تارا فایل

پاورپوینت معبد آرتمیس


معبد آرتمیس زیباترین بنا از عجایب هفتگانه دنیا

معبد آرتمیس، ۵۵۰ سال قبل از میلاد در اِفِسوس از شهرهای یونانی نشین آسیای کوچک (در حال حاضر در ترکیه) ساخته شده است. 
این معبد به عنوان زیباترین بنای روی زمین شناخته می شده است و به همین دلیل در میان عجایب هفتگانه جا دارد.
این معبد به اسم دایانا هم شناخته می شود.
یک مدل بازسازی شده از معبد آرتمیس

این معبد به افتخار ایزدبانویی محلی ساخته شده بود که توسط یونانیان با آرتمیس، الهه شکار، وحوش و زایمان تلفیق شده بود.
ایزد بانو به خدایان زنانه ای گفته می شد که پرستش آن ها در میان جوامع باورمند به ادیان چندخدایی کهن، رواج داشته است. 

آرتمیس، الهه شکار

هرچند که زیربنای باقی مانده از این معبد تاریخ ساخت آن را قرن هفتم قبل از میلاد مشخص می کند. اما راه یافتن معبد آرتمیس در فهرست عجایب هفتگانه به حدود ۵۵۰ قبل از میلاد مربوط می شود. این بنا که به آن معبد بزرگ مرمرین گفته می شود، به دستور کرزوس شاه لیدی و به جای یک ساختمان قدیمی تر که بر اثر سیل نابود شده بود به کرسیفون معمار یونانی سفارش داده شد. معبد با مجسمه های برنزی که توسط ماهرترین مجسمه سازان آن زمان ساخته شده بودند تزئین شده بود.
طول آن ۱۱۵ متر و عرض آن ۴۶ متر بود که ظاهراً اولین معبد یونانی ساخته شده از سنگ مرمر بوده است.

بازرگانان، جهانگردان، صنعتگران و پادشاهان از این محل مقدس دیدن می کردند و احترام خود را با آوردن هدایای مختلف ابراز می نمودند. تحقیقات اخیر باستان شناسی به یافتن تعدادی از این هدایا شامل مجسمه های طلا و عاج آرتمیس، گوشواره ها، دستبندها و گردنبندها منجر شده است.

در شب ۲۱ ژوئیه سال ۳۵۶ پیش از میلاد، مردی به نام هروستراتوس برای جاودانه کردن نام خود در تاریخ، معبد آرتمیس را آتش زد و در واقع به هدف خود دست یافت. اسکندر مقدونی هم در همین شب متولد شد. بنا به گفته پلوتارک تاریخ نگار یونان باستان، در آن شب آرتمیس چنان درگیر مراقبت از زاده شدن اسکندر بود که نتوانست از معبد خود محافظت کند.

اسکندر پس از فتح آسیای کوچک اقدام به ساخت مجدد معبد کرد که تا بعد از مرگ وی در سال ۳۲۳ پیش از میلاد، همچنان در دست ساخت بود. در قرن اول پس از میلاد، هنگامی که سنت پل(مبلغ مسیحی) برای تبلیغ مسیحیت به اِفِسوس سفر کرد، با شمار زیادی از پیروان آرتمیس روبه رو شد که به هیچ وجه قصد ترک ایزدبانوی خود را نداشتند. در سال ۲۶۲ میلادی معبد توسط قبیله گوت دوباره ویران شد. اهالی شهر سوگند خوردند تا آن را مجدداً بنا کنند.

در قرن چهارم میلادی، بیشتر اهالی افسوس به مسیحیت گرویده بودند و معبد شکوه و جلال خود را از دست داده بود. اهالی افسوس پس از آخرین تهاجم منجر به ویرانی معبد در سال ۴۰۱ میلادی، کم کم شهر را ترک کردند و این شهر متروک در اواخر قرن ۱۹ میلادی کشف و کندوکاو شد. این اکتشاف زیربنای معبد را نمایان ساخت.

معماری معبد
این معبد با زیر بنای چهارگوش خود، برخلاف نمونه های دیگر از مرمر ساخته شده و یک ورودی زیبا و تزئینی به حیاط بزرگ ساختمان داشته است. پلکان مرمری، طبقه همکف را به بالکن های بلند و عظیمی متصل می کرد که کف آن در حدود ۸ متر در ۱۳۰ متر بوده است. ۱۲۷ ستون در این بنا به کار رفته که ارتفاع آن ها ۲۰ متر و با سرستونهای ایونی و کناره های کنده کاری شده بوده است
نمونه سرستون ایونی در یک ساختمان

گچ کاری این بنا به شکل دورج ستونی بوده است.
ستونها در ردیفهای منظم در کل محوطه به جز منطقه مرکزی – که محل قرارگیری خانه الهه بود – قرار گرفته بودند.
در دورج ستونی دورتادور بخش اصلی نیایشگاه کاملاً با دو ردیف ستون احاطه شده است

این معبد تعداد فراوانی از آثار هنری را درخود جای داده بود. از جمله ۴ مجسمه برنزی باستانی از قبیله آمازون که توسط بهترین هنرمندان دوران ساخته شده بودند. هنگامی که سنت پل به دیدن شهر آمده بود، معبد با ستونهای طلایی و مجسمه های کوچک نقره ای و نقاشی های متعدد تزئین شده بود. هیچ شاهدی مبنی بر وجود مجسمه آرتمیس در مرکز معبد وجود ندارد اما دلیلی هم برای وجود نداشتن آن در دست نیست.

معبد آرتمیس در بطن زندگی مردم
اگر قدری در تاریخ یونان جست و جو کنیم، حرم ها، معابد و فستیوال های آرتمیس را در سرتاسر جهان یونان باستان خواهیم دید؛ اما آرتمیسِ افسوس از دیگران متمایز است. زرق و برق و شکوه معبد آرتمیس در شهر افسوس، نشان از قدرت و نفوذ این ایزدبانو در میان مردم شهر داشت و از اعتبار جهانی و محلی او حکایت می کند. با وجود آسیب های پی در پی معبد آرتمیس، هر بازسازی به وضوح بر شهرت و ارزش این مجموعه مذهبی افزود و هر ساله تعداد زیادی از مردم، در ماه مارس (فروردین) و ابتدای می (اردیبهشت) به معبد شهر افسوس می رفتند تا در مراسم و آیین های آرتمیس شرکت کنند.

توجه بسیار مردم افسوس به معبد شهرشان به قدری بود که با وجودی که سرزمین شان به دست حکومت پارس افتاد، همچنان تلاش های خود را برای بازسازی معبد ادامه دادند. البته در کل پارسی ها با افسوسی ها برخورد منصفانه ای داشته و افسوسی ها نیز با ایرانی ها رابطه خوبی داشتند. فرماندهان ایرانی فقط برخی از دست سازه های مذهبی مردم را از معبد آرتمیس خارج کرده و با خود به شهر سردیس (در ترکیه امروزی) بردند. از آن سو نیز تعدادی از تندیس های ایزدبانوان خود را به معبد آرتمیس بردند، که البته این اتفاق از دید مردم افسوس ممنوع تلقی نمی شد.

با این همه ساکنان افسوس، آرتمیس را مختص خودشان می دانستند و روی آن حساسیت بسیاری داشتند؛ به طوری که نسبت به هرگونه دریافت پیشنهاد مراقبت و محافظت از سوی غریبه ها، خشم و انزجار خود را بروز می دادند. به طور مثال هنگامی که اسکندر سرزمین پارس را تصرف کرد و افسوس نیز به دست او افتاد، برای بازسازی معبد آرتمیس پیشنهاد کمک مالی داد اما مسئولان معبد و مردم پیشنهادش را رد کردند.

در سال های بعد و در طی حکمرانی رومیان باستان، آیین های سنتی و مذهبی شهر افسوس گسترش پیدا کرد و به عنصری نمادین در جشنواره های دوره شکوفایی قدرت فرهنگی یونیان در اروپا و آسیا بدل شد. اهمیت آرتمیس در زندگی مردم در این دوران چند وجهی بود. معبد آرتمیس بخش پررنگی از هویت سیاسی و فرهنگی افسوس را شکل می داد، برای زندگی اقتصادی مردم حیاتی بود و موقعیت مناسبی برای ازدواج دختران و پسران مجرد یونانی محسوب می شد. همچنین بازی ها، مسابقات و نمایش های بسیاری به یاد و نام ایزدبانو آرتمیس برگزار می شد.

تاثیر چشمگیر آرتمیس در زندگی مردم را حتی در نقاشی های به جا مانده از آن زمان می توان دید. به طور مثال وقتی به یکی از بهترین نقاشی های آپلس ، بزرگ ترین نقاش یونان باستان نگاه می کنیم؛ تصاویر ایزدبانو آرتمیس را در کوچه و خیابان و در دست دختران و دوشیزگان خواهیم دید.

معبد آرتمیس در نزدیکی افسوس، امروزه چیز زیادی به جز چند ستون از این معبد باقی نمانده است.
پایان
منبع
صفحه ویکیپدیای انگلیسی و فارسی معبد آرتمیس


تعداد صفحات : 16 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود