گرافیک در خبرقدرت هنر تجسمی
مصطفی ملکی
زندگی انسان بر اساس ارتباط هایش با جهان پیرامون خود و همنوعانش معنا می یابد و زبان ، نخستین وسیله ارتباطی انسانهاست که در قالب الفاظ قراردادی موجب انتقال احساس ، عواطف و نیازهای انسانی می شود اما فقط دانستن زبان یا توانایی سخن گفتن برای ایجاد ارتباط میان آدمها کافی نیست؛ بلکه برخورداری از قوه شنوایی و دانستن کلمات مشترک نیز ضرورت دارد. چشم و قوه بینایی نیز موثرترین نقش را در فراگیری زبان هنر دارد زیرا فرصت تجربه مستقیم و بدون واسطه واقعیت و اشیاء پیرامون را در بی طرفانه ترین شکل فراهم می کند. از این رو به چشم هایمان بیش از سایر اعضاء و اندام حسی خود برای فهمیدن واقعیت اطمینان داریم.
بدیهی است انقلاب اطلاعات (کوچک کردن دنیا در میان مردمک چشم) سرآغاز تغییر در همه ارکان حیات انسانی مانند دیدن ، شنیدن و باور حقایق می باشد. با توجه به این نگرش است که کارشناسان توصیه می کنند خطوط اصلی آموزش مورد بازنگری قرار گیرد. ایجاد روابط نزدیک میان جریانهایی که تاکنون از هم مجزا بودند ، مسئله ای است که از مرزهای هنر بسیار فراتر رفته، فرصت زا و فرضت زدا بوده است. به عبارت دیگر از یک سو دنیای واقعی را در قالب نمادهای مجازی در مقابل دیدگان ترسیم می کند و از سوی دیگر انباشت اطلاعات و داده های تصویری موجب سردرگمی مخاطب در فهم حقیقت می شود. از این روست که خط، سطح، رنگ ، مواد ، فضا و مکان و زمان باید به مثابه یک مجموعه منسجم جریانهای به هم پیوسته ای ایجاد نمایند تا بازتاب وقایع جامعه انسانی را ارائه کند. بنابراین نباید تنها به نتایج اندیشید؛ بلکه راه را برای ظهور دیدگاهی فراهم ساخت تا با پیوندهای متقابل و دقیق تر میان زمینه های حسی و بصری، حوزه وسیع تری از فعالیتها را دربرگرفت.
هنر تجسمی با اتکاء بر ابزارهای هنری، فرم های فهم و درک مشترک را در ذهن و باور مخاطب ثبت می کند . یعنی با ترکیب بندی نقطه ، خط، سطح، رنگ، فضا، مکان و …. در تشدید یا تضعیف حقیقت افکار مشوش انسانها را نظم می دهد.
شناخت گرافیک تلویزیونی
جلال عطار زاده
در هنرهای تجسمی، گرافیک به آن دسته از آثار هنری اطلاق می شود که در نَفْسشان ، اثر نیت تکثیر نهفته باشد. از این رو هر اثر هنری که در قالب ارتباط تصویری قرار گیرد، دارای پیام باشد یا نباشد چون برای استفاده در تلویزیون در نظر گرفته شده، نیت تکثیر در آن مستتر است.
اما همان گونه که در حیطه گرافیک تنوع موضوعات ، گرایشات و تعاریف خاصی وجود دارد، گرافیک تلویزیونی نیز دارای ویژگی های خاص خود می باشد و خاص تر زمانی خواهد بود که عنوان گرافیک خبر نیز به آن اضافه شود. در اینگونه از گرافیک به دلیل حساسیت ها و کاربردهای خاص، کار بسیار ظریف تر و حساس تر از گرافیک تلویزیونی به شکل عام آن است.
بحث گرافیک تلویزیونی و در اینجا گرافیک خبری را می توانیم به دو شاخه مجزا تقسیم کنیم.
1- مباحث فنی
قبل از استفاده از رایانه در همه سطوح بویژه گرافیک، تمام تولیدات گرافیکی برای تلویزیون به شیوه سنتی یعنی با استفاده از ابزار و مواد متداول در تولید آثار گرافیکی ساخته می شد. در آن مقطع اثر گرافیکی در بند ابعاد خاصی نبود و تنها لازم بود برای استفاده کامل از طرح گرافیکی ، اثر تولید شده با نسبت 4×3 ارائه شود. به دلیل وجود دو امکان تصویربرداری از آثار گرافیکی (یکی دوربین استودیویی و دیگری سیستم LD) ، طرح زمانی محدودیت در اندازه اثر خود پیدا می کرد که ملزم به استفاده از سیستم LD باشد. در این سیستم حداکثر اندازه اثر از یک صفحه 4×3 نباید تجاوز کند. در این شیوه اثر آماده شده روی میزی قرار می گرفت که لنز دوربین یا همان LD بر آن به صورت عمودی متمرکز بود که با قابلیت های زوم و زوم بک به کاربران امکانات خاصی را ارائه می کرد و اغلب در پخش های مستقیم از این سیستم استفاده می شد، چنانچه محدودیت در اندازه مطرح نباشد، از ابعاد بزرگ بیشتر استفاده می شد، ابعادی نزدیک به 70×100 یا 70×50 این امکان را به کارگردان و تصویربردار می داد که دوربین را روی اثر تهیه شده حرکت داده و کادرهای مختلفی از آن را که بیشتر با مضمون متن هماهنگی دارد، به تصویر بکشد و یا به صورت روایی از نقطه ای به نقطه دیگر حرکت کند و با ترفندها و تروکاژهای هنگام موناژ، تصویر جذاب تری ارائه دهد. از این شیوه سالها قبل در گزارش های سیاسی بسیار بهره گرفته می شد. گرافیک در خبر در این زمان اختصاصاً از LD برای پخش آثار خود بهره می گرفت. تولیدات گرافیکی نیز شامل بک گراندهای مجری برای بخش های خبری که مجری برای بخش های خبری که به صورت کروماکی پخش می شد و همچنین گرافیک های موضوعی در رابطه با اخبار خاص مانند بخش هواشناسی، اعلام اوقات شرعی و ترسیم نقشه کشورها بود.
اما امروزه با فراگیر شدن رایانه و بهره مندی گرافیست ها از نرم افزارهای مختلف گرافیکی و تعدد بخش های خبری، از نظر فنی برای ارائه یک تصویر مناسب در تلویزیون شاخصه هایی چون قطع اثر، رزولیشن یا مقدار تراکم نقاط در سطح صفحه تلویزیون ( که ارتباط مستقیم با کیفیت تصویر پیدا خواهد کرد) بیشتر مورد توجه است. سپس استفاده از رنگ های مناسب در تلویزیون ، پرهیز از بکارگیری رنگ هایی که در پخش اختلال ایجاد می کند و نکته آخر دقت در رسم خطوط افقی و قرار گرفتن آنها در بین خطوط زوج مهم است. موارد مذکور کلیاتی بود در مورد مباحث فنی اما هر یک از نکات را نیاز به شرحی مختصر است. برای این منظور از قطع تصویر آغاز می کنیم.
قطع آثار گرافیکی تلویزیونی باید از اندازه های استاندارد تلویزیون هر کشور تبعیت کند. چون سیستم موجود تلویزیون ایران پال است ، قطع 576×720 پیکسل، مناسب ترین اندازه می باشد. البته این اندازه برای آثار طراحی شده با رایانه مورد استفاده قرار می گیرد و شامل تولیدات دیگر (شیوه های سنتی) نخواهد شد، هر چند که در نهایت آنها نیز برای استفاده باید از این قواعد تبعیت کنند.
پس از اندازه اثر، نوبت به کیفیت تصویر یا همان رزولیشن اثر می رسد. در صورتی که اصل تصویر از کیفیت خوبی برخوردار باشد و اندازه کادر را نیز رعایت کنیم، رزولیشن dpi75 برای تلویزیون مناسب است.
گذشته از مباحث محتوای رنگ که در جای خود به آن اشاره خواهد شد، نکته اصلی پرهیز از بکار بردن رنگ سفید در سطوح گسترده کادر تلویزیون است. رنگ سفید باعث می شود شوک شدیدی به سیستم های فرستنده و لامپ تصویر در گیرنده ها وارد شود و در پاره ای از موارد باعث لرزش تصویر نیز می شود. خصوصاً اگر قبل از تصویر سفید، یک تصویر از رنگ های تیره باشد.
نکته دیگر خطوط عمودی و افقی در آثار طراح شده است خطوط عمودی از نظر ضخامت محدودیتی ندارد اما پیکسل های خطوط افقی باید از یک عدد زوج تبعیت کنند. چنانچه تعداد پیکسل های یک خط افقی عددی فرد را شامل شود، لرزشی در نمایش آن خط در تصویر تلویزیونی دیده می شود که به کیفیت اثر لطمه خواهد زد. در پاره ای از موارد با استفاده از فیلترها می توان از این خطا جلوگیری کرد.
2- مباحث محتوایی
گرافیک در تلویزیون همیشه مکمل تصاویر و گاهی خود به تنهایی حامل پیامی خاص بوده است . از این رو می توان گرافیک تلویزیون را به چند دسته تقسیم کرد.
●گرافیک مکمل
به آن دسته از آثار گرافیکی تلویزیونی اطلاق می شود که دربرگیرنده بخشی از یک پیام کلی باشد و در قالب برنامه ای دیگر عرضه شود. گرافیک مکمل به تنهایی گویا نخواهد بود (مانند یک گراندهای مجری یا نقشه ها و نمودارهایی که در یک برنامه تلویزیونی استفاده می شود.) در این رده می توان به کپشن های خبر نیز اشاره کرد که بخشی از یک خبر را به تصویر کشیده و مکمل آن می شود و توسط گوینده خبر ارائه می گردد.
● گرافیک مستقل
شامل آثاری می شود که به تنهایی پیامی را به مخاطب ارائه می کنند یا وظیفه ای را بر عهده دارند مانند اعلام گزارش هواشناسی که خود به تنهایی ارائه اطلاعات می کند یا تیتراژ برنامه که حکایت از شروع برنامه خاصی دارد. در این مقوله می تان فتوکلیپ را نیز مثال زد که با برخوردار بودن از یک سناریو، به القاء مفهومی به مخاطب می پردازد.
در هر دو شیوه مذکور دو سبک کاری وجود دارد.
1- گرافیک ثابت
هر سفارش گرافیکی که در قاب تلویزیون بدون هیچ حرکتی ( چه حرکت فرمی در داخل طرح و چه حرکت دوربین روی اثر) به نمایش درآید، در گروه گرافیک های ثابت قرار دارد و اغلب در قالب کپشن، بک مجری، یا زیرنویس ارائه می شود. کپشنهای ثابت، زمانی که قرار است پیامی را به تنهایی به مخاطب القاء نماید، اگر سه نکته ذیل را رعایت کند ، موفق خواهد بود.
●خلاصه گویی
استفاده نکردن از نوشته های طولانی و بهره گیری از تصویری که ارتباط نزدیک تری با پیام دارد.
●ایجاز
استفاده تمثیلی از تصاویری که بتواند مفهوم پیام را به گونه ای استعاره ای به مخاطب منتقل کند.
●هدایت دید مخاطب
با رعایت اصول نگاه کردن در صفحه از راست به چپ و از بالا به پایین و بهره گیری از قابلیت های هدایت فرمی و رنگی در قاب تصویر ، چشم بیننده به ترتیب روی عناصر موجود (طبق هدف پیام) هدایت شود.
2- گرافیک متحرک
در این نوع گرافیک نیز رعایت سه نکته مذکور در گرافیک ثابت لازم بوده و علاوه بر آن رعایت نکات دیگری چون تاثیر توالی تصویر، نوع حرکت فرمی در کادر تلویزیون و پرهیز از ایجاد تحرک های فرمی که به خودی خود جلب توجه کند و در خدمت هدف طرح نباشد، لازم است.
تولیدات زیادی را می توان در این بخش جای داد. از جمله تیتراژ برنامه ها ، فتوکلیپ، گرافیک کلیپ و نمودارهای متحرک.
آنچه تاکنون از نظرتان گذشت مقدماتی بود در رابطه با گرافیک تلویزیونی و در ادامه مطالبی در خصوص گرفیک خبری آورده می شود.
کپشن های خبری
امروزه گرافیک یکی از عناصر اصلی در ارائه اطلاعات است . این مهم بطور دقیق اهمیت گرافیک در میان مجموعه عناصر تشکیل دهنده خبر را نشان می دهد.
دانستن اینکه برای چه خبری می توان کپشن ارائه کرد و چه کاری در این قالب نمی گنجد، هم به سرعت آماده سازی خبر می افزاید و هم کیفیت کار ارایه شده را افزایش خواهد داد و از پخش کپشنهایی که شاید از ارزش هنری کمی برخوردار باشند، باید پرهیز کرد.
■ انتخاب اول
با در نظر گرفتن این نکته که بیننده خبر همیشه از اخبار، انتظار تازگی و زنده بودن را دارد، شایسته است در ارایه خبر اولویت با پخش جدیدترین تصاویر رئال و مرتبط با همان خبر باشد.
■ انتخاب دوم
در صورتی که تصاویر مربوط به خبر خاصی در دسترس نباشد، می توان از تصاویر آرشیوی بهره گرفت. در این انتخاب لازم است تصاویری که همراه خبر به نمایش درمی آید، بیش از 80 درصد با خبر هماهنگی داشته باشد.
■ انتخاب سوم
زمانی که تصاویر موجود کمتر از 50 درصد با مفهوم خبر ارتباط برقرار نماید، استفاده از اثر گرافیکی لازم است و در این شیوه، اثر گرافیکی باید قبل از فیلم آرشیوی استفاده شود تا ذهن و نگاه مخاطب را برای موضوع و پیام خبر آماده کند و در پی آن از تصویر آرشیوی استفاده شود.
■ انتخاب چهارم
چنانچه تصاویر آرشیوی موجود کمتر از 30 درصد با خبر ارتباط مفهومی برقرار کند، لازم است از پخش تصاویر آرشیوی خودداری و از گرافیک به تنهایی برای آن خبر استفاده کرد.
■ انتخاب پنجم
گاهی با وجود تصویر به روز در مورد خبر، می توان برای ایجاد تاکید خاص یا اشاره ویژه به بخش یا پاراگرافی از متن خبر از گرافیک بهره گرفت.
■ انتخاب ششم
برای ارائه اطلاعیه هایی که از اتفاقی در مکان و زمانی در آینده حکایت می کند (چون هنوز هیچ تصویر مستندی از آن تولید نشده است)، لازم است از گرافیک استفاده شود. به طور کلی برای پیش خبرهایی مانند برگزاری نمایشگاه ها، سمینارها و … استفاده از گرافیک مناسب تر خواهد بود.
■ انتخاب هفتم
هنگامی که چند خبر همراه تصویر پخش شده و لازم است مکث تصویری رئال داده شود تا چشم و ذهن بیننده برای دریافت خبر بعد که سنخیت متفاوتی با خبرهای ارایه شده دارد، بهتر است از گرافیک استفاده شود.
■ انتخاب هشتم
معمولاً برای پرهیز از نمای تصاویری که روحیه بیننده را آزار می دهد، از گرافیک استفاده می کنند.
■ انتخاب نهم
در ارتباط های تلفنی که به تصویر گزارشگر یا تصویر مرتبط با مطالبی که وی به آن اشاره می کند، نیاز داریم از گرافیک استفاده می شود.
■■ منابع: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* مقاله حاضر حاصل هفده سال تجربه نگارنده در گرافیک خبر است.
تاملی به گرافیک خبر
مهندس حجت ا… عباسی
هنر گرافیک سابقه ای طولانی در ایران دارد. ایجاد نقش روی سنگ و سفالش، گچ بری، کاشی کاری و کتابت خطوط کوفی، نسخ، ثلث ، نستعلیق و مصور کردن کتاب و تذهیب و آرایش آن و نیز تهیه پارچه و قالی و حکاکی روی وسایل مختلف زندگی از جمله مظاهر آن بوده است. در دوره قاجار با ورود صنعت چاپ، گرافیک ایران وارد دوره جدیدی می شود که تا امروز ادامه دارد. (گرافیک مطبوعاتی ، 1379 ، ص 1)
با تولد رسانه های تصویری هنر گرافیک تکامل تازه ای می یابد، صنعت سینما موجب تحول نوینی در هنر گرافیک می شود، استفاده از گرافیک در عنوان بندی، تیتراژ فیلم و تصاویر تزیینی و دیگر زمینه ها کاربرد گسترده ای می یابد.
با اختراع تلویزیون گرافیک علاوه بر زمینه های قبلی در تولید فیلم های مخصوص کودکان و نوجوانان، فیلم های داستانی ، تخیلی ، طراحی نقشه و نمودار کارکرد جدیدی پیدا می کند. "طرح های گرافیکی کامپیوتری آخرین تحول تکنیکی در زمینه مولدهای الکترونیکی تصویر است ، این امکانات قادرند تصاویر خاصی را بدون دوربین تولید کنند. کاربرد این امکانات در جلوه های جان بخشی بسیار وسیع بوده و نتایج جالبی به بار می آورد." (فن برنامه سازی تلویزیونی ، 1380 ، ص 226)
هنر گرافیک، هنری درو ن زا در ایران است و در واقع وارداتی نیست هر چند برای بالندگی خود از تجربیات هنرمندان دیگر دیار به خوبی استفاده برده است. از این رو ابعاد کمّی و کیفی این هنر توسعه قابل توجهی متناسب با عصر خود یافته است، به طوری که در عصر صنعتی کمتر حوزه ای در جوامع انسانی یافت می شوند که به شکلی متاثر از صنعت گرافیک نباشد.
هنر گرافیک در صنعت رسانه ای از جمله سینمایی، تلویزیونی و مطبوعاتی، عکاسی و تئاتر، صنعت تبلیغات و بازاریابی ، صنعت بسته بندی در تمام ابعاد متنوع آن و طراحی صنعتی در شکل های گوناگون ، صنایع دستی ، صنعت چاپ و دیگر زمینه های اقتصادی، اجتماعی توسعه انکارناپذیری یافته است.
هر یک از زمینه های یاد شده نیز از زیر مجموعه های گسترده ای برخوردار نیستند که هنر گرافیک در آنها کاربرد ویژه ای دارد.
در واقع کاربرد هنر گرافیک در صنایع و زمینه های گوناگون ناشی از سلسله نیازهای جوامع و به منظور ایجاد ارتباط با مخاطبان یا مشتریان و تاثیرگذاری بر آنان است و می توان اذعان داشت که "ارتباط" تحولی بزرگ در صنعت گرافیک ایجاد کرده است.
انواع گرافیک
امروزه هنر گرافیک در رسانه، گستره بزرگی از فعالیتها را دربرمی گیرد که هر یک کارکرد و اهمیت خاصی دارند.
گرافیک سینمایی Film Graphics
معنی و مفهوم گرافیک سینمایی ، کاربرد حرکت در تصاویر گرافیکی است که عمدتاُ به منظور تحقق هدف مشخصی مورد استفاده قرار می گیرد. (گرافیک در عنوان بندی فیلم ، 1376، ص 29)
گرافیک تلویزیونی TV Graphics
مفهوم گرافیک تلویزیونی به دو زمینه متفاوت کاری تقسیم می شود. نخست کارهایی که اساساً برای صفحه تلویزیون طراحی شده اند. دوم تولیدهایی که فقط می توانند با ابزارهای متعلق به فنون تلویزیونی تهیه شوند. (همان ، ص 37)
گرافیک ویدیویی Video Graphics
گرافیک ویدیویی اصطلاحی است که برای نوعی رسانه به کار می رود. مقصود شیوه ای از آفرینش طرح های گرافیکی است که اختصاصاً متناسب با توان نمایش و کنتراست (Contrast) بر صفحه تلویزیون طرح ریزی می شود. (همان ص 29)
گرافیک کامپیوتری Computer Graphics
به کار گیری ماشین در خلق تصاویر گرافیکی از دو انگیزه متفاوت ناشی شده است. اول انگیزه اقتصادی و دوم انگیزه طرح در استفاده از آن . (همان ، ص 57)
گرافیک لیزری Laser Graphics و هولوگرافی Holography
لیزر به معنی تقویت نور از راه گسیل برانگیخته تابش است و هولوگرافی به صورت شیوه تشکیل تصویر سه بعدی پیچیده ای است.
هنر گرافیک به لحاظ شکلی به دو دسته عمده در ستون بعد تقسیم می شود.
● گرافیک ایستا
مانند کاربر گرافیک در صنعت چاپ به مفهوم توسعه یافته آن از قبیل کتاب ، مطبوعات ، روزنامه ، نشریات و هرگونه طراحی روی کاغذ و پارچه و …
● گرافیک متحرک
مانند کاربرد گرافیک در سینما ، تلویزیون ، ویدیو و کامپیوتر.
"افزودن یا حذف کلمات، نمایش حرکت، نمایش جریان مایع، نمایش تغییرات جریان مایع (غلظت یا رنگ)، نمایش جهت (حرکت هواپیما) ، جلب توجه به جزییات ، حرکت جزئیات به اطراف، نمایش تغییرات در اندازه حجم و مقدار، برداشتن رویه برای نمایش جزئیات زیر سطح، نمایش بخش های بزرگ شده موضوع از جمله مواردی است که برای خلق حرکت در تصاویر گرافیکی استفاده می شود." ( فن برنامه سازی تلویزیونی ، ص 271)
مراد ما کاربرد گرافیک در تلویزیون و بالاخص اخبار تلویزیونی است. از این رو به صورت اجمالی به این موارد می پردازیم.
گرافیک تلویزیونی
گرافیک های تصویری و نموداری از پر استفاده ترین عوامل تصویری در برنامه های تلویزیونی هستند زیرا این عوامل اطلاعات لازم را به طور فشرده و روشن در چند لحظه به بیننده نشان می دهند. به کمک این عوامل می توان پیشرفت و گسترش موضوع، ابعاد و روابط فی مابین موضوعات را نشان داد. آمار و ارقام را قابل مهم ، جالب و مطالب پیچیده را ساده کرد. (فن برنامه سازی تلویزیونی ، ص 264)
این هنر به شکل های گوناگون از قبیل تصویری ، نوشتاری، رسم اشکال هندسی (رسم جدول ، نقشه ، نمودار ، اشکال) و طراحی در بسیاری از قالب های برنامه سازی تلویزیونی کاربرد دارد.
هنر گرافیک، انبوه عظیم اطلاعات را در کوتاه ترین زمان ممکن متناسب با ادراک مخاطب به او منتقل می کند و در واقع بین حواس پنج گانه انسان هیچ کدام توانایی چشم را در جذب انبوه اطلاعات در مدت کم ندارد.
هر چند دانش و سواد در فهم گرافیک بسیار موثر است ولی افراد بی سواد نیز قادر به فهم گرافیک و کسب اطلاعات از این طریق فارغ از نوع زبان و گویش خود هستند.
خلق تصویر برای جذابیت اخبار بدون استفاده از تصویر یا فیلم و با استفاده از امکانات استودیویی ، دست اندرکاران رسانه ها را قادر ساخته است تا در صورت دسترسی نداشتن به تصاویر وقایع و رخدادها، جانشین مناسبی برای تصاویر تلویزیونی ایجاد کنند.
گرافیک اخبار تلویزیونی
گرافیک در اخبار تلویزیونی به صورت نوشتار، ترسیم اشکال هندسی, انواع نمودارها و ایجاد تصاویر مرتبط با موضوع خبر کاربرد دارد.
از این رو همچنان که اخبار وقایع و رویدادها بر اساس ویژگی های فرهنگ ملی تولید و پخش می شود، هنر گرافیک به عنوان جزیی از خبر تلویزیونی باید برخاسته از ویژگی های فرهنگ ملی و مختصات فرهنگی کشور باشد.
هنر گرافیک به لحاظ ایجاز و گزیده گویی ، تنوع رنگ و ایجاد نمودارها متناسب با سلایق و علایق مخاطبان نقش موثری در جذاب کردن اخبار دارد.
گرافیک نقش خارق العاده ای در انتقال مفاهیم و اطلاعات دارد و از این رو به خوبی در ذهن مخاطب نقش می بندد و علاوه بر آن مخاطبان را در انتقال مفاهیم خبر برای دیگران در ارتباط میان فردی یاری می دهد.
در فرآیند تولید و پخش اخبار تلویزیون ، سردبیران اخبار بطور مستمر با دسته ای از اخبار مواجه می شود که امکان تهیه تصاویر برای آنها به علل مختلف وجود ندارد و در عین حال پخش اینگونه اخبار را برای مخاطبان سودمند می دانند.
برجسته سازی در خبر، نشان دادن روند فعالیت های یک دستگاه در سالهای مختلف به صورت مقایسه ای در قالب نمودارها و اشکال هندسی ، نشان دادن بزرگی و کوچکی فعالیت ها نیز از جمله کاربردهای این هنر هستند.
طرح های گرافیکی در مقایسه با اعزام گروههای خبری کم هزینه تر و بی دردسرتر و سهل الوصول تر است و از این منظر مزیت بهتری نسبت به تهیه تصویر یا فیلم توسط گروههای خبری دارند.
در بعضی موارد طرح های گرافیکی جایگزین مطمئنی برای انتقال اطلاعات و اخبار به مخاطب هستند. به عنوان نمونه در ماجرای بحران عراق و تهاجم همه جانبه کشوهای غربی علیه این کشور، نشان دادن نحوه حرکت نیروهای مهاجم از زمین و هوا از طریق تصویر کار آسانی نبود و نمی شد به صورت همزمان آن را به مخاطب نمایش داد و در صورت امکان نیز مدت زمان زیادی را برای پخش نیاز داست. از این رو بخش های خبری تلویزیونی سیمای جمهوری اسلامی ایران با طراحی مناسب گرافیک و نشان دادن مسیر حرکت و تقابل نیروهای متخاصم روی نقشه عراق، در مدت 2 ثانیه حجم گسترده ای از اطلاعات را به صورت جامع در اختیار مخاطبان قرار می دادند. همچنین اخبار هواشناسی که هر شب با استفاده از نقشه گرافیکی در بخش های خبری پخش می شود، در کوتاه ترین زمان ممکن ، وضعیت هوای جهان و ایران را به مخاطب منتقل می کنند.
در بعضی موارد سرعت انتقال اطلاعات و اخبار از طریق گرافیک در مقایسه با پخش تصویر و کلام زیادتر است. مثلاً اگر زلزله ای در منطقه ای رخ دهد، طرح گرافیکی متناسب با ابعاد خبر روی صفحه تلویزیون ، در یک ثانیه مخاطبان را از وقوع زلزله آگاه می کند؛ در حالی که هیچ گوینده ای نمی تواند خبر زلزله را در یک ثانیه برای مخاطبان بیان کند.
در چنین مواردی است که مخاطبان وقتی اینگونه طر ح های گرافیکی را روی صفحه تلویزیون می بینند، پیش از آنکه کمترین کلامی از گوینده خبر پخش شود به موضوع خبر و بعضی از جوانب آن وقوف می یابند و توجه آنان برای شنیدن به نحتوای خبر زیاد می شود.
ویژگی های گرافیک خبری
جامعیت
یک طرح گرافیکی به مانند یک پازل از اجزا گوناگونی تشکیل می شود. ابعاد اجزاء طرح، تناسب آنها با یکدیگر ، مفاهیم به کار رفته در طرح متناسب با ارزش های خبری و ارتباط ارگانیک اجزاء با یکدیگر باید به گونه ای باشد که به صورت جامع ، مفهوم غالب و ایده اصلی طرح به خوبی نمایان شود و موضوع واحدی را در مخاطب القاء کند.
صراحت
طرح های گرافیکی خبر تلویزیون بر خلاف طرح های مطبوعاتی باید هنگام پخش در مدت چند ثانیه اطلاعات لازم را به مخاطب منتقل کنند و چون منبع پایداری نیستند که مخاطب بتواند در فرصت کافی بر روی آنها تامل کند و در دسترس مخاطب قرار ندارند، باید اینگونه طرح ها ساده و بی پیرایه باشد و از هرگونه پیچیدگی که فهم خبر را دشوار می کند دوری جست. اینگونه طرح ها نباید برای مخاطب ابهام ایجاد کنند که نه تنها کمکی به درک پیام نمی کند؛ بلکه مخاطبان را از موضوع اصلی خبر نیز دور خواهد کرد.
شفافیت
طرح های گرافیکی خبر تلویزیونی باید واضح و شفاف باشند تا برای مخاطب قابل درک باشند. اگر طرح گرافیکی واضح نباشد نه تنها کمکی به انتقال پیام نمی کند؛ بلکه مخاطب با دشواری مواجه می شود. از این رو طرح گرافیکی باید گویا و قابل فهم باشد.
عینیت
هر چند گرافیک به مانند تصویر خبری عینیت ندارد و در صحنه رویداد نیز تهیه نشده است اما باید تلاش کرد که طرح گرافیکی متناسب با عینیت خیر طراحی شود و از هرگونه پیرایه که مخاطب را از ارزش های خبری دور کند، پرهیز شود. از این رو گرافیست ها باید به صورت تمام و کمال در جریان اخبار رویدادها و وقایعی که قصد طراحی گرافیک برای آن را دارند قرار گیرند تا طرحی در خور آن طراحی و ارائه کنند.
صفحه آرایی
صفحه آرایی از فنون مهم در فعالیت های رسانه ای است. آشنایی با کادربندی برای طراحی گرافیک خبری بسیار ضروری است. بدون آگاهی از مبانی صفحه آرایی ، طرح های گرافیکی اثربخش نخواهند بود . از این رو مکان یابی اجزاء هر طرح گرافیکی و اندازه و ابعاد آنها، تعیین سیستماتیک آنها با یکدیگر باید به گونه ای باشد که معنی واحدی را در مخاطبان ایجاد کند.
رنگ بندی
نرم افزارهای کامپیوتری که برای طراحی فعالیتهای گرافیکی به کار می روند، قادر به تولید هزاران رنگ متفاوت از یکدیگر هستند. همچنان که می دانیم در طیف رنگ ها، هر یک معانی ویژه و تاثیرگذاری متفاوتی بر مخاطب دارند. از این رو ترکیب رنگ طرح های گرافیکی کاری بس دشوار و پیچیده است و گرافیست های متبحر می توانند با انتخاب رنگ های مناسب اثربخشی طرح های گرافیکی را افزایش دهند.
نوشتارهای گرافیکی
نوشتارهای گرافیکی باید بسیار کوتاه و با حروف درشت و رنگ مناسب باشند و از تداخل رنگ ها به شدت پرهیز شود. استفاده از رنگ های روشن و پرهیز از بکارگیری زمینه های چند رنگ انتقال پیام را آسان می کند. همچنین باید از نوشتارهای ساده و معمولی که کیفیت طرح را تا سطح یک متن مکتوب روی کاغذ پایین می آورند در صفحه تلویزیون پرهیز کرد، از این رو در نوشتارهای تلویزیونی نباید دچار افراط و تفریط شد.
همچنین "نوشتارهای تلویزیونی متناسب با تعداد سطر و کلمات آن هنگام پخش باید به اندازه مدت دو بار خواندن آنها، روی صفحه تلویزیون نگهداری شوند تا مخاطبان قادر به قرائت و درک آنها باشند." ( فن برنامه سازی تلویزیونی ، ص 267)
کاربرد معقول
طرح گرافیکی نمی تواند جایگزین تمام عیاری برای تصویر خبری باشد و در استفاده از آن نباید افراط کرد. خبر بیان یک رویداد یا واقعه عینی است و گرافیک یک مصنوع است. از این رو نمی تواند عینیت خبر را به خوبی بیان کند. در فعالیت های خبری در موارد ذیل می توان از هنر گرافیک به خوبی بهره گرفت.
* تهیه آرم خبر برای بخش ها و بسته های خبری
* استفاده برای خبرهای بدون تصویر
* طراحی نقشه ، نمودار، شکل های هندسی ، جداول، در بخش ها و بسته های خبری.
* طراحی زیرنویس ، کپشن ، لوگر و دیگر نمادها
* تهیه دکورهای واقعی و مجازی
" در طرح های گرافیکی در رسانه های همگانی ، تماشاگر فقط بیننده است و خود را به عنوان عاملی در صحنه نمایش به حساب نمی آورد". (گرافیک در عنوان بندی فیلم ، ص 24)
هر چند طرح های گرافیکی متحرک در مقایسه با طرح های ایستا توانمندی و جذابیت بیشتری برای مخاطب دارند ولی طرح های گرافیکی به هیچ وجه نمی توانند به دلیل مناسبی برای گزارش سر صحنه باشند زیرا گزارش های تصویری سر صحنه هنگام پخش، مخاطب را به صحنه رویداد می برند و به او احساس حضور در صحنه رویداد را می دهند و مخاطب احساس می کند بدون هیچگونه واسطه ای ناظر و شاهد رویداد است ، در حالی که طرح گرافیکی چنین احساسی را در مخاطب ایجاد نمی کند هر چند او را به موضوع نزدیک می کند.
مهارت های گرافیست خبر
گرافیست فردی است که توانایی طراحی و اجرای فعالیتهای گرافیکی را داراست .
گرافیست به عنوان عضوی از گروه خبری باید در جریان کامل یک خبر باشد تا بتواند به کمک خبرنگار، تصویربردار یا سردبیر، طرح مناسبی را ارائه دهد.
آگاه شدن از سناریوی خبر، گرافیست را در طراحی مناسب اطلاعات یاری می دهد. هر خبر دارای داستانی واقعی و مستند است و گرافیست باید بر اساس ویژگی های رخدادها و وقایع طراحی کند.
گرافیست باید با مبانی خبر و فرآیند تولید و پخش آن به خوبی آشنا باشد. بدون شناخت خبر، ارزش های خبری و معیارهای تولید و پخش خبر، امکان ارائه طرحی مناسب عقیم می ماند.
شناخت مبانی هنرهای تجسمی، آشنایی با شاخه های مختلف گرافیک ، شناخت کامپیوتر و نرم افزارهای مطرح در این باره از جمله فتوشاپ ، پریمتر، فلش ، تری دی مکس، فری هند و کارکرد آنها ضروری است.
شناخت رنگ ، کادربندی ، صفحه آرایی ، طراحی لوگو، تهیه آرم های خبری، طراحی دکورهای خبری و انواع نوشتاری از جمله ضرورت های حرفه گرافیک خبر است.
■■ منابع: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- افشار مهاجر کامران ، گرافیک مطبوعاتی ، انتشارات دانشگاه تهران ، 1379.
2- سعیدی پور فرشته، گرافیک در عنوان بندی فیلم ، تهران ، انتشارات سروش ، 1376
3- جرالد میلرسون ، فن برنامه سازی تلویزیونی ، مترجم : مهدی رحیمیان ، تهران : انتشارات سروش ، 1380.
میزگرد گرافیک در خبر
Graphic in News
مصطفی ملکی
بحثی در هنرهای تجسمی با این مضمون داریم که ؛ نقطه، خط، سطح و … به منزله اجراء زنده هستند و در کار گرافیکی باید طوری با هم ترکیب شوند تا به خبر حیات و جان ببخشند یا بتوانند نکته ای را به مخاطب القاء کنند. رسانه هایی مانند NBC ، CNN وقتی می خواستند آمادگی و توانایی نیروهای آمریکایی را نشان دهند یا به قول مفسران رسانه ای برای القای امنیت و آرامش خاطر در میان مخاطبانشان بویژه مخاطب جوان و خانم تلاش می کردند و فرصت نمایش کارهای تصویری برای بروز این توانایی نیز در اختیار نداشتند، در قالب کارهای گرافیکی و نوشتاری روی صفحه تلویزیون نوشتند که "ارتش امریکا از امنیت شما دفاع می کند." در عین حال اطلاعاتی نیز در مورد توانایی نظامی ـ امنیتی و جاسوسی ارتش آمریکا پخش کردند. با این مقدمه از آقای مهندس میرصادقی (عضو شورای گرافیک معاونت صدا و سیما) شروع می کنیم. لطفاً درباره گرافیک تلویزیونی توضیح دهید.
شهرام حاج میرصادقی
گرافیک ، هنری است که به وسیله آن می توانید سهل الوصول ترین روش ارتباط با مخاطب را ایجاد کنید. به عنوان مثال یک متن نوشته ممکن است چندین صفحه باشد ولی یک پوستر بدون نوشته می تواند در کمترین زمان ، بر مخاطب اثر بگذارد. مطلب دیگری که شاید خیلی مهم باشد این است که تفاوت در شیوه اجرا و در ماهیت خود کار چه از لحاظ رنگ و چه از لحاظ خط و گرافیک در تنوع برنامه های تلویزیونی موجود است. اگر در برنامه کودک صحبت کنیم، شرایط با برنامه سیاسی متفاوت خواهد بود. در برنامه های تلویزیونی ، عوامل تشکیل دهنده کار گرافیکی مانند رنگ ، خط و یا هر چیز دیگر، تعرفه های خاصی پیدا کرده است. یعنی اگر بخواهیم مثلاً در مورد رنگ صحبت کنیم باید بگویم فرضاً رنگ آبی خاصی در کار سیاسی امروز شناخته شده است یعنی در آثار گرافیک رنگ خاصی هست که کار ما از کارهای دیگر تلویزیون متمایز می کند. از نکات مهم دیگر در مورد گرافیک تلویزیونی شیوه نگارش متون است. باید دقت شود که نوع نوشتار از لحاظ باریکی و پهنی شرایط کمتری داشته باشد مثل فونت ترافیک و این خود باعث می شود قالب های بهتری را در اجرای متون گرافیک داشته باشیم. اصولاً کار گرافیک یا تبلیغات با یک شعار تبلیغاتی همراه است. کار گرافیک می تواند با تنالیته رنگی یا سایه روشن ، اطمینان و حس خوبی را به بیننده انتقال بدهد. جزیی از کار گرافیک و وظیفه گرافیست می دانیم که بهترین شرایط را برای القای حس به بیننده تلویزیون بکار ببرد.
مصطفی ملکی
آقای مهندس عطارزاده(دبیر شورای گرافیک معاونت سیاسی صدا و سیما) ، لطفاً کمی در مورد تفاوت کار گرافیکی در بخشهای مختلف خبر توضیح دهید تا برسیم به رنگ شناسی تلویزیونی.
جلال عطارزاده
مواردی که آقای میرصادقی بیان کرد، قاعدتاً باید در کار تلویزیون ملاک باشد و جزء مبانی کار گرافیک است ، با این فرض که گرافیست های سازمان با اشراف بر تمام مواردی که گفته شد و می شود، قابلیت ارائه آثار گرافیکی را برای تمام بخش های خبری و سایر برنامه های تلویزیونی داشته باشند. قبل از همه چیز داشتن یک مدیریت هنری برای انسجام دادن این دانسته ها و تحقق اهداف هر بخش خبری لازم است.
در تخصص های مختلفی که در اخبار و کار هنری هست، تخصص دوستانی که در زمینه ارتباط تصویری و گرافیک کار می کنند نسبت به تخصص های دیگر برای احراز عنوان مدیریت هنری نزدیکتر است ولی چون این عنوان را حداقل در مجموعه خودمان نداریم، کمی از عنوان مدیریت هنری پرهیز می شود. این شغل یا عنوان ، باعث می شود تمام این تخصص ها و دانسته ها را با هم ارتباط دهیم و به آن نظر اصلی که ارتباط بهتر با مخاطب برای رساندن پیام است ، برسیم. این مختصر را گفتیم تا از قبل در مورد مدیریت هنری در پخش خبر و گرافیک تلویزیونی کمی آگاهی داشته باشیم.
و اما در مورد نوع کارهای خبری که بعضاً همکاران در پخش اخبار و گرافیک اخبار با آن درگیر هستند. این موارد شامل کپشن های خبری، زیرنویس خبری، تیتراژ، وله و دکور (بعضاً دکورهای مجازی) هستند. دکورهای مجازی اغلب به دو دسته تقسیم می شوند. گروه اول دکورهای مجازی بدون بْعد یا حجمی هستند که در برنامه های سه بعدی طراحی می شوند و حس واقعی را به مخاطب انتقال می دهند.
مصطفی ملکی :
لطفاً در خصوص تفاوتهای کار گرافیکی در بخش های اقتصادی، سیاسی یا علمی ـ فرهنگی خبر بیشتر توضیح دهید.
جلال عطارزاده
اصولاً در هر سفارش گرافیکی که به گرافیست ارائه می شود ، وی بعد از اینکه خود خبر را مطالعه می کند، باید مخاطبش را هم در نظر بگیرد که از چه قشری است. اگر خبر سیاسی است ، باید از رنگ ها و فونتی استفاده کند که با محتوای خبر هماهنگی داشته باشد. اگر خبری است که در اخبار جوانه ها استفاده می شود، نوع رنگها و حتی نوع تصاویر و فونت باید با مخاطب سنخیت داشته باشد. تمام اینها به این دلیل است که بتواند اول ارتباط برقرار کند و بعد پیامی که باید در داخل آن خبر و کپشن جای بگیرد را به مخاطب انتقال دهد. این دسته بندی را به بخش های دیگر فرهنگی، پزشکی و … نیز می توان بسط داد.
مصطفی ملکی
آیا استاندارد مشخصی تعریف شده است؟ مثلاً اینکه گرافیک در اخبار سیاسی با یک شکل و فرم خاصی باشد؟ یا از رنگ خاصی مثلاً رنگ های قرمز در اخبار سیاسی و رنگهای آبی در اخبار اقتصادی استفاده شود؟
جلال عطارزاده
در حال حاضر گرافیست باید این کار را انجام دهد ولی بعضاً همانطور که در بخش های دیگر اعمال نظر سفارش دهنده حاکم است ، اینجا هم ممکن است چنین اتفاقی بیافتد. حالا شکل درست آن رعایت همین مبانی و اصول گرافیک است که با بیان رنگ های مختلف ، موضوعات مختلفی را می توان القاء کرد.
همین موردی که آقای میرصادقی به آن اشاره کردند که رنگ آبی عمومیت پیدا کرده و یک نوع رنگ آبی خاصی به عنوان رنگ سیاسی مطرح شده و جا افتاده است. اگر کار فرهنگی باشد، می توان از رنگ هایی استفاده کرد که پختگی کار فرهنگی داشته باشند. مضافاً اینکه اینها به عنوان بستر کار هست. گاهی خبر خاصی وجود دارد که به دلیل تاکید بر ضرورت آن باید سریع تر از شیوه های دیگر ، مخاطب متوجه شود. در اینجا گرافیست شاید بعضی از این قوانین را زیر پا بگذارد و این تناقض ها و تضادها ممکن است به طراح در انتقال پیام با سرعت بیشتر کمک کند.
مصطفی ملکی
آقای مهندس صادقی (عضو هیئت علمی دانشگاه سوره و مسئول کمیته آموزش شورای گرافیک معاونت سیاسی صدا و سیما) ، در مورد رنگ شناسی تلویزیون توضیح دهید. در بحث هایی که امروزه انجام می شود، می گویند باید بتوانیم در کارهای گرافیکی یا تصاویری که داریم از رنگهایی استفاده کنیم که اولاً خیلی راحت تر فرد را جذب کند و ثانیاً در ضمیر ناخودآگاه جای بگیرد. لطفاً توضیح دهید کارهای گرافیکی چه تناسبی باید با مخاطب داشته باشند.
مهدی صادقی
قبل از اینکه وارد مبحث رنگ شناسی شوم ، در تکمیل مطالب دوستان این را عرض کنم الان سالهاست از این سوال و پاسخ آن گذشته ایم که جای گرافیک در تلویزیون کجاست و یا باید باشد؟
مبحث عمده ای که بعضاً هم استفاده های غیرکارشناسانه از آن می شود، مبحث رنگ است. تعریف هایی که از رنگ داریم متعلق به 70 یا 80 سال پیش و دوره ای است که هنوز تعلیمات مدرسه "باوهاوس" نتایج و اثراتش را کامل نکرده و اینطور القاء می شده که رنگ قرمز، رنگ خشونت است، رنگ آبی ، رنگ آرامش است و رنگ سبز ، فلان است. ولی از وقتی که یک سری نظریات در باب رنگ شناسی از سوی برخی فلاسفه مطرح شد، از این ایده گذشتند که هر رنگی فقط یک معنا دارد. مفهوم یک کلمه به تنهایی کامل نیست و وقتی داخل جمله قرار می گیرد شروع به رشد و نمو می کند و معنی بهتری به خود می گیرد. وقتی رنگ قرمز را در کنار رنگ آبی، نارنجی یا سفید قرار دهیم، به شادترین رنگ دنیا تبدیل می شود. در عوض اگر همان رنگ قرمز در کنار قهوه ای ، مشکی ، قهوه ای سوخته و تیره قرار بگیرد، خشن ترین رنگ ها را پدید می آورد . به عبارت دیگر رنگ ها مفاهیم نسبی پیدا کرده اند و از آن مطلق گرایی گذشته اند. دیگر نمی توانیم بگوییم چون اینجا موضوع خشونت است پس حتماً باید قرمز باشد؛ بلکه با ترکیب مجموعه ای از رنگها باید حس را القاء کرد.
چند سال پیش یک پروفسور ژاپنی کتابی به نام همنشینی رنگها نوشت که اصل این کتاب به ایران آمد و ترجمه هم شد. نویسنده برای القای مثلاً جوانی و نشاط یا سرزندگی و شادابی و هر کدام از این مفاهیم، یک Panel از رنگها را مشخص کرده که مثلاً اگر این 5 رنگ کنار هم باشند، حس جوانی را القاء می کند. البته این شخص رنگها را بر اساس فرهنگ ژاپنی ها دسته بندی کرده بود و حالا باید این کار بر اساس ویژگی های فرهنگی مملکت خودمان هم انجام شود. الان اگر به صورت تئوریک و آکادمیک با آن برخورد کنیم، هیچوقت نمی توانیم یک سبز گرم (در اصطلاح خودمان سبز سیدی) را کنار قرمز تند قرار دهیم؛ چرا که اینها کاملاً با هم در تضادند ولی در پوستر و کپشن تعزیه این دو رنگ را کنار هم قرار می دهیم چون مخاطب ما قبلاً ترکیب این دو رنگ را برخورد تعزیه دیده است. به همین دلیل این سبز و قرمز در ذهنش مانده و حالا می تواند پوستر یا کپشن ما را دریافت کند؛ در حالی که از لحاظ تئوری می گوییم اجتماع این دو رنگ زشت ترین رنگها هستند چون هر دوی آنها انرژی مساوی دارند. این مبحث برمی گردد به اینکه رنگ ها نسبی گرا هستند.
یک نظریه دیگر هم که تقریباً از دهه 60 تا 70 شروع شد این است که یک عده از گرافیست های لهستانی کارهای گرافیکی انجام دادند که در دنیا به سبک گرافیک لهستان شناخته شد. اینها گفتند ما از رنگ، نقش گول زننده و بزک کننده نمی خواهیم و می خواهیم رنگ مفهوم داشته باشد.
"یال لنیتزا" خیلی واضح تر از رنگ به صورت مفهومی استفاده می کرد و می گوید اگر من می خواهم پوستری طراحی کنم، تمام عناصر را با رنگهای تیره، سرد و خفه و در واقع خیلی کم رنگ کار می کنم ولی آن قسمت از پوستر را که پرمفهوم ترین است، با شدیدترین رنگ کار می کنم. حتی در برخی از آرم استیشن های شبکه های خارجی، مانند abc همین کار را می کنند یعنی یکسری تصاویر را به صورت سیاه و سفید نشان می دهند و آنجا که می خواهند لوگر abc را نشان دهند، یک دفعه از رنگ های گرم استفاده می کنند در این نظریه که من اصطلاح تشنگی رنگ ها را به آن داده ام ، مخاطب تصاویری کم رنگ ، تک رنگ یا بی رنگ می بیند و اصطلاحاً از نظر رنگی تشنه می شود و در آنجایی که از نظر موضوع خیلی اهمیت دارد، از رنگ های قوی و پرانرژی استفاده می کنیم. با دیدن آن عنصر تشنگی رنگی مخاطب برطرف می شود.
مصطفی ملکی
پس فرهنگ اجتماعی و سیاسی مردم در نوع رنگ موثر است یا خود گرافیست رنگ را به مردم القاء می کند؟
مهدی صادقی
بحثی در رسانه ها داریم به این صورت که در ابتدا رسانه ناچار است با سلیقه های مردم راه بیاید و کارهایی بکند که اعتماد مخاطب را جلب نماید. بعد که مخاطب به او اطمینان پیدا کرد ، شروع می کند به سلیقه سازی. در باره رنگ هم همینطور است. وقتی به کپشنی که راجع به محرم است نگاه می کنیم، ناخودآگاه به سمت یک پالت رنگی مشخصی می رویم : سبز داریم، قرمز داریم یا رنگهای زرد و نارنجی هم داخل آن می آوریم و این برای مخاطب جا افتاده است. گاهی هم موضوعات جدیدی مطرح می شود که خیلی به روز اتفاق افتاده است. در اینجا باید رنگ را تعریف کنیم و برمی گردد به اینکه نزد مخاطبمان چقدر مقبولیت داشته باشیم.
می توان تحقیق و پیشینه شناسی کرد که مردم چه برداشتی از رنگ دارند. باید اینها را شناخت. باید همه موضوعات را دسته بندی کنیم تا ببینیم چه رنگ هایی در ذهن مردم نشسته است. آن وقت خیلی راحت می توانیم کپشن طراحی کنیم. حتی اگر به لحاظ ترکیب بندی یا مفهومی مشکل داشته باشد، با رنگ می توان آن را جبران کرد چرا که مخاطب ایرانی می داند این رنگ سبز، آن قرمز و آن آبی وقتی کنار هم بیایند می تواند حس تعزیه را القاء کند.
مصطفی ملکی
آقای مهندس میرصادقی، در مقاله ای گفته شده بود که مثلاً در پیامهای بهداشتی فلان کارشناس می گوید اگر از فلان خمیردندان استفاده کنید، این فواید را دارد (مثل از بین بردن میکروبهای دهان و غیره) و دیگر اینکه وقتی می خواهیم مصاحبه مفصلی انجام دهیم مبنی بر اینکه این خمیردندان موثر است ، یک کار انیمیشن انجام و با یک گرافیک متحرک نشان دادیم میکروب ها با بیل دندان را می کَنند و وقتی این خمیردندان می آید، فرار می کنند.
خُب ، مقداری در خصوص ویژگی های انیمیشن ، پویانمایی یا نقاشی متحرک در بخش های مختلف خبری صحبت کنید.
شهرام حاج میرصادقی
در جواب سوال شما یک مقدمه بگویم. نوع گویشی که با مخاطب داریم مستقیم و غیرمستقیم است. بحثی که ما با این مثال آغاز می کنیم، بیشتر همین است که آیا گویش ، گویش مستقیم است یا گویش غیرمستقیم ؟ رنگ هم بحث گویش مستقیم و غیرمستقیم را دارد. وقتی در خصوص محرم یا نوروز کاری انجام می دهیم، گویش مستقیم را استفاده می کنیم ولی با تکنیک هایی که در بخش گرافیک است. می خواهم بگویم که در ورود سوژه ها یا حتی برش هایی که به عنوان کوپ صورت می گیرد، رنگ ، شکل ، خط و همه عناصر هفت گانه تصویر تاثیرگذار است و می تواند این گویش را مستقیم یا غیرمستقیم ارایه دهد. وقتی در کادر شخصیتی را نشان می دهیم که فقط پیشانی اش کوپ خورده ، حتماً باید منظوری پشت قضیه باشد. فرض کنید این شخص دارای ذهنیت غیرقابل قبول است یا به نوعی دارای شخصیت اخلاقی است یا هر چیزی که بشود از این استنباط کرد.
حالا که بحث رنگ را مطرح می کنیم، حتماً باید بر اساس تئوری های رنگ شناسی باشد، بحث تضاد، روشنایی و همه این مسایل مختلف رنگی برای ما شناخته شده باشد، پیشینه رنگی که مردم ما می شناسد را متوجه شده باشیم تا گرافیست بتواند از تجربه اش در جهت سلیقه سازی استفاده کند.
یک عکس ساده را می بینید که در یک مجله گرافیکی چاپ می شود. روی آن نوشته شده عکاس آن و مدیر هنری آن کیست. این عکس طوری نیست که نورپردازی یا بازسازی خاصی داشته باشد ولی حتماً کلمه مدیریت هنری می آید چون در بحث ارتباط تصویری و مخاطب شناسی با مسائل جامعه شناسی و روان شناسی ارتباط داریم که می آیند و مکمل کار تصویری می شوند تا تاثیرگذاری آن را چند برابر کنند.
اما در خصوص مسئله ای که به عنوان پویانمایی صحبت کردیم. انیمیشن یک اصطلاح اصولاً پزشکی است که در فارسی به آن جان بخشی می گویند و برای اعضایی که از کار افتاده هست و ما آنها را به روش فیزیوتراپی احیاء می کنیم، به گونه ای کاربرد پیدا می کند اما از آنجایی که در دین و مکتب ما مسائل دیگری در رابطه با این جان بخشی نمود پیدا می کند، این کلمه تغییرات مختلی پیدا کرده است و حالا بحث متحرک سازی و نقاشی متحرک مطرح شده است ولی چون این نقاشی متحرک کاربرد لازم را برای تکنیک های مختلف انیمیشن ندارد (چون خیلی وقتها اصلاً با نقاشی سروکار نداریم) امروزه کلمه پویانمایی برای این منظور استفاده می شود که همان بحث متحرک سازی را بدون واژه های بیگانه و با زبان فارسی بیان می کند.
در مورد کار انیمیشن یا پویانمایی مسلم است که اگر بحث هنرها کنار گذاشته شود، هر هنری که شرایط بیشتری برای ارائه داشته باشد، قویتر و موثرتر می تواند کار خودش را انجام دهد. وقتی پویانمایی را مطرح می کنیم، با میزانس متحرک در بحث پویانمایی یا یک سوژه متحرک و یک امکان جدید روبرو می شویم که مسلماً می تواند به ما قابلیت های مختلفی را بدهد .
امروزه این قابلیت با توجه به اینکه مباحث جلوه ویژه و رئالیستی به اوج خودش رسیده ، ما را به آنجا رسانده که هر کاری در تصویر انجام دهیم کمکهای زیادی به کل کار می کنیم. مخصوصاً در برنامه های سیاسی، این قضیه شاید بیشتر از جاهای دیگر باشد. چرا که کار سیاسی خشک تر و ثقیل تر است و نیاز دارد به اینکه تزئینات لازم در کنارش قرار بگیرد تا پربارتر شود.
مصطفی ملکی
آقای عطارزاده ، کمی در خصوص ماهیت زبان کار نوشتار در گرافیک صحبت بفرمایید؟
جلال عطارزاده
نوشتار در گرافیک بخشی از وظیفه پیام رسانی را دارد. اگر کار گرافیکی بتواند با پرهیز از نوشتار پیام خودش را انتقال دهد که یک کار ایده آل است چون تصویر سریع تر از نوشتار منتقل می شود. اغلب نوشته هایی که در کپشن ها استفاده می شود به قدری طولانی است که شاید فرصت تماشاکردن کار گرافیک را از مخاطب بگیرد. آن نوشتار طولانی که روی متن می آید ، اثر گرافیکی را هم تحت الشعاع قرار می دهد. نوشته ای که روی هر اثر گرافیکی می آید، باید به نوعی تیتری باشد که از آن اثر تبعیت کند. تیتر هم باید گرافیکی باشد و خلاصه و موجز بودن اثر گرافیکی را داشته باشد.
دبیران ، خبرنگاران و گزارشگرانی که می خواهند کپشنی را سفارش دهند، باید برای خود آن تیتر روی کپشن وقت ویژه ای بگذارند و تیتری را انتخاب کنند که باعث جلب توجه شود؛ وگرنه داشتن یک متن طولانی روی کپشن نه تنها به القاء کمک نمی کند ( چون همان مطلب را گوینده خبر یا گزارشگر می گوید) بلکه یک چیز اضافه ای است. موقعی باید تیتری را روی اثر گرافیکی بیاوریم که نبودنش خلاء ایجاد کند و باعث کند شدن پیام رسانی شود.
نکته دیگر عادت های نگاه کردن ما ایرانی ها است که عموماً از بچگی یاد گرفتیم از بالا و راست شروع کنیم. مجری برنامه های غربی در سمت چپ می نشیند ولی در داخل مناسب است مجری سمت راست قرار بگیرد مگر در مواقعی خاص که رعایت نکردن این نکته خودش تاکیدی برای القاء مطلبی خاص باشد که باز همان تضادها و شکستن قواعد فنی کار می تواند به تاکید کمک کند.
مصطفی ملکی
آقای مهندس صادقی، لطفاً درباره مضامین و لوگرهای موقت و دایمی در خبر و تلویزیون توضیح دهید. این لوگرها در پخش تلویزیون چه جایگاهی دارند؟
مهدی صادقی
از وقتی که تعداد شبکه های تلویزیونی و روزنامه ها و مجلات زیاد شد، این بحث پیش آمد که لوگر مناسب تر یا آرم؟ ما به اشتباه بعضی از واژه ها برایمان جا افتاده است . واژه آرم به زمانی برمی گرد که رضاخان پایه های حکومت خود را مستحکم می کرد ، از این رو سراغ طراحان سوئدی رفتند تا نشان های دولتی و سلطنتی را طراحی کنند. مثل این قپه هایی که روی کلاه و شانه نصب می شد. سوئدی ها به آن نشانه های سلطنتی Arm of Coats The می گفتند. طراحان ایرانی که با سوئدی ها کار می کردند در تکرار این اصطلاح مشکل داشتند؛ بنابراین به طور اختصار آرم می گفتند و این اصطلاح در زبان ما باقی ماند. از طرف دیگر به هر آرمی که به صورت نوشتاری است ، لوگو می گویند.
وقتی نیاز داریم یک کد تصویری کوتاه و خلاصه به مخاطب بدهیم که با دیدن آن در واقع یک پیشینه از آن شبکه خاص یا هر چیز دیگر به یادش بیابد، از آرم یا لوگو استفاده می کنیم. آرم را در فارسی نشان یا نشانه و لوگو را به نامواره ترجمه کرده اند. وقتی در تلویزیون تعداد شبکه ها زیاد باشد، ممکن نیست بتوان یکصد آرم را به راحتی در رهن سپرد. بنابراین لوگو برای شبکه های تلویزیونی و بخش های خبری مناسب تر است یعنی آرمی که نوشتاری است و نوشتاری که حتماً خوانده شود. خُب حالا یک بحث دیگر پیش می آید که اگر قرار به نوشتار هست، یک فونت عادی بگذاریم. دیگر چرا به خودمان زحمت بدهیم و طراحی کنیم؟ در حالی که با طراحی لوگو می خواهیم جنسیت را نشان دهیم و بگوییم این لوگوی همان بخش خبری است که صرفاً ورزشی است یا … پس دیگر از فونت عادی استفاده نمی کنیم که فقط اطلاع رسانی می کند؛ بلکه علاوه بر اطلاع رسانی باید فضاسازی هم داشته باشیم. لوگوها باید دو ویژگی عمده داشته باشند.
اولین ویژگی عمده آنها بْعد تصویری است . یعنی از نظر تصویری ، حروف یکدست باشند.
ویژگی دوم خوانا بودن آن است. لوگو باید خیلی خوانا باشد و آنطوری که جا افتاده، چندان هم سلیقه ای نیست. ولی آن چیزی که من مدون کردم این است که اگر لوگویی بخواهد خوانا باشد، اولاً باید بتوانیم آن را صحیح بخوانیم. "سین" را "شین" ، "گاف" را "کاف" و "ز" را "ژ" نخوانیم. ویژگی دیگر این است که بتوانیم آن را سریع بخوانیم. لوگویی موفق است که با دو بار مرور چشم بتوان آن را خواند.
نکته دیگر اینکه وقتی از آرم و لوگو استفاده می شود، هیچوقت به صورت مستقل استفاده نمی کنند. لوگو را همیشه در کنار عناصر دیگر می آورند به همین دلیل در طراحی لوگو یک تیک بصری قرار می دهیم، یعنی قسمتی را با رنگ یا چیزهای دیگر برجسته می کنیم که در ذهن مخاطب حک شود.
در یک بسته خبری بعد از طراحی لوگو باید آرم استیشن بسازیم و بعد فرمتی برای زیرنویس تعریف کنیم و همینطور مسلسل . این تیک بصری به ما کمک می کند که همه این موارد تصویری با هم مرتبط و یکدست احساس شود.
مدیریت هنری اینجا کاربرد دارد. ما یک مدیریت هنری در مجله و روزنامه داریم که تقسیم کار می کند. چون در مجله صفحه آرایی تصویری، کاریکاتوریست ، طراح جلد و تصویرساز داریم که مدیر هنری ، حوزه کاری هر کدام را دقیقاً تعریف می کند ولی مدیریت هنری که در تلویزیون و در یک بخش خبری می آید ، دیگر تقسیم کار ندارد چون فقط یک گرافیست داریم. پس مدیر هنری کارش تقسیم کار نیست؛ بلکه باید فرمت ها را بسازد. یک فرمت کلی که همه موارد تصویری با آن ساخته شود و مخاطب خبر همه آنها را از یک جنس احساس کند.
مبحث دیگر آرم استیشن است. آرم استیشن همان کاری را انجام می دهد که تیتراژ در برنامه های نمایشی بر عهده دارد.
وقتی بحث اطلاع رسانی و فضاسازی پیش می آید، این کار بر عهده آرم استیشن است که حالا یا برای بخش های خبری یا برای خود شبکه تعریف می کنیم. اگر برای شبکه تعریف شود با این هدف است که هر وقت زمان های خالی در پخش داشتیم (مثلاً ممکن است ده ثانیه پِرت داشته باشیم تا برنامه بعدی شروع شود)، باکس های خالی را با آرم استیشن شبکه ، پر کنند.
اصلی ترین ویژگی اینها کوتاه بودن زمان است یعنی آرم استیشنی که در ابتدای خبر می آید، هدفش مثل یک زنگ اخبار است که زنگ بزند. آرم استیشن باید کوتاه و حداکثر 8 تا 10 ثانیه باشد. بحث دیگر فضاسازی آن است . آرم استیشن بخش خبری سیاسی با بخش ورزشی باید کاملاً متفاوت باشد چون هدف این است که در 4 یا 5 ثانیه به مخاطب بگوییم که با چه بخش خبری روبرو است. اگر من اخبار ورزشی را دوست ندارم، وقتی آرم استیشن بخش خبر ورزشی را می بینم، سراغ یک شبکه دیگر می روم. به هر حال تکلیف مخاطب باید با شروع آرم استیشن روشن شود.
مصطفی ملکی
آقای میرصادقی ، در بخش خبری یورونیوز کار جالبی را تحت عنوان Between دیدم. مثلاً در یک بخش خبری اگر پنج عنوان خبر داشته باشند و خبر چهارم راجع به تروریسم باشد، ده ثانیه کار گرافیکی نشان می دهند. اگر در یک بسته خبری 20 عنوان خبر راجع به تروریسم دارند، در خبر چهارم، یک کار گرافیکی نشان می دهند که بگویند بینندگان عزیز، ترور کار خیلی بدن است. کاربرد این روش در خبر خیلی برجسته شده است. لطفاً بیشتر در این مورد توضیح دهید. کمی نیز در خصوص کادربندی در گرافیک خبر و شناخت اجزاء تمرکز برای بیننده توضیح دهید.
شهرام حج میرصادقی
در خصوص آرم استیشن می خواستم اشاره بکنم به اینکه غیر از بحث خبر و اطلاع رسانی و بحث فضاسازی، اگر کتابی را شروع کنید و یکساعت بخوانید ، حتماً آرامشی لازم دارد بخصوص وقتی که آیتم های مختلفی (بویژه در خبر) باشد، حتماً شرایطی را لازم دارید که ذهنتان را آماده درک و قبول مطالب جدید کنید. یکی از عمده کارهایی که وله ها و آرم استیشن انجام می دهند همین است. وقتی یک کار خبری را انجام می دهید ، همیشه تصاویر به اندازه کار نیست یا اینکه مطالبی که شما می خواهید به صورت تصویری انجام دهید، خیلی منسجم نیستند. حتماً اینجا هم در بسته های خبری باید همه آیتم ها از هم تفکیک شوند.
بحث کادربندی را اینگونه شروع می کنیم که در هر کدام از مسائل فنی نیازمند رعایت ساختمان بندی کار به اضافه مبحث زیباشناسی هستیم. یعنی وقتی در خصوص کادربندی صحبت می کنیم، اولین بحث این است که کادربندی با اصول و قواعدی به عنوان کادربندی های ایستا یا غیرایستا یا پویا بر اساس نقاط طلایی و مستطیل های طلایی وضع می شود ول اثراتش خیلی متفاوت است. به عنوان مثال یک مستطیل طلایی دارای 5 نقطه اصلی است، یکی در مرکز و 4 نقطه هم در 4 طرف. اینها مشخصه هایی است که تصویربردار حتماً باید آن را بشناسد و به نوعی رعایت کند. نقاط طلایی بحث عمق و پویانمایی را می توانند مطرح کنند. هنگام پخش خبر، ماندگاری و قبول شخصیت همیشه در نقطه وسط است چون این نقطه وسط، سلیقه یا عادت بیننده و مخاطب و ثبات و استحکام و بسیاری از مفاهیم دیگر را پشت خودش دارد. در بحث کادربندی همان طور که گفتیم ورود به کادر، خروج از کادر، چپ ، راست می تواند مفاهیم ذهنی خاصی را القاء کند.
مورد دیگر Layout است. وقتی درباره تصویر تلویزیونی صحبت می کنیم و می خواهیم از استودیو مجازی استفاده کنیم، مجری باید قادر باشد لابه لای سوژه ها حرکت کند. استودیو مجازی این امکان را به ما می دهد وقتی که حرکت یا روی مجری فوکوس می کنیم، تصویر پشتش هم به همان نسبت فوکوس شود.
مصطفی ملکی
آقای عطارزاده ، باز هم استناد می کنم به مقاله ای که ابتدای بحث عنوان شد. در مقاله آمده بود وقتی نیروهای القاعده پاتک زده بودند، تعدادی از نیروهای آمریکایی را کشتند. نویسنده می گوید تصاویری که ما نشان می دادیم، یک کار گرافیکی بود و با یک فلش نشان می داد که نیروهای آمریکایی در حال پیشروی بودند تا با توجیه کشته شدن سربازان آمریکایی از بار منفی آن بکاهیم. می خواستم بدانم چگونه می توان این تکنیک ها را با رنگ و خط استفاده کرد و در مورد جذابیت و ضد جذابیت نیز بیشتر توضیح دهید.
جلال عطارزاده
چون تصویر خیلی گویا است و ارتباط را سریع برقرار می کند، اگر نیروهای نظامی نشان داده شوند که مسلح هستند و به سویی حرکت می کنند، مخاطب احساس می کند که اینها حضور دارند و عملی را انجام می دهند که عکس العملش برمی گردد به آن لطمات جانی و مالی که بیان شد. ولی وقتی از گرافیک استفاده شود و این نیرو را با فلش نشان دهد، فلش خیلی در ذهن مخاطب تاثیر می گذارد. اگر این فلش، فلش نازکی باشد که دارد خارج می شود و زود هم از بین می رود، مخاطب ایستایی را در آن نیروی نظامی نمی بیند ولی اگر تصویرش باشد، قدرت تجهیزات و اسلحه و نفرات مشخص می شود. گرافیک می تواند این طور شدت آن مواردی را که در ذهن مخاطب تاثیر سوء می گذارد، کم کند و آن مطلبی را که سفارش دهنده یا بخش خبری می خواهد، القاء کند.
مصطفی ملکی
آقای مهندس صادقی لطفاً در مورد اینفوگرافیک توضیح دهید.
مهدی صادقی
مبحث اینفوگرافیک که خلاصه شده Graphical Informational است، ترجمه شده به گرافیک خبر یا گرافیک خبری و با گرافیک در خیر فرق می کند. کجا از آن استفاده می کنیم؟ جاهایی که خبر آنقدر برای مخاطب جذابیت و تازگی دارد که اگر بخواهیم شرح و بسط و طول و تفصیل بدهیم، ممکن است مخاطب دلزده شود و سراغ یک بخش دیگر برود. اینجا از گرافیک استفاده کاملاً خبری می کنیم و در واقع عناصری کنار متن و نریشن قرار می گیرد و خود گرافیک به خبر تبدیل می شود. مثال واضح آن هم جریان یازده سپتامبر بود که وقتی این اتفاق افتاد، همه مردم یا شاید همه مردم دنیا از طریق رادیو، تلویزیون و اینترنت متوجه شدند که چنین اتفاقی افتاده است. بعضی روزنامه ها به این فکر افتادند که خُب روزنامه ما قرار است فردا صبح منتشر شود و این خبر از تب و تاب افتاده ولی شرح و بسط آن را کسی نمی داند. اگر یک گزارش بنویسیم و دو صفحه کامل روزنامه را پرکنیم، ممکن است مخاطب حوصله خواندن این گزارش دراز را نداشته باشد. آنها در صفحه اول روزنامه یک طرح دو ستونی کار کردند که کل داستان یازده سپتامبر را نشان داد. به این صورت که این هواپیما فلان ساعت آمد، به فلان جا خورد و چند دقیقه بعد اینجوری شد که منفجر شد و این اتفاق افتاد و ساختمان تکه تکه شده و فرو ریخت.
ظرف مدت 10 تا 15 ثانیه ، کل آن مطلب در ذهن مخاطب متصور می شود. جاهایی به گرافیک خبری نیاز داریم که لازم است زود اطلاع رسانی کنیم.
چنین اتفاقی در ایران هم رخ داد. چند وقت پیش ماجرای لاله و لادن بود که همه می گفتند باید اینها جدا می شدند. بعضی شبکه های خارجی، با اینفوگرافیک تلویزیونی متحرک به صورت سه بعدی دو سر را نشان دادند که این جداره باید از اینجا جدا شود در حالی که اگر این رگ پاره شود یکی می میرد و … ، اگر آن اتفاق بیافتد دیگری می میرد و کل اطلاعات در 12 ثانیه منتقل شد. دیگر نیازی نبود که ما در خبر کارشناسی بیاوریم که بگوید چه شد و گرافیک، اطلاعاتی را که در یک ساعت باید به مخاطب می دادیم ، در 12 ثانیه خلاصه کرد. اینفوگرافیک نیاز مخاطب را برطرف می کند. مخاطبی که تشنه دیدن این خبر است چون تاکنون ندیده و هر چه تصویر دیده توضیح و تکمیل خبر بوده است.
اما خطری هم اینفوگرافیک را تهدید می کند و آن اینکه اگر بخواهیم همه خبر را این گونه با تصویر نشان دهیم، جذابیت خبر از بین می رود و مخاطب احساس می کند کلیپ تماشا می کند. باید شناخته شود که آیا آن خبر خاص می تواند اینفوگرافیک شود یا خیر؟ اینفوگرافیک ترکیب واقعاً چفت شده ای از دبیر خبر، خبرنگار و سردبیر و تهیه کننده با گرافیست است.
مصطفی ملکی
آقای میرصادقی ، لطفاً در مورد هماهنگی صدا و گرافیک بیشتر توضیح دهید.
شهرام حاج میرصادقی
ما که معمولاً کار تصویر را انجام می دهیم شاید خیلی از این گفته خشنود نباشیم که صدا چیزی بالای 50 درصد تاثیرگذاری دارد. این بدین معنی نیست که تکنیک کار صدا بالاتر است؛ بلکه باید به توانمندی مدیا اضافه کنیم. یکی از کارهایی که صدا انجام می دهد، این است که بْعد جدیدی را اضافه می کنیم که تصویر در تمام اشکالش شامل آن نمی شود. به همین دلیل است که باید دقت و توجه خاصی به موضوع صدا شود. این تاثیرگذاری نسبت به همه تاثیرگذاریهایی که در تضادهای تصویر است ، می تواند متفاوت تر باشد و اصولاً خودش یک تضاد با تضادهای قبلی دارد.
وقتی در مورد صدا صحبت می کنیم، یک سازِ بخصوص و رنگ خاصی را می تواند داشته باشد. یک ساز بخصوص مفهوم خاصی را می تواند برای ما به ارمغان بیاورد. به همین دلیل باید توجه شود و به کمک آنها بحث صدا را به عنوان یک کامل کننده در کار قرار بدهیم.
مصطفی ملکی
آقای عطارزاده ، پیشنهاد مشخص شما این است که مثلاً یک سردبیر گرافیک یا سرپرست هنری داشته باشیم یا نه؟ منظورتان دکور و حتی لباس گوینده است؟ منظورتان را دقیق تر می فرمایید؟
جلال عطارزاده
پیشنهاد می شود مدیر هنری در کنار سردبیر یا حتی در شکل ایده آلش در کنار مدیر کل پخش اخبار در جلسات روزانه حضور داشته باشد و راههای تاثیرگذاری بهتر نکته ای که در آن روز یا در آن مقطع خاص می خواهند مانور بدهند را آن مدیریت هنری یا مشاور هنری طراحی کند. تهیه گزارشهای خبری، نوع فیلمبرداری ، نوع پخش گزارشها، کپشن ها ، وله ها و تمام چیزهایی که در پخش خبر استفاده می شود، باید یک یونیفورم کلی و سمت و سویی داشته باشد و همه با یک دید هدایت شده باشد. چون ممکن است در یک بخش، یک نفر بیاید و ایده ای را بدهد و گرافیست دیگر یا سردبیر دیگر همان ایده را طور دیگری انجام دهد و تناقض پیدا کند ولی مدیر هنری چون یک ارتباط تصویری را می خواهد برقرار کند ممکن است در یک بخش طوری طراحی کند و در بخش دیگر جور دیگر و این که در چه بخشی و چه ساعتی استفاده شود، خیلی مهم است.
مصطفی ملکی
آقای مهندس صادقی، ظاهراً نکته ای را می خواستید بیان کنید؟
مهدی صادقی
مدیریت هنری عامل تشریفاتی و اجرایی نیست. ما از نظر محتوایی سردبیر داریم که خبرها را انتخاب می کند ولی از نظر تصویری اینها را یکدست نکرده ایم. در بخش خبر ورزشی تیپ خاصی داریم، در خبر سیاسی تیپ دیگری داریم. مدیریت هنری است که باید هر کدام از اینها را یکدست کند . در خبررسانی باید فرم و محتوا یکی باشد . همان گونه که مثلاً خبر ساعت 18، خبر ورزشی است و هیچ مخاطبی انتظار ندارد از این بخش خبری، خبر سیاسی بشنود، باید از نظر تصویری هم یک تیپ خاص تصویری در این بخش خبری جا بیافتد.
مسئله دیگر آموزش است. ما آموزش را دو قسمت کردیم. یکی آموزش کوتاه مدت است که امروز کار می کنیم و هفته بعد باید نتیجه را ببینیم، دیگری آموزش دراز مدت است که برنامه ریزی می کنیم و بعد از شش ماه جواب می گیریم. در بحث آموزش می توان هدف گسترده تری هم در نظر گرفت. از این رو به سراغ شهرستانها هم رفتیم تا بسنجیم آنها چه کار می کنند و برای آنها هم برنامه ریزی آموزشی داشته باشیم.
مبحث دیگر Redesigning یا "طراحی دوباره" است که با وجود اینکه هفتاد سال از عمرش می گذرد، در تلویزیون ما هنوز باب نشده است. طراحی دوباره یک نیاز و ضرورت است. همانطور که ما هر چند وقت یکبار لباسمان را عوض می کنیم، در خبر هم مجبور هستیم فرمهای تصویری را دوباره طراحی کنیم. گاهی وقتها این کار می شود ولی به اشتباه، یعنی ما یک واژه دیگری داریم به نام Design New که کاملاً با Redisign متفاوت است. در Design New آن فرمت قبلی به هم می ریزد و فرم جدیدی ایجاد می شود.
دکتر ماریو گارسیا وقتی روزنامه Today USA را Redesign کرد، فقط شش ماه طول کشید تا تعداد ستونهای روزنامه را از هشت ستون به شش ستون تبدیل کند. اگر در بخش های خبری Newdesign بکنیم، یک سکته تصویری به وجود می آید که خوشایند مخاطب نیست.
مصطفی ملکی
این Redesign که شما فرمودید تا چه حد در جامعه شناسی مخاطب تاثیر دارد و ضرورتی دارد یا خیر؟
مهدی صادقی
ضرورت این قضیه را زمانی احساس کردیم که مخاطب ما هر روز سایت های مختلف را می بیند. مخاطب خبر می خواهد و تازه بودن را احساس می کند. در بخش های خبری که Redesign می کنیم، نمی خواهیم هویت قبل را عوض کنیم؛ بلکه می خواهیم لباسی تازه به او بدهیم که در ذهن مخاطب کهنه نشود و مخاطب نگوید که 4 سال است دارم این دکور را می بینم. از آنطرف هم یکدفعه نمی خواهیم تغییر دهیم؛ بلکه ذره ذره و کم کم این کار را انجام می دهیم تا مخاطب بتواند ارتباطش را با بخش خبری حفظ کند.
مصطفی ملکی
ممکن است در قالب چند مثال به صورت عملیاتی این مسئله را توضیح دهید؟
مهدی صادقی
به طور مثال در هر کار جدیدی که انجام می دهیم، یک مقدار اشکال فنی وجود دارد. من همان جا می توانم این اشکال را رفع کنم. مثلاً یک نقطه را پایین بیاورم. این کار یک نوع Redesign است.
قبلاً هر وقت می رفتیم شیر بگیریم شیشه های کوچک و بزرگ می دیدیم . شرکتی این شیر را در کیسه های پلاستیک ریخت و مخاطبان بیشتری جذب کرد. نتیجه این شد که همه شرکتهای تولید شیر به سمت شیر پاکتی رفتند. یعنی تولیدکننده شیر احساس کرد که مشتری با این کیسه پلاستیکی شیر راحت تر است. وقتی رقبای جدید به میدان می آیند مجبوریم اگر از آنها جلو نمی زنیم ، حداقل عقب هم نمانیم و یک Redesign کنیم. این هم به این شکل نیست که یکدفعه همه چیز را عوض کنیم.
گرافیک دنیا در عمر 150 ساله اش از همان اول بر اساس تصویرسازی جلو رفت و تصویرسازانه گرافیک را ارائه کرد. در گرافیک امروز دنیا می بینیم که تصویرسازی حذف شده است و گرافیک به جای اینکه به سمت تصویرسازی برود، به سمت دیزاین حرکت می کند یعنی حضور دیزاین قوی تر و پررنگ تر از تصویرسازی است. به همین دلیل در بخش های خبری تلویزیون های دنیا می بینیم که پیج لی آوت های خبری جای کپشن های خبری را گرفته اند.
چون سواد بصری مخاطبان در حال رشد است مجبوریم Redesign کنیم ولی خطری که Redesignرا تهدید می کند همان design New است. مبحث Redesign اگر در تلویزیون مخصوصاً در خبر جا بیافتد، خاطب آن سلسله و پیشینه را در ذهنش حفظ می کند که مثلاً این خبر دکورش اینگونه بود حالا از آن دکور فقط قسمتی مانده و احساس می کند که تولیدکنندگان خبر پا به پای سواد و دانشی که مخاطب خبر پیدا می کند، جلو می روند.
مصطفی ملکی
لطفاً در خصوص استفاده از لوگوهای موقت در خبر توضیح دهید.
جلال عطارزاده
علت استفاده از لوگوهای موقت این است که وقتی این لوگو یا آن آرم می آید، کل دریافت های قبلی مخاطب را راجع به آن خبر جمع بندی می کند و او دوباره منتظر می ماند تا خبر جدیدی در آن مجموعه داده شود. در مورد تغییر نکردن آن نیز در بحث Redesigning صحبت کردیم ولی همان مدیریت هنری می تواند این روند را کنترل کند و بازخورد آن را ببیند.
مهدی صادقی
در خصوص لوگوهای موقت یا لوگوی زمان دار ، چون در زمان خاصی مطرح می شوند رعایت چند نکته مهم است. اولاً ضرورت طراحی و بکارگیری آنها باید اساسی باشد نه اینکه برای هر اتفاق کوچکی یک لوگوی زمان دار بزنیم. این کار جلوه لوگوهای مهم را از بین می برد. دوم اینکه لوگوی زمان دار نباید بیش از یک روز ، دو روز یا یک هفته طول بکشد و در ذهن مخاطب جا بیافتد.
مورد سوم هم بخش مفهوم ساز بودن آن است و قطعاً باید از جنس لوگوی همان شبکه باشد.
مصطفی ملکی
از همه آقایان که در این میزگرد شرکت کردند ، تشکر می کنم.
اینفوگرافیک و کاربردهای خبری
مهدی صادقی
واژه اینفوگرافیک (Graphic Info) اختصار Graphic Informational است که آن را "گرافیک خبری" ترجمه کرده اند. البته باید توجه داشت که اینفوگرافیک یا "گرافیک خبری" با "گرافیک در خبر" متفاوت است. در خبرهای مکتوب روزنامه ها و خبرهای ترکیبی تلویزیون همیشه از گرافیک استفاده می شود اما هر اثر گرافیکی که در خبر مورد استفاده قرار می گیرد، اینفوگرافیک نیست. اگر گرافیک ابزار اصلی ارسال و انتقال خبر باشد، به آن اینفوگرافیک می گوییم ولی اگر کار گرافیک صرفاً برای توضیح یا توصیف بیشتر و یا تکمیل و حتی تزیین خبر به کار رود ، واژه اینفوگرافیک برای آن مصداق پیدا نمی کند. از اینفوگرافیک معمولاً در خبرهایی استفاده می شود که چند ویژگی ذیل را داشته باشند:
الف ) قابلیت مصور شدن
موضوع خبر باید به نحوی باشد که بتوان آن را به زبان تصویر ترجمه کرد به طوری که نه تنها از اصالت کار کاشته نشود؛ بلکه مصور شدن به فهم سریع آن منجر شود.
ب )فوریت خبر
همه خبرها در ظرف زمان کوتاهی تعریف می شوند اما گاهی اوقات با خبرهایی سروکار داریم که مخاطبان از کلیت آن مطلع شده اند و حالا باید اطلاعات بیشتر را سریع تر به آنان انتقال داد. طبیعی است که تحلیل های بلند از حوصله مخاطب خارج است و اینجاست که اینفوگرافیک می تواند بیشترین اطلاعات را در کمترین زمان به بهترین نحو منتقل کند.
ج ) مخاطبان عام
خبری که مخاطبان خاصی دارد، نیازی به اینفوگرافیک ندارد؛ چرا که مخاطبان خاص می توانند و فرصت دارند که تحلیل های غیرمصور را ببینند و بشنوند اما مخاطبان عام چنین انگیزه ای ندارند. (صادقی ، جزوه آموزشی، 47)
با ذکر سه مثال شاید این مبحث بهتر روشن شود.
مثال اول مربوط به حادثه یازده سپتامبر است. در کمتر از دو سه ساعت، پس از این حادثه تقریباً همه مردم از کلیت ماجرا باخبر شدند. اینکه دو هواپیمای مسافربری به برج های دوقلو اصابت کرده اند و پس از ساعتی هر دو ساختمان فرو ریخته اند. اما هنوز سوال هایی در اذهان مردم باقی مانده بود مثلاً اینکه چگونه برخورد این هواپیما باعث ریزش برج ها شده بود یا اینکه چه طور شد که این حادثه رخ داد و خیلی سوالات دیگر می شد تمام سوالات را با مقاله ای طولانی پاسخ داد و یا در گزارش های بلند تلویزیونی ، کل ماجرا را به مخاطبان اعلام کرد اما اینها زمان زیادی را برای تولید و انتقال آن به مخاطبان نیاز داشت. اینجا بود که اینفوگرافیک قدرت خود را ثابت کرد. طرحی در اندازه دو ستون در صفحه اول روزنامه Today USA قرار گرفت. در این طرح دوستونی، نمایی از برج های دوقلو طراحی شده بود و نشان می داد که چگونه پس از برخورد هواپیما با ستون فولادی که در مرکز این برج ها قرار داشت ، ذوب شدن این ستون های فولادی، باعث فروریختن تمام طبقات این برج ها شد. هر مخاطبی با هر میزان سواد و تحصیلات می توانست در کمتر از بیست سی ثانیه به کل ماجرا پی برد. در حالی که گزارشگر درجه یک همان روزنامه هم نمی توانست به این سرعت ماجرای فرو ریختن برج ها را شرح دهد.
مثال دوم ماجرای خواهران دوقلوی ایرانی ، لاله و لادن است . سوژه مشترک تمام بخش های خبری تیر ماه گذشته در کشور، همین ماجرای جداسازی دوقلوها بود و تقریباً همه می دانستند که قرار است کاسه سر آنها از هم جدا شود اما این جداسازی چگونه باید انجام می شد؟ آیا نتیجه موفقیت آمیز خواهد بود؟ و چندین سوال دیگر .
باز در این مورد هم می شد گزارش های مفصل و طولانی تولید کرد. میزگرد مشترکی با حضور پزشکان معالج ترتیب داد تا جزییات این عملیات پزشکی را برای همگان شرح دهند. اما انصاف بدهید که چنین برنامه های طولانی با حوصله همه مخاطبان سازگار نیست. باید برای وقت مخاطب ارزش قایل شد. اینجا هم اینفوگرافیک توانایی خود را بروز داد و البته باز هم رسانه های خارجی زرنگ تر از خود ما عمل کردند. یکی از شبکه های تلویزیونی در امریکا با ساخت یک اینفوگرافیک بیست ثانیه ای که به صورت سه بعدی و متحرک ساخته شده بود، نشان داد که چه طور باید عمل جراحی انجام شود و تمام راههای پیش روی این عملیات را به وسیله تصویر نشان داد. به طوری که پاسخ مناسبی بود برای سوالات مخاطبان ، آن هم با صرف کمترین وقت.
مثال سوم مربوط به ماجرای کشته شدن عدی و قصی، پسران صدام حسین است که دو ماه پیش رخ داد. خبر خیلی داغ ، تازه و سوال انگیز بود : "پسران صدام کشته شدند".
شرح این ماجرا و طول و تفصیل آن باز هم از حوصله مخاطبان خارج بود. باید راه دیگری برای آن می یافتند. مجله تایم در این راه جلوتر از بقیه عمل کرد. طراح این مجله با ترسیم اینفوگرافیک این خبر، به راحتی به تمام پرسش های بی پاسخ، پاسخ داد. او نشان داد که نیروهای آمریکایی چطور محل اقامت آنها را محاصره کردند، چگونه شلیک کردند، پسران صدام چه کردند و بالاخره چه طور شد که پس از این همه تبادل آتش، باز هم جنازه آن دو تقریباً سالم به دست آمد. حتی در این طرح جهت شلیک گلوله ها مشخص شده بود که دقیقاً با تصاویری که از جنازه آن دو به نمایش درآمد ، مطابقت داشت.
اینفوگرافیک ریشه در گرافیک آموزشی سال های دور دارد. از زمانی که گرافیک در خدمت آموزش های بصری قرارگرفت تا بتواند فراتر از مرزهای جغرافیایی و زبان های نوشتاری حرکت کند. کمپانی های بزرگ دنیا که محصولاتشان در سراسر جهان عرضه می شد، کتابچه ها و کاتالوگ هایی را برای راهنمایی استفاده از این محصولات تهیه می کردند تا مصرف کننده طرز کار با آن را بداند. (صادقی، 1379، 183) به طور مثال وقتی دوربین عکاسی Canon ساخته شد تقریباً در سراسر جهان مشتری هایش را پیدا کرد. حالا برای اینکه کاتالوگ این دوربین برای همه مردم دنیا قابل استفاده باشد، لاجرم باید به زبان تصویر که زبانی بین المللی و همگان است ارائه شود. اینجا بود که گرافیک کار آموزش را هم بر عهده گرفت. یعنی به وسیله طرح وگرافیک برای خریدار دوربین Canon نشان داده بود که چه طور فیلم را داخل دوربین قرار دهد، چه طور فیلم را از دوربین خارج کند و یا چه طور نورسنجی کند. همه این دستورالعمل ها از طریق طراحی گرافیک صورت می گرفت. این کاتالوگ ها و بروشورها نخستین استفاده های آموزشی از گرافیک نوین دنیا بود که بعداً این قبیل آموزش ها در خدمت پزشکی ، مهندسی ، نظامی ، دریانوردی و … قرار گرفت.
اولین حرکت های اینفوگرافیک تلویزیونی مربوط به زمانی است که کاربرد طراحی گرافیک در بخش ها و شبکه های تلویزیونی جدی شد. یعنی بعد از دهه پنجاه میلادی اما اینفوگرافیک مطبوعاتی سابقه ای بس طولانی تر داشت و حتی به زمان های قبل از اختراع عکاسی برمی گردد.
نقطه عطف اینفوگرافیک تلویزیونی از زمانی شروع شد که دو طراح آمریکایی به نام های "بیلی پیتر" و "اد سولیوان" شرکت مشترکشان را بنا نهادند که به نام "پیتر سولیوان" معروف شد. (145 1998, Communication-Arts-Magazine,) این اتفاق در 1987 رخ داد و از آنجایی که این دو با هم و تحت همین نام کار می کردند ، این اشتباه برای خیلی ها پیش آمد که "پیتر سولویان" یک نفر است و بعضاً در برخی منابع فارسی او را به عنوان "پدر گرافیک خبری" می نامند که اگر این طور باشد (که مسئله جای تامل و تحقیق بیشتر دارد) باید آنها را "پدر گرافیک خبری" نامید. (شکرخواه ، 1379 ، 1)
■■ منابع: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- شکرخواه ، یونس . مقاله "چند نکته درباره گرافیک خبری" ، جهت اطلاع (خبرنامه انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران) ، شماره 12، مرداد 1379.
2- مجله صنعت چاپ ، شماره 192 ، آذر ماه 1377.
3- صادقی ، مهدی. جزوه آموزشی آشنایی با مبانی گرافیک خبر. کمیته آموزشی شورای گرافیک معاونت سیاسی صدا و سیما.
4- صادقی ، مهدی . تحلیل شیوه های کاربری گرافیک در تلویزیون ایران ، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس ، 1379
5- گفت وگو با جلال عطار زاده ، روزنامه انتخاب ، شماره 1094 ، 14 بهمن 1381.
6- Communication-Arts-Magazine, V.40, Mar/Apr. 1998, p.146-153.
کارکرد رنگ در گرافیک خبری
گردآوری: اداره کل پژوهش حوزه سیاسی صدا و سیما
مقاله حاضر با توجه به تاثیرگذاری ویژه ای که رنگ ها در خبر و برنامه های سیاسی دارند. پس از تعریف فرم و عناصر آن ، به روانشناسی و نقش رنگ ها در برنامه های تلویزیونی بویژه خبر می پردازند.
فرم
فرم یا شکل ، عبارت از مجموعه ای واحد، کامل و زنده (ارگانیک) است ، روش و سبکی است که با ایجاد هم آهنگی میان عناصر، شخصیت ممتاز و یگانه ای به مجموعه بخشیده است.
عناصر تشکیل دهنده فرم
هنرمندان برای آفرینش هر اثر هنری ادراک خاص خود را به وسیله عناصر محسوس و عینی خلق می کنند. برای تحقق این هدف، جهان خلقت، تمام عناصر بی شمار خود را در برابر هنرمندان به نمایش گذاشته است تا آنها به انتخاب خویش از این عناصر بهره گیرند.
این عناصر برای ایجاد هر اثر هنری متفاوت است اما چند عنصر ثابت در این آثار هستند که عبارتند از نقطه، خط، سطح ، حجم، کادر، بافت یا زمینه، سایه روشن ، نور، رنگ ، حرکت و فضا.
هنرمند برای رسیدن به هدف از فرم کمک می گیرد و متناسب با ذوق و توان حرفه ای خود آنها را انتخاب کرده و در آثار خود متناسب با نیازهای جامعه بکار می گیرد.
نقطه
در هند عنصر از برخورد دو خط متقاطع پدید می آید و بْعد ندارد اما در هنرهای تجسمی اثر هر چیزی را روی صفحه، نقطه می نامیم. مانند اثر نوک قلم ، اثر نوک انگشت و …
نقطه ممکن است دارای شکل هندسی (مثل مربع و دایره) و یا غیرهندسی باشد. وقتی به نقطه فکر می کنیم، اغلب شکل عدد صفر مجسم می شود.
زمانی که یک نقطه در محدوده ای ایجاد می شود ، تناسب نقطه در محدوده پیش می آید. هنگامی یک نقطه در محدوده، نقطه میانی یا نقطه تعادل است که از وصل کردن خطوط اصلی محدوده بدست آید. اگر نقطه را از این محل به سمت بالا و پایین حرکت دهیم، سبب القاء سبکی و سنگینی می شویم. در بالای کادر احساس سبکی و در پایین حس سنگینی را منتقل می سازد و البته مفاهیم توازن، حرکت ، خروج ، سایه ، روشن ، تجمع و پراکندگی را نیز با نقطه یا نقاط هم اندازه یا مختلف می توان نشان داد.
خــط
خط عنصری یک بعدی است که مهمترین خصوصیت آن طول است. دارای جهت و حرکت می باشد. دو نقطه ، مبداء و انتهای یک پاره خط را مشخص می کنند. به عبارت دیگر از دو نقطه در صفحه خطی می گذرد که سیر حرکت را از نقطه ای به نقطه دیگر نشان می دهد. فاصله بین روشنی و تاریکی و فاصله بین دو صفحه را نیز خط می نامیم.
خطوط انواع مختلفی از جمله افقی ، عمودی ، منحنی ، شکسته و مایل دارد. هر یک از خطوط نام برده ، احساسها و تاثیرات مختلفی را در بیننده ایجاد می کنند. به طور مثال خط افقی نمایشگر آرامش و فعالیت نکردن و یا خط مایل نمایشگر متعادل نبودن ، بی ثباتی و هیجان است.
از خط نیز می توان برای بیان مفاهیم توازن ، تعادل ، سایه، روشن ، و ریتم استفاده کرد.
دو مورد در رابطه با خط این است :
1- خط اتصال دهنده ، رابطه ، نگهدارنده محیط یا محدود کننده و یا قطع کننده است.
2- شکل دهنده سطح.
خط دارای مفهوم دیگری نیز می باشد و این مفهوم دیگر نوشته یا تصویر است. در این صورت خط زینتی است که بر سطحی لغزنده و دارای جنبش و حرکت است و می تواند کلفت یا نازک، محو یا روشن، ظریف یا خشن نیز باشد.
با توجه به مطالب فوق می توان اذعان کرد که هنرمند برای دستیابی به اهداف خود، می تواند در آثارش از انواع خطوط بهره برده و هر یک را به منظوری به کار گیرد.
ســطح
عناصری را که دارای دو بعد طول و عرض هستند، سطح می نامند و به تعبیری دیگر لایه یا پوسته روی هر حجم که ضخامت نداشته باشد سطح تعریف می کنند.
سطح از نظر شکل به دو دسته سطوح هندسی و غیرهندسی تقسیم می شود. سطوح هندسی شامل مربع، دایره ، مثلث و لوزی و … و سطوح غیرهندسی اشکالی از سطح را گویند که نظم نداشته باشد. مانند اشیاء موجود در طبیعت.
برای سطوح انواعی مانند صاف و مسطح بودن ، پستی و بلندی و پیچیدگی را می توان نام برد. به عنوان مثال سطوح صاف مثل سطح میز، کف خیابان و سطوح پست و بلند مانند سطح امواج دریا، کوهها و سطوح پیچیده مثل سطح روی مته است. از کنار هم قرار دادن خطوط و نقاط نیز می توان سطحی را بوجود آورد.
حجــم
حجم دارای سه بْعد طول و عرض و ارتفاع (عمق) است. مانند گلدان ، میز و صندلی و …
هنگامی که بتوان بْعد سوم جسمی را لمس کرد آن جسم دارای حجمی واقعی است و اگر این بعد سوم وجود نداشته باشد، حجم مجازی ایجاد شده است. به طور مثال در نقاشی و عکاسی یا فیلم برداری بْعد سوم وجود ندارد؛ بلکه به وسیله فنون دیگر از قبیل سایه ، روشن ، پرسپکتیو حجمی مجازی برای آن خلق می شود.
احجام نیز مانند سطوح به دو دسته هندسی و غیرهندسی تقسیم می شوند.
حجم های غیرهندسی می توانند به حالت مایع، گاز، بخار و فضای محصور بین دیوارها و یا از حرکت سریع و چرخش مجموعه ای از خط و سطح و نقطه بوجود آیند.
کــادر
در هنرهای تجسمی کارد، مرزی است که هنرمند را به سبب انتخاب فرم مورد نظر از محیط پیرامون برمی گزیند، و می توان گفت تمام آثار هنری ابتدا از این نظر سنجیده می شوند؛ کادر همان دید و نگاه هنرمند و آن چیزی است که او را از افراد عادی جدا ساخته و نگاه حساس و زاویه دید او را به نمایش می گذارد.
بافت یا زمینه
اشیای مختلف دارای بافت های گوناگون هستند. چگونگی رویه سطح را بافت می نامیم. بافت ها می توانند قابل لمس مانند بافت کاغذ و سمباده یا غیرقابل لمس مثل بافت حروف چاپی کتاب باشند. از نظر بصری بافت انواع نرم، زبر و صیقلی را شامل می شود. این تعریف را می توان تعمیم داد یعنی بافت می تواند چگونگی سطوح یک فضا نیز باشد.
سایه و روشن
سایه روشن عبارتست از درجات روشنایی و تاریکی، به عبارت دیگر از سفیدی شروع شده و به سیاهی ختم می شوند. نور ممکن است از منبع نوری مصنوعی گرفته شده باشد یا از طریق رنگ ها یا خطوط یا از نقاط بوجود آمده باشد یعنی استفاده از رنگ های روشن و تیره و خطوط نازک و کلفت.
اگر روشنایی از نور روز گرفته شود، در ساعات مختلف متفاوت خواهد بود اما نور مصنوعی این امکان را خواهد داد که فضاهای مختلف با معانی گوناگون ایجاد شود. نورها با ایجاد سایه روشن های متفاوت، معانی خاصی می دهند. به طور مثال سایه روشن ایجاد شده از نوری کم ، ایجاد فضایی اسرارآمیز و وحشتناک می کند یا تمرکز شدید نور در نقطه ای از کادر و وجود تضادهای شدید، حالتی شاعرانه به اثر می بخشد. این سایه روشن ها سبب ایجاد حجم و سطح نیز می شوند.
نـــور
نور یکی از اساسی ترین و ضروری ترین پدیده ها در زندگی است؛ چرا که از طریق نور طبیعت و اطراف را می بینند و آنها را از هم باز می شناسند.
نور به ایجاد سایه روشن ، حجم و فضا در هنرهای تجسمی که عمق در آن قابل لمس نیست و یا دارای بْعد مجازی است کمک می کند.
نور از نظر فیزیکی در خط مستقیم حرکت می کند.
نور از دو منبع مختلف قابل تولید است . یکی نور خورشید و دومی نور مصنوعی انواع لامپها که برای مصارف مختلفی ساخته می شوند. نور خورشید، نوری است پراکنده در حالی که نورهای مصنوعی متمرکز هستند.
همین پدیده شگرف کمک می کند تا رنگها را دید و نیز سبب کشف رنگ گردید. نیوتن با تاباندن نور به یک منشور ، رنگ ها را شناسایی کرد. بدین ترتیب نور به کمک انسان آمد تا او رنگ را که عنصری نشاط بخش و آرام بخش است ، بیابد.
رنــگ
رنگ عنصری خبردهنده بوده و به عنوان یک عامل ارتباطی عمل می کند. رنگین کمان به عنوان پدیده ای رنگی با آمدنش خبری از طراوت و پاکیزگی هوا می دهد.
رنگ از سه صفت ویژه یعنی ظاهر رنگ ، ارزش و شدت آن و همینطور از خاصیت سردی و گرمی برخوردار است. رنگ عمق را نیز نشان می دهد و همین امر به ما کمک می کند در فضاهای مورد نظر از رنگ ها بهره مند شویم.
* ظاهر رنگ : نام رنگ مورد نظر است . مثل آبی ، قرمز و …
* ارزش : عبارت از مقدار نوری که بر طبق قواعد سایه روشن به تاریکی تابانیده اند. این نور از روشنی شروع شده و به تیرگی ختم می گردد. مثل سبز روشن و سبز تیره.
* شدت : به معنی ضعف و قدرت رنگ و به حد اشباع رسیدن رنگ یا خلاف آن مانند زرد تند و زرد ملایم و بسیار ملایم.
رنگ ها از زوایای گوناگون اصلی، گرم و سرد، زنده و مرده، تیره و روشن ، مکمل و تضادشان بررسی می شوند و هر یک دارای تعریف خاص خود هستند. این تعاریف ویژگیهای خاصی را برای هر رنگ قایل می شود و با استفاده از این ویژگی ها می توان مجموعه ای از تصاویر یا نقوش رنگی را در کنار هم جای داد طوری که زیباترین و پیام دهنده ترین ترکیب را داشته باشد.
رنگ های اصلی
سه رنگ آبی ، قرمز و زرد را رنگ های اصلی می نامند. این رنگ ها غیرقابل تجزیه هستند و از ترکیب آنها می توان دیگر رنگ ها را فراهم کرد. مانند زرد + آبی = سبز
رنگ های گرم
قرمز ، زرد ، نارنجی ، قهوه ای و صورتی جزو این دسته به حساب می آیند. در حقیقت طول موج نور قرمز بسیار به اشعه ماوراء بنفش که منشاء انتقال گرماست نزدیک است.
تاثیر رنگ های گرم را می توان به جریان مذاب گدازه های آتشفشان تشبیه کرد. این دسته از رنگ ها نشان از تهاجم و تحریک داشته و توجه برانگیز نیز هستند و به تعریف دیگر خودنما هستند.
همنشینی این رنگ ها زنده و غنی جلوه می کند.
رنگ های سرد
این دسته از رنگ ها طیف سبز تا بنفش را که حاوی آبی و سایه های خاکستری است، شامل می شود. این رنگها در نقطه مقابل رنگهای گرم قرار می گیرند؛ چرا که این رنگها متابولیسم بدن را کند می کنند و در نتیجه از نظر حسی نگاه کردن به این رنگها احساس سردی و خنکی به ما می دهد.
رنگ های زنده
رنگهای زنده در کنار هم(چه گرم و چه سرد) مانند عده ای آدم هستند که در محفلی همه با هم به طرزی جدی درباره مطلبی واحد بحث می کنند. این رنگها اغلب در اسباب بازی یا لباس بچه ها کاربرد دارد و سلامت و شادابی و انرژی آنها را نشان می دهد.
رنگ های مرده یا کدر
این رنگ ها از ترکیب خاکستری با رنگ های پایه به دست می آیند. تمایل ما به رنگ های زنده بیشتر از رنگ های مرده است زیرا این رنگ ها مبهم و رمزگونه هستند و هیجان هر چیزی را کاهش می دهند. رنگ های بی روح برای القاء فکر و رویا کاربرد داشته و در کنار یک رنگ زنده تاثیر مطمئن تری دارند.
رنگ های تیره
این دسته از رنگ ها نقطه مقابل رنگ های روشن هستند و از ترکیب مقداری رنگ سیاه با رنگدهای پایه به دست می آیند.
رنگ هایی مثل قرمز تیره ، سبز تیره و یا آبی تیره احساسی از بزرگی و قدرت و فرادستی را منتقل می کنند که مناسب پوشاک مردانه و لباس های رسمی است و به اثاثیه موجود در فضا قدمت و ارزش می دهد. تاثیر این رنگ ها هنگامی که در بین گروهی رنگ روشن باشد به نهایت خود می رسد.
رنگ های روشن
این رنگ ها از افزودن سفید به رنگ های پایه به دست می آیند. این رنگ ها ملایم، لطیف و رویایی بوده و سردی و گرمی آن تاثیری در بازتاب آن ندارد.
رنگ مهاجم قرمز اگر با سفید ترکیب شود، رنگی ملایم به ما می دهد که پیامی دل نشین خواهد داشت در طراحی داخلی ، این رنگ ها دل گیری فضا را کاهش می دهد و همچنین در بکاربری لباسهای زنانه شخصیتی آرام و ملایم به صاحب خود می دهد.
این دسته بر خلاف رنگ های ت تند پیامی کوبنده را القاء نمی کنند؛ بلکه از همنشینی رنگی از این دسته با رنگ های تیره ، مفهومی از معصومیت این رنگ خواهیم داشت.
رنگ های مکمل
قرمز و سبز، زرد و بنفش ، نارنجی و آبی رنگ های مکمل هم هستند. اگر این رنگ ها کنار هم قرار گیرند یکدیگر را عمیق تر جلوه می دهند و در نتیجه تضاد شدید یا درخشش را القاء می کند. این رنگ ها در دایره رنگ مقابل هم قرار گرفته اند. از ترکیب این رنگ ها با هم خاکستری حاصل می شود.
تضاد یا تباین رنگ
رنگ هایی که در طبیعت وجود دارد به طریقی از هم شناخته می شوند که به آنها تضاد یا تباین می گویند. این تضاد در همنشینی رنگ ها برای رساندن پیام کمک می کند.
1- تضاد رنگ : تضاد رنگ های اصلی ساده ترین تباین است. مثل تفاوت قرمز و آبی
2- تضاد تاریکی و روشنی : هر رنگ با ترکیب شدن با سیاه و سفید، به درجاتی از روشنی یا تاریکی می رسد که تفاوت بوجود آمده از آن را تضاد می نامند. مثل تضاد سبز روشن و سبز تیره
3- تضاد یا تباین سرد و گرم
4- تضاد مکمل
5- تضاد همپایه یا همزمان : این تضاد درباره اثر رنگ بر روی اعصاب بینایی بحث می کند. یعنی هر رنگی را که می بینیم، رنگ مکمل خود را در چشم می طلبد. مثلاً وقتی به یک قرمز نگاه کنیم و بلافاصله به یک زمینه سفید، رنگ مکمل قرمز یعنی سبز را خواهیم دید.
با توجه به توضیحات ارایه شده می توان گفت که بعد از شناخت رنگ ها همنشینی و ترکیب آنها دارای اهمیت خواهد بود. منظور از همنشینی ، انتخاب رنگ ها به منظور قرارگیری در کنار یکدیگر است، به طوری که هماهنگی و ارتباط تصویری را در خود داشته باشد؛ چرا که در رنگ نیز مانند خط و سایه روشن هماهنگی و ارتباط وجود دارد و این ارتباط و تعادل رنگی است که بیننده را به سوی خود می کشد.
به طور مثال نقش یا تصویری که با رنگ های نزدیک بهم شکل گرفته و رنگ آمیزی شده باشد، یک نوع احساس آرامش و صفای هماهنگ را به ما انتقال می دهد ، ممکن است چنین نقشی به نظر ضعیف و بی رنگ بیاید. در این صورت یک رنگ مکمل لازم است تا تضادی ایجاد نماید و زندگی و جنبش را برساند. از طرفی اگر نقش یا تصویری از همنشینی رنگ های مکمل تشکیل شده باشد، غالباً برای تعادل بخشیدن به تعارض ایجاد شده از این رنگ ها ، در بعضی مناطق رنگ های به هم نزدیک را به کار می برند.
البته باید توجه کرد که در این میان انتخاب رنگ ها به دست هنرمند است او برای بیان احساس و اندیشه خود رنگی را برمی گزیند. انتخاب رنگ ها به شخصیت هنرمند و موضوع در دست تهیه او بستگی دارد. پس میان هنرمند و تئوری های شناخت رنگ و تاثیرات همنشینی و ترکیب آنها رابطه ای تنگاتنگ برقرار است.
اکنون برای نمونه ترکیبهایی معرفی می شود.
ترکیب های تهاجمی
در ترکیب تهاجمی، رنگ قرمز همیشه تاثیرگذارتر است و حرف اول را می زند و رنگ هایی مانند بنفش و قهوه ای را در اطراف خود محو می کند. قرمز فرمان دهنده است، برجسته تر و نزدیک تر دیده می شود. رنگ قرمز بیننده را مجذوب می کند و نارنجی و زرد اطراف آنها، آن را تکمیل می کند.
ترکیب های آرام
وقتی توجه خود را به اطراف یک موضوع جلب کنیم، از این ترکیب استفاده می شود. این ترکیب ها راستگو و منصف هستند و نقطه مقابل ترکیب های تهاجمی است. یعنی با این ترکیب نیازی به تاکید روی چیزی ندارد.
رنگ های سرد و روشن و سایه هایی از صورتی و آبی کم رنگ برای این منظور ایده آل است. در این ترکیب ها تمام مجموعه به صورت کلی دیده می شوند و هیچ ارجحیتی در جزییات وجود ندارد و بیانی آرام و عمیق دارد. فضاهای پهناور و خطوط کند و با انحنای ملایم بر آرامش رنگ می افزاید. این تصاویر هرگز چشم و ذهن را خسته نمی کند و تکراری نیز به نظر نمی رسد.
ترکیب های خون گرم و مهیج
در این ترکیب بندی، رنگ های متضاد و به ویژه قرمز نقش اول را بازی می کنند. از این ترکیب ها انتظار یک حرکت و واکنش است. این ترکیب مخصوص فضاهای بسته بوده و استفاده از رنگ های غیرمعمول که در طبیعت معمولاً کنار هم دیده نمی شود مانند قرمز و سبز تیره ، قرمز و قهوه ای و … القاء یک فضای غیرعادی می کند که به قصد بالا بردن آمادگی، برای درک یک لحظه ویژه آفریده شده است. این ترکیب را می توان دکوراتیو نامید.
ترکیب خون سرد و طبیعی
در این ترکیب از رنگ های تیره و خاموش که حالتی از یکنواختی می آفریند، استفاده می شود. این ترکیب هیچ پیام ویژه ای را به بیننده انتقال نمی دهد و گویا مجموعه ای با این ترکیب نیاز و اهمیت تحرک و درخشندگی را می رسانند یا بکارگیری رنگ زنده و مهیج در کنار این ترکیب، البته به اندازه ای که تاثیر محیط مورد نظر را از بین نبرد، اهمیت رنگ زنده را منتقل می کند.
ترکیب منطقی سرد
این ترکیب برای نشان دادن احساسی از بی میلی، نفرت و سرما است و برای تجسم دست ساخته های بشر که احساس نامطبوع بیگانگی و بی هویتی و تحمیل را در انسان بیدار می کند، ایده آل است. البته همین رنگ ها در کنار هم می تواند مفهومی دیگر داشته باشد مثلاً بکارگیری آنها در فضایی بهداشتی طراوت و نظافت را یادآور می شود. در اینگونه از ترکیبات مقدار کمی رنگ گرم و خصوصاً بنفش و آبی تعادلی منطقی به وجود می آورد.
ترکیب های زنانه
در این ترکیب استفاده از رنگ های ملایم و نرم کننده ضروری است و ما را از بکارگیری رنگ های خاموش و یکنواخت بر حذر می دارد. صورتی ملایم و زرد کم رنگ تا قرمز، طلایی، مشکی و بنفش، رنگ های مناسب ترکیب های زنانه است.
همنشینی رنگ ها:
رنگ زرد
این رنگ روی زمینه ارغوانی جلوه خود را از دست داده و به سبز متمایل می شود و روی زمینه بنفش قرمز به شدت خودنمایی می کند. رنگ زرد روی قرمز، پرسروصدا، بشاش و دارای زرق و برق می شود و روی زمینه سیاه، بسیار روشن و واضح و نیرومند عمل می کند.
رنگ قرمز
این رنگ روی رنگ لیمویی، تاریک به نظر رسیده و قدرت آن را ملایم می کند و این نفوذ قدرت زرد است که قرمز را به این صورت می کند ولی روی زمینه سبز آبی جلوه و درخشندگی فوق العاده پیدا کرده و نشان از آتش دارد. همین رنگ روی ارغوانی تیره اثری آرام و خاموش دارد و حرارت و گرمی آن آرام می شود. قرمز روی بنفش نیز از شدت تابش و التهابش کم می شود. این رنگ روی زمینه زرد سبز ، چشم خیره کرده و روی نارنجی ، سوخته و تاریک به نظر می رسد. اگر نارنجی تیره را زمینه قرار دهیم، قرمز روی آن حالتی ملتهب، خشک و گرم خواهد داشت. قرمز روی زمینه سیاه به طرف قرمز نارنجی رفته، شرور و فاتح یافته به نظر می رسد و تضاد خود را با سیاه آشکار می کند.
رنگ آبی
این رنگ روی زمینه زرد تاریک و برعکس، روی سیاه می درخشد و روشن تر به نظر می آید. روی زمینه بنفش نیز تیره و تاریک به نظر می رسد و رنگی حقیر و ناتوان می شود. برای بهبود این وضع بنفش را باید تیره تر انتخاب کنیم. آبی روی قهوه ای تیره، قدرتش افزون و جاندار، و روی سبز به قرمز متمایل می شود.
رنگ سبز
در ترکیب با خاکستری احساس جوانی و نیروی بهاری بوجود می آورد و با خاکستری تیره رو به زوال می رود. سبز متمایل به زرد در کنار نارنجی شدیدترین اثر خود را دار و رنگی فعال می شود. اگر رنگ سبز به آبی متمایل شود، حالت روحانی آن افزایش می یابد.
رنگ نارنجی
این رنگ در ترکیب با سیاه شخصیت خود را از دست می دهد و به قهوه ای خاموش بی اثر بدل می شود ترکیب نارنجی با سفید نیز سبب تنزل نارنجی می شود.
همچنان که بیان شد، هر رنگی دارای مفهومی است و علاوه بر آن رنگ ها به لحاظ بصری و زیبایی حایز اهمیت هستند، از طرف دیگر تاثیر روحی و روانی هم دارند. چرا که هر رنگ حسی را در بیننده بیدار می سازد و نیز مفهومی را در او تداعی می کند. پس رنگ در رسانه ای مانند تلویزیون که تصویر، پایه و اساس آن را تشکیل می دهد دارای اهمیت فراوان است. در ادامه باید بدین مطلب پرداخت که رنگ در رساندن هدف این رسانه چه نقشی دارد؟ به همین خاطر در اینجا سعی می شود تا از روانشناسی رنگ ها صحبت شود تا در برنامه های تلویزیونی و خصوصاً برنامه های خبری از کاربری صحیح آن بهره مند شد.
سفید
سمبل پاکدامنی ، پاکی ، بیگناهی و صلح است.
سیاه
رنگ شب و عزا است . با ثروت و زیبایی ارتباط دارد و جهل و نادانی را می رساند.
قهوه ای
مانند خاک، غنی و بارور است و افسردگی رنگ های پاییز را منتقل می کند.
قهوه ای روشن
حالتی روستایی و چوب گونه را ایفا می کند.
سبز
رنگ زیبای سبزیجات و روستاها است و نشان دهنده ارضا، آرامش ، امیدواری و آمیزه ای از دانش و ایمان است و این رنگ ، رنگ اسلام هم است.
سبز روشن
بهار و باروری را تداعی می کند.
سبز پررنگ
مالیخولیایی و از هوش رفتگی را منتقل می کند.
نارنجی
درخشش و تابندگی فوق العاده ای داشته، دارای حد اعلای گرماست و زمانی که به رنگ قرمز متمایل شود، اثر فعال خود را از دست نمی دهد و همچنین نمایانگر تداخل نور و ماده است.
آبی
متوجه درون است و معنی ایمان را می رساند و اشاره به فضای لایتناهی و روح دارد. آرامش و قدرت را تداعی می کند. این رنگ در مقابل قرمز همواره بی تحرک و ناشکیباست.
آبی تاریک
تنزل و سقوط، بیم و ترس ، غم و اندوه و مرگ و نیستی را القاء می کند.
بنفش
این رنگ دلفریب است و از دیرباز رنگ خاص ملکه ها بوده است. در طبیعت نیز کمیاب است. نمایانگر ظلم و دشواری و گاهی مرموز و برانگیزاننده احساسات است. گاهی تشویق کننده و امیدبخش است. در ضمن هرج و مرج ، مرگ ، ستایش و عظمت را نیز القاء می کند.
صورتی
رنگ شعر و احساس است.
لیمویی
روح بخش و صبح گونه است.
بنفش تیره
محتوا و نهانگاه فاجعه و مصیبت را نشان داده و اوهام و خرافات را القاء می کند.
بنفش آبی
رنگ القاءکننده تنهایی است.
بنفش روشن
نشانه تقدیس ما را افسون می کند.
بنفش قرمز
نشانه عشقی یزدانی و سلطه روحانی است.
زرد تیره
مفاهیمی مثل دروغ ، خیانت، حسد، اشتباه و بی اعتمادی را می رساند.
زرد طلایی
منور و با درخشش ملایم و بدون وزن است که نمایشگر خورشید، آخرت، سلطنت و پادشاهی است.
زرد
رنگ روشنی و نور است. از لحاظ سمبولیک با فهم و دانایی ارتباط دارد و علاوه بر آن سمبل دانش و معرفت و شگفتی است. این رنگ، رنگ توجه و اخطار است.
قرمز
سمبل حیات و زندگی است و عامل موثری در سازندگی و تشدید و رویش گیاهان بوده و شورش و هیجان را نشان می دهد. نشانی تثبیت شده از مبارزه و انقلاب است . جهانی متلاطم نمایش داده و جنگ و شیطان را نیز تداعی می کند.
قرمز نارنجی
بر تابشی از عشق که پرشوری آن را القاء می کند، دلالت دارد.
قرمز ارغوانی
بر عشق روحانی دلالت می کند و این رنگ پاک و آسمانی است.
در آخر باید اضافه کرد که به طور کلی رنگ های روشن جنبه های مثبت زندگی را نشان داده و نشانه زندگی هستند و رنگ های تیره و تاریک سمبل های منفی می باشند.
با توجه به عناصری که تاکنون از آن نام برده ایم، هر هنر و اثری عناصر مخصوص به خود را می طلبد چرا که هدف به طور مثال در معماری علاوه بر این عناصر، مواد و مصالح را نیز لازم دارد.
هنر مورد نظر ما در حیطه تلویزیون می گنجد که با تصویر و صدا تواماً در ارتباط هستیم و بدین ترتیب برای ساخت هر کدام از برنامه های تلویزیونی ، ابزار و عناصری لازم است تا هدف را تامین کند. در اینجا از عناصری مانند گوینده (چهره ، نحوه پوشش، لباس) دکور، نور، موسیقی و رنگ نام می بریم.
تمام عناصر و جزییات در یک برنامه خبری باید از شیوه و روشی پیروی کنند که پیام و خبر مورد نظر به بهترین نحو ارائه شود. مطلب حائز اهمیت دیگر این است که تعادل و هماهنگ در ترکیب و کمپوزیسون این برنامه باید رعایت شود. به بیانی دیگر اگر اجزاء و عناصر آن به صورتی ناهماهنگ در کنار هم قرار گرفته باشند، مخاطب خود را از دست خواهد داد. نباید فراموش کرد تلویزیون را بدین جهت از سایر رسانه ها برتر می دانند که تصویر دارد.
دکــور
دکور در این برنامه ها شامل استفاده از عناصر اولیه در یک کادر محدود می باشد که بیشتری آن را حجم و بافت و رنگ تشکیل می دهد. آنچه شایان توجه است این که دکور در صحنه باید هم فضا را تداعی کند و هم مورد مصرف برنامه باشد. مثلاً در دکور یک برنامه خبری سیاسی ما نیازی به توپ نداریم؛ بلکه به دکوری با وقار و جذاب احتیاج داریم که در شان سیاستمداران باشد تا از آنها سخنی به میان آورد. در اینگونه اخبار برای دکور رنگ های تیره و حتی سیاه مناسب است.
در ضمن ما در دکور صحنه ، وسایل را باید بگنجانیم که به کار سیاسی یا … مربوط باشد.
تاثیر رنگ در برنامه های خبری:
اخبار ورزشی
این برنامه به بیان وقایع و رویدادهای مختلف ورزشی می پردازد. اگر برای یک برنامه خبری ورزشی دو هدف را در نظر بگیریم. اول رساندن پیام و اخبار ورزشی و دوم القاء احساس نشاط، شادابی، هیجان ، تفریح و سرگرمی به مخاطبان ، به بخش اول، بیان گوینده و تصاویر و فیلم یا نوشتار کمک خواهد کرد و برای رسیدن به هدف دوم می توانیم از خصوصیات بصری و روانشناسی رنگ ها بهره بگیریم. از رنگ هایی که به هدف ما کمک خواهند کرد قرمز، آبی روشن ، لیمویی ، سبز روشن و سبز را می توان نام برد.
اخبار علمی ، فرهنگی و هنری
در این برنامه خبری پیامها و گزارش ها و اخبار مربوط به رویدادهای فرهنگی و هنری ارایه می شود. این اخبار به پژوهشهای علمی و فرهنگی پرداخته و برنامه های مربوط به آتلیه ها و گالری ها و … را در اقصی نقاط دنیا (بالاخص تحولات کشور مورد نظر) را به سمع و نظر مخاطبان می رساند.
این برنامه خبری، در کنار پیام رسانی ، احساس و عواطف مخاطبان را از نظر روحی تحت تاثیر قرار می دهد . چه بسا این برنامه و بالاخص خبر هنری، بْعد روانی و معنوی مخاطبان را تحت الشعاع قرار دهد و آنان را از دنیای پرهرج و مرج بیرونی خارج ساخته و تحت تاثیر افکار و احساسهای درونی یک هنرمند قرار دهد.
زرد طلایی، بنفش قرمز، بنفش آبی، زرد ، سبز ، بنفش ، صورتی و بنفش روشن رنگ هایی هستند که برای ما اهداف این برنامه را رساتر می کنند.
اخبار مذهبی
پیام رسانی این برنامه خبری مرتبط با دین و اعتقاد مذهبی مخاطبان است. دین و اعتقاد افراد یک جامعه با نیازهای درونی او ارتباط دارد پس این برنامه باید بتواند، مخاطبان را به سوی آن نیازها هدایت و به آنها آرامش و اطمینان بخشد. او با این برنامه می خواهد خود را از بند اسارت جهان مادی رها کند. در نتیجه این برنامه باید حس روحانیت ، پاکی ، صفا ، عشق و عظمت و … را در بیننده بیدار سازد.
آبی تیره، سبز، آبی ، قرمز ، ارغوانی ، سفید، سیاه ، بنفش روشن ، نارنجی ما را در رسیدن به این مفاهیم می توانند یاری دهند.
اخبار سیاسی
برنامه اخبار سیاسی یکی از برنامه های اصلی و مهم تلویزیون است که حکومتها بخش عمده ای از کمک های مالی خود را به منظور تسلط به این رسانه و اعلام موضع رسمی خود به آن اختصاص می دهند.
در این برنامه سخن از رجال و سیاستمداران و نهادهای دولتی و … به میان آورده می شود، در نتیجه باید نهایت دقت و جذابیت را داشته باشد. باید اهمیت اینگونه اخبار درک شود تا بتوان برای آن راهبردی ارائه داد.
رنگ هایی که در این برنامه قابل استفاده هستند عبارتند از زرد طلایی، زرد تیره ، زرد، قرمز، آبی، آبی تیره، بنفش و بنفش تیره. این رنگها می توانند القاء کننده جدیت، قدرت یا تضعیف، مقاومت، استواری، اضطراب، بیم و ترس، آرامش، جنگ یا صلح، رابطه دوستانه یا خصمانه باشد.
زرد طلایی که رنگی منور و درخشنده است ، برای نمایش قدرت و سلطنت و حکومت مناسب است زیرا این رنگ تداعی خورشید را می کند که حاکم نور در جهان است.
زرد تیره با مفاهیم دروغ و خیانت، اشتباه سیاست را می تواند امری منفی نشان دهد و جهان را در کنار آن پرهیاهو و جنجال برانگیز . زرد، رنگ توجه و اخطار است.
قرمز، حیات و زندگی را به ما القاء می کند و می تواند در کنار یک برنامه سیاسی ما را به ارتباط زندگی فردی و اجتماعی آگاه سازد. این رنگ همچنین هیجان و شورش و جهان پرتلاطم و جنگ و شیطان را نمایش می دهد.
آبی با آرامش خود می تواند وحشت سیاست و جنگ را از میان بردارد و مخاطب را به سکون دعوت کند. رنگ آبی سیر که رنگی متمول و باوقار است برای پوشش گوینده مناسب خواهد بود.
بنفش ، ظلم و جور حاکم بر دنیا را تداعی کرده و هرج و مرج را نشان می دهد و با تیره کردن آن عمق و فاجعه و مصیبت را می توان نشان داد.
در مقابل این بنفش و قرمز، سفید می تواند پرچمی برای صلح و دوستی باشد.
از ترکیب رنگ های تیره و زنده مشابه هم می توان برای نشان دادن تشخیص و وقار شخصیتهای سیاسی استفاده کرد . استفاده از رنگهای مرده مشابه، به تنهایی کسل کننده خواهد بود اما برای بهبود آن رنگی تیره به آن می افزاییم.
از ترکیبی سه تایی از یک رنگ مرده در کنار دو رنگ روشن، ترکیبی استوار خواهیم داشت. استفاده از ترکیبات مناسب و نیز تضادهای به جا در این برنامه بسیار موثر خواهد بود.
دوباره سازی طرح ها
" چرا ، چطور و چگونه ؟ "
مهدی صادقی
"طراحی دوباره " با واژه مشابه Design New به معنای "طراحی جدید" متفاوت است.
Design New اساساً به تغییرات صدو هشتاد درجه ای برمی گردد و درافکندن طرحی نو را مد نظر دارد. این پدیده بی اعتنا به پشتوانه و سابقه تصویری آثار گرافیکی، قصد آفرینش طرح های جدید را دارد بی آن که تلاش کند موفقیت های تصویری قبلی را لحاظ کند. اما Redesigning نمی خواهد سابقه اثر را از آرشیو ذهنی مخاطبان محو و نابود سازد از این رو درصدد است تا نهایت بهره برداری را از موفقیت های تصویری به عمل آورد. Redesigning برای مخاطب حق منظر قایل است و اجازه نمی دهد منظر مخاطب هر روز دستخوش تغییرات جورواجور شود؛ بلکه خط سیر و حرکت آن به سمتی است که لحظه به لحظه ارتباطش را با مخاطب تقویت کند. (صادقی ، 1382، 11)
Redesign کجا؟
اولین مبحثی که در مقوله Redesign مطرح می شود این است که کدام دسته از آثار گرافیکی قابلیت و امکان Redesigning را دارند؟ آیا همه آثار گرافیکی را می توان دوباره طرح کرد و آیا لزومی در این باره وجود دارد؟ اصولاً همه شاخه های گرافیک چنین نیستند . چرا که زمان مصرف آنها محدود است و تعریف Redesign در یک زمان محدود منطقی به نظر نمی رسد. (پهلوان ، 1381، 40-38) از این رو طراحی آرم استیشن های خبری، یونیفرم کپشن های خبری، طراحی بسته بندی ، طراحی محیطی (تابلوها ، فونت ها، پیکتوگرام ها و …. ) طراحی یونیفورم کتاب و نشریات (چاپی و الکترونیکی)، طراحی وب سایت ، تیتراژ سریال های بلند تلویزیونی (بیش از 26 قسمت) ، طراحی نشانه (آرم) و ناموارد (لوگوتایپ)، طراحی فونت های اختصاصی ( با کاربردهای خاص) ، طراحی تگ (Tag) و لیبل (Lable) و برخی شاخه های دیگر در گرافیک ، دارای چنین ارزش و اعتباری هستند تا طرح ها در گذر زمان Redesign شوند.
Redesign ، چرا؟
اساسی ترین مبحث پرداختن به انگیزه ها و اهداف Redesign است که بر اساس چه نیازی و با نگاه به چه دورنمایی ، Redesign مطرح می شود. در این باره می توان موارد زیر را بررسی کرد:
1- محدودیت های فنی
معمولاً پس از ارائه طراحی اولیه بعضی آثار گرافیکی مانند نشانه، برخی مشکلات پیش می آید. به طور مثال نامواره (لوگو) یک بخش خبری در تلویزیون پس از حک و اصطلاحات فراوان به نسخه نهایی خود رسیده است ، اما وقتی داخل کادر تلویزیون قرار می گیرد، ممکن است دچار مشکل شود. مثلاً با عناصر و المان های تصویری و نوشتاری اطرافش ، خوب چفت نشود. طبیعی است که در این موارد، نامواره را از اساس تغییر نمی دهیم و از نوطراحی نمی کنیم؛ بلکه با تغییرات جزیی سعی می کنیم مشکلش را با المان های دیگر برطرف کنیم، آن هم طوری که مخاطبان عادی متوجه این تغییرات نشوند. این تغییرات نوعی Redesigning اثر گرافیک محسوب می شوند. البته Redesign هایی که با این انگیزه صورت می گیرند، معمولاً سطحی هستند و کمتر به چشم می آیند.
2- تاثیرات بازخوردها
تولیدکنندگان کالای فرهنگی و تجاری وقتی می توانند موفق عمل کنند که برای نظرات مخاطبانش احترام قایل شوند و به سلیقه و خواست آنها توجه کنند. این نوع نظرسنجی ها برای یک تولیدکننده موفق ین شاهرگ حیاتی محسوب می شوند. گاهی اوقات، نظرسنجی از مخاطبان این نکته را روشن می کند که اغلب آنها نسبت به گرافیک یک بخش خبری نظرات اصلاحی دارند. اینجاست که اثر گرافیک نیاز دارد طبق خواست و سلیقه مخاطب تغییر کند. در این تغییرات که زیر مجموعه Redesign قرار می گیرند، هرگز تلاش های تصویری گذشته نابود نمی شود؛ بلکه در جهش اعمال می شوند تا به خواست مخاطب نزدیک و نزدیکتر شوند. بحث ظریف تری که باید مطرح شود این است که هرگاه Redesigning با این هدف و انگیزه صورت گیرد نباید به غیر حرفه ای و بد جلوه شدن اثر بیانجامد. چون اغلب اوقات خواسته های مخاطبان ، به دور از نکات حرفه ای است و این طراح متبحر و آشنا با رسانه است که می تواند بین این دو، حد وسط را انتخاب کند.
3- رقبای جدید
نیاز به Redesign اثر گرافیک وقتی شدید می شود که در آن زمینه خاص، رقیب یا رقبایی جدید وارد میدان شوند. بر اساس ضرب المثل ایرانی "به بازار آمدن نو و دل آزار شدن کهنه" ، تولید کننده کالا برای عقب نماندن و پیشی گرفتن از رقیب باید در طرح های قدیمی خود بازنگری کند، که این بازنگری از زیر مجموعه های Redesigning محسوب می شود. طبیعی است که در این مورد هم نباید گنجینه تصویری مخاطبان درباره این کالای خاص، دستخوش تغییرات ناخوشایند شود؛ بلکه باید در جهت هدایت شود که به جذابیت بیشتر آن ختم گردد. یک نکته دیگر هم باید در نظر داشت ، گاهی اوقات از تجربه های جدید رقیب در آثار خود استفاده می کنیم. به طور مثال ممکن است رنگ یا فونت یا تکنیک خاصی در طراحی باعث جاذبه گرافیک یک بخش خبری شده باشد. اینجاست که ما هم برای از دست ندادن میدان ، سعی می کنیم Redesign گرافیک خبر به سمتی حرکت کند که تاثیرات آن رنگ ، فونت یا تکنیک خاصی را در خود داشته باشد. اما باید در نظر داشت که توجه به این نکته ظریف با تقلید و کپی برداری یکی نشود و صرفاً تجربه های موفق دیگران را با شرایط خودمان آزمایش کنیم. همانگونه که در اغلب آثار طراحان بزرگ دنیا مشاهده می کنیم در پالت رنگی آنها اشتراکات فراوانی وجود دارد که این اشتراکات را نمی توان کپی کاری و تقلید دانست.
4- تقویت ارتباط با مخاطب
گذشته از موارد سه گانه مذکور که انگیزه Redesigning به حساب می آیند، یک هدف و انگیزه دیگر را هم در این باره می توان به حساب آورد و آن وقتی است که تهیه کنندگان یک بخش خبری صرفاً برای تقویت ارتباط با مخاطب دست به طراحی دوباره می زنند؛ چرا که احساس می کنند ایجاد تنوع در کمپین های گرافیکی خبر می تواند به بهتر شدن وضعیت آن کمک کند. "تقویت ارتباط با مخاطب" و "تاثیرات بازخوردها" دو چیز متفاوت هستند. ممکن است مخاطبان نظرات اصلاحی و خواسته های جدیدی نسبت به گرافیک خبر نداشته باشند و ظاهراً از آن راضی باشند اما خود تهیه کنندگان تصمیم بگیرند برای تقویت ارتباطشان با مخاطب، دست به تغییراتی بزنند که قطعاً هم این تغییرات باید در جهت بهتر شدن و کارآمدتر شدن گرافیک خبر باشد.
در این باره هم بحث ظریف تری مطرح می شود و آن "سلیقه سازی" است. همان اصلی که رسالت فرهنگی هر تهیه کننده ای ( حتی تهیه کننده کالای صددرصد تجاری و بازاری) را تعریف می کند. در پس تولید هر کالایی، باید هویت فرهنگی نهفته باشد که این هویت به مرور و با گذشت زمان ، تغییر کند و روزآمدتر شود. در ابتدای پخش یک بسته خبری، برای راه پیدا کردن آن به میان مخاطبان ، بر اساس خواست و سلیقه آنها، لباس گرافیکی خبر تعیین می شود اما پس از رسیدن به وضعیت مطلوب میان مخاطبان ، این دست اندرکاران خبر هستند که باید از موقعیتشان در راستای رسالت فرهنگی استفاده کنند و به "سلیقه سازی" های جدید روی آورند. به طور مثال اگر در ابتدای پخش یک بسته خبری، مخاطبان آن تمایل به رنگ آبی دارند _ که ممکن است تمایل و خواست این رنگ چندان هم منطقی و مناسب نباشد)، بنابر ضرورت رنگ آبی را به نوعی در طرح هایمان ارائه دهیم اما پس از مدتی که مخاطب به این بخش خبری اطمینان پیدا کرد می توان بر اساس برنامه ریزی مدون ، سلیقه سازی کرد.
نباید فراموش کرد همین رسالت های فرهنگی است که به گرافیک خبر "هویت بومی و ملی" می دهد و اگر خواهان رسیدن به این اصل هستیم، باید با همین حرکت های آرام و تدریجی به آن برسیم.
Redesigning ،گونه ها
حالا که نتیجه گرفتیم گرافیک خبر باید Redesign شود، بد نیست گونه های متفاوت این پدیده را در نظر بگیریم. "Redesigning دوگونه است: یکی "سطحی" و دیگر "اساسی" ، Redesigning از نوع "سطحی" وقتی انجام می شود که می خواهیم تغییرات در حد جزئی و به اصطلاح "سرپایی" صورت بگیرد. مثلاً وقتی که "محدودیت های فنی" انگیزه Redesign باشد. طبیعی است که در این حالت با تغییرات اندکی روبرو خواهیم شد. "سطحی"ها نیاز به زمان ندارند و یکباره هم می توانند اعمال شوند اما Redesign "اساسی" در دوره های زمانی متفاوت تعریف می شود. گاهی برای تغییرات مورد نظر، طی شدن یک دوره زمانی خاص نیاز است و نمی توان یک مرتبه تمام تغییرات را اعمال کرد؛ چرا که در این صورت سابقه ذهنی و تصویری مخاطبان را از دست داده ایم. به خصوص در مورد تولیدات فرهنگی مثل بخش های خبری، Redesign های "اساسی" به زمان های طولانی تر نیاز دارند؛ چرا که نمی خواهیم با تغییرات اساسی و یک مرتبه این حس در ذهن مخاطبان ایجاد شود که تولیدکنندگان این بخش خبری، ثبات فکری ندارند و آنها که هر روز به رنگی درمی آیند، بعید نیست در جهت گیری های سیاسی و اجتماعی شان هم ، ثباتی نداشته باشند. در این مورد مثالی می زنیم.
دکتر "ماریو گارسیا" معتقد است اگر Redesign یک روزنامه یکباره صورت بگیرد ، ممکن است مخاطبان این طور برداشت کنند که گردانندگان این روزنامه در سیاست های حرفه ای خود هم اهل سازش هستند و ثباتی در عقاید و ایده هایشان ندارند؛ چرا که به راحتی رنگ لباس شان را عوض می کنند . از این روست که دکتر گارسیا، تغییر تعداد ستون های یک روزنامه را از ده ستونی به هشت ستونی ، در یک دوره زمانی شش ماهه تعریف می کند و به این ترتیب ، هم به حق منظر احترام گذشته و هم به خواست خود رسیده است. (صادقی ، روزنامه انتخاب ، ش 1265، 8)
Redesign چگونه ؟
گفته شد که فقط برخی از شاخه های گرافیک قابلیت دوباره سازی دارند و همه مقوله های گرافیکی چنین قابلیتی را ندارند. اما درباره این که چگونه و چطور طرح را دوباره سازی کنیم، باید ابتدا به پلان بندی عناصر تصویری بپردازیم. معمولاً در هر اثر گرافیکی ، عناصر موجود را به سه دسته تقسیم می کنند:
* عناصر اصلی ، حرف اصلی و مفهوم کلی طرح گرافیک را در خود دارند که حذف این عناصر از اثر غیرممکن است ؛ چرا که کاملاً موضوع از بین خواهد رفت.
* عناصر فرعی عناصری هستند که وجودشان به درک سریعتر و بهتر عناصر اصلی کمک می کند؛ از این رو عناصر فرعی در درجه دوم اهمیت قرار می گیرند.
* نوع سوم عناصر موجود در گرافیک یک بخش خبری، عناصر تزیینی هستند. این نوع عناصر، صرفاً برای آرایش کلی کادر به کار می روند و به لحاظ مفهومی ممکن است نقشی نداشته باشند؛ از این رو تغییر آنها لطمه ای به کلیت اثر وارد نمی کند. البته نباید فراموش کرد که در همه آثار گرافیکی، وجود این نوع عناصر ضروری نیست و گاهی از وجودشان برای تزیین گرافیک خبر استفاده می کنند.
وقتی می خواهیم اثری را Redesign کنیم باید به این پلان بندی ها توجه داشت و به صورت ذیل آنها را تغییر داد:
1- در ابتدا باید عناصر موجود در اثر گرافیکی را این چنین طبقه بندی کرد. اینجاست که عناصر تزیینی خیلی زود به چشم خواهند آمد. در وهله اول ، باید عناصر نوع سوم (تزیینی) را کلاً تغییر داد چرا که به "نو" شدن اثر کمک خواهند کرد، ضمن آن که ماهیت اثر را دچار دستخوش نخواهد کرد.
2- پس از عناصر تزئینی ، نوبت به عناصر فرعی است. برای این عناصر می توان جایگزین پیدا کرد. به طور مثال می توان نوع قرارگیری آنها را در کادر تلویطیون به نحوی تغییر داد که در وهله نخست، نظر مخاطب را جلب نکند. مثلاً تغییر دادن عناصر فرعی از سمت چپ به راست یا از بالا به پایین و غیره. عناصر فرعی را نمی توان دفعتاً عوض کرد و اگر قرار است Redesign از نوع "اساسی" باشد، باید این تعویض عنصر تدریجاً انجام شود.
3- حالا نوبت عناصر اصلی است. فراموش نکنیم که تغییر یا تعویض عناصر اصلی باعث می شود طرح ما Design New شود. از این رو با در نظر گرفتن موضوع آن بخش خبری می توان نوع نگاه به عناصر اصلی را تغییر داد.
به طور مثال به نشانه کمپانی پژو توجه کنید. "تصویر شیر" عنصر اصلی است به همین خاطر در تغییرات مداوم نشانه این کمپانی ، نوع و دیزاین "شیر" تغییر کرده است نه این خود عنصر تغییر کند. قطعاً اگر در Redesign های بعدی به جای عنصر "شیر" عنصر حیوان دیگری قرار می گرفت امروز ما نمی توانستیم آن را Redesign بنامیم؛ بلکه تغییرات آن از نوع Design New به حساب می آمد. ( گشایش ، 1380، 75)
این سه مرحله در Redesign تغییرناپذیر است و اگر قرار باشد طرح ها دوباره سازی شوند، باید این سه مرحله را به ترتیب پشت سر بگذارند. اما مدت زمان اجرای آن و نیز زمان گذر از مرحله اول به دوم به سوم بر عهده طراح گرافیست با مدیر هنری آن بخش خبری است که باید همه شرایط را در نظر داشته باشد.
■■ منابع: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- Redesign ، مهدی صادقی، هفته نامه تندیس ، شماره 8 ، خرداد 1382.
2- طراحی دوباره ، مهدی صادقی ، روزنامه انتخاب ، شماره 1265.
3- درآمدی بر تحلیل عناصر تصویری در آرم ، فهیمه پهلوان ، تهران ، دانشگاه هنر، 1381.
4- تاریخچه ای از طراحی گرافیک، ریچارد هولیس ، ترجمه سیما مشتاقی ، تهران ، سازمان چاپ و انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی ، 1381.
5- طراحی نشانه، فرهاد گشایش ، تهران ، نشر لوتس ، 1380.
چگونه دیدن یا چگونه دیده شدن
جلال عطارزاده
هر جامعه، قوم و ملت برای خود عادات و خلق و خوی خاصی دارد. این عرف اجتماعی همیشه با تمام قوانین جاری مطابقت نمی کند و شاید بسیاری از قوانین را نیز تغییر دهد و یا اینکه خود باعث وضع قوانین جدیدی شود. این رفتارها و عادات از گروه های کوچک و تخصصی خارج شده و فراگیر می شوند. یکی از عادات ، شیوه نگاه کردن به اشیایی است که در منظر دید ما قرار می گیرند که این خود منطبق با آموخته های ضمیر ناخودآگاه ما و نیز در ارتباط مستقیم با نحوه نگارش و خط فارسی است. به عنوان مثال اولین روزهای دبستان به ما آموختند که همیشه برای نوشتن از سمت راست صفحه و تا آخر سطر که سمت چپ و پایین صفحه است ، به نوشتن ادامه دهیم. این کار را همه ما تاکنون چندین بار انجام داده ایم و اینک به شکل یک قانون در ضمیر ناخودآگاه ما جای گرفته و چون چشم ، عامل اصلی در خواندن است به طور خودکار عادت کرده در هر تصویر یا کادری از بالای صفحه ، به آن صفحه وارد شود (البته استثناءهایی هم وجود دارد که در جای خود به آنها اشاره خواهد شد.)
ورود از سمت راست را مقدم می شمارند، با دست راست دست می دهند، کسی را که به او خیلی اطمینان دارند دست راست خود می نامند. نمونه های دیگر از این موارد را می توانید برشمارید.
موارد مذکور چه بسا در بعضی جوامع دیگر هم باشد و در عین حال ارتباط مستقیم نیز با هم نداشته باشد اما تاثیری که روی ضمیر ناخودآگاه انسان می گذارد، اجتناب ناپذیر است. عادت از بالا و سمت راست خواندن ، نوشتن و شروع کردن یکی از آنهاست. گویا این معنی برای انسان تداعی می شود که چپ دورتر و راست نزدیک تر می رسد. شاید هم نگاه انسان از بیرون به درون خویش باشد که وقتی به شخصی از روبرو نگاه می کند، قلب او را در سمت راست و نزدیک به دست راست خود می بیند.
تمام این موارد دست به دست هم می دهد تا آنجا که اگر از شما سوال شود کشور شما ایران در سمت چپ یا راست شماست؟ جواب، در اغلب موارد "سمت راست" خواهد بود.
خانه و نیز خود را همیشه در سمت راست خود می بینیم و شاید یکی از دلایل آن این باشد که نقطه شروع همیشه سمت راست بوده و اگر بخواهیم از خانه حرکت کنیم، گویا از سر سطر شروع به حرکت کرده ایم و به سمت دیگر که خارج از خانه است در حرکتیم. همینطور در مورد کشور عزیزمان ایران نیز وقتی نام آن را می بریم و خود را در آن احساس می کنیم یا به مجرد اینکه قصد حرکت و خروج از خطه ای به خطه دیگر را می کنیم، همان حرکت از سر سطر به سمت دیگر در نظر تداعی می شود.
اگر به عادت جامعه خود نسبت به نوع ورود نگاه و به حرکت چشم در موضوعات مختلف خوب دقت کنیم، ضرورت اهمیت دادن به این نکته را بسیار مهم می یابیم. همچنین درمی یابیم که اقتباس ناشیانه چه لطماتی را به شیوه برقراری ارتباط ما با مخاطب خواهد زد. یکی از مواردی که می تواند مورد بررسی قرار گیرد، قاب تصویر در تلویزیون است. تصویر تلویزیون مصداق همان عادت دیدن است که باید بیشتر از هر جای دیگر به آن بها داده شود زیرا ارتباط تنگاتنگ با تمام اقشار دارد .
استفاده از ماهواره در سطح تهیه کنندگان برنامه های تلویزیونی که بسیار امکان خوب و محل مناسبی برای کسب تجربه و دیدن تکنیک های جدید روز در برنامه سازی تلویزیون است، گاهی باعث برداشت و اقتباس ناشیانه می شود و آن چیزی است که کمتر توجه شده و شاید اگر دقت کنیم بسیاری از موارد مرتبط نیز مشهود شود.
با همان تعریفی که از سمت راست شد، بیننده تلویزیون با برنامه های شبکه خود احساس قرابت می کند و دوست دارد طبق عادت بصری اولین شخصی را که در قاب تصویر تلویزیون می بیند، مجری برنامه ، باشد. شاید با خود بگویید نگارنده ، اگر بیننده برنامه های تلویزیون بود متوجه می شود که اغلب مجری ها سمت چپ تصویر هستند. من هم تلویزیون می بینم و البته حق با شماست. اما معمولاً این عمل به دلیل همان اقتباس ناشیانه رخ می دهد و برخی برنامه سازان ما با توجه به تولیدات تلویزیونی کشورهای غربی این چنین عمل می کنند، همانگونه که شاهد تولیدات مشابه مسابقات خارجی در شبکه های مختلف هستیم. گاهی که می خواهند برنامه تولیدی شان خیلی جذاب شود، مجری برنامه را در همان سمت شبکه های غربی می نشانند. البته در خیلی از موارد نیز به این نکته دقت می شود . بله در پخش اخبار، آنهم در طراحی کپشن های خبری هنگامی که شخصیت ها و نقشه کشورها را در یک کادر جای می دهند، این نکته خوب رعایت می شود و سعی بر این است که همیشه شخصیت های داخلی در سمت راست و شخصیت های خارجی در سمت دیگر قرار گیرند و همین روال را در مورد نقشه کشورها نیز انجام می دهند که قابل تقدیر است.
این روند زمانی باعث کندی برقراری ارتباط می شود که مخاطب از نیمه برنامه تلویزیون را روشن کند و قادر به تشخیص مجری و میهمان برنامه نباشد چرا که مجری جای میهمان و میهمان به جای مجری نشسته است. شاید بیننده هم متوجه علت ناهمگون بودن این شکل نشستن نشود و محتمل است شما هم به دقت راجع به این موضوع فکر نکرده باشید ولی ناخودآگاه احساس می کنید که ارتباط میان برنامه ساز و بیننده نسبت به بعضی از برنامه های دیگر کمتر است. در عصر ارتباطات برنده کسی است که با سرعت بیشتر و راحت تر این ارتباط و صمیمیت را با بیننده خود برقرار کند.
شاید با توضیحاتی که در مورد نوع نگاه ما به کادر تلویزیون داده شد، لزومی به تعریف علت قرار گرفتن مجری برنامه های غربی در سمت چپ نباشد چرا که خوب می دانیم غربی ها نگارش را از سمت چپ شروع می کنند و از بالا به پایین.
در تمام برنامه های شبکه های خارجی که موفق به دیدن آنها شده ام، حتی در یک مورد هم سراغ ندارم که مجری اصلی برنامه در سمت راست نشسته باشد.
با استفاده از تکنیک ها و شیوه های برنامه سازی از هر جا و به هر شکل موافقم اما با در نظر داشتن یک نکته اساسی و مهم و آن توجه کردن به آداب و عادات ملی و همچنین فرهنگ ایرانی و اسلامی است. لیکن وقتی به بعضی تهیه کنندگان انتقاد می شود ابراز می دارند که این فن (تلویزیون) از غرب آمده و تکنولوژی استفاده را آنها خود به خوبی تعریف کرده اند و برنامه ای موفق خواهد بود که از تجربیان آنها به خوبی استفاده کند.
اما اگر شما به این موضوع علاقه مند شدید چند نکته مهم وجود دارد که می توان به آن اشاره کرد:
1- چگونگی قرار گرفتن مجری در برنامه های تک مجری
در برنامه های شبکه ها و برنامه های تولیدی که با حضور یک مجری شکل می گیرد نشستن مجری ، از دکور و پس زمینه تصویر تبعیت می کند چنانچه در پس زمینه، نوشتار، استفاده شده باشد برای برقراری ارتباط بهتر مخاطب، با برنامه بهتر است نوشته در سمت راست تصویر قرار گرفته و مجری در سمت چپ کادر قرارگیرد که بنابر آنچه که گفته شد چشم، طبق عادت پس از خواندن نوشتار صفحه روی مجری متمرکز خواهد شد.
شکل دیگر قرار گرفتن مجری در اینگونه برنامه ها زمانی است که در پس زمینه ، نوشته یا تصویر خاصی وجود ندارد، در این وضعیت بهترین شکل ، جا گرفتن مجری در مرکز کادر تصویر است.
وضعیت سوم ، قرار گرفتن مجری در سمت راست کادر تصویر است . بهتر است اِلمان تصویری یا افکت نوری نیز در کنار مجری حضور داشته باشد که چشم بیننده را پس از چرخش در صفحه مجدداً متوجه مجری نماید.
2- چگونه قرار گرفتن مجری در برنامه هایی با یک میهمان
اینگونه برنامه ها به طور معمول با پلاتوی مجری آغاز می شوند، چنانچه قصد داشته باشیم مخاطب از حضور میهمان تا زمان مشخص مطلع نشود، بهتر است مجری به همان شیوه های بیان شده در برنامه های تک مجری در کادر دیده شود.
اما در صورتی که تهیه کننده قصد داشته باشد از همان ابتدا انتظار حضور میهمان را در بیننده ایجاد کند، بهتر است مجری در سمت راست کادر تلویزیون و کمی هم متمایل به سمت چپ کادر تصویر باشد و هنگام صحبت رودررو، مجری در سمت راست کادر تصویر و میهمان در سمت چپ قرار گیرد.
3- چگونه قرار گرفتن مجری در برنامه هایی با دو میهمان
برای اینگونه برنامه ها دو شکل پیشنهاد می شود که با بیننده ارتباط بهتری برقرار می کند:
1- مجری / میهمان / میهمان
2- میهمان / مجری / میهمان
شکل یک با فرهنگ میهمان نوازی ایرانی ها بیشتر سنخیت دارد چون مجری برنامه که میزبان نیز تلقی می شود همیشه رودررو با میهمانان است و در برنامه های مستقیم این مکان را به مجری می دهد تا از تغییرات چهره میهمانان و یا اشاراتشان به تمایل و آمادگی برای مشارکت در گفتگو پی برده و مدیریت خوبی در اجرا و تنظیم زمان گفتگوها داشته باشد.
4- چگونگی قرار گرفتن مجری در برنامه هایی با بیش از دو میهمان
در اینگونه برنامه ها متناسب نوع برنامه تفاوت هایی می توان قایل شد:
* برنامه های سیاسی
در اینگونه برنامه ها چون مجری ارتباط دهنده مباحث با موضوع است و میهمانان را در جهت هدف برنامه هدایت می کند، باید شخصیتی بی طرف را تداعی کند؛ بنابراین در سمت و سوی نشستن به هیچ یک از جناح ها نباید متمایل یا نزدیک باشد و بهتر است میهمانان در یک ردیف و مجری در سمت دیگر قرار گیرد، با رعایت مواردی که قبلاً بیان شد.
مجری با سه میهمان :
(مجری /// میهمان / میهمان / میهمان )
مجری با چهار میهمان :
(میهمان / میهمان / // مجری /// میهمان / میهمان )
* برنامه های غیرسیاسی
در این نوع برنامه ها بر خلاف برنامه های سیاسی ،مجری خود را با جمع یکی دانسته و این حس نزدیکی را می توان با نشستن در وسط میهمانان یا در سمت راست برنامه هایی که مجری معمولاً ساکن است ، القاء کرد.
مجری با چهار میهمان :
( میهمان / میهمان /// مجری /// میهمان / میهمان )
5- چگونگی قرارگرفتن مجری در ارتباط تلفنی مستقیم بدون تصویر مخاطب
در بسیاری از برنامه های تلویزیونی شاهد برقراری ارتباط تلفنی با نفر دوم در آن سوی دیگر هستیم که فقط صدای او همراه با تصویر مرجی با مخاطبان ارائه می شود. برای اینکه حس زنده بودن ارتباط در بیننده ایجاد شود ، بهترین شکل این است که مجری در سمت راست تصویر قرار گرفته و سمت چپ ، فضای خالی ، که می تواند به منظره یا اِلمان تصویری از محل اقامت طرف دوم اختصاص داده شود و هنگام گفتگو ، دید مجری به سمت چپ تصویر باشد. هر گاه در بین این مکالمه، طرف صحبت مجری با بینندگان باشد، باید به دوربین نگاه کند و با بیننده در گوش فرادادن به صحبت طرف دوم ، همراهی کند شکل غیر مناسب آن این است که مجری، هنگام صحبت طرف دوم به دوربین نگاه کند که همان نگاه به بیننده خواهد بود. وی همیشه باید تصور کند که در یک جمع سه نفره حضور دارد و با چرخش ها و متمرکز کردن نگاه بر دوربین و سمت چپ تصویر، بیننده را به چیزی که باید توجه داشته باشد هدایت می کند.
6- چگونگی قرار گرفتن مجری در ارتباط تلفنی مستقیم با تصویر ثابت از نفر دوم
این شکل نیز بسیار شبیه به مورد قبل بوده و تنها تفاوت آن وجود عکس طرف دوم است که در این صورت غیر از روش بیان شده، مجری در زمان صحبت طرف دوم می تواند به دوربین نیز نگاه کند؛ چرا که عکس طرف دوم ثابت بوده و اگر مجری متمرکز به دوربین باشد، ارتباطی بین چشم خود و بیننده و تصویر طرف دوم ایجاد می کند و دایم این چرخه ادامه خواهد داشت.
7- چگونگی قرار گرفتن مجری در ارتباط مستقیم با یک مرکز
در این گونه ارتباط ها برای ایجاد حس ارتباط مستقیم بهتر است علاوه بر در نظر گرفتن موارد بیان شده ، نکات دیگری نیز مورد توجه قرار گیرد. بنابر آنچه که در مورد اهمیت سمت راست گفته شد و اینکه همیشه سمت راست را در خانه تصور می کنیم، مجری برنامه در سمت راست کادر قرار می گیرد و طرف دوم این ارتباط در سمت چپ کادر، این وضعیت در ارتباط های مستقیم نیز قابل اجراست که مجری و طرف دیگر این ارتباط در یک کادر دیده شوند که در این صورت سه وضعیت متصور می شود:
* وضعیت اول : با استفاده از یک مونیتور برای مشاهده طرف دوم
در این شکل ارتباط نیز بهتر است مجری به گونه ای در کادر جای گیرد که مانیتور در سمت راست او و سمت چپ کادر تلویزیون دیده شود همچنین مناسب تر است که ارتفاع مانیتور و مجری خیلی تفاوت نداشته باشد؛ چرا که پایین و بالا بودن ، خود موجب تداعی معانی در ارتباط تصویری می شود که اگر آگاهانه از آن بهره گرفته شود، به زیبایی و فهم ارتباط کمک بیشتری خواهد کرد.
از سوی دیگر نگاه طرف دوم نسبت به مجری از نظر نشستن و نگاه کردن باید معکوس باشد یعنی سمت چپ کادر تصویر، نشسته و به سمت راست را نگاه کند. سطح دید و نگاه او نیز در استودیو با طرف اول باید هماهنگ باشد و افق دید هر دو در یک خط قرار گیرد.
* وضعیت دوم : با استفاده از قاب یا مدالیوم در کنار مجری (سمت راست تصویر)
در این روش امکان دارد دو شکل اتفاق بیفتد:
1- اندازه تصویر مجری و تصویر مدالیوم یکی باشد: بهتر است مجری و طرف دوم به سوی هم نگاه کنند تا ارتباط زنده تداعی شود.
2- اندازه تصویر مجری بزرگتر از تصویر طرف دوم باشد: مجری باید به دوربین نگاه کرده و تمرکز مخاطب را به کل کادر معطوف سازد و زمانی که طرف دوم در حال صحبت کردن است ضمن تایید مطلب، چشم در چشم بیننده اندازد. این کار بیننده را مجاب می کند تا به مطلب گوش فرا دهد.
اگر مجری با وسایل روی میز یا عوامل پشت صحنه و از این قبیل، ارتباطی برقرار کند که مخاطب متوجه آن شود، از میزان دقت بیننده تصویر کم خواهد شد.
* وضعیت سوم : با استفاده از کپشن های گرافیکی
در این شیوه با بهره گیری از گرافیک و ایجاد دو قاب در کادر تصویر و قرار دادن هر یک از دو طرف این ارتباط در یکی از کادرها با رعایت اصول اولیه که گفته شد، هم مجری و هم طرف دوم را می توان در یک قاب دید و نکته قابل توجه در کارگردانی اینگونه ارتباط ها این است که هرگاه تصویر هر دو در معرض نمایش باشد، بهتر است با یکدیگر رودررو باشند و چنانچه تصویر به تک شات تبدیل شد، نگاه شخص حاضر در صحنه باید به دوربین که همان مخاطب است معطوف شود که در این وضعیت می تواند مخاطب وی، طرف دیگر این ارتباط و بینندگان باشند.
8- چگونگی قرار گرفتن مجری در ارتباط مستقیم با بیش از یک مرکز
1- ارتباط مستقیم با بیش از یک مرکز که به طور همزمان در کادر، تصویر مجری و دو مرکز دیگر حضور داشته باشد.
در بعضی مناسبت ها و برنامه ها یا به جهت ضرورت و یا ایجاد تنوع یا کمی فرصت، تهیه کننده برنامه به این نتیجه می رسد که از چنین شیوه ای بهره گرفته و در کادر خود همزمان ، مجری و دو میهمان از دو مرکز مختلف را جای دهد، شیوه قرار دادن این سه شخصیت می تواند به جذابیت برنامه کمک بسزایی نماید. وضعیت های متصور در این قالب بیش از سه شکل منطقی نمی تواند باشد :
* مجری / مرکز 1 / مرکز 2
* مرکز 1/ مجری / مرکز 2
* مرکز 1 / مرکز 2/ مجری
از این سه شکل متصور، تنها دو شکل 1 و 2 پیشنهاد می شود که در هر یک از این دو، نکات ریزتری است که طبق روشی که بیان شد رعایت آن به دلایل مذکور توصیه می شود.
در شکل اول که مجری / مرکز 1 / مرکز 2 به ترتیب از سمت راست تصویر در کادر تلویزیون دیده می شود، منطقی تر این است که مجری نگاه خود را به سمت چپ تصویر، هدایت نموده و دو مرکز نیز به سمت راست متمایل شده و به سوی مجری در کادر تلویزیون نگاه کنند.
در دومین شکل پیشنهادی که مجری در مرکز تصویر قرار می گیرد بهتر است مرکز 1 سمت چپ کادر خود قرار داشته و مقداری از فضای روبروی وی خالی باشد، مرکز 2 در سمت چپ کادر خود قرار گرفته و مقداری از سمت راست وی در کادر به فضای خالی اختصاص داده شود و مجری در بین دو مرکز در وسط کادر خود و قاب تصویر قرار داده شود. در این شیوه لزومی ندارد که مجری هنگام گفتگو روی خود را به جهت مرکزی که در حال گفتگو است بگرداند؛ بلکه تنها کافی است نگاه خود را به سمت کادر مربوطه معطوف نماید که با کمی چرخش سر، این امر امکان پذیر است اما هر دو مرکز باید نگاه خود را روی مجری که در وسط کادر قرار دارد متمرکز نمایند.
2- در ارتباط مستقیم با بیش از یک مرکز، هر بار مجری با یک مرکز در کادر دیده شود: در اینگونه ارتباط ها دو شیوه متصور است:
* با بهره گیری از گرافیک و تهیه دو قاب برای دو تصویر
* با بهره گیری از مدالیوم
با توجه به توضیحاتی که در استفاده از قاب و مدالیوم داده شد ، نکاتی که اختصاصاً در این شیوه باید مد نظر داشت بدین شرح است :
1) بهتر است اندازه تصویر هر یک از دو طرف در این شیوه مساوی باشد.
2) چون ارتباط با چند مرکز به دنبال هم خواهد بود، تشخیص مجری طرف دوم و تفاوت های هر یک از مکان هایی که با آنها ارتباط برقرار می شود برای بیننده تلویزیون می تواند از جذابیت خاصی برخوردار باشد و از طرفی تصویر مجری را هم نمی توان کوچکتر از مرکز دیگر نشان داد لذا در هر دو شیوه یعنی چه با بهره گیری از گرافیک ( یعنی طراحی قاب) و چه مدالیوم ، بهتر است تصویر هر دو طرف، یک اندازه ارائه شود و چنانچه به هر دلیلی یکی از کادرها کوچکتر انتخاب شود بهتر است که قاب یا کادر تصویر مرکزی را که در ارتباط با مجری است ، کوچکتر قرار داد چرا که تداعی دور بودن و القاء فاصله می کند.
3) سمت و سوی نگاه کردن باید به همان شکل که پیشنهاد شد ، باشد. لذا از تکرار مطالب پرهیز می کنم اما این نکته قابل بیان است که هرگاه هر یک از دو طرف این ارتباط به تنهایی در قاب تصویر قرار گرفتند، حتماً به دوربین به صورت مستقیم نگاه کنند.
9- چگونگی قرار دادن عکس شخصیتهای سیاست داخلی
قرار دادن عکس شخصیت های ایرانی باید با نوع خبر و المان موجود در کادر تصویر، هماهنگی خاص خود را دارا باشد.
مواردی که برای این شکل پیش بینی می شود عبارت است از :
* شخصیت ایرانی داخل کشور
در اینگونه موارد همیشه عکس، سمت راست قرار گرفته و نگاه تصویر به روبه رو یا به سمت چپ باشد.
در ترکیب های دوتایی، عکس شخصیت ها بسته به مقام اداری که دارا هستند بالاترین رتبه سمت راست قرار می گیرد.
در ترکیب های فرد 3/5/1 ، اگر محوریت با یکی از نفرات باشد، عکس وی در وسط قرار گرفته و تاکید ویژه ای روی آن به شکل رنگ قاب یا بالاتر گذاشتن تصویر به نسبت تصاویر مجاور به فاصله 2 الی 4 سانت انجام می شود.
در ترکیب های انتخاباتی و مشابه، ترتیب حروف الفبا بهترین شیوه پیشنهادی است.
* شخصیت ایرانی در خارج از کشور
عکس شخصیت های ایرانی در سفرهای خارجی، باید سمت چپ تصویر قرار گیرد و نگاه تصویر به سمت راست باشد.
* شخصیت ایرانی در خارجی از کشور همراه با همتای خارجی خود
زمانی که شخصیت ایرانی در خارج از کشور به سر می برد و خبر، حکایت از دیدار وی با شخصیت های خارجی است تصویر شخصیت ایرانی در سمت راست و شخصیت خارجی در سمت چپ قرار می گیرد.
10- چگونگی افراد دادن تصاویر شخصیتهای خارجی
در اینگونه موارد شخصیت خارجی در سمت چپ تصویر قرار گرفته و چنانچه در ایران حضور داشته و سفر ایشان به اتمام نرسیده باشد، بهتر است تصویر وی در مرکز صفحه قرار گیرد. در ترکیب های دوتایی با شخصیت های داخلی، همیشه شخصیت ایرانی سمت راست و شخصیت خارجی سمت چپ قرار می گیرد.
11- چگونه قرار دادن نقشه و پرچم در کپشن های تلویزیونی
در قرار دادن تصویر پرچم ها، تمام قواعد عکس شخصیت ها صدق می کند اما در مورد استفاده از نقشه چنانچه از دو تصویر جدا از هم استفاده می شود حتماً به موقعیت جغرافیایی کشورها نسبت به یکدیگر توجه شود.
برای مثال اگر نقشه ایران و عراق در یک کادر قرار می گیرد، ایران سمت راست و عراق سمت چپ باشد. همچنین بهتر است بالا و پایین بودن موقعیت جغرافیایی را نشان ندهیم زیرا ممکن است برداشت سیاسی دیگری از این نوع چینش شود، در ترکیب های دوتایی یعنی پرچم و نقشه، پرچم اولویت بیشتری به جهت مکانی دارد و بهتر است در سمت راست قرار داده شود. (در مورد نقشه و پرچم ایران)
در مورد پرچم و نقشه کشورهای دیگر، خلاف رویه مذکور باید عمل شود و عکس، سمت چپ نقشه قرار گیرد و نقشه در سمت راست.
12- چگونگی قرار گرفتن خبرنگار در مجاورت مصاحبه شونده
خبرنگاران نیز حکم همان مجری را در کادر تلویزیونی دارند و چنانچه خبرنگار در کادر دیده نمی شود، مصاحبه شونده می تواند در مرکز کادر یا سمت چپ تصویر جای گیرد. در مصاحبه های جدی بهتر است تفاوت قد یا جثه مصاحبه شونده با خبرنگار به چشم نخورد. برای پرهیز از این تفاوت، تصاویر تک شاپ و بسته می تواند یاری دهد. همچنین این نکته قابل توجه است که اگر هیچ قصد خاصی در ارائه شخصیت مصاحبه شونده به بیننده نداریم، بهترین شیوه این است که خبرنگار و تصویربردار، خود را هم سطح مصاحبه شونده کنند. یعنی اگر وی نشسته یا ایستاده است همانگونه با او مصاحبه شود و چنانچه مصاحبه شونده کودک است بهتر است یا او را در ارتفاعی قرار دهیم یا هم سطح دور بین باشد و یا خود و دوربین را به افق دید او نزدیک کند.
■■ منابع: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* مقاله حاضر حاصل هفده سال تجربه نگارنده در گرافیک خبر است.
تاملی بر کارکردهای رسانه ای گرافیک
گردآوری : جواد دباغی مقدم
رقابت رسانه های خبری، مرزهای موجود و متعارفی را که در میان صاحب نظران و تئوری پردازان رایج است ، درنوردیده است و هر رسانه ای با توجه به قابلیت های درونی و ذاتی تنها شرط بقاء و ماندن و البته اثرگذاری خود را "مخاطب بیشتر" در حیطه فرهنگ، زبان و جغرابیای ملی خود می داند، با عنایت به این مطلب که دامنه بحث رسانه های خبری، خاصّه شبکه های خبری تلویزیونی امروزه تنوع یافته است، در ادامه به گرافیک و کاربرد آن در خبر و ارایه اطلاعات و چگونگی تبادل پیام ها خواهیم پرداخت که ورود به این بحث صرف نظر از هرگونه پیش فرض ، به یکسری از مسائل کلی و البته مهم نیاز دارد.
خبر، گزارشی از رویدادهای عینی و واقعی است. خبر رخ می دهد، اتفاق می افتد و این رویداد، از جذابیت های بی شماری برخوردار است اما جذابیت خبر، مدیران و صاحبان رسانه های دیداری را بر آن داشته تا عینیت بخشی را به عنوان جاذبه ای ویژه در ارائه مطلوب تر خبر استفاده کنند تا مخاطبان بیشتری را جذب کرده و محصور واقعیت های درونی خبر نمایند.
اما همیشه دوربین و خبرنگار در صحنه های وقوع خبر حاضر نیست و این خبر ممکن است جذابیت عمومی در میان مخاطبان داشته باشد. در چنین شرایطی پوشش و نحوه چگونه باید باشد؟ از طرفی تصاویر آرشیوی و عکس و استفاده از آن نیز شاید همه ابعاد رویداد را نتواند پوشش دهد؟ این ها معمولاً از سوالاتی هستند که نزد سردبیران و تهیه کنندگان خبر وجود دارد و در چنین مواردی "گرافیک" و ویژگی های این فن به کمک آنان می شتابد.
چرا به گرافیک نیاز داریم؟
در سالهای دور، به علت امکانات بسیار محدود امکان چاپ عکس در روزنامه نبود. از این رو گردانندگان روزنامه ها به ناچار از نویسندگان چیره دست به جای خبرنگار بهره می بردند. در روزنامه های اولیه، "تصویرسازی" به قلم نویسندگان توانمند سپرده شده بود تا با کلمات و جملات، ذهن مخاطبان خود را به رویدادها نزدیک کنند. پس از آن گرافیک کاربرد خود را یافت و آن نیز به این صورت که کلیشه مطبوعات به کیفیتی تبدیل شد تا هم آغاز مطالب و هم چینش خبرها، به گونه ای باشد ک مخاطب با نگاهی سطحی به روزنامه حق انتخاب داشته باشد. "نشانه" و نشانه گذاری مدتها پیش از ورود عکس به مطبوعات، در روزنامه ها و حتی برخی "شب نامه ها" که مثلاً در انقلاب مشروطیت از عثمانی وارد کشور می شد، عرصه مطبوعات را در نوردید!
با ورود عکس به مطبوعات تحول مهمی در این رسانه به وجود آمد. به این ترتیب که به عنوان مثال مطالب و خبرها در روزنامه ها از حالت اطلاعیه و پیام های کاخ و پادشاهی قاجار باید بیرون آمده و مردم در جریان تحولات کشوری و بین المللی قرار بگیرند. پس حجم مطالب بیش از پیش می شد، به ناچار کلی گویی باید جای خود را به پیام های موجز می داد تا مطبوعه قادر باشد در هر زمینه ای حرف و خبر داشته باشد. نویسندگان جای خود را به خبرنگاران دادند و خبرنگاران ضمن جمع آوری اخبار به فراخور مطلب برای آنکه ذهن خوانندگان را به موضوع نزدیک و نزدیک تر کنند، با استفاده از عکس کمک شایان به خوانندگان خود کردند.
اما قدرت جذب تصویر و اینکه مخاطب بتواند آن را لمس و احساس کند، از تلویزیون و فن آوری منحصر به فردش وسیله ای در ارتباطات جمعی ساخته است تا قدرت هرگونه تحلیل خبر را احیاناً از سوءاستفاده کنندگان بگیرد.
هم اینک قدرت جذب تصویر رویدادها و تصویرپردازی از قالب عکس و واژه فراتر رفته هنر "گرافیک خبری" بدون حضور "فتوژورنالیسم" و دوربین های تصویربرداری عینیت و مقبولیت خود را یافته است و اغراق نیست اگر گفته شود کمتر خبر از واقعه ای است که رسانه ای حتی با وجود ضرورت انعکاس آن از "گرافیک" بهره ای نبرده باشد و این شامل خبرهایی نیز می شود که دوربین عکاسی و یا تصویربرداری در صحنه حضور داشته اند.
گذشته از این امروزه شاهد تحول دیگری نیز هستیم و آن خبرهای "آنی" و یا خبرهایی است که به صورت زیرنویس ارائه می شود.
"زیرنویس" علاوه بر آنچه که امروز در شبکه های جهانی خبر اعم از بی بی سی، سی ان ان ، الجزیره و شبکه خبر سیمای جمهوری اسلامی ایران شاهد هستیم ، کار سردبیران را در ارایه بسیاری دیگر از خبرهای عمومی آسان کرده است و خبرهای گرافیکی از آنچنان مقبولیتی برخوردار شده اند که هم جاذبه تنوع رسانه خبری را افزایش داده اند و هم قشر وسیعی از بینندگان و مخاطبان را که از نعمت "شنیدن" محرومند، پوشش می دهند.
ورود اینترنت و اهمیت گرافیک
اینترنت و انقلاب دیجیتالی اگر چه با استقبال کاربران زیادی روبه رو شد ولی به علت هزینه نسبتاً بالا و تخصص ویژه ای که نیاز بود، فراگیری تلویزیون را نیافت اما باز هم این "گرافیک" است که خشت بنای اینترنت و زوایای آن را تشکیل می دهد.
انتشار خبر و چالش ها
شبکه های تلویزیونی ، خبرگزاری های ملی و منطقه ای و خبرنگاران همواره در کار ارسال خبر با مشکلاتی مواجه هستند و تراکم مطالب طوری است که این امر به صورت یک دشواری همیشگی تبدیل شده است و این چالش همواره در برابر مجموعه های رسانه ای وجود دارد که چگونه بیشترین اطلاعات و داده ها را در کمترین حجم و سرعت بیشتر به مخاطب انتقال دهند تا از عرصه رقابت عقب نمانند. اگر چه بهترین شیوه آن است که بیشترین مطالب با جذاب ترین قالب ها ارائه شود و "خبرگزاریها" که عمدتاً برای سایر رسانه ها نقش یک منبع اطلاعاتی هستند، پی برده اند که باید مطالب خود را به شکلی جذاب و به طور کامل کاربردی کنند. وقتی حجم بسیار زیادی مطلب از یک خبرگزاری مخابره می شود، مهمترین عناوین خبری می تواند در باجه ای جداگانه ارائه شوند که این نیز از کاربردهای گرافیک است تا تسهیلاتی را در اختیار کاربران قرار دهد.
امروزه خبرگزاریها به غیر از باجه، گزارش نامه روزانه ای در میان خبرهای خود مخابره می کنند که در این گزارش نامه خلاصه خبرهای مهم قرار داده شده است. این بولتن ها برای مخاطبان خاص خود (سایر رسانه ها) از جذابیت برخوردار است چرا که عمدتاً زمان برای مطالعه این بولتن مناسب است. همچنین غیر از باجه و بولتن، خبرگزاریها معمولاً از واژه اعلام خبر Flash بهره می برند و خبرنگاران با این واژه متوجه می شوند که یک خبر مهم دیگر در راه است. همچنین واژه Urgent نیز به همین صورت حواس خبرنگار را به خود معطوف می کند. این تغییرات و چنین مواردی از قابلیت گرافیک استفاده می کنند.
کارکرد گرافیک در رسانه ها
پخش خبر در زمان محدود و معینی انجام می شود این زمان نباید آنقدر طولانی باشد که موجب کسالت مخاطب شود و نه آن قدر کوتاه که اطلاعات و آگاهی ها نارسا باشد که او نتواند نیاز خبری خود را برطرف کند.
اگر چه زمان توان شنیداری خبر را بین 6 تا10 دقیقه تخمین زده اند اما کارشناسان معتقدند جذابیت تصویر، رنگ و کیفیت استودیو، این توان را ناخواسته افزایش می دهد. به هر حال خبر در تلویزیون بر مدار ثانیه حرکت می کند و طبعاً محدودیتهای فراوان در گزینش و انتشار اخبار، به گونه ای است که عینیت را تحت الشعاع قرار می دهد. در روزنامه ها نیز وضعیت چندان متفاوت با رقیب قدرتمند خود نیست، روزنامه نگار باید توان خود را صرف آن کند تا حجم مطالب را برای استفاده بیشتر از خبرها کاهش دهد تا خبر بیشتری در روزنامه مورد استفاده قرار بگیرد و این کار را گاه با تلفیق خبرها ، گاه با نگارش خبرهای کوتاه و حتی خلاصه اخبار انجام می دهد. روزنامه نگار با خلاصه نویسی ، پرهیز از زیاده گویی و استفاده از حروف ریزتر، تلاش می کند عینیت را به خبر و صفحات روزنامه ببخشد و گاه با بهره گیری از جدول، طرح، کاریکاتور و نمودارهایی ، این صفحات را جذابیت می دهد. در همین حال "عکس" نیز به تنهایی گویای خبر است و چاپ یک عکس با عناوین مختلفی همچون "عکس روز" مخاطب را ترغیب می کند به سایر خبرها و یا حتی یادداشت خبرنگاران توجه نماید.
طرح ، نقشه و کاریکاتور خبری نیز "خبر" تلقی می شوند که در قالب گرافیک نمایان شده و جنبه تصویر یافته اند. گاه اتفاق می افتد که برای انعکاس یک رویداد ستون های زیادی از روزنامه در اطراف رویداد با مطالب پر شده است که چنین حجمی با یک عکس و یا طرح ، گویاتر از پیش، مخاطب را اقناع می نماید. به عنوان مثال در ماجرای فروپاشی و چند پاره شدن اتحاد جماهیر شوروی یک طراح، اندام گورباچف را ترک خورده به تصویر کشید.
این حربه ها به دلیل دارا بودن جنبه تصویری ضمن کمک به زیبایی صفحات برای مخاطب چشم نواز بوده و دقت را متوجه خود می کند.
گرافیک خبری و کاربرد آن
جذابیت در اطلاع رسانی را شاید بتوان حلقه مفقوده برای جذب مخاطب نام برد. ایجاز در خبرنویسی، ارزیابی قدرت دیداری و شنیداری مخاطب، بهره گیری از عکس، اسلاید، فیلم، صوت گیرا، موسیقی در تلویزیون و اینترنت، تلفیق اخبار، خبرهای کوتاه و خلاصه خبر، استفاده از عکس، طرح، نقشه و کاریکاتورهای خبری از جمله فنون و روش های بسیار موثر سرعت بخشی به اطلاع رسانی و بهره گیری از بیشترین اخبار است.
اما گرافیک خبری ، تصویری از خبر است که قسمتی از رویداد یا تمام آن را نشان می دهد. این تصویر توسط گرافیست هایی که با خبر و ادبیات آن آشنایی دارند ترسیم می شود. گرافیک خبری کارکردهای متفاوت و متنوعی دارد که توسط افرادی زبده و روز آمد همه روزه در اختیار مخاطبان رسانه ها و کاربران اینترنتی قرار داده می شود.
گرافیک همچنین این امکان را به وجود آورده است تا میزان انعطاف "سایبر"ها افزایش یابد و هر لحظه می توان تغییرات لازم را اجرا کرد. بزرگترین مزیت کار در سایبر این است که خبرنگاران برای جمع گسترده ای از دیگر خبرنگاران مطلب تولید می کنند.
در یک شبکه تلویزیونی یا تحریریه بک روزنامه که برای مردم یک کشور مطلب تولید می کنند، جمع کوچکی مشغول هستند اما در سایبرها هر کس یک سردبیر است به طوری که در "وبلاک ها" با فشردن دکمه ای، یک صفحه اطلاعات یا مطلبی ادبی به جهان سایبر افزوده می شود.
رایانه ها همچنین این امکان را به وجود آورده اند تا هر کسی دروازه بانی را خود بر عهده گرفته و جهان را در آستانه انقلابی دیگر از ارتباطات قرار دهد، اما باید توجه داشت که اینترنت با وجود پیچیدگی و در عین حال منحصر به فرد بودنش دارای ایراداتی اساسی است.
امروزه طراحان و گرافیست های چیره دست این امکان را به وجود آورده اند تا مخاطبان فارغ از زمان (زمان انتشار روزنامه صبح یا عصر و پخش خبر در ساعات خاص) با فشردن دکمه ای با جهانی از اطلاعات و اخبار مواجه شوند، این ویژگی منحصر به فرد به خواننده امکان می دهد در هر لحظه که اقدام کند با تازه ترین و در حقیقت آخرین اخبار از تحولات جهان و کشورش آشنا شود. این امکان زمان شگفت آور می شود که فاصله زمانی (اختلاف ساعتها) هرگز احساس نمی شود و کسی در ایران به راحتی از کشورهای امریکای لاتین اطلاعات ، عکس، تصویر و صدا دریافت می کند.
■■ منابع: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* این مطلب برداشت آزاد و تجربی نگارنده در دو حوزه خبر تلویزیون و مطبوعات کشور است.
1- ارزش و تاثیر رنگها در مطبوعات ، بهروز موسوی ، سال هشتم ، شماره 31 (بهار 1352) ، صص 22-21 و 58
2- کارگردانی برای تلویزیون . پیک صدا و سیما ، کیومرث مبشری، پیک صدا و سیما ، شماره 153 (مهر 1368)
3- رسانه و رفتارش، کانراد، پیتر. ترجمه مهرداد غروی، سروش ، سال یازدهم ، شماره 483 (4/6/1368) ، صص 51-50.
4- صفحه آرایی پلی بین نویسنده و خواننده ، برداشت و تلخیص از منصور حسین زاده ، رسانه ، سال اول ت شماره 1 ، بهار 1369.
5- گرافیک در مطبوعات ، محمود مختاریان ، جزوه دانشگاه گرایش روزنامه نگاری ، سال 1375 ، دانشگاه علامه طباطبایی .
6- تصویر و تفریح ، تماشا، سال پنجم ، 210 (20 اردیبهشت 1354) ، ص 20 و 77.
7- پایان نامه دانشگاهی ، تلویزیون ـ تکنیک هنر، مقطع کارشناسی ، تهران ، دانشکده هنرهای دراماتیک ، 58-1357.
8- یونس شکرخواه ، ترجمه و برداشت آزاد درباره گرافیک و اینترنت در مطبوعات و تلویزیون .
9- جزوات دانشگاهی .
واژه نامه اصطلاحات گرافیکی
گردآوری : مهدی صادقی
آرم Arm
آرم یا ترجمان فارسی آن "نشان" و "نشانه" خلاصه ترین و موجزترین اثر گرافیکی است که با کمترین عناصر بصری، مفهومی خاص را القا می کند. واژه آرم، برداشت سطحی و غلط از اصطلاح Arm of Coats The به معنای "نشانه های سلطنتی" است.
آرم استیشن Arm Station
کلیپ کوتاه گرافیکی است که در ابتدای برنامه های غیرنمایشی تلویزیونی و یا در زمان های خالی بین برنامه های تلویزیونی ارائه می شود تا علاوه بر ایجاد تنوع بصری، فضاسازی و اطلاع رسانی تصویری و خلاصه ای از موضوعی را نشان دهد.
لوگوتایپ Logotape
لوگوتایپ که به صورت خلاصه به آن لوگو می گویند، نشانه و آرمی است که علاوه بر داشتن ایجاز بصری، شرط خوانایی را هم دارد. به عبارت واضح تر نشانه و آرمی که با حروف و کلمات ساخته می شوند تا هم فضا سازی تصویری داشته باشند و هم خوانده شوند، لوگوتایپ یا "نشانه نوشتاری" نامیده می شود.
کلیپ Clip
هماهنگی صدا و تصویر برای روایت موضوع یا داستانی خاص ، در این هماهنگی ، صدا (موسیقی ، شعر ، آواز ن افکت و … ) معیار و مبنای انتخاب تصاویر است. کلیپ بسته به متریال مورد استفاده آن به ویدئو کلیپ ، فیلم کلیپ ، گرافیک کلیپ و فتوکلیپ تقسیم بندی می شود.
گرافیک کلیپ Graphic Clip
کلیپی است که با عناصر بصری گرافیکی پدید می آید . (عناصری مثل نقطه ، خط، سطح، رنگ و …) در این نوع کلیپ ها حضور "طرح" ملموس تر از عکس و سایر تصویرهای واقعی است حتی اگر هم از چنین تصاویری استفاده شود، حتماً به صورت فتوگرافیک به کار می رود.
فتوکلیپ Photo Clip
کلیپی است که فقط با عکس های ثابت تهیه می شود و الزامی در فتوگرافی شدن عکس ها نیست.
فتورمان
اگر داستان یا واقعه ای را فقط به صورت عکس های متوالی از صحنه های کلیدی آن به نمایش بگذاریم، یک فتو رمان ساخته ایم.
کپشن Caption
یا لوحه به هر نوع تصویرسازی که برای تلویزیون کار شود اطلاق می گردد. ویژگی های اصلی یک کپشن تلویزیونی عبارتند از : بر اساس موضوع طراحی می شود ، در ابعاد سه به چهار افقی ارائه می شود، هماهنگی صدا (موسیقی ، دیالوگ ، منولوگ، نریشن و افکت) در آن لحاظ شده است، ثابت با متحرک است و بالاخره اینکه محدودیت های فنی آنتن پخش در آن لحاظ شده است.
کپشن خبری
هر کپشنی که در بخش های خبری تلویزیون استفاده شود، کپشن خبری نامیده می شود. در کپشن خبری ، موضوع همان انتقال خبر است که باید در کمترین زمان به مخاطب منتقل شود، کپشن هایی که در سایر برنامه های تلویزیونی (مثل برنامه های نمایشی ، مستند و ترکیبی) به کار می رود، بیشتر توصیفی و بعضاً تزیینی هستند ولی کپشن های خبری قبل از هر چیز تکمیلی هستند یعنی قرار است متن خبر را که توسط گوینده ارائه می شود تکمیل کنند.
پیج لی آوت Layout Page
چینش و ترکیب یک یا دو تصویر با یک یا دو نوشته را پیج لی آوت (Layout Page) می گویند. پیج لی آوت در واقع نوع ساده شده صفحه آرایی (Layout) است و دیگر پیچیدگی های Layout را در آن ندارد.
پیج لی آوت خبری
هر پیج لی آوتی که در بخش های خبری تلویزیون به کار رود، پیج لی آوت خبری نامیده می شود.
یک یا دو تصویری که در پیج لی آوت خبری می آیند مربوط به موضوع خبر و نوشته های موجود در آن تیتر یا سوتیتری از همان موضوع خبر است. تفاوت پیج لی آوت خبری با کپشن خبری در این است که در پیج لی آوت خبری حضور Man Layout پررنگ تر است تا طراح گرافیک ، ولی در کپشن های خبری پیش از هر چیز ، نقش طراح گرافیک، به چشم می آید. دیگر تفاوت آنها در این است که بک گراند در پیج لی آوت های خبری ، ارتباط موضوعی ندارد.
امروزه به دلیل اینکه گرافیک دنیا پیش از آنکه به سمت "تصویرسازی" حرکت کند در جهت "دیزاین" گام برمی دارد ، پیج لی آوت های خبری جای کپشن های خبری را گرفته اند.
کمپین Campaign
یا اصطلاح غلط و رایج آن "کمپین سازی" یعنی یکدست شدن و ست کردن تمام واحدهای گرافیکی، به طور مثال وقتی می گوییم آثار گرافیکی یک بخش خبری کمپین شده اند که آرم یا لوگو، آرم استیشن ، فرمت زیرنویس ، طراحی بک و دکور و … همگی با یک جنس بصری طراحی شده باشند به طوری که بتوان آنها را به هم وابسته دانست.
کمپین شدن آثار گرافیکی مبانی تعریف "هویت بصری سازمانی" یک مجموعه است.
آرت ورک Art Work
نسخه اصلی در گرافیک را آرت ورک می نامند. پیش از این که سیستم های طراحی، دیجیتالی شوند طراحان گرافیک مجبور بودند اثرشان را روی یک صفحه مقوایی آماده سازند و سپس آن را برای پخش از تلویزیون زیر دوربین های LD یا مقایل سایر دوربین ها قرار دهند. امروزه که سیستم طراحی دیجیتالی شده اند، این واژه کمتر کاربرد پیدا کرده است.
تایپوگرافی Typorgaphy
تایپوگرافی یعنی چینش غیرعادی و هدفدار حروف و کلمات در یک اثر گرافیکی، تایپوگرافی نوعی حساسیت بخشیدن به حروف است تا آنها پیش از آنکه خوانده شوند، دیده شوند. این شیوه چینش حروف، حداقل سه بار در تاریخ گرافیک جهان، به صورت شیوه رایج در طراحی گرافیک درآمد. امروزه هم برخی طراحان نامور جهان به این شیوه روی آورده اند که "دیوید کارسون" و "نویل برادی" معروف ترین آنها هستند.
ایلوستراسیون Illustration
همان تصویرسازی است که وقتی با هدف پخش از تلویزیون طراحی شود، کپشن نامیده می شود. در تعریف ساده تر تصویرسازی همان ترجمه "متن" به "تصویر" است که البته در این ترجمه مسائلی چون تکنیک طراحی و نوع برداشت تصویری طراح نقش مهمی بر عهده دارد.
دیزاین Design
ترجمه تحت اللفظی آن "طراحی" است که گاهی این طراحی را در ترجمه Drawing هم می گوییم. حتی بعضاً در سطح حرفه ای تر آن در معنای Composition هم به کار می رود. به هر حال آنچه در گرافیک امروز دنیا مطرح است ، دیزاین به معنای طرح کلی اثر است نه رسامی کردن (Drawing) یا ترکیب بندی (Composition).
هویت سازمانی Corporate identity
هویت سازمانی که آن را در مباحث گرافیک "هویت بصری سازمانی" هم مطرح می کنند، هویت بخشیدن به عناصر یک سازمان یا مجموعه تا بازشناسی آنها توسط مخاطبان را حت تر و سریع تر صورت گیرد. لازمه داشتن "هویت بصری سازمانی" کمپین بودن عناصر تصویری و گرافیکی است که پله ابتدایی این کمپین برخورداری از تیک بصری است. "پیتر برنس" طراح سبک آرت دکو نخستین کسی است که برنامه هویت بصری سازمانی را برای شرکت لوازم برقی آلمان AEG اجرا کرد.
زیرنویس
هرگونه نوشتاری که در بخش های مختلف خبری برای تکمیل، توضیح یا توصیف بیشتر خبر در پایین کادر قرار گیرد، اصطلاحاً زیرنویس نامیده می شود زیرنویس ممکن است فقط اسم و سمت یک شخص باشد. ممکن است تیتر و روتیتر یک خبر و با سوتیتر یا میان تیتر مربوط به یک گزارش خبری باشد ولی بهتر آن است که تیتر و روتیتر بالای کادر ، میان تیترهای کوتاه وسط کادر، میان تیترهای بلند و طولانی پایین به بالای کادر، سوتیترهایی که تکرار نریشن هستند پایین کادر و سوتیترهای مهمی که نریشن را تکرار نمی کنند در وسط کادر قرار گیرند.
آرجی بی RGB
سیستم رنگی است که از سه رنگ اصلی قرمز (Red) ، سبز (Green) ، آبی (Blue) تشکیل می شود. سیستم رنگ آرجی بی در سیستم های نوری مانند تلویزیون ، ویدئو ، سینما، مانیتور ، ارپک و … کاربرد دارد. تمام رنگ های دیگر در سیستم های نوری از ترکیب همین سه رنگ ساخته و پرداخته می شوند.
سی ام وای کی CMYK
این هم یک سیستم رنگی است که از چهار رنگ اصلی آبی یا سایان (Cyan) ، قرمز یا ماژنتا(Magenta) ، زرد یا یلو (Yellow) و مشکی یا بلاک (Black) تشکیل می شود. سی ام وای کی در سیستم رنگی چاپ و نقاشی کاربرد دارد و از رنگدانه (Pigment) تشکیل می شوند. در این سیستم رنگی هم تمام رنگ های دیگر از ترکیب این چهار رنگ اصلی ساخته می شوند. توضیح اینکه در تئوری این طور ثابت شده است که هرگاه سه رنگ سایان ، ماژنتا و یلو به صورت صددرصد با هم ترکیب شوند، رنگ بلاک پدید می آید ولی تئوری عملی نشد و حاصل ترکیب صددرصد آنها رنگ قهوه ای سوخته بود. از این رو برای رسیدن به رنگ بلاک ، در عمل به ناچار رنگ چهارم هم وارد کار می شود.
فـونـت Font
شکل های مختلف حروف را "فونت" یا "قلم" می نامیم. تاکنون حدود سیصد نوع فونت فارسی طراحی شده که مورد استفاده قرار می گیرند. تعداد فونت های لاتین بیش از یکصدهزار نوع است.
تیتراژ ابتدایی
تیتراژ یا عنوان بندی که در ابتدای فیلم سینمایی ، فیلم تلویزیونی و برنامه های نمایشی تلویزیونی (سریالی و تک قسمتی) حک می شود تیتراژ ابتدایی یا آغازین نامیده می شود. تیتراژ ابتدایی هدفش فضاسازی، آماده سازی مخاطب و اطلاع رسانی است که طراحی آن بر عهده طراحان گرافیک است.
تیتراژ انتهایی
تیتراژ یا عنوان بندی که در پایان فیلم سینمایی، فیلم تلویزیونی ، برنامه های نمایشی (سریالی و تک قسمتی) ، برنامه های مستند، برنامه های مستند ترکیبی و برنامه های مستقیم تلویزیون حک می شود، تیتراژ انتهایی یا پایانی نامیده می شود. هدف از ارائه این تیتراژ صرفاً اطلاع رسانی است تا مخاطبان دست اندرکاران تولید آن را برنامه را بشناسند.
تیـــزر
هر بیان تصویری که با همراهی صدا (موسیقی ، منولوگ ، دیالوگ ، افکت ، نرشین ، شعر، آواز و آمبیانس) قصد دارد موضوع، کالا یا خدماتی را در رسانه تلویزیون تبلیغ یا معرفی کند، تیزر نامیده می شود. تیزرها محدودیت زمانی خاص ندارند ولی اگر بیش از ده دقیقه ادامه یابد، عنوان "رپرتاژ آگهی" برای آن مناسب تر است. تیزرها در سه نوع گرافیکی ، انیمیشنی و فیلم زنده ساخته می شوند.
اینفوگرافیک Info Graphic
که مخفف Graphical Infomational است به "گرافیک خبری" ترجمه شده است . اینفوگرافیک نوعی خبررسانی است که صرفاً با عناصر گرافیکی صورت می گیرد و دیگر نرشین گوینده خبر و متن خبر وجود ندارد. در واقع ابزار انتقال خبر، تصویر گرافیکی است ، نه متن نوشتاری خبر.
ری دیزاین Redesign
این واژه "طراحی دوباره" یا "دوباره سازی طرح ها" ترجمه شده است. همانطور که از ترجمان آن برمی آید، برای زمانی به کار می رود که پس از مدتی بخواهند یک طرح گرافیکی (مانند آرم، لوگو، بسته بندی ، یونیفرمو … ) را تغییر دهند. به طوری که تغییر آن باعث از دست رفتن سابقه قبلی طرح نشود و از سوی دیگر این تغییر آن قدر هم نامحسوس نباشد که مخاطب احساس کند با یک طرح تکراری مواجه استم
نیودیزاین New Design
نیودیزاین یا "طراحی جدید" نقطه مقابل ری دیزاین است و آن در زمانی به کار می بریم که نمی خواهیم سابقه قبلی طرح در ذهن مخاطب تداعی شود.
صفحه آرایی
چینش هدفمند یک صفحه با انواع تصاویر و نوشته ها را صفحه آرایی می گویند. صفحه آرایی همیشه باید در خدمت موضوع و متن نوشته باشد.
فتوگرافی Photography
این واژه به "عکاسی" ترجمه شده است اما همین واژه اصطلاحی است که برای یکی از شیوه های گرافیک به کار می برند. اگر در یک کادر گرافیکی، از عکس استفاده کنیم و تغییراتی در آن عکس بدهیم که ماهیت "طرح" و هویت غیرطبیعی به خود بگیرد، اصطلاحاً گفته می شود آن عکس در آن کار گرافیکی ، فتوگرافی شده است. استفاده از این شیوه گرافیکی به خصوص پس از مطرح شدن سبک "پاپ آرت" در نقاشی و گرافیک باب شد که "اندی وارهول" یکی از پیش کوستان این سبک بود. "وارهول" بارها ایران آمد و تحت تاثیر مکان های دیدنی جدید و قدیم ایران (به خصوص بازار بزرگ تهران) قرار گرفت.
راست چین
اگر تمام سطرهای یک نوشتار از سمت راست با یکدیگر تراز شوند ، می گویند که آن نوشتار راست چین شده است . معمولاً بسته به بلندی و کوتاهی سطرها در این نوع چینش، انرژی بصری به سمت چپ متمایل می شود.
چپ چین
اگر تمام سطرهای یک نوشتار از وسط با یکدیگر تراز شوند به طوری که اگر عمود منصف آنها را رسم کنیم، نیمه سمت راست و نیمه سمت چپ دقیقاً یکدیگر باشند، می گویند این نوشتار وسط چین شده است. طبیعتاً انرژی بصری این نوشتار هم به هر دو طرف راست و چپ متمایل خواهد شد.
پالت رنگی
مجموعه رنگ هایی که در یک کار گرافیکی استفاده می شوند را پالت رنگی آن کار می نامند. ممکن است در یک کپشن تماماً از رنگ های سرد استفاده شده باشد. آنگاه می گویند طراح کپشن از پالت رنگ های سرد استفاده کرده است. پالت در اصل نام وسیله ای است که نقاشان در دست می گیرند و در روی آن رنگ های مورد استفاده شان قرار می دهند و از روی همین پالت، رنگ را برمی دارند و روی تابلو به کار می برند.
رنگ های سرد
رنگ های سرد، دو تعریف نسبی و مطلق دارند. در تعریف مطلق گفته می شود هر رنگی که رنگینگی حاصل از آن به سمت ، آبی ، سبز، و سبز ـ آبی حرکت کند و حس سرما را در مخاطب ایجاد کند، رنگ سرد است.
یک تعریف نسبی هم داریم و آن زمانی است که چند رنگ گرم در کنار هم قرار می گیرند. از بین آن رنگ های گرم هر کدام تیره تر باشد یا میزان قرمزی آن بیشتر باشد رنگ گرم و رنگ دیگر، سرد نامیده می شوند. در تصاویر سیاه و سفید و تصاویر تک رنگ هم بحث سردی و گرمی رنگ ها مطرح می شود که در این مجال کوتاه نمی گنجد.
رنگ های گرم
رنگ های گرم مانند رنگ های سرد با دو تعریف نسبی و مطلق ارائه می شوند. در تعریف مطلق گفته می شود هر رنگی که رنگینگی حاصل از آن به سمت قرمز، زرد یا قرمز ـ نارنجی حرکت کند و حس گرما را در مخاطب برانگیزد آن رنگ ، رنگ گرم است.
رنگ های خنثی
بعضی رنگ ها هستند که نه حس گرما را در مخاطب ایجاد می کنند و نه حس سرما را ، به آنها رنگ های خنثی می گویند. معمولاً سفید چنین ویژگی رنگی را بعضاً به خود می گیرد.
رنگ های ولرم
رنگ های ولرم به خانواده رنگ بنفش اتلاق می شود. همانطوری که می دانید بنفش از ترکیب دو رنگ گرم (قرمز) و سرد (آبی) تشکیل شده است. از این رو خانواده آن رنگ را ولرم می نامیم اما اگر در یک رنگ بنفش، میزان قرمزی بر رنگ آبی غلبه کند، آن بنفش یک رنگ گرم نامیده می شود و برعکس اگر رنگ آبی بر رنگ قرمز غلبه کند، آن بنفش یک رنگ سرد به حساب می آید.
تردمارک Trade Mark
تردمارک یا علامت تجاری نوعی لوگو تایپ (نامواره) است که برای محصولات یک شرکت تجاری به کار می رود. به طور مثال "پاکسان" ، "پاک نام" و "نیک کالا" که هر کدام نام و حوزه کاری یک شرکت تجاری را تداعی می کنند، تردمارک آن شرکت نامیده می شوند. در ایران به غلط چنین رایج شده که آنها را لوگو می نامیم در صورتی که لوگو نام کلی تر از تردمارک است و باید نام دقیق تر آن را به کار برد.
بــرنــد Brand
برند یا کالای تجاری هم نوعی لوگوتایپ (نامواره) است که برای یک کالای تجاری خاص به کار می رود و معمولاً زیر مجموعه تردمارک است. به این مثال توجه کنید. شرکت "پاکسان" یک شرکت تولیدکننده لوازم بهداشتی است. از جمله آنها پودر لباسشویی "برف"، "صابون گلنار" ، "صابون سیو" و "شامپو تاژ" هستند. در اینجا می گویند پاکسان یک تردمارک و "برف" ، "گلنار" ، "سیو" و "تاژ" هر کدام برندهای آن تردمارک هستند.
مسترهد Master Head
مسترهد هم نوعی لوگوست . مسترهد به لوگویی گفته می شود که برای عنوان یک روزنامه، مجله و نشریه به کار می رود. برای مثال می گوییم "مسترهد روزنامه جام جم" و نباید غلط مصطلح "لوگوی روزنامه جام جم" را به کار برد.
نشانه های اقتباسی
نشانه ها (آرم و لوگوها) بعضاً برای شرکت ها و مجموعه های اصلی طراحی می شوند که خود آن شرکت یا مجموعه و سازمان ، زیرمجموعه های داخلی دارد که باید برای آن زیرمجموعه ها هم با استفاده از نشانه اصلی ، نشانه خاص آن را طراحی کرد. به طور مثال باید جنس نشانه ای که برای مراکز مختلف صدا و سیما طراحی می شود، به دلیل آن که مراکز زیرمجموعه سازمان صدا و سیما به حساب می آیند، از همان جنس طراحی نشانه سازمان صدا و سیما باشد تا علاوه بر اینکه هویت آن مرکز را نشان می دهد ، وابستگی اش را به سازمان صدا و سیما اعلام نماید. نشانه های مراکز صدا و سیما از این جهت دارای مشکل هستند.
سریف Serif
زایده ای که در بالا و پایین حروف لاتین و در سرکش ها، دندانه ها و حروف ایستای فارسی به کار می رود را سریف می نامند. سریف ها علاوه بر اینکه به ایستایی بصری حروف کمک می کنند، آنها را ظریف تر و زیباتر هم می کنند. با تغییر ملاک های زیبایی شناسی گرافیکی از دهه 1920 به بعد، سریف جایگاه زیبایی شناسی خود را در بین فونت های لاتین از دست داد و در فونتهای فارسی هم فقط در فونت های سنتی (مثل کوفی ، ثلث ، رقعه و … ) زیبایی اش را حفظ کرد.
اسکنر
وسیله ای است برای تبدیل نگاتیو ، اسلاید ، عکس و تصاویر چاپی به فایل دیجیتالی.
بروشور Brochure
مجموعه اطلاعات نوشتاری و تصویری که در قالب چند صفحه چاپی یا الکترونیکی ارایه می شود تا موضوع، کالا یا خدماتی را معرفی یا تبلیغ کند. اگر بروشور روی صفحات کاغذی و مقوایی چاپ شود، "بروشور چاپی" نامیده می شود و اگر این تصاویر و مطالب به صورت صفحات الکترونیکی تکثیر شود ، "بروشور الکترونیکی " یا اصطلاحاً مالتی مدیا نامیده می شود.
کاتالوگ Catalog
مجموعه اطلاعات نوشتاری و تصویری که در قالب یک کتاب چاپی ارائه می شود تا موضوع، کالا یا خدماتی را معرفی یا تبلیغ کند . تفاوت کاتالوگ با بروشور در این است که تعداد صفحات بروشور اندک است و به همین دلیل نیازی به صحافی ندارد ولی چون حجم صفحات کاتالوگ زیاد است ، لاجرم باید صحافی ( ته چسب یا مفتولی) شود. تفاوت کاتالوگ و کتاب هم به نوع محتوای آنها مربوط می شود ولی به لحاظ ظاهری کاتالوگ دیگر نیازی به شایک (شماره استاندارد بین المللی کتاب) و فیپا (فهرست نویسی پیش از انتشار) ندارد.
بک گراند
به معنای پس زمینه به کار می رود.
فورگراند
به معنای چیزی است که جلوتر از بک گراند و نزدیک به مخاطب قرار می گیرد.
ترکیب بندی
به معنای کنتراست و تضاد بالاست. اگر در یک تصویر بین شدیدترین و قوی ترین رنگ ها با ضعیف ترین رنگ ها اختلاف زیاد باشد، اصطلاحاً می گوییم آن تصویر "های کنتراست" است یعنی از تضاد رنگی بالایی برخوردار است.
فریم Frame
قاب یا همان کادر را فریم می نامند.
کنتراست Contrast
به معنای تضاد به کار می رود.
کلاژ Collage
یکی از شیوه ها و تکنیک های نقاشی و گرافیک است که در آن تکه های کاغذ ، مقوا یا پارچه روی هم چسبانده می شوند. تکنیک کولاژ برای اولین بار توسط گرافیست های سبک سورئالیسم در انگلستان به کار گرفته شد.
تُنالیته
درجات مختلف یک رنگ را تنالیته های آن رنگ می گویند.
گرافیک متحرک Motion Graphic
کار گرافیکی که برای یک رسانه متحرک طراحی شود و از حرکت فریم ها استفاده کند، گرافیک متحرک نامیده می شود. تیتراژ ، گرافیک کلیپ و کپشن های متحرک زیر مجموعه گرافیک متحرک به حساب می آیند.
المان Element
همان عنصر بصری است.
لوگوی موقت
آرم ها و لوگوهای موقت یا زمان دار، نشانه هایی هستند که به خاطر موضوع یا مناسبتی خاص و برای مدت کوتاهی در جوان نشانه اصلی شبکه تلویزیونی یا بخش خبری قرار می گیرند تا اهمیت آن مناسبت و موضوع بیشتر احساس شود. آرم ها و لوگوهای زمان دار حتماً باید از جنس نشانه اصلی و در اندازه کوچکتر از آن قرار گیرند به طوری که نشانه اصلی را تحت الشعاع قرار ندهند.
اسلوگان Slogan
به معنای شعار تبلیغاتی است . مبنای طراحی برخی آثار گرافیکی (مثل بیل برد) همین اسلوگان است. در نگارش اسلوگان برای کاربرد در آثار گرافیکی باید به دو نکته مهم توجه داشت . اول قرار داشتن کلمه یا کلماتی از لوگوی اصلی و دوم تصویری بودن آن است.
پوستر Poster
پوستر یک اعلان تصویری دیواری است که از فاصله چند متری (حدود پنج متری) در کمتر از چند ثانیه (کمتر از سه چهار ثانیه) می تواند پیامش را به مخاطب منتقل کند.
■■ منابع: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. افشار مهاجر، کامران ؛ گرافیک مطبوعاتی ، سمت ، تهران ، 1379.
2. سعیدی پور، فرشته ؛ گرافیک در عنوان بندی فیلم، سروش ، تهران ، 1376.
3. میلرسون ، جرالد؛ فن برنامه سازی تلویزیونی ، ترجمه مهدی رحیمیان ، سروش ، تهران ، 1380.
4. صادقی ، مهدی؛ جزوه آموزشی آشنایی با مبانی گرافیک خبر، کمیته آموزشی شورای گرافیک معاونت سیاسی ، تهران ، 1382.
5. پهلوان ، فهیمه ؛ درآمدی بر تحلیل عناصر تصویری در آرم ، دانشگاه هنر ، تهران ، 1381.
6. طراحی نشانه، فرهاد گشایش، نشر لوتوس ، تهران ، 1380.
7. هولیس ، ریچارد؛ تاریخچه ای از طراحی گرافیک ، ترجمه سیما مشتاقی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، تهران ، 1381.
8. هافمن ، آرمین ؛ طراحی گرافیک ، ترجمه محمد خزایی ، برگ ، تهران ، 1369.
9. تیرل ، رابرت ؛ ژورنالیسم تلویزیونی ، ترجمه مهدی رحیمیان ، سروش ، تهران ، 1371.
10. طباطبایی ، غلامرضا؛ فصلی در نور و رنگ ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، تهران ، 1371.
1