار دیگران بیشتر باشد در برقراری ارتباط موثر موفقیت بیشتری خواهد داشت . با همدلی میتوان به احساسات و نگرش های موجود در پیام افراد پی برد .در گوش کردن همدلانه تنها از گوش های خود استفاده نمیکنید بلکه از قلب و چشم هایتان نیز مدد می جویید (هفت عادت مردمان موثر استفان کاوی )
6_گفتگو :انواع گفتگو (مناظره _مباحثه _دیالوگ)
مناظره:دو طرف گفتگو اختلاف نظر دارند و هر کدام اعتقاد دارند که نظر آنها صحیح است گفتگو در حضور ناظر یا ناظرین انجام میگیرد (مانند مناظره هایی که در رسانه های عمومی نظیر تلویزیون رادیو اتاق های چت و…صورت می پذیرد ).
مباحثه :درست مانند مناظره است بااین تفاوت در این گفتگو ناظری وجود ندارد .
دیالوگ:اختلاف نظر وجود دارد ولی هدف از انجام گفتگو شکست دادن طرف مقابل نیست
یادگیری بیشتر هدف غایی این گفتگو میباشد هر کدام از طرفین احتمال میدهند شاید حق با طرف مخالف باشد به نظر میرسد در کلاس درس مناسب ترین شیوه ی گفتگو دیالوگ باشد .
مهارت مقابله با استرس:
استرس چیست؟ استرس (فشار عصبی) از نظر لغوی از کلمه لاتین استرینجر به مفهوم به هم رفتن قبض شدن و … گرفته شده است ودر زبان فارسی معادل های تکانه عصبی فشار روانی تنیدگی نگرانی و…برای آن عنوان گردیده است .استرس را فشار عصبی هم ترجمه کرده اند که این اصطلاح هم معادل دقیقی برای استرس نیست .زیرا استرس از فشار ناشی میشود و خود فشار نیست اگر چه به رغم دو نفر از محققان به نام های مورهد و گریفین با اندک اغماضی می توان استرس را همان فشار عصبی معنی کرد و آن را عکس العملی دانست که انسان در مقابل محرک های ناسازگار از خود بروز می دهد .
تعاریف علمی استرس :
محققان برای استرس تعاریف مختلفی ارائه کرده اند این تعاریف اگرچه دارای تفاوت هایی ظاهری و شکلی هستند ولی از نظر محتوایی تقریبا عقیده واحدی را منعکس می کنند . دنیس جیف استرس را حالتی می داند که از دخالت متغییرات روانی _فیزیولوژیکی بر دو عامل محیط و سلامتی جسمانی فرد بروز میکند .محقق دیگری به نام کری کوپر آن را عکس العمل بیو شیمیایی و رفتاری فرد می داند که در مواجهه با خطر به انسان دست می دهد به رغم سوزان کارترایت استرس مجموعه ای از واکنش های عمومی فرد به عوامل ناسازگار و غیر منتظره محیط است که او را وادار می کند با اتخاذ روش جنگ یا گریز با خطر مقابله کرده و یا راه فرار را انتخاب کند .کاکس میگوید :استرس پاسخ فرد به فرآیندهای درونی و بیرونی است که بر ظرفیت ادغام نیروهای جسمی و روانی فشار وارد می سازد به عقیده وی استرس بخشی از مجموعه سیستم پویای برخورد و تعامل فرد و محیط و به عبارت دیگر تطابق بین خودد یگر و یا خود درون که با خود برون در توافق نیست میباشد .از طرفی کارل البرشت استرس رابخش طبیعی عملکرد انسان دانسته و عقیده دارد که باید اختلاف بین استرس منطقی و مخرب را آموخت .
انواع استرس :
استرس از نظر شدت و فراوانی :
1_استرس های شدید (تصادف _سیل _جنگ و…) 2_استرس های معمولی (رفتن به مدرسه _ امتحان _بیماری 3_استرس های خرد (دیر رسیدن به کلاس ایستادن در صف )
استرس از نظر کیفیت :
1_منفی یا استرس بد (دیسترس) انسان را از پا انداخته له میکند وتا شکستن و خرد کردن پیش
می رود .دیسترس حرکت در تونل مشکلات است بی آنکه انتهای تونل معلوم باشد (مرگ یکی از
عزیزان _جدای مشکلات مالی _تعارض در روابط بین فردی _دست و پنجه نرم کردن با یک
بیماری مزمن ) 2_مثبت استرس خوب یا (یوسترس)آن است که جنبه محرک و انگیزه ساز داشته
باشد و موجب رسیدن به یک هدف شود .
استرس از نظر مدت :
1_کوتاه مدت (شکستگی یکی از اعضا_آماده نبودن برای امتحان مستمر) 2_مزمن یا طولانی مدت
(بیماریهای مزمن مثل فلج _داشتن معلول در خانواده و…) تحقیقات علمی موید این واقعیت است که استرس بر سلامت جسم و روان فرد تاثیر می گذارد و انرژی های بالقوه و بالفعل او را هدر داده و باطل می سازد .امروز مردم اغلب کلمه استرس را به صورت موضوعی متداول و یا به شکل بیماری اپیدمی به کار می برند و این کلمه مدت هاست که در ادبیات محاوره ای جا باز کرده و به همان گونه که از کار _غذا _مسکن _مسافرت _تحصیل و… صحبت میکنیم از استرس هم صحبت میکنیم .
کنترل استرس :
آموزش کنترل استرس یک فرایند سه بخشی است نخست نشانه ها و علت ها را تشخیص می دهید سپس مهارت ها ی کنترل را می آموزید و در مرحله سوم می آموزید که آن مهارت ها را چگونه به کار ببرید .چگونگی برخورد شما بااسترس به منشا آن بستگی دارد اگر علت آن مسئله ای خارج از کنترل شماست تنها چاره می تواند آموزش پذیرش باشد. در مواقع دیگر مهارت های برخورد با آن میتوانند به شما کمک کنند که وضعیت را تغییر دهید .برای کنترل استرس چهار دسته از مهارت ها باید آموخته شوند 1_مهارت های آگاهی 2_مهارت های پذیرش 3_مهارت های برخورد 4_مهارت های عملی بیاموزید که گاهی شکست را تجربه کنید .زمانی که مشکلی برایتان پیش می آید به نظر می رسد چیزی را که اصلا در حیطه اختیارات شما نیست کنترل کنید .سعی کنید با روش های گوناگون خود را آرام سازید .برای مدارا با نگرانی ها همواره این عبارت را به خاطر داشته باشید هیچگاه به تنهایی ناراحت و نگران نباش مشکلت را با دیگری در میان گذار .انزوا و زانوی غم به بغل گرفتن سبب می گردد تا نگرانی ها تشدید شوند .اگر علت ناراحتی خود را برای فرد دیگری شرح دهید یقینا می توانید به حقیقت و عمق مسا ئل پی ببرید .با این کار حتی می اموزید که چگونه با خود نیز صحبت کنید .با استفاده از روش روان درمانی شناختی شخص تمامی عادت های فکری اش را باز آموزی می کند و به جای این که افکاری منفی مانند من به آخرخط رسیده ام را به مغز خود راه ندهد .تفکرات پر ثمر و به عبارتی مثبت اندیشی را می آموزد .
اگر به مشاهده و بررسی افکار نا خود آگاه خود بپردازید میتوانید دید گاهی را که همواره برای شما غصه و افسردگی به دنبال دارد اصلاح نمایید.
مهارت مدیریت بر هیجان ها :
هیجان چیست؟ برای هر انسانی در طول زندگی روزمره اتفاقاتی رخ می دهد اخباری را میشنود افکاری را از سر میگذراند و اعمالی انجام میدهد که همگی می توانند در او احساسات یا هیجاناتی را به وجود بیاورد .این احساسات به نوبه خود در شکل دادن رفتارهای او موثر می باشد .وقتی خوشحال هستیم یعنی احتمالا اتفاقات خوبی را پشت سر گذاشته ایم و هنگامی که غمگین هستیم احتمالا اتفاقات ناگواری پیش آمده است .هیجانات و احساسات تجاربی درونی هستند که در مقابل رخدادهای بیرونی در خود حس میکنیم .مثل احساسات خشم غم شادی نگرانی ترس و… مهارت مدیریت هیجانات فرد را قادر میسازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص داده نحوه تاثیر آنها را بر رفتار بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد.مثلا وقتی فکر میکنم سلام نکردن یکی از دانش آموزان به معنی توهین و گستاخی به من است احتمالا هیجان خشم را تجربه خواهم کرد .در صورتی که اگر فکر کنیم رفتار و سلام نکردن او نشانه ی این است که احتمالا او امروز مشکلی دارد و حالش خوب نیست امکان دارد خشمگین نشوم و هیجانی دیگر را تجربه کنیم .هیجان کلمه ای است که در فارسی بیشتر برای احساسات وحالات پر شور و پر انرژی استفاده میشود ولی در روان شناسی برای بیان تمام حالات احساسی و روانی مثبت و منفی و علایم جسمانی و روانی همراه آن به کار می رود .از نظر برخی روان شناسان هیجان تغییرات جسمی و روانی است که مستقیما به دنبال ادراک یک واقعیت تحریک کننده حاصل میشود . هیجانات مثل :خشم ترس عشق محبت تنفر ناامیدی نگرانی احساس حقارت غرور غم اندوه شادی تعجب شرم پشیمانی دلسوزی و…
کارکردهای هیجانات:
1_به زندگی رنگ طعم و روح می بخشد 2_می تواند وسیله همبستگی افراد شود .
3_پایه و اساس هنر است 4_می تواند نیروی اضافی تولید کند یا موجب اتلاف نیرو گردد.
5_می تواند به اعمال یاری رسان یا آسیب زننده منجر گردد.
6_می تواند عقل و منطق را تحت الشعاع قراردهد .
اهمیت مدیریت هیجانی در چیست ؟
1_برخورد صحیح با موقعیتهای تهدید کننده و خطرناک :مثلا در مواجهه بایک جانور درنده هیجان ترس باعث میشود با قدرت بیشتری پا به فرار گذاشته و جان خود را نجات دهیم .
2_برای خشنودی و شادی بیشتر هر چه مدیریت هیجانی بالاتر باشد :هیجانات و احساسات به ما کمک میکند تا اطلاعات مربوط به پایه و اساس سلامتی یعنی شادی را جمع آوری کرده اولویت بندی و پردازش کنیم تا به نحو احسن از آن استفاده کنیم .
3_برای کمک به دیگران :مدیریت هیجانی می تواند به ما کمک کند تا با شناخت خود و دیگران نیازهای آنان را درک کرده و حداقل با همدلی به آنان یاری برسانیم .
مهارت حل مسئله :
تعریف : مهارت حل مسئله به عنوان برخورد فعالانه در جستجو و تشخیص مسئله ها مشکلات و فرصت ها استفاده از منطق و مهارت قضاوت در جمع آوری و تحلیل اطلاعات و جستجو و خلق راهکارها مقایسه ی راهکارها ی مختلف و انتخاب بهترین شیوه برای مواجهه با یک مسئله تعریف می شود .
کاربرد مهارت حل مسئله :مطالعات نشان داده اند که افرادی که با مهارت حل مسئله آشنا بوده و آن را در زندگی روزمره شان به کار می بندند استرس یا فشار روانی کمتری را در زندگی روزمره شان به کار میبندند استرس یا فشار روانی کمتری را در زندگی تجربه می کنند .همچنین یافته ها دال بر آن است که بسیاری از افراد در زندگی با مشکل درد سر گرفتاری بحران و …روبرو میشوند اما همه آنها به طور یکسان از این تجارب استرس زا آسیب نمی بینند .چون آنچه مهم است آن است افراد در مواجهه با این گونه موقعیت ها ی دشوار چگونه می توانند به شیوه ای صحیح عمل کنند وبا نیروی فکر خود با مشکلات غیر قابل اجتناب زندگی کنار بیایند .در واقع توانایی حل موفقیت آمیز مسائل ارتباط نیرومندی با سلامت روان افراد دارد.
آشنایی با مهارت حل مسئله :در فرآیند حل مسئله فرد باید در رویارویی با مشکلی که در حال حاضر ایجاد شده است بتواند راه حل های زیادی را پیدا کند و سپس با فرآیند تصمیم گیری و با در نظر گرفتن پیامدهای هر یک از این راه حل ها بهترین آنها را برای رفع مشکل حاضر بکار ببندد.
براین اساس افراد نیازمندند که چگونگی تفکر و نه فقط چرایی آن را یاد بگیرند .بعضی افراد حتی قادر به بر طرف کردن مسائل روزمره خود نبوده ودر مقابل کوچکترین مشکلی که برایشان پیش آمده دچار پریشانی دست پاچگی آشفتگی و ناراحتی می شوند .افرادی که فاقد توان حل مسائل و مشکلات خود هستند معمولا:1_وجود مشکل را دلیل بر ضعف بی کفایتی بی لیاقتی و یا بد شانسی خود می دانند 2_مسئولیت ایجاد مشکل را به گردن دیگران انداخته و برای حل آن قدمی بر نمی دارند .
3_به هنگام مواجهه با مشکل به جای اندیشیدن برای حل آن مدام خود یا دیگران را سرزنش و ملامت می کنند 4_معتقدند یک دنیای خوب دنیای بدون مشکل است 5_روش معمول این افراد اجتناب یا فرار است 6_معمولا بدون اندیشه کافی و با عجله و تکانشی عمل می کنند .
7_خودشان راباور نداشته و در مقابل مشکلات احساس در ماندگی و نا امیدی میکنند 8_قادر به پیش بینی پیامد رفتارهای خود و تشخیص راه حل بهینه نیستند .
در مقابل این گر وه افراد دیگری نیز وجود دارند که حل مسائل و مشکلات متنوع نه تنها در درون آنها آشوبی ایجاد نمی کند بلکه آنها را به این سطح از خود آگاهی می رساند که با پشت سر گذاشتن هر مشکل درس جدیدی از زندگی گرفته و نقاط ضعف خود را بهبود بخشند .عمده ترین علت موفقیت این افراد آن است که به هنگام روبرو شدن با مشکلات از روشی منظم و مرحله به مرحله استفاده می کنند در حالی که گروه اول فاقد این توانمندی هستند.
مراحل تکنیک حل مسئله:
تکنیک حل مسئله مستلزم طی مراحلی است شما در هر مرحله باید به سوال خاصی پاسخ دهید به عنوان مثال تعریف دقیق مشکل چیست ؟سعی کنید وقت کافی برای تمرین این مهارت اختصاص دهید و بارها آنرا به طور ذهنی در مورد مشکلات مختلفی که ممکن است برایتان پیش بیاید بکارگیرید .این کار باعث میشود شما آمادگی لازم را برای استفاده از این مهارت در موقعیت های واقعی زندگی کسب نمایید .بهتر است برای پاسخ گویی به سوالات هر مرحله از قلم و کاغذ استفاده کنید .
نوشتن به شما کمک می کند تا تفکر بازتری داشته باشید و این امکان را فراهم میکند که در صورت موفق نبودن یک راه حل بتوانید به مرحله قبل بازگشته و گزینه منطقی تر دیگری را برگزینید و بدین ترتیب ناچار نخواهید بود که روند حل مساله را از اولین مرحله آغاز کنید . با دنبال نمودن آنچه که در ذیل به عنوان مراحل حل مسئله آمده افراد یاد میگیرند که چگونه برای حل موثر مشکلات شان گام بردارند تا به نتیجه مطلوبی دست یافته و استرس کمتری را تجربه نمایند .1.پذیرش موقعیت 2.تعریف مشکل 3.بارش فکری راه حلها 4.تصمیم گیری 5.طرح ریزی 6.اجرای راه حل 7.ارزیابی .
مهارت تصمیم گیری :
زندگی مجموعه ای از تصمیمات مختلف است که در گستره ای از موقعیت ها و مشکلات بسیار ساده تا بسیار پیچیده اتخاذ می گردند .ما هر روز تصمیمهای زیادی برای خود میگیریم که بعضی از این تصمیمها ساده و کم اهمیت بوده و ممکن است تاثیر خیلی زیادی روی زندگی ما نداشته باشند مثل لباس پوشیدن یا غذا خوردن ولی بعضی از آنها مهم هستند و می توانند اثر خیلی زیادی روی زندگی ما بگذارند مثل انتخاب شغل یا رشته تحصیلی و… تصمیم گیری یک امر مهم و اساسی در زندگی هر فرد است و موفقیت یا عدم موفقیت افراد ارتباط بسیار زیادی با تصمیم گیری های صحیح آنها دارد.
تصمیم گیری چیست ؟تصمیم گیری فراین انتخاب یک شیوه عمل از میان اعمال متنوع است .این فرایند شامل استفاده از چیزهایی است که در دست دارید (یا می توانید به دست بیاورید)برای رسیدن به آنچه که می خواهید اگر شما تنها یک انتخاب ممکن در اختیار داشته باشید (یا یک راه حل بیشتر نداشته باشید )با فرآیند تصمیم گیری روبرو نیستید .البته حتی اگر در چنین شرایطی با دو گزینه عملی کردن یا نکردن یک راه حل مواجه باشید و باید یکی از آنها را انتخاب کنید در واقع در حال تصمیم گیری هستید .گر چه بسیاری از تصمیمات برحسب عادت گرفته میشوند و عملا فرد با مشکل انتخاب از میان گزینه های متعدد روبرو نیست اما در هر حال هر موقعیتی که شامل سنجش دو یا چند گزینه برای عمل و انتخاب یکی از آنها باشد نوعی تصمیم گیری به حساب می آید .
مراحل تصمیم گیری :
1_تشخیص مشکل و تعیین موقعیت مستلزم تصمیم گیری
2_ارزیابی موقعیت و مدنظر قراردادن اهداف
3_جستجوی گزینه ها
4_انتخاب بهترین گزینه برای عمل
5_عملی نمودن تصمیمات اتخاذ شده
6_ارزیابی نتایج
مدل های تصمیم گیری :
1_تصمیمات اصلی و فرعی
2_تصمیمات زنجیره ای
3_تصمیمات درختی (شجره ای )
در مراحل تصمیم گیری توجه به نکات زیر سود بخش است :
1_تصمیم گیری باید بر اساس استدلال باشد 2_همیشه برای هر مسئله ای راه های عملی مختلفی وجود دارد 3_تصمیم خوب در هر شرایطی برگزیدن بهترین راه حل عملی می باشد 4_تصمیم گیری باید به موقع انجام شود و گرنه سود بخش نیست .5_تصمیمات مهم آنها هستند که بر اثر بلند مدت و اساسی بر زندگی فرد و دیگران داشته باشند .
پیدا کردن راه حل های بیشتر امکان تصمیم گیری بهتر را افزایش میدهند بنابر این خوب است همیشه از بارش مغزی استفاده شود .
اولین راه حلی که به ذهن می آید بهترین راه حل نیست .اگرچه شرایط فیزیکی یا عوامل بیرونی گاهی موجب محدود ساختن انتخاب ما میشوند ولی در هر حالتی که به سر بریم توانایی گزینش داریم .دانش عمومی اطلاعات ویژه ارزش و سلیقه افراد برتصمیم گیری آنها اثر می گذارد تصمیم گیری هایی که مهم و غیر قابل برگشتند اطلاعات و دقت بیشتری می خواهند .نوشتن موارد مختلف تصمیم گیری موجب روشنی و فراموش نشدن اطلاعات می شود افرادی که تصمیمات برآنها اثر داردباید در تصمیم گیری شرکت داده شوند .بدترین کار به فردا افکندن و تصمیم نگرفتن است .یادگیری و به کار گیری روش منطقی گزینش و رعایت موارد ذکر شده تصمیم گیرنده را در گزینش هایش موفق می سازد و چنانچه گفته شد هر موفقیتی اعتماد به نفس او را افزایش می دهد وبر همه زندگی اش اثر مطلوب می گذارد اما با توجه به نقش اهمیتی که تصمیم گیری و گزینش در زندگی حال و آینده ما دارد بجاست که برای انجام آن از روش منظم منطقی و حساب شده تری استفاده کنیم .
مهارت تفکر نو آور (یا خلاق ):
تفکر خلاق مهارتی است که شخص با پرورش آن قدرت کشف راه حل های جدیدی برای حل مسائل را در همه جنبه های زندگی پیدا میکند .تفکر خلاق از جمله مهارت هایی است که موجب پیشرفت و رشد جامعه می گردد . همانگونه که تاکنون رشد جوامع بشری مدیون افرادی است که توانسته اند با کمک تفکر خلاقانه اختراعات و اکتشافاتی دست یابند که موجب آسان تر شدن زندگی انسانها کشته است .استفاده از خلاقیت حتی در امور ریز و روزمره زندگی مانند فعالیت های مربوط به خانه نیز می تواند کارهای وقت گیر و کسل کننده را لذت بخش و آسان سازد .
مهارت تفکر خلاق مهارتی است که شخص با کمک حل مسئله و تصمیم گیری از افکار یا روابط نو برخو ردار شده و قدرت کشف و انتخاب راه حل های جدید را پیدا میکند .خلاقیت میتواند در اشکال زیر خود را نشان دهد:خلاقیت به عنوان یک تولید :اختراعات پیشرفت های پزشکی کارهای هنری اصول وقوانین علمی از جمله تولیدات خلاق محسوب می شوند .
خلاقیت به عنوان یک فرآیند:طبق این توصیف خلاقیت فرآیندی است که فرد با آن درگیر میشود حتی اگر به تولید چیز خاصی منجر نگردد.همه افراد می توانند عملکرد خلاقی داشته باشند عملکرد خلاق شامل فکر کردن صحبت کردن بازی نوشتن آواز خواندن نواختن موسیقی آزمایش و دستکاری کردن ایده هاو اشیا باشد . خلاقیت در کودکان در سال های اولیه زندگی بیشتر مبتنی بر فرآیند است .یعنی کودک یک نقاشی را شروع میکند اما آن را کامل نکرده و رها میکند و خلاقیت به عنوان یک مهارت :خلاقیت برای شکوفایی نیاز به تمرین دارد.به عنوان مثال مهارت در بازی تنیس بدون تمرین به سرعت از بین می رود بدون تمرین توانایی نوشتن موسیقی آواز نقاشی و بسیاری دیگر …ممکن است متوقف شود . خلاقیت به عنوان ویژگی های شخصیتی :برخی از محققان ویژگی هایی را برای افراد خلاق مطرح می کنند .این ویژگی ها عبارت اند از :جسارت کنجکاوی انعطاف پذیری استقلال درون گرایی ناهمنوایی شوخ طبعی گرایش به تجربه کردن .
ویژگی های افراد دارای تفکر خلاق :
1_علاقمند به نو آوری پیچیدگی و اتخاذ تصمیم مستقل هستند .
2_پدیده ها و اشیا پیچیده را به پدیده ها ی ساده ترجیح می دهند
3_مایل اند خود تصمیمی مستقل اتخاذ کرده از پیروی و اطاعت از دیگران تا حدی دوری می کنند .
4_می توانند میان جنبه های مختلف پدیده ها وحدت ایجاد کنند
5_می توانند میان تفکر منطقی و تفکر غیر منطقی یا پدیده های خیالی و پدیده های عینی نیز هماهنگی ایجاد کنند.
6_افراد خلاق با انگیزه ی درونی بیشتر سرو کار دارند تا با محرک های بیرونی مثل شهرت پول و مقام .
7_افرادخلاق راه هایی را جست و جو می کنند که از طریق آن بتوانند فکر خود را به سوی ایده های نو و تازه هدایت کنند .
8_برای تجربه جایگاه ویژه ای قایل است و به علت موفقیت ها و شکست ها می اندیشد نه به اثر آنها 9_فکر کردن در آرامش را برای خود استراحت تلقی می کنند .
10_فرد خلاق کنجکاو و پرسشگر است پیرامون یک موضوع یا پدیده سوال های متعددی را خلق می کند واز افراد آگاه و متخصص می پرسد .
11_در صدد بهترین راه حل ها یا کمترین هزینه فکری زمانی و مالی است .
12_به مسائل موقعیت اشیا و چیزهایی دقت می کند که از دید دیگران مورد غفلت قرار گرفته اند .
13_شوخ طبعی و بذله گویی از صفات بارز این افراد است .
14_مثبت نگر و پر انرژی هستند
15_از قدرت تصویر سازی ذهنی بالایی برخوردارند .
16_سوال و جواب های غیر عادی و عجیب و غریب در آنها بیشتر دیده می شود .
راه های پرورش تفکر خلاق :
1_اطلاعات و تجارب خود را در موقعیت های مختلف گسترش دهیم
2_از دیگران و کودکان سوال هایی بپرسیم که پاسخ های متعدد داشته باشند .
3_اگر سوال های غیر معمولی از سوی دیگران مطرح می شود سعی کنیم تا با همکاری خودشان
پاسخ های جدید و نو را کشف کنیم .
4_رفتارها و الگوها ی افراد خلاق مثل ابو علی سینا دکتر حسابی و…را سرمشق قراردهیم .
5_هر چه را که می خوانیم می بینیم و می شنویم مهمترین نکات آنرا یادداشت کنیم.
6_هر فکر جدیدی که به ذهن ما می رسد بنویسیم .
7_بازی های فکری ساخت اشیا با گل مجسمه سازی نقاشی و داستان نویسی موجب شکوفایی
ذهن و خلاقیت می شوند .
مهارت انتقادی (یا نقادانه):
تفکر چیست ؟منظور از مهارت های تفکر مجموعه مهارت های اساسی و پیشرفته ای است که بر فرآیندهای ذهنی فرد تسلط دارد .در گذشته این گونه تصور می شد که مهارت های تفکر فقط یک استعداد خاص است که بعضی از افراد دارای این استعداد و عده ای فاقد این استعداد می باشند استعدادی که ارثی و خدادادی است .امروزه کاملا این نظریه رد شده است و عقیده بر آن است که این مهارت ها قابل آموزش و یادگیری هستند و ضرورت دارد که در امر تربیت فرصت هایی فراهم شود تا افراد بتوانند از سنین پایین این مهارت ها را آموخته و در اثر تمرین و ممارست بر آنها مسلط و ماهر شوند.
نقد چیست ؟نقد کردن یعنی پرسیدن سوال و ارزیابی کردن. به خاطر داشته باشیم که نقادی کردن به معنی زیر سوال بردن و کم ارزش جلوه دادن چیزها نیست .گاهی نقادی برای تحلیل سازنده و ایجاد درک بهتر از آنچه که اتفاق افتاده است به کار می رود .نقد یعنی نه بی دلیل چیزی را بپذیریم و نه بی دلیل آن را رد کنیم .
مهارت تفکر نقادانه چیست ؟منظور از تفکر نقادانه تفکر منطقی است که معطوف بر این است که فرد چه تصمیمی بگیرد و چه کاری انجام دهد.در تعریف دیگر مهارت تفکر نقادانه این گونه مطرح شده است :تفکر نقادانه تفکری است که در جست و جوی شواهد دلایل و مدارک برای یک قضاوت و نتیجه گیری است و یا برای دستیابی به چنین قضاوت و نتیجه گیری خواستار دلیل شواهد و مدارکی است در واقع این مهارت از فرد می خواهد که در مورد ابعاد زندگی خود ودیگران به صورت نقادانه فکر کند حتی در مورد تفکر خود و بر اساس آنچه در تفکر نقادانه به آن رسیده عمل کند .آنچه در مورد مهارت تفکر نقادانه می توان گفت آن است که نقاد بودن به اندازه تفکر ارزشمند است.
هفت قاعده برای تقویت تفکر انتقادی:
تفکر انتقادی یک مهارت نسبی است و هیچ کس نمی تواند ادعا کند که آن را به طور کامل فرا گرفته و به کار می بندد .همه افراد تقریبا از درجات مختلفی از این مهارت برخوردارند اما اغلب آنها نمی دانند چگونه این استعداد را در خودشان کشف و شکوفا نمایند .راهبردهایی که در ذیل ارائه شده است که به شما کمک میکند تا بتوانید مهارت های تفکر از جمله شیوه تفکر انتقادی را در خودتان بهبود ببخشید .
1_همواره سطح بهینه ای از شک گرایی داشته باشید.
2_به دنبال داده های محکم و بنیادی باشید نه فرضیات استدلال ها و نتایج .
3_تا زمانی که داده و اطلاعات کافی در دسترس ندارید هیچ نتیجه ای نگیرید .
4_در جستجوی فرض ها و اصلاح آنها باشید .
5_از موقعیت هایی که ممکن است نتیجه شما غلط از آب در آید غافل نشوید
6_تلاش کنید تا بر سو گیری های شخصی تان غلبه نمایید .
7_در رویارویی با داده های جدید حاضر باشید که نتایج خود را تغییر دهید .
تعریف سلامت روان :
سلامت روانی یعنی :داشتن تعادل عاطفی و سازش اجتماعی احساس راحتی و آسایش فقدان بیماری روانی یکپارچگی شخصیت و شناخت خود و محیط .برخی از دانشمندان نیز به جنبه سالم طبیعت آدمی پرداخته و معتقدند سلامت روانی بسیار بیشتر از روان نژند یا روان پریش نبودن است .
اما گروه دیگری از روان شناسان در تعریف سلامت روانی به تعریف رفتار نابهنجار یا بیماری روانی می پردازند و سپس نتیجه می گیرند که سلامت روانی در واقع مساوی با عدم بیماری روانی است در این دیدگاه ابتدا برای بیماری روانی ملاکهایی در نظر گرفته میشود که داشتن هر یک از این ملاکها به تنهایی و یا به صورت جمعی می تواندنشانگر اختلال روانی باشد .این ملاکها عبارت اند از :داشتن رفتار غیر 0انطباقی انحراف از متوسط پریشانی شخصی انحراف از هنجارهای اجتماعی و اختلال در کارکرد اجتماعی .به این ترتیب سلامت روانی با عواطف تفکر و رفتار آدمی ارتباط دارد یعنی فردی که از سلامت روانی خوبی برخوردار است می تواند با حوادث روز افزون و مشکلات زندگی مقابله کند اهداف خود را در زندگی دنبال کند و عملکرد موثری در جامعه داشته باشد .سلامت روان زمینه رشد مهارت های فکری و ارتباطی را فراهم می کند و باعث رشد عاطفی انعطاف پذیری و عزت نفس می شود .عملکرد موفقیت آمیز کارکردهای ذهنی و در نتیجه انجام فعالیت های سازنده داشتن روابط مناسب با دیگران توانایی سازگاری باتغییرات و رویارویی موثر با حوادث ناگوار زندگی همه از پی آمدهای داشتن سلامت روانی محسوب می شود (بیابانگرد و جوادی 1383).
البته باید متذکر شد که واژه سلامت روان مفهومی بسیار وسیع دارد و شامل :رفاه ذهنی احساس خود توانمندی کفایت درک همبستگی بین نسلی و توانایی تشخیص استعدادهای بالقوه هوشی و عاطفی در فرد می باشد .سازمان جهانی بهداشت سلامت روان را ترکیبی از دو بعد می داند بعد منفی یا سلامت روان منفی که بر عدم وجود اختلالات نشانه ها و مشکلات روانی دلالت دارد و بعد مثبت یا سلامت روان که در برگیرنده هیجانات و خصوصیات شخصیتی مثبت از قبیل عزت نفس غلبه بر محیط حس یکپارچگی و خود کار آمدی است .بر این اساس برنامه های ارتقای سلامت روان نیز نباید تنها بر جنبه پیشگیری از بیماری های روانی تکیه کنند بلکه طبق تعریف داوین (1996) این برنامه ها علاوه بر تلاش در جهت کاهش خطر بروز بیماری در جامعه باید در برگیرنده اقداماتی باشند که به منظور افزایش شاخص های مثبت سلامت روان و میزان آسایش روان شناختی در افراد صورت میگیرد .
مطالعات نشان داده اند که ارتقای سلامت روان کودکان و نوجوانان علاوه برمزایای بالقوه آن در حوزه سلامت یکی از روش های شناخته شده در راستای پیشگیری از رفتارهای پر خطر نیز می باشد
رابطه ی انواع مهارت های زندگی بر سلامت روان :
1_ رابطه ی خود آگاهی و سلامت روان :خود آگاهی باعث خود شناسی می شود و خود شناسی ما را به خداوند نزدیک کرده بنابراین هوش معنوی و آرامش بیشتری داریم پس سلامت روان ما تامین می شود .
2_رابطه ی همدلی و سلامت روان :همدلی احساس آرامش و قوه ی ادراک فرد را افزایش می دهد موجب افزایش اعتماد به نفس شده و روابط خانوادگی و اجتماعی را بهبود می بخشد همچنین امنیت روانی و آسایش خاطر را تقویت می نماید بنابراین باعث می شود سلامت روان فرد تامین شود .
3_رابطه ی روابط بین فردی و سلامت روان :افراد از طریق برقراری ارتباط صمیمانه قادر خواهند بود که احساسات و عواطف خود را به اعضای خانواده دوستان و نزدیکان خود ابراز نماید و در این صورت باکمک خواستن به موقع از آنها با مسائل ومشکلات خود به بهترین نحو ممکن رفتار نمایند سلامت روانی یعنی داشتن تعادل عاطفی و سازش اجتماعی بنابراین فرد از طریق روابط بین فردی درست و به موقع می تواند به سلامت روان برسد.
4_رابطه ی مهارت ارتباط موثر با سلامت روان : ارتباط موثر یعنی رابطه ای که در آن طرف مقابل پیام ما را با حداکثر دقت ممکن دریافت و درک کند .سلامت روان زمینه رشد مهارت های فکری و ارتباطی را فراهم می سازد بنابراین با ایجاد یک رابطه ی موثر با دیگران می توانیم سلامت روان خود را نیز تامین کنیم.
5_رابطه مهارت مقابله با استرس و سلامت روان :استرس عکس العملی است که انسان در مقابل محرکهای نا سازگار از خود بروز می دهد در واقع استرس پاسخ فرد به فرآیندهای درونی وبیرونی است.استرس از نظر کیفیت به دو نوع منفی و مثبت طبقه بندی می شود .اگر فرد جنبه مثبت یا استرس خوب را در خود پرورش دهد جنبه ی محرک و انگیزه ساز داشته و موجب رسیدن به هدف می شود بنابر این فردی که اهداف خود را در زندگی دنبال کند و عملکرد موثری در جامعه داشته باشد سلامت روان او هم تامین می شود .
6_رابطه مهارت مدیریت بر هیجان ها با سلامت روان :در روان شناسی هیجان برای بیان تمام حالات احساسی و روانی مثبت و منفی و علایم جسمانی و روانی معنی می شود .فرد با مدیریت بر هیجانات خود مانند خشم ترس محبت احساس حقارت شادی غم اندوه شرم و …می تواند وسیله همبستگی افراد شود انعطاف پذیر و حس خود کار آمدی را در خود تقویت کند .بنابراین سلامت روان او نیز تامین می شود.
7_رابطه مهارت حل مسئله با سلامت روان :مهارت حل مسئله برخورد فعالانه در جستجو و تشخیص مسئله ها مشکلات و انتخاب بهترین شیوه برای مواجهه بایک مسئله یا مشکل تعریف می شود فردی از سلامت روانی خوبی برخوردار است که بتوا ند با حوادث روز افزون و مشکلات زندگی خود مقابله کند .
8_رابطه مهارت تصمیم گیری با سلامت روان :تصمیم گیری یک امر بسیار مهم و اساسی در زندگی هر فردی است و موفقیت یا عدم موفقیت افراد ارتباط زیادی با تصمیم گیری های صحیح او دارد .
اگر فرد قدرت تصمیم گیری از میان اعمال متنوع را داشته باشد احساس خود توانمندی در او ایجاد شده و سلامت روان او نیز تامین می شود .
9_رابطه مهارت تفکر خلاق (یا نو آور )با سلامت روان :تفکر خلاق مهارتی است که شخص با پردازش آن قدرت کشف راه حل های جدید برای حل مسائل را در همه جنبه های زندگی پیدا می کند افراد خلاق مثبت نگر و پر انرژی هستند دارای رفاه ذهنی و احساس خود توانمندی دارند بنابر این چنین افرادی دارای سلامت روانی می باشند .
10_رابطه ی مهارت تفکر انتقادی با سلامت روان :منظور از تفکر نقادانه تفکر منطقی است که معطوف بر این است که فرد چه تصمیمی بگیرد و چه کاری انجام دهد .در واقع این مهارت از فرد می خوا هد در مورد ابعاد زندگی خود و دیگران به صورت نقادانه فکر کند حتی در مورد تفکر خود وبر اساس آنچه در تفکر نقادانه به آن رسیده عمل کند.واز آنجایی که سلامت روان با تفکر ورفتار آدمی مرتبط است پس فردی که دارای این مهارت باشد سلامت روان ش تامین می شود .
تحقیقات انجام شده در زمینه آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان :
با مطالعه مقالات و رجوع به اینترنت عنوان تحقیقات انجام شده عبارت اند از :
1_در یک تحقیق که توسط دکتر علی رمضان خانی و دکتر علی اکبر سیادتی در سال تحصیلی 79-1378 تحت عنوان بررسی وضعیت آموزش های مهارت های زندگی در نظام آموزش و پرورش کشور دوره ی ابتدایی انجام گردید یافته های زیر بدست آمده است :
2/39 درصد از پاسخگویان 9مهارت اساسی (از 13مهارت مورد سوال )سالم زیستن را از طریق برنامه های مدرسه به طور کامل آموخته اند .-این میزان درصدها برای هر یک از سوالات مختلف متفاوت است و همچنین بر حسب استان های مختلف نیز با هم اختلاف دارند .8/28 در صد این مهارت ها ی در حد متوسط 6/15 درصد خیلی کم و 4/16 در صد اصلا نیاموخته اند .
-6/28 در صد از پاسخگویان وضعیت آموزش مهارت های بهداشتی دوره ی ابتدایی را کاملا مناسب 4/43 در صد در حد متوسط 60/20 در صد خیلی کم 40/7 در صد کاملا نامناسب اعلام نموده اند .
-میزان مناسب بودن اطلاعات مربوط به مهارت های سالم زیستن در کتب درسی 3/45 در صد انجام آموزش این مهارت ها در فعالیت های فوق برنامه 5/49 درصد مناسب بودن روش تدریس مهارت ها 30/59 در صد از امتیازات مورد انتظار را کسب کرده است .
-یافته های بررسی وضعیت کلی آموزش مهارت های سالم زیستن را در مدارس کل کشور نا کافی ارزیابی می کند
2-در تحقیق دیگری با عنوان بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل نوجوانان که توسط دانشجویان دانشگاه الزهر اء انجام گردیده است این نتایج حاصل شده است .
چکیده :هدف اصلی پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان می باشد . فرضیات پژوهش عبارت اند از :
آموزش مهارت های زندگی سلامت روان دانش آموزان را بهبود می بخشد .آموزش مهارت های زندگی منجر به درونی تر شدن منبع کنترل دانش آموزان می شود .
نتایج پژوهش حاضر به شرح زیر میباشد
آموزش مهارت های زندگی سلامت ر وان آزمودنی ها را بهبود می بخشد .
بین سلامت روانی و شیو ه های :مقابله ای و همچنین بین منبع کنترل و شیوه های مقابله ای ارتباط موثر مثبت و معناداری وجود دارد اما بین سلامت روان و منبع کنترل ارتباط موثر مثبت و معنا داری وجود ندارد .
منابع :
-گرد آوری و تنظیم :گروه اجتماعی پرشین پرشیا-شهرام شیر کوند ْْْْْْْْْْْ
-به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از سایت زنان استان کهکیلویه و بویر احمد
-سایت ارتباط سبز
-مارسیا هاگس و دیگران -علی محمد گودرزی -مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی
-الویت ارنسون (1386) روان شناسی اجتماعی -ترجمه حسین شکر کن انتشارات رشد
نظریه های شخصیت ترجمه یحیی سید محمدی نشر ویرایش
شاملو -سعید (1385)بهداشت روانی تهران انتشارات
شفیع آبادی -عبد ا .(..1387) پویایی گروه و مشاوره گروهی -تهران انتشارات
تهیه کننده سمیرا بی باک و مهسا اصلانی دانشجویان رشته مشاوره واحد کرج با نظارت استاد
مرضیه دهقان پور
-سایت متمم
-سایت تبیان
-سایت آقای رشید پور
-سایت اخبار تامل
-سایت راسخون
فهرست مطالب
فصل اول 1
مقدمه 1
بیان مسئله : 3
اهمیت و ضرورت: 3
اهداف پژوهش: 5
فرضیه ها : 5
سوال تحقیق: 6
تعریف مفاهیم: 6
فصل دوم 7
مقدمه: 7
مهارت های زندگی : 7
مهارت های زندگی چه کاربردی دارند: 7
مهارت های زندگی چه فوایدی دارند: 8
انواع مهارت های زندگی : 9
مهارت خود آگاهی : 10
مولفه های مهارت خود آگاهی : 11
مهارت همدلی : 13
همدلی چه کارایی دارد 13
اجزای تشکیل دهنده همدلی : 13
اثرات همدلی : 14
بزرگ ترین مانع همدلی : 15
مهارت روابط بین فردی : 15
تعریف علمی روابط بین فردی : 16
مهارتهای اساسی در روابط بین فردی : 17
راهکارهایی برای تقویت روابط بین فردی : 17
مهارت ارتباط موثر : 17
مهارت های برقراری ارتباط موثر : 18
مهارت مقابله با استرس: 21
انواع استرس : 22
کنترل استرس : 23
مهارت مدیریت بر هیجان ها : 24
کارکردهای هیجانات: 25
مهارت حل مسئله : 25
مراحل تکنیک حل مسئله: 27
مهارت تصمیم گیری : 28
مراحل تصمیم گیری : 28
مدل های تصمیم گیری : 29
در مراحل تصمیم گیری توجه به نکات زیر سود بخش است : 29
مهارت تفکر نو آور (یا خلاق ): 30
ویژگی های افراد دارای تفکر خلاق : 31
راه های پرورش تفکر خلاق : 32
مهارت انتقادی (یا نقادانه): 33
هفت قاعده برای تقویت تفکر انتقادی: 33
تعریف سلامت روان : 34
رابطه ی انواع مهارت های زندگی بر سلامت روان : 35
تحقیقات انجام شده در زمینه آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان : 38
منابع : 40
موضوع پروژه :
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان افراد
نام استاد :
نام دانشجو:
رشته تحصیلی : راهنمایی و مشاوره
سال تحصیلی :
خرداد
تقدیر و تشکر
با تشکر از زحمات استاد گرامی ……………….. که همواره عامل ایجاد انگیزه ، مشوق و راه گشای من در طی این مسیر بودند و در این راه مرا یاری نموده اند .