تارا فایل

بررسی تاثیر زنگ ورزش بر روی سلامت روانی دانش اموزان پنجم ابتدایی




دانشگاه آزاد اسلامى واحدابهر

پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی رشته راهنمایی مشاوره

موضوع پایان نامه:
بررسی تاثیر زنگ ورزش بر روی سلامت روانی دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهرستان ابهر

استاد:
جناب آقای دکتر اعظمی

تهیه کننده:
سمیه جمالی سوسفی

پاییز 86

تقدیم به استاد ارجمند و بزرگوارم جناب آقای دکتر اعظمی که در انجام این پژوهش یاری نمودند تا بتوانم با استفاده از تجربیات و راهنمایی های این بزرگوار قدم کوچکی را به سوی پیشرفت بردارم .

تقدیم به عزیز از دست رفته ام
"برادرم عیسی جان"
هرگز نخواستم که به رفتن تو بیندیشم چرا که هجرت تو در باور خسته ام نمی گنجد رفتن تو فاجعه بود و دل من تاب تحمل این فاجعه را نداشت . ای همدل، ای همدم، ای همراز میدانی؟ اطلسی ها بوی تورا می دادند آسمان رنگ تو را داشت و دریا از تو می خروشید اما تو که شعر هجرت را سرودی دلم گرفت خورشید امید آسمان دلم پشت کوههای غربت و تنهایی غروب کرد و من به انزوا سلام کردم دیگر اطلسی ها بویی نمی دادند آسمان رنگی نداشت و دریا نمی خروشید و من رفتن تو را در آن کوچه مه آلود با اشک زلالم قاب گرفتم .
" تو رفتی اما نه از دل "

تقدیم به ستاره های تابان زندگیم :
روزها را با یادتان، به سرعت سپری کردم
ای که عطشم را بهترین پاسخ هستید
خستگی هایم در گرمی دستانتان می میرد
و شبانگاهان مهربانی هایتان مرحم زخم من است
نیلوفران عزیزتر از جانم :
نگاهتان راپشتیبان زندگیم،زبانتان راراهگشای راهم وآشیان پرمهردلتان راپناه دل خسته خویش میدانم.
سپاسگذار دل نوازیتان هستم
وبه گرمی وجودتان می بالم
و اولین ثمره کوچک دستانم ارزانی شما و بردباریتان
و اولین گام کوچک زندگیم تقدیم به بزرگواریتان
امید آنکه این مجموعه چون شبنم
در سپیده دم گلزارتان شادی آفرین باشد

تقدیم به تنها گل سرخی که در باغچه علم و دانش مرا یاری کرد و به پاس صبوری و صداقتهایش این ثمره کوچک را تقدیم او می کنم که اگر تلاشها و فداکاریهای اونبود این مهم حاصل نمی شد .

فهرست
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول:کلیات تحقیق 2
مقدمه 3
بیان مسئله 5
سوال مسئله 6
اهداف تحقیق 6
اهمیت و ضرورت تحقیق 6
فرضیه های تحقیق 7
متغیرهای تحقیق 7
تعاریف عملیاتی و نظری واژه ها و مفاهیم 8
فصل دوم: پیشینه و اربیات تحقیق 9
مقدمه و کلیات 10
تاریخچه 16
مختصری درباره تاریخچه بهداشت روانی در ایران 32
بهداشت روانی و ورزش 41
مراحل رشد و ارتباط آن با ورزش 49
نقش بزرگسالان در ورزش کودکان و نوجوانان 50
نقش مربی در بهداشت روانی 52
پژوهش در انگیزه ، رضایت و تعارض 53
بهداشت روانی و اجتماع 56
عوامل اجتماعی موثر در بهداشت روانی 59
مرکز راهنمایی کودک 60
کودکان و نوجوانان ناسازگار 61
علل پیدایش رفتار کودکان و جوانان ناسازگار 62
علل عاطفی 63
درمان 64
پیشگیری 66
فصل سوم: روش تحقیق 69
جامعه مورد مطالعه 70
روش نمونه گیری 70
ابزار اندازه گیری درتحقیق 71
روش تحقیق 72
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل یافته ها 73
جدول 1-4: نمرات خام آزمودنی ها از آزمون سلامت روانی 74
جدول 2-4 : مقایسه سلامت روانی 78
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری 81
بحث و نتیجه گیری 82
محدودیت های تحقیق 84
پیشنهادات 85
ضمائم پرسشنامه سلامت روانی گلدنبرگ 86
پرسشنامه سلامت عمومی(QHG) 87
منابع و ماخذ 95

چکیده :
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر زنگ ورزش بر روی سلامت روانی دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهرستان ابهر که فرضیه های عنوان شده عبارتند از مقایسه سلامت روانی در بین دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار و فرضیه دوم عبارتند از بررسی افزایش زنگ ورزش بر روی سلامت روانی دانش آموزان که جامعه مورد مطالعه عبارتند از دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهر ابهر که 80نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده که انتخاب نمونه ها بطور تصادفی بوده است و جهت آزمون فرضیه ها از روش آماریtمتغییر مستقل و…. استفاده گردیده که نتایج بدست آمده نشان می دهد که تاثیر افزایش زنگ ورزش در بالا رفتن سلامت روانی دانش آموزان می تواند تاثیر زیدی داشته باشد و همین طور بین دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار از لحاظ سلامت روانی تفاوت معنی داری وجود دارد .

فصل اول
کلیات تحقیق

مقدمه :
نوجوانی و کودکی دوره ای از زندگی انسان را تشکیل می دهد که مخصوصا برای طرح سوال درباره ارزشهاو اصول اخلاقی و ایجاد سلامت روانی مساعد است . جیمز ویلسون معتقد است که انسان با حس ایجاد سلامت روانی. حسی که خیلی تجلی می کند می تواند زندگی رو به آرامش برای خود رقم بزند کودکان با توانایی حرف زدن متولد می شوند اما اگر کسی حرف زدن را به آنها یاد ندهد آنها حف نخواهند زد همین متولد در ایجاد سلامت روانی هم می تواند دخالت داشته باشد به طوری که اگر در محیط خانه و یا حتی مدرسه در ایجاد سلامت روحی و روانی برای کودکان قدم برنداشته حتما کودک دچر حالات روانی مانند اضطراب ، گوشه گیری ……………و موارد دیگر خواهد شد که قضاوت اخلاقی بر دلایل و برهایی استوار است که این برهانها را بر حسب دیدگاه ها هدفهایی که آنها را بر می انگیزند به شش مرحله تقسیم کرده و آن گاه دوباره در سه سطح جای داده است که به دلیل رویدادهای اجتماعی وپیامد های منحصر به فرد در دوران کودکی و دوره ها ی بهرانی برای فرزند و گاهی اوقات روابط نامناسب والدین با هم دیگر در جلوی چشم کودک باعث تحولاتی در روحیه کودک می شود که گاه با تاوان سختی روبه روست . سلامت روانی و ایجاد آن در افراد در تمامی سنین مورد اهمیت قرار می گیر که باعث ترقی و رسین به اوج می شود و گاهی آدمی با ایجاد روحیه سالم و بی دغدغه می تواند به اوج خود شکوفایی برسد که تمام این رسیدن ها به عواملی مانند خانه – خانواده – والدین و مدرسه و مربیان بستگی دارد که به عنوان مثال و مسئله ای که در تحقیق حاضر مورد توجه است رسیدن به اوقات آزاد کودکان به کارها و عملیات سالم و توجه به اطراف دور و بر خود و استفاده بهینه می تواند در ایجاد سلامت روانی دخالت داشته باشد و همین طور خانواده که در رسیدن به شکوفایی کودک چه از لحاظ فکری – جسمی می تواند نقش موثر داشته باشد .
در برخی از جوامع ، تغییر موقعیت به کمک مراسم ورود که گذر از کودکی به بزرگسالی رااز نظر اجتماعی نشان می دهد باعث اختلالاتی در سلامت روانی می شود که آن را می توان با محبت و کارهای روزانه – شرکت داشتن در محافل دوستانه سلامت جبران کرد .

میلانی – ص121 . سال 1382

بیان مساله :
روان شناسی علم تحقیق در رفتار موجودات زنده و به ویژه در تفکر و احساس و رفتار بشراست به همین دلیل از چندی پیش روان شناسان علاقه شدیدی نسبت به مشکلات عملی که برای افراد بشر پیش می آید و راه حل هایی که می توان برای آنها پیشنهاد داد . پیدا کرده اند منظور از روان شناسی علاوه بر پیشرفت علمی و صنفی ، بهبود بخشیدن به زندگی انسان نیز همت این علاقه روز افزون روان شناسان به مسائل روزمره و علمی بشر ، موجب شده است که دانش ما در افراد بویژه کسانی که دچار مشکلات روانی هستند ، به طور قابل ملاحظه ای افزایش یابد و به این شکل که در سلامت روحی و روانی فرد چیزهای متنوعی در زندگی می تواند تاثیر گذار باشد و حتی گذراندن اوقات فراغت همانطور که دوست دارید می تواند باعث ایجاد سلامت روانی در فرد شود ایجاد راه ح های جدید در مدارس و به کار بردن ورزش در سلامت نوجوانان می تواند موثر باشد . مساله مورد نظر در تحقیق حاضر بررسی تاثیر ورزش در سلامت روانی است و اینکه آیا ورزش می تواند تاثیر مثبت داشته باشد یا نه ؟

سوال مسئله
1- آیا ورزش در سلامت روانی تاثیر دارد ؟
2- آیا سلامت در افرادی که ورزش می کنند بیشتر از افرادی که ورزش نمی کنند است ؟
اهداف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر زنگ ورز را افزایش آن در ایجاد سلامت روانی کودکان در مقاطع حساس زندگی است و اینکه آیا این کودکان با ورزش بیشتر و قرار گرفتن در یک محیط سالم و بون دغدغه به اوج سلامت روحی و روانی می رسند و هدف دیگر اینکه بین افرادی که ورزش می کنند سلامت روانی بیشتر از افرادی است که ورزش نمی کنند .
اهمیت و ضرورت تحقیق
بطور کلی ورزش بخش مهمی از فرهنگ و جامعه ماست و در برگیرنده ورزش کاران و مردم در تمامی مراحل زندگی می شود که در فرهنگ ایران ، ورزش کاران همواره توام با خصلت های جوانمردی و صداقت و یاری دادن به دیگران و دستگیری ازضعفا و…بوده است نمونه های فراوان از این موضوع در ادبیات کشورمان و بویژه در حماسه عظیم فردوسی موجود است . شرکت در فعالیت های ورزشی اغلب تاثیر درمانی بر کودکان و نوجوانانی که دچار اختلال عاطف و یا معلولیت رشدی هستند دارد ، ورزش به کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان این فرصت را می دهد که ارتباطات جسمی ، روانی و اجتماعی برقرار کنند و حتی بزرگسالان این فرصت را می دد که ارتباطات جسمی ، روانی و اجتماعی برقرار کننده هستند ضمن اینکه احساس اعتماد به نفس و تسلط بر مسائل را در آنها تقویت می کنند . ( شاملو- 159ص-1382)
فرضیه های تحقیق
1- بین افزایش زنگ ورزش و سلامت روانی دانش آموزان رابطه معنی دار آماری وجود دارد .
2- سلامت روانی در بین افراد ورزشکار در مقایسه با افراد غیر ورزشکار بیشتر است.
متغییرهای تحقیق
افزایش زنگ ورزش = متغییر وابسته
سلامت روانی = متغییر مستقل

تعاریف عملیاتی ونظری واژه ها و مفاهیم
تعاریف نظری سلامت روانی عبارتند از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان بطوریکه باعث شادی و برداشت مفید و موثر بطور کامل شود وسلامتی روان عبارت است از اینکه فرد چه احساسی به خود ، دنیای اطراف ، محل زندگی ، اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن .
تعریف عملیاتی سلامت روانی :
عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون سلامت عمومی …… بدست آورده اند ورزش عبارتند از فعالیت ها و حالتهایی که فرد جهت تناسب اندام و یا سرحال بودن و یا از بین بردن بیماریهای جسمی و روحی از آن استفاده می کنند که خواه به صورت حرفه ای است و خواه به صورت غیر حرفه ای انجام می گیرد .

فصل دوم
پیشینه و ادبیات تحقیق

مقدمه و کلیات
تعریف
بهداشت روانی (1) ،روانپزشکی پیشگیر (2) ، بهداشت روانی اجتماعی (3) ، و یا روانپزشکی اجتماعی (4) به کلیه روش ها و تدابیری اطلاق می شود که برای جلوگیری از ابتلاء و درمان بیماری های روانی و توان بخشی بیماران روانی موجود به کار می رود .
دو واژه اخیر بعد از سومین انقلاب در روانپزشکی (5) از سال 1963که باعث ایجاد مراکز جامع روانپزشکی در مناطق جغرافیائی و یا جمعیتی معین گردیده به کار می رود .
مشکل تعریف
مشکل تعریف بهداشت روانی از آنجا سرچشمه می گیرد که هنوز تعریف صحیح قابل قبولی برای بهنجاری (6) نداریم . البته تعاریف و نقطه نظر های زیادی با توجه به شرایط و موقعیت های اجتماعی ، سنن و فرهنگ برای بهنجاری شده است . پزشکان و افرادی که با دید پزشکی به مسئله نگاه می کنند هنجاری یا سالم بودن را نداشتن علایم بیماری تلقی می کنند و به عبارت دیگر سلامتی و بیماری را در دو قطب مخالف یکدیگر قرار می دهند و برای اینکه فردی سالم بیمار شود بایستی از قطب سالم به قطب مخالف برود . این امر در بعضی از بیماری ها منجمله بیماری های عفونی ممکن است صادق باشد ولی در بیماری های روانی صادق نیست . عدم وجود علایم بیمار روانی و یا از بین رفتن علایم بیماری در اثر درمان ، به این معنی نیست که فرد از سلامت روانی کامل برخوردار و به اصطلاح سالم است .
بیماران مبتلا به صرع ، جنون ادواری و انواع افسردگی ها و نظایر آن از این قبیلند . البته این موضوع منحصر به بیماری های روانی نیست و در اکثر بیماری های جسمانی نیز صدق می کند . بیماران مبتلا به فشارخون و یا بیماری قند. غیره .
اگر به علت استفاده از دارو ، فشارخون عادی و یا قند خون در حد طبیعی دارند دلیلی بر سلامی آنها نیست چون قطع درمان باعث پیدایش و برگشت علایم بیماری خواهد شد .
پزشکان و روانپزشکان بهداشتی (2) که در سازمان های بهداشتی با طب پیشگیری و برنامه های اجرائی سروکار دارند و به اصطلاح دید بهداشتی دارند مانند اپیدمیولوژیست ها برای تعریف بهنجاری از نرمال میانگین (3) یا زنگوله معروف منحنی توزیع عمومی استفاده می کنند و افراد را با خصوصیات افراد میانگین مقایسه می کنند . ای روش جنبه بالینی و درمانی نداشته و جنبه آماری دارد. بعلاوه تعیین خصوصیات افراد میانگین که از طریق آماری بدست می آید خود مسئله قابل بحثی است .روانپزشکان فردی را از نظر روانی عالم می دانند که تعادلی بین رفتارها و کنترل او در مواجه به مشکلات اجتماعی وجود داشته باشد . از این دیدگاه انسان و رفتار های او در مجموع یک سیستم در نظر گرفته می شود که براساس کیفیات تاثیر و تاثر متقابل عمل می کنند . با این دیدسیستمیک ملاحظه می شود که چگونه عوامل متنوع زیستی انسان بر عوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و بالعکس از آن اثر می پذیرد . به عبارت دیگر در بهداشت وتعادل روانی ، انسان به تنهایی مطرح نیست بلکه آنچه مورد بحث قرار می گیرد پدیده هایی است که در اطراف او وجود دارند و به جمع سیستم و نظام او تاثیر می گذارند و از آن متاثر می شوند .پس از دید روانپزشکان سلامتی عبارتند از تعادل ر فعالیتهای زیستی ، روانی و اجتماعی افراد که انسان از این تعادل سیستمیک و ساختارهای سالم برای سرکوب کردن و تحت کنترل در آوردن بیماری استفاده می کند. روانکاوان و طرفداران فرضیه های روانکاوی از شخصیت ایده آل صحبت می کنند و من را میانجی بین خواسته های "نهاد"و کنترل و مواخه "فوق من "می دانند بهنجاری را میانجیگری صحیح و منطقی بین دوقدرت"نهاد" و "ابرمن "می دانند .روانکاوان به مراحل مختلف رشد روانی و عملکرد صحیح و خالی از تعارض ایگو ، استفاده از مکانیسم های دفاعی سازنده از فربه ها و فشارهای شدید را دلیل بر سلامت و تعادل روان می دانند . کارهای اریکسون و هارتمن نینمو به منظور تایید این نظریه است . کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را اینطور تعریف می کنند :"سلامت فکر عبارتست از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران ، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی ، عادلانه و مناسب ". لوینسون و همکارانش در 1962سلامتی روان را اینطور تعریف کرده اند :"سلامتی روان عبارتست از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود ، دنیای اطراف ، محل زندگی ، اطرافیان مخصوصا با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد ، چگونگی سازش وی با در آمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن ".
کارل فنجر می گوید :"سلامت روانی عبارتست از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شای و برداشت مفید و وموثر به طور کامل شود".
طبق تعریف واتسون موس مکتب رفتار گرایی رفتار عای نمودار شخصیت انسان سالم است که موجب سازگاری او با محیط و با نتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او می شود .
تعریف گینزبوگ در مورد بهداشت روانی عبارت است از :"تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط بخصوص در فضای مهم زندگی عشق ، کار تفریح ". این شخص و همکارانش برای توضیح بیشتر می گویند : در استعداد یافتن و ادامه کار ، داشتن خانواده، ایجاد محیط خانوادگی خرسند ، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد ،لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصت ها ملاک تعادل و سلامت روان اس ".
با توجه به تعریف بهنجاری ، از دیدگاههای مختلف و پیچیدگی علوم رفتاری در پزشکی و عدم تعیین مرزو حد رفتار عادی ، ارتباط جسم و روان ،رابطه علوم رفتاری در پزشکی از یک طرف و روانشناسی ، فلسفه علوم انسانی و جامعه شناسی از طرف دیگر ، کمبود تحقیقات و مطالعات دربیماری های روانی و نحوه اجرای انواع پیشگیریها که پایه و اساس بهداش را در پزشکی تشکیل می دهند . همگی نقطه منفی است که ر تعریف ، هدف و برنامه های بهداشت روانی را دچار اشکال می کن .
مشکلات تعریف بهداشت روانی به قدری آشکار است که احتیاج به ارائه مدرک و دلیل ندارد و تعاریف فوق نشان دهنده وسعت مسئه و خط مشیی است برای آنان ه علاقه مند به بهداشت در بیماری های روانی هستند .
همان طور که گذشت اکثریت روانپزشکان توانایی سازش با محیط ، انعطاف پذیری ، قضاوت عادلانه و منطقی در مواجه با محرومیها و فشارهای روانی را ملاک سلامت و تعادل روان می دانند و هدف اصلی ا ز درمان بیماران روانی نیز قادر کردن آنها به زندگی خانوادگی ، اجتماعی و به اصطلاح سازش با محیط است .
تعاریف فوق برای روانپزشک بهداشتی که درو زارت بهداشت ، درمان و آموزشی پزشکی مجری طرح و برنامه ریزی بهداشت روانی کشور است و با مسائلی مانند سایت روز ، امکانات بودجه ، مسائل جمعی ، کمبود پرسنل و نیروی انسانی متخصص و فعال ، مسائل اداری ، مالی ، قضاوی ، آمارو اقدام ، جمعیت ، تعداد مبتلایان جهت پیاده کردن و گسترش برنامه های بهداشت روانی و خلاصه مسائل همه گیرشناسی سرو کار دارد مفید و مفهوم نیست و با نوع کار او نیز توافقی ندارد . از تعاریف فوق چنین استنباط می شود که بهداشت روانی ، علمی است برای بهزیستی و رفاه اجتماعی که تمام زوایای زندگی از محیط خانه گرفته تا مدرسه ، دانشگاه ، محیط کار و نظایر آن در بهداشت روانی آنچه بیشتر مورد نظر است "احترام به شخصیت وحقیقت انسانی است " وتا هنگامی که شخصیت فرد برقرار نشود سلامت فکر وتعادل روان و بهبود روابط انسانی معنی و مفهومی نخواهد داشت . روی این اصل بهداشت روانی را دانش یا هنری می دانند که به فکر افراد کمک می کند که با ایجاد روشهای صحیح روانی و عاطفی بتوانند با محیط خود سازگاری حاصل نموده وبرای حل مشکلات از راههای مطلوب اقدام نمایند . مجددا به این واقعیت تاکید می شود که در بهداشت روانی تنها نداشتن علایم بیماری کافی نیست . بهداشت مناسب باید افراد را قادر سازد تا تواناییهای جسمی و روانی خود را به حداکثر رسانیده از استرسهای ناشی از عوامل بین افراد جلو گیری کرده ، زندگی اجتماعی ، اقتصادی بارور و هماهنگ با محیط داشته باشند .
تاریخچه
تاریخچه بهداشت روانی با توجه به وجود بیماری های روانی از زمانی که بشر وجود داشته و مخصوصا زندگی اجتماعی را شروع کرده همواره بوده است . پیدا کردن شروع و آغاز هر نهضتی بخصوص نهضتهای اصلاحی و علمی به علت داشتن منابع گوناگون و چند جانبه مسئله مشکلی است در حقیقت روانپزشکی را می توان قدیمیترین حرفه و تازه ترین علم به شمار آورد. قدیمیترین ، چون بیماریهای روانی از قدیم وجود داشته بقراط 377تا460سال قبل از میلاد عقیده داشته که بیماران روانی مانند بیماران جسمی باید درمان کرد . علل سرشتی و فرضیه ها فراجها از همان زمان بقراط و جالینوس وجود داشته و اهمیت تاریخی دارد .
تازه ترین علم برای اینکه تقریبا از 1930بعد از تشکیل اولین کنگره بین المللی بهداشت روانی بود که روانپزشکی به صورت جزئی از علم پزشکی شد و سازمانهای روانپزشکی و مراکز پیشگیری در کشورهای مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کرده اند . از فعالیت این سازمانها در جریان جنگ جهانی دوم عملاً کاسته شد و بدین ترتیب می توان روانپزشکی را به صورت تازه ترین علم بعد از جنگ جهانی دوم به حساب آورد .
از اسناد و مدارک موجود چنین استنباط می شود که تا اوگاخز قرن هیجدهم و همزمان با انقلاب کبیر فرانسه از تاریخچه بهداشت روانی اطلاعات کافی در دست نیست . به علت جهل و بیسوادی از بروز بیماریهای روانی ، اختلالات رفتاری و بیماریهای روانی را به دخالت ارواح خبیثه و شیاطین ، قدرتهای ماورای انسانی و نفوذ عوامل طبیعی مانند خورشید ، ماه ، رعدو برق در بدن می دانستند و عقیده داشتند که باید این بیماریها با نیرو های ماوراء الطبیعه ، وساطت افراد مقدس از نزد خدا بهبودی یابند و این شفاعت موقعی اتفاق می افتد که بیمار در خواب باشد .
اولین بار بقراط فیلسوف مشهور یونانی بود که خرافات را درباره بیماریهای روانی کنار گذاشت ، و اختلالات روانی را به طرف پزشکی کشانید ، درباره مالیخولیا و جنونزایمانی تعریف و توصیف کرد و مغز را مرکز اصلی روان دانست . جالینوس علت بیماریهای روانی را اختلال عمل مغز و عدم اخلاط بدن می دانست . در اوایل قرن سیزدهم ارتباط جسم و روان و یکپارچگی واکنش آنها مورد بحث قرار گرفت و بعلاوه فرضیه ابو علی سینا مسئله این ارتباط را به اسپانیا و کشورهای دیگر کشاند و این زمینه ای برای فرضیه جدید برای بیماریهای روان تنی شد . این قرن را باید قرن کروجادو ، دخالت شیاطین و ارواح در ایجاد بیماریهای روانی دانست . اولین روانپزشک به نام جان وی که در سال 1515در دهکده ای در مرز آلمان و هلند به دنیا آمده بود پس از اتمام دوره پزشکی دربارپس علاقه مند به مطالعه درباره رفتار انسانی و بیماریهای روانی شد و در سال 1563کتابی در سوئیس نوشت که امروز ، اهمیت زیادی درباره تاریخچه روانپزشکی دارد . به علت علاقه مندی در نوشتن رساله هایی در مورد تشخیص بیماریهای روانی ، پسیکوزهای سمی ، صرع ، وحشت شبانه ، پسیکوزهای ییران ، هیستری، پارائونیا ، توهمات ، افسردگی و سایر پدیده های روانی مردم قرن 16 نام گرفت . اگر چه نوشته های او با مخافت وطرد او از طرف گروه زیادی از اطباء و نویسندگان آن زمان روبه رو شد ولی تا قرن اخیر ارزش و اهمیت نوشته های او معلوم نبود ولی بار شد روان شناسی پویا مجددا نوشته های تاریخی "وی یر" ارزش خود را در روانپزشکی پیدا کرد اولین روانپزشکدر کشور انگلستان ویلیام بتی در سال 1753بود .
اطلاعات جسته گریخته وجود دارد که تا قرن چهاردهم مکانهایی برای مواظبت و نگهداری بیماران روانی در مونت کاسینو ایتالیا و بیمارستانی در لیون فرانسه و در پاریس و همچنین بنا شدن بیمارستان بتلم در لندن در سال 1247 و در 1385 بیمارستان سنت بارتولومو در لندن در نزدیک کلیسای سنت بارتولومو وجود داشته است . در اسپانیا اولین بیمارستان روانی در سال 1409در شهر والنسیا بوسیله یک کشیش اسپانیایی ایجاد شد و علت آن رفتار استهزا آمیز و آزار دهنده افراد در ملاء عام و خیابانهای آن زمان بوده است .
در اثر اقدام و پیشنهاد این کشیش از سال 1412تا1489 پنج بیمارستان دیگر در نقاط مختلف اسپانیا ساخته شد و در سال 1567به علت نفوذ اسپانیاییها اولین بیمارستان روانی در شهر مکزیکو بنا نهاده شد . روی این اصل نقش اسپانیاییها در بنا نهادن بیمارستانهای روانی و مواظبت از بیماران روانی هم در قدیم و هم امروزه از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده هست .
از اینکه نحوه درمان در بیمارستان های آن زمان چه بوده و به سر بیماران چه می آمده ، آیا بهبد می یافته اند یا نه ؟ اطلاعات درستی نداریم ولی آنچه مسلم است این است که اگر این بیماران در منازل یا خانواده ها می ماندند ، به طناب و زنجیر بسته می شدند به طوری که بعضی آنها زنجیر ها را پاره ، از فرار ، در غار ، جنگلها زندگی می کردند ، از پوست و برگ درختان تغذیه می کردند ، بصورت دیو ، اجنه مزاحم رهگذران می شدند و هر کس آنها را می کشت مسئولیتی نداشت بیماران روانی خفیف به صورت فقرا ، ولگردان در کوچه و بازار وسیله خنده و تمسخر بچه ها و آلت دست بزرگتران می شدند . در بیمارستان بتلم لندن تا قرن 19 خوراک ، پوشاک و جای کافی برای بیماران وجود نداشت و بیماران را در روزهای یک شنبه در معرض دید و تماشای مردم در مقابل دریافت مختصر پول قرار می دادند و از این راه سالیانه 400پوند انگلیسی عاید بیمارستان می شد تا کمبود بودجه را جبران نمایند .
در قرن17 ارتباط جسم و روان و محل این ارتباط در سلسله اعصاب مورد بحث قرار گرفت و دکارت و مالپکی ویلیی و سایرین مراکزی برای این ارتباط تعیین کردند . در هین قرن 1602اولین کتاب پزشکی درباره بیماریهای روانی به نام پراکیس مدیا توسط پزشک موئیسی نوشته شد که در آن طبقه بندی بیماریهای روانی مورد توجه قرار گرفته و برای بیماریهای روانی علل ارگانیک قائل شدند. دو نفر از روانپزشکان معروف آن زمان یکی زاکیا که پدر پزشکی قانونی لقب گرفته و سالها نیز پزشک پاپ بوده است کتابی در باره روانپزشکی قضایی نوشته و در گزارشات او مطالب زیادی وجود دارد از جمله اینکه فقط پزشک است که می تواند درباره ناراحتی و شرایط روانی افراد اظهار نظر نماید ، با بیمار روانی به مصاحبه بنشیند و درباره رفتار و اعمال بیمار قضاوت نماید. دیگری به نام توماس سیدنهام که خاطرنشان کرد واکنشهای هیستریک فقط مخصوص خانمها نبوده بلکه نزد آقایان و کودکان نیز دیده می شود و به صورت همه نوع علائم مانند : تهوع ، استفراغ ، سرفه ، تشنج ، دردهای معدی و روده ای و دردهای مختلف بدن ممکن است تظاهر نماید . نکته قابل ارزش این که در آن تاریخ که همه درگیر علایم روانی شدید و جنون مالیخولیایی بودند سیدنهام به ناراحتی های نوروتیک اشاره کرد ولی بعد از او مسئله به فراموشی سپرده شد تا اینکه مجدداً در قرن بیستم مسئله توسط فروید به سرزبانها افتاد .
در قرن هیجدهم مسئله به همان طریق قرن هفده ادامه یافت و موسسات خیریه در کشورهای کاتولیک بنا به پیشنهاد کشیش ها تاسیس شد . در این موسسات نظریات مردم درباره نحوه نگهداری و نظریه پزشکان در مورد درمان بیماران متفاوت بود . در بیمارستان تبلم اختلاف بین پزشکان طوری بود که عده ای بیماران روانی را غیر قابل علاج دانسته و بعضی نیز روشهای مختلف درمانی به آنها توصیه و عقیده داشتند که این بیماران بایستی درمان پزشکی شوند . در همین قرن ژرژ سوم پادشاه انگلستان که دچار حملات بیماری مانیک شده بود توجه پزشکان و اطرافیان را به خود معطوف داشت و توجه نه تنها به درمان ژرژ سوم بلکه به مسائل پزشکی و روانپزشکی و پرستاری بیماران روانی بیشتر شد . در اواخر قرن 18و اویل قرن 19 نام سه نفر باید در سر لوحه پیشتازان و رهبران درمان اختلافی و انسانی که عبارتند ازفیلیپ پنیل از فرانسه ، ویلیام تیوک از انگستان و ون سنزوکیاروگی از ایتالیا قرار گیرد .کیاروگی در سال 1974-1793 سه جلد کتاب درباره بیماریهای روانی نوشت و افتتاح بیمارستان روانی به نام بونی فازیو و گذراندن قانون برای بیماران روانی در سال 1774 از کارهای انجام شده او بود . مورگانی نیز در ایتالیا از افرادی بود که در پیشترفت و ادامه درمان با روش اخلاقی سهم مهم داشت . تیوک به علت داشتن اعتقادات مذهبی و اینکه اگر بیمار روانی از محیط فشار آور دور باشد بهبود می یابد در یورگ انگلستان در سال 1796 بیمارستانی برای 30نفر افتتاح کرد و به درمان پزشکی با آزاد گذاشتن بیماران اقدام کرد و چون نتایج رضایتبخش داشت بعد از او نیز پسرش به نام ساموئل تیوک روش پدر را ادامه داد و روش او الگویی برای افتتاح بیمارستان و مراکز روانی در ایالت متحده امریکا گردید . پینل متولد جنوب فرانسه و پزشک معروف در سال 1794 به پاریس رفت و به ریاست بیمارستان بی ستر که مربوط به بیماران روانی مدد بود و حدو 200 بیمار خطرناک و غیرقابل کنترل داشت منصوب شد . پینل از سالها قبل درباره درمان و نگهداری بیماران روانی به روانی طرق انسانی نظریه هایی داشت . پس از منصوب شدن به این سمت اولین اقدامش آزادد گذاشتن بیماران و کنار گذاشتن تنبیه و شکنجه بود که با استقبال اکثریت مردم آن زمان روبه رو شد و در نتیجه این امر در بیمارستان سالی پتریر که مخصوص بیماران زن بود و توسط اسکردل اداره می شد به اجرا درآمد . پنیل در کتابی به نام رساله پزشکی فلسفی درباره مانی با زبانی بسیار ساده و روشن و مطابق سبک پزشکی علائم بیماریهای روانی را شرح داده و به چهار گروه بیماریهای روانی اشاره کرد . که عبارت بودند از :
ملانکوی یا اختلال عملی فکری و ذهنی ، مانی یا هیجان عصبی بیش از حد بدون هذیان ویا توام با هذیان ،دمانس یا جندن پیری واختلال پدیده های فکر و بالاخره عقب ماندگی ذهنی یا محدودیت فعالیت قوای ذهنی .پنیل اعتقار داشت که این بیماری ها بایستی با دارو درمان شوند ودر رساله خود هیجان را عامل مستعد کننده ویا تسریع کننده در بیماری های روانی دانسته است .
به نظر می رسد وجود این عقیده درپنیل به علت این بوده که در مکتب روان شناسی عملی ارسطویی هیجان در سه لوحه علایم بیماریهای روانی قرار گرفته شده بود وبه عبارت دیگر ارسطو بیماریهای روانی را در اثر به هم خوردن تعادل وهیجان وسلامت روان را به علت تعادل کامل هیجان می دانست . در مکتب ارسطویی تمام جنبه های رفتاری از نظر علمی در نظر گرفته می شد که تقریبا همان نظریه ی که فعلا نیز در مد نظر است . در این مکتب فلسفه یگانگی روان و جسم بیشتر مورد تاکید بوده وبه همین دلیل برای درمان بیماران روانی از عطریات ، شروبات ، موزیک ، تفریح ، گردش و محبت آزاد استفاده می شد و مخصوصا برای مسِِِِِئلهدر دل آزاد و احیای واکنشها خیلی تاکید می شده زیرا هیجانات باید بیرون ریخته می شدند تا باعث تهاجم و هتک حرمت نشوند . باید گفت استقبال ازموزیک وتاثر در فرهنگ یونان بیشتر به علت جنبه های هیجانی روانی وبالنتیجه درمان بوده است وهمین مسئله باعث شده که پنیل درمان اخلاقی رایک درمان انتخابی برای بیماران روانی دانسته است . در کشورهای آمریکایی تازمانی که جزکشورهای مستمراتی بودند مسائل روانی همان جنبه های خرافاتی و موهوم پرستی است وسحروجادو ودر سرلوحه علل بیماریهای روانی به شمار می رفت . بیماران شدیدروانی در زندانها وبیماران سبک وخفیف درمنازل نگهداری میشدند وحتی قانون الیزابتی درباره نگهداری فقرا در انگلستان تاثیر زیادی در کشورهای مستمراتی آمریکا نداشت .کم کم مردم خیر وفهمیده انجمنهای محلی تشکیل داده وبه تبعیت از کشورهای اروپایی روشهای انسانی درباره بیماران روانی به اجرا گذاشتند وروز به روز به علت فشار واحتیاج مردم تعداد این انجمنها زیاد شدند . بالاخره درسال 1751 اولین قانون نگهداری بیماران روانی و فقرا از طرف دولت وقت وضع شد . در سال 1756 اولین بیمارستان عمومی اوپلسیلوانیاتوسط بنیامین فرانکلین بنا نهاده است وبخش بیماران روانی در طبقه زیرزمین این بیمارستان قرارداده شد . روش درمان دراین بیمارستان بدوی وبه طور اولیه بود وبیشتر ازبیماران کار می کشیدند باتوجه به سلامت آنها داشته باشند .بیماران به وسیله نگهبان نگهداری ومواظبت می شدند واگر حالت تهاجمی وتحریکات شدید وجود داشت دستها وپاهای آنها را می بستند وآنها را به زمین میخکوب می کردند ویادر لباسهای مخصوص محکم می بستند مانند انگلستان روزهای یکشنبه بیماران را در معرض تماشاگران در مقابل دریافت پول قرار می دادند . اولین بیمارستان روانی جدا از بیمارستان عمومی در سال 1773 از طرف دولت مسئولین ایالتی در شهر ویلیا مزبرگ که بعدا پایتخت ویرجینا نام گرفت افتتاح شد . بسیار به جاست که نامی از بنیامین راش که پدر روانپزشکی در آمریکا نامیده شده ببریم که درمان بیماران روانی را در بیمارستان پنسیلوانیا به عهده گرفت و در سال 1812 یک سال قبل از مرگش کتابی به نام اطلاعات پزشکی و شرح بیماریهای روانی نوشت که تا 70سال تنها کتاب بیماریهای روانی در امریکا به شمار می رفت . مسئله درمان اخلاقی که بیشتر جنبه انسانی ، عاطفی و تعلیم و تربیت داشت در طرفدارن از جنبه های خیریه اثر خوبی گذاشت و مخصوصاً در قرن 19 بنا نهادن بیمارستانها مدنظر قرار گرفت . به طور خلاصه باید گفت در اوایل قرن 19 اصطلاح روانپزشکی در کشورهای اروپایی به جای دیوانگی بنانهاده شد.
در این قرن علوم و تکنولوژی پیشرفت قابل توجهی کرد . شهرنشینی، صنعتی شدن ، احتیاج مردم ، کنار گذاشتن عقاید و خرافات و شرکت در انقلاب اجتماعی باعث شد که علم پزشکی جزء علوم اساسی شده و روان شناسی و مسائل روانی بخصوص به علت باز شدن دانشگاه ها مسئله روز شد . این موضوع در کشورهای آلمان ، ایتالیا به اوج خود رسید و علیرغم مرگ پیشقدمان و فلسفه دانان درمان اخلاقی کتابهایی در زمینه های جنبه های عضوی و فیزیوپاتولوژی بیماریهای روانی در آلمان نوشته شد و در سال 1867 این کتابها به زبان انگلیسی ترجمه شده و در دسترس امریکاییان نیز قرار گرفت .
بطوری که معلوم می شود اروپاییها نسبت به امریکاییها در مورد روانپزشکی خیلی جلو بوده و در حقیقت احتیاجات مردم کشورهای امریکا بوده که دولت های امریکایی را به فکر انداخت که لنگان لنگان پشت سر اروپاییها درباره مسائل روانی پیش بروند .
در سال 1895انیستیتوی روانپزشکی در بیمارستان نیویورک تحقیقات درباره مسائل روانپزشکی ررا شروع کرد و در سال 1902آدولف مایر روانپزشک جوان سوئیسی جزء پزشکان این انیستیتو شد و در سال 1912به سمت رئیس مرکز روانپزشکی هنری فیلیپین وابسته به دانشکده جانز هاپکینز منصوب شد و بعداً مکتب سایکو بیولوژی را بنیان گذاری کرد .
در این سال ها که روانپزشکی ترقی و توسعه روزانه داشت شخصی بنام لکیفوردبیرس که یک تاجر معروف بود به علت ابتلا به افسردگی در بیمارستان روانی بستری شد و در سال 1905کتابی از شرح حال و تجربیات خود بنام "روانی که به حال خود برگشت " نوشت . بیرس در این کتاب ضمن شرح حال خود در زمانی که در بیمارستان بوده از نحوه درمان بیماری خود و وضع بیمارستان روانی صحبت می کند در سال1908کمیته وابسته به بهداشت روانی که پس از یک سال تبدیل به انجمن ملی بهداشت روانی شد باعث شد که بهداشت روانی نهضتی جهانگیر شود و نظایر این انجمن ها در کشورهای دیگر و ایالتهای امریکا افتتاح شوند . درمان اخلاقی پنیل باعث پیدایش روانپزشکانی چون اسکیرول ، امیل کراپلین ، اوژن بلولر ، پیرژانه و شارکو شد .
اثرات پیشرفت روانپزشکی در فرانسه باعث شد روانپزشکان و پزشکانی در سوئیس پیدا شوند. کوچکی ، بیطرفی از نظر سیاسی ،محل جغرافیایی ،نفوذ زبان و عقاید محلی کمک زیادی به پیشرفت روانپزشکی در سوئیس لوک و اوژن بلولر لنت اسکیزوفرنی را از کلمه یونانی اسکیزو به معنی جدایی و انفکاک و فرن به معنای مغز را بنا نهاد وتقسیم بندی بیماریهای روانی را نوشت .
هومن رور شاخ در سوئیس تحت نظر یونگ روانکاو معرف سوئیسی مشغول به کار شد وبالاخره نوبت به روانپزشکان یا روانکاوانی مانند فروید ، برونر، ادلرورانک که همگی اتریش بودند رسید که در قرن اخیر شهرت عالمگیر پیدا کردند .
نهضت روانکاوی که توسط فروید به اوج قدرت رسید از اوایل قرن بیستم از ابتدا توسط ژوزف برونر اتریشی که علایم سیتوزیک یدء زن جوان را معالجه می کرد شروع شد .
در قرن بیستم تئوریهای مختلف روانکاوی ، روانپزشکی رینامیک، ژنتیک، بیولوژی ، ارتباط جسم و روان ، تئوریهای سرشتی ، مطالعه دوباره اثرات الکتروتک وعمل جراحی مغز در بعضی از بیماریهای روانی ، گشایش مراکز اورژانس روانپزشکی به علت بروز جنگ جهانی دوم و مطالعات اپیدمیولوژیک در کودکان که از خانواده هایشان جدا و به سایر کشورها مخصوصاً سوئیس پناه آورده شده بودند باز شد . کم کم مکتب رفتارگرایی توسط واتسون ، مفهوم همنو…. و مطالعه واکنشهای اعصاب اتونوم به وسیله کانن در اثر برخورد با استرس و فشارها ، تئوری هیجان به وسیله جیمزپاپز ، فرضیه فشار و سندروم سازش عمومی توسط هانی یله و بالاخره فرضیه های دیگر یکی پس از دیگری پیدا و روانپزشکی به صورت روانپزشکی امروزی درآمد .
در سال 1930 اولین کنگره بین المللی بهداشت روانی با شرکت نمایندگان پنجاه کشور در واشنگتن تشکیل شد و مسائل روانی کشور ها از قبیل تاسیس بیمارستانها ،مراکز درمانی سرپایی ، مراکز کودکان عقب مانده ذهنی و نظایر آن مورد مطالعه قرار گرفت .
در همین سال به موجب قانونی در انگلستان بخشهای سرپایی تاسیس شد و در این بخشها سرویسهای کار درمانی به وجود آمد و بالاخره درسال1940 کم کم بیمارستانهای روزانه در انگلستان افتتاح شد . بروز جنگ جهانی دوم تشکیل کنگره های بهداشت روانی را به تعویق انداخت ولی خوشبختانه بعد از اتمام جنگ کنگره های بهداشت روانی را به تعویق انداخت ولی خوشبختانه بعد از اتمام جنگ کنگره های بهداشت روانی یکی از بعد از دیگری تشکیل شد .
اگر چه جنگ جهانی دوم مسائل زیادی پیش آورده ولی این حسن را داشت که مسئله بهداشت روانی اهمیت بیشتری پیدا کند . زیرا بیش از یک میلیون و هفصدو پنجاه هزار نفر به دلیل بیماریهای روانی از خدمت سربازی اخراج شدند . در سومین کنگره بین المللی بهداشت روانی در سال 1948که در لندن تشکیل شد اساس فدراسیون جهانی بهداشت روانی بنیان گذاری شد و در همان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان بهداشت جهانی درآمد و سازمان جهانی بهداشت در ژنو نقش رهبری رسمی فدراسیون جهانی بهداشت روانی را به عهده گرفت . از آن تاریخ به بعد هر سال یک جلسه بین المللی و هرچهار سال یک بار یک کنگره جهانی تشکیل شده و می شود . در نتیجه تلاش و کوششهای پیگیر روز 18 فروردین مطابق با هفتم آوریل روز جهانی بهداشت اعلام گردید . و در سراسر جهان مسائل بهداشتی کشورها مورد بررسی قرار گرفت و از مسئولین بهداشتی کشورهای مختلف خواسته شد تا برنامه های بهداشت روانی را جزء برنامه های بهداشت عمومی قرار دهند .
در سال 1959 قانون روانی انگلستان از مجلسین آن کشور گذشت و وزارت بهداری و تامین اجتماعی عهده دار مسئولیت درمان و نگهداری بیماران روانی در آن کشور شد . در سال 1960 به دستور پرزیدنت کندی ریاست جمهور وقت آمریکا قوانینی جدید برای بهداشت روانی وضع شد و دولت عهده دار مسئولیتهای سنگینی برای این گونه بیماران شد . کندی بهداشت روانی را یک وظیفه همگانی و جهاد ملی اعلام کرد و گفت : "من پیشنهاد می کنم برنامه بهداشت روانی ملی با تاکید هرچه بیشتر و توجه مخصوص درباره مراقبت از بیماران روانی و عقب ماندگان ذهنی ایجاد شود و دولت در تمامی مراکز ایالتی ، مقامات محلی و حتی همه افراد مسئولیت کلی داشته باشد " و به همین علت در سال 1963قانون مراکز جامع روانپزشکی در امریکا به تصویب رسید و تحت این قانون مراکز جامع منطقه ای مسئول 75تا200هزار نفر از ساکنین همان منطقه برای بیمارن روانی شد .
مراکز جاع اداری پنج نوع سرویس مختلف هستند که عبارتند از : بخش بیماران بستری ، بخش بیماران سرپای، بخش بیماران روزانه ، بخش های توانبخشی و بخش اورژانسهای روانپزشکی که در تمام اوقات شبانه روز و تعطیلات باز و آماده دادن خدمات فوری است . بخشهای مشاوره و راهنمایی و آموزش درمانی نیز در بعضی از مراکز جامع تاسیس شده است . به تصاویر مراکز جامع روانپزشکی در این کتاب مراجعه شود .
* مختصری درباره تاریخچه بهداشت روانی در ایران
اگرچه از تاریخچه بهداشت روانی در ایران اطلاعات کافی در دسترس نیست ولی از مدارک ناکافی بدست آمده با توجه به اعتقادات مذهبی ، سنتی و علمی آن زمان در کشورهای ایران و عربی می توان قبول کرد که رفتار با بیماران روانی به نحو مطلوب انجام می شده و از زمانهای قدیم محلهائی برای نگهداری بیماران روانی وجود داشته است . اکثر تصور ها این است که علوم پزشکی یونان در نگرش کشورهای عربی زبان و ایران تاثیر گذارده ولی شواهدی وجود دارد که حتی در قرن 6و7 مدارس پزشکی در ایران وجود داشته و از کتابهای یونانی حتی به صورت ترجمه در این مدارس استفاده می شده . تجاوز و تاخت وتاز اعراب در قرن 7 به کشورهای آسیایی از جمله ایران و حتی اسپانیا باعث شده که آثارموجود از بین برود . از زمان ساسانیان در جندی شاپور اهواز برای بیماران روانی مکان مخصوص ترتیب یافته و در قرن هشتم چندین بیمارستان در بغداد وجود داشته است و از مسافرینی که از این کشورها به اروپا می رفتند یا جهت سیاحت به این کشورها آمده و برمی گشتند شواهدی در دسترس است که درمان بیماران در بیمارستانها به نحو ممکن البته با روش آن زمان انجام می گرفت .در این بیمارستانها ، باغها ، حوضخانه ها ، حمام ، موزیک ، کشاورزی وجود داشته و از عطریات ، دارو های مقوی و اشتها آور گیاهی جهت درمان استفاده می شده . مطابق رسم یونان این بیمارستانها با مدارس پزشکی وابستگی نزدیک داشته و این وسایل برای فقرا و متحولین یکسان بوده و بیشتر بیماران را ، بیماران مانیاک رپرسیو تشکیل می داده است . ریشه اعتقادات مذهبی مسلمانان بنا به گفته پیغمبر که "خداوند بیماران را دوست دارد " و " بیماران به وسیله خداوند انتخاب می شوند که حقیقت را بگویند " بیماران افراد مقدسی به شمار آمده و مورد لطف و احترام قرارمی گرفتند و این روش تاًثیر زیادی در بهبود آنان داشت . حمایت از زیردستان ، قبول کودکان بی سرپرست ، کمک به افراد بی بضاعت و بیماران روانی در مکتب اسلام یک تکلیف شرعی و از صفات زاتی ایرانیان بوده و هست شعر سعدی که:
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
و حتی وجود موقوفات زیاد همگی نشان دهنده شواهدی از نیکوکاری و نوع پروری مردم آن زمان بوده است .
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
در دوران اسلام پزشکان و نویسندگان مهم آن زمان مانند زکریای رازی و ابوعلی سینا را می توان نام برد که نوشته های آنان غیر از عربی به زبان یونانی ، لاتین و زبانهای دیگر ترجمه شده و در دسترس مردم مغرب زمین قرار گرفته و با استقبال آنان روبه رو شده است .
محمد زکریای رازی در شهر ری به دنیا آمد و پس از آموختن فلسفه ف نجوم و شیعی برای فراگرفتن طب به بغداد رفت که در آن زمان مرکز بزرگی برای آموختن علم طبیعی ، شیعی و پزشکی بوده است . پس از تکمیل دانش پزشکی رازی به ری بازگشت و به درمان بیماران پرداخت و حتی بیمارستانی شبیه به بیمارستان بغداد در شهر ری برپا کرد و به تدریس و آموزشپزشکی پرداخت . رازی به علت نامعلومی به بغداد برگشت و ریاست بیمارستان بغداد را عهده دار شد . بنظر می رسد که رفتن او به بغداد یکی به علت دعوت خلفای آن زمان از عراق و دیگری عدم توجه به مردم به کارهای او در ایران بوده است . رازی صرف نظر از پزشک بودن شیمیدان و کیمیاگری بر جسته بود. کشف الکل از تقطیر مواد نشاسته ای و اسید سولفوریک از بزرگترین کشفیات اوست و او به کیمیاگری نیز معروف است . از تالیفات مهم رازی دو کتاب معروف مربوط به طب نبام الحاوی و کتاب منصوری و رسالتی درباره امراض باطن و کتابی درباره حرکات نفسانی ، اوهام ، حرکات عشق و طب روحانی را می توان نام برد .
ابو علی سینا نیز مانند زکریای رازی برای بیماران روانی که آنها را مریض دماغی نیز می گفتند دسترات دارویی تجویز می کرد . ابو علی سینابرای درمان بیماران روانی عقیده به تلقین داشت و به عقیده اکثر مورخان بخیر و پیوند اعصاب را برای اولین بار عرضه کرده است . از تالیفات او می توان به کتاب قانون که معروفیت جهانی دارد اشاره کرد . این کتاب باعث شد پزشکی اعراب شهرت جهانی بیابد و تا چندین قرن مرجع پزشکان شرق و غرب باشد . این کتاب در قرن 12میلادی به لاتین ترجمه و پانزده بار تجدید چاپ شد و در مراکز پزشکی اروپا تدریس می شد . طب امروزی ادامه طب ابو علی سینا است . در این کتاب فصولی برای بیماریهای روانی وجود دارد که تا چند قرن در کتب اروپایی چنین چیزی به چشم نمی خورده است .
کتاب دیگر او به نام "شفا " که مربوط به فلسفه است و تا سال 1300تدریس طب فلسفه با هم توام بوده است در مورد مزاجها ابوعلی سینا به چهار نوع ملانکولی اشاره کرده و آنها را جزء ابعاد سرشتی در سایکو پاتولوژی بیماریهای روانی دانسته است .
در سال 1267شمسی دارالشفایی در یزد به فرمان خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوان در باغی مشجر و بزرگ بنا شد . این بیمارستان دارای بخشهای مخصوص برای بیماران روانی ، حوضخانه ، مجالس المجانین بوده است . تا سال 1293به علت جنگهای داخلی و هجوم قبایل بیگانه پیشرفت بهداشت روانی انجام نگرفت و در این سال در بیمارستان سینای فعلی که عمومی است محل کوچکی در زیرزمین و دالان بیمارستان به بیماران روانی اختصاص می یافت که فقط تکافوی پذیرش عده قلیلی از بیمارستان روانی ثروتمند را داشت . در سال 1297نگهداری و سرپرستی بیماران روانی و جلوگیری از حوادث ناگوار به شهربانی واگذار شد و باغی در اکبر آباد تهران به صورت "دارالمجانین " یا اولین بیمارستان روانی در تهران ایجاد شد . امور پرستاری و اداری این بیمارستان را یک افسرویک پاسبان انجام می دادند واز پزشک ، پرستار ودارو خبری نبود در سال 1300 در زمان صدارت سید ضیاالدین طباطبایی مدیریت واداره دارالمجانین از شهربانی به شهرداری منتقل شد ودر سال 1310 اولین متخصص اعصاب وروان در بیمارستان مشغول به کار گردید . پس از انتقال مدیریت دارالمجانین به شهرداری تیمارستانی در امین آباد شهرری جهت بیماران روانی اختصاص یافت وبیماران تیمارستانی خیابان سینا به امین آباد شهرری انتقال داده شدند . به پاس تحقیقات دانشمند معروف محمد زکریای رازی که در شهرری می زیستندو در آنجا نیز فوت کرده است نام تیمارستان به نام " رازی " نام گذاری گردید . چون نظر این بود که مردم آنجا را به چشم یک بیمارستان نگاه کرده ومسائل درمانی مطرح شود واز طرفی بیماران بستری احساس سرافکندگی وحقارت نکنند کم کم نام تیمارستان به بیمارستان مبدل وفعلا به نام مرکز روانپزشکی رازی انجام وظیفه می کند .
در سال 1319 سازمان جدید دانشکده پزشکی توسط پروفسور ابرین تاسیس وبا ایجاد کرسی بیماریهای روانی وتدریس بیماریهای روانی در دانشکده پزشکی تهران ، تدریس روان شناسی در دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات به مورد اجرا گذاشته شد .
در سال 1325 بیمارستان روز به در خیابان سی متری جهت بیماران نسبتا آرام روانی اختصاص یافت ودر سال 1339 بینارستان روز به با وسایل مدرنتر در ساختمان جدید شروع به کار کرد . این بیمارستان از طرف دانشکده پزشکی تهران اداره می شود .
در سال 1336 بهنامه های روان شناسی وبهداشت روانی از رادیوی ایران آغاز شد ودر سال 1338 ادارهبهداشت روانی در ادراره کل بهداشت ووزارت بهداری تشکیل شد .
در سال 1343 اولین مرکز بهداشت روانی تهران از طرف ادارهبهداشت روانی وزارت بهداری در خیابان هدایت تاسیس شد وبیماران را به طور سرپایی پذیرا گردید .
در سال 1350 اداره بهداشت روانی به اداره کل تبدیل شد وپس از گذشت دوسال به علت اختلاف رسید وزرای بهداری وقت یعنی در سال 52مجددا ادارهکل بهداشت روانی به صورت اداره ای تحت نظارت ادارهکل خدمات بهداشتی وی‍‍‍‍‍ژه در امد واینجانب سمت کارشناس ارشد بهداشت روانی ووزارت بهداری وقت را به عهده گرفتم با توجه به رسید بهداشتی معاون
بهداشتی وزارت بهداری ومدیر اداره کل خدمات بهداشتی ویژه اولین دوره باز آموزی پزشکان تهران وشهرستانها در تابستان سال 1354 در مرکز بهداشت روانی تهران ومرکز روانپزشکی رازی بمدت یک ماه انجام گرفت واینجانب سرپرستی طرح واجرای این برنامه آموزشی را به عهده داشتم . اجرا ی این برنامه بقدری مفید بود که پزشکان آموزش دیده توانستند با راهنمایی اداره بهداشت روانی تهران در درمانگاههای عمومی شهرستانها بیماران روانی را تشخیص ودرمان واز اعزام آنها به تهران جلو گیری بعمل آورند . چون این امر نتایج بسیار مفید داشت لذا در سال 1355 مجددا برای پزشکان عمومی ، متخصصین رشته های مختلف ، لیسانسه های مامایی وسرپرستاران بیمارستانهای وابسته به بهداری تهران دو دوره باز آموزی یک ماهه روانپزشکی توسط اداره بهداشت روانی بهداری استان تهران ترتیب داده شد . در اواخر سال 55پس از ازعام دو وزارت بهداری ورفاه اجتماعی تمام مراکز وابسته وبیمارستانهای روانی به انجمن توانبخشی وابسته به وزارت بهداری منتقل شد . از همان سال مرکز جامع روانپزشکی منطقه ای در نقاط مختلف تهران تاسیس شد . بعضی از مراکز فقط بیماران را به طور سرپایی می پذیرفتند وبعضی دارای تخت های بیمارستانی هستند .
در اردیبهشت سال 1358 پساز انحلال سازمان توانبخشی فعالیت بهداشتی ودرمانی این سازمان به سازمانهای بهداری منطقه ای تهران وفعالیت آمرزشی آن انیستیتو روان پزشکی تهران واگذار شد که این انیستیتو فعلا جز دانشکدهعلوم پزشکی ایران فعالیت آموزشی ،پژوهشی ومطرح وبرنامه ریزی و مشورتی در باره مسایل روانی کشور را به عهده دارد .
در شهرستانها نیز از جمله مشهد در سال 1300 ، تبریز در سال 1312 ، اصفهان در سال 1317 وبیمارستان سلامی شیراز 1332 وبعدا در سایراستانها تدریجا مراکز جامع روانپزشکی تاسیس ومشغول به کار شدند . ازتاریخ تصویب وزارت بهداشت ودرمان وآموزش پزشکی تمام سازمانهای بهداشتی ، درمانی وآموزشی به آن وزارت خانه منتقل شد ومجددا دفتری به نام دفتر بهداشت روانی در آن وزارت خانه شروع به فعالیت بهداشتی ، درمانی وآموزشی وطرح وبرنامه ریزی کرد .
برای اولین بار طرح ارغام خدمات بهداشت روانی در خدمات اولیه بهداشتی در شبکه بهداشت ودرمان شهر رضا شروع شد وچون موفقیت این طرح مورد تاکیید نمایندگان سازمان بهداشت جهانی قرار گرفت لذا بهداشت روانی به عنوان اصل نهم خدمات اولیه بهداشتی در کشور اعلام واجرای طرح کشوری بهداشت روانی در استانهای دیگر کشور آغاز شد .
برحسب این طرح توسط بهورزان آموزش دیده در خانه بهداشت واقع در روستا بیماریا بی انجام می گیرد وبیمار به مراکز بهداشتی ودرمان روستایی در مراکز بخش معرض می شود . در این مرکز پرونده شرح حال روانپزشکی برای بیمار تهیه وپر می وبیمار به پزشک مرکز معرض می گردد. در صورتیکه بیمار بیماری ساده ای داشته باشد دستورات لازم بهداشتی ودرمانی به او داده می شود و درصورتیکه بیمار مبتلا به بیماریهای روانی یا عصبی شدید باشد به کلنیک روانپزشکی واقع در پلی کلنیک شهرستانها معرض می شود .این کلانیک دارای یک روانپزشکی ویک روانشناس است که پس از معاینه کامل دستورات سر پایی به بیمار می دهند و درصورتیکه بیمار احتیاج به بستری شدن داشته باشد به بخش های روانپزشکی مرکز استان معرض می شود وتمام اقدامات انجام شده به اطلاع مراکز قبلی داده می شود . با اجرای این طرح خدمات بهداشت روانی از حالت تمرکز در بیمارستانهای روانی خارج شده و در سطح کشود کل کشور به مورد اجرا گذاشته می شود وبه نام خدمات بهداشت روانی اجتماعی گفته می شود . طبق گزارش دفتر بهداشت روانی وزارت بهداشت ، درمان و آموزشی پزشکی در حال حاضر 200 مرکز روانپزشکی در ایران فعالیت دارن . تعداد پزشکان ایران حدود24000 نفر می با شد که از بین آنان فقط 385 نفر روانپزشک هستند وبا توجه به کل جمعیت ایران برای هر یک میلیون نفر 5تا6روانپزشک داریم وبه همین علت 85 در صد بیماران روانی به پزشکان غیر روانپزشک مراجعه می کنند . در حدود بیست بیمارستان عمومی دارای بخش روانپزشکی هستند . تعداد تخت های بیمارستانی در کشور 89000می باشد که تعداد 5850 از آنها به بیماران روانی اختصاص یافته است . بخش های اورژانس روانپزشکی جا نیافتاده و مراکز توان بخشی جوابگوی احتیاجات بیماران نیستند .
* بهداشت روانی و ورزش
پیروزی تیم ملی فوتبال ایران برای ورود به مسابقات جام حهانی سال 1998 میلادی بر تیم استرالیا و غلبه تیم ایران بر تیم فوتبال امریکا ، در آن جام جهانی شادی و نشاط و هیجان زاید الوصفی به وجود آورد که نظیر آن را بیشتر در فتوحات جنگی می توان مشاهده کرد . البته اهمیت در ورزش برای افراد و جوامع امری بدیهی و مسلم است ، اما ابعاد اجتماعی ـ سیاسی و روانی آن در این زمان شناخته تر و از جنبه علمی مورد بررسی های عمیق تر و گسترده تر قرار گرفته و به رابطه آن با بهداشت روانی توجه خاص شده است . یکی از متخصصان و روان شناسان ورزش می نویسد : (( به نظر من کودکان مانند بچه های سایر موجودات زنده برای رشد کردن نیاز به بازی و رقابت سالم دارند . می دانیم که بازی در تقویت رشد جسمانی ـ روانی و اجتماعی نقش مهمی را ایجاد می کند . تقویت عضلات به کودک یاری می دهد که تعادل خود را در فضای زیستی پیرامون خود نگه دارد . رقابت اگر سالم باشد و به نحوی منطقی نظارت شود می تواند یکی از پایه های رشد کامل فرد باشد . کودک باید گسترده ترین امکان بازی را داشته باشد .برخی از تمرینات بدنی را حتی می توان به اطفال دو ماهه نیز داد،اما رقابتهای بدنی و ورزش سنگین را به منظور برد و باخت قهرمانی نباید قبل از سن 12 سالگی انجام داد.در این سن هم لازم است شرایط هر فرد به دقت مورد توجه قرار گیرد،البته ضمن آنکه نباید احساس رقابت در ورزش سرکوب شود، در تقویت آن نیز ازافراط باید پرهیز کرد.بزرگسالان باید حتی الامکان در ورزش کودکان مداخله نکنند و بیشتر نظارت مستقیم انجام دهند ))
به طور کلی ورزش بخش مهمی از فرهنگ و جامعه ماست و در برگیرنده ورزشکاران و مردم در تمامی مراحل زندگی می شود . در فرهنگ ایران ، ورزشکاران و بویژه پهلوانان همواره توام با خصلت های جوانمردی ، صداقت و درستی ، انسان دوستی ، یاری دادن به دیگران و دستگیری از ضعفا و سرکشی در مقابل نهادهای قدرت و ظلم بوده اند نمونه های فراوان از این موضوع درادبیات کشورمان و بویژه در حماس عظیم فردوسی موجود است . فردوسی چنین می سراید :
((زنیرو بود مرد را راستی زسستی کژی آید و کاستی ))
در زمان ما تحقیقات بسیار نشان دهنده آن است که ورزش علاوه بر اینکه ابزار ارزشمندی برای سلامت جسمانی است ، رابطه نزدیکی با سلامت روانی و بویژه پیشگیری از بروز نا هنجاریهای روانی دارد . ورزش از اضطراب می کاهد ، اعتماد به نفس را افزایش می دهد و خود پنداری مثبت را تقویت می کند . خود پنداری که اصلی شخصیت انسان است ، در طی رشد و تکامل کودک تحت تاثیر تجربه های بسیار متعدد و در ارتباط با دیگران به وجود می آید . کودکان و نوجوانان اهمیت ، استعداد ، کفایت یا بی کفایتی و ارزشمندی وجود خود را تا حد بسیار زیادی براساس پاسخهایی که جامعه دریافت می نماید ، تعریف می کنند . براساس نظر کوپر اسمیت اعتماد به نفس از داشتن روابط موفقیت آمیز با دیگران و آموختن مهارتها نشئت می گیرد . مهمترین عوامل ایجاد اعتماد به نفس عبارتند از : خانواده ، مدرسه ، فعالیتهای تفریحی و ورزشی و ارتباط متقابلی که در این مراحل فرد می آموزد .
در کودکی و نوجوانی ورزش یکی از فعالیتهای اساسی زندگی به شمار می رود . در این فصل تاثیر ورزش در تامین بهداشت روانی و رشد سالم فکری و عاطفی و برقراری ارتباطات بین فردی و اجتماع مطرح خواهد شد . در این فصل ، جنبه های مثبت ورزش برای رشد فرد ، رابطه بین رشد طبیعی و ورزش ، اهمیت الگو گیری رفتار از ورزش و تاثیر آن بر شخصیت کودکان و نوجوانان ، و تاثیر ورزش در خود پنداری بر اساس پژوهشهای انجام شده ، بررسی خواهد شد . و در آخر پیشنهادها و توصیه ها و راهنماییهای مناسب برای اجرای برنامه های ورزشی مطلوب و تاکید براهمیت روان شناسان و روان شناسی ورزش مورد توجه قرار می گیرد .
ورزش بویژه در سنین کودکی ، مضر سالمی برای آزاد کردن انرژی انبار شده آنها است و این خود بسیار لذتبخش و آرامش دهنده است. ورزش سبب اجتماعی شدن , ایجاد کفایت و مهارت ، استحکام روابط خانوادگی و سهولت دوست یابی وارتباط سالم با همسالان و همگنان میشود . در یکی از پژوهشهای اخیر در ایالات متحده ، 65٪ از جوانان ابراز کردند که ورزش وسیله ای هم برای ارتقای سطح زندگی اجتماعی ـ اقتصادی کودکان ونوجوانان بوده است . البته این پدیده ممکن است جنبه منفی نیز داشته باشد و اینکه ورزشگاه تنها به زندگی اجتماعی ـ اقتصادی معدودی از افراد اجتماع کمک میکند و ضمنا وسیله ای نه برای ارتقای بهداشت جسم وروان ، بلکه بدست آوردن امتیازات خاص اجتماعی ـ اقتصادی میشود. در حالی که ورزش باید فرصتی باشد برای کودکان و نوجوانان برای یادگیری مهارت ها ، همکاریها ، کار گروهی ، انضباط ، مهارت های سازگاری ، احترام به بزرگتر ها و مسئولان ، رقابت سالم ، جوانمردی و اعتماد به نفس و شکست و پیروزی ، شرکت در فعالیت های ورزشی ایجاد فرصت خود ارزیابی ، ارتباط و مقایسه با همسالان و همگنان و رقابت سالم که به نوبه خود کمک به رشد و عزت نفس و خود پنداری میکند .
سلامت روانی رابطه نزدیک با خود پنداری مثبت دارد که ارتباط دارد با احساس تعلق و هویت فردی و اجتماعی ، انگیزه پیشرفت و طبیعی و سالم و نرمال بودن . احساس نرمال بودن به ویژه در کودک ونوجوان بستگی دارد به آنچه دیگران انجام میدهند ونیز یک احساس خود کفایی هر چقدر کودک احساس پیشرفت کند، به همان اندازه احساس عزت نفس و تعلق به جامعه در او رشد میکند . در بزرگان نیز تحصیلات نشان میدهد که در بیماران قلبی پس از گذشت بحران ورزش منظم ومداوم سبب ایجاد احساس سلامتی بیشتر، تقویت خود پنداری ، پذیرش واقعه بینانه بیماری ، تقویت خود کفائی و خود یاری میکند .
شرکت در فعالیتهای ورزشی اغلب تاثیر درمانی به کودکانی که دچار اختلال عاطفی و یا معلولیت رشدی هستند دارد. ورزش به کودکان ونوجوانان این فرصت را میدهد که ارتباط جسمی ، روانی و اجتماعی بر قرار کنند ، ضمن اینکه احساس اعتماد به نفس و تسلط بر مسایل را در آنها تقویت میکند.البته حمایت همسالان خانواده و مربیان و آموزگاران باور خود را تقویت می کند وترغیب کودکان استعدادها و توانایها یی افراد را به حد نصاب موجود در آنها نزدیک می سازد سوپر و پلاک در سال ،1992 در مطالعه ی 45 مرد بین 18و40 سال که دارای معلولیت جسمی بودند دریافت که معلولا نی که فعالیت جسمی داشتند ، خود پنداری مثبت و نیاز بیشتری برای پیشرفت داشتند تا گروه غیر فعال . دو روانشناس دیگر به نامهای کپ و کرمیتیویچ در سال 1997 تعداد 45 نوجوان معلول بین 10 تا 16 سال را که دچار معلومیت جسمانی بودند ، مورد مطالعه قرار می دارند و دریافتند که مهارت ورزشی بهترین عوامل پیش بینی کننده سازگاری عاطفی است افزون بر این ، کودکانی که به نظر خانواده مهارت بیشترجسمی و احتماعی داشته اند از سوی جامعه پذیرفته بودند . بروک وهایم در سال 1996پژوهشی مقدماتی در مورد 16 کودک مبتلا به آسم به عمل آوردند و نتیجه گرفتند که افرادی که در ورزش شرکت داشتند ، خود پنداری مثبت تری داشتند و دچار اضطراب کمتری بودند و با بیماری خود بهتر کنار می آمدند تا کسانی که در فعالیتهای ورزشی شرکت نداشتند.
کودکان و نوجوانانی که دچار اختلالات رفتاری مانند اختلال توجه و پیش فعالی هستند نیز از شرکت در فعالیت های ورزشی بسیار سود می برند . ورزش به رشد مهارتهای اجتماعی و روابط سالم با همسالان کودک کمک میکند. برای افرادی که محدودیت در مهارتهای اجتماعی دارند و در ابراز رفتار مناسب و یادگیری دچار مشکل میشوند و ازعدم تعادل جسمی رنج می برند ، ورزشهای انفرادی بسیار مفید است . زیرا احساس پیشرفت و موفقیت میکند. این عوامل نقش عمدهای در احساس توانایی ، تعلق به گروه و اعتماد به نفس تقویت شده و رشد روانی در آنها تسهیل میگردد . ولی ورزش در صورتی که مناسب برای فرد نباشد می تواند نتایج سوء داشته باشد و نقض و غرض گردد . مثلا شکستهای مکرر، مورد انتقاد قرار گرفتن ، تقلید از الگوی ضعیف ، ارتباط منفی و ناسالم با همسالان و فشار روانی و بیرونی برای پیشرفت ، زمینه های مساعدی برای نا بهنجارهای روانی و اعتماد به نفس ضعیف ایجاد میکند . مسئولیت در قبال اولیاء و مربیان ، افراد گروه ، بردن و باختن و توقعات نامناسب می تواند تاثیر منفی بر عملکرد فرد بگذارد . و از رسیدن وی به حد نصاب توانایی هایش جلوگیری نماید رفتارهایی را تقویت کند که به سلامت جسمانی و روانی او صدمه بزند . افزون بر این ،رقابت های شدید و ناسالم در ورزش برای بدست آوردن شهرت و ثروت و قهرمانی به اندازه ای جاذبه دارد که ممکن است سبب عدم واقع بینی خانواده و نوجوان گردد و سبب شود که فعالیت های مهم دیگر زندگی مانند تحصیل و کار تحت الشعاع آن قرار گیرد . واقعیت تلخ موجود این است که تعداد بسیار معدودی به سطح ورزشکاران حرفهای میرسند . همانطور که قبلا گفته شد ، جاذبه اجتماعی و اقتصادی ورزش سبب میشود که بسیاری از افراد برای رسیدن به این اهداف از فعالیت های مفید اجتماعی و اقتصادی نیز خود را محروم میکند. زمانی که فرد نسبت به رسیدن به هدف حرفه ای خود در ورزش ناکام میماند ، به دلیل نداشتن مهارتهای دیگر احساس درماندگی خواهد کرد . براساس آماری که در ایالت متحده منتشر شده است ، از هر 2300 بازیکن بسکتبال تنها 40 نفر در دانشگاه به بازی ادامه می دهند و تنها 1 نفر در تیم ملی پذیرفته میشود از تیم فوتبال دبیرستان تنها 4 ٪به تیم دانشگاه راه مییابد و کمتر از1 ٪ در تیم های حرفه ای پذیرفته میشود . حتی کسانی که بخت با آنها یاری میکند و به مقام قهرمانی میرسند نیز معمولا برای مدت زمان کوتاهی به شهرت و ثروت دست می یابند و پس از گذشت این دوره اگر مهارت دیگری نداشته باشند ، احساس درماندگی خواهد کرد .
* مراحل رشد و ارتباط آن با ورزش
رابطه ورزش با رشد و تکامل کودک از قبل از ورود به مدرسه میتواند شروع شود . ولی خیلی اوقات کودکان آمادگی جسمی و روانی کافی برای بدست آوردن مهارتهای لازم را ندارند. برای مثال ، توانایی بصری کودک تا سن 6 یا 7 سالگی به طور کامل رشد نمی کند . تا آن زمان کودکان دوربین هستند و در دیدن اشیایی تحرک نزدیک مانند توپ مشکل دارند . قبل از سن 10 سالگی کودکان تا حد زیادی به بزرگترها متکی هستند ولی با افزایش سن استقلال در پیروی از قواعد ورزشی و اتکا به خود افزایش می یابد . در اوایل بلوغ ارزیابی همسالان منبع اصلی سنجش خود کفایی است . در اواخر بلوغ ، از اهمیت همسالان کاسته میشود و به اهمیت نقش بزرگسالان غیر از اولیاء برای الگو گیری افزوده میشود. در نوجوانان ، به واسطه ویژگی هایی از قبیل رشد تفکر انتزاعی ، ازدیاد میل به استقلا ل ، تعارضی بین احساس اتکا به خود و دیگران ، تلاش برای یافتن پایگاه اجتماعی و احساس هویت و بالا خره سعی در برآورده کردن نیازها ومسئولیتهای جدید این توقعات استرس زا است و نوجوان طبیعتاً میل به استقلال بیشتر ، تسلط و خود مختاری و اعتماد به نفس دارد و این امر غالبا با قوانین ساخته و پرداخته شده ورزشهای رسمی و انتظارات مربیان آنها توافق ندارد . این ورزشکاران مبتدی در اصل کودک و نوجوان هستند و شرکت در فعالیتهای ورزشی در اساس برای تقویت رشد و تکامل آنها لازم است و نه برای قهرمان شدن . با وجود نیازهای دوران رشد و گنجایش های شناختی کودک ، حمایت ، مراقبت ، ترغیب و درک صحیح نیازهای آنها امری ضروری است .
* نقش بزرگسالان در ورزش کودکان و نوجوانان
کودکان از راه الگو گیری و تقلید اجتماعی مطالب بسیار زیادی را می آموزند. طرز نگرش و رفتار اولیاء و مربیان ورزش تاثیر عمیقی بر نوع و مقدار شرکت فرزندان آنها، مقدار لذت بردن از فعالیت های ورزشی ، کسب ارزشها باورها ، پذیرش و تحمل استرس ها و ادراک و تعبیر آنها از پیشرفت ، موفقیت وشکست و توقعات میگذارد . اکثر پدران و مادران به وجود فرزندان خود افتخار می کنند و تا حدی با آنها همانند سازی می نمایند . ولی گاهی فراموش میکنند کودکان آنها از لحاظ رشد جسمی و روانی در چه مرحله و سنی هستند . برخی از اولیاء با داشتن توقعات افراطی سبب ایجاد استرس در کودکان میشوند و به جای کمک به پیشرفت آنها جلوی این پیشرفت را می گیرند . یکی از نوجوانان که به تازگی شروع به گرفتن کشتی کرده بود ، ولی حالت اضطراب داشت ، به روان شناس مراجعه کرد . روان شناس از او پرسید علت اضطراب او چیست ؟ نوجوان گفت ، می ترسم در مسابقات کشتی این هفته ببازم . روان شناس می گوید میدانی که تختی هم گاهی اشتباه می کرد و می باخت . نوجوان میگوید این را می دانم ولی فکر نمیکنم تختی پدر پر توقعی مثل پدر من داشت !
گاهی اولیاء فرزندان خود را برای موقعیت هایشان مورد توجه قرار میدهند و کودکان با این باور رشد میکنند که ارزش وجودی آنها به مقدار موقعیت آنها بستگی دارد . این امر در ورزش نیز صادق است . اولیاء ممکن است با خشم یا نا امیدی به کودکی که در ورزش پیشرفت ندارد یا مرتکب اشتباه می شود ، واکنش نشان دهد . در تعدادی از اولیاء احساس ارزشمندی آنها به حدی با پیشرفت و شکست فرزند مرتبط است که فشار آنها بر کودک سبب عامل استرس زا بیماری گونه ای می شود . اولیاء الگوهای اصلی و اساسی را برای تقلید کودکان ارائه میدهند . کودک نیاز مبرم به تائید اولیاء دارد و به آسانی با آنها همانند سازی میکنند.

* نقش مربی در بهداشت روانی
مربیان ورزش مانند آموزگاران بعد از اولیاء نقش مهمی در تامین بهداشت روانی کودکان و نوجوانان دارند و بر اعتماد به نفس و چگونگی روابط آنها با دیگران تاثیر بسیار دارند . با وجود این نقش مهمی و همانند سازی نوجوانان با مربیان خود ، این مربیان غالبا اطلاع زیادی از فرایند های فیزیولوژیکی روانشناختی و تکنیکهای جدید برای تقویت انگیزه افراد و شناخت از شخصیت آنها در جو ورزشی و خارج از آن ندارد . به همین دلیل دانش و بینش مناسبی نیز برای ارتباط برقرار کردن با خانواده کودک و نوجوان تحت آموزش خود ندارد . این روند ، پیچیدگی خاصی پیدا میکند اگر طرز فکر و ارزشهای مربی در تضاد اساسی با اولیا کودک و نوجوان باشد . در دبیرستان و دانشگاه و بعدها در سطح ملی مربیان غالبا ارتباط عاطفی نامناسب توام با انتظارات و توقعات زیاد از آنها دارند و تنها از آنها پیروزی می خواهند . مربیان همانند اولیاء اغلب باعث ایجاد احاس منفی در کودکان و نوجوانان می شوند . مگر اینکه آنها در ورزش برنده باشند . در بسیاری از موارد ، مربیان به نفع برخی از بازیکنان سوگیری نشان میدهند ، تبعیض قایل میشوند و رفتارهای ناجوانمردانه نسبت به آنها بروز می دهند . در پژوهشی که برتن ، تنهیل ، مارتن و گولد در سال 1996 کردند به این نتیجه رسیدند که در 22 بخش از جامعه مربیان بسکتبال 22 بار بیشتر از بازیکنان انتقاد کردند تا تمجید و 4 برابر بیشتر تنبیه کردند تا تشویق . مربیان غالبا از تقویت منفی ، تنه و کنایه توجه ، نکردن به جنبه های مثبت ، طرفداری از بعضی بازیکنان و حتی تقویت روابط منفی بین آنها استفاه میکردند . گاهی ورزشکاران ممکن است از رفتار مربیانی که مراحل رشد و درجه توانایی آنها را در نظر نمی گیرند ، سوء تعبیر کنند . گاهی مربیان اهمیت نقش خانواده ، دوستان و مدرسه را در تعیین بهداشت روانی کودک و نوجوان نادیده می گیرند.
* پژوهش در انگیزه ، رضایت و تعارض
پژوهشهای علمی نشان داده است که تقویت مثبت ، تشویق و تکنیکهای مناسب در قالب محیطی امن و حمایت کننده بهترین راههای تقویت انگیزه ، روحیه ، رضایت ، عملکرد ، کفایت جسمانی و انسجام گروهی در ورزش است . انگیزه در ورزش در افراد بین 8 تا 18 رابطه نزدیک با یاد گرفتن مهارتها ، لذت بردن از زندگی ، پیشرفت خودکفایی و توانایی جسمی و روانی و در مجموع تقویت بهداشت روانی دارد . هدف سالم در ورزش ایجاد رفتارهای مطلوب به وسیله تقویت مثبت ونیز تعمیق انگیزه و خواسته برای پیشرفت در مقابل ترس از شکست است . لذت بردن یکی از دلایل اصلی شرکت در فعالیتهای ورزشی است . عدم لذت منجر به تضاد میشود . هویت ، رابطه آماری معتبری بین لذت بردن و میل به تداوم در فعالیت ورزشی یافت . پژوهشگران در تحقیقی که در مورد رابطه لذت با توانایی و پیشرفت در کشتیگیران 9 تا 14 سال در مسابقه کشتی انجام دادند دریافتند که پسرانی بیشتر لذت میبرند که مربیان و اولیاء ازعملکرد آنها راضی بوده و فشار کمتری از سوی آنها احساس می کردند ، رفتارهای منفی کمتری از آنها می دیدند ، همکاری متقابل بیشتری بین کودکان و بزرگسالان وجود داشت و نتیجتا روحیه قوی تری داشتند.
فقدان لذت از ورزش در دورانهای اول زندگی سبب میشود که فرد بزرگسالی نیز چندان رغبتی به ورزش نداشته باشد و از این جهت به بهداشت عمومی او لطمه وارد آید . این تجربه های اولیه دوران رشد کودکی اگر مطلوب نباشد به نوع بی تفاوتی و گوشه گیری جسمی و روانی منجر می شود که عواقب بهداشتی ناسالم فردی را به همراه دارد.
تشکیلات آموزشی ما به تشدید این وضع دامن می زند . مدارس ، اهمیت زیادی به ورزش ورشد جسمانی نمی دهند ، در حالی که داشتن این گونه برنامه ها که لذت جسمانی در بر دارند و اعتماد به نفس را تقویت می کنند ، سبب ازدیادی فعالیتهای جسمانی و در نتیجه تداوم سلامت جسمی و روانی مدام در زندگی می شوند.
تحقیقات درباره گریز کودکان از ورزش نشان میدهند که معمولا تجربه های نامطلوب ورزشی چنین وضعی را ایجاد می کنند . تجربه هایی از قبیل شرکت ندادن آنها در ورزش ، تاکید بر رقابت و موفقیت ، بی حوصله شدن ، لذت نبردن و تنبیه شدن به علت شکست . رابینسون در سال 1996 در پژوهشهای خود دریافتند که بین 30تا 35 در صد کشتیگیران جوان 8 تا 17 ساله 42 در صد بازیکنان فوتبال 15 تا 18 سال ، به دلیل شکست یا فشار از سوی مربیان و وجود رقابتهای سخت ورزش را کنار گذاشته اند .
البته این واقعیت وجود دارد که هر چه نوجوان بزرگتر شود به دلیل داشتن علایق ، سرگرمیها ، گرفتاریها ی آموزشی و روابط اجتماعی گسترده فاصله او از ورزش بیشتر میشود . به همین دلیل ، باید اولیاء و مربیان سعی کنند ورزش را به صورت متعادل در کل برنامه های فرد جای دهند تا این عامل که ازمهمترین عناصر بهداشت جسمی و روانی است ، از برنامه زندگی وی حذف نشود.

* بهداشت روانی و اجتماع
در قسمتهای قبل ، اهمیت طرز فکر افراد را نسبت به بهداشت روانی بیان کردیم ، ولی میدانیم که طرز فکر افراد تا اندازه زیادی انعکاس طرز فکر اعضای خانواده ها است . و نحوه تفکر خانواده ها نیز به مقدار قابل ملاحظه ای ، منعکس کننده طرز فکر اجتماع است .
این نحوه تفکرات ، عقاید ، ارزشها از یک نسل به نسل دیگر منتقل میشود. و گاهی نیز در آن تغییرات جزئی یا کلی صورت پذیرد . این عوامل میراث فرهنگی ما را تشکیل میدهد و اهمیت آن از میراث جسمانی ، کمتر نیست . قسمت مهمی از این ارثیه فرهنگی طرز فکر جامعه نسبت به بهداشت روانی است ، که تا این اواخر سبب عدم پیشرفت در شناسایی و درمان بیماریهای روانی شده است .
بیش از قرن ها پیش تمایل به شناختن خود و دنیای خود داشته است و چون قادر به حل این دو معما به طریق منطقی نبوده ، متوسل به قوای ماوراء الطبیعه شده است .
بیماری روانی نیز یکی از این معماهای بغرنج بوده و بشر اولیه چون قدرت حل آن را نداشته است علل پیدایش این پدیده را منسوب به اجنه ، ارواح خبیثه کرده است . حتی امروز در قرن بیستم نیز هنوز بشر گرفتار موهوماتی است که از اجداد خود در این باره به ارث برده است . تغییراتی که بویژه بعد از جنگ جهانی دوم در طرز فکر اجتماعی نسبت به امراض روانی به آن صورت گرفت ، سبب ایجاد روشها و وسایل بهتری ، برای تشخیص ، درمان و مراقبت صحیح تر گردید .در هر صورت امکان دارد که در آینده نزدیکی اجتماع ، اصول زیر را بپذیرد .
1 ) رفتارهای غیر عادی به غیرازپیکوز ، اکتسابی است . شکل این گونه رفتارها مستقیما ارثی نیست . اگرچه امکان دارد ظرفیت و تمایلات آن موروثی باشد .
2 ) چون رفتارهای غیر عادی اکثرا اکتسابی است ، بنابراین می توان آنها را بوسیله پیکیوتراپی درمان کرد.
3 )درمان بیماریهای روانی را مانند امراض جسمی باید زود شروع کرد . به طور کلی هر چه بیمار مسن تر باشد ، درمان او مشکل تر است و همچنین هر چه بیماری شدید تر باشد ، امکان بهبودی کمتر است.
4 ) با اعمال اصول بهداشت روانی می توان از وقوع بیماریهای روانی جلوگیری کرد . اجرای این اصول ، بویژه در خانواده و مدرسه حایز اهمیت فراوان است ، زیرا موثرترین عامل در تربیت کودک می باشد .
5 ) افرادی که مبتلا به رفتارهای غیر عادی هستند ، حتی هنگام دیوانگی نیز احتیاجات و خصوصیاتی مثابه دیگر انسانها را دارا میباشد . آنان دارای احساسات انسانی مانند عشق و تنفر و حسادت هستند و در مقابل محبت ، با مهربانی رفتار میکنند و در برابر خشونت نیز عکس العملی مانند آن نشان خواهند داد.
6 ) رفتارغیر عادی تنها ازلحاظ کمیت با رفتار عادی متفاوت است . بیمارات روانی همان مکانیزمهایی را که اشخاص عادی به کار میبرند مورد استفاده قرار میدهند منتهی با شدت خیلی بیشتری . هر فرد انسان ممکن است دچار بیماری روانی شود با این تفاوت که عده ای قدرت کمتری در تحمل مصایب دارند و بنابراین خیلی زودتر در برابر مصایب شکست می خورند .
7 ) بیماریهای روانی را میتوان علاج کرد . البته با دانش امروزی درباره این گونه بیماریها ، این ادعا را نمی توان کاملا صادق دانست ، زیرا حتی در بیماریهای جسمانی نیز موضوع درمان مطلق ، مطرح نیست . عوامل متعددی از قبیل سن ، وضعیت جسمانی ،محیط ، ماهیت بیماری و نوع درمان ، در بهبود بیماریهای روانی و جسمانی موثر است.
8 ) روانپزشک از لحاظ خصوصیات شخصی تفاوت کلی با متخصصان امور دیگر ندارند. آنان در مقابل بیماریهای روانی به همان مقدار مصونیت دارند که پزشک در مقابل امراض جسمی.
9 ) از کمک خواستن و پذیرفتن درمان روانی ، نباید احساس شرمندگی کرد ، زیرا همان طور که انسان مسئول بیماریهای جسمی خودنیست ، به همان نسبت نیز مسئول بیماریهای روانی نمی باشد.
10 ) در سالهای اخیر استفاده از مفهوم روان شناسی روانپزشکی جامعه هر چه بیشتر در امر بهداشت و درمان روانی استفاده میشود.
* عوامل اجتماعی موثر در بهداشت روانی
مدرسه- با پیشرفت علوم انسانی و تاثیر آن در موازین تعلیم و تربیت امروز ،علمای آموزش و پرورش معتقدند که تربیت کودک اگر مهمتر از تعلیم دادن به او نباشد ، اهمیت کمتری هم ندارد. فلسفه تعلیم و تربیت دنیای امروز براساس پرورش تمامی شخصیت فرد استوار است ، بدین معنی که به منظور تحویل انسانی سالم و خلاق و مفید به جامعه ، لازم است تا همراه با توسعه قوای فکری ، جسمانی و عاطفی او نیز پرورش یابد .
براساس فلسفه آموزش و پرورش ، قسمتی از وظایف آموزگار باید منحصر به تامین بهداشت روانی کودک شود.
او باید از احتیاجات شخصی و اجتماعی کودکان اطلاع داشته باشد . شاید بهترین راهی که بوسیله آن میتوان اصول بهداشت روانی را شایع و اجرا کرد ، انجمنهای خانه و مدرسه باشد . این انجمن ها به منظور برطرف کردن اشکالات دانش آموزان تشکیل شده است ، ولی اغلب از هدف اصلی خود دور می شوند و فعالیت خود را از دست می دهند ، ولی چنانچه این انجمن ها با بکارگیری روشهای صحیح ، در امر بهداشت روانی کودک و به وجود آوردن شرایط مناسب در مدارس بکوشند ، خواهند توانست عامل بسیار موثری در این راه باشند . این انجمنها با برقرار کردن رابطه محکمی میان خانه و مدرسه می توانند متقابلا اطلاعاتی از وضع خانواده و مدارس بدست آورند و اگر نقایصی از لحاظ مادی ومعنوی وجود دارد ، در رفع آن تلاش کنند.
* مرکز راهنمایی کودک
در اثر پیشرفت روز افزون دانش ما درباره خصوصیات روانی کودکان ، احتیاج مبرم به ایجاد مراکز تشخیص و درمان ناراحتی های کودکان احساس شده است. به همین دلیل موسسات و مراجع مربوط به کودکان ، در حال حاضر با علاقه محسوسی سعی در ایجاد چنین مراکزی دارند. در کشور ما نیز کلینیک هایی که مربوط به بررسی مسائل روانی و اجتماعی کودکان باشد از سوی دو مرکز دولتی مانند وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی ایجاد شده است . بعلاوه در بعضی از بخشها مرکزی از این قبیل با کمک مرکز مذکور به وجود آمده ، ولی به طور کلی هنوز توجه لازم به ایجاد کلینیک های روانی کودک نشده است. احتیاج به این مراکز ، بسیار زیاد و حتی حیاتی است ، زیرا اگر زمان مناسب درمان به تعویق افتد و بیماری مزمن شود ، علاج آن دشوار خواهد بود . هدفهای اصلی کلینیک های روانی کودک عبارت است از :
1 )کمک مستقیم به کودکان به منظور سازگاری بهتر در منزل و مدرسه و اجتماع .
2 ) دادن کمک و اطلاعات علمی و مفید به کسانی که در تماس با کودکان هستند و رابطه مستقیم با اطفال ناسالم دارند.
3 ) شناساندن فعالیت های مراکز راهنمایی کودک به آموزگاران ، با تعلیم اصول بهداشت روانی به آنان.
4 ) تعلیم بهداشت روانی کودک ، به افراد و موسسات مختلف اجتماع و ترغیب آنان به تهیه و ایجاد مرکزی که مرتبط به مسائل کودکان است.
* کودکان و نوجوانان ناسازگار
یکی از مسائل مهم بهداشتی روانی امروز موضوع کودکان و نوجوانان ناسازگار است . تعداد بزهکاریهایی که بدست افراد نا بالغ صورت می گیرد ، روز افزون است و روشهای قدیمی ، بویژه تنبیهات بدنی شدید نیز در جلوگیری از این افزایش موثر نبوده است . در روش علمی رفتار با این نوع کودکان ، باید علت و معلول را در نظر گرفت . به عبارت دیگر ، لازم است که با دقت علمی ، در مورد دلایل رفتارهای نا بهنجار کودک تجسس نموده ، و بدین وسیله ناراحتی های آنان را برطرف ساخت و یا از وقوع آن جلوگیری کرد .
* علل پیدایش رفتار کودکان و جوانان ناسازگار
تحقیقات رانداری در مورد علل رفتارهای ناهنجار کودکان و نوجوانان بدست آمده است . یکی از مهمترین پژوهشها را گلوک انجام داده است . در این تحقیق هزار نفر پس از سن یازده تا هفده سال ، مورد وطالعه قرار گرفتند . پانصد نفر از این افراد کودکان و جوانان سالم و نصف دیگر ناسازگار بودند.
این دو گروه بر حسب سن ، تاریخچه خانوادگی ، هوش و چگونگی محیط مقایسه شدند .
هدف این مطالعه پیدا کردن علل ناسازگاری در پانصد نفر کودک ناسازگار بود .
نتایج تحقیق گلوک از خیلی جهات ، بویژه در مورد اولیای کودکان ناسازگار ، قابل اهمیت است. در مقایسه با اولیای اطفال سالم ، تعداد زیادتری از اولیای کودکان ناسازگار مبتلا به بیماریهای شدید جسمانی ، عقب ماندگی هوشی ، اختلالات عاطفی و میگساری بودند. بعلاوه عده زیادی از آنان در جوانی سابقه شرارت و ارتکاب جرم داشتند . روابط زناشویی این پدر و مادرها ، نسبتا ناسالم و مختل بود ، ترک همسر ، جدایی ، طلاق و مرگ یکی از اولیاء بیشتر در این نوع خانواده ها یافت می شد. نتیجه دیگری که از این تحقیق گرفته شد این بود که تعداد زیادی از کودکان ناسازگار ، خانواده ثابتی نداشتند و از یک خانواده به خانواده دیگری نقل و انتقال پیدا میکردند ، حتی در خانواده هایی که پدر و مادر با یکدیگر میزیستند ، توافق وجود نداشت .
* علل عاطفی
تحقیقات گلوک نشان داد که در مقایسه با کودکان سالم ، رفتار پرخاشگری و تجاوز ، در کودکان ناسازگار بیشتر وجود داشت. این کودکان و جوانان میل شدیدی به ماجراجویی ، تغییر محیط و فعالیت زیاد داشتند و همان طور که انتظار می رفت کمتر از کودکان سالم به قوانین و رسوم اعتنا می کردند و اغلب تکرو بودند . با در نظر گرفتن روابط مختلفی که میل این کودکان و اولیای آنها موجود بود ، جای تعجب نیست که تعداد زیادی از آنها در برابر پدر و مادر عصیان داشتند . مطالب قابل ملاحظه دیگر این بود که تعداد کودکان نا سازگار که مشکلات جنسی داشتند ، چهار برابر کودکان سالم بود . از سوی دیگر ، کودکان ناسازگاردر مقایسه با کودکان سالم ، در امر معاشرت با کودکان هم سن خود ، کمتر تحت فشارهای روانی از قبیل اضطراب بودند ، زیرا آنان همیشه احساسات خود را با پرخاشگری و عصبانیت و زورگویی ابراز می داشتند.
در کود کان سالم احساس حقارت و ترس بیشتری نسبت به کودکان ناسازگار وجود داشت ، زیرا گروه نا سالم عواطف شدید خود را از طریق ناسازگاری نشان می دادند . بنابراین مبتلا به خصوصیا ت نورتیک که بچه سالم به واسطه نداشتن طرق آزاد کردن عواطف گرفتارآ ن می شد ، نبودند . مهمترین عاملی که به تنهایی دلیل عمده ایجاد رفتارهای ناسازگارانه است وضع نا مطلوب خانوادگی است . تمایل بعضی ها به اینکه دلایل اصلی رفتار کودکان و جوانان ناسازگار را به سینما یا کتب جنسی وجنایی ارتباط دهند ، تنها تلاشی است به منظور پیدا کردن راه حل ساده و سریع برای این مشکل پیچیده روانی و اجتماعی .
* درمان
هنگامی که کودک ناسازگاریا منحرف است چه باید کرد؟ آیا انواع تنبیه یا زندانی کردن کافی یا حتی مفید است؟ و یا اینکه برنامه صحیح تربیتی علاج این واقعه است؟ چنانکه قبلا گفته شد ، اخیرا اغلب متخصصان امور انسانی وتا اند ازه ی نیز مردم معمولی ، مخالف تنبیه کودکان ناسازگارند ، زیرا زندانی کردن کودکان نه تنها از رفتار ضد اجتماعی آنان نمی کاهد ، بلکه آن را زیادتر می کند . در حالی که با تربیت وتصحیح کودکان می توان به موفقیت بهتری دست یافت . ولی در حال حاضر ، طریق مسلم درمانی موجو د نیست . یکی از بهترین و وسیع ترین برنامه تربیت کودکان ناسازگار ، در ایالت کالیفرنیا آمریکا تنظیم و اجرا شده است.
این برنامه تحت نظر یک دایره دولتی است و چندین جنبه درمانی از قبیل تشخیص و طبقه بندی ، درمان وآزادی مشروط و جلوگیری از ناسازگاری کودکان را شامل می شود . در ابتدای امر ، تحقیق و مطالعه را از مشخصات اجتماعی و روانی و جسمی در کودک می شود . این تحقیق به منظور دستیابی به اضطراب و ترسهای اصلی کودکان است . نتیجه ای که از این مطالعه بدست آمده ، این است که تقریبا در هر مورد سابقه محرومیت ، تعارض ، روابط مختلف خانوادگی و تحقیر و نا بسامانی وجود داشته است . تعیین کار و مسئولیت برای هر یک از کودکان ، بر اساس مطالعاتی که در وضع خانوادگی و اجتماعی او شده است ، صورت می گیرد ، بدین وسیله برای باز گرداندن این کودکان به محل مناسبی در اجتماع پیش لازم انجام می گیرد . در مدرسه مربوط به این کودکان ، قسمت عمده امور ، از قبیل تعلیم برای قبول مسئولیتهای مختلف ، تنبیه و تشویق ، برنامه تفریحات و امثال آن توسط خود آنها انجام می گیرد .
کوشش مسئولان ، بیشتر بر این مصروف است که هر فرد احساس مسئولیت کند و از خود اثری به جا گذارد تا بدین وسیله شخصیت او تقویت شود . در این برنامه سعی براین است که رابطه معلمان با دانش آموزان صمیمانه باشد و از تحکم ودستورات سخت و وظایف شان جلوگیری شود .اگر چه این برنامه ای است بسیار پیشرفته و انسانی است ، ولی در حل مشکلات کودکان ناسازگار کاملاً توفیق نیافته است. شاید تنها راه حل این مشکل فردی و اجتماعی ، پیشگیری باشد.
* پیشگیری
به منظور جلوگیری از رفتارهای ضد اجتماعی کودکان ، باید از همان اصولی که در تربیت صحیح همه کودکان به کار می بریم استفاده کنیم ، زیرا رفتار ناسازگارانه کودکان در اصل عکس العملی است که در مقابل ناکامی و شرایط نامساعد محیطی ایجاد میشود. موفقیت هر برنامه پیشگیری در این مورد بستگی به مقدار فهم و علاقه و پشتکار اجتماع و خانه و مدرسه است . طرز فکر اجتماع نسبت به سازگاری کودکان تاثیر فراوانی در طرز فکر خانواده و مدرسه دارد . مسئله مهم این است که مسئولان امور آگاه باشند که سینما و تلویزیون و مطالب منافی عفت که در نشریات موجود است ، تنها به عنوان عامل محرک و نه زمینه ساز در ایجاد رفتار ناسازگارانه و منحرف کودکان اهمیت دارد . البته این عامل گاهی نامطلوب است ولی کودکی که در محیط سالمی پرورش یافته واحتیاجاتش به طریق صحیح در خانه و مدرسه ارضاء شده است ، متوسل به این گونه وسایل نخواهد شد . باید این اصل مهم را در نظر داشت که رفتار کودکان را با برداشتن انگیزههای ناپسند از محیط تجربه انسان ، نمی توان از بد به خوب تبدیل کرد . تنبیه جسمانی در مورد کودکان ناسازگار نه تنها به نتیجه مطلوبی نمی رسد بلکه ممکن است عصیان وستیزه جویی آنها را تشدید کند . البته باید دانست که کودک احتیاج به انضباط دارد و چنانکه قبلا نیز تذکر داده شد ، علائم آزادی بی اندازه ، خود زیان آور است. کودک احتیاج به محدودیت وکنترل منطقی و عاقلانه دارد و اگر از حد لازم خود پا فراتر گذارد باید تنبیه شود ، زیرا تنها بدین وسیله او شخصی مسئول و خود مختار می گردد . ولی در پرورش اطفال تنبیه به تنهایی کافی نیست بلکه باید توام با محبت و دلسوزی باشد . اگرچه خانه و مدرسه مسئولیت بیشتری در قبال پیشگیری از رفتارهای ضد اجتماعی کودکان دارد ، ولی اجتماع نیز باید وسایلی از قبیل کلوپهای مفید ، کتابخانه و امثال آن را در دسترس آنها بگذارد. موسساتی مانند کلوپهای تفریحی و ورزشی اگر با صحبت دقت و دلسوزی کنترل شود ، میتواند در زمینه ارشاد و راهنمایی کودکان ، بسیار مثمر ثمر واقع شود . نوجوانان و جوانان میل زیادی به فعالیتهای گروهی دارند . بنابراین موسسات مفید قادر خواهند بود که از این تمایل به نحو صحیحی استفاده کنند . کودکی که در دوران اولیه رشد ، روابط خانوادگی سالمی داشته و تجارب او در مدرسه رضایتبخش بوده است و اکنون نیز وسایل کافی برای ارضای احتیاجات جسمی و روانی خود دارد ، امکان ناسازگاری و منحرف شدن او بسیار کم است.

فصل سوم
روش تحقیق

جامعه مورد مطالعه :
جامعه مورد مطالعه در تحقیق حاضر عبارتند از دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهرستان ابهر است که طبق آمار بدست آمده 6 مدرسه پسرانه و 8 مدرسه دخترانه در این شهر وجود دارد که حدود 7650 دانش آموز چه دختر و چه پسر مشغول تحصیل هستند.
حجم نمونه :
با توجه به جامعه آماری و برآورد کل آن از بین 7650 دانش آموز مقطع پنجم ابتدایی 80 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است که از این 80 نفر 40 نفر علاقه دارند و40 نفر علاقه ای خاص به ورزش ندارند .
روش نمونه گیری :
روش نمونه گیری استفاده شده در تحقیق حاضر از نوع تصادفی ـ ساده است که در نمونه گیری تصادفی هر یک از اعضای جامعه تعریف شده شانس برابر و مستقلی برای قرار گرفتن در نمونه دارد و منظور از مستقل بودن این است که انتخاب یک عضو به هیچ شکل در انتخاب سایر اعضای جامعه تاثیری نداشته است.(دلاور ص 124 ـ 1382 )

ابزار اندازه گیری در تحقیق :
ابزار اندازه گیری در تحقیق حاضر استفاده از پرسش نامه سلامت عمومی گلونبرگ است که این پرسش نامه جهت سنجش سلامت روانی وعمومی در آزمودنی ها مورد سنجش قرار می گیرد این آزمون توسط گلونبرگ و هیلر در سال 972 (طراحی شده است و این آزمون دارای 4 گزینه است که به ترتیب 0 و1 و2 و3 و نمره گذاری شده اند و آزمودنی بر طبق نظر خود در خصوصیات اخلاقی آن گزینه مورد نظر را انتخاب میکند این آزمون دارای چهار مقیاس مختلف است که مقیاسهای عنوان شده عبارتند از اضطراب ـ افسردگی ، اختلال در خواب ، ضعف جسمانی است که سوالاتی مخصوص این خصوصیات طراحی شده اند که آزمودنی ها طبق نظر خود به سوال ها جواب می دهند مدت اجرای این آزمون در حدود 20 الی 30 دقیقه و شیوه اجرای این آزمون هم به صورت فردی است و هم به صورت گروهی که در تحقیق حاضر به صورت گروهی انجام گرفته است به این شکل که با جمع کردن آزمودنی ها در یک مکان مورد آزمون قرار گرفته اند طبق تحقیقات انجام شده و بر طبق روایی واعتبار آزمون 90 CIS روایی اضطراب این آزمون68٪ و پایانی آن 70٪ و ضعف جسمانی و اختلال در خواب به ترتیب 65٪ و 68٪ بوده است.
روش تحقیق :
روش تحقیق استفاده شده در تحقیق حاضر از نوع زمینه یابی است که تحقیق زمینه یابیبه منظور توصیف جامعه ای که نمونه از آن انتخاب شده است اطلاعات در یک مقاطع زمانی معین از نمونه جمع آوری میشود و این روش نه تنها به منظور توصیف بلکه برای تعیین همبستگی بین متغییر ها در زمان انجام تحقیق به کار میرود .
روش آماری :
روش آماری مربوط به فرضیه ها جهت سنجش از برای فرضیه اول در سطح آمار استنباطی و توصیفی و همینطور از فرمول t و متغییر مستقل برای گروهای مستقل جهت سنجش فرضیه دوم استفاده گردیده که فرمول آن به شرح زیر است.
2 ¯X ـ 1 ¯X
————– = t
1 1 2 ²X + 1 ² X
( – + – ) ——- 
2 n 1 n 2 ـ 2 n + 1 n
² ( e f ـ o f )
——– = 2 X
e f

فصل چهارم
تجزیه وتحلیل یافته ها

جدول 1-4 :نمرات خام آزمودنی ها از آزمون سلامت روانی در بین دانش آموزان ورزشکارو غیر ورزشکار مقطع پنجم ابتدایی
X22
X21
X2
X1
ردیف
784
1444
28
38
1
676
1024
26
32
2
784
900
28
30
3
784
784
28
28
4
576
1024
24
32
5
576
1444
24
38
6
676
1296
26
36
7
784
1024
28
32
8
576
1156
24
34
9
784
1024
28
32
10
1024
900
32
30
11
900
1444
30
38
12
784
1024
28
32
13
784
900
28
30
14
676
1764
26
42
15
576
1600
24
40
16
784
1444
28
38
17
484
1024
22
32
18
576
1444
24
38
19
784
1296
28
36
20
900
784
30
28
21
784
1024
28
32
22
484
900
22
30
23
784
784
28
28
24
576
1024
24
32
25
484
1444
22
38
26
576
1024
24
32
27
400
1764
20
42
28
484
1600
22
40
29
784
1444
28
38
30
900
1024
30
32
31
784
1024
28
32
32
676
1764
26
42
33
484
1444
22
38
34
576
900
24
30
35
400
784
20
28
36
484
900
22
30
37
784
1024
28
32
38
484
1444
22
38
39
576
900
24
30
40

1360 1 X
34 = —- = — = 1¯X
40 1 n
1028 2 X
7 / 25 =—- = —- =2 ¯X
40 2 n
² ( 1360 ) ²( 1 X)
718 =— ـ 46958 = — ـ 1 ²X = 1 ²X
40 1 n
² ( 1028 ) ² (2X)
703 = —- ـ 25716 = —- ـ 2 ² X = 2 ²X 40 ²n

2 ¯X ـ 1 X¯
———- = t
1 1 2 ² X + 1 ² X
( – + – ) ——-
2n 1n 2 ـ 2 n + 1 n

7/25 ـ 34
——— = t
1 1 703 + 718
( – + – ) —— 
40 40 2 ـ 40 + 40

3 /8 3/8
431 /3 = — = ——— = t
431 / 2 ( 05/0 ) ( 21 / 18 )

همانطور که ملاحظه میگردد جهت آزمون هزینه تحقیق و مقایسه سلامت روانی در بین دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار در مقطع پنجم ابتدایی از روش t متغییر مستقل استفاده گردیده که نتایج آن در جدول 2 ـ 4 آورده شده است.
جدول 2 ـ 4 : مقایسه سلامت روانی در بین دانش آموزان ورزشکار و
غیرورزشکار مقطع پنجم ابتدایی
تعداد
آزمودنیها
میانگین
t بدست آمده
t جدول
f او
سطح معنی داری
40
ورزشکار
34
414 / 3
676/ 2
78
05/0
40
غیر ورزشکار
7/ 25

هماطور که ملاحظه می گردد چون t بدست آمده برابر 414 / 3 ازt جدول 676 /2 با درجه آزادی 78 در سطح معنی دارای 05/0 بزرگتر است پس میتوان گفت که فرضیه تحقیق مورد تائید قرار گرفته است و می توان گفت که بین دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار از لحاظ سلامت روانی تفاوت وجود دارد و دانش آموزانی که ورزش می کنند از سلامت روانی بالاتری نسبت به دانش آموزانی که ورزش نمی کنند دارند.
جدول 3 ـ4 : فراوانی و درصد فراوانی بدست آمده در رابطه با فرضیه دوم تحقیق بررسی تاثیر افزایش زنگ ورزش در سلامت روانی دانش آموزان
ردیف
فراوانی
درصد فراوانی
بله
52
٪ 65
خیر
28
٪35
جمع
80
٪100
جدول3 ـ 4 : فراوانیهای مورد مشاهده و مورد انتظار در رابطه با فرضیه دوم
بررسی تاثیر افزایش زنگ ورزش در سلامت روانی
ردیف
بله
خیر
جمع
o f
52
28
80
ef
40
40
80
ef ـ of
12
12-
0
²(e fـ of )
144
144
288
² (ef ـ of )
ef
6/3
3/3
2/7

² ( e f ـ o f )
2 /7=—— =2 X
e f

همانطور که جدول 4-4 نشان می دهد چون 2 X بدست آمده 2/7 از 2X جدول 361/4 بزرگتر است پس می توان گفت که فرضیه تحقیق مورد تائید قرار گرفته است و می توان نتیجه گرفت که بین افزایش زنگ ورزش و سلامت روانی در بین دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی رابطه معنی داری وجود دارد به این صورت که زنگ ورزش و بالا رفتن آن باعث ایجاد روحیه سالم در بین دانش آموزان خواهد شد.

فصل پنجم
بحث ونتیجه گیری

بحث ونتیجه گیری:
همانطور که تحقیقات انجام شده نشان می دهد سلامت روانی و بالا بردن آن در روحیه انسان به خصوص قشر جوان و نوجوان میتواند تاثیر بسزایی داشته باشد که جهت ایجاد سلامت روانی علل و عواملی میتوانند دخالت داشته باشند که این عوامل میتواند ورزش یا روی آوردن به فعالیتهایی باشد که آدمی را سرزنده و شاداب نگه داشته و حفظ سلامت روانی و عمومی در بین دانش آموزان بخصوص دانش آموزان مقطع ابتدایی بیشتر قابل توجه است به این علت که با حفظ سلامت روانی در دوران کودکی مبارزه با مشکلات در مراحل بعدی مثل نوجوانی و جوانی و سالمندی می تواند تاثیر بالا تری داشته باشد . در تحقیق حاضر به بررسی تاثیر افزایش زنگ ورزش در بین دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهرستان ابهر که فرضیه های عنوان شده عبارتند از اینکه بین دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکاراز لحاظ سلامت روانی تفاوت معنی داری وجود دارد و همین طور افزایش زنگ ورزش در بالا رفتن سلامت روانی تاثیر بسزا و بالایی دارد که طبق جامعه مورد مطالعه و برآورد کل دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهرستان ابهر 80 نفر به عنوان نمونه به طور تصادفی انتخاب گردیده و آزمون سلامت روانی گلرنبرگ که دارای 28 سوال است بر روی آنها اجرا گردیده است که جهت آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون و روش آماری t متغییر و مستقل در استفاده گردیده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار از لحاظ ورزش تفاوت معنی داری وجود دارد و همین طور افزایش زنگ ورزش در بالا رفتن سلامت روانی دانش آموزان میتواند موثر باشد که تحقیق حاضر با تحقیق بهرامی در سال 1371 که تحت عنوان بررسی رابطه ورزش و کاهش اضطراب در بین زنان متاهل حدود سنی 22 ساله شهر ملایر که نتایج نشان میدهد که بین ورزش و کاهش اضطراب رابطه معنی داری وجود دارد و همین طور تحقیق مهران فر در سال1373 که تحقیقی تحت عنوان مقایسه افسردگی در بین جوانان ورزشکار و غیر ورزشکار حدود سنی 28 ساله شهرستان اصفهان که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین جوانان ورزشکار و غیر ورزشکار از لحاظ افسردگ تفاوت معنی داری وجود دارد.

محدودیت های تحقیق:
1 ـ عدم استفاده از مطالب و منابع معتبر در جهت ارائه بهتر تحقیق
2 ـ عدم در دسترس بودن پرسشنامه های معتبر جهت سنجش فرضیه ها
3 ـ محدودیت زمانی جهت ارائه تحقیق بهتر
4 ـ عدم همکاری آزمودنی ها در انجام اجرای تست
5 ـ محدود بودن آزمودنی ها در یک مقطع تحصیلی پنجم ابتدایی

پیشنهادات:
1 ـ تعمیم دادن این تحقیق بر روی کلیه دانش آموزان بجز دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی
2 ـ بالا بردن فرصت زمانی جهت ارائه تحقیق بهتر
3 ـ استفاده از مطالب و منابع معتبر در جهت ارائه بهتر تحقیق
4 ـ بالا بردن رو حیه همکاری آزمودنی ها جهت همکاری بیشتر با آزمونگر .

ضمائم
پرسشنامه سلامت روانی گلدنبرگ

پرسشنامه سلامت عمومی (QHG)
1 ـ مقدمه
پرسشنامه سلامت عمومی یک (( پرسشنامه سرندی)) مبتنی بر روش ـ خود گزارش دهی است که در مجموعه های بالینی با هدف ردیابی کسانی که دارای یک اختلال روانی هستند ، مورد استفاده قرار می گیرد ( گلد برگ ³ ، 1972 ) در این پرسشنامه ، به دو طبقه اصلی از پدیده های توجه می شود : ناتوانی فرد در برخورداری از یک کنش وری (( سالم )) و بروز پدیده های جدید با ماهیت معلول کننده . در حال حاضر، این نکته آشکار شده است که پاره ای از سطوح نشانه های مرضی را می توان به وسیله مصاحبه های استاندارد شده روانپزشکی ، تشخیص داد اما پایین تر از سطح معینی ، احتمال قرار گرفتن اختلال در سطح زیر ـ آستانه ای و عدم تشخیص آن وجود دارد ( گلدبرگ و بلاک ول ، 1970 ، وینگ و همکاران ،1977 ).
پرسشنامه سلامت عمومی را می توان به عنوان مجموعه پرسشهایی در نظر گرفت که از پایین ترین سطوح نشانه های مشترک مرضی که در اختلالهای مختلف روانی وجود دارند ، تشکیل شده است و بدین ترتیب میتواند بیماران روانی رابه عنوان یک طبقه کلی از آنها که خود را سالم می پندارند، متمایز کند . بنابراین ، هدف این پرسشنامه دستیابی به یک تشخیص خاص در سلسه مراتب بیماریهای روانی نیست بلکه منظور اصلی آن ، ایجاد تمارض بین بیماری روانی و سلامت است .
فرم 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی دارای این مزیت است که برای تمامی افراد جامعه طراحی شده است . این پرسشنامه به عنوان یک (( ابزار سرندی )) می تواند احتمال وجود یک اختلال روانی را در فرد تعیین کند . در حال حاضر ، با اجرای این پرسشنامه توانسته اند به گستره وسیعی از نتایج در جمعیتهای مختلف دست یابند ، وجود رابطه بین فرم اصلی پرسشنامه سلامت عمومی ( گلدنبرگ ،1972 ) و فرم (( ردیابی اختصاری آزمون سرندی )) را با تشخیصهای روانپزشکی ثابت کنند ، و امکان درک رابطه بین خود ـ گزارش دهی و بر آورد بر مبنای مشاهدات بالینی را فراهم سازد .
این پرسشنامه دارای چهار زیر ـ مقیاس است : نشانه های بدنی ، اضطراب و بیخوابی ، نارسا کنش وری اجتماعی و افسردگی وخیم . از مجموع نمرات نیز یک نمره کلی بدست می آید . وجود چهار زیر ـ مقیاس براساس تحلیل آماری پاسخهای ( تحلیل عاملی ) ثابت شده است .
زیر ـ مقیاس اول ( A ) شامل موادی درباره احساس افراد نسبت به وضع سلامت خود و احساس خستگی آنهاست و نشانه های بدنی را در برمی گیرد .این زیر ـ مقیاس ، دریافتهای حسی بدنی را که اغلب با برانگیختگیهای هیجانی همراهند ارزشیابی می کند . مواد این زیر ـ مقیاس در پرسشنامه با حروف A مشخص شده اند .
پرسش های زیر ـ مقیاس دوم ( B ) شامل موادی است که با اضطراب و بی خوابی مرتبطند . هفت ماده مربوط به این زیر ـ مقیاس در پرسشنامه با حروف B مشخص شده اند .
زیر ـ مقیاس سوم ( C ) گستره توانایی افراد را در مقابله با خواسته های حرفه ای و مسا یل زندگی روزمره می سنجد و احساسات آنها را درباره چگونگی کنار آمدن با موقعیتهای متداول زندگی ، آشکار می کند . هفت ماده مربوط به این زیر ـ مقیاس در پرسشنامه با حروف C متمایز شده اند .
و بالا خره ، چهارمین زیر ـ مقیاس دربرگیرنده موادی است که با افسردگی وخیم و گرایش مشخص به خودکشی مرتبط اند و هفت ماده متمایز کننده آن در پرسشنامه با حروف D مشخص شده اند .
نمره کلی هر فرد از حاصل جمع نمرات چهار زیر ـ مقیاس به دست می آید .
2 ) دستور اجرا و پرسشنامه سلامت عمومی ( GHQ )
خواهشمندیم نوشته های زیر را با دقت بخوانید :
می خواهیم بدانیم که در چند هفته گذشته ، ناراحتی جسمانی داشته اید و یا بطور کلی ، وضع عمومی سلامت شما چگونه بوده است .
لطفا دور پاسخی که فکر میکنید بیشتر از پاسخهای دیگر با وضع شما مطابقت دارد ، یک دایره بکشید .
یادتان باشد که ما می خواهیم وضع کنونی و اخیر شما را بدانیم و نه آنچه در گذشته وجود داشته است.
آیا اخیراً :
A1ـ احساس کرده اید که حالتان بسیار خوب است و از سلامتی خوبی برخوردارید؟
بیش از معمول
در حد معمول
بدتر از معمول
بسیار بدتر از معمول
A2 ـ احساس کرده اید که به یک داروی نیروبخش موثر احتیاج دارید ؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
A3 ـ احساس کرده اید که نیروی کافی ندارید و حالتان خوش نیست ؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
A4 ـ احساس کرده اید که بیمار هستید ؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
A5 ـ دوچار سردرد هایی شده اید ؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیاربیش از معمول
A6 ـ در سر خود احساس سنگینی و فشار کرده اید ؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
A7 ـ احساس سرمای شدید یا( گر گرفتگی) کرده اید؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
B1ـ خوابتان به دلیل نگرانی زیاد بسیار کم شده است ؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
B2ـاغلب هنگام شب ، پس از به خواب رفتن از خواب بیدار شده اید ؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
B3ـ احساس کرده اید که مدام خسته اید ؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
B4ـ عصبی و بد خلق شده اید ؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
B5 ـبی دلیل از چیزی ترسیده یا دچار وحشتزدگی شده اید ؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
B6 ـ احساس میکنید که همه چیز از اختیار شما خارج شده است ؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
B7 ـ همواره عصبی و بر آشفته هستید ؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
C1 ـ به گونه ای برنامه ریزی کرده اید که خود را مشغول وسرگرم نگه دارید؟
بیش از معمول
در حد معمول
کمتر از معمول
بسیار کمتر از معمول
C2 ـ برای انجام کارها بیش از گذشته وقت صرف کرده اید ؟
کمتر از معمول
در حد معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
C3 ـ رویهم رفته احساس می کنید کارها را خوب انجام داده اید ؟
بهتر از معمول
تقریبا در حد معمول
بدتر از معمول
بسیار بدتر از معمول
C4 ـ از روشی که برای انجام وظایف خود به کار برده اید راضی هستید ؟
بیش از معمول
تقریبا در حد معمول
کمتر از معمول
بسیار کمتر از معمول
C5 ـ احساس مکنید نقش موثری در کارها دارید ؟
بیش از معمول
در حد معمول
کمتر از معمول
بسیار کمتر از معمول
C6 ـاحساس می کنید قادر به تصمیم گیری در امور هستید؟
بیش از معمول
در حد معمول
کمتر از معمول
بسیار کمتر از معمول
C7 ـ می توانید از انجام فعالیتهای عادی خود لذت ببرید ؟
بیش از معمول
در حد معمول
کمتر از معمول
بسیار کمتر از معمول
D1 ـ خود را فرد بی ارزشی می دانید؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
D 2 ـ احساس میکنیدزندگی کاملا ناامید کننده است ؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
D 3 ـ احساس می کنید زندگی ارزش زنده ماندن را ندارد؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
D 4 ـ در باره امکاناتی فکر کرده اید که میتوانند شما را از شر خودتان خلاص کنند؟
هرگز
نه بیش از معمول
به ذهنم خطور کرده است
قطعا چنین است
D 5 ـ بارها فکر کرده ایدکه به علت ناراحتی عصبی هیچ کاری نمی توانید انجام دهید ؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
D 6 ـ احساس می کنید که آرزو دارید بمیرید و از همه چیز خلاص شوید؟
به هیچ وجه
نه بیش از معمول
بیش از معمول
بسیار بیشتر از معمول
D 7 ـ احساس میکنید که فکر از بین بردن خود ، ذهنتان را مشغول می کند ؟
هرگز
چنین فکر نمی کنم
گاهی به ذهنم می آید
قطعا چنین است

نمره کلی

D

C

B

A

3 ـ نمره گذاری
به هر پاسخ از راست به چپ ، صفر ، یک ، دو یا سه نمره تعلق می گیرد . نمرات هر آزمودنی در هر یک از زیر ـ مقیاسها به صورت جداگانه مشخص و در زیر ورقه نوشته می شوند و پس از آن، نمرات چهار ـ مقیاس را جمع کرده و نمرات کلی را بدست می آوریم . نمرات بین 14 تا 21 در هر زیر ـ مقیاس وخامت وضع آزمودنی در آن عامل را نشان می دهند.
اگر بخواهیم مقیاس سلامت عمومی ( QGH ) را به عنوان یک آزمودنی سرندی به کار ببریم براساس روش نمره گذاری 0 ـ 0 ـ 1 ـ 1 به نتایج بهتری دست می یابیم .
محاسبات آماری نشان داده اند که اگر چه عامل مورد نظر در هر یک اززیر مقیاسها ،59 درصد واریانس آن را تشکیل داده است اما چهار زیر ـ مقیاس بطور معنا داری مستقل از یکدیگر نیستند . جدول شماره 6 همبستگیهای بین چهار زیر ـ مقیاس و مقیاس کلی را نشان میدهد.
جدول شماره 6 : همبستگیهای بین زیر ـ مقیاسها و مقیاس کلی QHG
مقیاسB مقیاسC مقیاس D مقیاس کلی ( حاصل جمع 28 مادّه )
مقیاس A 58 / 0 52 /0 33 / 0 79 /0
مقیاس B ـ 57 /0 61 /0 90/0
مقیاس C ـ ـ 44/0 75 /0
مقیاسD ـ ـ ـ 629 /0

با توجه به جدول شماره 6 می توان نتیجه گرفت که درجه همبستگی بین زیر ـ مقیاسها کمتر از درجه همبستگی بین هر زیر ـ مقیاس و مقیاس کلی است .
همبستگهای بین زیر ـ مقیاسها نشان دهنده وجود یک عامل عمومی است و در مجموعه 28 ماده پرسشنامه سلامت عمومی ،32 درصد از مجموعه واریانس را عامل عمومی تشکیل می دهد . ضریب همبستگی90/ 0 بین زیر ـ مقیاس B و نمره کلی را می توان ناشی از این امر دانست که اضطراب یک پدیده بنیادی است که مخرج مشترک نشانگان اختلالهای روانی را تشکیل می دهد . اما وجود سه زیر ـ مقیاس دیگر ، به محققان اجازه خواهد داد تا به دیگر ابعاد نشانه شناختی مورد نظر خود دست یابند.
پرسشنامه سلامت عمومی (QHQ) این امکان را برای پژوهشگران فراهم می کند تا بتواند به اطلاعاتی فراتر از آنچه از یک پرشسنامه کلی حاصل می شود ، دست یابند .برای مثال ، یک محقق که می خواهد افراد افسرده و وخیم را متمایز کند می تواند در بین کسانی که نمرات بالایی در مقیاس کلی دارند فقط آنهایی را انتخاب کند که در زیر ـ مقیاس D نیز نمرات بالایی به دست آورده اند .
محققانی که از پرسشنامه سلامت عمومی ( GHQ )قبل و بعد از وقوع یک رویداد مانند یک دگرگونی اجتماعی یا اجرای یک شیوه درمانگری استفاده می کنند ، می توانند با مقایسه سطح نمرات پیش ـ آزمون و پس ـ آزمون ، درجه تاثیر عامل برونی را در قلمروهای مختلف نشانه شناختی تعیین نمایند.

منابع و مآ خذ :
دلاور ـ علی ـ آمار استنباطی ـ 1383 ـ انتشارات رشد ـ تهران
دلاور ـ علی ـ روش تحقیق در علوم تربیتی 1383ـ انتشارات رشدـ تهران
شاملو ـ سعید ـ سلامت روانی1384ـ انتشارات بهمن ـ تهران
شهسواری ـ روح الله – بهداشت عمومی1382 ـ انتشارات فرهنگ ـ تهران
کریمی رادـ بهمن – ورزش و تاثیر بر سلامت روانی 1383ـ انتشارات نورـ تهران
میلانی فر ـ بهروز – بهداشت روانی 1382 ـ انتشارات نی ـ تهران محمدی ـ سید یحیی- سلامت عمومی 1383 ـ انتشارات رشد ـ تهران
محمدی ـسید یحیی بهداشت روانی 1384ـ انتشارات فرهنگ ـ تهران
نورالهی ـ مجید ورزش و سلامتی جسمی 1382 ـ انتشارات بهار ـ تهران


تعداد صفحات : 103 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود