تارا فایل

بررسی ارتباط میان استرس های روزانه دانشجویان و سلامت عمومی انها


دانشگاه آزاد اسلامی
واحد ابهر
دانشکده علوم انسانی

پایان نامه
جهت اخذ درجه کارشناسی
رشته مشاوره وراهنمایی

موضوع
بررسی ارتباط میان استرسهای روزانه دانشجویان و سلامت عمومی آنها

استاد راهنما
جناب آقای دکتر شقاقی

پژوهشگر
سحر محرابی

سال تحصیلی 88 -1387
فرم ارزیابی
پایان نامه حاضر با عنوان " بررسی ارتباط میان استرسهای روزانه دانشجویان و سلامت عمومی آنها " که توسط دانشجو سحرمحرابی تدوین شدهاست در تاریخ ………… با درجه ……..و نمره …….. تایید گردید.
استاد راهنما

با سپاس فراوان از استاد گرامی جناب آقای شقاقی که در طول دوران تحصیل و تدوین این پژوهش راهنمای بنده بودند.
سحر محرابی

فهرست مطالب

فصل اول
مقدمه پژوهش
عنوان صفحه
مقدمه 9
بیان مساله 12
اهمیت و ضرورت پژوهش 15
اهداف پژوهش 17
پرسش پژوهش 19
فرضیه پژوهش 19
متغیرهای پژوهش 19
تعریف اصطلاحات و مفاهیم پژوهش 20

فصل دوم
پیشینه پژوهش
شاخصهای سلامتی و سلامت روانی 22
دچار شدن به استرس در زندگی 24
استرس چیست؟ 24
شناسایی عوامل استرسزا 26
انطباق اجتماعی 28
جنبههای روانی – اجتماعی استرس 29
منابع استرس 31
تشخیص نشانههای اولیه استرس 36
اختلالات اضطرابی 37
ماهیت اختلالهای اضطرابی 38
تاثیر استرس بر سلامت 48
استرس، رفتار و بیماری 50
اختلال استرس حاد و اختلال استرس پس از آسیب 54
عوامل روانی اجتماعی تعدیل کننده استرس 56
کنترل فردی و سلامت 60
شخصیت مقاوم 63
مقاوم بودن و سلامت 64
چگونه میتوان استرس را کاهش داد؟ 65
استرس میتواند مفید باشد؟ 68

فصل سوم
روش پژوهش
مقدمه 72
جامعه آماری 72
روش نمونه گیری 72
نمونه پژوهش 73
ابزار پژوهش 73
روش اجرا 77
روش آماری 77
تحلیل دادهها 77

فصل چهارم
یافتههای پژوهش
مقدمه 80
الف) توصیف دادهها 80
توصیف حجم نمونه از لحاظ میزان استرسهای روزانه 85
ب) استنباط دادهها 88

فصل پنجم
نتایج پژوهش
خلاصه پژوهش 91
محدودیتهای پژوهش 92
پیشنهادهای پژوهش 92

فصل اول

مقدمه

مقدمه
بدون شک با ارزشترین و اساسیترین ویژگی موجودات، سلامتی یا سالم بودن آنهاست. تمامی موجودات اعم از جاندار و غیر جاندار تنها درصورت سالم بودن میتوانند کاراییهایی که بنابر ویژگیهای موجودیتشان برایشان تعریف شده را بطور کامل بروز دهند و مسلما در صورت به مخاطره افتادن وضعیت سلامتشان، به همان نسبت از کارایی آنها کاسته میشود. با کمی تعمق در ویژگیهای ساختاری و عملکردی سادهترین موجودات تا پیچیدهترین آنها، میتوان دریافت که بارزترین ویژگی مشترک، همانا هماهنگی و نظم است. بنابراین هرگونه عاملی که باعث آسیب به ساختار و عملکرد یک مجموعه ملکولی یا سلولی- ملکولی منظم و هماهنگ شود، میتواند بسیار حائز اهمیت باشد.
امروزه بدلیل زحمات و تحقیقات فراوانی که توسط دانشمندان علوم
روانشناسی، عصب شناسی و زیست شناسی سلولی- ملکولی صورت گرفته است، نقش ملکولی بیوشیمیایی در بدن که مسوول انجام یک یا چند وظیفه حیاتی بوده و تحت تاثیر سیستم عصبی هستند، بیش از پیش محسوس گشته است. مقدار و میزان این واسطههای بیوشیمیایی در خون بسیار حائز اهمیت بوده و در صورت کاهش یا افزایش معنی دار هر یک از آنها، باید منتظر بروز عواقب و علل مربوط به تغییرات آنها در بدن بود.
با توجه به شیوه زندگی افراد در این روزگار، ضرورت تامل و تحقیق در باب ظرائف سالم بودن و مهمتر از آن سالم زیستن بویژه در کشورهای در حال توسعه و فقیر، بسیار احساس میشود. بطور کلی عوامل متعددی میتوانند مخل سلامتی شوند و در مبحث مذکور دخیل باشند، اما در میان آنها عواملی وجود دارند که شاید در ظاهر قابل توجه نباشند و سهل انگاشته شوند ولی با مرور زمان آثار جبران ناپذیری که میتوانند برگشت ناپذیر هم باشند، هویدا میگردد. از جمله این موارد میتوان به فشارهای عصبی و اضطراب اشاره کرد که به دلیل فعالیت مداوم و نامتناسب اعصاب، منجر به آزاد سازی واسطههای بیوشیمیایی خاص خود در بدن شده و بر حسب نوع، شدت یا زمان اینگونه فشارها، آثار نامطلوب آنها برروز پیدا میکند.
بدین ترتیب بررسی جوامع مختلف انسانی از جنبههای گوناگون (شغل، جنسیت، جغرافیا) و همینطور ویژگیهای فشار عصبی که بر آن جوامع در حال وارد شدن است، میتواند در تعیین بروز ناهنجاری و عوارض ناشی از این فشارها بسیار سودمند واقع شود. یکی از این جوامع دانشجویان هستند که اغلب در آینده صاحبان مشاغل متفاوت تخصصی خواهند بود. بنابراین بررسی و تفحص در مورد ارتباط میان استرس روزانه دانشجویان با سلامتی آنها نه تنها خالی از لطف نخواهد بود، بلکه بسیار هم واجب به نظر میرسد.
هنگامی که در رابطه با سلامتی یک دانشجو صحبت میکنیم و با خودمیاندیشیم که کدام یک از ابعاد سلامتی یک دانشجو میتواند بیشتر حائز اهمیت باشد، اولین گزینه، سلامتی و آرامش ذهن و روان به نظر میرسد. از سوی دیگر اولین عاملی هم که قادر است این سلامتی و آرامش فرد را بر هم زند، استرس است. استرس ضمن تاثیرات نامطلوب بر جسم، ناراحتیها و پریشانیهای متفاوت شخص را تشدید میکند.
به بیان روشن تر افرادی مانند دانشجویان که فعالیت مغزی و فکری آنها نسبت به سایر افراد بالاتر است هم به فضای ذهنی آرام نیاز دارند و هم به جسمی سالم تا تواناییهای ذهنی خود را تقویت نمایند. لذا اهمیت بررسی عوامل برهم زننده اینگونه تعادلات بسیار بالاست.
پژوهش حاضر در راستای یافتن ارتباط معنی دار میان استرس روزانه و سلامت دانشجویان انجام شده است تا ضمن مشخص شدن اهمیت این رابطه، ماهیت یکی از ناهنجاریهای روانی و تاثیرات آن تا حدی مشخصترگردد.

بیان مساله
استرس روانی که برحسب شرایط اجتماعی ناگوار، رویدادهای ناخوشایند یا گرفتاریهای روزمره ارزیابی میشود، با انواع مسائل تندرستی ارتباط دارد (لازاروس 1985، 1991).
در واقع مساله مهم همین شناسایی عوامل استرس زا و روشهای مقابله با آنهاست. استرس میتواند منجر به مشکلات جسمانی گرددکه به طور مشخص میتوان از افزایش فشار خون، بیماری های قلبی و عروقی، اختلال در سیستم ایمنی بدن و مشکلات جدی گوارشی نام برد.
در راستای شناسایی عوامل استرس زا مسائل مختلفی را میتوان شناسایی نمود که هر یک از اهمیت خاصی برخوردارند و بر حسب شرایط زمانی، فرهنگی، جغرافیایی، اجتماعی و … متفاوت هستند. به عنوان نمونه میتوان به پارهای از این عوامل به ترتیب زیر اشاره نمود.
انطباق با محیط جدید اجتماعی برای تازه واردها: بدون شک ورود به دانشگاه یکی از تغییرات اساسی در زندگی اجتماعی یک انسان تحصیلکرده است که در بدو ورود مانند هر ورود دیگری به فضاییناآشنا،
میتواند اضطرابها و استرسهای خاص خود را داشته باشد، به عنوان مثال،میتوان از تطابق با مقررات، حضور همکارانی با جنسیت متفاوت، انجام امور اداری و به طور کلی برخورد با سطحی جدیتر از سطوح پیشین آموزشی و اجتماعی شخص نام برد.
سکونت و امرار معاش دانشجویان غیر بومی: فردی که محل زندگی خودرا به قصد ادامه تحصیل ترک میکند و به مکانی کاملاً جدید و ناشناس مهاجرت میکند، بی هیچ تردیدی نیاز به فراهمکردن حداقل شرایط گذران زندگی برای خود دارد و در این راستا دغدغههایی چون تهیه مسکن و مکانی برای اقامت، تهیه مخارج زندگی و شهریه و کلاً رویارویی با تمام مشکلات یک زندگی مستقل را تجربه خواهد کرد.
نوع رابطه با اساتید و سایر دانشجویان: این عامل میتواند بیشتر افراد غیر بومی را تحت تاثیر قرار دهد و بیشتر به شکل معضلی جدی درآید.
عدم علاقه به رشته تحصیلی: در برخی موارد مشاهده میشود که دانشجویی به علت عدم وجود ایده درست هنگام انتخاب رشته تحصیلی خود به مرور زمان در دوره دانشجویی متوجه بیعلاقگی خود و تفاوت عمده ماهیت رشته تحصیلیاش با ایدهآل هایی که از آن متصور بوده است، خواهد شد. در این هنگام در صورتی که دانشجو خودرا به هر دلیلی موظف به ادامه تحصیل در آن رشته بداند، به طور قطع فشارهای روانی متعددی را متحمل خواهد شد.
امتحانات و انواع آزمونهای تعریف شده در دوران دانشجویی.
دغدغه یافتن شغل مناسب و دلخواه پس از فراغت از تحصیل.
استرسهای روزمره: اینگونه استرسها هر چند ضعیف به نظر
میرسند اما به دلیل تعداد بالایشان در طول روز به طور قطع تاثیرگذار خواهند بود. به عنوان نمونه، اتفاقاتی مانند تاخیر در خروج از منزل به منظور حضور در کلاس درس میتواند باعث استرس و در نتیجه ترشح بیش از حد اسید معده گردد که در صورت تداوم میتواند منجر به نوعی ناراحتی گوارشی مزمن با نام گاستریت1 گردد.
تمام عوامل مذکور به نوعی مربوط و منوط به دانشجو بودن فرد هستند اما به طور مشخص دانشجوها هم مانند تمام انسانهای دیگر میتوانند قربانی عوامل استرسزای کلیتری باشند که در اصل در زمره آسیبهای جدی و شدید طبقه بندی خواهند شد. اینگونه آسیبها میتواند منجر به استرس پس از آسیب (PTSD)2 گردد که بعداً به آن اشاره خواهد شد. این آسیبها میتوانند ضربات شدید فیزیکی یا روانی باشند که ممکن است حتی در کودکی یک شخص رخ داده باشند ولی آثار استرسیاش هرگز از بین نرود.
بدین ترتیب مساله مورد بررسی در پژوهش از این قرار است که ارتباط بین استرسهای وارده بر دانشجویان و سلامت عمومی آنها را مورد بررسی قرار داده تا بتوان با کمکردن هرچه بیشتر فشارهای روانی، سلامتی عمومی این گروه را افزایش داد.

اهمیت و ضرورت پژوهش
بهطور کلی بررسی و تحقیق در رابطه با یک ناهنجاری از جوانب مختلف میتواند دارای اهمیت باشد و بدون شک نتیجه آن در تعیین ماهیت یک ناهنجاری و ارتباط آن با علل اجتماعی بسیار موثر خواهد بود.
در پژوهش حاضر قابلیت یافتن ایدهای واقع بینانهتر در رابطه با اهمیت حفظ سلامتی دانشجویان و نقش آن در یک جامعه، مطرح است.
همانطور که پیش از این نیز اشاره شد هر عضوی از یک مجموعه پویا در صورت سلامتی کامل میتواند بالاترین کارایی را داشته باشد. در این میان دانشجویان به علت داشتن نقشهای زیر میتوانند یکی از مهمترین ارکان یک جامعه باشند و بطور خاص مورد توجه قرار گیرند.
نیروهای متخصص بالقوه جامعه: دانشگاه به عنوان محل آموزش عالی و تربیت نیروهای متخصص در رشتهها و گرایشهای گوناگون همواره محل پرورش افرادی بوده است که میتوانند سرنوشت یک جامعه را رقم بزنند. بهخصوص در این روزگار که بشر به علت پیچیدهتر شدن روش زندگیاش، بسیار بیشتر از سابق به تخصص و مشاغل تخصصی نیازمند است و در نتیجه کارآمدی نیروهای متخصص هر جامعه میتواند از ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی، علمی و … اهمیت داشته باشد.
آموزگاران و اساتید دانشجویان آینده: بدیهی است که دانش تخصصی باید توسط فرد متخصص تدریس و منتقل شود. این موضوع از دو جنبه کلی قابل توجه است: اول، مهارت در شیوه انتقال اطلاعات که بخشی ذاتی و بخشی اکتسابی است. دوم، داشتن معلومات کافی. هر عاملی که در این دو شرط اساسی اختلال ایجاد نماید، میتواند منشاء بسیاری ناهنجاریها در نسلهای آینده افراد متخصص جامعه باشد.
کانونهای مورد توجه افراد جامعه در شرایط خاص: دانشجویان همیشه در جامعه از احترام خاصی برخوردار بودهاند و همیشه از آنها به عنوان رهروان راهی پر مشقت و افراد برجسته یاد میشود. به همین دلیل پر بیراه نخواهد بود، اگر ادعا کنیم در بعضی شرایط دانشجویان میتوانند الگوی کلیدی برای سایر افراد جامعه باشند و پیام رسان ارزشهای گوناگون برای آنها. به نظر میرسد بررسی نقش استرس در زندگی روزمره دانشجویان به عنوان عاملی آسیبزا که هم از لحاظ روانی و هم از لحاظ جسمی میتواند زیانآور باشد، اقدامی ضروری است؛ چرا که برخورداری از هر دو نوع سلامتی برای دانشجویان امری اجتناب ناپذیر محسوب میگردد و چه بسا نسبت به سایر اقشار جامعه در این راستا آسیب پذیری بیشتری نیز از خود نشان دهند.
ضرورت دیگری که میتوان برای بررسی این مقوله متصور بود، بیشتر جدیگرفتن نقش استرس است. خیلی از افراد از جمله مبتلایان به استرس در برخی موارد آن را جدی نگرفته و حتی برای آنها به صورت عادت در میآید. بدین ترتیب با بررسی نقش و میزان اثر استرس بر سلامتی، میتوان با کسب اطلاعات بیشتر از میزان آثار آن، مسوولان را به ضرورت چاره اندیشی جدیتر در این زمینه آگاه نمود و همچنین دانشجویان را نسبت به اهمیت رویارویی با مسائل مختلف زندگی آماده نمود تا بیشتر آن را جدی بگیرند.

اهداف پژوهش
ویلیام پری (1970-1981) در تحقیقی مشهور ، در پایان هر چهار سال دوره کالج با دانشجویان مصاحبه کرد و از آنها پرسید در سال گذشته " چه چیزی برای شما برجسته بود؟" پاسخها نشان دادند که وقتی دانشجویان با دشواریهای زندگی دانشگاهی مواجه شده و به نقشهای بزرگسالی نزدیکتر میشوند، دیدگاههای شناختی آنها تغییر میکرد ( برک3، 2001، سید محمدی، 1385).
در واقع دشواریهای زندگی میتواند طرز فکر و دیدگاه هر انسانی را در مقاطع مختلف زندگی تحت تاثیر قرار دهد. امااصطلاح " دشواریهای زندگی " را شاید به نوعی میتوان هم ارز استرس دانست؛ اما لزوماً نفس دشواریهای زندگی به خودی خود به معنی استرس نیست. در واقع استرس یک گزینه و انتخاب شخصی است؛ آن هم انتخاب خود ما. هنگامیکه میپرسیم چرا این اتفاق برای من افتاده است؟ احساس می کنیم هیچ کنترلی بر اوضاع نداریم و این پرسش تفکری قربانیگرایانه را در ما بوجود میآورد که فوقالعاده استرس زااست. حتی درمواردی که ما واقعا قربانی هستیم و احساساتمان درست هستند، تفکر "چرا من؟" تنها به استرسهایمان میافزاید و دردی را دوا نمیکند (میلر4، 2004، رفیعی، 1385).
در واقع نوع و میزان اثر عامل استرس زا و آثار آن بر سلامت دانشجویان و نحوه روبرو شدن با آن همگی موضوعاتی هستند که در صورت بررسی صحیح و کارشناسانه میتوانند در نهایت به دستیابی دیدگاههای شناختی واقع بینانهتر دانشجو در شرایط سخت منجر شود. در پژوهش حاضر، هدف اصلی یافتن رابطه معنی دار بین استرس دانشجویان و سلامتی عمومی آنها است که میتواند
زمینهساز پژوهشهای متعدد دیگری در راستای شناسائی عوامل استرس زا از نظر دانشجویان، چگونگی راههای برطرف کردن عوامل استرس زا و در کل افزایش بازدهی دانشجویان در دوران دانشجویی و در آینده هنگام فعالیت های حرفهای باشد.
در صورت اثبات وجود رابطه معنی دار بین استرس و سلامتی عمومی دانشجویان میتوان با تدابیر مناسب افرادی کاراتر را برای جامعه متخصص تربیت کرده که شاید یکی از بارزترین ویژگیهایشان مدیریت صحیح بحران و فعالیت و بازدهی بیشتر باشد.

پرسش پژوهش
آیا میان استرسهای روزانه دانشجویان و سلامت عمومی آنها رابطه معنی داری وجود دارد؟

فرضیه پژوهش
بین استرسهای روزانه دانشجویان و سلامت عمومی آنها رابطه معنی داری وجود دارد.

متغیرهای پژوهش
متغیر مستقل: استرسهای روزانه
متغیر وابسته: سلامتی عمومی

تعریف اصطلاحات و مفاهیم پژوهش
استرس5: استرس شرایطی است که در نتیجه تعامل میان افراد و محیط بوجود میآید و موجب ایجاد ناهماهنگی (چه واقعی و چه غیر واقعی) میان ملزومات یک موقعیت و منابع زیستی، روانی و اجتماعی فرد میشود (سارفینو6، 2002، میرزایی، 1384).
استرس روزانه7: بنابر تعریف بالا استرسی است که در طول یک روز به شخص وارد میشود که میتواند مکرر یا پراکنده باشد (سارفینو، 2002، میرزایی، 1384).
سلامت عمومی8 : وضعیت صحت جسمانی، روانی و اجتماعی مثبت و نبود بیماری و آسیب که با گذشت زمان، در طول طیف مشخصی تفاوت میکند (سارافینو). طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامتی، آرامش جسمی، ذهنی و اجتماعی بوده و تنها به عدم وجود بیماری و ضعف و سستی مربوط نمیشود (برک، 2003، سید محمدی، 1385).
سلامتی روان9 : وضعیت هماهنگ و صحیح روانی و نبود بیماری و ناهنجاری که با گذشت زمان و در طول طیف مشخصی تفاوت میکند (سارفینو، 2002، میرزایی، 1384).

فصل دوم

پیشینه پژوهش

شاخصهای سلامتی و سلامت روانی
مهمترین جنبههایی که برای سلامت بودن در علم پزشکی مورد بحث و بررسی قرار میگیرند، بهداشت، محیط، تغذیه، جلوگیری از ابتلا به بیماری و بهداشت عمومی میباشد. در برخی جوامع وضعیت بدن را پس از برآورده شدن نیازهای اولیه همچون غذا، مسکن و مراقبتهای بهداشتی اولیه بررسی نموده و آن موقع میزان سلامتی فرد را میسنجند. بسیاری در مورد اثرات جانبی وفور نعمت تحقیق میکنند. چاقی و ورزش نکردن دو مورد از مهمترین این اثرات جانبی به شمار میروند (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
برای سالم ماندن، انجام آزمایشات علمی به طور مرتب ضروری است، ازجمله اندازهگیری کلسترول10، فشار خون، گلوکز11 و دیگر مواد بدن. براساس این اندازهگیریها، عدم مصرف بعضی غذاها و یا لزوم مصرف برخی مواد، از جمله ویتامینها و یا داروهای جایگزین آن، ضرورت مییابد. نوع تغذیه، مسلما تاثیر عمیقی بر سلامتی افراد دارد. اگر میخواهید که همواره سلامت باشید، باید از مصرف برخی غذاها و یا افزودنیهای غذایی پرهیز نمایید (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
در برخی موارد روشهایی که برای سالم ماندن فرد مطرح میشوند از نظر علمی ثابت نشدهاند، ما تنها با توجه به شواهد و قرائن، این روشها را پذیرفته و به آنها عمل میکنیم. برای مثال، وقتی وضعیت یک فرد سالم را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که فشار روانی ایــن فرد خیلی کم است و به هنگام اندازهگیری مواردی همچون فشار خون و یا بررسی وضعیت دستگاه گوارش و یا سیستم ایمنی، میبینیم که همه چیز این شخص متعادل است. از همین نکته به این امر پی میبریم که فشار روانی و استرس، خود عامل بالابرنده فشار خون و دلیلی برای عملکرد بد دستگاه گوارش و در نهایت سوهاضمه میباشد (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
امروزه شاخصههایی از پزشکی به بررسی اینگونه موارد میپردازند. البته این علوم، همگی نوپا هستند و هنوز دلایل قطعی برای ادعاهای خود ندارند. تنها میتوانند چنین نظریاتی ارائه دهند که مثلا باید از استرس اجتناب نمود اگر چه استرس پدیده غیر ارادی و تا حدی خارج از کنترل ما است (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).

دچار شدن به استرس در زندگی
همه ما در زندگی روزمرهمان، احتمالا بیش ازآنچه تصورش را میکنیم، با استرس روبرو میشویم. استرس در موقعیتها و شرایط متفاوتی بروز میکند؛ مثلا در خانواده، مدرسه و یا محل کار. استرس ممکن است برای مدتی کوتاه یا طولانی ادامه یابد. بعضی اوقات شدید و بعضی اوقات خفیفتر است. موقعیتی که برای فردی استرس زاست، امکان دارد برای دیگری نه تنها استرس نیافریند، بلکه هیجان انگیز هم باشد (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
مثلا وقتی کسی به ما میگوید " خیلی استرس دارد " منظور او را خوب درک میکنیم و در مییابیم که مسائل روزمره و معضلات جاری در زندگیش او را بسیار تحت فشار قرار داده است به طوری که وی عملا و بطور غیر مستقیم " و گاهی مستقیم " در مقابل آنها احساس عجز مینماید. بر خلاف تصور، تعریف واژه استرس زیاد هم ساده نیست و احتیاج به شفاف سازی و تعمق بیشتر از آن چیزی که به نظر میرسد، دارد ( برک، 2003، سید محمدی، 1385).

استرس چیست؟
استرس روانی به سه مفهوم در نظر گرفته شده است ( باوم12، 1991، کوین و هالروید13، 1981، هاپفول، 1989). در یک رویکرد، تمرکز بر محیط معطوف است و استرس به عنوان محرک توصیف شده است که شامل واقعه یا رشتهای از شرایط ویژه میشود. به عنوان مثال، زمانی که فرد میگوید: " شغل من بسیار پر استرس است "، از همین دیدگاه به مفهوم استرس نگاه کرده است. وقایع و شرایطی که تهدیدکننده یا زیان بخشند و در نتیجه، احساس تنش ایجاد میکنند، استرسزا خوانده میشوند. پژوهشگرانی که پیرو این رویکرد هستند، تاثیر طیف گستردهای از عوامل استرسزا را که شامل موارد زیر است مورد مطالعه قرار
میدهند: 1- بلایای فاجعه آمیز مانند زمین لرزه و گردباد؛ 2- وقایع عمده زندگی نظیر از دست دادن شغل یا فردی عزیز؛ 3 – وضعیتی مزمن مانند مبتلابودن به بیماری آرتریت و همواره دردکشیدن ( سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
در دومین رویکرد، استرس به عنوان پاسخ در نظر گرفته میشود و تمرکز آن در واکنش مردم به عوامل استرسزا است. از این دیدگاه، مردم به تنشی که احساس میکنند استرس میگویند، مانند زمانی که فرد میگوید: " به هنگام سخنرانی، احساس استرس میکنم ! " پاسخ فرد شامل دو بخش مرتبط با هم است: بخش روان شناختی، که شامل رفتار الگوی فکری و احساسات است، مانند زمانی که احساس میکنید عصبی هستید؛ و بخش فیزیولوژیکی که برانگیختگیهای جسمی را دربر میگیرد، مانند زمانی که قلبتان تند میزند، دهانتان خشک
میشود و عرق میکنید. پاسخ روانی و جسمی به یک عامل استرسزا را فرسایش14 مینامند.
در رویکرد سوم استرس را فرآیندی میدانند که در عین آنکه در بر گیرنده استرسزاها و فرسایشها است اما بعد مهم دیگری را نیز به آن میافزایند؛ و آن، رابطه میان فرد و محیط است (کاکس، 1978، لازاروس و فوکمن15، 1984 الف، 1984 ب، لازارووس و لونیر16، 1978، مکانیک17، 1976) . این فرآیند شامل تعاملها و تطابقهای دائم میان فرد و محیط است که هر یک بر دیگری اثر میگذارد و از دیگری اثر میپذیرد. بر اساس این نظریه، استرس تنها یک محرک یا پاسخ نیست بلکه فرایندی است که فرد میتواند از طریق راهکارهای رفتاری، شناختی و احساسی، به گونهای از تاثیرات آن بکاهد ( سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
شناسایی عوامل استرسزا
بطور کلی هر رخدادی میتواند بهعنوان عامل ایجاد کننده استرس از دو نقطه نظر مورد بررسی قرار گیرد؛ یکی از آن جهت که عامل ایجاد کننده آن خود فرد باشد و در سوی دیگر حالتی است که موقعیت، در شکلگیری آن رخداد نقش داشته باشد ( سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
از نظر فردی بهره هوشی 18(IQ) و شخصیت فرد بسیار میتواند تعیین کننده باشد و در واقع نوع نگرش و دیدگاه وی میتواند از یک واقعه خاص، عاملی پر استرس بسازد یا بر عکس همان واقعه را انگیزهای برای مبارزه بیشتر تلقی نماید (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
از سوی دیگر باورهای غیر منطقی بسیاری از مردم نیز موجب افزایش استرس آنان میشود، برای مثال: " به دلیل آنکه بیاندازه دوست دارم زندگیام راحت، سرشار از امنیت و رضایت بخش باشد، باید در شرایطی زندگی کنم که بسیار راحت، آسان و مسرت بخش باشد، و اگر چنین نباشد همه چیز وحشتناک و تحمل ناپذیر میشود و هیچگاه نمیتوانم خوشحال باشم ". فردی که چنین اعتقادی دارد، تقریبا هر نوع موقعیت ناراحت کننده را زیان آور یا تهدید کننده به شمار خواهد آورد. از دیدگاه تاثیر موقعیت بر استرسزا بودن رخدادهای روزمره میتوان به دورههای گذار زندگی اشاره کرد. زندگی شامل وقایع مهمی است که مستلزم گذر کردن از یک مرحله یا موقعیت، به مرحله یا موقعیت دیگر است که باعث ایجاد تغییرات بسیار زیاد و ملزومات جدیدی در زندگی میشوند. این وقایع موارد زیر را در بر میگیرد:
* رفتن به مهد کودک یا مدرسه
* تغییر محل
* رسیدن به سن بلوغ با تمامی تغییرات اجتماعی و زیستی مرتبط با آن
* رفتن به دانشگاه، به ویژه اگر ازشهر و خانهمان دور باشد
* شاغل شدن
* ازدواج کردن
* والد شدن
* از دست دادن همسر یا طلاق گرفتن
* بازنشستگی ( سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).

انطباق اجتماعی
در انطباق اجتماعی بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد و نمرات پسران در این خرده مقیاس به طور معناداری بالاتر از دختران است. انطباق اجتماعی یعنی درک کیفیت، سازماندهی و عملکرد دنیایی اجتماعی. فرد سالم از نظر اجتماعی سعی دارد تا درباره دنیای اطراف خود بیشتر بداند، وقایع بیشماری روزانه اتفاق میافتد که میتواند مثبت یا منفی، غیر منتظره یا قابل پیشگویی، شخصی یا عمومی باشد. این وقایع چالشهایی هستند در پیش روی افرادی که سعی دارند تا دنیای پیچیده و شلوغ اطرافشان را درک کنند. افراد سالم علاقمند به طرحهای اجتماعی بوده و احساس میکنند قادر به فهم وقایع اطرافشان هستند و خودرا با تصور اینکه درحال زندگی در یک دنیای متکامل و عالی هستند فریب نمیدهند و خواستهها و آرزوهایشان را جهت درک زندگی ارتقاءمیبخشند. انطباق اجتماعی معادل اجتماعی مفهوم " تسلط بر محیط" در مقیاس سلامت روان است. انطباق اجتماعی متضاد پوچی و بی معنایی و در مجموع یعنی دنیا را به صورت منطقی هوشمند قابل درک و دیدن است ( هیدروکسی و رز19 1989 و سیمن20 1991، 1959 به نقل از کییز21 ).
بنابراین شاید در جامعه ما که دختران کمتر احساس تسلط بر محیط دارند و خودرا محدودتر از پسران احساس میکنند وجود این تفاوت بدیهی باشد (غنایی، عبد الخالقی، صفایی، 1385).

جنبه های روانی- اجتماعی استرس
در موارد بروز استرس، سیستمهای زیستی، روانی و اجتماعی به صورتی به هم بافته عمل میکنند. بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان احتمالاً به چنین حالتی دچار شدهاند: زمانی که مشغول دادن امتحان پر استرسی هستند، ممکن است پرشس را بد بفهمند یا موضوعی را که شب پیش از امتحان به خوبی مطالعه کردهاند، به یاد نیاورند. بسیار سخت است که فکر کنیم پاسخ پرسشی را میدانیم و احتمالاً پس از پایان، آنرا به یاد میآوریم اما در لحظهای که به آن نیاز داریم به ذهنمان نیاید. استرس بر حافظه و تمرکز، تاثیر زیادی میگذارد (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
البته استرس ممکن است موجب جلب توجه ما نیز بشود، به ویژه به طرف عامل استرسزا. برای نمونه، محققان چندین عکس را به دو گروه نشان دادند و همزمان داستانی را تعریف کردند. برای بعضی داستان بسیار عاطفی بیان شد: پسری در یک سانحه ناگوار پایش را از دست داد و جراحان پای او را پیوند زدند. برای گروه دوم، داستانی خنثی بیان شد: پسری برای تماشای فعالیتهای بیمارستان به آنجا میرود. پیش از آزمایش، به هر دو گروه، دارونما یا دارویی که فعالیت اپینفرین و نوراپینفرین را متوقف میکرد تزریق شد. یک هفته پس از آزمایش افرادی که داستان عاطفی را شنیده و دارونما دریافت کرده بودند، داستان را با جزئیات بیشتری به خاطر میآوردند. اما دارو بر حافظه افرادی که داستان خنثی را شنیده بودند تاثیری نداشت. نتایج این پژوهش نشان داد که اپینفرین و نوراپینفرین موجب تقویت حافظه در زمان استرس میشود (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).

منابع استرس
منابع درون فردی: بعضی اوقات، منبع استرس درون خود فرد است مثلا زمانی که بیمار میشود بیمار بودن ملزوماتی را بر سیستمهای زیستی و روانی فرد تحمیل میکند. میزان استرسی که این ملزومات به وجود میآورند به شدت بیماری و سن فرد بستگی پیدا میکند. چرا سن فرد اهمیت دارد؟ یکی از دلایل آن است که توانایی فرد در مبارزه با بیماری، معمولا در کودکی افزایش مییابد و در سنین پیری، کاهش پیدا میکند ( راجرز، دیوبی و رایش22،1979).
دلیل دیگر آن است که معنای بیماری جدی، برای افراد در سنین مختلف، متفاوت است برای مثال، کودکان فهم محدودی از بیماری و مرگ دارند. به همین دلیل، ارزیابی آنان از استرس ناشی از بیماری، بیشتر به زمان حال معطوف میشود تا آینده ( لاگرسا و استون23، 1985).
ارزیابی آنان از استرس از سوی بزرگسالان بیمار معمولا شامل مشکلات کنونی و نگرانیهای آینده، مانند احتمال ناتوانی یا مرگ است (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
مورد دیگری که امکان دارد ایجاد استرس کند، موقعیتهایی است که با یکدیگر همخوانی ندارند. به عنوان مثال، فرض کنید که واحدهای درسیای که برای ترم آینده باید بگیرید، از نظر زمانی تداخل دارند، کدام را انتخاب میکنید. شما دچار کشمکشی درونی میشوید. بسیاری از تعارضها جدیتر از این مورد هستند. مثلا انتخاب میان دو شغل. تعارض، یکی از منابع عمده استرس است. کشمکشهایی که تعارض ایجاد میکنند، معمولا 3 دستهاند ( لوین24، 1935، میلر25،1959)
منابع درون خانوادگی: رفتار، نیازها و ویژگیهای شخصیتی هر یک از افراد خانواده، بر دیگران تاثیر میگذارد و بعضی اوقات موجب ایجاد استرس می شود. درگیریهای میان فردی ممکن است در نتیجه مشکلات مالی، رفتارهای نامعقول یا اهداف متضاد ایجاد شود. این موضوع را میتوان در جدلهای کودکان بر سر تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه هریک یا بحث پدر و مادر با نوجوانی که صدای ضبط صوت را بیاندازه بلند کرده است، شاهد بود. زندگی در خانوادهای پرجمعیت، موجب درگیری بر سر استفاده از منابع خانواده میشود. از منابع متعدد استرس خانوادگی میتوان به اضافه شدن کودکی جدید، طلاق، بیماری یا مرگ اشاره کرد (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
منابع درون جامعه: جامعه نیز میتواند سرچشمه منابع متعددی از استرس برای فرد باشد. برای نمونه مدرسه و رقابتهای ورزشی ممکن است برای کودکان استرسزا باشد ( پاسر26، 1982، سیرز و میلبرن27، 1990). بیشتر استرسی که بزرگسالان به آن دچارمیشوند، ناشی از شغل و دیگر موقعیتهای محیطی است (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
رابطه میان استرس و شغل جزء مباحثی است که تقریباً از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا هرکسی بالاخره یک روز استرس ناشی از شغل را هر چند کوتاه مدت، تجربه میکند. عوامل متعددی میتوانند در استرسزا شدن شغل شخص شرکت داشته باشند که به طور خلاصه به آن اشاره میکنیم.
الف) محیط فیزیکی: چنانچه محیط کار از نظر دما، رطوبت، روشنایی و سرو صدا و امکانات در شرایط مطلوب نباشد میتوان باعث بالا رفتن میزان استرس شود.
ب) عدم داشتن کنترل بر بخشهایی از کار: این بخش شامل مراحل و سرعت کار است.
ج) عدم بر قراری یا داشتن رابطه فردی مناسب با دیگران: بطور کلی یک فرد میتواند مشکلات ارتباطی و شخصیتی زیادی با افراد بالادست، پایین دست و همارز خود در محیط کاری داشته باشد.
د) عدم پیشرفت و ارتقاء مورد انتظار
ه) امکان و تصور از دست دادن شغل: که میتواند با قوانین دولتی گرفته تا تواناییهای کاری شخص مرتبط باشد (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384). .
مشکلات روزمره: همه استرسی که ما در زندگی به آن دچار میشویم، ناشی از وقایع عمده نیست. وقایع کوچکتر نیز ممکن است استرسزا باشند، مانند زمانی که میخواهیم سخنرانی کنیم، یا وقتی که یادمان رفته کلید خانه را با خود ببریم، یا صدای ضبط صوت همسایه بسیار بلند است. برخی از مردم بیش از بقیه گرفتاری دارند.
ریچارد لازاروس و همکارانش، مقیاسی برای اندازهگیری تجارب نا خوشایند روزمره تدوین کردهاند (کانر، کوین، شفر و لازاروس، 1981). این مقیاس که مقیاس مشکلات28 نام دارد، شامل171 عبارت، از وقایع جزئی مانند " اشتباهات احمقانه" گرفته تا مشکلات جدی مانند " نداشتن پول کافی برای برای خرید غذا " است. از فرد خواسته میشود در مقابل مشکلاتی که در ماه گذشته برایش اتفاق افتاده است، علامت بزند و هر واقعه را به صورت " تاحدی"، " به طور متوسط" یا " بسیار شدید" ارزیابی کند. این محققان وضعیت 100 فرد میانسال را ماهیانه و بمدت 9 ماه مورد بررسی قرار دادند (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384). مشکلاتی که بیش از همه گزارش شدند، عبارت بودند از:
* نگرانی در مورد وزن
* سلامت یکی از اعضای خانواده
* گران شدن اجناس معمولی
* نگهداری از خانه
* زیاد بودن کارهایی که باید انجام گیرد
* گم کردن لوازم (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).

محیط زندگی دانشجویان غیر بومی: با توجه به مجموع نظریات موجود و تحقیقات متعدد تاثیر طراحی محیط و منظر خوابگاه بر سطوحی از سلامت جسمی و روانی و به طور خاص بر سطوحی از فشار ( استرس ) محیطی دانشجویان قطعی است. علاوه بر نظریههای موجود شواهد متعددی نیز در این زمینه وجود دارد و مطالعاتی که به طور خاص در زمینه تاثیر محیط و منظر خوابگاههای دانشجویی بر کارایی ذهنی و سلامت جسمی و روانی دانشجویان انجام شده است. با توجه به مبانی نظری تحقیق تدوین اصول و معیارهای طراحی محیطی خوابگاههای دانشجویی بر اساس یافتههای علمی و روانشناختی و با هدف ارتقای سلامت جسمی و روانی دانشجویان ساکن امکان پذیر است. با توجه به مشکلات موجود، ارزیابی وضعیت محیط و منظر خوابگاههای دانشجویی کشور امری ضروری است تا بتوان آگاهی نسبی پیرامون تاثیرات محیط و منظر بر دانشجویان ساکن خوابگاه به عمل آورد (رضا زاده، حسینی، باقری، 1385).

تشخیص نشانههای اولیه استرس
تشخیص نشانههای استرس: اگر نشانههای استرس، زود تشخیص داده شوند، برای پیشگیری از مشکلاتی که برای سلامت ممکن است ایجاد شود، باید اقداماتی انجام داد. داشتن انرژی کمتر از حد معمول، کاهش اشتها یا خوردن بیش از حد معمول از جمله این نشانهها میباشد، ممکن است دچار سردرد یا زخمهای دهان شده یا بیش از حد مستعد ابتلا به عفونتهای خفیفی همچون سرما خوردگی شوید. اگر احساس استرس، زیاد باشد، ممکن است مضطرب، بغض کرده، تحریک پذیر یا غمگین باشید. خواب نیز ممکن است مختل شود. (www.schoolnet.ir شبکه مدرسه، 1385).
بنابر اظهارات سید مهدی قمصری (معاونت محترم دانشجویی دانشگاه تهران)، استرس و افسردگی بیشتر مختص دانشجویان شهرستانی بوده و اصولاً بیشترین عامل مراجعه دانشجویان به مراکز مشاوره است (www.jamejamonline.ir جام جم، 1385).
بدین ترتیب با اهمیتی که موضوع دارد، در ادامه به تشریح اختلالات اضطرابی29، تاثیرات استرس بر سلامت عمومی و متعاقب آن تعدیل و کاهش آن میپردازیم.

اختلالات اضطرابی
همه گاهی مضطرب میشوند ؛ امتحان، مسابقه ورزشی، ملاقات با فردی مهم، و نگرانی درباره رابطهای جدید، همگی میتوانند موجب احساس نگرانی شوند. معمولا ً اضطرابهای فرد مربوط به آینده هستند، خواه نگرانیهای بلند مدت درباره شغل باشند یا نگرانیهای کوتاه مدت درباره یک ملاقات در شنبه شب. قدری به تجربیات خودتان که اضطراب در آنها بوده، فکر کنید. شاید هنگام امتحان دادن از اینکه هیچ مطلبی به ذهنتان نمیرسید بسیار عصبی شدید، یا هنگام بازی بسکتبال از اینکه ضربه راحتی را از دست دادید " جریحه دار شدید ". شاید اضطراب ناشی از کنفرانس دادن در کلاس، زبان شما را بند آورده باشد و دچار شرمندگی شده باشید. با اینکه همه این تجربیات ناراحت کننده هستند، اما هیچ یک عملکرد نابهنجاری محسوب نمیشوند. حتی احتمال دارد اینگونه تجربیات جنبههای مفید هم داشته باشند. گرچه عموماً اصطلاحات ترس و اضطراب به صورت مترادف به کار می روند، اما روانشناسان در زمینه بالینی بین آنها فرق میگذارند. ترس به پاسخ هشدار فطری و تقریباً زیستی به موقعیت خطرناک یا مهلک اشاره دارد. افراد مبتلا به اختلالهایی که در این فصل شرح داده شدهاند، " هشدارهای کاذب " احساس میکنند که در آنها، محرکها یا موقعیتهای بیضرر، خطرناک پنداشته میشوند ( استریت و بارلو، 1994). اضطراب، در مقابل، بیشتر آیندهگرا و کلی است و به حالتی اشاره دارد که به موجب آن، فرد بیش از اندازه درباره اتفاق افتادن چیز وحشتناکی در آینده نگران، تنیده و ناراحت است. اضطراب هم عنصر شناختی و هم عاطفی دارد. وقتی مضطرب هستید، احساس میکنید اتفاق وحشتناکی روی خواهد داد که قدرت تغییر دادن آنرا ندارید. بعد روی نگرانیهای درونی خود تمرکز میکنید و درباره احتمال خطر یا تهدید، گوش به زنگ یا بیش از حد مراقب میشوید.
اضطراب، زمانی مایه نگرانی بالینی میشود که به چنان سطح شدیدی رسیده باشد که توانایی عمل کردن در زندگی روزمره را مختل کند، به طوریکه فرد دچار حالت ناسازگارانهای شده باشد که مشخصه آن واکنشهای جسمانی و روانی شدید است. این تجربیات شدید، غیر منطقی و توانکاه اساس اختلالهای اضطرابی هستند ( هالجین، 2003، سید محمدی، 1383).

ماهیت اختلالهای اضطرابی
افراد مبتلا به اختلالهای اضطرابی در اثر احساسهای مزمن و شدید اضطراب، درمانده میشوند. این احساسها به قدری نیرومند هستند که افراد مبتلا به این اختلالها قادر نیستند فعالیتهای روزمره خودرا انجام دهند. اضطراب آنها ناخوشایند است و باعث میشود نتوانند از موقعیتهای عادی لذت ببرند، اما علاوه بر آن، آنها میکوشند از موقعیتهایی که باعث میشوند احساس اضطراب کنند، اجتناب ورزند. در نتیجه، آنها فرصتهایی را برای خوشگذرانی یاعملکردن طبق تمایلشان، از دست میدهند. برای مثال، افرادی که میترسند با هواپیما سفر کنند، اگر شغلشان سفر هوایی را ایجاب کند، با مشکلات شغلی مواجه میشوند. شاید شنیده باشید که جان مدن30 مفسر ورزشی، به علت اینکه در هواپیما دچار حملات وحشتزدگی شدید میشود، با اتوبوس به سرتاسر کشور سفر میکند. زندگی کسانی که اضطرابشان به آنها اجازه نمیدهد حتی از خانه خارج شوند، بسیار وخیمتر است. شاید به علت ماهیت عاجزکننده اضطراب و اختلالهای مربوط باشد که داروهای تجویزی برای اضطراب، از جمله پر مصرفترین داروها در ایالات متحده هستند ( هالجین، 2003، سید محمدی، 1383).
اختلال وحشتزدگی: افراد مبتلا به اختلال وحشتزدگی31 میشوند. این حملات، دورههای ترس شدید و ناراحتی جسمانی هستند ، به طوریکه افراد مبتلا احساس میکنند از پای در آمدهاند و نمیتوانند خود را کنترل کنند. شروع این حملات ناگهانی است و معمولا ظرف 10 دقیقه به اوج میرسند. نفس تنگی، تنفس سریع، سرگیجه یا احساس عدم تعادل، احساس خفگی، تبش قلب، لرزش، عرق کردن، ناراحتی معده، احساس واقعی نبودن، احساس کرختی یا مور مور شدن، احساس گر گرفتگی یا سرما، احساس ناراحتی در قفسه سینه، ترس از مردن، " به جنون کشیده شدن "، یا از دست دادن کنترل، از جمله احساسهایی هستند که فرد هنگام حمله وحشتزدگی تجربه میکند. در حالی که این اتفاق
میافتد، فرد احساس نابودی قریب الوقوع و میل شدید به گریختن دارد. اگر تاکنون به هریک از این نشانههای حمله وحشتزدگی دچار شده باشید، میتوانید تجسم کنید برای کسی که این رویداد را به صورت تمام عیار تجربه میکند چقدر ناراحت کننده است ( هالجین، 2003، سید محمدی، 1383).
ویژگیهای تشخیصی حمله وحشتزگی: حمله وحشتزدگی یک دوره ترس یا ناراحتی شدید است که طی آن، فرد دچار چهار نشانه زیر یا بیشترمیشود که به طور ناگهانی ایجاد شده و ظرف 10 دقیقه به اوج میرسند:
* تپش قلب یا شتاب ضربان قلب
* تعریق
* لرزش یا رعشه
* احساس نفستنگی یا خفگی
* احساس گرفتگی گلو
* درد یا ناراحتی قفسه سینه
* تهوع یا ناراحتی شکم
* احساس سرگیجه، عدم تعادل، منگی یا ضعف
* احساس واقعی نبودن (مسخ واقعیت) یا احساس جدا شدن از خود (مسخ شخصیت)
* ترس از دست دادن کنترل یا بهجنون کشیده شدن
* ترس از مردن
* احساس مورمور شدن یا کرختی
* احساس سرما یا گرگرفتگی
اگر اختلال وحشتزدگی درمان نشود، روند متغیری دارد. حملات وحشتزدگی در برخی افراد فقط گاهی روی میدهند، به طوریکه که گاهی چند ماه یا چند سال بین دورهها فاصله است. بعداً، ناگهان و بدون هشدار، حمله اتفاق میافتد. یا این حال، معمولا این اختلال مشکلات مداومی را به مدت چند سال بهخصوص در زنان، ایجاد میکند ( یانکرز32 و همکاران، 1998 ). افرادی که دچار این نشانهها هستند، هر روز تردید دارند که ممکن است دچار حمله وحشتزدگی شوند و کسی را پیدا نکنند که بتواند به آنها کمک کند. همین پیش بینی ناپذیر بودن نشانههاست که این افراد را خیلی آزار میدهد. پژوهشگران معلوم کردهاند افرادی که میتوانند بر اساس محرکهای خاص در محیط، وقوع حمله وحشتزدگی را پیش بینی کنند، دچار پریشانی کمتری میشوند ( کراسک، گلاور، و دکولا33، 1995).
با گذشت زمان، افراد مبتلا به اختلال وحشتزدگی یاد میگیرند از
مکانهایی که میترسند در آنها گیر بیفتند، مانند آسانسور، فروشگاههای شلوغ و سینما، اجتناب کنند. با این حال، این نوع اجتناب میتواند به ایجاد اختلال مربوطی به نام آگورافوبی34 منجر شود که عبارت است از اضطراب شدید در مورد گیر افتادن، درمانده شدن، یا شرمنده شدن، در یک موقعیت بدون کمک در صورت وقوع حمله وحشتزدگی (کراسک، گلاور و دکولا، 1995).
فوبیهای خاص: همه از برخی اشیاء، موقعیتها یا جانوران میترسند. شاید شما با دیدن عنکبوت، حیوان جونده یا مار خودرا عقب بکشید یا شاید نگاه کردن از یک محل مرتفع باعث شود بلرزید یا دچار حالت تهوع شوید. امکان دارد ایستادن در راهرویی شلوغ باعث شود احساس ناراحتی یا حتی عصبانیت کنید و به دنبال فضایی باز بگردید. اینگونه پاسخها یا ناراحتی که بیزاری نامیده میشوند، شایع هستند، و چندان مایه نگرانی نیستند. با این حال، اگر پاسخ فرد به یکی از این تجربیات، با خطر یا تهدیدی که محرک ایجاد کرده است بیتناسب باشد، این فرد مبتلا به فوبی محسوب میشود. فوبی خاص35، ترس غیر منطقی و کاهش ناپذیر از شی، فعالیت، یا موقعیت خاصی است که پاسخ اضطرابی فوری ایجاد میکند، اختلال زیادی در عملکرد به وجود میآورد، و به رفتار اجتنابی منجر میشود. فوبیهای خاص شایع هستند به طوریکه میزان شیوع آنها در نمونههای جامعه بین 4 تا 8/8 درصد است ( انجمن روانپزشکی آمریکا،2000، به نقل از هالجین، 2003 ، سید محمدی، 1383).
ویژگیهای فوبیهای خاص: احتمالاً واژه فوبی را بارها شنیدهاید. شاید کسی در قالب شوخی در مورد واکنش فوبیک به کامپیوترها مزاح کرده باشد. اما وضعیت افراد مبتلا به فوبی واقعی، شوخی بردار نیست؛ بلکه آنها از اینکه با موضوعی مواجه شوند که از آن وحشت دارند، در حالتی از اضطراب شدید به سر میبرند و اغلب برای اجتناب از تماس با آن، از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند. اضطراب این افراد در موقعیتهایی که باید با محرک فوبیک روبرو شوند یا هنگامی که امکان گریختن از محرک ترسناک کم میشود، شدت میگیرد. برای مثال، اضطراب مردی که از هواپیما میترسد، هنگام حرکت کردن به سمت فرودگاه و سوار شدن در هواپیما افزایش مییابد و بعد از بلند شدن هواپیما که میداند نمیتواند از آن خارج شود، به اوج خود می رسد. وقتی که افراد فوبیک با موضوع ترسشان روبرو می شوند، یا انتظار روبرو شدن با آن را دارند، به شدت مضطرب میشوند، گاهی تا بدان حد که دچار حمله وحشتزدگی تمام عیار میشوند (هالجین، 2003، سید محمدی، 1383).
فوبی اجتماعی: خیلی از آدمها قبل از سخنرانی برای یک گروه ، ظاهر شدن برای اجرای موسیقی، یا شرکت کردن در مسابقه ورزشی یا بازی، عصبی میشوند یا میترسند. اما افراد مبتلا به فوبی اجتماعی36، نه تنها در این موقعیتها، بلکه تقریباً در تمام موقعیتهایی کـه دیگران آنها را مشاهده میکنند، دچار اضطراب زیادی میشوند.
ویژگیهای فوبی اجتماعی: ویژگی اصلی فوبی اجتماعی، ترس
غیر منطقی و شدید از این است که رفتار فرد در موقعیت اجتماعی مورد تمسخر یا انتقاد دیگران قرار گیرد. افراد مبتلا به این اختلال میدانند که ترسشان غیر منطقی است، با این حال نمیتوانند جلوی نگرانی خودرا از اینکه دیگران مشغول بررسی دقیق او هستند، بگیرند. با اینکه افراد مبتلا به فوبی اجتماعی به طور افراطی ازاینگونه موقعیتهای اجتماعی اجتناب میکنند، اما موقعیتهایی وجود دارند که در آنها چارهای ندارند؛ وقتی این حالت روی میدهد، در اثر اضطراب فلج میشوند ( هالجین، 2003، سید محمدی، 1383).
افراد مبتلا به فوبی اجتماعی از موقعیتهایی چون سخنرانی در حضور دیگران، ترسهای متعددی دارند. آنها میترسند کاری انجام دهند یا چیزی بگویند که شرمنده شوند، میترسند ذهنشان " تهی شود " ، نگرانند که نتوانند به سخنرانی ادامه دهند، مطلب بی معنی یا احمقانهای بگویند، یا علایم اضطراب مانند لرزیدن نشان دهند ( استین ، واکر و فورد37، 1996). حتی اگر ترسهای این افراد تایید نشوند و عملکرد آنها به آرامی صورت گیرد، نسبت به توانایی خود در عملکرد مناسب در اینگونه موقعیتها تردید دارند، در نتیجه میترسند که دیگران در آینده توقع بیشتری از آنها داشته باشند ( هالجین، 2003، سید محمدی، 1383).
اختلال اضطراب فراگیر: گاهی اضطراب به شی، موقعیت، یا رویداد خاصی ربط ندارد ، ولی به نظر میرسد که ویژگی دایمی وجود روزمره فرد است. تشخیص اختلال اضطراب فراگیر38 در مورد این طبقه از تجربیات اضطراب به کار میرود.
ویژگیهای اختلال اضطراب فراگیر: افراد مبتلا اختلال اضطراب فراگیر، بیشتر اوقات با اضطراب غیر قابل کنترل دست به گریبان هستند. تلاشهای آنها برای کنترل کردن نگرانیشان معمولاً بینتیجه است و به نشانههای متعدد جسمانیو روانی مبتلا هستند که در عملکرد اجتماعی، شغلی و کلی آنها در زندگی اختلال ایجاد میکند. آنها اغلب اوقات مستعد احساس بی قراری و هیجان زدگی هستند و به سختی میتوانند تمرکز کنند و حتی گاهی احساسمیکنند خسته، تحریک پذیر، و ناآرام هستند. بعداً خواهید آموخت که تعدادی از نشانههای این اختلال باسایر اختلالها نیز همراه هستند. برای مثال، عوارض فیزیولوژیکی برخی مواد و عناصر روانی اختلال خلقی یا اختلال روان پریشی میتوانند نشانههای مشابه با نشانههای اختلال اضطراب فراگیر ایجاد کنند (هالجین، 2003، سید محمدی، 1385).
اختلال اضطراب فراگیر شایعترین اختلال اضطرابی در بزرگسالان است، به طوری که میزان شیوع آن در طول عمر 6 درصد است ( اسنایدر39 و همکاران،2000). این اختلال اغلب همراه با افسردگی روی میدهد ، به همین خاطر تشخیص آن را در این جمعیت مشکلتر میسازد ( هوپکو40 و همکاران، 2000). اغلب موارد در اوایل زندگی آغاز میشوند، اما رویدادهای استرس زا در بزرگسالی میتوانند به ظاهر شدن نشانهها منجر شوند. متخصصان بالینی برای تشخیص و درمان موثر باید نشانهها را جدی بگیرند و از گزارشهای نگرانی افراد بزرگسال به عنوان پدیدههای عادی مرتبط با فرآیند پیری، غافل نشوند. اما در صورت وجود این اختلال در کودکان، اضطرابها و ترسهای آنها معمولاً به عملکرد در مدرسه یا فعالیتهای ورزشی ربط دارند. آنها مدام نگران هستند که در تکالیف مدرسه یا ورزشها، حتی در موقعیتهایی که عملکردشان مورد ارزیابی قرار نمیگیرد، درست عمل نکنند. برخی از کودکان بیشتر از مسایل فاجعه آمیز، نظیر امکان درگیری جنگ هستهای یا بلایای طبیعی که آنها یا والدینشان را نابود کند، نگران هستند ( هالجین، 2003، سید محمدی، 1385).
اختلال وسواس فکری- عملی: اگر تا به حال فکری داشتید که نتوانستید آن را از هشیاریتان بیرون کنید، تا اندازهای از تجربه وسواس فکری41 آگاهید: عقیده، فکر، تکانه، یا تصور سمج و مزاحم. افراد مبتلا به وسواس فکری میدانند که این شناختها در درون فرآیندهای فکر آشفته خودشان ایجادمیشوند. آنها نومیدانه سعی میکنند این افکار مزاحم را نادیده بگیرند یا متوقف کنند و در برخی موارد میکوشند با انجام دادن کاری یا فکر کردن به چیزی دیگر آنرا خنثی کنند. برای اینکه فکر وسواسی را درک کنید، به زمانی فکر کنید که با فرد مهمی در زندگیتان جر و بحث کردید و برای مدت چند ساعت یا حتی چند روز بعد از آن، این جر و بحث را در ذهن خود مرور کردید. حتی با اینکه سعی کردید به مسایل دیگری توجه کنید، متوجه شدید که ذهنتان دوباره به این جر و بحث برگشت. شاید از فرط استیصال سعی کردید با انجام دادن فعالیتی که ممکن بود حواس شما را پرت کند، این افکار را پاک کنید. این تجربه را بارها از نظر شدت افزایش دهید، به طوریکه قسمت عمده هر روز با تجربیات مشابه پر شود، تا تجربه وسواس فکری با وسواس عملی هم دست به گریباناند. وسواس عملی42 رفتار تکراری و ظاهراً هدفمند است که در پاسخ به تمایلات غیر قابل کنترل یا طبق یک رشته مقررات تشریفاتی یا قالبی انجام میشود. بر خلاف وسواسهای فکری که موجب اضطراب می شوند، وسواسهای علمی برای کاهش دادن اضطراب یا پریشانی انجام میگیرند. اختلالی به نام اختلال وسواس فکری- عملی (OCD)43 عناصر وسواسهای فکری مکرر و هم وسواسهای عملی را در بر دارد که زندگی روزمره فرد را به طور قابل ملاحظهای مختل
میکند.

تاثیر استرس بر سلامت
تحقیقات پزشکی به طور گستردهای نشان دهنده رابطه مستقیم بین استرس و انواع بیماریهای مزمن فیزیکی میباشد. بیماریهایی مانند: خستگی مزمن، بیماری لثه، زخم معده، عقیمی، بیماریهای قلبی، سرطان و سکته همگی میتوانند ناشی از استرس باشند (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
متخصصان معتقدند که گرچه هیجانات و فشارهای عصبی کوتاه مدت (مانند دیدن یک فیلم ترسناک) چندان ضرری ندارد، اما تنشها و نگرانیهای سخت و بلند مدت مانند دلشوره بیماری سخت یکی از عزیزان یا استرسهای پیش از امتحان و یا ترس از دست دادن شغل میتوانند تاثیری ناگوار روی سلامتی انسان بگذارند (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
دکتر هربرت بنسون44 رییس موسسه درمانی ذهن و جسم درچستنات هیل45 و استادیار دانشگاه پزشکی هاروارد میگوید: ماهمگی در زندگی روزمرهمان استرس داریم، اما توانایی مقابله با استرس را نیز در خود داریم و این امری است که باید به طور علمی مورد بررسی قرار گیرد. او میگوید: هر موقعیتی که مارا تحت فشار ویا تغییری ناگهانی قرار دهد باعث افزایش ترشح آدرنالین در خون میشود، مانند لحظههای تصمیمگیری دشوار بین ماندن و جنگیدن و یا شانه خالی کردن و غیره. ترشح آدرنالین در خون باعث افزایش سوخت و ساز بدن، بالا رفتن فشار خون، تنفس سریعتر، افزایش ضربان قلب و هجوم خون به سمت عضلات میشود. به همین جهت هرگونه استرس و نگرانی در دانشکده، محل کار، مسایل عاطفی، بیماریها و مشکلات اقتصادی یا خانوادگی، در حقیقت بهمنزله تزریق مقدار زیادی هورمون به انسان است. و این تزریق درونی هورمون است که باعث مراجعه بیش از شصت درصد بیماران به پزشک میشود (بخش فارسی سفارت آمریکا، 1385).
در پژوهشی پژوهشگران به تعدادی از افراد قطره بینی حاوی ویروس سرماخوردگی و به تعدادی محلول دارونما دادند. سپس این افراد را برای مشاهده نشانههای عفونت و سرماخوردگی قرنطینه کردند (کوهن ، تیرل و اسمیت46، 1991). پیش از ریختن قطره بینی، میزان استرس افراد به وسیله پرسشنامه ارزیابی شد. از میان این افراد، 47% افراد کم استرس به بیماری سرما خوردگی مبتلا شدند. شواهد دیگری نشان دادهاست افرادی که در برابر استرس میزان
واکنشپذیری در آنها بالاست، در شرایط استرسزا بیشتر در معرض خطر عفونتهای تنفسی قرار دارند (بولکورف، اونرود و آدامز47، 1996). چه چیزی در استرس وجود دارد که موجب بیماری می شود؟ توالی اتفاقی استرس و بیماری ممکن است به دو گونه باشد: 1- مسیری مستقیم، که نتیجه تغییراتی است که استرس در فیزیولوژی بدن ایجاد میکند؛ یا 2- مسیری غیر مستقیم که شامل تاثیر بر سلامت از طریق رفتار فرد است (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).

استرس، رفتار و بیماری
ارتباط میان استرس و بیماری از نظر رفتاری نمونههای مختلفی دارد مثلاً پس از طلاق چنانچه رفتار پدر، مادری که سرپرستی بچه را بهعهده گرفتهاست را پس از یک دوره یک ساله مطالعه کنیم، مشاهده میشود که در رسیدگی به کودک خود نسبت به سابق دچار مشکل شده است (والرستاین، 1983، نقل از سارافینو، 2002، میرزایی، 1385).
تحقیقات نشان دادهاست که در شرایط بسیار استرسزا، افراد به گونهای عمل میکنند که احتمال ابتلا به بیماری یا آسیب دیدگی را در آنان افزایش میدهد ( ویب و مککالوم48، 1986). افزون بر این، عواملی رفتاری، مانند مصرف الکل یا بیاحتیاطی، احتمالاً در میزان بالای تصادفات در افراد دچار استرس، نقش دارد. پژوهشها نشان دادهاست که کودکان و بزرگسالانی که بیش از انداره استرس دارند بیشتر احتمال دارد که به آسیبهای ناشی از حوادث اتفاقی در منزل ، هنگام بازی، محل کار، و حین رانندگی دچار شوند (جانسون49، 1986، کوئیک وکوئیک50، 1984) (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
واکنش پذیری سیستم قلبی- عروقی و بیماری: واکنش پذیری قلبی- عروقی شامل تغییرایت فیزیولوژیکی است که در قلب، عروق و خون در پاسخ به استرس ایجاد میشود. اگرچه محققان هنوز رابطه علنی آشکاری میان واکنش پذیری قلبی-عروقی مزمن با بیماریهای عروق کرونر یا فشارخون بالا پیدا نکردهاند، اما میان این دو، همبستگی زیادی وجود دارد (مانوک، 1994، شروود و ترنر51، 1995).
واکنش پذیری سیستم غدد درون ریز و بیماری: بعضی از واکنشهای فیزیولوژکی، شامل ترشح هورمونها، کاتکولامینها و کورتیکواستروئیدها به وسیله سیستم غدد درون ریز طی استرس است (ایوانز52 و همکاران، 1994، مک کان53 و همکاران، 1993).
افزایش واکنش فیزیولوژیکی غدد درونریز در تستهای آزمایشگاهی واکنش افراد به استرس در زندگی روزمره است (ویلیامز و همکاران، 1991).
بطورکلی، شرایط بیوشیمیایی بدنمان را هنگام استرس نادیده میگیریم. یکی ازمهمترین نقش آفرینان هورمونی شرایط استرس، کورتیزول54 است که توسط غدد فوقکلیه ترشح میشود که در برابر التهابات درونی نقش فوقالعاده مهمی دارد (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
اختلالات روانی فیزیولوژیکی: واژه روانتنی55 تاریخچهای طولانی دارد و به نشانههای بیماری یا بیماریهایی گفته میشود که به وسیله عوامل روان شناختی، بهویژه استرسهای عاطفی، ایجاد یا تشدید میشوند ( لیپفسکی، 1986). اگرچه این واژه را هنوز هم متخصصان و مردم به کار میبرند، در مفهوم آن تغییراتی ایجاد شده و امروزه نام جدیدی گرفته است. واژه اختلالات روانی فیزیولوژیکی به نشانههای جسمی و بیماریهایی گفته میشود که در نتیجه تاثیر متقابل فرایندهای روانی اجتماعی و فیزیولوژیکی به وجود میآیند (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
بیماریهای دستگاه گوارش: بیماریهای التهاب روده، بیماریهایی هستند که ممکن است باعث ایجاد زخم، خونریزی یا درد در دستگاه گوارش شوند. درواقع هنگام استرس بهعلت ترشح زیاد اسید معده و آثار سوء آن،اینگونه مشکلات پیش میآیند (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
آسم56: آسم یک اختلال تنفسی است که در آن التهاب، اسپاسم و خلط، باعث مسدود شدن نایژهها میشوند و تنفس را سخت میکنند. در اکثر موارد، عامل حمله، جسمی است، اما بعضی اوقات ممکن است در اساس، جسمی- اجتماعی باشد (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
سردردهای مزمن: بعضی از مردم به سردردهای مزمن شدید دچارند. اگرچه سردردهای مزمن انواع بسیاری دارد، دو مورد از شایع ترین آنها، میگرن و سردرد تنشی هستند (آندراسیک، بلیک و مک کارا57، 1986، لیپتن، سیلبراستاین و استوارت58، 1994، پاتمن59 و همکاران، 1994). نوع تنشی بر اثر انقباض دایم ماهیچههای گردن و سر که واکنشی معمولی در برابر استرس است، ایجاد میشود و دردی است خفیف و دائمی، گویی نواری به طور محکم دور سربسته
شدهباشد(60AMA، 1989) (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
سایر اختلالات: اختلال روانی فیزیولوژیکی دیگری نیز وجود دارد که استرس در ایجاد یا تشدید آنها موثر است. یکی از این اختلالات،
آرتریت روماتوئید61 (التهاب روماتیسمی مفصل) است؛ بیماری مزمن و دردناکی که در مفاصل کوچک مانند دست، التهاب و سفتی ایجاد میکند. اختلال دیگر قاعدگی دردناک است که میلیونها زن به آن مبتلا هستند و ممکن است با تهوع، سرگیجه یا سردرد همراه باشد (کالهون و برنیت62، 1983، شوستر63، 1986). سومین مشکل مرتبط با استرس، اختلالات پوستی مانند کهیر و اگزما است که در آنها پوست جوش میزند، خشک یا پوسته پوسته میشود، یا ترک میخورد (گراسبارت64، 1982). در بسیاری از موارد، حساسیتهای خاص در ایجاد این مشکلات موثرند (برگ و اینگال65، 1985). اگر چه شواهد موجود، تاثیر عوامل روانی اجتماعی و زیستی را در هر یک از اختلالات روانی زیستی نشان میدهد، اما شواهد هنوز ناقص است و طبیعت تاثیر متقابل این عوامل، تاکنون روشن نیست. (سارافینو، 2002 ، میرزایی، 1384).

اختلال استرس حاد و اختلال استرس پس از آسیب 66(PTSD)
تجربه آسیب زا، رویداد مصیبت بار یا بسیار تاثر آوری است که پیامدهای روانی و جسمانی شدیدی دارد. از جمله رویدادهای آسیب رسان، مواردی نظیر مصیبتهای شخصی، درگیر بودن در حادثهای جدی، قربانی خشونت بودن، یا تجربه کردن بلایای مهلک، هستند. به دنبال اختلال استرس حاد، نشانههای PTSD میتوانند تسلط یابند و روند مزمن و مستمری به خود بگیرند. عوامل یادآوری آسیب، خواه در افکار خود فرد باشند یا درمحیط، ناراحتی روانی یا جسمانی شدیدی را برمیانگیزند. حتی سالگرد این رویداد میتواند آشفتگی روانی و جسمانی شدیدی را تحریک کند. این نشانهها به قدری عذاب آور هستند که افراد مبتلا به PTSDبرای اجتناب از هر چیزی که آنهارا به یاد آسیب
میاندازد، از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند (هالجین، 2002، سید محمدی، 1383).
نشانههای PTSD در دو گروه جای میگیرند. گروه اول که " مزاحمتها و اجتناب " نامیده میشوند، افکار مزاحم، رویاهای مکرر، صحنههای بازگشت به گذشته (فلاش بک) ، بیش فعالی نسبت به علایم آسیب، و اجتناب از افکار یا عوامل یادآوری را در بر میگیرند. گروه دوم به نام " بیشانگیختگی و کرختی" نشانههایی را شامل میشوند که جدایی (گسلش)، از دستدادن علاقه به فعالیتهای روزمره، خواب آشفته، تحریک پذیری و احساس کوتاهتر شدن آینده را در بر دارند. بنابراین، افکار مزاحم موجب اجتناب از یادآوریهای ناراحت کننده میشوند و بیشانگیختگی به پاسخ کرختی میانجامد (تیلور67 و همکاران، 1998) (هالجین، 2002، سید محمدی، 1383).
عوامل روانی اجتماعی تعدیل کننده استرس
واکنش در برابر استرس، از فردی به فرد دیگر، و در یک نفر، از زمانی به زمان دیگر، متفاوت است. این تفاوتها اغلب از عوامل روانی و اجتماعی تعدیل کننده استرس نشات میگیرند. اجازه بدهید بعضی از این عوامل تعدیل کننده را بررسی کنیم.
حمایت اجتماعی به مراقبت، محبت، عزت، تسلی و کمکی که سایر افراد یا گروهها به فرد ارزانی میدارند، گفته میشود (کاب68، 1976، جنتری و کوباسا69، 1984، والستون70، آلاگنا71، دولیس72، 1983، ویلز73، 1984). این حمایت را ممکن است منابع گوناگونی مانند همسر، نامزد، خانواده، اقوام، دوستان، همکاران، پزشک یا سازمانهای اجتماعی به عمل آورند. بنابر نظر سیدنی کاب، کسانی که از حمایت اجتماعی برخوردارند، احساس میکنند کسی دوستشان دارد، به آنها اهمیت داده میشود ، دیگران آنان را افرادی محترم، باعزت و با ارزش به شمار
میآورند و خودرا بخشی از شبکه اجتماعی، مانند خانواده یا سازمانهای اجتماعی میدانند که میتواند منبع کمکهای مادی و معنوی و خدمات دو جانبه در هنگام نیاز باشد (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
انواع حمایتهای اجتماعی: حمایتهای اجتماعی برای فرد چه فایدهای دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، محققان سعی کردهاند انواع حمایتها را طبقهبندی کنند (کوهن، مککی74، 1984، کاترونا و راسل75، 1990). آنان معتقدند اساساً پنج نوع حمایت اجتماعی وجود دارد:
1-عاطفی 2-ارزشی 3-علمی و مادی 4-اطلاعاتی 5-شبکهای. افراد معمولاً از چه حمایتی بهرهمند میشوند؟ کارولین کاترونا در این مورد پژوهشی انجام داد. او به وسیله پرسشنامهای، نوع و میزان حمایتهای گوناگون دانشجویان را سنجید و از دانشجویان خواست تا گزارشی از استرسها و تجارب اجتماعیشان برای دو هفته تهیه کنند. گزارشهای روزانه نشان داد که بیشتر استرسها به نسبت جزئی بودند، مانند خرابی ماشین یا درگیری با هم اتاقی. اما در زندگی یک پنجم آنان واقعهای مهم، مانند تشخیص سرطان در پدر یا مادر، یا
برهم خوردن نامزدی رخ داده بود. همانطور که ممکن است انتظار داشت، در شرایط پر استرس، دانشجویان از حمایت اجتماعی بیشتری برخوردار میشدند و آنانی که از اول احساس میکردند از حمایت اجتماعی بسیاری بهرهمندند، گزارش روزانهشان در طول دو هفته نیز از حمایت بیشتری حکایت داشت (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
حمایتهای علمی به میزان کمتری انجام میگرفت، اما حمایتهای اطلاعاتی، عاطفی و ارزشی، اغلب صورت میگرفتند. دانشجویانی که اغلب از حمایتهای ارزشی برخوردار بودند، درپی یک رخداد استرسزا کمتر احساس افسردگی میکردند. شاید بتوان نتیجه گرفت که احساس ارزشمند بودن، افراد را در مقابل پیامدهای منفی استرس محافظت میکند(سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).
یکی از راههای روانی اجتماعی تعدیل استرس، تشریح احساسات در مورد رخداد استرسزاست که امکان دارد باعث تغییر ارزیابی از استرس شود. در یک تحقیق، با استفاده از این روش تاثیر بیان احساسات بر میزان آنتی بادیهای خون بر ضد ویروس اپستاین- بار76 که باعث بیماری منونوکلئوزیس77 میشود، مورد بررسی قرار گرفت (استرلینگ78 و همکاران، 1994). در پژوهشی، دانشجویان به سه گروه تقسیم شدند که هفتهای سه بار و هر بار به مدت 20 دقیقه تشکیل جلسه میدادند. گروه اول به صورت شفاهی درباره رخدادهای استرسزای زندگیشان توضیح میدادند، گروه دوم همان کار را به صورت کتبی به انجام
میرساندند، وگروه سوم در مورد موضوعی (بی ارتباط با استرس) به صورت کتبی توضــیــح میدادند. دانشجویان هر سه گروه، پیش از آغاز پژوهش، سطح کنترل ایمنی مشابهی در برابر این ویروس داشتند. اما بررسی نمونههای خونی که یک هفته پس ازآخرین جلسه گرفته شد، نشان داد که بهبود کنترل ایمنی در گروه اول بسیار چشم گیر، و در گروه دوم متوسط بود و در گروه سوم، کمی کاهش یافته بود. پژوهشهای دیگر نشان داده است که تشریح احساسات در مورد رخدادهای استرسزا، در تقویت دستگاه ایمنی افرادی که بسیار متخاصمند،
موثرتر از افراد غیر متخاصم بوده است (کریستنسن و همکاران، 1996) (نقل از سارافینو،2002، میرزایی، 1384).
نتایج تحقیقات نشان دادهاست که حمایت اجتماعی امکان دارد موجب کاهش استرس مردم شود. در پژوهشی، جیمز لاروکو79، جیمز هاوس و جان فرنچ80 پرسشنامههای ارزیابی استرس شغلی و حمایتهای اجتماعی بیش از 2000 مرد کارگر و کارمند را بررسی کردند. وجود حمایت اجتماعی از سوی سه منبع سنجیده شد: مدیر و همکاران، همسر و خانواده، دوستان. بررسی هبستگی میان این عوامل، نشان داد که هر چه میزان حمایت اجتماعی فرد بیشتر باشد، او فشار روانی کمتری را گزارش میکند. اگر چه استرس شغلی به میزان کمتری با حمایت اجتماعی از جانب اهل خانه ارتباط داشت، با حمایت مدیر و همکاران، همبستگی قویتری را نشان میداد. تحقیقات دیگری نیز نتایج مشابهی را میان حمایت اجتماعی و استرس شغلی نشان دادهاند (کانستبل81 و راسل، 1984، کاتینگتون و هاوس، 1987). گویا حمایت اجتماعی موجب کاهش استرس ناشی از دیگر منابع گوناگون نیز میشود. تحقیقی درباره دانشجویانی که به فعالیت استرسزا مشغول بودند نشان داد که افزایش فشار خون دانشجو به هنگام سخنرانی، در صورت وجود یک نفر حامی در کنار وی، بسیار کمتر از دانشجویانی بود که به تنهایی سخنرانی میکردند (کورس و لیندن82، 1995، لپور83، آلن84 و اوانز، 1993).

کنترل فردی و سلامت
کنترل فردی و سلامت، از دو راه ممکن است با هم ارتباط داشته باشند. اول، افرادی که احساس کنترل فردیشان قویتر است، امکان دارد به میزان بیشتری توانایی حفظ سلامت و پیشگیری از بیماری را داشته باشند. دوم، به هنگام ابتلا به بیماری جدی، افراد دارای احساس کنترل فردی قوی ممکن است بهتر با بیماری کنار بیایند و در فرآیند توان بخشی نقشی سازندهتر داشته باشند. هردو این ارتباط مورد بررسی قرار گرفته اند (سارافینو، 2000، میرزایی، 1384).
تجزیه و تحلیل دادههای مربوط نشان میدهد که رابطه معناداری بین سلامت روان و شیوه مقابله مسالهمدار وجود دارد. بنابراین هرچه فرد شیوه مقابله مساله مدار را بیشتر به کارگیرد از سلامت روان بالاتر برخوردار است و علایم جسمانی، اضطراب، اختلال کارکرد اجتماعی و افسردگی کمتری نشان خواهد داد. بدین دلیل که مهارت مقابله مساله مداری، ازجمله مهارتهای شناختی است که فرد با توجه به موقعیت، ارزیابی دقیقی جدای از احساسات خود از موقعیت انجام میدهد و بنابر این واقعگرایانهتر عمل میکند. این یافته همانطور که در مقدمه به آن اشاره شد همسو با تحققات گادبی و کوریج (2004)، پاسکار(2003) و میزونو و همکاران (1999) میباشد.
همانطور که در تحققیات مورین (Morin) و همکاران در سال 2003 با مطالعه برروی 67 نفر که دچار مشکل بیخوابی بودند، نشان داده شده رابطه معناداری بین مقابله هیجان مدار و اضطراب وجود دارد، اوهارا (Uehara) و همکاران در سال 2002 با مطالعه برروی 49 بیمار مضطرب یا افسرده نشان دادند، شیوه مقابله هیجانمدار با اضطراب رابطه معنادار دارد و همچنین با سلامت روان رابطه منفی معنادار دارد، ترمبلی و کینگ (Tremblay & King) در سال 1994 در بررسی رابطه اضطراب و افسردگی با شیوههای مقابله در43 نفر دریافتند میان سطح نشانههای افسردگی و اضطراب و شیوه مقابله هیجان مدار رابطه وجود دارد، در این پژوهش نیز در گروه پسران شیوه مقابله هیجانمدار با سلامت روان و مولفههایش رابطه منفی معناداری داشت، چنانچه فرد بتواند واکنشهای هیجانیاش را مهار کند و هیجانات ناخوشایند را کاهش دهد از سلامت روان بالاتری برخوردار خواهد بود.
در بررسی سلامت روان با شیوه مقابله اجتنابی در پسران نشان دادهشد این شیوه باسلامت روان رابطه منفی معنا دار دارد، زیرا اگرچه فرد به طور موقت از موقعیت استرسزا دوری میکند ولی چون موقعیت را رها میکند، مساله حل نشده باقی مانده و به همین منوال بر سلامت روان اثرگذار خواهد بود (حسینیان، منور یزدی، خالقی قدیری، زهرایی، 1385).
احتمالاً ، امیدواری به ویژه مولفه گذرگاهها به عنوان یک مکانیسم
تنظیمکننده فکر عمل میکند و باعث میشود که فرد افکارش را متمرکز بر مقابله با استرس سازد و راههای مختلفی را برای مقابله با استرس قبل از اقدام برای حل مشکل در نظر بگیرد و این عمل احتمالاً مانع از این میشود که فرد توجه خود را از حل مشکل به سایر جنبههای مساله همچون جنبه هیجانی آن منحرف کند. همچنین این یافته میتواند کاربردهای کلینیکی و آموزشگاهی داشته باشد. برای مثال، این یافته پیشنهاد میکند که پرورش امیدواری به ویژه بعد گذرگاه امیدواری در افراد میتواند به طور مستقیم پردازشهای مقابله افراد را توسط متمرکز کردن توجه این افراد بر کوششهای مقابلهای موثر در حل مساله بهبود بخشد (دراچ و سامچ، 2002).
بین دانشجویان پسر و دختر از لحاظ میزان امیدواری و استفاده از راهبردهای مقابلهای هنگام روبرو شدن با موقعیتهای استرسزا تفاوت معناداری وجود ندارد. این نتایج با یافتههای فرایدنبرگ و لوئیس (1991، به نقل از ولراث، 2003 ) و همیلتون و فاوت (1988، به نقل از ولراث، 2003) همخوانی دارد. این یافتهها با نظریه محدودیت نقش (که معتقد است هنگامی که زنان و مردان نقش واحدی از نظر اجتماعی اتخاذ میکنند تفاوتی بین آنها در راهبردهای مقابلهای و میزان امیدواری دیده نمیشود) همخوان است. بر این اساس، بهدلیل این که دو جنس در نقش واحد " دانشجو " قرار داشتهاند تفاوتی بین آنها در راهبردهای مقابلهای و میزان امیدواری مشاهده نشده است (شیرین زاده، سید جعفری، 1385).
شخصیت مقاوم
بر اساس نظریه سوزان کوباسا و سالواتور مدی، تفاوتهای موجود از نظر کنترل فردی تنها بخشی از دلیل آن هستند که چرا بعضی از مردم بههنگام دچار شدن به استرس، بیمار میشوند و بعضی دیگر نه. آنان اظهار داشتهاند که مجموعه گستردهتری از ویژگیهای شخصیتی، به نام مقاوم بودن85، در این امر موثر است (کوباسا، 1979، 1986، کوباسا و مدی، 1977).
مقاوم بودن سه ویژگی را شامل میشود: 1) کنترل، اعتقاد به اینکه فرد میتواند بر رخدادهای زندگیاش اثر بگذارد – یعنی، احساس کنترل فردی.2) تعهد86، داشتن هدف و مشارکت در رخدادها و فعالیتها و ارتباط برقرار نمودن با مردم. برای نمونه، افراد متعهد منتظر آنند که برنامههای روزمره را آغاز کنند و از ارتباط برقرارکردن با افراد لذت میبرند. 3) مبارز طلبی، تمایل به تلقی کردن تغییرات به عنوان محرکها یا موقعیتهایی برای رشد، به جای تصور کردن آنها به صورت تهدیدی برای امنیت (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).

مقاوم بودن و سلامت
کوباسا (1979) اظهار داشتهاست که افراد مقاوم، در شرایط استرسزا سالمتر باقی میمانند، به دلیل آنکه آنان با استرس به نحو بهتری روبرو میشوند و کمتر احتمال دارد که بر اثر این حوادث، مضطرب و بر افروخته شوند در نتیجه، فرایند پیچیدهای که میتواند از استرس به بیماری بیانجامد، هرگز ایجاد نمیشود. نتایج بعضی تحقیقات، این نظریه را تایید کرده است. برای نمونه، نتایج بعضی از پژوهشهای گذشته نگر و آینده نگر نشان دادهاست که زمانی که شرایط استرسزا به درازا میکشد، افراد مقاوم به بیماریهای کمتری مبتلا میشوند (کوباسا، 1979، کوباسا، مدی و پاچستی، 1982، کوباسا، مدی ، پاچستی و زولا، 1985). پژوهشهای دیگر نشان دادهاست که افراد بسیار مقاوم در مقایسه با افراد کم مقاومت با موقعیتهای استرسزا به طور موثرتری رویارو میشوند. برای مثال، با کارکردن روی مشکل یا تبدیل موقعیتهای منفی به مثبت (هالاهان و موس، 1985، ویلیامز، ویب87 و اسمیت، 1992). افزون بر این، افراد مقاوم در شرایط استرسزا، دچار فرسایش جسمی کمتری میشوند (کانترادا88، 1989). اما بعضی تحقیقات، نتایج متضادی را نشان دادهاست و بعضی شواهد حاکی از آن است که آزمونهای استفاده شده برای اندازهگیری مقاومت، امکان داردحالتهای عاطفی منفی مانند اضطراب ، افسردگی یا خشونت را اندازهگیری کنند (فانک89، 1992، هال، ون ترورن و ویرنلی90، 1992).

چگونه میتوان استرس را کاهش داد؟
دکتر بنسون نیز با این نظر موافق است: "هیچگاه دارویی وجود ندارد که بتواند اثرات اینگونه بیماریهای فیزیکی ناشی از نگرانی و استرس را درمان نماید. همانگونه که همه ما لحظات سنگین و فرساینده تصمیمگیری در لحظات بحرانی را داریم، روش رسیدن به آرامش نیز در درون ما وجود دارد. بیش از هزار سال است که بشر به دنبال روشهایی برای رسیدن به آرامش است، اغلب با توسل به مذهب. دکتر بنسون که کتابهای متعددی نیز در این زمینه مانند اثرات آرامش، فراتر از اثرات آرامش و کتاب سلامتی: راهنمای جامع به دست آوردن سلامتی و درمان بیماریهای ناشی از استرس را تالیف کرده است، میگوید: تکرار یک کلمه، دعا، لغت خاص و حتی تکرار تمرینات فیزیکی مانند دویدن و یا یوگا روش کلیدی و بسیار مهمی برای مقابله با اثرات و بیماریهای فیزیکی ناشی از استرس میباشد. اولین اشاره به این مفهوم در آیین هندو آمده است، جایی که از شاگرد خواسته میشود با تمرکز بر تنفسشان یک کلمه را تکرار کنند. این مفهوم در آئین یهودیت، مسیحیت و اسلام نیز آمده است. 5 بار نماز روزانه در اسلام نیز به همین دلیل است. به گفته دکتر بنسون با انجام این تمرینات روزانه 2 بار و هر بار 10 الی 20 دقیقه منافع بسیاری نصیب بدن ما خواهد شد. دکتر بنسون میگوید: انسانها وجه تشابهات زیادی با یکدیگر دارند، ما از نقطه نظر انسانی همگی شبیه هستیم. همه ما صاحب یک منبع آرامش درونی مادرزاد هستیم (بخش فارسی سفارت آمریکا، 1385).
حقیقت این است که ما در هر زمینهای اعم از تحصیل، کار، خانواده و مسایل مالی هیچگاه نمیتوانیم به طور کامل از استرس دوری کنیم. اما میتوانیم یاد بگیریم که در برابر مسایل استرسزا چگونه برخورد کنیم. با تکیه بر ذهن ما میتوانیم سلامتی ذهنی و فیزیکی را بهطور همزمان بدست آوریم. موارد زیر که توسط انجمن ملی بهداشت و سلامت روان توصیه میشود ممکن است بسیار بدیهی به نظر برسد اما تعداد کمی از ما در زندگی روزانهمان آنها را به صورت علمی به کار میبریم. پس سعی کنید این نکات را رعایت کنید و خودتان متوجه تغییرات به وجود آمده خواهید شد:
* تغذیه مناسبی داشته باشید و به طور منظم ورزش کنید.
* اهداف دست نیافتنی برای خود تعریف نکنید.
* در زندگی اولویت بندی داشته باشید و این اولویتها را مرتباً بازنویسی کنید.
* در هر زمان فقط به یک فعالیت بپردازید.
* هر زمان که احتیاج داشتید استراحت کوتاهی بکنید.
* یاد بگیرید که آرام بوده و تمرکز داشته باشید.
* به خاطر داشته باشید که هیچ کس کامل نیست.
* یاد بگیرید که نه بگویید.
* انعطاف پذیر باشید.
* از رقابتهای فرسایشی بپردازید.
* از دیگران توقع زیاده از حد نداشته باشید.
* خشم خودرا کنترل کنید.
* با دوستان، همکاران و افراد خانوادهتان صادق باشید.
* با کسی که دوستش دارید یا به آن اطمینان دارید درد دل کنید (ماهنامه روانشناسی اجتماعی 1385).

استرس میتواند مفید باشد؟
یکی دیگر از دلایل اینکه ارتباطی قوی میان استرس وبیماریها وجود ندارد، آن است که هر استرسی بد نیست، آیا امکان دارد بعضی از انواع استرس یا میزانهایی از آن، بیاثر یا حتی خوب باشد؟ شواهدی در تایید این مسئله وجود دارد (سیلگر، 1986).
چه مقدار استرس ممکن است برای افراد خوب باشد؟ براساس بعضی از نظریههای انگیزش و برانگیختگی، در صورت وجود میزان مطلوبی از برانگیختگی، احساس و عملکرد افراد در بهترین حد خود خواهد بود (فیسک و مدی91،1961 هب92، 1995 ).
این میزان مطلوب، درهر فردی با دیگری تفاوت دارد، اما برانگیختگی بسیار کم یا بسیار زیاد، موجب اختلال در عملکرد میشود. اجازه دهید با آوردن مثالی این موضوع را روشنتر کنیم. فرض کنید روزی در کلاس نشستهاید و استاد بیخبر میخواهد از شما امتحان بگیرد. اگر نمره این امتحان در نمره نهایی تحصیل شما تاثیر نداشته باشد، ممکن است به پرسشها درست پاسخ ندهید. اما اگر نمره آن 10درصد نمره کل را تشکیل دهد، شما آنقدر دچار استرس میشویدکه به دقت به آنها پاسخ دهید، و اگر70درصد نمره کل را تشکیل دهد، ممکن است از شدت استرس نتوانید به پرسشها درست پاسخ دهید.
آیا بعضی از انواع استرس، بهتر از انواع دیگر است؟ سه نفر از سرشناسترین پژوهشگران معتقدند که دست کم دو نوع استرس وجود دارد. برای مثال، سلیه (1985) معتقد بود که نوعی از استرس به نام استرس منفی، مضر و آسیب رساننده است و نوع دیگر آن، که استرس مثبت نام دارد، مفید و سازنده است. استرس منفی، همراه با تلاش یا بدون آن، احتمالاً آسیبزاتر از تلاش بدون استرس منفی است.
بالاخره آنکه، لازاروس سه نوع ارزیابی از استرس را وصف کرده: خسارت- زیان، تهدید و چالش. او چنین بیان کرده است:
افراد مورد چالش قرار گرفته، به احتمال فراوان از روحیه بهتری
برخوردارند، زیرا بر اثر احساسات خوشایندی که با چالش همراه است، احساس مثبتی به آنان دست میدهد. کیفیت عملکرد در چنین شرایطی بهتر است، زیرا فرد احساس اعتماد به نفس میکند، از نظر عاطفی از توان نمیافتد و توانایی بیشتری برای استفاده از منابع موجود در خود میبیند. سرانجام آنکه، واکنش فیزیولوژیکی به چالش با تهدید متفاوت است، بهطوری که باعث بروز بیماریهای سازگاری کمتری میشوند (لازاروس و فوکمن، 1984 ب، ص 34).
میان این سه نظریه یک وجه مشترک وجود دارد: استرس دو نوع است، بد و خوب. استرس بد معمولاً شامل یک جزء احساسی منفی است. فرایند ارزیابی شناختی نقش مهمی در تعیین نوع استرس بازی میکنند.
نکته دیگری که باید در نظر گرفت آن است که آسیب پذیری افراد در برابر استرس با هم تفاوت دارد. جان میسون (1975) معتقد است که این تفاوتها مانند تفاوتهایی است که افراد در مورد ویرسها و باکتریها از خود نشان میدهند. همه افرادی که با میکروبی سرو کار پیدا میکنند، الزاماً بیمار نمیشوند. آسیب پذیری در برابر استرس، در دو فرد با هم یکسان نیست و در یک فرد نیز، از زمانی تا زمان دیگر تفاوت دارد. این گوناگونی بر اثر تفاوتهای فیزیولوژیکی و روانی اجتماعی میان افراد ایجاد میشود (سارافینو، 2002، میرزایی، 1384).

فصل سوم

روش پژوهش

مقدمه
پژوهشگر در این فصل به بیان و معرفی جامعه آماری، روش نمونه گیری، گروه نمونه، ابزار پژوهش، روش نمرهگذاری، روش اجرا و شیوههای آماری پرداخته است.

جامعه آماری
جامعه آماری در این پژوهش عبارت است از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز که در سال تحصیلی 88- 87 مشغول به تحصیل بودهاند.

روش نمونهگیری
در پژوهش حاضر از روش نمونهگیری تصادفی استفاده شدهاست، به این صورت که به طور تصادفی تعداد 60 دانشجو از بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز از دانشکدههای مختلف به طور تصادفی انتخاب شدند.
نمونه پژوهش
نمونه مورد بررسی در پژوهش حاضر شامل یک گروه 60 نفری از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز است.

ابزار پژوهش
ابزار بهکار رفته در پژوهش حاضر دو پرسشنامه تست استرسهای روزانه دانشجویان از سارافینو و تست سلامت عمومی 93GHQ است.
الف) پرسشنامه استرسهای روزانه دانشجویان سارافینو: این پرسشنامه شامل60 سئوال است. این سوالها فهرستی از شرایطی است که امکان دارد برای دانشجویان ناخوشایند باشد و به آنها استرس وارد کند.
روایی و پایایی: در رابطه با روایی و پایایی پرسشنامه فوق با توجه به وقت اندک پژوهشگر و امکانات در دسترس متاسفانه منبع یا ماخذی که قابل استفاده در این پژوهش باشد در اختیار نبود.
شیوه نمرهگذاری: در این آزمون در مقابل هر سئوال دو ستون برای پاسخگویی وجود دارد. به این صورت که یک ستون تعداد دفعاتی است که آزمودنی در سه ماه گذشته از آن مشکل بخصوص دچار استرس شده و در ستون دوم میزان ناخوشایندی آن مشکل.
برای تعداد دفعات، پنچ گزینه 1 (به ندرت یا اصلا)، 2 (بعضی اوقات)، 3 (اغلب)، 4 (بیشتر او قات)، 5 (تقریبا همیشه)، و برای میزان ناخوشایندی چهار گزینه 1 (بسیار کم)، 2 ( متوسط)، 3 ( زیاد)، 4 (بسیار زیاد) تعریف شدهاست.
از آزمودنی خواسته میشود که روبروی هر سئوال تعداد دفعات و میزان ناخوشایندی را با توجه به گزینههای مربوطه عددگذاری نماید. بعد از اتمام، برای نمرهگذاری تعداد دفعات و میزان ناخوشایندی هر سطر یاسئوال، درهم ضرب شده و مجموع 60 سئوال محاسبه میگردد و بدین ترتیب یک عدد به صورت کلی بدست میآید. با توجه به تعداد سئوالها و شیوه نمرهگذاری، نمره نهایی عددی بین60 تا 1200 خواهد بود که به صورت زیر ارزیابی میگردد.
* پایینتر از 150 استرس کم.
* بین 151 تا 300 استرس متوسط.
* بین 301 تا 450 استرس زیاد.
* بالاتر از 451 استرس خیلی زیاد.
ب) پرسشنامه سلامت عمومی GHQ : پرسشنامه سلامت عمومی نخستین بار توسط گلدبرگ (1972) بهعنوان یک ابزار خود اجرایی و به منظور اندازهگیری اختلالات روانپزشکی در جمعیتهای غیربالینی رواج یافت و امروزه به دلیل سهولت اجرا، اختصار و مقبولیت آن نزد کاربران، به یکی از گستردهترین ابزارهای مورد استفاده در دنیا تبدیل شده است. این مقیاس عملکرد را در دو حوزه اصلی: 1) توانایی فرد برای فعالیتهای معمول بهداشتی و 2) رشد اخیر نشانگان ذهنی پریشانیهای روانی اندازهگیری میکند. از این مقیاس نسخههای متعددی در دامنه 12 تا 60 سوالی توسعه یافته است. اما نسخه 28 سوالی آن تنها مقیاسی است که چهار خرده مقیاس را درحیطه اختصاصیترآسیب شناسی روانی اندازهگیری میکند (گلدبرگ و ویلیامز، 1988).
GHQ به 38 زبان ترجمه و در دامنه گستردهای از جمعیت و فرهنگهای مختلف مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و اخیرا در حدود 700 مقاله درباره آن به چاپ رسیده است.
روایی و پایایی: مطالعات متعدد در 15 کشور و در جمعیتهای گوناگون درباره ساختار عاملی و مشخصههای روانسنجی آن، پایایی خرده مقیاسهای افسردگی شدید و اختلال عمکرد اجتماعی و نیز همپوشی معنا دار دو خرده مقیاس علایم جسمانی و اضطراب و اختلالات خواب را مورد تایید قرار داده است (ورنکه و همکاران، 2000). در ایران نیز نسخه فارسی GHQ موضوع بسیاری از پژوهشها و مطالعات بالینی قرار گرفته است (نور بالا و همکاران، 2004، هومن، 1376). با وجود این، تاکنون مطالعات نظام داری به منظور بررسی ویژگیهای روانسنجی آن و ارائه هنجار ملی برای جمعیت دانشجویان کشور به عنوان یک جمعیت ویژه ولی گسترده و متنوع انجام نشده است.
این پرسشنامه شامل 28 سئوال میباشد که سئوالات این تست به صورت 4 مقیاس جداگانه نیز دسته بندی شده است.
* سئوالات 1 تا 7 مربوط به علایم جسمانی
* سئوالات 8 تا 14 مربوط به اختلال اضطرابی و خواب
* سئوالات 15 تا 21 مربوط به کارکرد اجتماعی
* سئوالات 22 تا 28 مربوط به افسردگی
تمامی سئوالات به صورت چهار گزینهای بوده و آزمودنی برای پاسخگویی باید یکی از گزینهها را انتخاب نماید.
شیوه نمرهگذاری: برای نمرهگذاری پرسشنامه سلامت عمومی GHQ برای هر مقیاس نمره جداگانهای بدست میآید که با جمع نمرات این مقیاسها نمره کلی برای هر آزمودنی بدست میآ ید.
به هر یک از سئوالات زیر از صفر تا سه نمره داده میشود، بصورت زیر:
خیر (0)، کمی (1)، زیاد (2 )، خیلی زیاد (3).
سئوالات 1،15 تا 21 به جز سئوال شماره 16 به صورت زیر نمرهگذاری میشوند:
بیش از همیشه (0)، مثل همیشه(1 )، کمتر از همیشه(2)، خیلی بدتر از همیشه(3 ).
با توجه به تعداد سئوالات و شیوه نمرهگذاری، نمره نهایی هر مقیاس از صفر تا 21 و نمره نهایی کل بین صفر تا 84 خواهد بود.

روش اجرا
نتایج حاصل از دادههای تجربی به این صورت حاصل شد که این
پرسشنامهها در سه دانشکده مختلف دانشگاه در سه روز متفاوت بین دانشجویان توزیع شد، و دانشجویان این دو پرسشنامه را همان روز پاسخ دادند و به پژوهشگر بازگرداندند.
روش آماری
برای تحلیل دادههای خام حاصل از پرسشنامهها از برخی روشهای آمار توصیفی چون جداول توزیع فراوانی استفاده شد. در جهت آزمون فرضیه پژوهش که کشف رابطه بین استرس روزانه دانشجویان و سلامت عمومی آنهاست، چون داده های پژوهش از نوع مقیاس فاصلهای است از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است.

تحلیل دادهها
اگر r بدست آمده برابر با 1+ باشد، نشان دهنده همبستگی مثبت و کامل است. اگر r بدست آمده برابر 1- باشد، رابطه کامل و منفی است؛ یعنی بین دو متغیر رابطه معکوس وجود دارد. اگر r بدست آمده برابر صفر باشد نشان از عدم همبستگی بین متغیرها میباشد. دلاور معتقد است میتوان به عنوان راهنما برای توصیف و تفسیر تقریبی همبستگی از اطلاعات مندرج در جدول زیر استفاده کرد (دلاور، 1381).

معنی
r x y
همبستگی خیلی پایین
0 تا 19/0
همبستگی پایین
20/0 تا 39/0
همبستگی متوسط
40/0 تا 69/0
همبستگی بالا
70/0 تا 89/0
همبستگی خیلی بالا
90/0 تا 1

فصل چهارم

یافتههای پژوهش

مقدمه
تجزیه و تحلیل آماری دادهها یکی از ارکان پژوهشهای روانشناختی محسوب میشود که برای دستیابی و نتیجهگیری دقیق و صحیح ضروری است. پژوهشگر در این راستا با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی، ضمن توصیف اطلاعات جمعآوری شده از نمونه مورد مطالعه در مورد تعمیم آن به جامعه مورد پژوهش تصمیمگیری میکند. در پژوهش حاضر برای این منظور در دو بخش الف) توصیف دادهها و ب) استنباط دادهها به ترتیب از روشهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است.
الف) توصیف دادهها: این بخش به توصیف حجم نمونه و نمرات بدستآمده از آزمونها میپردازد. در سطح توصیفی از موارد زیر استفاده
شدهاست:
1. شاخصهای فراوانی، درصد فراوانی و فراوانی تراکمی
2. نمودارها
3. ضریب همبستگی پیرسون

جدول(1-4) دادههای خام بدست آمده از پرسشنامه استرسهای روزانه
نمره
آزمودنی ها
نمره
آزمودنی ها
نمره
آزمودنی ها
204
41
476
21
206
1
243
42
501
22
335
2
233
43
168
23
496
3
117
44
247
24
317
4
187
45
280
25
422
5
553
46
126
26
118
6
341
47
308
27
365
7
338
48
163
28
153
8
319
49
144
29
124
9
425
50
550
30
183
10
185
51
264
31
247
11
381
52
191
32
378
12
252
53
253
33
128
13
680
54
118
34
120
14
247
55
361
35
250
15
281
56
137
36
149
16
554
57
126
37
209
17
363
58
341
38
239
18
136
59
97
39
441
19
370
60
364
40
676
20

جدول (2-4) دادههای خام بدست آمده از پرسشنامه GHQ
نمره کل
افسردگی
کارکرد اجتماعی
اختلال اضطرابی وخواب
علایم جسمانی
آزمودنیها
31
4
8
10
9
1
65
10
16
19
20
2
32
16
10
6
0
3
16
2
8
3
3
4
27
3
12
9
2
5
9
0
4
3
0
6
4
0
2
2
2
7
15
1
8
4
4
8
18
1
10
3
5
9
20
0
8
7
3
10
20
2
10
5
6
11
28
4
10
8
8
12
31
6
8
9
9
13
25
2
10
4
7
14
26
3
6
10
7
15
23
1
9
6
5
16
39
12
14
8
6
17
25
1
11
7
8
18
54
18
14
14
10
19
45
15
6
14
10
20
ادامه جدول (2-4) دادههای خام بدست آمده از پرسشنامه GHQ
نمره کل
افسردگی
کارکرد اجتماعی
اختلال اضطرابی وخواب
علایم جسمانی
آزمودنیها
52
16
19
9
8
21
55
7
16
13
19
22
33
8
8
10
7
23
27
4
10
5
8
24
30
3
10
10
7
25
37
0
11
11
13
26
18
3
3
7
5
27
24
4
7
6
7
28
19
1
9
5
4
29
46
10
9
16
11
30
12
1
8
2
1
31
30
6
5
12
7
32
31
3
9
8
11
33
25
3
7
11
4
34
47
10
13
11
13
35
26
3
16
4
3
36
17
1
7
5
4
37
32
2
7
9
14
38
18
2
7
7
2
39
57
15
16
11
15
40
ادامه جدول (2-4) دادههای خام بدست آمده از پرسشنامه GHQ
نمره کل
افسردگی
کارکرد اجتماعی
اختلال اضطرابی وخواب
علایم جسمانی
آزمودنیها
43
17
6
12
8
41
17
3
6
2
6
42
35
10
9
6
10
43
16
1
5
6
4
44
26
4
10
8
4
45
43
3
14
9
17
46
57
15
12
17
13
47
45
5
11
14
15
48
24
4
9
6
5
49
37
4
15
12
6
50
18
0
7
7
4
51
25
3
9
7
6
52
22
2
5
9
6
53
59
10
14
17
18
54
24
4
9
4
7
55
27
2
10
8
7
56
51
10
9
20
12
57
32
3
12
8
9
58
14
1
7
3
3
59
24
4
8
5
7
60
توصیف حجم نمونه از لحاظ میزان استرسهای روزانه
همانگونه که در جدول 1-4 ملاحظه میشود و با توجه به شیوه
نمرهگذاری پرسشنامه استرس روزانه دانشجویان، از60 نمونه مورد بررسی 13 نفر از دانشجویان دارای استرس کم، 22 نفر دارای استرس متوسط، 17 نفر دارای استرس زیاد و 8 نفر دارای استرس خیلی زیاد هستند.

میزان استرس روزانه
فراوانی
درصد فراوانی
فراوانی تراکمی
درصد فراوانی تراکمی
استرس کم
13
7/21
13
7/21
استرس متوسط
22
7/36
35
3/58
استرس زیاد
17
3/28
52
7/86
استرس خیلی زیاد
8
3/13
60
100
جدول(3-4) توزیع فراوانی حجم نمونه مورد بررسی از لحاظ استرس روزانه

نمودار( 1-4) توزیع فراوانی حجم نمونه از لحاظ استرس روزانه

جدول(4-4) توزیع فراوانی حجم نمونه مورد بررسی از لحاظ سلامت عمومی
نمره پرسشنامه GHQ
میانه
فراوانی
درصد فراوانی
فراوانی تراکمی
درصد فراوانی تراکمی
4-0
2
1
7/1
1
7/1
9-5
7
1
7/1
2
3/3
14-10
12
2
3/3
4
7/6
19-15
17
10
7/16
14
3/23
24-20
22
8
3/13
22
7/36
29-25
27
11
3/18
33
55
34-30
32
9
15
42
70
39-35
37
4
7/6
46
7/76
44-40
42
2
3/3
48
80
49-45
47
4
7/6
52
7/86
54-50
52
3
5
55
7/91
59-55
57
4
7/6
59
3/98
64-60
62
0
0
59
3/98
69-65
67
1
7/1
60
100

نمودار(2-4) توزیع فراوانی حجم نمونه از لحاظ تست سلامت عمومی GHQ
با توجه به فرمول ضریب همبستگی پیرسون و دادههای خام و با انجام محاسبات اعداد زیر برای ضریب فوق بدست آمد:

6612/0 =rxy
ب) استنباط دادهها: در این بخش که به آزمودن فرضیه پژوهش
میپردازد، درسطح آمار استنباطی جهت بررسی معنادار بودن ضریب همبستگی از آزمون معنیداری t استفاده شده است. این بخش به توصیف حجم نمونه و نمرات بدست آمده از آزمونها میپردازد.
برای بررسی فرضیه پژوهش پس ازمحاسبه ضریب همبستگی بین متغیرها ضریب تعیین بدست میآید. سپس با استفاده ازآزمون معناداری ضریب همبستگی، معنادار بودن ضریب همبستگی و قابلیت تعمیم آن به جامعه آماری مورد پژوهش، بررسی میگردد. آمارههای محاسبه شده برای فرضیه پژوهش در جدول(5-4) آمده است.

" بین استرسهای روزانه دانشجویان و سلامتی عمومی آنان رابطه معنی داری وجود دارد."

جدول (5-4) آماره های محاسبه شده برای فرضیه پژوهش
ضریب همبستگی
ضریب تعیین
مقدار t محاسبه شده
درجه آزادی
مقدار t جدول

05/0
01/0
6122/0
3748/0
8965/5
58
2
66/2

آمارهای بدست آمده حاکی از آن است که بین استرسهای روزانه دانشجویان و سلامت عمومی آنان رابطه وجود دارد. با توجه به اینکه نمرات بالا در تست سلامت عمومی GHQ نشان دهنده میزان سلامت عمومی کمتر یا به عبارتی عدم سلامت است. در پژوهش حاضر بین استرسهای روزانه دانشجویان و سلامت عمومی آنان همبستگی متوسطی مشاهده شد؛ به این معنی که هرچه استرس بیشتری بر دانشجویان وارد شود سلامت عمومی آنان کاهش مییابد.
با توجه به مقدار t بدست آمده که از مقدار t جدول در سطح معنا داری بزگتر است، بنابر این میتوان گفت که ضریب همبستگی محاسبه شده معنی دار است و قابلیت تعمیم به جامعه آماری مورد نظر را دارد. بدین ترتیب فرضیه پژوهش مبنی بر اینکه بین استرسهای روزانه دانشجویان و سلامت عمومی آنها رابطه معنی داری وجود دارد، تایید میگردد.

فصل پنجم

نتایج پژوهش

خلاصه پژوهش
دانشجویان بخش عظیم و بسیار بزرگی از جمعیت کشور ما را تشکیل میدهند و از آن جهت که این گروه در آیندهای نه چندان دور قسمت عمدهای از بازار کار و پستهای حیاتی و کلیدی جامعه را اشغال خواهند کرد، سهم بسیار زیادی در پیشرفت و پویایی جامعه به عهده خواهند داشت. همانگونه که همه اعتقاد دارند، سلامتی بزرگترین و با ارزشترین نعمتی است که به انسان داده شده است و دانشجویان نیز تنها در صورت سالم بودن و سلامت زیستن میتوانند بیشترین و بهترین کارایی را در انجام امور و مسئولیتهای خود داشته باشند.
سلامت روان و روح به اعتقاد بسیاری اهمیت و ارزشی همپایه و حتی بیشتر از سلامت جسم و بدن دارد. با توجه به شیوه زندگی بشر امروز استرس و فشارهای روانی تاثیر بسزایی در سلامت روان و حتی سلامت بدن دارد. پژوهش حاضر به بررسی ارتباط میان استرس و فشار روانی بر سلامت عمومی دانشجویان میپردازد.
در این پژوهش گروه نمونه شامل 80 دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی بود که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند. به علت عدم علاقه بعضی دانشجویان به پاسخگویی و عدم دسترسی به برخی دیگر بعد از پاسخگویی به پرسشنامه، تعداد گروه نمونه به 60 نفر تقلیل پیدا کرد.
نتایج پژوهش حاکی از آن است که ارتباط معنا داری بین استرس و سلامت عمومی دانشجویان وجود دارد، بنابراین فرضیه پژوهش تائید میگردد.
به عقیده پژوهشگر نتیجه بدست آمده در پژوهش حاضر بسیار قابل تعمق و بررسی است و توجه بیشتر مسوولان مربوطه به پژوهش در این زمینه را میطلبد.

محدودیت های پژوهش
1. تعدادی از دانشجویان رغبت و تمایل چندانی برای پاسخگویی صادقانه و دقیق نشان نمیدادند و همکاری لازم را به عمل نیاوردند به طوریکه حجم نمونه از 80 نفر به 60 نفر کاهش پیدا کرد.
2. محدودیت زمانی مانع از بررسیهای گستردهتر در این زمینه گردید.

پیشنهادهای پژوهش
1. به علاقهمندان پژوهش دراین زمینه پیشنهاد میگردد موضوع حاضر را باحجم نمونه وسیعتر و در سطح کلیه دانشگاهها با درنظر گرفتن عواملی چون بومی و غیر بومی بودن دانشجوها، پیشرفت تحصیلی، وضعیت سکونت و … بررسی نمایند.
2. از آنجایی که پرسشنامه سلامت عمومی شامل 4 مقوله است و
میتوان تاثیر استرس را بر هریک از مقولههای علائم جسمانی، اختلال اضطرابی و خواب، کارکرد اجتماعی و افسردگی را به طور جداگانه بررسی نمود، امکان پژوهشهای دقیق تر در این زمینه وجود دارد.

فهرست منابع
1. روانشناسی سلامت، ادوارد پ. سارافینو، ترجمه گروه مترجمان زیر نظر دکتر الهه میزائی، چاپ اول 1384، انتشارات رشد.
2. آسیب شناسی روانی، ریچارد پی. هالجین، سوزان کراس ویتبورن، ترجمه یحیی سید محمدی، چاپ اول، پائیز 1383، نشر روان.
3. روانشناسی رشد، لورا ای. برک، ترجمه یحیی سید محمدی، چاپ پنجم، بهار 1385، نشر ارسباران.
4. اصول بیوشیمی نینجر، مایکل ام. کاکسو، دیوید ال، نلسون، چاپ دوم، زمستان 1382، نشر آییژ.
5. سایتهای اینترنتی:
http://daneshnameh. roshd.ir
http://www.schoolnet.ir
http://richardweinsteinde.com
http://Persian.usinfo.state.gov
http://www.jamejamonline.ir
6. ماهنامه روانشناسی جامعه، شماره 32، 20 اردیبهشت تا 20 خرداد 1385، سال دوم.
7. ماهنامه روانشناسی جامعه، شماره 33، 20 خرداد تا 20 تیر 1385، سال سوم.
8. مجموعه مقالات سومین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان، 3 و4 خرداد 1385.

1 Gastritis
2 Post – Traumatic Stress Disorder
Berk 3
4 Miller
5 Stress
6 Sarafino
7 Daily Stress
8 Public Health
9 Mental Health
10 Cholestrol
11 Glucose
Baum 12
13 Coyne – Holroyd
Strain 14
15 Folkman
16 Launier
17 Mecheni
18 Intelligence Quality
19 Hydroxy and Roze
20 Seamann
21 Kease
22 Rogers, Dubey and Reich
23 Lagressa and Estone
24 Levin
25 Miller
26 Passer
27 Sears & Milburn
28 Hassles Scale
29 Anxiety Disorders
30 John Madden
31 Panic Disorder
32 Jankers
33 Krask, Glover & Decola
34 Agorphobia
35 Specific Phobia
36 Social Phobia
37 Estin, Walker & Ford
38 Generalized Anxiety Disorder
39 Sneider
40 Hopco
41 Obsession
42 Compulsion
43 Obsessive – Complusive Disorder
44 Benson
45 Chestnut Hill
46 Cohen, Tyrell & Smith
47 Bulcourf, Unrod & Adams
48 Mc Callum
49 Johnson
50 Quick and Quick
51 Sherwood, Turner
52 Evans
53 Mc Cann
54 Cortisol
55 Psychosomatic
56 Asthma
57 Andrasik, Blake & Mc Carra
58 Lipton, Silberstein & Stewart
59 Pathmann
60 American Medical Association
61 Rheumathoid Arthrits
62 Burnette
63 Schuster
64 Grossbart
65 Burg & Ingall
66 Post – Traumatic Stress Disorder
67 Taylor
68 Cobb
69 Gentry & Kobasa
70 Wallston
71 Alagna
72 Devlis
73 Wills
74 Makay
75 Cutrona & Russel
76 Epstein – bar Virus (EBV)
77 Mononucleosis
78 Sterlling
79 Larocco
80 French
81 Canstable
82 Kors & Linden
83 Lepore
84 Allen
85 Hardiness
86 Commitment
87 Weibe
88 Contrada
89 Funk
90 Hall, Van Treuren & Virnelli
91 Fisk & Maddi
92 Hebb
93 General Health Question
—————

————————————————————

—————

————————————————————

3


تعداد صفحات : 101 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود