تارا فایل

بررسی اثر بخشی درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای برن TA برافزایش ابراز احساسات و رضایت زناشویی




دانشگاه آزاد اسلامی
واحد علوم و تحقیقات تهران

پایان نامه کارشناسی ارشد رشته ی مشاوره و راهنمائی (M.Sc)

موضوع:
بررسی اثر بخشی درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای برن (TA) برافزایش ابراز احساسات و رضایت زناشویی در بین زنان شهر تهران سال 1386

استاد راهنما:
جناب آقای دکتر رحمت الله نورانی پور

استاد مشاور:
سرکار خانم دکتر شکوه نوابی نژاد

نگارنده:
داریوش خانه ئی

سال تحصیلی:
1386-1385

حمد و سپاس می گویم خدایم را که به من توفیق خواندن ، نوشتن و اندیشیدن داد .
سزاوار است تا برتارک این پژوهش نام مبارک کسانی بنشیند که با پرتوافشانی بی دریغ خویش راه پرفراز و نشیب این رهرو کم توان را روشنی بخشیدند.
استاد راهنمای بزرگوارم جناب آقای دکتر رحمت الله نورانی پور که با راهنمایی های دقیق خود مرا یاری فرمودند .
استاد مشاور سرکار خانم دکتر شکوه نوابی نژاد که با نظرات سازنده خود همیارمن بودند .
استاد برجسته و فرهیخته جناب آقای دکتر عبدالله شفیع آبادی ، مدیر گروه محترم رشته مشاور دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحیقات تهران که در طول دوران دانشجویی همراه با اشارات و ارشادات خردمندانه یاریگر بنده بودند .
سرکار خانم دکتر معصومه اسماعیلی که قبول زحمت کرده و داوری این پژوهش را به عهده گرفتند.

فهرست مطالب
چکیده 000000000000000000000000000000000000000000000000000000.000000000000 1
فصل اول:کلیات پژوهش000000000000000000000000000000000000000000000000000000 2 مقدمه3000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
بیان مساله5000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
اهمیت وضرورت انجام تحقیق 6000000000000000000000000000000000000000000000000000
اهداف پژوهش 900000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
فرضیه های تحقیق1000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
متغیرها100000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
تعریف نظری متغیرهای تحقیق 1000000000000000000000000000000000000000000000000000
تعریف عملیاتی متغرهای تحقیق1200000000000000000000000000000000000000000000000000
فصل دوم: ادبیات وپیشینه پژوهش00000000000000000000000000000000000000000000000 13
مقدمه 1400000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
خانواده وساختار آن 0000000000000000000000000000000000000000000000000000000 15
رضایت زناشویی15000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
عوامل موثر بر رضایت زناشویی 000000000000000000000000000000000000000000000000 16
تاثیر رضایت زناشویی برسایرابعادزندگی000000000000000000000000000000000000000000 29
نظریه چرخه زندگی00000000000000000000000000000000000000000000000000000000 31
عوامل آسیب رسان به رضایت زناشویی 350000000000000000000000000000000000000000000
رضایت زناشویی وابراز احساسات3600000000000000000000000000000000000000000000000
ابراز احساسات370000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
پایه های ارتباط زناشویی 38000000000000000000000000000000000000000000000000000000
موفقیت روابط زناشویی390000000000000000000000000000000000000000000000000000000
بیان عواطف واحساسات400000000000000000000000000000000000000000000000000000000
تعارض درابرازاحساسات وعواطف41000000000000000000000000000000000000000000000000
چگونه احساسات ناخوشایندخودراباهمسردرمیان بگذاریم؟410000000000000000000000000000000
قواعد بیانگر احساسات4300000000000000000000000000000000000000000000000000000000
ابرازعشق ومحبت زوجین نسبت به یکدیگر45000000000000000000000000000000000000000000
عوامل موثردررابطه سالم زناشویی450000000000000000000000000000000000000000000000000
توجه (رفتارکلامی وغیرکلامی) 4600000000000000000000000000000000000000000000000000
گوش دادن470000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
ستایش وتقدیر4700000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
رابطه زناشویی ازدیدگاه اسلام48000000000000000000000000000000000000000000000000000
تحلیل محاوره ای…. 00000000000000000000000000000000000000000000000000000000 49
فرضهای فلسفی(TA) 000000000000000000000000000000000000000000000 000000000 51
خوشگذرانی-نقش -بازی کردن 000000000000000000000000000000000000000000000 51
کاربرد-اهداف تغییرات در(TA) 0000000000000000000000000000000000000000000 51
استقلال 0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000 52
ارتباط باز 00000000000000000000000000000000000000000000000000000000000 53
دستورالعمل درمان-سه (P ) 0000000000000000000000000000000000000000000000 54
الگوی حالات روانی0000000000000000000000000000000000000000000000000000 54
والد0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000 54
بالغ00000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000 55
کودک00000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000 56
وضعیتهای زندگی000000000000000000000000000000000000000000000000000000 57
من خوب نیستم شما خوب هستید000000000000000000000000000000000000000000 57
من خوب نیستم شما خوب نیستید000000000000000000000000000000000000000000 58
من خوب هستم شما خوب نیستید000000000000000000000000000000000000000000 59
من خوب هستم شما خوب هستید000000000000000000000000000000000000000000 59
آسیب شناسی ساختاری 0000000000000000000000000000000000000000000000000 60
آلودگی 00000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000 60
طرد000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000 62
تحلیل تبادلها-وقت گذرانی0000000000000000000000000000000000000000000000000000 63
کلک بازی قصه ها0000000000000000000000000000000000000000000000000000 64
روابط متقابل0000000000000000000000000000000000000000000000000000000 65
روابط متقابل مکمل0000000000000000000000000000000000000000000000000 65
روابط متقابل متقاطع00000000000000000000000000000000000000000000000 67
نوازش0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000 68
مثلث نمایشی کارپمن00000000000000000000000000000000000000000000000 68
تحلیل ارتباط محاوره ای ودرمان00000000000000000000000000000000000000 69
تعریف گروه0000000000000000000000000000000000000000000000000000000 70
روان درمانی گروهی00000000000000000000000000000000000000000000000 70
هدفهای گروه درمانی0000000000000000000000000000000000000000000000 70
گروه درمانی بارویکردتحلیل محاوره ای00000000000000000000000000000000 71
وظایف درمانگر وهدف درمان بارویکردتحلیل محاوره ای00000000000000000000 71
خانواده درمانی00000000000000000000000000000000000000000000000000000 72
تحقیقات انجام شده درداخل00000000000000000000000000000000000000000000 72
تحقیقات انجام شده درخارج00000000000000000000000000000000000000000 72
خلاصه وجمع بندی000000000000000000000000000000000000000000000000 76
فصل سوم:روش انجام پژوهش 0000000000000000000000000000000000000000000 78
روش پژوهش 000000000000000000000000000000000000000000000000000 79
جامعه مورد مطالعه000000000000000000000000000000000000000000000000 79
حجم نمونه وروش نمونه گیری00000000000000000000000000000000000000 79
ابزارهای جمع آوری اطلاعات: 000000000000000000000000000000000000000 79
الف)پرسشنامه انریچ 00000000000000000000000000000000000000000000000 80
ب)پرسشنامه بیان احساسات 0000000000000000000000000000000000000000 81
روش اجرای پژوهش00000000ر00000000000000000000000000000000000000 82
روشهای آماری وتجزیه وتحلیل اطلاعات 0000000000000000000000000000000 83
فصل چهارم : تجزیه وتحلیل آماری 0000000000000000000000000000000000000 84
تجزیه وتحلیل توصیفی داده ها وجدولها 00000000000000000000000000000000 85
تجزیه وتحلیل استنباطی یافته ها و فرضیه ها000000000000000000000000000000 93
فصل پنجم: بحث ونتیجه گیری 000000000000000000000000000000000000 0000 96
مقدمه0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000 97
بحث در زمینه فرضیه های پژوهش 00000000000000000000000000000000000 97
پیشنهادها0000000000000000000000000000000000000000000000000000000 99
الف :براساس یافته ها000000000000000000000000000000000000000000000 99
ب: برای آیندگان 0000000000000000000000000000000000000000000000000 99
محدودیتهای پژوهش0000000000000000000000000000000000000000000000 99
منابع000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000 100
پیوستها000000000000000000000000000000000000000000000000000000000 111

چکیده
در این پژوهش به بررسی اثر بخشی درمان گروهی بارویکرد تحلیل محاوره ای برن( TA) بر افزایش ابراز احساسات و رضایت زناشویی در بین زنان شهر تهران پرداخته شده است .پژوهش از نوع تحقیق آزمایشی و روش نمونه گیری ؛ تصادفی و خوشه ای چند مرحله بود . از بین نواحی آموزش و پرورش استان تهران ؛ منطقه 4 و سپس از بین دبیرستانهای منطقه مذکور یک دبیرستان بطور تصادفی انتخاب گردید . بعد از گرفتن آزمون از 90 نفر ؛ 24 نفر نمونه بصورت تصادفی انتخاب شد که 12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند .درابتدا ازهردوگروه آزمونهای ابرازاحساسات ورضایت زناشویی بعمل آمد سپس گروه آزمایش تحت 12 جلسه درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA)قرار گرفتند و بعد از انجام درمان گروهی(TA)وضعیت ابرازاحساسات ورضایت زناشویی دوگروه موردآزمون قرارگرفت سپس یکماه بعدازآخرین جلسه گروهی باردیگرهردوآزمون برای پی گیری از گروه آزمایش گرفته شد . آنگاه داده ها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته ؛ برای گرد آوری اطلاعات و سنجش رضایت زناشویی از پرسشنامه 47 سوالی رضایت زناشویی انریچ استفاده شد و جهت آزمودن ابراز احساسات افراد گروه ها از پرسشنامه 34 سوالی و ابراز احساسات که توسط محمد امینی قمی ساخته شده استفاده شده است . پس از تحلیل داده های آماری از آزمون( t) وبرای نرمالیتی کردن پیش آزمونها درگروههای آزمایش وگواه ازآزمون کالموگروف – اسمیرنف استفاده شد و مشخص گردید که درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA ) بر شیوه های صحیح ابراز احساسات و رضایت زناشویی تاثیر مثبت داشته است.
واژگان کلیدی: درمان گروهی تحلیل محاوره ای ، ابراز احساسات ، رضایت زناشویی.

فصل اول
کلیات پژوهش

مقدمه
خانواده ؛ این واحد به ظاهر کوچک اجتماعی ؛ از ارکان عمده و از نهادهای اصلی هر جامعه به شمار می رود . در واقع ؛ خانواده را می توان خشت زیر بنایی جامعه و کانون اصلی حفظ سنت و رسوم و ارزشهای والا ؛ مورد احترام و شالوده ی مستحکم مناسبات پایدار اجتماعی و روابط میان افراد دانست که مهد پرورش فکر و اندیشه و اخلاق و تعالی روح انسانی به شمار می رود .
خانواده اساساً کانون کمک ؛ تسکین ؛ التیام ؛ و شفا بخشی است . کانونی است که باید فشارهای روانی وارد شده بر اعضای خود را تخفیف دهد و راه رشد و شکوفایی آن را هموار کند . اگر خانواده ؛ محیط سالم و سازنده ای بر ای اعضای خود باشد و نیازهای جسمانی و روانی آنها را براورده سازد بی شک نیاز آنان به نهادهای درمانی خارج از خانواده کاهش خواهد یافت .
در این میان ؛ با توجه به اهمیت حفظ خانواده در جامعه ؛ یکی از مشکلات شایع که توجه خانواده – درمانگران را به خود جلب کرده ؛ عدم ابراز مطلوب احساسات است . این مشکل ممکن است ؛ باعث عدم رضایت زناشویی شود ؛ نارضایتی زناشویی ؛ ناشی از انتخاب رفتارهای غیر مسئولانه و نادرست در رابطه زناشویی است . هر انسانی نیازهایی دارد و بر اساس هر نیازی دارای خواسته هایی است . ما رفتارهای خود را طوری انتخاب می کنیم که موید دنیای ادراکی ما باشد . تضاد خواسته های زوجین ؛ غیر واقعی بودن خواسته ها و ناتوانی در ارزیابی درست از رفتارهای خود موجب عدم رضایت زناشویی می گردد .
( گلاسر1 2000 ، به نقل از عزیزی ، 1386 )
نارضایتی زناشویی زمانی بالا می گیرد که ابراز احساسات بین زوجین به صورت نامطلوب و غیر صحیح صورت گیرد و به عنوان یکی از عوامل ؛ در کنار سایر عوامل نارضایتی به حساب می آید و باعث اختلافهای جزئی تا تعارضات شدید می شود ( ادیب راد 1383 ) .
از آنجایی که بروز نارضایتی زناشویی می تواند یکی از مقدمات جدایی و طلاق باشد ؛ اگر این مساله به گونه ای حل و کنترل شود ؛ به جدایی زوجین ختم نمی شود ؛ در غیر اینصورت به طلاق منجر خواهد شد . در کشورهای غربی آمار طلاق و جدایی بیش از 50 درصد می رسد . یعنی ؛ از هر دو ازدواج که برای اولین بار صورت می گیرد یکی از انها به طلاق منجر می شود ؛ که یکی از مهمترین عوامل آن نارضایتی زناشویی و ناتوانی طرفین در ابراز صحیح و مطلوب احساسات است . ( فرح بخش ؛ 1383 ) .
تحقیقات نشان داده است که آمار طلاق در جامعه ی ایران نیز روبه افزایش است به طوری که از سال 1372 تا 1378 این میزان از 3/6 درصد به 15 درصد نسبت به میزان ازدواج افزایش یافته است ( فریدی 1385 ، به نقل از عزیزی، 1386) .
تحلیل ارتباط محاوره ای1 علاوه بر زبانی ساده و جذاب ؛ همخوانی با ارزشها ؛ مفاهیم فرهنگی و مذهبی ما نظریه ای است که در مورد شخصیت و روش منظمی است برای روان درمانی به منظور رشد و تغییرات شخصی به کار گرفته می شود ( جونز2 ؛ استوارت3 به نقل از دادگستر 1385 )
رویکرد تحلیل ارتباط محاوره ای ؛ به اشخاصی که به جای تطبیق با دیگران می خواهند تغییر کنند ؛ به اشخاصی که به جای سازش می خواهند دگرگونی در درون خود به وجود آورند جوابهای تازه ای داده است . هریس1 می گوید : یکی از علت های عمده ای که تحلیل ارتباط محاوره ای ؛ چنین امید گسترده ای را در پر کردن شکافهای بین نیاز و وسیله درمانی به ما می دهد ؛ آن است که این روش بهتر از هر جا در گروه ها ثمر بخش است .
از طریق روش تحلیل ارتباط محاوره ای گروهی به اعضا کمک می شود تا در سطح مقبول و مناسبی با دیگران ارتباط برقرار سازند و آگاهی و ارتباط خود را با دیگران فزونی بخشند .
به نظربرن2 ( 1961) مراحل تغییر رفتار عبارتند از : زدودن عوامل نامناسب از رفتار ؛ تخلیه ی روانی ؛ توصیف و روشن سازی شیوه های ارتباط و جهت یابی جدید ( شفیع ابادی 1385 ) .
در این رابطه هریس می گوید : "" از اینکه اغلب مشاهده می کنم چگونه از همان جلسه اول مردم شروع به تغییر می کنند ؛ خوب می شوند و رشد می کنند و اولین حرکت را برای خلاصی از استبداد گذشته اغاز می کنند ؛ لذت ژرفی به من دست می دهد . . . اگر اشخاص بتوانند تغییر کنند ؛ دنیا می تواند تغییر کند . این امیدی است که ما در دل می پرورانیم "" ( هریس4 ترجمه فصیح 1385 ) . مشاهده تحقیقاتی در زمینه رابطه با ابراز احساسات و رضایت زناشویی ( امینی قمی 1380 ) و رابطه ابراز احساسات و رضایت زناشویی توسط (نورالهی 1382 ) همچنین علاقه شخصی به رویکرد تحلیل رفتار متقابل( TA) برن5 انگیزه اصلی انتخاب موضوع این تحقیق از جانب پژوهشگر است.

بیان مسئله :
انسان باید نیازهای زیستی خود را در اوضاع و احوال اجتماعی به ویژه خانواده ارضا نماید . اوضاع و احوال زندگی دائم در حال تغییر و دگرگونی است ؛ چرا که هیچ انسانی در خلاء زندگی نمی کند و بخش قابل ملاحظه ای از رفتار انسان مراوده با سایر مردم بخصوص اعضا خانواده اش است . انسان در بسیاری از شئون زندگی اجتماعی و خانوادگی خود با سایر افراد جامعه و اعضای خانواده در رابطه با فعل و انفعالات مداوم قرار دارد . او باید برای ادامه حیات و تامین حوائج خود به زندگی گروهی تن دهد و با دیگران برای رسیدن به هدفهای مشترک ؛ تشریک مساعی کند . در چنین شرایطی و در ارتباط با سایر افراد جامعه و خانواده است که هر کس ناگزیر باید به نوعی سازگاری رضایت بخش دست یابد و به همین دلیل است که مشکلات و موانع سازگاری انسان از حیات اجتماعی و خانوادگی او سرچشمه می گیرد (مورینو 1975 ؛ به نقل از مهرآبادی 1385) .
خانواده به عنوان بنیادی ترین نهاد اجتماعی ؛ نیاز به ایجاد در روابط زناشویی پر داوم دارد . تحقق این رابطه ؛ مستلزم دستیابی به اهداف زندگی مشترک است . خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی ؛ همچون دیگر نهادهای اجتماعی در حال پیچیده تر شدن است ؛ به طوری که عضویت و تداوم زندگی در آن توسط یک زوج ؛ مستلزم مهارتهایی بسیار بیشتر از دوران گذشته است . فقدان این مهارتها بخصوص ابراز احساسات مطلوب بین زوجین موجب افزایش نارضایتمندی زناشویی و نتیجتاً طلاق شده است ( نور الهی 1382 ) .
روابط رضایت بخش زناشویی برای زن و شوهر و فرزندانشان و نیز افزایش انعطاف پذیری انها در برابر فشارهای زندگی مشکلات ارتباطی عامل عمده ای در بروز بیماریهای روانی و جسمانی هستند . ( هالفورد6، ترجمه تبریزی و همکاران 1384 ) .رضایت زناشویی یک مقوله چند بعدی است و به عوامل زیادی وابسته است که به شرط مهیا بودن این عوامل قابل دست یابی است . پژوهش های زیادی برای شناسایی مولفه های رضایت زناشویی انجام گرفته است که از این مولفه ها می توان به کیفیت ارتباطات ؛ صمیمیت در روابط جنسی ؛ اعتماد ؛ احترام متقابل ؛ تفاهم همدلانه و برابری اشاره کرد ( برین و مکی19957 و لوتز 81990 ؛ رابینسون وفنل9 1993 ،به نقل از مهانیان خامنه ، 1382). مجموعه ای از سبک های ارتباطی مثبت مانند بیان و ابراز همدلانه و مناسب احساسات با رضایت زناشویی همبستگی دارد و حال آنکه بسیاری از زوجین که در زندگی زناشویی با هم اختلاف دارند ؛ در برخورد با روابط فی مابین تنها متوجه اشکالات می شوند و آنچه را که دوست ندارند؛ می بینند و از درک این که برای انجام سبک های ارتباطی مثبت (ابراز احساسات ) چه کاری از آنها ساخته است ؛ عاجزند ( اربابان اصفهانی ؛ 1385 ) .
تحقیقات نشان می دهد که رضایت زناشویی از عوامل موثر در برخورداری از رابطه ای مطلوب بین زن و شوهر است در این رابطه توانایی ابراز احساسات زن و شوهر در رضایت زناشویی آنان نقش حیاتی دارد . ( نوابی نژاد 1380 ) .
زوجین در جامعه امروزی برای برقراری و حفظ روابط صمیمی و در ابراز صحیح احساسات از جانب همسرشان به مشکلات فراگیر و متعدد دچارند . بدیهی است که مشکلات موجود در ابراز صحیح احساسات و درک ان از طرف زوجین و در کنار عوامل متعدد دیگر از قبیل ( عوامل اقتصادی ؛ فرهنگی ؛ اجتماعی و . . . ) اثرات نامطلوبی بر زندگی مشترک آنها می گذارد که می توان به کمبودهایی در توانایی خود اگاهی ؛ خویشتن داری ؛ همدلی ؛ توانایی تسکین دادن به یکدیگر اشاره نمود ؛ و این معضل سبب پریشانی روابط زناشویی آنها شده و احساس رضایت و خشنودی از زندگی زناشویی را در انان کاهش می دهد و بطور منطقی هر چه نارضایتی از زندگی مشترک بیشتر باشد احتمال طلاق و جدایی افزایش می یابد که همین مسئله یکی از دلایل مراجعه فراوان درمان جویان به مراکز مشاوره می باشد . ( مهانیان خامنه 1382 ) .متخصصان مشاوره و درمان مشکلات زناشویی و خانواده کوشیده اند تا راهکار ها و مدلهایی برای افزایش ابراز احساسات و بالا بردن رضایت زناشویی از جمله درمان گروهی تحلیل رفتار متقابل ( TA) را ارائه کرده اند و ما در این پژوهش می خواهیم میزان اثر بخشی این نوع درمان گروهی را بر افزایش ابراز احساسات و رضایت زناشویی در بین زنان متاهل شهر تهران مورد بررسی قرار دهیم.
اهمیت و ضرورت پژوهش :
شکست در برقراری ارتباط ؛ یکی از رایج ترین مشکلاتی است که از سوی همسران ناراضی ابراز می شود . اگر چه این باور همگانی سالهاست که پذیرفته شده است . ولی پژوهشگران درستی آن را در عمل به تازگی بررسی کرده اند . نتایج این پژوهش ها نشان می دهد که دشواری های ارتباطی تنها علت اختلافهای زناشویی نیست ؛ با این حال ؛ مشخص کننده ی روابط همسران پریشان است و به نظر می رسد که مشکلات موجود را تشدید می کند (برنشتاین،ف،اچ10 ؛ ترجمه پور عابدی 1380) .
عصر حاضر دوران روابط پیچیده انسانی است که در آن پدیده های مربوط به واکنش ها در مسیر فشارزای خاص خود در جریان است . این روابط پر پیچ و خم و درهم آمیخته اگر مورد بررسی علمی قرار نگیرند مشکلات بسیاری بوجود می اورند که نه تنها این
مشکلات اثرات مخربی بر خود شخص دارد بلکه اثرات مهلکی را بر خانواده ها خواهد داشت . تحلیل رفتار متقابل نظریه ای است که با کاربرد آن می توان گامهای موثری در شناخت و درمان شخصی و رشد روحی روانی برداشت . همچنین این نظریه در بهبود روابط انسانی اثرات مثبت موثری دارد .
( استوارت ؛ به نقل از دادگستر 1385 ) .
نظریه تحلیل رفتار متقابل بخصوص با فرهنگ پر بار و بالنده ما هم نوایی و هم سوئی دارد در نتیجه کاربرد آن را در بهبود و رفتارها و روابط انسانی به وضوح می توان مشاهده کرد .
بررسیهای انجام شده در ایران و سایر کشورها نشان میدهد شیوع بیماریهای روانی در زنان بیشتر از مردان است . بنابر یافته های این پژوهشها میزان شیوع اختلالهای روانی در زنان 2 تا 3 برابر مردان گزارش داده شده است . زنان نسبت به مردان نشانه های بیشتری را مشاهده می کنند زیرا بیش تر به فکر سلامتی خود هستند و بیش تر برای دریافت دانش های بهداشتی مشتاقند . شاید به این دلیل که مسئولیت سلامت خانواده را سالیان سال عهده دار بوده اند . زنان بیش از مردان از خدمات بهداشتی و درمانی استفاده می کنند . در صد بالای مراجعه کنندگان زن به مراکز بهداشتی ؛ مشاوره ای و درمانی این مطلب را تایید می کنند . ( نوابی نژاد 1385 ) .
اگر چه شرح نظریه " تحلیل ساختاری " و " تحلیل رفتار متقابل " پیچیده می نماید به کارگیری آنها تنها مستلزم دانستن شش واژه است : واژه های " روان برونی " و " روان جدید " ؛ " روان قدیمی " به عنوان دستگاههای روانی تلقی می گردند
که از لحاظ پدیده شناسی به صورت " حالت من " نشان داده می شوند . روان برونی " حالت من تشخیص دهنده " روان جدید حالت " من داده پردازی شده " روان قدیم " من واپس رونده " که به زبان عامیانه این انواع " حالت من " را " والد " ؛ " "بالغ " " و " کودک " می نامیم . این سه اصل ؛ اصطلاحات کلی تحلیل ساختاری شخصیت را تشکیل می دهند ( برن ؛ به نقل از فصیح 1374 ) .
حالت " من کودکی "مجموعه ای از احساسات ؛ نگرشها و طرحهای رفتاری است که بقایای از دوران کودکی خود فرد هستند . حالت " من والدینی " مجموعه ای از احساسات ؛ نگرشها و طرحهای رفتاری هستند که ویژگی هایی مشابه همین در والدین هم وجود دارد . حالت "من "بالغ " " به وسیله مجموعه ای از احساسات ؛ نگرشها و طرحهای رفتاری خود مختار و مستقل توصیف می شود که با واقعیت موجود تطبیق و هماهنگی دارند ( شفیع آبادی 1385).
با توجه به اینکه در ایران در مورد تحلیل ارتباط محاوره ای برن تحقیق زیادی صورت نگرفته بویژه در مشکلات خانوادگی ؛ پژوهشگر حاضر سعی بر آن دارد که مشخص کند که آیا درمان گروهی با تکیه بر رویکرد تحلیل ارتباط محاوره ای (TA) برن بر بهبود شیوه های ابراز احساسات و در نتیجه رضایت زناشویی تاثیر دارد ؟ .
در زندگی مشترک ؛ غالباً به هنگام مواجه با مشکلات احساس ناکامی ؛ تحقیر و . . . احساسات و هیجانات به جای عقل و منطق بر همسران غلبه می کند ؛ لذا شناخت و هدایت راههای صحیح ابراز احساسات برای حفظ روابط زناشویی بسیار مهم است . نتایج تحقیقات حاکی از ان است که "" کفایت های عاطفی ؛ توان تحمل استرس و حل مشکلات روزانه افزایش می دهد و این مهارتهای شخصی می تواند فرد را در مقابله با فشارهای ناگهانی محیطی ؛ موفق سازد "" ( حیاتی ؛ 1386 ) . با توجه به پژوهش های انجام شده در خصوص روابط همسران ؛ به نظر می رسد که نحوه ابراز احساسات می توانند دربهبود رضایت زناشویی موثر باشد . ( روابط صمیمانه زوجین نیاز به مهارتهای ارتباطی دارد از قبیل توجه افراد به مسائل از دید همسرشان و توانایی درک همدلانه آنچه که همسرشان تجربه نموده است و همچنین حساس و اگاه بودن از نیازهای او. ( گاتمن11 و همکاران 1989،ترجمه مصباح و همکاران 1385 ) .بدیهی است که عوامل متعددی می توانند در نارضایتی زناشویی دخالت داشته و آن را تشدید نمایند . وقتی یک زوج در چرخه فزاینده انتقاد ؛ قرار گرفتن در موضع دفاعی ؛ خاموشی گزیدن و افکار منفی و پذیرش مکرر درماندگی هیجانی اسیر شوند ؛ این چرخه به خودی خود منعکس کننده این واقعیت است که در توانایی خود آگاهی خویشتن داری ؛ همدلی وتسکین دادن به خود و به یکدیگر ؛ اختلالی وجود دارد ( گلمن12 1995 ) .
بدین ترتیب اهمیت پرورش مهارتها و شیوه های مطلوب و صحیح ابراز احساسات با مراجعه به امار روبه رشد طلاق و اختلافات زناشویی بیشتر اشکار می گردد . همسرانی که از خود اگاهی بالاتری برخوردارند بهتر می توانند نقاط قوت و ضعف خود را شناخته و به نیازهای واقعی خود و توقع از همسرانشان واقف باشند . افرادی که توانایی کنترل
احساسات و هیجانات خود را دارند ( خویشتن داری ) و بر نحوه ابراز احساسات خود نسبت به دیگران خصوصاً همسرشان تسلط دارند ؛ مانع بروز بسیاری از برخوردها و سوء تفاهمات در روابط زناشویی خود می شوند . هم چنین انهایی که توان همدلی کردن با دیگران را دارند ؛ توان درک احساسات افراد دیگر را دارند و برای همسران خود حق داشتن احساس مستقل را قائل می شوند . همسرانی که برای رسیدن به هدف معین در زندگی ؛ خود انگیزه دارند نسبت به آینده و موقعیت های خود در مواجهه با دشواری ها ؛ خوش بین بوده و دارای انرژی روانی کافی هستند و آنها که توانایی مدیریت روابط خود و دیگران را دارند و به مهارتهای اجتماعی مجهزند به راحتی می توانند رفتارهای دیگران را با انگیختن ایشان برای عملکردی خاص ؛ هدایت کنند .
وجود مجموعه ای از قابلیت های عاطفی ؛ عمدتاً ارام شدن و ارام کردن طرف مقابل ؛ همدردی و خوب گوش کردن می تواند این احتمال را افزایش دهد که همسران نکات مورد اختلاف خود را به صورتی کارآمد حل و فصل کنند ( گاتمن 1998،ترجمه مصباح و همکاران 1385 ) .
اگر چه تاکید بر تاثیر شیوه های صحیح و مطلوب ابراز احساسات در احساس رضایت زناشویی به معنای نادیده انگاشتن سایر عوامل نیست ، لذا سلامت روابط و تبادلات عاطفی بین زوجین و سلامت روانی خانواده و مقابله با بسیاری از مشکلات اساسی خانواده اهمیت دارد . برای مطلوبتر ساختن روند زندگی مشترک و پیشگیری از ناکامی و بالا بردن توان شغلی و اجتماعی اعضای خانواده و کاستن از آمار طلاق در جامعه توجه به راهبردهای اکتسابی ؛ در جهت آموزش شیوه های صحیح ابراز احساسات ضرورت می نماید .
هدف کلی :
تعیین میزان اثر بخشی درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA) بر افزایش ابراز احساسات ورضایت زناشویی در بین زنان متاهل شهر تهران سال 1386
اهداف ویژه :
1- تعیین میزان اثر بخشی درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA ) بر رضایت زناشویی در بین زنان شهر تهران سال 1386 .
2- تعیین میزان اثر بخشی درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای TA) ) بر افزایش بیان آزاد احساسات در بین زنان شهر تهران .
3- تعیین میزان اثر بخشی درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA ) بر افزایش بیان موضوعات شخصی در بین زنان شهر تهران .
4- تعیین میزان اثر بخشی درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA ) بر حل تعارض زناشویی در بین زنان شهر تهران .
5- تعیین میزان اثر بخشی درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA)بر افزایش احترام متقابل در بین زنان شهر تهران .
فرضیه ها :
1- درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA) بر رضایت زناشویی زنان تاثیر مثبت دارد .
2- درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA ) برافزایش بیان آزاد احساسات زنان تاثیر مثبت دارد .
3- درمان گروهی با رویکرد تحلیل ر محاوره ای (TA ) برافزایش بیان موضوعات شخصی زنان تاثیر مثبت دارد .
4- درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای TA))برحل تعارض زناشویی زنان تاثیر مثبت دارد .
5- درمان گروهی با رویکردتحیل محاوره ای TA)) برافزایش احترام متقابل زنان تاثیر مثبت دارد .
متغییرها :
1. متغییر مستقل : درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای برن TA)) .
2. متغییرهای وابسته : ابراز احساسات و رضایت زناشویی
3. متغییر کنترل :جنس ،سن تحصیلات،شهرتهران.
تعریف متغیرهای پژوهشی
تعریف نظری رضایت زناشویی :
رضایت زناشویی عبارت است از ؛ احساس خوشایندی ورضایتمندی تجربه شده بوسیله یک زوج هنگامی که تمام جنبه های زندگی زناشویی خود را مورد توجه قرار می دهند (هاکنیز1 ،1968اولسون2 ،1998، به نقل ازنور الهی1382)
تعریف عملیاتی رضایت زناشویی :
رضایت زناشویی عبارت است از؛نمره ای که آزمودنی ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ13 بدست می آورند .

تعریف نظری ابراز احساسات :
به هرگونه اظهارات ، گفته ها ، حرکات ، اعمال ورفتارهای آشکار که زن وشوهر به منظور نشان دادن احساسات خود اعم از احساسات مثبت ویا احساست منفی به طرف مقابل بروز می دهند ، مانند تعریف وتمجید از ویژگیهای همسر ، لبخند زدن به او ، هدیه دادن و… اطلاق می شود. (طیب زاده ، 1379 ، به نقل از نورالهی 1382)
تعریف عملیاتی ابراز احساسات :
ابرازا احساسات در این پژوهش عبارت از ؛ نمره ای است که آزمودنی ها از پرسشنامه ابراز احساسات ؛ بدست می آورند.
تعریف درمان گروهی14 :
مشاوره ی گروهی فرایندی میان فردی است که بر افکار و رفتار اگاهانه متمرکز است و کارکردهای درمانی آزاد و مجاز ؛ واقعیت گرایی ؛ عقده گشایی و اعتماد و توجه ؛ درک و پذیرش و حمایتهای متقابل را شامل می شود . کارکردهای درمانی از طریق مشارکت و طرح مسائل مورد نظر در گروههای کوچک با حضور تعدادی از افراد و مشاور رخ می دهد . آنچه از مشاوره و روان درمانی گروهی موقعیتی بی نظیر و خاص می سازد ؛ آن است که نظامی امن ؛ بسته و قانونمند است . محتوای جلسات گروهی محرمانه است و اعضا نباید مسائل و مطالب طرح شده در گروه را ؛ خارج از گروه بازگو کنند . جلسات اولیه گروه معمولا ً متمرکز بر ایجاد اعتماد و امنیت است . ( نوابی نژاد 1385 ) .
رویکرد تحلیل محاوره ای:(TA)
تحلیل محاوره ای نظریه ای است در مورد شخصیت و روش منظمی است برای روان درمانی به منظور رشد و تغییرات شخصی ؛ که توسط اریک برن ارائه شده است .

تعریف عملیاتی
– درمان گروهی با رویکرد محاوره ای :
تاثیر مجموعه فعالیتها و مداخلات درمانی که در جلسات مشاوره گروهی با رویکرد محاوره ای با هدف افزایش مطلوب ابراز احساسات و رضایت زناشویی زنان انجام پذیرفته است در 12 جلسه و هفته ای 2 جلسه کار درمان گروهی صورت پذیرفته است که شرح آن درپیوستها آمده است .

فصل دوم

ادبیات و پیشینه تحقیق

مقدمه :
ازدواج به عنوان مهمترین و عالی ترین رسم اجتماعی, برای دست یابی به نیازهای عاطفی و امنیت افراد, همواره مورد تایید بوده است. ازدواج رابطه انسانی پیچیده, ظریف و پویا می باشد که از ویژگی های خاص برخوردار است. همچنین توجه به کانون خانواده, محیط سالم و سازنده, روابط گرم و تعاملات میان فردی عواملی هستند که می توانند موجب رشد و پیشرفت افراد گردد. صمیمیت به زن و شوهر امکان می دهد تا از دنیای تنهایی و جدایی به در آیند وبه فضای یکپارچگی احساس و عواطف خود با دیگران دست یابند. باید باورها و تجربه های خود را با هم در میان بگذارند و هر چه وجوه مشترک بیشتر شود صمیمیت عمیق تر می شود.
رضایت زناشویی هدف اساسی هر ازدواجی است و زوجین خواستار آنند که بیشترین رضایت را از زندگی زناشویی خود داشته باشند. بنابراین رضایت زناشویی یک مقوله چند بعدی است و به عوامل زیادی وابسته است که به شرط مهیا بودن این عوامل قابل دستیابی است. پژوهش های زیادی برای شناسایی مولفه های رضایت زناشویی انجام گرفته است که از این مولفه ها می توان به کیفیت ارتباطات, صمیمیت در روابط جنسی, اعتماد, احترام متقابل, تفاهم همدلانه و برابری اشاره کرد. ( برین و مکی 1995, لوتز 1990, رابینسون وفنل1993 ، به نقل از مهانیان خامنه،1382).
رضایت زناشویی مفهومی گسترده و چند بعدی است که عوامل مختلفی در آن دخیل و تاثیر گذار می باشد و همچنین دارای ابعاد مختلفی همچون ارتباط عاطفی, رابطه جنسی, ادراک نقش ها و … می باشد. آنچه در این زمینه قابل توجه است این نکته می باشد که در جغرافیای روابط زناشویی آنچه به رضایت و عدم رضایت زناشویی منجر می شود, کیفیت و نه کمیت ارتباط و تعامل زوجین می باشد ( یوسفی, رحیم وادهمیان, الهام 1385 )
تحقیقات در زمینه رضایت زناشویی نشان می دهد که مجموعه ایی از سبک های ارتباطی مثبت مانند بیان و ابراز همدلانه و مناسب احساسات با رضایت زناشویی همبستگی دارد و حال آنکه بسیاری از زوج هایی که در زندگی زناشویی با هم اختلاف دارند در برخورد با روابط فی ما بین تنها متوجه اشکالات می شوند و آنچه را دوست ندارند می بینند و از درک این که برای انجام سبک های ارتباطی مثبت ( ابراز احساسات ) چه کاری از آنها ساخته است عاجزند. ( اربابان اصفهانی, 1385)

خانواده وساختار آن :
الف) خانواده هسته ای (مستقل): خانواده هسته ای وجه مشخصه جوامع صنعتی جدید است. ساخت خانواده هسته ای در همه جوامع یکسان نیست بلکه فوق العاده متغیر است مثلاً در تعداد همسران، روابط درون خانواده، انتخاب همسر، … با هم تفاوت دارند. خانواده هسته ای به شکل سنتی تامین کننده اصلی تربیت اجتماعی فرزندان و حامی سنن فرهنگی تلقی می شود.
ب) خانواده گسترده: خانواده ای است که بر اساس همخونی، وابستگی نسبی یا وابستگی سببی در نتیجه زناشویی اعضای جوان یک خانو اده با افراد خانواده های دیگر استوار است در چنین خانواده ای گاهی تا چندین نسل در زیر یک سقف زندگی می کنند.
ج) خانواده ستاکی: لوپله15 از نوعی خانواده که میانجی خانواده مستقل و خانواده گسترده است یاد می کند. در این نوع خانواده پدر و یکی از پسران او در خانواده اصلی می مانند و بقیه فرزندان، خانواده مستقل تشکیل می دهند .
د) خانواده تک والدینی: در این خانواده یکی از زوجین سرپرستی فرزندان را بر عهده دارد و دیگری به عللی نظیر طلاق، فوت، ترک،… با خانواده زندگی نمی کند. اینگونه خانواده در عصر جدید رو به تزاید است (سازگارا، 1377).
خانواده را می توان از نظر روابط و تعاملات درون خانواده نیز تقسیم بندی کرد. ستیر16 خانواده را به خانواده های بالنده و آشفته تقسیم می کند. برخی خانواده را به خانواده کارا و غیر کارا یا متعادل و متزلزل تقسیم می کنند (شرفی، 1382) .
رضایت زناشویی:
دایره المعارف فلسفه و روان شناسی، رضایت را خوشی برآمده از آگاهی به یک وضعیت راحت تعریف نموده که به طور معمول با ارضاء برخی تمایلات خاص پیوند خورده است و از آنجا که رضایت به همراه خوشایندی حاصل می شود، پس می توان گفت افراد، رضایت را در فکر کردن بر وضعیتی که در وهله اول از خوشایندی برای آنها حاصل شده، بدست می آورند. با این اوصاف خوشایندی حالتی است که از ارضاء نیازهای نهاده شده در انسان به وجود می آید حال آنکه، رضایت از ارزیابی منطقی درباره حالات خوشایند ایجاد می گردد و در کنش های متقابل اجتماعی و بروز حالات روانی افراد نسبت به یکدیگر به دست می آید و به عبارت دیگر رضایت از تعامل بین حالات خوشایند کننده احساس و کندو کاوهای عقلانی در افراد ایجاد می گردد (مهدویان، 1376).
رضات زناشویی عبارت از؛ احساس عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر است، وقتی که همه جنبه های زندگی مشترکشان را در نظر بگیرند ( الیس17، 1986؛ ترجمه فیروز بخت 1377).
در صورت توجه به عوامل رضامندی زناشویی می توان انتظار داشت که با افزایش سطح رضامندی و بهداشت روانی بسیاری از مشکلات روانی، عاطفی و اجتماعی کاهش یابد. "با ارتقاء سطح رضامندی زناشویی و رضایت از زندگی، افراد جامعه با آرامش خاطر بیشتر به رشد و تعالی و خدمات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و … خواهند پرداخت و خانواده ها نیز از این پیشرفت سود خواهند برد" (ثنائی، 1377). تحقیقات متعددی نشان داده اند که رضایت از زندگی زناشویی بر سلامت روانی و جسمانی افراد تاثیر مهمی دارد (هاو کینز 1968
؛ کالیج و ماهلر18 1993؛ شوارتزر و لپین19، 1989؛ به نقل از مهدویان، 1376).
همچنین نتایج تحقیقات اولسون و همکاران وی، (1989) حاکی از آن است که رضایت افراد از ازدواجشان با رضایت از زندگی خانوادگی 70% و با رضایت از زندگی به طور کلی 67% همبستگی دارد. رضایت زناشویی تحت تاثیر مجموعه ای از عوامل متفاوت است که هیچ یک به تنهائی برای ایجاد رضامندی کافی نیست ( البته این عوامل می تواند در زوج ها و فرهنگ های مختلف، متفاوت باشد) این عوامل متعدد شخصیتی، فرهنگی، اعتقادی، شناختی، ارتباطی، عاطفی، اجتماعی و … در رضایتمندی زناشویی موثر هستند .
عوامل موثر بر رضایت زناشویی را می توان در دو مقوله کلی دسته بندی کرد. (احمدی 1383).
الف: عوامل زمینه ای: شامل شرایط خانوادگی، تحصیلات، سن ازدواج، فرزندان، طول ازدواج، اشتغال، مسایل عقیدتی- مذهب، کیفیت ازدواج والدین، نوع جامعه و طبقه اجتماعی.
ب: عوامل ارتباطی: شامل پذیرش و احترام متقابل، اعتماد، توجه و مراقبت، همدلی و مهربانی، تعهد و وفاداری، رابطه با خویشان و اقوام، همکاری زوجین و کمک به یکدیگر، کیفیت گذران اوقات فراغت، روابط جنسی، درک متقابل، سهیم شدن زوجین در تصمیم گیریها و اقتصاد، ابراز احساسات و محبت و رابطه صمیمی، حمایت و قدردانی، چگونگی ارتباط قبل از ازدواج، داشتن انتظارات واقعی و داشتن مهارت های حل مشکل می باشد.
در اینجا ابتدا به بررسی تاثیر عوامل زمینه ای و تحقیقات انجام شده در این باره می پردازیم سپس به عوامل ارتباطی خواهیم پرداخت.
الف) عوامل زمینه ای
1- شرایط خانوادگی: شرایط خانوادگی به عنوان یکی از عوامل موثر در رضایت زناشویی اشاره به کفیت ازدواج والدین، کیفیت رابطه والدین و فرزندان و کیفیت محبت خانوادگی دارد. خشنودی و رضایت زناشویی بیشتر در بین زوجینی دیده می شود که والدین آنها نسبت به یکدیگر وفادار باقی مانده اند. در مقابل زوجینی که والدینشان از هم جدا شده اند احتمال یشتری دارد که آنان نیز در ازدواجشان دچار مشکل گردند.
گلان و کرامر20 (1987) نیز تاکید کرده اند که یک رابطه انکار ناپذیر بین کیفیت زندگی زناشویی والدین و زندگی زناشویی فرزندان آنها وجود دارد. آنها در یک پژوهش بر روی زنانی که دوران کودکی خود را با تک والد خویش گذرانیده اند دریافتند این گونه فرزندان در مقایسه با فرزندان دو والدی در ازدواج خود با شکست بیشتری رو به رو شده اند.
ریشه های روابط در خانواده مانند روابط خوب با پدر و مادر با موفقیت و رضایتمندی زناشویی مرتبط بوده است. بر همین اساس مشخص شد که زنان دارای پدر با خصوصیات گرم و پروش دهنده به شوهران خود دارای اعتماد بیشتری و زنان دارای پدران منزوی و سرد به شوهران خود کمتر اعتماد داشتند به همین شکل مردان دارای مادران سرد و یا ناپایدار در شیوه های برقراری روابط همسرانشان را بیشتر مضطرب می کنند و ارتباط آنها ممکن است مشکلاتی را در پی داشته باشد (به نقل از ملا زاده، 1382).
لارنسون21 و کرامر (1994) در تحقیقی نشان دادند که همبستگی مثبت بالایی بین محیط خانوادگی شوهر در دوران کودکی او با رضایت از زندگی زناشویی وجود دارد. وابلنت22 و دیس23 (1989) نیز در یک پژوهش آشکار ساختند که ابراز و بیان عقاید و احساسات در
خانواده اصلی هر دو زوج با رضایت زناشویی در زنان همبستگی بالایی وجود دارد. (لارنسون و کرامر، 1994، وابلنت و دیس، 1989 به نقل از فرحبخش، 1383)
پژوهش ساباتلی و برتلی24 (2003) نیز نشان داد تجارب خانوادگی زنان بیشتر از مردان بر ازدواجشان موثر است. (به نقل از فرحبخش، 1383)
1- نوع جامعه و طبقه: جین25 اشاره می کند در گذشته اگر دو نفر با هم ازدواج می کردند تا آخر عمر با یکدیگر زندگی می کردند خواه با هم تفاهم داشتند یا نداشتند. در حال حاضر نیز در برخی جوامع که دارای ارزشهای سنتی هستند هنوز هم این وضعیت ادامه دارد. مثلاً در جامعه سنتی هند و به ویژه مناطقی که ارزشهای مذهبی حاکم است حدود 81 درصد ازدواجها، ازدواجهایی است که شروع آنها عاشقانه نبوده است در حالیکه 94 درصد این ازدواجها بسیار موفق گزارش شده است. این در حالی است که در جوامع به اصطلاح مدرن میزان طلاق به 50 درصد می رسد. (احمدی، 1383).
برخی از جوامع زمینه هایی را برای نارضایتی زناشویی زوجین فراهم می آورند به عنوان مثال جوامع بزرگتر طلاق را به راحتی می پذیرند و در این جوامع محدودیت طلاق کمتر است و زوجین به سهولت مسیر طلاق را طی می کنند و کمتر به فکر چاره اندیشی و حل تعارضات بر می آیند. از سوی دیگر در این جوامع روابط خارج از ازدواج دارای استرس های کمتری از ازدواج می باشد و در نتیجه میزان تقید به تعهدات زناشویی کاهش می یابد. از دیگر عوامل محیطی- اجتماعی می توان به تغییرات اقتصادی جامعه و به ویژه اشتغال زنان افزایش یافته و آنان برای حمایت مالی کمتر وابسته به ازدواج و شوهر هستند
(ناکونزی و رادجرز26، 1995).
3- سن ازدواج: اغلب محققان و پژوهشگران سن ادواج را به عنوان یکی از مهمترین عوامل رضایت زناشویی به حساب می آورند. در بعضی جوامع دیده می شود که زوجین، جوانتر از آن بوده اند که درباره همسر انتخاب درستی داشته باشند و نمی توانند با هم جور شوند و نیازهای فردی بر نیازهای بین فردی ترجیح داده می شوند، ازدواج خود را به عنوان یک اشتباه جوانی و طلاق را به عنوان تغییر برای پایان زندگی و شروع دیگری در نظر می گیرند (نیولون27، 2000).تجانس در ویژگیهای اجتماعی و سن از عوامل نگهدارنده ازدواج است. به گفته کارلسون28 (1999 )چون انتظارات و شیوه نگرش افراد در سنین مختلف فرق می کند. افرادی که دارای اختلاف سنی هستند دارای فرهنگ و اندیشه متفاوت نیز خواهند بود لذا تفاوت وسیع سنی،
تفاوت های وسیع فرهنگ و جهان بینی را به همراه خواهد آورد و در بقای زندگی زناشویی و رضایت زناشویی تاثیر خواهد گذاشت ( کارلسون ، 1999 ) .
جالب است بدانیم در جوامع مختلف تفاوت سنی تاثیرات متفاوتی بر رضایت زناشویی زوجین دارد. به عنوان مثال در آمریکا تفاوت سنی رابطه منفی با رضایت زناشویی دارد در حالیکه در ژاپن با العکس است (کامو، 1991، به نقل از بهرامی، 1379).
4- تحصیلات: به نظر شاملو تفاوت میان سطح تحصیلی و طبقاتی یکی از عوامل مهم اختلاف خانوادگی است (شاملو، 1385). درباره تحصیلات زوجین ناکونزی و رادجرز (1995) معتقدند تجانس در ویژگی های اجتماعی و تحصیلی از عوامل نگهدارنده ازدواج می باشند و زمانی که تحصیلات زوجین با هم اختلاف زیادی دارد و منطبق بر یکدیگر نیست احتمال طلاق بیشتر می گردد.
نکته جالب این است که تحقیقات نشان داده است زنان تحصیلکرده از نظر جدایی و طلاق بیشتر در معرض خطر هستند تا زنانی که تحصیلات کمتری دارند. در حالی که مردانی که تحصیلات بالاتری دارند از ثبات و کیفیت زناشویی بالاتری در مقایسه با مردان کم سواد برخوردارند (وایت، 1990).
5- اشتغال: راس1 و همکارانش (1985، به نقل از بهرامی، 1379) درباره تاثیر اشتغال زن روی روابط خانوادگی تحقیقی انجام دادند که نتایج این تحقیق نشان داد که هر دو همسر زمانی که موفقیت شغلی زن بر اساس تمایلات بود کمتر افسرده بودند و چنانچه شغل زن در خارج از خانه با موافقت همسرش باشد و مردان نیز به همسران شاغل خود در کارهای خانه کمک کنند، اشتغال زن نمی تواند روی نوع روابط خانوادگی تاثیر منفی بگذارد.
یاجو2 (1986) نیز در تحقیقی که تحت عنوان رابطه بین استرس و رضایتمندی زناشویی در میان زوجهای هر دو شاغل نشان داد که اولاً ارتباط بین استرس و رضایت زناشویی وجود دارد ثانیاً سطوح کاری و نقش های خانواده نشانگر درجات بالای استرس در میان زنان است، زنان شاغل گاهی اوقات به نیازهای همسران خود پاسخ داده و در رفتارشان تغییراتی را می دهند، چنانچه این تغییرات بهبود قابل توجهی را در وضعیت کلی زناشویی ایجاد نکند نتیجه اغلب مایوس کننده می گردد و یک حس بی کفایتی در زن پدید می آید و سطح رضایت زناشویی کاهش می یابد. (به نقل از بهرامی 1379).
گوو3 1980 نیز معتقد است زنان خانه دار از رضایت زناشویی کمتری نسبت به زنان شاغل برخوردارند. او اینگونه می گوید که استعداد بیشتر زنان متاهل خانه دار برای ابتلا به بیماری های روانی ناشی از عوامل مختلفی است که مهمترین آنها عبارتند از: عدم ارضای نیازهای روانی، احساس ناامیدی در انجام وظایف خود، تصور اینکه در سطح پایین تری از مردان قرار دارند، شرایط اجتماعی و شرایط متناقضی را ایجاد می کند که با آن مواجه هستند (به نقل از بهرامی 1379) . به طور خلاصه می توان گفت درآمد کم، شغل نامناسب و تحصیلات پایین برای مردان از عوامل خطرساز مشکلات ازدواج خواهد بود (به نقل از لارسون1، نبسون2، ویلسون3 و مدورا 1998).
6- مسائل عقیدتی – مذهبی: ازدواج با افراد ناهمسان از لحاظ مذهبی را می توان نشانه ضعف کنترل های اجتماعی دانست. بوساردبول در یک مقاله زناشویی درباره ایمان می نویسد: زناشویی میان زن و مردی که مذهب مختلفی دارند به دشواری های شخصی و خانوادگی گوناگون می انجامد و تنها با اراده استوار نمی توان از آنها پرهیز کرد (بوساردبول، 1975، به نقل از احمدی، 1383)
به عقیده لوگال(1995 ) نیز تا پیش از ازدواج مذهب بر رفتار جوانان موثر است اما پس از زندگی زناشویی ناباوریهای دینی یکی از طرفین، دشواریهای فراوانی برای آنها ایجاد می کند و باعث ایجاد بگومگوهای دائمی می گردد. جالب اینجاست که این نبود هماهنگی و همفکری با پیشرفت زندگی زناشویی افزایش می یابد (لوگال4، 1995، به نقل از احمدی، 1383).
تحقیقات سنیگر5 بر روی 208 زوج نشان داد که مذهبی بودن فرایند انطباق لازم را برای رضایت زندگی زناشویی تسهیل می کند و قویترین و پایدارترین پیش بینی کننده رضایت زناشویی بود (سنیگر 1982، به نقل از تبریزی 1383).
نتایج تحقیقات فراوانی نشان می دهد که به تناسب در اعتقادات مذهبی، ایمان و تقوا، تفاهم اخلاقی سطح فرهنگی و اجتماعی و روابط اجتماعی به عنوان عوامل موثر در موفقیت زندگی زناشویی ثابت شده است (فتحی آشتیانی و احمدی، ،1378 به نقل از مهانیان خامنه، 1382 )
فرزندان: تحقیقات فراوانی درباره تاثیر داشتن فرزند بر رضایت زندگی زناشویی انجام شده است. لانگهرست6 بر اساس تحقیقی که بر روی رضایت زناشویی زنان کشیش انجام داده نشان داد که رضایت زناشویی تحت تاثیر اشتغال همسر قرار نداشت و لیکن داشتن فرزند در رضایت زناشویی موثر بود (لانگهرست، 1994 به نقل از فرحبخش، 1383).
بل7 (1993 ) نیز با تحقیق چند متغیری اطلاعات به دست آمده از مصاحبه های تحقیقی- اجتماعی نشان داد که وجود بچه های خردسال در خانه و خانواده با تنزل سطح رضایت زناشویی در بین زنان سیاهپوست ارتباط مستقیم داشته و در نزد شوهران نیز تعدد فرزندان 6 الی 12 ساله رابطه منفی با رضایت آنها از روابط زناشویی دارد (بل 1993) ماین کیم29 (1990 ) نیز در بررسی 55 زوج متاهل که یکسری از آنان دارای فرزند پیش دبستانی بوده اند نتایجی به دست آورد که به لحاظ آماری نشانگر تاثیر فرزندان بر رضایت زناشویی می باشد.
درباره تاثیر ورود اولین فرزند به زندگی زناشویی زوجین نیز تحقیقاتی انجام شده است که حاکی است با ورود تولد اولین فرزند توجه زنان ناچاراً به سوی تازه وارد جلب می شود و او به اندازه کافی سرگرم نوزاد است که این موضوع باعث کاهش رضایت زناشویی حداقل به طور موقت می گردد. گارون30 (1997) در تحقیقات خود نشان داد که بین 75 درصد زوجین بعد از تولد اولین فرزند رضایت زناشویی دچار افت می گردد (گارون 1997 به نقل از احمدی 1383).
8- طول ازدواج: لوینسون31 و همکاران(1985 ) پیوندهای زناشویی بلند مدت و رضایت زناشویی را در 156 زوج مورد مطالعه قرار دادند. یافته ها از دیدگاه مثبت در رابطه با پیوندهای قدیمی و طولانی تر حمایت می کرد. در مقایسه با پیونهای زناشویی افراد میانسال، زوج های قدیمی سالمتر نشان می دادند در این موارد الف: نیروی بالقوه کمتری برای برخورد و تعارض دارند و در عوض دارای انرژی یشتری برای لذت جویی در مواردی چون رابطه با فرزندان هستند. ب: اختلافات سنی کمتری در منابع لذت بروز می دهند (لوینسون و همکاران 1985).
گراور32 و همکارانش(1985) نیز در این باره بر این باورند که اطلاعات به دست آمده از بررسی 51 زوج میانسال رابطه قوی بین مدت زمان آشنایی با همسران اخیر خود و رضایت زناشویی آنها را در حال حاضر نشان می دهد. پراکندگی ناهمگن اینگونه عوامل شناسایی شد که آنانی که مدت کوتاهی از آشنایی شان با همسرانشان می گذشت دامنه وسیع تری از عکس العمل های رضایت زناشویی را بروز می دادند نسبت به افرادی که از روابطشان مدت طولانی تری می گذشت (گراور، 1985 به نقل از احمدی 1383).
ب) عوامل ارتباطی
اکثر روان شناسان خانواده بر اهمیت برقراری ارتباط و مهارت های ارتباطی در زندگی زناشویی زوجین صحه گذاشته اند و به نظر می رسد عوامل ارتباطی (تعاملی) تاثیر بیشتری حتی از عوامل زمینه ای داشته باشد. پژوهش های فراوانی نشان می دهد که رفتارهای مخرب و منفی در ارتباطات و تعاملات زن و شوهر باعث نارضایتی زناشویی می گردد (گردون و همکاران، 1999 به نقل از فرحبخش 1383) .
اینک به عوامل ارتباطی بین زن و شوهر که در رضایت زناشویی تاثیر گذارند می پردازیم:
پذیرش و احترام متقابل: در تحقیقی که میشل33 1971 در کشور آمریکا فرانسه و شوروی سابق انجام داده است به این نتیجه رسید که 70 تا 90 درصد زنان احترام متقابل را مهمترین مساله رضایت زناشویی می دانند. نتایج تحقیقات وینگز و موری34 1983 نیز حاکی است زوجینی که درک و پذیرش افکار و احساسات یکدیگر را داشته اند در زندگی زناشویی بهتری برخوردارند. فیلذر35 1983 نیز در هیمن زمینه در بررسی تاثیر همخوانی ادراکات همسران بر رضایت زناشویی به این نتیجه رسید که هنگامی که دیدگاه همسران نسبت به یکدیگر مطابق خود ادراکی شان باشد، باعث ارتقا و بهبود رابطه می گردد. اطلاعات این تحقیق نشان می دهد که این مهارت منجر به واکنش های همدردی نیز می گردد و عامل مهمی است که در زندگی موفق و دراز مدت نقش بسزایی ایفا می کند . ویگنز و همکارانش(1983) نیز بر نقش میزان درک همسر در تعیین میزان رضایت زناشویی تاکید می کنند و خاطرنشان می سازند زوجهایی که از شیوه های واکنش متقابل که ارتباط آنها را سهولت می بخشد و فهم آنها را در خصوص احساسات و عواطف یکدیگر بهبود می بخشد استفاده می کنند به احتمال زیاد رضایت بیشتری از زندگی زناشویی خود دارند (ویگنز و همکاران 1983 به نقل از بهرامی، 1379).
بک36 نیز معتقد است عدم درک متقابل یکی از نخستین عوامل اختلاف در ازدواج است و نشانه های آن را اغلب در عباراتی نظیر " نمی فهمم که چرا چنین رفتاری دارد" مشاهده می کنیم پس اگر خواسته های همسر درک شود و آنها را به طریقی فرد برآورده کند می تواند به بهبود روابط زناشویی کمک نماید (بک، ترجمه قراچه داغی، 1385).
در نهایت سین ها و ماکربک (1990) معتقدند روابط رضایت بخش زناشویی تنها از طریق علاقه متقابل، میزان مراقبت از همدیگر و پذیرش و درک یکدیگر قابل ارزیابی است.
1- ارتباط صمیمانه: یکی دیگر از عوامل مهم رضایت زناشویی ارتباط صمیمانه بین زوجین است. به عقیده پاتریک رضایت از میزان درجه محبت و علاقه، عامل مهم و موثر در رضایت زناشویی است. بین زنان و مردان در ادراک صمیمیت و رضایت زناشویی تفاوت وجود دارد. زنان بیش از مردان قادرند به طور بازتر درباره موضوع صمیمیت صحبت کنند.
یک ارتباط صمیمی زنان رابه سوی رضایت و خشنودی بیشتر از رابطه زناشویی سوق می دهد در صورتی که مردان اثرات رابطه صمیمی را فراتر و به حوزه های دیگری از عملکرد سوق می دهند (به نقل از گریف و مالهرب37 ، 2001).
آنچه مسلم است این است که ارتباط برای ازدواج رضایت بخش ضروری است. لازمه ارتباط یادگیری شریک شدن در افکار، احساسات، بازخوردهای مثبت و ابراز قدردانی است. البته خود افشایی می تواند خطرساز باشد زیرا فرد خود را آسیب پذیر و قابل انتقاد می سازد (سیلیمن38 2001 ).
تحقیقات نشان می دهد که سطح بالای رضایت زناشویی در میان زوجینی دیده می شود که با یکدیگر ارتباط خوبی دارند و در نتیجه رابطه مثبتی بین ارتباط زوجین و رضایت زناشویی وجود دارد. سیلورمن39 (1972 ) ارتباطات زناشویی را به سه دسته تقسیم کرده است:
الف: ارتباط حداقل مانند ارتباط زوجین سنتی
ب: ارتباط متوسط که در بین زوجین شاغل، تحصیل کرده و طبقات بالای اجتماعی اقتصادی دیده می شود.
ج: ارتباط حداکثر که بیشترین تعاملات مثبت و احساس رضایت و اعتماد در آن دیده می شود. مهارت های ارتباطی رفتارهایی را شامل می شوند که نگهدارنده ازدواج هستند. (احمدی 1383) بررسی ها نشان می دهد که مهارت های ارتباطی با متغیرهایی همچون ادراک برابری و مساوات در ارتباط، رشد ارتباطی، نزدیکی و وابستگی، حل منطقی و عقلانی تعارضات و تنش های موجود در گفتگو و بالاخره تعهد و اطمینان نسبت به یکدیگر مربوط می گردد (کاناری و استنفورد40 1992). از دیگر مهارت های ارتباطی انعطاف پذیری است. زوجین رضایتمند در مواجهه با مشکلات تمایل دارند به سمت سازش و کاهش تعارض ها حرکت کنند و از یکدیگر کمک بگیرند و رهبری و مدیریت خانواده را تقسیم کنند و در تصمیم گیری ها به هم متصل شوند که تمامی اینها ناشی از انعطاف پذیری آنهاست (کاسلو41 و رابینسون ، 1996). از دیگر جنبه های صمیمیت می توان به هم پیوستگی رفتاری، ارضای نیازها و تعلق و وابستگی اشاره نمود (کاناری و استفورد، 1992 کاسلو و رابینسون، 1996، به نقل از احمدی 1383).
بالاخره اینکه تحقیقات نشان می دهد رابطه مثبتی بین ارتباط صمیمانه و رضایت زناشویی وجود دارد. این عقیده کلی که مهارتهای ارتباطی تعیین کننده اصلی رضایت زناشویی هستند توسط نظریه های زوج درمانی و پژوهش های متعددی مورد بررسی قرار گرفته است مثلاً اوکام42 (1992 به نقل از فرحبخش، 1383) اظهار می دارد که پژوهشها نشان می دهد که مسایل و مشکلات ارتباطی منبع اصلی مشکلات بین فردی است و بسیاری از مشکلات زناشویی ناشی از سوء تفاهم و ارتباط غیر موثری است که نتیجه آن احساس ناکامی و خشم به خاطر عدم برآورده شدن انتظارات و آرزوهای نهفته می باشد. بر همین اساس اودون و کراچ43 ( 1996 ) اظهار می دارند که مرکز و هسته درمان مشکلات زناشویی اصلاح مهارت های ارتباطی است. قابل ذکر است که رفتار ارتباطی شامل کنش های کلامی و غیر کلامی است که یک فرد به طور عینی در روابط خود با دیگران بروز می دهد. این رفتارها حاصل انگیزه، قصد، هدف فرد و میزان مهارت های او در یک موقعیت اجتماعی است و مهارت برقراری ارتباط توانایی تحقق بخشیدن به هدف ارتباط در یک تعامل است و این مهارت ها قابل یادگیری هستند. دیگر پژوهش ها نیز یافته های پیشین را تایید می کنند. گریف و مالهرف اظهار می دارد که همسرانی که ارتباط صمیمی بالایی دارند در نتیجه رضایت بیشتر از رابطه شان وجود دارد وهماهنگی بالایی بین فعالیتهای جنسی که تمایل دارند و فعالیت های جنسی که تجربه می کنند را گزارش می دهند. بر طبق همین مطالعات گریف و مالهرف معتقدند که بین ارتباط صمیمی و سازگاری و صمیمیت عاطفی و برای مردان بالاترین همبستگی بین سازگاری و صمیمیت کلامی منطقی بدست آمد (گریف و مالهرف44 ، 2001).
1- عشق و علاقه متقابل: عشق در رابطه بین زوجین شامل ابراز احساسات مثبت، توجه و مراقبت، همدلی و مهربانی، حمایت و قدردانی می باشد. اگر چه نمی توان تفکیکی دقیق بین ارتباط صمیمانه و عشق قائل شد ولی می توان گفت یک ارتباط صحیح می تواند بدون عشق نیز شکل بگیرد در حالیکه ارتباط عاشقانه لازمه اش صمیمیت و توجه مثبت طرفین است. بالارد و ریش45 ( 1996 ) معتقدند که عشق شکل دهنده ادراکات زوجین از همدیگر است و ادراکات عشق در بین زوجین رابطه مثبتی با رفتارهای نگهدارنده ازدواج دارد. تحقیقات مسترز46 (1959 ) حاکی است که عمق و ابراز عشق و علاقه تضمین کننده موفقیت در ازدواج است. عشق توجه مثبتی را نسبت به طرف مقابل می طلبد (بالارد و ریش، 1996، مسترز 1959، به نقل از احمدی، 1383) سیلیمن 2001 اظهار می د ارد که توجه به نیازهای همسر باید حداقل به اندازه توجه به نیازهای خود فرد باشد و ملاحظه شده است که ابراز عاطفه و محبت باعث کیفیت روابط زناشویی می شود. مهم است که زوجین درباره عقایدشان نسبت به هم، نسبت به روابط زناشویی و نسبت به زندگی و اهداف با یکدیگر بحث کنند و محبت خود را نشان دهند. سلی کوتلار47 (1962 به نقل از بهرامی 1379) نیز در تحقیقاتش به این نتیجه رسیده است که همدلی و مهربانی همسر با اهمیت ترین است که محبت به پیوند زناشویی خرسندی و شادمانی می بخشد و برای تداوم زندگی مشترک امری ضروری است. هالنگشید نیز اظهار می دارد اگر چه فقدان عشق موجب زوال خانواده نمی شود ولیکن عشق و علاقه برای خوشبختی ضروری است و این بدان جهت است که همزیستی و روابط کامی زوجین بدون علاقه و محبت با دشواری ها و اختلال در روابط و در نهایت تزلزل در خانواده منجر می شود (هالنگشید48 ، 1951، به نقل از احمدی، 1383). از دیگر محققانی که عشق را از اجزاء مهم رضایت زناشویی می داند سین اوماکربک49 (1990) را می توان نام برد. از دیگر مولفه های عشق حمایت و قدردانی است . نلس50 (1991) در بررسی رابطه بین قدردانی و حمایت همسر و رضایت زناشویی بر روی زوجین شاغل که حداقل دارای یک فرزند 6 ساله یا کمتر بودند نشان داد که قدردانی و حمایت همسر با رضایتمندی زناشویی ارتباط مثبتی دارد (به نقل از احمدی، 1383). آستیلی51 (1994) در زمینه نقش حمایت در زندگی زناشویی به این نتیجه رسید که رابطه بین رضایت زناشویی و حمایت در نزد زنان قویتر از مردان است. (به نقل از احمدی 1383).
2- تعهد و وفاداری: کاناری و استفورد (1992) تعهد را به عنوان تمایل فرد برا پایداری دائمی روابط بیان کرده اند. میزان تعهد همسران یکی از عوامل مهم تاثیر گذار بر رابطه زناشویی است. این محققان دریافتند که تعهد نسبت به ازدواج با عواملی همچون مثبت بودن، مثبت اندیشی، بازبودن و انجام وظایف همسر رابطه مثبتی داد. (به نقل از احمدی 1383). سلیمن (2001) نیز معتقد است که تعهد به رابطه زناشویی حیات می بخشد و زمینه ای را ایجاد می کند که زوجین بتوانند روی موانع کار کنند و زمانی را برای تلاش اختصاص دهند. کاسلو و رابینسون (1996) در تحقیقات خود پا را فراتر نهاده اند و تعهد را به عنوان اصلی ترن عامل موفقیت زناشویی در نظر گرفته اند. آنها اظهار کرده اند که تعهد نسبت به روابط زناشویی عامل اساسی و اولیه برای تداوم رابطه زناشویی بویژه در زمانهای دشوار می باشد(49 درصد) حتی میزان تاثیر عشق در مقایسه با نقش تعهد در پایداری رابطه زناشویی کمتر است(47 درصد) . این دو محقق همچنین اظهار داشته اند که میزان تعهد در افراد با میزان اعتقادات مذهبی رابطه مثبت داشته است.
3- داشتن مهارت های حل مشکل (توانایی حل مساله): یکی دیگر از عوامل رضایت زناشویی توانایی حل تعارضات بین زوجین است. سیلیمن (2001) معتقد است برای زوجین بسیار رضایت بخش است که به نوعی از عهده مسایل فی مابین خود برآیند. در چنین صورتی است که حل تعارض می تواند برای ازدواج مفید باشد. نتیجه حل تعارض می تواند شناخت جدیدی را ایجاد کرده و برای ازدواج سودمندتر باشد. مهارت های حل مشکل شامل ارتباط صحیح، تصمیم گیری، ادراه تعارض مدیریت خانه مدیریت مالی و شرکت در فعالیت های اجتماعی است.
کالسو و رابینسون (1986) نیز بر اساس تحقیقاتی در آلمان نشان داده اند که مشارکت در حل مشکل و اجتماع و همفکری زوجین از عوامل عمده رضایت زناشویی است و زوجینی که دارای سازگاری بالا هستند کمتر تحریک هیجانی منفی می شوند و در شرایط تعارض و استرس به جای عصبانیت و خشم به سوی حل مشکل پیش می روند. آنها کمتر تحت تاثیر هم بوده و می توانند بر احساسات و حالات عاطفی خودشان کنترل داشته باشند. تحقیقات مکز و همکارانش نیز به این نتیجه منجر شد که باورهای زوجین زمینه توانایی شان برای حل مسایل و اختلافات بهترین پیش بینی کننده رضایت زناشویی است (مکز و همکاران، 1986، کاسلو و رابینسون، 1986، به نقل از احمدی، 1383).
5- روابط جنسی: درباره تاثیر روابط جنسی بر رضایت زناشویی تحقیقات فراوانی انجام شده است که برخی از آنها اشاره می گردد.
سانگ1 (1994 ) در تحقیقی به بررسی میزان رضایتمندی جنسی بین زوجهای کره ای – آمریکایی در ایالت های غربی دست زد. نتایح حاصله حاکی از این بود که شوهران از کیفیت روابط جنسی خود بیشتر از زنان رضایت نشان می داد ند همچنین مشخص شد عزت نفس بیشتر بر نگرش مثبت، همدلی و همدمی زن و شوهر با ارضای جنسی کامل در رابطه است و رضایت جنسی در سنین زوجین جوانتر بیشتر دیده می شد و تفاوت فرهنگی بین زوجین از میزان ارضای جنسی طرفین می کاست (سانگ، 1994 به نقل از فرحبخش 1383)
در تحقیقی دیگر دیکسون52 (1985 به نقل از احمدی 1383) در ارزیابی خود در زمینه رضایت جنس و رضایت زناشویی خود رضایت بالایی داشتند مطالعات گریف53 (2001) نیز نشان داد رضایت از روابط جنسی همبستگی معناداری با سطح عملکرد خوب خانواده دارد و همچنین مطالعات کاسلو و رابینسون ( 1986) در سوئد نشان داد که بالاترین رضایت زناشویی در بین زوجینی مشاهده گردید که در زمینه فلسفه زندگی روابط جنسی و گذران اوقات فراغت با هم توافق داشتند اما هندریک54 (1988) معتقد است اگرچه در بعضی تحقیقات بین روابط جنسی و رضایت زناشویی همبستگی وجود دارد اما در عین حال در مقایسه روابط جنسی و مهرورزی عشق مهرورزی نقش مهمتری را در رضایت زناشویی ایفا می کند. بنابراین این احتمال وجود دارد درمانگران به زوجین کمک کنند که به یکدیگر ابراز محبت کنند و این امر موجب رضایت زناشویی آنها شود و در عین حال فعالیت های جنسی شان نیز تغییر کند. از دیگر کسانی که معتقد است روابط جنسی بر رضایت زناشویی تاثیر مهمی دارد رایاین55 (1981) است. (تبریزی 1383) .
6- سهیم شدن زوجین در تصمیم گیری ها و اقتصاد: تصمیم گیری ها به ویژه در مورد مسایل مالی یکی از عوامل موثر بر رضایت زناشویی است. مشارکت زنان در تصمیم گیری ها به ویژه اقتصادی از جمله عواملی است که نارضایتی و رضایت زناشویی به آن بستگی دارد و عدم توجه یکی از زوجین به نظرات دیگری در این زمینه موجب نارضایتی می گردد و اصولاً هنگامی که زن و مرد در تصمیم گیری ها برابرند زن راضی تر است (بلود و ولف56، 1960 به نقل از احمدی 1383).
گری و بارکس57 (1983) در زمینه رابطه بین قدرت و رضایت زناشویی می نویسند: مطالعات اخیر در نشان دادن این مطلب که ازدواج هایی که در آن زنان دارای سلطه و اقتدار هستند به احتمال قوی به زندگی نابسامان زناشویی منجر خواهد شد، موفق بوده اند. این در حالی استه بالاترین درجه رضایت میان زوجهای مساوات طلب مشاهده شده است (گری و بارکس ، 1983 به نقل از فرحبخش، 1383).
از دیدگاه بک (ترجمه قراچه داغی 1385) مسائل مربوط به دخل و خرج یکی از مسایل عمده در روابط زناشویی است و گاهی موجبات اختلاف زن و شوهر را فراهم می سازد و بر رضایت زناشویی تاثیر سوء می گذارد. با توجه به نقش دخل و خرج می توان انتظار داشت که فعالیت زن و شوهر در تحصیل اسباب معاش و پرداخت هزینه ها بر وحدت و یکپارچگی میان زن و شوهر بیفزاید. در زمینه دخل و خرج اغلب با انواع مشغله های ذهنی در خصوص انصاف، کنترل در رقابت و سایر معانی سمبولیک که بر فعالیت های مشترک لطمه می زند برخورد می کنیم.
بسیاری از زوجین بر سر چگونگی پرداخت مخارج با هم اختلاف دارند، بسیاری از آنها پس از رسیدگی چندین و چند ساعته فهرست مخارج یکدیگر را به بی توجهی در خرج کردن درآمدها متهم می سازند و آتش خشم یکدیگر را بر می افروزند. مشکل زمانی حادتر می شود که زن و شوهر و معمولاً کسی که بیشترین بخش درآمد خانواده را تامین می کند، در مورد کنترل مخارج و طبقه بندی اولویت ها و سهمیه بندی برمی آید و طرف مقابل به عنوان یک اقدام تلافی جویانه در برابر اعمال کنترل، پول بیشتری خرج می کند. یک گرفتاری دیگر زمانی بروز می کند که زن و شوهر هر دو از آگاهی در مورد اولویت ها لازم در اداره امور مالی زندگی بی بهره اند (بک، ترجمه قراچه داغی، 1385).
مورد دیگری در زمینه مشارکت و سهیم شدن زوجین در تصمیم گیری مهم است احساس نابرابری وبی عدالتی است. زمانی که زوجین احساس کنند که در زمینه عشق، روابط جنسی، پول دادنهایشان بیشتر از ستاننده هاست احساس نابرابری می کنند و زمانی که این احساس بروز کند روابط زناشویی آشفته می گردد. پژوهش های متعددی نشان داده اند که زنان و مردانی که در روابط خود احساس نابرابری و بی عدالتی می کنند از رضایت زناشویی و تعهد کمتری در مقایسه با سایر زوجین برخوردارند (هارست1 و همکاران 1995 به نقل از فرحبخش، 1383).
زوجینی که از احساس برابری بیشتری برخودارند رضایت بسیار خوبی از جنبه های زندگی زناشویی از جمله روابط جنسی دارند و زنان در مقایسه با مردان به وجود برابری در روابط زناشویی اهمیت بیشتری می دهند و در روابط نابرابر عزت نفس و هویت ضعیف تری را نشان می دهند (لارسون و همکاران 1998).

تاثیر رضایت زناشویی بر سایر ابعاد زندگی:
رضایت زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی افراد تاثیر می گذارد و سنگ زیربنای عملکرد خوب خانواده است. رضایت زناشویی بر میزان سلامت روانی زوجین، میزان رضایت از زندگی و حتی بر میزان درآمد تحصیلات و رضایت از شغل تاثیر می گذارد (پارکر و همکاران 1995).
1- تاثیر بر سلامت جسمانی و روانی: دمو58و آلان (1996 به نقل از احمدی 1383) بر اساس تحقیقاتشان بر این نتیجه رسیدند که رضایت زناشویی باعث افزایش سلامت جسمی و روانی می گردد. مطالعه ای دیگر در زمینه اثرات ادواج پایدار و طلاق کشف کرد که مردان مطلقه در مقایسه با مردانی که روابط زناشویی موفقی داشته اند بیشتر احتمال دارد دچار مرگ زودرس گردند. در بین آنها فشار خون دو برابر، سرطان گلو 4 برابر، ذات الریه 7 برابر و میزان بالایی از افسردگی مصرف مواد مخدر و سوانح خود ساخته و خودکشی وجود داد که آنها را بیشتر به سمت مرگ زودرس سوق می دهد. همچنین بررسی از 2700 مادر نشان داد که مادرانی که یکبار ازدواج کرده اند و زندگی زناشویی آنها ادامه دارد در مقایسه با آنهایی که طلاق گرفته اند و برای با دوم ازدواج کرده اند دارای میزان افسردگی پایین تر (دمو و آلان 1996 ) وضعیت تغذیه مطلوبتر (گلن59 1987) می باشند.
مارکمن60و همکاران (1980 )نیز اعتقاد دارند که برای بزرگسالان یک ازدواج شاد، خوشبخت با ثبات بهترین محافظت کننده در برابر بیماری و مرگهای زودرس و نابهنگام است. برای کودکان این چنین ازدواجی (موفق) بهترین منبع برای ثبات عاطفی و سلامت جسمانی است.
دهها پژوهش این رابطه را نشان داده و دلیل آن این است که استرس های زناشویی فرد را به سمت افسردگی و کاهش عملکرد سیستم ایمنی بدن در برابر افراد سوق می دهد. همچنین مطالعات هاروتیز 61و همکاران( 1977 )بر روی بیش از 800 جوان ساکن در نیوجرسی نشان داد آنهایی که متاهل و راضی بوده اند در مقایسه با دیگران سطح پایین تری از افسردگی را داشته اند و کمتر دچار مشکلات مصرف الکل بوده اند. به طور کلی یافته های پژوهشی بسیاری نشان داده اند که وجود یک رابطه خوب بین زن و شوهر خطر ابتلا به اختلالات روانی را نیز کاهش می دهد و بین سلامت روانی و سازگاری زناشویی رابطه متقابلی وجود دارد (هالفورد و همکاران 1999). بیشترین تحقیقات در زمینه رضایت زناشویی و افسردگی انجام شده که حاکی است یک رابطه آشفته و پر استرس در روابط زناشویی یک پیش بینی کننده قوی افسردگی به خصوص در زنان است. (هالفورد و همکاران 1999).
2- تاثیر بر طول عمر: رضایت از روابط زناشویی عمر زن و شوهر را طولانی می کند مروری بر بیش از 10 مطالعه تجربی از دهه 1930 تا 1990 نشان داده است که افراد متاهلی که زندگیشان پایدار بوده است و استحکام بیشتر داشته عموماً عمر طولانی دارند، بیشتر هیجانی و عاطفی هستند و از نظر جسمانی سالمترند و بیشتر احتمال دارند که از سرطان نجات یابند (کومبز62 1991، به نقل از احمدی 1383).
3- تاثیر بر عملکرد والدینی: روابط زناشویی رضایت بخش سنگ زیربنای عملکرد خوب خانواده است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم نقش والدینی موثر را تسهیل می کند، روابط فرزندان را با یکدیگر و با والدین بهبود می بخشد و باعث رشد شایستگی و توانایی سازگاری و انطباق در بین فرزندان می گردد. در ازدواج هایی که در آن توافق حاکم است ارتباط مادر- کودک، پدر- کودک مثبت است و احتمال بیشتری دارد که پدر و مادر در نقش های مشابه شریک و همکاری متقابل داشته باشند (کامینگ1 و همکاران، 1997، به نقل از بهرامی 1379).
4- تاثیر بر رضایت از زندگی: اینکه رضایت زناشویی بر رضایت از خانواده، رضایت از زندگی و حتی بر رضایت شغلی تاثیر می گذارد بوسیله تحقیقات فراوانی مورد تایید قرار گرفته است. ناکس63 (1995 )بر اساس تحقیقاتش معتقد است که رضایت زناشویی رضایت بیشتر از زندگی را در بر داشته است. در یک مطالعه با استفاده از یک نمونه 3098 نفری که از کل کشور ایالات متحده انتخاب شده بودند ملاحظه شد که رضایت و سازگاری زناشویی بهترین پیش بینی کننده میزان شادمانی فردی و رضایت از زندگی است در مقایسه با عواملی همچون درآمد، تحصیلات، جنسیت و موفقیت شغلی (پارکر و همکاران 1995). همچنین در یک مطالعه دیگر در میان 6203 زوج از زوجین متاهل و زوجینی که به طور غیر رسمی – غیر قانونی و به طور رفاقتی با هم ارتباط داشتند مشخص شد که زوجین متاهل به طور معناداری دارای سطح بالایی از خوشحالی خوشبختی و رضایت از زندگی نسبت به زوجین غیر رسمی هستند (ناکس، 1995، به نقل از بهرامی 1383).
نظریه چرخه زندگی زناشویی:
نظریه چرخه زندگی زناشویی با تقسیم بندی مراحل زندگی و با توجه به تغییرات و تنش ها و نقش های خاص هر مرحله به بررسی تفاوت ها در سطح رضایتمندی زناشویی که ناشی از تغییرات دوره های مختلف است می پردازد الیس ( 1979). الیس معتقد است میزان رضایت یا نارضایت زناشویی ممکن است در طول زندگی مشترک تغییر کند و رابطه ای که زوج در اویل ازدواج آن را فوق العاده رضایت بخش تلقی می کنند ممکن است در سال های میانی زندگی با ایجاد تغییر در علایق آن و شرایط زندگی، کمتر رضایت بخش باشد.
برچلر1 (1980) مدل پنج مرحله ای از چرخه زندگی زناشویی و رضایتمندی در هر مرحله را به قرار ذیل مطرح می کند:
1) سال های اولیه ازدواج2
به نظر متخصصین، مخاطره آمیزترین و در عین حال هیجان انگیزترین مرحله می باشد و برای اکثرزوج ها بالاترین سطح رضایتمندی زناشویی را به همراه دارد.
2) انتقال به دوره والدینی3
این مرحله از تولد اولین فرزند شروع شده تا سنین نوجوانی او به طول می انجامد و اغلب بررسی ها نشان می دهد که اکثر همسران در فاصله یک تا سه ماه پس از تولد نوزاد، کاهش رضایتمندی زناشویی را تجربه می کنند. نتایج تحقیقات نشان می دهد که رضایت زناشویی در همسرانی که به دوره والدینی انتقال یافته اند نسبت به دوره قبلی کاهش می یابد.
3) نیمه زندگی4
این مرحله زمانی است که آخرین فرزند خانواده به دوره نوجوان می رسد و اولین فرزند برای تشکیل زندگی مستقل خانه را ترک می کند در این مرحله زوجین دوباره کشمکش های دوره نوجوانی فرزندشان را با تنش زیادی تجربه می کنند و میزان رضایت زناشویی دستخوش تغییرات می شود. پدیده جالبی که در پایان این مرحله به وجود می آید تغییر نقش هایی است که بسیاری از زوجین برای اولین بار تجربه می کنند.
4) فراوالدینی1
این مرحله زمانی آغاز می شود که آخرین فرزند، خانه را ترک کرده و هنگام بازنشستگی فرا می رسد.
سندرم آشیانه خالی2 ویژگی این دوره است. بررسی ها نشان می دهد این مرحله برای بسیاری از زوج ها دوره نسبتاً مثبتی بوده و رضایتمندی زناشویی نسبت به دو مرحله قبل بهبود می یابد. در آن مرحله زوجین تفاوت های خود را فهمیده و می پذیرند. و انرژی خود را صرف همراهی و مراقبت از یکدیگر می کنند. مشکلاتی مانند دور شدن فرزندان از خانه، مرگ والدین، دوستان و تحلیل نیروهای جنسی و جسمی سب می شود که همسران نزدیکی عاطفی بیشتری به یکدیگر پیدا کنند.
5) مرحله اوج3
در مرحله پایانی چرخه زندگی مشترک، زوج ها دانسته اند که چگونه می توانند همسران خوبی بوده و احساس رضایتمندی بیشتری داشته باشند (برچلر، 1980 به نقل از مهرآبادی، 1385).
در سالهای اخیر توجه فزاینده ای به امکان پیشگیری در پریشانی در روابط زناشویی، معطوف شده است در این زمینه مارکمن و دیکسون(1984) سه رویکرد پیشگیرنده نارضایتی زناشویی را مطرح نموده اند که قابل توجه است:
1- مداخله پیش از ازدواج
2- برنامه های پربار سازی زناشویی که بر افزایش کیفیت تعاملات زوجین و گسترش دامنه آگاهی آنان از نیازهای یکدیگر متمرکز است.
3- برنامه های مهارت آموزی خانواده که بر شناسایی مهارت های غلبه بر مشکل در نظام خانواده آموزش رفتار خانواده متمرکز است (برنشتاین ، 1990 به نقل از پورعابدی، 1380).
عوامل موثر بر افزایش رضایت زناشویی
نتایج یک بررسی که توسط (گرندون ، 1999) با اهداف شناخت عوامل ضروری در دستیابی به رضایت زناشویی انجام گرفت نشان داد که وجود 6 طبقه رفتاری در زوجین منجر به افزایش رضایت زناشویی می شود که عبارتند از:
بروز عواطف : عواطف هم از طریق کلام و هم از طریق رفتار بیان می شوند. بدون شک در شروع ارتباط، بروز عواطف آسانتر است، اما راه کار واقعی، حفظ و توسعه عواطف به منظور تثبیت و گسترش روابط می باشد.
– تعامل: از یک سو شامل توجه به افکار، عقاید، احساسات یکدیگر است و از سویی دیگر اعتماد و اطمینان به یکدیگر و توانایی بیان خود بدون ترس از قضاوت سخت گیرانه دیگران است.
– عشق جنسی و تعلق : از جمله عوامل مهم در یک ازدواج، می توان به عشق جنسی و تعلق اشاره نمود. عشق جنسی در روابط زناشویی یک نیروی قطعی و مهم محسوب می شود. عشق جنسی و تعلق، به زوجین این اطمینان را می دهد ، که آنها ارزشمند ، دوست داشتنی و جذاب هستند بیشتر مواقع این دو عنصر نشان دهنده پیوندهای عمیق شخصی و یا طرد شخصی هستند. علاوه بر آن وسیله ارضای این نیاز اساسی ، امنیت ارتباطی فراهم می شود.
– کنترل تعارض : عدم توافق در بین زوجین به خودی خود، مشکلی را ایجاد نمی کند، بلکه مشکل از آنجا شروع می شود که هر یک از زوجین سعی می کنند در راهی قدم گذارند که فقط خود و حرف خود را اثبات کنند. در این مرحله آنها به دنبال انتقام گرفتن از یکدیگر هستند. بعضی همسران سعی می کنند تعارض را از طریق توجه به آرزوها و خواسته های همسرشان بدون توجه به احساسات شخصی خود ، کنترل کنند که نتیجه آن بروز خشم به طریق مخرب در جایی دیگر است.
– آشفتگی نقش : رضایت از نقشی که زوجین در زندگی ایفا می نمایند، یکی از عوامل مهم تعیین کننده سطح رضایت زناشویی آنان است. نقشها با توجه به وضعیت اقتصادی، کاری، بچه دار شدن و نیازهای اعضای دیگر خانواده تغییر می کنند. در طول سال زوجین ، نقشهای متنوعی را در ارتباط با یکدیگر، بازی می کنند . نکته مهم جهت حفظ خشنودی در رابطه بین همسران حمایت از یکدیگر در پذیرش نقش های جدید و انعطاف پذیری است، زمانی که زمینه این نوع حمایت از " تغییر نقش" از طرف هر دو همسر فراهم شود، روابط بین زوجین رضایت بخش تر خواهد شد.
– توافق : چنانچه زوجین نتوانند بر روی کلیه موضوعات مربوط به زندگی توافق داشته باشند، بهتر است بر موضوعات مرتبط با زندگی مشترکشان نظیر پول، محیط زندگی، تفریح، والدین و روابطی که با دیگران دارند ، توافق حاصل نمایند. با این حال توافق بر موضوعات سیاسی ضرورت چندانی ندارد. بنابراین باید به این نکته توجه نمود که همواره سطح مناسبی از توافق برای دستیابی به رضایت زناشویی و عملکرد خوب زوجین ضروری است.
گلدمن1 (1992) در تحقیقی به بررسی ارتباط بین زناشویی ، رضایت جنسی و رابطه بین زوجین پرداخت. در این تحقیق 387 زوج شرکت داشتند. تحلیل رگرسیون نشان داد که رابطه بین زوجین و رضایت جنسی به تنهایی می تواند پیش بینی کننده رضایت زناشویی باشد و رضایت زناشویی می تواند جبران کننده اثرات منفی و یا ضعیف رابطه بین زوجین باشد و نقش مهمی در رضایت زناشویی ایفا نماید .
ارتباط رضایت زناشویی با متغیرهای شناختی :
– درک همسر و استانداردها (کمپل و همکاران2 ، 2001).
– دلبستگی ایمن (میرز و لندسبرگرز3 ، 2002).
– مقایسه اجتماعی نظیر مقایسه با افراد پایین تر (بیانک و یبما4 ، 2003).
– فرایندهای خودارزیابی که منجر به تغییر در ماهیت روابط زوجین و ایجاد واکنش های هیجانی منفی و مثبت به تعاملات همسر و تعدیل واکنش به تفاوت قدرت در تصمیم گیری ها می شود (بیچ و تسر5،2000) در ارتباط می باشد. بررسی های دیگر نشان داد همسرانی که حساس ، مسئولیت پذیر، فعال ، گرم و پذیرا هستند رضایت زناشویی بالاتری را در مقایسه با همسران منفعل که دارای روابط منفی با فرزندان هستند ، تجربه می نمایند (کریچ6 ، 2002 دویتو و هاپکینز7 ، 2001).
مطالعات دیگری نیز در زمینه رضایت زناشویی بر محتوای شناختی تاکید کرده اند. بر اساس این مطالعات ، زوج های خرسند و خوشحال همسرانشان را به صورت مثبت می نگرند و زمانی که همسرشان آنها را مطلوب تصور می کنند از روابطشان بسیار راضی هستند (موری8و همکاران 2002) مطالعات دیگری نشان داد زوجین آشفته در مقایسه با زوجین غیر آشفته ، نگرشها و اسنادهای علی ناسازگارانه ای دارند که تاکید بر حوادث منفی زناشویی دارد و کمتر به حوادث مثبت توجه می کنند.
برای مثال ، یک همسر آشفته ممکن است نقص و یا شکست همسرش را به یک عامل کلی و ثابت در همسرش نسبت دهد (مثلا تنبلی). در مقابل یک همسر غیر آشفته ممکن است این رفتار را به یک عامل غیر ثابت نسبت دهد (مثلاً افراد دیگر). بنابر این سبک اسنادی و یا تغییر در اسنادها با کیفیت رابطه زناشویی در ارتباط می باشد و نقش مهمی در حفظ و یا ایجاد آشفتگی زناشویی بازی می کند . فیچسن (1994، 2001 ) ، کارنی ، ناتلی و برادبوری64 ( 2001).
بررسیها نشان داد که حالتهای هیجانی بین زوجین در مقایسه با حالتهای غیر هیجانی ، یک عامل بسیار قوی و نیرومند در زمینه تشخیص زوجین آشفته و یا غیر آشفته است (کوقبین و هاستون65 2002).
بر طبق تحقیقات انجام شده زوجین آشفته می توانند تحت آموزش ، وانمود کنند که از ازدواجشان خرسند و راضی هستند و به اصلاح رفتارهای غیر کلامی شان بپردازند. گاتمن و همکارانش در یک بررسی به مطالعه نقش احساسات و هیجانات در تعیین کیفیت رابطه زناشویی پرداختند . آنها رضایت زناشویی را از طریق الگوهای تبادل عاطفی، و کاهش رضایت زناشویی را از طریق عواطف منفی زوجین نسبت به یکدیگر ، 3 سال بعد از ارزیابی های اولیه، پیش بینی نمودند. نتایج این بررسی نشان داد که بروز عاطفه منفی از سوی همسر (زن) و به دنبال آن کاهش رضایت زناشویی او ، زمانی اتفاق می افتد که همسر (مرد) از لحاظ هیجانی بیشتر عقب نشینی کند. بر طبق تحقیقات انجام شده در زمینه هیجان ، نمره زوجین خرسند و خوشحال روی مقیاس ارتباط عاطفی، نظیر عشق، عاطفه، اعتماد و صداقت بالاست و زوجین ناخرسند و ناراضی از طریق ابراز عاطفه منفی مشخص می شوند . تجزیه و تحلیل یافته های حاصل از یک تحقیق که در زمینه آسیب شناسی روابط زناشویی انجام شد زمینه ها و عوامل عمده زیر را به عنوان عوامل آسیب رسان کلی به رضایت زناشویی ، معرفی نمود.
عوامل آسیب رسان به رضایت زناشویی:
1- وجود خطاهای شناختی و باورهای غلط و نادرست زوجین نسبت به یکدیگر و زندگی مشترک شان (خطاهای شناختی رایج از قبیل تفکر سیاه و سفید، بزرگنمایی، تعمیم بیش از حد و …).
2- ضعف در مهارتهای بین فردی، ارتباطی و مهارتهای مقابله ای موثر زوجین در برخورد با مسایل زناشویی.
3- ناپختگی عاطفی و نااستواری (بی ثباتی) هیجانی در خصوص شیوه های کنترل هیجانات و شیوه های مناسب و بروز و ظهور عواطف و احساسات در روابط زناشویی.
4- عدم وجود صمیمیت، همکاری متقابل و مسئولیت پذیری زناشویی.
5- وجود مسائل و مشکلات مادی و فشارهای زندگی (رهنما، 1383).
رضایت زناشویی و ابراز احساسات:
جان گاتمن در زمینه نقش ابراز احساسات مثبت در مستحکم نگهداشتن پیوند زناشویی و همچنین ابراز احساسات منفی در ایجاد مشکلات زناشویی تحقیقات زیادی انجام داده است. به اعتقاد وی نحوه ابراز احساسات موجود میان همسران، در جهت ایجاد صمیمیت و سلامت زندگی مشترک آنها نقش مهمی ایفا می کند. " قابلیت های عاطفی آرام شدن و آرام کردن دیگران ، همدردی و خوب گوش کردن، همسران را در حل و فصل نمودن اختلافات و بوجود آوردن احساس رضایت یاری می رساند" (گاتمن 1981).
از سوی دیگر توانایی ابراز احساسات ، به همسران این امکان را می دهد که استعدادها و قابلیتهای دیگر خود را به صورت بهبنه به کار گیرند. "توانایی های عاطفی، میزان تحمل استرس و مهارت های حل تعارض مشکلات زناشویی را در همسران افزایش داده و آنها را برای مقابله با فشارهای موجود ، توانمند تر می سازد (زارع، 1380، به نقل از مهرآبادی) .
به این ترتیب همسرانی که از خودآگاهی بالاتری برخوردارند بهتر می توانند نقاط قوت و ضعف خود را شناخته و به نیازهای واقعی خود و توقع از همسرشان واقف باشند. همسرانی که توانایی کنترل احساسات خود را دارند و بر نحوه ابراز احساسات و هیجانات خود نسبت به دیگران خصوصاً همسرشان تسلط دارند، مانع بروز بسیاری از برخوردها و سوء تفاهمات در روابط زناشویی خود می شوند. هم چنین آنهایی که توان همدلی کردن با دیگران را دارند ، توان درک احساسات افراد دیگر را دارند و برای همسران خود، حق داشتن احساس مستقل را قائل می شوند. همسرانی که برای رسیدن به هدف معین در زندگی خود- انگیزی دارند نسبت به آینده و موقعیت های خود در مواجهه با دشواری ها، خوش بین بوده و دارای انرژی روانی کافی هستند و آنها که توانایی مدیریت روابط خود و دیگران را دارند و به مهارتهای اجتماعی مجهزند، می توانند با دیگران خصوصاً با همسرشان ارتباط برقرار نموده، احساسات او را برانگیزند، برای وی الهام بخش بوده، و ضمن هدایت عاطفی او در آرام کردن احساساتش موثر بوده و حس خوب و رضایت بخشی در او به وجود بیاورند (مهانیان خامنه، 1382).
ابراز احساسات :
محققین در یک بررسی بر نقش بیان احساسات زوجین و سطح رضایت زناشویی آنها پرداختند نتایج این بررسی همبستگی بالایی را بین سطوح بیان احساس مثبت زوجین و سطوح بالای رضایت زناشویی آنان نشان داد (فینی 2002) همچنین نتایج تحقیقات نشان داد که همسرانی که در تعاملاتشان به بیان احساسات مثبت نظیر توافق ، شوخی ، مراقبت و همدلی می پردازند ، در مقایسه با همسرانی که در تعاملاتشان به ابراز احساسات منفی نظیر سرزنش، انتقاد و اجبار و فشار می پردازند، از سطح رضایت زناشویی بالاتری برخوردارند. بنابراین بیان احساسات مثبت همواره با سطوح بالاتری از رضایت زناشویی همراه است (کارستن1 1995، فینی 2002، 1994، گیل 1999).
بر اساس نتایج یک تحقیق که به بررسی اثر ویژگی های شخصیتی بر رضایت زناشویی پرداخته است ، ایمان و معنویت 93% درک زوجین از یکدیگر 86% روابط جنسی 75% داشتن فرزند 59% علایق مشترک 52% مشارکت در امور خانه 43% داشتن پول به قدر کافی 41% و داشتن تاریخچه مشترک 25% در رضایت زناشویی نقش دارد (کولینز و رید2 ،1994).
لور و همکارانش3 (1990) به نقل از مهر آبادی (1385 ) در یک بررسی به مطالعه ویژگی های زوجینی که بیش از 45 سال از ازدواجشان می گذشت پرد اختند. آنها رضایت زناشویی زوجین را به عوامل زیر مربوط می دانستند
1- داشتن علاقه به همسر.
2- داشتن احساس تعهد نسبت به همسر و زندگی مشترک.
3- داشتن حسی از شوخی
4- داشتن توافق با یکدیگر…
رابینسون و بلنتون4 (1993) در مطالعه دیگری به بررسی اثر ویژگی های شخصیتی بر رضایت زناشویی زوجینی که 40 سال از ازدواجشان می گذشت پرداخته اند، آنها عواملی همچون صمیمیت، تعهد ، ارتباط ، سازگاری و جهت گیری مذهبی را در رضایت زناشویی موثر دانسته اند.
مطالعات اخیر نقش همخوانی و هماهنگی احساسات بین زوجین را در افزایش رضایت زناشویی تایید نموده است. همخوانی و هماهنگی احساسات بین زوجین می تواند با تعیین چگونگی پاسخ آنها به یکدیگر ، چگونگی گوش فرادادن آنها به یکدیگر و چگونگی توجه و برقر اری ارتباط آنها به یکدیگر در ایجاد رضایت زناشویی زوجین نقش بسیار مهم و حساسی را ایفا نماید. این مطالعه همچنین بر نقش تجربه خانوادگی زوجین در سازگاری زناشویی و همخوانی احساسات آنها تاکید می نماید (ساباتلی، بارتل و هارینگ1 ، 2003) .
محققان در یک مطالعه به بررسی وضعیت ارتباطی و رضایت زناشویی والدین زوجین جوان پرداختند. نتایج این مطالعه نشالن داد که خاطرات مثبت از ازدواج والدین و ارتباط منطقی آنها با یکدیگر الگوی مناسبی را در برابر فرزندان آنها جهت مقابله با استرسها و مشکلات زناشویی قرار می دهد آنها خاطرنشان می کنند در مقابل همسرانی که خاطره مثبت از زندگی خانوادگی خود داشته و آمادگی بیشتری جهت برقراری ارتباط همخوانی با یکدیگر دارند.
پایه های ارتباط زناشویی :
روابط صمیمی طولانی مدت نیازمند ارزش گذاری غیر اختصاصی به همسر می باشد این ارزش گذاری در واقع می تواند به سه مهارت ارتباطی جداگانه تقسیم شود ( فقیر پور، 1380 به نقل از نورالهی،1382 )
الف) احترام
ب) درک و فهم
ج) حساسیت
احترام : زمانی که ما از احترام صحبت می کنیم منظور ما نگرشی است که بر اساس آن زوج ها واقعاً یکدیگر را به عنوان افراد دارای ارزش منحصر به فرد و والا مورد توجه قرار می دهند بعلاوه با این نگرش زوج ها می خواهند احترامشان را بطور کامل نشان دهند و یا به طریقی بر اساس آن عمل کنند. احترام در اصیل ترین شکل خود، و از طریق توانایی گوش دادن و توجه به همسرشان نشان داده می شود. روشن است که این از نگرشی صرف فراتر می رود و در حوزه ارزش گذاری فعالانه و قدردانی احترام آمیز قرار می گیرد.
درک و فهم : همانند مورد بالا درک و فهم فرآیند پیچیده ای است. اگر چه آن هم اشارات رفتاری خودش را دارد. در واقع فهم ابزاری است که زوج ها برای تایید کردن و روشن سازی اطلاعات بدست آمده از یکدیگر دارند. می توان به زوجین آموزش داد ، برای زمانی که سردر گم می شوند بیان ساده زیر را بکار ببرند. ‹‹ من مطمئن نیستم که درست فهمیده ام یا نه ›› آیا می توانید یکبار دیگر برایم توضیح دهید؟›› این جمله ها نیاز اساسی برای اطلاعات بیشتر را نشان می دهد. در معانی ظریفتر، زوج ها بطور آشکار می گویند من واقعاً سعی می کنم موضوع را از دیدگاه شما ببینم، در حقیقت آن تمام چیزی است که درباره فهمیدن می گوییم و عبارت است از توانایی دانستن و درک کردن همدلانه آنچه همسر شخص تجربه می کند، بعلاوه پذیرفتن آنچه که همسر تجربه می کند. این بدان معنی نیست که زوج ها همیشه با یکدیگر موافق باشند بلکه لازم است آنها چهار چوب مواضع همدیگر را بپذیرند.
حساسیت : حساسیت یک عنصر کلیدی در فرآیند ارتباط آگاه بودن از نیاز های همسر است متاسفانه این تا حدی دشوار به نظر می رسد. افراد بیشتر موارد ، همدیگر را طوری مورد ملاحظـــه قرار می دهند که از تشخیـــص امیال همسرشان عاجـز می مانند. به عبارت دیگر آنها بطور ساده زمانی را برای شنیدن نیاز های همسرشان اختصاص نمی دهند. نهایتاً زوج هایی وجود دارند که از ترس اینکه همسرشان امتیازاتی از آنها بگیرند، تصمیم می گیرند نسبت به نیازهای یکدیگر حساس نباشند. در همه این موارد نتیجه نهایی مشابه است. یعنی زوج ها نمی توانند نیازهای اساسی یکدیگر را تشخیص داده و با آنها مواجه شوند و بنابراین هر چه بیشتر از یکدیگر رانده و طرد می شوند. (هندریک1،1994)
موفقیت روابط زناشویی به دو عامل بستگی دارد :
مرد بتواند با محبت به سخنان همسرش گوش فرا دهد و زن بتواند احساسات خود را به طرز دوستانه ومحبت آمیز مطرح نماید .
اگر در خانواده ای که تربیت شده ایم ارتباط محبت آمیز و صادقانه وجود داشته باشد ، می توانیم ارتباط موفق را به عنوان بخشی از طبیعت خود به ارمغان داشته باشیم . اما در نسلهای گذشته ، ارتباط محبت آمیز معمولاً به مفهوم اجتناب از ابراز احساسات منفی بود .
برداشتها به گونه ای بود که احساسات منفی یک بیماری خجالت آور هستند که باید از بروز دادن آنها به هر شکل ونوعی احتراز نمود .
در خانواده های کمتر (متمدن ) ارتباط محبت آمیز توجیه احساسات منفی از طریق مجازاتهای جسمانی ، فریاد کشیدن ، کتک زدن ، ، شلاق زدن وانواع ناسزا گویی ها بود وهمه اینها به نام تلاش برای کمک به فرزندان برای تمیز دادن درست از نادرست توجیه می شد . اگر پدر ومادر ارتباط محبت آمیز را بدون سرکوب احساسات منفی آموخته بودند ، ما در کودکی می توانستیم به راحتی واکنش های منفی خود را از طریق آزمایش وخطا کشف وبررسی کنیم . به کمک الگوهای مثبت می توانستیم راه صحیح مخابره احساسات دشوار را بیاموزیم .
در نتیجه 18 سال آزمایش وخطا در ابراز احساسات خود به تدریج می آموختیم که احساسات خود را به طرزی محترمانه ومناسب ابراز کنیم . ( گری ترجمه انتظاری1384)
عکس العمل انسانها ، به چگونگی احساسات آنها نسبت به یکدیگر بستگی دارد وحمایت وپذیرش غیر شرطی موجب می گردد که انسان آنچه را در درون دارد بازگو کند .( شفیع آبادی ، 1375 )
هر فردی تنها کسی است که احساس خود را می شناسد ومی داند تا چه حد احساساتش از لحظه ای به لحظه دیگر عوض می شود . هر یک از افراد در طی بیست وچهار ساعت احساسات از قبیل ، یاس ، عشق ، ناامیدی ، اغتشاش ، آشفتگی ، عصبانیت ، لذت ، غمگینی ونفرت را تجربه می کند و جالب تر اینکه شاید تجربه افراد دیگر با تجربه های دیگران یکسان باشد اما نتــایج حاصله از آن تجربه ها متفاوت می باشد . (میلر و همکاران، ترجمه : بهاری 1385 )

بیان عواطف واحساسات :
احساس از نظر لغو ی به معنی ؛ حس کردن ، دریافتن، درک کردن می باشد (عمید ، 1363) .
ابراز از نظر لغوی به معنی بروز دادن ، ظاهر ساختن، آشکار کردن می باشد (عمید ، 1363).
احساس یک معنای دیگری هم که با هیجان و عاطفه توام است؛ دارد و عبارت است از حالت خوشایند (دوستی ، محبت، شادمانی) یا ناخوشایند (ترس، غم، خشم) است که شخص نسبت به شخص ( اشخاصی) چیزی، امری یا موضوعی دیگر دارد.
یکی از متداول ترین دلایلی که زوجها نمی توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند ، درک نکردن احساسات است . اگر می خواهید با خود رو راست باشید باید درک کنید که هیچگاه نباید برچسب درست یا نادرست بودن بر احساس خود بزنید . احساسات وجود دارند وبه شما تعلق دارند وباید آنها را بشناسید وابراز کنید .
زوجهایی که همیشه احساسشان را به یکدیگر ابراز میکنند به ارتباط نزدیکتر و صمیمی تری دست می یابند تا زوجهایی که احساسشان را پنهان می کنند . ابتدا احساستان را به آرامی وگرمی برای همسرتان بازگو کنید . اگرچه احساستان را مسخره تلقی کند . شما باید از احساستان حمایت کنید و می توانید بگویید (ممکن است مسخره باشد اما واقعی است) از هیچ چیز نباید بهراسید شاید طرف مقابل عصبانی شود یا چند روز با شما قهر کند اما سر انجام با احساستان کنار خواهد آمد . ( میلر و همکاران ، ترجمه مقدم)
اغلب نیازهای احساسی ما را می توان در قالب نیاز به عشق خلاصه کرد.زن ومرد هرکدام شش نیاز عشقی منحصر به فرد دارند که جملگی به یک اندازه مهم هستند .
نیاز مردها : اعتماد واطمینان ، پذیرش ، قدردانی ،تحسین ،تصدیق وتشویق می باشد . نیاز زنها : توجه، درک کردن ، احترام، صمیمیت ، اعتبار وتایید و اطمینان و قوت قلـب می باشد.
شناخت نیازهای همسران با درک این دوازده شکل متفاوت عشق ساده خواهد شد . ( گری ، ترجمه انتظاری ، 1384 )
برای زنان بسیار مهم است که احساسات خود را با دیگران در میان بگذارند ومتقابلاً احساس کند که دیگران نیز آنها را می پذیرند و به احساسشان بها می دهند . مردها هم مایلند بدانند که دیگران قدر آنها را می دانند وبه آنها احترام می گذارند .
مشکل در رابطه با دیگران زمانی بروز می کند که زنی احساسات ناراحت کننده خود را مطرح می سازد وهمسرش احساس می کند که مورد علاقه زنش نیست . برای مرد در این شرایط بخصوص احساسات منفی ممکن است انتقاد آمیز یا سرزنش کننده به نظر برسد.
تعارض در احساسات وعواطف :
حالاتی از قبیل محبت در مقابل نفرت ، امیدواری در مقابل ناامیدی ، جاذبه در مقابل دافعه نسبت به زندگی خانوادگی ، حکایت از وجود تعارض در درون ما دارد . ما در موقعیتهای مختلف زندگی باید قدرت تصمیم گیری وعمل داشته باشیم .
حال اگر در اتخاذ تصمیم یا اقدام برای عمل این احساس دوگانه وناسازگار در ما بطور متناوب وتقریباً مستمر ادامه داشته باشد ، وحدت وانسجام در روابط خانوادگی ما راسست می کند ونشان از تزلزل دارد ( تاجیک اسماعیلی ، 1378 ، صفحه 43 )
چگونه احساسات ناخوشایند خود را با همسرخود در میان بگذاریم ؟
وقتی ما ناراحت، دلسرد ویا خشمگین هستیم، برقراری ارتباط محبت آمیز دشوارمیشود .
با حاکم شدن احساسات منفی ، موقتاً احساسات محبت آمیز ، اعتماد، علاقه ، درک همدلانه ، پذیرش ، قدر شناسی واحترام را از دست می دهیم . در این مواقع در بهترین شرایط نیز گفتگو به مجادله می انجامد . در این لحظات از یاد می بریم که با همسر خود چگونه ارتباطی برقرار سازیم که برای او یا خودمان کار مثبتی انجام داده باشیم .
در این مواقع زنها ناخواسته مردها را سرزنش می کنند و شرایطی را فراهم می آورند تا آنها بخاطر رفتارشان احساس گناه کنند. زن بجای توجه به این موضوع که همسرش بهترین کاری را که می تواند انجام می دهد. بدترین شرایط را در نظر می گیرد. لحن کلامش انتقادی و طرز رفتارش تولید رنجش می کند. وقتی زن احساس می کند که احساسات منفی بر او غلبه کرده است، صحبت کردن به طرزی که اعتماد و اطمینان قدر شناسی اورا نشان دهد دشوار می شود او نمی داند که طرز تلقی او برای همسرش تا چه اندازه منفی و رنج آور است. مرد در شرایط ناراحتی درباره زن و احساساتش به داوری می نشیند . مرد بدون توجه به اینکه همسرش آسیب پذیر و حساس است احتمالاً نیازهای او را نادیده می گیرد و بی علاقه و بی توجه به نظر می رسد .
برای مردی که در محاصره احساسات منفی قرار می گیرد صحبت علاقمندانه، دلسوزانه و احترام آمیز دشوار می شود. او متوجه نیست که طرز تلقی منفی او تا چه اندازه همسرش را دلخور و ناراحت می کند . در این مواقع گفتگو بی فایده است . خوشبختانه راه چاره دیگری نیز وجود دارد. بجای آنکه احساسات خود را به صورت شفاهی با همسرتان در میان بگذارید، به او نامه بنویسید . با نوشتن نامه می توانید بدون نگرانی از ناراحت کردن همسرتان به احساسات خود گوش فرا دهید. وقتی احساسات خود را آزادانه ابراز می کنید و به آن گوش می دهید خود به خود لحن دوستانه تری پیدا می کنند وقتی مردها نامه می نویسند، دلسوزتر و مهربانتر می شوند لحن کلامشان تغییر می کند، محترمانه تر برخورد می کنند و زمانی که زنها نامه می نویسند پذیراتر شده ، بیشتر اعتماد می کنند و میزان تشکر و قدردانی در آنها افزایش می یابد .
با نوشتن احساسات منفی خود در می یابید که تا چه اندازه غیر دوستانه و بی علاقه به نظر می رسید. با این آگاهی بیشتر می توانید روش خود را تطبیق دهید. افزوده بر این، با نوشتن احساسات منفی خود می توانند از شدت آنها بکاهید و شرایطی فراهم سازید تا احساسات خوب و مثبت شما بار دیگر نمایان شوند .
در این زمان می توانید به سراغ همسر خود بروید و به طرز دوستانه و با علاقه و بدون هر گونه سرزنش با او سخن بگویید . در نتیجه امکان درک شدن شما به مقدار زیاد افزایش می یابد. بعد از نوشتن نامه ممکن است نیاز به گفتگو احساس نکنید . بجای آن احساس می کنید که می توانید برای همسر خود اقدامی محبت آمیز انجام دهید. خواه احساسات مندرج در نامه را با همسرتان در میان بگذارید و یا صرفاً برای رسیدن به احساس بهتر نامه بنویسید، نوشتن احساسات خود اقدامی کاملاً مفید است .
نوشتن نامه محبت آمیز دارای سه رکن می باشد که در این روش با نوشتن احساسات خود به سبک خاص، احساسات منفی خود به خود تخفیف و احساسات مثبت افزایش می یابد.
رکن اول : نامه ای بنویسید و در آن احساسات خشم، اندوه، هراس، تاسف و محبت خود را ابراز کنید.
رکن دوم : نامه ای در پاسخ اول بنویسید و آنچه را می خواهید از زبان همسرتان بشنوید ابراز کنید.
رکن سوم : نامه اول و نامه جوابیه را با همسرتان در میان بگذارید.
روش مورد اشاره کاملاً انعطاف پذیر است و انجام سه مرحله با هم برای زن و شوهر تجربه ای قدرتمند و التیام بخش است. (گری، ترجمه، انتظاری، 1384)
میزان مهارت افراد دربیان احساسات خود شایستگی اجتماعی مهمی است. (پل اکمن1) اصطلاح قواعد بیانگر را برای بیان هم رای اجتماعی درباره اینکه کدام احساسات را در چه زمانی می توان بطور صحیح نشان داد بکار برد. در این زمینه در فرهنگهای مختلف تفاوتهای بسیاری مشاهده می شود.
قواعد بیانگر احساسات در اصل چند نوع هستند :
1 – به حداقل رساندن نمایش احساسات
2 – اغراق کردن2، در احساسات خود از طریق بزرگنمایی آن احساسات است
3 – جایگزین کردن یک احساس جای احساس دیگری است، این مورد را می توان در برخی فرهنگهای آسیایی زمانی که نه گفتن مودبانه نیست، بجای آن وعده های مثبت (دروغین) داده می شود ، ملاحظه کرد .
نقش این گونه فرهنگ در زمینه ابراز احساسات از اینکه تنها بخشی از آداب معاشرت باشد فراتر است . این قواعد نشان می دهند که احساسات ما چگونه بر افراد دیگــر تاثیر می گذارد . پیروی درست از این قواعد نشان می دهند که احساسات ما چگونه بر افراد دیگر تاثیر می گذارد . پیروی درست از این قوانین به معنای آن است که بیشترین اثر را بر دیگران می گذاریم ، اجرای آنها به صورتی نادرست ضایعه ایی عاطفی به همراه دارد . (لیبرمن3 ، ترجمه شریفیان ،1386)
بعضی از مردم فقط آنچه را فکر می کنند بیان می کنند نه آنچه را احساس می کنند عده ای هم قادر نیستند احساس لحظات آنی خود را در همان لحظه به زبان آورند . عده ای از افراد غم زده ، از مجزا کردن احساسات خود وبیان تک تک آنها عاجز هستند . عده ای دیگر حتی آگاه نیستند چه احساسی دارند ! ناتوانی در آگاهی وبیان لحظه احساسات ، موجب حالات اندوه باری در انسان می شود .
در این شرایط در درون خـودتان ارتبــاط با احســاس تان را از دست می دهید ونسبت به آن بی توجه می شوید وچون کنترل اساسی ترین قسمت روابط عاطفی وشخصی خود را از دست داده اید ، بطور روز افزون ، آدمی خشمگین ، رنجیده خاطر وعصبی بار می آیید . اعتماد به نفستان کم می شود وبه نارضایی از خود واطرافیانتان افزوده می گردد .
با دیگران ، از میزان نزدیکی وصمیمیتی که می توانید با آنها داشته باشید می کاهید وبر دوش دوستان وفامیل خود ، بار سنگینی می گذارید . آنها همواره باید فکر شما را بخوانند تا پی به عواطف واحساسات شما ببرند وچون هیچ وقت خود واقعی تان را نشان نمی دهید ، هرگز نمی توانید با دیگران باز وراحت باشید . بطوری که کامینگز66 می گوید : تا وقتی در روابط انسانی ، احساس گویاتر از هر چیز است ، چه کسی توجه به چیزهای دیـگر دارد چیـــزهایی که هرگز از آنها ، محـبت وعاطفه نمی تراود .
بنابراین فرد با تعلیم قاطعیت روی بیان راحت و خود به خود احساس وبکارگیری آن ، پافشاری می کند وبه احساس ، نه به صورت پدیده عاطفی جداگانه ، بلکه قسمتی از وجود شخص که وظایف بقیه اعضا را هماهنگ وکامل می کند ، می نگرد .
بعضی از مردم در بیان احساسات خود ناتوانی وضعف دارند ، اینها احساسات را به نحوی در ذهنشان تجربه می کنند وبه نمایش می گذارند ولی نه به حد کفایت ، در نتیجه احساسات آنها ، بجای اینکه در زندگی شان نقش کامل داشته باشد ، فقط قسمتی از زندگی شان را تشکیل می دهد .
در این قسمت می توان با دستورالعمل های ساده نظیر ( احساس بیشتری به تن صدای خود دادن) … (صریحتر صحبت کردن ) … ( احساسات را در صورت خود نشان دادن ) و… می توانند احساساتشان را غنی تر و در ابزار آن موفق تر باشند وتغییرات بسیاری در دیدشان نسبت به خود ودیگران پیدا کنند ( طیب زاده . 1379 ، به نقل از نورالهی )

ابراز محبت وعشق زوجین نسبت به یکدیگر :
بک معتقد است ابراز محبت ، راه مهم ایجاد مهر ومحبت وصمیمیت در همسر است . نشان دادن محبت تاثیرش از گفتن وابراز آن بیشتر است ، پیوند زناشویی با ابراز محبت وعلایق استحکام پیدامی کند واین رهگذر دوام می یابد .
اکثر خانواده ها بخاطر عدم شناخت چگونگی ابراز محبت ومهر ویا اصولاً عدم ابراز آن در میان خود دارای مشکلاتی در این زمینه می باشند .
حال چه در روابط زناشویی خود وچه در رابطه با فرزندان ، چرا که فرزندان درصورتی که گرمی ومحبت را حاکم بر روابط والدین خویش ببینند ، بیشتر احساس امنیت می کنند وهمچنین شیوه ابراز محبت را فرا می گیرند ونیز گرمی ومحبت والدین نسبت به یکدیگر رابطه فرزندان را با هم مستحکم تر وبر پایه مهربانی وعطوفت پایه ریزی می کند . ( مهرآبادی، 1385 )
در تحقیقی که توسط موسوی انجام گرفته نشان داد که یکی از عوامل در رضامندی زندگی زناشویی اعتماد نسبت به محبت همسر ورضایت خاطر از درجه محبت وی می باشد . (موسوی ، 1374 ،به نقل از نورالهی،1382)

عوامل موثر در رابطه سالم زناشویی :
احترام وتکریم :
همسران باید خود را عادت دهند در هر شرایطی ، چه خوشحالی وچه ناراحتی
ونارضایتی ، چه خشم ودلخوری نسبت به همسر ، رفتارشان از چهارچوب احترام وحفاظت حرمت طرف مقابل خود خارج نشود .
با توجه به اینکه در زندگی زناشویی نقش محبت واظهار عواطف بیشتر مناسب ساختار روانی وجسمانی زن است واحساس دلگرمی واطمینان خاطر را شوهر باید در فضای خانواده ایجاد کند ، زن بایستی دقت داشته باشد که احترام او نسبت به شوهر هم یک نیاز روانی وعامل علاقه ومحبت بیشتر شوهر نسبت به اوست . ( تاجیک اسماعیلی ، 1378 ، صفحات49-52 )
رعایت احترام وتکریم بین زن وشوهر ایجاب می کند که وقتی یکی از آن دو دچار خطا واشتباه شد ، فرد مقابل با گذشت وکرامت از کنار آن بگذرد وخطا واشتباه وی را آشکارا بیان نکند .
بدیهی است که همین غفلت می تواند همانند یک عامل تربیتی ، شخصی را که به خطا واشتباه افتاده است بیدار و متبه گرداند .
زن و مرد همیشه باید در برخورد با یکدیگر از کلمات والفاظ احترام آمیز استفاده کنند . مسلماً این شرایط وقتی فراهم می آید که زن ومرد حد وجودی وارتباطی خویش را حفظ کنند واز گلیم خود قدمی فراتر پا نگذارند . ( رشید پور 1378 ،به نقل از امینی قومی،1380)
توجه (رفتار کلامی1 وغیر کلامی2 )
ارتباط کلامی وغیر کلامی هر دو در مناسبات وارتباطهای انسانی اساسی وضروری است تحقیقات نشان می دهد که تقریباً بین 50 تا 93 درصد از اوقات روزانه انسان
صرف ارتباطهای اجتماعی می گردد .
در رابطه با ارتباط کلامی مطالعات نشان می دهد که توانایی کلامی زنان و یا مهارت دربکارگیری زبان ، همانگونه که قبلاً اشاره شد ، بیش از مردان است بین دو جنس از نظر رفتارهای غیر کلامی مانند لبخند زدن ، وضعیت قرار گرفتن بدن هنگام صحبت کردن ، حرکت دادن دستها وژست وحالت چهره فرد هنگام حرف زدن ، تفاوت مشاهده می شود .
صاحب نظران معتقدند که در تعبیر وتفسیر ونتیجه گیری از جنبه های اجتماعی یک مکالمه اهمیت فتارهای غیر کلامی بسیار گسترده است . مردان از نظر حالت و وضعیت بدنی وچهره هنگام حرف زدن در مقایسه با زنان از آرامش بیشتری برخوردار هستند وزنان در الگوی حرکتی بدن نا آرامتر می باشند .
زنان هنگام حرف زدن بیش از مردان لبخند می زنند ودر دریافت پیامهای غیر کلامی توانایی بیشتری از خود نشان می دهند . ( نوابی نژاد 1378 ، 153-152 )
به نظر ویلامسون3 (1959 ) پیام کلامی پیامی است که با گوش شنیده می شود ودر بیان آن دستور زبان رعایت می گردد . محدودیت این پیام در آن است که برخی احساسات وعواطف انسان به صراحت در قالب کلمات قابل بیان نیستند . برای رفع این نقیصه ، از پیام غیر کلامی استفاده می شود . در پیام غیر کلامی- علیرغم پیام کلامی – گفته ای وجود ندارد وپیام بیشتر از طریق ایماء واشاره ، مبادله می شود . ( شفیع آبادی ، 1378 ، صفحه 58 )
تمام ما به شیوه غیر کلامی ارتباط برقرار می کنیم. ما بااستفاده از حالت چهره، وضع بدنی و حرکات تن پیام هایی می فرستیم که معمولاً عمدی و بسیاری اوقات غیر عمدی است. معمولاً هم پیام هایی را که دیگران به طریق مشابه می فرستند، دریافت می کنیم. زبان غیر کلامی یکی از وسایل متداول ارتباط در جامعه است. ( ثنایی، 1377 ص 200 )
گوش دادن :
درست گوش دادن یک هنر است اما باید آنرا آموخت برای این منظور باید یاد بگیریم که به جای پاسخ دادن گوش شنوا داشته باشیم و سعی کنیم تا سخنان و احساسات گوینده را درک کنیم معمولاً وقتی همسری از محل کار برمی گردد و وقایع روزانه اش را برای همسرش مطرح می کند نیازمند درک و فهم مناسب است نه راه حل های متعدد یا نقض و رد کردن صحبت هایش. ( میلر و همکاران ، ترجمه بهاری 1385 )
با برقراری ارتباط صحیح مرد می تواند نیازهای عاطفی همسرش را برآورده سازد. بر این اساس ارتباط بویژه برای زنان از اهمیت فراوان برخوردار است. مرد با استفاده از روش گوش دادن موثر به خواسته های زن می تواند در او توجه، علاقه، درک، صمیمیت و قوت قلب تولید کند. ( گری1 ترجمه انتظاری، 1384 )
گوش دادن عملی فعال و ارادی است که به دقت و توجه نیاز دارد. در مقابل شنیدن عملی غیر ارادی است که به دقت نیاز ندارد. ( شفیع آبادی، 1378، ص 57 )
ستایش و تقدیر :
یکی از مهمترین درجات مهربانی ستایش و تمجید است که یک سرمایه گذاری ارزشمند برای ایجاد و تعلیم آندر خانواده می باشد. مهربانی های کوچک، راه درازی را برای رسیدن به ارتباطات توام با عشق بی قید و بند وجود دارد، کوتاه می کند. کافی است فقط درباره تاثیر کلمات یا عباراتی همچون متشکرم، لطفاً، آیا می توانم کمکتان کنم، معـــذرت می خواهم، و … به خانواده خود بیندیشید و نیز خوش خدمتی های غیر منتظره ای مانند کمک کردن در شستن ظرف ها. بردن بچه ها به مغازه برای خریدن چیزهایی که برای آنها مهم است، تلفن کردن از بیرون برای پرسیدن مایحتاج خانه، یافتن راه های کوچک برای ابراز عشق و محبت مانند فرستادن گل، گذاشتن یک یادداشت درون بسته یا کیف غذای نهار، تلفن زدن برای گفتن ‹‹ دوستت دارم ›› در وسط روز، ابراز تشکر و قدردانی، صمیمیت صادقانه و باز شناسی نیازهای افراد، نه تنها در موقعیت های خاص یا لحظه هایی مانند روز تولد، بلکه در روزهای عادی زندگی و صرفاً بخاطر وجود همسر یا بچه هایتان. چیزی که افراد به آن نیاز دارند یک دوجین نوازش در روز است. نوازش بصورت جسمی، کلامی، دیداری و محیطی صورت می گیرد. همه ما هر روز به یک دوجین نوازش احتیاج داریم، همچون شکل های متفاوت تقویت کردن عواطف از طریق دیگر افراد یا شاید تغذیه و تقویت روحی، نماز خواندن یا مدی تیــشن. ( امینی قومی، 1380)
تعهدی که خانواده ها در قبال یکدیگر دارند، به هنگامی که اعضای خانواده قدردانی خـــود را نسبت به یکدیگر ابـراز کرده و یا ثابت می کنند، تقویت می شود. در خانواده های کارساز، زوجین از طریق ابراز عشق و علاقه و احترام متقابل درصدد احترام گذاشتن به طرف مقابل هستند. ( توماس، 1992)
در خانواده های ناسازگار مناقشات و اختلافات بصورت حملات شخصی اعضا نسبت به یکدیگر به میزان چشمگیری وجود دارد. ( ویلز ویس و پترسون1 ، 1974 )
در حد افراط آن، اعضای خانواده ناسازگار نسبت به یکدیگر رفتارهای خشونت آمیز نیز روا می دارند. ( بهاری، 1383 )
زمانی که احساس در قالب کلمات نمی گنجد و ما نمی توانیم احساساتمان را ابراز کنیم، اهدای یک هدیه می تواند بهترین روش برای بیان احساسات و ایجاد ارتباط باشد. ( میلر2 و همکاران، ترجمه بهاری، 1385)
رابطه زناشویی از دیدگاه اسلام :
اسلام برای حصول و تحقق اهداف ازدواج تحکیم بنیان خانواده روی دو امر مهم تاکید می کند : یکی ایمان و دیگری اخلاق. اسلام به کسانی که قصد ازدواج دارند توصیه میکند دین و اخلاق همسر مورد نظر را نیز(و حتی قبل از دیگر خصوصیات ) مورد نظر قرار دهند ( نورالهی،1382 )
‹‹ هن لباس لکم و انتم لباس لهن … ›› ( سوره بقره آیه 187 )
قرآن کریم درباره تاثیرات متقابل و رحمت و دلسوزی متقابل زن و شوهر تعبیر بسیار پر معنایی دارد و زن و شوهر را چنین توصیف می کند : ‹‹ زنان برای شما لباس و شما برای زنان لباس هستید. ››
همانطوری که لباس مجموع بدن فرد را با همه کمالات و نواقص و خوبی ها و بدی ها و زیبائی ها و زشتی ها در بر می گیرد و او را از سرما و گرما و خطر ها حفظ می کند، بر زیبایی های فرد می افزاید و عیب های او را می پو شاند، همچنین نزدیک ترین چیز ها نسبت به انسان است و از جمله نیاز های مهم و اولیه بشمار می رود، زن و شوهر نسبت به یکدیگر باید همان لباس باشند همدیگر را با همه نواقص و کمالات بپذیرند، حافظ و نگهبان و آرامش بخش یکدیگر باشند، بر زیبایی های هم بیفزایند و عیب های یکدیگر را بپوشانند، راز نگهدار و محرم اسرار یکدیگر باشند. پیامبر گرامی اسلام در این زمینه می فرماید :
‹‹ کاملترین مردم از جهت ایمان کسی است که اخلاقش خوبتر باشد و بهترین شما کسانی هستند که نسبت به همسران خود خوش رفتارتر باشند.›› (بحارالانوار، ج 71 ص 389) (نوابی نژاد1380ص40 – 39 ) . ازدواج یک امر معنوی و از مبانی آفرینش است ‹‹ و خلقناکم ازواجا 1›› و شما را جفت آفریدیم ازدواج همچنین یک امر دائمی است. پس هر دو زن و شوهر باید انسانهای صالح باشند.
ازدواج راه روشن سعادت و خوشبختی است، نباید آنرا به سیاه چال نکبت و بدبختی تبدیل کرد. خداوند متعادل بندگانش را اصولاً خوشبخت آفریده و ازدواج را یکی از عوامل ادامه آن معرفی کرده ، منتها شرط رسیدن به این سعادت را ‹‹ تفکر›› و تعقل قرار داده است. بنابراین ازدواج یک ‹‹ عقل آزمایی ›› است نه ‹‹ بخت آزمایی ›› ( صدری، 1381 ص 120 )
و من آیاته خلق لکم انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه… یکی از آیات الهی و از نشانه های مهر و لطف خدا این است برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در پناه این همسران آرامش خاطر بیابید یعنی با این پیوند، باید محیطی بوجود آید که محیط امن آرامش و استراحت باشد و به دنبال آن می فرماید که خدا بین شما زن و شوهر مودت و داد، دوستی، رحمت و مهر و محبت قرار داد : محیط شما محیط داد و مهر و رحمت است. پس سه تعبیر را در نظر داشته باشید : سکون، مودت و رحمت. ( شهید با هنر 1373 ص 115 )
تحلیل ارتباط محاوره ای
تحلیل ارتباط محاوره ای نظریه ای است در مورد شخصیت و روش منظمی است برای روان درمانی به منظور رشد و تغییرات شخصی. این تعریفی است که به وسیله ای انجمن بین المللی تحلیل ارتباط محاوره ای ارائه شده است. در میان دید گاههای مختلف روان شناسی، تحلیل ارتباط محاوره ای از نظر عمق تئوری و کاربرد وسیع و متنوع آن بسیار برجسته است. تحلیل ارتباط محاوره ای به عنوان نظریه شخصیت تصویری از ساختار روانشناختی انسانها را به ما ارائه می دهد. بدین منظور از یک الگوی سه بخشی به عنوان الگوی حالات نفسانی خود استفاده می کند. همین دالگوی شخصیتی به ما کمک می کند تا دریابیم انسانها چگونه عمل و رفتار می کنند و این که چگونه شخصیت خود را در قالب رفتارهایشان آشکار می سازند.
تحلیل ارتباط محاوره ای همچنین نظریه ای برای ارتباطات فراهم می آورد که می تواند برای تجزیه و تحلیل سازمانها و مدیریت نیز به کار رود. تحلیل ارتباط محاوره ای نظریه ای برای رشد کودک ارائه می دهد. در حوزه کاربرد عملی تحلیل ارتباط محاوره ای نظریه ای برای رشد کودک ارائه می نماید و در نتیجه در درمان انواع اختلالات روانی از مشکلات روانه گرفته تا روان پریشی های بسیار عمیق به کار می رود. این نظریه روشهای درمانی برای دمان فردی، گروهی زوجی و خانوادگی ارائه می دهد. خارج از حوزه درمانی تحلیل ارتباط محاوره ای در مراکز آموزشی نیز کاربرد دارد و به آموزگاران و دانش آموزان کمک می کند تا در وضعیت ارتباطی روشنی قرار گیرند و از برخوردهای بی فایده و مخرب بپرهیزند.
این نظریه به خصوص برای مشاوره بسیار مناسب است. تحلیل ارتباط محاوره ای در مدیریت، آموزش ارتباطات و تجزیه و تحلیل سازمانها وسیله بسیار نیرومندی است. به طور کلی تحلیل ارتباط محاوره ای در هر زمینه ای که نیاز به درک افراد روابط و ارتباطات باشد می تواند به کار رود (استورات به نقل از دادگستر 1385).
تحلیل ساختی- محاوره ای نظریه ای منظم و هماهنگ درباره شخصیت و پویایی های اجتماعی ارائه می دهد که از تجربه بالینی و شکلی از درمان عقلانی و عمل گرا استنتاج شده است. این نوع درمان به کار اکثریت عظیمی از بیماران روانی می آید. به سهولت به وسیله آنان درک می شود و به طور طبیعی با وضع آنان تطبیق می کند. شیوه ساختی محاوره ای تلاشی بود در جهت از بین بردن معایبی که بر بسیاری از شیوه های قبلی درمان مترتب بود. زیرا این روش می تواند توانایی بیمار را در تحمل و کنترل اضطرابهایش به سرعت افزایش دهد و روند عملکرد مرضی او را محدود کند (شفیع آبادی 1385).
دکتر اریک برن بانی نظریه تحلیل ارتباط محاوره ای معتقد است هرگونه واحد آمیزش اجتماعی یک رفتار متقابل نام دارد. هر وقت یک انسان با یک نفر یا بیشتر در تماس باشد. دیر یا زود یکی از آنها حرفی می زند یا علامتی را نشان می دهد که حضور دیگری را ثابت می کند. ما این را یک انگیزه رفتار حرفی می زند یا علامتی نشان می دهد. که حضور دیگری را ثابت می کند. ما این را یک انگیزه رفتار متقابل می نامیم. سپس آن شخص متقابلاً حرفی می زند یا علامتی ر ا نشان می دهد که به طریقی پاسخی به آن انگیزه است. و آن پاسخ رفتار متقابل نامیده می شود. تحلیل ارتباط محاوره ای روش بررسی این رفتار و اعمال است که در آن من با تو کاری می کنم و تو هم در مقابل من با من کاری می کنی و در این میان معلوم می شود که کدام جنبه از شخصیت چند جنبه ای انسان دخالت داشته است. تحلیل ارتباط محاوره ای همچنین روش طبقه بندی اطلاعات ناشی از تجزیه و تحلیل این اعمال انسانی است و نتیجه مطلوب وقتی حاصل می شود که این رفتار را به صورت کلماتی در آوریم که برای همه دارای معنی و مفهوم مشخصی باشد (تامس هریس به نقل از فصیح 1385).
فرض های فلسفی نظریه TA
فرض های فلسفی در مورد افراد، زندگی و طبیعت ، مفاهیم کلیدی در TA محسوب می شوند. و رویکرد TA با استفاده از این فرض های فلسفی ، متغیرهای زیادی را توضیح می دهد. این فرض ها به صورت زیر هستند (یوسفی، 1383به نقل از عزیزی،1386 )
مردم خوب هستند. هرکس برای تفکر شایستگی دارد.
مردم خوب هستند ، به این معنی است که هرکس ذاتاً با ارزش ، ارزشمند و خوب است این توصیف خوب بودن در حقیقت به مذهب ، تصور شخص و مراحل زندگی بستگی دارد. هرکس برای تفکر، شایستگی و استعداد ذاتی دارد. یعنی هرکس از لحاظ مغزی دارای این استعداد است که تفکر کند. چون روال کار به این صورت است که ما قبل از هرکاری در زندگی باید تصمیم بگیریم و این تصمیم گیری ها بهترین موقعیت برای برآوردن نیازهای فرد است این نوع رفتار و احساسات کودک ناشی از محیط و خانواده اش نیست بلکه این تصمیمات ذاتی و خودجوش هستند. فرضیات فلسفی T.A در مورد افراد "بالغ " هم مصداق دارد هرچند که اطرافیان و محیط ممکن است برخود فشار قوی جهت تصمیم گیری وارد آورند، اما در واقع آن فرد است که تصمیم می گیرد و خود را با این فشارها منطبق می سازد ، یعنی در حقیقت ، فرد مسئولیت شخصی تمام احساسات و رفتارش را برعهده می گیرد (سید محمدی، 1381).
خوشگذرانی، نقش ، بازی کردن
به عنوان یک فرد "بالغ " ما ممکن است که متوجه شویم که در دوران کودکی احساسات واقعی ما در خانواده تشویق شده است و این تشویق احساسات به طور ضمنی بیان می داردکه دیگران با عادات او موافق هستند ما ممکن است فقط احساساتی که به ما آزادی می دهند انتخاب کنیم و انتخاب این احساسات بدون آگاهی و هشیاری صورت می گیرد و موقعی که نقشی در زندگی بازی می کنیم و آن نقش موجب پیشرفت ما می شود ما سعی می کنیم آن نقش را ادامه دهیم و سعی داریم که احساسات اقتدارطلبانه را به وسیله احساساتی که ما را به عنوان یک کودک در می آورد پوشش دهیم. این نوع جانشینی احساسات را (احساس کودک به جای احساسات دیگر) احساسات و "خوشگذرانی1" گویند که فرد سعی دارد به احساسات دوران کودکی برگردد، و در پی لهو و لعب دوران کودکی باشد و احساسات دوران کودکی را به جای احساسات د یگر که متضمن خستگی و ناراحتی است قرار دهد.
اگر ما احساسات خوشگذرانی را تجربه کنیم باعث می شود به جای اینکه احساسات را سرکوب سازیم آنها را بارز و ظاهر سازیم در این صورت می گویند که این احساس به صورت " نقش67 " تثبیت شده درآمده است.
بازی عبارت است از تکرار نتایج حاصل از ارتباط بین دو مورد بالا یعنی خوشگذرانی و نقش. یعنی چه اندازه نتایج حاصله از خوشگذرانی موجب می شود که فرد نقشی را بازی کند (یوسفی، 1383 به نقل از عزیزی ،1386 ).
کاربرد ، اهداف تغییرات در TA
برن گفت: اهداف TA بینش دادن یا پیشرفت نیست بلکه درمان است درضمن بیشتر پیروان تحلیل ارتباط محاوره ای با برن هم عقیده اند اما دیدگاههای متفاوتی در مورد موقعیتهای درمانی د ارند. برن بیان می کند که درمان یک امر ایستا و ثابت نیست، بلکه
فرایند پیشرونده و پویاست که از 4 مرحله می گذرد:
1- کنترل اجتماعی 2- علائم راحتی
3- درمان انتقال 4- درمان قصه
در نخستین مرحله یعنی ، " کنترل اجتماعی68" مراجع از اینکه به مشاوره رو آورده است هنوز احساس ناراحتی می کند اما او قادر است که رفتارهایی که در ارتباط با دیگران سبب عدم سازش می شود کنترل کند. و موقعی که در مرحله " علائم راحتی69 " ، قرار می گیرد هنوز تجربه ناراحت کننده ای از اضطراب ، افسردگی و گیجی دارد. ولی در این مرحله تا حدی فرد احساس آرامش و آزادی می کند و اضطراب مرحله قبل را ندارد در مرحله " درمان انتقال70" افراد می توانند خارج از قصه زندگی بمانند و مدت طولانی در محیط درمان بمانند ، و در مرحله " درمان قصه " مراجعان کارائیشان به حدی می رسد که نقش های درمانگر را به عهده می گیرند و در واقع درمان از درمانگر به مراجع محول می شود. این رویکرد درمانی به فرد یک دید تازه می دهد و راه را برای فرد روشن می سازد و مراجع به سوی جانشینی درمانگری حرکت می کند و به واقع در سوی رفتار ، احساس و تفکر آزاد در قصه زندگی حرکت می کند (عزیزی،1386 )

استقلال
یکی دیگر از روشهای درمانی اریک برن این است که سعی د ارد عقاید فرد مراجع را به سوی "استقلال طلبی71" سوق دهد. مستقل بودن به این معنی است که مراجع قادر باشد در تفکر، احساس و رفتار منابع "بالغ " و قوی را در پاسخ به واقعیتهای کنون ، اینجا به کار ببرد. اجزاء استقلال شامل ، برانگیختگی و تعلق به دیگری است. آگاه بودن به این معناست که ما قادر به تغییر تجربه مان باشیم و قادر باشیم در لحظه کنون ، اینجا صدای پرندگان را بشنویم و بوی گل ها را استشمام کنیم ، برانگیختگی به این معناست که ما را قادر می سازد که به سوی آزادی حرکت کنیم و ما قادر به انتخاب در بین حالت های خود (کودک، "بالغ "، والدین) باشیم. تعلق به دیگری در TA یعنی فرد خواسته ها، احساسات و نیازهایش وقتی که ظهور پیدا کرد، آنها را به صورت روشن بیان دارد. بدون اینکه آنها را دستکاری کند یا نقش بازی کند.

ارتباط باز72
برن تاکید دارد که مراجع به اندازه درمانگر باید در مورد چیزی که قصد دارند در جلسه درمان بر آن کار کنند اطلاعات داشته باشد و این مطلب از این فرضیه فلسفی اساسی پیروی می کند که مردم خوب هستند و هرکس استعداد فکر کردن دارد.
در مشاوره TA مراجع آزاد است که مراجع دیگر را مشاوره کند و درمانگر در اغلب اوقات مراجع را تشویق می کند که مفاهیم اساسی TA را یاد گیرد این مطلب نشان می دهد که در جلسه درمان "ارتباط باز" حاکم است.
دستورالعمل درمان
نظریه TA یک رویکرد عملکردی برای تفسیر مراجع به حساب می آید. درمانگر TA ارتباط درمانی را محدود به خودشان و مراجع نمی داند و نمی خواهد انگیزه مراجع را در محدوده عوض کند و می خواهد زمینه ای فراهم آورد و قرار دادی منعقد کند که محدود نباشد. مراجع آنچه که می خواهد
تغییر دهد و آنچه که نمی خواهد انجام دهد و درمانگر فعالانه سعی دارد طرحها و ساختارهایی جهت کمک به مراجع و پیشبرد تغییرات فراهم آورد. در این فرایند از تهیه این طرحها و ساختارها که درمانگر فعالانه برای کمک به مراجع و هدایت کارش فراهم می کند دستورالعمل بعدی فراهم می گردد (عزیزی، 1386).
سه تا P آسان گیری ، حمایت ، توانایی
پات کروسمن1 ، یکی از طرفداران رویکرد(TA ) پیشنهاد می کند که یک عمل اساسی درمانگر عبارتست از " آسان گیری2 " در برابر مقاومت و مخالفت مراجع است. و کروسمن می گوید: که درمانگر مجبور است برای این کار با مراجع ارتباط برقرار سازد و این موجب می شود که او برانگیخته شود. و در جهت تغییر خودش اقدام کند و درمانگر در اثر ارتباط با مراجع باید از خشم والدین درونی مراجع " حمایت3" کند و به نوعی به خود حمایتی برسد و آسان گیری و حمایت موجب می شود که مراجع " توانایی4 " از دست داده را دوباره به دست آورد ، یعنی مراجع را به خود توانمندی می رساند این سه واژه که حرف اولشان (P ) است در رویکرد TA به سه P معروف است (حیاتی، 1386).
درمانگران پیرو TA ، خود مراجع را به عنوان خودی می داند که نقش آسان گیری را می تواند بازی کند. کسی که در جلسه درمان بحث می کند مراجع است نه درمانگر ، و درمانگر حمایت می کند که مراجع بتواند توانائیهایش را به دست آورد (حیاتی 1386 ).
الگوهای حالات روانی (والد ، بالغ و کودک):
اساسی ترین نظریه تحلیل ارتباط محاوره ای الگو حالات روانی است. یک حالت روانی ، مجموعه ای از افکارها ، رفتارها و احساسهای مربوط به هم است که به وسیله آن هر فرد بخشی از شخصیت خود را در یک زمان بخصوص نمایان می سازد. این الگو سه حالت روانی متفاوت و مجزا را تصویر می کند.
والد :
زمانهایی ممکن است که رفتار، افکار و احساسهای من درست شبیه یکی از والدینم و یا کسانیکه جانشین آنها بودند ، باشد . در این صورت من در حالت نفسانی " والد" خود قرار دارم (استورات به نقل از دادگستر 1385).
تمام پندها، اندرزها و احکام و اعمالی که بچه در پنج سال اول زندگی از پدر و مادر یا جانشین آنها دیده و شنیده است در یک نوار فرضی به نام والد " ضبط " می شود. این منبع وسیع ضبط شده وارد فرایند فکر ما می شود و روی تصمیم گیری های ما تاثیر می گذارد. در حالت " والد" ما درست مثل پدر و مادرمان عمل می کنیم. البته پدر و مادری که د زمان پنج سالگی داشتیم حرکات و لحن و بیان ما شبیه آنها در آن زمان می شود (یحیی آبادی 1384).
والد شامل انبوه بسیار عظیمی از سوابق رویدادهای خارجی در مغز است که بدون سوال و حتی با زور تقریباً در پنج سال اول زندگی فرد دریافت می شود. این ضبط ها دوره ای قبل از تولد اجتماعی شخص را شامل می شود. یعنی پیش از آنکه کودک خانه را ترک کند و به خاطر ضرورت اجتماعی وارد مدرسه شود . بیشتر ضبط های این مجموعه اطلاعات ، محصول ملاحظات " خود" طفل از پدر و مادر یا از کسانی است که جانشین پدر و مادر بوده اند. " والد" در شخصیت هر فردی وجود دارد زیرا هر فرد این محرک خارجی را در پنج ساله اول زندگی خود تجربه می کند. در جنبه "والد" شخصیت انسان تمام پندها ، اخطارها و قوانین و مقرراتی که بچه از پدر و مادر خود شنیده یا در رفتار آنها دیده محفوظ است.
دامنه این محفوظات به اولین ارتباطات او با پدر و مادر می رسد و بچه در ابتدا معنی این ارتباطات را بدون مفهوم کلمات و فقط از طریق حالات، صدا، حالات صورت ، بغل کردن ، بغل نکردن و بعدها به مرور وقتی این انسان کوچک قادر به فهم کلمات می شود از طریق کلمات و دستورات تفهیم و کسب و ضبط می کند. از سوی دیگر محبت ها نیز در این نوار ضبط می شوند. نکته مهم درباره این احکام اولیه صرفنظر از بدی یا خوبی شان ، این است که آنها در آن موقــع حقیقت محض اند. اینها مجموعه ای از ضبطهای دائمی است. این نوار ضبط شده و در تمام طول عمر وجود دارد و همیشه آماده شروع و بازنواختن است (تامس و هریس، به نقل از فصیح 1385).
"بالغ "
اگر رفتار، افکار و احساسات من در واکنش به مسائل این زمانی این مکانی باشد و از تمام منابع توانائیهایم به عنوان یک فرد بزرگسال بهره گیرم ، در حالت نفسانی " "بالغ "" خود قرار دارم (استورات به نقل از دادگستر 1385).
بچه از حدود ده ماهگی شروع به سنجیدن اشیای اطراف خود کرده و تحرک بیشتری می نماید و شروع به فکر کردن می کند. شروع به شناختن ادراکات و دریافتهای خود می نماید. کلمات را یاد می گیرد سعی می کند حرف بزند و بپرسد. این حالت (خود واقع بینی) ، شروع جنبه "بالغ " و شخصیت انسان است. بخش "بالغ " در واقع مفهوم فکر شده زندگی است. "بالغ " نقش بسیار ضروری برای زنده ماندن دارد. "بالغ " اصولاً اطلاعات لازم و به دست آمده از "والد" را بررسی می کند. مانند یک کامپیوتر آنها را تنظیم و طبقه بندی می کند. "بالغ " ، "والد" و "کودک" را حذف نمی کند بلکه می خواهد والد را امروزی کند و به نوعی بین والد و کودک داوری نماید (یحیی آبادی 1384).
"بالغ " از حدود ده ماهگی به عنوان پدیده شگفت انگیزی در کودک به کار می پردازد. تا آن تاریخ زندگی نوزاد جز کارهای عاجزانه، غریزی، بی فکر و بی تحرک چیزی نیست. او هیچ گونه قدرت خود راهنمایی کردن ، یا قدرت حرکت برای کشف و رویارویی با زندگی را نداشته است. تا کنون فقط به سادگی آنچه را که پیش آمده قبول کرده است اما در ده ماهگی او خودش تجربه " از جا حرکت کردن" را آغاز می کند. می تواند اشیاء اطراف خود را بسنجد و به تحرک بپردازد و خود را از زندان سکون خلاص کند. "بالغ " ، اصولاً کارش این است که تکه های متحرک را تبدیل به اطلاعات کند و این اطلاعات را بر اساس تجربیات قبلی به جریان اندازد و بایگانی کند. از طریق "بالغ " است که انسان کوچک کم کم می تواند فرق بین زندگی را آنگونه که به او یاد داده شده (یعنی والد) و آنگونه که خودش آن را احساس کرده است (یعنی کودک) و بالاخره آنگونه که خودش کشف و استنباط کرده است (یعنی "بالغ ") متوجه شود. "بالغ " ، یک کامپیوتر برای به جریان انداختن و محاسبه اطلاعات است (تامس و هریس ، به نقل از فصیح 1385).
حالت من "بالغ " را به عنوان یک کامپیوتر ضروری و یک ارگان تحریک شده شخصیت که داده ها را به منظور انجام دادن پیش بینی جمع آوری و پردازش می کند می تواند تعریف کرد. "بالغ " توسط احساسات خود داده ها را جمع آوری کرده و منطبق بر یک برنامه منطقی آنها را پردازش کرده و در جایی که مورد نیاز باشد پیش بینی هایی را انجام می دهند (استینر، 1971 به نقل از عزیزی،1386).
کودک
گاهی ممکن است رفتار، افکار و احساسهایم درست مانند زمانی باشد که کودکی بودم در این صورت در حالت نفسانی " کودک" خود قرار دارم (استورات به نقل از دادگستر 1385).
"کودک" مفهوم احساس شده زندگی از تولد تا پنج سالگی است. بدیهی است هرگاه به یاد خاطره ای می افتیم یا اتفاقات مشابهی را در زندگی تجربه می کنیم اگرچه به یاد نمی آوریم ، همان احساسات قوی کودکی ضبط شده مان باز نواخته می شوند. این احساسات پاک شدنی نیستند (یحیی آبادی 1384).
همزمان با ضبط اطلاعات رویدادهای خارج در آنچه که ما آن را "والد" نامیدیم ضبط دیگری نیز صورت می گیرد و آن ضبط "رویداد های درونی" و یا به عبارت دیگر، پاسخ یا عکس العمل انسان کوچک (یا احساس او) نسبت به آن چیزهایی است که می بیند و می شنود. از آنجا که انسان کوچک در دوره بحرانی زندگی اولیه خود فاقد قاعده بیان است بنابراین بیشتر عکس العمل های او به صورت "احساس" ضبط می شود. باید موقعیت او را در این سالهای اولیه دقیقاً در نظر گرفت که او کوچک است ، وابسته است ، دست و پا چلفتی است و قوه بیان هم ندارد که با آن معنی و مفهومی بنا کند. در این دوران ناتوانی و عجز از کودک توقعات زیاد و سازش ناپذیری هم داریم (تامس و هریس، ترجمه فصیح 1385).

وضعیتهای زندگی :
" تحلیل رفتار متقابل" افراد ، طبقه بندی زیر را از امکان چهارگونه وضعیت زندگی در رابطه با خود و دیگران تشکیل می دهد:
عملکرد:
وضعیت موفق و سالم
نتیجه وضعیت:
من- با- خود- خوب- هستم- وشما- با- من – خوب – هستید
(وضعیت سالم)
عملکرد:
وضعیت انزوا و گوشه گیری
نتیجه وضعیت:
من- با- خود- خوب- نیستم- وشما- با- من- خوب- نیستید.
(وضعیت افسردگی)
عملکرد:
وضعیت خود بزرگ انکاری
نتیجه وضعیت:
من- با- خود- خوب- هستم- وشما- با- من- خوب- نیستید
(وضعیت سوء ظن وبدبینی)
عملکرد:
وضعیت بن بست و بیهودگی
نتیجه وضعیت:
من- با- خود- خوب- نیستم- وشما- با- من-خوب- نیستید
(بیهودگی و پوچی)
تصویر 2 – جدول وضعیتهای زندگی
1- من خوب نیستم – شما خوب هستید
این وضعیت ، وضعیت کلی و جهان اوائل کودکی و برداشت منطقی نوزاد از تولد و دوران نوزادی است. در این وضعیت عامل "خوب بودن" هست چون "نوازش" هست. هر کودکی این نوازش را احساس می کند صرفاً از این جهت که باید او را بلند کرد ، لمس کرد و از او نگهداری کرد. بدون این حداقل بلند کردن و نوازش ، بچه زنده نخواهد ماند. همچنین در این وضعیت ، عامل "خوب نبودن" وجود دارد. این نتیجه گیری و برداشت او از خودش است. آدلر ادعا می کند که بچه به سادگی به علت جثه کوچک و عجز و ناتوانی اش ، خواه ناخواه و به طور اجتناب ناپذیر نسبت به بزرگترها و محیط خود احساس حقارت می کند. سالیوان که بزرگترین خدمتش به علم روانکاوی امروز تشرح موضوعی " رفتار متقابل" است ، عقیده داشت که طفل احساس اعتماد به خود را تماماً بر مبنای نظر و ارزشیابی دیگران یا آنچه او " ارزشیابی منعکس شده" می نامد بنا می کند. در وضعیت اول انسان احساس می کند که زیر دست دیگران است. احساس شدید به نوازش و نیاز شناخته شدن دارد. در این وضعیت امید نیز وجود دارد زیرا منبعی برای نوازش در کار است (تامس و هریس به نقل از فصیح 1385).
این نگرش اولین تصمیم موقتی است که کودک بر مبنای تجارب اولیه زندگیش بدان معتقد می شود. اواخر دوسالگی با این نگرش در او تثبیت می شود و یا اینکه کودک که نگرشهای دوم و سوم را می پذیرد (شفیع آبادی 1385).
به علت ضعف و وابستگی شدیدی که به مادر دارد احساس خوبی نسبت به خود ندارد. این نتیجه گیری برداشت خود او از خودش است. شگفتا که این احساس " غیر خوب " ، در" کودک" در همه ما تا آخر عمر وجود دارد (یحیی آبادی 1384).
2- من خوب نیستم – شما خوب نیستید
در پایان یک سالگی امر بسار مهمی برای بچه اتفاق می افتد: او راه می رود ، دیگران لازم نیست بلندش کنند. اگر مادرش به او بی اعتنایی کرد و بی نوازش بود ، اگر فقط از روی اجبار بود که در سال اول او را بلند می کرد نگهداری می کرد پس حالا که بچه می تواند خودش بلند شود و راه برود ، نشانه آن است که دیگر آن دوران نوزادی و " بچه کوچولو" بودن به پایان رسیده است. نوازش یکجا تمام می شود و دوره تنبیه شروع می شود. زندگی راحتی هایی را که در سال اول داشت اکنون دیگر ندارد و طفل این نتیجه گیری را خواهد داشت که " من خوب نیستم- شما خوب نیستید" . در این وضعیت رشد "بالغ " متوقف می شود (تامس و هریس به نقل از فصیح 1385).
فرد در این موقعیت امیدش را از دست می دهد و صرفاً در زندگی به سازشکاری می پردازد. کودک در خود فرو رفته و گوشه گیر چنین حالتی دارد (شفیع آبادی 1385).
متاسفانه کسانی که در این وضعیت قرار بگیرند ، از به کار بردن"بالغ " خود با دیگران خودداری می کنند درست شبیه به زمانی که در دو سالگی بودند چنین اشخاصی اغلب احساس پوچی می کنند، این اشخاص معمولاً کم رو و مردم گریز هستند . از دوستی ها استقبال نمی کنند. سرد بی تفاوت و فاقد شور و هیجان هستند (یحیی آبادی 1384) .

3- من خوب هستم – شما خوب نیستید
بچه ای که برای مدت طولانی مورد ضرب و شتم شدید پدر و مادری قرار می گیرد و ابتدا احساس می کند آنها "خوب" هستند ، به وضعیت سوم یا وضعیت جنائی تغییر می کند. این وضعیت در دو سالگی یا سه سالگی به وجود می آید. وقتی بچه دو ساله ای احساس وضعیت "من خوب هستم" دارد این منظور "خود نوازشی" است. در واقع این خود نوازشی در انسان کوچکی انجام می گیرد که در حال التیام از جراحت مهم و دردناکی است که به دست پدر و مادر به او وارد آمده است. در آن ساعاتی که این شخص کوچک در حال التیام یافتن از این جراحات است یا در حقیقت در یک جا افتاده است و به اصطلاح زخمهای خودش را می لیسد و می گوید من خوب هستم. وقتی دوباره پدر و مادر ظالم ظاهر می شوند می گوید شما خوب نیستید (تامس و هریس به نقل از فصیح 1385)
این نوع کودک از عینی بودن در برخورد با وقایع زندگیش ناتوان است و همواره گناهان را به گردن دیگران می اندازد و علل شکستهایش را در دیگران جستجو می کند. چنین افرادی فاقد وجدان اجتماعی هستند (شفیع آبادی 1385).
این وضعیت روانی در بسیاری از جانیان تثبیت شده است. این جانیان بی وجدان بوده و هر کارشان را بر حق حساب کرده و هر عملشان را خوب و صحیح می دانند. شخصی که در وضعیت سوم تثبیت شده باشد ، از محرومیت نوازش رنج می کشد. جالب اینکه اگر اطرافیان به او نوازش بدهند ، قادر نخواهد بود که آن را دریافت کند (یحیی آبادی 1384).
4- من خوب هستم – شما خوب هستید
سه وضعیت اول ، همه ریشه های ناآگاهانه دارند چون تصمیم گیری آنها در اولین سالهای زندگی اتخاذ می شود سه وضعیت اول بر پایه احساسات اند. چهارمی بر پایه تفکر ، ایمان و قول و قرار خود شخص برای عمل است. سه وضعیت اول به " چرا " ختم می شوند. چهارمی به "چرا نه؟" (تامس و هریس به نقل از فصیح 1385).
در این نگرش امیدواری وجود دارد. و این حالت از نظر کمی با حالات قبل تفاوت دارد. سه حالت اولیه به طور ناآـگاهانه و در سنین اولیه زندگی اتفاق می افتد. از آنجا که این نگرش یک تصمیم شفاهی و آگاهانه است اطلاعات زیادی را درباره فرد و دیگران می توان در آن یافت (شفیع آبادی 1385) .
این وضعیت نتیجه انتخاب"بالغ " است "بالغ " ای که به قدر کافی رشد کرده باشد. تصمیمی است آگاهانه. وضعیتی است برپایه و اساس ایمان ، تفکر و قول و قرار خود شخص برای عمل. این وضعیت ، سیستم ارزشهای شخص را در بر می گیرد. ما می توانیم با اراده و انتخاب خود به سوی وضعیت آخری برویم . پیش نیاز و پیش شرط آن ، آگاهی ، داشتن اطلاعات جامع و وسیعی از دوران اولیه کودکی است (یحیی آبادی 1384).

آسیب شناسی ساختاری:
تا کنون به این نتیجه رسیده ایم که می توان یک حالت نفسانی را با وضوح از یک حالت نفسانی دیگر تمیز و تشخیص داد و همچنین به این نتیجه رسیده ایم که افراد می توانند با اراد ه خود از یک حالت نفسانی به حالت نفسانی دیگر تغییر وضعیت دهند. اما اگر محتوای دو حالت نفسانی با یکدیگر ادغام شوند ، یا اینکه شخصی نتواند وارد حالت نفسانی خاصی شود و یا از آن خارج شود چه پیش خواهد آمد؟ اریک برن این دو وضعیت را آلودگی و طرد نامیده است. این دو با دیگر تحت عنوان آسیب شناسی ساختاری قرار می گیرند (استورات به نقل از دادگستر 1385).
آلودگی1
طی آن بخشی از حالت خود فرد ، وارد بخش دیگری می شود. "بالغ " بخشی از حالت خود است که به احتمال زیاد ، به تعصبات والد یا افسانه ها و خیال پردازی های کودک آلوده می شود (پروچاسکا و نورکراس به نقل از سید محمدی 1385).
بسیاری از اوقات من بخشی از محتوای حالات نفسانی " کودک" یا " والد" را با محتوای "بالغ " خود اشتباه می کنم. مادامی که چنین اتفاقی افتاد ، گفته می شود که "بالغ " من آلودگی دارد (استورات به نقل از دادگستر 1385).
آلودگی از طرفی به وسیله تعصبات و از سوی دیگر به وسیله توهمات و خیالهای باطل به وجود می آید. در این صورت بین دو " حالت من" نزدیک به هم تداخلی ایجاد می شود. چنانچه تداخل بین حالت "من بالغ " با حالت " من والدینی" باشد ، رفتار تعصب آمیز به وجود می آید و اگر این تداخل بین " من بالغ " با حالت " من کودکی " باشد ، رفتارهای توهم آمیز حاصل می شود (شفیع آبادی 1385) .
1- آلودگی به والد: زمانی که پیامهای " والد" را با واقعیات "بالغ " اشتباه کنم ، آلودگی به والد دارم اینها باورها کسب شده ای هستند که به عنوان واقعیات تلقی می شوند ، برن این حالت را تعصب و پیش داوری نامید (استورات به نقل از دادگستر، 1385) .

تصویر 3. آلودگی به والد
2- آلودگی به کودک: زمانی که آلودگی به " کودک" دارم ، افکار رشد یافته و بزرگسالانه خود را به وسیله باورهایی که از دوران کودکی من می آید تیره می سازم. اینها تخیلاتی هستند و از احساساتی نشات گرفته اند که به عنوان واقعیات تلقی می شوند (استورات به نقل از دادگستر ، 1385) .

تصویر 4. آلودگی به کودک
3- آلودگی دو طرفه: زمانی اتفاق می افتد که شخص پیامهای " والدی " را بازنوازی می کند و با باورهای " کودک " درون آنها را تایید می کند و هر دوی اینها را با واقعیت اشتباه می گیرد. محتوای آلودگی دو طرفه شامل تمام باورهای مخرب و ناسالم کهنه و قدیمی است که شخص درباره خود و دیگران و همه جهان دارد ( استورات به نقل از دادگستر، 1385) .

تصویر 5. آلودگی دو طرفه
طرد یا برون راندن1 :
طرد، تثبیت شدن در یکی از حالا" من " است و عد م قبول دو حالت دیگ " من " که این موجب اختلالاتی در محاوره و تعامل می شود (شفیع آبادی، 1385).
برن خاطرنشان کرده است که گاهی اوقات شخصی یک یا بیش از یکی از حالات نفسانی خود را مسدود می کند و از خود می راند، او این حالت را حذف یا بیرون راندن می نامد (استورات به نقل از دادگستر 1385 ص 121) .
1- طرد والد: افرادی که والد را از خود می رانند بدون قواعد از پیش تعیین شده در مورد دنیا عمل می کنند. اغلب این افراد شارلاتان هستند و ممکن است از سیاستمداران طراز اول مدیران اجرایی موفق و یا از سردمداران مافیا باشند (استورات به نقل از دادگستر 1385).

تصویر6. طرد والد
2-طرد بالغ: اگر "بالغ " را حذف کنیم و از خود بیرون برانیم، دریچه توانمندی رشد خودمان را برای واقعیت سنجی می بندیم و به جای آن فقط گفتگوی درونی بین "کودک "و " والد" درون را می شنویم. در نتیجه ،رفتار، احساسها و افکار من، این نزاع و برخورد دائمی را منعکس می کند. افکار و رفتار فرد ممکن است حتی عجیب و غریب شود و احتمال دارد چنین فردی را روان پریش دهند (استورات به نقل از دادگستر 1385)

تصویر 7. طرد "بالغ "
3- طرد کودک: کسی که کودک درون را حذف کند و از خود بیرون راند در را بر روی محفوظات خاطرات درون کودکی خود می بندد. اگر از او بپرسیم" کودکی شما چگونه بود؟ " او جواب خواهد داد " من نمی دانم " شخصی که کودک حذف شده ای دارد اغلب سرد، منطقی و خشک به نظر می رسد (استورات به نقل از دادگستر 1385).

تصویر 8. طرد کودک
فردی که " من کودکی " را از خود بیرون رانده و کنار زده است، از رشد کودکی شاد در شخصیت محروم مانده است. چنین فردی همه اش به کارهای جدی می اندیشد و زندگی این فرد توام با اضطراب و افسردگی است او در تبادل با افراد خانواده اش دچار ناسازگاری می گردد . (رحیمیان 1381) .
تحلیل تبادلها:
تجزیه و تحلیل ارتباط محاوره ای از راه شناسایی و تحلیل تعامل های اجتماعی صورت می گیرد که این تعامل های اجتماعی از سه نوعند: وقت گذرانی ها، کلک بازی ها و قصه ها (شفیع آبادی،1385).
1- وقت گذرانی ها: در این تعامل افراد گروه در جلسات غیر رسمی نظیر مهمانیها یا گردهماییها با یکدیگر شرکت می کنند. تبادلها در سطح " من والدینی " و من "بالغ "است. (رحیمیان 1381) .
در این تعامل، ارتباطات و محاورات سر راست هستند ،گفتگوها سطحی و درباره موضوعاتی است که ترس آور نیستند. وقت گذرانیها به مراحل اولیه درمان گروهی تعلق دارند ممکن است در مورد فشار و اضطراب گروه را آرامتر کند ولی از نظر تحلیلی ارزش کمی دارد (شفیع آبادی، 1385).
وقت گذرانی عمدتاً با نوازشهای مثبت همراه است ولی گاهی نوازشهای منفی هم به همراه دارد. نوازشهای وقت گذرانی دامنه وسیع تری دارد و لیکن کمتر قابل پیش بینی است (استورات، به نقل از دادگستر، 1385).
2- کلک بازی ها: مشغولیتی است مبتنی بر ریا و تزویر. فرد ممکن است در حالت " من کودکی "طوری به حالت "من والدینی "شخص دیگر واکنش نشان دهد که گفتگوها نشانه تحریف و یا مهارت زیرکانه ای باشد. کلک بازی ها یک سلسله تعامل های ناشایست است که در دو سطح متضاد ارتباطی انجام می گیرد و عواقبی نظیر احساس گناه افسردگی و یا خشم را در پی دارد. تجزیه و تحلیل کلک بازی ها در پیشرفتهای جدی روان درمانی فردی یا گروهی سود دارد (شفیع آبادی ،1385.)
بازیها اصولاً از یک سری رفتارهای متقابل موافق بیرونی تشکیل شده اند رفتارهایی که اغلب تکرار می شوند. اگرچه این رفتارها در ظاهر برای مردم قابل قبول است اما محرکه های آنها نهانی است. انگیزه "بازی ها"برخلاف روابط صمیمانه ظاهـــری است. در تــبادل بازی ها همیشه گوینده منظور دیگری غیر آنچه می گوید دارد (یحیی آبادی 1384).
تمام بازیهای روانی بازنوازی روندهای دوران کودکی هستند که به هیچ وجه با زندگی بزرگسالی ما مناسبتی ندارند. بازیها می توانند از هر یک از بخش های منفی حالات نفسانی شروع شوند. بازیهای روانی همیشه با تبادل سرزنش و تحقیر همراهند (استورات، به نقل از داد گستر، 1385).
3ـ قصه ها: قصه یا طرح زندگی فرد در سنین اولیه کودکی شکل می گیرد. در درمان تحلیلی تبادلی اعتقاد بر آن است که داستان زندگی آدمی تحت تاثیر جبر و اضطرار درونی و بدون توجه به این که در زندگی چه می خواهد بکند نوشته می شود. قصه زندگی شخص نه به " من "بالغ " "‍‍بلکه به من کودکی مربوط است (رحیمیان، 1381).
در مقیاس وسیعتر " کلک بازیها " اجزای پویا و مکمل طرح زندگی ناخودآگاه یا قصه زندگی هر فرد هستند. قصه ها به حوزه پدیده های انتقال1 تعلق دارند، یعنی اینکه مشتقاتی از واکنشها و تجارب کودکانه هستند. قصه، طرح کلی زندگی است که هر فردی آن را در سنین اولیه به مثابه ابزاری برای ارضای نیازهایش درآینده طرح ریزی می کند (شفیع آبادی، 1385)

روابط متقابل:
یک رابطه متقابل زمانی رخ می دهد که من به نوعی با شما رابطه برقرار کنم و شما هم به من جواب بدهید. به زبان علمی، شروع ایجاد رابطه، محرک نامیده می شود و واکنشی که به این محرک داده می شود پاسخ نام دارد.
اریک برن، رابطه متقابل را به عنوان " واحد اساسی برخورد اجتماعی "تعریف می کند (استورات، به نقل از دادگستر 1385).
1- روابط متقابل مکمل1 : زمانی محاوره مکمل است که پیامی ارسالی از یک حالت من به دریافت پیام مورد نظر از جانب فرد دیگر منجر شود (شفیع آبادی، 1385).
در این روابط کلمات "بالغانه" هستند، لحن صدای ما و حالات بدنی ما حالت نفسانی "بالغ " را تایید می کند. تبادل اطلاعاتی، این زمانی و این مکانی است. رابطه متقابل مکمل، رابطه ایست که برداریهای رابطه متقابل با یکدیگرموازی باشند و آن حالت نفسانی که مورد خطاب قرار می گیرد همان باشد که پاسخ می گوید. تصویر 9 نوعی از رابطه مکمل را نشان می دهد./ این رابطه حالات نفسانی" والد " به" کودک " را نشان داده است (استوات ،به نقل از دادگستر 1385).
هنگامی که محرک محاوره ای و پاسخ در طرح " من والدینی "، "من بالغ " و" من کودکی"بردارشان موازی باشد، تبادل، ممکن است یعنی بین گفتگوها توافق وجود دارد و دریافت کننده پاسخ، انتظار دریافت چنین پاسخی را دارد (رحیمیان، 1381).

تصویر شماره 9 رابطه متقابل مکمل
" والد به کودک"

هر وقت انگیزه و پاسخ در طرح " والد – "بالغ " – کودک "خطوط موازی ایجاد کنند. رفتارهای متقابل به صورت متمم و موافق یکدیگرند و می توانند تا بی نهایت ادامه پیدا کنند. مهم نیست که خطوط حامل از کدام جهت ( انگیزه ) به کدام جهت ( پاسخ )می روند.
می توانند " والد – والد " ، "بالغ – بالغ " و" کودک- کودک " و" والد- کودک " و" کودک – بالغ " باشند. فقط به شرط آنکه حاملها موازی بمانند (تامس و هریس، به نقل از فصیح، 1385).
طبق یک اصل مهم تحلیل تبادلی، پاسخ اجتماعی به محرک تبادلی (درخواست اطلاعات) عمدتاً از جانب حالت خودی داده می شود که شبیه حالت خود محرک است، پس اگر درمانگران از درمانجویان بخواهند به صورت "بالغ " عمل کنند، خود آنها نیز باید در ارتباطشان "بالغ " باشند که به این حالت تبادل مکمل گفته می شود (پروچاسکا و نورکراس به نقل از سید محمدی 1385).
2- روابط متقابل متقاطع: رابطه ای است که در آن بردارهای رابطه با یکدیگر موازی نباشند و یا اینکه از حالت نفسانی مورد خطاب پاسخ داده نشود. بردارها روی نموداری که چنین روابط متقابل را نشان می دهد معمولاً یکدیگر را قطع می کنند. زمانی که رابطه ای متقاطع است، امکان دارد شخصی که وضعیت متقاطع به طرف او هست به طرف آن حالت نفسانی که شخص ایجاد کننده رابطه متقاطع در نظر داشته است، برود (استورات به نقل از د ادگستر، 1385).
تبادل متقاطع زمانی روی می دهد که حالتی از خود که مخاطب یک ارتباط است، حالت خودی نباشد که به آن ارتباط پاسخ دهد، اگر درمانجو به "بالغ " درمانگر پیامی بدهد و درمانگر از سوی والد خود پاسخ دهد در این صورت ارتباط "بالغ " به "بالغ "- توسط پاسخ والد- به- کودک ، قطع شده است (پروچاسکا و نورکراس به نقل از سید محمدی، 1385).

تصویر 10 " والد " " کودک " ، "بالغ " "بالغ "
2- رابطه متقابل متقاطع1
هنگامی که دو فرد با هم تعامل سالم ندارند و پشت به هم می کنند و یا بر سر یکدیگر فریاد می کشند، محاوره آنها متقاطع است. محاوره متقاطع زمان رخ می دهد که پاسخ ارائه شده با محرک محاوره ای همخوانی ندارد و گوینده انتظار آن پاسخ را نداشته باشد معمولترین محاوره متقاطع و تنها محاوره ای که موجب اکثر مشکلات اجتماعی افراد می شود. محاوره متقاطع نوع یک است که همراه با حالت متضاد آن در این شکل آمده است. این نوع محاوره هدف عمده مشاوران و درمانگران است. اولی نشانه واکنش انتقالی و دومی نشانه واکنش انتقال متقابل2 است (شفیع آبادی 1385).

محرک

پاسخ

پاسخگو عامل پاسخگو عامل
محاوره متقاطع نوع دو= واکنش انتقال متقابل محاوره متقاطع نوع یک=واکنش انتقال تصویر 11. محاوره های متقاطع نوع یک و دو
رفتار متقابلی که باعث ناراحتی می شود ،رفتار متقاطع است (تصویر 10) مثال کلاسیک دکتر اریک برن در این مورد درباره رابطه بین زن و شوهری است که شوهر از آن اتاق با صدای بلند می پرسد: عزیزم دگمه سردستهای من کجاست؟ اگر عزیزم که امروز سر خلق نیست داد بزند" همانجا که خودت گذاشتی!" نتیجه یک رفتار متقابل متقاطع است.
انگیزه از طرف شوهر یک انگیزه " "بالغ " " بود اما زن پاسخ را به " والد " کشاند. این نکته ما را به قانون دوم ارتباطات در" تحلیل رفتار متقابل " می رساند: وقتی انگیزه و پاسخ در طرح "والد- "بالغ "- کودک" خطوط متقاطع به وجود می آورند رفتار متقابل متمم نیست بلکه متقاطع است و ارتباط متوقف می شود (تامس و هریس به نقل از فصیح 1385).

نوازش1:
نوازش به معنای درک حضور دیگری است . ما به نوازش نیاز داریم و اگر نوازش نگیریم احساس محرومیت و طرد شدگی می کنیم. انتخاب کلمه " نوازش " توسط برن به نیاز اولیه برای لمس شدن مربوط می شود. او اشاره می کند که ما به عنوان افراد بزرگسال هنوز در کاوش تماس جسمی هستیم. ولی ما یاد می گیریم که شکلهای دیگر درک حضور دیگری را جانشین لمس جسمی می کنیم. یک تبسم، یک تعریف و تمجید یا حتی یک اخم و ترشرویی نشان می دهد که حضور ما درک شده است. برن اصطلاح " عطش درک حضور دیگری " را برای توصیف نیاز به این نو ع از شناخت حضور ما توسط دیگران به کار برده است (استورات به نقل از دادگستر، 1385).
" کودک " درون برای زند ه ماندن نیاز به نوازش دارد هر نوازش واحد اساسی عمل اجتماعی است. از تبادل نوازش ها یک رفتار متقابل تشکیل می شود که به آن واحد آمیزش اجتماعی می گوییم. اگرچه باور کردنی نیست، ما انسانها برای زنده بودن، به روزی حداقل سه بار در آغوش گرفته شدن نیاز داریم. برای این است که سرپابمانیم و با زندگی کنار بیاییم محتاج به پنج بار و برای رشد و امنیت روح و روانمان بیشتر از هشت بار نیاز در آغوش کشیده شدن را داریم. نوازش یعنی توجه: خواه مثبت باشد و خواه منفی. هرگونه توجهی بهتر از بی توجهی است (یحیی آبادی، 1384).
مثلث نمایشی کارپمن:
استیفن کارپمن نمودار ساده و در عین حال موثری را برای تجزیه و تحلیل بازیهای روانی طرح ریزی کرد و آن را مثلث نمایشی نامید (تصویر 12). او بر این باور است که هر وقت افراد به بازیهای روانی می پردازند، قدم بر یکی از این نقشها می نهند یعنی" زجر دهنده" ،"نجات دهنده" و" قربانی" .
"زجر دهنده" کسی است که دیگران را تحقیر و سرزنش می کند. از نظر"زجر دهنده" دیگران افرادی مادون و غیر خوب هستند." نجات دهنده "نیز دیگران را به صورت افرادی مادون و غیر خوب می بیند. ولی" نجات دهنده " از سطح بالاتری کمک ارائه می دهد. او بر این باور است: "من بایستی به دیگران کمک کنم زیرا آنها به قدر کافی توان کمک کردن به خود را ندارند. ." در مورد " قربانی " این خودش است که مادون و غیر خوب است. گاهی اوقات شخص " قربانی " به دنبال " زجر دهنده ای "می گردد که او را تحقیر کند و دور بیاندازد یا اینکه قربانی در جستجوی " نجات دهنده ای است که به او کمک کند و این باور او را که " من نمی توانم از عهده خودم برآیم "تایید کند. هر یک از نقشهای مثلث نمایشی نادیده گرفتن می باشد. هر دوی زجر دهنده و نجات دهنده دیگران را نادیده می گیرند. " قربانی " خود را نادیده می گیرد (استورات به نقل از دادگستر 1385)
نجات دهنده زجر دهنده

قربانی
تصویر 12 مثلث نمایش کارپمن
تحلیل ارتباط محاوره ای و درمان:
گاهی افرادی را در اجتماعی می بینیم که " "بالغ " " شان به شدت شکسته شده و از کار افتاده است. برای مثال پدران و مادرانی که نمی توانند وظایفشان را انجام دهند، کارمندانی که از عهده انجام وظایف شغلی شان عاجز هستند ، اشخاصی که سلطه جویانه رفتار می کنند و … همه به نوعی دارای "بالغ " خرد شده هستند. برای چنین حالاتی معالجه به روش تکنیک های تحلیل رفتار متقابل ، جداً موثر و عملی است. در مشاوره های تحلیل رفتار متقابل ، ترس ها و اصولاً تهدیدهای درونی و بیرونی " کودک " از راههای موشکافانه و متعددی شناخته می شود. طرق مختلفی که" والد " خود را آشکار می کند و ضربه بر پیکر کودک می زند بررسی می گردد و به دنبال آن مشکلات و بیماری روحی مراجع تشخیص داده می شود. در مشاوره های ( TA ) درمانگر هرگز برچسپهای غیر قابل فهم به مراجع خود نمی زند. او را مستاصل و مرعوب نمی کند، بلکه وی را تشویق به تلاش و یادگیری واقع بینی و مسئولیت پذیری دردها و مسائل روحی اش می نماید. به عبارتی مشاور مراجعش را از احساس " غیر خوب "آزاد می کند و نوید یک زندگی پربرکت را به او نشان می دهد. به طور خلاصه مجدداً خاطرنشان می کنم که درمان از نظر تحلیل رفتار متقابل یعنی بازسازی "بالغ " و ایجاد هماهنگی بین قسمت های سه گانه شخصیت مراجع به دنبال آن آرامش، ایمان انضباط و تمرکز در شخص زیادتر شده، فکر "بالغ " احساس (کودک) حرف و عملش با هم هماهنگ تر شده و به تعادل و توازن روحی و روانی بهتری می رسد (یحیی آبادی ،1384).
تعریف گروه:
گروه عبارت است از یک نظام باز که از سه نفر یا بیشتر ترکیب شده است. این افراد به دلیل وجود مشترکی با یکدیگر همبستگی پیدا کرده اند و تعامل مقابل آنان باعث اثر گذاری هر یک بر دیگری شده است. لوین1 گروه را تمامیت سازمان یافته ای می د اند که مختصات آن با مجموع عوامل تشکیل دهنده آن متفاوت است (نوابی نژاد، 1385).
گروه تجمعی از دو نفر یا بیشتر است که هدف مشترک و کنش و واکنش د ارند. به نیازهای یکدیگر و ارضای آنها علاقه مندند از قوانین و مقررات معینی تبعیت می کنند. تفاهم و صمیمیت بین آنها حاکم است و برای رسیدن به اهداف مشترک وحدت عمل دارند (شفیع آبادی 1384).
روان درمانی گروهی:
در روان درمانی گروهی، بیشتر انگیزه های ناخودآگاه فرد مورد توجه است و به علت عمق و پیچیدگی مشکلات رشد ،گاه فرایند روان درمانی ماهها و یا سالها به طول می انجامد. از عواملی که موقعیت گروه درمانی را خاص و ویژه می سازد آن است که گروه درمانی نظامی امن و بسته است. افرادی که در گروه مشارکت دارند باید بپذیرند و توافق کنند که محتوای جلسات گروهی را کاملاً محرمانه نگاه دارند (نوابی نژاد، 1385).
گروه درمانی به مجموعه ای از افراد اطلاق می شود که با حضور درمانگر متخصص با هدف درمان گرد هم آمده اند فرض بر این است که شنیدن مشکلات دیگران و چگونگی حل مشکلات از طرف درمانگر و دیگران خود جنبه روان درمانی دارد. ضمناً بیرون ریختن تعارضات و تضاد و ناکامیها عقده های روانی به پالایش روانی کمک می کند. کنش های متقابل گروهی، پویایی و فرایندهای ایجاد شده توسط افراد گروه و درمانگر اثر درمانی بیشتری در مقایسه با درمان سنتی دو نفری (درمانگر و درمانجو) دارد (نیکزاد، 1379).
هدفهای گروه درمانی:
1- کمک به رشد و کسب مهارتهای اجتماعی و اجتماعی شدن افراد ;
2- بهبود برخورد و مقابله با واقعیتهای زندگی;
3- تسهیل رشداستعدادها و قابلیتهای روانی و ذهنی فرد ;
4- شناخت نقاط مثبت و منفی فرد از خود ;
5- پذیرش بیشتر خود و دیگران ;
6- کمک به شناخت احساسات ، نگرشها ، ارزشها و آرمانهای فرد و ارتباط برقرار کردن با دنیای اطراف خود ;
7- کمک به بهبود سازگاری و برقرار کردن ارتباطهای تعاملی بهتر;
8- کمک به افزایش اعتماد به نفس در اداره زندگی فردی و اجتماعی ;
9- پرورش احساس همدلی با دیگران ;
10 – ایجاد انگیزه در جهت تغییر و اصلاح رفتار (نوابی نژاد ، 1385).
گروه درمانی با رویکرد تحلیل تبادلی:
این نظریه برای به کارگیری در گروه و گروه درمانی ، رویکردی عالی و مناسب است. برن معتقد است که درمان گروهی اطلاعات بیشتر و سریع تری را درباره برنامه های شخصی زندگی فرد در مقایسه با درمانهای فردی ارائه می دهد. راههای زیادی برای خودشناسی از طریق تحلیل تعامل درون گروهی وجود دارد گروههای تحلیل تبادلی مسایل گذشته را به زمان حال می آورد و اعضای گروه ، با معرفی اعضای خانواده در گذشته و حال این فرایند را تسهیل می کنند. در نتیجه تعاملهای درون گروهی اعضا فرصت های بسیاری خواند داشت تا تصمیمات گذشته خود را مرور کنند و به چالش بکشند و تصمیمات جدید را به تجربه بگذارند . در درمان گروهی رویکرد تحلیل تبادلی ، یکی از استدلالهای قوی آن است که گروه تجربه ای زنده ای را فراهم می آورد که اعضا آن را با خود به خانواده ، دوستان و جامعه ای که در آن زندگی می کنند ، انتقال می دهند. ( نوابی نژاد ، 1383)
وظایف درمانگر در رویکرد تحلیل تبادلی
مشاور پس از ایجاد رابطه حسنه با مراجعان کار خود را با تحلیل ساختاری آغاز می کند تا مراجعان درک روشنی از ساخت وابعاد شخصیت خود پیدا کنند .در جریان درمان ، رفتارها و تجارب نا مطلوب مراجعان توسط مشاور ، تجزیه و تحلیل می شود ( نیکزاد ، 1379)
– هدف درمان با رویکرد تحلیل تبادلی :
هدف گروه درمانی با رویکرد تبادلی کمک به افراد از طریق فرایند تحلیل طرح زندگی ، آگاهی از چگونگی فراگیری طرح زندگی خود وشناخت نقشهای زندگی است . در درمان گروهی به افراد کمک می شود تا نسبت به احساس اجبار خود در اجرای طرح زندگی واقف شوند وانتخاب های دیگری را در زندگی در نظر بگیرند. هدف اصلی درمان ، کمک به اعضا برای مشاهده و درک امکانات و احتمالات موجود ، برای ایجاد تغییرات اساسی در برنامه ریزیهای اولیه زندگی است. از اعضا خواسته می شود ضربه های خفیف مورد علاقه شان را در کودکی به خاطر بیاورند ، و ببینند چگونه این ضربه ها در داستان زندگی کودکی آنان جای گرفته است و چگونه با تجارب فعلی زندگی آنان تناسب دارد. ( نوابی نژاد ، 1383)
خانواده درمانی :
ریشه های تاریخی خانواده درمانی :
گلدنبرگ و گلدنبرگ (1983) به پنج تحول علمی و بالینی ظاهرا متصل اشاره می کنند که متفقا صحنه را برای ظهور خانواده درمانی مهیا ساخته اند .این پنج حوزه عبارتند از:
1 – گسترش درمان روانکاوی برای گستره ی کامل مشکلات عاطفی که سرانجام شامل کار با کل خانواده نیز شد ؛
2 -معرفی نظریه ی عمومی سیستم هابا تاکیدی که بر شناخت روابط میان اجزای مولف یک کل همبسته داشت ؛
3- پژوهش راجع به نقش خانواده درپدیدایی اسکیزوفرنی در یکی از اعضای خانواده ؛
4- تحول وظهور حوزه های راهنمایی کودک ومشاوره ی زناشویی ؛
5- افزایش علاقه به فنون بالینی جدید نظیر گروه درمانی ( گلدنبرگ و گلدنبرگ، ترجمه برواتی ، 1385).
تحقیقات انجام شده درداخل :
حاجی سید نصیر (1381 ) در تحقیق خود تحت عنوان " بررسی تاثیر مشاوره گروهی با رویکرد تحلیل رفتار تبادلی بر منبع کنترل و خود پنداره دانشجویان دختر دانشگاههای تهران " به این نتیجه رسید که با 99% اطمینان این رویکرد بر تغییر خودپنداره و منبع کنترل دانشجویان دختر تاثیر مثبت داشته است .
خیاوی (1376) در تحقیق خود تحت عنوان " بررسی تاثیر مشاوره گروهی با رویکرد تحلیل ارتباط محاوره ای بر کاهش اضطراب دانش آموزان دبیرستانهای پسرانه مشکین شهر " به نتیجه رسید که این رویکرد با 99 % اطمینان بر کاهش میزان اضطراب دانش آموزان پسر تاثیر مثبت داشته است .
محمدی (1385) تحقیقی با عنوان " اثر بخشی مشاوره گروهی با تاکید بر رویکرد ارتباط محاوره ای در کاهش اضطراب دانش آموزان دبیرستان پسرانه سنندج " انجام داد که نتایج نشان داد که مشاوره گروهی دانش آموزان با این رویکرد در کاهش اضطراب آنان تاثیر مثبت داشته است .
دانش (1385) در پژوهش خود تحت عنوان " تاثیر روش تحلیل محاوره ای (TA ) در سازگاری زناشویی زوجهای ناسازگار " نشان داد که درمان گروهی با رویکرد (TA ) بر زوجهای ناسازگار تاثیر مثبت داشته است .
نورالهی (1382) در تحقیقی تحت عنوان " بررسی رابطه ابراز احساسات و رضایت زناشویی نشان داد که بین این دو متغیر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و ابراز احساسات در رضایت زناشویی تاثیر مثبت دارد .
امینی قمی (1380) نیز در تحقیقی تحت عنوان " بررسی رابطه ابراز احساسات و رضایت زناشویی بین زوجین " به این نتیجه رسید که ابراز احساسات بر رضایت زناشویی تاثیر دارد واین دو متغیر دارای رابطه معنادار و مثبتی هستند .
تحقیقات انجام شده در خارج :
مطالعه طولی کنگ1 (2005) در یک دوره یکساله ، با تاکید بر اهمیت مهارتهای ارتباطی بر روی دو گروه زوج (36 نفر آموزش گروهی و 35 نفر گروه کنترل ) پیشرفتهای معنی داری را در گروه آموزش دید ، در مقایسه با گروه کنترل نشان داده . وی دریافت که الگوی ارتباط سازنده متقابل یکی از حفاظت کننده ترین عوامل در برابر استرس و زمینه ساز ایجاد رضایت ، احساسات مثبت ، تعدیل تعارض و پایداری زناشویی است (خزایی ، 1385 ) .
سینکلیر2 و موک3 (2004) در پژوهشی ، نگرش استدلالی به گفتگوی تعارض در روابط زناشویی را بررسی کردند . بنابراین دیدگاه ، همسران در بحث از مشکلات ارتباطی خود ، به جای سرزنش نکات برجسته ی تعارض را به شیوه ای استدلالی مورد تحلیل قرار می دهند . احساساتشان را نسبت به هم ابراز نموده و برای مشکلات خود پیشنهاد راه حل می کنند . به گونه ای که در نهایت انتظارات طرفین از یکدیگر ، برآیندی از موقعیت استدلالی خاص آنها باشد. کاربرد این روش ابزار ساده ای برای کشف تعارضات ، توصیف کمتر یکدیگر به عنوان مقصر و برقراری ارتباطی اثربخش می باشد . (خزایی ، 1385 ) .
استاکرت4 و بورسیک5 (2003 ) رابطه بین باورهای ارتباطی و سبک دلبستگی ( احساس امنیت ، اشتیاق دو سویه و کناره گیری ) و نارضایتی در ارتباط متقابل را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که افراد ناایمن ( کسانی که بین اشتیاق و کناره گیری قرار دارند ) باورهای ارتباطی غیر منطقی تری نسبت به کسانی که شیوه دلبستگی ایمن دارند نشان داده اند و دو شیوه وابستگی ناایمن و پیوستگی قوی با باورهای غیرمنطقی رابطه معنی دار و عدم رضایت از ارتباط زناشویی نیز با باورهای غیرمنطقی ارتباط دارد (بهاری ، 1385) .
هوستون و همکاران 73 (2001) در مطالعه ای که 13 سال به درازا کشید با مطالعه 168 زوج به بررسی ریشه های اولیه نارضایتی زناشویی و طلاق در همسران پرداختند . این محققان بیان می دارند که در اوایل ازدواج شادی و مثبت نگری در زوجین وجود دارد که پس از مدتی بر اثر عدم توافق و برجسته نکات منفی از بین می رود و غم و ناراحتی جایگزین آن می شود . زوجینی که بتوانند پویایی و روابط عاشقانه اوایل زندگی را تا حدودی حفظ کنند متاهل باقی می مانند در غیر این صورت از یکدیگر جدا می شوند . بنابراین زوج درمانگران باید از روشهایی که مبتنی بر ایجاد علاقه و احترام بین همسران است سود جویند (بهاری ، 1385 ) .
زنجیره های تعاملی بین زوجین ، بهترین پیش بینی کننده رضایت زناشویی می باشد (گاتمن ، 1979 به نقل از فیتز پاتریک و بادزینسکی ، 1994 ) . برودریک (1986 ) ، به نقل از موسوی (1374) در تحقیقی نشان داد که متغیرهای عاطفی و نگرشی در مقایسه با متغیرهای رفتاری در رضایتمندی زناشویی موثرترند . علاوه بر این محققان نشان دادند که نزدیکی عاطفی ، کلامی و جسمانی زوجین می تواند تا حد زیادی بیانگر رضایتمندی زناشویی آنان بوده و از توان پیش بینی رفتارهایی که زمینه ساز طلاق و جدایی زوجین می باشد نیز برخوردارند . در تحقیق دیگری که به منظور بررسی تاثیر تفکرات غیرمنطقی بر نارضایتی زناشویی انجام شد ، محققان به این نتیجه دست یافتند که میزان نارضایتی زناشویی در زنان بیشتر از مردان است . یافته های مارلو نیز نشان می دهد که زنها همیشه از سطح رضایتمندی زناشویی پایین تری نسبت به مردان برخوردارند . نتایج دیگر این بررسی نشان می دهد که بالا بودن میزان رضایت از زندگی زناشویی در مردان می تواند به این دلیل باشد که ازدواج برای مردان در اغلب موارد مواضع مسلطی را در خانه ایجاد می کند . آنان به عنوان یک کفیل عمل می کنند . این ساختار قدرت احتمالا مسئول برخی نارضایتی ها در زنان است . نارضایتی که در نتیجه حکمرانی و خشونت مردان و مشکلات مالی که مردان مسئول آن هستند ، ایجاد می شود ( همستروم74 ، 1996 به نقل از میرخشتی ، 1375 ) . نتایج بررسی های ساچر و فاین75 (1998) بیانگر این است که زنان به دلیل اینکه تعهد و حساسیت بیشتری نسبت به رابطه شان در زندگی مشترک ، احساس می کنند ، تلاش بیشتری را نیز صرف حفظ و نگهداری آن می کنند و این می تواند یکی از علل احتمالی برای بالا بردن میزان رضایتمندی از زندگی زناشویی در مردان باشد .
نتایج بررسی دیگری ، سطوح بالای فشار اقتصادی را با سطوح بالای تعارضات زناشویی در ارتباط دانسته است . این بررسی فشار اقتصادی را به طور غیر مستقیم (افزایش افسردگی و کاهش حمایت اجتماعی ) نیز در افزایش تعارضات زناشویی دخیل دانسته است (روبیلا و کریشنا کومار76 ، 2005) .
هنری و میلر ، (2004) ، معتقدند طی چندین سال گذشته ، مشکلات مربوط به ارتباط ، صمیمیت جنسی ، پول و تقسیم قدرت ، به عنوان مشکلات رایج و مطرح در بین زوجین محسوب شده اند . یکی از مسایل اصلی دخیل در بروز مشکلات زناشویی مسئله تقسیم قدرت (قدرت شناسایی مشکل ، قدرت حل مشکل قدرت درخواست از همسر) در خانواده ها می باشد (فورمن77، 2003)
محققان در یک بررسی بر روی زوجین آشفته ، هفت الگوی مشکل زا که آنها را از زوجین سالم متمایز می کند ، شناسایی نمودند . این هفت الگو عبارتند از : بروز تعامل عاطفی منفی ، کاهش نسبت رفتارهای مثبت به منفی ، سطح بالای انتقاد ، افزایش رفتارهای تدافعی ، افزایش تحقیر و عیب جویی و اسناد دهی های منفی نسبت به همسر (گاتمن و همکارانش به نقل از فورمن ، 2002) .
وایل معتقد بود که برخی از زوجین ، مجموعه ای از الگوهای منفی ارتباطی را میان خود برقرار می کنند و رفتارهای مشکل آفرین صرفاً از اجرای همان الگوها ایجاد می شود . این الگوها عبارتند از : انزوا گزینی متقابل ، سرزنش متقابل و توقع بیش از اندازه از یکدیگر (برنشتاین و برنشتاین ، ترجمه پور عابدی ، نائینی و منشی ، 1380 ) .
زوجهایی که از رابطه زناشویی خود ناراضی بودند ، رفتارهای نامطلوب همسرانشان نظیر انتقادگر بودن ، سرد بودن ، کمک نکردن در کارهای خانه و حامی نبودن را دلیل اصلی عدم رضایت زناشویی خود اعلام نمودند (فینچام و برادبوری78 ، 1988).
در تحقیقی که بمنظور بررسی تاثیر ابراز هیجان والدین به کودکان بر سطح رضایتمندی زناشویی زوجین انجام شد ، محققان نشان دادند که بین سطح رضایتمندی زناشویی زوجین و ابراز هیجان والدین به کودکان همبستگی معناداری وجود دارد (به پروژه ، حجازی ، احدی ، 1383 ) .
بررسی رابطه بین سطح رضایتمندی زناشویی زوجین و میزان انعطاف پذیری آنها ، نشان داد که هرچه شباهت در انعطاف پذیری زوجین بیشتر باشد ، سطح رضایت از زندگی زناشویی آنها بالاتر است . بنابراین می توان نتیجه گرفت که همسانی در انعطاف پذیری ، از ویژگی های شخصیتی زوجینی است که از سطح رضایت زناشویی بالایی برخوردارند (مصاحبی ، 1383) .
پژوهشی تحت عنوان بررسی تاثیر تعارضات زناشویی بر تعاملات متقابل خانوادگی بر روی 40 زوج متاهل در حین برقراری رابطه متقابل با فرزندان پسر 6 – 8 ساله نشان داد که بعد از جر و بحث متخصمانه پدران ، حمایت و توجه کمتری به فرزندان پسر خود مبذول داشته و تا حدودی آزادی آنان را سلب نموده اند . این امر حاکی از پیوند میان تعارضات زناشویی و اختلال در انجام وظایف سرپرستی می باشد (کینزمن ، 2000 به نقل از دهقان ، (1380) .
بررسی ها نشان می دهد که ارتباطات ضعیف اغلب سلامت روابط زناشویی را به خطر می اندازد . ارتباط ضعیف مشکلات خانوادگی متعددی نظیر کاهش صمیمیت ، ضعف پیوندهای عاطفی و افزایش تعارضات زناشویی و خانوادگی را به همراه دارد (نولر و پاتریک (1990 ) ، به نقل از شرفی (1382 ) ) .
خلاصه و جمع بندی
در فصل دوم درموردمواضع نظریه پردازان درحوزه خانواده پرداخته شدو واژگان کلیدی پژوهش ازجمله رضایت زناشویی وعوامل موثربران وتاثیرش برسایرابعاد زندگی ونیز عوامل آسیب رسان به رضایت زناشویی وابرازاحساسات،پایه های ارتباط زناشویی،تعارض در ابراز احساسات و عواطف وقواعد بیانگر احساسات و عوامل موثر بر رابطه سالم زناشویی ونیز رابطه زناشویی از دیدگاه اسلام پرداخته شده است. سپس تحلیل ارتباط محاوره ای به عنوان یک رویکرد در روانشناسی ومشاوره مورد بحث قرار گرفته است مفاهیم نظری و فرضهای فلسفی ( TA ) وحالتهای (من)و وضعیتهای زندگی وکاربرد واهداف تغییرات در(TA ) و دستورالعمل درمان و انواع روابط متقابل مورد بحث قرار گرفت .سپس به گروه درمانی و اهداف آن با رویکرد( TA ) پرداخته شده است. ودررابطه بااهداف تحقیق ومطالب یادشده پژوهشهای انجام شده درداخل وخارج مطرح گردیدهرچند هیچ کدام ازتحقیقات یادشده به تنهایی تمامی متغیرهای اصلی این پژوهش راموردبررسی قرارنداده است. ازجمله :حاجی سیدنصیر ( 1381)در تحقیقی به بررسی تاثیر مشاوره گروهی بارویکرد( TA ) بر منبع کنترل و خودپنداره دانش آموزان ،خیاوی (1376)به بررسی تاثیر مشاوره گروهی با رویکرد (TA)بر کاهش اضطراب دانش آموزان دبیرستانهای مشکین شهر ، دانش (1385)نیز به بررسی تاثیر رویکرد ( TA ) درسازگاری زناشویی زوجهای ناسازگار پرداخته اند . ویافته های محققین فوق نشان داد که رویکرد ((TA بر مولفه های مورد پژوهش تاثیر مثبت داشته است .امینی قمی (1380) ونورالهی (1382) به بررسی رابطه ابراز احساسات و رضایت زناشویی پرداخته اند و نشان دادند که ابراز احساسات بر رضایت زناشویی تاثیر مثبت داشته است .کنگ(2005)در یک تحقیق طولی یکساله با تاکید بر مهارتهای ارتباطی بر روی 2گروه زوج 36نفر(آزمایش )و 35 نفر گروه کنترل پیشرفتهای معنی داری در گروه آزمایش مشاهده کرد.وی دریافت که الگوی ارتباطی سازنده متقابل یکی از حفاظت کننده ترین عوامل در برابر استرس و زمینه ساز ایجاد رضایت زناشویی واحساسات مثبت وتعدیل تعارض و پایداری زناشویی است (خزایی 1385).سینکلیر و موک (2004) درپژوهشی از گروه آزمایشی همسران خواستند که در بحث ازمشکلات ارتباطی خود به جای سرزنش نکات برجسته ی تعارض رابه شیوه ی استدلالی موردتجزیه وتحلیل قراردهند .احساساتشان رانسبت به هم ابرازنموده وبرای حل مشکلات خودراه حلهایی پیشنهادکنند .کاربرداین روش ابزار ساده ای برای کشف تعارضهای زناشویی،توصیف کمتر یکدیگربه عنوان مقصر وبرقراری ارتباطی اثربخش می باشد(خزایی 1385).هوستون وهمکاران (2001)درمطالعه ای که 13 سال طول کشیدبه بررسی ریشه های اولیه عدم رضایت زناشویی وطلاق پرداختندودریافتند"زوجینی که بتوانندپویایی وروابط عاشقانه اوایل زندگی راتاحدودی حفظ کنند متاهل باقی می مانند درغیراین صورت ازهم جدا می شوند. بنابراین برطبق یافته های این پژوهش زوج درمانگران باید ازروشهایی که مبتنی برایجادعلاقه واحترام متقابل بین همسران است سودجویند(بهاری 1385).گاتمن(1979) فتیزپاتریک و بادزینسکی (1994) برودریک(1986) به نقل ازموسوی (1374)درتحقیقاتی مشخص کردندکه متغیرهای عاطفی ونگرشی درمقایسه با متغیرهای رفتاری دررضایتمندی زناشویی موثرند.علاوه براین محققان فوق الذکرنشان دادندکه نزدیکی عاطفی ، کلامی و جسمانی زوجین می توانندتاحد زیادی بیانگر رضایتمندی زناشویی آنان بوده واز توان پیش بینی رفتارهایی که زمینه ساز طلاق وجدایی زوجین می باشد نیزبرخوردارند.جانسون و همکاران (2005) در یک پروهش نشان دادند که سطوح بالای ابرازاحساسات وعواطف مثبت اثرمهارتهای ارتباطی پایین راخنثی می کنند وبراهمیت بالای ابرازاحساسات در زندگی تاکید داشتند.بنابراین تحقیق حاضربه بررسی اثربخشی درمان گروهی بارویکردتحلیل محاوره ای (TA) برافزایش ابرازاحساسات ورضایت زناشویی دربین زنان شهرتهران درسال 1386 پرداخته است.

فصل سوم:
روش اجرای تحقیق

روش پژوهش :
نوع پژوهش حاضر کاربردی می باشد و روش پژوهشی آزمایشی می باشد. طرح مورد نظر در این پژوهش ، طرح پیش آزمون – پس آزمون و آزمون یک ماه بعد با گروه گواه و آزمایش می باشد .

جامعه مورد مطالعه :
جامعه آماری این پژوهش مادران دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران می باشد.
حجم نمونه و نحوه نمونه گیری :
با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای ابتدا از بین نواحی آموزش و پرورش شهر تهران منطقه 4 انتخاب شدند. ﺴپﺲ از بین دبیرستانها یک دبیرستان به صورت تصادفی انتخاب شد ، از بین پایه های ( اول ، دوم ،وسوم ) این دبیرستان به صورت تصادفی پایه اول انتخاب گردید . که مادران این دانش آموزان که تعداد 90 نفر بودند به دبیرستان دعوت شدند و پس از آشنایی وتوضیحات لازم ;آنان پرسش نامه های رضایت زناشویی انریچ و ابراز احساسات را تکمیل کردند.
از بین آنان کسانی که کمترین نمره را گرفته بودند24 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی، 12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر دیگردر گروه گواه جایگزین شدند.

ابزارهای اندازه گیری :
1- پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ:
این پرسشنامه به عنوان ابزار تحقیق معتبری در تحقیقات متعدد برای اندازه گیری رضایت زناشویی مورد استفاده قرار گرفته است . اولسون این پرسشنامه را برای بررسی رضایت زناشویی ساخته است او متعقد است که این مقیاس به تغییراتی که در طول دوره حیات آدمی رخ می دهد و همچنین در این خصوص به تغییراتی که در خانواده بوجود می آید حساس است.
هر یک از موضوع های این پرسشنامه در ارتباط با یکی از زمینه های مهم است. ارزیابی این زمینه ها در درون رابطه زناشویی می تواند مشکلات بالقوه زوجها را توصیف کند یا می تواند به عنوان ابزار تشخیص برای زوج هایی که در جست وجوی مشاوره زناشویی و به دنبال تقویت رابطه زناشویی شان هستند استفاده شود.(نورالهی ،1382)
در ایران نیز سلیمانیان(1373) در پژوهشی تحت عنوان (بررسی تاثیر تفکرات غیر منطقی بر نارضایتی زناشویی ) پس از ترجمه و تعیین روایی محتوای پرسشنامه ، آن را در مورد یک گروه 11 نفری اجرا و ضریب اعتبار آن از طریق آلفا محاسبه کرد که 93% بود. با توجه به زیاد بودن سوال های پرسشنامه (115 سوال ) که موجب خستگی بیش از اندازه آزمودنی ها می شد ، فرم کوتاهی از آن تهیه شد. برای این منظور ابتدا همبستگی هر یک از سوالات با کل پرسشنامه از طریق ضریب همبستگی محاسبه گردید . ﺴپﺲ47 سوال که از همبستگی نسبتا بالایی بر خوردار بودند انتخاب شدند . این انتخاب به طور مساوی از مقیاس های مختلف پرسشنامه صورت گرفت و بدین ترتیب در مجموع 47 سوال انتخاب شد که مجددا ضریب اعتبار فرم 47 سوالی در مورد یک گروه 11 نفری با استفاده از ضریب آلفا محاسبه گردید که ضریب اعتبار 95 % بدست آمد .(سلیمانیان ،1373)
نمره گذاری پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ :
پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ از نوع مقیاس لیکرت و به صورت چهار گزینه ای بوده بدون توجه به بار مثبت یا منفی هر سوال ، از (3-2-1- 0) نمره می گیرند و گزینه های به ترتیب عبارتند از ( کاملا درست – درست – نادرست – کاملا نادرست ) . بنابراین نمره این پرسشنامه از 0 تا 141 می باشد و جمع نمرات هر آزمودنی که شاخص میزان رضایت زناشویی وی می باشد عبارتست از :
1- نمره کمتر از 30 نشانگر نارضایتی شدید همسران از روابط زناشویی است .
2- نمره بین 30 تا 40 نشانگر عدم رضایت از روابط زناشویی همسران است .
3 – نمره های بین 40 تا 60 نشانگر رضایت نسبی و متوسط از روابط زناشویی همسران است.
4- نمره های بین 60 تا 70 نشانگر رضایت زیاد از روابط زناشویی است.
5- نمره های بالاتر از 70 نشانگر رضایت فوق العاده از روابط زناشویی بین همسران است. ( میر خشتی 1375)
روایی پرسشنامه انریچ :
ضریب همبستگی (( پرسشنامه انریچ )) با مقیا سهای رضایت خانوادگی از 41% تا 60% و با مقیاس های رضایت از زندگی 32% تا 41 % است که نشانه روایی سازه آن می باشد .( ثنایی 1379 )
پایایی پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ :
اعتبار این آزمون به ضریب آلفای کرونباخ توسط اولسون و دیگران (1989 ) 92 % گزارش شده است . ( نورالهی ،1382).
ضریب آلفای 47 سوالی پرسشنامه در پژوهش میر خشتی نیز 92% بدست آمده است .
پرسشنامه بیان احساسات :
پرسشنامه بیان احساسات توسط محمد امینی قمی(1380) برای سنجیدن میزان بیان احساسات زوجین نسبت به یکدیگر ساخته شده است. برای ساختن این پرسشنامه محقق فوق الذکر ابتدا حدود 90 سوال از کتب روان شناسی در خصوص بیان احساسات تهیه نموده است . ﺴپﺲاز طرف استادان راهنما و مشاور این سوالات مورد بررسی قرار گرفته و پﺲاز انجام اصلاحات لازم در نهایت 42 سوال انتخاب شده و روایی محتوایی آن از طرف اساتید فن مورد تایید قرار گرفته است .
پایایی پرسشنامه بیان احساسات
این پرسشنامه بر روی یک گروه 30 نفری ( 15 نفر زن و15 نفر مرد ) اجرا گردید و ضریب اعتبار آن از طریق آلفای کرونباخ محاسبه شد و ضریب 90% بدست آمد . با نظر استاد راهنما سوالاتی که همبستگی آنها با کل پرسشنامه منفی یا بی معنی بود حذف شدند و از 34 سوال باقیمانده مجددا ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید که ضریب اعتبار 91% بدست آمد . ( امینی قمی 1380 )
در پژوهش نور الهی ( 1382 ) برای اعتبار این آزمون ضریب همبستگی پیرسون را با روش باز آزمایش مجدد ( به فاصله دو هفته )به اجرا آورده که برای گروه مردان 96 % و برای گروه زنان 97% بدست آمده است که نشان از اعتبار بالای پرسشنامه بیان احساسات می باشد.
نحوه نمره گذاری پرسشنامه بیان احساسات :
برای هر یک از اظهار نظرهای پنج گانه ضریبی در نظر گرفته شد که این ضریب در مورد گزاره های که بیانگر نگرش مثبت افراد به شرح زیر است :
تقریباهمیشه 5 ، بیشتر اوقات 4 ، گاهی اوقات 3 ، بندرت 2 ،هیچوقت 1 ،
ضرایب مربوط به گزارهایی که بیانگر نگرش منفی افراد به شرح زیر است :
تقریبا همیشه 1 ، بیشتر اوقات 2 ، گاهی اوقات 3 ، بندرت 4 ،هیچوقت 5 .
مقیاس های این پرسشنامه به شرح زیر توصیف شده است :
1 – بیان آزاد احساسات : این مقیاس این مسئله را می سنجد که همسران تا چه مقدار احساسات و عقاید خود را نسبت به یکدیگر بیان می کنند . نمره بالا بیانگر ابراز احساسات بالا بین همسران و نمره پایین بیانگر عدم بیان احساسات یا وجود بیان احساسات منفی در بین آنان است . و شامل سوال های ( 1-8-9-10 -11-12-13-14-16-17-18-19-21-23-28-29-30-31) می باشد.
2- موضوعات شخصی شامل سوال های ( 3-6-7-15-33): این مقیاس درک شخصی را از همسر با توجه به رفتارها و ویژگی های وی وراضی بودن یا نارضایتی از ویژگیهای و رفتارهای همسر را می سنجد . نمره بالا نشان دهنده پذیرش رفتار و ویژگی های همسر از طرف مقابل است .
3- حل تعارض شامل سوالات (2-5-22-25-34): این مقیاس نگرش ، احساسات و اعتقادات شخصی همسر را به وجود آمدن یا حل تعارض ارزیابی می کند .
4- احترام به یکدیگر شامل سوال های ( 20-24-26-27-32):این مقیاس میزان احترام گذاردن همسران به یکدیگر را می سنجد نمره بالا بیانگر این مسئله است که زوج به همسرش احترام می گذارد.
5- فرزندان شامل سوال (4) : این مقیاس احساسات فرد را درباره داشتن فرزند و نگرش نسبت به فرزندان را می سنجد.
میانگین نمرات در تست ابراز احساسات112 می باشد ، نمره کمتر از آن به معنی عملکرد بد ونمره بیشتر از 112 به معنی عملکرد خوب فرد می باشد.
روش اجرای تحقیق:
درمان گروهی TA در 12 جلسه انجام شد که شرح آن (بطور خلاصه) خواهد آمد:
جلسه اول: خوش آمدگویی آشنایی با اعضای گروه،مروری برساختارو قوانین جلسات .
جلسه دوم :صحبت در مورداولین بعد شخصیتی در) (TA)من کودک)
جلسه سوم: صحبت درمورد(من والد)حمایت کننده"کنترل کننده"سرزنش کننده"تغذیه کننده
جلسه چهارم: صحبت درمورد"بالغ شخصیت"
جلسه پنجم: صحبت درمورد بیماریهای شخصیت " طرد" تسلط " آلودگی"
جلسه ششم : بررسی چهار وضعیت زندگی.
جلسه هفتم : بررسی انواع روابط " موازی " متقاطع " پنهان "دررویکرد .(TA)
جلسه هشتم : بررسی رابطه سالم وچگونگی رسیدن به آن، بررسی مفهوم "نوازش"
جلسه نهم : بررسی بازدارنده ها در رویکرد (TA)
جلسه دهم : بررسی سوق دهنده ها در رویکرد (TA)
جلسه یازدهم :بررسی مفهوم "ردیابی " وچگونگی انجام آن.
جلسه دوازدهم : بررسی شیوه های ابراز احساست وانجام پس آزمون .
روشهای آماری تجزیه وتحلیل اطلاعات :
برای بررسی و آزمون فرضیه ها از آمار توصیفی از قبیل میانگین ، واریانس ، انحراف معیار ، انحراف استاندارد و ….. استفاده شده است . برای بررسی فرضیه های این پژوهش از آزمونهای کالموگروف -اسمیرنف (برای نرمالیتی کردن پیش آزمونها)وبرای اثبات فرضیه هااز Tمستقل ووابسته استفاده شده است . داده های بدست آمده از پژوهش با استفاده از سیستم نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است .

فصل چهارم:
بررسـی فرضیه ها

تجزیه وتحلیل توصیفی داده ها وجدولها:
جدول شماره (1)توزیع فراوانی سن افراد مورد تحقیق گروه آزمایش
جنس
سن
زن
فراوانی
35 ساله

1
36 ساله

1
38 ساله

1
39 ساله

2
40 ساله

3
41 ساله

1
42 ساله

2
43 ساله

1

12
برطبق داده های جدول شماره (1) بیشترین تعدادافرادگروه آزمایش 39 و 40 و 42 سال سن داشته اند.
جدول شماره (2) توزیع فراوانی تحصیلات افراد مورد تحقیق گروه آزمایش
تحصیلات
زن
جمع
ابتدایی

2
سیکل

4
دیپلم

5
لیسانس

1

12
همانطوریکه در جدول شماره (2) مشاهده می شود میزان تحصیلات بیشتر افرادگروه آزمایش (9) نفرسیکل و دیپلم بوده است.

جدول شماره (3)
شماره
ابراز احساسات
رضایت زناشویی
شماره
ابراز احساسات
رضایت زناشویی
1
152
79
25
82 ( گواه )
55
2
112
100
26
109
114
3
151
138
27
106
95
4
94
85
28
112
140
5
90
100
29
94
130
6
100
129
30
103
92
7
86 ( گواه )
70
31
159
79
8
150
62
32
114
60
9
152
77
33
122
65
10
80 ( آزمایش )
72
34
11
65
11
86 ( گواه )
85
35
84( آزمایش )
69
12
169
79
36
92
63
13
81 ( گواه )
90
37
75( گواه )
54
14
74 ( آزمایش )
51
38
139
112
15
107
50
39
73( آزمایش )
40
16
100
112
40
143
90
17
112
93
41
167
135
18
112
85
42
110
86
19
126
73
43
116
79
20
113
82
44
12
132
21
42 ( آزمایش )
40
45
130
86
22
50 ( آزمایش )
39
46
157
91
23
125
119
47
117
75
24
86 ( گواه )
44
48
160
95

دنباله جدول شماره (3) درصفحه ی بعد
شماره
ابراز احساسات
رضایت زناشویی
شماره
ابراز احساسات
رضایت زناشویی
49
93
50
70
127
111
50
85( آزمایش )
40
71
115
50
51
100
50
72
92
50
52
159
100
73
94
63
53
126
102
74
86( گواه )
68
54
114
64
75
130
113
55
57( گواه )
70
76
73( گواه )
48
56
161
79
77
155
138
57
110
81
78
130
130
58
99
63
79
141
132
59
73( گواه )
61
80
90( گواه )
61
60
109
80
81
78( آزمایش )
70
61
72( آزمایش )
49
82
115
70
62
136
91
83
123
87
63
85( گواه )
51
84
150
86
64
77( آزمایش )
56
85
136
93
65
123
90
86
128
71
66
93
120
87
137
140
67
85( آزمایش )
50
88
160
78
68
113
79
89
145
116
69
60( آزمایش )
70
90
140
132

شرح جدول شماره (3):این جدول شامل نمرات پیش آزمون تمامی 90نفرافرادنمونه جامعه آماری می باشد که بطور تصادفی افراد گروه آزمایش وگواه ازبین آنان مشخص شده اند.

جدول شماره (4)
توزیع نمرات پیش آزمون پس آزمون و پیگیری رضایت زناشویی گروه آزمایش و گروه گواه

گروه آزمایش
گروه گواه
ردیف
پیش آزمون
پس آزمون
پیگیری
پیش آزمون
پس آزمون
1
72
85
86
70
71
2
51
89
97
85
85
3
40
65
102
44
45
4
39
70
119
55
56
5
69
80
100
54
55
6
40
72
95
70
73
7
40
90
97
61
62
8
49
68
92
51
51
9
56
85
110
68
69
10
50
82
90
48
48
11
70
78
84
60
63
12
70
84
99
90
91

همانطوریکه مشاهده میشود نمرات آزمودنیها تغییرات معناداری پیدا کرده است ونمرات پس آزمون وپیگیری گروه آزمایش سطح بالاتری دارد ونشان می دهد که درمان گروهی با رویکرد
تاثیر مثبت داشته است. ( TA )

جدول شماره (5)
توزیع نمرات پیش آزمون پس آزمون و پیگیری افزایش بیان احساسات گروه آزمایش و گروه گواه

گروه آزمایش
گروه گواه
ردیف
پیش آزمون
پس آزمون
پیگیری
پیش آزمون
پس آزمون
1
45
74
85
59
57
2
20
62
74
53
42
3
35
67
65
42
42
4
50
90
89
52
52
5
42
59
59
50
51
6
27
71
70
35
36
7
32
70
70
36
35
8
50
82
57
35
30
9
47
81
85
40
38
10
42
57
85
47
48
11
39
57
83
39
35
12
42
73
78
60
61

همانطوریکه مشاهده میشود نمرات آزمودنیها تغییرات معناداری پیدا کرده است ونمرات پس آزمون وپیگیری گروه آزمایش سطح بالاتری دارد ونشان می دهد که درمان گروهی با رویکرد
تاثیر مثبت داشته است. ( TA )

جدول شماره (6)
توزیع نمرات پیش آزمون پس آزمون و پیگیری افزایش بیان موضوعات شخصی ( ابراز احساسات ) گروه آزمایش و گروه گواه

گروه آزمایش
گروه گواه
ردیف
پیش آزمون
پس آزمون
پیگیری
پیش آزمون
پس آزمون
1
12
15
19
8
9
2
6
7
23
10
11
3
15
16
24
15
15
4
9
19
23
18
16
5
10
13
17
19
6
6
10
10
18
10
10
7
4
6
20
8
8
8
9
15
21
12
10
9
8
14
20
13
10
10
10
15
16
15
16
11
7
10
20
11
10
12
12
16
19
8
8

همانطوریکه مشاهده میشود نمرات آزمودنیها تغییرات معناداری پیدا کرده است ونمرات پس آزمون وپیگیری گروه آزمایش سطح بالاتری دارد ونشان می دهد که درمان گروهی با رویکرد
تاثیر مثبت داشته است. ( TA )

جدول شماره (7)

توزیع نمرات پیش آزمون پس آزمون و پیگیری حل تعارضات زناشویی ( ابراز احساسات )

گروه آزمایش و گروه گواه

گروه آزمایش
گروه گواه
ردیف
پیش آزمون
پس آزمون
پیگیری
پیش آزمون
پس آزمون
1
10
15
21
4
5
2
8
12
20
6
8
3
12
15
16
13
13
4
10
17
23
5
6
5
13
14
18
19
17
6
7
10
17
12
12
7
20
20
17
7
7
8
6
8
17
5
5
9
11
15
21
16
12
10
14
17
22
10
10
11
8
10
17
13
13
12
15
16
19
12
12

همانطوریکه مشاهده میشود نمرات آزمودنیها تغییرات معناداری پیدا کرده است ونمرات پس آزمون وپیگیری گروه آزمایش سطح بالاتری دارد ونشان می دهد که درمان گروهی با رویکرد
تاثیر مثبت داشته است. ( TA )

جدول شماره (8)

توزیع نمرات پیش آزمون پس آزمون و پیگیری احترام متقابل ( ابراز احساسات )
گروه آزمایش و گروه گواه

گروه آزمایش
گروه گواه
ردیف
پیش آزمون
پس آزمون
پیگیری
پیش آزمون
پس آزمون
1
9
12
20
10
10
2
6
10
18
12
10
3
8
10
22
8
7
4
10
19
23
6
6
5
5
10
20
6
5
6
5
8
15
13
13
7
14
15
18
4
4
8
8
10
19
18
10
9
15
15
20
12
10
10
15
16
21
10
9
11
3
8
18
5
6
12
4
9
15
9
8

همانطوریکه مشاهده میشود نمرات آزمودنیها تغییرات معناداری پیدا کرده است ونمرات پس آزمون وپیگیری گروه آزمایش سطح بالاتری دارد ونشان می دهد که درمان گروهی با رویکرد
تاثیر مثبت داشته است. ( TA )

تجزیه وتحلیل استنباطی داده ها :
برای نشان دادن اینکه تفاوت معناداری بین داده های پیش آزمون وجود ندارد از آزمون کالموگروف – اسمیرنوف استفاده شده است . در این آزمون مشخصه ی آماری آزمون عبارت است از قدر مطلق بین فراوانیهای نسبی تراکمی مشاهده شده و مورد انتظار برای همه ی مقادیر متغیر . اگر که در آن مقدار بحرانی آزمون تک متغیری کالموگروف – اسمیرنوف می باشد .
برای این آزمون در سطح معناداری 01/0 برای نمونه های با حجم n=12 داریم : . در همه ی نمونه های پیش آزمون برای فرضیه های مختلف مشاهده می شود D> 0/45 و بنابراین تفاوت معناداری بین داده های پیش آزمون در فرضیه ها وجود ندارد و داده ها از خاصیت نرمالیتی برخوردار است .
برای بررسی تایید فرضیه ها از آزمون t دو طرفه برای نمونه های وابسته استفاده می شود .
H0 : اختلاف معناداری بین داده های پیش آزمون و پس آزمون وجود ندارد . و درمان بی تاثیر است.
H1 : اختلاف معناداری بین داده های پیش آزمون و پس آزمون وجود دارد . و درمان موثر است.
آزمون فرض :
آماره آزمون : که در آن نمرات افتراقی پیش آزمون از پس آزمون می باشد .
و انحراف معیار آنها و n حجم نمونه می باشد .
اگر یعنی مقدار آماره آزمون از مقدار بحرانی در سطح معناداری بزرگتر باشد ، فرض H1 مبتنی بر تاثیر درمان پذیرفته می شود .
بررسی فرضیه شماره 1 :
"روان درمانی گروهی با رویکردتحلیل محاوره ای (TA) بر افزایش رضایت زناشویی در بین زنان تاثیر مثبت دارد"
جدول شماره (9) آزمون t در گروه آزمایش و گواه :
گروه
نمرات افتراقی

نمره t بدست آمده
t بحرانی
سطح معناداری
آزمایش
16/25
54/12
942/6
106/3
01/0
گواه
08/1

996/0
75/3
106/3
01/0
با توجه به اطلاعات مندرج در جدول فوق چون مقدار آماره آزمون از مقدار بحرانی بزرگتر است بنابراین فرض H1 مبتنی بر تاثیر درمان در گروه آزمایش و گواه پذیرفته می شود .
بنابراین روان درمانی گروهی با رویکردتحلیل محاوره ای (TA)بر افزایش رضایت زناشویی در بین زنان تاثیر مثبت دارد .
بررسی فرضیه شماره 2 :
"درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA) بر افزایش بیان آزاد ابراز احساسات زنان تاثیر مثبت دارد"
جدول شماره (10) آزمون t در گروه آزمایش و گواه :
گروه
نمرات افتراقی

نمره t بدست آمده
t بحرانی
سطح معناداری
آزمایش
31
79/9
956/10
106/3
01/0
گواه
75/1-
54/3
71/1-

106/3
01/0

با توجه به اطلاعات مندرج در جدول فوق چون مقدار آماره آزمون از مقدار بحرانی بزرگتر است بنابراین فرض H1 مبتنی بر تاثیر درمان در گروه آزمایش پذیرفته می شود اما در گروه گواه رد می شود .
بنابراین درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA) بر افزایش بیان آزاد ابراز احساسات زنان تاثیر مثبت دارد .
بررسی فرضیه شماره 3 :
"درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA)بر افزایش بیان موضوعات شخصی زنان تاثیر مثبت دارد"
جدول شماره (11) آزمون t در گروه آزمایش و گواه :
گروه
نمرات افتراقی

نمره t بدست آمده
t بحرانی
سطح معناداری
آزمایش
6/3
7/2
61/4
106/3
01/0
گواه

5/1-
85/3
34/1-
106/3
01/0

با توجه به اطلاعات مندرج در جدول فوق چون مقدار آماره آزمون از مقدار بحرانی بزرگتر است بنابراین فرض H1 مبتنی بر تاثیر درمان در گروه آزمایش پذیرفته می شود اما در گروه گواه رد می شود .
بنابراین درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA)بر افزایش بیان موضوعات شخصی زنان تاثیر مثبت دارد.
بررسی فرضیه شماره 4 :
"درمان گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل(TA) بر حل تعارض زناشویی زنان تاثیر مثبت دارد"
جدول شماره (12) آزمون t در گروه آزمایش و گواه :
گروه
نمرات افتراقی

نمره t بدست آمده
t بحرانی
سطح معناداری
آزمایش
91/2
92/1
24/5
106/3
01/0
گواه

16/0-
57/1
35/0-
106/3
01/0

با توجه به اطلاعات مندرج در جدول فوق چون مقدار آماره آزمون از مقدار بحرانی بزرگتر است بنابراین فرض H1 مبتنی بر تاثیر درمان در گروه آزمایش پذیرفته می شود اما در گروه گواه رد
می شود .
بنابراین درمان گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل (TA) بر بر حل تعارض زناشویی زنان تاثیر مثبت دارد .
بررسی فرضیه شماره 5 :
"درمان گروهی با رویکردتحلیل محاوره ای (TA) بر افزایش احترام متقابل زنان تاثیر مثبت دارد"
جدول شماره (13) آزمون t در گروه آزمایش و گواه :
گروه
نمرات افتراقی

نمره t بدست آمده
t بحرانی
سطح معناداری
آزمایش
33/3
46/2
68/4
106/3
01/0
گواه

25/1-
3/2
88/1-
106/3
01/0

با توجه به اطلاعات مندرج در جدول فوق چون مقدار آماره آزمون از مقدار بحرانی بزرگتر است بنابراین فرض H1 مبتنی بر تاثیر درمان در گروه آزمایش پذیرفته می شود اما در گروه گواه رد
می شود .
بنابراین درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA) بر افزایش احترام متقابل زنان تاثیر مثبت دارد .

فصل پنجم:
بحث و نتیجه گیری

مقدمه :
تحقیق کنونی به میزان اثر بخشی درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای( ( TA بر افزایش ابراز احساسات و رضایت زناشویی در بین زنان شهر تهران در سال 1386 موردبررسی قرارداده است . جامعه مورد مطالعه شامل تمام زنان ازدواج کرده که هم اکنون با همسران خود زندگی می کنند و ساکن شهر تهران هستند می باشد .تعداد 90 نفرازبین مادران دانش آموزان انتخاب شدند وازبین آنها 24 نفر انتخاب وبه صورت تصادفی در دو گروه 12 نفری آزمایشی وکنترل جایگزین شدند. نمونه گیری با استفاده از روش خوشه ای چند مرحله ای انجام شد.
برای بررسی فرضیه ها پژوهش از آزمونهای رضایت زناشویی انریچ 47 سوالی چهار گزینه ای وآزمون بیان احساسات 34 سوالی پنج گزینه ای قبل ازانجام روان درمانی گروهی(TA) وبعدازآن درمورد هر دو گروه اجرا گردید.
سپس یافته ها با استفاده از آزمونهای کالموگروف و t مستقل و وابسته بوسیله نرم افزار SPSS تحلیل شدند که نتایج بدست آمده در ادامه خواهد آمد.
بررسی فرضیه شماره 1 تحقیق :
درمان گروهی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل (TA)بر افزایش رضایت زناشویی تاثیر مثبت دارد . با عنایت به ارقام مندرج در جدول شماره (9) نتایج زیر حاصل شد .
در میانگین پیش آزمون دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری مشاهده نشد و t بدست آمده از پژوهش در این بررسی برابر با 942/6 در سطح احتمال 01/0 و با درجه آزادی 11 از t بحرانی برابر با 106/ 3کوچکتر مشاهده شد .
لذا با توجه به نتایج بدست آمده با 99 درصد اطمینان می توانیم قضاوت کنیم که درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA) بر افزایش رضایت زناشویی زنان تاثیر مثبت داشته است . یافته های این پژوهش بانتایج تحقیقات امینی قمی (1380) ونورالهی (1382)همخوانی دارد.
بررسی فرضیه شماره 2
درمان گروهی با رویکردتحلیل محاوره ای (TA) بر افزایش ابراز احساسات زنان تاثیر مثبت دارد . با توجه به ارقام مندرج در جدول شماره (10) نتایج زیر حاصل شد و با تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t نشان داده شد که بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد چون t بدست آمده از پژوهش برابر با 956/10 در سطح احتمال 01/0 و با درجه آزادی 11 از t بحرانی برابربا 106/3 کوچکتر مشاهده شد لذا با099/0اطمینان می توانیم قضاوت کنیم که درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA) بر افزایش ابراز احساسات زنان شهر تهران تاثیر مثبت دارد بنابراین فرضیه پژوهشگر با اطمینان بالایی تایید می گردد . یافته های این پژوهش با نتایج تحقیقات امینی قمی (1380) و کنگ (2005) همخوانی دارد .
برسی فرضیه شماره 3 :
درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA) بر افزایش بیان موضوعات شخصی زنان تاثیر مثبت دارد . با توجه به ارقام مندرج در جدول شماره (11) نتایج زیر حاصل شد :
تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t نشان داده است که بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون گروه گواه و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد ، چون t بدست آمده از پژوهش برابر با 61/ 4 در سطح احتمال 01/0 و با درجه آزادی 11 از t بحرانی برابر با 106/3 کوچکترمشاهده شد . لذا با 99% اطمینان می توانیم قضاوت کنیم که درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA) بر افزایش بیان موضوعات شخصی زنان تاثیر مثبت دارد و فرضیه محقق با طمینان بالایی تایید شده است . یافته های این پژوهش با نتایج تحقیق دانش(1385) همخوانی دارد .
بررسی فرضیه شماره 4
درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA)بر حل تعارض زناشویی زنان تاثیر مثبت دارد . با توجه به ارقام مندرج در جدول شماره (12) نتایج زیر حاصل شد:. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t نشان داده است که بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون گروه گواه و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد ، چون t بدست آمده از پژوهش برابر با 24/5 در سطح احتمال 01/0 و با درجه آزادی 11 از t بحرانی برابر با 106/3 کوچکترمشاهده شد . لذا با 99% اطمینان می توانیم قضاوت کنیم که درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA) بر حل تعارض زناشویی زنان تاثیر مثبت دارد و فرضیه محقق با طمینان بالایی تایید شده است .یافته های این تحقیق با نتایج تحقیق سینکلیر و موک (2004) همخوانی دارد .
بررسی فرضیه شماره 5
درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA) بر افزایش احترام متقابل زنان تاثیر مثبت دارد .
با توجه به ارقام مندرج در جدول شماره (13) نتایج زیر حاصل شد:
تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t نشان داده است که بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون گروه گواه و آزمایش تفاوت معنی داری وجود دارد چون t بدست آمده از پژوهش برابر با 68/4 در سطح احتمال 01/0 با درجه آزادی 11از t بحرانی با 106/3 کوچکتر مشاهده شد. لذا با 99% اطمینان می توانیم قضاوت کنیم که درمان گروهی با رویکرد تحلیل محاوره ای (TA) بر افزایش احترام متقابل زنان تاثیر مثبت دارد و فرضیه محقق با اطمینان بالایی تایید شده است .نتایج این پژوهش با نتایج تحقیق کنگ (2005) همخوانی دارد .

پیشنهادات :
.الف- براساس یافته های پژوهش:
1-باتوجه به اینکه رویکردتحلیل محاوره ای یک رویکردتحلیلی است بهتر است برای تثبیت اثرات درمان گروهی وجلوگیری ازارائه سریع مطالب وفهم عمیق تر ازافرادگروه تعدادجلسات بیشتری درنظرگرفته شود.
2-پیشنهادمی شود پژوهشگران این رویکردراروی زوجین بکار گیرند.
ب – پیشنهادبرای آیندگان:
1- ارائه برنامه های آموزش گروهی بااین رویکردقبل از ازدواج وآشناکردن افرادباانواع احساسات (مثبت ومنفی)وچگونگی ابرازاحساسات وارتباط آن بارضایت زناشویی.
2- باتوجه به اینکه در کشورمانظریه برن(تحلیل محاوره ای)درپژوهشها زیادمورداستفاده قرارنگرفته است ؛لذاپیشنهادمی شودکه تاثیراین رویکردبرمتغیرهای دیگری چون اعتمادبه نفس ؛وسواس ؛ خودباوری وسلامت روان و……. سنجیده شود.
3- باتوجه به اینکه قلمرومکانی این پژوهش شهرتهران بوده است ؛لذا پیشنهادمی شودبرای تعمیم پذیری نتایج حاصل ازاین تحقیق ؛ پژوهشهای مشابهی درسایرنقاط کشورصورت گیرد.

محدودیتهای پژوهش:
1- نتایج این تحقیق قابل تعمیم نیست.
2- سن افراد گروه آزمایش یکسان نبود واز 35 تا 43 ساله متفاوت بود .
3- باتوجه به دوره (یکماه) درمان گروهی بعضی از اعضای گروه به دلیل مشکلات شخصی بصورت منظم درجلسات درمان حضورنداشتند.
4- عدم دسترسی به پژوهش های درزمینه رویکردتحلیل محاوره ای به ویژه پژوهش کاملا مشابه.
5- زمان برگزاری امتحانات پایان ترم مدرسه مشکلاتی در تداوم کاردرمان گروهی بوجودآوردکه باتغییرروز وساعت جلسات این مشکل برطرف کردید.

منابع فارسی:
– قرآن مجید.
– آرمان، سرور وزارعی، ناهید (1383)، بررسی اثر بخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر عملکرد خانواده و رضایت زناشویی در مادران مبتلا به اوتیسم، ارائه شده در نخستین کنگره آسیب شناسی خانواده در ایران.
– ابراهیمی، محمدرضا (1385)، ازدواج و رضایت زناشویی، مقالات علمی و تخصصی در زمینه روانشناسی بالینی و مباحث مرتبط، فروردین ماه.
– احمدی، خدابخش، (1383)، بررسی تاثیر روش مداخله تغییر شیوه زندگی بر کاهش ناسازگاری زناشویی، پایان نامه دکتری، دانشگاه طباطبایی، تهران.
– اربابان اصفهانی، مرضیه، (1385)، بررسی رابطه بین رضایتمندی و سازگاری زناشویی مردان و زنان شهر اصفهان، دومین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران (1385).
– ادیب راد، نسترن و منصور، لادن (1383)، مقایسه بین تعارض زناشویی و ابعاد آن در مراجعین زن و مرکز خدمات مشاوره ای دانشگاه شهید بهشتی در زنان عادی، تازهها و پژوهشهای مشاوره، جلد2، شماره11.
– استوارت، یان و جونز، ون ، روشهای نوین در روان شناسی تحلیل رفتار متقابل، ترجمه دادگستر، بهمن، (1385)،تهران: چاپ چهارم، ص 117،28،23،21،10،9 تا 123،151 ،473 و 474.
– الیس، البرت، هارپر، زندگی عاقلانه، ترجمه فیروز بخت، مهرداد (1377)، انتشارات رشد، تهران.

– امانی، احمد و همکاران، (1383)، مطالعه تاثیر درمانی شناختی، رفتاری به شیوه گروهی بر رضایتمندی زناشویی در زنان، نخستین کنگره سراسری آسیب شناختی خانواده تهران.
– امینی قمی، محمد، (1380)، بررسی رابطه ابراز احساسات زوجین با رضایت زناشویی، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.
– براتی، طاهره، (1375)، بررسی تاثیر تعارضات زناشویی بر روابط متقابل زن و شوهر، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.
– برنشتاین، ف، اچ و برنشتاین، م، تی، زناشویی درمانی، ترجمه ح، پورعابدی نائینی و غ، منشئی،(1380) تهران انتشارات رشد.
– برن، اریک، تحلیل رفتار متقابل، ترجمه فصیح، اسماعیل، تهران (1374)، نشرالبرز، چاپ اول، ص6، 61.
– بک، ارون، تی، عشق هرگز کافی نیست، ترجمه قراچه داغی، مهدی،(1385)، انتشارات آسیم، چاپ نوزدهم، ص 223، 224، تهران.
– بنی اسد، حسن، (1375)، بررسی و مقایسه عوامل موثر در زوج های سازگار و ناسازگار شهر کرمان، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه تربیت مدرس تهران.
– بهاری، رزاق، (1385)، بررسی اثر بخشی آموزش تکنیک کنترل خودگویی به زنان در حل تعارضات زناشویی در بین زنان شهر ارومیه، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی تهران.
– به پژوه، احمد، حجازی، الهه، و احدی، بتول، (1383)، رضایتمندی زناشویی و ابراز هیجان والدین ارائه شده در نسختین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران.
– بهرامی، بدری السادات، (1379)، مقایسه اثر بخشی شیوه روان درمانی گروهی با روش تحلیل روانی و شناختی بر روی ناسازگاری زوجین، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
– پروچاسکاه، جمیزاو، نورکراس، جان سی، نظریه های روان درمانی، ترجمه سید محمدی، یحیی،(1385)، تهران، انتشارات رشد، چاپ سوم.
– پهلوان، محسن، (1383)، بررسی اثر بخشی شناخت درمانی بک و روان درمانی بین فردی در درمان اختلال افسرده خویی، رساله دکتری مشاوره، دانشگاه اصفهان.
– تاجیک، اسماعیلی، عزیزالله، (1378) آموزش جوانان در آستانه ازدواج، انتشارات انجمن اولیا و مربیان.
– تبریزی، مصطفی، (1383)، بررسی و مقایسه اثر بخشی گروه درمانی تلفیقی زوجها، شناخت درمانی گروهی بک و کتاب درمانی در کاهش نارضایتی زناشویی، پایان نامه دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
– ثنایی ذاکر، باقر، (1377)، روان درمانی و مشاوره گروهی، تهران، انتشارات چهره.
– جی هی لی، روان درمانی خانواده، ترجمه باقر ثنایی،(1370)، انتشارات امیر کبیر، تهران.
– حاجی سید نصیر، مهین السادات (1381)، بررسی تاثیر مشاوره گروهی با رویکرد تحلیل رفتار تبادلی بر منبع کنترل و خودپنداره دانشجویان دختر دانشگاههای تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران.
– حیاتی، مژگان، مقایسه اثر بخشی رویکردهای شناختی هیجان مدار و الگوهای تلفیقی بر میزان رضایت زناشوئی، پایان نامه دکتری، دانشگاه علامه 1386.
– خزایی، معصومه، (1385)، بررسی رابطه بین الگوهای ارتباطی با تعارضات زناشویی دانشجویان زن دانشگاههای تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه خاتم.
– خیاوی، سیامک (1386)، بررسی تاثیر مشاوره گروهی با رویکرد تحلیل ارتباط محاوره ای بر کاهش اضطراب دانش آموزان دبیرستانهای پسرانه مشکین شهر، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه علامه طباطبایی تهران.
– دانش، عصمت، (1385)، تاثیر روش تحلیل ارتباط محاوره ای در سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار دومین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران، (1385).
– دهقان، فاطمه، (1380)، مقایسه تعارضات زناشویی زنان متقاضی طلاق با زنان مراجعه کننده برای مشاوره زناشویی، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم تهران.
– رحمت الهی، فرحناز، (1385)، آسیب شناسی زندگی زناشویی و ارائه مدل، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان.
– رحیمیان، حوریه بانو، (1379)، نظریه های و روشهای مشاوره و روان درمانی، تهران، انتشارات مهرداد، چاپ دوم.
– رهنما، اکبر، (1383)، آسیب شناسی روابط زناشویی و ارئه راهکارها، ارائه شده در نخستین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران، اردیبهشت ماه.
– سازگارا، پروین، (1377)، نگاهی به جامعه شناسی با تاکید بر فرهنگ، تهران: انتشارت کویر.
– سیلمانیان، علی اکبر، (1373) بررسی تاثیر تفکرات غیر منطقی (بر اساس رویکرد شناختی) بر نارضایتی زناشویی، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه تربیت معلم، تهران.
– سیف، سوسن، (1386)، تئوری رشد خانواده، دانشگاه الزهرا، تهران.
– شاملو، سعید، (1382)، بهداشت روانی، تهران: انتشارات رشد، چاپ هیجدهم،
ص 70-71.
– شرفی، علی، (1382). رابطه بین الگوهای ارتباطی زناشویی و سلامت روان معلمان، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه تربیت معلم تهران.
– شهید باهنر، (1373)، گفتارهای تربیتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
– شفیع آبادی، (1378)، راهنمایی و مشاوره، تهران، نشر معاصر.
– شفیع آبادی عبدالله (1385)، پویایی گروه و مشاوره گروهی، تهران: انتشارات رشد، چاپ هشتم، ص 227 تا 239.
– شفیع آبادی، عبدالله، (1385) نظریه های مشاوره و روان درمانی، تهران: انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوازدهم، ص 215-216،226 تا 229-233.
– شفیعی نیا، اعظم،(1381)، بررسی تاثیر آموزش مهارتهای حل تعارضات زناشویی بر بهبود روابط متقابل زن و شوهر، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه علامه طباطبایی.
– شیلینگ، لوئیس ، نظریه های مشاوره، ترجمه آرین، سیده خدیجه،(1384) تهران، انتشارات اطلاعات چاپ پنجم.
– عزیزی، پریسا،( 1386)،بررسی تاثیر درمان گروهی به شیوه تحلیل ارتباط محاوره ای بر کاهش تعارضات زناشویی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران.
– عمید، حسن، (1363) فرهنگ لغات و اصطلاحات فارسی، تهران.
– فرح بخش، کیومرث (1383)، مقایسه میزان اثر بخشی فنون زوج درمانی نظریه الیس، گلاسر و ترکیبی از آن دو در کاهش تعارضات زناشویی، پایان نامه دکتری دانشگاه علامه طباطبایی.
– گاتمن، جان، سیلور نان، هفت اصل برای زندگی زناشویی کارآمد، ترجمه مصباح نسرین، و همکاران، تهران ،(1385) ، انتشارات ایتا، چاپ اول، ص 159، 162،164.
– گری، جان، بازسازی روابط زناشویی، ترجمه انتظاری، مهرداد،(1384) ، نشر بدرقه جاویدان، تهران،.
– گلدنبرگ، ایرنه، گلدنبرگ، هربرت، خانواده درمانی، ترجمه حسین شاهی، براواتی، حمیدرضا و نقشبندی، سیامک، (1385) ، تهران، انتشارات روان، چاپ دوم.
– گلادینگ، ساموئل، خانواده درمانی، ترجمه بهاری، فرشاد و همکاران، (1382)، انشتارات تزکیه، تهران.
– لیبرمن، دیوید، تغییر باروها و عواطف ترجمه، شریفیان، شیرین، انتشارات، پیک بهار، تهران، 1386.
– محمدی، شاهرخ، (1385)، بررسی اثر بخشی مشاوره گروهی با تاکید بر رویکرد تحلیل ارتباط محاوره -ای در کاهش اضطراب دانش آموزان دبیرستانهای پسرانه شهرستان سنندج، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
– مصباحی، محمدرضا، (1383)، بررسی رابطه بین رضایتمندی زناشویی و میزان انعطاف پذیری زوجین ارائه شده در نخستین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران.
– ملازاده، جواد، (1382)، بررسی ویژگی های شخصیتی در رابطه با عوامل تنیدگی زای زناشویی، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم تهران.
– موسوی، اشرف السادات، (1382)، خانواده درمانی کاربردی با رویکرد سیستمی، تهران، دانشگاه الزهرا.
– مهانیان خامنه، مهری (1382) برسی رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی در معلمان زن دوره راهنمایی، شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی تهران.
– مهدویان، فاطمه، (1376)، بررسی تاثیر آموزش و ارتباط بر رضایتمندی زناشویی و سلامت روانی، پایان نامه کارشناسی ارشد، انستیتو روانپزشکی تهران.
– مهرآبادی، احمد، (1385)، بررسی تاثیر خانواده درمانی استراتژیک بر رضایت زناشویی، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی تهران.
– میرخشتی، فرهاد، (1375)، بررسی رابطه میان رضایت، از زندگی زناشویی و سلامت روان، پایان کارشناسی ارشد مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.
– میلر، شراد و همکاران، آموزش مهارت های ارتباط زناشویی، ترجمه، بهاری، فرشاد، انتشارات رشد، تهران، 1385.
– نوابی نژاد، شکوه، (1378)، راهنمایی و مشاوره، تهران نشر معاصر.
– نوابی نژاد، شکوه، (1383)، نظریه های مشاوره و روان درمانی گروهی، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول.
– نوابی نژاد، شکوه (1380)، مشاوره ازدواج و خانواده درمانی، انتشارت انجمن اولیاء و مربیان، تهران.
– نوابی نژاد، شکوه، (1385)، روانشناسی زن، تهران: انتشارات علم، چاپ سوم، ص 5-6، 137-138.
– نوابی نژاد، شکوه، (1385)، راهنمایی و مشاوره گروهی، تهران: انتشارات سمت، چاپ اول، ص 112، 118- 119،121.
– نورالهی، حسنعلی، (1382)، بررسی تاثیر ابراز احساسات بر رضایت زناشویی، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.
– نیکزاد، محمود، (1379)، اصول مشاوره گروهی (در اصلاح نگرش و تغییر رفتار)، تهران، انتشارات کیهان، چاپ اول.
– هالفورد، کیم ، زوج درمانی کوتاه مدت، ترجمه تبریزی، مصطفی و همکاران، (1384) ، تهران: انتشار فراروان، چاپ اول، ص 23.
– هریس، تامس آ ، وضعیت آخر، ترجمه فصیح، اسماعیل،(1385) ، تهران: انتشارات زریاب، چاپ بیست و دوم، ص 19، 61.
– یحیی آبادی، هوشنگ (1384)، تو خوب هستی (دریچه ای رو به زندگی همراه با تحلیل رفتار متقابل) اصفهان، انتشارات نقش نگین، چاپ اول.
– یوسفی، رحیم و ادهمیان، الهام (1385)، بررسی رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی زوجین، دومین کنگره آسیب شناسی خانواده در ایران.

منابع انگلیسی:
– Amato, P.R.& Rogers. S.J (1997) A longitudinal study of marital Problem and subsequend divorce. Joumal of marriage and the family, 59. 612-246.

– Beach, S. R. H. Smith D. A. & fincham F. D. (1994). Marital Interventions for depression. Joumal of Applied and preventive Psychology.3(4) 233-250.

– Beach. S. R. H. Tesser, A. (2000). Pleasure and pain in doing well together. An investigation of performance related affect in close relationship. Journal of Personality and Social Psychology, 74 923-938.

– Becvar, D,S& Becvar, RJ (2000), family the rapy A systematic Integration. Boston, MA, Allyn Bacon.

– Bradbury T.M and rishman F. D. (1990) Attribution in Marriage: Rerview and Critique. Psychological Bulton 107.

-Buss, D.M (1989). Sex differences in human mate preferences. Evilutionary hypotheses hested in 37 Cultures. Behavioral and Scienced, 12.1-49.

-Bunk. B. P. & Ybema. J. F. (2003). Feeling bad. but satisfied The effects of upward and downward comparison upon wood and marital satisfaction. Journal of Social Psychology, 42 613-628.
-Butler..A. & Beck. J. S. (2001). Cognitive therapy outcomes. A review of meta-analyses. Journal of Family Therapy, 38 698-706.

-Campbell. L.. Simpson. j. A.. Kashy. D. A. & Fletcher. G. J. O. (2001). Ideal standards. the self, and flexibility of ideals in close relationships. Personality and Social Psychology Bulletin, 2 7 447-462.

-Carsten, C. (1995). The role of husbands and wives emotional expressivity in the marital relationship. Journal of Contemporary Family Therapy.

-Carlson jon, Dinkmeyer Don (1999) time for Abetter marriage (Traningi marriage) Enrichment, preventive Approaches in Couples therapy. Edited by Berqer, Rony Hanneh Mo therese, phiadelphia, Branner, Mazel.

-Cobb. R. J.. Davila, J.. Bradbury. T. N. (2001). Attachment security and marital satisfaction The role of positive perceptions and social support. Personality and Social Psychology Bulletin, 27 1131-1143.

-Crovle. K. L. Waltz, J. (2002). Emotional awareness and couples relationship satisfaction. Journal of Marrital Therapy, 28(4) 435-440.

-Crych. J. H. (2002). Marital relationship and parenting. In M. Bornstein(Ed). Handbook of parenting Vol.4 Social conditions and applied parenting, (PP. 203-225). Mahwah.NJ Awrence Erlbaum Associates.

-Devito, C. & Hopkins, J. (2001). Attachment, parenting, and marital dissatisfaction as predictors of disruptive behavior in preschoolers. Development and Psychopathology, 13, 215-231.
Feeny, J. A. (2002). The role of husbands and wives emotional expressivity in the marital relationship. Journal of Family Therapy.

-Fowers Bj, Olson D.H (1993) Enrich marital satisfaction scale abrief research and clinincal tool j. fampsycho 17: 176-85.

-Finchman, F. D.(1997). Conflict in marriage implication for working with couples. Internet. Find www.Find articales.com.

-Gill. A. (1999). The role of husbands and wives emotional expressivity in the marital relationship. Journal of Contemporary Family Therapy.

-GIrnn. D. & Weaver, N. (198 1). The contribution of marital happiness & global happiness. Journal of :Marriage and The Family 43 161-168.

-Glenn, N. D. & Kramer K. B. (1987) the Marriage and Divorce of the children of Divorce. Journal of Marriage and the family. 49. 811- 825.

-Goldman. A. & Greenberg. L. (1992). Emotional focus therapy-comparison of integrated systemic and emotionally focused approaches to couples therapy. Journal of Marital Family Therapy.

-Gottman. .1. M.. Coan, J.. Carrere. S. & Swanson. C. (1998). Predicting marital happiness and stability from newly wed interactions. Journal of Marriage and the Family, 6065.

-Gottman j. M. & Krokoff, L. G. (1989) Marital Interaction And satisfaction: A long itudinal view. Journal of Consulting and clinical psychology 57/ 47-52.

-Greef P: Abraham and Malherbe L. Hildegarde (2001) Intimacy and Marital Satisfaction in Spouses. Journal of sex & Marital therapy. 27: 247-257.
-Gottman. J. M., Cau,hbin. J. P. & Huston. T. L. (2002). A contextual UnUlYSiS of the ussvcyiution between demand / lrithdruw and marital satisfuc-lion personal relationship, 9, 95-119.

-Goleman, D. Emotional intelligent. Newyork: (1995).

-Goulding, M, and Goulding. R. (1979). Chanaina lives Tbrough edecision Tberaoy. Newyork: Brunner – Mazel.

-Halford. w.Kim, Bouma Ruth,Kenlly, Adrian, Yang Rass. Mcd (1999) individual Psychopatology and Marital Disteres anslyzing the association and implication for therapy , behavior modification vel 23 No2.
-Hendrick, C., & Hendrick, S. S. (1988). Lovers wear rose colored glasses. Journal of Social and personal Relationships, 5 (2), 161- 183.

-Henn-, R. G. & Miller, R. B. (2004). Marital problems occurring in midlife. Implication for couple therapists. Journal of Family Therapy, 32 405-417.

-Ho M. K. (1987). Family therapy with ethnic minorities. Newbury Park. CA. Sage.

-Huston, T. & Vangelist A. (1991). Socio emotional behavior and satisfaction in marital relationships. A longitudinal study. Journal of Personality and Social Psychology, 721-7313.

-Jakaboski, S. M.(2004). Review of emprocically supported marital enrichment program. Journal of Family Relations. Vol. 53.

-Jeffry H.. Larson. D.. Russel. C., Smith, w. (1991). The effect of wake and sleep patterns on marital adjustment. Journal of Marital and Family Therapy Vol, 17. No. 1. 5365.

-Johnson, S. M. (2003). Emotionally focus interventions for couples with chronically ill children A 2-year follow up. Journal of Marital Psychology.

-Johnson, S. M.. Greenman P. S. (2006). The pat to a secure bond Emotionally focused couple therapy. Journal Clinical Psychology, 62(5) 597-609.

-Kluwer, Esthers, Hessink jose AM. Van devlietr (1996) marital conflict about the division of house hold laber and paid work journal of marriage and the family, Minneapolis nov. Vel 58.Iss.4.

-Larson Jeffry h, Benson, mark j, Wilson Stephan m.Medora Nilufar (1998) family of origin influences on attitude and reaness for marriage in late adoleseence. Journal of family Issues: vel 19.nov.

-LavkTence, A. & Curdech. C. (1995). Predicting change in marital satisfaction from husbands and wives conflict resolution styles. Journal of Marriage and Family, 153-164.

-Levenson R.W & gotman jm. (1985) physiological and affective predictors of change in relationship satisfaction. Journal of personality and social psychology. 49,85-40.

-Leriser. H. G. (1985). The dance of anger. New York. Harper & Row.

-Levenson. R. W. (1994). The influence of age and gender-on affect, physiology. and their interrelation A study of long term marriage. Journal of Personality and Social Psychology.

-Markman, H. & Dickson, F. Toward a model' for Prediction and Primary Prevention of marital and family distress and dissolution, London Academic Press, (1984).

-Markman Hj & floyd f(1980) possibilitoies for the perevention of marital discord; A Behavioral perspective. American journal of family therapy 8-24-48.

-Mehrabian, A. & Blum, personality and treatment correlates of marital satisfaction, Journal of personality (1999).

-Mc. nutty. J. (2004). Realistic expectations pivotal to marital. Journal of Marriage and Frnrrihy Tlrerapty.

-Mc- Cabe. M. P. (1999). The interrelationship between intimacy, relationship functioning and sexualitv among men and women in committed relationship. Journal of HumanSexuality. 3 1-42.

-Meyers, S.A. & Landsbergers, S.A (2002). Directs and indirect Pathways and marital satisfaction. Personal Relationship, 9 159-172.

– Murray. S. L.. Halmes. J. G.. Bellavia. G.. Griffin. D. W. & Doldmang. D. (2002). Kindred spirits' The benefits of ego centrism in close relationship. Journal of Personality and Social Psychology, 82 563-581.

-Muzi. M. J. (2000). The experience of parenting. Upper Saddle. NJ. Prentice-Hall.

-Nakonezny P. Shull R & Rodgers (1995) the effect of no foult divorce law on the divorce rate across the 50 states and its relation to in come education religiosity. Journal of Marital and family 57, 488.

-Niolon, Richard (2000) Communication Styleand Problem solving, Retrieved (2002) from the world wild web. http: /www. Psycho page. Com.

-Olson. D. H. & Larson. A. S. (1989). Predicting marital satisfaction using prepare A replication study. Journal of .Marital and Family Therapy, 15311-322.

-Parker. Keith D. Ortega. Suzannet and van Loning Ham judy (1995) Life satisfaction, Self- esteem and personal happiness among Mexican and African American Socialo ical S ectrum. 15: 131-145.

– Popenoe. David (1996) A world without fathers? WQ spring 96: 12-29.
-Rankin. H. & Esqure. H. (1997). Autonomy and relationship. Journal of Marital and -Fcrmilty Therapy. 175 -19.

– Roberts. L. J. (2000). Fire and ice in marital communication Hostile and distancing as predictors of marital distress. Journal of Marriage and the Family, 62693-707
-Robila. M. & Krishna kumar. A. (2005). Effects of economic pressure on marital conflict (r) in Romania. Journal of Family Psychology, 19-20.

-Robinson. Blanton. Lauer. Collins. N. L. & Coltrane, S. (1993). The relationship between marital characteristics, marital interaction processes and marital satisfaction. Journal of Counseling and Development.

-Ropers. S. J. & White. L. K. (1998). Satisfaction with parenting The role of marital happiness, family structure. and parents gender. Journal of Marriage and the Family, 6(2) 293-309.

-Sabatelli, R. M. & Bartle-Haring, S. (2003). Family of origin experiences and adjustment in married couples. Journal of Marriage and the Family, 65 159-169.

-Sacco. P. & Phares, V. (2001). Partner appraisal and marital satisfaction. The role of self-steam and depression. Journal of Marriage and the Family 504-513.

-Sacher. J. A. & Fine. M. A. (1998). Predicting relationship status and satisfaction after six months among dating couples. Journal of Marriage and the Family, 58(10) 21-23.

-Silliman, B 1998 patterns of adjustment, first three years. Marriage enrichment & Domestice violence information, Retrieved march 2001 from the world wide. Web: http: www. Uwyo, edu / ag / ces / family / Ben /Marriage/ stage/ stage patterns. Htm.

-Stocker, C. M., Youngblad, L.(1995). Marital hostily. Journal of Family Psychology. 13 (14) 598-609.

-White. L. & Edwards. J. (1990). Children and marital happiness Why the negative correlation. Journal of Family Issues, 7 13 1-147.

-White, L. K. (1990) Determinants of Divorce- A Review of Research in the Eighties. Journal of Marriage And the family.52,904.

-White, M & Epston, D.1991, Narrative means to therapeutic Ends. Norton. NY.
-WWW.uwnews .org/uwnews@u.washington.edu.
-Youg, Mark, E, & Long, LynnL. (1998) Counseling and therapy for couples. New York Brooks/ coo/ publisher company.

پیوستها

پیوست شماره 1
اصول و مراحل الگوی درمانی (TA )
جلسه اول
خوشامد گویی،مروری بر ساختار جلسات ، قوانین ومقررات مربوطه
آشنایی اعضا با یکدیگر
صحبت در مورد مشکلات گروه ( مشکلات زناشویی )
هدف های جلسه اول :
1- ایجاد ارتباط بیشتر اعضا با یکدیگر و نحوه باز خورد دادن
2-ایجاد انگیزه و تشویق و تاکید بر حضور مفید و موثر در جلسات آینده و تاثیرش بر روابط .
در آغاز جلسه ضمن عرض سلام و ادب به شرکت کنندگان از حضور به موقع آنان تشکر و قدردانی شد سپس در مورد چگونگی ارائه اجرای برنامه صحبت شد ومقررات مربوط به گروه به منظور تسهیل فرایند یادگیری واینکه هر شخص از شانس مساوی برای شرکت در بحث ها و فعالیت ها بر خوردار باشد. کتبا در اختیار اعضا ء گذاشته شد تا خود را معرفی کند تا آنجا که دوست دارد و اطلاعاتی در مورد خود بدهد. بعد از مرحله آشنایی اعضا گروه با هم رهبر گروه ده دقیقه در مورد روشی که به کار می گیرد توضیح داد اینکه این روش زبان ساده ای دارد و یک روش علمی است که در مورد سه بخش در شخصیت انسان یعنی " والد، "بالغ " ، کودک" صحبت می کند .سپس کمی در مورد مشکلات زناشویی برای اعضا گروه صحبت شد و از آنها خواسته شد که در مورد مشکلات زناشویی صحبت کنند.
خلاصه جلسه دوم :
صحبت در مورد (( من کودک ))
صحبت در مورد کودک طبیعی .
صحبت در مورد کودک تطابق یافته .
صحبت در مورد کودک عصیانگر
تکلیف جلسه بعد
هدف های جلسه دوم :
آشنایی با اولین بعد شخصیتی در نظریه(TA)یعنی من کودک و آشنایی با فیزیولوژی کودک مثالهایی برای تفیهم آسانتر ذکر شد و سپس اعضا گروه را به دسته های سه نفره تقسیم کرده و هر گروه برای خودش یک نماینده انتخاب می کنند سپس ده دقیقه به گروه فرصت داده شد تا در مورد (من کودک) خود صحبت کنند و نماینده هر گروه یادداشت کند و آنها را برای همه اعضا باز گو کند. در آخر جلسه هم تکلیف داده شد و از اعضا خواسته شد که برای جلسه بعد در مورد "کودک" خود و مواردی را که در زندگی خود از کودک شخصیت خود استفاده می کنند یادداشت کرده و همراه خود بیاورند.
خلاصه جلسه سوم:
مرور و بررسی تکالیف جلسه قبل
صحبت در مورد ((من والد)) حمایت کننده
صحبت در مورد انواع ((والد)) کنترل کننده
تکلیف جلسه بعد سرزنش کننده
تغذیه کننده

هدف های جلسه سوم :
آشنایی با قسمت (( والد )) شخصیت در نظریه (A .T) . آشنایی با انواع (( والد ))و عملکرد آنها و برای تفهیم بهتر مثالهای زیادی ذکر شد. بررسی ابعاد مثبت ومنفی هر کدام از قسمت های (( والد )) یعنی اینکه هر بخش " والد "به دو قسمت تقسیم می شود بخش مثبت و قسمت دیگر بخش منفی می باشد. سپس اعضا گروه به دسته های سه نفره تقسیم شده و به مدت ده دقیقه در مورد والد شخصیت خود صحبت کردند سپس نماینده هر گروه در مورد بحث های گروه خود توضیح داد. در آخر جلسه هم برای جلسه بعد تکلیف داده شد.
4- خلاصه جلسه چهارم :
مروری بر تکلیف جلسه پیش
صحبت در مورد " "بالغ "" شخصیت
نحوه رسم نمودار حالات نفسانی
تکلیف جلسه بعد
هد ف های جلسه چهارم :
در ابتدا تکالیف بررسی می شود .سپس در مورد (( من "بالغ " )) شخصیت صحبت می شود .و اینکه چه کار کنیم اطلاعات منفی ضبط شده در " کودک و"بالغ "" ما مانع شاد بودنمان نشود. سپس مجددا گروه را دسته بندی می کنیم تا هر گروه در مورد (("بالغ " ))خود صحبت کند. و نماینده هر گروه برای بقیه توضیح دهد . سپس درباره نمودار حالات نفسانی توضیح داده می شود(Ego gram ) در آخر جلسه هم تکلیف برای جلسه بعد داده می شود.
5 – خلاصه جلسه پنجم :
مروی بر تکلیف جلسه قبل .
صحبت در مورد بیماریهای شخصیت از نظر (A T) طرد ، تسلط ، آلودگی
باز کردن مفهوم (( مجری گری )) در (TA)
تکلیف جلسه بعد
هدف های جلسه پنجم :
ابتدای جلسه تکلیف جلسه قبل بررسی می شود سپس در مورد بیماریهای شخصیت از نظر (A T) صحبت می شود که شامل طرد ، تسلط ، آلودگی است.که هر کدام با شکل ومثال توضیح داده می شود . همچنین در مورد مجری گری شخصیت از نظر (A T) و اینکه چگونه می توان شخصیت را مجری گری کرد توضیح داده می شود . در این جلسه هم طبق روال گذشته اعضا دسته بندی می شوند. و کار گروهی انجام می دهند.و راجع به بیماریهای شخصیت صحبت می کنند و نماینده هر گروه برای بقیه توضیح می دهد.در پایان هم برای جلسه بعد تکلیف داده می شود.
خلاصه جلسه ششم :
مروری بر تکلیف جلسه قبل
بررسی چهار وضیعت زندگی
توضیح مختصری در مورد رابطه و واحدهای ارتباطی
تکلیف جلسه بعد
هدف های جلسه ششم :
در ابتدای جلسه تکلیف جلسه قبل بررسی می شود. سپس در مورد اینکه افراد از پشت چهار پنجره به دنیای اطراف خود نگاه می کنند و در چهار وضیعت قرار دارند.با ذکر مثالهای این چهار وضعیت زندگی توضیح داده می شود و اینکه چطور به وجود می آیند و اینکه هر کدام از این وضعیت ها به کدام قسمت شخصیت مربوط می شوند. در این جلسه توضیح مختصری در مورد رابطه وواحدهای ارتباطی داده می شود اینکه رابطه چیست و چگونه به وجود می آید و ظرفیت ارتباطی هر فرد چگونه باید پر می شود سپس اعضا دسته بندی شده و کار گروهی انجام می دهند. در آخر جلسه هم تکلیف جلسه بعد داده می شود .
7- خلاصه جلسه هفتم :
مروری بر تکلیف جلسه قبل .
بررسی انواع روابط از نظر ( TA ): 1- موازی 2- متقاطع 3- پنهان
تکلیف جلسه بعد.

هدف های جلسه هفتم :
در ابتدای جلسه به بررسی تکلیف جلسه قبل پرداخته می شود سپس در مورد انواع روابط با مثال های فراوان توضیح داده می شود . سپس اعضا دسته بندی شده و به کار گروهی می پردازند و درنهایت تکلیف جلسه بعد داده می شود.
8- خلاصه جلسه هشتم :
مروری بر تکلیف جلسه قبل
بررسی رابطه سالم و چگونگی رسیدن به آن
بررسی مفهوم نوازش
بررسی انواع نوازش
تکلیف جلسه بعد.
هدف های جلسه هشتم :
در این جلسه پس از بررسی تکلیف جلسه قبل در مورد رابطه سالم و راههای رسیدن به یک رابطه سالم در زندگی صحبت می شود. همچنین در این جلسه در مورد مفهوم نوازش از نظر (TA) صحبت می شود .و انواع نوازش بررسی می شود .سپس اعضا دسته بندی شده و تمرین گروهی در مورد نوازش انجام می دهند. در آخر جلسه هم تکلیف جلسه بعد داده می شود.
9- خلاصه جلسه نهم :
مروری بر تکلیف جلسه قبل
بررسی باز دارنده ها از نظر (TA)
تکلیف جلسه بعد
هدف های جلسه نهم:
در ابتدای جلسه به بررسی تکلیف جلسه قبل پرداخته می شود. سپس در این جلسه در مورد انواع بازدارنده ها صحبت می شود و تاثیر آنها در روابط و زندگی شخصی فرد مورد بررسی قرار می گیرد .سپس اعضا را دسته بندی کرده و کار گروهی انجام می شود. در آخر جلسه هم تکلیف جلسه بعد داده می شود.
10 – خلاصه جلسه دهم :
مروری بر تکلیف جلسه قبل
بررسی سوق دهنده ها از نظر (TA)
تکلیف جلسه بعد

هدف های جلسه دهم :
طبق روال جلسات قبل مروری بر تکلیف جلسه قبل می شود سپس در مورد سوق دهنده ها و تاثیر آنها در زندگی هر فرد بحث می شود .باز هم اعضا را دسته بندی کرده و کار گروهی انجام می شود. در آخر جلسه هم تکلیف جلسه بعد داده می شود.
11- خلاصه جلسه یازدهم :
مروری بر تکلیف جلسه قبل
بررسی اینکه ردیابی چیست و چگونه انجام می شود.
تکلیف جلسه بعد
هد ف های جلسه یازدهم:
در ابتدای جلسه به بررسی تکلیف جلسه قبل پرداخته می شود.سپس در مورد اینکه ردیابی چیست و چه مواقعی بهتر است از ردیابی استفاده کنیم صحبت می شود .همچنین مراحل ردیابی توضیح داده می شود . در مورد اینکه ردیابی چه کمکی به ما می کند صحبت می شود . اعضا دسته بندی شده وکار گروهی انجام می شود. در آخر جلسه هم تکلیف جلسه بعد داده می شود.
12-خلاصه جلسه دوازدهم:
مروری بر تکلیف جلسه قبل
بررسی سه بخش مغز وتاثیر این سه بخش در روابط .
بررسی شیوه های ابراز احساسات .
انجام پس آزمون.
هد ف های جلسه دوازدهم :
ابتدای جلسه تکلیف جلسه قبل مرور می شود. سپس در مورد اینکه مغز انسان از سه بخش تشکیل شده و هر سه بخش چگونه عمل می کند صحبت می شود. همچنین در این جلسه در مورد چگونگی ابراز احساسات و شیوه های صحیح ابراز احساسات صحبت می شود. یک کار گروهی هم انجام می شود . اعضا به هم باز خوردداده و در آخر جلسه از اعضای گروه یک پس آزمون گرفته می شود.
پیوست شماره 2
تمرین های مفید برای ابراز احساسات :
1- از جمله اهداف این تمرین, افزایش قدرت بیان شایسته احساس, با تمرین در عبارت های مخصوص بیان احساس می باشد لذا سعی شود که شش عبارت زیر هر چه بیشتر در مکالمات روزمره به کار برده شود.
من آنچه را که گفتید دوست دارم …
من آنچه را که گفتید دوست ندارم …
من آنچه شما کردید دوست دارم …
من آنچه شما انجام دادید دوست ندارم …
من از شما می خواهم که …
من از شما نمی خواهم که …
فعل جملات فوق تاکید روی احساساتتان دارد و شما را در رابطه ی مستقیم عاطفی با انسان دیگر قرار می دهد. گفتن جمله " من طرز تایپ کردن شما را دوست ندارم " بسیار دوستانه تر و صمیمانه تر از این جمله است که بگویید " این نامه خوب تایپ نشده است " با محدود بودن جمله های فوق به شش عبارت مشابه به راحتی می توانید از عهده تمرین منظم روزانه آنها برآیید.
در مرحله دوم باید در دفتر یادداشت خود جدولی با 7 ستون افقی هر ستون برای یک روز هفته ترسیم کنید. در پایان هر روز تعداد دفعاتی که هر یک از 6 عبارت فوق را بکار بردید یادداشت کنید یا در طول روز ضمن بکار بردن عبارت ها روی یک ورقه علامت بزنید در انتهای هفته شماره های هر روز را جمع کنید. این تمرین را به مدت سه هفته بطور کامل انجام دهید. جدول شما بایستی به صورت زیر باشد :
هفته سوم
هفته دوم
هفته اول
روز

شنبه

یکشنبه

دوشنبه

سه شنبه

چهارشنبه

پنجشنبه

جمعه

جمع دفعات در هفته

غالباً افرادی که در بیان احساس خود دارای مشکل هستند, قادر نیستند که عبارت های بیان احساسات را بیش از دو بار در روز, یا دریک هفته به کار برند. بعضی اشخاص حتی قادر به گفتن یکبار در هفته هم نیستند. در مرحله سوم تعداد استفاده از 6 جمله را در هفته اول مشخص کنید و بعد بطور مناسب و عملی این تعداد را برای هفته دوم افزایش دهید, این افزایش را طوری بدهید که منصفانه از عهده آن برآیید. مثلاً اگر توانستید در اولین هفته فقط یک بار یا دو بار این عبارات را بکار ببرید, در هفته دوم افزایش آن به روزی یکبار واقع بینانه تر است. یا اگر توانستید در هفته اول روزی دو تا سه بار بکار ببرید احتمالاً می توانید در هفته دوم این تعداد را در روز به دو برابر برسانید. همچنان به کوشش خود در افزایش تعداد دفعات در هر روز آنقدر ادامه بدهید تا به مقدار دلخواهتان برسید. این روال افزایش دفعات را در هفته دوم هم ادامه بدهید. بعد یک هدف جدید برای خود مطرح کنید. اگر احتمالاً این عبارت ها به نظر شما سخت رسید در آن صورت عبارتی دیگر را جانشین آن سازید. برای بعضی به نظر می رسد گفتن جملات ( من موافق هستم که .. ) و ( من مخالفم که … ) از بقیه جملات متداول و راحت تر است و بهر حال وقتی که توانستید آنچه را خود ساخته اید به آسانی بکار ببرید آن وقت جملات فوق را نیز مجدداً بکار بندید. در مرحله چهارم وقتی که دومین هفته این تمرینات را با موفقیت پشت سر گذاشتید, نحوه بکار بردن این عبارات را توسط خود بررسی کنید و ببینید در استعمال کدامیک از عبارات با مشکل مواجه شدید و تحت چه شرایطی این مشکلات بوجود آمد. مثلاً ممکن است پی ببرید که در بیان جمله ( من از شما می خواهم … ) یا ( من نمی خواهم که شما … ) نگران این بودید که که نوعی فشار روی طرف دیگر بگذارید و در نتیجه او از شما برنجد. اما بین درخواست و مطالبه فرق بسیاری است . اگر شما جمله ( من می خواهم … ) را به زبان آورید و طرف دیگر در مقابل امتناع کرد و نه گفت در نتیجه ناراحت شدید, ولی نه خشمگین یا افسرده این سخن شما یک درخواست از طرف دیگر بود و شما به او آزادی نه گفتن و خودداری از درخواست خود را داده اید. اما اگر پس از دریافت پاسخ منفی خشمگین و یا افسرده شدید این به آن معنی است که شما از طرف مطالبه و ادعا کرده و حق امتناع از درخواست خود را از او سلب کرده اید. به محض اینکه به تفاوت بین این دو امر آگاه شدید و حقوق شخص دیگر را نسبت به احساس و نیاز خود, قبول کردید آن وقت بکار بردن جمله ( من می خواهم ) برایتان آسان تر خواهد شد. بعضی از مردم از گفتن جمله ( من دوست ندارم … ) ناراحتی ندارند. اما نمی توانند بگویند : ( من دوست دارم ). وقتی شروع کردید که احساستان را هر چه که باشد ابراز کرده و بیرون بریزید این کار سایر جنبه های بیان احساس را در شما تقویت می کند. پیغام و بیان احساس خود را با تمامی اجزاء صورت و اعضای بدنتان انجام دهید, اغلب مردم فاقد بیان احساس در صورت خود هستند و بدنشان را موقع بیان احساس ثابت و بی حرکت نگه می دارند یا حالتی نا متناسب و ناهماهنگ با احساس به چهره و بدن خود می دهد. مثلاً مردی که در گوش چنین زمزمه ای می کند " عزیزم تو را دوست دارم " و در همان لحظه حالتی جدی و خشن دارد نمی تواند ارتباط احساسی خود را با طرف مقابل به نحو مطلوب انجام دهد.
هنگام بیان احساسات نکات زیر را رعایت کنید :
لحن صدا و بیان – یک لحن صدای جدی , با اعتماد به نفس و رسا نشانه رفتار قاطعانه و محکم است.
چشم دوختن مستقیم به طرف – نگاه خود را مستقیم به چشمان کسی که مخاطب شما بیاندازید.
حرکات بدن – رفتار فرانسویان را که موقع صحبت حرکت و پیچ و خم فراوان به بدن خود می دهند سر مشق قرار دهید.
حالت صورت – چهره خود را با نوع احساسی که ابراز می کنید هماهنگ سازید مثلاً وقتی بر کسی خشم می گیرید یا از او انتقاد می کنید لبخند به لب نداشته باشید یا بر عکس به کسی که اظهار عشق و محبت می کنید یا تحسینش می کنید نگاه خصمانه و اخم آلود نیاندازید همیشه احساس واقعی و درونی خود را در صورتتان نشان دهید و ماسک ظاهر سازی را کنار بگذارید. تمرین های بیان احساس ممکن است مصنوعی به نظر برسد و غیر طبیعی به نظر برسد. در واقع اینطور هم هستند به همین علت است که به آنها تمرین و ورزش می گوییم.
پس چگونه چنین تمرین ها و ورزش های تصنعی ما را به بیان واقعی و خود به خود احساسمان هدایت می کند؟
اولاً بیان عواطف هر چند ظاهری موجب تحریک و تقویت هیجانات و امور شوق بر انگیز در ذهن شما گشته و به این ترتیب آدم پر جنب و جوش تری می شوید. بعلاوه بیان مداوم احساس, مرکز اضطراب و نگرانی ها را در مغز, آرامش می دهد و لذا کمتر احساس اضطراب و تشویش می کنید. و هر چه کمتر احساس اضطراب و نگرانی کنید راحت تر می توانید احساس واقعی خود را درک و بیان کنید.
ضمناً با انجام تمرین های بیان احساس مهارت بیشتری در بیان ساده و روان احساساتتان بدست می آورید و به محض اینکه در این کار استادی و مهارت کافی پیدا کردید دیگر نیازی نخواهید داشت جملات " من دوست دارم که … " یا " من دوست ندارم … " را فرمول وار تکرار کنید بلکه خود به خود قادر خواهید بود احساس واقعی درونتان را به هر سبک و روشی که دوست دارید ابراز کنید.
بیان احساس حتی می تواند بر زندگی فرزندان شما هم اثر بگذارد اینکار برای آنان صورت الگو و سرمشق خواهد بود. از آنجا که آنها فرصت رشد و تربیت در بین بزرگسالان را پیدا می کنند. لذا می توانند به ؛آزادی احساساتشان را بیان کنند و به دلیل اینکه شما مدل قاطعیت و آزادی برای آنان می شوید بیشتر مستعد بیان آزادانه احساس و مشارکت با شما خواهند بود. ( طبیب زاده 1379, به نقل از نورالهی ،1382)

پیوست شماره 3

پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (ENRICH)
با سلام و خسته نباشید
این پرسشنامه شامل جملاتی درباره ی جنبه های مختلف زندگی شماست ممکن است با آن موافق یا مخالف باشید . هر جمله را با دقت بخوانید و سپس میزان موافقت یا مخالفت خود را با علامت ( ×) مشخص نمائید توجه داشته باشید جواب صحیح یا غلط وجود ندارد سعی کنید حتی الامکان از پاسخ به گزینه نه موافق نه مخالف خودداری نمائید . فقط هنگامی این گزینه را علامت بزنید که در مورد موافق یا مخالف بودن خود نست به یک جمله کاملاً شک و تردید داشته باشید .
نام و نام خانوادگی :………………………………تاریخ تولد :…………………….تاریخ ازدواج :………………. تعداد فرزندان :…………………. تحصیلات :……………………..نمره خام :…………….. نمره هنجار شده :……………………….
ردیف
جملات
کاملاً موافقم
موافقم
نه موافق نه مخالف
مخالفم
کاملاً مخالفم
1
من و همسرم یکدیگر را کاملاً درک می کنیم .
5
4
3
2
1
2
همسرم خلق و خوی مرا کاملاً درک می کند و با آن سازگاری دارد .
5
4
3
2
1
3
هرگز حتی یک لحظه از رابطه با همسرم تاسف نخورده ام .
5
4
3
2
1
4
از ویژگی های شخصیتی و عادات شخصی همسرم راضی نیستم .
1
2
3
4
5
5
از اینکه در زندگی مشترکمان مسئولیت های خود را خوب ایفا می کنیم ، خوشحالیم .
5
4
3
2
1
6
روابط با همسرم رضایت بخش نیست و احساس می کنم وی مرا درک نمی کند .
1
2
3
4
5
7
از نحوه تصمیم گیری ها در مورد چگونگی حل و فصل اختلافاتمان بسیار خشنود هستم .
5
4
3
2
1
8
از وضعیت اقتصادی خانواده و نیز شیوه تصمیم گیرهای مربوط به آن راضی نیستم .
1
2
3
4
5
9
از نحوه برنامه ریزی اوقات فراغت و نیز صرف اوقات در کنار همسرم بسیار خشنود هستم.
5
4
3
2
1
10
از نحوه ابراز عشق و احساسات و نیز رابطه جنسی با همسرم بسیار خشنود هستم .
5
4
3
2
1
11
از نحوه ایفای نقش و مسئولیت خود و همسرمن به عنوان والدین راضی نیستم .
1
2
3
4
5
12
گاهی اوقات همسرم قابل اطمینان نیست و همیشه خط مشی خود را دنبال می کند .
1
2
3
4
5
13
همسرم گاهی حرفهایی می زند که باعث تحقیر من می شود .
1
2
3
4
5
14
هنگام در میان گذاشتن مشکلات با همسرم معمولاً فکر می کنم که او مرا درک نمی کند.
1
2
3
4
5
15
در تصمیم گیری های مالی مشکل داریم .
1
2
3
4
5
16
از اینکه نمی توانم بدون اجازه همسرم پول خرج کنم باعث آزارم است .
1
2
3
4
5
17
تا زمانی که همسرم در کنار نباشد به من خوش نمی گذرد .
5
4
3
2
1
18
از اینکه همسرم نزدیکی را به صورت غیر منصفانه قبول یا رد کند ناراحت می شوم .
1
2
3
4
5
19
اختلاف نظر راجع به اینکه تا چه اندازه ای باید به فرزندانمان برسیم برای ما بصورت مشکلی درآمده است .
1
2
3
4
5
20
من احساس می کنم والدینمان مشکلاتی را در زندگی زناشویی ما بوجود می آورند .
1
2
3
4
5
21
من و همسرم در اینکه چگونه به اعتقادات مذهبی مان عمل می کنیم اختلاف نظر داریم.
1
2
3
4
5
22
گاهی اوقات همسرم خیلی کله شق است .
1
2
3
4
5
23
گاهی اوقات می ترسم نیاز خود را از همسرم درخواست کنم .
1
2
3
4
5
24
گاهی اوقات درباره مسائل جزئی جر و بحث های جدی داریم .
1
2
3
4
5
25
از نحوه تصمیم گیری راجع به میزان پس اندازمان بسیار راضی هستم .
5
4
3
2
1
26
به نظر می رسد من و همسرم به مهمانی ها و فعالیت های اجتماعی یکسانی علاقه مند هستیم.
5
4
3
2
1
27
از میزان ابراز عشق پیش از نزدیکی از سوی همسرم راضی هستم .
5
4
3
2
1
28
من و همسرم در چگونگی کنترل رفتار فرزندانمان توافق داریم .
5
4
3
2
1
29
ما به قدر کافی با اقوام و دوستانمان وقت صرف می کنیم .
5
4
3
2
1
30
من معتقدم که در زندگی زناشویی مان دچار احتلاف عقیده هستیم .
1
2
3
4
5
31
از اینکه همسرم اغلب دیر به منزل می آید رنج می برم .
1
2
3
4
5
32
ای کاش همسرم بیشتر مایل بود مرا شریک احساساتش کند .
1
2
3
4
5
33
برای اجتناب از درگیری با همسرم دست به هر کاری می زنم .
1
2
3
4
5
34
من و همسرم هر دو از ضعف های همدیگر مطلع هستیم و آنها برای ما مشکل جدی ایجاد نمی کند .
5
4
3
2
1
35
تصور نمی کنم همسرم برای تفریح و گذران اوقات بیکاریش همراه من فرصت یا توان کافی داشته باشد .
1
2
3
4
5
36
ما به دنبال راههایی هستیم تا از طریق آن بتوانیم روابط جنسی مان را جالبتر و لذت بخش تر کنیم .
5
4
3
2
1
37
به نظر می رسد که بچه ها علت اصلی ایجاد مشکلات در روابط ما هستند .
1
2
3
4
5
38
از اینکه وقتی را با بعضی از بستگان همسرم صرف کنم لذت نمی برم .
1
2
3
4
5
39
من و همسرم درباره بعضی مسایل مذهبی توافق نداریم .
1
2
3
4
5
40
گاهی اوقات همسرم خیلی مستبد و زورگو است .
1
2
3
4
5
41
گاهی اوقات باور کردن حرفهای همسرم برایم مشکل است .
1
2
3
4
5
42
گاهی اوقات فکر می کنم کشمکش های بین من و همسرم همچنان ادامه دارد و پایان نخواهد یافت .
1
2
3
4
5
43
از اینکه همسرم علایق و سرگرمی های شخصی کافی ندارد نگران هستم .
5
4
3
2
1
44
هنگام صحبت راجع به مسایل جنسی با همسرم کاملاً احساس راحتی می کنم .
5
4
3
2
1
45
از زمانی که صاحب فرزند شده ایم به عنوان یک زوج برای با هم بودن به ندرت فرصت کافی داریم .
1
2
3
4
5
46
همسرم زیادی وقتش را با دوستان و اقوامش می گذراند .
1
2
3
4
5
47
من و همسرم به خاطر اعتقادات مذهبی مان احساس محدودیت می کنیم .
1
2
3
4
5

جدول نرم پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ
نمره T
اعداد میانی
نمرات
نمرهT
اعداد میانی
نمرات
نمره T
اعداد میانی
نمرات
53
185
187-183
33
130
132-128
12
75
77-73
55
190
192-188
35
135
137-133
14
80
82-78
57
195
197-193
36
140
142-138
16
85
78-83
59
200
202-198
38
145
147-143
18
90
92- 88
61
205
207-203
40
150
152-148
19
95
97-93
63
210
212-208
42
155
157-153
21
100
102- 98
65
215
217-213
44
160
162-158
23
105
107-103
67
220
222-218
46
165
167-163
25
110
112-108
69
225
227-223
48
170
172-168
27
115
117-113
71
230
232-228
50
175
177-173
29
120
122-118
73
235
237-233
52
180
182-178
31
125
127-123

i=5 a=0/95 =175/82 S2=697/71 S=26/41

نمره محاسبه شده نرم از نوع t است که در آن میانگین برابر با 50 و انحراف معیار 10 است .
نمره های کمتر از 30 نشانگر نارضایتی شدید همسران از روابط زناشویی است .
نمره های بین 30 تا 40 نشانگر عدم رضایت از روابط زناشویی همسران است .
نمره های بین 40 تا 60 نشانگر رضایت نسبی و متوسط از روابط زناشویی است .
نمره های بین 60 تا 70 نشانگر رضایت زیاد همسران از روابط زناشویی است .
نمرات بالاتر از 70 نشانگر رضایت فوق العاده از روابط زناشویی بین همسران است .

پرسشنامه ابراز احساسات :
لطفاً به سوالات زیر پاسخ دهید از لطف و محبت شما سپاسگزارم .
سوالات
تقریباً همیشه
بیشتر اوقات
گاهی اوقات
بندرت
تقریباً هیچ وقت
1- همسرم نسبت به ابراز احساسات من بی تفاوت است .
1
2
3
4
5
2- از گفتگو با یکدیگر چندان لذت نمی بریم .
1
2
3
4
5
3- وقتی همسرم غذا درست می کند از سلیقه ی او در آشپزی تعریف می کنم .
5
4
3
2
1
4- از تصمیماتی که درباره تنظیم خانواده و داشتن تعداد فرزندان می گیریم راضی هستیم .
5
4
3
2
1
5- همسرم حرفهای مرا جدی نمی گیرد .
1
2
3
4
5
6- سالگرد ازدواجمان را جشن می گیریم و هر دو از این کار لذت می بریم .
5
4
3
2
1
7- در مورد رفت و آمد به منزل اقوام و خانواده هایمان به تفاهم می رسیم .
5
4
3
2
1
8- سعی می کنم محبتم را کمتر به همسرم ابراز کنم ، چون ممکن است از آن سوء تعبیر کند .
1
2
3
4
5
9- من وهمسرم از نقاط مثبت همدیگر تعریف می کنیم .
5
4
3
2
1
10- وقتی از سرکار به خانه بر می گردم وقایع روزانه ی محل کارم را برای همسرم توضیح می دهم .
5
4
3
2
1
11- از ترس اینکه همسرم از من رنجیده شود با او صحبت نمی کنم .
1
2
3
4
5
12- وقتی که بیرون از منزل هستم از طریق تلفن احوال همسرم را می پرسم .
5
4
3
2
1
13- وقتی به خانه بر می گردم دوست دارم از همسرم بپرسم که روز را چگونه گذرانده است .
5
4
3
2
1
14- احساسات منفی خودم را از قبیل ترسها ، عصبانیتها و… را با همسرم در میان می گذارم .
5
4
3
2
1
15- اوقاتی را در شبانه روز با هم گفتگو می کنیم .
5
4
3
2
1
16- نقاط ضعف همسرم را بطور مرتب به او تذکر می دهم تا خود را اصلاح کند .
1

17- وقتی همسرم کاری برایم انجام می دهد از او تشکر می کنم .
5
4
3
2
1
18- وقتی که وارد خانه می شوم به سراغ همسرم می روم و به گرمی با او احوال پرسی می کنم .
5
4
3
2
1
19- هنگام گفتگو با همسرم از کلماتی مانند " عزیزم " ، " جانم " و غیره استفاده می کنم .
5
4
3
2
1
20- برایم مهم نیست که همسرم چه نوع لباسی می پوشد .
1
2
3
4
5
21- در لحن صدای همسرم در صحبت با من محبت و صمیمیت را احساس می کنم .
5
4
3
2
1
22- همسرم را بخاطر رفتارهای نامناسب خانواده اش سرزنش می کنم .
1
2
3
4
5
23- از میزان محبتی که همسرم به من دارد کاملاً راضی هستم .
5
4
3
2
1
24- نقاط منفی همسرم را در جمع اقوام و دوستان بیان می کنم.
1
2
3
4
5
25- گفتگوهای ما در آخر به جر و بحث کشیده می شود .
1
2
3
4
5
26- در حضور دیگران همسرم به من احترام نمی گذارد .
1
2
3
4
5
27- به تفاوتهای روانی یکدیگر احترام می گذاریم .
5
4
3
2
1
28- همسرم را دوست دارم و این احساس را آشکارا به او منتقل می کنم .
5
4
3
2
1
29- برای خوشحال کردن همسرم به اتفاق کاری صورت می دهیم .
5
4
3
2
1
30- وقتی با همسرم در مسائل عاطفی ، شخصی گفتگو می کنم رابطه ی مان آسانتر و راحتر می شود .
5
4
3
2
1
31- من و همسرم سعی می کنم رابطه ی عاطفی خود را جالب و لذتبخش نگه داریم .
5
4
3
2
1
32- وقتی با همسرم هستم نیازی نمی بینم که سر و وضع خود را خیلی مرتب کنم .
1
2
3
4
5
33- همسرم را به کارهای مورد علاقه اش تشویق می کنم .
5
4
3
2
1
34- اگر همسرم کار اشتباهی انجام دهد او را سرزنش می کنم
1
2
3
4
5

ABSTRACT

The effectiveness of the group therapy, with an approach to the conversational analysis of Eric Berne (TA) on the increase of the marriage satisfaction and emotions outbreak among women of Tehran, has been fully studied in this research. The research is of experimental type and the sampling method is random and multistage cluster. From among the education district of Tehran Province, District 4, and from among the high schools of the said District, a high school was chosen randomly.
Once the test was given to ninety students, 24 were chosen randomly, 12 of whom were put in the test group and 12 others in the control group. Tests on emotions outbreak and marriage satisfaction were first given to both groups; then, the test group were given group therapy in terms of twelve session, with an approach to the conversational analysis (TA); once the group therapy (TA) was over, the status of the emotions outbreak and marriage satisfaction were re-examined in both groups. Test group was given both tests one month after the last group session for follow-ups. Data then underwent statistical analysis.
Enrich 47-question questionnaire was used for the collection of data and analysis of marriage satisfaction, and the 34-question questionnaire formulated by Mr. Mohammad Amini Ghomi was used for the verification of the outbreak of emotions in groups.
T test was used for the statistical analysis of the data, and Calmogrov – Smearnov test was used for the verification of the normality of pretests in both test and control groups.
Group therapy with an approach to the conversational analysis (TA) was found effective on the proper methods of emotions outbreak and marriage satisfaction.

Key words: group therapy, conversational analysis, emotions outbreak, marriage satisfaction

By Darioush Khanehei

1 – Glasser
1 transctional analysis
2 Jons
3 Stoart
4 Hariss
5 Eric Berne
6 Halfoard
7 Brin & Maci
8 Lowtz
9Robinson & Fenll
10 Fellip- H
11 Gottman
12Goleman.D
1- Hawkins
2 Olson
13 Enrich
14group therapy
15 Loppleh
16 Staier
17 A.Ellis
18 Kalich. N. & Mahler
19 Shwartzer & Lepin
1 Glenn , N.D & Keramer , K.B
21 Larenson
22 Vablent
23 Dis
24 Sabatelli & Bartle
25 Jin
26 Nonkonenzy P & Rodgers
27 Niolon , R
28 Carelson,J.
1 Russ
2 Yaju
3 Gow
1 Larson
2 Nebson
3 Willson & Madowra
4 Logal
5 Sniger
6 Longherst
7 Bell , J
1 Main kim
30 Garown
31 Levinson , R.W
32 Grouer
1 Mishel
34 Wings & Murray
35 Fildes , N
36 Beck
37 Gerif&Mallherb
38 Siliman
39 Silverman
40 Canarry & Stanford
41 Caslwo
1 Okum
43 Odunne , W & Crouch , J.L
44 Gareef & Malherf
45 Ballard & Reisch
46 Masters , L
2 Cely . Kotlar
48 Hanglshid
49 Sinomackrbek
50 Nelss
51 Asttily
1 Sang
1 Dikson
53 Greef , P
54 Hendrick , C
55 Rayan
56 Blowd & Wlef
57 Garry & Barx
1 Horest
1 Demo , D.M
59 Glenn , N.D
60 Markman , H . J
61 Harotiz
1 Coming

63 Nacks
1 Brechler.R
2 New Period
3 ParenT.Al Period
4 Middle life property
1 Post parenT.Al
2 Empety nest
3 Culminiation

1 Goldman
2 Campbell , Simpson , Kashy & Fletcher
3 Meyers & Landsbergers
4 Buunk & Ybema
5 . Beach & Tesser
6 Crych
7 . Devito & Hopkins
8 Murray , Halmes , Bellavia , Griffin & Doldeman
64 Fichsen & All
65 Caughbin & Haston
1 Caresten
2 Collins, N.l & Reed, S.J
3 Lauer et all
4 Robinson & Blanton
1 Haring
1 – Hendrik
1 – pual Exman
2 Exaggeration
3 Libberman
66 E-E. Commings
1 – Verbal
2 – nonverbal
3 Williamson
1 Garry
1 Wilsvis & Peterson
2 Miller et All
1 – آیه 8 سوره نباء
1 Racket Feeling
67 roal
68 social Control
69 symptomatic Relife
70 trans ferance
71 Scriptcure
72 Open Communication
1 . Pat Crossman
2 . Prission
3 . Protection
4 . Potency
1 contamination

1 Exclusion
1 transference

1 complentransaction
1 Counterransference
2 crossed transaction
1 stroke
1 Levin

1 Kong
2 Sinclair
3 Mouk
4 Stackert
5 Bursik
73 Huston . T , et.All
74 Humesterom
75 Sacher & Fine
76 Robila , Krishna & Kumar
77 Forman
3 . Fincham & Bradbury
—————

————————————————————

—————

————————————————————

41

135


تعداد صفحات : 146 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود