فصــل اول:
کلیات تحقیق
مقدمه:
در سراسر تاریخ افراد بشر همواره درپی بهبود توانایی خویش برای دریافت و جذب اطلاعات درباره محیط پیرامون خود و افزایش سرعت، وضوح و تنوع در انتقال مربوط به خود بوده اند . آنان کار برقراری ارتباط را با استفاده از اشارات سر ودست و علایم صوتی آغاز کردند. و برای انتقال پیام های خود به توسعه و تکمیل یک رشته ابزار غیر لفظی پرداختند : موسیقی ، رقص ، طبل ، آتش های نشانه ، نقاشی و دیگر نماد های ترسیمی مانند پیکتوگرام1 از این دسته اند. در پی پیکتوگرام ، ایدئوگرام 2 که اهمیت ویژه ای داشت ، زیرا به بیان موضوعی یا اندیشه انتزاعی کمک می کرد. اما آنچه به نوع بشر در دنیای حیوانی ، یک موقعیت ممتاز بخشید تکامل زبان بود. که به ارتباط انسانی ، رسایی و دقت بخشید. تمام این ابزارهای ارتباط که هم زمان از آنها استفاده می شد، درفرآیند تشکل افراد به صورت جامعه و برای بقاء آنان ابزاری ضروری بود.
خط، دومین پیشرفت و دستاورد عمده بشری، به کلام ، دوام و بقاء و به جوامع استمرار بخشید. خط یا نوشتن ، که همانا استفاده از نشانه های نموداری برای توصیف منظم زبان گفتاری است، به نظر برخی صاحب نظران موثرترین رویداد در سراسر تاریخ فرهنگی و یکی از بزرگترین دستاوردها در تاریخ تمدن است . عصر پیش از تاریخ با اختراع خط پایان یافت و آدمی از تاریکی آن دوره به روشنی تاریخی پای نهاد و نوشته هایی برجا گذاشت و تصویر روشن یا روشنتری از خود و پیرامون خود به آیندگان نشان داد. خط ابزاری بود برای نگاه و حفظ داشتن هرگونه پیام و یا اطلاع در زمان حال و آینده و ابزرای برای از میان برداشتن موانع برسر انتقال ، حفظ و نگهداری دانسته های بشری و استمرار جامعه انسانی بود. سومین دستاورد بزرگ تاریخ بشری که تاریخ عصر ارتباطات نوین از آن آغار می شود ، اختراع چاپ بود فنی که در چین در قرن هشتم میلادی و در اروپا در قرن پانزدهم پدید آمد. سرانجام این امکان به وجود آمد که تعداد زیادی از نسخه های یک کتاب بدون توسل به جریان پر زحمت نسخه برداری دستی تهیه شود. و همچنین چاپ تا اندازه زیادی سرشت روتدها و رویدادهای تاریخی را نیز تغییر داد، زیرا دانش و اطلاعات تا آن زمان در اختیار افراد محدودی بود و اختراع چاپ این حصار را شکست. فراوان بودن کتاب ، میل به سوادآموزی را که تا قرن شانزدهم تقریباً بخش های گسترده ای از جوامع شهری در برخی از کشورها را در برگرفت برانگیخت.
اختراع ماشین چاپ ، مشکل دیرین آزادی اندیشه را پدید آورد . زیرا تغییرات به راحتی و بدون ابراز مقاومت از سوی پاسداران مذاهب و عقاید سیاسی رخ نمی داد ، درست آنگونه که سقراط بهای "فاسد کردن" جوانان را با زندگی خود پرداخت. و یک سانسور سنتی توسط پاسداران مذهب به کتابها و مطبوعات غیر ادواری اعمال می شد.
همینطور نیز این چشم انداز که "اندیشهوهای خطرناک" بتواند به نحوی گسترده در سراسر کتابهای چاپی جریان یابد موجب اقداماتی پیشگیرانه شد. چاپخانه ها تنها با داشتن پروانه کار اجازه فعالیت داشتند و پیاپی کارشان توقیف می شد یا اینکه واقعاً از میان می رفتند.
در قرن هفدهم به دنبال کتاب ، جزوه و سپس روزنامه ها پدید آمد با اختراع و رواج چاپ ، تولید کتاب و انتشار روزنامه های جهان شاهد پدیده ای بود که از آن به عنوان انفجار اطلاعاتی یاد می کنند. پدیده ای که به کمک تکنولوژی حرکت سیل آسایی داشته می باشد. چاپ از زمان رواج عمومی آن در قرن شانزدهم در اروپا تا سالهای اخیر که سده بیستم به پایان رسیده است. به مدت چند قرن تنها ابزار موثر و کارآمد نشر بود، اما اکنون این حکومت بلامنازع و انحصاری بی رقیب چاپ درهم شکسته است و راه ها و ابزارهای دیگری به سدت آورده و عرصه های فعالیت آن دگرگون شده است.
فناوریهای جهان امروز، چاپ را به عرصه تازه ای کشانده که با گذشته متفاوت است چاپ و نشر هم اکنون دستخوش تحولاتی است که رهاوردهای نظام اطلاعاتی و ارتباطی ، دم به دم بر شتاب آن می افزاید. به طوری که هم اکنون از دو مفهوم نشر چاپی و نشر غیرچاپی سخن به میان می آید . تحولات اطلاعاتی و ارتباطی شرایطی ایجاد کرده است که می توان اثر منتشر کرد، اما از چاپ استفاده نکرد. در این تحقیق برآنیم که بیشتر به جنبه ی نشر چاپی و تحولاتی که از آغاز تاکنون با آن مواجه بوده بپردازیم.
اهمیت تحقیق:
چاپ یکی از اساسی ترین و موثرترین شیوه های نگهداری، انتقال و اشاعه اطلاعات در سراسر تاریخ بشر است. چاپ موجب شد ذهنیت بشر به نوشتار و به نقش تبدیل شود و به صورت کثیر به دیگران انتقال یابد، در واقع چاپ یک نیاز ضروری برای بشر بود تا بتواند اندیشه های خود را نگهداری و انتقال دهد. اهمیت و ضرورت این تحقیق از همین نیاز ضروری بشر ناشی می گردد. چرا که تحقیق در روند گسترش صنعت چاپ در جوامع انسانی ما را به این موضوع می کشاند که یک جامعه در چه سطحی از رشد فرهنگی قرار دارد.
رشد و توسعه پدیده ای است همه جانبه، رشد علمی و فرهنگی بدون رشد فکری و معنوی تحقق نیافته است و از شاخص های اصلی و عمده رشد فکری و معنوی ، انتشار کتاب است.
یکی از عواملی که باعث عدم توسعه یافتگی کشورهای جهان سوم می باشد فقر فرهنگی مردمان این کشورهاست. در کشورهای جهان سوم ، رشد فرهنگی به حدی نیست که بتواند پشتوانه قابل اتکایی برای فعالیت های علمی ، فنی ، صنعتی و دیگر باشد. کتاب ، جزوه و مطبوعات که ستون اصلی این پشتوانه است به اندازه لازم تولید و منتشر نمی شود و به اندازه کافی خوانده نمی شود.
پس چاپ و نشر نه تنها شیوه ای برای نگهداری ، انتقال و اشاعه اطلاعات است، بلکه نقش ویژه ای در توسعه یافتگی کشورها ایفا می کند.
از سوی دیگر، کتاب ، مجله ، روزنامه و آنچه که به وسیله چاپ انتشار پیدا می کند ، یک وسیله ارتباطی محسوب می شود و به صورت نوشته های چاپ شده روی کاغذ راه خود را طی می کند و به مخاطب منتقل می شود. و به این جهت در قلمروی مطالعات مربوط به ارتباطات قرار می گیرد.
تعریف
"چاپ" واژه ای است که احتمالاً از chapana (چاپانا) واژه هندی گرفته شده است. در هند، به چاپ کردن "چهاپه" و به چابگر "چهاپه گر" می گویند. این واژه ها در روزنامه های فارسی هند به کار گرفته شده است.
عده ای معتقدند که چاپ از "چاو" مغولی گرفته شده و چاو نوعی پول در عصر ایلخانیان بوده است. اما به نظر می رسد صاحبنظران بیشتر به پذیرفتن اشتیاق از ریشه هندی تمایل دارند تا مغولی.
واژه عربی "طبع" و مشتقال آن نیز ، البته اکنون کمتر، در زبان فارسی به کار گرفته است اما برخی ترکیبات مانند "حق طبع" یا "تصحیح مطبعه ای" هنوز در زبان فارسی کاربرد دارد. واژه دیگری که برای چاپ به کار می رفته ، "باسمه" است . و اصطلاح "باسمه کاری" ، در عصر مغولان در ایران رایج بود و به عمل و وسیله انتقال نقش و طرح روی پارچه و موارد دیگر گفته می شود . بعدها در عصر صفویه ، باسمه تغییر معنا داد و تقریباً همان معنایی را پیدا کرد. که امرز کلمه چاپ در زبان فراسی دارد.
چاپ چیست؟
چاپ عبارت است از فن ، صنعت و گاه نیز هنر نقش کردن کلمات و تصاویر بر کاغذ، پارچه ، پلاستیک ، فلز ، شیشه و نظایر آنها. چاپ اکنون فرایندی است که برای انتقال نقش و تصاویر با سرعت بالا و حجم زیاد به کار می رود، مانند چاپ کتاب ، روزنامه ، مجله ، تمبر ، اعلامیه ، پوسترها و اخیراً مدارهای چاپی می باشد.
فصل دوم( مطالعات نظری )
بخش اول
از نخستین انقلاب فرهنگی تا انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی
نخستین انقلاب فرهنگی با اختراع خط آغاز شد. خط یا نوشتن، که همانا استفاده از نشانه های نموداری برای توصیف منظم زبان گفتاری است، به نظر برخی از صاحبنظران، هوشمندانه ترین و موثرترین رویداد در سراسر تاریخ فرهنگی و یکی از بزرگترین دستاوردها در تاریخ تمدن است. عصر پیش از تاریخ یا اختراع خط پایان یافت. آدمی از تاریکی آن دوره به عهد روشن تاریخی پای نهاد و نوشته هایی بر جای گذاشت و تصویر روشن یا روشنتری از خود و پیرامون خود به آیندگان نشان داد.
خط، تدبیر و ابزاری است برای نگاه داشتن و انتقال هرگونه پیام یا اطلاع در زمان حال و آینده. نیاز بشر به برقراری ارتباط، پیش از خط نیز به قوت خود باقی بود، اما این نیاز را حافظه و ارتباط شفاهی برآورده می ساخت. در موارد بسیار، وظیفه یادسپاری، یادداری، یادآوری و انتقال به دیگران و آیندگان به گروه خاصی از مردم سپرده می شد که حافظه های نیرومندی داشتند و در حفظ و نگهداری امین بودند؛ برای مثال در صدر اسلام و پیش از کتابت قرآن کریم، عد ه ای به نام "حْفّاظ" که از یاران و نزدیکان پیامبر اسلام (ص) بودند، سوره ها و آیات را به یاد می سپردند. ولی انتقال شفاهی محدودیتهایی دارد، از جمله:
– بدون تماس حضوری ممکن نیست؛
– نیازمند زمانی است که متناسب انتقال باشد؛
– محدودیّت مکانی دارد؛
– بسیاری چیزها، مانند شکل ، تصویر، نقشه، طرح و هر آنچه جنبه بصری و تصویری دارد، از این طریق قابل انتقال نیست؛
– میزان و حجم انتقال از این راه بسیار محدود است.
اما انتقال کتبی مشکلات انتقال شفاهی را ندارد، زیرا:
– به زمان محدود نیست؛
– به مکان مقیّد نیست؛
– محدودیّت حجم و میزان ندارد؛
– محدودیّت یادگیری ندارد؛
– محدودیّت انتقال آن بمراتب کمتر از انتقال شفاهی است.
از عصر خط تا عصر چاپ
خط، ابتکار و تدبیری بود برای غلبه بر این محدودیتها و از میان برداشتن مانعهای سر راه انتقال. در طول تاریخ و در جامعه های مختلف، از مواد گوناگونی برای نوشتن استفاده شد، مانند سنگ ، چوب، استخوان، نی، برگ و پوست درختان، پوست جانوران، عاج فیل، پارچه، لوحه های گلی، صفحه های موم اندود و سرانجام کاغذ. هر کدام از اینها امکانات کاربردها و محدودیّتهای خود را دارد، اما هیچ کدام نتوانسته است جای کاغذ، این وسیله کارآمد و آسان را بگیرد.
نخستین پیشینه های خط از راه کاوشهای باستانشناسی در بین النهرین و مصر به دست آمده است. قدمت این پیشینه ها به هزاره چهارم قبل از میلاد می رسد. سومریان نخستین قومی بودند که از خط در زمینه های مختلف تمدن خود سود بردند و پیشینه بسیاری از فعالیتها، از جمله معاملات و معاهدات بازرگانی خود را بر لوحه های گلی ثبت کردند. بابلیان، آشوریان و هیتیان نیز روی لوحه های گلی می نوشتند و آنها را با گرمای خورشید یا حرارت تنور می پختند، سخت می کردند و به آنها عمر طولانی تر می بخشیدند. مصریان پاپیروس را اختراع کردند و روی طومارهای پاپیروس نوشتند. نوشته های مصریان باستان به کتابهای امروزین بیشتر شباهت دارد تا به لوحه های گلین همسایگان همروزگارشان. چینیان باستان نخست روی باریکه های چوب و خیزران می نوشتند، اما بعدها کاغذ را اختراع کردند و روی آن نوشتند. یونانیان، طومارهای پاپیروس را از مصریان اقتباس، و رومیان شیوه و ماده نوشتن را از یونانیان اخذ و بعدها نیز خود از ماده دیگری استفاده کردند. ایرانیان باستان بر کتیبه های سنگی و لوحه های گلین می نوشتند. در عصر ساسانیان استفاده از اوراق کاغذ، تقریباً به شکل امروزی، آغاز شد. در عصر تمدن اسلامی، نوشتن، استفاده از کاغذ و تدوین کتاب به اندازه ای وسعت گرفت که در تاریخ تمدن و فرهنگ بشر بی سابقه بود. بعضی از کتابهایی که در این تمدن نوشته شده است با کتابهای امروزین تفاوت چندانی ندارد، و حتی برخی از آنها از نظر نفاست و ظرافت هنری بی مانند است. در سده های میانه و تا عصر چاپ در اروپا، حتی تا مدنهای مدید پس از این عصر، نوشتن بر پوست و کاغذ در آن قاره تداول داشت.
با رشد و پیشرفت فرهنگ و تمدن، کتاب بتدریج پدید آمد و به بهترین رسانه برای مجموعه های کامل و جامع اطلاعات در هر حوزه ای تبدیل شد. کتاب، ابزار موثر انتقال فکر، فرهنگ و دانش، و نیز دستاورد میراثهای گذشتگان برای سپردن به آیندگان در آن جمع شد. کتاب، محمل نشر اندیشه قرار گرفت، اما با این وصف، امان تکثیر و اشاعه آن محدود بود. کتاب را باید کاتبان و نسّاخان می نوشتند، و چون در روز بیش از چند صفحه نمی شد نوشت، و نور شمع و چراغ در شب نیز برای نوشتن کافی نبود، هفته ها و گاه ماهها طول می کشید تا از کتابی نسخه ای یا نسخه های دیگری تهیه می کردند. تکثیر کتاب بسیار محدود، وقت گیر و گران بود، و همین محدودیتها مانع از آن می شد که همه افراد جامعه به کتاب دسترسی داشته باشند. شاهان، امیران، اشراف و صاحبان قدرت و ثروت می توانستند کتاب بخرند و در تملک خود نگاه دارند. در حقیقت دستیابی به کتاب و استفاده از آن، یا به عبارت دیگر، بهره مندی از دانش و اطلاع، با پایگاه فرد در سلسله مراتب اجتماعی معمولاً ارتباط مستقیم داشت؛ از این رو کتاب فقط در اختیار عده ای اندک و جمعی معدود قرار می گرفت. اگر در جامعه ای نهادهایی نبود که دسترسی همه افراد یا بخشنهایی از جامعه را به کتاب میسّر سازد، اگر نظام اجتماعی از طبقات نفوذناپذیر تشکیل می شد، اگر کتاب در سنت جامعه جایگاهی والا نداشت، و سرانجام اگر امکانات محدود بود، نه تنها فرهنگ عمومی روی به تنزل می نهاد، چه بسا که اشتیاقهای فردی برای فراگیری به هیچ جایی نمی رسید. تحوّل بنیادی و زیر و زبرساز در تاریخ فرهنگی بشر زمانی بروی داد که دانش و اطلاعات از انحصار عده ای اندک خارج شد و در اختیار همه افراد جامعه و سراسر جامعه بشریت قرار گرفت.
از عصر چاپ تا عصر اطلاعات و ارتباطات
در تاریخ فرهنگی بشر، از ابتدا تاکنون، شاید پس از اختراع خط هیچ رویدادی به اهمیت اختراع چاپ نباشد. این اختراع همچون ضربه ای بود که در انبار نهانی را گشود و گنجینه های احتکار شده و پنهانی آن را در اختیار و در دسترس علاقه مندان و همگان گذاشت. چاپ، فروریختن دیوارهای انحصار دانش و شکستن زندان اطلاعات بود. به قول مارتین لوتر، رهبر اصلاحگر کلیسای مسیحی، چاپ رهایی دوم نوع بشر بود، رهایی از جهل (ولادیمیرف، لئون 1350، ص 13) .
چاپ تا اندازه زیادی سرشت روندها و رویدادهای تاریخی را نیز تغییر داد، زیرا دانش و اطلاعای که تا آن زمان در ملکیت قشر محدودی از جامعه بود، روی کاغذ جمع و ثبت شد و در برابر دیدگان علاقه مندان قرار گرفت. چاپ این امکان را فراهم آورد که اندیشه ها با سرعت و به سهولت به میان همه آحاد مردم برده شود. همین تاثیر زیر و زبرساز بود که موجب شد اصطلاح "انقلاب دوم فرهنگی" تاریخ بشر را برای اختراع چاپ به کار ببرند.
پایان سده های میانه و آغاز دوره جدید در تاریخ اروپا با تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تازه ای همزمان شد. ظهور طبقه متوسط، شکوفا شدن اقتصاد و افزایش نسبی درآمد مردم در اروپا، جماعتی را فعال و وارد صحنه جامعه کرد که پیش از آن در متن رویدادها و تاریخ حضور نداشتند. مردم عادی به میدان آمدند و در اداره امور کشور با اشرافزادگان انحصارطلب و حلقه بسته نجبا و اعیان شریک شدند. انحصار آموزش نیز شکسته شد و اعضای همه طبقات امکان خواندن و نوشتن یافتند. شمار دانشگاهها و دانشگاهیان بسیار شد، و همه اینها برکتاب و کتابخوانی تاثیر گذاشت.
در اروپا تا حدود سده پانزدهم دسترسی به کتاب بسیار دشوار و نسخه های خطی بسیار گرانقیمت بود. در صومعه های مسیحی و دیگر مراکز آموزشی که باید کتابخانه می داشتند و به کتاب مراجعه می کردند، کتابها را در گنجه های مخصوص و در بسته و مقفّل نگاه می داشتند، یا عطف کتابها را با زنجیر به میزها می بستند. نوشته اند که قیمت کتاب آنقدر گران بود که یک جلد کتاب مقدس خطی یا کتاب ادعیه را، که مورد حاجت مسیحیان بود، با یک ملک معاوضه می کردند. طبقه متوسط تا حدود سده پانزدهم به سطحی نرسیده بود که بتواند مالک کتاب باشد، اما سه واقعه فرهنگی ، یا ماهیتاً فرهنگی، در اروپا روی داد و سب شد که طبقه متوسط به کتاب دسترسی پیدا کند. این سه پیشرفت عبارت بود از:
1. نوشته شدن بعضی کتابها به زبانهای ملی و بومی بر اثر وقوع جنبشهای سیاسی، فکری، مذهبی؛
2. فراوان شدن، و در نتیجه ارزان شدن کاغذ، و مآلاً پایین آمدن قیمت کتاب؛
3. اختراع چاپ، عرضه انواع کتابهای چاپی به جامعه.
با اختراع و رواج چاپ، تولید کتاب در اروپا و نیز تولید جهانی کتاب با آهنگی که در تخیّل نمی گنجید، سده به سده افزایش یافت. حدود 1500 م. شمار کتابهایی که در اروپا به چاپ رسیده بود، تخمیناً به 30 هزار عنوان می رسید، و این رقم یک قرن بعد به 250 هزار عنوان بالغ شد، و سه قرن بعد در سده نوزدهم از 7 میلیون عنوان فراتر رفت. بنا به برآوردها و پیش بینی های محتاطانه، در پایان سده بیستم به حدود 25 میلیون عنوان خواهد رسید(ولادیمیرف، لئون، 1350، ص 13). این رقم یکی از مصداقهای بارز انفجار اطلاعاتی است، پدیده ای که اکنون می کوشند به کمک دستاوردهای الکترونیک، نظامها و تجهیزات رایانه ای و شیوه های اطلاع رسانی، حرکت سیل آسا، بارش تگرگ وار و فروغلتیدن بهمن گون آن را مهار کنند.
اختراع خط و چاپ، ایجاد دو شیوه و دو نظام دگرگونساز در انباشتن، انتقال و بازیافتن اطلاعات است. اختراع خط، سنت شفاهی را به سنت کتبی تغییر داد. بار سنگینی را از حافظه و تواناییهای ذهنی بشر برداشت و اینها را آزاد ساخت تا به گونه بهتری در خدمت هدفهای بهتر و خلاقتر به کار گرفته شوند. با اختراع چاپ، سنت کتبی تقویت و بر دامنه، ابعاد، سرعت و امکانات آن افزوده شد و فرهنگ نوشتاری پدید آمد و قوام و استحکام یافت. چاپ و نشر، که بهترین وسیله برای اشاعه فکر و اندیشه و احساس و مناسبترین ابزار برای ارتقای فرهنگی، اعتلای علمی، و تعالی فکری قرار گرفت، به یکی از بنیادی ترین فعالیتها و نهادهای جامعه تبدیل شد. بویژه انتشار روزنامه ها، مجله ها و سایر نشریات ادواری و غیرادواری، خطوط اصلی رخسار ارتباطی جامعه را تغییر داد.
از شروع به کار دستگاه چاپ در نیمه سده پانزدهم تا انتشار نخستین روزنامه در دنیای غرب حدود نیمه سده هفدهم، بیش از دو سده نگذشت. از همین سده انتشار مجلات علمی و از سده پس از آن، انتشار مجلات دیگر آغاز شد و کتاب (نشریه غیرادواری) در کنار نشریان ادواری، تا مدتهای مدید مهمترین ابزار ارتباط فرهنگی بشربود. البته این نکته را باید در نظر داشت که در میان نشریات غیرادواری هیچ ابزاری با کتاب برابری نمی کند، چه از لحاظ پیشینه، چه از نظر کاربرد و قدمت و چه از حیث دامنه و وسعت. با این حال، همه این مواد با هم و در کنار هم میراث فرهنگی جوامع بشری را تشکیل می دادند و گذشته را به حال و حال را به اینده پیوند می دادند. بی دلیل نبود که در روزگار پیشین، هرگاه انسانها می خواستند عناد خود را نسبت به قومی به شدیدترین و سنگدلانه ترین وجه نشان دهند، آثار کتبی آن قوم را می سوزاندند، یا در آب می انداختند، یا با آب می شستند. آثار کتبی که از میان می رفت، ارتباط فرهنگی افراد آن قوم در زمان حال سست، گسیخته و بی بنیاد می شد؛ پیوند کتبی با اینده می گسست و انتقال با مانع جدّی رو به رو می گردید. گویی که از منسوج درهم بافته فرهنگی، تارها را بشکند. اقوامی که سنت کتبی نداشتند، یا سنت کتبی خود را از دست می دادند، برای حفظ و بقای موجودیّت خود و نگاه داشتن میراثهای مشترک و جمعی، ناگزیر دست به تلاشهای دیگری می زدند. تلاشهایی که چه بسا به هیچ روی نمی توانست جای چند اثر مکتوب را بگیرد. تصور کنید که شاهنامه فردوسی، برای مثال، نسخه هایش در حمله مغول از بین رفته بود، یا مثنوی مولانا و دیوان سعدی و حافظ، مانند بسیاری از آثاری که در حمله ها و غارتها و آتش سوزیها نابود شد، خدای ناکرده به دست ما نرسیده بود. براستی فرهنگ ایرانی بدون شاهنامه، بدون مثنوی و بدون شعرهای س عدی و حافظ، یا بدون آثار رازی، بوعلی، بیرونی، خواجه نصیر، ملاصدرا، و بسیاری دیگر چگونه فرهنگی می بود؟ جامعه فرهنگ ایرانی را مبنا و ملاک قرار ندهید؛ جامعه ای را در نظر بگیرید که بنیان فرهنگی و قومی آنان بر یک یا چند اثر بیش نیست، و شمار چنین جوامعی زیاد است. براستی اگر این آثار، که به منزله ستون اصلی موجودیت و وحدت و هویت فرهنگی آنهاست، از میان رفته بود، چه اتفاقی می افتاد؟
سنت کتبی، اطلاعات را از ذهن منفک و مستقل کرد و بدان موجودیّت انضمامی و عینی بخشید، گویی که وجود ذهنی به وجودی عینی مبدل شده باشد. تا پیش از اختراع چاپ، همین موجودهای ذهنی به تعداد نسخه های معدود دستنوشت محدود بود، و طبعاً هر قدر که نسخه ها اندکتر بود، خطری که موجودیّت آنها را تهدید می کرد، بیشتر بود. چاپ، امکان تکثیر را فراهم ساخت، آن محدودیّت را از میان برداشت، و تهدیدی را که متوجه آثار بود برطرف ساخت. چاپ و نشر، پیوند درونی میان اقوام را برقرار و مستحکم ساخت، و بین جوامع بشری ارتباط ایجاد کرد. فرهنگها، دانشها و ذهنیتها جامعه به جامعه، نسل به نسل، کشور به کشور و قاره به قاره انتقال یافت، و پدیده تازه ای به نام ارتباط جهانی به وجود آمد که در تاریخ بشر بی سابقه بود. نویسندگان بزرگ، محققان، صاحبان فکر و اندیشه و همه کسانی که در مقیاس بین المللی و جهانی، سخنی برای نوشتن و پیامی برای خواندن داشتند، جهانی اندیشیدند و جهانی نوشتند. چاپ، دنیای فکری بسته، پراکنده و بی اطلاع از یکدیگر و جوامع جدا افتاده را به جهانی باز، گشوده و پیوسته به هم تبدیل کرد. چاپ، خطر گسست میان گذشته و آینده و خلا میان جوامع موجود را از میان برداشت. انتشار کتابهای چاپی، روزنامه ها، مجلات و سایر نشریات، ارتباطات بشری را به مرحله تازه ای وارد کرد که به هیچ روی با گذشته قیاس پذیر نبود. در چند سده اخیر، همه جنبشهای فکری، علمی، فرهنگی، عقیدتی، سیاسی و غیره، به گونه ای و به درجات مختلف تحت تاثیر چاپ و نشر و امکانات و تسهیلات آن است. چاپ و نشر است که به فرهنگ بشری، چه در کلیّت آن و چه در اجزاء، شکل داده است.
از سده نوزدهم به این سو، آهنگ انتشار مطالب چاپی، به سبب تحوّلاتی که در چندین عرصه رخ داد، در فنّاوریهای چاپ و نشر، نیاز اجتماعی، علم و فن و فرهنگ و جز آن، شتاب چشمگیری گرفت. در سده بیستم، بویژه پس از دو جنگ جهانی، این آهنگ شتابانتر شد، تا بدانجا که حجم و میزان مواد و مطالب چاپ و منتشر شده به حدی رسید که از خطر جدی انفجار اطلاعاتی سخن به میان آمد. از سوی دیگر، تقریباً از اواخر سده نوزدهم، رسانه های دیگری به صحنه ارتباطات آمدند که مستقیم و غیرمستقیم با چاپ و نشر در تاثیر و تاثر بودند و با آنها ارتباط داشتند. این رسانه ها از پی هم و تقریباً بسرعت به میدان آمدند. از اختراع دستگاه چاپ تا نخستین دستگاه فیلمبرداری و نمایش فیلم سینمایی، نزدیک به 450 سل طول کشید؛ اما سینما، رادیو، تلویزیون، رایانه، ویدئو و ماهواره، پی در پی و حدود صدسال دنیای ارتباطی را بکلی زیر و زبر کردند. هر چه از گذشته به حال نزدیکتر می شویم، فاصله زمانی میان پیدایش و رواج رسانه ها، و نیز فاصله میان کشف نظری و کاربرد علمی و عمومی آنها، کمتر و کمتر می شود. این سیر با آهنگی فزاینده تر ادامه دارد. دستاوردهای بیشتر بر شمار رسانه ها و انواع کاربردهای آنها می افزاید. رایانه نیز بسرعت و در همه شئون رواج می یابد و همه اینها بر چاپ و نشر تاثیر می گذارد. چاپ و نشر اکنون با وضعیت کاملاً تازه ای روبه رو شده است، به گونه ای که تحوّل فنّاوریها بر سرنوشت آن بسرعت تاثیر می گذارد.
آیا کتاب از بین می رود؟ آیا رسانه های نورسیده با جاذبه ها و امکانات و سهولت هایشان، جایی باقی می گذارند؟ آیا چاپ کاربرد گذشته خود را دارد؟ این پرسشها و پرسشهای دیگری از این دست، ذهن بسیاری از مردم را، چه از میان دانشمندان و متخصصان و صاحبنظران و چه از میان علاقه مندان و خوانندگان ساده و افراد غیرمتخصص، به خود مشغول داشته است. روزنامه ها و رسانه های همگانی دیگر نیز از جنجال و غوغا در این باب ابا ندارند. جنجالها و غوغاها اگر چه گاه هوشیاری انگیز و محرک حساسیتهاست، و به سهم خود می تواند به شناختن و دریافتن پدیده ها کمک کند، گاه نیز حاجب واقعیت می شود و ذهن را از رسیدن به حقیقت دور می کند. کتاب و چاپ نشریات با خطر نابودی روبه رو نیست. به نظر نمی رسد هیچ رسانه دیگری بتواند جای خاص و نقش خاصی را که کتاب دارد بگیرد. آسانی استفاده از کتاب، محدود و مقید نبودن آن به زمان و مکان، آزادی و امکان انتخابی که خواننده نسبت به کتاب، متن، مندرجات و بخشهای مختلف آن دارد، دوام و پایداری، قابلیت حمل و نقل، انس و الفت روحی که خوانندگان علاقه مند با روح و محتوای کتاب و نیز با جسم و کالبد آن حس می کنند و ویژگیهای دیگر، از جمله عوامل موثر و بسیار پایداری است که مطمئناً تا آینده پیش بینی پذیر، کتاب و کاربرد آن را حفظ خواهد کرد؛ اما آنچه مسلم است، رسانه ها و فنّاوریهای جهان امروز، چاپ را به عرصه تازه ای کشانده که با گذشته تفاوت دارد. بویژه آنجا که رابطه میان چاپ و نشر با اطلاع رسانی به میان می آید و پیوندهای دقیق بین چاپ و نشر و اطلاعات زیر ذره بین بررسیهای تخصصی قرار می گیرد، این ضرورت احساس می شود که چاپ و نشر از دیدگاه دیگری بررسی شود؛ دیدگاهی که مطمئناً با دیدگاههای گذشته متفاوت خوادهد بود. ضرورت دارد که نظام آموزشی و پژوهشی ما نسل جدید را با مسائل تازه ای که در این زمینه پیش روست آشناتر کند. ما به عصری پای نهاده ایم که اطلاعات و انتقال آن معنای دیگری یافته است؛ نه تنها تغییر معنا، که دگرسانی در سرشت اطلاعات و دگرگونی در شیوه های اطلاع رسانی، چاپ و نشر را به مدار و سپهر دیگری کشانده است. چاپ و نشر هم اکنون دستخوش تحولاتی است که رهاوردهای نظام اطلاعاتی و ارتباطی، دم به دم بر شتاب آن می افزاید.
بر فرض که کاغذ از میان برود یا دامنه کاربرد آن بسیار محدود شود، باز هم مفهوم کتاب به قوت خود باقی است؛ گو اینکه تغییر ابزارهای نوشتن طی تاریخ، مفهوم کتاب را از بین نبرد. نکته مهم درباره تحوّلات مربوط به بحث ما این است که در پنج قرن گذشته، نشر کتاب همیشه با چاپ مفهوم نشر با مفهوم چاپ در هم پیوسته بود، به حدی که گاه چاپ را به معنای نشر به کار می بردند؛ اما اکنون از دو مفهوم نشر چاپی و نشر غیرچاپی سخن به میان می آید. تحوّلات اطلاعاتی و ارتباطی شرایطی ایجاد کرده است که می توان اثر منتشر کرد، اما از چاپ استفاده نکرد.
بخش دوم
نشر کتاب
تعریف
به دست دادن تعریفی از نشر و ناشر اکنون دیگر کار چندان ساده ای نیست. از دوره اختراع چاپ تا پیش از انقلاب کنونی در عرصه اطلاعات و ارتباطات، که در دهه اخیر تاثیرها و پیامدهایش را محسوس و ملموس می یابیم،تعریف نشر و ناشر در قالب یک یا چند جمله ساده، با مخالفتی رو به رو نمی شد. ناشران حلقه پیوندی بودند میان پدیدآورندگان از یک سو و خوانندگان از سوی دیگر. ناشران با اندیشه و سرمایه و تخصص خود، دستنوشتهای پدیدآوردندگان را یا حتی فکر و پیشنهاد آنان را، به اثر چاپی تبدیل و سپس در میان جامعه مورد نظر خود پخش می کردند. در واقع چاپ کردن و پخش کردن (چاپخش) ، بخش عمده تر یا بخش عمده ای از معنای قلمرو نشر را دربرمی گرفت، حال آنکه اکنون دیگر چاپ مهمترین ابزار نشر نیست، و پخش اثر چاپ شده جای خود را به اشکال دیگری از وارسانی (اشاعه) داده است. تحول در ابزارهای اطلاع رسانی و ابزارهای ارتباطی نزدیک بْرد و دوربْرد امکانات دیگری را فراروی نشر اندیشه ها و اطلاعات گشوده ست. ناشر هم اکنون لزوماً فقط ناشر کتاب نیست. او می تواند آثار را به صورت فیلمهای ویدئویی، دیسکتهای رایانه ای، لوحهای فشرده (سی دی)، یا از راه تلویزیونهای مدار بسته یا سیمی، انواع رسانه های دیداری ـ شنیداری، بسته های آموزشی، مجموعه های ترکیبی از متن و صورت و تصویر (چند رسانه ایها)، و از راهها و با ابزارها و رسانه های گوناگون دیگر منتشر کند. راهها و امکانات جدید، نشر را به عرصه های جدیدی کشانده و حتی در سرشت آن تغییراتی داده است که لاجرم بر تعریف آن نیز اثر می گذارد.
نشر، دیگر با چاپ برابر نیست. نشر می تواند از چاپ به عنوان یکی از ابزارها و البته فعلاً از موثرترین ابزارها، استفاده کند. نشر در واقع تلاقیگاه پدیدآوردندگان و خوانندگان است؛ پدیدآورنده در پی خواننده و خواننده در جستجوی پدیدآورنده است. ناشر با تشخیص، انتخاب، سرمایه، تجربه و تخصص، پیوند میان این دو را برقرار می سازد. ناشر را به یانوس دو چهره، از شخصیتهای اسطوره ای روم باستان، تشبیه کرده اند که یک رویش به پدیدآوردنده و روی دیگرش به خواننده استو نیز به تعبیری دیگر، رویی به گذشته و رویی به سوی آینده دارد. نقش او این است که اثر را از نسخه یگانه منحصر به فرد خارج کند. عمل او به طرز کار منشوری می ماند که تابه ای از نور را بپراکند. او پل ارتباطی، گذرگاه، رسانا و مروّج افکار و اندیشه هاست؛ پیوندگاه گذشته، حال و آینده است؛ هر آنچه در این راه فعالیت می کند در خدمت همه فعالیتهای دیگر بشری است. نشر خدمتگزار علم و فرهنگ و تمدن و حامل و محمل اطلاعات است. ناشر تاثیرگذار است و تابنده و بازتابنده، و از این رو اگر به وظیفه خود خوب عمل کند و موسسه نشر را درست بگرداند، با بهترین فرصتها می تواند آثاری را با کیفیت مناسب تولید، منتشر و پخش کند که بیشترین ارزش را برای بشریت دارد. این نقش و سهم در فرهنگ و تمدن بشر سهم کوچکی نیست و خوب پیداست ناشری که به وظیفه خود درست عمل نکند، یا خود را در خدمت بشریت و آرمانها و مقاصد انسانی نگذارد، تا چه حدّ به حال جامعه زیانبار است. ناشر، هم می تواند پیش برنده و شتاب دهنده باشد، هم گمراه کننده و بازدارنده. نقش و وظیفه او گسترده و دارای ابعاد مختلف است. در همه حال، ناشر از تاثیرگذارترین حرفه هاست و به علت دامنه همین تاثیر، از با اهمیت ترین آنهاست.
ناشــر
ناشر به فرد، گروه یا نهادی گفته می شود که با مجموعه ای از امکانات و اقدامات فنی و تخصصی به این وظایف می پردازد:
– برگزیدن کتاب یا پدیدآورنده؛
– سفارش دادن کتاب، در صورتی که پدیدآورنده ای را برگزیند؛
– خواندن و ارزشیابی دستنوشت (یا ماشین نوشت یا دیسکت و سی دی)؛
– تعیین سیاست، برنامه و مراحل تولید فرهنگی؛
– ویراستاری، طراحی، تولید فرهنگی، تولید فنی ـ هنری و تولید چاپی کتاب؛
– اقدام برای پخش، تبلیغ، عرضه و فروش اثر چاپ شده و
– تامین هزینه های لازم همه این مراحل و مدیریت و سرپرستی بر آنها و برقراری هماهنگیهای لازم در میان همه فعالیتها.
گستره نشر
برای اینکه کتابی به شیوه چاپ منتشر شود و به دست خوانندگان برسد، گروه نسبتاً زیادی باید بسیج شوند و هر کدام وظیفه ای و ایفای فن و تخصصی را به عهده بگیرند. آماده کردن یک کتاب دست کمی از ساختن بنا ندارد. گاه حتی تنوّع تخصّصها و سرمایه ای که برای تهیه، تولید و انتشار یک کتاب به کار گرفته می شود، از آنچه در ساختن یک بنا به کار می رود بمراتب بیشتر است. در نشر چاپی، ارکان عمده عبارتند از :
1- پدید آورنده؛
2- ناشر؛
3- چاپگر؛
4- پخشگر(که در معنای گسترده پخش کننده و فروشنده، هر دو را دربرمی گیرد).
نقشی که ناشر به عهده می گیرد، گسترده تر از بقیه ارکان است، زیرا طبیعت پردامنه و پرمساله نشر، آن را با علتها و عوامل بسیاری در تاثیر و تاثر قرار می دهد. حوزه فعالیت ناشر، خواه ناخواه، با محیطها و فضاهای مختلف پیوند دارد (نمودار 1-2).
این محیطها و فضاها بر نشر تاثیر می گذارد و هیچ ناشری نمی تواند به دور ز تاثیرهای آنها به کار بپردازد و بدون واکنش فعالیت کند. نشر، جزو روند عمومی فعالیتهای جامعه است، و هیچ فعالیتی نمی تواند بی نیاز و بدون وابستگی به فعالیتهای دیگر باشد. فکر و اندیشه و نظری که به مرحله نشر می رسد، از چندین مرحله می گذرد که هر کدام از آنها بازتاب تصمیم، اقدام و عملی اجتماعی است. نشر با جوامع بشری سروکار دارد. مخاطب نشر گاه سراسر جهان و همه آدمیان، ولو بالقوه و گاه تاریخ است و چنین گستره ای نشر را با بسیاری جنبه ها همجوار، همسو، همراه و گاه رو در رو می کند.
نمودار 2-2 نشان می دهد که حوزه روابط نشر و ناشر تا چه حد می تواند وسیع باشد. شاید نیز بتوان گفت آنچه در این نمودار دیده می شود، حداقل عناصری است که ناشر به ضرورت کار نشر باید به آنها ارتباط مستقیم داشته باشد. نوع کار و دامنه فعالیت ناشر چه بسا ایجاب کند که ارتباطات او بمراتب از این هم گسترده تر شود.
در نمودار 2-2، چهار خانه مشخصتر و متمایزتر شده است. میان این چهار عنصر و ناشر، ارتباط کاملاً نزدیک و مستقیم برقرار است. اگر بخواهیم آن را بهتر نشان دهیم، شاید نمودار 3-2 منظور را گویاتر ادا کند.
نقش ناشر، محوری و مرکزی است. پیوندها را او برقرار می کند و طبیعت این پیوندها به گونه ای است که اندیشه و اهتمام ناشر می تواند دامنه عمل نشر را وسیع یا به عکس، محدود سازد. وسعت و محدودیت این این دامنه به میزان و نوع سرمایه گذاریهای مادی و معنوی او وابسته است. دامنه ای که ناشر برای فعالیت خود برمی گزیند، نقش او را به صورت کنشگر یا کنشپذیر تعیین می کند. ناشر کنشگر، وارد حوزه پدیآوردن می شود، و با ایجاد انگیزه های جدید، پدیدآورندگان را به آفرینش آثار تازه برمی انگیزاند. سفارشهای او روی کار چاپ اثر می گذارد و چه بسا بر اساس نوع و حجم سفارشها، فعالیتهای تازه ای شروع شود و چاپخانه های تازه ای راه بیفتد؛ شکل پخش و فروش، نوع و میزان آن و چگونگی پخش تغییر کند؛ خوانندگان با نظر دیگری به آثار روی آورند، و پس از خواندن آنها، نظر و دیدگاه دیگری بیابند، و به خود و جهان پیرامون، دگرسان بنگرند.
بر ناشرانی که به این ترتیب عمل می کنند، چنین نامهایی گذاشته اند: اندیشه ساز، دوره ساز، رویدادآفرین، اثرآفرین، کسانی که در سیر تحولات تاثیر می گذارند، و دنباله رو وقایع نیستند، پیشاهنگان و پیشتازان رخدادها و مانند آنها. به طور کل، نشری که دارای این ویژگیها باشد، نه تنها در سرنوشت فرهنگی جامعه موثرتر است چه بسا مهمترین عامل در تحرک و تحول روند فرهنگی جامعه به شمار می آید. شاید بتوان این تاثیر را با نمودار 4-2 بهتر نشان داد:
در این نمودار، هر فعالیتی بر فعالیتهای دیگر تاثیر می گذارد، و از این تاثیر و تاثر چرخه نشر پدید می آید. ناشر در این چرخه، دامنه و سرعت را تعیین می کند، که از شاخصهای سنجش فعالیت نشر است. در تاریخ نشر، به نام ناشران بلند آوازه ای برمی خوریم که با نواندیشی، ابتکار، جسارت، پذیرفتن مخاطره های مادی و سیاسی و اجتماعی، در پدیدآورندگان انگیزه هایی ایجاد کرده اند که سرانجام به نشر آثار تازه ای انجامیده است. نویسندگان بنامی هستند که اگر ناشر موجبات مادی و معنوی نوشتن را برای آنها فراهم نمی آورد، بعضی از آثاری را که اکنون در دست ما و بخشی از میارث فرهنگی و ارزشمند بشری است، ننوشته بودند.
از فراخ شدن دامنه نشر که صحبت به میان می آید، خوب است این تصور پیش نیاید که فراخی فقط محدود به افزایش سرمایه، امکانات یا علتها و موجبات مادی است. در نشر، هیچ گاه نباید اهمیت روابط معنوی، مناسبات و پیوندهای دوستانه و تفاهمهای انسانی نادیده گرفته شود. ویژگیهای انسانی، خلق و خو و سرشت کار پدیدآوردندگان به گونه ای است که معمولاً مناسبات شخصی، انسانی و دوستانه آنها با ناشر، می تواند سایر عوامل را تحت الشعاع قرار دهد. پدیدآوردندگانی را می شناسیم که آثار خود را با اعتماد و اطمینان کامل به ناشر سپرده اند یا به سفارش و توصیه او اثری را نوشته اند، در حالی که، انگیزه های مادی و سایر انگیزه ها در درجه اول اهمیت قرار نداشته است. به تعبیر یکی از صاحبنظران، فعالیتهایی هست که حکم کلید برق را دارد، و اگر راه بیفتد، چه بسا فعالیتهایی بسیار وسیعتر را به کار بیندارد. نشر از جمله این گونه فعالیتهاست، زیرا خصلت انگیزشگری دارد و به سان اهرم عمل می کند. انتشار آثار چاپی، کلید تحولات آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و بسیاری زمینه های دیگر است، گاه در سطح جهانی و گاه در سطح ملی و محلی (Smith, Datuse, 1966, p.3).
عاملهای موثر در نشر
ناشرانی را سراغ داریم که از نظر پشتوانه مالی هیچ مشکلی ندارند؛ هر قراردادی بخواهند با هر پدیدآوردنده ای می بندند، و با این وصف در کار خود موفق نیستند. ناشرانی را می شناسیم که از لحاظ امکانات فنی و چاپی با هیچ مشکلی روبه رو نیستند، اما اینها هم در صحنه نشر توفیق زیادی ندارند؛ زیرا نشر فقط به یک یا چند عامل وابسته نیست. عاملهای گوناگونی در نشر موثر است، عاملهایی که در جوامع، موقعیتها و زمانهای متفاوت تغییر می کند. ناشری در کار خود موفق است که بتواند این عاملها را درست بشناسد و آمیزه متناسبی از آنها به وجود آورد. از میان عاملهای مهمتر می توان به اینها اشاره کرد:
1. سرمایه کافی مادی: ناشر باید سرمایه و اعتبار لازم برای جذب سرمایه و سهام و در صورت لزوم اخذ وام داشته باشد. ناتوانی و تاخیر در پرداختهای نقدی ممکن است سبب شود ناشر، نشر آثاری را از دست بدهد.
2. دانش فنی و مهارت شغلی ـ تخصصی. بضاعت فنی، فرهنگی و تخصصی ناشر اهمیتش از بضاعت مادی او کمتر نیست، که بیشتر هم هست. شاید بتوان بسیاری از چیزها را با پول و سرمایه گذاری به دست آورد، اما دانشها و شناختها همیشه از این ره به دست نمی آید. بضاعت مادی و معنوی دو رکن توامان است. ناشر می تواند از راههای مختلف این ارکان را تقویت کند، مشروط بر آنکه بنیه اصلی آن وجود داشته باشد.
3. علاقه و دلبستگی فرهنگی . اصولاً در کارهیا علمی و فرهنگی بدون عشق و علاقه حقیقی موفقیت به دست نمی آید. نشر، فعالیتی است ماهیتاً فرهنگی، هر چند که از چنبره قوانین اقتصادی خارج نیست. نشر در خدمت فرهنگ است و ناشری که با فرهنگ بیگانه باشد در این عرصه جایگاهی ندارد.
4. آرمان و هدف. ناشر باید بداند از کجا آغاز می کند و به کجا می خواهد برسد. نشر بدون هدف، قایقی است دستخوش موج و توفان.
5. مناسبات خوب، قابل اتکا و اطمینان با پدیدآوردندگان و عناصر تولیدکننده کتاب. رابطه خوب در نشر، به منزله ایجاد، توسعه و نگاهداری راه ارتباطی است. ناشرانی بزرگراه در اختیار دارند و ناشرانی کوره راه. ناشری که راه هموار ارتباطی داشته باشد، به آسانی می تواند سرمایه مادی و معنوی خود را درعرصه نشر جا به جا و منتقل کند. بویژه در کشورهایی چون ایران که روابط فردی از روابط نهادی کارآمدتر است، روابط خوب ناشر از کارسازترین عوامل کار اوست. آثار با اهمیتی را سراع داریم که فقط بر اثر رابطه مناسب، اعتمادهای دوستانه و مانند آنها چاپ و منتشر شده است، وگرنه اهرم مادی و اهرمهای دیگر نمی توانست از عهده آن برآید.
6. آینده نگری و دوربینی . نشر ماهیتاً آینده نگر و آینده گراست. ناشر موفق ناشری است که بازار ناموجودی را در آینده ایجاد می کندن خواننده می سازد، رویداد فرهنگی می آفریند و بر حرکت جامعه تاثیر می گذارد. آینده نگری موفق مستلزم شناخت و آگاهی عمیق از نشر و گاه نیز داشتن شمّ است. در تاریخ نشر ایران نیز ناشرانی هستند که با شامّه و احساسی قوی دست به کارهایی زده اند که نتیجه موثر آنها بعداً دیده شده است.
7. مخاطره پذیری. همه محاسبه ها و معادله ها در کار نشر، پیشاپیش معلوم نیست. ناشر مطمئناً ناگزیر است محاسبه های خود را درست انجام دهد، اما در معادله های نشر همه متغیرها را نمی توان از پیش بدقت و با اطمینان محاسبه کرد، و همیشه باید حاشیه ای برای مخاطره در نظر گرفت. گاه کتابی به رغم ارزیابیهای مثبت در بازار، موفقیت به دست نمی آورد و گاه به عکس. عامل انسانی و واکنشهای انسانی را همیشه نمی توان با قطعیت پیش بینی کرد. درواقع کتاب که منتشر می شود، ممکن است زندگی دیگری را، سوای آنچه ما در تصور داشته ایم آغاز کند. ناشر در عین حال به مجموع آثار خود توجه می کند و عامل همه موفقیتها را از آثار و فعالیتهای انتشاراتی خود می داند.
این عاملها، هر چند به نسبتها و شیوه های مختلف، در کار همه ناشران بزرگ جهان و ایران دیده شده است، برخی از این عاملها در بعضی ناشران، برجسته تر و در عده ای دیگر کمرنگتر است. اما نمونه ناشران موفق نشان می دهد که عاملهای موثر در کار آنها به نسبتهای متوازن و متعادل با یکدیگر ترکیب شده است.
صنعت نشر کتاب
نشر کتاب در عین حال به معنای تولید صنعتی کالایی فرهنگی، یعنی کتاب است. شیوه هایی که در دنیای امروز در روند تولید و تکثیر کتاب به کار می رود، کاملاً صنعتی است. از این رو نشر کتاب، صنعتی است در کنار سایر صنایع بزرگ دیگر و نه کمتر از آنها. حجم عظیم سرمایه ای که در سراسر جهان در عرصه نشر به کار گرفته می شود، مغزها، اندیشه ها، هنرها، استعددها و تخصصهایی که از گوشه و کنار جهان در خدمت نشر قرار می گیرد، مجموعه صنایع و فعالیتهای اصلی و جنبی که با نشر ارتباط کاملاً نزدیک ایجاد می کند، بر روی هم صنعت نشررا، بویژه پس از جنگ جهانی دوّم، در شمار سایر صنایع عمده جهان قرار داده است. سهام برخی از موسسه های بزرگ انتشاراتی جهان ، اکنون مانند سهام بسیاری از شرکتهای بزرگ خرید و فروش می شود.
محصول صنعت نشر، البته کالای صرف اقتصادی نیست، بلکه محصولی فرهنگی، اجتماعی و آموزشی نیز هست و از همین رو دامنه ای که صنعت نشر پیدا می کند، دست کم از لحاظ نفوذ و تاثیر با سایر تولیدات صنعتی قیاس پذیر نیست.
صنعت نشر کتاب، مادام که کتاب رسانه اطلاعاتی و ارتباطی کارآمدی باشد، در افزایش و گسترش است. پیش بینی ها نیز نشان نمی دهد که در آینده از کارآمدی کتاب، دست کم تا جایی که می توان دید، کاسته شود.
به این دلیل و نیز به دلایل دیگر، سرمایه گذاری در زمینه تولید کتاب تا مرحله ای که فعالاً می توان پیش بینی کرد کاهش نخواهد یافت و صنعت نشر کتاب در عرصه جهانی، به عنوان یکی از گسترده ترین و سودآورترین صنعتها، به حیات مولد خود ادامه خواهد داد. البته صنعت نشر در کشورهای غیرپیشرفته و بویژه در کشورهای جهان سوم ، هیچ گاه رونق کشورهای پیشرفته را نداشته است.
بخش سوم
انواع ناشران
ناشران را بر اساس عاملهای مختلف می توان دسته بندی کرد؛ برای مثال: الگو، محدوده فعالیت، مقدار سرمایه، ساخت و تشکیلات، هدف و برنامه، نوع کتابهایی که منتشر می کنند و چگونگی همکاری و مشارکت در نشر کتاب. جز اینها بسیاری متغیرهای دیگر می تواند مبنای دسته بندی قرار گیرد؛ اما خوب است پیش از این کار، تصور نسبتاً رایج در ایران را که بر مبنای آن ناشران را به دو دسته کلی دولتی و وابسته به دولت، و غیردولتی تقسیم می کنند، به ذهن خود راه ندهیم و بر اساس این، با این گونه تقسیم بندی درباره کشورهای دیگر داوری نکنیم.
پیش از این نیز اشاره کردیم که برخی از ناشران، بویژه در کشورهای در حال توسعه، ناشر صرف نیستند و جز نشر به کارهای دیگری چون چاپ، پخش، تبلیغ و فروش نیز می پردازند. از این تلفیق وظایف، اَشکال گوناگونی پدید می آید که مهمترین آنها از این قرار است:
چاپگر + ناشر
چاپگر + پخشگر
ناشر + پخشگر
ناشر + کتابفروش
ناشر + چاپگر + پخشگر + کتابفروش
همچنین اَشکال دیگری از تلفیق با تقدم و تاخرهای مختلف؛ اما در یک نشر جدّی و فعال، وظایف بکلی از هم جداست و اگر موسسه انتشاراتی بزرگی همه این فعالیتها را انجام می دهد، بدین علت است که هدفها و تشکیلات خود را به گونه ای تعیین و تامین می کند که خلط وظایف نشود و هیچ وظیفه ای تحت تاثیر وظیفه دیگر قرار نگیرد.
موسسه هایی که در کنار فعالیت اصلی یا فعالیتهای دیگرشان به کار نشر نیز می پردازند، در زمره ناشران حرفه ای به حساب نمی آیند، مانند آن دسته از سازمانهای دولتی که کتاب هم منتشر می کنند، یا موسسه ها و سازمانهایی که بنا به ضرورت یا ملاحظات و مصالح خاصی، نشر کتاب هم در برنامه خود دارند؛ یا موسسه های دیگری که برای تکمیل چرخه فعالیتهای خود، باید توانایی نشر هم داشته باشند و مطالبی منتشر کنند. به طور کلی، این گونه موسسه ها را "ناشر" قلمداد نمی کنند؛ ناشر به فرد یا دستگاهی می گویند که وظیفه اصلی او یا بهتر است بگوییم اصلی ترین وظیفه او، نشر کتاب است و اگر احیاناً به فعالیت دیگری بپردازد، تحت الشعاع وظیفه اصلی اوست.
ناشران مبتکر و ناشران منتظر
ناشران حرفه ای را به اعتبار فعالیت و تاثیر می توان به ناشران مبتکر و تاثیرگذار و ناشران منتظر و تاثیرپذیر تقسیم کرد.
گروه اول با اندیشه و طرح و پیشنهاد به سراغ پدیدآورندگان می روند. پیشنهادها و سرمایه گذاریهای مادی و معنوی این گونه ناشران می تواند رویداد فرهنگی به وجود آورد. این ناشران، اندیشه می دهند، سرمایه می گذارند، مخاطره می پذیرند، و ممکن است در ازای آنها سودهای کلانی نیز ببرند و خود و دیگران را به شهرت و اعتبار برسانند. ناشران اصیل و برجسته در کشورهای پیشرفته تقریباً همگی در این گروه جای می گیرند.
گروه دوم به انتظار می نشینند، و از میان آثاری که پدیدآوردندگان مختلف یا واسطه های کتاب و معرفان بدانها عرضه می کنند، مواردی را برمی گزینند و انتشار می دهند. این دسته از ناشران، دنباله رو اندیشه ها و رویدادها هستند؛ ممکن است سالها با موفقیت فعالیت کنند، کتابهای بسیاری منتشر کنند، و به موفقیتهایی دست یابند، اما زمانی که کتابهای منتشر شده شان کنار هم چیده می شود، به نظر نمی رسد انسجام و ارتباط محکم یا نزدیکی میان آنها برقرار باشد. صفتی که بتواند آنها را ممتاز کند و به کار آنها اصالت و هویت ببخشند، معمولاً دیده نمی شود. بسیاری از ناشران، بویژه در کشورهای جهان سوم، و عمده ناشران ایرانی در این گروه جای می گیرند.
ناشران گروه اول حتماً مشاوران و ویراستاران زبده ای در اختیار دارند و از سیاستهای حساب شده ای پیروی می کنند. اما گروه دوم معمولاً بازارآفرین است و نشر گروه دونم بازارگرا.
ناشران مخاطب گرا
بر اساس نوع مخاطبان می توان ناشران را تقسیم کرد. ناشران مخاطب گرا سعی دارند مخاطبان خاص خود را خوب بشنانسد، حفظ کنند و بر شمار آنها بیفزایند. تعیین مخاطب یا مخاطبان مشخص، در عین حال معین کردن ماده و موضوع کار نیز هست؛ برای مثال ناشرانی که برای کودکان، زنان، قشرهای خاصی از جامعه، آسیب مندان، اقلیتهای قومی، فرهنگی، زبانی، کتاب منتشر می کنند، هم مخاطبانشان و هم تا حدود زیادی منابعی که باید منتشر کنند برایشان مشخص است.
اگر ناشری مخاطبان خود را خوب و درست بشناسد موفق است، زیرا چنین شناختی مبنای مناسبی برای سیاستگذاری، برنامه ریزی و مجموعه سازی است. ناشرانی که سعی دارند با تصمیم گیریهای درست و انتخابهای بجا، مخاطبان واقعی خود را علاقه مند و پابرجای نگاه دارند، هم هدفمند و هم برطرف کننده کاستیها و برآورنده نیازهایند.
شناخت درست مخاطب معمولاً به سالها کوشش، و گاه نیز آزمون و خطاهای بسیار نیاز دارد. این شناخت اگر به دور از پیشداوری ذهنی حاصل شود و مبنای آن واقعیتهای بازار نشر باشد، برای ناشر مفید و موثر است. اما تقسیم بندیهای تصنعی، دسته بندی مخاطبان بر پایه معیارهای ایدئولوژیک، سیاسی، رویدادهای گذرا و مانند آنها، شناخت درستی به ناشر نمی دهد. ناشرانی که یکباره احساس می کنند مخاطبان خود را از دست داده اند و سراغی از آنها ندارند و کتابهایشان بدون خواننده مانده است، همانهایی هستند که بر پایه برآورد نادرست از مخاطبان، کتاب منتشر کرده اند.
ناشران عمومی و تخصصی
به اعتبار موضوع نیز می توان ناشران را به دو دسته عمومی و تخصصی، و در تخصصی به موضوعهای خاص و اخص تقسیم کرد.
ناشران عمومی تقریباً در همه زمینه ها فعالیت می کنند. همه ناشران عمومی مبتکر و تاثیرگذار نیستند، و به مخاطبان خاصی نیز نمی اندیشند. انگیزه این دسته از ناشران بیشتر تجارتی است و شاید جنبه فرهنگی حرفه شان تابع جنبه اقتصادی باشد. بیشتر ناشران کشورهای درحال توسعه، از جمله در ایران، در سلک ناشران عمومی قرار می گیرند.
ناشران تخصصی در یک یا چند حوزه بخصوص فعالیت می کنند؛ برای مثال ناشران کتابهای علمی، فنی، پزشکی، مذهبی، ادبی و کتابهای کودکان ناشران تخصصی هستند. نمونه بارز این گونه ناشران را در کشورهای پیشرفته، که کتابهایشان بازار و خریداران بسیاری دارد می توان یافت. بعضی از ناشران تخصصی به حدی در حوزه فعالیت خود معروفیت و اعتبار دارند که مخاطبان خاصشان با اعتماد کامل کتابهای تازه منتشر شده شان را می خرند. این اعتماد و اعتبار به چند دلیل است :
1. محدود بودن حوزه ؛
2. معلوم بودن مخاطبان؛
3. پدیدآورندگان سرشناس در حوزه خود؛
4. مشاوران متخصص؛
5. ویراستاران و تولیدکنندگان متخصص؛
6. سابقه و سنت بازار فروش.
ناشران تخصصی معمولاً خوب می دانند برای پْر کردن خلاها و برآورده ساختن نیازها سراغ چه کسانی بروند، و پس از پدید آمدن و انتشار کتاب، آثار را به چه کسانی و در کجاها عرضه کنند. نشر تخصصی، نشر حرفه ای است، و در کار بعضی از ناشران این دسته، اوج و اعتلای حرفه نشر است. در کشورهای در حال توسعه امکان پیدایش و گسترش نشر تخصصی کمتر به دست می آید. محدود بودن بازار و معدود بودن پدیدآورنده و مخاطب متخصص مانعهای عمده بر سر راه نشر تخصصی است. پس از انقلاب اسلامی، چند ناشر تخصصی به فعالیت پرداخته اند، اما اکنون نمی توان درباره کمّ و کیف و آینده فعالیتشان داوری دقیقی کرد. معمولاً هر چه نشر بیشتر رونق بیابد، بر شمار ناشران تخصصی نیز افزوده می شود.
ناشران با آثار باارزش و کم ارزش
بر اساس معیارهای دیگری، از جمله بر پایه ارزش آثار، می توان ناشران را دسته بندی کرد. ناشرانی هستند که آثار بااررش و ماندگار منتشر می کنند و ناشرانی که ارزش آثارشان سطحی و زودگذر است. البته اینکه ارزش چیست و بر چه اساسی می توان درباره ارزش داوری کرد، نکته ای است قابل بحث و کاملاً نسبی. با این حال، شاید بتوان بر اساس سهم و میزان تاثیری که آثار، مستقیماً در پیشرفت و ارتقای سطح علمی، فرهنگی و پژوهشی می گذارد، درباره ارزش داوری کرد. ناشرانی که برای پرکردن اوقاتِ فراغتِ قشرهایی از جامعه کتابهای سرگرم کننده منتشر می کنند، متفاوت از ناشرانی هستند که آثارشان ذهنها را به تفکر و تامل و دقت می خواند، یا عرصه تازه ای را با پژوهشی نو فراروی اهل تحقیق می گشاید. مطمئناً ناشران دسته اول بیشتر به فروش و سود نظر دارند و ناشران دسته دوم به جنبه هایی دیگر.
ناشران انتفاعی و غیرانتفاعی
هدف ناشران انتفاعی از نشر کتاب، منفعت از راه نشر و فروش کتاب است و هدف ناشران غیرانتفاعی، جز این. ناشران غیرانتفاعی با سرمایه ای به کار می پردازند که صاحبان آن سرمایه خود را به قصد سوداندوزی وارد کار نشر نمی کنند، مانند موسسه های نشر دولتی، وابسته به موسسات خیریه، نهادهای وقفی، مذهبی، عقیدتی، تبلیغی؛ اما همه ناشرانی که ادامه کار و فعالیت آنها در گرو فروش کتاب و بازگشت سرمایه است، به نوعی و به درجاتی در زمره ناشران انتفاعی قرار می گیرند.
همه ناشرانی که ادامه نشر آنها به بازگشت سرمایه از راه نشر وابسته است،
انتفاعی نیستد؛ پاره ای از آنها از محل عایدات نشر، کتابهایی منتشر می کنند که احتمال فروش آنها کم اما دامنه و میزان تاثیرگذاری آنها زیاد است. در واقع ناشر انتفاعی محض ناشری است که به هر کتابی به عنوان کالایی فرهنگی نگاه کند که سود بیشتری نصیب او کند. ممکن است به این دسته از ناشران در نظر اول به دیده دیگری نگریسته شود، اما اگر به دامنه تاثیر آنها در جامعه توجه کنیم، ارزش این دسته از ناشران نیز به سهم خود آشکار خواهد شد. در نشر موفق، شمار ناشران انتفاعی بسیار است.
ناشران آزاد / تجارتی
ناشران آزاد یا تجارتی اکثر ناشران جهان را تشکیل می دهند و بزرگترین و موثرترین ناشران نیز به این دسته تعلق دارند. کتابها را با سرمایه های خصوصی و با پذیرش مخاطرات مالی منتشر و با کوشش و اهتمام خود، راه را بر نشر کتابهای خود باز می کنند. گاه سرمایه آنها به یک تن و گاه به چند شریک یا شماری سهامدار تعلق دارد. معمولاً در قالب شرکتهای خصوصی فعالیت می کنند. همه ناشران آزاد یکسان و در یک تراز نیستند، و میزان سرمایه، حجم و سطح فعالیت، گستره کار، نوع آثاری که منتشر می کنند، ارزش و اهمیت آنها، و عاملهای دیگر، آنها را در جایگاههای مختلف قرار می دهد؛ در ضمن اکثریت غالب ناشران ایران را ناشران آزاد تشکیل می دهند.
بنا به آمارهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در 1370 بیش از 800 ناشر به ثبت رسیده بودند، اما همه آنها فعال نبودند. از این تعداد 600 ناشر به تهران و 200 ناشر به سایر شهرهای کشور تعلّق داشت. در سال 1373، شمار ناشرانی که مجوز رسمی برای فعالیت گرفتند به 1450 رسید و بر پایه آخرین آمار در تابستان 1379، از مرز 4000 گذشت. بر اثر سیاستهای جدید ازدیاد و تکثیر ناشران، شمار ناشران کشور در مدت کوتاهی بسرعت افزایش یافت. البته داوری درباره اینکه از این تعداد کثیر، چند ناشر به عنوان ناشران آزاد، موفق و فعال در صحنه نشر به کار خود ادامه خواهند داد، نیازمند گذشت زمان و آزمودن سایر سیاستها در حمایت از نشر آزاد و غیروابسته است.
ناشران دولتی و وابسته به دولت
ناشر دولتی، معمولاً شرکتی است انتشاراتی که بیش از 50 درصد سرمایه یا سهام آن متعلق به دولت است. ناشر وابسته به دولت به ناشری می گویند که بخشی از سهام یا سرمایه آن، یعنی کمتر از 50 درصد، به دولت تعلق داشته باشد.
دولتها معمولاً در صورتی اقدام به تشکیل شرکت انتشاراتی دولتی می کنند که برای انتشار کتابهای بخصوصی، انگیزه یا امکان مالی یا توانایی فنی در بخش خصوصی وجود نداشته باشد؛ یا انتشار کتابهای مورد نظر دولت برای بخش خصوصی سودآور نباشد، مانند کتابهایی که خوانندگان بسیار کمی دارد و کاربرد آنها بیشتر به صورت مرجع در کتابخانه های تخصصی است.
نشر دولتی کم و بیش در همه کشورهای جهان هست، اما در آن دسته از کشورهایی که دولت می خواهد نشر بارزتری داشته باشد، چه به صورت مثبت و به قصد ترویج و ارتقای علم و فرهنگ، و چه به صورت منفی و برای مثال، به منظور اشاعه عقاید حزب یا گروهی خاص، نشر دولتی فعالتی است.
نشر دولتی معمولاً سودآور نیست، و در واقع هدف از تاسیس آن نیز کسب درآمد برای دولت نیست. حتی اگر سودی هم از این راه عاید شود، باز صرف انتشار کتابهای دیگری خواهد شد.
بنا به آمارهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در حدود 100 سرجمع ناشران دولتی ایران، وابسته به دولت و سازمانهای دولتی وجود دارند که در کنار فعالیتهای اصلی خود به نشر کتاب نیز می پردازند. از این تعداد شمار اندکی در کار خود توفیق داشته اند. در واقع می توان گفت خوب، مسوول با کفایت و کاردان در نشر دولتی عمده ترین عامل موفقیت، و عکس آن، اصلی ترین علت ناکامیابی آن است. همچنین، برخی از مهمترین و ماندگارترین کتابهای ایران به اهتمام موسسات انتشاراتی دولتی تدوین و چاپ شده است و اگر این موسسات نبودند، بخش خصوصی هرگز از عهده تامین هزینه های آنها برنمی آمد، مانند عمده فهرستها، کتاب شناسیها و راهنماها.
برای ناکامیابی در کار نشر دولتی، زیاندهی و دور شدن از هدفها و وظایف اصلی، علتهایی ذکر می کنند که مهمترین آنها عبارت است از :
– نداشتن یا کم داشتن انگیزه های اقتصادی؛
– نبودن یا کم بودن انگیزه های فرهنگی، علمی و فردی در مدیران و کارکنان؛
– تاثیرهای ناپایداری سیاسی و تغییر سلیقه ها و ذائقه ها و مشربهای سیاسی؛
– تعویض حساب نشده مدیریتها و از بین رفتن استمرار و تداوم فعالیتها؛
– گسستن پیوندهای نزدیک و طبیعی میان دستگاه نشر دولتی و جامعه و محافل علمی، فرهنگی، روشنفکری؛
– محدودیتهای دیگری که سازمانهای وابسته به دولت اصولاً با آنها روبه رو هستند.
– حذف عامل موثر و محرّک رقابت آزاد و برخورداری از یارانه.
ناشران متون درسی
ناشران متون درسی، ناشرانی که برای مراکز آموزشی کشور در سطوح مختلف کتاب تهیه یا منتشر می کنند. ناشران کتابهای درسی را به چند دسته می توان تقسیم کرد که مهمترین آنها از این قرار است:
– آن دسته که راساً متن را تدوین و منتشر می کنند، مانند سازمان کتابهای درسی ایران وابسته به وزارت آموزش و پرورش، یا مرکز نشر دانشگاهی در برخی از کتابهایش و سازمان مطالعه و تدوین (سمت).
آن دسته که متن آماده شده را تحویل می گیرند و سپس منتشر می کنند، مانند ناشرانی که همکار دولت در کار نشر کتابهای درسی هستند.
– ناشرانی که از پیش و بر اساس طرح از قبل طراحی شده و برای برآورده ساختن نیاز بخصوص و هدایت شده ای در امر آموزش، به تدوین و نشر کتاب درسی نمی پردازند، اما کتاب یا کتابهایشان پس از انتشار به متن درسی یا کمک درسی تبدیل می شود، و همین تجربه مبنایی برای انتخابها و انتشارهای بعدی قرار می گیرد. تقریباً همه ناشران تخصصی و متون اساسی و جدی و کتابهای مرجع را می توان در این دسته جای داد.
نشر کتابها و متون درسی، از زمینه های بسیار اساسی، مهم، گسترده و در عین حال سودآور نشر است. در کشورهای در حال توسعه که بازار فروش کتابهای عمومی محدود است، بیشتر ناشران تمایل دارند که به نوعی در زمینه نشر کتابهای درسی فعالیت یا همکاری کنند و این نشر در انحصار محض دولت نباشد. ناشران ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نیستند. در کشورهایی که آزادی نشر در آنها جاری است، ناشران کتابهای درسی به دولتها وابسته نیستد. در واقع رشد جامعه مدنی با ازادی نشر پیوند مستقیم دارد.
ناشران دانشگاهی
ناشران دانشگاهی یا مراکز نشر دانشگاهی معمولاً به یکی از دانشگاهها، یا اتحادیه های دانشگاهی، یا تشکیلاتی که در اداره امور دانشگاهها مسوولیت دارد وابسته اند. هدف آنها انتشار کتابهای دانشگاهی، کتابهایی که برای تحصیلات و تحقیقات دانشگاهی مناسب باشد، کتابهایی که دانشگاهیان بر پایه نتایج تحقیقات و مطالعات خود می نویسند، ترویج علم و دانش و معرفت، بالا بردن سطح تتبعات علمی، و هدفهای دیگری نظیر اینهاست. انتشارات دانشگاهی معمولاً غیرانتفاعی است. از ویژگیهای عمده نشر دانشگاهی می توان از اینها یاد کرد:
– انتشار کتابهای سطح بالا؛
– داشتن سنتهای قوی انتشاراتی و روشها و رویه های جاافتاده؛
– انتخابهای معمولاً سنجیده و بررسی و ارزیابی شده؛
– در نظر داشتن و مراعات کردن ضوابط متعارف جهانی؛
– برخورداری از همکاری ویراستاران مجرب و قوی؛
– اِعمال اصول و شیوه هایی از آن خود که گاه مورد تقلید و اقتباس ناشران دیگر قرار می گیرد.
از نمونه های درخشان نشر دانشگاهی در خارج از کشور، می توان از انتشارات دانشگاه آکسفورد، دانشگاه کمبریج، دانشگاه جانزهاپکینز و دانشگاه شیکاگو نام برد.
شیوه نامه دانشگاه شیکاگو، محصول سنتها، رویه ها، و سالیان سال دقت و ریزبینی ویراستاران و تولیدکنندگان کتاب این دانشگاه است.
از مراکز نشر دانشگاهی در ایران می توان از انتشارات دانشگاه تهران، مرکز نشر دانشگاهی و سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) که ناشر کتاب حاضر است نام برد.
ناشران آثار تجدید چاپی (بازچاپ)
ناشران آثار تجدید چاپی معمولاً فقط سراغ کتابهایی می روند که قبلاً چاپ شده باشد. فیلم، زینک، یا حقوق کتابهای قدیمی را می خرند، کتابها را از قید تعهداتی که دارند آزاد می کنند و معمولاً در ویرایشهای ارزان قیمتی انتشار می دهند. این دسته از ناشران در امریکا و اروپا فعالند. در کشورهای در حال توصعه که سود کتابها از چاپهای دوم به بعد نصیب ناشر می شود، ناشران طبعاً ترجیح می دهند که خودشان آثارشان را بازچاپ کنند.
البته این نکته را نیز باید در نظر داشت که بازچوب کتاب قدیمی در قطعی دیگر، برای مثال با کاغذ و جلد عادی و قیمت ارزان، مخاطبان و بازار خاص خود را دارد.
ناشران همکار
ناشران همکار، ناشرانی هستند که با سرمایه گذاریهای مشترک یا همکاری خود پدیدآورندگان کتاب منتشر می کنند. پدیدآورندگانی هستند که علاقه مندند خود، کتابهایشان را منتشر کنند، یا سود احتمالی فروش کتابها نصیب خودشان شود؛ اما برای انتشار، سرمایهن تسلط فنی یا فرصت کافی برای دنبال کردن کار را ندارند، و از این رو با ناشر همکار شریک می شوند و در چهارچوب قراردادی که تعهدات، وظایف و حقوق طرفین را معلوم می کند، اثرشان را منتشر می کنند.
ناشران همکار در امریکا و اروپا فعالترند. برخی از اتحادیه های صنفی پدیدآورندگان مانند ناشر عمل می کنند و منافع پدیدآورندگان را بخوبی محفوظ نگاه می دارند. ناشران همکار در ایران فعال نیستند و هنوز سنتهای لازم و شناخته شده برای همکاری را به دست نیاورده اند.
پس از ظهور پدیده خودناشری ، برشمار ناشران همکار بسرعت افزوده شده است.
جزاینها، بر اساس متغیرهای دیگر و خاص هر جامعه ای می توان ناشران را به دسته های دیگر تقسیم کرد، برای مثال: ناشران نسخه های خطی؛ ناشران آثار گرانبها و نفیس؛ ناشران آثار مصوّر و هنری؛ ناشران آثار ممنوع؛ ناشران کتابهای "جلد سفید"؛ ناشران پیشتاز و سنّت شکن؛ ناشران سنّت گرا و انواع بسیار دیگر.
بخش چهارم
تاریخچه نشر کتاب
نشر به لحاظ طبیعتش با عاملهای بسیاری پیوند دارد، اما از میان آنها پیوند با دو عامل نزدیکتر است:
تغییر و تحولات اجتماعی، که بر فرهنگ جامعه و مردم تاثیر عمیق می گذارد؛
تغییر و تحولات فنی، که امکانات و تسهیلات چاپ و نشر را دگرگون می سازد.
بررسی تاریخ نشان می دهد که هرگاه این دو عامل با هم جمع شده اند، تحول روی داده است. در سه دوره تاریخی بشر، این دو عامل با هم جمع شد و تاثیرهای عمیق خود را به جا گذاشت. این سه دوره عبارت است از :
1. دوره پیدایش خط، در چند هزاره قبل از میلاد، در بین النهرین، مصر و چند جای دیگر؛
2. دوره پیدایش چاپ، همزمان با عصر رنسانس در اروپا؛
3. دوره انقلاب ارتباطی و اطلاعاتی در قرن حاضر.
پیشنه نشر
آغاز نشر را می توان زمانی دانست که خط از انحصار طبقه و گروه اجتماعی بخصوصی خارج شد و ابزار عمومی ارتباط قرار گرفت، ابزاری برای ثبت معاملات، وسیله ای برای مکاتبه، صدور فرمان و مانند آنها؛ اما پس از رواج نسبی خط در جامعه، نوشتن رایج نشد و کاربرد خط در محیطهای کاملاً بسته و محدودی چون دربار شاهان، حوزه های دینی، جرگه رازورانه کاهنان، جمع محدود بازرگانان ، و در میان عده انگشت شمار دیوانیان و دبیران دولتی باقی ماند.
کتاب یکی از ابزارهای عمده ارتباطی است، و انتشار به قصد چرخش و گردش رسانه های ارتباطی در سطح جامعه است. انتشار کتاب، اشاعه گسترده یکی از سهلترین و موثرترین رسانه هاست؛ اما پس از پیدایش خط، همه رسانه های مکتوب قابل اشاعه نبود. کتیبه سنگی را نمی شد در جامعه چرخاند، لوحه های گلی بسادگی قابل حمل و نقل نبود، آثار چرمنوشت را آسان نمی شد جابه جا کرد. حتی پس از اینکه کاغذ کاربرد پیدا کرد و بعضی نوشته ها مکتوب و به صورت کتابهای کنونی تجلید شد، کتاب در اختیار همه افراد جامعه قرار نگرفت. گرانبهایی، محدودیت نسخه، معدود بودن باسوادان، نبودن امکانات عرضه کتاب به همه، از جمله مانعهایی بود که اجازه نمی داد کتاب به صورت گسترده در جامعه پخش شود، و نشر به معنای درست کلمه مفهوم و مصداق پیدا کند. حتی در عصر تمدن اسلامی، که در مقام مقایسه با سایر تمدنهای گذشته جهان، کتاب و امکانات کتابت بمراتب بیشتر در اختیار جامعه قرار داشته، و در کتابخانه های وقفی فراوانی به روی مردم باز بوده است، کتاب به معنای امروزی در تمدن اسلامی منتشر نمی شده است.
نشر به معنای واقعی یا امروزی، پس از اختراع چاپ پدید آمد. تاریخ نشر در جهان از زمانی آغاز می شود که نوشتن ابعاد گسترده ای یافت، نوشته ها مخاطبان وسیعی پیدا کرد، آثار کتبی چاپ شده وارد متن جامعه شد، بخشی از مردم جهان، بالفعل، و سایر مردم جهان، بالقوّه، امکان یافتند با رسانه ارتباطی ساده ای روبه رو شوند. ذهنیّت شفاهی ، که ویژگی عصر ارتباطات رودررو و انتقال سینه به سینه و از طریق حافظه بود، بتدریج باید جای خود را به ذهنیت دیگری می سپرد که اساس آن را آثار کتبی تشکیل می داد. این انتقال، که به سبب تحولات فرهنگی و کتبی صورت گرفته بود، انتقال و عمل ساده ای نبود؛ رویدادی بود که فرهنگی بشری را به دوره جدیدی وارد کرد، و کسانی که از این انتقال با صفت "انقلابی" یاد می کنند، نه مبالغه می کنند نه غلوّ.
نشر در اواخر سده های پانزدهم تا هجدهم
از نخستین کسی که پس از گوتنبرگ و همکاران او در تاریخ نشر باید نام برد، یوهان رینمان (درگذشته 1522) است. اواهل آوگسبورگ آلمان بود. پس از آشنایی با چاپ به نشر کتاب روی آورد و حدود دویست کتاب منتشر ساخت. از او می توان با عنوان ناشر واقعی یاد کرد، زیرا هیچ کدام از این کتابها را خود چاپ نکرده بود.
پس از رینمان، عده دیگری نیز به نشر کتاب علاقه مند شدند، و در اواخر سده پانزدهم چند موسسه انتشاراتی در برخی از شهرهای اروپای مرکزی و غربی به فعالیت انتشاراتی پرداختند. پیشینه ها نشان می دهد که در آن سالها برای کتاب تبلیغ می کردند، برای کتابهای تازه انتشار فهرست تدارک می دیدند، و کتابها را در بازارها، مراکز فروش، و در مسیر راههای بازرگانی می فروختند. از این نشانه ها پیداست که کتاب در اواخر سده پانزدهم به میان بخشهایی از جامعه و مردم راه پیدا کرده است.
اما در آن سدهن نشر هنوز به فعالیتی کاملاً مستقل تبدیل نشده بود. چاپگران ، خود ویراستار، حروفنگار، ناشر، پخشگر و فروشنده کتاب بودند. کتاب در نسخه های محدود منتشر می شود و نشر از لحاظ اقتصادی سودآور نبود. اگر اهتمامها و علاقه های شخصی چاپگران، کمکهای مالی و معنوی حامیان و عوامل مساعد دیگر نبود، نشر کتاب پا نمی گرفت. البته از تاثیر و قدرت نفوذ جنبشهای فکری و دینی غافل نباید شد. حامیانی که سرمایه های خود را در راه نشر کتاب به کار می انداختند، انگیزه هایشان از اوضاع و احوال فکری، اجتماعی، و به طور کلی از محیط خارجی تاثیر می گرفت.
در سده های شانزدهم و هفدهم مرکز نشر کتاب از ایتالیا و آلمان به فرانسه و هلند و برخی کشورهای دیگر اروپا انتقال یافت. در قرن هفدهم سه عامل دیگر بر نشر تاثیر گذاشت:
1. به میان آمدن موضوع حق مولف؛
2. پیشرفت در فنون چاپ و صحافی؛
3. آغاز انتشار مجلات علمی ـ تخصصی و نشریات علمی مراکز علمی.
این سه عامل به صورت مستقیم و غیرمستقیم با مسائل نشر پیوند داشت و هر یک به سهم خود نشر را تحت تاثیر قرار داد.
در سده هجدهم امریکا به صورت فعال وارد صحنه نشر شد و کانونی تازه، اما پرتوان و موثر، برای انتشار کتاب ایجاد شد که تاثیر فراوانی در دنیای انگلیسی زبان داشت. فنون چاپ هم در آن سده قدری پیشرفت کرد و نوآوریهای صنعتی امریکا، هر چند اندک، اما به سهم خود تاثیر گذاشت.
به طور کلی از اواخر سده پانزدهم تا پایان سده هجدهم تحولات عمده ای که صورت گرفت، اجمالاً از این قرار است:
– تفکیک وظایف نشر از چاپ و کتابفروشی؛
– بارزتر شدن نقش پدیدآورندگان در پدید آوردن کتابها؛
– تاثیر پیشرفتهای فنی چاپ بر نشر کتاب؛
– برانگیخته شدن فعالیتهای فرهنگی بر اثر جنبشهای فکری، دینی، سیاسی، اجتماعی؛
– تاثیر جنبشهای علمی و تشکیل پژوهشگاهها و انجمنهای علمی در سده هفدهمن بویژه بر انتشار مجلات و مطبوعات علمی؛
– تاسیس تعدادی موسسه نشر فعال و بزرگ در اروپای مرکزی، غربی و بویژه در هلند؛
– پدید آمدن نشر حرفه ای به صورت فعالیتی نهادین و مستقل؛
– مجادله و کشمکش میان پدیدآورندگان و ناشران با دستگاههای کلیسایی و دولتی بر سر سانسور و تفتیش عقاید به بحثها و دیدگاههایی انجامید که در تاریخ آزادی اندیشه دوره ای است بی همتا؛
– فعال شدن نشر کتاب در آلمان و تبدیل شهر فرانکفورت به مرکز کتاب پس از جنبش اصلاحات دینی، که از آلمان آغاز گردید؛
– ورود انگلستان در عصر زرین الیزابت اول به دوره شکوفایی نشر؛
– ورود فعالانه امریکا به عرصه نشر از سده هجدهم؛
– افزایش سوادآموزی و اشاعه دانش در سطحی گسترده تر و عمومی تر؛
– تاسیس کتابخانه های عمومی بسیار و رونق گرفتن کتابخوانی.
این عوامل و عوامل مساعد دیگر، مستقیم و غیرمستقیم بر نشر کتاب تاثیر گذاشت، و نشر را که در آغاز فقط به چاپ کتاب در تعدادی نسخه محدود بود، به فعالیت فرهنگی، فکری و علمی گسترده ای با تاثیرهای بسیار عمیق و گسترده اجتماعی تبدیل کرد.
نشر در سده نوزدهم
در سده نوزدهم عصر کاملاً جدیدی در نشر کتاب آغاز شد. این سده عصر تحولات فنی ـ صنعنی، جهش پیشرفتهای علمی، و جنبشها و انقلابهای فکری ـ سیاسی است. درآمیزی تحولات فنی و فکری بر چاپ و نشر تاثیر گذاشت، و این نتایج را به بار آورد:
– استفاده از نیروی بخار در چاپخانه ها سرعت چاپی را افزایش داد؛
– با ابداع حروفنگاری مکانیکی سرعت حروفنگاری افزایش یافت؛
– تحول در فنون عکاسی بر چاپ افست و روشهای تولید تصاویر تاثیر گذاشت؛
– اشتریوتایپ ابداع گردید؛
– تولید ماشینی و انبوه کاغذ سبب شد که کاغذ ارزان شود و از 20 درصد، بهای کتاب به زیر 10 درصد کاهش یابد، و مآلاً بهای تمام شده کتاب کمتر شود؛
– مواد دیگری به چای چرم برای جلد و روکش کتاب به کار رفت و این نیز بهای کتاب را کاهش داد؛
– دستگاههای جدید فشار (پرس) به بازار آمد و صحافی کتاب سریعتر و ارزانتر شد؛
– قطار و راه آهن بر تسهیل ارتباطات تاثیر نهاد و حمل و نقل کتاب سرعت گرفت؛
– افزایش جمعیت، بالا رفتن درصد شهرنشینی، افزایش تعداد مدارس و دانشگاهها و مراکز علمی و فرهنگی، گسترش بیشتر سواد و دانش عمومی، اینها همه بر کتابخوانی و سرانجام بر نشر کتاب تاثیر عمیقی گذاشت؛
– زندگی فنی ـ حرفه ای و صنعتی جدید ایجاب کرد که کتاب به عنوان وسیله مونری در آموزش و خودآموزی به کار رود، و این نیاز موجب شد شاخه ای جدید در نشر تاسیس گردد؛
– کتاب درسی و دانشگاهی به عنوان پدیده ای جدید، شاخه تازه دیگری در نشر ایجاد کرد و امکانات علمی و فنی عظیمی در آن به خدمت گرفته شد؛
– در شیوه های پخش، تبلیغ و فروش کتاب دگرگونی رخ داد؛
– پخش جدید با استفاده از وسایل حمل و نقل سریع، انتشار خبر و روزنامه و انعکاس اخبار مربوط به کتابها و پدیدآورندگان و ناشران، ایجاد فروشگاههای مخصوص کتاب، و عوامل دیگری از این نوع، بر رساندن کتاب به همه یا بیشتر سطوح جامعه تاثیر گذاشت.
مقایسه ارقام نشان می دهد که در برخی از کشورهای اروپایی، انتشار کتاب از سده هجدهم به نوزدهم حتی به بیش از 50 برابر افزایش یافته است؛ برای مثال در نیمه سده هجدهم حدود صد عنوان کتاب جدید در انگلستان انتشار یافت، حال آنکه رقم انتشار کتاب در این کشور در اواخر سده نوزدهم به 6 هزار عنوان رسید. این افزایش، از جهشی نمایان در نشر کتاب حکایت می کند.
به طور کلی سده نوزدهم عصر بسیار مهم و موثری در نشر کتاب است. از این سده بود که عصر جدید کتاب آغاز شد.
نشر در سده بیستم
پس از تاثیرهای دگرساز سده نوزدهم، سده بیستم با امواج تازه و نیرومندتری از راه رسید. تاثیر این سده در نشر کتاب بسیار است، و مهمترین آنها را شاید بتوان به این شرح خلاصه کرد:
– عاملهای مساعدی که در سده نوزدهم برای نشر موثر بود، با وسعت، شدت و تاثیرهای بیشتری، البته به نسبتهای مختلف، در سده بیستم ادامه یافت؛ علاوه بر آنها این عاملها نیز موثر بودند:
– تحول چشمگیر در سوادآموزی، آموزش همگانی و افزایش دانش عمومی مردم، در همه کشورهای جهان به طور اعم و در کشورهای غربی به طور اخص؛
– افزایش دانشگاهها، موسسات آموزش عالی و پژوهشگاهها و مراکز علمی ـ فرهنگی ؛
– انتشار وسیعتر روزنامه ها و مجلات؛
– ظهور قشر نویسندگان حرفه ای، کسانی که زندگی آنها از راه نوشتن تامین می شود، و تاثیر کمّی و کیفی آنها بر کتاب؛
– اصلاح و تکمیل قانونهای حق مولف، چه در سطح بین المللی و چه در سطوح ملی؛
– تحول در فنّاوری و فنون چاپ ، اختراع دستگاهها و روشهای جدید؛
– تحول در روشهای حمل و نقل، عرضه، تبلیغ و معرفی و فروش کتاب؛
– افزایش چشمگیر شمارگان بعضی از انواع کتاب؛
– رشد و گسترش کتابهای ارزانقیمت و جیبی (جداگانه به آن پرداخته می شود)؛
– و سرانجام رواج رایانه و تاثیر انقلاب الکترونیک بر چاپ و نشر کتاب.
از این عوامل مساعد که بگذریم، سده بیستم عصر رقابتهای جدی چندین رسانه با کتاب است. رادیو، سینما، تلویزیون ، ویدئو از جمله رقیبان بزرگ کتاب و صنعت نشر کتاب است. اقتصاد و صنعت نشر برای ادامه زندگی خود باید با این رسانه ها جداً رقابت کند. در بعضی کشورها ناشران توانستند خوانندگان آثار خود را حفظ کنند، اما در کشورهای دیگر، بویژه در کشورهای جهان سوم، رسانه های جدید در میان قشرهای وسیعی از مردم جای کتاب را گرفت و کتاب را از صحنه زندگی آنها بیرون راند و از این رو مستقیم و غیرمستقیم بر نشر کتاب اثر گذاشت. این وضع هنوز هم به صورتهای مختلف در بسیاری از کشورها، گاه به سود و گاه به زیان کتاب ادامه دارد.
یکی از پدیده های مهم عرصه نشر کتاب در سده بیستم، انتشار کتابهای جیبی است که جا دارد به عنوان بحثی جداگانه و مستقل، ولو به اختصار، به آن اشاره شود.
پدیده کتاب جیبی . انتشار کتاب در قطع جیبی با شمارگان وسیع و قیمت ارزان، سرفصل مهمی رد تاریخ نشر کتاب است. بسیاری از صاحبنظران برای کتابهای جیبی جایگاه با اهمیتی در نشر، کتابخوانی، کتابفروشی، گسترش دانشها و آگاهیهای عمومی قائل شده اند. مارشال مک لوهان می گوید:"کتاب جیبی انقلابی در عادات خواندن به وجود آورد. با این انقلاب برخی از تمایزات سنتی بین روشنفکران و گروههای بی فرهنگ را از میان برداشت"(پیام یونسکو، بهمن 1350، ص 16).
بحث درباره اینکه انتشار کتابهای جیبی از چه زمانی و در کجا آغاز شد، ظاهراً به نتیجه قطعی نرسیده است. آنچه مسلم است، بعضی کتابها در قطع جیبی پیش از سده بیستم منتشر شده است، اما انتشار در مقیاس وسیع، شمارگان بالا، قیمت ارزان، پدیده پس از جنگ جهانی دوم در کشورهای غربی است. به نظر می رسد که کشورهای آنگلوساکسون در این راه پیشگام بوده اند، و بویژه موسسه انتشاراتی پنگوئن / پنگوین با مجموعه های عظیم و بسیار متنوع در زمینه های مختلف، ستاره درخشان انتشار کتابهای جیبی، نه تنها در انگلستان، بلکه در سراسر جهان است. کشور فرانسه نیز با انتشار مجموعه وسیع "چه می دانم؟" در قطع جیبی، پس از انگلستان جایگاه درخور توجهی در انتشار کتابهای جیبی دارد. ایالات متحده نیز از بزرگترین ناشران کتابهای قطع جیبی در جهان است. بنا به آمارها در 1979 و فقط در انگلستان، 123 میلیون نسخه کتاب در قطع جیبی فروش رفته است.
در کشورهای انگلیسی زبان، به کتابهایی که در قطع جیبی و در قطع بزرگتر با کاغذ کاهی، و جلد نرم منتشر می شود، اصطلاحاً paperback (جلدکاغذی) می گویند. عبارت "انقلاب جلد کاغذی" در زبان انگلیسی ، به همین انتشار، فروش و مطالعه گسترده کتابهای جیبی اشاره دارد. پس از پایان گرفتن جنگ جهانی دوم در 1945 بر اثر استفاده از شیوه های سریع چاپ برای شمارگان بالای 100 هزارنسخه، و تولید انبوه کاغذهای کاهی و ارزان، بعضی از ناشران که به احتمال زیاد نیازها و خوانندگان بالفعل و بالقوه را بهتر می شناختند، با انتشار کتابهای جیبی، بازار محدود و محلی کتاب را به بازاری بین المللی و جهانی تبدیل کردند. کتابهای انگلیسی در مجموعه پنگوئن، نمونه بارزتر و چشمگیرتر در دنیای کتابهای جیبی است.
تاثیرهای کتاب جیبی بسیار است، اما مهمترین آنها را می توان به این شرح برشمرد:
– بازارها و خوانندگان جدیدی برای کتاب یافته شد؛
– موضوعها و مباحث تازه ای از این طریق به میان خوانندگان مختلف راه یافت؛
– چون حمل کتاب جیبی در کیف یا در جیب ساده بود، بسیاری از علاقه مندان توانستند در هواپیما، قطار، اتوبوس و جاهای دیگر کتاب بخوانند و به این ترتیب بخشی از ساعتهای فراغت یا بلااستفاده خود را با مطالعه سپری کنند، و این خود تاثیر فرهنگی کم اهمیتی نبود؛
– استقبال از کتابهای جیبی سبب شد که ناشران علاقه مند به نشر فرهنگ از این نکته مثبت استفاده مثبت کنند، و بسیاری از مباحث علمی، فلسفی و پیچیده و دشوار و کم خواننده را از طریق ویرایشهای ساده تر و تحریرهای بهتر، در میان خوانندگان جدی تر و علاقه مندتر طرح کنند، و این استفاده بجا تاثیرهای بسیار عمیق و گسترده ای برجای نهاد؛
– و نکته دیگر آنکه کتابهای جیبی در دوره های خاصی تاثیر زیادی بر اقتصاد کتاب و نشر گذاشته است.
در زمان ما، کتابهای جیبی به سبب مشکلات اقتصادی و لگام گسیختگی قیمتها به ارزانی و وفور دهه های گذشته نیست و بازار و استقبال آن کم شده است، اما با این وصف، "انقلاب جلد کاغذی" به رغم مشکلات و رسانه های دیگری که به میدان رقابت آن آمده است، ولو با سرعت و شدت کمتر ادامه دارد .
به نظر می رسد که اکنون جایگاه کتاب در میان سایر رسانه های ارتباطی و در سراسر جهان، به رغم گرانتر شدن بها و تولید کتاب در همه جا، روی هم رفته استوارتر از پیش است، زیرا با وجود همه موانع و مشکلات و رقابت و معارضه رسانه های دیگر، همچنان روی به رشد دارد و رهاوردهای فنی بسرعت به عرصه تولید و نشر کتاب راه می یابد و بدان اعتلا می بخشد. نشر کتاب دوره ای از گذار را سپری می کند و همه فنون پدیدآوردن، تولید و نشر دستخوش دگرسانی و دگرگونی است. شاید این دوره، سرآغاز عصر جدید دیگری در تاریخ کتاب باشد.
بخش پنجم
چاپ و حروفنگاری (حروفچینی)
واژه چاپ
"چاپ" واژه ای است که احتمالاً از Chapana (چاپنا) واژه هندی گرفته شده است) 760 p. 1990, Willem, Floor,). در هند، به چاپ کردن، "چهاپه" و به چاپگر "چهاپه گر" می گویند. این واژه ها در روزنامه های فارسی هند به کار می رفته است (برای توضیحات بیشتر نگاه کنید به : پروین، ناصرالدین، 1371، ص 133 تا 136).
عده ای معتقدند که چاپ از "چاو" مغولی گرفته شده و چاو نام نوعی پول در عصر ایلخانیان بوده است (برای توضیح بیشتر نگاه کنید به : دانشور، هوشنگ، 1351، قسمت چاپ) اما به نظر می رسد صاحبنظران بیشتر به پذیرفتن اشتقاق از ریشه هندی تمایل دارند تا مغولی.
واژه عربی "طبع" و مشتقال آن نیز، البته اکنون کمتر، در زبان فارسی به کار رفته است، امّا برخی ترکیبات طبع، مانند "حق طبع" یا "تصحیح مطبعه ای" هنوز در زبان فارسی کاربرد دارد.
واژه دیگری که برای چاپ به کار می رفته، "باسمه" (همچنین باصمه و بُصْمه) است. واژه "باسمه" و اصطلاح "باسمه کاری"، در عصر مغولان در ایران رایج بوده و به عمل و وسیله انتقال نقش و طرح روی پارچه و مواد دیگر گفته می شد. پارچه های قلمکار یا چیتهای غیرماشینی، با باسمه نقش می خورد. بعدها در عصر صفویه، باسمه تغییر معنا دارد و تقریباً همان معنای را پیدا کرد که امروز کلمه چاپ در زبان فارسی دارد. باسمه در عصر قاجاریه رایج بود و باسمه خانه کاربرد داشت اما بتدریج جای خود را به طبع و چاپ داد (برای آگاهی بیشتر نگاه کنید به : (p.851 1989, Mohammad, Dabirsiaqi,).
چاپ چیست؟
چاپ عبارتست از فن، صنعت، و گاه نیز هنر نقش کردن کلمات و تصاویر بر کاغذ، پارچه، پلاستیک، فلز، شیشه، چوب، و نظایر آنها. چاپ اکنون فرایندی است که برای انتقال نقش و تصویر با سرعت و حجم زیاد به کار می رود، مانند چاپ کتاب، روزنامه، مجله، تمبر، اعلامیه، دیوارکوبها (پوسترها) و اخیراً نیز مدارهای چاپی.
چاپ، یکی از اساسی ترین و موثرترین شیوه های نگاهداری، انتقال و اشاعه اطلاعات در سراسر تاریخ بشر است. چاپ موجب می شود ذهنیت بشر به نوشتار و نقش تبدیل شود و به صورت کثیر به دیگران انتقال یابد. در واقع می توان گفت که چاپ از سه عنصر اصلی تشکیل می شود: اطلاعات، نوشتار و نقش، انتقال.
چاپ در واقع چیزی جز عمل مکانیکی تکثیر نیست. مْهر یا چوب حکاکی شده، یا حروف سربی، ابزارهایی مکانیکی است که کلمات یا نقشهایی را تکثیر و منتقل می کند. در تاریخ تحول چاپ، ماهیت همین عمل مکانیکی تغییر نکرده، بلکه فقط سرعت و کیفیت آن دگرگون شده است. در دوره ای از تاریخ، عمل تکثیر با دست و ابزارهای ساده انجام می گرفت، و در دوره ای دیگر با ماشین و ابزارهای پیچیده.
در عصر جدید، که همین جا و به دنبال بحث به آن اشاره خواهد شد، نیازهای نو پدید اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، علمی، اقتصادی، فنی، و جز آن به مرتبه ای از شدت رسید که ابزارها و فنّاوری های پیچیده ای برای ثبت و ضبط و انتقال اطلاعات ابداع و استفاده شده، و به این ترتیب چاپ به مرحله جدید تاریخ خود راه یافت.
مراحل چاپ
چاپ به چند معنا به کار می رود؛ یکی از معناهای آن، همان گونه که قبلاً هم گفته شد، انتقال نقش بر روی مواد مناسب است، یکی دیگر از معناهای آن، مجموع عملیاتی است که متن خام را به اثر درخور انتشار، مانند کتاب، مجله، روزنامه، جزوه تبدیل کند. چاپ در این معنا از این مراحل اصلی زیر تشکیل می شود:
تحویل گرفتن خبر؛
آماده سازی خبر برای چاپ، شامل آماده ساختن خود خبر، تهیه طرح، تصویر، نقشه، جدول و اشکال بصری لازم ؛
حروفچینی / حروف نگاری و صفحه آرایی؛
نمونه خوانی؛
بازبینی آخرین نمونه؛
تنظیم نهایی؛
لیتوگرافی؛
بازبینی نمونه اوزالیدی؛
چاپ (به معنا اخص) ؛
مراحل پایانی و تحویل دادن اثر چاپی.
درباره هر یک از این مراحل توضیح کوتاهی آورده می شود.
1. تحویل گرفتن خبر. چاپگر، به کسی یا کسانی گفته می شود که از ناشر یا سفارش دهنده دیگر، متن دست نوشت یا ماشین نوشت را می گیرند و بر اساس قرارداد یا دستور و سفارش چاپ، متن را به چاپ می رسانند. چاپگر در برخی کشورها، از جمله ایران، ممکن است یک مقش نداشته باشد. در حالت معمول و متعارف، وظایف او پس از پایان بخشی از وظایف ناشر آغاز می شود و تا مرحله ای که اثر برای تحویل نهایی، پخش یا فروش آماده می شود، ادامه می یابد. در کشورهایی که تقسیم وظایف و مسوولیتها بدقت انجام می گیرد، حدود وظایف چاپگر تقریباً همین است که گفته شد؛ اما در کشورهای دیگر و بنا به موقعیتهایی که عرف معمول مراعات نمی شود، ممکن است چاپگر ، خود ناشر یا شریک و همکار ناشر باشد یا ممکن است همه مراحل نشر را از آغاز تا فروش خود به عهده بگیرد، یا در مرحله دیگری از زنجیره تولید نقش داشته باشد. ما به مواردی اشاره می کنیم که حالت عادی دارد و چاپگر حلقه رابط میان ناشر و پخشگر است. در این حالت، چاپگر متنی را که باید چاپ شود و اصطلاحاً به آن خَبُر یا خبرچاپی می گویند تحویل می گیرد و از نظر فنی بررسی می کند.
2. آماده سازی خبر برای چاپ. خبر ممکن است برای مراحل مختلف چاپ آماده نباشد؛ برای مثال اندازه حروف : درشتی، ریزی، سیاهی، و نازکی حروف، اندازه صفحه: طول سطرها، فاصله میان سطرها، و محل شکلها، جدولها، نمودارها تعیین نشده باشد. البته ناشران حرفه ای، متن آماده را، که همه کارهای لازم روی آن انجام گرفته است نزد چاپگر می فرستند و از او می خواهند بدون هیچگونه اِعمال نظر و سلیقه ای از سوی خود و مطابق با برنامه از پیش طراحی شده ناشر، عمل کند؛ اما در مواردی که ناشر یا سفارش دهنده، حرفه ای نیست و برای اثرش برنامه طراحی شده ندارد، ممکن است متنی را به چاپگر تحویل دهد که از جنبه هایی که بدانها اشاره کردیم، ناقص، نادرست یا ناکافی باشد. مجموع اقداماتی که چاپگر روی خبر انجام می دهد تا برای سپری کردن مراحل چاپ بدون ابهام باشد، اصطلاحاً آماده سازی خبر برای چاپ یا تولید چاپی نامیده می شود.
فراهم کردن و آماده ساختن اَشکال بصری برای کتاب همیشه وظیفه ای آسان و درعهده توان پدیدآورنده نیست. گاه حتی ممکن است در برخی از کتابها، این وظیفه مهمترین، دشوارترین و حساسترین وظیفه دستگاه نشر باشد. در هر حال، پا به پای متن، اَشکال بصری نیز باید آماده سازی شود.
3. حروفچینی / حروفنگاری. چیدن حروف و نمادها و نشانه ها را در کنار یکدیگر بر اساس روشهای حروفچینی / حروفنگاری و تبدیل کردن خبر دستی یا ماشینی به خبر چاپی ، حروفچینی / حروفنگاری می گویند.
4. نمونه خوانی . به متن حروفچینی / حروفنگاری شده اصطلاحاً نمونه یا نمونه چاپی می گویند. عمل مقابله کردن نمونه و خبر و تصحیح غلطهای چاپی یا غلط گیری، یا تصحیح مطبعه ای را اصطلاحاً نمونه خوانی می گویند.
نمونه خوانی از مراحل با اهمیت چاپ است. ارائه متن بدون غلط به خواننده، متنی که خواننده بدون دردسر و با آسودگی خاطر بخواند، از وظایف ناشر مسوول و وظیفه شناس است؛ در ضمن نمونه خوانی فقط به تصحیح حروف و کلمات محدود نمی شود. نمونه خوان، نمونه و خبر را از هر جهت با هم مطابقت می دهد تا اطمینان یاید نمونه چاپی عین خبر است.
گاه ممکن است نمونه خوان یک نفر باشد، و گاه ممکن است به ضرورت چند تن نمونه را بخوانند و چند چشم با دقت و دیدگاه متفاوت آن را بازبینی کنند. نمونه خوانها بیشتر به تنهایی به نمونه خوانی می پردازند و خبر و نمونه را مطابقت می دهند، اما گاه نیز ممکن است که دو نمونه خوان همکاری کنند، یکی خبر را بخواند و دیگری نمونه را بررسی کند.
@
شکل ص 83
گاه ممکن است با یک بار نمونه خوانی، نمونه برای چاپ آماده شود و گاه ممکن است چندین بار نمونه خوانی یا حتی تجدید حروفچینی / حروفنگاری ضرورت داشته باشد. معمولاً کتابهای مرجع، مانند فرهنگها، دایره المعارفها، کتابهای درسی، متنهای مقدس دینی، آثار حقوقی به نمونه خوانی های مکرر و دقیق نیاز دارد تا کاملاً اطمینان حاصل شود که متن بدون غلط است. یکی از کتابهای بسیار کم غلط در زبان فارسی که نمونه خوانی آن بسیار دقیق انجام گرفته است، دایر ه المعارف فارسی به سرپرستی غلامحسین مصاحب است.
نمونه خوانی و چگونگی مراحل، دفعات، و نوع آن به سیاست و روش ناشر بستگی دارد. بعضی ناشران هستند که خوانندگان به توجه و دقت آنها در این خصوص اعتماد دارند، اما ناشران دیگری هستند که در این قسمت از کار با دقت و وسواس عمل نمی کنند و متاسفانه محصولشان با غلطهای چاپی همراه است. در هر حال غلط در متن چاپی، تا حدودی که به روند خواندن آسیب نرساند و اعتماد خواننده را سلب نکند، ممکن است قابل تحمل باشد، اما اگر از حدی بگذرد که نشانه بی توجهی و بی مبالاتی ناشر باشد، تحمل پذیر نیست.
5. بازبینی آخرین نمونه. نمونه ای که در آن غلط چاپی نباشد و بتوان آن را برای صفحه آرایی یا تکثیر فرستاد، نمونه آخر خوانده می شود. اگر در حروفچینی / حروفنگاری تخصص و دقت به کاررود، امکان دارد که نمونه اول، آخرین نمونه محسوب شود؛ اما اگر غلط چاپی در نمونه باشد، باید آنقدر نمونه ها را تکرار کرد تا نمونه نهایی به دست آید. گاه ممکن است که برای رسیدن به نمونه آخر، حتی ده بار نمونه گرفته شود. نمونه آخر را معمولاً کسی می بیند و اجازه تکثیر می دهد که دقیق و مسوول باشد.
6. صفحه آرایی 3 و تنظیم نهایی. صفحه آرایی، تنظیم آخرین نمونه چاپی است که از هر حیث برای چاپ آماده باشد. در مرحله صفحه آرایی، طرحها، تصویرها، نقشه ها، نمودارها، جدولها، سرصفحه ها، پاصفحه ها، زیرنوشتها، شماره صفحه ها و مانند آنها همه در جای خود قرار می گیرند و پس از اینکه اطمینان حاصل شد تنظیم نهایی صورت گرفته است و همه چیز سر جای خود قرار دارد ( و آنچه پیش روست همان است که باید عیناً از چاپ بیرون آید)، اثر که در این شکل و مرحله اش به آن ماکت می گویند، برای بازبینی نهایی ناشر یا مسوول اثر و اجازه لیتوگرافی فرستاده می شود.
از ماکت معمولاً یک یا چند نمونه موقت تهیه می کنند و اگر عیبی در کار دیده نشود، اجازه تکثیر با شمارگان تعیین شده را می دهند.
7. لیتوگرافی . به طور کلی، لیتوگرافی به مجموع مراحلی می گویند که از ماکت (متن حروفچینی / حروفنگاری شده، صفحه آرایی شده و با تنظیم و بازبینی نهایی) فیلم برداری می کنند، و ماکت را که در این مرحله به ورقهای بزرگ فیلم تبدیل شده است، رتوش 4، کنتاکت 5، مونتاژ، کپی ، و روی صفحات زینک ظاهر می کنند. در واقع لیتوگرافی پنج مرحله عمده دارد : تهیه فیلم، رتوش ، مونتاژ، تهیه اوزالید و کپی (تهیه زینک).
لیتوگرافی، فنی ترین مرحله چاپ است و کارهای آن در بخش لیتوگرافی چاپخانه انجام می گیرد. اخیراً پیشرفتهای عکسبرداری، شیمیایی و رایانه ای بر سرعت و بهبود کیفیت مرحله لیتوگرافی به نحو چشمگیری افزوده است.
چیدن ورقه های فیلم در کنار یکدیگر را برای تشکیل فرم چاپی، اصطلاحاً مونتاژ می گویند. فرمهای مونتاژ شده بر روی کاغذ اوزالید نمونه گیری می شود و پس از اطمینان از صحت اثر و در صورت نیاز اعمال اصلاحات، فرمهای مونتاژ شده را با شیوه های عکاسی روی زینک ظاهر می کنند. به این مرحله کپی کردن می گویند.
8. بازبینی نمونه اوزالیدی. هدف از این کار، اعمال آخرین بررسیها و بازبینیها پیش از چاپ نهایی است. امکان تغییر و تصرف در نمونه های اوزالیدی بسیار محدود است، اما به هر حال اعمال دقت در این نمونه ها، صحت اثر را تضمین خواهد کرد.
9. چـاپ. چاپ در این مرحله به معنای اخص آن به کار می رود، و مقصود از آن، تکثیر نسخه های اثر با دستگاههای خاص، بر اساس شیوه های تعیین شده، و به تعداد تسخه تعیین شده است.
10. مراحل پایانی و تحویل دادن اثر چاپی. اثر چاپی، مانند کتاب، مجله، روزنامه، جزوه، معمولاً مراحل دیگری را سپری می کند تا به صورت نهایی برای پخش و فروش آماده شود. اگر قسمت صحافی در چاپخانه باشد، مراحل مختلف صحافی کتاب و مجله، مانند تاخوردن فرمهای چاپی، دسته بندی (ترتیب)، جلدزنی، برش، روکش، صحافی در چاپخانه انجام می گیرد، منتقل کنند؛ برای مثال در ایران شمار چاپخانه هایی که همه مراحل چاپ را یکجا و متمرکز در اختیار داشته باشد اندک است؛ و از این رو مراحل مختلف چاپ در محلهای مختلف انجام می گیرد. در هر حال چاپخانه بر اساس قرارداد یا توافقی که با ناشر دارد عمل می کند و بخشی از کاری را که باید انجام دهد، به صورت نهایی تحویل می دهد. چاپ معمولاً از تحویل گرفتن دست نوشت نهایی آغاز می شود و تا تحویل دادن متن چاپی به صورت نهایی ادامه می یابد. مراحل پایانی، معمولاً همه مراحل پس از چاپ تا تحویل اثر را به صورت قطعی و در شکل نهایی دربرمی گیرد.
حروفچینی / حروفنگاری
اصطلاح حروفچینی/ حروفنگاری یادگار دوره ای است که حروف چاپی را از حروفدان برمی داشتند و کنار هم می چیدند و از چیده شدن حروف، کلمات، عبارات، جملات و صفحات تشکیل می شد. اکنون که روشهای سابق منسوخ شده و حروف با دستگاههای دیگر، بویژه رایانه زده می شود، اصطلاح حروفچینی دیگر تصویر دقیقی از عمل آن به دست نمی دهد، و از این رو به جای آن، اصطلاح "حروفنگاری" رایج شده است. در هر حال حروفچینی، صرف نظر از شیوه و ابزار، به عمل تبدیل حروف و نشانه های دست نوشت و ماشین نوشت به حروف چاپی گفته می شود.
حروفنگاری دستی. حروف چاپی دستی از آلیاژ سرب، قلع، آنتیموان و گاه نیز مس، و به صورت قطعه های مکعب مستطیل و کوچک، یکسان، هم ارتفاع ساخته می شود، البته بنا به اندازه حروف در اندازه های مختلف.
حروفنگار بر اساس دستورهای چاپی، که معمولاً روی خبر مشخص است، حروف را تک تک از حروفدان، جعبه های مخصوصی به نام گارسه، که در هر خانه ای تعدادی حرف یا نشانه قرار دارد، برمی گزیند، و در ظرفی فلزی به نام وِرساد کنار هم می چیند. پس از آنکه چند سطر در ورساد چیده شد، آنها را به صفحه بزرگتری منتقل می کند و یک صفحه کامل حروفنگاری شده را تشکیل می دهد. این صفحه بسته و محکم می شود، سطح برجسته آن در دستگاه مخصوص مرکب می خورد و با کاغذ تماس پیدا می کند و به این ترتیب انتقال نقش یا عمل چاپ، انجام می گیرد.
حروفچین حروف را از گارسه انتخاب می کند و در ورساد می چیند.(ص 88)
واحد اندازه گیری حروف چاپی point است که در زبان فارسی با املاهای مختلف پونت، پونط و پْنط نوشته می شود. هر پونت 376/0 میلیمتر یا اینچ است. البته اندازه پونت در کشورهای مختلف و به اقتضای شکل و طبیعت خطشان فرق می کند. هر 12 پونت یک سیسِرو، تقریباً 5/4 میلیمتر یا نیم سانتیمتر، و هر 4 سیسرو، یک گوادرات، حدود 2 سانتی متر را تشکیل می دهد.
در نظامی دیگر، هر 12 پونت برابر با یک پیکا است.
وقتی می گویند فلان متن با حروف 12 چاپ شده است، مقصود این است که از حروفی استفاده شده که اندازه طول آنها 12 پونت است. هر چه رقم بیشتر باشد، نشانه آن است که حرف درشتتر است. کتابهای قطع کوچک را با حروف ریزتر و کتابهای قطع بزرگ را با حروف درشتتر و سرخبر روزنامه ها را گاه با درشتتترین حروف موجود، مثلاً بیش از صد پونت چاپ می کنند. در حروفچینی دستی، حروفی که برای متن کتابهای فارسی بیشتر از بقیه معمول بود، حروف 12 و 16 و در درجه دوم 10 و 18 بود.
حروفنگاری دستی در حال حاضر در اکثر کشورهای جهان بکلی منقرض شده است. البته برای برخی مصارف بسیار محدود و استثنایی از حروفچینی دستی استفاده می شود، اما برای چاپ کتاب و نشریات، نه سرعت و کارآمدی دارد و نه از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است.
حروفنگاری ماشینی. چیدن یا زدن حروف چاپ به کمک ماشین، از ماشینهای ساده گرفته تا پیشرفته ترین و پیچیده ترین رایانه ها.
ماشینهای حروفنگاری انواع بسیار دارد، و به صورتهای مختلف انجام می گیرد؛ برای مثال ماشین حروفنگاری مونوپایپ ، تک چینی می کند. ماشین لاینو تایپ ، سطرچینی می کند. حروفچین، حروفی را که می خواهد بر صفحه شستیها می زند، مانند ماشین تحریر، و به ازای هر حرفی که می زند، قالب آن حرف بیرون می آید، و وقتی قالبهای حروف یک سطر کنار هم قرار گرفت، و به اصطلاح سطر پرشد، از مایع مذاب آماده پرمی شود و یک سطر کتاب به صورت فلز یکپارچه ریخته می شود؛ بنابراین اگر صفحه کتاب فی المثل 30 سطری باشد، بر اساس این شیوه از 30 سطر ریخته شده که باید زیر هم چیده شود، تشکیل می گردد. ماشین اینترتایپ در اصول و روش کار تفاوت چندانی با لاینوتایپ ندارد. ماشین فتوترونیک اینتر تایپ همه مزایای اینترتایپ را دارد به اضافه سرعت بیشتر.
ماشین تحریر آی. بی. ام . نوعی ماشین تحریر برقی بود ک به لحاظ دقت و ظرافت و اعمال برخی نکات فنی دیگر در آن، به عنوان وسیله ای ارزان و کارآمد برای حروفنگاری به کار می رفت. ماشینهای دیگری نیز به بازار آمد که کار ماشین تحریر آی.بی.ام. را انجام می داد. اگر رایانه های شخصی به بازار نیامده بود، مطمئناً ماشینهای آی.بی.ام. و ماشینهای مشابه آن ، بیش از این درعرصه حروفنگاری کاربرد داشت.
از روشهای دیگر حروفنگاری فیلم چینی6 یا تصویرچینی7 است. برای این روش ماشینهای مختلفی ساخته شد و به بازار آمد که با نامهای تجارتی گوناگونی، مانند لاینوفیلم، لاینومکس، لاینوفیلم کوییک، لودلو، هادگو، فتوستر، مشهور است. در همه این ماشینها، اصول و روش کار مشابه ست : در دستگاه، نور از میان شکل هر حرف و از عدسیهای مخصوص می گذرد یا به شیوه های الکترونیک بر لامپ تصویر دستگاه نقش می بندد و سپس بر فیلم یا کاغذ انتقال می یابد. همانگونه که در ماشین تحریر کاغذ ذره ذره کنار می رود و جا برای تابیدن نقش حرف دیگر با نور باز می کند. صفحه فیلمی که به این ترتیب آماده می شود، چنانچه غلط نداشته باشد، پس از مونتاژ برای ظهور روی زینک آماده است. در حروفنگاری فیلمی یک مرحله از مراحل چاپ حذف شد و سرعت و دقت و ظرافت نیز بر آن افزون گردید.
فیلم چینی از دهه 1950 در امریکا و اروپا رواج یافت، و چون اقتصادی بود و هزینه ها را کاهش داد، با استقبال روبرو شد. ناشرانی که کتابهای علمی و فنی چاپ می کردند و به انواع نشانه ها و نمادها در اندازه ها و ابعاد مختلف نیاز داشتند، از این روش حروفنگاری جدید پشتیبانی کردند. مشکل عمده در فیلم چینی، تصحیح غلطها بود که هم وقت زیادی می برد و هم تا اندازه ای به مهارت و تخصص و ظرافت نیاز داشت. برای تصحیح، ناگزیر بودند غلطها را ببرند و فیلم درستِ آنها را به جایشان قرار دهند.
از ماشینهای حروفنگاری فیلمی باز هم انواع پیشرفته تر دیگری ساخته شد و به بازار آمد، اما با ظهور و رواج رایانه های شخصی و معمول شدن نشر الکترونیکی، جنبه اقتصادی و کارآمدی فنی خود را از دست داد و عملاً از میدان چاپ و نشر بیرون گذاشته شد.
یکی از مجهزترین و کارآمدترین دستگاههای حروفنگاری، لاینوترون است که تا پیش از استفاده کنونی از دستگاههای رایانه ای در چاپ، پیشرفته ترین دستاورد صنعت چاپ به شمار می آمد. لاینوترون برای موسسات عظیم انتشاراتی، روزنامه ها و مجله ها، و چیدن پیچیده ترین کتابهای علمی و فنی، که معمولاً سرشار از نماد، نشانه، فرمول و حروف مختلف است، مطلوبترین وسیله بود.
لاینوترون، در دهه 1350 به ایران آمد و در چاپخانه روزنامه های بزرگ و انتشارات سروش به کار گرفته شد. هم اکنون چند نوع لاینوترون، مانند لاینوترونهای 202 و 303 و 505 و سسی آرترونیک، و پیشرفته تر از همه لاینوترونیک 1000 در موسسات چاپ و نشر ایران مورد استفاده است. روش کار در دستگاههای لاینوترون اجمالاً از این قرار است : حروفنگاری ،
حروف را از روی صفحه شستی ها می زند (تصویر 1-5).
در تصویر 2-5 ، دستگاه پانچ به ازای هر حرف یا نماد و نشانه، سوراخهایی در نوار ایجاد می کند. سوراخها به منزله کدهایی است که دستگاه اصلی لاینوترون آنها را بسرعت می خواند و به قسمت چاپگر لاینوترون انتقال می دهد؛ در آنجا، هر حرف و نماد و نشانه ای که خواسته شده است، در برابر لامپ و عدسی مخصوص قرار می گیرد، خوانده می شود و پس از عبور از رایانه دستگاه تصویر آن به کاغذ حساس عکاسی منتقل می شود. سپس به صورت خودکار، عمل ظهور و ثبوت عکاسی انجام می گیرد و در ابعاد و اندازه هایی که حروفنگار تعیین کرده است، آماده در اختبار قرار می گیرد. در واقع همه امکانات عظیم چاپخانه ای بزرگ با انواع و اقسام حروف، به صورت خودکار در اختیار چاپگر است. فقط چاپخانه ای بزرگ با انواع و اقسام حروف، به صورت خودکار در اختیار چاپگر است. فقط کافی است که او درست انتخاب کند و درست فرمان دهد.
با پیشرفتهای نظام رایانه ای، در دستگاههای لاینوترون نیز تغییراتی ایجاد شده است. اکنون به جای نوار پانچ از دیسکت استفاده می شود، که به این ترتیب سرعت چند برابر افزایش یافته است. لاینوترون نقطه عطفی در چاپ و سرآغاز فصل مهم و تاره ای در حروفنگاری بود. با این وصف، باز هم باید یادآور شد که نشر الکترونیک و رواج برنامه های گوناگون نرم افزاری، عملاً بسیاری از فعالیتهای لاینوترون را ساده تر، سریعتر، ارزانتر، و بدون کسب مهارتهای خاص فنی انجام می دهد.
به طور کلی همه روشها و انواع حروفچینی را، صرف نظر از دستگاهها، می توان ساده و به این صورت تقسیم کرد:
مقصود از حروفنگاری گرم، استفاده از ماشینهایی است که حروف چاپی فلزی در آنها به کار می رود، و مراد از حروفنگاری سرد، استفاده از ماشینهایی است که حروف از راه عکاسی چیده می شود، و حروف فلزی ، چه مذاب و چه غیرمذاب، در آنها کاربرد ندارد.
حروفنگاری با ماشینهای تک چین و سطرچین، حروفنکاری گرم، و حروفنگاری با دستگاههای رایانه ای، فیلم چین و لاینوترون، حروفنگاری سرد است.
انواع حروف. حروف چاپی، چه با خط فارسی و چه با خطهای دیگر، انواع و نامهای بیشماری دارد. هر طراح و تولیدکننده ای، حروف خود را به نامی می خواند، و طرحها و تولیدها همواره روبه ازدیاد و تنوع است.
حروف چاپی فارسی، صرف نظر از تفاوتهای جزئی آنها ، به پنج نوع تقسیم می شوند:
1) نازک،
2) سیاه،
3) سایه دار،
4) ایرانیک،
5) تزیینی.
حروف نازک یا حروف معمولی در متن استفاده می شود. حروف نازک اندازه های مختلف دارد و پونت آنها تعیین کننده اندزه های آنهاست.
حروف سیاه برای عنوانهای اصلی و فرعی و نیز برجسته کردن کلمه، اصطلاح یا عبارتی کوتاه به کار می رود.
حروف سایه دار یا حروف توخالی، که امروزه کاربرد آن در نوشته های فارسی بسیار کمتر شده است، برای عنوان نیز به کار می رود.
حروف ایرانیک که با نامهای حروف کج، تابیده، خوابیده، و مورب هم معروف است، بیشتر برای عنوان آثار به کار می رود.
حروف تزیینی کاربردش بیشتر جنبه هنری، تفننی و آرایشی اشت و بیشتر تابع ذوق و سلیقه کتاب آراست تا نیازها و ملاحظات فنی. حروف تزئینی به اشکال و صورتهای بسیار متنوع طراحی می شود.
از این انوع ، سه نوع نازک ، سیاه و ایرانیک تقریباً در همه کتابها کاربرد دارد و استفاده خاص هر یک را واحد یا فردی تعیین و برای حروفنگاری چاپخانه مشخص می کند که مسوولیت مهندسی کتاب را بر عهده دارد. اگر ناشر از عهده تعیین حروف و اندازه ها برنیاید و ناظر فنی چاپ در اختیار نداشته باشد، این وظیفه به چاپگر محول می شود.
بخش ششم
شیوه های چـاپ
نوشته یا نگاشته را می توان به شیوه های گوناگون از روی چیزی بر روی چیز دیگری انتقال داد، اما با همه روشها، فنها، دستگاهها و تجهیزاتی که در جهان موجود است، و با آنکه ماده هایی که برای چاپ به کار می رود، مانند کاغذ، پارچه، فلز، شیشه، چوب، پلاستیک، بسیار زیاد و متنوع است. شیوه های چاپ در جهان از ابتدا تاکنون، از چند شیوه اصلی، یا به اصطلاح برخی دیگر، از چند فرآیند عمده خرج نیست. در بعضی منابع، شیوه های چاپ را به سه دسته اصلی تقسیم می کنند: چاپ برجسته، چاپ مسطح، چاپ گود؛ در منابع دیگر به چهار یا شش دسته.
در اینجا، شیوه های چاپ را در شش دسته اصلی نام می بریم و سپس به اختصار به شرح تک تک آنها می پردازیم، اما یادآوری می کنیم که تقسیم شیوه های اصلی چاپ به سه دسته اصلی، که هم اکنون اشاره کردیم، در بیشتر کتابها معمول است. شیوه های ششگانه از این قرار است:
1- چاپ برجسته؛
2- چاپ گود؛
3- چاپ مسطح؛
4- چاپ استنسیلی؛
5- چاپ از راه عکاسی؛
6- چاپ همزمان.
این شیوه ها به یکسان و با کاربردهای همانند مورد استفاده قرار نگرفته است.
ماشینها و وسیله هایی که بر پایه این روشها ساخته شده است برای مصرفهای گوناگون و با مقاصد مختلف به کار می رود. تفاوتهای این شیوه ها در توضیحات آنها بیان شده است.
چاپ برجسته
در این شیوه، مرکب یا رنگ از سطوحی که از اطرافش برجسته تر است، به سطح دیگری منتقل می شود و به این ترتیب نقش بر سطح مورد نظر انتقال می یبد (شکل 1-6).
برجستگیهای زیر غلتک، رنگ یا مرکب را می گیرد و سپس بر صفحه کاغذ منتقل می کند. استامپ، که در همه ادارات می بینید، و مهرزدن نامه های اداری، نوعی روش ساده چاپ برجسته است. دستگاه شماره زن نیز نوعی دستگاه چاپ به روش برجسته است. دستگیره این دستگاه را که روبه پایین فشار دهیم، شماره ها از نمد مرکب خورده جدا می شود و نقش ارقام را روی کاغذ می زند. دستگاه چک زنی، که در بعضی از بانکها به کار می رود و نام و شماره حساب مشتری را روی برگه های دسته چک می زند، به شیوه چاپ برجسته عمل می کند.
ماشینهای معروف به مولتی گراف یا لِتِرپِرِس، و تقریباً عمده دستگاههای تهیه نمونه های چاپی و تکثیر در نسخه های محدود، به شیوه چاپ برجسته عمل می کند. ماشینهای چاپ کوچک ایستاده، که معروفترین آنها در ایران ماشینهای ملخی ساخت کارخانه هایدلبرگ آلمان است، از انواع دیگر دستگاههای چاپ برجسته است.
در ماشینهای سیلندری، کاغذ به دور استوانه ای فولادی می چرخد و بر اثر فشار استوانه مرکب خورده بر کاغذ، عمل چاپ برجسته انجام می گیرد.
کاربرد شیوه های چاپ برجسته، بر اثر انقراض حروفچینی دستی و رواج یافتن شیوه های فیلم چینی و حروفنگاری رایانه ای در همه جا، و در ایران نیز، روز به روز کمتر می شود. در واقع پا به پای کاهش حروفچینی سربی و چاپ حروفی، از کاربرد و رواج شیوه چاپ برجسته نیز کاسته می شود.
چـاپ گـود
چاپ گود به چاپ گراوری یا فرورفته نیز معروف است. در این شیوه، مرکب یا رنگ در قسمتهای گود یا فرورفته جای می گیرد و سپس به صفحه چاپی انتقال می یابد(شکل 2-6)؛ فرورفتگی های زیر غلتک، رنگ یا مرکب را می گیرد و سپس به صفحه کاغذ انتقال می دهد.
سابقه چاپ گود در تاریخ، ظاهراً بیش از سایر شیوه های چاپ است. نمونه هایی از کاربرد این روش در تمدنهای باستانی بین النهرین و ایران پیش از اسلام دیده شده است. روش چاپ گود از حدود اواسط سده پانزدهم در اروپا رواج یافت و سپس از طریق کشورهای غربی در سایر کشورها رایج شد.
سابقاً برای چاپ تصاویر از صفحه های فلزی حکاکی شده یا گراوور استفاده می کردند پیش از استفاده از تیزاب و در واقع گود کردن فلزی به روش شیمیایی با قلمزنی و کار دست، نقشهایی را که می خواستند بر صفحه های فلزی می کندند. رنگ و مرکب در قسمتهای کنده شده می نشست و عمل چاپ به شیوه گود صورت می گرفت. بعدها که چاپ افست به طور گسترده رواج یافت، کاربرد چاپ گود بسیار محدودتر شد، اما پیشرفت فنون عکاسی و استفاده فراوان از روشهای عکاسی و فنون مکانیکی و شیمیایی در چاپ، بار دیگر به چاپ گود رواج نسبی داد.
اکنون نیز برای چاپ برخی از آثار بسیار نفیس و تجملی از شیوه های چاپ گود استفاده می شود. شیوه هایی که در چاپخانه ها به هلیوگراوور8 ، روتوگراوور9، اینگریوینگ10 و مانند آنها معروف است، از گونه های چاپ گود است.
چـاپ مسطح
چاپ مسطح به چاپ همسطح و مستوی نیز معروف است. در این شیوه، مرکب یا رنگ از وسیله یا رویه ای مسطح به وسیله مسطح دیگری انتقال می یابد (شکل 3-6).
چاپ مسطح نیز پیشینه ای کهن و تاریخی دارد. حتی برخی از نقشهای غارهای سنگی چیش از تاریخ را که پیداست از وسیله ای مسطح بر دیواره غازها منتقل شده است، گونه ای شیوه چاپ مسطح می دانند. مصریان باستان برای تزیین تابوتها از نوعی الگو استفاده می کردند؛ بدین معنا که الگوهایی به شکل گل و گیاه روی تابوتها قرار می دادند، دور آنها را رنگ می کردند، و به این ترتیب نقش را به شیوه ای از شیوه های چاپ مسطح منتقل می ساختند.
در چاپ مسطح، برای اینکه مرکب یا رنگ از سطح صاف به سطح صاف دیگری منتقل شود، ناگزیر باید فقط قسمتهایی از یک صفحه، مرکب یا رنگ را به خود بگیرد. معنای این عمل انجام گرفتن برخی فعل و انفعالهای شیمیایی است که به آن اشاره می شود.
شیوه ها و دستگاههای خاص چاپ مسطح بسیار است و در ایران نیز رواج دارد؛ برای مثال چاپ سنگی، که در کشور نیز سابقه ای مدید و درخشان دارد، تکثیر با دستگاههای فتوکپی و زیراکس، تکثیر با ماشینهای افست، افست خشک، فتوژلاتین، هکتوگراف، همگی از انواع چاپ مسطح است. در اینجا فقط به سه روش از روشهای چاپ مسطح اجمالاً اشاره می شود:
چاپ سنگی. چاپ سنگی، که اروپاییان به آن لیتوگرافی می گویند، یکی از شیوه های نستباً قدیمی و شناخته شده چاپ مسطح است. روش کار این است که مطلب را روی کاغذ لعاب داده با مرکب چب مخصوص می نویسند، لوحی سنگی را که کاملاً صیقل خورده و با محلول رقیق اسیدی شسته شده است خشک و گرم، سپس کاغذ نوشته شده را خیس می کنند و روی سنگ برمی گردانند و با وسیله ای می فشارند. از قسمتهای رطوبت گرفته کاغذ، رطوبت به سنگ منتقل می شود، اما چون نوشته ها بر اثر داشتن چربی، رطوبتی به خود نگرفته است، جای آنها روی سنگ خالی می ماند و هنگامی که نورد مرکب روی سنگ حرکت می کند، جای نوشته ها که رطوبت نگرفته است مرکب را به خود می گیرد و قسمتهای دیگر که مرطوب است، بر اثر خاصیت تنافر آب و چربی، مرکب جذب نمی کند. حال اگر ورق کاغذ را روی سنگ قرار دهند و بفشارند، نقش سنگ یا نوشته های مرکب خورده به کاغذ منتقل می شود.
چاپ سنگی اکنون منسوخ است، جز برای کارهای هنری با شمارگان (تیراژ) محدود. تا پیش از رواج چاپ افست، این شیوه رایج بود. در ایران عصر قاجاریه بدان اندازه رواج داشت که برای مدتی گمان می رفت چاپ حروفی را از میدان بیرون رانده است.
چاپ سنگی حدود 1251 هـ . ق. نخست در تبریز و سپس در تهران و حدود ده سال بعد در اصفهن دایر شد. در سالهای بعد شمار چاپخانه های سنگی افزایش یافت و در آنها تقریباً همه گونه کتابی چاپ می شد (762 1990,p. Willem, Floor,). در چاپ سنگی، تصویرها سیاه و سفید بودن اما در بعضی کتابهای نفیس، پس از چاپ کتاب تصویرها را با دست رنگ می کردند. نخستین کتابهایی که در ایران چاپ سنگی شده جام جم ، تاریخ پطرکبیر، اسکندر کبیر، کلیات سعدی ، شاهنامه فردوسی و چند کتاب دیگر بوده است (براون، ادوارد، 1337 ، ص 130).
پس از تاسیس مدرسه دارالفنون، تعدادی کتاب درسی و علمی چاپ سنگی شد که در شمار کتابهای نسبتاً نفیس و خوش چاپ است (762 1990,p. Willem, Floor,).
چاپ سنگی به سبب علاقه و استقبال مردم در ایران رواج یافت، و استقبال مردم ظاهراً دو علت عمده داشته است:
1) غلطهای کمتر کتاب نسبت به کتابهای چاپ حروفی؛
2) امکان استفاده از خوشنویسی که از هنرهای ملی و مورد علاقه مردم است و در چاپ سنگی می توان آن را حفظ کرد (محبوبی اردکانی، حسین ن 1354، ج 1 ، ص 217).
همانطور که گفتیم، چاپ سنگی اکنون رایج نیست، مگر در موارد بسیار استثنایی و برای بعضی کارهای تفننی و هنری. در ضمن برخی از کتابهای چاپ سنگی و از جمله چند کتاب فارسی، جز آثار بسیار ارزشمند، تاریخی، و یادگاری فرهنگ بشری است.
چاپ اُفسِت. این شیوه چاپ، یکی از انواع چاپ مسطح ، و هم اکنون رایجترین و کارآمدترین، و سریعترین شیوه چاپ در جهان است.
مخترعان چاپ افست چاپگران آلمانی اند. آنها چون استفاده از سنگ را دشوار می دیدند، پس از کوششهایی در 1834 موفق شدند به جای لوح سنگی از صفحه فلزی نازکی از جنس آلیاژ روی (زینک) استفاده کنند. این روش جدید را زینکوگرافی می گفتند. بعدها به جای روی از آلومینیوم استفاده کردند و به شیوه چاپ با آلومینیوم آلگرافی گفتند. شیوه های چاپ با فلزات در سده نوزدهم تکامل پیدا کرد تا به ماشینهای افست امروزی تبدیل شد.
افست، شیوه چاپ مسطح است که با انواع گوناگونی از ماشینهای مختلف انجام می گیرد. اگر چه ماشیهای افست از جهات بسیار با یکدیگر تفاوت دارند، اصول و روش کار درهمه آنها مشترک و از این قرار است : نقش، که روی صفحه نازک و انعطاف پذیر فلزی ظاهر شده، از طریق چند استوانه (گردونه یا سیلندر) که بسرعت در حال چرخشند به یکدیگر و سرانجام به کاغذ انتقال می یابد. یکی از این گردونه ها حامل مرکب، دیگری حامل آب، و گردونه دیگر که از جنس لاستیک است، نقش را از گردونه حامل فلز می گیرد و بسرعت و با فشار به صفحه ها یا طومارهای کاغذ منتقل می کند، و به این ترتیب عمل چاپ با سرعت فراوان و سهولت نسبی انجام می گیرد.
گردونه های آب و مرکب همان عمل شیمیایی را انجام می دهد که در چاپ سنگی گفتیم. تعداد گردونه های، سرعت و ابعاد در ماشینهای مختلف افست تفاوت می کند، اما طرز کار عموماً یکی است. در ایران، چاپخانه هایی که روزنامه ها و کتابهای درسی و مجلات را چاپ می کنند، بزرگترین چاپخانه های افست کشورند.
زیروگرافی11. فرایند زیروگرافی ـ در ایران معروف به زیراکس ـ شبیه تکثیر با دستگاه فتوگپی است. تصویر صفحه از طریق مجموعه ای از عدسیها و آیینه ها بر استوانه یا گردونه انتقال می افتد. این گردونه حامل گرده هایی است که بار الکتریکی منفی دارد و گرده ها(ی مرکب یا رنگ) به نقاطی از صفحه کاغذ می چسبد که بر آنها نور تابیده نشده است. این گونه نقاط، جاهایی است که نقش (حروف یا اشکال) بر آنها ظاهر می شود.
در سالهای اخیر کیفیت زیراکس به گونه چشمگیری پیشرفت کرده است و از این رو به این روش "چاپ فوری"12 گفته اند. دستگاههایی ساخته شده که می تواند به طور همزمان نقش را بر روی و پشت صفحه منتقل کند. تکثیر کمتر از پانصد نسخه با این دستگاه, از نظر اقتصادی از چاپ ارزانتر است. تنها اشکال آن را محدودیت اندازه کاغذ (قطع) می دانند. اندازه هایی که اکنون در ماشینهای زیراکس کاربرد دارد، A3 و A4 است. این محدودیت در صحافی اوراق تکثیر شده مشکل ایجاد می کند.
با تغییراتی که در دستگاههای زیراکس داده می شود، بر سرعت و انعطاف پذیری و امکانات آن افزوده خواهد شد و در آینده نزدیک مطمئناً برای تکثیر در مقیاسهای محدودتر کارآمدترین وسیله خواهد بود. از برخی دستگاههای زیراکس به عنوان "راه میان بر"13 یاد می کنند، یعنی راهی میانه دستگاه تکثیر و چاپ.
ریسوگرافی14. فرایندِ تکثیر چاپی با سرعت عمل بسیار، کیفیّت عالی و آسانی کار است. دستگاهی که عمل ریسوگرافی را انجام می دهد ریسوگراف نامیده می شود. این دستگاهِ رایانه ای و مجهّز به تازه ترین رهاوردهای فنّاوری، که انواع متفاوتی از آن را شرکتهای بزرگ صنعتی به بازار عرضه داشته اند، شبیه دستگاه فتوکپی عمل می کند، اما کار دستگاه چاپ را در مقیاسی محدودتر انجام می دهد. شرکتها و دفترهای فنی که به تکثیر متن در چندین ده یا چندصد نسخه نیاز دارند، احتیاج خود را با دستگاه ریسوگراف بخوبی تامین می کنند. کتابی که در چند صد نسخه به شیوه ریسوگرافی تکثیر شود، از نظر کیفیت تفاوتی با کتاب چاپی ندارد؛ بویژه آنکه چاپ رنگی هم از طریق آن عملی است.
فنّاوری ریسوگرافی بسرعت در حال پیشرفت است و احتمال می دهند با چند تحول اساسی دیگر بتواند جانشین مناسبتر، ارزانتر، و بسیار کوچکتر و عملی تر دستگاههای عظیم و غول آسای چاپ باشد. ریسوگرافی تا حدودی نیز در ایران رواج یافته و با استقبال روبه رو شده است.
چـاپ استنسیلی
در این شیوه چاپی، مرکب یا رنگ از میان پرده ای نازک، ظریف و متخلخل به سطح دیگری منتقل می شود و نقش را بر آن چاپ می کند. از میان انواع دستگاههای این شیوه چاپی به دو مورد مهمتر و رایجتر اشاره می شود:
دستگاه تکثیر استنسیلی، که در بیشتر مدارس کشور به کار می رفت و هنوز هم، گاهی، به کار می رود. روش کار آن از این قرار است: آنچه می خواهند تکثیر کنند بر کاغذ استنسیل، که از جنسی خاص ساخته شده و با لایه ای از ماده بخصوصی پوشیده شده است می نویسند، ترسیم می کنند یا با ماشین تحریر می زنند. سپس کاغذ استنسیل را دور غلتک دستگاه تکثیر می پیچند و غلتک را به کار می اندازند. مرکب از میان منفذهایی، که بر اثر قلم یا حروف ماشین تحریر در کاغذ استنسیل ایجاد شده است می گذارد و نقش مورد نظر را بر صفحات کاغذ منتقل می کند.
چاپ سیلک اسکرین15، که به ان چاپ متخلخل نیز می گویند، اکنون در همه جا، و همچنین در کشور ما، کاربرد بسیار گسترده و اقتصادی دارد. نوشته ها و نقشه های روی پارچه، شیشه، چوب، پلاستیک، لاستیک، و بسیاری مواد دیگر، به روش سیلک اسکرین است. دیوارکوبها، بسیاری از کارتهای به اصطلاح فانتزی مانند کارت جشنها، عروسیها، تبریک، و نیز بسیاری از مواد تبلیغاتی ، جعبه ها، مقواها و مانند آنها به شیوه سیلک اسکرین چاپ می شود. انعطاف پذیری بسیار این شیوه و تنوع رنگهایی که در آن به کار می رود، از جمله عواملی است که به سیلک اسکرین رواجی بسیار گسترده بخشیده است.
معنای تحت اللفظی سیلک اسکرین، "پرده ابریشمی" است. سبب این نامگذاری از آنجاست که سابقاً از ابریشم در این شیوه چاپی استفاده می کردند. برای چاپ سیلک اسکرین از وسیله ای پارچه ای، بافته شده از مواد ترکیبی یا توریهای نازک و ظریف، اما مقاوم و منعطف، استفاده می کنند. نقشها با فشار مرکب یا رنگهایی که از این پرده های متخلخل می گذرد، به سطح مورد نظر منتقل و بر آن چاپ می شود. سرعت خشک شدن رنگ، و ثبات و دوام آن از جنبه های دیگری است که در چاپ سیلک اسکرین بسیار اهمیت دارد.
هم اکنون یکی از پایه های اصلی صنعت چاپ بر چاپ سیلک اسکرین استوار است. یک نگاه به انواع و اقسام کالاهایی که دور و برما استفاده و مصرف می شود، از شیشه شیر، لاستیک ماشین، قلم، بند ساعت، خط کش، تا انواع وسایل الکتریکی و مکانیکی، نشان می دهد که چاپ تا کجا کاربرد دارد، و چاپ سیلک اسکرین تا چه حد به فعالیتی صنعتی و اقتصادی تبدیل شده است. چاپ سیک اسکرین، یکی از زمینه های عمده برای سرمایه گذاری در عرصه چاپ است، زمینه ای که چشم انداز آینده آن نه تنها از لحاظ اقتصادی، بلکه از جهت هنری، فنی و ابتکار و نوآوری نویدبخش است.
چاپ از راه عکاسی
برخی از صاحبنظران و متخصصان فن چاپ، عکاسی را نیز نوعی شیوه چاپ می دانند. به عقیده آنها، همان کاری را که مرکب و رنگ در شیوه ها و در دستگاههای چاپی می کند، نور در عکاسی روی کاغذ حساس انجام می دهد. به سخن دیگر، در چاپ از راه عکاسی، نور جای رنگ و مرکب را می گیرد.
در فرایند عکاسی، نقش و تصویر بر اثر برخورد تابه های نور به کاغذهای مخصوصی که نسبت به نور حساس است، به آنها منتقل می شود. مراحل دیگر عکاسی، مانند فعل و انفعالات شیمیایی ظهور و ثبوت، سبب می شود که تصویر و نقش ثبات و دوام پیدا کند. پیشرفتهای فراوانی که در شیوه ها، فنون، ابزارها و دستگاههای عکاسی صورت گرفته است، بویژه استفاده از لیزر، چاپ بر پایه شیوه های عکاسی را به عرصه جدیدی کشانده است که انتظار می رود تحولات چشمگیر آینده در چاپ در آن عرصه باشد. انواع ماشینهای معروف به فتوگرافی، دستگاههای تکثیر اوزالیدی و بلوپرینت16 و وایت پرینت17، از ابزارهای رایج چاپ به شیوه عکاسی است.
چاپ همزمان
همان گونه که از نام این شیوه پیداست، یعنی چاپ کردن همزمان؛ اما نه الزاماً در یک مکان. در این شیوه چاپ، مشکل فاصله جغرافیایی از میان رفته است، زیرا عمل چاپ را می توان در یک زمان، اما در چند یا چندین نقطه مختلف انجام داد. روزنامه های کثیرالانتشار به کمک این شیوه چاپ توانسته اند هزینه و زمان پخش روزنامه را حذف کنند. آنچه در واحد مرکزی برای انتشار روزنامه آماده می شود، در نقاط دیگر هم به همان ترتیب قابل نشر است. در ایران هم چند روزنامه به صورت همزمان منتشر می شود. موسسه های انتشاراتی بین المللی که با شمارگان زیاد و در نقاط مختلف جهان کتاب منتشر می کنند، از شیوه چاپ همزنان سود می جویند. چاپ همزمان با بهره مندی از فنّاوریهای جدید بسرعت در حال گسترش است.
بخش هفتم
الکترونیک و چاپ و نشر
رایانه، یکی از معمولترین ابزارهای الکترونیکی، بسرعت با نظامها، روشها و تجهیزات رایانه ای به عرصه چاپ و نشر راه یافته و در همه مراحل آن، بدون استثنا، تغییرهای عمیق و گسترده ای ایجاد کرده است؛ تا بدان حدّ، تصوّر اینکه روزی همه مراحل چاپ و نشر رایانه ای شده باشد آسانتر و پذیرفتنی تر است تا اینکه چاپ و نشر بدون رایانه باشد. مراحل اصلی نشر کتاب، از متن پردازی، حروفنگاری، طرّاحی، صفحه آرایی، و انواع پردازشهای دو مرحله تولید فنی و تولید چاپی، که پیش از این در واحدهای جداگانه، و گاه بکلّی دور از هم انجام می گرفت، اکنون در یک جا، یک اتاق، و حتی روی یک میز جمع شده است. اصطلاح "نشر رومیزی"، هر چند که ترکیب خوش ساخت و خوشایندی نیست، به نشری اشاره دارد که همه مراحل آن روی یک میز متمرکز شده است. اصطلاح "نشر الکترونیکی/رایانه ای"، که دامنه معنایی آن از نشر رومیزی بسیار گسترده تر است، به همه فنّاوریها و چگونگی استفاده از ابزارهای الکترونیکی اطلاق می شود که در خدمت چاپ و نشر، انتشار آثار، در معنای جدید و از راه شبکه های اطلاعاتی رایانه ای است. توضیحی چند در این باره به فهم بهتر مطلب کمکی می کند. نشر الکترونیکی/ رایانه ای در کلّی ترین تقسیم بندی به دو معناست:
1. فرایند چاپ و نشر به کمک رایانه و امکانات الکترونیکی؛
2. نشر بدون چاپ به کمک رایانه و در محیط الکترونیکی.
در معنای نخست با مشکل خاصی روبه رو نیستیم. رایانه و امکانات و تجهیزات الکترونیکی به خدمت نشر درآمده است و به فعالیتها، سرعت، سهولت و دقت بخشیده است. همچنین مراحل کار را آسانتر یا برخی از مراحل را حذف کرده است. همان گونه که در هر فعالیت و حرفه دیگری عمل کرده است. بدون تردید، همین روند ادامه خواهد یافت و پیش بینی ها نیز نشان می دهد که رایانه و الکترونیک در آینده بیش از پیش در خدمت چاپ و نشر خواهد بود.
اما در معنای دوم با چالش بزرگ و نوپدیدی روبه رو شده ایم که نه همه ابعاد آن را اکنون درست می شناسیم و نه از تحوّلات دیگری که در آینده رخ خواهد داد تصوّر روشنی داریم. نشر در معنی دوم فرآیندی است که هیچ نیازی به چاپ، صحافی، پخش، کتابفروشی، تبلیغ و غیره ندارد و هر کسی که بخواهد ناشر باشد ـ ناشر به این معنا که اثری را خودش در محیط الکترونیک و از راه شبکه های اطلاعاتی انتشار دهد ـ در صورتی که سواد رایانه ای و به امکانات رایانه ای دسترسی داشته باشد، از عهده نشر برمی آید. نشر الکترونیکی در این معناست که چالشگر است، زیرا تاثیر دگرسازی بر همه روندها و مراحل معمول چاپ و نشر می گذارد و معلوم نیست که در آینده چه پیامدهای تازه ای به بار می آورد.
نشر الکترونیکی، که به آن اشاره ای خواهیم داشت، در دامنه معنای نخست نشر الکترونیکی/ رایانه ای قرار می گیرد و گاه نیز با همان معنا و دامنه به کار می رود، چندان که گویی اینها اصطلاحهای متفاوت برای مفهومی واحدند.
نشر الکترونیکی
اصطلاح ((Publishing Desktop))، که فعلاً در زبان فارسی معادل ((نشر الکترونیکی)) است، نخستین بار در 1985 در نوشته ای از پاول برینرد 18 به کار رفت. برینرد گفت که برای نشر تنها به دو سخت افزار نیاز هست: رایانه و چاپگر (پرینتر)، و اگر این دو را کنار هم روی یک میز جای دهیم، عملاً موسسه انتشاراتی و چاپخانه را کوچک کرده، در یک اتاق و روی یک میز قرار داده ایم (11 1994,p. Nordpuist, C. L.; Arnston, ).
نشر الکترونیکی از دهه 1970 در جهان غرب، و از اواخر دهه 1360 در ایران بتدریج رواج یافت. در دهه 1960 با پیدایش ماشینهای تحریر مغناطیسی آی.بی.ام.، ماشینهای تحریر بری تبدیل شدن به واژه پرداز19، یک گام بیشتر فاصله نداشت. این تبدیل که صورت گرفت، برای رواج نشر الکترونیکی، یک گام دیگر لازم بود. رواج گسترده رایانه های شخصی (PC) و اختراع دستگاههای چاپگر، بویژه چاپگر لیزری، نشر الکترونیکی را عملاً متحقق ساخت.
نشر الکترونیکی پس از رواج، تحوّلی بنیادین در نشر ایجاد کرد، زیرا تقسیم کار و تخصصها را به هم زد، در شکل، فضا و مناسبات محیط کار دگرگونی به بار آورد، از طول و عرض موسسه های نشر کاست، فاصله های جغرافیایی را از میان برداشت، هزینه ها را کاهش داد و از وابستگی نشر به تخصصهای دیگر کم کرد. در عین حال به پدیدآورندگان بسیاری این امکان را بخشید که خود بتوانند ناشر آثار خود باشند. ابزارها و دستگاههای اصلی که در نشر الکترونیکی به کار می رود، بسیار معدود و عبارتند از :
1. رایانه شخصی ( برای حروفنگاری، پردازش و اطلاع آمایی).
2. چاپگر (پرینتر) ( برای ثبت کردن نوشتار و نقش بر کاغذ یا تلق).
3. پویشگر (اسکنر) ( برای انتقال شکل و تصویر به محیط رایا نه ای).
4. نرم افزار ( برای استفاده در حروفنگاری، طرّاحی و رسّامی، صفحه آرایی، ویرایش، پردازش و وظایف دیگر). نرم افزار بسرعت در حال افزایش است و تنوّع و کارکردهای آنها مدام بر امکانات نشر رومیزی می افزاید.
از این چهار ابزار اساسی که بگذریم، ابزارهای دیگری که در سالهای اخیر ساخته شده است، مانند چاپگرهای تصویرنشان20، دستگاههای ریسوگراف، دستگاههای رایانه به لوح (CTP) که مرحله عکاسی و فیلم را از مراحل چاپ حذف کرده است، پویشگرهای فوق سریع تفکیک رنگ، پویشگرهای هوشمند و مجهّز به پرتوهای لیزری و بسیاری از ابزارها و دستگاههای حسّاس الکترونیکی دیگر، فاصله چاپ و نشر را حذف یا کم کرده و دامنه عمل نشر الکترونیکی را گسترش داده است.
نشر الکترونیکی چند رسانه ای (MPEG)
با ظهور فنّاوری رقومی (دیجیتال) و پیامدها و کاربردهای آن در عرضه های مختلف، موج تحوّل دیگری در چاپ و نشر ایجاد شد. این موج، بویژه از دهه 1990 آهنگی شتابناک گرفت و اکنون نیز با شتابی بیشتر در پیشرفت است. انباشتن اطلاعات بر مواد مختلف، از جمله لوح فشرده (سی.دی.) و بازیافتن آن با سرعت و کیفیت عالی، ظهور پدیده چند رسانه ای بود. ترکیب شدن متن، تصویر و صوت در یک رسانه و پیدایش فنّاوری انباشت و بازیافت آنها، در حقیقت ماده و صورت تازه ای را به عرصه نشر عرضه کرد که انقلابی نوین در نشر بود، زیرا این انقلاب، مخاطب جدید، بازار جدید، فنّاوری جدید و ماده جدیدی در نشر ایجاد کرد در تاریخ آن سابقه نداشت.
پدیده چند رسانه ای، فصلی نو در زمینه آموزش، پژوهش و انتقال اطلاعات است. نشر همواره کارآمدترین وسیله در خدمت این سه زمینه بوده است و با پیدایش پدیده چند رسانه ای، قابلیّت کاملاً تازه در اختیار آن قرار گرفته است. نشر به کمک این پدیده توانست رقیبان تازه خود را مانند رسانه هایی که کارآمدتر از کتاب و مواد نوشتاری شناخته می شد، از میدان به دربرد. نشر برای ایجاد صنعت و فنّاوری تولید چند رسانه ها به سرمایه های عظیم و به مدیریتهای نوینی نیازمند شد و ورود آنها به عرصه نشر دگرگونیهای زیر و زبرسازی در صنعت نشر به بار آورد. اصطلاح نشر پُسامدرن (پْست مدرن) در واقع از زمانی به کار رفت که صنعت نشر دیگر کتاب و مواد نوشتاری را ماده اصلی خود ندانست، بلکه با تولید چند رسانه ها امکان داد که مخاطبان از راه ابزارهای مختلف و از جمله از طریق رایانه های شخصی، مواد دلخواه خود را بخوانند، ببینند یا بشنوند. تنوّع بی مانند در نشر در واقع ورود آن به عصر پسامدرن بود.
نشر الکترونیکی چند رسانه ای از زمینه هایی است که سرمایه ها، اندیشه ها و تخصصهای فراوانی را به سوی خود جذب کرده است، و برآوردها نشان می دهند که در آینده نزدیک و دور رهاوردهای دیگری را به عرصه نشر خواهد آورد و مسیر آینده آن را تغییر خواهد داد.
خودًناشری 21
به این معناست که پدیدآورنده اثر خود را خود منتشر کند و برای انتشار به ناشر نسپارد. البته از دیرباز شماری از پدیدآورندگان آثار خود را خود منتشر می کرده اند و چنین پدیده ای تازگی ندارد، و اصطلاح مولًف به این دسته از پدیدآورندگان گفته می شد. اما خودناشری به معنای جدید، پدیده دیگری است و مراد از آن این است که پدیدآورنده به کمک ابزارهای الکترونیکی، نظامهای اطلاع آمایی و داده پردازی ، نرم افزارهای آماده سازی و شیوه های نوین ارتباطات برای برقراری تماس، بازارشناسی، بازاریابی و پخش و فروش، اثر خود را پس از پدید آمدن خود برای نشر آماده کند و حتی اگر خواست بر چاپ ، صحافی و پخش و فروش آن نیز نظارت داشته باشد.
خودناشری از آنجا که وسیله موثری در خدذمت نخستْ اثران و در نهایت آفرینش و تولید فرهنگی است، می تواند یکی از بارزترین خدمتهای نشر در راه گسترش، تقویت و شکوفایی فرهنگی باشد. گسترش نهادهای مدنی در جامعه به تحکیم بیشتر خودناشری کمک می کند.
الکترونیک در نشر
ورود الکترونیک به عرصه نشر در دهه های اخیر، نشر را از بستر گذشته اش به بستر دیگری انداخته است. سرنوشت چاپ و نشر، مانند سرنوشت بسیاری از فعالیتهای دیگر به سرنوشت الکترونیک گره خورده است. پس از انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی، هر پدیده الکترونیکی در حوزه چاپ و نشر تاثیر مستقیم گذاشته است و منطق و خرد حکم می کند که در آینده نیز چنین باشد. از آنجا که الکترونیک بسرعت در حال تحول است، می توان منتظر بود که تحوّلات آن بر چاپ و نشر بی درنگ تاثیر بگذارد و آن را متحوّل سازد. آگاهی به این نکته این فایده را دارد که علاقه مندان به مسائل چاپ و نشر، این مسائل را با توجه به تحولات حوزه های به هم پیوسته دنبال کنند. برای مثال در چند سال گذشته، این تحولات که سرچشمه همه آنها رویدادهای الکترونیکی است، در عرصه نشر روی داده است:
– حروفچینی ← حروفنگاری
– چاپ در یک محل ← چاپ همزمان در چندین نقطه
– انتقال اطلاعات از راه منابع ← حجم عظیمی از داده ها از راه بشکه ها
– نشر تک رسانه ای (کاغذی) ← نشر چند رسانه ای (مواد مختلف)
– سرمایه های محلی در نشر ← سرمایه های کلان جهانی در نشر
– مدیریت واحد مستقل نشر ← مدیریت فعالیتهای چند منظوره و متنوّع
– نشر محلی / ملّی ← نشر بین المللی / جهانی
و بسیاری تحوّلات دیگر. در میان بسیاری از صاحبنظران نشر این اعتقاد دیده می شود که هر کدام از این تحوّلات به تنهایی، چهره نشر را نسبت به گذشته تغییر داده است، و مجموع اینها هنجارهای نشر را تا بدان پایه تغییر خواهد داد که از قلمرو نشر فراگذشته و به عرصه فرهنگ وارد خواهد شد. عبور از این مرز نیز به این معناست که احتمال دارد اگر تحوّلات از حدّ معیّنی بگذرد، تعریف دیگر و تازه تری از نشر ضروری خواهد شد.
نرم افزار نشر
در زبان انگلیسی نرم افزارهای بسیاری برای جنبه های مختلف نشر از واژه پردازی، طراحی، صفحه آرایی و چاپ گرفته تا سایر پردازشهای دیگر وجود دارد و مدام بر تعداد و تنوّع آنها افزوده می شود نرم افزارهای فارسی، که اجمالاً به آنها اشاره می کنیم، با برداشت، الهام، و گاه نیز به پیروی از این نرم افزاها تهیّه شده است. نرم افزار مناسب نشر می تواند یک رایانه شخصی را به یکی از دستگاههای مجهّز چاپ و نشر تبدیل کند. مجموعه نرم افزارهای مناسب می تواند رایانه های شخصی را به دستگاههای مجهز با همه کارکردهای لازم برای چاپ و نشر، مجهز سازد.
از نرم افزارهای فارسی که در نشر کاربرد دارد عبارتند از:
نرم افزار نقش که به رغم قلمهای محدودش ، برای حروفنگاری نامناسب نبود.
نرم افزار زرنگار، که تحوّلی چشمگیر در حروفنگاری فارسی به شمار رفت. از 1370 که زرنگار برای نخستین بار عرضه شد، با استقبال بسیار روبه رو گردید. نسخه های دیگر زرنگار بتدریج کاملتر و گسترده تر شد و گذشته از حروفنگاری، طرّاحی ، رسّامی و بسیاری از کارهای گرافیکی را دربرگرفت. نسخه جدیدتر زرنگار، که قابل نصب روی ویندوز است ، نرم افزار حرفه ای و کارآمدی برای نشر منابع به زبان فارسی است. نرم افزار واژه نگار، نگارستان، جمله پرداز، نرم افزار نشر، نرم افزارهای خوشنویسی نظیر کلک و چلیپا، نرم افزار پروین ، و نرم افزارهای دیگری که خاص نظام اَپِل است، از جمله نرم افزارهای فارسی نشر است.
طراحی نرم افزارهای مناسب برای نشر و بویژه برای خودناشران و ناشران کوچک، از عرصه هایی است که پهنه فراحی برای فعالیت و نوآوری و ابداع دارد و آینده آن از هر حیث در تحوّل است.
آینده نشر الکترونیک
نشر الکترونیک، به هر دو معنایی که گفته شد و در معنای وسیع، به سوی چند هدف اصلی پیش می رود و دستاوردهای آن ، بیشتر در راستای این هدفهاست:
1. دو مرحله چاپ و پیش از چاپ را به یک مرحله تبدیل و از صرف وقت و هزینه جلوگیری کند.
2. بسیاری از مراحل ریز و فرعی نشر را حذف کند. برای مثال حذف مرحله عکاسی از نشر، که فنّاوریهای بسیاری در محدوده آن عرضه شده است، صرفه جویی عمده ای در زمان و هزینه است.
3. تا می تواند دستگاهها و تجهیزات چاپ و نشر را کوچکتر، ساده تر و مختصرتر کند، به گونه ای که بتوان طیف گسترده ای از فعالیتها را زیر یک سقف و در محل کوچکی انجام داد.
4. با استفاده از فنّاوریهای ارتباطات دور برد، فاصله جغرافیایی را از میان بردارد و راه را برای نشر جهانی، نشر بین المللی ، نشر بدون مرز، و نشر همزمان اما فارغ از مکان بگشاید.
5. بسیاری از تخصصهای لازم در نشر را به بسته های نرم افزار تبدیل کند و از این راه بر توان نشر در همه جا بیفزاید.
6. ماده کاغذ را در نشر با انواع و اقسام ماده های دیگر جایگزین کند، و از این رو بر سودمندی و تنوّع کارکردها بیفزاید.
7. با رشد و گسترش دادن فنّاوریهای نشر چند رسانه ای، کارکردهای نشر را در زمینه آموزش، پژوهش و انتقال اطلاعات ارتقا دهد و برای کاربردهای جهان امروز مناسب سازد.
8. به ابزارها و رسانه هایی که نشر مصرف و تولید می کند، قابلیّت تبدیل و جابه جایی بدهد و از محدودیتها در مصرف و تولید بکاهد.
9. نشر بیشتر از پیش، اقتصادی و سودآور شود و دستاوردهای الکترونیک مانعهای سر راه سرمایه گذاریهای کلان در زمینه نشر را بردارد.
10. توانایی نشر برای فعالیت در عصر الکترونیک و در محیط الکترونیک بالا برود وبا فعالیتهای دیگری که الکترونیک در آنها تحوّل ایجاد کرده است متناسب باشد.
بخش هشتـم
سیراجمالی و تحول چاپ
پیدایش و تاریخچه چاپ
اختراع چاپ را به چینیان نسبت می دهند. گویا چاپ حدود قرن دوم میلادی و به صورت تجربی در تمدن چین کشف شده است. اگر چینیان، از میان اقوام بشری، تنها قومی بوده اند که زودتر از دیگران چاپ را ابداع کرده اند، شاید به این دلیل بوده است که عناصر ضروری چاپ را در اختیار داشته اند، عناصری مانند:
1. کاغذ و فن و صنعت تولید آن ؛
2. مرکب و رنگ ؛
3. سطوحی که نقشها را روی آنها حک و به کاغذ منتقل می کردند.
وجود این عناصر، و فن استفاده از آنها، طبعاً عملی را که اصطلاحاً به آن چاپ می گویند، امکانپذیر می سازد.
البته اگر انتقال نقش بر وسیله ای را، به کمک ابزار، چاپ تعریف کنیم، پیشینه چاپ سرگذشتی بسیار قدیمی تر و طولانی تر خواهد داشت و مطمئناً به دوره های پیش از تاریخ و به عصر سنگ بازمی گردد. پس از پیدایش نخستین تمدنهای بشری، مانند تمدنهای سومری و مصری و هندی، از مْهرهای مختلف و انتقال نقش استفاده می شده که به منزله اولین مراحل پیدایش و تحول چاپ است؛ اما چاپ به گونه ای حدوداً شبیه روشهای معمول کنونی، نخستین بار در تمدن کهنسال چین ابداع شده است. با این حال، در میان صاحبنظران، کسانی هستند که میان چاپ در چین کهن، و چاپی که در عصر رنسانس در اروپا اختراع شده است تفاوتهای اساسی قائلند و این دو را عیناً از یک سنخ نمی دانند.
از اختلاف نظرها که بگذریم، در هر حال شواهد تاریخی هستند و بازمانده نشان می دهد که در عصر سلسله های سویی و تانگ در چین، میان سده های ششم تا دهم میلادی، فن چاپ در چین وجود داشته است، و نه تنها به کمک سنگ و فشردن یا مالیدن آن بر کاغذ، بلکه با چوب، فلز، و حتی گل پخته، عمل تکثیر را به طور دقیق انجام می دادند و به این طریق متونی را در نسخه های متعدد تولید می کردند. ((بدون تردید، رشد سریع آیین بودا در نیمه هزاره نخست میلادی و افزایش سریع و وسیع تقاضا ]برای[ ادبیات بودایی، عامل دیگری در اختراع و گسترش صنعت چاپ به شمار می رود…)).
حدود دهه 1040 م. کیمیاگری چینی به نام پی شنگ ظاهراً از گل و چسبی مخصوص، ترکیبی به دست آورده و با آن حروف متحرک ساخته و سپس این حروف را پخته و سخت کرده است. پی شنگ حروف را کنار هم قرار می داد و با وسیله ای فلزی محکم می کرد. روی آن مخلوطی از رزین، موم و خاکستر می مالید و صفحه حروف را به آرامی حرارت می داد. پس از انتقال نقش صفحه بر کاغذ و تکثیر نسخه ها، باز حروف را به آرامی حرارت می داد و از هم جدا می ساخت. به سبب همین روش ابتکاری است که پی شنگ را مبدع راه حل حروفنگاری با حروف متحرک می دانند.
همچنین شواهد تاریخی نشان می دهد که در نیمه اول قرن سیزدهم میلادی، حدوداً مصادف با عصر استیلای مغول بر ایران، در کشور کره از حروفچینی متحرک استفاده می شده است. در 1403 م. به فرمان یکی از شاهان کره ، مجموعه ای از 100 هزار قطعه حرف چاپی از مفرغ ریختند (68-109 pp. 26, Vol. 1985, F., Paul Borth,).
درباره چگونگی پیدایش چاپ در اروپا اتفاق نظر نیست. قدر مسلم اینکه پیش از گوتنبرگ، فنون خاصی از چاپ در شرق متداول بوده است، اما این فنون چگونه از شرق به غرب انتقال یافته و گوتنبرگ و اروپاییان دیگر در ابداعات خود چگونه و به چه میزانی از آنها استفاده کرده اند، نکته ای نیست که با قطعیت بتوان درباره آن داوری کرد. به طور کلی کسانی را که در این باره رای و نظر دارند، شاید بتوان به سه دسته اصلی تقسیم کرد:
1. کسانی که شروع چاپ را با گوتنبرگ می دانند؛
2. کسانی که معتقدند سنتها و روشهای چاپ پیش از گوتنبرگ در اروپا وجود داشته است؛
3. کسانی که سابقه و سنت را به شرق و بویژه به چین نسبت می دهند و معتقدند اروپا از راه تاثیر و نفوذ فرهنگی با چاپ آشنا شده است.
در اینجا مجال بحث درباره این دیدگاهها نیست، و این نوشته از هیچ یک از این دیدگاهها طرفداری نمی کند. در این کتاب، آنچه به بحث در باب تاریخ چاپ مربوط می شود، این است که در نیمه سده پانزدهم، رویدادی در اروپا، مسیر تاریخ فرهنگی جهن را تغییر داد و تحولاتی صورت گرفت که چاپ و نشر کنونی جهان، با همه گستره و پیامدها و تاثیرهایش، در تداوم آن رویداد است.
چاپ در اروپا، مقارن با عصر رنسانس، که دوره تولد دوباره فرهنگی اروپاست، ظهور کرد. نخست اروپاییان، و سپس مردم سایر نقاط جهان، این امکان را به دست آوردند که پیام خود را تا جایی که بْرد رسانه جدید (اثر چاپی) اجازه می دهد، به دیگران برسانند. پیدایش این رسانه، سرفصل تحولی است بسیار عمیق و همان گونه که قبلاً گفتیم، عده ای عنوان انقلاب دوم فرهنگی تاریخ بشر را بر آن نهاده اند.
اختراع یا ابداع چاپ را به یوهانس گوتنبرگ (1339 ؟ تا 1348 م.) نسبت می دهند، هر چند که به تاکید و تصریح عده ای از صاحبنظران، همه اصول ، قواعد، اجزاء و حتی ابزارهای چاپ، پیش از گوتنبرگ و در عصر گوتنبرگ، برای اروپاییان شناخته شده بوده است. تا جایی که اطلاعات ما اجازه می دهد، گوتنبرگ، چاپگر آلمانی، نخستین کسی در اروپا بود که برای هر حرف قطعه فلزی جداگانه ای در نظر گرفت، قطعه ها را برای ترکیب کلمات مناسب کنار هم قرار داد، بر آنها مرکب مالید، بر ورقهای کاغذ فشرد، و به این ترتیب چاپ را متداول کرد. روشی که او رواج داد تا چند قرن تغییر اساسی نکرد و تقریباً به همان صورت اولیه به کار رفت، تا آنکه تحولات فنی و پیشرفتهای عکاسی تاثیرهای دگرسازی در چاپ گذاشت.
گوتنبرگ درعصر شکوفایی فرهنگی اروپا زندگی می کرد، در دوره ای گلبار و در فضایی که میل به آموختن دانش و معرفت به اوج خود رسیده بود. او نیاز فرهنگی عصر خویش را خوب تشخیص داد و امکاناتی را که می شناخت خوب به خدمت گرفت. حروف الفبا که فنیقیان حدود 1500 ق.م. در نواحی اطراف مدیترانه رواج داده بودند و در تمدنهای شکوفای یونان و روم به خدمت گرفته شده بود، پس از اصلاحاتی، و پس از گذشت حدود 3 هزار سال، تقریباً به صورت الفبای جدید لاتینی در اختبار گوتنبرگ بود. کاغذ خوب و مناسب که در چندین تمدن شرقی و غربی صنعت آن به بهترین وجه پیشرفت کرده بود، در دسترس بود. مرکب هم شناخته شده و رایج بود، و حتی در آلمان به طور وسیع به کار می رفت. ابزارهای ضروری دیگر هم در دسترس قرار داشت. گوتنبرگ به این ترتیب توانست، البته با نبوغ و ابتکار و شناخت دقیق، این اجزاء را درست با هم جمع کند و چاپ را پدید آورد.
او نخست حروف متحرک و جداگانه را از چوب ساخت. در پایه های حروف سوراخ تعبیه کرد و از درون آنها سیم گذراند و حروف را به هم بست. سپس به حروف چاپی مرکب مالید و با دستگاه فشار بر کاغذ فشرد. بعدها حروف را از سرب ساخت، اما چون سرب هم مناسب از کار درنیامد، آلیاژی از سرب، قلع و آنتیموان به وجود آمد که تا قرنها نیازهای چاپ به روش حروفی را برآورده می ساخت. گوتنبرگ قالب حروف را از برنج ساخت، که برای تولید و تکثیر حروف مناسب بود، و در ترکیب و کیفیت مرکب هم تغییراتی داد.
گوتنبرگ با همان ابزارها روزانه بین 300 تا 500 برگ چاپ می کرد. اولین کتابی که می گویند او خود چاپ کرده است، کتاب مقدس 42 سطری است که به کتاب مقدس گوتنبرگ معروف است. متخصصان احتمال می دهند وی چند اثر دیگر را پیش از کتاب مقدس چاپ کرده است. در هر حال، چاپ کتاب مقدس را حدود 1450 آغاز کرد، اما سرانجام به کمک همکارش پیترشفر22 پس از پنج سال در 1455 م. پایان یافت.
اختراع گوتنبرگ ظرف مدتی نسبتاً کوتاه، حدوداً 40 سال، در کشورهای عمده اروپایی رواج یافت. آلمان، ایتالیا، فرانسه، هلند، و انگلستان از جمله نخستین کشورهای اروپایی بودند که چاپ در آنها رایج شد.
تحول چاپ پس از گوتنبرگ رونید کند داشت و تا سده هفدهم تغییر عمده ای در آن رخ نداد. از سده هفدهم به بعد، که انقلاب صنعتی دامنگستر شد و تقریباً در همه عرصه های زندگی رسوخ کرد، در فنون وابسته به چاپ، مانند تولید ابزارها و تجهیزات ماشینی، تولید کاغذ و مرکب، و حروفچینی تغییرات تازه ای رخ داد. پیشرفت صنعتی سبب شد که هزینه تولید و مصالح چاپ کاهش یابد و بهای تمام شده کتاب عملاً ارزانتر شود. با ارزانتر شدن کتاب، مردم توانستند کتابهای بیشتری بخرند، و از این رو صنعتی شدن به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر رشد فرهنگی تاثیر گذاشت.
در سده هجدهم و در ادامه عصر انقلاب صنعتی، چاپ نیز به رشد تدریجی خود ادامه داد. از آغاز سده نوزدهم تحولات چاپ سرعت گرفت. در 1803 ماشینی اختراع شد که کاغذ را به صورت طوماری (رْل) تولید می کرد. حدود 1810 چاپ استوانه ای اختراع شد. در 1830 از ماشین بخار و نیروی آن در چاپ استفاده شد. حدود 1845 چاپ روتاری(روتاتیو = دوّار) رواج یافت و سرعتی که دستگاههای روتاری به بار آورد، چاپ را در مسیر تازه ای انداخت. از نیمه دوم همین قرن به بعد، پیشرفتها و تحولات عکاسی دگرگونیهایی در چاپ به بار آورد که به کار بردن واژه "انقلاب" برای آن مبالغه آمیز نیست. در سده بیستم و بویژه پس از جنگهای جهانی اول و دوم، چاپ دستخوش تحولاتی تازه و پی درپی شد و به عصر جدیدی راه یافت. تحولات تازه تر فنون عکاسی، خودکار شدن صنعت، پیشرفتهای الکترونیک، ظهور رایانه، یکی پس از دیگری، بسرعت بر چاپ تاثیر گذاشت. حروفچینی نوری، ماشینهای خودکار چاپ ، دستگاههای تفکیک و چاپ رنگ از جمله رهاوردهای پیشرفت صنعتی سده بیستم در زمینه چاپ بود. ترکیب رایانه و حروفنگاری نوری، عملاً شیوه حروفنگاری را زیر و زبر کرد و سرعت حروفنگاری را به حد سرسام آور 3 هزار حرف در ثانیه رساند. کاربرد لیزر و دستگاههای لیزری در همه مراحل چاپ، دقت، سرعت و کیفیت را، که سه عامل بسیار مهم در چاپ است، به گونه بی سابقه ای افزایش داد. شیوه افست خشک، روشهای الکترواستاتیکی و الکترومغناطیسی در چاپهای سیاه و سفید و رنگی از دیگر رهاوردهای اخیر است. ترکیب روشهای جدید چاپ با امکانات تصویری تلویزیونی و سرعتهای رایانه ای، تواناییهایی به جامعه بخشیده است که هرگاه بخواهد می تواند از این امکانات برای مقاصد فرهنگی به بهترین وجه ممکن، با حداکثر سرعت، و با کیفیت مناسب استفاده کند. در سالهای اخیر رواج چاپ دیجیتال (رقومی) با سرعت و دقت کم نظیر آن، فنّاوری چاپ را بکلّی دگرگون کرده است. چاپ اکنون با همه امکانات، تجهیزات، روشها و تجربه هایش به مرحله ای رسیده است که از دیدگاه عده ای نقطه اوج تلقی می شود، و چشم انداز تغییر و تحول بیشتر، نه در این عرصه ها، بلکه در عرصه های دیگری امکانپذیر انگاشته می شود. تحولات اخیر در رسانه های ارتباطی، اطلاعاتی، و دیداری ـ شنیداری ، نقش چاپ را اکنون جداً به مبارزه می خواند.
تاریخچه تحول چاپ در ایران
ورود چاپ به ایران، سرفصل تحول فرهنگی عمده ای در این کشور است. بدون چاپ، پیشرفت در عرصه های آموزشی، فرهنگی و علمی ممکن نبود.
چاپ، بدان گونه که نقش از صفحه چوبی حکاکی شده بر کاغذ انتقال یابد، یعنی همان فنی که از دیرباز در چین رایج بود، به احتمال در قرن هفتم هجری قمری، در عصر ایلخانیان به ایران راه یافت. ظاهراً خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی، وزیر مغولان، نخستین کسی در تاریخ ایران است که از فنّ چاپ منسوب به چینیان و از طریق رواج آن در میان اقوام زردپوست سخن به میان آورده است( مینوی، مجتبی، 1334، ص 1 به بعد). گیخاتوخان برای تامین نیازش به پول نقد، در 693 هـ . ق . دستور داد پول کاغذی (چاو) را، به همان شکلی که در آن زمان در چین رواج داشت، چاپ کنند. این پول در "چاوخانه" تبریز چاپ شد و در همان سال به گردش درآمد. البته مردم پول کاغذی (اسکناس) را نپذیرفتند، و به تبع آن چاپ کلیشه ای به مدت چند قرن در ایران منسوخ باقی ماند (760 p. 1990, Willem, Floor,).
در 953 هـ .ق. نسخه ای از تورات به خط راشی (=عبری فارسی) در استانبول چاپ شد (نفیسی، سعید، 1337، ص 232). در 1027 هـ .ق. کشیشی مسیحی شاه عباس را با حروف چاپی فارسی و عربی آشنا ساخت. شاه عباس به موضوع علاقه مند شد و گویا از او خواست که چاپ را وارد ایران کند. حروف چاپی نخستین بار در 1038 هـ . ق. حروف چاپی عربی و فارسی ، همراه با دستگاه ساده و ابتدایی چاپ، در جلفای اصفهان در اختیار فرقه مسیحیان کَرًمِلی بوده است (761 p. 1990, Willem, Floor,).
نخستین کتاب چاپی در ایران، کتابی است به زبان ارمنی که 180 سال پس از اختراع چاپ گوتنبرگ، در 1051 هـ .ق./1641 م. در جلفای اصفهان و به کوشش کشیشان ارمنی چاپ شد (رائین، اسماعیل، 1347، ص 23). این کتاب شرح احوال مقدسان و عده ای از روحانیان مسیحی بود که "در 705 صفحه و با ابعاد 5/25 × 18 و به صورت دو ستونی چاپ شده است … و ساختن همه وسایل چاپ کتاب مذکور، حتی کاغذ آن … پس از سه سال کار خستگی ناپذیر" (رائین، اسماعیل ، 1347، ص 24) به دست همان کشیشان انجام گرفته است.
چند سال بعد یکی از کشیشان جلفای اصفهان به اروپا رفت و شش سال در آنجا ماند و با شیوه های چاپ آشنا شد. سپس به ایران بازگشت و با خود یک ماشین چاپ و مقداری حروف سربی به همراه آورد. بنا به تحقیقات کار و میناسیان درباره تاریخ چاپ در جلفای اصفهان، که اسماعیل رائین در کتاب خود بدان اشاره کرده است، فعالیت چاپی در جلفای اصفهان به دلایلی مدتی متوقف ماند تا سرانجام در 1098 هـ .ق./1687 م. چاپخانه کلیسای ارامنه به راه افتاد و چند کتاب در آن به چاپ رسید (رائین، اسماعیل، 1347، ص 26-27).
سبب اینکه چاپ در ایران در جلفای اصفهان پیدا شده و در آنجا رشد کرده است، چند عامل است که شاید از همه مهمتر، حمایت و علاقه شاه عباس، محیط آزاد و دور از تنش جلفا برای ارمنیان در دوره صفویه ، آزادی فعالیت مذهبی و تشکیلات و ارتباط کلیسای ارمنی بوده است (مولانا ، حمید، 1358، ص 28).
پس از سقوط صفویان، دوره فترت بر ایران حاکم شد و همه فعالیتها از جمله فعالیتهای فرهنگی با رکود مواجه شد. در عصر افشاریه، دو تن از سیاحان اروپایی که به ایران سفر کرده بودند، در یادداشتهای سفر خود به جزوه هایی اشاره کرده اند که به دستور نادرشاه افشار و به درخواست چند تن از علما به فارسی ترجمه شده و با ماشینهای کوچک به چاپ رسیده است (مولانا، حمید، 1358، ص 30).
از چگونگی چاپ در دوره کوتاه حکومت کریم خان زند اطلاعات زیادی در دست نیست. بنا به روایتی در 1198 هـ . ق. یک دستگاه چاپ سربی از طریق بندر بوشهر وارد ایران شد. در زمان فتحعلی شاه قاجار (حک : 1212 تا 1250) چند کتاب مذهبی به زبان فارسی در تهران چاپ شد، اما تحول جدّی چاپ در ایران، با حمایتها و تشویقهای فراوان عباس میرزا نایب السلطنه (1203 تا 1249)، که به چاپ کتاب علاقه و اعتقاد فراوان داشت، روی داد. میرزا صالح شیرازی برای آموختن فنّاوری جدید به انگلستان فرستاده شد و مدتی در یک دستگاه انتشاراتی در لندن کارکرد و با روشهای چاپ و نشر آشنایی یافت و به هنگام بازگشت به ایران یک دستگاه چاپ و مقداری مواد و مصالح چاپی با خود آورد.
ظاهراً نخستین چاپخانه ای که وجود آن را حدود سال 1233 در عصر عباس میرزا، مسلم می دانند، چاپخانه ای است که با حمایت او در تبریز دایر شده و با حروف سربی ریخته ای کار می کرده است (محبوبی اردکانی، حسین، 1354، ج1، ص 211). رساله جهادیه ، کتاب فتحنامه، رساله آبله کوبی نخستین کتابهای فارسی است که به نظر صاحبنظران در چاپخانه تبریز و با حروفی سربی چاپ و منتشر شده است.
در دهه 1250 هـ . ق. چند چاپخانه حروفی و سنگی در تبریز، تهران، اصفهان، مشهد، رشت و چند شهر دیگر دایر بوده، اما چاپ سنگی در تهران رواج بیشتری داشته است.
پس از مرگ عباس میرزا و فتحعلی شاه ، نخستین کتابهای مصور به زبان فارسی، در زمان محمد شاه قاجار ( حک : 1250 تا 1264) چاپ و نشر شده است. بعضی از تصویرهای کتاب را پس از چاپ، با دست رنگ می کردند. از جمله این گونه کتابها لیلی و مجنون مکتبی ، چاپ 1259 در تبریز است (محبوبی اردکانی، حسین، 1354، ج 1 ، ص 218 و بعد).
در عصر ناصرالدین شاه قاجار(حک: 1264 تا 1313) چاپ رونق بیشتری گرفت و چاپخانه های تازه ای تاسیس گردید. چاپ سربی و چاپ سنگی در کنار هم رواج داشت. برای نخستین بار در ایران روزنامه و مجله انتشار یافت و به طور کلی حجم آثار چاپ شده در چاپخانه های تهران و شهرستانها به طرزی چشمگیر افزون شد.
در عصر مظفرالدین شاه قاجار (حک: 1313 تا 1324) که انقلاب مشروطه ایران روی داد، و در اواخر حکومت این سلسله ، هم تحولات تازه ای در چاپ ایجاد شد و هم تاثیر آثار چاپی بر آگاهی سیاسی و فرهنگی جامعه و تحرکات اجتماعی به مرحله کاملاً تازه و بی مانندی در تاریخ ایران رسید. چاپخانه های بسیاری در کشورهای خارج که حروف فارسی داشتند، از جمله در شهرهای بمبئی، کلکته، استانبول، قاهره، لیدن، برلین، به چاپ کتاب ، روزنامه، اعلامیه ها و بیانیه های سیاسی به زبان فارسی پرداختند. بیانیه ها و اعلامیه های سیاسی، بویژه در سالهای انقلاب مشروطیت، در خارج از کشور چاپ می شد و مخفیانه به ایران می آمد و در میان گروههایی از مردم توزیع می شد. بعضی از گروههای سیاسی یا عقیدتی ، فعالیتهای چاپی شان را به خارج از کشور منتقل کرده بودند. تاثیر فعالیت این گروهها، چه وسیع چه محدود ، از لحاظ تاریخ چاپ مهم است. در کنار فعالیتهای سیاسی، فعالیتهای علمی و فرهنگی نیز در خارج از کشور جریان داشت. ایرانشناسان خارجی و محافل دانشگاهی و پژوهشی به تحقیق درباره تاریخ و فرهنگ ایران مشغول بودند و آثار خود را به زبانهای مختلف، از جمله فارسی، در خارج از کشور چاپ و نشر می کردند. این آثار در بالا بردن سطح دانش علمی و فرهنگی محققان ایرانی موثر بود. البته تاثیر روزنامه های سیاسی که خارج از کشور چاپ می شد، مانند عروه الوثقی ، حبل المتین، مطمئناً با هیچ یک از آثار چاپی دیگر خارج از کشور قابل مقایسه نیست، اما هر آنچه در آن سالها خارج از ایران چاپ و وارد کشور شده، به سهم و در حوزه خود تاثیر سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، علمی و غیره داشته است؛ هر چند که تاثیر آنها با آثاری که در داخل کشور چاپ و نشر می شده، قابل مقایسه نبوده است.
به طور کلی وقایع انقلاب مشروطیت ایران همراه با مقدمات و پیامدهای آن، چه از نظر کمیت و چه از لحاظ کیفیت، نقطه عطفی در تاریخ چاپ و نشر و تنوع آثار چاپی به حساب می آید.
پس از جنگ جهانی اول (1914 تا 1918) ، سقوط سلسله قاجاریه، و صلح و ثبات نسبی داخلی و خارجی ، در ایران دوره تازه ای در فعالیتهای چاپی آغاز شد؛ بویژه نظام آموزشی که از نیمه دوم دهه اول 1300 تا 1320 در ایران استقرار یافت، بر چاپ کتاب تاثیر گذاشت و چاپخانه های دولتی و غیردولتی تازه ای تاسیس شد.
بخش نهــم
کاغذ و مـرکب
کالبد مادی کتاب، معمولاً چیزی نیست جز کاغذهای سپید رنگ یا متمایل به سپید، حروف و نقشهایی که با مرکب یا رنگ بر اوراق کاغذ نقش بسته است، و پوشینه ای از جنس کاغذ و مقوا یا ماده سخت تر و دیرپاتری چون چرم یا جلدهای محکم و زیبای امروزی از مواد ترکیبی، و مواد و مصالحی که برای صحافی به کار می رود. ماده اصلی و عمده جلد بیشتر کتابها، سوای روکشهای زینتی و آرایه های دیگر آنها، از مقواست که نوعی کاغذ ضخیم است و از همان خانواده. پس در این فصل به دو عنصر اصلی کتاب، یعنی کاغذ و مرکب می پردازیم.
کــاغــذ
واژه کاغذ ظاهراً در اصل از زبان چینی وارد زبان ترکی شده، از ترکی به زبان عربی راه یافته و از این طریق وارد زبان فارسی شده است. درمتون قدیمی این واژه را با دال (کاغد) نوشته اند. در زبان عربی برای کاغذ کلمه "قِرطاس" را به کار می برند که از واژه یونانی "خارتِس" ( هم ریشه با واژه یونانی "Charta" گرفته شده است (نگاه کنید به : معین، محمد، ذیل "کاغذ"؛ مصاحب، غلامحسین، ذیل "کاغذ"). در زبان انگلیسی به کاغذ "papre" می گویند که از لاتینی "papyrus" و یونانی "papuros" گرفته شده است (نگاه کنید به: Dictionary Heritage American The و ذیل "paper").
کاغذ چیست؟ کاغذ نوعی بافته گیاهی است؛ ورقه ای نازک که از خمیر کردن خرده های مواد گیاهی ، مانند پوست و چوب درخت، پارچه و پنبه ساخته می شود. در والق الیاف گیاهی در روند خاصی از تولید از هم جدا و سپس در مرحله تولید خمیر به صورت دیگری تشکیل و فشرده می شود و ماده کاغذ را تشکیل می هد (تصویر 1-9 و 2-9).
تصویر 1-9 الیاف کاغذ پیش از خمیر تصویر 2-9 الیاف کاغذ پس از خمیر
به کمک فنّاوریهای جدید از بسیاری مواد معدنی، شیمیایی و ترکیبی کاغذ می سازند، اما هیچ کدام از این فنّاوریها هنوز آنقدر پیشرفته، گسترده، و اقتصادی نشده است که جان فنّاوری تولید بر اساس الیاف گیاهی را بگیرد. با دستگاههای جدید تولید کاغذ از الیاف گیاهی، می توانند با سرعتی بیش از 800 متر در دقیقه کاغذهایی تولید کنند که پهنای آنها از 2 متر هم بیشتر باشد. اما هنوز فنّاوری دیگری پدید نیامده است که بتواند با چنین سرعتی و به همین مقدار کاغذ تولید کند. در هر حال، از همه گونه الیاف گیاهی می توان کاغذ ساخت، اما الیافی که از چوب به دست می آید، در حال حاضر رایجترین ماده برای تبدیل به خمیر و ساختن کاغذ است.
مراحل تولید کاغذ. تولید کاغذ بر پایه روشهای رایج کنونی، چهار مرحله اصلی دارد:
– خرد کردن چوب ؛
– خمیر کردن ؛
– شستشو؛
– خشک کردن و فشردن.
هر کدام از این مراحل کلی، خود از چندین مرحله تشکیل می شود که در اینجا به اختصار به آنها اشاره می شود. برای تبدیل چوب به خمیر کاغذ مجموعه ای از عملیات مکانیکی و شیمیایی لازم است. تنه درخت را نخست به طولهای معینی می برند، پوست آنها را می کنند و تنه ها را گرد و یک اندازه می کنند. سپس می شویند، خشک، خُرد، غربال و آسیا می کنند، و گَرد چوب را به دست می آورند. از این مرحله به بعد، عملیات شیمیایی هم آغاز می شود. گرده چوب را به دست می آورند. از این مرحله به بعد، عملیات شیمیایی هم آغاز می شود. گرده چوب پس از عملیات دیگری به خمیری قهوه ای رنگ تبدیل می شود. خمیر که آماده شد، رنگ زدایی و پالایش آغاز می گردد. مواد زاید، بویژه موادی را که برای بافت و دوام کاغذ زیانبار باشد، از خمیر می زدایند و موادی را که برای تغییر رنگ خمیر لازم است و دوام و کیفیت کاغذ زیانبار شد، از خمیر می زدایند و موادی را که برای تغییر رنگ خمیر لازم است و دوام و کیفیت کاغذ را بالا می برد و رنگهای مطلوب کاغذ را ایجاد می کند به خمیر می افزایند. پس از آماده شدن خمیر، بار دیگر مراحل مکانیکی آغاز می گردد و در این مراحل، آب خمیر گرفته می شود و پس از فشردن، حرارت دادن و چند عمل دیگر به پهنه های نازک و عظیم کاغذ تبدیل می شود. کاغذها خشک، اتو، صیقل داده و به گِرد لوله هایی پیچیده می شود. کاغذ آماده شده به دو صورت لو له ای (رول یا بوبینی) و ورقی (بندی) برای توزیع و فروش عرضه می شود. کاغذهای بندی را به صورت ورقه هایی در اندازه های مختلف، اما بیشتر در ابعاد 100×70 ، 120×90 یا 90×60 سانتیمتر و ابعاد دیگر می بْرند ، و هر 500 برگ را در یک دسته، که اصطلاحاً به آن بند می گویند، بسته بندی می کنند. مراحل تولید کاغذ در نمودار 1-9 نشان داده می شود.
تاریخچه کاغذ.در دنیای امروز یکی از موادی که گسترده ترین مصرفها را در زمینه های مختلف دارد کاغذ است. تصور دنیای بدون کاغذ، در حالی که وسیله دیگری جای آن را نگرفته باشد، بسیار دشوار است. کاغذ، اکنون تنها یکی از ابزارهای نوشتن نیست، بلکه ماده ای است که کاربردهای گوناگونی دارد؛ اما قرنهای بسیار، مهمترین و اصلی ترین وسیله برای نوشتن بود.
شواهد و دلایل پارینه شناسی و باستانشناسی نشان می دهد که آدمی از دیرینه ترین روزگاران در پی یافتن راهها و وسیله هایی بوده است که مقاصد و اندیشه های خود را بر آنها ثبت و ضبط کند و انتقال دهد. مواد گوناگون در نقاط مختلف جهان، که شکلها و طرحهایی بر آنها ثبت است، گواه تلاشهای آدمی برای یافته راهها و ابزارهای مناسب است. قدمت خط از 6 هزار سال بیشتر نیست، حال آنکه پیشینه فرهنگ بشر به 100 هزار سال می رسد و در فاصله میان این سالها بشر از تکاپوی فرهنگی دست برنداشته و آثار تلاش او برای کشیدن ، یادداشت کردن و انتقال دادن به صورتهای مختلف به چشم می خورد.
پیش از اختراع کاغذ، برای نوشتن از مواد دیگری استفاده می شد که شناخته شده تر از همه سنگ، لوح گلی ، استخوان ، پوست ، چرم، برگ درخت و مانند آنها بود. مصریان نخستین قومی بودند که از گیاهی مانند نی، که در حاشیه های رود نیل فراوان می رویید ، کاغذ می ساختند. بنا بر مدارک تاریخی، از حدود 3 هزار قبل از میلاد تولید کاغذ از پاپیروس در مصر آغاز شده و بعدها در عصر تمدن یونای به اروپا راه یافته و تا رواج پارشمن ـ نوع دیگری از "کاغذ" تهیه شده از پوست حیوانات ـ در عصر تمدن رومیان، در غرب کاربرد وسیع داشته است. پارشمن از پوست گوسفند یا برّه تهیه می کردند.
چینیان از دیرباز از پوست درخت توت و از گَرد ساقه خشک خیزران نوعی کاغذ می ساختند، اما از حدود اوایل قرن دوم میلادی از ترکیب پوست درخت توت و الیاف کنف کاغذهایی ساختند که در تمدن چین مصرف داشت. چینیان فن تولید کاغذ را مانند ابریشم و بعضی فنون دیگر پنهان نگاه می داشتند و به اقوام دیگر نمی آموختند، اما حدود قرن هفتم میلادی فن کاغذسازی چینی به جزیره ژاپن راه یافت.
پس از ظهور اسلام و گسترش مرزهای امپراتوری اسلامی، میان مسلمانان و چینیان برخوردهایی روی داد. ظاهراً نبردی که در 751م./133هـ .ق. میان مسلمانان و چینیان در نزدیکی سمرقند اتفاق افتاد، عده ای از چینیان اسیر شدند که چند تن از آنان کاغذساز بودند. مسلمانان فن کاغذسازی را از همین اسیران آموختند و صنعت کاغذ در شهر سمرقند پاگرفت و این شهر به مرکز کاغذسازی تمدن اسلامی تبدیل شد.
این صنعت ظرف مدتی حدود 5 قرن از سمرقند به بعداد، و از آنجا به دمشق، فلسطین، یمن، طرابلس، مصر و مراکش رسید. از راه شمال افریقا به اندلس و جنوب اروپا، و از مصر و فلسطین به سیسیل و ایتالیا راه یافت و به این ترتیب صنعت کاغذسازی چینیان از طریق مسلمانان به اروپاییان منتقل شد و از قرن سیزدهم میلادی به بعد، که کارگاههای کاغذسازی بسیاری در اروپا تاسیس گردید، به صنعتی پررونق و گسترده در اروپا تبدیل شد.
عده ای احتمال داده اند که اروپاییان با تجزیه مواد کاغذهایی که به اروپا وارد می کردند و راز ساختن آن پی برده، شیوه های تولید کاغذ را از نو کشف کرده اند. در هر حال اثبات هر کدام از این ادعاها کار ساده ای نیست. آنچه مسلم است اینکه مسلمانان کاغذسازان بسیار چیره دست و هنرمندی بودند، اما زمانی که پس از حمله مغولان تمدن اسلامی رو به ضف و انحطاط نهاد، صنعت کاغذسازی هم در جهان اسلام از رونق افتاد، و همان طور که تمدن غربی نضج می گرفت، این صنعت نیز در کنار صنایع دیگر و در شهرهای فعال اروپایی رو به رشد نهاد.
صنعت کاغذسازی در قرن پانزدهم در هلند، سویس و انگلستان فعال شد، پیش از این در ایتالیا، فرانسه و آلمان فعال بود؛ سپس به امریکا راه یافت و در آنجا نیز رونق گرفت. از اواخر سده هجدهم نخستین ماشینهای ساده کاغذسازی در اروپا اختراع شد و از سده نوزدهم امریکا با قدرت و امکانات اقتصادی فراوان به جرگه کشورهای تولیدکننده کاغذ پیوست. از همی سده، تحقیق درباره ترکیب شیمیایی مواد کاغذ و تولید مکانیکی آن آغاز و با روشهای اصلاحی و تکمیلی ، تولید انبوه کاغذ به صورتی که تقریباً اکنون می بینیم و به شیوه صنعتی از سده نوزدهم آغاز شد. در سده بیستم در تولید انواع کاغذ تغییرات اساسی کمّی و کیفی روی داد. هم اکنون به کمک شیوه ها و دستگاههای مجهز، به پشتوانه تحقیقات علمی و فنی فراوان و تجربه های صنعتی بسیار و به اتکای سرمایه گذاریهای بسیار کلان برای مصرف و سود، انواع کاغذهای مختلف برای مصرفهای گوناگون و در مقیاسهای عظیم تولید می شود. صنعت کاغذ ییک از عظیمترین صنایع جهان و اقتصاد آن یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیاست. کشورهایی که در تولید کاغذ برای مصارف چاپی کارآمدتر و مشهورترند، عبارتند از : کانادا، امریکا، سوئد، فنلاند، ژاپن و برزیل.
صنعت کاغذسازی در ایران جوان است و هنوز نمی تواند همه نیازهای داخلی را تامین کند. کارخانه کاغذ پارس در هفت تپه (خوزستان) از تفاله نیشکر، کاغذ چاپ و تحریر تولید می کند. کارخانه های دیگر کاغذسازی کشور، از چوب جنگلهای شمال ایران، چوب صنوبر، تفاله نیشکر، و کاغذهای باطله، کاغذهای چاپ و تحریر و روزنامه تولید می کنند. همچنین طرحهایی برای بازیافت کاغذ از مواد مصرف شده و زاید در دست بررسی است. ایران امکانات لازم را برای خودکفایی در تولید کاغذ دارد و اگر بخواهد نیازهای خود را با تولید داخلی و بدون واردات از کشورهای دیگر تامین کند، خواسته اش با احداث چند کارخانه کاغذسازی بخوبی تامین می شود.
ویژگیهای دیگر کاغذ.گفتیم که کاغذ از الیاف گیاهی تشکیل شده است. اما الیاف کاغذ به تنهایی تعیین کننده کیفیت کاغذ نیست، بلکه مواد دیگری که در کاغذ هست، و چگونگی پخت خمیر و مراحل شیمیایی و مکانیکی کاغذ در جنس و کیفیت نهایی آن تاثیر مستقیم می گذارد.
الیاف کاغذ که از چوب به دست می آید، در چوبهای نرم 3 تا 5 میلیمتر و در چوبهای سخت قدری بیش از یک میلیمتر طول دارد. قطر الیاف بین 2 تا 3 صدم میلیمتر است. چوب، حاول سلولز، لینین (عامل گره خوردن الیاف به هم) ، مواد مومی، صمغی، معدنی، آلی و چربی است. از میان این مواد، لینین در پخت خمیر و در نهایت کیفیت کاغذ از بقیه مهمتر است. تناسب درصد این مواد موجب می شود که کاغذ دوام و کیفیت بیشتری داشته باشد و در نهایت کتاب بهتر و سالمتر عمر کند؛ بویژه در نقاطی که تاثیر آب و هوا بیشتر است. چنانچه درمرحله پخت به عوامل و فرایندهای شیمیایی درست توجه نشود، بعضی مواد فاسدکننده و فسادپذیر در کاغذ می ماند و به آن آسیب می رساند. در کتابهای نفیس و ارزشمند که جنبه تاریخی ، هنری و فنی دارد، کیفیت کاغذ از مهمترین نکته هایی است که در نظر می گیرند؛ برای مثال این کتابها را روی کاغذهایی چاپ می کنند که در تهیه و تولید آنها اسید به کار نرفته باشد. سرمایه گذاریهای مطمئن بر کتابهای نفیس و هنری در صورتی انجام می گیرد که نسبت به کیفیت و دوام کاغذ آنها اطمینان وجود داشته باشد.
در ارزشیابی کیفیت کاغذ نکات بسیاری را مد نظر قرار می دهند؛ از جمله: وزن، جنس، ضخامت، سختی، استحکام، رنگ ، شفافیت و ماتی، خواب کاغذ ، کیفیت تا خوردن، سطح (برای چه نوع چاپی مناسب است). هر یک از این عوامل برای چاپها و کتابهای مختلف و مقاصد متفاوتی که چاپ دارد موثر است. ( برای آگاهی بیشتر در این باره نگاه کنید به : صاحب، فریدون ، 1361؛ لاهیجی، جلال، 1370؛ خجسته، عسکر، 1370؛ 1984 L., J. Parsons).
انواع کاغذ . کاغذ، مصرفها و نامهای بیشماری دارد. بیشتر این نامها، که تولیدکنندگان روی محصولات خود گذاشته اند، تجارتی است. به طور کلی می توان کاغذ را بر اساس کاربرد آن به دو دسته اصلی تقسیم کرد:
1. کاغذهایی که مصرف چاپی دارند؛
2. کاغذهایی که مصرف چاپی ندارد.
کاغذهایی که مصرف چاپی ندارد، مانند کاغذ دیواری، دستمال کاغذی، کاغذهای صنعتی که در تولیدات مختلف کارخانه ای مصرف دارند. کاغذهای بسته بندی و حتی کاغذ تحریر از موضوع بحث ما نیست.
کاغذهایی که در چاپ مصرف دارد، به سه دسته عمده تقسیم می شود:
1. کاغذهای مخصوص چاپ کتاب؛
2. کاغذهای روزنامه و مجله؛
3. کاغذهای پوشش کتاب و مجله و جلد.
از کاغذهای نامرغوب، مانند کاغذهای کاهی روزنامه، برای مصرفهای فراوان و زودگذر و از کاغذهای مرغوب، مانند کاغذ گلاسه، در چاپ کتابهای نفیس و ماندگار استفاده می شود.
همه کاغذها را به اعتبار شفاف بودن یا مات بودن ، می توان به دو دسته عمده تقسیم کرد :
1) براق ؛
2) مات.
همه کاغذهای براق جزو دسته مرغوب و همه کاغذهای مات (جز گلاسه مات و نیمه مات) جز دسته نامرغوب یا کمتر مرغوب قرار می گیرد (برای اطلاع تفصیلی تر نگاه کنید به : دانشور، هوشنگ، 1351، ص 238ـ 245؛ لاهیجی ، جلال، 1370).
کاغذ مشخصه دیگری نیز دارد و آن وزن است؛ برای مثال می گویند کاغذ 70 گرمی یا 80 گرمی. مبنای این تقسیم بندی، وزن یک متر مربع کاغذ است. کاغذ 80 گرمی یعنی کاغذی که وزن یک متر مربع آن 80 گرم باشد. هر چه گرم کاغذ بیشتر باشد، وزن کاغذ زیادتر و ضخامت آن بیشتر است. کاغذهای سفید به وزنهای 50، 60، 70، 80، 90، 100، 110 گرمی تولید می شود. کاغذ سفید 50 گرمی نازکترین کاغذ و کاغذ سفید 110 گرمی ضخیم ترین کاغذ است. در ضمن واحد شمارش کاغذ در چاپ و نشر بند است و همان طور که قبلاً نیز گفته شد، هر بند از 500 برگ کاغذ تشکیل می شود.
در ایران، بین اهل فن چاپ و کاغذ برای ابعاد کاغذ اصطلاحات خاصی رایج است، از جمله: چهار و نیم ورقی، چهارورقی، سه ورقی، دو ورقی، یک و نیم ورقی و نیم ورقی. مبنی این نامگذاری ، تعداد تاهایی است که برگ کاغذ برای مصرف چاپی می خورد. شاید مقصود با این نمودارها بهتر نشان داده شود
می دهد.
الف) یک بار تاخورده ،
ب ) دوبار تا خورده،
ج) سه بار تاخورده ،
د ) چهاربار تاخورده.
برای مثال، کاغذی که برای مصرف چاپی چهار بار تا خورده، اصطلاحاً به آن چهارورقی می گفتند. مبنای تقسیم بندی کاغذ به A4 و A3 که در جامعه بسیار رایج است، همین است.
همان طور که در نمودار 4-9 می بینید، کاغذ A4 به کاغذی می گویند که چهار بار تا خورده و ابعاد آن 29×21 سانتیمتر شده است ( برای اطلاع فنی تردرباره این قسمت نگاه کنید به : 3-8 pp. 1994, John, Peacock,).
اندازه برخی از کاغذهای مصرفی بر مبنای ورق ماشین چاپ:
نیم ورقی 36×5/22 یک و نیم ورقی 60×45
یک ورقی 45×36 دو ورقی (استاندارد) 72×45
دوورقی 70×50 پنج ورقی 140×100
سه ورقی 90×60 شش ورقی 160×120
چهار ورقی 90×72 هشت ورقی 200×140
چهارونیم ورقی 100×70
در اصطلاح فرنگی به کاغذ دو ورقی فولیو23 ، به کاغذ چهارورقی کوارتو24 و به کاغذ هشت ورقی اوکتاو25 می گویند.
مصرف کاغذ در هر جامعه ای یکی از شاخصهای پیشرفت فرهنگی است. میانگین سرانه مصرف کاغذ در جهان سالی 2/43 کیلوگرم برای هر نفر است. میانگین سرانه در ژاپن 225، در اقیانوسیه 160 و در اروپا 156 کیلوگرم در سال است. میانگین سرانه در کشورهای آسیایی حدود 16 کیلوگرم است، یعنی حدود 27 کیلوگرم کمتر از میانگین جهانی. میانگین سرانه مصرف کاغذ در ایران حدود 12 کیلوگرم است، یعنی 4 کیلوگرم کمتر از میانگین مصرف کاغذ در آسیا (نگاه کنید به : اطلاعات، سه شنبه 24 آبان 1373، ص 2 ، ستون 5). یکی از مشکلات نشر کتاب در ایران، پایین بودن شمارگان کتابها و عنوانهای چاپی در سال است. ارقام نازل مصرف سالانه کاغذ در ایران با پایین بودن شمارگان کتاب و روزنامه و مجله و عنوانهای چاپی کتاب در ایران تناسب دارد.
مـرکب
به ماده سیاهرنگ یا رنگینی که روی کاغذ یا ماده چاپی دیگر نقش می بندد و به وسیله آن پیام انتقال می یابد یا شکل و تصویر به نمایش درمی آید، مرکب می گویند. مرکب از دو ماده اصلی و چند ماده فرعی تشکیل می شود. مواد اصلی آن عبارت است از:
1) رنگدانه ها،
2) مایع یا حلّال یا ماده چرب روغنی که رنگدانه ها در آن حل می شود.
مرکب چاپ همیشه به صورت مایع رقیق سیاهرنگ نیست، گاه به شکل ماده ای خمیری شکل به رنگ سیاه یا رنگهای دیگر نیز هست.
این ماده نوشتن، تقریباً به همین صورت و کیفیت کنونی پیشینه کهنسال تاریخی دارد و قدمت آن حتی از کاغذ هم بیشتر است. از عصر پیش از تاریخ، برای کشیدن تصویر در غارها و رسم کردن نقشها از مواد رنگین استفاده می کردند. در تمدنهای باستانی مصر و چین پا به پای کاغذ از مرکب استفاده شده است. شواهد تاریخی نشان می دهد که از حدود 2500 قبل از میلاد در مصر از مرکب استفاده می کردند. مرکب چین آنقدر مشهور بود که نام آن هنوز برای نوع خاصی از مرکب به کار می رود.
پس از اختراع چاپ در اروپا ضرورت ایجاب کرد که در ترکیب مرکب سیاهرنگ تغییراتی بدهند تا برای چاپ روی کاغذ مناسب باشد. پس از تحولات علمی و فنی در اروپا از سده هفدهم به این سو، در شیمی و علم و فن مواد ترکیبی تغییراتی رخ داد و مرکبهای تازه ای ساخته شد که کیفیتها و کاربردهای آنها بمراتب بهتر از گذشته بود. از سده نوزدهم به بعد، با توجه به تحولات و تغییراتی که در دستگاهها، شیوه ها و فنون چاپ روی داد، و با توجه به نوع کاغذ، سرعت چاپ، شمارگان، اوضاع و احوال جغرافیایی ، آب و هوا، کاربرد متن چاپی و برخی عاملهای دیگر ، مرکبهای مختلفی با کاربردها و خواص مختلف ساخته شد. مرکبهایی که اکنون در چاپ به کار می رود محصول دستاوردهای علمی و فنی بسیار و از کیفیتی متناسب با شیوه چاپ و نوع مصرف برخوردار است.
مرکبی که در چاپ به روی سطح منتقل می شود، لایه نازکی را به ضخامت 2 تا 30 میکرون (هر میکرون = میلیمتر) تشکیل می دهد. این لایه، بویژه با توجه به سرعتهای سرسام آور دستگاههای جدید چاپ، باید بسرعت خشک شود وگرنه تماس سطحها موجب می شود که مرکب به آنها منتقل شود یا نشت کند. برای جلوگیری از نشت، به مرکب مواد خاصی می افزایند تا کیفیت مطلوب به دست آید.
مواد چرب یا روغنی مرکب معمولاً یا ریشه گیاهی دارد یا منشا معدنی، رنگدانه های مرکب معمولاً از مواد گیاهی ، حیوانی، معدنی یا ترکیبی شیمیایی به دست می آید. رنگ سیاه، که بیش از سایر رنگها در چاپ کاربرد دارد، از راه احتراق ناقص و تشکیل دوده ساخته می شود. برای به عمل آمدن مرکب و تامین کیفیتهای آن ، مواد مختلفی از قبیل روغنهای معدنی، روغنهای گیاهی، صمع و مواد شیمیایی به مواد اصلی مرکب اضافه می شود؛ به این نمودار توجه کنید (نمودار 5-9).
مرکبها را بر اساس خواصشان به پنج دسته تقسیم می کنند:
1. مرکبهایی که ویژگی بصری آنها مدنظر است (کیفیت رنگ)؛
2. مرکبهایی که با توجه به مراحل چاپ ترکیب و ساخته می شود (سازگاری با دستگاهها و روشها)؛
3. مرکبهایی که چسبندگی آنها مدنظر است (بنا به نوع ماده چاپی)؛
4. مرکبهایی که ثبات و مقاومت آنها بیش از عاملهای دیگر در نظر گرفته می شود؛
5. مرکبهایی که به خشک شدن سریع آنها بیش از جنبه های دیگر توجه می شود.
هر کدام از این دسته ها ویژگیها و خواصی از آن خود دارد که با توجه به انتظاری که چاپگر از مرکب دارد و مصرف خاص ماده چاپی انتخاب و به کار گرفته می شود (برای آگاهی بیشتر در این باره نگاه کنید به : جعفریان ، محمد، 1371، ص 47-51).
مرکبی برای چاپ مناسب است که این ویژگیها را داشته باشد:
1. متناسب با سرعت دستگاه چاپ و میزان بازده آنها خشک شود. همان طور که گفتیم، اگر مرکب در زمان مناسب ـ که اکنون لحظه های بسیار کوتاه زیر ثانیه است ـ خشک نشود، کاغذها یا موادی که روی هم قرار می گیرد کثیف می شود و به اصطلاح "پشت می زند". در واقع ترکیب شیمیایی مرکب باید به گونه ای باشد که به مجرد انتقال خشک شود. مرکب از چند طریق خشک می شود:
الف ) جذب ،
ب ) اکسیداسیون،
ج ) تبخیر،
د ) خشک شدن شیمیایی ،
هـ ) تشعشع.
در شیوه ها و دستگاههای مختلف چاپی گاه از تدبیرهای شیمیایی، گاه از تدبیرهای مکانیکی و گاه نیز از هر دو برای خشک شدن سریع مرکب استفاده می شود.
2. در عین آنکه مرکب زود خشک می شود ، باید در برابر این عاملها نیز مقاوم باشد :
الف ) نور آفتاب ،
ب ) گرما و حرارت ،
ج ) عاملهای جوّی ،
د ) سایش و فرسایش.
3. مرکب باید خوشرنگ، خوشخوان و خوشنما باشد و با توجه به ماده ای که روی آن نقش می بندد و مخاطبی که باید آن را ببیند یا بخواند جلوه گری کند. از این رو :
الف ) شفافی یا ماتی و درجه آنها،
ب ) چگونگی پوشانیدن ناهمگنی های سطح چاپی،
ج ) چگونگی ایجاد سطحی صیقلی،
د ) برّاقی ، و بعضی نکات دیگر.
از جمله مواردی است که در داوری و ارزشیابی مرکب چاپ در نظر گرفته می شود (برای آگاهی بیشتر در این باره نگاه کنید به : جعفریان ، محمد، 1371، ص 47-51 و نیز : دانشور، هوشنگ، 1351، ص 251-261؛ 180 p. 1984, P., E. Cofield,).
بخش دهم
صـحافی
صحافی از مراحل پایانی هرکار چاپی است و تنها به جلد کردن محدود نمی شود؛ گواینکه برخی از آثار چاپی نه جلد دارد و نه به آن احتیاج دارد. برای مثال، بعضی از آثار چاپی فقط به تاخوردن، مرتب شدن و احیاناً برش نیاز دارد، مانند انواعی از جزوه ها؛ اما بعضی دیگر، مانند کتابهایی که جلد سخت می خواهد، باید همه مراحل صحافی را تا به آخر سپری کند؛ به عبارت دیگر می توان آثاری را که به مرحله صحافی وارد می شود به دو دسته اصلی تقسیم کرد:
1) آثاری که به پوشش بیرونی نیاز دارد، مانند کتاب؛
2) آثاری که به پوشش بیرونی نیاز ندارد، مانند روزنامه ها، بعضی از مجلات و جزوه ها.
در اینجا به آثاری که مراحل کاملتر صحافی را سپری می کند، می پردازیم.
تاریخچه صحافی
صحافی، که در اصل برای جلوگیری از پریشان شدن اوراق و نگاهداری سهلتر و طولانی پدید آمده و تحول یافته است، یکی از صنعتهای کهنسال و در عین حال یکی از هنرهای ظریف قدیمی، و در شمار هنرهای اصلی کتاب است. از زمانی که برای نوشتن از ورق استفاده کردند، چه ورق پوستی و چرمی، و چه ورق کاغذ، به نگاهداری آنها در میان پوششی محکم و استوار نیز توجه نشان دادند. برای جلد کردن ورقها، از مواد گوناگونی استفاده کرده اند، مانند چرم، چوب، عاج، فلزهای گرانبها، چارچه های محکم و ضخیم، ترکیبی از چرم و چوب، مقوا و حتی اشیای زینتی دیگر. در همه تمدنهای کهنسال، نمونه های درخشانی از صحافی را می توان یافت، اما صحافی آنقدر که در مشرق زمین رواج داشت و به اعتلای هنری رسید، در جاهای دیگر نرسید.
از دوره تمدن ایران پیش از اسلام نمونه ای از صحافی در دست نیست، جز بازمانده هایی که احتمال می دهند متعلق به مانویان باشد. اما در تمدن ایرانی پس از اسلام همه فنون و هنرهای کتاب، از جمله صحافی، پیشرفتی چشمگیر یافت. در عصر تیموریان، صحافی کتاب در ایران از نظر هنری به درخشانترین مرتبه خود رسید. از دوره صفویان صحافیهایی به جا مانده که از لحاظ نفاست و زینت بسیار گرانبها و کم نظیر است. سنت صحافیهای نفیس در سایر بلاد اسلامی معمولاً بیشتر متاثر از سنت صحافی ایرانی است.
پس از ایجاد تحول در فنون و همه عرصه های چاپ، صحافی نیز تحول یافت و دستگاهها و روشهای صحافی ماشینی جای صحافی دستی را گرفت. صحافی ماشینی از قرن نوزدهم در اروپا و امریکا رواج یافت. اکنون در ایران صحافی کتابها و نشریات، ماشینی است. صحافی دستی برای تک کتابها، دوره های نشریات و بعضی کارهای نفیس رایج است، اما کاربرد و بازده آن طبعاً بسیار محدود و اندک است.
مراحل صحافی
مراحل عمده ای که در صحافی طی می شود، معمولاً از این قرار است:
1. تازدن . این کار اکنون با ابزارهای ماشینی انجام می گیرد، اما در بعضی جاها که امکانات محدود است با دست انجام می شود. چون اثر چاپی معمولاً به صورت فرمهای چاپی است، فرمها، باید طوری تا بخورد که صفحات به طور مرتب دنبال هم قرار بگیرد.
فرم چاپی همیشه مضربی از عدد 8 است. فرمها معمولاً 8 یا 16 صفحه ای است. فرم 32 صفحه ای کم و فرم 4 صفحه ای بسیار نادر است.
فرم 8 صفحه ای به صورت چهار صفحه رو و چهار صفحه پشت است.
برای مثال، فرم 16 صفحه ای باید به گونه ای تنظیم شود که پس از تاخوردن، که طبعاً بعضی صفحات سروته می شود، صفحات به طور مرتب در کنار و به دنبال هم قرار بگیرد. تنظیم فرم در مرحله چاپ، کاری است فنی و دقیق؛ برای مثال صفحات فرم 16 صفحه ای متن فارسی به هنگام چاپ این طور تنظیم می شود، فرم رو:
و فرم پشت به این ترتیب است:
بنابراین ، فرم چاپی که یک ورق کاغذ بزرگ است بعد از آنکه هر دو روی آن چاپ شد، پس از چند بار تاخوردن به صورت دفترچه ای درمی آید که صفحات آن درست به دنبار هم قرار می گیرد. این عمل را اصطلاحاً تا زدن یا تا کردن می گویند. کتاب چاپی، مجموعه ای از تعدادی دفترچه های مرتب شده یا فرمهای چاپی است که از صفحه اول تا صفحه آخر به دنبال هم چیده یا ترتیب شده است.
2. قرار دادن لَتْ . لت اصطلاحاً به تک برگ گفته می شود. تصویرهای تمام صفحه یا رنگی کتاب معمولاً جداگانه و گاه روی کاغذهای مخصوص چاپ می شود.لتها در جاهای مخصوص خود در میان فرمهای چاپی قرار می دهند.
3. بررسی. پس از اینکه فرمها و لتها چیده شد، باید اطمینان حاصل شود که فرمها و صفحه ها درست قرار گرفته است. در شمارگان کم شاید بتوان این بررسی را با چشم و دست انجام داد، اما در شمارگان بالا، این گونه بازبینی ها فقط به صورت ماشینی و خودکار عملی است. با ساخته شدن دستگاههای خودکار مجهز به لیزر، نظیر این بازبینی ها امروزه به صورت خودکار انجام می گیرد.
4. اتّصال یا وصّالی : فرمهای چاپی باید به گونه ای از ته به هم وصل شود. برای وصل شدن فرمها، با توجه به تعداد، ابعاد، قطر، کاربرد، هزینه و عوامل دیگر از این راهها استفاده می شود:
الف ) منگنه وسط یا مفتول وسط. صفحات بیشتر مجله ها و جزوه ها به این طریق، و به کمک مفتولهای نازم فلزی ، به هم وصل می شود.
ب ) منگنه بغل یا مفتول بغل. قطر اثر اگر از حدی بیشتر باشد، به جای آنکه آن را از وسط منگنه کنند، از بغل منگنه می کنند. مجلات و جزوه های کم قطر در قطعهای وزیری، معمولاً منگنه بغل می شود.
ج ) ته فلزی. معمولاً برای تک نسخه ها یا شمارگان بسیار محدود و غیرحرفه ای کاربرد دارد، و ممکن است از جنس سیمی یا پلاستیکی باشد.
د ) ته چسب. فرمهای چاپی را با چسبهای گرم یا سرد و با دوام یا نسبتاً بادوام به یکدیگر و به پوشش وصل می کنند. روش ته چسب اکنون بیش از روشهای دیگر رایج است، چون هم سرعت عمل در آن بیشتر است و هم اقتصادی تر است. کتابهای کم قطر، مصرفی و ارزان قیمت همگی ته چسب است. حتی کتابهایی که بیش از 500 صفحه داشته باشد، با چسبهای خوب به شیوه ته چسب صحافی می شود.
هـ ) ته دوخت. کتابها و آثار چاپی دیگری را که بخواهند با پوشش ضخیم و به صورت بادوام نگاه دارند، ته دوزی می کنند. در این روش، فرمها از ته به یکدیگر و به شیرازه دوخته می شود و سپس در میان جلد جای می گیرد. صحافی ته دوخت، محکمترین و بادوامترین نوع صحافی است. این کار سابقاً با دست انجام می گرفت، و اکنون ماشینی انجام می گیرد.
5. برش . کناره های صفحات، حاشیه های بیرونی اثر چاپی، باید همسطح و یکنواخت باشد. برای این کار، اثر را زیر تیغهای برش قرار می دهند و سه قسمت آن را یکنواخت می برند. در آثار نرمً جلد (جلدًنازک یا شومیز)، برش پس از اتصال رویه و در آثار سختْ جلد (جلدًضخیم یا گالینگور)، برش پیش از اتصال رویه است.
6. تجلیـد. جلد گرفتن یا جلد کردن، قراردادن فرمهای چاپی یا صفحات به هم پیوسته در میان آستر، پوشش ، و محکم کردن آن است. پوشش اثر، جداگانه آماده می شود، مطالبی که ضرورت دارد روی جلد، پشت جلد و عطف آن چاپ می گردد و پس از آماده شدن، فرمهای به هم متصل و برش خورده، در میان آن قرار می گیرد.
7. روکشی . بعضی کتابها علاوه بر جلد, روکش هم دارد. روکش ورقه ای است از کاغذ که کاربرد آن اصولاً عرضه بهتر ، زیباتر، معرفی چشم نوازتر و به طور کلی تبلیغ است. روکش، وسیله مناسبی برای ارائه کارهای هنری و طراحی جلد کتاب است.
گاه کتاب، چه با جلد سخت و روکش و چه با جلد نرم، با باریکه ای از کاغذ همراه است که دور جلد کشیده می شود و لبه های آن داخل جلد تا می خورد. به این باریکه کاغذی نوارِهمراه یا باندِیُدُک می گویند که معمولاً از آن برای درج یک یا چند عبارت چشمگیر تبلیغی استفاده می شود.
می توان مراحل صحافی را با نمودار 1-10 نشان داد.
چند نکته دیگر. همانطور که گفتیم، برخی از آثار چاپی صحافی نمی شود، بلکه فقط مرتب می شود این گونه آثار، مانند جزوه ها و کاتالوگها را بنا به طبیعت کار یا جنبه های هنری، تزیینی و تفننی به صورتهای مختلف تا می کنند. از تاهای رایج می توان از انواع ساده ، فانوسی ، آکاردئونی ، و کرکره ای یاد کرد.
در باب اندازه کتاب، یا به اصطلاح قطع ، لازم به یادآوری است که قطع همیشه بر اساس اندازه کاغذ تعیین می شود. قطعهای رایج کتاب در ایران، بر اساس اندازه بندهای کاغذ مصرفی است. ابعاد کاغذهای مصرفی رایج در ایران، بیشتر 90×60 و 100×70 سانتیمتر است. از این رو قطعهایی که پس از برش و صحافی از این ابعاد کاغذ به دست می آید طبق جدول 1-10 است.
از میان این قطعها، رایجترین قطعهای کتاب در ایران در درجه اول رقمی و وزیری و در درجه دوم رحلی است. قطع جیبی در دهه 1340 و قطع جیبی پالتویی تا اندازه ای در دهه 1350 رواج داشت و اکنون بندرت ممکن است در این دو قطع کتاب منتشر شود. اندازه قطعها همیشه دقیقاً مطابق ابعادی که در جدول آمده نیست و ممکن است چند میلیمتر یا حتی چند سانتیمتر تفاوت کند. ناشرانی هستند که قطعهای ثابت کتابهای خودشان، حتی در مجموعهدای واحد، همیشه یک اندازه نیست، و این ناشی از مراعات نکردن دقتها و ظرافتها در چاپ، صحافی و برش است. از این رو ارقام جدول می تواند حدود تقریبی ابعاد قطع را، آن گونه که بیشتر رایج است، به دست دهد.
بخش یازدهم
حـق مولـف
"حق مولف" یا "حق پدیدآورنده"، معادلی است که که در برابر اصطلاح فرانسوی auteur'd droit وضع کرده اند. در زبان انگلیسی به آن Copyright (کاپی رایت) می گویند که در املای معمول فارسی بیشتر به صورت "کپی رایت" می نویسند. کسی که اثری را پدید می آورد، معمولاً قانونهای کشورها او را پدید آورنده (نویسنده، مولف، مصنّف، مدوّن، شاعر، آهنگساز، نقاش، ترانه سرا، و مانند آنها ) می شناسند و حقوقی را به لحاظ پدید آمدن اثرش برای او در نظر می گیرند و به رسمیت می شناسند، مشروط بر آنکه اثر اصالت داشته باشد و از آثار گذشتگان و دیگران در پدیدآوردن آن، استفاده غیرمجاز نشده باشد. البته تعریف دقیق و حدود هر یک از این مفاهیم در قانونهای مختلف تفاوتهای با یکدیگر دارد.
حق مولف، تنها به حق مالی یا حق اقتصادی محدود نیست؛ هر چند که پدیدآورانی هستند که زندگی آنها فقط از راه درآمد حاصل از فروش آثارشان می گذرد. حق مولف ، مالکیت فکری و معنوی آثار را به رسمیت می شناسد و جامعه را ملزم می سازد که آن را محترم بدارد و حقوق قانونی پیش بینی شده و ناشی از آن را مراعات کند. حق مولف، حتی از این هم فراتر می رود و برای پدیدآورنده نوعی "حق اخلاقی" قائل می شود و آن را مشمول حمایت خود قرار می دهد. در واقع همه قانونهای حق مولف سعی دارند که :
– منافع قانونی و بحث پدیدآورندگان را حفظ کنند؛
– آنان را از آسیبهای استثمار و سوءاستفاده مصون دارند؛
– روابط فردی، روحی، روانی، معنوی و اخلاقی پدیدآورنده را با اثرش، که بخشی از وجود و ادامه ای از شخصیت اوست، از هرگونه تعدی در امان نگه دارند؛
– و به طور کلی رابطه پدیدآورنده و اثرش را با جامعه تنظیم کنند و در چهارچوب قانون و در کنار سایر قوانین تنظیم کننده قرار دهند.
اما، بر سر این نکات کلی که گفتیم توافق نیست. در کشورها، فرهنگها، و مکتبهای فکری مختلف برداشتها و روشها متفاوت است. برای آگاهی از برخی علتها و دلایل عمده اختلاف نظر، اشاره به چند نکته، که مبنای استدلالهای حقوقی است، ضرورت دارد.
مبنای حقوقی حق مولف
به طور خلاصه، پدیدآورنده ای که اثری را به وجود می آورد، نسبت به اثر خود دو حق دارد: حق مادی و حق معنوی.
حق مادی این است که مزد زحمات پدیدآورنده از آن خود او باشد و کس دیگری از آن سوء استفاده نکند. امتیاز یا انحصار اثرش در اختیار خودش قرار بگیرد و بتواند هرطور که می خواهد و با هر کس که صلاح می داند قرارداد ببندد و اثرش را به جامعه عرضه کند و به آگاهی مخاطبانی که در نظر دارد برساند. درباره همین حق مادی میان قانونهای مختلف حق مولف اختلاف نگرش و روش هست.
حق معنوی این است که پدیدآورنده سوای حقوق مادی از حقوق دیگری نیز برخوردار است که اصطلاحاً به آنها معنوی و گاه نیز اخلاقی می گویند، مانند اینکه: اثرش به نام خود او شناخته شود؛ هر گاه که خواست بتواند در آن دست ببرد، تغییر دهد، جابه جا کند، از نو بنویسد، به شکل دیگری ارائه دهد، بر آن بیفزاید، از آن بکاهد و این کارها هیچگاه و از سوی هیچکس بدون اجازه او صورت نگیرد. برای مثال زمانی که اثری را برمی دارند و بدون اجازه پدیدآورنده آن تجدید چاپ می کنند، ولو آنکه در چاپ آن هیچ گونه تغییری ندهند، نام پدیدآورنده را در مواضع مناسب و به صورت مناسب بگذارند، و حاضر باشند حقوق مادی او را نیز بی کم و کاست بپردازند، بنا به همان حقوقی که گفتیم، مرتکب عمل خلاف می شوند؛ زیرا پدیدآورنده با این عمل از حق اِعمال نظرش نسبت به اثر خودش محروم می شود ( برای بحث تفصیلی تر درباره این حقوق نگاه کنید به : عرب اسدی، محمد حسن, 1371-1372 ، ص 13 و 14).
حقوقدانان درباره ماهیت حقی که از پدیدآوردن آثار ناشی می شود، دیدگاههای متفاوتی دارند و از این رو به نظریات مختلفی پرداخته اند؛ برای مثال طرفداران نظریه مالکیت عینی ، اثر را ملک شخصی پدیدآورنده می انگارند و همه حقوقی را که برای صاحبنظران ملک در باب ملک خودشان قائل هستند، عیناً برای پدیدآورندگان نیز قائلند. طرفداران نظریه مالکیت معنوی می گویند اثر محدود به زمان و غالباً غیرقابل انتقال است، و از این رو حق معنوی اثر با حق مالکیت تفاوت دارد. پیروان نظریه حق شخصی برای پدیدآورنده مجموعه ای از امتیازهای قانونی قائلند. مدافعان نظریه شبه مالکیت ، حق مالکیت تام و تمام. موافقان نظریه حق مولف و حقوق کار این طور استدلال می کنند که حق پدیدآورنده که محصول و ناشی از کار اوست، تابع حقوق کار است (برای اطلاع بیشتر درباره این نظریه ها و نظریه های دیگر نگاه کنید به : مرادی، نورالله، 1352).
برای سادگی بحث، همین نکته ها را می توان به این صورت نیز خلاصه کرد: حقوقدانانی که به نظریه اصالت حقوق فردی معتقدند، میان محصول فکری و کار بدنی فرقی نمی گذارند، و هرگونه محصول فکری را "مال" قلمداد می کنند و قانون را به حکایت از مال و حق استفاده از عواید قانونی و مشروع آن ملزم می دانند.
حقوقدانانی که نظریه اصالت حقوق اجتماعی را باور دارند با حمایت مشروط از حق مولف موافقند و می گویند این حمایت باید برای مدت معینی باشد. این دسته از حقوقدانان، پدیدآورندگان را در برابر جامعه، مدرسه و نظام آموزشی مدیون می دانند و تاکید می کنند جامعه حق دارد که از راههای قانونی از آثار و عواید حاصل از آثار پدیدآورندگان بهره مند شود.
سوای این دو دسته، عده ای هم هستند که موافق حمایت از حق مولف نیستند. شاید در میان دسته اخیر نتوان چهره حقوقدان بارزی را یافت. در هر حال می توان مخالفان حق مولف را به دو گروه عمده تقسیم کرد: گروهی که با هرگونه حق و قانونی مخالفند، که عقایدشان از موضوع بحث این کتاب خارج است؛ گروهی که به جهات و دلایلی، یا فعلاً و موقتاً، با قانونهای حمایت از حق مولف مخالفت می کنند و در استدلالهایشان بیشتر دفاع از مصلحت دیده می شود تا حقیقت. به دیدگاه این دسته، در مبحث نظریات موافقان و مخالفان پیوستن به قراردادهای جهانی حق مولف، اشاره خواهد شد (برای بحث تفصیلی تر درباره اصالت حقوق فردی و اجتماعی نگاه کنید به: مشیریان، محمد، 1340؛ برای بحث فقهی درباره حق معنوی از دیدگاه اسلام نگاه کنید به : گرجی، ابوالقاسم، 1371، ص 33-36).
این دیدگاهها در فرهنگها و کشورهای مختلف و حتی در سطح بین المللی و در قراردادهای جهانی، بر چگونگی تدوین، وضع و اجرای قوانین مربوط به حق مولف تاثیر مستقیم دارد. همان گونه که در هر قانون و مقرراتی دیدگاه حاکم را می توان دید، در قانونهای حق مولف نیز تلقی از حق پدیدآورنده و جامعه و رابطه میان این دو پیداست.
حق مولف در ایران
در مجموعه قوانین رسمی ایران، به موجب دو قانون، که یکی مصوب 3 آذر 1348 و دیگری 6 دی 1352 ، و هر دو هنوز به قوّت قانونی خود باقی است، از همه گونه آثار معنوی، از نوشته های علمی، فنی، ادبی و هنری گرفته تا آثار موسیقی و دیداری ـ شنیداری، آثار عکاسی و نقاشی و معماری و حتی طرحهای مهندسی حمایت می شود. هر دو قانون "پیشرو، مترقی و مهم بوده و هنوز هم هستند … و هیچ گونه بار ایدئولوژیک نداشته اند و صرفاً به مسائل فنی پرداخته اند…" (پهلوان ، چنگیز ، 1369، ص 174 و 175 ؛ نیز نگاه کنید به : 1993 Karim, Emami,).
"قانون حمایتِ حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان " ، مصوب 1348 ، شامل چهار فصل، سی و سه ماده و سه تبصره است. در فصل یکم پدیدآورنده و اثر تعریف شده است. مولف، مصنف و هنرمند "پدیدآورنده" قلمداد شده ، و آنچه از راه دانش، هنر یا ابتکار پدید می آید، با توجه به طریقه، روش در بیان، ظهور و ایجاد آن، "اثر" خوانده شده و این مواد و مطالب در شمار اثر قرار گرفته است: کتاب، رساله، جزوه، نمایشنامه، شعر، ترانه، سرود و تصنیف، اثر سمعی و بصری برای اجرا در صحنه نمایش با پرده سینما و تلویزیون ، اثر موسیقی، نقاشی، تصویر و طرح و نقش، نقشه جغرافیایی ابتکاری، نوشته ها و خطهای تزیینی، پیکره (مجسمه)، اثر معماری (طرح و نقشه ساختمان)، اثر عکاسی ابتکاری، اثر ابتکاری هنرهای دستی یا صنعتی، نقشه قالی و گلیم، اثر ابتکاری بر پایه فرهنگ عامه یا میراث فرهنگی و هنری ملی، هر نوشته دیگر علمی و فنی و ادبی و هنری و هر اثر مبتکرانه دیگر که از ترکیب چند اثر از اثرهای نامبرده پدید آمده باشد.
همان گونه که دیدید، دامنه تعریف از اثر در "قانون حمایت از حقوق مولفان …" در ایران گسترده است و جامعیت آن موجب می شود که طیف بسیار وسیعی از فعالیتهای آفرینشی در محدوده حمایت قانونی قرار گیرد.
فصل دوم درباره حقوق پدیدآورندگان و شامل 9 ماده اصلی است. در این فصل تصریح شده است که پدید آورنده حق دارد اثرش را نشر، پخش، عرضه و اجرا کند و بهره برداری مادی و معنوی از اثر متعلق به اوست. نیز تاکید گردیده که حقوق پدیدآورنده محدود به زمان و مکان نیست و غیرقابل انتقال است (ماده 3 و 4). تاکیدها و تصریحهای قانونی این فصل روشن و بدون ابهام است و از حق پدیدآورندگان بخوبی حمایت می کند.
فصل سوم شامل 11 ماده اصلی و درباره مدت قانونی حمایت از حق پدیدآورنده و حمایتهای قانونی دیگری است. بر اساس ماده 12 این فصل، پس از مرگ پدیدآورنده، حقوق قانونی متعلق به اثر یا آثار او تا 30 سال به وارثان قانونی او تعلق دارد.
فصل چهارم شامل 11 ماده اصلی و درباره موارد نقض قانون و تخلف از آن و مجازاتهایی است که برای این گونه موارد در نظر گرفته می شود.
این قانون و "قانون ترجمه و تکثیر کتب و نشریات و آثار صوتی" مصوب 1352، هر دو، چنانچه در عمل و اجرا با مشکل رو به رو نباشد و محاکم قانونی و داوران بتوانند بر اساس مفاد آنها رای مناسب را صادر کنند، بخوبی می تواند حقوق پدیدآورندگان ایرانی را در محدوده قانونی کشور تامین و تضمین کند.
حق مولف در عرصه بین المللی و جهانی
در جهان کنونی که رشد شتابناک آن از سده نوزدهم آغاز شده است، محصول افکار، اندیشه ها، آراء، مطالعات و هنر پدیدآورندگان بسرعت از کشوری به کشورهای دیگر انتقال می یابد و از زبانی به زبانهای دیگر ترجمه می شود. در این انتقالها، اثر به صورت کتاب، مقاله و صورتهای دیگر چاپ و منتشر می شود یا به اشکال دیگر و از راه رسانه های دیگر در اختیار جامعه قرار می گیرد. در چنین جهانی دامنه حق مادی و معنوی مولف از مرزهای محدود کشورها فراتر رفته و وسعت جهانی یافته است.
بر اساس تعبیرها و دیدگاههای مختلف، پیشینه حق مولف به سده های پانزدهم و شانزدهم می رسد. از اواخر سده هجدهم جنبشهایی در اروپا و امریکا پدید آمد که هدف آنها تصویب قوانینی بود که بتواند حقوق پدیدآورندگان را در کشورهای مختلف حفظ کند و از ترجمه بدون اجازه، چاپ غیرمجاز و نیز اشکال دیگر جلوگیری کند. نخستین قانون حق مولف در 1790 در امریکا و در 1793 در فرانسه تدوین شد. قانون آلمان در 1893 به تصویب رسید و انگلستان در فاصله سالهای 1844 تا 1886 به چندین جنبش حمایت از حق مولف پیوست. در همه این جنبشها بویژه بر این بند از اعلامیه حقوق بشر تاکید می شد که "هر کس حق دارد منافع معنوی و مادی ناشی از هر نوع تولید علمی، ادبی، یا هنری را ، که خود مولف آن است، حفظ کند."
نتیجه مبارزات سالیان مدید پدیدآورندگان ، جنبشهای طرفداری از حق مولف ، کشمکشهای صاحبان آثار با ناشران و ناشران کشورهای مختلف با یکدیگر در سطح بین المللی، و بحث و بررسیها و اظهارنظرهای حقوقدانان ، به انعقاد چند توافقنامه بین المللی انجامید. بر اساس این توافقنامه ها، کشورهایی که توافقنامه را امضا کنند، از آثار یکدیگر در کشورهای خود قانوناً حمایت می کنند. برای حمایت از حق مولف دو توافقنامه عمده جهانی وجود دارد که به اختصار به آنها اشاره می شود. از این توافقنامه ها با اصطلاحاتی چون "پیمان"، "میثاق" ، "معاهده" ، نیز یاد می کنند.
معاهده برن.26 توافقنامه ای بین المللی درباره حق مولف وجود دارد که در 1886 در شهر بِرنِ سوئیس، بیش از صد سال پیش، به امضا رسید. اصول این معاهده ناظر به این است که پدیدآورندگان تابع هر یک از کشورهای عضو، در کشورهای دیگر عضو از حقوق مشابه پدیدآورندگان همان کشور برخوردار هستند. مقررات این معاهده تا حدود زیادی سختگیرانه است و با این وصف گذشته از کشورهای امریکایی و اروپایی، کشورهایی از آسیا و افریقا نیز بدان پیوسته اند. شمار کشورهای عضو این معاهده تا 1994 نزدیک به صد کشور است. اصول این معاهده در 1971 در پاریس، به سود کشورهای در حال توسعه مورد تجدید نظر قرار گرفت. ایران تا تاریخ تحریر کتاب حاضر به معاهده برن نپیوسته است.
معاهده ژنو27 یا معاهده جهانی حق مولف.28 توافقنامه ای است درباره حق مولف که در 1952 در مقر سازمان ملل متحد در ژنو به امضا رسید و ظاهراً تا تاریخ تحریر این کتاب حدود 90 کشور از سراسر جهان عضویت در آن را پذیرفته اند و اصول و شرایط آن را در کشور خود مراعات می کنند. ایران و برخی از کشورهای دیگر تاکنون به این معاهده نپیوسته اند. این معاهده شامل 21 ماده اصلی و یک الحاقیه است. الحاقیه، آیین نامه ای است که اصول معاهده ژنو را در چهارچوب فعالیتهای فرهنگی یونسکو و به سود کشورهای جهان سوم و تنگدست، ملایم شده است. هدف از تدوین آن، متمایل ساختن این گونه کشورها به پیوستن به معاهده بوده است.
در 24 ژوئیه 1971 در معاهده جهانی مصوب 6 سپتامبر 1952 تجدیدنظر شد و به صورت 21 ماده اصلی ، اعلامیه الحاقی، تصمیم نامه و دو مقاوله نامه درآمد و از طریق اینها سعی شد از معارضه احتمالی میان معاهده برن و ژنو کاملاً پرهیز شود و میان آن دو همزیستی و هماهنگی برقرار گردد.
به طور کلی در هر دو معاهده سعی شده است حق مولف از تجاوز متعدیان به حقوق مولفان مصون بماند و درهمه کشورهای عضو مراعات شود. البته میان برخی از مواد دو معاهده تفاوت هست؛ برای مثال به موجب معاهده برن، اثر پس از مرگ مولف به مدت 50 سال مشمول حمایت قانونی است و به موجب معاهده ژنو به مدت 25 سال، در هر صورت اثری که در یک کشور مشمول قانون حق مولف شود، خود به خود در همه کشورهایی که عهدنامه را پذیرفته اند ، مشمول قانون قرار می گیرد.
در اوضاع و احوال کنونی، بیشتر کشورهای جهان سعی دارند به معاهده های بین المللی حقوق معنوی، فکری و هنری احترام بگذارند. برخی از کشورهای جهان، از جمله کشورهای اروپایی، در همه معاهده ها و سازمانهای مدافع از حقوق مولف، عضو هستند. ایران و شماری از کشورهای در حال توسعه بنا به دلایلی، که به اختصار توضیح داده خواهد شد، هنوز به هیچ یک از معاهده های جهانی حق مولف نپیوسته اند ( برای آگاهی بیشتر درباره مطالب این قسمت نگاه کنید به : 1989, H., P. Collin, 52-53 pp. ؛ نراقی ، مهدی، 1366، ص 323 به بعد؛ برای ترجمه متن معاهده های برن و ژنو و ملحقات و مقاوله نامه ها نگاه کنید به : ادیب سلطانی، میرشمس الدین ، 1365، پیوستها).
جز این معاهده ها که گفتیم، معاهده ها و سازمانها و نهادهای بین المللی دیگری نیز وجود دارند که وظایف آنها حمایت از حقوق فکری و معنوی و هنری است، مانند معاهده رْم ، معاهده بونئوس آیرس و معاهده بروکسل.
سازمان ملل متحد در 1967 ، تشکیلاتی را به نام سازمان جهانی مالکیت معنوی (سازمان جهانی داراییهای معنوی) تحت نظارت خود تشکیل داد. مرکز این سازمان در ژنو است. وظیفه آن حمایت از حقوق همه صاحبان آثار، اعم از علمی، هنری، ادبی و حتی فنی است. این سازمان در مدت نسبتاً کوتاه فعالیتش موفقیتهای بسیاری به دست آورده است و تا این تاریخ اکثریت کشورهای جهان به آن پیوسته اند. شرایط عضویت در این سازمان، بویژه برای کشورهای جهان سوم، بسیار مساعد است و ایران نیز با عضویت در آن مخالفت نکرده است.
دلایل مخالفان و موافقان پیوستن به معاهده های جهانی حق مولف
بی گمان دلایل مخالفان و موافقان پیوستن، از دیدگاهها و بر اساس نگرشها و ملاحظات مختلف است. پرداختن به اصل و ریشه های اینها در این بحث کوتاه مسیر نیست و تنها به برشمردن فهرست وار موارد کلی اکتفا می شود.
دلایل مخالفان.دلایل مخالفان پیوستن به یکی از معاهده های جهانی اجمالاً عبارتند از:
1. معاهده های جهانی حق مولف ، برای ایران و کشورهای در حال توسعه دیگری که بدانها بپیوندند ، تعهدات مالی تازه ای ایجاد می کند و موجب می شود که هزینه نشر و در نتیجه، قیمت کتاب بالا برود و این خود سبب خواهد شد که صنعت نشر ضعیف و کم بنیه از بار مالی جدید ضعیفتر و کم توانتر شود و به بنیه علمی و فرهنگی کشور آسیب، وارد آید.
2. پیوستن، مستلزم اجازه گرفتن از صاحبان حق است و ناشران کشورهای در حال توسعه توانایی مکاتبه با خارج، تحصیل اجازه و مجوّز قانونی را ندارند.
3. پیوستن، نوعی همکاری را نیز ایجاب می کند، و برای ناشران تنگدست و از لحاظ فنی ناتوان و کم توان کشورهای در حال توسعه، آمادگی همکاری با ناشران بین المللی و خارجی وجود ندارد.
4. پیوستن، برای این کشورها حکم جاده یکطرفه را دارد و شمار مطالبی که از زبانهای خارجی به زبان بومی ترجمه و منتشر می شود، با تعدادی که از زبان بومی به آنها ترجمه و منتشر می شود قابل مقایسه نخواهد بود، بنابراین در نهایت و در مجموع به زیان کشورهای کم توان و به سود کشورهای نیرومند است.
5. پیوستن، در عین حال میان ناشران داخلی تفاوت و تبعیض به بار می آورد و موجب خواهد شد ناشرانی که قدرت فنی و توان مالی بیشتری دارند ابتکار عمل را به دست بگیرند و ناشران ضعیف جبراً از میدان بیرون رانده خواهند شد. به عبارت دیگر، عرصه رقابت، قوی را حفظ و ضعیف را حذف خواهد کرد.
6. چون پیوستن، محدود به کتاب نیست و روزنامه، مجله، خبررسانه ها، حتی فتوکپی مطالب، طرحها، نمودارها، تصویرها، لوحه ها، مدلها، نرم افزارها و بسیاری چیزهای دیگر را نیز شامل می شود، مجموعاً چنان تعهد سنگینی ایجاد می کند که برای کشورهای در حال توسعه کمرشکن خواهد بود.
از این دلایل که بگذریم، عده ای از مخالفان ، دلایل مخالفتشان را با استدلالهای سیاسی و اخلاقی همراه می کنند و برای مثال، می گویند چون کشورهای قدرتمند ثزوتهای ما را چپاول کرده اند، یا علم و دانش گذشته ما را گرفته و جزو میراث کنونی خود قرار داده اند، پس ما حق داریم از آثار آنها به رایگان استفاده کنیم. حق داریم هرطور که خواستیم استفاده کنیم بدون آنکه در قبال آنها هیچ گونه تعهدی داشته باشیم.
دلایل موافقان. دلایل موافقان پیوستن به یکی از معاهده های جهانی عبارت است از :
1. انتشار آثار با رضایت صاحبان حق خواهد بود.
2. با پیوستن، امکان برقراری ارتباط مستقیم با مولف و ناشر فراهم می آید و می توان بسیاری از پرسشها را مستقیماً طرح کرد.
3. امکان همکاری فنی با ناشران اصلی آثار به وجود می آید.
4. با پیوستن، به اصل فیلمها، تصویرها، نقشه ها و سایر مواد بصری دیگر می توان دست یافت، و اینها کیفیت و ارزش آثار را بالا می برد.
5. پیوستن، موجب می شود که در انتخاب منابع برای ترجمه دقت بیشتری به کار رود، ترجمه ها به اصول و حدود معیار نزدیک شود، و به طور کلی کارآیی فنی داخلی افزایش یابد.
6. با پیوستن، می توان به آثار زیر چاپ دست یافت و از این رو امکان انتشار همزمان، بویژه برای آثاری که اهمیت آنها در جهان در نشر همزمان است میسر می شود.
7. آثار داخلی به خارج راه می یابد، معرفی می شود و از این راه می توان در فرهنگ جهانی جایگاه مناسب و درخور خود را یافت.
8. پولی که از راه پیوستن می پردازیم، نه تنها به هدر نمی رود، بلکه به خلاقیت در مقیاس جهانی کمک می کند.
9. با پیوستن، دیگر آماج این اتهام از سوی بسیاری از کشورها و محافل و جنبشها و سازمانهای مدافع حق مولف نخواهیم بود که جزو کشورهای قانون شکن یا بی اعتنا به حقوق مولف و حقوق بشر و نظایر آنها هستیم. در عین حال حق مولف در داخل کشور با حق مولف در سطح جهانی و بین المللی هماهنگ خواهد شد و بنابراین حقوق مولفان، در هر سو که باشند محفوظ خواهد ماند.
10. در ضمن با توجه به موقعیت جغرافیایی و فرهنگی ایران ، گفته می شود که با پیوستن، سرمایه ها و فعالیتهایی به ایران انتقال خواهد یافت و این موجب می شود که هم صنعت چاپ و نشر داخلی تقویت گردد و هم پای ایران به صحنه فعالیتهای بین المللی باز شود.
11. جلوگیری از ترجمه های مکرر، دوباره کاری، تکثیر غیرمجاز آثار ایرانی در خارج، فعالتر شدن و به روز شدن مطبوعات و چند مورد دیگر نیز از جمله فایده هایی است که طرفداران پیوستن به معاهده های جهانی حق مولف برمی شمرند.
به معاهده های جهانی باید پیوست یا نه ؟
بحث میان صاحبنظران ایرانی، بر اساس دیدگاههای موافق و مخالف، تاکنون به نقطه تعیین کننده ای نرسیده است. دولت ایران نیز فعلاً در قبال این قضیه موضع رسمی نگرفته است. البته از دیدگاه موافقان پیوستن ایران نیز فعلاً در قبال این قضیه موضع رسمی نگرفته است. البته از دیدگاه موافقان پیوستن ایران به معاهده های جهانی، سکوت دولت ایران در شرایطی که ایران به رغم اعتراضها و فشارهای مکرر خارجی هنوز به معاهده های ژنو و برن نپیوسته است، به مخالفت دولت ایران با پیوستن تعبیر می شود. مطمئناً سکوت دولت در این مورد و مسکوت ماندن موضوع پیوستن یا نپیوستن، نمی تواند برای مدتی طولانی ادامه یابد، زیرا سازمانها، نهادها و فعالیتهای بین المللی به هم پیوسته و در هم تنیده است. کشورها نمی توانند بخشی از نظام جهانی را بپذیرند و بخشی را نپذیرند؛ برای مثال در نظام کنونی جهانی، کشورها از همکاری در چهارچوب "سازمان جهانی تجارت"29، که جانشین "موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت" (گات)30 شده است، گریزی ندارند. یکی از شرایط لازم پیوستن ، پذیرفتن برخی از میثاقهای خاص بین المللی، و از جمله عضویت در معاهده جهانی حق مولف است (ایرانی ، ناصر ، 1373، ص 2 و 3) . برای کشوری مانند ایران که به اقتضای موقعیت، جمعیت، نقش و استعدادهای طبیعی و اجتماعی اش نمی تواند از صحنه فعال جهانی دور بماند، ادامه حالت کنونی تعلیق احتمالاً دیری نخواهد پایید و ایران به میل یا به اکراه به معاهده های جهانی خواهد پیوست ( برای آگاهی بیشتر از نظر مخالفان و موافقان پیوستن به معاهده های جهانی حق مولف، می توانید به این منابع نگاه کنید: طاهری ، امیر، 1353، ص 2 و 3 ؛ امامی ، کریم، 1369، ص 88-90؛ پهلوان ، چنگیز، 1369، ص 173-183؛ ایرانی ، ناصر، 1373، ص 2 و 3).
یادداشت حق مولف
در کتابها، صفحه پشت صفحه عنوان بلند را اصطلاحاً صفحه حقوق می نامند. در این صفحه، گذشته از نامهایی که باید حتماً ذکر شود تا حقوق خاص آنها در آن کتاب شناخته و حفظ شود، معمولاً نماد و یادداشتی هست که حق مولف را تصریح می کند. برای مثال در کتابهای فارسی معمولاً در این صفحه و در سطرهای آخر یا آخرین سطر آن، از این قبیل عبارتها می نویسند: "حق چاپ محفوظ"؛ "حق طبع محفوظ است"؛ "همه حقوق برای ناشر محفوظ است"؛ یا "حقوق برای مولف محفوظ است". این عبارتها به این معناست که هیچ کس جز آنکه به حق او اشاره شده است، نمی تواند کتاب را چاپ کند و اگر دست به این کار بزند با قانون رو به روست.
کشورهایی که به معاهده های حق مولف پیوسته اند ، نماد (c) را در صفحه حقوقی و معمولاً وسط همین صفحه چاپ می کنند، برای مثال :
2000 by L. Seashore (c)
که معنای آن این است که این کتاب برای نخستین بار در سال 2000 چاپ شده و حق مولف از آنِ ال. سی شور است. این نماد که اکنون در شمار نمادهای رایج بین المللی است، در 1952 در معاهده ژنو برگزیده شد. نماد (P) به معنای این است که حقوق برای ناشر اثر محفوظ است.
نماد حق مولف تنها برای کتاب به کار نمی رود، بلکه نوعی اطلاعیه و اعلام حقوقی است که روی انواع و اقسام مواد چاپی، مانند جزوه ها ، برخی تصویرها، دیوارکوبها، نرم افزارها و بسته های آموزشی گذاشته می شود و بر حق مولف و حفظ و حمایت قانونی آن تصریح دارد.
بخش دوازدهم
صنعت چاپ در مطبوعات
اختراع فن چاپ در واقع به قرنها پیش از گوتنبرگ31 ، که نامش به عنوان مخترع چاپ در تاریخ به ثبت رسیده است، برمی گردد. آسوریان چند هزار سال قبل از میلاد بر خشتهایی از گل رْس مْهر می زدند.
"استعمال حروف قابل انتقال بین سالهای 1051 و 1058 در چین آغاز گردید. مخترع این حروف مردی به نام پی شنگ 32 بود. حروف از گل رس ساخته می شد. حروف دستی و حروف قلعی که پس از آنها به کار آمد، هیچ یک رواجی نیافت؛ برعکس حروف چوبی متداول شد. در سال 1440 گوتنبرگ، ظاهراً بدون اطلاع از کار چینی ها حروف قابل انتقال را اختراع کرد. گوتنبرگ برای هر یک از حروف الفبا یک حرف جداگانه به کار برد".33
حروف متحرک را چینی ها اختراع کردند، ولی گوتنبرگ که حرفه اش زرگری بود. آلیاژ مناسب برای ریخته گری حروف را از سرب و آنتی مو آن به دست آورد و نسبت هر یک از این دو فلز را به گونه ای انتخاب کرد که حروف بیش از حد سخت و نرم نباشند؛ وی برای مرکب چاپ هم فرمول مناسبی یافت و خلاصه با رفع موانع و حل مشکلات عمل چاپ را میسر و اجرایی نمود.
تقریباً بیست سال پس از نخستین تلاشهای گوتنبرگ در امر چاپ، با استفاده از سطوح برجسته در ونیز، فلورانس، پاریس و لیون چاپ در حدی مختصر و محدود رواج یافت.
دستگاه چاپ گوتنبرگ، به علت هزینه های بسیار زیاد فقط برای ثروتمندان قابل دسترسی بود و به همین جهت تا مدتهای طولانی استقبال چندانی از آن نشد. سیصد سال پس از اختراع دستگاه چاپ گوتنبرگ، نمایشنامه نویسی آلمانی به نام "آلوئیس زنه فلدر" چاپ سنگی یا "لیتوگرافی" را در سال 1796 میلادی اختراع کرد.
در روش چاپ سنگی ، تصویر را معمولاً به صورت واژگون با مداد مرکب که محتوی صابون یا چربی است ، روی سنگ یا صفحه فلزی رسم می کنند. اسید چرب این مرکب، صابون نامحلولی روی صفحه می سازد که مرکب چاپ را به خود می گیرد و آب را رد می کند. سپس طرح رسم شده روی صفحه را به وسیله صمع عربی و محلول جوهرشوره (تیزاب) ثبات می بخشند. تیزاب اطراف نقشها را کمی می خورد و به این ترتیب نقش به صورت برجسته باقی می ماند. پس از شستن تصویر با تربانتین و آب، صفحه فلزی یا سنگی آماده می شود تا مرکب چاپ را با نورد روی آن بمالند و به این ترتیب تصویر روی کاغذ چاپ شود.
هر سنگی که متن یا تصویر با این روش روی آن نقش می بست، برای چاپ حدود هفتصد و پنجاه نسخه عملکرد مطلوب داشت و پس از آن نقش روی سنگ قابل چاپ نبود.
اگر چه درباره شروع چاپ سنگی در ایران روایات متعددی وجود دارد، به نظر می رسد چاپ سنگی را برای اولین بار میرزا صالح شیرازی در تبریز راه اندازی کرد. میرزا صالح که از سوی دولت ایران برای فراگیری هنرهای جدید به اروپا رفته بود، در بازگشت یک دستگاه چاپ سنگی با خود به تبریز آورد که آن را در سال 1250 قمری راه انداخت.
چاپخانه سنگی طی مدت کوتاهی در تهران و بعد اصفهان و سپس سایر شهرهای ایران تاسیس شد و بیش از پنجاه سال تنها روش چاپ در ایران بود و تا اواخر دوره قاجار، هر چه در ایران چاپ می شد، به روش چاپ سنگی بود. البته هشت سال قبل از ورود چاپ سنگی به ایران، چاپ سربی34 در ایران راه اندازی شده بود، ولی به علت هزینه و زحمت زیاد آن، پس از ورود چاپ سنگی، کنار گذاشته شد و بعدها در اواخر دوره قاجار دوباره حروف سربی و استفاده از آنها رایج گردید.
کتابهای چاپ سنگی همان ویژگی کتابهای خطی را داشتند و در آنها انواع تذهیب ، تشعیر35 ، شمسه، طرحهای اسلیمی، ترنج و نیم ترنج، کتیبه سازی، سرلوح سازی، حاشیه سازی و جدول سازی وجود داشته است.
در بررسی صفحه آرایی نخستین نشریات ایران، تاثیرپذیری و شباهت زیاد ویژگیهای بصری کتابهای خطی را با این روزنامه ها در می یابیم که رابطه نزدیکی با نگارگری ایرانی به طور کلی دارند. یکی از ویژگیهای اساسی نگارگری ایران، پیوستگی آن با ادبیات فارسی است و همواره نقاشی از مضامین متنوع و گوناگون ادبی مایه گرفته است و سخن شاعر یا نویسنده را با خط و رنگ بازگو می نماید. نگارگری ایرانی همواره در عرصه هنر کتاب آرایی رشد می نماید و با عناصر بصری صفحه پیوند بی واسطه ای داشته است.
هنر کتاب آرایی ایرانی بتدریج در تمامی اجزا و همچنین ساختار کلی به نوعی وحدت بصری و منطقی یگانه رسید. تطبیق متقارن عناصر، تقسیم مناسب سطوح، تنظیم هندسه نقوش، تلفیق موزون خطها، ترکیب متعادل رنگها همه دستاوردهایی هستند که وحدت مضمونی و بصری را در نسخه های خطی ایرانی تامین می کنند. در کتاب آرایی ایرانی، پیوندی درونی بین اجزا مختلف کتاب، از جلد گرفته تا سرلوحه و صفحات متن و بویژه تصویر به وجود می آید که حاصل پیروی هنرمندان و صنعتگران از یک الگوی فرهنگی یگانه است و هدف نهایی و مشترک استادان خطاط و نقاش و مذهّب و صحاف، رسیدن به آن زیبایی متعالی است که هم چشم را بنوازد، هم دل را روشن کند.
جلوه های کامل چنین هنری را در نفیس ترین نسخه های سده های نهم و دهم هجری قمری از جمله در شاهنامه بایسنغری، شاهنامه و خمسه طهماسبی می توان رویت نمود.
روزنامه های چاپ سنگی دوره قاجار مقدار زیادی از این جاذبه های بصری صفحه آرایی کتابهای خطی را همراه دارند و اصولاً فضای تصویری آنها دارای همان ویژگی صفحه آرایی شکل گرفته و تکامل یافته تا قرن دهم هجری قمری است که با امکانات فنی چاپ سنگی و بعضی تاثیرات بصری غربی عجین شده است.
آرایش صفحات در مطبوعات ایران از آغاز تا طی دورانی طولانی به صورت متقارن بوده است که این تقارن را در زمینه های دیگر زندگی روزمره آن روزگار مانند : معماری، تزئین داخل بنا و صنایع دستی نیز می بینیم که با هنرهای غیرتصویری مانند ادبیات و موسیقی آن دوره نیز هماهنگ بوده است. شعر کلاسیک نوعی تقارن دارد و موسیقی سنتی با تقارن، تقابل و تضادی ندارد و همان احساس امنیت و آرامش را القا می کند.
روزنامه های ایرانی، در اوایل تا چند دهه، یک ستونی و گاهی دوستونی بودند، اما در قرن چهارده هجری قمری تعداد روزنامه هایی که صفحات سه ستونی دارند، کم نیستند. اما در این نشریه ها نیز همچنان ویژگی بصری اصلی تقارن است که گاهی به صورت کامل و در مواقعی به طور نسبی وجود دارد.
عامل اصلی چشم نوازی و جذابیت بصری این روزنامه ها، هماهنگی تمام عناصر بصری صفحه با یکدیگر است؛ یعنی حروف متن، حاشیه ها و تزئینات، ریزنقشها، تصویرسازی برای متن، خطوط و جدول کشیها و هر عامل دیگر بصری هماهنگ و متوازن با کل مجموعه است که با سایر هنرها و زندگی اجتماعی آن دوره تطبیق کالم دارد.
تصویب قانون مطبوعات در مجلس اول شورای ملی و وقایع سیاسی دوران مشروطه و نیاز به اطلاع رسانی در زمان محدود، تعداد روزنامه ها را در ایران زیاد می کند به گونه ای که در سالهای پس از 1324 هجری قمری ، دهها روزنامه در سراسر ایران منتشر شده است.
از آغاز قرن چهاردهم هجری قمری، چاپ سنگی بتدریج منسوخ گردید و روزنامه ها به شیوه حروف سربی متحرک به چاپ می رسیدند. از تعداد عناوین روزنامه ها که در دوران مشروطه بسیار فزونی یافته بود، کاسته شد و تعداد نشریات تخصصی افزایش پیدا کرد.
طریقه چاپی سربی روش نسبتاً ساده ای بود: کاغذ روی صفحه ای متشکل از حروف برجسته سربی و آغشته به مرکب. فشرده می شد و بر اثر این فشار، حروف بر صفحه کاغذ نقش می بست. حروفچینی روزنامه ها نخست به صورت دستی انجام می گرفت، ولی بعده این کار با دستگاههایی که معمولترین آنها "لاینوتایپ" بود، صورت پذیرفت. دستگاه حروفچینی خودکار لاینوتایپ در سال 1886 میلادی ساخته شد که در آن نتیجه کار به صورت سطرهای ریخته شده سربی در کنار هم قرار می گرفت و برای عکسها هم از کلیشه استفاده می شد، کلیشه از نقطه های ریز و درشت تشکیل شده بود تا قسمتهای کم رنگ و پررنگ را نشان دهد و حالت نگاتیو فیلم را داشت.
سرعت چاپ بتدریج فزونی یافت، ولی از زیبایی و نفاست کار کاسته شد و طرحهای تزئینی فرنگی و حاشیه های آماده ای که همراه حروف استفاده می کردند، به هیچ وجه جلوه و ماهیت و زیبایی صفحه آرایی بعضی نشریات چاپ سنگی را که تماماً توسط صنعتگری هنرمند صورت می پذیرفت، نداشت و از ارزشهای بصری کتابهای خطی کاسته شد.
تقارن همچنان رایج بود، زیرا در سایر زمینه های زندگی نیز این تقارن حضور داشت، ولی کم کم گاهی نمونه هایی دیده می شد که به طور مثال سرلوحه را در وسط صفحه اول نگذاشته بودند یا تزئینات گیاهی به حالت متقارن استفاده نشده بودند.
قلمهای حروف سربی نسبت به فیلمهای بعدی از معنویت و اصالت بیشتری برخوردار بودند و اثر خوشنویسی قلمهای سنتی در آنها محسوس بود.
پیشرفت فن آوری کم کم باعث شد دستگاه حروفچینی سربی از دور خارج شود و جای خود را به دستگاه الکترونیکی بدهد. این دستگاه از طریق عکاسی عمل حروفچینی را انجام می داد. در دستگاه الکترونیکی یا نوری نیز در مرحله اول دیگ ذوب حذف و استفاده از کاغذ حساس متداول شد، ولی هنوز قالب فلزی موجود بود. رفته رفته قالبها نیز برداشته و به جای آن صفحه حروف جایگزین شد و با تبدیل شیوه مکانیکی به الکترونیکی در عصر حاضر، کلیه این دستگاهها مجهز به سیستمهای رایانه ای شدند. این دستگاهها را بر اساس شیوه ساخت و پیشرفت آنها به سه دسته تقسیم می کنند:
الف ) دستگاه نوری با قالب فلزی
ب ) دستگاه نوری با صفحه نوری
ج ) دستگاه رایانه ای یا تمام الکترونیک
دستگاه چاپ رتاتیو36 نیز باعث شد سرعت چاپ روزنامه 32 صفحه ای به هر ساعت پنجاه هزار نسخه برسد و تحول بزرگی در تولید سریع روزنامه به وجود آید. از سال 1933 بدین سو در دستگاه رتاتیو از روش اُفست 37در واقع روش تکامل یافته چاپ سنگی است که در آن صفحاتی فلزی به نام "زینک" جایگزین سنگ لیتوگرافی و عکسبرداری جایگزین مداد روغنی قدیمی شده است.
انواع چاپ
روشهای مختلف چاپ عبارتند از : چاپ برجسته یا لِتِرپرس یا تیپوگرافی، چاپ فرورفته یا گود یا هلیوگراور و چاپ همسطح یا پلانوگرافی یا لیتوگرافی.
چاپ برجسته
در چاپ برجسته ، همان گونه که از نامش برمی آید، سطح چاپ شونده یعنی نقشی که باید تکثیر شود، برجسته است، در نتیجه این قسمت برجسته در تماس با غلتک آغشته به مرکب چاپ، رنگ مرکب را به خود می گیرد و سپس به کاغذ منتقل می کند. واضح است که سطح برجسته باید معکوس نقش مورد نظر برای چاپ باشد که پس از آغشته شدن به مرکب در وضعیت صحیح روی کاغذ منتقل شود.
در حروفچینی سربی برای تکثیر از روش چاپ مسطح استفاده می شود که در تصاویر زیر با آن آشنا می شوید.
این مجموعه سطرها را که با یکدیگر و یکجا چاپ می شوند، اصطلاحاً "فرم" می گویند. حروفچین ابتدا باید سرنخ را که یک گره دارد در بالای فرم و سمت راست آن قرار دهد و بقیه نخ را چهار مرتبه دور فرم بپیچد.
استفاده از دستگاه حروفچینی مونوتایپ، در مقایسه با حروفچینی سربی دستی روش تکامل یافته تر بود. در این دستگاه حروف به صورت خودکار و جداجدا چیده می شد. دستگاه حروفچینی مونوتایپ در سال 1896 میلادی اختراع شد. همزمان با آن دستگاه حروفچینی لاینوتایپ اختراع شد که حروف را سطرسطر می چید.
در این نوع چاپ، تصاویر در کلیشه سازی به یک نقش معکوس برجسته تبدیل می شوند و همراه با حروف سربی مورد استفاده قرار می گیرند. حروف سربی هنوز در چاپ فوری کارت ویزیت و اعلامیه های کوچک و کارتهای دعوت استفاده می شوند، ولی در حروفچینی کتابها و مجلات این روش منسوخ شده است.
چاپ فرورفته یا گود یا هلیوگراور
در روش چاپ گود، نقشها در سیلندر استوانه ای شکلی که سطح چاپ شونده است، فرورفته اند. این نوع چاپ کیفیت خوبی دارد، ولی هزینه آن نسبتاً زیاد است. دستگاههای رتاتیو چند رنگ که از روش چاپ هلیوگراور یا گود استفاده می کنند، در چاپ نشریات استفاده می شوند و به طور کلی این چاپ برای کارهای چاپی پرتیراژ ، که لازم است کیفیت خوبی داشته باشند، مانند تمبر پستی یا اسکناس ، مناسب است. سیلندر چاپ گود دو نوع است: یا تمام سیلندر ریخته گری می شود و پس از پایان چاپ، دوباره سیلندر را ذوب می کنند و برای کار بعدی سیلندر دیگری قالبگیری می شود، یا فقط رویه سیلندر، که مقداری ضخامت دارد و نقوش در آن فرورفته اند، عوض می شود و در هر چاپ فقط این رویه تعویض می گردد.
علاوه بر تمبر پستی و اسکناس، در چاپ پاکت نیز از این روش چاپ استفاده می شود. این چاپ چون هزینه نسبتاً زیادی دارد، برای کارهای کم تیراژ استفاده نمی شود.
چاپ همسطح یا مسطح یا پلانوگرافی
در این نوع چاپ مسطح چاپ شونده نه برجسته و نه فرورفته است، بلکه با استفاده از خاصیت مواد سطح چاپی ، نقش مرکب را به خود جذب می کند و آن را نگاه می دارد و قسمتهای دیگر رنگ را نمی گیرند.
روشهای چاپی رایج در ایران به اُفست و مسطح معروف هستند. در روش افست که در واقع نوعی چاپ همسطح است و سطح چاپی آن صاف است، نقش نخست از لوحه فلزی به استوانه لاستیکی منتقل می شود و از روی آن به کاغذ انتقال می یابد. به طور خلاصه مراحل چاپ افست به شرح زیر است:
– صفحه فلزی چاپ که اصطلاحاً به آن "زینک" می گویند، دور استوانه ای بسته می شود. دو غلتک، یکی آغشته به مرکب و دیگری آغشته به آب، بر مبنای تضاد بین چربی و اب، باعث می شوند نقش روی زینک مرکب بگیرد و قسمتهای دیگر مرکب را جذب نکنند.
در چاپ اُفست که اجمالاً با آن آشنا شدید، با چهار رنگ اصلی و استفاده از "ترام" ، تمام رنگها ساخته می شود. ترام درصدی از رنگ کامل است. رنگ کامل و یکپارچه را "تُنپلات" می گویند و ترام، برحسب شماره اش، درصدی از این تُنپلات است؛ مثلاً ترام 25 سیاه یعنی نوعی خاکستری که غلظت سیاهی آن 25 درصد است، یا ترام 75 سیاه، خاکستری تیره ای است که غلظت سیاهی آن 75 درصد است.
ترام از تعدادی نقطه مجاور هم تشکیل شده است؛ رنگ هر کدام از این نقاط کامل است، ولی برحسب فاصله بین آنها آن رنگ کامل تیره یا روشن جلوه می کند؛ مثلاً در ترام 25 سیاه، رنگ نقاطی که کنار هم آمده اند کاملاً سیاه است، ولی چون بین آنها فاصله نسبتاً زیادی هست، کل سطح ترام، خاکستری روشن به نظر می رسد و در ترام 75 سیاه، نقاطی که کنار هم آمده اند همان سیاهند، ولی فاصله بین آنها نسبتاً کم است و کل سطح ترام خاکستری تیره به نظر می رسد.
دستگاههای چاپ اُفست را با توجه به اندازه زینک مناسب برای آنها نامگذاری می کنند؛ مثلاً می گویند دستگاه افست دو ورقی یا سه ورقی اندازه های زیر، مربوط به انواع زینک می باشد که دستگاههای چاپ افست به آن نام خوانده می شوند. این اصطلاحات برای نامیدن کاغذ نیز به کار می روند (کاغذ دو ورقی یا کاغذ سه ورقی) که معرف اندازه کاغذ است.
نیم ورقی 36×5/22
یک ورقی 45×36
یک ونیم ورقی 60×45
دو ورقی (استاندارد) 72×45
دو ورقی (رایج در ایران) 70×50
سه ورقی 90×60
چهار ورقی 90×72
چهار و نیم ورقی 100×70
پنج ورقی 140×100
شش ورقی 160×120
هشت ورقی 200×140
حروف و مقیاس در حروفچینی
حروف از عناصر بصری مهم گرافیک مطبوعاتی هستند که گاهی در ضخامت و اندازه بزرگ (مانند بعضی تیترها) تاثیر بصری عمده ای در صفحه ایجاد می کنند و زمانی در اندازه کوچک، بافت خاکستری متن مجله یا روزنامه را به وجود می آورند. حروف قبل از آنکه خوانده شوند، دیده می شوند و ارتباط بصری با آنها برقرار می شود و در نتیجه هر طراح گرافیک باید به ویژگیهای بصری آنها بخوبی واقف باشد.
میزان تاثیر بصری هر حرف به طور مستقیم به نیرو ضخامت خطوط آن بستگی دارد. به طور کلی حرف هر چه ضخیمتر باشد، دارای انرژی بصری بیشتری است. حروف ضخیم را اصطلاحاً "سیاه"38 و حروف کم ضخامت را "نازک"39 می نامند. این اصطلاحات در کشور ما هم رایج هستند. حروف سیاه و نازک هم ارتفاع هستند و تقریباً یک مساحت را اشغال می کنند، اما در داخل حروف سیاه فضای آزاد کمتری وجود دارد و وزن حروف به صورت چشمگیری افزایش یافته است. برعکس در حروف نازک، فضای بیشتری در درون و اطراف حروف حس می شود و وزن حروف هم سبکتر می باشد.
حروف زبانهای مختلف از نظر چگونگی سنگین شدن و سبک شدن و تاثیر بصری و میزان خوانایی تفاوت دارند؛ به طور مثال فونت40 حروف فارسی که در دهه های اخیر در ایران استفاده می شود و مادر آن نسخ است، در حالت نازک مشکلی ندارد و در هر مقیاسی قابل استفاده است ، ولی در حالت سیاه گاهی هنگام افزایش وزن به شرایطی می رسد که از میزان خوانایی آن کم می شود؛ در نتیجه امکان طراحی حروف بسیار ضخیم در خط لاتین بسیار گسترده تر از خط عربی و فارسی است.
حروف لاتین دو گروه فونت دارد. یک گروه شامل قلمهای حروف پایه دار یا "سریف"41 است که ضخامت همه اجزاء آن تقریباً یکسان است. این حروف بیشتر در تیتر و عبارتهای کوتاه کاربرد دارد.
خط کرسی در حروف لاتین خطی است که از زیر حروف می گذرد و در حروف فارسی خطی است که از زیر دندانه ها بگذرد. در خط نستعلیق خط کرسی نامرئی است و خوشنویس به صورت حسی آن را رعایت می کند.
هنگام استفاده از حروف باید ویژگی تصویری آن را در نظر بگیریم و باید کاربرد و طراحی حروف هماهنگی لازم را داشته باشند؛ به طور مثال در حروف فارسی، خط نسخ روزنامه ای هیجان انگیز است و خطرگونه و هشداردهنده؛ در حکم صدای محکمی است که امر می کند و هشدار می دهد و بیان خبری بسیار قوی دارد. یا در مورد خط نستعلیق می توان گفت که سحرانگیز است، پیچشهایش با وجود داشتن قدرت، انعطاف پذیر است و برای بیان حادثه و خبر مناسب نیست و به کار نمی آید. حروف "پْر" با نمایش سنگینی و قدرت زیاد، معرف استحکام است، و درونگراست و حروف "تهی" با بیان سبکی و کم وزنی، معرف پرواز و رهایی است و برون گراست.
در انتخاب فونت مناسب حروف متن نشریات هم باید منطبق بصری حروف را در نظر گرفت؛ مثلاً استفاده از حروف ریز برای متون مربوط به کودکان، حروف فانتزی برای کتابهای علمی و فنی و حروف زاویه دار (ایتالیک) برای متنهای طولانی مانند رْمان ، نمونه هایی از به کارگیری غلط و استفاده نابجا از قلم برای یک متن است.
با انتخاب فوتها و فاصله سطر و اندازه حروف مختلف برای متن مجله یا روزنامه، به خاکستریهای مختلفی می رسیم. باید با رعایت منطق کاربرد، بافت خاکستری مطلوب را انتخاب کنیم. در حروف فارسی اگر فاصله سطرها بیش از اندازه کم شود، قسمت فوقاین بعضی حروف به بخش تحتانی حروف سطر بالایی برخورد می کند، که صحیح نیست؛ اما اگر فاصله سطرها فقط کمی از حد لازم بیشتر شود، نوعی انبساط ناخوشایند و از هم گسیختگی در صفحه حس می شود. اگر با حروف متن خاکستری فشرده تری بسازیم، ویژگی بصری حاشیه های صفحه و فواصل بین ستونها مشخصتر و چشم نواز می گردد. برای تعیین حروف متن نشریات، به گروه سنی مخاطب و موضوع و ویژگی نشریه توجه می نماییم و پس از انتخاب نوع و اندازه فونت، فاصله سطر را انتخاب می کنیم. مناسبترین فاصله سطر آن است که در عین ایجاد سهولت در خواندن ، فضای زیادی را اشغال نکند؛ به عبارت دیگر با سطرها متن خاکستری فشرده ای می سازیم که سفیدی صفحه را چشمگیر و قوی جلوه دهد.
گاهی اوقات از حروف متن برای خاکستری کردن و نوعی رنگ آمیزی استفاده می کنیم. چون اغلب مواقع حروف سیاه هستند، بافت متن نوعی خاکستری می شود، ولی در موارد نادری که حروف رنگی باشند، بافتهای رنگی به دست خواهد آمد که باید با رنگ کلی صفحه هماهنگ باشد. حروف متن می تواند کاربردهی بسیار مبتکرانه ای داشته باشد. با استفاده از رایانه دامنه این ابتکارها گسترش فراوانی یافته است.
اندازه حروف با واحدی به نام "پونت"42 سنجیده می شود که کوچکترین واحد اندازه گیری چاپی است و در سیستم آلمانی معادل 376/0 میلی متر است. در صنعت چاپ واحدهای بزرگتری هم وجود دارد که قبل از رایج شدن حروفچینی رایانه ای کاربرد فراوان داشتند، ولی اکنون چون می توان اندازه ها را در رایانه با سیستم "متریک" تعریف کرد، این واحدها کاربرد کمتری دارند.
دوازده پونت را یک سیسرو گویند که مقدار آن 511/4 میلی متر است. چهار سیسرو را یک "گوادراد" یا "گوادرات" یا یک "اشپون" می گویند و مقدار آن 18 میلی متر است. در سیستمهای امریکایی و انگلیسی یک پونت 351/0 میلی متر است که تفاوت بسیار جزئی با سیستم آلمانی فوق الذکر دارد.
اصطلاحی که در ارتباط با "پونت" مطرح می شود، مربع "اِم" 43 یا مربع پیه حروف است که یکی دیگر از واحدهای چاپی را به وجود می آورد. هر "ام" برابر با مربعی است که هر ضلع آن دارای شماره حروف واحد پونت باشد. "ام" حروف ده عبارت است از 10 پونت، "ام" حروف دوازده، 12 پونت … و بدینسان.
در حروف فارسی ارتفاع حروف در سیستمهای مختلف حروفچینی، تعریف ثابتی نداشته است و به همین جهت گاهی مشاهده می شود که اندازه حروف فلان پونت مشخص، در سیستمهای مختلف به یک اندازه به نظر نمی رسد؛ مثلاً در نرم افزار زرنگار اندازه حروف 16 نازک سربی با اندازه حروف 16 نازک لوتوس تفاوت دارد.
صحــافی
صحافی عبارت است از اتصال برگهای چاپ شده کتاب یا مجله به یکدیگر و قرارگرفتن آنها در پوشش محافظتی به نام جلد. در گذشته صحافی با دست صورت می گرفت، ولی امروز با وجود دستگاههای مختلف، کتابها و مجلات عملاً بیشتر با سیستمهای ماشینی صحافی می شوند و فقط در مورد تعداد قلیلی از کتابها، در موارد استثنایی، از صحافی دستی استفاده می گردد.
در صحافی ، فرم 44 چاپی نخست با دستگاه تازنی، تا می خورد. سپس فرمهای تاخورده برحسب نوع صحافی، به گونه ای که لازم است مرتب می شوند که به این دو مرحله کلاً "تا و ترتیب" می گویند. سپس فرمهای تاخورده و مرتب شده به یکی از روشهای ذیل صحافی می گردند.
– مفتول : مجله یا کتاب کم حجم از وسط منگنه می شود. صحافی مفتولی دو نوع "مفتول وسط" و "مفتول بغل" را شامل می شود. در روش مفتول وسط ، وسط جزوه، دفترچه یا مجله ، یک ، دو یا در مواردی سه منگنه می خورد. دفترچه های 40 و 60 برگی دانش آموزان و یا مجله های کم ضخامت به این روش صحافی می شوند. روش مفتول بغل در صحافی جزوه هایی که با فتوکپی یا با دستگاههای مشابه زیراکس تکثیر می شوند، کاربرد دارد. در این روش اوراق را روی هم می گذارند و بر حسب جهت تورق، انتهای سمت راست یا چپ آن را یک ، دو یا چند منگنه می زنند.
گاهی نشریات چاپی معتبری مانند نشنال ژئوگرافی 45 جهت استحکام صفحات از روش مفتول بغل استفاده می کنند، ولی جلد روی مفتول (منگنه) و عطف را پوشش می دهد.
– ته چسب : این روش اغلب در کتابهای ارزان ، که حجم آنها خیلی زیاد نیست، یا برای مجلاتی که تا حدی لوکس هستند و قاعدتاً بیش از 80 صفحه دارند، به کار می رود. در مجلاتی که به این شیوه صحافی می شوند، عطفی گوشه دار شکل و ترکیب کلی جلدشان را وزین می نماید (عطف دو گوشه قائم الزاویه پیدا می کند).
در صحافی ته چسب با پرفراژ ، قسمت عطف را به صورت مضرّس و پرفراژ شده برش می دهند تا سطح تماس با چسب سحافی زیادتر و استحکام صحافی افزوده گردد.
– ته دوزی یا ته دوخت : در این روش فرمهای چاپی را روی هم می گذارند و غالباً کناردوزی می کنند، مگر در جزوه های خاص کم صفحه ای که از وسط چرخ می شوند (مانند شناسنامه ، گذرنامه و جزوه های مشابه آنها ) . در مجله این نوع صحافی کمتر کاربرد دارد.
فصــل سوم
جمع بندی و نتیجه گیری :
جمع بندی و نتیجه گیری :
در این تحقیق ما به دنبال بررسی تحولات چاپی و نشری از آغاز تاکنون بوده ایم . که پس از بررسی ها و مطالعات فراوان و جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای به نتایج و جمع بندیهایی رسیدیم که به شرح زیر می باشد.
1- اختراع چاپ یکی از بزرگترین و عمده ترین دستاوردهای عمده بشری بود، که به کلام ، دانش نوشته ها و آگاهی های انسان دوام و بقاء و به جوامع استمرار بخشید.
2- اختراع چاپ را به چینیان نسبت داده اند، اما اختراع دستگاه چاپ را در قرن پانزدهم به گوتنبرگ نسبت داده اند.
3- از طریق چاپ ، علوم به سرعت فراگیر شدند و سرانجام این امکان پدید آمد که تعداد نسخه های زیادی از یک کتاب بدون توسل به جریان پر زحمت نسخه برداری تهیه شود.
4- چاپ و نشر به لحاظ طبیعتشان با تغییرات و تحولات اجتماعی ، که بر فرهنگ جامعه و مردم تاثیر می گذارد رابطه و پیوند بسیار نزدیکی دارد.
5- چاپ به چند معنا به کار می رود؛ یکی از معناهای آن ، همانگونه که قبلاً گفته شد، انتقال نقش بر روی مواد مناسب است ، یکی دیگر از معناهای آن ، مجموع عملیاتی است که متن خام را به اثر درخور انتشار، مانند کتاب ، مجله ، روزنامه ، جزوه تبدیل کند. چاپ در این معنا از این مراحل اصلی تشکیل می شود:
1- تحویل گرفتن خبر
2- آماده ساختن خبر برای چاپ
3- حروف چینی
4- نمونه خوانی
5- بازبینی آخرین نمونه
6- تنظیم نهایی
7- لیتوگرافی
8- بازبینی نمونه اوزالیدی؛
9- چاپ (به معنا اخص) ؛
10- مراحل پایانی و تحویل دادن اثر چاپی
6- نوشته یا نگاشته را می توان به شیوه های گوناگون از روی چیزی به روی چیز دیگری انتقال داد.
در این تحقیق شیوه های چاپ را در شش دسته اصلی تقسیم کرده ایم که عبارتند از :
1- چاپ برجسته
2- چاپ گود
3- چاپ مسطح
4- چاپ استنسیلی
5- چاپ از راه عکاسی
6- چاپ همزمان .
کوتاه سخن آنکه ، چاپ امکان تکثیر را فراهم ساخت، آن محدودیت ها را از میان برداشت و تهدیدی را که متوجه آثار بود برطرف ساخت. چاپ و نشر ، پیوند درونی میان اقوام را برقرار و مستحکم ساخت ، و بین جوامع بشری ارتباط ایجاد کرد. فرهنگ ها ، دانش ها و ذهنیت ها جامعه به جامعه ، نسل به نسل ، کشور به کشور ، قاره به قاره انتقال یافت و پدیده تازه ای به نام ارتباط جهانی به وجود آمد که در تاریخ بشر بی سابقه بود.
مشکلات و موانع تحقیق:
این تحقیق مانند تمامی تحقیق های انجام شده ، با مشکلاتی مواجه بوده است. که از جمله می توان به کمبود وقت با توجه و به شاغل بودن محقق اشاره کرد.
از دیگر مشکلات عدم دسترسی به منابع اختصاصی این تحقیق بود که ناچار بودم به کتابخانه های متعددی مراجعه نمایم.
همچنین به علت اینکه برای اولین بار دست به چنین تحقیق گسترده ای زده بودم. اطلاعات و تجربه کافی را در برخی از مسائل را نداشتم که البته با راهنمایی های دلسوزانه استاد ارجمند جناب آقای دکتر شاه محمدی توانستم نواقص موجود را تا حدودی برطرف نمایم.
امید است که توانسته باشم نظر مثبت ایشان را در انجام صحیح این تحقیق جلب کرده باشم.
با سپاس فراوان
منابع و مآخذ:
1- آرین پور، یحیی (1357)؛ از صبا تا نیما ، جلد اول ، تهران : کتابهای جیبی
2- آموزگار ، سیروس (1355) ؛ کتاب و کتابخانه ؛ تهران ، وزارت فرهنگ و هنر
3- "آنچه تیراژ را کاهش یا افزایش می دهد" (1371) ، صنعت چاپ ؛ شماره 116 ص 49 – 52
4- ابوالحمد ، عبدالحمید ، (1366) ؛ "منشور حقوق پدید آورنده" ، کتابنمای ایران ؛ گردآورنده چنگیز پهلوان دفتر یکم ، تهران ص 295-301
5- ادیب سلطانی ، میرشمس الدین ، (1365) ؛ راهنمای آماده ساختن کتاب ، تهران ، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی
6- ارجمند ، لیلا (1373)؛ " جابه جائیهای بازار کتاب از آغاز تا امروز " ، سروش ، دوره 16 ، شماره 720
7- افشار ، ایرج (1344) ؛ سیر کتاب در ایران : امیرکبیر
8- امامی ، کریم (1369) ؛ "باز هم درباره پیمان حق مولف " ، نشر دانش ، دوره 10 شماره 3
9- امامی ، کریم (1370) ؛ "صنعت نشر به کجا می رود" ، آدینه ، شماره 57-58
10- "بهران نشر" (1373) ؛ چاپ و نشر ؛ دوره 1 شماره 2 و 3 (خرداد و شهریور)
11- یکت ، فرانس (1371) ؛ "کاغذ ، گنجی گرانبها " ، پیام یونسکو ؛ دوره 24 شماره 272.
12- پوراحمدی ، احمد (1371)؛ "چاپ بسته های فلزی" ، صنعت چاپ ، شماره 121 ص 33-36
13- پورتر ، آلبرت (1377)؛ چاپ افست ، ترجمه حمید لباف ، تهران : آتش
14- پورممتاز ، علیرضا (1372) ؛ فرهنگ جامع چاپ و نشر؛ تهران : موسسه نمایشگاههای فرهنگی
15- "تولید کتاب در جهان " (1373) ؛ همشهری (ویژه نمایشگاه بین المللی کتاب) ، پنجشنبه 22 اردیبهشت
16- تویی مان ، مایکل (1373)؛ "نشر الکترونیک " ترجمه مجید محمدی ، چاپ و نشر دوره 1 شماره 3
17- جعفریان ، محمد (1366) ؛ "مرکب های چاپ : ماهیت ، خواص و کاربرد " صنعت چاپ شماره 114
18- خادم هاشمی نسب ، یوسف (1342) ؛ راهنمای فن چاپ ؛ تبریز ، چاپخانه سفق
19- دانشور ، هوشنگ (1351) ؛ صنعت چاپ ؛ تهران : سازمان جغرافیایی کشور
20- سپهر ، مسعود (1372) ؛ "سیستم های کنونی صنعت چاپ" ، صنعت چاپ ؛ شماره 123
21- صاحب ، فریدون (1361) ؛ "مروری برصنعت کاغذ در ایران" ؛ نشریه شیمی و مهندسی ایران ، شماره 1
22- صافی ، قاسم (1364) ؛ از چاپ سپاری تا کتاب خوانی ؛ تهران ، دانشگاه تهران .
23- عرب اسدی ، محمد حسن (1371)؛ "حق مولف : مفهوم و کاربرد" ، پیام کتابخانه ، دوره 2 شماره 4
24- لاهیجی ، جلال (1370) ؛ "سفر کاغذ از جنگل تا چاپخانه" ، صنعت چاپ ، شماره 110
25- مشیریان ، محمد (1340) ؛ " لزوم حمایت حق مولف" ، راهنمای کتاب ، دوره 4 شماره 6 و 5
26- مک لوهان ، مارشال (1350) ؛ "گذشته و آینده کتاب" ، پیام یونسکو ، دوره 3 ، شماره 3
27- میرزایی گلپایگانی ، حسین (1378) ؛ تاریخ چاپ و چاپخانه در ایران ؛ تهران : نشر گلشن
28- ناتل خانلری ، پرویز (1376) ؛ "حق مولف " ، هفتاد سخن ، تهران ، توس ، جلد دوم .
1- اپیتوگرام (PICTOGRAM) رسم یا نقاشی روی سنگ یا دیوار مربوط به دوران باستان یا پیش از تاریخ است.
2- ایدئوگرام (IDEOGRAM) یک تصویر یانماد که نمودار یک چیز یا یک فکر است.
1- صفحه آرایی در نظام رایانه ای در مرحله حروفنگاری انجام می گیرد.
2- زدودن لکه های زاید در فیلم و زینک را رتوش گویند.
1- عمل نوردادن فیلم را کنتاکت می گویند.
6 – filmseting
7 – photosetting
8 – heliogravure
9 – rotogravure
10 – engraving
11 – xerography
12 – instant printing
13 – half-way
14 – risography
15 – silk screen
16 – blue print
17 – whiti print
18 – Paul Brainerd
19 – word processor
20 – imasge-setter
21 – self-publishing
22 – Peter Schoeffer
23 – Folio
24 – puarto
25 – octavo
26 – The Berne Convention (BC)
27 – The Geneve Convention (GC)
28 – The Universal Copyright Convention (UCC)
29 – World Trade Organization (WTO)
30 – General Agreement on Tarriffs and Trade (GATT)
31 – Johnnes Gutenberg (1398-1468)
32 – Piseng
3- مصاحب، غلامحسین؛ دایرهالمعارف فارسی ؛ ج 1 ؛ ص 841.
1- معادل فرانسوی : typographie
2- حاشیه های تزیئنی که با نقوش گیاهی و حیوانی تواماً ساخته شده اند.
36 – rotative
37 – offset
38 – bold
39 – light
3- font : فونت عبارت از انواع حالتهای حروف یک الفبای کامل است که اعداد و سایر علایم مورد نیاز حروفچینی نیز همراه آن باشد.
41 – serir
1- point : در چاپخانه های ایران آن را " پُ نْ تْ" تلفظ می کنند و به صورتهای : پونط ، پنط ، پوینت و پونت می نویسند.
43 – em
3- form: "فرم" عبارت است از تعداد صفحاتی از کتاب یا مجله که در یک نوبت با هم چاپ می شوند.
45 – National Geography
—————
————————————————————
—————
————————————————————
222