تارا فایل

پژوهش اهمیت و مولفه های بهزیستی ذهنی


خلاصه ای از کار:
بهزیستی ذهنی
بهداشت و سلامت روانی از نیازهای اجتماعی است؛ چراکه عملکرد مطلوب هر جامعه ای مستلزم داشتن افرادی است که از نظر سلامت و بهداشت روانی در وضعیت مطلوبی باشند.(موحد ابطحی، 1387). بررسی پیشینهی نظری و پژوهشی مربوط به سلامت روان نشان می دهد که سالیان طولانی رویکردی آسیب شناختی یا منفی به مطالعهی آن وجود داشته است؛ به این معنی که سلامت روان، معادل نبود بیماری و مشکلات روانی تعریف شده است. از حدود دههی شصت میلادی با ظهور دیدگاههای جدیدی که به جای درمان مشکلات روانی بر پیشگیری آنها تاکید میکردند، مدل های سلامت روانی با تاکید بر رویکرد روان شناسی مثبت گرا بر ابعاد روانی مثبت، مانند توانایی های انسان، رشد شخصی، بهزیستی و ارتقای خوب بودن متمرکز شدند(رایان و دسی،1 2001).
………….
تاریخچه بهزیستی ذهنی
کیفیت زندگی مطلوب، همواره آرزوی بشر بوده و هست. در ابتدا رفاه و طول عمر بیشتر، معنی کیفیت زندگی بهتر را داشت. اما امروزه کیفیت زندگی در نقطه مقابل کمیت، قرار گرفته و با توجه به ابعاد گسترده سلامتی، تعریف می شود و منظور از آن سال هایی از عمر است که همراه با رضایت، شادمانی و لذت بخشی باشد. کیفیت زندگی مفهومی پویا و گسترده تر از سلامتی است. بر طبق مدل سلامتی، کیفیت زندگی مطلوب باید چند بعد فیزیکی، عاطفی- روانی، اجتماعی، معنوی
………………..
اهمیت بهزیستی ذهنی
اهمیت پرداختن به بهزیستی و سلامت روان در مطالعات گوناگون نشان داده شده است. بدین گونه که افراد راضی و خشنود، هیجانات مثبت بیشتری را تجربه می کنند و از رویدادهای پیرامون خود ارزیابی های مثبت تری دارند(اویستر و همکاران،2 2000) احساس مهار و کنترل بالاتری دارند و میزان پیشرفت تحصیلی و رضایت از زندگی بیشتری را تجربه می کند (ونسا و همکاران،3 2000). نظام ایمنی
……………
مولفه های بهزیستی ذهنی
بهزیستی ذهنی شیوه و روشی است که فرد یک زندگی خوب را تعریف می کند و معمولاً اشاره به شادکامی دارد. افرادی که احساس بهزیستی ذهنی بالایی دارند، احساس زیاد لذت و خوشی و ناراحتی کم دارند و از زندگی اشان احساس رضایت می کنند. بهزیستی ذهنی شامل دو مولفه جداگانه است مولفه نخست مولفه عاطفی است که خود به عواطف مثبت و منفی تقسیم می شود و مولفه دوم مولفه شناختی است. که معمولاً به رضایت از زندگی اشاره دارد(داینر، 2000).
……….
رضایت از زندگی
رضایت از زندگی یکی دیگر از مولفه های بهزیستی ذهنی است که نگرش و ارزیابی عمومی فرد نسبت به کل زندگی یا برخی از جنبه های آن

بهزیستی ذهنی
بهداشت و سلامت روانی از نیازهای اجتماعی است؛ چراکه عملکرد مطلوب هر جامعه ای مستلزم داشتن افرادی است که از نظر سلامت و بهداشت روانی در وضعیت مطلوبی باشند.(موحد ابطحی، 1387). بررسی پیشینهی نظری و پژوهشی مربوط به سلامت روان نشان می دهد که سالیان طولانی رویکردی آسیب شناختی یا منفی به مطالعهی آن وجود داشته است؛ به این معنی که سلامت روان، معادل نبود بیماری و مشکلات روانی تعریف شده است. از حدود دههی شصت میلادی با ظهور دیدگاههای جدیدی که به جای درمان مشکلات روانی بر پیشگیری آنها تاکید میکردند، مدل های سلامت روانی با تاکید بر رویکرد روان شناسی مثبت گرا بر ابعاد روانی مثبت، مانند توانایی های انسان، رشد شخصی، بهزیستی و ارتقای خوب بودن متمرکز شدند(رایان و دسی،4 2001).
یکی از مفاهیم مهم در بافت کیفیت زندگی و رویکرد روان شناسی مثبت مفهوم بهزیستی می باشد از لحاظ تاریخی فلاسفه در تئوری های اخلاق به خصوص رویکردهای لذت گرایانه5 اپیکوری6 به طور گسترده به مفهوم شادمانی و بهزیستی پرداخته اند(دینر، 2002).
در حقیقت ظهور دو جریان توجه به رشد روان شناختی و سلامتی، و روان شناسی مثبت نگر موجب تغییر رویکرد روانشناسان از مدل پزشکی یا آسیب شناختی به مدل های مثبت نگر در موضوع سلامت روانی شد. در این راستا، مدل هایی مانند مدل جاهودا7، مدل بهزیستی ذهنی8 داینر، مدل شش عاملی بهزیستی روان شناختی ریف، مدل خودمختاری9 رایان و دسی تدوین شدند که در تعریف و تبیین سلامت روانی به جای تمرکز بر بیماری، ضعف و تنش بر توانایی ها و داشته های فرد متمرکز شدند (کامپتون،10 2001). این تغییر رویکرد موجب شد رواشناسان این گروه در توصیف و تعریف سلامت روانی بیشتر از اصطلاح بهزیستی روان شناختی که بیشتر دارای بار مثبت است استفاده کنند. از این منظر کسی دارای سلامت روان شناختی است که ویژگی هایی مانند عزت نفس، ارتباط های اجتماعی گسترده، احساس خودکارآمدی و حس استقلال دارد (ریف و سینگر،11 1998).
مدل ریف از مهم ترین مدل های حوزه بهزیستی روان شناختی به شمار می رود. در این دیدگاه بهزیستی به معنای تلاش برای استعلا و ارتقاست که در تحقق استعدادها و توانایی های فرد متجلی می شود. مدل حاضر بهزیستی روان شناختی را فرایند رشد همه جانبه ای می داند که در طول عمر گسترده است. ریف (1995) بهزیستی روان شناختی را "تلاش برای کمال در جهت تحقق توانایی های بالقوه واقعی فرد" می داند. (ریف، 1995، ص100)
ریف و همکاران پیش از هرچیز تلاش کردند براساس مبانی فلسفی (کسانی مثل ارسطو و راسل12) ملاک های زندگی مطلوب یا اصطلاحاً "زندگی خوب"13 را تعیین و دسته بندی کنند. بر این اساس، شش عامل مهم را شناسایی کردند که از طریق آن ها می توان خوب بودن یا نبودن را تعیین کرد، پذیرش خود14، هدفمندی در زندگی15، رشد شخصی16، داشتن ارتباط مثبت با دیگران17، تسلط بر محیط18 و خودمختاری19 مولفه های تشکیل دهنده ی بهزیستی روان شناختی در مدل ریف هستند (ریف، 1989).
دینر مدلی سه مولفه ای را برای مفهوم نظری بهزیستی ذهنی پیشنهاد داده است. مولفه اول که با رضایت افراد از جنبه های مختلف زندگی (مانند شغل، ازدواج، پدر یا مادر بودن، دوستی و همچنین زندگی به عنوان یک کل) رابطه دارد، جنبه شناختی بهزیستی ذهنی است(دینر،20 1984). دو مولفه دیگر این سازه (عاطفه مثبت و عاطفه منفی) واضح تر و ابعاد کلی تر هستند که تجارب عاطفی روزانه را توصیف می کنند (تساسیس21، نیکلاو؛ نیکلاو و جاج22، 2007)
سازمان بهداشت جهانی سلامت روانی را به عنوان"حالتی از بهزیستی که در آن فرد تواناییهای خود را میشناسد، می تواند با فشارهای روانی بهنجار زندگی کنار آید، به نحو پرثمر و مولدی کار کند و برای اجتماع خویش مفید باشد "تعریف می کند. در بطن جنبش نوین روان شناسی مثبت گرا نیز بسیاری از پژوهشگران برجسته بر لزوم درنظرگرفتن جنبه های مثبت بشر و مفهوم بهزیستی در تعریف سلامت روانی تاکید کرده اند و غالب آنها فقدان بیماری های روانی و وجود سطوح بالای بهزیستی را به عنوان سلامت روان تلقی می نمایند(جیوشانلو و همکاران،23 2006) روانشناسی جدید سعی دارد توجه خود را صرفاً به مشکلات روانی معطوف نسازد و بیشتر بر جنبههای مثبت زندگی تاکید میکند. برای سال های زیادی موضوع بهزیستی و شادکامی مورد غفلت واقع شده بود، و روی جنبههای ناشاد انسانی مثل افسردگی، اضطراب و اختلال هیجانی تاکید میشد. اما اخیراً این عدم تعادل، تعدیل شده و در حال حاضر مطالعات زیادی تحت عنوان احساس ذهنی بهزیستی مورد توجه قرار گرفته است (فارنهایم و کریستوفاور،24 2007). بشر همواره به دنبال این بوده است که به بهترین حالت ممکن زندگی کند و در عین حال از زندگی خود لذت ببرد. در کنار آن مشتاق است بداند که چطور قادر است کیفیت زندگیاش را ارتقا بخشد.
بحث درباره کیفیت زندگی بشر و خوشبختی، سابقه ای طولانی دارد. برخی از افراد زندگی آرمانی را بهره مندی هرچه بیشتر از ثروت و مواهب مادی می دانند، برخی آن را داشتن روابط معنی دار و با ارزش و برخی دیگر به اهمیت کمک و خدمت به همنوعان به عنوان محور آرمانی تاکید دارند. همه این افراد علی رغم خواسته ها، شرایط و مقتضیات متفاوت در یک زمینه با هم اشتراک دارند و آن همان احساس ذهنی سلامتی (بهزیستی ذهنی) است. سازه بهزیستی یکی از سازههای مطرح شده در حوزه روانشناسی مثبت نگر است که به لحاظ رابطه با دیگر سازهها و همچنین به لحاظ نقشی که در تبیین بسیاری از پیامـدهای رفتاری -هیجانی دارد از اهمیت زیادی برخوردار است. سازه بهزیستی معمولاً تحت عنوان بهزیستی روان شناختی، بهزیستی اجتماعی و بهزیستی ذهنی مورد بررسی قرار می گیرد.(حجازی و همکاران، 1392)
بهزیستی ذهنی به معنای قابلیت یافتن تمام استعداد های فرد است و از تعادل بین عاطفه مثبت و منفی، رضایت مندی زندگی و رضایت مندی شغلی ناشی می شود. در واقع افراد در چگونگی رفتار، تفکر، احساس، نیاز ها و خواسته ها با هم متفاوت می باشند و میزان سازگاری متفاوتی دارند. در یک محیط مشابه اجتماعی برخی افراد توان مقابله با مشکلات و انتظارات را در اندک زمانی از دست می دهند و به راحتی در دام اختلالات روان شناختی و عملکرد نامناسب گرفتار شده و سلامت روان شناختی و بهزیستی آنها به خطر می افتد و در مقابل عده ای با اندیشه و تحلیل موقعیت و با توجه به ویژگی های شخصیتی خاص، رفتار مناسب از خود نشان می دهند و از بهزیستی ذهنی مطلوب برخوردار خواهند شد(برادبرن25، 1969).
واژه بهزیستی ذهنی به نحوه ارزیابی های افراد از زندگی خودشان اشاره دارد. این ارزیابی ها هم قضاوت های شناختی (رضایت از زندگی) و هم ارزیابی های ، عاطفی (احساس ها و هیجان های مثبت و منفی) را در بر می گیرد. توجه ویژه به مفهوم بهزیستی ذهنی طی سه دهه اخیر پیامدهای مهمی را برای بشر به دنبال داشته است، چرا که با قائل شدن ارزشی بیشتر از همیشه برای انسان ارزیابی خود او را از کیفیت زندگیاش مهم دانسته است.(شعبانی و همکاران، 1391).
تاریخچه بهزیستی ذهنی
کیفیت زندگی مطلوب، همواره آرزوی بشر بوده و هست. در ابتدا رفاه و طول عمر بیشتر، معنی کیفیت زندگی بهتر را داشت. اما امروزه کیفیت زندگی در نقطه مقابل کمیت، قرار گرفته و با توجه به ابعاد گسترده سلامتی، تعریف می شود و منظور از آن سال هایی از عمر است که همراه با رضایت، شادمانی و لذت بخشی باشد. کیفیت زندگی مفهومی پویا و گسترده تر از سلامتی است. بر طبق مدل سلامتی، کیفیت زندگی مطلوب باید چند بعد فیزیکی، عاطفی- روانی، اجتماعی، معنوی و شغلی را در برگیرد. امروزه با پیدایش و گسترش روانشناسی سلامت و روانشناسی مثبتگرا، نگرش درباره اختلالات، از چارچوب پزشکی و مدل تک عاملی خارج شده و محققان معتقدند بهتر است شکل گیری و گسترش اختلال های روانی را به حساب سبکهای زندگی معیوب و کیفیت نازل زندگی افراد گذاشت و در فرایند درمان باید به دنبال اصلاح و تغییر در کیفیت زندگی، گسترش توانمندی ها و ایجاد رضایت از زندگی و بهزیستی در افراد بود. بر همین اساس روان شناسان مثبت گرا با یک رویکرد کلنگر در مقابل رویکرد تشخیصی آماری انجمن روان پزشکی آمریکا26، یک نظام طبقه بندی جدید به نام نیرومندی های منش27 را در شش حیطه ی خرد و دانایی28، شجاعت29، نوع دوستی30، عدالت جویی31، اعتدال32 و تعالی33 جهت شناسایی و طبقه بندی توانمندی هایی که بر خلاف بیماری عمل می کنند، مشخص کردهاند و براساس آن رویکردهای مداخلهای متعددی را بنا نهادهاند. و معتقدند که به جای تاکید صرف بر آسیب شناسی، باید به دنبال فهم کامل گستره تجارب انسان از کمبود، رنج، بیماری تا شکوفایی، بهزیستی و شادمانی باشیم زیرا روانشناسی تنها تمرکز بر بیماری ها و درمان هم تنها متمرکز بر ضعف ها نمی باشد(پترسون و سیلگمن، 2004).
بر این اساس گروهدرمانی مبتنی بر کیفیت زندگی درمانی جدید در حوزه روان شناسی مثبت نگر میباشد که با هدف ایجاد بهزیستی ذهنی، ارتقاء رضایت از زندگی و درمان اختلات روانی نظیر افسردگی و اضطراب در بافت زندگی تدوین شده است. این درمان از ترکیب رویکرد شناختی آرون تی بک در حوزه بالینی، تئوری فعالیت سیکزنت میهالی با روانشناسی مثبت سلیگمن توسط فریش در سال 2006 طراحی شده است. گروههای هدف آن علاوه بر کسانی که دارای اختلاتی نظیر افسردگی می باشند، افراد معمولی و سالمی هستند که می خواهند میزان بهزیستی و سلامت روانی و در کل کیفیت زندگی، بالاتری را تجربه کنند(فریش، 2006)
یکی از مفاهیم مهم در بافت کیفیت زندگی و رویکرد روانشناسی مثبت ، مفهوم بهزیستی می باشد. برای اولین بار در سال 1980 داینر اصطلاح بهزیستی ذهنی و ساختارهای مرتبط با آن را به صورت روشمند در حوزه روان شناسی بررسی کرد و آن را جایگزین و مترادف شادمانی قرار داد(دینر،2002)
دینر مطابق با دیدگاه سیکزنت میهالی، در تعریف بهزیستی به تئوری فعالیت اشاره دارد و آن را همانند کارکردی از شخصیت و نگرش های کلی نسبت به محیط و شرایط میداند. بهزیستی ذهنی دارای دو جزء شناختی و عاطفی است. بعد شناختی بهزیستی، یعنی ارزیابی شناختی افراد از میزان رضایت از زندگی و بعد عاطفی یعنی برخورداری از حداکثر عاطفه مثبت و حداقل عاطفی منفی. مولفه های شناختی و عاطفی بهزیستی، به همدیگر وابسته و میزان این همبستگی از 8/0 تا 1 در نوسان است(اید و لارسون34، 2008).
در بعد بهزیستی شناختی، تمایز بر اساس تاکید بر تئوری های صعودی – نزولی 35و یا نزولی- صعودی36 است. تئوری نزولی- صعودی محصول مجموعه لحظات خوشایند و ناخوشایند است. به عبارت دیگر از آنجا که فرد در مقایسه با لحظات ناخوشایند، لحظات خوشایند بیشتری را تجربه میکند، شاد به نظر میرسد در این تئوری اعتقاد بر این است که رضایت مندی در حوزه های خاص زندگی مانند کار و ازدواج رضایت مندی کلی در زندگی را به دنبال دارد. اما در تئوری صعودی- نزولی بهزیستی ذهنی محصول صفات درونی و فرآیندهای روان شناختی از قبیل صفات شخصیت، حالات خلقی، اهداف، سبک های مقابله و غیره است. در این تئوریها اعتقاد بر این است که یک شخص بدون داشتن رضایت در حوزه های خاص مثلاً شغل می تواند به صورت کلی رضایت از زندگی را تجربه کند. در بعد عاطفی بهزیستی، نیز برادبرن(1976) سه نوع استقلال را در بین دو نوع مولفه (عاطفه مثبت و عاطفه منفی) مشخص می کند: استقلال ساختاری، علّی و گذرا. ساختاری یعنی در یک دوره زمانی مشخص، فرد احساسات مثبت و منفی مختلفی را تجربه کند، علّی یعنی اینکه عاطفه مثبت و عاطفه منفی متاثر از علت های مختلفی هستند و گذرا به رابطه بین عاطفه مثبت و عاطفه منفی در یک لحظه از زمان اشاره دارد. (قاسمی و همکاران، 1390).

اهمیت بهزیستی ذهنی
اهمیت پرداختن به بهزیستی و سلامت روان در مطالعات گوناگون نشان داده شده است. بدین گونه که افراد راضی و خشنود، هیجانات مثبت بیشتری را تجربه می کنند و از رویدادهای پیرامون خود ارزیابی های مثبت تری دارند(اویستر و همکاران،37 2000) احساس مهار و کنترل بالاتری دارند و میزان پیشرفت تحصیلی و رضایت از زندگی بیشتری را تجربه می کند (ونسا و همکاران،38 2000). نظام ایمنی سالم تر و خلاقیت بالاتری دارند (دینر و سلیگمن، 2003) فریش معتقد است که این مطالعه بهزیستی افراد و جوامع و ارتقاء آن بزرگ ترین چالش علمی بشر بعد از افزایش و پیشرفت در زمینه تکنولوژی، پزشکی و ثروت است(فریش، 2006) به همین دلیل درمان های امروزی باید متمرکز بر اصلاح و تغییر کیفیت زندگی و گسترش توانمندی ها و ایجاد رضایت از زندگی در افراد باشد. زیرا در حقیقت شادی و افسردگی (عاطفه مثبت و منفی)، دو قطب متضاد روی یک پیوستار نیستند و درمان خلق منفی ما را به صورت اتوماتیک به سوی شادی و رضایت از زندگی سوق نمی دهد(ژوزف و لیندلی،39 2006)
احساس ذهنی بهزیستی یا رضایت از زندگی بزرگ ترین آرزو و مهمترین هدف زندگی بشر است که بیش از هر عامل دیگری بهداشت روانی وی را تحت تاثیر قرار می دهد (داینر و همکاران، 2005). در واقع، تجربه بهزیستی و رضایت مندی هدف برتر زندگی به شمار میرود و احساس غم و ناخرسندی اغلب مانعی در راه انجام وظایف، شمرده میشود (آناس، 1993، نقل از لاگین و هیوبنر، 2001). امروزه پژوهشگران معتقدند که ایجاد بهزیستی ذهنی و رضایت از زندگی، انسان ها را به سمت موفقیت بیشتر در زندگی، سلامت بهتر ، ارتباط اجتماعی حمایت گرانه سالم تر و در نهایت سلامت روانی و جسمی بالاتر رهنمون می سازد. همچنین عاطفه مثبت و منفی، مکانیسمهای فکری متفاوتی را که بر سلامت روان، موثرند به راه می اندازد(آقاباقری و همکاران، 1391).
مولفه های بهزیستی ذهنی
بهزیستی ذهنی شیوه و روشی است که فرد یک زندگی خوب را تعریف می کند و معمولاً اشاره به شادکامی دارد. افرادی که احساس بهزیستی ذهنی بالایی دارند، احساس زیاد لذت و خوشی و ناراحتی کم دارند و از زندگی اشان احساس رضایت می کنند. بهزیستی ذهنی شامل دو مولفه جداگانه است مولفه نخست مولفه عاطفی است که خود به عواطف مثبت و منفی تقسیم می شود و مولفه دوم مولفه شناختی است. که معمولاً به رضایت از زندگی اشاره دارد(داینر، 2000).
عاطفه مثبت و منفی
عاطفه مثبت و منفی بیانگر تجارب هیجانی افراد در مواجهه با رخدادهای زندگی آنان می باشد(دینر و همکاران، 2003). ارزیابی های عاطفی شامل اَشکالی از هیجانات و خلق ها می شوند. هیجانات به واکنش های کوتاه مدتی اشاره می کنند که به حوادث معین یا محرک معین و یا محرک های بیرونی وابسته می باشند. در مقابل، خلق ها، به آن دسته از احساسات عاطفی اشاره می کنند که به رخدادهای معین وابسته نمی باشند. (دینر و همکاران ، 2003، به نقل از کاکابرایی،1392).
عاطفه مثبت تمایل فرد را برای ترکیب مسایل به روش های جدید و پی بردن به رابطه بین محرک های مختلف افزایش داده و سازمان دهی شناختی را تسهیل می کند (فرانکن،40 2005).مطالعه های آزمایشگاهی با القای خلق مثبت نشان می دهند این حالت های خلقی القا شده ، به خلاقیت ، تفکر و رفتار انعطاف پذیر بیشتری منجر می شوند(کار41، 2006) فورگاس و آیزن معتقدند در حالت شادی، مردم باهم همکاری می کنند(برای مثال آنها به شکلی مذاکره می کنند که بیشترین نتیجه برای طرفین حاصل شود). نتیجه رفتارهای انعطاف پذیر، حل بهتر مساله و درک بهتر شرایط است(آرگیل،42 2004).
سازه عاطفه مثبت و منفی میتواند مستقل و تحت شرایطی به هم نیز وابسته باشند. از سویی، ممکن است این گونه تصور شود که حالات هیجانی مثبت نقطه مقابل حالات هیجانی منفی است، اما بررسی دقیقتر نتیجهگیری دیگری را نشان میدهد. مشخصه حالات هیجانی مثبت از حالات منفی، لذتبخش بودن آن است، اما شدت این حالات ناشی از میزان برانگیختگی است. شدیدترین حالت عاطفی مثبت، حالتی هیجانی را در برمیگیرد که دارای لذت و برانگیختگی بالا میباشد. این حالات عبارتند از: عاشق بودن، خوشی، اشتیاق و تهیج جنسی. از سویی دیگر عاطفه منفی حالات توصیف کننده عدم وجود نسبی هرگونه عاطفه مثبت را در بر میگیرد. این حالات شامل خستگی، ملال، بیعلاقگی، افسردگی و در موارد شدید عصبانیت، ترس و ناکامی میباشد. بهزیستی ذهنی یک سازه چندبعدی است که همزمان با حضور تجارب عاطفی مثبت و رضایت از زندگی، فقدان نسبی حالات عاطفی منفی را نشان میدهد(شاهسیاه و همکاران، 1390). بر اساس نتایج پژوهش گریاوز و فارباس43 (2006). کالینز44 (2006) معتقد است که رابطه مثبتی بین تجربیات خوب زندگی با عاطفه مثبت، تعادل عاطفی و رضایت از زندگی وجود دارد.
رضایت از زندگی
رضایت از زندگی یکی دیگر از مولفه های بهزیستی ذهنی است که نگرش و ارزیابی عمومی فرد نسبت به کل زندگی یا برخی از جنبه های آن مانند زندگی خانوادگی و تجربه آموزشی را در بر می گیرد (دینر و همکاران، 2003). در زمینه رضایت از زندگی دو رویکرد نظری وجود دارد: در رویکرد نخست رضایت از زندگی به عنوان یک سازه در نظر گرفته می شود که ابعاد متعددی دارد، و در رویکرد دوم رضایت از زندگی متغیری بسیط است که ابعاد خاصی ندارد. الگوی چند بعدی هابنر نمایی از رضایت از زندگی را ترسیم می کند که در آن خانواده، دوستان، محیط تحصیلی و خود شخص پیش بین های رضایت از زندگی هستند. (هابنر45، 1994) پژوهش ها نشان داده اند که رضایت از زندگی یکی از پیش بینی کننده های بهزیستی عمومی و عملکرد مثبت است (سولدو و همکاران، 2006). و با عوامل متعددی چون ویژگی های شخصیتی(وود و همکاران،46 2007) هوش هیجانی(آستین و همکاران،47 2005) خود پنداره و روابط خانوادگی(چانگ و همکاران،48 2003) و حمایت اجتماعی (کارادماس49، 2006) رابطه معنی داری وجود دارد.
روان شناسی سلامت نیاز روزافزونی به تمرکز بر اندازه گیری وضعیت سلامت، نسبت به آمار مرگ و میر و به بیماری را دریافته است. یکی از اندازه گیری هایی که مورد پذیرش بیشتری قرار می گیرد اندازه گیری کیفیت زندگی است. کیفیت زندگی از نظر مفهومی، ساختار مشکلی برای تعریف کردن دارد. با این حال گروه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی در تلاشی که برای ادغام تعریف های قبلی انجام داد، آن را به عنوان "ادراک فردی از موقعیت زندگی خود در زمینه فرهنگ و نظام های ارزشی که در آن زندگی می کنند و در رابطه با اهداف، انتظارات، معیارها و دل مشغولی ها" تعریف کرده است. این تعریف مفهوم وسیعی است که به شیوه پیچیده ای توسط سلامت جسمی، وضعیت روان شناختی، ثبت استقلال و روابط اجتماعی فرد و ارتباط آنها با خصوصیات بارز محیطشان، تحت تاثیر قرار می گیرد. همان گونه که این تعریف بیان می دارد، کیفیت زندگی به قضاوت ادراک شده فردی درمورد این که چقدر از زندگی خود راضی است اشاره می کند و این امر ممکن است شباهت کمی به وضعیت سلامت جسمی واقعی آنها داشته باشد. (جاچیوک و همکاران،50 1982) اخیراً گروه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی ابزار کیفیت زندگی بین فرهنگی 51(WHOQOL100) را تهیه کرده است (سکینگتن،52 1995) این ابزار یک سنجش ذهنی خود اجرا است که ویژگی های روان سنجی خوبی دارد و طیف وسیعی از جنبه هایی را که مردم برای کیفیت زندگی مهم قلمداد می کنند، در بر می گیرد. تحقیقات نشان می دهد در آنچه که کیفیت زندگی را تشکیل می دهد نه تنها تفاوت های فردی، بلکه تفاوت های بین فرهنگی نیز موثرند. این امر موجب می گردد که اندازه گیری کیفیت زندگی چالش انگیز شود. (سزابو53 و همکاران 1997). هیلند54 و کنیون55 (1992) الگویی از سازه های کیفیت زندگی وابسته به سلامت پیشنهاد کرده اند که شامل سازه ای از ارزیابی های مثبت است. (هیلند 1992).

منابع و مآخذ
ابوالقاسمی، عباس؛ جعفری، عیسی؛ احمدی طهور سلطانی، محسن؛ (1393). مقایسه کمال گرایی، پرخاشگری و سبک های مقابله ای بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی و تنشی با افراد عادی. مجله دانشگاه علوم پزشکی کرمان، دوره بیست و یکم، شماره 2.
آزادیکتا، م. (1390) "بررسی نقش راهبردهای مقابله ای و سبک های اسنادی به عنوان پیش بینی های افت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلام شهر"، دست آوردهای روان شناختی، سال 3، شماره 1.
آقا باقری، ح. محمدخانی، پروانه. عمرانی، سمیرا. فرهمند، وحید. (1391) اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش بهزیستی ذهنی و امید بیماران مبتلا به ام اس. مجله روان شناسی بالینی- سال چهارم، شماره 1.
آقا باقری؛ حامد، محمدخانی؛ پروانه؛ عمرانی، سمیرا؛ فرهمند، وحید؛ (1391) اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش بهزیستی ذهنی و امید بیماران مبتلا به ام اس. مجله روان شناسی بالینی- سال چهارم، شماره 1.
اقدسی، ع. عیدی، ر. (1390) "بررسی رابطه سلامت روانی و راهبردهای مقابله ای در بین جانبازان قطع نخاع"، فصل نامه علوم تربیتی، سال چهارم، شماره 16.
باباپور خیرالدین، جلیل، رسول زاده طباطبایی، سیدکاظم؛ اژه ای، جواد؛ فتحی آشتیانی، علی. (1382). بررسی رابطه بین شیوه های حل مساله و سلامت روان شناختی دانشجویان، مجله روان شناسی، دانشگاه تربیت مدرس، شماره 1.
باباپور خیرالدین، جلیل؛ اژه ای، جواد (1381). بررسی رابطه شیوه حل مساله، شیوه محل تعارض و سلامت روان شناختی در میان دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس. مجله روان شناسی سال هفتم، شماره اول، 16-3.
باباپور خیرالدین، جلیل؛ رسول زاده طباطبایی، سیدکاظم؛ اژه ای، جواد، فتحی آشتیانی، علی، (1382). بررسی رابطه بین شیوه های حل مساله و سلامت روان شناختی دانشجویان، مجله روان شناسی، دانشگاه تربیت مدرس، شماره 1.
بخاریان، بهمن. (1375). روان شناسی نگرانی. فصل نامه علوم تربیتی و روان شناسی. سال سوم. شماره های 1و 2.
برون، سارا؛ حیدری، علیرضا؛ بختیارپور؛ سعید؛ برون، سیما؛ (1392). تاثیر آموزش حل خلاق مساله بر مولفه های خلاقیت دانش آموزان، فصل نامه افکار و خلاقیت در علوم انسانی، دوره دوم، شماره 4.
بساک نژاد، س. بوستانی، ف. (1391) "بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با راهبردهای مقابله ای در دانشجویان دانشگاه شهید چمران"، فصل نامه علمی- پژوهشی جندی شاپور، دوره سوم، شماره 3.
بهادری خسروشاهی، ج. هاشمی نصرت آبادی، ت. (1390) "رابطه سبک های دلبستگی، راهبردهای مقابله ای و سلامت روانی با اعتیاد به اینترنت" روان شناسی تحولی: روان شناسان ایرانی، سال هشتم، شماره 30.
بهادری خسروشاهی، ح، خانجانی، ز. (1392) "ارتباط راهبردهای مقابله ای و خود کارآمدی با گرایش به سوء مصرف مواد در دانشجویان"، دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی سال چهاردهم، شماره 3.
بهرامی، فاطمه. (1384) کارایی آموزش مهارت حل مساله در کاهش پرخاشگری دختران دانش آموز، مجله روان پزشکی و روان شناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار)، 469-467.
پشتیبان، عبدالله (1386). رابطه سبک حل مساله با پیشرفت تحصیلی، عزت نفس و طرز تفکر دانش آموزان سال سوم مقطع متوسطه، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تبریز.
پوپر، کارل ریموند. (1994). زندگی سراسر حل مساله است، ترجمه شهریار خواجیان، تهران: انتشارات مرکز، 1383.
پورعلی بابا، بهزاد (1381). مقایسه شیوه های مقابله دانشجویان با توانمندی های "من" بالا و پایین در مواجه با استرس و ناکامی در دانشگاه علوم پزشکی ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشت درمانی ایران، انستیتو روان پزشکی تهران.
تروورجی. پاول، سیمون جی. انرایت. (1377). فشارروانی، اضطراب و راه های مقابله با آن، ترجمه، عباس بخشی پور رودسری و حسن صبوری مقدم، مشهد: آستان قدس رضوی.
تقی زاده، م. خوش کنشی، ا. زاده محمدی، ع. حبیبی، م. (1393) "مقایسه هویت قومی و بهزیستی در اقوام ایرانی"، رفاه اجتماعی، سال چهاردهم، شماره 52.
چوبفروش زاده، آزاده؛ کلانتری، مهرداد؛ موسوی، حسین؛ (1389). اثربخشی مدیریت شناختی رفتاری استرس بر بهزیستی ذهنی زنان نابارور، مجله روان شناسی بالینی، سال اول، شماره 4، صفحات 9-1.
حجازی، الهه. صادقی، ناهید. شیرزادی فرد، ؟؟ (1392). مجله روان شناسی مدرسه، دوره ای، شماره ی 4/61-43.
حسن زاده، رمضان (1391) روش های تحقیق در علوم رفتاری چاپ سیزدهم، تهران: نشر ساولان.
حمدزاده، سعید؛ عزتی، ژاله؛ سعیدی، ژیلا؛ نصیری، نویده؛ (1391). سبک های مقابله ای و رفتارهای خود مراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت، نشریه مرکز تحقیقات مراقبت های پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران (نشریه پرستاری ایران)، دوره 25، شماره 80.
خرازی، علینقی؛ (1372) روش حل مساله و یادگیری، نشریه علوم تربیتی.
دلاور، علی، (1387) روش تحقیق روان شناسی و علوم تربیتی، چاپ پنجم، تهران ویرایش.
رضوی، عبدالحمید؛ کاظمی، سلطانعلی؛ محمدی، محمد؛ (1390) بررسی رابطه صفات شخصیتی و سبک های مقابله ای با اضطراب اجتماعی دانشجویان نابینا و عادی دانشگاه های استان فارس، فصل نامه روان شناسی افراد استثنایی، شماره 4، سال اول.
ریو، ج، ام؛ (1376). انگیزش و هیجان، ترجمه سیدمهدی، یحیی، تهران: ویرایش.
ساراسون، ایرون جی. باربارا. آر، ساراسون. (1960). روان شناسی مرضی، ترجمه، نجاریان و همکاران. تهران: انتشارات رشد.
سرو قد، س؛ میدخت رضایی، آ؛ فدایی دوست، ا. (1390) رابطه ویژگی های شخصیتی با راهبردهای مقابله ای و بهزیستی ذهنی معلمان. فصل نامه یافته های نو در روان شناسی، دوره 5، شماره 16.
سفیر، مرضیه، (1390)، رابطه راهبردهای مقابله با استرس و تاب آوری با خوش بینی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان دزفول، فصل نامه یافته های نو در روان شناسی دوره 5، شماره 16.
سلیمان نژاد، ا. همدمی، پ. سوری، ح. (1390) "بررسی رابطه سبک های مقابله ای و فرسودگی شغلی با سلامت روانی در پزشکان ارومیه"، دو ماهنامه دانشکده پرستاری و مامایی ارومیه، دوره دهم، شماره 2.
سلیمانی، افشین. (1381). کلاس خلاقیت. تهران: انتشارات انجمن اولیاء و مربیان.
سولسو، ال. رابرت. (1979). روان شناسی شناختی، ترجمه، فرهاد ماهر و محمد دهقان، تهران: انتشارات رشد.
سولسو، رابرت ال. (1979)، روان شناسی شناختی، ترجمه فرهاد ماهر، 1371، چاپ اول، تهران، انتشارات رشد.
سیف، علی اکبر. (1381). روان شناسی پرورشی (روان شنای یادگیری و آموزش)، تهران، آگاه، چاپ هفتم، ص 554.
سیف، علی اکبر. (1387). روان شناسی پرورشی نوین (ویرایش ششم). تهران: نشر دوران. ص 51.
شاه سیاه، م. بهرامی، ف. محبی، سی. تبرایی، ی (1390) "همبستگی بین بهزیستی ذهنی با کیفیت زندگی زناشویی زوجین" مجله دانشگاه علوم پزشکی قم، دوره پنجم، شماره 4.
شریفی درآمدی، پرویز (1384). تاثیر آمیزش سبک حل مساله بر میزان عزت نفس دانش آموزان 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی در دوره راهنمایی تحصیلی، فصل نامه نوآوری های آموزشی 63-38.
شعبانی، س. دلاور، ع. بلوکی، آ. مام شریفی، ا. (1390) بررسی روابط خود کارآمدی، حمایت اجتماعی و خوش بینی در پیش بینی کنندگی بهزیستی ذهنی جهت تدوین مدل ساختاری در دانشجویان، فصل نامه مطالعات روان شناسی بالینی شماره هشتم، سال دوم.
ضیغمی، مریم؛ پورعبادالدینی زرندی، نرجس؛ (1390). بررسی رابطه پیشرفت تحصیلی با سلامت عمومی و سبک های مقابله ای در دانشجویان پرستاری، مامایی و بهداشت دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان، مجله مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی، دوره هشتم، شماره اول، ص 48-41.
عدالتی، شاطری، ز.، اشکانی، ن. و مدرس غروری، م. (1388). بررسی رابطه بین نگرانی مرضی شیوه های حل مساله با افکار خودکشی در نمونه غیربالینی. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، دوره چهارم: 100-92.
علیپور، ا. هاشمی، ت. باباپور خیرالدین، ج. طوسی، ف. (1389) "رابطه بین راهبردهای مقابله ای و شادکامی دانشجویان"، فصل نامه علمی- پژوهشی روان شناسی دانشگاه تبریز، سال پنجم، شماره 18.
فتحی، ل، موتابی، ف.، محمدخانی، ش.، ابوالهری، ح، و کاظم زاده عطوفی، م. (1385). آموزش مهارت های زندگی ویژه دانشجویان: کتاب راهنمای مدرس چاپ اول، تهران؛ نشر داژه.
فروغان فر، مریم. (1385) رابطه شیوه های حل مساله با سازگاری زناشویی در دانشجویان متاهل دانشگاه شهیدبهشتی، پایان نامه کارشناسی ارشد.
فروغان فر، مریم. (1385) رابطه شیوه های حل مساله با سازگاری زناشویی در دانشجویان متاهل دانشگاه شهید بهشتی، پایان نامه کارشناسی ارشد.
قاسمی، ن. کجباف، م، ب. ربیعی، م. (1390) "اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی بر بهزیستی ذهنی و سلامت روان"، مجله روان شناسی بالینی- سال سوم، شماره 2.
قاسمی، نظام الدین؛ کجباف، محمدباقر؛ ربیعی، مهری؛ (1390). اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی بر بهزیستی ذهنی و سلامت روان. مجله روان شناسی بالینی- سال سوم، شماره 2.
قلی زاده،زلیخا. (1384). بررسی عوامل محیطی، شخصیتی و سبک حل مساله موثر بر فرار دختران از مرکز شبانه روزی، پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی، دانشگاه تبریز.
کاکابرایی، ک. صیدی، م. (1392). "بررسی رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت و فرآیندهای ارزیابی شناختی با مقیاس های بهزیستی ذهن در بین والدین دارای کودکان استثنایی و عادی".
کاکابرایی، کیوان؛ ارجمندنیا، علی اکبر؛ افروز، غلامعلی؛ (1391). رابطه سبک های مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده با مقیاس های بهزیستی روانی در بین والدین با کودکان استثنایی و عادی شهر کرمانشاه در سال 89، فصل نامه افراد استثنایی، سال دوم، شماره 7.
کاکابرایی، کیوان؛ افروز، غلامعلی؛ هومن، حیدرعلی، (1390). بررسی و مقایسه بهزیستی ذهنی، سبک های مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده والدین کودکان استثنایی و عادی. فصل نامه علمی- پژوهشی پژوهش در سلامت روان شناختی، دوره پنجم، شماره سوم و چهارم.
کرمی نوری، رضا؛ مکری، آز رخشی؛ محمدی فر، محمد و یزدانی، اسماعیل (1381). مطالعه عوامل موثر بر احساس شادی و بهزیستی در دانشجویان دانشگاه تهران. مجله روان شناسی و علوم تربیتی، سال سی و دوم، شماره 1، صفحات 41-3.
گانیه، رابرت. ام (1981)، شرایط یادگیری نظریه آموزشی؛ مترجم جعفر نجفی زند (1373). تهران: انتشارات رشد.
گلاور. جان ای. و راجر اچ برونینگ. روان شناسی تربیتی(اصول و کاربرد آن)، ترجمه ی علینقی خرازی، (1381)، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ص 213.
محمدی، ف.، صاحبی، ع. (1380) بررسی سبک های حل مساله در افراد افسرده و عادی. مجله علوم روان شناختی، شماره 1، 42-24.
محمدی، فریده، (1377). بررسی شیوه حل مساله در افراد افسرده و مقایسه آنها با افراد عادی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد.
محمدی، فریده، و صاحبی، علی (1380). بررسی سبک حل مساله در افراد افسرده و مقایسه آن با افراد عادی، مجله روان شناختی، 1 (3): 50-33.
محمدی، فریده؛ صاحبی، علی. (1380). بررسی سبک حل مساله در افراد افسرده و مقایسه آن با افراد عادی، مجله علوم روان شناختی، سال اول، شماره 1، 42-24.
مظفری، شهباز؛ هادیان فرد، حبیب (1383). مروری بر شادمانی و همبسته های آن مجله روش شناسی علوم انسانی، شماره 41، ص 105-82.
موحد ابطحی، ح (1387)، "ضرورت های سلامت روان"، تهران: رشد.
نادری، فرح و اسماعیلی، الهه. (1387) رابطه اضطراب مرگ و اندیشه پردازی خودکشی با احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز.
نصری، آذر؛ شریفی درآمدی، پرویز؛ میرمهدی، سیدرضا. (1385). تاثیر آموزش سبک حل مساله به شیوه ی اسپیواک و شوره بر کاهش افسردگی دانش آموزان معلول جسمی- حرکتی دور ه ی راهمایی شهر اصفهان در (85-1384)، مجله دانش و پژوهش در روان شناسی، شماره سی ام، ص128.
نوید، مهناز. (1387). بررسی تاثیر آموزش گروهی مهارت های حل مساله بر پرخاشگری و سرسختی فرزندان دختر 20-12 ساله ساکن در مراکز شبانه روزی بهزیستی شهرستان تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره مدرسه، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه شهید بهشتی.
هاشمی، سهیلا و شهرآرای، مهرناز. (1386). بررسی مولفه های روان شناختی در فرایند حل مساله ی علوم اجتماعی در دانش آموزان دختر پایه ی سوم متوسطه و دوره ی پیش دانشگاهی شهر تهران. مطالعات روان شناختی. شماره 3، ص 49-78
هیئت مولفان. (1386). روانشناسی عمومی، تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.
والیس، لارنس مینورز. (2010). راهنمای عملی درمان حل مساله مدار افسردگی و اضطراب، مترجمان: محمود علیکی، محمدعباس زاده نصر آبادی (1389). چاپ اول، تهران: نشر دانش.
یوسفی، علیرضا؛ فاطمه، عزمی؛ گردان شکن، مریم. (1391). تاثیر آموزش حل مساله بر خود کارآمدی و خود کارآمدی ادراک شده در نوجوانان، ویژه نامه سلامت روان، تحقیقات علوم رفتاری، دوره 10، شماره 6.

Abbott, A. (2001). Chaos of disciplines, Chicago: the University of Chicago Press.
Agha yousefi, A.R., & sharif, N. (2010). Personal well-Deing, stress and stress symptoms in Iranian veteran's wives. Iranian journal of psychiatry, 5 (1), 27-33. (Persian)
Anderson, John R. Cognitive Psyhology and its Implications (3rd edition), New York: W.H. Freeman and Company, 1990, P.232.
Antonovsky, A. (1987). Unraveling the mystery of health: How people manage stress and stay well. San Francisco: Jossey-Bass.
Argil M-Psychology of happiness. Goharaki Anaraki M, translator. Isfahan: Jahad publication; 2004. (Persian).
Atwood, M.E., and Polson, P.G., A Process Model for Water Jug Problems, Cognitive Psychology (1976): 191-216
Austin, E.J., Saklofske, D.H., & Egan, V. (2005). Personality, well-being and health correlates of trait emotional intelligence. Personality and individual Differences, 38 (3), 547-558.
Bartlett, D. (1998). Stress: perspective and processes. Buckingham: Open University Press.
Becker-weidman, E.G., Jacobs, R.H., Reinecke, M.H., Silva, S.G., & March, J.S. (8010). "Social problem- Solving among adolescents treated for depression". Behavior Research and therapy, 48 (1), 11-18.
Bedell, J. R. & Lennox, S. S. (1997). Handbook for communication and problem-solving shills preaning publication series of the department of psychiatry.
Beer, M., & Nohria, N. (Eds) (2000). Breaking the code of change. Boston: Harvard Business school press.
Bell, A.C., SD Zarilk, T. J. (2009). "problem-solving therapy for depression: A meta-analysis". Clinical psychology Review, 29 (4), 348-353.
Besharat MA. Tashak Anahita, Rezadeh MR. Explaning marital satisfaction and mental health in terms of coping styles. Contemporary psychology 2005, 1 (1).
Blankstein, K.R. Flett, G.L. & Watson, M.S. (1992). Coping and academic problem-solving ability in test anxiety. Journal of clinical psychology. Vol, 4, &37-43.
Booth-Kewley, S., & Friedman, H. S. (1987). Psychological predictors of heart disease: A quantitative review. Psychological Bulleting, 101, 63-343.
Boyers, E., Kenya, R.U., Charles, SC., & hendrick, C. (2004) Big five personality and relationship construct material adjustment. Available at: www.scincedirect.com
Bradbeurn, N. (1969). The structure of psychology well-being. Chicago: Aldine.
Bradbeurn, N.M. (1969). The structure of psychological well-being. Journal of personality, 73, 412-425.
Brannon, L., & Feist, J. (2007). Introduction to health psychology. New Delhi: Wadsworth.
Bransford, J. & Stein, B. (1984). The IDEAL problem solver: A guide for improving thinking, learning, and creativity. New York: W.H. Freeman.
Burnstein, M. H. (2003). Well. Being positive development across the life course. Mahawah: Lawrence Erlbaum.
Campbell, A., & Netobedzia, A. (2007) Emotional intelligence, coping and psychological distress: A partial least squares approach developing a predictive model. Journal of Applied psychology, 3 (1), 39-54.
Carver CS, Pozo C, Harris SD, Noriegar, scheier MF. Robinson DS, Ketoham AS. How coping mediates the effect of optimism and distress: A study of women with early stage breast cancer. Journal of personality and social psychology. 1993, 65: 375-390.
Cassidy T. & Long C. (1996). Problem solving style, stress and psychological illness. Development of a multifactorial measures. British Journal of clinical psychology. Vol, 35, 256-277.
Cassidy, L., & charan, R. (2002) Execution: the discipline of getting things done. New York: crown Business.
Cassidy, T, & Burnside, E. (1996). "Cognitive appraisal Vulnerability and Coping: An integrative analysis of appraisal and coping mechanisms". Counseling psychology Quarterly, 9, 261-219.
Cassidy, T. (1999). Stress, cognition and health. London: Routledge.
Cassidy, T., & Burnside, E. (1996) cognitive appraisal, vulnerability and coping: An integrative analysis of appraisal and coping mechanisms. Counseling psychology Quarterly, 9, 261-279.
Cassidy, T., (2009). Bullying and victimization in School children: the role of social identity, problem – solving style, and family and school context. Social Psychology of Education, 12, 63-76.
Chang, L., Mc Bride-Chang, C., stewart, S.M., & Au, E. (2003). Life satisfaction, self-concept, and family relations in Chinese adolescents and children. International Journal of Behavioral Development, 27 (2), 182-189.
Chinaveh, M. (2010). Training problem-solving to enhance quality of life: implication towards diverse learners. Procedia-social and Behavioral Sciences, 7 (1), 302-310.
Chow Hp. Psychological well-being and scholastic achievement among university students in a Canadian prairie city. Soc psychol Educ 2007; 10: 438-493.
Cohen, S., & Herbert, T. B. (1996). Health psychology: Psychological factors and physical disease from the perspective of human psycho-neuroimmunology. Annual Review of Psychology, 47, 42-113.
Collins Al. subjective well-being in old age: An investigation into the role of flow and creativity (dissertation). Bostone: Bostone College; 2006.
Compton, W.C., (2001). Towards A Tripartite Factor Structure of Mental Health: Subjective Well-being, Personal Growth, and Teligiosity, The Journal of Psychology, 135: 486-500.
Cooper, C. L., & Payne, R. (Eds; 1978). Stress at work. New York: John Wiley and Sons.
Cox, T. (1978). Stress. London: The Macmillan Press.
Cox, T., & Ferfuson, E. (1991). Individual differences, stress and coping. In C. L. Cooper & R. Payne (Eds), Personality and stress: Individual differences in the stress process (pp. 7-30). Chichester: John Wiley and Sons.
Dato, R. (1996). Letter to the editor: the law of stress. International Journal of stress Management, 3, 82-181.
Davis, d. (2007). Attribution. Understandability, and memory of their utterance. Journal of experimental social psychology ebullient, 21, 109-124.
Diener E, Seligman MEP. Very happy people. Psychol Scie. 2003; (13); 80-83.
Diener, E. (1984). Subjective well-being. Psychological Bulletin, 95, 542-575.
Diener, E. (2005) National indication of subjective well-being. Journal of personality and social psychology, 25, 240-256.
Diener, E. (2005). Guidelines for national indicators of subjective well-being and ill-being. www.wamumd.Edu/cgraham/courses/Does/puAF698R-Diener Guide.
Diener, E. D., Suh, E. M., Lucas, R. E., & smith, H. L. (2003). Subjective well-being three decades of well-being. Psychological bulleting, 125 (2): 276-302.
Diener, E., Oishi., S., & Lucas, R. E. (2003). Personality, culture, and subjective well-being: Emotional and cognitive evaluations of life. Annu. Rev. psycho, 54, 403-425.
Diener, E., suh, E. M., Lucas, R. E., & smith, H.L. (1999) subjective well-being: three decades of progress. Psychological Bulletin, 125 (2), 276-302.
Diener. E., Lucas. RE., Oishi. S., Subjective well-being. Jclin psychol. 2002;(24):25-41.
Dohrenwend, B. P. (1979). Stressful life events and psychopathology: Some issues of theory and method. In J. E. Barrett, R. M. Rose & G. L. Klerman (Eds), Stress and mental disorder (pp. 1-15). New York: Raven Press.
Doublet, S. (2000). The stress myth. Freemans Reach, NSW, Australia: IPSILON Publishing.
Duhamel, M. (1989). Rising above stress: Staying hardy. Medical selfcare, January/ February, 26-29, 59.
Dzurilla, I. T. & Sheedy, F.C. (1992) the relation between social problem-solving ability and subsequent level of academic competence in collage students. Journal of personality and social psychology. Vol, 61, 841-846.
Dzurilla,I.T. & Chang. F. (1995). The relation between social problem-solving and coping-cognitive therapy and Research Vol, 19. 563-587.
Dzurilla,T.J. & Goldfried, M.R.(1971). Problem solving therapy and behavior Modi fication Journal of Abnormal psychology, 78, 10-126.
Edwards, J. R. (1991). The measurement of type a behavior pattern: An assessment of criterion-oriented validity, content validity, and construct. In C. L. Cooper & R. Payne (Eds), Personality and stress: Individual differences in the stress process (pp. 80-151). Chichester: John Wiley and Sons.
Eid. M., Larson. RJ., the Science of subjective well-being NewYork: Guilford press; 2008.
Endler, N.S., & parker, J. D. A, (1990). Multidimensional assessment of coping a critical evaluation. Journal of personality and social psychology, 58, 844-854.
Engel, B. T. (1985). Stress is a noun! No an adjective! In T. M. Field, P. M. McCabe & N. Schneiderman (Eds), stress and Coping (pp. 3-12). Hillsdale, NJ: Lawrence Erlbaum.
Facioni,P. (2006). Creative Thinking Skills for education & life, Available http://www.asa3.org/ASA/education/think/creative.htm (2013, Nov 3).
Farnhaym, A, & Christofawer, I. (2007) personality traits, Emotional intelligence, and multiple happiness. North American journal of psychology, 9, 439-462.
Flavell, J. H. (1985). Cognitive development Englewoodeliffs, NJ: prentice-Hall. G-vaidya, S.R (1999). Meta cognitive learning strategies for students with learning disabilities. Journal of Educational, 120, il, 180.
Folkman S, Lazarus RS. An analysis of coping in a middle-aged community sample. Journal of Health and social Behaviour 1980; 21: 219-239.
Folkman, S., Schafer, C., & Lazarus, R. S. (1979). Cognitive processes as mediators of stress and coping. In V. Hamilton D. M. Warburton (Eds), Human stress and cognition: An information processing approach (pp. 265-298). London: Wiley.
Franken R. Motivation and emotion. Shams Esfandabad H, Mahmodi GR, Emamipoor S, translators. Tehran: Nay Publication, 2005 (Persian).
Frese, M. (1986). Coping as a moderator and mediator between stress at work and psychosomatic complains. In M. H. Appley & R. Trumbull (Eds), Dynamics of stress: physiological, psychological, social perspectives (PP. 183-206). New York: Plenum Press.
Friedman, M., & Rosenman, R. H. (1959). Association of specific overt behavior pattern with blood and cardiovascular findings. Journal of the American medical Association, 169, 1286-1296.
Friedman, M., Rosenman, R., Carroll, V. (1964). Changes in the serum cholesterol and blood clotting time in men subjected to cyclie variation of occupational stress. Circulation, 17, 861-852.
Friedman, M., Rosenman, R., Carroll, V. (1975). Changes in the serum cholesterol and blood clotting time in men subjected to cycle variation of occupational stress. Circulation, 17, 64-852.
Frisch MB. Quality of life Therapy. New jersey: John Wiley & Sons Press; 2006
Frisch MB. Quality of life therapy. Newjersey: John wiley & Sons press; 2006.
Funk, S. C., & Houston, K. B. (1987). A critical analysis of the hardiness scale's validity and utility. Journal of personality and social psychology, 53, 78-572.
Funkhouser, C., & Dennis, J. (1992). The effects of problem-solving software on problem-solving ability. Journal of Research on Computing in Education, 24(3), 338-347.
Furnham, A., & Christofawer, I. (2007). Personality traits, emotional intelligence, and multiple happiness. North American Journal of psychology, 9, 439-462.
Geary, D. C. (2005). The origin of mind: Evolution brain, cognition, and general intelligence. Washington, De: American psychological Association.
Ghasemi, N. (2008). Investigating the affectability of quality of life therapy (QOLT) on subjective well-being (SWB) and mental health of the individuals referring to consulting center. Master thesis of psychology university of Isfahan. (Persian).
Glover, F 1990, "rabu search, part II," ORSA journal on computing, vol. 2, No, 1, pp. 4-32.
Glover, J. M., & Bruning, R.H.(1990). Educational psychology: Principles and Application. Boston: Little, Brown.
Golemans D. Emotional intelligence: E motional self-know ledege, self-controlling, empathy and help other. Tehran: Roshd publications; 2005. (Persian)
Golestainbakht T. well being and happiness model in Tehran (Dissertation) Tehran: Alzahra univ; 2007.
Greaves CJ, Farbus L. Effects of creative and social activity on the health and well-being of socially isolated older people: out comes from a multi method observational study. J pers soc psycho. 2006: 63: 1011-22.
Greenberg, J. S. (2008). Comprehensive stress management. New York: McGraw- Hill.
Greenberg, J. S. (2008). Comprehensive stress management. New York: McGraw- Hill.
Guliford, J. P. (1967). The nature of human intelligence. New York NY: McGrahill.
Gur, H. (2009). The use of creative problem solving scenarios in mathematics education: views of some prospective teachers. Procedia social and Behavioral science, 1 (1) 1628-1635.
Haga, P. A, F. Fine, J.A. Roscow, D. stewart, B.L. & Beck, A. T. (1995). Social problem-solving deficits dependency and depressive symptom. Cognitive therapy and Research. Vol, 19, 147-158.
Hanson, K.M, & Mintz, L.B. (1997). Psychological health and problem-solving, self appraisal in older adults. Journal of counseling psychology, 44 (2), 433-442.
Hayes, N., & Joseph, S. (2003). Big five correlate of three Measures of subjective well. Being. Personality individual differences, 34, 723-727.
Heppner, p.p., Baumgardner, A. H., & Jakson, J. (1985). "Depression and Attributional style: Are they Related?" cognitive therapy and Research, 9, 105-113.
Hergenhahn, B. R. (1992). An introduction to the history of psychology. Belmont California: Wadsworth Pub. CO.
Hinkle, L. E. (1987). Stress and disease: the concept after 50 years. Social Science and Medicine, 25, 561-6.
Hobfoll SE, schwarzer R. Chon. Disentangling the stress labyrinth interpreting the meaning of the term stress and it is studied in health context. Anxiety, stress and coping 1998: 11, 181-212.
Holmes, T. H., & Rahe, R. H. (1967). The social readjustment scale. Journal of psychosomatic Research, 11, 18-213.
Holohan C J, Moos RH, Holohan Ck, Brebbab PL. Social support, coping and depressive symptoms in a late middle-aged sample of patients reporting cardiac illness. Health psychology 1995; 14: 152-163.
Holroyd, K. A., & Lazarus, R. S. (1982). Stress, coping and somatic adaptation. In L. Goldberger & s. Breznetz (Eds), Handbook of stress: Theoretical and clinical aspects (pp. 21-35). New York: Free Press.
Howard, J. H., Cunningham, D. A., & Rechnitzer, P. A. (1986). Personality (hardiness) as a moderator of job stress and coronary risk in type a individuals: A longitudinal study. Journal of Behavioral Medicine, 9, 44-229.
Huebner, E. S. (1994). Preliminary development and Validation of a multidimensional life satisfaction scale for children. Psychological Assessment, 6, 149-158.
Hull, J. G., Van-Treuren, R. R., & Virnelli, S. (1987). Hardiness and health: A critique and alternative approach. Journal of Personality and Social Psychology, 53, 30-518.
Hyland, M.E. and Kenyon, C.A.P. (1992) A measure of positive health related quality of life: the satisfaction with illness scale, psychological Reports, 71, 1137-38.
Ireland, J.L., Boustead, R., & Ireland, C. A. (2005). Coping style and psychological health among adolescent prisoners: a study of young and juvenile offenders. Journal of Adolescence, 28, 411-423.
Isaksen, S.G., & P, dd, J. (2006). Meeting the innovation challenge: Leader ship for transformation and growth. Chichester, uk: wiley.
Isaksen, S.G., Dorval, K.B., & Treffinger, D.J. (2000). Creative approaches to problem solving. Dubuque, IA: Kendall /Hant.
Ivanoff, A. Smyth, I.N. Grochaski, S. Long, I. S. & kelin, E. K. (1992) problem-solving and suicidality among prison inmates, Another look at state versus trait. Journal of personality and social psychology. Vol, 6, 970-973.
Jachuk, S.J., Brierly, H., Jachuck, S. and willcox, P.M. (1982). The effect of hypotensive drugs on the quality of life, journal of the Royal college of General practitioners 32, 103-50.
Jones, F., & Bright, J. (2001). Stress: Myth, theory and research. Harlow, England: Prentice-Hall.
Joseph S, Lindley AP. Positive therapy (A meta-theory for Psychological practice). USA: Rutledge Press: 2006.
Joushanlou M, Rostami R, Nosratabadi M. (Examining the factor structure of the Keyes comprehensive scale of well-being). Der psychol (JIranian psycho) 2006; 35-51. (Persian).
Kaar A. positive psychology. Pashasharifi H, Nakhaei-zand J, sanaei B, translators. Tehran: sokhan publication; 2006 (Persian).
Kant, G.L.Dzurilla, T.J. Maydeu-olivares, A, (1997). Social problem-solving as a mediator of stress-related depression and anxiety in middle-aged and elderly community residents. Cognitive therapy and Research. Vol, 21, 73-76.
Karademas, E.C. (2006). Self-efficacy, social support and well-being: the mediating role of optimism. Personality and in individual Difference, 40 (6), 1281-1290.
Karekla, M, & panayiotou, G. (2011). Coping and experiential avoidance: unique or overlapping constructs? Journal of Behavior therapy and Experimental psychiatry, 43, 163-170.
Kathryn, p., susan, S., & kathlcen, P.M. (2003). Effect of teaching kids to cop (PKC) program on outcomes of depression and coping among rural a doles cents: journal of child and Adolescents, 16 (2), 71.
Keyes CLM, Shmotkin D, Ryff CD. Optimizing well-being: the empirical encounter of two traditions. J perso and soci psych 2002; 82: 1007-1022.
Kirton, M.J. (2003). Adaption-innovation in the content of diversity and change. London: Rout ledge.
Kobasa, S. C., Maddi, S. R., & Kahn, S. (1985). Hardiness and health: A prospective study. Journal of personality and Social Psychology, 37, 1-11.
Krenz, E. W., & Henschen, K. P. (1986). The effects of modified autogenic training on stress in athletic performance. In J. H. Humphrey (Ed), Human stress: Current selected research (Vol. I, pp. 199-205). New York: AMS Press.
Krohne, H. W. (1986). Coping with stress: Dispositions, strategies, and the problem of measurement. In M. H. Appley & R. Trumbull (Eds), Dynamics of stress: Physiological, psychological, social perspectives (PP. 207-228). New York: Plenum Press.
Laughin, J. E., and Huebner, E. S. (2001) Life experience locus of control and school satisfaction in adolescence. Social Indicators Research, 55: 156-183.
Laughin, J.F., & Huebner, E.S. (2001). Life experience Locus of control and school satisfaction in adolescence. Social Indicators Research, 55: 156-183.
Laux, L. (1986). A self-presentational view of coping with stress. In M. H. Appley & R. Trumbull (Eds), Dynamics of stress: Physiological, psychological, social perspectives (PP. 233-254). New York: Plenum Press.
Lazarus RS & Folkman S. (1985) coping and adaptation centry (ED). The handbook of behavioral medicine, New York. Guilford press: 262-325.
Lazarus, R. S. (1993). From psychological stress to the emotion: A history of changing outlooks. Annual Review of Psychology, 44, 1-21.
Lazarus, R. S. (1998). The life and work of an eminent psychologist: Autobiography of Richard S. Lazarus. New York: Springer.
Lazarus, R. S. (1999). Stress and emotion: A new synthesis. London: Free Association Books.
Lazarus, R. S. (2001). Relational meaning and discrete emotions. In K. R. Scherer, A. Schorr & T. Johnstone (Eds), Appraisal processes in emotion: Theory, methods, research (pp. 37-67). Oxford: Oxford University Press.
Lazarus, R. S., & Folkman, S. (1984). Stress appraisal, and coping. New York: Springer.
Lipowski, Z. J. (1977). Psychosomatic medicine: Current trends and clinical applications. In Z. J. Lipowski, D. R. Lipsitt & P. C. Whybrow (Eds), Psychosomatic medicine: Current trends and clinical applications (pp. xiii-xix). New York: Oxford University Press.
Lipowski, Z. J. (1986). Psychosomatic medicine: past and present: part I historical background. Canadian Journal of Psychiatry, 31, 2-7.
Mahat, G. (1996). Stress and coping: first-year Nepalese nursing students in clinical settings. Journal of Nursing Education, 35 (4), 163-168.
Mason, J. W. (1975). A historical view of the stress field part I. Journal of Human Stress, 1, 6-12.
Mason, J. W. (1975). A historical view of the stress field part I. Journal of Human Stress, 1, 6-12.
Matthews, G., Schwean, V.L., Campbell, S.E., Saklofske, D.H., & Mohamed, A. A. R. (2000). Personality, self regulation, and adaptation. In M. Boekaerts, P.R. Pintrich, & M. Zeidner (Eds.), Handbook of self-regulation san Diego: Academic press.
Mayer, R. (1983). Thinking, problem solving, cognition. New York: W. H. Freeman and Company.
Mitchell, W. E., & Kowalik, T. F. (1999). Creative problem Solving. http://sis.ashesi.edu.gh/courseware/cms/file.php/226/Articles/Mitchell_Kowalik_- _CPS_Worksheet.pdf
Moos, R.H., y Holahan, ch, J. (2003). Dispositional and contextual perspectives on coping: Toward an integrative framework. Journal of clinical psychology, 59, 1387-1403.
Morris, W. (2006). Cretivity-its place in education. New Zealand: On Arts, Creative.
Myers, P. B. (2000). Gifts Differing: understanding personality type. Palo Alto: Davis-Black publishing.
Newell, A. and Simon, H., Human Problem Solving, Englewood Cliffs, N.J.: Prentice Hall, 1972.
Newell, A., shaw, J.C., & simon, H. A, (1962). The process of creative thinking. In H. E. Gruber, G. Perrell, & M. werthheimer (Eds), contemporary approaches to creative thinking (pp. 63). New York Atherton.
Nolen-Hoksema, S. (2005). Gender differences, 36, 587-596.
Oreilly, M.F., Lancioni, G; Gardiner, M., Tiernan, R, & Lacy, C. (2002). Using a problem-solving approach to teach classroom skills to a student with moderate intellectual disabilities within regular classroom settings. International Journal of Disability, Development and Education, 49 (1), 95-104.
Ositer GR, Markindes KS, Black SA, Goodwin JS. Emotional Wellbeing predicts subsequent Functional independence and survival. J Am Great Soc. 2000; (48):473-478.
Overtholser, J.C., Adams, D.M., Lehnert, K.L. & Brinkman, D.C (1995). Self-esteem deficits and suicidal Tendencies among Adolescents. J.Am. Acad. Childadolesc. Psychiatry, 34(7), 919-928.
Paik, Peterson & Seligman. (2004). Strengths of character and well-being journal of social and clinical psychology, 23,603-619.
Parnes, S, J., & Noller, R. B. (1973). Applied creativity: the Creative studies project: part Iv-personality findings and conclusions. Journal of creative Behavior, 7, 15-36.
Payne, R. (1988). Individual differences in the study of occupational stress. In C. L. Cooper & R. Payne (Eds). Causes, coping and consequences of stress at work (pp. 32-209). Chichester: John Wiley and Sons.
Pearlin, L. I., & Schooler, C. (1978). The structure of coping. Journal of Health and Social Behavior, 19, 2-21.
Penley, J.A., & Tomaka, J. (2002). Associations among the Big five, emotional responses, and coping with acute stress. Personality and Individual Differences, 32, 1215-1228.
Piko B. Gender differences and similarities in adolescents ways of coping. Psychological Record 2001; 51: 223-230.
Rayan R, Deci E, self-determination theory and facilitation of intrinsic motivation, social development, and well-being. Am psychol. 2000; 55 (1): 68-78.
Reinhold, R. (2008). Zig-Zag Problem Solving Model. http:// www. personalit ypathways. com/article/problemsolve.html.
Rosenberg, C. E. (1962). The place of George M Bernard in nineteenth century psychiatry. Bullein of the History of Medicine, 36, 245-59.
Royal College of Psychiatrists. (2005). CBT Facts Sheet. www. rcpsych. Ac. Uk/info/factsheets/pfaccog.asp (accessed 27 October 2006).
Ryff, C.D., & Singer, B., (1998). The Contours of Positive Human Health, Psychological Inquiry, 9: 1-28.
Ryff, C.D., (1989). Happiness Is Everything, Or Is It? Explorations on the Meaning of Psychological Well-being, Journal of Personality and Social Psychology, 57: 1069-1081.
Ryff, C.D., (1995). Psychological Well-being in Adult Life, Current Directions in Psychological Science, 4:99-104.
salye, H. (1974). Stress with out distress. Philadelphia: Lippincott.
Schafer, W. (2000). Stress management. (4th ed). New Delhi: Wadsworth.
Scott, W. C., (2010). Effect of an EEG biofeedback protocol on a mixed substance abusing population. American Journal of Drug and Alcohol Abuse, 31, 69-455.
Selby, E.C., Treffinger, D.J., Isaksen, S.G., & Lauer, K.J. (2004) defining and assessing problem-solving style: Design and development of new tool. The Journal of creative Behavior, 38, 221-243.
Seligman, M. E. P., & C, Sikszentmihalyi, M. (2000). Positive psychology: An introduction. American psychologist, 55 (1), 5-14.
seyed Mirzaei, S. M., & Ghahraman, A. (2009). The study of social predictors of life satisfaction among students of Ferdowsi university. Journal of social sciences of Mashhad university, 6 (1), 1-25 (in Persian).
shang, C.Y., Gau, S. F., & Soong, w. T. (2006). Association between childhood sleep problems and prenatal factors, parental mental distress and behavioral problems. Journal of sleep Research, 15, 63-13.
Skevington, S.M. (1995) the psychology of pain, chichester: Wiley. Smith, A. and Jacobson, B. (1989) the Nation's Health, London: the king's fund.
Somerfield MR, Mccrae RR. Stress and coping research. American psychologist 2000: 556-627.
Suldo, S.M., Riley, K.N., & Shaffer, E.J. (2006). Academic correlates of children and adolescents life satisfaction. School psychology international, 27 (5), 567-582.
szabo, S., orley, J. and saxena, S. (1997) an approach to response scale development for cross-cultural questionnaires. European psychologist 2 (3) September, 210-6.
Treffinger, D. J., & Isaksen, S.G. (2005). Creative problem solving. History, development, and implications for gifted education and talent development. Gifted child Quarterly, 49, 342-353.
Treffinger, D. J., Selbby, E. C., & Isaksen, S. G. (2008). Understanding individual problem-solving style: A key to learning and applying creative problem solving. Learning curriculum on student self-directed skills development curriculum midline Journal, 47, 491-498.
Tsaousis, I., Nikolaou, I., Nikolaos, S., & Judge, T. (2007). Do the core self-evaluations moderate the relationship between subjective well-being and physical and psychological health? Personality and Individual differences, 42, 1444-1452.
Vanessa C, Bordwine E, Hubebner SE. The Role of coping in mediating the relationship
Waddington, L. (2002). The therapy relationship in cognitive therapy: A review. Behavioral in cognitive Psychotherapy, 30, 179-191.
Wang wl, Miao DM. Reaserch review of college students psychological quality, us-china Edus Rev 2007; 4 (3): 54-60.
Watson, R.L.A. (2002) comparison of perceived stress levels and coping styles of Junior and senior students in Nursing and social work programs. Dissertation submitted to the college of Graduate students at Marshall university In partial fulfillment of the requirements for the degree of Doctor of Education in Higher Education Administration, Marshall university Huntington, west Virginia. 96-99.
Wolf TM, Von Almen TK, Faucett JM, Randall HM, and Franklin FA. Psychosocial changes during first year of medical school. Med Educ 1991;25:174-81.
Wood, D., Golsing, S.D., & Potter, j. (2007). Normality evalutions and their relation to personality traits and well-being. Journal of personality and social psychology, 93 (5), 861-879.

1. Rayan & Deci
2. Ositer & et al
3. Vanessa & et al
4. Rayan & Deci
5. Pleasure principle
6 . Epicure
7. Jahoda
8. Subjective well- being
9. Self- determination
10. Compton
11 . Ryff & Singer
12. Aristotle & Russell
13. Good life
14. Self – acceptance
15. Purpose in life
16 . Personal qrowh
17. Positive relations
18. Environmental mastery
19. Self- determination
20. Diener
21. Tsaousis
22. Nikolaou & Judge
23. Joushanlou & et al
24. Farnhym & Christofawer
25. Beradbeurn
26. Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (DSM)
27. Character Strengths and Virtues (CSV)
28. Wisdom and Knowlege
29. Courage
30. Humanity
31. Justic
32. Temperance
33. Transcendence
34. Eid & Larson
35. Top- down model
36. Down- top model
37. Ositer & et al
38. Vanessa & et al
39. Joseph & Lindley
40. Feranken
41. Kaar
42. Argil
43. Greares & Farbas
44. Collins
45. Huebner
46. Wood & et al
47 . Austin & et al
48. Chang & et al
49. Karademas
50. Jachuk & et al
51. The World Health Organization Quality of Life
52. Skeington
53. Szabo
54. Hylend
55. Kenyon
—————

————————————————————

—————

————————————————————

1


تعداد صفحات : 22 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود