موضوع: ساختارگرایان در مدیریت و تئوری های مدیریت پیشرفته
ساختار چیست؟
درک بینش ساختارگرا پیچیده نیست. اگر به خانه خود نگاه کنیم متوجه اجزایی می شویم که در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و این اجزا با در کنار هم قرار گرفتن، کلیتی معنا دار به نام خانه را ساخته اند
ساختارگرایان
چهارمین مکتب از دوره نوین مدیریت ساختارگرایان نام دارد
ساختارگرایی، آیین فکری مهمی است که در نیمه دوم قرن بیستم در قلمرو فلسفه و علوم انسانی پدید آمد و سرچشمه تاثیرات فراوانی شد.
ساختارگرایی
ساختارگرایی یکی از نظریه های رایج در علوم اجتماعی است. بر پایه این طرز فکر، تعدادی ساختار ناپیدا و ناملموس، چارچوب اصلی پدیده های ظاهری اجتماع را تشکیل می دهند. روش ساختارگرایی در نیمه دوم سدهٔ بیستم از سوی تحلیلگران زبان، فرهنگ، فلسفهٔ ریاضی و جامعه به گونه ای گسترده بکار برده می شد. اندیشه های فردینان دو سوسور را می توان آغازگاه این مکتب دانست. هرچند پس از وی ساختارگرایی تنها به زبان شناسی محدود نشد و در راه های گوناگونی بکار گرفته شد و مانند دیگر جنبش های فرهنگی، اثرگذاری و بالندگی آن بسیار پیچیده است. با این حال، ساختارگرایی عموماً به اندیشهٔ فرانسویِ دههٔ ۱۹۶۰ اطلاق می شود و با نام متفکرانی چون کلود لوی-استروس، رولان بارت، میشل فوکو، ژرار ژنت، لوئی آلتوسر، ژاک لاکان، آلژیر داس گره ماس، و ژان پیاژه آمیخته شده است. ساختارگراییِ فرانسوی به رغم آن که با فرمالیسم روسی و شاخه های فرعی آن نظیر مکتب پراگ و ساختارگراییِ لهستانی پیوند تنگاتنگی دارد، به واسطهٔ تنوع خود و توانِ میان رشته ای اش، از آن ها متمایز است. ساختارگرایی به منزلهٔ مرحله ای فراسوی انسان گرایی و پدیدارشناسی، به بررسی روابط درونی ای می پردازد که زبان و نیز تمامیِ نظام های نمادین یا گفتمانی را می سازند.
سیر تاریخی
ساختارگرایی، نخست با مطالعه ساختار زبان آغاز شد. اما بعداً توسعه یافت و با دربرگرفتن موضوعات انسان شناختی و اسطوره ای، رشد و گسترش یافت. ساختارگرایان به این نتیجه دست یافتند که زبان یک ساختمان اجتماعی است؛ و هر فرهنگ، برای رسیدن به ساختارهای معنایی، روایت ها یا متن ها را وسیع و متحول می کند؛ و بدین شیوه، مردم می توانند تجارب خود را سامان دهند و معنا ببخشند. ساختارگراییِ قرن بیستم به معنای دقیق آن با مجموعه ای از درس گفتارهای زبان شناس سوییسی، فردینان دوسوسور، در دانشگاه ژنو آغاز شد؛ درس گفتارهایی که پس از مرگ او، بر اساس یادداشت هایی که از آن ها تهیه شده بود، با عنوان دورهٔ زبان شناسی عمومی (۱۹۱۶) منتشر شد.
ساختارگرایان برجسته
فردینان دو سوسور
رومن جاکوبسون
کلود لوی-استروس
رولند برتس
ژاک لاکان
لوئیس آلتوسر
ژولیا کریستوا
دیدگاه
ساختارگرایی به دنبال راهی است برای شرح و گزارش پیوند درونی ای که از طریق آن معنایی در یک فرهنگ ساخته می شود. کاربرد دوم آن که به تازگی دیده شده است در فلسفهٔ ریاضی می باشد. بر پایهٔ اندیشهٔ ساختارگرا معنا در یک فرهنگ از راه پدیده ها و کارکردهای گوناگونی که سامانه معنایی را می سازند، بارها پدیدار می شود. ساختارگرایی می تواند به پژوهش در ساختارهای نشانه مندی مانند آیین های پرستش، بازیها، نوشتارهای ادبی و غیر ادبی، رسانه ها و هر چه که در آن معنایی از درون فرهنگی بدست آید، بپردازد و ساختار آن را بررسی نماید.
از سوسور به بعد یافتن ساختارها، اصلی ترین دل مشغولی پژوهشگران در علوم مختلف، از جمله ادبیات گردید. تئوری نظام مند بودن زبان منتقدان را بر آن داشت که ادبیات را نیز نظامی همبسته بدانند و همان تمایزی را که سوسور میان زبان و گفتار می یافت، میان مطلق ادبیات و سبک های (genre) گوناگون بیابند. زبان شناسی ساختار گرا توجه خود را به مصادیق متنوع زبان یعنی گفتارها معطوف می کند. در سبک شناسی ساختاری هر چند، منتقد علاقه مندی خود را به حفظ نظریه پردازی در باب ادبیات حفظ می کند. اما اصلی ترین کوشش او تشریح مصادیق و الحان مختلف ادبیات، یعنی ژانرهای مختلف و چگونگی متابعت یا عدول از معیار مسلط و نرم (norm) تثبیت شده است
ساختار
ساختار نظامی است متشکل از اجزایی که رابطه ای همبسته با یکدیگر و با کل نظام دارند، یعنی اجزاء به کل و کل به اجزاء سازنده وابسته اند، چنان که اختلال در عمل یک جز، موجب اختلال در کارکرد کل نظام می شود. لوسین گلدمن در زمینه ادبیات ساختار گفته است: “در ادبیات منظور از ساختارگرایی بیشتر به معنای نظامی است که بر پایه زبان شناسی استوار است… وظیفه نقد ساختاری از ۳ مرحله تشکیل می شود:
استخراج اجزاء ساختار اثر
برقرار ساختن ارتباط موجود بین این اجرا
نشان دادن دلالتی که در کلیه ساختار اثر هست.
اما آنچه در نقد ساختاری بیشترین اهمیت را دارد آن است که این روش نمی کوشد تا معانی درونی اثر را آشکار کند، بلکه کوشش آن بر این است که سازه های یک متن را استخراج کند. به گفته لوی استروس، شاید روش ساختارگرایی چیزی بیش از این نباشد، تلاش برای یافتن عنصر دگرگونی ناپذیر در میان تمایزهای سطحی.
این گفته در واقع جانمایه ساختارگرایی را روشن می سازد. ساختارگرا باید تمایزهای سطحی و ظاهری بین متون را کناز زده، تا به آن عنصر یکه و ثابت متون همپایه دست یابد.
اگر بخواهیم به آغازگاه ساختارگرایی بازگردیم، بی شک باید به اصلی ترین متن آغازی تاریخی آن، یعنی نظریه بوطیقا (Poetics) یا فن شعر ارسطو (و نیز رساله فن شاعری هوراس) بازگردیم. هنگامی که ارسطو می گوید: «پس به حکم ضرورت، در تراژدی شش جزء وجود دارد که تراژدی از آن ها ترکیب می یابد و ماهیت آن، بدان شش چیز حاصل می گردد». به واقع کاری جز استخراج اجزاء تراژدی و یافتن سازه های سازنده آن نمی کند. نکته جذاب این است که خود اصطلاح Poetics از واژه یونانی Poetikos به معنای شناخت ساختار ادبی و از ریشه Poesis به معنای ساختن اخذ شده است.
اما نقد ساختاری به معنای امروزی آن، در واقع در حدود دهه ۱۹۶۰، به منظور به کار بستن روش ها و دریافت های سوسور در عرصه ادبیات شکوفا شد. ما در واقع تاکنون چیزی جز نظریان ساختارگرایان در باب ادبیات بیان نکرده ایم.
در حالی که ساختارگرایی همواره سویه های متفاوت و جذابی یافته است: میشل فوکو کوشید تا با مطالعه ریزنگارانه اسناد تاریخی، ساختار و سویه تاریخ بند باورها و نهادها (همچون طرد دیوانگان از جامعه، زایش درمانگاه، تاریخ پزشکی، تاریخ مجازات و زندان و تاریخ جنسیت) را عیان سازد. موضوعات مورد پژوهش وی، چه در درونمایه و چه در ظاهر با تحقیقات رایج تاریخی متفاوت است. ژاک لاکان سعی نمود تا با بهره گیری از دو تفکر مسلط روزگار خود، یعنی روانکاوی فروید و زبانشناسی سوسور، اختلالات روانی تشریح کرده و روانشناسی ساختارگرا را بنیان نهد.
ساختار گرایان
داد اتزینونی یکی از صاحب نظران مکتب ساختارگرایان:
این مکتب را به عنوان تلفیقی از مکاتب ابزارگرایان و انسان گرایان می داند
ساختارگرایان به روابط ساختار رسمی و غیر رسمی ،حیطه گروه های غیر رسمی و روابط حاکم مابین آنان در داخل و خارج از سازمان ،پاداش های مادی و اجتماعی و روابط متقابل ما بین آن ها و واکنش متقابل بین سازمان و محیط آن توجه یکسانی دارد
تعریف بوروکراسی
دیوان سالاری
تعریف بوروکراسی:
بوروکراسی (Bureaucracy) از دو بخش Bureau به معنی میز و دفتر کار و پسوند Cratie به معنی سالاری ایجاد شده است. برابر فارسی آن یعنی دیوان سالاری ترجمه ای از همین واژه است.
به طور کلی، دیوان سالاری یا بوروکراسی به معنی یک سیستم کارکرد عقلانی و قانونمند است.
بوروکراسی
تعاریف مختلف بوروکراسی
بوروکراسی گاهی بهمعنای تشریفات زائد بهکار میرود یعنی کاغذ بازی و مقررات اضافی، گاهی به معنای دستگاه اداری است، یعنی همهی ابزار و امکانات دولت مرکزی و محلی و گاهی نوعی خاصی از شکل سازمانی که دارای ویژگیهای مشخصی چون سلسه مراتب اختیار و نظام مقرارت است.
بوروکراسی در معنای متفاوت دیگری نیز بهکار میرود از جمله: سازمان معقول، ادرهی عمومی، سازمان و جامعهی نوین.
بوروکراسی
به معنی یک روش سازماندهی و مدیریت است که در آن رعایت قوانین و مقررات، ثبت کلیه مکاتبات و جریان امور، رعایت سلسله مراتب، تخصص گرایی و ساختار رسمی مورد توجه اکید قرار می گیرد
نخستین بار، بورو کراسی به عنوان یک پدیده اجتماعی و با توجه به کاربرد عملی آن، به وسیله ماکس وبر مورد استفاده قرار گرفت
مفاهیم هفت گانه بوروکراسی
۱- بوروکراسی به معنای سازمان معقول
۲- بوروکراسی به معنای عدم کارایی سازمان
۳- بورکراسی به معنای حکومت به دست ماموران اداری
۴- بوروکراسی به معنای اداره عمومی
۵- بوروکراسی به معنای سازمان
۶- بوروکراسی به معنای جامعه نوین
7- نگرانی و اضطراب
مفاهیم هفت گانه بوروکراسی
1- بوروکراسی به معنای سازمان معقول
به نظر پیتر بلا ،وبر بوروکراسی را یک مکانیزم اجتماعی می پنداشت که کارایی را به حداکثر می رساند و همچنین آن را نوعی سازمان اجتماعی ،با مشخصات ویژهای در نظر مجسم می نمود .
به نظر فرانسیس و استون ،به حالتی از سازمان گفته می شود که نحو بارزی با حفظ ثبات و کارایی در سازمان های پیچیده و بزرگ تطبیق می کند.
2- بوروکراسی به معنای عدم کارایی سازمان
مفهوم بوروکراسی به عنوان عدم کارایی سازمان اداری داری سابقه ای علمی نبوده و برای تایید و تصدیق آن از زبان روزمره و استعمال آن استفاده می شود.
مارشال دیماک ،مفهوم بوروکراسی را به عنوان ضد تحرک اداری و ضد نو آوری در سازمان به کار برده است .از نظر او بوروکراسی ترکیبی بنیادی اس که تمایل به عدم قابلیت انعطاف و انهدام حس شخصیت دارد
مفاهیم هفت گانه بوروکراسی
فصل هشتم
3- بورکراسی به معنای حکومت به دست ماموران اداری
اصولاً ابداع مفهوم بوروکراسی توسط ((دوگورنی)) به منظور توجیه حکومت ماموران اداری انجام شد ودر طبقه بندی حکومت ها مورد استفاده قرار گرفت.
بوروکراسی به عنوان حکومت ماموران اداری از قدیمی ترین مفاهیم بوروکراسی است.
مفاهیم هفت گانه بوروکراسی
فصل هشتم
مفاهیم هفت گانه بوروکراسی
۴- بوروکراسی به عنوان اداره عمومی
شناسایی بوروکراسی به عنوان مظهر اداره عمومی ،مبنایی جهت تجزیه و تحلیل در مطالعات تطبیقی گردیده که یکی از معروف ترین آن اثر ((مرشتین مارکس ))تحت عنوان حکومت اداری (1957) می باشد
فصل هشتم
مفاهیم هفت گانه بوروکراسی
۴- بوروکراسی به عنوان اداره عمومی
((مرشتین مارکس ))
4.1- چهار نوع بوروکراسی را به شرح زیر تشخیص می دهد
1-بورکراسی محافظ
2-بوروکراسی طبقاتی
3-بوروکراسی جانبداری حزبی
4-بوروکراسی مبتنی بر شایستگی
فصل هشتم
مفاهیم هفت گانه بوروکراسی
۴- بوروکراسی به عنوان اداره عمومی
4.1- چهار نوع بوروکراسی((مرشتین مارکس ))
4.4.1- بوروکراسی مبتنی بر شایستگی
1-بوروکراسی مبتنی بر قضاوت فردی
2-بوروکراسی بر مبنای لیاقت منفی
3-بوروکراسی مبتنی بر لیاقت مثبت
فصل هشتم
مفاهیم هفت گانه بوروکراسی
۵- بوروکراسی به عنوان اداره توسط ماموران اداری
مفهوم کلی از دید وبر صرفاً به اداره توسط ماموران اداری منتصب محدود میشود هر جا عده ای کارکنان منصوب وجود داشتند ،امکان بحث پیرامون وجود بوروکراسی فراهم می شد .
فصل هشتم
مفاهیم هفت گانه بوروکراسی
6- بوروکراسی به عنوان سازمان
اطلاق اصطلاح بوروکراسی به سازمان های بزرگ بیشتر توسط دانشمندان معاصر معمول شده است .
به نظر ((هاینه مان))بوروکراسی در سطح مجرد عبارت است از سازمان بزرگ ،وهر سازمانی بزرگی به ویژه بوروکراسی است .
سایمون بوروکراسی را نیز مترادف با سازمان بزرگ می داند
فصل هشتم
مفاهیم هفت گانه بوروکراسی
7- بوروکراسی به عنوان جامعه نوین
هر عضو جامعه یک نقش سازمانی ویژه دارد و تمامی ترکیب سازمان اجتماعی به صورت بوروکراسی در می آید.
می توان استدلال کرد بوروکراسی گرایی در نظام جامعه فرایندی است که حاصل آن بوروکراسی کردن کل جامعه است.
عناصر بوروکراسی
فصل هشتم
عناصر بوروکراسی
1-سلسله مراتب
2-قابلیت های حرفه ای
3-جنبه های شغلی
4-قوانین ،مقررات و آیین نامه های اجرایی
5-اختیار و قدرت قانونی
وظایف بوروکراسی
فصل هشتم
وظایف بوروکراسی
1- تخصص گرایی
2-ساختار
3- پیش بینی و ثبات
4- رفتار عقلایی
5- دموکراسی یا مردم سالاری
جنبه های منفی بورکراسی
فصل هشتم
بوروکراسی از جهت منفی
جنبه های منفی بورکراسی
فصل هشتم
بوروکراسی از جهت منفی
وقتی پدیده ای از جهت منفی بررسی می شود منظور این است که به آثار نامطلوب آن پدیده توجه شود. به زبان دیگر وقتی موضوعی را با بدبینی بررسی می کنیم توجه ما معطوف به معرفی جنبه منفی آن قضیه است .
جنبه های منفی بورکراسی
فصل هشتم
بوروکراسی از جهت منفی
اجرای فلسفه وبر اغلب به قیمت پدید آمدن جنبه های منفی بوروکراسی تمام شده است. نظام فلسفی ماکس وبر، ایستایی، خشکی و انعطاف ناپذیری را برای سازمان های بزرگ به ارمغان آورده است.
تکیه محض به مقررات و آیین نامه ها باعث گسترش ترس و محافظه کاری در سازمان می شود.تشریفات و قاعده سازی برتری یافته، تا آن جا که افراد با تکیه بر مقررات و قوانین خشک و مخرب از انجام مسوولیت های خود شانه خالی می کنند. در واقع پیگیری این تفکرات باعث می شود.
جنبه های منفی بورکراسی
فصل هشتم
جنبه های منفی بوروکراسی
1-خشکی و انعطاف ناپذیری
منتقدین بورکراسی مدعی اند که این نظام خشک ,ایستا و غیر قابل انعطاف بوده و لذا برای یک نظام بسته و مجزا و دارای حرکت یکنواخت طراحی شده است
2-جمود شخصیت
بوروکراسی به دلیل تاکید بر نظم و دستور قابلیت پیش بینی و فلسفه عقلی به عنوان یک ((مدل ماشینی)) پالایش و ضد عفونی شده سازمانی محسوب می شود
جنبه های منفی بورکراسی
فصل هشتم
جنبه های منفی بوروکراسی
3- جا به جایی اهداف
یک کارمند دیوان سالار ممکن است دلایل وجودی و اهداف نهایی سازمان را فراموش کرده و در برقراری و شرکت کلی آن بی میلی نشان دهد.
4- محدودیت های موجود در طبقه بندی
بوروکراسی در جهت حفظ بهره گیری از هماهنگی و ویژگی های مربوطه به خود مانند تخصص ,به دسته بندی و طبقه بندی افراد و فعالیت آنان نیاز دارد.فرد به صورت معمول در بخش مربوط به خد فعال است
جنبه های منفی بورکراسی
فصل هشتم
جنبه های منفی بوروکراسی
5-خود جاودانگی و ساخت امپراطورگونه
نظام بوروکراسی در بین آن دسته از ساختارهای اجتماعی جای دارد که وقتی خوب ساخته شد به سختی و با دشواری می توان آن را خراب یا ویران ساخت. حتی زمانی عمر خود را طی کرده است و جنبه مفید بودنش را از دست داده است .
6-هزینه کنترل ها و نظارت ها
قوانین ,دستورات وگاهی اوقات روش های بی شماری که برای تصدیق و تایید بیشتر در بوروکراسی به کار می رود ,ذاتاً نمی تواند در همه موارد با ارزش باشد.بنابراین هزینه نگهداری آن ها برای سازمان عملی غیر ضروری است.
جنبه های منفی بورکراسی
فصل هشتم
جنبه های منفی بوروکراسی
7-نگرانی و اضطراب
فشارهایی که برای مطابقت دادن و بهبود پایه های بوروکراسی به کار می رود ,اغلب در افراد دلهره واضطراب پدید می آورد.
رابرت مایکل معتقد است که «بوروکراسی دشمن قسم خورده آزادی فرد است»
ویژگیهای کلی بوروکراسی
فصل هشتم
ویژگیهای کلی بوروکراسی عبارت است :
1-تقسیم کار
2- وجود سلسله مراتب سازمانی تعریف شده
3-روابط غیر شخصی در انجام امور
4-انتصاب بر اساس شایستگی
5-برقراری نظام پیشرفت شغلی برای کارکنان
6-قدرت و جنبه مثبت بروکراسی در وجود استاندارد کردن
7-تهیه دستوالعمل ها
8-مقرارت و رویه ها
9-شرح وظایف مشاغل
ماکس وبر
فصل هشتم
ماکس وبر(1920-1864)در افورت ایالت تورینگ آلمان به دنیا آمد
ماکس وبر
ماکس وبر در 21 آوریل 1864 در خانواده ای پروتستان متولد شد و از نظر تاریخی همزمان با فایول و تیلور بود پدر وبر از چهر های سیاسی و از مهمترین اعضای حزب لیبرال بود. «وبر جوان در یک خانواده بافرهنگ پرورش یافته بود. نه تنها سیاستمداران سرشناس بلکه دانشگاهیان برجسته نیز به خانه وبر رفت و آمد می کردند.» وبر دوره دانشجویی خود را در برلین گذراند.
عنوان رساله دکترایش تاریخ جوامع بازرگانی در قرون وسطی بود. اولین نوشته او بنام ” تئوری سازمان اجتماعی و اقتصادی ” بود .
او در سال 1896 به جای استاد پیشین خود، کنیس، به استادی کرسی اقتصاد در دانشگاه هایدلبرگ رسید.
ماکس وبر از بزرگترین اندیشمندان علوم اجتماعی در اوایل قرن بیستم بود که زمینه دانشگاهی مطالعات او تاریخ اقتصادی بود اما آموزه های او در فلسفه، حقوق و بیش از همه در علوم اجتماعی مورد توجه قرار گرفت. البته توجه به وی در علوم اجتماعی هم به میزان زیادی به سال های بعد از جنگ جهانی دوم و پس از معرفی وی در آمریکا توسط پارسنز بر می گردد. با این حال گسترده ترین و نه عمیق ترین و مهمترین تاثیر او یعنی رابطه میان اقتصاد و دین حتی در سالهای قبل نیز تاثیرگذاری خود را شروع کرده بود.
به همین ترتیب تاثیر وبر بر انسان شناسی را نیز می توان در دو حوزه بررسی کرد؛ رابطه دین و اقتصاد، که در واقع مورد مطالعاتی وبر بود. و حوزه دوم که تحت تاثیر رویکرد معنایی و تفسیری وبر قرار داشت و انسان شناسی تفسیری به میزان زیادی حاصل همین تاثیر وبر بوده است . از مشکلات بررسی تاثیر وبر بر انسان شناسی محدودیت و حتی فقدان منابع در زبان فارسی و دسترسی محدود به منابع غیر فارسی است
ماکس وبر