مدل الماس در مزیت رقابتی ملل
1
تا اواخر دهه 80 نظریه ی جامعی که بتواند رقابت در سطح ملی را تشریح کند وجود نداشت.
پورتر بعنوان مشاور عالی استراتژیک دولتی در سطح بین الملل؛تدوین گر برنامه های استراتژیک کشورهای متعددی بوده (مثل ایالات متحده، کانادا، نیوزیلند، کره، سنگاپور، اسپانیا و …).
او بر اساس تحقیقاتی که طی دهه 80 در 10 کشور منتخب داشت، در کتاب "مزیت های رقابتی ملل" الگویی تحلیلی جهت ارزیابی و رتبه بندی مزیت های رقابتی ملل ارائه کرد و آن را الماس نامید
پورتر در کتاب مزیت های رقابتی ملل درسال 1990 بیان می کد که پایداری مزیت های رقابتی کشورها در سطح صنایع توسط 6 عامل با دیگر کشورها قابل مقایسه است و آن را الماس نامید.
این مدل ابتدا در 10 کشور ؛ 8 کشور توسعه یافته و 2 کشور در حال توسعه مورد بررسی قرار گرفت(دانمارک، آلمان، ایتالیا، ژاپن ، کره، سنگاپور، سوئد، سوئیس، انگلستان و ایالات متحده).
2
پورتر در این مدل ، رقابت پذیری را حاصل تعامل و بر همکنش چهار عامل اصلی می داند: 1-فاکتورهای درونی؛ 2- شرایط تقاضای داخلی؛ 3- صنایع مرتبط و حمایت کننده؛ 4 – استراتژی، ساختار و رقابت. به اعتقاد «پورتر»، این فاکتورهای چهارگانه به صورت متقابل بر یکدیگر تاثیر دارند و تغییرات در هر کدام از آنها می تواند بر شرایط بقیه فاکتورها موثر باشد. علاوه بر آن، دو عامل بیرونی دولت و اتفاقات پیش بینی نشده نیز بر عوامل چهارگانه تاثیر غیر مستقیم دارند و از طریق تاثیر بر آنها می توانند در رقابت پذیری نیز تاثیر گذار باشند.
3
4
الف – فاکتورهای درونی: مجموعه ای از عوامل موثر در تولید کالا یا خدمات، مانند مواد اولیه، کیفیت و میزان دسترسی به آن، نیروی انسانی بدون مهارت و یا ماهر و آموزش دیده، بهره وری و خلاقیت و نوآوری نیروی انسانی، زیر ساختها، مسائل تکنولوژیک، میزان سرمایه و دسترسی به آن، توانمندیها و قابلیتهای مدیریتی و … که برای رقابت در عرصه بازارهای رقابتی ضروری است، فاکتور های درونی را تشکیل می دهند. پورتر فاکتورهای درونی را در دو دسته تقسیم بندی می کند -فاکتورهای عمومی شامل مواردی مانند منابع طبیعی، مواد اولیه، انرژی، نیروی انسانی بدون مهارت خاص. -فاکتورهای تخصصی شامل مواردی مانند زیرساختهای ارتباط، نیروی انسانی ماهر و متخصص، دانش فنی پیشرفته و فناوری پیشرفته. فاکتورهای تخصصی در مقایسه با فاکتورهای عمومی مزیت رقابتی پایدارتری را ایجاد می کند.
5
ب- شرایط تقاضای داخلی: اندازه و رشد تقاضا در رقابت پذیری صنایع تاثیر بسزایی دارد. پورتر معتقد است که وجود بازار داخلی بزرگ و در حال رشد موجب تشویق سرمایه گذاران برای توسعه فناوری و بهبود بهره وری گردیده و این مسئله به عنوان مزیت رقابتی برای آن ملت محسوب می گردد. تقاضای داخلی دارای دو جنبه کمی و کیفی بازار است. اندازه تقاضای داخلی بنگاه های داخلی را قادر می سازد تا از یک تقاضای پایدار برخوردار گردند. اما باید توجه داشت که منافع اصلی تقاضای داخلی در رقابت پذیری از دیدگاه کیفی است. انتظارات مشتریان از کیفیت محصولات و خدمات و در واقع مشتریان پرتوقع و خبره می تواند انگیزه ای برای افزایش قدرت رقابت پذیری یک کسب و کار و حتی از دید کلان رقابت پذیری کشورها گردد.
6
ج- صنایع مرتبط و حمایت کننده: می تواند شامل تامین کنندگان مواد اولیه یا تجهیزات، توزیع کنندگان و فروشندگان، سیستم های توزیع محصول، موسسات تحقیقاتی، سرویس های مالی مانند بانک ها و بورس اوراق بهادار، سیستم های حمل و نقل، دانشگاه ها، مراکز و موسسات تحقیقاتی. ارتباط و همکاری با این صنایع و مراکز در توسعه سطح محصولات و خدمات و بهبود آنها و در نهایت ارتقای رقابت پذیری موثر است. تشکیل خوشه های صنعتی هم از جهت منابع در دسترس و با کیفیت و هم از جهت تبادل مهارتها و فناوریهای نوین بسیار منفعت آمیز می باشد. پیشرو بودن ایالات متحده در صنعت الکترونیک نتیجه روشنی از خوشه های صنعتی نیمه رسانا ها در دهه 1980 بوده است. د- استراتژی، ساختار و رقابت بنگاه: رقابت در سطح کلان اجتماعی و همچنین راه و روشی که بنگاه ها و سازمانها تاسیس، سازماندهی و مدیریت می شوند بر رقابت پذیری تاثیر بسزایی دارد. بنابراین، ساختار و استراتژی هایی که برای مدیریت و راهبری یک بنگاه یا صنعت تدوین و اجرا می گردد، تاثیری مستقیم بر عملکرد و رقابت پذیری آن دارد. رقابت داخلی محرکی قوی جهت بهبود کیفیت، نوآوری و ایجاد و دوام مزیت رقابتی بشمار می رود. برای مثال صنایع صوتی و تصویری در ژاپن بیش از همه وامدار فضای رقابت داخلی بوده است.
7
ه – دولت: دولت به عنوان یک نیروی عمده، همواره در رقابت پذیری موثر است و با مداخله خود در امور مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و اعمال قوانین و مقررات بر رقابت پذیری تاثیر مثبت و حتی منفی داشته است. سیاستهای پولی، مالی و بازرگانی و قوانین مالیاتی قوانین مربوط به صادرات ، واردات و ضد تراست نرخ ارز، حجم پول و نرخ بهره، تورم هزینه های دولت و تصمیم گیریهای دیگر در سطح اقتصاد خرد و کلان توافقهای رسمی و غیر رسمی مقامات سیاسی برقراری یا توسعه روابط سیاسی تجاری و یا قطع روابط اقتصادی- تجاری با سایرکشورها از جمله بارزترین عوامل تاثیر گذار بر رقابت پذیری بنگاه ها، صنایع و کشورها هستند که به طور مستقیم با دولتها درارتباطند. ساختن و حمایت از محیط مناسب برای رشد روز افزون بهره وری بنگاهها و هدایت روند صنعت و سیاستهای تشویقی و نه کمک کننده واحدهای صنعتی جهت کمک به شرایط لازم برای ارتقاء مزیت رقابتی از طریق تاثیر بر هر یک از ابعاد الماس وظیفه دولت است.
8
9
و- اتفاقات پیش بینی نشده: اتفاقات پیش بینی نشده حوادث و مسائلی هستند که بر رقابت پذیری تاثیر- مثبت و یا منفی- داشته ولی به صورت تصادفی و خارج از کنترل بنگاه ها، صنایع و حتی دولتها رخ می دهند. حوادث غیر مترقبه، جنگ، تحریمهای اقتصادی، شوک های نفتی، بحرانهای اقتصادی- سیاسی و یا نوآوریهای عمیق تکنولوژیک نمونه ای از اتفاقات پیش بینی نشده هستند.
مدل 2 الماس جدیدی را معرفی می کند که عوامل انسانی را بصورت یک منبع مزیت رقابتی بین المللی به مدل الماس اولیه افزوده است. مدل 2همان مدل 9 عاملی مون است که علاوه بر 4 عامل الماس4 عامل انسانی را نیز به آن اضافه نمود، بنابراین از ساختاری کاملتر و پیشرفته تری برخوردار گردیده است. اما همچنان هر یک از این عوامل تنها در محیط داخلی یک کشور ارزیابی می شوند و توجهی به مسائل بین المللی و خارجی ندارد. مدل 3 با عنوان الماس مضاعف (دوگانه) اولیه همان الماس اصلی است که در گستره رقابت پذیری ملی از مسائل داخلی تا مسائل بین المللی را مورد توجه قرار داده است. مدل 4 ادغام این دو مدل به یک چارچوب کلی منتج شدکه منجربه شکل گیری مدل الماس مضاعف ثانویه گردید. در سمت راست و پائین مدل الماس مضاعف ثانویه نشان داده شده که تمامی خصوصیات مدل های پیشین را در برگرفته است. هم عوامل فیزیکی و انسانی و هم مسائل داخلی و خارجی، به همین دلیل انتظار میرود که تشریح کاملتری از وضعیت رقابتپذیری ملل نسبت به مدل های ارائه شده ارائه نماید.
10
مدل اصلی الماس در دو مسیر متمایز گسترش یافت.
مدل 9 عاملی مون 1994
در این مدل 4 عامل متغیرهای انسانی به 4 عامل فیزیکی بیان شده در مدل الماس پورتر افزوده شده بود. .منابع طبیعی، محیط تجاری، تقاضای داخلی و صنایع مرتبط و پشتیبان در بخش عوامل فیزیکی قرار می گرفتند. بخش دوم که موتور محرک کشورهای در حال توسعه هستند شامل گروه های انسانی می شود که برای رشد اقتصادی لازمند و آنها نیز به نوبه خود به 4دسته تقسیم می شدند. این شاخص ها عبات بودند از: کارگران، سیاستمداران و دولتمردان، کارآفرینان و دانشمندان.
شاخص های انسانی در مدل 9 عاملی، اقتصاد ملی را بوسیله خلاقیت، انگیزش و کنترلِ 4 شاخص فیزیکی در مدل الماس پورتر بهبود می دهد و بنابراین نقش مهمی را در تبیین مزیت های ملی ایفا می کند
11
کارگران کسانی هستند که فعالیت های اقتصادی جاری و اساسی یک سازمان را انجام می دهند .
سیاستمداران و دولتمردان کسانی هستند که برنامه های اقتصادی را طرحریزی و اجرا می کنند.
کارآفرینان کسانی هستند که علیرغم وجود ریسک با جسارت و دانش خود در موقعیت های مناسب سرمایه گذاری می کنند . مدیران حرفه ای نیز کسانی هستند که مسئولیت مدیریت فعالیت های تجاری را برعهده دارند ،
مهندسان فناوری های جدید را بکار می گیرند،
بخش سوم این مدل که در برگیرنده عوامل خارجی، شانس و وقایع می باشد . این عوامل در محیط هستند ولی نمی توان آنها را پیش بینی کرد. این عوامل در عرصه رقابت پذیری بین الملل وقتی که توسط عوامل انسانی حاضر تبدیل به یک فرصت و کسب مزیت گردند قدرتمند خواهند بود.
مدل 9 عاملی مون 1994
12
مدل الماس مضاعف (دوگانه)، راگمن 1991
تعداد زیادی از محققان پیشنهاد می کنند که تاثیر MNCها در مدل پورتر باید قویتر بیان شود.براساس نظر دانینگ 75% تجارت جهانی توسط MNCها انجام میشود
رقابت پذیری یک کشور تنها معطوف به محیط داخلی نمی شود. چرا که بسیاری از کشورها بنابر منافع ملی خود و وجود روابط سیاسی و اقتصادی سرمایه گذاری هایی را در کشورهای مختلف انجام می دهند
از فاکتورهای مهم کشورها نزدیکی و همسایگی دو کشور از نظر جغرافیایی است. مثلاً سنگاپور و کره – ایالات متحده با کانادا یا مکزیک . یکی دیگر از فاکتورها برای انتخاب شرکای تجاری وجود روابط اقتصادی و سیاسی کشورها با یکدیگر است
انتقاداتی که نسبت به مدل الماس مطرح گردید موجب توسعه مدل در حوزه محیط و قلمروی کسب مزیت رقابتی گردید. راگمن با معرفی مدل خود این طور بیان کرد که مزیت رقابتی یک کشور هم ناشی از محیط داخلی کشورها است هم ناشی از محیط خارجی کشورها و برآیند عوامل مدل الماس در این دو محیط رقابت پذیری یک کشور را مشخص می کند.
13
مدل الماس مضاعف ثانویه چو، مون و کیم2007
در عصر جهانی شدن، مسائلی همچون عوامل انسانی در سطح بین الملل از اهمیت بالائی برخوردار شده اند، موضوعاتی که درگذشته به اندازه کافی مورد توجه اذهان قرار نگرفته اند. به همین دلیل بود که یک چارچوبی برای بررسی مزیت های رقابتی ارائه گردد تا به اندازه کافی گسترش یافته باشد و عوامل انسانی بین المللی را جهت این مشکل حل کند، دراین بین چو ، مون و کیم با رویکردی نوین مدل الماس مضاعف ثانویه را با روش نظام مندی که MASI خوانده می شود برای درک و بهبود رقابت پذیری ملی معرفی می کنند.
این مدل جدید مدل های کنونی را در یک چارچوب واحد ادغام نموده و عوامل انسانی در سطح بین المللی را مورد بررسی قرار داده .
14
براساس تحقیقات آنها این رویکرد در 4 فاز متوالی به ارزیابی رقابت پذیری کشورها می پردازند:
مدل الماس مضاعف ثانویه رقابت پذیری ملل را اندازه گیری می کند (اندازه گیری-M).
از یک چارچوب 3×3برای گروهبندی کردن کشورها استفاده می کند (تجزیه و تحلیل-A).
مدلهای استراتژی کسب و کار (هزینه در مقابل تمایز) را جهت تحلیل رقابت پذیری ملل بکار می گیرد (شبیه سازی-S).
مجموعه ای از استراتژی های پایدار را جهت افزایش قدرت رقابت پذیری تعیین می کند (اجرا -I).
تجزیه و تحلیل های مدل الماس مضاعف ثانویه با روشMASI در 66 کشور بصورت مستدل تجربه شده و مدل را تائید نموده.
مدل الماس مضاعف ثانویه چو، مون و کیم2007
15
با سپاس از توجه شما سروران گرامی
16