تارا فایل

امام حسین و عاشورا


امام حسین وعاشورا
بسم الله الرحمن الرحیم

واقعه روز عاشورا
عصر روز پنج شنبه نهم محرم،عمربن سعد فرمان حمله به خیمه گاه امام حسین(ع)را صادر کرد.آن حضرت به برادرش ابولفضل فرمود:
به سوی آنان برو وامشب را مهلت بگیروجنگ را به فردا موکول کن تا امشب را به نماز واستغفار ومناجات با پروردگارمان بپردازیم؛ زیرا خدا می داند من به نماز وقرائت قرآن وطلب مغفرت ومناجات با خدا بسیار علاقه مندم.
عباس بن علی (ع)به نزد کوفیان رفت وعمر بن سعد نیز با تقاضای آن حضرت موافقت کرد.پس از آن امام حسین (ع) یارانش را گردآورد وبه آنان فرمود:
من یارانی بهتر از شما سراغ ندارم وخاندانی نیکوکارتر ومهربان تر از شما ندیده ام.خداوند به شما جزای خیردهد من دیگر گمان یاری از این مردم ندارم.من به همه شما اجازه رفتن می دهم؛همه شما آزاد هستید وبیعتی ازمن برگردن شما نیست.از تاریکی شب استفاده کنید وبه هرسو که خواهید،بروید.

خاندان وی پاسخ دادند:
برای چه این کار را انجام دهیم؟برای اینکه پس از تو زنده باشیم؟هرگزخداوندآن روز را برای ما پیش نیاورد.
امام حسین(ع)صبح روزجمعه دهم محرم یارانش را آرایش جنگی داد.آنان اطراف خیمه ها خندقی کندند وآن را پر نی وچوب کردند وخیمه ها را پشت سر خود قرار دادند.یاران آن حضرت ۳۲سوار وچهل نفرپیاده بودند. زهیربن قین بجلی را درطرف راست وحبیب بن مظاهر را درطرف چپ قرار دادند وپرچم را نیز به دست ابوالفضل سپردند.عمربن سعد نیز سپاه خود را آرایش داد وفرماندهان آن را تعیین کرد.دراین هنگام امام حسین برای هدایت وراهنمایی واتمام حجت کوفیان ره گم کرده با صدای بلند به آنان گفت

آیا سزاست مرا بکشید وحرمتم را تباه کنید؟آیا من پسر پیامبرتان وپسروصی وعموزاده اش که پیش ازهمه به خدا ایمان آورد وپیامبرش را تصدیق کرد نیستم؟آیا شما نشنیده اید که رسول الله علیه السلام درباره من وبرادرم فرمود این دو آقای جوان بهشت اند؟آیا تردید دارید که من پسر دختر پیامبرتان هستم؟به خدا ازمشرق تا مغرب به جز من برای پیامبر سبطی وجود ندارد تنها من پسر دختر پیامبرتان می باشم.
در این حال قیس بن اشعث گفت چرا به حکم عمو زادگانت تسلیم نمیشوی؟امام فرمود نه به خدا مانند خوار شدگان وبردگان تسلیم نمی شوم گویی کوفیان کر بودند وسخنان روشنگرانه نواده رسول الله ومهمان خود را نمی شنیدند.در این هنگام امام حسین (ع) خطاب به برخی از اشراف کوفه چون شبث بن ربعی فرمود:
آیا شما به من ننوشتید که میوه ها رسیده،درختانمان سرسبز وخرم شده،چاه ها پر آب شده ولشگریان مجهزوآماده در اختیار توست؟

امام حسین (ع)برای جلوگیری از حمله ناگهانی به یارانش،آنان را یک به یک به مقابله با کوفیان فرستاد وتا ظهر شماری از آنان به شهادت رسیدند.حضرت هنگام نماز ظهر به آنان پیشنهاد آتش بس داد تا نماز بگزارند،ولی آنان از پذیرفتن آن سرباز زدند،اما امام حسین(ع)بدون توجه به تیرباران دشمن به نماز ایستاد وتنی چنداز یارانش از جمله سعیدبن عبدالله حنفی نیز خود را سپر امام قراردادند وبر اثراصابت تیرها به شهادت رسیدند.
بعد از ظهر عاشورا که آفتاب به شدت می تابید،یاران ومردان خاندان امام حسین (ع)جملگی به شهادت رسیدند وآن حضرت به تنهایی حملات کوفیان را دفع می کرد وآنان را متفرق می نمود،تا اینکه از حمله باز ایستاد.شمر به کوفی ها دستور دادبه خیمه گاه امام علیه السلام حمله کنند ،اما آن حضرت با شجاعت حمله آنان را سد کرد وفرمود:
وای برشما اگر دین ندارید واز روز جزا نمی ترسید،در زندگی آزاده باشید وبه نیاکان خود بیندیشید وشرف خود را نگه دارید. این اوباش وبی خردان را از خیمه گاه وخاندان من باز دارید.

عاقبت شمر با پیادگان،امام حسین (ع)را در میا ن گرفتند. ناگهان پسری به نام عبدالله بن حسن (ع)به سوی عموی خود دوید ودر کنار آن حضرت ایستاد.هنگامی که یکی از کوفیان در صدد زدن ضربت به امام حسین (ع)بود،آن پسر دست خود را حایل شمشیر کرد،اما دستش قطع شد وتنها به پوستی بند بود.حسین(ع) اورا به سینه خود چسباند وگفت:
اکنون خداوند تورا پیش نیا کانت رسول الله،علی(ع)،حمزه،جعفروحسن بن علی(ع) می برد.
امام حسین(ع)درحالی که۵۶سال از عمرش گذشته بود،باشجاعت وصلابت تمام حملات کوفیان را درهم شکست.ناگاه زینب به عمربن سعد گفت: ابا عبدالله را میکشند وتو نگاه میکنی! عمر گریه کرد و روی از زینب برگردانید.در این حال شمر با گفتن نا سزا کوفی ها را وادار به حمله کرد وآنان با نیزه وشمشیر ضربات سختی به آن حضرت زدند تا بیفتاد.سپس سنان بن انس نخعی از اسب فرود آمد وسر مبارکش را ببرید وجدا کرد وبه خولی سپرد.
حادثه هولناک واسفبار شهادت امام حسین ویارانش در نبردی نابرابردر روز دهم محرم سال ۶۱هجری اتفاق افتاد. فرزانگانی که پیرامون وی به پرواز ملکوتی در آمدند،بیست نفرشان از بنی هاشم و۵۲نفرشان نیز از شیعیان بودند.
این حماسه آفرینان،قهرمانان پرچمدار آزادی وعزت وگنجینه های ارزشمند فرهنگ وهویت شیعه هستند.

منطق آنان سوختن وروشن کردن است؛حل شدن وجذب شدن در جامعه برای احیای آن است.
شهادت آنان تزریق خون است به پیکر اجتماع،و این شهدا هستند که به رگ ها وپیکر اجتماع خون تازه وارد می کنند.
تاریخ سوگواری وعزاداری برامام حسین (ع) به همان روز های نخست پس از واقعه عاشورا باز می گردد؛زیرا هنگامی که کوفی ها اسرای خاندان امام حسین(ع)را از کربلا حرکت دادند،چون آنان را از کنار جنازه شهداعبور دادند،آنها به شدت گریستند ویکی از آنها با فریاد یا محمداه گفت:
این حسین است که جنازه او در این صحرا آغشته به خون افتاده وخاندان وزنان او را به اسارت گرفته اند.
پس از آن درکوفه،زید بن ارقم وقتی عمل ننگین عبید الله را مشاهده کرد که برلبان امام حسین (ع)چوب می زند،گفت:«به خدا قسم دیدم رسول الله صل الله علیه واله برلبان وی بوسه می زد!» آنگاه گریست واز نزد عبیدالله رفت و نخستین فریاد اعتراض خود نسبت به شهادت حسین (ع)سر داد وگفت:
پسر فاطمه(ع)را کشتید وپسر مرجانه را امارت دادید تا نیکانتان را بکشند؛به ذلت رضا دادید،پس ملعون باد کسی که به خواری رضایت دهد!
در دمشق نیز زنان خاندان امام حسین (ع)سه روز عزاداری کردند.

پیش از بازگشت اسرا به مدینه،خبر شهادت امام حسین (ع)به آن شهر رسید.در این هنگام ام لقمان دختر عقیل به همراهی خواهرانش درکوچه های مدینه به سوگواری پرداختند واز زبان رسول الله چنین سرودند:
باعترت وخاندان من پس از رفتن من چه کردید؟گروهی را اسیروگروهی را به خون آغشته کردید.پاداش نصیحت های من این نبود که با نزدیکانم به بدی رفتار کنید.
مردم مدینه درجای جای شهر برحسین (ع)نوحه سرایی وشیون وزاری می کردند و بنی هاشم نیز در خانه های خود به سختی می گریستند.درهمین ایام شعرایی همچون ابوالاسوددوئلی نیز برآن حضرت مرثیه هایی سرودند.
نخستین سوگواری جمعی برای امام حسین (ع) از سوی توابین درسال۶۵ هجری برسر مزار آن حضرت انجام گرفت و از آن پس شیعیان در هر کجا که بودند،مراسم عزاداری ومصیبت خوانی رادر سالگردواقعه عاشورا برگزار می کردند؛چنان چه امام صادق (ع)اهل خانه خود راجمع می کرد واز سید حمیری شاعر می خواست تا ذکر مصیبتی از حسین برای وی بسراید.سرانجام در دوران دولت آل بویه،احمد معزالدوله پس از تصرف بغداد به سال ۳۵۱هجری دستور داد در روز عاشورا بازار ها بسته شودوعلم ونشان سیاه بیاویزند ودسته های عزاداری مردان وزنان در شهر به راه افتند وبرای شهادت حسین بن علی (ع)سوگواری کنند.

سال ها بعد فاطمیان اسماعیلی مذهب درمصراین سنت را شایع کردند؛آن گونه که عاشورای سال۳۶۳هجری بازارها تعطیل شد وبسیاری از شیعیان درمقبره نفیسه،دختر زیدبن علی جمع شدند وبه اتفاق سواران وپیادگان مغربی با گریه وناله برحسین (ع) گریستند.این درحال است که حتی در قرن ششم هجری حنفی ها ها وشافعی ها روز عاشورا عزاداری می کردند.این رسم تاکنون درمحافل شیعه باقی مانده وشیعیان به یاد جانبازی وفداکاری امام حسین (ع)در راه نجات دین ،رخت سیاه برتن می کنند بی شک فرهنگ عاشورا سهم عظیمی در تاریخ وهویت تشیع دارد وهنرمندان وادیبان وشاعران ومورخان آثار گرانقدری وجاودانه ای در این باره خلق کرده اند؛همچون مقتل الحسین (ع)،اثرابو مخنف(۱۵۷ق).حماسه عاشورا در هنر تعزیه،پرده خوانی،نقاشی،خطاطی،کاشیکاری،فلز کاری،اشیای چوبی،مرثیه سرایی و…از روز گار صفوی تاکنون تجلی داشته است.

علل جاودانگی نهضت عاشورا
عناصر ماندگاری نهضت امام حسین (ع)چه بود که این سان برتارک تاریخ می درخشد و شعاع نورانیت آن تا افق های بی کران روشنی می بخشد ؟رژیم سفاک اموی گمان کرد با فاجعه ی کربلا قادر خواهد بود پیام عاشورا را خاموش کند،اما نمی دانست پیام حماسه کربلا در تاریخ پایدار خواهد ماند .علل جاودانگی این نهضت را می توان بدین شرح دانست:

۲.مبارزه با ستمگران
یکی دیگر از اهداف امام حسین (ع)که پیام او را جاودانی وجهانی کرده است،مبارزه با ستمگر واجرای مساوات،عدالت وقسط بود؛آن گونه که فرمود:«زندگی با ستمگران را جز ننگ نمی دانم.»ونیز می فرمود:«من برای سرکشی وسر پیچی وظلم حرکت نمی کنم.»
۱.آزادگی وزیر بار ذلت نرفتن
امام حسین (ع) در طول نهضت از مدینه تا شهادت،درس آزادگی در برابر ستمگران وفاسدان را به همه آدمیان آموخت ودر روز عاشورا فرمود:
آگاه باشید!این فرومایه،فرزند فرومایه،مرابین شمشیر کشیده وخفت وخواری قرار داده است وهیهات که زیر بار ذلت برویم!اودر عصر عاشورا از کوفیان خواست اگر دین ندارید،دست کم آزاده باشید.حسین (ع)نیک می دانست دین اسلام با آزادگی،جانبازی وفداکاری محفوظ مانده است.

۴.مبارزه بافساد اجتماعی
گفتمان ورفتارآل امیه بر پایه سنت های جاهلی،بدعت وانحراف از قرآن وسنت نبوی ونیز مبارزه با اهل بیت(ع)همراه با تبعیض وبی عدالتی بود.امام حسین(ع) که برای سامان بخشیدن به چنین جامعه ای مسئولیتی الهی داشت،به همین رو درآغاز حرکت از مدینه به برادرش محمدبن حنیفه وصیت کرد:
نهضت من برای پیروزی ورستگاری وسامان بخشیدن به امت جدم محمد(ع)است.
وی هیچ هدفی جز اصلاح امت نداشت،زیرا اگر برای ریاست دنیوی وحکومت حرکت می کرد،زنان واطفال را همراه خود نمی برد.
۳.اصلاح امت محمدی
یکی از وظایف بنیادین رهبران الهی وآگاهان هرجامعه،مبارزه با مظاهر فساد در اشکال گوناگون آن است.امام حسین(ع) درباره وضع موجود ونهضت خود فرمود:
ای مردم!رسول الله(ع)فرموده هرکس حاکم ستمگری را ببیند که محرمات را حلال وپیمان خدا را بشکند وباسنت نبوی مخالفت کند ودرمیان بندگان خدا با گناه وتعدی عمل کند وبا گفتاروکردار اعتراض نکند،برخدا فرض باشد که او را به جایی که شایسته اوست،ببرد.بدانید که اینان از شیطان پیروی می کنند واطاعت از خدا را ترک گفته وفساد را آشکار کرده وحدود الهی را تعطیل کرده واموال عمومی را مخصوص خود گردانیده،حرام خدا را حلال وحلال خدا را حرام شمرده اند ومن شایسته ترین فرد به تغییر این وضع هستم.
نیز در وصیت خود فرمود: من اراده امر به معروف ونهی از منکر کرده ام.

۵.گفتگو برای هدایت گمراهان
امام حسین (ع)همچون انبیا هیچ گاه از وظیفه آگاهی بخشی خود کوتاهی نکرد ودر هر منزل به هدایت مخالفان خود می پرداخت؛آن سان که زهیربن قین بجلی را که از عثمانیان بود،هدایت کرد.او درشب عاشورا به امام حسین گفت:به خدا دوست دارم هزار بار کشته شوم ودوباره زنده شوم وسپس کشته شوم تا خدا مرگ را از تو وخاندانت دور کند!
امام حسین از هرگونه جنگ افروزی نیز خودداری کرد وبه یارانش فرمود: ما آغاز گر جنگ نخواهیم بود.
آن حضرت حتی صبح عاشورا از گفتگو با کوفیان خودداری نکرد. یاران آن حضرت نیزفرزانگانی بودند که به پیروی از پیشوای خود،از راه گفتگو سعی در هدایت کوفیان داشتند؛چنان که زهیر بن قین به آنان گفت:«فرزند فاطمه به نصرت ویاری شایسته تر از ابن زیاد است.»وشمر که سخنان او را برنمی تافت به سوی وی تیر پرتاب کرد.بریربن حضیر وحبیب بن مظاهر نیز به موعظه کوفیان پرداختند.

۶.عاشورا تجلی گاه ادب واخلاق
امام حسین(ع)سمبل اخلاق انسانی بود ویارانش نیز در عالی ترین درجات اخلاقی بودند؛تاجایی که امام حسین(ع)برادرش را با عبارت «جانم فدای توباد»صدا می کرد.آن حضرت برای یارانش احترام بسیاری قائل بود ومتقابلا آنان نیز با امام حسین(ع)در نهایت ادب رفتار می کردند واورا باعبارت «جانم فدای تو باد»،خطاب می کردند.مثلا هنگامی که حر در روز عاشورا به آن حضرت پیوست،چنین گفت:«فدایت شوم!من همان کسی هستم که اجازه ندادم باز گردی و برتوسخت گرفتم.آیا خدا توبه مرا می پذیرد؟»امام حسین (ع)فرمود:«بله،خداوند توبه تو را می پذیرد.»سپس به میدان جنگ رفت ودسته ای ازشجاعان سپاه عمربن سعد را کشت وخودش نیز به شهادت رسید.امام حسین(ع)خاک های چهره اورا پاک کرد وفرمود: تو آزاده هستی،همان گونه که مادرت تورا آزاد نامید.تو در دنیا وآخرت حرهستی.
در برابرامام حسین(ع) ویارانش،کوفیان ویزیدیان مردمی پست وزشت خو بودند وبا بی ادبی با آن حضرت ویارانش سخن می گفتند؛آن گونه که عبدالله بن حوزه هنگامی که در برابر امام حسین(ع)قرار گرفت،گفت:«ای حسین!یشارت باد برتو آتش دوزخ!»آن حضرت گفت:«چنین نیست!من به سوی پروردگار بخشنده ام خواهم رفت.خدایا!اورا به سوی آتش بکش!»ناگهان اسب او رم کرد و اورا به زیر انداخت،ولی پای چپش در رکاب گیر کرد وسر او به سنگ ها می خورد،تا کشته شد.

۷.محبت ومهرورزی
محبت،دوستی وکشش به سوی چیزی را گویند که اثر آن در خانواده،خون گرمی است ودر اجتماع نیز موجب پیوستگی وانسجام،پیامد محبت درافراد،وفاداری وفداکاری،جوانمردی وگذشت وعشق ومهرورزی به یکدیگر خواهد بود.
امام حسین (ع)ویارانش سمبل مهرورزی بودند وعالی ترین مظاهرمحبت را به نمایش گذاردند.حضرت هنگامی که در منزل ذوحسم سپاه حر رادرآن بیابان سوزان مشاهده کرد،به جوانان فرمود:«اینان راسیراب کنید وبه اسبانشان نیز آب دهید.»آنان همه افراد سپاه حر واسبانشان را سیراب کردند.علی بن طعان گوید:من عقب سپاه بودم .حسین (ع)خودش مشکی آورد وبرای من گرفت تا آن را نوشیدم واسبم را نیز سیراب کرد.
رابطه عاشقانه میان امام ویارانش چندان محکم بود که سعیدبن عبدالله حنفی گفت:به خدا اگر هفتاد بار کشته شوم وسپس زنده گردم وزنده مرا بسوزانند وخاکسترم را برباد دهند،ازتوجدا نمیشوم تا پیش تو کشته شوم!
از این سو مردمی زشت خو،پست وخشن بودندوبه فرمان عمربن سعد برجنازه شهدای کربلا اسب راندندوبه دستور شمر به خیمه ها وزنان وبچه های خاندان رسول الله حمله کردند.آنان خیمه هارا آتش زدند وبه غارت بردندولباس زنان را به زور از تنشان کشیدند.سپس به دستور عبیدالله زنان وکودکان اسیر را درشهرها برای تماشای مردم به شام روانه کردند وسرهای شهیدان را برفراز نیزه ها درجلوی کاروان اسیران حرکت دادند.

۸.بینش وآگاهی وبصیرت
حماسه فداکاری یاران امام حسین(ع)مبتنی برشناخت،درک وخودآگاهی عمیق نسبت به اسلام وجایگاه آن حضرت بود.شهدای عاشورا با انتخابی آگاهانه حسین (ع) وعاشقانه به سوی شهادت رفتند.آنان درتمام شب عاشورا به راز ونیاز وعبادت پرداختند وبرای آنچه فردادر انتظارشان بود،لحظه شماری می کردند.یاران حسین(ع)خردمندانی بصیر بودند؛به گونه ای که وقتی شمر برای ابولفضل و برادرانش امان نامه آورد،آنان گفتند:لعنت خدا برتو وامان نامه تو!
۹.ازجان گذشتگی در راه هدف
امام حسین(ع)نه تنها خود،بلکه همه خاندان خود از خردسال ونوجوان وجوان وپیر وزنان را فدای اسلام کرد.بی گمان این فداکاری،اندیشه و خاطرهر فرد منصفی را متاثر وبیدار می کند.

۱۰.نقش آفرینی زنان درکربلا
زنان در کربلا نه تنها به پرستاری ودلداری مردان وتشویق آنان به مبارزه وشهادت مشغول بودند،بلکه خود درمیدان کارزار مجاهدت می کردد که از جمله آنان ام وهب،همسرعبدالله بن عمیر کلبی بود.عبدالله به همراهی مادر وهمسرش به کربلا آمدند.در روز عاشورا هنگامی که عبدالله مبارزه می کرد،ام وهب نیز اورا به شهادت در راه خاندان پاک رسول الله ترغیب می نمود.عبدالله از همسرش تقاضا کرد باز گردد،ولی اوگفت:«تورا رها نخواهم کرد تا همرا تو کشته شوم»امام حسین(ع) فریاد برآورد:
خدا تورا از جانب اهل بیت پاداش نیکو دهد! به طرف زنان برگرد؛جهاد برزنان واجب نیست.
مهاتما گاندی رهبر فقید هند گفته است:
من زندگی امام حسین(ع)آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام وتوجه کافی به صفحات کربلا نموده ام.برمن روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد،بایستی از امام حسین (ع)پیروی کند.

دلم هوای کربلایت را کرده مولا جانم ….

پایان


تعداد صفحات : 20 | فرمت فایل : .pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود