بویلر Heat recovery steam Generatary HRSG
بویلر بخار را با فشارهای متوسط و بالا برای توربین بخار در تمام حالات عملکرد آن تولید میکند و بخار را با فشار بالا و متوسط سوپرهیت مینماید و برای سیستم بخار کمکی، بخاری با فشار متوسط تهیه میکند و برای پیشگرم کردن دی اراتور و ایجاد فشار گاززدایی مناسب، بخار کم فشار را تهیه میکند. هر و احد ton/h87/147 بخار با فشار بالا و ton/h38 بخار با فشار متوسط تولید میکند و بخار ورودی به توربین مشخصات دمایی C540=T برای بخار فشار بالا و C227 T = بخار با فشار متوسط را دارد و فشار آنها به ترتیب bar 53/84 P = و bar 6/6P= میباشد که این مقدار برای عملکرد واحد بخار در حا لت نامی میباشد مشخصات فنی در نقشه در جاهای مختلف نشان داده شده است.
تجهیزات ابزار دقیق برای بویلر و توربین
* ترانسدیوسرهای نصب شده روی بویلر و توربین: برای اندازهگیری درجه حرارت فشار سیال، دبی و سطح، اندازهگیری موقعیت و مکان ناظر وضعیت شعله کوره بویلر و تجزیه و تحلیل ترکیب شیمیایی گازها و وسایل ابزار دقیق توربین بخار به کار برده میشود.
* محرکهای کنترلی: عناصر تصحیح کنندهای چون دامپرها و الوها را برای کنترل حرارت در توربین و بویلر به حرکت درمیآورند.
ترانسدیوسرها و سیستمهای حسکننده سیگنالهای زیر را به وجود میآورند:
1- سیگنالهایی که اطلاعات را به مانیتورها در اتاق فرمان و جاهای دیگر ارسال می کند.
2- سیگنال برای سیستم اتوماسیون و اینترلاک و حفاظت که توسط ابزاری که موقعیت محرکها و سوییچگیرها را نشان میدهد ایجاد میشود.
3- سیستمهای اتوماتیک حلقه بسته
4- کنترلهای دستی واقع در اتاق فرمان مرکزی و تابلوهای محلی مانند باز و بسه شدن والوها.
اندازهگیری درجه حرارت
1- اندازهگیری درجه حرارت با استفاده از ترموالکتریک
دو هادی که در نقطه اتصال اندازهگیری به هم وصل میشوند تشکیل ترموکوپل میدهند ترموکوپلها انواع مختلف دارند N و T و J و E و K که برای مثال ترموکوپل نوع K در محدوده درجه حرارتهای C1100 کاربرد دارد. ترموکوپل بسته به محیطی که قرار است درجه آن اندازهگیری شود نیاز به حفاظت دارد و حفاظت آن به شکل غلافگذاری میباشد.
در روش غلافگذاری باید جریان سیال بتواند در ترموکوپل ارتعاش ایجاد نماید محیطی که قرار است درجه آن اندازهگیری شود باید درجه فشار بالایی داشته باشد و ترموکوپل خوب نصب شود یعنی تعداد اتصالات مدار اندازهگیری حداقل باشد و سیم مثبت و منفی رساناها به هم متصل شود.
عوامل موثر بر پایداری ترموکوپل عواملی چون تغییر ترکیبات فیزیکی تغییرات ساختاری و اثرات میدان مغناطیسی میباشند.
ترموکوپل نوع N: ترموکوپلهای جدید با استفاده از آلیاژهای نیکروسیل و نیسیل میباشند و باید شرایط پایداری ترموکوپل و عوامل موثر بر آن همچنین سیمهای ارتباطی ترموکوپل و اتصال مرجع آن و محفظههای ترموکوپل تعبیه شود درجه حرارت فلز در بویلر سنجیده شود و سپس درجه حرارت سطح مسیرهای تخلیه و دمنده بویلر اندازهگیری شود.
2- اندازهگیری درجه حرارت توسط مقاومت: (resistence temprature detector)RTD
در این روش از این خاصیت فیزیکی استفاده میشود: پلاتونیوم ماده اصلی عنصر مقاومت در صنعت برق است و در درجه حرارت بالا پایدار است و تکرارپذیری مشخصات الکتریکی آن عالی است.
3- اندازهگیری درجه حرارت توسط ترانسمیتر
در نیروگاهها معمولاً سیگنالهای میلی ولت ترموکوپلها و یا تغییر مقاومت عناصر مقاومتی قبل از اینکه بتوانند برای نشان دادن، ثبت یا کنترل استفاده گردند نیاز به تعدادی پردازش دارند. ترانسمیترها در جاهایی که وسائل قرائت در دور دست هستند و یا در کنار حلقههای کنترل اتوماتیک قرار میگیرند و سیگنال خروجی آن باید به صورت جریان مستقیم mA 20-4 باشد و ممکن است کاربر آن تقویت سیگنال، خطیسازی، نشان دادن خرابی Sensor در صورت دریافت سیگنال بیش از محدده کاری، فرو نشاندن صفر و اطمینان از اینکه نشانگر مستقل از مقاومت حلقه ترموکوپل است.
1- تقویت سیگنال برای افزایش سیگنال از سطح میلیولت (خروجی ترموکوپلها) به سیگنالی که برای انتقال بهتر است (20-4 میلیآمپر)
2- خطیسازی برای عنصر مقاومتی یک عمل اصلی است چرا که رابطه مقاومت درجه حرارت یک مقاومت پلاتونیوم غیرخطی است و نیاز به آمادهسازی دارد
3- نشان دادن خرابی Sensor در جاهایی مهم است که به وسیله اندازهگیری درجه حرارت، سیگنال متغیر اندازهگیری را به سیستم کنترل اتوماتیک میفرستد و خراب شدن وسیله اندازه گیری منجر به درخواست حداکثر توان توسط سیستم کنترل میشود.
4- فرو نشاندن صفر در جاهایی که اندازهگیری درجه حرارت فقط در محدوده کمی مورد نیاز است به کار میرود. ترانسمیترها را روی خود وسیله یا در اتاق تجهیزات میتوان قرار داد که شرایط محیطی برای ترانسمیترهایی که روی وسیله قرار میگیرند بدتر است.
4- اندازهگیری درجه حرارت به روش ترمومترهای انبساطی
در این ترمومترها از این اصل استفاده میشود که فشار بخار و یا مایع محبوس در حجم ثابت در اثر حرارت دیدن تغییر میکند و سه نوع سیستم پر شده وجود دارد. پر شده با مایع و پر شده با بخار فشاردار مایع فرار و پر شده با گاز. برای نشان دادن درجه حرارت یاتاقان و غیره در محل است.
5- ترمومتر نوع انبساطی بیمتال
از این نوع عنصر اندازه گیری در دادن هشدار (قطع و وصل مدار) و نظارت بر درجه حرارت مخازن سوخت استفاده میشود. که دو نوار فلزی با ضریب انبساط متفاوت به هم چسبانده شده و در یک سر به هم قلاب شدهاند وقتی عنصر Sensor حرارت ببیند انتهای آزاد آن جابجا میشود و زاویه جابجایی به درجه حرارت وابسته است.
اندازهگیری فشار
به دو نوع تقسیمبندی میشود 1- ستونهای مایع 2- عناصر انبساطی 3- ترانسدیوسرها
1- از ستونهای مایع در وسایل مانومتری استفاده میشود و در نیروگاههای قدیم استفاده شد
2- عنصر معمولاً از جنس فلز است و جابجایی آن در اثر فشار اعمال شده، مستقیماً به رابط مکانیکی و غیرمستقیم به ترانسدیوسر الکتریکی متصل میشود. در نیروگاههای جدید استفاده میشود. عناصر انبساطی: دیافراگم ضعیف/ دیافراگم قوی و محکم/ کپسولها / بیلوز/ بیلوز و فنر/ لودر بوردن میباشند و مواد مورد استفاده در عناصر انبساطی به سیال مورد اندازهگیری و محدوده فشار وسیله اندازهگیری بستگی دارد.( موادی چون فسفر برنز- بریلیوم مس- فولاد ضدزنگ- برنج- نیکل اسپان، کربن).
3- ترانسدیوسرها:
از شش نوع ترانسدیوسر استفاده میشود: (پتانسیومتری، ترانسفورماتور تفاضلی، کوپلینگ القایی، استرین گیچ، خازن متغیر، سیم مرتعش)
از وسایل زیر برای اندازهگیری فشار استفاده میشود:
(گیجهای قرائت مستقیم فشار، ترانسمیتر الکتریکی فشار ،سوئیچهای فشار )
اندازهگیری دبی
دبیمتر اختلاف فشار، صفحات اریفیس، نازلها و لولههای ونتوری، عناصر اصلی برای اندازهگیری دبی هستند.
اندازهگیری سطح (Level)
انواع سیستم اندازهگیری سطح عبارتند از: سیستم هد تفاضلی ، پروبهای هیدراستپ ،آلتراسونیک (که برای تعیین FLQW و Level به کار میرود و با فرستادن امواج فراصوتی به سطح ناصافی و یا اندازه سطح را میسنجد و در پیوست آورده شده است.) ،سیستم خازنی ، شناور ، پروبهای ارتعاشی ، سقوط وزن، وزن کردن با سلول بار، پروبهای هیدراتکت.
اندازهگیری مکان
وسایل اندازهگیری مکان عبارتند از تراسدیوسرهای الکتریکی که برای اندازهگیری دائم مکان استفاه میشوند: 1- ترانسفورماتور تفاضلی خطی 2- پتانسیومتر سیمی 3- پتانسیومتر لایه پلاستیکی 4-سوئیچهای الکتریکی که در انواع سوئیچهای الکترومکانیکی و سوئیچهای مجاورتی میباشند.
برای ورود آب به دیاراتور دو مسیر وجود دارد مسیر اول از درون فضای بویلر میگذرد و باعث میشود تا آب به حدی گرم شود و به این ترتیب تا حدی از وارد آمدن استرس حرارتی به Deaerator جلوگیری شود. به این فضا Feedwater Heater گویند .در قسمت بالایی rDeaerato بخش دیگری قرار دارد که دی گازر نامیده میشود و وظیفه CO2 زدایی از آب درون Dearator را برعهده دارد. از مسیر بخار IP خود بویلر یک خط لوله گرفته شده که بخار را داخل دی گازر می کند تا اب داخل ان به جوش امده و گازهای مخلوط در آب از آن خارج شوند. این بخار Pegging Steam نام دارد و فلوی آن توسط یک کنترل والو کنترل میشود.1 هنگامی که بویلر هنوز راهاندازی نشده از طریق لوله مشترک بخارهای IP مشترک بین دو واحد که Common Header نام دارد، و وقتی که هیچکدام از دو بویلر یک واحد راهاندازی نشدهاند از طریق بویلر کمکی نیروگاه (Aux Boiler) این بخار را تامین میکنند.
مسیر دیگر هنگامی به کار میرود که سوخت واحد گازی از گاز به گازوئیل تغییر کند. در این حالت مواد حاصل از احتراق گازوئیل معمولا حاوی گوگرد، کربن، نیتروژن و یا هیدروژن است؛ اگر این عناصر با آب یا بخار آب واکنش دهند از آنجا که لوله محتوی آب تغذیه Deaerator که دمای کمتری از محصولات احتراق دارد ممکن است باعث تشکیل اسید بر روی لوله و خوردگی لوله شود (پدیده شبنم اسید سولفوریک). لذا در این حالت یک مسیر by-pass از خارج فضای بویلر برای تغذیه آب Deaerator در نظر گرفته شده است.
برای ایمنی بیشتر سیستم یک Pressure Safety Valve در فشار 5.5 bar g و یک Vacuum Relief Valve موجود میباشد. همچنین یک Motorized Vent Valve وجود دارد که در حین خواباندن واحد برابر کردن فشار Deaerator و جو را عهدهدار است.
پمپهای تغذیه آب درامها (Feed Water Pumping Section)
آب گاززدایی شده توسط Deaerator که اکنون تا حدی گرم هم شده است (به دماهای روی شکل 1 توجه شود)، بوسیله دو عدد پمپ2 (100% Centrifugal×2 یکی در حالت Stand-by) به بخشهای IP/HP فرستاده میشود. هر پمپ آب با فشار بالا را در بخش خروجی (یا Discharge) خود و آب با فشار متوسط را از قسمت میانی به ترتیب به سمت درامهای HP و IP با سرعت ثابت میفرستد. آبی که از قسمت میانی B.F.D گرفته شده است را یک بار از محیط بویلر عبور داده تا برای ورود به IP Drum پیشگرم شود (برای افزایش راندمان). همینطور آب خروجی از Discharge پمپ دو بار از فضای داخل بویلر برای پیشگرم شدن (این عمل را Economizing گویند) عبور کرده و سپس و ارد درام HP میشود.
درام IP و اتصالات مربوطه
نیمی از حجم درام IP را آب و نیمی دیگر را بخار با فشار معین پر کرده است. همانطور که گفته شد، آب IP از طریق پمپها به IP Feed Water Control Station میرسد. این بخش از 100%×2 والو تشکیل شده که یکی از آنها در حالت Stand-by میباشد و وظیفه آنها حفظ سطح درام در یک مقدار مشخص شده میباشد.3 یک مسیر برگشت در جوار اکونومایزرهای IP در نظر گرفته شده طی Cold Start-Up بویلر دمای خروجی اکونومایزر را کمتر از دمای اشباع نگهدارد و به این ترتیب از تبخیر آب در حین Start-Up و تشکیل سد بخار در لولههای ورودی آب به درام IP جلوگیری به عمل آید. قبل از رسیدن بار واحد به 50% مقدار نامی این مسیر برگشت بوسیله یک Shut-Off Valve موتوری بسته میشود. در مجرای ورو دی درام IP این protectionها در نظر گرفته شدهاند:
* اولین Safety Valve که در فشار 11.2 bar g تنظیم شده است.
* دومین Safety Valve که در فشار 11.9 bar g تنظیم شده است.
بخار اشباع شده درام IP بوسیله خروجیای که از بالای درام گرفته میشود، به سوی Super heaterهای جریان مییابد. این بخار سوپرهیت شده از هر دو بویلر جمعآوری شده، وارد یک Header مشترک میشود و از طریق این لاین بخار وارد بخش IP توربین میشود.
Protectionهای زیر برای خط بخار IP در نظر گرفته شدهاند:
* Safety Valve که در فشار 8.8 bar g در نظر گرفته شدهاند:
* Power Operated Relief Valve که توسط یک pressure switch که در 8.4 bar g ست شده است و یا با فرمان اپراتور اتاق فرمان، عمل میکند.
درام HP و اتصالات مربوطه
آب تغذیه کننده بخش HP که توسط B.F.P ها به سمت بویلر فرستاده میشود، از دو مرحله اکونومایزر HP که در وضعیتهای مختلف و از لحاظ تماس با جریان گاز گرم خروجی توربین گاز عبور میکند. در خلاف جهت اکونومایزر مرحله دوم یک مسیر برگشت برای جلوگیری از تبخیر در حین عمل start-up وجود دارد که اساس کار آن مانند بخش IP میباشد.
در اتصالات درام HP، Protection های مکانیکی زیر موجودند:
* اولین Safety Valve که در فشار 97.6 bar g تنظیم شده است.
* دومین Safety Valve که در فشار 98.2 bar g تنظیم شده است.
بخار اشباع در دو مرحله (Finishing, Primary) سوپرهیت میشود. مقداری از آب بخش خروجی B.F.P که برای درام HP فرستاده میشود، بوسیله یک انشعاب در قسمت De-Superheater اسپری میشود. مقدار آب اسپری شده بوسیله Attemperator (که نوعی کنترل والو است) کنترل میشود تا دمای بخار سوپرهیت نهایی در مقدار معینی ثابت بماند و از Overheat شدن بخار خشک ورودی به توربین جلوگیری میشود. این بخار سوپرهیت شده از هر دو بویلر جمعآوری شده، وارد یک Header مشترک میشود و از طریق این لاین، بخار تا کنار توربین حمل میشود. سپس بخار HP دوباره به دو شاخه تقسیم شده و از طرفین توربین وارد بخش HP توربین میشود. (شکل 2 و 3)
در مسیر بخار سوپرهیت تا توربین این Protectionها در نظر گرفته شدهاند:
* Safety Valve که در فشار 92.1 bar g تنظیم شده است.
* Power Operated Relief Valve که توسط یک Pressure switch که در 91.2 bar g ست شده است و یا با فرمان اپراتور اتاق فرمان، عمل میکند.
اگزوز توربین گاز (ورودی بویلر)
گاز گرم خروجی از توربین گاز در بویلر جریان مییابد و گرمای این گاز در Stack بازیافت میشود. همچنین یک stack by-pass برای اگزوز توربین گاز در نظر گرفته شده است که در ورودی بویلر قرار دارد و امکان عملکرد، تنها در سیکل گاز را بوجود میآورد. برای این منظور در این قسمت Diverter damper طراحی شده است.
گرمای ورودی به بویلر معمولا با توجه به تغییرات بار توربین گاز با باز کردن کامل مسیر به سمت بویلر تنظیم میشود. ولی برای حالت start-Up یا shut-Down این دمپر میتواند نیمه باز باشد.
برای ایمنی بیشتر هنگام بستن ورودی گاز گرم به بویلر یک Guillotin damper تعبیه شده که بعد از Diverter damper قرار میگیرد. یک سیستم هوای آب بندی (Seal Air System) که دارای 100%×2 فن است، بسته شدن کامل Diverter را در هر دو حالت بستن ورودی بویلر و نیز بستن by-pass اگزوز تضمین میکند.
اجزای بویلر
اوپراتورها EVAPORATOR
اواپراتورها از تیوبهای فلزی عمودی ساخته شده که روی آنها تعداد زیادی دوایر متحدالمرکز نصب شده است. (تمام محیط این دوایر دارای شیارهایی است و این شیارها حالت مارپیچ نسبت به هم دارند) این دوایر fin نام دارد. اواپراتورها از بالا و پایین به Header بالایی و پایینی جوش داده شدهاند. Header بالایی از طریق Riser tubeها در درامها تخلیه میشود و Header پایینی بوسیله Down comerها تغذیه میشود که به این ترتیب چرخه آب- بخار و نیز drainability سیستم عملی میشود. در اثر برخورد گاز داغ با این تیوبها، بخار درون اواپراتورها شکل میگیرد.
در واقع سیستم Evaporation به گونهای طراحی شده که چرخه آب- بخار انعطاف پذیری را بوسیله evaporator، downcomer، feeder و riser ممکن میسازد.
STEAM DRUMS
اجزای داخلی درام دو وظیفه اصلی را برعهده دارند:
* جدا کردن آب از بخار، که به این ترتیب downcomerها با آب بدون بخار تغذیه میشوند.
* جدا کردن رطوبت از بخار، برای به دست آوردن بخار با درجه خلوص بیشتر تا به این ترتیب از آسیب به پرههای توربین جلوگیری شود.
اجزای داخلی درام HP عبارتند از:
1. Centrifugal Horizontal TANDEM Separators که در دو طرف درام قرار دارند.
2. Drying Drainable Unitary Chevron Groups که در بالای درام قرار دارند.
اجزای داخلی درام IP عبارتند از:
1. مجموعهای از صفحات مشبک.
2. Drying Drainable Unitary Chevron Groups.
تمام بخار و آبی که به درام میرسد از طریق Riserهای اپراتورها به Separatorهای افقی گریز از مرکز درون درام هدایت میشود. حرکت دایروی در مسیر بین Riser تا Separator باعث جدا شدن آب از بخار میشود. بخار از طرفین Separator از میان حفرههای خروجی بیرون میرود. بخاری که از این حفرهها خارج شده باید وارد Chevronها در بالای درام شود. این خشککنندهها با ساختمان بخصوصی که دارند با استفاده از سرعت بخار و جهت فلوی آن، بخار عاری از رطوبت به وجود میآورند.
اتصالات درام HP عبارتند از:
* ورودی آب درام
* خروجی بخار
* خروجی برای عمل Blow down
* ورودی برای ترکیبات شیمیایی
* Vent به اتمسفر که خود دارای اتصالی برای تزریق N2 میباشد.
* 2 Safety Valve
* 2 Level gauge که یکی دارای نشانگر به صورت remote میباشد.
* 3 Level transmitter
* یک مجرای مشترک برای: 1 نشانگر فشار، 2 عدد ترانسمیتر فشار و یک اتصال اضافی برای پروب فشار
اتصالات درام IP عبارتند از:
* ورودی آب درام
* خروجی بخار
* ورودی 1 blow down درام HP
* خروجی برای عمل blow down
* Vent به جو که دارای اتصالی برای تزریق N2 نیز میباشد
* 2 Safety valve
* 2 عدد اندازهگیر سطح (یکی دارای remote indicator)
* 3 عدد ترانسمیتر سطح
* یک اتصال مشترک برای: 1 نشانگر فشار، 2 ترانسمیتر فشار و یک اتصال برای پروب فشار
SUPER HEATER
بویلر با یک سوپر هیتر HP تجهیز شده که از بخشهای ذیل تشکیل شده است:
1. سوپر هیتر اولیه
2. سوپر هیتر نهایی
این بخشها از تیوبهای عمودی نازکی تشکیل شده که با اتصال به هم سیستم سوپر هیتینگ را میسازند که قابلیت حفظ دمای سوپرهیت را به ازای 75% تا 100% بار نامی دارد.
ECONOMIZER
اکونومایزر HP از دو مرحله تیوب نازک که به حالت عمودی قرار دارند و اکونومایزر IP تنها از یک مرحله تیوب تشکیل شده است.
Boiler Feed Water Pumps
دو پمپ کاملا یکسان که قابلیت عملکرد همزمان را دارند و از نوع مارپیچی و افقی، multi-stage هستند، این مجموعه را تشکیل میدهند. لولههای تغذیه آب بویلر از خروجیهای B.F.Pها شروع شده و به هدر اکونومایزرهای HP/IP ختم میشود.
DEAERATOR
از آنجا که این تانک تامین کننده آب درامهای IP/HP است، حجم بیشتری نسبت به درامها دارد. وظیفه دیگر آن همانطور که گفته شد گاززدایی از آب است.
SPRAYS
برای کنترلهای بخار HP، یک سیستم اسپری آب در قسمت میانی بخش Super heating در نظر گرفته شده است. آب به صورت مکانیکی روی بخار اسپری میشود که میزان آب پاشش شده توسط nozzleهای متغیر تعیین میشود. این تغییرات بوسیله یک Pneumatic actuator و یک Electro-Pneumatic Positioner که دهانه خروجی nozzle را تنظیم میکنند (با توجه به سیگنال demand با مقادیر بین 4-20mA) اعمال میشود.
DIVERTER/GUILLOTINE
اجزای اصلی این بخش عبارتند از:
Diverter:
* یک بخش هیدرولیک برای راهاندازی سیستم شامل دو actuator هیدرولیک.
* سیستم هوای Seal با 100% ایزولاسیون شامل دو (100% apacity)fan تجهیزات ابزار دقیق، والوها و …
Guillotin:
* دو موتور الکتریکی.
* تجهیزات Manual برای شرایط emergency.
* قفلهای مکانیکی که در حالت عادی بسته هستند.
کنترل و تجهیزات ابزار دقیق
قسمت با فشار کم (LP Section)
تجهیزات کنترلی بخش LP عبارتند از:
الف) کنترل سطح DEAERATOR:
1. اندازهگیری سطح: سه ترانسمیتر سطح از نوع Differential pressure4 برای کنترل آب تغذیه کننده Deaerator، Remote onitoring و ارسال آلارم High/Low و یک اندازهگیر سطح از نوع Transparent برای قرائت محلی به کار میرود.
2. اندازهگیری فلوی آب تغذیه DEAERATOR: اندازهگیری فلوی آب تغذیه با دو ترانسمیتر فشار تفاضلی (Differential pressure transmitter) که در دو طرف یک Orifice قرار گرفتهاند صورت میپذیرد. اندازه گیری دما بوسیله یک ترموکوپل نوع K صورت میگیرد.
3. Feed Water Control Station: این قسمت از دو عدد والو نیوماتیک از نوع دیافراگم/ فنر به همراه Electro-Pneumatic Positioner (با سیگنال فرمان ورودی 4-20mA) تشکیل شده است. تجهیزات جانبی این بخش شامل والوهای by-pass، والوهای ایزوله کننده، لولههای drain و … میباشد. باید دانست که کنترل در حالتی که یکی از دو والو کاملا بسته است صورت میپذیرد.
ب) کنترل فشار DEAERATOR:
یک ترانسمیتر فشار برای Remote monitoring و کنترل فشار حداقل در نظر گرفته شده است. همچنین یک دستگاه اندازهگیری فشار برای قرائت محلی موجود است.
Feed water Pumping Set:
* فیلترهای B.F.Pها که برای قرائت محلی به یک DP Gauge متصلند و بر اساس مقدار اختلاف فشار دو طرف فیلتر، میتواند آلارم آلودگی فیلتر را صادر کند.
* ترانسمیتر فشار در B.F.P Discharge برای جلوگیری از پایین بودن فشار آب در Suction پمپ، یک Low level set point برای ارسال آلارم و یک Low-Low level set point برای ارسال فرمان تریپ در اندازهگیری سطح Deaerator در نظر گرفته شده است.
درام IP:
الف) کنترل سطح درام IP:
1. اندازهگیری سطح درام IP: سه ترانسمیتر سطح از نوع DP برای کنترل High/Low سطح به کار میروند و یک اندازهگیر سطح از نوع Transparent برای قرائت محلی به وجود دارد. همچنین برای Remote monitoring یک Level meter الکترومغناطیسی موجود است.
2. اندازهگیری فلوی آب تغذیه درام IP: بوسیله یک DP Cell صورت میگیرد. اندازهگیری دما بوسیله یک ترموکوپل نوع K انجام میشود. اندازهگیری فلوی آب درون اکونومایزر بوسیله یک Orifice و یک DP transmitter ممکن شدن است.
3. اندازهگیری فلوی بخار IP: فلوی بخار IP بوسیله یک nozzle و یک DP transmitter صورت میپذیرد. اندازهگیری دما و فشار نیز به منظور جبرانسازی فلو توسط کنترلرها، انجام میشود. بوسیله یک Orifice و یک DP transmitter فلوی بخار Pegging ورودی به Deaerator اندازهگیری میشود.
4. IP Feed water Control Station: این قسمت از دو عدد کنترل والو نیوماتیک از نوع دیافراگم/ فنر به همراه Positioner (با سیگنال فرمان ورودی 4-20mA) تشکیل شده است. تجهیزات جانبی این بخش شامل والوهای By-pass، والوهای ایزولهکننده، لولههای drain و … میباشد. کنترل در حالتی که یکی از دو والو کاملا بسته است با تغییرات کنترل والو انجام میشود.
ب) کنترل فشار بخار IP: در وضعیت عملکرد نرمال، کنترل فشار بخار IP بوسیله بخش IP توربین صورت میگیرد که در واقع فشار بخار IP Header را کنترل میکند. اما در حالت راهاندازی بویلر دوم یک واحد، وقتی که والو بخار IP بسته است فشار IP بویلر باید به فشار Header برسد به این دلیل یک ترانسمیتر فشار برای اندازهگیری فشار درام موجود است.
پ) اندازهگیری دمای بخار IP: دو عدد ترموکوپل نوع K برای اندازهگیری دما موجود است. دمای فلز درام در سطوح بالا و پایین درام، برای نمایش اختلاف دما در CCR5 و نیز فرستادن آلارم در مقادیر زیاد اختلاف دما، اندازهگیری میشود.
درام HP:
1. اندازهگیری سطح درام HP: سه عدد ترانسمیتر سطح از نوع DP برای کنترل سطح آب تغذیه High/Low و ارسال آلارم موجود میباشد. دو ترانسمیتر فشار نیز برای جبرانسازی سطح وجود دارد. یک اندازهگیر سطح از نوع Transparent برای قرائت محلی و نیز یک اندیکاتور سطح مغناطیسی برای Remote monitoring نصب شده است.
2. اندازهگیری فلوی آب تغذیه درام HP: فلو توسط یک nozzle و دو عدد DP transmitter که آرایش redundant دارند، اندازهگیری میشود. اندازهگیری دما نیز برای مقاصد جبرانسازی فلو انجام میشود.
3. اندازهگیری فلوی بخار HP: فلو توسط دو عدد DP transmitter که آرایش redundant دارند و یک nozzle اندازهگیری میشود. اندازهگیری دما و فشار نیز برای مقاصد جبرانسازی فلوی بخار انجام میشود.
4. HP Feed water Control Station: همانند بخش IP صورت میگیرد.
ب) کنترل دمای بخار HP:
1. اندازهگیری دمای بخار HP: دمای سوپرهیت نهایی بوسیله دو عدد ترموکوپل نوع K برای نمایش در CCR، جبران فلو و جبران دمای بخار اندازهگیری میشود. یک اندازهگیری میانی هم در قسمت اسپری آب، بوسیله دو ترموکوپل انجام میشود که به این ترتیب یک آرایش Cascade Control Loop برای کنترل دمای بخار HP بوجود میآید. دمای فلز سوپرهیتر هم بوسیله یک ترموکوپل نوع K اندازهگیری میشود.
2. Desuperheating Water Control Station: کنترل دمای این بخش بوسیله Attemperator صورت میگیرد که با سیگنال فرمان نیوماتیکی (3-15 psi) که از nozzle میآید و یک I/P Convert با سیگنال ورودی 4-2mA، تحقق مییابد. همچنین این بخش شامل یک shut-Off Valve اتوماتیک است که در صورتی که سیگنال demand از مقدار threshold کمتر بشود، بسته میشود.
مسیر اگزوز توربین گاز:
الف) Gas Exhaust High Pressure Protection:
فشار High/High در اگزوز توربین بوسیله سه عدد Pressure switch آشکارسازی میشود و در صورتیکه 2 تا از 3 سوئیچ مقدار H/H را detect کنند by-pass اگزوز باز میشود. همچنین آلارم بالا بودن فشار، بوسیله یک Pressure switch دیگر نمایان میشود.
ب) Diverter Damper:
این دمپر بوسیله یک Hydraulic Actuator عمل میکند. این دمپر برای مقاصد زیر به کار میرود:
* بستن ورودی گاز گرم بویلر در صورت Trip بویلر به صورت اتوماتیک.
* ایزوله کردن بویلر از توربین گاز برای بوجود آوردن سیکل تک مرحلهای در مواقعی که مصرف شبکه کم است.
* تغییرات میزان گرمای ورودی به بویلر با پذیرفتن وضعیتهای مختلف، هنگام راهاندازی یا خواباندن واحد با توجه به سیگنال 4-20mA؛ در شرایط کار نرمال، diverter کاملا باز است. سیگنالهای فیدبک زیر به diverter ارسال میشود:
1. Diverter position که یک سیگنال 4-20mA خطی است که مسیر ورودی بویلر را از 0 تا 100% باز میکند.
2. سه Limit Switch برای سیگنال فیدبک OPEN (یعنی مسیر ورودی بویلر باز است).
3. سه Limit Switch برای سیگنال فیدبک CLOSED (یعنی مسیر ورودی بویلر بسته است).
پ) Guillotine Damper:
برای ایمنی بیشتر از این دمپر استفاده میشود. دو Actuator یکی در حالت Stand-by) که به وسیله موتور الکتریکی راهاندازی میشوند، برای باز و بسته کردن دمپر در نظر گرفته شده است. سه Limit Switch برای ساختن سیگنال فیدبک OPEN وجود دارد. در واقع کامل باز نبودن Guillotine بوسیله مدار منطقی 2 از 3، آشکار شده و باعث تریپ بویلر میشود. یک Limit Switch هم برای سیگنال فیدبک CLOSED موجود است.
ت) Diverter Seal:
بسته شدن کامل مسیر دایورتر بوسیله سیستم هوای آب بندی صورت میگیرد. یک Pressure switch، اشکال در مقدار هوای آب بندی را اعلام میکند. والوهای اتوماتیک برای باز کردن یا بستن جریان هوای آببندی موجود است.
ث) اندازهگیری دمای گاز:
در مسیر گاز در طول بویلر مجموعهای از ترموکوپلهای نوع K برای نشان دادن دمای بویلر در اتاق فرمان وجود دارد.
توربین Turbin و ژنراتور Generator
توربین Turbin
مقدمه
توربین بخار سیکل حرارتی این نیروگاه توسط شرکت زیمنس طراحی و ساخته شده و توسط شرکت نصب نیروی ایران نصب و راهاندازی شده است. این توربین شامل دو درصد فشار قوی (high pressure) و فشار متوسط (Initional P.) میباشد.
کلیات و اجزاء اصلی
توربین در این واحد سیکل ترکیبی توسط دو بویلر به کار میافتد بعد بخارهای HP و IP دو بویلر بازیاب در داخل یک Power house6 بر روی یک توربین بخار (stem turbin) اثر کرده و باعث به گردش درآمدن پرههای توربین میشود.
پرههای ثابت در توربین وظیفه هدایت صحیح بخار را بر روی پرههای متحرک انجام میدهند و بعد از برخورد صحیح بخار به پرههای متحرک بخار انرژی خود را از دست داده و پرههای متحرک توربین را به حرکت درمیآورد.
بخار فشار قوی درام HP برای ورود به توربین HP به دو قسمت منشعب شده و به دو طرف توربین وارد میشود و باعث چرخش پرهها میشوند و همچنین بخار فشار متوسط در درام IP نیز با یک ورودی وارد قسمت IP توربین شده و کار انجام میدهد. علت اینکه 2 ورودی به توربین HP وجود دارد این است که به علت بالا بودن فشار بخار HP تولید شده در درام HP جهت تحقق یافتن حفظ تعادل و ایجاد بالانس در توربین، بخار از دو طرف توربین به آن تزریق میشود (که در صورت عدم این حالت ممکن است توربین از حالت بالانس و تعادل خارج شود).
و همچنین علت تزریق بخار IP به توربین عدم وجود ری هیت است. وجود دی هیت در یک واحد به آن علت است که دما و فشار بخار Live Steam پس از انجام دادن کار در قسمت HP توربین میافتد برای اینکه این بخار را دوباره زنده کرده و از آن کار بکشند دوباره در بویلر تحت همان فشار افتاده شده گرم میکنند تا بتوانند در قسمت IP توربین استفاده کنند.
در بویلرهای HRSG چون ری هیت وجود ندارد برای آنکه عمل مشابه با عمل ری هیت انجام شود یک بخار IP با فشاری کمتر ولی دمای معلوم cT به قسمت IP توربین وارد میشود تا بخار Main steam یا همان بخار HP را زنده کرده و از آن در قسمت IP کار بیشتری بکشند.
یک مسیر by pass نیز قبل از ورود به توربین تعبیه شده است تا هنگام راهاندازی وقتی که بخار HP و IP به شرایط مطلوب ورود به توربین نرسیدهاند از طریق مسیر بای پاس وارد کند انور شده و مسیر آب و بخار به این طریق بسته میشود.
سیستم سیل توربین
در بخش HP توربین بخار با فشار و دمای بالا و در بخش انتهای LP خلا وجود دارد بنابراین جهت جلوگیری از نشت بخار از سیستم فشار بالای HP به بیرون و ورود هوا به داخل سیستم فشار ضعیف LP یاتاقانهای توربین باید سیکل کاری شوند همچنین به منظور جلوگیری از نشت بخار و هوا، وجود سیستم بخار گلندو بخار خروجی با سیستم ضروری است.
فشار بخار در انتهای توربین ثابت بوده و با خلا کندانسور برپا میشود در صورتیکه فشار بخار در انتهای HP توربین متغیر بوده و بستگی به بار توربین دارد. برای بهبود راندمان توربین از بخار نشت شده در محفظه S بخش HP جهت سیکل کاری محفظههای S، LP استفاده میشود. البته این موضوع زمانی امکان دارد که توربین با بار بالای خود کار کند. در بارهای پایین فقط مقدار کمی از محفظه S بخش HP نشت میکند و جهت سیل کاری محفظههای S بخش LP کافی نمیباشد لذا میبایست از بخار کمکی جهت سیل بخش LP استفاده نمود.
حال به تشریح سیستم سیل میپردازیم:
در محفظههای سیل از نوع S فشار بخار سیل باید bar048/1 مطلق باشد این محفظهها از طریق هدر بخارل سیل به هم متصل میشوند فشار هدر بخار سیل توسط کنترلر فشار تثبیت میشوند. بخار ورودی سیل از سیستم بخار کمکی تامین میشود با به کارگیری یک والو درین اتوماتیک، بخار ورودی در شرایطی که سوپرهیت باقی میماند.
سیستم بخار گلند
در داخل گلندهای LP و HP توربین محفظههای با فشار جزیی منفی تعبیه شده است این محفظه با فشار m bar15 گلندها را از محفظه بیرون و جدا میکند تا از نشت بخار به اتمسفر جلوگیری کند. بخار داخل این محفظه و هوای راه یافته از گلند بصورت عادی توسط فن به دست یا از طریق گلند کندانسور خارج میشوند.
گلندکندانسور
گلندکندانسور از نوع یک مسیره بوده و در واحدهای دارای کندانسور مورد استفاده قرارمیگیرد. وظیفه گلند کندانسور جمعآوری مخلوط هوا و بخار برگشتی از سیستم سیل شفت توربین و تقطیر آن است. گلند کندانسور از نوع تماس سطحی است. آب سیکل عبوری از گلند کندانسور هیچگونه تماسی با محفظه بخار و هوا ندارد.
لولههای آب سیکل در ابتدا و انتهای کندانسور به دو صفحه نورد شده اند این صفحات به بدنه گلند کندانسور کاملاً جوش خوردهاند و بخار را از آب سیکل ایزوله میکند. محفظههای سیل شفت تحت خلا جزئی m bar5- قرار دارند تا از فرار بخار به فضای بیرون و جلوگیری کنند لذا هوا از محفظه اطراف به داخل لابیرنتهای بیرونی جریان پیدا کرده و به داخل محفظههای بخار سیل راه مییابد. با استفاده از یک فن که به کندانسور متصل است این خلا جزئی ساخته میشود.
بخار سیل در تماس با سطح لولههای آب، تقطیر شده سپس آب حاصله در کف گلند کندانسور جمعآوری و از طریق یک سیفون خارج میشود بخار تقطیر نشده داخل گلند کندانسور نیز به همراه هوا از طریق فن به اتمسفر می رود. گرمای حاصل در تقطیر بخار به آب تغذیه سیکل انتقال مییابد به عبارت دیگر آب تغذیه به عنوان خنککن گلند کندانسور عمل میکند و یا به عبارتی گلند کندانسور به مانند یک پیش گرمکن آب تغذیه مورد استفاده قرار میگیرد.
سیستم درین توربین
درین توربین به منظور اهداف زیر تعبیه شده است:
– جمعآوری بخارات تقطیر شده و هدایت آن به سیکل آب
– درین بخارات تقطیر شده به منظور جلوگیری از بروز آسیب و اشکال احتمالی در توربین
– هدایت بخارات تقطیر شده به کندانسور
– گرم کردن (warm up) تجهیزات، لولهها و والوها
کندانسور
پس از اتمام کار بخار روی پرههای توربین و انتقال انرژی خود باید به آب تبدیل شود و به بویلر برگردد و بخاری که قابلیت تبدیل به انرژی مکانیکی را ندارد به مجاورت آب خنککنده کندانسور هدایت میشود. کندانسور شامل تعداد زیادی لوله است و از درون این لولهها آب خنک سیستم خنک کننده عبور میکند. بخار با سطح خارجی این لولهها تماس پیدا کرده تبدیل به آب میشود. در اثر این تماس آب سیستم خنک کننده حرارت نهان بخار آب خروجی را جذب میکند و درجه حرارت آب بالا میرود و در مرحله بعد توسط برج خنککن دوباره خنک میشود و به رودخانه یا دریاچه میریزد. زمانی که درجه آب کندانسور به F100 یا C38 رسید مجدداً برای تغذیه دیگ بخار استفاده میشود که توسط سیمها به مبدلهای حرارتی که هیتر آب تغذیه است به دیگ بخار هدایت میشود.
اژکتور بخار: وسیلهای که برای خروج هوا از کندانسور استفاده میشود.
درین کولر: قبل از اینکه آب به کندانسور فرستاده شود از oolerdrain C عبور میکند تا کمتر از پمپ تخلیه استفاده شود.
کندانسور و سیستمهای مربوطه (Electrical)
وظیفه اصلی این سیستم بدین شرح است:
* متراکم کردن بخار خروجی از توربین برای بازیابی آب مورد نیاز سیستم.
* استخراج آب از کندانسور و پمپ کردن آن به CPP7.
* دریافت آب از CPP و ارسال آن به Deaerator هر بویلر.
* فراهم آوردن آب برای HP/IP by-pass Desuperheater هر بویلر.
همچنین جریان آب خروجی از کندانسور برای خنککاری در Steam gland و Ejectorها به کار میرود.
شرح عملکرد سیستم:
میدانیم کندانسور وسیلهای است که بخار خروجی از توربین در آن تقطیر شده و به آب تبدیل میشود. آب خنک شده در Cooling tower در کندانسور از طریق نازلهایی بر روی بخار خروجی از توربین پاشیده میشود و باعث میعان آن میشود. سپس از مجموع این آبها حدود 1/30 دوباره به سیکل برمیگردد و بقیه وارد برجها میشود. تبدیل حجم زیاد بخار در بخش بالایی کندانسور به حجم کمتر آب باعث ایجاد خلاء در کندانسور و مکش بخار از خروجی توربین میشود. برای رساندن خلاء کندانسور به یک مقدار مطلوب Ejectorها طراحی شدهاند.
اساس کار Ejector به این صورت است که با توجه به ساختار مخروطی شکل آن بخار پر سرعت از کنار لولهای که در تماس با سیال دیگری است عبور داده شده و به این ترتیب موجب مکش سیال مذکور میشود. وقتی بخار سریع Ejector کار خود را انجام داد به لولههای لاین اصلی آب (که از کندانسور میآید) برخورد کرده و به مایع تبدیل میشود. سپس از طریق Sight glassها دوباره به کندانسور برمیگردد. Ejectorها بر دو دستهاند: Hogging Ejectorها که تنها یک کپسول دارند و وظیفه ایجاد خلاء در هنگام راهاندازی واحد را برعهده دارند و دارای راندمان بالایی هستند. بخار IP وظیفه مکش را در این نوع Ejector برعهده دارد؛ Holding Ejector ها که دارای دو کپسول هستند و وظیفه حلظ خلاء کندانسور را پس از راهاندازی آن برعهده دارند. بخار HP وظیفه مکش را در این نوع Ejector برعهده دارد.
آب از کندانسور بوسیله دو 100%, one in Standby) Extraction pump×2) با سرعت ثابت استخراج شده و به قسمت تصفیه فرستاده میشود (Polishing Plant). یک عدد Booster pump آب را از cpp گرفته و برای مقاصد مختلف برای قسمتهای مختلف توزیع میکند. مقدار فشار نامی و خروجی بوستر پمپ با توجه به فشار بالاتری که مورد نیاز قسمتهای دریافتکننده است تعیین میگردد. اتصالات مورد نیاز برای سرویسدهی به قسمتهای مختلف توربین در خروجی بوستر پمپ قرار گرفته است. سپس آب به Ejector ها میرود و بعد از آن از Steam gland عبور میکند (قبل از اینکه به قسمت فیدینگ بویلرها برسد).
کنترل و تجهیزات ابزار دقیق
Extraction Pump ها دو پمپ کاملا یکسان از نوع سانتریفوژ هستند که یکی از آنها در حالت stand-by است. صافیهای ورودی آنها بوسیله دو Pressure switch دیفرانسیلی کنترل شده و در صورت کثیفی فیلتر آلارم صادر میکنند. برای محافظت از Suction Head پمپ در هنگام راهاندازی یک سطح حداقل در کندانسور مورد نیاز است. سیگنال Low-Low سطح کندانسور باعث تریپ دادن پمپ در حال کار میشود.
سیستم خنککننده: حرارت موجود در بخار را که نمیتوان به کار مکانیکی تبدیل کرد به این سیستم هدایت میشود و آب گرم کندانسور از برج خنککننده عبور میکند و با هوا تماس مییابد. مقدار آب خنککننده باید کنترل شود که یا توسط پمپهای سانتریفیوژ است که در نیروگاههای بزرگ استفاده نمیشود (به دلیل داشتن سرعت ثابت که فقط از طریق باز و بسته کردن دریچه خروج، آب کنترل میشود) و یا توسط کوپلینگ هیدرولیک که توسط تغییر سرعت موتور الکتریکی انجام میشود.
کندانسور و برج خنککننده(Mecanical)
کندانسور Condensor
قسمتهای اصلی و طرز کار کندانسور
بخار خروجی از انتهای توربین IP پس از انجام کار وارد کندانسور شده و در آنجا با پاشش آب به روی آن کندانس شده و در قسمت انتهای کندانسور مرسوم به هات ول جمع میشود (کندانسور این نیروگاه از نوع پاششی میباشد) آب پاششی نیز به واسطه تبادل حرارت با بخار گرم میشود، این آب توسط دو لوله با قطر بزرگ به طرف 2 عدد Cump که توسط الکتروموتور و یک هیدروتوربین کار میکند هدایت میشودو از آنجا به طرف برجهای خنککننده (Cooling Tower) میرود.
یک خروجی دیگر نیز بقیه آب هات ول را از طریق 2 پمپ استرکشن پمپ (extraction pump) که همیشه یکی از آنها در حال کار و دیگری در حالت Stand by است به مسیر آب اصلی پمپاژ میشود. این آب بعد از عبور از استرکشن پمپ با فشار 8 بار از یک تصفیه خانه محلی CCP (یا mix bed) عبور میکند و وارد بوستر پمپ میشود. علت گذاشتن mix bed بعد از استرکشن پمپ و قبل از بوستر پمپ آن است وجود فشار زیاد درون mix bed در عمل تصفیه و احیا شدن کاتیونها و آنیونهای آب اختلال ایجاد میکند به همین جهت است که تصفیهخانه محلی CPP را بعد از استرکشن پمپ و قبل از بوستر پمپ قرار دادهاند. آب متراکم شده بعد از mix bed وارد بوستر پمپ شده و فشارش به bar5/22 میرسد.
آب متراکم شده پس از بوستر پمپ وارد اجکتور کندانسور به منظور متراکم کردن بخار اجکتور و پس از آن وارد سیستم گلندکندانسور به منظور متراکم کردن بخار گلند توربین میشود (گلند کندانسور واجکتور کندانسور را نیز میتوان به عنوان پیش گرمکنهای آب تغذیه نیز محسوب کرد) و سرانجام بین مصرفکنندههای مختلف و دی اریتور تقسیم میشود.
از طرف دیگر برای آنکه بخار داخل کندانسور را به حداقل دما برسانند یک سیستم پاششی علاوه بر کندانسور پاششی وجود دارد که آب را با فشاری بعد از بوستر پمپ و دمائی قبل از هیترهای گلند و اجکتور بر روی بخار آب خروجی از توربین ریخته و این هدف را از این طریق دنبال میکنند.
اجکتور ejector
سیستم اجکتور جهت ایجاد خلا در کندانسور طراحی و تعبیه شده است. علت لزوم خلا در کندانسور این است که اولاً بخارهای خروجی از توربین سریعتر به بیرون از توربین مکش شوند و از این طریق راندمان توربین را بالا برند و ثانیاً اینکه وجود خلا در کندانسور انتقال حرارت بین آب پاششی و بخار را بهتر میکند زیرا در صورت عدم وجود خلا، (وجود هوا) هوا نیز به عنوان یک مقاومت گرمائی عمل کرده و انتقال حرارت را کمتر میکند.
طریق کار سیستم اجکتور به صورت زیر است به طوری که یک زیرکش از HP توربین که دارای فشار بالائی است گرفته و درون یک شیپوره میدمند. دمیدن بخار فشار بالای HP به درون شیپوره باعث افت فشار و افزایش سرعت بخار میشود. این افت فشار خلا نسبی را در کندانسور تامین میکند.
برج خنککننده Cooling Tower
سیستم خنککننده در سیکل آب و بخار دو سیستم دارای دو وظیفه جداگانه میباشد
الف) سیستم خنککننده اصلی: به منظور خنککاری و بازیابی بخار مصرف شده در توربین و دفع حرارت از سیستم خنککن اصلی استفاده میشود. این سیستم توسط شرکت نورهان با همکاری شرکت EQI مجارستان طراحی و نصب گردیده است. برجها از نوع گردش طبیعی بافق کمکی و ارتفاع هر برج که از نوع خشک هلر میباشد بالغ بر 98 متر است.
ب) سیستم خنککاری کمکی (Auxillisry Cooling): سیستم خنککاری کمکی به منظور خنککاری سیستمهای جانبی سیستمهای جانبی تجهیزات اصلی استفاده میشود. طراحی و نصب این سیستم توسط شرکت نورهان با همکاری شرکت FGI مجارستان انجام شده است. خنککاری توسط جریان هوا و در شرایط خاص توسط فن صورت میگیرد.
معرفی مختصری از انواع سیستمهای خنککن
یکی از سیستمهایی که تاثیر به سزائی در تولید برق نیروگاهی حرارتی دارد سیستم خنککن نیروگاه میباشد که هم به لحاظ سرمایهگذاری اولیه و هم به لحاظ نقشی که در بهرهبرداری از توربین و ایجاد فشار مناسب در بخار خروجی از توربین جهت تولید برق دارد میبایست مورد مطالعه قرار گیرد.
به طور کلی میتوان سیستمهای خنککاری نیروگاهی را به سه گروه اصلی زیر تقسیمبندی نمود:
– سیستم خنککاری یک بارگذر once Through Cooling sys
– سیستم خنککن تر wet Cooling sys
– سیستم خنککن خشک Dry Cooling sys
در سیستم خنککن یک بارگذر آب از یک منبع طبیعی همانند رودخانه، دریا و دریاچه به درون کندانسور پمپ میشود و در آنجا پس از مبادله حرارت و گرم شدن به منبع اولیه باز میگردد. این نوع سیستمهای خنککن از نظر ترمودینامیکی بالاترین راندمان را دارند. علت بالا بودن راندمان، پایین بودن دمای منبع سرد و یا چگالنده بوده که باعث افزایش راندمان کل سیکل میشود.
در سیستمهای خنک کنندهتر، آب بعد از عبور از چگالنده وارد وسائل و تجهیزات مربوطه میگردد تا بتوانند حرارت جذب شده را به محیط مبادله نمایند. در این سیستمها تبادل حرارت عمدتاً از طریق تبخیر آب صورت میگیرد. لذا بایستی یک منبع آب جهت جریان آب تبخیر شده در دسترس باشد. به عنوان مثال میزان آب مورد نیاز برای یک نیروگاه 1000 مگاواتی با راندمان 40% که دبی آب در گردش آن در حدود m3/S 8/35 است تقریباً m3/S63/0 میباشد که این مقدار آب تقریباً 3/1 درصد آب در گردش سیستم خنککن است.
در سیستمهای خنککننده خشک، وسایل استفاده شده جهت تبادل حرارت مابین آب در گردش و محیط از نوع مبدلهای حرارتی فشرده میباشد به گونهای که تبادل حرارت تنها در اثر اختلاف دمای آب و محیط صورت میگیرد. بنابراین در چنین سیستمی نیاز به در دسترس بودن یک منبع بزرگ آب نبوده و یا به عبارتی دیگر مصرف آب چنین سیستمی تقریباً صفر است.
با توجه به مساله کم آبی در کشور بخصوص در فلات داخلی، سیستمی خنککن نیروگاههای حرارتی میبایست اجباراً از نوع خنککننده خشک انتخاب شود. رایجترین انواع سیستمهای خنککن خشک مورد استفاده در کشور، سیستم خنککن خشک غیرمستقیم با مکش طبیعی (هلر) و سیستم خنککن خشک مستقیم با چگالنده هوائی (A-C-C) میباشد.
سوابق سیستم خنککن خشک غیرمستقیم هلر
سابقه در جهان:
– ذوب آهن دانا جوارس مجارستان
– نیروگاه روزلی انگلستان
– نیروگاه حرارتی ایبیرون آلمان غربی
– نیروگاه حرارتی جیون گوس مجارستان
برج خنککنندههای نیروگاه سیکل ترکیبی منتظر قائم
مشخصات برج خنککن (Cooling Tower) در این نیروگاه به شرح زیر است:
– ارتفاع برج: 92 متر
– سازه تنوره برج: بتون آرمه
– میزان آب در گردش: 17000 متر مکعب در ساعت
– تعداد سلکتورها: 6 عدد
– تعداد افتهای موجود در برج: 12 فن
آب توسط C.W.P ها از هات ول کندانسور به برج خنککننده هدایت میشود. برج خنککننده دارای 6 سلکتور است که پس از وارد شدن به Cooling Tower به 6 قسمت تقسیم میشوند و به طرف هر سلکتور میروند. در داخل هر سلکتور آب به درون قسمتهای دلتا مانند تقسیم شده (هر سلکتور دارای 16 دلتا است) و پس از خنک شدن دوباره جمعآوری و به طرف اتاق توربین و کندانسور Power house جهت خنککاری و پاشش در کندانسور میرود. دلتاها مجهز به دریچههائی هستند که ورود هوا را به داخل Cooling تنظیم میکند این زاویهها توسط موتورهائی از طریق اتاق فرمان کنترل میشود، مثلاً در تابستان دریچهها 100% باز است.
در داخل هر موج 2 پیک کولر (Peak Cooler) وجود دارد که هر پیکولر دارای 6 فن است که در مواقع اضطراری که برج به مقدار کافی خنک نمیکند با روشن کردن این فنها آب به صورت کندکسیون اجباری خنک میشوند. فنهای این پیکولرها دارای دو گردش دمنده و مکنده است. در تابستان جهت خنککاری اجباری گردش دمنده این فنها کار میکند تا گرمای موجود در برج را به بیرون هدایت کند تا خنککاری بهتر انجام شود. همچنین در زمستان گردش مکنده این فنها کار میکند تا گرمای موجود در برج را در درون برج حفظ کند تا از یخزدگی آب درون لولهها جلوگیری کند. همچنین در پیکولرها جهت خنککاری بهتر در صورت لزوم از سیستم پاشش آب بر روی لولهها استفاده میکند که این آب توسط دو پمپ از تانکر مخصوصی که در برج واقع است گرفته و بر روی لولهها آب پاشش میشود. تانک مخصوص این کار به نام Deluging Tank معروف است و پمپ مربوطه را Deluging Pump مینامند.
همچنین جهت تامین آب سلکتورها در صورت کم شدن یک مخزن بزرگ به نام Storage Tank در برج تعبیه شده که هنگام کم شدن آب درون لولهها به طور اتوماتیک آب به لولهها وارد میشود.
همچنین دو والو اضطراری (emerjency Valve) در برج تعبیه شده که هنگامی که آب داخل هات ول زیاد شده باشد و یا دمای برج پایین از حد معمول (مثلاً 12 درجه) باشد جهت جلوگیری از یخزدگی آب تمام سلکتورها را به طور اتوماتیک خالی کرده و به درون Storage Tank میفرستد.
شرح عملکرد سیستمElectrical)
آب خنک شده در برجها درون دو هیدروتوربین که به صورت پارالل کار میکنند جریان مییابد، که این هیدروتوربینها در ارتباط مستقیم با کندانسور هستند. همانطور که گفتیم آب برگشتی از برجها، بوسیله یک سری نازل بر روی بخار خارج شده از توربین بخار پاشیده شده و باعث میعان بخار و از سوی دیگر ایجاد خلا در کندانسور (به علت تغییر حجم) میشود. این خلاء به نوبه خود به مکش بخار از توربین کمک میکند. این آب در قسمت پایینی کندانسور (hot well) جمع میشود. درصد کمی از این آب- با توجه به حجم بخار متراکم شده- به سیستم تغذیه آب بویلر میرود. (بوسیله xtraction pumpها) بخش اعظم این آب بوسیله دو عدد (Circulating Water 50%) CW Pump برای خنک شدن به برجها برگردانده میشود. دلتاهای خنک کننده درون برجها به 6 سکتور تقسیم میشوند که Preheater/Peak Cooler در امر خنککاری به دلتاها کمک میکنند. ساختار و نوع معماری برجهای خنککننده باعث جریان یافتن هوای بیرون برجها به درون آنها میشود.
Preheaterها برای گرم کردن دلتاها قبل از پر کردن آنها با آب در عملیات start-up سیستم در فصول سرد سال به کار میرود، اما در گرمترین ساعات تابستان بوسیله کولرها روی دلتاها آب پاشیده شده (dekuge میشوند) و سپس با دمیدن هوا ظرفیت خنککاری سیستم افزایش مییابد.
تنظیم سطح کندانسور و سیستم Water Balance
از آنجایی که مسیر خنککاری آب یک مدار بسته را تشکیل میدهد و فشار آب بعد از C.W.Pumpها و قبل از هیدروتوربینها بیشتر از فشار اتمسفر میباشد هوا نمیتواند وارد سیستم خنککننده شود. وقتی سطح آب کندانسور پایین میآید، دو عدد transfer pump که زیر آب درون storage tankها (که زیر زمین و درون cooling tower قرار دارند) نصب شدهاند، راهاندازی شده تا آب درون کندانسور به سطح نرمال خود برگردد.
حال اگر سطح آب درون کندانسور بیش از حد بالا بیاید (خطر جدی برای توربین)، یک والو اضافی (Excess Water Valve) باز شده و آب درون کندانسور رادرون Storage tankها تخلیه میکند. (شکل 6)
در حالتی که سطح آب خیلی پایین باشد موتورهای Extraction pumpها و C.W.Pum[ها تریپ داده و از آسیب رسیدن به پمپها جلوگیری میکنند. همچنین هنگامی که سطح آب خیلی بالا باشد والوهای تخلیه اضطراری (Water level emergency drain valves) به صورت اتوماتیک برای جلوگیری از سرریز کردن آب باز میشوند. (شکل 7)
اگر سطح کندانسور نزدیک مقدار مینیمم مجاز باشد (emergency case) transfer pumpهای کندانسور شروع به کار کرده و از طریق mak-up valve باعث جریان سطح کندانسور شده و به این ترتیب از تریپ C.W.Pumpها و در نتیجه تریپ واحد جلوگیری میشود. (شکل 6)
Hydraulic Machine Groups
دو گروه ماشینهای هیدرولیکی (50%) که به صورت پارالل کار میکنند به سیستم چرخه آب (C.W.System) کمک میکنند که هر گروه متشکل از یک C.W.Pump، یک هیدروتوربین و موتور الکتریکی راهانداز پمپ مذکور است که هر سه اینها روی یک shaft مشترک نصب شدهاند و کوپلینگ آنها نیز از نوع plug میباشد. بدین ترتیب نیرویی که به وسیله هیدروتوربین بازیابی میشود (که ناشی از انرژی پتانسیل آب بالا رفته در دلتاهاست) بخشی از انرژی پمپینگ آب را تامین میکند و بخش دیگر را موتور الکتریکی تامین میکند.
در واقع این shaft مشترک نه تنها باعث کوچکتر شدن اندازه موتور پمپ و کمتر شدن مصرف انرژی میشود بلکه درجه اعتماد سیستم را نیز بالا میبرد.
تحت شرایط کار نرمال هر دو گروه این ماشینها برای تامین فلوی مورد نیاز کار میکنند. در صورت کم بودن بار و احد تنها یک گروه از این ماشینها میتواند در مدار باشد. اگرچه در این وضعیت فلوی آب، در مدار خنککاری به 55% مقدار نامی میرسد، اما ظرفیت از دست دادن گرمای آب به کمک کاهش خلاء حتی به مقدار نامی هم میتواند برسد.
پمپها پس از دریافت آب از کندانسور، فشار آب را به حدی بالا میبرند که در شرایط Steady state سیستم کولینگ حتی در بالاترین نقطه دلتاها فشار آب از فشار جو بیشتر است؛ بدین ترتیب اگر نشتی در سیستم بوجود بیاید اولاً هوا وارد سیستم نمیشود (زیرا ورود هوا موجب کاهش خلاء کندانسور میشود). از سوی دیگر، به علت بالا بودن فشار، محل نشتی بلافاصله نمایان میشود. ساختمان هیدروتوربین هم به گونهای است که سطح آب دلتاها را در مقدار مورد نظر نگه میدارد و همچنین از فشار اضافی به پمپها جلوگیری میکند. کنترل سطح، فشار و فلوی پمپها در C.W.System بدین شرح است:
هیدروتوربین دارای guide vaneهای قابل تنظیمی است که میتواند بوسیله روغن هیدرولیک و یا electric actuator تنظیم شود. باز و بسته شدن guide vaneها بوسیله مدار کنترلی مربوطه باعث میشود که فشار بلافاصله بعد از C.W.Pumpها و قبل از هیدروتوربین، در یک مدار ثابت قرار بگیرد. این امر باعث میشود تا سطح آب در بالای دلتاهای کولینگ مقدار ثابت و معینی باشد. ترکیب کنترلی آنچه که "" نامیده میشود با کنترل "" مربوط به C.W.Pump باعث محدود کردن فلو در C.W.Pumpها و محافظت از آنها میشود. کنترل "" در واقع باعث میشود سطح آب در دلتاها در مقدار معینی بماند در حالیکه میتوانیم میزان فلوی C.W.Pump را با توجه به افزایش فشار کندانسور (که به علت افزایش دمای محیط اطراف آن است) افزایش دهیم و به این ترتیب میزان ظرفیتهای خنک کنندگی سیستم را بالا ببریم.
Cooling Deltas
برای ایجاد جریان هوای مناسب 94 قطعه به طول 15m و دو قطعه به طول 10m با زاویهای که نسبت به هم دارند هر دلتا را میسازند که دور تا دور برج خنککننده موجود هستند. (2 قطعه 10m در ورودی کولینگ استفاده میشوند). دلتاهای کولینگ به 6 سکتور مجزا تقسیم میشوند که هر سکتور از 16 دلتا تشکیل شده و این سکتورها به صورت موازی با هم کار میکنند. دو وجه یک دلتا یا هم زاویه 49 میسازند که هر وجه 15m طول و 2.4m عرض دارد و این در حالی است که وجه سوم شامل فریم نیست تا بدین ترتیب دو سطح دیگر دلتا در معرض هوایی قرار بگیرند که فلوی آن بوسیله لوورها (gear actuared louvers) کنترل میشود.
Preheater/ Peak Cooler
Peak Coolerها که به صورت موازی با دلتاها کار میکنند، به 2 سکتور تقسیم میشوند که هر سکتور شامل 6 عدد fan میباشد. هر دو fan برای کمک به یک سکتور دلتا به کار میروند. Preheater / Peak Cooler با استفاده از جریان هوای ناشی از ساختار برج خنککننده در امر خنک کردن جریان آب واحد شرکت میکند. در دورههای گرم سال با پاشیدن آب بر روی رادیاتورها (دلتاهای زیر fanها) و راهاندازی fanها به خنک کردن آب کمک میکنند. سیستم fekuging از یک deluge tank دو عدد deluge pump که داخل تانک مزبور نصب شدهاند و Pipling مورد نظر تشکیل شده است. کاهش سطح آب deluge بوسیله سیستم جبران کننده و با باز شدن یک deluge make up valve الکترومکانیکی صورت میپذیرد.
Underground Storage Tanks
وظیفه این تانکها بدین شرح است:
* ذخیره آب دلتاها در صورتیکه سکتورها در حال کار نباشند.
* ذخیره آب دلتاهای Peak Coolerها هنگامیکه در حال کار نباشند.
* جبران آب واحد بر اثر انبساط حرارتی.
در واقع با کنترل سطح آب Storage Tankها حجم آب موجود در کل سیستم کولینگ (WATER BALAVCE CONTROL) در حد مورد نظر قرار میگیرد.
در طی این کنترل سطح آب درون Storage Tankهای درون برج و نیز سطح آب در سکتورها، چک میشود. با مقایسه مقادیر به دست آمده یکی از سه سیگنال زیر صادر میشود:
* از دست رفتن آب در سیستم.
* نرمال بودن مقدار آب در سیستم.
* اضافی بودن آب در سیستم.
طی عملیات پر کردن و یا تخلیه سکتورها، این سه سیگنال غیرفعال میشوند. در صورت از دسته رفتن آب در سیستم make up valveی که در Storage Tank درون برج نصب شده است، باز میشود و آب وارد Storage Tank میشو د. وقتی سیگنال "Normal Water" صادر شود، این والو بسته میشود. اگر آب اضافی درون سیستم باشد، آب اضافی درون Storage Tankها، بوسیله transfer pumpها و باز شدن discharge valve تخلیه میشود. Back fill valve (که در حالت عادی باز است) بسته شده و discharge valve (که در حالت عادی بسته است) در حالت باز قرار میگیرد. وقتی سیگنال "Normal Water" صادر شود، عملیات تخلیه پایان میپذیرد، transfer pump خاموش شده و والوهای ذکر شده به حالت عادی خود برمیگردند. آب تخلیه شده وارد Sewage System میشود.
هنگام راهاندازی سیستم در فصول سرد سال Preheaterها برای پیشگرم کردن دلتاها به کار میرود. در واقع جهت گردش fanها عوض شده و از سوی دیگر لوورهای برجها نیز در حالت بسته قرار میگیرند، تا هوای سرد با دلتاها تماس پیدا نکند.
در دماهای محیطی پایین، وقتی کاهش ناگهانی بار شبکه و بالنتیجه بار توربین داریم (دمای آب سیستم خنککاری به 12C برسد) و یا چرخه آب متوقف شود (مثلاً تغذیه C.W.Pumpها قطع شود)، آب سیستم باید بلافاصله تخلیه شود تا از اثرات ناشی از یخ زدن آب در دلتاها (رادیاتورها) جلوگیری شود. بدین منظور بوسیله دو drain valve که در حالت عادی بسته هستند، آب دلتاها درون Storage Tankها تخلیه میشود. همچنین اگر سطح آب کندانسور بیش از حد بالا برود، این والوها باز شده تا از سرریز کردن آب کندانسور جلوگیری کنند.
تجهیزات حفاظتی برای Dry Cooling Plant
برای کنترل میزان باز و بسته بودن لوورها از یک سری Actuator استفاده میشود که بوسیله اپراتور و یا به صورت Auto از طریق سیستم کنترلی در اتاق فرمان کنترل میشود. با توجه به میزان بار توربین و دمای هوای محیط لوورها میتوانند برای حفظ دمای آب در بالاتر از دمای انجماد تنظیم شوند. در مواقعی که دمای آب خروجی دلتاها بسیار پایین باشد، در خروجی دلتاها دو عدد Temperature Switch نصب شده که سیگنال آلارم را به اتاق فرمان میفرستند و اپراتور به صورت Manual میتواند عمل کند. اگر اپراتور به صورت صحیح عمل نکند و دما بیشتر افت کند لوورها به صورت اتوماتیک بسته میشوند. اگر در این حالت دمای آب در زمان معین (1 تا 2 دقیقه) مقدار بحرانی را ترک نکند، سکتورها به صورت اتوماتیک تخلیه میشوند. همچنین Ventهای سیستم Piping که برای هواگیری سیستم یا تخلیه آب اضافی سکتورها (هنگام تنظیم ارتفاع آب در سکتورها) به کار میروند، بوسیله هیترهای الکتریکی از فریز شدن محافظت میشوند. این هیترها با توجه به دمای هوای محیط و وضعیت سکتور مربوط به صورت اتوماتیک عمل میکنند.
(Filled Up=On, Drained =Off)
فعالیت های تجهیزات نیروگاهها توسط نرم افزاری کنترل میشود که DCS Distributed Control system نام دارد ونوع به کار رفته در نیروگاه منتظر قائمteleperm xp می باشد و توسط شرکت زیمنس طراحی شده است
DCS Distributed Control system
سیر تکاملی کنترل کنندههای آنالوگ و دیگر دستگاههای مجزا مانند مولد منطقی و کنترل کنندههای موتوری و بوجود آمدن DCS:
مفهوم و تعریف DCS:
سیستم DCS یک سیستم غیرمتمرکز و دارای ساختار سلسله مراتبی و مبتنی بر میکروپروسسور میباشد تا عملیات یک Plant Module را کنترل و نظارت کند.
این ماژولها از نظر جغرافیایی توزیع شدهاند سیستم DCS علاوه بر کنترل دقیق فرایند، امکان جمعآوری اطلاعات و نمایش آنها و نیز ایجاد آرشیو اطلاعاتی، تهیه گزارش، حفاظت و اعلام خبر را نیز فراهم میآورد. به کارگیری این سیستم در نیروگاهها باعث جلوگیری از کاهش طول عمر تجهیزات اصلی نیروگاه نظیر بویلر و توربین، کاهش قیمت تمام شده سیستم کنترل در مقایسه با سیستمهای کنترل مرسوم و افزایش راندمان و دقت سیستمهای کنترل شده و علاوه بر آن افزایش ایمنی و قابلیت دسترسی و اطمینان واحد، افزایش قابلیت انعطاف میگردد.
سرعت بالای DCS اجازه داده است که Real time کار کند و ورود و پردازش اطلاعات و فرمان در یک لحظه انجام میگیرد.
وظایف DCS:
1) DCS همه حلقههای کنترلی را انجام میدهد.
2) اجرای لاجیکهای برنامهریزی خاص (کنترل توریستی)
3) نظارت بر ورودیها
4) مدیریت آلارم هوشمند
5) اطلاعات و منحنیهایی را که نیاز است در اختیار بهرهبردار قرار میدهد.
عملکرد DCS در مورد آلارمها:
1) آلارمهایی که همراه نویز هستند رد میکند
2) محدوده آلارمها را دوباره چک میکند
3) آلارمهایی را که توام با شک و شبهه هستند چک میکند
4) آلارمها را اولویت بندی می کند
ماژولهای I/O:
در واقع این Mها خواص سیستم DCS و پروسه میباشند و سیگنالهای ورودی و خروجی آن عبارتند از:
(RTD و ترموکوپل) (1-SV و 4-20mA) ورودی آنالوگ (1
(2
که به دمپر و شیرها وصل می شود4-20mA خروجی آنالوگ
کنتاکت پالس و رلهها و Limit switches ورودی دیجیتال (3
(مثل موتورها) خروجی دیجیتال (4
آنها همچنین باید تهیه کنند:
1) Convert A/D
2) Signal filtering
3) Contact debouncing
4) Alarming
5) Signal charcterizing
6) Low-level logic
* Bus I/O Local : زمانی استفاده میشود که اطلاعات به چند کنترل کننده می روند.
* کنترلر ماژول: کارهای مربوط به صورت زیر است:
1) دستهبندی سیگنالهای ورودی/ خروجی از جنبههای مختلف
2) Signal filtering
3) Alarming I/O Mudules
4) تعیین مقیاسها و انتخاب واحد مهندسی
5) قابلیت کنترل ترتیبی
6) Control interlockis
7) راهاندازی و خواباندن
8) کنترل گروهی
9) تهیه منحنی از اطلاعات
10) تهیه گزارش از اطلاعات
(Teleperm – XP)
مزایای اقتصادی:
1- حداکثر بهرهوری 2- مصرف بهینه سوخت
3- قابلیت مانور بهینه 4- عمر طولانی
5- هزینههای پایین بهرهبرداری
ساختار سلسله مراتبی:
ساختار Teleperm-xp
نمای کلی سیستم:
1) سیستم تشخیص خطا (DS 670)
2) واحد کنترل و ارتباط با فرایند (سیستم خودکارسازی) (AS 620)
3) دستگاه ارتباط با مهندس سیستم (ES 680)
4) دستگاه ارتباط با اپراتور (OM 650)
5) SIMATIC-NET bus sys
AS 620 در سه نگارش وجود دارد:
1- As 620 B: برای خودکارسازی استاندارد.
2- As 620 F: برای خودکارسازی بدون خطا از طریق یک برنامه خاص
3- As 620 T: برای خودکارسازی توربین
این سیستم برنامههای وظیفهای مربوط به سطح کنترلی تقسیم شده و گروهی را ایجاد میکند این سیستم بعد از دریافت مقادیر اندازهگیری شده و وضعیتهای توابع عملکردی، کنترلهای حلقه بسته و حلقه باز را ایجاد نموده و فرمانهای لازم را به فرایند ارسال میدارد. به علاوه این سیستم فرمانها را از OM 650 به فرایند منتقل و اطلاعات مورد نیاز OM 650 را از فرایند گرفته و به قسمت نمایش و بهرهبرداری انتقال میدهد.
1- سیستم تشخیص عیب DS 670 تمامی علائم هشداردهنده در سیستم I & O شامل اطلاعات مربوط به قطعات دارای اشکال را نمایش میدهد و سیستم را ارزیابی و تجزیه و تحلیل میکند.
2- سیستم ارتباط با اپراتور OM 650 امکان به کارگیری یک رابط انسان با ماشین قدرتمند را به منظور بهرهبرداری و اپراتوری انعطافپذیر و به صورت ساختار پنجرهای ایجاد مینماید.
3- دستگاه ارتباط با مهندس سیستم 680 ES:
به منظور پیکربندی تمامی سیستمهای غربی به کار میرود این پیکربندی در زمینه خودکارسازی و نرمافزاری توابع عملکردی کنترل فرایند و اطلاعات و همچنین زمینه ارتباط بین سیستمهای فرعی و سختافزار کل سیستم I & O را انجام میدهد.
فهرست مطالب
تجهیزات ابزار دقیق برای بویلر و توربین 1
اندازهگیری درجه حرارت 2
اندازهگیری فشار 4
اندازهگیری دبی 5
اندازهگیری مکان 6
Boiler Feed Water Pumps 14
کنترل و تجهیزات ابزار دقیق 15
مقدمه 22
کلیات و اجزاء اصلی 22
سیستم سیل توربین 24
سیستم بخار گلند 25
گلندکندانسور 25
سیستم درین توربین 26
کندانسور و سیستمهای مربوطه (Electrical) 27
کنترل و تجهیزات ابزار دقیق 29
کندانسور و برج خنککننده(Mecanical) 30
معرفی مختصری از انواع سیستمهای خنککن 32
سوابق سیستم خنککن خشک غیرمستقیم هلر 34
برج خنککنندههای نیروگاه سیکل ترکیبی منتظر قائم 34
Preheater/ Peak Cooler 40
1 – توضیح بیشتر در مورد کنترل والوها در بخش کنترل آمده است.
2 – Boiler Feed Pump یا B.F.P
3 – حلقه کنترل سطح درام در بخش کنترل آمده است.
4 – برای آشنایی با تجهیزات ذکر شده در این بخش، میتوانید به مراجع ذکر شده مراجعه کنید.
5 – Central Control Room
6 – موقعیت و مکان هر یک از اجزاء نیروگاه در اتاق Power house را میتوان در نقشه پیوست مشاهده کنید.
7 – Condensate Polishing Plant
—————
————————————————————
—————
————————————————————