تارا فایل

اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا


یشگفتار:
منطقه خلیج فارس را نظریه پردازان قدیمی بخاطر وجود انرژی در آن "هارتلند" نامیده اند و تسلط بر آن را فرمانروایی هر کشوری در جهان می دانند. آمریکا هنگامی که سیاست فعالی را در عرصه بین المللی آغاز کرد منطقه خلیج فارس را در سیاست خارجی خود، لحاظ ویژه بخشید و سعی کرد ثبات خاورمیانه را به نفع خود برای هژمونی آمریکا حفظ نماید و هر گونه عوامل مزاحم را سد و اختلال این ثبات گردیده است، سعی کرده است از میان راه بردارد. ایجاد عوامل مختل کننده در مسیر اتحاد شوروی برای جلوگیری از نفوذ آن ، برای این منظور صورت گرفته است سرنگونی دکتر محمد مصدق و جذب مصر به طرف آمریکا در این راستا بوده است و مخالفت با جمهوری اسلامی ایران برای این منظور "ثبات خاورمیانه" برای تضمین منافع حیاتی آمریکا می‎باشد و حمایت از اسرائیل در جهت تامین این اهداف بلندپروازانه آمریکا می‎باشد. این مجموعه سعی در بررسی این روند دارد. در آخر از آقای دکتر موسوی زاده به خاطر حسن و تدبیر لازم در جهت ارائه مطلوبتر همین تحقیق، هر چند ناقص تشکر کرده و توفیقات آن جناب را از خداوند منان خواستارم%

بسمه تعالی
اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا 22/1/84
پشت منازعاتی که با زور و قدرت برای کنترل نفت جهان صورت می گیرد1 آشکار می شود که اشتهای سیری ناپذیری برای کنترل انرژی بدنبال صنعتی شدن جهان وجود دارد . ارقام حیرت آور در طی دهه 1960 سقوط افزایش تقاضای جهانی نفت که صدور هفت درصد در سال ثابت مانده بود ، اکنون تقاضای آن به دو برابر افزایش یافته است نشان می دهد میزان تولید نفت از 21 میلیون بشکه در روز در سال 1959 به 41 میلیون بشکه در روز در سال 1969 رسیده است در طی این دوره 100 میلیون بشکه نفت معروف شده است . بر اساس یک برآورد محافظه کارانه اگر میزان نفت %5 فقط افزایش یابد متوسط تولید نفت ، 105 میلیون بشکه در سال 1989 پیش بینی میشود . اما نیاز انبوه جهانی نفت که فقط میزان آن 9/532 میلیون بشکه در سال میرسد تنها بر ادامه حیات در جهان صنعتی کنونی ضروری است . این تنها یک نقش جزئی ازنیاز نفتی کشورهای صنعتی جهان میباشد . که تا اندازه ای کشورهای صنعتی را در وضعیت دشواری از نظر تامین نفت خام قرار داده است که وجود این وضعیت دشوار در پشت منازعات که برای بدست آوردن نفت خام صورت می گیرد مخفی مانده داست . در سال 1970 نیاز ایالات متحده آمریکا که به نفت 7/43 درصد برآورد می شد که به استثنای نفت ، گاز با 3/32 درصد و زغال سنگ با 20 درصد وهیدروالکتریک با 8/3 درصد و سوخت هسته ای با 6/0 درصد مصرف میشد . در سال 1970 ، متوسط مصرف ایالات متحده ، 8/14 میلیون بشکه در روز بود ؛ این میزان مصرف ، 000ر672 یا 9/4 درصد بیشتر از متوسط مصرف روزانه در سال 1969 بوده مصرف انبوه برای 1970 ، 4/5 بیلیون بشکه برای ایالات متحده آمریکا ثبت شده که بر طبق بررسی مطبوعات نفتی بریتانیا معادل 100/1 گالون تولید برای هر مرد ، زن ، بچه در آمریکا کافی است . پیشتر از این ، این مصرف ناشی از سوخت نفت با 6/14 درصد سوخت به 3/2 میلیون بشکه در روز میرسد سوخت گازوئیل با 7/4 درصد به 8/5 میلیون بشکه در روز میرسد زیر میزان سوخت مصرف امریکا مشخص می شود .

1965
1970
1975
1980
نفت
گاز
زغال سنگ
هیدروالکتریک
سوخت هسته ای
1/43
9/29
1/23
9/3

3/43
3/32
20
8/3
6/0
7/43
1/31
2/17
4/3
6/4
3/43
1/29
7/14
9/2
10
مصرف کل
100
100
100
100
بر حسب ذخایر انرژی موجود آمریکا ، کل تولیدات داخلی آمریکا ، در سال 1970 ازهیدروکربنهای مایع به 3/11 میلیون بشکه در روز میرسد که نسبت به سال قبل از آن (1961) بیش از 9/4 درصد مصرف ، به 1/9 میلیون بشکه در روز میرسد . سوخت گازطبیعی و گاز مایع با 8/5 درصد مصرف به 7/1 میلیون بشکه در روز میرسد که کمترین گاز کوره با 1/1 درصد به 5/0 بشکه میرسد و مقدار هیدروکربنهای مایع 02/0 میلیون بشکه در روز میرسید ، مابعدالتفاوت بین تولید فرآورده های نفت و مصرف داخلی با واردات این این فراورده ها جبران میشد با واردات این فراورده ها در سال 1970 د، نفت خام به میزان 3/1 میلیون بشکه در روز و فراورده های آن ، به 1/2 میلیون بشکه در روز میرسد . واردات نفت خام و فراورده های آن در حدود %22 از کل مصرف نفت خام داخلی آمریکا را تشکیل میداد .اگروقفه بین ذخایر موجود و تقاضا باشد موجب نگرانی مقامات عالیرتبه آمریکا می شود . بر طبق نظر موقتی هویت اندکی توقف در صنعت در نتیجه کمبود ذخایر نفت صورت گیرد ، ذخیره دوباره آن هنگامی میسر است که دولت آمریکا به تولید نفت خام خود بصورت کافی اقدام نماید . در سال 1969 ، ایالات متحده ذخایر نفتی خود را به میزان 6/29 میلیون بشکه رساند .
این یک کاهش سریع را به میزان 5/3 درصد به سال 1968 را نشان میدهد که بیشتر ازمیزان کاهش 1/2 درصدی سال 1968 و 2/0 درصدی سال 1967 میباشد . ذخایر نفت آمریکا فقط 2/8 درصد ذخایر نفتی جهان میباشد که تنها برای 5/9 سال نفت تولید شده در سال 1970 ، کفایت می کند تنها برای 5/9 سال نفت تولید شده در سال 1970 ، کفایت می کند . کاهش تدریجی ذخایر نفت در ایالات متحده ، نشان میدهد که تراز ذخایر نفتی آمریکا در سال 1970 ، 29540 میلیون بشکه یا 5/8 درصد نسبت به سال 1969 را کاهش یافته است . حتی اکتشافات انجام شده حتی میزان این کاهش را تا صدور %13 برآ.ورد مینماید وقتی این اکتشافات نشان میدهد که تراز ذخایر نفتی آمریکا از 13736 میلیون بشکه در سال 1969 به 5/11 میلیون بشکه در سال 1970 رسیده است . این بطور پیوسته کاهش تر از 48 درصدی مرادر 40 سال اخیر نسبت به سال 1956 ، در دخایر نفتی آمریکا ، نشان میدهد ایالات متحده آمریکا ،خواهان افزایش ذخایر نفتی داخلی خود ، به دلایلی مانند نیازهای اکولوژیکی و خروج سوخت زغال سنگ از بازار مصرف و محدودیت تولید گاز طبیعی و مسائل تکنولوژیکی و فنی در مواجهه با توسعه انرژی هسته ای ، میباشد پرفسورها هالفورد ال پیش بینیمی کند که دولتهای پیشرفته درصد جانشین کردن انرژی هسته ای بجای بخشی از نفت میباشد . ولی آن در آینده ، بعید به نظر میرسد . 20 سال قبل این نظر مورد پذیرش قرار گرفت و فقط انرژی هسته ای توانست 6/0 درصد از کل انرژی مورد نیاز آمریکا را تامین کند . بر طبق دیدگاه جین مورال نماینده امریکا در امور دفاعی – امنیتی داخلی بیان میدارد هر چه بندرت توسعه منابع نفتی ، زمانبر هست اما نباید ایالات متحده نباید از دستیابی به این صنایه غفلت نماید . این منابع بقدر کافی نیازمند جستجوی زیاد برای کشف چاههای نفتی و زمان خیلی زیاد برای رفع موانه سر راه میباشند . آن بر مبنای باوری است که احتمالاً خواهان فرمانروائی مطلق آمریکا توسطانرژی بی نظیر نفت که جانشین توسط انرژیهای دیگر به جای آن متصور نیست .مورال به دقت وضعیت دخایر نفتی ایالات متحده را بررسی کرده است در این باره می گوید:
"تقاضای ما برای نفت خام هراسناک و وحشت آور بطور سریع رشد یافته است و ظرفیت داخلی ما با این روند تقاضا خسارت دیده و این مطلبی نیست که قابل کتمان باشد و احتمالاً کاشی مسلم ما از کل ذخایر نفتی ، در آینده قابل پیش بینی است."
در حالیکه برآورده ها حاکیست که نیاز ایالات متحده آمریکا به نفت ، در سال 1980 52 میلیون بشکه در روز برآورد میشود . که ایالات متحده فقط توانسته است 5/21 میلیون بشکه از آنرا از ذخایر نفتی خود ، تامین نماید در حالیکه ایالات متحده آمریکا به بیش از 25 میلیون بشکه در روز به انرژی نفت ، احتیاج داشته است ، فقطتوانسته است در حدود 5/12 میلیون بشکه از آنرا در داخل تولید نماید ومابقی مجبور بوده است از خارج تامین نماید . واردات آمریکا ، از کانادا بیش از 2 میلیون بشکه در روز وکشورهای نیمکره شرقی بیش از 2/3 میلیون بشکه در روز و شرق دور بیش از 2/0 میلیبون بشکه در روز برآورده میشود ولی این میزان به بیش از 1/7 میلیون بشکه در روز از منابع طبیعی نفتی خلیج فارسو آفریقا که بیش از %5 کل واردات نفتی آمریکا ازسایر نقاط جهان را تشکیل می دهد .از این مناطق ، تامین می شود . منطقه خلیج فارس که بیش از 2 %60 ذخایر نفتی و 30 درصد از منابع گازی جهان را در بر دارد . آمریکا حدود %30 ، اروپای غربی 60 درصد و ژاپن 76 درصد نفت وارداتی خود را از خلیج فارس تامین می کنند . ازاینرو دستیابی به کشورهای خلیج فارس وخود خلیج فارس که در حقیقت شاهرگ حیاتی نفت وارداتی آمریکا و متحدان آن است ، نهایت اسمیت را دارد . اثر امنیتی نفت خلیج فارسنیز با اهمیت است . به این معنی که نه تنها اقتصاد کشورهای اروپایی ، بلکه سیستم های دفاعی آنها نیز برای کارکرد خود نیاز به نفت خلیج فارس دارند . بنابراین "ناتو" مهمترین بهره گیرنده و در حقیقت وابسته به نفت خلیج فارس است .
از اینرو حفاظت از امنیت منطقه خلیج فارس جز اهداف راهبردی ایالات متحده ی آمریکا در جهت تامین منابع نامشروع آن کشور و دستیابی به انرژی این منطقه ، در سیاست خارجی آمریکا ، مورد مد نظر از آغاز نفوذ این کشور در منطقه پرتلاطم خاورمیانه بوبیژه حوزه نفت خیر این منطقه ، منطقه خلیج قارس بوده است .
بیش از 53 سال قبل ، ژاپن حمله شگفت انگیزیرا در پری هاربر3 انجام داد و ایالات متحده وارد جنگ جهانی دوم گردید. این حمله با شجاعت و تهور و با جسارت غافلگیرانه از طرف ژاپنیها انجام گرفت موجب شد آمریکا بصورت یک ابرقدرت در جهان تبدیل شود و این وضعیت نه تنها جهان را در حالت ناامنی قطعی و اجتناب ناپذیر قرارداد بلکه توصیف وضعیت جهان ویران شده که در آن نمایشی واقعی از جسارت و سیطره و هوا خواهی تبرارانه در طی تمام این دوران بنظر میرسد ، آنروز زنگ خطر برای ایمان طنین انداز شد و آغازی شد برای یک دوره جدید در امنیتی شدن سیاست آمریکا که به مدت نیم قرن به طول کشید . در طی این دوران شناخت نیست مفهوم درست امنیت برای دولتها آسان بود.
آن مفهوم پیروزی کامل و بکارگیری قدرت نظامی موجود بدست آمده که شامل تسلیحات هسته ای که در حال توسعه روز افزون بودند . برای ما در بر می گرفت .گذشته از آن ، در طیجنگ سرد ما با مسائلی با اهداف متفاوت که برای یک دولت آسان می نمود مواجه میشویم که آن عوامل بازدارنده ازیک حمله توسط اتحاد جماهیر شوروی برای پیشگیری ازقتل عام فجیح اتمیکه قدرت نظامیگری راه را برای آن فراهم می نمود جلوگیری کرده بود .آمریکا که از دهه 1930 ، منطقه خلیج فارس در سیاست خارجی بود ، در کانون توجه خود قرار داده بود به کدریچ با پتانسیل قدرت اقتصادی ونظامی و تکنولوژی داشت جایگزین این قدرت بلامنازع آنروز بریتانیا می شد .
آمریکا در سال 1930 برای اولین بار شرکتهای 4 نفتی آمریکایی با اخذ امتیاز نفت بحرین به حیطه انحصاری قدرت بریتانیا در خلیج فارسنفوذ کردند . در 12 ژوئن سال ، دو شرکت استاندارد اویل کالیفرنیا تکزاکوبا سهام 50-50 شرکت "بحرین پترولیوم" ( باپکو) را تشکیل دادند . 3 سال بعد ( مه 1933) نفوذ انحصاری بریتانیا در سطح خلیج فارسبا اخذ انتیاز نفت عربستان توسط4 شرکت آمریکایی بیشتر فرو ریخت . شرکتهای استاندارد اویل کالیفرنیا ، نیوجرسی و تکزاکو هر کدام با 30 درصد سهام و شرکت سوکونی موبیل اویل یا 10 درصد سهام "شرکت نفت عربی آمریکایی" (آرامکو) را تشکیل دادند . 23 دسمبر 1934 شرکت نفت گلف اکسپلو ریشن با سهام 50-50 با شرکت نفت ایران – انگلیس امتیاز نفت کویت را ربودند امتیاز نفت مناطق بیطرف کویت و عـربستان سـعودی را نـیز دو شرکت آمـریکایی "آمـریکن ایندیپندنت اویل کمپانی" و "گتی اویل کمپانی" در اختیار گرفتند . در سال 1947 همراه با تلاشی که شرکتهای آمریکایی برای گرفتن نفت شمال می کردند ،شرکت نفت ایران – انگلیس با دو شرکت آمریکایی "استاندارد اویل نیوجرسی" و "سوکونی موبیل اویل" یک قرارداد 20 ساله امضاکرد . به موجب این قرارداد ، شرکتهای نفت ایران – انگلیس به دو شرکت مزبور قابل توجهی نفت خام تحویل می داد بدین ترتیب پای شرکتهای آمریکایی نیزبه ایران گشوده شد . در همان سال ( 1974 ) آمریکا به ایران سلاح فروخت و با اعزام مستشاران آمریکا تحت عنوان تقویت پلیس ایران 5 نفوذ خود را گسترش داد .
در مارس 1949 برنامه "اصل چهرارومن" برای جذب بیشتر کشورهای خاورمیانه به آمریکا به اجرا درآمد . در اوایل دهه 1950 ، آمریکا به ترغیب انگلستان "سازمان دفاع خاورمیانه" را تشکیل داد او ماه مه 1951 ، حکومت دکتر محمد مصدق ، شرکت نفت ایران – انگلیس را ملی کرد . اگر چه دول متحد انگلیسی و آمریکا در منطقه خلیج فارس ، کویت و عربستان و عراق نه تنها از ایران حمایت نکردند بلکه تا آنجا اکوانستز کوشیدند از زنوسانی که به سود آنان بوجود آمده است بهره گیرند ، در کویت و عربستان و عراق ، شیرهای نفت را بر روی جهان غرب باز نمودند اما زیگرالهای حاصل از جنبش ملی – مذهبی ایران ، مصر را به تکان واداشت بقول روزنامه : "مخالف دکتر محمد مصدق در تابستان سال 1951 با انگلستان ، مصر را ؟؟؟ کرد تا آنها نیز به رقابت و همچشمی با ایرانیان ، با انگلیس مخالفت نمایند" در 26 ژانویه 1952که شنبه سیاه در مصر نامیده شد ، مردم قاغهره علیه استعمار انگلیس ، به خیابانها ریختند و توانستند قسمت اعظم شهر را ربه تصرف خود در آورند که با دخالت قوای انگلیس ، ظاهراً این فیلم ، سرکوب و به کار آن پایان داده شد . کودتای افسران آزاد در 22 ژوئیه 1952 ، به عمر استعمار انگلیس درمصر با بر چیدن پایگاههای نظامیآن که آنتونی ابرن آنرا "یکسر خاورمیانه"6میخواند به پایان سیر آمریکا که دنبال نفوذ بیشتر در منطقه خاور میانه از جمله بجای انگلستان بود در چند سال اول انقلاب مصر ، بدقت اوضاع مصر را تحت نظر داشت . انگلستان که در اینزمان تلاش خود را به منظور تشکیل یک پیمان نظامی متشکل از اقمار تحت دنفوذ خود ، عربستان سعودی ، عراق ، اردن ، سوریه و لبنان اقدام نمود اما نفوذ جمال عبدالناصر مانع پیوستن دیگر کشورهای عربی به این پیمان شد .ناصر همراه با چند کشور دیگر در همان سال انعقاد این پیمان نظامی "پیمان بغداد" در سال 1955 ، جنبش عدم تعهد مرا در "باندونگ" پایه گذاری کرد . آمریکا که در ظاهر ازطرح پیمان بغداد حمایت می کرد ولی از پیوتن به آن خودداری کرد . آنتونی ایرن بخوبی مقصود آمریکا را در اینمورد بخوبی تشریح می نماید. ایرن می نویسد :7
"دولت آمریکا که در روح دادن به طیرح پیمان مذکور نقش اساسی را باز کرده بود از از پیوکسن بران خود داری کرد در حالی که انگلستان تنها دولت غربی بود که به این پیمان پیوست برتر از آن ، دولت آمریکا کوشید تا با این رفتار خویش ، در پایتخت های نظیر قاهره ،که دشمن پیمان بغداد بودند، برای خود اعتبار و آبرو دست و پا کند و در آن پایتختها برای خود حساب باز کند . آمریکاییها با یک سلسله اقداماتی که آمیخته به تردید و دودلی بود، به پیمان بغداد نزدیکتر شدند و به پیمان ناظر فرستادند و پول دادند ، ولی هنوز هم به آن نپیوسته اند . آمریکا که می کوشید از طریق شرایط پرداخت ولی که قرار بود خود ، و بانک جهان برای ساختن شهر آسوان به مصر بپردازد ، اقتصاد مصر را به سمـت وابـستگی بـه ایـالات مـتحده تنظیم کند . وقـتی ناصر در بـرابر شرایط اعـطای وام ، ایستادگی کرد ، ایالات متحده به ترغیب ایدن از پرداخت وام به مصر خود داری کرد. "جان فوستردالس" وزیر خارجه آمریکا ، در نوزدهم 1956 انصراف آمریکا را از پرداخت وام به مصر اعلام کرد و روز ژوئیه 1956 جمال عبدالناصر کانال سوئز را ملی اعلام کرد .کانال سوئز که به لحاظ امنیت استراتژیک آن ، و هم بدلیل توسعه نفت خاورمیانه واتکای اروپا به آن از موقعیت فوق العاده برخوردار بود بطوریکه در سال 1955 ، کشورهای خاورمیانه حدود 145 میلیون تن نفت تولید می کردند که نزدیک به هفتاد میلیون تن نفت تولید مبی کردند که به نزدیک به 70 میلیون تن آن از کانال 8 سوئز می گذشت و تقریباً تمامی آن به مقصد اروپای غربی حمل می شد .
در همان سال 666/14 کشتی از کانال سوئز گذشت ، سه چهارم آن متعلق به کشورهای عضو ناتو بود وتقریباًیک سوم آن متعلق به کشور انگلستان بود ، علاوه براین ، چهل تن دیگر از نفت خاورمیانه توسط یک خط لوله از سوریه می گذشت . سوریه در آن موقع متحد دولت مصر بود . در نتیجه مصر می توانست کنترل نفت خاورمیانه را عملاً در دست داشته باشد با کنترل کانال سوئز توسط ناصر ، انگلستان مجبور بود روزانه 000/500/1 بشکه نفت خود را با گردش به دور دماغه امیر صادر کند .
نیم بشکه از مصرف معمولی نفت اروپایی غربی ، که از کانال می گذشت می باید از راه افزایش تولید نفت خلیج بلژیک و کاراییب تامین می شد . و برای جایگزین این نفت به جای خلیج فارس ، اروپا از جمله انگلیس میبایست دلارهای زیادی خرج می کردند . ملی شدن کانال سوئز همانند ملی کردن صنعت نفت ایران ، به آرزوهای استقلال طلبی مردم خـاورمیانه و آفریقا دامن زد . این خطری بود که علاوه بر احتمال کنترل نفت توسط مصر ، غرب نمی توانست به آن بی تفاوت باشد . آنتونی ایدن در تلگرافی به آیزنهاور اعلام داشت . "نباید به ناصر اجازه داد کانال سوئز را در ببرد . ما در خاور میانه و آفریقا دوستان فـراوان داریم و نـیز دوستان دیـگری داریم کـه آنقدر باهوش و زیرک اند که می دانند طرح ها و نقشه های "ناصر" ها و "مصدق" ها آنها را به کجا خواهد برد .ولی اگر ناصر بار دیگر در کار خود پیروز میشود . این دوستان ما آنقدر نیرومند نیستند که در برابر قدرت مردم کوچه و بازار مقاومت کند جبهه متحد ما ، هر اندازه محکمتر و نیرومندتر باشد و این وحدت را هر اندازه محکمتر ونیرومند تر باشد و این وحدت را هر اندازه بیشترمتجلی کند ، برون کوسل ما به زور و قهوه ،این شانس بیشتر خواهد شد که ناصرمیدان را خالی کند . در جریان بحران کانال سوئز در سال 1956 ، اسرائیل ، خزانه و انگلیس با تبانی با یکدیگر و نقض آشکار قوانین بین المللی ، با هدف سرنگون کردن جمال عبدالناصر 9 هر اندازه بیشتر متجلی کند ، بدون توسل ما به زور قوه ؟؟؟ این شانس بیشتر خواهد شد که ناصر میدان را خالی کند . در جریان بحران کانال سوئز در سال 1956 ، اسراییل ، خزانه و انگلیس با تبانی با یکدیگر و نقص آشکار قوانین بین المللی ، با هدف سرنگون کردن جمال عبدالناصر به آن کشور حمله می کردند آمـریکا کـه موقعیت چهره ضد استعماری و بشردوستانه و متعهد به اصول و قوانین بین الملل در میان اعراب میخواست به نمایش گذارد و همچنین امید بیشتر برای نفوذ در مصراین کشور کلیه خاور میانه داشت با اعلام حمایت آمریکا ، از قطعنامه 7 نوامبر مجمع سازمان ملل متحده اسرائیل و فرانسه را مجبور به تبعیت از اقدامات خود در راستای متوقف کردن حمله نظامی به مصر نمود . انفجار بمب در 3 ایستگاه پمپ فشار لوله های نفت 10 در سوریه منفجر شد . این لوله مقدارمشابعی از نفت را از طریق سوریه به مدیترانه منتقل نمود 25 درصد سهام این شرکت بین المللی متعلق به آمریکا و 50 درصد آن به شرکت نفت انگلیس و بقیه به فراینه و کشورهای دیگر اروپایی بود و در نتیجه با انفجار این ایستگاهها ، جلوگیری سوریه در تعمیر برای ایستگاهها به مدت 4 ماه، موجب قطع جریان نفت اروپا از طریق مدیترانه شهر . با بسته شدن کانال سوئز و انفجار این ایستگاههای اروپا 70% تخلف خاورمیانه محروم بودند چه آنزمان از طریق کانال سوئز ، سالانه 77 میلیون تن نفت به اروپا می رفت. و لوله های نفت سوریه 25 میلیون تن انتقال می یافت. توقف نفت از کانال سوئز و سوریه موجب شد که تولید نفت خاورمیانه 190 میلیون تن در سال به 63 میلیون تن در سال کاهش یابد. از این مقدار 25 میلیون تن در کرکوک عراق تولید می شد و 38 میلیون تن در حوزه خلیج فارس تولید نفت عراق که در حالت عادی به 35 میلیون تن در سال بود در سال 1975 ، 37 درصد کاهش یابد. این کاهش به نوبه خود ضربه شدیدی به اقتصاد متکی به نفت عراق زد که به تدریج زمینه سقوط حکومت سلطنتی در عراق فراهم شد و سلطنت هاشمی متحد وفادار انگلستان در سال 1958 در عراق فروریخت فرمانده انگلیسی لژیون عرب از اردن رانده شد11 آذرخشهای این تحولات قطر، بحرین و کویت و یمن و بسیاری دیگر از کشورهای عربی را دربرگرفت. و کویت نخستین شیخ نیشین نفت خیز خلیج فارس، در سال 1961 به استقلال رسید و در سال 1962، افسران جوان یمن، با یک یورش کاخ سلطان یمن را به تصرف خود درآوردند و اعلام جمهوری در یمن شمالی نمودند و در نتیجه یمن شمالی نیز از تحت الحمایگی12 انگلستان خارج شد و به دنبال آذرخشهای آن ، انگلستان یمن جنوبی را نیز در سال 1967 واگذاشت. درس عدن به آنها آموخت که ماندن بی اندازه آنان، کار را بدان جا می کشاند که حکومتی را دیکتاتور بر سر کار بیاید و بهتر است که آنها هر چه زودتر و "حسن نیت" برو شد. طراحان سیاست سلطه انگلستان از خطای عدن پرهیز کردند و ویلسن رئیس حکومت کارگری در مجلس عوام اعلام کرد که سپاهیان انگلستان تا سال 1971 از منطقه خلیج فارس بیرون می روند سیاست بریتانیا که در آن کاهش و یا انحلال پایگاههای جنگی انگلستان در حوضه اقیانوس آرام تا سنگاپور، پیش بینی شده بود توسط ویلسن اعلام شد . آمریکا که در طی این مدت سیاست صبر و انتظار در مواجهه با سیاستهای جان طلبانه انگلستان در منطقه خاورمیانه بویژه در حوزه خلیج فارس دنبال می کرد و سیاست امیر و طمع و همچنین یک سیاست کنترل را در مواجهه با کشورهای منطقه خاورمیانه بویژه کشورهیا نفت خیز عربی منطقه خاورمیانه بالاخص کشور استراتژیک مصر دنبال می کرد.
به دنبال تحولاتی که در منطقه خاورمیانه به دنبال تضعیف جایگاه استعماری انگلستان در منطقه خاورمیانه ایجاد شده بود . دنبال جایگزینی به جای امپراطوری انگلستان بود و همچنین به تدریج بر آمریکا ثابت می شد که کنار آمدن با جمال عبدالناصر مشکل است. یکسال بعد از جنگ اکتبر 1956، با ایجاد "موسسه امور عمومی واشنگتن" دو هدف عمده را در دستور سیاست خارجی خود قرار داده
1- با دادن کمکهای به کشورهای خاورمیانه در نظر داشت از13 گسترش موج احساسات ضد بیگانه در منطقه خاورمیانه جلوگیری کند.
2- با ترغیب به جذب آوارگان فلسطین توسط کشورهای عربی مسئله فلسطین را به فراموشی سپارد 90% بودجه این طرح را کمپانیهای بزرگ نفتی آمریکا تامین می کردند.
با اجرای این طرح آمریکا در نظر داشت هر چه سریعتر جایگزین بریتانیا در منطقه خاورمیانه باشد. آمریکا از طرف دیگر در دهه 60 ناصر را در منگنه برای برداشتن موانع نفوذ خود قرار داد.
در سال 1961 به دنبال یک کودتای دست راستی، سوریه از مصر جدا شد.
به دنبال آن روز 5 اکتبر 1962 نیروهای نظامی مصر به حمایت از عبدالله سلال که علیه سلطان یمن سیف البدر کودتا کرده بود وارد یمن شدند با درگیر شدن مصر با نیروهای عربستان سعودی، اردن و طرفداران امام یمن بیش از نیمی از ارتش مصر برای مدت 8 سال در یک جنگ فرسایشی گرفتار شد. و اقتصاد مصر بیشتر تحلیل رفت. آمریکا از فرصت پیش آمده خواست کمال استفاده را ببرد و مصر را جزء کشورهای اقماری خود قرار دهد. لذا آمریکا به ناصر پیشنهاد کرد که وام ایالات متحده و بانک جهان مشروط به پذیرفتن طرحهای اقتصادی بانک جهانی بپذیرد ولی ناصر همچنان از پذیرفتن شروط آمریکا و بانک جهانی جهت بهبود اقتصاد مصر امتناع می کرد، آمریکا بایک تاکتیک ویژه، ضربه نهایی را بر پیکر جمال عبدالناصر وارد ساخت. آمریکا ابتدا ناصر را به طرق گوناگون مطمئن ساخت که تا مذاکرات که در جریان است اسرائیل دست به حمله نخواهد زد. اما با تباین انگلستان، به اسرائیل چراغ سبز نشان داد و اسرائیل در یک حمله ناگهان در طی سالهای 1969 رزمندگان فلسطین به طور متوسط ماهانه14 199 عملیات در داخل سرزمینهای اشغالی انجام دادند که این تعداد به 279 فقره در ماه رسید. این جنگ ؟؟؟ موجب رکود فعالیتهای اقتصادی اسرائیل گردیده بود و ادامه این روند برای این رژیم خطرناک به نظر می رسید و در طی این دوران همچنین عملیات نظامی مصر بر ضد رژیم صهیونیستی شدت گرفته بود که اسرائیل برای رهایی از این منگنه سخت، مجبور به عملیات متقابل در داخل مصر شد که شوروی که فرصت پیش آمده برای نفوذ بیشتر در منطقه استراتژیک خاورمیانه می دید به ارسال تجهیزات نظامی و اعزام متخصصین شوروی به مصر مبادرت ورزید لذا به دنبال رقابت تسلیحاتی بین دو ابرقدرت در منطقه خاورمیانه، جهان در سال 1970، با دو بحران جدی مواجهه بود.
1- درگیری احتمالی بین دو ابرقدرت آنروز، شوروی و آمریکا
2- بحران انرژی پیامد درگیری احتمالی بین این دو ابرقدرت
بحران انرژی خود به اهمیت منطقه خاورمیانه برای آمریکا افزود. آمریکا که در سال 1970 به بالاترین حد تولید نفت، در طول تاریخ آمریکا یعنی 3/11 میلیون در روز رسیده بود در حالیکه تولید نفت چهار کشور تولید کننده عمده نفت (ایران، عربستان سعودی، عراق و کویت) به 5/1 برابر تولید نفت آمریکا در سال 1970 می رسید. در این دوره که دکترین نیکسون با توجه به تجربه شکست آمریکا در ویتنام، بدنبال ایجاد دولتهای دست نشانده در جهان بویژه منطقه خاورمیانه به جای دخالت مستقیم نظامی بود که هم بتواند بار هزینه های نظامی را بر دوش ایالات متحده، کاهش دهد و هم بتواند داعیه داشتن منافع جهان آمریکا15 را تداوم بخشد.
ریچارد نیکسون آمریکا را متقاعد نمود که در منطقه خاورمیانه سیاست و نفت به طور انفجار آمیزی در هم آمیخته است. در این دوره که به طور ؟؟؟ وزارت امور خارجه آمریکا دید منفی در نگاه به اسرائیل داشت و معتقد بود اسرائیل یک سرمایه نیست بلکه یک آفت و گرفتاری و حتی تهدید برای آمریکا محسوب می‎شود که مانع و سد مستحکم بر سر روابط اعراب- آمریکا محسوب می‎شود. با این نوع طرز تفکری که ساختار وزارت امور خارجه آمرکیا داشت. حل مسائل خاورمیانه در دوره اول ریاست جمهوری نیکسون 1972-1969 به وزارت خارجه همراه شد در این دوره که ویلیام راجرز وزیر وقت خارجه آمریکا که سکان اداره وزارت خارجه آمریکا را بر عهده داشت، از وضعیت بحران انرژی آگاهی کامل داشت می کوشید تا سیاست نفتی خود را هماهنگ کند. او از وقوع جنگ دیگری در منطقه بیم داشت و آن را موجب رشد بیشتر سازمان آزادیبخش فلسطین می دانست. از نظر راجرز حل بحران انرژی بدون حل بحران سیاسی امکانپذیر نیست وی برای حل توام آن بخصوص از آغاز سال 1970 تا پایان سال 1972 شدیداً تلاش کرده هنری کینجر مشاور امنیت ملی ریچارد نیکسون به گسترش نفوذ ایالات متحده در منطقه خاورمیانه از کانالهای محرمانه می کوشید و در ضمن ؟؟؟ به دنبال تدابیر لازم برای بی اثر نمودن فعالیتهای ویلیام راجرز که تا حدودی مسالمت آمیز در مسائل اعراب- اسرائیل بود، دنبال می کرد. ویلیام راجرز در گزارش که در سال 197316 به ؟؟؟ رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا راجع به عملکرد سیاست خارجی آمریکا در مورد انرژی ارائه می‎دهد: از نظر او در طی دو دهه آینده 4 مسئله عمده در روابط خارجی ما تاثیر با اهمیتی خواهد داشت این مسائل در تمام کشورهای عمده مصرف کننده انرژی موضوع موردتوجه می‎باشد.
راجرز 4 مسئله عمده را به شرح زیر بیان می‎کند:
1- افزایش دراماتیک مصرف نفت جهان
2- تمرکز روزافزون ذخایر با اهمیت نفت در تعداد کمی از کشورها
3- تغییر روابط بین تولید کنندگان، مصرف کنندگان و کمپانیها
4- پدیدار شدن ایالات متحده به عنوان وارد کننده روزافزون نفت و او اضافه می نماید: تمام اطلاعات موجود به افزایش فوق العاده مصرف جهان نفت اشاره می‎کند. در واقع مصرف نفت جهان احتمالاً در 10 سال آینده به اندازه نفتی خواهد بود که در صدسال گذشته مصرف شده است. جهان صنعتی بسادگی دچار کمبود نفت خواهد شد. نفت به عنوان مهمترین منبع انرژی حتی در کشورهایی نظیر ایالات متحده به عنوان مهمترین منبع انرژی حتی در کشورهایی نظیر ایالات متحده که از لحاظ معادن ذغال سنگ غنی هستند باقی خواهند ماند. اگرچه ما باید برای توسعه جایگزین کردن انرژیهای دیگر به جای نفت تا 15 سال آینده تکیه کنیم.
و همچنین راجرز در بخشهای دیگر گزارش خود بیان میدارد صنعت بین المللی نفت در حال ایستا نبوده و ؟،؟؟؟ از بحرانها را این صنعت توانسته است در طول تاریخ از سر خود بگذراند و امکان تطابق آن همزمان با تغییرات ؟؟؟ در آینده دارد. و دولتهای تولید کننده نفت قادر به کنترل نفت می باشند. نفتی که ایالات متحده آمریکا و متحدان این کشور به آن وابسته اند و بیان می دارد که ایالات متحده باید در جستجوی حفظ روابط خود با کشورهای تولید کننده باشد و برای محدود کردن اختلالات خارجی که می‎تواند امنیت ذخایر نفت آمریکا را تهدید کند تلاش نماید. راجرز پیشنهادات زیر را برای کنترل نفت جهان به دست اندرکاران سیاست خارجی مجلس نمایندگان ارائه می‎دهد:
1- نقش نفوذی پیشرو خود را در بازار جهانی نفت ایالات متحده حفظ کند.
2- سیاست کشورهای دولت تولید کننده نفت را با غرب هماهنگ سازد.
3- در دراز مدت با محدود کردن واردات نفت به گسترش استفاده از انرژیهای دیگر بویژه انرژی اتمی بپردازد.
4- استفاده از منابع نفت فلات قاره آمریکا نفت سنگین و نفت نیمکره غربی را تامین کند.
راجرز که از سال 1969 که سکاندار وزارت امور خارجه داشت تلاش می کرد بحران سیاسی خاورمیانه را به نوعی حل نماید نیکسون و کیسنجر در فوریه و مارس 196917 به دعوت "شارل دوگل" اجلاس 4 جانبه توسط 4 قدرت بزرگ ‍(انگلیس- فرانسه- شوروی و آمریکا) پاسخ می دادند ؟؟؟ مذاکرات قرار بر این بود که تصمیماتی برای عقب نشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغال صورت بگیرد. همزمان با این اجلاس 4 جانبه، نیکسون از ویلیام راجرز خواست که یکسری مذاکرات با شوروی ترتیب ؟؟؟ تلاشهای راجرز در مذاکرات با شوروی و اقدامات دیگر او در طول سالهای 1972-1971 توسط هنری کسینجر مشاور امنیت ملی نیکسون که یهودی پروپاقرص اسرائیل بود خنثی می شد. کسینجر که با تخلیه سرزمینهای اشغال توسط اسرائیل مخالف بود، مذاکرات راجرز را در هر مرحله به بن بست می کشید. ؟؟؟ یک محقق برجسته آمریکایی در این باره می نویسد:
در حالیکه ویلیام راجرز و جوزف ؟؟؟ مدیرکل بخش خاورمیانه وزارت خارجه با "آناتولی ؟؟؟ مشغول مذاکره بودند کسینجر که می خواست راجرز را از صحنه سیاست خاورمیانه خارج سازد به نیکسون اصرار می کرد از ادامه مذاکرات آنها جلوگیری کند. راجرز از اسرائیل می خواست بعضی از سرزمینهای اشغالی را در ازای ضمانت صلح پس دهد. کسینجر برای نیکسون استدلال می کرد که اگر اسرائیل برای انجام این مذاکرات موافقت کند این کار موفقیتی برای اعراب رادیکال محسوب می‎شود. آنها در نتیجه به حملات تروریستی خود حقانیت می دهند. این کار موفقیتی هم برای اتحاد شوروی است که اعراب را تجدید سلاح کرده است. نیکسون تحت تاثیر کسینجر تا پایان سال 1972، در حرف از راجرز و در عمل از سیاست کسینجر و اسرائیل حمایت می کرد. در دسامبر 1969 راجرز طرحی را ارائه داد که اسرائیل باید از کلیه سرزمینهای18 اشغالی اعراب در جنگ 1967، عقب نشینی کند و به مرزهای قبل از جنگ اکتبر 1967، باز گردد.
نیکسون با ترغیب کسینجر در طی تماس محرمانه گلدامایر را از عدم حمایت خود از طرح راجرز اعلام کرد علاوه بر آن از حملات اسرائیل به مصر در سپتامبر 1969 و اوایل ژانویه 870 صورت می گرفت حمایت بطور پنهانی و آنرا موجب سقوط رژیم ؟؟؟ در صورت ادامه آن می دانست. حملات نفوذی اسرائیل و تبلیغات ضدناصری جهان غرب، موجب شد سران شوروی به سختی موشکهای ضدهوایی سام 3 را برای زدن هواپیماهای فانتوم الف 14 اسرائیل به ناصر بدهند ؟؟؟ همچنین موافقت کردند که هواپیمای میگ را همراه با خلبان و متخصصین دیگر به مصر اعزام کنند. در ماه مارس 1969 قسمتی از تجهیزات و متخصصین روسیه دارد مصر شدند19. در آوریل 1969 خلبانان روسیه اولین ماموریت پرواز خود را با میگها در برابر نیروهای هوایی اسرائیل انجام دادند. در نتیجه احتمال درگیری نظامی بین دو برابر در سطح آمریکا و شوروی در مورد مسئله اعراب- اسرائیل مطرح شد. کسینجر از ورود شوروی بر صحنه خاورمیانه استقبال می کرد و در نظر داشت با آن کشور درگیری نظامی به وجود آورد. اما نیکسون با این کار موافق نبود. رئیس جمهور ایالات متحده امیدوار بود با کسب موافقت سران کرملین برای تشکیل کنفرانس عالی سران دو کشور از گرفتار بیشتر جمهور بخواهان بکاهد. ریچارد نیکسون ضمن اعلام محرمانه حمایت همه جانبه خود به اسرائیل، از راجرز درخواست کرد که تحویل هواپیماهای پیشرفته به اسرائیل به تعویق اندازد و به تلاشهای خود برای حل بحران خاورمیانه ادامه دهد. بدنبال اعلام مواضع جدید رئیس جمهور ایالات متحده، معاون وزیر وقت خارجه آمریکا ؟؟؟ وارد قاهره شد و جمال عبدالناصر را مطمئن کرد آمریکا در خاورمیانه خواهان "موازنه سیاسی" می‎باشد. اوضاع وخیم اقتصادی مصر در این هنگام که آثار سوء اقتصادی مانند بیکاری و رکود در تولید و در نتیجه وام 3/2 میلیارد دلاری خارجی مصر که در حدود یک بیلیون دلار این وام اخذ شده از ایالات متحده بود به اضافه تیم اقتصادی ناهمگون کابینه جمال عبدالناصر از طیف های گوناگون و متنوع از گروههای اجتماعی طرفدار غرب یا شرق آنروز تشکیل یافته بود به علاوه فساد مالی این گروهها، عرصه اقتصادی را در نگاه آحاد مردم مصر تیره و واژگون نشان می داد به علاوه مسائل داخلی مصر، دل مشغول ناصر برای مقابله با اسرائیل که نیاز روزافزون مصر و اعراب را به تسلیحات تهاجمی که شوروی برای تحت فشار آوردن به ناصر برای رسیدن به توافق در خاورمیانه، ناصر را متقاعد کرده بود که برای مقابله با اسرائیل باید در تجهیزات نظامی اعراب به خودکفایی دست یابند زیرا در غیراینصورت توانایی غلبه اعراب براسرائیل وجود نخواهد داشت جمال عبدالناصر به این نتیجه در ضمن رسیده بود که امریکا با تجهیز اسرائیل در مقابل اعراب و تضمین دفاعی از حریم فضایی آن می خواهد اعراب را از ترس شکست از اسرائیل به دامان خود بیندازد این ملاحظات همراه با اعتماد نسبت به قول سیسکو معاون وزیر خارجه آمریکا ناصر توافق خود را برای مذاکره با اسرائیل بر اساس فشار آمریکا بر اسرائیل بر عقب نشینی از سرزمینهای اشغالی اعلام داشت ناصر پیشناهد اتحاد شوروی که از مصر درخواست می کرد که طرح راجرز مردود اعلام کند و به طرح مشترک آمریکا- شوروی تهیه می‎شود رو آورده جواب منفی داد و در درخواست شوروی اعلام داشت:20
"می خواهد دست آمریکائیها را که برای اولین بار پس از جنگ ژوئن 1967 تعهد کردند اسرائیل را وادار به ترک تقریبا تمامی سرزمینهای اشغالی کندن در پوست گردو بگذارد."
در نظر ناصر ارزش قطعنامه 242 در این بود که پشتوانه بین المللی حق اعراب را نسبت به بازپس گرفتن سرزمینهای از دست رفته تضمین کرد. ناصر در اواسط ژوئیه 1969 طرح آتش بس 90 روزه آمریکا را پذیرفت. اسرائیل نیز پس از گرفتن یک سری تضمینهای محرمانه از نیکسون، در 31 ژوئیه با طرح راجرز موافقت کرد. تعهدات محرمانه امریکا به اسرائیل برای تخلیه سرزمینهای اشغالی بدون رسیدن به یک توافق دلخواه اسرائیل میسر و ممکن نبود جتهای جنگنده پیشرفته فانتوم و موشکهای پیشرفته ؟؟؟ از جمله قولها و تعهدات آمریکا به اسرائیل بود ولی نقض قرارداد آتش بس از سوی طرفین بویژه از ناحیه اسرائیل که با ساختن جاده و مخازن سوخت در منطقه آتش بس و دست زدن به پروازهای شناسایی که موجب استقرار موشکهای سام در منطقه آتش بس توسط ناصر عملاً راه مذاکره بسته شد و اسرائیل در 6 سپتامبر 1969 اعلام کرد که تا برچیده شدن موشکهای سام از شرکت در مذاکرات خودداری خواهند کرد. در پی اعلام طرح راجرز و پذیرش و تمکین ناصر به این طرح، عراق و سوریه این طرح رد کرد و به دنبال آن سازمان آزادیبخش فلسطین ضمن محکوم کردن طرح راجرز برای درهم شکستن این گروه به توافق رسیده اند. شورا مرکزی سازمان آزادیبخش فلسطین تصمیم به اعزام هیاتی مرکب از افراد ذیل می گردد:
یاسر عرفات، ابوایاد، فاروق قدومی ، هایل عبدالحمید21 دفی گماسان و ابراهیم بکر، ناضر با این هیئت با مردی برخورد می کند و حملاتی توهین آمیز که در نشریات الفتح به او شده است به آنها نشان می دهد و ابوایاد از قول ناصر بیان می دارد: ناصر معتقد بود که یک هزارم شانس تنها وجود دارد که طرح آمریکا تحقق یابد زیرا از قبل می دانست که اسرائیل به تعهدات خود عمل نخواهد کرد و تمام سرزمینهای اشغالی اعراب را بازنخواهد گردانید ناصر به زمان احتیاج داشت تا برای جنگ اجتناب ناپذیر در آینده آماده شود و اضافه می کند ناصر بیان می کرد به هنگام دیدارش از مسکو، پس از تهدید به استعفا، سران کرملین را مجبور به دادن موشکهای سام کرد که در حال حاضر مخفیانه از فرصت آتش بس برای نصب این موشکها در طول کانال سوئز استفاده می کند.
ابوایاد اضافه می کند: ناصر بیان کرد که دوایر اردن هاشمی شایع کرده اند که شاه حسین اردن را من ترغیب کرده ام که شما را نابود کنند در حالی که قضیه عکس این مطلب است22
دوبار در دیدار شاه حسین از مصر به او و یک بار به طور خصوصی و بار دیگر در حضور نخست وزیرش عبدالمنعم رفاعی از چنین تلاش به او هشدار دادم.
در حالیکه اردن بصورت پایگاه سازمان آزادیبخش فلسطین درآمده بود. اردوگاههای فلسطین در اردن پس از شکست اعراب در جنگ 1967 گسترش یافت. پیروزی جنبش فلسطین در نبرد کرامه23 (مارس 1968) علیه اسرائیل آوازه مقاومت فلسطین را به اوج خود رسانده و دسته دسته پناهندگان فلسطین را به سازمان فلسطین در اردن جذب کرد. در حقیقت سازمان فلسطین اردن را به صورت مستعمره خود درآورده بودند به گفته ابوایاد در اردن :
"فدائیان که از نیرومندی و فتوحات خود مغرور بودند اغلب اوقات بدون در نظر گرفتن استعداد و منافع مردم محل احساسات برتری جویانه و حتی بعضی اوقات متکبرانه ای از خود بروز می دادند. روش فداییان در برابر ارتش اردن از این هم زیان آورتر بود. زیرا غالباً به جای اینکه با ارتش چون یک هم پیمان بالقوه رفتارکنند همچون دشمن رفتار می کردند. شاه حسین به صورتهای مختلف به کمک گروههای مقاومت فدایی که توسط دوایر مخصوص خودش درست کرده بود به ویژه از اوایل اوت بحرانهای مصنوعی ایجاد می کرد. وی از وجود ماموران آشوبگری که در درون سازمانهای فداییان رخنه کرده و بعضی از انها در مقامات مهمی نیز بودند کمال استفاده را می کرد. همراه با این روند جناح چپ جنبش فلسطین موسوم به جبهه خلق برای آزادی فلسطین روز 6 سپتامبر 1970، 3 هواپیمای غربی و چند روز بعد هواپیماهای دیگری را ربود و 3 فروند آنرا در باندی در اردن فرود آورد بهانه لازم را برای شاه حسین و طرفداران غربی او بوجود آمد کینجر از این فرصت حداکثر استفاده را کرد سازمان ،؟؟؟ از سال 1957 که بریتانیا از خاورمیانه شروع به عقب نشینی کرد میلیونها دلار پول سرازیر به طور محرمانه برای تجهیز ارتش اردن در اختیار شاه حسین قرار داد کسینجر در موضع مشاور امنیت ملی کاخ سفید که از اطلاعات و امکانات سیا برخوردار بود می کوشید ضربه کارآیی به جنبش فلسطین و مصر از طریق بحران اردن وارد نماید او در خاطرات خود اعتراف می نماید که با استفاده از سیستم کانالهای محرمانه مستقیم کاخ سفید به اقدام کنترل اشاره می کند واقعیت اینست که کسینجر به پشت پرده سناریوی سرکوب گروههای فلسطین اشاره نمی کند زیرا هدف آمریکا نه تنها اشغال شمال اردن توسط اسرائیل در طرح و برنامه خود داشت بلکه خود مستقیماً خواستار دخالت نظامی در منطقه خاورمیانه بود تا از این طریق ضربه مشتی بر شوروی و متحدان ان در این منطقه دهد دو روز پس از هواپیماربایی نیکسون به نیروی دریایی آمریکا در منطقه خاورمیانه دستور می دهد که مخفیگاههای چریکهای فلسطین را بمباران نمایند ولی نیروهای دریایی آمریکا به دستور فرماندهی نیروی آمریکا ژنرال لرد ملویل از دستور نیکسون سرپیچی می کنند. به دنبال این اقدام، جلسه ای از مشاوران برجسته نیکسون در کاخ سفید تشکیل می شود.
نیکسون در این جلسه اظهار می دارد که ترجیح میدهد به جای دخالت اسرائیل در اردن آمریکا خود اقدام به این عمل کند. نظر نیکسون با مخالفت راجرز روبرو می شود او می گوید: درگیری آمریکا برای عمل بی ارزش به قیمت هنگفتی تمام می شود". کسینجر نظر نیکسون را تایید می نماید و می گویدک اگر فدائیان بتوانند اردن را به عنوان پایگاه اساسی خود به کار24 برند و در این جریان قدرت حسین را نابود سازند، تمام خاورمیانه را انقلاب فراخواهد گرفت. ما نمی توانیم این را بپذیریم در کناری بنشینیم دستها را به هم بمالیم، و برای برقراری مذاکرات صلح اصرار بورزیم و ان گاه ادعا کنیم که مهم هستیم". به دنبال این جلسه نیکسون دستور عملیات نظامی در خط ساحل لبنان به نیروهای دریایی ؟؟؟ هم و همزمان طرح حمله به محل گروگانها را توسط پنتاگون تهیه می شود. درج و علنی شدن این طرحها در مطبوعات، رزمندگان فلسطین را در خشم فرو می برد رزمندگان فلسطین 3 فروند از هواپیماها را در زمین ؟؟؟ و گروگانها را به مخفیگاهی نامعلوم می برند.
بدنبال این تحولات، شاه حسین نخست وزیر خود عبدالمنعم رفاعی را معزول و کابینه نظامی تشکیل می دهد و موضع خصمانه علیه رزمندگان فلسطین از 15 سپتامبر 1970 آغاز می نماید که موجب تداوم عملیات سنگین تا 20 سپتامبر 1970 علیه رزمندگان فلسطین می گردد که به سپتامبر سیاه در تاریخ معروف است که تلفات سنگینی را بر رزمندگان فلسطینی وارد می کند. همراه بمباران واضع فلسطینیها توسط ارتش اردن، به دنبال تشکیل دومین جلسه مشاورین، نیکسون، دومین ناوگان هواپمابر آمریکا به مدیترانه اعزام شد. به همراه این حرکت آمریکا، کلیه پایگاههای جنگی آمریکا در منطقه خاورمیانه به مالت آماده باش درآمدند جمال عبدالناصر از این اوضاع ناراحت و غمگین به نظر می رسید که اطلاعات سازمان جاسوسی ناصر حاکی از آن بود آمریکا در پی دخالت نظامی در اردن هست که ظاهر آن حمایت از شاه حسین اردنی ولی باطن ان دیکته کردن سازش بین اردن و اسرائیل که از این طریق بتوانند مصر را در انزوا قرار دهند. ناصر برای خنثی کردن برنامه ها و طرحهای آمریکا ضمن اعلام آمادگی در جهت تشکیل کنفرانس سران برای خاتمه جنگ بین شاه حسین اردنی و سازمان آزادیبخش فلسطین، شاه حسین را تهدید به دخالت نظامی در صورت قطع حملات آن رژیم به سازمان آزادیبخش فلسطین اعلام کرد. در آخرین روز حیات عمر خود 28 سپتامبر، ناصر که به دنبال ایجاد توافق بین شاه حسین اردن و سازمان آزادیبخش فلسطین بود، بدرود حیات گفت و جانشین او انور سادات بر طبق قانون اساسی مصر رئیس جمهور آن کشور گردید.
رژیم سادات که مشروعیت بین المللی در جهان عرب و مصر نداشت و همچنین در بعد خارجی و مواجهه با رویارویی با اسرائیل بود همگام با گسترش قدرت خود در مصر، تمام سیاستهای ناصر را در بعد داخلی و بعد بین المللی کنار گذاشت و برای کسب وجهه بین المللی و مشروعیت بخشیدن به اقدامات خود در سطح داخلی به 3 اقدام سیاسی همزمان دست زد.25
1- ناصر زدایی جامعه از طریق تمرکز بر خلع سلاح جزیی بخش سوسیالیستی.
2- اتکا به سیاست اقتصادی درهای باز ؟؟؟ به منظور جذب سرمایه گذاریهای خارجی بویژه بخش خصوصی وسیع
3- نزدیکی به آمریکا و تضعیف مداوم پیوندهای سیاسی، نظامی و اقتصادی با اتحاد جماهیر شوروی .
سادات در بعد داخلی با تمرکز برای پر کردن خلا ایدئولوژیک ناشی از طرد و تصفیه گسترده ناصریسم، با تکیه به اسلام، آنرا دین رسمی و شریعت را منشا قانونگذاری اعلام کرد در بعد خارجی ضمن تصفیه مخالفان داخلی خود، جهت گیریهای سیاست خارجی مصر را در جهت چرخش مصر از اردوگاه ابرقدرت شرق آنروز اتحاد شوروی به اردوگاه ابرقدرت غرب، ایالات متحده ی آمریکا قرار داد و تمایل خود را به حل بحران مناقشه اعراب اسرائیل اعلام کرد. سادات در 15 فوریه 1971 یادداشتی به دکتر26 گونارینگ میانجی صلح سوئدی خاورمیانه داد. وی در این یادداشت برای اولین بار تمایل خود را برای امضای قرارداد صلح با اسرائیل اعلام کرد، مشروط بر اینکه اسرائیل به مرزهای قبل از جنگ 1967 برگردد. کمتر از یک ماه بعد، 11 ژانویه 1971 سادات محرمانه با برگس برجسته ترین کارشناس وزارت امور خارجه آمریکا و سرپرست حفظ منافع آمریکا در قاهره تماس محرمانه برقرار کرد. دونالد برگی برای ملاقات خصوصی با سادات فراخوانده شد و سادات خواهان ارسال پیامی از طرف او به ریچارد نیکسون شد. در این پیام سادات اظهار داشت که اگر آمریکا بتواند موافقت اسرائیل را برای عدم درگیری و باز کردن کانال سوئز جلب نماید، او روسها را از مصر بیرون خواهد کرد پیشنهادات سادات برای باز کردن کانال سوئز پس از عقب نشینی اسرائیل از کانال سوئز فرصت مغتنمی برای غرب بود.
از طرف دیگر این عمل مورد علاقه اسرائیل نیز بود، سادات و برگس هر دو از پیشنهاد ؟؟؟ دایان برای مذاکره جهت عقب نشینی از سینا آگاه بودند. اسرائیل عقب نشینی از سینا را از لحاظ نظامی به نفع خود می دانست زیرا دفاع از مواضع غیرمستحکم خود را در طول کانال سوئز مشکل یافته بود آمادگی سادات برای باز کردن کانال سوئز و ایجاد یک منطقه غیرنظامی تا خطوط عقب نشینی اسرائیل به نظر برگس قدم بزرگی به طرف صلح بود. نزدیکی پیشنهاد سادات و موشه دایان، رهبران اسرائیل را به حیرت و تعجب واداشت. رهبران اسرائیل دیگر چیزی مانند جنگجویان ناصر نداشتند که روی ان تبلیغ کنند. اما هنری کسینجر که قصد داشت در یک بازی دومینیویی خود، با حداقل ترین امتیازات به سادات، حرکت او را به سمت ایالات متحده، شتاب بخشد.
واقعیت این بود که به میز کار هنری کسینجر با یک خط تلفنی27 اختصاصی به سفارت اسرائیل در واشنگتن متصل بود که پیام هنری کسینجر را در اسرع وقت به مقامات عالیرتبه اسرائیل می رساند.
هنری کسینجر به اسحاق رابین سفیر وقت اسرائیل از طریق این خط ویژه پیشنهاد داده بود اسرائیل نباید به پیشنهاد سادات28 جواب مثبت دهند. هنری کسینجر همزمان به آن به ریچارد نیکسون بر روی خطر شوروی هشدار داد که باز کردن کانال سوئز منجر به کمک به شوروی بازی می کرد. در اوایل ژوئیه 1971، راجرز از فرصت پیش آمده، در سفر هنری کسینجر به چین، برای به جریان انداختن مذاکرات خاورمیانه تلاش کرد. در مذاکرات قاهره، سادات، دوباره سخنان پیشین خود را مبنی بر اخراج متخصصین و سربازان روسی و تجدید روابط دیپلماتیک با آمریکا پس از توافق با آمریکا تکرار کرد. مراجعت هنری کسینجر به آمریکا پس از سفر چین و پیشنهاد تکشیل کنفرانس درباره خاورمیانه در 13 ژوئیه با شرکت مشاورین نیکسون به پیشنهاد او، منجربه اعزام ؟؟؟ به اسرائیل شد. سادات در جریان مذاکرات توسط هیچکدام از هیاتهای آمریکایی، سیسکو و برگس طبق اظهارات سادات در گفتگو با نیوزویک قرار نگرفت. و کاملاً تا مدت 70 روز، پس از شکست یک هفته ای مذاکرات هیات آمریکایی با اسرائیل، در بی خبری کامل بسر برد. از اواخر سال 1971 کسینجر موفق شد، راجرز را از سیاست خاورمیانه کنار گذارد کسینجر در خاطراتش بیان می دارد:
نیکسون در اواخر سال 1971 مسئولیت خاورمیانه را بمن واگذار کرد مهمترین مسئولیت من این بود که انفجاری صورت نگیرد تا انتخابات سال 1972 را پیچیده کند. تنها کاری که کردم یک کانال مخفیانه با مشاور امنیتی سادات ایجاد کردم.
کسینجر که از تمایل شدید سادات به طرف آمریکا و اسرائیل مطلع بود بیان می دارد.29
"من حساب کردم که هر چه بیشتر این جریان "مذاکرات" طولانیتر شود احتمالاً سادات بیشتر در جستجوی معامله مستقیم با ما خواهد بود و شوروی به عنوان میانجی یقیناً انتخاب دوم ما خواهد بود."
دیری نگذشت که سادات درس کسینجر را که می خواست به او بیاموزد، فراگرفت و تشخیص داد که کلید ارتباط مستقیم با کاخ سفید و حل مساله مصر و اسرائیل، به دست کسینجر می‎باشد. سادات به دنبال یافتن راه حل معمای خود از طریق یکی از مقامات عالیرتبه نظامی با یکی از مقامات آمریکایی در قاهره تماس برقرار کرد. نامبرده در این ملاقات، نارضایتی سادات را از برخوردهای دوگانه مقامات آمریکا متذکر شد و خواستار ارتباطات مصر و آمریکا در سطح سران شد. او پیشنهاد سادات را که ریچارد هلمز رئیس سیا، یا کسینجر از قاهره دیدن برای حل و فصل اختلافات آمریکا- مصر و رفع کدورتهای دیپلماتیک، نماید. به اطلاع آن مقام آمریکایی رساند و از طرف مصر نیز حافظ اسماعیل مشاور امنیت سادات ( همتای کسینجر) به واشنگتن مسافرت نماید به اطلاع آن مقام آمریکایی رسیده و از اینطریق "کانال محرمانه با کاخ سفید" برقرار شد. در 18 ژوئیه 1972، سادات در یک اقدام یکجانبه و برای خشنودی ورضایت کسینجر عمدتاً ونیز بی اثر و خنثی نمودن اقدامات تبلیغاتی عراق ، در ملی کردن صنعت نفت خود، به اخراج مستشاران نظامی و دیگر متخصصین شوروی اقدام نمود.
کسینجر قبلاً اعلام کرده بود که تا زمانیکه مصر اردوگاه نظامی شوروی است آمریکا دلیلی ندارد که علیه متحد خود اسرائیل به نفع مشتری شوروی دست به اقداماتی بزند.
در سیاست نزدیکی مصر به آمریکا ، دستگاه پادشاهی عربستان و ایران نقش بسزایی داشتند. کسینجر می نویسد در این باره "سعودیها در ترک پیوند قبل مصر و سودان با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سهم داشتند. آنها کمکهایی بهمین منظور برای سومال نیز فراهم ساختند"
انحراف مصر به طرف امریکا پیروزی بزرگ برای ایالات متحده بود این کار موجب شد به وزنه رژیمهای طرفدار امریکا در منطقه خاورمیانه بیفزاید و از سقوط ملک حسین پادشاه اردن و عواقبی که به دنبال داشت جلوگیری شود. اولین ثمره تلخ اشتیاق سادات برای نزدیکی به آمریکا کشتار باقیمانده فلسطینیان در مدت 4 روز که از 12 تا 17 ژوئیه 1973 انجام گرفت که موجب شد ضمن خسارات و تلفات وارده به فلسطینان که 700 کشته و 2000 زخمی در حمله آن رژیم به دو پایگاه فلسطینان، ؟؟ و عجلون انجام گرفت؛ بطور کامل پایگاه جنبش فلسطین از اردن برچیده شد. برچیده شدن جنبشی30 فلسطین و کاهش اقدامات آن ، فقط فقط به سطح ترور ؟؟؟ که منتهی به کشته شدن نخست وزیر و ؟؟؟ در انگلیس، عبدالعظیم؟؟؟ و صفی التل گردید یک پیروزی بزرگ برای آمریکا در گام اول نزدیکی سادات به آمریکا بود در پی ایجاد کانال محرمانه بین واشنگتن و قاهره ،هنری کیسنجر دوبار با همتای مصری خود حافظ اسماعیل در روزهای 25-26 فوریه 197331 در محلی خارج از نیویورک، ملاقات دوم پس از 3 ماه، در 2 مه 1973 در پاریس صورت گرفت، حافظ اسماعیل از دور ملاقات خود، از هنری کیسنجر می خواهد ، که عقب نشین اسرائیل به مرزهای قبل از 1967 بجز قسمتی از ساحل غربی، توسط ایالات متحده ی آمریکا تضمین گردد. بدنبال آن مصر جهت خاتمه دادن به شرایط جنگی و ایجاد مناطق غیرنظامی وارد مذاکره می شد. همزمان با آن، راههای آبی را به روی اسرائیل می گشود و از تحریم کمپانیهای خارجی که با اسرائیل تجارت می کردند دست بر می داشت . مسئله برقرار مناسبات کامل سیاسی وتوافق برسر گشودن مرزها به بعد از توافق با دیگران از جمله فلسطینان و سوری ها موکول شد. پاسخ کسینجر حول محور توافقها می گشت که با نیکسون به عمل آورده بود از جمله اینکه : آمریکا به دوستان خود خیانت نمی کند. لذا برای ما محدودیت شدیدی وجود دارد که بتوانیم اسرائیل را مجبور کنیم کاری انجام دهد مصر نباید تصور بیخودی داشته باشد مصر نمی تواند به حداکثر تقاضای خود در هر موافقنامه قابل تصوری برسد. بدون موافقنامه نیز امکان اندکی وجود دارد که مصربتواند چیزی بدست آورد. بالاخره اینکه آمریکا به اسرائیل برای دادن امتیازاتی اصرار خواهد کرد. اما این کار احتیاج به انعطاف پذیری بیشتر مصر دارد.
سادات احساس کرد هنری کسینجر به دنبال تعلل در مذاکرات و به تعویق انداختن آن تا تمام شدن انتخابات 30 اکتبر 1973 می باشد و از طریق مسامحه نمی تواند هنری کیسنجر وادار به پذیرش بخشی از خواسته های خود نماید لذا تاکتیک تبلیغاتی جنگی را که در ابتدا در پیش گرفت و در صورت فقدان نتیجه لازم از طریق تاکتیک تبلیغاتی جنگی، جنگ را امر لازم می داشت لذا سادات پس از اولین دور مذاکرات مشاور امنیتش حافظ اسماعیل با هنری کسینجرهمتای آمریکائیش، و تجهیز مجدد اسرائیل، به تسلیحات فوق مدرن و سرباز زدن هنری کسینجر از پیشنهاد محرمانه سادات مبنی بر تخمین یک "موافقنامه اصولی" از طرف امریکا که مذاکرات بعدی دور این موافقنامه، صورت گیرد وی ضمن استقبال از ادامه مذاکرات، با کشورهای عربی برای فراهم کردن زمینه امادگی جنگی تماس می گیرد تا از آن به عنوان تهدید استفاده کند. کیسنجر از این تحولات کاملاً آگاه است. او می نویسد که در 23 مارس شنیده است سادات سرگرم کارهایی در مورد کانال سوئز است. کیسنجر ادامه می دهد که سادات در 26 مارس 1973 کابینه اش را به نشانه یک درگیری همه جانبه با اسرائیل ترمیم می کند. وسرانجام در مصاحبه ای با نیوزوریک می گوید : "زمان یک ضربه ناگهانی فرا رسیده است " همراه با آن گزارشاتی از تحویل سلاحهای اعراب به مصر به کسینجر می رسد ، از جمله پرواز هواپیماهای لیبی و سعودی به مصر، اعزام سربازان مراکش و غیره به سوریه ، گزارش 20 آوریل سازمان سیا به کیسنجر حاکی از این بود که سادات ممکن است حرفهای خودرا جدی بگیرد و بسا با توجه به حرکاتی که در سطح دولتهای عربی صورت می گیرد اظهار نظر می کند که هنوز هیچ نشانه وعلامتی از انجام اقدامات نامی در زمان معین وجود ندارد. کیسنجر در خاطرات خود بیان می دارد سادات به اندازه کافی زیرک و هوشیار بود که درک کند که نمی تواند سرزمینهای خود را در زمان کوتاه بدست آورد او به زمان نیاز داشت تا مذاکرات گام به گام خود را تحقق بخشد. او به حمایت شوروی و سوریه نیاز داشت تا بتواند از طریق آنان مذاکرات انجام گیرد. لذا بدون اینکه وسایل مذاکرات آماده شود، مذاکرات انجام نمی گرفت و بدین منظور تصمیم گرفت این مشکل رابا جنگ حل کند. در حقیقت سادات در این مرحله بخوبی می دانست تنها ایجاد بالانس پیش توقعات وانتظارات خود در مذاکرات را طرف آمریکایی – اسرائیلی و انتظارات و توقعات آمریکائیها و اسرائیلیها از وی در مذاکرات، می تواند به خواست خود که حداقل پس گرفتن صحرای سینا از دست اسرائیلها می باشد ، برسد لذا تاکتیک جنگ لازم بود تا آمریکا وادار شوند به حداقل امتیازاتی که سادات پیشنهاد می داد تن بدهند. لذا "ویلیام کوانرت" که در کابینه کارتر به عنوان کارشناس خاورمیانه در شورای امنیت ملی خدمت می کرد ( بیان می دارد که 32 در خلال سال 1972 سیاست خاورمیانه ای ایالات متحده چیزی بیشتر از حمایت آشکار از اسرائیل بود…. جنگ اکتبر لازم بود تاسیسات ایالات متحده تغییر کند.
اسرائیل که با غرور و نخوت تمام ناشدنی از 3 جنگ پیروزمندانه خود 1948 و 1956 و1967 به اعراب بادیده تحقیر و حقارت می نگریست که توانایی مقابله در برابر اسرائیل حتی به ذهن آنان خطور نکرد چنانکه موشه ؟؟؟ وزیر دفاع به اعضای ستادش گفت: "توازن قوا آنچنان از سرگیری فوری عملیات خصمانه خنثی کرده است" و همین پندارهای مقامات اسرائیلی موجب شد تا 3 ماه از دوره 3 ساله خدمت نظام وظیفه کم شود و برای روز عید مذهبی ؟؟؟ بسیاری از افسران و سربازان پادگانها به مرخصی فرستادند و در نتیجه پادگانها و مراکز نظامی از نیروهای رزمی آماده خالی شدند در 6 اکتبر 1972، حمله ناگهان و مشترک مصر و سوریه موجب شد که در ساعات اولیه خط بارول یکی از مستحکمترین دژهای دفاعی تاریخ نظامی، که اسرائیل برای جلوگیری از یورش مصر در کانال سوئز ساخته بود توسط ارتش مصر در هم بشکند و تعداد قابل توجهی از هواپیماها و تانکهای اسرائیل را منهدم نماید و در نتیجه موجب آزاد شدن بخشی از صحراهای سینا شود. سوریه نیز پیروزمندانه ارتفاعات جولای از اشغال اسرائیل خارج ساخت و به سوی مرزهای سال 1967 پیش می رفت . شوروی نیز فرصت پیش آمده را مغتنم می شمارد وکشورهای نفت خیز عربی به پیوستن به جنگ و استفاده از سلاح نفت علیه آمریکا ترغیب می نماید تا از این طریق حداکثر ضربه را به نفوذ روز افزون آمریکا در منطقه خاورمیانه وارد سازد و موازنه قدرت را در خاورمیانه به زبان آمریکا و به نفع اتحاد جماهیر شوروی تغییر دهد. به دنبال این سیاست شوروی دو روز قبل از جنگ ماهواره کاسموس را برای دادن اطلاعات به اعراب به فضا فرستاد. در طول 3 هفته بعد، 5 ماهواره دیگر بهمین منظور به فضا فرستاده شد. در 19 اکتبر ژنف به ؟؟؟ رئیس جمهوری الجزایر پیام فرستاد او در این پیام از الجزایر خواست تا به مصر و سوریه کمکهای لازم را بنماید. برژنف همچنین در پیام خود از عراق بخاطر ملی کردن شرکت نفت بصره که سهامدار آن کمپانی اکسون و موبیل آمریکا بودند، حمایت کرد و در این پیام متذکر شد امید است که دیگر کشورهای عربی برای به زانو درآوردن ایالات متحده و اسرائیل از رفتار عراق پیروی کنند. رادیو مسکو، اعراب را در به کار بردن سلاح نفت ترغیب می کرد. از روز 10 اکتبر، کرملین شروع به فرستادن تجهیزات نظامی به مصر و سوریه وعراق نموده بنا به نوشته موسسه مطالعات استراتژیک لندن، اتحاد شوروی جمعاً 000/15 تن تجهیزات نظامی به این کشورها فرستاد. ایالات متحده نیز نمی خواست از قافله عقب ماند و شاهد و ناظر مسلط شدن قطب مخالف خود، در منطقه خاورمیانه باشد ضمن هشدار شدید اللحن هنری کسینجر به اتحاد شوروی در روز 18 اکتبر 1973 ، بیان می دارد.
" اگر آرامش در سختیها به عنوان پوششی برای بحران تر کردن کشمشکها در نقاط پراغتشاش بین الملل بکار رود عکس العمل نشان خواهیم داد. اتحاد جماهیر شوروی نمی تواند این اصول "تانت" را در هر گوشه ای باز جهان بدون اینکه کلیه روابط خود را با ایالات متحده به مخاطره اندازد نادیده بگیرد. "
او اضافه می کند که :
"همزیستی مسالمت آمیز با ما دارای معنای بسیار دقیق است. ما با تلاش هر کشوری برای بدست آوردن موضوع مسلط جهانی یا منطقه ای به مخالفت خواهیم پرداخت. "
به دنبال آن، آمریکا با ایجاد پل هوایی میان واشنگتن – تل آویو الیل سلاحها به تل آویو سرازیر می شود. در 566 پرواز 000/14 مایلی توسط هواپیماهای ؟؟؟ -5 و جنگنده های سی-141 حدود 395/22 تن تجهیزات نظامی به اسرائیل فرستاد. 500/5 تن دیگر توسط هواپیماهای باری ال – آل اسرائیل به آن کشور حمل شد. تجهیزات ، شامل تانکهای ام- 48، ام -60 و هلیکوپتر سی – اچ 53، فانتوم اف 4 و اسکاس هوک آ 4 بوده در میان اعراب ، مبارزه در سطح سیاسی و نظامی ادامه یافت و درسطح سیاسی با آغاز جنگ ، سازمان آزادیبخش فلسطین ورادیکالها در مجلس کویت خواهان استفاده از نفت به عنوان سلاح سیاسی شدند. کشورهای خیلج فارس اگر چه در 16 اکتبر بطور یکجانبه قیمت نفت را افزایش دادند ، اما پیشنهاد کشورهای موافق تحریم نفتی ، با مخالفت شدید دوقدرت بزرگ نفتی ، یران و عربستان روبرو شد عربستان سعودی بدنبال وعده هایی که به سادات داده بود و به علت فشار افکار عمومی مردم عرب فقط موافقت کرد که ماهانه 5% از تولید نفت خود را کاهش دهد تا اسرائیل مجبور به تخلیه سرزمینهای اشغالی اعراب نامیده و حقوق مردم فلسطین را محترم شمارد. روز 16 اکتبر،4 وزیر امور خارجه عرب به رهبری عمر نفاف وزیر امور خارجه عربستان سعودی به واشنگتن 33 رفتند. آنها در مذاکرات خود با نیکسون که در 17 اکتبر انجام گرفت. عمر ثقاف نامه فیصل را به نیکسون داد که در آن فیصل تهدید کرده بود در صورت ادامه حیات آمریکا از اسرائیل دست به تحریم نفتی خواهد زد ولی نیکسون بیان می دارد که آمریکا متعهد است که از اسرائیل حمایت نماید. در همان روز سنای آمریکا با آرای 2 بر 1 برای فرستادن تجهیزات نظامی به اسرائیل رای داد.
روز 20 اکتبر 1973 با مراجعت ثقاف از آمریکا به عربستان، ریچارد نیسکون از کنگره درخواست 2/2 بیلیون دلاری را برای تامین فوری سلاحهای استراتژیک که در جنگ از دست داده بود ، به تصویب رساند بدنبال آن عربستان سعودی که تولید نفت خود را تا آن هنگام قطع نکرده بود اعلام کرد بطور کلی از صدور نفت به آمریکا مانع خواهد شد و تحریم خواهد کرد. دولتهای عربی از روش عربستان سعودی در تحریم نفتی ایالات متحده استفاده کردند. عربستان سعودی ماهها به توقف سهم تولید نفتی خود ادامه داد ودر نتیجه این مساله موجب شد بطور انفجار آمیزی قیمت نفت تا 16 دلار افزایش یابد. اگر چه تولید نفت بطور کامل قطع نگردید اما کمبود نفت در بسیاری از کشورهای صنعتی برای ماهها، احساس گردید. درسطح نظامی نیز اسرائیل توانست با کمک آمریکا بتدریج بر ضعف ها و ناتوانیهای اولیه خود ناشی از غافلگیری اولیه،غلیه یابد و مجدداً با سازماندهی نیروهای نظامی خود، سرنوشت جنگ به نفع اسرائیل تغییر کرد و از طرف دیگر تعلل ارتش مصر، در ادامه عملیات جنگی علیه اسرائیل در مراحل بعدی، موجب شد طبق مطالعات استراتژیک لندن، ارتش ذخیره اسرئیل برای مقابله با ارتش معرکه فقط تا عمق 20 مایلی کانال سوئز پیشروی کرده بود قضای کافی برای استقرار نیروهای مصری وجود نداشت کافی باشد لذا از این فرصت پیش آمده، اسرائیل بهره لازم را برای استقرار نیروهای خود را در خط سوریه، مجهز و آماده نماید و ضد حمله خود را از روز 8 اکتبر در جبهه فراگیر سوریه به قول هنری کسینجر برای اهداف معین می جنگید و واقعاً می خواست سرزمینهای اشغال را باز پس بگیرد و حتی این حاکی از آن بود، تا خطوط مرزی دفاعی ارتش اسرائیل قبل از جنگ 1967 پیشروی تا صبح یکشنبه 7 اکتبر، کرده بود این موفقیت عظیم اعراب در زمان اندک 24 ساعته، ارتش اسرائیل را کاملاً در حالت تداخل قرار داده بود واگر ارتش مصر در ادامه جنگ تعلل نمی ورزید اسرائیل کاملاً از بین رفته بود لذا فرصت سوزی سادات، به اسرائیل توان قدرت مضاعف را بخشید و توانست سوریه را در مدت 4 روز یعنی تا روز 21 اکتبر، به مواضع اولیه خود بازگرداند و مهمترین منابع اقتصادی و نظامی سوریه را در قلب دمشق بمباران نمایند وارتش سوریه در لاک دفاعی قرار گیرد. و اسرائیل پس از اینکه، خیالش از جبهه سوریه راحت گردید نیروهای خود را مجدداً در جبهه مصر، آرایش داد تا سرنوشت جنگ را به نفع اسرائیل کاملاً تغییر نماید و پس از چند روز جنگ 6 اکتبر 1973، در آغاز با درخشش ارتش های عرب بویژه مصر وسوریه صورت گرفته بود به شکست فضاحت بار تبدیل شود. در این میان نباید نقش ملک حسین اردنی بویژه محمد رضا پهلوی را در شکست ارتشهای عرب بویژه ارتش مصر و سوریه را نباید نادیده گرفت. محمد رضا پهلوی متحد اصلی آمریکا در منطقه خلیج فارس توانست با بسیج اکراد عراقی علیه ارتش عراق، کارایی ارتش عراق را به حداقل رساند و تنها یک لشکر عراق در اختیار ارتشهای عرب در جنگ اکتبر قرار گرفت اما این تنها خدمت شاه به آمریکا و اسرائیل نبود بلکه آنچه ریچارد نیکسون آنرا وسیعتر از این میداند ایشان می نویسد:
شاه علاوه بر خودداری از شرکت در تحریم نفت اعراب در سال 1967 و 1973، به شناسایی کشور اسرائیل ادامه دادند برای ناوگان مدیترانه فراهم ساخت. با لشکرکشی به مرز ایران – عراق و با دادن کمک محرمانه به نیروهای شورشی کرد، عراق را از منبع نیروهای خود را در خط سوریه، مجهز و آماده نماید و ضد حمله خود را از اجرای هر نقش با اهمیتی در جنگ یوم کیپور بازداشت و بدین ترتیب دست عراق را بست در طول جنگ کشور او تنها کشوری در منطقه بود که از پرواز هواپیماهای شوروی برفراز ایران (برای کمک به اعراب) جلوگیری کرده شاه برای رساندن نفت به یک ناویز و بر آمریکا در اقیانوس هند تعجیل کرد تا آنرا در انجام عملیاتش یاری دهد.
بدنبال جنگ 1973 ماشین دیپلماسی ایالات متحده آنچنان که کیسنجر بیان می کرد شروع به حرکت کرد و به صید و شکار کشورهای خارج از نفوذ ایالات متحده، ادامه داد. در پیگیری این سیاست هنری کیسنجر، موجب شد که نخستین توافقنامه بین سادات که رئیس جمهور یک کشور عربی بود با ؟؟؟ بگین نشست و کمترین امتیاز را به سادات در این توافقنامه دوجانبه که در حقیقت یک بیانیه به نظر می رسد34 و در هر زمانی از هنگام از دست دادن شبه جزیره سینا را در سال 1967 می توانست بدست آورد نصیب آن کشور به جز صحرای سینا نکرد و به قول ایاد لاسادات همان راهی را می رفت که هنری ؟؟؟ برای وی ترسیم کرده بود." در یک عبارت بهتر با این قرارداد دیپلماسی هنری؟؟؟ در مصر ببار نشست و مصر کاملاً در عصر جنگ سرد، جذب بلوک غرب به رهبری ایالات متحده گردید. در حقیقت جنگ اکتبر نه تنها موجب آزاد شدن سرزمینهای عربی نگردید بلکه آزادی فلسطین تحت شعاع پیامدهای آن قرار گرفت و نفوذ آمریکا را در منطقه خاورمیانه بیش از گذشته گسترده نمود وزمینه اجرای "دکترین هنری کیسنجر" را در ابعاد دیگر در منطقه پرتلاطم خاورمیانه فراهم نمود.
به موجب اجلاس او یک در دسامبر 1973، در تهران ، قیمت نفت در حدود 12 دلار تثبیت شد. هنری کیسنجر به ملاقات فیصل پادشاه عربستان رفت که تحریم نفتی را از بین می برد ولی موفق نشد ناچار به سادات رو آوردند سادات درسال 1974 با فیصل در الجزایره ملاقات کرد و فیص موافقت کرد که تحریم نفتی پایان پذیرد. زیرا سادات معتقد بود که ادامه تحریم به منافع اعراب لطمه می زند. در 18 مارس 1974 تحریم نفتی پایان پذیرفت ولی این بار موفق بود. در ژوئن 1974 ریچارد نیکسون به اسرائیل و مصر – سوریه و عربستان سعودی سفر کرد و تحریم نفت به تاریخ همراه شد. ولی اثرات تحریم نفتی و افزایش قیمت نفت در سالهای دهه 70 بویژه بعد از سال 1973، در ابعاد مختلف اقتصادی در کشورهای صنعتی نمایان شد وضع اقتصادی غرب، براساس بررسیهای موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک لندن، تا سال 1974 به نقطه بحرانی خود رسیده بود. کشورهای صنعتی غرب در این سال به طور دستجمعی از یک تورم دو رقمی ، عدم اشتغال فراگیر، رشد اقتصادی نزدیک به صفر رنج می بردند. این کشورها با حدود 60 میلیون دلاری روبرو بودند که ناشی از واردات نفت بود. کارشناسان اقتصادی آمریکا اعتقاد داشتند که اگر یک کنترل بین المللی، شرایط را به نفع غرب تغییر ندهد کشورهای عمده صنعتی غرب محکوم به رکود و اقتصادی هستند جدول زیر توسط موسسه مطالعات استراتژیک لندن، سال 1974 ارائه شده است عمق فاجعه را برای غرب از لحاظ شاخصهای اقتصادی به خوبی بیان می کند. 35

نام کشور
درصد تورم
بیکاری به هزار نفر
درصد بیکاری نسبت به جمعیت
موازنه و احتمالات
کل موازنه پرداختهای کالاها
کل موازنه پرداختها
درصد رشد تولید ناخالص ملی
آمریکا
کانادا
ژاپن
بریتانیا
فرانسه
آلمان
ایتالیا
او. ای.دی.بی
1/12
12
8/25
3/18
9/14
5/6
7/24
1/14
00/65
522
700
636
558
945
562
400/100
1/7
4/5
3/1
7/2
6/2
6/3
8/2
75/14-
25/0-
00/12-
25/5-
25/6-
25/6-
00/5-
00/59-
5/11+
75/1-
75/7-
75/1-
25/1-
25/15-
25/2-
5/21+
25/3-
50/1-
75/4-
00/9-
50/7-
00/9+
25/8-
5/37-
75/1-
5/4+
25/3-
50/0-
75/4+
00/1+
75/4+
25/0+

افزایش نفت که در این سال (1974) و سالهای بعد کمابیش تکرار شد. تا حدودی خارج از کنترل ایالات متحده صورت گرفته بود. مشکلات عدیده و متعدد اقتصادی کشورهای صنعتی بویژه ایالات متحده ی آمریکا را بر ملا کرد. جهان غرب که افزایش تورم در کشورهای صنعتی را ناشی از افزایش قیمت نفت می دانستند و تقصیر را به گردن کشورهای صادر کننده نفت می انداختند اما حقیقت عکس این شانتاژهای تبلیغاتی را که ر مصاحبه های مطبوعاتی و نشست های سیاسی انجام می گرفت نشان می داد افزایش تورم برحسب مطالعات استراتژیک نه به خاطر افزایش قیمت نفت بوده است بلکه بخاطر رشد اقتصادی در دوره دهه قبل یعنی دهه 1960 (1949-1939) و بخصوص در اوایل دهه 1970 (1969-1959) در تمام قاره ها و کشور اتفاق افتاده بود.
حرکت توسعه اقتصادی چنان بود که قیمت مواد خام بخصوص مواد غذایی را افزایش داد. بعنوان نمونه کمبود گندم در شوروی در سال 1972 بازار گندم را در سال بعد بی ثبات کرد. افزایش بهای کالاها، رونق تجاری بسیاری از کشورهای توسعه یافته را به دنبال داشت. و در جهان غرب رونق اقتصادی موجب افزایش مصرف مواد غذایی منجر شد.
بعبارت دیگر رونق اقتصادی در تمام قاره ها و کشورها نتیجه معکوس داد و بزودی افزایش قیمتها و کمبود مواد خام و مواد غذایی را موجب شد. جدول فوق قیمت کالاها و قمیت نفت را در تعدادی از کشورها مشخص می کند.

نام کشور
(متوسط) سالهای 71-1961
972

ایالات متحده آمریکا
کانادا
ژاپن
بریتانیا
فرانسه
آلمان
ایتالیا
1/3
9/2
9/5
6/4
3/4
0/3
2/4
3/3
8/4
5/4
1/7
9/5
5/5
7/5
6/51
6/52
7/44
1/53
3/51
5/35
2/48
1/4
نامعلوم
نامعلوم
9/1
8/2
08/1
1/0
با 4 برابر شدن قیمت نفت در سال 1974، حدود 90 میلیارد دلار با کشورهای تولید کننده نفت سرازیر شد. اما با وجود آنکه رسانه های غربی به تبع آنان مقامات غربی حجم سنگین تبلیغات جنگ روانی را علیه کشورهای تولید کننده نفت تدارک دیده بودند بطوریکه مجله آنتر برایز فرانسوی در 27 سپتامبر در مقاله تحت عنوان ( مسیرطلای عرب)بیان می دارد : 36
بحران وخیم درغرب، تهدید یک جنگ جهانی و هنری کسینجر نظر جالبتر از این مجله فرانسوی را ارائه می دهد او در 11 فوریه 1974 در جریان کنفرانس در مورد انرژی بیان می داد:
"آینده کشورهای در حال رشد بیش از سایر کشورها در خطر است. زیرا اینان با توجه به اینکه از تحمل – قیمت فعلی نفت و مواد غذایی عاجز هستند در معرض تهدید گرسنگی بوده و ممکن است با وضع غم انگیزه از دست دادن امید خویش ثبت به توسعه اقتصادی آینده خود مواجه گردند. به نام بشریت و عقل سلیم، ما نمی توانیم چنین چیزی را اجازه بدهیم"
لذا تبلیغات جنگ روانی غرب بویژه ایالات متحده ی آمریکا که مدعی بودند افزایش قیمت نفت موج رکود اقتصادی، تورم و بیکاری در جهان صنعتی دامن خواهد زد و اثرات این موج رکود اقتصادی در کشورهای صنعتی، دامن کشورهای نفت نیز خاورمیانه را نیز در بر خواهد گرفت لذا جهان غرب بویژه ایالات متحده ی آمریکا باید اجازه چنین کاری را به کشورهای نفت خیز در افزایش قیمت ها ندهند. اما حقیقت مطلب و شواهد در دست غیر از این را بیان می دارد بطوریکه وزیر خزانه داری آمریکا ویلیام سایمون که در سال 1974 از افزایش نفت اظهار نگران می کند. در گزارش 30 ژانویه 1975 به کمیته امور مالی سنا بیان می دارد: از 90 میلیارد دلار درامد نفت کشورهای تولید کننده نفت 35 میلیارد دلار صرف واردات گردیده است و 60 میلیارد دلار باقی برای سرمایه گذاری خارجی می ماند و او اضافه می کند از 60 میلیارد دلار باقی مانده، حدود 11 میلیارد دلار، 1815 درصد مازاد ، مستقیماً به آمریکا سرازیر شده است.37
از مبلغ اخیر حدود 6 میلیارد به سوی اوراق بهادار کوتاه و دراز مدت دولت ایالات متحده رفته ، حدود 4 میلیارد دلار در بانکها به صورتهای مختلف گذاشته شده و حدود کمتر از یک میلیارد دلار در املاک وسهام عادی سرمایه گذاری شده است. بعنوان مثال عربستان سعودی در سال 1978 بیش از 9 میلیون بشکه نفت صادر می کرد درآمد این کشور از نفت سی و پنج میلیارد و هشتصد میلیون دلار بود. دراین سال مطالعات صورت گرفته حاکی است38 که موازنه تجارت وخدمات عربستان سعودی در همان سال پیش از یک میلیارد دلار به سود ایالات متحده تغییر یافته است، جدول زیر این روند را به وضوح نشان می دهد.
شاخص موازنه ایالات متحده آمریکا با عربستان سعودی (ارقام به میلیون دلار)
سال
موازنه تجارت وخدمات
ورود منافع شرکتهای آمریکایی به ایالات متحده آمریکا
ورود سرمایه های سعودی به آمریکا
موازنه کل
1974
1975
1976
1977
1978
207-
292-
941-
604-
204/1+
802/1
241/1
840/1
090/2
010/2
220/5
550/3
477/4
172/3
539/1
815/6
419/4
376/5
658/4
753/4
و از طرف دیگر افزایش قیمت نفت که در قیمت نفت که در سال 1974 صورت گرفته بود، موجب شد که تکاپوی سخت در کشورهای صنعتی بویژه آمریکا برای جایگزین کردن انرژیهای دیگر به عمل آید.
در هما سال (1974) آمریکائیها به کمپانی های نفت خود، اجازه داد که بهای نفت استخراجی از داخل آمریکا را به دو برابر افزایش دهند. در عین حال هنوز تولید نفت داخلی نمی توانست با نفت وارداتی39 رقابت کند. در نتیجه تولید آن به میزان 600 هکتار بشکه در روز کاهش یافت. چشم انداز استخراج نفت سنگین کلورادو و مناطق دیگر آمریکا نامعلوم و به زودی روشن شده که استخراج نفت آنها گرانتر از آنچه پیش بینی می شد، تمام می شود. برآورد متخصصین این بود که اگر قیمت بشکه ای 12 دلار تعیین شود، کار استخراج نفت سنگین مقرون به صرفه می شود. سرانجام قیمت بالای نفت داخلی همراه با کمکهای وسیع دولت از محل اعتبار 11 پروژه استقلال نیکسون برای انرژی ، طرحهای استفاده از نفت سنگین و گازرسانی از زغال سنگ را از نظر اقتصادی امکان پذیر ساخت. از اواسط دهه 1970 شرکتهای اکسون، گلف و آرکو، یک پروژه یک میلیارد دلاری را برای بهره برداری از منافع نفت سنگین داخل آمریکا به مورد اجرا گذشتند. هدایت سرمایه های ایران، عربستان سعودی و دیگر صنایع انرژی اتمی، به کمپانیهای غرب امکان داد. تا پروژه های خود را در این خصوص پیش ببرند. افزایش بهای نفت به انگلستان نیز اجازه داد تا طرح خود را برای خودکفایی نفت با استخراج نفت از دریای شمال در طول یک برنامه 5 ساله عملی سازد.
اما در مورد ایران، درآمد سرشار نفت، رژیم شاه را در دو جهت سوق داد، جهت اول همانطور که در لابلای مطالب قبلی، تا حدی اشاره گردیده بود ولی اگر به طور تفصیل بیان گردد اینست که یکماه قبل از گران شدن نفت مطبوعات ایران از قول دولت بیان می دارند. 40
درآمد اضافی نفت در داخل خرج نخواهد شد. دولت درآمد اضافی نفت را در داخل کشور خرج نخواهد کرد. قسمتی از پول اضافی نفت که به علت افزایش قیمت نصیب دولت شده در خارج از کشور سرمایه گذاری خواهد شد و قسمت دیگر به مصرف خرید کالاهای اساسی و ذخیره ای خواهد رسید. پیامد این نوع طرز تفکر که ناشی از بلندپروازیهای شاه و عقده خود کم بینی او در برابر غرب بود در برنامه عمرانی پنج ساله پنجم از قول پروفسور ادوارد ارسویک که در تدوین برنامه پنجم نقش داشت بیان می دارد پس از تغییراتی که در برنامه عمرانی به علت بالا رفتن افزایش بهای نفت انجام پذیرفت، مبلغ 6/28 میلیارد دلار از درامد نفت ، برای روزی که نفت پایان می یابد برای سرمایه گذاری در خارج تخصیص داده شد.
در حقیقت این عناوین در این دوران "سرمایه گذاری خارجی" بکار برده شد بیشتر کمکهای خارجی بود که شاه بصورت وام وغیره در اختیار جهان صنعتی وحتی سازمانهای بین المللی قرار می داد تا ضمن حفظ پرستیژ بین المللی شخص شاه در مجامع بین المللی و مطبوعاتی غرب، از ایران یک کشوربظاهر پیشرفته حتی از جهان غرب در اذهان مردم دنیا پدید آید. و از طرف دیگر به رونق اقتصادی جهان غرب و حتی سازمانهای بین الملیل در سالهای دهه 70، در حالت رکود نسبی اقتصادی حتی در بعضی ازسالهای این دهه در رکود کامل اقتصادی بسر می بردند، کمک می رساند بعنوان مثال هفته نامه کیهان هوایی به نقل از مجله ئیوزویک قسمتی از تعهدات و کمکهای ایران را41 به خارج در سال 1353 به شرح زیر اعلام کرد. وام به ایتالیا 3 میلیارد دلار، وام به انگلستان 2/1 میلیارد دلار، وام به فرانسه 1 میلیارد دلار ، وام به بانک جهانی 1 میلیارد دلار، اعتبار به کمپانی در حال ورشکستگی گرومان 75 میلیون دلار ، وام به افغانستان ، 2 میلیون دلار، تعهد وام به مصر برای نوسازی کانال سوئز ،و پرت سعید 1 میلیارد دلار، کمک عمومی به پاکستان 250 میلیون دلار، کمک عمومی به سنگال 10 میلیون دلار، کمک عمومی به سوریه 50 میلیون دلار،کمک عمومی به بنگلادش 100 میلیون دلار.
جالب است که توجه شود که در همان سال در روزنامه ها اقلام دیگری بیان می گردد که حیرت آور است رژیم شاه که خود به بانک جهانی یک میلیارد دلار وام داده است وام گرفته است. از جمله وامی به مبلغ 58 میلیون دلار برای شرکت توانیر، وام دیگر به مبلغ 40 میلیون دلار برای اعتبارات کشاورزی و نیز یک وام 65 میلیون دلاری دیگر برای توسعه بنا " و ایجاد اسکله های جدید در بنادر جنوب ، شاید نقل توجیه منابع رسمی خود رژیم بر پرداخت اینگونه وامها ما را از توضیح اضافی معذور می دارد روزنام کیهان در 2 اردیبهشت 1353 می نویسد:
منابع آگاه در توجیه اخذ وام 65 میلیون دلاری از بانک جهانی گفتند، ایران با وجود این که به وام خارجی نیاز ندارد برای اینکه به رونق کار بانک جهانی کرده است اقدام به گرفتن این مبلغ وام از این بانک کرده است.
از جهت دیگر دهه 70، سرآغاز خروج نیروهای انگلیس از42 "شرق سوئز " و خلیج فارس بطور کامل می باشد برپایه "دکترین نیکسون" که ایران در سالهای دهه 1960 فقط یک حلقه در زنجیر دفاعی آمریکا در برابر بلوک کمونیست به شمار می رفت، اینک بصورت متحد ممتاز آمریکا نمایان شد. بر پایه دکترین نیکسون با اجرای و تردستی هنری کسینجر مشاور امنیت ملی و نیسکون انجام گرفت ایران بدنبال افزایش بهای نفت، صاحب تمام تسلیحات فوق مدرن بجز سلاحهای هسته ای می گردید: تا بتواند نقش ژاندارم منطقه خلیج فارس را در جهت حفظ کشورهای اقماری آمریکا در منطقه خلیج فارس از کمونیسم وجلوگیری از شورشهای مردمی و انقلاب را ایفا بخوبی کند.
در میانه اجرای دکترین نیکسون توسط رژیم شاه، با ورود کارگر به کاخ سفید، تغییرات جزیی در رویکرد سیاست خارجی آمریکا، صورت گرفت. کارتر که می دانست منطقه خاورمیانه دستخوش حوادثی درآینده هست و احتمال از دست رفتن کشورهای اقماری آمریکا و تحت تسلط قرارگفتن آن کشورها در زیر یوق بلوک شرق وجود دارد به کشورهای تحت الحمایه آمریکا مانند ایران فشار آورد تا فضای باز سیاسی را بطور نسبی باز کند تا از قرار گرفتن در دایره کمونیسم بین الملل برهند ولی این در ایران برخلاف نظر آمریکا اتفاق افتاد نه تنها ایران دستخوش حوادث و انقلاب گردید بلکه در دایره کمونیسم نیز قرار نگرفت. پیامد این حوادث، دینامیسم انقلاب اسلامی را موجب شد که ترکشهای آن دو بلوک شرق و غرب ؟؟؟ ایالات متحده ی امریکا مورد هدف قرار گرفت آمریکا درک درستی از تحولات انقلاب اسلامی، را نداشت خود را در برابر دیناسیم انقلاب اسلامی ناتوان می دید به حرکت خصمانه خود، روند شتابان بخشید، پذیرش شاه ایران برای معالجه درآمریکا، موج تنفر را در ایران موجب شد و در 4 نوامبر 1979، اثر خود را نشان داد ترکشهای دینامیم انقلاب اسلامی آمریکا را مورد آماج قرار داد و موجب خفت وحقارت آن ابرقدرت در میان تمام دنیا شد. 3 هفته بعد از مساله گرونگانگیری اثر ترکشهای آن، در عربستان سعودی به وقوع پیوست صدها مرد مسلح شیعه به مخالفت با شاه عربستان سعودی ووابستگی آن به آمریکا، مسجد الحرام را اشغال کردند. بعدها در دسامبر همان سال عده ای در الحصه قبل نفت عربستان اعتصاب و آشوب راه انداختند.
احساس خطر اتحادیه جماهیر شوروی از وقوع دینامیسم انقلاب اسلامی، برای خنثی کردن ترکشهای آن، هراسان از موج انفجاری ترکشهای دینامیسم انقلاب اسلامی، افعانستان را از گردونه بلوک شرق خارج کند.
افغانستان را در سال 1979 به اشغال درآورد. کارتر هراسان از این مساله، اخطار کرد هر کس قصد اشغال خلیج فارس را داشته باشد با او مقابله حتی دخالت نظامی خواهد کرد. بدین ترتیب به امرای دست نشانده ی خود در منطقه خلیج فارس در برابر هر نوع خطر، که شریان ارزی نفت منطقه را به مخاطره اندازد، اطمینان داد. در دسامبر 1979، زکی یمان وزیر انرژی عربستان سعودی در اجلاس اوپک در کاراکس تحت فشار آمریکا، وزرای نفت اوپک را تهدید به کاهش بهای نفت نمود و گونه عربستانسعودی به اقدام یکطرفه دست خواهد زد در حالیکه وضعیت بازار نفت، در پی تحولات منطقه خلیج فارس بویژه وقوع دیناسیم انقلاب اسلامی، نامشخص به نظر می رسید وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که به تحریک و پشتیبانی دو قدرت بزرگ آنروز بویژه ایالات متحده ی آمریکا در 22 دسامبر 1980، صورت گرفت وضعیت بازار نفت را مخدوش تر نمود. بمباران بزرگترین پالایشگاه جهان، آبادان توسط رژیم صدام حسین و حمله متقابل ایران به تاسیسات و پالایشگاههای نفتی عراق ، صادرات نفت عراق را از طریق خلیج فارس قطع کرد و سوریه نیز متقابلاً در حمایت از ایران43 لوله نفت عراق را بست و صدور نفت عراق منحصر به تنها لوله ای شد که از ترکیه عبور می کرد. صدور نفت ایران کم شد ولی نفت عراق بطور کلی قطع شد در نتیجه 4 میلیون بشکه نفت یعنی 8% تقاضای نفت جهان از ورود به بازار بین المللی نفت باز ماند و در نتیجه قیمتها بطور سرسام آوری بالا رفت و به 42 دلار در هر بشکه رسید. ولی به علت ذخیره سازی قبلی کشورهای صنعتی را از بحران نفت 1979 به آن القاء شده بود، تاثیری چندان در وضعیت اقتصادی جهان صنعتی نداشت اسارت وزیر نفت ایران شهید محمد تندگویان در دسامبر 1980، توسط عراقیها، قیمت نفت را به 36 دلار رساند، عربستان سعودی تحت فشار امریکا، تهدید کرد در صورت عدم کاهش قیمت نفت ،000/900 بشکه در روز به تولید خود اضافه می کند و بلژیک و مکزیک نیز از کشورهای غیر اوپک با اضافه تولید خود، به تقاضای بازار نفت پاسخ دادند و در نتیجه صادرات نفت اوپک 27% کاهش یافت و در نتیجه قیمت ها سیرنزولی خود را تا آخر دوره ریاست جمهوری کارتر پیموند. این روند خطرناک که برای کشورهای عضو اوپک و صاحب نفت با دخالت آمریکا انجام می گرفت اوپک را واداشت تا برای هر کشور عضو سهمیه نفت تعیین کند و در نتیجه تولید نفت اوپک در سال 1982، به نصفت تولید نفت اوپک در سال 1979، یعنی 18 میلیون بشکه در روز رسید.
عربستان تحت فشار آمریکا باز اوپک را تهدید به افزایش تولید خود، در صورت عدم کاهش قیمتها در سال 1983 نمود. فرکی ؟؟ در کنفرانس اوپک به سایرین اظهار کرد که قیمت ما بالا است و بایستی پائین بیاوریم. عربستان این روند را تا پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران کمافی السابق ادامه داد بطوریکه توانستند کشورهای نفت نیز عضو همکاری خلیج فارس با رهبری عربستان سعودی و با دخالت مستقیم آمریکا، هراسان و نگران از انفجار ترکشهای دینامیسم انقلاب اسلامی در داخل سرزمینهای خود و وقوع انقلاب اسلامی دیگر در منطقه خلیج فارس بودند، بطور عمدی در سالهای جنگ تحمیلی قیمت نفت را در پائین ترین سطح قیمتها مانند سال 1985 نگه داشتند. در این سال قیمت هر بشکه نفت از 20 دلار به 6 دلار تنزل یافت.44
بطوریکه در سال 1986 ذکی یمانی وزیر نفت عربستان در دانشگاه هاروارد در جشن 350 سال تاسیس آن دانشگاه در پاسخ به پرسش حضار که آیا شما خودتان و بدون دخالت آمریکا که در قیمت نفت تصمیم می گیرید او در جواب داد ما Weplayitbyear ( ما با آن با گوش شنوی بازی می کنیم) این شیوه که برای تضعیف قدرت نظامی ایران صورت می گرفت توانست با شروع جنگ نفت کشها، آثار خود را در موقعیت برتری نظامهای ایران نسبت به عراق نمایان کند. جنگ ایران و عراق در سال 1987 به مرحله حساس خود پس از هفت سال رسیده بود احتمال درگیری بین او ابرقدرت آنروزرا ممکن می نمود. یکسال قبل از آن، اریان فاورا در مرز کویت اشغال کرده بود و به نظر می رسید کلید فتح ؟؟؟ را در دست دارند عراق هم به تانکر نفتی خلیج فارس حمله کرد و جنگ تانکرها یا جنگ نفکشها آغاز شد. و این باعث شد به تانکرهای نفتی دیگر کشورها حمله شود. نیروهای ایران ه تنها به کشتیهای که به کویت رفت و آمد می کرد مورد هدف قرار می داد بلکه پنج موشک هم به خود کویت فرستادند. کویت به آمریکا فشار می آورد در قبال رهایی گروگانهای آمریکایی در لبنان با میانجیگری ایران 45 صورت می گیرد، محرمانه اسلحه را در اختیار ایران قرار ندهد. دولت کویت رسماً از آمریکا خواست از کشتیهایش حمایت کند و تهدید کرد اگر آمریکا اینکار را نکند از روسیه تقاضا می کنند و این نفوذ روسها را در خلیج فارس زیاد می کرد چیزی که آمریکا برای 4 دهه از آن مانع شده بود وانگلستان هم در حدود 165 سال از این کار جلوگیری کرده بود نه تنها این بلکه مساله نفت خاورمیانه بویژه منطقه استراتژیک نفت خیز خلیج فارس مطرح بود. در مارس 1987، آمریکائیها به تقاضای کویت، پاسخ دادند و کشتیهای کویت تحت پرچم آمریکا به رفت و آمد پرداخت چند ماه کشتیهای آمریکایی در خلیج فارس گشت می زدند کشتیهای عربستان سعودی، فرانسه، بلژیک و هند نیز اضافه شدند و ژاپن به کمک مالی اکتفا نمود.
استقرار ناوگان جنگی آمریکا در خلیج فارس، بیم جنگ بین ایران و آمریکا را دامن زد. دربهار 1988، عراق بمب شیمیایی علیه ایران بکار برد، 140 موشک تنها در تهران افتاده بود. در ژولای 1988 یک کشتی جنگی آمریکایی به نام VINCENESS (وینسنس) با ناخدائی ویلیام راجرز یک هواپیمای مسافربری ایران را با 290 مسافر سرنگون کرد و در 17 ژولای 1988 ایران آتش بس را پذیرفت و در 20 ژولای 1988 جنگ خاتمه یافت. پایان جنگ ایران و عراق در سال 1988، اختلافات بین کویت و عراق را نمایان کرد. صدام حسین در ملاقات خود با سفیر آمریکا آیریل مزیل لیسپی (April cillespie) در 25 ژولای 1990 صورت گرفت با اشاره به اختلافات عراق و کویت به او می گوید : آمریکا نباید در مناسبات فیما بین اعراب و آمریکا ، رویه ستیزه جویانه46 در پیش بگیرد. رئسی جمهور آمریکا "جرج بوش" بطور ویژه این را باید بیاموزد."
رژیم عراب در این مرحله از تاریخ جهان، به علت عدم درک درست از دیپلماسی خارجی آمریکا، که در روابط خود با کشورها و ملتهای دیگر بکار می برد به تصور اینکه بخاطر تقریباً یک دهه گام برداشتن در مسیر خواسته های امریکا در بحران جنگ ایران وعراق، در قضیه اختلافات عراق و کویت بی طرف خواهد ماند. و همچنین به عدم درک صحیح رژیم عراق از شناخت ماهیت نظام بین الملل و تحولات اتحاد جماهیر شوروی در دهه 90، عراق به عنوان یکی از متحدین شوروی در دوره گورباچف ، کویت را در 12 اوت 1990 اشغال کرد. اشغال کویت که نیمه اگوست 1990 به طول47 کشید ذخایر نفت کویت وعربستان سعودی را که حدود 46% نفت جهان را تامین کند در کنترل خود در آورد. رژیم عراق می خواست از طریق تسلط بر منابع نفتی خلیج فارس به یک کشور ثروتمند و مسلط در این منطقه تبدیل شود تا راحتتر بتواند سیاست های بلند پروازنه و خطرناک خودرا به همسایگان خود القاء و دیکته نماید. بعبارت بهتر به یک رهبر بلامنازع و مسلط در منطقه خلیج فارس در آید که حتی بتواند برای رسیدن به مقاصد و سیاست های بلندپروازانه و خطرناک خود در منطقه خلیج فارس، از اهرم نفت حتی برای فشار به رقبای فرامنطقه ای بزعم خود حتی رقبای غربی استفاده کند. اما به رغم تصورات رژیم عراق، از روابط نسبتاً حسنه ونزدیک آمریکا وعراق در طی تقریباً یک دهه در زمان جنگ ایران و عراق و حتی احتمالاً حاکمیت نظام دو قطبی و پیوندهای عمیق ونزدیک بین اتحاد جماهیر شوروی وعراق، مانع برای حمله به عراق می باشد.
اما متحدان دیروز عراق در جریان جنگ ایران وعراق مانند 48 آلمان وفرانسه بیشترین کمک نظامی را به عراق انجام داده بودند به رهبری آمریکا، اقدام نظامی علیه رژیم عراق ترتیب دادند و ژاپن به اعطای کمک مالی و ارسال کشتیهای مین یاب اقدام نمود. چین هم بعنوان متحد سابق عراق، به رای ممتنع در شورای امنیت ملی برای توسل به زور علیه عراق اکتفا کرد. بدین ترتیب در جنگ اول خلیج فارس، تمام قدرتهای مهم یا در کنار آمریکا قرار گرفتند یا مانند شوروی و چین در حاشیه ایستادند و در نتیجه آمریکا توانست رژیم صدام چین را تا محرله انحلال کامل در هم کوبد . درحقیقت بحران کویت نختسین آزمون عملی برای شناخت ماهیت نظام بین الملل پس از جنگ سرد می باشد که پیروزی کامل آمریکا انجامید. دومین آزمون شناخت ماهیت نظام بین الملل در دهه 90، سیسات مهار دو گانه ایران و عراق بود که جنبه بیشتر سیاسی – اقتصادی برخلاف آزمون اول داشت تا نظامی، اما نظام تک قطبی آمریکا از این آزمون ناموفق بیرون آمد. فرض مقامات آمریکا بر این بود که از آنجا که کشورهای آنها یک ابرقدرت آرام بهشمار می رود، دیگر قدرتها رهبری آنان را می پذیرند و در صدد ایجاد اتحاد و اتئلاف علیه آن بر نمی آیند اما در عمل تجزیه تحریمهای اقتصادی فرامرزی آمریکا نادرستی این فرض رابه اثبات رساند. مقامات آمریکا انتظار داشتند مهم ترین متحدان بین المللی و منطقه ای آنها، در تحریمهای اقتصادی علیه ایران، لیبی ، عراق آنان را یاری دهند در عمل با مخالفت یا بی اعتنایی کشورها و حتی متحدان خود مانند انگلیس، نروژ و ترکیه روبرو شدند.
سومین آزمون برای شناخت ماهیت بین الملل بحران کوزوو هست که در دهه 90 اتفاق افتاد. این بحران که با پاکسازی قومی مردم کوزوو از سوی صربستان انجام شد سرانجام به یک بحران جدی در اروپا منجر شد که سرانجام با حمله مشترک انگلیسی، فرانسه، آلمان و آمریکا قرار گرفت و روسیه از متحدینش خود نتوانست حمایت لازم را بعمل آورد و در ضمن سفارت چین مورد تهاجم نیروهائی ائتلاف علیه صربستان قرار گرفت و تعدادی کشته از اعضای سفارت چین برجای گذاشت. وا ین رابه اثبات رساند چین توانایی دفاع از منافع خود را در دیگر مناطق جهان ندارد. در عین حال این بحران نشان داد که اروپا هنوز برای ایجاد ثبات و امنیت خود به آمریکا نیاز دارد و بدون مداخله این کشور نمی تواند مشکلات خود در داخل قاره اروپا را حل کند. این نتایج حاصله در نتیجه تحول و دگرگونی در ماهیت نظام بین الملل در دهه 90، به گروههیا طرفدار اسرائیل49 در دستگاه سیاست خارجی که مقامات عالیمرتبه دستگاه سیاست خارجی مانند وارن کریستوفر نقش عروسک را در این میان آنان دارند و این گروهها نقش مشابه را بعنوان مشاور در امنیت طی آمریکا ایفا می کنند وباقیمانده های این گروهها از دوران جنگ سرد چنین نقش را ایفا می کنند . و در کنگره با ایجاد ترس و نفوذ نقش اساسی خود را ایفا می کنند امکان دارد تا از فضای بوجود آورنده کمال استفاده را بکنند. این فضای بوجود آورده که در نتیجه ناتوانی ابرقدرت شرق، کشورهای عربی مشقت و پراکنده اساس می کردند متحد خود را از دست داده اند در میزهای مذاکره ایالات متحده ی آمریکا برای آنان چیده بود ؟؟؟ و به دستورالعملهای کاخ سفید برای آنان نوشته بود، به اجرا گذاشتند. اعراب تنها از میزهای مذلاکره ، به خود مختاری دولت خودگردان بسنده کردند در نتیجه بخشی از گروههای فلسطین، لباس رزم خود را درآوردند و به صورت تکنوکراتهای دولت خود گردان مبدل شدند و بخش دیگر نیز به صورت نیروهای امنیتی دولت خودگردان درآمدند پیامبران حوادث، آمریکا بتدریج سایه هژمونی خود را در منطقه خاورمیانه در تمام ابعاد مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی گسترش داد و توانست با استفاده از ضعف اعراب، بحران اعراب – اسرائیل را تا مرحله حل شدن به نفع اسرائیل به پیش براند واز اینطریق هژمونی نفتی خلیج فارس را برای ایالات متحده ی آمریکا موجب شود. بطوریکه دیگر رقبای آمریکا، برای دست یافتن به انرژی نفت، هژمون آمریکا را در منطقه بپذیرند ودستورالعملهای او را بدون چون وچرا اطاعت کنند وحتی قراردادهای که رقبای آمریکا با دیگر کشورها می بستند در صورت عدم رضایت آمریکا، یکجانبه آنان لغو می کردند مانند قرارداد ایجاد سد بر روی رودخانه کارون با ژاپن و ایران درسال 1372 ، با فشار آمریکا به ژاپن این قرارداد را یکجانبه لغو کرد. در نتیجه این هژمونی غیرانعطاف پذیر وغیرتکثرا گرا ایالات متحده ی آمریکا که تحت عنوان (نظم نوین جهانی) و "نظام تک قطبی" عنوان می شد و لاینحل و همچنین حمایت آمریکا از 50 رژیمهای استبدادی و سلطنتی عرب که در بسیاری از کشورهای عرب، علت اصلی نارضایتهای سیاسی، بحرانهای اقتصادی – اجتماعی اند گریبانگیر کل منطقه می باشند ولاینحل ماندن بحران فلسطین، زمینه ساز حادثه 11 سپتامبر 2001 رشد از نظر فلسفی، گروههای القاعده در پی ایجاد بحران و نارضایتهای در جوامع اسلامی بوجود آمدند منتیج از تلاش دنیای اسلام واعراب برای پاسخگویی در مورد دنیای مدرن در قالب وچارچوب اسلام هستند؛ می باشد.
سرازیر شدن گفتمان مدرنیته به سوی جهان اسلام، و ناهمگون بودن بسیاری از مفاهیم آن با اندیشه های دین و مذهبی جوامع اسلامی بویژه جهان عرب و حتی مغایر بودن آنها با بسیاری از مفاهیم قومی و فرهنگی و ؟؟؟ این جوامع، بعلاوه نارضایتها بالقوه در این جوامع مانند رژیمهای سلطنتی و استبدادی و عدم حل شدن بحرانهای نظامی آنان در خارج از این جوامع مانند بحران فلسطین در طی نیم قرن در اثر ناتوانیهای نظامهای سیاسی ( در طی بحران، گروه القاعده را بوجود آورد. این گروه ها مغایر با گفتمان مدرنیته در جوامع تحت تسلط خود، گفتمان سنتی جزم گرای دینی که بنوعی از حمایت جهان عرب بویژه آمریکا بوجود آورد و در خارج از قلمرو تحت تسلط خود، آمریکا را منشاء این نارضایتیها و گفتمان مدرنیته می دانست، پایه های هژمونی آنرا در 11 سپتامبر 2001 در داخل ایالات متحده ی امریکا لرزاند. متعاقب پیامد حادثه 11 سپتامبر، آمریکا، هژمونی خود را از داخل لرزان می دید و در خارج قلمرو داخل خود نیز،امکان لرزان شدن رژیمهای طرفدار آمریکا در جهان بویژه در منطقه خاورمیانه را با تمام وجود حس می کرد که این لرزش در قلمرو نظامهای سیاسی منطقه، یکبار دیگر مانند 1979، دینامیسم انقلاب اسلامی را در داخل این روشها دامن زند ودر نتیجه موجب از بین منافع عظیم ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه بویژه هژمون نفتی آمریکا در این منطقه را موجب شود. افغانستان و عراق را به اشغال خود در آورد تا ضمن جلوگیری از فروپاشی نظامهای سیاسی منطقه توسط اهالی بومی آن و تاکید بر اصلاحات دمکراتیک به شکل آمریکایی آن توسط این نظامها ، از خطر قریب الوقوع انقلاب جلوگیری کند و در نتیجه هژمونی نفتی خود را در خلیج فارس که از دهه 90 به طور شتابان شروع رگدیده بود تثبیت نماید و تا الان پیگیری این ؟؟؟ در خلیج فارس ادامه دارد.
نتیجه گیری:
آمریکا از جنگ جهانی دوم به بعد و بویژه از دهه 70 به بعد بر پایه دکترین نیکسون و کسینجر به دنبال تسلط بر منطقه استراتژیک خیلج فارس منابع نفتی آن بوده است در دوران جنگ سرد، که آمریکا بر پایه دکترین نیکسون و کسینجر، تلاش کرد عوامل مزاحم بر سر راه این تسلط، که مهمترین آن قطب قدرتمند آن، ابرقدرت آنروز اتحاد جماهیر شوروی بود بردارد در اینراه از رژیمهای استبدادی منطقه و رژیم اسرائیل سود جست. بطوریکه توانست اتحاد شوروی را دردگیره ی قلمرو کمونیسم توسط این رژیمها تا پایان جنگ سرد محصور نماید وقوع انقلاب اسلامی ایران که به صورت یک دینامیسم بالقوه بعد از جنگ سرد در آمد. آمریکا با چالش دیگری بعد از پایان جنگ سرد روبرو کرد. ترکشهای این انقلاب بطور بالقوه برای منافع آمریکا، خطرساز بود. لذا آمریکا همگام با تحولات بین المللی دهه ی 90، حضور خود را در این منطقه گسترش داد تا بتواند دینامیسم انقلاب اسلامی را متوقف نماید. از نظر استراتژیست های آمریکا دهه 80، منطقه پاسفیک و منطقه خاورمیانه بویژه خلیج فارس یک تهدید به شمار می آیند از نظر این استراتژیست ها ، منطقه خاورمیانه بویژ ه منطقه خلیج فارس آن، از لحاظ انرژی ، اصول گرایی اسلامی، جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی حائز اهمیت می باشد که در صورت به خاطر افتادن آن از لحاظ انرژی ، اصول گرایی اسلامی، جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی حائز اهمیت می باشد که در صورت به خطر افتادن منافع آمریکا و متعهدان آن، مانند رژیم صهیونیستی توسط جمهوری اسلامی و رشد پدیده ؟؟؟ و اصول گرایی اسلامی در پایان آخر قرن بیستم، آمریکا باید دخالت نظامی را برای جلوگیری از اثرات این پدیده "جمهوری اسلامی" مدنظر قرار دهد. بحران کویت، بحران افغانستان و بحران عراق، نتیجه آثار این پیامبر می باشد که در صورت توقف پدیده جمهوری اسلامی، بقهی بحرانهای منطقه ای در خلیج فارس، ثبات منطقه خلیج فارس در جهت ادامه منافع سرمایه داری ایالات متحده نیاز دارد.
سوال اصلی: اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا چیست؟
فرضیه : هژمونی آمریکا و ثبات خلیج فارس در جهت منافع اقتصادی آمریکا موجب اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا می باشد.

فهرست منابع فارسی
1- رئیس طوسی رضا- نفت و بحران انرژی – ج 2، سازمان انتشارات کیهان- 1361
2- غضنفری کامران آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران ج 3 انتشارات کیا – تهران 1381
3- فیندلی پل فریب های عمدی "حقایقی درباره روابط آمریکا و اسرائیل " مترجم محمد حسین آهویی دفتر مطالعات سیاسی وبین المللی وزارت امور خارجه – تهران 1378
4- واسیلیف آلکس – مشعلهای خلیج فارس ترجمه سیروس ایزدی – شرکت سهامی جیبی سال 1358
5- شون بام ایالات متحده و اسرائیل مترجم محمد رضا ملکی دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی تهران 1381
6- یزگین دانیل نفت ایران از اغاز تا جنگ خلیج فارس ترجمه ابراهیم صادقی نیا، تهران ، هیرمند سال 1376
7- نیکلاسرکیس، نفت تنها و آخرین شانس خاورمیانه ترجمه اسلان ثابت سعیدی، تهران موسسه انتشارات امیرکبیر سال 1363
8-سنبلی ؟؟؟ روندهای نظام بین الملل و امنیت ملی ایران ماهنامه نگاه سال چهارم شماره 37 مرداد 1381
9- اثمل اندرو، گومپرن دیوید- کاراسیک تئودور ترجمه پریسا کریمی نیا منبع پیشین ماهنامه نگاه
10- دکمجیان هرایر جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب ترجمه حمید احمدی ج 3- سازمان انتشارات کیهان تهران 1377

فهرست منابع انگلیسی
1- Alawi Dokayall- the cohtorilofoil east-west rivalry in the persianculf 2002
2- Willam j.persy culfsecurity and U.S policy . Middle east policy. Vol : 3-4 Aprill 1995
3- Gawdat Bahyat, Am ericon oil Diplomacy in the persian Gulf and the Gas piansea unversity press flordia 2003
4- Usnavy prowerls the persian Gulf in search of stability and oil- cresent International Vol:27 No:6.1998
5- Rober J.ilandpower the culfwar internatioanl security No:1 Vol :1 1992
6- Bahram Fooni up policy in Middle east and persian Guk a ftertheclod war. Echoislam-march 1995

دانشگاه آزاد اسلامی
واحد علوم و تحقیقات

موضوع تحقیق:
اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا

درس:
مسائل سیاسی و اقتصادی نفت در خاورمیانه

استاد:
خانم دکتر پیشگاهی فرد

تهیه و تدوین:
جواد آریایی بیکلر

مقطع: دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی

زمستان87

فهرست مطالب
عنوان صفحه
اهمیت نفت خلیج فارس برای آمریکا
اثرات نهضت ملی شدن نفت در خاورمیانه
مصر در دوران ناصر و سادات
سیاست خارجی آمریکا در دوران ناصر و سادات
اثرات تحریم نفتی اعراب در جنگ یوم کیپور در افزایش قیمتها
نفت ایران در دوران محمدرضا پهلوی
اثرات پیروزی انقلاب اسلامی بر ساختار نفت جهان
سیاست خارجی آمریکا در قبال نفت ایران در دوران رژیم شاه و بعد از انقلاب
1 The Control of oil east -west vivalry in the 2002 couple ??? Alwaid -kayal keganpaul London , Newxork , Bahrain ???
2 کامران غضنفری آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران ، انتشارات کیا ، چ 3 صفحه 121
3 Gulf sec urityamous policy willam J.Pervx middle east policy -Vol : 3-4 Aprill199sppz
4 دکتر رضا رئیسی طوسی، نفت و بحران انرژی – سازمان انتشارات کیهان چاپ 13632 صفحه 38
5 منبع پیش بینی نفت و بحران انرژی صفحه 39
6 منبع پیش بینی نفت و بحران انرژی صفحه40
7 منبع پیشین نفت و بحران انرژی صفحه 41
8 منبع پیشین نفت و بحران انرژی صفحات 41 و 42
9 پل فیندلی فریب های عمدی "حقایقی در باره روابط آمریکا و اسرائیل" مترجم محمد حسین آهوری دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی تهران 1374صفحه 36
10 منبع پیشین نفت و بحران انرژی صفحه 42
11 آلکسی و اسیلیف مشعلهای خلیج فارس ترجمه سیروس ؟؟؟ چاپ سپهر- شرکت سهامی کتابهای جیبی- سال 1358 صفحه 28
12 منبع پیشین مشعلهای خلیج فارس صفحه 29
13 منبع پیشین نفت و بحران انرژی صفحه 45
14 منبع پیشین نفت و بحران انرژی صفحه 47
15 دیوید شون بام ایالات متحده و اسرائیل مترجم محمدرضا مللی. تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1381 صفحه 321 و 322
16 منبع پیشین نفت و بحران انرژی صفحات 54 الی 56
17 منبع پیشین نفت و بحران
18 منبع پیشین ضریب های عمدی صفحه 45
19 منبع پیشین نفت و بحران انرژی صفحه 58
20 منبع پیشین نفت و بحران انرژی صفحه 60
21 منبع پیشین نفت بحران انرژی صفحه 61
22 منبع پیشین صفحه 62
23 منبع پیشین نفت و بحران انرژی صفحات 62 و 63
24 منبع پیشین نفت، بحران انرژی صفحه 63
25 ؟؟؟ جنبشهای اسلامی معاصر در عرب مترجم حمید احمدی، ج 3 تهران. سازمان انتشارات کیهان- 1377 صفحه 158
26 منبع پیشین نفت و بحران انرژی صفحه 81
27 نفت و بحران انرژی صفحات 88 و 89
28 نفت و بحران انرژی صفحات 88 و 89
29 نفت و بحران انرژی صفحات 90 و 91
30 منبع پیشین نفت وبحران انرژی
31 منبع پیش نفت و بحران انرژی 96
32 . منبع پیشین کتاب پل فیندلی صفحات 57 و 58
33 . A mricanoil diplomacy oil diplomacy inthepersianculf and the aspian sea unversity to resse????
34 . منبع پیشین پل فیندلی صفحه 217
35 . منبع پیشین نفت و بحران انرژی صفحه 181
36 . نیکلا سر؟؟؟ نفت تنها و آخرین شانس خاورمیانه ترجمه دکتر ارسلان ثابت سعیدی (تهران، موسسه انتشارات امیرکبیر،1363، صفحه 107)
37 .
38 . منبع پیشین و بحران انرژی صفحات 194 و 195
39 .
40 0 منبع پیشین نفت و بحران انرژی صفحه 202
41 منبع پیشین نفت وبحران انرژی صفحات 207 و 208
42 . منبع پیشین آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران صفحه 143
43 . منبع پیشین دانیل پرگین نفت ایران صفحات 70و 71
44 منبع پیشین دانیل پرگین نفت ایران صفحات 73 و75
45 . دانیل پرگین نفت ایران صفحه 76
46 . usnavy prowals thepersian culfinsearch p.p.p7 of spability and oil Grescent international vol:27 N:???
47 . Roberjoliber-oil and power the culfwar inter nation security No:1- Vol:17 1992 p.p.164
48 نبی سنبلی روندهای نظام بین الملل و امنیت ملی ایران ماهنامه نگاه سال چهارم شماره 37 مرداد 1381 صفحه 15 الی 17
49 Dr Bahram Fo 200ni US policy in middle East and persian calf after the coldwar. Echolsamn- march 1995. P-p:14
50 انه رو اثمل، دیوید گومپرت ، تئودورکاراسیک سیستم امنیتی جدید خلیج فارس ترجمه پریسا کریمی نیا ماهنامه نگاه صفحه 30
—————

————————————————————

—————

————————————————————

40960

1


تعداد صفحات : 70 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود