تارا فایل

بررسی موضوع اسطوره


"مقدمه"
در قرن حاضر که قرن پیشرفت در علم و فن آوری است. کمتر کسی احساس نیاز به گذشته خود می کند. گذشته ای که ثمره آن امروز است. برای انسان امروز اسطوره هنوز واژه ای نا آشناست.
زیرا احساس خلا آنرا درک نکرده است. احساسی که با هیچ علم و اندیشه ای حبران نمی شود. انسان نخستین با اسطوره به دنیا می آید، زندگی می کند و از دنیا می رود. اسطوره هسته اصلی زندگی اوست. پاسخ سوالهایش، ریشه تفکراتش، درک قدرت مافوق همه و همه با اسطوره همراه است. بنابراین اسطوره دین و دانش و اندیشه اوست.
اسطوره و تفکرات آن نیاز لاینفک انسان امروز و پرداختن به این موضوع لازمه زندگی امروز می باشد.
نگارنده سعی کرده است با طرح این عنوان اسطوره را بیان کند و با نگاهی اسطوره ای به ماهی نشان دهد حتی این موجود آرام نیز دنیای شگرف و پر رمز و رازی دارد.
هدف نگارنده از طرح این موضوع، که شامل چندین جنبه می باشد بررسی نقشی است که ماهی به عنوان یک موجود زنده با نگاه اسطوره ای ایفا می کند. جنبه دیگر رساله بررسی نقوش ماهی در آثار هنری پیش از اسلام می باشد.
این تحقیق شامل سه بخش می باشد. در بخش اول نگارنده به اسطوره و سمبل پرداخته است، زیرا بدون شناخت اسطوره، نمی توان نگاهی اسطوره ای داشت.
بخش دوم شامل چهار فصل اسطوره ماهی، مذهب و ماهی، نوروز و ماهی، می باشد.
در بخش سوم نقوش ماهی در آثار هنری مورد پژوهش قرار می گیرد و شامل چهار فصل پیش از تاریخ، عیلام، ماد و هخامنش و پارت و ساسانی است.

واژه و معنی اسطوره
فرهنگ نویسان عرب معتقدند اسطوره واژه ای عربی است که از ریخت "افعوله" برآمده و ریشه آن "سَطَر"به معنی افسانه ها و سخنان بی بنیاد و شگفت آور است؛ ولی به نظر می رسد که این واژه عربی نباشد، بلکه واژه ای یونانی- لاتینی است که در لغت با واژه "Historia" به معنی روایت و تاریخ از یک ریشه است. در یونانی با واژه "Myths" به معنی شرح، خبر و قصه روایت هم ریشه است.
آموزگار اسطوره را چنین تعریف می کند‍: اسطوره را باید "داستان و سرگذشتی مینویی دانست که معمولا اصل آن معلوم نیست و شرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیده ای طبیعی است به صورت فراسویی که دست کم بخشی از آن از سنّتها و روایت ها گرفته شده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد"1
گاه اسطوره را با افسانه یکی می دانند ولی باید اضافه کرد واژه اسطوره بسیار گسترده تر از افسانه است و می توان گفت از مجموع افسانه ها که مایه های فرهنگی می یابند اسطوره پدید می آید. به عبارت دیگر "افسانه ها پاره هایی گسسته و مایه هایی خام از گونه های جهانشناسی راز آمیز و باستانی می توانند بود که آن را اسطوره می نامیم.2"
در قرآن واژه "اساطیر الاولین" که 9 بار نیز تکرار شده، اسطوره بیان شده است و مفسّران معنی آن را نشانه های پیشینیان بر شمرده اند. آورده اند که آگوستین قدیس در پاسخ به این پرسش که اسطوره چیست؟ گفته است: "خیلی ساده است به شرط آنکه از من نپرسند، هرگاه خواستم درباره اسطوره توضیح بدهم، عاجز مانده ام.3"
با توجه به گفته آمده، توصیف و تعریف دریای پهناور اسطوره با کمک واژه هایی که در اختیار داریم کاری دور از ذهن است. اسطوره را نمی توان در چهارچوبی قرار داد، بلکه باید گفت با دریایی ژرف روبرو هستیم، که رازناک و رمزآلود است.
انسان نخستین با شناخت طبیعت و با یاری گرفتن از اسطوره معماهای خود را پاسخ می دهد، اسطوره دین و دانش و اندیشه انسان نخستین و دانسته های معنوی اوست، دانشی که بیشتر جنبه نمادین دارد و از قوانین عملی ادوار بعد به دور است که در آن سخن از این است که چگونه هر چیزی پدید آمده و به هستی خود ادامه می دهد.
اسماعیل پور اسطوره را چنین بیان می کند: "اسطوره روایت یا جلوه ای نمادین درباره ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی که به یک قوم، به منظور تفسیر خود از هستی به کار می بندد. اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمان ازلی رخ داده و به گونه ای نمادین، تخیّلی و وهم انگیز می گوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد یا از میان خواهد رفت و در نهایت اسطوره به شیوه ای تمثیلی کاوشگر هستی است".4
بشر ناتوان غرق در اندیشه های ناپخته خویش جستجوگر مامنی است که اسطوره نام دارد، اسطوره واکنشی ناشی از ناتوانی انسان در مقابل دنیای پیرامونش و حوادث غیر مترقّبه ای است که او هیچ نقشی در آن ندارد و نشانه ای از عدم آگاهی او در علل واقعی حوادث می باشد.
هم چنین اسطوره تجّسم احساسات آدمیان است برای اعتراض به اموری که برای ایشان ناخوشایند است و با استفاده از آن تسکین می یابند5.
"اسطوره تاریخی است که روانشناختی و ناخودآگاه گردیده است تاریخی است که نه به اندیشه و آگاهانه بلکه به سرشت و ناآگاه پدید آمده است.6"
در واقع اسطور ها با گوشت و خون انسان در آمیخته اند، چه آنها را بپذیریم و چه نپذیریم، با آنها زندگی می کنیم، در ژرفای وجود هر انسانی نشانه های آن را می توان یافت.
انسان در هر عصری با فرهنگش زندگی می کند و اسطوره سرشت فرهنگ اوست. وقتی می گوییم اسطوره فرهنگ مردمان نخستین است، سخن گزافی نیست.
"اسطوره نه تنها سازه های زندگی هستند، بلکه بخشی از هر فرد، پاره ای از هر شخص هستند. قصّه کسی را گرفتن یا بردن، همچنان است که جان او را گرفته باشند. این چنین اسطوره هایی نقش های ذاتی، اجتماعی و اقتصادی دارند و این پدیداری محلی (اتفاقی) نیست، این یک قانون و قاعده است7".
به هر حال جمع بندی که می توان به دست آورد، چنین است:
1- اسطوره تاریخ مینویی را روایت می کند و حادثه ای که در زمان های نخستین رخ داده است.
2- اسطوره بیان یک خلقت است، یعنی درباره اینکه چگونه هر چیزی بوجود آمده است.
3- اسطوره فرهنگ انسان نخستین است هم چنین اسطوره دین و دانش و اندیشه انسان نخستین است.
4- نقش ‏آفرینان اسطوره موجودات فراطبیعی و غیر عادی هستند.
5- اسطوره به یک عبارت کاوشگر هستی است.
6- اسطوره واقعیّتی است که به صورت نماد بیان می شود.
7- اسطوره روایت فراطبیعی و مینویی است.
مالینوسکی اسطوره را چنین تعریف می کند: "اسطوره عبارت است از احیای روایتی یک واقعیت ازلی به سود خواسته های ژرف دینی، خواستهای اخلاقی، قید و بندهای اجتماعی، بیانیّه ها و حتّی نیازهای عملی.8"
و در انتها تعریف استاد بهار از اسطوره را باز می کنیم: "اساطیر مجموعه ای است از تاثیرات متقابل عوامل اجتماعی و انسانی و طبیعی که از صافی روان انسان می گذرد، با نیازهای روانی- اجتماعی ما هماهنگ می گردد و همراه با آیین های مناسب خویش ظاهر می شود و هدف آن مالاً پدید آوردن سازشی و تعادلی بین انسان و پیچیدگی های روانی او با طبیعت پیرامون خویش است."9

جهان بینی و کارکرد اسطوره
"شناخت انسان های نخستین از جهان و بازتاب پندار و اندیشه آنها در قالب روایت ها و گفتارهای اسطوره ای، جهان بینی آنها را پدید می آورد."10
"پایا ترین و استوار ترین بنیاد اسطوره ای، باور به یگانگی جهان و انسان است. در جهان بینی اسطوره ای، این دو، جدایی و بیگانگی سرشتینی از یکدیگرندارد، در بود یکسان اند و تنها در نمود از هم دور و جدا افتاده اند. پیوند در میان این دو چنان است که گویی انسان و جهان دو نام اند، ناموری یگانه را.11"
یونگ می گوید: "ذهن اقوام بدوی نه منطقی است و نه غیر منطقی، آدم بدوی نه مثل ما زندگی می کند و نه مثل ما می اندیشد. آنچه برای ما غیر طبیعی و مرموز است، برای او کاملاً عادی است و جزیی از تجارب زندگی اوست. برای ما گفتن اینکه این خانه آتش گرفته، زیرا که رعد بدان اصابت کرده است عادی می نماید، ولی برای آدم بدوی گفتن اینکه این خانه آتش گرفته، زیرا افسونگری از رعد استفاده کرده و خانه را سوزانده است، به همان اندازه عادی و طبیعی است."12
"به نظر کاسیرر، بینش اساطیری، به معنی راستین کلمه "Concret" یعنی واقعی و محسوس است، هم چنین او معتقد است علل وقایع مختلف کاملا آزاد است. هر چیزی ممکن است از چیز دیگر پدید آید. جهان ممکن است از جسم حیوانی بوجود آید. یا از هسته ازلی یا از گل نیلوفری که روی آبهای آغازین می شکفد، زیرا در بینش اساطیری هر چیزی می تواند با هر چیز دیگر تماس زمانی و بعدی حاصل کند. در بینش اساطیری رخدادها، اتفاقی به شمار نمی آیند. بلکه اینان ناشی از دخالت و نفوذ علل سحرآمیز و مرموزی هستند.13"
"نگرش اسطوره ای به واقع نخستین تلاش منسجم و شکل گرفته آدمی برای شناخت و تسلّط بر طبیعت درونی و همراه بود، زخمی عمیق به جای گذاشت که ذهن انسان باستان کوشید تا به یاری اسطوره آن را دریابد و التیام بخشد… عمیق تر شدن این زخم، در عصر جدید و تداوم فعالیت اسطوره سازی، خود دلیلی کافی بر اهمیت و ضرورت شناخت نگرش اسطوره ای است.14"
"مهمترین کاربرد اسطوره ها، الگو بودن آنهاست. اسطوره ها در هر مکان و در هر زمانی برای بشر نمونه و الگو بوده اند در عصر حاضر نیز که بشر بازگشتی بجا به دوران قبل داشته است، اسطوره را به عنوان ایده آل و الگوی خود پذیرفته است. پس اسطوره هر طبیعی داشته باشد، همواره، پیشینه و نمونه به شمار می رود، آن هم نه فقط برای اعمال (قدسی یا دنیوی) انسان، بلکه برای موقعیّت خود اسطوره نیز، و حتی مهمتر از آن، سابقه و پیشینه ای است برای وجوه واقعیت، به طور کلی، ما باید کاری را که خدایان در روز ازل کردند، تکرار کنیم. "… خدایان چنین کردند و آدمیان نیز چنین کنند… اینگونه احکام، مبین سلوک انسان دوران باستانی اند."15
مهم ترین کارکرد اسطوره به گمان الیاده عبارت است از: "کشف و آفتاب کردن سرمشق های نمونه وار و از همه آیین ها و فعالیت های معنی دار آدمی از تغذیه و زناشویی گرفته تا کار و تربیت، هنر و فرزانگی."16
مالینوسکی برداشت خویش را از کارکرد اسطوره چنین می گوید: "اسطوره با در نظر داشتن آنچه در اسطوره زنده است و حیات دارد، توجیهی ناظر به ارضای کنجکاوی علمی نیست، بلکه روایتی است که واقعیتی اصیل را زنده می کند و بر آورنده نیاز عمیق دینی است و با گرایش های اخلاقی، الزامات و احکام اجتماعی و حتی مطالبات علمی مطابقت دارد و جوابگوی آنها است. در تمدن های بدوی، اسطوره کار لازمی را انجام می دهد. باورمندی ها را بیان می دارد، اعتلا می بخشد و مدوّن می سازد".17
کوتاه سخن اینکه، اسطوره ما را در شناخت تاریخ، تمدن، فرهنگ و اندیشه کمک می کند.

سمبل
"سمبل به انگلیسی "Symbol" نوشته می شود و در فرانسه "Symbole" به ایتالیایی "Symbolo" است. در اصل یونانی از دو جز ballein, Syn=Sym ساخته شده است. جز اول این کلمه به معنی "با"، "هم"، "با هم"، جزء دوم به معنی "انداختن"، "ریختن"، "گذاشتن" و "جفت کردن" است. پس کلمه "Symballein" به معنی "با هم ریختن"، "با هم گذاشتن" و "با هم جفت کردن" است و نیز به معنی "شرکت کردن"،"سهم دادن"، "مقایسه کردن"… سیمبلن در زبان یونان باستان به معنای "نشان"، "مظهر"، "نمود"، و "آیت" به کار می رفته است18."
"آنچه در معانی لغوی و اصطلاحی "سمبل" و هم چنین در کلمه رمز دیده می شود، این است که در تمام معانی یک صفت مشترک وجود دارد و آن عبارت از پوشیدگی و عدم صراحت است، یعنی آنچه ظاهر یک علامت یا شی یا کلام یا شکل یا کلمه نشان می دهد و دلالت می کند مقصود نیست، بلکه منظور معنی و مفهومی است که در ورای ظاهر آنها قرار دارد. بنابراین، همان تعریفی که معنی کلی و شامل رمز را می نماید، می تواند در مورد سمبل نیز صادق باشد. به علّت همین تشابه معنی و مفهوم میان رمز و سمبل است که یکی را معادل دیگری قرار داده و به کار می بریم." 19
یونگ در باره سمبل معتقد است: "آنچه که ما سمبل می نامیم، عبارت است از یک اصطلاح، یک نام یا حتی تصویری که ممکن است نماینده چیز مانوسی در زندگی روزانه باشد و با این حال، علاوه بر معنی آشکار و معمول خود، معانی تلویحی بخصوصی نیز داشته باشد. سمبل معرّف چیزی مبهم، ناشناخته یا پنهان از ماست. مثلاّ بر ابنیه تاریخی کرت، شکل تیشه دو سر رسم شده است. این شی را ما می شناسیم ولی محتوای سمبولیک آن را نمی دانیم … چون اشیای بیشماری در ورای فهم انسان قرار دارند، ما پیوسته اصطلاحات سمبولیک به کار می بریم تا مفاهیمی را نمودار سازیم که نمی توانیم تعریف کنیم یا کاملا بفهمیم. این یکی از دلایلی است که به موجب آن، تمام ادیان، زبان و صور سمبلیک بکار می برند، امّا این استعمالِ خود آگاه سمبلها فقط یکی از جنبه های یک حقیقت مهم روانشناسی است، انسان خود به خود بطور ناخودآگاه نیز سمبلهایی به شکل رویا می ‏آفریند ….
… انسان ابتدایی برای این درون ناشناخته و باز ناگفتنی، بازبانی رمزی، سعی در تعریف رویداد جادویی بازیافت خویش می نماید و زبان سمبولیک را اختراع می کند، چرا که سمبل دارای جنبه ناخودآگاه وسیع تری است که هرگز به طور دقیق تعریف یا به طور کامل توضیح داده نشده است و کسی هم امیدی به تعریف یا توضیح آن ندارد. ذهن آدمی در کند و کاو سمبل به تصوراتی می رسد که خارج از محدوده استدلال معمولی هستند.
…. تاریخ سمبولیسم نشان می دهد که هر چیز می تواند اهمیت سمبولیک پیدا کند، اشیای طبیعی (مانند سنگها، گیاه ها، حیوانات، کوه ها، درّه ها، خورشید و ماه، باد، آب، آتش) یا چیزهای ساخت انسان (خانه ها، قایق ها یا اتومبیلها) یا حتی شکل های مجرد (مانند اعداد، مثلث، مربع و دایره).20

اسطوره ماهی
"ماهی و درخت همه تخمه"
"مادر همه درخت ها که سرچشمه همه گیاهان بود در فراخکرت می رست و در اوستا بنام درخت سئین درمان همه درها و یا درخت همه تخمه توصیف شده است. آشیانه پرنده افسانه ای سئین (سیمرغ در فارسی) بر این نخستین درخت قرار داشت. درخت همه تخمه در میانه دریای فراخکرت قرار دارد و یک ماهی به نام "کر" از آن نگهداری می کند که در اطراف آن شنا می کند و قادر است همه موجودات زیان آ‎ور را از آن دور سازد یکی از این موجودات بخصوص خطرناک قورباغه ای است که سعی می کند ریشه های این درخت مقدس را بجود"21.
"ماهی و گیاه هوم"
"هوم که در دنیای مینوی ایزد است و در دنیای گیتی گیاه، دشمنان را دور می سازد، درمانبخش است و سرور گیاهان به شمار می آید…
هوم را که در مراسم دینی تقدیس می کنند نمادی می دانند از هوم سپید. هوم سپید که آن را گوکرن نیز می خوانند گیاهی اساطیری است که در ته دریای فراخکرت می روید و بیمرگی می آورد و در بازسازی جهان به کار خواهد آمد. اهریمن برای از میان بردن هوم سپید وزغی را در دریای فراخکرت بوجود آورد و در مقابل او، اورمزد دو ماهی مینوی را مامور نگاهبانی آن کرده است22"
"ماهی زغازه"
در آب نیل یک نوع ماهی بنام زغازه هست که ماهی لطیفی می باشد و هر کس به آن دست بزند و یا آن را بگیرد لرزه ای در دست او ایجاد می شود و همین که دست کشید این حالت برطرف می شود23.
"ماهی لیوثا"
ماهی وجود دارد "که جهان به برپشت اوست و او در آب قرار دارد. زیر آن ماهی گاوی است و زیر گاو صخره و زیر صخره ثری و زیر ثری کس نداند که چیست. نام آن ماهی لیوثا است و نام آن گاو یهموث. در روایتی دیگر هست که این ماهی بر دریا و دریا بر باد و باد بر قدرت قرار دارد. گویند که آن ماهی استکبار کرد و خواست که جهان را زیر و رو کند. خدا پشه ای بیافرید تا به بینی او در شد و بیرون شد و پیش روی او بنشست از آنگاه باز، چشم آن ماهی باز مانده است و در آن پشه همی نگردد.24"

"رمز ماهی در جوامع مختلف"
رمز ماهی که در ملل مختلف یافت می شود، بسیار پیچیده است و به گفته رنه گنون اصل و منشااش شمال آلمان و ممالک اسکاندیناوی است و از آنجا به ایران راه یافته است. رمز ماهی طبیعتاً از رمز آب و دریا، جدایی ناپذیر است، واضح است که ماهی در آب زندگی می کند و به همین جهت که آبزی است و در آب. شناور است، رمز آبهای ژرفی است که در قسمت های زیرین زمین، جاری اند و از آنجا که رمز آب است، با زایندگی و نو شدگی طبیعت پیوند یافته است و ظاهراً به همین دلیل در خوبگزاری در تعبیر ماهی گفته اند: هر که در زمین مشرق و شهر های هندوستان و سند، در خواب ماهی بیند، تفسیر آن زن باشد. این معنای رمزی زایش طبیعتاً با معنای رمزی دیگری رابطه دارد. که همانا رمز حیات (مبدا زندگی) و باروری و بارداری است و همچنین معنای زایندگی و فراخی نعمت و خیر و برکت است. مثلاً طلسم هایی به شکل ماهی هست که به گفته معتقدان خاصیت بارانزایی دارند و شکی نیست که این بارندگی بهنگام موجب سبزی و آبادانی است و به همین دلیل خوابگزاران می گویند که خواب دیدن ماهی، خوش یمن است25.
"…. به اعتقاد سرخ پوستان آمریکایی مرکزی، ماهی، رمز خدای ذرت است، قطعاً به سبب قدرت باروری و بارداری و خاصیّت باران زائیش و بدین جهت در نظر قوم مظهر خدای عشق نیز هست و به همین سبب از متعلّقات زن ایزدان عشق و باروری است.
در چین نیز، ماهی رمز بخت و اقبال است و همانند لک لک که رمز طول عمر است، نشانه شادی و نوید بخش دوران خجستگی و فرخندگی است و به خواب دیدنش، شگون نیک است26".
به عبارتی دیگر می توان گفت، خواب دیدن ماهی در همه کشورها خوش یمن است.
"گفتنی است که ماهیان مقدس در هند و مصر باستان و ماهی اسطوره ای oannes در کلده: نیز مبیّن نماد پردازی هماندند و کاشف اسرار (و بعدها پیام آور دین وحیانی) به شمار می روند. ویشنو به شکل ماهی بر کسی ظاهر می شود که مانو یعنی شارع و قانون گذار دوره کنونی عالم است و آگاهش می کند که جهان به زودی در طوفانی سهمگین غرق می شود و وی را برای نجات خود و نوح انسان و حیوان باید سفینه ای بسازد و در آن جرثومه های جهانی آتی را گرد آورد. مانو بدستور ویشنو- ماهی عمل می کند و طوفان فرا می رسد و ویشنو- ماهی سفینه را به سلامت از غرقاب می گذراند و در آغاز دوره کنونی، ودا را به مردم ارزانی می دارد که به حسب ریشه شناسی باید از آن، علم علی- الاطلاق یا معرفت الهی مراد کرد27".
"همچنین ماهی پستاندار دلفین در اساطیر یونان مشهور است. دلفین با آیین پرستش آپولون پیوند دارد و نام شهر آئینی دلف (Delphes) از (Dauphin) می آید و مهمتر از همه اینکه دلفین ها، آنتیون پسر پریفاس از شاهان قدیم سرزمین آتیک را که برای آپولون احترام خاصی قائل بود، از غرقاب یا طوفانی سهمگین، نجات دادند و نیز معروف است که آنان ارواح یا جانهای برگزیدگان، نیکبختان جاوید را به (جزایر بختیاران) می رسانند. به رغم صاحبنظران سرچشمه این اعتقاد، اقصای شمال اروپاست28".
به علاوه در مورد ماهی دلفین یا دفین می توان اشاره کرد: "آمفی تریت که ملکه دریایی است و دورا دور دنیا را گرفته، مورد عشق و محبت پوزئیدون قرار گرفت و او به خاطر اینکه تسلیم پوزئیدون نشود خود را در اعماق اقیانوس پنهان کرده، ولی دلفین ها بر او دست یافته وی را با تشریفات زیادی نزد پوزئیدون بردند و پوزئیدون با او وصلت کرد….
هم چنین در افسانه آریون (Arion) که موسیقی دان بزرگی بود و آوازی به غایت خوش داشت، آمده است که روزی وی با کشتی مسافرت می کرد، ملوانان در صدد قتل وی برآمدند. هنگامی که او مورد حمله توطئه کنندگان قرار گرفت، از آنها خواست به او اجازه دهند تا یک بار دیگر آواز بخواند. دفین ها به محض شنیدن صدای او، روی آب نمایان شدند و آریون خود را به خدایان سپرده و به دریا جست یکی از ماهی ها او را به پشت خود گرفته تا دماغه تناره رسانید او قدم به خشکی گذاشت29".

ماهی در ادیان
"ماهی در آیین مهر"
مهر (میترا) یکی از ایزدان باستان است. "سنت پرستش مهر به دوران های بسیار کهن بر می گردد. او خدای پیمان است و پیمان ها و نظم و راستی را نگاهبانی می کند. وظیفه مهم او نظارت بر پیمان هاست….
مهر نقش بسیار مهمی در آیین های دینی داشته است باز مانده ای از آنها جشن مهرگان است که در روز مهر (شانزده همین روزماه) از ماه مهر برگزار می شده است و در گاهشماری ایران باستان قرینه نوروز است30".
آیین مهر در ایران بعدها پایه و اساس میترائیسم در غرب است.
"در آیین مهر باور این بوده است که مهر (میترا) درون آب متولد شده است. به همین دلیل در آثار این آئین، مهر را به صورت کودکی بر روی نیلوفر آبی تصویر می کنند. دو ماهی دلفین مهر را از آب بیرون می آورند. مجسمه ای از مهر باقی است که دو ماهی دلفین را در دو طرف چهره او نشان می دهد. تعداد زیادی مجسمه باقی است که زنی عریان را با یک کودک و یک ماهی دلفین نشان می دهد. همه اینها چهره های مختلف همان اسطوره اند ….
در آئین مهر رسم ویژه ای برای شراب نوشی وجود داشته و از جام ویژه ای برای این کار استفاده می شود که به هفت قسمت تقسیم شده بوده است. تازه وارد یانودین یک خط شراب می نوشید، کسی که در مرحله دوم بوده، به اندازه دو خط و پیر و یا استاد به اندازه هفت خط شراب می نوشید. اصطلاح هفت خط به معنی استاد، پیر و … از همین جا آمده است31." به همین دلیل گاهی نقش جام شراب را با دو ماهی می توان مشاهده کرد.

"ماهی در دین یهود"
داستان موسی و یوشع در جستجوی خضر را به نقل از قرآن و سوره کهف می آ‎وریم. "پس چون به محل برخورد دو دریا رسیدند، ماهی خودشان را فراموش کردند، ماهی در دریا راه خود را در پیش گرفت و رفت. (61)
هنگامی که از آنجا گذشتند موسی به جوان خود گفت: غذایمان را بیاور که راستی ما از این سفر رنج بسیار دیدیم. (62)
گفت: دیدی؟ وقتی به سوی آن صخره پناه جستیم، من ماهی را فراموش کردم و جز شیطان، کسی آن را از یاد من نبرد، تا به یادش باشم، و ماهی به طور عجیبی راه خود را در دریا پیش گرفت32". (63)
در قصص الانبیاء داستان چنین آمده:
"روزی موسی (ع) بر فراز منبر مردم را به وسیله آیات تورات پند می داد. در آن حال با خود گفت یقیناً خدواند بنده ای را دانشمند تر از من خلق نفرموده است. در همین لحظه جبرئیل فرود آمد و از وی خواست تا کنار صخره ای در منطقه تلاقی دو دریا با مردی که بسیار دانشمند تر از اوست ملاقات نماید و از علم او بهره جوید. موسی نیز به همراه یوشع بن نون د رحالی که ماهی نمک سوده ای را زادراه برداشته بودند سفر را آغاز نمودند.
آنها وقتی به مکان مورد نظر رسیدند مردی را دیدند که به پشت خوابیده است. اما وی را نشناختند. یوشع ماهی نمک سوده را در آب شسته و آن را بر روی تخته سنگی قرار داد. آن دو بی توجه به آنکه آب آن رودخانه آب زندگی جاودانه می باشد ا زماهی خود که زنده شد و در آب سرازیر گشته بود، غافل گشتند. بعد از مدتی که آنها به مسیر خود ادامه دادند احساس گرسنگی بر موسی عارض شد و از یوشع خواست تا غذایی را برای خوردن مهیا نماید در این موقع یوشع به یادش آمد که ماهی را بر فراز صخره به جا نهاده اند. در همین هنگام موسی به یوشع گفت: آن مردی را که ما در کنار صخره دیدیم همان خضر بوده است. سپس آنها با دنبال کردن جای پای خود از همان راهی که آمده بودند بازگشتند تا به نزد خضر رسیدند33."
زنده شدن ماهی رمزی است که موسی و یوشع را به خضر می رساند.
"هنگامی که یوشع و موسی در جستجوی خضر به مجمع البرین رسیدند. قطره ای آب حیات بر لب ماهی بریان یوشع چکید و به فرمان خدای تعالی زنده شد و خویشتن به دریا افکند و موسی و یوشع به دنبال او برفتند و خضر را بیافتند.34".

"ماهی در دین مسیحیت"
در کتاب مقدّس انجیل بارها و بارها به طرق مختلف به ماهی اشاره شده است. هم چنین در بناهای مسیحی نقش ماهی دیده می شود.
"چهار تن از حواریون مسیح (شمعون ملقب به پطرس و برادرش آندریاس و یعقوب زبدی و برادرش یوحنا) نخست ماهیگیر بودند.35"
"اما خاصه در مسیحیت، ماهی رمز عمده و پرباری است. مسیحیان واژه یونانی ماهی Ichthus را اندیشه نگاری پنداشتند که هر یک از پنج حرف یونانی اش، حرف اول کلمات عبارت یونانی زیر است.
Jesus (Iesous) Kristos (christos) Theou Uios Soter.
عیسی مسیح، پسر خدا و نجات بخش. در نتیجه مسیح هم ماهی شد و هم ماهیگیر و به همین جهت، در بناهای قدیمی مسیحی و در تزئینات مزارها و مرقدها، نقوش و تصاویر رمزی ماهی بوفور دیده می شود. این ماهی رمز مسیح، منجی مومنان است36".
استاد یونگ می فرماید: "خود مسیح هم از نظر نمادین بصورت بره خداوند یا ماهی تجسم یافته است. البته به صورت مار ستایش برانگیز روی چلیپا، شیر و در مواردی نادر اسب شاخدا رهم مجسم شده است37".
"رمز هدایت سفینه ای حاوی جرثومه حیات توسط ماهی الهی در مسیحیت نیز انعکاس یافته است، بدین وجه که مسیح به مثابه ماهی است و امّت مسیح یا کیسا، در حکم سفینه، حتی در صدر مسیحیت، ماهی اوآنس کلدانی، تصویری از مسیح قلمداد می شد، و گفتنی است که اوآنس همانند ویشنو، اصول حکمت اولی یا اصلی را به مردم می آموزد38".
"از سوی دیگر مسیح چنانکه گذشت به صورت ماهیگیر نیز نقش شده است. پس مسیحیان بسان ماهیان در آب اند. زیرا آب متبرّک غسل تعمید که رمز تجدید حیات در آیین مسیحی است، خود با نقش ماهی، رمز پردازی می شود. به بیانی دیگر ماهی چون در آب می زید، طبیعتاً مظهر نمادین غسل تعمید است، نوزاد مسیحی که در آب غسل تعمید، به حیات روحانی چشم می گشاید، شبیه ماهی ای خرد، زنده در آب حیاتبخش و در نهایت همتای عیسی مسیح است که غسل تعمید یافت. البته ماهی به سببی دگر نیز رمزی مسیحی شده است. و آن ماهی خوردن مسیح پس از رستاخیز است. عیسی پس از مرگ بر حواریّون ظاهر می شود. آنان می ترسند و می پندارند که شبحی می بینند. عیسی می گوید نترسید و شک و شبهه به دلهایتان راه نیابد، به دستان و پاهای من بنگرید، خودم هستم… آنگاه عیسی… پرسید آیا در اینجا خوراکی دارید؟ یک تکّه ماهی بریان پیش وی آوردند. آن را برداشت و پیش چشم شان خورد39".
"به همه این دلایل، نقش رمزی ماهی در آثار هنری مسیحیت، فراوان است، از جمله نقش ماهی با سفینه ای بر پشتش که نماد مسیح و کلیسای اوست و یا نقش ماهی با سبدی پر از نان بر پشتش و یا نقش ماهی بر بشقاب و ظروف و جام ها رمز عشاء ربّانی (نان و شراب مقدّس) است و نقش ماهی در گورخانه دخمه ای که تصویر مسیح است.40"

"نوروز و ماهی"
"بیشتر روایات اسطوره ای- افسانه ای ایران دوره پیشدادی را زمان پیدایی نوروز و جمشید، چهارمین پادشاه پیشدادی را بنیانگذار نوروز و آئین نوروزی به شمار آورده اند. دوران جمشید در یشت ها دوران طلایی به شمار آمده است. در آن دوران خوردنی ها کاهش نمی یافت، چهارپایان و مردمان نمی مردند، گیاهان نمی خشکیدند، سرما و گرما و پیری و رشک وجود نداشتند. جمشید بر هفت کشور زمین فرمان می راند و نیک بختی، شهرت ، گله و رمه، خشنودی و حرمت را از دیوان گرفته بود. پس آنگاه که دروغ گفت، فرّه به صورت مرغی از پیش او بیرون رفت41".
"افسانه های فراوانی درباره جمشید و چگونگی پیدایش نوروز در تاریخ و ادبیات ایرانی اسلامی آمده است. فردوسی در داستان پدید آمدن نوروز نقل می کند که وقتی جمشید از کارهای کشوری بیاسود، بر تخت کیانی بنشست و همه بزرگان لشکری بر گرد تخت او فراهم آمدند و به او گوهر پاشیدند. جمشید آن روز را که نخستین روز از فروردین و آغاز سال بود نوروز نامید و جشن گرفت ابن بلخی افسانه به تخت نشستن جمشید در آغاز بهار و نوروز خواندن آن روز را نقل می کند و می گوید: که به فرمان جمشید همه بزرگان به استخرگرد آمدند و در ساعتی که شمس به درجه اعتدال ربیعی رسید وقت گردش سال، در آن سرای به تخت نشست و تاج بر سر نهاد و آن روز جشن ساخت و نوروز نام نهاد و آن سال باز، نوروز آئین شد و آن روز هرمز از ماه فروردین بود و در آن روز بسیار خیرات فرمود و یک هفته متواتر به نشاط و خرمی مشغول بودند42".
"ابوریحان بیرونی پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند: چون جمشید برای خود گردونه بساخت، در این روز بر آن سوار شد و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیدن این امر در شگفت شدند و این روز را عید گرفته و برای یادبود آن روز در تاب می نشینند و تاب می خورند43".
"گستردن خوان نوروزی یا سفره نوروزی در هنگام گشتن سال کهنه به نو و گزیدن هفت نوع خوراکی گوناگون و چیدن آن روی سفره، از رسم های ویژه و عمومی در نوروز بوده است44".
در سفره سفید رنگ هفت سین، هفت خوراکی است که با حرف "س" آغاز می شود عدد هفت نشانه هفت امشاسپند است. هفت سین معمولا شامل سیب، سبزه، سنجد، سماق، سرکه، سمنو است که افزون بر آن در سفره هفت سین آینه، شمع، تخم مرغ رنگ شده، گل سنبل، کتاب دینی مسلمانان قرآن، زردتشتیان اوستا…) نان، اسفند رنگ شده و شیرینی و یک جام با ماهی های قرمز
هر یک از این چیزها در فرهنگ ایرانی، معنا ومفهوم نمادی دارد.
"قدحی آب که ماهی در آن می چرخد، نماد شادکامی در موقع سال تحویل است. این که رنگ ماهی قرمز باشد رسمی جدید است45". ماهی در سفره هفت سین گاهی نماد ناهید فرشته آب و زندگی است. همین طور که قبلا اشاره کردیم زمین به گرده یک گاو روی گرده یک ماهی به نام لیوثا است. "در زمان تحویل سال، این گاو افسانه ای برای رفع خستگی خود زمین را از روی یک شاخ به شاخ دیگرش می اندازد. به هنگام انتقال زمین از شاخی به شاخ دیگر گاو، تخم مرغ روی آینه و برگ سبز روی آب تنگ سفره نوروزی می چرخند و تکان می خورند و ماهی در تنگ آب از حرکت باز می ماند46".
"در وقت تحویل سال، همه اعضای خانواده ها در خانه های خود گرد می آیند و در کنار خوان نوروزی می نشینند. شمع های شمعدان یا چراغ های روی خوان نوروزی را پیش از تحویل سال روشن می کنند و سکه هایی لای قرآن می گذارند. همه چشم به آب و برگ وماهی می دوزند و گوش به شلیک و توپ و اعلام سال تحویل می سپارند47".
چشم دوختن به آب و برگ و ماهی احتمالا به خاطر این است که خوش یمن و نیک شگون بوده و شروع سال با دیدن آنها سال خوبی به همراه دارد.
"نوروزی خوان ها، دسته ای از پیکهای نوروزی هستند که دوره می گردند و با خواندن ترانه های نوروزی آمدن بهار و نوروز را به مردم نوید می دهند.
گروهی از آنها پیکهایی هستند که با تخم مرغهای رنگی و نقاشی شده یا دانه های اسپند بر نخ کشیده شده، یا سبدهای ماهی که از رودخانه های اطراف اردبیل گرفته اند به درخانه ها می روند و با اهدای آنها به خانواده ها نوروز را به خانه ها می آورند"48
در مورد ماهی بر سر سفره هفت سین باید اضافه کرد "در بعضی مناطق نیز ماهی را درون کاسه ای آب می اندازند که ماهی نشان روزی حلال است"49.
و گاهی "کاسه آب زلال به نشانه همه آب های خوب جهان و ماهی زنده در آب به نشانه تازگی و شادابی است"50.

"نقوش ماهی در دوران پیش از تاریخ"
دوران پیش از تاریخ شامل سه دوره دیرینه سنگی، پارینه سنگی و نوسنگی می باشد.
در دوران پارینه سنگی در ایران "نقاشی صخره ای در مغرب دریای خزر و ناحیه لرستان بر جای مانده است51". نقش ماهی در دوران پارینه سنگی یافت نشده است.
"در دوره سنگی علاوه بر ساختن ابزار و سلاح، مانند نوک پیکان و تیغه چاقو و تبر و سنبه با سنگ صیقل خورده، صنعت سفالگری رنگی یا منقوش با دست، شامل کوزه و ظرف و پیاله و آبدان و نیز پیکره های کوچک اندام و مهره های چهارگوش، برجسته کاری با گل صورتگری- یا خاک رس نرم- نیز معمول شد52"
"دوره نوسنگی در ایران از میانه هزاره هفتم ق.م آغاز شد53".
بیشترین آثاری که نقش ماهی در آنها موجود دست، بین قرون پنجم تا سوم ق.م می باشد.
اکثر آثار شامل ظروف سفالین است و به ندرت ‏آثار مفرغی نیز دیده می شود.
می توان گفت تقریبا در تمام مناطقی که هنر سفالگری داشته اند، ماهی یکی از نقش مایه های آنها بوده است.
در این قسمت مناطقی که از نقش ماهی استفاده کرده اند مورد پژوهش قرار می گیرد. اولین منطقه ای که مورد بررسی قرار می گیرد. تپه تل باکون در جنوب غربی تخت جمشید در منطقه مرودشت می باشد. این تپه شاید متعلق به نیمه اول هزاره چهارم پیش از میلاد باشد54.
یکی از نقوش مورد استفاده در سفال تل باکون نقش ماهی است. در یکی از سفالهای تل باکون نقش ماهی به صورت نوار مانندی کار شده است که احتمالا بر روی لبه یا شکم ظرف قرار داشته که متاسفانه ظرف آن از بین رفته است. ماهی در یک بیضی قرار دارد و دور تا دور بیضی خطوطی موازی و مورّب
کشیده شده است. چهار باله به بدن ماهی متصل است و در انتها بدن زائده ای به جای دم قرار دارد.

طرح روی سفال, مکشوفه از تل باکون, هزاره چهارم پ.م

دومین منطقه ای که مورد بررسی قرار می گیرد، تمدن تل شقا می باشد. نقش ظروف این تمدن "بیشتر از عالم حیوانات و نباتات الهام گرفته و سعی شده است موضوع های مربوط را با حالت طبیعی خود نقش کنند.55"
یکی از نقوش مورد استفاده در تل شقا، ماهی می باشد.
دو طرح ماهی که احتمالا بر روی لبه یا شکم ظرف قرار داشته است در این تمدن یافت شده است.
در یکی از این طرح ها ماهی در وسط قرار دارد و بالا و پایین ماهی دو خط موازی رسم شده است. بدن ماهی با خط های مورب کشیده شده و دم ماهی به صورت قلبی شکل می باشد. زائده هایی دوتایی که احتمالا منظور هنرمند باله بوده، در بدن ماهی قرار دارد

طرح روی سفال, مکشوفه از تل شقا

طرح دوم دو ماهی را نشان می دهد که به هم متصل هستند و یکی در بالا و دیگری در پایین قرار دارد. بدن ماهی ها به صورت لوزی رسم شده است و خط هایی مورب دارد. دم ماهی نیز قلبی شکل است.

طرح روی سفال, مکشوفه از تل شقا
همان طور که قبلا اشاره کردیم هنرمندان تمدن تل شقا سعی کرده اند ماهی ها را نزدیک به طبیعت و رئالیسم رسم کنند. شکل ماهی ها وقتی بدین گونه است نشان می دهد برداشت آنها از یک ماهی طبیعی به این شکل بوده است.
"در تل شقا ظرفی پیدا شده که به جای تنگ آب مصرف می شد، و به شکل مرغی است و روی آن نقش ماهی دیده می شود56".

تنگ اب سفالین, مکشوفه از تل شقا

سه ماهی نزدیک به پایه ظرف نقش بسته است که تیره رنگ می باشند. بدن ماهی ها با خطوطی مورب کشیده شده که نشانی از پولک ماهی است. دم ماهی نیز با دو خط مورب نشان داده شده. قسمت بالای ظرف خطوطی موازی دارد که داخل آنها با لوزی های پر شده است.
سومین منطقه که مورد بررسی قرار می گیرد، خفجه می باشد که احتمالا مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد است.57
یکی از نقوش مورد استفاده در خفجه ماهی می باشد.
خمره ای در این منطقه یافت شده که نقش ماهی بر روی آن رسم شده است. تمام سطح خمره پر از نقوش مختلف می باشد، اعم از نقوش حیوانی، هندسی و … در قسمت بالای پایه خمره نقش ماهی قرا ردارد. بدن ماهی به صورت خطهای مورب می باشد و چهار باله به بدن ماهی متصل است. دم ماهی نیز به صورت مثلث کشیده شده است. جلو و پشت ماهی خط های منحنی شکل قرار دارد.

خمره سفالین, مکشوفه از خفجه, هزاره دوم پ.م

"تپه موسیان در حدود 150 کیلومتری شمال غرب شوش قرار دارد58".
یکی از نقوش مورد استفاده در سفال این تپه ماهی می باشد.
در سفالی از این تپه، طرح دو ماهی دیده می شود که روبروی هم قرا ردارند. بدن ماهی ها به شکل لوزی است و چشم ماهی دقیقاً در قطر لوزی قرار دارد. دم ماهی به صورت خط های موازی که متصل به یک خط عمودی است، کشیده شده. بالهای ماهی ها دو خط عمودی و مثلث هایی دیده می شود و پایین ماهی ها یک خط رسم شده است.

طرح روی سفال, مکشوفه از تپه موسیان

طرح ماهی در تپه موسیان حالت انتزاعی به خود گرفته، که در مناطق دیگر دیده نشده است.
تنها اثر مفرغی که پیدا شده، بشقابی مفرغی در دشت کویر کرمان، خبیص می باشد که متعلق به 4000 سال پ.م کشف شده است. این بشقاب زیبا پیشرفت هنر فلز کاری را در این دوره به تصویر کشیده است. بشقاب 9 ماهی را در حال گردش بدور یک دایره نشان می دهد59. ماهی ها به صورت برجسته هستند و پنج ماهی بزرگتر و چهار ماهی کوچکتر می باشند.

بشقاب مفرقی, مکشوفه در دشت کویر کرمان, 4000 سال پ.م
با نقوش برجسته ماهی

"تمدن عیلام"
"بخش جنوب غربی ایران باستان را عیلام نام نهاده اند، که در برگیرنده جلگه خوزستان کنونی، شامل منطقه شوش و سرزمین های مرتفع شمالی و شرق آن60"
"عیلامیها خود، سرزمینشان را هلتمتی Haltamti، سرزمین مقدس یا سرزمین خدایان می خواندند که مرکب از هل به معنی مقدس یا خدایان بود. واژه عیلام صورت اکدّی هلتمتی است61".
اغلب اوقات شوش را مرکز عیلام می نامند. اما اکنون معلوم گردیده تنها یکی از مراکز مهم آن بوده. عیلامیها مردمی غیر سامی بودند که خطی مستقل داشتند. تمدن عیلام شامل سه قسمت عیلام مقدم، عیلام میانی، عیلام نو می باشد62.
تاریخ عیلام به هزاره هشتم پیش از میلاد می رسد و از هزاره سوم پیش از میلاد وارد عصر تاریخی می شود63.

"هنر عیلام"
هنر عیلام شامل معماری، حجاری، فلزکاری و مهرسازی و سفالگری و مجسمه سازی است ولی آثاری که از مجسمه سازی، مهرسازی و سفالگری باقیمانده است بیش از بقیه آثار است.
مهرسازی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. "بیشترین دستاوردهای هنری عیلام در هزاره سوم، در آثار مهرسازان حفظ شده است64".
هنر عیلام نیز مانند دیگر سرزمین های باستان بیشتر تحت تاثیر مذهب آن بوده است.
"نقوش ماهی در هنر عیلام"
"در هنر عیلام موضوعات حیوانی که همیشه مبین قدرت های طبیعی پر برکت و در عین حال موحش بوده، بر موضوعات دیگر هنر برتری داشته است"65.
از اوایل هزاره چهارم، ق.م موضوعات زنده مانند ماهی در هنر عیلام بخصوص در سفال دیده می شود. ماهی گاه به صورت تنها و گاه همراه عناصر دیگر مانند آب، پرندگان و درخت و … به چشم می خورد در برخی مواقع نیز همراه خدا و الهه نقش بسته است.
به هر حال در اکثر موارد نمادی از آب و خدای آب و گاه نشانی از نزدیکی به آب می باشد، در هر صورت ارتباطی با آب و دریا دارد.
در نقشی از خدای حیوانات می بینیم که شاخی بر سر دارد این شاخ علامت قدرت وی می باشد و دشمنان را مقهور می سازد و گاهی نقوش اره ماهی نیز به آن اضافه می شود، که حاکی از نزدیکی به آبهاست. این تصاویر یک نوع فعالیت مذهبی می باشد که احتمالا با کارهای حکومتی این سرزمین ارتباط داشته است.66
همچنین نوعی حیوان اسطوره ای به نام گریفون وجود دارد که اعضای بدنش از حیوانات مختلف تشکیل شده است. به جای یال عضوی مانند پره های شنای ماهی دارد67.
از هزاره دوم ق.م ظروف بسیاری از قبری کشف شده است. یکی از ظروف پرنده ای در حال صید ماهی را نشان می دهد که از جنس گل برنگ خاکستری مایل به سیاه است و تزئینات آن عبارت است از نقوش گودی که گودیها را با خمیر سفید، پر می کردند و گاهی خطوط قرمزی نیز در آن به کار می بردند68.
نقش ماهی و پرنده در قسمت وسط تقسیم بندی های ظرف وجود دارد که ماهی در پایین و پرنده بالای ماهی و به حالت اینکه ماهی را مقهور ساخته قرار دارد. پولک ماهی به صورت مربع هایی سفید نقش بسته که مانند این مربع ها در سه قسمت پایین ظرف وجود دارد. که یکی از آن قسمتها درست زیر بدن ماهی که احتمالا نمادی از آب و دریا می باشد و بدن ماهی در آب قرار دارد.
این ظرف با ظرف های دیگر همین دوره تفاوت اساسی دارد. زیرا همه آنها، خود سفید و نقششان سیاه است، در صورتی که این ظرف درست برعکس است.
این ظرف نشان می دهد عیلامیان تمایل به نقوش تزئینی داشته اند که این نقوش مهم از طبیعت بوده است. همچنین این ظرف مبین ارتباط عیلام و بین النهرین است. زیرا ظروفی مشابه آنان در بین النهرین نیز یافت شده است.

ظرفی سفالین با نقوش تزئینی, مکشوفه از عیلام, ابتدای هزاره دوم پ.م,
بز و پرنده ای در حال صید ماهی

یکی دیگر از ظروفی که همزمان با ظرفی است که در بالا به آن اشاره شد، سفال بسیار زیبایی است که هنرمند آن با چیره دستی تمام آن را ساخته است. "نقش ظرف سیاه است و زمینه سفال روشن متمایل به قهوه ای یا زرد است. شکل این سفال شبیه به خمره های بزرگ است.69" نقش ماهی در بالای خمره نزدیک به دهانه است. زیر آن فرم ها موج داری وجود دارد که احتمالا نمادی ازآب می باشد. بدن ماهی خط هایی دارد که هنرمند آن خواسته با این کار پولک ماهی را نشان دهد. ماهی چهار باله دارد که با چهار مثلث نشان داده شده و خط هایی به جای دم رسم شده است. در قسمت دهانه ی ظرف ردیف ماهیهای می بینیم که به هم متصل هستند. سر و دم ماهی بزرگ سیاه است و تنها بدنش سفیدیهایی دارد.
خمره سفالین بزرگ, مکشوفه از عیلام, با نقش ماهی
سفال دیگری که همدوره سفال های پیش است، خمره ای کوچک است. این ظرف نیز به رنگ روشن بوده و نقوش آن به رنگ سیاه کار شده است. در قسمت نزدیک دهانه ردیف ماهی ها را می بینیم که از سر به سر و از دم به دم بهم متصل هستند. ماهی ها با ظرافت کار شده و حتی چشم ماهی ها هم رسم شده است. بدن ماهی ها با خط هایی موازی به هم و دم ماهی به رنگ سیاه است فرم کلی بدن ماهی مانند ظروفی است که قبلا به آن اشاره کردیم و تغییری نیافته است.

خمره سفالین کوچک, مکشوفه از عیلام, با ردیف ماهیها

اثر بعدی که مورد بررسی قرار می دهیم یک مجسمه تزئینی است که متعلق به قرن های 17 و 18 می باشد و از منطقه سروک در کوه های بختیاری واقع در شرق جلگه شوش به دست آمده که یک الهه- ماهی از جنس مفرغ است. این الهه مانند خدایان بین النهرین لباسی با چین هایی بر تن و گردنبندی بر گردن دارد و کف دستها را برای نشان دادن چیزی جلوه آورده است70. "باید گفت که برنز کار تصویر اساطیری جدیدی آفریده است که نوع مونثی از مرد- ماهی اصلی می باشد و قبلا در مجموعه کارهای بین النهرین وارد شده بوده است. این الهه مسلما خویشاوندهای الهه های کوچکی است، که نیمی از بدنشان به صورت امواج بوده و قلمروی خدای خاک و گرداب را مجسم می ساخته اند، رئیس و سردسته همه ارباب انواع عیلامی شبیه او بوده است.71"
در مورد این مجسمه می توان احتمال داد که با ائا (Ea) در بین النهرین که خدای دریاها و آبها می باشد ربطه دارد. "آب سمبل خدای ائا می باشد این سمبل متشکل از چند ردیف جریان آب موجدار می باشد و اغلب در موج های آب تعدادی ماهی دیده می شود72" و گاهی سمبل آن یک حیوان با بدن ماهی است.
این مجسمه از دوره سوکالما هوها به دست آمده73 ماهی به صورت افقی قرار دارد و با بدن الهه زاویه ای ساخته است که احتمالا به صندلی یا تخت وصل بوده است. الهه در کل حالتی آرام دارد.
مجسمه سفالین الهه- ماهی. مکشوفه از تنگ سروک, قرون 17 و 18 پ.م

حال به لوح سنگی اونقاش گال می پردازیم. این "لوح از سنگ سیاه است و در چهار ردیف موضوعاتی که در وحله اول بی تناسب به نظر میاید، پهلوی هم قرار گرفته اند. در ردیف بالا شاه دیده می شود که فقط بازویش باقی است. شاه در مقابل خدایی که میبایستی گال یا این شوشیناک باشد، ایستاده است. این رب النوع علامت خدائی و فرماندهی یعنی چوبدستی و حلقه ای در دست دارد. سپس اونتاش گال همراه با مادر و همسرش قرار دارند. ردیف های پایین موجودات اساطیری را مجسم می سازند که دو بدو قرار دارند، بدین ترتیب دو پری- ماهی، از جنس مونث که در میان یک متن مشبک که مظهر آبهای آسمان و زمین است، و این آبها به شکل طنابهایی از سه جفت ظرف فوران می کند، دیده می شود74".
دو پری ماهی در این لوح خدایان آبها می باشند. این نقش نیز احتمالا با خدای ائا رابطه دارد و بر اثر ارتباط با بین النهرین به عیلام نفوذ کرده است. در باورهای عیلامیان آمده است: "برخی از ماهیان پری اند و برای خود در دریا دم و دستگاهی دارند و یکی از سرزمین های پریان زیر دریا است75"

لوح سنگی اونتاش گال, پری- ماهی

عیلامیها بجز نقوشی که به خدایان و الهه ها اختصاص داده اند، تعدادی دیگر، تصاویر زندگی روزمره است که با توجه به آن می توان به چگونگی زندگی آنها پی برد.
یکی از این نقوش، نقش برجسته زن نخ ریس بر قیر طبیعی است که از زیباترین کارهای هنری عیلام جدید است. زنی که دوکی در دست دارد و بر روی صندلی مجلل نشسته است. پشت سر زن، خدمتکاری ایستاده و او را با بادبزنی باد می زند. بر روی میز یک ماهی و تعداد میوه است76. در این نقش برجسته تزئینات به حد اعلای خود است و هنرمند عیلامی به جزئیات خیلی توجه داشته است. تزئینات این اثر به زیبایی آن کمک فراوان داشته است. ماهی نیز با تمام جزئیات کار شده است. "سبک کار شبیه برنزهای درستان می باشد77" این مساله مبین ارتباط عیلام با لرستان است.

نقش برجسته بر قیر طبیعی, مکشوفه از عیلام جدید, با نفش ماهی
اثر بعدی که مورد تحلیل قرار می دهیم یک نمونه مهر است که تمایل عیلامیان را به چیزهای غیر طبیعی نشان می دهد، "هیولاهایی دم دار، نیمی میمون و نیمی شیر ماده که در میان بسترهای نیزار روی رودخانه به راحتی در حرکتند و لنگر کشتی در قایقشان است و به وسیله ماهیان بزرگ و مودبی همراه و محافظت می شوند78".
نقش ماهی در پایین مهر قرار دارد و با تمام جزئیات رسم شده است. بدن ماهی کاملتر از قبل کشیده شده و نشان می دهد که هنرمند عیلامی در کار خود پیشرفت شایانی داشته است.

طرح مهر, مکشوفه از عیلام, با نقش ماهی

در یکی از مهرها نقش یک عیلامی حک شده که قایق را به ساحل می آورد. ناخدای قایق که قبلا پیاده شده ماهی بزرگی را در دست دارد و کمک ناخدا سبدی از ماهی های کوچکتر را به ساحل می آورد79.

طرح یک مهر, مشکوفه از عیلام

"نقوش ماهی در عصر ماد و هخامنش"
نگارنده در دوره ماد هیچ گونه اثر هنری که در برگیرنده نقش ماهی باشد، پیدا نکرده است. بنابراین از دوره ماد گذشته و به عصر هخامنشیان می پردازیم.
"تاریخ و تمدن هخامنشی"
"امپراطوری هخامنشی مدتی بیش از دو قرن، یعنی در حدود 550 تا 330 ق. م دوام یافت80" و در اواخر قرن چهارم ق.م با هجوم اسکندر و لشکریانش امپراتوری هخامنش سقوط کرد.
"پادشاهان مزبور (هخامنش) در شاهنشاهی خود، که وسیعترین شاهنشاهی در تاریخ دنیاست، ترکیبی از تمدن های قدیم به وجود آوردند، زیرا کشور آنان شامل بین النهرین، سوریه، مصر، آسیای صغیر، شهرها و جزایر یونانی و قسمتی از هند بود81".
"هنر هخامنشی"
"مهمترین آثار هخامنشیان در پاسارگاد، تخت جمشید و شوش قرار دارد. آثار موجود در پاسارگاد از همه قدیمی تر است. یکی از آثار مهم پاسارگاد مقبره کوروش است82"…
"هنر هخامنشی کمتر به صحنه های مربوط به زندگانی حقیقی توجه دارد. زیرا هدف عمده آنها از یک سوی، تجسم قدرت شاه بود از سوی دیگر، نشان دادن تنوع مللی که شاهنشاهی را تشکیل می دادند. هنر مزبور هنری است در خدمت قدرت، و مافوق همه هنری تزئینی به شمار می رود83".
علاوه بر معماری و حجاری که اوج هنر هخامنش را نشان می دهد، می توان به فلز کاری و جواهر سازی، مهرهای استوانه ای و مسطح و … اشاره کرد. "شاید ظریفت ترین آثار هنری آن دوران را بتوان در میان فلزکاری های نفیس و جواهرات ممتازی یافت که اختصاصاً برای شخص پادشاه و درباریانش ساخته می شد84". به طور کلی هنر هخامنشی مبین هنری درباری است.
"نقوش ماهی در عصر هخامنشی"
نقش ماهی در هنر هخامنشیان بسیار اندک است، علت این امر را باید در چگونگی هنر آنها جست، که هنری درباری و مقتدرانه می باشد.
عناصر حیوانی، که در هنر هخامنشی به کار رفته، باز نشانی از قدرت است، مانند شیر، عقاب، و … بنابراین ماهی که حیوانی آرام است در این هنر جایگاه بخصوصی ندارد.
اولین اثری که مورد بررسی قرار می گیرد مجسمه بسیار زیبای ماهی از جنس طلا می باشد که کاملا گرد است. مجسمه یک ماهی رئالیستی را با تمام جزئیات نشان می دهد.
با جرات می توان گفت: این اولین اثری است در هنر ایران که یک ماهی را کاملا رئالیستی نشان داده است. احتمالا این مجسمه کاربردی تزئینی صرف داشته است.

عکس 16

اثر بعدی سکه ای از جنس سلا طلا است که منصوب به ارونت یکی از شاهزادگان می باشد. بر روی سکه نیم رخ ارونت و در طرف دیگر آن اسب افسانه ای بالدار که از کمر به پایین به شکل ماهی می باشد85. احتمالا علاقه ارونت به حیوان افسانه ای اسب ماهی منجر به ضرب سکه به این شکل شده است.

عکس شماره 17

سکه ای دیگر نیز به دست آمده که منصوب به آبروکوماس فرمانروای سینوپ می باشد. روی سکه، نیم رخ الهه سینوپ و طرف دیگر سکه عقابی دیده می شود که ماهی را با چنگالهایش گرفته است.

(عکس شماره 18)

آخرین و مهمترین اثری که مورد بررسی قرار می گیرد، نقش برجسته کاخی در پاسارگاد است. این نقش برجسته که قسمت عمده آن نابود شده است مربوط به کاهن آئین ائا می باشد. "کاهن مطابق هزاره اول پیش از میلاد این آئین، لباسش برش و تزئیناتی به شکل ماهی داشته است" و می توان گفت، کاهن از کمر به پایین به شکل ماهی است.
همانطور که قبلا اشاره کردیم ائا خدای بزرگ بین النهرین است که سمبل آن آب و گاهی ماهی می باشد. این نقش از بین النهرین به هنر هخامنشی راه یافته است. "ائا را خدای عقل و خرد، خدای دریاها و آبها و خدای خیر و شفا دانسته اند86"

عکس 19

"نقوش ماهی در عصر پارت و ساسانی"
نگارنده در دوره پارت هیچ گونه اثر هنری که دربرگیرنده نقش ماهی باشد، پیدا نکرده است. بنابراین از دوره پارت گذشته و به عصر ساسانیان می پردازیم.
"تاریخ و تمدن ساسانی"
سلسله ساسانیان حدود دو قرن پس از میلاد در ایران به و جود آمدند و مدت 400 سال به ایران حکومت کردند. شاهان ساسانی خود را وارث هخامنشیان می دانستند و مدعی احیای عظمت ایران در دوران هخامنشی بودند87.
"هنر ساسانی"
مهمترین آثار ساسانیان در فیروز آباد، بیشابور و طاق بستان وجود دارد. در این دوران معماری پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته است. کاخهای شاهان ساسانی نشانگر معماری خاص و زیبای این دوره است.
علاوه بر معماری، هنر قلمزنی و موزاییک نیز از جلوه ای خاص برخوردار است. از دیگر آثار دوره ساسانی، می توان به مهرهای دایره شکل و ابریشم دوزی و صنعت شیشه اشاره کرد.88
"نقوش ماهی در عصر ساسانی"
در هنر ساسانی نیز نقش ماهی مانند هنر هخامنشیان به ندرت به چشم می خورد.
بیشترین نقشی که از ماهی در این دوره وجود دارد، بر روی ظروف نقره قلمزنی شده به چشم می خورد. همچنین باید اضافه کرد هرگاه نقش ماهی دیده می شود، درخت زندگی نیز حضور دارد.
درخت زندگی که درخت اساطیری است، برای ایرانیان باستان گیاهی مقدس، بوده، بنا به گفته وستاسر خوش کرتیس ماهی به نام کَر اطراف این درخت شنا می کند و از آن نگهداری می کند.
خمره هایی با قالب سیمین کشف شده است، که تصویر دو پرنده در آن نقش بسته است. بدن آنها مرکب از ماهی انسان نما و سرهای حیوانی است89. اولین اثر که مورد بررسی قرار می گیرد، بشقاب نقره قلمزنی شده است. درخت زندگی دقیقاً در وسط ظرف کار شده است. در قسمت پایین درخت داخل آب دو ماهی و دو مرغابی به چشم می خورد. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، ماهی بنام کَر از درخت زندگی محافظت می کند. احتمالا منظور هنرمند از آوردن ماهی همراه درخت زندگی همین امر بوده است. از دیگر عناصر به کار رفته در بشقاب می توان به شیر ماده همراه با توله هایش و چند حیوان اسطوره دیگر اشاره کرد. دو ماهی روبروی هم قرار دارند و مانند هم هستند. دایره هایی در بدنشان وجود دارد که معرف پولک هستند.

عکس 20

اثر بعدی که مورد بررسی قرار می گیرد، بشقابی قلمزنی شده می باشد که احتمالا با بشقاب قبلی تقریبا همزمان بوده است. در قسمت وسط ظرف درخت زندگی قرار دارد و قوچهایی رودر رو کنار درخت ایستاده اند.
در پایین آنها خط هایی مواج معرف آب و چند ماهی دیده می شود. البته از ماهی ها فقط سر آنها پیداست و بدن زیر آب پنهان می باشد در این اثر نیز درخت زندگی همراه با ماهی آمده است.

عکس 21

سومین اثر ریتونی سفالی به شکل ماهی است. احتمالا این ریتون تنها اثری در دوره ساسانی می باشد که ماهی در حاشیه امر قرار ندارد. بلکه موضوع اصلی کار هنرمند است. طرح کلی اثر یک ماهی با جزئیات نسبی میباشد. هنرمند با خلاقیت خود ایستایی آنرا به وسیله باله هایش مستحکم ساخته است. ریتون مکشوفه از کیش عراق می باشد90".

عکس 22

اثر بعدی که مورد بررسی قرار می گیرد، بافته ای رنگین می باشد. در این ساخته دو سوار دیده می شود که رو در رو هم می باشند و بین آنها درخت زندگی قرار دارد. دو سوار روی اسب بالدار شبیه به اسب ماهی سوارند. در زیر اسب حیواناتی دیگر نیز قرار دارند91.

عکس شماره 22

آخرین اثر بشقابی قلمزنی شده از جنس نقره می باشد. سوارکاری به روی اسب را نشان می دهد که در حال تیراندازی به یک شیر است و یک گراز در قسمت پایین دیده می شود. در زیر گراز داخل آب، یک مرغابی و یک ماهی دیده می شود. ماهی حالت محجوری دارد و به بالا نگاه می کند.

عکس 24

"نتیجه گیری"
اسطوره روایتی است که متعلق به دورانهای بسیار دور می باشد و جزئی از پوست و گوشت انسان های دیرین قلمداد می شود.
آنها بی آنکه بدانند ساختار اصلی اسطوره را بنیان نهادند، بکار بردند و برای ما به یادگار گذاردند. آنها برای شناخت خود، دنیای پیرامون و درک قدرت مافوق نیاز به اصولی فرا طبیعی داشتند. برای جبران این خلا اسطوره پدید آمد.
انسان دیرین خود واقف بر این کشف نبود، زیرا اسطوره جزئی از بافت زندگی او و آنها با هم در آمیخته و جدایی ناپذیر بودند.
بنابراین اسطوره، حکم دین و دانش و اندیشه انسان دیرین می باشد. امّا امروزه جایگاه اسطوره از یادها رفته است و آن را داستانی بیش نمی دانیم، که همپای افسانه و قصّه است. اسطوره از قالب زندگی امروز بیرون رفته و به گذشته ها پیوسته است.
انسان امروز نیز برای خود اسطوره هایی پدید آورده ماهیت و هویت آن تغییر یافته و تقدس آن نیز از بین رفته است. اگر در گذشته اسطوره در مورد خدایان بود انسان امروز اساطیر را ماشینهای ساخته دست خود می داند.
میتوان گفت: اسطوره روایتی مقدس در ارتباط با عالم بالاست که کاوشگر هستی است.
به هر صورت، اسطوره چیزی دور از ذهن نیست. هر چیزی ممکن است اسطوره شود. ماهی نیز به عنوان یک موجود زنده قابلیت اسطوره شدن را دارد. در اعتقادات ایرانیان باستان ماهی اسطوره می باشد زیرا نگهبان گیاههای مقدس مانند همه تخمه و هوم بوده است. از دلایل دیگر اثبات این مطلب، ماهی لیوثا می باشد که، جهان بر پشت او قرار دارد.
از طرفی ماهی سمبل هم می تواند باشد. ماهی بدون آب معنا ندارد و رابطه ای واضح میان آب و ماهی وجود دارد. آب سمبل باروری و نوشدگی است، به همین علت ماهی نیز رمز زایندگی و حیات است. بنابراین ماهی هم اسطوره است و هم حالت سمبولیک دارد. نقشی دیگر که ماهی به ایفای آن می پردازد در مذهب می باشد. در آئین مهر اعتقاد بر این است که مهر درون آب متولد شده و دو ماهی دلفین آن را از آب بیرون می آورند.
در دین یهود، ماهی باعث رساندن موسی و یوشع به خضر می باشد ودر نهایت در مسیحیت، خود مسیح از نظر نمادین، به صورت ماهی تجسم یافته است. همین طور ماهی چون در آب زندگی می کند، می تواند نماد غسل تعمید هم باشد.
یکی دیگر از نقش های ماهی در نوروز می باشد. تنگ ماهی بر سر سفره هفت سین نماد شادکامی است و چشم دوختن به آن در موقع تحویل سال خوش یمن است.
اینک به جنبه دیگر کلمه نقش یعنی به بررسی نقوش ماهی در پیش از اسلام می پردازیم.
در دوران پیش از تاریخ بیشترین آثاری که نقش ماهی در آنها موجود می باشد بین قرون پنجم تا سوم ق.م است که اکثراً آثار ظروف سفالین و به ندرت آثار مفرغی در آن کشف شده است.
نقش ماهی در سفال تل باکون، تل شقا، خفجه و تپه موسیان دیده می شود و تنها از دشت کویر کرمان بشقابی یافت شده که نقش ماهی دارد.
از هزاره چهارم ب. م ماهی وارد هنر عیلیام می شود و در اکثر مواقع همراه با عناصر دیگر ماند آب و پرندگان و گاهی همراه با الهه و خدایان و پادشاه دیده می شود.
اثرات هنری عیلام که نقش ماهی در آنها قرار دارد، به طور کلی شامل دو دسته می باشند. دسته اول زندگی روزمره یک عیلیام را نشان می دهد. مانند نقش یک مهر که یک عیلامی را با تعدادی ماهی در ددست به تصویر کشیده است. دسته دوم تصاویر الهه، خدایان و پادشاهان را نشان می دهد. مانند مجسمه ای که الهه ای با بدن ماهی می باشد.
ارتباط بین عیلام و بین النهرین باعث تبلور اعتقادات بین النهرین در هنر عیلام می باشد. اما خدای دریاها و آب ها در بین النهرین که یکی از سمبل های آن ماهی می باشد در نقش برجسته های عیلام یافت شده است.
از دوران ماد هیچ اثری که دارای نقوش ماهی باشد، یافت نشده است. در هنر هخامنشی ماهی به ندرت یافت شده است، علت این امر را باید در مشخصه هنری آن یعنی قدرت و عظمت جست که حیوانی با خصوصیت ماهی در آن راهی ندارد.
یکی از مهمترین اثر این عصر، نقش برجسته ای است که کاهن آئین ائا را نشان می دهد.
از دوران پارتیان اثری که نقش ماهی در آن موجود باشد، یافت نشده است. در هنر ساسانیان بر روی ظروف قلمزنی شده به تعدادی نقش ماهی یافت شده است. جالب است بدانیم در اکثر مواقع همراه با ماهی، درخت زندگی نیز وجود دارد. احتمالا هدف هنرمند از این همراهی به گفته کریتس ماهی به نام کَر اطراف درخت زندگی شنا می کند تا از آن نگهداری کند.

"گزارش کار عملی"
از آنجا که پروژه تئوری این رساله نقش ماهی در هنر پیش از اسلام است. لذا سعی شد تا در راستای آن به کار عملی پرداخته شود. همچنین با تاکید به نقوش ماهی بیشتر توجه به فرم و استفاده از ترکیب های سه بعدی می باشد.
کارهای عملی نگارنده شامل دو بخش است. ابتدا کارهایی که پایه آنها چرخ کاری می باشد و بعد با دست روی آنها تغییراتی حاصل می شود. بخش دوم کارها منحصراً مجسمه سازی می باشند.
کارهای بخش اول همانطور که گفته شد ابتدا با چرخ ساخته می شوند و بعد با توجه به طراحی از پیش تعیین شده، شروع به ساخت آنها می کنیم.
طراحی آنها با توجه به فرم های مختلف ماهی ها می باشند که تغییر یافته و انتزاعی شده اند. (تصویر 1 و 2)
بعد از اتمام کار و پخت آنها با توجه به فرم، بافت خاصی بر روی آنها انجام می شود. (تصویر 5 ، 6، 7، 8، 9، 12) این دسته از کارها غالباً کاربردی، تزئینی می باشند.
بخش دوم کارها منحصرا مجسمه می باشند. چرا که علاقه نگارنده به کارهای حجمی بیسش از کارهای دیگر است. در این مجسمه ها سعی شده با توجه به فرم فضاهای مثبت و منفی زیبا ایجاد شود. مجسمه با گل سیاه ساخته می شوند، به این صورت که ابتدا توده گل را گذاشته، بعد از چرمینه شدن به آنها فرم می دهیم.

(تصویر 3 و 4)

این دسته از کارها منحصراً تزئینی هستند. (تصویر 10، 11، 13، 14، 15، 16)

1- ژاله، آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، سمت، تهران، 1380، چهارم، ص3.
2- میر جلال الدین کزازی، رویا، حماسه، اسطوره، مرکز، تهران- 1376، چاپ دوم، ص 3.
3 – ابوالقاسم اسماعیل پور، اسطوره بیان نمادین، سروش، تهران، 1377، چاپ اول، ص 13.
4- همان ماخذ، صص 14-13.
5 – ژاله آموزگار، همان ماخذ، ص 5.
6 – میرجلال الدین کزازی، همان ماخذ، ص 57.
7 – مهوش واحد دوست، رویکردهای علمی به اسطوره شناسی، سروش، تهران، 1381، چاپ اول، ص 36.
8 – ابوالقاسم اسماعیل پور، همان ماخذ، ص 48.
9 – مهرداد بهار، از اسطوره تا تاریخ، چشمه، تهران، 1377، چاپ دوم، ص 411.
10 – مهوش واحد دوست، همان ماخذ، ص 97.
11 – میر جلال کزازی، همان ماخذ، ص 7.
12 – مهوش واحد دوست، همان ماخذ، ص 98.
13 – همان ماخذ،ص 99.
14 – همان ماخذ،ص 101.

15 – همان ماخذ،ص 58.
16 -ابوالقاسم اسماعیل پور، همان ماخذ،ص 15.
17 – مهوش واحد دوست، همان ماخذ، ص 60.
18 – همان ماخذ، ص 115.
19- همان ماخذ،صص 115-116.
20 – کارل گوستار یونگ، انسان و سمبولهایش، ترجمه محمود سلطانیه، جامی، تهران، 1378، چاپ دوم، صص 24، 364.
21 – وستا سرخوش کرتیس، اسطوره های ایرانی، عباس مخبر، مرکز، تهران، 1373، اول، ص35.
22 – ژاله، آموزگار، همان ماخذ، ص 33.
23 – امان ا.. قرشی، آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی، هرمس، تهران، 1380، اول، ص61.
24 – محمد جعفر یاحقی، فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی، سروش، تهران، 1375، دوم، ص 386.
25 – جلال ستاری، پژوهشی در قصه یونس و ماهی، مرکز، تهران، 1379، دوم، صص 72-73.
26 – همان ماخذ،ص 73.
27 – همان ماخذ، ص 74.
28 – همان ماخذ، ص 75.
29 – مرتضی ذبیحی، اساطیر همسان ایران و یونان، انجمن علمی، فرهنگی، هنری، قم، 1376، ص 36.
30 – ژاله آموزگار، همان ماخذ، صص 19-20.
31 – علی حصوری، مبانی طراحی سنتی ایران، چشمه، تهران،81، اول، صص 43-48.
32 – محمد مهدی فولادوند، قران مجید، دفتر مطالعات تاریخ و معارف، تهران، 1376، ج سوم، صص 300-301.
33 – یوسف غریزی، قصص الانبیاء از آدم تا خاتم الانبیاء، هاد، تهران، 1380، هفتم، صص 418-419.
34 – محمد جعفر یا حقی، همان ماخذ، ص 386.
35 – جلال ستاری، همان ماخذ، ص 25.
36 – همان ماخذ. صص 73-74.
37 – کارل گوستا و یونگ، همان ماخذ، ص 363.
38 – جلال ستاری، همان ماخذ، ص 74.
39 – همان ماخذ، ص 75.
40 – همان ماخذ، ص 76.
41 – علی بلوکباشی، نوروز جشن، نوزایی، ‏آفرینش، دفتر پژوهش های فرهنگی، تهران، 1380، اول، ص 13.
42 – همان ماخذ، ص 14.
43 – محمود روح الامینی، آئین ها و جشن های کهن در ایران امروز، آگاه، تهران، 1378، اول، ص 37.
44 – علی بلوکباشی، همان ماخذ، ص 69.
45 – محمود روح الامینی، همان ماخذ، ص 56.
46 – علی بلوکباشی، همان ماخذ، ص 71.
47 – همان ماخذ، ص 72.
48 -همان ماخذ، ص 47.
49 – جواد برومند سعید، نوروز جمشید، طوس، تهران، 1377، اول، ص 329.
50 – همان ماخذ، ص 331.
51 – پرویز مرزبان، خلاصه تاریخ هنر، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، 1365، اول، ص 2.
52 – همان ماخذ، ص 3.
53 – همان ماخذ، ص 26.
54 – لویی واندنبرگ، باستان شناسی ایران باستان، عیسی بهنام، دانشگاه تهران، تهران 1347، اول، ص 41.
55 – همان ماخذ، ص 44.
56 – همان ماخذ، ص 44.
57 – همان ماخذ، ص 78.
58 – همان ماخذ، ص 84.
59 – جان کرتیس, ایران کهن, خشایار بهاری, کارنگ, تهران, 1378, اول, ص 45.
60 – همان ماخذ. ص 9.
61 – محمود حریریان و …، تاریخ ایران باستان، سمت، تهران، 1377، اول، ص 127.
62 – جان کریتس، همان ماخذ، ص9.
63 – محمود حریریان و …، همان ماخذ، ص 127.
64 – والتر هینتس، دنیای گمشده عیلام، فیروز فیروزنیا، علمی و فرهنگی، تهران، 1376، دوم، ص 193.
65 – پیرآمیه، تاریخ عیلام، شیرین بیانی، دانشگاه تهران، تهران، 1372، اول، ص 27.
66 – همان ماخذ، ص 24.
67 – همان ماخذ، ص 27.
68 – همان ماخذ، ص 46.
69 – لویی واندنبرگ، همان ماخذ، ص 78.
70 – یوسف مجید زاده، تاریخ و تمدن ایلام، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1370، اول، ص 72.
71 – پیر آمیه، همان ماخذ، ص 49.
72 – ابوالقاسم دادور، سمبلهای خدایان بین النهرین از دوره اور سوم تا آشور نو و رابطه آن با سمبلهای عیلام پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، 1379، ج دوم، ص 664.
73 – پیرآمیه، همان ماخذ، ص 49.
74 – همان ماخذ، ص 58.
75 – محمد اسدیان خرم آبادی و …، باورها و دانسته ها در لرستان و عیلام، مرکز شناسی ایران، تهران، 1358، اول، ص 238.
76 – یوسف مجید زاده، همان ماخذ، ص 93
77 – پیر آمیه، همان ماخذ، ص 202.
78 – والتر هینتس، همان ماخذ، ص 194.
79 – همان ماخذ، ص 28.
80 – ر. دبلیو، فریه هنرهای ایران، پرویز مرزبان، فرزان، تهران، 1374، اول، ص 26.
81 – رومن گریشمن، ایران از آغاز تا اسلام، علمی و فرهنگی، تهران، 1379، دوازدهم، ص 135.
82 – عبدالعظیم رضایی،تاریخ ده هزار ایران، اقبال، تهران، 1376، هشتم، ص 261.
83 – رومن گریشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ص 189.
84 – ودبلیو فرید، همان ماخذ، ص 43.
85 – ملکزاده، بیانی، تاریخ سکه، دانشگاه تهران، تهران 1374، اول ص 92.
86 – ابوالقاسم دادور، همان ماخذ، ص 666.
87- همان ماخذ، ص 43.
88 – جان کریتس، همان ماخذ، ص 40.
89 – ماریو بوسایلی، آمبرتوشراتو، هنر پارتی و ساسانی ، یعقوب آژند، مولی، تهران، 1376، اول، ص 90.
90- خائق توحیدی، فن و هنر سفالگربی، سمت، تهران، 1370، اول، ص 252.
91- رومن گیرشمن، هنر ایران در دوران پارتی، و ساسانی، بهرام، فره و شی، علمی و فرهنگی، 1370، دوم.
—————

————————————————————

—————

————————————————————

1

3


تعداد صفحات : 75 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود