اثرات نفت بر اقتصاد کشور و محیط زیست مناطق
نفت و اقتصاد
میدان گازی جنوبی از اکتشافات شرکت ملی نفت ایران و بزرگترین منبع گازی مستقل جهان است. وسعت این مقدان 9 هزار و 700 کیلومتر مربع است. با توجه به وسعت میدان گازی پارس جنوبی، توسعه آن در فازهای مختلف در نظر گرفته شده و اراضی نزدیک عسلویه که در 270 کیلومتری جنوب شرقی بوشهر قرار دارد، به عنوان منطقه ساحلی برای ایجاد تاسیسات خشکی و توسعه مرحله این میدان انتخاب شده است. ضمنا به منظور ایجاد تسهیلات بیشتر در اجرای فازهای مختلف این طرح و همچنین به منظور گسترش فعالیت های اقتصادی در محل اجرای طرح، ایجاد منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس به تصویب شورای عالی مناطق آزاد رسیده و ابلاغ شده است. ذخیره بخش مربوط به ایران که طبق آخرین برآوردها حدود 14/13 تریلیون متر مکعب و حدود 7 درصد کل ذخایر گاز جهان و بالغ بر 38 درصد ذخایر گازی کشور را به خود اختصاص داده، معادل 17 هزار و 100 میلیون بشکه است.
منطقه پارس جنوبی به سبب گستردگی بسیار به فازهای متعددی تقسیم شده که عملیات و بررسی های مورد نیاز و در برخی موارد بهره برداری های به عمل آمده در برخی فازها انجام گرفته است. فازهای 1 تا 11 با پیشرفت های مختلف در دست اقدام است و فازهای بعدی که بنا به برخی منابع تا 28 فاز قابل گسترش است، در مراحل بعدی کار قرار دارند.
فاز یک
اجرای فاز یک طرح توسعه، میدان به منظور استحصال روزانه 25 میلیون متر مکعب گاز طبیعی، 40 هزار بشکه میعانات گازی و 200 تن گوگرد است. اجرای قرارداد مذکور، اواخر سال 1376 به شرکت پتروپارس واگذار و قرارداد آن به صورت بیع متقابل تنظیم شده است.
فازهای 2 و 3
اجرای فازهای 2 و 3 طرح توسعه میدان به منظور استحصال روزانه 50 میلیون متر مکعب گاز طبیعی، 80 هزار بشکه میعانات گازی و 400 تن گوگرد است. اجرای قرارداد مذکور، اکتبر 97 به کنسرسیوم شرکتهای توتال، پتروناس و گازپروم واگذار و قرارداد آن به صورت بیع متقابل تنظیم شد.
فازهای 4 و 5
اجرای فازهای 4 و 5 طرح توسعه میدان به منظور استحصال 50 میلیون متر مکعب گاز طبیعی در روز، 80 هزار بشکه میعانات گازی در روز، 5/10 میلیون تن گاز مایع در سال برای صادرات، 71 میلیون فوت مکعب اتان در روز و 400 تن گوگرد در روز است. اجرای قرارداد مذکور به مشارکت شرکتهای آجیپ و پتروناس در تاریخ 6 مرداد 1379 واگذار و قرارداد آن به صورت بیع متقابل تنظیم شد. بر اساس مفاد پیمان، اجرای طرح.
فازهای 6 و 7 و 8
اجرای فازهای، 8 و 7 و 6 طرح توسعه میدان به منظور استحصال 80 میلیون متر مکعب گاز ترش در روز، 120 هزار بشکه میعانات گازی در روز و 72 میلیون تن گاز مایع در سال است. اجرای قرارداد مذکور در تاریخ 19 تیر 1379 به شرکت پتروپارس واگذار شد.
فازهای 9 و 10
اجرای فازهای 9 و 10 طرح توسعه میدان عینا مشابه 4 و 5 است. مناقصه برای واگذاری قرارداد بیع متقابل با فاینانس در حال اجراست. این دو فاز به منظور استحصال 6/56 میلیون متر مکعب در روز در نظر گرفته شده است که در این میان 50 میلیون متر مکعب در روز گاز طبیع، 2 میلیون متر مکعب در روز گاز اتان، 05/1 میلیون تن در سال گاز مایع، 80 هزار بشکه میعانات گازی و 400 تن گوگرد در روز خواهد بود.
فازهای 11 و 12
اجرایی 11 و 12 طرح توسعه میدان، به منظور استحصال 50 میلیون متر مکعب گاز ترش دو روز، برای تامین خوراک واحدهای تصفیه و مایع سازی گاز 80 هزار LNG بشکه میعانات گازی در روز است. مناقصه برای واگذاری قرارداد آن به صورت عقد قرارداد بیع متقابل با فاینانس در حال اجراست. در کنار توسعه میدان پارس جنوبی، احداث واحدهای پتروشیمی در منطقه عمومی پارس جنوبی و عسلویه نیز در دستور کار وزارت نفت قرار دارد و تاکنون قرارداد احداث 6 مجتمع عظیم پتروشیمی شامل افین نهم، الفین دهم، متانول چهارم، آروماتیک چهارم، اوره و آمونیاک عسلویه، واحد تولید اتان و LPG ، برای استفاده از خوراک تولیدی در بخش بالادستی گاز آغاز شده است که هر یک از این مجتمع ها در نوع خود جزو بزرگترین مجتمع های پتروشیمی جهان به شمار می روند.
منطقه مورد نظر قرارداد که حوزه گازی پارس جنوبی است و در مرز مشترک آبی ایران و قطر در خلیج فارس واقع شده است، به اسم بلال شهرت دارد و بخش کوچکتر آن متعلق به قطر است، که به آن گنبد شمالی (North Dome) می گویند.1
عسلویه در حال تبدیل شدن به مرکز تمدن صنعتی ایران است و در حال حاضر بزرگترین سرمایه گذاری تاریخ ایران در حال شکل گیری در عسلویه است. این سرمایه گذاری 25 میلیارد دلاری در عسلویه یک حوزه نفوذ دارد که حوزه نفوذ آن از یک سو بندر بوشهر و بندر لنگه و از سوی دیگر شیراز است. بنابراین این حوزه ها تحت تاثیر سرمایه گذاری های گسترش خواهد یافت که برای توسعه این مناطق باید برنامه ریزی فراتر از وزارت نفت در سازمان برنامه و بودجه اتفاق بیافتد تا این مناطق به ظرفیت های لازم تجهیز شوند.
در حال حاضر در بخش نفت و گاز قراردادهای متعددی با صنایع داخلی بسته شده است که قراردادهای آن بالغ بر 5/1 میلیارد دلار است. اما ظرفیت ها به همین نقطه ختم نمی شود و هنوز ظرفیت های زیادی برای حرکت وجود دارد.
در خصوص اثرات اجتماعی و میزان اشتغال زایی فعالیت کارخانجات کشتی سازی در منطقه باید گفت که مجتمع کشتی سازی خلیج فارس در بندرعباس مثل کارخانه ذوب آهن است برای اصفهان و اگر روزی مجتمع کشتی سازی خلیج فارس با ظرفیت کامل راه اندازی شود. تاثیرات اجتماعی بسیار زیادی بر بندرعباس خواهد گذاشت و این شهر را توسعه خواهد داد. 2
قطر با بهره برداری از مخزن مشترک پارس جنوبی تا به حال، حدود 6 میلیارد دلار درآمد داشته است، که با بهره برداری از فاز دوم و سوم ایران مخزن تولید و بهره برداری ایران و قطر متعادل خواهد شد. طبق برنامه ریزی انجام گرفته از سوی مقامات قطری بهره برداری، این کشور تا سال 2007، به 71 میلیارد متر مکعب گاز و 100 میلیون بشکه میعانات گازی دست پیدا خواهد کرد.
با هر تاخیر در بهره برداری از هر 2 مرحله از توسعه میدان، ناچار به جایگزینی 50 میلیون متر مکعب گاز در هر روز هستیم که بر اساس محاسبه های انجام شده، روزانه 7 میلیون دلار زیان متوجه کشور خواهد شد. در هر فاز تولید روزانه 40 هزار بشکه میعانات گاز برنامه ریزی شده که با توجه به ارزش این مواد که معمولاً 2 تا 3 دلار از متوسط قیمت هر بشکه نفت بیشتر است. با تاخیر در بهره برداری از این میدان روزانه حدود یک میلیون دلار نیز از این طریق به کشور زیان خواهد رسید. تاکنون حدود 700 هزار بشکه میعانات گازی از فازهای 2 و 3 توسعه میدان پارس جنوبی تولید شده و به این ترتیب، ارزش اولین و دومین محموله صادرات میعانات گازی به 8 میلیون دلار می رسد. 3
درآمد و اشتغالزایی
پیش بینی می شود با تکمیل 8 مرحله از 10 مرحله یاد شده سالانه مبلغی بالغ بر 5 میلیارد و 500 میلیون دلار به درآمد کشور افزوده شود، که با جایگزینی گاز طبیعی به جای فرآورده های نفتی این درآمد به 10 میلیارد دلار خواهد رسید. اشتغالزایی 3 مرحله از این طرح تاکنون حدود 15 هزار نفر به طور مستقیم بوده است که برای اجرای مراحل 2 و 3 حدود 10 هزار نفر از نیروی کار کشور با اولویت نیروهای بومی مشغول به کار شده اند. پیش بینی می شود، با آغاز عملیات اجرایی مراحل باقی مانده به طور متوسط 30 هزار نیروی انسانی کشور به طور مستقیم در این طرح اشتغال یابند. ارتقای سطح علمی کارشناسان داخل از دیگر دستاوردهای این طرح بزرگ ملی است که علاوه بر صرفه جویی ارزی، پیمانکاران و سازندگان ایرانی در کار ساخت، نصب و بهره برداری از تاسیسات فراساحلی به مرز خود اتکایی رسیده اند. آخرین برآوردها از وجود بیش از 13 تریلیون متر مکعب گاز ذخیره در جای این میدان حکایت دار که این رقم معادل 8 درصد از کل ذخایر گازی جهان و 50 درصد از ذخایر گازی شناخته شده کشور است. علاوه بر ذخایر گازی، این میدان دارای ذخیره ای بالغ بر 17 میلیارد بشکه میعانات گازی و نیز ذخیره تخمینی حدود 5 میلیارد بشکه نفت است.
آنچه توسعه برخی فازهای پارس جنوبی را با تاخیر مواجه ساخته، عدم مدیریت کارآمد در برخی بخشها، برخی پیمانکارها، دست اندازهای سیاسی و مشکل تامین منابع مالی و صرف وقت برای پیدا کردن راهکار مناسب که حداکثر منافع مالی را در نظر بگیرد بوده است. برای شروع هر طرح ابتدا باید به این پرسش پاسخ داده شود که آیا با اجرای طرح توجیه اقتصادی دارد یا خیر. پاسخ به این سوال مهم نیازمند بررسی فنی و اقتصادی طرح است که در قالب مهندسی (طراحی) مفهومی یا تفهیمی (Conceptual) با امکان سنجی (Feasibility) انجام می گیرد. بنابراین، با توجه به این که طراحی تفهیمی بخش آغازین فعالیت های مهندسی است و فلسفه توسعه هر فاز پارس جنوبی نیز متفاوت از یکدیگر است، انجام و صرف وقت مجدد به منظور طراحی تفهیمی و امکان سنجی، ضروری و اجتناب ناپذیر است، ولی تا حد امکان در طراحی تفهیمی و حتی اصولی فازهای پارس جنوبی برخی منابع و مدارک فنی فازهای قبلی که استفاده از آنها منطقی، مجاز و منطبق با شرایط طرح بوده، مد نظر قرار گرفته است.
نتیجه این که هر چند مطالعات و به ثمر رسیدن فازهای میدان ایرانی پارس جنوبی نسبت به شریک قطری با تاخیر همراه بوده است، اما باید به این نکته اشاره کرد که انجام چنین طرح عظیمی در شرایطی که کشور با تحریم ها و تهدیدات بسیاری روبه روست کاری بس ارزنده و ارزشمند است. امید است با بهره برداری کامل از تمامی فازهای طرح مربوط آینده درخشانی را برای ایران به همراه آوریم.
مختصر مطالب گفته شده، بیانگر درجه بالای اهمیت آبهای خلیج فارس و دریای عمان، به علت دارا بودن منابع سرشار نفت و گاز می باشد. در نقشه اقتصادی (صنایع، معادن و ذخایر)، موجود در پیوست شماره (1) مناطق نفت خیز جنوب کشور را می توان مشاهده نمود که از پراکندگی بالایی برخوردارند. 4
اگرچه سهم ایران در استخراج نفت از آبهای نفت خیز دریای خزر در مقایسه با سهمش از منابع نفتی آب های جنوب ناچیز است، اما فعالیت های نفتی موجب شده که بنادر موجود در این مناقط شمالی کشور از رونق بالایی برخوردار باشد. با توجه به آمار عملیات بنادر کشور طی ده ماهه سال 1382،5 مقایسه و شناورهای بالای هزار تن در ده ماهه سال 1382، نسبت به مدت مشابه سال قبل، نشان می دهد که در زمینه فعالیت نفتی شناورها بندر نکا مهمترین بندر ترانزیتی معرفی شده است. ضمن اینکه بندر ماهشهر بالاترین میزان صادرات، بندر شهید رجایی بیشترین حجم واردات و کاپوتاژ داشته اند. پیوست شماره (2) موید این مطلب است. (مهم ترین کالای ترانزیتی مواد نفتی بوده که به مقدار 2856838 تن تخلیه و 383225 تن بارگیری شده و 79 درصد از کل کالاهای ترانزیتی را تشکیل می دهد).
همچنین با مشاهده به جدول شماره (1) که به پیش بینی درآمد ارزی حاصل از صادرات نفت خام پرداخته شده است، در سال 1383 این میزان به 8/12082 میلیون دلار خواهد رسید که در مقایسه با سال 1382، 17/4 درصد رشد خواهد داشت.
جدول شماره (1) پیش بینی درآمد ارزی حاصل از صادرات نفت خام
منبع: جدول شماره 8، لایحه برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. صفحه 124 (بخش جداول پیوست)
منبع: جدول شماره 3، لایحه برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. صفحه 119 (بخش جداول پیوست)
در جدول شماره (2) نیز می توان به روند صعودی منابع ارزی حاصل از صادرات نفت و گاز و فرآورده های نفتی توجه کرد که در سال 1383 این رقم به 13549 میلیون دلار برآورد شده و 27 درصد از منابع ارزی را در این سال به خود اختصاص می دهد.
– آلودگی های نفتی خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر
نفت به عنوان یکی از عوامل مخرب و آلاینده خلیج فارس و دریای عمان
راههای ورود نفت به دریا
عمده ترین آلاینده خلیج فارس و دریای عمان، نفت و فرآورده های آن می باشد. منطقه خلیج فارس و حوضچه های نفتی اطراف آن حامل حدود 60 درصد از نفت جهان می باشد و نزدیک به 40 درصد از صادرات نفت جهان از این منطقه انجام می شود. بنابراین، این ماده به شکلهای گوناگون موجب آلودگی خلیج فارس تا 47 برابر بیشتر از دریاهای مشابه در جهان شده است. نفت هنگام ورود به دریا با توجه به شرایط جوی و شکل ساختمانی آن دستخوش تغییراتی از جمله تبخیر، تعلیق، ترکیب، ترسیب و تجزیه می گردد. هیدروکربنهای سبک موجود در نفت خام به سرعت تبخیر و از محیط دریا خارج می شود ولی در نهایت با ریزشهای جوی دوباره به دریا باز می گردد. هیدروکربنهای سنگین رسوب می کنند یا به بستر دریا می روند یا توسط امواج به ساحل آمده، به شکل توپک های متشکل از قیر (Taebal) در ساحل پراکنده می شوند.
وجود نفت در دریا موجب مسمومیت، خفگی، تغییر رفتار، مهاجرت، جهش و تجمع در بافتهای آبزیان مستقر در ناحیه می گردد. بیشترین اثر مخرب نفت بر جمعیتی از آبزیان وارد می شود که دارای حرکت کم هستند یه به صورت بنتیک (Bentic) زندگی می کنند. از سویی، تجزیه نفت در دریا سبب ایجاد برخی ترکیبات سمی تر یا افزایش نورتینت ها می شود که نخست در صورت تجمع (Bio accumulation) و بزرگنمایی زیستی (Bio magnification)، مرگ مستقیم یا تدریجی آبزیان را به همراه می آورد و در ثانی چون نفت ترکیبی آلی می باشد، تجزیه آن توسط باکتریها یا آلاینده های دیگر موجب افزایش نوترینت ها و شکوفایی پلانکتونی می گردد که در مواردی مانند کشنده های قرمز (Red tide) می تواند بسیار خطرناک باشد.
از سویی دیگر، ورود نفت به دریا موجب کاهش نفوذ نور و اکسیژن محلول در آب و در نتیجه کاهش تولید فرآورده های اولیه می گردد.
1- آب توازن کشتی ها
آب توازن نفت کشها حدود 55 درصد از آلودگی نفتی خلیج فارس را تشکیل داده و سالانه بطور متوسط بالغ بر 40 میلیون تن برآورد شده است. طبق آمار سازمان بنادر و کشتیرانی، سالانه 2035 هزار نفت کش از خلیج فارس عبور می کنند.
هنگام ورود نفت کش ها به خلیج فارس که دارای تلاطم کمتری نسبت به اقیانوس است و نیز هنگام نزدیک شدن به پایانه های بارگیری نفت، آب توازن نفت کش را تخلیه می کنند. نفت موجود در آب توازن، خطر بیشتری نسبت به نفت خام دارد زیرا لجن های نفتی موجود در آن شامل هیدروکربنهای سنگین و حلقوی است که نیازمند بیش از یکسال زمان برای تجزیه شدن دارند. عمده ترین مشکل، فقدان ردیابی و تشخیص کشتی های تخلیه کننده آب توازن می باشد زیرا تمامی نفت کشها، در هنگام شب تخلیه را توسط لوله های موجود در زیر کشتی انجام می دهند و تا روز بعد، از محل تخلیه فاصله بسیار گرفته اند. در هر صورت، 73 درصد از آلودگیهای نفتی ایجاد شده در دریا، مربوط به کشتیرانی است.
2- جنگ کویت و خلیج فارس
طی 8 سال دفاع مقدس و جنگ کویت در سال 1991، بزرگترین آلودگی نفتی جهان، در خلیج فارس به وقوع پیوست و تقریباً 11-8 میلیون بشکه نفت از 810 حلقه چاه نفتی منطقه وارد دریا گردید. این فاجعه زیست محیطی موجب نابودی 50 راس گاو دریایی، مقادیر بسیار زیادی از ماهیان، پستانداران دریایی و 100 قطعه لاک پشت دریایی به طور مستقیم شد که آثار و نتایج آن همچنان باقی است. همچنین طی بمباران چاههای نفتی نوروز در سال 1361 از سوی رژیم بعثی عراق، سکوهای شماره 3، 5، 7 و 9 دچار آسیب شدیدی شدند بطوریکه روزانه 8000 بشکه نفت و 700000 فوت مکعب گاز و در نهایت 71 میلیون تن نفت از این طریق وارد دریا شد. بر اساس محاسبات حاصله، برای از بین بردن کامل این آلودگی حدود یکصد سال وقت مورد نیاز است. (پیوست)
3- ریزش های نفتی از خطوط انتقال و سکوهای نفتی
نفت استخراجی از بستر دریا حاوی مقداری آب است که بایستی قبل از انتقال نفت به پالایشگاه از آن جدا شود. غلظت نفت در آب جداسازی شده گاه به ppm40 می رسد که در مجموع میزان قابل توجهی است. انواع اتصالات به کار رفته در لوله ها و دهانه های چاهها در اثر خوردگی در آب شور دریا به مرور سوراخ و موجب ورود نفت به دریا در مسیر یا دهانه چاهها می شوند. طی سالهای اخیر، چندین مورد شکاف در خطوط لوله های نفتی تعبیه شده در خلیج فارس شناسایی شده که از این طریق نیز به طور متوسط 1520 هزار بشکه نفت در روز وارد اروپا گردیده است. 6
گسترش ریزش مواد نفتی توسط باد یا امواج و انتقال به لایه های زیرین آب، هم توده آب و هم سواحل را تهدید می نماید. به خصوص زمانی که مستقیماً به سواحل دارای مجموعه های با ارزش، مناطق تفرجگاهی یا مناطق مسکونی برخورد می نمایند. 7
4- ورود نفت از طریق فاضلاب و صنعتی
فاضلابهای شهری حاوی مقداری نفت و گازوئیل می باشند و با توجه به طبیعت کارخانجات صنعتی، فاضلاب آنها نیز دارای مقادیر قابل ملاحظه ای از هیدروکربرنهای نفتی هستند. فاضلابها از طریق خورها (به عنوان مثال، خورهای موجود در بندرعباس) وارد آبهای ساحلی می شوند. علاوه بر نفت و گازوئیل، مقادیر فراوانی روغن موتور نیز در فاضلابها موجود است. بر اساس برآوردها، 6/9 درصد از آلودگی نفتی ایجاد شده در خلیج فارس ناشی از این گونه ریزشهای نفتی می باشند.
وجود پالایشگاههای صنایع پتروشیمی در جزایر خارک، لاوان، سیری و خور موسی و بندرعباس موجب ورود مقادیر قابل توجهی از این نوع آلودگیها به دریا می شود. این نوع آلودگی ها از طریق آبی ایجاد می گردد که از سیستم خنک کننده پالایشگاهها وارد دریا می شود. سیستم خنک کننده پالایشگاهها، روزانه مقادیر فراوانی از آب دریا را برای خنک نمودن دستگاهها مصرف می کنند. غلظت نفت در آب خروجی از این سیستم ppm100 برآورد شده است.
5- اکتشاف و استخراج
هنگام اکتشاف حوضه های نفتی و عملیات حفاری، گل حفاری حاوی آب یا در صورت پذیرش طبقات زمین، حاوی 80-70 درصد نفت است. اگرچه تلاشهایی برای جداسازی گل های آغشته به نفت از قطعات حاصل از حفاری، قبل از دفن آنها در بستر دریا و در زیر سکوها صورت می گیرد اما هنوز هم این قطعات حاصل از حفاری چاههای نفتی به شدت سمی هستند و حدود 4/22 درصد از آلودگی نفتی حاصل از عملیات بهره برداری برآورد شده است. از سویی، هنگام عملیات انفجار، مقداری نفت به بیرون تراوش می کند ضمن اینکه ایجاد انفجار، عواق بسیار وخیمی برای آبزیان مجاور دارد.
6- جابجایی نفت از نفتکشها
نفت کشها به علت وجود آبخور زیاد قادر به پهلوگیری در اسکله ها و پایانه های نفتی کنار ساحل نمی باشند. در نتیجه، عمل جابجایی یا بارگیری در دریا انجام می گیرد. طی این عمل، از محل اتصالات مقداری نفت وارد دریا می شود. در مواردی مانند قاچاق نفت که در حال حاضر توسط برخی از کشورهای حاشیه خلیج انجام می شود، نفت توسط شناورهای غیر استاندارد به نقاطی همانند اطراف جزیره کیش و فارور حمل می شود و سپس به نفت کشهای بزرگتر انتقال می یابد که متاسفانه به علت رعایت نکردن مقررات ایمنی، مقدار فراوانی نفت از این طریق نیز به دریا وارد می گردد.
7- تصادف کشتی ها
تصادفهای ناشی از اشتباه انسانی و اختلال در سیستمهای ناوبری امری اجتناب ناپذیری است. در خطوط کشتیرانی درسطح دریاها، هر ساله تعداد زیادی تصادف با حضور تانکرهای نفتی روی می دهد. اکثر این حوادث منجر به نشت نفت به صورت کم یا زیاد به دریا می شود. سوانح نفتی 72 درصد از کل آلودگی خلیج فارس را تشکیل می دهند در برخی موارد نیز اتفاقاتی نظیر انفجار گازهای تجمعی حاصل از نفت در مخازن که منجر به ترکیدن مخازن کشتی ها می شوند و در نتیجه نفت به دریا سرازی می شود. ممکن است گاهی نفت در سطح دریا آتش بگیرد.
در سالهای اخیر نیز قاچاق نفت از سوی رژیم بعثی عراق در طول سواحل شمالی خلیج فارس، موارد زیادی از غرق شدن دوبه های نفتی را همراه داشته است که برای حمل نفت غیر استاندارد می باشند.
8- آلودگی نفتی ناشی از روغن موتور شناورها و کشتی ها
بر اساس تحقیقات انجام شده در ازای هر 10-5 دقیقه، یک شناور از تنگه هرمز عبور می کند و از این بابت خلیج فارس یکی از شلوغ ترین دریاهای جهان به شمار می رود. این شناورها شامل سوپرتانکرهای 500 هزار تنی، کشتی های غله بر 300 هزار تنی تا شناورهای صیادی، لنجها و قایقهای موتوری می باشند. شناورهایی که بر سطح آب تردد می کنند، همگی دارای موتورهایی با حجم بسیار بالا می باشند. روغن موتور تعویضی آنها را به دریا سرازی می کنند که این امر در کشتی های صیادی و لنجها بسیار رایج می باشد.8
باید به این نکته توجه نمود که آثار آلودگی های نفتی به شکل کوتاه مدت و بلندمدت بروز می کند و مسمومیت های ایجاد شده توسط نفت به هر شکل حاد و مزمن به وجود می آید که شکل مزمن و طولانی آن بسیار خطرناک می باشد. زیرا به تدریج در بافت های موجودات جمع شده و مرگ آبزی را به همراه خواهد داشت و یا در اثر صید و صیادی می تواند به انسان انتقال یابد.
آمار و ارقام منتشره، بیانگر فاجعه زیست محیطی موجود در سواحل جنوبی کشورمان می باشد. 9
با توجه به مطالب گفته شده به صورت مختصر راجع به آثار مخرب نفت بر روی گیاهان مانگرو به بحث می پردازیم.
جنگل های مانگرو که یکی از مهمترین مناطق حساس دریایی به حساب می آیند، همواره مورد تهدید حوادثی هستند که برای نفت کشها اتفاق می افتد، این حوادث منجر به آلودگی شدید نفتی در این مناطق می شود. به دنبال آن موجب تخریب نظام زیستی موجودات ساکن در آنها شده و همچنین باعث ضرر اقتصادی از قبیل آتش سوزی چاههای نفت می گردد.
ارزش اقتصادی اکولوژیکی این مناطق از سوی برخی محققان مورد توجه قرار گرفته و ارزش هایی برای خدمات و کارکردها در مقیاس ملی ارائه شده است که ضمن تعیین خسارات و کارکردهای اکولوژیکی مقدار صدمات ناشی از آلودگی آتش سوزی چاههای نفت و لکه های نفتی کویت نیز به صورت اقتصادی برآورد شده است.
در مجموع مناطق حساس دریائی که می توانند در سواحل آبهای داخلی، آبهای سرزمینی، منطقه انحصاری و اقتصادی و آبهای آزاد شناسائی و انتخاب گردند، نواحی ای هستند که واجد منابع حساس ساحلی و دریایی و یا وابسته به دریا بوده و این حساسیت به واسطه تنوع زیستی، غذای جانداران، وجود گونه های در معرض خطر، آسیب پذیر و کمیاب، واقع شدن اجتماعات حیاتی در آستانه تحمل اکولوژیک، حساسیت به اجتماعات مانگرو ایران تنها از 2 گونه درختی با نام درخت حرا و درخت چندل تشکیل یافته است.
درخت حرا یکی از مقاوم ترین گونه های مانگرو محسوب می شود، که با حداقل نیازهای اکولوژیک مختص گیاهان مانگرو به خوبی توسعه می یابد و فرمانسیون های یک دست را در سواحل و امتداد خورها ایجاد می کند.
چندل یکی از گونه های بسیار با ارزشی است که از چوب آن در مصارف ساختمانی به عنوان تیر استفاده شایانی به عمل می آید، به طوری که در ساختمان های بسیار قدیمی جنوب کشور خصوصا در بوشهر می توان دوام و ثبات این چوب را در مقایسه با آهن در ساختمانهای جدید مقایسه نمود.
رویشگاههای مانگرو کاربردهای زیادی برای کشورهای واجد شرایط دارند که عبارتند از:
1- بهره برداری از آبزیان مغذی اعم از ماهی، میگو، خرچنگ و نرمتنان با میزان 6/19 درصد بهره برداری جهانی (بالاترین میزان بهره وری را به خود اختصاص داده است).
2- برداشت چوب و تهیه زغال که زغال حاصل از چوب مانگرو بسیار بادوام بوده و حرارت آن زیاد با حداقل دوده می باشد.
3- گونه های هالوفیت ماندابی به دلیل غنی بودن از نمک و ید موثر در سیستم پرواربندی (علوفه دام) هستند.
4- آبزی پروری در رویشگاه مانگرو که از پردرآمدترین فعالیتهای منطقه است، در این اکوسیستم به فراوانی صورت می گیرد.
5- تولید تانن که برای تهیه چرم سفت به کار می رود.
6- تهیه رزین هائی که برای چسباندن تخته لائی مصرف می شوند.
7- استفاده تفرجگاهی به صورت قایق رانی، شنا، پیک نیک، تماشای پرندگان و مناظر بدیع، بازدید از پناهگاهها و مناطق حفاظت شده، جمع آوری گونه های گیاهی و جانوری و گردش علمی و آموزش علوم طبیعی (پیوست، جدول شماره 1)
آلودگی نفتی آب دریا از خطرناک ترین نوع آلودگی رویشگاههای مانگرو محسوب می شود که برطرف کردن آن کاری دشوار و گاه غیر ممکن است، اثرات کوتاه مدت نفت در ماندابهای مانگرو، مرگ و میر بی مهرگان، ریزش برگ درختان و مرگ نهالها را در پی دارد و در دراز مدت اکثر درختان آلوده از بین خواهند رفت. (فاطمی 1366)
آلودگی های ایجاد شده، در بسیاری موارد جبران ناپذیرند و حتی پاکسازی آنها نیز مقدور نخواهد بود.
در صورتی که کرانه دارای شرایطی برای حذف آلودگی نباشد، تلاش برای حذف و یا پاکسازی آلودگی نیز اگر با برنامه ریزی انجام نگیرد، می تواند موجب بروز آلودگی بیشتر و یا تشدید آلودگی موجود شود، به علاوه روش های مرتبط با پاکسازی که در بعضی شرایط محیطی قابل پذیرش هستند، ممکن است در مواردی به کار روند که عواقب بیولوژیکی جدی داشته باشند، (پیوست، جدول شماره 2).
به دلایل ذکر شده در بالا توصیه می گردد در صورت بروز آلودگی نفتی تا حد امکان از انجام عملیات پاکسازی پرهیز گردد مگر آنکه اجتناب ناپذیر باشد.
در ارزش گذاری صدمات وارده، 50 درصد آلودگی ها را آلودگی های نفتی تشکیل می دهد که بیشتر به ماهیت تجزیه ناپذیری نفت، به ویژه در غلظت های بالا وابسته است.
صدمات ناشی از این آلودگی ها نقش مستقیمی در کاهش جذابیت برای منظورهای گردشگری را داشته اند.
ارزش اقتصادی بین المللی اکوسیستم حرا، (ارزش تولید سالانه آن) از طریق شناسایی کارکردها و خدمات اکولوژیکی برآورد شده) معادل 9900 دلار تعیین شده.
در زمینه گردشگری، 12694 نفر گردشگر بر اساس آمار 1374 وارد منطقه هرمزگان-بوشهر شده اند. بنابراین منطقه ارزش گردشگری خاصی دارد و در مطالعه ای که در سال 1377 به صورت پرسشنامه در منطقه انجام شده بود مردم تمایل به پرداخت وجه جهت بازدید و یا نگهداری از تالاب و جنگل را به ازای هر نفر بازدیدکننده حدود 3 دلار اعلام کرده بودند. با توجه به افزایش تعداد گردشگران به میزان 3576 درصد در سال 1374 نسبت به سال 1369، ضریب 356/0 به عنوان درصد صدمه به ارزش گردشگری لحاظ شد. 10
آلودگی های نفتی، تهدیدی دیگر!
همانگونه که از نظر گذشت، قسمت اعظم آلودگی های آب های خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر منشا نفتی دارد، که لطمات جبران ناپذیر زیست محیطی بسیاری را به همراه می آورد ضمن اینکه آسیب های وارد شده، هزینه های بالایی را برای ترمیم و پاکسازی طلب می کنند، کارکردها و عملکردهای اقتصادی سرشاری که این مناطق دارند، نیز به طور جدی کاهش یافته و به مخاطره می افتند. در کنار آسیب هایی که نفت بر این نواحی می رساند، عوامل غیر نفتی نیز به این آلودگی ها دامن می زنند که ذکر آنها به طور اجمالی ضروری بنظر می رسد:
– اثرات زباله های شیمیایی،
– فاضلاب ها و پساب های محلی،
– ضایعات ناشی از عملیات لایروبی اسکله ها،
– زباله های جامد و نیمه جامد،
– سموم دفع آفات نباتی توسط کشاورزان ساحل نشین،11
– تخریب زیستگاههای ساحلی و دریایی
– مانورهای نظامی و انفجارها
– فعالیت های صیادی
– غرق شدن شناورها و لنج ها
– آلودگی های حرارتی
– آلودگی های ناشی از هوا
– آلودگی غیر نفتی آب های خلیج فارس و دریای عمان
1- فاضلاب های شهری و صنعتی
وجود بیش از 6 میلیون نفر در سواحل ایرانی خلج فارس و دریای عمان موجب ورود فاضلاب فراوان خانگی بدون پالایش اولیه به این دریا می گردد. شهرهایی مانند بندرعباس، بوشهر، بندرلنگه و ماهشهر، روزانه میزان زیادی فاضلاب را وارد دریا می کنند. به علاوه، افزایش جمعیت در برخی جزایر از جمله قشم، کیش و هرمز، کانون آلودگی را به این دریا کشانده است. در شهر بندرعباس، روزانه 3000 متر مکعب فاضلاب خام از طریق خورها وارد دریا می شود که منتج به انواع آلاینده ها می گردد. مواد نفتی، انواع مواد شوینده، سموم، آلودگی میکروبی و فلزات سنگین از جمله موارد مهم در این رابطه می باشند. 12
در صنایع کشتی سازی نیز که واحدهای بزرگ آن در غرب بندرعباس مستقر شده، می توان انواع اثرات مخرب را ذکر نمود. 13
2- تخریب زیستگاههای ساحلی و دریایی
همراه با افزایش نرخ رشد جمعیت و نیاز به توسعه، سواحل و دریاهای خلیج فارس و دریای عمان تحت تاثیر شدید قرار گرفته اند. هجوم افراد به بهانه های مختلف در سواحل خلیج فارس و دریای عمان (سواحل شمالی و جنوبی) روز به روز در حال افزایش می باشد. تعرض به زیستگاهها و عواق آنها به شرح ذیل می باشد:
1-3- ساخت و ساز در سواحل
احداث دهکده های ساحلی، کارخانجات، صنایع، گسترش شهرها در نواحی ساحلی، ایجاد مزارع پرورش میگو و مناطق آزاد بدون هیچگونه طرح جامع و مشخص، طی سالهای اخیر، رو به فزونی نهاده و اکثر این ساخت و سازها در نواحی حساس ساحلی انجام شده است. در نتیجه انواع آلودگی ها با حضور انسان افزایش یافته است. 14
میزان بالای از بین بردن تخم پرندگان و لاک پشتها، شکار، فرسایش، نور مصنوعی، عبور و مرور وسایل نقلیه و مردم از این قبیل اند. 15
2-3- ایجاد اسکله های موج شکن و پیشروی در سواحل
متاسفانه طی سالهای اخیر، اسکله ها و موج شکنهای تجاری و صیادی متعددی بدون ارزیابی زیست محیطی، ایجاد شده است که اینگونه تاسیسات نیازمند خاکریزی و سنگ گذاری در سواحل می باشند که موجب کدورت آب، تغییر خواص شیمیایی آب، افزایش شوری و مدفون شدن کفزیان و زیستگاههای آنان می گردد. به عنوان مثال در سواحل جنوب شرقی شهر بندرعباس، پیشروی موجب نابودی زیستگاههای پرندگان آبزی، ساکن و مهاجر شده است. از سوی دیگر، تاسیسات ایجاد شده بر روی اینگونه سازه ها موجب می شود که فاضلاب خود را مستقیم وارد دریا کنند و نوار ساحلی را آلوده سازند.
همچنین از آنجایی که تخلیه و بارگیری بسیاری از کشتی ها به صورت قله ای صورت می گیرد، از این طریق نیز آلودگی های زیادی به دریا وارد می شود.
3-3- برداشتن شن و ماسه از سواحل
با توجه به ساخت و ساز در سواحل و نیاز به شن و ماسه و کمبود دستگاههای تهیه اینگونه مصالح و هزینه بالای تهیه آن از منابع دیگر، موجب تعرض به سواحل شنی خلیج فارس و دریای عمان گردیده است. این معضل در تمامی جزایر موجود در خلیج نیز به چشم می خورد. سواحل ماسه ای که از زیستگاههای مهم لاک پشت های دریایی می باشد، از این بابت به شدت لطمه دیده اند. همچنین افزایش جمعیت روستاهای ساحلی و نیاز به ساخت و ساز این روند را سرعت بخشیده است.
3- زباله ها و مواد زاید
در اکثر مناطق ساحلی خلیج فارس و دریای عمان، زباله به چشم می خورد که منشا اصلی آن، شناورها، کشتی های تجاری، نفت کشها، لنجهای صیادی، کشتی های ماهیگیری روستاها و شهرهای ساحلی می باشند. ترکیب اصلی زباله ها در مجموع شامل تخته الوار، بطریهای پلاستیکی، مقوا، لاستیک و شیشه می باشد. زباله های ته نشین شده در دریا موجب تغییر شکل بستر دریا و در نتیجه خسارت به زیستگاههای ساحلی و دریایی گردیده است.
این امر (ریختن زباله) متاسفانه در قسمت شمالی خلیج فارس بسیار چشمگیری می باشد در حالیکه اکثر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج در امر پاکسازی و جمع آوری زباله در سواحل بسیار کوشا هستند.
در اکثر موارد مشاهده شده لاک پشتها به سواحل شنی پوشیده از زباله برای تخم گذاری مراجعه نکرده و یا در صورت مراجعه اقدام به تخم گذاری نمی کنند. علاوه بر این وجود پلاستیک های روشن در سطح آب باعث اشتباه آنها در تغذیه گشته و مرگ آبزی را به همراه خواهد داشت. اکثر آلاینده های اکوسیستمهای دریایی در بستر رسوب کرده و در بافت موجودات کفزی تجمع حاصل می کنند. و غذای اکثر ماهیان و میگوها را تشکیل می دهند (خصوصاً میگو که موجودی کفزی است). بدیهی است با صید چنین ماهیان و میگوها انواع آلودگیها به انسانها منتقل می شود.
4- مانورهای نظامی و انفجاری
خلیج فارس و دریای عمان به علت موقعیت سیاسی و نظامی هر ساله شاهد مانورهای متعددی از سوی کشورهای حاشیه ای آن می باشد. این گونه مانورها که با انفجارهای شدیدی همراه می باشند، موجب نابودی آبزیان متعددی در سواحل و دریا می شوند.
از سویی، انفجار به طور مستقیم سبب ترکیدن کیسه های هوای آبزیان شده، در نتیجه تعادل ذهنی خود را از دست داده، به سطح آب می آیند و تلف می شوند. از سوی دیگر، موجب اختلال در اکوسیستم دریایی و مسیر مهاجرت موجوداتی همچون پستانداران دریایی و لاک پشت ها می گردند. همچنین به علت برخورد بمب ها و راکت های استفاده شده در سواحل، زیستگاههای ساحلی به خصوص آبسنگ های مرجانی تخریب می شوند.
5- فعالیت های صیادی
بهره برداری از دریا برای صید آبزیان امری اجتناب ناپذیر است و باید از منابع پروتئینی با ارزش موجود در دریا استفاده کرد لیکن به شکل بهینه و پایدار که متاسفانه این امر کاملاً فراموش شده است. فشار ناشی از صید بر اکوسیستمهای دریایی به صورت ذیل انجام می شود:
1- صید بی رویه
طی دو دهه اخیر با واگذاری برخی امتیازهای صید به کشتی های خارجی، برداشت بیش از توان اکوسیستم آغاز گردیده است. از آن گذشته، نوع صید نیز غیر علمی انجام می شود. صید به روش ترال کف در تمام نوار ساحلی انجام می شود که مهمترین زیستگاههای دریایی را در خود جای داده است. در حال حاضر، جمعیت کفزیان کاهش محسوسی را نشان می دهد. اینگونه صید حتی بدون رعایت فصل تولید مثل به شکل قانونی یا غیر قانونی انجام می شود.
2-5- مشتتاءهای ساحلی
مشتاء به تورهای ساکن در ناحیه جزر و مدی اطلاق می گردد که طی جزر و مد خالی و پر می شود و آبزی هنگام مد به درون آن کشیده می شود و همراه با جزر بدام می افتد. تنها در نوار ساحلی بندرعباس 325 دستگاه از این نوع تورها وجود دارد که تراکم آنها در برخی نقاط بحدی است که در چند ردیف به موازات خط ساحلی قرار گرفته اند. چشمه تور اینگونه دامها یک سانتیمتر است و لارو تمام آبزیان را بدام می اندازد. این عمل بدان معناست که خطوط ساحلی راهی بی بازگشت برای آبزیان است. نواحی میان کشندی (Intertidal) زیستگاه انواع کفزیان، ماهیان سطحزی، میگوها و لارو اکثر ماهیان می باشد.
3-5- زباله های صید
یادآور می شود که در صید ترال، حدود 20 درصد از صید قابل استفاده است و مابقی را آبزیان غیر ماکول تشکیل می دهند. آبزیان غیر ماءکول پس از جداسازی البته به صورت مرده به دریا رها می شوند. در فصل صید میگو یا فصول دیگر صید، لاشه این آبزیان موجب افزایش بار مواد آلی ساحل می شود و معضلات فراوانی را به همراه دارد. نابودی این گونه آبزیان موجب از بین رفتن سطوح مختلف هرم غذایی و نابودی حلقه های زنجیره غذایی در دریا می شود.
4-6- تورهای مستعمل
صیادان پس از پاره یا مستعمل شدن تورها، در اکثر موارد آنها را به دریا می ریزند. جنس تورها از مواد پلاستیکی و نایلون است و زمان بسیار طولانی برای تجزیه شدن نیاز دارند و تا هنگامیکه در دریا وجود دارند، هر لحظه با گیر کردن آبزیان در چشمه این تورها، موجب نابودی آنها می شوند.
قبل از بیان موارد دیگر، از آنجا که مساله صید و صیادی به علت مستعد بودن سواحل شمالی خلیج فارس، در این منطقه دارای اهمیت بسزایی می باشد و حجم زیادی از صید را به خود اختصاص داده، بیان نکاتی پیرامون آن حایز اهمیت می باشد:
صید غیر اختصاصی آبزیان و افزایش صید صنعتی در عمده روش های صید جدا از صید گونه مشخص، صید صنعتی نیز صورت می گیرد و این در شرایطی است که ممکن است بعضی گونه ها هنوز به سن تجاری نرسیده باشند و همچنین صید گونه هایی که ارزش پایینی دارند صورت گیرد. بنابراین به رغم بالا رفتن میزان صید، صید انجام شده از ارزش اقتصادی چندانی برخوردار نیست. به عنوان مثال در یک کشت دریایی که به منظور صید ماهی گیدرو و هوور مسقطی انجام گرفته است، 5/43 درصد از ماهیان صید شده شامل کوسه، اسبک و گالیت بوده و این در حالی است که صید آبزیان حفاظت شده در این آمار قرار نگرفته است. (گزارش ماموریت دریایی در مرکز تحقیقات آبهای دور منبع شماره 8).
صید نوزادان آبزی، متاسفانه به علت عدم کنترل کافی، صیادان در تمام فصول سال نسبت به صید آبزیان اقدام می کنند.
بنابراین تعداد زیادی از بچه ماهیان که در خوریات و آبهای نزدیک ساحل برای تغذیه حضور دارند، صید شده و از چرخه حیات خارج می شوند و فرصت کافی برای بقای نسل گونه ها از دست می رود و ذخایر آبزی در معرض خطر جدی قرار می گیرند.
6- غرق شدن شناورها و لنج ها
هر ساله به علت رعایت نکردن مسایل ایمنی در دریا، تعدادی لنج، شناور و حتی کشتی در خلیج فارس و دریای عمان دچار حادثه می شوند که در برخی موارد خطرهای زیست محیطی چشمگیری را به همراه دارند. غرق شدن کشتی کاپیتان "ساکارف" در سال 1373، موجب ورود چندین تن سموم دفع آفات کشاورزی در حوالی جزیره لاوان گردید (این سموم به کشور عربستان حمل می شد) و به دنبال آن مرگ و میر فراوان آبزیان حادث شد. اکثر این شناورها حاوی محموله های تجاری می باشند.
بر اساس آمار منتشره از سوی "مرکز کمکهای متقابل در مواقع اضطراری در دریا" (MEMAC) از سال 1983 تاکنون، 60 فروند کشتی غیر نفتی در خلیج فارس و دریای عمان دچار حادثه شده که محموله های خویش را به دریا ریخته اند.
7- آلودگی های حرارتی
استفاده از سواحل برای تاسیس نیروگاهها و پالایشگاهها بیشتر به علت استفاده از میزان فراوان آب دریا برای سیستم خنک کننده این گونه صنایع است. آب خنک کننده پس از عبور از سیستم، حاوی مقادیر زیادی فلزات سنگین، مواد نفتی، مواد شیمیایی و حتی مواد رادیواکتیو می باشد که با دمایی بسیار بالا (حدود 50 درجه سانتیگراد) وارد دریا می شوند. وجود دمای بالا موجب در هم شکستن توان اکولوژیک آبزیان می گردد. در مناطق حاره که به صورت طبیعی دمای محیط بالاست، شوک حرارتی می تواند بسیار خطرناک باشد و همراه با آلاینده های دیگر، اثری مضاعف داشته باشد.
8- آلودگی های ناشی از هوا
وجود صنایع، نیروگاهها، تردد نفت کشها، کشتی ها، لنج ها، دود ناشی از وسایل نقلیه در شهرهای ساحلی و از همه مهمتر، آتش سوزی چاههای نفت کویت در سال 1991، موجب آلودگی هوای خلیج به انواع آلاینده های هوا از جمله Nox، Sox و Co2 گردید. فقط در جنگ کویت و آتش سوزی از 730 حلقه چاه، روزانه 5 میلیون تن گازکربنیک، 40 هزار تن So2 و 3000 تن اکسید ازت (No2, No) وارد جو خلیج فارس گردید و دامنه آلودگی آن حتی به کوههای هیمالیا کشیده شد و محصولات کشاورزی تا فاصله 2000 کیلومتری بر اثر وزش بارانهای اسیدی در معرض این آلودگی قرار گرفتند.
به علت به میان کشیدن بحث "جنگل های مانگرو" در قسمت های قبل و ذکر آلودگی های نفتی به عنوان مهمترین علل تخریب این اکوسیستم حساس در جنوب کشور، بیان علل آلودگی های غیر نفتی جنگل های مانگرو اجتناب ناپذیر می باشد:
(1) افزایش جمعیت فعالیتهای توسعه اقتصادی منطقه که باعث 30% آلودگی ها می شود.
(2) ضعف مدیریت نظارت بر کیفیت اجرای مقررات زیست محیطی که 20 درصد آلودگی ها را ایجاد می کند.
آلودگی های غیر نفتی آب های دریای خزر
در مورد آلودگی های غیر نفتی آب های دریای خزر نیز عوامل مشابه با عوامل دخیل در آلودگی های غیر نفتی خلیج فارس و دریای عمان، دست دارند: فاضلاب های شهری و صنعتی، ساخت و ساز در سواحل، ایجاد اسکله های موج شکن و پیشروی در سواح، برداشتن شن و ماسه از سواحل، زباله ها و مواد زاید، مانورهای نظامی و انفجاری، فعالیت های صیادی، غرق شدن شناورها و لنج ها، آلودگی های حرارتی و آلودگی های ناشی از هوا. با توجه به نقشه اقتصادی (صنایع، معادن و ذخایر) موجود در پیوست شماره (1) و اینکه در سواحل دریای خزر و استانهای حاشیه آن، صنایع از تعدد و پراکندگی بالایی برخوردارند به صورت موردی به بحث راجع به دو نوع آلودگی اخیر (آلودگی های حرارتی و آلودگی های ناشی از هوا) پرداخته می شود.
گسترش هر چه بیشتر جوامع بشری، پیشرفتهای صنعتی و دستیابی به فن آوری های جدید گرچه برای بشر فوائد بسیاری را به ارمغان آورده است ولی به تبع آن مکشلات عدیده ای را نیز برای بشر و محیط زیست فراهم آورده است، که از جمله این مشکلات آلودگی محیط زیست آبی است. امروزه در صنعت از منابع آبی به عنوان حلال، کاتالیزور و بیشتر خنک کننده استفاده می شود.
کارخانجلات تولید برق و نیروگاههای اتمی در جهان یکی از بزرگترین مصرف کننده های آب، جهت خنک کردن دستگاههای خود هستند. نیروگاههای برق جهت خنک کردن بدنه کندانسورهای خود به یک منبع عظیم آب سرد نیاز دارند. بنابراین این گونه کارخانجات را در کنار رودخانه ها، دریاچه ها می سازند و آب گرم حاصل را به این منابع آبی بر می گردانند. این آب گرم خروجی قادر است درجه حرارت بدنه محیط زیست آبی را به میزان چشمگیری افزایش دهد. در ابتدای امر چنین به نظر می رسید که استفاده از آب به عنوان خنک کننده اثرات مخربی بر روی محیط زیست نخواهد داشت ولی با گذشت زمان ثابت شد استفاده بی رویه و بدون برنامه از منابع آبی جهت خنک کردن، باعث آلودگی حرارتی بدنه محیط زیست می گردد.
نیروگاه حرارتی شهید سلیمی نکاء در ساحلی جنوبی دریای خزر و در فاصله 25 کیلومتری شهر نکاء قرار دارد. این نیروگاه دارای 4 واحد بخاری هر کدام به ظرفیت 440 مگاوات است. آب مورد نیاز جهت خنک کردن نیروگاه با دبی 208000 متر مکعب در ساعت، از دریای خزر تامین می گردد. این آب پس از خنک کردن کندانسورها، با افزایش دمایی برابر 10 درجه سانتی گراد نسبت به آب ورودی به دریا بازگردانده می شود.
گرما
گرما معمولا از نظر بیشتر مردم یک آلوده کننده و حداقل به عنوان یک عامل فاسد کننده شیمیایی نیست. در صورتی که به مراتب از آلودگیهای شیمیایی زیان آورتر است. گرما سبب افزایش سرعت واکنشهای شیمیایی زیان آور (به عنوان مثال تبدیل NH4+ به NH3 با افزایش دما). افزایش سمیت مواد آلاینده، کاهش حلالیت اکسیژن. کاهش مقاومت ماهیان نسبت به بیماریهای عفونی و اختلال در اعمال حیاتی آبزیان می شود. به طور کلی به ازاء هر 10 درجه سانتی گراد افزایش دمای آب، اعمال حیاتی نظیر تنفس و تغذیه 2 تا 3 برابر افزایش می یابد و موجب افزایش نیاز ماهی، به اکسیژن می شود.
در این منطقه به علت استخراج، بهره برداری، اکتشافات و نقل و انتقال نفت و تمرکز صنایع و منابع کشاورزی، دریای خزر را با بحران مواجه کرده است. حدود 80 درصد از آلودگی آب های دریای خزر توسط رودخانه ولگا است. البته جریان اب ولگا حاوی آلودگی های محیط زیست مربوط به مناطق اقتصادی روسیه می باشد که برابر 145 هزار تن نفت، 1353 تن فنول و 1620 تن روی و دیگر فلزات سنگین می باشد که این ارقام 95 درصد کل آلوده کننده های شیمیایی دریای خزر را تشکیل می دهد. رودخانه های کورا و آراکس نیز تمام تصفیه های ناشی از کارخانه های جنوب کاکاسوس را با خود به دریاچه خزر حمل می کند در حالی که 70 درصد جمعیت حاشیه رودها از آب آن برای آشامیدن استفاده می کنند. رودخانه های ترک حاوی 240 میلیون متر مکعب و کورا حاوی 522 میلیون متر مکعب پساب می باشد. بخش های مختلف اقتصاد و صنایع آذربایجان 500 میلیون متر مکعب انواع آلوده کننده ها را قبل از تصفیه و 300 میلیون متر مکعب را پس از تصفیه به دریا می ریزند. پروژه انتقال نفت حاوی گوگرد از سواحل قزاقستان به وسیله نفتکش حمل و به منظور پالایش به باکو انجام گرفت که باعث افزایش آلودگی نفتی شد و در بعضی نقاط این آلودگی به 20 برابر حد معمول خود رسید. آلوده ترین نقاط از این نظر خلیج باکو، مجمع الجزایر اپشرون و جزیره های ترکمن باشی، چلکن، منگیشلاک، تنگیز و دیگر مراکز نفتی بود که در آینده با افزایش استخراج نفت آلودگی بیشتری پیش بینی می شود.
آلاینده های نفتی و شیمیایی، بروز بیماری های ویروسی، کاهش ذخایر ماهیهای کیلکا به خصوص گونه های کیلکا آنچوی Clupeonella engraliformis، کیلکای چشم درشت Clupeonella و کیلکای معمولی Clupeonella delicatula و فوک های دریای با نام علمی Phoca caspica و ماهیان خاویاری شده است.
نمونه برداری از آب و رسوبات بستر خزر از ابتدای ساحل ایران تا عمق 40 متری در سه ترانسکت انجام شده است. میانگین میزان هیدروکربنهای نفتی و عناصر سنگین در آبهای دریای خزر در جدول (1) و رسوبات بستر در جدول (2) نشان داده شده اند (پیوست 5)
نتایج حاصله بیانگر بیشترین میزان عناصر مس، روی، کادمیوم، نیکل و وانادیوم و هیدروکربنهای نفتی می باشد. علت افزایش آلودگی در این مناطق عمیق تر آبهای خزر می تواند بدلیل فعالیتهای مختلف انسانی از قبیل استخراج، استحصال، و بارگیری نفت و دیگر فعالیتهای شهری و صنعتی در سواحل جمهوری آذربایجان و دیگر کشورهای منطقه می باشد. همچنین صنایع پتروشیمی، استخراج و استحصال نفت در کشورهای همسایه در دریای خزر و همچنین تخلیه آب توازن کشتیها، حمل و نقل و تخلیه و بارگیری در این منطقه باعث گردیده تا میزان زیادی نفت خام وارد اکوسیستم آبی شده و با پخش شدن و انحلال آنها در آب و در پی آن تاثیرگذاری جریانهای دائمی دریای خزر، آبهای منطقه مرزی و سواحل ایران آلوده گردد. از طرفی نفت رها شده از کلیه فعالیتهای فوق پس از پروسه پخش و امولسیون، جذب رسوبات و مواد معلق گردیده و نهایتاً پس از طی نمودن مسافت زیادی که در این پروسه قرار دارند، در بستر ته نشین شده و رسوبات بستر منطقه (منطقه ای دورتر از منشاء آلودگی) را آلوده نموده است.
بر اساس مطالعات تحقیقی مشخص گردید که میزان هیدروکربنها و عناصر سنگین در اعماق 20 تا 40 متری دریای خزر بیشتر از اعماق 5 تا 10 متری می باشد. علت بیشترین میزان آلودگی نفتی و عناصر سنگین بعلت فعالیتهای شهری، صنعتی و کشاورزی مخصوصاً فعالیتهای نفتی از جمله استخراج، استحصال، تخلیه و بارگیری مواد نفتی در سواحل جمهوری آذربایجان و دیگر کشورهای منطقه می باشد که با تاثیر دائمی دریای خزر و سرنوشت نفت در دریا، باعث آلوده نمودن سواحل جنوب غربی ایران گردیده است.
دریای خزر برای شرکت های نفتی چالش بزرگی به شمار می آید. عمق آب های جنوبی خزر به هزار متر می رسد و عمق آب های مرکزی آن حدود 500 متر است. در مقابل، مناطق شمالی این دریا یعنی جایی که میدان کشه غن در آن واقع است، حدود 10 متر عمق دارد.
شرکت های نفتی قادر نیستند برای حفاری در دریای خزر از سکوهای متعارف استفاده کنند و مجبورند برای استخراج نفت جزایر مصنوعی ایجاد کنند. بزودی توسعه میدان نفتی کشه غن در قزاقستان و در آب های ساحلی دریای خزر آغاز خواهد شد.
بسیاری از قزاق ها با بهره برداری از میدان کشه غن مخالفند و از آن بیم دارند که آلودگی هوا در اثر توسعه این میدان موجب وخیم تر شدن مشکلات بهداشتی منطقه شود. آنها می گویند موقعیت این میدان در دهانه رود اورال که اروپا را از آسیا جدا می کند، ماهیان خاویاری دریای خزر را بیش از پیش به سوی انقراض سوق خواهد داد، چرا که این ماهی ها برای تخمریزی از رودخانه اورال بالا می روند. برخی نیز حتی نگران عواق فاجعه بارتری هستند.
دانشمندان قزاق می گویند استخراج نفت از میادین "کشه غن" می تواند در بخش های شمالی دریای خزر فاجعه بیافریند. به گفته آنها با تخلیه ذخایر موجود در زیر بستر دریا، ممکن است این منطقه که مستعد زمین لرزه است با لرزشهای ویرانگری روبرو شود. این دانشمندان از توسعه دهندگان میادین کشه غن خواسته اند تا سطح تولید نفت از این میادین را به شدت کاهش دهند تا از بروز فجایع احتمالی جلوگیری به عمل آید.
"نفت نهفته در کشه غن مثل یک بمب است. دیر یا زود منفجر خواهد شد و به همه چیز در شمال خزر لطمه خواهد زد اما دلارهای نفتی همیشه برنده می شوند."
از طر ف دیگر افزایش دما موجب کاهش حلالیت اکسیژن در آب می شود. از این رو دو عامل با هم سبب اختلال در زندگی ماهی می شود. افزایش دمای آبهای اطراف نیروگاه سبب جلب آبزیان به این منطقه خصوصاً در فصول سرد سال می شود که این عمل خود منجر به تلفات بیشتر آبزیان در این منطقه می گردد.
(مشاهدات شخصی) نیروگاه جهت خنک کردن بدنه کندانسورهای خود حجم عظیمی از آب دریای خزر را برداشت کرده و این آب را با دمای 10 درجه سانتی گراد بالاتر از دمای آب ورودی به دریای خزر بر می گرداند.
اختلاف آب گرم خروجی و آب ورودی در فصول مختلف متفاوت است که در این تحقیق حداقل و حداکثر افزایش دما 7 درجه سانتی گراد در فصل پاییز و 5/9 درجه سانتی گراد در فصل زمستان است.
– اکسیژن محلول DO
از جمله مهمترین فاکتورها در زندگی آبزیان است که کاهش آن سبب افزایش سمیت آلاینده ها، افزایش تعداد گلبول های قرمز خون ماهی، افزایش آسیب پذیری ماهی نسبت به امراض مختلف و کاهش رشد، سرعت هضم غذا کاهش، کاهش قدرت باروری و کاهش واکنشهای دفاعی اختصاصی و غیر اختصاصی می شود.
گرمای حاصل از فعالیت نیروگاه سبب کاهش چشمگیر اکسیژن محلول آب می گردد که در این تحقیق حداقل و حداکثر کاهش DO (نمونه mg/18/0 (2 در فصل پائیز و mg/14/1 در فصل تابستان است.
– سایر موارد
افزودن آب ژاول به آب ورودی توسط نیروگاه است که این امر سبب از بین رفتن بسیاری از میکروارگانیسم های حایز اهمیت در های غذایی، می شود. بدین ترتیب نیروگاه تاثیر منفی بر جمعیت ماهیان اعمال می کند.
همچنین افزودن مواد شیمیایی به آب باعث افزایش COD* آب می شود.
بقایای میکروارگانیسم های از بین رفته توسط آب گرم خروجی به دریا حمل می شود. کاهش جریان آب در این ناحیه موجب ته نشینی بقایای آنها شده و نیز موجب گرم شدن آبهای این منطقه می گردد.
آبزیان این منطقه قادر به تحمل حرارت بالا را ندارند.
در شرایطی که عوامل مختلف تهدیدات زیست محیطی در محلی به طور همزمان وجود داشته باشند حتی یک عامل کوچک نیز می تواند به عنوان یک خطر عمده تلقی شود. در حال حاضر آلودگی هایی از قبیل آب های روان آلوده ناشی از فعالیت های صنعتی، کشاورزی و نواحی شهری که در حوضه آبریز دریای خزر حتی ممکن است کیلومترها دورتر از دریا تولید شوند. گونه مهاجم آبزی، آلودگی ناشی از اکتشاف و بهره برداری از ذخایر نفتی منطقه، صید بی رویه و آلودگی ناشی از کشتیرانی را می توان به عنوان تهدیدهای مهم زیست محیطی خزر به شمار آورد.
بکارگیری پتانسیل های طبیعی مناطق در جهت توسعه اقتصادی
صنعت توریسم
توسعه صنعت توریسم برای کشورهای در حال توسعه که با معضلاتی چون نرخ بیکاری بالا، محدودیت منابع ارزی و اقتصاد تک محصولی مواجه هستند، از اهمیت فراوانی برخوردار است. اقتصاد کشور ما نیز اتکای شدیدی به درآمدهای حاصل از صادرات نفت خام داشته و متغیرهای کلان اقتصادی با دنباله روی از قیمت جهانی نفت در طول زمان دچار نوسانات شدیدی می شوند. روند حاکم بر متغیرهایی مانند تولید ناخالص ملی، سرمایه گذاری ناخالص، درآمد سرانه و … در سه دهه اخیر اقتصاد ایران دقیقاً نشان دهنده این موضوع می باشد. از دیگر معضلات اقتصاد ایران، نرخ بیکاری بالاست که با توجه به جوان بودن جمعیت، کشور به شدت نیازمند ایجاد فرصتهای جدید شغلی برای جوانان می باشد. به طوری که طبق برنامه پنج ساله سوم توسعه اقتصادی و اجتماعی (83-1379) برای حفظ نرخ بیکاری در حد کنونی آن، پیش بینی شده است که باید به طور متوسط سالانه 6 درصد رشد ناخالص تولید ملی و حدود 800 هزار شغل جدید طی این برنامه ایجاد گردد. بنابراین، حداقل به منظور تنوع بخشیدن به منابع رشد اقتصادی و درآمدهای ارزی و همچنین ایجاد فرصتهای جدید شغلی، توسعه صنعت توریسم از اهمیت فراوانی برای کشورمان برخوردار خواهد بود. البته تاکید بر اهمیت صنعت توریسم در ایران از آن جهت است که ایران از نظر جاذبه های توریستی جزء 10 کشور اول جهان قرار داشته و ظرفیت بالقوه بالایی برای گسترش جهانگردی و توریسم بین المللی دارد. در این میان، با توجه به محدودیت منابع تخصیصی برای فعالیتهای مختلف اقتصادی، مطالعه در زمینه اثرات اقتصادی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار خواهد بود و می تواند ابزار قدرتمندی برای تصمیم گیران و سیاستگزاران اقتصادی کشور تدارک ببیند.
همانگونه که ملاحظه گردید، ضرایب فزاینده جزئی تولید برای مخارج توریستهای اروپایی، آمریکایی و آسیایی به ترتیب برابر 643/1، 639/1 و 635/1 می باشد که از این بابت، رتبه سوم را در بین سایر بخشهای اقتصادی کسب کرده اند. از سوی دیگر، بخش هتلها بیشترین سهم از افزایش تولید در اثر مخارج توریستهای خارجی را به خود اختصاص می دهد و رستوران ها و صنایع پوشاک و چرم و … نیز در رتبه های بعدی قرار دارند. البته صنایع غذایی، حمل و نقل و سایر خدمات از دیگر بخشهای مهم در جذب تولید ایجاد شده، می باشند.
ضریب فزاینده جزیی درآمد مخارج توریستهای اروپایی، آمریکایی و آسیایی به ترتیب برابر با 043/1 ، 042/1 و 04/1 می باشد که در بین سایر بخشهای اقتصادی، رتبه دوم را کسب کرده اند. از لحاظ تخصیص درآمد، همچنان هتلها و رستوران ها بیشترین سهم از درآمد ایجاد شده از طریق مخارج توریستهای خارجی را به خود اختصاص می دهند.
اگرچه عواید مالیاتی دولت از بابت افزایش مخارج توریستهای خارجی در مجموع مثبت است ولی این حالت در زیر بخشهای اقتصادی یکسان نیست. به طوری که افزایش مخارج توریستهای خارجی باعث افزایش سوبسید پرداختی دولت به بخشهایی مانند صنایع غذایی، کشاورزی و خدمات عمومی و سایر می گردد و هتلها که بیشترین سهم از تولید و درآمد ایجاد شده از طریق توریسم را به خود اختصاص می دهد، هیچ مالیاتی پرداخت نمی کند. با این حال رستوران ها، حمل و نقل صنایع پوشاک و چرم و … بیشترین سهم را در پرداخت مالیاتها و ایجاد عواید برای دولت بر عهده دارند.
از آنجا که قسمتی از تقاضای واسطه ای بخشهای مختلف اقتصادی از طریق واردات تامین می گردد، بنابراین افزایش تقاضای نهایی در بخشهای مختلف باعث افزایش واردات نیز خواهد شد. چنانکه ملاحظه گردید، حدود 8/4 درصد از ارزش تولید ایجاد شده در اثر مخارج توریستهای خارجی، صرف واردات کالاهای واسطه ای می گردند. در این میان، رستوران ها و صنایع پوشاک و چرم و … بیشترین سهم از مجموع واردات واسطه ای را به خود اختصاص می دهند.
در اثر مخارج یکسال – توریست اروپایی، آمریکایی و آسیایی، به ترتیب 96/17، 89/16 و 43/21 نفر شغل در بخشهای مختلف اقتصادی ایجاد می گردد که هتلها بیشترین سهم را در ایجاد اشتغال دارند. ضریب فزاینده جزیی اشتغال مخارج توریستهای خارجی نشان می دهد که این بخش از لحاظ ایجاد اشتغال در بین سایر بخشهای اقتصادی رتبه چهارم را کسب کرده است.
طبق محاسبات انجام شده، ملاحظه می گردد که درآمد ایجاد شده توسط مخارج توریستهای خارجی با درجه برابری بالایی در بین بخشهای مختلف اقتصادی توزیع می گردد و در مجموع، به نظر می رسد که توسعه صنعت توریسم منجر به عادلانه تر شدن توزیع درآمد شود.
صنعت نساجی
نتایج به دست آمده نشان می دهد که کشورهای سنگاپور، ژاپن، ایرلند، نیوزلند، انگلستان، فرانسه، اتریش، بلژیک، استرالیا به ترتیب با دارا بودن ضریب اهمیت (34/0)، (516/0)، (521/0)، (53/0)، (53/0)، (54/0)، (592/0)، (591/0) رتبه اول تا دهم را در واردات پارچه از ایران به خود اختصاص داده اند.
ده کشور فوق جزء عمده ترین بازارهای بالقوه پوشاک صادراتی ایران به حساب می آیند. بعد از این گروه از کشورها کشورهایی نظیر آلمان، عمان، ایتالیا، فنلاند، مکزیک، دانمارک، کاستاریکا، سوئد، سوئیس، رتبه های یازدهم تا بیستم را به خود اختصاص داده اند که در میان این گروه کشورها، کشور عمان، مکزیک و کاستاریکا جزو کشورهای در حال توسعه به حساب می آیند. سومین گروه از بازارهای هدف پوشاک صادراتی ایران کشورهای اسپانیا، عربستان سعودی، یونان، پرتغال، پاراگوئه، سوئیس، آرژانتین، تونس، الجزایر، آفریقای جنوبی می باشند که رتبه های بیست و یکم تا سی ام را به خود اختصاص داده اند. در میان کشورهای فق کشورهای عربستان سعودی، پاراگوئه، کویت، تونس، الجزایر و آفریقای جنوبی، جزء کشورهایی با سطح درآ,د متوسط و پایین می باشند. چهارمین گروه از بازارهای هدف پوشاک صادراتی ایران کشورهای ونزوئلا، سودان، اروگوئه، مجارستان، یوگسلاوی، جمهوری اسلواکی، آلبانی و فدراسیون روسیه می باشند که به ترتیب رتبه های 31 تا 38 را به خود اختصاص داده اند.
اما ملاحظه برخی آمارهای استخراج شده از بانک اطلاعات مرکز تجارت بین الملل (ITC) حاکی از آن است که از میان 38 کشور فوق بعنوان بازارهای هدف عمده برای صادرات پوشاک ایران، تنها 9 کشور در طی سال های 98-1994 از ایران پوشاک وارد کرده اند و ایران در این بازارها از حیث صادرات پوشاک (لباس های روی زنانه و مردانه) از سابقه صادراتی برخوردار می باشد.
کشورهای عمان، سنگاپور، ایتالیا، سوئد، و آلمان در طی سال های 97-1993 بخشی از واردات پوشاک خود را از ایران تامین نموده اند. سهم ایران از کل واردات پوشاک کشورهای فوق به ترتیب معادل 1246/0 ، 0279/0، 0143/0، 01074/0، 0104 درصد بوده است. در واقع در طی سال های 97-1993 ایران در بازارها سابقه صادراتی داشته است. همچنین، رشد واردات برخی کشورها نظیر ایتالیا و عمان از ایران در زمینه پوشاک از نوع لباس های روی زنانه و مردانه افزایش یافته است. اما در مورد برخی از کشورها میزان واردات پوشاک از ایران کاهش داشته است.
همچنین، برخی اطلاعات برگرفته از آمار بانک جهانی حاکی از آن است که در میان کشورهای مورد مطالعه در بعضی از کشورها گرایش شدیدی به سمت مصرف پوشاک در میان سبد مصرفی خانوار وجود دارد. به عنوان مثال، در کشور هنگ کنگ بیش از 18 درصد کل مخارج خانوار را منسوجات و پوشاک تشکیل می دهد. در حالیکه این نسبت در مورد برخی کشورها نظیر فنلاند تقریباً 3 درصد بوده است.
همچنین، در کشورهای ژاپن، سنگاپور، ایتالیا و ایرلند، که از بالاترین اولویت در میان عمده ترین بازارهای بالقوه صادراتی پوشاک ایران برخوردار هستند، سهم مخارج خانوارها در زمینه منسوجات و پوشاک به ترتیب 5، 7 و 6 درصد بوده است.
در مجموع، کشورهایی نظیر سنگاپور، ژاپن، فرانسه و ایرلند به همراه سایر کشورهای اولویت دار جزء مناسب ترین بازارهای بالقوه صادراتی پوشاک ایران به حساب می آیند که لازم است در خصوص توسعه صادرات پوشاک کشور به این بازارها مطالعات جامعی صورت گیرد.
صنعت آبزی پروری16
چالش اصلی فراروی گسترش صنعت آبزی پروری، قابلیت پایدار ماندن اثرات این صنعت بر سلامت آبزی، کیفیت تغذیه و حفاظت از محیط زیست در برابر آلودگی می باشد. صنعت تولید مواد غذایی آبزیان به شدت بر گوشت ماهی به عنوان یک منبع پروتئینی تکیه می کند، اما در نتیجه تغییرپذیر بودن نیازهای رشدی و نحوه تهیه ماده اولیه، به مواد خوراکی دیگری متوسل می شوند. شرط لازم و کافی جهت استفاده از دیگر منابع پروتئینی، ارزیابی محتوای ترکیبات معدنی آنهست تا این اطمینان حاصل شود که غلظت مواد معدنی موجود در این منابع، سلامت ماهی و انسان را به خطر نمی اندازد.
امروزه صاحبان مزارع پرورش ماهی با مشکل دو جانبه مواد پروره ای مواجه هستند. از یک طرف کمبود مواد مغذی، باعث رشد کندتر آبزیان قابل پرورش می شود و از طرفی اخیراً ثابت شده است که افزایش میزان مواد خوراکی، علاوه بر آلودگی محیط، در نتیجه تولید مواد غذایی از این صنعت، سبب مسمومیت جوامع بیشتری شده است. بنابراین تعیین میزان سمیت مواد مغذی معین، مواد معدنی و ویتامین های مهم و پرمصرف، لازم و حیاتی است. معمولا مواد ریز خوراکی (Micronutrients) در مقادیری متنابه به مواد غذایی تجاری ماهیان افزوده می شود که فراتر از نیازهای گونه پرورشی است و حتی ممکن است به حد مسمومیت زا هم برسد. علاوه بر این مواد سمی می توانند یا از طریق عناصر تشکیل دهنده مواد غذایی یا از طریق پروسه تولید مواد غذایی آبزیان به این قبیل مواد غذایی وارد شوند.
امروزه از ریز مغذی ها جهت تهیه مواد غذایی تجاری استفاده می شود که غالباً احتیاجات غذایی آبزیان را به طور کامل برطرف می سازد. به هر حال ویتامین ها و مواد معدنی بسیاری شناسایی شده اند که خواص سمی دارند و در حال حاضر ریز مغذی های موجود در مواد غذایی تجاری، مثل عنصر مسن (CU)، حتی ممکن است به مرز مسمومیت زایی هم رسیده باشد.
علاوه بر افزودنی ها یا مکمل های معدنی، استفاده از گوشت ماهیان آلوده جهت تامین غذای ماهیان پرورشی، راه دیگر ورود مقادیر فراوان فلزات به غذای آبزیان است. از این رو اعمال محدودیت های فراتر از موازین ایمنی بر ریز مغذی ها و مواد آلوده کننده در مواد غذایی ماهیان، پر اهمیت ترین و ضروری ترین روش حفظ سلامت آبزیان و به حداقل رساندن اثرات آنها بر انسان و محیط زیست است. حداکثر مقدار مجاز ریزمغذی های مورد استفاده در غذای ماهیان، عمدتاً بر اساس داده های کشاورزی تعیین می شود، هر چند مغایر با ارزیابی های آبزی پروری باشد.
تهیه و تامین غذای مناسب برای ماهیان پرورشی هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ زیست محیطی اهمیت بسیار زیادی دارد.
صنایع تبدیلی غذایی17
صنایع تبدیلی غذایی در مقام مقایسه با سایر صنایع از جایگاه ویژه ای برخوردار است صنایع تبدیلی و ایجاد آنها باعث، بوجود آمدن ارزش افزوده بالایی نسبت به قبل شده و موجبات ترغیب و جذب سرمایه گذاری در بخش های تکمیلی کشاورزی را فراهم می آورد. باعث تعادل قیمت محصولات کشاورزی در هنگام نوسانات تولید می شود و باغداران را ملزم به تولید محصولات مورد نیاز صنعت می نماید، ضمن آنکه فرهنگ مصرف تازه خوری را نیز در کشور ایجاد می کند.
صنعت دامداری و دامپروری18
محاسبات نشان می دهد پروتئین استحصالی از هر کیلوگرم شیر بسیار ارزانتر از سایر محصولات پروتئین دامی است. در روستاهای ایران، استعداد بالقوه افزایش تولید شیر موجود است و در برخی نقاط دیگر، امکان توسعه دامداری نیمه صنعتی و صنعتی وجود دارد. توسعه دامداری های شیری، اشتغال زیادی را در روستاها ایجاد می کند. به ازای هر ده تن شیر در سال، یک شغل ایجاد می شود و اگرفرض کنیم که در ده سال آینده بتوانیم دامداری های شیری را تحت حمایت قرار دهیم و نصف شیر مورد نیاز را در روستاها تهیه کنیم، بیش از 250 هزار شغل ایجاد می شود و در کنار آن هزار شغل دیگر در فرآوری و بویژه توزیع، مشاغل قابل توجهی نیز در بخش آموزش و پژوهش ایجاد می شود. ایجاد دامداری در کنار زراعت و باغداری ارزش افزوده این فعالیت ها را بالا برده و تمایل به مهاجرت را کاهش می دهد. دامداری وقتی به بیشترین سوددهی و ارزش افزوده خود می رسد که در کنار آن آخرین حلقه تولید، یعنی صنایع آن نیز فعال شود. بنابراین شناخت قطب های مستعد برای سرمایه گذاری و توسعه دامداری شیرین و ایجاد کارخانجات تبدیلی و یا توسعه کارخانجات فعلی موجب می شود که این فعالیت کاملاً اقتصادی شود. بازگشت سرمایه در یک واحد صنعتی موفق شیر که فرآورده مناسبی را در حد مطلوب تولید می کند نیز تقریباً از هر صنعت دیگر سریعتر است.
انبه و فرآورده های آن19
میوه انبه دارای خصوصیات منحصر به فرد از جمله طراوت و آبدار بودن، بو و عطر مناسب، مزه خوب و خوشمزه می باشد. به همین دلیل از بازار پسندی بالایی برخوردار است. انبه همچنین یک منبع بسیار خوب از پیش ویتامین های A و ویتامین C است. انبه در بسیاری از کشورها تولید می شود، اما بیشترین تولید آن در کشورهای در حال توسعه است. این میوه با خصوصیات متعدد، امروزه به عنوان ماده اولیه بسیاری از فرآورده ها می باشد.
در سال های 1993-1992 صادرات هند چیزی حدود 36600 تن با ارزشی معادل 1/27 میلیون دلار آمریکا بوده است. از عمده ترین محصولات فرآوری شده انبه، پوره انبه است که در سه دهه اخیر ارزش آن 5 برابر و میزان تولید آن 3 برابر افزایش یافته است. در هند حدود 1 درصد کل انبه تولید شده فرآوری و تنها 55/0 درصد آن به صورت تازه و یا بسته بندی شده صادر می گردد.
کاربردهای انبه در فرآوری
1- انبه سبز: ترشی انبه، چاتنی انبه، شور انبه (در آب نمک)، قطعات آبگیری شده یا پودر انبه، نوشیدنی های انبه خام
2- انبه رسیده: قطعات انبه در شربت، آب انبه، نکتار انبه، پوره انبه، اسکواش انبه، نوشیدنی آماده برای مصرف، شربت انبه، مربای انبه، شکلات میوه ای انبه، پودر انبه، غذای بچه، غلات و تنقلات صبحانه، کنسانتره انبه، کنسانتره اساس انبه، محصولات شکل یافته انبه.
3- پوست: پکتین، شربت انبه، ترکیبات آروماتیک، کنسانتره مواد رنگی، بیوگاز.
4- بذر: نشاسته، چربی.
استفاده از ضایعات میوه انبه
پوست و دانه ضایعات عمده حاصل از فرآوری انبه می باشند که 55-38 درصد وزن انبه را تشکیل می دهند. از این ضایعات می توان مواد مفیدی استخراج نمود و از ایجاد آلودگی محیط زیست جلوگیری نمود. از پوست رقم توتاپوری 7/15 درصد پکتین با درجه ژلی 220-200 استخراج می شود. در حین استخراج پوره و پوست گیری مقداری پوره بر پوست می چسبد و باقی می ماند.
می توان با استفاده از آنزیم پکتین آب پوست ها را استخراج کرد و به عنوان مواد اولیه نکتار، مورد استفاده قرار داد. همچنین به دلیل وجود قندهای متفاوت می توانند به عنوان مواد اولیه جهت تولید سرکه یا به عنوان مواد طعم دهنده یا رنگ کننده مورد استفاده قرار گیرند. از پوست رقم تو تاپوری می توان اسانس استخراج نمود.
از پوست انبه نیز می توان به منظور تولید بیوگازها استفاده کرد. دانه انبه بین 9 تا 23 درصد وزن میوه را تشکیل می دهد که متوسط این مقدار 15 درصد برای 20 رقم مشخص شده است. دانه انبه منبع مناسبی از کربوهیدرات ها، پروتئین، چربی و تانن ها می باشد. چربی دانه را می توان در تولید گوشت شیرین و همچنین در صنعت صابون سازی استفاده نمود. دانه انبه 63-47 درصد نشاسته دارد که 22-19 درصد آن آمیلوز است. خصوصیات ژلاتینه شدن، شفافیت خمیر و میزان جذب آب نشاسته دانه انبه بررسی شده است و این نشاسته برای استفاده در غذا توصیه می شود.
فرآورده های انبه
پوره انبه
نوشیدنی های انبه
کنسانتره انبه
ترشی انبه
چاتنی انبه
قطعات انبه در نمک
کنسرو انبه (در شربت)
پوره منجمد انبه
اسکواش انبه
شکلات انبه
مربای انبه
آب انبه
آشنایی با میوه گرمسیری شریفه (Custard Apple)
این گیاه متعلق به خانواده آنوناسه (Annonaceae) و جنس آنونا (Annona) می باشد. از ویژگیهای بارز این درخت سازگاری با انواع شرایط آب و هوایی و خاکهای مختلف و آلودگی بسیار کم به آفات و بیماریها است. گرچه شریفه دارای میوه های بسیار خوشمزه می باشد و در اکثر نقاط گرمسیری و نیمه گرمسیری دنیا کشت شده است، اما هنوز به عنوان یک محصول تجاری مورد بهره برداری قرار نگرفته است. در کشورهای مختلف گونه های متفاوتی از این درخت وجود دارد. در کشور هندوستان این درخت را تحت گونه Squamosa Annona و در ایالات متحده آمریکا A.reticulata یا A.glabra و در استرالیا A.atemoya می شناسند. منشاء این گیاه نواحی گرمسیری قاره آمریکاست و از این منطقه به سایر نقاط دنیا انتشار یافته است. در ایران نیز تعدادی اصله از این درخت در ایستگاه تحقیقات کشاورزی میناب وجود دارد که در مرحله رشد رویشی هستند.
موارد استفاده و ارزش غذایی
این میوه غالباً به صورت تازه خوری مصرف می شود. همچنین در تهیه بستنی، سایر فرآورده های لبنی، مربا و ژله مورد استفاده قرار می گیرد. بخش گوشتی یا خوراکی میوه، کرمی رنگ و گرانوله با طعم شیرین و یا ترش در گونه های مختلف می باشد.
در گوشت میوه کاروتن دیده نمی شود. کربوهیدرات موجود در گوشت عمدتاً از قندها تشکیل شده و قند گلوگز، مهمترین آنها می باشد. میوه های نارس، برگها و ریشه های این گیاه در درمان بعضی بیماریها مورد استفاده قرار می گیرند. بذر این گیاه دارای 30% روغن است که در تهیه سوپ یا در صنعت نقاشی کاربرد دارد. خواص حشره کشی نیز در این گیاه یافت شده است. تفاله بذر آن دارای 4% ازت است، که بعنوان کود می تواند مفید باشد.20
شرایط زیستی
شریفه غالباً یک درخت نیمه گرمسیری است که آب و هوای گرم با زمستان ملایم و رطوبت نسبی متوسط را برای تولید محصول بالا دوست دارد.
این گیاه می تواند شرایط نامساعد محیط از جمله درجه حرارت بالا، رطوبت نسبی بالا و پائین، باران و رگبارهای سنگین و بادهای قوی را تحمل نماید اما در چنین شرایطی میزان رشد و محصول درخت، شدیداً کاهش می یابد.
این درخت در انواع خاک ها (از خاک های سنگین تا خاک های کاملاً شنی حتی خاک های صخره ای) رشد می کند. اما برای بدست آوردن محصول خوب خاک های حاصلخیز، لومی شنی و کاملاً زهکشی دار با pH خنثی مورد نیاز این گیاه است. از کاشت این درخت در خاک هایی که سفره آب زیرزمینی بالاست، باید خودداری نمود.
شریفه به طور معمول در خاک های شنی با مواد غذایی کم کشت می شود. ریشه این گیاه سطحی است و نیازی به خاک های عمیق ندارد. خاک های قلیایی و شور برای کشت این درخت مناسب نیستند.
میزان محصول
میزان محصول شریفه بسته به نوع شرایط آب و هوایی و فاکتورهایی نظیر رقم، پایه، سن گیاه، نحوه گرده افشانی و نوع مدیریت باغ متفاوت است. درختان شریفه از سن پنج سالگی میوه تولید می کنند، طول عمر میوه دهی شریفه حدود 20-10 سال است. آقای هیتس (1957) گزارش نموده که درختان شریفه 8 ساله بین 288-31 عدد میوه و به طور متوسط 149 و در مجموع 5/2 تن محصول عملکرد در هکتار دارند.
ونکاتارانتام (1963) گزارش کرده که شریفه حدود 70-60 میوه با وزن 227-113 گرم تولید می کند. درختان 6 ساله واریته Africane pride که روی پایه های Cherimoya و Sugar apple پیوند شده اند به ترتیب 7/18 و 2/9 تن محصول تولید نموده اند.
با توجه به ویژگی های خاص شریفه از جمله مقاومت به خشکی، نیاز آبی کم، تحمل شرایط نامساعد آب و خاک و سازگاری با شرایط آب و هوایی مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری دنیا پیشنهاد می گردد، بذور ارقام هیبرید این گیاه تهیه و در ایستگاههای تحقیقاتی مناطق جنوب و جنوب شرق کشور کشت و سازگاری این درخت در این مناطق بررسی گردد. به نظر می رسد این گیاه می تواند در این مناطق رشد و پرورش یافته و به عنوان یک درخت جدید در برنامه توسعه سطح زیر کشت محصولات باغی در این مناطق مورد توجه قرار گیرد.21
گیاه کهور آمریکایی (پاکستانی)22
کهور آمریکایی گونه ای درختچه ای تا درختی است که ارتفاع آن به 8 تا 10 متر و گاهی نیز به 15 متر هم می رسد. این گونه، با تاج بزرگ همیشه سبز تا نیمه سبز، همراه با خار گوشواره ای زوج (البته گاهی نیز بدون خار) دیده می شود. برگهای متناوب، دوبار شانه ای، برگچه ها به تعداد 10 تا 20 و یا گاهی تا 25 جفت مستطیل شکل، گل آذین خوشه ای شبه سنبله استوانه ای به طول 7 تا 12 سانتیمتر، گلهای آن ابتدا سبز رنگ و در هنگام رسیدن سبز روشن و نیام آن نیز راست تا اندکی خمیده است. این گونه در سال سوم تا پنجم گل می دهد و دوره گلدهی آن دوبار در سال گزارش شده است.
اگرچه در برخی از جنگلکاریها در استانهای جنوبی کشور عواملی همچون شوری زیاد، بالا بودن سطح ایستایی، افت آبهای زیرزمینی، سرما، ریشه دوانی کم عمق، تهویه ضعیف خاک، غرقاب شدن دراز مدت و تراکم گونه به تعداد زیاد، باعث خشکیدگی و کاهش سطح برگی و تولید میوه می شود که این امر گذشته از دیگر محدودیتها، آینده جنگلکاری با این گونه را با ابهام روبه رو ساخته است. منتها گونه کهور آمریکایی به سبب داشتن قابلیت هایی چون: سهولت تولید نهال، مقاومت نسبی گونه به خشکی و شوری، تثبیت شنهای روان، جلوگیری از فرسایش خاک، بالا بودن ارزش غذایی نیام آن برای تغذیه دام، استفاده از چوب آن به عنوان سوخت و ذغال، به دست آوردن صمغ از شاخه ها و تانن از پوست گیاه و در نهایت همیشه سبز بودن گیاه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
گیاهان نمک دوست (هالوفیت)23
مطالعات نشان داده است که 15 درصد از مناطق شور ساحلی جهان با وسعتی برابر 130 میلیون هکتار می تواند برای کاشت گیاهان نمک دوست (هالوفیت) مورد استفاده قرار گیرد.
گیاهان مورد نظر برای کاشت، به دو شیوه قابل دستیابی هستند:
1- از طریق کشت سلول و تهیه سلول های اولیه مقاوم به شوری و املاح فلزات سنگین (که از سال 1979 به کار گرفته شده است).
2- انتخاب انواعی که ضمن رشد در آب شور ارزش اقتصادی برای انسان داشته باشند که روش دوم طی سالهای اخیر به دلیل سرمایه بری کم، مورد توجه بسیاری از کشورهای ساحلی قرار گرفته است.
مهمترین انواع قابل توصیه برای کاشت عبارتند از:
-Artiplex (Saltbuah)
-Smaeda (Sea blite)
-Salicornia (glass wort)
هر سه این گیاهان در خانواده Chenopodiaceae که بیست درصد کل هالوفیت را تشکیل می دهند قرار می گیرند. از گیاهان علوفه ای مقاوم بر شوری Distichlis، Viny، Batis نیز تولید مناسبی را نشان داده اند. گیاهان فوق به خانواده های Poaceae (1 و 2) و Batidaceae (3) تعلق دارند. از این گونه علوفه برای تغذیه دام ها استفاده می شود که دلیل آن بالا بودن مقدار پروتئین و ارزش غذایی و هضم پذیری مناسب است که به نسبت 50 درصد به علوفه دیگر قابل افزودن است ضمن آنکه برگ گیاهان گروه اول نیز علوفه مناسبی برای پرورش گوسفند و بز هستند.
علاوه بر کاربرد گیاهان نمک دوست به عنوان خوراک دام، در طی سال های اخیر توجه به گیاهان هالوفیت حاوی دانه های روغنی ارزش اقتصادی بالایی به دست آورده است. مهمترین گیاه هالوفیت که برای تولید روغن کاشته شده است Salicornia begelovii است. گیاهی که تولید دانه هایی با 30 درصد روغن و 35 درصد پروتئین می کند. تقریباً مشابه دانه سویا است و نمک موجود در آن کمتر از 3 درصد است. روغن این گیاه از نوع غیر اشباع و اسیدهای چرب آن مشابه با روغن آفتابگردان است و می تواند مانند سایر دانه های روغنی در کارخانه های تولید روغن مصرف شود و روغن آن جدا و خالص سازی شود. طعمی مشابه با روغن های غذایی مانند بادام زمینی دارد و ساختار دانه مشابه با زیتون است. مقدار جزئی Saponine دارد که با روغن مخلوط نمی شود ولی در بقایای دانه باقی می ماند که برای مصرف دانه مرغ مناسب نیست اما می تواند به عنوان مکمل پروتئین به خوراک دام اضافه شود.
تاکنون 250 هکتار از این گیاه در مکزیک، امارات عربی متحده، عربستان سعودی و هند کاشته شده است و در شرایط کاشت وسیع در هر متر مربع 7/1 کیلوگرم ماده خشک و 2/0 کیلوگرم دانه روغنی به دست آورده اند که کاملاً مشابه با میزان محصول مزارع کاشت سویا است. ضمن آنکه سواحل در مقابل فرسایش و آسیب دریا نیز محفوظ می ماند. در کشورهایی که زمین مناسب موجود نبوده است آب دریا در مزارع کاشت پمپ می شود و در نقاطی مانند سواحل خلیج فارس می توان در فواصل جزر و مدی این گیاه را کاشت (در فواصل سرد بایستی گیاه کاشته شود که از حدود 100 روز می توان برای کاشت استفاده کرد). مشکلی که با این گیاه وجود دارد بذرها بعد از رسیدن می ریزند و جمع آوری آن ها مشکل است و تقریباً 25 درصد گل بذر به این طریق از بین می رود. با توجه به اینکه در سواحل دریا خاک به علت شوری قابل کشاورزی نیست، توجه به گیاهان هالوفیت و تطبیق شرایط رشد آنها با این گونه مناطق زمینه های جدیدی را برای کشاورزی فراهم می کند. نکته مهم و سیستم هایی که مورد توجه متخصصان قرار گرفته است کاشت این گونه گیاهان در مزارع پرورش میگو است.
گیاهان هالوفیت ضمن رشد و فراهم نمودن شرایط مناسب پرورش میگو، با قدرت جذب و متابولیزه کردن مواد آلی موجود در مزارع پرورشی می توانند سبب کاهش آلودگی ناشی از رشد و تکثیر میگو شوند. به عبارت دیگر، مواد آلی و آلاینده میگو به صورت کود بیولوژیک در رشد و تکثیر این گیاهان به کار گرفته می شود. همچنین از برگ این گیاهان برای تولید خوراک دام و با رشد و توسعه آن ها برای ایجاد فضای سبز در مناطق ساحلی شور و خشک می توان استفاده کرد. همچنین برگ این گونه گیاهان قادر است سلینوم را از آب دریا جذب کند. سلینوم را به عنوان افزودنی گران قیمت به خوراک دام اضافه می کنند. به این ترتیب می توان ضمن بازیافت سلینوم که وجود آن به مقدار زیاد در آب سمی است از این ماده با ارزش به عنوان افزودنی خوراک دام نیز استفاده کرد.
برنامه های انجام شده در قشم
روند رشد گونه های هالوفیت (هالوفیت آتریپلکس و سالیکورنیا و یک نوع حومقا به شوری) نشان از رشد طبیعی گیاهان و تولید بذر و دانه و طی مراحل رشد کامل دارد.
گیاهان دارویی و صنعتی24
خاستگاه جهانی نزدیک به 70 درصد داروهای شیمیایی موجود از اجزاء نباتی تهیه می شوند و غالب اسانسهای خوراکی و صنعتی، رنگها و عصاره های مورد مصرف در صنایع غذایی دارای منشا گیاهی هستند. بدین لحاظ شش کشور بزرگ صنعتی شامل ایالات متحده امریکا، ژاپن، آلمان، انگلستان، فرانسه و سوییس از بزرگترین واردکنندگان گیاهان دارویی و بزرگترین تولیدکنندگان داروهای شیمیایی به شمار می آیند.
ارزش واردات جهانی گیاهان دارویی در سال 1980 بالغ بر 551 میلیون دلار می شد و ارزش مبادلات جهانی محصولات دارویی در همین سال نزدیک به 76 میلیارد دلار بود که بخش مهمی از آن را تولیدات کشورهای صنعتی غرب و ژاپن تشکیل می داد. این دسته از کشورها تسهیلاتی را برای واردات گیاهان به شکل ابتدایی و ساخته نشده، چون معافیت گمرکی اعمال نموده اند و بدین وسیله همه ساله بر واردات و تولیدات خود می افزایند.
با توجه به روند صعودی میزان واردات گیاهان خام و با در نظر گرفتن این واقعیت که در اکثر موارد گیاهان به منظور تهیه داروها و یا سایر مشتقات گیاهی چون اسانسها و رنگها مورد استفاده قرار می گیرند. تبدیل این گیاهان به محصولات فوق الذکر از جنبه اقتصادی حائز اهمیت فوق العاده (با افزودن ارزش و اشتغالزایی و موارد متعدد دیگر) است. به عنوان مثال قابل ذکر است که بنا به یک توافق جهانی به دلایل زیست محیطی و بهداشتی مصرف اسانسها و رنگهای شیمیایی ابتدا در تهیه مواد غذایی و سپس در تولید مواد آرایشی تدریجاً و تا سال 2000 میلادی متوقف خواهد شد و به جای آنها اسانسها و رنگهای طبیعی به کار گرفته می شود.
در این راستا تنها ذکر یک مثال کافی است که اجبار به کشت صنعتی گیاهان دارویی و معطر و اهمیت آن را بیان کند.
از هر 1000 کیلو نعنا، 2 الی 3 کیلوگرم اسانس خالص طبیعی به دست می آید. مصرف اسانس شیمیایی نعنا در ایران در حال حاضر حدود 50 تن در سال است. صنایع غذایی، آرایشی و دارویی کشور ما می توانند تا دود 200 تن اسانس را در هر سال جذب نمایند. برای تولید این مقدار اسانس به حدود 000/100 تن نعنای تازه نیاز است. اگر بازدهی تولید اسانس از گیاه را برای همه یکسان بگیریم و مصارف اسانسهای دیگر را همانند نعنا فرض کنیم، تنها برای 9 اسانس 000/900 تن گیاه تازه لازم است. اگر فرض نماییم که این مقدار گیاه به صورت وحشی در طبیعت وجود داشته باشد نباید به جمع آوری گیاهان وحشی در این وسعت اقدام نماییم، زیرا لطمات جبران ناپذیری را به سیستم اکولوژیک وارد خواهیم ساخت.
در نتیجه برای تامین این مقدار گیاه الزاماً باید به کشت گسترده گیاهان اصلاح شده ژنتیکی که دارای درصد بالاتری از مواد موثرند و مقدار کمتری زمین و هزینه نیاز دارند، با استفاده از کشت مکانیزه و اصولی بپردازیم و بدین ترتیب قادر خواهیم بود بدون وارد آوردن لطمه به طبیعت از منافع اقتصادی حاصل از کشت گیاهان معطر یا دارویی بهره مند گردیم. لازم به ذکر است که کشت این گونه گیاهان در انواع متفاوت اقلیمهای حیاتی ممکن است. تعداد زیادی از آنان احتیاج به آب کم داشته و لذا برای کشت در مناطق خشک و کوهستانی که سایر محصولات غالباً قابل کشت نمی باشند، مناسبند. مثلاً گیاه لاواند که در مناطق کوهستانی سرد (که برای محصولاتی مانند پنبه مناسب نیست) می روید و یا گیاه سنا در کویرهای مشابه آنچه در اطراف یزد داریم و یا کاسیاسنا به همراه چند گیاه دیگر به منظور جلوگیری از گسترش کویر قابل ذکرند. از جهت دیگر گیاهان دارویی و معطر غالباً چند ساله اند و در محیطهایی که به علت شستشوی بادی و آبی خاک، کشت گیاهان یکساله مناسب نیست، قابل کشت هستند و از شستشوی خاک نیز ممانعت می نمایند. نوع زمینهای مورد نیاز اغلب برای بسیاری از محصولات کشاورزی معمول مناسب نبوده و لطمه ای به کشت آنان وارد نخواهد ساخت.
اگر تنها برای کار اسانس گیری از گیاهان 000/900 تن گیاه تولید شود و به بهای هر کیلو 200 ریال در اختیار کارخانجات اسانس گیری گذارده شود، مبلغی حدود 180 میلیون ریال در سال به بخش کشاورزی تزریق خواهد شد. آن هم در شرایطی که اولاً در بیشتر موارد زمینهای زراعی درجه دو و درجه سه به این کار اختصاص خواهد یافت و در زمانی از زمین استفاده خواهد شد که محصولات استراتژیک اغلب برداشت شده و یا هنوز کاشته نشده است و علاوه بر این دوره رشد و برداشت گیاهان مورد نظر کوتاه خواهد بود.
در بخش تولید اسانس هر گاه از 000/900 تن گیاه تازه 1800 تن اسانس استخراج شود و متوسط قیمت هر یک کیلوگرم اسانسهای مختلف در بازار جهانی 100 دلار باشد، اعم از آنکه اسانسهای تولیدی در داخل مصرف و یا صادر شود مبلغی حدود 180 هزار دلار در سال درآمد ارزی به وجود خواهد آمد و مصرف داخلی با واردات جانشین خواهد شد که تقریباً از نظر ارزش افزوده 3 برابر قیمت مواد اولیه است. علاوه بر اینها، تفاله های اسانس گیری پس از تخمیر و پوسیدگی به عنوان کود مورد استفاده قرار خواهد گرفت که اگر بهای هر یک تن آن را 10 هزار ریال فرض نماییم، 9 میلیارد ریال درآمد در هر سال از این طریق به دست خواهد آمد و یا از تفاله ها، پس از خشک شدن می توان مخلوط با علوفه برای خوراک دام استفاده نمود. تصور می شود توضیح کوتاه بالا برای توجیه اقتصادی، فنی و زیست محیطی کشت انبوه گیاهان دارویی و معطر کافی باشد.
تحقیق پروژه تولید دارو با منشا گیاهی و محاسن آن برای مردم کشور
1- کشور ما متاسفانه از نظر نیازمندیهای دارویی به طور صددرصد وابسته است و کلیه مواد اولیه دارویی از خارج تامین می گردد.
تحقیق پروژه داروهای طبیعی قسمتی از کمبودهای کشور را تامین و بالطبع بخشی از وابستگی را کاهش خواهد داد.
2- تولید و کشت گیاهان ژنتیک برای تولید دارو زمینه ساز اشتغال برای جوانان در تمام نقاط کشور است.
3- فروش و صادرات گیاهان دارویی حداقل معادل 200 برابر قیمت نفت می باشد که خود می تواند یک منبع عظیم درآمد ارزی باشد.
4- تحقق این آرماه به صورت یک هسته مرکزی چه از نظر آموزش افراد و چه از نظر گسترش این صنعت می تواند نوید آینده ای روشن را برای کشور به همراه داشته باشد، بدین معنا که در سایر نقاط کشور تدریجاً کارخانجات تولید دارو از منشا گیاه گسترش یافته تا هم صرفه جویی ارزی قابل توجهی را به دنبال داشته باشد و هم از نظر اشتغال جوانان، بخش عظیمی از این قشر را به اشتغال وادارد و هم بتوان به درمان بیماریها بدون عوارض جانبی داروهای شیمیایی پرداخت.
5- پس از تحقق اولیه واحد داروسازی طبیعی، کشور می تواند به فروش دانش فنی و آموزشی این تخصص به کشورهای همجوار مبادرت ورزد و چندین برابر هزینه های انجام شده را تامین نماید.
به دلی مشکلات حمل و نقل، بهتر است کارگاهها کوچکتر ولی به صورت پراکنده در مناطقی که ماده اولیه موجود است ایجاد گردد ولی در مورد کشت و صنعتها ایجاد کارخانجات بزرگ اقتصادی تر است.
به جهت حمل و نقل آسان اسانسهای تولیدی و اینکه بایستی مواد اولیه زیادی برای تولید یک کیلو اسانس به کار رود، مشکلات حمل و ماده اولیه را بایستی با نزدیک بودن به مناطق کشت حل نمود.
با توجه به کم حجم بودن تولیدات و قیمت بالای آنها، امکان صدور این فرآورده ها به وسیله هواپیما وجود دارد و تاکنون تولیدات اسانس کشور با هواپیما صادر شده است. در نتیجه نسبت به محصولات پرحجم دیگر در موقع صدور مشکلات کمتری دارد.
کاشت یونجه25
کاشت یونجه در اراضی شیبدار نه تنها باعث اصلاح مناطق سیل خیز می گردد که اشتغال موجود را تثبیت و درآمد آبخیز نشینان را افزایش خواهد داد. در اقدامی که در شهرستان علی آباد کتول واقع در استان گلستان صورت گرفته، بیش از 50 هکتار از اراضی شیبدار و کم بازده استان مصرف شده و بیش از 1000 تن یونجه برداشت شده است. از آنجا که این استان دچار مشکل تامین علوفه می باشد، این امر در تامین علوفه دامی نقش مهمی را ایفا می کند. آمار نشان می دهد از هر هکتار زمین شیبدار، 50 هزار تومان سود خالص کسب می شود که درصورت کاشت یونجه به 400 هزار تومان رسیده، یعنی رشدی 8 برابر داشته است. گفته می شود که کاشت یونجه در دیگر اراضی شیبدار کشور نیز سودآوری مشابهی را نشان خواهد داد. ضمن آنکه کاشت لوبیا، نخود و عدس هم نتایج مشابه کاشت یونجه را دربرداشته است. متاسفانه بسیاری از کشاورزان از سودآوری زمینهای شیبدار خود غافلند.
خرما
فراورده های خرما
1- شیره خرما
یکی از فراورده های خرما شیره خرما می باشد. خرما با دارا بودن 60% مواد قندی یکی از غنی ترین منابع مواد قندی در مقایسه با چغندرقند با عیار متوسط 14-12% و نیشکر با عیار حدود 10% محسوب می شود.
به ویژه نوع درجه 3 خرما که دارای بیشترین موا قندی است و اختصاصاً برای تولید و استخراج شیره خرما مناسب می باشد. شیره خرما با بسته بندی مناسب در بازارهای جهانی طرفداران زیادی دارد و می تواند در صادرات غیر نفتی کشور نقش بسزایی داشته باشد.
اهداف احداث واحد تولید شیره خرما عبارتند از:
الف- جلوگیری از هدر رفتن ضایعات با ارزش خرما و ایجاد ارزش افزوده قابل توجه.
ب- افزایش صادرات غیر نفتی و کسب درآمد ارزی.
ج- تامین بازار مناسب اطمینان بخشیدن به تولیدکنندگان خرما برای فروش محصول.
د- ایجاد اشتغال مستقیم و غیر مستقیم.
2- قند مایع خرما
فرآورده دیگر خرما که بخش اعظم آن را شامل می شود و در خرماهای خشک به بیش از 70% بالغ می شود، قند مایع است. با توجه به اهمیت قند موجود در خرما که احیا شونده می باشد، به محض تشکیل با یک ملکول آب ترکیب و دو نقد منوساکارید، گلوکز، فروکتوز ایجاد می شود.
C12H120H+H20 –> C6H1206+C6H1206
قند مایع در واقع می تواند یک کالای جانشین برای شکر باشد و در صنایع نوشابه و شکلات سازی و تولید بیسکویت انواع تافی و کارامل و آبنبات مصرف گردد.
3- الکل خرما
الکل، فرآورده دیگر خرما می باشد. مواد قندی موجود در خرما از طریق تخمیر تبدیل به الکل می گردد.
به طور کلی دو نوع عملیات شامل تخمیر و تقطیر برای تولید الکل طبی و یا صنعتی بر روی مواد قندی و محلول الکل انجام می گردد.
4- سرکه خرما
سرکه فرآورده دیگر خرما محسوب می شود که از مواد قندی موجود در خرما طی دو مرحله به دست می آید. مرحله اول شامل تبدیل مواد قندی به الکل است که این واکنش تخمیر غیر هوازی است و توسط مخمرهایی مانند مخمرهای زیر انجام می گیرد:
Saccharomycces Cervisiae
Saccharomycces Ellipsoideus
مرحله دوم تهیه سرکه (اسیداستیک) از الکل بیشتر می باشد که در این مرحله تخمیر هوازی توسط اکسیژن موجود در هوا صورت گرفته و سبب اکسیداسیون الکل و تبدیل آن به سرکه می گردد.
5- مصرف در دامداری
از ضایعات خرما می توان به عنوان خوراک دام نیز استفاده نمود. تفاله خرما که از فرآورده های جانبی خرما است شامل 50% ضایعات خرما، 44% هسته خرما، و 5% نمک می باشد. ترکیبات شیمیایی هسته خرما شامل مواد کربوهیدرات ها، فیبر، روغن، آب، پروتئین و خاکستر است. برای تولید خوراک دام هسته خرما و ضایعات خرما پس از شستشو خشک شده و پس از عبور از دستگاه جذب کننده قطعات فلزی خرد می شود. سپس آسیاب گردیده و روی نوار ویبراتور قرار می گیرد. در این حالت مواد افزودنی مانند نمک و اوره بدان اضافه می شود و سپس بسته بندی می گردد. کلیه ماشین آلات مورد استفاده تهیه خوراک دام از خرما شامل دستگاه خشک کن، دستگاه جذب کن، قطعات فلزی، آسیاب، ویبراتور، سیلوی همزن فلزی و ماشین و تجهیزات دوخت کیسه از منابع داخلی، قابل تامین است. برای بالا بردن ارزش غذایی خوراک دام افزودن آرد جو به میزان 10% مجاز می باشد. معمولاً واحد تولیدی خوراک دام در کنار واحدهای بسته بندی خرما احداث می گردد و ظرفیت آن بستگی به واحد بسته بندی دارد.
با توجه به درصد بالای ضایعات محصول خرما لازم است جهت بهره گیری از این بخش از تولیدات زمینه مناسبی در صنایع تبدیلی و فرآوری فراهم گردد تا با تبدیل آنها به سایر فرآورده های جانبی ضمن جلوگیری از هدر رفتن قسمتی از محصول تولیدی موجبات افزایش درآمد تولیدکنندگان حاصل آید.
مواد و لوازم بسته بندی
از مهمترین صنایع جانبی خرما بخش صنایع بسته بندی خرما است. متاسفانه خرمای ایران به شکل بسیار ابتدایی و سنتی و غیر بهداشتی بسته بندی و به بازار عرضه می گردد. این درجه بندی و بسته بندی که بسیاری از مراحل آن با دست انجام می گیرد هرگز در بازار صادرات خرما در سطح جهان قابل عرضه و رقابت نمی باشد، لذا با توجه به کیفیت مرغوب خرمای کشور می بایست تلاش گردد تا با به کارگیری روش های مدرن و متداول در جهان، بسته بندی و به بازارهای داخلی و خارجی عرضه گردد. در این صورت ارزش افزوده حاصل از این فعالیت می تواند چند برابر ارزش محصول اصلی باشد.
امروزه یکی از مهمترین عوامل بازاریابی محصول نحوه عرضه آن به بازار است. هر محصول یا فرآورده باید به نحوی در معرض دید و دسترس مشتریان قرار گیرد، که نظر آنها را جلب نماید. با تاسیس مراکز فروش مثل سوپرمارکت ها و مغازه های بزرگ در شهرها، لازم است که خرما نظیر دیگر محصولات غذایی در بسته بندی های کوچک و بهداشتی به بازار عرضه گردد. انجام این امر نیاز به وجود کارگاه های مجهز و بهداشتی دارد که به دلیل فقدان آن در کشور، عرضه خرما به بازارهای خارجی و مخصوصاً داخلی چندان مطلوب نمی باشد.
عسل خرما (یکی از فرآورده های خرما و اهمیت آن)
عسل خرما کنسانتره شیره خرماست که پس از مراحل استخراج، خالص سازی عصاره خرما با حذف ترکیبات پکتینی، پروتئین، فیبر و رنگ تولید می شود. ماده ای شفاف است که رنگ آن از قهوه ای تا زرد روشن قابل تغییر می باشد. عسل خرما با بریکس 74-68 دارای 78 ماده قندی می باشد. قندهای اصلی تشکیل دهنده آن گلوکز و فروکتوز است که نسبت آنها تقریباً 1 می باشد. از نظر ترکیب قندی مشابه عسل کندو و شربت ذرت با فروکتوز بالا (HFCS) است (3). این فرآورده می تواند در ساخت نوشیدنی های انرژی زا و ایزوتونیک فراورده های پخت (کیک و محصولات قنادی و نانوایی). فرآورده های لبنی و سایر صنایع به کار رود و به عنوان جانشین مناسبی برای HFCS مطرح شود.
عسل خرما به دلیل داشتن مقدار گلوگز زیاد تاثیر بسیار مهمی روی عضلات قلب و تحریک و تقویت آن دارد. همچنین سبب بهبود وضع فشار مایعات بدن و تنظیم فشار خون (به دلیل پایین بودن نسبت سدیم به پتاسیم) می شود.
مصرف عسل خرما برای بیماران دیابتی مضر است، اما به دلیل بالا بودن میزان فروکتوز (قند مخصوص افراد دیابتی که در توت خشک وجود دارد)، می توان عسل خرما را جایگزین مقدار قند مصرفی مجاز فرد دیابتی نمود.
"عسل خرما برای اولین بار در دنیا توسط کارخانه خرما بن جنوب با هدف تغذیه صحیح و سالم، تنوع در فرهنگ غذایی، کمک به قشر زحمتکش تولیدکننده خرما (حدود 400 هزار خانوار)، تولدی محصولات متنوع داخلی، رونق تجارت خارجی و حرکت بخش کشاورزی و صنعت به سوی جهانی شدن تولید شده است.
این واحد تولیدی با ظرفیت اسمی حدود 4 تن در روز، تنها واحد تولیدکننده عسل خرما در جهان به شمار می آید. پیش بینی می شود که این فرآورده به دلیل قابلیت های خاص، از استقبال چشمگیری در بازار داخلی برخوردار گردد، ضمن این که در تجارت خارجی نیز موثر خواهد بود. فن آوری و نوآوری از ارکان مهم برون گرایی اقتصادی و تجاری به شمار می آید. با توجه به منحصر به فرد بودن محصول، امکان مثبت بودن اثر جهانی شدن اقتصاد بر بازار این محصول وجود دارد که این امر در رونق تجارت خارجی کشور گامی موثر و سازنده است."
قند مایع خرما
قند مایع خرما
قند مایع خرما، بدست آمده از قند مایع طبیعی خرما با فرآیند ویژه ای است که طعم خرما را در حین عصاره کشی حفظ نموده، بسیار سریع حل می شود و جهت تهیه هر نوع مواد غذایی ایده آل است و هیچ گونه تغییری در رنگ ترکیبات مواد غذایی نمی دهد. این قند 100% طبیعی و نرمال بوده و شامل هیچ گونه مواد افزودنی نمی باشد. همچنین نسبت به قند میوه های دیگر پر انرژی تر و دامنه شیرینی بالاتری دارد به طوری که حدود 25% شیرین تر از ساکارز می باشد. در مورد نحوه استفاده این قند می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
از این قند در تهیه نوشابه های ورزشی استفاده می شود، زیرا این قند نیاز به سوخت و ساز در بدن ندارد و سریع جذب و تبدیل به انرژی می شود و جایگزین بسیار خوبی برای قند و شکر (ساکارز) می باشد. همچنین در تهیه شربت به خصوص در مناطق گرم مورد استفاده فراوان دارد زیرا نوشابه تولید شده با این قند پس از مصرف بلافاصله رفع عطش می کند. جهت ساخت شیرینی و شکلات و بستنی نیز می توان از این قند مایع استفاده نمود. یکی از خواص مهم این قند در بستی پائین بودن نقطه انجماد آن می باشد زیرا همان طور که می دانیم گلوکز و فروکتوز و قند اصلی در DLS (قند مایع از خرما) حدود 2 برابر بیشتر از ساکارز ملکول در گرم دارند که تایید بیشتری بر نقطه انجماد و دیگر خصوصیات آن می گذارد.
این قند را می توان مناسب جهت رژیم های غذای دانست چون انرژی آن به مراتب بیشتر از قند سفید بوده و نسبت به آن دارای شیرینی بیشتری می باشد. این قند در مصارف خانگی نیز می تواند جایگزین بسیار خوبی به جای قند و شکر و حتی عسل (به دلیل نزدیک بودن آنالیز قند مایع با عسل) استفاده نمود.
در این کشور حدود یک میلیون و صد هزار تن خرما تولید می شود و ما سعی کردیم که از این خرمائی که متاسفانه به دلیل وارد کردن بیش از 600 هزار تن شکر به کشور، دور ریخته می شود و فقط حدود 45 درصد مصرف خوراکی دارد استفاده بهینه را ببریم. در این راه از وزارت جهاد کشاورزی که خود می تواند متولی این تشکیلات باشد انتظار همکاری را داریم. البته خوشبختانه صنعت تولید این خط با هزینه بسیار بالا راه اندازی شده و تنها در قسمت بسته بندی این محصول مشکلات مالی وجود دارد که امیدواریم با همکاری و همیاری مسئولین مربوطه این مشکل هم برطرف شود و محصولی که برای اولین بار در جهان توسط کشور ما تولید شده است با کیفیت هر چه بهتر به دست مصرف کنندگان خارجی و داخل برسد.
درخت کیوی, از گیاهان مناطق نیمه گرمسیری است که برای رشد و نمو به رطوبت زیاد, آب فراوان, خاکهای اسیدی و سبک و زمین دارای زهکش قوی نیاز دارد. این میوه, به لحاظ رنگ و مزه خاص خود در ردیف میوه های جالب قرار داشته و از حیث کالری با بسیاری از گونه های خانواده غلات برابری می کند.
از سال 1366 بدین سو, صادرات میوه کیوی بالا رونده بوده در سالهای اخیر, 15 تا 20 هزار تن در سال به کشورهای مختلف صادر شده است.
رشد چشمگیر تولید میوه کیوی طی دهه اخیر و کیفیت بالا و بازار پسند آن, باعث رخنه کیوی ایران به پاره ای از بازارهای جهانی و صادرات این میوه کشورهای حوزه خلیج فارس, آسیای میانه, ترکیه, لبنان, سوریه, اروپای غربی, تایوان, اندونزی و … شده و از نظر صادرات, کشور ایران رتبه ششم را در میان کشورهای عمده صادر کننده کیوی جهان به خود اختصاص داده است. افزایش صادرات میوه کیوی طی چند سال اخیر, نشان دهنده گرایش بسیاری از کشورهای یاد شده به خرید محصول ایران است, اما عدم رعایت اصول علمی در جهت صادرات این محصول, باعث شده که بازار صادراتی ایران دچار تنش شود.
به دلیل آنکه شرایط اقلیمی و نوع خاک کشورهای اروپایی بویژه مناطقی که هم اکنون زیر کشت کیوی رفته است, تطابق کامل با شرایط لازم برای رشد و نمو این میوه را ندارد, هزینه تولید آنها نسبت به ایران بسیار بالا بوده به طوری که در سالهای اخیر, این کشورها,سطح زیر کشت کیوی را کاهش داده و بیشتر تلاش خود را به افزایش بازدهی و کیفیت محصول معطوف کرده اند. بنابراین, با توجه به شرایط یاد شده در ایران, اگر مشکلات مربوط به بسته بندی, درجه بندی و در نهایت صادرات این کالا برطرف شود, کشور ایران قادر خواهد بود بیشترین سهم را در بازار میوه کیوی اروپا به خود اختصاص دهد.
بررسی های انجام شده در زمینه بهترین مناطق برای کشت کیوی درایران حاکی از آن است که کرانه دریای مازندران بویژه نواحی مرکزی این دریا مناسبترین منطقه برای کشت و تولید کیوی در ایران است.
نتایج حاصل از بررسی های انجام شده در مناطق کیوی خیز ایران و مصاحبه با کیوی کاران شمال کشور, مهمترین عوامل موثر در گرایش کشاورزان به کشت این محصول را می توان بازگشت سریع سرمایه, عملکرد در هکتار (بازدهی) بالا, مقاومت در برابر سرما, پایداری در برابر آفات و بیماریها در مقایسه با محصولات دیگر باغی شمال ایران,خاصیت انبار خوری و امکان نگهداری طولانی در سردخانه بیشتر آن نسبت به دیگر محصولات کشاورزی شمال ایران نام برد.
با بررسی بازار جهانی میوه کیوی نشان می دهد که قیمت کیوی ایران به رغم کیفیت خوب, بسیار پایین تر از میانگین نرخ جهانی است. درسال 1378 میانگین قیمت جهانی میوه کیوی برای هر کیلو بیش از 84/0 دلار بوده درحالی که کیوی ایران فقط در حدود 30- 50 درصد نرخ فروش میوه مشابه,به فروش می رود و میانگین فروش هر تن میوه کیوی بین 250- 500 دلار می باشد.
طبق اظهارات صادر کنندگان, میوه کیوی ایران بدلیل ضعف در بسته بندی, درجه بندی, عدم بهره گیری از فراورده های جنبی ان و نبود امکانات در این زمینه, به صورت فله ای با قیمت نازل به کشوری مثل ترکیه صادر می کنند و این کشور با توجه به صنایع تبدیلی و بسته بندی قوی و رعایت اصول بازاریابی, سود فراوانی از فورش میوه کیوی ایران در بازارهای اروپایی کسب می کند.
از سوی دیگر بررسی های فنی کارشناسان مرکز تحقیقات مرکبات شمال کشور نشان می دهد که شرق گیلان و غرب مازندران, مناسب برای کشت واریته هایی از پرتقال (تامسون ناول, واشنگتن ناول و … ) و شرق کرانه های دریای خزر (بخصوص منطقه ساری) مناسب برای کشت واریته هایی از نارنگی بوده و محصول تولیدی نیز بسیار مناسب تر از الگوی کنونی کشت خواهد بود.
بنابرانی در کرانه های مرکزی دریای خزر و در مناطق مساعد برای کشت مرکبات کشت انواع پرتقال (تامسون ناول, واشنگتن ناول و …) سیار مناسب خواهد بود.
در مورد چای, نیز با توجه به نیازی که بوته ا، به بارش فراوان با پراکنش مناسب و خاکهای اسیدی با PH در حدود 5/5 دارد, مناطق شرقی استان گیلان مناسبترین منطقه برای کشت می باشد. خاک مناطقی که تازه از جنگل خارج شده است (اراضی مخروبه جنگلی) بسیار مناسب برای کشت چای است. د رمناطق غربی استان مازندران که کیوی تولیدی دارای بیشترین عملکرد و بهترین کیفیت است, چای تولیدی دارای کیفیت مناسب همچون مناطق چای خیز شرق گیلان نیست.
زیتون نیز در مناطق رودبار و منجیل استان گیلان دارای بالاترین عملکرد و بهترین کیفیت است. در حالی که کیوی به دلیل نبود شرایط اقلیمی مورد نیاز جهت رشد و نمو, در این مناطق قادر به رشد و باردهی نیست.
نتایج بررسی های انجام شده در این تحقیق نشان می دهد که هر 3 محصول کیوی, برنج و پرتقال تامسون دارای مزیت نسبی بالفعل می باشند, هر چند مزیت نسبی میوه کیوی نسبت به دو محصول دیگر بیشتر است و منابع باید به سوی تولید با هزینه های کمتر راه یابد, اما دو محصول دیگر نیز دارای مزیت نسبی بوده و این مساله ضرورت تعیین الگوی کشت بهینه این محصولات در مناطق کیوی خیز با توجه به ساختار هزینه و درآمد تولید آنها ایجاد می کند.
گسترش کشت محصولات فوق با تعیین نقاط مناسب کشت و عملکرد در هکتار بالا, علاوه بر افزایش تولید و به دنبال آن افزایش صادرات میوه تازه, مواد اولیه صنایع تبدیلی و جنبی نیز فراهم شده و بر اثر توسعه این صنایع, جمع بسیاری از نیروهای بیکار در منطقه جذب خواهند شد.
برای نشان دادن جایگاه میوه کیوی میان دیگر محصولات عمده مورد بررسی تحقیق, این میوه از نظر بازدهی (عملکرد در هکتار), ارزش داخلی محصول و ارزش خارجی محصول با محصولات عمده شمال کشور یعنی برنج, پرتقال, زیتون و چای مورد مقایسه قرار گرفت که در تمام زمینه ها میوه کیوی دارای رتبه نخست و به ترتیب پرتقال, برنج, زیتون و چای در رتبه های بعدی قرار دارند که نشان دهنده سود آوری و ارزش اقتصادی بالای این میوه بودهو لزوم توجه بیشتر به توسعه کشت آن را ایجاب می کند.
با توجه به این که توسعه سطح زیر کشت کیوی و در نتیجه افزایش تولید آن در شمال ایران و در پی آن توسعه صنایع تولیدی و جنبی, باعث افزایش و جذب جمع بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهها در منطقه می شود, لذا باید نسبت به توسعه کشت این محصول سودآور برای کشاورزان منطقه و همچنین ارزآور برای دولت اقدام کرد.
دسترسی به امکانات زمینی, هوایی, دریایی با توجه به زمان مورد نیاز جهت عرضه میوه شامل کامیونها و کشتی های مجهز به سرد خانه و فرودگاهها و بندرگاههای تجهیز شده به سرد خانه, بویژه بندر نوشهر, فرودگاههای نوشهر و رامسر که در نزدیکی محل تولید نیز هستند در تسریع صادرات و جلوگیری از بدقولی های تجاری درباره میوه کیوی و دیگر محصولات دارای ارزش بازرگانی بسیار موثر خواهد بود.
میگو
امروز, یکی از پر درآمدترین محصولات کشورهای ساحلی را صید و بهره برداری از آبزیان تشکیل می دهد. در این میان خرچنگهای دراز یا لابستر که در فارسی به آن شاه میگو و در اصطلاح محلی بلوچستان کی کت می گویند, یکی از فرآورده های ارزشمند و با اهمیت این مجموعه به شمار می روند که هم از نظر اقتصادی و هم از نظر ارزش غذایی از جایگاه بسیار خوبی برخوردارند.
شاه میگو در بازارهای جهانی محصولات دریایی از ارزش ویژه و بهای بالایی برخوردار است و به طور کلی عملیات فرآوری و صادرات شاه میگو به 3 روش زنده, کامل پخته و یخزده دم شاه میگو صورت میگرید, که در این میان بیشترین تقاضا برای شاه میگو در بازرهای جهانی مربوط به روش زنده است که ارزش افزوده به مراتب بالاتری نسبت به دو روش دیگر دارد.
امروز, می بینیم که قیمت یک کیلو شاه میگو از نفت بالاتر است, پس چرا برای این آبزی ارزش قائل نمی شویم.
شهرستان چابهار, به دلیل نزدیکی به دریا و آبهای آزاد, از موقعیت راهبردی ویژه ای برخوردار است. همچنین, استعدادهای شیلاتی نقش مهمی در اقتصاد منطقه دارد.
اما, در این میان موضوعی که شاه میگو را از دیگر آبزیان متمایز می کند، ارزش اقتصادی و ارزآوری این آبزی است.
انواع میگوی خلیج فارس ایران, از بهترین و کم نظیر ترین نوع آ، در دنیاست که مشابه آن تنها در خلیج مکزیک یافت می شود.
میگوی صادراتی ایران دو گونه می باشد: یکی میگوی دریایی سیمی سیلکاتوس که صورتی رنگ بوده و در سواحل بوشهر صید می شود و مرغوبترین نوع میگو به شمار می رود, به طوری که نمونه آن تنها در خلیج مکزیک یافت می شود و دیگری, میگوی سفید هندی پرشی ایندیکوس که با نوع دریایی آن متفاوت است. البته توضیح این که علیرغم بازار بهتر میگوی صورتی, به علت رشد بهتر میگوی سفید هندی و تغذیه راحت تر و مناسبتر میگوی سفید, پرورش دهندگان بیشتر به پرورش این نوع میگو روآورده اند.
مشکلات تولیدکنندگان و صادرکنندگان میگو
به علت اینکه میگو در سالهای اخیر اصلی ترین نقش را در افزایش سهم صادرات شیلات در مجموعه صادرات غیر نفتی, بخش کشاورزی و حتی کل صادرات غیر نفتی داشته است.
برای نخستین بار در تاریخ کشور انحصار اتکای درآمدهای شیلاتی به خاویار شکسته شده و درآمد حاصل از صدور میگوی پرورشی جایگزین آن گشته به طوری که با توجه به افزایش 44 درصدی صدور محصولات شیلاتی در سال جاری, سطح زیر کشت میزان تولید میگو معادل 710 درصد رشد داشته متوسط برداشت هر هکتار بالغ بر یک هزار و 911 کیلو گرم در سال 80 گردیده است و این درحالی است که کشور ما موفق به بهره برداری ناچیزی از کل ظرفیت تولید میگوی خود گردیده است.
صادرات میگو در ایران به صورت فله ای به همراه دم و سر در بسته های دو کیلو گرمی انجام می گیرد. در حالی که میگو, در بازارهای جهانی, به صورت بسته های کوچک و پاک شده عرضه می شوند و این مساله به علاوه نوسانات قیمتی میگو, بالا بودن تولید و … منجر به افزایش میگوی انباشته شده بدون تقاضا خواهد شد.
خوراک میگو ترکیبی از پودر سر میگو, سبوس گندم, جو, برنج یا سویا همراه با برخی افزودنی های ویتامینی, قوام بخش ها و جاذبه دهنده ها که در صنعت پرورش میگو باید در ازا یک تا 5/1 کیلوگرم خوراک, یک کیلوگرم میگو به دست آید و همین از عوامل بسیار مهم در افزایش قیمت تمام دشه هرکیلوگرم میگو می باشد چرا که این فرمول متاسفانه به دلیل بالا بودن قیمت خوراک میگو, غیر فابل اجراست.
از دیگر مشکلات پرورش دهندگان میگو, تولید لارو است که در کشور ما تنها یک گونه از آن تولید می شود – و البته بعضاً با بروز بیماری های کشنده ویروسی در استخرهای پرورشی که گاهی تلفات ناشی از آن به 95 درصد میگوها می رسد, پرورش دهندگان میگو متحمل خسارات و تلفات سرسام آوری می گردند. نکته مورد توجه ایم که عطف به سرمایه گذاری بالا برای تامین منابع مالی مورد نیاز برای پوشش هزینه های جاری و سرمایه ای تولید, وجود دیوان سالاری در دستگاههای اداری ذیربط و همچنین عدم ارتباط تنگاتنگ بین این دستگاه های اجرایی و از همه مهمتر ناک افی بودن تسهیلات بانکی به علت جامع نبودن طرح های تهیه شده, همه و همه باعث افزایش نگرانی های پرورش دهندگان میگو شد.
خاویار
بیشترین تکثیر و پرورش ماهیان خاویاری از بین پنج کشور حاشیه دریای خزر را به غیر از ترکمنستان که در این زمینه فعالیتی ندارد, جمهوری اسلامی ایران و روسیه انجام می دهند.
50 درصد سهم صید و صادرات خاویار دریای خزر در سال 2002 میلادی به ایران تعلق دارد.
مجموع سهمیه استحصال خاویار از دریای خزر در سال 2002, 145 تن می باشد. 90 درصد خاویار جهان در دریای خزر تامین می شود.
در حال حاضر میانگین قیمت هر کیلو خاویار ایران در بازار جهانی معادل 680 یورو است. در سال 1380 70 تن خاویار توسط ایران به بازار جهانی عرضه شده 45 یورو برای کشور ارزآوری داشته است. لازم به ذکر است که سهمیه تولید خاویار درایران در سال 2002 75 تن, روسیه: 31 تن, آذربایجان: 4 تن, قزاقستان: 25 تن و ترکمنستان: 3 تن می باشد.
امروزه نقش زنبورعسل در احیای محیط زیست بسیار مورد توجه قرار گرفته است زیرا 65 درصد از گیاهان تولیدکننده غذای حیات وحش و 85 درصد گیاهان چربی که در زندگی حیات وحش اهمیت دارد, وابسته به گرده افشانی زنبور عسل و حشرات گرده افشان دیگر است ولی اطلاعات و آمار کمی برای تعیین ارزش اقتصادی زنبور عسل در احیای محیط زیست در دنیا و ایران وجود ندارد.
اطلاعات و آمار به دست آمده از مراجع ذیصلاح نشان می دهد که ارزش تولیدات مستقیم کندوهای زنبور عسل در ایران به 123 میلیارد ریال می رسد, البته باید گفت که این رقم تنها مربوط به ارزش عسل تولیدی از سوی زنبورداران است و تولید محصولات دیگر کندوهای زنبور عسل یا در ایران مرسوم نیست و یا اطلاعات و آمار مستند ارزش آنها وجود ندارد.
در مطالعاات پیشین که از سوی طهماسبی (1372) انجام گرفت, ارزش کل محصولات کشاورزی و دامی افزایش یافته به کمک زنبور عسل, نزدیک به 4677 میلیارد ریال براورد شده بود. بنابراین با توجه به ارزش عسل تولیدی در همان سال, ارزش زنبور عسل در افزایش محصولات کشاورزی 90 برابر تولیدات مستقیم کلنیهای زنبور عسل ایران بوده که در براورد کنونی نیز همین نسبت به دست آمده است. البته همانطور که پیشتر توضیح داده شد, این نسبت و ارزش زنبور عسل در افزایش محصولات کشاورزی نیز به دلیل نوسان شرایط اقتصادی متغیر است ولی در بررسی حاضر به رغم تغییرات فراوان مربوط به تولیدات, قیمت و ارزش محصولات کشاورزی و دامی و همچنین تولیدات صنعت زنبورداری, در نهایت, تغییرات یکدیگر را پوشش داده و نسبت 90 برابر قبلی به دست آمده است.
با عنایت به نتایج به دست آمده در این بررسی و مشخص شدن نقش عظیم زنبورعسل, اهمیت آگاه کردن باغداران و کشاورزان به این امر مشخص می شود.
در کشورهای دیگر جهان, زارعان و باغداران در زمان گلدهی محصولاتشان با پرداخت کرایه از حضور زنبورداران در مزارع و باغهای خود استقبال می کنند به طوری که در کشور ژاپن برای یک دوره 10- 15 روزه گرده افشانی رقمی, برابر 8- 12 ین برای هر کندو به زنبورداران می پردازند و در کشور امریکا نیز زارعان و باغداران سالیانه بیش از دو میلیون کندو برای گرده افشانی محصولات مختلف اجاره می کنند که بسته به نوع محصول و منطقه, برای یک دوره گرده افشانی, 10- 35 دلار درازای هر کندو به زنبورداران کرایه می پردازند.
در بعضی از مناطق امریکا 3/1 درآمد زنبورداران از راه سرویسهای گرده افشانی به دست می آید در حالی که در کشور ما زنبورداران برای استقرار کلنیهای خود حتی با پرداخت کرایه نیز اغلب با مخالفت کشاورزان روبه رو می شوند.
البته باید توجه داشت که در سالهای گذشته با گران شدن نهاده های اساسی مورد نیاز
زنبورداران و هزینه های سرسام آور وسایل حمل و نقل برای کوچهای متعدد آنها و همچنین وجودئ بازار آشفته عسل و مشکلات فراوان دیگر, صنعت زنبورداری دچار وضعیت بسیار نابسامانی شده است که باید با پدید آوردن یک سیستم کنترل کننده, عسلهای غیر استاندارد را از بازار حذف کرد و بازار فروش مناسبی برای محصولات زنبورداری به وجود آورد تا در کنار آن با فعالیت در راستای صادرات عسل و بازاریابی و حمایت محصولات دیگر کندو و در نهایت همکاری محققان, مسئولان اجرایی و زنبورداران زحمتکش کشورمان بتوان امیدوار شد که با از میان رفتن موانع موجود, این صنعت ارزشمند نیز روزبه روز از رونق بیشتری برخوردار می شود تا بتواند نقش اساسی خود را در طبیعت و اقتصاد کشورمان ایفا کند. کرم ابریشم
در میان بخش های مختلف کشاورزی, صنعت نوغانداران از جایگاه رفیع برخوردار است. قدمت آن به 2650 سال قبل از میلاد مسیح باز میگردد. در حال حاضر 52 هزار تن ابریشم خام سالانه در جهان تولید شده, 10 میلیون نوغاندار به این حرفه مشغولند و 5 میلیون کارگر در صنایع ابریشم که از صنایع وابسته به صنعت نوغاندارای است, مشغولند.
سهم ایران از تولیدات صنعت نوغانداری حدود 1% می باشد. حدود 200 هزار جعبه تخم نوغان در کشور سالیانه تولید می شود و بین 80 هزار خانوار نوغاندار توزیع می شود. سالیانه نزدیک به شش هزار تن پیله نر, در صنعت نوغانداری تولید می شود که نسبت به گذشته ناچیز است.
تشکیل تشکل های تعاونی و نوغانداری در مناطق روستایی می تواند یکی از راهکارهای کاهش فقر و بیکاری در این مناطق باشد.
با توجه به مشکلات فعلی در سطح کشور بویژه در بخش کشاورزی و نیز به دلیل در اختیار داشتن منابع و امکانات بالقوه متعدد برای توسعه این بخش, لزوم اهتمام و توجه جدی به ارائه راهکارهای نوین در زیر بخش های متعدد کشاورزی و از جمله صنعت نوغانداری امری ضروری می باشد. بخش عمده ای از پتانسیل و امکانات صنعت نوغانداری کشور در استان گیلان متمرکز شده است.
در استان گیلان 6613 درصد نوغانداران کشور ساکن بوده و با در اختیار داشتن 87 درصد از توتستان های کشور, 66/9 درصد تولید پیله نر را به خود اختصاص داده اند.
استان مازندران و صنعت نساجی
با توجه به محاسبات و یافته ها می توان گفت با وجودیکه زمینه های توسعه صنایع دهگانه در استان مازندران وجود دارد, می توان نتیجه گرفت که در مقایسه با سایر استانهای کشور مازندران از مزیت نسبی قابل توجهی برخوردار می باشد, صنایع غذایی و نساجی می باشد که با توجه به قطب کشاورزی بودن این استان این موضوع نیز قابل توجه می باشد. به عبارت دیگر اهمیت بخش کشاورزی و سیاستهای حمایتی کافی دولت از این بخش می تواند علاوه بر افزایش اشتغال در این بخش به اشتغال زایی در سایر بخشها مخصوصاً در صنایع غذایی و نساجی که ارتباط بسیار نزدیکی با کشاورزی و محصولات آن دارد کمک نماید.
بنابراین پیشنهاد می شود در مقایسه با سایر صنایع به دلیل مزیت نسبی استان از دیدگاه اشتغال زایی, صادراتی و ارزش افزوده ای دو گروه صنایع غذایی و دارویی و همچنین نساجی و چرم گسترش یافته و در الویت قرار گیرند و مشکلات مربوط به این دو گروه صنایع نیز با حمایتهای دولت برطرف شود. همچنین با توجه به محاسبات انجام شده در مورد شاخصهای مزیت نسبی دو گروه صنایع فوق در سه زمینه اشتغال زایی, صادراتی و ارزش افزوده ای لازم است مسئولان استان با تلاش بییشتر و توجیه علمی استدلال نمایند که لازم است بخش قابل توجهی از بودجه های ملی تخصیص یافته جهت نوآوری و بازسازی صنایع غذایی و مخصوصاً صنایع نساجی به استان مازندران اختصاص یابد.
درجه بندی استانهای کشور براساس سرمایه گذاری در سال 1377 نشان می دهد که بیشترین سرمایه گذاری مورد نیاز برای ایجاد یک شغل اضافی در طرحهای بهره برداری شده در سال 1377 با مبلغ 298 میلیون ریال به استان ایلام و کمترین رقم فوق با مبلغ 38 میلیون ریال به استان کهکیلویه و بویر احمد اختصاص داشته است. سرمایه گذاری سرانه در استان مازندران برای طرحهای فوق در سال 1377 تقریباً معادل 75 میلیون ریال بوده است که از لحاظ استان مازندران درمیان 28 استان کشور در مقام بیستم قرار گرفته است. این موضوع نشان می دهد که اشتغال یک نفر متوسط در طرحهای بهره برداری شده در استان مازندران درمقایسه با سایر استانهای کشور در سال 1377 با هزینه نسبتاً پایین صورت گرفته است.
براساس اطلاعات موجود در زمینه سهم نسبی سرمایه گذاری در هر یک از صنایع موجود در استان مازندران از کل سرمایه گذاری طرحهای بهره برداری شد در سال 1377, صنایع غذایی و دارویی با اختصاص 05/34 درصد از کل سرمایه گذاری طرحهای بهره برداری شده به خود, از دیگر صنایع پیشی گرفته است و پس از آن صنایع نساجی و چرم با 2/17 درصد قرار گرفته است. در مقابل کمترین میزان سرمایه گذاری طرحهای بهره برداری شده در سال 1377 مربوط به صنایع خودرو نیروی محرکه, ماشین سازی و ساخت تجهیزات, صنایع برق و الکترونیک و صنایع فلزی می باشد.
بازار انگور در سیستان و بلوچستان
انگور یکی از با ارزش ترین محصولات باغی است که تولید آن در دنیا و ایران اهمیت زیادی دارد. تنوع گونه و قابلیت خاص این محصول امکان پرورش و تولید آن را در مناطق مختلف آب و هوایی کشورمان ممکن ساخته است. انگور با سطح کشت 5/3037 هکتار یکی از محصولات مهم باغی در استان سیستان و بلوچستان به حساب می آید. بازار مصرف انگور تولیدی این استان, شامل مناطق مختلف خود استان, استانهای همجوار و تهران می باشد.
درمیان کشورهای دنیا, ایتالیا, فرانسه و آمریکا در رتبه های اول تا سوم قرار دارند ایران با تولید 2505000 تن در مرتبه هفتم جهان جای دارد. براساس آمار رسمی سطح زیر کشت انگور در استان سیستان و بلوچستان 5/3037 هکتار است که 72 درصد آ، (معادل 2187 هکتار) مربوط به سیستان و مابقی در دیگر شهرستانهای استان (خاش, سراوان, زاهدان و ایرانشهر) پراکنده اند. متوسط عملکرد هکتاری انگور در استان حدود 4000 کیلوگرم می باشد.
از آ،جا که با تبدیل انگور به کشمش, سرکه و آب انگور ایجاد ارزش افزوده می گردد لذا توجه به این مورد باعث افزایش درآمدهای حاصل از باغهای انگور می گردد.
صنایع روستایی در استان سیستان و بلوچستان
از جدول چنین استنباط می شود که برای مثال, یک درصد افزایش تسهیلات اعطای بانکها در طول دوره مورد مطالعه, سبب شده است که بهره وری نهایی نیروی کار در صنایع غذایی 21/0 درصد, در صنایع نساجی 23/1 درصد و در صنایع شیمیایی وسلولزی 35/0 درصد افزایش یابد و در صنایع کانی 28/0 درصد و در صنایع فلزی 34/0 درصد کاهش پیدا کند, یا یک درصد افزایش در نرخ ارز صادراتی در طول دوره سبب شده است که بهره وری نهایی نیروی کار در صنایع غذایی 06/1 درصد, در صنایع کانی 17/1 درصد, در صنایع نساجی 31/2 درصد, در صنایع شیمیایی و سلولزی 25/0 درصد و در صنایع فلزی 39/0 درصد افزایش یابد و همانطور که ملاحظه می شوود نرخ ارز صادراتی روی صنایع نساجی تاثیر بیشتری دارد و می توان مورد استفاده صاحبنظران و برنامه ریزان قرار گیرد.
با توجه به بالا بودن میزان بهره وری نهایی نیروی کار در صنایع غذایی, فلزی و شیمیایی و سلولزی, قاعدتاً سطح زندگی شاغلان در این صنایع بهتر است. بنابراین برای تامین عدالت اجتماعی و بهبود سطح زندگی شاغلان دیگر صنایع روستایی استان, موارد تامین اجتماعی برای سایر صنایع الزامی است و می توان سطح زندگی شاغلان صنایع نساجی, کانی و شیمیایی و سلولزی را به عنوان هزینه فرصت برای شاغلان دیگر صنایع در نظر گرفت.
سویا در استان گلستان
استان گلستان به عنوان یک قطب مهم تولید محصولات کشاورزی, در کشت و تولید دانه های روغنی, بویژه سویا, همواره مقام نخست را در سطح کشور داشته است. برای مثال, این استان در سال زراعی 1376- 77 از مجموع 295 هزار هکتار سطح کشت و 329 هزار تن تولید دانه های روغنی کشور, با 57230 هکتار سطح کشت و 97923 تن تولید, بیشترین سهم را در کشت و تولید این نوع محصولات داشته است. همچنین در این منطقه محصول سویا که بعد از برداشت غلات به عنوان محصول دوم در مزارع کشت می شود, بیشترین سطح کشت را در بین انواع دانه های روغنی دارد. برای مثال, در سال زراعی یاد شده سطح کشت سویا 47493 هکتار بوده که 83 درصد از کل سطح کشت دانه های روغنی را در استان تشکیل داده است (اداره آمار و اطلاعات وزارت کشاورزی, 1378). از سوی دیگر بررسی روند تغییرات سطح کشت سویا در استان گلستان گویای نوسانهای آ، در سالهای اخیر بوده است (اداره آمار و خدمات رایانه ای سازمان کشاورزی گلستان). برای مثال سطح کشت این محصول طی سال زراعی 1374- 75 نسبت به سال زراعی 1372- 73 کاهشی برابر با 38260 هکتار را نشان می دهد که بسیار در خور تامل است.
منابع دستی در استان هرمزگان
صنایع دستی استان هرمزگان عبارتند از: حصیربافی, گلابتون دوزی, تولیدات زیرانداز (بافت گلیم و قالی و … ) و صنایع دستی دریایی
افزایش یا کاهش تولید حصیر بافی بستگی زیادی به وضعیت بازار دارد و چنانچه تقاضا بالا باشد, تولیدات نیز بالا خواهد رقت. مواد اولیه مورد نیاز: برگ خرما و ضایعات درخت خرما. تعداد زنان و دختران روستایی که به حصیر بافی می پردازند, 200 نفر می باشند که در طول هفته حداقل 2 قطعه بافت می کنند, در هفته 400 محصول و در ماه 1200 قطعه می باشد.
در مورد گلابتون دوزی می توان گفت که تقریباً بدون استثنا در هر خانواده حداقل یک صنعتگر وجود دارد که این امر ناشی از خود جوش بودن تولیدات این محصول در منطقه می باشد. در زمینه بازاریابی می توان آینده خوب و مهمی را پیش بینی نمود.
قالی بافی در استان هرمزگان, میان ایلات و عشایر آن, مرسوم می باشد و بیش از 2000 نفر از عشایر به این صنعت دستی مشغولند. گلیم بافی که دارای بازار خوبی نیز در منطقه می باشد, حدود 3000 نفر بافنده را در بر می گیرد که به صورت شخصی و یا همکاری با بخش خصوصی تولید می کنند. حدود 250 نفر نیز با توجه به مقدار مواد اولیه توزیع شده تحت پوشش اداره صنایع دستی هستند که تعداد بافندگان این نوع بافت درمنطقه حدود 36000 متر مربع در سال توسط بافندگان منطقه, زیانداز تولید می شود. صنایع دستی جدید می باشند که از انواع صدف ها و حلزونها و بفژقایای آبزیان خلیج فارس تشکیل شده که به دلیل عدم تنوع در تولیدات و غیر کاربردی بودن آ، و بهای گزاف آنها, بازار خود را از دست داده است. لیکن با دفع نواقص و موانع و توجه به سودآوری در این صنعت می توان بازار مناسبی را برای آنها بوجود آورد.
ضرورت توجه بیشتر به مناطق مورد بحث
ایران بدون شک استثنایی ترین سرزمین کره زمین است. از شمال تا جنوب، خوان نعمت های خدادادی برای ایرانیان گسترده است. دریای شمال و جنوب، مخازن نفت و گاز، معادن سنگ ها و فلزات قیمتی، مواد اولیه مورد نیاز و استراتژیک، گیاهان دارویی و درمانی، خاکی گهربار، آب و هوایی بسیار متنوع و مساعد، اقلیمی بی مانند و … در این میان نفت و گاز موضوع دیگری است که هرگونه تعرض به خاک ایران به سبب آن بوده است.
اما با توجه به تمام قابلیت های منحصر بفرد نام برده سالهای طولانی است ایران از مشکلات عدیده اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در رنج می باشد. انگار این خاک پرگهر، آن سالهای طلایی اولیه را در خواب دیده است، سالهای درخشانی که گویی هرگز تکرار نخواهند شد. نظری به کشورهای دیگر که از منابع سرشار ایران بهره مند نیستند، ولی از رشد اقتصادی بالایی برخوردار می باشند، در کشورهایی که قدمت تاریخی چندانی نداشته اما طلایه دار فرهنگ عصر جدید گشته اند، همگی جای درنگ دارد، جای تامل و نظری بر گذشته این مرز و بوم، و محل تفکر است و بازنگری و رجوع هر فرد به خود، تا تصمیمات اتخاذ شده از استحکام لازم و امکان اجرایی بالا برخوردار شوند و بار دیگر فرزندان ایران، شکوفایی درخت کهن سال ایران را به نظاره بنشیند و پدرانش خستگی سالهای فقر و فلاکت را در زیر شاخسار پراکنده اش به در کنند.
با توجه به اینکه هر تلاشی که در جهت کاهش وابستگی کشور به منافع ارزی حاصل از صادرات نفت صورت پذیرد، می تواند نقش مهمی در فرآیند توسعه کشور ایفا نماید.
– خشکسالی های اخیر نیز به مشکلات معیشتی مردم و بالاخص کشاورزان لطمه زده است.
– تاکنون 64% از 51 میلیون هکتار منابع خاک کشور، یعنی حدود 33 میلیون هکتار آن بکار گرفته نشده که بخش مهمی از آن قابلیت بهره برداری دارد.
– شاخص های اقتصادی نیز نشان دهنده وجود بیکاری در کشور است.
– وجود تورم
با بیان آمار و ارقام موجود به بیان اهمیت موضوع می پردازیم:
بی شک ایران دارای جاذبه های توریستی بسیار زیادی می باشد. در فصل های قبل راجع به این جاذبه ها و همچنین اثرات اقتصادی که از طریق آن متوجه ایران می گردد، به تفصیل سخن گفته شد و همانگونه که ملاحظه گردید، صنعت توریسم دارای اثرات مثبت غیر قابل انکاری در اقتصاد ایران بوده و می تواند به عنوان یکی از بخشهای مهم اقتصادی مورد توجه قرار گیرد. در میان آثار مختلف اقتصادی، به نظر می رسد که نقش اشتغال زایی این صنعت از ویژگی بارزی برخوردار می باشد و اگر بپذیریم که بزرگترین معضل اقتصادی ایران در دهه آینده، بیکاری وسیع نیروی کار جوان و تحصیلکرده است، نقش توریسم و اهمیت توسعه و گسترش آن به خودی خود مشخص می گردد.
اما بسیاری از این مکان های طبیعی و اکوسیستم های حساس با بی توجهی در حال تخریب و نابودی اند و با عدم بهره برداری صحیح از آنها، عواید انتظاری حاصل نخواهد شد. گرچه پیرامون ارزش بالای مناطق مورد بحث، از لحاظ گردشگری و منحصر بفرد بودنشان، بسیار گفته شد، باز به مورد دیگری به طور مختصر برای بیان اهمیت موضوع، می پردازیم:
در کشورهای در حال توسعه اکوسیستم های آبی با جاذبه های طبیعی دلپذیر و کم نظیر خود می توانند بازدیدکنندگان فراوانی را به سوی خود جذب کنند. دریاچه زیبای هامون نیز از جمله این فضاهای طبیعی است. هامون بزرگترین دریاچه شیرین در فلات ایران و خاورمیانه است. این دریاچه 400-350 هزار هکتار مساحت دارد که در زمان پرآبی، دارای مساحتی برابر 5660 کیلومتر مربع است و از کل مساحت یاد شده 3820 کیلومتر مربع به ایران تعلق دارد. از 130 گونه پرنده موجود در این دریاچه 24 گونه حمایت شده اند و 11 گونه در خطر انقراض!
وجود ماهیان متعدد باعث رونق صید و صیادی شده و از لحاظ فن جانوری این دریاچه موقعیت ویژه ای دارد.
نکات یاد شده دریاچه هامون در کنار اهمیت های حفاظتی، جهانی و تمدنی، پژوهشی و آموزشی، اشتغالزایی، ورزشی، تولید فرآورده های طبیعی و اهمیت گردشگری فراوانی نیز دارد. در کشور ونزوئلا از دریاچه های مشابه هامون سالانه 7 میلیون دلار و در ترینیداد و تایلند هر کدام به تنهایی سالانه 2 میلیون دلار درآمد به دست می آورند. با افزایش توجه به این اکوسیستم آبی منحصر به فرد و حفظ آثار تاریخی مانند کوه خواجه می توان سیستان و بلوچستان را به یک منطقه گردشگری مهم تبدیل کرد.
از دیگر ویژگی های مهم این ناطق (مناطق ساحلی)، وجود آبزیان گوناگون و رونق صنعت شیلات و صنعت آبزی پروری می باشد. از مشکلات فراروی صنعت آبزی پروری، تامین غذای مناسب ماهیان پرورشی می باشد تا از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه و از نظر زیست محیطی، خطرناک نباشد. که در غیر این صورت آسیب های جبران ناپذیری وارد می شود:
در سال 1996 در مزارع پرورش آزاد ماهیان نروژ، 450 هزار تن مواد غذایی مصرف شده است که اگر به طور متوسط در هر کیلوگرم آن 13 میلی گرم مس وجود داشته باشد، به فرض ذخیره شدن 20 درصد از کل مس، تقریبا 3/4 تن مس به محیط آبی وارد شده است.
در مزارع پرورش ماهی در نروژ هزینه تهیه مواد غذایی تقریبا معادل 50 درصد هزینه تولید است.
بدین ترتیب بر اساس نمودارهای تولید سال 1996، می توان با 10 درصد اصلاح در مصرف مواد غذایی، چیزی معادل 45 هزار تن ماده غذایی را ذخیره کرد.
نظر به اینکه در بسیاری از نقاط ساحلی و دریایی مورد مطالعه پوشش گیاهی طبیعی برای تغذیه آبزیان وجود دارد، بدون پیامدهای سوء در آبزیان و انسانها و نیز با هزینه های بسیار ناچیز، تلاش در کاستن آلودگی های این سواحل و مناطق دریای، بسیار منفعت بخش خواهد بود.
با توجه به این مطلب که 20 درصد از ارزش مبادلات تجاری به تجارت غذاهای دریایی اختصاص دارد که در سال گردش مالی حدود 10 میلیارد دلار ایجاد می کند، لزوم برنامه ریزی بر روی پرورش ماهیان و آبزی ها با بهره گیری از الگوهای موجود در طبیعت و تکثیر گونه های موجود، احساس می شود.
پرورش دهندگان میگو هم اینک در استان بوشهر، بیش از 200 میلیارد ریال به بانکها بدهکارند که این امر چنانچه ادامه پیدا کند روند کار را با مشکل مواجه خواهد کرد. با ذکر این مطلب که شماری از پرورش دهندگان میگو به علت بدهکاری امکان تولید در سال 82 را نداشته اند که بالا بودن هزینه های تولید و فقدان تقسطی تسهیلات دریافتی بر شدت بحران دامن زده است.
حال آنکه نتایج حاصل از تحقیق نشانگر این است که اعطای اعتبارات صادراتی مهمترین و موثرترین اهرم توسعه در جهش صادرات می باشد و با اعمال این مهم، رشد بسیار قابل ملاحظه ای در توسعه بازار محصولات صادراتی خود در بازار کشورهای هدف خواهیم داشت و جهش صادراتی را که محور برنامه سوم توسعه می باشد، از نظر کیفیت و کمیت ارتقا می بخشد و با اولویت بخشیدن به اعتبارات صادراتی، عوامل درونی موثر بر صادرات غیر نفتی در مقایسه با عوامل بیرونی موثر در صادرات غیر نفتی، اثر کمرنگتری بر روند صادرات غیر نفتی دارند و باید پس از عوامل اعتباری، بر بهبود عوامل بیرونی موثر بر صادرات قویاٌ اهتمام ورزید.
صادرکنندگان یا تولیدکنندگان کالاها عموماٌ به تنهایی توان مالی سرمایه مربوط به فعالیتهای صادراتی خود را نداشته و این ضعف توان مالی را مسائلی از قبیل بهای کالاهای صادره توسط صادرکنندگان یا کالاهای سفارش تولیدکننده به منظور ساخت کالاهای مورد نظر قرار داد (برای صادرات) و بعضا کندی سرمایه در گردش آنان تشدید می نماید. در واقع یکی از راه های تقویت و حمایت صادرات، اعطای اعتبارات صادراتی است که به نظر می رسد برای جبران این نقص بایستی توان مالی ملی تقویت شود. با بررسی رویدادهای چند سال اخیر متوجه می شویم که کشور ما بسیاری از بازارهای هدف محصولات غیر نفتی خود را، به خصوص در آسیای میانه، از دست داده است، کشورهایی که توان مالی قوی برای اعطای اعتبار صادراتی به صادرکنندگان خود دارند. به خصوص ترکیه، امریکا و چین تایید این ادعا می باشند.
متاسفانه بحث اعتبارات صادراتی در کشور، جایگاه خاص و موثری را که باید داشته باشد نداشته است، به طوری که این مهم در سالهای قبل از انقلاب (بطور مثال در سال 1349) رشد عجیبی یافت و در نتیجه، رشد تقریبی 21 درصدی را در توسعه صادرات غیر نفتی داشته ایم، ولی سال ها متوقف شد تا دوباره حدود دهه اخیر، یعنی از سال 1370 به بعد، شاهد رشته تخصیص اعتبارات می باشیم.
از آنجا که در قمست های گذشته اهمیت اقتصادی و ارز آوری میگو بیان شد، می بایست بحران ایجاد شده از بین برود.
آمار و ارقام در مورد جنگل های ایران (شمال) بسیار اسف بار است:
* احداث راههای ارتباطی در جنگلهای شمالی سالانه باعث ورودیش از 27 میلیون متر مکعب رسوب به مناطق پایین درست جنگل می شود.
* از سال 1360 به بعد (بدینسو) هر سال یک و نیم درصد از سطح مراتع کاسته شده است.
چین، سالانه 3000000 هکتار جنگلکاری می کند که ما سالانه 1500000 هکتار بیابانزایی داریم؟!
* ساللانه 15000000 هکتار بر سطح بیابانهای کشورمان افزوده می شود.
* همه ساله بیش از 14 هزار هکتار از جنگلهای شمالی تخریب (ویران می شود)
* در دو دهه گذشته 6000000 هکتار از عرصه های جنگلی کشور نابود شده است. باور ندارید؟ از منابع طبیعی بپرسید.
* سالانه بیش از 800 هزار بوته گیاهی در بیابانهای کشور برای تامین سوخت عشایر و چادرنشینان از بین می رود.
* در 30 سال گذشته، 30 درصد مراتع کشور تبدیل به بیابان گردیده است.
* در دو دهه گذشته 6000000 میلیون هکتار از عرصه های جنگلی کشور نابود شده است.
حال آنکه اثرات جنگل عبارتند از:
– تولید مستقین چوب
– ارزش ذخیره سازی آب در جنگل
علیرغم آنکه میانگین بارندگی های کشور حدودی یک سوم میانگین بارندگی جهان است. اما از همین مقدار اندک نیز استفاده مطلوبی به عمل نمی آید به طوری که از حدود 400 میلیارد متر مکعب نزولات جوی تنها حدود یک چهارم آن قابل استحصال بوده و مابقی به صورت هرز آب و تبخیر از دسترس خارج می شود. تنها راه ممکن برای استفاده بهینه از منابع آب، احیاء و توسعه پوشش گیاهی است. بدون پوشش گیاهی مناسب در حوزه های آبخیز سدهای کشور، تمامی سرمایه گذاری های انجام شده به منظوراحداث سدهای مخزنی کشور با مخاطره روبرو خواهد بود. سالیانه 5/1 میلیارد تن خاک به صورت رسوب از جایگاه اصلی خود انتقال یافته و قسمت عمده ای از آن (حدود 100 میلیون تن) مستقیما در مخازن سدهای کشور انباشته می شوند.
آزمایشات نشان داده است که اجرای عملیات اجرایی بر روی مراتع توانسته است ضریب ذخیره آبی را به دو برابر برساند.
بنابراین هرگونه عملیات احیایی از وضعیت پوشش متوسط تا فقیر به وضعیت متوسط تا خوب در مراتع می تواند از کل میزان بارندگی سالانه بر سطح مراتع وجنگل ها حجمی معادل 500 میلیارد متر مکعب را ذخیره نماید.
– تولید علوفه
در شرایط معمولی به طور متوسطه 4/21 میلیون تن علوفه خشک در مراتع تولید می شود که 50% آن معادل 7/10 میلیون تن آن توسط دام ها به مصرف می رسد و 50% باقی مانده آن جهت ادامه حیات مراتع و حفظ آن باقی می ماند. میزان ارزش غذایی علوفه حاصل از مراتع کشور معادل 55% (تی – دی – ان) می باشد. نیز مراتع باعث تعدیل درجه حرارت و تولید محصولات فرعی می شود نیز در تولید گیاهان دارویی کمک می کند.
– از دیگر اثرات آن عبارتند از: ممانعت از وقوع سیل، ایجاد اشتغال، ارزشهای تفرجگاهی، حفظ محیط زیست و حفاظت خاک: به طور کلی مجموع هدر رفتن خاک در ایران را بر اثرهای مختلف و خصوصا فرسایش آبی، سالانه 5/1 میلیارد تن برآورد کرده اند که 100 میلیون تن این رسوبات مستقیما در مخازن سدهای کشور رسوب می نماید. نتیجه چنین اتفاقی از بین رفتن سالانه حدود یک میلیون هکتار زمین های قابل استفاده که عمدتا جنگلی و مرتعی هستند می باشند. ایران از نظر فرسایش خاکی یکی از بالاترین مقادیر فرسایش در هکتار را در جهان دارا می باشد.
ظرفیت کنونی منابع طبیعی برای چرای 37 میلیون واحد دامی است در حالیکه هم اینکه 84 میلیون واحد دامی در مراتع کشور چرا می کنند، می بایست طی 10 سال تولید علوفه را به 29 میلیون تن رساند تا تولید شیر هم به حدود 12 میلیون تن برسد.
شالیزارهای گیان و مازندران دارد پیوسته یاهتل می شود، یا ویلا، یا مجتمع های مسکونی و صنایعی در آن پا می گیرد که اصلا به درد این دو استان نمی خورد و می توان محل آنها را در استانهای دیگر و در زمین هایی که کاربرد کشاورزی ندارند ساخت.
با توجه به ذکر دو مطلب فوق راجع به صنعت دامپروری و دامداری که از ویژگی های اکثر مناطق مورد نظر اند و همچنین اهمیت کشاورزی در افزایش رفاه اقتصادی سخن به میان خواهد آمد:
هم اکنون حدود 50 کارخانه بزرگ و 300 کارخانه کوچک یا کارگاه دارای مجوز در ایران به فعالیت دایم مشغولند. بیش از 3/1 ظرفیت اسمی این واحدها عاطل است و با وجود نزدیک به 4 میلیون تن ظرفیت صنعتی کمتر از 40% شیر کشور از مجاری بهداشتی گذشته و به بازار مصرف عرضه می شود. با توجه به اثر انکارناپذیر فعالیت کارخانجات در شکوفاشدن دامداری کشور، این نیاز وجود دارد که علل عدم فعالیت این کارخانجات بررسی شود. ضمن اینکه در شکوفایی در صنعت دامداری و دامپروری افزایش تولید علوفه نقش مستقیم دارد. زیرا کمبود علوفه لازم برای پروار کردن دام ها در فصول مختلف سال از مشکلات دامپروران پروار بند می باشد. گره نخوردن منافع مصرف کننده و تولیدکننده از عوامل موثر در کاهش قیمت گوشت قرمز و به حرکت درآوردن چرخه اقتصاد می باشد، لذا حمایت دولت از دامداران برای قرار دادن غذایی سالم و ارزان در دسترس اقشار مختلف، از عوامل اساسی است.
در مورد صنعت کشاورزی نکات پراکنده و مهمی موجود است:
افزایش سطح زیر کشت در روستاها باعث کاهش مهاجرت می شود.
و از آنجا که صنایع تبدیلی غذایی 30% از ضایعات محصولات کشاورزی می کاهد و 22% واحدهای تولیدی، 5/14% از میزان اشتغال و 5/11% ارزش افزوده تولیدات بخش صنعت متعلق به صنایع غذایی است، لزوم حمایت از صنایع تبدیل غذایی و بخش کشاورزی حس می شود، ضمن آنکه کالاهای کشاورزی صادراتی از مرغوبیت بالاتر و قیمت پائین تری برخوردار خواهند بود که در بازاریابی محصولات کشاورزی حایز اهمیت است.
– صادرات محصولات کشاورزی نسبت به تغییرات تولید ناخالص داخلی کشور حساسیت بیشتری در مقایسه با سایر عوامل موثر منظور شده در مدل دارد. کشش عرضه صادرات نسبت به تولید ناخالص داخلی حدود 84/1 است. این واقعیت نشان می دهد که چنانچه تولید ناخالص داخل کشور، که نماینده ای از ظرفیت تولیدی کشور است. یک درصد افزایش یابد، ارزش صادرات محصولات کشاورزی 84/1 درصد افزایش پیدا می کند. بنابراین می توان گفت که رشد صادرات محصولات کشاورزی همسو با رشد اقتصادی کشور است. چنانچه بهره وری عوامل تولید در اقتصاد کشور بویژه در بخش کشاورزی افزایش یابد و از امکانات موجود و ظرفیتهای تولیدی بلااستفاده به شکل بهینه در جهت افزایش تولیدات بخش کشاورزی و رشد این بخش استفاده شود، افزایش صادرات محصولات بخش کشاورزی دور از انتظار نخواهد بود.
در مجموع می توان گفت که افزایش نرخ رشد تولیدات داخلی، کاهش قیمت داخلی محصولات صادراتی کشاورزی و اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی می تواند سبب افزایش صادرات محصولات کشاورزی و بهبود تراز پرداختهای ارزی کشور شود. ضمن اینکه کاهش ارزش پول داخلی، با توجه به مقادیر عددی ضریب متغیر مربوط و سطح معینداری آن، جهت تشویق صادرات محصولات کشاورزی سیاست مطلوبی نخواهد بود.
همچنین فعالیت های کشاورزی از جمله فعالیت هایی اند که زنان بطور موثر و دایمی در آنها فعالیت دارند و ایجاد درآمد می کنند:
جدول شماره 1. برآورد درصد مشارکت زنان در تولید محصول زراعی به تفکیک مناطق
از جمله محصولات مهم دیگر کشاورزی دانه های روغنی می باشند.
از میان دانه های روغنی، سویا، آفتابگردان و گلرنگ به ترتیب 18، 45 و 37 درصد به روغن تبدیل می شود.
15% از پنبه برداشت شده به روغن تبدیل و در حال حاضر، 90% نیاز ایران به انواع دانه های روغنی و روغن خام از خارج وارد و تنها 10% در داخل تامین می شود.
رشد جمعیت نیست و تنها کمتر از 10 درصد نیاز مصرفی کشور را تامین می کند. لذا همه ساله حجم در خور توجهی از این ماده غذایی با صرف مبالغ چشمگیری ارز وارد کشور می شود، به طوری که تنها در سال 1378 مقدار 1011823 تن چربی و روغن خام و آماده به ارزش 916731 میلیون ریال و با هزینه ارزی معادل با حدود 700 میلیون دلار وارد کشور شده است (مرکز آماری ایران، 1379).
تجربه نشان می دهد که توسل به سیاست واردات در واکنش به عدم تعادل در عرضه و تقاضای مواد غذایی نمی تواند برای مدت درازی دوام داشته باشد، زیرا تغییرپذیری و نوسانهای درآمدهای ارزی، سیاستگذاران اقتصادی را در امر کنترل تولید و عرضه مواد غذایی، بویژه کالاهای اساسی، با چالشهای جدی روبه رو می سازد. رویکرد اساسی سیاست کشاورزی ایران، افزایش تولید محصولات کشاورزی راهبردی بویژه دانه های روغنی به منظور تامین بخشی از نیازهای مصرفی کشور و کاهش وابستگی به واردات مواد غذایی است. در این راستا توسعه سطح کشت و نیز بهبود عملکرد در واحد سطح، به عنوان راهکارهای تعیین کننده در نظر گرفته شده اند. با توجه به این امر، بررسی و شناخت عوامل موثر بر توسعه کشت و تولید دانه های روغنی در مناطق مستعد کشور می تواند برنامه ریزان اقتصادی را در تدوین و گزینش راهبردهای مناسب و کارا برای تحقق هدف مهم و اساسی افزایش تولید محصولات کشاورزی یاری دهد.
90% از اراضی زیر کشت سویا در استانهای مازندران و گلستان قرار دارد و روند افزایش تولید متناسب با گسترش سطح زیر کشت بوده است. در سال 77-1376 از کل سویای کشور 51% در استان گلستان و 5/37 درصد در استان مازندران، تولید می شود.
از دیگر مطالب که بطور گذرا صحبت می شود: اثرات آلودگی هوا بر روی برگ گیاه توت و کرم ابریشم است و آلودگی های آب که ذخایر ماهیای کیلکا و خاویار دریای خزر را به شدت تحت تاثیر قرار داده است و این در حالیست که کشورهای آمریکا، فرانسه، ایتالیا و چین هر ساله با تولید و صادرات دهها تن خاویار پرورشی و بیش از یک هزار تن گوشت به بازار جهانی، رقابت تنگاتنگی را با خاویار دریای خزر ایجاد کرده اند. گفتنی است که برداشت سالیانه از ذخایر خاویار دریای خزر 140 هزار تن است که در سال 1382 به 65 هزار تن کاهش یافته است.
در حالیکه ایران در تولید و صادرات خرما مزیت نسبی دارد، فرانسه با اینکه حتی یک نخل خرما هم در فضای باز ندارد، بزرگترین صادرکننده خرما در جهان است.
در شرایطی که بهای یک بشکه نفت 27 دلار است، قیمت یک بشکه رب گوجه فرنگی دستکم 110 دلار است، حال تولید کدام محصول ساده تر و آسانتر بنظر می رسد؟
سرانه مصرف گل در ایران 5 شاخه است که این میزان در مقایسه با سرانه، صرف برخی کشورهای جهان بسیار ناچیز است. ارزش صادرات هر کیلوگرم پسته 2/1 ارزش صادرات یک کیلوگرم گل است و این در حالیست که سطح کشت گل و گیاهان زینتی در استان گلستان 12 هکتار است و در طول سالیان 2 میلیون شاخه گل تولید می کند.
آخر اینکه استانهای بحث شده به دو علت اهمیت داشته اند، هم به علت پتانسیل های اقتصادی و طبیعی آبها و هم بحث نفت و نقل و انتقالات و ترانزیت کشور که جنبه دوم در آنها بیشتر بارز بوده است. این امر سبب گشته است که توانایی های این استانها نادیده گرفته شود و با توجه به اینکه بیشترین ارزآوری را همراه خود داشته اند، کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. استانهای شمالی به علت نزدیکی با پایتخت تا حدی شاخص های توسعه یافتگی دست یافته اند منتها استانهای جنوبی (در این بحث)، هم از نظر اقتصادی در سطح پائینی هستند و هم میزان آسیب های وارد شده به آنها بالاست.
آنچه که در استان های محروم کشور عامل اصلی و تشدیدکننده ضعف سرمایه گذاری و ایجاد فرصت های شغلی است، عدم وجود زیر ساخت ها و امکانات اولیه توسعه فعالیت های اقتصادی است، از آن جمله می توان استان های منطقه غرب کشور شامل کرمانشاه، اردبیل، ایلام، کردستان، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، چهارمحال بختیاری را نام برد.
همچنین استان های هرمزگان و بوشهر در جنوب و سیستان و بلوچستان در شرق کشور در ردیف محرومترین استان های کشور به شمار می آیند. شاخص های ارزش افزوده صنعت، معدن و نرخ بیکاری به تنهایی تایید کننده محرومیت استان هاست. وابستگی بسیار زیاد این استان ها به تولیدات کشاورزی و دامداری، توسعه فعالیت های صنعتی وابسته به گروه صنایع غذایی و آشامیدنی و منسوجات را به عنوان فعالیت اشتغالزایی صنعتی توجیه پذیر می سازد، ضمن آنکه در جنوب کشور توسعه فعالیت های وابسته به شیلات، خدمات تجاری و کشتی سازی (سایر وسایل حمل و نقل) از شاخه های دارای اولویت و مزیت است. همچنین در خصوص استان سیستان و بلوچستان نیز علاوه بر توسعه صنایع تبدیلی، گسترش فعالیت های معدنی، سهم عمده ای در اشتغالزایی منطقه خواهد داشت. تمرکز فعالیت های اقتصادی و صنعتی در استان های اصفهان، مرکزی و قم در شهرهای مرکز استان و دور ماندن سایر شهرهای استان ها از توسعه ایجاب می کند. استان تهران به عنوان مورد خاص در کشور باید مورد بررسی قرار گیرد. بحران های زیست محیطی، که همانطور که ذکر آن رفت نمونه ای از مسموم سازی این استان در پی فرایند توسعه ناموزون و ناهمگن و تبدیل شدن این استان به غده توسعه صنعتی است، لحاظ کردن معیارها و استانداردهای جهانی در این استان را ایجاب می کند. تمرکز فعالیت ها در این راستا سبب شده است که تهران را به استانی نابسامان و غیر قابل اداره تبدیل نماید. پایتخت کشور و مرکزیت فعالیت سیاسی و اقتصادی و تمرکز صنعت موجب شده است بحران های آن چهره استان را به عنوان حفظ استان به عنوان مرکزیت سیاسی و خدماتی و انتقال فعالیت های صنعتی به شهرها و استان های مجاور و دور از مرکز و انتقال تجربیات و استقرار صنایع در استان های مستعد از سیاست هایی است که در تقلیل بحران های پدید آمده کارساز می نماید.
استان های جنوبی کشور، خصوصا استان خوزستان با استقرار صنایع پتروشیمی و نفت و گاز در ردیف استان های صنعیت شده کشور قرار گرفته است لکن وجود نرخ بیکاری 22 درصدی در این استان نشان می دهد هرگز صنایع پدید آمده نتوانسته است با ساختار استان مطابقت نماید و نمود آن در عدم جذب جمعیت جویای کار استان، به رغم ارزش افزوده زیاد، تبلور یافته است. ایجاد جزایر صنعتی در درون استان نیز نمی تواند هدف توسعه صنعتی را به خودی خود ایجاد نماید، اگرچه آمار و ارقام خام اقتصادی تاییدکننده توسعه صنعتی باشند، لکن مادامی که توسعه صنعتی و مبنای ساختار اقتصادی و فرهنگی و امکانات بومی منطقه بنا نشده باشد، پایدار و دارای اثرات فزاینده در اقتصاد منطقه نخواهد بود.
استان های دارای اولویت در فعالیت های مختلف صنعتی مطابق جدول (1) طبقه بندی شده اند.
جدول شماره (2 ) درجه بندی استانهای کشور بر اساس سرمایه گذاری سرانه در طرح های بهره برداری شده در سال 1372 می باشد.
شماره (3) جمعیت استانهای کشور را نشان می دهد.
جدول نمودارهای شماره 1 تا 9 روند تخریب زیست محیطی را در ایران نشان می دهند.
با توجه به جداول داده شده و اینکه استانهای کشور در کدام صنایع اولویت دارند و نیاز به سرمایه گذاری در طرح های اقتصادی در هر کدام از استانها چه میزان است و جمعیت استانها و نسبت جمعیتی آنها و با توجه به روند تخریب منابع در دسترس در ایران می توان برنامه های توسعه ای و زیست محیطی مناسبی تدوین نمود.
1- اخلاق نجات، علی، گذری بر وضعیت یکی از بزرگترین میادین گازی جهان "پارس جنوبی، به نام ما، به کام دیگران" بخش نفت، روز نامه ی جام جم، سال چهارم، شماره ی 1095، شنبه، 9/12/1382، ص 9
2- مهندس ترکان، معاون برنامه ریزی وزارت نفت و عضو هیئت مدیره ی شرکت پتروپارس، عسلویه به مرکز تمدن صنعتی نفت ایران تبدیل می شود، بندر و دریا سال هیجدهم، شماره ی 101 و 102، اسفند و فروردین ماه 1382
3- منبع مذکور در شماره ی (1)
4- اخلاق نجات، علی، گذری بر وضعیت یکی از بزرگترین میادین گازی جهان، گنج پنهان، بخش دوم و پایانی، روزنامه ی جام جم، سال چهارم، شماره ی 1097، چهارشنبه 13/12/1383، ص
5- آمار عملیات و بنادر کشور طی ده ماهه ی سال 1382، بندر و دریا، سال هیجدهم، شماره ی 112 و 111، دی و بهمن ماه، 1382، ص 122
6- نداکار، شهرام، تکنیک ها و روش های حفاظت از محیط زیست دریایی، موج سبز، سال سوم، شماره ی 14، ص 46
7- سعیدپور، بهزاد، مدیر کل حفاظت محیط زییست هرمزگان، اکوسیستم های حساس خلیج فارس و دریای عمان، موج سبز، سال سوم، شماره ی 14، ص 7
8- فداکار، شهرام، تکنیک ما و روش های حفاظت از محیط زیست دریایی، موج سبز، سال سوم، شماره ی 14، ص 64
9- سعیدپور، بهزاد، مدیر کل حفاظت محیط زیست هرمزگان، اکوسیستم های حساس خلیج فارس و دریای عمان، موج سبز، سال سوم، شماره ی 14، ص 7
10- پاداش، امین و رزاقی، ترلان، جنگل های مانگرو، موج سبز، سال سوم، شماره ی 14، صفحات 26-31
11- نصیرآبادی، نرسی، بررسی اثرات آلودگی دریای خلیج فارس بر روی موجودات زنده ی دریایی، مجموع مقالات ششمین همایش کشوری بهداشت محیط، ج 2، آبان ماه 1382، ص 426
12- فداکار، شهرام، تکنیک ها و روش های حفاظت از محیط زیست دریایی، موج سبز، سال سوم، شماره ی 14، ص 46
13- همان جا ص 8
14- همان جا ص 47
15- همان جا ص 8
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
—————
————————————————————
—————
————————————————————
1