بررسی رابطه انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دختر



عنوان:
بررسی رابطه انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی در
دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر گتوند
استاد راهنما: ؟؟؟
پژوهشگر : ؟؟؟؟
زمستان 1393

فهرست
عنوان صفحه

تشکر و قدردانی 1
فصل اول: طرح پژوهش
چکیده 3
مقدمه 4
اهمیت موضوع 5
هدف کلی پژوهش 7
فرضیه های تحقیق 8
تعاریف عملیاتی 8
متغیرهای تحقیق 9
فصل دوم: پیشینه نظری و عملی
پیشینه ی نظری 11
انگیزش 11
نیاز به پیشرفت 12
نظریه برانگیختگی 13
رابطه برانگیختگی و انگیزش 13
برانگیختگی و یادگیری 14
انگیزش و پیشرفت تحصیلی 15
پیشینه ی عملی 17
تحقیقات خارجی 18
تحقیقات داخلی 19
فصل سوم: روش تحقیق
روش های آماری 22
روش تحقیق 22
ضمائم
فهرست منابع و مآخذ 24

تشکر و قدردانی
بدین وسیله از زحمات و مساعدت بی دریغ استاد ارجمند و گرامی سرکار خانم ؟؟؟ که اینجانب را در تهیه و تنظیم این پژوهش راهنمایی فرمودند، صمیمانه سپاسگذاری نموده و آرزوی موفقیت روزافزون ایشان را در پیشبرد امر پژوهش در کلیه زمینه‏ها را دارم.

چکیده
در پژوهش حاضر سعی شده تا رابطه میزان انگیزه پیشرفت دانش آموزان با عملکرد تحصیلی آنان مورد بررسی قرار گیرد.
در این پژوهش 40 نفر از دانش آموزان دختر مدارس دبیرستان شهرستان گتوند که به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند.
برای بررسی میزان انگیزه پیشرفت در این دانش آموزان از پرسشنامه توصیف خود استفاده گردید و از نمره های درسی و معدل این دانش آموزان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی استفاده شده از روش همبستگی پیرسون و روش های توصیفی جهت تحلیل داده ها استفاده گردید.
تحلیل آماری داده ها نشان دهنده وجود همبستگی مثبت معنی دار بین میزان انگیزه‏ی پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان است.

مقدمه
در این مقدمه برآنیم تا مفهوم انگیزشی، نظریه های مربوط به آن و در نهایت انگیزه پیشرفت و تاثیر آن بر رفتار انسان را مورد بررسی قرار دهیم.
آدمی موجود شگفت انگیزی است. این ماشین پیچیده ممکن است برای مقاصد مختلف بکار افتد ؛ مثلاً نقشه جنگ طرح کند یا به اکتشافات فضایی بپردازد.
این آدمی استعدادهای خود را صرف چه هدف هایی خواهد کرد، منوط به انگیزش اوست. یعنی به نوع امیال و آرزوها، خواسته ها، نیازها و… بستگی دارد.
یکی از هدف های مهم روان شناسی تبیین رفتار است از این رو هر موضوعی که به ما کمک کند باید مورد توجه قرار گیرد. تبیین رفتار یعنی اینکه چرا رفتار اتفاق می افتد. روان شناسی انگیزشی بخشی از پاسخ به این "چرا" را ارائه می دهد. چرا یک دانش آموز سخت می کوشد تا موفق شود در حالی که آن دیگری کمتر کار می کند یا کاری انجام نمی دهد ؟ پاسخ این سوال چندان روشن نیست. زیرا انگیزش هر دانش آموز به عوامل متعددی بستگی دارد. (به نقل از مسعود باقری) هدف روان شناسی انگیزشی یافتن علل رفتارهای ساده و پیچیده ایت. در حقیقت علم انگیزش در جستجوی علت همه ی رفتارهاست و در نتیجه روان شناسی را در تبیین رفتارها یاری می دهد. مطالعه ی انگیزش نه تنها در تبیین رفتار مهم و موثر است بلکه از این نظر نیز مهم است که در همه ی جهات زندگی روزمره اثر دارد. (به نقل از مسعود باقری)
قبل از اینکه به پایان نظریه های انگیزشی بپردازیم لازم است تعریفی از انگیزش عنوان گردد. با توجه به آنچه که ذکر گردید انگیزش به حالتهای درونی موجود زنده که موجب هدایت رفتار او به سوی نوعی هدف می شود، اشاره می کند. (مورگان و دیگران 1984) انگیزش را می توان به عنوان نیروی محرک فعالیتهای انسان و عامل جهت دهنده ی آن تعریف کرده اصطلاح انگیزش همان طور که از معنای رایج آن برمی آید، به علت یا چرای رفتار اشاره دارد. انگیزش بدین معنا تمامی روان شناسی را در بر می گیرد. اما روان شناسان مفهوم انگیزش را به عواملی محدود می سازند که به رفتار نیرو می بخشد و به آن جهت می دهد.
انگیزش مفهوم بحث انگیزی است و یعنی روان شناسان احساس می کند که فقط جنبه های نیرویابی رفتار را باید به حساب انگیزش گذاشت و مکانیسم های دیگر بعضی یادگیری و شناخت، مسئول جهت دادن به رفتار اند، و بعضی می گویند مفهوم انگیزش غیر قابل استفاده است. (بویلز، 1975)
انگیزه ی پیشرفت قادر است دانش آموزان را برای درس خواندن برانگیزد. تحقیقات دیوید مک کللند و همکارانش (1953) نشان داده است که انگیزه ی پیشرفت می‏تواند یادگیری را تسهیل کند کسانی که انگیزه ی پیشرفت زیادی داشته اند با کوشش و جدیّت بیشتری به تحصیل پرداخته اند. این افراد در هر جا و هر سازمانی مشغول به کار شوند موجب پیشرفت در آن سازمان می گردند. تحقیقات مک کللند نشان داده است جوامعی که از لحاظ اقتصادی اوج یا انحطاط داشته اند، انگیزه ی پیشرفت در آنها بالا یا پایین بوده است.
شاید بتوان یکی از دلایل افت تحصیلی را ناشی از کمبود انگیزه ی پیشرفت در دانش آموزان دانست. یکی از مهمترین اهداف آموزش و پرورش یک کشور باید این باشد که با انجام طرح های پژوهشی انگیزه ی پیشرفت را در محصلین مورد بررسی قرار دهد، آن را ایجاد کند و به سمت و جهت مناسب سوق دهد. (به نقل از مسعود باقری)

اهمیت موضوع
پیشرفت کودکان در مدرسه و بزرگسالی نه تنها به توانایی های آنان، بلکه به انگیزش، نگرش ها، واکنش های عاطفی آنها نسبت به مدرسه و سایر مسائلی که در موفقیت دخالت دارند، بستگی دارد. یکی از سازه های اولیّه ای که روان شناسان برای تبیین این جنبه از پیشرفت ارائه کرده اند، انگیزش پیشرفت است.
"انگیزه ی پیشرفت عبارت است از گرایش همه جانبه به ارزیابی عملکرد خود با توجه به عالی ترین معیارها ؛ تلاش برای موفقیت در عملکرد و برخورداری از لذتی که با موفقیت در عملکرد همراه است. " (فلد، رولند و گولد 1979).
انگیزش پیشرفت تمایل کودک است به اینکه کاری را در قلمرو خاصی به خوبی انجام دهد و عملکردش را به طور خود جوش ارزیابی کند.
انگیزش و رفتار پیشرفت گرا در مورد همه ی تکالیف و موقعیت ها یکسان نیست. حتی اگر بحث را به موقعیت آموزشگاهی محدود کنیم احتمالاً سطوح انگیزش کودک از موضوعی به موضوع دیگر یا از زمانی به زمان دیگر فرق می کند. ممکن است کودکی به هنگام کار کردن در حوزه ی هنری جدی باشد و به کلی غرق در آن موضوع شود ولی در زمینه ی ریاضی تلاش چندانی نکند که معمولاً وقتی که کودکان انگیزش کمی برای دروس مشکلی مانند خواندن و نوشتن و ریاضی دارند، دیگران از خود نگرانی نشان می دهند.
چه چیز سطح انگیزش کودک را در تکالیف خاصی تعیین می کند ؟
روان شناسانی که این سوال را بررسی کرده اند بر چهار عامل تاکید کرده اند که عبارتند از:
ارزش دستیابی ؛ که غالباً در انتخابی که کودک می کند تاثیر می گذارد. مانند انتخاب از میان واحدهای انتخابی مختلف.
داشتن انتظار توفیق؛ که ظاهراً در سطح عملکرد تحصیلی تاثیر می گذارد داشتن انتظار تویق یا شکست دست کم تا حدودی بر این اساس است که کودک شکست ها و موفقیت های گذشته اش را چگونه توجیح می کند. کودکان می توانند موفقیت و شکست خود را به توانایی یا عدم توانایی، تلاش یا عدم تلاش، سادگی یا دشواری تکلیف یا شانس خوب یا بد نسبت دهد.
موفقیت ها و معیارهای عملکرد ؛ در آزمون نیز ممکن است تحت تاثیر ترس از شکست قرار بگیرد، والدین در صورتی که از کودکان انتظار رفتار عاقلانه داشته باشند آنان را تشویق کنند که خودشان مسائل را حل کنند و به آنان محبت کنند و با استدلال آنان را به نظم درآورند، انگیزش پیشرفت را در آنان تشویق کنند. (یاسایی، 1368)
با توجه به این موضوع ضرورت دارد با بررسی موضوع انگیزه پیشرفت و متغیرهای مرتبط با آن این انگیزه مورد توجه و تقویت بیشتری در بین اولیاء و مربیان دانش آموزان واقع بشود.
هدف کلی پژوهش
هدف کلی این پژوهش دستیابی به این واقعیت است که دریابیم عملکرد تحصیلی دانش آموزان تا چه اندازه با میزان انگیزه پیشرفت در آنان بستگی دارد ؟
اهداف جزئی این پژوهش عبارتند از:
1. بررسی رابطه نمره ریاضی دانش آموزان با میزان انگیزه پیشرفت در آنان.
2. بررسی رابطه معدل کلی دانش آموزان با میزان انگیزه پیشرفت در آنان.

فرضیه های تحقیق
1. بین میزان انگیزه پیشرفت در دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر گتوند و نمره ریاضی آنان رابطه ای وجود ندارد.
2. بین میزان انگیزه پیشرفت در دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر گتوند و معدل کلی آنان رابطه ای وجود ندارد.
تعاریف عملیاتی
– انگیزه پیشرفت:
انگیزه ای درونی است که فرد را به فعالیت و انجام دادن هر چه بهتر و کاملتر یک کار وادار کند. انگیزه پیشرفت در این پژوهش از طریق پرسشنامه توصیف خود گیزلی اندازه گیری شده است.
– عملکرد تحصیلی:
میزان توانایی فرد یادگیرنده در پاسخ دهی به مسائل مربوط به موضوع یا موضوعات خاص پیش بینی شده برای یک دوره آموزشی را عملکرد تحصیلی یادگیرندگان در آن موضوع گویند. امتحان های سالیانه یکی از ابزار متداول اندازه گیری تحصیلی در مدارس است. منظور از عملکرد تحصیلی در این پژوهش نمره ریاضی و معدل کلی دانش آموز است که در نوبت اول کسب کرده است.
– دانش آموز: نوجوانانی هستند که در یکی از مراکز تحصیلی به تحصیل اشتغال دارند. منظور از دانش آموزان در این پژوهش نوجوانان دختری هستند که در مقطع سوم دبیرستان در مدارس شهر گتوند به تحصیل اشتغال دارند.

متغیرهای تحقیق
– متغیر مستقل:
میزان انگیزه پیشرفت در دانش آموزان.
– متغیر وابسته:
عملکرد تحیلی دانش آموزان در درس ریاضی و معدل کلی آنان.

پیشینه ی نظری
بارها دیده شده دانش آموزانی که از لحاظ توانایی و استعداد یادگیری بسیار شبیه به هم هستند، در پیشرفت تحصیلی تفاوت های زیادی با هم دارند، این تفاوت نه تنها در درس های آموزشگاهی بلکه در سایر فعالیت های غیر تحصیلی نیز به چشم می خورد. این جنبه از رفتار آدمی به حوزه انگیزش در روان شناسی مربوط می شود. شناسایی مفهوم انگیزش و آگاهی از انگیزه های مختلف و تاثیر آنها بر فرایند یادگیری دانش آموزان و دانشجویان به معلم کمک می کند تا در طرح و اجرای برنامه های آموزشی خود روش های بهتری را بکار گیرد. (سیف 1375)
انگیزش
" انگیزش به حالت های درونی ارگانیسم که موجب هدایت رفتار او به سوی نوعی هدف می شود اشاره می کند. " (مورگان و همکاران 1948)
بطور کلی انگیزش را می توان به عنوان نوعی نیروی محرک فعالیت های انسان و عامل جهت دهنده آن تعریف کرد. بنابراین تعریف انگیزش عامل فعال ساز رفتار انسان است. از لحاظ پرورشی، انگیزش هم هدف است و هم وسیله. به عنوان هدف، ما از دانش آموزان و دانشجویان می خواهیم نسبت به موضوعات مختلف علمی و اجتماعی علاقه کسب کنند.
از این رو تمام برنامه های درسی که در آنها فعالیت های حیطه ی عاطفی ملحوظ شده است دارای هدف انگیزش هستند و به عنوان وسیله، انگیزش مانند آمادگی ذهنی یا رفتارهای ورودی، یک پیش نیاز یادگیری به حساب می آید و تاثیر آن بر یادگیری یکی از امور بدیهی است. اگر دانش آموزان و دانشجویان نسبت به درسی بی علاقه باشند (دارای انگیزش سطح پایینی باشند) به توضیحات مهم توجه نخواهدکرد. تکالیف خود را با جدیت انجام نخواهد داد و بالاخره پیشرفت چندانی نصیب آنها نخواهد شد. اما اگر علاقه آنها نسبت به مطالعه درسی بالا باشد (دارای انگیزش سطح بالایی باشند) هم به توضیحات معلم به دقت گوش خواهند داد و هم تکالیف درسی خود را با جدیّت انجام خواهند داد و هم به دنبال کسب اطلاعات بیشتری در زمینه مطلب درسی خواهند رفت و هم پیشرفت زیادی نصیب آنها خواهد شد. (سیف، 1375)
وجود این نوع رابطه بین متعیرهای انگیزشی و پیشرفت تحصیلی نشان دهنده ی آن است که انگیزش بر یادگیری تاثیر مثبت و مستقیم دارد. یعنی انگیزش زیادی به یادگیری زیاد و انگیزش کم به یادگیری کم منجر می شود. البته تعبیر رابطه همبستگی بین دو متغیر به عنوان وجود رابطه علّی، یک جانب درست نیست بلکه باید رابطه موجود را این گونه تفسیر کرد که هم انگیزش زیاد منجر به افزایش انگیزش یا علاقه مندی یادگیرنده نسبت به آن درس می گردد. با این حال تردیدی نیست که از یافته های پژوهش های مذکور و مشاهدات روزمره معلمان می توان نتیجه گرفت که عوامل انگیزش چون علاقه و پشتکار، بر یادگیری دانش آموزان تاثیر مثبت دارد. (سیف، 1375)
نیاز به پیشرفت
یکی دیگر از نیازهایی که پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده نیاز به پیشرفت یا انگیزه ی پیشرفت است. پژوهش های انجام شده در این زمینه نشان داده اند که افراد از لحاظ این نیاز با هم تفاوت زیادی دارند. بعضی افراد دارای انگیزه سطح بالایی هستند و در رقابت با دیگران و در کارهای خود برای کسب موفقیت به سختی می کوشند ولی بعضی دیگر انگیزه ی چندانی به پیشرفت و موفقیت ندارند و از ترس شکست، آماده خطر کردن برای کسب موفقیت نیستند. مک کللند در سال 1953 کتابی مهم را تحت عنوان انگیزه پیشرفت منتشر کرد و در آن اظهار کرد که بعضی افراد بیشتر از دیگران بلند پروازند و برای کسب موفقیت در زندگی می کوشند. مقیاس مورد استفاده او در تعیین میزان انگیزه پیشرفت مقیاس معروف با آزمون اندریافت موضوعی است که به وسیله موری (1938) تدوین شده است. این آزمون شامل تعدادی تصویر است که در آن موقعیت های مختلف نشان داده شده است.
نظریه برانگیختگی
برانگیختگی اصطلاحی است که به حالت تهییج، توجه با گوش به زنگ بودن اشاره می کند برانگیختگی از محدود متغیرهایی است که برای شاخص های قابل مشاهده و قابل اندازه گیری فیزیولوژیکی وجود دارد. کمترین میزان برانگیختگی در حالت خواب و استراحت وجود دارد و بیشترین آن در حالت تهییج زیاد یعنی حالت اضطراب و وحشت دیده می شود. (سیف، 1375)
رابطه برانگیختگی و انگیزش
پژوهش های انجام شده رابطه برانگیختگی و انگیزش را به دو صورت زیر نشان داده اند:
1. برای هر فعالیت معین جاندار سطحی از برانگیختگی وجود دارد که در آن سطح عملکرد به بهترین وجهی انجام می گیرد.
2. در هر زمان معین، فرد به گونه ای عمل می کند که بهترین سطح برانگیختگی را برای آن عمل حفظ نماید.
در صورت اول برخی از فعالیت ها در سطح برانگیختگی زیاد بهتر انجام می گیرند در حالی که فعالیت هایی هستند که تحت شرایط برانگیختگی کم بهتر انجام می پذیرند. درصورت دوم افراد می کوشند تا سطح برانگیختگی خود را در حد بهینه حفظ کنند. اگر سطح برانگیختگی خیلی کم باشد فرد خواهد کوشید تا آن را افزایش دهد ؛ اما اگر سطح بر انگیختگی بیش از حد بالا باشد سعی در پایین آوردن آن خواهد کرد.

برانگیختگی و یادگیری
گفتم رفتار موثر، در سطخ بهینه برانگیختگی انجام می گیرد. این مطلب درمورد یادگیری نیز صادق است. در یادگیری میزان برانگیختی کم با توجه کم مشخص می شود و این حالتی است که در یادگیرندگان به یادگیری زیاد نمی انجامد. بنابراین معلم باید برای افزایش سطح برانگیختگی دانش آموزان با توسل به تدابیر مختلف توجه آنها را به درس جلب نماید. معلم در کلاس درس نقش یک محرک را بازی می کند و میزان تحرکاتی که یادگیرندگان دریافت می کنند، تا حدود زیادی در اختیار دارد. معنی دار بودن مطالب، پیچیدگی و سهولت گفتار و رفتارهای معلم، طرز نگاه کردن او و کیفیت نوشته های او بر روی تابلو هم به طور مستقیم توجه (برانگیختگی) دانش آموزان را تحت تاثیر قرار می دهد. با استفاده از تدابیر آموزشی ناظر بر این ویژگی ها معلم می تواند برانگیختگی دانش آموزان را در سطح بهینه حفظ نماید. اگر معلم میزان برانگیختگی دانش آموزان را تا سطح ناراحت کننده ای بالا ببرد، مثلاً از طریق بحث پیرامون مسائل و مطالب پیچیده، دراین صورت یادگیرندگان ممکن است ازطریق ارائه مطالب کسل کننده و روش یکنواخت آموزشی سطح برانگیختگی دانش آموزان را پایین بیاورد که باز هم آنها بی توجهی نشان خواهند داد. از آنجا که سطح برانگیختگی با معنی دار، تازگی وپیچیدگی محرکات نسبت مستقیم دارد، هر نوع تغییری در رفتار معلم که منجر به افزایش این عوامل شود توجه به دانش آموزان را با خواهد برد. (سیف، 1375)

انگیزش و پیشرفت تحصیلی
برای توضیح و توجیه اختلافات بین دانش آموزانی که استعداد یکسان برای یادگیری دارند، اما پیشرفت تحصیلی آنها متفاوت است می توان از مفهوم انگیزش استفاده کرد. پژوهش های انجام شده رابطه بین استعداد تحصیلی و پیشرفت تحصیلی را با ضریب همبستگی r = 0/5 درجه نشان داده اند. این ضریب نسبتاً پایینی است و نشان می دهد که در میان دانش آموزان افرادی یافت می شوند که با استعداد کم پیشرفت چشمگیری دارند و افرادی نیز هستند که با استعداد زیاد پیشرفت نسبتاً اندکی نصیب آنها می شود. این موارد استثناء به ایجاد مفاهیم بیش آموزی و کم آموزی منجر شده اند. این اصطلاحات به پیشرفتی بیشتر یا کمتر از آنچه بر اساس هوش یا استعداد تحصیلی افراد پیش بینی می شود اشاره می کند و برای توجیه یادگیری های متفاوت دانش آموزانی که هوش مساوی دارند اما در پیشرفت تحصیلی متفاوتند مورد استفاده قرار می گیرند، یکی از عوامل توجیه کننده این مطلب انگیزش است. یادگیرنده ها بیش آموز بیشتر از یادگیرنده کم آموز در فعالیت یادگیری می کوشد. بنابراین بیش آموزی و کم آموزی را می توان به عنوان اصطلاحات توجیه کننده انگیزش برای موفقیت تحصیلی به کار برد. (سیف، 1375)
تاثیر موفقیت و شکست تحصیلی بر انگیزش و یادگیری
بلوم (1982، ترجمه سیف، 1363) در مدل یادگیری آموزشگاهی خود شواهدی به دست داده حاکی از این که ویژگی های عاطفی دانش آموزان مثل علاقه و انگیزش آنها نسبت به درس در جریان یادگیری آموزشگاهی، هم نقش علت را بازی می کند و هم نقش معلول. معنی این سخن آن است که یادگیرندگان علاقه مند به یک موضوع، نسبت به یادگیرندگیان کم علاقه موفقیت بیشتری کسب می کنند و این موفقیت بیشتر سطح علاقه و انگیزش آنها را نسبت به آن موضوع و موضوع های مشابه آن افزایش می دهد. بلوم در این نظریه کم و زیاد بودن علاقه دانش آموزان نسبت به یادگیری موضوع های مختلف درسی را به تجارب آنها در برخورد با این موضوع ها ارتباط داده است. بلوم می گوید اگر این روند کسب تجربه مثبت یا منفی ادامه یابد به این منجر خواهد شد که دانش آموزان به طور کلی نسبت به توانایی های خود در رابطه با پیشرفت آموزشگاهی و فعالیت های خارج از آموزشگاه مفهوم ثابتی از توانایی های خود به دست می یابند که کسب زندگی آینده و حتی سلامت روانی او را تحت تاثیر قرار می دهد. (سیف، 1375)
معلم برای افزایش سطح علاقه و انگیزش دانش آموزان خود نسبت به یادگیری موضوع های درسی، باید سعی کند شرایط یادگیری آموزشگاهی را بهبود بخشد و کیفیت روش آموزشی خود را افزایش دهد تا از این طریق دانش آموزان به موفقیت دست یابند و نسبت به توانایی های خود در امر یادگیری اعتماد به نفس بیشتری کسب کند. (سیف، 1375)
متون ایجاد انگیزش در یادگیرندگان
بهترین راه ایجاد علاقه در یادگیرندگان بهبود شرایط یادگیری و افزایش سطح کیفی روش های آموزشی است. از این طریق یادگیرندگان به موفقیت بیشتر دریادگیری نائل می آیند و این کسب موفقیت علاقه و انگیزش آنها را نسبت به یادگیری مطالب تازه افزایش می دهد. حال روش ها و متون دیگری را معرفی می‏کنیم که استفاده از آن ها معلم را در بالا بردن سطح انگیزش یادگیرندگان یاری می‏دهد:
1. آنچه را که از یادگیرندگان به عنوان هدف آموزشی انتظار دارید در آغاز درس دقیقاً به آنها بگوئید.
2. در شرایط از تشویق های کلاسی استفاده کنید.
3. از آزمون ها و نمرات به عنوان وسیله ای برای ایجاد انگیزش در یادگیرندگان استفاده کنید.
4. از خاصیت برانگیختگی مطالب مختلف استفاده کنید .
5. مطالب آموزشی را از ساده به دشوار ارائه دهید.
6. از ایجاد رقابت و هم چشمی در میان دانش آموزان جلوگیری کنید.
7. هنگام آموزشی مطالب تازه از مثال های آشنا استفاده کنید و هنگام کاربرد مطالب آموخته شده از موقعیت های تازه استفاده نمائید.
8. علاوه بر توضیح وتشریح مطالب به طور کلاسی، تا آنجا که ممکن است از روش های دیگر آموزشی نیز استفاده کنید .
9. پیامدهای منفی مشارکت یادگیرندگان در فعالیت یادگیری را کاهش دهید.
10. به دانش آموزان مسائل و تکالیفی بدهید که نه خیلی ساده و نه خیلی دشوار باشند.

پیشینه ی عملی
پیشینه پژوهشی به این صورت که تحقیقات مربوطبه انگیزه پیشرفته اثرات آن و رابطه آن باپیشرفت تحصیلی ارائه شده است، مورد بررسی قرار گرفته است.
– چرا دو کودک که از لحاظ هوشی مشابهند از لحاظ پیشرفت متفاوتند ؟
– چرا کودکان، دارای سطوح مختلف انگیزه اند ؟
– محیط خانواده، چه اثری برا نگیزه ی کودکان می تواند داشته باشد ؟
– چه چیزی سطح انتظارات یک دانش آموز را تعیین می کند ؟
– آیا دانش آموزانی که انگیزه پیشرفت بیشتری دارند از پیشرفت تحصیلی چشمگیرتری برخوردارند ؟
اینها سوالاتی است که اکثر محققین همچین محققین برجسته ای چون مک کللند (1961) و اتکیسنون (1965) درصد یافتن پا سخی برای آنها بوده اند.

تحقیقات خارجی
رافلسون (1975) پژوهشی در مورد انگیزه پیشرفت و رابطه آن با اضطراب انجام داد. نتایج پژوهشی وی نشان داد که نمره های انگیزه پیشرفت در شرایط پیشرفت گرا با نمره های حاصل اضطراب آزمودنی ها بطور مثبت با واکنش تعریق پوستی در شرایط آزمایش پیشرفت ربط داشت اما نمره های انگیزه پیشرفت با نمره های حاصل از اضطراب آزمون همبستگی منفی داشت.
اتکینسون و لیتوین (1960) پژوهش دیگری جهت بررسی انگیزه پیشرفت بر عملکرد در تکالیف مختلف انجام دادند. آنها از دانشجویان مرد تقاضا کردند تا در یک بازی پرتاب حلقه شرکت کنند. به آزمودنی ها اجازه داده شد تا در هر فاصله از یک تا پانزده قدمی هدفی که می خواهند بایستند. همه ی آزمودنی ها از لحاظ انگیزه پیشرفت و انگیزه شکست مورد ارزیابی قرار گرفتند. همان گونه که پیش بینی می شد، آزمودنی ها که انگیزه پیشرفتشان بیشتر از انگیزه اجتناب بود در مقایسه با آزمودنی هایی که چنین نبودند، تکالیف در حد دشوار متوسط را ترجیح می دادند. اگر چه بر عکس آنچه که پیش بینی شده بوده اند آزمودنی هایی که انگیزه اجتناب بیشتری از انگیزه پیشرفت داشتند، در تکالیف نهائی حداکثر عملکرد را نشان ندادند.
مک کللند (1961) پژوهشی را در مورد انگیزه پیشرفت و بررسی آن بر عملکرد افراد انجام داد. وی دو گروه آزمودنی انتخاب کرد و سپس انگیزه آنان را به وسیله آزمودنی که خودش ساخته بود مورد سنجش قرار داد. در آغاز کار هر دو گروه دارای عملکرد مشابه بودند، اما با پیشرفت آزمایش گروه دارای انگیزه پیشرفت زیاد از گروه دارای انگیزه پیشرفت کم جلو افتاد.
کاکس (1962) تحقیقی در مورد انگیزه پیشرفت و اثرات آن بر نمره های درسی دانش آموزان مدارس انجام داد. تحلیل نتایج نشان دهنده ارتباط مثبت معنی دار بین نمره های انگیزه پیشرفت و نمره های درسی مدرسه بود.
نیومن و ریش (1988) (به نقل از مسعود باقری) پژوهشی تحت عنوان عوامل موثر بر انگیزه پیشرفت و نتایج تحصیلی دانشگاه دانشجویان انجام دادند. 200 نفر از دانشجویان دوره لیسانس به عنوان آزمودنی نمونه گیری شدند. آزمودنی ها از لحاظ انگیزه پیشرفت مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل آماری داده ها نشان دهنده ارتباط مثبت متوسطی بین اکثر جنبه های انگیزه پیشرفت و نتایج دانشگاه بود. این ارتباط برای همکاری به عنوان ویژگی رفتاری و برای نمره ها به عنوان نتایج دانشگاه قوی و برای تعهد، سنجش و رگیری ضعیف تر بود. قوی ترین همبستگی نتایج رفتاری و دانشگاهی در مورد پایداری و تشخیص واکنش دیده شد.
تحقیقات داخلی
پژوهشی که توسط مسعود باقری (1372) در رابطه با شیوه های فرزند پروری، انگیزه پیشرفت و رابطه این دو با پیشرفت تحصیلی روی دانش آموزان پسر دوره ی راهنمایی اهواز صورت گرفته است، تحلیل آماری داده ها نشان دهنده ی وجود همبستگی منفی معنی دار بین شیوه های فرزند پروری با انگیزه پیشرفت است، مشخص شد که بین متغیر استقلال آموزی، تسلط آموزی و مراقبت آموزی با انگیزه‏ی پیشرفت رابطه ی منفی معنی دار وجود دارد. همچنین بین نمره های انگیزه پیشرفت با نمره های پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معنی دار مشاهده شد.
پژوهشی دیگر که توسط منصوره کرم سیه کار (1381) در رابطه با شیوه های فرزند پروری با انگیزه ی پیشرفت و عملکرد تحصیلی روی دانش آموزان دختر دوره ی دبیرستان شهرستان دزفول صورت گرفته است، نتایج حاصل از این تحقیق نشان داده است که بین شیوه های فرزند پروری مستبد و سهل گیر با انگیزه ی پیشرفت رابطه مثبت معنی دار وجود دارد و همچنین بین میزان انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت معنی دار وجود دارد.
میکائیلی به راهنمایی شکرشکن (1377) تحقیقی در مورد شیوه های فرزند پروری و رابطه آن با انگیزه ی پیشرفت و پیشرفت تحصیلی 144 دانش آموز دختر دوره راهنمایی اهواز انجام داد. نتیجه گرفت بین نمره های انگیزه ی پیشرفت دانش‏آموزان با معدل کل نمره های درسی آنان رابطه مثبت معنی دار وجود دارد که در سطح آماری معنی دار بوده است.

جامعه آماری و روش نمونه گیری
جامعه آماری شامل دانش آموزان تمام مدارس دبیرستان دخترانه شهر گتوند می‏باشد. که 40 دانش آموز را به طور تصادفی از میان مدرسه هاجر، کوثر، انتخاب کردیم و از پرسشنامه توصیف خود گیزلی و نمرات درسی و معدل دانش آموزان به منظور جمع آوری داده ها استفاده شد.
ابزار تحقیق
در پژوهش حاضر از پرسش نامه توصیف خود گیزلی که مشتمل از 20 سوال دو گزینه ای است استفاده شده است که دانش آموزان باید در قسمت اول گزینه ای را که دارای صفتی است که کمتر آنها را توصیف می کند، علامت بزنند.
روش تحقیق
در پژوهش حاضر از روش توصیفی استفاده شده است بدین معنی که برای هر دانش آموز همبستگی بین نمره انگیزه پیشرفت و نمره ریاضی و همچنین نمره انگیزه پیشرفت معدل را از طریق فرمول همبستگی پیرسون بدست آوردیم.
روش اجرا
ابتدا پرشسنامه را تهیه کرده و بعد از تکثیر سوالات، آنها را در بین دانش آموزان توزیع کردیم و از آنها خواستیم تا با دقت به سوالات پاسخ دهند و همچنین از مدیر مدرسه مربوط، نمرات درس ریاضی و معدل دانش آموزان را جهت تجزیه و تحلیل های آماری دریافت کردیم.
روش آماری
برای محاسبه همبستگی بین دو متغیر شیوه های متعددی وجود دارد و هر کدام از این شیوه ها برای داده های معینی مناسب است. محاسبه ضریب همبستگی گشتاوردی پیرسون از روش های توصیفی آماری است که ما آن را مورد استفاده قرار داده ایم در شرایطی سودمند است که داده ها به صورت اعداد خام هستند و مقیاس اندازه گیری بکار برده شده در سطح فاصله ای یا نسبی است.

منابع
1. احمدی، سید احمد، روانشناسی نوجوان جوان، انتشارات مشعل، 1369.
2. باقری، مسعود، پایان نامه، بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری با انگیزه پیشرفت، دانشگاه چمران.
3. تاجوند، اصغر، پایان نامه هوش با انگیزه پیشرفت، دانشگاه چمران.
4. پاشا شریفی، حسن (مترجمان)، روش های تحقیق در علوم تربیتی و رفتاری، تالیف جان سبت، انتشارات رشد.
5. سیف، علی اکبر، روان شناسی پرورشی، تهران، انتشارات آگاه.
6. سیه کار، منصوره، پایان نامه، بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری با انگیزه پیشرفت، دانشگاه آزاد دزفول.
7. میکائیلی، نیلوفر، پایان نامه بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری با انگیزه پیشرفت و رابطه متغیر اخیر با پیشرفت تحصیلی، دانشگاه آزاد دزفول.
8. نادری، عزت الله، روش های تحقیق در علوم انسانی.