پیام های عاشورا
یک واقعه تاریخی یک حادثه عظیم که بسیار پر نور و حرکت آفرین است اتفاق می افتد حرکتی که از درون در دل مردم رخنه کرده و نهادینه شده است. این حرکت عظیم چه دستاوردی می تواند برای من و برای اجتماع داشته باشد.
عاشورا یک نقطه عطف است از این جهت که در پس آن کاملاً صف ها جدا می شود و هرکس مسیر دنیا و آخرت خود را پیدا می کند.
از یک جهت عاشورا پیامد و نتیجه بی توجهی به پیام غدیر و ولایت و امامت است از یک جهت نشان دهنده این مطلب است که اگر ملتی صحنه سیاسی را خالی یگذارند و میدان را خالی کنند اراذل و اوباش چه به سر نیروهای اصیل و مکتبی می آورند و امروز صحنه سیاسی در همین آراء ملت و انتخابات مشخص می شود و نیروها و دشمن به خوبی همدیگر را ارزیابی می کنند.
حالا بیاییم ببینیم این حادثه عاشورا با همه عظمت و ماندگاری چه پیامی دارد. درستش این است که ماندگاری و عظمت عاشورا بخاطر پیام های اصیل و بزرگی است که در خود دارد.
اولین پیام عاشورا: عدم تقیه در مورد فساد آشکار
اصلاً تقیه مال دوران دیگری است که اسلام ولو بظاهر حاکمیت دارد و حکومت ولو بظاهر اسلامی است و دم از اسلام و قرآن و پیامبر می زند.
موردی که حکومت فاسد است یا ضد دین یا غیر دینی است. دیگر نشستن و نگاه کردن بکارهای معمولی و روزمره پرداختن معنی ندارد.
دومین پیام عاشورا
بین پیام عاشورا تجمیع یا تجمع نیروهای اصیل مکتبی است وقتی به صحنه کربلا نگاه می کنید نیروهای اصیل مردمی در زیر پرچم امام حسین (ع) جمع می شوند چه انسان های مخلص بهترین نیروها و انسان های مذهبی و معنوی دنیای اسلام آن موقع در کربلا حضور دارند به این موضوع حضرت اباعبدالله با عبارات و بیان های مختلف اشاره می فرمایند در جایی می فرمایند من یارانی بهتر از یاران خود سراغ ندارم.
صحت بیانات حضرت در عمل و در تاریخ مشخص می شود و در طول قریب 14 قرن امامت ائمه بعدی هرگز عاشورا تکرار نشد در حالی که واقعه عاشورا یک واقعه ای است که به تاریخ سرعت و جهت بخشید.
امام صادق (ع) در بیابانی به یکی از اصحاب فرمودند اگر به تعداد این گله یار داشتم قیام می کردم آن شخص می گوید گله را شمردم 17 راس بود.
امام صادق (ع) به بیانی خواستار قیام و حرکت است اما این استعداد لااقل در 17 نفر نیست.
سومین پیام عاشورا :حرکت و قیام
عاشورا حرکت است، قیام است. امام حسین (ع) پیام قیام را در مدینه و در جلسه فرمانداری می دهد بعد در فصل حج و در مکه پیام قیام و حرکت و نهضت را به دو گونه عملی و کلامی بیان می کند بعد در طول راه به انحاء مختلف پیام قیام و حرکت عاشورا را می دهد پیام عاشورا در ضمن جنگ و قتال قطع نمی شود و در آخر پیام عاشورا به دو نفر زینب سلام الله علیه و امام سجاد (ع) واگذار می گردد.
امام حرکت را بی سر و صدا انجام نمی دهد در هر نقطه که می رسد پیام خود و در واقع پیام نهضت را به نحوی منتشر می کند؛ سخنرانی، با نوشتن نامه، با فراخواندن افراد امام نمی خواهد این حرکت کند و ساکت انجام شود بلکه مایل است پیام انقلاب بگوش همه بر سد و همین طور هم می شود.
چهارمین پیام عاشورا : پافشاری بر اصول مکتبی
امام از آغاز نهضت دست خود را به سوی بیگانه دراز نمی کند در مورد گزینش نیروها چشم پوشی و اغماض نمی کند حتی ذره ای از اصول را واگذار نمی کند، کوتاه نمی آید.
حرکت او بک حرکت مقتدرانه است نه حرکت شخص ظریف و ضعیف نه حرکت مذبذب و دودل و مردد نه
لذا امام از اصول خرج نمی کند از اصول مایه نمی گذارد اصول را رها نمی کند بخاطر اینکه مثلاً چند نیرو جذب کند چند تا سرباز جمع کند، یا به نحوی دیگر نه امام روی اصول پافشاری مطلق دارد چون پسر علی (ع) است چون امام است نه در مورد قطع آب و نه در مورد محاصره و نه در موقع شهید شدن عزیزانش ذره ای کوتاه نمی آید و اصول را به هر قیمتی شده پاسداری و نگهداری می کند.
پنجمین پیام عاشورا: حرکت و حرکت آفرینی
امام می توانست در مدینه مبارزه کند یا در یک پایگاه مخفی زیرزمینی و به صورت پنهان و یا حرکت فرسایشی و چریکی هیچکدام از این راه ها را انتخاب نکرد.
امام یک حرکت روشن و آشکار را برگزید، مسیرش را مشخص کرد حرکت و فلسفه حرکت و قیام و نهضت را بیان کرد همه مردم عصر خودش را روشن کرد. مردم عصرهای دیگر و آیندگان را هم از ماهیت حرکت خودش آگاه و مطلع کرد.
بلکه روشن ترین و اصیل ترین و مکتبی ترین حرکت ها و انقلاب ها را راه انداخت که تا ابد الگوی حرکت ها و قیام ها و نهضت های مذهبی و دینی و الهی است.
پیام دیگر نهضت عاشورا: جنگ و مبارزه علیه کافران و منافقان
جنگ و مبارزه است علیه نیروهای اراذل واوباش و کافر و منافق حضرت نیروهای مخالف خود را تبرئه نکرد برای آنها بهانه تراشی نکرد آنها را بیمار روانی و عقب افتاده ذهنی و یا عقب افتاده فرهنگی تلقی نکرد.
امام ضمن اینکه ریشه های آلودگی آنها را برای تاریخ بیان کرد برای خودشان بیان کرد هرگز آنها را تبرئه نکرد، با آنها سازش هم نکرد خود را تسلیم آنها هم نکرد بلکه با همان عده کم با آنها جنگید، بسیاری از آنها را به درک واصل کرد، هلاک کرد، نفرین کرد و برخی را هم هدایت کرد.
این روش برخورد امام با نیروهای نظامی فریب خورده مقابل خود بود این مهم است که در زمان مبارزه تردید و دودلی روا نداریم و نیروهای خصم را هم تبرئه و تطهیر نکنیم نیروهای دشمن را بشناسیم آنها را کوچک و ضعیف نگیریم. تسلیم آنها نشویم مایه نگذاریم و سازش نکنیم.
از این برخورد امام با این جریان ضد ولائی بود مبارزه مکتبی و اصیل.
ترویج و فرهنگ ایثار و شهادت
فرهنگ ایثار و شهادت از بین رفته بود مسلمانان که دو ابر قدرت ایران و روم را شکست داده بودند. اکنون به ترس و بزدلی و خانه نشینی خو گرفته بودند مثل کرم هایی که به پیله فرو می روند یا مثل قورباغه ها که به ته لجنها می روند تا خود را پنهان کنند و کسی آنها را نبیند و از آنها چیزی نخواهد و کاری نکنند که یکی صدایش در بیاید یا عیبی از کار آنها و شخص آنها گرفته شود.
در جو و فضای پس از پیغمبر (ص) در زمان علی (ع) آن طوری که لازم بود علی (ع) را یاری نکردند و در مقابل معاویه حسن (ع) را تنها گذاشتند که آن حضرت مجبور به صلح شد و در امامت امام حسین (ع) هم حدیث ثقلین را کنار گذاشته و امام حسین (ع) را تنها گذاشته و حکومت هم به خواست و سیاست معاویه می چرخید.
پس از معاویه یزید به فسق یعنی گناه علنی می پرداخت و اکثر فساد خود را علنی انجام می داد. لذا حسین (ع) وظیفه مسلمانان و خود را مبارزه علیه این طاغوت فاسد می دانست و با شجاعت بی نظیر خود و یارانش آن حماسه اعچاب آور را ایجاد کرد.
ابعاد انقلاب عاشورا
با اینکه از شروع این حرکت تا پایان آن مدت طولانی نبود از هشتم ذی الحج تا دهم محرم حدود 32 روز مهمترین و عمیق ترین و با معنی ترین انقلاب دنیا را در همین فرصت کوتاه پیاده کرد. از هر بعدی که به این اتقلاب نگاه شود حرکت ها و سخن ها در اوج و بالا و والائی بود. از آن مهمتر و بهتر امکان پیاده شدن نداشت.
از لحاظ عشق و فدا شدن
در این راه هیچ عاشقی تا این حد جانفشانی نکرده که علاوه بر خود اهل بیت و عیال و نزدیکان و دوستان و همه چیز خود را فنا کند و از دست بدهد.
از لحاظ عقلی
حرکت اباعبدالله یک حرکتی بود که از ابتدا مورد اعتراض بعضی واقع شد زیرا آنها ابعاد عقلی این ا نقلاب را درک نمی کردند. نتیجه انقلاب و پس از آن حاصل و دستاوردهای این انقلاب بلافاصله به مدت کمی ظاهر شد.
از طرفی اوضاع و جنایات یزید بلافاصله پس از مدت کمی در تخریب بیت ا لله و انجام کارهای حرام و قتل و تجاوز عمومی در مدینه جنایات عدیده ای بود که هر عاقلی را به فکر وا می داشت. که در نهایت کارهای امام حسین (ع) را از نظر عقلی تایید کند.
از طرفی پشیمانی گسترده مردم بود که دست به ا نقلابات پی در پی زدند تا بالاخره حکومت یزید را ساقط کردند. هر چند هرگز حاضر نشدند حکومت اسلامی را به مدار واقعی و حقیقی خود یعنی امامت و صاحبان اصلی حکومت بسپارند. اما حداقل نتیجه آن رسوایی و شکست مفتضحانه فرعون وقت و یزید زمان و کشته شدن و نابود شدن او بود.
محبت و عاطفه
بسیاری از مکاتب برنامه خود را روی آن قرار داده اند. ضمن برنامه جنگ بسیاری از مهر و عاطفه و محبت یکباره کناره گیری کرده و دست به اعمال خشونت بار و جاهلانه می زنند. مخصوصاً وقتی که در محاصره قرار می گیرند و هیچ را فراری نمی یابند. اما حسین (ع) ضمن هدایت دلسوزانه و محبت کافی هرگز از انسانیت و شرافت دور نشد.
فرهنگ عاشورا
یک فرهنگ عاشورا هم هست که فرهنگ شب عاشورا است شبی که حسین (ع) با این نامردمان گفتگو کرد تا این تن خسته و رنجور و لبان خشک و جگر داغ خود را به عبادت و نماز به سوی قبله برد و با خدا نجوا کردن در این حالت چه ایمانی می خواهد و چه شکوهی.
نماز و دعا با شکم پر و سیراب و در کاخ ها و سایه ها و فرش ها و باغ ها و چمن ها هم نمازی است. مهلت خواستن برای نماز در آن محاصره اشقیاء، با طفلان و زنان و در آن 4 روز بی آبی و بی غذایی و در محاصره شمشیرها و نیزه ها و تیرها جز عشق مخلصانه به خدا چه چیزی می تواند باشد؟
نماز حسین (ع) نمازی است چنین، اینجا دیگر نماز مدینه نیست و آب فراوان برای وضو مسجدی که پیامبر ساخته و حسین عزیز و نوه پیامبر و جایی که او را همه صدا می زدند یابن رسول الله آن جمعیت مشتاق که حسین (ع) در میان آنان محترم بود الان از آنان خبری نیست.
نه بلال اذان گوست و نه رسول الله (ص) و نه علی (ع) و فاطمه (س) و نه حسن (ع) همه رفته اند و نشانه رفتن آنهاست که حسین تنهاست از این پنج یار آسمانی فقط حسین (ع) باقی است نوه کوچکتر پیامبر.
مردم را چه شده است که خدمات پیامبر (ص) و علی (ع) و حسن (ع) و همین حسین (ع) فراموش کرده اند.
آنها نماز و غسل و قرآن و همه آداب مسلمانی را از پیامبر دارند. چگونه همه چیز را فراموش کرده اند.
آن شب حسین (ع) تا صبح گریه و ندبه و استغفار کرد. حسین (ع) پاسی را قرآن خواند و پاسی را نماز خواند و پاسی را به استغفار گذراند.
حسین (ع) آخرین شب عمر خود و آخرین شب حیات سخت و دشوار و جانکاه خود را در عبادت گذارند. چه پیامی از این روشن تر می تواند باشد.
پیام حسین (ع) روشن و شفاف است. این پیام را در آخرین لحظات سفر خود در عاشورا نیز تکرار می کند.
نماز ظهر عاشورا که در زیر باران تیر این شقاوت پیشگان اجرا می شود. همین پیام را تکرار می کند. امام صادق (ع) در منبر دانش و علی (ع) در سجده گاه خون آلود همین را تکرار می کند.
چرا: چون تنها راه رهایی انسان از دام های وحشتناک هوی و هوس و تنها راه نجات از شر شیاطین بی شمار و رنگارنگ فقط نماز است.
5